https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-29 02:36:522024-11-08 04:54:02live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
732نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
آن کسانی که به همواره به جهان غیب ایمان می آورند و نماز به پا دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند.
—————————————————————————————
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم، سلام به دوستان نازنین و توحیدی
خواستم الهامی که به قلبم شد و منو منقلب کرد اینجا به اشتراک بزارم
و ان شاالله برای کسانی که در مدار دریافتش باشن و برای خود من مفید باشه…
و اما داستان از اونجا شروع شد که مدتیه به خاطر اقساط سنگین و موضوعات دیگه کمی به لحاظ مالی شرایط خاصی رو سپری میکنم و مدام نجواها میاد و سعی بر کنترلشون دارم و سعی میکنم با منطق این نجواها رو سرکوب کنم…
و صد البته که با توجه به توضیحات استاد با خودم عهد کردم دیگه هیچ وقت سمت وام و قسط نرم و این اقساط مربوط به خونه ای هست که پارسال به لطف خدا خریدیم و اون موقع در مدارش نبودم که بتونم این پول رو از جایی دیگه بسازم، یعنی تکاملشو طی نکرده بودم و متعهد شدم که ان شاالله این بدهی های بانکی رو ساف کنم و دیگه هیچ وقت سمت قسط نرم و فرکانسمو خراب نکنم…
و اما یکی از موضوعاتی که مدام نجواش میاد توی ذهنم و بهش جواب میدم اینه که ذهنم مدام بهم میگه ببین چقدر پول تو حساب داری و چطور میخوای مدیریتش کنی یا اگه یه هزینه بهت بخوره چیکار میکنی و از این صحبتها…
اما من حالم خوبه و به لطف خدا با این منطق ها جوابشو میدم که اولا پول توی حسابم برای امروزمه نه تا آخر ماه و همون خدایی که این پولو تو حسابم گذاشته هر وقت لازم باشه از جاهایی که گمان نمیبرم بهم عنایت میکنه..یا این منطق که اصلا روزی من دست خداست و از وجود نازنین خدا در زندگیم متجلی میشه و اون پول فقط نمودشه و چه اهمیتی داره که چقدر باشه و از این صحبتها..
و مدام آرامتر میشم چون مدام به خودم متذکر میشم الطاف خداوند رو… حتی یه وقتهایی میرسه به اینجا که ذهنم میگه بابا اون خدایی که ازش صحبت میکنی کجاست؟ و طبق آیات قرآن من ذهنمو هدایت میکنم به آفرینش خودم از نوزادی تا الان و اینکه من کجا بودم و چطور میتونستم این چیزایی که دارم رو برای خودم بسازم و خداوند از زمانی که من یه نطفه ناچیز بودم با دقت بی نهایت منو پرورش داد بدون اینکه یه ناخنم مشکل داشته باشه یا حتی یه دندونم کج در بیاد و از این صحبتها…
تا اینکه دیدم در نتیجه تقویت این نگاه درست، مدتیه حالم داره بهتر میشه و ایمانم به واسطه این کلمات و جملاتی که با خودم هر روز میگم بهتر میشه و از اونور دیدم پولهایی داره میاد تو حسابم که من هیچ انتظاری در موردشون نداشتم، همون که خدا میگه از جایی که گمان نمیکنید و دیدم چقدر چرخ زندگیم روون شده و با اون همه بدهی چقدر دارم پول خرج میکنم و لذت میبرم..
مثلا امروز روی زمین یه اسکناس دیدم و سریع به خودم گفتم طبق قانون و با استفاده از آیات قرآن که وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا این پول نشونس که خدا میخواد یه مبلغی به حسابم واریز کنه و بعدش توی تاکسی زدم حسابمو چک کردم دیدم بله!! خدای مهربان از جایی که گمان نمیکردم پول به حسابم ریخته!! و ایمانم تقویت شد و احساسم بهتر شد و باورهام قوی تر..
و این روند ادامه داشت تا رسیدم به این فایل ارزشمند..
وقتی داشتم به صحبتهای استاد گوش میدادم و رسیدم به اینجا که استاد میگفت ما مدام داریم با افکارمون خلق میکنیم و تجسم خلاق این نیست که بشینیم یه گوشه ای و تجسم کنیم..یهو آگاهی در ذهنم مرور شد که تمام عالم دارن از طریق تسبیح خداوند این کار تجسم خلاق رو انجام میدن .یعنی دایما با پاک شمردن خداوند مسئولیت آنچه هستن رو میپذیرن و از طرفی خودشون رو برای بهتر شدن محیا میکنن..
همون که حضرت یونس گفت.. لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ یعنی خدایا تو پاک و منزهی و این بدی که به من رسیده رو خودم باعث شدم.. که بعدش خداوند اونو میبخشه و آرومش میکه و از دل نهنگ نجاتش میده..
در همین حین که داشتم این ها رو مرور میکردم و فایل استاد رو گوش میدادم یه الهام قوی دریافت کردم… خدا به قلبم انداخت که برو معنی ایمان رو سرچ کن
وقتی داشتم ریشه ای بررسی میکردم دیدم ایمان اصلا اون چیزی که به ما گفتن نیست.. اینکه ما به خدا باور داشته باشیم معنی درستی برای ایمان نیست. ایمان از ی م ن میاد و معنی دقیقش وصف کسی به نیکی و درستیه.. یمن هم ریشه درستیه هم میمنت و نیکی.. و نقطه مقابلش میشه کفر یعنی پوشاندن..یعنی نادیده گرفتن.
ایمان که خداوند هم فرموده یومنون، که اشاره به استمرار داره.. یعنی ما مدام به این نکته توجه کنیم و تجسم خلاق داشته باشیم که آنچه از سوی خداوند برای ما میاد هم خیره هم درسته
یعنی مدام و آگاهانه به خودمون بگیم قراره به فلانجا برسم یا فلان اتفاق نتیجش خیره یا مدام کنترل ذهن کنیم که الخیر فی ما وقع بودن رو در اتفاقات ببینیم
این نگرش مغز توحیده.. این که مدام آگاهانه تمام اتفاقات رو حمل به خیر کنیم با منطق قرآن، با منطق توحید.. این میشه ایمان.. و وقتی ما مدام این نگرش رو و این تجسم خلاق رو داشته باشیم، اتفاقات تغییرمیکنن، شرایط بهتر میشه و مدام رشد میکنیم و این باعث میشه اون ایمان، اون نگرش مثبت نسبت به خدا و در نتیجه دنیای پیرامونمون قوی تر میشه و عمق پیدا میکنه و حالمون عالی تر میشه… و این حال خوب، این ایمان، این تقوا که ابزار ایمانه، این کنترل ذهن، ما رو هر لحظه خدایی تر میکنه و ذهنمون و توحیدی تر میکنه و شرایط زندگیمونو بهتر و بهتر میکنه…
پس نتیجه این که: ایمان بهترین مدل تجسم خلاقه چون بیس و اساسش توجه مثبت نگر به تمام اتفاقات از دریچه توحیده
ایمان یعنی دایما در دل تمام اتفاقات رد پای خدا رو ببینیم و حالمون خوب باشه.. و ایمان به مرور با تکامل رشد میکنه
و تمام اتفاقات خواسته و ناخواسته زندگیمون بهمون نشون میده چقدر ااین ایمان یعنی باور به درستی و زیبایی در دنیای پیرامونمون رو پذیرفتیم
و باعث میشه دست از قضاوت خود و دیگران برداریم و فقط در تمام اتفاقات میزان ایمانمون رو بفهمیم و با بازخورد گرفتن بهتر و بهترش کنیم. ان شاالله
و شکر گذاری ابزاریه برای تقویت ایمان..یعنی شکرگذاری و توجه آگاهانه باعث میشه ایمان یا همون نگرش مثبت و زیبا نسبت به خداوند تقویت بشه وبخاطر همینه که شکر گذاری نزدیک ترین فرکانسو به خداوند داره. خدا ما رو از مومنین واقعی قرار بده ان شاالله
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش و تیم تحقیقاتی شان وتشکر فراوان دارم برای این فایل هدیه ای ارزشمند…
واقعاً در اول صبح با دیدن این جلسه ای جدید از سری فایل های خانه تکانی ذهن احساس ام به کلی خوب شد ویکی از دلایلی که تاکنون نتیجه نگرفتم را به یادم آمد…
همیشه ذهن ما درگیر تجسم کردن وفکر کردن است و ما میتوانیم آگاهانه به این افکار جهت دهیم و زندگی خود را همان گونه که دوست داریم رقم بزنیم.
از سخن بزرگان است که میفرمایند که:
مراقبه افکارت باش
چونکه افکارت باورهایت را میسازد
مراقبه باورهایت باش
چونکه باورهایت اعمال تو را میسازد
مراقبه اعمالت باش
چونکه اعمال تو شخصیت تورا میسازد
مراقبه شخصیت خود باش
چونکه شخصیت تو سرنوشت تورا میسازد.
یا در جای دیگر میفرماید:حتی فکر کردن به گناه اندازه ای انجام همان گناه فرد را گناهکار میسازد.
پس باید خیلی مراقب باشیم که به چه چیزی فکر میکنیم و چه چیزی را تجسم میکنیم.
مثلاً خود من برای اولین بار که دوره ای قانون آفرینش را دیدم برروی ویژن بردم عکس یک پراید را زدم و اکنون که آن پراید را دارم و کلی اذیتم میکند به خودم میگویم که چرا مانند استاد عباسمنش عکس یک اتوبوس آروی و چند ماشین گران قیمت را تهیه نکردم؟؟؟
واقعاً همین تصویری که از استاد عباسمنش در این مکان بهشتی در تمپا میبینیم میتواند بهترین انتخاب برای ویژن برد ما باشد.
استاد در این فایل توضیح دادن که افکار ما برای تبدیل شدن به واقعیت نیاز به زمان دارند و این چیز خوبی است،و این موضوع را من به شکل خوبی در فیلم راز دیدم که اگر فکر ما به سرعت تبدیل به واقعیت شود خطرناک است
شخصی در آن فیلم به یک فیل فکر میکرد و ناگهان آن فیل در خانه اش حاظر شد و آن شخص وحشت کرد…
استاد در این فایل گفتند که عزیز دلشان از آنچه که تصور میکردند هم خیلی باهوش تر وبا دست پخت بهتر و…هستند،به نظر من خانم شایسته نه تنها در زندگی استاد عباسمنش تاثیر فوق العاده زیبایی گذاشته است،بلکه با فایل های خانه تکانی ذهن و تمرکز و پیگیری که بر سایت استاد عباسمنش دارند زندگی میلیون ها نفر را زیبا تر وبهتر و باکیفیت تر ساخته است و به نظر من خانم شایسته دستی از جانب خدا برای میلیون ها نفر فارسی زبان در جهان هستند.
واقعاً از الله یکتا سپاسگزارم که من را در مدار این آگاهی ها قرار داد وبرای شما عزیزی که این کامنت را خواندی آرزوی موفقیت و شادکامی بی نهایت دارم
ممنون استاد عزیز هستم که این آگاهی های ناب را برای ما به اشتراک می گذارند
ممنون خدای خوب خودم هستم که من را به این راه آشنا کرد
تجسم کردن قبلا برای من خیلی سخت و دشوار بود
حتی می ترسیدم که تجسم کنم
خجالت می کشیدم که تجسم کنم
خیلی اوقات برای خودم زیاد می دانستم و می گفتم که نه این برای من خیلی است
اما حال می فهمم که این همه افکار و باورهای غلط بوده است
تجسم کردن که استاد در این جلسه در مورد آن توضیح دادند خیلی ساده تر و خیلی آسان تر از آن چیزی بوده است که تا به حال دیده ام و شنیده ام
چقدر این روند ساده و اسان است
همان راهی را بروم که در آن حال من خوب است
ذهن و افکار و باورهای خودم را کنترل کنم
حال خوب داشته باشم بیش از نیمی از مسیر رسیدن به خواسته و هدف خودم را طی کرده ام
این را می دانم که من خودم خالق زندگی خودم هستم پس باید بپذیرم و در این مورد تسلیم باشم که تمام اتفاقات زندگی من حاصل افکار و باورهای خودم است
وقتی که این قانون را بپذیرم و باور داشته باشم آرامش به ذهن من وارد می شود و آنوقت من به حرکت می ایستم تا شروع به ساخت دنیایی بهتر و عالی تر برای خودم کنم
قانون این است که وقتی که استاد توانسته است و این همه دستاورد و موفقیت رسیده اند پس من هم می توانم به خواسته های خودم دست پیدا کنم
من باید روی باورهای خودم کار کنم
باید تغییر کنم
باید بتوانم از این شرایطی که هستم بهترین درس و بهترین نتیجه را بگیرم
باید بتوانم تمام ترس ها و نگرانی های خودم را بشناسم و برای آنها افکار و باورهای خوب دیگری را جایگزین کنم
آنوقت من موفقترین خواهم بود و زمانی می رسد که می بینم چقدر راحت و آسان من به تمام چیزهای که می خواستم رسیده ام
برای خودم باید یک روند ساده و عادی را می توانم بسازم فارغ از آنچه که در دید و ذهن دیگر مردم جامعه است
قرار نیست که هر جور که دیگران فکر می کنند من هم فکر کنم و عمل کنم
قرار نیست همان راهی را بروم که دیگران رفته اند
اگر آن راه و مسیر درست بود خوب بی شک باید تا الان آنها هم نتیجه های خوب می گرفتند ولی اینگونه نبوده و نیست
باور درست برای من اتفاقات خوب و درست را رقم می زند
باور خوب برای من زندگی خوب را می سازد
من که قبلا نتایج خوبی را از این تغییر باور گرفته ام پس باز هم می توانم با همین تغییر باور به نتایج دلخواه و عالی خودم دست پیدا کنم
همه چیز واقعا در دستهای خودم است
من توانستم به کسب و کار دلخواه خودم دست پیدا کنم
من توانستم به آزادی زمانی و مکانی دست پیدا کنم
من توانستم به کسب و کار شخصی خودم دست پیدا کنم
خوب پس باز هم می توانم برای خودم بهترین های دیگر را بسازم
فقط کافی است که ذهن خودم را از این افکار واهی و ترس هایی که می تواند نباشد رها کنم
ناامید نشوم
از خدای خودم کمک بگیرم
روی او و کمک های او و دستهای هدایتگر او کاملا حساب باز کنم
همه اینها برای من واقعا درس دارد و هر چه بهتر و بیشتر در زندگی خودم به کار ببرم بی شک من باز به خواسته های دیگر خودم دست پیدا خواهم کرد
این درس را همیشه آویزه گوش خودم کنم
هیچ نگران حرف ها و صحبت های دیگران نباشم
اصلا لزومی ندارد که حتی بخواهم با دیگران صحبت کنم
هیچ لزوم ندارد که حتی بخواهم از دیگران کمک بگیرم
وقتی که قدرت برتری وجود دارد
او خودم همه چیز را برای من درست خواهد کرد
او خود همه چیز را برای من به راحتی و آسانی هموار می کند
خداوند مهربانم توراسپاس که قانون هات دقیق وفرکانس ها درست کار میکنند .
استاد مثل همه لایو هاتون این یکی هم بی نظیر بود .
چند تا دوره از شما دارم ولی آرزو دارم این دوره دوازده قدم را داشته باشم .
تو این 4ماه که در تهران هستم فکر میکردم که چقدر راحت همه چی جور شد که دور بشوم از اقوام وفامیل
حتی همسرم هم ازمن دور شده به خاطر مسائل مالی .
تنهایی خیلی لذت بخش شده برام انگار بیشتر میتونم به خودم برگردم وبیشتر روی خودم کار کنم .
تنها دوتا فرزندانم با من هستند در حال حاضر که درک کردم با من هم فرکانس بودند که با من هستند .
چقدر دوست و فیق دورواطرافم جمع کرده بودم که یکیش در فرکانس من نبود ولی به خاطر بلورهای گذشته که دوست داشته باش به دردت میخوره وبرای درد ودل خوبه و تنها باشی در حقیقت افکار وباورهای اونها را جذب کردم که حتی زندگیم هم مثل اونها شده بود .
استاد تهران وحتی خونه ای که الان هستم و آرامشی که دارم را قبلش تجسم کرده بودم وشد .
هرچی که برام مهیا شد قبلش تجسم کردم واحساسم خوب بود .
فقط ذهن ما مانع خواسته های ما میشه
واقعا هر آنچه که شما دارید خیلی ها حتی درموردش فکر هم نمی کنند .
چقدر محیط پشت سرتون را دوست دارم چقدر لذت بردم .
جایی باشی که هم طبیعت واب باشه وهم خانه های زیبا وشهری
قدم اول بپذیر که خودت هستی که با افکار و باورهایت داری زندگیت رو خلق میکنی
حالا میتوانی با تجسم کردن خواسته هایت آگاهانه افکارت رو جهت دهی کنی سمت خواسته هایت تا به آن خواسته ات برسی
همه ی ما آگاهانه داریم در هر لحظه تجسم می کنیم مثلا من الان در اتاقم نشسته ام دارم فکر میکنم یک ساعت دیگر یا بعد از ظهر در حال انجام چه کاری هستم یا بعدا می خوام چه کاری را انجام دهم حالا اگر افکار باورها و ورودی هایمان منفی و بد باشد داریم با همین جزئیات شرایط بد رو برای خودمون تجسم میکنیم و فکر میکنیم و تجسم میکنیم که داره چه اتفاقات بدی برامون رخ میدهدکل موضوع همینه!!!!!!حالا ما می توانیم آگاهانه کاری کنیم که خواسته هامونو تجسم کنیم تا به سمت خلق خواسته هامون هدایت بشیم ،یعنی ما صفر و صد هم نیستیم ممکن بعضی وقتها ذهنمان به سمت تجسم شرایط منفی هم برود اما آگاهانه کاری کنیم که شرایط دلخواهمان را تجسم کنیم
هیچ دست دیگری در کار نیست دولت و ملت و جامعه مطلقا هیچ چیز دیگری، پس مسئولیتش را بپذیر و کار کن روی باورهایت و تمرکز و تجسم کن روی خواسته هایت ممکن است در این مسیر تنها بشوی یعنی وقتی از لحاظ فکری و باوری تغییر کنی دیگر با آن افراد قبلی شاید هم فرکانس نباشی و دیگر نتوانی با آنها باشی اما این یک فرصت است برای کار کردن و خلق زندگی ات و این تنهایی هم چیز بدی نیست و یک فرصت خوبه برای تو برای تمرکز و تجسم خواسته هایت
خداوند رو شاکرم بخاطر فرصتی دیگه که جهت خودسازی بهم عطا شده و این فرصت رو دارم تا یه قدم دیگه به سمت خودسازی حرکت کنم.
🟢 چطور با تجسم زندگی دلخواهم رو خلق کنم؟
آدمها خیلی شرایط رو ابدی میبینن، یعنی فکر میکنن همینی که هست، قراره همیشه همین باشه و از این قدرت خلقکنندگی که خداوند بهشون داده، بهرهای نمیبرن.
از این قدرت ذهنشون بی خبر هستند.
زندگی هیچ چهارچوب از پیش تعیین شدهای نداره و این شمایی که داری زندگیت رو جهت دهی میکنی، این شمایی که داری زندگی تو خلق میکنی! در هر لحضه شما این کار رو داری میکنی، با باورهات!
چه بدونی، چه ندونی!
چه خوشت بیاد و چه خوشت نیاید!
حالا باورهای شما از چی ساخته شدن؟
از ورودیهایی که بهش دادی!
فقط فکر کن، اگر ورودیهای خوب بهش بدی، چی دریافت خواهی کرد!
کسانی که به قوانین باور دارند، به ورودیها و فکر و باور اعتقاد دارند و به قول قرآن به غیب ایمان میآورند، این آدمها قدرت خلق زندگی دلخواهشون رو دارند، فارع از گذشتهای که داشتن، فارغ از اینکه الان در چه مرحلهای هستن یا چقدر شرایط به ظاهر ناجالب است.
آدمها در هر لحظه در حال خلق زندگیشون هستند، در واقع گفتگوهای ذهنی شون این کار رو براشون انجام میده. حالا آیا این گفتگوها، تفکرات، باورها و تجسمات در سمتی هستن که احساس رضایت و شادی به شما بدهد؟ یا در مسیری هست که بر نگرانی شما میافزاید. نگاهی به احساسات کنونیتان داشته باشید و ببینید چگونه میتوانید، احساس بهتری رو تجربه کنید. فکری که باعث نگرانی شما میشود، باید حذف شود.
تجسم یک ابزار است برای جهتدهی افکار شما!
تجسم اصلا چیز پیچیدهای نیست، در واقع ما در 90 درصد روز داریم تجسم میکنیم! تجسم همان گفتگوهای درونیست، کار شما اینه که افکارت /تجسمات رو جهت دهی کنی!
تجسمات افرادی که از قانون چیزی نمیدونند و حتی اونایی که قانون رو میدونن، غالبا منفی است، چرا؟ چون ذهن تمایل داره مسائل و روزمرگیها رو نشخوار کنه تا جوابهایی پیدا کنه!
حالا کار شما بعنوان کسی که قدرت خالق بودن رو داره، اینه که هر بار بتونی بهش بگی: بیخیال، بیا تجسم آرزوهامون رو انجام بدیم، فارغ از اینکه الان شرایط چیه! باید بتونی قانعاش کنی تا بیاد سمت افکار و باورهایی که احساس بهتری به شما میدهد. و هر چه مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمونی، به نفع شماست. اگر استاد این کار بشی و هر بار توش بهتر بشی، زندگی فقط معجزه است و معجزه.
اگر دقت کنید، آدمها رو میبینید که مشغول روزمرگی هستن و ذهنشون رها شده در افسوس گذشته یا ترس آینده است.
حالا چی میشه شما انرژی که خداوند بهت داده رو در این راستای خلق رویاهات بکار بگیری؟
چرا بجای نگرانی و توجه به چیزای ناجالب، به خواستههام توجه نکنم، تا از همونها دریافت کنم!
البته لازمه از چیزهای کوچیک، قابلباور استفاده کنید تا با طی کردن تکامل به مدارات بالاتر برسید.
هر روز صبح که از خواب بلند میشید، شارژ هستید!
آدمهای معمولی این انرژی رو در جهت روزمرگی بکار میگیرند. اما شما میتونید از این انرژی، در جهت خلق زندگی دلخواهتون استفاده کنید. در واقع یک نبرد همیشگی بین شما و ذهنتون هست. شما این انرژی رو برای خلق زندگی میخوای و ذهن این انرژی رو برای حل مسائل میخواد، اما واتاف اگه کلا مسئلهای نباشه! حالا شما باید زرنگ باشی و سهم بیشتری از این انرژی رو در جهت خلق زندگیتون بکار ببرید. البته که زور شما به ذهنتون میرسه، اما با کمر همت بستن، و جهاد بزرگ کردن. باید واقعا بخوای و اراده کنی!
بیاید در مورد ورودیها صحبت کنیم.
ببینید درسته که گفته شده مراقب ورودیهاتون باشید، اما این رو هم باید بدونیم، خود ذهن با نشخوار هم، ورودی داره به ما میده و باز، شما باید حواستون به این ورودیها هم باشه.
پس تلاش کنید تا از دام تجسمات، تفکرات و باورهای منفی ذهن، فرار کنید و برسید به ساحل آرامش.
موقعیتی که اکنون در آن هستید رو خود قبلی شما درست کرده و این به این معنا نیست که تا ابد قراره با همین زندگی کنید. رنگ جدید شما، باورهای درست شما، بزودی در زندگی تون وارد میشن.
الان حرکت کن، افسار زندگیتو دست بگیر و فرداتو بساز، چون افکار الان تو آینده نه چندان دور تو رو میسازند. اصلا اینطوری نیست که نشه، چیزی رو درست نکرد! در واقع، قوانین کیهانی، راهحلهای بسیار کوتاه و کاربردی بهت میده. اما چون الان نمیبینی، هی میپرسی چطور آخه، از کجا؟ چجوری؟!
ولی یادت باشه این کار شما نیست و سمت جهانه.
کار شما اینه که دقیق مشخص کنی که چی میخوای، و بعد رهاش کنی. جهان برای خلق هر چیزی تواناست، فقط تو باید اون خواسته رو ممکن ببینیش. چون چیزی که برای شما آرزوست رو، خیلیها دارند باهاش زندگی میکنند.
قدم اول برای خلق زندگی دلخواهت، اینه که شما بپذیری هر چی تو زندگیت هست و هر اتفاقی که افتاده رو خودت خلق کردی، درسته که نا آگاهانه بوده، ولی خودت باور کردی، تکرار کردی، درست کردیش. اشکال نداره، ما آگاهی نداشتیم، ولی الان که آگاهیم، پس باورهای خوب میگیریم. تصمیمات خوب میگیریم.
لازمه که دیگران و خودت رو ببخشی و رها کنی.
هر دونه فکر شما ارزشمند و تاثیرگذاره، پس خیلی باید حواست باشه تا فکرهای خوب داشته باشی و بدونی اون تو چی داره میگذره، البته این به این معنا نیست که الان باید نگران تمام فکرهات بشی، نه… وقتی شما تجسم داری، سپاسگذاری داری، توجه به نکات زیبا میکنی، شما دونه دونه داری فکرهای خوب تولید میکنی و اینا به قول قرآن مثقال مثقال حساب و تبدیل به باورهای خوب، فرکانسهای خوب و در نتیجه اتفاقات خوب رو تشکیل میدهند. نگران افکار منفی نباشی نباشید، چون هر چی شما به سمت خوبیها میرید، از منفیها خودبخود اجتناب میکنید و اونا کم اهمیت و بیچیز میشن.
شما با تکرار فکرهای خوب، داری سرمایهگذاری میکنی! داری یه فردایی میسازی که اصلا نمیتونی تصور کنی چقدر پربار خواهد بود. اصلا افتخار شما باشد این باشه که از نیروی ذهنت داری استفاده میکنی، تا زور زدن الکی. این کار ارزشمندترین کاری هست که یه انسان میتونه انجام بده، به قول قرآن، اینا افرادی هستند که به غیب ایمان دارند.
اینکه شما از قوانین خداوند برای خلق زندگیت استفاده میکنی، باید باعث سربلندی شما باشه، چه سرمایهگذاری از این سودمندتر، تضمینیتر و پرسودتر؟
در زندگی یه سری اتفاقات میافته که نگاه شما، نتیجه نهایی رو رغم میزنه!
اگر در جهت مثبت انرژی بزاری، همه چیز به سود شما میشه.
اگر در جهت منفی انرژی بزاری، همه چیز به ضرر شما میشه.
مثلا یه خبری میشنوی و نگاهت اینه که بدبخت شدیم و اینقدر افکار منفی تولید میکنی که واقعا بدبخت میشوی!
اما زمانی که با وجود اتفاق ناجالب، شما با تغییر زاویه نگاهت میگی: همه چیز خوبه! در واقع از دام نگرانی گریز میزنی، و اتفاق ناجالب به نفع تو میشود. از کجا و چجوری من نمیدونم، فقط میتونم بگم میشه، چون برای خودم 2 بار شده. تمام اینا تو قرآن تحت آیههای
بما کسبت ایدیهم..
بما کانو یعلمون…
بما قدمت ایدیهم…
توضیح داده شده که بابا یه اتفاق رو تویی که بهش شکل میدی.
زندگی بازی اساتید خردمنده که پاداش رو از خداوند دریافت میکنند.
هنگامی که مصیبتی به اینان وارد میشود، گویند: ما از خداییم و به سوی خداوند بازمیگردیم. ما بی انتهاییم و ابعاد انسانی ما محدودن و این ابعاد محدود از ما واکنشگرایی میسازه، در صورتی که روح ما ویژگی خالق بودن رو داره و با نگاه خلقکنندگی، هر شرایطی به نفع ما تموم خواهد شد.
برای آرزوهای شما هیچ محدودتی نیست و بشین واقع بینانه آرزوهای واقعی تو بنویس (نخواه که چیزی رو هم به کسی ثابت کنی، چون واقعا لذتی نداره) و به چگونگی رخ دادن اونها کار نداشته باش.
هر بار که شما با تصور کردن رویاهات، لذت میبری، هر بار که رویا پردازی میکنی و غرق رویاها باهاشون عشق میکنی، در واقع داری سیگنالش رو به کیهان میفرستی و اینها در بانک کیهانی ذخیره میشن و زمانی که به هماهنگی رسیدین، میبنین که دارید با اونها زندگی میکنید.
هر نوع عجله، باعث پسروی میشه، رویاپردازی شما باید “باعشق” و با شادی صورت بگیره، نه به عنوان یک تکلیف یا تسک روزانه! اگر میبینی داری زور میزنی که تجسم کنی، اصلا ولش کن، شما باید آماده بشی تا بتونی از این ابزار استفاده کنی، و تنها راهش هم داشتنایمان* به قوانین هست.
تو این راه کاری به حرف مردم نداشته باشید، مردم دوست دارن ناکامیهاشون رو با پایین کشیدن شما کمرنگ کنند، اگر مردم تقلا کردن رو تنها راه میدونن اشکالی نداره، اون سبک زندگی اونهاست و شما باید تصمیم بگیری چه سبک زندگی رو میخواید داشته باشید.
چراغسبزهای جهان رو تایید کن و در خلون از مسیر لذت ببر. هر چی هم بخوای از فضل خداوند به تو داده میشود.
اگر دیگران نمیتونن حتی به نعمتهایی که داری فکر کنند، اشکال از اونهاست.
تنهایی و رفاقت با خودت، بهترین زمان برای ساختن خود بهترت هست. نگران نباش که تنهایی! این بهترین زمانه و در آخر هم میفهمی، تنها به خودت احتیاج داری!
در تنهایی از نعمتهات بگو و سپاسگذاری کن! قانون رو مرور کن و با خودای خودت ساعتها مشغول صحبت کردن باش. اینها فقط تو تنهایی با خودت ممکنه.
بهترین کار برای جهت دهی به فکرها، صحبتکردن راجع به
نعمتها
خواسته
برنامهها
نعمتها و زیباییهای اطرافته.
در پناه اللا مهربان ثروتمند در تمام ابعاد زندگیتون باشید، ثروت خودش است.
در رابطه با ایمان به غیب درهای جدیدی از اگاهی به رو باز شد.
بله درسته تجسم کردن و ایجاد اگاهانه گفتوگوهای ذهنی مثبت در مورد خواسته هامون همون ایمان به غیب هست.
گفتید دوتا تجربه دارید که با وجود اتفاق ناجالب با تغییر زاویه دیدتون اوضاع رو تغییر دادین .برامون بنویسید در موردش .تا ما هم استفاده کنیم و لذت ببریم از خالق بودنمون.
تجربههای ما همیشه ارزشمندند، چه کوچیک و چه کمی بزرگتر.
درک خوشبختی که ما از جهان داریم، همیشه به میزان باورهای ماست و اگه کنترل ذهن بهم شادی و حس خوب میده، بنظرم خدمت بزرگ من به ذهنم اینه که همیشه به داستانها از زاویهای نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده.
مدتی پیش با وجود اینکه دیرم شده بود، و میخواستم برم سر کار، تلاش کردم تا ذهنم رو کنترل کنم و خودخوری نداشته باشم و اتفاقا موفق هم بودم. وقتی رسیدم محل کار دیدم بقیه هم منجمله معاون هم با تاخیر رسیدن. گویا همه همزمان اونروز خاص باید تاخیر میداشتن تا من کمتر خودخوری داشته باشم.
این مثال چند روز پیشه و هزاران مثال اینجوری داره رخ میده که میشه ربطش داد به قوانین ثابت کیهانی
درود بر استاد عزیزم و سپاس که باز هم دستی از طرف خداوند شدید و آگاهی که لازم بود رو در زمان مناسب وارد زندگی من و خیلی دیگر از دوستان کردید
تجسم یکی از چیزهایی بود که خیلی کم توی زندگیم استفاده میکردم حتی با اینکه راجبش میدونستم چون که زیاد باورش نکرده بودم
یادم میاد اولین بار وقتی به خاطر باورها و اعمال خودم کسب و کارم خراب شد و خواستم برم سر یک کار جدید اومدم از خداوند درخواستم رو کردم و دراز کشیدم تجسم کردم و عصر که رفتم آرایشگاه بعد تو راه برگشتن میخواستم کارت به کارت کنم دقیقا مغازه ای رو پیدا کردم که کاری رو داشت با شرایطی که من میخواستم!!!اصلا مونده بودم داستان چیه آخه به فاصله چند ساعت؟؟؟یا بارها تجسم میکردم یک بحثی راجب موضوعی رو دارم و این بحثه بارها اتفاق میوفتاد یا فلان مشکل ایجاد میشه و میشد،اگر از عجله کردن به دور باشیم و خواسته رو رها کنیم و بهش نچسبیم و فقط با تمام وجود تجسم کنیم و به الهامات عمل کنیم نتایج فوق العاده ای میگیریم(دقت کنید در تمام چیزهایی که گفتم عمل کردن وجود داره و شما فقط یک جا نمیخوابید که کاری نکنید اگر هدایت اومد باید عمل کنید و لیاقتتون رو به خداوند و خودتون نشون بدید) این اون برداشت و نتیجه ای بود که من از تجربیات و آگاهی هایی که شما از طرف خداوند به ما دادید برداشت کردم
استاد این لایو رو من امروز گوش دادم البته قبل تر ها هم فک میکنم گوش دادم، من از 16 سالگی بطور اتفاقی با یکی از ویدیو هاتون تو یوتیوب اشنا شدم و حدود 10 12 ساله ک در مسیرِ قانون جذب قدم گذاشتم پستی بلندی های زیادی رو طی کردم دوره های زیادی شرکت کردم با استاد های زیادی آشنا شدم اما در نهایت همیشه برگشتم به خونه ی خودم ک اینجا باشه پیش پدر ِ مهربانم استادِ هدایت شدم ک شما باشید، خیلی در رفت و آمدم یمدت خوب عمل میکنم یمدت کم کاری میکنم ولی لپ مطلبم اینه ک خدای مهربان و بزرگم همیشه به هر نحوی شده حتی با پیچوندن گوشم منو دوباره به مسیر درست هدایت کرده….
استاد من خیلی فایلای شمارو گوش دادم و میدم فایل های هدیه، اگر بگم تو این چندسال تمام دوره های پولی شما ب ی نحوی به دستم رسیده دروغ نگفتم اما هیچوقت نتونستم قلبم رو راضی کنم ک محصولات پولی رو گوش بدم
و خداروشاکرم که همیشه تو زندگیم از قلبم تبعیت کردم تا ذهن منطقی و نجوا گرم….
راستش بخوام با خودم رو راست باشم میتونستم تو این مسیر یازده ساله خیلی موفق تر و عملگرا تر عمل کنم چون همیشه قلبم بهم میگفت مهسا تو میتونی خیلی موفق باشی تو میتونی خیلی به سطح و لول بالا برسی تو جنبه و پتانسیلش رو داری با تمام تضاد ها و تروماهایی ک از بچگی تا ب الان داشتم اما خودم در حق خودم کم لطفی کردم هزاران بار خدا من رو هدایت کرد ب مسیر درست اما زدم جاده خاکی حالا ک بهش فک میکنم کله زندگی من بر مبنای تجسم پیش رفته چه تجسم گفتاری چه نوشتاری چه تصویری…. زمانی ک کم سن تر بودم حدود 15 16 سالگی محال بود چیزی بخام و نشه فکر کنم و نشه حتی با همین تجسم تونستم از ی روستای کوچیک و فاقد امکانات بدون کلاس های انچنانی بدون مدیر و دبیر و مدارس پیشرفته در سن 18 سالگی در یکی از نامبر وان ترین دانشگاهای ایران قبول بشم که تو خاورمیانه هم دارای رتبه و اعتبارِ خاصیه، میتونسم با بهترین و با فرهنگ ترین افراد هم کلام و هم مسیر بشم دوستای خوبی جذب میکردم هدایای بسیار زیاد توجهه و احترام خاص عزت نفس بالایی داشتم همش بخاطر کنترل ذهن و تجسم شرایط دلخواهم بود اما رفته رفته ک زمان گذشت انگار با بالا رفتن سن من قدرت ذهنم هم در راستای تجسم منفی و خلق ناخواسته ها بزرگتر و پیشرفته میشد سخت از چیزی لذت میبردم سخت اعتماد میکردم غرغر میکردم گله و شکایت از نا عدالتی ها تجربه ی شکست های تلخ کم شدن عزت نفس از دست دادن دوستای سطح بالا هی ذهنم قدرت گرفت جوری ک تمام زندگیم رو تحت کنترل خودش گرفت و من شدم اسبه ذهنم ک ذهن سوار بر من شد و خوب ازم سواری گرفت و میگیره خودم شاهد این قضیه هستم ک هرموقع افسار ذهن ب دست من اومد چقد شرایطم تغییر کرد حالم خوب شد قلبم ارام بود ترسم کم میشد به خواستهام میرسیدم جذب چیزهای خوب داشتم که انشالله در دوره ی دوازده قدم بخش تجسم حتما ریز تر خواهم شد و بیشتر توضیح خاهم داد زمانی هم ک افسار من به دست ذهن اومد زندگیم به اخر رسید سیاهی و تاریکی مطلق
چقد خداوند هربار ب نحوی با حرفی با تضادی
با تجربه ای توسط شخصی منو میورد تو مسیر اما نهایت ی هفته یماه بعد اون دوباره همون آش و همون کاسه با اینک درونم قبول داشت مهسا میتونی همه چیو درست کنی بهتر کنی مهم تر از همه قلبتو اروم کنی اما ذهنت نمیزاره بازی در میاره توام وارد بازیش شدی اون توپو پاس کرده توام توپو گرفتی و داری پاسکاری میکنی و افتادی تو تله با اینک همه اینارو میدونستم اما نمیفهمیدم به درکش نمیرسیدم فقط میدونستم فایلای استادو میدونستم کامنتارو میدونستم اما ب فهمش و درکش نرسیده بودم به جونم نشسته بود…..
میتونم بگم بزرگترین دشمن ما تو زندگی ذهن ماست اگر مداوم هرروز و هرساعت و هر ثانیه روش کار نکنیم بعد یمدت یجوری مسخش میشیم ک چشممون گوشمون قلبمون مهر میشه روزهای تکراری زندگی یکنواخت عمری ک فقط داره میگذره….
منی ک یزمانی تو تجسم خلق خواسته ها استاد بودم الان مدال افتخار افرینی تو خلق ناخواسته ها دارم واقعا اعتراف میکنم که 11 12 سال هیچی از قانون متوجه نشدم اگرم شدم مقطعی بوده یمدت نتیجه گرفتم و بعد دوباره ذهنم زندگیمو ب بازی و اختیار گرفته…..
استاد وقتی از تکامل حرف میزنی من الان میفهمم یعنی چی اینهمه سال گذشت با نتایج خورد و ریز ریز تا ب اینجا برسم من یماهه که واقعا دارم درک میکنم واقعا دارم میفهمم
از هدایت شدن به سمت خرید دوره دوازده قدم بطور معجزه اسا بعد اینک کمی فهمیدم درک کردم ذهنو کنترل کنم رخ داد ک قضیش رو انشالله مفصله تو قدم اول کامنت خواهم گذاشت
استاد من خدای توهم سازی سناریو سازی و داستان سازی هستم بقول شما بطور فول اچ دی فور کی انقد راجب اتفاقات زندگیم متوهمانه رفتار میکنم یعنی داغون ترین و خراب ترین و ترسناک ترین وجهه هر اتفاق رو میبینم و میسازم خدای بزرگ نمایی و اغراق هستم اونم در زمینه ی منفی ذهنمم حال میکنه میگه ایجان تغذیه تغذیه خوراکی خوراکی هرروز پروار تر و چاق تر و قوی تر میشه
بعد گوش دادن و درک کردن فایل مسولیت پذیری گام اول خانه تکانی ذهن
تازه فهمیدم ک بابا خودت خراب کردی تو قبلا انقد خوب عمل میکردی جذب میکردی چرا گند زدی یهو، چون ذهنم نجوا میکرد قانونی وجود نداره زیبایی وجود نداره واقعیت های زندگیتو و زندگی دیگران رو ببین تقدیر از قبل نوشته شده تو همینی خانوادت همینه قیافت همینه درک و شعورت همینه اتفاق های زندگیت همینه و چیزی غیر این نیست اوناییم ک دم از خوبی و خوشی و حال خوب و ثروت و… میزنن حالشون خوشه بهترین شرایط رو دارن از مردم بی خبرن از بطن جامعه بی خبرن….
استاد باورت میشه من ته دلن میدونستم ک جذب چیه قانون چیه زندگیمو ک مرور میکردم تیک های پازل ک کنار هم میزاشتم رد پای قانون میدیدم ولی ذهنم امان از ذهنم بدترین حالت هارو میگفت و نشون میداد و تجسم میکرد منم که شده بودم خره صاحبخونه
تازه متوجه شدم ک ن بابا خودت خالقی
خودت ب ذهنت بها دادی
خودت خواستی ک شرایط نادلخواه تجربه کردی
خودت به ذهن اجازه دادی
خودت ازین بدبینی و ترس و تحقیر و نگرانی لذت میبردی
وگرن کدوم تقدیر کدوم زندگیه از قبل نوشته شده خودم ارتعاش فرستادم خودم خراب کردم چه اگاهانه چه نااگاهانه مسولیت بپذیر
استاد 4 روزه ک زندگی من انقد اوکی شده نمیگم 360 درجه تغیر کردم اما از وقتی مفهوم کنترل ذهن رو مسولیت پذیریو با جون و دل پذیرفتم و درک کردم دیروز برای 2 3 ساعت ذهنم خاموش خاموش بود ب خودم اومدم دیدم مهسا بهشتو تجربه کردی ارامشیو تجربه کردی ک بهتر از هر ثروت و پول خونه و ماشین و دوست و غیرس انقد خوشحالم که افسار ذهنم رو کمی فقط کمی تونستم من بدست بگیرم
استاد تو همین 4 5 روز از یسری حواشی دور شدم مث اینک قبلا مدام درگیر چت و سوشال مدیا و گوشی و رفیق بازی و ادا بازی و دقیقا ضربه خوردن از ادما الان انگار وابستگیم کم شده کانالای اشغالی چتای اضافی دوستای مخربو حذف کردم سعی میکنم طول روز منطقی با ذهنم حرف بزنم و انگار مدارم یه درجه تغییر کرده و این تغییر باعث عوض شدن شرایط بیرونیم شده تنها شدم ولی تنهاییم زیباست
یماه پیش وقتی با صمیمی ترین دوستم بحثمون شد و بی محلی و بی توجهی ها شروع شد با یه پیام ازش انقد سناریو سازی کردم تجسم سازی کردم انقد خودمو تحقیر کردم ک
اون ادم 360 درجه تغییر کرد و بدو بدتر شد ادمی ک قبل اون انقد خونگرم و مهربون بود
استاد دقیقا از یماه پیش ک من بع این تضاد برخوردم اصلا چشم و گوش و قلبم باز شد اومدم تو مسیر هدایت شدم سمت فایلایی ک لازم بود برام منجر ب خرید دوره ی دوازده قدم شد
دوباره خدا برام چید چون درخاست کردم از خدا همون موقع ک یبار دگ کمکم کن تا زندگیو دگرگون کنم ک رو شخصیتم کار کنم که شروع کنم به خود شناسی و به خودآگاهی برسم و بله خداوند جواب داد
استاد من الان دارم ذره ذره تکامل طی میکنم ذره ذره رو خودم رو ذهنم کار میکنم با اینک کمال گرام و همیشه خاستم همه چی صد باشه ولی انقد الان ازین نتایج ریز خوشحال و ارامم ک باور کمال گرایی داره کم رنگ میشه
واقعا نباید ذهن رو دست کم گرفت باید مداوم رو خودت و ذهنت کار کنی نباید ی تایم ک نتیجه میگیری و گل و بلبل میشه همه چی بیخیال شی و فکنی که خب دیگ ذهن افتاده رو تجسم و توجهه به شرایط دلخواه و یبار کار کردن رو خودت مساوی با یه عمر زندگی راحته عمرا و ابدا اینجوری نیست
دوستای فقط اراده کنید شروع کنید بسم الله بگید ذهنو کنترل کنید خواستهاتون تجسم کنید ورودی هاتون کنترل کنید کم کم و پله پله همه چی تغییر میکنه شاید خودتون متوجه نشید اما برآیند کلی مثبت خواهد بود
پس مهسا یادت باشه اگر قبل تر ها خودت خالق زندگیت بودی ولی یجا قطع شده بدون مقصرش خودت بودی حالا چه اگاه چه نااگاه
الان به این فهم و درک رسیدی که میتونی دوباره بهترین سناریو هارو برای خودت بچینی و ببینی و در نظر بگیری قدرتی که خداوندبرای خلق زندگی دلخواهت بهت داده دست کم نگیر
یجوری قشنگ میشه همه چی که خودت تعجب میکنی چیشد ک اینجوری شد
خوشحالم که این فایل فوق العاده را در حال شنیدن هستم
دوره دوازده قدم یکی از بهترین دوره هایی است که در آن شرکت کردم
در این دوره در قدم اول با خدای خودم بهتر وبیشتر دوست شدم
سپاس احساس خوب سپاس گذاری در من تقویت شد
به داشته ها و نعمت های اطراف خودم با دید بهتر و خوبتری در حال نگاه کردن هستم
خواسته های من قدم به قدم در حال شکل گرفتن و رخ دادن است
در کنار همه اینها روابط من چقدر بهتر شد
در این دوره یاد گرفتم که چطور تجسم سازی کنم و چطور بتوانم هر چیزی را که می خواهم به دست بیاورم
در این دوره من یاد گرفتم که به این درک برسم که دستهای هدایتگر جان هستی همیشه در حال هدایت کردن من هستند و همیشه روی خودم و خدای خودم حساب باز کنم
این دوره من را با قرآن دوست کرد
به من فهماند که من خودم خالق زندگی خودم هستم و بهترین کار این است که از این کتاب به عنوان یک کتاب راهنما کمک بگیرم
در این دوره من به این درک رسیدم که هر چه بیشتر بتوانم افکار و باورهای خودم را کنترل کنم جهان بهتر و زیباتری را برای خودم رقم می زنم
همه چیز در دستهای من است و من خودم هستم که می توانم خالق شرایط زیبای خودم باشم
در این دوره چقدر برای من جالب بود که به این درک و فهم رسیدم که می توانم شرایط زندگی خودم را تغییر کنم
می توانم افکار خودم را تغییر بدهم
همان طور که قبلا توانسته ام پس اکنون هم می توانم
همان طور که قبلا موفق شده ام پس باز هم می توانم موفق بشوم
همه اینها برای من خیلی جالب و ارزشمند و دوست داشتنی بود
این بدان معنی است که من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم
من می توانم افکار خودم را کنترل کنم
من می توانم راهی را بروم که برای خیلی از افراد دست نیافتنی و یا غیر ممکن است
تجسم کردن یکی از بهترین درس های این دوره بود
داشتن حال خوب و سرحال بودن و احساس ایمان و اطمینان داشتن و شاد و سرحال بودن نشان از این است که راه و مسیر من درست است
این بهترین شاخص است که من در راهی قدم برداشته ام که آن را درست است و تمام اینها از دوره دوازده قدم است که من درک کرده ام و یاد گرفته ام
درس دیگری که از دوره دوازده قدم یاد گرفتم این بود که نسبت به اتفاقات زندگی خودم کنترل داشته باشم و هرگز خودم را ناراحت و یا درگیر افکار نکنم
اتفاقات کوچک و هر چند جزیی خوبی که برای من رخ می دهد را ببینم و آنها را برای خودم بنویسم
به آنها اهمیت بدهم
آنها را ببینم و شکرگذار رخ دادن آنها باشم و بی شک اتفاقات خوب دیگر به راحتی برای من رخ می دهد
درس دیگری که در این دوره یاد گرفتم برای من این بود که ببینم و به خودم بگویم وقتی که استاد عزیز توانسته اند پس من هم می توانم
من هم می توانم همان مسیر و روندی که استاد رفته اند را بروم و آنوقت می توانم شاهد رخ دادن اتفاقات خوب باشم
اینها همه درس هایی عالی است که من از این دوره فوق العاده درک کرده ام
می دانم که هنوز هم کافی نیست و باید باز بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم تا بهتر و بهتر بتوانم از این جهان زیبا بهره ببرم حال خوب پایدار را برای خودم بسازم
در این دوره به این فهم رسیدم که تمام تضاد ها و چالش هایی که برای من رخ می دهد در جهت بزرگ تر شدن من هستند
تضاد ها برای من رخ می دهد تا من بزرگتر بشوم
هر تضادی که برای من رخ می دهد ناامید نشوم روی خودم و افکار خودم کار کنم و بتوانم بهترین درس و نتیجه را از آن بگیرم
بی شک آن تضاد برای من آمده است تا من یک درس و یک نکته را یاد بگیرم
اینها واقعا وقتی که در زندگی خودم استفاده می کنم و جواب می گیرم چقدر برای من لذت بخش است و چقدر زیبا و راحت جریان زندگی من روان و آسان و ساده می شود
این دوره را می توان و باید هر روز و هر روز در زندگی خودم بکار ببرم و آنها را در زندگی خودم جاری بسازم
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و تمامی دوستان ارزشمندم
بنازم زمانبندی خدا رو، بنازم همزمانی خدا رو. خدایا، این همه سال این فایل رو نگهداشتی نگهداشتی نگهداشتی تا توی همچین موقعی منتشرش کنی؟ توی این موقعی که من انقدر بهش نیاز داشتم؟ وقتی سردرگم بودم که بدونم دلیل اتفاق بدی که برام افتاده چیه؟ واقعا سپاسگزارتم خدا جونم. و همینطور از استاد و خانم شایسته که به الهام خدا گوش کردن و این فایل رو فارغ از کیفیتش منتشر کردن.
این فایل از طرفی برای من همزمان شد با فایل جلسه 23 دوره روانشناسی ثروت1 که اون هم موضوعش شرک بود. و من این 2 فایل رو باهم پیش بردم. و باهم کامنتهاشون رو میخوندم. تا امروز که تمامی کامنتهاشون تموم شد.
من باید اعتراف کنم که مشکل خیلی بزرگی در مبحث تجسم دارم و ذهنم خیلی نمیتونه باورش کنه و بین تجسم و توهم فرقی نمیذاره. یادمه توی یکی از جلسات دوره عزت نفس هم درمورد این موضوع صحبت شد ولی من اون موقع هم نتیجهای نگرفتم. بخاطر همین هم هست که خودم رو ملزم کردم که کل کامنتهای دوستان رو بخونم تا برام باورپذیرتر بشه. چقدر هم کامنتها و نتایج ناب بودن واقعا.
و چون دیدم استاد میگن که اولش سخته پس دارم با امیدواری تجسماتم رو ادامه میدم. قدمهای عملیای که باید بردارم رو برداشتم. و توی اون پروژه خانهتکانی ذهن هم هستم و تا اونجا که میتونم دارم ذهنم رو کنترل میکنم و تجسماتم رو نوشتم و با خدام راجعبه تجسماتم حرف میزنم.
و اینکه طبق گفته استاد دور من هم خلوت شده و مثلا یه وقفهای در خلال تمرینات تئاترمون پیش اومده و مشغلههام تقریبا به صفر رسیده تا بتونم روی خودم کار کنم.
مواردی که با تجسماتم برام پیش اومده:
1. ویولون زدنم. همیشه دوست داشتم و خدا از طریق یکی از فامیلهامون که ویولون میزد منو تشویق کرد به این کار، و خود خدا هم پولش رو اوکی کرد.
2. گوشیای که الآن دارم.
3. بازیگر شدنم.
4. وارد این سایت شدنم. همیشه دوست داشتم یک استاد راهنما و یک سری دوست داشته باشم تا از خدا و قرآن و اینجور مسائل با هم حرف بزنیم.
5. دوره عزت نفس رو من با تجسمم خریدم. 5روز تخفیف داشتم. پولم نمیرسید. اومدم تمام کامنت فایل معرفی دوره رو خوندم و گذاشتم توی سبد خرید. پدرم مبلغی رو بهم بدهکار بود. خواهرم بهش زنگ زد که ازش شماره کارت بگیره که بدهکاریش رو به بابام بریزه. بابام گفت من به مهدی بدهکارم، بریز برای مهدی. و من تونستم دوره رو بخرم.
من قطعا از نتایج تجسماتم در این مدت خواهم نوشت.
انشاءالله همیشه همهمون به فضل خدا شاد و موفق و خوشبخت باشیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الم
ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ
این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است.
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ
آن کسانی که به همواره به جهان غیب ایمان می آورند و نماز به پا دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند.
—————————————————————————————
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم، سلام به دوستان نازنین و توحیدی
خواستم الهامی که به قلبم شد و منو منقلب کرد اینجا به اشتراک بزارم
و ان شاالله برای کسانی که در مدار دریافتش باشن و برای خود من مفید باشه…
و اما داستان از اونجا شروع شد که مدتیه به خاطر اقساط سنگین و موضوعات دیگه کمی به لحاظ مالی شرایط خاصی رو سپری میکنم و مدام نجواها میاد و سعی بر کنترلشون دارم و سعی میکنم با منطق این نجواها رو سرکوب کنم…
و صد البته که با توجه به توضیحات استاد با خودم عهد کردم دیگه هیچ وقت سمت وام و قسط نرم و این اقساط مربوط به خونه ای هست که پارسال به لطف خدا خریدیم و اون موقع در مدارش نبودم که بتونم این پول رو از جایی دیگه بسازم، یعنی تکاملشو طی نکرده بودم و متعهد شدم که ان شاالله این بدهی های بانکی رو ساف کنم و دیگه هیچ وقت سمت قسط نرم و فرکانسمو خراب نکنم…
و اما یکی از موضوعاتی که مدام نجواش میاد توی ذهنم و بهش جواب میدم اینه که ذهنم مدام بهم میگه ببین چقدر پول تو حساب داری و چطور میخوای مدیریتش کنی یا اگه یه هزینه بهت بخوره چیکار میکنی و از این صحبتها…
اما من حالم خوبه و به لطف خدا با این منطق ها جوابشو میدم که اولا پول توی حسابم برای امروزمه نه تا آخر ماه و همون خدایی که این پولو تو حسابم گذاشته هر وقت لازم باشه از جاهایی که گمان نمیبرم بهم عنایت میکنه..یا این منطق که اصلا روزی من دست خداست و از وجود نازنین خدا در زندگیم متجلی میشه و اون پول فقط نمودشه و چه اهمیتی داره که چقدر باشه و از این صحبتها..
و مدام آرامتر میشم چون مدام به خودم متذکر میشم الطاف خداوند رو… حتی یه وقتهایی میرسه به اینجا که ذهنم میگه بابا اون خدایی که ازش صحبت میکنی کجاست؟ و طبق آیات قرآن من ذهنمو هدایت میکنم به آفرینش خودم از نوزادی تا الان و اینکه من کجا بودم و چطور میتونستم این چیزایی که دارم رو برای خودم بسازم و خداوند از زمانی که من یه نطفه ناچیز بودم با دقت بی نهایت منو پرورش داد بدون اینکه یه ناخنم مشکل داشته باشه یا حتی یه دندونم کج در بیاد و از این صحبتها…
تا اینکه دیدم در نتیجه تقویت این نگاه درست، مدتیه حالم داره بهتر میشه و ایمانم به واسطه این کلمات و جملاتی که با خودم هر روز میگم بهتر میشه و از اونور دیدم پولهایی داره میاد تو حسابم که من هیچ انتظاری در موردشون نداشتم، همون که خدا میگه از جایی که گمان نمیکنید و دیدم چقدر چرخ زندگیم روون شده و با اون همه بدهی چقدر دارم پول خرج میکنم و لذت میبرم..
مثلا امروز روی زمین یه اسکناس دیدم و سریع به خودم گفتم طبق قانون و با استفاده از آیات قرآن که وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا این پول نشونس که خدا میخواد یه مبلغی به حسابم واریز کنه و بعدش توی تاکسی زدم حسابمو چک کردم دیدم بله!! خدای مهربان از جایی که گمان نمیکردم پول به حسابم ریخته!! و ایمانم تقویت شد و احساسم بهتر شد و باورهام قوی تر..
و این روند ادامه داشت تا رسیدم به این فایل ارزشمند..
وقتی داشتم به صحبتهای استاد گوش میدادم و رسیدم به اینجا که استاد میگفت ما مدام داریم با افکارمون خلق میکنیم و تجسم خلاق این نیست که بشینیم یه گوشه ای و تجسم کنیم..یهو آگاهی در ذهنم مرور شد که تمام عالم دارن از طریق تسبیح خداوند این کار تجسم خلاق رو انجام میدن .یعنی دایما با پاک شمردن خداوند مسئولیت آنچه هستن رو میپذیرن و از طرفی خودشون رو برای بهتر شدن محیا میکنن..
همون که حضرت یونس گفت.. لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ یعنی خدایا تو پاک و منزهی و این بدی که به من رسیده رو خودم باعث شدم.. که بعدش خداوند اونو میبخشه و آرومش میکه و از دل نهنگ نجاتش میده..
در همین حین که داشتم این ها رو مرور میکردم و فایل استاد رو گوش میدادم یه الهام قوی دریافت کردم… خدا به قلبم انداخت که برو معنی ایمان رو سرچ کن
وقتی داشتم ریشه ای بررسی میکردم دیدم ایمان اصلا اون چیزی که به ما گفتن نیست.. اینکه ما به خدا باور داشته باشیم معنی درستی برای ایمان نیست. ایمان از ی م ن میاد و معنی دقیقش وصف کسی به نیکی و درستیه.. یمن هم ریشه درستیه هم میمنت و نیکی.. و نقطه مقابلش میشه کفر یعنی پوشاندن..یعنی نادیده گرفتن.
ایمان که خداوند هم فرموده یومنون، که اشاره به استمرار داره.. یعنی ما مدام به این نکته توجه کنیم و تجسم خلاق داشته باشیم که آنچه از سوی خداوند برای ما میاد هم خیره هم درسته
یعنی مدام و آگاهانه به خودمون بگیم قراره به فلانجا برسم یا فلان اتفاق نتیجش خیره یا مدام کنترل ذهن کنیم که الخیر فی ما وقع بودن رو در اتفاقات ببینیم
این نگرش مغز توحیده.. این که مدام آگاهانه تمام اتفاقات رو حمل به خیر کنیم با منطق قرآن، با منطق توحید.. این میشه ایمان.. و وقتی ما مدام این نگرش رو و این تجسم خلاق رو داشته باشیم، اتفاقات تغییرمیکنن، شرایط بهتر میشه و مدام رشد میکنیم و این باعث میشه اون ایمان، اون نگرش مثبت نسبت به خدا و در نتیجه دنیای پیرامونمون قوی تر میشه و عمق پیدا میکنه و حالمون عالی تر میشه… و این حال خوب، این ایمان، این تقوا که ابزار ایمانه، این کنترل ذهن، ما رو هر لحظه خدایی تر میکنه و ذهنمون و توحیدی تر میکنه و شرایط زندگیمونو بهتر و بهتر میکنه…
پس نتیجه این که: ایمان بهترین مدل تجسم خلاقه چون بیس و اساسش توجه مثبت نگر به تمام اتفاقات از دریچه توحیده
ایمان یعنی دایما در دل تمام اتفاقات رد پای خدا رو ببینیم و حالمون خوب باشه.. و ایمان به مرور با تکامل رشد میکنه
و تمام اتفاقات خواسته و ناخواسته زندگیمون بهمون نشون میده چقدر ااین ایمان یعنی باور به درستی و زیبایی در دنیای پیرامونمون رو پذیرفتیم
و باعث میشه دست از قضاوت خود و دیگران برداریم و فقط در تمام اتفاقات میزان ایمانمون رو بفهمیم و با بازخورد گرفتن بهتر و بهترش کنیم. ان شاالله
و شکر گذاری ابزاریه برای تقویت ایمان..یعنی شکرگذاری و توجه آگاهانه باعث میشه ایمان یا همون نگرش مثبت و زیبا نسبت به خداوند تقویت بشه وبخاطر همینه که شکر گذاری نزدیک ترین فرکانسو به خداوند داره. خدا ما رو از مومنین واقعی قرار بده ان شاالله
سلام دوست عزیزمیخواستم تشکرکنم ازتون واسه اینکه مطالبی روکه درک میکنین وبرای ماکامنت میکنیدوچه قدرخوب وساده توضیح میدین وباعث میشه من درکم بیشتربشه،تاجایی که من کامنتهاتون رودنبال میکنم ازهمه شون یک چیزی رویادگرفتم ودرکم بیشترشده.
بسیارسپاسگزارم
درپناه حق سلامت وسعادتمندباشید
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش و تیم تحقیقاتی شان وتشکر فراوان دارم برای این فایل هدیه ای ارزشمند…
واقعاً در اول صبح با دیدن این جلسه ای جدید از سری فایل های خانه تکانی ذهن احساس ام به کلی خوب شد ویکی از دلایلی که تاکنون نتیجه نگرفتم را به یادم آمد…
همیشه ذهن ما درگیر تجسم کردن وفکر کردن است و ما میتوانیم آگاهانه به این افکار جهت دهیم و زندگی خود را همان گونه که دوست داریم رقم بزنیم.
از سخن بزرگان است که میفرمایند که:
مراقبه افکارت باش
چونکه افکارت باورهایت را میسازد
مراقبه باورهایت باش
چونکه باورهایت اعمال تو را میسازد
مراقبه اعمالت باش
چونکه اعمال تو شخصیت تورا میسازد
مراقبه شخصیت خود باش
چونکه شخصیت تو سرنوشت تورا میسازد.
یا در جای دیگر میفرماید:حتی فکر کردن به گناه اندازه ای انجام همان گناه فرد را گناهکار میسازد.
پس باید خیلی مراقب باشیم که به چه چیزی فکر میکنیم و چه چیزی را تجسم میکنیم.
مثلاً خود من برای اولین بار که دوره ای قانون آفرینش را دیدم برروی ویژن بردم عکس یک پراید را زدم و اکنون که آن پراید را دارم و کلی اذیتم میکند به خودم میگویم که چرا مانند استاد عباسمنش عکس یک اتوبوس آروی و چند ماشین گران قیمت را تهیه نکردم؟؟؟
واقعاً همین تصویری که از استاد عباسمنش در این مکان بهشتی در تمپا میبینیم میتواند بهترین انتخاب برای ویژن برد ما باشد.
استاد در این فایل توضیح دادن که افکار ما برای تبدیل شدن به واقعیت نیاز به زمان دارند و این چیز خوبی است،و این موضوع را من به شکل خوبی در فیلم راز دیدم که اگر فکر ما به سرعت تبدیل به واقعیت شود خطرناک است
شخصی در آن فیلم به یک فیل فکر میکرد و ناگهان آن فیل در خانه اش حاظر شد و آن شخص وحشت کرد…
استاد در این فایل گفتند که عزیز دلشان از آنچه که تصور میکردند هم خیلی باهوش تر وبا دست پخت بهتر و…هستند،به نظر من خانم شایسته نه تنها در زندگی استاد عباسمنش تاثیر فوق العاده زیبایی گذاشته است،بلکه با فایل های خانه تکانی ذهن و تمرکز و پیگیری که بر سایت استاد عباسمنش دارند زندگی میلیون ها نفر را زیبا تر وبهتر و باکیفیت تر ساخته است و به نظر من خانم شایسته دستی از جانب خدا برای میلیون ها نفر فارسی زبان در جهان هستند.
واقعاً از الله یکتا سپاسگزارم که من را در مدار این آگاهی ها قرار داد وبرای شما عزیزی که این کامنت را خواندی آرزوی موفقیت و شادکامی بی نهایت دارم
خدانگهدار.
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
ممنون استاد عزیز هستم که این آگاهی های ناب را برای ما به اشتراک می گذارند
ممنون خدای خوب خودم هستم که من را به این راه آشنا کرد
تجسم کردن قبلا برای من خیلی سخت و دشوار بود
حتی می ترسیدم که تجسم کنم
خجالت می کشیدم که تجسم کنم
خیلی اوقات برای خودم زیاد می دانستم و می گفتم که نه این برای من خیلی است
اما حال می فهمم که این همه افکار و باورهای غلط بوده است
تجسم کردن که استاد در این جلسه در مورد آن توضیح دادند خیلی ساده تر و خیلی آسان تر از آن چیزی بوده است که تا به حال دیده ام و شنیده ام
چقدر این روند ساده و اسان است
همان راهی را بروم که در آن حال من خوب است
ذهن و افکار و باورهای خودم را کنترل کنم
حال خوب داشته باشم بیش از نیمی از مسیر رسیدن به خواسته و هدف خودم را طی کرده ام
این را می دانم که من خودم خالق زندگی خودم هستم پس باید بپذیرم و در این مورد تسلیم باشم که تمام اتفاقات زندگی من حاصل افکار و باورهای خودم است
وقتی که این قانون را بپذیرم و باور داشته باشم آرامش به ذهن من وارد می شود و آنوقت من به حرکت می ایستم تا شروع به ساخت دنیایی بهتر و عالی تر برای خودم کنم
قانون این است که وقتی که استاد توانسته است و این همه دستاورد و موفقیت رسیده اند پس من هم می توانم به خواسته های خودم دست پیدا کنم
من باید روی باورهای خودم کار کنم
باید تغییر کنم
باید بتوانم از این شرایطی که هستم بهترین درس و بهترین نتیجه را بگیرم
باید بتوانم تمام ترس ها و نگرانی های خودم را بشناسم و برای آنها افکار و باورهای خوب دیگری را جایگزین کنم
آنوقت من موفقترین خواهم بود و زمانی می رسد که می بینم چقدر راحت و آسان من به تمام چیزهای که می خواستم رسیده ام
برای خودم باید یک روند ساده و عادی را می توانم بسازم فارغ از آنچه که در دید و ذهن دیگر مردم جامعه است
قرار نیست که هر جور که دیگران فکر می کنند من هم فکر کنم و عمل کنم
قرار نیست همان راهی را بروم که دیگران رفته اند
اگر آن راه و مسیر درست بود خوب بی شک باید تا الان آنها هم نتیجه های خوب می گرفتند ولی اینگونه نبوده و نیست
باور درست برای من اتفاقات خوب و درست را رقم می زند
باور خوب برای من زندگی خوب را می سازد
من که قبلا نتایج خوبی را از این تغییر باور گرفته ام پس باز هم می توانم با همین تغییر باور به نتایج دلخواه و عالی خودم دست پیدا کنم
همه چیز واقعا در دستهای خودم است
من توانستم به کسب و کار دلخواه خودم دست پیدا کنم
من توانستم به آزادی زمانی و مکانی دست پیدا کنم
من توانستم به کسب و کار شخصی خودم دست پیدا کنم
خوب پس باز هم می توانم برای خودم بهترین های دیگر را بسازم
فقط کافی است که ذهن خودم را از این افکار واهی و ترس هایی که می تواند نباشد رها کنم
ناامید نشوم
از خدای خودم کمک بگیرم
روی او و کمک های او و دستهای هدایتگر او کاملا حساب باز کنم
همه اینها برای من واقعا درس دارد و هر چه بهتر و بیشتر در زندگی خودم به کار ببرم بی شک من باز به خواسته های دیگر خودم دست پیدا خواهم کرد
این درس را همیشه آویزه گوش خودم کنم
هیچ نگران حرف ها و صحبت های دیگران نباشم
اصلا لزومی ندارد که حتی بخواهم با دیگران صحبت کنم
هیچ لزوم ندارد که حتی بخواهم از دیگران کمک بگیرم
وقتی که قدرت برتری وجود دارد
او خودم همه چیز را برای من درست خواهد کرد
او خود همه چیز را برای من به راحتی و آسانی هموار می کند
دل به او بسپارم و تسلیم او باشم
آنوقت دیگر من برنده خواهم بود
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای مهربان خوب خودم
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خداوند بخشاینده مهربان
خداوند مهربانم توراسپاس که قانون هات دقیق وفرکانس ها درست کار میکنند .
استاد مثل همه لایو هاتون این یکی هم بی نظیر بود .
چند تا دوره از شما دارم ولی آرزو دارم این دوره دوازده قدم را داشته باشم .
تو این 4ماه که در تهران هستم فکر میکردم که چقدر راحت همه چی جور شد که دور بشوم از اقوام وفامیل
حتی همسرم هم ازمن دور شده به خاطر مسائل مالی .
تنهایی خیلی لذت بخش شده برام انگار بیشتر میتونم به خودم برگردم وبیشتر روی خودم کار کنم .
تنها دوتا فرزندانم با من هستند در حال حاضر که درک کردم با من هم فرکانس بودند که با من هستند .
چقدر دوست و فیق دورواطرافم جمع کرده بودم که یکیش در فرکانس من نبود ولی به خاطر بلورهای گذشته که دوست داشته باش به دردت میخوره وبرای درد ودل خوبه و تنها باشی در حقیقت افکار وباورهای اونها را جذب کردم که حتی زندگیم هم مثل اونها شده بود .
استاد تهران وحتی خونه ای که الان هستم و آرامشی که دارم را قبلش تجسم کرده بودم وشد .
هرچی که برام مهیا شد قبلش تجسم کردم واحساسم خوب بود .
فقط ذهن ما مانع خواسته های ما میشه
واقعا هر آنچه که شما دارید خیلی ها حتی درموردش فکر هم نمی کنند .
چقدر محیط پشت سرتون را دوست دارم چقدر لذت بردم .
جایی باشی که هم طبیعت واب باشه وهم خانه های زیبا وشهری
خدارا شکر که این قسمت را قسمتم کرد ببینم
سلام
قدم اول بپذیر که خودت هستی که با افکار و باورهایت داری زندگیت رو خلق میکنی
حالا میتوانی با تجسم کردن خواسته هایت آگاهانه افکارت رو جهت دهی کنی سمت خواسته هایت تا به آن خواسته ات برسی
همه ی ما آگاهانه داریم در هر لحظه تجسم می کنیم مثلا من الان در اتاقم نشسته ام دارم فکر میکنم یک ساعت دیگر یا بعد از ظهر در حال انجام چه کاری هستم یا بعدا می خوام چه کاری را انجام دهم حالا اگر افکار باورها و ورودی هایمان منفی و بد باشد داریم با همین جزئیات شرایط بد رو برای خودمون تجسم میکنیم و فکر میکنیم و تجسم میکنیم که داره چه اتفاقات بدی برامون رخ میدهدکل موضوع همینه!!!!!!حالا ما می توانیم آگاهانه کاری کنیم که خواسته هامونو تجسم کنیم تا به سمت خلق خواسته هامون هدایت بشیم ،یعنی ما صفر و صد هم نیستیم ممکن بعضی وقتها ذهنمان به سمت تجسم شرایط منفی هم برود اما آگاهانه کاری کنیم که شرایط دلخواهمان را تجسم کنیم
هیچ دست دیگری در کار نیست دولت و ملت و جامعه مطلقا هیچ چیز دیگری، پس مسئولیتش را بپذیر و کار کن روی باورهایت و تمرکز و تجسم کن روی خواسته هایت ممکن است در این مسیر تنها بشوی یعنی وقتی از لحاظ فکری و باوری تغییر کنی دیگر با آن افراد قبلی شاید هم فرکانس نباشی و دیگر نتوانی با آنها باشی اما این یک فرصت است برای کار کردن و خلق زندگی ات و این تنهایی هم چیز بدی نیست و یک فرصت خوبه برای تو برای تمرکز و تجسم خواسته هایت
الهی شکرت.
بنام خداوند مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
خداوند رو شاکرم بخاطر فرصتی دیگه که جهت خودسازی بهم عطا شده و این فرصت رو دارم تا یه قدم دیگه به سمت خودسازی حرکت کنم.
🟢 چطور با تجسم زندگی دلخواهم رو خلق کنم؟
آدمها خیلی شرایط رو ابدی میبینن، یعنی فکر میکنن همینی که هست، قراره همیشه همین باشه و از این قدرت خلقکنندگی که خداوند بهشون داده، بهرهای نمیبرن.
از این قدرت ذهنشون بی خبر هستند.
زندگی هیچ چهارچوب از پیش تعیین شدهای نداره و این شمایی که داری زندگیت رو جهت دهی میکنی، این شمایی که داری زندگی تو خلق میکنی! در هر لحضه شما این کار رو داری میکنی، با باورهات!
چه بدونی، چه ندونی!
چه خوشت بیاد و چه خوشت نیاید!
حالا باورهای شما از چی ساخته شدن؟
از ورودیهایی که بهش دادی!
فقط فکر کن، اگر ورودیهای خوب بهش بدی، چی دریافت خواهی کرد!
کسانی که به قوانین باور دارند، به ورودیها و فکر و باور اعتقاد دارند و به قول قرآن به غیب ایمان میآورند، این آدمها قدرت خلق زندگی دلخواهشون رو دارند، فارع از گذشتهای که داشتن، فارغ از اینکه الان در چه مرحلهای هستن یا چقدر شرایط به ظاهر ناجالب است.
آدمها در هر لحظه در حال خلق زندگیشون هستند، در واقع گفتگوهای ذهنی شون این کار رو براشون انجام میده. حالا آیا این گفتگوها، تفکرات، باورها و تجسمات در سمتی هستن که احساس رضایت و شادی به شما بدهد؟ یا در مسیری هست که بر نگرانی شما میافزاید. نگاهی به احساسات کنونیتان داشته باشید و ببینید چگونه میتوانید، احساس بهتری رو تجربه کنید. فکری که باعث نگرانی شما میشود، باید حذف شود.
تجسم یک ابزار است برای جهتدهی افکار شما!
تجسم اصلا چیز پیچیدهای نیست، در واقع ما در 90 درصد روز داریم تجسم میکنیم! تجسم همان گفتگوهای درونیست، کار شما اینه که افکارت /تجسمات رو جهت دهی کنی!
تجسمات افرادی که از قانون چیزی نمیدونند و حتی اونایی که قانون رو میدونن، غالبا منفی است، چرا؟ چون ذهن تمایل داره مسائل و روزمرگیها رو نشخوار کنه تا جوابهایی پیدا کنه!
حالا کار شما بعنوان کسی که قدرت خالق بودن رو داره، اینه که هر بار بتونی بهش بگی: بیخیال، بیا تجسم آرزوهامون رو انجام بدیم، فارغ از اینکه الان شرایط چیه! باید بتونی قانعاش کنی تا بیاد سمت افکار و باورهایی که احساس بهتری به شما میدهد. و هر چه مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمونی، به نفع شماست. اگر استاد این کار بشی و هر بار توش بهتر بشی، زندگی فقط معجزه است و معجزه.
اگر دقت کنید، آدمها رو میبینید که مشغول روزمرگی هستن و ذهنشون رها شده در افسوس گذشته یا ترس آینده است.
حالا چی میشه شما انرژی که خداوند بهت داده رو در این راستای خلق رویاهات بکار بگیری؟
چرا بجای نگرانی و توجه به چیزای ناجالب، به خواستههام توجه نکنم، تا از همونها دریافت کنم!
البته لازمه از چیزهای کوچیک، قابلباور استفاده کنید تا با طی کردن تکامل به مدارات بالاتر برسید.
هر روز صبح که از خواب بلند میشید، شارژ هستید!
آدمهای معمولی این انرژی رو در جهت روزمرگی بکار میگیرند. اما شما میتونید از این انرژی، در جهت خلق زندگی دلخواهتون استفاده کنید. در واقع یک نبرد همیشگی بین شما و ذهنتون هست. شما این انرژی رو برای خلق زندگی میخوای و ذهن این انرژی رو برای حل مسائل میخواد، اما واتاف اگه کلا مسئلهای نباشه! حالا شما باید زرنگ باشی و سهم بیشتری از این انرژی رو در جهت خلق زندگیتون بکار ببرید. البته که زور شما به ذهنتون میرسه، اما با کمر همت بستن، و جهاد بزرگ کردن. باید واقعا بخوای و اراده کنی!
بیاید در مورد ورودیها صحبت کنیم.
ببینید درسته که گفته شده مراقب ورودیهاتون باشید، اما این رو هم باید بدونیم، خود ذهن با نشخوار هم، ورودی داره به ما میده و باز، شما باید حواستون به این ورودیها هم باشه.
پس تلاش کنید تا از دام تجسمات، تفکرات و باورهای منفی ذهن، فرار کنید و برسید به ساحل آرامش.
موقعیتی که اکنون در آن هستید رو خود قبلی شما درست کرده و این به این معنا نیست که تا ابد قراره با همین زندگی کنید. رنگ جدید شما، باورهای درست شما، بزودی در زندگی تون وارد میشن.
الان حرکت کن، افسار زندگیتو دست بگیر و فرداتو بساز، چون افکار الان تو آینده نه چندان دور تو رو میسازند. اصلا اینطوری نیست که نشه، چیزی رو درست نکرد! در واقع، قوانین کیهانی، راهحلهای بسیار کوتاه و کاربردی بهت میده. اما چون الان نمیبینی، هی میپرسی چطور آخه، از کجا؟ چجوری؟!
ولی یادت باشه این کار شما نیست و سمت جهانه.
کار شما اینه که دقیق مشخص کنی که چی میخوای، و بعد رهاش کنی. جهان برای خلق هر چیزی تواناست، فقط تو باید اون خواسته رو ممکن ببینیش. چون چیزی که برای شما آرزوست رو، خیلیها دارند باهاش زندگی میکنند.
قدم اول برای خلق زندگی دلخواهت، اینه که شما بپذیری هر چی تو زندگیت هست و هر اتفاقی که افتاده رو خودت خلق کردی، درسته که نا آگاهانه بوده، ولی خودت باور کردی، تکرار کردی، درست کردیش. اشکال نداره، ما آگاهی نداشتیم، ولی الان که آگاهیم، پس باورهای خوب میگیریم. تصمیمات خوب میگیریم.
لازمه که دیگران و خودت رو ببخشی و رها کنی.
هر دونه فکر شما ارزشمند و تاثیرگذاره، پس خیلی باید حواست باشه تا فکرهای خوب داشته باشی و بدونی اون تو چی داره میگذره، البته این به این معنا نیست که الان باید نگران تمام فکرهات بشی، نه… وقتی شما تجسم داری، سپاسگذاری داری، توجه به نکات زیبا میکنی، شما دونه دونه داری فکرهای خوب تولید میکنی و اینا به قول قرآن مثقال مثقال حساب و تبدیل به باورهای خوب، فرکانسهای خوب و در نتیجه اتفاقات خوب رو تشکیل میدهند. نگران افکار منفی نباشی نباشید، چون هر چی شما به سمت خوبیها میرید، از منفیها خودبخود اجتناب میکنید و اونا کم اهمیت و بیچیز میشن.
شما با تکرار فکرهای خوب، داری سرمایهگذاری میکنی! داری یه فردایی میسازی که اصلا نمیتونی تصور کنی چقدر پربار خواهد بود. اصلا افتخار شما باشد این باشه که از نیروی ذهنت داری استفاده میکنی، تا زور زدن الکی. این کار ارزشمندترین کاری هست که یه انسان میتونه انجام بده، به قول قرآن، اینا افرادی هستند که به غیب ایمان دارند.
اینکه شما از قوانین خداوند برای خلق زندگیت استفاده میکنی، باید باعث سربلندی شما باشه، چه سرمایهگذاری از این سودمندتر، تضمینیتر و پرسودتر؟
در زندگی یه سری اتفاقات میافته که نگاه شما، نتیجه نهایی رو رغم میزنه!
اگر در جهت مثبت انرژی بزاری، همه چیز به سود شما میشه.
اگر در جهت منفی انرژی بزاری، همه چیز به ضرر شما میشه.
مثلا یه خبری میشنوی و نگاهت اینه که بدبخت شدیم و اینقدر افکار منفی تولید میکنی که واقعا بدبخت میشوی!
اما زمانی که با وجود اتفاق ناجالب، شما با تغییر زاویه نگاهت میگی: همه چیز خوبه! در واقع از دام نگرانی گریز میزنی، و اتفاق ناجالب به نفع تو میشود. از کجا و چجوری من نمیدونم، فقط میتونم بگم میشه، چون برای خودم 2 بار شده. تمام اینا تو قرآن تحت آیههای
بما کسبت ایدیهم..
بما کانو یعلمون…
بما قدمت ایدیهم…
توضیح داده شده که بابا یه اتفاق رو تویی که بهش شکل میدی.
زندگی بازی اساتید خردمنده که پاداش رو از خداوند دریافت میکنند.
هنگامی که مصیبتی به اینان وارد میشود، گویند: ما از خداییم و به سوی خداوند بازمیگردیم. ما بی انتهاییم و ابعاد انسانی ما محدودن و این ابعاد محدود از ما واکنشگرایی میسازه، در صورتی که روح ما ویژگی خالق بودن رو داره و با نگاه خلقکنندگی، هر شرایطی به نفع ما تموم خواهد شد.
برای آرزوهای شما هیچ محدودتی نیست و بشین واقع بینانه آرزوهای واقعی تو بنویس (نخواه که چیزی رو هم به کسی ثابت کنی، چون واقعا لذتی نداره) و به چگونگی رخ دادن اونها کار نداشته باش.
هر بار که شما با تصور کردن رویاهات، لذت میبری، هر بار که رویا پردازی میکنی و غرق رویاها باهاشون عشق میکنی، در واقع داری سیگنالش رو به کیهان میفرستی و اینها در بانک کیهانی ذخیره میشن و زمانی که به هماهنگی رسیدین، میبنین که دارید با اونها زندگی میکنید.
هر نوع عجله، باعث پسروی میشه، رویاپردازی شما باید “باعشق” و با شادی صورت بگیره، نه به عنوان یک تکلیف یا تسک روزانه! اگر میبینی داری زور میزنی که تجسم کنی، اصلا ولش کن، شما باید آماده بشی تا بتونی از این ابزار استفاده کنی، و تنها راهش هم داشتنایمان* به قوانین هست.
تو این راه کاری به حرف مردم نداشته باشید، مردم دوست دارن ناکامیهاشون رو با پایین کشیدن شما کمرنگ کنند، اگر مردم تقلا کردن رو تنها راه میدونن اشکالی نداره، اون سبک زندگی اونهاست و شما باید تصمیم بگیری چه سبک زندگی رو میخواید داشته باشید.
چراغ سبزهای جهان رو تایید کن و در خلون از مسیر لذت ببر. هر چی هم بخوای از فضل خداوند به تو داده میشود.
اگر دیگران نمیتونن حتی به نعمتهایی که داری فکر کنند، اشکال از اونهاست.
تنهایی و رفاقت با خودت، بهترین زمان برای ساختن خود بهترت هست. نگران نباش که تنهایی! این بهترین زمانه و در آخر هم میفهمی، تنها به خودت احتیاج داری!
در تنهایی از نعمتهات بگو و سپاسگذاری کن! قانون رو مرور کن و با خودای خودت ساعتها مشغول صحبت کردن باش. اینها فقط تو تنهایی با خودت ممکنه.
بهترین کار برای جهت دهی به فکرها، صحبتکردن راجع به
نعمتها
خواسته
برنامهها
نعمتها و زیباییهای اطرافته.
در پناه اللا مهربان ثروتمند در تمام ابعاد زندگیتون باشید، ثروت خودش است.
سلام دوست عزیزم
چقد لذت بردم از بیان دیدگاه قشنگت
ماشاالله به این همه درک و اآگاهی که دارید
واقعا دیدگاهتون قابل ستایشه
بیخود نیست که استاد از کامنت اکثریت راضی هستن و همیشه هم تاکید به خوندنشون میکنن
دیدگاه افرادی مثل شما برای بنده مایه مباهاته
امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید در مسیر آگاهی…
تقی عزیز
از اینکه برام کامنت نوشتید سپاسگذارم.
اعتبار همه چیز به خدای مهربان برمیگرده و اگر تونستم کامنت بنویسم، چیزی جز برکت خودش نیست.
چقدر خوشبختیم که در آگاهی غرق هستیم و خداوند رو سپاسگذاریم بخاطر این نعمتش
همیشه از وجود دوستان ارزشمندی مثل شما از خداوند سپاسگذارم
سلام به آقا مصطفی خدا بخشی
کامنتت پر از آگاهی و حس خوبه
سپاسگزارم که کامنتی به این زیبایی برامون نوشتی.
در رابطه با ایمان به غیب درهای جدیدی از اگاهی به رو باز شد.
بله درسته تجسم کردن و ایجاد اگاهانه گفتوگوهای ذهنی مثبت در مورد خواسته هامون همون ایمان به غیب هست.
گفتید دوتا تجربه دارید که با وجود اتفاق ناجالب با تغییر زاویه دیدتون اوضاع رو تغییر دادین .برامون بنویسید در موردش .تا ما هم استفاده کنیم و لذت ببریم از خالق بودنمون.
بازم ممنونم ازت بابت این کامنت پراز نور و آگاهی.
شیرین عزیز
از اینکه برام کامنت نوشتید مچکرم.
تجربههای ما همیشه ارزشمندند، چه کوچیک و چه کمی بزرگتر.
درک خوشبختی که ما از جهان داریم، همیشه به میزان باورهای ماست و اگه کنترل ذهن بهم شادی و حس خوب میده، بنظرم خدمت بزرگ من به ذهنم اینه که همیشه به داستانها از زاویهای نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده.
مدتی پیش با وجود اینکه دیرم شده بود، و میخواستم برم سر کار، تلاش کردم تا ذهنم رو کنترل کنم و خودخوری نداشته باشم و اتفاقا موفق هم بودم. وقتی رسیدم محل کار دیدم بقیه هم منجمله معاون هم با تاخیر رسیدن. گویا همه همزمان اونروز خاص باید تاخیر میداشتن تا من کمتر خودخوری داشته باشم.
این مثال چند روز پیشه و هزاران مثال اینجوری داره رخ میده که میشه ربطش داد به قوانین ثابت کیهانی
به نام خدای مهربان
درود بر استاد عزیزم و سپاس که باز هم دستی از طرف خداوند شدید و آگاهی که لازم بود رو در زمان مناسب وارد زندگی من و خیلی دیگر از دوستان کردید
تجسم یکی از چیزهایی بود که خیلی کم توی زندگیم استفاده میکردم حتی با اینکه راجبش میدونستم چون که زیاد باورش نکرده بودم
یادم میاد اولین بار وقتی به خاطر باورها و اعمال خودم کسب و کارم خراب شد و خواستم برم سر یک کار جدید اومدم از خداوند درخواستم رو کردم و دراز کشیدم تجسم کردم و عصر که رفتم آرایشگاه بعد تو راه برگشتن میخواستم کارت به کارت کنم دقیقا مغازه ای رو پیدا کردم که کاری رو داشت با شرایطی که من میخواستم!!!اصلا مونده بودم داستان چیه آخه به فاصله چند ساعت؟؟؟یا بارها تجسم میکردم یک بحثی راجب موضوعی رو دارم و این بحثه بارها اتفاق میوفتاد یا فلان مشکل ایجاد میشه و میشد،اگر از عجله کردن به دور باشیم و خواسته رو رها کنیم و بهش نچسبیم و فقط با تمام وجود تجسم کنیم و به الهامات عمل کنیم نتایج فوق العاده ای میگیریم(دقت کنید در تمام چیزهایی که گفتم عمل کردن وجود داره و شما فقط یک جا نمیخوابید که کاری نکنید اگر هدایت اومد باید عمل کنید و لیاقتتون رو به خداوند و خودتون نشون بدید) این اون برداشت و نتیجه ای بود که من از تجربیات و آگاهی هایی که شما از طرف خداوند به ما دادید برداشت کردم
بنامِ اللهِ یکتا
سلام و درود خدمت استادِ درستکار و صادقم
و مریم جانِ مسئولیت پذیر و پر تلاشم
و دوستانِ هم فرکانسی ام
استاد این لایو رو من امروز گوش دادم البته قبل تر ها هم فک میکنم گوش دادم، من از 16 سالگی بطور اتفاقی با یکی از ویدیو هاتون تو یوتیوب اشنا شدم و حدود 10 12 ساله ک در مسیرِ قانون جذب قدم گذاشتم پستی بلندی های زیادی رو طی کردم دوره های زیادی شرکت کردم با استاد های زیادی آشنا شدم اما در نهایت همیشه برگشتم به خونه ی خودم ک اینجا باشه پیش پدر ِ مهربانم استادِ هدایت شدم ک شما باشید، خیلی در رفت و آمدم یمدت خوب عمل میکنم یمدت کم کاری میکنم ولی لپ مطلبم اینه ک خدای مهربان و بزرگم همیشه به هر نحوی شده حتی با پیچوندن گوشم منو دوباره به مسیر درست هدایت کرده….
استاد من خیلی فایلای شمارو گوش دادم و میدم فایل های هدیه، اگر بگم تو این چندسال تمام دوره های پولی شما ب ی نحوی به دستم رسیده دروغ نگفتم اما هیچوقت نتونستم قلبم رو راضی کنم ک محصولات پولی رو گوش بدم
و خداروشاکرم که همیشه تو زندگیم از قلبم تبعیت کردم تا ذهن منطقی و نجوا گرم….
راستش بخوام با خودم رو راست باشم میتونستم تو این مسیر یازده ساله خیلی موفق تر و عملگرا تر عمل کنم چون همیشه قلبم بهم میگفت مهسا تو میتونی خیلی موفق باشی تو میتونی خیلی به سطح و لول بالا برسی تو جنبه و پتانسیلش رو داری با تمام تضاد ها و تروماهایی ک از بچگی تا ب الان داشتم اما خودم در حق خودم کم لطفی کردم هزاران بار خدا من رو هدایت کرد ب مسیر درست اما زدم جاده خاکی حالا ک بهش فک میکنم کله زندگی من بر مبنای تجسم پیش رفته چه تجسم گفتاری چه نوشتاری چه تصویری…. زمانی ک کم سن تر بودم حدود 15 16 سالگی محال بود چیزی بخام و نشه فکر کنم و نشه حتی با همین تجسم تونستم از ی روستای کوچیک و فاقد امکانات بدون کلاس های انچنانی بدون مدیر و دبیر و مدارس پیشرفته در سن 18 سالگی در یکی از نامبر وان ترین دانشگاهای ایران قبول بشم که تو خاورمیانه هم دارای رتبه و اعتبارِ خاصیه، میتونسم با بهترین و با فرهنگ ترین افراد هم کلام و هم مسیر بشم دوستای خوبی جذب میکردم هدایای بسیار زیاد توجهه و احترام خاص عزت نفس بالایی داشتم همش بخاطر کنترل ذهن و تجسم شرایط دلخواهم بود اما رفته رفته ک زمان گذشت انگار با بالا رفتن سن من قدرت ذهنم هم در راستای تجسم منفی و خلق ناخواسته ها بزرگتر و پیشرفته میشد سخت از چیزی لذت میبردم سخت اعتماد میکردم غرغر میکردم گله و شکایت از نا عدالتی ها تجربه ی شکست های تلخ کم شدن عزت نفس از دست دادن دوستای سطح بالا هی ذهنم قدرت گرفت جوری ک تمام زندگیم رو تحت کنترل خودش گرفت و من شدم اسبه ذهنم ک ذهن سوار بر من شد و خوب ازم سواری گرفت و میگیره خودم شاهد این قضیه هستم ک هرموقع افسار ذهن ب دست من اومد چقد شرایطم تغییر کرد حالم خوب شد قلبم ارام بود ترسم کم میشد به خواستهام میرسیدم جذب چیزهای خوب داشتم که انشالله در دوره ی دوازده قدم بخش تجسم حتما ریز تر خواهم شد و بیشتر توضیح خاهم داد زمانی هم ک افسار من به دست ذهن اومد زندگیم به اخر رسید سیاهی و تاریکی مطلق
چقد خداوند هربار ب نحوی با حرفی با تضادی
با تجربه ای توسط شخصی منو میورد تو مسیر اما نهایت ی هفته یماه بعد اون دوباره همون آش و همون کاسه با اینک درونم قبول داشت مهسا میتونی همه چیو درست کنی بهتر کنی مهم تر از همه قلبتو اروم کنی اما ذهنت نمیزاره بازی در میاره توام وارد بازیش شدی اون توپو پاس کرده توام توپو گرفتی و داری پاسکاری میکنی و افتادی تو تله با اینک همه اینارو میدونستم اما نمیفهمیدم به درکش نمیرسیدم فقط میدونستم فایلای استادو میدونستم کامنتارو میدونستم اما ب فهمش و درکش نرسیده بودم به جونم نشسته بود…..
میتونم بگم بزرگترین دشمن ما تو زندگی ذهن ماست اگر مداوم هرروز و هرساعت و هر ثانیه روش کار نکنیم بعد یمدت یجوری مسخش میشیم ک چشممون گوشمون قلبمون مهر میشه روزهای تکراری زندگی یکنواخت عمری ک فقط داره میگذره….
منی ک یزمانی تو تجسم خلق خواسته ها استاد بودم الان مدال افتخار افرینی تو خلق ناخواسته ها دارم واقعا اعتراف میکنم که 11 12 سال هیچی از قانون متوجه نشدم اگرم شدم مقطعی بوده یمدت نتیجه گرفتم و بعد دوباره ذهنم زندگیمو ب بازی و اختیار گرفته…..
استاد وقتی از تکامل حرف میزنی من الان میفهمم یعنی چی اینهمه سال گذشت با نتایج خورد و ریز ریز تا ب اینجا برسم من یماهه که واقعا دارم درک میکنم واقعا دارم میفهمم
از هدایت شدن به سمت خرید دوره دوازده قدم بطور معجزه اسا بعد اینک کمی فهمیدم درک کردم ذهنو کنترل کنم رخ داد ک قضیش رو انشالله مفصله تو قدم اول کامنت خواهم گذاشت
استاد من خدای توهم سازی سناریو سازی و داستان سازی هستم بقول شما بطور فول اچ دی فور کی انقد راجب اتفاقات زندگیم متوهمانه رفتار میکنم یعنی داغون ترین و خراب ترین و ترسناک ترین وجهه هر اتفاق رو میبینم و میسازم خدای بزرگ نمایی و اغراق هستم اونم در زمینه ی منفی ذهنمم حال میکنه میگه ایجان تغذیه تغذیه خوراکی خوراکی هرروز پروار تر و چاق تر و قوی تر میشه
بعد گوش دادن و درک کردن فایل مسولیت پذیری گام اول خانه تکانی ذهن
تازه فهمیدم ک بابا خودت خراب کردی تو قبلا انقد خوب عمل میکردی جذب میکردی چرا گند زدی یهو، چون ذهنم نجوا میکرد قانونی وجود نداره زیبایی وجود نداره واقعیت های زندگیتو و زندگی دیگران رو ببین تقدیر از قبل نوشته شده تو همینی خانوادت همینه قیافت همینه درک و شعورت همینه اتفاق های زندگیت همینه و چیزی غیر این نیست اوناییم ک دم از خوبی و خوشی و حال خوب و ثروت و… میزنن حالشون خوشه بهترین شرایط رو دارن از مردم بی خبرن از بطن جامعه بی خبرن….
استاد باورت میشه من ته دلن میدونستم ک جذب چیه قانون چیه زندگیمو ک مرور میکردم تیک های پازل ک کنار هم میزاشتم رد پای قانون میدیدم ولی ذهنم امان از ذهنم بدترین حالت هارو میگفت و نشون میداد و تجسم میکرد منم که شده بودم خره صاحبخونه
تازه متوجه شدم ک ن بابا خودت خالقی
خودت ب ذهنت بها دادی
خودت خواستی ک شرایط نادلخواه تجربه کردی
خودت به ذهن اجازه دادی
خودت ازین بدبینی و ترس و تحقیر و نگرانی لذت میبردی
وگرن کدوم تقدیر کدوم زندگیه از قبل نوشته شده خودم ارتعاش فرستادم خودم خراب کردم چه اگاهانه چه نااگاهانه مسولیت بپذیر
استاد 4 روزه ک زندگی من انقد اوکی شده نمیگم 360 درجه تغیر کردم اما از وقتی مفهوم کنترل ذهن رو مسولیت پذیریو با جون و دل پذیرفتم و درک کردم دیروز برای 2 3 ساعت ذهنم خاموش خاموش بود ب خودم اومدم دیدم مهسا بهشتو تجربه کردی ارامشیو تجربه کردی ک بهتر از هر ثروت و پول خونه و ماشین و دوست و غیرس انقد خوشحالم که افسار ذهنم رو کمی فقط کمی تونستم من بدست بگیرم
استاد تو همین 4 5 روز از یسری حواشی دور شدم مث اینک قبلا مدام درگیر چت و سوشال مدیا و گوشی و رفیق بازی و ادا بازی و دقیقا ضربه خوردن از ادما الان انگار وابستگیم کم شده کانالای اشغالی چتای اضافی دوستای مخربو حذف کردم سعی میکنم طول روز منطقی با ذهنم حرف بزنم و انگار مدارم یه درجه تغییر کرده و این تغییر باعث عوض شدن شرایط بیرونیم شده تنها شدم ولی تنهاییم زیباست
یماه پیش وقتی با صمیمی ترین دوستم بحثمون شد و بی محلی و بی توجهی ها شروع شد با یه پیام ازش انقد سناریو سازی کردم تجسم سازی کردم انقد خودمو تحقیر کردم ک
اون ادم 360 درجه تغییر کرد و بدو بدتر شد ادمی ک قبل اون انقد خونگرم و مهربون بود
استاد دقیقا از یماه پیش ک من بع این تضاد برخوردم اصلا چشم و گوش و قلبم باز شد اومدم تو مسیر هدایت شدم سمت فایلایی ک لازم بود برام منجر ب خرید دوره ی دوازده قدم شد
دوباره خدا برام چید چون درخاست کردم از خدا همون موقع ک یبار دگ کمکم کن تا زندگیو دگرگون کنم ک رو شخصیتم کار کنم که شروع کنم به خود شناسی و به خودآگاهی برسم و بله خداوند جواب داد
استاد من الان دارم ذره ذره تکامل طی میکنم ذره ذره رو خودم رو ذهنم کار میکنم با اینک کمال گرام و همیشه خاستم همه چی صد باشه ولی انقد الان ازین نتایج ریز خوشحال و ارامم ک باور کمال گرایی داره کم رنگ میشه
واقعا نباید ذهن رو دست کم گرفت باید مداوم رو خودت و ذهنت کار کنی نباید ی تایم ک نتیجه میگیری و گل و بلبل میشه همه چی بیخیال شی و فکنی که خب دیگ ذهن افتاده رو تجسم و توجهه به شرایط دلخواه و یبار کار کردن رو خودت مساوی با یه عمر زندگی راحته عمرا و ابدا اینجوری نیست
دوستای فقط اراده کنید شروع کنید بسم الله بگید ذهنو کنترل کنید خواستهاتون تجسم کنید ورودی هاتون کنترل کنید کم کم و پله پله همه چی تغییر میکنه شاید خودتون متوجه نشید اما برآیند کلی مثبت خواهد بود
پس مهسا یادت باشه اگر قبل تر ها خودت خالق زندگیت بودی ولی یجا قطع شده بدون مقصرش خودت بودی حالا چه اگاه چه نااگاه
الان به این فهم و درک رسیدی که میتونی دوباره بهترین سناریو هارو برای خودت بچینی و ببینی و در نظر بگیری قدرتی که خداوندبرای خلق زندگی دلخواهت بهت داده دست کم نگیر
یجوری قشنگ میشه همه چی که خودت تعجب میکنی چیشد ک اینجوری شد
خودتون بسازید هرچی ک میخاین
خدا هدایت میکنه
خدا میارتمون تو مسیر
ای خدا شکرت واسه این اگاهی
زبونم قاصره دیگ نمیدونم چی بگم…..
خدایا کمکم کن تو این مسیر ثابت قدم بمونم
ممنون از توجهه همگی
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
خوشحالم که این فایل فوق العاده را در حال شنیدن هستم
دوره دوازده قدم یکی از بهترین دوره هایی است که در آن شرکت کردم
در این دوره در قدم اول با خدای خودم بهتر وبیشتر دوست شدم
سپاس احساس خوب سپاس گذاری در من تقویت شد
به داشته ها و نعمت های اطراف خودم با دید بهتر و خوبتری در حال نگاه کردن هستم
خواسته های من قدم به قدم در حال شکل گرفتن و رخ دادن است
در کنار همه اینها روابط من چقدر بهتر شد
در این دوره یاد گرفتم که چطور تجسم سازی کنم و چطور بتوانم هر چیزی را که می خواهم به دست بیاورم
در این دوره من یاد گرفتم که به این درک برسم که دستهای هدایتگر جان هستی همیشه در حال هدایت کردن من هستند و همیشه روی خودم و خدای خودم حساب باز کنم
این دوره من را با قرآن دوست کرد
به من فهماند که من خودم خالق زندگی خودم هستم و بهترین کار این است که از این کتاب به عنوان یک کتاب راهنما کمک بگیرم
در این دوره من به این درک رسیدم که هر چه بیشتر بتوانم افکار و باورهای خودم را کنترل کنم جهان بهتر و زیباتری را برای خودم رقم می زنم
همه چیز در دستهای من است و من خودم هستم که می توانم خالق شرایط زیبای خودم باشم
در این دوره چقدر برای من جالب بود که به این درک و فهم رسیدم که می توانم شرایط زندگی خودم را تغییر کنم
می توانم افکار خودم را تغییر بدهم
همان طور که قبلا توانسته ام پس اکنون هم می توانم
همان طور که قبلا موفق شده ام پس باز هم می توانم موفق بشوم
همه اینها برای من خیلی جالب و ارزشمند و دوست داشتنی بود
این بدان معنی است که من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم
من می توانم افکار خودم را کنترل کنم
من می توانم راهی را بروم که برای خیلی از افراد دست نیافتنی و یا غیر ممکن است
تجسم کردن یکی از بهترین درس های این دوره بود
داشتن حال خوب و سرحال بودن و احساس ایمان و اطمینان داشتن و شاد و سرحال بودن نشان از این است که راه و مسیر من درست است
این بهترین شاخص است که من در راهی قدم برداشته ام که آن را درست است و تمام اینها از دوره دوازده قدم است که من درک کرده ام و یاد گرفته ام
درس دیگری که از دوره دوازده قدم یاد گرفتم این بود که نسبت به اتفاقات زندگی خودم کنترل داشته باشم و هرگز خودم را ناراحت و یا درگیر افکار نکنم
اتفاقات کوچک و هر چند جزیی خوبی که برای من رخ می دهد را ببینم و آنها را برای خودم بنویسم
به آنها اهمیت بدهم
آنها را ببینم و شکرگذار رخ دادن آنها باشم و بی شک اتفاقات خوب دیگر به راحتی برای من رخ می دهد
درس دیگری که در این دوره یاد گرفتم برای من این بود که ببینم و به خودم بگویم وقتی که استاد عزیز توانسته اند پس من هم می توانم
من هم می توانم همان مسیر و روندی که استاد رفته اند را بروم و آنوقت می توانم شاهد رخ دادن اتفاقات خوب باشم
اینها همه درس هایی عالی است که من از این دوره فوق العاده درک کرده ام
می دانم که هنوز هم کافی نیست و باید باز بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم تا بهتر و بهتر بتوانم از این جهان زیبا بهره ببرم حال خوب پایدار را برای خودم بسازم
در این دوره به این فهم رسیدم که تمام تضاد ها و چالش هایی که برای من رخ می دهد در جهت بزرگ تر شدن من هستند
تضاد ها برای من رخ می دهد تا من بزرگتر بشوم
هر تضادی که برای من رخ می دهد ناامید نشوم روی خودم و افکار خودم کار کنم و بتوانم بهترین درس و نتیجه را از آن بگیرم
بی شک آن تضاد برای من آمده است تا من یک درس و یک نکته را یاد بگیرم
اینها واقعا وقتی که در زندگی خودم استفاده می کنم و جواب می گیرم چقدر برای من لذت بخش است و چقدر زیبا و راحت جریان زندگی من روان و آسان و ساده می شود
این دوره را می توان و باید هر روز و هر روز در زندگی خودم بکار ببرم و آنها را در زندگی خودم جاری بسازم
خوشحالم که به این راه عالی هدایت شده ام
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و تمامی دوستان ارزشمندم
بنازم زمانبندی خدا رو، بنازم همزمانی خدا رو. خدایا، این همه سال این فایل رو نگهداشتی نگهداشتی نگهداشتی تا توی همچین موقعی منتشرش کنی؟ توی این موقعی که من انقدر بهش نیاز داشتم؟ وقتی سردرگم بودم که بدونم دلیل اتفاق بدی که برام افتاده چیه؟ واقعا سپاسگزارتم خدا جونم. و همینطور از استاد و خانم شایسته که به الهام خدا گوش کردن و این فایل رو فارغ از کیفیتش منتشر کردن.
این فایل از طرفی برای من همزمان شد با فایل جلسه 23 دوره روانشناسی ثروت1 که اون هم موضوعش شرک بود. و من این 2 فایل رو باهم پیش بردم. و باهم کامنتهاشون رو میخوندم. تا امروز که تمامی کامنتهاشون تموم شد.
من باید اعتراف کنم که مشکل خیلی بزرگی در مبحث تجسم دارم و ذهنم خیلی نمیتونه باورش کنه و بین تجسم و توهم فرقی نمیذاره. یادمه توی یکی از جلسات دوره عزت نفس هم درمورد این موضوع صحبت شد ولی من اون موقع هم نتیجهای نگرفتم. بخاطر همین هم هست که خودم رو ملزم کردم که کل کامنتهای دوستان رو بخونم تا برام باورپذیرتر بشه. چقدر هم کامنتها و نتایج ناب بودن واقعا.
و چون دیدم استاد میگن که اولش سخته پس دارم با امیدواری تجسماتم رو ادامه میدم. قدمهای عملیای که باید بردارم رو برداشتم. و توی اون پروژه خانهتکانی ذهن هم هستم و تا اونجا که میتونم دارم ذهنم رو کنترل میکنم و تجسماتم رو نوشتم و با خدام راجعبه تجسماتم حرف میزنم.
و اینکه طبق گفته استاد دور من هم خلوت شده و مثلا یه وقفهای در خلال تمرینات تئاترمون پیش اومده و مشغلههام تقریبا به صفر رسیده تا بتونم روی خودم کار کنم.
مواردی که با تجسماتم برام پیش اومده:
1. ویولون زدنم. همیشه دوست داشتم و خدا از طریق یکی از فامیلهامون که ویولون میزد منو تشویق کرد به این کار، و خود خدا هم پولش رو اوکی کرد.
2. گوشیای که الآن دارم.
3. بازیگر شدنم.
4. وارد این سایت شدنم. همیشه دوست داشتم یک استاد راهنما و یک سری دوست داشته باشم تا از خدا و قرآن و اینجور مسائل با هم حرف بزنیم.
5. دوره عزت نفس رو من با تجسمم خریدم. 5روز تخفیف داشتم. پولم نمیرسید. اومدم تمام کامنت فایل معرفی دوره رو خوندم و گذاشتم توی سبد خرید. پدرم مبلغی رو بهم بدهکار بود. خواهرم بهش زنگ زد که ازش شماره کارت بگیره که بدهکاریش رو به بابام بریزه. بابام گفت من به مهدی بدهکارم، بریز برای مهدی. و من تونستم دوره رو بخرم.
من قطعا از نتایج تجسماتم در این مدت خواهم نوشت.
انشاءالله همیشه همهمون به فضل خدا شاد و موفق و خوشبخت باشیم.
خدایا صدهزار مرتبه شکرت