https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-29 02:36:522024-11-08 04:54:02live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
732نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من تسلیمم در مقابل خدا. خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری و هدایت میطلبم. منو به راه راست به راه آنان که نعمت عطا کردی هدایتم کن
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
مریم جانم کیفیت تصویری این فایل عالیه دلیل اینکه روی سایت تا حالا نیومده بود به خاطر فرکانس بالای این لایو بود.و ما در مدار درکش نبودیم و خداروشکر الان با این مدار آماده تریم برای شنیدن و درک کردن این فایل و انشالله در عمل به آن و هدایت بشیم
این فایل سرشار از نکته های مهم و اساسی از اصل و اساس قانون بود که تنها من خالق شرایط زندگی خودم در تمام ابعادش هستم
تجسم : چیزی به غیر از جهت دهی افکار به سمت خواسته ها نیست .
من دارم دائم به یه موضوعی فکر میکنم من جسمم تو خونه هست تو محل کاره ولی ذهنم تو جای دیگه به یه موقعیت و شرایط دیگه ای فکر میکنه حالا من باااااید این انرژی فکری رو در مسیر درست خواسته هام هدایت کنم
کنترل آگاهانه افکار ،تکرار باورهای درست این انرژی و قدرت افکار رو درک کنم سعی کنم هر لحظه خودمو رصد کنم دارم به چی فکر میکنم ؟چه ورودی به ذهنم میدم ؟
اولین قدم: برای تغییر شرایط زندگیم : بپذیرم تمام شرایط زندگیم رو خودم دارم با افکار و باورهام خلق میکنم
دومین قدم : افکار فاصله زمانی میخواد تا اتفاق بیافته فرکانس ارسال میشه با تکراررررررش قوت میگیره اتفاق میافته *من اجازه میدم جهان برام بیاره خدا داره کارها رو انجام میده نشونه ها رو ببینم تایید کنم با تعهد ادامه بدم عجله نکنم تکامل رو درک کنم تا نتایج بزرگتر بیاد
تو بحث ثروت:
با تکرار باورها “دادن ورودیهای مناسب به ذهن”فکر کردن به باورها”مثل باور ثروتمند شدن معنوی ترین کاردنیاست
ثروتمند شدن تنها راه رسیدن به خداونده.
وقتی به این باورها فکر میکنم که چقدر ثروت رشد در جهان ایجاد میکنه” چقدر منو رشد میده “منو توحیدی میکنه” چقدر منو شکرگزار میکنه” چقدر در آرامش و آزادی و شادی به خداوند متصل ترم” نزدش محبوبترم”عزیزترم” رزاقیت و وهابیت و فضل خدارو بهتر درک میکنم.
خداییکه صاحب نعمت و ثروتِ مَنو خلق کرده تا این نعمتهایی که آفریده رو مسخر من کنه. کافیه من با فکر کردن و توجه کردن به نعمت ها در مسیر ثروت تکاملی قرار بگیرم.
تو تضاد ها وقتی درک کنم وضعیت کنونی من در هر ابعادی پایدار و دائمی نیست. و من با قدرت افکارم میتونم شرایط رو تغییر بدم (نه یه تغییر کوچیک من میتونم زندگیم رو متحول کنم ) من روی افکارم سرمایه گذاری میکنم هم مالی هم انرژی فکری و زمانی و بعد میبینم که من تونستم خلق کنم من راضی میشم لذت میبرم که من با قدرت افکارم آگاهانه خواسته هام رو خلق کردم و تا زمانی که زنده ام سعی میکنم به خواسته هام فکر کنم به چیزهایی که دوست دارم توجه کنم
هر لحظه شرایط زندگیم رو با قدرت افکارم میتونم تغییر بدم
اشتباه اینه که ما فکر میکنیم نیومدیم خلق کنیم اومدیم واکنش نشون بدیم ×××
مابا تغییر افکارمون در شرایط به ظاهر بد به راحتی میتونیم اون شرایط رو به نفع خودمون تغییر بدیم به هر اندازه ای که بتونم این کار رو بکنم نتیجه تغییر میکنه کوچکترین تغییر تو افکار وباورها نتایج منو تغییر میده .منتها دو تا مورد هست اولا :کمال گرا نباشم هیچ کس در این جهان مادی نمیتونه کامل و صددرصد پرفکت و عالی در کنترل افکار عمل کنه دوما:تکامل رو درک کنم که نتایج آرام آرام بزرگتر میشه
بزرگترین شکر گزاری من از خداوند :جهانی رو خلق کرده که شرایط و قوانینی رو گذاشته که من به راااااااحتی میتونم شرایط دلخواهم رو خلق کنم
من با افکارم میتونم بالاتر از حد رویاهام در مورد روابط در مورد ثروت و نعمت در مورد سلامتی و هر آنچه که میخوام برسم استاد جان من با تمام وجودم عاشق خونه بزرگ و سرسبز و ویلایی و گوسفند و گاو و مرغ و خروسم و برام اولویت خیلی بالاتری از ماشین های لاکچری داره ولی فکر میکردم نکنه ماشین برام ارزش نداره یا خودمو لایق نمیدونم ولی با این صحبت شما فهمیدم طبیعت وجودی من به هم فرکانس شدن با طبیعت جهان گرایش بیشتری داره برای همین این خواسته در من قویتر و اولویت بیشتره که خدارو شکر این ابهام برطرف شد و انشالله با این افکار مثبت هدایت میشم به جایی که همه اینها رو با هم داشته باشم حتی بهتر از اون چیزی که بهش فکر میکنم
استاد جان سریال زندگی در بهشت سفر به دور آمریکا چقدرررررر توجه منو افکار منو خواسته و تجسم کردن منو راحتر و واضح تر و قویتر کرده و ایمان منو قویتر کرده که به راااااحتی تمام این خواسته هام در زمان و مکان مناسب به حقیقت می پیونده این تصاویر رویایی از اطراف خونه دریاچه و درختها بینهایت زیباست
من میخوام خیلللللللللی باور کنم که مسیرم درسته و هر بار نشونه ها رو تایید میکنم امیدوارم با تعهد با تعهد باتعهد ادامه میدم به خدا که من نشونه ها رو میبینم تغییرات رو متوجه میشم به همین دلیل اصلا فکر و نظر دیگران برام مهم نیست اصلا در موردش با کسی حرف نمیزنم فقط روی خودم با لذت و قدرت بیشتر کار میکنم
خبر خوب اینکه من روی خودم کار کردم و الان تنهام من و خواهرم هم فرکانس باهم در این مسیر روی خودمون تو تنهایی کار میکنیم خدا کارها رو برامون انجام داد کبوتر با کبوتر باز با باز رو رقم زده چقدر این قانون برام بیشتر اثبات شد (من رو خودم کار کردم خدا کارها رو انجام داد خودبه خود آدمهای نامناسب رفتند من تنهاتر شدم راحتر و بهتر روی خودم کار میکنم و خداوند آدم مناسب ،ثروت و نعمت ،سلامتی بیشتر رو چه بخوام چه نخوام خودش طبق قانونش به موقع برام میاره )
از این که در این مدار در تنهایی و لذت روی خودم کار میکنم شادم و این خبر از تغییر من و کارکرد درست قانون میده و من خوشحالم با خواهرم در مورد خواسته هامون حرف میزنیم فرکانس عالی میفرستیم و شرایط بیرونی خودبه خود به سمت مثبت تغییر میکنه شرایط مالی ،روابط عاطفی،سلامتی،معنویت عالیتر و پایدارتر میشه
مثل بچه ها به هر چی که میخوایم فکر میکنیم و خلق میشه قانون همیشه داره در مورد همه و همه چیز جواب میده
قانون یکسانه تغییر نمیکنه فقط تعهد ،تعهد ،تعهد منو میخواد
دوره 12 قدم دوره ای هست که به این شعر مولانا به طور کامل پاسخ میده،
به قول استاد تکلیفمون رو با خودمون و جهان مشخص میکنه
از گمراهی و سردرگمی در میاییم.
میخام از این دوره براتون بگم
دوره دوازده قدم برکات زیادی داره و دلیلش اینه که استاد صحبتهایی رو بیان میکنه که بهشون الهام میشه، پس حرفهایی گفته میشه که باید گفته بشه و اون حرفها اصل هستند یعنی عمل به هر کدوم از اون آگاهی ها یه فایل جدیدی توی ذهن آدم باز میکنه و یه تغییر بنیادین در وجود انسان به وجود میاره
دیشب موقع خواب داشتم به این فکر میکردم از موقعی که وارد این دوره شدم، زندگی متفاوتی رو دارم تجربه میکنم، زندگی که اصلا به زندگی قبلی ام ربطی نداره
منی که قبلا فقط انتقاد میکردم، عیب جویی میکردم
تمرکزم روی نکات منفی بود، بحث و دعوا کردن میکردم،
الان دیگه همه اون عادتها حذف شدن،
وقتی به عملکردم در طول روز نگاه می کنم ، می بینم که کل کار من شده جستجوی زیبایی ها، دیدن فراوانی ها، دیدن نکات مثبت هر چیز و هر کس
تحسین اون زیباییها و نکات مثبت، شکرگذاری بابت نعمتهایی که خودم دارم و نعمتهایی که دیگران دارند
و این سبک زندگی چه قدر باحاله و ارزشمنده
به قول شاعر
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
صبح که داشتم میومدم اداره داشتم فایل جلسه 2 قدم 6 رو گوش میکردم، استاد میگفتن که نتایج خوب ما به خاطر ورودی های خوب ما هست یعنی تا زمانی شرایط بهتر میشه که ما ورودی مناسب به ذهنمون بدیم
بعد یه لحظه این سوال تو ذهنم شکل گرفت که خب تا کی من باید ورودی مناسب بهش بدم
بعد سریع جواب ذهنم رو خودم دادم
و جواب اینه که در دنیا زیبایی و نازیبایی به صورت همزمان وجود داره، من هم که دارم عمرم رو میگذرونم،
حالا عمر من در دیدن زیباییها و لذت بردن از نعمتهایم بگذره خوبه؟ یا اینکه دنبال مسائل منفی و بد و کم و کاستی ها باشم و خودم رو با اونها مشغول بکنم خوبه؟
قطعا گزینه یک از هر نظر درست و منطقیه
به قول استاد که تو یکی از فایلها بیان میکردن که فرض کنید داخل یه کشتی هستیم که بعد از یک دقیقه همه غرق میشیم، حالا اون یک دقیقه رو با خوشحالی و لذت بگذرونیم و غرق بشیم خوبه یا اینکه با گریه و غم طی بکنیمش؟
بنابراین از هر جهت این روش زندگی، بهترین حالت زندگی کردنه، اینکه همیشه دنبال زیبایی و لذت و آرامش باشی و من الان دارم این نوع زندگی رو تجربه میکنم و به هیچ قیمتی حاضر نیستم که با روش دیگه ای عوضش بکنم.
سبک زندگی که استاد در دوره 12 قدم به ما یاد میدن، مبتنی بر خودشناسی هست ، حقیقتا در طول عمرم اینقدر به خودم نزدیک نبودم ولی به لطف دوره، دارم خود حقیقی مو میشناسم، قدرت هایی که خداوند در وجودم قرار داده رو میشناسم، روش استفاده از اون قدرتها رو میشناسم، ترمزهای ذهنی که ممکنه مانع این کار بشه رو میشناسم و در نتیجه میتونم زندگی بسیار باکیفیت تری رو تجربه بکنم.
مورد بعدی که دوره دوازده قدم بهم هدیه داده ، ایجاد رابطه حقیقی با خداوند هست، رابطه ای که قبلا وجود نداشت و آگاهی من از خداوند در این حد بود که خدایی خالق وجود داره و قدرت انجام هرکاری رو داره و تمام،
ولی الان صبح موقع بیدار شدن و قبل از خواب و در طول روز باهاش مثل یه دوست صمیمی صحبت میکنم، باهاش میخندم، ازش کمک میخام، باهاش عشق بازی میکنم و خلاصه کیف میکنم باهاش، خدایی که همیشه برام وقت داره، عاشقانه برام سنگ تموم میزاره، فقط بهم حال میده، نعمت میده ، برای هر چیزی و هر درخواستی راهنماییم میکنه، از اشتباهاتم چشم پوشی میکنه
و مهمتر از همه اینکه من رو در تمام ابعاد من رو تامین میکنه و برای همین دیگه نیازی به دیگران ندارم
خدا بهم سلامتی میده، بهم عشق میده، بهم آرامش میده، بهم عزت میده، بهم آگاهی میده، هممممه چی بهم میده.
یکی از آرزوهای من این بود که یه بار کل قرآن رو با معنی بخونم و همیشه حسرتش رو میخوردم ولی به لطف این دوره، تونستم این هدفم رو محقق کنم و خیییلی برام لذت بخش بود چون تونستم تا حدود زیادی اصل رو از فرع تشخیص بدم و خیالم از خیلی چیزها راحت بشه و باورهای مذهبی ام خیلی اصلاح بشه.
اولین و آخرین موهبت و نتیجه این دوره در کل رسیدن به
آرامشه
چیزی که همه به دنبال اون هستن و هر تلاش و کوشش انسان برای رسیدن به آرامشه
و این دوره از همون قدم اول اون رو بهت هدیه میکنه
آرامشی دایمی و بی نظیر و پایدار و لذت بخش که کاملا از درون آدم میجوشه و به هیچ منبع بیرونی نیازی نداره.
خدا رو شاکرم که تو این دوره الهی و زیبا حضور دارم و برای استاد عزیزم و تیمشون خوشبختی روزافزون آرزومندم.
سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار و خانم شایسته دوست داشتنی
استاد جان من توی سلیت زیاد کامنت نمیذارم چون همون حسی که بهم گفته این کامنت رو بنویسم همون حس بهم گفته برای بقیه و اینکه فقط ی چیزی نوشته باشم و بعد از نظر شما جزو بچه های فعال سایت باشم چیزی ننویسم و اگر قراره راجب فایلی چیزی بنویسم و ردپا بذارم توی دفترم مینویسم تا نخوام ماسک بزنم و ی چیزهایی رو سانسور کنم و با این کار به شناخت بیشتری نسبت به خودم رسیدم و وقتی به عقب برمیگردم ردپاهای واقعی خودم رو بدون نقاب میبینم.
این بار حسم منو اینجا کشونده تا از تجربه هدایت شدنم بگم انگار هر فایلی توی سایت میذارید وصله به جریان هدایت پیوسته خداوند و دقیقا همون وقتی که باید این جملات رو بشنوم می شنوم.
این هدایت و این اتصال و ارتباط من با خداوند از پارسال پررنگتر شد و نتایج به صورت معجزه زندگی من رو دگرگون کرده.
پارسال دو ماه شبانه روز روی دسته در صلح بودن با خودم کار میکردم و شما ی فایلی روی سایت گذاشتید با نام چرا با وجود تلاش فراوان به خواستهام نمیرسم قسمت دوم. وقتی اون فایل رو گوش دادم دقیقا ترمزهای ذهنی من بود که در مورد روابط داشتم و خداوند هدایتم کرد . شما ی جایی گفتید شما روی خودتون کار کنید و در مسیر درست قرار بگیرید اگر باور محدود کنندهای هم داشته باشید که باید برداشته بشه تا به خواسته تون برسید خداوند شما رو هدایت می کنه تا اون باور رو پیدا کنید و دقیقا برای من بارها و بارها این اتفاق افتاده که روی خودم کار کردم و شما فایلی رو روی سایت گذاشتید که لازم بوده من روی اون حرفها و باورها تامل کنم و اون باورها رو تغیزر بدم.
بعد از اینکه فایل چرا با وجود تلاش فراوان به خواسته ام نمی رسم رو چندین بار شبانه روزی در طی دو روز گوش دادم ندایی در قلبم شنیدم که وقتش رسیده ازدواج کنی و علی عزیزم وارد زندگیم شد و قلبم می گفت این آدم ولی از نظر ذهن من منطقی نبود البته اون روز ولی گفتم من تسلیمم و به ندای قلبم گوش دادم الان که بیش از یک سال از اون روز گذشته می بینم این آدم دقیقا همون فردیه که در رویاهای من بوده و رابطه ای عاشقانه و بدون وابستگی رو باهاش تجربه کردم .
من سه ساله که با شروع دوره قانون سلامتی، بدون هیچ گونه مکث یا تردید دوره قانون سلامتی رو خریدم و بهش عمل کردم و خیلی خیلی نتیجه گرفتم ولی بیماری اصلی من درمان نمیشد ی اتفاقاتی گاهی وقتا میفتاد و چشمای من ی ذره بهتر میشد دوباره به حالت قبل برمی گشت و من میدونستم ی جای کار من ایراد داره ولی دقیقا نمی دونستم ایراد از چیه. تا اینکه پارسال هدایت شدم و دوره عزت نفس رو خریدم تصمیم گرفته بودم امسال یعنی سال 1403 هدفم کار کردن روی دوره عزت نفس باشه چون وقتی روی عزت نفسم کار می کردم روابطم فوق العاده بهتر میشد رویایی میشد تا اینکه شما 28 اسفند 1402 ی فایل روی سایت گذاشتید با نام هدفی متفاوت برای سال جدید و این نشانه ای از طرف خداوند بود که هدف درستی انتخاب کردم و به صورت جدی دوره رو شروع کردم نه تنها رابطه من با علی رویایی شد بلکه به راحتی به خیلی از خواسته هام می رسیدم حالم خیلی خوب بود و با کمال ناباوری بعد از 12 سال تونستم توی دفتری که خطهاش رو می دیدم بنویسم که قبلا ی کامنت نوشتم در موردش . بیماری من آرپی هست که 12 ساله باعث شده بود نتونم درست ببینم . من سپاسگزاری هام رو توی دفتر می نوشتم خیلی خوشحال بودم خیلی حس خوبی داشتم سعی می کردم نکات مثبت رو بنویسم و اون موقع چیزی از تمرین ستاره قطبی نمی دونستم ولی ی روز که در حال پیاده روی بودم و داشتم می گفتم من اینو نمی خوام اونو نمی خوام حسم گفت راجب خواسته هات با من حرف بزن و این یک الهام از طرف خداوند بود از اون روز توی دفتر خواسته هامو می نوشتم و دونه دونه تیک می خورد.
کم کم دوره عزت نفس کمرنگ شد و دوباره چشمای من به حالت قبل برگشت و به قول شما من فراموش کردم از چه مسیری به خواسته ام رسیدم و اصل رو هنوز درک نکرده بودم . خیلی فکر کردم تمام کارهایی که توی سه ماه اول سال انجام داده بودم و بیماریم معجزه وار در حال درمان بود بالا و پایین کردم یادداشت کردم . سپاسگزاری، تمرکز بر نکات مثبت و نوشتن و صحبت کردن در موردش، تحسین کوچکترین تغییرات در بیناییم و توجه و سپاسگزاری به خاطرش، پیاده روی، سبک غذایی سالم و….همه رو نوشتم همه رو تکرار کردم ولی دوره عزت نفس رو مثل قبل جدی نگرفتم و فکر نمی کددم اصل قضیه توی این دوره باشه گوش میدادم ولی نه مثل قبل.
تا اینکه روز تولدم علی عزیزم قدم اول از دوره 12 قدم رو به من هدیه داد و من خیلی خیلی خوشحال بودم چون خیلی وقت بود میخواستم این دوره رو بخرم.
چند تا فایل آخری که توی سایت گذاشتید در مورد خاضع بودن در مقابل خداوند هم هدایت الله بود برای من. سه ماه اول سال من گفتم دیگه بلدم دیگه راه رو پیدا کردم فقط باید این روند طی بشه طبق جلسه 4 دوره عزت نفس باید روندش طی بشه با وجود نجواهای شیطان بهدنبال ندای امید بخش الله بگرد . من فکر کردم یاد گرفتم یافتم پیدا کردم در صورتی که خداوند رو فراموش کردم اون روزها می نشستم ی جا بدون هیچ حرکتی فقط با خدا حرف میزدم انگار هیچ صدایی نمی شنیدم فقط دلم میخواست با خدا حرف بزنم . ولی وقتی غرور سراغ آدم میاد وقتی فکر میکنی دیگه یاد گرفتی دیگه راه رو پیدا کردی و فراموش میکنی که میگفتی خدایا هدایتم کن من بلد نیستم من نمی دونم من تمام عمرم با مغز خودم رفتم و فقط ی گمشده توی ی جنگل بودم که دور خودش می چرخید، چوبش رو می خوری.
همه ی فایل هایی که از اول سال تا حالا گذاشتید هدایت الله بوده من ی مدته که اونم با هدایت خداوند دوباره به صورت جدی دوره عزت نفس رو شروع کردم اونم وقتی که در مقابل خدا زانو زدم و گفتم من بلد نیستم خسته شدم مغزم درد گرفت بس که فکر کردم این دستگاه داغ کرده و دیگه جواب نمیده خدایا میخوام خاموشش کنم . از اون روز یادم نمیاد چی شد که دوباره دوره عزت نفس رو شروع کردم و ی باورهای محدودکنند6 ای پیدا کردم و روش کار کردم که بهم آرامش داد
چند شب پیش ساعت دو شب از خواب بیدار شدم و خوابم نمی برد رفتم سراغ گوشی نمی دونم چرا رفتم توی دیوار . توی روز هم نمی رفتم چه برسه نصف شب اصلا یادم نیست چرا رفتم ی لحظه گفتم شاید دارم خواب می بینم ولی من می دیدم نوشته ها رو بدون اینکه با سه تا ضربه روی صفحه گوشی درشتش کنم من داشتم می دیدم و با چشمای خودم می دیدم .
صبح که بیدار شدم دیدم واقعیه و چشمای من ی قدم به سلامتی نزدیک تر شده قبلا کلا تار می دیدم نوشته ها قابل تشخیص نبود ولی الان دو تا فقط دو تا می بینم و خیلی چیزها رو می تونم با همون دو تا دیدن ببینم چند روزه به علی میگم تا حالا شده کسی بهت بگه خوشحالم که دو تا می بینم ولی من خیلی خوشحالم دو تا می بینم چون به زودی این دو تا میشه یکی.
خدا رو شکر الان قدم دوم هستم و استاد جانم جلسه تجسم خلاق رو داشتم بارها و بارها گوش میدادم و تجسم می کردم که می تونم بخونم و باز هم خداوند من رو هدایت کرد و شما دقیقا فایلی رو گذاشتید که تجسم خلاق رو جدی تر بگیرم و به عنوان یک اصل بهش عمل کنم.
استاد جانم از شما سپاسگزارم به زودی میام و می نویسم که چشمام کاملا درمان شده الان برام باورپذیر شده که حتما درمان میشه و از روز اولش هم بهتر میشه قبلا باور پذیر نبود و حتی بعد از این همه سال یادم نمی اومد چطور می دیدم اصلا می دیدم اصلا هیچ ذهنیتی نداشتم که تجسمش کنم حتی ولیخداوند منو هدایت کرد که چطور ببینم .
خداوند رو شاکرم که هر لحظه در حال هدایت کردن همه ماست البته اگر اجازه بدیم که هدایت مون کنه .
ما توی بختیاری یه اصطلاح داریم به نام «دیندا مال» یعنی کسی که همیشه از کوچ ایل جا میمونه و پشت سر همه به دنبالشون بدو بدو میره.
من گاهی توی کامنت نوشتن دیندا مال میشم ولی عیبی نداره چون حاضر نیستم به هر قیمتی فقط یه چیزی نوشته باشم، بلکه زمانیکه از نظر خودم حرف ارزشمندی برای گفتن داشته باشم و حسم بگه الان زمان مناسبیه می نویسم.
این فایل بی نهایت زیبا و درس آموز که روی سایت قرار داده شد دو روز طول کشید تا چیزی در ذهنم تیک بخوره برای تعمق کردن.
دیروز که ترانه رو بردم مهدکودکش واسه کلاس ورزش تا صدای مربی رو شنید پا پس کشید و گریه کنان گفت من نمیرم.
گریه اش به حدی زیاد شد که مدیرشون گفت خودت برو بشین تو کلاس کنارش و من رفتم پیشش تا کلاسش تموم شد.
متوجه شدم هنوز مسأله اعتمادبنفس پایین و ترس از شکست در ترانه حل نشده و دقیقا به قول استاد مثل یویو نتایج در نوسانند.
هرچی گفتاردرمانی بردیم و مهد گذاشتیم و سعی کردیم شجاعت و اعتمادبنفس رو در این گل بهشتی تقویت کنیم مثل اینکه هنوز جواب نداده.
وقتی دوباره این فایل رو گوش دادم ناگهان متوجه یه تصویرسازی معیوب مربوط به سالها پیش در خودم شدم که الان به واقعیت پیوسته و این نتیجشه.
نمی دونم به چه دلیلی از خیلی سال قبل تصور می کردم من فرزندی خواهم داشت که یه مشکلی داره و من یک مادر بسیار صبور و دانا میشم که از دل اون مشکل عبور می کنم و ازش معجزه می سازم.
وقتی مجرد بودم و اهواز توی کلینیک فیزیوتراپی کار می کردم مادری رو دیدم که فرزند سندروم دانش رو می آورد و ناخودآگاه ذهنم همزادپنداری می کرد که اگر من بودم با چنین بچه ای چطور رفتار می کردم.
ولی از اونجا که همیشه در زندگیم یه تمایل ذاتی به فرار از ترس ها و استرسها داشتم سعی می کردم سریع ذهنمو منحرف کنم و بگم نه خدا نکنه من یه روز همچین بچه ای داشته باشم. اصلا در فرکانس ترس و نگرانی برای طولانی مدت باقی نمی موندم ولی خیلی ریز این فرکانسه همراهم بوده همیشه. الان درک می کنم.
حتی وقتی با استاد آشنا شدم و داستان کودکی توماس ادیسون رو شنیدم که از مدرسه اخراج شد و به مادرش نامه نوشتن که فرزند شما در حد این مدرسه نیست، و مادرش نامه رو برعکس برای توماس خوند و گفت که مدرسه گفته تو حد و اندازه ات بیشتر از این مدرسه است، یادمه خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و باز هم ناخودآگاه خودم رو جای اون مادر قرار دادم و حس کردم من هم مادری هستم که روزی به فرزندم چنین حرفی می زنم و چنین مسیری رو پیش می گیرم.
اینها همش بصورت ناخودآگاه و ناخواسته در ذهنم مجسم میشد و وقتی ازش آگاه می شدم تلاش می کردم عوضش کنم و بگم نه بچه من خیلی هم عادیه و مشکلی نداره.
نتیجه این کشمکش داخلی من این شد که ترانه به لطف خدا یک بچه 5 ساله کاملا سالم و باهوش و شاده ولی نسبت به همسن و سالهاش کمی از لحاظ ابراز وجود و استقلال در تصمیم گیری و دفاع از خود مشکل داره.
ترس از شکست داره بنابراین زود پا پس میکشه و بهانه ای پیدا میکنه برای گریه کردن در مهد و کلاس ورزش.
با اینکه توی مهارتهاش خیلی خوب عمل میکنه ولی خودش رو ناتوان می بینه و بیش از حد نیاز به تایید شدن داره.
بعضیا میگن خودش خوب میشه و فقط باید تو جمع بچه های مختلف قرار بگیره.
ولی من بعنوان مادر وقتی ضعفها و ترسهاش رو می بینم ناراحت میشم و تازه دیروز فهمیدم که خودم اینو خلقش کردم.
دیروز بعد از گوش دادن دوباره به این لایو با خودم گفتم: حالا به فرض اینکه ترانه نیاز به یک سری روشهای خاص برخورد داشته باشه، خوب این برای تو یک موهبته که یاد بگیری با بچه ای که توی جمع از پس خودش برنمیاد چطور رفتار کنی.
مگه تو نمی خواستی استعدادیاب بچه ها بشی؟ پس این یک درس و امتحانه برای تو. این یک چالشه که تو باید با ذهن باز پذیراش باشی و حلش کنی تا تجربه ای بشه برای آینده ات.
شاید قراره از این مسیر رد بشی تا یک متخصص در زمینه رفتار با بچه ها بشی.
پس همون لحظه خدا رو شکر کردم و گفتم خدایا من نمی دونم و تو می دونی.
به من درسش رو یاد بده و از راه های بسیار ساده و لذتبخش کمکم کن به دخترم کمک کنم تا این علم و آگاهی نوری بشه برای خودم و فرزندم و شاید فرزندان دیگه ای که مادرهاشون نمی دونن چطور باید برخورد کنن.
یادم اومد درسهایی که استاد عباسمنش از دل چالشهای زندگیش برداشت کرده و الان از اونها بعنوان موهبت یاد میکنه.
استاد یادم اومد از دست دادن فرزند دومتون که بهتون قدرت دل نبستن به مال و فرزندان و کل این دنیا رو یاد داد.
یادم اومد شکست مالیتون که به شما روانشناسی ثروت رو یاد داد.
یادم اومد مساله جدا شدن از همسرتون که به شما عشق و مودت در روابط رو یاد داد. و همچنین عزت نفس و احساس خودارزشمندی رو.
و خیلی درسهای دیگه.
حتی یادم اومد سختیهایی که خودم بعضی جاها کشیدم و منو داناتر و پخته تر کرد و بابت همه شون سپاسگزاری کردم.
این مساله ترانه هم با اینکه خداروشکر مسأله حادی نیست و از نظر خیلی پدر و مادرها معمولیه ولی من می خوام ازش درس برداشت کنم و ساده نگذرم. فکر کنم و تلاشم رو بگار بگیرم تا از دلش راه حل هایی پیدا کنم چون حس می کنم این بخشی از روند تکاملی من برای کاریه که قراره انجام بدم.
همیشه حسم بهم میگه تمرکزت رو بگذار روی رفتار درست با فرزندت و از دل فرزندپروری نکته بردار تا بعدا جمع آوریشون کنی و تبدیل به یک دوره آموزشی یا یک کسب و کار کنی.
از دیروز صبح که ترانه تو مهد گریه کرد و مدیرش به زور می خواست ببردش سر کلاس و گریه اش بیشتر شد حالم گرفته و یکمی پرخاشگر شدم ولی بعد ازظهر که این فایل رو گوش دادم و فکر کردم دوباره حالم عالی شد.
فإن مع العسر یسری، إنّ مع العسر یسری
استاد بی نهایت از شما ممنونم که اینقدر دانا و خوش بیانید و همیشه حتی بدون اینکه خودتون بخواهید یا بدونید کمک رسان ماها میشید.
مریم خانم شایسته نازنینم درود به قلب بزرگ شما که هدایت شدید به بارگزاری و جان دادن به این فایل ارزشمند و نذاشتید به بهانه کیفیت تصویر گوشه بایگانی تون خاک بخوره.
تصویر عالی بود و از اون عالیتر دانش و آگاهی عمیق پشتش بود. ممنونم بابت همه چیز.
همه ی شرایط زندگیمان را خودمان داریم خلق میکنیم با افکارمان کانون توجهمان و تجسم درمورد خواسته هایمان
مامیتوانیم با فکر کردن و تجسم کردن درمورد خواسته هایمان کم کم به سمت خواسته هایمان هدایت شویم
قانون یکیست ثابت است و یکسان کار میکند چه تو آن را قبول کنی و سعی کنی اگاهانه با آن همسو شوی چه آن را نادیده بگیری
ما خودمان هستیم باورهای ماست که شرایط هر لحظه ی ما را خلق میکند با ورودی هایمان کانون توجهمان و فکر کردن و تکرار اون فکر به باورهای ما تبدیل میشود و شرایط زندگیمان را خلق میکند
تجسم کردن موضوع مهمی ست و ما داریم هر روز و هر لحظه این کار را انجام میدهیم حالا یا آگاهانه در جهت خواسته هایمان یا نا آگاهانه در مورد ناخواسته هایمان
باید بتوانی تجسم کنی خواسته هایت را ورودی هایت را افکارت را تنظیم کنی روی خواسته هایت تا خواسته هایت رخ بدهند
اگر چیزی را میخواهی به خواسته ها و رویا هایت برسی باید بهایش را بپردازی و نا امید نشوی و ادامه دهی حالا بهای مالی ذهنی زمانی انرژی
اگر در این مسیر تنها شدی تمسخر و توهین شد بهت ایرادی ندارد و این جزءی از مسیر است این یعنی قانون فرکانس ها دارد کار میکند و تو از افراد غیر هم فرکانس دور میشوی
فقط تمرکزت روی خودت و تغییر افکارت و همسو شدن با قانون باشد همه چیز در بیرون حول شرایط و افکار جدیدت تنظیم خواهد شد حتی اگر تنها شدی این جزءی از مسیر است و برایت خوب است یک فرصت است تا بیشتر رو خواسته ها و ویاهایت متمرکز شوی
سعی کنی همواره تجسم داشته باشی صحبت کنی با خودت در مورد خواسته هایت با جزئیات تا کم کم به سمتش هدایت شوی با جهت دهی آگاهانه به افکار و کانون توجهت
قانون ثابت و بدون تغییر است فقط باید بتوانی درست به آن عمل کنی و ناامید نشوی و ادامه دهی تا به خواسته هایت برسی همانطور که استاد الان رسیده
بسیار زیباست این محله و رویایی و این برکه ی زیبا کنار این سبزه ها واین خیابون ها و خونه های زیبا که بسیار رویایی هستن
انشالله سعی میکنم بیشتر روی خواسته ها و رویا هایم متمرکز باشم و تجسم داشته باشم و به شرایط الان توجهم نباشه توجهم روی خواسته هام باشه
و این نکته ای که گفتید که دیگر با اون دوستان قبلی ارتباط نمیگیرید و حرفهایشان را نمیفهمید من هم کاملا به این موضوع رسیدم و تجربش کردم و اصلا باورم هم نمیشود من هم روزی مثل آنها بودم و آن حرفها را میزدم که فقط اتلاف وقت بود و خوشحالم از این تغییرات خداروشکر الان هم از لحظاتم لذت میبرم و روی خودم کار میکنم انشالله تا رسیدن به خواسته ها
واقعا نکات خوب و بدرد بخوری برام داشت مرسی که این فایل روی سایت قرار گرفت اتفاقا کیفیت تصویر هم بد نبود و مهم اون آگاهی ها و درسهایی خوب و کمک کننده ای که میشه گرفت از این فایل
مرسی خانم شایسته عزیز که این فایلهارو پیدا میکنید و تدون میکنید و در اختیار همه قرار میدید
فقط نکته و تلنگر این فایل برام این بود که ورودی های ذهنمو بیشتر کنترل کنم
او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است!
حشر – 22
سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم
سلام همفرکانسیهای عزیزم
سپاسگزارم که هستید و راه رو به من نشون میدید.
استاد میدونید عامل تمایز شما با من و خیلی های دیگه چیه؟اینکه ما فقط یاد میگیریم ولی شما وقتی اطمینان کردید که مطلب درسته عمل بدون قید و شرط می کنید.
نمونه اش و در واقع عیانش در دوره سلامتی کاملا مشخصه،شما بعد از اینکه به قانون اشراف پیدا کردید حتی یک بار هم از مسیر خارج نشدید و نتیجه شد اون هیکل تنومند زیبا ساختن و در پس اون انرژی زیاد و ….
پس اولین درس امروز عمل به دانسته ها است.
مطلب بعدی تحسین میکنم شما رو که با هر واقعیت بیرونی که داشتید ،روی خودتون کار میکردید و در واقع فقط و فقط درونتون رو پالایش میکردید.
نمونه اش داخل فیلم بود که هم شما و هم خانمتون انگار تو هتل هستید.این نمیتونه بیرونی باشه ،شما شکرگزار داشته هاتون بودید و احساس خوب رو با شکرگزاری درونی کرده بودید.
پس درس دوم اینکه شکرگزار داشته هات باش.
مطلب سوم اینکه شما با صحبت کردن،نوشتن،تجسم کردن و هر وسیله و ابزاری در حال تبدیل انرژی بودید و این یعنی هر که بخواهد و هر چه بخواهد به او داده میشود.
درس سوم استفاده از ابزار ها است.
مطلب بعدی یه کم عمیق تره اون توحیدِ
شما به چیزی دست یافتید که با اون خوش و خرم بودید و هستید و در واقع برای شما کاملا کافی بوده .
یعنی حتی شما بعد از دست یافتن به همه آرزوهاتون به پوچی نرسیدید و دوباره و دوباره و دوباره فعالیت کردید در جهت هدف.هدف اشاعه توحید بوده و هدف شما بالاتر از رسیدن به یک مقام و منزلت بوده و آیت هم در نوع خودش کاملا متفاوته.
پس درس بعدی هر کی و هر کجا هستیم نهایتا باید توحید رو تجربه کنیم و کاملا باید با خدا یکی بشیم و این هم چیزی که اگه نداشته باشیم ،دنیا رو هم به ما بدن حالمون خوب نمیشه.
من سپاسگزار شما هستم که با تمام وجودتون در حال تغییر هستید و انشاالله روز بروز حالتون بهتر و بهتر بشه.
در مورد خودم میخواستم بنویسم.
خب زمانی که اومدم تو سایت سلامتی ام ،اوضاع مالی ام،روابطم،اعتماد به نفس و عزت نفسم و همه چی در باطن خراب بود و فقط ظاهر رو حفظ میکردم و اون هم باز به دلیل حرف مردم بود.این رو نوشتم تا بدانم و بدانیم آنچه بودم و بودیم کجا و الان کجا.
نوشتم تا نجواها نتوانند منو شکست بدهند
استاد عزیزم چند روزی میشه که بخاطر کار و مسائل مالی ذهنم منو اذیت میکنه اما بخدا قسم ،به جان خودم قسم اوضاع حتی 3 ماه پیش کجا و الان کجا.
الان درآمدم بیشتر شده و راحتتر بدست میارم ولی ولی ولی این ذهن و این نجوا باز هم میگه چرا اینجوریه؟چرا نتونستی؟چرا نمیتونی؟چرا دیگران دارن؟
شرایط من شرایط خرابی نیست ولی شیطان و نجواهای خیلی اوضاع رو برام خراب نشون میده.
حالا من هم نوشتم تا هم شکرگزار خدا باشم و هم تولیدِ ضد نجوا کرده باشم.
استاد عزیزم من از هر لحاظ قابل قیاس با 3 سال گذشته نیستم و این رو از آگاهی های شما دارم و سپاسگزارتون هستم.
ابراهیم جان توجه کن تو 3 سال پیش 3 ماه پیش چی بودی ،چقدر درآمد داشتی،اوضاع و احوال لیاقتت چی بود،عزت نفست،اعتماد به نفست،ارتباطاتت،سلامتیت و چی بود و الان چی شده.
از همه دوستانی که کامنتهای عالی مینویسن تشکر میکنم و از استاد عزیزم و خانم شایسته استاد هم سپاسگزارم که آگاهی ها رو در جهان پخش میکنند.
چند بار عکست رو نگاه کردم ،یه انرژی خاصی داری که توی عکست هویداست. خیلی سپاسگزارم از لطفی که کردید،وقت گذاشتید و برام نوشتید.قرآن و پیامت رو روی قلبم میزارم و با عشق میپذیرم که خداوند هزاران بار مرا به سویش فراخواند و می خواند و این منم که مسیر اشتباه طی میکنم و سپاسگزارم که منو دعوت به شکرگزاری،سپاسگزاری و احساس خوب کردید.حسین جان خیلی خوشحالم کردی و از صمیم قلبم برات بهترینها رو آرزو دارم.آرزو دارم خدا پنجره باز اتاقت باشد و قلبت پر نور پر نور باشد .
خداوند رو شاکرم بخاطر فرصتی دیگه که جهت خودسازی بهم عطا شده و این فرصت رو دارم تا یه قدم دیگه به سمت خودسازی حرکت کنم.
🟢 چطور با تجسم زندگی دلخواهم رو خلق کنم؟
آدمها خیلی شرایط رو ابدی میبینن، یعنی فکر میکنن همینی که هست، قراره همیشه همین باشه و از این قدرت خلقکنندگی که خداوند بهشون داده، بهرهای نمیبرن.
از این قدرت ذهنشون بی خبر هستند.
زندگی هیچ چهارچوب از پیش تعیین شدهای نداره و این شمایی که داری زندگیت رو جهت دهی میکنی، این شمایی که داری زندگی تو خلق میکنی! در هر لحضه شما این کار رو داری میکنی، با باورهات!
چه بدونی، چه ندونی!
چه خوشت بیاد و چه خوشت نیاید!
حالا باورهای شما از چی ساخته شدن؟
از ورودیهایی که بهش دادی!
فقط فکر کن، اگر ورودیهای خوب بهش بدی، چی دریافت خواهی کرد!
کسانی که به قوانین باور دارند، به ورودیها و فکر و باور اعتقاد دارند و به قول قرآن به غیب ایمان میآورند، این آدمها قدرت خلق زندگی دلخواهشون رو دارند، فارع از گذشتهای که داشتن، فارغ از اینکه الان در چه مرحلهای هستن یا چقدر شرایط به ظاهر ناجالب است.
آدمها در هر لحظه در حال خلق زندگیشون هستند، در واقع گفتگوهای ذهنی شون این کار رو براشون انجام میده. حالا آیا این گفتگوها، تفکرات، باورها و تجسمات در سمتی هستن که احساس رضایت و شادی به شما بدهد؟ یا در مسیری هست که بر نگرانی شما میافزاید. نگاهی به احساسات کنونیتان داشته باشید و ببینید چگونه میتوانید، احساس بهتری رو تجربه کنید. فکری که باعث نگرانی شما میشود، باید حذف شود.
تجسم یک ابزار است برای جهتدهی افکار شما!
تجسم اصلا چیز پیچیدهای نیست، در واقع ما در 90 درصد روز داریم تجسم میکنیم! تجسم همان گفتگوهای درونیست، کار شما اینه که افکارت /تجسمات رو جهت دهی کنی!
تجسمات افرادی که از قانون چیزی نمیدونند و حتی اونایی که قانون رو میدونن، غالبا منفی است، چرا؟ چون ذهن تمایل داره مسائل و روزمرگیها رو نشخوار کنه تا جوابهایی پیدا کنه!
حالا کار شما بعنوان کسی که قدرت خالق بودن رو داره، اینه که هر بار بتونی بهش بگی: بیخیال، بیا تجسم آرزوهامون رو انجام بدیم، فارغ از اینکه الان شرایط چیه! باید بتونی قانعاش کنی تا بیاد سمت افکار و باورهایی که احساس بهتری به شما میدهد. و هر چه مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمونی، به نفع شماست. اگر استاد این کار بشی و هر بار توش بهتر بشی، زندگی فقط معجزه است و معجزه.
اگر دقت کنید، آدمها رو میبینید که مشغول روزمرگی هستن و ذهنشون رها شده در افسوس گذشته یا ترس آینده است.
حالا چی میشه شما انرژی که خداوند بهت داده رو در این راستای خلق رویاهات بکار بگیری؟
چرا بجای نگرانی و توجه به چیزای ناجالب، به خواستههام توجه نکنم، تا از همونها دریافت کنم!
البته لازمه از چیزهای کوچیک، قابلباور استفاده کنید تا با طی کردن تکامل به مدارات بالاتر برسید.
هر روز صبح که از خواب بلند میشید، شارژ هستید!
آدمهای معمولی این انرژی رو در جهت روزمرگی بکار میگیرند. اما شما میتونید از این انرژی، در جهت خلق زندگی دلخواهتون استفاده کنید. در واقع یک نبرد همیشگی بین شما و ذهنتون هست. شما این انرژی رو برای خلق زندگی میخوای و ذهن این انرژی رو برای حل مسائل میخواد، اما واتاف اگه کلا مسئلهای نباشه! حالا شما باید زرنگ باشی و سهم بیشتری از این انرژی رو در جهت خلق زندگیتون بکار ببرید. البته که زور شما به ذهنتون میرسه، اما با کمر همت بستن، و جهاد بزرگ کردن. باید واقعا بخوای و اراده کنی!
بیاید در مورد ورودیها صحبت کنیم.
ببینید درسته که گفته شده مراقب ورودیهاتون باشید، اما این رو هم باید بدونیم، خود ذهن با نشخوار هم، ورودی داره به ما میده و باز، شما باید حواستون به این ورودیها هم باشه.
پس تلاش کنید تا از دام تجسمات، تفکرات و باورهای منفی ذهن، فرار کنید و برسید به ساحل آرامش.
موقعیتی که اکنون در آن هستید رو خود قبلی شما درست کرده و این به این معنا نیست که تا ابد قراره با همین زندگی کنید. رنگ جدید شما، باورهای درست شما، بزودی در زندگی تون وارد میشن.
الان حرکت کن، افسار زندگیتو دست بگیر و فرداتو بساز، چون افکار الان تو آینده نه چندان دور تو رو میسازند. اصلا اینطوری نیست که نشه، چیزی رو درست نکرد! در واقع، قوانین کیهانی، راهحلهای بسیار کوتاه و کاربردی بهت میده. اما چون الان نمیبینی، هی میپرسی چطور آخه، از کجا؟ چجوری؟!
ولی یادت باشه این کار شما نیست و سمت جهانه.
کار شما اینه که دقیق مشخص کنی که چی میخوای، و بعد رهاش کنی. جهان برای خلق هر چیزی تواناست، فقط تو باید اون خواسته رو ممکن ببینیش. چون چیزی که برای شما آرزوست رو، خیلیها دارند باهاش زندگی میکنند.
قدم اول برای خلق زندگی دلخواهت، اینه که شما بپذیری هر چی تو زندگیت هست و هر اتفاقی که افتاده رو خودت خلق کردی، درسته که نا آگاهانه بوده، ولی خودت باور کردی، تکرار کردی، درست کردیش. اشکال نداره، ما آگاهی نداشتیم، ولی الان که آگاهیم، پس باورهای خوب میگیریم. تصمیمات خوب میگیریم.
لازمه که دیگران و خودت رو ببخشی و رها کنی.
هر دونه فکر شما ارزشمند و تاثیرگذاره، پس خیلی باید حواست باشه تا فکرهای خوب داشته باشی و بدونی اون تو چی داره میگذره، البته این به این معنا نیست که الان باید نگران تمام فکرهات بشی، نه… وقتی شما تجسم داری، سپاسگذاری داری، توجه به نکات زیبا میکنی، شما دونه دونه داری فکرهای خوب تولید میکنی و اینا به قول قرآن مثقال مثقال حساب و تبدیل به باورهای خوب، فرکانسهای خوب و در نتیجه اتفاقات خوب رو تشکیل میدهند. نگران افکار منفی نباشی نباشید، چون هر چی شما به سمت خوبیها میرید، از منفیها خودبخود اجتناب میکنید و اونا کم اهمیت و بیچیز میشن.
شما با تکرار فکرهای خوب، داری سرمایهگذاری میکنی! داری یه فردایی میسازی که اصلا نمیتونی تصور کنی چقدر پربار خواهد بود. اصلا افتخار شما باشد این باشه که از نیروی ذهنت داری استفاده میکنی، تا زور زدن الکی. این کار ارزشمندترین کاری هست که یه انسان میتونه انجام بده، به قول قرآن، اینا افرادی هستند که به غیب ایمان دارند.
اینکه شما از قوانین خداوند برای خلق زندگیت استفاده میکنی، باید باعث سربلندی شما باشه، چه سرمایهگذاری از این سودمندتر، تضمینیتر و پرسودتر؟
در زندگی یه سری اتفاقات میافته که نگاه شما، نتیجه نهایی رو رغم میزنه!
اگر در جهت مثبت انرژی بزاری، همه چیز به سود شما میشه.
اگر در جهت منفی انرژی بزاری، همه چیز به ضرر شما میشه.
مثلا یه خبری میشنوی و نگاهت اینه که بدبخت شدیم و اینقدر افکار منفی تولید میکنی که واقعا بدبخت میشوی!
اما زمانی که با وجود اتفاق ناجالب، شما با تغییر زاویه نگاهت میگی: همه چیز خوبه! در واقع از دام نگرانی گریز میزنی، و اتفاق ناجالب به نفع تو میشود. از کجا و چجوری من نمیدونم، فقط میتونم بگم میشه، چون برای خودم 2 بار شده. تمام اینا تو قرآن تحت آیههای
بما کسبت ایدیهم..
بما کانو یعلمون…
بما قدمت ایدیهم…
توضیح داده شده که بابا یه اتفاق رو تویی که بهش شکل میدی.
زندگی بازی اساتید خردمنده که پاداش رو از خداوند دریافت میکنند.
هنگامی که مصیبتی به اینان وارد میشود، گویند: ما از خداییم و به سوی خداوند بازمیگردیم. ما بی انتهاییم و ابعاد انسانی ما محدودن و این ابعاد محدود از ما واکنشگرایی میسازه، در صورتی که روح ما ویژگی خالق بودن رو داره و با نگاه خلقکنندگی، هر شرایطی به نفع ما تموم خواهد شد.
برای آرزوهای شما هیچ محدودتی نیست و بشین واقع بینانه آرزوهای واقعی تو بنویس (نخواه که چیزی رو هم به کسی ثابت کنی، چون واقعا لذتی نداره) و به چگونگی رخ دادن اونها کار نداشته باش.
هر بار که شما با تصور کردن رویاهات، لذت میبری، هر بار که رویا پردازی میکنی و غرق رویاها باهاشون عشق میکنی، در واقع داری سیگنالش رو به کیهان میفرستی و اینها در بانک کیهانی ذخیره میشن و زمانی که به هماهنگی رسیدین، میبنین که دارید با اونها زندگی میکنید.
هر نوع عجله، باعث پسروی میشه، رویاپردازی شما باید “باعشق” و با شادی صورت بگیره، نه به عنوان یک تکلیف یا تسک روزانه! اگر میبینی داری زور میزنی که تجسم کنی، اصلا ولش کن، شما باید آماده بشی تا بتونی از این ابزار استفاده کنی، و تنها راهش هم داشتنایمان* به قوانین هست.
تو این راه کاری به حرف مردم نداشته باشید، مردم دوست دارن ناکامیهاشون رو با پایین کشیدن شما کمرنگ کنند، اگر مردم تقلا کردن رو تنها راه میدونن اشکالی نداره، اون سبک زندگی اونهاست و شما باید تصمیم بگیری چه سبک زندگی رو میخواید داشته باشید.
چراغسبزهای جهان رو تایید کن و در خلون از مسیر لذت ببر. هر چی هم بخوای از فضل خداوند به تو داده میشود.
اگر دیگران نمیتونن حتی به نعمتهایی که داری فکر کنند، اشکال از اونهاست.
تنهایی و رفاقت با خودت، بهترین زمان برای ساختن خود بهترت هست. نگران نباش که تنهایی! این بهترین زمانه و در آخر هم میفهمی، تنها به خودت احتیاج داری!
در تنهایی از نعمتهات بگو و سپاسگذاری کن! قانون رو مرور کن و با خودای خودت ساعتها مشغول صحبت کردن باش. اینها فقط تو تنهایی با خودت ممکنه.
بهترین کار برای جهت دهی به فکرها، صحبتکردن راجع به
نعمتها
خواسته
برنامهها
نعمتها و زیباییهای اطرافته.
در پناه اللا مهربان ثروتمند در تمام ابعاد زندگیتون باشید، ثروت خودش است.
در رابطه با ایمان به غیب درهای جدیدی از اگاهی به رو باز شد.
بله درسته تجسم کردن و ایجاد اگاهانه گفتوگوهای ذهنی مثبت در مورد خواسته هامون همون ایمان به غیب هست.
گفتید دوتا تجربه دارید که با وجود اتفاق ناجالب با تغییر زاویه دیدتون اوضاع رو تغییر دادین .برامون بنویسید در موردش .تا ما هم استفاده کنیم و لذت ببریم از خالق بودنمون.
تجربههای ما همیشه ارزشمندند، چه کوچیک و چه کمی بزرگتر.
درک خوشبختی که ما از جهان داریم، همیشه به میزان باورهای ماست و اگه کنترل ذهن بهم شادی و حس خوب میده، بنظرم خدمت بزرگ من به ذهنم اینه که همیشه به داستانها از زاویهای نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده.
مدتی پیش با وجود اینکه دیرم شده بود، و میخواستم برم سر کار، تلاش کردم تا ذهنم رو کنترل کنم و خودخوری نداشته باشم و اتفاقا موفق هم بودم. وقتی رسیدم محل کار دیدم بقیه هم منجمله معاون هم با تاخیر رسیدن. گویا همه همزمان اونروز خاص باید تاخیر میداشتن تا من کمتر خودخوری داشته باشم.
این مثال چند روز پیشه و هزاران مثال اینجوری داره رخ میده که میشه ربطش داد به قوانین ثابت کیهانی
معجزه ای به نام گوش و چشم و قلب(جایگاه احساس) برایتان آوردم
پس چرا سپاسگزاری نمیکنید
الان وقتی به خودم نگاه میکنم و خود را غباری هم نمیبینم در این بیکران الهی ،میگویم خدایا تو از من چه خواسته ای
آیا اینگونه نیست که من باید
تورا به خودت تحویل دهم
الله اکبر
از همان نیستی که به این جهان واردم کردی باید بعد از این همه کشمکش برسم به نیستی و تسلیم و اعتماد و توکل و ایمان و دانستن جایگاهم
آیا به راستی جایگاه من چیست
نیستی و رسیدن به هستی بیکران تو
امروز در محل کارم که قدم میزدم و مشغول عشق بازی بودم
فردی از همکارانم که انسان بسیار فاضل و مانوس با قرآن است را دیدم، از ایشان ناخودآگاه پرسیدم
جمله ای و کلمه ای به من بیاموز بزرگوار
چندی تامل کرد و گفت 20 سال قبل من این سوال را از آقای قلمچی (صاحب بنیاد قلمچی) پرسیدم ،او که انسان ثروتمندی است این جمله را به من هدیه کرد و من نیز این را به تو هدیه میکنم
Don،t loss your way
راهت را گم نکن
بله ناخودآگاه یاد جمله استاد افتادم و تعهد ایشان برای اشاعه یکتاپرستی در جهان
که تا به امروز با ایمان راسخ، توحید را به معنای واقعی کلمه به افرادی که در راه هستند میچشاند
و ما از الهامات ناب الهی ایشان مستفیض هستیم. الهی شکر.
و هر کس در این سایت الهی مثل دُری گرانبها به اندازه ادراکش توحید را در جهان اشاعه میدهد
استاد جان به قول همه شاگردانت
آمده بودیم ثروتمند شویم ،شما خودمان را و خدایمان را به ما چشاندی و میچشانی،
چه معجون دلچسپ و دلپذیری
هر لحظه نفس مسیحاییت را میخواهم تنفس کنم
بچشم اصلا صدای خدایی برایمان
چند روز پیش رفته بودم به مغازه سوپری محله مان ،چند عدد خوراکی برای دردانه ها بگیرم که
فردی بازبان الهی اش داشت کفران میکرد
به خداوندی خدا شاید دو ثانیه روی پاهایم بند نشدم و از مغازه زدم بیرون
اصلا ذهنم طاقت دوریت را نداشت و نمیخواستم آغوشت را از دست بدهم و وقتی بیرون شدم نفس راحتی کشیدم
الهی شکری از سویدای وجودم کشیدم و شکرت را گفتم که نجاتم دادی از گوش فرا دادن به کفران و ناسپاسییت.
در محل کارم بودم صدایی از همکاران را شنیدم که در حال ناسپاسی بود به دوکلمه نرسید و گوشم که در این مواقع با هدایت الهی بسته میشود با باد انداختن به آن ، گویی فرکانس ناسپاسی به این درونی که دوسالیست همه ارتباطاتش را قطع کرده و از تنهاییش با خدا لذت میبرد بسته شد. و اشک شوقی که هر لحظه بر گونه هایم جاریست از لطف و مرحمت دوست.
نمیدانم این روزها وقتی در جمعی ناسپاسی را میبینم ناخودآگاه قلبم تنگ میشود و گویی مثل بنده ای ای که از فرعونیان راه فرار را برقرار دانسته و به ندای پروردگارش لبیک گفته شتابان به سمت دریا میرود، صحنه را ترک میکنم
و به خود میگویم خدایا این روح بینهایت زلالت را که به من سپردی چطور بگزارم تکه تکه کنند
به تو پناه میبرم و از تو یاری میجویم و فقط به اربابی تو دلبسته ام.
مرا پاکیزه و پاکیزه در طی یک روز با عشق بازی با خود بپذیر که من لایقِ پذیرش و آغوش بینهایت مهربانت هستم
در لحظه ای که دستم را از دستانت خارجمیکنم و نجواهایی که کوبنده و محکم قلبم را به لرزه در میآورد و با عنایت تو و لطف و محبتت تمام تلاشم را میکنم که خودم و قلبم را به آغوشت متصل کنم و تو وقتی تمام قفلهای بستهای را که مانند دربهای قفل شده ی یوسف یکی پس از دیگری برایم باز میکنی و دوباره تو را در قلبم احساس میکنم و خود را در آغوشت آرام و آرام میبینم و لبخند رضایتی که به لبانت داری و میگویی فرزندم ازت راضی ام.
پروردگارا تو را سپاسگزارم که هر لحظه در حال تایید توام و
تورا به خود تو تحویل میدهم
به قول استاد عندِ نامردیست که تو برای یک به ظاهر مشکلی بینهایت رحمت و لطف مرا فراموش کنی و در صدد ناسپاسی بر آیی.
در هر لحظه ما به وسعت بیکران آزادیم که روی برگردانیم از هر ناسپاسی و به وسعت بیکرانت سپاسگزار بینهایت نعمتهایت باشیم
بی آنکه گزندی مارا احاطه کند.
چندی پیش یکی از دوستان الهی در این سایت مطلبی عنوان کردند که برایم بینهایت درس داشت و کلا نگاهم را به مشکلات و تضادها کنفیکون کرد
ملک تضاد
بله ایشان تعبیری داشتند در پاسخ به یکی از بندگان نیک خداوند
که تضاد ملکی است برای خودش و تو را میخواهد به آغوش مهربان ترین مهربانان برساند
عجب به دلم نشست
با اینکه بسیار از آموزه های دوست قرآنی ام آموخته بودم
ولی هر دوبزرگوار برایم در حکم استادی بودند و هستند زیرا مرا به آغوش دوست متصل کردند.
شیطان فقط و فقط دعوت کننده میباشد و لاغیر
و وقتی که تو کم کم عظمت وجودیت را میشناسی که یک فرماندهی به عظمت بیکران پشت و پناهت است دیگر نجوا و نجواها را برای خود کوچک میشمری و وقتی خود را به او میسپاری، او قلبت را محکم در آغوشش برایت حفظ میکند و تو را از گزند نجواها نجات میدهد.
خدایا تو شاهدی که قلبم و نگاهم و امیدم فقط و فقط به مهربانی و بخشندگی توست
هر روز نفسم و نگاهم و را به نگاه تو دوخته ام که تو مرا با این حال خوشِ صبح به انتهای شب پر ستاره ات برسانی و لعلکم ترضی را در گوشم و سمعم زمزمه کنی.
الهی تو را سپاسگزارم که این لطف و مرحمت را به من دادی که در یک غروب زیبا که به عطر صدای اذان مغرب عجین شد بتوانم به عشق بازی با تو بپردازم
معجزه ای به نام گوش و چشم و قلب(جایگاه احساس) برایتان آوردم
پس چرا سپاسگزاری نمیکنید] یه چراغی توی قلبم روشن شد از هدایت الله
و گفتم این همون چیزی که من دوروزه دارم بهش توجه میکنم و فکر میکنم
آیه رو سرچ کردم دیدم سوره نحلِ ولی اون آیه ای که همین مضمون رو داشت و منو چندروزه به تفکر واداشته از سوره مومنون بود و جالبتر بود که اون ایه هم آیه 78 سوره مومنون بود که اول کامنتم نوشتم
خدارو شکر به خاطر این سایت و انسانهای نورانی اش که باعث گسترش این نور در این فضای نورانی میشود
بعد از اینکه این آیه منو مبهوت خودش کرد من بیشتر به گوشهام و چشمام بها میدم و مواظب شونم و بابت شون شکرگزاری میکنم چون مجموع این دو ختم میشه به قلبم و قلبم احساسم رو بوجود میاره
احساس اون چیزیه که نشون میده ما در حال ارسال چه نوع فرکانسی هستیم نور یا تاریکی
انشالا غرق در نور خدا باشید
ممنونم که مهر تایید خداوند شدید برام که مسیرم درسته و همینقدر مراقب گوش و چشم و قلبم باشم و بخاطرشون سپاسگزار الله باشم هر لحظه
خدارا بینهایت شاکرم برای بودن در این سایت توحیدی که رزق معنویمون را و حال خوبمون را داریم جرعه جرعه از طریق این سایت الهی و استاد بزرگوار مون و استاد شایسته و دوستان الهی دریافت میکنیم
و چقدر نفس توحیدی داشتن ،نگاه توحیدی داشتن،شکرگزار نعمتهای بیشمارش بودن،کنترل کردن ذهن ،نگرش خوب و الهی ،تمرکز به زیباییها،توجه به الگوهای خوب ،درلحظه بودن ،درلحظه خدارا احساس کردن با نعمتهای دم دستی شاد بودن ما را به آغوش خدای کریم و وهاب نزدیک و نزدیکتر میکنه
اینهایی که نوشتم همه و همه یه قله ای و یه نهایتی داره که ما هر کدوم به اندازه ای که داریم رو خودمون کار میکنیم داریم به این نور علی نور نزدیک و نزدیکتر میشیم و هر چقدر در این نور حل میشیم بیشتر اساس سبکی ،احساس ازادی،احساس آزادگی میکنیم
بله من هم مثل شما تقریبا همه ایه هایی که با چشم و گوش و قلب بوده رفتم یه سرچی کردم و دیدم راهی که فقط و فقط ما را به این نور میرسونه دریچه قلب و احساسمونه که بیشتر از ورودیهای چشم و گوش ما به دریچه قلب وارد میشیم که استاد بارها و بارها این جملات ارزشمند را عنوان میکنه.
من به شخصه یکی از بزرگترین شکرگزاریهام بودن در این جمع نورانی هست که هر لحظه برای تک تک این دوستان شکرگزاری میکنم
که یه روز تصمیم گرفتن یه جور دیگه ای فکر کنند ،یه جور دیگه ای به اتفاقات نگاه کنند و یه جور دیگه ای احساس کنند و جهان هم به وسعت کیهان در هر لحظه داره پاسخ میده و ما باید در این راه استمرار و استمرار و استمرار داشته و استقامت بورزیم.
ممنونم از وقتی که گذاشتید و پاسخی که به کامنتم نوشتید
انشالا زیر سایه نور خدا سبز سبز باشید
نوشتید با نعمت های دم دستی شاد بودن…. منو یاد چندسال پیشم انداخت که تو یه مغازه ظرف فروشی کار میکرم که از جابجایی و چیدمان قفسه ها خیلی به احساس خوب میرسیدم ، یه روز که داشتم قفسه نعلبکی ها ی با طرح و رنگهای زیبا و متنوع رو گردگیری میکردم و جاهاشون تغییر میدادم صاحب مغازه اومد و ذوق منو که دید گفت زندگی یعنی همین دیگه وقتی از چیزای کوچیک اینقدر ذوق میکنی یعنی خوشبختی یعنی زندگی
حیف اون وقتا درک درستی از این حرفا نداشتم ولی روحیه شو داشتم فقط:)))
خلاصه که باید و باید از کوچکترین نعمتهای دم دستی مون شاد باشیم چرا که این احساس شادیه که مارو ارتقا میده به درجات شادی و شادی بیشتر و بعد هم به راضی بودن از خود و باز احساس بهتر و اتفاقات بهتر و این چرخه مثبت ادامه دارد…
بگو: آن مرگى که از آن مىگریزید شما را درخواهد یافت و سپس نزد آن داناى نهان و آشکارا برگردانده مىشوید تا به کارهایى که کردهاید آگاهتان سازد
سلام به اقا رسول عزیزم و بزرگ قلب..
من چقدر لذت میبرم از وجود شما در این سایت اقا رسول ارمش رو از تویه کامنتاتون میشه احساس کرد نوششش جانتون این همه ارامش و احساس خوب خدارو صد هزار بار شکرررررررررر
استاد چه میکین با ما دوستت دارم بینهایت برای این همه شاگر توحیدی …
خدایا صد هزار بار شکرتتتتت بینهایت شکرتتتتتت
به قول استاد عندِ نامردیست که تو برای یک به ظاهر مشکلی بینهایت رحمت و لطف مرا فراموش کنی و در صدد ناسپاسی بر آیی.
الله اکبر از این پاراگراف این رو بای سر در قلبم هک کنم تا یادم باشه تا یادم بمنوه تا بماند و بماند
چقدر احساس خوبی دارم از خوندن کامنتتون اقا رسول دوستت دارم خدارو صد هزار بار شکر که اینجا هستم و یاد میگیرم و قدم بر میدارم خدارو صد هزار برا شکرررررررررررررر
در پناه جان جان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشی
ستایش مخصوص پروردگاریست که رب و فرمانروای جهانیان است.
سلام و درود خداوند به شما مرد بزرگ با قلبی ذلال
که هر وقت کامنتهای دلی به چشم وگوش شما خورد فقط و فقط تحسین کردی،
خدارا صدهزار مرتبه شکرت برای وجود ارزشمندت در این عالم هستی.
چقدر تحسینت میکنم حسین جان،چهرتو که میبینم آرامش و معنویت و نور به قلبم وارد میشه
راستش چطور بگم که واقعا باید ادامه داد و ادامه داد و به اون سکینه و آرامش قلب رسید
نمیگم رسیدم ولی هر لحظه میگم دمت گرم رسول تو مسیری و خدا تو را در آغوشش گرفته و این بزرگترین موحبتیه که خداوند بهمون عطا کرده.
حسین جانم اصلا نمیتونم اون چیزی که تو قلبم هست با کلماتش بیان کنم.
اصلا وقتی آیاتش را میبینم ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری میشه
به قول حمید امیری عزیز که میگه حتی وقتی ایه های عذابش هم میاد تو نورش را دریافت میکنی
و کوبنده بودنش برات یه تلنگری میشه که قلبت را به آرامش و سپاسگزاری فرا میخونه
به خدا ثروت خودشه ،به خدا باور خودشه، به خدا سلامتی خودشه ،به خدا زیبایی خودشه ،به خدا تمام ذراتی که تو این کره خاکی هستش خودشه و ما فقط تایید کننده ایم
چند روز پیش یه کلیپ دیدم که اشکهام را بیشتر به رحمتگر بودنش سرازیر کرد
میگه یه فرد ناسپاسی خواب میبینه که رفته اون دنیا ،هدایت میشه به چند تا فرشته که خیلی سرشون شلوغه ،میگه اینجا شما چی کار میکنید، میگن وقت نداریم جوابتو بدیم ،خلاصه خیلی اصرار میکنه و بعدش فرشته ها میگن اینجا محل دریافت و ثبت خواستهای بندگان هست
بعدش میره یه قسمت دیگه میبینه اینها واقعا خیلی خیلی سرشون شلوغتره
میپرسه میگه اینجا چی کار میکنید و میگن اصلا وقت نداریم جوابتو بدیم
خلاصه که اینقدر اصرار میکنه
بهش میگن اینجا ،ما نعمتهایی که بندگان خواستن را ارسال میکنیم به بنده ها
و بعدش میره یه جای دیگه میبینه یه فرشته اونجاست و خیلی سرش خلوته
میگه کار شما چیه
میگه هیچی من فقط مسئول تایید دریافت نعمتها هستم
میگه یعنی چی؟
اون فرشته هم میگه ،هیچی نعمتها را ببینن و تشکر قلبی کنن از اون نعمتهای بیشماری که خدا بهشون داده.
وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ
حسین جان این نوشته ها برای خودمه ها
دارم درس پس میدم که به اندازه سر سوزنی نسبت به این همه رحمت و نعمت و لطف و بزرگواری این خدای کریم شکر گزار باشم.
عاشقتم حسین جان
برات بهترینها را ارزو میکنم که در صدر اونها شکرگزاریه قلبی که بالاترین فرکانسه به عالم هستی و محضر پروردگار.
تا از میوه آن و [از] کارکرد دستهاى خودشان بخورند، آیا باز [هم] سپاس نمىگزارند؟
سلام به دادش رسول طلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلام کاکام
رسول میدونستی تو خیلی خوبی تو بینهایت عالی و فوق العاده هستی؟؟؟
چقدر قشنگی شما که ادامه میدید و من هم باهات هم قدم هستم و از درسها یاد میگیرم
رسول
الهی ربی من لی غیرک؟؟؟
جز او کی رو داریم مگه ما جز او چیرو داریم
رسول اینقدر بزگ و دریاست که 24 ساعت داره به تمام بند هاش پو هن مثبت میده به هیچ چم داشتی .
حالا بیا شکرش کن کنف یکون میکنه برات..
ایقدر بزرگ این الله که کار نداره بندش چکارست بندش کیه هررر کسی باش با هر جایگاهی میگه اقا من راه رو براش باز میکنم ازم درخواست کرده دیگه مسیر درست غلطش با خودش من کمکش میکنمممم…
بابا این یعنی چی یعنی چی؟؟؟؟
هیچوقت نمیتونیم این جمله رو درکش کنم هر چقدرم اتفاقات جالب برامون رخ بده چون هر چقدر بخوایم بهش فک کنیم بازم از مهربون بودنش چیزی نمیتونیم بفهمیم از جبار بودنش از رزاق ببودنش از حکیم بودنش از منعم بودنش از عاشق بودنش از صاحب اختیار ببودنش
هیچ وقت االه اکبررررررررررررررررررررررر
خدایا صد هزار بار شکرت بینهایت شکر و بینهایت سپاس از تو برای این همه عشق و نعمت و سلامتی االهی شکرت رب منننننننننننننن
رسول توخیلی خوبی خیلیییییییییییییییییییییی دوستت دارم همیشه باش و برامون بنویس و بنویس و بنویس که کیف کنیمممممم
خدایا شکرت برای این ارامش این حس خوب و احساس خوب شکرت
در پناه جان جانان رب العاالمین شادسلامت و ثروتمند باشی
بیگمان هدایت [=راهنمایی و رهبری بندگان] به عهده ماست.
سلام و نور به قلب مهربانت بنده شایسته خدا
وقتی کامنتتون رو خوندم پر شدم از این آیه
“بی گمان هدایت به عهده ماست”
از روزی که ثروت 1 رو شروع کردم 27 روز میگذره
شرایط اونموقع ام این بود که فرشته حتی کاری نداشت که بره سرکار
اما شروع کرد
بعد از 27روز من الان سرکارم تو این چندروز یکسری نجواها که بسیار ازارم میدادند بودند که مسیر را برایم سخت و غیرقابل تغییر نشان میدادند ،اما من ادامه دادم اونموقع هر نشونه ای بود بسیار خوشحال و سپاسگزار بودم
اما الان رسیدم به یک مسئله که قبلا هم بهش برخورده بودم
این مسئله چندین ماه زیر مبل بود امروز باز اومده بود بیرون
ذهن این تضاد رو بشدت غیرقابل حل میبینه
حتی نشونه ام رو وقتی زدم دوره ارزش تضاد اومد
با خوندن کامنت شما و صحبتهایی که خداوند از طریق شما بمن گفت
بشکل کاملا صدرصد متوجه شدم که این تضاد اومده منو رشد بده
من ازین قضیه به بهترین شکل ممکن رد میشم و خودمرو رشد میدم
به خودم قول دادم که از مسائلم بزرگتر شم
از شما دوست عزیز
نتونستم سپاسگزاری نکنم
برای هدایتی ک از طریق کامنت شما دریافت کردم
که انسان بسی ناسپاس است.
مسیری که میتونه اینشرایط رو برای من رقم بزنه میتونه شرایط بهتری رو همرقمبزنه
اما آیا من ادامه میدم یا میخام برگردم به قبل و بازم با ناسپاسی هام شرایطم رو بدتر کنم
امروز متوجه یک موضوعی شدم ک خیلی ایمانم رو قویتر کرد که دقیقا اون چیزی ک بهش فکر میکنی و توجه میکنی بهش یا همون تجسم میکنیم
وارد زندگیمون میشه چجوریش اصلا محم نیست
سال قبل مهرماه بود که تو سالنب کوچیک و خیلی از همه لحاظ داغون بود کار میکردم
تنها چیزی که این سالن داشت کَف چوبیه قشنگش بود
من هرروز که این سالن رو جارو میزدم باخودم صحبت میکردم که دوست دارم تو چه سالنی کار کنم؟
خلاصه بعد از 3 ماه من هدایت شدم به یه سالن بزرگتر و بهتر اما…..
اون فرکانسهایی که من ارسال کرده بودم بود و تمام اتفاقات جوری رقم خورد که من الان دقیقا تو همون سالنی که هرروز راجبش مینوشتم و صحبت میکردم رو دارم زندگی میکنم
صندلی های مشکی کف چوبی دو طبقه شیک و باکلاس مشتری های عالی سالندار مهربون و عالی
امروز یه لحظه که متوجه این قضیه شدم
به خودم تبریک گفتم و تصمیم گرفتم اون چیزی که دقیقا میخام رو دوباره بنویسم و بیشتر بهش توجا کنم و راجبش صحبت کنم بنویسم
بقیشو بسپرم به خدا
من این تعهد رو جدیتر میدم که راجب خاسته هام بیشتر صحبت کنم
سلام بر بندگان خاص خدا سلام بر استاد عزیزم و عشق و همدم استادم مریم بانو و دوستان بینظیرم
استاد در جلسه 3 قدم میگه: وقت بذارید برای تجسم کردن، یک کار اصلی زندگی تون باشه. و در ادامه میگه
تجسم یک کار فانتزی نیست،یک گار اصلی باشه، اون داره کار اصلی رو انجام می دهد
و اما داستان تجسم من:
از اونجایی که روحیه بشدت حمایتگری داشتم، همیشه دوست داشتم قهرمان زندگی خانواده و بقیه باشم و به آنها کمک کنم و همه بگن اگه رضوان نبود ما چکار می کردیم این دختر چقدر مهربونه!!!و در یک کلام آقا فرشته نجات یا زورو همه بشم. و کلی هم تو این مسئله موفق بودم، و از اینکه دارم چه ضربه هایی به خودم میزدم اطلاعی نداشتم و میگفتم اشکال نداره پدرم داره در میاد در عوضش خدا داره من می بینه و بهم پاداش میده و در پس این کمک کردنه،احساس قربانی قوی نهفته بود احساس بیچارگی ولی اصلا متوجه آن نبودم. تجسم آنقدر قوی بود که حتی مادرشوهر رو به خودم وابسته کردم که تا یه ساعت بیرون باشم ده بار زنگ میزنه میگه: کجایی دلم رفت برات بیا خونه،خونه بدون تو وله. دیگه از وابستگی شوهر و بچهها نگم. مادر و پدرم هم همینطور. حتی اگه یه نفر مرا برای اولین بار ببینه و یکم با هم صحبت کنیم میگه شما چقدر مهربونی.
قبل از این فایل اصلا این رو یادم رفته بودم که از بچگی همچین چیزهایی در ذهنم تجسم می کردم که شده الان زندگی من. و موقع شنیدن اسم تجسم فقط به فکر خلق خواسته در آینده فکر می کردم و زیاد اهمیت نمیدادم. الهی العفو.
امروز میخوام برم وسایل ام رو از سالنی که کار میکردم بردارم بیارم تو مغازه ی که کنار خونمون دارم بذارم و کوتاهی رو انجام بدم، و در واقع مستقل بشم اول کار همینکار انجام دادم ولی اون موقع نیاز بود یکم از خانه دور بشم ولی دیگه الان نیازی نیست. و میتونم برای خودم راحت تو سالن کوچلوی خودم کوتاهی و بافت انجام بدم. باید وفور مشتری و رو برای خودم تجسم کنم. و مطمئن ام خبرای عالی در راه است.
درود و وقت بخیر خدمت دوست عزیزم رضوان باغ بهشتی عزیزم
مبارکا باشه . انشالله همیشه و همیشه خوش بدرخشید و بلند آوازه بشی .. رضوان عزیزم بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم که قدم به قدم های کوچک تو به نتیجه رسید و هم چنان به نتایج بیشتر و بهتر و قشنگتر . مغازه ی کوچولو موچولو نازنینت مبارک باشه بقول معروف فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه مطمعنم که به وسعت دریا پول و ثروت میاد توی دامنت .
بقول یک عزیزی نکته ی جالبی گفت که من نت برداری کرده بودم و دوست دارم برای تو دوست عزیزم هم به یادگار بنویسم
جهان فقط به شجاعان و صابرین پاداش و پاسخ میده به کسایی که افسانه شخصی شونو تا انتها زندگی میکنن به کسایی که با ایمان ادامه دادن. و مطمعنم که به خواسته های بیشتر میرسی همینکه اقدام کردی یعنی نیمی از راه رو رفتی بقیه اش رو خدا درست میکنه شک نکن!!!!
خداوند هرگز کسانی که رویاهاشون رو دنبال میکنن بدون یار و یاور نمیزاره بلاخره یه امدادی میاد و یک دری باز میشه
رضوان عزیزم برات آرزوی موفقیت روز افزون را. دارم !!!
بسم الله الرحمن الرحیم الرزاق الوهاب العلیم النور الغفور القریب المجیب الحی القیوم
سلام رویا جان، بانوی زیبا و توحیدی و فعال سایت.
تازه از سالن کوچلو موچلوی خودم اومده بودم و اولین مشتری هایم رو رد کرده بودم، که چشمم به نقطه آبی روشن شد و خستگی از تنم به در برد.( البته من از کارم خسته نمیشم، ولی صندلی ام نامناسب بود یکم خسته ام کرد که ان شاءالله قراره صندلی مناسب هم می آید همان طور که مشتری خوب میاد)
ممنون ام بابت تبریک که گفتید. ان شاءالله خدا به حال و مال و عمرتون برکت بده و لحظه به لحظه به و دم به دم یاد خدا مونس و همدمتون باشه.
رویا جان دوست دارم و بهترین ها رو برایتان آرزومندم.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی مهربان بانوی زیبا و قشنگم
بی نهایت خوشحالم که کار خودتون رو در مغازه مستقل شروع میکنید و حقتونه که بهترین مشتریان و بیشترین درآمد و به امید خدا در آینده نه چندان دور مدیر کارتون و سالن دار بشید و آموزش بدید و لذت ببرید.شک ندارم حق شماست و شک ندارم بهش میرسید.پیشاپیش موفقیتهای آینده ات رو بهتون تبریک میگم.
سلام به ابراهیم عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
با سپاس از پیام محبت آمیز و پر انرژی شما. الان که دارم این پیام رو برای شما می نویسم تازه از تمیز کاری و مرتب کردن سالن کوچولوی خودم آمدم یک سالن کوچلو که مدیر و مبلغ اش خداست و قراره با هم تقسیم کار کنیم. اون برام مشتری بیاره،خودش کوتاهی و بافت رو انجام بده و من فقط قربون صدقه اش برم و شکرش رو به جا بیارم. الهی شکر. چقدر مستقل شدن حس قشنگی داره، حس آزادی، حس نزدیکی بیشتر با خداوند. خدا را شکر.
مررررسی ابراهیم عزیز که با پاسخ الهی تان چشم و دلم را روشن کردید و این شروع توحیدی رو میمون و مبارک.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید. الهی آمین
به نام خدا که هر آنچه دارم از فضل و رزاقیت خداست
من تسلیمم در مقابل خدا. خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری و هدایت میطلبم. منو به راه راست به راه آنان که نعمت عطا کردی هدایتم کن
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
مریم جانم کیفیت تصویری این فایل عالیه دلیل اینکه روی سایت تا حالا نیومده بود به خاطر فرکانس بالای این لایو بود.و ما در مدار درکش نبودیم و خداروشکر الان با این مدار آماده تریم برای شنیدن و درک کردن این فایل و انشالله در عمل به آن و هدایت بشیم
این فایل سرشار از نکته های مهم و اساسی از اصل و اساس قانون بود که تنها من خالق شرایط زندگی خودم در تمام ابعادش هستم
تجسم : چیزی به غیر از جهت دهی افکار به سمت خواسته ها نیست .
من دارم دائم به یه موضوعی فکر میکنم من جسمم تو خونه هست تو محل کاره ولی ذهنم تو جای دیگه به یه موقعیت و شرایط دیگه ای فکر میکنه حالا من باااااید این انرژی فکری رو در مسیر درست خواسته هام هدایت کنم
کنترل آگاهانه افکار ،تکرار باورهای درست این انرژی و قدرت افکار رو درک کنم سعی کنم هر لحظه خودمو رصد کنم دارم به چی فکر میکنم ؟چه ورودی به ذهنم میدم ؟
اولین قدم: برای تغییر شرایط زندگیم : بپذیرم تمام شرایط زندگیم رو خودم دارم با افکار و باورهام خلق میکنم
دومین قدم : افکار فاصله زمانی میخواد تا اتفاق بیافته فرکانس ارسال میشه با تکراررررررش قوت میگیره اتفاق میافته *من اجازه میدم جهان برام بیاره خدا داره کارها رو انجام میده نشونه ها رو ببینم تایید کنم با تعهد ادامه بدم عجله نکنم تکامل رو درک کنم تا نتایج بزرگتر بیاد
تو بحث ثروت:
با تکرار باورها “دادن ورودیهای مناسب به ذهن”فکر کردن به باورها”مثل باور ثروتمند شدن معنوی ترین کاردنیاست
ثروتمند شدن تنها راه رسیدن به خداونده.
وقتی به این باورها فکر میکنم که چقدر ثروت رشد در جهان ایجاد میکنه” چقدر منو رشد میده “منو توحیدی میکنه” چقدر منو شکرگزار میکنه” چقدر در آرامش و آزادی و شادی به خداوند متصل ترم” نزدش محبوبترم”عزیزترم” رزاقیت و وهابیت و فضل خدارو بهتر درک میکنم.
خداییکه صاحب نعمت و ثروتِ مَنو خلق کرده تا این نعمتهایی که آفریده رو مسخر من کنه. کافیه من با فکر کردن و توجه کردن به نعمت ها در مسیر ثروت تکاملی قرار بگیرم.
تو تضاد ها وقتی درک کنم وضعیت کنونی من در هر ابعادی پایدار و دائمی نیست. و من با قدرت افکارم میتونم شرایط رو تغییر بدم (نه یه تغییر کوچیک من میتونم زندگیم رو متحول کنم ) من روی افکارم سرمایه گذاری میکنم هم مالی هم انرژی فکری و زمانی و بعد میبینم که من تونستم خلق کنم من راضی میشم لذت میبرم که من با قدرت افکارم آگاهانه خواسته هام رو خلق کردم و تا زمانی که زنده ام سعی میکنم به خواسته هام فکر کنم به چیزهایی که دوست دارم توجه کنم
هر لحظه شرایط زندگیم رو با قدرت افکارم میتونم تغییر بدم
اشتباه اینه که ما فکر میکنیم نیومدیم خلق کنیم اومدیم واکنش نشون بدیم ×××
مابا تغییر افکارمون در شرایط به ظاهر بد به راحتی میتونیم اون شرایط رو به نفع خودمون تغییر بدیم به هر اندازه ای که بتونم این کار رو بکنم نتیجه تغییر میکنه کوچکترین تغییر تو افکار وباورها نتایج منو تغییر میده .منتها دو تا مورد هست اولا :کمال گرا نباشم هیچ کس در این جهان مادی نمیتونه کامل و صددرصد پرفکت و عالی در کنترل افکار عمل کنه دوما:تکامل رو درک کنم که نتایج آرام آرام بزرگتر میشه
بزرگترین شکر گزاری من از خداوند :جهانی رو خلق کرده که شرایط و قوانینی رو گذاشته که من به راااااااحتی میتونم شرایط دلخواهم رو خلق کنم
من با افکارم میتونم بالاتر از حد رویاهام در مورد روابط در مورد ثروت و نعمت در مورد سلامتی و هر آنچه که میخوام برسم استاد جان من با تمام وجودم عاشق خونه بزرگ و سرسبز و ویلایی و گوسفند و گاو و مرغ و خروسم و برام اولویت خیلی بالاتری از ماشین های لاکچری داره ولی فکر میکردم نکنه ماشین برام ارزش نداره یا خودمو لایق نمیدونم ولی با این صحبت شما فهمیدم طبیعت وجودی من به هم فرکانس شدن با طبیعت جهان گرایش بیشتری داره برای همین این خواسته در من قویتر و اولویت بیشتره که خدارو شکر این ابهام برطرف شد و انشالله با این افکار مثبت هدایت میشم به جایی که همه اینها رو با هم داشته باشم حتی بهتر از اون چیزی که بهش فکر میکنم
استاد جان سریال زندگی در بهشت سفر به دور آمریکا چقدرررررر توجه منو افکار منو خواسته و تجسم کردن منو راحتر و واضح تر و قویتر کرده و ایمان منو قویتر کرده که به راااااحتی تمام این خواسته هام در زمان و مکان مناسب به حقیقت می پیونده این تصاویر رویایی از اطراف خونه دریاچه و درختها بینهایت زیباست
من میخوام خیلللللللللی باور کنم که مسیرم درسته و هر بار نشونه ها رو تایید میکنم امیدوارم با تعهد با تعهد باتعهد ادامه میدم به خدا که من نشونه ها رو میبینم تغییرات رو متوجه میشم به همین دلیل اصلا فکر و نظر دیگران برام مهم نیست اصلا در موردش با کسی حرف نمیزنم فقط روی خودم با لذت و قدرت بیشتر کار میکنم
خبر خوب اینکه من روی خودم کار کردم و الان تنهام من و خواهرم هم فرکانس باهم در این مسیر روی خودمون تو تنهایی کار میکنیم خدا کارها رو برامون انجام داد کبوتر با کبوتر باز با باز رو رقم زده چقدر این قانون برام بیشتر اثبات شد (من رو خودم کار کردم خدا کارها رو انجام داد خودبه خود آدمهای نامناسب رفتند من تنهاتر شدم راحتر و بهتر روی خودم کار میکنم و خداوند آدم مناسب ،ثروت و نعمت ،سلامتی بیشتر رو چه بخوام چه نخوام خودش طبق قانونش به موقع برام میاره )
از این که در این مدار در تنهایی و لذت روی خودم کار میکنم شادم و این خبر از تغییر من و کارکرد درست قانون میده و من خوشحالم با خواهرم در مورد خواسته هامون حرف میزنیم فرکانس عالی میفرستیم و شرایط بیرونی خودبه خود به سمت مثبت تغییر میکنه شرایط مالی ،روابط عاطفی،سلامتی،معنویت عالیتر و پایدارتر میشه
مثل بچه ها به هر چی که میخوایم فکر میکنیم و خلق میشه قانون همیشه داره در مورد همه و همه چیز جواب میده
قانون یکسانه تغییر نمیکنه فقط تعهد ،تعهد ،تعهد منو میخواد
عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
بنام رب العالمین
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم. مولانا
دوره 12 قدم دوره ای هست که به این شعر مولانا به طور کامل پاسخ میده،
به قول استاد تکلیفمون رو با خودمون و جهان مشخص میکنه
از گمراهی و سردرگمی در میاییم.
میخام از این دوره براتون بگم
دوره دوازده قدم برکات زیادی داره و دلیلش اینه که استاد صحبتهایی رو بیان میکنه که بهشون الهام میشه، پس حرفهایی گفته میشه که باید گفته بشه و اون حرفها اصل هستند یعنی عمل به هر کدوم از اون آگاهی ها یه فایل جدیدی توی ذهن آدم باز میکنه و یه تغییر بنیادین در وجود انسان به وجود میاره
دیشب موقع خواب داشتم به این فکر میکردم از موقعی که وارد این دوره شدم، زندگی متفاوتی رو دارم تجربه میکنم، زندگی که اصلا به زندگی قبلی ام ربطی نداره
منی که قبلا فقط انتقاد میکردم، عیب جویی میکردم
تمرکزم روی نکات منفی بود، بحث و دعوا کردن میکردم،
الان دیگه همه اون عادتها حذف شدن،
وقتی به عملکردم در طول روز نگاه می کنم ، می بینم که کل کار من شده جستجوی زیبایی ها، دیدن فراوانی ها، دیدن نکات مثبت هر چیز و هر کس
تحسین اون زیباییها و نکات مثبت، شکرگذاری بابت نعمتهایی که خودم دارم و نعمتهایی که دیگران دارند
و این سبک زندگی چه قدر باحاله و ارزشمنده
به قول شاعر
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
صبح که داشتم میومدم اداره داشتم فایل جلسه 2 قدم 6 رو گوش میکردم، استاد میگفتن که نتایج خوب ما به خاطر ورودی های خوب ما هست یعنی تا زمانی شرایط بهتر میشه که ما ورودی مناسب به ذهنمون بدیم
بعد یه لحظه این سوال تو ذهنم شکل گرفت که خب تا کی من باید ورودی مناسب بهش بدم
بعد سریع جواب ذهنم رو خودم دادم
و جواب اینه که در دنیا زیبایی و نازیبایی به صورت همزمان وجود داره، من هم که دارم عمرم رو میگذرونم،
حالا عمر من در دیدن زیباییها و لذت بردن از نعمتهایم بگذره خوبه؟ یا اینکه دنبال مسائل منفی و بد و کم و کاستی ها باشم و خودم رو با اونها مشغول بکنم خوبه؟
قطعا گزینه یک از هر نظر درست و منطقیه
به قول استاد که تو یکی از فایلها بیان میکردن که فرض کنید داخل یه کشتی هستیم که بعد از یک دقیقه همه غرق میشیم، حالا اون یک دقیقه رو با خوشحالی و لذت بگذرونیم و غرق بشیم خوبه یا اینکه با گریه و غم طی بکنیمش؟
بنابراین از هر جهت این روش زندگی، بهترین حالت زندگی کردنه، اینکه همیشه دنبال زیبایی و لذت و آرامش باشی و من الان دارم این نوع زندگی رو تجربه میکنم و به هیچ قیمتی حاضر نیستم که با روش دیگه ای عوضش بکنم.
سبک زندگی که استاد در دوره 12 قدم به ما یاد میدن، مبتنی بر خودشناسی هست ، حقیقتا در طول عمرم اینقدر به خودم نزدیک نبودم ولی به لطف دوره، دارم خود حقیقی مو میشناسم، قدرت هایی که خداوند در وجودم قرار داده رو میشناسم، روش استفاده از اون قدرتها رو میشناسم، ترمزهای ذهنی که ممکنه مانع این کار بشه رو میشناسم و در نتیجه میتونم زندگی بسیار باکیفیت تری رو تجربه بکنم.
مورد بعدی که دوره دوازده قدم بهم هدیه داده ، ایجاد رابطه حقیقی با خداوند هست، رابطه ای که قبلا وجود نداشت و آگاهی من از خداوند در این حد بود که خدایی خالق وجود داره و قدرت انجام هرکاری رو داره و تمام،
ولی الان صبح موقع بیدار شدن و قبل از خواب و در طول روز باهاش مثل یه دوست صمیمی صحبت میکنم، باهاش میخندم، ازش کمک میخام، باهاش عشق بازی میکنم و خلاصه کیف میکنم باهاش، خدایی که همیشه برام وقت داره، عاشقانه برام سنگ تموم میزاره، فقط بهم حال میده، نعمت میده ، برای هر چیزی و هر درخواستی راهنماییم میکنه، از اشتباهاتم چشم پوشی میکنه
و مهمتر از همه اینکه من رو در تمام ابعاد من رو تامین میکنه و برای همین دیگه نیازی به دیگران ندارم
خدا بهم سلامتی میده، بهم عشق میده، بهم آرامش میده، بهم عزت میده، بهم آگاهی میده، هممممه چی بهم میده.
یکی از آرزوهای من این بود که یه بار کل قرآن رو با معنی بخونم و همیشه حسرتش رو میخوردم ولی به لطف این دوره، تونستم این هدفم رو محقق کنم و خیییلی برام لذت بخش بود چون تونستم تا حدود زیادی اصل رو از فرع تشخیص بدم و خیالم از خیلی چیزها راحت بشه و باورهای مذهبی ام خیلی اصلاح بشه.
اولین و آخرین موهبت و نتیجه این دوره در کل رسیدن به
آرامشه
چیزی که همه به دنبال اون هستن و هر تلاش و کوشش انسان برای رسیدن به آرامشه
و این دوره از همون قدم اول اون رو بهت هدیه میکنه
آرامشی دایمی و بی نظیر و پایدار و لذت بخش که کاملا از درون آدم میجوشه و به هیچ منبع بیرونی نیازی نداره.
خدا رو شاکرم که تو این دوره الهی و زیبا حضور دارم و برای استاد عزیزم و تیمشون خوشبختی روزافزون آرزومندم.
سپاس
به نام خداوند هدایتگرم
سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار و خانم شایسته دوست داشتنی
استاد جان من توی سلیت زیاد کامنت نمیذارم چون همون حسی که بهم گفته این کامنت رو بنویسم همون حس بهم گفته برای بقیه و اینکه فقط ی چیزی نوشته باشم و بعد از نظر شما جزو بچه های فعال سایت باشم چیزی ننویسم و اگر قراره راجب فایلی چیزی بنویسم و ردپا بذارم توی دفترم مینویسم تا نخوام ماسک بزنم و ی چیزهایی رو سانسور کنم و با این کار به شناخت بیشتری نسبت به خودم رسیدم و وقتی به عقب برمیگردم ردپاهای واقعی خودم رو بدون نقاب میبینم.
این بار حسم منو اینجا کشونده تا از تجربه هدایت شدنم بگم انگار هر فایلی توی سایت میذارید وصله به جریان هدایت پیوسته خداوند و دقیقا همون وقتی که باید این جملات رو بشنوم می شنوم.
این هدایت و این اتصال و ارتباط من با خداوند از پارسال پررنگتر شد و نتایج به صورت معجزه زندگی من رو دگرگون کرده.
پارسال دو ماه شبانه روز روی دسته در صلح بودن با خودم کار میکردم و شما ی فایلی روی سایت گذاشتید با نام چرا با وجود تلاش فراوان به خواستهام نمیرسم قسمت دوم. وقتی اون فایل رو گوش دادم دقیقا ترمزهای ذهنی من بود که در مورد روابط داشتم و خداوند هدایتم کرد . شما ی جایی گفتید شما روی خودتون کار کنید و در مسیر درست قرار بگیرید اگر باور محدود کنندهای هم داشته باشید که باید برداشته بشه تا به خواسته تون برسید خداوند شما رو هدایت می کنه تا اون باور رو پیدا کنید و دقیقا برای من بارها و بارها این اتفاق افتاده که روی خودم کار کردم و شما فایلی رو روی سایت گذاشتید که لازم بوده من روی اون حرفها و باورها تامل کنم و اون باورها رو تغیزر بدم.
بعد از اینکه فایل چرا با وجود تلاش فراوان به خواسته ام نمی رسم رو چندین بار شبانه روزی در طی دو روز گوش دادم ندایی در قلبم شنیدم که وقتش رسیده ازدواج کنی و علی عزیزم وارد زندگیم شد و قلبم می گفت این آدم ولی از نظر ذهن من منطقی نبود البته اون روز ولی گفتم من تسلیمم و به ندای قلبم گوش دادم الان که بیش از یک سال از اون روز گذشته می بینم این آدم دقیقا همون فردیه که در رویاهای من بوده و رابطه ای عاشقانه و بدون وابستگی رو باهاش تجربه کردم .
من سه ساله که با شروع دوره قانون سلامتی، بدون هیچ گونه مکث یا تردید دوره قانون سلامتی رو خریدم و بهش عمل کردم و خیلی خیلی نتیجه گرفتم ولی بیماری اصلی من درمان نمیشد ی اتفاقاتی گاهی وقتا میفتاد و چشمای من ی ذره بهتر میشد دوباره به حالت قبل برمی گشت و من میدونستم ی جای کار من ایراد داره ولی دقیقا نمی دونستم ایراد از چیه. تا اینکه پارسال هدایت شدم و دوره عزت نفس رو خریدم تصمیم گرفته بودم امسال یعنی سال 1403 هدفم کار کردن روی دوره عزت نفس باشه چون وقتی روی عزت نفسم کار می کردم روابطم فوق العاده بهتر میشد رویایی میشد تا اینکه شما 28 اسفند 1402 ی فایل روی سایت گذاشتید با نام هدفی متفاوت برای سال جدید و این نشانه ای از طرف خداوند بود که هدف درستی انتخاب کردم و به صورت جدی دوره رو شروع کردم نه تنها رابطه من با علی رویایی شد بلکه به راحتی به خیلی از خواسته هام می رسیدم حالم خیلی خوب بود و با کمال ناباوری بعد از 12 سال تونستم توی دفتری که خطهاش رو می دیدم بنویسم که قبلا ی کامنت نوشتم در موردش . بیماری من آرپی هست که 12 ساله باعث شده بود نتونم درست ببینم . من سپاسگزاری هام رو توی دفتر می نوشتم خیلی خوشحال بودم خیلی حس خوبی داشتم سعی می کردم نکات مثبت رو بنویسم و اون موقع چیزی از تمرین ستاره قطبی نمی دونستم ولی ی روز که در حال پیاده روی بودم و داشتم می گفتم من اینو نمی خوام اونو نمی خوام حسم گفت راجب خواسته هات با من حرف بزن و این یک الهام از طرف خداوند بود از اون روز توی دفتر خواسته هامو می نوشتم و دونه دونه تیک می خورد.
کم کم دوره عزت نفس کمرنگ شد و دوباره چشمای من به حالت قبل برگشت و به قول شما من فراموش کردم از چه مسیری به خواسته ام رسیدم و اصل رو هنوز درک نکرده بودم . خیلی فکر کردم تمام کارهایی که توی سه ماه اول سال انجام داده بودم و بیماریم معجزه وار در حال درمان بود بالا و پایین کردم یادداشت کردم . سپاسگزاری، تمرکز بر نکات مثبت و نوشتن و صحبت کردن در موردش، تحسین کوچکترین تغییرات در بیناییم و توجه و سپاسگزاری به خاطرش، پیاده روی، سبک غذایی سالم و….همه رو نوشتم همه رو تکرار کردم ولی دوره عزت نفس رو مثل قبل جدی نگرفتم و فکر نمی کددم اصل قضیه توی این دوره باشه گوش میدادم ولی نه مثل قبل.
تا اینکه روز تولدم علی عزیزم قدم اول از دوره 12 قدم رو به من هدیه داد و من خیلی خیلی خوشحال بودم چون خیلی وقت بود میخواستم این دوره رو بخرم.
چند تا فایل آخری که توی سایت گذاشتید در مورد خاضع بودن در مقابل خداوند هم هدایت الله بود برای من. سه ماه اول سال من گفتم دیگه بلدم دیگه راه رو پیدا کردم فقط باید این روند طی بشه طبق جلسه 4 دوره عزت نفس باید روندش طی بشه با وجود نجواهای شیطان بهدنبال ندای امید بخش الله بگرد . من فکر کردم یاد گرفتم یافتم پیدا کردم در صورتی که خداوند رو فراموش کردم اون روزها می نشستم ی جا بدون هیچ حرکتی فقط با خدا حرف میزدم انگار هیچ صدایی نمی شنیدم فقط دلم میخواست با خدا حرف بزنم . ولی وقتی غرور سراغ آدم میاد وقتی فکر میکنی دیگه یاد گرفتی دیگه راه رو پیدا کردی و فراموش میکنی که میگفتی خدایا هدایتم کن من بلد نیستم من نمی دونم من تمام عمرم با مغز خودم رفتم و فقط ی گمشده توی ی جنگل بودم که دور خودش می چرخید، چوبش رو می خوری.
همه ی فایل هایی که از اول سال تا حالا گذاشتید هدایت الله بوده من ی مدته که اونم با هدایت خداوند دوباره به صورت جدی دوره عزت نفس رو شروع کردم اونم وقتی که در مقابل خدا زانو زدم و گفتم من بلد نیستم خسته شدم مغزم درد گرفت بس که فکر کردم این دستگاه داغ کرده و دیگه جواب نمیده خدایا میخوام خاموشش کنم . از اون روز یادم نمیاد چی شد که دوباره دوره عزت نفس رو شروع کردم و ی باورهای محدودکنند6 ای پیدا کردم و روش کار کردم که بهم آرامش داد
چند شب پیش ساعت دو شب از خواب بیدار شدم و خوابم نمی برد رفتم سراغ گوشی نمی دونم چرا رفتم توی دیوار . توی روز هم نمی رفتم چه برسه نصف شب اصلا یادم نیست چرا رفتم ی لحظه گفتم شاید دارم خواب می بینم ولی من می دیدم نوشته ها رو بدون اینکه با سه تا ضربه روی صفحه گوشی درشتش کنم من داشتم می دیدم و با چشمای خودم می دیدم .
صبح که بیدار شدم دیدم واقعیه و چشمای من ی قدم به سلامتی نزدیک تر شده قبلا کلا تار می دیدم نوشته ها قابل تشخیص نبود ولی الان دو تا فقط دو تا می بینم و خیلی چیزها رو می تونم با همون دو تا دیدن ببینم چند روزه به علی میگم تا حالا شده کسی بهت بگه خوشحالم که دو تا می بینم ولی من خیلی خوشحالم دو تا می بینم چون به زودی این دو تا میشه یکی.
خدا رو شکر الان قدم دوم هستم و استاد جانم جلسه تجسم خلاق رو داشتم بارها و بارها گوش میدادم و تجسم می کردم که می تونم بخونم و باز هم خداوند من رو هدایت کرد و شما دقیقا فایلی رو گذاشتید که تجسم خلاق رو جدی تر بگیرم و به عنوان یک اصل بهش عمل کنم.
استاد جانم از شما سپاسگزارم به زودی میام و می نویسم که چشمام کاملا درمان شده الان برام باورپذیر شده که حتما درمان میشه و از روز اولش هم بهتر میشه قبلا باور پذیر نبود و حتی بعد از این همه سال یادم نمی اومد چطور می دیدم اصلا می دیدم اصلا هیچ ذهنیتی نداشتم که تجسمش کنم حتی ولیخداوند منو هدایت کرد که چطور ببینم .
خداوند رو شاکرم که هر لحظه در حال هدایت کردن همه ماست البته اگر اجازه بدیم که هدایت مون کنه .
سلام میکنم به شما دوست عزیزم
کامنتتون رو خوندم و خیلی بابتش تحسینتون کردم و براتون واقعا خوشحالم
من از بیماری شما تا حدی آگاهی دارم. چون من خودم بیماری cone dystrophy دارم
شما سلولهای استوانهای شبکیهتون درگیره، من سلولهای مخروطیم
میدونم که بیماریهای شبکیه از نظر پزشکی فعلا درمانی نداره
برای همین واقعا از پیشرفتتون خوشحالم
انشاءالله منم به فضل خدا راه حلی برای درمان بیماریم پیدا میکنم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت
به نام خدای زیبا
سلام استاد جانم و استاد شایسته عزیزم
سلام به همه دوستان خوبم
درود و نور پروردگار تقدیم به دلهای خدایی شما
ما توی بختیاری یه اصطلاح داریم به نام «دیندا مال» یعنی کسی که همیشه از کوچ ایل جا میمونه و پشت سر همه به دنبالشون بدو بدو میره.
من گاهی توی کامنت نوشتن دیندا مال میشم ولی عیبی نداره چون حاضر نیستم به هر قیمتی فقط یه چیزی نوشته باشم، بلکه زمانیکه از نظر خودم حرف ارزشمندی برای گفتن داشته باشم و حسم بگه الان زمان مناسبیه می نویسم.
این فایل بی نهایت زیبا و درس آموز که روی سایت قرار داده شد دو روز طول کشید تا چیزی در ذهنم تیک بخوره برای تعمق کردن.
دیروز که ترانه رو بردم مهدکودکش واسه کلاس ورزش تا صدای مربی رو شنید پا پس کشید و گریه کنان گفت من نمیرم.
گریه اش به حدی زیاد شد که مدیرشون گفت خودت برو بشین تو کلاس کنارش و من رفتم پیشش تا کلاسش تموم شد.
متوجه شدم هنوز مسأله اعتمادبنفس پایین و ترس از شکست در ترانه حل نشده و دقیقا به قول استاد مثل یویو نتایج در نوسانند.
هرچی گفتاردرمانی بردیم و مهد گذاشتیم و سعی کردیم شجاعت و اعتمادبنفس رو در این گل بهشتی تقویت کنیم مثل اینکه هنوز جواب نداده.
وقتی دوباره این فایل رو گوش دادم ناگهان متوجه یه تصویرسازی معیوب مربوط به سالها پیش در خودم شدم که الان به واقعیت پیوسته و این نتیجشه.
نمی دونم به چه دلیلی از خیلی سال قبل تصور می کردم من فرزندی خواهم داشت که یه مشکلی داره و من یک مادر بسیار صبور و دانا میشم که از دل اون مشکل عبور می کنم و ازش معجزه می سازم.
وقتی مجرد بودم و اهواز توی کلینیک فیزیوتراپی کار می کردم مادری رو دیدم که فرزند سندروم دانش رو می آورد و ناخودآگاه ذهنم همزادپنداری می کرد که اگر من بودم با چنین بچه ای چطور رفتار می کردم.
ولی از اونجا که همیشه در زندگیم یه تمایل ذاتی به فرار از ترس ها و استرسها داشتم سعی می کردم سریع ذهنمو منحرف کنم و بگم نه خدا نکنه من یه روز همچین بچه ای داشته باشم. اصلا در فرکانس ترس و نگرانی برای طولانی مدت باقی نمی موندم ولی خیلی ریز این فرکانسه همراهم بوده همیشه. الان درک می کنم.
حتی وقتی با استاد آشنا شدم و داستان کودکی توماس ادیسون رو شنیدم که از مدرسه اخراج شد و به مادرش نامه نوشتن که فرزند شما در حد این مدرسه نیست، و مادرش نامه رو برعکس برای توماس خوند و گفت که مدرسه گفته تو حد و اندازه ات بیشتر از این مدرسه است، یادمه خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و باز هم ناخودآگاه خودم رو جای اون مادر قرار دادم و حس کردم من هم مادری هستم که روزی به فرزندم چنین حرفی می زنم و چنین مسیری رو پیش می گیرم.
اینها همش بصورت ناخودآگاه و ناخواسته در ذهنم مجسم میشد و وقتی ازش آگاه می شدم تلاش می کردم عوضش کنم و بگم نه بچه من خیلی هم عادیه و مشکلی نداره.
نتیجه این کشمکش داخلی من این شد که ترانه به لطف خدا یک بچه 5 ساله کاملا سالم و باهوش و شاده ولی نسبت به همسن و سالهاش کمی از لحاظ ابراز وجود و استقلال در تصمیم گیری و دفاع از خود مشکل داره.
ترس از شکست داره بنابراین زود پا پس میکشه و بهانه ای پیدا میکنه برای گریه کردن در مهد و کلاس ورزش.
با اینکه توی مهارتهاش خیلی خوب عمل میکنه ولی خودش رو ناتوان می بینه و بیش از حد نیاز به تایید شدن داره.
بعضیا میگن خودش خوب میشه و فقط باید تو جمع بچه های مختلف قرار بگیره.
ولی من بعنوان مادر وقتی ضعفها و ترسهاش رو می بینم ناراحت میشم و تازه دیروز فهمیدم که خودم اینو خلقش کردم.
دیروز بعد از گوش دادن دوباره به این لایو با خودم گفتم: حالا به فرض اینکه ترانه نیاز به یک سری روشهای خاص برخورد داشته باشه، خوب این برای تو یک موهبته که یاد بگیری با بچه ای که توی جمع از پس خودش برنمیاد چطور رفتار کنی.
مگه تو نمی خواستی استعدادیاب بچه ها بشی؟ پس این یک درس و امتحانه برای تو. این یک چالشه که تو باید با ذهن باز پذیراش باشی و حلش کنی تا تجربه ای بشه برای آینده ات.
شاید قراره از این مسیر رد بشی تا یک متخصص در زمینه رفتار با بچه ها بشی.
پس همون لحظه خدا رو شکر کردم و گفتم خدایا من نمی دونم و تو می دونی.
به من درسش رو یاد بده و از راه های بسیار ساده و لذتبخش کمکم کن به دخترم کمک کنم تا این علم و آگاهی نوری بشه برای خودم و فرزندم و شاید فرزندان دیگه ای که مادرهاشون نمی دونن چطور باید برخورد کنن.
یادم اومد درسهایی که استاد عباسمنش از دل چالشهای زندگیش برداشت کرده و الان از اونها بعنوان موهبت یاد میکنه.
استاد یادم اومد از دست دادن فرزند دومتون که بهتون قدرت دل نبستن به مال و فرزندان و کل این دنیا رو یاد داد.
یادم اومد شکست مالیتون که به شما روانشناسی ثروت رو یاد داد.
یادم اومد مساله جدا شدن از همسرتون که به شما عشق و مودت در روابط رو یاد داد. و همچنین عزت نفس و احساس خودارزشمندی رو.
و خیلی درسهای دیگه.
حتی یادم اومد سختیهایی که خودم بعضی جاها کشیدم و منو داناتر و پخته تر کرد و بابت همه شون سپاسگزاری کردم.
این مساله ترانه هم با اینکه خداروشکر مسأله حادی نیست و از نظر خیلی پدر و مادرها معمولیه ولی من می خوام ازش درس برداشت کنم و ساده نگذرم. فکر کنم و تلاشم رو بگار بگیرم تا از دلش راه حل هایی پیدا کنم چون حس می کنم این بخشی از روند تکاملی من برای کاریه که قراره انجام بدم.
همیشه حسم بهم میگه تمرکزت رو بگذار روی رفتار درست با فرزندت و از دل فرزندپروری نکته بردار تا بعدا جمع آوریشون کنی و تبدیل به یک دوره آموزشی یا یک کسب و کار کنی.
از دیروز صبح که ترانه تو مهد گریه کرد و مدیرش به زور می خواست ببردش سر کلاس و گریه اش بیشتر شد حالم گرفته و یکمی پرخاشگر شدم ولی بعد ازظهر که این فایل رو گوش دادم و فکر کردم دوباره حالم عالی شد.
فإن مع العسر یسری، إنّ مع العسر یسری
استاد بی نهایت از شما ممنونم که اینقدر دانا و خوش بیانید و همیشه حتی بدون اینکه خودتون بخواهید یا بدونید کمک رسان ماها میشید.
مریم خانم شایسته نازنینم درود به قلب بزرگ شما که هدایت شدید به بارگزاری و جان دادن به این فایل ارزشمند و نذاشتید به بهانه کیفیت تصویر گوشه بایگانی تون خاک بخوره.
تصویر عالی بود و از اون عالیتر دانش و آگاهی عمیق پشتش بود. ممنونم بابت همه چیز.
سلام
نکاتی که از این فایل برداشت کردم
همه ی شرایط زندگیمان را خودمان داریم خلق میکنیم با افکارمان کانون توجهمان و تجسم درمورد خواسته هایمان
مامیتوانیم با فکر کردن و تجسم کردن درمورد خواسته هایمان کم کم به سمت خواسته هایمان هدایت شویم
قانون یکیست ثابت است و یکسان کار میکند چه تو آن را قبول کنی و سعی کنی اگاهانه با آن همسو شوی چه آن را نادیده بگیری
ما خودمان هستیم باورهای ماست که شرایط هر لحظه ی ما را خلق میکند با ورودی هایمان کانون توجهمان و فکر کردن و تکرار اون فکر به باورهای ما تبدیل میشود و شرایط زندگیمان را خلق میکند
تجسم کردن موضوع مهمی ست و ما داریم هر روز و هر لحظه این کار را انجام میدهیم حالا یا آگاهانه در جهت خواسته هایمان یا نا آگاهانه در مورد ناخواسته هایمان
باید بتوانی تجسم کنی خواسته هایت را ورودی هایت را افکارت را تنظیم کنی روی خواسته هایت تا خواسته هایت رخ بدهند
اگر چیزی را میخواهی به خواسته ها و رویا هایت برسی باید بهایش را بپردازی و نا امید نشوی و ادامه دهی حالا بهای مالی ذهنی زمانی انرژی
اگر در این مسیر تنها شدی تمسخر و توهین شد بهت ایرادی ندارد و این جزءی از مسیر است این یعنی قانون فرکانس ها دارد کار میکند و تو از افراد غیر هم فرکانس دور میشوی
فقط تمرکزت روی خودت و تغییر افکارت و همسو شدن با قانون باشد همه چیز در بیرون حول شرایط و افکار جدیدت تنظیم خواهد شد حتی اگر تنها شدی این جزءی از مسیر است و برایت خوب است یک فرصت است تا بیشتر رو خواسته ها و ویاهایت متمرکز شوی
سعی کنی همواره تجسم داشته باشی صحبت کنی با خودت در مورد خواسته هایت با جزئیات تا کم کم به سمتش هدایت شوی با جهت دهی آگاهانه به افکار و کانون توجهت
قانون ثابت و بدون تغییر است فقط باید بتوانی درست به آن عمل کنی و ناامید نشوی و ادامه دهی تا به خواسته هایت برسی همانطور که استاد الان رسیده
بسیار زیباست این محله و رویایی و این برکه ی زیبا کنار این سبزه ها واین خیابون ها و خونه های زیبا که بسیار رویایی هستن
انشالله سعی میکنم بیشتر روی خواسته ها و رویا هایم متمرکز باشم و تجسم داشته باشم و به شرایط الان توجهم نباشه توجهم روی خواسته هام باشه
و این نکته ای که گفتید که دیگر با اون دوستان قبلی ارتباط نمیگیرید و حرفهایشان را نمیفهمید من هم کاملا به این موضوع رسیدم و تجربش کردم و اصلا باورم هم نمیشود من هم روزی مثل آنها بودم و آن حرفها را میزدم که فقط اتلاف وقت بود و خوشحالم از این تغییرات خداروشکر الان هم از لحظاتم لذت میبرم و روی خودم کار میکنم انشالله تا رسیدن به خواسته ها
واقعا نکات خوب و بدرد بخوری برام داشت مرسی که این فایل روی سایت قرار گرفت اتفاقا کیفیت تصویر هم بد نبود و مهم اون آگاهی ها و درسهایی خوب و کمک کننده ای که میشه گرفت از این فایل
مرسی خانم شایسته عزیز که این فایلهارو پیدا میکنید و تدون میکنید و در اختیار همه قرار میدید
فقط نکته و تلنگر این فایل برام این بود که ورودی های ذهنمو بیشتر کنترل کنم
مرسی.
بسم الله الرحمن الرحیم
هُوَ اللَّـهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ
او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است!
حشر – 22
سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم
سلام همفرکانسیهای عزیزم
سپاسگزارم که هستید و راه رو به من نشون میدید.
استاد میدونید عامل تمایز شما با من و خیلی های دیگه چیه؟اینکه ما فقط یاد میگیریم ولی شما وقتی اطمینان کردید که مطلب درسته عمل بدون قید و شرط می کنید.
نمونه اش و در واقع عیانش در دوره سلامتی کاملا مشخصه،شما بعد از اینکه به قانون اشراف پیدا کردید حتی یک بار هم از مسیر خارج نشدید و نتیجه شد اون هیکل تنومند زیبا ساختن و در پس اون انرژی زیاد و ….
پس اولین درس امروز عمل به دانسته ها است.
مطلب بعدی تحسین میکنم شما رو که با هر واقعیت بیرونی که داشتید ،روی خودتون کار میکردید و در واقع فقط و فقط درونتون رو پالایش میکردید.
نمونه اش داخل فیلم بود که هم شما و هم خانمتون انگار تو هتل هستید.این نمیتونه بیرونی باشه ،شما شکرگزار داشته هاتون بودید و احساس خوب رو با شکرگزاری درونی کرده بودید.
پس درس دوم اینکه شکرگزار داشته هات باش.
مطلب سوم اینکه شما با صحبت کردن،نوشتن،تجسم کردن و هر وسیله و ابزاری در حال تبدیل انرژی بودید و این یعنی هر که بخواهد و هر چه بخواهد به او داده میشود.
درس سوم استفاده از ابزار ها است.
مطلب بعدی یه کم عمیق تره اون توحیدِ
شما به چیزی دست یافتید که با اون خوش و خرم بودید و هستید و در واقع برای شما کاملا کافی بوده .
یعنی حتی شما بعد از دست یافتن به همه آرزوهاتون به پوچی نرسیدید و دوباره و دوباره و دوباره فعالیت کردید در جهت هدف.هدف اشاعه توحید بوده و هدف شما بالاتر از رسیدن به یک مقام و منزلت بوده و آیت هم در نوع خودش کاملا متفاوته.
پس درس بعدی هر کی و هر کجا هستیم نهایتا باید توحید رو تجربه کنیم و کاملا باید با خدا یکی بشیم و این هم چیزی که اگه نداشته باشیم ،دنیا رو هم به ما بدن حالمون خوب نمیشه.
من سپاسگزار شما هستم که با تمام وجودتون در حال تغییر هستید و انشاالله روز بروز حالتون بهتر و بهتر بشه.
در مورد خودم میخواستم بنویسم.
خب زمانی که اومدم تو سایت سلامتی ام ،اوضاع مالی ام،روابطم،اعتماد به نفس و عزت نفسم و همه چی در باطن خراب بود و فقط ظاهر رو حفظ میکردم و اون هم باز به دلیل حرف مردم بود.این رو نوشتم تا بدانم و بدانیم آنچه بودم و بودیم کجا و الان کجا.
نوشتم تا نجواها نتوانند منو شکست بدهند
استاد عزیزم چند روزی میشه که بخاطر کار و مسائل مالی ذهنم منو اذیت میکنه اما بخدا قسم ،به جان خودم قسم اوضاع حتی 3 ماه پیش کجا و الان کجا.
الان درآمدم بیشتر شده و راحتتر بدست میارم ولی ولی ولی این ذهن و این نجوا باز هم میگه چرا اینجوریه؟چرا نتونستی؟چرا نمیتونی؟چرا دیگران دارن؟
شرایط من شرایط خرابی نیست ولی شیطان و نجواهای خیلی اوضاع رو برام خراب نشون میده.
حالا من هم نوشتم تا هم شکرگزار خدا باشم و هم تولیدِ ضد نجوا کرده باشم.
استاد عزیزم من از هر لحاظ قابل قیاس با 3 سال گذشته نیستم و این رو از آگاهی های شما دارم و سپاسگزارتون هستم.
ابراهیم جان توجه کن تو 3 سال پیش 3 ماه پیش چی بودی ،چقدر درآمد داشتی،اوضاع و احوال لیاقتت چی بود،عزت نفست،اعتماد به نفست،ارتباطاتت،سلامتیت و چی بود و الان چی شده.
از همه دوستانی که کامنتهای عالی مینویسن تشکر میکنم و از استاد عزیزم و خانم شایسته استاد هم سپاسگزارم که آگاهی ها رو در جهان پخش میکنند.
شکرگزار خدای خودم هستم.
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ ۚ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا
شاید پروردگارتان بر شما رحمت آورد. و اگر بازگردید، بازمىگردیم و جهنم را زندان کافران ساختهایم.
سلام به ابراهیم عزیز و بزرگ قلب
اقا ابراهیم بینهایت ازت سپاس گزارم منم به نوبه خودم از شما تشکر میکنم برای این کامنت زیبا تون و منم ازت خیلی خلی ممنونم که اینقدر عالی مینویسید و مارو
بینصیب نمیکنید از نعمتهایی که الله به شما داده راهت همورا باشه در پناه یزادن
خدارو صد هزار بار شکر که در اینجا حضور داریم و لطف الله شامل ما شده که در رکاب استاد باشیم و درس توحید یاد بگیریمممممم
در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
سلام حسین جان
چند بار عکست رو نگاه کردم ،یه انرژی خاصی داری که توی عکست هویداست. خیلی سپاسگزارم از لطفی که کردید،وقت گذاشتید و برام نوشتید.قرآن و پیامت رو روی قلبم میزارم و با عشق میپذیرم که خداوند هزاران بار مرا به سویش فراخواند و می خواند و این منم که مسیر اشتباه طی میکنم و سپاسگزارم که منو دعوت به شکرگزاری،سپاسگزاری و احساس خوب کردید.حسین جان خیلی خوشحالم کردی و از صمیم قلبم برات بهترینها رو آرزو دارم.آرزو دارم خدا پنجره باز اتاقت باشد و قلبت پر نور پر نور باشد .
سپاسگزارم
بنام خداوند مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
خداوند رو شاکرم بخاطر فرصتی دیگه که جهت خودسازی بهم عطا شده و این فرصت رو دارم تا یه قدم دیگه به سمت خودسازی حرکت کنم.
🟢 چطور با تجسم زندگی دلخواهم رو خلق کنم؟
آدمها خیلی شرایط رو ابدی میبینن، یعنی فکر میکنن همینی که هست، قراره همیشه همین باشه و از این قدرت خلقکنندگی که خداوند بهشون داده، بهرهای نمیبرن.
از این قدرت ذهنشون بی خبر هستند.
زندگی هیچ چهارچوب از پیش تعیین شدهای نداره و این شمایی که داری زندگیت رو جهت دهی میکنی، این شمایی که داری زندگی تو خلق میکنی! در هر لحضه شما این کار رو داری میکنی، با باورهات!
چه بدونی، چه ندونی!
چه خوشت بیاد و چه خوشت نیاید!
حالا باورهای شما از چی ساخته شدن؟
از ورودیهایی که بهش دادی!
فقط فکر کن، اگر ورودیهای خوب بهش بدی، چی دریافت خواهی کرد!
کسانی که به قوانین باور دارند، به ورودیها و فکر و باور اعتقاد دارند و به قول قرآن به غیب ایمان میآورند، این آدمها قدرت خلق زندگی دلخواهشون رو دارند، فارع از گذشتهای که داشتن، فارغ از اینکه الان در چه مرحلهای هستن یا چقدر شرایط به ظاهر ناجالب است.
آدمها در هر لحظه در حال خلق زندگیشون هستند، در واقع گفتگوهای ذهنی شون این کار رو براشون انجام میده. حالا آیا این گفتگوها، تفکرات، باورها و تجسمات در سمتی هستن که احساس رضایت و شادی به شما بدهد؟ یا در مسیری هست که بر نگرانی شما میافزاید. نگاهی به احساسات کنونیتان داشته باشید و ببینید چگونه میتوانید، احساس بهتری رو تجربه کنید. فکری که باعث نگرانی شما میشود، باید حذف شود.
تجسم یک ابزار است برای جهتدهی افکار شما!
تجسم اصلا چیز پیچیدهای نیست، در واقع ما در 90 درصد روز داریم تجسم میکنیم! تجسم همان گفتگوهای درونیست، کار شما اینه که افکارت /تجسمات رو جهت دهی کنی!
تجسمات افرادی که از قانون چیزی نمیدونند و حتی اونایی که قانون رو میدونن، غالبا منفی است، چرا؟ چون ذهن تمایل داره مسائل و روزمرگیها رو نشخوار کنه تا جوابهایی پیدا کنه!
حالا کار شما بعنوان کسی که قدرت خالق بودن رو داره، اینه که هر بار بتونی بهش بگی: بیخیال، بیا تجسم آرزوهامون رو انجام بدیم، فارغ از اینکه الان شرایط چیه! باید بتونی قانعاش کنی تا بیاد سمت افکار و باورهایی که احساس بهتری به شما میدهد. و هر چه مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمونی، به نفع شماست. اگر استاد این کار بشی و هر بار توش بهتر بشی، زندگی فقط معجزه است و معجزه.
اگر دقت کنید، آدمها رو میبینید که مشغول روزمرگی هستن و ذهنشون رها شده در افسوس گذشته یا ترس آینده است.
حالا چی میشه شما انرژی که خداوند بهت داده رو در این راستای خلق رویاهات بکار بگیری؟
چرا بجای نگرانی و توجه به چیزای ناجالب، به خواستههام توجه نکنم، تا از همونها دریافت کنم!
البته لازمه از چیزهای کوچیک، قابلباور استفاده کنید تا با طی کردن تکامل به مدارات بالاتر برسید.
هر روز صبح که از خواب بلند میشید، شارژ هستید!
آدمهای معمولی این انرژی رو در جهت روزمرگی بکار میگیرند. اما شما میتونید از این انرژی، در جهت خلق زندگی دلخواهتون استفاده کنید. در واقع یک نبرد همیشگی بین شما و ذهنتون هست. شما این انرژی رو برای خلق زندگی میخوای و ذهن این انرژی رو برای حل مسائل میخواد، اما واتاف اگه کلا مسئلهای نباشه! حالا شما باید زرنگ باشی و سهم بیشتری از این انرژی رو در جهت خلق زندگیتون بکار ببرید. البته که زور شما به ذهنتون میرسه، اما با کمر همت بستن، و جهاد بزرگ کردن. باید واقعا بخوای و اراده کنی!
بیاید در مورد ورودیها صحبت کنیم.
ببینید درسته که گفته شده مراقب ورودیهاتون باشید، اما این رو هم باید بدونیم، خود ذهن با نشخوار هم، ورودی داره به ما میده و باز، شما باید حواستون به این ورودیها هم باشه.
پس تلاش کنید تا از دام تجسمات، تفکرات و باورهای منفی ذهن، فرار کنید و برسید به ساحل آرامش.
موقعیتی که اکنون در آن هستید رو خود قبلی شما درست کرده و این به این معنا نیست که تا ابد قراره با همین زندگی کنید. رنگ جدید شما، باورهای درست شما، بزودی در زندگی تون وارد میشن.
الان حرکت کن، افسار زندگیتو دست بگیر و فرداتو بساز، چون افکار الان تو آینده نه چندان دور تو رو میسازند. اصلا اینطوری نیست که نشه، چیزی رو درست نکرد! در واقع، قوانین کیهانی، راهحلهای بسیار کوتاه و کاربردی بهت میده. اما چون الان نمیبینی، هی میپرسی چطور آخه، از کجا؟ چجوری؟!
ولی یادت باشه این کار شما نیست و سمت جهانه.
کار شما اینه که دقیق مشخص کنی که چی میخوای، و بعد رهاش کنی. جهان برای خلق هر چیزی تواناست، فقط تو باید اون خواسته رو ممکن ببینیش. چون چیزی که برای شما آرزوست رو، خیلیها دارند باهاش زندگی میکنند.
قدم اول برای خلق زندگی دلخواهت، اینه که شما بپذیری هر چی تو زندگیت هست و هر اتفاقی که افتاده رو خودت خلق کردی، درسته که نا آگاهانه بوده، ولی خودت باور کردی، تکرار کردی، درست کردیش. اشکال نداره، ما آگاهی نداشتیم، ولی الان که آگاهیم، پس باورهای خوب میگیریم. تصمیمات خوب میگیریم.
لازمه که دیگران و خودت رو ببخشی و رها کنی.
هر دونه فکر شما ارزشمند و تاثیرگذاره، پس خیلی باید حواست باشه تا فکرهای خوب داشته باشی و بدونی اون تو چی داره میگذره، البته این به این معنا نیست که الان باید نگران تمام فکرهات بشی، نه… وقتی شما تجسم داری، سپاسگذاری داری، توجه به نکات زیبا میکنی، شما دونه دونه داری فکرهای خوب تولید میکنی و اینا به قول قرآن مثقال مثقال حساب و تبدیل به باورهای خوب، فرکانسهای خوب و در نتیجه اتفاقات خوب رو تشکیل میدهند. نگران افکار منفی نباشی نباشید، چون هر چی شما به سمت خوبیها میرید، از منفیها خودبخود اجتناب میکنید و اونا کم اهمیت و بیچیز میشن.
شما با تکرار فکرهای خوب، داری سرمایهگذاری میکنی! داری یه فردایی میسازی که اصلا نمیتونی تصور کنی چقدر پربار خواهد بود. اصلا افتخار شما باشد این باشه که از نیروی ذهنت داری استفاده میکنی، تا زور زدن الکی. این کار ارزشمندترین کاری هست که یه انسان میتونه انجام بده، به قول قرآن، اینا افرادی هستند که به غیب ایمان دارند.
اینکه شما از قوانین خداوند برای خلق زندگیت استفاده میکنی، باید باعث سربلندی شما باشه، چه سرمایهگذاری از این سودمندتر، تضمینیتر و پرسودتر؟
در زندگی یه سری اتفاقات میافته که نگاه شما، نتیجه نهایی رو رغم میزنه!
اگر در جهت مثبت انرژی بزاری، همه چیز به سود شما میشه.
اگر در جهت منفی انرژی بزاری، همه چیز به ضرر شما میشه.
مثلا یه خبری میشنوی و نگاهت اینه که بدبخت شدیم و اینقدر افکار منفی تولید میکنی که واقعا بدبخت میشوی!
اما زمانی که با وجود اتفاق ناجالب، شما با تغییر زاویه نگاهت میگی: همه چیز خوبه! در واقع از دام نگرانی گریز میزنی، و اتفاق ناجالب به نفع تو میشود. از کجا و چجوری من نمیدونم، فقط میتونم بگم میشه، چون برای خودم 2 بار شده. تمام اینا تو قرآن تحت آیههای
بما کسبت ایدیهم..
بما کانو یعلمون…
بما قدمت ایدیهم…
توضیح داده شده که بابا یه اتفاق رو تویی که بهش شکل میدی.
زندگی بازی اساتید خردمنده که پاداش رو از خداوند دریافت میکنند.
هنگامی که مصیبتی به اینان وارد میشود، گویند: ما از خداییم و به سوی خداوند بازمیگردیم. ما بی انتهاییم و ابعاد انسانی ما محدودن و این ابعاد محدود از ما واکنشگرایی میسازه، در صورتی که روح ما ویژگی خالق بودن رو داره و با نگاه خلقکنندگی، هر شرایطی به نفع ما تموم خواهد شد.
برای آرزوهای شما هیچ محدودتی نیست و بشین واقع بینانه آرزوهای واقعی تو بنویس (نخواه که چیزی رو هم به کسی ثابت کنی، چون واقعا لذتی نداره) و به چگونگی رخ دادن اونها کار نداشته باش.
هر بار که شما با تصور کردن رویاهات، لذت میبری، هر بار که رویا پردازی میکنی و غرق رویاها باهاشون عشق میکنی، در واقع داری سیگنالش رو به کیهان میفرستی و اینها در بانک کیهانی ذخیره میشن و زمانی که به هماهنگی رسیدین، میبنین که دارید با اونها زندگی میکنید.
هر نوع عجله، باعث پسروی میشه، رویاپردازی شما باید “باعشق” و با شادی صورت بگیره، نه به عنوان یک تکلیف یا تسک روزانه! اگر میبینی داری زور میزنی که تجسم کنی، اصلا ولش کن، شما باید آماده بشی تا بتونی از این ابزار استفاده کنی، و تنها راهش هم داشتنایمان* به قوانین هست.
تو این راه کاری به حرف مردم نداشته باشید، مردم دوست دارن ناکامیهاشون رو با پایین کشیدن شما کمرنگ کنند، اگر مردم تقلا کردن رو تنها راه میدونن اشکالی نداره، اون سبک زندگی اونهاست و شما باید تصمیم بگیری چه سبک زندگی رو میخواید داشته باشید.
چراغ سبزهای جهان رو تایید کن و در خلون از مسیر لذت ببر. هر چی هم بخوای از فضل خداوند به تو داده میشود.
اگر دیگران نمیتونن حتی به نعمتهایی که داری فکر کنند، اشکال از اونهاست.
تنهایی و رفاقت با خودت، بهترین زمان برای ساختن خود بهترت هست. نگران نباش که تنهایی! این بهترین زمانه و در آخر هم میفهمی، تنها به خودت احتیاج داری!
در تنهایی از نعمتهات بگو و سپاسگذاری کن! قانون رو مرور کن و با خودای خودت ساعتها مشغول صحبت کردن باش. اینها فقط تو تنهایی با خودت ممکنه.
بهترین کار برای جهت دهی به فکرها، صحبتکردن راجع به
نعمتها
خواسته
برنامهها
نعمتها و زیباییهای اطرافته.
در پناه اللا مهربان ثروتمند در تمام ابعاد زندگیتون باشید، ثروت خودش است.
سلام دوست عزیزم
چقد لذت بردم از بیان دیدگاه قشنگت
ماشاالله به این همه درک و اآگاهی که دارید
واقعا دیدگاهتون قابل ستایشه
بیخود نیست که استاد از کامنت اکثریت راضی هستن و همیشه هم تاکید به خوندنشون میکنن
دیدگاه افرادی مثل شما برای بنده مایه مباهاته
امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید در مسیر آگاهی…
تقی عزیز
از اینکه برام کامنت نوشتید سپاسگذارم.
اعتبار همه چیز به خدای مهربان برمیگرده و اگر تونستم کامنت بنویسم، چیزی جز برکت خودش نیست.
چقدر خوشبختیم که در آگاهی غرق هستیم و خداوند رو سپاسگذاریم بخاطر این نعمتش
همیشه از وجود دوستان ارزشمندی مثل شما از خداوند سپاسگذارم
سلام به آقا مصطفی خدا بخشی
کامنتت پر از آگاهی و حس خوبه
سپاسگزارم که کامنتی به این زیبایی برامون نوشتی.
در رابطه با ایمان به غیب درهای جدیدی از اگاهی به رو باز شد.
بله درسته تجسم کردن و ایجاد اگاهانه گفتوگوهای ذهنی مثبت در مورد خواسته هامون همون ایمان به غیب هست.
گفتید دوتا تجربه دارید که با وجود اتفاق ناجالب با تغییر زاویه دیدتون اوضاع رو تغییر دادین .برامون بنویسید در موردش .تا ما هم استفاده کنیم و لذت ببریم از خالق بودنمون.
بازم ممنونم ازت بابت این کامنت پراز نور و آگاهی.
شیرین عزیز
از اینکه برام کامنت نوشتید مچکرم.
تجربههای ما همیشه ارزشمندند، چه کوچیک و چه کمی بزرگتر.
درک خوشبختی که ما از جهان داریم، همیشه به میزان باورهای ماست و اگه کنترل ذهن بهم شادی و حس خوب میده، بنظرم خدمت بزرگ من به ذهنم اینه که همیشه به داستانها از زاویهای نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده.
مدتی پیش با وجود اینکه دیرم شده بود، و میخواستم برم سر کار، تلاش کردم تا ذهنم رو کنترل کنم و خودخوری نداشته باشم و اتفاقا موفق هم بودم. وقتی رسیدم محل کار دیدم بقیه هم منجمله معاون هم با تاخیر رسیدن. گویا همه همزمان اونروز خاص باید تاخیر میداشتن تا من کمتر خودخوری داشته باشم.
این مثال چند روز پیشه و هزاران مثال اینجوری داره رخ میده که میشه ربطش داد به قوانین ثابت کیهانی
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
المعارج
إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺣﺮﻳﺺ ﻭ ﺑﻲ ﺗﺎﺏ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ;(١٩)
إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا
ﭼﻮﻥ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﺳﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺎﺏ ﺍﺳﺖ ،(٢٠)
وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا
ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﻴﺮ ﻭ ﺧﻮﺷﻲ [ ﻭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺭﻓﺎﻫﻲ ] ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﺳﺪ ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺨﻴﻞ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ،(٢١)
إِلَّا الْمُصَلِّینَ
ﻣﮕﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ،(٢٢)
الهی به امید تو
پروردگارا من از خودم به تو پناه میآورم
هر لحظه که تو را صدا زدم تو اجابت کردی و آغوشت همیشه برایم باز بوده
چه مامن آرامشبخشی و لذتبخش تر از آغوش تو
پروردگارا با تمام سلولهایم و اعماق وجودم تو را سپاس میگویم
و تنها و تنها تورا میپرستم و از تو یاری میجویم
امروز که در لحظات بیشتر به او مشغول بودم و در درونم به لذت و عشق بازی با او سپری شد
از شکر داشتهایم، از نعمت سلامتی ام ،از باران بینهایت رحمت الهی که بیوقفه در حال باریدن بود.
و از خداوند درخواست میکنم که چشمی بینا و گوشی شنوا به من عنایت کند تا نعمات بیکران را نظاره گر باشم
چند وقتی هست که در درونم صدایی به وسعت بیکران میشنوم که میگوید بنده من ، من تو را از بدو ورودت به این جهان
وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻜﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ .(٧٨)
معجزه ای به نام گوش و چشم و قلب(جایگاه احساس) برایتان آوردم
پس چرا سپاسگزاری نمیکنید
الان وقتی به خودم نگاه میکنم و خود را غباری هم نمیبینم در این بیکران الهی ،میگویم خدایا تو از من چه خواسته ای
آیا اینگونه نیست که من باید
تورا به خودت تحویل دهم
الله اکبر
از همان نیستی که به این جهان واردم کردی باید بعد از این همه کشمکش برسم به نیستی و تسلیم و اعتماد و توکل و ایمان و دانستن جایگاهم
آیا به راستی جایگاه من چیست
نیستی و رسیدن به هستی بیکران تو
امروز در محل کارم که قدم میزدم و مشغول عشق بازی بودم
فردی از همکارانم که انسان بسیار فاضل و مانوس با قرآن است را دیدم، از ایشان ناخودآگاه پرسیدم
جمله ای و کلمه ای به من بیاموز بزرگوار
چندی تامل کرد و گفت 20 سال قبل من این سوال را از آقای قلمچی (صاحب بنیاد قلمچی) پرسیدم ،او که انسان ثروتمندی است این جمله را به من هدیه کرد و من نیز این را به تو هدیه میکنم
Don،t loss your way
راهت را گم نکن
بله ناخودآگاه یاد جمله استاد افتادم و تعهد ایشان برای اشاعه یکتاپرستی در جهان
که تا به امروز با ایمان راسخ، توحید را به معنای واقعی کلمه به افرادی که در راه هستند میچشاند
و ما از الهامات ناب الهی ایشان مستفیض هستیم. الهی شکر.
و هر کس در این سایت الهی مثل دُری گرانبها به اندازه ادراکش توحید را در جهان اشاعه میدهد
استاد جان به قول همه شاگردانت
آمده بودیم ثروتمند شویم ،شما خودمان را و خدایمان را به ما چشاندی و میچشانی،
چه معجون دلچسپ و دلپذیری
هر لحظه نفس مسیحاییت را میخواهم تنفس کنم
بچشم اصلا صدای خدایی برایمان
چند روز پیش رفته بودم به مغازه سوپری محله مان ،چند عدد خوراکی برای دردانه ها بگیرم که
فردی بازبان الهی اش داشت کفران میکرد
به خداوندی خدا شاید دو ثانیه روی پاهایم بند نشدم و از مغازه زدم بیرون
اصلا ذهنم طاقت دوریت را نداشت و نمیخواستم آغوشت را از دست بدهم و وقتی بیرون شدم نفس راحتی کشیدم
الهی شکری از سویدای وجودم کشیدم و شکرت را گفتم که نجاتم دادی از گوش فرا دادن به کفران و ناسپاسییت.
در محل کارم بودم صدایی از همکاران را شنیدم که در حال ناسپاسی بود به دوکلمه نرسید و گوشم که در این مواقع با هدایت الهی بسته میشود با باد انداختن به آن ، گویی فرکانس ناسپاسی به این درونی که دوسالیست همه ارتباطاتش را قطع کرده و از تنهاییش با خدا لذت میبرد بسته شد. و اشک شوقی که هر لحظه بر گونه هایم جاریست از لطف و مرحمت دوست.
نمیدانم این روزها وقتی در جمعی ناسپاسی را میبینم ناخودآگاه قلبم تنگ میشود و گویی مثل بنده ای ای که از فرعونیان راه فرار را برقرار دانسته و به ندای پروردگارش لبیک گفته شتابان به سمت دریا میرود، صحنه را ترک میکنم
و به خود میگویم خدایا این روح بینهایت زلالت را که به من سپردی چطور بگزارم تکه تکه کنند
به تو پناه میبرم و از تو یاری میجویم و فقط به اربابی تو دلبسته ام.
مرا پاکیزه و پاکیزه در طی یک روز با عشق بازی با خود بپذیر که من لایقِ پذیرش و آغوش بینهایت مهربانت هستم
در لحظه ای که دستم را از دستانت خارجمیکنم و نجواهایی که کوبنده و محکم قلبم را به لرزه در میآورد و با عنایت تو و لطف و محبتت تمام تلاشم را میکنم که خودم و قلبم را به آغوشت متصل کنم و تو وقتی تمام قفلهای بستهای را که مانند دربهای قفل شده ی یوسف یکی پس از دیگری برایم باز میکنی و دوباره تو را در قلبم احساس میکنم و خود را در آغوشت آرام و آرام میبینم و لبخند رضایتی که به لبانت داری و میگویی فرزندم ازت راضی ام.
پروردگارا تو را سپاسگزارم که هر لحظه در حال تایید توام و
تورا به خود تو تحویل میدهم
به قول استاد عندِ نامردیست که تو برای یک به ظاهر مشکلی بینهایت رحمت و لطف مرا فراموش کنی و در صدد ناسپاسی بر آیی.
در هر لحظه ما به وسعت بیکران آزادیم که روی برگردانیم از هر ناسپاسی و به وسعت بیکرانت سپاسگزار بینهایت نعمتهایت باشیم
بی آنکه گزندی مارا احاطه کند.
چندی پیش یکی از دوستان الهی در این سایت مطلبی عنوان کردند که برایم بینهایت درس داشت و کلا نگاهم را به مشکلات و تضادها کنفیکون کرد
ملک تضاد
بله ایشان تعبیری داشتند در پاسخ به یکی از بندگان نیک خداوند
که تضاد ملکی است برای خودش و تو را میخواهد به آغوش مهربان ترین مهربانان برساند
عجب به دلم نشست
با اینکه بسیار از آموزه های دوست قرآنی ام آموخته بودم
ولی هر دوبزرگوار برایم در حکم استادی بودند و هستند زیرا مرا به آغوش دوست متصل کردند.
شیطان فقط و فقط دعوت کننده میباشد و لاغیر
و وقتی که تو کم کم عظمت وجودیت را میشناسی که یک فرماندهی به عظمت بیکران پشت و پناهت است دیگر نجوا و نجواها را برای خود کوچک میشمری و وقتی خود را به او میسپاری، او قلبت را محکم در آغوشش برایت حفظ میکند و تو را از گزند نجواها نجات میدهد.
خدایا تو شاهدی که قلبم و نگاهم و امیدم فقط و فقط به مهربانی و بخشندگی توست
هر روز نفسم و نگاهم و را به نگاه تو دوخته ام که تو مرا با این حال خوشِ صبح به انتهای شب پر ستاره ات برسانی و لعلکم ترضی را در گوشم و سمعم زمزمه کنی.
الهی تو را سپاسگزارم که این لطف و مرحمت را به من دادی که در یک غروب زیبا که به عطر صدای اذان مغرب عجین شد بتوانم به عشق بازی با تو بپردازم
که هر چه هست توئی و تویی و تو.
اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنْکَ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ستایش مخصوص خداییست که پروردگار جهانیان است.
حق یار ویاورتان
بسم الله الرحمن الرحیم
وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۚ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ
و اوست خدایی که برای شما گوش و چشمها و قلبها آفرید (ولی) عده بسیار کمی از شما شکر او به جای میآورید
سلام و درود خدمت آقا رسول امیدوارم حال خودتون همسرتون و محمدحسن و هلیسای عزیز عالی باشه ، ما هم خوبیم به لطف و مرحمت خداوند یکتا
مدتهاست که نوشته هاتونو دنبال میکنم اما اینجا کاملا مشخصه که فرکانس تون همراه با نور خدا ارسال شده و در حال نورافشانیِ برادر جان
خدا قبول کنه صلات بی نظیرتون رو البته بقول سعیده :)
وقتی خوندم که نوشتید : [چند وقتی هست که در درونم صدایی به وسعت بیکران میشنوم که میگوید بنده من ، من تو را از بدو ورودت به این جهان
وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻜﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ .(٧٨)
معجزه ای به نام گوش و چشم و قلب(جایگاه احساس) برایتان آوردم
پس چرا سپاسگزاری نمیکنید] یه چراغی توی قلبم روشن شد از هدایت الله
و گفتم این همون چیزی که من دوروزه دارم بهش توجه میکنم و فکر میکنم
آیه رو سرچ کردم دیدم سوره نحلِ ولی اون آیه ای که همین مضمون رو داشت و منو چندروزه به تفکر واداشته از سوره مومنون بود و جالبتر بود که اون ایه هم آیه 78 سوره مومنون بود که اول کامنتم نوشتم
خدارو شکر به خاطر این سایت و انسانهای نورانی اش که باعث گسترش این نور در این فضای نورانی میشود
بعد از اینکه این آیه منو مبهوت خودش کرد من بیشتر به گوشهام و چشمام بها میدم و مواظب شونم و بابت شون شکرگزاری میکنم چون مجموع این دو ختم میشه به قلبم و قلبم احساسم رو بوجود میاره
احساس اون چیزیه که نشون میده ما در حال ارسال چه نوع فرکانسی هستیم نور یا تاریکی
انشالا غرق در نور خدا باشید
ممنونم که مهر تایید خداوند شدید برام که مسیرم درسته و همینقدر مراقب گوش و چشم و قلبم باشم و بخاطرشون سپاسگزار الله باشم هر لحظه
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام به بانو بابازاده عزیز و ارجمند
بنده توحیدی خداوند
خدارا بینهایت شاکرم برای بودن در این سایت توحیدی که رزق معنویمون را و حال خوبمون را داریم جرعه جرعه از طریق این سایت الهی و استاد بزرگوار مون و استاد شایسته و دوستان الهی دریافت میکنیم
و چقدر نفس توحیدی داشتن ،نگاه توحیدی داشتن،شکرگزار نعمتهای بیشمارش بودن،کنترل کردن ذهن ،نگرش خوب و الهی ،تمرکز به زیباییها،توجه به الگوهای خوب ،درلحظه بودن ،درلحظه خدارا احساس کردن با نعمتهای دم دستی شاد بودن ما را به آغوش خدای کریم و وهاب نزدیک و نزدیکتر میکنه
اینهایی که نوشتم همه و همه یه قله ای و یه نهایتی داره که ما هر کدوم به اندازه ای که داریم رو خودمون کار میکنیم داریم به این نور علی نور نزدیک و نزدیکتر میشیم و هر چقدر در این نور حل میشیم بیشتر اساس سبکی ،احساس ازادی،احساس آزادگی میکنیم
بله من هم مثل شما تقریبا همه ایه هایی که با چشم و گوش و قلب بوده رفتم یه سرچی کردم و دیدم راهی که فقط و فقط ما را به این نور میرسونه دریچه قلب و احساسمونه که بیشتر از ورودیهای چشم و گوش ما به دریچه قلب وارد میشیم که استاد بارها و بارها این جملات ارزشمند را عنوان میکنه.
من به شخصه یکی از بزرگترین شکرگزاریهام بودن در این جمع نورانی هست که هر لحظه برای تک تک این دوستان شکرگزاری میکنم
که یه روز تصمیم گرفتن یه جور دیگه ای فکر کنند ،یه جور دیگه ای به اتفاقات نگاه کنند و یه جور دیگه ای احساس کنند و جهان هم به وسعت کیهان در هر لحظه داره پاسخ میده و ما باید در این راه استمرار و استمرار و استمرار داشته و استقامت بورزیم.
الأحقاف
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
آنان که گفتند: آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترس و بیمی و حزن و اندوهی نخواهد بود.
سپاس بیکران از شما دوست عزیز برای نوری که از طریق کامنتتون دریافت کردم.
براتون بهترینهارا که در صدر اونها سپاسگزاری قلبی هست آرزو میکنم.
حق یار و یاورتان
سلام به بنده خوب خدا آقا رسول
اسم زیبای پرتکرار در قرآن رسول برازنده تونه
ممنونم از وقتی که گذاشتید و پاسخی که به کامنتم نوشتید
انشالا زیر سایه نور خدا سبز سبز باشید
نوشتید با نعمت های دم دستی شاد بودن…. منو یاد چندسال پیشم انداخت که تو یه مغازه ظرف فروشی کار میکرم که از جابجایی و چیدمان قفسه ها خیلی به احساس خوب میرسیدم ، یه روز که داشتم قفسه نعلبکی ها ی با طرح و رنگهای زیبا و متنوع رو گردگیری میکردم و جاهاشون تغییر میدادم صاحب مغازه اومد و ذوق منو که دید گفت زندگی یعنی همین دیگه وقتی از چیزای کوچیک اینقدر ذوق میکنی یعنی خوشبختی یعنی زندگی
حیف اون وقتا درک درستی از این حرفا نداشتم ولی روحیه شو داشتم فقط:)))
خلاصه که باید و باید از کوچکترین نعمتهای دم دستی مون شاد باشیم چرا که این احساس شادیه که مارو ارتقا میده به درجات شادی و شادی بیشتر و بعد هم به راضی بودن از خود و باز احساس بهتر و اتفاقات بهتر و این چرخه مثبت ادامه دارد…
خداوند نگهدار شما و خانواده محترمتان
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
بگو: آن مرگى که از آن مىگریزید شما را درخواهد یافت و سپس نزد آن داناى نهان و آشکارا برگردانده مىشوید تا به کارهایى که کردهاید آگاهتان سازد
سلام به اقا رسول عزیزم و بزرگ قلب..
من چقدر لذت میبرم از وجود شما در این سایت اقا رسول ارمش رو از تویه کامنتاتون میشه احساس کرد نوششش جانتون این همه ارامش و احساس خوب خدارو صد هزار بار شکرررررررررر
استاد چه میکین با ما دوستت دارم بینهایت برای این همه شاگر توحیدی …
خدایا صد هزار بار شکرتتتتت بینهایت شکرتتتتتت
به قول استاد عندِ نامردیست که تو برای یک به ظاهر مشکلی بینهایت رحمت و لطف مرا فراموش کنی و در صدد ناسپاسی بر آیی.
الله اکبر از این پاراگراف این رو بای سر در قلبم هک کنم تا یادم باشه تا یادم بمنوه تا بماند و بماند
چقدر احساس خوبی دارم از خوندن کامنتتون اقا رسول دوستت دارم خدارو صد هزار بار شکر که اینجا هستم و یاد میگیرم و قدم بر میدارم خدارو صد هزار برا شکرررررررررررررر
در پناه جان جان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشی
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
ستایش مخصوص پروردگاریست که رب و فرمانروای جهانیان است.
سلام و درود خداوند به شما مرد بزرگ با قلبی ذلال
که هر وقت کامنتهای دلی به چشم وگوش شما خورد فقط و فقط تحسین کردی،
خدارا صدهزار مرتبه شکرت برای وجود ارزشمندت در این عالم هستی.
چقدر تحسینت میکنم حسین جان،چهرتو که میبینم آرامش و معنویت و نور به قلبم وارد میشه
راستش چطور بگم که واقعا باید ادامه داد و ادامه داد و به اون سکینه و آرامش قلب رسید
نمیگم رسیدم ولی هر لحظه میگم دمت گرم رسول تو مسیری و خدا تو را در آغوشش گرفته و این بزرگترین موحبتیه که خداوند بهمون عطا کرده.
حسین جانم اصلا نمیتونم اون چیزی که تو قلبم هست با کلماتش بیان کنم.
اصلا وقتی آیاتش را میبینم ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری میشه
به قول حمید امیری عزیز که میگه حتی وقتی ایه های عذابش هم میاد تو نورش را دریافت میکنی
و کوبنده بودنش برات یه تلنگری میشه که قلبت را به آرامش و سپاسگزاری فرا میخونه
به خدا ثروت خودشه ،به خدا باور خودشه، به خدا سلامتی خودشه ،به خدا زیبایی خودشه ،به خدا تمام ذراتی که تو این کره خاکی هستش خودشه و ما فقط تایید کننده ایم
چند روز پیش یه کلیپ دیدم که اشکهام را بیشتر به رحمتگر بودنش سرازیر کرد
میگه یه فرد ناسپاسی خواب میبینه که رفته اون دنیا ،هدایت میشه به چند تا فرشته که خیلی سرشون شلوغه ،میگه اینجا شما چی کار میکنید، میگن وقت نداریم جوابتو بدیم ،خلاصه خیلی اصرار میکنه و بعدش فرشته ها میگن اینجا محل دریافت و ثبت خواستهای بندگان هست
بعدش میره یه قسمت دیگه میبینه اینها واقعا خیلی خیلی سرشون شلوغتره
میپرسه میگه اینجا چی کار میکنید و میگن اصلا وقت نداریم جوابتو بدیم
خلاصه که اینقدر اصرار میکنه
بهش میگن اینجا ،ما نعمتهایی که بندگان خواستن را ارسال میکنیم به بنده ها
و بعدش میره یه جای دیگه میبینه یه فرشته اونجاست و خیلی سرش خلوته
میگه کار شما چیه
میگه هیچی من فقط مسئول تایید دریافت نعمتها هستم
میگه یعنی چی؟
اون فرشته هم میگه ،هیچی نعمتها را ببینن و تشکر قلبی کنن از اون نعمتهای بیشماری که خدا بهشون داده.
وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ
حسین جان این نوشته ها برای خودمه ها
دارم درس پس میدم که به اندازه سر سوزنی نسبت به این همه رحمت و نعمت و لطف و بزرگواری این خدای کریم شکر گزار باشم.
عاشقتم حسین جان
برات بهترینها را ارزو میکنم که در صدر اونها شکرگزاریه قلبی که بالاترین فرکانسه به عالم هستی و محضر پروردگار.
حق یار و یاورت رفیق.
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنَ الْعُیُونِ(یس34)
و در آن باغهایى از نخلها و تاکها پدید آوردیم و چشمهها روان ساختیم،
لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ ۖ أَفَلَا یَشْکُرُونَ(یس35)
تا از میوه آن و [از] کارکرد دستهاى خودشان بخورند، آیا باز [هم] سپاس نمىگزارند؟
سلام به دادش رسول طلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلام کاکام
رسول میدونستی تو خیلی خوبی تو بینهایت عالی و فوق العاده هستی؟؟؟
چقدر قشنگی شما که ادامه میدید و من هم باهات هم قدم هستم و از درسها یاد میگیرم
رسول
الهی ربی من لی غیرک؟؟؟
جز او کی رو داریم مگه ما جز او چیرو داریم
رسول اینقدر بزگ و دریاست که 24 ساعت داره به تمام بند هاش پو هن مثبت میده به هیچ چم داشتی .
حالا بیا شکرش کن کنف یکون میکنه برات..
ایقدر بزرگ این الله که کار نداره بندش چکارست بندش کیه هررر کسی باش با هر جایگاهی میگه اقا من راه رو براش باز میکنم ازم درخواست کرده دیگه مسیر درست غلطش با خودش من کمکش میکنمممم…
بابا این یعنی چی یعنی چی؟؟؟؟
هیچوقت نمیتونیم این جمله رو درکش کنم هر چقدرم اتفاقات جالب برامون رخ بده چون هر چقدر بخوایم بهش فک کنیم بازم از مهربون بودنش چیزی نمیتونیم بفهمیم از جبار بودنش از رزاق ببودنش از حکیم بودنش از منعم بودنش از عاشق بودنش از صاحب اختیار ببودنش
هیچ وقت االه اکبررررررررررررررررررررررر
خدایا صد هزار بار شکرت بینهایت شکر و بینهایت سپاس از تو برای این همه عشق و نعمت و سلامتی االهی شکرت رب منننننننننننننن
رسول توخیلی خوبی خیلیییییییییییییییییییییی دوستت دارم همیشه باش و برامون بنویس و بنویس و بنویس که کیف کنیمممممم
خدایا شکرت برای این ارامش این حس خوب و احساس خوب شکرت
در پناه جان جانان رب العاالمین شادسلامت و ثروتمند باشی
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
لیل:12
إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى
بیگمان هدایت [=راهنمایی و رهبری بندگان] به عهده ماست.
سلام و نور به قلب مهربانت بنده شایسته خدا
وقتی کامنتتون رو خوندم پر شدم از این آیه
“بی گمان هدایت به عهده ماست”
از روزی که ثروت 1 رو شروع کردم 27 روز میگذره
شرایط اونموقع ام این بود که فرشته حتی کاری نداشت که بره سرکار
اما شروع کرد
بعد از 27روز من الان سرکارم تو این چندروز یکسری نجواها که بسیار ازارم میدادند بودند که مسیر را برایم سخت و غیرقابل تغییر نشان میدادند ،اما من ادامه دادم اونموقع هر نشونه ای بود بسیار خوشحال و سپاسگزار بودم
اما الان رسیدم به یک مسئله که قبلا هم بهش برخورده بودم
این مسئله چندین ماه زیر مبل بود امروز باز اومده بود بیرون
ذهن این تضاد رو بشدت غیرقابل حل میبینه
حتی نشونه ام رو وقتی زدم دوره ارزش تضاد اومد
با خوندن کامنت شما و صحبتهایی که خداوند از طریق شما بمن گفت
بشکل کاملا صدرصد متوجه شدم که این تضاد اومده منو رشد بده
من ازین قضیه به بهترین شکل ممکن رد میشم و خودمرو رشد میدم
به خودم قول دادم که از مسائلم بزرگتر شم
از شما دوست عزیز
نتونستم سپاسگزاری نکنم
برای هدایتی ک از طریق کامنت شما دریافت کردم
که انسان بسی ناسپاس است.
مسیری که میتونه اینشرایط رو برای من رقم بزنه میتونه شرایط بهتری رو همرقمبزنه
اما آیا من ادامه میدم یا میخام برگردم به قبل و بازم با ناسپاسی هام شرایطم رو بدتر کنم
حالا که برگشتم به همون مسیر باید ادامه اش بدم
تا خداوند به بهترین شکل مرا هدایت کند.
خدایا تنها تورا میپرستم و ازت میخام کمکم کنی
آمین
بنام خدای مهربان
سلام استاد گلم
امروز متوجه یک موضوعی شدم ک خیلی ایمانم رو قویتر کرد که دقیقا اون چیزی ک بهش فکر میکنی و توجه میکنی بهش یا همون تجسم میکنیم
وارد زندگیمون میشه چجوریش اصلا محم نیست
سال قبل مهرماه بود که تو سالنب کوچیک و خیلی از همه لحاظ داغون بود کار میکردم
تنها چیزی که این سالن داشت کَف چوبیه قشنگش بود
من هرروز که این سالن رو جارو میزدم باخودم صحبت میکردم که دوست دارم تو چه سالنی کار کنم؟
خلاصه بعد از 3 ماه من هدایت شدم به یه سالن بزرگتر و بهتر اما…..
اون فرکانسهایی که من ارسال کرده بودم بود و تمام اتفاقات جوری رقم خورد که من الان دقیقا تو همون سالنی که هرروز راجبش مینوشتم و صحبت میکردم رو دارم زندگی میکنم
صندلی های مشکی کف چوبی دو طبقه شیک و باکلاس مشتری های عالی سالندار مهربون و عالی
امروز یه لحظه که متوجه این قضیه شدم
به خودم تبریک گفتم و تصمیم گرفتم اون چیزی که دقیقا میخام رو دوباره بنویسم و بیشتر بهش توجا کنم و راجبش صحبت کنم بنویسم
بقیشو بسپرم به خدا
من این تعهد رو جدیتر میدم که راجب خاسته هام بیشتر صحبت کنم
و همچنین خاسته هام رو درست تر و بهتر انتخاب کنم
خیلی خدارو شکر میکنم برای مسیر رویایی پیش رو
بسم الحی الذی لا یموت النور الغفور القریب المجیب
سلام بر بندگان خاص خدا سلام بر استاد عزیزم و عشق و همدم استادم مریم بانو و دوستان بینظیرم
استاد در جلسه 3 قدم میگه: وقت بذارید برای تجسم کردن، یک کار اصلی زندگی تون باشه. و در ادامه میگه
تجسم یک کار فانتزی نیست،یک گار اصلی باشه، اون داره کار اصلی رو انجام می دهد
و اما داستان تجسم من:
از اونجایی که روحیه بشدت حمایتگری داشتم، همیشه دوست داشتم قهرمان زندگی خانواده و بقیه باشم و به آنها کمک کنم و همه بگن اگه رضوان نبود ما چکار می کردیم این دختر چقدر مهربونه!!!و در یک کلام آقا فرشته نجات یا زورو همه بشم. و کلی هم تو این مسئله موفق بودم، و از اینکه دارم چه ضربه هایی به خودم میزدم اطلاعی نداشتم و میگفتم اشکال نداره پدرم داره در میاد در عوضش خدا داره من می بینه و بهم پاداش میده و در پس این کمک کردنه،احساس قربانی قوی نهفته بود احساس بیچارگی ولی اصلا متوجه آن نبودم. تجسم آنقدر قوی بود که حتی مادرشوهر رو به خودم وابسته کردم که تا یه ساعت بیرون باشم ده بار زنگ میزنه میگه: کجایی دلم رفت برات بیا خونه،خونه بدون تو وله. دیگه از وابستگی شوهر و بچهها نگم. مادر و پدرم هم همینطور. حتی اگه یه نفر مرا برای اولین بار ببینه و یکم با هم صحبت کنیم میگه شما چقدر مهربونی.
قبل از این فایل اصلا این رو یادم رفته بودم که از بچگی همچین چیزهایی در ذهنم تجسم می کردم که شده الان زندگی من. و موقع شنیدن اسم تجسم فقط به فکر خلق خواسته در آینده فکر می کردم و زیاد اهمیت نمیدادم. الهی العفو.
امروز میخوام برم وسایل ام رو از سالنی که کار میکردم بردارم بیارم تو مغازه ی که کنار خونمون دارم بذارم و کوتاهی رو انجام بدم، و در واقع مستقل بشم اول کار همینکار انجام دادم ولی اون موقع نیاز بود یکم از خانه دور بشم ولی دیگه الان نیازی نیست. و میتونم برای خودم راحت تو سالن کوچلوی خودم کوتاهی و بافت انجام بدم. باید وفور مشتری و رو برای خودم تجسم کنم. و مطمئن ام خبرای عالی در راه است.
درود و وقت بخیر خدمت دوست عزیزم رضوان باغ بهشتی عزیزم
مبارکا باشه . انشالله همیشه و همیشه خوش بدرخشید و بلند آوازه بشی .. رضوان عزیزم بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم که قدم به قدم های کوچک تو به نتیجه رسید و هم چنان به نتایج بیشتر و بهتر و قشنگتر . مغازه ی کوچولو موچولو نازنینت مبارک باشه بقول معروف فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه مطمعنم که به وسعت دریا پول و ثروت میاد توی دامنت .
بقول یک عزیزی نکته ی جالبی گفت که من نت برداری کرده بودم و دوست دارم برای تو دوست عزیزم هم به یادگار بنویسم
جهان فقط به شجاعان و صابرین پاداش و پاسخ میده به کسایی که افسانه شخصی شونو تا انتها زندگی میکنن به کسایی که با ایمان ادامه دادن. و مطمعنم که به خواسته های بیشتر میرسی همینکه اقدام کردی یعنی نیمی از راه رو رفتی بقیه اش رو خدا درست میکنه شک نکن!!!!
خداوند هرگز کسانی که رویاهاشون رو دنبال میکنن بدون یار و یاور نمیزاره بلاخره یه امدادی میاد و یک دری باز میشه
رضوان عزیزم برات آرزوی موفقیت روز افزون را. دارم !!!
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
اون بهترین حفاظت کننده است.
شاد و سلامت و موفق و پایدار باشی.. بازم بهت تبریک میگم خدا رو شکر
بسم الله الرحمن الرحیم الرزاق الوهاب العلیم النور الغفور القریب المجیب الحی القیوم
سلام رویا جان، بانوی زیبا و توحیدی و فعال سایت.
تازه از سالن کوچلو موچلوی خودم اومده بودم و اولین مشتری هایم رو رد کرده بودم، که چشمم به نقطه آبی روشن شد و خستگی از تنم به در برد.( البته من از کارم خسته نمیشم، ولی صندلی ام نامناسب بود یکم خسته ام کرد که ان شاءالله قراره صندلی مناسب هم می آید همان طور که مشتری خوب میاد)
ممنون ام بابت تبریک که گفتید. ان شاءالله خدا به حال و مال و عمرتون برکت بده و لحظه به لحظه به و دم به دم یاد خدا مونس و همدمتون باشه.
رویا جان دوست دارم و بهترین ها رو برایتان آرزومندم.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی مهربان بانوی زیبا و قشنگم
سلام رضوان عزیز
بی نهایت خوشحالم که کار خودتون رو در مغازه مستقل شروع میکنید و حقتونه که بهترین مشتریان و بیشترین درآمد و به امید خدا در آینده نه چندان دور مدیر کارتون و سالن دار بشید و آموزش بدید و لذت ببرید.شک ندارم حق شماست و شک ندارم بهش میرسید.پیشاپیش موفقیتهای آینده ات رو بهتون تبریک میگم.
به نام خدایی که بشدت کافی است
سلام به ابراهیم عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
با سپاس از پیام محبت آمیز و پر انرژی شما. الان که دارم این پیام رو برای شما می نویسم تازه از تمیز کاری و مرتب کردن سالن کوچولوی خودم آمدم یک سالن کوچلو که مدیر و مبلغ اش خداست و قراره با هم تقسیم کار کنیم. اون برام مشتری بیاره،خودش کوتاهی و بافت رو انجام بده و من فقط قربون صدقه اش برم و شکرش رو به جا بیارم. الهی شکر. چقدر مستقل شدن حس قشنگی داره، حس آزادی، حس نزدیکی بیشتر با خداوند. خدا را شکر.
مررررسی ابراهیم عزیز که با پاسخ الهی تان چشم و دلم را روشن کردید و این شروع توحیدی رو میمون و مبارک.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید. الهی آمین