live | قرآن آسان است و نیاز به تفسیر ندارد - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

250 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الیاس یوسفیان گفته:
    مدت عضویت: 1198 روز

    باسلام وادب واحترام خیلی جالب هست که بعضی ها هنوزم دنبال این هستن که بگن کی داره میره بهشت وچه کسی داره میره جهنم. 🤔ما یکی یکی اجرهای دنیامون وروی هم میزاریم دراصل اجرهای اخرتمون رو میزاریم ولی شیطان به ما میگه نه فکر اخرتت باش به نظر من. همش میگه فکر اخرتت باش تا چشماتو باز میکنی میبینی 50سالت شده وازمسیری که خدا به دستورخودت طراحی کرده بود لذت نبردی همیشه بدنبال یه چیز عجیبی هستیم که شلغم بکاریم ومنتظر هلو باشیم اونم ازنوع زمینی وخاکی همتون وبه خدا میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    Fateme گفته:
    مدت عضویت: 1161 روز

    سلام استاد هدایتگرم..

    استاد جان شما اینقدر زیبا و منطقی در مورد قرآن و کتاب هدایت سخن میکنید که هیچ ایرادی نمیشه از شما گرفت و اون کسانی هم که در برابر گفته های شما مقاومت میکنن اینقدر باورهاشون زنگ زده که اصلا نمیتونن خلافش رو بپذیرند.

    دستان شما رو میبوسم به خاطر هدایت شدن خودتون و ده ها هزار نفر دیگه . احساس میکنم بچه ای هستم که تازه میخوام شروع کنم به راه رفتن در مسیر هدایت. دستان پر مهر شمارو میبوسم پیامبر حال حاظر ما..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1899 روز

    سلام بر عزیزانم

    گام بیستم

    چقدر درک آیه های سخر آرامش بخشه وقتی که ایمان پیدا کنی خداوند زمین و آسمان رو مسخر تو کرده و به تو قدرت خلق کنندگی داده

    استاد جان درمورد قانون تکامل صحبت کردین که واقعا رعایت نکردنش خیلی آسیب میزنه به آدم من 9 سال پیش گواهی نامه رانندگی گرفتم و امسال به لطف خداوند برادرم میخواست ماشین بخره که یه مقدار پول کم داشت و من اون پولو بهش دادم به شرط اینکه با ماشینش به من رانندگی یاد بده و من بتونم از ماشینش استفاده کنم اونم شرطو قبول کرد، توو ذهنم این بود که من در عرض یک ماه رانندگی رو فول میشم و کلی عجله کردم کلی روی خودم فشار آوردم و حرص خوردم برای اینکه توو یک ماه رانندگی یاد بگیرم که نتیجه ش این شد که با این عجله کاری ها من چندبار ماشین برادرم رو زدم به این ور و اونور و کلی به خودم استرس وارد شد و با این عجله ها نه تنها جلو نیوفتادم بلکه استرسی که بهم وارد شده بود دیگه اجازه نمیداد مثل قبل با خیال راحت رانندگی کنم و ترس زیادی منو گرفته بود تا اینکه رفتم پیش یه مربی و ایشون گفت اگر ترس داری باید یکی دو ماه فقط و فقط بری توو جاهای خلوت تمرین کنی و هر وقت احساس کردی به همه جی مسلط شدی آروم آروم بیایی توو جاهای شلوغ. و من در حال حاضر بعد از گذشت سه ماه فعلا دارم توو جاهای خلوت تمرین میکنم و خوبیش اینه که دیگه عجله ندارم و هی پیشرفتهامو به خودم یادآوری میکنم و میگم ببین اولش توو هیچی بلد نبودی حتی پدالهای ماشینو نمیشناختی حتی توو جاهای خلوتم نمیتونستی حرکت کنی اما الان حداقل توو جاهای خلوت خیلی خوب میری و هول نمیشی و اگر همینطور ادامه بدی آروم آروم میتونی توو هر جایی رانندگی کنی

    استاد جان و خانم شایسته جان خیلی ازتون ممنونم برای این فایل عالییی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سید عبداله حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1972 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان.

      سلام یاسمن جان به موضوع

      جالبی اشاره کردید که من یاد داستان گواهینامه گرفتن خودم افتادم که هنوز هم خنده ام میگیره

      من چون اصلا پشت فرمون ننشسته

      بودم همون روز اول که مربی واقعا

      آدم خیلی خوبی بود یکی یکی

      قسمت های داخل ماشین را ازم می‌پرسد که من اصلا اسم اونارو

      بلد نبودم که مربی ام برگشت بهم گفت مگه تو، تو جامعه بزرگ نشدی

      مگه تا حالا سوار ماشین نشدی ،تو چطور می‌خوای گواهینامه بگیری؟

      از اونجایی که من اعتماد به نفس بالایی داشتم و تکاملم را در یاد گیری طی می‌کردم که شما هم خوب

      بهش اشاره کردید کلاس اضافه هم پول میدادم غیر از کلاس‌ های رسمی و روی ایرادهام کار میکردم واقعا اگر قانون تکامل را رعایت نکنیم میتونه بهمون آسیب جدی وارد بکنه.

      دوست عزیزم کامنتتون خیلی برام

      الهام بخش بود و از خوندنش انرژی گرفتم از خداوند آرزوی موفقیت

      بیشتری براتون آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1596 روز

    به نام خدای مهربونم

    گام بیستم خونه تکونی ذهن حساس و شاپرکم

    باورم نمیشه امروز 20 روزه ک خدای مهربونم تو این مسیر پر از قشنگی و زیبایی خونه تکونی ذهن قرارم داده و هرروز با ی اتفاق فوق العاده سورپرایزم میکنه و چقد جالبه انقد آدم ریز میشه و غرق در این افکار ک حتی کوچکترین اتفاق رو هم میتونه ببینه و بخاطرش میلیون هاااااااا بار سپاسگزار خداوند باشه چقد نفس هام برام ارزشمندن چقد سلامتیم بزرگ و قشنگه ک توانایی انجام همهههههه کارهایی ک دوس دارم رو بهم میده چقد خانوادم دوسم دارن چقد همسرم مهربون و خوش اخلاق و عاشقه چقد همه چی فوق‌العادس الهی صدهزار مرتبه شکرت که میتونم درکشون کنم الهی صدهزار مرتبه شکرت

    در مورد قرآن ک تفسیری نداره و خیلی راحته قبول دارم از وقتی ک دگ نگاهم و ب خدا و مذهب و تمام چیزهایی ک بهم قبولونده بودن رو عوض کردم انگار هرلحظه خود خداس ک داره باهام حرف میزنه ولی خودم در مورد خوندن قرآن خوب عمل نکردم حتما و حتما باید روش کار کنم و مثل همین پروژه قدم بردارم براش خدام کمکم کنه ک بهتر و روان تر درکش کنم

    چقدر من این تکامل رو دوس دارم بهم استرس و نگرانی و عجله کردن نمیده هرچی ک بخام زودتر بهش برسم زود عین ی چراغ روشن خاموش میشه تو ذهنم ک عجله کردن ممنوع این مرحله رو برو قفل دَر مرحله بعد برات باز میشه و من چقدر نسبت ب گذشتم تغییر کردم تا ذهنم میاد برام افکار منفی و بی انگیزگی رو بچینه زود و درجا تو نطفه خاموشش میکنه وقتی تو این مسیرم همه چی ب راحتی ب قول استاد تاکید می‌کنم ب راااااااحتی برام هموار میشه بدون اینک من کار خاصی بکنم ترسی هم باشه میرم تو دل ترسهام و عمل میکنممممم الهی صدهزار مرتبه شکرت ک بهن این قدرت رو دادی ک خودممممم اونجور ک میخام زندگیم رو خلق کنم الهی شکرت

    استاد قشنگم عاشقتونم

    مریم جونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای بی همتا و قشنگم عاشقتممممم

    الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فاطمه حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 664 روز

    بنام خدایی فراوانی..

    گام 20 | قرآن آسان هست نیاز به تفسیر ندارد.!

    سپاسگذارم خدای مهربانم که هدایت کردی به این سایت نزد استا

    د عزیزم تا تورا آن طور که هستی بشناسم.

    سپاسگذارم استاد عزیزم که خدارا آن طور که هست برایم معرفیش کردی.

    باید اعتراف کرد که قبل از آشنایی با آموزش های این سایت و شناخت قوانین الهی منم مثل اکثریت مردم جامعه مشرک بیش نبوده ام.

    و خدا می‌داند که اگر هدایت نمی‌شدم به راه صراط المستقیم الان سر نویشت من چی بود و کجای بد بختی های این دنیا بودم.

    من هر لحظه سپاسگذارم بابت هدایتم و بابت شناخت خودم و شناخت خدای واقعی درون خودم و خلق زندگیم درین دنیایی مادی که میتونست برایم جهنمی بیش نباشد و الان شده بهشت…

    دنیای که خودم با افکارم خلقش کردم.

    دنیایی که هر لحظه اش برایم آرامش و لذت هست و جدا شدم از بدنه ی جامعه و این برایم بسیار ارزشمند هست.

    استاد عزیزم این یک واقعیت هست که من خدای درونم را توسط شما شناختم و روز به روز عاشق تر میشم و میدانم که اون نیز عاشق منه.

    خدارا سپاسگذارم که قلبم را پاک کرد از هر شرک و آلوده‌ گی.

    خدارا شکر که در مدار آگاهی های ناب این گام هم قرار گرفتم.

    درپناه پروردگار مهربان باشید..!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1777 روز

    به نام رب جهانیان

    سلام

    گام بیستم

    همانطور که استاد عزیز فرمودند بارها در خود قرآن گفته شده که این کتاب مبین است اگر در ان تعقل کنید.

    طبق تجربه خودم بار اول که قران رو خوندم یک جایی کمی متوجه میشدم و یک جایی اصلا هیچ نمی فهمیدم

    بار دومی انگار ساده تر شده درکش

    و حتما بارها و بارهای بعدی هی بیشتر ازش درک میکنم.

    و همین یعنی تکامل

    من هیچ وقت قرآن رو نخونده بودم و از وقتی با استاد آشنا شدم کم کم شروع کردم به خوندن قران

    حالا همون روز اول که نمیشه من همشو متوجه بشم .تازه این کتاب در طی زمان نازل شد و نه یک شبه.

    و خداروشکر که استاد دیدگاه ما رو به قرآن عوض کرد و باعث شد که ما بریم و از کتاب آسمانی مون که برای هدایت اومده استفاده کنیم نه وقتی کسی مرد براش نوار قرآن بزارند

    نمیدونم این چه سودی داره وقتی قرآن با صدای عربی پخش میشه و من معنی شو نمیدونم.

    خدایا هدایتم کن تا از سپاسگذاران باشم و نه از گمراهان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رسول و محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 839 روز

    به نام الله یکتا—قانون تکامل یک قانونی ست که زندگی من را تغییر داد.نگرش من را در قدم هایی که برمیدارم و نتایجی که میگیرم و اینکه چقدر حالم خوبه و گله و شکایت نمیکنم و از جایی که هستم و از شرایطی که دارم و شغلی که دارم لذت میبرم و نتایج رو میبینم که آروم در حال بزرگ شدن هست.تکامل را رعایت کردن واقعا کار هر کسی نیست مثل کلام قرآن که از زبان شیطان گفته شده که همه را گمراه میکنم بغیر از بندگان قلیل و اندک که بندگی تو را میکنند.این نشان میدهد قانون را رعایت کردند سخت است اما اگر آگاه باشیم که نتایج کوچک اندک اندک بزرگ میشود و آن را ببینیم و توجه کنیم و سپاسگزار الله باشیم و لذت ببریم بعد از مدتی سرعت رشد افزایش میابد و مثل چرخ دادن چرخ و فلک در پارک اولش انرژی بیشتری میطلبد اما وقتی که راه افتاد هر لحظه انرژی مصرفی کم و کم و کمتر میشود اما نکته اینجاست که نمیتوانی این مصرف انرژی را قطع کنی و فقط با انرژی کمتر چرخ و فلک میچرخد-این نمونه بارز حرکت و ادامه دادن تا نتایج است اما آگاهیم که هیچوقت این اعمالی که ما را به این سطح آورده نباید قطع شود و فقط با لذت همینطور سرعت دریافت خواسته هامان بیشتر میشود.واقعا زندگی زیباست و من از رشد دوبرابری درآمدم در حال لذت بردن هستم و از کاری که دارم لذت میبرم و کیف میکنم که با عشق پولسازی میکنم و قوانین جهان هستی را رعایت میکنم. قدردان زحمات استاد هستیم…1403/12/10

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1322 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت دوستان هم فرکانسی خوبم در این سایت الهی

      خداروشکر میکنم امروز هم با آگاهی‌های خوب و کامنت های خیلی قشنگ شما روزم را شروع کردم و درس‌های زیادی یاد گرفتم

      دوستان خوب وثابت قدم مثل شما در این سایت الهی نعمتی هستند که ما در هر لحظه احساس مون رو خوب نگه میداریم ودر مسیر درست زندگی قدم برمی‌داریم امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    عباس حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 1490 روز

    به نام خداوند هدایتگر و توانا

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان گرامی

    سپاسگزارم بخاطر این طبیعت فوق العاده ای که در بکگراند شما هست و اون رو می‌بینیم

    استاد عزیزم به خاطر آموزه‌های شما و عمل با این آموزه‌های فوق العاده در دوران شیوع آن بیماری به لطف خدا به خاطر اینکه تمرکزم بر نکات مثبت بود و تمرکزی بر این بیماری نداشتم خداوند مدام در حال هدایت من به مسیرهای بهتر درست‌تر بود و دیدیم که در آن مدت تنها افرادی به مسیرهای بهتر و پیشرفت هدایت شدند که به نکات مثبت این بیماری و فرصت‌های جدیدی که این بیماری ایجاد می‌کرد بودند و مدام در مسیر پیشرفت قرار داشتند ثروت‌های آنچنانی به دست آوردند فقط برای اینکه تمرکزشان به زیبایی‌ها و نکات مثبت بود و دیدیم که افرادی هم که تمرکز زیادی روی این بیماری داشتند مدام به مسیرهای بدتر هدایت شدند به قول خداوند ما شما را هدایت می‌کنیم به آن مسیری که بخواهید

    و دیدیم که بسیاری از افراد افول زیادی داشتند و به مسیرهای نادرست هدایت شدند

    ولی من خدا را شاکرم که با عمل به آموزش‌های شما و با توجه به اینکه در آن مدت شیوع بیماری ه درستی روی آموزش‌های شما تمرکز داشتم حتی به لطف خدا یک بار هم این بیماری را تجربه نکردم و مدام به مسیرهای بهتر هدایت شدم

    استاد می‌بینیم که الان در جامعه ما بسیاری از افراد تمرکزشان آیات متشابه است و به همین دلیل روز به روز در حال پس رفت هستند و به همین دلیل هست که به دیدگاه خیلی از افراد جامعه در حال نزول می‌باشد

    به قول خداوند تنها افرادی به دنبال تاویل آیات متشابه می‌روند که در قلبشان مرض است

    و می‌بینیم که در این شرایط افراد بسیار زیادی در حال پیشرفت‌های بسیار زیاد هستند به این دلیل که به دنبال تاویل این آیات نیستند و تمرکزی بر آنها ندارند

    بی نهایت از شما سپاسگزارم برای این آگاهی های فوق العاده ای که همیشه به ما میدهید

    در پناه الله یکتا شاد و تندرست و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 784 روز

    گام20ام به نام الله دوست ویارهمیشگی، سلام به خدا. وسلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم. استادپدرمن سنش بالابوددرزمان ماکه آخرین بازمانده هاش هستیم خیلی پیرباعزت بودکه هنوزهم عزتمندیش توتمام فامیل،دوست،آشناوغریبه هرکس میشناختش یادش میکنند.پیرزنده دل بود!محاسن سفید،صورت نورانی ،گوژپشت بود.قندبلندولی خمیده وفرتوت نبود.روحانی ازبس که نمازوقرآن میخوانددعاهای کمیل ندبه ودعاهای ماه رمضان وموذن هم بود. چون پدرمن بعدازفوت همسرشون بامادرم که همسن دخترش بوده ازدواج کرده!پس من خیلی ثروتمندم قبل ازبه دنیاآمدنم تکامل داشتم خواهر،خواهرشوهر،خواهرزن،خاله وعمه بودم وفورروفراوانی!الهی شکرت پدرمن ازنوجوانی قاری قرآن بوده ولی خواهربرادرهام که ازمن بزرگترن هیچکدام پیش پدرم قرآن نیاموختیم!.خواهروبرادرپدریم که قرآن بلدنبودن .ومادرم وقتی قرآن میخواندی خط رانشان میداد ولی بلدنبودبخواندازبس که دوست داشت قرآن رو وازبچه گی یتیم بوده به قول قدیمیهامثل بره ای که نه سیرشیرخورده! نه سیرعلف شده!وحالا برای مدرسه وسوادما4تاخواهرو2برادرخیلی تلاش داشت شب وروزش رابه هم دوخته بودازخیاطی،لحاف وتشک دوزی ،پشم ریسی ،جودرو،گندم درو،میوه جمع کنی وهر کاری میکردچون عیال واربودیم. ومن وخواهرقبل ازمن هم نازداربودیم! به خصوص من!منوخواهرقبل ازخودم باهم مدرسه رفتیم ازبس من وابسته بودم سنم قانونی نبوداوایل انقلاب بودیایکسال قبل انقلاب بوده یادم نیست ازبس که بچه بودیم راهنمامیخواست بیادمامیترسیدیم 6تاخواهرتویک کلاس بودیم. کوچکهاهمسن بودیم. خواهربزرگهاهمسن بودن .منوخواهرم،ونوه دایم2تاخواهربودن،دوستمون هم 2تاخواهربودن ،خبراومدامروزبرای واکسن زدن میان توروستاومدرسه،یااون زمان میگفتن :راهنمامیاددرس بپرسه. ازترس وگریه ما3تاخواهرهای کوچک رو3تاخواهرهای بزرگ فراری میدادن!! ازبس که برامون آمدن راهنمابه مدرسه وحشتناک بود.یک روزبراواکسن میخواستن بیان حالایادم نیست اومدن یانه!مدرسه هم که دروپیکرنداشت. ماروفراری دادن. من رفتم خونه، نوه داییم گمشده شب ازتوقبرستون که خواب بوده پیداش کردن !اون دوستمون ازقبرستوناردشده به طرف زمینهای کشاورزی گم شده بود. وحالاهم بزرگ شدیم ترس ازخداوبی پولی بی خانگی وبی ماشینی وبی شغلی خوب چه دنیایی چه خدایی !یادمه خواهرم رفت مدرسه گریه میکردم منم برم قبولم نمیکردن خیلی ریزه میزه بودم وسنم کم بود!ولی استرس داشتم مادرم به معلمهاگفت: حالابزارین باخواهرش سرکلاس بنشینه اگه قبول نکردن بعدابزارین کلاسهای کودکستان ولی من توکلاس اول بابجه های بزرگترازخودم پیش رفتم نمیدانم کلاس ابتدایی بودیم یاواردراهنمایی شدیم درس قرآن داشتیم خداپشت پناه اون معلمی که قرآن خواندن به ماآموخت گفت بچه هاعجله نکنیدقرآن مثل فارسی خودمونه فقط اَاِاُوالی آخر…اضافه کنیدتمام! من دیگه گرفتم ازهمون بچه گی هم توی جلسات دورهمی ماه رمضان بعدازخوردن سحری باپدرم مسجدبرانماز میرفتیم وازنمازباخانمهای جلسه قرآنی میرفتیم خانه قاری قرآن که خیلی ازاین همسایه ها ی روستامون ساکن بهشت هستندروحشون شاد وازهمون بچه گی غلطهای بزرگترهایاهم سنوسالهای خودمومیگفتم! که حتی حاج خانم جلسه مون قاری بودعلط میخواندمن درستش میکردم عروس عمم اخمم میکرد!میگفت :غلطهای قاری رونگیر!میگفتم: چرا؟میگفت :بزرگتره زشته توسنت کمه مادراین حدقرآن خواندیم!وتا6سال پیش توی محله قاری قرآن بودم. معنی روکه میخوندم خدابه هرکه بخواهدروزی زیادوبه هرکه بخواهدروزی کم میدهدمنم میگفتم خوب خدابره باهمون عزیزکرده هاش ماهم که علف هرزیم اگه تودنیابراخداسودی نداریم لااقل ازبت پرستاضررکمتری به دنیامیزمیم! استادازنظرمن که ازدیگران شنیده بودم یاخودم توقرآن خونده بودم همه آدمهای دوران حضرت محمد(ص)کافروبت پرست بودن!چون سنگ وچوب رامیتراشیدن ومیپرستیدن .وهمه مردمی که دردوره جمهوری اسلامی ایران زندگی میکننددیگه مسلمونن حالاشیخهاوکتاب خونها وقرآن خونها نمازباقرآئت خونهاهمه بهشتین ولی مایکم بهشت میریم یکم جهنم جامون عوض میشه ویک پُلی روتجسم میکردم به گفته ی:مادرم که واقعاتوی خواب دیده بودمیگفت :ازسرقبرستون تاقله ی کوه قلعه که روبروی هم قرارگرفتن وبین این دوفاصله یک دره ای است روستاورودخانه قرارگرفته میگفت: ازسمت راستم سرمابودبدنم یخ زده بود!ولی سمت چپم ازگرمای آتش میسوخت وپل به باریکی مویسروبه تیزی شمشیرولی من مثل سواربرمرکبی بودم همش ذکریاعلی ویازهررامیگفتم :پل برام وسیع میشدوبه مقصدرسیم موفق شدم .استادمنم همین تصویرهنوزتوی ذهنم هست ولی اون دره برام مثل صحرای خشک است ومَردهایی بودن ازبس که هیزم برای جهنم آوردن کمرشون خم شده ‌ودستاشون بغلشون افتاده راه میرن قدیمی هستند!اباوقباپوش هستند!که مدام هیزمهاروریختن بازهم کمه دوباره بدوبروبیارووهیزم انباشته هم نداشتن ازیک جای دوربایدبرن پیداکنن دیگه کم آوردن. وتوی قبرهم نکیرومنکرباگرزهای آتشین منتظرماهستند!بخصوص بعدازخواندن کتاب سیاحت غرب ودیدن این فیلم گریه میکردم خدایاتوکه میدونستی الهی خیرنبینی که ماروبه دنیاآوردی گوشه دنیاخالی نباشه! ویک مسابقه ای بین خودت وشیطان گذاشتی ببینی باامتحان کردن روی ماکدومتون برنده میشین خدالعنت کنه این آدم وحوای شکم شل رواین دوتافراخ خودشونونگه نداشتن چیزی که خداگفت: نخورین خوردن !حالاخودشون بلدبودن توبه کنن به مقام پیامبری رسیدبازن وبچه هاش به بهشتن ماروبدبخت کردن همینجوربی صاحب موندیم! یااینکه خدایاچرامیهمانی کوچکتربامیزبانی بهترراه ننداختی اگه عده ی کمتری انسان بودخوب نعمتهای بیشتری به مایابقیه میرسید!این افکاریک قرآن خون هست!ویکروزپسرم توصف نانوایی بوده یک آقای میان سال صحبت میکرده ازکتاب وسی دی سیاحت غرب دیدین وازاین حرفهاپسرم گفته آره دیدم وخواندم خدالعنتش کنه که این همه ترس ونگرانی تودل همه به دروغ انداخت!پسرم میگفت اون آقاگفته اون کتاب روپدرمن نوشته! میگفت :صحبتهاادامه یافت ولی درموردچیزدیگه واینومیخواستم بگم که خواهرپدری من به مادرم گفته بودبابام که به من قرآن خواندن رویادندادولی به این خواهروبرادرهام چه خوب یادداده مادرم درجوابش گفت اصلایک کلام به بچه های من یادنداده خودم بازحمتهای خودم مدرسه کذاشتمشون وبرای4تادخترگوشواره هدیه کردم که قرآنتونوخوب یادگیرین وخوب بخوانید که روحم روشادکنین وهمه خدابیامرزی به پدرومادرم میدن وقتی تومجالس میخونم.وخواهرپدریم گفت پس من چی مادرم برای اوهم یک انگشترطلاخرید!این آموجی،قلب وبوسه برامادرم. البته توی این6نفرمن ازهمه قرآن رورونترمیخونم تنهایاتوی جمع زیادصلاخجالت نمیکشم بقیه خواهربرادرهام اصلاجرات خواندن یک آیه روندارن مگردوره قرآن محله خودشون همیشه خواهرقبل خودم که2تادخترداره تومراسم هامیگه کنارلیلابنشینین بخونین تااسترستون بریزه اونهاخیلی به ندرت این کارومیکنن ولی میگن مامان اگه خوبه خودت بخون ولی ازبچه گی هم خواهرم زیادبلدنبودووخجالت میکشیدبخونه!ولی زیرک وپول جمع کنه برعکس من! وامروزخاطرات مدرسه رانوشتم که بگم اززمان ورودبه جامعه ترسهاشکل گرفته حالابنده برای پاکسازیش بایدخودم روبه منبع انرژی به نام خداوصل کنم که نجاست شرک راازوجودم پاک کنم.بایک ندانم کاری خدایاتورابه هم خودت قسم حالامیگم خیرببینی انشاالله کمکم کن نجاتم بده به خدامن تسلیمم!دوستان براتون آرزوی یکتاپرستی،خودشناسی،خداشناسی روداروم برای خودم وخانواده ام بیشتر درآخرسلام وخداقوت به چشمهای پاکی که کامنتموخوندوبابت خندهای زیباتون به منه قاری قرآن خداحافظ.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1477 روز

    سلام استاد عزیز

    من هم دقیقا در مورد واکسن سوال دارم و دلیل سوال هام هم دقیقا صحبت های شما است

    شما باور دارید که بدن انسان خودش خودش را درست میکنه و ده ها بار شنیدم که شما فرمودید با آب لیمو و عسل مداوا شدید پس اگر ایمان قوی دارید به این مطلب پس جرا باید واکسن زد پس چرا میفرمایید صدها ساله واکسن هست خوب داروها هم صد ها سال هست هستن پس چرا شما از اب لیمو استفاده میکنید این نکته و تضاد سوال بر انگیز هست که منم دوست دارم جوابش را در مورد برسی با صحبت های شما بشنوم

    مورد دوم این هست که ما با زدن واکسن دقیقا داریم به اون توجه میکنیم من نمیدونم چجوری شما میفرمایید بهش توجه نکنید

    چطور با توجه نکردن میشه واکسن زد ؟؟

    ممنون میشم بفرمایید که همه روشن بشن در این مورد بازم عرض میکنم سوالات فقط در مورد این هست که مقایسه میشه با فرمایشات شما و الا اصلا کاری به دیدگاه عموم مردم نداریم

    و مطلب سوم در جلسه هفتم دوره ثروت فرمودید مسیری که اکثریت مردم میرن را بهش شک کن خوب الان اکثرا واکسن میزنن تکلیف این باور چیه

    ممنون میشم توضیح بدید

    با تشکر فراوان از مطالب عالی شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1373 روز

      سلام دوست عزیز

      تا جایی که من متوجه شدم دلیل واکسن زدن استاد، توجه به بیماری نبوده. بلکه فقط به این دلیل واکسن زدند تا آزادیشون محدود نشه چون استاد اهل مسافرت هستند و الان اولین چیزی که ازمسافر طلب میکنند یا کارت واکسن یا جواب تست منفی.

      چون یکبار از استاد شنیدم که گفتند بخاطر محدود نشدن آزادیشون زودتر واکسن زدند.

      ولی درمورد موضوع دوم که گفتید وبراتون سوال شده، الان برای من هم سوال شد.

      شاید این سوال را هم به مرور و با بالاتر رفتن اگاهیمون متوجه بشیم.

      اینم میدونم که واکسن کرونا تفاوتش با واکسن هایی که در بچگی زدیم این است که این واکسن خیلی سریع ساخته شده و هنوز در مرحله تست عوارض هست و برای اولین بار داره روی انسان آزمایش میشه. حالا مشخص نیست در طی سالهای آینده، چه عوارضی ایجاد میکنه یا ان شاالله که ایجاد نکنه.

      به امید خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        وحید ربانی گفته:
        مدت عضویت: 1477 روز

        سلام دوست عزیز ممنونم و سپاسگزار از جواب شما دقیقا درست فرمودید استاد با توجه به رفع محدودیت سفر احتمالا واکسن زدن و منم اگر بزنم دقیقا در جهت رفع این مانع خواهد بود چون به لطف پروردگار سیستم دفاعی بدن من همچون سدی عظیم محلت و مجال به هیچ ویروسی را نمیده و من هر روز بابت این نعمت بزرگ سپاسگزار پروردگار جهان هستم

        باز هم از استاد عزیز تشکر میکنم بابت این همه آگاهی 🙏🙏🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: