live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف - صفحه 23
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/03/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-26 02:21:152024-11-08 04:55:18live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان خیلی عالی
برای هدفگذاری بهتره یکی دو هدف اصلی درنظر بگیریم و متمرکز روی اون کار کنیم
گاهی یکی از دلایلی که باعث میشه اهمالکاری کنیم یا برای هدفمون قدمی برنداریم اینه که به چگونگی رسیدن به اون هدف فکر میکنیم و از اینکه با اون هدف خیلی فاصله داریم دچار ناامیدی میشیم و این هم بخاطر باورنداشتن به امکان پذیری خواسته هامونه چون اگر باور داشته باشیم که رسیدن به هدف امکان پذیره راحت تر براش قدم برمیداریم
و برای رسیدن به این باور دو راه داریم
یا اینکه الگو های منطقی پیدا کنیم که از صفر شروع کردن و به خواسته هاشون رسیدن
یا اینکه خودمون خواسته هایی که در گذشته برامون غیرقابل باور بوده و بهش رسیدیم رو به یاد بیاریم که اگر قبلا به اون خواسته ها تونستیم برسیم رسیدن به خواسته های بعدی هم امکان پذیره.
یه عادتی که اگر بتونیم در خودمون شکل بدیم خیلی به پیشرفتمون کمک میکنه تحسین کردن هست
چون وقتیکه تحسین کنیم برمیگرده به خودمون و اگر حسادت کنیم و بدخواه باشیم باز به خودمون برمیگرده
باید تمرین کنیم که رفتارهایی مثل حسادت کردن یا غیبت کردن رو کنار بذاریم
بجاش پشت سر افراد از خوبی ها بگیم
نکات مثبت رو بنویسیم و از ویژگیهای خوبشون با خودمون و یا دیگران صحبت کنیم
باید روی تحسین کردن سرمایه گذاری کنیم روی اینکه پشت سر دیگران از خوبیهاشون بگیم و این خیلی میتونه روابط و زندگیمون رو عالی کنه
اگر هم دیگران پشت سرمون بدگویی غیبت یاقضاوت میکنن وظیفه ما اینه راهی رو پیدا کنیم که احساسمون بهتر شه
برای رسیدن به خواسته هامون
اگر بگیم موفقیت دروغه باور امکان پذیری در ذهنمون کمرنگ میشه پس یکم خوشبینانه نگاه کنیم و بدبینی رو بذاریم برای افراد کلاهبردار مثل ترفندهای پونزی و … و ساده لوح نباشیم و در اون شرایط هم قلبمون بهمون میگه ولی در کل باید تعادل باشیم
گاهی برای رسیدن به اهدافمون تلاش میکنیم ولی مسیرو بلد نیستیم و تلاشمون در مسیر اشتباهیه
مثلا باورهامون در زمینه مالی ایراد داره ولی همه ش شغل عوض میکنیم
باید تمرکز کاملمون رو برای هدف بذاریم و اینجوری نباشه که بگیم فقط یک راه وجود داره و از همون یک راه هم فقط باید بریم
یک نکته دیگه اینکه اگر میخواهیم تو زمینه ای عالی باشیم برای عالی بودن همیشه باید کار کنیم
خدایا شکرت
سلام به دوست عزیز . نکات خیلی خوب رو بهش اشاره کرده بودید به قول استاد باید ببینیم چی بدردتون میخوره اگه مثبت نگر باشیم به کارمون میاد یا منفی نگر چی حالمون رو خوب میکنه و میتونه بهمون کمک کنه
حسادت کردن یا تاسف خوردن یا تحسین کردن و سپاس گذار خداوند بودن . کسانی که به موفقیت رسیدن رو تشویق و تحسین کنیم فارغ از این که اون موفق میشه خودت موفق میشی . و باید خواسته و هدف رو در نظر بگیریم هر روز یه قدم بسمت حرکت کنیم قطعا بهش میرسیم اگه ایمان و باور داشته باشیم .
بسم الله الرحمن الرحیم.
به نام خدایی که همواره مرا هدایت میکند. سلام استادجان و خانوم شایسته عزیز. نزدیک دو ساعت هست دارم این فایل را گوش میدم ولی هنوز نیم ساعتش را هم گوش ندادم چرا؟؟ چون اول که نکته برداری میکردم و دوم اینکه اومدم اهداف خودم را تا آخر سال تو دفتر نوشتم و سوم اینکه استاد داشت از خوبی ها صحبت میکرد یاد چندتا خوبی از دوستان افتادم و اومدم تو دفترم شروع کردم نوشتن. چقدر نکات جالبی تو همین نیم ساعت به ما یاد داده شد.
اول اینکه یادم باشه دروغ بدگویی غیبت و تهمت انرژی منفی آن به من برمیگردد. دوم اینکه خوبی خوبی را برمیگردونه. در سنت الهی هیچ تغییری نخواهی یافت،یکی از سنت های الهی اینکه هر چه کنی به خود کنی. خوبی به خود بدی به خود. خدا کند همیشه این را بتوانم در زندگی خود اجرا کنم.
نکته بعدی ما به خواسته هایی میرسیم که رسیدن بهش برامون قابل باور باشه. چطور میتونیم رسیدن به خواسته ای را برای خودمون باور پذیر کنیم.
اول:با ساختن و تکرار کردن باورهای درست.
دوم:پیدا کردن الگوهایی که به جنس آن خواسته ها رسیدن.
سوم:یادآوری خواسته هایی که یک روزی برایمان غیرقابل باور بوده ولی الان داریمش.
یکی از دلایلی که باعث میشود از اهداف خود دور بشویم و به آن نرسیم تعدد اهداف هست. یک یا نهایتا دو هدف اصلی انتخاب کنیم و فقط اهداف خود را بنویسیم از خداوند چه میخواهیم. نگاهمون این باشه که خداوند دارد دفتر ما را میبیند.
خواسته هایی که ایده ای براشون نداریم یا از لحاظ زمانی نمیتونیم هر روز براشون وقت بزاریم هم بنویسیم.دست از چگونگی رسیدن به اهداف برداریم. از خدا بخواهیم شرایط موقعیت ها و اتفاقات و انسان هایی را سر راه ما قرار بدهد و ذهن ما را باز و ایمان ما را قویتر کند،مسیر کوتاه تر و آسان تر را به ما در رسیدن به هدف نشان بدهد.
اصلا هدف داشتن تو زندگی خیلی مهم هست. استاد من خودم تجربه کردم وقتی بی هدف بودم چقدر درگیر مسائل حاشیه بودم با خانواده همسر با خانواده خودم و فامیل،الان همونا زنگ میزنن میگویند کجایی خبری ازت نیست. الان که هدف دارم وقت نمیکنم حتی پدر و مادر خودم را ببینم چه برسه به بقیه. استاد من تجربه کردم زمانی که درمورد دیگران افکار بدی داشتم چه واکنشی میگرفتم و حالا که افکار خوبی دارم چه واکنشی میگیرم. واقعا نوشتن خوبی ها معجزه میکند هدف داشتن ادم را از بیراهه دور میکند.
راستی نوشتن انرژی خیلی بالایی داره و تمرکز ذهن را خیلی بالا میبره و عالی میشه.
خدایا شکرت ادامه فایل را هم فردا یا شب گوش میدهم. خدایا شکرت استاد و خانوم شایسته سپاس
سلام ب استاد و دوستان عزیز.
وقتی روی باورهات کار میکنی خدا تو رو هدایت میکنه.
استاد میگن باید باور کنید ک خالق زندگیتون هستین.
و من خیلی ب این قضیه فکر و تکرار میکردم.
طبق آموزه های استاد من تلوزیون رو حذف کردم.
اما امروز سفره ناهارمون یجوری پهن شد ک مطابق شد با ی فیلم هندی ک داشت پخش میشد.
منم ناخودآگاه دیدمش.
باورتون نمیشهههههههه
ی پسره بود کف دست آدما رو میخوند و سرنوشتشون رو میگفت (ی اسم فرضی میگم مثلا رضا)
کف دست خودش رو ک خونده بود،متوجه شده بود ک عشف توی سرنوشتش نیست و با هر دختری رو ی رو میشد میگفت من عشقی ندارم پس ب من وابسته نشو و خداحافظ.
تا اینکه ی دختری رو دید و عاشقش شد.
دختره تومور داشت،و همه دکترا میگفتن تا سه ماه دیگه بیشتر زنده نیست،دختره حالش بد شد بردنش بیمارستان،رضا اومد با دکتر دعوا میگرد ک این زنده میمونه من تو سرنوشتش دیدم.
رضا ی قرار با دختره ک عاشق هم بودن گذاشت و دختر فکر کرد میخواد ازش خواستگاری کنه ولی رضا بهش گفت من دارم از این جا میرم و دیگه برنمیگردم.
چون عشق توی سرنوشت من نیست.دختره گریه زاری کرد، فرداش رضا رفت پیش استادش
ازش پرسید تا حالا شده ک پیش بینی شما اشتباه از آب دربیاد؟
گفت همییییشهه 99٪ درست از آب درمیاد.
گفت اون یک درصد چی؟
گفت اون یک درصد افرادی هستن ک حرف من و سرنوشت رو قبول ندارن و خودشون زندگیشون رو میسازن ( من سر سفره بغض گلوم گرفته بود اصلا ی حالی شده بودم،هی ب مامانم میگفتم خیلی قشنگ بود خیلی آموزنده بود، راست میگه فقط یک درصد باور دارن ک خالق زندگیشون هستن)
بعد رضا ب استادش گفت پس این یک درصد کجا هستن،استاده گفت اونا کسانی هستن ک دنیا رو تو دست دارن و بر دنیا حکومت میکنن*
وقتی استاده این حرف رو ب رضا زد انگار ی تلنگری تو ذهنش زده شد.
و همین باعث شد ک براش ی باور ایجاد بشه،و هی بهش فکر میکرد.
و درآخرم برگشت پیش دختره،همدختره زنده موند و هم رضا عشق توی زندگیش جریان پیدا کرد و با هم ازدواج کردن.
من غذا نتونستم بخورم و فقط محو این فیلم بودم و هی اشک تو چشام جمع میشد،هی حرفای استاد عباسمنش توذهنم مرور میشد.
هر جی رو تکرار و تکرارو تکرار کنی برات باور میشه و اتفاق میوفته.
ما خالق زندگیمون هستم،زمین آسمان مسخر ما هستن.
بخدا قسم ک ما جز اون یک درصد از کسایی هستیم ک حکومت میکنیم بر دنیا،ب هر چیزی ک خودمون میخوایم میرسیم.
چون ما توی این دانشگاه هستیم ،چون ما ی استاد مثل استاد رضا داریم گ داره برامون باور سازی میکنه،فقط کافیه ما مثل رضا هی این الگو ها رو تکرار کنیم تا بشه برامون باور و اتفاق بیوفته.
ب هر چیزی فکر کنی،از جنس همون دریافت میکنیییی ، من داشتم ب این فکر میکرم ک من خالق زندگیمم و خدا جوری جریان زندگیمو عوض کرد ک بشینم پای این فیلم.
بعد از فیلم سریع اومدم اینجا ک اینو بنویسم تا برام ردپایی باشه و الگویی برای دوستان.
اسم فیلمه راده شیام بود
اگر خواستین واسه باور بیشتر و بهتر ببینیدش.
خدایا شکرت
خدایا ازت ممنونم.
سلام بر همه عزیزان
گام 23 خانه تکانی ذهن
قشنگ این احساس و دارم که این گام ها فقط برای من چیده شده و من از اولین گام تا به الان به لطف خدای مهربان قدم هام و برداشتم و هر گام دقیقا مربوط به همون اوضاع احوال و همون کارهایی که باید انجام بدم هست خدایا شکرت ممنونم از مریم جان مهربانم بابت این پروژه بینظیر
نوشتن خواسته ها
اینو چند وقت پیش کامنت گذاشتم و گفتم اولین باری که شنیدم راجع به 107 خواسته معرفی فایل قانون آفرینش بود و همون موقع بعد اینکه تموم شد رفتم نوشتمشون اون موقع به زور به 20 تا هم رسید ذهنم اصلا قبول نمیکرد یسری چیزها رو ولی نوشتم و نوشتم الان تو این مرحله از زندگی اصلا 107 تا چیه بخوام دوباره شروع کنم 107 هزارتا هم شاید بیشتر بشه ولی مجدد اینو تمرین خودم قرار میدم و مینویسم چون قبلا جواب گرفتم و خیلی از خواسته هام که شاید خیلی خیلی دور میدیدمشون شاید نه مطمئنن بهشون رسیدم الان با نوشتن و باورهای الانم خدا میدونه چه نتایجی میگیرم
پیدا کردن الگوهای منطقی برای رسیدن به خواسته ها
مرحله بعدی از نتایجم و اگه بخوام از ذهنم بگذرونم دقیقا همین بود روزی که شروع کردم دیدن و پیدا کردن الگوها از رسیدن به خواسته هاشون یا خواسته هایی که حتی به من ربط نداشت ولی از نزدیک میدیدم که خیلی از خودشون دور بود و بهش رسیدن یا خواسته های مشابه از اونروز اصلا کولاکی در من بپا شد و رفتم جلو و هرجا ذهنم نجوا میداد میگفتم فلانی تونسته پس توام میتونی بقول استاد تو روانشناسی ثروت 1 نمیرفتم طرز فکرشون و بپرسم یا مصاحبه ای کنم یا حدس بزنم از چه مسیری رفته فقط میدیدم بهرحال نتیجه گرفته کاری به بقیه کارهاش نداشته باش تو مسیر خودت و سبک شخصی خودت و پیش برو همین الانم ذهنم کلی افراد ازش مرور شد که تو حوزه ای که من میخوام شروع کنم اونا مشابه اقدام من و داشتن بزار واضح تر بگم که یادمم بمونه مثلا کاری رو که میخوام شروع کنم نزاشتم ذهن کمالگرا یا نجواهای اما اگر بیان بگن از همون اول باید عالی باشی تکامل و بهش یادآوری کردم و گفتم فلانی و فلانی که الان تو حوزه خودشون موفقن هم حتی یکیشون 2سال یکیشون 12 سال طول کشید تا از کار کارمندی بیان بیرون و دنبال کسب و کار خودشون و علاقشون برن حالا قرار نیست برای من اینقدر طول بکشه چون استادم گفت نیازی نیست برای رسیدن به موفقیت حتما کلی خاک بخوری اما این توقع هم از خودم ندارم که با یبار دو بار کار در زمینه کاریم برسم به عالی بودن و نیاز دارم هربار خودمو آپدیت کنم در این مورد یه مثال از دیروزم میگم انتهای صحبتهام
تحسین و تخریب انرژی ش فقط به سمت خودت برمیگرده
دقیقا انرژی تحسین فوق العادست که شاید با چندین بار اول حسش نکنی ولی هربار ادامه میدی میفهمی هم حس و حالش و هم نتایجش و تو زندگی یکی از ویژگی های مثبت شما استاد در مقابل هزاران ویژگی مثبتی که دارین و به چشمم اومد تو این فایل اینکه اصلا پرش افکار ندارین و من ندیدم تو صحبتهاتون ام ام کنین شاید تو فایل های قدیمی بوده باشه من ندیدم
با اینکه اصلا براتون مهم نیست دیگران چه فکری دربارتون میکنن و مراقب باشید که کلمات و درست ادا کنید یا یادتون نره اما چون همه چیز شما الهام و هدایت هست و از قبل تعیین شده نیست برای همین این میزان تسلط و حتی اینکه وارد یه موضوعی میشید دوباره میااین سر همون موضوع که وسطش قطع کردین و یادتون میمونه اینو بسیار تحسین میکنم
حذف غیبت (چون زندگیت و از لحاظ فرکانسی بهم میریزه) به جاش خوبی هاشون و بگو این بهترین سرمایه گذاریه
اعتراف میکنم هنوز تو غیبت نکردن خوب نیستم و این فایل این تمرین و بهم یادآوری کرد که همون یکمی هم که انجامش میدادم و حذف کنم چون در تضاده با اینکه بیشتر خوبی اطرافیانم و میگم پس باید یاد بگیرم فقط همون خوبی رو تقویت کنم و شخص مورد غیبت هم قضاوت نکنم و برای اینکه حتی غیبتش هم تو جمع قطع بشه از خوبی هاش بگم که ذهن همه بره اون سمتی چون چند شب پیش که با دوستامون بیرون بودیم یکی از بچه ها داشت از کل کل های یکی دیگه از بچه ها که تو همون جمع حضور داشت میگفت و همون فرد تا اومد دهن باز کنه من گفتم مگه کل کل هم میکنه؟ من که ندیدم کلن کاری به کار کسی داشته باشه و واقعا هم از ته دلم گفتم یهو 3/4 تا از دوستامون حتی پارتنرش هم در عدم تایید حرفم داشتن کلی مثال میزدن و تو ندیدی و کم میشناسیش و اینا گفتم والا کمم نمیشناسمش بعد یهو یادم اومد ادمها همون رفتاری رو که مثلا با من دارن با خواهرمم شاید نداشته باشن و من از قانون برانگیختگی استفاده میکنم و دیگه ادامه ندادم و بحث و با شاید تموم کردم
وقتی پشت سر شما بدگویی میشه باید باااید راهی پیدا کنی که بهت احساس خوب بده
اینو هم بعنوان تمرین خودم در نظر میگیرم و انجامش میدم حتما در راستای توضیحات شما اینو نوشتم تو دفترمم که بگم اون قسمت که گفتین براتون کامنت میومد که حرفهاش دروغه و خودش کارگر خونه ها و ماشین برای خودش نیست و…. منم اینو شنیده بودم اون اوایل که تازه با شما آشنا شدم نمیدونم تو کدوم سایت بود دقیقا همین و گوگل کرده بودن حتی اما یه حسی منو میکشید سمت صحبتهای شما اصلا نه صحبتهای اون فرد رو باور کردم نه باور نکردم دقیقا خنثی بودم شایدم حس کنجکاوی بیشتر برای اینکه بدونم واقعیت داره یا نه هم اون زمان منو کشوند اما عدو شود سبب خیر و من حتی ازون فرد تشکر میکنم اگه اون زمان باعث کشش بیشتر من تو سایت شد حتی برای 1درصد ولی دقیییییق یادمه تو یکی از فایل های قدیمی تون هم این جمله رو گفتین که اگه فرکانس منو از حرفهام دریافت نمیکنین پس نیازی به تقلا نیست و ما ما باهم کاری نداریم همونجا من گفتم بابا راست میگه دیگه چی میگی تو ( به ذهنم) اصلا میگیریم ایشون هم دروغ بگن و مال و اموال برای خودشون نباشه تو چرا کابل و میگیری؟؟؟ بشین اصل حرفهاش و درک کن دختر به مال و اموالش چیکار داری اینو دقیقا همون اوایل سایت با خودم گفتم و رفته رفته اصلا حواشی قطع شدن از ذهن من خدا رو شکر
اگه تو موردی تمرکز 100 درصد بزاری بهترین اون مورد میشی
چرا تمرکز صد در صدمو نزارم بهترین خودم باشم؟ اینو وقتی به خودم گفتم نسشتم گفتم نشتی ها رو حذف کن دختر خوب اول بهترین خودت باش شخصیت عالی خودت و بساز توحید بشناس قوی کن خودت و همه زمینه های دیگه زیر مجموعه این موردن بابا مگه برای داشتن روابط عالی با اطرافیانت این تمرکز 100 درصدی رو نزاشتی؟ استاد هم که دارن همین و میگن یادمه دقیقا 3ماه بعد این فایل( اینم چون تاریخ گفتین میگم ) بود که من بعد اینکه نشستم تو دفترم خصوصیات ریز به ریز طرف مقابلمو نوشتم و همزمان هم رو دوره عشق و مودت کار میکردم دقیییقااا سه ماه بعدش وارد همون رابطه ای شدم که توصیفش کرده بودم من اسفند 1400 نوشتم و خرداد 1401 وارد رابطه شدم اینم اون موقع نمیدونستم بعدها که اتفاقی رفتم سراغ دفترم خوندمش یعنی همین امسال 1403 خدایا شکرت واقعا
بعنوان اختتامیه کامنتم اینو بگم مربوط به دیروز بود و کامنت و ببندم
دیروز برای اولین بار رفتم مدلمو زدم قبلش خیلی ترس داشتم و نجوا داشتم ولی وقتی داشتین راجع به صحبتهای خدا و حضرت موسی رو میگفتین دیگه مطمئن شدم که باید برم و بقول خواهرم هرجا نجوا اومد میگفتم قال کلا … دیروز اتفاقات و کارهایی که انجام دادم اصلا انگار خودم نبودم حتی تا اخر شب هم فکر میکردم تو خوابم نمیخوام بگم کار خیلی بزرگی بوده و قبلا مشابه همچین کاری رو انجام ندادم ولی ترس داشتم و خب خیلی وقت بود جسارت انجام کارهای بزرگ و در خودم نمیدیدم با اینکه کلی با خودم صحبت میکردم و نتیجه ها رو یادآوری میکردم میدونستم انجامش میدم اما دیر انجام دادنش باعث ترس بیشتر در ذهنم میشد هربار که به تعویق میفتاد دیروز چنتا کار انجام دادم که خیلی به خودم افتخار کردم سوای اون کار بزرگ که بالاخره رفتم تو دلش یسری موارد ریز بود که از عمل به چیزهایی که یاد گرفتم میومد
اولیش اینبود که من چون از دوره کارورزیم گذشته بود مدلی که بردم رایگان محسوب نمیشد و باید پول پرداخت میکردم اینو قبلا هنرجوهای دیگه بهم گفته بودن و وقتی من با سالن تماس گرفتم اینکه من از کارورزیم گذشته یا نه چیزی نگفتن و منم نگفتم رفتم اونجا و منشی گفت باید 120 تومن هزینه پک بهداشتی رو فقط بدی حرفی از مبلغ بیشتر نزد نجوای ذهنم در حد 1ثانیه بسرعت اینو جا داد که اینا که نپرسیدن همون 120 و بده اگه بعدا اسم و فامیلت و پرسیدن و گفتن باید مبلغ بیشتری بدی بگو ا نمیدونستم شایدم اصلا نپرسیدن ازت باورتون میشه؟ دقیقا در حد 1 یا دو ثانیه اینو گفت اما اون صدای ارامبخش فقط همین و گفت کارت و با صداقت پیش ببر همین اول کاری قدمهات و درست بردار من هم فوری گفتم نه باید بیشتر بدم چون از دوره کارورزیم گذشته قشنگ دیدم منشی برای چند ثانیه ای مات و مبهوت زل زده بهم حالا نمیدونم چی فکر میکرد ولی قیافش و قشنگ دیدم بعد با همون حالت منگی که تو لحنش هم تاثیرگزار بود گفت ااا بله کارتتون لطفا ….
و یه کار دیگه که باعث ارامش خاطر ذهنم شد قبل اینکه برسم اونجا تو مسیر از ذهنم گذشت که الان عالی مدل میزنم و همه به به چه چه میکنن و میگن وااای مدل اولت اینقدر خفن زدی ببین بعدی ها رو چیکار میکنی همون لحظه با خودم گفتم اشکالی نداره عزیزم اگه حتی مدلت و خراب هم کردی هیچ اشکالی نداره و در هر دو صورت بازم بهت افتخار میکنم داری کار بزرگی میکنی و قبلشم دعای ححضرت موسی رو میگفتم با خودم که خدایا کارها رو بر من اسان کن من اصلا نمیدونم قراره چی پیش بیاد تو همه چیز و اسان کن برام و راحت تر از چیزی که فکر میکردم همه چی خوب پیش رفت نمیگم مدل عااالی زدم یکی دو تا ایرادمو بهم گفت اما من تا همینجاشم اصلا فکر نمیکردم اینقدر راحت و بدون استرس پیش بره نه دستم میلرزید نه نگران بودم و نه اعتماد به نفسمو از دست داده بودم با اینکه مدلم هی میخواست بهم استرس بده ولی اعراض میکردم و بجای اینکه اون منو ارام کنه من داشتم ارومش میکردم :))) چون من مربی بالا سرم بود و اون خیالش راحت بود که کارش خراب نمیشه خلاصه اولین قدم و برداشتم و خیلی خیلی حس خوبی بود انگار یه باری از روی دوشم برداشته شد اینو گفتم بماند به یادگار برای مابقی راه ….
استاد بزرگ من بهترین نمونه ترین انسان دنیا خیلی خیلی دوستتون دارم و ممنونم بابت همه چیز
خدااایا شکرت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَىٰ
قسم به شب تار هنگامی که (جهان را در پرده سیاه) بپوشاند.
وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ
و قسم به روز هنگامی که روشن و فروزان گردد.
وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَىٰ
و قسم به مخلوقات عالم که خدا همه را جفت نر و ماده بیافرید.
إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّىٰ
همانا سعی و تلاش شما پراکنده است [و متمرکز نیست]
—————————————————————————————
به نام خدا
سلام خدمت استاد خوش تیپ،خانم شایسته و دوستان عزیزم
موضوع این جلسه: تمرکز
یادمه قبلا تو مباحث روانشناسی، اون موقع ها که کلی اطلاعات از هر جنبه ای کسب میکردم و سعی و تلاشم پراکنده تر بود، راجع به موضوع تمرکز تحقیق میکردم، تو کتاب مرحوم کابوک یه نکته جالبی گفته بود که استاد هم تو این فایل اشاره کردن.
در هر موضوعی که تمرکز میکنیم الهامات رو دریافت میکنیم
میخوام یه قدم برم عقبتر.. چی میشه که ما روی موضوعی تمرکز میکنیم؟
اول اینو منطقیش میکنم برای ذهنم و بعد میرم سراغ قدم بعدی که بحث تمرکز صد در صدی رو موضوعاته
به نظرم با استفاده از صحبت های استاد در این فایل و فایهای دیگه دو تا مولفه لازمه که ما روی موضوعی تمرکز کنیم:
>>باورپذیر باشه که میشود
>>اون موضوع خواسته خودمون باشه
———————————————————–
دومی رو اول توضیح میدم:
این که موضوعی خواسته خودمون باشه یعنی بر اثر تضادها به طور طبیعی اون خواسته در ما شکل گرفته باشه و بهش اشتیاق داشته باشیم..یعنی تا اون اشتیاق که به طور طبیعی بر اثر تضادها در ما شکل نگیره ما نمیتونیم روی موضوعی تمرکز بزاریم و وسط راه شل میشیم و رها میکنیم.. گاهی میشه بخاطر نظر مردم، بخاطر چشم و هم چشمی، بخاطر باورهای غلط و هزار داستان دیگه در ما خواسته ای شکل میگیره که اون خواسته، خواسته حقیقی ما نیست و بخاطر شرک در باورها در ذهنمون ایجاد شده..
اما خواسته ای که به طور طبیعی بر اثر تضادها در ما شکل میگیره :
اولا یه اشتیاق خاصی در ما ایجاد میکنه که همیشگیه و ما رو به جلو هول میده که این اشتیاق همون هدایت خداونده که در دل ما ایجاد میشه.. و این همون هدایتیه که ذره ذره وجود ما و موجودات عالم رو داره توسعه میده.. ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی و این اشتیاق درش ممکنه خستگی باشه اما عجله، بدوبدو یا ناامیدی نیست مگه اینکه بخاطر یه سری باورهای غلط روش سرپوش بزاریم اما همیشه مثل آتیش زیر خاکستر به حیاتش ادامه میده..
دوما این خواسته ها تکاملی بر اثر اینکه اقتضای رشد ما چیه شکل میگیره..مثلا استاد اول اشتیاق داشتن کلاس ها حضوری بزارن و بعد این اشتیاق شکل عوض کرد و کلاس ها آنلاین شدن و از یه جایی به بعد دیگه ارتباط مستقیم با افراد قطع میشه و میرسه به اینجا که حالا استاد تنهایی هفته هاست در یه جای ساکت روی خودشون کار میکنن…
—————————
و اما باور پذیر بودن: تا موضوعی برامون باورپذیر نباشه، ولو در دلمون بهش اشتیاق داشته باشیم روش تمرکز نمیزاریم… پس قدم اول اینه که ما آروم آروم تکاملی باورهای مناسبی که اون خواسته رو امکان پذیر میکنه در ذهنمون میسازیم و یواش یواش به همون اندازه که باورها درست میشن تمرکزمون توی اون موضوع باالاتر میره و تحقق خواسته ها ممکن تر میشه..
ارتباط تمرکز و دریافت الهامات:.. وقتی روی موضوعی کاملا متمرکزیم و برامون باورپذیره مقاومت ذهنی خیلی کمی داریم.. وقتی در مورد موضوعی مقاومت ذهنی کمتری داریم، نجواها کمتره و وقتی نجواها کمتره صدای خداوند رو بهتر میشنویم.. اصلا تمرکز یعنی خاموش کردن صدای ذهن و شنیدن صدای درون.. مثل یه اسکیمو که ساعت ها بالای یه حفره روی یخ منتظر و بی حرکت میشینه و فقط توجه میکنه به حرکت ریسمان که تا تکون خورد ماهی رو بکشه بیرون و شکارش کنه
توی این حالت اسکیمو هیچ صدایی نمیشنوه و ذهن نجواگرش خاموشه… چی میشه که اون اسکیمو ساعت ها یا روزها این کار رو انجام میده و تمرکز میکنه..بخاطر فکت ها و نتایجی که قبلا کسب کرده یا پدرش رو در کودکی دیده و براش به مرور باورپذیر شده..
وقتی ما متمرکزیم مثل اون اسکیمو ذهنمون خاموشه برای دریافت شکار.. و دریافت آگاهی های ناب خداوند..و خداوند تکاملی آگاهی های ما رو توسعه میده..
——————————
و اما قدم عملی.. بنده متعهد شدم هر روز یک ساعت روی نرم افزار مورد علاقه ام کار کنم و براش یه برنامه زمانی 1 ساله گذاشتم و وقتی بهش مسلط بشم میرم سراغ قدم دوم که کار دوم بیرون ادارس تا بتونم کاملا بر این نرم افزار طراحی مسلط بشم و تکاملمو طی کنم و ان شاالله بتونم کسب و کار خودم رو در آینده راه بندازم..و فقط روی همین نرم افزار مسلط میشم و شاخه به شاخه نمیپرم.
در مورد ورزش. یه کش پیلاتس با خودم آوردم اداره و هر روز یه برنامه رو اجرا میکنم که هر نیم ساعت بهم پیام میده و من هر بار 20 تا حرکت سبک با این کش انجام میدم که نه سخته و نه زمان بره..اینجوری مثل لاک پشت آهسته و پیوسته بدنمو میسازم..بدون زور زدن اضافه و خستگی یا هزینه کردن برای باشگاه… و دیگه دنبال هیچ کلاس و روش دیگه ای نیستم و تمرکز کردم روی همین راه ساده و کاربردی و ان شاالله همینو ادامه میدم.
در مورد معنویت: هر شب خودمو مقید کردم به نماز شب و ان شاالله خواندن آیات قرآن با تدبر و هر شب همینو انجام میدم و حال خوبی باهاش دارم و تاثیراتش رو در مراقبه روز و ارتباطم با خدا به وضوح میبینم..
موفقیت حاصل قدم های بزرگ نیست.. موفقیت حاصل قدم های کوچکیه که همواره تداوم پیدا میکنه و تمرکز یعنی همین پرداختن به اصل و ادامه دادنش و رها کردن حواشی..
قَلیلٌ تَدومُ عَلَیهِ ، أرجى مِن کَثیرٍ مَملولٍ مِنهُ
امام على علیه السلام : عمل اندک که بر آن مداومت ورزى، از عمل بسیار که از آن خسته شوى امیدوار کننده تر است
بخاطر
سلام دوست عزیزم
چقد خوب و قشنگ توضیح دادی
چقد مثال های بجا و فوق العاده زدی
چقد آیه های ناب انتخاب کردی
چقد باورهای خوب و عالی داری
واقعا ممنونم بابت این دیدگاه قشنگت که بهم حس خوب و عالی دادی
امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی
با سلام و احترام.
به نظر بنده شما باید خود را لایق بهترین ها بدانید و تمرکز 100 درصدی بر روی هدفتان بزارید و بجای اینکه روزی یک ساعت وقت بزارید شبانه روز و با علاقه و اشتیاق تمرکز کنید ببید چه جوری موفق میشید..هیچوقت 100 تان رو بزارید
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت حضور در این جمع و این فضا
و اما تمرکز
درسته استاد شما همه چیو میگید ولی ما نمیشنویم ، میشنویم ها عملم میکنیم اما استمرار نداریم ،اما زود این قانون که افکار ما ،افکاری که هر لحظه داریم ارسال میکنیم دارن اتفاقات رو رقم میزنن یادمون میره ،
بسیار این فایل نکته داشت و حاصل چندین سال ازمون و خطا و تجربس این باورهای خالص ،
دلیل نرسیدن به خیلی از خواسته ها تعدد اهداف و پراکندگی کانون توجه و تمرکزه
فکر کن شخصی 6سال نتونه به تریلی بخره ولی با تمرکز روی هدفش و دوری از حاشیه ها توب چند ماه این کارو بکنه ، این همون موضوعع که استاد میگه اگر متعهد بشید توی یک سال تمام ناکامی های سالهای قبل رو میشه جبران کرد ،
اونروز کامنت شهرزاد عزیز رو زیر فایل درک قوانین جهان هستی درقران خوندم و چقدر لذت بخش بود ،چقدر شیرین نوشته بود از داشتن تعهد به این مسیر ،از عجله نکردن ،از عمل به دانسته ها و قدم به قدم جلو رفتن ،از سرزنش نکردن و هم دیگرو بخشیدن به خاطر اشتباهات ،وتکاملی که طی شد ، لازمش تمرکزه ،و بعد این کامنت هم کامنت های زیادی خوندم ،خصوصا کامنت رضا احمدی عزیز زیر اون فایل که اصن بینظیر بود و یه کتاب بود این کامنت که هر جملش غیر قابل قیمت گذاری بود ، و کامنت بقیه دوستان که منو دوباره اورد به مسیر و فشار نجواها رو کم کرد و از خداوند نشونه میخواستم و هدایت که توی این کامنت ها جملاتی که بهم چشمک میزد ،همین استمرار و تکرار قانون و تعهد داشتن و البته و صدالبته تمرکز بود ،بعدش هدایت شدم به قسمت 68سریال زندگی دربهشت و اولش نجوا اومد که بابا این که فایل نیست ،سریاله ولی قلبم گف نگا کن و وسط اون فایل استاد دقیقا جواب منو داد با حرفهایی که راجب تمرکز زد و برداشتن تمرکز از اون کارهایی که میدونی که باید تمومش کنی و تمرکزی روشون نداشته باشی ، و بعد اون با گفتم خدایا مسیرمو روشن تر کن و استاد با مثال ارنولد توی این فایل کاملا حجت رو تمام کرد ،اینکه ما فک میکنیم برای رسیدن به یک هدفی باید فلان کارو انجام بدیم ،درصورتی که ما اینطوری فکر میکنیم و قانونش این نیست ، و اهمیت تمرکز ،
که من اعتراف میکنم که تمرکز پیوسته هرموقع راجب یک موضوعی داشتم رقم خورده به عالی ترین شکل ممکن ، و هر موقع تمرکزم رو برداشتم نتیجه رفته .
خداروشکر که همیشه هدایت میکنه مارو
و چقدر اصل اینه که ما هر لحظه درحال هدایت شدن هستیم و باور به این که باعث شد منی که دورزو پیش نجواها داشت امونمو میبرید ،الان دوباره با پیروی از هدایت الهی مسیرم رو روشن کنم و از بلاتکلیفی دربیام که بدترین چیزه این بلا تکلیفی ،
خیلی فاکتور مهمیه این تمرکز حالا چرا انقد فاکتور مهمیه ؟؟؟
خیلی سادس ،چون وقتی ما روی موضوعی تمرکز میکنیم ،توجه ما روی خودمونه ،روی هدفمونه ،خودکار از حاشیه ها دوریم ، وقت برای غیبت کردن و تهمت زدن نداریم ،وقت برای قضاوت نداریم و فقط عاشقانه داریم پیش میریم به سمت هدف و اینطوری معجزه میکنه تمرکز ،اینکه تمام فکر و ذکرمون دنبال پیدا کردن الگو برای باور پذیریه خواستمونه ،دنبال الگوها گشتن و تحسین و تایید کردنه اونهاست ،فکره عمل به الهاماته و حرکت در مسیر الهامات و این همون انرژیه ذهنیه که هزاران هزار برابر سخت تر از گذاشتن انرژی فیزیکیه .
استاد وقتی میگه که من عین اب خوردن همه چیو به دست میارم ،شاید سوتفاهم بشه برای من که اره راحته ، ولی اصلا اینطور نیست ،این خلق کردن اسان با ذهن ،خیلی روش کار شده تا به این لول برسه و با تمرین و تکرار و تکرار ،استاد و هرکسی که موفق شده به مرحله ای رسیدن که براشون اسونه کنترل ذهن .
استاد میگه که از بیل زدن راحت تره تلاش ذهنی ،ولی برای من در این جایگاهی که هستم بیل زدن راحت تره یه جورایی و خیلی باید روی خودم کار کنم تا بیفته روی دور ،بارها به دلیل انگیزهای عالی ذهنمو هر مدتی که لازم بوده کنترل کردم و بهش رسیدم ،ولی خب بعدش دوباره ول شده و نتیجه هم رفته و اون تلاش ذهنی پیوسته و روی یک موضوع نبوده
ولی صد هزار مرتبه شکر بابت این اگاهی ها
اونشب برای خداوند نوشتم و گفتم خدایا خودت شاهدی که توی بدترین شرایط و درشرایطی که نجواها داشت خُردم میکرد هم به تو و قوانینت شک نکردم و همیشه انگشت اتهام به سمت خودم بوده ، همیشه دعام اینه که خدایا قلبم رو بعد از هدایت به باطل میل نده و گفتم بهش شاهدی که قطع و وصلی داشتم اما هیچوقت نخواستم در بدترین شرایط خلاف این مسیر رو برم ،البته شاید نااگاهانه بوده ولی اگاهانه هرگز ، و این خیلی برام ارزشمنده . و بعدش هدایت شدم به کامنت دوستی که نوشته بود که ما همه این استقامت هارو ثبت و ضبط میکنیم و حواسمون هست و این جمله دقیقا برای من بود .
هر چی هست منم ،هر چی هست منم ،خداوند به اندازه ی تعهدم درهارو بازمیکنه .
الهی شکرت ،تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
درپناه الله یکتا .
بنام خداوند قادر متعال
سلام دوستای خوبم
این فایل رو خیلی دوست داشتم خیلی
– تمرکز بر اصل شمارو از حاشیه ها دور میکند. حاشیه همیشه حال ادم و احساس لحظه ای افراد رو بد میکند اما زمانیکه فقط روی اصل تمرکز میکنید سرشار از احساس خوب میشید. یکی از چیزایی که خیلی مهمه اینه که غیبت کردن ناشی از تمرکز بر حاشیه بر زندگی دیگران است که این باعث عقب افتادن از خواسته های خودمان میشود.
– یکی از مهمترین راهکارهای ارتباطی با دیگران این است که در مورد اطرافیان فقط نکات مثبت را یاداوری کنیم و اگر از کسی خوشمون نمیاد حتما در یک کاغذ نکات مثبت او را بنویسید و به خود یاداوری کنید و در مورد نکات مثبت انها با خودتان حرف بزنید و با بقیه حرف بزنید که انیکار باعث خوب شدن روابط شما با دیگران میشود.
-وقتی کسی را تحسین میکنید بیشتر انرژی به خودتان برمیگردد و اگر غیبت و بدگویی و حسادت کنید باز به خودتان برمیگردد.
-بزرگترین سرمایه گذاری زندگی شما این است که بتوانید پشت سر دیگران خوبی بگویید و غیبت دیگران را نکنید. حسادت بهدیگران را حذف و بجای ان بدانید حتما هر چیزی که دیگران دارند و باعث حسادت در شما میشود همان چیزی است که شما هم میتوانید داشته باشید.
– وقتی اهداف زیاد و مختلف در حوزه های مختلف برای خودتان در نظر میگیرید تمرکز شمار پراکنده میوشد و انرژی شما هدر میرود و در نتیجه باعث میشه به هیچکدام از اهداف نمیرسید
– اولین قدم برای رسیدن به اهداف این است که هدف خود را واضح و مکتوب کنید
-دومین قدم این است که بدانید تمام هدفهایی که میتنویسید میتوانید به دست اورید و رسیدن به انها امکانپذیر است
-یکی از چیزهایی که باعث میشود ما به هدف خودمان نرسیم این است که در ذهنمان میگویییم چجوری میخواهیم به اون برسیم در صورتیکه نباید به چگونگی رسیدن فکر کنیم
-اگر خواسته ای دارید ولی هیچ ایده ای برای رسیدن به ان ندارید باید تمرکز خود را از چگونگی دستیابی به ان خواسته بردارید و بر روی دلایلی تمرکز کنید که دوست دارید به ان خواسته برسید
– ما به خواسته هایی میرسیم که رسیدن به ان برایمان قابل باور و دستیابی است.
-هر چقدر باور کنیمک ه رسیدن به یک خواسته چقدر امکانپذیر است همان اندازه فاصله فرکانسی ما با ان خواسته کمتر میشود
– وقتی خواسته هایمان را شناسایی کردیم باید باورهای همسو با خواسته هایمان بسازیم
– برای رسیدن به خواسته هایمان باید تمام تمرکز خودمان را روی ان قراردهیم
-وقتی برای رسیدن به خواسته ای تمرکز میکنی راه حل و ایده های کارساز به ذهن تو میاد.
-اگر تمام تمرکزتون رو روی یک موضوع بزارید و باورهای قدرتمند کننده درباره انها بسازی ایمان داشته باشید که در ان زمینه یکی از بهترینا میشوید.
– وقتی روی یک موضوع تمرکز میکنید الهامات قلبی به سمت شما هدایت میشود.
-خواسته های خود را شناسایی کن و کانون توجه خود را بر ان متمرکز کن و هر روز در جهت آن یک قدم بردار
-هر قدر بر روی هدف های خود متمرکز شوید از حاشیه ها دور شوید و در نتیجه با خواسته هات هماهنگتر میشوی کمتر گمراه میشوی و بیشتر هدایت میشود.
– مهمرتین کار در زندگی ما این است که هر روز در زندگی با ایمان در جهت خواسته های خود قدم بردارید خواسته هایی که در برخورد با تضادها برای شما شناسایی شدند.
– تنها کار زندگی برای شما توکل و اعتماد به خداوندیست که میدانی از تمام دلیل های تو برای انجام ندادن کار در جهت خواسته هایت قوی تر است و بدان طبق وعده ای که خداوند داده است مسیر رسیدن به خواسته هایت مسیری سرشار از لذت و شادی است و فقط کافی است توحید را در عمل اجرا کنی اینکه بتوانی اعتماد به خداوند را در عمل نشان بدهی خیلی مهم است.
– باید بتوانی از عهده کنترل ذهنت بربیایی و بجای توجه به شرایط نادلخواه به فرصت هایی که این شرایط برای تو بوجود اورده است نگاه کنی و خواسته هایی که در وجودت بوضوح مشخص شده است شناسایی کنی و در نتیجه این حد از کنتترل ذهن باعث میشود ن\تا لا خوف علیهم و لا تحزنون را اجرا کند یعنی چرخ زندگی تو بگونه ای میچرخد تا تو نه ترسی بماند در زندگی تو و نه غمی
–
به نام خدا
تشکر فراوان دارم از استاد عباسمنش وخانم شایسته برای ارائه این فایل هدیه ای ارزشمند وسرشار از آگاهی…
واقعاً تمرکز داشتن اصل موفقیت استاد عباسمنش است که در نوجوانی پس از شکست خوردن در بازی99،آنقدر بر این بازی تمرکز کردن وآخر سر پیروز شدن،واکنون هم بازی کامپیوتری به بخشی از زندگی استاد عباسمنش تبدیل شده است.
بازهم استاد عباسمنش با همان تمرکز بالا به مهاجرت کردن اقدام کردن و کل کسب و کار را رها کرده و به بندر عباس مهاجرت کردند و با همان تمرکز و هدف گذاری عالی به ایالت متحده امریکا و بهترین لوکیشن جهان رسیدند.
و باز در قانون سلامتی هدف گذاری کردند و با تمرکز بالا به جسم سرشار از سلامتی و بدن عظلانی رسیدند که خیلی ها نمیتواند باور کنند.
واقعاً فایل های استاد عباسمنش معجزه میکندوبه نظر من کار دوست استاد عباسمنش که یک ماشین تریلی را نقد خریداری کردند با معجزه یکی است.
شخصی را میشناسم که تریلی داشت و تصمیم گرفت که تریلی خودرا بفروشد و وام بردارد و یک تریلی نو و جدید بخرد.
پول را دربانک گذاشت و تا زمانی که ضامن های خود را پیدا کرد و توانست وام بگیرد قیمت تریلی چند برابر شده بود به حدی که نمیتوانست تریلی قبلی خود را بخرد وبرشکسته شده است.
دوستدار شما هستم
خدانگهدار
سلام و درود خدمت استاد عزیزم امیدوارم حال دلتون عالی عالی باشه چقدر دارم لذت میبرم از اینکه گام به گام 23 روز البته که بیشتر از 23 روز در کنار شما بودم و هر روز در فایلهای مختلف شما رو دیدم و کلی آگاهی ازتون دریافت کردم واقعاً یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند هستین ، به لطف الله و هر روز داره این لذت من از این سایت بیشتر میشه آگاهیهای من از این سایت داره هر روز و هر روز بیشتر میشه خیلی خیلی ممنونتونم برای این همه انرژی که میزارید، برای سایت برای این تمرکزی که میزارید و ما هم باید نهایت استفاده رو از این سایت فوقالعاده ببریم خدایا شکرت.
خب این فایل موضوعش معجزه تمرکز بر روی هدف هست یکی از دلایل فراموشی اهداف فرمودید تعداد زیاد اهداف است، یعنی ما تمرکز روی یک هدف خاص نداریم، دقیقاً استاد درسته من خودم بارها و بارها و بارها برای خودم پیش اومده که چند تا هدف داشتم ولی متاسفانه هیچ کدومشونو تیک نزدم بالاخره یکی از روزای خدا بود فکر میکنم همین لایوتون بود که مدتها قبل هم روی سایت اومده بود که تمرکز لیزری صحبت کرده بودید که روی یک هدف و یا نهایتاً روی دو هدف تمرکز داشته باشید که خب من اون یک هدف رو برداشت کردم و هر روز سعی کردم من همون کار رو با تمرکز بالا انجام بدم و واقعاً توش پیشرفتهایی کردم و رشدهایی کردم که تا حالا توی هیچ چیز و هیچ جا اونقدر رشد نکردم این اصلاً واضحه این اصلاً خیلی شفافه من حتی انقدر که اون تمرکز رو تکرارش کردم الان کوچکترین حواس پرتی که دارم اصلاً احساس میکنم، که دیگه اون تمرکز لیزری رو ندارم در واقع روی اون کار روی اون هدف چرا به خاطر اینکه تجربه کردم تمرکز لیزری رو تجربه کردم و یه جورایی عادت کردم که چطور باید تمرکز حرفهای گذاشت و تمرکز لیزری گذاشت آره خیلی مهمه تمرکز لیزری و انقدر احساس نزدیکی به خداوند میکنیم اون لحظه یعنی خود من بارها برای من پیش اومده که احساس میکنم خدا نشسته جلوم و اگر سوالی اون لحظه طرح میشه، احساس میکنم خدا دقیقاً جلوم نشسته و تا یک نکته یک سوال در ذهن من طرح میشه در صدمی از ثانیه خداوند پاسخ میده و من واقعاً خیلی وقتا شگفت زده میشم خیلی وقتا به عزیز دلم مائده میگم تا یه سوال تو ذهنم پیش میاد سریع میام میخوام به جواب برسم سریع خدا زودتر از اون که من حتی فکر کنم بهم میگه و به شدت مهمه تمرکز لیزری و باز هم یادآور من شدید که چقدر زیبا گفتید واقعاً تمرکز لیزری باعث میشه ما خیلی سریعتر و راحتتر و خیلی در واقع بهتر از دیگران برسیم به اون هدف.
دیگران شاید همون کاری که ما داریم انجام میدیم رو دارن انجام میدن اما بدون تمرکز اما ما در کمتر از چند ماه میرسیم ولی دیگران ممکنه چندین و چند سال هنوز نرسیدن خود شما فرمودید در موضوع قرآن که لیزری فوکوس کردید روی قرآن و بعد از مدت بسیار کمی به نتایج فوقالعادهای رسیدید که به قول شما صدها و صدها ساله که دارن رو قرآن مطالعه میکنن و به اون نکات نرسیدن آره واقعاً این یک موضوعی هستش که بسیار بسیار مهمه در موفقیت و باید همیشه یادآور خودمون بشیم که تمرکز همه چیزه کلید رمز همه چیز تمرکز واقعاً خیلی هم زمانی خوبی داشت این فایل شما در مورد اینکه فرمودید خواستههاتون رو بنویسید
اتفاقاً دیروز بود که توی پارک نشسته بودیم با عزیز دلم مائده هوای اینجا به شدت فوق العاده پرادایسی بارونی پاییزی رو به سرد خیلی هوا دوست داشتنی هست ، اینقدر فرکانسهای خوب و مختلف ارسال کردم داشتم به خدا خواسته هامو میگفتم، گفتم نمیدونم لباس های مختلف میخوام خیلی احساسم بهتر و بهتر میشه و دوست دارم که خداوند این رو تیک بزنه نمیدونم از کجا چطور خیلی هم زمانی داشت و اصلا حواسم نبود که توی این فایل هم شما در مورد این موضوع صحبت کردید و خیلی خیلی جالب بود برام که این همزمانی تایید کرد و انشاالله که لباسهای مختلفی هم که گفتم که باید بخرم حتماً خریداری بشه و باز بیام کامنتشو بنویسم که ببین اصلاً من فکرشم نمیکردم که انقدر راحت بشه چندین و چند دست لباس خرید و چندین و چند دست کفش خرید و الان من اونا رو دارم تجربه میکنم خیلی قشنگه آره.
یه موضوع دیگه هم فرمودید در همین فایل زیبا بحث سرمایهگذاری کنید روی خوبی گفتن پشت سر دیگران و این عادت رو گفتید که در پشت سر دیگران خوبیاشونو تعریف کنید و در خودتون ایجاد کنید و گفتید روی این سرمایهگذاری کنید من اصلاً دیوانه شدم با این جملتون واقعاً واقعاً خیلی وقتها ما ذهنمون عادت کرده از گذشته که پشت سر دیگران بیاد بد بگه پشت سر دیگران بیاد ویژگیهای بدشونو بگه اما این چیزی که شما دارید میگید خلاف اونه در واقع نقطه روبروی اونه و باز هم از شما درس گرفتم که ذهن چموش خودم رو کنترلش کنم و خیلی وقتایی که میخواد انتقاد کنه عیب جویی کنه پشت سر دیگران حرف بزنه دوباره و دوباره مچ ذهنمو بگیرم و بیام در مورد خوبیاشون صحبت کنم بیام بگم چه ویژگیهای مثبتی این آدمها دارن چرا من بیام ویژگیهای منفیشو بگم انتخاب با منه من میتونم انتخاب کنم من میتونم کانون توجهم رو اونجوری که میخوام در واقع رقم بزنم و روی اون موضوع خاص تمرکز کنم و جهان ما به قول شما جهان آینه است و هرچی که بفرستم رو همون رو نه کم و نه زیاد بهم پس میده و چه خوبه که من آگاهانه از قانون به بهترین شکل استفاده کنم شکرگزار وجودتونم استاد بینهایت شکرگزارم سپاسگزار وجودتونم انشالله که هر جا که باشید شاد باشید
در پناه الله یکتا هم باشید …
سلام و درود فراوان به همه همراهان صمیمی
گام 23 – پروژه خانه تکانی ذهن
از استاد عباس منش عزیز سپاسگزارم که زیر وبم زندگی خودشون رو بدون اغراق و صادقانه با ما به اشتراک گذاشته و همواره این کار را انجام میدن .
برای من که بینهایت لذت داره وقتی این سبک از زندگی را میتوانم ببینم و بهتر ایده بگیرم و یا امکان پذیر بودنش را باور کنم.
یکی از این نمونه افشاگری های استاد، در مورد تغییرات معجزه گونه اندام وسبک جدید زندگی ایشان بود که مثل یک بمب اتم درون من آتشی افروخت که منم اینو میخوام.
اول ذهنم مقاومت میکرد ، که مگه میشه اما از اونجایی که باورم به استاد و عملکرد ایشان نسبت به اوایل آشنایی مون خیلی بیشتر شده ، مجاب شدم دوره قانون سلامتی را بخرم و به روش اون زندگی کنم و از بینهایت موهبت شگفت انگیز این دوره بهره مند شوم.
حرفهاتون خیلی راحت میتونم بپذیریم و تا حدودی هم عمل میکنم نتایج هم به نسبت عملکردم کاملاً توی زندگیم مشهود هست.
فاصله زمانی شنیدن و پذیرش درونی صحبتهای شما خیلی کاهش یافته چون راحت میتونم با قانون تطبیق شون بدهم اما فاصله زمانی بین پذیرش و باور رسیدن من هنوز جای کار داره ، و باید خیلی کمتر بشه تا راحتتر بتونم عمل کنم و سلسله مراتب تغییرات من ادامه دار باشه و متوقف نشوم.
استاد باز هم با این فایل تون یه نشونه و الگوی بسیار شگفت انگیز رو کردید. واقعاً از شما ممنونم و خدا هزاران مرتبه شکر گزارم که نشونه های قابل درک من راحت و روان میفرسته. فقط کافیه من باور کنم و حرکت هرچند کوچک در مسیر هدفم را انجام بدهم .
وقتی یکی از هدفهای بسیار لذت بخش و دوست داشتنی من رانندگی کامیون و خرید تریلی ترانزیت بینالمللی هست و شما از تعهد و عملکرد دوست تون در این باره توضیح میدید ، دیگه تکلیف برام روشن روشنه .
هفته دیگه امتحان گواهینامه پایه یکم دارم با اینکه 52 سالمه ولی در مسیر علاقه ام از هیچ چیزی فروگذار نیستم و حاضرم همه تلاشم را بکنم و ایشالله بزودی میزنم به دل جاده
بخدا همین جا تعهد میدم که با تریلی خودم بیام توی یه کشوری غیر از ایران و منم مثل دوست تون شما را بغل کنم و توی آغوش گرمتون ، بهتون این مژده رو بدم که منم تونستم ماشین دار بشوم. الان این تصویر رو دارم با اشک شوق می بینم .
وقتی داشتید از ماجرای دوست تون بابت خرید کامیونش میگفتید منم مثل شما اشک ها ریختم و درونم غوغایی شد که ببین اینم یه نشونه واضح و مشخص.
شاید باورتون نشه من فایل این لایو را قبلاً گوش کرده بودم ولی از ماجرای این دوست شما هیچ چیزی یادم نبود. این یعنی من اون موقع توی مدار خواسته ام نبودم یا اصلا اون زمان این خواسته من نبوده.
بازهم هم مثل همیشه عالی بودید و خیلی شیوا و واضح قدرت تمرکز رو بهم یاد دادید.
خیلی لذت میبرم که شما خودتون به هر چی میگویید بیشتر از هر کسی عمل میکنید . مثل الان که مدتی هست توی اتوبوس آر وی تنها زندگی میکنید و روی خودتون کار میکنید.
یا قبل از دوره قانون سلامتی که شش ماه تنها رفتید تمپا و اونجا روی خودتون کار کردید .
هرچه سپاسگزاری کنم نمی تونم ذره ای از محبت های شما را قدر دانی کنم. فقط میتونم با رسیدن به خواسته هام کمی سپاس گزار عملی باشم که مطمئنا شما رو خشنود میکنه.
شاد و پیروز و تندرست باشید