live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/03/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-26 02:21:152024-11-08 04:55:18live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
1.تمرکز بر اصل، شما را از حاشیه ها دور می کند؛
2.چند اصل ساده برای تحقق اهداف؛
وقتی همزمان اهداف زیادی تعیین کنی، تمرکز شما پراکنده می شود، قدرت خلق شما هدر می رود و در هیچکدام از آن اهداف، به نتیجه مد نظر نمی رسی؛
3.قدم اول برای رسیدن به هدف: واضح کردن اهداف و مکتوب کردن آنها؛
قدم دوم: ایجاد باور به امکان پذیر بودن؛
4.مهم ترین چیزی که شما را از تحقق هدف دور می کند، تمرکز بر چگونگی رسیدن به آن خواسته است؛
5.اگر خواسته ای داری اما هنوز ایده ای برای تحقق آن نداری، تمرکز خود را از “چگونگی” بردار و فقط روی دلایلی بگذار که می خواهی آن را داشته باشی؛
6.ما به خواسته هایی می رسیم که رسیدن به آن برایمان قابل باور و امکان پذیر باشد؛
7.به اندازه ای که امکان پذیری خواسته را باور می کنی، به همان اندازه فاصله فرکانسی شما با آن خواسته کم می شود؛
8.باورهایی برای امکان پذیر بودن خواسته ها؛
9. برای رسیدن به یک خواسته باورهای پرقدرت
11.اگر می خواهی به هدفی برسی، باید تمام تمرکزت را صرف آن خواسته کنی؛
وقتی تمام تمرکز خود را صرف خواسته می کنی، راه حل ها و ایده های کارساز از راه می رسند؛
اگر تمام تمرکز خود را روی یک موضوع بگذاری و باورهای قدرتمند کننده درباره آن بسازی، قطعا در آن موضوع، یکی از بهترین ها می شوی؛
وقتی روی یک موضوعی تمرکز می کنی، دروازه الهامات به روی شما باز می شود؛
کانون توجه خود را بر آن خواسته متمرکز کن و هر روز برای آن خواسته یک قدم بردار؛
وقتی خداوند تعهد و اراده و تمرکز شما را می بیند، درها را برایت باز می کند و “چگونگی” را نمایان می کند؛
به اندازه ای که تمرکز شما بر هدف معطوف می شود، از حاشیه ها برداشته می شود در نتیجه بیشتر با خواسته ات هماهنگ می شوی. در نتیجه کمتر گمراه می شوی و بیشتر هدایت می شوی؛
منبع کامل درباره محتوای این فایل: دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
من به عنوان خالق زندگی ام ، تنها یک راه برای رشد ظرف وجودم و دریافت نعمت های بیشتر دارم و آن هم تجربهی خواستههایم است. خواستههایی که در مسیر علائق خود یا از طریق برخورد با تضادها آنها را میشناسم و در مسیر تحقق آنها، به توانایی های درونی خود، فرصت بروز می دهم. همان مفهومی که استاد عباسمنش آن را سودمندترین سرمایه گذاری روی خودمان می داند.
اما مسئله اصلی این است که آدمهای زیادی به خاطر باورهای محدودکننده، آنقدر ترمزهای ذهنی مخفی در مقابل خواسته های خود ایجاد کرده اند که از داشتن هدف می ترسند. به گونه ای که اکثرا هدف مشخصی در زندگی ندارند چه برسد به تجربهی آن و چه برسد به رشد دادنِ ظرف وجودشان از طریقِ تحقق و تجربهی آن هدف.
مهم ترین دلیل بی هدفی، غیر ممکن دانستن رسیدن به آن هدف است. اکثر ما، قید خواسته های واقعی مان را زده ایم چون از آنجا که رسیدن به آنها را غیر ممکن می دانیم، به این نتیجه رسیده ایم که اگر در این باره هدفی تعیین نکنیم و خواسته ای نداشته باشیم، کمتر اذیت می شویم. در نتیجه زندگی ما در روزمرگی و بی هدفی می گذرد و قدرت خلق درونی ما بی مصرف لب طاقچه خاک می خورد.
افراد زیادی، ” هدف نداشتن” را به “خوشبینی پیشه کردن” درباره امکان پذیر بودن رسیدن به اهداف خود ترجیح می دهند زیرا می ترسند اگر با خوشبینی قدم ها را بردارند و در نهایت به نتیجه مد نظر نرسند، آن وقت خیلی بیشتر از الان ناامید می شوند و ممکن است دیگر هرگز درباره هیچ چیز خوشبین نباشند؛
افراد زیادی خود را لایق خیلی از خواسته ها نمی دانند. به همین دلیل هرگز حتی در تجسم های خود نیز به خواسته های خود فکر نمی کنند.
اکثر افراد، امکان پذیر بودن رسیدن به یک خواسته را مرتبا با شرایط کنونی خود می سنجند. در نتیجه هدف گذاری برای رسیدن به یک خواسته را به زمانی موکول کرده اند که شرایط آن مهیا شود در حالیکه طبق قانون، شرایط وقتی مهیا می شود که تو قدم بر می داری. جهان هرگز با نسیه کار نمی کند. به همین دلیل هم سالهاست که شرایط مد نظر این افراد مهیا نشده است و با روندی که آنها در پیش گرفته اند، هرگز مهیا نخواهد شد.
اگر کمی دقت کنیم، متوجه می شویم که ذهن ما برای قدم برنداشتن، احساس قربانی داشتن، پذیرفتن ناتوانی مان در تغییر شرایط و کنار آمدن با محدودیت های شرایط کنونی بسیار خلاق است. هر بار شیوه ای خلاقانه دارد تا ما را به این نتیجه برساند که: رسیدن به این خواسته برایم امکان پذیر نیست و …
سوالی که باید از خودت بپرسی این است که:
در مقابل این همه خلاقیت ذهن برای ارائه لیستی تمام نشدنی از دلایل نتوانستن، نرسیدن و غیر ممکن بودن، من به عنوان موجودی که توانایی خلق زندگی اش به او داده شده، چقدر دلیل از امکان پذیر بودن و توانستن برای ذهنم لیست کرده ام؟!
خوب که فکر کنی، متوجه می شوی که این موجود خالق، چقدر راحت بازیچه محدودیت های ذهنش شده و رعیت اوست؛
چقدر راحت به قول قرآن، وعده های شیطان ذهن را درباره کمبود، ناتوانی و غیر ممکن بودن ها باور کرده است؛
و چقدر به راحتی وعده های فزونی، فراوانی و امکان پذیر بودن های نیروی هدایتگر درونی خود را انکار کرده است؛
به این فکر کن که چقدر راحت به وعده های ذهن توجه می کنی و از وعده هایی که خداوند درباره هدایت به “چگونگی” داده است، اعراض می کنی؛
در واقع، ریشه اصلی هدف نداشتن ها، حرکت نکردنها، دست روی دست گذاشتنها، به تعویق انداختنها، تضمین خواستنها و در یک کلام دلسردی درباره تحقق خواستهها، بی ایمانی درباره امکان پذیر بودن است.
بی ایمانی یعنی روی عقل انسانیِ خودت که چیزی جز تجربهها و باورهای محدودکننده نیست، حساب کردن؛
بیایمانی یعنی سنجیدنِ چگونگیِ رسیدن به خواسته و امکانپذیری آن با «شرایط محدودکنندهی این لحظهات»
بی ایمانی یعنی جدّی گرفتن ترس های توهمی ذهن و نادیده گرفتن الهامات هدایتگرانه قلب.
یعنی اعتماد نکردن به جریان هدایتگری که همواره با ماست، دید وسیعی به خواسته های ما دارد، سرراست ترین مسیر بین ما و خواسته ها ما را می شناسد و هدایت ما به سمت «چگونگیِ رسیدن به خواسته» را بر نعهده گرفته است؛ایمانی یعنی تقلا برای انجام دادن سمت خداوند، به شیوهی شناختهی شدهی ذهن محدودمان و به همین راحتی دستان خداوند را بستن و هدایت های او را ندیدن.
ایمان یعنی توانایی در خوشبین بودن به امکان پذیری، یعنی توانای درباره داشتن انتظارات مثبت، یعنی حساب کردن روی جریان هدایت و گنجاندن آن در معادله تحقق خواسته ها.
ایمان یعنی حساب کردن وظیفهی این نیرو در هدایت قدم به قدم تو در این مسیر و روشن کردنِ قدم بعدیات بلافاصله پس از برداشتنِ این قدم.
به اندازه ای دلایل امکان پذیر بودن درباره رسیدن به خواسته مان را می بینیم و دریافت می کنیم که از این “بی ایمانی” فاصله می گیریم.
باورهای قدرتمند کننده ای که هدایتگر شما می شوند تا به جای چسبیدن به “چگونگی” – که سمت خداوند درباره خواسته شماست – سمت خودت درباره خواسته ات انجام دهی. زیرا خداوند به عنوان انرژی هدایتگر و پشتیبان، به اندازهای سمت خودش را انجام میدهد و تو را اجابت می کند که تو اول سمت خود را انجام دهی و او را با این جنس از ایمان، اجابت کنی.
نقش باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با اهداف قوی این باورها سرراست ترین مسیر بین شرایط کنونی و شرایط مورد نظر شما را می شناسند و شما را به آن مسیر هدایت می کنند.
*
نکته برداری
1.نوشتن خواسته
2.خدا قسم خورده به قلم
3.انرژی پرقدرتی داره
4.چطوری خواسته رو کاری نداشته باش قدمی که لازمه رو برمیداریم،
5.مثلا زبان بهتر گوش دادن فایل، تکرار و ..یا مهارت لازم برای کسب کار یه سری چیزا رومیدونه انجاممیده اومایی که نمیدونم خودش ایده ها، شرایط و باز کردن ذهن و باورهای پرقدرت که خدا بهت میده
6.هر خواسته ای امروز این هفته و منطقی و قابل باوره
7.دیدن الگوها و باور به امکان پذیری و نزدیکی به هدف
8.برای قابل باور بودن روندی داره وطی میکنم با الگوهای منطقی مثلا یه چیزی که تواون مایه هاس رسیدن، تحسین کردن
و در گذشته چی غیرقابل باور بوده ورسیدم مث تحقیقم که انجامش دادم«همونجور که اونجا شد پس بازم میشه»
9.هر کی رو تحسین کنی بر میگرده به خودت این انرژی خوبش، تبریکگفتن بابت موفقیت ها منو خوشبخت میکنه
در کل توجه به خودم خیلی بهتره
10.خوبی آدما رو بگیم کافیه، معجزه میکنه پشت سر آدما خوبی شون رو بگیم
تمرین : نوشتن نکات مثبت در مورد خودم، عزیزانی که دوست دارم و گفتن درباره اش
تمرکز درمورد نکات مثبت و تقویت با نوشتن، صحبت کردن با خودم و صحبت کردن در مورد دیگران
11.تمرین عادت سرمایه گذاری کنیم روی خوبی گفتن در مورد دیگران«بهترین سرمایه گذارى»
١٢.$وظیفه مه ها تمرین مهم:
وقتی قضاوت میکنن باید راهی پیدا کنی که احساس بهترى میده از زاویه مناسب
مث اندام مناسب استاد چطور ی فتوشاپ خوب زاویه مناسب ببین من چه کار بزرگو کردم که دیگران همچین فکرى کردن:)
چه موفقیت بزرگو کسب کردم درحالیکه براى خودمون بدیهى
و افرادی که اونجور فک میکنن به عدم سود خودشونه
قلب ما بهمون میگه چی درسته بهتر بین خوش باوری باشیم و نه زود باورى
قلب مون بهمون میگه چی واقعیه
١٣.در مودر همه مسایل اگه باور کنم این موفقیت واقعیه اگه کمک میکنه باور کنیم
و زیرک هم باشیم از قلبت هم کمک بگیر
١4.طی کردن تکامل
15.تلاش برای هدف و بَلَد بودن مسیر
16. قدم اول باور به دست یافتنی بودن
1.الگو به چیزی که مشابه شه یا 2.چیزی که خودمون رسیدیم وس اینم میشع
باور کردن با نکردن آدما در مورد خواسته هام به خودشون مربوطه من روی خودم متمرکزم
17.تمرکز
فک میکنی برای رسیدن به خواسته باید فلان شرایط باشه فلان فرد باشه یا هر چی در حالیکه مسیر رسیدن به خواسته در جریان رهایی آسان شدنم برای آسانی ولذت و شادیِ
خدا من نمیدونم خودت هدایتم کن…
*تمام تمرکز برای خواسته مون
بابد تمام وجودمو بذارم براش
راه حل ها میاد
در آرامش و لذت طی کردن مسیرمون
$تمرین در رابطه با عزیزموم:
در رابطه باهم زیاد صحبت کنید آروم آروم طی تکامل
وقتی تمرکز میذاری تموم وجودتو میذاری بهترین میشی …
تمرکز روی موضوع خاص جادومیکنه و هدایت میشی به مسیرهایی که تو رو به آسانی میرسونه به خواسته ات
به تمرین :تجربه تنهایی در طبیعت وایده هایی که میاد
تمرکز توانایی رو بارها و بارها بیشتر میکنه و ایده ها میاد در کنارش پیاده روی و لذت
18. لیست هر خواسته ای داری این رابطه رو با فلانی میخام این کفشو این فلانو میخام
یه هدفی انتخاب کن اگه بهش برسی پیش نیاز بقیه اس و یا با رسیدن بهش به بقیه هم میرسی
مثلا رسیدن به ثروته :رسیدن به خونه وماشین دلخواه
یا بهبود روابط : ازدواج موفق رسیدن به لذت های دلخواسته مون
هر بار بنویس چون با نوشتنش داری توجه میکنی و هر روز یه قدم برداری هر روز و تمرکزی باشه برنامه میذارم براش
جهان در رو باز میکنه وقتی راهی میخای
مث من تایم آزاد برای برنامه هام دارم و ارزش آفرینی هم داریم
19.وقتی خدا تعهد ت رو میبینه درها باز میشه برای تمرکز ببشتر
20.با تمرکز ببشتر روی اصلی
مث عدم دیدن تی وی ، حرفای نامناسب،
21. عالی بودن لازمه اس اینه همیشه روی خودمون سرمایه گذاری کنیم
22.هر لحظه بهترین لحظه س برام سرشار از عشق بیشتر، ثروت بیشتر و لذت ها و خوشبختی مون
23.هر سال وهر بار وهر لحظه به اندازه تموم لحظه ها عشق بیشتر، ثروت بیشتر و لذت ها وشادی های بیشتر رو دارم تجربه میکنم
24.$تمرین:نوشتن اتفاقات عالی و شادمون
25.توجه و درک و عمل به روانشناسی ثروت1،2،3
26.تعهد و تمرکز
27. میتونم راحت پول بسازم راحت رابطه عاشقانه با عزیزمون داشته باشم
سلام
خیلی خیلی خوشحالم من
من امیر حسین رفیع پناه هستم فوتبالیست
متولد 1384/03/04
قد 185.7
وزن 72.5
مهاجم نوک یا هدف
خب حالا کمکی ک میخوام
بزارید داستان رو از اول اول اول اول شروع کنم براتون داستان از اونجایی شروع شد ک…
من دوماه تا 31 شهریور وقت داشتم تا معافیت تحصیلی ک داشتم رو تمدید کنم و از اونجایی ک هنوز هم دیپلم نگرفتم و سربازی نخواهم رفت باید بفکر میبودم
رفتم مدرسه و با مدیر مدرسه شبانه صحبت کردم و گفتن ک من با شرایطی ک دارم و سنگینی درسام نمیتونم به موقع امتحانات رو پاس کنم و برم دانشگاه چون هم تعداد واحد هام خیلی زیاد بود هم رشته ریاضی فیزیک بود خودمم حوصله نداشتم اصلا کلا به درس اعتقادی ندارم
خلاصه گفتیم چکنیم گفت باید تغییر رشته بدی به گردشگری تغییر رشته هزینه داشتم حدودا هفت میلیون تومان
و بابای منم گفت ک من هیچ گونه هزینه ای نمیدم منم پشت گوش انداختم گفتم ولش کن خدااااا خودش درست میکنه بیخیالش استاااد گفته من باید تمرکز بزارم روی خواسته هام و ناخواسته ها رو بیخیال بشم
هیچی جونم براتون بگه من تمرکز شدید گذاشتم روی خواسته ای ک دارم و به اندازه زمان و تمرکزی ک داشتم نتیجه گرفتم روی خواسته ام فوتبال ، یعنی سطح پاس دادنم رفت بالا تر استارت قوی تر انرژی بیشتر شجاعت بیشتر اعتماد به نفس بیشتر
ولی کسب درآمد از فوتبال 0 تومان
خلاصه بابای منم از ماه خرداد دیگه شهریه باشگاه هم نداد مربی هم همش فشار میاره و میگه کی میدی کی میدی
خلاصه
رسید لحظه موعود یعنی 1 مهر ماه ک من معافیت تحصیلی ک داشتم تموم شد حالا رفتیم مدرسه و مدیر گفته ثبت نام کردید منم گفتم ن والا گفت برید ثبت نام ک کردید آموزگاه کار و دانش بعد بیاید تا من شمارو ثبت نام کنم
آخه باید عمومی ها رو داخل مدرسه و تخصصی ها رو داخل آموزشگاه پاس بشم
حالا من کاسه چو کنم چو کنم دستم گرفتم رفتم التماس بابام و بابام یک هزاری بهم کمک نکرد منم اعصابم خورد ک آره تو زمانی ک من نیاز دارم پشتم خاای کردی تو فلانی تو بساری و از این حرفا
گذشت دو روز دیگه هم من گفتم اینجوری نمیشه من ثبت نام نکنم سرباز میشم کل آرزو ها و خواسته ها و اهداف بر باد فنا میره نشستم به خدا فحش دادم به بابام فحش دادام به مادرم دری وری گفتم کلا دنیا رو زیر سوال بردم بععععد یهو وسط این حرفا یه چیزی به جهان گفتم ربطی به بحث داره یا نه نمیدونم ولی میگمش ( ببین دنیا هر کاری ک میخوای انجام بدی انجام بده تو نمیتونی مانع رسیدن من به اهدافم بشی من به بالاتری جایی میرسم از لحاظ مالی و فوتبالی ک نتها قبل از من بلکه بعد از من کسی نتونه تصورش رو هم بکنه )
اینو گفتم و بعدش علی علی رفتم پیش بابام گفتم من باید باید آموزشگاه ثبت نام کنم هفت میلیون لازم دارم بهم دو تومن قرض بده تا برم فقط ثبت نام کنم دو هفته دیگه بهت میدم و گفت نه نمیدم
منم تو روش بهش گفتم درک و راه افتادم آموزشگاه با مادرم
گفت ولش من میدونم قراره اوکی بشه میریم ببینیم چی میشه رفت آموزشگاه کار و دانش و گفتم ک اگه میشع من رو فقط ثبت نام کنید من دو هفته دیگه میام پولش رو پرداخت میکنم ، هر چقدر من گفتم مادر گفت التماس خواهش فلان بیسار قبول نکرد ک نکرد
دیگه هیچی من رفتم نشستم رو پله و گفتم چ کنم چ کنم مادرم اومد گفت زنگ بزن از پسر خالت قرض بگیر گفتم مامان اگ خودت زنگ میزنی بزن من سرمو بزنی هم زنگ نمیزنم
خودش زنگ زد جواب نداد بعد از چندین دقیقه آخر مادرم به دختر خاله من ک ازم 6 سال بزرگ ترع (( عشق پنهان زندگیم ))
زنگ زد دو میلیون تومان و قرض گرفت برای من و تا ده آبان بهم فرست داد میشه گفت 40 روز تا پس بدم
من آموزشگاه رو به صورت قسطی ثبت نام کردم و رفتم مدرسه شبانه برای ادامه فرآیند
حالا خلاصه میکنم ک به اصل سوالم برسیم تا الان داستانش بود گل من
رفتیم مدرسه شبانه اونجا برای واحد هزینه میخواست من زنگ به بابام ، بابلم گفت شب بخیر بعد من اعصاب … توهین و… نمیگم
باز قرض از آشنا یکی دیگه مهلت تا 15 آذر
اره دیگه
حالا من از 26 مهر ماه رفتم سرکار حقوق روزانه 400 ماهی 12 میلیون تومان و امروز 7ام هست البته 8ام حساب میشه ساعت 2 و ربع و من باید 7 پاشم برم سرکار
و بعد از گذشت روز ها من امروز 7 ام 4 میلیون گرفتم قرض عشق پنهان دلی خودم رو دادم و خرج برای دل خودم کردم ده درصد برای عزیزانم خرید کردم یعنی پدر و برادرم (مامانم اگ این متن رو ببینه منو میکشه به خاطر اینکه براش خرید نکردم (صرفا جهت خنده *)) و حالا 500 و خورده ای برام مونده
حالا از فردا قرار به این شد ک من درصدی بشم ده درصد از فروش کل و مغازه ک من توش کار میکنم تو پر فروش ترین حالت 3 میلیون تومان فروش داشته البته من میدونم باید تکامل طی بشه و من برای حقوق نگران نیستم و میدونم اون حدی ک من برای خودم لیاقت ساختم بهم میرسه
این از توضیحات داستان من حالا قبل از اینکه بخوام ادامه بدم و سوالی ک از شما عشقا دارم بپرسم میخوام بگم ک من زمانی ک با خودم گفتم خدا خودش درست میکنه ولش کن مشکلم حل نشد زمانی ک براش حرکت و اقدام کردم و گفتم خدا درستش میکنه بریم جلو مشکلات دونه دونه حل شد و من قرضی ک الان دارم ک حدود ده و چهارصد میلیون تومان هستش چوبیه ک بابات حرکت نکردنم خوردم
و حرکت نکردنم چرا بود حالا میرسیم به اونجایی ک موضوع من مطرح میشه
من فوتبال بازی میکنم و فوتبالیست هستم و به خودم اطمینان دارم ولی به عنوان یک مهاجم من گل نزن هستم …
من نمیتونم راحت گل بزنم و دلایلش خنده داره خوب گوش بدید مثال ها رو استاد :
سانتر میشه میخوام سر بزنم توپ توو خورشید گم میشه یعنی نور خوشید میزنه تو چشمم
تو شب پروژکتور
یکی از بازیکن های خودی مسیر توپ رو عوض میکنه
توپ میفته پشتم یا میفته جلوم
سور میخورم
و…
تمام اینها از زمانی شروع شد ک من داستان یک مهر شروع شد
من قبلش تمرکزم دوماه رو فوتبال بود داستان فرق داشت هر بازی هتریک هر بازی گل تا دقیق یک مهر تا الان خرااااب
حالا سوال من اینه
من اگ کار نکنم درآمد ندارم نمیتونم فوتبال ادامه بدم چون خرج باشگاه هست خرج کفش فوتبال هست خرج خوراک هست قسط هست مدرسه هست لباس و…. هست
من چه کنم از ساعت 8 صبح تا 9 شب سرکارم 9و نیم هم میرم باشگاه تا یازده شب
برم سرکار نرم سرکار کارم رو عوض کنم
چیکار کنم چه باوری بسازم و چطور بسازم خدایا کمک کنم
من الان چند وقته دارم الگو هایی رو نگاه میکنم ک همسن منن و دارن از فوتبال پول در میارن عبارت تاکیدی میگم با خودم حرف میزنم مثبت نگه میدارم به صورت آگاهانه توجم رو جهت دهی آگاهانه میدم مینویسم فایل گوش میدم ولی نتیجه نمیاد
برای من فوتبال از شام شب مهم تره من حاضرم از گشنگی بمیرم ولی فوتبال رو کنار نزارم
ادعا هم نمیکنم عای من تو فلان شهر بزرگ شدم سالم موندم و بین فلان رفیقا بودم هیچ کاری نکردم ن چون سالم بودم برای خودم و هدفم بود ولی میگم کاملا سالمم بهترین و زیبا ترین بدن فوتبالی کل جهان رو دارم (نمیخواستم از کلمه یهترین استفاده کنم استاد ولی خب لازم بود و من ضرر های کلمه بهترین رو میدونم ک ریشه در مقایسه کردن داره)
ولی نمیدونم چرا توپ لامصب تو تمرینات باشگاهی گل نمیشه یا بازی های باشگاهی
لطفا بگید کلی حرف دارم کلی اتفاق دارم 19 سال سن دارم ولی بیش از صد برابر سنم قانون رو دیدم ولی الان گیج شدم قانون رو دیدم منظورم شناختم بود ولی ولی ولی حتی حتی حتی شاید میدونم قراره و باید چیکار کنم ولی فقط میخوام بقیه بگن ک اگه بلایی سرم اومد بگم فلانی ها مقصرن شوخی بود ولی شاید هم همینه
عشقی استاد
من تو خانواده محترم خودم بهتون میگم حاج عباس یروز از تهران پام باز میشه به اروپا برای بازی در پنج لیگ معتبر و یک روز من برند اولین توپ طلا خواهم شد و میشوم و مطمئن باشید که فرداش ن پس فرداش ن اون روز بعدش قطعا دلم میخواد شمارو ببینم و یه لایو بگیریم و به تمام مردم لیران بگیم میشه فقط بخواید و بگیم ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است
دوستون دارم یههه عالم یههه عالمه یههه قابلمه
گام بیست و سوم از خانه تکانی ذهن
لایو “معجزه تمرکز 100٪ بر هدف”
این چند وقته که خیلی سفت و سخت دارم روی این پروژه و دوره احساس لیاقت کار میکنم و هر روز به صحبتهای استاد چندین بار گوش میکنم ولی نتایج کاریم بزرگتر نمیشد ،میگفتم من که طبق قانون دارم روی خودم و خواستم کار میکنم و در طول روز احساسات خوب دارم و ذهنمو کنترل میکنم و میدونم که به مدار خواسته هام خیلی نزدیک هستم ولی چرا اتفاقی نمیفته؟!؟!
امروز متوجه شدم که چون تمرکز 100 درصدی روی خواستم ندارم و فقط روزانه چندتا تولید محتوا میکنمو رهاش میکنم به امان خدا و بعد انتظار دارم نتایج بزرگ اتفاق بیفته!!!
اعتراف میکنم که منم خیلی از صحبتهای استاد رو فقط میشنوم ولی درک نمیکنم و در ناخودآگاه ذهنم نمیشینه و بهشون عمل نمیکنم تا وقتی که سرم به سنگ میخوره یا یه زمان طولانی هدر میره تا به خودم میام و متوجه میشم که جریان از چه قرار بوده و کجای کارم ایراد داشته!!!
من به لطف پروردگارم و قوانین بی چون و چراش، سه ماهه که سرکار نمیرم و این فرصت بی نظیرو دارم که ساعتهای طولانی تو خونه تنها باشم و فقط روی کارم وقت بذارم و تمرکز کنم ولی وسوسه های شیطانی و نجواهای ذهن همیشه هستن و تا غافل بشی میبینی روز به پایان رسید و هیچ کار مفیدی انجام ندادی!!!
منم دوست دارم که اینجا مثل دوست عزیزمون که خداروهزار مرتبه شکر تونستن تریلیشون رو نقد بخرن تعهد بدم که تمام تمرکزمو بذارم روی کار و بیزینسم تا نتایج دلخواهی که دو سال و نیمه منتظرشم رو به امید خدا بتونم تو همین چند ماه آینده رقم بزنم و بیام اینجا براتون بنویسم که چقدر تونستم رشد کنم و نتایج عالی به وجود بیارم…
بارالها کمکم کن تا در این مسیر ثابت قدم و پایدار باشم و منو به سمت راه های بهتر و آسانتر هدایت کن ،چون مطمئنم که راه هایی هست که من بتونم ساده تر و زیباتر به خواستم برسم و الگویی بشم برای دیگران تا اوناهم باورهاشون قوی تر بشه و به خواسته هاشون برسن…
الهی مرا آن ده که آن به
امید که در پناه پروردگار شاد وسلامت و توحیدی و سعادتمند باشیم…
با عشق سپیده️
سلام به استادعزیزم ومریم بانوی دوست داشتنی
ردپای گام 23
این فایل برای من یادآوری آموزه هایی بود که پاشنه آشیلم هست وفراموشم شده بود.
اینکه خوبی های دیگران رو یادداشت کنم راجع بهش صحبت کنم باخودم وبادیگران.
اینکه تمرکزم لیزری روی اهدافم باشه.
استادجانم من شغلم طوری هست که باید چندکار رو در ی تایم انجام بدم و روی همشون هم متمرکز باشم.مثلا با مشتری تماس بگیرم.برای مدیر قرار ملاقات ست کنم.توی فضای مجازی محتوا بزارم اکسل وورد شرکت رو پیش ببرم.تماسهای تلفنی رو جواب بدم و ی سری ملاقات ها رو با مشتری ها خودم خارج وداخل شرکت انجام بدم.به فلان همکار کار بسپارم وازش کار بخوام و هی پاشم برم پشت میزش راجع به انجام کاراش نظر بدم و ایده بدم،وازهمه مهم تر خودم دارم مهارت جدیدی رو یادمیگیرم که قطعا پیشرفت زیادی برای من وشرکت داره وخیلی واسم مهمه.
اگر من سابق رو میدید کاملا متوجه میشدید که خیلی سریع تمرکزم رو از دست میدم وقتی از کاری به کار دیگه شیفت میکنم ولی اززمانی که با شما وآموزه های خوبتون وقوانین آشنا شدم به لطف الله مهربان تمرکزم خیلی بالا رفته.ولی درتلاشم بیشتر تمرکزم روی کسب مهارتم باشه که به نحو احسنت بتونم یادبگیرمش واجرائیش کنم.
حقیقتش ی مدت دوره قانون سلامتی رو خریدم واین از عجله میومد چون از لحاظ مالی درشرایط اجرایی اون دوره نبودم ولی الان نزدیک به 1سال هست کلا شیرینی جات رو حذف کردم و چندین ماه هم هست که سیب زمینی،ماکارونی،سس ها،همه فست فودها و تنقلات مضر رو هم حذف کردم.
استادانصافا تمرکزم شدید بالا رفته بقول همکارم پف بدنم کمتر شده بینایی چشمام قوی ترشده وپوستمم انگار پاک ترو تمیزتر شده.
همیشه بخودم میگم الان که نصفه نیمه دارم قانون رو عمل میکنم و یکی دو موردم لغزش داشتم دیگه ببین وقتی که قانون سلامتی رو کامل اجرا کنم چه معجزات عجیبی برام اتفاق میفته؟به تمام خواسته هایی که از لحاظ جسمی دارم میرسم وحتی بیشتر از اونی که توقع دارم.
استادعزیزم روشهایی که فرمودید برای رسیدن به خواسته ها برام خیلی جدید و جذاب بود.خیلی دلپذیرودلنشین بود.وکمر همت بستم که مو به مو بهش عمل کنم.انقدر که حسم بهش خوب بود خودمو وسط برآورده شدن خواسته هام میدیدم.
ازشما سپاسگزارم وعاشقتونم استادعزیزم ومریم جانم.خیلی دوستتون دارم ومیبوسمتون
درپناه خداباشید.آمین
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
سپاس خداوندی را که همواره مرا به سوی بهترینها هدایت و راهنمایی میکند.
از اتفاقات خوب امسال تا به این لحظه بگم که خواهرم آزمون استخدامی قبول شد،همسرم از شرکت دراومد و به شغل نجاری رفت.خود من در موسیقی کلی پیشرفت کردم. سفر به کاشان و….
خدا را شکر برای همه اتفاقات عالی که افتاد اما بزرگترین اتفاق رشد شخصیت من و تغییر باورها و نگرش ها بود،سعی کردم دست از قضاوت کردن دیگران بردارم. من باید بارها بارها این فایل را گوش بدم. خیلی خوب درمورد هدف گذاری گفتید، تمرکز داشتن روی هدف. من خودم وقتی تمرین موسیقی را شروع میکنم ابتدا صداهای ضبط شده درمورد باورهای مناسب در موسیقی را گوش میدم ذهن خودم را آماده میکنم و بعد با ذهن آماده میرم برای تمرین و میبینم که چقدر زودتر و راحت تر نسبت به قبل یاد میگیرم. خدایا شکرت. خدایا شکرت بابت همه چیز و همه کس. خدایا شکرت.
هدف داشتن خیلی مهمه.خیلی از انسانها اصلا هدفی ندارن منم قبلا اونجور بودم ولی الان هدف دارم میدونم که به همشون میرسم.
اهداف داشتن ما را از رفتن به حاشیه دور میکنه. از دیدن اخبار و حرف های منفی دور میکنه. از سریال و وقت الکلی تلف کردن دور میکنیم. آدمی که هدف داشته باشه با دست خودش قبرشو نمیکنه.
خدا را شکر بابت دریافت این آگاهی ها باشد که از عمل کنندگان به آن باشیم.
استاد و خانوم شایسته سپاسگزارم از شما.
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
پروژه خانه تکانی ذهن | گام بیست و سوم
خداروشکر میکنم که در مسیر اهدافم قدم برمیدارم و خداوند هم به طرز شگفت انگیزی داره هدایتم میکنه مثل این فایل ارزشمند و مثل فایل دو قسمتی درک قوانین با قرآن و مثل جلسه ششم قدم هفتم که این روزها دارم به صورت لیزر فوکس روش کار میکنم و با کارکردن روی این مجموعه فایل هایی که نام بردم به درک جالبی از قانون رسیدم که میخوام بخش کوچکی اش رو اینجا بنویسم و با این دوآیه ی اول سوره ی طلاق شروع میکنم:
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
هر کس کنترل ذهن کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار میدهد،و او را از جایی که گمان ندارد، روزی میدهد…
استاد در این فایل فرمودند:
وقتی روی یک موضوعی تمرکز می کنی، دروازه الهامات به روی شما باز می شود…
همچنین در فایل دو قسمتی درک قوانین با قرآن دیدیم که حضرت موسی در سوره شعرا با تمرکز بر روی اگر نشه چی میشه چه جوابی از خداوند گرفت و با تمرکز بر روی اگر بشه چی میشه در سوره ی طه چه جواب متفاوتی از خداوند دریافت کرد
همچنین استاد در جلسه ششم از قدم هفتم میفرمایند:
اگر میخواهی موفق بشوی باید بر ترس هات غلبه کنی حالا راه غلبه بر ترس چیه؟
راهش تمرکز بر روی اگر بشود چه میشود به جای اگر نشود چه میشود است…
وقتی من بیام روی اگر بشود چه میشود تمرکز کنم یعنی دارم کنترل ذهن میکنم اگر من کنترل ذهن کنم خدا چکار میکنه برام؟
طبق آیه ی 2/3 سوره طلاق راه خروجی برام باز میکنه این راه همون دروازه ی الهاماتی که استاد میگه حالا نتیجه چی میشه؟
از جایی که فکر نمیکنم بهم روزی داده میشه
مثل استاد از دوره ای که فکر نمیکرد یعنی دوره تند خوانی میلیارد ها تومن پول ساخت
مثل آقا رضا عطار روشن از چیزی که فکر نمیکرد پول ساخت.
و هزاران دوستی که نتایج عالی گرفتند.
بنابراین من یاد گرفتم و به این درک رسیدم که اگر خواسته ای دارم بیام و درباره خواسته ام با خدا حرف بزنم حرف زدن یعنی اینکه اگر بشه چی میشه این یعنی دارم کنترل ذهن میکنم یعنی تمرکزم روی خواسته است یعنی به زودی دروازه الهامات باز میشه و با حرکت من نتیجه هم میاد یادم نره خودش گفته ذکر من رو زیاد بگو چون:
هو السمیع
او میشنود…
البته درباره ی این فایل ها و این درکم دفترها پر کردم و دوست داشتم خلاصهای رو با دوستانم به اشتراک بزارم
ممنونم از استاد شایسته عزیز بابت این پروژه زیبا
ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی.
سپاسگزارم از شما دوست عزیز و بسیار تحسینتون میکنم که اینچنین متمرکز و دقیق داری آگاهی های ناب فایل های استاد رو در جهت رسیدن به خواسته پیگیری میکنی
خیلی از آیه زیبایی که ذکر کردید الهام و قوت قلب گرفتم
ممنون که چنین آگاهیهای خوبی رو با ما به اشتراک گذاشتی
پیروز و برفراز باشی
بنام خداوند مهربان.
تمرکز 100 درصد بر اهداف
یکی از دلایلی که آدمها به اهدافشون نمیرسن، تعدد اهدافشونه. یعنی 10 تا هدف رو مینویسن و بعد از مدتی هم فراموش میکنند.
اینم باز از عجول بودن آدمها میاد که دوست دارن زود، زود به خواستههاشون برسن. و نمیان با صبوری یکی یکی خواستههاشون رو اولویت بزارن و تمرکز کنن روی یک چیز.
برای اینکه خواستهها و آرزوهاتون فراموش نشه، لازمه شما اونها رو بنویسی. یعنی همون قلمی که خداوند بهش سوگند خورده رو جدی بگیرید.
با نوشتن و مکتوب کردن شما نمیزاری اون هدف اولا فراموش بشه و در ثانی، انرژیتون رو به سمت هدفتون میفرستین.
اینطوری بنویس خدایا من اینرابطه رو میخوام، اینخونه و اینماشین، اینمسافرت، ایندرآمد، اینآزادی و… رو میخوام و ممکنه که الان دوچرخه هم نداشته باشی، ولی بدون آرزوها به حقیقت میپیوندن، اگر که شما نکشیشون.
وقتی آرزوهاتو مینویسی، سریع ذهن میگه از کجا آخه؟
مثلا یکی میخواد کسب و کار شخصی خودش رو داشته باشه و میخواد یه مغازهای باز کنه، اما شرایط داشتن مغازه رو نداره.
حالا شما و جهان وظایفی دارید که انجام بدین.
وظیفه شما اینه که بخوای و بنویسی و بعد قدمهایی که ممکن هست رو برداری، مثلا بری 4 تا مغازه ببینی، سوال کنی، تحقیق کنی… بعد جهان هم وظایفی داره که شرایط، موقعیت و افراد رو هماهنگ کنه با شما. یعنی چی؟ مثلا برای مغازه شما 10 تومن نیاز داری ولی الان 5 تومن داری! جهان یکی رو میاره یا شرایطی رو جور میکنه که مثلا طرف خودش میگه بیا مغازه مال شما، همون 5 رو بده و باقیش رو بعدا بده…
(حالا این یه مثال بود، البته واقعی)
اما اگه شما اون قدمهارو برنداشته بودی، آیا این شرایط هم پیدا میشد؟ جور میشد؟
پس جور شدن شرایط کار شما نیست. بخاطر همین میگیم اون سمت جهان رو کاری نداشته باش.
در مورد خواستهها منطقی باشید. یعنی چی؟
اگر چیزی رو مینویسی که خندت میگیره و هیچجوره نمیتونی بپذیری که بشه … پس جهان هم کاری برات نمیکنه. در واقع از جایی باید شروع کنی که بگی، آره ممکن هست… خیلی دور از انتظار و عجیب نیست…
جهان هیچ محدودیتی نداره چی بهت بده، ولی باورهای ما محدوده و نمیزاره دریافت کنیم. حالا برای خواستههای بزرگتر لازمه که تکامل طی بشه. چطور؟
فرض کنید همون آدم اینبار دنبال یه مغازه بزرگتره با 50 تومن. اول باید دنبال الگوهایی باشه که همین الان مغازههایی تو همین رنج قیمت و حتی بیشتر رو تونستن داشته باشن…. پس میاد و هی اینا رو تکرار میکنه. قدم دوم اینه که موفقیتهای قبلی خودش مثلا همون مغازه 10 تومنی رو مرور میکنه که تونسته، بازم میشه، جهان هدایت میکنه، لطف خدا هست و… و اینم هی تکرار میکنه و بازم جهان بهش قدمهایی میده که به اون خواسته هم برسه. یعنی میرسیم به اینکه هدایت سهم بزرگی در رسوندن شما به خواستهتون داره و شما باید بهش اجازه بدی تو زندگیت کار کنه. حتی برای همون الگوها هم میشه از هدایت کمک گرفت. فقط شما از خدا بخواه ذهنت رو باز کنه، باورها و ایمانت رو قوی کنه و هدایتت کنه.
خواستههای واقعی تو بخواه و بنویس. خواستههایی که در جهت رو کم کنی، شوآف و ثابت کردن خودت باشه، خواستههای واقعی نیستن.
قدرت تحسین:
وقتی که الگوهای موفقی میبینی چه خارجی، چه ایرانی، چه آشنا و چه غریبه باید بتونی تحسین کنی! چه در خلوت و چه جلو خودش یا دیگران.
اینکه شما تحسین کنی کاملا به سود شماست!!!
بیاید از دید انرژی بررسیش کنیم. وقتی که یه موفقیتی میبینید، آلموست همه ماها، تمایل داریم به حسادت، برچسب زدن یا قضاوت کردن که همه اینها یعنی اتلافانرژی و چی بدست میاری؟ باز منفیها..
حالا چی میشه که شما بجای نگاه منفی، بیای و از دیدتحسین به این داستان نگاه کنی؟ اولا که باور میسازی که میشود. یعنی بدست آوردن موفقیت دیگران برات منطقیتر میشه! و در ثانی شما داری موفقیت بیشتر رو به سمت خودت جذب میکنی، با توجه کردن بهش…
قانون طلایی جذب اینه که شما داری به چی توجه میکنی؟ چون از همون رو دریافت میکنی!
موفقیت؟ یا انکار موفقیت؟
و یادت باشه که این قانون خطا نمیکنه، هر چی که بدی، از همون جنس دریافت داری!
(حتی از این قانون در جهت برانگیخته کردن وجه مثبت افراد هم میتونی استفاده کنی! چون وقتی با تمرکز و صحبت زیاد در مورد ویژگیهای مثبت یه شخصی، زیباییهاش رو توقع داری، جهان هم زیباییش رو بهت نشون میده تا باورهات رو بهت ثابت کنه. در واقع وقتی کسی با شماست، میخواد بهت فقط خوبی کنه! چرا؟ چون بارها و بارها و بارها، شما از نکات خوبش صحبت کردی، چه با خودت و چه با دیگران. این یه سرمایهگذاری عالی انرژیکی برای داشتن روابط عالی با هر کسی هست.)
پس اهداف رو بنویس، هر چندتا که هستن…. بعد یکی از اون اهداف که خیلی برات مهم و ضروریه، اون رو بزار که تمرکزیتر روش کار کنی!
لازمه 6 تا 12 ماه روش کار کنی تا نتایج ملموس بگیری!
مثلا میتونه اون هدف سپاسگذارتربودن باشه که بنظر من خیلی خیلی مهمه. (هدف خودمم هست)
یه تایمی رو بزار تا تمرکزی روی این هدف کار کنی!
شدت تمرکز میتونه کم و زیاد بشه، یعنی میتونی شما تعداد روزها تو زیاد کنی با ساعاتی مشخص یا اینکه نسبت به یه پروژهای تمام وقت بیای روش و تا 12 ساعت یا حتی بیشتر در روز روی اون پروژه کار کنی.
(مثال آقای ترنر رو که استاد زد، رفیقش میگفت این بابا، شب وقتی میخواد بخوابه… اول چشماش بسته میشه، بعد مدتی دستاش از شافل کردن وامیسته، تو همون حال میخوابه و صبح دستاش شروع میکنه به شافل کردن و بعد چشماش باز میشه.)
دیگه اون که چقدر زمان بزاری و سماجت کنی برای هدفت رو خودت باید پیداش کنی! که بازم برمیگرده به خواستن.
ممکنم هست اوایل درهای بسته نصیبت بشه، ولی جهان مجبوره بهت جواب بده و پاسخ سوالت رو بده.
فقط در مسیر درست حرکت کنید دیگه!
باورهای خوب
تجسم و انگیزه گرفتن
تحسین موفقیت دیگران و خودت
سپاسگذاری و البته
قانون مقدس تکامل* رو رعایت کنید.
آها، نشونهدرست بودن مسیر، اینه که آرومی و اطمینان داری که به خواستههات میرسی.
در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام ابعاد زندگیتون باشید. ثروت اوست.
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
گام 23: معجزه تمرکز 100%به هدف
اهدافی که داشتم و اول سال نوشتم هر آرزویی که داشتم تو دفترم ثبت کردم و یکی از هدفام که وقتی بهش برسم راهو خیلی هموار میکنه برای رسیدن به اهداف دیگه زندگیم، مد نظرم قرار دادم و روی اون هدفم کار کردم هر ایدهای به قلبم میومد و انجام میدادم یه بار نشستم و خوب فکر کردم و با خودم حرف میزدم خوب برای رسیدن به این هدفم چکار باید کنم و این سوال و هر روز به خودم میگفتم و میگم و در مسیر حرکت قرار دارم از کوچکترین راهکاری که خداوند بهم میگه رو انجام میدم تو این مسیر مقاومتهایی رو هم دارم و بعضی وقتا تنبلیم میگیره و خودم میفهمم که این تنبلی از نجواهای شیطانه و به خودم تلنگر میزنم و پیش میرم کاری که خوب بلدم انجام بدم نوشتن اول صبح دفتر سپاسگزاری و ستاره قطبی ام که هر روز اول صبح مینویسم و آخر شب هم هر اتفاقی برام رخ داده رو هم مینویسم و شکر گزاری میکنم و با حال خوب میخوابم اصلا به هدفم کاری ندارم و فقط در زمان حال سعی میکنم که اون روزم و حال خوبی داشته باشم و یاد گرفتم که از نازیبایی ها اعراض کنم و خیلی خوب این کارو دارم انجام میدم و توجه به کنترل ورودیهای ذهنم دارم و هر اتفاقی در روز رخ میده سعی میکنم که ذهنم و از زاویه ای به موضوع نگاه کنم که درگیر نشه و تو حاشیه نرم و احساس خوبم در طول روز نگه میدارم و اصلا نگران نیستم نمونش دیشب وقتی داشتم از مغازم به خونه برمیگشتم ساعت یازده شب تو اتوبان متوجه شدم که لاستیک ماشینم پنجره شده خیییییلی خوب و عالی ذهنمو کنترل کردم و کنار اتوبان لاستیک ماشینم و عوض کردم نه اینکه سعی کردم که ناراحت نشم اصلا نگران نشدم و برای اینکه نگران نباشم به خودم زور نزدم خیلی راحت و فقط خوشحال بودم و میخندیدم و برای خودم حال میکردم و لاستیک ماشین و خیلی راحت و بدون اذیت شدن زیر پنج دقیقه عوض کردم که قبلاً اینطور نبود و الان به ذهنم اومد که بنویسم من راحتر از همیشه ذهنمود کنترل کردم بدون فشار آوردن به خودم و وانمود کنم که ناراحت نشدم این یه نشونه برامه که من دارم خوب روی خودم کار میکنم تو این چند روز درآمدم نسبت به روزهای قبل تا ده برابر بیشتر شده و چقدر حالم و خوب کرده چقدر اعتماد به نفسم و بالا برده تو مسیر حرکت برای رسیدن به خواستم وقتی یه تغییر رو انجام میدم میبینم چقدر تو کسب درآمدم تاثیر میزاره و به خودم یادآوری میکنم که همون طور که استاد گفتن برای رسیدن به هدف حتی یه ایده کوچک تاثیر بزرگی رو میزاره و من باور کردم که واقعا همینه ولی ذهنم میگه نه بابا هیچ تاثیری نداره نمیخواد انجام بدی همینطور خوبه و با این ترفند نمیخواد بزاره من حرکت کنم و وقتی اون ایده رو انجام میدم میبینم چقدر عالی بوده و من تعلل میکردم و چقدر همه چیز عوض شد با همون حرکت کردن و انجام دادن ایده هر چند کوچیک, مسیری که دارم میرم درسته, چون از احساسم متوجه میشم از حال خوبی که دارم متوجه میشم برای رسیدن به خواسته اولین کاری که باید انجام بدیم اینکه شخصیت خودم و مورد برسی قرار بدم و سعی کنم که اون آدم قبلی نباشم برای رسیدن به خواسته اولین قدم تغییر بنیادین شخصیت خودمون بعد حرکت کردن در مسیر خواسته که همه اینها در مسیر خود به خود اتفاق میوفته چون بهمون گفته میشه و من نوعی باید زرنگ باشم و بگیرم لوپ مطلب و و انجام بدم هر ایده ای که در شرایطی که هستم و میتونم انجامش بدم خدایا بینهایت سپاسگزارم برای امروزم و ممنونم که هستی …
یا حق
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی.
ودوست عزیزم هاشم چقدر لذت بردم ازکامنت زیبا شما بهم کمک کرد مسیرم درست هست. یعنی خداوند نشان داد درست هست منم صبح وشب شکرگذاری می کنم صبح ده تا داشته هام وشب هم از اتفاقات خوبی که روز تجربه کردم را می نویسم چقدر در طول روز انرژی ام بالا هست فکر های منفی خیلی کم شده شور شوق ام خیلی زیاد شده وقتی زهنم میگه نمیشه این هدف امکان پذیر نیست با خودم میگم عاطفه تو اون هدف را بدست آوردی وقتی ایران بودی نوشتی در یکی از بهترین کشور های دنیا باشم بچه هایم درس بخوانند آمدی چقدر به راحتی و آسانی آمدی آلمان اون موقع هم یادت هست فکرش را هم نمی کردی که شوهرت رازی بشه بیاین آلمان. بیبین چقدر کشوری زیبای هست بچه هایت در یکی از بهترین مدرسه کشور درس می خواند. رابطه چقدر عالی شده دور برت چقدر آدم های زیبا دوست داشتنی مثبت هست. از سال فبل کرده چقدر پیش رفت کردی باور هایت چقدر قوی شده آنقدر قوی که میکی خداوند اون را آماده گذاشته تا تو دور تکمیلی تو تمام کنی بهت داده میشه این ایمان نیست پس چی هست. توی جنگل وقتی گم شودی گوشی نداشتی. ولی ایمان داشتی نترسیدی از خداوند وحاب کمک خواستی چقدر به زیبای کمکت کرد خودت تعجب کردی وقتی خداوند تو اون جنگل نور خودش را روشن کرد تو از تریق نور تونستی بیای بیرون چقدر نوری زیبا بود. استاد خداوند مهربانم وقتی من راهی بلد نبودم ولی خدا خیلی راحت منو بیرون کرد. با خودم میگفتم همه گفته بودن فقط پیامبران نور می بیند ولی من هم دیدم نه گوشی بود نه راهنمایی ولی باور داشتم که خداوند هست. وبود نجاتم دادم من هر وقت توی چالش بر می خورم جنگل رو یادم میارم ایمانم قوی تر می شود. خدایا سپاسگذارم که باز هم کامنت گذاشتم. یادم باشد باز هم می تونم.
سلام براستادعزیز ودوستان هم فرکانسی،
این فایل رو درموقعی دارم مشاهده می کنم که چندین وقت پیش موفقیت های عالی رو کسب کرده بودم وقرارداد خوبی رو نوشته بودم وکلی مشتری داشتم، وبعد از اون کلا درگیر کارومشغله شدم وسطح فرکانسی ایم به دلیل عدم تمرین وتکرار مداوم تحلیل رفت.
با دیدن این فایل انرژی مضاعفی گرفتم وهر روز داره ایمانم درخصوص این راه قوی وقوی تر میشه.
به امید موفقیت تک تک دوستان
سلام بر استاد عزیز و مریم بانوی نازنین…..
خدا قوت
گام بیست و سوم:
خدا رو سپاس از اینکه خدا جون کمک کرد که تعهد داشته باشم در گوش کردن، نت برداری و تفکر کردن در این دوره خانه تکانی ذهن و کامنت نویسی در هر فایل ….
بیان اصلی استاد در این فایل هدف گزاری است.
نکات مهم در هدف گذاری:
1. انتخاب یک یا حداکثر دو هدف اصلی و نوشتن آن ها که نوشتن واقعا معجزه ها میکند
2. هدف هایی را انتخاب کنید که براتون باورپذیر تر باشد، نه اینکه خیلی عجیب غریب باشه. بدانید که هدفی قابل دسترس است که براتون باورپذیر باشد
3. گاهی راه رسیدن به هدف براتون تقریبا مشخص است، اما وقتی اصلا مشخص نیست، در نوشته هاتون از خدا جون، هدایت شدن به راه درست در رسیدن به هدف رو بخواهید.
4. الگوهای منطقی در راستای هدفتون پیدا کنین که به هدف مورد نظرشون رسیده اند و ان ها را تحسین کن. که اینطوری رسیدن به هدفت برات منطقی تر بشه.
5. به گذشته خودتون نگاه کنین که چه هدف هایی را داشته اید و رسیدن بهشون، برات امکان پذیر نبود و اما الان بهشون رسیده ای ..
6. سعی در انتخاب راه صحیح برای رسیدن به هدف که البته اکر توکل و ایمان به خدا برات قوی باشه، اکر هم راه نادرست انتخاب کرده باشی، سریع میفهمی و به راه درست تر هدایت خواهی شد. چون در اصل باید تکاملی پیش بری …..
7. نکته اصلی در مورد هدف گزاری، تمرکز 100 درصد روی هدفتون است که باید وقت بسیار بزاری ….و هر روز در راستای هدفت، حتی شده یک قدم کوچک برداری و ناامید نشی ….
اینها نکاتی بود که در این فایل در مورد هدف گزاری از بیانات استاد، برداشت کردم و خلاصه کردم در این کامنت که بتونم یک جمع بندی داشته باشم و درک بهتری داشته باشم از صحبت های استاد
من هم امسال هدف اصلی ام، بهبود روابط بود که تا الان خیلی دارم خوب پیش میرم که به امید خدا نتایجش و مسیر رسیدن به ان ها را هم میام و بیان میکنم….
در پناه خدا جون
شیما بانو