live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

344 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1537 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    با سلام و درود خدمت همه دوستان هم فرکانسی عزیزم

    و همچنین استاد عباس منش و خانم شایسته

    امیدوارم که حال همتون خوش و خرم باشه

    خداوندا سپاسگزارم بابت تمامی آگاهی‌هایی که در هر گام نهفته شده و به زیبایی و سادگی در اختیار من و مابقی دوستان قرار می‌گیره

    واقعاً انگار خداوند خودش این گام‌ها رو چیده و چقدر مطالب منظم و مرتب و به موقع در دسترس ما قرار می‌گیرند

    تجربه‌ای که این هفته کسب کردم این بود تقریباً بعد از گذروندن 6 تا گام و کنترل نسبی ورودی‌ها، اتفاقی افتاد این بود که من نتیجه این کار رو در محل کار خود یعنی در مدرسه تجربه کردم

    اینکه چقدر رفتار دانش‌آموزا با من بهتر شده بود

    رفتار عوامل مدرسه و…

    اینکه یک زنگ رو کلاً استراحت کردم و یک معلم دیگه جای من رفت امتحان گرفت و من در همون تایم شروع کردم به کار کردن روی خودم

    واقعاً تک تک این جملات درسته اینکه وقتی که ما روی خودمون کار می‌کنیم جهان هم تغییر پیدا می‌کنه و هر چقدر جهان هستی تعهد ما رو برای تغییر بیشتر می‌بینه بیشتر شرایط رو فراهم می‌کنه تا ما روی خودمون کار بکنیم

    و یه علمه اتفاقات خوب

    هدیه گرفتن و….

    خداوند رو سپاسگزارم بابت همه چیز

    در پناه و نور و عشق باشید

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 637 روز

    گام هفتم خانه تکانی ذهن

    به نام خدای مهربون

    سلام و درود خدمت همه ی عزیزان

    اگاهی های ناب این جلسه

    ارزوهای ما نمیمیرند

    اونارو تو قلبتون نگه دارید وقتی امروز به یه تجربه جدید برمیخورید یه ماشین یه خونه یا هرچیزی که دلتون میخواد داشته باشید مثل یه جسم با ارزش تو قلبتون ازش نگهداری کنید چون مثل موتورهای استاد قراره یه روز تجربه بشن و اونروز خیلی دیر نیست

    اگه من امروز ارزویی دارم که ندارمش بخاطر باورهاییه که از گذشته داشتم

    باورها تغیر میکنند

    پس من میتونم هرچیزی که بخوام به دست بیارم

    ما در هر لحظه و هر مرحله از زندگی خواسته هایی داریم

    اگه الان ماشین یا خونه میخوای به این معنی نیست که وقتی خریدیشون دیگه حالت برای همیشه خوبه و حسای بد میرن و ما خوشبخت میشیم

    اصلا اینجوری نیست

    با بزرگ شدن ظرف و روح ما خواسته های ما بزرگ تر میشه و هیچ انتهایی نداره

    پس تو این جهان نا متنهایی از نعمت ها ما باید از مسیر لذت ببریم

    انتهایی برای این جاده زیبای جنگلی وجود نداره

    از همین الان کیف‌کن

    از همین لحظه

    از خودم شروع میکنم

    خدایا شکرت بابت این سایت توحیدی

    برای این استاد یکتا پرست

    برای همه ی دوستای توحیدیم

    برای هر نفسی ک میاد و میره

    برای حموم خونمون و دوش آب گرمی که همین الان گرفتم

    خدا جونم عاشقتم

    حرکتی که بعد از هفت گام تونستم بزنم

    حذف پلتفرم اینستا بود

    که در عین ناباوری همسرم بهم پیشنهاد داد

    همسر من شدیدا معتاد اکسپلور و همیشه سرش تو گوشی بود تو مهمونی یا رستوران یا وقتایی ک خلوت دونفره داشتیم همش سرش تو گوشی و محتواهای الکی نگاه میکرد

    منم استفاده میکردم اما کمی کنترل شده تراز همسرم

    و برام غیرقابل باور بود ک حذفش کنم و فکر میکردم تو دنیای امروزی نمیشه

    میگفتم سعی میکنم حواسم به ورودی هام باشه و هرپیجیو دنبال نکنم اما ناخوادگاه نمیشه ورودی های این برنامه رو خالص کرد بد و خوب با هم هستن

    و همسرم بدون اینکه تو سایت استاد باشن برنامشو پاک کرد و به منم پیشنهاد داد این کارو بکنم و چقدر حالمون بهتر شد استاد

    بیشتر باهم حرف میزنیم و وقت میگذرونیم و من خودم وقتم برای استفاده از مطالب سایت خیلی بیشتر شده

    مغزم داره ریست میشه و استراحت میکنه

    خدا منو هدایت کرد و یه ورودی قوی سمی رو از زندگیم به راحتی پاک کرد

    منتظر وقوع یه اتفاق عالی هستم که به زودی تو گام های بعدی براتون مینویسم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 2275 روز

    سلام بر استاد شگفت انگیزم سلام بر خانم شایسته عزیز

    سلام دوستان هم دوره در این دوره الهی

    خدایا شکرت من روزا را به امید اینکه شب میام دو ساعت با استاد و فایلها در این پروژه هستم به شب میرسونم

    خدایا شکرت برای گام هفتم و هفتمین کامنت را مینویسم

    خدایا شکرت چقدر مقاومتم درباره کامنت نوشتم کم شده و مهم‌تر از همه چقدر احساس خوبی دارم به کامنت نوشتن

    سپاس استاد عزیزم از آگاهی های بی نظیر در این فایل و نکات کلیدی ارزشمند

    وقتی باور کنی خدا با تویه توی قلب تویه از تو جدا نیست اونوقت دیگه بقیه ای در زندگی تو وجود ندارد که بخای ازشون بترسی یا انتظار داشته باشی یا نگران حرفاشون باشی اگه بقیه ای تو زندگیت هست یعنی شرک میورزی

    در زندگی انسان موحد بقیه ای وجود ندارد

    در زندگی استاد عباسمنش در زندگی تمام پیامبران الهی بقیه ای وجود نداشته که بهترین که نگران بشن لاخوف و لا هم یحزنون

    زندگی انسان مشرک پر از بقیه است ترس از بقیه توقع از بقیه نگران حرف بقیه وابسته به بقیه و…

    وای استاد چقدر این پاشنه اشیل منه چقدر وجودم در شرک بوده سال‌ها این بقیه مرا کشت این ترس از بقیه چ نعمت ها از من دریغ کرد

    خدایا کمکم کن از بقیه ببرم بکنم بس کنم بخصوص ترس از نگاه و نظر بقیه، یکی از دلایل حال بدی های من همین بقیه تو ذهنم است ترس از بقیه نفرت و خشم از بقیه کینه از بقیه نگرانی از بقیه ……همین گمراهم کرد و منی که داشتم تقریبا مسیر را خوب می اومدم به بیراهه برد

    چقدر باید تو این مورد رو خودم کار کنم خدا جونم کمکم کن بنده موحد تو باشم مثل استاد که آنقدر قوی و شگفت انگیز فقط تو را در نظر میگیره

    نکته شگفت انگیز بعدی که استاد گفتن و اه که چ زیبا گفتن چ درک عمیقی من که تازه شنیدم این بود که

    خداوند در قرآن سخر را هم درباره خودش و هم درباره انسان بککار برده یعنی ما و خدا یکی هستیم

    باور الهی داشته باشی مثل خدا جهان آدما شرایط زمین زمان به تسخیر تو درمیان و تو خلق میکنی آنچه را که میخواهی درست مثل خدا

    خدایا مرا متوجه خودم و قدرتی که بهم دادی بکن خدایا مرا خلاص کن از بقیه در ذهنم و کمک کن فقط رو خودم خود الهی ام حساب کنم بفهمم چه قدرتی به من دادی که میتونم به هر آنچه بخام برسم میتونم تسخیر کنم جهانم را

    استاد شگفت انگیزه‌م بی نهایت سپاس کاش عمل کنم و فقط حرف نزنم خدایا کمکم کن و مرا از مسیر هموار به راه راست به خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت هدایت کن

    استاد چه زیبا گفتین که خوشبختی به احساس درونی ما مربوط میشه و نه هیچ عامل بیرونی من اینو بارها تجربه کردم اما امان از این ذهن چمون که ولش کنی هزار تا وسوسه و نجوا میاره تا حقیقت را برات وارونه حاوه بده و تو اسیر دستش بشی و گول بخوری بری دنبال نخود سیاه دنبال فرع

    خدا جونم مرا از مسیر هموار به ارامش درون به رستگاری در دنیا و آخرت برسان

    سپاسگزارم از همه شما دوستان الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    محمدعلی فقیهی گفته:
    مدت عضویت: 714 روز

    باسلام استاد عزیز من مطلبی بود لازم دونستم خدمتتون بگم حدود 7سال پیش بود که همسرم با شما آشنا شدن و تصمیم گرفتیم آموزشهای شما رو دنبال کنیم و در اون موقع مدام داخل منزل کلیپ های شما و دوره ها تکرار میشد و کلا تی وی حذف شده بود و به کرات کلیپها پخش و ذهن ناخودآگاه درگیر بود و دختر من که اون زمان 3و نیم سالش بود با توجه به این آموزها ی چیزی گفت که واقعآ برای من و همسرم با توجه به سنش تعجب آور بود و نقطه عطف شد و تا اون موقع خودمون حتی بهش فکر نکرده بودیم و همون موقع این جریان رو داخل اینیستاگرام برای شما ارسال کردم و نمیدونستم که داخل سایت باید بزارم و یا کامنت کنم و الان با توجه به گفته شما در قسمتی از فایل که گفتید همه خدایم لازم دونستم مجدد بگم : دخترم گفت بابا اینا که آقا عباسمنش میگه میدونی یعنی چی ؟ گفتم یعنی چی؟ گفت ((یعنی ما آدمها همه با هم میشیم ی تیکه از خوده خدا بقیشم درختا و بقیه دنیا حالا ی روز همه دور هم جمع میشیم و مثل پازل درست میشیم فقط اونا که آدم بد هستن اونام از خدان ولی راه غیرخداررو میرن خدام تو هردوجا کمکشون میکنه)) باورتون نمیشه من و مادرش بعد چند دوره نگاه کردن فایلای شما و حداقل 28سال سن تونستیم درک کنیم چی میگه که واستون ارسال هم کردم …………. خیلی لذت بردیم از اون روز تا الان که هفت سال گذشته و دوست داشتم به اشتراک بزارم حتی چند بار اونموقع خودش گفت زنگ بزن به استاد بگم بهش چی میگم ……………..ممنون ……….خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    به نام خدای مهربان

    هفتمین روز خانه تکانی ذهن

    امروز تونستم با کنترل ذهنم یک سری از قرصهای شیمیایی که قبلا مصرف میکردم رو دور بریزم و به یک احساس خوب برسم،تو چند ساعت گذشته تونستم عصبانیت خودم رو کنترل‌ کنم،از تضادی که برام پیش اومد با نگاه از یک زاویه دیگه از اون به نفع خودم استفاده کنم. آن شاءالله با کمک خدا در این مسیر باقی بمونم و از زیبایهای اون تو زندگیم استفاده کنم. به امید خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1188 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    خداوند را ممکون هستم که این باور و این حال خوب را در درون من به وجود آورد که به این باور برسم که می توانم به موفقیت برسم

    می توانم هر چیزی را که دوست دارم به دست بیاورم

    وقتی که از چالش ها و تضاد های زندگی خودم ترس نداشته باشم

    آنها را بتوانم به خوبی و آسانی درک کنم

    بدانم که هر اتفاقی که برای من رخ می دهد در جهت رشد و بزرگ شدن من است

    من می توانم داشته باشم به شرط آن که باور کنم که می توانم

    برای من غیر قابل دسترس نباشد

    آن را دور از انتظار نبینم

    به خودم نگویم که این برای از ما بهتران است

    من کجا و آن خواسته کجا

    وقتی که اینگونه فکر کنم بی شک من همیشه می توانم به اهداف خودم ایمان داشته باشم و همیشه دنبال بهتر شدن ها باشم

    وقتی که بتوانم به این درک برسم که من خالق زندگی خودم هستم بی شک همه چیز برای من دستیافتنی خواهد بود

    نکته زیبا در این است که باید روی باورهای خودم کار کنم

    ترمزهای رهنی خودم را بشناسم

    ترس ها و نگرانی های خودم را ببینم

    سپس قدم بردارم

    رو به جلو بروم

    پا در راه تغییر بگذارم

    در این لحظه به ایده هایی که به من وارد می شود عمل کنم

    این عمل کردن و قدم برداشتن من را به جلو می برد و حال من را خوب می کند

    این همان می شود که سبب می شود من در نهایت با حال خوب به آسانی و راحتی به خواسته های خودم دست پیدا کنم

    این درس عالی امروز برای من

    خدای من بهترین و بزرگترین و بالاترین و برترین کسی است که به من کمک می کند

    او همیشه من را دوست دارد

    او همیشه به من کمک می کند

    او همیشه در حال هدایت کردن من است

    من باید به او دل بدهم

    از او کمک بخواهم

    فقط و فقط و تنها روی او حساب باز کنم

    از او بخواهم که به من کمک کند

    در این میان نگاهم و فکرم به سوی او و هدایت او باشد

    آنوقت من به آسانی و راحتی به موفقیت دست پیدا خواهم کرد

    الهی شکر که تو را دارم و تو همیشه در کنار من هستی

    سپاس ازخدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 973 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    این جهان جهان فرکانسی هست،من اشرف مخلوقاتم چون خودم توانایی خلق شرایط زندگی ام را دارم وشرایط کنونی ام هیچ ربطی به شرایطی که میخواهم در آینده تجربه ندارم همه چیز دائما در حال تغییر است من با کانون توجه ام و تغییر باورهام می‌توانم اتفاقات و شرایطی که میخواهم را تجربه کنم ،اتفاقات و شرایط الانم آن طور که میخواهم نیست خب باید سمانه جدید شوم باید رفتارها و دیدگاه های جدید داشته باشم!!

    هرچه قدر مسئولیت پذیر باشم در برابر شرایط و اتفاقات زندگی را آن طور که میخواهم می‌توانم تجربه کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1775 روز

    به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی

    گام هفتم از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”

    سلام سلام به همه دوستای عزیزم در این پروژه هدایتی

    خدااای من چقدرر ذوق کردم از دیدن این خونه هشت خوابه تون داخل تمپا استاد خیلی وقت بود فایلی ازش ندیده بودم وقتی محله رو دیدم اصلا فرکانس بالایی که داشت، اون آرامش، صدای پرنده ها، کیفیت از فول اچ دی هم بالاتر بود دیدن این خونه های بی‌نظیر و معماری های بی‌نظیرتر واقعا به وجدم آورد و کلیی تحسین کردم این آرزوهایی که داشتید و شده بخشی از تجربه های زندگی تون؛ اون موتورها و ماشین های خوشکل و ناز نازی که دیگه جای خود داشتند چقدر این جمله تون رو دوست داشتم استاد “اینا رو گذاشتم جلو چشمم تا به خودم یادآوری کنم هرچیزی که بخوای بوجود میاد” واقعا دیدن شون بهم احساس عااالی رو داد و فکر می‌کنم این احساس فوق‌العاده جدای از زیبایی خود این ماشین ها، موتورها، محله دوست‌داشتنی و پر از آسایش و زیبایی و فراوانی بخاطر صحبت های شما بود که هیچ‌کدوم از اینها از اول بخشی از زندگی شما نبود اماا شما از اونجایی که ‘باور’ داشتید که می‌شود و باید بشود و حرکت کردید، قدم های عملی برداشتید و در راستای به حقیقت رسیدن خواسته هاتون حرکت کردید همه اینها چه بسا فوق‌العاده تر از خواسته هایی که با تضادهای زندگی در وجودتون شکل گرفت رو ساختید و بخشی از تجربه زندگی تون کردید و من چقدررر شما و این شخصیت بی‌نظیر و قوی که ساختید رو تحسین می‌کنم استاد واقعا تحسین برانگیزید و تماام نتایجی که می‌گیرید حق طبیعی تونه و برای یکی مثل من عامل حرکت

    وقتی اسم ‘تضادها’ رو می‌شنوم یاد جمله تون میفتم که “تضادها موهبت هستند”، شما اولین فردی بودید که این جمله رو می‌گفتید چون تا قبلش چیزی که من دیده بودم از بقیه این بود که در مقابل مسائل شون همیشه غر می‌زدند ناله می‌کردند و از زمین و زمان گله می‌کردند که خدایا چرا؟! چرا باید این ‘بلا’ سر ما بیاد!!؟ من تضاد و مسائل رو به عنوان ‘بلا’ شناخته بودم بدیهی هم بود هروقت روبرو میشدم مقاومت داشتم نسبت بهش.. در یکسری حیطه ها مثل درسی جهان بهم یاد داده بود که حل مسئله راحت میشه اگر تو سریع دست بجنبونی و حلش کنی و واقعا هم راحت بودند! اما یکسری مسائل دیگه واقعا نه ایده‌ای داشتم و نه باور خوبی.. تا وقتی که از شما شنیدم “تضادها و مسائل موهبت هستند” و البته منطق قوی پشتش که آقا جان اگر من با تضادی در زندگیم روبرو میشم این تضاد داره با من از چند جهت صحبت می‌کنه که

    1. اول از همه اوضاع باورهات در اون حوزه‌ای که به تضاد خوردی از اساس و بیس ایراد داره، بشین روی باورهای قدرتمندکننده تر و الگوهای بهتری کار کن تا شرایطت تغییر کنه

    2. از طرفی بهت هینت میده که یک خواسته‌ای داری اما هنوز برات به وضوح نرسیده و این تضاد بازتابی هست برای انعکاس و شکل گرفتن خواسته به صورت آگاهانه که من متوجه بشم با من این تضاد و نتیجه رو در زندگیم نمی‌خوام پس تلاش کنم برای چیزی که می‌خوام

    3. و با حل یک مسئله و تضاد، نه تنها کلی توانایی در وجودت آزاد می‌کنه که قبلا ازش استفاده نکردی و نمی‌دونستی که آقا “من توانایی حل مسئله دارم” بلکه با حل مسئله کلیی اعتماد به نفست رو بیشتر می‌کنه، احساس توانمندی می‌کنی و آماده تر هستی برای حل مسائل بعدی و درواقع از این طریق اندازه‌ات رو بزرگتر میکنه نسبت به تضادهایی که بهش برخورد می‌کنی  و به اندازه‌ای که مسائل بیشتری حل می‌کنی جهان نعمت و برکت بیشتری به زندگیت وارد می‌کنه

    پس خیلی منطقی شد که چرا “تضادها و مسائل موهبت هستند”، نه؟ دوره حل مسائل زندگی واقعاا دیدگاه من رو نسبت به مسائل تغییر داد و اینکه چقدرر راحت میشه از پس مسائل بر اومد، غیر از اینکه باورهای من رو تغییر داد و با باورهای درست جایگزین کرد مهم‌ترین درسی که برای من داشت همین موضوع “عملگرایی” بود یعنی داری روی باورهات کار می‌کنی اماا عمل می‌کنیی؛ بهت گفته میشه ایده بهت داده میشه هربار یکم بهتر به اندازه مداری که درش هستی، ایده هات کم کم بهبود پیدا میکنه و تو قدم برمیداری تا قدم های بعدت برات واضح بشن اما عمل می‌کنیی؛ اهمیت بهبودهای کوچک اما مستمر رو یادآوری میکنه تا کمال‌گرایی رو کنار بزاری و فقط شروع کنی به عمل کردن، عمل کردن، عمل کردننن.. و خبر خوب اینه که می‌بینم چقدر بعد از این دوره فوق‌العاده خودم عملگرا تر شدم و مقاومت هام کم شده، تا یه آگاهی یا تمرین از دوره ها می‌شنوم فقط می‌خوام عمل کنم، وقتی احساس می‌کنم الان باید این کار انجام بشه فقط می‌خوام برم تو کارش و اجازه بدم به خودم تا توی عمل لمس کنم تا بگم من انجامش دادم، کار راحتیه من انجامش می‌دم؛

    اکثر مردم خواسته های بزرگی ندارند چون باااور ندارند بهش برسند چون ازبس منطق رو وارد زندگی کردن و دو دوتا چهارتا می‌کنند که عطای خواسته رو به لقاش می‌بخشند؛ انقدر فاصله می‌بینند بین خودشون و خواسته شون که میگن بابا من کجا و اون کجاا چون همش روی وضعیت فعلی شون متمرکز هستند میگن با این وضعیت با این موقعیت با این ورودی مالی و.. چطور؟ اصلا باور ندارند که منن قدرت تغییر دارم من مسئول 100درصد زندگیم هستم، آره شرایط فعلیم از خواسته هام ممکنه به ظاهر دور باشه اما من تغییرش میدم، من تغییر میدم خودم و شرایطم رو و باورهام رو خلقق می‌کنم؛ واقعا بزرگترین عاملی که انسان خودش رو از خواسته هاش دور می‌بینه همین موضوع قبول نکردن 100درصد مسئولیت زندگی هست! عدم درک قانون تکامل هست که فکر می‌کنه خب الان که من این ماشین و خونه و وضعیت رویایی رو می‌خوام همین الان باید بهش برسم!! اگر الان نرسم پس کلا نمی‌رسم، پس نمیشه به آرزوها و خواسته ها رسید:/ چقدر درک قانون تکامل مهمه، چقدر مهمه که من حواسم باشه که تغییر قدم به قدم بوجود میاد نه یه شبه و یه هفته و یه ماهه یک رونده ادامه دار هست نیاز داره به صبر و استقامت و باااور که من اگر می‌بینم کلی آدم دارن توی دنیا به خواسته هاشون می‌رسند پس منم می‌رسم منم می‌تونم، یکی یه نعمت عالی داره؟ ایول تحسین کنم که تونسته بهش برسه تا منم ببینم میشه و حرکت کنم، چشمام رو به روی این نعمت و برکت باز کنم، بگم ‘منم می‌خوام’، با ایمان و باور بگم ‘عه یه خواسته دیگه قراره بهش برسم‘B)

    چقدر این دیدگاه تون رو دوست داشتم استاد که نعمت ها رو می‌دیدید و می‌گفتید “عهه یه خواسته دیگه درم شکل گرفت، یه خواسته دیگه رو قراره بهش برسم” و اینها فانتزی نبودند اینها رویاپردازی نبودند اینها سوخت انرژی برای حرکت بودند اینها باور فراوانی بودند اون پشت های ذهن شما باورهای توحیدی قوی بودند که می‌گفتند میشه چون قانون خداوند این رو میگه. یعنی از هر طرف نگاه کنی، می‌بینی همه چیز ریشه در توحید داره! همه چیز همه چیز ریشه‌اش به توحید برمیگرده، “چقدر باور داری به قدرت خلق کنندگی که خداوند درت قرار داده؟” “چقدر بااور داری که خداوند قدرت رسوندن تو به خواسته هات رو داره؟” “چقدرر باور داری که توانایی تغییر و ساختن نتایجت رو داری؟” “چقدر جسارت داری وقتی بقیه آرزوها و خواسته هات رو مسخره می‌کنند و بهت میگن رویاپرداز، بازم ادامه بدی و ایمانت رو حفظ کنی و تابع قوانینی باشی که خیلی ها حتی ازش خبر ندارند و بهش عمل نمی‌کنند؟” “چقدر ایمان داری که جواب می‌دهد؟ چقدر یقین داری که کانون توجهت و باورهات هستن که زندگیت رو رقم می‌زنند؟” جواب این سؤال ها و عمل بهشون میزان توحید ما رو بهمون نشون میده که زینبب مگه چند سالته تو؟! تازه اول مسیر زندگیت هست، کلییی قراره خوش بگذرونیم، کلیی قراره حرکت کنیم و به خواسته های بزرگتر از این حرف ها برسیم و جشن بگیریم اما شرط داره، به شرط جسارت و ایمان.. ایمان به چیزی که هنوز توی زندگیت نداری ولی قلببت قانونی که شناختی از این جهان میگه به دستش میاری، روی خودت همینجور کار کن همین مسیرت رو ادامه بده، بنویس خواسته هات رو با این هدف که تیک بخورههه به شوق تیک زدن شون که ببینی دیدی نوشتم اینم شد؟

    خیلی جالبه بابام چندوقت پیش بهم می‌گفت ‘خیلی رویاپردازی، خیلی بیش از اندازه دیدت مثبتِ و توی دنیای خودتی، فکر می‌کنی از الان تمام خواسته هایی که توی زندگی داری رو بنویسی تا آخر عمرت چندتاش تیک می‌خوره؟ چند نفر مگه رسیدن؟’ استاد من وقتی این جمله ها رو شنیدم اولش ناراحت شدم، اما هی به خودم می‌گفتم استاد رسیده، استاد تونسته، کلی دیگه از بچه هایی که عمل کردن رسیدن، پس منم می‌تونم؛ بعدش خندیدم نخواستم چیزی رو هم توضیح بدم با خودم گفتم ایشون که از قانون چیزی نمی‌دونه درکی هم نداره چرا خودمو ناراحت کنم؟! اما چنان انگیزه‌ای با این حرف ها گرفتم که از اون روز یه دفتر گرفتم فقط برای نوشتن خواسته ها و آرزوهام برای اینکه نه به بابام بلکه به خودم نشون بدم من می‌خوام و باید بشود اصلا راه دیگه نداره می‌نویسم با تاریخ و هربار تیک می‌زنم و میارم جلو چشمام که دیدی شد؟ گفتم می‌چسبم به همین مسیرم به قول گام سوم خارپشتی عمل می‌کنم مثل استاد، مثل بچه هایی که نتایج فوق‌العاده گرفتند و میان با شوق از نتایج شون می‌نویسند و می‌بینم و کلی تحسین شون می‌کنم انقدر که نتایجم بزرگتر از این حرف ها بشه چون خداوند هدایت بنده هاش رو بر خودش واجب کرده و هرثانیه درحال هدایت و حمایت کردن همه جهانه هر گروهی که انتخاب کردی جزوش باشی

    خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا این گام رو هم با تعهد بردارم^^

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    عاطفه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 723 روز

    گام هفتم

    به نام خدای نور

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.

    ذهنم کلی نجوا میده ولی دارم سعی میکنم کنترل کنم که تاالان خیلی خوب پیش رفتم نجواهای ذهنمم بخاطر کارمه و تضادهایی که توی کار دارم داشتن مشتری ذهنم شروع میکنه به ترتیب سناریو و حرف هایی که بین من و کارفرمامه و اینایی که اصلا قرار نیست اتفاق بیوفتن جلوی همه اینارو میگیرم و ذهنم رو میبرم سمت خواسته هام و چیزایی که دوسدارم تجربه کنم.

    الان توی یه محیط کاملا سالم و عالی ازهمه نظر دارم کارمیکنم ولی فراوانی مشتری رو میخوام چون تضادمنه دوسدارم کلیی مشتری داشته باشم که ازچندروز قبل برای گرفتن خدمات پیشم نوبت رزرو کنن و دوسدارم که با درنظر گرفتن تکاملم یه دوره اپدیت شرکت کنم و دوره کارای ژورنالی هم شرکت کنم ازادی مالی رو خییلی میخوام تجربه کنم چون بشدت تضادمه دلم میخوادآزادی زمانی،مکانی،مالی رو داشته باشم.

    خیلی دوسدارم به درجه ای ازحرفه ای بودن برسم که سالن و اکادمی شخصی خودم رو داشته باشم این خواسته کاملا امکان پذیره و من اینو دارم فقط باید توب فرکانسش قرار بگیرم با دیدن همکارام که دارن آرزوهای من رو زندگی میکنن واقعا حس خوبی میگیرم و اونارو الگو میبینم نه منم میتونم اگر اونا تونستن درسته گاهی نجوامیاد که میخواد حسمو بدکنه ویا حسادت کنم ولی به گفته استاد هرکسی توی هرجایگاهی که هست جایی که باید باشه.

    خیلی سعی میکنم به الهاماتم عمل کنم اول درک من ازقوانین فقط کارکردن روی ذهن بود وقتی استادگفتن ایمانی که عمل نیاره حرف مفته اولش مقاومت داشتم چون ازعمل کردن به الهاماتم میترسیدم ولی رفتم تودل ترسام بادیدن نتایج اعتماد بنفسم بیشتر شده و بهتر میتونم به ایده هام عمل کنم.

    امروز یکی از دوستام بام تماس گرفت و جای جالبش اینجا بود که من یهو یاداین دوستم افتادم و گفتم کارم تمومشد باش تماس میگیرم که همون لحظه خودش بم زنگ زد و براش تعریف کردم گفت عه چه جالب اره دیگه دل به دل راه داره و من باخودم تکرار کردم که ببین عاطی فرکانس ها همون لحظه جواب میدن چرا انقدر زود جواب گرفتی؟چون نسبت به تماس دوستت رها بودی نچسبیده بودی ولی وقتی چسبیده باشی وقتی تقلا کنی اتفاق نمیوفته اقاجان خودتم خوب میدونی با تقلا کردن و عذاب دادن خودت نمیشه باید رها باشی مثل اب روون باشی از زندگیت لذت ببری هرچیزییی که بخوای رخ میده هرچیزییی مثل همین لحظه حالی که دارم زندگی میکنم و شرایطی که دارم چهارماه پیش ارزووووم همچین شرایطی بود و من الان دارمش پس همه چیز میشه دخترجون تو اخر این پروژه مطمئنم کلی ازنتایج شگفت زده خواهی شد فقط تمرکزی ترپیش برو وبیشتر وقت بذار براش و هروقت دیدی داری وقتت رو الکی هدرمیدی ازاهرم رنج و لذت استفاده کن برای وقتت زمانت و خودت ارزش قائل باش.

    ندودنبال مشتری،نچسب به مشتری هروقت اینکارو کنی مشتری نخواهی دید مثل تماس دوستم امروز باید رها باشم نسبت به خواسته هام و جالبش این بود که دوستم پیشم خدمات انجام داده و سه تا از مراجعینش ازکارم خوششون اومده و ازش پرسیدن پیش کی خدمات مژت رو انجام دادی و اونم شمارم رو داده و استاد اینم ازتبلیغ دهان به دهان خدابرام تبلیغ میکنه بدون اینکه بخوام هزینه ای پرداخت کنم بجاش روی خودم کارمیکنم و خدا همه ی کارهارو میکنه و هدایتمم میکنه.

    توی یکی ازکامنت های دوستان دیدم گفتن میرفتن کتابخونه روی خودشون کارمیکردن و من با دیدن این کامنت خییلی شگفت زده شدم که چرا به ذهن من نرسید که برم کتابخونه چون خیلی دوست داشتم توی یه محیط اروم و تنها روی خودم کارکنم و توذهنم کافه رفتن بود ولی بخاطر تضادمالی که دارم تجربه میکنم نمیتونستم برم و دیدن این ایده و کامنت دوستمون که برم کتابخونه خیلی برام جالب بود که خداوندم هدایت میکنه که هنزفری یا هدفونی چیزی داشته باشم که بتونم فایل هارو گوش بدم اونجا.

    این ردپاهم بمونه ازدورانی که تودل تضاد بودم ولی حالم خوب بود،امیدوارتروبا ایمان ترم.

    و اما باورهای عالی این فایل:

    1_هرچیزی که بخوایم به وجود میاد.

    2_اگر میخوای مثل همه مردم نتیجه نگیری مثل همه ی مردم عمل نکن.

    3_همه چیزتغییر میکنه.

    4_دیگران و زیبایی هارو تحسین کن.

    5_خوشبختی=احساس خوب

    6_مسئولیت رو بندازی گردن بقیه از بقیه انتظار داشته باشی=شرک

    7_خداتوی قلب منه خداپیش منه من و خدایکی هستیم.

    8_شکرگذاری با حس خوب توی هرشرایطی.

    9_من آسانرهستم برای هرآسانی.

    مسیررسیدن به خواسته ها فقط ازراه توجه کردن به داشته هامیگذره.

    10_درهراتفاقی خیری است‌.

    11_خداوند خیرمطلقه خداوند عشق مطلقه.

    12_باهرمسئله ای راه حل اون مسئله هم هست.

    13_مسیر رسیدن به خواسته ها خیلی راحته من فقط باید اززندیم لذت ببرم وبه هرچی که میخوام میرسم.

    14_درهرتضادی ازطرف خداوند برای من نعمت و برکت عظیمی فرستاده شده.

    شاد،سلامت،موفق و ثروتمندباشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سعیده بابائی گفته:
    مدت عضویت: 1525 روز

    الهی به امید تو

    سلام به همگی وقتتون بخیر

    استاد جانم چه فایل عالی بود چه باورهای خوبی گفته شد خودش یه دوره بود کلی نکته داشت

    مریم عزیزم سپاسگزارم برای تدوین مجدد این فایل ها

    آدم ها با برخورد به تضادها به خواسته هاشون میرسن

    انسان ها و محیط اطراف خانه و خود خانه و تمام نعمت ها استاد یک روزی خواسته هاش بودن و الان استاد دارن زندگی میکنن

    داستان جت اسکی چه تغییر فرکانس بالایی نشون میده استاد هزینه نیم ساعت سوار شدن رو نداشتن اماااا الان خود جت اسکی رو دارن و ازش لذت میبرن

    نباید آرزوهارو فراموش کنیم..باید به ما انگیزه بدن به سمت خواسته ها حرکت کنیم

    اگر مثل دیگران فکر کنیم ک نمیتونیم نتیجه خوب بگیریم باید متفاوت از جامعه فکر کنیم و عمل کنیم تا نتیجه خوب بگیریم

    اگر چیزی میبینید ندارید فکر نکنید ک نمی‌تونید داشته باشید بلکه با این دیدگاه ک اگر کسی داره تحسینشون کنیم و بگیم خوب اگه این تونسته به این نعمت دست پیدا کنه منم میتونم

    باید محدودیت ها رو تو ذهنمون بشکنیم باید باورهای خوب بسازیم باید حالمون خوب نگه داریم

    باید عمل کنیم و یه زره یه زره نتیجه امد تایید کنیم و ادامه بدیم

    خوشبختی احساس خوب هست تو هر لحظه احساس خوب داشتن

    توحید یعنی قدرت رو از دیگران گرفتن و به خدا دادن

    توحید یعنی خودمون با کمک خداوند مسول صد درصد زندگیمون هستیم و خداوند خودش گفته ما رو هدایت میکنه

    ..خدایا سپاسگزارم برای این آگاهی ها خالص و زیبا

    در پناه الله مهربان شاد و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: