live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای وهاب

سلام استادجون،

سلام مریم گلی

سلام دوستای نازنینم

این فایل نشانه امروزم بود،ودقیقا مناسب شرایط این روزای منه

یعنی میتونم هدایت شدن به این فایل رو سخن واضح خدا با خودم بدونم

چون این روزا شدیدن دارم به خودم میگم چرا من به خواسته هام نمیرسم

چون این روزا مرتب دارم با خودم مرور میکنم که چی میخام مخصوصا تو کسب وکارم

کلی با خودم صحبت میکنم البته با احساس خوب که ببینن برا فلانی شده ببین فلانی چقدر راحت و اسون داره همون محصول تو رو میفروشه،

پس برای تو هم میشه

ولی گاهی هم ناامید میشم،میترسم ،اشکم در میاد

به هرحال این روزا جنگی عجیب بین امید وناامیدی،جنگی بین ایمان وشرک در درونم به راهه

به قول استادحرف زدن با عوام هم که فایده نداره اونا فقط بخاطر ناگاه بودنشون که جهان و اتفاقات جهان فراتر از عوامل بیرونیه،ناامیدترت میکنن

اونا فقط عوامل و شرایط بیرونی روسبب اتفاقات میبینن خبر ندارن اتفاقات در سطح فرکانس وانرژی

رخ میدن

هرچند منی هم که آگاهم هنوز درکش نکردم،هنوز بهش ایمان نیوردم هنوز نمی تونم اجراش کنم که اگر ایمان آورده بودم واجراش میکردم حتما الان شرایط زندگیم بهتر شده بود .نتیجه دستم بود

وقتی میگم چرا فلان همکار داره مث بنز همون محصول منو میفروشه؟!؟

چراهرمشتری وارد مغازش میشه دست کم 3/4جفت جفت کتونی خارجی میخره

چرا همیشه مغازه اش از مشتری غلغله اس

چرا هرروز براش جنس جدید میرسه ،خب معلومه قبلی ها رو فروخته

چرا اینقدر راحت آسون و روتین مشتری ثروتمند داره ومیفروشه که بعید می‌دونم نگران نبود مشتری یا کاهش مشتری باشه

چراحتی مشتری از خارج کشور هم داره در حالی که اون مشتری می‌تونه از خود نمایندگی ها کتونی اورجینال مورد نیازش رو تهیه کنه

ولی چرا میاد از مغازه از تو ایران که کتونی کالای قاچاق محسوب میشه میخره که آیا عالم یک ماه بعد به دستش برسه

جوابی که عزیزانی که این صحبت های منو می‌شنون بهم میدن اکثرنمیگن که:

اون همکارت داره تو شهر بزرگ کاسبی می‌کنه که جمعیت مردم بیشتره که مردم پولدارترن,تو با این شهری که توش هستی انتظار همچین فروشی نباید داشته باشی،تو شهر تو شدنی نیس!!!!

ومن این میاد تو ذهنم که آیا همه کسایی که دارن تو اون شهر به اصطلاح بزرگتر وثروتمندتر کاسبی میکنن اینقدر اوضاع کاسبیشون خوبه؟؟؟؟

مطمئنن نه،حتما هستن کسایی که تو اون شهر بزرگتر کاسبی نه چندان جالب دارن وفروش پایینی دارن

پس فروش بالا به شهر نیس به جنس ارزون فروختن نیس، به اوضاع اقتصادی جامعه ومردم نیس به بودن مغازه تو گل بازارنیس به سابقه کاری نیس، به زن یا مرد بودن صاحب کسب وکار نیس، به تعدادجمعیت مردم شهر نیس وبه خیلی از عوامل بیرونی دیگه که عنوان میشن نیست

فقط وفقط به سطح فکری،سطح فرکانسی وسطح باورهای صاحب خود کسب وکار ربط داره،به این ربط داره که اون کاسب موفق تر ذهن ثروتمندتری داره

واتفاقن هم اصلن آدم مذهبی با تعریفی که عوام از مذهب دارن نیس که فک کنیم چون مذهبیه خدا بغلش کرده وغرق نعمت وثروتش کرده خخخخخخ

فقط وفقط خودش باورهای ثروت ساز بهتری داره همین وبس

استاد توی این فایل گفتن همه آرزوها همه رویاها همه خواسته ها دست یافتنی هستن .بیخیال خواسته هامون نشیم

فقط باور کنیم میشه اگر برای یک نفر شده پس برای ما هم میشه، فقط باید باورهای قدرتمندکننده هم‌جهت با رسیدن به خواسته هامون بسازیم

مثلن نمیشه من باورم این باشه پول دست مردم نیس ولی انتظار داشته باشم مشتری بیاد کتونی 5/6میلبونی از من بخره و…..

منم نمیخام بیخیال آرزوهام وخواستهام بشم تا پای جونم برای تغییر ذهنیت فقیرم به ذهنیت ثروتمندکننده تلاش میکنم

آرزو یا بهتر بگم خواسته مالی من در حال حاضر اینه

که هرروز مشتری وفروش داشته باشم به حدی از باور برسم که برام عادی و روتین بشه همین که من کرکره مغازه رو میدم بالا مشتری میاد ومن لازم نیس نگران اومدن مشتری باشم

خواسته ام اینه همیشه مغازم پر از مشتری باشه جوری که من فرصت نکنم تو مغازه بیکارربشینم وحتی فایل گوش بدم

خواسته ام اینه همه مدل ها زود به فروش برسن

هر مدلی آوردم چند روزه تموم بشه

خواسته ام اینه روز به روز فروشم بیشتر بشه

خواسته ام اینه فروش برام یه کار ایون بشه

خواسته ام اینه کسب وکاری که من از صفر با توکل به خدا با دست خالی تک و تنها بدون شریک بدون حامی بدون سرمایه شروع کردم تو شهرم برند بشه شماره یک شهرم بشه

خواسته وارزوی‌من اینه کسب وکاری که من از هیچ خلقش کردم و4ساله دارم براش تلاش میکنم هر روز شاهد رشدسریعترس باشم هرروز شاهد قدکشیدنش باشم مث مادری که لذت می‌بره از بزرگ شدن بچه ای که خودش به دنیا اوردش

اگر استاد الان آرزوهاوخواسته هاش رو گذاشته جلوی چشمش که هر لحظه یادش بیادمیشه به خواسته ها رسیدو رسیدن به خواسته ها امکان پذیره ،

اگر الان استاد داره وسط آرزوهای دوران بندعباسش زندگی میکنه

پس منم ادامه میدم با امید بیشتر با توکل بیشتر با تلاش ذهنی بیشتر با استفاده کردن بیشتر از آموزش های استاد عزیزم با وحی منزل دونستن حرف های استاد عزیزم با جسارت بیشتر

با امیدبه اینکه که منم روزی وسط آرزوهای محقق شدم زندگی کنم به امید روزی که آرزوهام خاطرشده باشن

خدایا کمکم کن کم نیارم،

خدایا کمکم ناامیدنشم

خدایا کمکم کن ایمانم به مسیر بیشتر بشه

خدایا کمکم کن خسته نشم

خدایا کمک کن باور کنم تو سرنوشت منو با فقر ننوشتی وفقیر بودن من از قبل توسط تو نوشته نشده

خدایا کمکم کن حالا که فهمیدم من ناآگاهانه خالق زندگیم بودم،الان بتونم آگاهانه شرایط بهتری خلق کنم

من دلم میخاد حالا که من خالق زندگیم هستم ثروت رو خلق کنم تا قدرت خلق کنندگی که خدا بهم داده بهم ثابت بشه و ایمان بیارم به این حرف که ما انسانها خالق صدردصدی زندگی خودمون هستیم

خدایا کمک کن من به هر خیری از تو بهم برسه فقیرم

خدایا برای تمام نعمت های که بهم دادی و دیگه حتی خیلی هاشون اینقدر برام عادی شدن که به چشم نعمت نمی بنمشون هزاران بار شکرت

خدایا برای بزرگترین نعمت زندگیم که سلامتیمه هزاران بار شکرت،

چون اگه سلامتی نباشه همچی کنسل میشه

من اگه سلامت نباشم ایا میتونم دنبال آرزوهام و رشدکسب وکارم وخلق ثروت باشم!؟!؟

خدایا برای همه داده هات هزاران بار شکرررت

خدایا شکرررت

خدایا شکرررت

خدایا شکرررت

استاد عزیزم بابت این بستر الهی که برای ما فراهم کردی هزاران بار ازت سپاسگزارم، بمونی برامون

«دوستای عزیزم ارزوهاتون خاطره بشن»