live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها - صفحه 23
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-27 06:16:272024-09-27 06:24:07live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
هفتمین روز خانه تکانی ذهن
امروز تونستم با کنترل ذهنم یک سری از قرصهای شیمیایی که قبلا مصرف میکردم رو دور بریزم و به یک احساس خوب برسم،تو چند ساعت گذشته تونستم عصبانیت خودم رو کنترل کنم،از تضادی که برام پیش اومد با نگاه از یک زاویه دیگه از اون به نفع خودم استفاده کنم. آن شاءالله با کمک خدا در این مسیر باقی بمونم و از زیبایهای اون تو زندگیم استفاده کنم. به امید خدا
به نام خداوند بخشنده مهربان
خانه تکانی ذهن ، گام به گام /گام هفتم
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان هم فرکانسی که کامنت من رو میخونند
لایو بینظیری بود
نمیدونم چی بگم ؛در تمام مدت زمانی که داشتم فایل تصویری رو میدیدم مدام این باور “ثروتمند شدن باشکوه است”داشت در قلبم مدام تکرار میشد
واقعا زیبا بود
چقدر خونه زیبا و مرتبی داشتین و همه چیز رو به سبک خودتون دیزاین کرده بودید
چقدر موتور ها خفن و زیبا و تمیز و درخشان بودند انگار که همون موقع که داشتین لایو میگرفتید آوردید اونجا قرار دادین
چقدر ماشین های توی پارکینگ زیبا و تمیز و جذاب بودند
دوچرخه ها ،اون جت اسکی ….وای خیلی قشنگن
چقدر فضای پارکینگ و محله ای که اونجا زندگی میکردید تمیز بود
خیلی محله زیبایی داشتین ؛سبز ، تمیز ،مرتب
همه چیز فوق العاده بود
من اون اوایل اصلا نگاه خوبی نسبت به تضادها نداشتم ولی وقتی بیشتر قوانین رو درک کردم به این درک رسیدم که تضاد ها باعث واضح شدن خواسته های ما میشن
این رو درک کردم اصلا نباید واکنش بدی نسبت به تضادها داشته باشم بلکه باید با آرامش به اون چیزی که میخوام توجه کنم
خداروشکر
نگاه قبل من هم نسبت به خوشبختی این بود که باید حتما ماشین فلان ،خونه فلان یا این مقدار پول یا این رابطه عاطفی چه با خانواده ،چه با همسر و چه با دوستان رو داشته باشم تا بتونم بگم که من خوشبختم
ولی وقتی با قوانین آشنا شدم و به اندازه ظرفم اونهارو درک کردم به این نتیجه رسیدم که احساس آرامش و حال خوب یعنی خوشبختی
به این حرف استاد رسیدم که وقتی آرامش داشته باشی و حالت خوب باشه ؛پول ،روابط ، سلامتی خودش میاد
مهم برای من حال خوب و بودن در لحظه حال هست
یه بار دیگه تحسین میکنم دوستانی رو که دوره دوازده قدم رو دارند و از آگاهی های این دوره استفاده میکنند
خداروشکر که تونستم برای این فایل کامنت بزارم و بتونم بر کمالگرایی ذهنم در این مورد غلبه کنم
استاد عزیزم مچکرم از شما به خاطر ضبط این لایو و نشون دادن اینهمه فراوانی و ثروت
مچکرم از شما مریم جانم به خاطر تدوین و بهبود این لایو و شروع پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
خداروشکر که من در این سایت حضور دارم و از این نعمت بهره مند هستم که میتونم تا آخر عمرم با حضورم در سایت و استفاده از آگاهی ها روی بهبود شخصیتم کار کنم
پریسا
به نام خدای معجزه ها
سلام استاد قشنگم و مریم زیبایی ها
سلام به همه همراهان این مسیر الهی
استاد عزیزم به رسم معرفت ی دنیا ازتون سپاس گذارم که بازم برامون هدیه تدارک دیدین و از مریم زیبا هم ی دنیا تشکر که اون انگشتای قشنگش زحمت کشیده این فایل و این دوره رو تدوین کرده و برای ما اماده کرده. نمیدونم این سپاس گذاری من میتونه واقعا ادای دین کرده باشه یا نه ولی خدا میدونه که من با تمام وجودم با تک تک سلول هام دارم شکرگزاری میکنم و زمانی که دارم این همه آگاهی های ناب به صورت عملی تو زندگیم استفاده میکنم یعنی که دارم شکرگزاری میکنم. شاید هم کم باشه ولی انصافا هست.
وای استاد ی جاهایی عجیب با شما همزادپنداری میکنم اصلا ادم کارمند دولت و حقوق کارمندی و این قرتی بازیا نبودم میگفتم جهان وسعت زیادی داره نباید سهم من کوچیک باشه.پرسنل بخش طراحی ی ارگانی بودم تو بالاترین لول که کلی کلاس کاری داشت و حتی علم زیاد اما من همش میگفتم خدایا کار بهتر درامد بهتر. با این تفاسیر که برای قبول شدن اون شغل هم کلی سختی کشیده بودم.
من اصلا ی قانونی واسه خودم دارم که میگم وقتی برای هر کاری میگی خدایا دیگه خدا همش دست به کار میشه که بچینه برات. که بگه بنده ی من اگه صدام زدی من وظیفه خودم میدونم که پاسخ بدم بهت. نمیدانم زندگی من قبل از اشنایی با این سایت چجوری بوده اما از وقتی تو این سایت چادر زدم و تکون نخوردم فهمیدم من یک عمر دنبال نون خشکه بودم و قطعا هدایت خدا بوده که من در مسیری قرار بگیرم که وقتی برمیگردم به گذشته خودم حتی واسه خودمم جای تعجبه اون جایگاه و شکر خدا این جایگاه.
شاید هر روز که جلوتر میرم آگاهیم بیشتر میشه و رشد میکنم ولی من از همون روزای اول ورود به سایت متوجه شدم خلا بزرگ زندگیم توحید بوده و چون پیدا کرده بودمش هر لحظه ایمانم قوی تر میشد که این خدایی که استاد به من معرفی کرده تنها منبع تمام خواسته های من هست. به قول ی دوست عزیز اقای خوشدل اصلا مهم نیست که به کی داده به کی نداده اصلا مهم نیس چون به دیگران داده به منم میده گفت اصل اینه که اگه روزی هیچکسی هم در این دنیا نبود باید خدا بهم بده. باید هر آنچه که من میخوام رو بهم بده از ریز گرفته تا درشت.
وقتی خدا تنها منبع رزق و روزی در این جهانه من باید چقدر مشرک باشم که برای خواسته هام به دولت متوسل بشم به رئیس بانک متوسل بشم دلم به وام خوش باشه دلم به حقوق سر ماه خوش باشه
واقعا چرا؟؟
گاها ی سری عمل هایی که انجام میدیم به حدی فجیعه که اصلا مهم نیس باور ما چیه ما با این کارمون حتی قدرت خدا رو هم زیر سوال میبریم. گاها با ی عمل فوق العاده بی محتوا دست همه مشرکا رو از پشت میبندیم و من همیشه میگم چقدر گناه داره خدایی که خالق ماست و نهایت تمام لطف و موهبته اما ما انسان ها دائما در تلاشیم که هرکسی رو ببینیم جز خدا. و خدایا هزاران بار معذرت و شرمنده.
یادمه شرکت قبلی که کار میکردم ی بار به خاطر بحث با سرپرست منو اخراج کردن و من به هزاران نفر رو زدم که برگردم سرکار و مدت ها هر وقت اون افراد رو میدیدم انصافا از درون خجالت زده بودم که من برای این شغل و حقوق ناچیزش به چه افرادی متوسل شدم. اما وقتی به لطف خدا من هدایت شدم به این شغل مقدس فعلیم شاید نزدیک سه سال تماس میگرفتن بیا برای تسویه حساب و من میگفتم به پولش نیاز ندارم که روزی که رفتم برای تسویه حساب ازشون خواستم حق و حقوق منو واریز کنن به حساب ی خانمی که نیاز مالی داشت و خدا منو به فراوانی مالی رسونده بود که هیچ نیازی به اون مبلغ هایی که برای من نون خشکه بودن نداشتم.
و این روزها بیشتر از هر موقعی سلول به سلول من اینو درک کرده که تنها منبع رزق و روزی خداست و اون هر لحظه از بی نهایت طریق از بی نهایت رزق فراوان به زندگیم میاره. دقیقا همین افرادی که سال قبل من ازشون جنس تهیه میکردم دقیقا همون افراد الان اونا دارن از من جنس تهیه میکنن و خدا منو هم به این کفه ترازو آورد که بگه ببین ساناز قشنگم من تنها ی کاری بلدم اونم فقط پیشرفت و رشد اگه ی جایی داری درجا میزنی یا داری پسرفت میکنی یا داری میری جاده خاکی اون جاها دقیقا جایی هست که من نیستم و خودت تنهایی.
خدا هزاران بار روبروی من نشسته و میگه ببین من فقط ی مسیری رو بلدم اونم مسیر لذت شادی عشق وحال پیشرفت فراوانی و اگه جایی جز این داری میری اونجا جای من نیست و حق انتخاب هم با خودته.
خدایا هزاران بار شکرت
دقیقا همین دیروز به طرز معجزه آسا ی بدهی بزرگ رو به راحتی پرداخت کردم اونم فقط با سود فروش دو روز و این نعمت رو جز خدا هیچ موجودی نمیتونست به من بده.
خدایا هزاران بار شکرت
همین دیروز وقتی سر زمین ساخت و ساز کارگاهمون داشتم راه میرفتم و فکر میکردم خدا ی ایده جذابی بهم داد. برای شب نگهبان نداشتیم و همش میگفتم خدایا خودت منو هدایت کن ببینیم چیکار باید کنم و این جمله رو هر لحظه داشتم تکرار میکردم. ی آن گفت تو برو اون پمپ کف کش رو بیار و اون لوله مشکی رو هم بزن سرش و تمام این ابی که تو این کانال فنداسیون جمع شده رو خالی کن و بریز اون اطراف تا وقتی فردا بنا اومد کار کنه نخواد معطل شه و سریع استارت رو بزنه گفتم خدا نگهبان شب چی؟گفت انجام بده.
برای منی که ی عالمه کار یدی و کشاورزی کرده بودم انجام این کار مث اب خوردن بود اما عشقم میگفت دختر این کارا سخته انجام نده لباست کثیف میشه ببین همه جات خاکی شده و شل چسبیده؟میگفتم بزار ببینم این چیو خدا انداخته تو کله من بزار اجراش کنم. انصافا شاید کمتر از 2 ساعت تمام اون اب تخلیه شد و کل کانال اماده شد برای شروع فندانسیون امروز. چقدر خودم حال کردم و لذت بردم و گفتم ببین این هدایت منو بوده خدا خودش نگهبان رو پیدا میکنه.
اگه دیروز نگهبان سابق نرفته بود من هیچوقت سر اون زمین نمیرفتم و شاید بنا هم به ذهنش نمیرسید که با پمپ اب رو تخلیه کنه که به قول خودش میگفت یکی دو روز افتاب بزنه اب خودش میره تو زمین. دیشب کلی کیف کردم گفتم ببین من همیشه میگم شاید خدا فقط بلده پول و ثروت بده درصورتی که حتی تو افکار درست و ایده های درست هم فراوانی داره و این ایده چقدر برای ساخت این پروژه کارساز بود که هر لحظه عشقم از من تشکر میکرد و میگفت تو خیلی ذهنت خلاقه و همیشه بیا سر ساختمان و تو بگو من چیکار کنم تا کارارو انجام بدم.
خدایا هزاران بار شکرت
خدای معجزه گر من خدای وهاب سلیمان خدای رزاق و دوست داشتنی تو برای من تنها منبع فراوانی همه چیزی همه چیز هر خواسته ای.
و ازت ممنونم که سرچشمه فراوانی ات به سمت منم جاری هست همیشه محافظم باش و از من مراقبت کن و هر لحظه منو هدایت کن تا مفید باشم و رسالتمو انجام بدم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
باسلام خدمت ساناز خانم
حرفهاتون خیلی واضح ودلنشین بود
ولی من یه چالشی برام پیش اومده ، میدونم خدا برام میخواد یه چیزی رو یادم بده ،ولی متاسفا برام الهام نمیشه
چی کار باید بکنم ، مستاجرم هر ماه بعد ده روز معطلی اجاره را پرداخت میکنه ، نمیدونم با چه زبونی بفهمونم
ساناز خانم میشه من رو راهنماییم کنید ،خدا میخواد چه چیزی رو برام بفهمونه؟
به نام خدای معجزه ها
سلام لیلای غزیز
شبت بخیر دوستم
راستش شاید من خیلی نتونم جواب کاملی بدم و این سوال رو در بخش عقل کل بپرسی خیلی خیلی جواب های قشنگی خواهی گرفت.
اما من با توجه به میزان درکی که از این قانون دارم جواب میدم.
اول از هر چیزی تنها منبع رزق و روزی خداست و جز خدا هیچ احدی قدرتی برای رزق رسوندن به ماها ندارن.
وقتی شما فقط و فقط از خدا روزی بخواین خودش دستاشو میفرسته که بهت برسونن. و شما حتما حتما این باور رو بسازین که فقط از خدا طلب رزق کنین که نه تنها با ده روز تاخیر بلکه اگه تمام ماه هارو مستاجر کرایه پرداخت نکنه رزق شما سر جاش محفوظه و در زمان مناسب و در مکان مناسب به زندگی شما تزریق میشه.
بعدش به نظر من شما زیادی فوکوس کردین رو این ده روز و چون زیاد دارین بهش انرژی میدین قطعا جهان هم به فرکانس شما جواب میده دیگه. جهان آیینه باور و فرکانس های ماست. و چیزی جز فرکانس های ما به ما بازتاب نمیشه.
ی مثال میزنم
من خودم تا این لحظه مستاجر هستم هم خونم هم محل کارم
و این خونه که الان هستم سال چهارم هست تمدید کردم و دفتر کارم سال دوم.
صاحب خونم هر سال به زور خودش منو نگه میداره و میگه هر قیمتی تو بگی باهات میبندم فقط شما بشین.
اغلب سر تایم کرایه پرداخت میکنم اما بارها به هر دلیلی با چندین روز تاخیر پرداخت کردم اما همیشه صاحبخونه به اصرار منو نگه میداره و میگه چون خوشحسابی در صورتی که من چندین بار با چندین روز تاخیر پرداخت کردم.
اما صاحبخونه من فقط به پرداخت من فوکوس کرده نه به تاریخ پرداخت. و این شده بگراند ذهنش که من دارم سر تایم پرداخت میکنم.
یا دقیقا امسال صاحب دفترم به اصرار خودش به پایین ترین قیمت با من تمدید کرد چون گفت خوشحسابی ولی انصافا چندین ماه من با تاخیر پرداخت میکردم در طول سال هم چندین بار باهاش دعوا کردم بهش توپیدم بهش بی احترامی کردم اما اون فقط فوکوس کرده به نکات مثبت من و میگه چون خوشحسابی و هر ماه پرداخت میکنی چون از ملکم خیلی خوب مراقبت میکنی چون به سلامت ملکم اهمیت میدی.
الان هم شما فوکوس کنین به نکات مثبت مستاجر و اینکه هر ماه پرداخت میکنه براتون مهم باشه نه تاریخش.
من هزاران مستاجر دیدم که جیگر مالک رو خون کردن کرایه ندادن و حتی خونه طرف رو هم زدن نابود کردن.
بهتون حق میدم شاید شما هم برای اون عدد اون تاریخ برنامه ای داشته باشین ولی باید این باور داشته باشین که تنها کسی که همیشه همه مسائل شمارو حل میکنه فقط قدرت محض خداست و اون خودش راهشو بلده نمیخواد شما بهش راهنمایی کنین. هر چیزی هست بسپارین به خدا خودش به بهترین شکل حل میکنه.
اینکه بگی خدایا مستاجرم سر تایم کرایه رو بده تا من قسط فلان وام رو بدم اصلا اینجا خدا اضافه هست چیکاره هست؟خدا میگه خب تو خودت راهو بلدی چرا منو صدا زدی؟اگه میخوای من حل کنم پس به چگونگی حل شدنش کاری نداشته باش فقط توکل داشته باش که من حل میکنم مابقیش خودم بلدم.
بعدش شاید رسالت شما این باشه خونه شما سقف بالای سر ی خانواده یا شخص باشه و قطعا اون برای شما و زندگیت دعای خیر میکنه انرژی خوب میفرسته و این میشه توشه مسیر شما اما اگه بخواین هر ماه برین رو مخش هی زنگ چرا واریز نمیکنی طرف هم حس خوبی به شما نداره و قطعا حس بدش رو به شما هم القا میکنه.
و اینکه من در جایگاهی نیستم اینو بگم اما چه اشکال داره مستاجر رو درک کنین. شایدم واقعا در شرایطی هست که با تاخیر پرداخت میکنه. اخه ده روز که عددی نیست به قول استاد سقف آرزوهات رو ببر بالا
فرضا طرف از سر لج داره با تاخیر پرداخت میکنه وقتی شما رو نکات مثبت طرف فوکوس کنی و بابتش شکر گزاری کنی ناخوداگاه طرف خودش سرتایم پرداخت میکنه.
یادت نره هیچوقت
تنها منبع رزق و روزی فقط و فقط قدرت محض جهانیان هست و لاغیر. مابقی همه بازی مارپله هست همین
موفق باشی لیلای عزیزم
سلام ساناز جان ، ممنون عزیزم
حرفهاتون خیلی دلنشین ، واضح ومفید بود
من الان که فکر میکنم میبینم درست هست ،خیلی حساس شدم تو این قضیه
اخه من چون قبلا یه چالشهای بزرگی تو زندگیم اتفاق افتاد ، درس اش این بود که خط قرمز برای خودم نزاشته بودم و برای همین بعد از سالها منجر به طلاق با همسرم کشید ، واسه همین ، برای این موضوع هم از زاویه داشتن خط قرمز هام نگاه میکردم ، ومستاجر را برای دادن اجاره ، سر موقع مجبور میکردم ،البته با خوشی
ولی اصلا جواب نمیداد
بازم خیلی ممنون از توضیحات زیباتون
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام
جلسه ی هفتم خانه تکانی ذهن …
خداروشکر میکنم برای این اگاهی های ناب و زیبایی که استاد لطف کردن با ما به اشتراک گذاشتن . من خیلی لذت بردم از این فایل عالی و به یادم اوردم که خوشبختی احساس خوبه نه خونه و ماشین و دیدم که شکر خدا من الان چقدر خوشبختم قبلا با این چیزا خودمو میسنجیدم و احساس بدی داشتم و فکر میکردم من خوشبخت نیستم و الان بهبود پیدا کردم و میبینم که با همین احساس خوشبختی ام اتفاقا دارم یواش یواش به خونه و ماشین عالی هم نزدیکتر میشم به لطف خدا و من هر لحظه منتظر خبرهای عالی و تعیین کننده هستم این روزها واقعا حالم عالیه و در کارهام رهایی پیدا کردم و این رهایی قدرت منو بیشتر کرده . از استاد عزیزم برای این فایلهای عالی سپاسگزارم
الان وقتی استاد از ایه ی مسخر صحبت کردن یک پنجره ی جدید برایم باز شد و این حرف که ایه های تسخیر برای خدا و انسان یکسان اومده رو من اولین بار انگار شنیدم با اینکه قبلا در مورد تسخیر صحبت شده بود این واسم خیلی جالب بود .
در اخر کلی خدارو شکر کردم که چنین استاد خوب و خفنی دارم .
فکر کن من که این همه قران خوندم . و این همه واسش وقت گذاشته بودم قبلا این نگاه و این دیدگاه دقیق رو از استاد شنیدم و باعث شد قران رو درست متوجه بشم من بارها و بارها از ایه ی 7 سوره ال عمران رد شده بودم و بارها دیده بودمش ولی وقتی استاد گفت در موردش دیدم اااااااااا خدای من چقدر عجیبه !! من تا الان چی رو میخوندم پس ؟؟؟ و همین ایه ی سخر که استاد گفت من به خودم و با اون نگاه گذشته ام اگه بود و صد بار دیگه هم قران رو میخوندم شاید متوجه این نمیشدم ولی استاد وقتی با فایلهاش منو از اون چهارچوب گذشتگانم که میگفت ما برای تفسیر قران نیاز به دیگران داریم رها کرد دیدم این کتاب چقد خفن و باحاله چقدر این کتاب جادوییه و ارامش بخشه نیاز به تفسیر یکی دیگه نداره . من هربار قران میخوندم قبلا ناخود اگاه احساس گناه میکردم میگفتم من جهنمی ام من گناهکارم من که مثه اماما نیستم کاش خدا و اماما یه نگاهی به ما بندازن و قران میخوندم میرسید به ایه های جهنم و بهشت طبق صحبتهای مساجد و کتابهای دینی خودم رو بیشتر در عذاب ها میدیدم تا در بهشت ها ، با خودم میگفتم من هرچقدر هم تو این راه باشم بازم طبق گفته های مساجد به فلان امام و فلان معصوم نمیرسم که و این بیشتر احساسمو بد میکرد ولی بهش دم نمیدادم . من لطفی ک خدا بهم کرد این بود که شخصیت کنجکاو و اهل علم و پژوهشی داشتم و با اینکه مذهبی بودم هر حرف حسابی رو بهش فکر میکردم و نمیگفتم این کافره و داره کفر میگه در واقع از مغزم یکم جای خالی واسه شنیدن حرفهای دیگه خالی گذاشته بودم جا اینکه کامل پرش کنم و هیچ چیز جدیدی رو بهش اضافه نکنم و همین هم نجاتم داد و وقتی اولین بار در ماه رمضان چند سال پیش در جاده چالوس توی اتوبوس صدای استاد رو شنیدم درجا رفت توی دلم نشست و از اون روز تا الان من فقط بهتر و بهتر شدم و این از لطف خداست .
واقعا این چه نعمت ارزشمندی است که ما داریم ، استاد کلی وقت گذاشته و زحمت کشیده و این مطالعات رو انجام داده و همین ایه ی سخر خدا میدونه چقدر باید زمان میگذاشتم تا به این نوع نگاه استاد برسم شایدم نمیرسیدم و الان استاد در این فایل یک نکته ی دقیق میگه که همین به تنهایی کلی ارزش داره کلی وقت رو صرفه جویی میکنه واسم . خداروشکر میکنم برای این فایل و این سایت و این دوره ی عالی
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
استاد بزرگوارم حرفای شما مثل همیشه بسیار به دلم نشست و چه اندازه به من انرژی و انگیزه داد. یک بار دیگه به خودم گفتم که باید دنبال نتایج خلقالساعه نباشم و صبور باشم و بدونم که همه چیز از صبر بهدست میاد. از صبر و توجه تنها به رب العالمین( که میشه همون نماز. چون به گفتهی خود شما، تنها شمای که پیامبر ما نماز میخونده که نماز نیست. نماز یعنی توجه تنها به رب العالمین) است که کمکم همه چیز درست میشه و عجله فقط همه چیز را خراب میکنه و من رو از جادهی درست زندگی بیرون میکنه.
همینطور وقتی در مورد الهامات و ایدهها صحبت کردید، الهاماتی درست هستند که من را کمی بالاتر از آنچه الان هستم ببره، نه اینکه چندین مدار با مداری که الان توش هستم فاصله داشته باشه. اینجوری دیگه من تلاش میکنم ولی تقلا نمیکنم و همینه که مسیر را برای من لذتبخش میکنه نه زجرآور. چون خودم هم میدونم که با همین شکل پیشرفته که نتایج تثبیت میشن و وقتی نتایج تثبیت بشن، رشد صورت میگیرد و رشد برگشتپذیر نیست و ماندگاره. بنابراین برای اجرای تصمیمهایی به این شکل که من را پله پله بالا ببره، هیچ تردیدی به دل راه نمیدم و خدایا پروردگارا به امید تو آغاز میکنم و میدونم که بقیه مراحل توی مسیر به من گفته میشه!
منم دنبال رسیدن به تضادهام هستم. همون چیزایی که تو بچگی و جوونی نداشتم. همون چیزایی که همین الان هم ندارم و با تمام وجود دلم میخواد که داشته باشم و تازه دارم به راههای درست درونیم باورم قویتر میشه و باید هر روز روی خودم کار کنم و به ایدهها عمل کنم و از سرمایهگذاری روی اونا نترسم و بدونم که این ایدهها را که درست هستند را همشون رو خدا به من گفته و من چیزی نیستم جز خود خدا! درست مثل یک قطرهی آب اقیانوس که همهی ویژگیهای همون اقیانوس را داره و بنابراین من هم در مقیاس خودم میتونم دنیای دلخواه خودم را بیافرینم.
خدایا پروردگارا سپاس، این روزا همه چیز داره در جهت ایجاد و تقویت باورهای مثبت و نامحدود برای من پیش میره. تو جلساتی شرکت میکنم که همش همین حرفاست، با آدمایی برخورد میکنم که همش همین حرفا رو میزنن و مثل من بهدنبال رویاها و اهدافشان هستن. خدایا پروردگارا سپاس بیکران که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی و خورشیدهای هدایت را بر سر راهم نهادی تا راه گم نکنم.
ارادتمند شما
یادآوری به خود :
هرچیزی ک بخوای به وجود میاد .
وقتی باورهای من درست بشه تمام تضادهایی که زمانی باعث رنج و ناراحتی من شده سبب تجلی خواستههام میشه .
این تضادها انگیزه و انرژی در وجود من ایجاد میکنه تا آرزو داشته باشم و به سمتش حرکت کنم .
مثل زمانی که از شغل معلمی فاصله گرفتم و اوضاع برام اونقدر سخت شده بود که فقط آرزو داشتم ک دوباره بتونم شاغل باشم به همین دلیل کارهای مختلفی رو تجربه کردم که وقتی واردشون میشدم و انجام میدادم میدیدم هیچکدوم خواستهی من نیستن و خیلی از آنچه که میخواستم باشم فاصله داشتن… این تضادها و تجربههای اون سالها باعث شد تا دوباره در وجودم این خواسته پررنگ تر بشه ک
میخوام باز معلم بودن و ارتباط با دانشآموزا و تأثیرگذاری رو تجربه کنم و خب از زمانی که برای ایدهام اقدام کردم و باور کردم که میتونه بشه و بسیار ب خدا توکل کردم و ایمانم رو فقط به اون اختصاص دادم ، به دست اومد و به شکل معجزه آسا من برگشتم به شغل قبلی ام .
قرار نیست نداشته های من تا ابد باشند بلکه قرار هست داشته باشم و در زمان داشتن بیشتر لذت ببرم و قدر بدونم .
و الان احساس میکنم خیلی بیشتر قدر میدونم داشتن درآمد رو ، داشتن یک مسولیت خارج از خونه رو ، تأثیرگذاری و احساس خوب ایجاد کردن در شاگردانم رو ، همکارانم و روابطم و … همه چیزی ک شاید قبل از تضاد درک درستی ازشون نداشتم و قدر هم نمیدونستم .
تضاد بعدی هم که برای من ایجاد کنندهی این خواسته بود که دوست دارم کسب و کاری برای خودم داشته باشم و بتونم ازش پول دربیارم و سود کردن و رشد کردن رو تجربه کنم از جایی شروع شد که با وجود تلاش های زیاد برای کارهای مختلف نتونستم به خواسته م برسم و این تضاد من رو به سمت آگاهی های سایت استاد بیشتر و بیشتر سوق داد و به من یادآوری کرد ک حتمن چیزهایی هست که تو ازش بی خبری ، حقایقی که تو ب دلیل عدم اجراشون نتونستی آنچه که میخوای رو در زندگی ت تجربه کنی و خوشحالم که تضاد شکستها و کمبودهای من ، من رو بیدار کرد تا من هدایت بشم به سمت این آگاهیهای ناب و برای اولین بار درک درستی نسبت به خالقم و جهان هستی پیدا کنم و از گیجی و سردرگمی ای که یک عمر گرفتارش بودم و من رو به راههای مختلفی ، و تجربه ی مسیرهای گوناگونی کشوند نجات پیدا کنم و حالا تکلیفم روشن باشم و بدونم با چ سیستم و به چه جهانی سر و کار دارم و مسولیت من در این سیستم چی هست و همین احساس آرامش حاصل از این درک ، برای من بسیار ارزشمند میکنه تلخی ها و دردهایی که در مسیر تجربهی تضادهای حاصل از شکست هام در کارها و روابطم در زندگی تجربه کردم رو .
*
تحسین کردن افرادی که خواستهی من رو دارن یکی از روش های رسیدن پ تحقق خواستههاست. نکتهای که واقعا عمل به متضادش رو در جهان پیرامون میشه دید یعنی اکثر افراد عادی یا حسادت میکنن به کسانی که چیزی دارن و من هم در خودم میبینم رگه هایی از این حسادت رو به آدمهایی که خواسته های من رو دارن ، از داشتن النگوی طلا گرفته تا داشتن گوشی آیفون ، تا خونه و امکانات زیاد رفاهی و … اما سعی میکنم مدام این اصل استاد عباس منش م رو به خودم یادآوری کنم که : «اگر میخوای مثل بقیه نتیجه نگیری پس مثل بقیه رفتار نکن و واکنش نشون نده» پس سعی میکنم آروم باشم و به خودم ثروت و نعمت فراوان جهان رو یادآوری کنم و با خودم مرور کنم که اگر باورهای من هم درست بشه و اگر ایمان من هم به قدرت خالقم بالا بره تمام این خواسته ها و آرزوها میتونن تبدیل به داشته هام بشن و من باید این دیدن خواسته هام رو در زندگی دیگران یه نشانه ببینم . نشانهای از سمت خداوندم که بهم میگه :« ببین میتونی اینو هم داشته باشی ها »
سپاسگزارم خدای عزیزم که دایره ی خواسته داشتن من رو هرروز بزرگتر میکنی و این بزرگ خواستن باعث شده تا من به زندگی عادی و مسیر روتین پدرانم رضایت ندم و چیزی بیشتر از فرصت زندگی که در اختیارم گذاشتی بخوام .
واکنش دوم افراد عادی پیرامونم ک در من هم تاثیر گذاشته این هست که شک میکنند که این خواسته از راه درستش محقق شده و اون شخص به این راه درست دسترسی داشته بلکه شروع میکنن به چیدن منطقهایی که با باورهای خودشون ممکن جلوه میکنه که مثلاً دزدی کرده ، وام گرفته ، کلی بدبختی کشیده و … تا برای خودشون توجیه کنند که نمیشه به راحتی و از مسیر لذت بخش به خواسته ها رسید.
*
داشتن صفحهی آرزوها، یکی از تمرینات دوازده قدم که من همچنان در قدم دوم متوقف شدم . متوقف شدم چون به تعهدم برای روزانه و مستمر وقت گذاشتن پایبند نبودم و هربار این عدم تعهد باز من رو به جهان تضادها و تجربههای ناخوشایند برد و باز این برخورد با تضاد بیدارم کرد و من برگشتم به جهان توحید و هدایت الهی و معجزات دوباره شروع به رقم خوردن کرد . میدونم ک تو این رفت و برگشت ها هربار تکاملم بیشتر شد و به همون نسبت هم درکم از خداوند و قوانین و آموزههای استاد بیشتر . از خدا میخوام که این باور رو در من ایجاد کنه که برای طی تکاملم برای رشد در مسیر قانون نیازی به فاصله گرفتن نیست بلکه با بودن و استمرار در این فضا این رشد و تکامل سرعت بخشیده میشه و من عقبگرد در زندگی م و تکرارهای ناخوشایند رو تجربه نخواهم کرد بلکه رو به جلو حرکت میکنم و همیشه جهان و زندگی برام تازگی خواهد داشت .
امیدوارم و از خدا میخوام که هرچه زودتر من رو آمادهی دریافت و درک آموزههای دوازده قدم کنه و قدم به قدم رشد کوآنتومی رو تجربه کنم
داشتن صفحهی آرزوها برای من با یک ترمز و باور محدودکنندهی ذهنم همراه بوده : اینکه چه فایده داره این همه نوشتن و آرزو کردن در حالی که بعد از سالها هنوز بسیاری از خواستههات محقق نشدن .
اما اینها همه نجواهای ذهنی ان ، چون وقتی ب گذشته برمی گردم می بینم داشتن یه گوشی خوب هوشمند صفحه بزرگ برای من آرزو بود و از اون زمان نوشته ها و دیدگاههایی هم وجود داره که با گوشی صفحه کوچیک همیشه هنگم دیدگاه مینوشتم و اذیت بودم و الان اون خواسته رو دارم و اصلا بدیهی شده که دارم .
یا مثلاً داشتن یه وسیله نقلیه که بشه باهاش رفت و آمد کنیم و امور روزمره زندگی رو تجربه کنیم آرزو بود ک به صورت تکاملی اول موتور قراضه خریدیم بعد موتور نو و بعد تضاد دزدیده شدن موتور مون باعث شد تا خواستهی داشتن ماشین برامون محقق بشه و ما الان با ماشین خودمون رفت و آمد و خرید و امور روزانه زندگی رو تجربه میکنیم و خیلی هم راحت شدیم از گرمای طاقت فرسای شهر ایرانشهر و اذیتی های وسیله نداشتن و …
یا خواسته بعدی من که سالهای سال با من همراه بود: تجربه ی رانندگی بود که بارها خودم رو در خواب میدیم که پشت فرمون نشستم و دارم رانندگی میکنم و الان بعد از گذشت اون روزها که میشینم پشت فرمان و رانندگی میکنم و مسیر خونه تا ابتر و مدرسه رو خودم رانندگی میکنم و در تنهایی در این مسیر با خداوند گفتگو میکنم و با صدای بلند به فایلهای استاد گوش میدم دقیقا آرزو و خواستهای هست که زمانی برام تحقق ش محال بود اما نوشتم و خواستم ش و هیچ ایدهای هم نداشتم که چطور قراره با این ترس رو ب رو بشم و رانندگی رو یاد بگیرم . البته که در مسیر یادگیری این مهارت هم آموزههای استاد و درک قانون تکامل چقدر به آرامشم کمک کرد و به من این قدرت رو داد ک ادامه بدم .
یا آرزوی بعدی من که باز هم سالها با خودم حملش کردم شنا کردن در رودخانه و استخر و … بود بدون اینکه از غرق شدن و عمق بترسم و الان باز هم من در این آرزو بسر میبرم و امروز هم قرار هست برم و با لذت ، از شنا کردن و تجربه ی شنا کردنم کلی احساس خوب دریافت کنم و تازه ب خیلی از افرادی که شنا بلد نیستن و یا میترسن امید و انگیزه بدم و از گذشته ی خودم و نابلدی خودم داستان بگم تا احساس کنن میتونن به خواستهشون برسن و من هم زمانی مثل اونها بودم که آرزو داشتم شیرجه بزنم و شنا کنم و حتا وقتی استاد رو در پارادایس و در حال شنا در دریاچه میدیدم کلی خوشحال میشدم و میگفتم یعنی میشه منم چنین حالتی رو تجربه کنم ؟! و الان شده …
… فک کنم اگر بخوام تک تک آرزوها و خواستههایی که زمانی برای من یک گزینه در دفتر آرزوها بودند رو بیان کنم باید دفترها پر کنم اما باز هم این ذهن با تمام این تجربیات، اگر رها بشه و کنترل نشه میتونه احساست رو از نوشتن و خواستن آرزوها بد کنه و ناامیدی رو در تو رشد بده ؛ و تلاش میکنه تا تو رو از این اصل که بنویس تا اتفاق بیفته دور کنه .
*
صحبت نکردن از آرزوها، با افرادی ک باورهای ضعیف دارن و با کلامشون ایمان رو در قلبت ضعیف میکنن و من این رو بسیار احساس کردم که زمانی که افراد با کلامشون در مورد خواسته و آرزوی آیندهی تو صحبت میکنن و در مورد تحقق نشدنش نظر میدن واقعا انگار علف هرزی به ذهن اضافه میشه که اگر نچینی و هرسش نکنی رشد میکنه و وجودت رو پر میکنه از ناامیدی و ترس .
کار روی باورها و همزمان ایدهای ک ب ذهن وارد میشه رو اجرا کردن
ایدههایی که ذرهای بهتر از شرایط کنونی هست و این ذره ذره بهتر ، اوضاعت رو بهبود میده .
ایدههایی که با شرایط کنونی من قابل اجرا هستن ایدههایی هستند که نیاز ب عوامل بیرونی ندارن فقط کمی به همت و اراده و ایمان نیاز دارن.
استاد به نظر من ضعف من در مورد اجرای این اصل این جاست که زمانی که روی باورم کار میکنم که خواسته م محقق بشه و ایده به ذهنم میاد ، وقتی میرم دنبال اجرای ایده اینقدر در اجرای اون با روشهای معمولی که خودم احساس میکنم درست هست غرق میشم که باز از کار کردن روی باورهام غافل میشم و این باعث میشه که از فضای عمل به قوانین الهی و تکرار و ساختن باورهای قدرتمند کننده فاصله بگیرم و یه جورایی عادی بشم و عادی رفتار کنم و عادی پیش برم و کم کم همه چیز برگرده به گذشته و… با شکست و ناخواستههای فراوان رو ب رو شدن و … تاااا اینکه دوباره برگردم و برای « کار روی باورها» وقت بذارم چون نتیجه ی کار نکردن روی باورها رو حسابی لمسش کردم و کلی هم آسیبش رو دیدم …
من باید روی این موضوع کار کنم که زمانی که درگیر اجرای ایدههای ابهامی هستم اینقدر خودم رو غرق نکنم که فرصت نکنم به نقشه و راهنمای مسیرم مراجعه نکنم و همه ش مشغول تلاش و انجام دادن باشم و بخوام زور بزنم که به نتیجه برسونمش ، بلکه باید به خودم فرصت بدم و هربار برای تیز کردن ارهی باورهای توحیدی و الهی فرصت بذارم تا این فرصت گذاشتن من رو آسون کن برای اینکه به آسانی از این مرحله عبور کنم و اینقدر رفت و برگشت و دور تکرار نداشته باشم . و همه ش هم در این مرحله موندن رو هی تجربه نکنم .
فک کنم درک بزرگی برای من بود که متوجه شدم کجای کارم ایراد داره ک من رو از این مرحله عبور نمیده و همیشه در این مدار هستم و دسترسی من به این حد از ایدهها و الهامات هست به دلیل تکاملم .
خدا رو شکر
*
«خوشبختی نباید وابسته به شرایط بیرونی و داشتهها باشه بلکه خوشبختی داشتن احساس خوب هست».
خوشبختی حال خوب داشتن است .
ثروت نتیجهی حال خوبه.
این اصل چقدر آرامش رو به وجود آدم میاره ، اینکه قرار نیست جای خاصی برسی که شاد باشی و لذت ببری ، بلکه برعکس تو لذت ببر ، به اون جای خاص هم خواهی رسید . من عاشق این اصل هستم .چون انگار هربار ک گرفتار نتیجه میشم بار سنگینی رو از روی دوش من برمی داره و باعث میشه من نفس راحتی بکشم و به دور و برم نگاه کنم و بگردم و پیدا کنم این همه چیزی که میتونم همین الان از بودن و داشتنش لذت ببرم .
*
«اگر قانون خداوند رو بشناسی همهی نتایج رو ب دست میاری .» چقدر آرامش بخشه ، مثل اینکه در مسیر صعود به قله ای باشی و بدونی که اگر مسیر درست رو پشت سر جلودار پیمایش کنی بالاخره رسیدن به قله اجتناب ناپذیر هست و تو هربار که توقف داری و استراحت میکنی و نگاهی به قله میندازی میبینی که چقدر فاصله ت در حال کمتر شدن و کمتر شدن هست و چقدر قله برات در دسترس تر و واضح تر شده و این ایمان قوی شده تو رو برای ادامه دادن استوار تر میکنه.
«توحید نگاهی هست که مسولیت رو به عهدهی خودم میندازه » این هم یکی از پاشنه های آشیل نرگس هست ، مسولیت کامل رو به عهده گرفتن و منتظر نبودن ، چقدر از این منتظر بودن ها و توقع داشتن ها حال بد رو تجربه کردم . امیدوارم این اهرم رنج و لذت ذهنی من رو در اجرای این اصل قوی تر کرده باشه که باید نگاهم رو از همه بگیرم و به خودم و خدای خودم بدم و پیش برم . بقیه هم در این مسیر همراه میشن .
اصلا دیگه بقیهای وجود نداره هرچه هست منم و خدایی که یکی هستیم ، خدایی که با منه در قلب منه همراه منه.
*
«اگر هدایت خداوند رو اجرا کنیم نه ترس و نه غم خواهیم داشت بلکه هرچه هست آرامش هست و لذت حرکت در مسیر تحقق خواسته ها .
ما هدایت شده هستیم . اگر ما وصل بشیم به خداوند میبینیم که اون همیشه همونجا بوده و هست ، فقط این ما بودیم که می رفتیم و غافل می شدیم
یار بی پرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولی الابصار
«خداوند به ما میگه ، تو همه چی به ما میگه در همه کارها » میخوام روی این مورد کار کنم ، میخوام بیشتر از خداوند دریافت کنم ، در تمام امورات زندگیم .
خدایا هدایتگر من باش ، بهتره بگم خدایا مرا در جریان هدایت خودت قرار بده تا همیشه به تو و هدایتهای تو دسترسی داشته باشم
سپاسگزارم از خانوادهام️
سلام سلام به روی ماه همتون
سلام به استاد عزیزمم
خانوم شایسته مهربونم و قشنگمممم
کلی ازتون سپاس گذارم بابت این فایل های ارزشمند واقعا به اندازه چند تا دوره آگاهی داخل این فایل ها هست
خب از کجا شروع کنم بگممم
اول از همه بگم که این فایل اصلا 14 دقیقه نبود
برای من به شخصه 1 ساعت طول کشید
انقدر سرشار از آگاهی بود دوسداشتم همشو بشینم بنویسم چون با مکتوب کردن بیشتر توی ذهنم جا میوفته
خدای من شکرت
چجوری ازتون تشکر کنم برای وجود این سایت
خدایا شکرت که من رو هدایت کردی
خدایا شکرت که توی این مسیر توحیدی من رو
همراه کردی و توی مدار شنیدن این حرفا هستم
میلیارد ها بار شکرت خداجونم
خواسته هامونو فراموش نکنیم
و یادمون نره اگه خواسته ای درون ما شکل میگیره قطعا راه حلی برای بوجود اومدنش هم وجود داره
و همچنین اگر
یه نفر تونسته بهش برسه توام بگو منم میتونم بهش برسم چون یه نفر رسیده
استاد انقدر هر روز داره ثروت ونعمت و برکت بیشتز میشه که حتی از یه نفر بیشتر رو دارم دورو برم میبینم که دارن به خواسته هایی که من دوسدارم میرسن
تعدادشون خیلیه
و توی ذهنم همش با خودم میگم میبینی چقدر راحته
میبنی همه دارن میرسن
میبنیی همه اون چیزی که تو میخوایی بهش برسی رو رسیدن
پس راحته
پس کاری نداره
فقط باید روی باورام کار کنم
و به ایده ها عملکننمممممممم
استاد شما روی بحث عملگرایی خیلی تاکید دارین
چون دلیل موفقیت همینه اصن که عمل کنی
تا عمل نکنی ایمانت تست نمیشه
تا عمل نکنی تجربه نمیگیری
تا عمل نکنی قوی نمیشی
عمل مستمر که به تو همه چی میده :
ایمان
جسارت
توکل
انگیزه
اراده قوی
شجاعت
عزت نفس
احساس خوب
احساس زنده موندن
احساس ارزشمندی
و…………….
میدونی چی جالبه
اینکه میدونیم و عملنمیکنیم
اینکه میدونیم و یادمون میره
اینکه میدونیم و نمیخوایممم یکم همت کنیم
نمیخواییم یکم کفشامونو سفت کنیمممم
این نخواستن ها ریشه در خودباوری داره
ریشه در عزت نفس داره
ریشه در ایمان نداشتن داره
فقط کافیه اینجا یه استاپ بزنی و بری جلوی آیینه با خودت حرف بزنی با اون صدای درونت حرف بزنی
یکم بهش گوش دادی بسه
حالا بیا باهاش تو صحبت کن
بهش بگو هدفش چیه
بهش بگو ببین یه نفر که نه چند نفر اونچیزی که دوسداری داشته باشی رو دارن
تو هیچی از اونا کمتر نداریییی
فقط کافیه روی خودت کارکنی
با باورای الانت توی این جایگاهی
قولت میدم وقتی زمان بزاری روی خودت کار کنی
خداوند انقدر سریع الحسابه که نتایج زود دیده میشن
هر روز با شوق و اشتیاق عجیبی میام سمت فایل ها
که گوش بدم لذت میبرم ذوق میکنمممم وقتی میام گوش میدم میبنیم عههههه چقدر نیاز داشتم بشنومممم
احساس خوب یعنی خوشبختی
هر موقع حالمون خوبه
هر موقع احساسمون قشنگه
هر موقع ببینی شاگردت اون چیزی که بهش یاد دادی رو داره درست اجرا میکنه و ذوق میکنی براش
یعنی خوشبختی
خدایا شکرت خدایا شکرت
استاد ازتون یادگرفتم که خوشبختی رو به پول و ماشین و خونه گره نزنم
به احساس خوب توی مسیر گره بزنم
استاد عزیزم یه چیز خیلی قشنگ گفتین که چقدر فوق العاده بود
اینکه :
یه تایم بزاریم بشینیم روی خودمون کارکنیم نه
همینجوری که داریم یه کاری انجام میدیم باورامونو با خودمون تکرار کنیم قانون رو به خودمون یاد آوری کنیم
از وقتی اینجمله ازتون شنیدم
ناخودآگاه دیگه توی پیاده روی
تویاسنپ
توی اتوبوس
سر کلاسام
داره باورام برام مرور میشه
داره از درون یه صدایی بهم باورامو یادآوری میکنه
الهی شکر برای این سایت فوق العاده
الهی شکر برای این فرصت که تونستم بیامکامنت بزارم
خدایا شکرت
عاشقتونممممممم
خدایا خودت کمکمون کن توی این مسیر بهشتی رو به جلو ثابت قدم در حرکت باشیممممم
در پناه خدا
zahra johari: به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم
قدم هفتم خانه تکانی ذهن
باورهایی برای امکان پذیری آرزوها
تضادهایی که تو زندگیمون تجربه میکنیم
کمک میکنه خواسته هامون برامون واضح تر بشه وبهتر اونها رو تجربه کنیم واز خلقشون لذت ببریم
مثل موتورهای زیبایی که استاد خلق کرده
استخر زیبا با ویو قشنگی که رو به طبیعت زیبا احساس خوب بیشتری میده
پارکینگ تمیز وزیبا با فراوانی ماشین وموتور ودوچرخه هایی که انگیزه بیشتر برای تحرک وورزش کردن میده ونتیجه اش انرژی بالا برای
لذت بردن از خواستههایی که خلقشون کردی وقدرتمند تر شدی
نوشتن آرزوها وخواسته هایی که داریم بصورت شفاف وواضح وطی کردن تکامل با برداشتن قدم های کوچکی که روزانه تغییر خودمون در مسیر رو میبینیم، ،زندگی رو لذت بخش تر میکنه
تحسین کردن نعمتهایی که داریم وروزی خواسته مون بوده
وتحسین کردن نعمتهای دیگران که الان خواسته ماست،،پذیرش سیر تکاملی رو برامون زیباتر میکنه
وآرام آرام با احساس خوب جلو میریم
وقتی درک میکنیم وآگاه هستیم که با این باورهای فعلی مون تو این مدار ،،این نعمتها رو تجربه میکنیم
وبرای خلق نعمتهای بیشتر باید تغییر کنیم،همینطور که طبیعت طبق قانون خودش هر لحظه تغییر میکنه وزیبایی های بیشتری بهمون هدیه میده واین مسیر ادامه داره وپویا هست
هر چیزی که هست تو ذهن منه وهر لحظه دارم باورهای همون لحظه رو تجربه میکنم با کانون توجه ام
وقتی میبینم بقیه با کنترل ذهنشون به خواسته های من رسیدن،،پس من هم میتونم با تغییر دیدگاهم به اتفاقات وبا تغییر خودم بهشون برسم
نداشتن نعمتهایی که دوست دارم،،،دلیل بر عدم توانایی من برای خلقشون نیست،،،دلیلش اینه که باورهای گذشته من بهم کمک نکرده که بهشون برسم ومن تنها کاری که باید انجام بدم اینه که با باورهای قدرتمند کننده جدید در مسیر خواسته ام تغییرشون بدم
یکی از باورهای اشتباهی که لازمه تغییرش بدم اینه که::::
مسئولیت زندگی ام را بدست دیگران داده ام
ووقتی خودم مسئولیت زندگی ام را بپذیرم، همه چیز تغییر میکنه ودرست میشه
تحسین کردن دیگران ونعمتهاشون رو هر روز باید در خودم تقویت کنم
وخوشحال باشم
چون نعمتهای بزرگتری از نعمتی که خودم دارم با توجه بهش رو میتونم خلق کنم
ومن فراوانی بیشتر ونعمتهای بیشتری را با تحسین کردن خلق میکنم وچششم رو باز میکنه
که این نعمتهایی که قبلا نمیدیدم ،، با احساس خوب وایمان بیشتر برای خلقشون ،، هر لحظه ببینم وبهش توجه کنم
از بازگو کردن خواسته هام برای دیگران وقتی هنوز تو این مسیر ایمانم با خلق خواسته هام قوی نشده،،اعراض کنم،،،وفقط تمرکزم روی خودم وآگاهانه تغییر باورهام باشه
هر چند تضادها وحضور افرادی که ممکنه اهداف وخواسته هامون رو به تمسخر بگیرند ،،کمک میکنه مصصم تر به تغییر خودمون وتجربه خواسته هامون در زندگی باشیم، ،وشکر گزاری حضورشون کمک میکنه بپذیریمشون وراحت تر ازشون گذر کنیم
کار کردن روی باورهامون همزمان با ادامه دادن شرایط شغلی فعلی مون وادامه دادن مسیر با تغییر دیدگاهمون نسبت به شرایط واتفاقات باید باشه تا کم کم مسیر تکاملی مون رو با انتخابهای بهتر وشناخت بیشتر از خودمون طی کنیم
در این مسیر زیبا به ایده ها وراهکارهایی که برای تغییر خودم لازمه باید عمل کنم وجسارت داشته باشم که با ترسهام روبرو بشم تا کم کم نتیجه وارد زندگی ام بشه
با ادامه دادن،،ذره ذره ایده های بهتر واقدامات عملی تر کمک میکنه آگاهانه با ایمان به خلق نتایج با احساس خوبم خواسته هام رو تجربه کنم
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است،،،رو هر لحظه باید به خودم یادآوری کنم وقدمهای کوچک روزانه ام رو ببینم ومکتوب کنم
وقتی ایده ای به ذهنم میاد،،،ربطی به عوامل بیرونی نداره، ،،وبا همین شرایطی که دارم قابل انجامه،،،فقط باید مصصم ادامه بدم وآگاهانه از زیبایی مسیر پیشرفتم لذت ببرم
خوشبختی احساس خوبیه که ،،،باشکر گزاری نعمتها وتحسین کردن زیبایی های اطرافمون وافراد ثروتمند وخلاقی که خواسته هاشون رو دارند تجربه میکنند،،،ما در هر لحظه داریم وآگاهانه به این روند ادامه میدیم
ولی اگر بدون طی کردن مسیر تکامل همه این نعمتها رو داشته باشیم،،،ولی غر بزنیم وبنالیم
وتو دلمون کینه ونفرت از افراد داشته باشیم،،هیچوقت خوشبختی رو تجربه نمیکنیم
خوشبختی نتیجه طبیعی باورهای خوب هست
خوشبختی احساس خوب استاده ،،، که از گفتن باورهای خوبشون در این مسیر وادامه دادن احساس خوبشون با اشتراک گذاشتن با ما لذت میبرن ونتیجه اون،، احساس خوب ما واشتیاق بیشتر برای ادامه این خوشبختی، بصورت آگاهانه هست البته تا زمانی که در مدار این زیبایی ها واحساس خوب باشیم
بازگو کردن استاد از این مسیر تکاملی شون وتغییرات جدید باورهای قدرتمند کننده شون
به سمت زیبایی ها وآرامش ورهایی بیشتر با تثبیت شدن باورهاشون وعملگرا بودن به سمت خلق خواسته هاشون کمک میکنه با ایمان
zahra johari: بیشتر
ادامه بدیم وشکر گزار این مسیر زیبا با عمل کردن حتی با قدم های کوچک روزانه باشیم
با پذیرش مسئولیت زندگیمون وعدم شرک ورزیدن وتوحیدی تر عمل کردن نسبت به قبل،،هر لحظه به خودمون یادآوری میکنیم که کل داستان زندگی وخلق نتایج زیبا وسر شار از آرامش ونعمت فقط بدنبال پذیرش همین نکته رخ میده :::::
که باید مسئولیت زندگیمون رو با کنترل ذهنمون وافکارمون وتغییر باورهامون آگاهانه بپذیریم
واحساس خوبمون رو با تغییرات ذره،،ذره
در این مسیر زیبا حفظ کنیم
بقیه ای در زندگی ما وجود نداره،،فقط حق انتخاب مسیر که به کدوم جهت بریم با خودمون هست
وخودمون خالق اتفاقات هستیم
وهر لحظه داریم،،باورها وافکارمون رو تجربه میکنیم
وانتخاب میکنیم به سمت زیبایی ها یا نازیبایی ها برویم
خداوند در قرآن گفته همه چیز ( کوهها،دریاها،آسمان وزمین ) را مسخر میکرده
عین همون چیزهایی که باز در قرآن گفته مسخر خداونده
یعنی ما وخداوند یکی هستیم
وبا باورهای خدا گونه ای که میتونیم ایجاد کنیم
مثل خداوند میتونیم زندگیمون رو خلق کنیم
وخداوند گفته من شما رو رها نکردم،وقتی به زمین آمدید،،از طرف من هدایت میشوید اگر از من پیروی کنید
لاخوف علیهم ولایحزنون
نه ترسی ونه غمی داره کسی که از هدایت خداوند پیروی کنه ومسیر درست رو انتخاب کنه
ووقتی به خداوند وصل هستیم ،،همه چیز رو به ما میگه،،وقتی احساسمون در لحظه خوب باشه،،این هدایت رو دریافت میکنیم
برقرار وپایدار در این مسیر زیبا باشیم وآگاهانه عمل کنیم
سلام وقت بخیر به همه عزیزان از گام هفتم
من همراه بودم ولی کامنت نمیزاشتم
ولی امروز صبح که از خواب پاشدم یک بارون عالی دیشب زده بود خونه ما یک پنجره عالی رو به کوچه داره اصلا خیلی باحال بود خیلی حالم رو خوب کرد همینجوری داشتم فک میکردم دیدم واقعا اتفاقا تو زندگی من تو همین چندروز واقعا رو فرم تره توی کارم ادمهای میان تشکر میکنن و واقعا راضی هستند یه سری مراجعینی که چند وقت بود نیومده بودند میان یه سری مراجعین جدید که میفهمم همکارم ارجاع داده بده من بدون اینکه من کار خاصی بکنم
و یک اتفاق خیلی جالب دیگه من چون با صحبتهای استاد پیش میرم و واقعا به هیچکس راجب این صحبتها نگفتم به جز خواهرم یک همکاری داریم سرکار که کار ما مکمل همدیگه س و (داستان همکار شدن ما واقعا جالبه هر موقع بهش فک میکنم میگم دیگه نشدی وجود نداره توی دنیا ) بعد مراجعین که کم میشد این بنده خدا هی میگه بریم تبلیغ بدیم بریم فلان جا فلان کارو بکنیم من هم چون نمیخواستم این کارو بکنم فقط یکبار گفتم یک بار این کارو کردیم زیاد فایده نداشت و ایشونم چیزی نگفتن بعدش من دیگه برای کارم کارگاه شرکت کرده بودم و کتاب میخوندم و روی دوره های استاد که با خواهرم خریدیم کار میکردم و این خانه تکانی رو شروع کردم و واقعا دیدم داره کار می کنه مراجعینی که یه مدت نیومده بودند دارند میان حتی جدید و توی ستاره قطبی گفتم خدایا خودت یکاری کن دیگه برای تبلیغات به من نگه تو رودربایستی نمونم من که صد البته ضعف منه بخدا دیشب دیدم خودش تنها توی کانال شهرمون تبلیغات زده فقط برای خودش انقد خوشحال شدم خوشحال شدم گفتم خدایا دستت درد نکنه و کلی سپاسگزاری کردم
ببخشید اگر نوشته بد بود فقط بعد گوش دادن این فایل دوباره اومد تو ذهنم شروع کردم به نوشتن فقط
خیلی ممنونم از استاد و مریم عزیز به خاطر این پروژه خانه تکانی
تا موقع قدم هفتم واقعا همه چیز بیشتر از تصورم تغییر کرده و به قول استاد چرخ دنده روون تر شده️
روز هفتم از دوره خانه تکانی ذهن
سلام به دوستان نازنین واستاد عزیز و مریم بانو
ممنون بابت این پروژه بینظیر که منو متعهد کرده تا هر روز روی خودم کار کنم
دیروز یک کاری بهم الهام شد که انجام بدم .و اونم انجام آگهی تبلیغاتی هست و الهام شد برم پارک بانوان .
از دیروز همش می گفتم خب برم چی بگم چه جوری شروع کنم از کدام ویژگی خام بگم و …. همین طوری می اومد که ذهنم می گفت بنویس قشنگ ویک روز دیگه برو ولی من مصمم که باید برم انجام بدم
یک نکته همش دنبال بهانه بودم که مثلاً وقت نداشته باشم که نرم ولی از اونجایی که من تصمیم گرفته بودم ،رفتم
برای انجام این تمرین قلبم تند تند میزد ،سرم درد گرفته بود ولی رفتم پارک
وارد که شدم می خواستم سمت هر نفری برم نگاه میکردم ببینم کسی نزدیکش هست یا نه و چند نفر اومدم برم ولی گفتم نفر بعد.می گفتم این سنش کمه،این سنش زیاده ،اینا دو نفرن،این بچه داره و….
تا اینکه گفتم باید برم رفتم سمت نفر اول و گفتم داشتم توضیح میدادم که پسرش از ما دور شد و مجبور شد بره دنبال پسرش ومن نتونستم کامل خودم روپرزنت کنم
ذهن نجواگر اومد بگه دیدی گوش نداد اصلا مهم نبودی و ….ولی من قوی تر شده بودم با خودم گفتم که بچه اش ازش دور شده باید می رفته و باز 10دقیقه داشتم تو پارک راه می رفتم که گفتم طیبه باید به یک نفر دیگه حتما صحبت کنی بعد بری بیرون و نزدیک در خروجی بود که یک خانم تنها نشسته بود روی صندلی و من الان اعتماد به نفسم بیشتر شده بود و رفتم خودم رو پرزنت کردم و خیلی با خوش رویی صحبت کرد و همون اول گفت بشین ومن نشستم کنارش و شروع به پرزنت کردن ، داشتم حرف می زدم گفت منم می تونم سوال بپرسم و این برام جالب تر شد خودم رو کامل توضیح دادم و بعد با این خانم دوست شدم و بعد از خودش برام گفت و شماره همو گرفتیم
خیلی حس خوبی بهم داد و خیلی خوشحال شدم که این تمرین رو انجام دادم
تو این فایل یک جمله استاد به شدت منو تحت تأثیر گذاشت
ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است .
ومن تونستم به یکی از تصمیم ها عمل کنم و خدارو شکر
استاد عزیز 2 تا خواسته از بچگی دارم که قبل اینکه با شما آشنا بشم فراموش کرده بودم و الان 2 سال هست که همیشه بهش فکر میکنم ،ذهنم میگه دیگه ازت گذشته و نمیشه ولی من ادامه میدم به خواستن خواسته هام .
یکی از خواسته هام مهاجرت به آمریکا است و این میشه ،می دونم که میشه
دیروز تو کامنتم نوشتم نمی دونم کدوم حرف ،حرف خداست و تو این فایل درکم یکم بیشتر شد.و استاد زیبا گفت هرکس از هدایت خداوند پیروی کند نه ترسی و نه غمی داره .
با این جمله استاد قلبم آروم شد و خودم رو به خدا سپردم تا هدایت های خدا رو با قلب و روحم درک کنم