live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

344 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    n گفته:
    مدت عضویت: 1373 روز

    به نام الله یکتا،

    درود به استاد عباسمنش، خانم شایسته عزیزم و دوستان گلم در پروژه‌ی خانه تکانی ذهن،

    خداروشکر به خاطر این همه آرامش، یک محله‌ی آرام و دنج، با همسایه‌های عالی، خداروشکر از اینهمه فراوانی و برکت ، خداروشکر از اینهمه پاسخی که خداوند به خواسته‌هامون میده، خداروشکر از این عشقی که در کلامتون هست و اشتیاقی که در زندگیتون دارین،

    چقدر زیباست،

    چقدر من کشور آمریکا رو دوست دارم،

    استاد از سال‌های قبلم اگه بخوام بگم اینجوری بود که اصلا فکر مهاجرت هم به ذهنم خطور نمیکرد اصلا تو یه شرایط دیگه بودم با یه افکار دیگه مهاجرت برام حتی یک ارزوی دور و دراز هم به شمار نمیومد درواقع اصلا آرزویی به اسم مهاجرت وجود نداشت برام، دیگه خیلی رویایی میخواستم فکرکنم بهش تو ذهنم این بود که چی میشه مثلا برم یه شهر دیگه مستقل از خانواده زندگی کنم اونم نه یه شهر دور مثلا همون مرکز استان خودمون‌.

    ولی به مرور که بزرگترمیشدم و دغدغه‌هام و افکارم تغییر میکرد کم کم که باورهام یه کوچولو بهترمیشد و میفهمیدم که اره میتونم یه کارایی تو زندگیم بکنم گفتم چرا که نه، منم میتونم دراینده مهاجرت کنم،

    ولی درمورد کشور امریکا خیلی مقاومت ذهنی داشتم اون هم بخاطر همون تصویرسازی‌های رسانه‌ای و قوانین راجع به اسلحه و مسأله شوتینگ بود که درواقع همه و همه رو از رسانه دیده بودیم فقط،

    ولی از وقتی با شما آشنا شدم و تفکرم تا حدودی تغییر کرد و امروز که عاشق شما و عاشق مریم‌جان و لایف استایلتون و باورهاتون و صحبت‌هاتون و زندگیتون هستم عاشق اینم که یه روز مهاجرت کنم به امریکا و توی این کشور ازاد و پرانرژی زندگی کنم.

    ولی همونجور که از خودتون یادگرفتم همونجور که از قانون یادگرفتم نمیخوام اتفاقی رو به زور و با رنج و ناراحتی رقم بزنم، من این آرزو توی دلم هست و مطمئنم یه روز که آمادگیش رو داشته باشم خداوند من رو به راه درستش هدایت میکنه،

    ولی تا به امروز با اینکه قبلا یکی دوبار هم تلاش کوچکی براش کردم ولی احساس من و قلب من بهم میگه که الان وقتش نیست، هنوز اینجا توی ایران کارایی برای انجام دادن داری و درس‌هایی برای گرفتن داری،

    و دیگه اینجور نیستم که دست و پا بزنم،

    امروز که جدا از خانواده و مستقل دارم در شهر مرکز استانمون زندگی میکنم از کشورم راضی هستم و خداروبرای زیبایی‌های کشورم و شهرم و اتاق کوچک‌30متری که دارم شاکرم، با وجود یک سری مسائلی که گاه و بیگاه هست و پیش میاد و گاهاً به گوش من هم میرسه ولی تمام سعیم رو میکنم که تفکرم رو کنترل کنم و با سپاسگزاری و عمل به الهاماتم قدم‌هامو بردارم و حالم رو خوب نگه‌دارم ، چون الان دیگه من عمیقا باوردارم که اگر درون من تغییر نکنه، فرقی نمیکنه کجا باشم بازهم مشکلات و ناراحتی‌ها دنبالم میاد، ولی اگه درون من تغییر کنه هم فرقی نمیکنه کجا باشم بازهم طعم خوشبختی و شادی رو میتونم بچشم.

    و به موقعش زمانی که قلبم بهم بگه که الان دیگه آماده‌ی رفتنی قطعاً به اذن الله این کارو خواهم کرد.

    براتون شادی و ثروت و آگاهی‌های بینهایتی رو به وسعت قلب زیباتون آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1053 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت حضور در این فضا و احاطه شدن با این اگاهی ها

    ایده اومد که بنویسم و برای خودم مرور کنم ،دلیل اتفاقات خوبی که در این یک هفته اخیر برام رقم خورد و چند روز قبل از اون که داشتم روی خودم کار میکردم و خبری نبود به ظاهر از چیزی ولی به یاری خدا تونستم ذهنمو کنترل کنم و پاداش ها از راه رسید

    الهی صد هزار مرتبه شکر

    خب اما دلیل نتایجم ؟؟؟

    سپاس گزاری اول صب و تمرین ستاره قطبی

    سعی در توجه به نکات مثبت که شاید به اندازه 10درصد توجه کردم اما نتایجی که رخ داده خیلی برام راضی کنندس

    در تمام موارد نگاه به درون داشتن نه عوامل بیرونی

    حرف زدن زیاد با خدا و سپردن تمام کارها دست اون

    کار کردن روی این باور که من درونم رو درست میکنم و خداوند صددرصد شرایط بیرون رو با من مَچ میکنه

    کار کردن روی این باور و تکرار این باور که خداوند بی نهایت دست داره برای رقم زدن خواسته هام و وارد کردن رزق به زندگی من

    تکرار این باور که خداوند بیشتر از من میخواد که من ثروتمند شم

    تکرار این باور که خداوند هدایت من رو بر خودش واجب کرده

    تکرار این باور که امکان نداره که حال من خوب باشه و در احساس خوب باشم و نتیجه بدی رخ بده این امکان ندارررررررد

    تکرار این باور که من فقط روی خودم کار میکنم و خداوند منو هدایت میکنه و این فرکانس های ارسالی خوب و این باورهای خوب دست خداوند رو باز میزاره برای رقم زدن اتفاقات خوب و خواسته هام و خداوند داره صددرصد کارهارو انجام میده و قدم هایی که باید بردارم رو به من الهام میکنه

    تکرار این باور که خداوند همواره حاضر و بینا به احوالات هر لحظه ی منه

    تکرار این باور که خداوند وظیفشه که کارهای منو انجام بده چون من به غیر از اون به کسی روی نیاز ندارررررررررررم

    وسپاس گزاری و سپاس گزاری و سپاسگزاری

    و سپاسگزاری و سپاس گزاری و سپاس گزاری

    مدام یاداوری این نکته که تنها وظیفه ی تو اروم کردن ذهن و برداشتن مقاومت هاست

    تنها وظیفه ی تو اروم کردن ذهن است

    تنها وظیفه ی تو اروم کردن ذهن است

    تنها وظیفه ی تو اروم کردن ذهن است

    و بعد گوش دادن به قلب و پیرو الهامات بودن است

    تکرار این باور که هر احساس بد هر گونه فکری که به من احساس بدی میده ، هرررررررررگونه فکری که به من احساس بدی میده ،اقاااااااااا هررررررررررررررررررگونه فکری که به من احساس بدی میده الهییییییی نیست ،از طرف خداوند نیست

    انما النجوا من الشیطان

    نجوا تنها از ناحیه شیطان است

    و وظیفه ی من ایجاد هماهنگی بین ذهن و روحم هست

    خداوند در قالب تصاویر

    در قالب کلمات و افکار

    در قالب نشانه ها داره با من حرف میزنه

    و از همه پررنگتر و از همه واضح تر خداوند داره در قالب تجربه بامن حرف میزنه ،

    اینکه ذهن سعی میکنه که باز یادم ببره که چه شرایط های بدی که توکل کردم و تقوا داشتم و پاداش ها از راه رسید

    از این طرف خداوند داره یاد من میاره که هر موقع اومدم فقط و فقط تمرکز کردم روی درون و به احساس ارامش رسیدم کارهارو انجام داد

    خداوند هی تجربیات رو یادم میاره و بهم میگه که چه کارهایی رو بهم قوت و قدرت داد و انجام دادم که خودمم شک داشتم

    خداوند یادم میاره که با وجود نجواها وقتی ادامه دادم و توکل کردم و گفتم خداوند بامنه ،کاری نبوده که سرانجام خوبی نداشته باشه

    و دقیقا اونی نباشه که من میخوام و حتی بهتر از اون شده ،چون من محدودم و اون نامحدوده ،چون من توی جنگل دید ندارم و اون از هلیکوپتر داره همه چیز رو میبینه و بهترین مسیر رو میخواد برام انتخاب کنه و حالا تنها وظیفه ی من اینه که به خودم زحمت روشن کردن بی سیم و ارتباط با هلی کوپتر و بدم و بقیش اوکیه یعنی میگه برو چپ میگه وایسا میگه راه برو میگه بدو میگه بشین میگه استراحت کن و……. در هیچ یک از الهاماتش حتی ذره ای ترس و احساس دیر شدن و احساس تموم شدن و احساس اینکه دیگه نمیشه نیست ، همیشه همیشه همیشه از هر جایی که بخوام مثل نقشه گوگل مپ از هر جایی که بخوام برگردم به مسیر و مسیر درست رو ادامه بدم از نزدیکترین و میانبرترین مسیر منو پیش میبره و فقط

    اعتماد ، رهایی ، حس خوشحالی از صمیم قلب ،حس سرزندگی ،حس امید و شور وشوق ،حس اطمینان قلبی همه و همه نشون دهنده اتصال من و نزدیکی من به خداونده به دریافت الهامات خداوند

    الهی شکرت چقدرحالم خوب شد با یاداوری این باورها

    الهی سپاس گزارم بابت این ایده الهامی که نزاشتی احساسم زیاد بد بشه و شیطان غافلم کنه

    الهی صد هزار مرتبه شکرت

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    درپناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 894 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    گام هفتم

    سلام به اساتید عزیزم

    سلام به دوستان عزیز

    خدا رو شکر واسه داشتن استاد عزیز که اینقدر قشنگ و ساده به ما آموزش میده. بر خلاف دیگر اساتید

    خدا رو شکر واسه خونه قشنگ، محله زیبا و لاکچری، آروم و سرسبز

    استاد عزیز.

    خدا رو شکر واسه این همه موتور ، دوچرخه، ماشین های شیک و جت اسکی که داشتن همه ی این ها به خاطر تضادی بوده که استاد با اون روبرو شده.

    وقتی باورهامون درست بشه، باور به فراوانی ، باور به اینکه من خالق زندگی خودم هستم و باور توحیدی داشته باشیم. همه‌ی اون تضادهایی که گریه و ناراحتی داشتن باعث شادیمون میشه.

    ما باید یاد بگیریم با هر چیزی که داریم، حالمون خوب باشه. مثل استاد که حالش توی بندر عباس خوب بود، و شکر گذار بود و احساس خوشبختی می‌کرد.

    ما باید حتی برای داشته های دیگران هم شکر گذار باشیم

    نباید حسادت کنیم یا بد و بیراه بگیم. مثل استاد که ماشین های گرون قیمت و خونه های شمال شهر تهران رو میدید و سپاس گذاری میکرد و می‌گفت: اگه اونا تونستن به این موفقیت برسند، پس منم میتونم خدایا شکرت.

    به جای اینکه نا امید بشیم و بگیم که چرا دیگران این نعمت ها رو دارند ومن ندارم ، به خودمون بگیم اگه من الان این جایگاه هستم به خاطر باورهای الان منه. اگه باورهام تغییر کنه، منم میتونم این نعمت ها رو داشته باشم .

    یکی از مهمترین باورها اینه که ما مسولیت زندگیمون رو دادیم دست دیگران. باورهامون رو اگه درست کنیم ، خود به خود همه چیز درست میشه.

    از نشانه های تغییر اینه که ایده به ذهنمون میاد. باید به ایده ها عمل کنیم.

    باید به چه ایده‌ای عمل کنیم؟ ایده‌ای که بر نمی گرده به عوامل بیرونی. نمیگه وام بگیر، مغازه بزرگ رهن کن، ایده‌ای که با شرایط کنونی قابل انجامه. یعنی یه ذره از قبل بهتر هست. همین به ذره بهتر شدن ها همه چی به ما میده

    خوشبختی احساس خوبه نه ماشین نه خونه یا توی بهترین کشور دنیا بودن. اما فکرت بیمار باشه ، غصه بخوری، گیر بدی، کینه داشته باشی. هیچ وقت خوشبخت نمی‌شی.

    اما اگه باورهات درست باشه و از لحظاتت لذت ببری و تمرکزتو بزاری به روی زیبایی ها ، حالت خوب باشه، ثروت و خوشبختی نتیجه طبیعی باورهای خوبه. ثروت نتیجه حال خوبه، خودش وارد زندگیمون میشه نمی‌خواد کار خاصی بکنیم.

    توحید یعنی مسولیت صد در صد زندگیمون به عهده خودمونه.

    ممنون استاد و خانم شایسته نازنین

    در پناه الله مثل همیشه بدرخشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 2012 روز

    به نام خداوند قدرتمند

    خداوندا ، امروز روز بسیار زیبایی بود، وقتی در اینجا کامنت می نویسم ، وقتی به شعر های مولانا گوش میدهم، وقتی به صدای استاد گوش می دهم، وقتی قران میخوانم دنیا جور دیگر می شود، دنیا به من می گوید مهم نیست که الان چه مشکلی داری ، فقط باید به خالق، به خداوند، به پروردگارت ایمان داشته باشی تا مشکلت درست شود، تا همان مشکلت به نعمت تبدیل شود، تا همان مشکلت به بهترین اتفاق سالت تبدیل شود، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    من همین الان فایل را باز کردم و متوجه شدم که در اول فایل استاد درباره تضاد هایی حرف میزنند که به ما کمک می کنند تا به هدفان برسیم، وای ، قبل از این که فایل را گوش کنم درباره آن مسئله در پاراگراف قبل متن نوشتم!

    خدای من، خدای من ، تو همینجایی، تو در دل منی و هر لحظه داری مرا هدایت می کنی، تنها کاری که باید بکنم این است که روزانه و به طور مستمر در اینجا فعالیت داشته باشم، بقیه اش مهم نیست! مهم نیست از چه کاری دارم پول درمیاورم، مهم نیست در کجا زندگی می کنم، مهم نیست خانواده ام چه کسانی هستند، تنها چیزی که مهم است این است که باید به طور مستمر روی خودم کار کنم تا باور هایم عوض شود، همین!

    تنها با عوض کردن باور ها همه چیز تغییر میکند، زندگی در این دنیا خیلی خیلی آسان است، امتحانی که خداوند از ما در این دنیا می خواهد خیلی خیلی آسان است، الان مد شده، همه میگویند دوره زمانه ، دوره بدی است، همه می گویند ما در بدترین نقطه تاریخ قرار داریم، خخخخخخ

    ولی من می گویم الان بهترین نقطه تاریخ است و روز به روز هم بهتر خواهد شد، میتوانم ببینم روز هایی را که انسان ها کار های ساده شان را به هوش مصنوعی می گویند تا وقتشان باز شود برای کار هایی با سطح علمی بسیار بالا تر از آنچه الان هست! الان بهترین وقت تاریخ نسبت به سال های قبلش است، خدایا شکرت که در این وقت تاریخ، که در این خانواده ، که در این کشور زیبا، که در این روستای زیبا دارم زندگی می کنم، شاید باورش برای بقیه سخت باشد ولی بزرگترین نعمتی که خداوند به من داده این است که مرا در یک روستا به دنیا آورده، شرایط اینجا باعث شده تا کوچک ترین نگرانی بابت آینده نداشته باشم، خدایا هزاران مرتبه شکرت، بابت این قدرت بی نهایتت که هر از گاهی جزئی از آن را به من میدهی و زندگی ام کن فیکون می شود هزاران بار، هزاران بار از تو شاکرم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    سپاسگزارت هستم که هر آنچه که مسخر توست، مسخر من هم است، من با تو یکی هستم، من بخشی از از تو هستم، شاکرت هستم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    گفنتی که هر کس با تو باشد نه ترسی دارد نه غمی

    چند ساعت پیش که یک مسئله ای رخ داد ، نه ترسی داشتم نه غمی

    و چند دقیقه پیش آن اتفاق تبدیل به یک نعمت شد

    شاکرت هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2774 روز

    به نام الله یکتا

    سلااااام

    چقدر واقعا لذت بخشه وقتی میشینی و به نتایجت نگاه میکنی و با خودت میگی که من تا دیروز فکر نمیکردم یک دهم اینو داشته باشم اما الان مثلا دو تاشو دارم

    الان بهتر از چیزی که فکر میکردم واسم اتفاق افتاده

    این نتایج خودشون حاصل ایمان و توکل بوده تازه وقتی تحسینشون میکنی ایمان و توکلمونو بیشترم میکنن و این ایمان جدید باعث نتایج بیشتر میشه و همینطوریه که یهو میبینی یه نفر تو 5 سال از خاک بلند شد به عرش رسید

    تکامل بحث زمان نیست

    بحث تجربه های سریعتره

    هرچقدر بیشتر سعی کنی تمرکزتو توی مسیر درست نگه داری، هرز نمیتابی پس زودتر قدم ها رو طی میکنی و زودتر به نتایجی میرسی که واسه بقیه قفله

    کلیدش ایمانه

    اعتماد به رب

    توکل

    امید

    باورهای درست هم جهت با خواسته

    اگه فلانی تونسته پس منم میتونم

    واسه فلانی شده پی واسه منم میشه

    فلانی داره پس منم میتونم داشته باشم

    چون خداهامون یکیه

    خدایی که به اون ثروت داده همون خدای منم هست

    منم که مث فلانی یه آدمم

    پس شرایطمون مساویه

    صد در صد به منم میده

    تمام

    آی بنازم به این خدا و قوانینش

    خدایاشکرت

    عاشقتونم

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    درود بر استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

    استاد بزرگوارم حرفای شما مثل همیشه بسیار به دلم نشست و چه اندازه به من انرژی و انگیزه داد. یک بار دیگه به خودم گفتم که باید دنبال نتایج خلق‌الساعه نباشم و صبور باشم و بدونم که همه چیز از صبر به‌دست میاد. از صبر و توجه تنها به رب العالمین( که میشه همون نماز. چون به گفته‌ی خود شما، تنها شمای که پیامبر ما نماز می‌خونده که نماز نیست. نماز یعنی توجه تنها به رب العالمین) است که کم‌کم همه چیز درست میشه و عجله فقط همه چیز را خراب می‌کنه و من رو از جاده‌ی درست زندگی بیرون می‌کنه.

    همین‌طور وقتی در مورد الهامات و ایده‌ها صحبت کردید، الهاماتی درست هستند که من را کمی بالاتر از آن‌چه الان هستم ببره، نه اینکه چندین مدار با مداری که الان توش هستم فاصله داشته باشه. این‌جوری دیگه من تلاش می‌کنم ولی تقلا نمی‌کنم و همینه که مسیر را برای من لذت‌بخش می‌کنه نه زجرآور. چون خودم هم می‌دونم که با همین شکل پیشرفته که نتایج تثبیت میشن و وقتی نتایج تثبیت بشن، رشد صورت می‌گیرد و رشد برگشت‌پذیر نیست و ماندگاره. بنابراین برای اجرای تصمیم‌هایی به این شکل که من را پله پله بالا ببره، هیچ تردیدی به دل راه نمی‌دم و خدایا پروردگارا به امید تو آغاز می‌کنم و می‌دونم که بقیه مراحل توی مسیر به من گفته میشه!

    منم دنبال رسیدن به تضادهام هستم. همون چیزایی که تو بچگی و جوونی نداشتم. همون چیزایی که همین الان هم ندارم و با تمام وجود دلم می‌خواد که داشته باشم و تازه دارم به راه‌های درست درونیم باورم قوی‌تر میشه و باید هر روز روی خودم کار کنم و به ایده‌ها عمل کنم و از سرمایه‌گذاری روی اونا نترسم و بدونم که این ایده‌ها را که درست هستند را همشون رو خدا به من گفته و من چیزی نیستم جز خود خدا! درست مثل یک قطره‌ی آب اقیانوس که همه‌ی ویژگی‌های همون اقیانوس را داره و بنابراین من هم در مقیاس خودم می‌تونم دنیای دل‌خواه خودم را بیافرینم.

    خدایا پروردگارا سپاس، این روزا همه چیز داره در جهت ایجاد و تقویت باورهای مثبت و نامحدود برای من پیش می‌ره. تو جلساتی شرکت می‌کنم که همش همین حرفاست، با آدمایی برخورد می‌کنم که همش همین حرفا رو می‌زنن و مثل من به‌دنبال رویاها و اهدافشان هستن. خدایا پروردگارا سپاس بیکران که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی و خورشیدهای هدایت را بر سر راهم نهادی تا راه گم نکنم.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    مریم بذرا گفته:
    مدت عضویت: 832 روز

    سلام براستادعزیزم ومریم جانم وتمام دوستان درسایت بهشتی.

    رسیدیم به گام هفتم خانه تکانی ذهن:

    در عمل کردن به ایده های الهامی از سمت خداوند بایدکمال گرایی رو کنار بزاریم و درهرشرایطی که هستیم به اون ایده ها عمل کنیم.

    اما ایده های رو عملی کنیم که با شرایط الان ما در فاصله ی دوری قرار نگرفته باشه.اگر ایدهایی رودرکسب وکار باید انجام بدیم ولی مارو خیلی بدهکارقرض ووام میکنه اون از جایگاه

    فعلی ما خیلی دوره.

    ایدهارو باید حتی اگر کوچک هستن عملی کنیم همین عمل به ایدهای کوچک و کارکردن رو خودباعث میشه تا در مداربالاتری قراربگیریمو ایدهای بالاتری بهمون الهام بشه و کم کم به شرایط ایده ال برسیم.واما

    استادعزیزم شما برای من یک الگوی تمام هستین من مشتاق مثالهایی هستم که از گذشته ی خودتون میزنین باتمام وجودم حرفهاتون رو گوش میکنم و احساس میکنم که شما هم از جنس خودمون هستین و لذت میبرم که بعدش میگین به وسیله باورهاتون به این جایگاه رسیدین ولذت میبرم از دیدن ماشین هاو خونهای زیباتون.

    وقتی میبینم گذشته ی شما هم مثل الان ما است میگم خدایا اگه به استادم هرانچه خواسته دادین پس برای من هم امکان پذیره.

    ممنونم ازتون استادهای عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ یَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ

    خداوند به عدالت و نیکوکاری و ادای (حق) خویشاوندان فرمان می‌دهد و از گفتار و کردار زشت و کار ناپسند و ستم نهی می‌کند. شما را پند می‌دهد؛ باشد که پند گیرید.

    نحل–90

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم

    خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز جانانه دیگر الهی شکرت

    روز هفتم

    امروز می خواهم بهش از نتایج این چند روز را بنویسیم برای خودم که رد باشد

    خییلی ذهنم از حالت قضاوت گری اش بیرون شده و زیاد به موضوعات گیر نمی دهد و این کلمه که هر بار از زبانم استاد می شنویم مدام در ذهنم می پیچید که من خالقم من خلق میکنم من با باور ها و فرکانس هایم زندگی ام را خلق میکنم خدایا شکرت

    میزان ارتباط من با خداوند خییلی بهتر شده

    امروز می خواستم باران بببارد خدا را شکر باران بارید و خییلی فضا زیبا شده خییلی عالی شده و عطر زیبا را در محیط پخش کرده خدایا شکرت و انرژی فوق العاده را در محیط پخش کرده الهی شکرت

    بخش از نکات این فایل ارزشمند

    هر خواسته با برخورد به تضاد ها به وجود می آید

    اگر کسی پول ندارد مهم ترین خواسته اش پول است اگر کسی رابطه خوب با افراد ندارد مهم ترین دغدغه زندگی اش همین بحث روابط است هر تضاد یک خواسته جدید را بوجود می آورد و جهان به همین شکل پیشرفت می کند

    تحسین کردن آدم های موفق

    به جای این که به دیگران حسودی کنیم یا غصه بخوریم آنها را الگو زندگی خود قرار بدهیم و درس هایش را بگیریم

    بنویسید درباره اتفاقات مثبت که می خواهید برایتان اتفاق بی افتد

    خود نوشتن معجزه می کند

    درباره آروزو هایتان به کسی چیزی نگویید فقط روی خودتان کار کنید بگذارید نتیجه حرف بزند

    و هر ایده که زمانی شما روی باور هایت ان کار می کنید می آید باید عمل کنید

    ایده های که با شرایط فعلی شما قابل اجرا است را عمل کنید

    خوشبختی یعنی لذت بردن از مسیر

    خوشبختی یعنی حال خوب

    هر زمان حالت خوب باشد همه اتفاقات خوب وارد زندگی آت می شود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 985 روز

      سلام و درود بر فواد عزیز دوست خوبم

      کامنت شمارو دوست داشتم چون مشکل من و پاشنه اشیل منم توش بود که این روزها دارم بهتر وبهتر میشم قضاوت مهمترین پاشنه آشیل که در ما ایرانی هست یعنی فکر کنم تو خونمون رفته چون همه ما مهندس سیاسی هستیم و در هر محفلی براحتی داریم همه رو قضاوت میکنیم از رییس دولت تا رییس آموزش و پرورش و مدرسه بعد همین عادت گند به داخل خونه ها و فامیلا و دوست رفیق و همسایه ها نفوذ میکنه و براحتی میشینیم هرکی و دیدیم و ندیدیم و قضاوت میکنیم که چی فلانی چرا اون کار و کرد لباس فلانی رو دیدی موهاشو دیدی هیکلشو دیدی قیافشو دیدی رفتارشو دیدی چقد گند بود چقد گنددماغ بود چقد فیس و افاده داشت فلانی رو دیدی چیکار کرد دیدی چه بلایی سر خانوادش آورد آره کثافت فلان فلان شده همینجوری داریم قضاوت تولید میکنیم بعد توقع داریم رفتارهای خوب ازاون آدم نصبت به خودمون ببینیم دریغ ازاینکه جهان گوش داره چشم داره و همه این حرفا رو رفتارهارو هم میبینه هم میشنوه و میگه خوب بزار یخورده ازاین جور چیزا بیشتر بهش بدم چون دوست داره این میشع که با دست و زبان مبارکمون گند میزنیم به زندگیمون که به لطف خداوند و به برکت وجود استاد عزیزمون و جمع صمیمی و بیدار خانواده بزرک عباسمنش بهم یاداوری میکنیم که بله قضاوت و توقع داشتن از دیگران بدترین سم مهلکی است که میتونیم به خودمون و موفقیتمون تزریق کنیم و از رده خارج بشیم و به سمت افول باسرعت حرکت کنیم و خداروشکررررر که از شما هم اینو خوندم که داری ازش فاصله میگیری منم دارم فاصله میگیرم این روزها ذهن الهی ام خیلی بهم آلارم میده که حواست باشه مجید و این کمکم میکنه بتونم هر روز از این پاشنه آشیلم دور بشم متشکرم فواد عزیز برای یاداوری خوبت متشکررررم و خداروشکر .

      تضاد و توقع سمی هستن که مارو به سمت مشرک بودن میبره خدایا شکرت این سم مهلک را بما شناسایی کردی مممونم.

      دوست خوبم موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فواد بنیادی گفته:
        مدت عضویت: 897 روز

        سلام به مجید عزیز

        خداوند را هزاران مرتبه شکر که توانستی باور مخربت را پیدا کنی

        چیزی که به من خییلی کمک می کند که از محیط مقایسه گری بیرون شوم همین سایت زیبا است

        امروز هر جا میبینم بقیه خییلی راحت دیگران را قضاوت می کند

        هر زمان ذهنم سراغ قضاوت رفت از خودم می پرسم آیا تو در شرایط آن شخص بودی ؟اصلا نصف آن مسیر را طی کردی

        و همین سوال باعث می شود ذهنم از این حالت بیرون شود خدا را شکر به لطف دوره احساس لیاقت این حالت خییلی کم شده و انشالله بهبود هم پیدا بکنم

        خییلی از شما دوست خوبم سپاسگزارم

        هر کجا دنیای هستی در پناه خدا شاد سالم ثروتمند و سعادت مند باشی دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2222 روز

    یادآوری به خود :

    هرچیزی ک بخوای به وجود میاد .

    وقتی باورهای من درست بشه تمام تضادهایی که زمانی باعث رنج و ناراحتی من شده سبب تجلی خواسته‌هام میشه .

    این تضادها انگیزه و انرژی در وجود من ایجاد می‌کنه تا آرزو داشته باشم و به سمتش حرکت کنم .

    مثل زمانی که از شغل معلمی فاصله گرفتم و اوضاع برام اونقدر سخت شده بود که فقط آرزو داشتم ک دوباره بتونم شاغل باشم به همین دلیل کارهای مختلفی رو تجربه کردم که وقتی واردشون میشدم و انجام میدادم میدیدم هیچکدوم خواسته‌ی‌ من نیستن و خیلی از آنچه که میخواستم باشم فاصله داشتن… این تضادها و تجربه‌های اون سالها باعث شد تا دوباره در وجودم این خواسته پررنگ تر بشه ک

    می‌خوام باز معلم بودن و ارتباط با دانش‌آموزا و تأثیرگذاری رو تجربه کنم و خب از زمانی که برای ایده‌ام اقدام کردم و باور کردم که می‌تونه بشه و بسیار ب خدا توکل کردم و ایمانم رو فقط به اون اختصاص دادم ، به دست اومد و به شکل معجزه آسا من برگشتم به شغل قبلی ام .

    قرار نیست نداشته های من تا ابد باشند بلکه قرار هست داشته باشم و در زمان داشتن بیشتر لذت ببرم و قدر بدونم .

    و الان احساس میکنم خیلی بیشتر قدر می‌دونم داشتن درآمد رو ، داشتن یک مسولیت خارج از خونه رو ، تأثیرگذاری و احساس خوب ایجاد کردن در شاگردانم رو ، همکارانم و روابطم و … همه چیزی ک شاید قبل از تضاد درک درستی ازشون نداشتم و قدر هم نمی‌دونستم .

    تضاد بعدی هم که برای من ایجاد کننده‌ی این خواسته بود که دوست دارم کسب و کاری برای خودم داشته باشم و بتونم ازش پول دربیارم و سود کردن و رشد کردن رو تجربه کنم از جایی شروع شد که با وجود تلاش های زیاد برای کارهای مختلف نتونستم به خواسته م برسم و این تضاد من رو به سمت آگاهی های سایت استاد بیشتر و بیشتر سوق داد و به من یادآوری کرد ک حتمن چیزهایی هست که تو ازش بی خبری ، حقایقی که تو ب دلیل عدم اجراشون نتونستی آنچه که میخوای رو در زندگی ت تجربه کنی و خوشحالم که تضاد شکست‌ها و کمبودهای من ، من رو بیدار کرد تا من هدایت بشم به سمت این آگاهیهای ناب و برای اولین بار درک درستی نسبت به خالقم و جهان هستی پیدا کنم و از گیجی و سردرگمی ای که یک عمر گرفتارش بودم و من رو به راههای مختلفی ، و تجربه ی مسیرهای گوناگونی کشوند نجات پیدا کنم و حالا تکلیفم روشن باشم و بدونم با چ سیستم و به چه جهانی سر و کار دارم و مسولیت من در این سیستم چی هست و همین احساس آرامش حاصل از این درک ، برای من بسیار ارزشمند می‌کنه تلخی ها و دردهایی که در مسیر تجربه‌ی تضادهای حاصل از شکست هام در کارها و روابطم در زندگی تجربه کردم رو .

    *

    تحسین کردن افرادی که خواسته‌ی من رو دارن یکی از روش های رسیدن پ تحقق خواسته‌هاست. نکته‌ای که واقعا عمل به متضادش رو در جهان پیرامون میشه دید یعنی اکثر افراد عادی یا حسادت میکنن به کسانی که چیزی دارن و من هم در خودم میبینم رگه هایی از این حسادت رو به آدمهایی که خواسته های من رو دارن ، از داشتن النگوی طلا گرفته تا داشتن گوشی آیفون ، تا خونه و امکانات زیاد رفاهی و … اما سعی میکنم مدام این اصل استاد عباس منش م رو به خودم یادآوری کنم که : «اگر میخوای مثل بقیه نتیجه نگیری پس مثل بقیه رفتار نکن و واکنش نشون نده» پس سعی میکنم آروم باشم و به خودم ثروت و نعمت فراوان جهان رو یادآوری کنم و با خودم مرور کنم که اگر باورهای من هم درست بشه و اگر ایمان من هم به قدرت خالقم بالا بره تمام این خواسته ها و آرزوها میتونن تبدیل به داشته هام بشن و من باید این دیدن خواسته هام رو در زندگی دیگران یه نشانه ببینم . نشانه‌ای از سمت خداوندم که بهم میگه :« ببین میتونی اینو هم داشته باشی ها »

    سپاسگزارم خدای عزیزم که دایره ی خواسته داشتن من رو هرروز بزرگتر میکنی و این بزرگ خواستن باعث شده تا من به زندگی عادی و مسیر روتین پدرانم رضایت ندم و چیزی بیشتر از فرصت زندگی که در اختیارم گذاشتی بخوام .

    واکنش دوم افراد عادی پیرامونم ک در من هم تاثیر گذاشته این هست که شک میکنند که این خواسته از راه درستش محقق شده و اون شخص به این راه درست دسترسی داشته بلکه شروع میکنن به چیدن منطق‌هایی که با باورهای خودشون ممکن جلوه می‌کنه که مثلاً دزدی کرده ، وام گرفته ، کلی بدبختی کشیده و … تا برای خودشون توجیه کنند که نمیشه به راحتی و از مسیر لذت بخش به خواسته ها رسید.

    *

    داشتن صفحه‌ی آرزوها، یکی از تمرینات دوازده قدم که من همچنان در قدم دوم متوقف شدم . متوقف شدم چون به تعهدم برای روزانه و مستمر وقت گذاشتن پایبند نبودم و هربار این عدم تعهد باز من رو به جهان تضادها و تجربه‌های ناخوشایند بر‌د و باز این برخورد با تضاد بیدارم کرد و من برگشتم به جهان توحید و هدایت الهی و معجزات دوباره شروع به رقم خوردن کرد . می‌دونم ک تو این رفت و برگشت ها هربار تکاملم بیشتر شد و به همون نسبت هم درکم از خداوند و قوانین و آموزه‌های استاد بیشتر . از خدا می‌خوام که این باور رو در من ایجاد کنه که برای طی تکاملم برای رشد در مسیر قانون نیازی به فاصله گرفتن نیست بلکه با بودن و استمرار در این فضا این رشد و تکامل سرعت بخشیده میشه و من عقبگرد در زندگی م و تکرارهای ناخوشایند رو تجربه نخواهم کرد بلکه رو به جلو حرکت میکنم و همیشه جهان و زندگی برام تازگی خواهد داشت .

    امیدوارم و از خدا می‌خوام که هرچه زودتر من رو آماده‌ی دریافت و درک آموزه‌های دوازده قدم کنه و قدم به قدم رشد کوآنتومی رو تجربه کنم

    داشتن صفحه‌ی آرزوها برای من با یک ترمز و باور محدودکننده‌ی ذهنم همراه بوده : اینکه چه فایده داره این همه نوشتن و آرزو کردن در حالی که بعد از سالها هنوز بسیاری از خواسته‌هات محقق نشدن .

    اما اینها همه نجواهای ذهنی ان ، چون وقتی ب گذشته برمی گردم می بینم داشتن یه گوشی خوب هوشمند صفحه بزرگ برای من آرزو بود و از اون زمان نوشته ها و دیدگاه‌هایی هم وجود داره که با گوشی صفحه کوچیک همیشه هنگم دیدگاه می‌نوشتم و اذیت بودم و الان اون خواسته رو دارم و اصلا بدیهی شده که دارم .

    یا مثلاً داشتن یه وسیله نقلیه که بشه باهاش رفت و آمد کنیم و امور روزمره زندگی رو تجربه کنیم آرزو بود ک به صورت تکاملی اول موتور قراضه خریدیم بعد موتور نو و بعد تضاد دزدیده شدن موتور مون باعث شد تا خواسته‌ی داشتن ماشین برامون محقق بشه و ما الان با ماشین خودمون رفت و آمد و خرید و امور روزانه زندگی رو تجربه میکنیم و خیلی هم راحت شدیم از گرمای طاقت فرسای شهر ایرانشهر و اذیتی های وسیله نداشتن و …

    یا خواسته بعدی من که سالهای سال با من همراه بود‌: تجربه ی رانندگی بود که بارها خودم رو در خواب میدیم که پشت فرمون نشستم و دارم رانندگی میکنم و الان بعد از گذشت اون روزها که میشینم پشت فرمان و رانندگی میکنم و مسیر خونه تا ابتر و مدرسه رو خودم رانندگی میکنم و در تنهایی در این مسیر با خداوند گفتگو میکنم و با صدای بلند به فایلهای استاد گوش میدم دقیقا آرزو و خواسته‌ای هست که زمانی برام تحقق ش محال بود اما نوشتم و خواستم ش و هیچ ایده‌ای هم نداشتم که چطور قراره با این ترس رو ب رو بشم و رانندگی رو یاد بگیرم . البته که در مسیر یادگیری این مهارت هم آموزه‌های استاد و درک قانون تکامل چقدر به آرامشم کمک کرد و به من این قدرت رو داد ک ادامه بدم .

    یا آرزوی بعدی من که باز هم سالها با خودم حملش کردم شنا کردن در رودخانه و استخر و … بود بدون اینکه از غرق شدن و عمق بترسم و الان باز هم من در این آرزو بسر میبرم و امروز هم قرار هست برم و با لذت ، از شنا کردن و تجربه ی شنا کردنم کلی احساس خوب دریافت کنم و تازه ب خیلی از افرادی که شنا بلد نیستن و یا میترسن امید و انگیزه بدم و از گذشته ی خودم و نابلدی خودم داستان بگم تا احساس کنن میتونن به خواسته‌شون برسن و من هم زمانی مثل اونها بودم که آرزو داشتم شیرجه بزنم و شنا کنم و حتا وقتی استاد رو در پارادایس و در حال شنا در دریاچه میدیدم کلی خوشحال میشدم و میگفتم یعنی میشه منم چنین حالتی رو تجربه کنم ؟! و الان شده …

    … فک کنم اگر بخوام تک تک آرزوها و خواسته‌هایی که زمانی برای من یک گزینه در دفتر آرزوها بودند رو بیان کنم باید دفترها پر کنم اما باز هم این ذهن با تمام این تجربیات، اگر رها بشه و کنترل نشه می‌تونه احساس‌ت رو از نوشتن و خواستن آرزوها بد کنه و ناامیدی رو در تو رشد بده ؛ و تلاش می‌کنه تا تو رو از این اصل که بنویس تا اتفاق بیفته دور کنه .

    *

    صحبت نکردن از آرزوها، با افرادی ک باور‌های ضعیف دارن و با کلامشون ایمان رو در قلبت ضعیف میکنن و من این رو بسیار احساس کردم که زمانی که افراد با کلامشون در مورد خواسته و آرزوی آینده‌ی تو صحبت میکنن و در مورد تحقق نشدنش نظر میدن واقعا انگار علف هرزی به ذهن اضافه میشه که اگر نچینی و هرسش نکنی رشد می‌کنه و وجودت رو پر می‌کنه از ناامیدی و ترس .

    کار روی باورها و همزمان ایده‌ای ک ب ذهن وارد میشه رو اجرا کردن

    ایده‌هایی که ذره‌ای بهتر از شرایط کنونی هست و این ذره ذره بهتر ، اوضاعت رو بهبود میده .

    ایده‌هایی که با شرایط کنونی من قابل اجرا هستن ایده‌هایی هستند که نیاز ب عوامل بیرونی ندارن فقط کمی به همت و اراده و ایمان نیاز دارن.

    استاد به نظر من ضعف من در مورد اجرای این اصل این جاست که زمانی که روی باورم کار میکنم که خواسته م محقق بشه و ایده به ذهنم میاد ، وقتی میرم دنبال اجرای ایده اینقدر در اجرای اون با روشهای معمولی که خودم احساس میکنم درست هست غرق میشم که باز از کار کردن روی باورهام غافل میشم و این باعث میشه که از فضای عمل به قوانین الهی و تکرار و ساختن باورهای قدرتمند کننده فاصله بگیرم و یه جورایی عادی بشم و عادی رفتار کنم و عادی پیش برم و کم کم همه چیز برگرده به گذشته و… با شکست و ناخواسته‌های فراوان رو ب رو شدن و … تاااا اینکه دوباره برگردم و برای « کار روی باورها» وقت بذارم چون نتیجه ی کار نکردن روی باورها رو حسابی لمسش کردم و کلی هم آسیبش رو دیدم …

    من باید روی این موضوع کار کنم که زمانی که درگیر اجرای ایده‌های ابهامی هستم اینقدر خودم رو غرق نکنم که فرصت نکنم به نقشه و راهنمای مسیرم مراجعه نکنم و همه ش مشغول تلاش و انجام دادن باشم و بخوام زور بزنم که به نتیجه برسونمش ، بلکه باید به خودم فرصت بدم و هربار برای تیز کردن اره‌ی باورهای توحیدی و الهی فرصت بذارم تا این فرصت گذاشتن من رو آسون کن برای اینکه به آسانی از این مرحله عبور کنم و اینقدر رفت و برگشت و دور تکرار نداشته باشم . و همه ش هم در این مرحله موندن رو هی تجربه نکنم .

    فک کنم درک بزرگی برای من بود که متوجه شدم کجای کارم ایراد داره ک من رو از این مرحله عبور نمیده و همیشه در این مدار هستم و دسترسی من به این حد از ایده‌ها و الهامات هست به دلیل تکاملم .

    خدا رو شکر

    *

    «خوشبختی نباید وابسته به شرایط بیرونی و داشته‌ها باشه بلکه خوشبختی داشتن احساس خوب هست».

    خوشبختی حال خوب داشتن است .

    ثروت نتیجه‌ی حال خوبه.

    این اصل چقدر آرامش رو به وجود آدم میاره ، اینکه قرار نیست جای خاصی برسی که شاد باشی و لذت ببری ، بلکه برعکس تو لذت ببر ، به اون جای خاص هم خواهی رسید . من عاشق این اصل هستم .چون انگار هربار ک گرفتار نتیجه میشم بار سنگینی رو از روی دوش من برمی داره و باعث میشه من نفس راحتی بکشم و به دور و برم نگاه کنم و بگردم و پیدا کنم این همه چیزی که میتونم همین الان از بودن و داشتنش لذت ببرم .

    *

    «اگر قانون خداوند رو بشناسی همه‌ی نتایج رو ب دست میاری .» چقدر آرامش بخشه ، مثل اینکه در مسیر صعود به قله ای باشی و بدونی که اگر مسیر درست رو پشت سر جلودار پیمایش کنی بالاخره رسیدن به قله اجتناب ناپذیر هست و تو هربار که توقف داری و استراحت می‌کنی و نگاهی به قله می‌ندازی میبینی که چقدر فاصله ت در حال کمتر شدن و کمتر شدن هست و چقدر قله برات در دسترس تر و واضح تر شده و این ایمان قوی شده تو رو برای ادامه دادن استوار تر می‌کنه.

    «توحید نگاهی هست که مسولیت رو به عهده‌ی خودم میندازه » این هم یکی از پاشنه های آشیل نرگس هست ، مسولیت کامل رو به عهده گرفتن و منتظر نبودن ، چقدر از این منتظر بودن ها و توقع داشتن ها حال بد رو تجربه کردم . امیدوارم این اهرم رنج و لذت ذهنی من رو در اجرای این اصل قوی تر کرده باشه که باید نگاهم رو از همه بگیرم و به خودم و خدای خودم بدم و پیش برم . بقیه هم در این مسیر همراه میشن .

    اصلا دیگه بقیه‌ای وجود نداره هرچه هست منم و خدایی که یکی هستیم ، خدایی که با منه در قلب منه همراه منه.

    *

    «اگر هدایت خداوند رو اجرا کنیم نه ترس و نه غم خواهیم داشت بلکه هرچه هست آرامش هست و لذت حرکت در مسیر تحقق خواسته ها .

    ما هدایت شده هستیم . اگر ما وصل بشیم به خداوند میبینیم که اون همیشه همونجا بوده و هست ، فقط این ما بودیم که می رفتیم و غافل می شدیم

    یار بی پرده از در و دیوار

    در تجلی است یا اولی الابصار

    «خداوند به ما میگه ، تو همه چی به ما میگه در همه کارها » میخوام روی این مورد کار کنم ، میخوام بیشتر از خداوند دریافت کنم ، در تمام امورات زندگیم .

    خدایا هدایتگر من باش ، بهتره بگم خدایا مرا در جریان هدایت خودت قرار بده تا همیشه به تو و هدایت‌های تو دسترسی داشته باشم

    سپاسگزارم از خانواده‌ام️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1798 روز

    به نام خداوند وهاب و هدایتگرم

    درود بر استاد ارزشمندم و مریم نازنین و دوستان عزیزم در پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام

    گام هفتم: باورهایی برای امکان‌پذیری آرزوها

    + هر چیزی که بخوای به وجود میاد یعنی کانون توجه و تمرکزتو روی هر چیزی بزاری وارد زندگیت میشه این قدرت خالق بودن رو خداوند در وجود همه ماها نهادینه کرده چون از خود او هستیم.

    + وقتی باوراتون درست بشه همه اون تضادهایی که خیلی گریه و ناراحتی داشتن باعث شادی‌تون میشن.

    + اون چیزایی که می‌بینید خودتون ندارید، فکر نکنید که قراره تا ابد نداشته باشید. هر چیزی رو می‌دیدم خوشحال می‌شدم که اونم می‌تونم داشته باشم. ما باید به دلیل تضادها شکرگزار خداوند باشیم.

    + به جای اینکه ناامید باشیم به جای اینکه بگیم چرا اینجوریه، چرا من نمی‌تونم! به خودتون بگین که من الان با این باورام این جایگاه رو دارم، باورام تغییر کنه همونجور که بقیه تونستن این نعمت‌ها رو داشته باشن منم می‌تونم این نعمت‌ها رو داشته باشم. همه چیز برمی‌گرده به باورهای خودمون و هیچ محدودیتی در کار نیست و هرچی که هست توی ذهن ماست.

    + یکی از مهمترین باورها اینه که ما مسئولیت زندگی خودمون رو دادیم دست دیگران! باورامونو درست کنیم خود به خود همه چیز درست میشه و همه چیز تغییر می‌کنه و تحسین کنید آدمایی رو که نعمت‌هایی که شما می‌خواید رو دارند و خوشحال باشید بخاطرشون.

    + وقتی که ایده‌ای به ذهن تون میاد دارین تغییر می‌کنین، ایده رو بهش عمل کنین. اما چه ایده‌ای رو عمل کنی؟ ایده‌ای که برنمی‌گرده به عوامل بیرونی. نمیگه که آقا اگه می‌خوای فلان کارو بکنی باید بری با فلانی شریک بشی، باید فلان وام رو بگیری، ایده‌هایی که با شرایط فعلی تون قابل انجامه یه ذره بهتر از قبل هس و همین یه ذره بهتر شدن ها همه چی به ما میده. فقط کافیه که بند کفش تو محکم‌تر ببندی، فقط کافیه که یه ذره همت، اراده، باور و ایمان داشته باشی. به ایده‌های اینجوری عمل کنی.

    + خوشبختی احساسِ خوبه نه ماشین و خونه. اگر توی بهترین کشور دنیا باشی، بهترین وسایل زندگی رو داشته باشی، اما فکرت بیمار باشه، غصه بخوری، گیر بدی، غُر بزنی، نق بزنی، توی دلت کینه و نفرت داشته باشی، هیچ وقت خوشبخت نیستی.

    اما اگر باورات درست باشه و از لحظاتت لذت ببری و تمرکزتو بزاری بر روی زیبایی‌ها، حالت خوب باشه ثروت و خوشبختی نتیجه ی طبیعی باورهای خوبه. ثروت نتیجه ی حالِ خوبه. خودش وارد زندگیت میشه نمی‌خواد کار خاصی بکنی.

    + توحید یعنی مسئولیت صد در صد زندگیت بر عهده خودته.

    + از بقیه انتظار داشته باشیم یعنی شرک ورزیدیم! خدا کجاست؟ خدا توی قلبمه، خدا با منه، خدا پیش منه، من و خدا یکی هستیم. ما باورای خدایی داشته باشیم ما مثل خداوند زندگی خودمونو خلق می‌کنیم.

    + ما وصل بشیم به خداوند اون توی همه چی ما رو هدایت می‌کنه. خداوند همه چی برامون میشه، بهش توجه کنیم تمام قدرت رو بهش بدیم دیگه بقیه ای وجود ندارن. خیلی خوب بهمون میگه چیکار کنیم به راههای مختلف راه نشون مون میده، عشق میده، مشتری میشه، محبت میشه، همه چی میشه، فقط باید توکل مون به خداوند باشه و تمرکزمون روی قوانینش باشه، بهترین ها وارد زندگیمون میشه از هر چیزی که میخوایم در هر ابعادی به راحتی و خودش بهمون میگه تو نگران نباش، تو بمن توجه کن، تو شکرگزار من باش به دلیل خواسته ای که از من داری من اونو بهت میدم ، خدا می بینه تمام حرکت های مارو بنابراین نه ترسی هست و نه غمی و با شناخت خودمون بیشتر به شناخت خداوند میرسیم و راحت تر در صلح با خودمون قرار میگیریم.

    خدایا شکرت که اینقدر بهم نزدیکی و من عاشقانه وار دوستت دارم و شکرگزار و قدردان تمام نعماتی هستم که وارد زندگیم میکنی.

    خدایا شکرت به دلیل این آگاهی های بی نظیر

    خدایا شکرت به دلیل حال خوبم

    خدایا شکرت به دلیل تضادهایی که برای رشدم وارد زندگیم میکنی

    خدایا مرا در این پروژه بزرگ و بزرگتر کن و در مدار فراوانی ها و نعمتها و زیبایی ها و روابط عالی در کسب و کار قرار بده

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    مرا به راه راست هدایتم کن

    دوستتون دارم توحیدی وار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: