live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شیرین حمزه ای گفته:
    مدت عضویت: 2741 روز

    بنام خداوندِهدایتگر.. ❤️

    سلام بر۲استادعشق❤️🌹

    سلام به اعضای خانواده توحیدی عباسمنش🌹❤️

    خدایاشکرت برای این لحظه ی زیبایی که توباغ زیبامون نشستم ودارم صدای آوازپرنده هارورومیشنوم، بوی عطرعلف های سبزاحساس سرزندگی وطراوت روبهم میده، وغروب زیبای خورشیدکه منظره ی رویایی رودراین لحظه بوجودآورده، ومن یه قهوه خوشمزه دارم نوش جان میکنم وازتماشای این زیبایی هالذت میبرم، خدایاشکرت.. من تمام صحنه هایی رودراین مدت درسریال زندگی دربهشت بهشون توجه کردم وتجسمشون کردم روتواین چندروزه تجربه شون کردم واینکه من خالق زندگی خودم هستم برام باورپذیرترشد، روزاولی که اومدم تواین خونه باغ زیبامون غروب بودیه حسی بهم گفت که بیام توباغ وقتی واردباغ شدم صدای شرشرآب توجهم روجلب کردرفتم دیدم دقیقاازحوضی که آب توش بودآب سرریزشده بودویه آبشارخیلی زیباشده بودپایینش هم آب جمع شده بودو سنگایی که اطرافش بود، بوی نم آب که روی علف هاریخته میشد، دقیقامثل صحنه ای بودکه شماتوسریال زندگی دربهشت نشون دادین ومن اون لحظه دلم خواست که تجربه کنم وبین اون همه آدم که باهم بودیم فقط من هدایت شدم که اون صحنه ی زیباروببینم چون درخواست کرده بودم، خداوندنیرویی هست که پاسخ میده به هرچیزی که ماباتوجهمون درخواست میکنیم، درک کردم که چطورباتوجه کردن خواسته هام رومیتونم خلق کنم، خدایاشکرت😊 دونه دادن به مرغاروکه میدیدم مریم جان بااون ذوق دارن به مرغادونه میدن منم کلی ذوق میکردم ودوست داشتم تجربه کنم واینوهم تجربه کردم، من بوقلمون ندیده بودم ازنزدیک امااینجادیدم دقیقا۲تابوقلمون😍 دوست داشتم شباآتیش روشن کنم اینم تجربه اش کردم وهرشب آتیش روشن میکنیم وکلی لذت میبریم😊 من هرطلوع وغروب به صدای سمفونی پرنده هاکه رودرخت زیبای انبه جمع میشن واجرامیکنن گوش میدم، لذتی داره که نمیشه توصیفش کرد، یادمه مریم جان توفایل سفربه دورامریکاگفتن که نمیشه بوی رطوبت وعطرسبزه هاروتوصیف کرد، درسته واقعانمیشه اون لذتی روکه آدم احساس میکنه روتوصیف کرد، خدایاشکرت برای نعمت احساس که دروجودماقراردادی🙏

    واینکه استادگفتین که به ماالهام میشه وهدایت میشیم، دقیقااینواینرروزاباتمام وجودم دارم درک میکنم، من ازخداونددرخواست کرده بودم که رهابودن رویادم بده ووابستگی هام ازبین بره، چندشب پیش خواب دیدم که تویه خونه ی شلوغ هستم ومن به اون کسانی که اونجابودن گفتم لطفاتشریف ببریدبیرون من میخوام تنهاباشم ونیازبه ارامش دارم امایکی ازبین اون همه آدم رومن نمیخواستم بره بیرون وتودلم دوست داشتم بمونه ومنودلداری بده انگارازچیزی ناراحت بودم، امادیدم که اون هم به حای موندن پیش من کلی غرزدورفت بیرون ازپشت شیشه که داشتم نگاشون میکردم هیچکدومشونونمیشناختم حتی اونی که من میخواستم پیشم بمونه هم وقتی قاطی بقیه شددیگ نمیتونستم تشخیصش بدم ومن ناراحت بودم ازاینکه تنهاگذاشته بودمنو.. فهمیدم که من دقیقابه کی وابستگی دارم وحال خوبم یه جورایی وابسته به اون آدم شده بودانگاربدون اینکه متوجه بشم وابسته شده بودم من به هیچ کس وابستگی نداشتم فهمیدم که دارم وابسته یکی میشم بدون اینکه متوجه بشم خودم، وخداوندچقدرقشنگ بهم گفت که حواسم باشه دارم وابسته ی یه آدم میشم ونتیجه ی وابستگی این میشه که تنهات که بزاره بره شادی وآرامش توروهم باخودش میبره واگه میخوای کاملا رهاباشی بایداینوهم رهاکنی تابتونی باخودت ارتباط زیبایی برقرارکنی یادبگیری دلیل حال خوبت خودت باشی نه هیچ شخص دیگه ای اگه میخوای توحیدرودرک کنی بایدازهمه رهابشی ، بارهاشده که اینطوری توی خوابم هدایت شدم، خداوندهمواره هدایت میکنه فقط بایدقبول کنیم هدایتش رووجدی بگیریم وعملگراباشیم.. اینقدراتفاقات زیادی افتاده توهمین چندروزه که نتیجه ی کانون توجهم بوده واینقدربه سادگی وزیبایی هدایت شدم که اگه بنویسم طولانی میشه، ومن تصمیم گرفتم تازمانی که معنی رهایی روباتمام وجودم درک نکردم اینجاتواین باغ زیبابمونم، باتماشای این زیبایی هااحساس میکنم ارتباطم باخدای درونم قویترشده ودارم معنی اینکه مهمترین ارتباط، ارتباطِ باخودم وخدای خودم هست رودرک میکنم خدایاشکرت

    واینکه دقیقااین فایل روشمارزندگی درزمان مناسب برای پاسخ به درخواست من بود، خدایاشکرت، ممنونم مریم نازنینم، ممنونم استادعزیزم🙏😘

    خدایاشکرت که تونستم برنجواهای ذهنم غلبه کنم وبانوشتن این کامنت ذهنم روکنترل کنم وتوجهم روبیشترروی زیبایی هاواتفاقات مثبت وهدایت الله بزارم🙏

    به رب بی همتامیسپارمتون… 🙏❤️

    خدایامن وهمه ی دوستانم روهدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنهانعمت داده ای🙏❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ریما حالت گفته:
      مدت عضویت: 1163 روز

      سلام شیرین عزیز

      خداروشکر بابت هدایت هات ، بابت کنترل کانون توجه آن ، بابت تجربه کردن تمام آنچه درباره باغ ات نوشتی

      چه قدر حس خوب داشت

      و چه قدر این جمله ات به دلم نشست

      (خدایا شکرت بابت وجود احساس که درون ما قرار دادی )

      عجب جمله ایی

      من امروز این و در دفتر شکرگذاری ام نوشتم و خیلی ممنونم

      من خوشحالم و شاکر که از کامنت های عزیزان سایت دارم کلی چیز یاد می‌گیرم که البته علمی که باید در عمل هم ازش استفاده بشه

      به قول استاد عباسمنش ، علمی که عمل به همراه باشه درسته نه صرفا من بخونم ، بشنوم ، ببینم ، نکته برداری کنم و در عمل پیاده سازی نکنم خداروشکر که در مدار یادگیری هستم و‌ دارم به خودم مدام یادآوری می‌کنم

      سپاس فراوان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        شیرین حمزه ای گفته:
        مدت عضویت: 2741 روز

        سلام برریمای عزیز. ممنونم بابت نوشته های قشنگت وخداروشکرمیکنم که برای شمادوست ارزشمندم مفیدبوده این دلنوشته من..

        چه نشانه زیبایی بوداین نوشته شمابرام وچه همزمانی جالبی، دقیقا زمانی که من این کامنت رونوشته بودم هنگام غروب خورشیدبودومن به یک حس عشقبازی قلبی باخداوندمهربانم رسیده بودم واون شوق قلبی یاعث شده بوداین کامنت روینویسم والان هم دقیقا این نوشته های شما که برای این کامنتم هست لحظه ی غروب زیبای خورشیداما ینباردرکناردریای بیکران وباهمون احساس داشتم بارب وجودم عشفبازی میکردم وسپاسگزاری میکردم برای احساسی که دراین لحظه درمن بوجودآورده وداشتم میگفتم خدای من جان من گنج اصلی من همین احساسی هست که بهم بحشیدی همین حسی که منوباتوارتباط میده، چندروزی به تضادی خورده بودم وازاین احساس محروم بودم دراون زمان فهمیدم چه گوهریه این احساس شوق سپاسگزاری که خداوندبرمن منت گذاشته وبه من بخشیده.. خدایاشکرت شکرت شکرت.. داشتم میگفتم‌:.. که حسم گفت سایت روبازکنم ونقطه آبی کناراسمم کهه دیدم بهم گفت که یه پیام ازطرف نیروی عشقم بازکن وبخون، آخه وقتی به چنین حسی میرسم همیشه نشونه برام

        باپیام الهی یکی ازبچه های سایت برام میاد این سپاسگزارم عزیزم پیام خداروبرام جاری کردی، برای شمادوست عزیزترازجانم آرزوی سعادت وسربلندی میکنم دردنیا وآخرت.. مسیرت پرنوررر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1896 روز

    به نام مهربان پروردگارباسخاوتم که جهان روباقوانین بدون تغییرش آفرید تامن خالق تک تک لحظه های زندگیم باشم

    ردپای۷۴👣

    برداشت امروز من ازاین فایل تنها توحیدبود

    و تذکرهای دلنشینی که استاد هرلحظه در صحبتاشون راجب شرک وتوحیدمیدادن💚💚

    میگم برداشت این لحظه ،چون میدونم سری بعدکه این فایل روببینم چون متعهدبه کار کردن رو خودم هستم قطعا مدارم بالاترخواهدرفت ودرک بهتروبیشتری ازاین فایل خواهم داشت

    من اصلا نمیدونستم که انتظار داشتن از عوامل بیرونی ومنتظر اونابودن تا حالتو بهترکنن تابه کسب وکارت بهبود ببخشن تابه موفقیت برسوننت یعنی شرک…

    این درک خیلی برام بزرگ وگستردس ،همه جااای زندگیم میتونم ببینمش

    اونجا که مثل عموم مردم ازدولت انتظار اشتغال زایی برای جوانان داشتم یعنی مشرک بودم

    اونجاکه ازپدرومادرم انتظار حمایت داشتم یعنی مشترک بودم

    اونجا که برای رضایت خونواده آشنایان ،همکاران کاری کردم که مطابق سلیقم نبود یعنی مشرک بودم

    اونجاکه نتونستم فرزندمو به خداوندبسپارم وهروقت میخواسم بدترین جای ممکن رو مثال بزنم وگفتم، رهاش کردم به امان خدا🥺یعنی مشرک بودم

    اونجاکه نتونستم مستقل باشم مشرک بودم چون توانایی که خداوند برای خلق خواسته هام دروجودم گذاشته بودرو ندیدم

    همونجور که استادفرمودندمن به وضوح درتک تک لحظه های زندگیم میبینم که به رئیس بانک،به مدیرم ،به اون آقایی که بهم قول کمک درپیشرفتم داده بیشتر اعتماد دارم تابه خداوند😭😭😭

    مهربان خداوندم سپاسگزارم که منوبه این مسیرتوحیدی هدایت کردی تااین ذهنیت شرک آلود که” موفقیت من بستگی به عوامل بیرونی داره” رو بشناسم

    من اصلا نمیدونستم که اینایعنی شرک،وچقدرسپاسگزارم که متوجهش شدم

    بقول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    من از زمانی که بااین آگاهی ها آشناشدم کم کم یه دونه یه دونه

    برترس هام غلبه کردم،هرجاکه تونستم ببینمش ،همونجا متفاوت ترعمل کردم وگفتم اگه نمیترسیدی چیکارمیکردی

    بمن میگفتن چون مدرک روانشناسی ندارم نمیتونم برم اجرا،امامن باوجوداینکه خییییلی میترسیدم رفتم وبه شهرداری و دانشگاهای محل سکونتم درخواست اجرا دادم وهمشون برخلاف ،روال

    قبول کردن ومن اونجاها اجرا کردم

    من ده ها مثال دارم که استادرو الگو قراردادم وگفتم استادتونست پس من هم میتونم ورفتم وترس وشرک رو کنار گذاشتم وایمان عملیم رو به نمایش گذاشتم

    خیلی جاهابهم وعده همکاری ورشد دادن اما درخواست هایی کردن که باارزشهام مطابقت نداشت ،باوجوداینکه میترسیدم که این فرصت هارو ازدست بدم اما فهمیدم که این ترسم یعنی شرک،یعنی عامل بیرونی رو دخیل کردن ، فهمیدم این باور که فرصت ها دارن ازدست میرن ،

    داره ازباور کمبودم میاد

    اگه به خداونداعتمادکنم وموحدباشم ،فراوانی از راه درستش بهم میرسه

    وهمینطورهم شد

    به اندازه ای که تونستم باورهای قدرتمندکننده بسازم فراونی هم وارد زندگیم شد اونم ازراه درستش💪💪💪

    من کم کم دارم کنترل ذهنمو دستم میگیرم ومیتونم فعلا،لحظه ای بعداز برخورد باتضاد،به وضوح خواستم برسم

    هنوز نتونستم باورهای هماهنگ با خواستم رو همون موقع درخودم تقویت کنم

    اما درحال ساختشم واین پروسه درمسیرتکاملش هست ومن ازخودم راضی هستم ودارم ازمسیر تکاملم لذت میبرم ،چون حالادیگه خوب میدونم که ثروت وتجربه ی فراوانی درهمه ی جنبه ها نتیجه ی فرکانسی احساس خوبه😇👍🏻

    بقول استاد نگاه توحیدی همه چیز رو عوض میکنه

    همه ی رفتار آدمو تحت تاثیرخودش قرارمیده

    همه جامیشه متفاوت تروباکیفیت تر عمل کرد اگر عینکت، عینکِ توحیدباشه

    خدایا قلب من برای توبازِ سپاس که هرروز بامرور درسهایی که استادبهمون میدن ،توحیدرو بیشتر درک میکنم وبیشترمیشناسم

    من اومده بودم تا ثروتمندترشم اما توحیدی ترشدم واین احساس ناب روباهیچ چیزی عوض نمیکنم

    چون میدونم بدست آوردن فراوانی ازهمینجاآغاز میشه از توحیدی شدنت

    خدایاسپاس که تعهدمو دراین مسیردیدی ،و هدایتم کردی به کوتاه ترین مسیر وزیباترین مسیربرای رسیدن به خودت وفراوانی وزیبایی های جهان هستیت

    💚💚💚💚🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 902 روز

      سلام ماریا ی عزیز

      همیشه با خوندن کامنتاتون شما رو تحسین میکنم که در مدارهای بالاتری از آگاهی. هستین

      مثلایی که زدید

      از حساب کردن و انتظار داشتن روی دیگران پدر ، مادر ، رئیس و … و گفتین اینا خود شرکه و من قبلا نمی‌دونستم اینا رو ، و الان یاد گرفتم

      یاد قبلنای خودم افتادم

      منم مثل شما بودم و وظیفه ی دیگران میدونستم منو و مخارجمو تامیین کنن و کلی گله و شکایت و نارضایتی داشتم اگه خواسته ام انجام نمیشد ولی از وقتی وارد این مسیر شدم زندگی ام گلستان شده، خدارو صد هزار مرتبه شکر

      دیگه انتظار خیلی زیاد مثل گذشته ندارم از دیگران مخصوصا نزدیکانم

      و منم دارم تکاملی مسییر توحیدیم رو پیش میرم و احساس آرامش و قدرت بیشتری میکنم

      خدا رو بهتر دارم میشناسم ، قدرتشو خیلی بیشتر از قبل باور دارم

      و فراوانی خیلی بیشتری رو هر روز در تمام زندگی ام تجربه میکنم و سپاسگزار تر شدم

      ماریای عزیز

      اینکه نوشتید رفتم چندین جا اجرا کردم با اینکه مدرک روانشناسی نداشتم ، خواستم و شد و خداوند قلب‌ها رو براتون نرم کرد، بسیار تحسینتون کردم این قدرت و جسارتتون رو در عمل

      شما الگوی موفق خوبی برایم هستید برایتان بهترین ها رو آرزو میکنم دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مرضیه ایزدی گفته:
    مدت عضویت: 1567 روز

    سلام استاد

    شما واقعا انسان شریفی هستید هر چه می گذره بیشتر قدردان شما می شوم

    این فایل برام نشانه روز اومد چه موقعی هم روز آخر سال 1400😍

    جالبه به خودم تعهد دادم که امسال دوره ها را با تمرکز لیزری پیش برم الان در حال گوش دادن ثروت 1 هستم و 12 قدم و قانون سلامتی

    باورم نمی شه تمام حرفهایی که در دوره ها می زنید در فایلهای رایگان هم تکرار می کنید همیشه می گفتید کسانی که نمی تونند دوره ها را بخرند فایلهای رایگان را گوش بدهند عمل کنند فرکانسشون بالا می ره به درآمد می رسند و بعد بیان دوره ها را بخرند الان با اینکه اکثر دوره هاتون را خریدم ولی باز اینقدر آگاهی از فایلهای رایگان شما می گیرم که با خودم می گم خدایا این مرد چقدر بزرگ است که اینقدر راحت اینهمه حرفهای اصل را که اینقدر ارزشمند و راهگشاست را رایگان در سایت می گذارد من هم از همون آدمهایی بودم که اوایل توانایی خرید دوره ها را نداشتم

    من به حرفهای شما از طریق لایو یکی از اساتید با شما ایمان آوردم همون که در مورد کنترل ذهن صحبت کردید هر چند اون زمان بی دلیل از شما خوشم نمی اومد حتی حرفاتون را هم نشنیده بودم تا بحال

    ولی وقتی حرفاتون را شنیدم ایمان آوردم و شما را جستجو کردم که کانالهای تلگرام مختلف و صفحات اینستاگرام مختلف پیدا کردم تا به سایتتون رسیدم

    یادمه تو یکی از این کانالهای تلگرام فایلهای شما را بسیار ارزان می فروخت حتی اون موقع من توان خرید آن قیمت را هم نداشتم

    باور نمی کنید من اصلا آدرس سایت شما را نداشتم و فکر می کردم اون کانال تلگرامی اصل است و خودتون هستید وقتی سایتتون را خیلی هدایتی پیدا کردم دیدم کانال تلگرام شما فرق داره و فقط در سایت محصولات را به فروش می رسانید خدا را شکر کردم که من اون فایلها را نگرفتم چون تو فکرش بودم هر جور شده بگیرم

    تازه اومدم تو سایت دیدم دوره های شما چقدر قیمتش فرق می کنه به نظرم خیلی بالا بود و با خودم گفتم من هیچ وقت نمی تونم این دوره ها را تهیه کنم

    ولی جالبه یک ماه نشد که از قانون آفرینش شروع کردم و بعد ثروت 1 و عزت نفس را خریدم و باورتون نمی شه بعد از ثروت 1 چه گشایش هایی در زندگیم شد و به قول شما که می گفتید هر کی ثروت 1 را بخره بقیه محصولات را هم می خره واقعا همین جور شد و من تقریبا از اون به بعد شروع کردم به خریدن محصولات و الان فکر کنم چهار تا دوره مونده که بخرم در عرض نه ماه

    هر لحظه خدا را شاکرم که اینقدر دیدگاهم توحیدی شده و خداوند هر لحظه به وسیله دستان خودش نعمت را وارد زندگیم می کند چون دقیقا من حرفهای شما را گوش کردم یادمه شما تو ثروت 1 گفتید باید یک اقدام عملی انجام دهید اون موقع من بیکار بودم سریع رفتم کامپیوترم را که مشکل داشت درست کردم فایلهای دوره های نرم افزاریم را شروع کردم به کار کردن و رزومه فرستادن حتی یک هفته هم طول نکشید من کار پیدا کردم باورم نمی شد چون من قبلا کلی دنبال کار رفته بودم و موفق نشده بودم هر چند اولین کارم حقوقش پایین بود ولی گفتم عیب نداره استاد گفته تو قدم اول را بردار خدا قدم بعدی را بهت می گه دقیقا همین شد هنوز یک ماه نشد که یک کار دیگه بهم پیشنهاد شد که همون کاری بود که دوست داشتم با حقوق بالا

    البته من همش روی باورهام کار می کردم

    الان بازم دارم روی باورهام کار می کنم و ثروت 3 را گرفتم که انشالله کسب وکار خودم را راه بیاندازم و می دونم به زودی این اتفاق می افتد

    خواستم با این کامنتم دوستان بدونند که فایلهای استاد همه ارزشمندند و واقعا آگاهی هایی نابی هستند و باید قدر دونه دونه آنها را دانست

    خوشحالم در کنار شما دوستان خدا را شاکرم که ما را از طریق این سایت هدایت کرده است

    از استاد عزیزم هم ممنونم انشالله همیشه سلامت باشند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 2085 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    خدایا شکرت که وارد پروژه خانه تکانی ذهن شدم

    من مسئول 100درصدی تمام اتفاقات زندگیم هستم

    اگه فکرم رو کنترل کنم به مسیرهای بهتر هدایت میشم و آروم آروم مسیر تکاملم رو طی میکنم

    هیچ چیزی به یکباره تغییر نمیکنه و باید مسیر تکاملش رو طی کنه

    خداوندا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن

    خداوند قدرتمندترین فرمانروای جهانه

    همه چی خدا و توحید و توکل به خداست

    چیزی به اسم بلای طبیعی نداریم همه نعمت های خدا هستند ولی فقط یه سری ها این نعمت ها رو دریافت میکنن

    باید باور کنیم که جهان در هرصورت به نفع ما کار میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    صبا گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    سلام

    من از اردیبهشت 403 به این سایت هدایت شدم و تا قبل از این تاریخ فقط طی یه اتفاقی عضو سایت شده بودم و به خاطر دوره قانون سلامتی وارد سایت شدم و دوره رو خریداری کردم و همزمان با قانون سلامتی میومدم فایلای دانلودی رو گوش می دادم چون من هیچ شناختی از استاد نداشتم و فقط میخواستم به سلامتی و تناسب اندام برسم و برای اینکه نتیجه بگیرم نیاز داشتم به استاد و گفته هاشون باور پیدا کنم و زندگی من از اون روز شروع کرد به تحول و تغییر که اعتبارشو میدم به خدای یکتا که منو هدایت کرد به این سایت و این آگاهی ها که بسیار سپاس گزار خداوند هستم به خاطرش من تا قبل از این آگاهی ها اصلا متوجه مفاهیمی مثل سپاسگزاری و قوانین جذب نمیشدم فقط یه چیزی شنیده بودم و سعی خودمو میکردم که سپاس گزاری کنم ولی هیچ فایده ای نداشت و احساسم تغییر چندانی نمیکرد ولی از وقتی دارم فایلا رو گوش میدم به شدت همه چیز تغییر کرده واقعا باورم نمیشه من همون آدم باشم یه جوری ایمان پیدا کردم و دارم حرکت میکنم که نمیتونم تصور کنم چه لحظات باشکوه و درخشانی در آینده در انتظارمه من قبلا هم از این حرف ها میزدم ولی الان وقتی میگمشون بهشون ایمان صد در صد دارم . دیروز تولد 22 سالگیم بود و آرزو ها و خواسته هام که تا سال آینده میخوام رو نوشتم و احساسم عالی بود انگار همین الانم دارمشون. انقدر مطمئن بودم از نتایجم.

    نتایج این چند وقته اخیرم رو مینویسم که رد پای من باشه و این اولین دیدگاهی هست که دارم در سایت مینویسم به جز دیدگاه های دوره قانون سلامتی و خیلی ذوق دارم خدایا شکرت.

    1.من به شدت آدم سپاس گزاری شدم و هر چیزی که برام قشنگه رو بارها و بارها به یاد میارم و به خاطرش از خدا تشکر میکنم و توجهم به نکات مثبت به شدت بیشتر شده . همه چیز در نظرم قشنگه حتی چیزایی که برای بقیه عادیه مثلا آسمون، یه ماشین قدیمی یا مثلا امروز که وارد آشپزخونه خوابگاه شدم و به نظرم هوای بارونی و ابری بیرون ، نور آشپزخونه رو خیلی قشنگ کرده بود و من همین طوری برای چند لحظه فقط داشتم کابینتا و گاز و فضای آشپزخونه رو میدیدم و لذت میبردم ولی این شاید حتی به چشم کسی نمیومد که بخواد براش وقت بزاره ببینتش ، چه برسه براش سپاسگزار باشه.

    2.من داشتم از اصفهان بر میگشتم تهران و یه مراسمی بود که خیابونا خیلی شلوغ بود و از موقع بلیطمون گذشته بود و هر دفعه این طوری میشد من از اتوبوس جا می موندم و با بدختی تمام باید به راننده های دیگه التماس میکردم منو ببرن و یه جا توی اتوبوس جام بدن حتی شده روی پله ها بشینم با اینکه راه کمی نیست و حدود 6-7 ساعته و کلی استرس میکشیدم… ولی اون بار که دیرم شده بود آرامش مطلق بودم ، قلبم گرم بود به خودم گفتم اگه داری این فایلا رو گوش میدی باید یه نتیجه ای برات داشته باشن و ازتون شنیده بودم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و مدام این جمله برام تکرار میشد تو ذهنم و با خدا حرف میزدم. مامانم هی میگفت زنگ بزن به تعاونی بگو دیر میرسی ولی من بهش میگفتم نمیخواد و هیچی نمیگفتم که مامانم نخواد ادامه بده و نگرانیش رو به من انتقال بده فقط توی ذهنم تکرار میشد: خدا همیشه به موقع می رسه و زمانبندی خدا حرف نداره. و در نهایت به موقع رسیدیم طوری که اتوبوس حتی کامل نشده بود مسافر هاش و وقت اضافه هم اوردیم و من اونجا اولین آزمایش رو به بهترین شکل قبول شدم و توانایی خدا هم در واقع توی ذهن من بیشتر شد.

    3. من خواسته اصلیم برای حرفه ام اینه که از بازیگری به عنوان یک هنر و ارزشی که تولید میکنم پول دربیارم قبلش همش توی ذهنم این بود که باید برم کارای دانشجویی بکنم مثل کار کردن توی کافه و فروشندگی و… ولی با گوش دادن به تمام قسمت های گفتگو با دوستان این ایده توی ذهنم شکل و شمایل خودشو پیدا کرد که آدم میتونه از کاری که بهش علاقه داره پول دربیاره. قبلش من این باور محدود کننده رو داشتم که از بازیگری نمیشه پول دراورد چون باید اول چهره بشم بعد بازیگر گرونی بشم بعد بقیه میان با من قرارداد می بندن و من میتونم اون وقت پول در بیارم ولی فهمیدم این باور اشتباهیه و من دارم زحمت میکشم وقت و انرژی و هزینه میگذارم و توانایی خودم در بازیگری رو بهتر و بهتر میکنم طوری که اولش همه توی هنرستان به من بی توجهی میکردن و بهم نقش نمی دادن و روم حساب نمیکردن و حتی یه بار یکی از دوستام گفت اصلا خوب بازی نمیکنی و من خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم بازیگری رو جدی دنبال کنم و بازیگر خوبی بشم و بعد از اون رفتم کلاس کتاب و مطلب خوندم و تمرین کردم و روی ترس هام پا گذاشتم و داوطلب میشدم که اتود بزنم جلوی بقیه و با اینکه خوب اتود نمیزدم ولی ادامه دادم ادامه دادم و الان طوریم که هر کس توی دانشگاه میخواد اسم کسی رو بیاره که بازیش خوبه من قطعا جز اون اسم هایی هستم که به ذهنش میاد و از وقتی یه کم خیلی کم تونستم این باور رو بشنوم و روش کار کنم و خواسته ام توی ذهنم دقیق شد، خدا به طرز معجزه آسایی توی زندگیم تماس هایی رو برنامه ریزی کرد که من فقط میتونستم به خودم بگم داره کار میکنه خدایا قانون داره کار میکنه مثلا اولیش این بود که یکی از همکلاسی هام برای جشنواره دانشجویی بهم نقش اول کارشو پیشنهاد داد ، خودم رفتم با چند تا دیگه از دوستام توی یه کافه اجرا کردیم ، یکی از دوستام که چندین سال پیش توی یه کاری با هم بودیم زنگ زد و بهم پیشنهاد اجرا توی کارش رو داد ، استاد بازیگریم بهم گفت که من تبدیل به استانداردش شدم که بقیه باید بهش برسن ، از خودم توی اینستاگرامم فیلم اجرام رو گذاشتم در صورتی که قبلا اصلا اعتماد به نفس این کار رو نداشتم ، یکی از بچه ها گروه قبلی تئاترمون بهم زنگ زد و برای یه جشنواره دیگه بهم پیشنهاد کار داد و وقتی رفتم سر تمرینا ، شدم مسئول طراحی حرکت ها و همه ازم تعریف میکردن و …. من میدونم که اینا معجزه های الهی هستن وگرنه چرا مثلا یکی از دوستام بعد 1 سال و نیم به من زنگ بزنه و ازم بخوام توی کارش اجرا کنم همه ی این اتفاقا خیلی معجزه وار رخ دادن. من هنوز باور های به شدت فقیری توی ذهنم دارم برای همین از هیچ کدوم از این کارا پولی در نیوردم ولی هیچ اشکالی نداره این صرفا نتیجه عمل کردن خودم و هدایت الله بود در قدمای بعدی اتفاقا بهتر و بهتر میشن و پول در اوردن اصلا چیز عجیب غریبی نیست من فعلا دارم از امتحان ایمان و عمل خودم لذت میبرم . به موقعش دوره روانشناسی ثروت 1 رو میخرم و باور هامو درست میکنم هر چند این فایل های دانلودی هم به همون اندازه ارزشمندن و من این نتایجی که گفتم رو از همین فایل ها به دست اوردم که اصلا هم رایگان نیستن و میدونم که میتونم از این فایل ها نتیجه بگیرم و بعد برای اینکه تمرکزم روی موضوع دلخواهم بیشتر بشه و تمرینات بیشتری داخل هر دوره هست من میرم و دوره ها رو میخرم و یکی یکی استفاده میکنم. خدایا شکرت برای تمام نعمت هات میدونم و می بینم که چقدر عاشقمی و منم عاشقتم.

    4. استاد که میگفتن اشک می ریختن و سپاسگزاری خدا رو میکردن من اولش برام غیرممکن به نظر میرسید ولی الان اشکم دم مشکمه و تا حالا این احساس رو تجربه نکرده بودم؛ همیشه موقع گریه یه فشار اذیت کننده روی گونه هام حس میکردم و احساس درونی درونیم غم بود و پیشونیم موقع گریه چروک میشد و به سختی اشک میریختم چون ناراحت بودم و انگار بغض توی گلوم اجازه نفس کشیدن بهم نمیداد و برای چند لحظه احساس خفگی میکردم ، ولی جالبه من دیروز که تولدم بود توی بغل محبوب دلم بودم و همه چیز بر وفق مرادم بود و بدون اختیار اشکم شروع کرد به جاری شدن بدون اینکه من زور بزنم من فقط به این همه نعمتی که الله یکتا به من هدیه کرده و مهم تر از همه هدایت هاش فکر کردم و شروع به اشک ریختن کردم بدون ذره ای احساس انقباض توی صورتم و چشم و ابروهای خمیده! انگار داشتم می خندیدم ولی اشک می ریختم. یکی از قشنگ ترین لحظه های زندگیم بود حتی الانم از بازآفرینی اون احساس توی وجودم بغض کردم انقدر که سپاسگزارم نمیدونم چطور خوشحالی کنم واقعا راهشو نمیدونم که چطور از خداوند تشکر کنم برای وجود و حضورش توی زندگیم.

    5. رابطه ام با یار خیلی خیلی چالشی بود چون من اصلا با خودم در صلح نبودم و منتظرم بودم شبیه رابطه قبلیم به بدترین شکل ممکن ترد بشم و احساس عدم لیاقت دوباره سراغم بیاد و چند بار به بدترین حال افتادم اما از وقتی دارم آگاهی های یکتاپرستانه این سایت رو دنبال میکنم به شکل معجزه آسایی رابطه ما داره عالی پیش میره؛ هر روز احترام بیشتر ، عشق بیشتر، جمله های قشنگ تر و احساس بهتر. خدایا شکرت نمیدونم واقعا چطوری ولی دارم بهترین حس ها رو تجربه میکنم به خاطر اینکه فهمیدم نباید یه نفر دیگه بیاد و خلا های منو پر کنه و این هم خودش نوعی شرکه . من فقط روی نکات مثبت ایشون تمرکز کردم ، بارها و بارها از نکات مثبت پسرک نوشتم و خوندم و نوشتم و خوندم ، حتی تکراری ولی نوشتنش بهم احساس عالی میداد پس ادامه دادم طوری که الان میخوام بهش فکر کنم فقط ذوق میکنم برعکس قبلا که همش کمبود های شخصیتش به چشمم میومد و توی دلم قضاوتش میکردم ولی الان تماما زیبایی می بینم و آرامش دارم و به طرز جالبی رفتار های یار هم تغییر کرده و چیزایی که من قبلا به عنوان ضعف هاش برای خودم یادآوری میکردم اصلا دیگه وجود ندارن و تازه داره طوری رفتار میکنه که دقیقا ایده آل ذهنی من بوده همیشه و این عالیه. هر جا میرم از خوبی هاش میگم ، به خودش خوبی ها و نکات مثبتش رو میگم و بهش میگم که چقدر بهش افتخار میکنم و بهش احساس ارزشمند بودن میدم و اینا رو همه از هدایت و لطف پروردگار دارم و اعتبارش رو مطلقا به خدا میدم . من هیچ کاره ام و از استاد عباسمنش تشکر میکنم از صمیم قلبم و میدونم اگه ایشون به هدایت ها و نشانه ها توجه نمیکرد منم الان این حال خوب رو نداشتم. از خدا سپاسگزارم.

    …..

    و الان موضوع یکتا پرستی و پذیرفتن مسئولیت زندگی که موضوع اصلی لایو امروز بود:

    از خانم شایسته تشکر میکنم که به الهام درونیشون پاسخ دادن و دوره خانه تکانی رو تدوین کردن.

    من اولین باری که از استاد شنیدم مادر و پدر ما مسئول پول دادن به ما برای تمام عمرمون نیستن خیلی به هم ریختم و نمیدونستم از الان به بعد که این آگاهی رو دریافت کردم چطور باید به زندگی ادامه بدم چون من از نوجوونی دلم میخواست برم سر کار و بابام همیشه مخالفت میکرد و هر وقت بهش میگفتم میخوام برم سر کار یه مبلغی رو همون موقع میریخت به حسابم و من دهنم کاملا بسته میشد چون نیازم برطرف شده بود تا دفعه بعدی که بازم به تضاد بخورم و پول بخوام و از اونجایی که همیشه برای پول گرفتن غرور داشتم خیلی سختم بود از بابام بخوام برام پول بریزه و هیچ وقت احساس لیاقت نمیکردم که پول زیادی بخوام و کلا پولی بخوام و این موضوع رو با کسی که خیلی بهش اعتماد داشتم مشارکت کردم و اون فرد بهم گفت که تو الان وظیفه ات اینه که درس بخونی و پیشرفت کنی الان به فکر پول در اوردن نباش و خانواده ات وظیفه شونه بهت پول بدن چون تو رو به دنیا اوردن و میخواستن به دنیا نیارن و من تا مدت ها با این فکر جلو رفتم و همیشه یه مقدار پول محدودی میگرفتم که باهاش کاری جز گذروندن زندگی نمیتونستم انجام بدم ولی حداقل قانع شده بودم که پدرم وظیفه اشه بهم پول بده و دیگه به فکر کار کردن نبودم و کلی وقت داشتم ولی سعی نمیکردم کسب و کار خودمو داشته باشم ولی بعد از یه مدت دیگه خسته شده بودم و دلم پول بیشتر میخواست و رفتم سر کار اتفاقا حقوق خیلی خوبی هم میگرفتم ولی به خاطر باور های اشتباهم همشو یا قرض میدادم یا چیزای الکی میخریدم و به قول استاد با پولم دوست نبودم و از کارم که توی کافه بود بعد از 3 ماه اومدم بیرون و دوباره بی پول شدم و به آگاهی های این دوره برخوردم و این گفته ی استاد رفت روی مخ من و کلا احساس لیاقتم رو از دست دادم و 5 ماه به شدت سختی رو پشت سر گذاشتم طوری که به خاطر باور های نامناسبم فقیرانه ترین دوران زندگیم رو پشت سر گذاشتم و بعضی وقتا حتی پول خرید تخم مرغ هم نداشتم که بخورم و گرسنه می موندم و حالم به شدت بد بود تا اینکه سعی کردم با پول دوست بشم و جسارت و احساس لیاقت این رو پیدا کردم که طلبم رو از دیگران بخوام و حقم رو از خدا بخوام، نمیتونم بگم خیلی موفق بودم ولی حداقلش اینه که سعیمو کردم و الان تونستم یه مقداری پس انداز کنم و با وجود اینکه پول دارم ولی باهاش دوست باشم و دوباره رفتم سر کار و یاد گرفتم از کسی جز خدا چیزی نخوام و دیگه همش منتظر پیامک واریزی نیستم که پولمو برام بریزن و به خودم میگم من هزاران برابر این پول ها رو میتونم خلق کنم و فقط از خدا میخوام حمایتم کنه خدایا شکرت به خاطر این تغییرات.

    این ها برداشت من از این فایل بود خیلی چیزهای دیگه ای هم بود که میتونم بهشون بپردازم و بازم میام و درباره ی این فایل برای خودم مینویسم و رد پای خودم رو به جا میگذارم.

    خدایا شکرت

    ممنونم از حضور پر از رنگت توی زندگیم . خدا ممنونم ازت.

    و ممنونم استاد و خانم شایسته و همه ی آدمای دنیا که حلقه طلایی زنجیر زندگی من هستن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      پریسا و جلال گفته:
      مدت عضویت: 1219 روز

      سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و سلام بر دوست عزیز و همفرکانسی

      عزیزم تحسینت میکنم به خاطر شغل و هنری که انتخاب کردی و داری از اون درآمدزایی میکنی

      تحسینت میکنم که پاگذاشتی روی ترس هات و داری به ندای قلبت عمل میکنی

      عکس پروفایلت بسیار زیباست

      هر جا که هستی موفق و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محمد جواد سماواتی گفته:
    مدت عضویت: 2093 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و الگوی عزیزم و سلام به مریم بانوی شایسته خواهر عزیزم و سلام به دوستان هم مدار عزیزم

    1. خداوند یک سیستم هست که پاسخ فرکانس های ما رو در هر لحظه میدهد

    2. طوفان سیل زلزله باعث شده انسان در طول تاریخ رشد کنه به راه حل ها فکر کنه و اجراشون کنه و باعث خیر هستند

    3. ما هر اختراع و اکتشافی رو که میبینیم به خاطر وجود تضادها و مشکلات بوده و مشکلات مسئله ها و تضاد ها جزئی از سیستم هستند و باعث گسترش خیر و گسترش میشوند

    4. مسئول زندگی ما و تاثیرگذار در شرایط زندگی ما خودمان به صورت 100%هستیم چه خواسته ها و چه ناخواسته ها

    5. ما باید این نگاه که یک نفر دیگه باید زندگی من رو تغییر بده و متحول کنه رو باید کامل بریزیم دور این شرک است

    6. این قدرت و توانایی خودمان است که میتوانیم زندگیمون رو متحول کنیم فقط باید بهانه ها رو بزاریم کنار

    7. اگر یک اتفاق یکسان برای دو گروه متفاوت با تفکرات متفاوت نتایج متفاوت رقم میزند باید به این قضایا فکر کنیم و به قول قرآن تعقل کنیم

    8. افکار و باور ها و منطق های ما شرایط و آینده ما رو میسازد و ما الان در حال زندگی کردن افکار گذشته خود هستیم این قانون است

    9. اگر من به خدای خودم به توانایی های خودم به نیروی درونی خودم تکیه کنم میتونم تمام عمرم رو در بهترین هتل ها به صورت دائمی زندگی و تجربه کنم توی هر نقطه از این کره خاکی که بخوام میتونم سفر کنم و لذت ببرم و مدام ثروتمند و ثروتمند تر بشوم و ثروتمند شدن تنها راه رسیدن به رضایت خداوند از من بنده صالح است

    10. به این موضوع باید فکر کنم چرا یکسری افراد توی هر دوره ریاست جمهوری دارن همیشه مینالن و شرایطشون مدام بد و بدتر میشود و یک سری ها در هر شرایطی دارن در هر شرایطی دارن مدام ثروتمند تر شادتر و خرسند تر میشوند و همیشه راضی و سپاسگزار هستند

    11. مشکلات و مسئله های مارو خودمان باید حل کنیم و این توانایی رو ما داریم و منجی و نجات دهنده ای خارج از ما وجود ندارد و منتظر یک منجی بودن شرک است

    12. همه چیز از فکر شروع میشود وقتی ما افکارمون رو کنترل میکنیم به راه حل های درست و ساده و آسان هدایت میشویم به صورت تکاملی به ایده های کارا و آسان هدایت میشویم طبق قانون تکامل هی راه حل های ساده تر آسان تر یا کیفیت تر آرام آرام نتایج بهتر و بهتر رخ میدهند

    13. اگر ما صبور باشیم و اجازه بدیم افکار جدیدمون قدرت بگیرن و عمل کنیم به دانسته ها و الهاماتمون نتایج هم قدم به قدم بهتر و با کیفیت تر میشوند طبق قوانین خداوند لاجرم

    14. ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    15. ما از هر طرف که به شرایط زندگی مون که نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که شرایط زندگی مون رو خودمون به صورت 100% داریم شکل میدهیم

    16. کسی که بنده خوبی باشد و بندگی اش رو بکند خداوند عالم همه کار برایش میکند به آسانی

    17. اگر ما بنده خوبی باشیم خداوند خوب بلد است کارش رو انجام بدهد

    18. ما اگر مثل بقیه فکر کنیم مثل بقیه عمل کنیم مثل بقیه هم نتیجه میگیریم

    19. اغلب مواقع نقطه مقابل تفکر اکثریت جامعه تفکر و باور درستی است

    20. همه چی خداست همه چی توحید و توکل است

    21. کسی که به خدا ایمان داشته باشد کاری به حرف مردم ندارد و راه درست رو میرود و نتیجه دلخواهش رو دریافت میکند لاجرم

    22. اگر توحید در وجود ما بیشتر شود نحوه فکر کردن عمل کردن و نتایج ما متحول میشود لاجرم 100% طبق قانون

    23. من اگر خودم و خدای خودم رو بیشتر بشناسم بقیه چیزها خودش خودبه خود درست میشود

    24. بر عهده گرفتن مسئولیت زندگی خودمان یعنی ما توحید عملی داریم و در مسیر درست هستیم

    25. مردم رو ول کنید خودتون و مسیرتون رو درست کنید خداوند همه چیز رو مسخر شما میکند

    26. ما نگرانی بیرونی اصلا نباید داشته باشیم ما روی درون خودمان کار میکنیم هر روز و بیرون از ما همه چیز خودش درست و مورد پسندمان میشود چون خداوند کارها را آسان برای ما انجام میدهد

    عاشقتون هستم در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1640 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام به خانواده گرم و صمیمیم

    دیروز تو فایل معرفی که مریم جون گذاشته بود نوشتم که تا چند گام پیش رفتم ولی احساس کردم خیلی سطحی رد شدم و این شد که دوباره از اول شروع کردم با دقت زیادتر چون واقعا میخام یه تکونی بخوره، ذهن و زندگیم داره به راحت طلبی عادت میکنه وقتی همه چی خوبه و عالیه یواش یواش میفتی تو دام روزمرگی و خودتم خبر نداری یهو ب خودت میای میبینی من باید کلی،قدم برمی‌داشتم چرا یجا وایسادم و خودمو سپردم به جریان زندگی عوض اینکه من جریان زندگی و رقم بزنم اون داره منو با خودش میبره خدااااای قشنگم دوباره اومد دستمو گرفت و بغلم کرد مثل همیشهههه و هرزمانی که درست به موقع هست کاراش و الان اینجام ب خودم و خودش تعهد دادم که ته این لاین صداش و واضح بشنوم و با ایمان ب جایی که میبره برم بدون ترس و نگرانی های واهی

    هرچند خدایی تو این چند وقته اصلا به هیچی که ذهنمو درگیر کنه توجه نکردم اگرم درگیری بوده سعی کردم زود ازش بیام بیرون هرچی و ک تجربه میکنم حاصل افکار و باورهای خودمه این منم که زندگیمو میسازم مسئولیت 100 زندگیم به عهده خودمه هیچ کس و هیچ چیز قدرت اینو نداره که زندگی منو تغییر بده همه چی خداست همه چی خودشه من بخدای خودم به توانایی های خودم به نیروهای درونی خودم تکیه میکنم و ب یاری خدا بهترین ها سهم من میشه تو این جهان قشنگ

    دگ انقد تمرکزمون رو زیبایی ها و سپاسگزاری از خدامونه دیشب که داشتم با دایان(نامزدم که کرجه)صحبت می‌کردم گف آسمون و داشتم نگاه میکردم دیدم چن تا بالن آرزو ها تو آسمونه بعد یهو دیدم صدا داره و همه دارن این ور اون ور ب حالت فرار میدوئن فک کن همه کشور داشتن پیگیری میکردن که چی شده و نشده ما داشتیم به بالن آرزوها میخندیدیم

    ب قول استادم اگ میخام نتیجه متفاوت بگیرم باید متفاوت عمل کنم و از،خدا میخام تو این راه کمکم کنه ( ایاک نعبد و ایاک نستعین)

    اغلب مواقع نقطه مقابل تفکرات جامعه میشه تفکرات درست پس منی که ب لطف خدا هیچ ترس و نگرانی و توجهی رو مسائل پیش اومده ندارم پس مسیرم درسته و از،خودش میخام ک بیشتر و بیشتر من و درگیر خودش کنه چون فقط خدااااست که هرلحظه که حتی یه لحظه یادش کنم آرومم میکنه( الا بذکر الله تطمئن القلوب )

    الهی صدهزار مرتبه شکرت که تو این مسیر زیبایی قدم اولمو برداشتم کمکم کن به ورژن بهتر و فوق العاده تری از خودم تبدیل شم و رشد من هم به رشد و گسترش جهان کمک کنه

    بی نهایت عاشقتونم خدارو هزاران بار شکر که تو جمع اون عده کمی از،ادما هدایتم کرد که دارن زندگیشونو خودشون رقم میزنن وبا ایمان میرن جلو

    استاد قشنگم عاشقتم

    مریم جونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای مهربون و هدایتگرم عاشقتم

    در پناه الله یکتا و هدایتگر شاد و خوشحال باشین فارغ از همه چی

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 342 روز

    سلام استاد واقعاممنونم برای این آگاهی ناب یکی مثل من تمام عمرم پدرم و همسرم رو مقصر زندگیم میدونستم ولی وقتی مرد ومردونه خودم رو مسئول شرایط،الان زندگیم دونستم اولین بازخوردش آرامشی بود که به قلبم رسید و خشم ورنج و کینه ای که محو شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    فهیم باقری گفته:
    مدت عضویت: 2425 روز

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی و استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    منم خودم متعهد کردم که ۷۴ روز از روزشمار زندگی را انجام بدم و تو حس خوب با خوندن کامنت های دوستان و گوش دادن به فایل های استاد بمونم. وقتی دوره را شروع کردم چون از قبلش ب خیلی آگاهی ها با خوندن کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین رسیده بودم و یکی از اونها کامل کردن و تکمیل هر کاری بود ک شروع میکنم منم با تعهد خیلی زیاد پیگیر فایل ها و کامنتهای این دوره بودم اما نمیدونم چرا فایل آخرین روز روزشمار استاد با اینکه چند روزه ک میخوام گوش بدم ولی باز نمیشه و با خودم میگم حتما تو مدارش نیستم و از طرفی دیگه نمیتونم هیج کاری را نیمه تموم رها کنم. تو اواسط این دوره بود ک فهمیدم لاتاری آمریکا قبول شدم و خیلی ذوق زده شدم چون من رمزهام گم کرده بودم و باورتون نمیشه ک خدا چطوری من را بعد از پنج ماه به دفتری ک اطلاعاتم نوشته بودم هدایت کرد تا من بفهمم ک تو مدارمهاجرت ب آمریکا هستم. ک تو این مسیر هم به تضادهایی مخصوصا مالی خوردم و میدونم ک نتیجه باورهای مالی خودمه و باید روشون کارکنم. تو این ۷۴ روز احساس غالب من خوب بود چون سعی میکردم ک با عشق تمرینات را انجام بدم اما اینم بگم که دو هفته وقفه افتاد چون کرونا گرفتم و خیلی حالم بد شد. به هرحال تو این ۷۴ روز اتفاقات زیادی برام افتاد. هم ورودی پول داشتم ک خدا را میلیاردها بار شاکر هستم هم تعداد شاگردام زیادتر شد و هم کارهای دیگه بهم داده شد برای انجام ولی فهمیدم ک باورهای مالی م به شدت داغون هست و خیلی نیاز به کارکردن دارم؛ تو بحث روابط خیلی باید کار کنم چون خیلی از افراد از حرفهای من برداشت بد میکنن و منجر ب ختم اون رابطه میشه یا شاید من مدارم فرق میکنه و اونها خود ب خود از زندگی من حذف میشن.

    تو این مدت قرآن خوندن را شروع کردم و با تامل بیشتری ب کلمات و ترجمه ها دقت میکنم. نقش باورها برام ۱۰۰ درصد آشکار شده ک باید اینجا را درست کنم تا بیرون زندگی م درست بشه. خدا را میلیاردها بار شکر میکنم که به این مسیر هدایت شدم تا رابطه م با خدا نزدیک و نزدیک تر و تو کامنت یکی از بچه ها خوندم ک ب خودش نیگف خدا کوچیکه و ب خدا میگف خدا بزرگه. از این تعبیر خیلی خوشم اومد و از اون روز دارم هر روز صبح ک روزم را با تمرین ستاره قطبی شروع میکنم ب خدا میگم خدا بزرگه ببینم امروز برا خدا کوچیکه چی داری؟ خخخخ. خدایا شکرت ک سالمم و در کنار خانواده م دارم زندگی آرومی را انجام میدم و ایمان دارم که در زمان درست در مکان بهتری خواهم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 747 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق

    74 . هفتاد و چهارمین روز از روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    من امروز این فایل رو دانلود کردم و گوش دادم اولین بار بود میدیدم این فایل رو

    اول میخوام درمورد این قسمت بگم

    که استاد گفت :

    رو باورام کار میکردم ،داشتم مسافر کشی هم میکردم

    رو باورام کار میکردم ، پوسترامو رو دیوار میچسبوندم تو تهران

    رو باورام کار میکردم ، هر ایده ای هم اونموقع به ذهنم میومد عمل میکردم

    به صورت تکاملی ایده های خوبی میاد

    یعنی اولش ایده هایی میاد که یه ذره از فضای قبلیت بهتره ،بعد رو باورات کار میکنی به اون ایده عمل میکنی ایده های بهتر میان

    بعد یه ذره بهتر یه ذره بهتر روباورات کار میکنی

    عمل میکنی به ایده هات

    هیچ کاری نمیخواد بکنی هیچ حرکتی نمیخواد بکنی

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    وقتی که ایده ای به ذهنت میاد داری تغییر میکنی ،ایده رو بهش عمل کن

    اما چه ایده ای ؟

    ایده هایی که با شرایط فعلیتون قابل انجام هست

    فقط کافیه که بند کفشتو سفت تر ببندی

    فقط کافیه که یه ذره همت کنی ،اراده باور ایمان داشته باشی

    عمل کنی

    ولی تاکید میکنم اون ایده هایی که بهتون الهام میشه یه چیزی یه ذره بهتر از وضعیتتونه

    اگر ایده ای به شما الهام میشه یه چیزیه که خیلی از وضعیت فعلی شما بالاتره هنوز فاصله دارید باهاش

    اونو رها کنید

    یه چیزی یه ذره بهتر ،اوضاع رو یه ذره بهتر کنه

    همینجور یه ذره بهتر یه ذره بهتر همه چی به شما میده

    اینجا رو که بار ها گوش دادم امروز به ایده هایی که تو این 4 ماه بهم گفته شده بود فکر کردم

    اولش که من تازه کار کردم با فایلا

    ایده گذاشتن تابلوم به نمایشگاهی تو الهیه رو که داداشم گفت بهم و من سعی داشتم از همون اول زود تابلوهام با توجه به خواسته ام بره به بالاترین قیمت به فروش برسه

    الان که این فایلو گوش دادم یه درس هم از پاره شدن تابلوم گرفتم که تو همون نمایشگاه پاره اش کردن

    این درس و گرفتم که یک :

    من اصرار داشتم زود تابلوهایی که اولین بار از کار کوچیک رفتم سمت کار بزرگ و رو بوم نقاشی کشیدن انتظار داشتم زود تو نمایشگاهای فروش آثار هنری شرکت کنم حتی شده به قرض و پولشو یادم نیست چجوری ولی به سختی جور کردم تا دوتا تابلومو بذارن نمایشگاه یک روزه تو الهیه

    یادم اومد پول یکیشو از داداشم قرض گرفتم و بارها گفتم دیگه قرض نمیگیرم ولی همین امروز دوباره از مادرم قرض گرفتم

    ولی میخوام از همین الان که درمورد ایده ها و عمل کردن بهشون متوجه شدم به خودم تعهد بدم که اصلا قرض نگیرم و خدا ایده ای که بهم داد من سمت خودمو با عشق و لذت انجام بدم خدا هم سمت خودشو برای من انجام میده

    و من باید با توجه به شرایط موجودم به ایده ها عمل میکردم این موضوع رو که الان فهمیدم برام درس بزرگی بود امروز که

    الان من به ایده هایی که خدا بهم داده مثلا درست کردن جاکلیدی و کش موی نقاشی شده ، رو چوب اونارو بفروشم بعد بهم ایده های یه ذره بهتر گفته میشه

    یادم میارم سعی میکنم و از خدا میخوام هی بهم یادآوری کنه این درس رو اگه یادم بره

    درس دومی که گرفتم این بود

    من به ایده فروش پفیلا عمل کردم بعد اون ایده چسبوندن نقاشی جاکلیدیم روی پفیلا بهم گفته شد که یه ذره بهتر شد و بعد رفتم جلو مدرسه دخترونه و بعد از اون ایده فروش عمده جاکلیدیم گفته شد که رفتم بازار و بعد رفتم صالح آباد و اونجا یه مغازه دار گفت 50 جین از جاکلیدیا برام بیار هفته بعد

    من امروز رفتم 500 تا چوب گرفتم اومدم خونه شروع کردم به رنگ زدنش ، هی ذهنم شروع کرد به حرف زدن که تو چطوری میخوای این همه رو رنگ کنی اونم با دو هزار تومان تو هر جاکلیدی برات میمونه رنگ کردنش سخته و کلی حرف دیگه

    منم داشتم فایل استاد رو گوش میدادم و گفتم ببین ذهن من ، کار من و تو نیست من امروز از استاد عباس منش شنیدم درمورد ایده ها

    من این ایده رو هرجور شده عملی میکنم و با عشق و لذت رنگش میکنم و 50 جین رو میبرم برای فروشنده صالح آباد

    یاد فایلی افتادم که صبح دیدم از اینستاگرام از استاد و دانلودش کردم که میگفت :

    من به خدا گفتم خدایا من نوشتن رو انجام میدم ،تو کتاب رو به من بگو من مینویسم

    بعد که کتاب رو نوشتیم

    گفتم خدایا خودتم بفروشش دیگه

    خیلی خیلی قوی باور کردم که اون برای من چیکار میکنه ؟ انجام میده

    پس خیلی مهمه که تو قسمت خدا بنویسی که

    خدایا ازت ممنونم که این کار انجام شده است ، تموم شد رفت

    مثلا بگو خدایا بنگاه رفتن با من ، پول جور شدن برای خونه با تو

    من به خدا میگم خدایا من نمیدونم یه کاریش بکن دیگه ردیفش کن

    وای خدای من این جمله آخر منو یاد قبل آگاهیم از قوانین خدا انداخت

    که تو یکی از فایلای روز شمار تحولم نوشتم که دوستم میگفت طیبه تو خیلی پر رویی و از خدا انقدر میخوای تا خدا اون چیزو بهت بده

    یادمه من سر نمازام میگفتم من نمیدونم باید بهم بدی تو داری من انقد ازت میخوام زود باش بهم بده ،حتی میگفتم تا آخر هفته میخواما و بعد میخندیدم سر نماز و بعدش میرفتم سراغ عمل کردن و کار کردن و نقاشی کشیدن

    الان خدا اینو بهم یادآوری کرد که طیبه ببین چه قوانین رو نمیدونستی و میخواستی و چه الان میدونی و میخوای هر دو یکیه ولی الان که فهمیدی سعی نکن بخوای نگران بشی

    مثل اونموقع ازم بخواه که به قول دوستات پر رو بودی و عین بچه ها بودی و بعد رها و مطمئن بودی آخر هفته جور میشه و جور میشد

    فقط باید یادآوری کنی به خودت هر لحظه که تو فقط به ایده هایی که برای وضعیت الانت هست رو انجام بدی و کاری با ذهنت نداشته باش

    تو فقط بگو از من رنگ کردن نقاشی و از تو کمک کردن برای تموم کردن 600 تا جاکلیدی

    و از من رفتن به صالح آباد برای تحویل جاکلیدیا و از تو فروش و واریز تمام پولش به حسابم

    خدایا شکرت که یه چیز خاص یادم دادی تا کارامونو با هم تقسیم کنیم من انجام بدم و عمل کنم و تو کارای فروشش و کمک کردن تمام صفر تا صدش رو انجام بدی

    بی نهایت شکرت

    من با عشق امروز چندین بار به خودم یادآوری کردم که درمورد قسمت 5 فایل ذهنیت قدرتمند کننده استاد میگفت مسی صبح تا شب تلاش میکرد تمرین میکرد همه چیز استمراره و تکرار و تلاش

    من هم امشب برای عمل کردن به ایده ای که خدا داده و فروش 600 تا جاکلیدی هست بیدار میمونم و با عشق رنگشون میکنم

    و این رو به خودم یادآور میشم که ایده ای که بهم داده شده برای وضعیت الانم هست و از همین رنگ زدناش لذت ببرم و با خدا حرف بزنم حین کارم

    مطمئنم که ایده بعدش هم میاد پشت سرش

    راستی داشتم رنگ میکردم قیمت جاکلیدی عمده رو تو دیوار گذاشته بودم تغییر دادم بلا فاصله یه نفر اومد گفت هم کش مو هم جاکلیدی دو جین از هر کدوم میخواد که 240 تمن میشه و گفت فردا واریز میکنه

    ذهنم هی شروع کرد به حرف زدن گفتم ساکت شو

    قدرت فقط و فقط دست خداست و تنها نیروی عالم اون خودش میدونه هرچی از خدا به من برسه من محتاج خیر خدا هستم

    خودش میبینه من تلاش میکنم مرحله بعدی با خودشه و تموم شد و رفت

    حتی گفتم حرف اضافه بزنی دیگه این حرفارو انقدر میگم تا سکوت کنی

    خیلی خوشحالم این فایل در مورد ایده ها بهم یاد داد که به کدوم ایده ها عمل کنم

    همیشه برام سوال بود که چیکار کنم درمورد ایده ها

    خدایا شکرت

    و سپاسگزارم از استاد پر از عشق و آگاهیم استاد عباسمنش عزیز که این فایل هارو برای ما به اشتراک میذارن

    حتی از این فایل یه درس دیگه هم‌گرفتم که اون رو تو یه دیدگاه دیگه جدا مینویسم حتما تو دیدگاه همین فایل

    برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و ثروت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: