live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم حقیقت گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    سلام به اولین گام

    استاد منم چند هفته ای هست دوباره از مسیر خارج شده ام و باز هم دارم برمیگردم

    خدایا شکرت

    قراره من یاد بگیرم ذهنم رو کنترل کنم و با کنترل ذهنم موفقیت ایحاد کنم و ندای قلبم رو و هدایت ها رو بشنوم

    خدایا شکرت

    قراره که خیلی بهتر بشم

    الان از مدار خوب خارج شده بودم و قراره برگردم

    و قراره پاسخ این چالش جدید رو دریافت کنم من باید خودم مسئولیت کار خودم رو بپذیرم و منتظر آمدن الهامات برای حل مسئله میمونم خدایا فقط از عظمت تو میخوام توی سوره نوح هست که آبا عظمت خدا را باور ندارید و من باور دارم میخوام باور کنم باید تکرار کنم و باور کنم و بنویسم و باور کنم

    من قراره لا خوف علیهم و لا هم یحزنون باشم

    قراره ایاک نعبد و ایاک نستعین باشم

    خدایا کمک کن

    خدایا به اندازه ی بزرگیت شکر منو هدایت کن تو خداوندی و من بنده ی تو

    خداوندا ای رب قادر تو خداوندی و خدایی کن

    من سمت خودم رو انجام دادم و حالا نوبت تو هست

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    شاهین نوزاد گفته:
    مدت عضویت: 1675 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    یادمه وقتی این مسیرو با فایل های استاد شروع کردم از فایل های رایگان یه فامیل داشتیم که باهاش کار میکردم سر کار داشت فایل های استاد رو کوش میداد و از فایل های 12قدم بود و منم یه مدتی بود که پیشش کوش میکردم با توجه به مطالب اون فایل ها این منطق در من شکل گرفت مثلا میگفتم چقدر راست میگه واقعا زندگی مثل یه کارنامه میمونه که بعد 9ماه یا حالا یه سال آموزش بهت میدم و شما اون سمره یه سال اموزشت دستت هست و داری نگاه می‌کنی ریاضی فلان فیزیک فلان و …

    چقدر این منطق همین منطق منو از بدنه جامعه اطرافم فامیل ها جدا کرد یه مسیر کاملا متفاوت و خود ساخته رو دارم میرم رو هیچ کس از اطرافم هم حساب نکردم پدر و مادر چون یکی دو بار خوب و مشدی ازش خودم

    یه عادتی توی حالا طایفه ما هس که میکنم بچه باید کار کنه و بده به پدرش و خرج خونواده بکنه این فکر بسیار تو پدرم هست و پدر بزرگ و عموهام هم هست و بسیار هم عقیده درستی می‌دونن.وقتی من یکی وارد داستان کارو درآمد شدم میگفتن پولاتو چیکار می‌کنی بده به پدرت منم میگفتم من آینده خودمو برسی میکنم فکر نکنم من بخوام بچه دار بشم خوب کی به من پول میده این علامت سوال باعث شد که من بکم آقا درسته من و شما پدر و فرزند هستیم ولی من برنامه های خودمو دارم و می‌خوام که پولامو خودم داشته باشم باهاش راحت باشم و درکش کنم نحوه خرج کردن خرج نکردن توی 15.16یالکیم میگفتم من توی این سال ها باید آزمون خطا هامو بکنم نه این که مثل شما یه عمری پولو بدم به خونواده وقتی خونواده تصمیم گرفتن بمیرن من تازه شروع کنم آزمون خطا هام در استفاده و لذت بردن از پول .

    این ها باور های من بود نتیجه هم مشخصه توی این دو سه ساله من درآمدم از نکته شروع کارکری پیش فامیلمون تقریبا به 80برابر رسید در ماه گفتم با مادرم یه خونه خریدیم و دروغ هم نگم اکثر مواقع خواسته های کودکیمو اجابت میگردم به قول استاد رفتم سراغ آرزو هام مسیر خوبی شد برام بلاخره تصمیم گیرنده خودمم و نتایجم کاملا با توجه به من رخ داده .

    حالا توی فامیلامون یه سری افراد بودن که این ها درامدشونو باید به پدرشون میدادن انگار پدر خونواده آقای فرعون هست و بچه ها برده یعنی باید پول میدادن و اگر هم پول لازم میشد دلیله رو میگفتن و پول میگرفتن این داستان بلا استثنا توی همشون یک نتیجه یکسان رو ایجاد کرده بود یعنی بلااستثنا یکسان . احساس قربانی شدن .احساس ناتوانی .همین احساس که اثلا اکر کسی داشته باشه خود جهنم واقعی رو تجربه کرده . همشون بلا استثنا مواد مصرف میکردن تا این احساس رو فراموش کنن بعضی ها هم استفاده میکردن با زنشون به مشکل برخوردم از خونواده پدریشون جدا شدن و اون شرایط دیگه رخ نمیدادو اینا درست شدن پدر خونواده چیکار میگرد اون پول رو دود هوا یعنی نه خرج خونواده میشد و چون با رضایت نبود به خدا دود میشد من این ها رو قشنگ از نزدیک دیدم مثل یک سریال و از همون اول میگفتم نه این نوع رفتار کاملا اشتباه است و اگر هم میخواهید با من به خاطر این رفتارم بر خورد کنید من نمیتونم میرم چقدر با پدرم دعوا میکردیم سر همین موضوع

    واقعا پدرم معلم خوبی شد توی زندگیم یعنی من از هر جهت برسی میکنم میبینم هیچ کدوم از تضاد ها این قدر تاثیر نداشت توی پیدا کردن این مسیر

    نمیدونم چجوری سپاس گزار خداوند باشم که منو هدایت کرد واقعا از که زندگی داستان دار منی که اثلا خدا نمی‌شناختم خدایا شکرت به خاطر تمام اتفاقات زندگیم که من خیلی عالی وارد این مسیر زیبا کردن تا فقط روی رب حساب کنم فقط رو خودم نه عامل بیرونی این که من از اون هستم فاصله ای نداریم من بخوام و اجابت شود حالا هر چقدر خالص تر نتایج بزرگ تر

    خدایا شکرت بابت نعمت ها و اتفاقاتی که برام رخ داده سپاس گذارم بابت این سایت و این آگاهی های ناب که هر کدوم یه کنجینه بوده وقتی من دوره های استاد رو خریدم فهمیدم استاد واقعا توی فایل های رایگان اصل موضوع رو توضیح میده ولی چون فرکانسمون پایین بود رایگان بود اونقدر عملکرا براش ارزش قاعل نبودیم .

    بازم سپاس گذارم از استاد عزیز و خانوم شایسته مهربان که مسیر آموزش و آگاهی ها رو تخصصی تر و عمیق تر کردن .

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 1651 روز

    سلام استاد عزیزم ومریم جان نازنین

    من تصمیم داشتم فایل های رایگان رو یکبار از اول گوش بدم ونکته برداری کنم وبرم جلو از مصاحبه با استاد شروع کردم بعد شما این مسیر رو راه اندختی که منم یه نشونه برای خودم دیدم که این مسیری یه که خدا راه انداخت بیا با این پیش برو منم گفتم چشم وشروع کردم

    این فایل نکات مهمی برای من داشت

    اینکه خودم مسئول زندگی خودمم

    دیدم من چقدر خانوادم مخصوصا خواهرهامو مقصر میدونم

    دیدم وقتی بقیه مینالن از مسئولین وگرونی منم کم وبیش همراه میشم

    دیدم منم بهونه خیلیییی دارم

    خانواده

    شغلم

    خاطرات بد

    فامیل

    دختر بودنم

    اشتباهاتم

    عزت نفس پایین

    لیاقت کم

    فلان فرد که یه روز اومد تو زندگیم وباعث شد نخوام دیگه رابطه تجربه کنم

    و….

    اینا رو تو باورام در اوردم

    امروز به محض اینکه اینطور فکر کردم که اره واقعا من مسئولم

    یک نفر که رفته بود مدتها بهم زنگ زد

    یه پرسنل داشتم 2 ماه پیش چند روز اومد پیشم کار کرد ویهو گفت نمیام امروز برگشت گفت میخوام دوباره پیش شما کار کنم

    برام جالب بود این نشونه ها خدایا شکرت

    چقدر باورها قشنگ وزود جواب میدن

    من خیلی باید روش کار کنم

    1-پذیرش 100 درصد مسئولیت زندگیم بدون هیچ بهونه

    2-وباور خالق بودنم

    3-وباورهای توحیدی

    چقدر بیگانه م با خدای خودم

    خدا رو شکر که این مسیرو باز کرد برای من توسط شما

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مريم بیگی گفته:
    مدت عضویت: 2684 روز

    سلام وقت بخیر

    واقعا هر دفعه به این گفته إستاد بیشتر پی میبرم

    هر سرى شنیدن فایلهامورد جدیدى میشنوم انگار دفعه أوله

    خیلى لذت میبرم

    خیلى برام حیرت آووه تایمز نبوده من مسئله ایى داشته بأشم یا سؤالى داشته بأشم یا راهنمایی و هدایته از خدا بخوان و مراجعه کنم به فایلهاى رایگان یا سایت جواب نگیرم

    من تو شرایطى هستم که بابت درآمد زایی و شغلم راهکار میخوام و مدام دارم سرچ میکنم شغلها و موقعیت ها و غیره

    با شنیدن فایل خانم شایسته و فایل لایو استاد

    به جرات میتونم بگم جواب گرفتم

    و خیلی مسایل شخصی دیگه ام

    مثلا من چون یه سری کارها برای همسرم انجام دادم

    روی خیلی از مسایل ازش توقع دارم

    ولی با شنیدن این فایل استاد به خودم اومدم

    و دیدم خب من برای دل خودم کردم من برای علاقه ایی که به همسرم دارم این کارها رو کردم

    نباید متوقع بشم اونم جواب خوبی‌های منو بده

    من خودم خواستم کسی منو زور نکرد درسته تو شرایط خاصی بودم هر کی بود قطعا این کار رو می‌کرد ولی باز خودم به میل خودم کردم و ذهنم انقدر محدود و بسته بود فکر میکردم اگه این کارها رو نکنم مورد قضاوت همسرم یا خانواده اش قرار میگیرم ولی الان کم کم دارم رو خودم مدتیه کار میکنم که خودم مسئول همه و همه تصمیمات زندگیم هستم

    حتی من دیروز از خدا پرسیدم خدایا تو منو هدایت کن تصمیم درست بگیرم ، گفتم واااقعا الان من نمی‌دونم چی درسته چی غلط گفتم خدایا راهنماییم کن هدایتم کن

    سوای اینکه راهکار اومد تو ذهنم و حس خوبی پیدا کردم و سعی کردم راه درست رو پیگیر باشم گوش دادن این فایل استادم هم مهر تایید تصمیم من بود

    خدایا شکرت خدایا ازت ممنونم بابت جوابی که بهم دادی

    ممنونم استاد قشنگم ممنونم خانم شایسته زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    عاطفه دهقان اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم و کامنت بذارم من سال 98 با استاد آشنا شدم اون موقع یه کار خوب دورکاری داشتم با حقوق نسبتا خوب و تایم کاری کم یجورایی واسه اون زمان کار عالی برام به حساب میومد اما وقتی فایلا رو که گوش میکردم میدیدم واقعا به کارم علاقه ندارم فقط شرایطش رو دوست دارم واسه همین رفتم دنبال علایقم اما کارمو ول نکردم همون منطقه امنی که استاد همیشه میگن بعد شرایط یجوری شد که دیگه کارمو ول کردم و تمرکزی چسبیدم به علایقم .من رشتم مهندسی شیمی بود کارم حسابداری علاقم آرایشگری. اولش احساس میکردم هیچ ربطی نداره رشتم با علایقم اما بعد متوحه شدم که کار رنگ مو چقدر به رشتم نزدیکه

    به لطف الله و آگاهیای فوق العاده دوره آفرینش و ثروت 1 واسه خودم سالن زدم واقعا از یه صندلی شروع کردم و الان همکار دارم و کارم رو گسترش دادم

    یه ارثیه قراره از خانوادم بهم برسه تا به امروز نجواهای ذهنم میگفت اون پول برسه میتونی سالن بخری و دیگه اجاره ندی با اینکه میدونستم باید خودم تکاملم رو طی کنم و پیشرفت بیشتری داشته باشم و بعد ملک بخرم اما ذهنه دیگه باز برمیگشتم خونه اول

    تا اینکه گام اول خانه تکانی ذهن رو برداشتم و گوش کردم آره همینه تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم تا به الان با توکل به خدا تونستم اینقدر پیشرفت کنم ازین ببعد هم همینطوره. گاهی بازومو میبوسم و با خودم میگم نون بازوی خودمو میخورم چرا منتظر باشم یکی یه پول گنده بده تا پیشرفت کنم

    استاد فایلای شما زندگی منو دگرگون کرده واقعا ازتون سپاسگزارم . خیلی جای کار دارم و همین مسیرو ادامه میدم پر قدرت تر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مریم وهابزاده گفته:
    مدت عضویت: 865 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و مریم بانوی دوستداشتی.آرزو میکنم هر لحظه غرق خوشبختی باشین و آنچه از بهترین ها در زمین و آسمان هست نصیب و روزیتون باشه.

    خدایا شکرت که منو در مسیر دریافت آگاهی قرار دادی و بهم جرات عمل کردن دادی.خدایا از تو سپاسگزارم که سرپرست و ولی نعمت من هستی و هر لحظه مراقب من و احوال من هستی و هر لحظه منو در مسیر درست هدایت،حمایت و حفاظت میکنی.

    به لطف پروردگارم گام اول برداشتم و یک آگاهی فوق‌العاده دریافت کردم. من فرهنگی بازنشسته هستم و البته از پارسال بعد جویدن کتاب رویاهایی که رویا نیستن از استاد عزیزم و به لطف پروردگار تونستم یک کافه صبحانه راه بندازم. و پسرم دریانورد هست. و هر ماه برام مبلغی پول میفرستاد که خوب هم دوست داشتم یک همچین مبلغی ورودی داشته باشم و هم ته دلم یه چیزی اذیتم می‌کرد و حس حقارت بهم میداد.

    تا امروز که با گوش دادن به فایل گام اول فهمیدم این ترس من از کمبود هست، ترس من از نشدن هست، این نا امیدی من نسبت بخداست، این شرک ورزیدن بخداست. من به پسرم اطمینان داشتم ولی بخدا اطمینان نداشتم. و برای همین هر ماه که پول میفرستاد ته دلم ناخوشایند بود. فهمیدم این نارضایتی دلم صدای الله بود و اون لذتی که از واریز پول دریافت میکردم صدای ذهن ترسیدم یا همون شیطان بود که خیلی موزیانه حرفش به من القا می‌کرد. وخیلی زیبا هم میگفت که الهی شکر که پسرت میتونه بهت کمک کنه، الهی شکر که خدا اینقدر به پسرت داده که تو هم میتونی راحت‌تر زندگی کنی، الهی شکر که خدا حواسش بهت هست.

    همونجا وسط فایل تصمیم گرفتم پولی که پسرم برام می‌فرسته برای خودش سرمایه گذاری کنم.و الان به لطف خدای مهربونم انجامش دادم. واقعا فهمیدم خدایی که به پسرم میده به خود من هم میتونه بده ولی من بهش اعتماد نداشتم. من دلم میخواد مدارم بره بالاتر نه اینکه کسی منو فقط از نظر مالی حمایت کنه .

    وقتی مدارم بره بالاتر در تمام جنبه ها کیفیت زندگیم رشد میکنه و این خیلی عالتر.

    من دوست ندارم با پولی که با ذهن ترسیده دریافت میکنم از میلیاردها پولی که میتونم با تکیه به خدا و نیروهای درونیم توسط خودم خلق کنم محروم بشم.

    خدایا شکرت که این آگاهی نصیبم کردی و جسارت عمل بهم دادی.

    از شما استاد عزیزم و خانم شایسته گل هم بی نهایت سپاسگزارم و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم. الهی شکر که هستین و الهی شکر که دارمتون. بوس به وجود نازنینتون. ️️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1131 روز

    سلام به خانم شایسته عزیز که این پروژه گام به گام را لانچ کردن .

    سلام سلامتی و نور به همه دوستان و همراهان.

    *هر کسی نتیجه افکار خودش رو می‌بیند.

    یعنی من مسئول خودم هستم و مسئول بقیه نیستم یعنی بقیه مسئول زندگی من نیستند یعنی هر اتفاقی توی زندگی من افتاده خودم به وجود آوردمش هر اتفاقی تو زندگی بقیه افتاده خودشون به وجود آوردنش. حتی خدا مسئول زندگی من نیست. از خودم بپرسم من باید برای زندگیم چیکار کنم من باید برای بهبود زندگیم چیکار کنم من چطور باید فکر کنم من چطور باید عمل کنم.

    هر وقت این فکر اومد توی ذهن یه عامل بیرون از من باید تغییر کنه تا زندگی من عوض بشه بدونم دارم اشتباه فکر می‌کنم مسیر اشتباه دارم میروم

    مسئول 100 ٪ اتفاقات زندگی من خودم هستم،هر اتفاقی تو زندگی می‌افته به خاطر افکارم است.

    بشینم فکر کنم چطور ممکنه یک اتفاق یکسان دو نتیجه مختلف برای دو گروه متفاوت فکری انسان داشته باشد. در جنگ جهانی سوییچیرو هاندا نتیجه متفاوتی از بقیه گرفت.

    ایوب پایداری در زمان انقلاب و جنگ ایران نتیجه متفاوتی از بقیه گرفت. چون متفاوت فکر کردن متفاوت تجسم کردن متفاوت هدف داشتن.

    افکار من باورهای من اتفاقات اطراف منو رقم می‌زنند.

    دو قرون دوزارهایی که توقع دارند بقیه کمک کنند جلوی میلیون‌ها میلیون ثروت رو ازمن می‌گیره چون منو از اصلم دور می‌کند من و مشرک می‌کند باعث میشه عوض اینکه چشمم به خدا باشد چشمم به دست مردم باشد. باعث می شود عوض توکل به خدا به مردم تکیه کنم . و نتیجه‌اش هم مشخص است.

    حقارت ، پس رفت، درماندگی، فقر

    783

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    بنام خدای که هرچه دارم از اوست.

    سلام به استاد خانم شایسته عزیز

    سلام به تمام اعضای این خانواده دوست داشتنی .

    سپاسگزارم از خداوند که هدایتم کرد به این مسیر وسپاسگزارم از خانم شایسته بسیار عزیز ودوست داشتنی بابت این لایوها رو بروز رسانی کرد وخداوند هدایت کرد تا یه دوره دیگه ای بشه برای ما که بهتر وبیشتر گوش کنیم دقت کنیم توجه کنیم وذهنمون رو بهتر پاکتر وکنترل کنیم چون همه چی کنترل ذهن هست واقعآ

    من وقتی این فایل از دیروز شروع کردم به گوش دادن وعمیق شدم بهش دیدم بله این شرکه من دارم که یه عامل بیرونی از من باید بیاد برام کاری انجام‌ بده من منتظر کسی دیگه هستم واین نشانه باور نداشتن من هست که خدا نمی تونی آدمها می تونن وهرلحظه که یادم میاد به خودم میگم فقط از خدا بخواه و ایمان داشته باش در زمان‌ مناسبش خداوند پاسخ میده درها رو باز می کنه خدای که صاحب همه چی هست تنها قدرت‌ مطلق یعنی نمی تونه خواسته تو رو بده این بی ایمانی وباور نداشتن من هست که دارم روی خودم تمرین می کنم خدا به تنهایی برام کافیه .

    هرلحظه که تسلیم شدم توکل کردم خودش به بهترین شکل وبینقص پاسخ داده انجام‌ داده سپاسگزارم خدا جونم عاشقتم که انقدر هوامو داری وپاک و خالصانه برام انجام میدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    حانیه گفته:
    مدت عضویت: 781 روز

    باسلام خدمت همه دوستان عزیزم در این سایت نورانی

    وسلام به استاد عباسمنش وبانو شایسته عزیز که دستی از دستان بینهایت خدا هستن برای به اگاهی رسوندن ما

    خدایاشکرت

    خدایا شکرت که منو لایق دونستی که وارد این سایت بشم وبااشنایی با استاد عباسمنش تومسیر اگاهی قرار بگیرم

    خدایا ازت ممنونم که منو لایق دونستی که جز معدود آدمایی باشم که خود واقعیتو بشناسم نه اون خدایی که تاالان به ما گفتن

    تو این روزا احساس میکنم ایمانم ضعیف شده ومسائلی برام پیش اومده که به همین قضیه برمیگرده والبته همین تضادهای این مدت باعث شد که منی که مدتی بود که دیگه زیاد به این اگاهی ها عمل نمیکردم دوباره برگردم دوباره بیام تو مسیر چون واقعا احساس کردم که دیگه من اون ادم قبلی نیستم که بتونم بدون این اگاهی ها زندگی کنم اصلا نمیشه من طعمشو چشیدم من طعم توحیدو چشیدم پس بدون اینا دیگه نمیتونم پس باید تو مسیر باشم باید ادامه بدم

    من حضور خدارو تو قلبم هرلحظه احساس میکردم هرلحظه ازش هدایت میخاستم واونم جوابمو میداد پس دیگه بدون حضور خدا نمیتونم زندگی کنم خدایا خیلی دوست دارم میدونم هیچوقت رهام نمیکنی میدونم همیشه هوامو داری وحواست هست …

    من دیروز از خدا خاستم که کمکم کنه دوباره بیام تو مسیر دوباره مث قبل حضورشو حس کنم دوباره ارتباطم باهاش قوی بشه وخدای عزیزم منو هدایت کرد به این فایل واین دوره یک ماهه و حرفای بانو شایسته

    خدایا ازت ممنونم که هرلحظه جوابمو میدی ومنو رها نمیکنی چون من فقط از خودت میخام وفقط تورو دارم …

    به امید خدای بزرگ میخام هرروز فایلارو گوش بدم و کامنت بزارم و تو این راه از خدا هدایت میخام

    خدایاشکرت برای همه چی …️

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1366 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    مروری دوباره بر پروژه خانه تکانی ذهن

    گام اول(توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی)

    خداوند یک سیستمه یک انرژیه که به فرکانس های ما پاسخ میده

    هر اتفاق،هر شرایطی که توی زندگی مون رخ میده فقط بخاطر افکار و باورهامونه

    اگه تو مدار خوب باشیم هر اتفاقی که بیفته برامون خوبه به نفع ما تموم میشه

    خداوند این قدرت و توانایی رو در وجود ما قرار داده که زندگی مون هر جور که بخوایم بسازیم

    با افکار با باورها و با فرکانس هامون

    هیچ چیز دیگه کوچکترین تأثیری توی زندگی ما نداره اگه که ما باور نکنیم اگه که ما بهش قدرت ندیم

    اگه همش منتظریم که دیگران مسائل مارو حل کنن اگه همش توقع داریم از دیگران یعنی داریم شرک می ورزیم

    چون نتونستیم خدارو به عنوان رب به عنوان فرمانروای جهانیان باور کنیم چون نتونستیم قدرتی که به ما در خلق شرایط زندگی مون داده رو باور کنیم و همش نگاه مون به بیرونه همش دنبال مقصر هستیم چون نتونستیم مسوولیت زندگی مون به عهده بگیریم

    زینب هر اتفاقی که تو زندگیت میفته (چه دلخواه چه نادلخواه )خودت خلقش کردی

    زینب هر اتفاقی که میفته(سیل،زلزله،و…..)اگه تو مدار خوبی باشی قطعا برای تو خوبه و همه چی به نفع تو تموم میشه

    زینب اگه میخوای طعم خوشبختی واقعی رو بچشی روی خودت روی درونت روی ذهن و افکارت کار کن

    به عوامل بیرون از خودت کار نداشته باش تو توانایی درست کردن شرایط بیرونی رو نداری تو فقط میتونی زندگی خودتو بسازی پس بچسب به خدای خودت و به قدرتی که خدا بهت داده برای خلق زندگیت

    از خودت هم توقع بیجا نداشته باش که یهویی بتونی خیلی عالی عمل کنی همین که تو قبول نکردی جز اون 99 درصد بدنه ی جامعه باشی و میخوای برخلاف اونها عمل کنی پس هر روز متعهد باش کار کنی ادامه بدی تا هر بار بهتر و قویتر بشی

    خدایا شکرت که تو این مسیر توحیدی زیبا هستم و دارم سعی میکنم روی ذهنم کار کنم باورهای شرک آلودمو بشناسم و تغییر بدم قدم به قدم دارم پیش میرم و من همین الانشم خوشبخت ترینم

    خدایا شکرت که هدایتم کردی به این مسیر زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: