https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ازشما سپاسگذارم خانم شایسته نازنین که این دوره رو شروع کردید من بچهمینجا تعهد میدم که گام به گام با شما بیام وکامنت بنویسم
بازم متعجبم از اینکه من تا حالا این لایو رو اصلا ندیده بودم وخیلی برای من نکاتش عالی بود
پریروز داشتم به این موضوع فکر میکردم که اگه بهم بگن زیباترین لذت زیباترین حس توی دنیا چیه اون چیزی که میخوای همیشه باهاش باشی وداشته باشیش به خودم گفتم که توحید یکتا پرستی تسلیم بودن
اینو ازته قلبم میگم که توحید واقعی زیباترین حس دنیاست که همه چی رو در برمیگیره همه چی اوج احساس خوبه
چون 100آید 90هم پیش ماست
استاد به یه موضوعی اشاره کردن که درک کردنش ما رو به
لا خوف علیهم ولا هم یحزنون میرسونه
اینکه تو اگه به برنامه نویس باشی میخوای تو کدوم شرکت کار کنی توی بهترین
اما خدا از هر شرکتی بزرگتره وصاحب تمام جهانه کافیه بندگیشو بکنی همین اون خوب خدایی میکنه
دیروز یه اتفاقی برام افتاد که اگر تمام سیستم های هوشمند دنیارو تمام معادلات رو تمام مغزهارو کنار هم میچیدم حتی یک لحضه نمیتونستم یه این فکر کنم کاری که دیروز خدا برام انجام داد رو انجام بدم انجام چیه حتی بهش فک بکنم
الان سه هفته میشه که از کارم ومحیط قبلیم اومدم بیرون انقد لذت بردم این چند روزه که اصلا عشق پشت عشق به لطف رب الهی
توی این لایو استاد میگه روی خودتون کار کنید کاری یه بیرون نداشته باشید بیرون خودش درست میشه این نکته طلاییه
ازخدا میخوام مارو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به انها نعمت داده الهی امین
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها
سپاسگزار مهربان پروردگارم هستم که جهان رو پراز فراوانی آفرید
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
«مسئولیت صد درصد اتفاقات زندگیم به عهده خودمه»
خدایا کمکم کن تا این اصل رو همیشه و هر لحظه سر لوحه زندگیم قرار بدم که اگر عمیقأ باورش کنم ،تمام رفتارهاو تصمیم گیری هام تغییر میکنه و درامتداد اون زندگیم تغییر میکنه ،
نکته:تایید کردن قانون تجسم میتونه به رشدم در مسیر خلق خواسته ها کمک بسیار کنه….
_شرایط فعلی رو ابدی ندونم و بدانم وباور داشته باشم که خداوند به وسیله ی افکارم قدرت خلق رو به من داده پس نقش خودمو در تغییرات زندگیم پررنگ ببینم
_فارغ از اینکه چی هستم وکجا هستم میتونم با تغییر باورهام شرایطمو متحول کنم
_ میتونم به وسیله قدرت تجسمی که همیشه هم داشتمش و همیشه در حال انجام دادنش بودم ، ،منتها اون موقع کنترلی روی افکارم نداشتم حالا با آگاهیهای این سایت میتونم کانون توجهمو کنترل کنم و تجربیات جدید خلق کنم.
_قانون جهان تغییر نمیکنه هرکسی رو خودش کار کنه جواب میگیره شرایط بیرونی رو تا به الانم خودم با افکارم و قدرت تجسمم ساختم و میتونیم دوباره تغییرش بدیم.
شاید بشه از این تمثیل استفاده کرد که تجسم کردن مثل ریشه میمونه که میوه هاش اتفاقات و تجربیات زندگیم هستند
_«وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛»استاد این جملتون کلا خیالمو جمع میکنه، قند تو دلم آب میشه ،باعث میشه قوی تر و متمرکز تر پیش برم و بهتر رو خودم کار کنم ،و کمتر دخالت کنم توی ،چگونگی تغییر دادنِ دنیای بیرون و درواقع یه جورایی کمک میکنه به تسلیم بودنم
خدایا تنها ترا میپرسم و تنها از تو یاری میجویم ، کمکم کن تا یکتا پرست باشم تا موحد باشم ، خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم ،منو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که به آنها غضب کردی و من گمراهان
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون درصلح که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.
عاشقتونم و عشق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
به نام خدای مهربان سلام خدمت تمام هم قطارانم و همراهانم در این مسیر الهی و به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز امید هست که خوب و سرحال و صحتمند باشید.
برای اینکه این گام را برای خانه تکانی ذهنم شروع کردم خیلی خوشحالم و خیلی از خداوند سپاسگذارم.
محتوا و آگاهی این فایل مستقیما مرتبط میشود به آگاهی فایل جلسه هفتم دوره عزت نفس من داشتم روی اون فایل کار میکردم دقیقا همین آگاهی ها بود و چقدر خوب خداوندم هدایتم کرد به ای مسیر و این فایل که دقیقا همون آگاهی هارا برایم از یک منظر دیگر برسی کرد و من را خیلی خیلی خوشحال ساخت و آگاهی هابم را خیلی خیلی افزایش داد. خدارا شکر
این که ما برای خودمان زندگی کنیم اصل پیشرفت های ماست اصل زندگی توحیدی ماست. این که ما خودمان زندگی خودمان را مدیریت کنیم و مسئولیت صد در صد زندگی مان را بپذیریم یعنی توحید یعنی اصل زندگی وقتی من خودم را مسئول میدانم برای زندگی ام اگر یک اتفاق ناجالبی رخ بدهد میگم خوب کجا اشتباه کردم کجا فرکانس غلط فرستادم که این بلا سرم اومد و شاید به قول استاد بعضی اوقات نتوانیم پیدا کنیم که چرا با کدام فرکانس اشتباه ما این اتفاق نا جالب را برای خود ما جذب کردیم ا باید به خود مان بگوییم الان چه کاری میتوانم انجام دهم که شرایطم را تغییر بدهم در آینده این اتفاق برایم نیفتد این جنبه اعتماد به نفسش بود که فارغ از اینکه کجا اشتباه کردم الان چی کار میتونم انجام بدم که دوباره این اتفاق برایم نیفتد کدام باورم را باید تغییر بدهم.
و وقتی مسولیت صد در صد زندگی مان را به عهده بگیریم دیگر هیچ کس را برای اتفاقات ناجالب زندگی مان مقصر نمیبینم وقتی که یک کاری را خوب انجام میدهیم به همه میگم این کار را خودم انجام دادم اما وقتی یک کاری را درست انجام نمیدم چطوره که دنبال مقصر میگردم و میخواهم تقصیرش را بندازم گردن کس دیگری؟ مثل وقتی که موفق میشم همه چیز را گردن میگیرم وقتی ناموفق میشوم هم باید همه چیز را گردن بگیرم.
من یک کانال یوتیوب درست کردم با این باور که خداوند برایم کمک میکند رشد کنم و خیلی رشد هایی کردم که خودم متحیر شدم اما بعد از چند وقت که این باورم کم کم ضعیف شد دوباره یوتیوبم افت کرد بعد به خدم گفتم چرا این قسم شد؟ وقنی داشتم با خودم فکر میکردم که چی شده دیدم که بله وقتی من ویدیو نذاشتم چند روز دیگه رشدم کم کم متوقف شد بعد خواستم پدذم را مقصر بدانم که همو روزهای ثبت ویدیو یک کاری ازم خواست بکنم و درگیر شدم و نتونستم بعد جلسه هفتم را شنیدم و دوباره به خودم گفتم نه مقصر اصلی این داستان خودت هستی. اگه تو ویدیو درست میگردی زیاد و آماده میزاشتی قرار نبود این اتفاق بیفتد و حالا ازش درس گرفتم که خودم را مقصر بدانم و مسئولیت اش را خودم قبول کنم و ویدیو آماده بسازم و بذارم داخل کانالم و ببینید توانستم تغییر اش بتم و حالا دوباره به خداوندم توکل کردم و دوباره رشدم شروع شده و هر ساعت داره بالا میرود.
واقعا وقتی که انسان مسیولیت زندگی خودش را به عهده میگرید دیگر هیچ وقت از هیچ کس گلایه نمیداشته باشد و هیچ وقت رابطه اش باهیچ کس خراب نمیشه.
از خداوندم برای همه تان ایمان راسخ و توحید ارزو دارم و ارزو دارم هیچ وقت هیچ چیزی را گردن دیگران نیندازی و بتانی که مسئولیت همه چیز را به گردن بگیری و موفق باشی
ممنون بابت پروژه خانه تکانی واقعا نمیدونم با چه زبونی تشکر کنم
اول اینکه من بارها ابن فابل ها رو گوش دادم اما اینکه نکات که راجبش صحبت میشه رو تو متن فایل ببینم خیلی عللی هست چون باعث میشه تمرکز کنم روی اونجملات و اینکه فایل ها دسته بندی شده و اینقدر قشنگ به ترتیب داره پیش میره واقعا عالیه
یه جمله مربم جان گفت هر چند وقت یه بار همون طور که خونه رو تمیز میکنم ذهنمو رو هم پاک میکنم و این یعنی همون بهبود های مدام همون که استاد میگه ما همیشه نیاز داریم این آگاهی ها رو مرور کنیم
جالبترش اینه همزمانی این فایلها با پروژه ای که من واسه خودم گذاشته بودم واسه مرور سفر به دور آمریکا که واقعا درس زندگی هست و اجرای قانون رو در عمل میینم خدایا شکرت
قدم اول “””توحید””
اصلی که به قول مریم جان مدام باید روش کار بشه اصل و اساس تمام آموزش های استاد و تنها کلید موفقیت
تونید یعنی من مسولیت صد در صد زندگی خودمو به عهده بگیرم واژه ای که با من یکی کاملا غریبه بود
چون من از وقتی یادم میاد احساس قربانی بودن و طلبکار بودن از عالم و آدم رو داشتم و بعد ازداوجم هم که این موضوع به شدت اوج گرفت چون من میگفتم حللا که خانواده ام منو زود شوهر دادن پس مسولیت زندگی داغون من هستن مسول هزینه هایی که همسرم برام انجام نمیده هستن مسول نگهداری بچه ام هستن مسولیت سفر رفتن من مسول حال خوب من هستن و اون بندگان خدا هم از بس من بهشون احساس گناه داده بودم تمام این کارها رو برام انجام میدادن اما من روز به روز طلبکار تر میشدم و حالم بدتر
از طرفی همسرم مسول تامین هزینه های من بود اینکه دیگه طبیعی همه همینن مسول حال خوب من بود اینم باید باشه چون از من بزرگتر بود مسول بود که بهتر فکر کنه و جای من عمل کنه و حرف بزنه و تز من دفاع کنه و کلی چرت و پرت دیگه که اون بنده خدا هم هیچ وقت نمبتونست منو راضی کنه چون هر کاری میکرد من طلبکار تر میشدم
از طرفی به خاطر این طرز فکرم من هم خودمو مسول بچهام و خانواده ام و همسرم میدونستم خوب من مادرم باید از خودم بگذزم باید هزارتا کار لکنم واسه بچهام من همسرم باید همیشه حال همسرمو خوب کنم هزار تا سرویس بیجا دیگه واسه خانواده ام خوب من دختر بزرگم باید هزارتا کار انجام بدم واسه مادرم واسه خواهر هام ووووو
شرک سر تا سر زندگی من پر بود و هر روز حالم بد تر و بدتر میشد
تا اینکه خدا لطف داشت و هدایت شدم به سایت استاد عباس منش
تا حدود یکی دوسال اول بازم این چیز ها تو کت من نمیرفت اما با مداومت تو گوش دادن به فایل ها و اون اویل نصفه و نیمه عمل کردن به این آگاهی ها یه کم درک کردم که باید مسولیت صدر صد زندگیمو به عهده بگیرم
من مسول صد در صد حال خودم هستم
من مسول تامین نیاز های عاطفی و روحی خودم هستم
من مسول تامین نیاز های مالی خودم هستم
این برام یه کم راحتر بود تا اینکه من مسول بچهام نیستم اون ها هم مثل من مسول خودشون هستن و منم از ترس اینکه بچهام به قول استاد معتاد نشن و هزار تا اتفاق بد که فقط زاییده ذهنم بود نیوفته براشون به هر دری میزدم و تمام بار رو به دوش خودم گرفته بودم اگه بچهام دست از پا خطا میکردن من به خودم وتربیتی که تمام تلاشمو میکردم که اونجور که فکر میکنم درسته بچهامو بار بیارم من شک میکردم و کلی احساس گناه و بد و بیراه به خودم میگفتم که تو مادر نیستی و فلان و بچهام هم عادت کرده بودن و همیشه ناراضی بودن و طلبکار
حلاصه این موصوع رو هم طول کشید درک کنم و بتونم یه کم روش کار کنم که به قول استاد این موضوعات باید همیشه روش کار بشه
اما وقتی به این درک رسیدم که خودم مسولم و هرکس حتی بچهام خودشون مسول هستن اول خودم از بند این اسارت رها شدم و به لطف خدا آروم آروم رشد کردم و بعد بچهام هم مستقل شدن و دیگه خبری از اون طلبکاری همیشه که تو کلام و رفتارشون بود نیست خدا دو شکر
این موضوع شرک انقدر مخفی هست که باید مدام روش کار بشه و کندو کاو بشه که کجای زندگیم هنوز این گیر و گور هست و هر لحظه باید حواسم باشه که من مسول خودم هستم
استاد جان مریم جان بینهایت ممنونم بابت این فایل ها و این پروژه به رسم تشکر گفتم رد پای خودمو بزارم و براتون آروزی برکت و سلامتی و نعمت و ثروت دارم 🫂️عاشقتونم و یخ زودی آمریکای زیبا میبینمتون️🫂
به نام خدایی که اگر دل بسپاری خالق قصه ی زندگیت میشه
و خدایی که سیستمیک عمل میکنه و پاسخ میده به فرکانس های ما
قسمت اول رو بپردازیم به آموزش و بعد بیایم ترمز های ذهنی و اشغال های زیر فرش مونو ببینیم.
◼️آموزش
هر مسئله و چالشی که پیش اومده حل شده و تبدیل شده به اختراعات و تکنولوژی الان
خدا در هرلحظه داره فرکانس هدایت رو ارسال میکنه این ماییم که موظفیم هم فرکانس با سیگنال هدایت بشیم
🟣 خودم یادمه که هنوز 15 سالم نشده بود وقتی اوضاع خونه مون و شهریه پزشکی دانشگاه آزاد رو میدیدم، آشفتگیهای مامانم و عصبانیت های بابام، وقتایی مامانم از نگرانیش راجب زندگی آینده صحبت میکرد،
من بهش میگفتم
-راضی نیستم حتی یه قرونم برام سرمایه گذاری کنی
-تو به فکر خودت باش
-من خودم تلاش میکنم به چیزایی که میخام میرسم
↩️↩️↩️ ینی از همون اول این بیس رو داشتم که مسئول زندگیم، خودمم
برعکس خواهرام که به رغم پزشک بودن شون، به رغم اینکه دوتا بچه دارن، به زغم اینکه سن شون از 30 گذشته بازم برای کوچک ترین کاری وابسته مامان و بابام هستن.
این نگاه که یکی دیگه باید زندگی منو تغییر بده رو بنداز دور
↩️↩️↩️ – این ینی وام نگیریم،
– ینی خودم کارای خودمو کنم،
– منتظر نمونم
– انتظار برای یه منجی که یکاری برام کنه یا اون بیاد تا منم حرکت کنم
🟣 خود من نگاهم تا چند ماه پیش این بود که کسی که دوسش دارم باید کنارم باشه تا من تغییر رو شروع کنم چون میخام اون همراهم باشه، تو پروژه هام کنارم باشه، چون اصن زندگی بدون اون ارزش نداره، خیلی مقدس شده بود برام انگار شیشه عمرمه؛ درصورتی که میدونم انسان حرکت میکنه پیش میره در مسیر خواسته هاش و به مرور که فرکانس هاش تغییر میکنه مدار هاشم تغییر میکنه، آدم های جدیدی رو میبینه و از بین این آدم ها کسی میاد کنارش و میشه عشقش️
اگر صبر داشته باشی، بذاری افکار جدید قدرت بگیره و عمل کنی به دانسته هات، اونوقت میتونی زندگیتو تغییر بدی ⬅️ این فرایند آرام آرام اتفاق میفته
گردنگیرت واسه قبول مسئولیت زندگی خودت قوی باشه…
جبر جغرافیایی؛ باید بپذیریم که همه اتفاقات اطراف رو خودم ساختم، نگو بخاطر به دنیا اومدن تو فلان خانواده و شهر و کشور…
سوال
چه شرایطی داشتی که باور کردی محدودیته؟
چه چیزایی رو هنوز باور داری که اون شرایط تو رو ضعیف کرده؟
تو چه چیزایی تونستی این باورو بسازی که اون شرایط بهت قدرت و توانایی خاصی داده؟
من باور دارم که زندگی تو خانواده مذهبی منو ضعیف کرده و باعث شده
1) نتونم دوست دختر داشته باشم و عشقو تجربه کنم
2) نتونم با همسن و سال هام برای سالهای زیادی ارتباط بگیرم
3)نتونم خیلی از تجربه های همسنامو داشته باشم مثل مسافرت با دوستان، باشگاه رفتن، دوست دختر داشتن و…
4) بجای اینکه با همسنام ارتباط بگیرم و اکتیو و عملگرا باشم، شدم همنشین پیرمردا و اهل سکون و تفکر و رکود
5) الان با توجه به فرق زیاد عقیدتی بین من و خواسته هام، قطعا زندگی آیندم دچار مشکلات شدیدی میشه
6) نتونم برم برا خودم کار کنم تو بازار و حتی شیفت های بیمارستان
◼️الان که نشستی رو صندلی تریاژ یه بیمارستان خصوصی و داری خودتو تحلیل میکنی،
آیا منطق منطقی برای این باورها داری؟
چه باور و مدل نگاهی برای داشتن احساس خوب بهت کمک میکنه؟
چقد بنظرت تونستی اون دیدگاه قبلی رو تغییر بدی و الان چه دیدگاهی داری؟
آشغالهای زیر فرش چیان؟
– من دیگه تو ذهنم گیر نیستم و الان میگم خب اینجوری شده دیگه ولش کن مثل اون آدمیه که یه ماشین بهش زده و در رفته قرار نیست بینه وسط خیابون و داد و بیداد کنه، الان مسئولیت زندگیم با خودمه.
– مثل قبل منطق مطلقی که بیان گیر بدم، اورتینک کنم نیست و تقریبا 70% دیگه اینا رو قبول ندارم چون مسئولیت زندگیمو پذیرفتم گفتم از اینجا به بعد دیگه با خودمه، من میدونم چیکار کنم و الحمدالله خدا داره هدایت میکنه، خوبم هدایت میکنه، خوب که نه عالییییی….
– درمورد تجربه عشق خب من سالها حتی تو دانشگاهم دوست دختر نداشتم و ندارم، بین همسنام یه بکن دررویی خاصی رایجه و این فرصت فکر کردن، فرصت هدفگذاری و هدفدار زندگی کردن رو از آدم میگیره، به آدم اجازه نمیده درست فکر کنه بفهمه از زندگی چی میخاد. نه فقط تو بحث دوست دختر داشتن، من تو تنهاییم فکر کردم با خودم که من واقعا چی میخام؟ چیو میخام تجربه کنم؟ تنهایی بهم کمک کرد سبک زندگیمو انتخاب کنم نه مثل 98% تا 40 سالگی بدون دنبال چیزای مختلف و هرکاری که میگن پول توشه بدون توجه به ارزش ها و علایق شخصی، بعد از 40 سال تازه میفهمن که حرف دیگران مهم نیست باید به حرف دلت گوش بدی، باید کاریو که دوست داری انجام بدی، دنبال پول ندویی، دنبال عشق ندویی، اگه تو هر موضوعی احساست رو عوض کنی نتایج عوض میشه.
– تنهایی بهم یاد داد سگ دو زدن و تلاش الکی که همه اطرافیانم دارن این کارو میکنن اصلا جواب نمیده و این رو تو اوج سال های جوونیم تو سن 24 سالگی فهمیدم.
قانون درک ورودی ها میگه آگاهی که الان اومده تو وجودت اگر بهت احساس آرامش میده، از طرف خداست و اگر احساس نگرانی و ترس میده، از طرف شیطانه.
سلام من خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
فایل های توحیدی ناب ترین فایل های استاد هستند که بیشتر تاثیر رو در ذهن و قلب من میزارند
چقدر حرفه ای استاد توضیح میدهند انگار همون لحظه خدا داره از طریق استاد با من حرف میزنه و میگه پسر خوب بیا و فقط سمت خودم کجا میری و به همه و همه جا چنگ میزنی آخر میایی سراغ خودم همون اول بیا تا راه رو نشونت بدم
ولی اول باید مسیولیت کل زندگیت رو بپذیری تا بدونم چند چند با خودت هستی
همین که مسیولیت رو قبول کنی و از دیگران توقع نداشته باشی من خودم کمکت میکنم و با قوانینی که برای این جهان ترسیم کردم خودت و با کمک من میری اونجای که دوست داری با بهترین و آسان ترین راه ممکن
تو فقط روی خودت و افکار خودت تمرکز کن اصلا نیازی نداری که روی دیگران حساب کنی ….
بعد از فایل دستورالعمل خانه تکانی اومدم و فایل اول برای خانه تکانی مه همین فایل فوقالعاده بود رو دیدم و چقد جالب که در لحظه آدم وقتی از توحید میشنوه انگار فضای ذهنش تازه میشه احساس رفرش شدن و تازگی توی وجودم احساس میکنم و دلیلیش اینه که اصل و وجودمون با توحید هماهنگه و وقتی از جنسش میشنوم و دریافت میکنم این هماهنگی حس میشه .
همینجا با خودم عهد میبندم که من خودم رو مسئول زندگیم در تمام جنبه ها بدونم.
من مسئول زندگی خودم هستم در تک تک جنبه ها.
واقعا خیلی منطقی هست که خودم مسئول زندگیم هستم چون اگه غیر از این بود که یه میلیاد دلیل و مسئول میشد پیدا کنی و خب نهایتا چون اونا مسئول بودن من منفعل بودم و کاری ازم برنمیومد و وقتی این شیوه تفکرم باشه معلومه ایده ای برای بهبود زندگی ندارم و حتی اگه ایده ای باشه چون بقیه یه جور خاصی که باید باشن نیستن اون ایده اجرا نمیشه.
ولی وقتی پایه و اساس تفکرم رو میذارم که من مسئول زندگیم هستم
من قدرت حل مسائلم رو دارم
منم که با قدرت دادن به خدایی که رب العالمین هست زندگیم رو میسازم.
خدارو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت آگاهی و هدایت.
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
خدایا شکرت که این فرصت کار درنی رو بهم دادی و انجامش دادم با عشق.
خدایا هر آنچه دارم از آن توست و نفسی که میکشم از آن توست قلبی که میتپه از آن توست همه چیز تویی و من از خودم قدرتی ندارم من به هر خیری که از تو بهم برسه نیازمندم.
استاد و خانم شایسته جان خیلی دمتون گرم چقد خوشحالم بخاطر این مسیری که شروع کردم و براش ذوق دارم ممنونم ازتون برای این هدایای ارزشمند فایل ها و تدوین بینظیرش.
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و موحدو سلام خدمت همه دوستانی که در این سایت هستند.
چقدر این فایل مفید و راهنما بود برای من مطمئنم برای همه دوستانی که این فایلو دیدن هم همینقدر مفید و تاثیرگذار بود.
اکثر آدما فکر میکنن شرک یعنی اینکه بگیم خدایی وجود نداره یا بگیم چن تا خدا وجود داره.
درحالی که مشرک بودن فقط این نیست.
اگر ما قدرت رو به هر کسی غیر از خدا بدیم این هم یعنی شرک وقتی قدرت رو دست مسؤلین بدیم یعنی شرک وقتی قدرتو دست پدر و مادر و خانواده بدیم یعنی شرک وقتی قدرت دست رئیس جمهور و جامعه بدیم یعنی شرک.
در صورتی که خداوند قدرت خلق صد در صد زندگیمون رو به خودمون داره و در قرآنم اشاره کرده که هر انسانی قدرت خلق زندگیش رو به هر صورتی که میخواد داره.
خداوند رو هزاران بار شکر میکنم که من رو با استاد عباسمنش و سایتشون آشنا کرد تا بتونم این آگاهی ها رو دریافت کنم.
سلام و درود فراوان به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
من یه دوره از این خونه تکانی رو کار کردم شاید برای چن تا از فایلهاش موفق نشدم دیدگاه بنویسم .
تاثیرات خوبی ازش دریافت کردم بیشترم به منزله اینکه مریم جون اسم این دوره ی کوتاه رو خانه تکانی ذهن گذاشته . دقیقاً چون خانه تکانی ذهن تو ذهنم میاد فایلها رو با دقت و تمرکز بیشتری گوش میدم چون میدونم پیامها و درسهای زیادی میتونم ازش دریافت کنم .
هرچند خیلی از این فایلها رو قبلاً گوش کرده بودم منتهی اینبار با یه نگرش دیگهای و چون احساس میکنم در مدار دیگهای هستم با دقت بیشتری گوش میدم و سعی میکنم در هر فایل نظرات و تجارب خودمو تا جایی که به ذهنم خطور میکنه بنویسم.
اول از اینکه خدا رو شکر میکنم هیچ وقت از اون دسته آدمایی نبودم که ذهن خودمو درگیر حوادث و اتفاقات جامعه بکنم همیشه شنیدم و بیتوجه ازش رد شدم هیچ وقت فکر نکردم و هیچ وقت نگاهی نداشتم که سران مملکتمون باید کاری انجام بدن تا ما به آسایش و رفاه برسیم . از اونجایی که به حوادثی چون سیل ، زلزله ، آتش سوزی و … دقت و تمرکزی نداشتم هیچ وقت ترسی هم به خاطرشون نداشتم چون ذهنم درگیرشون نبود.
و اما بابت منجی ای که همچنان خیلیا منتظر اومدنش هستن ، باید بگم که اینم از اون داستانهایی بود که هیچ وقت تو کتم نمیرفت اگرچه به خاطر باورهای غلطم که به آخرتم ربط میدادم ، خیلی زور زدم که بپذیرمش اما خدا رو شکر از این درگیری ذهنی نجات پیدا کردم و خودم به این نتیجه رسیدم که لزومی نداره به چیزی که وجود نداره حداقل در حال حاضر وجود نداره فکر کنم .
بنابرای اینم از اون مواردی شد که از ذهنم پاکش کردم .
میدونیداصلا جالب نیس که ذهنمونو به خاطر خیلی چیزای الکی شلوغ کنیم من این تجربه رو داشتم که هرچی ذهنم شلوغتر بوده عصبیتر و آشفتهتر بودم در یک کلام داغونتر بودم . داغونی در حدی که حس نفرت نسبت به خودم داشتم چرا که تو هیچ موضوعی نمیتونستم درست تمرکز کنم و راه فراری تو خودم نمیدیدم به همین جهت فقط این افکار و باورهای غلط رو تو ذهنم نگه میداشتم و مدام بالا و پایینش میکردم و چون سطح آگاهیم پایین بود به هیچ نتیجه ی درستی نمیرسیدم. در واقع شناخت کافی نسبت به خداوند و قوانینش و حتی شناخت کافی نسبت به خودمو و علایق و احساسات و اعتقاداتم نداشتم. همیشه کارام تقلیدی و از روی ترس بود هیچ وقت نشستم با خودم درست و منطقی فکر کنم و همه ی جوانب رو بسنجم . کمی به خودم احترام بذارم کمی به خودم توجه کنم و احساسات و افکار و باورهای مخرب رو از خودم دور کنم . در کل هر چیزی که تو ذهنمون آزارمون میده رو باید بریزمش دور.
اول بسنجیم و منطقی و اصولی در موردش تفکر داشته باشیم و بعد که به نتیجه ی درستی رسیدیم برای همیشه پروندشو تو ذهنمون ببندیم. این میشه که آرامش میگیریم و وقتی که آرامش داشته باشیم بهتر فکر میکنیم . بهتر راه درست رو پیدا میکنیم .
قسمت بالا گفتم از اولم هیچ اعتقادی به اینکه دولت و سران مملکت دخلی به آسایش زندگی من داشته باشند نداشتم اما این حرفم به این منظور نبود که هیچ عوامل بیرونی رو برای بدست اووردن ثروت دخیل نمیدونستم ! من از اون خانومهایی بودم که بیش از اندازه از همسرم توقع فراهم کردن آرامش و آسایش تو زندگیم رو میخواستم . وقتی میگم بیش از اندازه ، منظورم اینه کلاً وظیفه ایشون میدونستم که باید منو به خواستههام برسونن و ایشون به تنهایی باید این مسیرو بره تا من به خواستههام برسم . خب این طرز تفکر و این طرز نگاه برای زمانی بود که سطح آگاهیم خیلی پایین بود و طبق رسوم و افکار باورهای غلطی که تو عموم جامعه بود پیش میرفتم.
دقیقاً از مسئولیتهایی که خودم داشتم شونه خالی میکردم و تنها نقش من انتظار کشیدن بود. و ای کاش این انتظارم با سکوت همراه بود ولی متأسفانه این انتظارم با جنگ و ستیز ، دعوا و مشاجره ، خشم و عصبانیت و کینه و نفرت همراه شد. طوری که هم خودمو ، هم همسرم و هم زندگیمو از پا در اوورد .
آسیبهای خیلی زیادی هم به خودم زدم هم به همسرم واینکه که هیچ لذتی از خیلی از سالهای زندگیم نبردم چون تمام تمرکزم روی کنترل کردن کارها و رفتارهای همسرم بود .هیچ توجهی به خودم نداشتم ، خودمو نمیدیدم . دنبال خودم تو همسرم میگشتم ینی فکر میکردم همسرم باید به یه جایی برسه بعد من دیده بشم . آرامش بگیرم . خوب زندگی کنم و از زندگیم لذت ببرم و این در حالی بود که من یه آدمه کاملاً بیمسئولیت و خودخواهی بودم. جالب اینجاست که همیشه فکر میکردم مسئولیت پذیر هستم و هر جایی که نقش خودم باشه سهم خودمو درست انجام میدم این باور غلط باعث شده بود هیچ وقت دنبال تغییر نباشم و هیچ وقت متوجه ی اشتباهاتم نشم که بخوام تغییرشون بدم . بنابراین همه چیز یعنی اوضاع ناجالب زندگیم همیشه سر جای خودش بود و حتی گاهی شکستها و ناکامیها به زیر صفر درجه هم میرسید.
از استاد عزیزم مثل همیشه تشکر و قدردانی میکنم که منو از این منجلاب نجات دادن. تو این قضیه خیلی از باورهامو تغییر دادم و روی خیلی از افکار رفتارهام کار کردم .
تمام دورهها برای تغییراتم مثمر ثمر بودن بخصوص دوره ی کشف قوانین و دوره ی احساس لیاقت که تاثیرات شگفت انگیزی در درون من ایجاد کردن.
با کارکرد هر دوره یه کم تغییر کردم تا روند تکاملی شکل گرفت البته میدونم تا زنده هستم نیاز به بالا بردن سطح آگاهی دارم و پرونده ی تغییر افکار و باورها هیچ وقت بسته نمیشه . تا وقتی که تلاش میکنم و وقت میزارم برای گوش کردن و دریافت آگاهی ، اوضاع درست پیش میره. اگه به این موضوع اهمیت ندم و دست از تلاش بردارم باز برمیگردم سر جای خودم.
خدا رو شکر یه حسنی که دارم اینه که عاشق مطالعه کردن و نوشتن و گوش کردن فایل هستم و از اونجایی که عاشق استاد عزیز خودم عباس منش هستم همیشه با عشق و هیجان پذیرای پیامها و درسها و تجارب ایشون هستم.
برای داشتن عملکرد درست و استفاده از تجارب استاد عزیز تمرینها و ممارست زیادی داشتم که همینها باعث شد خیلی جاها مقاومتهام شکسته بشن .
امروز با آگاهیهایی که کسب کردم متوجه شدم و پذیرفتم تو همه ی زمینهها خودم مسئول خودمم و نباید هیچ انتظاری از کسی داشته باشم.
متوجه شدم که قدرت اصلی دست خودمو و خدای خودمه .
هماهنگی بین منو و خدا باعث بدست اووردن هر آنچه که میخوام میشه میخواد سلامتی باشه میخواد ثروت باشه میخواد روابط خوب و عالی با همسر و دیگران باشه میخواد آرامش و خوشبختی باشه ، همه و همه در گرو هماهنگی بین ذهن و روحمه !
و این هماهنگی بدست نمیاد مگر اینکه با خودم در صلح باشم .
چطور با خودم در صلح باشم ؟!
اینکه خودمو با تمام ویژگیها و خصوصیتهایی که دارم بپذیرم .
دنبال چیزی در بیرون نگردم .
با هر مشکل یا تضادی که بر خورد کردم به خودم رجوع کنم .
تو زندگی هیچ چیز و هیچ کسی رو مقصر ندونم .
سعی کنم در لحظه زندگی کنم و از زندگیم لذت ببرم سعی کنم تمرکزم رو داشتههام بزارم و بیشتر سپاسگزار خداوند باشم.
سعی کنم به ویژگیهای مثبت بقیه نگاه کنم .
سعی کنم زیباییهای جهان را بیشتر ببینم .
عاشق خودم باشم به خودم احترام ویژهای بزارم.
برای خودم ارزش بیشتری قائل باشم .
برای خودم وقت بیشتری بزارم ، خودمو بیشتر ببینم بیشتر به خودم عشق بورزم و بیشتر به خودم بها بدم . حال خودم که از درون خوب باشه تمام اتفاقات بیرون هم درست میشه .
میپذیرم که خودم خالق تمام اتفاقات خوب یا بد زندگیم هستم بنابراین دیگه جنگی با ناخواستههام ندارم . اگه ناخواستهای هست یا برای رشد منه یا به خاطر فرکانسهای خودمه که بوجود اومده . در هر دو صورت باید دنبال راه حل مسئله باشم. با توجه به ایمانی که به خدای قدرتمند پیدا کردم دیگه تنها نیستم و با تکیه بر قدرت خداوند سعی میکنم مسئلههامو به بهترین شکل ممکن حل کنم .
برای حل مسئله باید مقاومتها رو شکست و پا از رو ترمزها برداشت اینا رو که پیدا کنی یواش یواش مسئلت حل میشه.
چقدر نگاه و باور قوی هست..هر چقدر اطاعتش کنی هر چقدر بندگیشو کنی ..بهمون اندازه نعمت و ثروت و خوشبختی وارد زندگیت میشه..
بقول قران…میگه چقدر به حرفهای افراد دل شاد و امیدوار می شویم..
یکی یقولی بهمون میده.یادمه اون موقعها پیش رئییس فرمانداری میرفتم اقواممون بود.چقدر دلم به کارهایی که میخاست برامون انجام بده..
خوشحال میشدم…و این نوع نگاه رو از کجا بهمون نشون دادن!؟از پدران و خانواده و اطرافیانمون…
ولی الان تو مسیر درستم ..دیگه باید متفاوت فکر کنم تا متفاوت عمل کنم منم میخام خدا رو بیشتر باور کنم و بدونم تنهارب جهانیان …ریئس تمام جهان فقط خداونده..و منو به بهترین شرایط همیاری میکنه…
من به خودش پایبندم و میخام این نگاه توحیدی و با این نگاه که خدا همه چیزه رو در درونم قوی کنم ..
و بدونم همه چیز بخودش برمیگرده…
چند مدت پیش رفتم دیدم به فردی رو بخاک سپردن..چقدر یادم از اینده خودم اومد…
که منم بهمچنین شرایطی برمیخورم..
باید یادم بمونه….
که اون موقع تنها کسی که میتونه تو اغوشس باشم فقط خداونده…
فقط خداونده ..
فقط خداونده…
خداوند همه چیزه..کلا رفتنم به قبرستان به این دلیل….که یه وقتایی .. بدونم اینقدر عجله نکنم بیفتم تو دام احساس عجله شیطانی و احساس بد..
چون این نوع نگاه زندگی منو کاملا تعقییر داد بهم روزی داد.دلها رو برام نرم کرد.مهارتمو گسترش داد.روزیمو چند برابر کرد..و بهم ارامش و احساس خوب داد.نشانه ها رو بهم نشون داد..وووووووو
خیلی مزیتهای دیگه…
همه چیز خداست..همه چیز خداست…همه چیز خداست
خدایا تنها تو را می پرستم و ففط از تو یاری می جوییم..
متفاوت فکر کردن متفاوت عمل کردن نه بحرف بلکه با عمل..عمل خودش نیاز به پروسه تکاملی داره که با ایمان بخداوند و عمل کردنش بهش..میشه قوی قوی ترش کرد…
خدایا الحمدالله الرب العالمین
..رب من صاحب قدرت من تو فرمانروای کل کیهان و هستی کهکشانها! خدایا به عظمتت ..همیشه در مسیرت انشالله قدم برمیدارم.
و همیشه مسیر توحیدی رو در درونم تقویت میکنم تا زندگی خوبی رو در دنیا و اخرت برای خودم فراهم کنم.و طعم شیرین بندگی خودمو بچشم،!
به امید بهترین توحید عملی….ما در مسیر خداشناسی هستیم که به این مرحله رسیدن طی تکامل خودشناسی بدست اومده..پس مهم اینروزا اینه ..خداشناسی رو در درونمون تقویت کنیم.و این مسیر رو بیشتر بهش بها بدییم …
که بهاش آرامش درونی در مسیر توحیدی و ایاک نعبد و ایاک نستعین هست…
استاد عزیزم ممنونم که همه چیز رو به توحید به ختم میرسوند..
اگه تمام ادمهای جهان میدونستن چقدر شیرین این طعم توحیدی هیچ وقت تو عذاب ،مِنمِنه ..زندگی دنیوی و اخروی نمیموندن..
که درک همینم واقعا نیاز به جهادی اکبر هست..که بخای این نوع نگاه رو در درونت قوی کنی.که من خودم واقعا یجاهایی کم میارم..ولی میدونم باید بیشتر روی عزت نفسم کار کنم..
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین
وهمه ی دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی
ازشما سپاسگذارم خانم شایسته نازنین که این دوره رو شروع کردید من بچهمینجا تعهد میدم که گام به گام با شما بیام وکامنت بنویسم
بازم متعجبم از اینکه من تا حالا این لایو رو اصلا ندیده بودم وخیلی برای من نکاتش عالی بود
پریروز داشتم به این موضوع فکر میکردم که اگه بهم بگن زیباترین لذت زیباترین حس توی دنیا چیه اون چیزی که میخوای همیشه باهاش باشی وداشته باشیش به خودم گفتم که توحید یکتا پرستی تسلیم بودن
اینو ازته قلبم میگم که توحید واقعی زیباترین حس دنیاست که همه چی رو در برمیگیره همه چی اوج احساس خوبه
چون 100آید 90هم پیش ماست
استاد به یه موضوعی اشاره کردن که درک کردنش ما رو به
لا خوف علیهم ولا هم یحزنون میرسونه
اینکه تو اگه به برنامه نویس باشی میخوای تو کدوم شرکت کار کنی توی بهترین
اما خدا از هر شرکتی بزرگتره وصاحب تمام جهانه کافیه بندگیشو بکنی همین اون خوب خدایی میکنه
دیروز یه اتفاقی برام افتاد که اگر تمام سیستم های هوشمند دنیارو تمام معادلات رو تمام مغزهارو کنار هم میچیدم حتی یک لحضه نمیتونستم یه این فکر کنم کاری که دیروز خدا برام انجام داد رو انجام بدم انجام چیه حتی بهش فک بکنم
الان سه هفته میشه که از کارم ومحیط قبلیم اومدم بیرون انقد لذت بردم این چند روزه که اصلا عشق پشت عشق به لطف رب الهی
توی این لایو استاد میگه روی خودتون کار کنید کاری یه بیرون نداشته باشید بیرون خودش درست میشه این نکته طلاییه
ازخدا میخوام مارو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به انها نعمت داده الهی امین
تا گام بعدی در پناه حق
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها
سپاسگزار مهربان پروردگارم هستم که جهان رو پراز فراوانی آفرید
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
«مسئولیت صد درصد اتفاقات زندگیم به عهده خودمه»
خدایا کمکم کن تا این اصل رو همیشه و هر لحظه سر لوحه زندگیم قرار بدم که اگر عمیقأ باورش کنم ،تمام رفتارهاو تصمیم گیری هام تغییر میکنه و درامتداد اون زندگیم تغییر میکنه ،
نکته:تایید کردن قانون تجسم میتونه به رشدم در مسیر خلق خواسته ها کمک بسیار کنه….
_شرایط فعلی رو ابدی ندونم و بدانم وباور داشته باشم که خداوند به وسیله ی افکارم قدرت خلق رو به من داده پس نقش خودمو در تغییرات زندگیم پررنگ ببینم
_فارغ از اینکه چی هستم وکجا هستم میتونم با تغییر باورهام شرایطمو متحول کنم
_ میتونم به وسیله قدرت تجسمی که همیشه هم داشتمش و همیشه در حال انجام دادنش بودم ، ،منتها اون موقع کنترلی روی افکارم نداشتم حالا با آگاهیهای این سایت میتونم کانون توجهمو کنترل کنم و تجربیات جدید خلق کنم.
_قانون جهان تغییر نمیکنه هرکسی رو خودش کار کنه جواب میگیره شرایط بیرونی رو تا به الانم خودم با افکارم و قدرت تجسمم ساختم و میتونیم دوباره تغییرش بدیم.
شاید بشه از این تمثیل استفاده کرد که تجسم کردن مثل ریشه میمونه که میوه هاش اتفاقات و تجربیات زندگیم هستند
_«وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛»استاد این جملتون کلا خیالمو جمع میکنه، قند تو دلم آب میشه ،باعث میشه قوی تر و متمرکز تر پیش برم و بهتر رو خودم کار کنم ،و کمتر دخالت کنم توی ،چگونگی تغییر دادنِ دنیای بیرون و درواقع یه جورایی کمک میکنه به تسلیم بودنم
خدایا تنها ترا میپرسم و تنها از تو یاری میجویم ، کمکم کن تا یکتا پرست باشم تا موحد باشم ، خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم ،منو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که به آنها غضب کردی و من گمراهان
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون درصلح که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.
عاشقتونم و عشق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
گام اول: توحید و فعال کردن خلق درونی
به نام خدای مهربان سلام خدمت تمام هم قطارانم و همراهانم در این مسیر الهی و به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز امید هست که خوب و سرحال و صحتمند باشید.
برای اینکه این گام را برای خانه تکانی ذهنم شروع کردم خیلی خوشحالم و خیلی از خداوند سپاسگذارم.
محتوا و آگاهی این فایل مستقیما مرتبط میشود به آگاهی فایل جلسه هفتم دوره عزت نفس من داشتم روی اون فایل کار میکردم دقیقا همین آگاهی ها بود و چقدر خوب خداوندم هدایتم کرد به ای مسیر و این فایل که دقیقا همون آگاهی هارا برایم از یک منظر دیگر برسی کرد و من را خیلی خیلی خوشحال ساخت و آگاهی هابم را خیلی خیلی افزایش داد. خدارا شکر
این که ما برای خودمان زندگی کنیم اصل پیشرفت های ماست اصل زندگی توحیدی ماست. این که ما خودمان زندگی خودمان را مدیریت کنیم و مسئولیت صد در صد زندگی مان را بپذیریم یعنی توحید یعنی اصل زندگی وقتی من خودم را مسئول میدانم برای زندگی ام اگر یک اتفاق ناجالبی رخ بدهد میگم خوب کجا اشتباه کردم کجا فرکانس غلط فرستادم که این بلا سرم اومد و شاید به قول استاد بعضی اوقات نتوانیم پیدا کنیم که چرا با کدام فرکانس اشتباه ما این اتفاق نا جالب را برای خود ما جذب کردیم ا باید به خود مان بگوییم الان چه کاری میتوانم انجام دهم که شرایطم را تغییر بدهم در آینده این اتفاق برایم نیفتد این جنبه اعتماد به نفسش بود که فارغ از اینکه کجا اشتباه کردم الان چی کار میتونم انجام بدم که دوباره این اتفاق برایم نیفتد کدام باورم را باید تغییر بدهم.
و وقتی مسولیت صد در صد زندگی مان را به عهده بگیریم دیگر هیچ کس را برای اتفاقات ناجالب زندگی مان مقصر نمیبینم وقتی که یک کاری را خوب انجام میدهیم به همه میگم این کار را خودم انجام دادم اما وقتی یک کاری را درست انجام نمیدم چطوره که دنبال مقصر میگردم و میخواهم تقصیرش را بندازم گردن کس دیگری؟ مثل وقتی که موفق میشم همه چیز را گردن میگیرم وقتی ناموفق میشوم هم باید همه چیز را گردن بگیرم.
من یک کانال یوتیوب درست کردم با این باور که خداوند برایم کمک میکند رشد کنم و خیلی رشد هایی کردم که خودم متحیر شدم اما بعد از چند وقت که این باورم کم کم ضعیف شد دوباره یوتیوبم افت کرد بعد به خدم گفتم چرا این قسم شد؟ وقنی داشتم با خودم فکر میکردم که چی شده دیدم که بله وقتی من ویدیو نذاشتم چند روز دیگه رشدم کم کم متوقف شد بعد خواستم پدذم را مقصر بدانم که همو روزهای ثبت ویدیو یک کاری ازم خواست بکنم و درگیر شدم و نتونستم بعد جلسه هفتم را شنیدم و دوباره به خودم گفتم نه مقصر اصلی این داستان خودت هستی. اگه تو ویدیو درست میگردی زیاد و آماده میزاشتی قرار نبود این اتفاق بیفتد و حالا ازش درس گرفتم که خودم را مقصر بدانم و مسئولیت اش را خودم قبول کنم و ویدیو آماده بسازم و بذارم داخل کانالم و ببینید توانستم تغییر اش بتم و حالا دوباره به خداوندم توکل کردم و دوباره رشدم شروع شده و هر ساعت داره بالا میرود.
واقعا وقتی که انسان مسیولیت زندگی خودش را به عهده میگرید دیگر هیچ وقت از هیچ کس گلایه نمیداشته باشد و هیچ وقت رابطه اش باهیچ کس خراب نمیشه.
از خداوندم برای همه تان ایمان راسخ و توحید ارزو دارم و ارزو دارم هیچ وقت هیچ چیزی را گردن دیگران نیندازی و بتانی که مسئولیت همه چیز را به گردن بگیری و موفق باشی
خدا نگهدار و خدارا شکر به خاطر این مسیر زیبا
بسم الله النور
سلام استادعزیزم 🫂سلام مریم جونم🫂
ممنون بابت پروژه خانه تکانی واقعا نمیدونم با چه زبونی تشکر کنم
اول اینکه من بارها ابن فابل ها رو گوش دادم اما اینکه نکات که راجبش صحبت میشه رو تو متن فایل ببینم خیلی عللی هست چون باعث میشه تمرکز کنم روی اونجملات و اینکه فایل ها دسته بندی شده و اینقدر قشنگ به ترتیب داره پیش میره واقعا عالیه
یه جمله مربم جان گفت هر چند وقت یه بار همون طور که خونه رو تمیز میکنم ذهنمو رو هم پاک میکنم و این یعنی همون بهبود های مدام همون که استاد میگه ما همیشه نیاز داریم این آگاهی ها رو مرور کنیم
جالبترش اینه همزمانی این فایلها با پروژه ای که من واسه خودم گذاشته بودم واسه مرور سفر به دور آمریکا که واقعا درس زندگی هست و اجرای قانون رو در عمل میینم خدایا شکرت
قدم اول “””توحید””
اصلی که به قول مریم جان مدام باید روش کار بشه اصل و اساس تمام آموزش های استاد و تنها کلید موفقیت
تونید یعنی من مسولیت صد در صد زندگی خودمو به عهده بگیرم واژه ای که با من یکی کاملا غریبه بود
چون من از وقتی یادم میاد احساس قربانی بودن و طلبکار بودن از عالم و آدم رو داشتم و بعد ازداوجم هم که این موضوع به شدت اوج گرفت چون من میگفتم حللا که خانواده ام منو زود شوهر دادن پس مسولیت زندگی داغون من هستن مسول هزینه هایی که همسرم برام انجام نمیده هستن مسول نگهداری بچه ام هستن مسولیت سفر رفتن من مسول حال خوب من هستن و اون بندگان خدا هم از بس من بهشون احساس گناه داده بودم تمام این کارها رو برام انجام میدادن اما من روز به روز طلبکار تر میشدم و حالم بدتر
از طرفی همسرم مسول تامین هزینه های من بود اینکه دیگه طبیعی همه همینن مسول حال خوب من بود اینم باید باشه چون از من بزرگتر بود مسول بود که بهتر فکر کنه و جای من عمل کنه و حرف بزنه و تز من دفاع کنه و کلی چرت و پرت دیگه که اون بنده خدا هم هیچ وقت نمبتونست منو راضی کنه چون هر کاری میکرد من طلبکار تر میشدم
از طرفی به خاطر این طرز فکرم من هم خودمو مسول بچهام و خانواده ام و همسرم میدونستم خوب من مادرم باید از خودم بگذزم باید هزارتا کار لکنم واسه بچهام من همسرم باید همیشه حال همسرمو خوب کنم هزار تا سرویس بیجا دیگه واسه خانواده ام خوب من دختر بزرگم باید هزارتا کار انجام بدم واسه مادرم واسه خواهر هام ووووو
شرک سر تا سر زندگی من پر بود و هر روز حالم بد تر و بدتر میشد
تا اینکه خدا لطف داشت و هدایت شدم به سایت استاد عباس منش
تا حدود یکی دوسال اول بازم این چیز ها تو کت من نمیرفت اما با مداومت تو گوش دادن به فایل ها و اون اویل نصفه و نیمه عمل کردن به این آگاهی ها یه کم درک کردم که باید مسولیت صدر صد زندگیمو به عهده بگیرم
من مسول صد در صد حال خودم هستم
من مسول تامین نیاز های عاطفی و روحی خودم هستم
من مسول تامین نیاز های مالی خودم هستم
این برام یه کم راحتر بود تا اینکه من مسول بچهام نیستم اون ها هم مثل من مسول خودشون هستن و منم از ترس اینکه بچهام به قول استاد معتاد نشن و هزار تا اتفاق بد که فقط زاییده ذهنم بود نیوفته براشون به هر دری میزدم و تمام بار رو به دوش خودم گرفته بودم اگه بچهام دست از پا خطا میکردن من به خودم وتربیتی که تمام تلاشمو میکردم که اونجور که فکر میکنم درسته بچهامو بار بیارم من شک میکردم و کلی احساس گناه و بد و بیراه به خودم میگفتم که تو مادر نیستی و فلان و بچهام هم عادت کرده بودن و همیشه ناراضی بودن و طلبکار
حلاصه این موصوع رو هم طول کشید درک کنم و بتونم یه کم روش کار کنم که به قول استاد این موضوعات باید همیشه روش کار بشه
اما وقتی به این درک رسیدم که خودم مسولم و هرکس حتی بچهام خودشون مسول هستن اول خودم از بند این اسارت رها شدم و به لطف خدا آروم آروم رشد کردم و بعد بچهام هم مستقل شدن و دیگه خبری از اون طلبکاری همیشه که تو کلام و رفتارشون بود نیست خدا دو شکر
این موضوع شرک انقدر مخفی هست که باید مدام روش کار بشه و کندو کاو بشه که کجای زندگیم هنوز این گیر و گور هست و هر لحظه باید حواسم باشه که من مسول خودم هستم
استاد جان مریم جان بینهایت ممنونم بابت این فایل ها و این پروژه به رسم تشکر گفتم رد پای خودمو بزارم و براتون آروزی برکت و سلامتی و نعمت و ثروت دارم 🫂️عاشقتونم و یخ زودی آمریکای زیبا میبینمتون️🫂
کامنت اول
میگه کههههههه
ای خالق هر قصه من این من و این تو
بر ساز دلم زخمه بزنه، این من و این تو
به نام خدایی که اگر دل بسپاری خالق قصه ی زندگیت میشه
و خدایی که سیستمیک عمل میکنه و پاسخ میده به فرکانس های ما
قسمت اول رو بپردازیم به آموزش و بعد بیایم ترمز های ذهنی و اشغال های زیر فرش مونو ببینیم.
◼️آموزش
هر مسئله و چالشی که پیش اومده حل شده و تبدیل شده به اختراعات و تکنولوژی الان
خدا در هرلحظه داره فرکانس هدایت رو ارسال میکنه این ماییم که موظفیم هم فرکانس با سیگنال هدایت بشیم
🟣 خودم یادمه که هنوز 15 سالم نشده بود وقتی اوضاع خونه مون و شهریه پزشکی دانشگاه آزاد رو میدیدم، آشفتگیهای مامانم و عصبانیت های بابام، وقتایی مامانم از نگرانیش راجب زندگی آینده صحبت میکرد،
من بهش میگفتم
-راضی نیستم حتی یه قرونم برام سرمایه گذاری کنی
-تو به فکر خودت باش
-من خودم تلاش میکنم به چیزایی که میخام میرسم
↩️↩️↩️ ینی از همون اول این بیس رو داشتم که مسئول زندگیم، خودمم
برعکس خواهرام که به رغم پزشک بودن شون، به رغم اینکه دوتا بچه دارن، به زغم اینکه سن شون از 30 گذشته بازم برای کوچک ترین کاری وابسته مامان و بابام هستن.
این نگاه که یکی دیگه باید زندگی منو تغییر بده رو بنداز دور
↩️↩️↩️ – این ینی وام نگیریم،
– ینی خودم کارای خودمو کنم،
– منتظر نمونم
– انتظار برای یه منجی که یکاری برام کنه یا اون بیاد تا منم حرکت کنم
🟣 خود من نگاهم تا چند ماه پیش این بود که کسی که دوسش دارم باید کنارم باشه تا من تغییر رو شروع کنم چون میخام اون همراهم باشه، تو پروژه هام کنارم باشه، چون اصن زندگی بدون اون ارزش نداره، خیلی مقدس شده بود برام انگار شیشه عمرمه؛ درصورتی که میدونم انسان حرکت میکنه پیش میره در مسیر خواسته هاش و به مرور که فرکانس هاش تغییر میکنه مدار هاشم تغییر میکنه، آدم های جدیدی رو میبینه و از بین این آدم ها کسی میاد کنارش و میشه عشقش️
اگر صبر داشته باشی، بذاری افکار جدید قدرت بگیره و عمل کنی به دانسته هات، اونوقت میتونی زندگیتو تغییر بدی ⬅️ این فرایند آرام آرام اتفاق میفته
گردنگیرت واسه قبول مسئولیت زندگی خودت قوی باشه…
جبر جغرافیایی؛ باید بپذیریم که همه اتفاقات اطراف رو خودم ساختم، نگو بخاطر به دنیا اومدن تو فلان خانواده و شهر و کشور…
سوال
چه شرایطی داشتی که باور کردی محدودیته؟
چه چیزایی رو هنوز باور داری که اون شرایط تو رو ضعیف کرده؟
تو چه چیزایی تونستی این باورو بسازی که اون شرایط بهت قدرت و توانایی خاصی داده؟
من باور دارم که زندگی تو خانواده مذهبی منو ضعیف کرده و باعث شده
1) نتونم دوست دختر داشته باشم و عشقو تجربه کنم
2) نتونم با همسن و سال هام برای سالهای زیادی ارتباط بگیرم
3)نتونم خیلی از تجربه های همسنامو داشته باشم مثل مسافرت با دوستان، باشگاه رفتن، دوست دختر داشتن و…
4) بجای اینکه با همسنام ارتباط بگیرم و اکتیو و عملگرا باشم، شدم همنشین پیرمردا و اهل سکون و تفکر و رکود
5) الان با توجه به فرق زیاد عقیدتی بین من و خواسته هام، قطعا زندگی آیندم دچار مشکلات شدیدی میشه
6) نتونم برم برا خودم کار کنم تو بازار و حتی شیفت های بیمارستان
◼️الان که نشستی رو صندلی تریاژ یه بیمارستان خصوصی و داری خودتو تحلیل میکنی،
آیا منطق منطقی برای این باورها داری؟
چه باور و مدل نگاهی برای داشتن احساس خوب بهت کمک میکنه؟
چقد بنظرت تونستی اون دیدگاه قبلی رو تغییر بدی و الان چه دیدگاهی داری؟
آشغالهای زیر فرش چیان؟
– من دیگه تو ذهنم گیر نیستم و الان میگم خب اینجوری شده دیگه ولش کن مثل اون آدمیه که یه ماشین بهش زده و در رفته قرار نیست بینه وسط خیابون و داد و بیداد کنه، الان مسئولیت زندگیم با خودمه.
– مثل قبل منطق مطلقی که بیان گیر بدم، اورتینک کنم نیست و تقریبا 70% دیگه اینا رو قبول ندارم چون مسئولیت زندگیمو پذیرفتم گفتم از اینجا به بعد دیگه با خودمه، من میدونم چیکار کنم و الحمدالله خدا داره هدایت میکنه، خوبم هدایت میکنه، خوب که نه عالییییی….
– درمورد تجربه عشق خب من سالها حتی تو دانشگاهم دوست دختر نداشتم و ندارم، بین همسنام یه بکن دررویی خاصی رایجه و این فرصت فکر کردن، فرصت هدفگذاری و هدفدار زندگی کردن رو از آدم میگیره، به آدم اجازه نمیده درست فکر کنه بفهمه از زندگی چی میخاد. نه فقط تو بحث دوست دختر داشتن، من تو تنهاییم فکر کردم با خودم که من واقعا چی میخام؟ چیو میخام تجربه کنم؟ تنهایی بهم کمک کرد سبک زندگیمو انتخاب کنم نه مثل 98% تا 40 سالگی بدون دنبال چیزای مختلف و هرکاری که میگن پول توشه بدون توجه به ارزش ها و علایق شخصی، بعد از 40 سال تازه میفهمن که حرف دیگران مهم نیست باید به حرف دلت گوش بدی، باید کاریو که دوست داری انجام بدی، دنبال پول ندویی، دنبال عشق ندویی، اگه تو هر موضوعی احساست رو عوض کنی نتایج عوض میشه.
– تنهایی بهم یاد داد سگ دو زدن و تلاش الکی که همه اطرافیانم دارن این کارو میکنن اصلا جواب نمیده و این رو تو اوج سال های جوونیم تو سن 24 سالگی فهمیدم.
قانون درک ورودی ها میگه آگاهی که الان اومده تو وجودت اگر بهت احساس آرامش میده، از طرف خداست و اگر احساس نگرانی و ترس میده، از طرف شیطانه.
خدایا هر آن چه دارم از آن توست
سلام من خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
فایل های توحیدی ناب ترین فایل های استاد هستند که بیشتر تاثیر رو در ذهن و قلب من میزارند
چقدر حرفه ای استاد توضیح میدهند انگار همون لحظه خدا داره از طریق استاد با من حرف میزنه و میگه پسر خوب بیا و فقط سمت خودم کجا میری و به همه و همه جا چنگ میزنی آخر میایی سراغ خودم همون اول بیا تا راه رو نشونت بدم
ولی اول باید مسیولیت کل زندگیت رو بپذیری تا بدونم چند چند با خودت هستی
همین که مسیولیت رو قبول کنی و از دیگران توقع نداشته باشی من خودم کمکت میکنم و با قوانینی که برای این جهان ترسیم کردم خودت و با کمک من میری اونجای که دوست داری با بهترین و آسان ترین راه ممکن
تو فقط روی خودت و افکار خودت تمرکز کن اصلا نیازی نداری که روی دیگران حساب کنی ….
خدایا هزاران مرتبه شکرت
سلام به استاد عزیز و دوستای گل سایت
بعد از فایل دستورالعمل خانه تکانی اومدم و فایل اول برای خانه تکانی مه همین فایل فوقالعاده بود رو دیدم و چقد جالب که در لحظه آدم وقتی از توحید میشنوه انگار فضای ذهنش تازه میشه احساس رفرش شدن و تازگی توی وجودم احساس میکنم و دلیلیش اینه که اصل و وجودمون با توحید هماهنگه و وقتی از جنسش میشنوم و دریافت میکنم این هماهنگی حس میشه .
همینجا با خودم عهد میبندم که من خودم رو مسئول زندگیم در تمام جنبه ها بدونم.
من مسئول زندگی خودم هستم در تک تک جنبه ها.
واقعا خیلی منطقی هست که خودم مسئول زندگیم هستم چون اگه غیر از این بود که یه میلیاد دلیل و مسئول میشد پیدا کنی و خب نهایتا چون اونا مسئول بودن من منفعل بودم و کاری ازم برنمیومد و وقتی این شیوه تفکرم باشه معلومه ایده ای برای بهبود زندگی ندارم و حتی اگه ایده ای باشه چون بقیه یه جور خاصی که باید باشن نیستن اون ایده اجرا نمیشه.
ولی وقتی پایه و اساس تفکرم رو میذارم که من مسئول زندگیم هستم
من قدرت حل مسائلم رو دارم
منم که با قدرت دادن به خدایی که رب العالمین هست زندگیم رو میسازم.
خدارو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت آگاهی و هدایت.
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
خدایا شکرت که این فرصت کار درنی رو بهم دادی و انجامش دادم با عشق.
خدایا هر آنچه دارم از آن توست و نفسی که میکشم از آن توست قلبی که میتپه از آن توست همه چیز تویی و من از خودم قدرتی ندارم من به هر خیری که از تو بهم برسه نیازمندم.
استاد و خانم شایسته جان خیلی دمتون گرم چقد خوشحالم بخاطر این مسیری که شروع کردم و براش ذوق دارم ممنونم ازتون برای این هدایای ارزشمند فایل ها و تدوین بینظیرش.
خدایار و نگهدار همه مون باشه.
به نام پروردگار بخشنده هدایتگر
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و موحدو سلام خدمت همه دوستانی که در این سایت هستند.
چقدر این فایل مفید و راهنما بود برای من مطمئنم برای همه دوستانی که این فایلو دیدن هم همینقدر مفید و تاثیرگذار بود.
اکثر آدما فکر میکنن شرک یعنی اینکه بگیم خدایی وجود نداره یا بگیم چن تا خدا وجود داره.
درحالی که مشرک بودن فقط این نیست.
اگر ما قدرت رو به هر کسی غیر از خدا بدیم این هم یعنی شرک وقتی قدرت رو دست مسؤلین بدیم یعنی شرک وقتی قدرتو دست پدر و مادر و خانواده بدیم یعنی شرک وقتی قدرت دست رئیس جمهور و جامعه بدیم یعنی شرک.
در صورتی که خداوند قدرت خلق صد در صد زندگیمون رو به خودمون داره و در قرآنم اشاره کرده که هر انسانی قدرت خلق زندگیش رو به هر صورتی که میخواد داره.
خداوند رو هزاران بار شکر میکنم که من رو با استاد عباسمنش و سایتشون آشنا کرد تا بتونم این آگاهی ها رو دریافت کنم.
سلام و درود فراوان به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
من یه دوره از این خونه تکانی رو کار کردم شاید برای چن تا از فایلهاش موفق نشدم دیدگاه بنویسم .
تاثیرات خوبی ازش دریافت کردم بیشترم به منزله اینکه مریم جون اسم این دوره ی کوتاه رو خانه تکانی ذهن گذاشته . دقیقاً چون خانه تکانی ذهن تو ذهنم میاد فایلها رو با دقت و تمرکز بیشتری گوش میدم چون میدونم پیامها و درسهای زیادی میتونم ازش دریافت کنم .
هرچند خیلی از این فایلها رو قبلاً گوش کرده بودم منتهی اینبار با یه نگرش دیگهای و چون احساس میکنم در مدار دیگهای هستم با دقت بیشتری گوش میدم و سعی میکنم در هر فایل نظرات و تجارب خودمو تا جایی که به ذهنم خطور میکنه بنویسم.
اول از اینکه خدا رو شکر میکنم هیچ وقت از اون دسته آدمایی نبودم که ذهن خودمو درگیر حوادث و اتفاقات جامعه بکنم همیشه شنیدم و بیتوجه ازش رد شدم هیچ وقت فکر نکردم و هیچ وقت نگاهی نداشتم که سران مملکتمون باید کاری انجام بدن تا ما به آسایش و رفاه برسیم . از اونجایی که به حوادثی چون سیل ، زلزله ، آتش سوزی و … دقت و تمرکزی نداشتم هیچ وقت ترسی هم به خاطرشون نداشتم چون ذهنم درگیرشون نبود.
و اما بابت منجی ای که همچنان خیلیا منتظر اومدنش هستن ، باید بگم که اینم از اون داستانهایی بود که هیچ وقت تو کتم نمیرفت اگرچه به خاطر باورهای غلطم که به آخرتم ربط میدادم ، خیلی زور زدم که بپذیرمش اما خدا رو شکر از این درگیری ذهنی نجات پیدا کردم و خودم به این نتیجه رسیدم که لزومی نداره به چیزی که وجود نداره حداقل در حال حاضر وجود نداره فکر کنم .
بنابرای اینم از اون مواردی شد که از ذهنم پاکش کردم .
میدونیداصلا جالب نیس که ذهنمونو به خاطر خیلی چیزای الکی شلوغ کنیم من این تجربه رو داشتم که هرچی ذهنم شلوغتر بوده عصبیتر و آشفتهتر بودم در یک کلام داغونتر بودم . داغونی در حدی که حس نفرت نسبت به خودم داشتم چرا که تو هیچ موضوعی نمیتونستم درست تمرکز کنم و راه فراری تو خودم نمیدیدم به همین جهت فقط این افکار و باورهای غلط رو تو ذهنم نگه میداشتم و مدام بالا و پایینش میکردم و چون سطح آگاهیم پایین بود به هیچ نتیجه ی درستی نمیرسیدم. در واقع شناخت کافی نسبت به خداوند و قوانینش و حتی شناخت کافی نسبت به خودمو و علایق و احساسات و اعتقاداتم نداشتم. همیشه کارام تقلیدی و از روی ترس بود هیچ وقت نشستم با خودم درست و منطقی فکر کنم و همه ی جوانب رو بسنجم . کمی به خودم احترام بذارم کمی به خودم توجه کنم و احساسات و افکار و باورهای مخرب رو از خودم دور کنم . در کل هر چیزی که تو ذهنمون آزارمون میده رو باید بریزمش دور.
اول بسنجیم و منطقی و اصولی در موردش تفکر داشته باشیم و بعد که به نتیجه ی درستی رسیدیم برای همیشه پروندشو تو ذهنمون ببندیم. این میشه که آرامش میگیریم و وقتی که آرامش داشته باشیم بهتر فکر میکنیم . بهتر راه درست رو پیدا میکنیم .
قسمت بالا گفتم از اولم هیچ اعتقادی به اینکه دولت و سران مملکت دخلی به آسایش زندگی من داشته باشند نداشتم اما این حرفم به این منظور نبود که هیچ عوامل بیرونی رو برای بدست اووردن ثروت دخیل نمیدونستم ! من از اون خانومهایی بودم که بیش از اندازه از همسرم توقع فراهم کردن آرامش و آسایش تو زندگیم رو میخواستم . وقتی میگم بیش از اندازه ، منظورم اینه کلاً وظیفه ایشون میدونستم که باید منو به خواستههام برسونن و ایشون به تنهایی باید این مسیرو بره تا من به خواستههام برسم . خب این طرز تفکر و این طرز نگاه برای زمانی بود که سطح آگاهیم خیلی پایین بود و طبق رسوم و افکار باورهای غلطی که تو عموم جامعه بود پیش میرفتم.
دقیقاً از مسئولیتهایی که خودم داشتم شونه خالی میکردم و تنها نقش من انتظار کشیدن بود. و ای کاش این انتظارم با سکوت همراه بود ولی متأسفانه این انتظارم با جنگ و ستیز ، دعوا و مشاجره ، خشم و عصبانیت و کینه و نفرت همراه شد. طوری که هم خودمو ، هم همسرم و هم زندگیمو از پا در اوورد .
آسیبهای خیلی زیادی هم به خودم زدم هم به همسرم واینکه که هیچ لذتی از خیلی از سالهای زندگیم نبردم چون تمام تمرکزم روی کنترل کردن کارها و رفتارهای همسرم بود .هیچ توجهی به خودم نداشتم ، خودمو نمیدیدم . دنبال خودم تو همسرم میگشتم ینی فکر میکردم همسرم باید به یه جایی برسه بعد من دیده بشم . آرامش بگیرم . خوب زندگی کنم و از زندگیم لذت ببرم و این در حالی بود که من یه آدمه کاملاً بیمسئولیت و خودخواهی بودم. جالب اینجاست که همیشه فکر میکردم مسئولیت پذیر هستم و هر جایی که نقش خودم باشه سهم خودمو درست انجام میدم این باور غلط باعث شده بود هیچ وقت دنبال تغییر نباشم و هیچ وقت متوجه ی اشتباهاتم نشم که بخوام تغییرشون بدم . بنابراین همه چیز یعنی اوضاع ناجالب زندگیم همیشه سر جای خودش بود و حتی گاهی شکستها و ناکامیها به زیر صفر درجه هم میرسید.
از استاد عزیزم مثل همیشه تشکر و قدردانی میکنم که منو از این منجلاب نجات دادن. تو این قضیه خیلی از باورهامو تغییر دادم و روی خیلی از افکار رفتارهام کار کردم .
تمام دورهها برای تغییراتم مثمر ثمر بودن بخصوص دوره ی کشف قوانین و دوره ی احساس لیاقت که تاثیرات شگفت انگیزی در درون من ایجاد کردن.
با کارکرد هر دوره یه کم تغییر کردم تا روند تکاملی شکل گرفت البته میدونم تا زنده هستم نیاز به بالا بردن سطح آگاهی دارم و پرونده ی تغییر افکار و باورها هیچ وقت بسته نمیشه . تا وقتی که تلاش میکنم و وقت میزارم برای گوش کردن و دریافت آگاهی ، اوضاع درست پیش میره. اگه به این موضوع اهمیت ندم و دست از تلاش بردارم باز برمیگردم سر جای خودم.
خدا رو شکر یه حسنی که دارم اینه که عاشق مطالعه کردن و نوشتن و گوش کردن فایل هستم و از اونجایی که عاشق استاد عزیز خودم عباس منش هستم همیشه با عشق و هیجان پذیرای پیامها و درسها و تجارب ایشون هستم.
برای داشتن عملکرد درست و استفاده از تجارب استاد عزیز تمرینها و ممارست زیادی داشتم که همینها باعث شد خیلی جاها مقاومتهام شکسته بشن .
امروز با آگاهیهایی که کسب کردم متوجه شدم و پذیرفتم تو همه ی زمینهها خودم مسئول خودمم و نباید هیچ انتظاری از کسی داشته باشم.
متوجه شدم که قدرت اصلی دست خودمو و خدای خودمه .
هماهنگی بین منو و خدا باعث بدست اووردن هر آنچه که میخوام میشه میخواد سلامتی باشه میخواد ثروت باشه میخواد روابط خوب و عالی با همسر و دیگران باشه میخواد آرامش و خوشبختی باشه ، همه و همه در گرو هماهنگی بین ذهن و روحمه !
و این هماهنگی بدست نمیاد مگر اینکه با خودم در صلح باشم .
چطور با خودم در صلح باشم ؟!
اینکه خودمو با تمام ویژگیها و خصوصیتهایی که دارم بپذیرم .
دنبال چیزی در بیرون نگردم .
با هر مشکل یا تضادی که بر خورد کردم به خودم رجوع کنم .
تو زندگی هیچ چیز و هیچ کسی رو مقصر ندونم .
سعی کنم در لحظه زندگی کنم و از زندگیم لذت ببرم سعی کنم تمرکزم رو داشتههام بزارم و بیشتر سپاسگزار خداوند باشم.
سعی کنم به ویژگیهای مثبت بقیه نگاه کنم .
سعی کنم زیباییهای جهان را بیشتر ببینم .
عاشق خودم باشم به خودم احترام ویژهای بزارم.
برای خودم ارزش بیشتری قائل باشم .
برای خودم وقت بیشتری بزارم ، خودمو بیشتر ببینم بیشتر به خودم عشق بورزم و بیشتر به خودم بها بدم . حال خودم که از درون خوب باشه تمام اتفاقات بیرون هم درست میشه .
میپذیرم که خودم خالق تمام اتفاقات خوب یا بد زندگیم هستم بنابراین دیگه جنگی با ناخواستههام ندارم . اگه ناخواستهای هست یا برای رشد منه یا به خاطر فرکانسهای خودمه که بوجود اومده . در هر دو صورت باید دنبال راه حل مسئله باشم. با توجه به ایمانی که به خدای قدرتمند پیدا کردم دیگه تنها نیستم و با تکیه بر قدرت خداوند سعی میکنم مسئلههامو به بهترین شکل ممکن حل کنم .
برای حل مسئله باید مقاومتها رو شکست و پا از رو ترمزها برداشت اینا رو که پیدا کنی یواش یواش مسئلت حل میشه.
استاد جونم مرسی .
ممنون و سپاس بخاطر وجود با ارزشتون.
از خداوند بهترین لحظات رو براتون آرزومندم.
بنام خداوند بخشنده مهربان..
جملات طلااییی..ابن فایل از نشانه ها…خداوند از طریق این فایل توحیدی بهم گفت…
مسئولیت 100 درصد زندگیت ،”به دست خودت هست …
استادم !منم از موقعه ایی که پذیرفتم باید تعقییر کنم و این الهام بهم رسید.تمام اتفاقات زندگیت بخاطر خودت بوده.خودت مشکل داشتی..
و از خداوند یادمه هیچی از سوره فاتحه نمیدونستم.تضادها کمرمو شکونده بود…لطف خداوند شامل حالم شد که هدایت بشم به سایت بهشتیتون…
امروز که من اینجا،”هستم …زندگی من در تمامی جنبه ها180 درجه تعقییر کرد…
توقعاتم راجع به هر مسئله ایی تو زندگیم متفاوت فکر کردم و متفاوت عمل کردم..
خودشناسیم کم کم درست شد..نور الهی از بیرون به درونم طی تکامل قوی قوی تر شد…
و خداوند به محض اینکه شناختم خودشو برام نشون داد.و کم کم ریشه های باور های محدود کننده رو خشک کردم…
و این شد…..
که من به مسیر خداشناسی رسیدم..خداشناسی اینروزا خیلی برام پر رنگ تر شده..هر چقدر باورش میکنم بیشتر احساس میکنم …وابسته ترش:شدم..
اصلا لحظاتی که با خداوندم اون نوع نگاه من به زندگی زمین تا اسمون متفاوته
اون لحظه خیلی حالم خوب میشه
این فایل بهم بازم یاداوری کرد..تو میخای بیزنست به چه شکلی باشه..
تو میخای تو فلان مسیله و خاسته ایی که داری چجوری بشه!؟
منم خدای تو…خدایی که سالها ازت دور بود.الان کنارته..پس بهش بیشتر ایمان بیار..
بدون من رب جهانیانم منم که میتونم زندگیتو همجوره بر پایه درستی بچینم..
بقول دوستمون سعیده عزیز.خدای دانه های زیبای انار..که اینقدر چیدمانش عالیه..
بقول استاد خدای خودتو بشناس بقیش درست میشه..
چقدر نگاه و باور قوی هست..هر چقدر اطاعتش کنی هر چقدر بندگیشو کنی ..بهمون اندازه نعمت و ثروت و خوشبختی وارد زندگیت میشه..
بقول قران…میگه چقدر به حرفهای افراد دل شاد و امیدوار می شویم..
یکی یقولی بهمون میده.یادمه اون موقعها پیش رئییس فرمانداری میرفتم اقواممون بود.چقدر دلم به کارهایی که میخاست برامون انجام بده..
خوشحال میشدم…و این نوع نگاه رو از کجا بهمون نشون دادن!؟از پدران و خانواده و اطرافیانمون…
ولی الان تو مسیر درستم ..دیگه باید متفاوت فکر کنم تا متفاوت عمل کنم منم میخام خدا رو بیشتر باور کنم و بدونم تنهارب جهانیان …ریئس تمام جهان فقط خداونده..و منو به بهترین شرایط همیاری میکنه…
من به خودش پایبندم و میخام این نگاه توحیدی و با این نگاه که خدا همه چیزه رو در درونم قوی کنم ..
و بدونم همه چیز بخودش برمیگرده…
چند مدت پیش رفتم دیدم به فردی رو بخاک سپردن..چقدر یادم از اینده خودم اومد…
که منم بهمچنین شرایطی برمیخورم..
باید یادم بمونه….
که اون موقع تنها کسی که میتونه تو اغوشس باشم فقط خداونده…
فقط خداونده ..
فقط خداونده…
خداوند همه چیزه..کلا رفتنم به قبرستان به این دلیل….که یه وقتایی .. بدونم اینقدر عجله نکنم بیفتم تو دام احساس عجله شیطانی و احساس بد..
و بخودم نهیب بزنم.تو احساس ارامش ..نگاه خداوند..خودمو غوطه ور کنم..
چون این نوع نگاه زندگی منو کاملا تعقییر داد بهم روزی داد.دلها رو برام نرم کرد.مهارتمو گسترش داد.روزیمو چند برابر کرد..و بهم ارامش و احساس خوب داد.نشانه ها رو بهم نشون داد..وووووووو
خیلی مزیتهای دیگه…
همه چیز خداست..همه چیز خداست…همه چیز خداست
خدایا تنها تو را می پرستم و ففط از تو یاری می جوییم..
متفاوت فکر کردن متفاوت عمل کردن نه بحرف بلکه با عمل..عمل خودش نیاز به پروسه تکاملی داره که با ایمان بخداوند و عمل کردنش بهش..میشه قوی قوی ترش کرد…
خدایا الحمدالله الرب العالمین
..رب من صاحب قدرت من تو فرمانروای کل کیهان و هستی کهکشانها! خدایا به عظمتت ..همیشه در مسیرت انشالله قدم برمیدارم.
و همیشه مسیر توحیدی رو در درونم تقویت میکنم تا زندگی خوبی رو در دنیا و اخرت برای خودم فراهم کنم.و طعم شیرین بندگی خودمو بچشم،!
به امید بهترین توحید عملی….ما در مسیر خداشناسی هستیم که به این مرحله رسیدن طی تکامل خودشناسی بدست اومده..پس مهم اینروزا اینه ..خداشناسی رو در درونمون تقویت کنیم.و این مسیر رو بیشتر بهش بها بدییم …
که بهاش آرامش درونی در مسیر توحیدی و ایاک نعبد و ایاک نستعین هست…
استاد عزیزم ممنونم که همه چیز رو به توحید به ختم میرسوند..
اگه تمام ادمهای جهان میدونستن چقدر شیرین این طعم توحیدی هیچ وقت تو عذاب ،مِنمِنه ..زندگی دنیوی و اخروی نمیموندن..
که درک همینم واقعا نیاز به جهادی اکبر هست..که بخای این نوع نگاه رو در درونت قوی کنی.که من خودم واقعا یجاهایی کم میارم..ولی میدونم باید بیشتر روی عزت نفسم کار کنم..
به امید موفقعیتها در مسیر توحیدی و الهی…