https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته نازنین
سپاسگزاری میکنم از مریم جان عزیز برای اجرای این پروژه الهامی و هدایت الهی
همین دیروز با خدا صحبت میکردم و گفتم خدایا چیکار کنم دیگه نترسم؟چیکار کنم ذهنم را از خیلی از عواامل بیرونی پاک کنم ؟گفتم خدا واقعا من میخام تغییر کنم ،گفتم خدا بخودت قسم خسته شدم از ترسیدنم ، میخام راحت و رها زندگی کنم ، گفتم خدا وجودم را از ترس پاک کن.
5 صبح نمازم را خوندم اومدم سایت ، واقعیت بنر سایتو دیدم تعجب کردم ، اینقدر دقیق ؟ خدایا چجوری الهام کردی به مریم جان؟چجوری من به درجه ای رسیدم که چنین درخواستی داشته باشم ؟ و چجوری این همزمانی بوجود اومد؟
اونقدر برای من هدایتش واضح و شفاف بود و بقول مریم جان پاسخی بود از درخواستی که اینروزها از خداوند داشتم .سریع دست به کار شدم ، دفتر جدید برداشتم و تعهد جدی و قلبی دادم و نوشتم و گفتم بله نوبت منه خداوند را اجابت کنم،
بله نوبت منه به پاسخ خداوند لبیک بگم و اولین گام را برداشتم.
چون حقیقت این است که هر کدام ما در هر لحظه در حال همکاری با یک مسیر هستیم. آن مسیر یا ترس ها و محدودیت های ذهن است یا امیدها و امکان پذیری های قلب
چهارشنبه باوجود هزاران ترسی که بر من غلبه کرده بود و نجواهای ترسناک شیطان اقدام کردم برای الهامی که از طرف خداوند شده بود ،برای من بیان این جمله به همسرم که میخام برم ارشد ثبت نام کنم و بخونم سخت تر از پریدن از ارتفاع 2000 متری بود ،شاید باورتون نشه قلبم به تپش افتاد خدا را صدا میزدم و بیان کردم.شاید همین همین بیان کردن نشانه ی جسارت و ایمان من بود چون عصر همونروز بصورت جادویی کارم در دانشگاه پیش رفت ،
فردای اونروز بطور شگفت انگیزی من سوپرایز شدم از طرف کی ؟ از طرف کسی که میگفت اگر بری دانشگاه یه قرون کمکت نمیکنم و دوست ندارم بری دانشگاه ، معجزه بود خدا شاهده اولین بارم بود اینجوری سوپرایز شدم .ـ
چند روزی بود دفترم مینوشتم خدایا ایرپاد میخام ، فردای اونروزی که من قدم برداشتم همسرم یهو یا ایرپاد اومد سمتم و من وقتی دیدم دهنم بااااز موند به معنای واقعی سوپرایز شدم اصلا انتظارش را نداشتم اصلا . چرا باید در همچین روزی همسرم ایرپاد بخره بیاره ؟
اینجا بود یاد حرف استاد افتادم
جهان از من حمایت میکنه وقتی که من حرکت میکنم با ایمان، وقتی جسارت مو نشون میدم وقتی ایمانمو نشون میدم،جهان درها را باز میکنه مهم نیست که الان درها بسته است. من اگر با ایمان حرکت کنم جهان درها را باز میکنه.
این اولین سوپرایز من بود، این اولین دری بود که باز شد بعد از اینکه جسارتمو نشون دادم ، و ایمانم تقویت شد.و ایمان دارم برای سوپرایزهایی برای درهایی که به همین زودی در انتظارمه و باز خواهد شد.
اعتمادم به خداوند بیشتر شد برای اینکه قدم های بعدی را محکم تر بردارم و با ایمان بیشتر ،وقتی احساسم را خوب کردم و رها کردم، ایده ای بمن الهام شد برای اینکه این مسیر را راحت تر طی کنم و با این ایده احساسم خوبتر و آرامشم بیشتر شد.
من تا چندسال قبل همیشه دلم میخواست رو پای خودم وایسم وتحت هرشرایطی دست نیازم سمت کسی دراز نشه خیلی باقدرت این حسوداشتم ولی متاسفانه وسطای راه می بریدم وکم میاوردم.خسته میشدم غرمیزدم وشدیدا متوقع میشدم ازدیگران که کمکم کنندویجورایی وظیفشون می دونستم.ی ترسی همیشه ته دلم بود که به جایی نمیرسی.همش به دنبال این بودم که اگر محبتی درحق کسی میکنم اونم برام جبران کنه حداقل در حد ی تشکر واحترام.
خلاصه داستان ب همین منوال پیش می رفت ومن نه تنها موفق تر نمیشدم بلکه ناموفق ترمیشدم و با ی اعتمادبه نفس فرو ریخته داشتم زندگیمو پیش میبردم.
خداوند وآرزوهام که همیشه ازخدا میخواستم هیچوقت اززندگی من خارج نشه ومهرش رو تاابدوهرلحظه تودلم بیشتروبیشترکنه بلاخره کارخودشونو کردن ومن باسایت عباس منش آشناشدم وتازه معنی توحیدوتوکل رو فهمیدم ودرک کردم.
واززمانی که دیگه روی بنده خدا حساب بازنکردم(البته گهگاهی لغزش داشتم)وفقط باقدرت مسئولیت زندگی خودمو پذیرفتم واعتمادبه نفسم رو بالاتر بردم جهان روی خوشش رو بمن نشون داد والان من زهرای قبل نیستم از لحاظ شخصیتی ورفتاری وباوری کیلومترها با زهرای قبل فرق کردم واینا رو همه مدیون خدای بزرگم هستم که دستش رو به شکل استادعباس منش وارد زندگیم کرد.
مدام دارم مهارتهای جدیدیادمیگیرم،موفقیتهام خیلی بیشترازقبل شده وازهمه مهم ترشخصیتم خیلی متفاوت ترازقبل شدم.
با سپاس فراوان از خانم شایسته عزیز بابت شروع یک دوره 30 روزه
این روزها به دنبال یک دوره از فایل های دانلودی یا دوره 12قدم بودم که از اول شروع کنم شرایط برای کنترل ذهنم سخت بود و هدایت میخاستم از خدای بخشنده ام صبح این دوره 30روزه را دیدم و متعهد شدم حتما انجام دهم و کامنت هم بنویسم این روزها تلاش میکنم اگاهانه با تکرار کلمات و عبارات تاکیدی کنترل ذهنم را بدست بگیرم و به ارامش برگردم و تاحدودی بهتر شدم از فایل های اگاهانه دوره کشف قوانین زندگی شروع کردم که چقدر کمک کننده بود تا این فایل انگار جملات استاد دقیقا چیز هایی بود که باید میشنیدم ودوباره بهم یاداوری میشد از خودم بارها میپرسم چطور شرایطم را بهتر کنم چطور بعد یه سری نجواها میاید که مقصر فلانی و فلانی است و شروع میکنم به شمردن افراد مقصر ولی اگاهانه و حتی بلند بلند طوری که صدامو بشنوم به خودم میگویم تو باید تغییر کنی باید افکارتو درست کنی بهتر فکر کنی امیدوارانه تر و از ته قلبم به خدا توکل کنم که شرایط به نفع من در جریان است هر ایرادی هست در من است درون من
2 روز پیش رفته بودم امام زاده این هم هدایت خدا بود نشسته بودم و با خدا حرف میزدم چند دقیقه مشغول دیدن رفتار ادما با امام زاده شدم دیدم منم قبلا اون امام زاده رو یه منجی می دیدم یه واسطه برای حل مشکلات ولی همون لحظه تو دلم گفتم خدایا شکرت که من با اینکه اومدم اینجا و ولی هر لحظه گفتم خدایا من از تو میخام این خواسته رو و اصلا ته ذهنم هم نبود انگاری از این امام زاده بخام.
همون جا توراه برگشت گفتم خدایا شکرت حداقل تو این مورد توکلم به خودت بوده
در دوره 12 قدم هم با دلیل و منطق برای خودم به خودم فهموندم که کسی وظیفه کمک نداره قبلا سعی میکردم مشکلاتم را بازگو کنم تا دیگران(خانواده ) بهم کمک کنند درواقع به دنبال ترحم و جلب نظر اونا بودم ولی الان باورهام و طرز رفتارم و عملم بعد 6 ماه جوری شده که میگم چجوری حلش کنم و براش برنامه هم میریزم که اجرایی بشه و درنهایت حل بشه خداروشکر این فایل یه نشانه برای من بود
خدایا شکرت برای این فایل ارزشمند که پر از باورهایی بود که نیاز داشتم تکرار بشه در ذهنم، خانم شایسته عزیز ممنونم برای گام اول و این فایل ارزشمند و این آگاهیهای ناب، استادجان ممنونم که بازهم از توحید، از اصل گفتین در این فایل، کسی که بندگی خدارو بکنه و بنده خوبی باشه خدا همه کار براش میکنه.
خدایا خودت کمکمون کن که بیشتر و بهتر تورو بشناسیم، قدرتت رو بیشتر درک کنیم، این قدرت عظیم که انسان رو از یک آب بی ارزش به این زیبایی خلق کرده آیا نمیتونه هر خواسته مارو براحتی برای ما فراهم کنه؟ این قدرتمندترین فرمانروای عالم که پیچیده ترین کارها از نظر ذهن ما رو به سادگی تمام انجام داده، با گذاشتن یک تار عنکبوت و لونه کبوتر در ورودی غاری بنده شو براحتی حفظ کرده و امنیت داده به همین راحتی، اون خدای قدرتمندی که به زکریا و همسرش در پیری فرزند داد، اون خدای قدرتمندی که به مادر موسی الهام کرد که بچه رو به آب بسپار و به قلبش آرامش داد و به سادگی تمام موسی رو در ناز و نعمت بزرگ کرد اون خدای قدرتمندی که در زندگی خود ما بارها معجزه کرده و همزمانی هارو پیش آورده نیازهامونو رفع کرده خواسته هامونو براحتی به ما داده، خدایا خودت کمکمون کن بیشتر و بهتر تورو بشناسیم قدرتت رو بیشتر بشناسیم تورو عمیقتر درک کنیم به درک ما به فهم ما از خودت فزونی ببخش.
خدایا ما را به راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه کسانی که برآنها خشم گرفته ای و نه گمراهان.
سلام از “پروژه خانه تکانی ذهن” به این فایل هدایت شدم. امیدوارم بتونم ادامه مسیر رو هم همراهتون باشم.
یکی از مفهوم هایی که توی این فایل الان توی ذهن من بولد شده اینه که ما نباید مسئولیت زندگی خودمون رو به عهده دیگران بزاریم یا دیگران رو مسئول زندگی خودمون بدونیم. هرچقد بیشتر بتونیم این طرز تفکر رو در ذهنمون ایجاد کنیم که تنها خودم هستم که مسئول زندگیم هستم و هیچ کسی به جز خداوند نمیتونه کمکم کنه، بیشتر میتونیم کنترل داشته باشیم روی زندگی خودمون. پس این باور که من مسئول زندگی خودم هستم و هیچکس به جز خداوند نمیتونه به من کمک کنه باور ارزشمندیه که باید همیشه تکرار کنم تا ملکه ذهنم بشه.
باور های دیگه در این مورد :
من توانایی اینو دارم که مسئول زندگی خودم باشم – هیچ کس به جز خودم نمیتونه بهم کمک کنه – فقط باید از خدا کمک بخوام – من میتونم برا خودم پول بسازم – هر اتفاقی توی زندگیم افتاده به واسطه اعمال خودم بوده – کسی نمیتونه به من کمک کنه که پولدار بشم و فقط خودم هستم که میتونم پولدار بشم – هیچ کس نمیتونه توی این دنیا منو به قله موفقیت برسونه من فقط باید از خدا کمک بخوام، هرروز و هرثانیه، چون فقط خداونده که منبع قدرته.
مفهوم بعدی اینه که همه چیز درونی هستش. ما با تغییر باورها و افکار غالب، باعث تغییر ذهنمون به طوری میشیم که دیگه اون آدم قبلی به حساب نمیاییم. یعنی وجه تمایز آدمها ذهنشون هست. نه هیکل، پول، قیافه، جنسیت… تنها چیزی که یه انسان رو از دیگری جدا میکنه طرز فکر و ساختار ذهنی اون شخص هستش که شخصیت و اعمال اون فرد رو به وجود میاره. پس من تصمیم میگیرم از این فرمول استفاده کنم در هرروز زندگیم و اینگونه میتونم نتایج زندگیمو تغییر بدم :
تغییر ورودیهای ذهن -> تغییر افکار -> تغییر اعمال -> تغییر نتایج -> نتایجی همجنس ورودیها
این همون فرمول معروف آقای آلبرت انیشتین هستش که : E=mc2 که یعنی انرژی به ماده و ماده میتونه به انرژی در جهان تبدیل بشه. ورودی های ذهن ما همون انرژی و فرکانس خالص هستن که وارد ذهن ما میشن و ذهن ما اون فرکانس هارو به منبع جهان هستی ارسال میکنه و جهان هستی اون فرکانس هارو به صورت ماده به زندگی ما برمیگردونه. که اون ماده میتونه هورمون دوپامین باشه، یا یه لامبورگینی اوروس، یا جفتش. یا حتی یه فکر مشابه، فرقی نمیکنه در واقع هر چیزی که در زندگیمون میبینیم رنگی از رنگهای بی نهایتِ خداوند هستش. پس باید به این فکر کنیم که ما چه رنگی رو انتخاب کردیم ؟!
حالا راهکارهای تغییر ورودیها چی هستش ؟
صحبت کردن با خداوند و شکر گذاری :
وقتی شکرگذاری میکنیم و به خداوند میگیم که چقد دوستش داریم و از نعماتی که بهمون داده خیلی خوشحالیم یعنی داریم یه ورودی خیلی مهم به ذهنمون میدیم. داریم به داشتههای خودمون نگاه میکنیم و دیگه این تفکر که من هیچ نعمتی توی زندگی ندارم آروم آروم با این ورودی از ذهن حذف میشه و مسیر فکری ما میره به سمت داشتهها. ( نیاز به تمرین روزانه داره تا ذهنمون مثل افراد موفق این ساختار نورونی شکرگذاری رو تشکیل بده )
و نکته دوم صحبت کردن با خداست که لازم نیست در موردش توضیح بدم که چقدر میتونه آروم کنه مارو ” یاد خداوند آرامشبخش دلهاست ” و چقدر میتونه باعث شفاف شدن ذهنمون بشه، یعنی قشنگ هرچی ذهنت میاد مشکل بسازه نمیتونه ! انگار با این کار یه نگهبان خیلی بزرگ و قدرتمند دم دَر ورودی های ذهنت میزاری که هرچی فکر بیخود و مشکل ذهنت بخواد تولید کنه و وارد چرخه فرکانسی بکنه رو میزنه له و لورده میکنه.
صحبت و تفکر در مورد اتفاقات و نکات مثبت:
روی این یکی خیلی استاد عباسمنش تاکید داره. خداوند شکارچی نکات مثبت بودن رو به هممون یاد داده وقتی که یه بچه بودیم. ما ذوق یه بستنی معمولی رو میکردیم. ما موقع دیدن مامانمون کلی شگفتزده میشدیم. وقتی پدرمون از سرکار برمیگشت انگار هیچ اتفاق قشنگتری نمیتونست اون موقع بیوفته. ما ذهنمون شکارچی نکات مثبت بود، از کوچکترین فرصت واسه خوشحال بودن و بازی کردن استفاده میکردیم. وقتی ذهن کودکیم رو مرور میکنم میبینم هیچ اثری از حسادت نبود، هیچ اثری از خشم دائم نبود، هیچ اثری از نگرانی نبود، هیچ اثری از غیبت کردن نبود، هیچ اثری از نشدن و نرسیدن نبود، هیچ اثری از احساس کمبود نبود، هیچ ترسی از آینده نبود و گذشته زیاد معنی نداشت برام؛ انگار آینده اینقدر برام جالب و پر از ماجرا جلوه میکرد که گذشته در مقابلش زانو میزد. شب ها به امید بازی های فردا میخوابیدیم و اصن به فکر این نبودیم که ممکنه فردایی باشه یا نباشه ! ( برامون مهم نبود فردا چی میشه ) خوده امیدواری بودیم به معنای واقعی و یه شکارچی ماهر توی نکات مثبت. پس متعهد بشیم به خودمون که برای تغییر به یه ذهنیت قدرتمند، بهش یاد بدیم روی نکات مثبت چجوری تمرکز کنه و راهش چیه اصلا ؟ باید به چه چیزهایی توجه کنه ؟ چیا نکات مثبت به حساب میاد ؟ هرروز تا کجا میشه پیش رفت و چقدر نکات مثبت میشه پیدا کرد ؟ اینا سوالاییه که باید از خودمون بپرسیم… یکی از راهکارها برای وارد کردن این ورودیهای قشنگ به ذهنمون و تربیت ذهنمون برا یه ذهن شکارچی، تکرار کردنه. اینقدر تکرار کنیم که ذهنمون یه شکارچی زبده بشه. اینقد که یکی ازمون پرسید چه مشکلی توی زندگی داری ؟ بگی : مشکل ؟؟ چی هست اصلا ؟ من که فقط دارم قشنگی میبینم، داره تمام مسائلم حل میشه، همه چی داره قشنگ پیش میره، اینهمه نعمت و ثروت ! من که مشکل نمیبینم اصلا، زشتی نمیبینم… و دقیقا همین جملههای استاد عباسمنش رو به کار ببریم : خداروشکر من هرچی تو زندگیم خواستم رو بدست آوردم . و از زندگیم بسیار راضیم و هیچ مشکلی هم ندارم. ! یعنی مشکلات و نکات منفی به عنوان یه واقعیت مجزا به طور محسوسی از ذهنمون کمرنگ بشه و ذهنمون یه واقعیت جدید واسه خودش بسازه، یه ذهن جدید = یه زندگی جدید.
تغییر محیط و اطرافیان :
ما میتونیم با تغییر خودآگاه آدم های اطرافمون یه حجم زیادی از ورودیهای نامناسب رو کنترل کنیم. درواقع میتونیم با تغییر افرادی که با اونها در ارتباط هستیم و به پشتوانه تغییر باورها، باعث بشیم که جهان افراد مناسب در زندگیمون وارد کنه. به نظر من همونجور که خود استاد عباسمنش هم گفتن زیاد پیگیر کسایی که سخته برامون حذفشون کنیم نشیم؛ اونایی که برامون راحته رو کنار بزاریم. اونایی هم که نمیتونیم حذف کنیم رو جهان خودش برامون این کارو انجام میده و با تغییر مدار ما اونا هم به طور خودکار از زندگیمون حذف میشن و افراد مناسب جایگزین خواهند شد؛ نمیخواد ما اونا رو تغییر بدیم !
حذف کردن تلویزیون، ماهواره، شبکههای اجتماعی :
در قسمت دوم فایل “چگونه در عرض یکسال درآمد خود را چندبرابر کنیم” استاد اشاره میکنن به تغییر آدمهای اطراف و همچنین حذف کردن تلویزیون و ماهواره و شبکههای اجتماعی از زندگیمون. این یه قدم بزرگ بود برام که شبکههای اجتماعی رو تا جایی که میتونم حذف کنم از زندگیم. خیلی ذهن آدم بازتر میشه و دغدغههای ذهنی کم میشه. در واقع وقتی می افته که خودمون رو مجبور کنیم بیشتر اوقات با خودمون، خدای خودمون، و صدای درونمون تنها باشیم. وقتی دیگه نخوایم به زندگی بقیه سرک بکشیم و ببینیم اونا چجوری زندگی میکنن، که فلانی چه اِستوریای گذاشته یا فلانی چی خریده با کی دوست شده و…. بسیار ذهنمون متمرکز میشه. تلویزیون و ماهواره که واقعا عمق فاجعه هستن و تازه میفهمم چقد باور مخرب وجود داره داخلشون، حتی اون محتوایی که فکر میکنیم خوبه بازم نمیتونیم مطمئن باشیم در موردش. اخبار رو هم به هیچ عنوان نباید ببینیم، اخبار سم خالص و مرکز ورود افکار بیماریزا به ذهن هست. به هیچ عنوان سمت هیچ اخباری نباید بریم اگه واقعا خواهان تغییر ورودیها هستیم.
گوش دادن مداوم به صحبت های استاد عباسمنش :
یکی از بهترین ورودیهای ذهن من اینه که صحبتهای استاد همیشه توسط یک هدست به ذهنم جاری میشه. نمیدونین چقدر حس خوبی دارم وقتی به این فکر میکنم که یه فرد موفق داره صبح تا شب باهام حرف میزنه. حس خوبی دارم وقتی دارم به صحبتهای کسی گوش میدم که از قوانین جهان خبر داره و اونا رو داره توی زندگی خودش هم به کار میبره. من متعهد شدم به خودم که به جز افراد موفق و استاد عباسمنش به صحبت و طرز فکر هیچکس گوش ندم و حتی نخوام در موردش فکر کنم. من باید ذهنم از اون افراد تاثیر بپذیره، شاید اونا انسان های خارقالعادهای نباشن، ولی هرچی هستن از من خیلی نگاهشون به زندگی قشنگتره. خیلی خوشحالم که میتونم به وسیله اینترنت به صحبت همچین افرادی گوش بدم. اصن جوری شده که انگار دارم باهاشون زندگی میکنم، شدن رفیقای من، شدن کسایی که میخوام آدمای اطرافم در آینده مثل اونا باشن. من عاشق اینم صبح تا شب به صحبتاشون گوش بدم ازشون یاد بگیرم و توی ذهنم حرفاشون، باوراشون و نوع نگاهشون به زندگی رو حک بکنم. اینا گنج واقعیه باید سپاسگزار خداوند باشیم که این افراد با شور و اشتیاق طرز فکر خودشون رو با افراد مختلف به اشتراک میزارن و ما میتونیم با تکرار افکار اون افراد مثل اونا بشیم. یعنی کنترل ذهن داشته باشیم، ثروتمند باشیم، ببخشیم، به دیگران کمک کنیم، مثبت نگر باشیم، امیداور و با ایمان. کسایی که میخوان یه قدم عملی توی این موضوع بردارن میتونن به “پروژه خانه تکانی ذهن” که مریم خانوم به تازگی در سایت راه انداخته بپیوندند.
صحبت با خودمون در مورد باورهای مختلف ( یا نوشتن ) :
و مهمترین راه تقویت باورها و ضربه آخر به ساختمان بیمار ذهنمون صحبت با خودمون و به کار بردن جملات زیبا و قوی هستش. یعنی ما باید توجه کنیم چجوری داریم با خودمون صحبت میکنیم. باید مثل استاد عباسمنش و افراد موفق با خودمون حرف بزنیم. باید از جملات اونا استفاده کنیم موقع حرف زدن با خودمون. باید از جملات درست استفاده کنیم و اون ساختار گفتاری و طرز صحبتی که عادت داشتیم با خودمون حرف بزنیم رو بشکنیم و امیدوارانهتر – مهربانتر – محترمانهتر – صمیمانهتر – روشنفکرانهتر با خودمون صحبت کنیم. ما میتونیم به صورت خودآگاه با زیر نظر گرفتن جملاتی که توی ذهنمون به کار میبریم، آرامآرام تغییرشون بدیم. هرچند با عملی کردن راهکارهای کنترل ورودی هایی که دوستان گفتن و چندتاشو هم که بالا نوشتم، حجم زیادی از گفتگوهای ذهنی تغییر میکنه. و این جملات خیلیاشون رو از بچگی به خودمون گفتیم و ممکنه برامون سخت باشه ترک کردن عادت چند ساله، اما راهیه که آخرش به زیبا شدن وجودمون میانجامه.
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز و همراهان عزیزم
ردپای روز اول برای خانه تکانی ذهن
سپاسگزارم از خداوند مهربانم ک منو هدایت کرد چون تصمیم گرفته بودم هر روز بیام وقت بزارم سفرنامه رو شروع کنم و هدایت شدم به این فایل های لایو که ماه مهر رو با قدرتت و هدفمند استارتش رو بزنم الهی صد هزار مرتبه شکرت و از استاد عزیزم و بانو مریم شایسته عزیز تشکر و قدردانی میکنم برای بروزرسانی این فایلها ک هر روز بیام همراه بشم با این آگاهیها برای رشد و پیشرفتم و چقدر احساس خوبی دارم و این درخواست هم دارم از خدای عزیزم ک میخوام رشد کنم و از این مداری ک الان توش هستم برم ی مدار بالاتر اونم از مسیری هموار و آسان مسیری بریم ک حسابی و جانانه بهمون خوش بگذره و از این مسیر لذت ببریم
اولین قدم بیام تعهد بدم ک هر روز و مستمر این فایلهای لایو رو گوش کنم درک کنم و عمل کنم به آگاهیهای ک بهم داده میشه و تا تعهد نداشته باشم این مسیر رو جدی نمیگیرم و تعهد خودش یعنی کنترل ذهن و خداوند به تعهدی ک میدم پاداش میده و میام قدم اول برمیدارم و تعهد میدم تمرکز صد در صد رو بزارم روی آگاهیهای این فایلها ک خودش گنجهایی هست ک من براحتی از کنارش رد شدم و وقت بزارم و عمل کنم به آنچه ک درک کردم واین آگاهیها روبیارم تو زندگیم
چون من هستم ک دارم با افکارم با کانون توجهم دارم اتفاقات زندگی ام رو رقم میزنم پس بیام آگاهانه اتفاقات دلخواه و اون چیزی رو ک دوست دارم رو خلق کنم
اتفاقا ی مثالی دیشب به همسرم گفتم ک وقتی میریم میوه فروشی سعی میکنیم میوه های سالم رو انتخاب کنیم و داخل مشما بریزم و میوه هایی ک له شده یا خراب هست رو نمینمیریزیم چون قیمتش همونی هست ک اون میوه فروش حساب میکنه تو نمیای میوه خراب شده رو انتخاب کنی و سالمش جدا میکنی چون آگاه هستی پس چرا من نمیام با این مثال باورهای درست و قدرتمند کننده رو پیدا کنم و این مثال خیلی بهتر میتونم درک کنم ک اگه آگاهانه روی این فایلها تمرکز بزارم واگر تمرکز صد در صدی خودم نزارم مدارم پایین تر میره و سپاسگزار خداوندم ک هدایتم کرد در این مسیر واگر میخوام رشد کنم باید ثابت قدم باشم و تسلیم خداوند باشم و بسپارم به خودش و من از این مسیر نهایت لذت رو ببرم و چالشهایی سر راهم قرار داشت ک اون نجواها داشتن بیشتر میشدن چون بجایی رسیدم ک گفتم به خدا و درخواست دادم ک هدایت بشم و گفتم من بلدش،نیستم و نمیدونم خودت درستش کن و باور دارم ک اگه اینجا هستم هدایت خودش هست و راه رو برام داره آسان میکنه برای آسانیهای بیشتر و لذت بخش تر
نکات مهم این فایل گرانبها
اینکه اکثریت آدمها نگاهشون به خداوند اینه ک خداوند رو مثل آدمی میدونن که عصبانی و ناراحت میشه یا میخواد انتقام بگیره وقتی ی اتفاقی بیفته خدا رو مقصر میدونن ک چرا این بلا بسر اومد و نمیدونن ک خودشون بخاطر فرکانسهایی ک میفرسن شرایط و اتفاقات زندگیشون رو خلق میکنن و اگه درک کنن که خداوند ی انرژی هست و داره واکنش نشون میده به فرکانسهای ما و قبلا هم خودم اینطور بودم ک همه مقصر بودن الی خودم و هر اتفاقی که میفتاد خدا رو مقصر میدونستم چون باورهایی من داشتم ک با دلسوزی شاید دلش برحم بیاد و اون نعمت یا اون خواسته بهم بده و کلا توهم داشتم از موقعی ک توی این سایت الهی هستم یاد گرفتم و دارم سعی میکنم که این باور رو هرچقدر در درونم نهادینه کنم بیشتر آرامش دارم و البته دارم هر روز به خودم وقتی صبح از خواب بیدار میشم این باور ک من هستم دارم شرایط و اتفاقات زندگیم رو خلق میکنم و خداوند به فرکانسهای من پاسخ میده و کاری نداره من کی هستم پیرم یا جوان مجردم یا متاهل
وتا وقتی ک خدا رو سیستمی و انرزی ندونیم همش در حال شرک ورزیدین هستیم و همش دنبال این هستیم یکی از بیرون بیاد بما کمک کنه یا ی ارثی برسه یا اینکه ی پولی یا گنجی پیدا بشه و ی شبه ما ثروتمند بشیم ک چنین اتفاقی نمیفته اگه میخوایم در تمام ابعاد زندگیمون به آرامش برسیم اول این اصل و این قانون رو بپذیریم
ک مسئولیت صد در صد زندگیم رو بپذیریم و هر اتفاقی که افتاد بخاطر افکار و باورهام هست اگه خوبه فرکانس بهتر میفرسم ک بهتر و بهتر بشه اگه اتفاقات نادلخواه هست به جای غر زدن و مقصر دونستن بیام باورهام درست کنم و اتفاقات عالی و بهتر بگیرم
یعنی آنقدر افکار ما سریع جواب میده آنقدر باورهای ما سریع جواب میدن که حدوحساب نداره
اگر ما بتونیم به قدرتی ک خداوند بما داده ک ا قدرت درون ما هست. میتونیم هر آنچه ک دوست داریم رو خلق کنیم به اندازه ایی ک این باور در رفتار و کردارمون نشون میده هر لحظه اگه حواسمون باشه میبینیم ک داریم چ رفتاری میکنیم به همون قدر میفهمیم ک ما داریم خلق میکنیم و دیگه جای هیچ نگرانی نداریم وقتی نگرانیم یعنی این باور کمرنگ هست و هنوز باور نداریم ک ما هستیم ک داریم خلق میکنیم
اگه بتونیم فکرمون رو کنترل کنیم اگر بتونیم کار درست رو انجام بدیم اگه باورهای درست داشته باشیم به مسیرهای درست به ایده های درست به آدمهای مناسب هدایت میشیم
و فقط باید به دانستهامون عمل کنیم تا نتیجه بگیریم و فقط گوش دادن نباشه
کسی که به خداوند خودش رو وصل کنه و تمام سیمهای دیگه رو ک به دیگران وصل کرده پاره کنه و به اون اصل وصل بشه و با خدا بودن رو تجربه کنه خداوند همه کار رو براش میکنه وقتی قدرتش رو بپذیری ک هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست و از خودش قدرت میگیری و او رو وکیل خودت بدونی دیگه هیچ نگرانی ندارین نه ترسی داری و نه نگران میشی و هر اتفاقی چ خوب و به ظاهر بد افتاد همون اتفاقی هست ک بنفعت هست
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم جانم که انقدر عاشقانه روی بروز رسانی فایل دانلودی ،فایل دوره ها کار میکنن هر روز به رشد خودشون و سایت و همه ما کمک میرسونن
مطمئنن اولین نتیجه برای خودشون و بعد برای این خانواده.
این فایل جز گام اول ،در مورد قدرت دادن به خدا
روزهاست که ذهنم درگیر ،دو تا بچه مدرسه ای دارم یکی کلاس اولی یکی سوم،
یک ماه درگیر بیماری پوستی شده بودن جای نرفتیم تا خوب بشن ،راننده سرویس مدرسه ام یه مقدار پرمشغله بود برام تمرکز نداشتم
از یک طرف دلم میخواست کلاس زبانم ،والیبال ،بدنسازی ام برم و همشون تق و لق بود و حتی روی تغذیه ام تاثیر داشت ولی دائم از خدا کمک میخواستم.
امروز قبل اومدن به سایت تو دفترم با خدا حرف زدم که ذهنم آروم کن نمیدونم به کدوم برنامه برسم چند تا سرویس قبول کنم
اومدم فایل اول که مریم جان صحبت کردن گوش دادم که گفتم یک ماه به خودتون استراحت بدین تمرکز کنین همونجا گرفتم
گفتم نباید سرم شلوغ کنم سرویس ام تکمیل نبودن چند روز شرکت نرفتم سپردم به خدا ،از صبح 4 نفر از جاهای مختلف برام تماس گرفتن خدایا شکرت
گفتم یک ماه به خودم فرصت میدم تمرکزی روی این گام ها کار میکنم که مطمئنم از سمت خدا بوده برام هدایت داره.
اول از همه تمرکز ذهنم هست غذای روحم هست قصد دارم بعد رسوندن بچه ها بشینم تمرکزی دو ساعت روی هر گام کار کنم بنویسم و نکته برداری کنم.
در مورد فایل بگم که استاد خیلی وقته از جامعه کنده شدم در مورد این مسائل بزرگ ،ولی در مورد مسائل ریز مثل قدرت دادن به همسرم یه مقدار کم کاری دارم.
یا این چند وقت با اینکه خدا پارسال خودش برام سرویس بسیار راحت ردیف کرد چشمم دنبال رئیس شرکت ،یا مدیران بود خدا شاهد هر دانش آموزی که گرفتم از بیرون یا از پارسال بودن.
گاهی وقتها میدونم ولی …
این چند روز نشستم تو خونه و دیدم که خدا فرستاده دانش آموزان.
هر جای که از ته دلم از خدا خواستم گفتم من نمیدونم من فقط ازت میخوام بهم داده اونم به راحتی ،وقتی خودم زور میکنم شاید اون چیز بدست بیارم ولی بسیار سخت که حتی بعد بدست آوردنش هیچ لذتی برام نداره چون مسیرش لذت بخش نبوده .
به نظرم من این دیدگاه اشتباه که وقتی مسیری به سختی طی میکنی قدر اون چیز میدونی
اتفاقا انگار منت میزاری که من پدرم در اومد تا بهش برسم.
ولی مسیری که به راحتی و لذت اصلا یه حال دیگ .آدم قدرت خدا حس میکنه .
خداروشکر میکنم که امشب با حس خوب با یک ایمان قوی تر چشمام میبندم و خودم در آغوش خدا میبینم میدونم منو تو آغوش خودش نگه می آره اگه من همین حس خوب پایدار نگه دارم.
بازم سپاسگزاری میکنم از مریم جانم واقعا بهتون افتخار میکنم.
میدونم تک تک کامنت ها رو میخونید .قول میدم که یک روز از نزدیک شما و استاد عزیزم تو آغوش میگیرم با تمام وجودم سپاسگزاری میکنم که تو این روزها این فایل ها همدم و همراه همیشگی من بودن تا من گام به گام تکامل ام طی کنم رشد کنم .
به نام خداوند بخشنده و مهربان، به نام خداوندی که خالق است و من رو هم خالق آفرید تا با افکارم و باورهام خودم خلق کنم دنیامو
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم ممنون و سپاسگذارم برای این سری فایل های بینظیر
و سلام به همه ی دوستان عزیزم
توی تمام کشورها بنا به شرایط جوی و آب و هوایی یک سری تغییر و تحولات جوی و زمینی و طبیعی بوجود میاد
ما نگاه مون به خداوند مثل یک عواطف و احساساتی شبیه به انسانی تصور می کنیم که عصبانی و ناراحت میشه و در فکر حال گیریع که طوفان ها و زلزله ها و سیلاب ها و آتش سوزی ها بارندگی های سیل آسا رو به اصطلاح بلاهای آسمانی و یا طبیعت رو بر سرمون بیاره
طوفان مایکل
طوفان مکزیکوبیج که با خاک یکسان شد
طوفان ایرماما
تمام این طوفان ها و سیلاب ها و زلزله ها باعث رشد و پیشرفت شده یعنی هر مسعلع ای در جهان باعث رشد و پیشرفت شده اینکه خانه ها محکمتر ساخته بشه ایده ها و خلاقیت ها و امکانات جدید بوجود بیاد و همه ی اینها نعمت های خداوند است و از این به اصلاح بلایا می توان نتایج متفاوت دریافت کنیم
هر اختراع و هر اکتشافی و هر محصولی و هر ایده ای باعث حل مسعلع ای بوده و باعث رشد و پیشرفت در جهان شده
تعریف خداوند
خداوند یک سیستمه که واکنش نشان میده به فرکانس ها
سیستم جهان هستی همیشه پاسخ فرکانس های ما هست
ما انسانها مخلوقاتی فرکانسی هستیم که در هر لحظه در حال ارسال فرکانسهایی به جهان هستی هستیم و جهان هر لحظه در حال پاسخ به فرکانسهای غالب = باور) ماست.
حالا هر کسی اگر در مدار خوب باشد سیستم پاسخ مناسب میده و همیشه در شرایط خوب هست و همه چی بنفعشه
یعنی ما باید مسعولیت 100٪ تمام کارهامون رو بپذیریم و توقع این را نداشته باشیم که یک عوامل بیرونی مثل نماینده ی مجلسی و یا چیزی بیاد و مشکل و مسعلع ی ما رو حل کنه
تو چون یوسفی ولی به درون نظر نداری
البته قبل از این که به این آگاهی ها هدایت شویم بهمون اینطور گفته شده بود که ما همیشه فکر می کردیم مسعول تمام اتفاقات و مسایل و مشکلات زندگیمون شخص و یا عوامل دیگری بجز خودمان هست و همیشه تمام تقصیرات را گردن این و اون مینداختیم مثل پدر مادر و جامعه و دولت مسعولین رییس تحریم ها دلار و خدا و زمین و زمان و غیره است .. در صورتی که اینها بهانه ای است برای اینکه سلب مسعولیت بشه بنوعی زیر کار در رو و تنبلی است. مثل همان مثالی که استاد گفتند اینکه آقایی خودش پسر بزرگ داشت ولی توقع داشت که پدرش مسایل مالی شو حل کنه..
در واقع یک عده افراد هستند که همیشه مینالند و ناراضی هستند و همیشه منتظر این هستند که شرایط بیرونی عوض بشه بلکه شاید شرایط زندگی شون هم تغییر کنه یعنی در هر شرایطی ناراضی هستند چه زمانی که دوره ی شاهنشاه بود و چه زمانی که رژیم تغییر کرد و هنوز هم بعد از سالیان سال که دوره های ریاست جمهوری تغییر کرد یعنی همیشه از شرایط بیرونی ناراضی هستند و توقع دارند یکی بیاد و شرایط رو تغییر بده و زندگی شون تغییر کنه حتی اگر تمام شرایط مملکت زیر و رو بشه اینها شرایط شون تغییر نمیکنه چون از درون تغییری نکردند و زاویه ی دیدگاهشون به همان شیوه ی قبلی است و منتظرند یک چیزی از اون بالا بیاد و دستشونو بگیره و عده ی این افراد کم نیست
در واقع یکی از باورهای محدود کننده و مخرب فریبنده ی مذهبی که خیلی در دنیا بنحوی در اذهان مردم رسوخ کرده که باید تا همیشه منتظر باشی اینه که باید هزاران سال منتظر یک منجی عالم بشریت باشیم تا شاید این جمعه بیاید تا دنیا رو نجات بده
و با این افکار گول زننده و ترفند مانع حرکت بشریت شده بودند اینکه یکی بیاد مشکلات و مسعلع های ما رو حل کنه??!!!??
خدارو شکر با این آگاهی هایی که در این چند سال بلطف خدای مهربان و استاد عزیزم و بلطف تکنولوژی و اینترنت دریافت کردم اینه که خیلی راحت این باورهای پوچ و مخرب مذهبی رو در خودم بطور کل تغییر دادم و از غول و زنجیرهای دست و پا بسته ی محدودیت های منجی عالم بشریت خلاص شدم خدایاااا شکرت
واقعا من نمیدونم مذهب آمده بود که ما رو نجات بده یا اینکه تمام فکر و ذکر ما رو قفل هزار لایه بهش ببنده؟؟؟??? که تو هیچ کاری نکن و عذاب بکش و سختی بکش و زجر بکشم و فساد کن و ظلم کن و بسوز و بساز بعدش هم همینطور تشنه و گشنه از این دنیا برو تا شـــــایـــــــددد بیاید … اینکه هر چقدر سختی بیشتر باشه هر چقدر فساد زیادتر باشه اون یاررو که معلوم نیست چیع و کیه و چیکاره است میخواد بیاد تو رو نجات بده … یعنی در واقع تمام نخبه های مذاهب میدونستن که مغز و ذهن خیلی قدرتمنده و به شیوه های مختلف مانع حرکت رشد انسان ها شده آند …. وووااای خدایااآاا الان (( ایموجی کله به دیوار کوبیدن لازمه)
در واقع تفکر ما و باورهای ما عامل خلق زندگی ما هست و هیچ عامل بیرونی نمی تواند زندگی ما رو خلق کند و یا تغییر دهد
پس اگر می خوایم متفاوت زندگی کنیم باید متفاوت فکر کنیم
اگر کنترل ذهن داشته باشیم و مواظب حرفها و شنیده ها و دیده ها مون باشیم به مسیرهای درست مناسب به ایده های کارا تر با توجه به قانون تکامل هدایت می شویم
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء توسط باورهای مان خلق می شود. وقتی ذهن مرتبا در معرض یک ورودی قرار بگیرد، آن جنس از وردی کم کم در ذهن نهادینه شده و با توجه به قانون تکامل تبدیل به باور ها می شود. سپس به آن باور ها و دانسته ها عمل کنیم آرام آرام خودش را در تجارب زندگی مان نشان می دهد
بقول استاد عزیزمون
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست
بخدا دوست دارم تمام این نکات و جزییات رو با فونت درشت و بزرگ بنویسم که در چشم و گوش و ذهنم کاملا حک بشه از بس که این کلمات گوهر بار استاد ارزشمنده با اینکه قبلنا این فایل ها رو دیده بودم ولی الان در مدار آگاهی بیشتر دارم این نکات رو دریافت و درک میکنم استاد عزیزم واقعا ممنون و سپاسگذارم که شما استاد ما هستید واقعا ممنون و سپاسگذارم که مسعولیت این رسالت الهی رو پذیرفتید و راهنما و راهبر این مسیر توحیدی ما شدید خدایااآاا شکرت
وقتی ما می خوایم در یک شرکتی کار کنیم توقع داریم در یک شرکت قدرتمند و مرتب و منظم با امکانات و ویژگی های خاص و خوب و عالی مثل شرکت اَپل کار کنیم یعنی باور داریم که این شرکت خیلی بمراتب قدرتمند تر از دیگر شرکت ها هست یعنی خیلی نکته سنج هستیم ولی در مورد قدرتمندی خداوند چنین تفکری نداریم خدایی که تمام این جهان رو با منظم ترین و با بهترین ویژگی ها خلق کرده و تمام جهان رو مسخر انسان کرده و خداوندی که مالک و صاحب رب العالمین هستش و کل جهان رو خلق کرده و داره هدایتش می کنه رو باور نمیکنیم … که می توانیم از تمام موهبت ها و نعمت هایش و تمام امکانات این جهانش استفاده کنیم. آنوقت اگر من بنده ی خوبی باشم و بهش ایمان و یقین داشته باشیم آیا اگر من بندگیشو کنم نمی تونه خواسته های منو اجابت کنه؟؟؟؟
نمی تونه منو بسمت بهترین ها هدایت کنه ؟؟؟؟
آخه ما از همه توقع داریم بجز خداوند
ما همه رو قبول داریم و از قول و قرارارش مطمعن هستیم بجز خداوند
در واقع اگر داریم مثل اون 99٪ جامعه فکر می کنیم مثل اونها توی موج اونها حرکت کنیم. .. مثل اونها عمل می کنیم یعنی در خواب غفلت هستیم و مثل همونها هم نتیجه می گیریم.. در اغلب مواقع نقطه ی تفکر موج مخالف و مقابل آنها یعنی تفکر و نقطه ی درست و مناسب هستش یعنی مسیرمون رو از آنها جدا کنیم و سبک زندگی مون رو متفاوت کنیم.
تمام کسانی که بدنبال فالور جمع کردن هستند و بخاطر مردم حرکت می کنند همان مردم هم آنها رو به پایین می کشند
پس اگر می خوایم متفاوت زندگی کنیم باید متفاوت فکر کنیم
خدایا من را بسمت مسیرهای درست و صحیح هدایت کن که بدون هدایت و نشانه های الهی تو من گمراه آه و سرگشته و حیرانم
خدایااا سپاسگذارم که از فضل و و رحمت خودت به ما نعمت و برکت و رزق و روزی می دهی
سلام خانم سلطانی از کامنت شما بسیار لذت بردم. واقعا نکاتی که در فایل استاد فرمودند رو شما خیلی زیبا بیان کردید، ازتون سپاسگزارم.
یه نکتهای در کامنتتون توجه بنده رو جلب کرد و اونم اون قسمتی بود که نوشتین “سپس با عمل به باورها…” این جمله به نظرم حقیقت نداره که ما باید به باورهامون عمل کنیم. درواقع خود باور و مسیر فکریش هست که مارو سرانجام به عمل وامیداره. یعنی اگر ما به چیزی باور نداشته باشیم به هیچ عنوان بهش عمل نمیکنیم.به بیان دیگر، ناخودآگاه ما به هیچوجه اجازه عملی بر خلاف باورها را نمیدهد، مگر در مواقعی که بحث مرگ و زندگی باشه و مغز ما توی حالت بقا قرار بگیره. و از طرفی دیگر اگر باور جدیدی در ذهن ما شکل بگیره بطور خودکار ناخودآگاه ما اونو به اجرا در میاره و دیگه این وسط نیازی نیست ما بطور “خودآگاه” عمل کنیم. تنها عملی که از طرف ما صورت میگیره به طور خودآگاه، کنترل ذهن هستش در این پروسهی زیبا. ما ذهنمون رو کنترل میکنیم، از باورهامون مثل گلهایی ظریف و آسیبپذیر مراقبت میکنیم. و نتیجش میشه عمل به شکل خودکار.
حالا شاید من نتونسته باشم درست توضیح بدم در این باره. اما اگر دوست دارین که بیشتر در مورد این موضوع بدونین، “جلسه 14 – مصاحبه با استاد” دقیقه 02:50، استاد در این باره صحبت میکنه.
“اگر می خوایم متفاوت زندگی کنیم باید متفاوت فکر کنیم”
خیلی جمله قشنگی گفتین واقعا حال کردم باهاش، دقیقا همینه. اصلا کل کار ما توی این دنیا همینه که تصمیم بگیریم چجوری فکر کنیم، چجوری دنیای اطرافمون رو خلق کنیم. همچی بستگی به ما داره و خداوند، دمش گرم این قدرت انتخاب رو بهمون داده که چجوری فکر کنیم.
ممنون از کامنت زیباتون که قشنگ با خوندنش انگار فایل استاد رو یبار دیگه دیدم و همهچی مرور شد برام.
با درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیز جناب آقای علی شاکر
اول از همه تشکر و قدردانی میکنم بخاطر اینکه لطف کردید و به کامنت من هدایت شدم و وقت ارزشمندتون رو گذاشتید برای بازخورد و نوشتن خوب و عالی تون خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که به نکات ظریفی اشاره کردید.. اینکه
این جمله به نظرم حقیقت نداره که ما باید به باورهامون عمل کنیم بله شما کاملا درست می فرمایید وقتی به یک موضوعی توجه میکنیم
و بخاطر تکرار و تکرار و تکرار و تمرین مداوم توجه به آن موضوع باور صورت میگیرد و از ضمیر خودآگاه به لایه ی دیگری از ذهن جای میگیرد و سیو میشه که به آن محل ضمیرناخودآگاه هدایت میشه دقیقا مثل یک کلمه ای جدید انگلیسی و یا هر زبان دیگه ای . در واقع با تکرار و تکرار اون کلمه و یا اون جمله مراحل عمل کردن در ذهن داره اتفاق میوفته بدون اینکه ما متوجه بشیم ولی بعد از یک مدت میبینیم اون کلمه براحتی بر زبان مون جاری است .. در واقع همه ی کارها به همین طریق اجرا میشه و عملگرا می شویم … منظور من هم در واقع از عمل کردن به باورها مون همینه . یعنی وقتی آن خواسته در ذهن مون تبدیل به باور و یقین بشه. عملی هم می شود فقط باید آگاهانه به همون قسمت توجه کنیم و بقول شما
از باورهامون مثل گلهایی ظریف و آسیبپذیر مراقبت میکنیم
در مورد اینکه گفتید برم اون فایل جلسه 14 – مصاحبه با استاد” دقیقه 02:50، استاد که در این باره صحبت میکنن خیلی ممنونم برای این پیشنهاد تون حتما در اولین فرصت این قسمت رو با جزییات نگاه می کنم هر چند من یک تعهدی برای خودم نوشتم که تمام فایل های دانلودی استاد را در این سایت بطور رندم ببینم و نت برداری کنم و اتفاقا سری فایل های دانلودی مصاحبه با استاد جزو اولین تعهدم بود که با جزییات و دقت زیادی بارها دیدم و نت برداری کردم و بعدش روزشمار تحول زندگی من. و بعد از سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن. و در حال حاضر روی سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز دارم کار میکنم ..در واقع آقای شاکر عزیز بصورت جهاد اکبر اقدام به خودسازی و خودباوری خودشناسی و باورهای توحیدی اقدام به تغییر شخصیتم کردم و شکر خدا تا حدود زیادی در این زمینه هم موفق بودم خدا رو شکر
در مورد بعضی از فایل های استاد که مطالب و آگاهی های زیادی در آن نهفته است سعی میکنم برای نت برداری کلمه به کلمه ی استاد رو بنویسم … آقای شاکر عزیز باور کنید بعضی مواقع برای یک قسمت از فایل شاید چندین ساعت وقت میذارم تا درک درستی از مطالب استاد را دریافت کنم یعنی همان درکی که استاد انتظار دارند ما دریافت کنیم و منم با عشق تمام وقتمو برای درک این آگاهی ها میذارم ..آنجایی که در مورد خواند کامنتم گفتید ..
با خوندنش انگار فایل استاد رو یبار دیگه دیدم و همهچی مرور شد برام
در نهایت خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم از شما دوست عزیز آقای شاکر
واقعا شاکر خداوند هستم که چنین فامیلی فوق العاده بینظیری دارید و اول از همه توجه من به فامیلی شما جلب شد خدا رو شکر دوستان خوبی چون شما در این سایت حضور دارند ..شکر حضورتون
خدا رو شکر
ممنون و سپاسگذارم بخاطر اینکه چراغ خوش خبری جادویی آبی رنگ سایت رو برام روشن کردید و لبخندی بر چهره ام نشانید و بی گمان این خوش خبری و روشن شدن چراغ کمانه میکند و چراغ قلب تان را به نور الهی روشن و منور خواهد کرد
ممنون و سپاسگذارم
براتون بهترین ها رو در تمام جنبه های زندگی آرزومندم
از وقتی که با اموزش های شما اومدم جلو توی این نزدیک 4 سال واقعا شخصیتم متفاوت شده
در مورد اینکه کسی رو مسئول بدونم واقعا انتظاراتم از بقیه به شدت پایین اومده و اگه کسی کاری کنه یا پدرم پولی بهم بده اونو لطف میدونم نه وظیفه یعنی بارها شده فکر کردم به اینکه اگه این امکاناتی که پدرم در اختیارم گذاشته رو به هر دلیلی بخواد ازم بگیره من تشکر میکنم ازش بابت این مدتی که اون هارو در اختیارم گذاشته بوده و میرم
من پدرم شرایط به شدت آرمانی رو برام درست کرده که آرزوی خودم بوده و خیلی های دیگه ، از ویلا و ماشین و … ولی من هیچ وقت فکر نکردم که وظیفش هست ، با اینکه این شرایط آرمانی رو داشتم اسنپ کار کردم و البته الان گاهی اوقات میرم و کلی کار دیگه خلاصه که هیچ وقت نخواستم از مال پدرم بالا برم ، ازشون استفاده میکنم ولی چشم بهشون ندارم ، چند وقت پیش هم یه برگه ای نوشتم که من هیچ ادعایی در هیچ یک از اموال پدرم ندارم و اونو به برادر هام میبخشم این درحالی هست که درآمد خاصی ندارم ولی میدونی چیه من ایمان دارم به خدای خودم و به خودم که من میتونم بیش از اون چیزی که پدر و پدران من دارن و داشتن بسازم ، من واقعا یه آدم دیگه ای شدم من قبلا دقیقا یادمه این جمله رو به بابا مامانم میگفتم که برای چی منو به دنیا اوردین ، شما مسئول من هستین خلاصه کلی بحث و دعوا ولی هرچقدر عزت نفسم بالاتر رفت ، باورم نسبت به خودم و توانایی هام بیشتر شد و بیشتر درک کردم که در نهایت کسی جز من نیست دیگه نخواستم مسئولیت زندگیم رو به دوش کسی بندازم ، این دیدگاه از جایی تغییر کرد که من خودم و خدای خودم رو باور کردم ، به قول خود استاد شجاع ترین فرد اون کسی هست که 100 درصد مسئولیت زندگیش رو به عهده میگیره و اون هست که موفقه
یادم میاد توی رابطه ای بودم که رفتار خیلی نا مناسبی باهام میشد بشدت بی توجی و خلاصه اصلن اون چیزی نبود که مد نظر من هست ، تفاوتی که من با بقیه داشتم این بود که گفتم 100 درصد مسئولیتش با من هست ، ظاهرش این بود که طرف آدم بی تفاوتی هست ، طرف آدم فلان فلان شده ای هست ولی من نخواستم که مثل جامعه پیش برم ، پذیرفتم مسئولیت رابطم رو و اون موقع بود که نشستم فکر کردم که خب حالا مشکل از کجای افکار من بود و اون موقع بود که یکی یکی و تکاملی بهم ضعف هام گفته شد و الان من هیچ ربطی به اون مهدی سال های پیش ندارم توی روابطم و خیلی تغییر کردم و البته همیشه ادامه داره
اگه من میومدم و میگفت طرف آدم فلان فلان شده ای بود الان معلوم نبود چقدر داغون و افسرده بودم
و منطقی هم بود یه جورایی برام که مشکل از منه ، میگفتم افرادی هستن که کلی بهشون توجه میشه توی رابطه و براشون ارزش قائل میشن پس چرا من اینطوریم و چرا این مدل آدم به طور من خورده و جواب این چرا ها مثل تیکه های پازل توی دوره های احساس لیاقت ، عشق و مودت ، دوازده قدم و عزت نفس پیدا شد و هنوز هم دارم روش کار میکنم و تا اخر عمرمم هم ادامه داره
سلام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
بینهایت سپاسگذار خانم شایسته هستم بابت این شرایط فوق العاده ایی که تحت عنوان خانه تکانی ذهن؛گام به گام برامون فراهم کردن
میتوان گفت این سبک پویایی همیشگی سایت برام تحسین برانگیزه: اینکه استاد و خانم شایسته چقدر دارن برای این سایت و کسب و کارشون وقت میذارن وبراش ارزش قائل میشن: نتیجش میشه آگاهی برای هزاران افرادی که تو این سایت هستن و همچنین رشد خوده سایت
از استاد عزیزم هم سپاسگذارم که با این سایت این آگاهی هارو در اختیار ما قرار میدن
و سپاسگذار خداوندی هستم که منوبه این مسیر هدایت کرده: البته خودم خواستم، البته خودم ازش طلب کردم، خودم ازش درخواست کردم و خدا هم مثل همیشه درخواست منو اجابت کرده و منو به این آگاهی ها هدایت کرده.
این فایل برام پر از درس بود، برام پر از آگاهی بود و چیزی که برام خیلی بلد بود تو این فایل اینکه من مسئول زندگی خودم هستم: نه پدرم، مادرم، جامعه ومسئولین
البته خدارو شکر من از سن کم تصمیم گرفتم: رو پای خودم وایستادم و از خانوادم هیچ وقت انتظاری نداشتم، هزینه های زندگی، درس و دانشگاه با خودم بوده
ولی خب یکم که بزرگ تر شدم: داشتم وارد فاز روشن فکری میشدم و میگفتم دولت اینطوریه و اونطوریه که خداروشکر از وقتی وارد این سایت شدم با توجه به مدارم و درکم از قوانین: دیگه صد در صد مسئولیت زندگی خودمو به عهده گرفتم و خب نتیجه ام معلومه دیگه: شرایط من کلا تغییر کرده چرا که فقط از خودم و خدای خودم انتظار داشتم و بقول استاد که از قدرت بزرگ و برتر میخواستم که منو کمک کنه و هدایتم کنه و الحق و الانصاف همیشه هوامو داشته، سوپرایزم میکرده؛ همین که اینجام، این فایل ارزشمندو گوش دادم و الان دارم به عنوان ردپا و تمرکز بر نکات مثبت دارم کامنت مینویسم: خودش یه سوپرازه دیگه: چه فضایی پاک ترو زیبا تر از اینجا که من روحمو ذهنمو هر روز اینجا شست و شو میدم و چقدر سپاسگذا خداوندم که اینجا الان حضور دارم
مطلب بعدی که تو این فایل دوست دارم راجبش حرف بزنم: اون مبحث ارزش تضاده: که تضاد سبب رشد من میشه؛ راستش من همین الان در نقطه ایی از زندگیم هستم که در بهترین حالت کسب و کار و درآمدم؛ البته که بهترو بهترو آسان تر میشه ولی میخوام بگم شرایط نسبت به قبل واقعا عالیه و یه رشد چشم گیری داشتم، قرارداد هایی که نوشتم و سبک کاریم برای خیلیا غیره ممکنه؛ اما من بعد یه تضادی: شرایط الانمو از خدا خواستم، گفتم خدایا میخام با این شرایطی که الان دارم کار کنم: و خداروشکر تونستم تو زمان تضاد: 80 درصد مواقع ذهنمو کنترل کنم و خدا منو هدایت کرده به این شرایط فوق العاده ایی که دارم تو کسب و کارم
چقدر خوشحالم که میتونم زندگی رو از زاویه ایی ببینم که مسئله ایی که دیگران رو زمین گیر کرده شده عامل رشد و موفقیت من: هم میتونم تو کسب و کارم کلی درس یاد بگیرم، از نظر مهارت و تخصص رشد کنم و درآمدم دارم و هم حالم خیلی خوبه وقتی روزا میرم محل پروژه میبینم کار داره به راحتی پیش میره، به خوبی پیش میره تموم وجودم سرشار از شورو شعف میشه و میگم خدایا شکرت منو به این مسیر شغلی و کاری هدایت کردی: چون انصافا حالم تومحل کارم خوبه، چون شب میخابم که صبح بشه برم سره پروژه ام و خدا میدونه قلبی کارمو دوست دارم
و چقدر خوشحالم که میدونم برای چی پا گذاشتم به این دنیا و چه ماموریتی دارم.
خدایا با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم بابت کل شرایط و پکیج زندگیم و خوشحالم که هر ساعت، هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال بهتر از قبل میشم
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته نازنین
سپاسگزاری میکنم از مریم جان عزیز برای اجرای این پروژه الهامی و هدایت الهی
همین دیروز با خدا صحبت میکردم و گفتم خدایا چیکار کنم دیگه نترسم؟چیکار کنم ذهنم را از خیلی از عواامل بیرونی پاک کنم ؟گفتم خدا واقعا من میخام تغییر کنم ،گفتم خدا بخودت قسم خسته شدم از ترسیدنم ، میخام راحت و رها زندگی کنم ، گفتم خدا وجودم را از ترس پاک کن.
5 صبح نمازم را خوندم اومدم سایت ، واقعیت بنر سایتو دیدم تعجب کردم ، اینقدر دقیق ؟ خدایا چجوری الهام کردی به مریم جان؟چجوری من به درجه ای رسیدم که چنین درخواستی داشته باشم ؟ و چجوری این همزمانی بوجود اومد؟
اونقدر برای من هدایتش واضح و شفاف بود و بقول مریم جان پاسخی بود از درخواستی که اینروزها از خداوند داشتم .سریع دست به کار شدم ، دفتر جدید برداشتم و تعهد جدی و قلبی دادم و نوشتم و گفتم بله نوبت منه خداوند را اجابت کنم،
بله نوبت منه به پاسخ خداوند لبیک بگم و اولین گام را برداشتم.
چون حقیقت این است که هر کدام ما در هر لحظه در حال همکاری با یک مسیر هستیم. آن مسیر یا ترس ها و محدودیت های ذهن است یا امیدها و امکان پذیری های قلب
چهارشنبه باوجود هزاران ترسی که بر من غلبه کرده بود و نجواهای ترسناک شیطان اقدام کردم برای الهامی که از طرف خداوند شده بود ،برای من بیان این جمله به همسرم که میخام برم ارشد ثبت نام کنم و بخونم سخت تر از پریدن از ارتفاع 2000 متری بود ،شاید باورتون نشه قلبم به تپش افتاد خدا را صدا میزدم و بیان کردم.شاید همین همین بیان کردن نشانه ی جسارت و ایمان من بود چون عصر همونروز بصورت جادویی کارم در دانشگاه پیش رفت ،
فردای اونروز بطور شگفت انگیزی من سوپرایز شدم از طرف کی ؟ از طرف کسی که میگفت اگر بری دانشگاه یه قرون کمکت نمیکنم و دوست ندارم بری دانشگاه ، معجزه بود خدا شاهده اولین بارم بود اینجوری سوپرایز شدم .ـ
چند روزی بود دفترم مینوشتم خدایا ایرپاد میخام ، فردای اونروزی که من قدم برداشتم همسرم یهو یا ایرپاد اومد سمتم و من وقتی دیدم دهنم بااااز موند به معنای واقعی سوپرایز شدم اصلا انتظارش را نداشتم اصلا . چرا باید در همچین روزی همسرم ایرپاد بخره بیاره ؟
اینجا بود یاد حرف استاد افتادم
جهان از من حمایت میکنه وقتی که من حرکت میکنم با ایمان، وقتی جسارت مو نشون میدم وقتی ایمانمو نشون میدم،جهان درها را باز میکنه مهم نیست که الان درها بسته است. من اگر با ایمان حرکت کنم جهان درها را باز میکنه.
این اولین سوپرایز من بود، این اولین دری بود که باز شد بعد از اینکه جسارتمو نشون دادم ، و ایمانم تقویت شد.و ایمان دارم برای سوپرایزهایی برای درهایی که به همین زودی در انتظارمه و باز خواهد شد.
اعتمادم به خداوند بیشتر شد برای اینکه قدم های بعدی را محکم تر بردارم و با ایمان بیشتر ،وقتی احساسم را خوب کردم و رها کردم، ایده ای بمن الهام شد برای اینکه این مسیر را راحت تر طی کنم و با این ایده احساسم خوبتر و آرامشم بیشتر شد.
خــــدایاااا شـــــــکرت
سلام خدمت استادعباس منش جان واستادشایسته
نازنین وخانواده خوبم
جلسه اول وثبت ردپا:
من تا چندسال قبل همیشه دلم میخواست رو پای خودم وایسم وتحت هرشرایطی دست نیازم سمت کسی دراز نشه خیلی باقدرت این حسوداشتم ولی متاسفانه وسطای راه می بریدم وکم میاوردم.خسته میشدم غرمیزدم وشدیدا متوقع میشدم ازدیگران که کمکم کنندویجورایی وظیفشون می دونستم.ی ترسی همیشه ته دلم بود که به جایی نمیرسی.همش به دنبال این بودم که اگر محبتی درحق کسی میکنم اونم برام جبران کنه حداقل در حد ی تشکر واحترام.
خلاصه داستان ب همین منوال پیش می رفت ومن نه تنها موفق تر نمیشدم بلکه ناموفق ترمیشدم و با ی اعتمادبه نفس فرو ریخته داشتم زندگیمو پیش میبردم.
خداوند وآرزوهام که همیشه ازخدا میخواستم هیچوقت اززندگی من خارج نشه ومهرش رو تاابدوهرلحظه تودلم بیشتروبیشترکنه بلاخره کارخودشونو کردن ومن باسایت عباس منش آشناشدم وتازه معنی توحیدوتوکل رو فهمیدم ودرک کردم.
واززمانی که دیگه روی بنده خدا حساب بازنکردم(البته گهگاهی لغزش داشتم)وفقط باقدرت مسئولیت زندگی خودمو پذیرفتم واعتمادبه نفسم رو بالاتر بردم جهان روی خوشش رو بمن نشون داد والان من زهرای قبل نیستم از لحاظ شخصیتی ورفتاری وباوری کیلومترها با زهرای قبل فرق کردم واینا رو همه مدیون خدای بزرگم هستم که دستش رو به شکل استادعباس منش وارد زندگیم کرد.
مدام دارم مهارتهای جدیدیادمیگیرم،موفقیتهام خیلی بیشترازقبل شده وازهمه مهم ترشخصیتم خیلی متفاوت ترازقبل شدم.
درپناه خداباشید.آمین
به نام خدای بخشنده مهربان
با سپاس فراوان از خانم شایسته عزیز بابت شروع یک دوره 30 روزه
این روزها به دنبال یک دوره از فایل های دانلودی یا دوره 12قدم بودم که از اول شروع کنم شرایط برای کنترل ذهنم سخت بود و هدایت میخاستم از خدای بخشنده ام صبح این دوره 30روزه را دیدم و متعهد شدم حتما انجام دهم و کامنت هم بنویسم این روزها تلاش میکنم اگاهانه با تکرار کلمات و عبارات تاکیدی کنترل ذهنم را بدست بگیرم و به ارامش برگردم و تاحدودی بهتر شدم از فایل های اگاهانه دوره کشف قوانین زندگی شروع کردم که چقدر کمک کننده بود تا این فایل انگار جملات استاد دقیقا چیز هایی بود که باید میشنیدم ودوباره بهم یاداوری میشد از خودم بارها میپرسم چطور شرایطم را بهتر کنم چطور بعد یه سری نجواها میاید که مقصر فلانی و فلانی است و شروع میکنم به شمردن افراد مقصر ولی اگاهانه و حتی بلند بلند طوری که صدامو بشنوم به خودم میگویم تو باید تغییر کنی باید افکارتو درست کنی بهتر فکر کنی امیدوارانه تر و از ته قلبم به خدا توکل کنم که شرایط به نفع من در جریان است هر ایرادی هست در من است درون من
2 روز پیش رفته بودم امام زاده این هم هدایت خدا بود نشسته بودم و با خدا حرف میزدم چند دقیقه مشغول دیدن رفتار ادما با امام زاده شدم دیدم منم قبلا اون امام زاده رو یه منجی می دیدم یه واسطه برای حل مشکلات ولی همون لحظه تو دلم گفتم خدایا شکرت که من با اینکه اومدم اینجا و ولی هر لحظه گفتم خدایا من از تو میخام این خواسته رو و اصلا ته ذهنم هم نبود انگاری از این امام زاده بخام.
همون جا توراه برگشت گفتم خدایا شکرت حداقل تو این مورد توکلم به خودت بوده
در دوره 12 قدم هم با دلیل و منطق برای خودم به خودم فهموندم که کسی وظیفه کمک نداره قبلا سعی میکردم مشکلاتم را بازگو کنم تا دیگران(خانواده ) بهم کمک کنند درواقع به دنبال ترحم و جلب نظر اونا بودم ولی الان باورهام و طرز رفتارم و عملم بعد 6 ماه جوری شده که میگم چجوری حلش کنم و براش برنامه هم میریزم که اجرایی بشه و درنهایت حل بشه خداروشکر این فایل یه نشانه برای من بود
سپاس استاد بابت همه ی فایل های هدایتگرتون
گام اول
خدایا شکرت برای این فایل ارزشمند که پر از باورهایی بود که نیاز داشتم تکرار بشه در ذهنم، خانم شایسته عزیز ممنونم برای گام اول و این فایل ارزشمند و این آگاهیهای ناب، استادجان ممنونم که بازهم از توحید، از اصل گفتین در این فایل، کسی که بندگی خدارو بکنه و بنده خوبی باشه خدا همه کار براش میکنه.
خدایا خودت کمکمون کن که بیشتر و بهتر تورو بشناسیم، قدرتت رو بیشتر درک کنیم، این قدرت عظیم که انسان رو از یک آب بی ارزش به این زیبایی خلق کرده آیا نمیتونه هر خواسته مارو براحتی برای ما فراهم کنه؟ این قدرتمندترین فرمانروای عالم که پیچیده ترین کارها از نظر ذهن ما رو به سادگی تمام انجام داده، با گذاشتن یک تار عنکبوت و لونه کبوتر در ورودی غاری بنده شو براحتی حفظ کرده و امنیت داده به همین راحتی، اون خدای قدرتمندی که به زکریا و همسرش در پیری فرزند داد، اون خدای قدرتمندی که به مادر موسی الهام کرد که بچه رو به آب بسپار و به قلبش آرامش داد و به سادگی تمام موسی رو در ناز و نعمت بزرگ کرد اون خدای قدرتمندی که در زندگی خود ما بارها معجزه کرده و همزمانی هارو پیش آورده نیازهامونو رفع کرده خواسته هامونو براحتی به ما داده، خدایا خودت کمکمون کن بیشتر و بهتر تورو بشناسیم قدرتت رو بیشتر بشناسیم تورو عمیقتر درک کنیم به درک ما به فهم ما از خودت فزونی ببخش.
خدایا ما را به راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه کسانی که برآنها خشم گرفته ای و نه گمراهان.
روز اول – 1
سلام از “پروژه خانه تکانی ذهن” به این فایل هدایت شدم. امیدوارم بتونم ادامه مسیر رو هم همراهتون باشم.
یکی از مفهوم هایی که توی این فایل الان توی ذهن من بولد شده اینه که ما نباید مسئولیت زندگی خودمون رو به عهده دیگران بزاریم یا دیگران رو مسئول زندگی خودمون بدونیم. هرچقد بیشتر بتونیم این طرز تفکر رو در ذهنمون ایجاد کنیم که تنها خودم هستم که مسئول زندگیم هستم و هیچ کسی به جز خداوند نمیتونه کمکم کنه، بیشتر میتونیم کنترل داشته باشیم روی زندگی خودمون. پس این باور که من مسئول زندگی خودم هستم و هیچکس به جز خداوند نمیتونه به من کمک کنه باور ارزشمندیه که باید همیشه تکرار کنم تا ملکه ذهنم بشه.
باور های دیگه در این مورد :
من توانایی اینو دارم که مسئول زندگی خودم باشم – هیچ کس به جز خودم نمیتونه بهم کمک کنه – فقط باید از خدا کمک بخوام – من میتونم برا خودم پول بسازم – هر اتفاقی توی زندگیم افتاده به واسطه اعمال خودم بوده – کسی نمیتونه به من کمک کنه که پولدار بشم و فقط خودم هستم که میتونم پولدار بشم – هیچ کس نمیتونه توی این دنیا منو به قله موفقیت برسونه من فقط باید از خدا کمک بخوام، هرروز و هرثانیه، چون فقط خداونده که منبع قدرته.
مفهوم بعدی اینه که همه چیز درونی هستش. ما با تغییر باورها و افکار غالب، باعث تغییر ذهنمون به طوری میشیم که دیگه اون آدم قبلی به حساب نمیاییم. یعنی وجه تمایز آدمها ذهنشون هست. نه هیکل، پول، قیافه، جنسیت… تنها چیزی که یه انسان رو از دیگری جدا میکنه طرز فکر و ساختار ذهنی اون شخص هستش که شخصیت و اعمال اون فرد رو به وجود میاره. پس من تصمیم میگیرم از این فرمول استفاده کنم در هرروز زندگیم و اینگونه میتونم نتایج زندگیمو تغییر بدم :
تغییر ورودیهای ذهن -> تغییر افکار -> تغییر اعمال -> تغییر نتایج -> نتایجی همجنس ورودیها
این همون فرمول معروف آقای آلبرت انیشتین هستش که : E=mc2 که یعنی انرژی به ماده و ماده میتونه به انرژی در جهان تبدیل بشه. ورودی های ذهن ما همون انرژی و فرکانس خالص هستن که وارد ذهن ما میشن و ذهن ما اون فرکانس هارو به منبع جهان هستی ارسال میکنه و جهان هستی اون فرکانس هارو به صورت ماده به زندگی ما برمیگردونه. که اون ماده میتونه هورمون دوپامین باشه، یا یه لامبورگینی اوروس، یا جفتش. یا حتی یه فکر مشابه، فرقی نمیکنه در واقع هر چیزی که در زندگیمون میبینیم رنگی از رنگهای بی نهایتِ خداوند هستش. پس باید به این فکر کنیم که ما چه رنگی رو انتخاب کردیم ؟!
حالا راهکارهای تغییر ورودیها چی هستش ؟
صحبت کردن با خداوند و شکر گذاری :
وقتی شکرگذاری میکنیم و به خداوند میگیم که چقد دوستش داریم و از نعماتی که بهمون داده خیلی خوشحالیم یعنی داریم یه ورودی خیلی مهم به ذهنمون میدیم. داریم به داشتههای خودمون نگاه میکنیم و دیگه این تفکر که من هیچ نعمتی توی زندگی ندارم آروم آروم با این ورودی از ذهن حذف میشه و مسیر فکری ما میره به سمت داشتهها. ( نیاز به تمرین روزانه داره تا ذهنمون مثل افراد موفق این ساختار نورونی شکرگذاری رو تشکیل بده )
و نکته دوم صحبت کردن با خداست که لازم نیست در موردش توضیح بدم که چقدر میتونه آروم کنه مارو ” یاد خداوند آرامشبخش دلهاست ” و چقدر میتونه باعث شفاف شدن ذهنمون بشه، یعنی قشنگ هرچی ذهنت میاد مشکل بسازه نمیتونه ! انگار با این کار یه نگهبان خیلی بزرگ و قدرتمند دم دَر ورودی های ذهنت میزاری که هرچی فکر بیخود و مشکل ذهنت بخواد تولید کنه و وارد چرخه فرکانسی بکنه رو میزنه له و لورده میکنه.
صحبت و تفکر در مورد اتفاقات و نکات مثبت:
روی این یکی خیلی استاد عباسمنش تاکید داره. خداوند شکارچی نکات مثبت بودن رو به هممون یاد داده وقتی که یه بچه بودیم. ما ذوق یه بستنی معمولی رو میکردیم. ما موقع دیدن مامانمون کلی شگفتزده میشدیم. وقتی پدرمون از سرکار برمیگشت انگار هیچ اتفاق قشنگتری نمیتونست اون موقع بیوفته. ما ذهنمون شکارچی نکات مثبت بود، از کوچکترین فرصت واسه خوشحال بودن و بازی کردن استفاده میکردیم. وقتی ذهن کودکیم رو مرور میکنم میبینم هیچ اثری از حسادت نبود، هیچ اثری از خشم دائم نبود، هیچ اثری از نگرانی نبود، هیچ اثری از غیبت کردن نبود، هیچ اثری از نشدن و نرسیدن نبود، هیچ اثری از احساس کمبود نبود، هیچ ترسی از آینده نبود و گذشته زیاد معنی نداشت برام؛ انگار آینده اینقدر برام جالب و پر از ماجرا جلوه میکرد که گذشته در مقابلش زانو میزد. شب ها به امید بازی های فردا میخوابیدیم و اصن به فکر این نبودیم که ممکنه فردایی باشه یا نباشه ! ( برامون مهم نبود فردا چی میشه ) خوده امیدواری بودیم به معنای واقعی و یه شکارچی ماهر توی نکات مثبت. پس متعهد بشیم به خودمون که برای تغییر به یه ذهنیت قدرتمند، بهش یاد بدیم روی نکات مثبت چجوری تمرکز کنه و راهش چیه اصلا ؟ باید به چه چیزهایی توجه کنه ؟ چیا نکات مثبت به حساب میاد ؟ هرروز تا کجا میشه پیش رفت و چقدر نکات مثبت میشه پیدا کرد ؟ اینا سوالاییه که باید از خودمون بپرسیم… یکی از راهکارها برای وارد کردن این ورودیهای قشنگ به ذهنمون و تربیت ذهنمون برا یه ذهن شکارچی، تکرار کردنه. اینقدر تکرار کنیم که ذهنمون یه شکارچی زبده بشه. اینقد که یکی ازمون پرسید چه مشکلی توی زندگی داری ؟ بگی : مشکل ؟؟ چی هست اصلا ؟ من که فقط دارم قشنگی میبینم، داره تمام مسائلم حل میشه، همه چی داره قشنگ پیش میره، اینهمه نعمت و ثروت ! من که مشکل نمیبینم اصلا، زشتی نمیبینم… و دقیقا همین جملههای استاد عباسمنش رو به کار ببریم : خداروشکر من هرچی تو زندگیم خواستم رو بدست آوردم . و از زندگیم بسیار راضیم و هیچ مشکلی هم ندارم. ! یعنی مشکلات و نکات منفی به عنوان یه واقعیت مجزا به طور محسوسی از ذهنمون کمرنگ بشه و ذهنمون یه واقعیت جدید واسه خودش بسازه، یه ذهن جدید = یه زندگی جدید.
تغییر محیط و اطرافیان :
ما میتونیم با تغییر خودآگاه آدم های اطرافمون یه حجم زیادی از ورودیهای نامناسب رو کنترل کنیم. درواقع میتونیم با تغییر افرادی که با اونها در ارتباط هستیم و به پشتوانه تغییر باورها، باعث بشیم که جهان افراد مناسب در زندگیمون وارد کنه. به نظر من همونجور که خود استاد عباسمنش هم گفتن زیاد پیگیر کسایی که سخته برامون حذفشون کنیم نشیم؛ اونایی که برامون راحته رو کنار بزاریم. اونایی هم که نمیتونیم حذف کنیم رو جهان خودش برامون این کارو انجام میده و با تغییر مدار ما اونا هم به طور خودکار از زندگیمون حذف میشن و افراد مناسب جایگزین خواهند شد؛ نمیخواد ما اونا رو تغییر بدیم !
حذف کردن تلویزیون، ماهواره، شبکههای اجتماعی :
در قسمت دوم فایل “چگونه در عرض یکسال درآمد خود را چندبرابر کنیم” استاد اشاره میکنن به تغییر آدمهای اطراف و همچنین حذف کردن تلویزیون و ماهواره و شبکههای اجتماعی از زندگیمون. این یه قدم بزرگ بود برام که شبکههای اجتماعی رو تا جایی که میتونم حذف کنم از زندگیم. خیلی ذهن آدم بازتر میشه و دغدغههای ذهنی کم میشه. در واقع وقتی می افته که خودمون رو مجبور کنیم بیشتر اوقات با خودمون، خدای خودمون، و صدای درونمون تنها باشیم. وقتی دیگه نخوایم به زندگی بقیه سرک بکشیم و ببینیم اونا چجوری زندگی میکنن، که فلانی چه اِستوریای گذاشته یا فلانی چی خریده با کی دوست شده و…. بسیار ذهنمون متمرکز میشه. تلویزیون و ماهواره که واقعا عمق فاجعه هستن و تازه میفهمم چقد باور مخرب وجود داره داخلشون، حتی اون محتوایی که فکر میکنیم خوبه بازم نمیتونیم مطمئن باشیم در موردش. اخبار رو هم به هیچ عنوان نباید ببینیم، اخبار سم خالص و مرکز ورود افکار بیماریزا به ذهن هست. به هیچ عنوان سمت هیچ اخباری نباید بریم اگه واقعا خواهان تغییر ورودیها هستیم.
گوش دادن مداوم به صحبت های استاد عباسمنش :
یکی از بهترین ورودیهای ذهن من اینه که صحبتهای استاد همیشه توسط یک هدست به ذهنم جاری میشه. نمیدونین چقدر حس خوبی دارم وقتی به این فکر میکنم که یه فرد موفق داره صبح تا شب باهام حرف میزنه. حس خوبی دارم وقتی دارم به صحبتهای کسی گوش میدم که از قوانین جهان خبر داره و اونا رو داره توی زندگی خودش هم به کار میبره. من متعهد شدم به خودم که به جز افراد موفق و استاد عباسمنش به صحبت و طرز فکر هیچکس گوش ندم و حتی نخوام در موردش فکر کنم. من باید ذهنم از اون افراد تاثیر بپذیره، شاید اونا انسان های خارقالعادهای نباشن، ولی هرچی هستن از من خیلی نگاهشون به زندگی قشنگتره. خیلی خوشحالم که میتونم به وسیله اینترنت به صحبت همچین افرادی گوش بدم. اصن جوری شده که انگار دارم باهاشون زندگی میکنم، شدن رفیقای من، شدن کسایی که میخوام آدمای اطرافم در آینده مثل اونا باشن. من عاشق اینم صبح تا شب به صحبتاشون گوش بدم ازشون یاد بگیرم و توی ذهنم حرفاشون، باوراشون و نوع نگاهشون به زندگی رو حک بکنم. اینا گنج واقعیه باید سپاسگزار خداوند باشیم که این افراد با شور و اشتیاق طرز فکر خودشون رو با افراد مختلف به اشتراک میزارن و ما میتونیم با تکرار افکار اون افراد مثل اونا بشیم. یعنی کنترل ذهن داشته باشیم، ثروتمند باشیم، ببخشیم، به دیگران کمک کنیم، مثبت نگر باشیم، امیداور و با ایمان. کسایی که میخوان یه قدم عملی توی این موضوع بردارن میتونن به “پروژه خانه تکانی ذهن” که مریم خانوم به تازگی در سایت راه انداخته بپیوندند.
صحبت با خودمون در مورد باورهای مختلف ( یا نوشتن ) :
و مهمترین راه تقویت باورها و ضربه آخر به ساختمان بیمار ذهنمون صحبت با خودمون و به کار بردن جملات زیبا و قوی هستش. یعنی ما باید توجه کنیم چجوری داریم با خودمون صحبت میکنیم. باید مثل استاد عباسمنش و افراد موفق با خودمون حرف بزنیم. باید از جملات اونا استفاده کنیم موقع حرف زدن با خودمون. باید از جملات درست استفاده کنیم و اون ساختار گفتاری و طرز صحبتی که عادت داشتیم با خودمون حرف بزنیم رو بشکنیم و امیدوارانهتر – مهربانتر – محترمانهتر – صمیمانهتر – روشنفکرانهتر با خودمون صحبت کنیم. ما میتونیم به صورت خودآگاه با زیر نظر گرفتن جملاتی که توی ذهنمون به کار میبریم، آرامآرام تغییرشون بدیم. هرچند با عملی کردن راهکارهای کنترل ورودی هایی که دوستان گفتن و چندتاشو هم که بالا نوشتم، حجم زیادی از گفتگوهای ذهنی تغییر میکنه. و این جملات خیلیاشون رو از بچگی به خودمون گفتیم و ممکنه برامون سخت باشه ترک کردن عادت چند ساله، اما راهیه که آخرش به زیبا شدن وجودمون میانجامه.
دوستتون دارم. فعلا.
بنام خداوند مهربان و وهابم
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز و همراهان عزیزم
ردپای روز اول برای خانه تکانی ذهن
سپاسگزارم از خداوند مهربانم ک منو هدایت کرد چون تصمیم گرفته بودم هر روز بیام وقت بزارم سفرنامه رو شروع کنم و هدایت شدم به این فایل های لایو که ماه مهر رو با قدرتت و هدفمند استارتش رو بزنم الهی صد هزار مرتبه شکرت و از استاد عزیزم و بانو مریم شایسته عزیز تشکر و قدردانی میکنم برای بروزرسانی این فایلها ک هر روز بیام همراه بشم با این آگاهیها برای رشد و پیشرفتم و چقدر احساس خوبی دارم و این درخواست هم دارم از خدای عزیزم ک میخوام رشد کنم و از این مداری ک الان توش هستم برم ی مدار بالاتر اونم از مسیری هموار و آسان مسیری بریم ک حسابی و جانانه بهمون خوش بگذره و از این مسیر لذت ببریم
اولین قدم بیام تعهد بدم ک هر روز و مستمر این فایلهای لایو رو گوش کنم درک کنم و عمل کنم به آگاهیهای ک بهم داده میشه و تا تعهد نداشته باشم این مسیر رو جدی نمیگیرم و تعهد خودش یعنی کنترل ذهن و خداوند به تعهدی ک میدم پاداش میده و میام قدم اول برمیدارم و تعهد میدم تمرکز صد در صد رو بزارم روی آگاهیهای این فایلها ک خودش گنجهایی هست ک من براحتی از کنارش رد شدم و وقت بزارم و عمل کنم به آنچه ک درک کردم واین آگاهیها روبیارم تو زندگیم
چون من هستم ک دارم با افکارم با کانون توجهم دارم اتفاقات زندگی ام رو رقم میزنم پس بیام آگاهانه اتفاقات دلخواه و اون چیزی رو ک دوست دارم رو خلق کنم
اتفاقا ی مثالی دیشب به همسرم گفتم ک وقتی میریم میوه فروشی سعی میکنیم میوه های سالم رو انتخاب کنیم و داخل مشما بریزم و میوه هایی ک له شده یا خراب هست رو نمینمیریزیم چون قیمتش همونی هست ک اون میوه فروش حساب میکنه تو نمیای میوه خراب شده رو انتخاب کنی و سالمش جدا میکنی چون آگاه هستی پس چرا من نمیام با این مثال باورهای درست و قدرتمند کننده رو پیدا کنم و این مثال خیلی بهتر میتونم درک کنم ک اگه آگاهانه روی این فایلها تمرکز بزارم واگر تمرکز صد در صدی خودم نزارم مدارم پایین تر میره و سپاسگزار خداوندم ک هدایتم کرد در این مسیر واگر میخوام رشد کنم باید ثابت قدم باشم و تسلیم خداوند باشم و بسپارم به خودش و من از این مسیر نهایت لذت رو ببرم و چالشهایی سر راهم قرار داشت ک اون نجواها داشتن بیشتر میشدن چون بجایی رسیدم ک گفتم به خدا و درخواست دادم ک هدایت بشم و گفتم من بلدش،نیستم و نمیدونم خودت درستش کن و باور دارم ک اگه اینجا هستم هدایت خودش هست و راه رو برام داره آسان میکنه برای آسانیهای بیشتر و لذت بخش تر
نکات مهم این فایل گرانبها
اینکه اکثریت آدمها نگاهشون به خداوند اینه ک خداوند رو مثل آدمی میدونن که عصبانی و ناراحت میشه یا میخواد انتقام بگیره وقتی ی اتفاقی بیفته خدا رو مقصر میدونن ک چرا این بلا بسر اومد و نمیدونن ک خودشون بخاطر فرکانسهایی ک میفرسن شرایط و اتفاقات زندگیشون رو خلق میکنن و اگه درک کنن که خداوند ی انرژی هست و داره واکنش نشون میده به فرکانسهای ما و قبلا هم خودم اینطور بودم ک همه مقصر بودن الی خودم و هر اتفاقی که میفتاد خدا رو مقصر میدونستم چون باورهایی من داشتم ک با دلسوزی شاید دلش برحم بیاد و اون نعمت یا اون خواسته بهم بده و کلا توهم داشتم از موقعی ک توی این سایت الهی هستم یاد گرفتم و دارم سعی میکنم که این باور رو هرچقدر در درونم نهادینه کنم بیشتر آرامش دارم و البته دارم هر روز به خودم وقتی صبح از خواب بیدار میشم این باور ک من هستم دارم شرایط و اتفاقات زندگیم رو خلق میکنم و خداوند به فرکانسهای من پاسخ میده و کاری نداره من کی هستم پیرم یا جوان مجردم یا متاهل
وتا وقتی ک خدا رو سیستمی و انرزی ندونیم همش در حال شرک ورزیدین هستیم و همش دنبال این هستیم یکی از بیرون بیاد بما کمک کنه یا ی ارثی برسه یا اینکه ی پولی یا گنجی پیدا بشه و ی شبه ما ثروتمند بشیم ک چنین اتفاقی نمیفته اگه میخوایم در تمام ابعاد زندگیمون به آرامش برسیم اول این اصل و این قانون رو بپذیریم
ک مسئولیت صد در صد زندگیم رو بپذیریم و هر اتفاقی که افتاد بخاطر افکار و باورهام هست اگه خوبه فرکانس بهتر میفرسم ک بهتر و بهتر بشه اگه اتفاقات نادلخواه هست به جای غر زدن و مقصر دونستن بیام باورهام درست کنم و اتفاقات عالی و بهتر بگیرم
یعنی آنقدر افکار ما سریع جواب میده آنقدر باورهای ما سریع جواب میدن که حدوحساب نداره
اگر ما بتونیم به قدرتی ک خداوند بما داده ک ا قدرت درون ما هست. میتونیم هر آنچه ک دوست داریم رو خلق کنیم به اندازه ایی ک این باور در رفتار و کردارمون نشون میده هر لحظه اگه حواسمون باشه میبینیم ک داریم چ رفتاری میکنیم به همون قدر میفهمیم ک ما داریم خلق میکنیم و دیگه جای هیچ نگرانی نداریم وقتی نگرانیم یعنی این باور کمرنگ هست و هنوز باور نداریم ک ما هستیم ک داریم خلق میکنیم
اگه بتونیم فکرمون رو کنترل کنیم اگر بتونیم کار درست رو انجام بدیم اگه باورهای درست داشته باشیم به مسیرهای درست به ایده های درست به آدمهای مناسب هدایت میشیم
و فقط باید به دانستهامون عمل کنیم تا نتیجه بگیریم و فقط گوش دادن نباشه
کسی که به خداوند خودش رو وصل کنه و تمام سیمهای دیگه رو ک به دیگران وصل کرده پاره کنه و به اون اصل وصل بشه و با خدا بودن رو تجربه کنه خداوند همه کار رو براش میکنه وقتی قدرتش رو بپذیری ک هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست و از خودش قدرت میگیری و او رو وکیل خودت بدونی دیگه هیچ نگرانی ندارین نه ترسی داری و نه نگران میشی و هر اتفاقی چ خوب و به ظاهر بد افتاد همون اتفاقی هست ک بنفعت هست
تاریخ1403/6/31
در پناه خدا باشین
به نام خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم جانم که انقدر عاشقانه روی بروز رسانی فایل دانلودی ،فایل دوره ها کار میکنن هر روز به رشد خودشون و سایت و همه ما کمک میرسونن
مطمئنن اولین نتیجه برای خودشون و بعد برای این خانواده.
این فایل جز گام اول ،در مورد قدرت دادن به خدا
روزهاست که ذهنم درگیر ،دو تا بچه مدرسه ای دارم یکی کلاس اولی یکی سوم،
یک ماه درگیر بیماری پوستی شده بودن جای نرفتیم تا خوب بشن ،راننده سرویس مدرسه ام یه مقدار پرمشغله بود برام تمرکز نداشتم
از یک طرف دلم میخواست کلاس زبانم ،والیبال ،بدنسازی ام برم و همشون تق و لق بود و حتی روی تغذیه ام تاثیر داشت ولی دائم از خدا کمک میخواستم.
امروز قبل اومدن به سایت تو دفترم با خدا حرف زدم که ذهنم آروم کن نمیدونم به کدوم برنامه برسم چند تا سرویس قبول کنم
اومدم فایل اول که مریم جان صحبت کردن گوش دادم که گفتم یک ماه به خودتون استراحت بدین تمرکز کنین همونجا گرفتم
گفتم نباید سرم شلوغ کنم سرویس ام تکمیل نبودن چند روز شرکت نرفتم سپردم به خدا ،از صبح 4 نفر از جاهای مختلف برام تماس گرفتن خدایا شکرت
گفتم یک ماه به خودم فرصت میدم تمرکزی روی این گام ها کار میکنم که مطمئنم از سمت خدا بوده برام هدایت داره.
اول از همه تمرکز ذهنم هست غذای روحم هست قصد دارم بعد رسوندن بچه ها بشینم تمرکزی دو ساعت روی هر گام کار کنم بنویسم و نکته برداری کنم.
در مورد فایل بگم که استاد خیلی وقته از جامعه کنده شدم در مورد این مسائل بزرگ ،ولی در مورد مسائل ریز مثل قدرت دادن به همسرم یه مقدار کم کاری دارم.
یا این چند وقت با اینکه خدا پارسال خودش برام سرویس بسیار راحت ردیف کرد چشمم دنبال رئیس شرکت ،یا مدیران بود خدا شاهد هر دانش آموزی که گرفتم از بیرون یا از پارسال بودن.
گاهی وقتها میدونم ولی …
این چند روز نشستم تو خونه و دیدم که خدا فرستاده دانش آموزان.
هر جای که از ته دلم از خدا خواستم گفتم من نمیدونم من فقط ازت میخوام بهم داده اونم به راحتی ،وقتی خودم زور میکنم شاید اون چیز بدست بیارم ولی بسیار سخت که حتی بعد بدست آوردنش هیچ لذتی برام نداره چون مسیرش لذت بخش نبوده .
به نظرم من این دیدگاه اشتباه که وقتی مسیری به سختی طی میکنی قدر اون چیز میدونی
اتفاقا انگار منت میزاری که من پدرم در اومد تا بهش برسم.
ولی مسیری که به راحتی و لذت اصلا یه حال دیگ .آدم قدرت خدا حس میکنه .
خداروشکر میکنم که امشب با حس خوب با یک ایمان قوی تر چشمام میبندم و خودم در آغوش خدا میبینم میدونم منو تو آغوش خودش نگه می آره اگه من همین حس خوب پایدار نگه دارم.
بازم سپاسگزاری میکنم از مریم جانم واقعا بهتون افتخار میکنم.
میدونم تک تک کامنت ها رو میخونید .قول میدم که یک روز از نزدیک شما و استاد عزیزم تو آغوش میگیرم با تمام وجودم سپاسگزاری میکنم که تو این روزها این فایل ها همدم و همراه همیشگی من بودن تا من گام به گام تکامل ام طی کنم رشد کنم .
دوستون دارم در پناه حق شاد و پیروز باشید
live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
سری فایل های دانلودی جدید ذهن تکانی گام به گام
به نام خداوند بخشنده و مهربان، به نام خداوندی که خالق است و من رو هم خالق آفرید تا با افکارم و باورهام خودم خلق کنم دنیامو
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم ممنون و سپاسگذارم برای این سری فایل های بینظیر
و سلام به همه ی دوستان عزیزم
توی تمام کشورها بنا به شرایط جوی و آب و هوایی یک سری تغییر و تحولات جوی و زمینی و طبیعی بوجود میاد
ما نگاه مون به خداوند مثل یک عواطف و احساساتی شبیه به انسانی تصور می کنیم که عصبانی و ناراحت میشه و در فکر حال گیریع که طوفان ها و زلزله ها و سیلاب ها و آتش سوزی ها بارندگی های سیل آسا رو به اصطلاح بلاهای آسمانی و یا طبیعت رو بر سرمون بیاره
طوفان مایکل
طوفان مکزیکوبیج که با خاک یکسان شد
طوفان ایرماما
تمام این طوفان ها و سیلاب ها و زلزله ها باعث رشد و پیشرفت شده یعنی هر مسعلع ای در جهان باعث رشد و پیشرفت شده اینکه خانه ها محکمتر ساخته بشه ایده ها و خلاقیت ها و امکانات جدید بوجود بیاد و همه ی اینها نعمت های خداوند است و از این به اصلاح بلایا می توان نتایج متفاوت دریافت کنیم
هر اختراع و هر اکتشافی و هر محصولی و هر ایده ای باعث حل مسعلع ای بوده و باعث رشد و پیشرفت در جهان شده
تعریف خداوند
خداوند یک سیستمه که واکنش نشان میده به فرکانس ها
سیستم جهان هستی همیشه پاسخ فرکانس های ما هست
ما انسانها مخلوقاتی فرکانسی هستیم که در هر لحظه در حال ارسال فرکانسهایی به جهان هستی هستیم و جهان هر لحظه در حال پاسخ به فرکانسهای غالب = باور) ماست.
حالا هر کسی اگر در مدار خوب باشد سیستم پاسخ مناسب میده و همیشه در شرایط خوب هست و همه چی بنفعشه
یعنی ما باید مسعولیت 100٪ تمام کارهامون رو بپذیریم و توقع این را نداشته باشیم که یک عوامل بیرونی مثل نماینده ی مجلسی و یا چیزی بیاد و مشکل و مسعلع ی ما رو حل کنه
تو چون یوسفی ولی به درون نظر نداری
البته قبل از این که به این آگاهی ها هدایت شویم بهمون اینطور گفته شده بود که ما همیشه فکر می کردیم مسعول تمام اتفاقات و مسایل و مشکلات زندگیمون شخص و یا عوامل دیگری بجز خودمان هست و همیشه تمام تقصیرات را گردن این و اون مینداختیم مثل پدر مادر و جامعه و دولت مسعولین رییس تحریم ها دلار و خدا و زمین و زمان و غیره است .. در صورتی که اینها بهانه ای است برای اینکه سلب مسعولیت بشه بنوعی زیر کار در رو و تنبلی است. مثل همان مثالی که استاد گفتند اینکه آقایی خودش پسر بزرگ داشت ولی توقع داشت که پدرش مسایل مالی شو حل کنه..
در واقع یک عده افراد هستند که همیشه مینالند و ناراضی هستند و همیشه منتظر این هستند که شرایط بیرونی عوض بشه بلکه شاید شرایط زندگی شون هم تغییر کنه یعنی در هر شرایطی ناراضی هستند چه زمانی که دوره ی شاهنشاه بود و چه زمانی که رژیم تغییر کرد و هنوز هم بعد از سالیان سال که دوره های ریاست جمهوری تغییر کرد یعنی همیشه از شرایط بیرونی ناراضی هستند و توقع دارند یکی بیاد و شرایط رو تغییر بده و زندگی شون تغییر کنه حتی اگر تمام شرایط مملکت زیر و رو بشه اینها شرایط شون تغییر نمیکنه چون از درون تغییری نکردند و زاویه ی دیدگاهشون به همان شیوه ی قبلی است و منتظرند یک چیزی از اون بالا بیاد و دستشونو بگیره و عده ی این افراد کم نیست
در واقع یکی از باورهای محدود کننده و مخرب فریبنده ی مذهبی که خیلی در دنیا بنحوی در اذهان مردم رسوخ کرده که باید تا همیشه منتظر باشی اینه که باید هزاران سال منتظر یک منجی عالم بشریت باشیم تا شاید این جمعه بیاید تا دنیا رو نجات بده
و با این افکار گول زننده و ترفند مانع حرکت بشریت شده بودند اینکه یکی بیاد مشکلات و مسعلع های ما رو حل کنه??!!!??
خدارو شکر با این آگاهی هایی که در این چند سال بلطف خدای مهربان و استاد عزیزم و بلطف تکنولوژی و اینترنت دریافت کردم اینه که خیلی راحت این باورهای پوچ و مخرب مذهبی رو در خودم بطور کل تغییر دادم و از غول و زنجیرهای دست و پا بسته ی محدودیت های منجی عالم بشریت خلاص شدم خدایاااا شکرت
واقعا من نمیدونم مذهب آمده بود که ما رو نجات بده یا اینکه تمام فکر و ذکر ما رو قفل هزار لایه بهش ببنده؟؟؟??? که تو هیچ کاری نکن و عذاب بکش و سختی بکش و زجر بکشم و فساد کن و ظلم کن و بسوز و بساز بعدش هم همینطور تشنه و گشنه از این دنیا برو تا شـــــایـــــــددد بیاید … اینکه هر چقدر سختی بیشتر باشه هر چقدر فساد زیادتر باشه اون یاررو که معلوم نیست چیع و کیه و چیکاره است میخواد بیاد تو رو نجات بده … یعنی در واقع تمام نخبه های مذاهب میدونستن که مغز و ذهن خیلی قدرتمنده و به شیوه های مختلف مانع حرکت رشد انسان ها شده آند …. وووااای خدایااآاا الان (( ایموجی کله به دیوار کوبیدن لازمه)
در واقع تفکر ما و باورهای ما عامل خلق زندگی ما هست و هیچ عامل بیرونی نمی تواند زندگی ما رو خلق کند و یا تغییر دهد
پس اگر می خوایم متفاوت زندگی کنیم باید متفاوت فکر کنیم
اگر کنترل ذهن داشته باشیم و مواظب حرفها و شنیده ها و دیده ها مون باشیم به مسیرهای درست مناسب به ایده های کارا تر با توجه به قانون تکامل هدایت می شویم
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء توسط باورهای مان خلق می شود. وقتی ذهن مرتبا در معرض یک ورودی قرار بگیرد، آن جنس از وردی کم کم در ذهن نهادینه شده و با توجه به قانون تکامل تبدیل به باور ها می شود. سپس به آن باور ها و دانسته ها عمل کنیم آرام آرام خودش را در تجارب زندگی مان نشان می دهد
بقول استاد عزیزمون
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست
بخدا دوست دارم تمام این نکات و جزییات رو با فونت درشت و بزرگ بنویسم که در چشم و گوش و ذهنم کاملا حک بشه از بس که این کلمات گوهر بار استاد ارزشمنده با اینکه قبلنا این فایل ها رو دیده بودم ولی الان در مدار آگاهی بیشتر دارم این نکات رو دریافت و درک میکنم استاد عزیزم واقعا ممنون و سپاسگذارم که شما استاد ما هستید واقعا ممنون و سپاسگذارم که مسعولیت این رسالت الهی رو پذیرفتید و راهنما و راهبر این مسیر توحیدی ما شدید خدایااآاا شکرت
وقتی ما می خوایم در یک شرکتی کار کنیم توقع داریم در یک شرکت قدرتمند و مرتب و منظم با امکانات و ویژگی های خاص و خوب و عالی مثل شرکت اَپل کار کنیم یعنی باور داریم که این شرکت خیلی بمراتب قدرتمند تر از دیگر شرکت ها هست یعنی خیلی نکته سنج هستیم ولی در مورد قدرتمندی خداوند چنین تفکری نداریم خدایی که تمام این جهان رو با منظم ترین و با بهترین ویژگی ها خلق کرده و تمام جهان رو مسخر انسان کرده و خداوندی که مالک و صاحب رب العالمین هستش و کل جهان رو خلق کرده و داره هدایتش می کنه رو باور نمیکنیم … که می توانیم از تمام موهبت ها و نعمت هایش و تمام امکانات این جهانش استفاده کنیم. آنوقت اگر من بنده ی خوبی باشم و بهش ایمان و یقین داشته باشیم آیا اگر من بندگیشو کنم نمی تونه خواسته های منو اجابت کنه؟؟؟؟
نمی تونه منو بسمت بهترین ها هدایت کنه ؟؟؟؟
آخه ما از همه توقع داریم بجز خداوند
ما همه رو قبول داریم و از قول و قرارارش مطمعن هستیم بجز خداوند
در واقع اگر داریم مثل اون 99٪ جامعه فکر می کنیم مثل اونها توی موج اونها حرکت کنیم. .. مثل اونها عمل می کنیم یعنی در خواب غفلت هستیم و مثل همونها هم نتیجه می گیریم.. در اغلب مواقع نقطه ی تفکر موج مخالف و مقابل آنها یعنی تفکر و نقطه ی درست و مناسب هستش یعنی مسیرمون رو از آنها جدا کنیم و سبک زندگی مون رو متفاوت کنیم.
تمام کسانی که بدنبال فالور جمع کردن هستند و بخاطر مردم حرکت می کنند همان مردم هم آنها رو به پایین می کشند
پس اگر می خوایم متفاوت زندگی کنیم باید متفاوت فکر کنیم
خدایا من را بسمت مسیرهای درست و صحیح هدایت کن که بدون هدایت و نشانه های الهی تو من گمراه آه و سرگشته و حیرانم
خدایااا سپاسگذارم که از فضل و و رحمت خودت به ما نعمت و برکت و رزق و روزی می دهی
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
سلام خانم سلطانی از کامنت شما بسیار لذت بردم. واقعا نکاتی که در فایل استاد فرمودند رو شما خیلی زیبا بیان کردید، ازتون سپاسگزارم.
یه نکتهای در کامنتتون توجه بنده رو جلب کرد و اونم اون قسمتی بود که نوشتین “سپس با عمل به باورها…” این جمله به نظرم حقیقت نداره که ما باید به باورهامون عمل کنیم. درواقع خود باور و مسیر فکریش هست که مارو سرانجام به عمل وامیداره. یعنی اگر ما به چیزی باور نداشته باشیم به هیچ عنوان بهش عمل نمیکنیم.به بیان دیگر، ناخودآگاه ما به هیچوجه اجازه عملی بر خلاف باورها را نمیدهد، مگر در مواقعی که بحث مرگ و زندگی باشه و مغز ما توی حالت بقا قرار بگیره. و از طرفی دیگر اگر باور جدیدی در ذهن ما شکل بگیره بطور خودکار ناخودآگاه ما اونو به اجرا در میاره و دیگه این وسط نیازی نیست ما بطور “خودآگاه” عمل کنیم. تنها عملی که از طرف ما صورت میگیره به طور خودآگاه، کنترل ذهن هستش در این پروسهی زیبا. ما ذهنمون رو کنترل میکنیم، از باورهامون مثل گلهایی ظریف و آسیبپذیر مراقبت میکنیم. و نتیجش میشه عمل به شکل خودکار.
حالا شاید من نتونسته باشم درست توضیح بدم در این باره. اما اگر دوست دارین که بیشتر در مورد این موضوع بدونین، “جلسه 14 – مصاحبه با استاد” دقیقه 02:50، استاد در این باره صحبت میکنه.
“اگر می خوایم متفاوت زندگی کنیم باید متفاوت فکر کنیم”
خیلی جمله قشنگی گفتین واقعا حال کردم باهاش، دقیقا همینه. اصلا کل کار ما توی این دنیا همینه که تصمیم بگیریم چجوری فکر کنیم، چجوری دنیای اطرافمون رو خلق کنیم. همچی بستگی به ما داره و خداوند، دمش گرم این قدرت انتخاب رو بهمون داده که چجوری فکر کنیم.
ممنون از کامنت زیباتون که قشنگ با خوندنش انگار فایل استاد رو یبار دیگه دیدم و همهچی مرور شد برام.
با درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیز جناب آقای علی شاکر
اول از همه تشکر و قدردانی میکنم بخاطر اینکه لطف کردید و به کامنت من هدایت شدم و وقت ارزشمندتون رو گذاشتید برای بازخورد و نوشتن خوب و عالی تون خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که به نکات ظریفی اشاره کردید.. اینکه
این جمله به نظرم حقیقت نداره که ما باید به باورهامون عمل کنیم بله شما کاملا درست می فرمایید وقتی به یک موضوعی توجه میکنیم
و بخاطر تکرار و تکرار و تکرار و تمرین مداوم توجه به آن موضوع باور صورت میگیرد و از ضمیر خودآگاه به لایه ی دیگری از ذهن جای میگیرد و سیو میشه که به آن محل ضمیرناخودآگاه هدایت میشه دقیقا مثل یک کلمه ای جدید انگلیسی و یا هر زبان دیگه ای . در واقع با تکرار و تکرار اون کلمه و یا اون جمله مراحل عمل کردن در ذهن داره اتفاق میوفته بدون اینکه ما متوجه بشیم ولی بعد از یک مدت میبینیم اون کلمه براحتی بر زبان مون جاری است .. در واقع همه ی کارها به همین طریق اجرا میشه و عملگرا می شویم … منظور من هم در واقع از عمل کردن به باورها مون همینه . یعنی وقتی آن خواسته در ذهن مون تبدیل به باور و یقین بشه. عملی هم می شود فقط باید آگاهانه به همون قسمت توجه کنیم و بقول شما
از باورهامون مثل گلهایی ظریف و آسیبپذیر مراقبت میکنیم
در مورد اینکه گفتید برم اون فایل جلسه 14 – مصاحبه با استاد” دقیقه 02:50، استاد که در این باره صحبت میکنن خیلی ممنونم برای این پیشنهاد تون حتما در اولین فرصت این قسمت رو با جزییات نگاه می کنم هر چند من یک تعهدی برای خودم نوشتم که تمام فایل های دانلودی استاد را در این سایت بطور رندم ببینم و نت برداری کنم و اتفاقا سری فایل های دانلودی مصاحبه با استاد جزو اولین تعهدم بود که با جزییات و دقت زیادی بارها دیدم و نت برداری کردم و بعدش روزشمار تحول زندگی من. و بعد از سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن. و در حال حاضر روی سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز دارم کار میکنم ..در واقع آقای شاکر عزیز بصورت جهاد اکبر اقدام به خودسازی و خودباوری خودشناسی و باورهای توحیدی اقدام به تغییر شخصیتم کردم و شکر خدا تا حدود زیادی در این زمینه هم موفق بودم خدا رو شکر
در مورد بعضی از فایل های استاد که مطالب و آگاهی های زیادی در آن نهفته است سعی میکنم برای نت برداری کلمه به کلمه ی استاد رو بنویسم … آقای شاکر عزیز باور کنید بعضی مواقع برای یک قسمت از فایل شاید چندین ساعت وقت میذارم تا درک درستی از مطالب استاد را دریافت کنم یعنی همان درکی که استاد انتظار دارند ما دریافت کنیم و منم با عشق تمام وقتمو برای درک این آگاهی ها میذارم ..آنجایی که در مورد خواند کامنتم گفتید ..
با خوندنش انگار فایل استاد رو یبار دیگه دیدم و همهچی مرور شد برام
در نهایت خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم از شما دوست عزیز آقای شاکر
واقعا شاکر خداوند هستم که چنین فامیلی فوق العاده بینظیری دارید و اول از همه توجه من به فامیلی شما جلب شد خدا رو شکر دوستان خوبی چون شما در این سایت حضور دارند ..شکر حضورتون
خدا رو شکر
ممنون و سپاسگذارم بخاطر اینکه چراغ خوش خبری جادویی آبی رنگ سایت رو برام روشن کردید و لبخندی بر چهره ام نشانید و بی گمان این خوش خبری و روشن شدن چراغ کمانه میکند و چراغ قلب تان را به نور الهی روشن و منور خواهد کرد
ممنون و سپاسگذارم
براتون بهترین ها رو در تمام جنبه های زندگی آرزومندم
شاد و موفق و سلامت و پایدار و ثروتمند باشید
سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز
از وقتی که با اموزش های شما اومدم جلو توی این نزدیک 4 سال واقعا شخصیتم متفاوت شده
در مورد اینکه کسی رو مسئول بدونم واقعا انتظاراتم از بقیه به شدت پایین اومده و اگه کسی کاری کنه یا پدرم پولی بهم بده اونو لطف میدونم نه وظیفه یعنی بارها شده فکر کردم به اینکه اگه این امکاناتی که پدرم در اختیارم گذاشته رو به هر دلیلی بخواد ازم بگیره من تشکر میکنم ازش بابت این مدتی که اون هارو در اختیارم گذاشته بوده و میرم
من پدرم شرایط به شدت آرمانی رو برام درست کرده که آرزوی خودم بوده و خیلی های دیگه ، از ویلا و ماشین و … ولی من هیچ وقت فکر نکردم که وظیفش هست ، با اینکه این شرایط آرمانی رو داشتم اسنپ کار کردم و البته الان گاهی اوقات میرم و کلی کار دیگه خلاصه که هیچ وقت نخواستم از مال پدرم بالا برم ، ازشون استفاده میکنم ولی چشم بهشون ندارم ، چند وقت پیش هم یه برگه ای نوشتم که من هیچ ادعایی در هیچ یک از اموال پدرم ندارم و اونو به برادر هام میبخشم این درحالی هست که درآمد خاصی ندارم ولی میدونی چیه من ایمان دارم به خدای خودم و به خودم که من میتونم بیش از اون چیزی که پدر و پدران من دارن و داشتن بسازم ، من واقعا یه آدم دیگه ای شدم من قبلا دقیقا یادمه این جمله رو به بابا مامانم میگفتم که برای چی منو به دنیا اوردین ، شما مسئول من هستین خلاصه کلی بحث و دعوا ولی هرچقدر عزت نفسم بالاتر رفت ، باورم نسبت به خودم و توانایی هام بیشتر شد و بیشتر درک کردم که در نهایت کسی جز من نیست دیگه نخواستم مسئولیت زندگیم رو به دوش کسی بندازم ، این دیدگاه از جایی تغییر کرد که من خودم و خدای خودم رو باور کردم ، به قول خود استاد شجاع ترین فرد اون کسی هست که 100 درصد مسئولیت زندگیش رو به عهده میگیره و اون هست که موفقه
یادم میاد توی رابطه ای بودم که رفتار خیلی نا مناسبی باهام میشد بشدت بی توجی و خلاصه اصلن اون چیزی نبود که مد نظر من هست ، تفاوتی که من با بقیه داشتم این بود که گفتم 100 درصد مسئولیتش با من هست ، ظاهرش این بود که طرف آدم بی تفاوتی هست ، طرف آدم فلان فلان شده ای هست ولی من نخواستم که مثل جامعه پیش برم ، پذیرفتم مسئولیت رابطم رو و اون موقع بود که نشستم فکر کردم که خب حالا مشکل از کجای افکار من بود و اون موقع بود که یکی یکی و تکاملی بهم ضعف هام گفته شد و الان من هیچ ربطی به اون مهدی سال های پیش ندارم توی روابطم و خیلی تغییر کردم و البته همیشه ادامه داره
اگه من میومدم و میگفت طرف آدم فلان فلان شده ای بود الان معلوم نبود چقدر داغون و افسرده بودم
و منطقی هم بود یه جورایی برام که مشکل از منه ، میگفتم افرادی هستن که کلی بهشون توجه میشه توی رابطه و براشون ارزش قائل میشن پس چرا من اینطوریم و چرا این مدل آدم به طور من خورده و جواب این چرا ها مثل تیکه های پازل توی دوره های احساس لیاقت ، عشق و مودت ، دوازده قدم و عزت نفس پیدا شد و هنوز هم دارم روش کار میکنم و تا اخر عمرمم هم ادامه داره
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
بینهایت سپاسگذار خانم شایسته هستم بابت این شرایط فوق العاده ایی که تحت عنوان خانه تکانی ذهن؛گام به گام برامون فراهم کردن
میتوان گفت این سبک پویایی همیشگی سایت برام تحسین برانگیزه: اینکه استاد و خانم شایسته چقدر دارن برای این سایت و کسب و کارشون وقت میذارن وبراش ارزش قائل میشن: نتیجش میشه آگاهی برای هزاران افرادی که تو این سایت هستن و همچنین رشد خوده سایت
از استاد عزیزم هم سپاسگذارم که با این سایت این آگاهی هارو در اختیار ما قرار میدن
و سپاسگذار خداوندی هستم که منوبه این مسیر هدایت کرده: البته خودم خواستم، البته خودم ازش طلب کردم، خودم ازش درخواست کردم و خدا هم مثل همیشه درخواست منو اجابت کرده و منو به این آگاهی ها هدایت کرده.
این فایل برام پر از درس بود، برام پر از آگاهی بود و چیزی که برام خیلی بلد بود تو این فایل اینکه من مسئول زندگی خودم هستم: نه پدرم، مادرم، جامعه ومسئولین
البته خدارو شکر من از سن کم تصمیم گرفتم: رو پای خودم وایستادم و از خانوادم هیچ وقت انتظاری نداشتم، هزینه های زندگی، درس و دانشگاه با خودم بوده
ولی خب یکم که بزرگ تر شدم: داشتم وارد فاز روشن فکری میشدم و میگفتم دولت اینطوریه و اونطوریه که خداروشکر از وقتی وارد این سایت شدم با توجه به مدارم و درکم از قوانین: دیگه صد در صد مسئولیت زندگی خودمو به عهده گرفتم و خب نتیجه ام معلومه دیگه: شرایط من کلا تغییر کرده چرا که فقط از خودم و خدای خودم انتظار داشتم و بقول استاد که از قدرت بزرگ و برتر میخواستم که منو کمک کنه و هدایتم کنه و الحق و الانصاف همیشه هوامو داشته، سوپرایزم میکرده؛ همین که اینجام، این فایل ارزشمندو گوش دادم و الان دارم به عنوان ردپا و تمرکز بر نکات مثبت دارم کامنت مینویسم: خودش یه سوپرازه دیگه: چه فضایی پاک ترو زیبا تر از اینجا که من روحمو ذهنمو هر روز اینجا شست و شو میدم و چقدر سپاسگذا خداوندم که اینجا الان حضور دارم
مطلب بعدی که تو این فایل دوست دارم راجبش حرف بزنم: اون مبحث ارزش تضاده: که تضاد سبب رشد من میشه؛ راستش من همین الان در نقطه ایی از زندگیم هستم که در بهترین حالت کسب و کار و درآمدم؛ البته که بهترو بهترو آسان تر میشه ولی میخوام بگم شرایط نسبت به قبل واقعا عالیه و یه رشد چشم گیری داشتم، قرارداد هایی که نوشتم و سبک کاریم برای خیلیا غیره ممکنه؛ اما من بعد یه تضادی: شرایط الانمو از خدا خواستم، گفتم خدایا میخام با این شرایطی که الان دارم کار کنم: و خداروشکر تونستم تو زمان تضاد: 80 درصد مواقع ذهنمو کنترل کنم و خدا منو هدایت کرده به این شرایط فوق العاده ایی که دارم تو کسب و کارم
چقدر خوشحالم که میتونم زندگی رو از زاویه ایی ببینم که مسئله ایی که دیگران رو زمین گیر کرده شده عامل رشد و موفقیت من: هم میتونم تو کسب و کارم کلی درس یاد بگیرم، از نظر مهارت و تخصص رشد کنم و درآمدم دارم و هم حالم خیلی خوبه وقتی روزا میرم محل پروژه میبینم کار داره به راحتی پیش میره، به خوبی پیش میره تموم وجودم سرشار از شورو شعف میشه و میگم خدایا شکرت منو به این مسیر شغلی و کاری هدایت کردی: چون انصافا حالم تومحل کارم خوبه، چون شب میخابم که صبح بشه برم سره پروژه ام و خدا میدونه قلبی کارمو دوست دارم
و چقدر خوشحالم که میدونم برای چی پا گذاشتم به این دنیا و چه ماموریتی دارم.
خدایا با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم بابت کل شرایط و پکیج زندگیم و خوشحالم که هر ساعت، هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال بهتر از قبل میشم
خدایا شکرت