live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 65

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2157 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خانه تکانی ذهن:

    گام اول: توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی/ 3 مهر 1403

    1. خدا چیست؟ ما به خدا به صورت یک انسان نگاه می‌کنیم در حالیکه که خدا یک سیستم است و پاسخ فرکانس‌های ما رو می دهد و ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس هستیم یا در جهت خواسته هایمان یا خلاف جهت خواسته هایمان/ اگر فرکانس ها در جهت خواسته هامون نباشه 100 درصد در حال حرکت به سمت ناخواسته هامون هستیم. کسی که در مدار خوب باشه هر اتفاقی براش بیوفته براش خیر هست.

    2. ارزش تضاد: طوفان و سیل و زلزله و هر آنچه که در تضاد آنچیزی است که ما می خواهیم همگی باعث پیشرفت شده است/ هر مسئله و مشکلی منجر به یک ایده/ اختراع یا محصول جدید شده است.

    3. هر کس خودش مسئول زندگی خودش هست. بابام/ دولت/ پدر/ هیچکس مسئول زندگی ما نیست. اگر می خوای شرایطت رو تغییر بدی باید این ذهنیت رو در خودت تغییر بدی. وام و قرض نگیرید و ارث زندگی شما رو تغییر نمی ده. ما قدرت ساختن زندگی خودمون رو داریم. بهونه‌ها رو بذارید کنار

    باید فکر کنیم خودمون چطور می تونیم زندگی خودمون رو بهبود بدهیم. هر وقت فکر کردی یک عامل بیرونی باید تغییر کنی تا زندگی تو تغییر کنه اگر ایرادی هست از نگاه شما هست. صد در صد اتفاقات زندگی شما به خاطر افکار خودتون هست به تحریم و سیل و مسائل …… ربطی ندارد و تازه اگر همین موارد باعث بشه گروهی سود ببرند و گروه نه باید بهش فکر کنیم که چه عاملی باعث این موضوع میشه.

    ما هستیم با افکارمون و باورمون شرایط زندگی خودمون رو رقم می‌زنیم. افکار ما خیلی خیلی سریع جواب می‌دهند وقتی افکارت رو تغییر می‌دی در همون شغلی که هستی در همون جایگاهی که هستی همه چیز تغییر می کند چون فکر تو عوض شد.

    4. اگر به خودت به خدای درونت تکیه کنی و بدونی که من مسئول زندگی خودم هستم اگر بدونی من خودم دارم زندگی خودم رو می سازم اینجوری دیگه منتظر این نیستی که بابات و دولت و ….. برای تو کار کنند. منتظر منجی دیگه نیستی ما باید مسائل و مشکلات خودمون رو حل کنیم اگر بتونیم فکرمون رو کنترل کنیم هر روز به صورت تکاملی به مسیرها و ایده‌های بهتر و بهتر هدایت می‌شویم. باید افکارت رو تغییر بدی و صبر داشته باشی تا افکار جدید قدرت بگیره و عمل کنی به دانسته‌هات و بدونی که ایمانی که عمل نمی‌آورد حرف مفت است. اگر توقع داری بدان مسیر رو غلط آمده‌ای بهونه‌ها رو کنار بذارید چون خودتون زندگیتون رو می سازید با همین تضادها که دارید. مسئولیت هر آنچه که تا امروز در زندگیتون اتفاق افتاده در همه جنبه ها مالی عاطفی سلامتی و…. رو بپذیرید و شروع کنید به تغییر زندگیتون و ساختن زندگیتون با افکار خودتون. این کار رو بکنید زندگی شما با گذشته اتون قابل مقایسه نیست. ویژگی تمام افراد اینه که خودشون مسئول زندگی خودشون هستند.

    5. انقدر این تفکر رو در خودت تکرار کن که بشه تفکر غالبت تا هدایت بشی به راه هایی که خداوند در آن نعمت ها رو قرار داده و وقتی باور کنی که می شود و چون از دیگران توقعی نداری و مسئولیت زندگی خودت رو به عهده داری و چون در قلب خودت با خدای خودت درخواست‌هات رو داری به هر آنچه که می‌خواهی، می‌رسی.

    6. کسی که حتی می خواد کارمند بشه با قوی‌ترین شرکت ها کار می کند چون از لحاظ مالی و اعتباری و….. بالا است و قدرتمند است. ما در مورد شرکت ها این نگاه را داریم چطوری هست که در مورد خداوند این نگاه رو نداریم. وقتی تو خداوند رو به عنوان قدرتمندترین فرمانروای دنیا انتخاب کنی خداوندی که قدرت کل دنیا دست اونه. وقتی تو این فکر رو کنی پس از مواهبش هم می‌تونی استفاده کنی. پس بندگی کنید تا قدرت کل آسمون و دنیا رو در اختیار ما قرار بده. باور می کنی بری شرکت خوب می تونه پشتیبانیت کنه بعد حالا خدا که کل جهان رو آفریده و داره هدایت می‌کنه اگر من بندگی اش رو بکنم نمی تونه کارهای من رو انجام بده و من رو هدایت کنه؟ ما بنده خوبی باشیم خدا همه کارها رو انجام می ده. مشکل اینه که ما از همه توقع داریم الا خداوند. ایاک نعبد و ایاک نستعین رو در وجود خودت درست بکن همچین درها رو برات باز می کنه که کل مردم دنیا هم جمع بشن نمیتونن اون کار رو برات انجام بدن.

    7. اگر مثل همه فکر کنی مثل همه نتیجه می‌گیری پس اگر می‌خوای نتیجه دیگری بگیری باید جور دیگری فکر کنی. وقتی مردم تو رو بیارن بالا خودشونم میارنت پایین پس کاری به مردم نداشته باش.به فکر خودت باش

    8. تمرکزت رو بذار روی کار خودت و خداوند هم کارش رو انجام میده. تو همه نگرانی‌های بیرونی رو بذار کنار و فقط روی خودت تمرکز کن

    به خدا وقتی این فایل رو گوش دادم فهمیدم که اگر به آگاهی های این فایل تعقل کنم و در زندگیم بهش عمل کنم تمام زندگی من تغییر می کنه.

    ممنونم از خانم شایسته عزیز که این خانه تکانی رو شروع کرد و من ایمان دارم که به این مسیر هدایت شدم تا وارد مدار بالاتری بشم و آسون بشم برای آسانی ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    فاطمه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 873 روز

    ب نام خدای مهربان و بخشنده

    سلام ب استادعزیزم و خانم شایسته گل

    بی نهایت خوشحالم ک شروع کردم برای اولین بار کامنت بزارم و رد پای خودمو ثبت کنم در این پروژه بسیار جذاب

    اومدم تعحد بدم ب ادامه دادن و عمل کردن ب آگاهی های این فایل ها

    خدایا شکرت ک خیلی قشنگ هدایت شدم ب این فایل و دقیقا در مسائلی دست و پا میزدم ک توقع داشتم دیگران کمکم کنن و هعی دست و پا میزدم از اینور ب اونور و بمحض گوش دادن این فایل و دستورالعملی ک مریم جان گفتن ک درگیر هرچی ک هسین رهاش کنین و من محض رها کردنش و فک نکردن بهش و گوش دادن بارها این فایل دیشب از یه جایی و یه کسی ک اصلا باورش ممکن نبود ب من گف من یکی اضافه دارم میخای بدمش ب تو و واقعا شوکه شدم موقع گفتنش و تااخرشب بهش فک میکردم گاهی وقتا چنان شرک های درونی ما خیلی خیلی کمرنگه ک حتی خودمون متوجه نمیشیم و علت گیر کردن در مسائل خیلی کوچیک و دست و پا زدن دراون نشات گرفته از همین شرک هاست

    خدایاشکرت ک هدایت شدم ب این فایل و درک کردن بهتر اگاهایی ها و میخام هرروز بارها و بارها باخودم تکرار کنم ک خدایا فقد و فقد از توتوقع دارم و میخام حل کوچکترین مسائلمو از خدا بخام 

    و خدارو شکر میکنم ک ب مسیر اشنایی باشما و این قوانین و اگاهی ها هدایت شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    م گلزار گفته:
    مدت عضویت: 627 روز

    سلام و درود

    خدایا ممنونم که از وقتی روی هدایت تو حساب باز کردم و توی ستاره قطبی هم مینویسم که هدایت تو رو میخوام و تو ای رب وهابم ، اینقدر پیگیر بنده ات هستی و حواست بهم هست .

    همینکه اینجا هستم و شروع کردم خانه تکانی رو ، دقیقا همان هدایت تو هست و البته پذیرش من و توجه به الهامات تو …

    خدایا من خواستم و تو آوردی برای من این معجزه رو …

    تو ای خدای مهربانم، مریم عزیزم و استاد بی نظیرمون رو برای من فرستادی مثل همیشه ثابت شد به من که مسیر درستم دقیقا بودن در مسیر شاگردی استاد و توجه به این آگاهی هاست …

    امروز شروع کردم و همین امروز معجزه ای رو در قالب واریزی شگفت انگیز دیدم و البته مهمتر اینکه انگیزه و شوق و عشق بازی بیشتر و بیشترم با خدا هم با شروع این مسیر به شکل واضح آشکار شد …

    من دوره 12 قدم رو دارم و مصمم تر شدم برای تمرکز لیزری روی آن و در کنارش این خانه تکانی قشنگ …

    خدایا تو را سپاس بابت حضور خیلی واضح و عاشقانه ات در زندگی من و آرامشی که قلبم بر روی شانه های تو داره …

    در جهان من همه چیز نیکوست و هر اتفاق به ظاهر غیرجالبی تنها برای مسیریابی دقیق من برای اهداف بزرگ و رویاهام هست که تو مدیریت میکنی و من با بزرگ کردن ظرف وجودم دریافت می‌کنم.

    من به برنامه ریزی تو ایمان دارم الله یکتا و جان دل می‌سپارم به توحیدی ترین استاد دنیا و دوست عزیزم مریم نازنین …

    خداوندا شکرت …

    مریم نازنینم و استاد جان بابت تک تک آگاهی ها و زحماتتون قدردانم و براتون برکت و ثروت و سلامتی عالی میخوام از خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمد امین رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    مدتی بود که درونن احساس خوبی نداشتم

    یعنی خداوند بهم میگفت وقتشه که یکم رهاتر باشی و دست از کارها و مشغولیت های روزانه برداری و بری بشینی به حال دلت رسیدگی کنی

    احساس میکردم که اونجوری که باید احساسم خوب نیس ، از آرامش فاصله گرفته بودم ، خیلی باخدا صحبت نمیکردم،با اینحال درونم بهم گوشزد میکرد که باید زمان بذارم برای اصلاح خودم و پیداکردن منشا افکار نامناسب

    آرامش درونیم از چند وقت پیش کمترشد

    من توی یک ماهی که گذشت با کارکردن روی باور های ثروت ساز و هم جهت با خواسته ای که داشتم خواسته ام محقق شد اما عجله و ترس و کمبود اومد سراغم وقتی که اون باورها رو اصل ندونستم و یادم رفت که مسیر رسیدن به این خواسته از کارکردن روی اون باورها بوده نه تلاش خودم

    یادم رفت که توحیدی عمل کنم و خدایی که من رو هدایت کرد به این خواسته میتونه بقیه راه رو هم هموار کنه

    شرک داشتم ، به جای توکل به همون خدا متوکل شدم به دیگران به سرچ کردن اطلاعاتی که بتونه نتیجه رو بوجود بیاره ، اینجوری شد که کم کم اون احساس که من خودم خالق زندگی خودم هستم از درون کمرنگ شد

    میخوام رد پام رو بذارم و اتفاقات این یک ماه اخیر رو اینجا بنویسم

    من چند ماه پیش 2 تا کانال یوتیوبی رو استارت زده بودم حدود یک ماهی فعالیت کردم اما به دلایلی احساس خوبی که بهشون داشتم رو ازدست دادم و قبلا از اینکه شرایط فعال شدن درامدشون رو کامل کنم رهاشون کردم

    یک ماه پیش هدایت شدم که برم و دوباره روی باور هام کار کنم، پارسال برای خودم یه گروه تلگرامی درست کرده بودم با شروع دوره 12 قدم ، رفتم دوباره به اون کانال سر زدم و باورهایی که نوشته بودم رو خوندم چه آرامشی گرفتم و احساس کردم خدا اونموقع چه باورهایی رو بهم الهام کرده بود…

    از این کار لذت میبردم میخوندمشون و تو همون گروه الهامات بعدی رو مینوشتم

    تسلیم شده بودم به خدا میگفتم خدایا من تسلیم توام تو هدایتم کن

    وطبق قانون خداوند هم هدایتم میکرد به فایل هایی که نیاز داشتم…

    نمیدونم چندروز گذشت…یه روز بهم الهام کرد خداوند که برم به داشبورد کانال های یوتیوبم سر بزنم…

    توی هر کانال یه ویدئو که مال سه ماه قبلش بود یهو وایرال شده بود…

    کلی انگیزه گرفتم و شروع کردم به ساخت ویدئو های جدید و حتی یه کانال جدید توی همون حوزه هم استارت زدم

    دوستانی که اطلاع ندارن از شرایط دارمد زایی یوتیوب به طور خلاصه میگم که یک کانال باید مجموع بازدید ویدئو هاش به 4000 ساعت و 1000 نفر عضو برسه

    اون 2 تا کانال رو وقتی بهشون سر زدم تعداد عضوهاش یا سابسکرایبرهاشون رسیده بود بین 100 تا 200 نفر

    الان یکیشون 9200 نفر عضو یک کانال دیگه 6000 نفر ، کانالی که تازه شروع کردم فقط در عرض 2 هفته تمام شرایط یوتیوب رو به دست آورد و الان 4900 نفر عضو و حتی یه کانال دیگه هم حدود دو هفته پیش شروع کردم و الان حدود 1400 نفر عضو داره و همه شون شرایط درامد زایی یوتیوب رو به دست اوردن

    این دستاورد خیلی بزرگیه…

    خیلی از کانال ها یکسال زمان میذارن تا به 1000 نفر عضو برسن

    کلی اموزش هست و کلی از افراد پول های زیادی میدن تا اموزش ببینن وسالها تلاش میکنن و شکست میخورن تا یک کانالشون موفق بشه

    مدرس های این حوزه میگن که الگوریتم وجود داره باید خیلی از مسائل رو رعایت کنی ولی من اصلا اون ها رو پیگیری نمیکردم و همش به خودم میگفتم برای من همه چیز فرق میکنه برای من همه چیز یه جور دیگه پیش میره خدا خودش همیشه کارهای منو انجام میده من اونیم که همیشه همه چیز رو به آسونی بدست میارم من رو دوش خدا میشینم و دست به خاک میزنم طلا میشه و کلی باور دیگه و با تجربیاتی که داشتم تاییدشون میکردم …

    خودم که الان به این دستاورد نگاه میکنم چیزی که به نوعی رکورد شکنی تو کل پلتفرم یوتبوبه بقول ادم های این حوزه شکست الگوریتمه و فلان… دوباره برام یاداوری میشه این جملات استاد که این اصل رو فراموش نکن که “خدایا هر انچه دارم از آن توست، خدایا تو همه چیزو بمن دادی ، خدا قدرت اینو داره که هرکاری رو برای من بکنه اینکه ساخت باورها اصله نه ساختن ویدئو ،توکل به خدا اصله نه پیدا کردن موضوعی که مردم بپسندن…

    چون سر خودم رو شلوغ کردم و فراموش کردم اصل چیه… عجله کردم برای ساختن ویدئو رفتم سراغ راه حل های فرعی عوامل بیرونی…یادم رفت که بابا باید برای درون خودت وقت بذاری روی افکارت بیشترین تمرکزت رو بذاری وگرنه اون زمانی که 2 تا کانال اول یهو رشد کردن ماه ها بود که اصلا من ویدئویی نساخته بودم همون خدایی که ویدئوهای قدیمی که هزارتا بازدید هم نداشتن یهو جذابشون میکنه و هدایت میکنه میلیون ها نفر رو به دیدن همون ویدئو ها میتونه مابقی کارهارو هم انجام بده

    یک هفته ایه که دنبال شخصی بودم که کانال های من رو به یه حساب خارج از ایران وصل کنه تا من بتونم درامدزایی کانال ها رو فعال کنم…اشخاص زیادی قبول نکردن و من نتونستم ایمانم رو حفظ کنم و از اصل فاصله گرفتم و کم کم ناراحت شدم،انگیزه هام کمرنگ شد ،کم کم به جای تجسم خواسته هام وچیزهایی که دوست داشتم بخرم و خریدنشون برام قطعی شده بود تجسمم رفت روی شنیدن نه از افراد دیگه، فایده نداره شد تجسمم،اینکه ادمها سرزنشم میکنن شد تجسمم…

    این هارو نوشتم تا یاداوری کنم مسیر رو برای خودم…نتیجه دوطرف توکل به خدا و شرک ورزیدن رو…تا اهرمی کنم این داستان رو برای توکل و تعهد بیشتر

    خدارو شکر میکنم امروز هدایت شدم به فایل خانم شایسته عزیز

    صدای خانم شایسته ، کلماتی که استفاده کردن در معرفی پروژه خانه تکانی ذهن به خودی خود من رو تکان داد و بمن ارامش داد

    من شروع کردم و بعد از چندبار گوش دادن فایل معرفی پروژه خانه تکانی ذهن

    گفتم خدایا من تسلیمم میسپارمش به خودت…من دست از تقلا و تلاش بر میدارم خدایا من اجازه میدم تو کارها رو بکنی من از نگرانی فرار میکنم و پناه میبرم به قدرت تو … من کوله پر از سنگی که کمرم رو خم میکنه میذارم زمین و میذارم تو برام سبکش کنی …

    به قول استاد زرنگ اونیه که خدا کاراشو انجام بده… من میخوام روی خودم کارکنم سوت بزنم ولذت ببرم …

    میخوام به جای ادما خدا رو استخدام کنم و به تنها قدرت جهان که اصلا خودش منو تا اینجا اورده اجازه بدم وحتی رها باشم از نتیجه … تا منو هدایت کنه به بهترین ها به آسانی ها از مسیر هموار…خدایی که این نتیجه رو برای من بوجود آورد و من با چشم خودم دیدم چیزی رو که برای بقیه یکی از سخت ترین کارهاست مثل اب خوردن 4 بار با بالاترین کیفیت در کوتاه ترین زمان برام انجام داد میتونه بهتر و بزرگتر وراحت ترش هم برام فراهم کنه… خدایی که خودش این ایده ها رو بهم الهام کرد خدایی که خودش فریم به فریم ویدئو ها رو بهم الهام کرد که چطور بسازم… همین خدا میتونه هدایتم کنه…خودش همه کارهارو انجام میده و اگه لازم باشه من قدمی بردارم اونهم خودش بهم میگه

    الان وقتشه برگردم با این پروژه روی اصل و رها باشم

    در ادامه نکته برداری هام رو از گام اول مینویسم و رد پای خانم شایسته رو دنبال میکنم

    -نکته برداری از جملات مهم و فکر کردن درمورد جملاتی که بهم ارامش میده

    -جملاتی که بهم ارامش میده رو به باورهام اضافه کنم و اگاهانه تکرارشون کنم

    _روزی دو ساعت با تمام تمرکزم گام ها رو گوش کنم و هرکار دیگه ای رو تعطیل کنم

    _ هرروز رد پام رو بذارم وسعی کنم این عادت رو درخودم ایجاد کنم که از اصل بهبود های کوچک روزانه استفاده کنم و سعی کنم هرروز از چیزهایی که یادگرفتم در عمل استفاده کنم

    _کمالگرا نباشم و سعیم رو بکنم و به نجواها اجازه ندم ناامیدم کنن…درحدی که فهمیدم عمل کنم و سعی کنم هر روز هر چقد که در مدارم هست بهبود رو درخودم ایجاد کنم

    _ودر پایان وقتی دغدغه های امروزم امری بدیهی و عاری از نگرانی شد دوباره همین روند رو تکرار کنم و یاد بگیرم منم برای خودم اینجوری پروژه تعریف کنم از فایل های سایت و بهشون متعهد بمونم

    گام اول : توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی

    -این فایل برای افرادی است که میخوان آرامتر زندگی کنن میخوان یجوردیگه فکر کنن و یجور دیگه نتیجه بگیرن واین فایل برای همه مردم دنیا نیست

    جمله آغازین این فایل مثل جمله پایانی خانم شایسته توی فایل معرفی پروژه است

    اگه به این فایل هدایت شدی و داری این فایل رو گوش میدی حتما درخواستی داشتی از خداوند و این پاسخ خداوند هست پس باید بادقت بالا بهش گوش بدم و نکته برداری کنم وجمله به جمله فکر کنم… چون من درخواستم از خداوند هدایت بوده و الان هم خودم رو تسلیم اگاهی های این فایل میکنم تا خداوند هدایتم کنه و لبیک میگم به پاسخ خداوند… دوستدارم این رو هم برای خودم برداشت کنم که قرار نیست من و حرف هام ، نرگشم و محصولاتم مورد تایید و تحسین همه ی ادم ها باشه… قرار نیس همه ادمها بپسندن یا تایید کنن گفته های من رو … من باید روی خودم کار کنم ادم مناسب مدار من رو خدا هدایت میکنه به سمت من … من باید مسیری که درسته و در مسیر هدایتم هست رو انجام بدم مهم نیست که بقیه چه برداشتی میکنن و من نباید متناسب با سلیقه عموم رفتار کنم…به قول استاد غالبا تفکر مخالف جامعه تفکر درسته… این روهم برای خودم که بهش نیاز دارم شفاف میکنم که این به این معنی هم نیست که بخوام با اکثریت جامعه مخالفت کنم تا به دیدگاه درست برسم…من فقط باید از قلبم والهامات خداوند تبعیت کنم وتوی این مسیر سعیم رو بکنم…و اینکه بادیگران بحثی هم نکنم به قول استاد خیلی جاها زیپ دهنمو ببندم

    _ هرکسی داره نتیجه افکار خودشو میگیره

    من باید سعی کنم که روی افکارم کار کنم تا به احساس بهتر برسم…هر کسی داره نتیجه افکار خودشو میگیره…درستی مسیر رو نتیجه افکاری که منو به احساس خوب میرسونه مشخص میکنه…وقتی مسیرم درسته که نتیجه هم تو دستم باشه… من اگه نتیجه نادلخواهی رو تجربه میکنم نتیجه افکار خودمه… خودم خالق زندگی خودمم باید این مساله رو اصل بدونم و همیشه با منطق های درست برای خودم تکرارش کنم

    _بلاهای طبیعی همه جای دنیا اتفاق میوفته

    این جزیی از قوانین طبیعیه جهان مادیه نه ماهیت خاص بلاهای طبیعی کلا تضاد…در واقع دوقطبی بودن این جهان جزء ماهیت انکارناپذیر این جهانه…اگه من وقتی این حرف ها رو میشنوم و ته قلبم میگم کاش دنیا اینجوری نبود و همه چیز گل و بلبل بود به این خاطره که هنوز نتونستم:

    -ماهیت دوقطبی بودن این جهان رو درک کنم

    – نتونستم خدارو به شکل یه سیستم نه در قامت یه انسان درک کنم

    -نتونستم درک کنم که من خالق زندگی خودم هستم و نگرش من و درنتیجه اون احساس منه که خالق شرایط زندگی منه نه یه عامل بیرونی مثل سیل یا زلزله ای که اصلا خارج از کنترل منه

    باید با مثال زدن برای خودم هربار شفاف ترش کنم این مساله رو که نوع نگاه من به موضوعات عامل سازنده اتفاقات زندگی منه

    اول بادرک اینکه این ماهیت جهان مادیه و تقصیر رو گردن هیچ چیز و هیچ کس دیگه مثل خدا یا دولت نندازم، خودم رو به آرامش برسونم

    بعد بیام یاداوری بکنم که من و نوع نگاهم عامل اصلی و من مسول خلق زندگی خودم هستم با افکارم

    بعد بیام از این قانون استفاده کنم و مثال هایی رو برای خودم بیارم تا نقطه مثبتی در اون تضاد پیدا کنم تا جهت احساسم رو به سمت حال خوب تغییر بدم

    مثلا در مورد بلاهای طبیعی اول بگم این ماهیت جهان مادی منه مثل شب و روز مثل بالا و پایین پس اتفاق افتادن این مساله طبیعیه

    بعد بیام به احساس خوب برسم در مورد این مساله

    طوفان باعث میشه که طبیعت هر بار مقاوم تر بشه و خودش رو با تضاد های جدید بهتر رشد بده طبق قانون تکامل درخت ها طی سالیان یاد بگیرن که ریشه های قوی تری رو ایجاد کنن تا با هر طوفانی از ریشه کنده نشن…یا اینکه طوفان چقدر به فروانی و گستردگی منابع طبیعی کمک میکنه مثلا بذر گیاهی که فقط توی یه محیط خاص بوده رو میتونه تا یه کشور دیگه جابه جا کنه…باعث میشه در ساخت خونه های جدید قدرت همچین طوفانی هم لحاظ بشه اگه این مسائل اتفاق نمیوفتاد احتمالا ما ادمها هنوز توی خونه های کاهگلی و سست زندگی میکردیم وتلفات بیشتری میدادیم…سیل باعث شده که سد بسازیم و ازش برق تولید کنیم و فروانی گسترش پیدا کنه… چقد باعث اشتغال زایی میشه چقدر در مسیر فکر کردن به حل همچین تضادی مسائل دیگه ای رو خود به خود حل میکنیم…

    آوردن مثال تا تقویت بشه این تفکر :

    یادمه وقتی خیلی بچه بودم توی استان ما ( استان گلستان ) سیل خیلی شدیدی اومده بود که تا سالها بعد اثراتش رو میشد دید…حتی نوار ویدئو فیلم های حادثه بین مردم دست به دست میشد…خب این مساله باعث شد که جاده های جنگل گلستان عریض تر بشه تا آسیبات جانی حداقل بشه…کلی درخت جدید کاشته شد تونل ها تغییر شکل دادن…حتما کلی وضعیت امدادرسانی بهتر شده و کلی پایگاه امدادی توی همچین منطقه ای قرار گرفته…

    عید چند سال قبل وقتی من گرگان بودم که فکر میکنم این فایل هم مربوط به همون دورانه… بارندگی شدید تو ایام عید باعث اومدن سیل سمتای کردکوی شد… که فاصله خیلی زیادی هم با خود گرگان نداره…هرکسی که گرگان رفته میدونه که این شهر اصلا داخل گودیه ولی چون ازقدیم این مساله توی گلستان تکرار میشد توی اون ایام هیچ آسیب جدی به خود گرگان وارد نشد…چون طی سالها کلی تغییرات توی اون شهر ایجاد شده بود…مثل پله ای ساختن خونه ها توی مناطق پرشیب ، عریض شدن و گود شدن تمام جوی های آب، کانال های عمیق چند متری که از بیشتر قسمت های شهر رد میشد و آب رو انتقال میداد به تالاب های خارج ازشهر ، پل های روگذر در ورودی و خروجی شهر و…

    همه ی این تغییرات درس هایی بود که با برخورد با تضاد های قبلی گرفته شده بود

    بماند که چقدر باعث برکت و خیر بیشتر شد…حاصلخیزی خاک ، تغییر بافت فرسوده شهر با بافت به روز تر و ساختمون های زیباتر و مقاوم تر

    -نگاه اشتباه به خداوند و درک نکردن سیستمی بودن خداوند

    من خودم نمیتونم بگم توی این مساله خوبم اصلا یکی از مشکلاتی که من باهاش برخورد میکنم اینه که هر بار خدارو سیستمی میبینم که به درخواست های من پاسخ میده به شدت احساس قدرت میکنم اما سخته برام ارتباطش رو همزمان با توحید درک کنم چون هنوز توی ذهنم خدا رو مثل یه ادم میبینم که بااینکه قدرت رو دست من داده اما انگار باید چابلوسی خدارو بکنم تا هوامو داشته باشه… این افکار از این ذهنیت میاد که خدا مثل یه انسانه … یعنی خصوصیات انسانی مثل قضاوت داره یا اینکه کارهای خوبشو می شماره یا اینکه یه ادم مهربونه که صلاح منو میخواد که اجابتم نمیکنه سخته برای خودمم که درک کنم که خداوند سیستمیه که طبق قانونی که وضع کرده عمل میکنه و هیچ استثنایی هم نداره

    مثل یه فرمول

    شکل گرفتن خواسته ( که اساسا با برخورد با تضاد خودش شکل میگیره) + باورهای هم جهت با خواسته ( که احساس خوب مثل امکان پذیر بودن خواسته رو در دلم ایجاد کنه) = شکل گرفتن خداوند به شکل خواسته

    این قانون مثل این فرموله

    2+2= باید بشود 4 بدون هیچ قضاوتی بدون هیچ احساسی این اساس و اصل این معادله است

    آیات زیادی از قران بمن کمک میکنه که این اصل رو بهتر بتونم درک کنم

    مثل وقتی خداوند در مورد حضرت یونس میگه که اگه یونس به اشتباه خودش پی نمیبرد و از خدا هدایت نمیخواست هرگز از شکم ماهی بیرون نمیومد

    یعنی بیرون اومدن حضرت یونس از شکم ماهی به خود حضرت یونس بستگی داشته نه پیامبر بودنش و رئوف بودن خداوند نسبت به پیامبرش

    اینو از جایی میفهمم که خدا میگه اگه یونس احساس پشیمانی نمیکرد و به ارامش با خودش نمیرسید هرگز از شکم ماهی بیرون نمیومد یعنی این امکان وجود داشته یعنی این خود ماهستیم که نتیجه رو بوجود میاریم خود ما تعیین کننده ای ایم که چه نتیجه ای بگیریم

    کلی من برای خودم از این مفهوم مثال دارم ولی یاداوری این مثال ها باعث میشه در هر لحظه با این دیدگاه به جهان نگاه کنم تابتونم بهش عمل هم بکنم

    در مورد بخشی که استاد گفتن که کلی ها پیام گذاشتن که خدایا بسمونه میدونیم ما ادمهای خوبی نیستیم شکر گذار نیسیم

    یاد مثالهای قران افتادم انگار ما هیچ فرقی با اون زمان نکردیم در مورد نگرش نسبت به خداوند با اینکه تو کلی چیز به قول خودمون روشن فکر شدیم

    فکر میکنیم ما قومی هستیم که خدا داره عذابمون میده در صورتیکه خدا تو قرآن هم اول داستان اون قوم رو تعریف میکنه و میگه که اون قوم به واسطه فلان کارهاشون خودشون به خودشون ستم کردن این سیل میشه مثل داستان نوح و قومش هیچ فرقی نمیکنه انگار فقط تاریخ اتفاقش فرق کرده اما نتیجه گیری تفاوتی پیدانکرده یه سیل یکسان میاد یه عده ای غرق میشن یه عده ای اینو عذابی میدونن از سمت خدا و یه عده ای سوار کشتی میشن

    این درکش برای خود منم سخته چون ریشه داره تو وجودم

    ازقدیم خدارو مثل یه فرمانروایی میدیدیم که اگه ازمون راضی نباشه بهمون فشار میاره

    من باید درک کنم که خداوند پدر کشتگی نداره بامن و عاشق چشم و ابرو منم نیس

    خداوند یه سیستمه یه جریانه” به قول خودش که میگه ای مردم اندرزی از سمت من برای شما امده برای ارامش دل های شما ،به فضل خداوند خوشحال باشید که این از هرانچه جمع اوری کرده اید بهتر است و این است رستگاری بزرگ و به یاد داشته باشید اولیای خدا نه ترسی دارن و نه غمی و افرادی که ایمان بیارن به این حرف خدا هم در دنیا و هم دراخرت رستگار میشن و” خداوند هرگز خلف وعده نمیکنه ( این اصل داره حقیقت رو میگه و اگه به این حرف ها عمل کنی سرت کلاه نمیره)”

    اگه من بتونم طبق نصیحتی که خودش کرده با این سیستم هم مدار میشم و اجازه میدم خودش قایقمو هدایت کنه

    مثل جریان رود خونه ای میمونه که من با قایق توی اون رودخونه بزرگم.اگه قایقم هم جهت باشه با اون رودخونه نیازی نیست که من پارو بزنم اصلا رودخونه میشه دوست من میشه در جهت خواسته های من اگه قایقم خلاف جهت رودخونه باشه رودخونه داره مسیر خودشو میره بامن دشمنی نداره این خودمم که با لجبازی کردن و پارو زدن الکی دارم به خودم وقایقم فشار میارم

    خداوند هدایتم کنه و خودش ظرف روحمو ظرف پذیرش و عملم رو اونقدر بزرگ کنه که بتونم هر تضادی رو موهبتی بدونم و دنبال نکته مثبت و الهییش بگردم تا مثل یه میانبر کلی بتونه تومسیرزندگیم وخواسته هام منو جلو بندازه

    خداوند هدایتم کنه وبه قول دعایی از خود قران:

    خداوندا وقتی مارو به نعمت هدایت واصل فرمودی ما رو ثابت قدم کن

    -مسئولیت تمام زندگی هرکس باخودشه ، مسئول تغییر زندگیم مسئول پیشرفت کردنم خودمم ، نباید از هیچکس توقع داشته باشم نه دولت نه دوست نه ادمها نه خانواده و نه حتی خداوند

    _ اولین قدمی که هر ادم موفقی برمیداره پذیرفتن مسئولیت تمام زندگی خودشه

    _ هرموقع که توقع داری از هرکسی یا چیزی در مسیر غلط هستی

    چه جمله طلایی

    -بی مسئولاته ترین و تنبل ترین و آسونترین تفکر اینه که مسئولیت زندگی خودم رو نپذیرم و ازدیگران توقع داشته باشم…اینکه غر بزنم …این کار ادمهای ترسو و بزدله که یه جا بشینن و تقصیر رو بندازن گردن دیگران و شرایط … این کاره آسونه کاریه که همه میخوان از این واقعیت که خودشون مسول زندگی خودشون هستن فرار کنن و توی حاشیه امنشون بمونن حاشیه امنی که جلوی ورود میلیون ها دلار ثروت رو میگیره جلوی خوشبختی رو میگیره جلوی رستگاری بزرگی که خداوند میگه رو میگیره هم در این دنیا بدبخت زندگی میکنیم هم تا به ابد در اخرت

    -تمام آدم هایی که میگن فلان کس یا فلان شرایط اجازه نداد یا باعث شد من اینجوری بشم بلااستثنا آدم بدبختی هستن و به هیچ جایی توزندگیشون نمیرسن

    (این جملات مثل اهرم رنج ان برای من و خیلی درد دارن اینجوری برای خودم مینویسمشون تا مثل یه آلارم باشن تو وجودم)

    -کسی که بندگی خدارو بکنه ومسولیت زندگی خودش رو بپذیره و به خدا توکل کنه خدا همه کار براش میکنه

    -وقتی ازمون بخوان بدون در نظر گرفتن محدودیتی برای کارمندی شرکتی رو انتخاب کنیم ما بدون شک قدرتمندترین شرکت رو انتخاب میکنیم که خیالمون راحت باشه ، اما چطوره که برای همه امور زندگیمون تنها قدرت حاکم برجهان خدایی که فرمانروای عالمه اصلا خود ما و این جهان رو خلق کرده رو انتخاب نمیکنیم ، حاضریم بنده یه شرکت قدرتمند باشیم ولی حاضر نیستیم بنده تنها قدرت این جهان باشیم…؟

    چون قدرتش رو درک نکردم …درواقع قدرتش رو بارها درک کردم ولی برای خودم یاداوری نمیکنم تا به یادبیارم خدایی که تا اینجا منو رسونده به بهترین جاها هم میتونه برسونه…فقط از خدا به عنوان کد تقلب استفاده میکنم انگار هرجا که دیگه کاری از کسی برنمیاد بهش توکل میکنم…درصورتیکه میتونم کل زندگیم رو دوش خدا باشم…خدایی که اتش رو برای ابراهیم گلستان میکنه وقتی همه مردم برخلافشن…خدایی که سلیمان اراده کنه همه رو به خدمتش در میاره،خدایی که به زکریا یه جمله طلایی میگه : خواسته تو برای بچه دار شدن که چیزی نیس “چنین خواهد شد همانطور که ما خود تورا از هیچ خلق کردیم”

    خدایی که میتونه از هیچ ماروخلق کنه کاری براش نداره اجابت ما…چون باور نکردم قدرت خدا رو

    -اگه رو ادم هایی که بهت اعتبار دادن حساب کنی همون ها به چشم بر هم زدنی میارنت پایین، اما اگه رو خدا حساب کنی اگه همه مردم بخوان بکشنت پایین نمیتونن این کارو بکنن

    _ روی درون خودت کارکن خدا خودش چیزای بیرون رو درست میکنه، برای اینه که نباید نگران چیزای بیرون از خودتون باشید

    این از رد پای من از گام اول

    خانم شایسته عزیز و استاد بزرگوار سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      منصوره گفته:
      مدت عضویت: 888 روز

      سلام آقای رضایی

      چقدر حرفاتون عالی بود. تحسین می کنم درکتون رو. دستاوردهایی که در یوتیوب داشتید خیلی الهام بخشن و ایمان منو به قوانین بیشتر کردن منم مدتی پیش می خواستم در یوتیوب فعالیت کنم. ولی حرفهایی که یکی از اساتید این حوزه می زد شک و تردید در وجودم ایجاد کرد و بعدن کلا بی خیالش شدم.

      جمله تون که گفتید که ” از خدا به عنوان کد تقلب استفاده می کنیم و وقتی از همه ناامید می شیم سراغ اون می ریم” منو یاد فایل تسلیم استاد انداخت. چقدر من با تسلیم نبودن و حساب کردن روی مغزم خودمو زجر دادم. تسلیم بودن یکی از اصول زندگی راحته شاید مهمترینش که به قول شما ریشه در توحید و باور کردن قدرت خدا داره. چقدر زندگی راحت میشه که از ابتدا تسلیم بشیم نه بعد از زجر فراوان.

      مطمئنم که با توکل به خدا مساله تون حل میشه شاید تا الانم حل شده. انشاالله روزبروز موفق تر باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد امین رضایی گفته:
        مدت عضویت: 1191 روز

        سلام به خانم منصوره عزیز

        سپاسگذارم از شما برای توجه زیباتون و کامنتی که گذاشتید…

        این کامنت و جمله ای که منشن کردید هم هدایتی بود و سپاسگذارم که با حسن توجهتون به من هم تلنگری دوباره زدید

        من قبل از نت برداری این گام ها می‌نویسم و از صمیم قلب ابراز تسلیم بودن میکنم و میگم خدایا از هر مسأله ای که دارم رها میشم در این لحظه و تسلیم این فایل و هدایت تو میشم…

        نتیجه این تسلیم هم پاسخ خداوندی که هرگز خلف وعده نمیکنه رو به همراه داره

        فکر میکنم دو یا شایدم سه روز بعد که در حال کارکردن روی گام های بعدی این دوره ارزشمند بودم ، وقتی داشتم می‌نوشتم و احساسم خوب شده بود وقتی واقعا رها بودم از نتیجه و فقط اصل رو در کارکردن روی خودم میدم…عزیزی بمن پیام دادن و خودشون رو معرفی کردن و درخواست همکاری دادن و با پایین ترین کارمزد ممکن حتی پایین تراز شرکت های واسط کانال رو به یه حساب وصل کردن و کمتر از یک روز هم کل کارها انجام شد

        الان به فضل الله حدود دوهفته ای هست که درامد کانال تکاملی داره رشد می‌کنه و خدا می‌دونه که چقدر شکرگذار این نعمتش هستم

        کامنت شما تلنگری بود برای من برای تعهد بیشتر بی نهایت سپاسگذارم از شما

        در تایید و تحسین فرمایش شما واقعا باید سعی کرد که همیشه تسلیم بود تا آسان بشیم برای آسانی ها

        در دنیا و آخرت جایگاه تون بهشت باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          منصوره گفته:
          مدت عضویت: 888 روز

          سلام آقای رضایی عزیز

          از موفقیتتان خیلی خوشحال شدم. من دیروز در مورد کامنت شما با همسرم هم صحبت کردم و ایشون هم بسیار تحت تاثیر قرار گرفتن.

          خوندن کامنتتون هدایتی بود. و خیلی برام درس داشت. این باور که همه چیز به ما بستگی داره و مهم نیست که متخصصان چی می گن برام مرور شد و در عمل دیدم که چقدر باورها قدرتمندن.

          آرزوی موفقیت بیشترتون رو دارم. در پناه خدای مهربان باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    انسیه زمانی مهر گفته:
    مدت عضویت: 734 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم بانوی مهربانم

    مریم جان به خاطر این پروژه اللهی از شما سپاسگزارم

    این پروژه لا چنتا همزمانی برای من همراه بود اولین همزمانی این بود که من مدتی درخواست تغییر ورشد سریع تر رو دارم

    که این خانه تکانی ذهن هدیه خداوند برای من بود وقتی داشتم این فایل رو گوش می‌کردم قانون یکی از آیات قرآن برام باز شد

    درایه از قرآن خداوند می‌فرماید

    مشرکان می‌گویند اگر خدا میخواست ما و پدرمان مشرک نمیشیدم و چیزی را حرام نمی کردیم

    از آنها یپرس برای این دعوی خود دلیل و برهانی دارید پاسخ ده نه شما فقط از ظن و خیالات خود پیروی می‌کردید شما دروغگو هستید

    مریم جان توضیحات استاد دقیقا این مفهوم رو بیان می‌کرد

    ‌آیه بعدی که من درکش کردم ابن بود

    اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آسمان و زمین را خلق کرده می‌گویند خدا پس بگو چرا به خداوندی که اگر خیری برای من بخواهد هیچکس نمی‌تواند مانع شود واگر شری بخواهد هیچ کس نمی‌تواند مانع شود ایمان نمی آورید

    استاد عزیزم به خاطر درک قانون و اموزش آن به‌ کسانی که می‌خواهند تغییر کنند سپاسگزارم

    مریم بانوی مهربان از شما هم به خاطر این پروژه بی‌نظیر سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2352 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    سلام ‌استاد عزیزم ومریم جانم

    سلام به تمام دوستان خوبم

    وقتی به این باور برسم که خداوند واین جهان یه سیستم هستش وهمه چیز برپایه قانون جهان هستی اتفاق می‌افته وتمام اتفاقات زندگیم روخودم با فرکانس های خودم رقم می زنم.

    این من هستم که زندگیم واتفاقات رو خلق میکنم.

    دیه هیچ کس رو مسئول زندگیم نمیدونم وتمام مسئولیت زندگیم رو به عهده میگیرم واینکه مسئول زندگی هیچکس نیستم حتی نزدیکترین افراد بهم.

    توحید عملی یعنی تمام مسئولیت زندگیمون رو به عهده بگیریم.

    و چیزی به اسم بلاهای طبیعی نداریم و با این نگاه متفاوت که هراتفاقاتی مثل سیل وزلزله و….بیوافته هم واسه من خیره وحتی با همین اتفاقات هم میشه ثروت ساخت.

    از زمانیکه این نگاه رو باور کردم وبهش عمل کردم چقدر به آرامش قلبی رسیدم چقدر زندگی واسم شیرین ولذت بخش شده وبدون هیچ نگرانی وترس ونا اومیدی و…دارم از زندگیم لذت میبرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    نادر خراسانی گفته:
    مدت عضویت: 2101 روز

    به نام خداوند بهشنده و مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیز خانم شایسته عزیزو دوستان عزیزم

    چه ایده زیبایی و چه شروع خوبی خانه تکانی ذهن همیشه فایل ها و دوره ها در بهترین زمانی که نیاز دارم بهش روی سایت قرار میگیره البته من با چند روز تاخیر دیدم ولی به محض اینکه صبح زود بیدار شدم و فایل دستور العمل رو دیدم تصمیم گرفتم شروع کنم و با همون تصمیم کلی حالم خوب شد تسلیم شدم و تمام مسئولیت زندگیمو پذیرفتم و گام به گام میخوام جلو بیام

    متاسفانه چند وقتی بود که ناخواسته منم درگیر این شرک شده بودم و از ترس اینکه از کارم اخراج نشم همیشه هررچیزی توی کار بهم گفته بودن رو قبول میکردم به خاطر اینکه فکر میکردم اون مدیر یا اون سرپرسته که روزیه من دستش در صورتی که روزیه منو تنها قدرت کل کیهان قدرتی که کل زمین و آسمانها رو با اینهمه عظمت داره میچرخونه و هر لحظه هدایتم میکنه و همین امروز اولین قدم رو که ثابت کنم نگران این نیستم که مدیر یا سرپرست از من راضی باشه خیلی راحت حرفمو زدم نه اینکه کارمو درست انجام ندم نه همیشه تو هر شرایطی کارمو به بهترین شکل ممکن انجام دادم فقط موضوع این بود که به خاطر پورسانت فروش هر دفعه یک شرط و شروط مسخره میذاشتن که هیچ منطقی پشتش نبود که بعد از جلسه خیلی راحت حرفمو زدم که اگه قبول نکنن خیلی راحت هدایت میشم به جاهای بهتر که با کار کمتر و لذت بخش تر ثروت بیشتری بسازم

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم بابت این آموزش های عالی

    خانم شایسته عزیزم واقعا سپاسگزارم که همیشه خیلی خوب و کامل توضیح میدهید و این دوره هارو به بهترین شکل طبقه بندی میکنید همیشه قدردانتون هستیم

    از دوستان عزیزم در سایت هم بینهایت سپاسگزارم بابت کامنت های فوق العادشون

    در پناه خدای مهربان شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    به نام خداسلام به استادعزیزم ومریم جون

    وسلام به همفرکانسهای عزیزم منو خواهرم حدودا سال1398یگ واحدآپارتمان توی گلبهارمشهدخریدیم منوپسرکوچکم که وام ازدواج گرفته بودباهم ومقداربیشتر خواهرم پول گذاشت باهم شریک این واحدروخریدیم سال99بودگفت شوهرم گفته بیاسهم خانه روبده به ماتابعدازعیدپولتونوبدیم گفتم :حتمافکرکردی ایندفعه هم مثل دفعه قبل یک خانه کوچک ارث پدری داشتیم ازهمه ی خانواده امضاگرفت باپشتیبانی مادرم رفت به قیمت بالاترفروخت بعدبه قیمت ارزان پول ماهارودادمنم تاشنیدم به مادرم گفتم چرااین کاراکردی ومادرم خانه مایک طبقه جدازندگی میکردبه سراین ناعدالتی همهگی دلخوربودیم. ولی دادش بزرگترمون گفته بوداول پول بعدامضابلاخره مادرم بهشتی شدواین ماجراتمام شد.سال قبل خریدواحدآپارتمان پسرم ازدواج کردخواهرم ودخترهاش ازوجودعروسم به دلایل شیرخوردن دخترش ازمن راضی نبودن چون عروسم به عنوان خواهرشیری راضی نبوداینهاهم میگفتن ایناباهم حواهروبرادرهستندودلخوریهنوزادامه داردخیلی زیادبلاخره شوهرخواهره فوت کردواین واخددست مستاجرهرمستاجر تخلیه میکردبینمنوخواهرم شکرآب بود. برای جهازپسرم به زورخانه رابازسازی کردیم ویک وام باسپرده گذاری ازبانک برای پسرمگرفتم که ماشین بخره وبانک مدرک میخواست چون من شاغل نبودم قولنامه همون واحدراازخواهرم گرفتم بردم بانک که همین سنگ سنگینی شدروی دل خواهرم وادامه داشت وناراحت که من قولنامه داده ام تووام گرفتی ومن هیچی نگفتم. تاپکیچ خانه خراب شدودوماه جوابگونبودوبیشترخانه ازاوبودمیگفت نه بایدنصف پول پکیچ روشمابدین پسرهای دیگرم وساطت کردن گفتن هردوخواهرپول بدین تاپکیچ براتون بخریم پول دادیم پکیچ تعویض شدسرسال گفت:رهن50میلیون تومان اجار5میلیون تومان گفتم نه بچه م نداره ماهم یک حقوق بازنشستگی شوهرم هست ومستاجرهستیم.وازاین طرف شکرخدا پسرم توی شرکت مینی بوسرانی برای رانندگی استخدام شد.وخواهرم بادخترهاش گفتندفقط خانه روتخلیه کنند.عدوسبب خیرشدپسرم برای زندگی آمدمشهدخیلی راحت نزدیک به محل کارش وازبرج یک خانه تخلیه خواهرم خودشو7تکه کردبیابدیم رهن واجاره 3تاپسربزرگترم ازدواج نکردن اولی براش مهم نبودولی پسردوم وسومی میگفتن فقط فروش!به هربنگاهی سپردیم مشتری میومدمیرفت. زدم نشانه ی من توحید11آمدفقط صبرقرآن بازمیکردم قدمهای تکاملی وخدادنیارا6دوره آفرید.مومنان صبورن وازکجامعلوم که حق آنهانباشداینهاهمه توی نشانه های قرآن وسایت بودوبه قیمت خواهرم میگفت راضی نبودیم که بدیم .خوب خواهرم تلفن میزنه کرایه خانه ام زیادشده خانه راتوبردارمن پول رهن بدم. چندروزبعدخانه رابردارپول منوبده بذارم بانک!چندروزبعدماگوشت ونون نداریم بچه هام گرسنه اند!وحالاچندروزبعدشنیدم که توی بلواردانشجوخانه خریده فقط گفته خواهرم وبچه هاش نفهمند.ومستقیمبهپسرمخبردادن.واین خواهردخترش مجردتوی بیمارستان کارمیکنه حقوقش ازپسرمن که متاهل هست بیشتره وحقوق شوهررحمت شده اش هم هست. ازآدمهاشنیده بودیم که دوره کرونابه خاطرآمپولهای کرونادولت 600میلیون برای فوت شوهرش پول داده ولی خواهرم قسم میخوردونفرین میکردکه آدمهادروغ میگن. ویک واح آپارتمان دیگه هم به گلبهارخریده بودوازماپنهان میکرد ولی ماخبرداشتیم کرایه میگیره من خداراشکرمیکنم. خوب این خواهری که بادوتادخترش ازگرسنگی روبه قبله اند همین روزهای اول محرم به سفرترکیه رفتندبدون خداحافظی.باز ازترکیه آمدندبرای پولدانشگاه دخترم موندیم ،دیدجواب نمیدم .پیام دادخانه خالی خراب میشه منم صبور نه100٪ولی آرامشم راحفظ میکردم جرات زنگزدن نداشت چون پول برای ترکیه داشت برای نون نداشت؟مقدمه وکامنتهای دوازده قدومخوندم وتعهدنوشتم انچه میتوانم اجرامیکنم استادمیدونم باورمیکنیدشب بعدازتعهدخواب دیدم باعزیزدلم رفتیم روستامون توی خواب به عزیزدلم میگفتم باغ دخترعمه شماهم راحتیم بخوابیم ولی باغ نوه دایی خودم راحترم که کنارجوی آب نوه داییم خانم سیدخواب بودچشمانش نیمه بازصورت نورانی وآرام که من ازدیدنش توی خواب آرامش گرفتم .کنارهمان جوی آب دیدم یک زیراندازبودماهم خوابیدیم ومن بیدارشده بودم عزیزدلم که همشه خوشخوابه خواب بود که یهوخواهرم راواضح دیدم احساس کردم بادخترکوچکش آمد.گفت به حسین بگوبلندشو میخوام لحاف وتشکم رابردارم دیگه بسه سریع کشیدومنم دیدم یک ملحفه داریم همونوبغلم کردم گفتم ایناروبردی فکرکردی خدانیست!چراخدای مابزرگه. بیدارشدم به عزیزدلم وپسرم گفتم خانه ی گلبهاربین منوخواهرم تمام شدوخانه راخواهرم خریدوتوی این جداسازی واحدماهمیشه این داداشمون که اول کامنت گفتم حالاحاج داداش شده رووجودشواحساس میکردم که روزبعدبامن تماس گرفت باآبجی چه مشکلی داری گفتم هیچی وسرحرف روبازکرد صدامویک کوچولو بردم بالاولی صدای قلبم روشنیدم الان وقتشه اگربه حرف حاج داداش نکنی اوراهم ناراحتوجداسازی این خانه میماندچون توازخداالهام خواستی ازاول قران وتوی کامنتهاخوانده بودم ازکجامعلوم حق آنهانباشد ومنم به خاطربچه هام ناراحت نباشن کنارنمیومدم باقیمت خواهرم وقرارمعامله خانه ماشد چای آوردیم خواهرم نخوردگفت آزمایش دادم چیزی نخوردم دیگه تاشب هم نمیخورم وحاج داداش گفت بیایین براتون کاغذبنویسیم خواهرم گفت نه قولنامه بنگاه داداش گفت فردابرین گلبهارقولنامه ووکالت بزن گفتم نه فرداعروسی دعوتیم روزبعدازعروسی وخواهرم رفت گفتم تاپولم رونگیرم وکالت نمیدم چون قرآن گفته .وروزاول که داداشم تماس گرفت گفتم داداش شمامیگی یک مقدارالان وبقیه پول 2ماهه شماچکشومیدی اول گفت آره هنوزگوشی روقطع نکرده میگه دسته چکم دست دامادم ونیدونم چندبرگ داره من ضامن پول توهستم سریع گفتم حرف آبجی روقبل حرف شماقبول دارم.وروزقبل نوشتن قولنامه پیام دادم آبجی 10م براواریزکن جواب ندادشب زنگزدم دخترش گوشی روبرداشت که هامامانم پول نداره الان برای کادوعروسی به من گفته پول تهیه کن !گفتم فردابرای بنگاه بریم چی گفت حالافردابشه جورمیکنه منم توی بنگاه هرچی که باید میگفتم خداازطریق یک بنگاهی دیگه بهم یاددادوتوی قولنامه نوشتن چون بنگاهی باخواهرم یکی بودن چگفتم نوبه وکالت باتسویه ی پول خواهرم فکرکردالان میریم محضرچون روزقبل برام پول واریزنکردداداشم اینجاخودشوکنارکشید منوپسرم گفتیم فقط تسویه بعدوکالت خودشومظلوم گرفت من میخوام بدم مستاجرگفتم باقولنامه میدن مستاجروروبوسی کردم ولی اون حرفهای لایق به خودش رومیزدگفتیم بیابریم گفت نه ماشین میادخداحافظی وپشت سرمابااسنپ میومد وخواهرم2تادتر24و23ساله داره دروغ تابتونندمظلوم نمایی بی انتهایک کاری برات انجام بدن ازاجدادتاابدهای خاتم آنهابایدبندگی شونوبکنی وهیچ وقت هم براشون جبران نمیشه ودیگه دائم منت خداراشکرکه این شراکت راتمام شده حساب میکنیم.وازحق نگذریم خواهرخوب ودست به خیرپرمنت است.خیلی دوستشون دارم ولی شراکت باخداراباهیچی عوض نمیکنم .وقران میگفت خدادنیارابه6دوره آفریدبرج6شدوخانه رابی ماجداسازی کردازاین الهامات الهی بی نهایت سپاسگذارم. ازساعت10شب تاالان دوتاتونستم کامنت بذارم صبح بخیروقت عشق بازی باخدانمازصبح شد.برای همگی آرزوی موفقیت وسعادت رادارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    میثم شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1348 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستان

    خداروشکر که در درست ترین لحظه هدایت شدم به این فایل های ناب . نیاز شدید داشتم برای پاکسازی و یه خونه تکونی اساسی اما نمی دونستم از کجا باید شروع کنم و بدون هدف و بدون برنامه شده بودم .

    با اینکه تو دوره دوازده قدم هستم و کلی نتایج عالی دارم جذب میکنم و با کوچک ترین تغییر باورهام نتایج سرازیر شده اما تو یه مرحله ای هستم که تو قدم سوم استاپ کردم .

    همش احساس میکنم یه ترمزی هست پیداش نمی کنم و همش جلوی من و گرفته برای دریافت آگاهی های جدید

    تو این دوره 12 قدم من از جلسه اول قدم اول تغییر افکارم و تغییر فرکانسم و واضح احساس کردم و خیلی سریع نشونه ها وارد زندگیم شدن و من از قبل جنس احساس این نشونه ها رو می‌شناختم و به سمتشون حرکت میکردم و نتایج به صورت خیلی عالی بدون پیش بینی برام اتفاق می افته و در مدار درست خودم هستم

    اما انگار از قدم سوم متوجه شدم عمل گرا نیستم و دارم فقط دنبال نشونه ها میگردم و احساسی دارم رفتار میکنم .

    این احساس جدید برام . نمی تونم کنترلش کنم انگار همه قوانین رو دارم درک میکنم اما تا به لحظه خلق نتیجه نزدیک میشم از دستم در میره.

    سر در گم بودم که هدایت شدم به این رشته فایل های با ارزش که خانم شایسته عزیز فرمودن که همه چیز رو کنار بزارید و متمرکز بشید یک ماه به این آگاهی های ناب

    که اولین گام رو که باز کردم دیدم این لایو استاد مربوط به دوره 12 قدم هست و گفتم این نشونه است میثم برو جلو و چقدر این فایل آگاهی های جالبی رو برام زنده کرد .

    اولین موضوع که خیلی برام جالب بود این بود که:

    ما در هر حال باید مسئول شرایط زندگی خودمون باشیم و اتفاقات به ظاهر بد زندگیمون رو گردن عوامل بیرونی نندازیم و بخاطر اینکه باری از دوشمون سبک بشه دنبال مقصر باشیم تا همه اتفاقات بد زندگی مون رو به گردنش بندازیم

    یه الگو خوب اینکه که توی شرایط برابر چطور که یه سری آدم بهترین نتایج بهترین منفعت و بهترین اتفاقات رو جذب میکنن و تجربه میکنن .و یه سری خیلی سریع بدبخت میشن ورشکسته

    مثال دوره کرونا که خودم شاهد عینی بودم

    شرکت هایی که تا اون موقع هیچ کس سراغ شون نمی رفت و خیلی هاشون رو برشکستگی بودن مثل شرکت الکل سازی. تولید ماسک . و مواد شوینده و ضد عفونی این صنف زیاد بهشون بها نمی دادن و بهشون توجه نمی شد اصلا تا اون موقع کی ماسک استفاده می‌کرد

    اما تو دوران کرونا من شاهد میلیاردر شدن خیلی از شرکت های دون پایه بودم تو تولید ماست و دستکش و از اینجور وسایل که نیاز جامعه بود .

    وقتی ما بتونیم با الگو های منطقی افکارمون رو کنترل کنیم می تونیم شرایط زندگی مون رو مثل آب خوردن تغییر بدیم .

    برخلاف باور اکثر مردم دنیا که با فیزیک با زور و بازو می خوان شرایط اتفاقات و نتایج زندگی شون رو به نفع خودشون تغییر بدن.

    (این باور برخلاف قوانین جهان هستی هستش )

    اگر ما بدونیم با کوچیک ترین تغییر توی افکارمون و کنترل افکارمون میتونیم فرکانس مناسب اون افکار رو به جهان هستی ارسال کنیم ونتیجه اون فرکانس به شکل شرایط و نتایج دلخواه خیلی ساده و از راه هایی که اصلا به ذهنمون نمیرسه به زندگی مون هدایت میشن . شبانه روز روی باورهامون کار می‌کنیم بدون خواب

    وقتی افکا ر مون رو تغییر میدیم نشونه هاشو خیلی سریع می‌بینیم اما اتفاقات یواش یواش رخ میده و یه مسیر تکاملی که تو دوره 12 قدم داره قشنگ این عجله رو از ما میگیره .

    اگر ما بخواییم متفاوت نتایج ببینیم باید متفاوت فکر کنیم و متفاوت عمل کنیم . اینجاست که اعتماد به نفس می گیریم از نتیجه افکارمون و تغییر نتایج به دست خودمون .

    حرف آخر اگر اتفاقی برامون افتاد خداوند رو مقصر ندونیم و گردن خدا نندازیم .و دنبال این نباشیم که کس دیگه ای بیاد زندگی مون رو درست کنه .

    ما باید به خودمون بگیم که خودمون قدرت خلق زندگی مون رو داریم .

    خانم شایسته عزیز بی نهایت سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1360 روز

    سلام به استاد عزیزم، سلام به همه دوستان گلم و استاد شایسته نازنین

    اینقدر آگاهی های این فایل ناب و عالی بود ک نمیدونم از کجا شروع کنم و چقدر دقیق خدا من رو هدایت کرد به چیزی ک گاهی فکر میکنم توی درون من نیست، من ک از دیگران توقع ندارم من ک همیشه سعی کردم مسئولیت زندگیم رو برعهده بگیرم اما وقتی توی زندگیم دقیق شدم این شرک رو هنوز هم دارم

    وقتی این فایل رو گوش کردم با خودم گفتم شرکه ک نمیذاره یسری نتایج رخ بدن

    یه تجربه ای از شرک هم ک اخیرا برام پیش اومد رو بهتون میگم تا برای خودمم یادآوری بشه

    به تازگی ارثی به مادر رسیده و سندش زده شده من واقعیتش هیچ چشم داشتی به این ارث نداشتم باخودم میگفتم سهم مادرمه و اختیارش با خودشه حتی اگ تمامش رو هم بخواد برای خودش خرج کنه اختیارش رو داره

    یه شب با دوستام صحبت میکردیم و یکی از دوستام گف ن اتفاقا این ارث سهم توعه پدر و مادرت تورو بدنیا آوردن باید برات خرج کنن این از عدم احساس لیاقت میاد ک تو خودتو لایق اون پول نمیدونی، ازشون بخواه ک این پولو بهت بدن، من شدیدا مخالف بودم و حتی نمیخواستم ذره ای امید به این ارث ببندم اما ذره ذره این شرک توی وجودم رشد کرد ک من بیخیال همه چی میشم باید برای من اون چیزی ک میخوام بشه و ته امیدم هم به اون ارث بود اما خداروشکر زود به خودم اومدم و همین انتظار نداشتن چقدر آدمو به آرامش میرسونه، همینکه دیگ منتظر بقیه نیستی و چشم امیدت به خداست، خداروشکر میکنم با این فایل خدا من رو متوجه اشتباهم کرد

    تصمیم گرفتم خودم رو آدمی تنها ببینم ک مسئولیت تمام زندگیش رو از این ب بعد بپذیره و با توکل به خدا و این باور ک خودم تمام زندگیم رو رقم میزنم شروع کنم به چیدمان دوباره زندگیم اون شکلی ک دوست دارم

    یه موضوعی ک با همین گام اول برام رخ داد رضایت درونی بود چیزی ک واقعا مدتی بود توی زندگیم نبود و بجاش فقط و فقط مقایسه بود

    امروز متوجه اش شدم و اینقدر زندگیم بهتر و آروم تر شد ک حد نداره یه آرامش عمیقی وجودمو گرفت و اون رضایت درونی رو الان حسش میکنم

    خداروشکر میکنم این اتفاقاتی بود ک با همین گام اول برام رخ داد و به قدری از این پروژه دارم لذت میبرم ک دوست دارم هیچ کاری نکنم وفقط پای گوش دادن فایل ها بشینم

    از استاد شایسته عزیز بی نهایت سپاس گزارم ک اینقدر عاشقانه این فایل هارو در اختیارمون قرار دادن و واقعا بابت این پروژه ذوق دارم و خداروشکر میکنم

    اگ حتی تمام دستاورد این پروژه ایجاد آرامش توی زندگیم باشه باید بگم با گام اول من به اون دستاورد رسیدم احساس رضایت درونی چیزی بود ک مدتی بود توی زندگیم کمرنگ بود و امروز ک پیداش کردم حس فوق العاده ای دارم

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: