https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و بسیار ذوق زده هستم که میخوام این پروژه رو باشما شروع کنم
و بسیاررر سپاسگزارم از سخاوت درونی شما
انقدررر که شما مهربان و سخاوتمندی که این پروژه ی شخصی رو با ما با اشتراک گذاشتید
دیشب داشتم قسمت 75سریال سفر به دورامریکارو نگاه میکردم که ی اتفاق ریزی افتاد
ک اتفاق خاصی نبود شاید برای شما
ولی ی دیالوگای ریزی اون وسط شد
که من گفتم ببین
من اگ جای خانوم شایسته بودم حداقلش ی ساعتی قهر بودم (استیکر خنده )
ولی گفتم ببین این زن چقدرررر با خودش در صلحه
اصلا خودش رو درگیر نمیکنه
همیشه دوست داشتم ببینم شما چطور عمل میکنی به این اگاهی ها چه نگاهی داری
یجورایی دوست داشتم باهاتون همراه بشم در درک و عمل به قوانین
و الان این مسیر امادست
این پروژه امادست
تا بپریم و شیرجه بزنیم در اگاهی کیهانی
با مریم جاااانم
خانوم شایسته خیلیییی خیلیییی خیلییی ممنونم بابت این سر فصل هایی که برامون اول فایلا مینویسید
چون خود من خیلی بلد نیستم این شکلی منسجم و در حد ی جمله سرفصل بنویسم
ینی میدونین چیه من عادتمه از اول فایل شروع میکنم ب نوشتن تااخر ولی من ک هنوز فایل رو شروع نکردم فقط سرفصلارو خوندم اومدم تاکامنت بذارم
بگم مریم جانممم من با همین سرفصلایی ک نوشتید کلییییی متحول شدم
حالا اینجا تک تک سرفصل هارو مینویسم و احساسم و برداشتم و نگاه قبلیم رو در موردش میگم
*قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
خب من تا حدودی در این زمینه خوب هستم چون
دیگه نه منتظرم مادرمم ن پدری ک ندارمش
که بخوام زندگیم رو تغییر بده
سعی میکنم به هیچکس وابسته نباشم و خودم دارم مسیرمو طی میکنم
البته که شرک هست
البته که یهو سوپرایز میشم و میبینم ته ذهنم بسته به ارث
ته ذهنم بسته شده به ی پول بزرگی ازیجا رسیدن تا موفق بشم و خب وقتی بقیه رو میبینم ک خانواده ها حمایتشون میکنن یکم ناراحت میشم اما زود. برمیگردم ب مسیر
چون تازگیا. خیلییی خوب صداشو میشنوم
صدای کسی ک میگه
اوکی من میدونم تو تنهایی اما من هستم و من میخوام تو رو بجایی برسونم ک همه ی اونایی ک حامی دارن انگشت به دهن بمونن و من باحرفای اون جون دوباره میگییرم و یاد ایه ی میفتم ک میگه و من یتوکل علی الله فهو حسبه یرزقه من حیث لایحتسب و ادامه میدم چند شب پیش ک خیلی دیگ ناامیدی اومده بود سمتم و فکر میکردم نمیتونم ادامه بدم
بهم گفت ببین استاد عباسمنش هم تنها بوده و مسئولیت صددرصد همه چی رو بر عهده گرفته و حالا اونجاست
و خودت میدونی ک اینا بهونست اینا توجیه
اگه ایشون تونسته توهم میتونی
بببین استاد عباسمنش از کجا ب کجا رسید؟؟؟
(ممنونم مریم جانم بابت لایو قدرت تجسم که اون تیکه زندگی استاد در بندر عباس رو دوباره ب تصویر گذاشتید ک من بازهم نشون ذهنم بدم و این مقاومتا رو بشکونم)
و ذهنم ساکت میشه
*فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
به اندازه ای ک مسئله حل میکنیم رشد و پیشرفت میکنیم
یاد جلسه 10روانشناسی ثروت میفتم
که میگف رشد جهان بر اساس حل مسئله هست
اگه نمیخای مسئله حل کنی و از تضاد فرار میکنی
اونقدررر جهان زمینت میزنه تا بمیری
مسئله حل کن و ازش ثروت بساز
مسئله حل کن و رشد کن
بزرگ شو
و اینطوری تو قدرتمند تر میشی
هرچی میری جلو تر دیگه تو بزرگ تر از مسائلتی خیلی بزرگ تر
توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛:
این اولین باره ک من دارم چنین چیزی رو میشنوم پس بگو چرا هروقتتتت ازدیگران توقع داریم جهان میزنتمون زمین
این بخاطر شررررکه.
من نمیخوام مشرک باشم خدایا پناه میبرم به تو دیگه کمکم کن مشرک نباشم نمیخوام متوقع باشم
نمیخوام مشرک باشم من میخوام در مسیر توحید
در مسیر استادم
در مسیر ابراهیم حرکت کنم
خدایا کمکم کن
هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛.. همینجا به خودم قول میدم و متعهد میشم که
تاجایی ک جون دارم خودم رو مسئول خوشبختی و بدبختیم بدونم و برای رسیدن ب رویاهام تلاش کنم
منتظر کسی نباشم
ببیین دوباره این ایه
و من یتوکل علی الله فهو حسبه یرزقه من حیث لایحتسب
میخوای خدا همه کارارو برات انجام بده؟؟؟
میخوای از جایی بهت روزی بده ک فکرشم نمیکنی؟؟؟؟؟
توکل کن بهش.
خب چجوری؟
ایناها
خودت رو مسئول خوشبختی خودت بدون
مسئولیت صددرصدش رو برعهده بگیر
خدااای من بخدا نمیدونستم واضح ترین نمود توحید عملی پذیرفتن مسئولیت صددرصد زندگیمونه و دقیقا هم همینطور بوده هروقت
خدا رو شکر که در این پروژه زیبا سهیم شدم و من هم ذهنم رو یه خونه تکونی حسابی کنم ..
با تشکر از زحمات خانم شایسته ی عزیز
اولین گام اینه مسئولیت پذیر باشم و از کسی متوقع نباشم و به جای توقع از آدم ها از خدای خودم متوقع باشم تا ثروت و نعمت و برکت به من بده..
رییس جمهور و رهبر و مسئولین و پدر و مادر ووو این ها نیستن که زندگی من رو تغییر میدن بلکه خودم هستم که با توکل بر خدای خودم میتونم زندگیم رو بهبود بدم …
خدای منه که روزی دهندس..
ادم ها روزی رسان من نیستند و فقط خداونده که روزی رسانه ..
الخیر فی ما وقع .. هر اتفاقی میوفته حتما خیریتی توشه.. ما بلاهای طبیعی نداریم بلکه همه ی این ها که برای رشد و پیشرفت هستند..
مثلا پندمیک اومد کلی به پیشرقت کمک کرد و کسب و کارها اکثرا انلاین شدند و ادم ها یاد گرفتن که انلاین کار کنند … پندمیک اومد و عده ی خیلی زیادی کلی پول ساختن از این فرصت…
چند وقت پیش که دهه هشتادی ها زیختن توی خیابون و میخواستن مثلا انقلاب کنند و همه چیز فیلتر شد و اینترنت قطع شد ..بازم یه عده بازم از این فرصت استفاده کردن و با فروش فیلتر شکن کلی پول ساختن !!
زمان شاه یه عده موفق بودن الان هم موفق هستند.. و زمان شاه یه عده بدبخت بودن و الان هم بدبخت هستند ..
کسی مسئول زندگی من نیست . همچنان که من مسئول زندگی کسی نیستم .. من فقط مسئول زندگی خودم هستم..
یه جای متوقع شدن از مسیولین از خدای خودم متوقع باشم.. چون اونه که روزی رسانه ..
دست برداریم از مقصر جلوه دادن دیگزان و یک باز برای همیشه انگشت اتهام رو به سمت شخصیت خودمون بگیریم ..
این همه سال چندین رییس جمهوز عوض شده ولی یه عده همیشه نالان هستند و یه عده ی قلیلی همیشه سپاسگزارن… چون اون ها اژ خدای خودشون توقع دارن !!!
خب حالا که این فایل رو شنیدم چگونه با اقدام عملی این باور رو در خودم نهادینه کنم که من هستم که اتفاقات زو خلق میکنم ؟؟
1) با انجام تمرین کد نویسی خواسته ها ..
2) وقتی صبح از خواب بیدار میشم بلافاصله به خودم یاداوری کنم که (( این من هستم که اتفاقات رو خلق میکنم )) و از خدای خودم طلب هدایت به راه راست رو کنم.. بهش بگن خدایا من رو به سمت ثروت و نعمت و خوشبختی هدایت کن و نوز ایمانت را بز قلبم بتابان ..
3) جلوی ایینه از خودم تعریف کنم ..
همه ی این اقدامات باعث میسه ارام ارام باور کنم که زندگیم دست خودمه ،، نه دیگران !!
ضمن تبریک میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق علیهالسلام،الله را شکر گذارم که در این روز فراخوانده فایل خانه تکانی ذهن بر روی سایت قرار گرفت و در اولین جلسه این لایو زیبا بر روی سایت قرار گرفت…
چقدر زیبا استاد عباسمنش توضیح دادن که درخردسالی به مادرشان گفتند که من هیچ ارث و میراثی نمیخواهم و آن باور ها این نتایج بزرگ را اکنون در زندگی استاد عباسمنش به وجود آورده است…
من هم به الگو برداری از استاد و در راستای ایجاد این باور که خودم هستم که شرایط زندگی خودم را به وجود می آورم،امروز به مادرم گفتم که مقداری که از منزل پدری که به نام من است و سند جداگانه دارم را فردا در مهظر به نام تو میزنم و با این کار خودم را از میان اختلاف نظری که مادرم با عمومجیدم بر سر تقسیم ارث دارند کنار میکشم وبا این کار با صد وجودم در ساختن زندگی خودم کار میکنم.
عموی من میگوید که خانه ای پدری مان را تبدیل به حسینیه یا مسجد کنیم و مادرم میگوید که این خانه را تبدیل به مجتمع مسکونی کنیم…،دیگر برای من فرقی ندارد که این منزل پدری تبدیل به مسجد شود یا مجتمع مسکونی،چونکه من میخواهم این باور را بسازم که ارث و میراث هیچ تأثیری در موفقیت و یا شکست مالی من ندارد،واگر من باورهای درستی داشته باشم چندین برابر پول این منزل را میسازم…
یادم میآید که این فایل لایو در نوروز سال1398 بر روی سایت استاد عباسمنش قرار گرفت و آن موقع بارش های شدیدی کل کشور را فرا گرفته بود و خیلی از اتومبیل ها دچار سانحه رانندگی شده بودند وبه دلیل شرایط خاص جوی پرواز های مسافرتی نیز کنسل شده بود…
اما من با وجودی که شغلم مسافر کشی است و آن زمان در تاکسی تلفنی کار میکردم با این باور که خودم خالق زندگی خودم هستم با احتیاط رانندگی میکردم و خدارو شکر دچار هیچ سانحه ای رانندگی نشدم…
من اکنون بعضی وقتها در تاکسی اینترنتی کار میکنم و بارها پیش میاد که مسافرام به محض سوار شدن بهم میگن گزینه ای مسافر سوار شد را نزن تا سفر را لغو کنیم تا به صاحب برنامه کمسیون و مالیات بر درآمد ندهید ولی من قبول نمیکنم و چونکه از آموزش های استاد عباسمنش یاد گرفتم که اولین اصل موفقیت صداقت و درستکاری است،میخواهم این موضوع درستکاری را در تمام جوانب زندگی خودم رعایت کنم واگر جایی کار میکنم سعی میکنم با صداقت رفتار کنم و اگر بسته ای آموزشی از استاد عباسمنش دارم،آن را به صورت قانونی خریداری کردم و میدانم بالاخره این مسیر به خوشبختی و سعادت میرسد…
بارالها مرا به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من از جانب خود حجت روشنى که دائم یار و مددکار باشد عطا فرما
گام اول توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی
با یاد و نام خداوند شروع میکنم و پای در اولین قدم از خانهتکانی ذهنم میگذارم و همواره امید به فضل و رحمت پروردگار دارم و یقین دارم از او جز خیر چیزی به من نمیرسد
خداوند را سپاسگزارم که بر من منت نهاد و من را به مسیری هدایت فرمود که در معرض شنیدن این آگاهیهای باشم، آگاهیهایی که بقول قرآن اکثریت مردم از آن بیخبر هستند و من بسیار شاکر و سپاسگزارم که جز این اقلیت هستم، ولی این تمام ماجرا نیست چون صرف شنیدن این آگاهیها، تاثیرگذار نخواهد بود و من باید با تمام وجودم این آگاهیها را جزئی از شخصیتم قرار داده و به آنها عمل کنم
و درسهایی که از این گام یادگرفتم و بایستی در آنها تعقل و تفکر کرده و آنها را بکار ببندم و بقول استاد در زندگیام بصورت پرکتیکال از آنها استفاده کنم
اینکه خداوند یک انرژی است و سیستم بسیار دقیقی را طراحی کرده و از آنها هیچگاه عدول نخواهد کرد و این سیستم همواره به فرکانسهای من پاسخ میدهد و اتفاقات زندگی من را براساس آنها وارد زندگی من میکند؛
اگر من صبح تا شب بدرگاه خداوند زجه زده و ناله کنم هیچ تاثیری در این اتفاقات نخواهم داشت و آنچه را تجربه میکنم که خودم فرکانس آن را ارسال کردهام، اگر من فرکانس خوب ارسال کنم، در مدار خوب قرار گرفته و اتفاقات خوب را تجربه خواهم کرد و برعکس
پس از امروز باید مراقب باشم، مراقب چی؟ مراقب احساسم، چون بهترین نشانه که به من اعلام میکند من در حال ارسال چه فرکانسهایی هستم و باید منتظر چه اتفاقاتی باشم، احساس من است، اگر احساس من خوب باشد و به زندگی و اتفاقات آن جوری نگاه کنم که به من احساس خوب بدهد یعنی من در حال ارسال فرکانس خوب هستم و در نتیجه اتفاقات خوب را هم تجربه خواهم کرد.
من مسئول صددرصد زندگی خودم هستم، زندگی من هیچ ربط و وابستگی به هیچ عامل بیرونی ندارد، هیچ یعنی هیچ عامل
کوچکترین عامل بیرونی، کوچکترین تاثیری در زندگی من ندارد و این من هستم که خالق صددرصد اتفاقات زندگیام هستم؛
وای اگر من این را بصورت کامل بپذیرم، میتوانم زندگیام را همانگونه که میخواهم خلق کنم و این قدرتی است که خداوند به من داده است؛
ولی تا وقتی که منتظر هستم کسی از بیرون بیاید و یا یک عامل در بیرون تغییر کند تا زندگی من تغییر کند این شرک بخداوند بوده و برخلاف قوانین خداوند است.
یاد داشته باشم که هرگاه در فکرم خطور کرد که یک عامل بیرونی مقصر رخدادهای زندگی من هست و اگر آن تغییر کند شرایط زندگی من هم تغییر خواهد کرد، این شرک به خداوند است و خداوند شرک بخودش را نمیبخشد.
تکیهگاه اصلی من، خدای من، خودم و تواناییهای درونی من هست و من باید به آنها تکیه کنم و توجهم را از عوامل بیرونی بردارم و شاهد ورود نعمت وثروت فراوان و بینهایت خداوند به زندگیام باشم
سعی کنم همیشه به درون خودم نگاه کنم و تمام ایرادات را درون خودم پیدا کرده و در صدد رفع آنها باشم چون چیزی بجز افکار و باورهای من باعث اتفاقات زندگی من نشده است، با این نگاه آرامشی عمیق در وجود من ایجاد خواهد شد، چراکه من بهمان اندازه که ناتوانم از تغییر عوامل بیرونی، بهمان اندازه توانایی تغییر خودم و افکار و باورهایم را دارم و این مسیر چقدر لذتبخش و قدرتمند کننده است، مسیری که به خودم وابسته است نه هیچ عامل بیرونی
توقع داشتن از دیگران به هرشکل و هرطریقی نشان دهنده این است که من در مسیر غلط هستم و باید سریعا نسبت به اصلاح مسیرم اقدام کنم
ولی وقتی که مسئولیت تمام زندگیام را بعهده میگیرم و تاثیر هرعاملی بیرون از خودم را صفر میکنم، آنگاه در مسیر رشد و پیشرفت و موفقیت قرار خواهم گرفت
در این جهان بزرگ وظیفه من تنها بندگی کردن خداوند است که اگر من بنده خوبی باشم، خداوند خدایی کردن خودش را خوب بلد است
هروقت برای تایید گرفتن و جلب نظر مردم کاری را کردم بدانم که از مسیر توحید دور شدهام، کسی که بخداوند ایمان داشته باشد برای مردم کاری انجام نمیدهد؛
وقتی توحید و یکتاپرستی درون من شکل بگیرد نحوه فکرکردن و عمل کردن و نتیجه گرفتن من تغییر خواهد کرد
من وقتی درون خودم را درست کنم، بیرون از من خودش درست خواهد شد
نتیجهگیری:
من خالق صددرصد زندگیام هستم
وظیفه من تنها بندگی کردن است و دخالت نکردن در کارهایی که مربوط به خداوند است
اگر میخواهم نتایجم متفاوت از دیگران باشد باید متفاوت از دیگران فکر و عمل کنم
همهچیز توحید است و من باید ارتباطم را با خداوند بیشتر و قویتر کنم و بس، وقتی که من خدای خودم را بشناسم و سعی در بهبود ارتباطم با وی داشته باشم، بقیه کارها را خداوند خودش درست خواهد کرد
جمله تاکیدی امروز:
من هستم که با افکار و باورها و کانون توجهم، تمام اتفاقات و شرایط زندگیام را بدون استثناء رقم میزنم
سلام به همه عزیزان علی الخصوص مریم جان و استاد عزیزم
حرفهای مریم جان توی فایل دستورالعمل هدایت امروز من بود که اشکمو دراورد
خودم رو متعهد کردم این پروژه رو شروع کنم و یه خونه تکونی انجام بدم
من امروز قصد داشتم بشینم تمرکزی جلسه 4 دوره عزت نفس رو کار کنم ولی وقتی حرفهای مریم جان رو شنیدم اینو یه هدایت دیدم و این در حالی بود که من بعد از یکسال بودن توی دوره سلامتی خیلی به صورت ریز و کالباسی از ریل خارج شدم و بررسی کردم متوجه شدم که من چیزایی رو دارم میخورم که میدونم آسیب میزنه و چندین بار تصمیم گرفتم دیگه نخورم ولی به پای انجام که میرسید کنترل بر ذهنم نداشتم و تعهدم میشکست و حتی یه جاهایی مسئولیت رو از روی دوش خودم برمیداشتم و به همسرم میگفتم اگه تو اینا رو نخری منم نمیخورم ، دقیقا طبق گفته های استاد توی این لایو میخواستم بندازم گردن یکی دیگه ، الان فهمیدم تا زمانی که اینجوری ام مسیر برام هموار نمیشه برای حل این مسئله
منم با گوش دادن به صحبت های مریم جان تصمیم گرفتم دست از همه افکار و کارهای به ظاهر واجب وردارم و تمرکزی روی این پروژه کار کنم و دفتری که برای نت برداری دوره 12 قدم خریده بودم رو اختصاص دادم به این پروژه و از واجبات هر روزه در نظر گرفتم و پیامی که گام امروز برام داشت این بود که من مسئول سلامتی خودم هستم فارغ از اینکه چه موادغذایی ای اطرافم هست (تمرین تقوا و کنترل ذهن)
ایاک نعبد و ایاک نستعین/اهدناالصراط المستقیم/صراط الذین انعمت علیهم…..
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان مهربان و دوست داشتنیم و سپاس فراوان
مریم جانم،مدتی هست که از خداوند خواستم تمام حواسموببره سمت خودش،بیشتر تو زندگیم حسش کنم حتی بیشتر از قبل،بیشتر بفهممش،بیشتر و راحت تر و قابل فهم تر هدایت هاشو دریافت کنم و از اونجایی که سریع الاجابه،گفت الوعده وفا،بفرما.اینم یه سفر رویایی و پر خیر و برکت ،اینم یه خونه تکونی ذهن،گام به گام.با مریم جان و فرستاده ی من همراه شو و تمام تمرکزتو بذارببینم چقدر میتونی بنده ی خوبی باشی؟چقدر حرف گوش میکنی؟چقدر در عمل حرفا رو اجرا میکنی و در وجودت با تکرارش ،درونیش میکنی؟
نمیدونید چقدر خوشحالم بابت این یک ماه هدفمندی که خداوندبه واسطه ی شما عزیزان برام برنامه ریزی کرده.
الهی به امید تو
از صبح که دارم این فایلو گوش میدم،انگار هیچ کاری تو این جهان ندارم،جز بندگیش،تمام وجودم شده خدا.
نمیدونم چطور بیان کنم ولی چنان آرامشی دارم که دلم نمیخواد حتی یه لحظه از این فضای روحانی و معنوی خارج بشم،احساس خوشبحتی به تمام معنا رو دارم تجربه میکنم(گریه)
سپاسگزارم ،سپاسگزارم.
نکاتی که من یادداشت کردم:
1-خودم مسئول صد درصد زندگیم هستم نه کس دیگه ای
2-خودم فقط قدرت تغییر زندگیم رو دارم(من باید تغییر کنم نه اینکه منتظر باشم عوامل بیرونی باعث تغییر زندگی من بشن)
3-هرگز بهانه نیارم،اتفاقات زندگیم رو خودم دارم رقم میزنم نه عوامل بیرونی
4-من بندگی خدارو انجام بدم،خدا خودش همه چیز بهم میده،همه چیز رو برام اوکی میکنه.
5-هرگز از دیگران توقعی نداشته باشم(مشرک نباشم).
و همچنین سرفصل هایی که مریم جان بسیار کامل از توضیحات استاد برامون نوشتن:
-قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
-تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
-توانایی تشخیص اصل از فرع؛
-فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
-توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
-هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
-هر زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
-تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
-واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
-وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
-“توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
-مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
-تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
-خاصیت ایده های الهامی؛
برای همه دوستان آرزوی موفقیت میکنم در این مسیر الهی
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم، من رو به راه راست کسانی که به آنها ثروت و نعمت داده ای هدایت کن
به مسیر توحید هدایت کن
به مسیر عشق و آرامش هدایت کن
به درک بیشتر قانون و عمل ب قانون هدایت کن
خدایا لحظه ای من رو ب حال خودم نگذار و هدایتم کن، که اگر تو هدایتم نکنی من گمراه میشم.
من هیچی نمیدونم، تا الان هم تو هر لحظه مسیر من رو اصلاح کردی و دستمو گرفتی .
سلام ب استاد عزیزم ، مریم بینظیر و توحیدی و دوستان بنظیرم
استاد دست گذاشتین رو چه موضوعی ،پاشنه ی آشیل من. و فکر میکنم تقریبا پاشنه ی آشیل همه، توقع از دیگران.
من کلا شخصیتم این بود از بچگی، حتی بزرگی قبل از اینکه قانون رو بدونم تو این موضوع ناخوداگاه درست عمل میکردم، من اصلا اینکه از دولت توقع داشته باشی که زندگیت رو بهبود بده رو درک نمیکردم و بنظرم مسخره میومد
کسانی رو هم که میدیدم تو تلویزیون داد وبیداد میکردن دولت اینکار رو کنه اون کار رو کنه، مسخره میومد بنظرم ،حس میکردم الاف ترین آدما و احمق ترین آدما هستن.
یادمه زمانی که بیزنس باز کرده بودم، چندبار از دوسه تا خبرنامه ک با خانم ها مصاحبه میکنن و درمورد بیرنسشون صحبت میکنه و مشکلاشتون و توقعاتشون از دولت ،باهام مصاحبه کردن،، و چندبار اون مصاحبه کننده پرسید از دولت چه توقعی داری به عنوان یک بیزنس ومن جوان که تازه کارشو باز کرده، من جواب دادم هیچی
طرف تعجب کرد، راضی نمیشد هی اصرار داشت حرف تو دهن من بذاره که مثلا کمک مالی یا حمایت اینا
گفتم نه، گفت پس برای پیشرفتت چی، گفتم باید توانایی های خودمو بالا ببرم
خخ اصن حس کردم مصاحبه شو خراب کردم
یا ی بار دیگه یک آقایی بود که داشت که از ترکیه اومده بود، رو پایان نامه ش کار میکرد، موضوعش هم همین بود ،کارآفرینای زن
اونم هی پرسید از دولت و اینا چ توقعی منم گفتم هیچ توقعی، اونم انقد تعجب کرد ک مصاحبه تموم شد، گفت میشه بپرسم این جوابایی ک دادی ،این دیدگاه ها از کجا میاد
یعنی تا این حد تو ذهن مردم رفته ، من در این زمینه مشکلی ندارم
توقع من برگشت میگشت به خانواده م ، اونم تو زمینه ی احساس خوب.
من توقع داشتم،ک اگر احساس من خوب باشع باید بقیه اعضای خانواده هم همکاری کنن،
من روی خودم کار میکردم حسم خوب میشد، میدیدم تو خانواده درباره ی اخبار و مسایل ناخواسته و ناسپاسی و اینا صحیت میکردن و حسم بد میشد و اونا رو مسول حس بد خودم میدونستم.
تا خدا رو شکر الان ک ذرکم از قانون بیشتر شده،مسولیت صد درصد پذیرفتم و میدونم اینا فرکانسهای منن، من هنوز فرکانس مشترک دارم باهاشون، و اگر من مدا کار کنم و این تغییرات غالب من بشه، جهان لاجرم نمیذارع در این فرکانس باشم
متوجه شدم منم فرقی ندارم باهاشون،اونا روی بقیه مسایل ناخواسته تمرکز میکنن و من هم روی نکات منفی اونها
اومدم گفتم مشکل از منه ک هنوز احساس خوبم وابسته ب واکتش و احساس خوب دیگران
یاد بگیرم اعراض کنم از آنچه نمیخاهم ،نجنگم
یادبگیرم بجای اصلاح اونها تمرکزم رو بذارم روی نکات مثبت و خوبی هاشون.
و قسمت آخر استاد قیاس یک کمپنی خوب رو با خداوند کردین، منم این قیاس رو میکنم پیش خودم و میبیتم واقعا برا همینه خداوند تو قرآان بارها میگه حرمت خداوند رو نگه دارین
واقعا اگر من بتونم این رو باور کنم ، چقدر رفتارای من عوض میشه، چقدر ازنگرانی هام ،شک هام،ترس هام کم میشه و چه نتیجه هایی میاد.
بندگی خدا رو کنم،یعنی فقط خداوند رو منبع قدرت بدونم، تنها از خدا پروا داشته باشم
تنها بشینم روی باورام کار کنم و عوامل دیگه رو حذف کنم
سپاسگذارم استاد عزیزم برای این آگاهی های ناب و توحیدی
بنام خدای یکتا
سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
من با گوش دادن به این فایل بهم یادآوری شد که چطوری از بچگی منتظر نمی موندم و می دونستم که این منم که زندگیمو خلق میکنم
می دونستم خودم اراده ام ایمان اشتیاقم و خدا کافیه واسه رسیدن به هر چیزی و هییییچ نیازی به وجود هیچ عامل بیرونی مثل امکانات و افراد نیست ….
عامل اصلی انگیزه اشتیاق امید ایمان و باور و استمرار و تعهد من هست که کارها رو انجام میده
و باقی چیزها در اثر این ها بوجود میاد
امکانات و کمک افراد در اثر این ایمان واشتیاق من هست که بوجود میاد ….
این ایمان و اشتیاق همون قدرت خالقه انسان هست
اگر مثل بقیه مردم فکر عمل
مثل بقیه نتیجه میگیرم مثل بقیه احساس و کیفیت زندگیم
جدیدا درک کردم که واقعا فاصله شرک تا توحید هست که همه چیز هست و بس
فاصله شرک تا توحید همینه که واسه رضایت مردم کاری و رفتاری میکنی یا واسه اینکه اون کار و رفتار رو درست میدونی …..
خدا رو راضی کنیم یا مردم رو !!!!!!!!!
ما هر لحظه در حال انتخاب هستیم
انتخاب بین شرک و توحید
و این انتخاب از افکار ما سرچشمه میگیره
پس بالاترین آلویت اینه که ما مسلط بر ذهنمون باشیم هر لحظه و به اصطلاح گذشته دائم الوضو باشیم
یعنی من روزه فکری داشته باشم …..
من مسئول 100٪ …. 100٪ مطلق زندگی خودم باشم و بس
تنها درین صورت هست که توان ما بیتشر میشه …..
بسم رب الشهدا و الصدیقین
به نام خدای مهربان که پروردگار جهانیان است
با عرض سلام خدمت استاد عباسمنش بزرگوار و سرکار خانم شایسته مهربان
اینجانب مهناز دژبانی مقدم هم اکنون آگاهی های لازم قدم اول دوره دوازده قدم را دریافت کردم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم
اهدنا الصراط المستقیم
مارا به راه راست هدایت فرما
صراط الذین انعمت الیهم
راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
غیر المغضوب الیهم والضالین
نه کسانی که بر آنها غصب داشته ای و نه گمراهان
با سپاس فراوان از اساتید محترم دوره 12 قدم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم خانوم شایسته ی گلم
چقدر خوشحال شدم ازینکه صدای شمارو باز هم شنیدم
صدای ارامش بخش و زیبای شمارو
و بسیار ذوق زده هستم که میخوام این پروژه رو باشما شروع کنم
و بسیاررر سپاسگزارم از سخاوت درونی شما
انقدررر که شما مهربان و سخاوتمندی که این پروژه ی شخصی رو با ما با اشتراک گذاشتید
دیشب داشتم قسمت 75سریال سفر به دورامریکارو نگاه میکردم که ی اتفاق ریزی افتاد
ک اتفاق خاصی نبود شاید برای شما
ولی ی دیالوگای ریزی اون وسط شد
که من گفتم ببین
من اگ جای خانوم شایسته بودم حداقلش ی ساعتی قهر بودم (استیکر خنده )
ولی گفتم ببین این زن چقدرررر با خودش در صلحه
اصلا خودش رو درگیر نمیکنه
همیشه دوست داشتم ببینم شما چطور عمل میکنی به این اگاهی ها چه نگاهی داری
یجورایی دوست داشتم باهاتون همراه بشم در درک و عمل به قوانین
و الان این مسیر امادست
این پروژه امادست
تا بپریم و شیرجه بزنیم در اگاهی کیهانی
با مریم جاااانم
خانوم شایسته خیلیییی خیلیییی خیلییی ممنونم بابت این سر فصل هایی که برامون اول فایلا مینویسید
چون خود من خیلی بلد نیستم این شکلی منسجم و در حد ی جمله سرفصل بنویسم
ینی میدونین چیه من عادتمه از اول فایل شروع میکنم ب نوشتن تااخر ولی من ک هنوز فایل رو شروع نکردم فقط سرفصلارو خوندم اومدم تاکامنت بذارم
بگم مریم جانممم من با همین سرفصلایی ک نوشتید کلییییی متحول شدم
حالا اینجا تک تک سرفصل هارو مینویسم و احساسم و برداشتم و نگاه قبلیم رو در موردش میگم
*قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
خب من تا حدودی در این زمینه خوب هستم چون
دیگه نه منتظرم مادرمم ن پدری ک ندارمش
که بخوام زندگیم رو تغییر بده
سعی میکنم به هیچکس وابسته نباشم و خودم دارم مسیرمو طی میکنم
البته که شرک هست
البته که یهو سوپرایز میشم و میبینم ته ذهنم بسته به ارث
ته ذهنم بسته شده به ی پول بزرگی ازیجا رسیدن تا موفق بشم و خب وقتی بقیه رو میبینم ک خانواده ها حمایتشون میکنن یکم ناراحت میشم اما زود. برمیگردم ب مسیر
چون تازگیا. خیلییی خوب صداشو میشنوم
صدای کسی ک میگه
اوکی من میدونم تو تنهایی اما من هستم و من میخوام تو رو بجایی برسونم ک همه ی اونایی ک حامی دارن انگشت به دهن بمونن و من باحرفای اون جون دوباره میگییرم و یاد ایه ی میفتم ک میگه و من یتوکل علی الله فهو حسبه یرزقه من حیث لایحتسب و ادامه میدم چند شب پیش ک خیلی دیگ ناامیدی اومده بود سمتم و فکر میکردم نمیتونم ادامه بدم
بهم گفت ببین استاد عباسمنش هم تنها بوده و مسئولیت صددرصد همه چی رو بر عهده گرفته و حالا اونجاست
و خودت میدونی ک اینا بهونست اینا توجیه
اگه ایشون تونسته توهم میتونی
بببین استاد عباسمنش از کجا ب کجا رسید؟؟؟
(ممنونم مریم جانم بابت لایو قدرت تجسم که اون تیکه زندگی استاد در بندر عباس رو دوباره ب تصویر گذاشتید ک من بازهم نشون ذهنم بدم و این مقاومتا رو بشکونم)
و ذهنم ساکت میشه
*فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
به اندازه ای ک مسئله حل میکنیم رشد و پیشرفت میکنیم
یاد جلسه 10روانشناسی ثروت میفتم
که میگف رشد جهان بر اساس حل مسئله هست
اگه نمیخای مسئله حل کنی و از تضاد فرار میکنی
اونقدررر جهان زمینت میزنه تا بمیری
مسئله حل کن و ازش ثروت بساز
مسئله حل کن و رشد کن
بزرگ شو
و اینطوری تو قدرتمند تر میشی
هرچی میری جلو تر دیگه تو بزرگ تر از مسائلتی خیلی بزرگ تر
توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛:
این اولین باره ک من دارم چنین چیزی رو میشنوم پس بگو چرا هروقتتتت ازدیگران توقع داریم جهان میزنتمون زمین
این بخاطر شررررکه.
من نمیخوام مشرک باشم خدایا پناه میبرم به تو دیگه کمکم کن مشرک نباشم نمیخوام متوقع باشم
نمیخوام مشرک باشم من میخوام در مسیر توحید
در مسیر استادم
در مسیر ابراهیم حرکت کنم
خدایا کمکم کن
هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛.. همینجا به خودم قول میدم و متعهد میشم که
تاجایی ک جون دارم خودم رو مسئول خوشبختی و بدبختیم بدونم و برای رسیدن ب رویاهام تلاش کنم
منتظر کسی نباشم
ببیین دوباره این ایه
و من یتوکل علی الله فهو حسبه یرزقه من حیث لایحتسب
میخوای خدا همه کارارو برات انجام بده؟؟؟
میخوای از جایی بهت روزی بده ک فکرشم نمیکنی؟؟؟؟؟
توکل کن بهش.
خب چجوری؟
ایناها
خودت رو مسئول خوشبختی خودت بدون
مسئولیت صددرصدش رو برعهده بگیر
خدااای من بخدا نمیدونستم واضح ترین نمود توحید عملی پذیرفتن مسئولیت صددرصد زندگیمونه و دقیقا هم همینطور بوده هروقت
این نگرش رو داشتم معجزه شده
چرا؟؟؟ چون توحید تنها مسیر خوشبختیه
عاااااشقتم مریم جانم
عاشقتم استادجان سپاسگزارم
از خداوند میخوام کمکم کنه
بتونم هرروز بااین پروژه عظیم و توحیدی باشم
من برم فایل رو ببینم
درپناه الله یکتا شاد باشید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ
سلام و احترام
خانه تکانی ذهن
گام اول/ توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی
خدا رو شکر که در این پروژه زیبا سهیم شدم و من هم ذهنم رو یه خونه تکونی حسابی کنم ..
با تشکر از زحمات خانم شایسته ی عزیز
اولین گام اینه مسئولیت پذیر باشم و از کسی متوقع نباشم و به جای توقع از آدم ها از خدای خودم متوقع باشم تا ثروت و نعمت و برکت به من بده..
رییس جمهور و رهبر و مسئولین و پدر و مادر ووو این ها نیستن که زندگی من رو تغییر میدن بلکه خودم هستم که با توکل بر خدای خودم میتونم زندگیم رو بهبود بدم …
خدای منه که روزی دهندس..
ادم ها روزی رسان من نیستند و فقط خداونده که روزی رسانه ..
الخیر فی ما وقع .. هر اتفاقی میوفته حتما خیریتی توشه.. ما بلاهای طبیعی نداریم بلکه همه ی این ها که برای رشد و پیشرفت هستند..
مثلا پندمیک اومد کلی به پیشرقت کمک کرد و کسب و کارها اکثرا انلاین شدند و ادم ها یاد گرفتن که انلاین کار کنند … پندمیک اومد و عده ی خیلی زیادی کلی پول ساختن از این فرصت…
چند وقت پیش که دهه هشتادی ها زیختن توی خیابون و میخواستن مثلا انقلاب کنند و همه چیز فیلتر شد و اینترنت قطع شد ..بازم یه عده بازم از این فرصت استفاده کردن و با فروش فیلتر شکن کلی پول ساختن !!
زمان شاه یه عده موفق بودن الان هم موفق هستند.. و زمان شاه یه عده بدبخت بودن و الان هم بدبخت هستند ..
کسی مسئول زندگی من نیست . همچنان که من مسئول زندگی کسی نیستم .. من فقط مسئول زندگی خودم هستم..
یه جای متوقع شدن از مسیولین از خدای خودم متوقع باشم.. چون اونه که روزی رسانه ..
دست برداریم از مقصر جلوه دادن دیگزان و یک باز برای همیشه انگشت اتهام رو به سمت شخصیت خودمون بگیریم ..
این همه سال چندین رییس جمهوز عوض شده ولی یه عده همیشه نالان هستند و یه عده ی قلیلی همیشه سپاسگزارن… چون اون ها اژ خدای خودشون توقع دارن !!!
خب حالا که این فایل رو شنیدم چگونه با اقدام عملی این باور رو در خودم نهادینه کنم که من هستم که اتفاقات زو خلق میکنم ؟؟
1) با انجام تمرین کد نویسی خواسته ها ..
2) وقتی صبح از خواب بیدار میشم بلافاصله به خودم یاداوری کنم که (( این من هستم که اتفاقات رو خلق میکنم )) و از خدای خودم طلب هدایت به راه راست رو کنم.. بهش بگن خدایا من رو به سمت ثروت و نعمت و خوشبختی هدایت کن و نوز ایمانت را بز قلبم بتابان ..
3) جلوی ایینه از خودم تعریف کنم ..
همه ی این اقدامات باعث میسه ارام ارام باور کنم که زندگیم دست خودمه ،، نه دیگران !!
موفق باشید
خدایا شکرت
سلام و درود فراوان خدمت استاد عباسمنش عزیز
ضمن تبریک میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق علیهالسلام،الله را شکر گذارم که در این روز فراخوانده فایل خانه تکانی ذهن بر روی سایت قرار گرفت و در اولین جلسه این لایو زیبا بر روی سایت قرار گرفت…
چقدر زیبا استاد عباسمنش توضیح دادن که درخردسالی به مادرشان گفتند که من هیچ ارث و میراثی نمیخواهم و آن باور ها این نتایج بزرگ را اکنون در زندگی استاد عباسمنش به وجود آورده است…
من هم به الگو برداری از استاد و در راستای ایجاد این باور که خودم هستم که شرایط زندگی خودم را به وجود می آورم،امروز به مادرم گفتم که مقداری که از منزل پدری که به نام من است و سند جداگانه دارم را فردا در مهظر به نام تو میزنم و با این کار خودم را از میان اختلاف نظری که مادرم با عمومجیدم بر سر تقسیم ارث دارند کنار میکشم وبا این کار با صد وجودم در ساختن زندگی خودم کار میکنم.
عموی من میگوید که خانه ای پدری مان را تبدیل به حسینیه یا مسجد کنیم و مادرم میگوید که این خانه را تبدیل به مجتمع مسکونی کنیم…،دیگر برای من فرقی ندارد که این منزل پدری تبدیل به مسجد شود یا مجتمع مسکونی،چونکه من میخواهم این باور را بسازم که ارث و میراث هیچ تأثیری در موفقیت و یا شکست مالی من ندارد،واگر من باورهای درستی داشته باشم چندین برابر پول این منزل را میسازم…
یادم میآید که این فایل لایو در نوروز سال1398 بر روی سایت استاد عباسمنش قرار گرفت و آن موقع بارش های شدیدی کل کشور را فرا گرفته بود و خیلی از اتومبیل ها دچار سانحه رانندگی شده بودند وبه دلیل شرایط خاص جوی پرواز های مسافرتی نیز کنسل شده بود…
اما من با وجودی که شغلم مسافر کشی است و آن زمان در تاکسی تلفنی کار میکردم با این باور که خودم خالق زندگی خودم هستم با احتیاط رانندگی میکردم و خدارو شکر دچار هیچ سانحه ای رانندگی نشدم…
من اکنون بعضی وقتها در تاکسی اینترنتی کار میکنم و بارها پیش میاد که مسافرام به محض سوار شدن بهم میگن گزینه ای مسافر سوار شد را نزن تا سفر را لغو کنیم تا به صاحب برنامه کمسیون و مالیات بر درآمد ندهید ولی من قبول نمیکنم و چونکه از آموزش های استاد عباسمنش یاد گرفتم که اولین اصل موفقیت صداقت و درستکاری است،میخواهم این موضوع درستکاری را در تمام جوانب زندگی خودم رعایت کنم واگر جایی کار میکنم سعی میکنم با صداقت رفتار کنم و اگر بسته ای آموزشی از استاد عباسمنش دارم،آن را به صورت قانونی خریداری کردم و میدانم بالاخره این مسیر به خوشبختی و سعادت میرسد…
خدانگهدار
خدا همه کار میکنه براتون شما لازم نیست کاری بکنید شما روی درون خودتون کار کنید اون بیرون رو خدا درست میکنه،،،،،،،،
سلام
چه زیبا و با احساس گفتید استاد
انگاری فقط با شخص من داشتید حرف میزدید وقتی گفتید نگرانی نداشته باشید
چقدر حرفاتون دل من رو نرم و آروم میکنه چقدر به قول استاد شایسته ی قشنگم امید به آینده ی روشن رو تو ذهنم بُلد میکنه
سپاسگزارم از شما که سخاوتمندانه همون حرفای محصولات رو توی فایل های رایگان هم میزنین
سپاسگزارم از استاد شایسته که مهربانانه و دلسوزانه راه پیشرفت رو برای همه هموار میکنه
و البته که این راه برای همه نیست
و بقول قرآن کریم
این هدایتی ست برای پرهیزگاران
تا ابد قدر دان شما هستم
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقࣲ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقࣲ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنࣰا نَّصِیرࣰا
بارالها مرا به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من از جانب خود حجت روشنى که دائم یار و مددکار باشد عطا فرما
گام اول توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی
با یاد و نام خداوند شروع میکنم و پای در اولین قدم از خانهتکانی ذهنم میگذارم و همواره امید به فضل و رحمت پروردگار دارم و یقین دارم از او جز خیر چیزی به من نمیرسد
خداوند را سپاسگزارم که بر من منت نهاد و من را به مسیری هدایت فرمود که در معرض شنیدن این آگاهیهای باشم، آگاهیهایی که بقول قرآن اکثریت مردم از آن بیخبر هستند و من بسیار شاکر و سپاسگزارم که جز این اقلیت هستم، ولی این تمام ماجرا نیست چون صرف شنیدن این آگاهیها، تاثیرگذار نخواهد بود و من باید با تمام وجودم این آگاهیها را جزئی از شخصیتم قرار داده و به آنها عمل کنم
و درسهایی که از این گام یادگرفتم و بایستی در آنها تعقل و تفکر کرده و آنها را بکار ببندم و بقول استاد در زندگیام بصورت پرکتیکال از آنها استفاده کنم
اینکه خداوند یک انرژی است و سیستم بسیار دقیقی را طراحی کرده و از آنها هیچگاه عدول نخواهد کرد و این سیستم همواره به فرکانسهای من پاسخ میدهد و اتفاقات زندگی من را براساس آنها وارد زندگی من میکند؛
اگر من صبح تا شب بدرگاه خداوند زجه زده و ناله کنم هیچ تاثیری در این اتفاقات نخواهم داشت و آنچه را تجربه میکنم که خودم فرکانس آن را ارسال کردهام، اگر من فرکانس خوب ارسال کنم، در مدار خوب قرار گرفته و اتفاقات خوب را تجربه خواهم کرد و برعکس
پس از امروز باید مراقب باشم، مراقب چی؟ مراقب احساسم، چون بهترین نشانه که به من اعلام میکند من در حال ارسال چه فرکانسهایی هستم و باید منتظر چه اتفاقاتی باشم، احساس من است، اگر احساس من خوب باشد و به زندگی و اتفاقات آن جوری نگاه کنم که به من احساس خوب بدهد یعنی من در حال ارسال فرکانس خوب هستم و در نتیجه اتفاقات خوب را هم تجربه خواهم کرد.
من مسئول صددرصد زندگی خودم هستم، زندگی من هیچ ربط و وابستگی به هیچ عامل بیرونی ندارد، هیچ یعنی هیچ عامل
کوچکترین عامل بیرونی، کوچکترین تاثیری در زندگی من ندارد و این من هستم که خالق صددرصد اتفاقات زندگیام هستم؛
وای اگر من این را بصورت کامل بپذیرم، میتوانم زندگیام را همانگونه که میخواهم خلق کنم و این قدرتی است که خداوند به من داده است؛
ولی تا وقتی که منتظر هستم کسی از بیرون بیاید و یا یک عامل در بیرون تغییر کند تا زندگی من تغییر کند این شرک بخداوند بوده و برخلاف قوانین خداوند است.
یاد داشته باشم که هرگاه در فکرم خطور کرد که یک عامل بیرونی مقصر رخدادهای زندگی من هست و اگر آن تغییر کند شرایط زندگی من هم تغییر خواهد کرد، این شرک به خداوند است و خداوند شرک بخودش را نمیبخشد.
تکیهگاه اصلی من، خدای من، خودم و تواناییهای درونی من هست و من باید به آنها تکیه کنم و توجهم را از عوامل بیرونی بردارم و شاهد ورود نعمت وثروت فراوان و بینهایت خداوند به زندگیام باشم
سعی کنم همیشه به درون خودم نگاه کنم و تمام ایرادات را درون خودم پیدا کرده و در صدد رفع آنها باشم چون چیزی بجز افکار و باورهای من باعث اتفاقات زندگی من نشده است، با این نگاه آرامشی عمیق در وجود من ایجاد خواهد شد، چراکه من بهمان اندازه که ناتوانم از تغییر عوامل بیرونی، بهمان اندازه توانایی تغییر خودم و افکار و باورهایم را دارم و این مسیر چقدر لذتبخش و قدرتمند کننده است، مسیری که به خودم وابسته است نه هیچ عامل بیرونی
توقع داشتن از دیگران به هرشکل و هرطریقی نشان دهنده این است که من در مسیر غلط هستم و باید سریعا نسبت به اصلاح مسیرم اقدام کنم
ولی وقتی که مسئولیت تمام زندگیام را بعهده میگیرم و تاثیر هرعاملی بیرون از خودم را صفر میکنم، آنگاه در مسیر رشد و پیشرفت و موفقیت قرار خواهم گرفت
در این جهان بزرگ وظیفه من تنها بندگی کردن خداوند است که اگر من بنده خوبی باشم، خداوند خدایی کردن خودش را خوب بلد است
هروقت برای تایید گرفتن و جلب نظر مردم کاری را کردم بدانم که از مسیر توحید دور شدهام، کسی که بخداوند ایمان داشته باشد برای مردم کاری انجام نمیدهد؛
وقتی توحید و یکتاپرستی درون من شکل بگیرد نحوه فکرکردن و عمل کردن و نتیجه گرفتن من تغییر خواهد کرد
من وقتی درون خودم را درست کنم، بیرون از من خودش درست خواهد شد
نتیجهگیری:
من خالق صددرصد زندگیام هستم
وظیفه من تنها بندگی کردن است و دخالت نکردن در کارهایی که مربوط به خداوند است
اگر میخواهم نتایجم متفاوت از دیگران باشد باید متفاوت از دیگران فکر و عمل کنم
همهچیز توحید است و من باید ارتباطم را با خداوند بیشتر و قویتر کنم و بس، وقتی که من خدای خودم را بشناسم و سعی در بهبود ارتباطم با وی داشته باشم، بقیه کارها را خداوند خودش درست خواهد کرد
جمله تاکیدی امروز:
من هستم که با افکار و باورها و کانون توجهم، تمام اتفاقات و شرایط زندگیام را بدون استثناء رقم میزنم
سلام به همه عزیزان علی الخصوص مریم جان و استاد عزیزم
حرفهای مریم جان توی فایل دستورالعمل هدایت امروز من بود که اشکمو دراورد
خودم رو متعهد کردم این پروژه رو شروع کنم و یه خونه تکونی انجام بدم
من امروز قصد داشتم بشینم تمرکزی جلسه 4 دوره عزت نفس رو کار کنم ولی وقتی حرفهای مریم جان رو شنیدم اینو یه هدایت دیدم و این در حالی بود که من بعد از یکسال بودن توی دوره سلامتی خیلی به صورت ریز و کالباسی از ریل خارج شدم و بررسی کردم متوجه شدم که من چیزایی رو دارم میخورم که میدونم آسیب میزنه و چندین بار تصمیم گرفتم دیگه نخورم ولی به پای انجام که میرسید کنترل بر ذهنم نداشتم و تعهدم میشکست و حتی یه جاهایی مسئولیت رو از روی دوش خودم برمیداشتم و به همسرم میگفتم اگه تو اینا رو نخری منم نمیخورم ، دقیقا طبق گفته های استاد توی این لایو میخواستم بندازم گردن یکی دیگه ، الان فهمیدم تا زمانی که اینجوری ام مسیر برام هموار نمیشه برای حل این مسئله
منم با گوش دادن به صحبت های مریم جان تصمیم گرفتم دست از همه افکار و کارهای به ظاهر واجب وردارم و تمرکزی روی این پروژه کار کنم و دفتری که برای نت برداری دوره 12 قدم خریده بودم رو اختصاص دادم به این پروژه و از واجبات هر روزه در نظر گرفتم و پیامی که گام امروز برام داشت این بود که من مسئول سلامتی خودم هستم فارغ از اینکه چه موادغذایی ای اطرافم هست (تمرین تقوا و کنترل ذهن)
بازم تکرار میکنم …. من مسئول سلامتی خودم هستم
سپاسگزارم بابت این خونه تکونی
الهی شکرررر که هدایت رو دریافت کردم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین/الرحمن الرحیم/مالک یوم الدین/
ایاک نعبد و ایاک نستعین/اهدناالصراط المستقیم/صراط الذین انعمت علیهم…..
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان مهربان و دوست داشتنیم و سپاس فراوان
مریم جانم،مدتی هست که از خداوند خواستم تمام حواسموببره سمت خودش،بیشتر تو زندگیم حسش کنم حتی بیشتر از قبل،بیشتر بفهممش،بیشتر و راحت تر و قابل فهم تر هدایت هاشو دریافت کنم و از اونجایی که سریع الاجابه،گفت الوعده وفا،بفرما.اینم یه سفر رویایی و پر خیر و برکت ،اینم یه خونه تکونی ذهن،گام به گام.با مریم جان و فرستاده ی من همراه شو و تمام تمرکزتو بذارببینم چقدر میتونی بنده ی خوبی باشی؟چقدر حرف گوش میکنی؟چقدر در عمل حرفا رو اجرا میکنی و در وجودت با تکرارش ،درونیش میکنی؟
نمیدونید چقدر خوشحالم بابت این یک ماه هدفمندی که خداوندبه واسطه ی شما عزیزان برام برنامه ریزی کرده.
الهی به امید تو
از صبح که دارم این فایلو گوش میدم،انگار هیچ کاری تو این جهان ندارم،جز بندگیش،تمام وجودم شده خدا.
نمیدونم چطور بیان کنم ولی چنان آرامشی دارم که دلم نمیخواد حتی یه لحظه از این فضای روحانی و معنوی خارج بشم،احساس خوشبحتی به تمام معنا رو دارم تجربه میکنم(گریه)
سپاسگزارم ،سپاسگزارم.
نکاتی که من یادداشت کردم:
1-خودم مسئول صد درصد زندگیم هستم نه کس دیگه ای
2-خودم فقط قدرت تغییر زندگیم رو دارم(من باید تغییر کنم نه اینکه منتظر باشم عوامل بیرونی باعث تغییر زندگی من بشن)
3-هرگز بهانه نیارم،اتفاقات زندگیم رو خودم دارم رقم میزنم نه عوامل بیرونی
4-من بندگی خدارو انجام بدم،خدا خودش همه چیز بهم میده،همه چیز رو برام اوکی میکنه.
5-هرگز از دیگران توقعی نداشته باشم(مشرک نباشم).
و همچنین سرفصل هایی که مریم جان بسیار کامل از توضیحات استاد برامون نوشتن:
-قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
-تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
-توانایی تشخیص اصل از فرع؛
-فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
-توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
-هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
-هر زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
-تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
-واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
-وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
-“توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
-مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
-تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
-خاصیت ایده های الهامی؛
برای همه دوستان آرزوی موفقیت میکنم در این مسیر الهی
بنام یگانه فرمانروای قدرتمند جهان
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم، من رو به راه راست کسانی که به آنها ثروت و نعمت داده ای هدایت کن
به مسیر توحید هدایت کن
به مسیر عشق و آرامش هدایت کن
به درک بیشتر قانون و عمل ب قانون هدایت کن
خدایا لحظه ای من رو ب حال خودم نگذار و هدایتم کن، که اگر تو هدایتم نکنی من گمراه میشم.
من هیچی نمیدونم، تا الان هم تو هر لحظه مسیر من رو اصلاح کردی و دستمو گرفتی .
سلام ب استاد عزیزم ، مریم بینظیر و توحیدی و دوستان بنظیرم
استاد دست گذاشتین رو چه موضوعی ،پاشنه ی آشیل من. و فکر میکنم تقریبا پاشنه ی آشیل همه، توقع از دیگران.
من کلا شخصیتم این بود از بچگی، حتی بزرگی قبل از اینکه قانون رو بدونم تو این موضوع ناخوداگاه درست عمل میکردم، من اصلا اینکه از دولت توقع داشته باشی که زندگیت رو بهبود بده رو درک نمیکردم و بنظرم مسخره میومد
کسانی رو هم که میدیدم تو تلویزیون داد وبیداد میکردن دولت اینکار رو کنه اون کار رو کنه، مسخره میومد بنظرم ،حس میکردم الاف ترین آدما و احمق ترین آدما هستن.
یادمه زمانی که بیزنس باز کرده بودم، چندبار از دوسه تا خبرنامه ک با خانم ها مصاحبه میکنن و درمورد بیرنسشون صحبت میکنه و مشکلاشتون و توقعاتشون از دولت ،باهام مصاحبه کردن،، و چندبار اون مصاحبه کننده پرسید از دولت چه توقعی داری به عنوان یک بیزنس ومن جوان که تازه کارشو باز کرده، من جواب دادم هیچی
طرف تعجب کرد، راضی نمیشد هی اصرار داشت حرف تو دهن من بذاره که مثلا کمک مالی یا حمایت اینا
گفتم نه، گفت پس برای پیشرفتت چی، گفتم باید توانایی های خودمو بالا ببرم
خخ اصن حس کردم مصاحبه شو خراب کردم
یا ی بار دیگه یک آقایی بود که داشت که از ترکیه اومده بود، رو پایان نامه ش کار میکرد، موضوعش هم همین بود ،کارآفرینای زن
اونم هی پرسید از دولت و اینا چ توقعی منم گفتم هیچ توقعی، اونم انقد تعجب کرد ک مصاحبه تموم شد، گفت میشه بپرسم این جوابایی ک دادی ،این دیدگاه ها از کجا میاد
یعنی تا این حد تو ذهن مردم رفته ، من در این زمینه مشکلی ندارم
توقع من برگشت میگشت به خانواده م ، اونم تو زمینه ی احساس خوب.
من توقع داشتم،ک اگر احساس من خوب باشع باید بقیه اعضای خانواده هم همکاری کنن،
من روی خودم کار میکردم حسم خوب میشد، میدیدم تو خانواده درباره ی اخبار و مسایل ناخواسته و ناسپاسی و اینا صحیت میکردن و حسم بد میشد و اونا رو مسول حس بد خودم میدونستم.
تا خدا رو شکر الان ک ذرکم از قانون بیشتر شده،مسولیت صد درصد پذیرفتم و میدونم اینا فرکانسهای منن، من هنوز فرکانس مشترک دارم باهاشون، و اگر من مدا کار کنم و این تغییرات غالب من بشه، جهان لاجرم نمیذارع در این فرکانس باشم
متوجه شدم منم فرقی ندارم باهاشون،اونا روی بقیه مسایل ناخواسته تمرکز میکنن و من هم روی نکات منفی اونها
اومدم گفتم مشکل از منه ک هنوز احساس خوبم وابسته ب واکتش و احساس خوب دیگران
یاد بگیرم اعراض کنم از آنچه نمیخاهم ،نجنگم
یادبگیرم بجای اصلاح اونها تمرکزم رو بذارم روی نکات مثبت و خوبی هاشون.
و قسمت آخر استاد قیاس یک کمپنی خوب رو با خداوند کردین، منم این قیاس رو میکنم پیش خودم و میبیتم واقعا برا همینه خداوند تو قرآان بارها میگه حرمت خداوند رو نگه دارین
واقعا اگر من بتونم این رو باور کنم ، چقدر رفتارای من عوض میشه، چقدر ازنگرانی هام ،شک هام،ترس هام کم میشه و چه نتیجه هایی میاد.
بندگی خدا رو کنم،یعنی فقط خداوند رو منبع قدرت بدونم، تنها از خدا پروا داشته باشم
تنها بشینم روی باورام کار کنم و عوامل دیگه رو حذف کنم
سپاسگذارم استاد عزیزم برای این آگاهی های ناب و توحیدی