https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و بازم خدا رو شکر دری باز شد برای یک شخم زنی حسابی توی ذهنمون و بیرون کشیدن کلی باورهای خراب و جایگزین کردنشون با باورهای قدرتمند کننده.
حین صحبتهای استاد در مورد مسئولیت پذیری هی یه چیزایی تو ذهنم مرور میشد از زندگی خودم و کامنتها و صحبتهای دوستانی که تو این چند سال با هم تو این خانواده صمیمی بودیم.و دیدم همه ی ماها یا حداقل اکثریت ما این ویژگی مسئولیت پذیری تو وجودمون بوده که وارد این مسیر شدیم چون باید این مسئولیت رو تونسته باشی بپذیری که با خودم هست تا دنبالش باشی حالا درستش کنی یا بهترش کنی دیگه وگرنه که میشی مثل بقیه جامعه حالا در مورد خیلی هامون اینجوری بوده که خواستیم مسئولیت بقیه رو هم بپذیریم و هی نشتی فرکانسی پیدا کردیم در مورد من که بشدت اینجوری بوده و با آشنا شدن با قانون این باور داره خالصتر میشه ترمزها برداشته میشه نشتی فرکانسی داره بسته تر میشه که نه من مسئولم اما فقط و فقط در مورد زندگی خودم من کوچکترین قدرتی در خوشبختی یا بدبختی کسی ندارم و این تمرکز رو زندگی خودم با پذیرفتن این باور که ما کوچکترین دخل و تصرفی در زندگی هیچ کسی حتی فرزندمون نداریم و اون خودشه که داره زندگی خودش رو بواسطه افکار و باورهای خلق میکنه بیشتر میشه و جهان بیرون از ما هم بهمون نسبت که این تمرکز داره خالصتر میشه و مقاوتها داره کمتر میشه داره واکنشهای بهتری نشون میده دیگه به این شکل که اطرافیان ما هم یا دارند مثل ما میشند یا کلا حذف میشند چرخ زندگیمون روان تر میشه و…
اما همش از اون احساس مسئولیت پذیری شروع شد که رسید به اینجا که خالص شد درست شد مقاومتهاش برداشته شد.
و جالبه که هر چقدر داره جلوتر میره و من دارم بیشتر روی خودم کار میکنم قشنگ میفهمم میفهمم که چقدر داره این صحبتها که دولت فلانی بهمانی مسئول زندگی منه وظیفشه یا همون دیدگاه یه منجی هست که میاد زندگی ما ما رو از این رو به اون رو میکنه آزارم میده احساس میکنم وقت تلف کردنه با من با درون من کاملا بیگانه هست و من نمیفهممش فاصله داره و منو از خیلی از اون بدنه جامعه دورتر کرده و دیگه نمیبینمشون اصلا.
و چقدر این درک قانون که من مسئول زندگی خودم هستم و خودم هستم که دارم همه چیز رو خلق میکنم و خودم هستم که هرچقدرم تا حالا خرابش کردم میتونم ابادش کنم و تمام این تضادها حالا به شکل خانواده جایی که به دنیا اومدم و بزرگ شدم شرایط مالی که خانواده ام داشتند شرایط عاطفی تحقیر ها و توهین ها همه و همه باعث رشد من بودند یا حداقل میتونستند باشند اگر من میتونستم یه جور دیگه بهشون نگاه کنم باعث میشه که ما با خودمون و همه چیز در صلح قرار بگیریم و از زاویه فرصت به همه اونها نگاه کنیم و جهان خودمون رو زیباتر بسازیم.
سپاسگزارم مریم بانو چقدر وقت میذاری تعمق و تفکر میکنی … و باز از یه بعد متفاوت قانون رو به نظاره و تایید مینشینیم باهم …
اول باور کنیم که همه چیز باوره ، باورقلبی
باور دارم خالق خودمم
من قدرت حل مسئله دارم
باور دارم راه حل مسائل آسانه و خداوند به بی نهایت طریق هدایتم میفرماید
دوستان عزیزم تکرار این باورها تکرار و تکرار بدون دلزدگی دنبال الگوهاش گشتن و اصلا تمام ورودی ها نامناسب رو باجدیت تحریم کردن هنره زندگیه …
من خودم نرسیدم به این قدرت … خیلی باید کار کنم روی خودم اینهارو مینویسم برای خودم و اون عزیزی که نیازش این متنه..
آناهیتا تا میتونی توهمین مسیر بمان فارغ از جنسیت ، دولت ، تحصیلات ، چه دوره و زمانی هستم ، خانواده ، دوستات ، گذشته من میتوانم تاکید میکنم من میتوانم زندگی دلخواه خودمو به راحتی با عزت و لذت در کمترین و بهترین حمایتهای الهی خلق و جذب کنم
هیچ بهانه ای قابل پذیرش نیست … خالق نامحدود قدرت تغییر دارد … بهانه ها از شخصیت قربانی بودن نشات میگیره
باورها و باورها …. سراپا تسلیم حق باشم درکمال خضوع و خشوع …. سپاسگزاری قلبی ….
ایمان به خدای خودم و توانایی هایی که همون خدا بهم داده و عیان کردنش توسط همون خدا
میشود میشود میتوانم میتوانم اینقدر بگین تابشه تا ببینی تارخ بده …. قطعا و یقینا میشه و رها باشیم
فاصله ما و خواسته هام احساس خوبه
خدایا شکر بغیرالحساب برای استاد عزیزم ، مریم دوست داشتنیم و دوستانی بهتر از آب روان …. و خدایی که دراین نزدیکیست ….
سلام به بچه ها و خانم شایسته عزیز واقعن سپاسگزارم از بابت بودنتون
من تو 12 قدم هستم و چند تا فایل های 11 توحیدی وچندتای دیگه رو چند روز داشتم گوش میدادم و 12 قدم
که قفط همین صدای قبلم روبتونم بشنومبیشتر
به طوری که تویه کار هام با تجسم واحساس دارمسعی میکنم دریافت کنم و بعضی هاش رو میگذارم تو جایه پام توقدم و الان دیدن این فایل ها بهترین نشونه بود و
من تمام توانم رو میگذارم روی این بخش به امید خدا با 12 قدم ودر صورت توان عزته نفسم سعی میکنم برم جلسه بعد
خیلی ممنونم واقعن خانم شایسته شما خیلی گلین و دانا و این وقتی که میگذارین ممنونم ازتون
دارم گوش میکنم و تا به درکه بهتری برسم با اینکه همه این فایل هارودیدم و باز تازه وارد بعده جدید دارم میشم و کاملا دارم احساس میکنم از این حجمه تغییرات انرژیم
یکی از نتیجه هام از استمرار در کنترل کانون توجه امروز با فروشه دکورم بعده 1 ماه جایه پا گذاشتن تو قدم 40 ملیون چک گرفتم و دارم این روند تکاملی که در 12 قدم هستو بهتر درک میکنم و آرومتر میشم
چقدر حرف های شما نزدیک بود به دیدگاهام و درکم و صحبت ها و حتی کامنت هام و خیلی خوشحالم از بایت این روز ها و اینکه بسیار جا دارم خیلی خوشحالم و استارت جدید شروع شد ..
و این همگام شد با اولین روزی که بعد از سال ها مغازه داری رو کنار گذاشتم و چقدر نوید بخش چقدر عالی
خداوند را هزاران مرتبه شکر بابت یک روز و یک فرصت دیگر
نکته های که برای خودم یاداشت کردم
درک نادرست از وجود خداوند
خییلی از افراد هستند مثل گذشته من که فکر می کند خداوند در یک جای نشسته اند و مارا از دور کنترل می کند.
و درک درست از وجود خداوند ندارند
درک درست اینه که ما باید بپذیرم خداوند مانند سیستم عمل می کند و خداوند به افکار و باور های ما پاسخ می دهد.
تفاوت دو دیدگاه افراد فقیر و افراد پولدار
افراد که ثروتمند هستند اغلب از همه چیز سود می کند و همه چیز را عامل موفقیت و پیشرفت می داند
افراد فقیر همیشه از بقیه انتظار دارد که کارهایش را انجام بدهد و خودش فقط نظاره گر باشد و هیچ کاری نکند
حال خوب اتفاقات خوب حال بد اتفاقات بد
اگر اساس فرکانس ها و باور های ما حال خوب باشد برای ما اتفاقات خوب رخ می دهد و اگر حال ما بد باشد اتفاقات بد برای ما رخ می دهد
خداوند در هر لحظه به فرکانس ها و باور های ما پاسخ می دهد
قدرت دادن به عوامل بیرونی
بدترین کار دنیا اینه که ما هیچ کاری نکنیم و منتظر بیشینم که بقیه همه کار ها را برای ما انجام بدهد و عامل خوشبختی و بدبختی بقیه را بدانیم و نا توانی در کنترل ذهن را بندازیم گردن بقیه
افراد که همیشه منتظرد ناجی هستند
بعضی افراد مسایل زندگی شأن را حل نمی توانند و منتظر ناجی هستند و این دید را دارند که هر چقدر شرایط بد تر باشد ب همان میزان ظهور ناجیه زودتر می شود که کاملا این نادرست است و تمام این ها بخاطری اینه که بقیه درک نادرست در باره قرآن دارند و درک نادرست درباره سیستم جهان دارند
تمام بهانه را بریزیم دور
و حرکت کنیم و نباید در گذشته و آینده زندگی کنیم فقط در حال زندگی کنیم لذت ببرم و زندگی کنیم
اگر مثل بقیه فکر میکنی مثل بقیه نتیجه میگیری
سال ها به عقیده و طرز فکر بقیه گوش دادیم و نتیجه آن هم مشخص است.
اگر می خواهی متفاوت نتیجه بیگیری باید متفاوت فکر کنی
سلام خدمت استاد عزیز، خانم شایسته محترم و دوستان هم فرکانس بنده.
استاد چند روز گذشته در گروه یه کامنتی گذاشتم در خصوص خبر خوب، اما توی این چند روزه اتفاقاتی رخ داد که از اون اتفاقات دور شده ام، البته این هم حاصل نگرش من بود که دائم توی ذهن من این بود که اگر نشه چی میشه و همانم شد چون خودم بهش فکر می کردام.
توی این چند روز اتفاقاتی رخ داد که باعث شد آدم های اطرافم بشناسم اما خوبی به آنها نیامده دلیلش این بود من این آدم ها رو شناختم اما گفتم خوبی می کنم جواب خوبی رو میگیرم اما برعکس شد و نظر آن ها حتما به قول معروف کف گیرت ته دیگ گیر کرده که مهربان شدی آما من آدم بی تفاوتی بودم راجب مشکلات زندگی.
استاد دوبار مهاجرت کرده ام به شهری که 2 سال گذشته حال خوب داشتم و خوب پیشرفت می کرده ام اما به خاطر ارثیه ام برگشتم روستای اصفهان برای کاری که دوست دارم اما انگار توی فرکانس اون نبودم چون همه چیز برعکس اون چیزی بود که فکرشو می کردم.
توکلم به خدا و بر می گردم به راه دو سال گذشته و توکلم به خداست.
سلام خانم شایسته عزیز که دستی شدن از دستان خداوند برای رشد و آگاهی بیشتر و بهتر شدن جهان برای زندگی کردن.
خداوند یه سیستمه یه انرژیه و پاسخ فرکانس های مارو میده اگر ما در فرکانس خوبی باشیم به شرایطی هدایت میشیم که اتفاقات خوب برامون رقم میخوره.
همین اتفاقات طبیعی چقدر باعث رشد و پیشرفت شده یه اتفاق یکسان برای هرکسی نتیجه متفاوتی داره یه نفر بعد از مثلا طوفان میاد یه ایده میده که محافظ شیشه ها یا محافظ درختان هست و بسیار ثروتمند میشه یه نفر هم بدبخت میشه!
این داستان باورهای قدرتمند و محدود کننده است.
وقتی من در فرکانس خوبی باشم و احساس ام را خوب نگه دارم تحت هر شرایطی همه چیز به نفع من تمام میشه چون خداوند یه سیستمه که وظیفش اینکه به باورهای من پاسخ بده و مسیر منو در راستای آنها هموار کنه چه خوب چه بد.
من خالق زندگی خودم هستم
کی ما میتونیم زندگی مون رو تغییر بدیم؟
اولین قدم اینکه بپذیریم که خودمون داریم صد در صد خلق میکنیم اتفاقات را و حالا میام جوری که دوست دارم باور میکنم و رقم میزنم
عمل به دانسته ها خیلی مهمه اصلا گوش دادن این حرفا و تایید کردن یا نکردنشون مهم نیست مهم اینکه ما به این آگاهی ها عمل کنیم تا نتیجه متفاوت بگیریم
عمل کنیم و صبر داشته باشیم و مطمئن باشیم که مسیر درسته و جواب میده صد در صد
کی عمل میکنیم و صبر داریم وقتی پذیرفته باشیم که خالق زندگی خودمون هستیم این باور باعث عمل میشه و کنترل ذهن و جور دیگه ای نگاه کردن.
من هی اینو تکرار میکنم تا خوب برام جا بیفته و بیشتر درکش کنم.خدایا شکرت
سپاس وستایش خداوندی را که تنها قدرت جهان درون وبیرون است و شنونده بسیار عالی
من چند وقت بود در گیر ذهنی درمورد مسائلی بودم که در این فایل بود ولی درمورد دیگران ودولت وغیره ذهنم رو به ارامش رسونده بودم با فایلهایی که قبلا گوش میکردم ولی بزرگترین پاشنه اشیلم همسرم هست که هرکاری میکردم با به نقطه اول برمیگشتم که اون وظیفه داره من رو تامین کنه البته منتمام هزینه زندگیم رو با کارکردن تامین میکردم هرچند درآمدم کم بود ولی باز ته ذهنم این باور خیلی عمیق نشسته بود که اون باید به من پول بود واتفاقا همسرم هم به من پول نمی داد ودلیلش رو نمی دونستم چند مدت بود که از خدا درخواست کردم کمکم کنه دلیل اینکه من با تمام تلاشی که میکنم وکار میکنم درامدم ناچیزه وکارهای مختلف رو امتحان کردم واینکه چرا همسرم هیچ وقت برای من وبچه ها هزینه نمی کنه وتا اینکه دیروز با فایل خانه تکانی اشنا شدم وفهمیدم باید از لحاظ ذهنی واینکه همسرم وظیفه داره رو رها کنم وفقط وفقط از خدا بخوام وهرروز در درخواست هام بنویسم و رها کنم تا خدا خودش راههایی رو برام باز کنه من متوجه شدم دست حدا رو بستم ومحدود کردم وازامروز که متوجه شدم گه باید تصمیم نهایی رو به خدادبسپاری وتوتلاشت رو بکنی وباقیش با خداست که چه راههایی رو برات باز کنه برای خداوند نباید راه نشان داد خدا رو سپاسگزارم که من را به این فایل راهنمایی کرد واز خانم شایسته نیز سپاسگزارم بخاطر توضیحات عالی وجامع در مورد خانه تکانی ذهن که موضوعی بود که من رو به خودش جلب کرد وبا صدای زیباودلنشینش توضیح داد واز استاد گرامی نیز سپاسگزارم که انرژی خوبی داشت وتوضیحات عالی دادن ومن رو راهنمایی کردند خداوند در همه لحظات زندگی یارویاورتان باد
خدایا شکرت این خونه تکونی همزمان شد برای یک تصمیم اساسی در زندگیم… که میخام منبع درآمد قبلیم که خیلی زیاد هم میشد گاهی وقتا (حدود 100 میلیون)، میخام اونو قطع کنم و خدا مطمئنم منو وارد خان نعمت گستردش خواهد کرد از طریق هزاران دستی که داره،
میخام پیامبر گونه زندگی کنم . میخام بهش اعتماد کنم.
این خونه تکونی هم بنا به درخواست من بود که بهش گفتم کمکم کن ، هدایتم کن ،راه بهم نشون بده، 6 ماه دیگه من واقعا دیدنی خواهد بود، و ابوالفضلی رو ملاقات خواهم کرد که هیچ ربطی به ابوالفضل الان نداره، یه ابوالفضل توحیدی تر، شجاعتر، بخشنده تر، مهربونتر.
سلامودرود خداوند به شما عزیزان و دوستان همیشه همراه دراین سایت مقدس
سپاسگزارم از لطف شما مریم جان و بی نهایت سپاسگزارم از خداوندم که این روزها انقدر داره منو درمسیردرست تری هدایت میکنه
نمیدونم چرا وقتی صدای شمامریم جان رو شنیدم ناخوداگاه اشک ازچشمام جاری شد
هنوز که هنوزه متعجب میشم که چقدر خداوند درست وبه موقع شمارو به یک ایده ای هدایت میکنه که دقیقا لازمه ی من در مسیر رسیدن به خواستم هست،و چققدر نیازداشتم به این صحبتهای گوهربار مریم جان که باره دیگر یک جهاد اکبر در درونم به راه بیندازم و یک خونه تکونی اساسی درذهنم به راه بندازم.
مریم جان این لایو دقیقا نشانه ی دوسه روز پیش من بود و وقتی به صحبت های ناب استادعزیز گوش فرا دادم انگار که آتشفشانی در درون من ایجادشد، به شکلی که انگار اولین بارم بود دارم این اگاهی ها رو گوش میکنم،انگار خوده خدا بود که داشت از زبان استادعباسمنش بزرگوار بهم میگفت،که بندگیشو درست به جای بیارم،من کارمو خوب بلدم انجام بدم
آخ که چقدر توحید توزندگی مهمه و چقدر اجراکردنش خیلی وقتا مشکله،چرا که اونقدر غرق در باورهای شرک آلود شدیم،و اون باور شرک آلود رو اونقدر بهش قدرت میدیم،که فکر میکنیم همین است و غیرازین دیگه راهی نیست که مارو به خواستمون برسونه
چقدر نیازدارم که بیشتر درمسیررسیدن به خواستم توحیدی تر عمل کنم
چقدر نیازدارم که جوره دیگه ای روی خدا حساب بازکنم و آزادورهاتر زندگی کنم و همه چیو بیشتر به خودش بسپارم تاااون همه کار برام انجام بده
چقدر ضربه ها خوردم ازینکه عوامل بیرونی رو بهش قدرت دادم و فکر میکردم فقط اون عامله که منو به خواستم میرسونه و منو فرسنگها از مسیررسیدن به خواستم و ازهمه مهمتر از خدا دورم کرد
چقدرنیازدارم این روزا که متمرکز تر و متعهدتر به درون خودم بنگرم و بیشتر ازخودم انتظارداشته باشم تا از همسرو اطرافیان که برام کاری انجام بدن که به خواستم نزدیکتر بشم
چقدرنیازدارم برای اینکه روحم باقلبم هماهنگ تر بشه،کینه وونفرت از اطرافیان و دوستو آشنا رو ازقلبم پاک کنم و باهردیدگاهی اونهارو بپذیرم و دوستشون داشته باشم و به جای غرزدن و گله ووشکایت داشتن از دیگران روی بهبود شخصیت خودم کار کنم تا اینکه انتظارداشته باشم دیگران بامن درست رفتاررکنند
منم که قدرت خلق زندگیم در دستمه
منم که باید از درون درست بشم
منم که باید خوب بندگی کنم تا خدا برام خوب خدایی کنه
منم که باید رهاباشم،تسلیم باشم،متوکل باشم و خودمو بسپارم به اون جریانی که هیچ خطاوواشتباهی نمیکنه و طبق افکاروباورهای من نتایج زندگیم رو رقم میزنه
خدایی که کل جهان رو خلق کرده میتونه منو هدایت کنه
وقتی تنها خدارو بپرستم و تنها و تنها ازاو یاری بطلبم،چنان درهای نعمت و برکت رو برام بازمیکنه،چنان راه گشای تمامی مسائل زندگیم میشه که تو کهکشان راه شیری هیچ کسی نتونسته باشه یهمچین کاری رو برام انجام داده باشه
منم که باید جوری رفتار نکنم که مردم ازمن خوششون بیاد،جوری رفتار نکنم که مردم ازمن راضی باشن
آدم بدبخت آدمیه که درهرلحظه انتظارش ازدیگران زیاده،و هیچ وقت خودش رو مسئول صد درصد زندگیش نمیدونه
اگر میخوام طعم خوشبختی رو بچشم باید بتوانم نگاهم رو به اطرافم زیبابین کنم
اگر میخوام طعم آرامش رو بچشم باید بتوانم انتظارم رو ازدیگران پایین بیارم
اگر میخوام رشدوپیشرفت واقعی رو در زندگیم لمس کنم باید بتوانم خودم رو مسئول صد درصد زندگی خودم بدونم و هرکجایی که دیدم اتفاق ناجالبی رو تجربه میکنم به درون خودم بنگرم و ایراد رو از درون خودم پیداکنم،نه یک عامل بیرونی…
این دیدگاه بیماری زایی که اکثریت مردم دارند و منتظرند که یک منجی نجات دهنده ی اونها از بلاوو غمومصیبت و از گرفتاری باشه،کاملا دیدگاه غلطی هست و وقتی که من نتونم مسئلم رو خودم حل کنم و روی خدای خودم حساب باز نکنم،مطمئنا هیچ شخص دیگه ای نمیتونه مسئله ی من رو حل کنه و این دیدگاه کاملا غلط هست که بخوام باگریه ووزاری منتظر یک منجی بشینم و خودم بیکاروبیعار یه گوشه ای بشینم به امید اون روزی که منجی ازراه برسه
منجی اصلی خودم وخدایی هست که وقتی درست بندگیشو بکنم اون هم خوب بلده برام خدایی کنه
منجی اصلی درون خودمه و خودم هستم که به صورت صد درصد چیزی رو که در ذهنم بپرورونم میتونم خلقش کنم
منجی اصلی اون افکار درستی هست که وقتی به اونها نورمناسب خاک وکود مناسب بدم و به صورت ریشه دار در ذهنم پرورش یابند،وبه آنچه که میدانم مرا توحیدی تر میکند عمل کنم،اون وقته که خودم مثل یک منجی نجات دهنده ی خودم از غمو بلاوومصیبت خواهم شد
چقدر لذت میبرم که وقتی خودم رو مسئول زندگی خودم میدونم و هیچ انتظاری از کسی ندارم،همه ی کارهای زندگیمرو هم باارامش خاطر بهتری انجام میدم و دیگه انتظار ندارم که حتی توکوچکترین کارهای روزمره ی زندگیم کسی بهم کمک کنه
استاد وقتی که انتطارم رو حتی ازهمسرم تو انجام کارهای خونه پایین میارم اتفاقا ایشون داوطلبانه مسئولیت خیلی از کارهای خونه رو به عهده میگیره،ولی وقتی که غر میزنم و گله وو شکایت میکنم ازینکه کارهای خونه همیشه رو دوشِ من هست،نه تنها هیچ کمکی بهم نمیشه بلکه کلی انرژی جسمی و روحی خودمو نابود کردم،تازه تو رابطه ی عاطفیمون هم به مشکل برمیخوریم
و یه چیزی هم که دررابطه با فرزندم بهش پی بردم اینه که وقتی به صورت خیلی جدی بهش تذکر میدم که مثلا من مسئول بیدار کردنت سرساعتی که میخوای بری مدرسه نیستم،میبینم که خودش خیلی تلاش میکنه که ساعت موبایل رو زودتر از اون وقتی که باید بیداربشه تنظیم میکنه،و میبینم که چقدر بهتر تلاشش رو میکنهبرای اینکه سر ساعت معین بیدار بشه
یااینکه وقتی دچار سرماخوردگی یا یک کسالتی ازلحاظ جسمی برام پیش میاد،هیچوقت انتظار این رو نداشتم که دیگران جویای حالم باشن،وقتی هم که کسی برام تو اون شرایط زنگ میزنه جوری پشت تلفن صحبت میکنم که متوجه شرایط حالم نشه،اون وقت اتفاقی که میوفته اینه که دیگران هم تواین مورد خودبخود انتظارشون از من بسیار بسیار کم شده،حتی پدرمادرم هیچوقت به روی من نمیارن که چرا فلان وقت جویای حال ما نشدی
واقعا تواین مورد خیلی خوب دارم عمل میکنم چون این مورد یکی از بزرگترین پاشنه ی آشیل من بود و همیشه راضی نگه داشتن دیگران برام در اولویت بود یااینکه تعریف کردن دیگران ازمن حتی اون کسی که خودش به هیچ جایی نرسیده برام مهم بود
نمیدونید که چه انرژیی رو من صرف راضی کردن دیگران کردم و همیشه یک آدم پریشان حال،پرازاسترس و پراز نگرانیو ترس بودم،الان میگم فوق نهایتش کل دوستو آشنا من رو ترک کنند،خیلی بهتر از اینه که هربار بخوام یک رفتاری انجام بدم که اونها ازمن راضی باشن،تازه ای کاش هم راضی میشدن،هربار سطح انتظارو توقعات هم بالاتر میره
امیدوارم بتونم به این آگاهی های گوهر بار این لایو ارزشمند عمل کنم و بذر این باور قدرتمند کننده رو بتونم به خوبی در خاک ذهنم درست پرورش بدهم و با دادن آبونوروخاک مناسب این باورهای توحیدی و قدرتمند کننده رو تبدیل به یک درخت تنومند کنم و جریان نعمت و ثروت بیشتری رو لایق خودم کنم
سلااام و درود تمام کیهان و کیهانیان،زمین و زمان ،ب تنها فرمانروای یکتا جهان و جهانیان )
سلاام ب امام زمانم و یار همیشگی شان مریم عزیزززززز.
(خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مرا هدایت فرما ب سوی بهترین عمل)
من زهره ،واقعا زهره چند سال پیشم،پراز
اضطراب ،ترس،خشم،نگرانی،پر از شرک و بی ایمانی؟؟؟
کسی که چشمش ب دستان همسرش گره خورده بود ،که او باید خوشحالش کند ،او باید روزیش دهد،خواسته هایش را بر آورده کند،
درست ریشه ها هنوز جان دارند و دورش پز از علف های هرز قابل رویش فراوان است و من در قدم های اول خودشناسی هستم.
اما خدا میداند چقدر ب آرامش رسیده ام.
خدایا چگونه شکرت را بجا آورم که من قادر ب شکر تو نیستم ،خودت قدرت شکرگزاری را بر من بیفزا ..آمین
خودت مثل پازل همه را چیدی و مرا اکنون در کلاس درس استادم نشاندی)
اکنون که فقط دورم را ،الگو میبینم و خودم را با آن الگوها و قبل خودم مقایسه درست میکنم فقط شاکر خدا میشوم که چقدر رو ب بهبود هستم.
چقدر در حال شناختن خودمان و پیدا کردن ترمزهایمان هستیم.
استاد عزیزم.چقدر همه چیز رو ب عالیست و ما داریم پله ها را میپیمایم ،
چقدر همسرم تغییر کرده و با خریدن گنج احساس لیاقت و گوش دادن فقط 3 تا از فایلها اخلاق و رفتارش عالی شده ،ما که 22 سال از زندگیمان را ب جر و بحث مشغول بودیم در عرض چندماه یی ،که ب خانواده پر از عششق عباسمنش پیوسته آن هم با اکانت من.چه خوب عمل میکنم و گوش میکن ..
استاد جان،من چه خودم،الگوی خودم هستم،و
چه الگوهایی در،دورم هستند که هنوز نمیخواهند بپذیرند که مسئول زندگی خودشان هستند.
برادر 53 ساله من که در این سن دوباره ب خانه پدریم برگشته و باعث آزار و اذیت آنها شده با 2 فرزند.
من و ب فکر فرو میبره که جهان بازتاب افکارمونه،و مثل آیینه عمل میکنه ،همانطور که استاد میگه.
یکی شرکش این که پدرو مادرم وظیفه دارن..برادرم) یکی مثل پدرو مادرم نقش خدا رو بازی کنن و شرک تمام ،که چکار کنیم پدرو مادریم .در صورتی که توان ندارن ،پدرم 82 سال سن..باید جا و مکان دوباره برایش مهیا کند و مادرم 78 ساله باید هر وعده غذایی درست کند و استراحتی ندارد با 3 مهره مصنوعی در کمر)
20 سال پیش پدر و مادرم کلی زمین برایش فروختن و در کنار خانه پدری برایش با امکانات کامل خانه ساختن ،و در عرض 3 سال اون هم فروخت و خورد و تمام شد.باز بعد 20 سال برگشته که اگر زن خوب برایم گرفته بودید من روزگارم این نبود .بگذریم که داستان از حوصله خارجه.
چقدر تفاوت را میبینم در صورتی که همسرم سالها من و خودش را نادیده گرفت و از وقت و مال و لذت زندگیمان گذشت
تا ب خانواده اش برسه ،برادر و پدر و مادر ،این خواهر من ،دایی من،اون عمو من،
بعد 22 سال و خوردن شکست ها و
نادیده گرفته شدن ،حتی از طرف مادر
متوجه شرک درونش شده که میخواست
زندگی آنها را درست کنه و چقدر خوب هم آنها را زندگی دار کرد و خودش را……..
اکنون تمام را پذیرفت و دارد با یاری خداوند باورهای درست را جایگزین میکند.
و من خودم چقدر دارم روی ترسهایم کار میکنم و روی خدا حساب میکنم.
چقدر خوب پیش میرویم. اما قانون تکامل را از وجود شما استاد عزیز دارم
که حواسم باشد و در دام دیر شدن و و
نیفتم.من و همسر و تنها فرزندم داریم با شما پیش میرویم، باشد که مورد لطف و عنایت خداوند قرارگر فته هستیم ،بیشتر قرار بگیریم و هدایت ها را لمس کنیم و درک ..آمین
سلام به همگی
و بازم خدا رو شکر دری باز شد برای یک شخم زنی حسابی توی ذهنمون و بیرون کشیدن کلی باورهای خراب و جایگزین کردنشون با باورهای قدرتمند کننده.
حین صحبتهای استاد در مورد مسئولیت پذیری هی یه چیزایی تو ذهنم مرور میشد از زندگی خودم و کامنتها و صحبتهای دوستانی که تو این چند سال با هم تو این خانواده صمیمی بودیم.و دیدم همه ی ماها یا حداقل اکثریت ما این ویژگی مسئولیت پذیری تو وجودمون بوده که وارد این مسیر شدیم چون باید این مسئولیت رو تونسته باشی بپذیری که با خودم هست تا دنبالش باشی حالا درستش کنی یا بهترش کنی دیگه وگرنه که میشی مثل بقیه جامعه حالا در مورد خیلی هامون اینجوری بوده که خواستیم مسئولیت بقیه رو هم بپذیریم و هی نشتی فرکانسی پیدا کردیم در مورد من که بشدت اینجوری بوده و با آشنا شدن با قانون این باور داره خالصتر میشه ترمزها برداشته میشه نشتی فرکانسی داره بسته تر میشه که نه من مسئولم اما فقط و فقط در مورد زندگی خودم من کوچکترین قدرتی در خوشبختی یا بدبختی کسی ندارم و این تمرکز رو زندگی خودم با پذیرفتن این باور که ما کوچکترین دخل و تصرفی در زندگی هیچ کسی حتی فرزندمون نداریم و اون خودشه که داره زندگی خودش رو بواسطه افکار و باورهای خلق میکنه بیشتر میشه و جهان بیرون از ما هم بهمون نسبت که این تمرکز داره خالصتر میشه و مقاوتها داره کمتر میشه داره واکنشهای بهتری نشون میده دیگه به این شکل که اطرافیان ما هم یا دارند مثل ما میشند یا کلا حذف میشند چرخ زندگیمون روان تر میشه و…
اما همش از اون احساس مسئولیت پذیری شروع شد که رسید به اینجا که خالص شد درست شد مقاومتهاش برداشته شد.
و جالبه که هر چقدر داره جلوتر میره و من دارم بیشتر روی خودم کار میکنم قشنگ میفهمم میفهمم که چقدر داره این صحبتها که دولت فلانی بهمانی مسئول زندگی منه وظیفشه یا همون دیدگاه یه منجی هست که میاد زندگی ما ما رو از این رو به اون رو میکنه آزارم میده احساس میکنم وقت تلف کردنه با من با درون من کاملا بیگانه هست و من نمیفهممش فاصله داره و منو از خیلی از اون بدنه جامعه دورتر کرده و دیگه نمیبینمشون اصلا.
و چقدر این درک قانون که من مسئول زندگی خودم هستم و خودم هستم که دارم همه چیز رو خلق میکنم و خودم هستم که هرچقدرم تا حالا خرابش کردم میتونم ابادش کنم و تمام این تضادها حالا به شکل خانواده جایی که به دنیا اومدم و بزرگ شدم شرایط مالی که خانواده ام داشتند شرایط عاطفی تحقیر ها و توهین ها همه و همه باعث رشد من بودند یا حداقل میتونستند باشند اگر من میتونستم یه جور دیگه بهشون نگاه کنم باعث میشه که ما با خودمون و همه چیز در صلح قرار بگیریم و از زاویه فرصت به همه اونها نگاه کنیم و جهان خودمون رو زیباتر بسازیم.
به نام تنها هادی و حامی …
سپاسگزارم مریم بانو چقدر وقت میذاری تعمق و تفکر میکنی … و باز از یه بعد متفاوت قانون رو به نظاره و تایید مینشینیم باهم …
اول باور کنیم که همه چیز باوره ، باورقلبی
باور دارم خالق خودمم
من قدرت حل مسئله دارم
باور دارم راه حل مسائل آسانه و خداوند به بی نهایت طریق هدایتم میفرماید
دوستان عزیزم تکرار این باورها تکرار و تکرار بدون دلزدگی دنبال الگوهاش گشتن و اصلا تمام ورودی ها نامناسب رو باجدیت تحریم کردن هنره زندگیه …
من خودم نرسیدم به این قدرت … خیلی باید کار کنم روی خودم اینهارو مینویسم برای خودم و اون عزیزی که نیازش این متنه..
آناهیتا تا میتونی توهمین مسیر بمان فارغ از جنسیت ، دولت ، تحصیلات ، چه دوره و زمانی هستم ، خانواده ، دوستات ، گذشته من میتوانم تاکید میکنم من میتوانم زندگی دلخواه خودمو به راحتی با عزت و لذت در کمترین و بهترین حمایتهای الهی خلق و جذب کنم
هیچ بهانه ای قابل پذیرش نیست … خالق نامحدود قدرت تغییر دارد … بهانه ها از شخصیت قربانی بودن نشات میگیره
باورها و باورها …. سراپا تسلیم حق باشم درکمال خضوع و خشوع …. سپاسگزاری قلبی ….
ایمان به خدای خودم و توانایی هایی که همون خدا بهم داده و عیان کردنش توسط همون خدا
میشود میشود میتوانم میتوانم اینقدر بگین تابشه تا ببینی تارخ بده …. قطعا و یقینا میشه و رها باشیم
فاصله ما و خواسته هام احساس خوبه
خدایا شکر بغیرالحساب برای استاد عزیزم ، مریم دوست داشتنیم و دوستانی بهتر از آب روان …. و خدایی که دراین نزدیکیست ….
درپناه نور عشق باشید
به نام خدا
سلام به بچه ها و خانم شایسته عزیز واقعن سپاسگزارم از بابت بودنتون
من تو 12 قدم هستم و چند تا فایل های 11 توحیدی وچندتای دیگه رو چند روز داشتم گوش میدادم و 12 قدم
که قفط همین صدای قبلم روبتونم بشنومبیشتر
به طوری که تویه کار هام با تجسم واحساس دارمسعی میکنم دریافت کنم و بعضی هاش رو میگذارم تو جایه پام توقدم و الان دیدن این فایل ها بهترین نشونه بود و
من تمام توانم رو میگذارم روی این بخش به امید خدا با 12 قدم ودر صورت توان عزته نفسم سعی میکنم برم جلسه بعد
خیلی ممنونم واقعن خانم شایسته شما خیلی گلین و دانا و این وقتی که میگذارین ممنونم ازتون
دارم گوش میکنم و تا به درکه بهتری برسم با اینکه همه این فایل هارودیدم و باز تازه وارد بعده جدید دارم میشم و کاملا دارم احساس میکنم از این حجمه تغییرات انرژیم
یکی از نتیجه هام از استمرار در کنترل کانون توجه امروز با فروشه دکورم بعده 1 ماه جایه پا گذاشتن تو قدم 40 ملیون چک گرفتم و دارم این روند تکاملی که در 12 قدم هستو بهتر درک میکنم و آرومتر میشم
چقدر حرف های شما نزدیک بود به دیدگاهام و درکم و صحبت ها و حتی کامنت هام و خیلی خوشحالم از بایت این روز ها و اینکه بسیار جا دارم خیلی خوشحالم و استارت جدید شروع شد ..
و این همگام شد با اولین روزی که بعد از سال ها مغازه داری رو کنار گذاشتم و چقدر نوید بخش چقدر عالی
ممنونم ازتون شما فوق العاده این
به نام خداوند مهربان و بخشنده
روز اول خانه تکانی ذهن
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم
خداوند را هزاران مرتبه شکر بابت یک روز و یک فرصت دیگر
نکته های که برای خودم یاداشت کردم
درک نادرست از وجود خداوند
خییلی از افراد هستند مثل گذشته من که فکر می کند خداوند در یک جای نشسته اند و مارا از دور کنترل می کند.
و درک درست از وجود خداوند ندارند
درک درست اینه که ما باید بپذیرم خداوند مانند سیستم عمل می کند و خداوند به افکار و باور های ما پاسخ می دهد.
تفاوت دو دیدگاه افراد فقیر و افراد پولدار
افراد که ثروتمند هستند اغلب از همه چیز سود می کند و همه چیز را عامل موفقیت و پیشرفت می داند
افراد فقیر همیشه از بقیه انتظار دارد که کارهایش را انجام بدهد و خودش فقط نظاره گر باشد و هیچ کاری نکند
حال خوب اتفاقات خوب حال بد اتفاقات بد
اگر اساس فرکانس ها و باور های ما حال خوب باشد برای ما اتفاقات خوب رخ می دهد و اگر حال ما بد باشد اتفاقات بد برای ما رخ می دهد
خداوند در هر لحظه به فرکانس ها و باور های ما پاسخ می دهد
قدرت دادن به عوامل بیرونی
بدترین کار دنیا اینه که ما هیچ کاری نکنیم و منتظر بیشینم که بقیه همه کار ها را برای ما انجام بدهد و عامل خوشبختی و بدبختی بقیه را بدانیم و نا توانی در کنترل ذهن را بندازیم گردن بقیه
افراد که همیشه منتظرد ناجی هستند
بعضی افراد مسایل زندگی شأن را حل نمی توانند و منتظر ناجی هستند و این دید را دارند که هر چقدر شرایط بد تر باشد ب همان میزان ظهور ناجیه زودتر می شود که کاملا این نادرست است و تمام این ها بخاطری اینه که بقیه درک نادرست در باره قرآن دارند و درک نادرست درباره سیستم جهان دارند
تمام بهانه را بریزیم دور
و حرکت کنیم و نباید در گذشته و آینده زندگی کنیم فقط در حال زندگی کنیم لذت ببرم و زندگی کنیم
اگر مثل بقیه فکر میکنی مثل بقیه نتیجه میگیری
سال ها به عقیده و طرز فکر بقیه گوش دادیم و نتیجه آن هم مشخص است.
اگر می خواهی متفاوت نتیجه بیگیری باید متفاوت فکر کنی
من این متفاوت بودن را دوست دارم
همه چیز توحید است همه چیز ایمان است
همه چیز خداوند است
به نام خالق زیبایی ها
سلام خدمت استاد عزیز، خانم شایسته محترم و دوستان هم فرکانس بنده.
استاد چند روز گذشته در گروه یه کامنتی گذاشتم در خصوص خبر خوب، اما توی این چند روزه اتفاقاتی رخ داد که از اون اتفاقات دور شده ام، البته این هم حاصل نگرش من بود که دائم توی ذهن من این بود که اگر نشه چی میشه و همانم شد چون خودم بهش فکر می کردام.
توی این چند روز اتفاقاتی رخ داد که باعث شد آدم های اطرافم بشناسم اما خوبی به آنها نیامده دلیلش این بود من این آدم ها رو شناختم اما گفتم خوبی می کنم جواب خوبی رو میگیرم اما برعکس شد و نظر آن ها حتما به قول معروف کف گیرت ته دیگ گیر کرده که مهربان شدی آما من آدم بی تفاوتی بودم راجب مشکلات زندگی.
استاد دوبار مهاجرت کرده ام به شهری که 2 سال گذشته حال خوب داشتم و خوب پیشرفت می کرده ام اما به خاطر ارثیه ام برگشتم روستای اصفهان برای کاری که دوست دارم اما انگار توی فرکانس اون نبودم چون همه چیز برعکس اون چیزی بود که فکرشو می کردم.
توکلم به خدا و بر می گردم به راه دو سال گذشته و توکلم به خداست.
در پناه حق
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته عزیز که دستی شدن از دستان خداوند برای رشد و آگاهی بیشتر و بهتر شدن جهان برای زندگی کردن.
خداوند یه سیستمه یه انرژیه و پاسخ فرکانس های مارو میده اگر ما در فرکانس خوبی باشیم به شرایطی هدایت میشیم که اتفاقات خوب برامون رقم میخوره.
همین اتفاقات طبیعی چقدر باعث رشد و پیشرفت شده یه اتفاق یکسان برای هرکسی نتیجه متفاوتی داره یه نفر بعد از مثلا طوفان میاد یه ایده میده که محافظ شیشه ها یا محافظ درختان هست و بسیار ثروتمند میشه یه نفر هم بدبخت میشه!
این داستان باورهای قدرتمند و محدود کننده است.
وقتی من در فرکانس خوبی باشم و احساس ام را خوب نگه دارم تحت هر شرایطی همه چیز به نفع من تمام میشه چون خداوند یه سیستمه که وظیفش اینکه به باورهای من پاسخ بده و مسیر منو در راستای آنها هموار کنه چه خوب چه بد.
من خالق زندگی خودم هستم
کی ما میتونیم زندگی مون رو تغییر بدیم؟
اولین قدم اینکه بپذیریم که خودمون داریم صد در صد خلق میکنیم اتفاقات را و حالا میام جوری که دوست دارم باور میکنم و رقم میزنم
عمل به دانسته ها خیلی مهمه اصلا گوش دادن این حرفا و تایید کردن یا نکردنشون مهم نیست مهم اینکه ما به این آگاهی ها عمل کنیم تا نتیجه متفاوت بگیریم
عمل کنیم و صبر داشته باشیم و مطمئن باشیم که مسیر درسته و جواب میده صد در صد
کی عمل میکنیم و صبر داریم وقتی پذیرفته باشیم که خالق زندگی خودمون هستیم این باور باعث عمل میشه و کنترل ذهن و جور دیگه ای نگاه کردن.
من هی اینو تکرار میکنم تا خوب برام جا بیفته و بیشتر درکش کنم.خدایا شکرت
عوامل بیرونی هیچ تاثیری در روند زندگی من ندارند
خدا همه چیزه
هرچقدر ثروتمندتر میشوم به خدا نزدیکتر میشوم
سپاس وستایش خداوندی را که تنها قدرت جهان درون وبیرون است و شنونده بسیار عالی
من چند وقت بود در گیر ذهنی درمورد مسائلی بودم که در این فایل بود ولی درمورد دیگران ودولت وغیره ذهنم رو به ارامش رسونده بودم با فایلهایی که قبلا گوش میکردم ولی بزرگترین پاشنه اشیلم همسرم هست که هرکاری میکردم با به نقطه اول برمیگشتم که اون وظیفه داره من رو تامین کنه البته منتمام هزینه زندگیم رو با کارکردن تامین میکردم هرچند درآمدم کم بود ولی باز ته ذهنم این باور خیلی عمیق نشسته بود که اون باید به من پول بود واتفاقا همسرم هم به من پول نمی داد ودلیلش رو نمی دونستم چند مدت بود که از خدا درخواست کردم کمکم کنه دلیل اینکه من با تمام تلاشی که میکنم وکار میکنم درامدم ناچیزه وکارهای مختلف رو امتحان کردم واینکه چرا همسرم هیچ وقت برای من وبچه ها هزینه نمی کنه وتا اینکه دیروز با فایل خانه تکانی اشنا شدم وفهمیدم باید از لحاظ ذهنی واینکه همسرم وظیفه داره رو رها کنم وفقط وفقط از خدا بخوام وهرروز در درخواست هام بنویسم و رها کنم تا خدا خودش راههایی رو برام باز کنه من متوجه شدم دست حدا رو بستم ومحدود کردم وازامروز که متوجه شدم گه باید تصمیم نهایی رو به خدادبسپاری وتوتلاشت رو بکنی وباقیش با خداست که چه راههایی رو برات باز کنه برای خداوند نباید راه نشان داد خدا رو سپاسگزارم که من را به این فایل راهنمایی کرد واز خانم شایسته نیز سپاسگزارم بخاطر توضیحات عالی وجامع در مورد خانه تکانی ذهن که موضوعی بود که من رو به خودش جلب کرد وبا صدای زیباودلنشینش توضیح داد واز استاد گرامی نیز سپاسگزارم که انرژی خوبی داشت وتوضیحات عالی دادن ومن رو راهنمایی کردند خداوند در همه لحظات زندگی یارویاورتان باد
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم
وگر به خشم روی صدهزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقشبند سراپردهٔ رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صَفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفتهای زشت در تو نهند
که گم کنی که سرِ چشمه صفات منم
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد و خلّاق بیجهات منم
اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست
وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم.
خدایا شکرت این خونه تکونی همزمان شد برای یک تصمیم اساسی در زندگیم… که میخام منبع درآمد قبلیم که خیلی زیاد هم میشد گاهی وقتا (حدود 100 میلیون)، میخام اونو قطع کنم و خدا مطمئنم منو وارد خان نعمت گستردش خواهد کرد از طریق هزاران دستی که داره،
میخام پیامبر گونه زندگی کنم . میخام بهش اعتماد کنم.
این خونه تکونی هم بنا به درخواست من بود که بهش گفتم کمکم کن ، هدایتم کن ،راه بهم نشون بده، 6 ماه دیگه من واقعا دیدنی خواهد بود، و ابوالفضلی رو ملاقات خواهم کرد که هیچ ربطی به ابوالفضل الان نداره، یه ابوالفضل توحیدی تر، شجاعتر، بخشنده تر، مهربونتر.
دوستون دارم.
به نام خداوندی که هدایتگر هرلحظه ی زندگی من است
سلامودرود خداوند به شما عزیزان و دوستان همیشه همراه دراین سایت مقدس
سپاسگزارم از لطف شما مریم جان و بی نهایت سپاسگزارم از خداوندم که این روزها انقدر داره منو درمسیردرست تری هدایت میکنه
نمیدونم چرا وقتی صدای شمامریم جان رو شنیدم ناخوداگاه اشک ازچشمام جاری شد
هنوز که هنوزه متعجب میشم که چقدر خداوند درست وبه موقع شمارو به یک ایده ای هدایت میکنه که دقیقا لازمه ی من در مسیر رسیدن به خواستم هست،و چققدر نیازداشتم به این صحبتهای گوهربار مریم جان که باره دیگر یک جهاد اکبر در درونم به راه بیندازم و یک خونه تکونی اساسی درذهنم به راه بندازم.
مریم جان این لایو دقیقا نشانه ی دوسه روز پیش من بود و وقتی به صحبت های ناب استادعزیز گوش فرا دادم انگار که آتشفشانی در درون من ایجادشد، به شکلی که انگار اولین بارم بود دارم این اگاهی ها رو گوش میکنم،انگار خوده خدا بود که داشت از زبان استادعباسمنش بزرگوار بهم میگفت،که بندگیشو درست به جای بیارم،من کارمو خوب بلدم انجام بدم
آخ که چقدر توحید توزندگی مهمه و چقدر اجراکردنش خیلی وقتا مشکله،چرا که اونقدر غرق در باورهای شرک آلود شدیم،و اون باور شرک آلود رو اونقدر بهش قدرت میدیم،که فکر میکنیم همین است و غیرازین دیگه راهی نیست که مارو به خواستمون برسونه
چقدر نیازدارم که بیشتر درمسیررسیدن به خواستم توحیدی تر عمل کنم
چقدر نیازدارم که جوره دیگه ای روی خدا حساب بازکنم و آزادورهاتر زندگی کنم و همه چیو بیشتر به خودش بسپارم تاااون همه کار برام انجام بده
چقدر ضربه ها خوردم ازینکه عوامل بیرونی رو بهش قدرت دادم و فکر میکردم فقط اون عامله که منو به خواستم میرسونه و منو فرسنگها از مسیررسیدن به خواستم و ازهمه مهمتر از خدا دورم کرد
چقدرنیازدارم این روزا که متمرکز تر و متعهدتر به درون خودم بنگرم و بیشتر ازخودم انتظارداشته باشم تا از همسرو اطرافیان که برام کاری انجام بدن که به خواستم نزدیکتر بشم
چقدرنیازدارم برای اینکه روحم باقلبم هماهنگ تر بشه،کینه وونفرت از اطرافیان و دوستو آشنا رو ازقلبم پاک کنم و باهردیدگاهی اونهارو بپذیرم و دوستشون داشته باشم و به جای غرزدن و گله ووشکایت داشتن از دیگران روی بهبود شخصیت خودم کار کنم تا اینکه انتظارداشته باشم دیگران بامن درست رفتاررکنند
منم که قدرت خلق زندگیم در دستمه
منم که باید از درون درست بشم
منم که باید خوب بندگی کنم تا خدا برام خوب خدایی کنه
منم که باید رهاباشم،تسلیم باشم،متوکل باشم و خودمو بسپارم به اون جریانی که هیچ خطاوواشتباهی نمیکنه و طبق افکاروباورهای من نتایج زندگیم رو رقم میزنه
خدایی که کل جهان رو خلق کرده میتونه منو هدایت کنه
وقتی تنها خدارو بپرستم و تنها و تنها ازاو یاری بطلبم،چنان درهای نعمت و برکت رو برام بازمیکنه،چنان راه گشای تمامی مسائل زندگیم میشه که تو کهکشان راه شیری هیچ کسی نتونسته باشه یهمچین کاری رو برام انجام داده باشه
منم که باید جوری رفتار نکنم که مردم ازمن خوششون بیاد،جوری رفتار نکنم که مردم ازمن راضی باشن
آدم بدبخت آدمیه که درهرلحظه انتظارش ازدیگران زیاده،و هیچ وقت خودش رو مسئول صد درصد زندگیش نمیدونه
اگر میخوام طعم خوشبختی رو بچشم باید بتوانم نگاهم رو به اطرافم زیبابین کنم
اگر میخوام طعم آرامش رو بچشم باید بتوانم انتظارم رو ازدیگران پایین بیارم
اگر میخوام رشدوپیشرفت واقعی رو در زندگیم لمس کنم باید بتوانم خودم رو مسئول صد درصد زندگی خودم بدونم و هرکجایی که دیدم اتفاق ناجالبی رو تجربه میکنم به درون خودم بنگرم و ایراد رو از درون خودم پیداکنم،نه یک عامل بیرونی…
این دیدگاه بیماری زایی که اکثریت مردم دارند و منتظرند که یک منجی نجات دهنده ی اونها از بلاوو غمومصیبت و از گرفتاری باشه،کاملا دیدگاه غلطی هست و وقتی که من نتونم مسئلم رو خودم حل کنم و روی خدای خودم حساب باز نکنم،مطمئنا هیچ شخص دیگه ای نمیتونه مسئله ی من رو حل کنه و این دیدگاه کاملا غلط هست که بخوام باگریه ووزاری منتظر یک منجی بشینم و خودم بیکاروبیعار یه گوشه ای بشینم به امید اون روزی که منجی ازراه برسه
منجی اصلی خودم وخدایی هست که وقتی درست بندگیشو بکنم اون هم خوب بلده برام خدایی کنه
منجی اصلی درون خودمه و خودم هستم که به صورت صد درصد چیزی رو که در ذهنم بپرورونم میتونم خلقش کنم
منجی اصلی اون افکار درستی هست که وقتی به اونها نورمناسب خاک وکود مناسب بدم و به صورت ریشه دار در ذهنم پرورش یابند،وبه آنچه که میدانم مرا توحیدی تر میکند عمل کنم،اون وقته که خودم مثل یک منجی نجات دهنده ی خودم از غمو بلاوومصیبت خواهم شد
چقدر لذت میبرم که وقتی خودم رو مسئول زندگی خودم میدونم و هیچ انتظاری از کسی ندارم،همه ی کارهای زندگیمرو هم باارامش خاطر بهتری انجام میدم و دیگه انتظار ندارم که حتی توکوچکترین کارهای روزمره ی زندگیم کسی بهم کمک کنه
استاد وقتی که انتطارم رو حتی ازهمسرم تو انجام کارهای خونه پایین میارم اتفاقا ایشون داوطلبانه مسئولیت خیلی از کارهای خونه رو به عهده میگیره،ولی وقتی که غر میزنم و گله وو شکایت میکنم ازینکه کارهای خونه همیشه رو دوشِ من هست،نه تنها هیچ کمکی بهم نمیشه بلکه کلی انرژی جسمی و روحی خودمو نابود کردم،تازه تو رابطه ی عاطفیمون هم به مشکل برمیخوریم
و یه چیزی هم که دررابطه با فرزندم بهش پی بردم اینه که وقتی به صورت خیلی جدی بهش تذکر میدم که مثلا من مسئول بیدار کردنت سرساعتی که میخوای بری مدرسه نیستم،میبینم که خودش خیلی تلاش میکنه که ساعت موبایل رو زودتر از اون وقتی که باید بیداربشه تنظیم میکنه،و میبینم که چقدر بهتر تلاشش رو میکنهبرای اینکه سر ساعت معین بیدار بشه
یااینکه وقتی دچار سرماخوردگی یا یک کسالتی ازلحاظ جسمی برام پیش میاد،هیچوقت انتظار این رو نداشتم که دیگران جویای حالم باشن،وقتی هم که کسی برام تو اون شرایط زنگ میزنه جوری پشت تلفن صحبت میکنم که متوجه شرایط حالم نشه،اون وقت اتفاقی که میوفته اینه که دیگران هم تواین مورد خودبخود انتظارشون از من بسیار بسیار کم شده،حتی پدرمادرم هیچوقت به روی من نمیارن که چرا فلان وقت جویای حال ما نشدی
واقعا تواین مورد خیلی خوب دارم عمل میکنم چون این مورد یکی از بزرگترین پاشنه ی آشیل من بود و همیشه راضی نگه داشتن دیگران برام در اولویت بود یااینکه تعریف کردن دیگران ازمن حتی اون کسی که خودش به هیچ جایی نرسیده برام مهم بود
نمیدونید که چه انرژیی رو من صرف راضی کردن دیگران کردم و همیشه یک آدم پریشان حال،پرازاسترس و پراز نگرانیو ترس بودم،الان میگم فوق نهایتش کل دوستو آشنا من رو ترک کنند،خیلی بهتر از اینه که هربار بخوام یک رفتاری انجام بدم که اونها ازمن راضی باشن،تازه ای کاش هم راضی میشدن،هربار سطح انتظارو توقعات هم بالاتر میره
امیدوارم بتونم به این آگاهی های گوهر بار این لایو ارزشمند عمل کنم و بذر این باور قدرتمند کننده رو بتونم به خوبی در خاک ذهنم درست پرورش بدهم و با دادن آبونوروخاک مناسب این باورهای توحیدی و قدرتمند کننده رو تبدیل به یک درخت تنومند کنم و جریان نعمت و ثروت بیشتری رو لایق خودم کنم
دوستون دارم ودرپناه خدای یکتا میسپارمتون
سلااام و درود تمام کیهان و کیهانیان،زمین و زمان ،ب تنها فرمانروای یکتا جهان و جهانیان )
سلاام ب امام زمانم و یار همیشگی شان مریم عزیزززززز.
(خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مرا هدایت فرما ب سوی بهترین عمل)
من زهره ،واقعا زهره چند سال پیشم،پراز
اضطراب ،ترس،خشم،نگرانی،پر از شرک و بی ایمانی؟؟؟
کسی که چشمش ب دستان همسرش گره خورده بود ،که او باید خوشحالش کند ،او باید روزیش دهد،خواسته هایش را بر آورده کند،
درست ریشه ها هنوز جان دارند و دورش پز از علف های هرز قابل رویش فراوان است و من در قدم های اول خودشناسی هستم.
اما خدا میداند چقدر ب آرامش رسیده ام.
خدایا چگونه شکرت را بجا آورم که من قادر ب شکر تو نیستم ،خودت قدرت شکرگزاری را بر من بیفزا ..آمین
خودت مثل پازل همه را چیدی و مرا اکنون در کلاس درس استادم نشاندی)
اکنون که فقط دورم را ،الگو میبینم و خودم را با آن الگوها و قبل خودم مقایسه درست میکنم فقط شاکر خدا میشوم که چقدر رو ب بهبود هستم.
چقدر در حال شناختن خودمان و پیدا کردن ترمزهایمان هستیم.
استاد عزیزم.چقدر همه چیز رو ب عالیست و ما داریم پله ها را میپیمایم ،
چقدر همسرم تغییر کرده و با خریدن گنج احساس لیاقت و گوش دادن فقط 3 تا از فایلها اخلاق و رفتارش عالی شده ،ما که 22 سال از زندگیمان را ب جر و بحث مشغول بودیم در عرض چندماه یی ،که ب خانواده پر از عششق عباسمنش پیوسته آن هم با اکانت من.چه خوب عمل میکنم و گوش میکن ..
استاد جان،من چه خودم،الگوی خودم هستم،و
چه الگوهایی در،دورم هستند که هنوز نمیخواهند بپذیرند که مسئول زندگی خودشان هستند.
برادر 53 ساله من که در این سن دوباره ب خانه پدریم برگشته و باعث آزار و اذیت آنها شده با 2 فرزند.
من و ب فکر فرو میبره که جهان بازتاب افکارمونه،و مثل آیینه عمل میکنه ،همانطور که استاد میگه.
یکی شرکش این که پدرو مادرم وظیفه دارن..برادرم) یکی مثل پدرو مادرم نقش خدا رو بازی کنن و شرک تمام ،که چکار کنیم پدرو مادریم .در صورتی که توان ندارن ،پدرم 82 سال سن..باید جا و مکان دوباره برایش مهیا کند و مادرم 78 ساله باید هر وعده غذایی درست کند و استراحتی ندارد با 3 مهره مصنوعی در کمر)
20 سال پیش پدر و مادرم کلی زمین برایش فروختن و در کنار خانه پدری برایش با امکانات کامل خانه ساختن ،و در عرض 3 سال اون هم فروخت و خورد و تمام شد.باز بعد 20 سال برگشته که اگر زن خوب برایم گرفته بودید من روزگارم این نبود .بگذریم که داستان از حوصله خارجه.
چقدر تفاوت را میبینم در صورتی که همسرم سالها من و خودش را نادیده گرفت و از وقت و مال و لذت زندگیمان گذشت
تا ب خانواده اش برسه ،برادر و پدر و مادر ،این خواهر من ،دایی من،اون عمو من،
بعد 22 سال و خوردن شکست ها و
نادیده گرفته شدن ،حتی از طرف مادر
متوجه شرک درونش شده که میخواست
زندگی آنها را درست کنه و چقدر خوب هم آنها را زندگی دار کرد و خودش را……..
اکنون تمام را پذیرفت و دارد با یاری خداوند باورهای درست را جایگزین میکند.
و من خودم چقدر دارم روی ترسهایم کار میکنم و روی خدا حساب میکنم.
چقدر خوب پیش میرویم. اما قانون تکامل را از وجود شما استاد عزیز دارم
که حواسم باشد و در دام دیر شدن و و
نیفتم.من و همسر و تنها فرزندم داریم با شما پیش میرویم، باشد که مورد لطف و عنایت خداوند قرارگر فته هستیم ،بیشتر قرار بگیریم و هدایت ها را لمس کنیم و درک ..آمین
خدایا چشمانم ب دستان توست و جمله پایانی من
من ب دستان خدا خیره شدم،معجزه کرد