live | پاسخ های کلیدی به چند سوال - صفحه 43

به نام خدای مهربان

سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته دوست داشتنی و همه اعضای خانواده عزیزم

فایل پنجم گام به گام خانه تکانی ذهن:

من برای کامنت این فایل(چون فایل کوتاهیه) تصمیم گرفتم کل صحبت‌های استاد رو به صورت نوشتاری اینجا قرار بدم، چون خودم از این مدل نوشتن خیلی نتیجه می گیرم و همیشه حرفهای استاد رو کلمه به کلمه می نویسم و باصدای بلند برای خودم میخونم. وجالبه که به این روش انگار درک بهتری پیدا می کنم. امیدوارم برای دوستانم هم مفید باشه.

متن فایل گام پنجم:

به نام خدای مهربان. سلام به شما دوستای عزیزم.یه جای خوب پیداکنم که سایه باشه من کامنتارو ببینم.کامنتای شمارو. و… تمرکز کنیم برروی زیبایی هادیگه. چشمامونو عادت بدیم که زیبایی رو ببینه و یادتون باشه: “به هرچی تمرکز می کنید از جنس ِ همونو بیشتر و بیشتر وارد زندگی تون می کنید.” این قااانون جهان هستیه.قانون طبیعته.

تو دنیا همه چی هست.یعنی همه میتونن بگن که آقا چقد بدی و ظلم و نمی دونم…جنگ و ناراحتی و فلان و مشکلات و اینهاست.خُب؟…امّاتوی همین دنیا میشه چیزای خوبی هم پیداکرد.حالا شایدتو اون جایی که شما زندگی می کنیدمثلا…خیلی راحت نباشه این کار، خب؟ ولی اگر تلاش کنید. اگر آگاهانه تلاش کنیدکه دنبال ِ زیبایی هاباشید، دنبال قشنگی ها باشید، تو همه ی زمینه ها…هم قشنگی توی آدما…هم شخصیت شون…هم توی اطرافتون، توی زندگی تون، توی همه چی! “منظورم از زیبایی همه ی ابعادشه!!”خب؟

اگر دنبال زیبایی باشید،حتما زیبایی رو بیشتر و بیشتر پیدا خواهیدکرد. مسئله اینجاست که افراد خیلی زیادی…واکنش نشون میدن به اتفاقات! یعنی همینجوری چشماشون بازه ، و هرچی که بیادو می بینن!! یعنی…“آگاهانه” انتخاب نمی کنن.

قبلاًهم گفتم: مابرای یه غذاخوردن چقدر وسواس به خرج می دیم؟ اگه یه مو توش باشه ،غذارو نمی خوریم. اگه یه ذرّه بوش بَد باشه غذارو نمی خوریم. حتی اگه گشنمونم باشه یه غذایی که چه میدونم سوسک توش باشه نمی خوریم. ولی…اصصصلاااااً حواسمون نیست که داریم به ذهنمون ، به روحمون چه غذایی می دیم؟ خُب؟….خیییییلی رااااحت هرچی که میادو می کنیم تو مغزمون. بعد تعجّب می کنیم که چرا زندگی اینقد تلخه؟ چرا اینقد حالمون بَده؟ چرا چیزای خوبی تو زندگی مون دریافت نمی کنیم.

“به همون شکلی که ما داریم به غذاخوردنمون نگاه می کنیم، من اعتقاد دارم که باید به ذهنمون ، به روحمونم…حواسمون باشه که داریم چه غذایی بهش می دیم؟”

من خودم واقعا سعی کردم که آگاهانه این کارو بکنم. حالا همیشه موفق نبودم، اما سعی کردم دیگه. به اندازه ای که سعی کردم تونستم نتیجه بگیرم ازاین قوانین ِ زیبا وقشنگ ِ دنیا.

درمورد ِ تقوا:

به نظر من تقوا، یعنی برداشتی که من از آیه های قرآن داشتم:“تقوا کنترل ِ ذهنه”. یعنی افرادی که می تونن ذهنشونو کنترل کنن.

خیلی توانایی ِ مهمیه. خُب راحتم نیست دیگه…ما تمرین بایدبکنیم، برای اینکه بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم‌. وقتی که آدم حالش بَده خیلی سخته کنترل ِ ذهنش. وقتی شرایط خوب پیش نمیره خیلی سخته کنترل کنه ذهنشو. ولی وقتی بتونی این کارو بکنی، مخصوصاً تو شرایط ِ سخت…تو شرایط “به ظاهر” نامناسب اگر بتونی ذهنتو کنترل کنی، پاداش ها بی نهایته!

_درمورد حسّ ِ بد حسادت چیکار میشه کرد؟

من یه قانونی برای خودم گذاشتم و اونم اینه که: ” هرکسی در هرجایگاهی که هست، جایگاهیه که باید باشه.یعنی عادلانهطبق ِ قانون جهان اونجاهست.” به خاطر همین… با این درکم حسادتم خیلی کم شده نسبت به بقیه. من خودمم کلاً خیلی تو این زمینه خوب نیستم. ولی بااین تفکّر خیلی خیلی احساسم بهتره نسبت به حالا موفقیت های دیگران و اینا…

خیلی وقته که حسادت خیلی کمی دارم نسبت به دیگران. و راهشم این بوده که گفتم آقا: “هرکسی هرکجاهست، جاییه که باید باشه!” به خاطر همینم خیییلی ساله که از موفقیت دیگران واااقعا خوشحال میشم.

_دوستمون درمورد مشکلاتی که داره میگه.. مثلاً کسی که خانومش مهریه شو گذاشته اجرا، آیا می تونه دوباره زندگیو درست کنه؟

“اصلن تو هرشرایطی میشه برگشت.”اگر که بتونیم ذهنمونوکنترل کنیم، هیچ چیز نیست که بگیم غیر قابل تغییره! هیچ چیز نیست. شما می تونی همه جوره زندگیتو درهرشرایطیتغییر بدی.

فقط میگم: باید ذهنمونو کنترل کنیم دیگه. اینکه بتونیم احساس ِ خوبمونو حفظ کنیم کاریه که نیاز داره بچه ها کارکنن روش. منم نیاز داره کارکنم روش.

_چگونه احساسمونو خوب کنیم؟

توی زمانایی که اتفاقات بهتری میفته ، تمرکز کنید بیشتر روشون…یعنی…شاید الآن…واقعا انقد اتفاقات خوب برای من میفته که کار راحتی باشه برام “احساس خوب داشتن” خُب؟ ولی موقعی که شرایطم سخت بوده ، من سعی کردم کهبا تغییر ِ زاویه ی دیدم به اتفاقات، با بهبود باورهام ، به احساس بهتری برسم.

به نظر من تنهاحالتی که میشه به “احساس ِ بهتر پایدار” رسید:تغییر بنیادین باورهاست.

همون چیزی که توی کُلّ ِ دوره هام دارم میگم. گفتم بهتون من فرزندمو از دست دادم. فرزندکوچیکمو از دست دادم. به نام ِ یوسف…و…شاید دیگه سخت ترین اتفاق برای هر پدرومادری از دست دادن ِ بچه ش باشه. توی اون زمان هم…به لطف خدا تونستم با باورهای خوبی که در زمینه ی “مرگ” داشتم ، احساس خودمو خوب کنم. این دیگه بدترین حالتش بوددیگه. خُب؟ هزارتا اتفاق دیگم افتاده…ولی اون دیگه بدترین حالتش بود. و سعی کردم با تغییر نگاهم نسبت به “مرگ و زندگی” توی اون شرایط بعداز چندساعت به احساس خوب برسم. چیزی که شاید…واقعاً واقعاً کار ِ سختی باشه برای خیلیا، ولی…من چون انجامش دادم میدونم که میشه واقعا تو هرشرایطی با تغییر باورا به احساس ِ بهتریرسید.

_از وحی شدن توی خواب بهمون بگید:

به نظر من خداوند همیشه داره به ما الهام می کنه. توی خواب و تو بیداری…با قلبمون داره صحبت می کنه. همیشه این اتفاق برای من میفته! درمورد ِ مسائل خیلی ساده.حتی درمورد چیزایی که آقا الآن…چه میدونم از کدوم خیابون برم؟ از کدوم وَر برم؟ قلبم به من میگه و…به نظر من اینم یکی از مهم ترین باورهاش:احساس ِ لیاقته که من در خودم ایجادکردم.که من لایق هستم که خداوند آگاهی هارو به من الهام کنه.

_درمورد مهاجرت به امریکا:

به نظر من به قوانینی که دولت ها میذارن اصلاً توجه نکنین! اگه میخواید یه اینچیزا توجّه کنید ، کلاً هدفاتونو باید ول کنید. هزااار جور ممکنه سدّ و…نمیدونم مانع برای رسیدن به هدفای شما از طریق قوانین و دولت ها و این داستانا باشه. ولی…“ایمان داشته باشید این انرژی که جهان رو خلق کرده ، به افکار ِ شما ، به باورهای شما داره پاسخ میده.” بنابراین روی اینا کارکنید. اصلاً توجه نکنید که الآن ترامپ چی میگه. نمیدونم قانون چی میگه. میگن آقا نمیدونم ایرانیارو راه نمیدن…میدن…به خداااا هرررچیزی ممکنه!!! هراتفاقی ممکنه و هیچ کس نمی تونه جلوی یک فردی که باورهای مناسب داره رو بگیره. گفتم توی قرآن خداوند می فرماید: “کیست که خدا بخواد ببرتش بالا و کسی بتونه بیارتش پایین؟ و اگه خدا کسی رو بخواد بیاره پایین کیه که بتونه ببرتش بالا؟”

واقعاًوقتی شما توکّل می کنیدبه خدا و باورهای خوبی دارید و توحیدی عمل می کنید هییییچ چیزی جلودار شما نیست! ولی وقتی که…چمیدونم رئیس جمهور ِ فلان و باور می کنی ، قدرتو میدید به آدمایی غیر از خداوند ، زندگی واقعاً فاجعه میشه.

واقعاً با ایمان به خداوندهمه چیزممکنه.این تجربه ی منه دیگه. یعنی من به هرچی تو زندگیم خواستم رسیدم، اتّفاقاً همشم می گفتن فُلان قانون نمیذاره! بَهمانی نمیذاره! فلانی قدرتمنده ، این نمیدونم رئیس فلان جاست ، اون رئیس سپاهه ، اون رئیس اطلاعاته ، اون رئیس نمیدونم فُلانه…انقددد اینارو به من گفتن!!! و…منم دیگه…گفتم بابا خدای من کارارو انجام میده، اصلا کسی هیچ کاره ست.هیچ کسی وجود نداره که بخوادجلوی کار منو بگیره. وهمه چی در زمان ِ مناسبش وقتی که “من” کاملتر بشم ، وقتی که “من” اعتماد به نفسم بره بالا ، وقتی که “من” باورام قوی تر بشه اتفاق میفته. بنابراین رو خودم کارکردم. توجّهم نکردم که کی چی میگه و کی چه قدرتی داره و کی چیکاره ست و اینا.

به اندازه ی پشیزی برای من ارزش نداره که یه نفر قدرت سیاسی داشته باشه و بخواد احساس کنه با اون قدرت میتونه مثلاً ” کنترل کنه زندگی دیگرانو” .درباره ی من اینجوری نبوده.

واقعاً تمام اتفاقات زندگی ِ ما بدون استثنا به خاطر باورامون داره اتفاق میفته. به خاطر ِ”کانون توجهمون” داره اتفاق میفته. خداروصدهزار مرتبه شکر. به خاطر این قانون ِ ثابتودقیقوهمیشگی.

_دوستان درمورد این قسمت ِ “نشانه ی من درسایت” نوشتن تو صفحه اول. چقدرررر این قسمت معجزه داشته تو این چندوقتی که ما گذاشتیمش رو سایت. یعنی شما هروقت هرسوالی دارید، بیاید کلیک کنید روی اون “نشانه ی من” صفحه اول سایت ، که به من نشانه ای بده در مورد تصمیمم…و ببینید که خداوند چه جوری هدایتتون می کنه! ببینید که خداوند چه جوری جوابتونو میده و چقدرررر ما پیام دریافت کردیم تو این چندوقته سر ِ همین موضوع.

_ازکجا بدونیم در سیر تکاملی هستیم؟

ازاینکه: هرروز دارید رو خودتون کار می کنید.هر روز احساستون بهتر میشه. دارید درمسیر درست حرکت می کنید. اگه هرروز تو مسیر درست باشید، نشونه ش اینه کهاحساستون هرروز خوبه، حالتون خوبه، جسمتون خوبه. گفتم “سلامتی” اوّلین واکنش ِ به فکره! یعنی جسم ما اوّلین واکنش هارو به افکارمون میده.

وقتی ما افکارخوبی داریم اولین واکنش ها اینه که جسممون بهتر میشه ، حالمون بهتر میشه ، خوابمون راحت تر میشه ، سیستم گوارشی مون بهتر میشه ، سلامتی مون بهتر و بیشتر میشه. و بعدش…. شرایط ِ دیگه ، اتفاقات خوب ، درمورد مسائل مالی همه چیز وارد زندگی مون میشه.

_موقعی که تو بندر پیاده روی می کردید ، فایلایی که گوش می کردید چی بود؟

من از وقتی قوانینو فهمیدم ، نشستم یه سری فایلارو با صدای خودم ضبط کردم. یه سری “باورهای مناسبو” و می شستم اونارو…برای خودم تکرارمی کردم. خُب؟ و اونارو گوش می کردم. یا مثلاً اگر یه چیزی تو کتابی می خوندم که خیلی برام جالب بود، چون من خیلی “صوتی ام” خیلی با “شنوایی” چیز یاد می گیرم ، اونارو صوتیش می کردم و گوش می کردم.

و بعدش یواش یواش دیدم که یه سری باورها هست که واقعا تو هیچ کتابی نیست. یعنی “خیلی اساسی ان” ولی خیلی کم درموردشون صحبت شده. یا خیلی گذرا صحبت شده. بعد دیگه اومدم اونارو کلاً برای خودم باز می کردم ، مخصوصاً“باورهای توحیدی”… که اصلاً نیست واقعا این باورهای توحیدی که ” اصل و اساس ” کلّ جهانه…تو هیچ کتابی نیست اصلا !!!

نیست اصلن…نه درست نه غلط… انگار که اصلا وجود نداره. همش به مسائل حاشیه ای فکر کردن. و…. به همین دلیل انقد میگم توحید مهمّه! عاشقتونم. ان شاالله که همیشه شاد باشید ، سالم باشید و در پناه الله یکتا شاد وسالم و خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

خداجونم شکرت