اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی
استاد عباسمنش عزیزم من با شور و اشتیاق فراوان ،دوره ی 12,قدم رو خریدم
الان دو روز مونده به سال جدید شمسی(1402) ومن تعهد بستم این یک سالو باعشق باشما باشم،12قدم و روانشناسی ثروت دو رو پیش ببرم
وقتی تمرین چکاپ فرکانسی رو انجام میدادم خیلی شاد بودم چون مطمئنم 12ماه بعد از هر لحاظ پیشرفت خواهم داشت و مطمئنم هییییییچ ربطی ،مطمئنم هیچ ربطی به ماریای الآنم نخواهم داشت
فقط خدا میدونه که چقدر لذت و پیشرفت و آرامش و صلح درونی در این مسیر، انتظارمو میکشه
من با تعهدی غیر قابل مذاکره درحال ساخت نسخه باشکوه تری ازخودم هستم و جهان درمقابل این جهادااکبرِ من چاره ای جز کُرنش کردن و بهترین هارو تقدیمم کردن ندارد.
دوستتون دارم عشق برای همه ی بچهای سایت توحیدی عباسمنش 🟢🟢🟢🟢
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربونم و دوستان گلم
لایو 6
روز 103
استاد راستشو بگم همیشه از زیبایی های طبیعت فقط فکر میکردم جایی که سرسبز قشنگ نمیدونم چرا علاقه ی خاصی به کویر نداشتم البته الان میدونم چرا
بخاطر ترس هام ،من بخاطر ترس از حیواناتی که تو کویر هست هیچ وقت حتی دوست نداشتم تجربه کنم یعنی دقیقا مثل حرفی که تو یکی از فایل ها زدین که خیلی هامون بخاطر ترس هامون خودمون رو از نعمت ها محروم میکنیم حکایت کنه ولی وقتی گفتید دفترتون رو میارید اونجا و با آرامش با خدا صحبت میکنید یه لحظه خودمو بدون ترس اونجا تصور کردم واااااییییی به نظرم یکی از بهترین جاهاست حالا که تو وجودم کنکاش کردم دیدم دلم کویر رو میخاد ولی ترس هامه که نمیزاره و چقدرررررر اینجا زیباستتتت در عین سادگیش نشون از قدرت خدا میده و چقدر آدمایی که اونجا هستن قدر این نعمت های خدا رو میدوننن
خدایا شکرت برای. اینهمه زیباییی
اصل خارپشتی
یه بارم قبلاً این جمله رو ازتون شنیده بودم اما نمیدونستم اصل خارپشتی چیه ولی الان وقتی توضیح دادین متوجه شدم چیه
از وقتی با شما آشنا شدم تو همون فایل های ابتدایی که ازتون دیدم ،شما گفتید دیگه کتاب نمیخونید منم کلا چند ماه بود خیلی جدی هر روز برای خودم برنامه ریخته بودم که کتاب بخونم و هر کی میگفت فلان کتاب عالی تهیه میکردم و میخوندم (فقط میخوندم)و فکر میکردم هر چی کتاب بیشتری بخونم علمم بیشتر میشه اصلا یه درصد هم به گفته های کتاب ها عمل نمیکردم بعد اصلا هم حواسم به باور های محدود کننده ای که خیلی از کتاب ها میدادم نبود فقط برای خودم قانون گذاشته بودم کتاب خوبه باید بخونم ولی از روزی که شما اون جمله رو گفتید کلا گذاشتم کنار این کار ،با چند تا استاد بودم و هر روز یکی از فایل هاشون رو گوش میکردم و چون مثل گرگی میموندم که به گله زده هر از گوسفندی یه گاز میگرفتم و در آخرم هیچی قسمتم نمیشد و خسته و تا امید میگفتم چرا جواب نمیگیرم
ولی از وقتی با شما کار کردم همه رو گذاشتم کنار اولش حس میکردم ذهنم یه اخیش بلند گفت خخخخ
همهی اون دوره هایس که داشتم پشتیبان داشت وقتی وارد سایت شما شدم و دیدم شما اصلا پشتیبانی ندارید تعجب کردم گفتم سوالی پیش بیاد خوب جوابش رو کی میده ولی هی که پیش رفتم دیدم همه ی آگاهی هست وقتی ما رو خودمون کار میکنیم جواب ها بهمون داده میشه ،اینجا پشتیبانی با کسی هست که همه ی آگاهی ها باهاشه و جوابی همه ی سوال ها رو میدونه ،
تا حالا نشده سوالی برام پیش بیاد و سر به سایت بزنم و جوابش رو نگیرم اصلا این پشتیبانی با همه ی پشتیبانی هوایی که تو عمرم دیدم فرق داره
استاد شما دارید اصل رو بهمون یاد میدید و اصل چیه ؟اصل توحید اصل کار کردن روی باور هامونه
وقتی من روی باور هام کار کنم به احساس خوب میرسم
همین جمله بالا رو اصلا درک نمیکردم میگفتم یعنی چی ؟بعد چند روز خیلی جالب توی یه کامنتی یا فایلی جوابم رو میگرفتم
من وقتی باور اینو میسازم که من در زمان و مکان درست قرار میگیرم هرررر اتفاقی برام بیافته خیر میبینمش
من قبلاً باور داشتم من شانس ندارم خدا به داد برسه مثلاذتو فلان موقعیت قرار نگیرم
چون این باور رو داشتم اگر تو هر موقعیتی قرار میگرفتم ذهنم سریع به بدشانسی ربطش میداد و نتایج چون احساسم بد بود بد میشد
مثلا من قبلاً این باور رو داشتم دم عید انگار همه ی وسایل با هم میخان خرج بندازن رو دست آدم و خراب میشن
و همیشه دم عید کلی خرج اضافه میومد رو دستمون
بعد باور اینو دارم میسازم که خداوند از جاهایی که فکرشم نمیکنم نعمت و ثروت وارد زندگیم میکنه
البته اینم بگم به هر میزانی که من تلاش میکنم این جمله رو باور کنم نتایج برام میاد یعنی این موضوعی بود که من توش خیلی گیر داشتم و دارم کم روی باورام کار میکنم و انتظار نتایج بزرگ دارم
تفاوت شما هم استاد با استاد های دیگه همینه
موضوعی که بود و با استاد های دیگه کار میکردم این حس رو یجورایی بهمون تلقین میکردن که من تو هر زمینه ای عالی ام و اشتباه نمیکنم و اگر مثلا یه شاگردی سوالی میپرسید با حالت تمسخر که انگار خودشون همه چیز رو از اول کامل میدونستن پاسخ میدادن ولی این داستان در شما فرق داشت همیشه دیدم میگید منم هنوز جای کار دارم و همین بهم کمک کرد اگر اشتباهی کردم چند روز خود خوری نکنم که من دارم رو خودم کار میکنم پس چرا آنقدر اشتباه میکنم همیشه به خودم یاد آوری میکنم که باید درس این اشتباه رو بگیرم و سعی کنم تکرارش نکنم ،البته خیلی جاها قانون رو فراموش میکنم و بازم اشتباهم رو تکرار میکنم و همین باعث میشه تو احساس گناه میمونم و ..
ولی مهم اینه خدا همیشه هست و هدایت میکنه جریانی که همیشه هست و بی نهایت
این بهترین حس دنیاست که همه ی آگاهی ها همیشه کنارته و اینکه تو صداشو بشنوی بستگی به خودت داره
وقتی. توی حس بد هستیم انگار یه پنبه ی بزرگ کردیم تو گوشمون و صدای خدا رو نمیشنویم ،این روزا نحواهام خیلی بیشتر شده چون به خودم تعهد دادم بهتر از قبل روی خودم کار کنم از خداوند فقط کمک میخام که صدای هدایتش رو بشنوم خدایا ما چیزی از خودمون نداریم و تو همه چیز
امروز چند تا قدم عملی برداشتم برای رفتن تو دل ترسهام .ایده ای که بهم الهام شد رو همین امروز رفتم انجامش دادم و اونم این بود که رفتم تو یکی از بهترین سالنهای شهرمون درخواست دادم که تو حرفه و علاقه ی خودم باهاشون همکاری داشته باشم.سالنی هم که شریک داشتم امروز جمع کردم وسیله هاشو تا دیگه فقط تمرکزی روی رشته ای که عاشقشم کار کنم .و مهارتهامو افزایش بدم.چون تو سالنی که داشتم با شریکم مجبور بودم چندتا کارو انجام بدم و تمرکزم پراکنده میشد .امروز یه روز خیلی پر از چالش و ترس بود برام ولی رفتم تو دل ترسهام. اون سالن معروف شهرمون امروز یه مدل زدم با کلی استرس و در عین حال با توکل بر خدای مهربان.قرار شد که خبرم کنن.دیگه نتیجه با خداونده من کاری که بهم الهام شد رو انجام دادم.حالا باید ببینم چه کارهایی رو میتونم انجام بدم.الان یه حسی بهم میگه وسیله های سالنمو بزارم برای فروش ولی کل فکر تو سرم میچرخه که اگه اینارو بفروشی دیگه هیچ راه برگشتی نداری پل های پشت سرت رو خراب نکن.جواب خونوادت رو چی میخوای بدی اونا تو خرید وسیله ها کمکت کردن. ترسهام زیاد دقیق نمیتونم تشخیص بدم که این حس فروش وسیله ها الهامه یا نجواست.امروز غروب که از سالن برگشتم خونه و وسیله هارو جمع و جور کرده بودم به قدرییییی حالم بد بود که احساس میکردم وزنه چند تنی دارم با ذهنم میزنم که حسمو خوب کنم.چنان نجواها بهم حمله ور شده بودن که کلا یادم رفت اصلا من برای چی دارم این راهو میرم.نا امیدی اومد سراغم ترس از اینکه حالا میخوای چیکار کنی.اگه اشتباه کرده باشی چی.اگه موفق نشی چی.خلاصه که تو اوج فشارهای ذهنی باز هم پناه بردم به خداوند مهربانم.به یکتای بی نظیرم که هر وقت صداش کردم حس کردم که نزدیکه خیلی نزدیک.
حتی اگه جمع کردن سالن هم کار اشتباهی باشه مطمئنم که رفتن تو دل ترسهام کار اشتباهی نیست ترس از تایید نشدن توسط اطرافیانم خونواده ام همسرم.من باید این دیوار کهنه و قدیمی وجودمو خراب کنم این وجودی که با ترس از قضاوت شدن ترس از ترد شدن ترس از تایید نشدن توسط اطرافیانم آجر به آجر کج رفته بالا.باید خراب کنم خودمو این خودی که همیشه بله و چشم گوی خونواده اش بوده، این وجودی که تا حالا سابقه نداشته بدون مشورت خونواده اش کاری بکنه، این وجودی که تا حالا همه اونو مطیع و حرف گوش کن میدونستن …آره میخوام با تمام قوا به این تارو پود کهنه و فرسوده ی وجودم حمله کنم و بکوبم خودم رو خودی که خودش رو ارزشمند نمیدونه همینجوری که هست.خودی که خودش رو کافی نمیدونه همینجوری که هست خودی که خودش رو نمیپذیره همینجوری که هست، خودی که عزت نفس نداره و وقتی یکی رو یه خورده از خودش بالتر میبینه دست و پاشو گم میکنه و خودشو میبازه.خودی که نمیتونه تو جمع با صدای بلند صحبت کنه ، خودی که نمیتونه از مهارتهایی که داره صحبت کنه و خودش رو عرضه کنه.آره من خراب میکنم این دیواری که اینقدر فرسوده و متزلزله که با کوچیکترین بادی دلم میلرزه که نکنه الان فرو بریزه. آره من فرو میریزم تا از نو بسازم خودم رو فرو میریزم خودم رو تا آجر به آجر با توکل و عزت نفس و قدرت و توحید ساختمان وجودیم رو شکل بدم همونجوری که عاشقشم همونجوری که لایقشم.
سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوب هم فرکانس ایم
خدا را شکر می کنم که بخش های کویری و فوق العاده ای را با دیدن این منظره عالی میبینم و روزی هزار بار شکر می کنم که این همه نعمت ها که خداوند در اختیار ما گذاشته اگر به این باور که ذات جهان هستی همش خیر است پس همه جای دنیا هم می تواند زیبا باشد و زیبایی ها را با عشق ببینیم و باور کنیم که خداوند تمام نعمت هایش را برای ما آفریده تاشکر او را به جا آوریم استاد این روزها و شبها حال و روزم خیلی خوب است چون دارم رو خودم کار می کنم و روی باورهام و ورودی کنترل ذهن و زیبایی هایی که با آن احساس خوب و اتفاقات خوب رخ می دهد همه نشانههای این است که آگاهانه از این قانون زندگی خوبی را اداره کنیم
استاد امیدوارم هرچه زودتر به ایران بیای برای یک سمینار عالی و بسیار باشکوه و از نزدیک شما را ببینم و خوشحال شویم
همه دوستان خوبم با کامنت های قشنگ و زیبا شون که سرشار از تجربه است صمیمانه تشکر می کنم
اول اینکه ممنون ومچکرکه هرجامیریدماروهم همراه خودتون میکنید.
ماهم مثل شماازآفریده های خدالذت بردیم .
لایویی که گرفتید هم خوب بود.
نکات خوبی داشت هرچند به سوالات شخصی جواب ندادیداماماپاسخ خودمونو،میگرفتیم .طبیعیه که دوستان کنجکاوباشن درموردعقایدشخصی استادشون بدونن ولی ازاون طبیعی تر،اینه که مابایددرک کنیم که مسائل شخصی،واقعن شخصی هستن .
استادازدوره ی 12قدم حرف زدید.خاستم بگم منم تازه این دوره روتموم کردم .وتواین دوره تغییرات خیلی بزرگی به لحاظ شخصیتی پیداکردم.
عاشق جلسات قرآنیش بودم .واقعن فوق العاده بود.
ماشاالله انقدفایلهاتون زیادن ومانمیخاییم هیچ کدوموازدست بدیم ولی ازطرفی ،وقت نداریم که بیشترازیه فایل گوش بدیم .
البته یه فایلی که براش دیدگاه بنویسیم.
واگرنه در حین کارمیشه ،چندتافایل هم گوش کرد.
ازاصل خارپشتی هم درس خوبی گرفتم .
خدایی منم الان سه ساله فقط تومسیرشماهستم ودنبال هیچ حرف یاتجربه ازکتابی یااستاددیگه ای نبودم .
امسال که خیلی متعهدانه ترپیگیر،کارکردن دوره هاوفایلهای دانلودی وکلن مشارکت توسایت بودم .
خداراهم شکر میکنم که این سایت واین دوره هاهستن .واگرنه بعیدمیدونم آرامشی که الان دارم رامیداشتم .
استادمن ازتک تک قوانین جهان خوشم میاد.تاحالاهرچی یادگرفتم باش حال کردم..وازهر کدوم ازآموخته های شمابابت قانون جهان هستی ،کلی انرژی گرفتم .یادم نمیاد بابت هیچ کدوم مقاومتی داشته باشم .
امایه وقتایی یه چیزی اذیتم میکنه .
هرچند اجازه نمیدم افکاریاذهنموخراب کنه ،اماهمین که لحظه ای هم میادسراغم ،دوس ندارم چون میترسم یه وقتی پیش بیاد که مثل بم بترکم .
دیگه دوست ندارم مثل گذشته باعقل ومنطق خودم پیش برم .ولی خاستم اینجامطرحش کنم شایدآرومبگیرم.
استادخودم خوب میفهمم که امسال تغییرات زیادمثبتی توشخصیتم وب خصوص توروابطم با همسرم پیداکردم .
خودهمسرم هم بارها بهم گفته وازم تشکرکرده.
حتی چندروزپیش خیلی ازم تشکر کرد.
من زنی بودم که اجازه ی آزادی به همسرم نمیدادم وزیادامرونهی میکردم .
بالاخره بعدازاین همه کارکردن روی خودم .سعی کردم افکاروباورهامونسبت به همسرم توروابط تغییربدم .وخوشبختانه تونستم وظاهرن موفق شدم.
ازاین بابت حس خوبی دارم .
برخلاف گذشته ،کلن ازهمه لحاظ وتوهمه ی زمینه ها،آزادآزادگذاشتمش .طوری که هیچ سوال وپرسشی بابت هیچ کاری ازش نمیکنم .
نمیدونم اینکارم درسته یانه ؟
امااینم میدونم اگه بیام حرف بزنم یادوباره یه جاهایی احساس خودموتحمیل کنم ،یامثل گذشته مدام بش بگم این خوبه این بد،ینی جایگاه هر رفتاری روبش نشون بدم ،بازهمون مشاجره هاواحساسات بدسراغ هردومون میاد.
درواقع اون خوشحاله که خودواقعیش شده ،واخلاق ورفتارهاش بامن وبادیگران توروابط کلی تغییرکرده .خیلی مشخصه که ازاسارت من ، آزاد شده.
ولی ازطرفی، من یه جاهایی اذیت میشم ورفتارهاوکارهاشو،نمی پسندم .
همسرمن یه مردخونسرد،تنبل وبی تفاوت به یه چیزایی هستش.
همه کاری میکنه بعدمیگه نمیدونستم خوب نیس.
تنها کاری که خوب بلده ،قربون صدقه رفتن به منه،وپول دادن درصورت نیازوبرآوردن خواسته های معمولی. حتی در سطح خرید طلاوجواهرات هم نیس .
نسبت به خونه دارشدن ویاهرموضوع دیگه منم خودموکنارکشیدم وکاری بش ندارم .
کلن توهمه چیزی تفاوت شدم .وهمه ی اینابه خاطر،علاقم بهش نیس .فقط به خاطر اینه که متوجه شدم رفتارهای من درست نیس.وبایدتغییرشون بدم.
تمام توقعاتم راازش قطع کردم.
قبل از اینکه به هم این آزادی روبدیم ،گفتیم که هردوبعدازاین همه سال همدیگرو میشناسیم ودیگه نیازی نیس مدام به هم بگیم که چکارکنیم وچطورباشیم .ولی ایشون این موضوع را فراموش کردن.ومنم دوست ندارم مثل بچه هابازم بیام بش یادآوری کنم .
ینی به اصل قانون وبرنامه های قانون نگاه میکنم ،میبینم که نبایدچیزی بگم .ایشون نمیدونن .وب خاطرسکوت من ،خیلی احساس رضایت اززندگی وهمه چی دارن .ولی من باوجودانجام رفتارهای خوب ومناسب ،اماهیچ احساسی به ایشون ندارم بخصوص اینکه حالاازنظرمن وازنگاه من خیلی فرق کردن .
به ایشون نگاه میکنم ،فکرمیکنم رفتارهای درسته ولی به خودم که نگاه میکنم ،میبینم باهاش حال نمیکنم .
دوست ندارم پلهایی که ساختم راخراب کنم .
البته بابرنامه ریزی های خوب وگوش کردن مدام فایلهای شما
اجازه نمیدم احساسم بدبشه .گفتم که گه گاهی مثل امروز،این احساسها،سراغم اومدن که ناهیدتوچ طوربرای استحکام روابط تلاش میکنی ،اون ببین چکارمیکنه.
ایشون هم بامن اوکی هستن تاوقتی که من عالی باشم ،اگرازمن کوچکترین برخوردی ببین که دوست نداشته باشن البته نسبت به خودشون،سریع واکنش نشون میدن .یه جوری رفتارمیکنه که انگارهمه ی تقصیریابالاپایین شدنهای زندگی ،ب خاطرمن بوده .
میگم که من اگه خوب باشم ،خوبه .
وازاینکه من انقدوقت میزارم برای تغییراتم ،خوشحاله.
دریغ از اینکه خودشم تلاشی کنه.
ایشون هم نیاز به خیلی ازتغییرات دارن اماخب من که نمیتونم بهش کاری داشته باشم .
به همین جهت یه کم فشار اومده بهم .
نمیدونم فقط ازخداهدایت میخام تامسیردرست رابهترنشونم بده.
بازم سکوت میکنم تاببینم چ اتفاقاتی میفته .البته من کسی نیستم که اجازه بدم نسبت به شخص خودم رفتاری داشته باشه که آزارم بده.
صحبتهای من بابت رفتارهایی بود که بین زوجین وجودداره .مثلن یه کارایی که ایشون دوست داره رو،من به خاطرشون انجام میدم وبرعکسش .
اماالان ایشون به احساس من ،یاخواسته های قبلی من کاری نداره وتمرکزش لذت بردن وخوش گذروندن خودشه.
این اذیتم میکنه .نه همیشه یه وقتایی مثل امروز.
امیدوارم بتونم هرجا که لازمه ،رفتارسالم ازخودمنشون بدم .
ازخدامیخام این بی احساسی نسبت به ایشون راازمن بگیره.
واقعن ازخدامیخام منوبه درک بهتربرسونه.
همه کاری کردم که احساسم نسبت بهش ،تغییرکنه اما همیشه موقتی و کوتاه مدته.بازمیرسم سرجای خودم.
انشالله که خیره.
دیگه احساس که دست من نیس.
کاری که باید بکنم اینه که رفتارهای سالم وخوبی داشته باشم که دارم اینکاروانجام میدم .وچیزی کمش نمیزارم .همه جوره یه همسر خوبی براش هستم .
اینوالان باقاطعیت میگم چون ب خاطرش خیلی زحمت کشیدم .خداروشکرخودشم قبول داره.
میگم که خوشحال وسرمسته که من دارم روی خودم کارمیکنم.چون خیلی به نفعش شده.
منم صبوری میکنم تاببینم به کجاهاهدایت میشم .وچ اتفاقاتی بین مارخ میده .
آیا اوضاع بهتر میشه ؟یااتفاق دیگه ای پیش میاد.
نمیدونم چی بهتره فقط ازخدامیخام خودش تومسیر همراهم باشه .
خودمو،وزندگینوبه خدامیسپارم تازهترین رابرای هردمون رقم بزنه.
استادجونم ممنون ازشماکه وجودشماتوزندگی من ،منوآروم کرده.واگرنه اگه به گذشته بود الان منفجرمیشدم.ولی خداروشکرآروم آرومم .این ذهن چموش میادومیره دیگه ،بایدکنترلش کرد.
من هم در رابطه با همسرم مسائلی خیلی شبیه به شما داشتم.و الان کمی بهتر شدم .یعنی مدتیه که در آرامشم ولی حس میکنم باید بیشتر رو خودم کار کنم که به ثبات برسم.
من ایراد هایی که خودم داشتم رو میگم تا شاید شما هم جواب مسئله تون رو پیدا کنید.من هم در گذشته دقیقا مثل شما رفتار میکردم یعنی خیلی از خودگذشتگی نشون میدادم خیلی جاها که واقعا اعصابم به هم میریخت از رفتار همسرم متفاوت از گذشته عمل میکردم و احساس خودم رو خوب میکردم جوری که من الان به نسبت 3 سال قبلم زمین تا آسمون فرق کردم.ولی یه باور اشتباهی که داشتم این بود که چرا با این همه تغییری که من کردم همسرم متوجه تغییرات من نمیشه و اونم به خودش زحمت نمیده که تغییر کنه.تازه من اینهمه مدت باهاش خوبم همین که یه روز حالم بده یه حرفی از رو ناراحتی میزنم اونم سریع برمیگرده و تندی میکنه با من.چرا اینهمه من گذشت کردم ولی اون یک بار هم در قبال من گذشت نمیکنه و به من حق نمیده.و تا زمانی خوبه که من خوبم.
ناهید عزیزم تو این حرفای من دوتا نکته برای خودم داشت.یک اینکه من از اول راهو اشتباه رفتم من درسته اینهمه مدت رو خودم کار کردم ولی با این نیت که اگر من تغییر کنم حتما همسرم هم تغییر میکنه.یعنی من در اصل به این خاطر تغییر کردم که همسرم از من تاثیر بگیره و تغییر کنه و حالا که به هدفم نرسیدم این همه کار کردن رو خودم رو انگار بر باد رفته میدونم.در صورتی که اگر هدف من از تغییر خودم فقط وفقط احساس آرامش و لذت خودم بود دیگه الان احساس دلسردی و نا امیدی نمیکردم.چون تمام اون زمانهایی که به ویژگی های مثبت همسرم توجه کردم حال خودم خوب شده پس من زندگی کردم تمام اون زمانهایی که باید بحث میکردم با همسرم ولی اعراض کردم احساسم خوب شده و زندگی کردم تمام زمانهایی که از دست همسرم عصبی شدم ولی از زاویه ای به قضیه نگاه کردم که آرامش پیدا کنم و حالم خوب شده من زندگی کردم.من تمام این زمانهایی که به هر نحوی احساسمو خوب کردم برد کردم من به هدفم رسیدم حداقل تو لحظات خیلی خیلی کوچیک ولی من نتیجه رو همون موقع گرفتم.حالا اینکه همسرم چرا تغییر نکرده در کل مسیر اشتباهه.چون هدف احساس آرامش و شادیه هرجایی که هستیم و این احساس فقط و فقط خودمون میتونیم به خودمون هدیه بدیم.
و نکته ی دوم اینکه من این موضوع رو که من همیشه با همسرم خیلی خوبم ولی اگر یکبار مطابق میلش رفتار نکنم اون هم سریع بدرفتاری میکنه دلیلش اینه که مثل اون مثالی که استاد تو فایلاشون گفتن بعضی ها فکر میکنن اگر یه هفته غذا بخورن دیگه تا یکماه بسشونه .در صورتی که این کاملا غلطه.
این مثالو من آوردم تو مسئله ی خودم گفتم من فکر کردم اگه یه ماه یا یه سال بشینم به خوبیهای همسرم فکر کنم دیگه بسه اونوقت حالا هر از گاهی هم بیام یکم به بدیهاش توجه کنم یه بارم بیام ناراحتمیمو بروز بدم عصبانیتمو بروز بدم چی میشه مگه آسمون به زمین میاد حالا اینهمه خوب بودم یه بارم بزار ناراحتیمو ابراز کنم واینجاست که من دوباره قانون رو یادم رفته ی، یادم رفته که ارتعاشها و فرکانسهای هر لحظه ی منه که داره اتفاقات یک دقیقه بعد منو یک ساعت بعد منو یک ماه بعد منو رقم میزنه.پس این از ریشه کلا اشتباهه که من فکر کنم اینهمه خوب بودم حالا یه بارم بزار بد باشم مگه چی میشه.تو هر چقدر که خوب بودی همون لحظه جوابش رو گرفتی هرچقدر هم که بد بودی همون لحظه جوابش رو گرفتی.
اینا رو خطاب به خودم دارم میگم ناهید عزیزم.چون دقیقا همین مسائل رو داشتم و شاید هنوزم باید رو خودم کار کنم ولی از اون روزی که متوجه شدم من هرلحظه دارم اتفاقات لحظه ی بعدم رو رقم میزنم دیگه به این فکر نکردم که من اینهمه به همسرم خوبی کردم چرا قدر نمیدونه بزار یه بارم بد بشم باهاش.همون لحظه که بد میشی دقیقا جواب ارتعاشت رو میگیری.
و دیگه در مورد دلسردی و بی تفاوتی که گفتید من هم چند ماه پیش دچارش شدم ولی شکر خدای مهربان با توجه به ویژگی های مثبت همسرم فارغ از اینکه اون چطور باشه و چه رفتاری کنه الان رابطمون خوبه و احساس خوبی به همسرم دارم.نا گفته نمونه که هر بار که دلسرد و بی تفاوت شدم بهش متوجه شدم که ناخودآگاه توجهم فقط روی ویژگی های منفی همسرم بوده.
که همیشه سپاسگذاری در مورد ویژگی های مثبت همسرم کلی منو به احساس خوب رسونده و بعدش رابطمون هم خوب شده.
در نهایت اینکه هدف فقط رسیدن به احساس آرامش و لذت و شادیه نه تغییر طرف مقابل.
امیدارم که بهترین و عاشقانه ترین رابطه رو اول با خودتون و خدای خودتون و بعد همسرتون تجربه کنید.چون عشق همسر نتیجه ی عشق به خودمون و خدای خودمونه .اگر رابطمون با خودمون و خدامون درست شه عشق همسر هم نتیجه است که به دنبالش میاد.ما باید روی ریشه ها کار کنیم نه میوه ها.
عاشقتم ناهید عزیزم.همیشه کامنتات رو میخونم و همیشه احساس شباهت و نزدیکی میکنم بهت از فرکانسی که کامنتات داره.
منم سعی درتغییرهمسرم ندارم وخیلی وقته به این درک رسیدم که فقط وفقط بایدروی خودم کارکنم ،منتهی از اینکه یه نفری رفتارهاش جلوچشمت خوب نباشه وتومدامبایدبپذیریش یابه نکات مثبتش توجه کنی ،نه همیشه ولی یه وقتایی اذیتم میکنه.
استاد عزیز چقد خودتونید و چقد راحت همه چیزی بیان میکنید و احساس خوب و صداقت به آدم دست مید این لایو خیلی ایدهای خوبی بهم داد که به ندای درونم گوش کنم و من انقد این صداقتتون تحسین میکنم و دوره دوازده قدم که پیش میرم هر روز نتایج و آرامش کوچک نمایان میشود و برا خودم بزرگ میکنم میکنم و انرژی و ایمانم باورهایم هر روز بهتر وبهتر میشه و اینو در زندگیم میبینم.
فکر میکردم باورهای محدود کننده همه رو شناختم ولی با هر لایوی که میبینم بازم باورهای محدود کننده در خودم مبیبنم و ممنونم از شما که هستین و اصل خاپشتی گذاشتم در برنامه هام که اجرا کنم و مطمعا نتیجه خوبی بدست خواهم آورد.
برای همه دوستان آرزوی موفقیت ،سلامتی و ثروت از خداوند مهربان خواستارم
خدا رو شکر میکنم با تجربه خوب وزیبا لذت بردم از این فایل ارزشمند
استاد چقدر زیبا بود این طبیعت ولایوی که بادوستان گذاشتی واز صحبتهای شما چقدر استفاده کردیم
این فایل ها چقدر انگیزه من رو بالاتر از قبل برد وهمان لحظه از خدا تشکر کردم که با مهربانیش باز هم نشانهاشو به من نشان داد واگر رو خودم بیشتر کار کنم کم کم اتفاقات خوب وعالی برای من می افتد استاد واقعا ازت ممنونم چقدر درست وبا برنامه همه چیز پیش میرود چون این باور رو در خودم شکستم وقبول کردم که ثروت حق من است وباید بهش برسم وهدایت ها به ما نشان داده میشود
از شما استاد وخانم شایسته عزیز وتمام دوستان هم مداری خوبم ممنونم بابت این همه زحمت برای با کیفیت بودن این فایل وکامنت های خوب
سلام خدمت استاد عزیز واقعا باگوش دادن به حرفهای شما لحضه به لحضه به درک بهتری از جهان هستی و قانونمندیهاش میرسم انقدر احساس شادی و رضایت از خود دارم که خودم رو در یک قدمی خلق رویاهام میبینم و مطمن هسم روز به روز که به اگاهیهای بیشتر میرسم مسیرم هموار تر و با کار کردن روی باورهام جاده موفقیتم سر سبز تر میشه واقعا خداوند بزرگ رو شاکرم که با قرار دادن قانونهای ساده ولی در عین حال سرنوشت ساز هر لحضه بیشتر به ما یاداورمیشه که ما لایق بهترینها هستیم و از جنس خود خالق هستیم که میتونیم با رعایت کردن قوانینش لحضه به لحضه زندگیمونو خلق کنیم بازهم ممنون از استاد عزیز که چراغ روشن مسیر سعادت رو در دست گرفته و مارو تو این مسیر به بهترین شکل راهنمایی میکنه
جدا از زیبایی که ایالت یوتا داره و جذابیتش رو دو چندان کرده همین منحصر بفرد بودنش هست اینکه حقیقتا خداوند به زیبایی چیدمان این بیابان رو دیدنی کرده
با خلق اون پل درواقع ایده ساخت پل رو گذر زیر گذر رو نشون داده،و میشه ازهمین خلقهای دست خداوند خیلی چیز هارو فهمید هرکی بستگی به دریچه دیدش داره
خدایا شکرت چقدر جالبه این ایالت چقدر برای توریست ارزش قائل هستن و مهمترین اینکه چقدر فراوانی وجود داره برای ایجاد این حد از رفاه و اسایش،،خدایا شکرت و سپاسگزارم برای این همه موهبت و لطفت
من این سخنتون رو خوشم اومد که مث خارپشت عمل کنیم درواقع منظور شما اینه همین ک در احساس خوب بمونیم و متمرکز شیم رو موندن د احساس خوب و سپاسگزاری دیگه نیازی ب دانستن ترفند های متنوع و عجیب و غریب نیست
اینکه میگید قانون خیلی ساده س و هرکی در مدارش باشه میفهمه من چی میگم رو دوس داشتم چون بازم میرسم به اصل ساده بودن و ساده گرفتن اتفاقات و حوادث روزگار…شما میگید هرچیزی به خیر میگذره اگر ما هر اتفاق رو به مصلحت و خیر ببینیم
درواقع حوادث بخودی خود بسته ب نظر ما جوون میگیره در واقع طرز دیدگاه ما نتایج رو رقم میزنه پس خوشبین بودن ما یعنی همون خلق اتفاقات مثبت
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای حال و احساس خوبی ک لحظه به لحظه برامون رقم میخوره
و تفاوتی ک شما رو از بقیه تمیز میده این هست ک کاری ب عجیب بودن الهامات ندارید و سریع انجام میدید مث همین ایده لایو گرفتن در دل بیابان هست که جالبه جواب هم میده و بهتر اینکه شما ادامه میدید و لایو رو برقرار کردید
و ی مورد دیگه که باید آویزه گوشم کنم این هست ک ب رفتار و گفتار دیگران کاری نداشته باشم و من مسئول رفتار کسی نیستم و فقط برای خودم میتونم پاسخگو باشم و لاغیر ،مث استاد ک خیلی راحت از بحث بی فایده اعراض کردن و جبهه نگرفتن و خودشون رو مسئول امورات خودشون میدونن این درسته
باعث میشه از رفتار و گفتا ر دیگران ناراحت نشیم و مجبور نیستیم برا خودمون تعبیر کینم و طول تفسیر بدیم
یعنی فقط مراقب خودمون و اهمال خودمون باشیم و هررفتار و گفتاری از ما سر بزنه باید جوابگو باشیم مث قانون خدا ک مارو بخاطر اعمال خودمون قضاوت میکنه ن اعمال دیگران
خدایا شکرت اینم از عدالت ت دیگه بهتر از این چی میخوایم؟
خلاصه عالی بود این حد از آزادی آرامش حال خوب و آزادی در گردش سفر عالی هست
استا خیلی خوبه خودتون تنها سفر کردید جای تحسین داره ک شما برای شاد بودنتون وابسته به هیچ چیز و هیچ کسی نیستید
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای وجود این حد از نعمت وبرکت در زندگیمون
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دو دنیا باشیم
خیلی خوشحال خرسند هستم که هر روز که این دنیا رو دارم تجربه میکنم خدا این لطف در من دیده که این آگاهی های زیبا رو از شما استاد عزیز آموزش بگیرم و در زندگیم به حول قوه الهی عمل کنم این اصل خارپشتی یه تک نیک عالی بود
من به صورت ناخودآگاه در کارم و زندگیم انجام دادام و خدا روشکر نتیجه اش رو به صورت واضح دیدم
و الان که این فایل دیدم خیلی خوشحال شدم از زبان شما شنیدم مهندس مکانیک هستم و کارم رو خیلی دوست دارم مشتری به لطف رب از شهرستان حومه دارم و تکامل ام رو در کارم به نحوه احسنت طی کردم این اصل خارپشتی از همان اول تکامل ام در کارم اجرای کردم و به لطف خدا همچی دارم
هم از لحاظ ازادی زمانی مکانی سلامتی و زندگی با آرامش دارم و تا فرشته که هر روز اش حس خدا در زندگیم پر رنگ تر از دیروز شده
و این لطف الله بود که شما استاد رو با من آشنا کرد و زندگیم خوب بود ولی بهتر شود یعنی خوب به احسنت تبدیل شود خدا یا شکر هر ثانیه از زندگیم
چقدر لذت داره با موتور تریل زیبا و شکیل با رنگ بندی قشنگ دل بزنی به دریا و از این همه فروانی نعمت ها و زیبای دنیا که خدا به همه ما داده لذت ببری
خدایا شکرت به اندازه تک تک روزهای عمرم که من رو هدایت کرد به این فایل زیبا دلنشین لذت بوردم
واقعا هر چقدر جلو تر قدم میزاریم و روی خودمان کار میکنیم سطح فرکانس یمان بالاتر میرود و بیشتر خدا رو دوش دوش زندگیمان بیشتر احساس میکنیم
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی
استاد عباسمنش عزیزم من با شور و اشتیاق فراوان ،دوره ی 12,قدم رو خریدم
الان دو روز مونده به سال جدید شمسی(1402) ومن تعهد بستم این یک سالو باعشق باشما باشم،12قدم و روانشناسی ثروت دو رو پیش ببرم
وقتی تمرین چکاپ فرکانسی رو انجام میدادم خیلی شاد بودم چون مطمئنم 12ماه بعد از هر لحاظ پیشرفت خواهم داشت و مطمئنم هییییییچ ربطی ،مطمئنم هیچ ربطی به ماریای الآنم نخواهم داشت
فقط خدا میدونه که چقدر لذت و پیشرفت و آرامش و صلح درونی در این مسیر، انتظارمو میکشه
من با تعهدی غیر قابل مذاکره درحال ساخت نسخه باشکوه تری ازخودم هستم و جهان درمقابل این جهادااکبرِ من چاره ای جز کُرنش کردن و بهترین هارو تقدیمم کردن ندارد.
دوستتون دارم عشق برای همه ی بچهای سایت توحیدی عباسمنش 🟢🟢🟢🟢
نکات سفر نامه:
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربونم و دوستان گلم
لایو 6
روز 103
استاد راستشو بگم همیشه از زیبایی های طبیعت فقط فکر میکردم جایی که سرسبز قشنگ نمیدونم چرا علاقه ی خاصی به کویر نداشتم البته الان میدونم چرا
بخاطر ترس هام ،من بخاطر ترس از حیواناتی که تو کویر هست هیچ وقت حتی دوست نداشتم تجربه کنم یعنی دقیقا مثل حرفی که تو یکی از فایل ها زدین که خیلی هامون بخاطر ترس هامون خودمون رو از نعمت ها محروم میکنیم حکایت کنه ولی وقتی گفتید دفترتون رو میارید اونجا و با آرامش با خدا صحبت میکنید یه لحظه خودمو بدون ترس اونجا تصور کردم واااااییییی به نظرم یکی از بهترین جاهاست حالا که تو وجودم کنکاش کردم دیدم دلم کویر رو میخاد ولی ترس هامه که نمیزاره و چقدرررررر اینجا زیباستتتت در عین سادگیش نشون از قدرت خدا میده و چقدر آدمایی که اونجا هستن قدر این نعمت های خدا رو میدوننن
خدایا شکرت برای. اینهمه زیباییی
اصل خارپشتی
یه بارم قبلاً این جمله رو ازتون شنیده بودم اما نمیدونستم اصل خارپشتی چیه ولی الان وقتی توضیح دادین متوجه شدم چیه
از وقتی با شما آشنا شدم تو همون فایل های ابتدایی که ازتون دیدم ،شما گفتید دیگه کتاب نمیخونید منم کلا چند ماه بود خیلی جدی هر روز برای خودم برنامه ریخته بودم که کتاب بخونم و هر کی میگفت فلان کتاب عالی تهیه میکردم و میخوندم (فقط میخوندم)و فکر میکردم هر چی کتاب بیشتری بخونم علمم بیشتر میشه اصلا یه درصد هم به گفته های کتاب ها عمل نمیکردم بعد اصلا هم حواسم به باور های محدود کننده ای که خیلی از کتاب ها میدادم نبود فقط برای خودم قانون گذاشته بودم کتاب خوبه باید بخونم ولی از روزی که شما اون جمله رو گفتید کلا گذاشتم کنار این کار ،با چند تا استاد بودم و هر روز یکی از فایل هاشون رو گوش میکردم و چون مثل گرگی میموندم که به گله زده هر از گوسفندی یه گاز میگرفتم و در آخرم هیچی قسمتم نمیشد و خسته و تا امید میگفتم چرا جواب نمیگیرم
ولی از وقتی با شما کار کردم همه رو گذاشتم کنار اولش حس میکردم ذهنم یه اخیش بلند گفت خخخخ
همهی اون دوره هایس که داشتم پشتیبان داشت وقتی وارد سایت شما شدم و دیدم شما اصلا پشتیبانی ندارید تعجب کردم گفتم سوالی پیش بیاد خوب جوابش رو کی میده ولی هی که پیش رفتم دیدم همه ی آگاهی هست وقتی ما رو خودمون کار میکنیم جواب ها بهمون داده میشه ،اینجا پشتیبانی با کسی هست که همه ی آگاهی ها باهاشه و جوابی همه ی سوال ها رو میدونه ،
تا حالا نشده سوالی برام پیش بیاد و سر به سایت بزنم و جوابش رو نگیرم اصلا این پشتیبانی با همه ی پشتیبانی هوایی که تو عمرم دیدم فرق داره
استاد شما دارید اصل رو بهمون یاد میدید و اصل چیه ؟اصل توحید اصل کار کردن روی باور هامونه
وقتی من روی باور هام کار کنم به احساس خوب میرسم
همین جمله بالا رو اصلا درک نمیکردم میگفتم یعنی چی ؟بعد چند روز خیلی جالب توی یه کامنتی یا فایلی جوابم رو میگرفتم
من وقتی باور اینو میسازم که من در زمان و مکان درست قرار میگیرم هرررر اتفاقی برام بیافته خیر میبینمش
من قبلاً باور داشتم من شانس ندارم خدا به داد برسه مثلاذتو فلان موقعیت قرار نگیرم
چون این باور رو داشتم اگر تو هر موقعیتی قرار میگرفتم ذهنم سریع به بدشانسی ربطش میداد و نتایج چون احساسم بد بود بد میشد
مثلا من قبلاً این باور رو داشتم دم عید انگار همه ی وسایل با هم میخان خرج بندازن رو دست آدم و خراب میشن
و همیشه دم عید کلی خرج اضافه میومد رو دستمون
بعد باور اینو دارم میسازم که خداوند از جاهایی که فکرشم نمیکنم نعمت و ثروت وارد زندگیم میکنه
البته اینم بگم به هر میزانی که من تلاش میکنم این جمله رو باور کنم نتایج برام میاد یعنی این موضوعی بود که من توش خیلی گیر داشتم و دارم کم روی باورام کار میکنم و انتظار نتایج بزرگ دارم
تفاوت شما هم استاد با استاد های دیگه همینه
موضوعی که بود و با استاد های دیگه کار میکردم این حس رو یجورایی بهمون تلقین میکردن که من تو هر زمینه ای عالی ام و اشتباه نمیکنم و اگر مثلا یه شاگردی سوالی میپرسید با حالت تمسخر که انگار خودشون همه چیز رو از اول کامل میدونستن پاسخ میدادن ولی این داستان در شما فرق داشت همیشه دیدم میگید منم هنوز جای کار دارم و همین بهم کمک کرد اگر اشتباهی کردم چند روز خود خوری نکنم که من دارم رو خودم کار میکنم پس چرا آنقدر اشتباه میکنم همیشه به خودم یاد آوری میکنم که باید درس این اشتباه رو بگیرم و سعی کنم تکرارش نکنم ،البته خیلی جاها قانون رو فراموش میکنم و بازم اشتباهم رو تکرار میکنم و همین باعث میشه تو احساس گناه میمونم و ..
ولی مهم اینه خدا همیشه هست و هدایت میکنه جریانی که همیشه هست و بی نهایت
این بهترین حس دنیاست که همه ی آگاهی ها همیشه کنارته و اینکه تو صداشو بشنوی بستگی به خودت داره
وقتی. توی حس بد هستیم انگار یه پنبه ی بزرگ کردیم تو گوشمون و صدای خدا رو نمیشنویم ،این روزا نحواهام خیلی بیشتر شده چون به خودم تعهد دادم بهتر از قبل روی خودم کار کنم از خداوند فقط کمک میخام که صدای هدایتش رو بشنوم خدایا ما چیزی از خودمون نداریم و تو همه چیز
خدایا خودت همه ی ما رو به راه راست هدایت کن
بنام یکتای هستی بخش
روز 103 سفر نامه
لایو 6
امروز چند تا قدم عملی برداشتم برای رفتن تو دل ترسهام .ایده ای که بهم الهام شد رو همین امروز رفتم انجامش دادم و اونم این بود که رفتم تو یکی از بهترین سالنهای شهرمون درخواست دادم که تو حرفه و علاقه ی خودم باهاشون همکاری داشته باشم.سالنی هم که شریک داشتم امروز جمع کردم وسیله هاشو تا دیگه فقط تمرکزی روی رشته ای که عاشقشم کار کنم .و مهارتهامو افزایش بدم.چون تو سالنی که داشتم با شریکم مجبور بودم چندتا کارو انجام بدم و تمرکزم پراکنده میشد .امروز یه روز خیلی پر از چالش و ترس بود برام ولی رفتم تو دل ترسهام. اون سالن معروف شهرمون امروز یه مدل زدم با کلی استرس و در عین حال با توکل بر خدای مهربان.قرار شد که خبرم کنن.دیگه نتیجه با خداونده من کاری که بهم الهام شد رو انجام دادم.حالا باید ببینم چه کارهایی رو میتونم انجام بدم.الان یه حسی بهم میگه وسیله های سالنمو بزارم برای فروش ولی کل فکر تو سرم میچرخه که اگه اینارو بفروشی دیگه هیچ راه برگشتی نداری پل های پشت سرت رو خراب نکن.جواب خونوادت رو چی میخوای بدی اونا تو خرید وسیله ها کمکت کردن. ترسهام زیاد دقیق نمیتونم تشخیص بدم که این حس فروش وسیله ها الهامه یا نجواست.امروز غروب که از سالن برگشتم خونه و وسیله هارو جمع و جور کرده بودم به قدرییییی حالم بد بود که احساس میکردم وزنه چند تنی دارم با ذهنم میزنم که حسمو خوب کنم.چنان نجواها بهم حمله ور شده بودن که کلا یادم رفت اصلا من برای چی دارم این راهو میرم.نا امیدی اومد سراغم ترس از اینکه حالا میخوای چیکار کنی.اگه اشتباه کرده باشی چی.اگه موفق نشی چی.خلاصه که تو اوج فشارهای ذهنی باز هم پناه بردم به خداوند مهربانم.به یکتای بی نظیرم که هر وقت صداش کردم حس کردم که نزدیکه خیلی نزدیک.
حتی اگه جمع کردن سالن هم کار اشتباهی باشه مطمئنم که رفتن تو دل ترسهام کار اشتباهی نیست ترس از تایید نشدن توسط اطرافیانم خونواده ام همسرم.من باید این دیوار کهنه و قدیمی وجودمو خراب کنم این وجودی که با ترس از قضاوت شدن ترس از ترد شدن ترس از تایید نشدن توسط اطرافیانم آجر به آجر کج رفته بالا.باید خراب کنم خودمو این خودی که همیشه بله و چشم گوی خونواده اش بوده، این وجودی که تا حالا سابقه نداشته بدون مشورت خونواده اش کاری بکنه، این وجودی که تا حالا همه اونو مطیع و حرف گوش کن میدونستن …آره میخوام با تمام قوا به این تارو پود کهنه و فرسوده ی وجودم حمله کنم و بکوبم خودم رو خودی که خودش رو ارزشمند نمیدونه همینجوری که هست.خودی که خودش رو کافی نمیدونه همینجوری که هست خودی که خودش رو نمیپذیره همینجوری که هست، خودی که عزت نفس نداره و وقتی یکی رو یه خورده از خودش بالتر میبینه دست و پاشو گم میکنه و خودشو میبازه.خودی که نمیتونه تو جمع با صدای بلند صحبت کنه ، خودی که نمیتونه از مهارتهایی که داره صحبت کنه و خودش رو عرضه کنه.آره من خراب میکنم این دیواری که اینقدر فرسوده و متزلزله که با کوچیکترین بادی دلم میلرزه که نکنه الان فرو بریزه. آره من فرو میریزم تا از نو بسازم خودم رو فرو میریزم خودم رو تا آجر به آجر با توکل و عزت نفس و قدرت و توحید ساختمان وجودیم رو شکل بدم همونجوری که عاشقشم همونجوری که لایقشم.
سپاس پروردگار نازنیم
سپاس یکتای مهربانم
تو که باشی دنیا هم پشتمو خالی کنه خیالی نیست.
عاشقتم پروردگارم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوب هم فرکانس ایم
خدا را شکر می کنم که بخش های کویری و فوق العاده ای را با دیدن این منظره عالی میبینم و روزی هزار بار شکر می کنم که این همه نعمت ها که خداوند در اختیار ما گذاشته اگر به این باور که ذات جهان هستی همش خیر است پس همه جای دنیا هم می تواند زیبا باشد و زیبایی ها را با عشق ببینیم و باور کنیم که خداوند تمام نعمت هایش را برای ما آفریده تاشکر او را به جا آوریم استاد این روزها و شبها حال و روزم خیلی خوب است چون دارم رو خودم کار می کنم و روی باورهام و ورودی کنترل ذهن و زیبایی هایی که با آن احساس خوب و اتفاقات خوب رخ می دهد همه نشانههای این است که آگاهانه از این قانون زندگی خوبی را اداره کنیم
استاد امیدوارم هرچه زودتر به ایران بیای برای یک سمینار عالی و بسیار باشکوه و از نزدیک شما را ببینم و خوشحال شویم
همه دوستان خوبم با کامنت های قشنگ و زیبا شون که سرشار از تجربه است صمیمانه تشکر می کنم
همه شما را به خدای بزرگ میسپارم خدانگهدار
سلام به استادخوب ودوست داشتنی .
اول اینکه ممنون ومچکرکه هرجامیریدماروهم همراه خودتون میکنید.
ماهم مثل شماازآفریده های خدالذت بردیم .
لایویی که گرفتید هم خوب بود.
نکات خوبی داشت هرچند به سوالات شخصی جواب ندادیداماماپاسخ خودمونو،میگرفتیم .طبیعیه که دوستان کنجکاوباشن درموردعقایدشخصی استادشون بدونن ولی ازاون طبیعی تر،اینه که مابایددرک کنیم که مسائل شخصی،واقعن شخصی هستن .
بالاخره ماشاگردیم وشمااستاد.یه فرقی بایدبین ماوشماباشه.
استادازدوره ی 12قدم حرف زدید.خاستم بگم منم تازه این دوره روتموم کردم .وتواین دوره تغییرات خیلی بزرگی به لحاظ شخصیتی پیداکردم.
عاشق جلسات قرآنیش بودم .واقعن فوق العاده بود.
ماشاالله انقدفایلهاتون زیادن ومانمیخاییم هیچ کدوموازدست بدیم ولی ازطرفی ،وقت نداریم که بیشترازیه فایل گوش بدیم .
البته یه فایلی که براش دیدگاه بنویسیم.
واگرنه در حین کارمیشه ،چندتافایل هم گوش کرد.
ازاصل خارپشتی هم درس خوبی گرفتم .
خدایی منم الان سه ساله فقط تومسیرشماهستم ودنبال هیچ حرف یاتجربه ازکتابی یااستاددیگه ای نبودم .
امسال که خیلی متعهدانه ترپیگیر،کارکردن دوره هاوفایلهای دانلودی وکلن مشارکت توسایت بودم .
خداراهم شکر میکنم که این سایت واین دوره هاهستن .واگرنه بعیدمیدونم آرامشی که الان دارم رامیداشتم .
استادمن ازتک تک قوانین جهان خوشم میاد.تاحالاهرچی یادگرفتم باش حال کردم..وازهر کدوم ازآموخته های شمابابت قانون جهان هستی ،کلی انرژی گرفتم .یادم نمیاد بابت هیچ کدوم مقاومتی داشته باشم .
امایه وقتایی یه چیزی اذیتم میکنه .
هرچند اجازه نمیدم افکاریاذهنموخراب کنه ،اماهمین که لحظه ای هم میادسراغم ،دوس ندارم چون میترسم یه وقتی پیش بیاد که مثل بم بترکم .
آخه چندبارپیش اومده امامن بامرورقانون کنترلش کردم .
دیگه دوست ندارم مثل گذشته باعقل ومنطق خودم پیش برم .ولی خاستم اینجامطرحش کنم شایدآرومبگیرم.
استادخودم خوب میفهمم که امسال تغییرات زیادمثبتی توشخصیتم وب خصوص توروابطم با همسرم پیداکردم .
خودهمسرم هم بارها بهم گفته وازم تشکرکرده.
حتی چندروزپیش خیلی ازم تشکر کرد.
من زنی بودم که اجازه ی آزادی به همسرم نمیدادم وزیادامرونهی میکردم .
بالاخره بعدازاین همه کارکردن روی خودم .سعی کردم افکاروباورهامونسبت به همسرم توروابط تغییربدم .وخوشبختانه تونستم وظاهرن موفق شدم.
ازاین بابت حس خوبی دارم .
برخلاف گذشته ،کلن ازهمه لحاظ وتوهمه ی زمینه ها،آزادآزادگذاشتمش .طوری که هیچ سوال وپرسشی بابت هیچ کاری ازش نمیکنم .
نمیدونم اینکارم درسته یانه ؟
امااینم میدونم اگه بیام حرف بزنم یادوباره یه جاهایی احساس خودموتحمیل کنم ،یامثل گذشته مدام بش بگم این خوبه این بد،ینی جایگاه هر رفتاری روبش نشون بدم ،بازهمون مشاجره هاواحساسات بدسراغ هردومون میاد.
درواقع اون خوشحاله که خودواقعیش شده ،واخلاق ورفتارهاش بامن وبادیگران توروابط کلی تغییرکرده .خیلی مشخصه که ازاسارت من ، آزاد شده.
ولی ازطرفی، من یه جاهایی اذیت میشم ورفتارهاوکارهاشو،نمی پسندم .
همسرمن یه مردخونسرد،تنبل وبی تفاوت به یه چیزایی هستش.
همه کاری میکنه بعدمیگه نمیدونستم خوب نیس.
تنها کاری که خوب بلده ،قربون صدقه رفتن به منه،وپول دادن درصورت نیازوبرآوردن خواسته های معمولی. حتی در سطح خرید طلاوجواهرات هم نیس .
نسبت به خونه دارشدن ویاهرموضوع دیگه منم خودموکنارکشیدم وکاری بش ندارم .
کلن توهمه چیزی تفاوت شدم .وهمه ی اینابه خاطر،علاقم بهش نیس .فقط به خاطر اینه که متوجه شدم رفتارهای من درست نیس.وبایدتغییرشون بدم.
تمام توقعاتم راازش قطع کردم.
قبل از اینکه به هم این آزادی روبدیم ،گفتیم که هردوبعدازاین همه سال همدیگرو میشناسیم ودیگه نیازی نیس مدام به هم بگیم که چکارکنیم وچطورباشیم .ولی ایشون این موضوع را فراموش کردن.ومنم دوست ندارم مثل بچه هابازم بیام بش یادآوری کنم .
ینی به اصل قانون وبرنامه های قانون نگاه میکنم ،میبینم که نبایدچیزی بگم .ایشون نمیدونن .وب خاطرسکوت من ،خیلی احساس رضایت اززندگی وهمه چی دارن .ولی من باوجودانجام رفتارهای خوب ومناسب ،اماهیچ احساسی به ایشون ندارم بخصوص اینکه حالاازنظرمن وازنگاه من خیلی فرق کردن .
به ایشون نگاه میکنم ،فکرمیکنم رفتارهای درسته ولی به خودم که نگاه میکنم ،میبینم باهاش حال نمیکنم .
دوست ندارم پلهایی که ساختم راخراب کنم .
البته بابرنامه ریزی های خوب وگوش کردن مدام فایلهای شما
اجازه نمیدم احساسم بدبشه .گفتم که گه گاهی مثل امروز،این احساسها،سراغم اومدن که ناهیدتوچ طوربرای استحکام روابط تلاش میکنی ،اون ببین چکارمیکنه.
ایشون هم بامن اوکی هستن تاوقتی که من عالی باشم ،اگرازمن کوچکترین برخوردی ببین که دوست نداشته باشن البته نسبت به خودشون،سریع واکنش نشون میدن .یه جوری رفتارمیکنه که انگارهمه ی تقصیریابالاپایین شدنهای زندگی ،ب خاطرمن بوده .
میگم که من اگه خوب باشم ،خوبه .
وازاینکه من انقدوقت میزارم برای تغییراتم ،خوشحاله.
دریغ از اینکه خودشم تلاشی کنه.
ایشون هم نیاز به خیلی ازتغییرات دارن اماخب من که نمیتونم بهش کاری داشته باشم .
به همین جهت یه کم فشار اومده بهم .
نمیدونم فقط ازخداهدایت میخام تامسیردرست رابهترنشونم بده.
بازم سکوت میکنم تاببینم چ اتفاقاتی میفته .البته من کسی نیستم که اجازه بدم نسبت به شخص خودم رفتاری داشته باشه که آزارم بده.
صحبتهای من بابت رفتارهایی بود که بین زوجین وجودداره .مثلن یه کارایی که ایشون دوست داره رو،من به خاطرشون انجام میدم وبرعکسش .
اماالان ایشون به احساس من ،یاخواسته های قبلی من کاری نداره وتمرکزش لذت بردن وخوش گذروندن خودشه.
این اذیتم میکنه .نه همیشه یه وقتایی مثل امروز.
امیدوارم بتونم هرجا که لازمه ،رفتارسالم ازخودمنشون بدم .
ازخدامیخام این بی احساسی نسبت به ایشون راازمن بگیره.
واقعن ازخدامیخام منوبه درک بهتربرسونه.
همه کاری کردم که احساسم نسبت بهش ،تغییرکنه اما همیشه موقتی و کوتاه مدته.بازمیرسم سرجای خودم.
انشالله که خیره.
دیگه احساس که دست من نیس.
کاری که باید بکنم اینه که رفتارهای سالم وخوبی داشته باشم که دارم اینکاروانجام میدم .وچیزی کمش نمیزارم .همه جوره یه همسر خوبی براش هستم .
اینوالان باقاطعیت میگم چون ب خاطرش خیلی زحمت کشیدم .خداروشکرخودشم قبول داره.
میگم که خوشحال وسرمسته که من دارم روی خودم کارمیکنم.چون خیلی به نفعش شده.
منم صبوری میکنم تاببینم به کجاهاهدایت میشم .وچ اتفاقاتی بین مارخ میده .
آیا اوضاع بهتر میشه ؟یااتفاق دیگه ای پیش میاد.
نمیدونم چی بهتره فقط ازخدامیخام خودش تومسیر همراهم باشه .
خودمو،وزندگینوبه خدامیسپارم تازهترین رابرای هردمون رقم بزنه.
استادجونم ممنون ازشماکه وجودشماتوزندگی من ،منوآروم کرده.واگرنه اگه به گذشته بود الان منفجرمیشدم.ولی خداروشکرآروم آرومم .این ذهن چموش میادومیره دیگه ،بایدکنترلش کرد.
همه چیموازشمادارم .
عاشقتونم.
سلام ناهید عزیزم .
من هم در رابطه با همسرم مسائلی خیلی شبیه به شما داشتم.و الان کمی بهتر شدم .یعنی مدتیه که در آرامشم ولی حس میکنم باید بیشتر رو خودم کار کنم که به ثبات برسم.
من ایراد هایی که خودم داشتم رو میگم تا شاید شما هم جواب مسئله تون رو پیدا کنید.من هم در گذشته دقیقا مثل شما رفتار میکردم یعنی خیلی از خودگذشتگی نشون میدادم خیلی جاها که واقعا اعصابم به هم میریخت از رفتار همسرم متفاوت از گذشته عمل میکردم و احساس خودم رو خوب میکردم جوری که من الان به نسبت 3 سال قبلم زمین تا آسمون فرق کردم.ولی یه باور اشتباهی که داشتم این بود که چرا با این همه تغییری که من کردم همسرم متوجه تغییرات من نمیشه و اونم به خودش زحمت نمیده که تغییر کنه.تازه من اینهمه مدت باهاش خوبم همین که یه روز حالم بده یه حرفی از رو ناراحتی میزنم اونم سریع برمیگرده و تندی میکنه با من.چرا اینهمه من گذشت کردم ولی اون یک بار هم در قبال من گذشت نمیکنه و به من حق نمیده.و تا زمانی خوبه که من خوبم.
ناهید عزیزم تو این حرفای من دوتا نکته برای خودم داشت.یک اینکه من از اول راهو اشتباه رفتم من درسته اینهمه مدت رو خودم کار کردم ولی با این نیت که اگر من تغییر کنم حتما همسرم هم تغییر میکنه.یعنی من در اصل به این خاطر تغییر کردم که همسرم از من تاثیر بگیره و تغییر کنه و حالا که به هدفم نرسیدم این همه کار کردن رو خودم رو انگار بر باد رفته میدونم.در صورتی که اگر هدف من از تغییر خودم فقط وفقط احساس آرامش و لذت خودم بود دیگه الان احساس دلسردی و نا امیدی نمیکردم.چون تمام اون زمانهایی که به ویژگی های مثبت همسرم توجه کردم حال خودم خوب شده پس من زندگی کردم تمام اون زمانهایی که باید بحث میکردم با همسرم ولی اعراض کردم احساسم خوب شده و زندگی کردم تمام زمانهایی که از دست همسرم عصبی شدم ولی از زاویه ای به قضیه نگاه کردم که آرامش پیدا کنم و حالم خوب شده من زندگی کردم.من تمام این زمانهایی که به هر نحوی احساسمو خوب کردم برد کردم من به هدفم رسیدم حداقل تو لحظات خیلی خیلی کوچیک ولی من نتیجه رو همون موقع گرفتم.حالا اینکه همسرم چرا تغییر نکرده در کل مسیر اشتباهه.چون هدف احساس آرامش و شادیه هرجایی که هستیم و این احساس فقط و فقط خودمون میتونیم به خودمون هدیه بدیم.
و نکته ی دوم اینکه من این موضوع رو که من همیشه با همسرم خیلی خوبم ولی اگر یکبار مطابق میلش رفتار نکنم اون هم سریع بدرفتاری میکنه دلیلش اینه که مثل اون مثالی که استاد تو فایلاشون گفتن بعضی ها فکر میکنن اگر یه هفته غذا بخورن دیگه تا یکماه بسشونه .در صورتی که این کاملا غلطه.
این مثالو من آوردم تو مسئله ی خودم گفتم من فکر کردم اگه یه ماه یا یه سال بشینم به خوبیهای همسرم فکر کنم دیگه بسه اونوقت حالا هر از گاهی هم بیام یکم به بدیهاش توجه کنم یه بارم بیام ناراحتمیمو بروز بدم عصبانیتمو بروز بدم چی میشه مگه آسمون به زمین میاد حالا اینهمه خوب بودم یه بارم بزار ناراحتیمو ابراز کنم واینجاست که من دوباره قانون رو یادم رفته ی، یادم رفته که ارتعاشها و فرکانسهای هر لحظه ی منه که داره اتفاقات یک دقیقه بعد منو یک ساعت بعد منو یک ماه بعد منو رقم میزنه.پس این از ریشه کلا اشتباهه که من فکر کنم اینهمه خوب بودم حالا یه بارم بزار بد باشم مگه چی میشه.تو هر چقدر که خوب بودی همون لحظه جوابش رو گرفتی هرچقدر هم که بد بودی همون لحظه جوابش رو گرفتی.
اینا رو خطاب به خودم دارم میگم ناهید عزیزم.چون دقیقا همین مسائل رو داشتم و شاید هنوزم باید رو خودم کار کنم ولی از اون روزی که متوجه شدم من هرلحظه دارم اتفاقات لحظه ی بعدم رو رقم میزنم دیگه به این فکر نکردم که من اینهمه به همسرم خوبی کردم چرا قدر نمیدونه بزار یه بارم بد بشم باهاش.همون لحظه که بد میشی دقیقا جواب ارتعاشت رو میگیری.
و دیگه در مورد دلسردی و بی تفاوتی که گفتید من هم چند ماه پیش دچارش شدم ولی شکر خدای مهربان با توجه به ویژگی های مثبت همسرم فارغ از اینکه اون چطور باشه و چه رفتاری کنه الان رابطمون خوبه و احساس خوبی به همسرم دارم.نا گفته نمونه که هر بار که دلسرد و بی تفاوت شدم بهش متوجه شدم که ناخودآگاه توجهم فقط روی ویژگی های منفی همسرم بوده.
که همیشه سپاسگذاری در مورد ویژگی های مثبت همسرم کلی منو به احساس خوب رسونده و بعدش رابطمون هم خوب شده.
در نهایت اینکه هدف فقط رسیدن به احساس آرامش و لذت و شادیه نه تغییر طرف مقابل.
امیدارم که بهترین و عاشقانه ترین رابطه رو اول با خودتون و خدای خودتون و بعد همسرتون تجربه کنید.چون عشق همسر نتیجه ی عشق به خودمون و خدای خودمونه .اگر رابطمون با خودمون و خدامون درست شه عشق همسر هم نتیجه است که به دنبالش میاد.ما باید روی ریشه ها کار کنیم نه میوه ها.
عاشقتم ناهید عزیزم.همیشه کامنتات رو میخونم و همیشه احساس شباهت و نزدیکی میکنم بهت از فرکانسی که کامنتات داره.
لایق بهترینهایی
سلام صفورای عزیز.
ممنون ازتجربه هایی که دادی.
منم سعی درتغییرهمسرم ندارم وخیلی وقته به این درک رسیدم که فقط وفقط بایدروی خودم کارکنم ،منتهی از اینکه یه نفری رفتارهاش جلوچشمت خوب نباشه وتومدامبایدبپذیریش یابه نکات مثبتش توجه کنی ،نه همیشه ولی یه وقتایی اذیتم میکنه.
بالاخره ماهم انسانیم واحساسمون بالاپایین میشه.
روزایی که خودم ممکنه انرژی نداشته باشم ،بیشتراین احساسات سراغم میاد.
ولی چشم بازم سعی میکنم توخودمدنبال ایرادهام بگردم که همچین فرکانسهایی کمترببینم .
ممنونم عزیزدلم .
منم شماروخیلی دوست دارم .
انشالله که بتونیم روزی ازرسیدن به خواسته هامونو، به اشتراک بزاریم .
به نام خدای مهربان
با سلام خدمت استاد عباس منش و دوستان عزیزم
استاد عزیز چقد خودتونید و چقد راحت همه چیزی بیان میکنید و احساس خوب و صداقت به آدم دست مید این لایو خیلی ایدهای خوبی بهم داد که به ندای درونم گوش کنم و من انقد این صداقتتون تحسین میکنم و دوره دوازده قدم که پیش میرم هر روز نتایج و آرامش کوچک نمایان میشود و برا خودم بزرگ میکنم میکنم و انرژی و ایمانم باورهایم هر روز بهتر وبهتر میشه و اینو در زندگیم میبینم.
فکر میکردم باورهای محدود کننده همه رو شناختم ولی با هر لایوی که میبینم بازم باورهای محدود کننده در خودم مبیبنم و ممنونم از شما که هستین و اصل خاپشتی گذاشتم در برنامه هام که اجرا کنم و مطمعا نتیجه خوبی بدست خواهم آورد.
برای همه دوستان آرزوی موفقیت ،سلامتی و ثروت از خداوند مهربان خواستارم
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد وخانم شایسته عزیز وتمام دوستان خوب وثابت قدم
خدا رو شکر میکنم با تجربه خوب وزیبا لذت بردم از این فایل ارزشمند
استاد چقدر زیبا بود این طبیعت ولایوی که بادوستان گذاشتی واز صحبتهای شما چقدر استفاده کردیم
این فایل ها چقدر انگیزه من رو بالاتر از قبل برد وهمان لحظه از خدا تشکر کردم که با مهربانیش باز هم نشانهاشو به من نشان داد واگر رو خودم بیشتر کار کنم کم کم اتفاقات خوب وعالی برای من می افتد استاد واقعا ازت ممنونم چقدر درست وبا برنامه همه چیز پیش میرود چون این باور رو در خودم شکستم وقبول کردم که ثروت حق من است وباید بهش برسم وهدایت ها به ما نشان داده میشود
از شما استاد وخانم شایسته عزیز وتمام دوستان هم مداری خوبم ممنونم بابت این همه زحمت برای با کیفیت بودن این فایل وکامنت های خوب
همه شما رو به خدای بزرگ میسپارم خدانگهدار
سلام خدمت استاد عزیز واقعا باگوش دادن به حرفهای شما لحضه به لحضه به درک بهتری از جهان هستی و قانونمندیهاش میرسم انقدر احساس شادی و رضایت از خود دارم که خودم رو در یک قدمی خلق رویاهام میبینم و مطمن هسم روز به روز که به اگاهیهای بیشتر میرسم مسیرم هموار تر و با کار کردن روی باورهام جاده موفقیتم سر سبز تر میشه واقعا خداوند بزرگ رو شاکرم که با قرار دادن قانونهای ساده ولی در عین حال سرنوشت ساز هر لحضه بیشتر به ما یاداورمیشه که ما لایق بهترینها هستیم و از جنس خود خالق هستیم که میتونیم با رعایت کردن قوانینش لحضه به لحضه زندگیمونو خلق کنیم بازهم ممنون از استاد عزیز که چراغ روشن مسیر سعادت رو در دست گرفته و مارو تو این مسیر به بهترین شکل راهنمایی میکنه
فتبارک الله احسن الخالقین
تعهد روز صدو سوم
سلام استاد عزیزم و تمامی دوستان گلم
جدا از زیبایی که ایالت یوتا داره و جذابیتش رو دو چندان کرده همین منحصر بفرد بودنش هست اینکه حقیقتا خداوند به زیبایی چیدمان این بیابان رو دیدنی کرده
با خلق اون پل درواقع ایده ساخت پل رو گذر زیر گذر رو نشون داده،و میشه ازهمین خلقهای دست خداوند خیلی چیز هارو فهمید هرکی بستگی به دریچه دیدش داره
خدایا شکرت چقدر جالبه این ایالت چقدر برای توریست ارزش قائل هستن و مهمترین اینکه چقدر فراوانی وجود داره برای ایجاد این حد از رفاه و اسایش،،خدایا شکرت و سپاسگزارم برای این همه موهبت و لطفت
من این سخنتون رو خوشم اومد که مث خارپشت عمل کنیم درواقع منظور شما اینه همین ک در احساس خوب بمونیم و متمرکز شیم رو موندن د احساس خوب و سپاسگزاری دیگه نیازی ب دانستن ترفند های متنوع و عجیب و غریب نیست
اینکه میگید قانون خیلی ساده س و هرکی در مدارش باشه میفهمه من چی میگم رو دوس داشتم چون بازم میرسم به اصل ساده بودن و ساده گرفتن اتفاقات و حوادث روزگار…شما میگید هرچیزی به خیر میگذره اگر ما هر اتفاق رو به مصلحت و خیر ببینیم
درواقع حوادث بخودی خود بسته ب نظر ما جوون میگیره در واقع طرز دیدگاه ما نتایج رو رقم میزنه پس خوشبین بودن ما یعنی همون خلق اتفاقات مثبت
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای حال و احساس خوبی ک لحظه به لحظه برامون رقم میخوره
و تفاوتی ک شما رو از بقیه تمیز میده این هست ک کاری ب عجیب بودن الهامات ندارید و سریع انجام میدید مث همین ایده لایو گرفتن در دل بیابان هست که جالبه جواب هم میده و بهتر اینکه شما ادامه میدید و لایو رو برقرار کردید
و ی مورد دیگه که باید آویزه گوشم کنم این هست ک ب رفتار و گفتار دیگران کاری نداشته باشم و من مسئول رفتار کسی نیستم و فقط برای خودم میتونم پاسخگو باشم و لاغیر ،مث استاد ک خیلی راحت از بحث بی فایده اعراض کردن و جبهه نگرفتن و خودشون رو مسئول امورات خودشون میدونن این درسته
باعث میشه از رفتار و گفتا ر دیگران ناراحت نشیم و مجبور نیستیم برا خودمون تعبیر کینم و طول تفسیر بدیم
یعنی فقط مراقب خودمون و اهمال خودمون باشیم و هررفتار و گفتاری از ما سر بزنه باید جوابگو باشیم مث قانون خدا ک مارو بخاطر اعمال خودمون قضاوت میکنه ن اعمال دیگران
خدایا شکرت اینم از عدالت ت دیگه بهتر از این چی میخوایم؟
خلاصه عالی بود این حد از آزادی آرامش حال خوب و آزادی در گردش سفر عالی هست
استا خیلی خوبه خودتون تنها سفر کردید جای تحسین داره ک شما برای شاد بودنتون وابسته به هیچ چیز و هیچ کسی نیستید
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای وجود این حد از نعمت وبرکت در زندگیمون
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دو دنیا باشیم
سلام به استاد عزیز گران قدر
خیلی خوشحال خرسند هستم که هر روز که این دنیا رو دارم تجربه میکنم خدا این لطف در من دیده که این آگاهی های زیبا رو از شما استاد عزیز آموزش بگیرم و در زندگیم به حول قوه الهی عمل کنم این اصل خارپشتی یه تک نیک عالی بود
من به صورت ناخودآگاه در کارم و زندگیم انجام دادام و خدا روشکر نتیجه اش رو به صورت واضح دیدم
و الان که این فایل دیدم خیلی خوشحال شدم از زبان شما شنیدم مهندس مکانیک هستم و کارم رو خیلی دوست دارم مشتری به لطف رب از شهرستان حومه دارم و تکامل ام رو در کارم به نحوه احسنت طی کردم این اصل خارپشتی از همان اول تکامل ام در کارم اجرای کردم و به لطف خدا همچی دارم
هم از لحاظ ازادی زمانی مکانی سلامتی و زندگی با آرامش دارم و تا فرشته که هر روز اش حس خدا در زندگیم پر رنگ تر از دیروز شده
و این لطف الله بود که شما استاد رو با من آشنا کرد و زندگیم خوب بود ولی بهتر شود یعنی خوب به احسنت تبدیل شود خدا یا شکر هر ثانیه از زندگیم
چقدر لذت داره با موتور تریل زیبا و شکیل با رنگ بندی قشنگ دل بزنی به دریا و از این همه فروانی نعمت ها و زیبای دنیا که خدا به همه ما داده لذت ببری
خدایا شکرت به اندازه تک تک روزهای عمرم که من رو هدایت کرد به این فایل زیبا دلنشین لذت بوردم
واقعا هر چقدر جلو تر قدم میزاریم و روی خودمان کار میکنیم سطح فرکانس یمان بالاتر میرود و بیشتر خدا رو دوش دوش زندگیمان بیشتر احساس میکنیم
در پناه حق سلامت و پر مهر عزت مند باشی استاد عزیز