اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
قلبا لذت بردم خداوند را بی نهایت سپاسگزارم که امروزم اصل خارپشتی یاد گرفتم چیزی که همیشه دیدم در صنف های مختلف کسب و کار اونی که فقط یه کار گرفته و در اون ماهر شده خیلی به موفقیت رسیده
منم همیشه حس های هنری قلقلکم میداد برو فلان چیزم یاد بگیر و اینجا ذهن نجواگر به کمک میومد کلی باید هزینه کنی بابا ولش کن تو همین حیطه کاری خودت ماهر شو کافیه
همیشه به خودم میگم به قول استاد مهم نیست تو چه کاری هستی تو در هر کسب و کاری باشی میتونی ثروتمند بشی و به موفقیت برسی
ممنونم از خداوند که منو هدایت کرد به مسیر عشق و آگاهی واقعا این خواسته ی دلم بود یه گشایشی تو زندگیم ایجاد بشه و منو از یک اتاق تاریک به سمت نور روشنایی بی نهایت هدایت کرد ,خوشحالم امروزم کامنت گذاشتم و به تعهدم عمل کردم هم لایو سوم دیدم هم کامنت گذاشتم هم هفت صفحه قرآن خواندن و در حیطه کاریم یه کم آموزش دیدم ،
زندگیم تو همین سه روز خیلی تکون خورده استاد کلا از این رو به اون رو شده چنان تکون خورده صبح رفتم سرکار دیدم دو تا بازرس از تهران اومده خیلی ریلکس و راحت و عادی باهاشون رفتار کردم نه ترسی داشتم و نه دلهره ایی، تلفن های محبت آمیز از دوستان خیلی خوب و مدار بالام داشتم که خیلی حس خوبی بهم داد، شام هم دعوت خواهرم شدیم و چقدر از بودن در کنار خانواده لذت بردیم ،
خدایا شکرت خداوند را بی نهایت سپاسگزارم ،این رد پا بماند به یادگاری
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
چه آرچ زیبایی چه فضای رویایی حس و حال معنویت در این محیط موج میزند
اصل خار پشتی یه کاری را که خوب بلد هستیم تمام تمرکز خودمان را روی اون موضوع بگذاریم
مثل اصل قانون جهان هستی من وقتی متوجه شدم که اصل قانون جهان کنترل ذهن است و توجه کردن روی زیبایی هاست پس باید همیشه مواظب ورودی هایم باشم ودر لحظه احساسات درونی خودم را کنترل کنم
در مورد ثروت من باید روی باورهای دینی خودم کار کنم و آگاهانه کانون توجهم را روی ثروت ونعمت بگذارم و این باور که معنوی ترین کار جهان ثروتمند شدن است را در ذهنم جایگزین باورهای نا مناسب بگذارم
ویا این باور که خداوند از من بیشتر میخواد که شاد ثروتمند باشم با ثروتمند شدنم کارها خیر خواهانه انجام میدهم و پول را درذهنم مقدس بدانم وباور به این من لایق ثروت ونعمت هستم من لایق بهترین زندگی در بهترین مکان هستم
با تعقیر باورها میشود به احساس خوب برسیم نه با عوامل بیرونی وقتی که من با خودم در صلح باشم خودم را دوست داشته باشم خودم را لایق همراهی خداوند بدانم دیگه نیازی به هیچ عاملی بیرونی نیست عوامل بیرونی شاید یه لحظه به من احساس خوب بده ولی مهم احساس خوب درونی است که اون هم با دوست داشتن خودم و احساس ارزشمندی و خودم را لایق بهترین نعمت وفراوانی دانستن بدست میاد نه هیچ عامل بیرونی دیگه وقتی من با خودم دوست باشم و خودم را ارزشمند بدانم تمام جهان هم برای من ارزش قائل میشوند
به اندازهای که باور داشته باشم که خداوند همراه من است وهمواره من را هدایت و حمایت میکند
مهم ادامه دادن مسیر درست است که باید همیشه این مسیر الهی را ادامه بدهیم
خداوند همیشه در دسترس ماست همیشه با ما صحبت می کند مهم اون مدار ماست اگر ما در مدار درست باشیم به خداوند نزدیک ونزدیکتر میشویم
وقتی که احساس خوب داشته باشیم نه غمی داشته باشیم و نه ترسی و باور داشته باشیم که ما لایق هم صحبتی با خداوند را داریم یعنی در مدار درست قرار گرفتیم و به خداوند وصل شدیم
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
خانه تکانی ذهن گام سوم
قانون اصلی جهان و خداوند اینکه احساس خوب= اتفاقات خوب و احساس بد= اتفاقات بد
برای اینکه من این قانون ساده خداوند و ازش استفاده کنم برای بهتر شدن اوضاع زندگیم هر روز روی کنترل ذهنم کار میکنم با توجه کردن به زیباییها و سپاسگزار بودن از خداوند بابت داشته هام و اعراض از نازیبایی ها که من در طول روز این کارو تا جایی که بتونم انجام میدم و سعی میکنم که حال خوبی داشته باشم با حرف زدن با خودم با تکرار کردن جملات تاکیدی که استاد یادمون دادن تو دوره 12 قدم با توجه کردن به زیباییهای اطرافم و از ذهنم میپرسم که چه زیبایی هست که باید بهش توجه کنم و با این سوال ذهنم و درگیر پیدا کردن زیباییها میکنم و به این طریق افسار ذهنمو کنترل میکنم و در دستم میگیرم چون ذهن جموش رهاش کنی سری به ناخواسته ها و ترمزهای ذهنت میره و افکارتو درگیر میکنه دارم تمرین میکنم که این کارو بهتر انجام بدم هر چقدر بتونم ذهنمو کنترل کنم بیشتر در احساس خوب هستم وقتی الانه خودم و با قبل آشنایی با استاد قیاس میکنم خیلی بهتر شدم خیلی خوب به آرامش رسیدم دیگه خودمو منجی دیگران نمیدونم و… خیلی تغیرات اساسی کردم بخوام بگم زیاده فقط اینو بگم که حالم خوبه خوبه دیگه میدونم که من خالق زندگی خودم هستم پس هر روز سعی میکنم که روزم و خوب خلق کنم چون دست خودمه ولی قبلاً اینطور فکر نمیکردم همین آگاهی که من خالق زندگی خودم هستم و خوب بتونم انجام بدم من به صورت کاملا طبیعی خوشبخت میشم در کمال آرامش که این هم تکامل میخواد و من باید صبور باشم و ذهنمو کنترل کنم و با منطق آرومش کنم وقتی من ذهنم و کنترل کنم و در مسیر درست قرارش بدم و یاد بگیره که خوب فکر کنه خیییییلی به من کمک میکنه من همیشه تو کارم به خدا توکل میکنم و هر ایده ای بهم گفته میشه رو انجام میدم اینکه خدا در لحظه با ما صحبت میکنه من کاملآ قبول دارم و اینکه الان تو این موقعیتی که قرار دارم و خدا بهم گفت و من حرکت کردم زندگی من از ازدواجم گرفته تا کسب و کارم و هر اتفاق خوبی که برام رخ داده و هر چیزی که برای زندگیم تهیه کردم کلا خواست خدا بوده چرا چون من از همون زمانی که خودم و شناختم تو کارهام فقط به خدا تکیه دادم در بدترین شرایط زندگیم فقط خدا رو خواستم و چه قشنگ پاسخ داده به هر خواسته ای که داشتم و الان که از قانون آگاهی دارم که چقدر بهتر شده و ابن آگاهی یعنی تک پیک دسته منه برای خلق زندگی بهتر برای خودم چون میدونم و فهمیدم که خدا به من نزدیکه و اجابت میکنه دعای درخواست کننده رو به شرط اینکه منم اجابت کنم خدای خودمو و ایمان به خدا و باورم به خدا قدرتمند باشه و در مسیر درست قدم بردارم وقتی من سمت خودم و خوب انجام بدم خدا خییییلی عالی سمت خودش و انجام میده این به من ثابت شده و باور دارم که خدا پاسخ میده من با گوشت و پوست و استخوان ام تمام حرفهای استاد و باور دارم باور دارم باور دارم که خدا به من نزدیک و پاسخ میده درخواستهای منو فقط من با در احساس خوب موندن میتونم به فرکانسی برم که خدا اونجاست و جواب میده و با من در لحظه حرف میزنه اگه من صدای نجوای ذهنم و کم کنم یعنی آرام باشم در آرامش و سکوت صدای خداوند و میشنوم چون صدای خداوند سکوته….
خداوند و بینهایت سپاسگزارم بابت گام امروزم برای خانه تکانی ذهنم
واقعا هر فایلی رو که میشنوم با خودم میگم این دیگه قطعا بهترینه ولی این بهترین هربار هزاران برابر میشه
دقیقا اینکه استاد میگن افرادی که سوال میپرسن میخوان مسئولیتو از گردن خودشون بردارن
چقدر منو یاد گذشته خودم انداخت که با مشورت و رفتن به مشاوره میخواستم فقط اون مهر تاییدو بزنه که آره تو هیچ تقصییری نداری و همه اتفاقای ناخوشایندت به خاطر دیگرانه به خاطر اوناست اوضاع الانتو بعدش خیالم راحت بشه و بیام با تایید براینکه فلانی گفته مشاوره گفته که حق باتوعه به وضعم ادامه بدم ولی همیشه اینو میفهمیدم و حسش میکردم که این منو آروم نمیکنه این چیزی یا مسئله ای از منو حل نکرد
قطعا راه این نیست ولی چون هنوز اماده این مدار نبودم باز ادامه میدادم ولی همیشه ته دلم اون حس این کمه اینجوری بودن برات کافی نیست بهم آلارم میداد و الان که با قوانین و این فایل و دوره جادویی روبرو شدم میفهمم که اصل همینا بوده که من مسئول زندگیمم اوضاع الان من به خاطر افکار و باورهای گذشته منه و با این فلشر توذهنم هی بهتر و بیشتر روی افکارم کار میکنم و روز به روز زیبایی های بیشتری رو میبینم و درک میکنم
خداوند رو بابت شروع این دوره جادویی و رویایی هزاران سپاس
سپاس برای وجود استادو مریم جون عزیزکه باور این آگاهی هارو برای ما راحتتر کردن
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
چقدر این فضا الهی آرچ بی نظیر سازه خداوند مهربان فضایی بهشتی چه حس و حالی داره تو این فضای بهشتی مراقبه کنی و به خداوند وصل شوی
مهمترین اصل این فایل زیبا اصل خارپشتی که باید روی یه موضوع مورد علاقهی خودم تمرکز کنم به به صورت تکاملی در اون موضوع بهتر وبهتر شوم اصل قانون جهان هستی کنترل ذهن که همان تقوای الهی است باید هر لحظه مواظب افکار و ورودی های خودم باشم
مهمترین باور در مورد ثروت باورهای کمبود است من باید همیشه با ا باور های فراوانی افکارم را بمباران کنم باور به این که هر روز داره نعمت وثروت در جهان بیشتر وبیشتر میشود باور به این معنوی ترین کار در دنیا ثروتمند شدن است
من اگه ثروتمند باشم به خداوند نزدیک ونزدیکتر
میشوم اگه ثروتمند شوم کارهای خیرخواهانه بیشتری میتوانم انجام دهم
من باید همیشه سعی کنم با تعقیر باورهام احساس خوبی به خودم بدم چراکه من ناظر بر افکار و احساسات خودم هستم من توانایی تعقیر شرایط زندگیم را دارم
به اندازهی که خداوند را باور کنیم خداوند هم ما را هدایت میکند باور به این که خداوند همیشه همراه منه منو دوست داره منو هدایت میکنه عاشق منه منو تنها نمی گذاره
خدا را شکر که من هم لایق دریافت آگاهی های دوازده قدم هستم و به صورت تکاملی روی خودم کار میکنم و کلی اتفاقات خوب برام افتاده
خداوند مثل یه ایستگاه رادیویی است که در هر لحظه به افکار و احساسات ما پاسخ میدهد
خداوند همیشه حاضر و ناظر بر تمام جهان و موجودات است نشانه نزدیکی ما به خداوند احساس خوب است اگر ما شاد وخوشحال باشیم و
همیشه سپاس گزاره نعمت های خداوند باشیم همیشه در هرلحظه تقوای الهی داشته باشیم که همان احساس خوب است ودر لحظه زندگی کنیم نه غمی داشته باشیم و نه ترسی ایمان به خداوندی که همیشه همراه منه عاشق منه منو دوست داره منو هدایت میکنه
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
امروز بیدار شدم رفتم دانشگاه اومدم خونه ولی حالو حوصله این ک بشینم فایل گوش بدم و درس بخونم نداشتم یعنی در یک حالی بودم ک خودمم نمیدونستم چمه، همین جور داشتم با خودم کلنجار میرفتم ک یادم اومد در قدم 1 شما گفتین اگر حالت بده و نمیدونی این منطقی نیست باید بفهمی چرا حالت بده، خلاصه رفتم بیرون با خودم خلوت کردم صحبت کردم فکر کردم و دیدم بعععلهههه، نجواهای شیطانی داره کار خودشو میکنه و میگه «تو که هرکاری شروع کردی تمومش نکردی تا آخرش نرفتی عرضه این ک این دوره رو هم تموم کنی نداری الکی خودتو خسته نکن برو بشین فیلمتو ببین تو تختت بخاب انگار ن انگار ک زنده ای. »
بعله استاد وقتی فهمیدم صدای افکارم چقدر بلنده سریع بلند شدم و گفتم دیگه بسه، هرکاری شروع کردم به خاطر همین نجوا رها کردم و خودمو لایق ندونستم، فرار کردم از خودم و مسئولیتی ک دارم.
رفتم یکم با دوستام صحبت کردیم گفتیم خندیدیم لباسامو عوض کردم یه چایی هم واسه خودم ریختم و اومدم نشستم انگار ک مهم ترین کار دنیارو دارم.
یه حسی بهم گفت بزن نشانه امروزتو ببین و هدایت شدم به قسمت 229 سریال زندگی بهشت ، چقدر لذت بردم ایده گرفتم فهمیدم با ایده های ساده و کوچیک میشه مشکلات رو حل کرد ثروت ساخت.
چقدر زیبا گفتین هرچقدر مشکلات بیشتری حل بشه ثروت بیشتری وارد زندگی میشه، حل مشکلات یعنی ساخت ثروت. من ک کلی انرژی گرفتم و حالم ب لطف الله بهتر شد.
بعد از فایل زندگی در بهشت شروع کردم به مرور کردن آگاهی جلسات قبل یکی از مهم ترین آگاهی برای من این بود ک من باید مسئولیت تماااام زندگیم رو به عهده بگیرم و حرکت کنم، و باید تغیر کنم، ذهنی ک داره منو از پیشرفت کردن و یاد گرفتن چیزای جدید محروم میکنه جایی در ذهن قلبم و زندگیم نداره.
وقتی این فایل رو گوش دادم رسیدم به این اصل ک ما هم انسانیم طبیعیه حالمون بد بشه ولی چیزی ک مهمه اینه ک نباید توی این حال بد بمونیم باید حرکت کنیم و سعی کنیم مدت زمان بیشتری رو در حال خوب بمونیم، به اندازه ای ک این کارو خوب انجام بدیم نتایج خوبی هم میگیریم.
چقدر این اصل خارپشتی عالی و ساده هست ک لازم نیست نوک به همه چیز بزنی، تو یه کاریو عالی انجام بده بهترین خودت بشو بقیه چیزا خودش میاد،
مثل عالی شدن در کنترل افکار، پیدا کردن افکار منفی و جهت دهی آنها به سمتی که بهت احساس بهتری میده.
استاد ولی چقدر قشنگ گفتین اگر چیزیو نمیبینیم و نمی شنویم به معنای این نیست ک وجود نداره، ما هنوز به فرکانس و مسیر دریافتش نرسیدم.
یادمه یه بار داشتم با یکی از دوستانم صحبت میکردم و ایشون گفت ببین :
«خدا که خدای دوره منو تو نیست. خدا همیشه خدا بوده ، همیشه خدایی میکرده ، قبل ما بوده ، الانم هست بعدا هم خواهد بود، ولی این تویی ک قبول کنی چقدر میخای باورش کنی توکل کنی و بهش نزدیک شی.
از اون موقع خیلی وقتا سعی میکردم این حرفو به یاد خودم بیارم و خدا کنار خودم در قلب خودم پیدا کنم، پیدا کردن چیه آخه مگه خدا هم گم میشه؟ درست عین حرف شما موضوع ماییم که گم میشیم و فکر میکنیم خدا هم نیست.
امروز برای من ب بینهایت لذت بخش بود و خوشحالم ک بار دیگه درخواستم اجابت شد و هدایت شدم به مسیر درست همون چیزی ک من میخام و خدا داره جواب میده
دو روز اول خیلی درکی نداشتم ولی امروز با روزای دیگه برام فرق میکرد، درست عین حرف مریم جان ک میگفت هرچی جلو بری میفهمی ک چقدر نمیدونی ، درکت، خودت، عوض میشی.
سپاس گزار خدای هدایت گر و سبحانم و سپاس گزارم از شما و مریم جان برای این دوره ی عالی. ️
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیز و همه دوستانم
واقعا این فایلها شاهکارن ، اینطوری که به ما برنامه میدین خیلی خیلی عالی خانم شایسته … واقعا ممنونم از این حسن نیت و تلاش خالصانه برای رشد ما
چون من دقیقا روز اولی که این پروژه رو شروع کردید از خدا خواسته بودم واسم یه تعیین مسیر انجام بده … سپاسگزارش هستم که وقتی همه چیز رو به خودش می سپرم همیشه به درخواست های ما پاسخ میده
این فایل کلی آگاهی داشت که من یادداشت کردم ، مهم هاشو می نویسم :
– اولویت ما باید حرفه ای شدن در کنترل ذهن و درک قوانین الهی باشه.
– ما برای رشد توی هر حوزه ای باید روی مجموعه از باورها توی اون حوزه کار کنیم نه اینکه فک کنیم با ساختن یه باور خاص می تونیم رشد عالی داشته باشیم .
مثلا توی روابط : باور عدم وابستگی ، باور احساس لیاقت برای تجربه رابطه رویایی ، باور فراوانی رابطه عالی ، باور فراوانی انسانهای بی نظیر ، باور اینکه مهمترین رابطه ما با خداونده و …
– ما باید بتونیم با تغییر باورها به احساس خوب برسیم .
در واقع با تغییر باورها که عامل درونی هست به احساس خوب می رسیم و اینطوری نتایج پایدار میاد … نه اینکه یه روزی یه چیزی باشه تو زندگیمون حالمون خوب باشه ، یه چیزی نباشه حالمون بد باشه.
– مهم ترین موضوع اینه که ما خودمون رو توی مسیر درست نگه داریم ، دیگه به هیچ چیزی کاری نداشته باشیم
اونوقت کم کم تکاملمون طی میشه و باورهامون قویتر میشه.
– تلاش کنیم این رو عادت خودمون کنیم که مسئولیت همه چیز رو در زندگی خودمون بپذیریم و قانون رو در زندگیمون به کار ببریم .
– خداوند همیشه داره با ما صحبت می کنه ، مثل ایستگاه های رادیویی که همیشه هستند فقط ما باید روی فرکانس مناسب باشیم تا بشنویم … خداوند همیشه هست
وقتی روی باورهامون کار کنیم و خودمون رو لایق الهامات بدونیم که نشانش داشتن احساس خوبه ، اونوقت صدای خداوند رو می شنویم .
از خداوند یاری می خوام که بتونم این آگاهی ها رو درک و عمل کنم … برای شما عزیزانم هم رشد و سلامتی و خوشبختی همیشگی رو می خوام
قانون اصل قانون میگه تو به منبع وصل شو همه چیز تموم
تو روی خودت کار کن
تو ذهنت را کنترل کن و تمرکز داشته باش روی افکارت و اینقد روی افکارت تمرکز کن و باورهای درست بساز
من خودم باورهای اشتباه زیادی داشتم و با اموزش استاد و دوازده قدم با اینکه مقاومت چه مقاومتهایی مثل سیمان سفت نه بابا مثل بتون بودن ولی هی کار کردم و هی کار کردم واین بتونها شدن سیمان سفت و از سیمان سفت یکمی شلتر شدند ولی بازهم نیاز دارند به ابتر شدن تا شل شل بشن و کم کم بیفتن و جاش و افکار و باورهای درست بشینن
ولی باید هر روز تعهد بدم به خودم و میدونم اگه یه روز روی خودم کار نکنم دوباره اون سیمانهای شل سفت میشوند و به بتون تبدیل میشن پس اگه میخوام نتایج عالی توی زندگیم بیفته باید این راه را با جدیت هرچه تمامتر برم جلو و تععد بدم به خودم که روی خودم روی ذهنم روی افکارم کار کنم هر حرفی را نزم و هر حرفی را گوش ندم
من الان توی مسیر درستم و این مسیر را باید فقط ادامه بدم
اگه میخوام به خدا وصل بشم اگه میخوام به خدا نزدیک بشم
اگه هم بعضی وقتها تضاد پیش اومد کارها خوب پیش نرفت نگم وای جواب نداد وای این مسیر درست نیست وای الان باید چکار کنم نه ارامش داشته باشم این تضادها اومدن تا منو بزرگ کنن اومدن تا به من درس یاد بدن و ادامه بدم و ایمان را به خدا ثابت کنم
من وقتی میخوام کاری را بکنم میگه خدایا اگه به صلاح منه بشه چون تو از من اگاه تری تو میدونم من هیچی نمیدونم بعد وقتی میشه خوشحال میشم بعد توی مسیر به تضاد برمیخورم میگم البته ذهنم شروع میکنه به حرف زدن چی شد تو که توکل کردی تو که از خدا کمک گرفتی الان پس این چیه قبلا قبل از اشنایی با استاد میگفتم حتما یه راز و رمزهای هست که من انجام ندادم یا بلد نبودم
ولی الان میگم نه این تضاده اومده منو به خودم بیاره اومده تا از این بهتر بشم از این کاملتر بشم درسها همیشه در زندگی ادامه دارند تا وقتی من حرکت کنم تا وقتی من تغییر و بخوام اونهم به من نشون میده
من از یکجا نشستن زود خسته میشم از اینکه کاری انجام ندم حالم گرفته میشه من باید همیشه در حال حرکت باشم
استاد من مغازه داشتم و برج یک جمع کردم اول مقاومت داشتم خیلی که نه جمع نمیکنم چون همه ی چکهام و صاف کرده بود و سخت روی باورهام با 12 قدم داشتم کار میکردم که توی زندگی با بچه ها به تضاد برخوردم
بچه هام مادر میخواستند توی سنی بودند که به من نیاز داشتند و اینو من با حرف زدن با همدیگه فهمیدم
خلاصه با مشورت شوهرم و دخترهای گلم من تصمیم گرفتم مغازه را جمع کنم و جمع کردم با کلی جنس البته بیشتر ی ها را فروختم ولی اوردم خونه و هر روز وقتی از جنسهام رد میشدم میگفتم اینها همه نعمت و پول خداراشکر
قبل از اینکه مغازه را جمع کنم چرخ راسته و زیگزال برای خودم خریدم و گفت قبل از اینکه جهان برای من کار درست کنه خودم دست به کار بشم خلاصه استاد من اومدم خونه و با دوتا تولیدی کار برش شده اوردم و دوختم و تجربه های جدیدی وارد زندگیم شد من عاشق چرخکاری و کار با چرخم
و دوتا دخترهام هم توی تابستان چرخکاری یاد دادم و راه انداختم و با هم و در کنار دخترهای گلم کار میکردم و با هم میگفتیم و میخندیدم و اونها خوشحال بودند و من هم خوشحال با هم توی لپ تاب و گوشیم فایلهای شما را میذاشتیم و گوش میدادیم و حال میکردیم
تا اینکه شوهرم گفت اخر تابستان یه مسافرت به شمال کشور بریم و رفتیم و جنگل نور که استاد گفت اونجا هم رفتیم و خیلی خیلی خوش گذشت و یه هفته لب دریا و توی جنگلها خیلی خیلی عالی بود و خیلی خوش گذشت تا اومدیم خونه و من بعد از یه خونه تکونی کوچک و ردیف کردن کارهای خونه بعد از دو روز زنگ زدم به صاحب کارهام تا برم کار بیارم ولی هر دو تا گفتند که برش نداریم و مصادف شد با خونه تکونی ذهن که خانم شایسته ی عزیزم روی سایت گذاشتند من میخواستم برم دنبال کار شوهرم میگفت وایستا صبر کن کار میدن تا اینکه شروع مدارس شد ومن بچه ها را میبردم و می اوردم دیدم توی محله ی ما بازارچه ی شب بازار شروع به کار کرده رفتم از اون چند تا خانم پرسیدم چه جوریه من جنس دارم میخوام بفروشم گفت باید با مامور شهرداری صحبت کنی روز بعد به شوهرم گفتم و رفت و ماموره گفت که همین الان بیا وسایلت را بیار ما هم دیروز بعد از ظهر رفتیم و شروع کردم و خوب بود و فروش عالی داشتم
پس این تضاده اومده تا من یه درس جدید که اونهم بساط کردن توی بازار شب را تجربه کنم و حس خوبی بود و درسهای زیادی داشت خداراشکر و میدونم من تجربه های زیادی توی زندگی دارم و خواهم داشت و هیچ وقت گله نمیکنم الخیر فی ماوقع
هر تضادی اومده منو بزرگ کنه و این درسها را باید یاد بگیرم
قبلا میگفتم من چه جوری برم شب بازار چه جوری بفروشم ولی دیروز با توکل به خدای مهربانم گفتم خدایا کمکم کن رفتم و عالی بود خدایا شکرت شکرت شکرت
بابا من اومدم حرکت کنم نه بشینم از نشستن چی حاصلم میشه
من باید حرکت کنم و توکل کنم و ایمان داشته باشم میشود بعد تضاد بعد خدا میگه خوب ایمان داری میگم بله این تضاد اومده منو بزرگ کنه من به تو ایمان دارم خدای مهربونم بعد دوباره حرکت و پیشرفت و دوباره تضاد و نشون دادن ایمان من به خدا و من خدا الان که تورا شناختم دیگه تمومه میرم و میدونم تو هوای منو داری و تموم.
خدایا منو هدایت کن به راه راست راهی که پر از موفقیت وشادی و ارامش
راهی پر از نعمت و ثروت راهی که منو به تو وصل کنه من تورا همیشه احساس میکنم همیشه
ممنون از کامن زیباتون چه با جزئیات مسیرتون رو گفتید ومن لذت بردم
درباره تجربه چالش ها منم همین دیدگاه رو دارم ، هر اتفاقی که در ظاهر بد هست رخ میده با خودم میگم حتما دلیلی داره ،حتما برای رشد من هست و همش از خدا می پرسم و میگم قراره با این چالش چه چیزی به من یاد بدی ؟ و اینجوری خیلی راحت تر با اون چالش کنار میایم ، در اکثر مواقع والش حل میشه ویا اینکه اصلا دیگه بهش فکر نمی کنم و از شدتش کمتر میشه
هر اتفاقی در جهت رشد ماست
منم خواستم از یک تجربه بگم مهر ماه به دلیلی درآمدی که فکر می کردم حداقل 50 میلیون تومن هست برام رخ نداد و اولش خیلی بهم ریختم چون واقعا روی این درآمد حساب کردم و بعد از 2 روز ذهنم که آروم تر شد با خودم می گفتم این اتفاق قراره به من چی یاد بده ؟ با خودم میگفتم نکنه هنوز ذهن من پذیرش این مبلغ رونداره وسعی میکردم مسیر رو به خدا بسپارم و در کمال راحتی از اول ما مجدد شرایط ایجاد شد و مطمئنم آبان ماه درآمدی بیش از 50 میلیون خواهم داشت
در خانه تکانی بسیار زیبا این رد پام رو مینویسم در گام 3 خانه تکانی
وقتش برسه حتما به هرآنچه که نوشتی بهت داده میشه
در مکان مناسب و درزمان مناسب بهت داده میشه
داشتم فکر میکردم پرسیدم خدا تو بگو
من نمیتونم و نمیدونم در مورد چه اتفاقی که امروز برام رخ داد بنویسم
و خدا این تصویر رو از امروزم آورد جلوی چشمم
که یه نفر رو دیدم توخیابون محله مون که میشناختمش و لباس کارش عین لباس کار شخصی بود که برام دوست داشتنی و عزیز هست
و من یادش افتادم و خدا بهم اینو فهموند که ببین وقتش برسه خواسته ات رخ میده در همه جنبه ها
مثل الان که تو تصورشم نمیکردی که این فرد رو که تو محله تون هست رو ببینی که هم میشناسیش و هم لباس کارش تو رو یاد فردی انداخت که برای تو عزیز و محترمه
پس آروم باش و به مسیر ادامه بده که هر چیزی در زمان و مکان مناسبش برای تو رخ میده
صد در صد مطمئن باش
وقتی صبح بیدار شدم یه خانم زنگ زد و گفت که برای آگهی قلاب بافیتون تماس گرفتم و میخواست بیاد که من بهش یاد بدم و شرایط رو بهش بگم
وقتی رفتم و اومد و باهم اومدیم سمت حیاط مسجدمون تا بهش یاد بدم ،،، از خیابون رد میشدم که دیدم یه نفر که هم میشناختمش و هم لباس کارش از لباس کار کسی که برام عزیز هست ، از مسیر من رد شد و منو یاد اون فرد انداخت
نمیدونم ولی درکش برام خیلی راحت بود
چون به وضوح داشتم حس میکردم پیام خدا رو که طیبه این رخداد رو تو همه جنبه های زندگیت جایگذاری کن
یعنی هر چیزی در زمان و مکان مناسبش رخ میده
تو فقط بندگی کن و لذت ببر
بعد مارفتیم و بهش یاد دادم و چند نفرم اومدن من متعجب میشدم از اینکه من چجوری دارم انقدر خوب ارتباط برقرار میکنم ،البته که باید بهتر از این هم بشم و هر روز تلاش میکنم
و این خداست که ارتیاط برقرار کردن رو یادم داد
من کیم این وسط که بخوام بگم من بودم داشتم خوب حرف میزدم ،من هیچی نیستم هیچی
اینو از وقتی استاد عباس منش گفته که همیشه یادتون باشه که هیچی نیستین ،بارها و بارها در طول روز تکرار میکنم که یادم باشه هیچی نیستم و همه خداست
ولی وقتی فکر کردم در مقایسه با چند ماه پیش و یکسال پیشم خیلی قوی تر شدم تو ارتباط برقرار کردن با آدما
مثلا من قبلا چشمام پَر پَر میزد وقتی با یه آقا و یا یه خانم غریبه حرف میزدم حتی انقدر میترسیدم و نمیتونستم با کسی حرف بزنم که دست و پام میلرزید و تپش قلب و عرق دست و دیگه نگم از باقی اتفاقاتش ،نمیتونستم به چشمای کسی نگاه کنم
وای چقدر پیشرفت کردم الان به راحتی با همه صحبت میکنم و جدیدا دارم تمرین میکنم که حس ارزشمندی بدم به آرما و تحسینشون کنم و سپاسگزارتر باشم هم از آدما و هم از خدای خوبم
بعد خواهرمم اومده بود وقتی کارمون تموم شد رفتیم تا با عابر بانک پول خواهرمو که برای کارت خوان داده بود پس بدم
نمیدونم هنوزم موندم که چی شد ما یهویی کارتخوان گرفتیم
منی که قبلا تقریبا سه ماه پیش ،تا کسی اسم کارتخوانو میاورد و میگفت مالیات داره میترسیدم و نمیخواستم کاری بکنم
وقتی داشتیم میرفتیم حس کردم باید برم از عابر بانکی که دورتره کارت به کارت کنم
با اینکه سر راهمون دو تا عابر بانک بود
به حسم چشم گفتم و رفتم همون عابر بانکی که حسم بهم گفت .
و انتقال دادم وقتی برمیگشتیم یهویی یادم افتاد سهم خدا رو کارت به کارت نکردم ،آخه سهم خدا رو به مادرم میدم تا مادرم بده به کسی که انفاق کنه
770 واریز کردم به مادرم و زنگ زدم بهش گفتم با اون پول برای خودت خرج نکنی اون پول برای انفاق هست
بعد که اومدیم خونه خواهرم گفت میرم غذا بگیرم ،تو برنجشو بذار و منم از بیرون خورشت میگیرم و گرفت و باهم خوردیم
و بعد چون کد مالیاتی نیاز داشت کارتخوانمون باید تو سایت مالیاتی کد رهگیری میگرفتیم
چند روزپیش داداشم گفت خودت برو باز کن و نه کافی نت و نه هیچ جای دیگه ،خودت باید بری ثبتنام کنی
منم برام سخت بود و میخواستم فرار کنم از این کار که امروز خدا با اراده اش یهو منو کشید سمت ثبتنام
من یهویی گوشیمو گرفتم دستم گفتم بذار ببینم ثبتنامش چجوریه
به خواهرم گفتم حالا که اینجایی بیا باهم ثبتناممونو انجام بدیم و دیگه ندیم یه نفر دیگه برامون ثبت نام کنه
ما از ساعت 3 تا 6 مراحل ثبتنامشو انجام دادیم ،یه جاهایی گیج میشدیم و یه جاهایی از داداشم میپرسیدیم و بالاخره تونستیم و شد
پیش خودم فکر میکردم و میگفتم خدایا شکرت که کمک کردی و این مساله رو حل کردیم
بعد دیدم دو تا مساله دیگه
یکی باید تاییدیه پستی میگرفتیم و یه تاییدیه شبا
که اونارم انجام دادیم و بعد اطلاعاتمون رو دادیم به شرکتی که ازش کارتخوان گرفتیم
تا کارتخوانمونو فعال کنن
امروز من یه مساله و چندین مساله رو حل کردم
و بارها میشنیدم که گفته میشد باید خودت انجام بدی کارهای خودت رو و یاد بگیر تا ظرفت بزرگتر بشه
واقعا هنوزم که هنوزه به این فکر میکنم که کارتخوان گرفتیم متعجبم هنوز که یهویی چی شد من کارتخوان گرفتم ،اصلا نمیدونم چی شد همه چی یهویی و یدفه پیش رفت
ولی میدونم که خیره چون خدا به راحتی همه چی رو رقم زد
انقدر ساده و راحت پیش رفت که متعجب بودم
ان شاء الله که هرچی خدا بخواد خیره برای من و خواهرم
از یه طرفم به این فکر میکردم که چی شد یهویی من شروع کردم به آگهی دادن و کارآفرین شدن ؟!!
وقتی داشتم فکر میکردم یاد نوشته ام افتادم ، دو سال پیش که تو برگه ها خواسته هامو مینوشتم میگفتم من میخوام کارآفرین برتر بشم ولی نمیدونستم چجوری
اونموقع فقط گفتم و نوشتم و روی خودم کار کردم
الان که دارم میبینم من چند روزه آگهی دادم و خانما میان و تو حیاط مسجد یادشون میدم بازم متعجب میشم
میگم خدایا من کی تغییر کردم و نفهمیدم
نوشته بودم و الان دارم راستی راستی کارآفرینی میکنم
و به خدا گفتم خودت هلم دادی به این سمت خودتم مدیریتش کن
خیلی دوست دارم خدا
نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم
یه وقتایی واقعا شرمنده این همه مهربونیش میشم
منی که بارها شرک ورزیدم و بارها به حرفاش گوش ندادم و بارها عمل نکردم به قوانینش ولی اون داره به من هر روز کمک میکنه
منی که نیم قدمم برنداشتم اون داره برای من بی نهایت قدم برمیداره ،و خودم اصلا متوجه نشدم چجوری تغییر کردم یهویی به خودم اومدم دیدم ارتباطم چقدر خوب شده
دارم کم کم مدارهایی رو تجربه میکنم که قبلا آرزوم بود و الان دارم هر لحظه زندگیش میکنم
نمونه اش همین داشتن حس خوب هست
همین که من هر روز دارم قدم برمیدارم تا جایی که سعیمو میکنم همونقدر هم نتیجه رو دریافت میکنم
و به خدا و خودم و در این سایت به خودم تعهد میدم که در همه جنبه ها سعی و تلاشمو بکنم تا نسبت به دیروزم پیشرفت کنم
و از خدا بی نهایت سپاسگزارم
الان که داشتممینوشتمگریم گرفت حس کردم گفته شد بغلم کن و خودمو بغل کردمو گفتم خیلی دوستت دارم خدا و اشک ریختم و میشنیدم که منم دوستت دارم بنده من
خیلی دوستش دارم خیلی
خیلی ماچ ماچی تر از اون چیزیه که فکرشو میکردم
امروز روز عید هم بود که سه تا پاسخ از دوستان گرفته بودم و انگار خدا داشت تحسینم میکرد به زبون دوستان
خیلی سپاسگزارن از تک تک دوستانی که وقت با ارزششونو میذارن و رد پام رو میخونن
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
سلام و احترام خدمت استاد عزیز، سرکار خانم شایسته ی مهربان و دوستان گرامی.
واقعا پروژه ی جذابی هست، در ابتدا مجدد دیدن نقاشی شگفت انگیز طبیعت، مکان بهشتی که لایو بر قرار شد.
ذکر قانون اساسی تمرکز،
و تخصص در حوزه ی علاقه مندی ها قطعا ما را در مسیر رشد و بهبودی دائم قرار میدهد.
واقعا استاد عزیز، خود این خانه تکانی ذهن ، یک دوره ی بسیار ارزشمند هست، به شخصه هیچ وقت از فایل های دانلودی، بعنوان فایل رایگان اسم نبردم، این فایل ها یک هدیه ی بسیار بسیار بسیار ارزشمند شماست به ما.
سپاسگزار شما هستم.
همچنین اصل خارپشتی باید سرلوحه تمام اقدامات عملی ما باشه،
به نام الله
به نام یگانه آفریدگار عشق و آگاهی️
به نام یگانه خدای حمایتگر و هدایتگرم
به به چه استیت پارکی
چه کیفیت دوربین بالایی
چه استاد شاد و پر انرژی و آگاهی
قلبا لذت بردم خداوند را بی نهایت سپاسگزارم که امروزم اصل خارپشتی یاد گرفتم چیزی که همیشه دیدم در صنف های مختلف کسب و کار اونی که فقط یه کار گرفته و در اون ماهر شده خیلی به موفقیت رسیده
منم همیشه حس های هنری قلقلکم میداد برو فلان چیزم یاد بگیر و اینجا ذهن نجواگر به کمک میومد کلی باید هزینه کنی بابا ولش کن تو همین حیطه کاری خودت ماهر شو کافیه
همیشه به خودم میگم به قول استاد مهم نیست تو چه کاری هستی تو در هر کسب و کاری باشی میتونی ثروتمند بشی و به موفقیت برسی
ممنونم از خداوند که منو هدایت کرد به مسیر عشق و آگاهی واقعا این خواسته ی دلم بود یه گشایشی تو زندگیم ایجاد بشه و منو از یک اتاق تاریک به سمت نور روشنایی بی نهایت هدایت کرد ,خوشحالم امروزم کامنت گذاشتم و به تعهدم عمل کردم هم لایو سوم دیدم هم کامنت گذاشتم هم هفت صفحه قرآن خواندن و در حیطه کاریم یه کم آموزش دیدم ،
زندگیم تو همین سه روز خیلی تکون خورده استاد کلا از این رو به اون رو شده چنان تکون خورده صبح رفتم سرکار دیدم دو تا بازرس از تهران اومده خیلی ریلکس و راحت و عادی باهاشون رفتار کردم نه ترسی داشتم و نه دلهره ایی، تلفن های محبت آمیز از دوستان خیلی خوب و مدار بالام داشتم که خیلی حس خوبی بهم داد، شام هم دعوت خواهرم شدیم و چقدر از بودن در کنار خانواده لذت بردیم ،
خدایا شکرت خداوند را بی نهایت سپاسگزارم ،این رد پا بماند به یادگاری
شیراز سوم مهرماه 1403
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
چه آرچ زیبایی چه فضای رویایی حس و حال معنویت در این محیط موج میزند
اصل خار پشتی یه کاری را که خوب بلد هستیم تمام تمرکز خودمان را روی اون موضوع بگذاریم
مثل اصل قانون جهان هستی من وقتی متوجه شدم که اصل قانون جهان کنترل ذهن است و توجه کردن روی زیبایی هاست پس باید همیشه مواظب ورودی هایم باشم ودر لحظه احساسات درونی خودم را کنترل کنم
در مورد ثروت من باید روی باورهای دینی خودم کار کنم و آگاهانه کانون توجهم را روی ثروت ونعمت بگذارم و این باور که معنوی ترین کار جهان ثروتمند شدن است را در ذهنم جایگزین باورهای نا مناسب بگذارم
ویا این باور که خداوند از من بیشتر میخواد که شاد ثروتمند باشم با ثروتمند شدنم کارها خیر خواهانه انجام میدهم و پول را درذهنم مقدس بدانم وباور به این من لایق ثروت ونعمت هستم من لایق بهترین زندگی در بهترین مکان هستم
با تعقیر باورها میشود به احساس خوب برسیم نه با عوامل بیرونی وقتی که من با خودم در صلح باشم خودم را دوست داشته باشم خودم را لایق همراهی خداوند بدانم دیگه نیازی به هیچ عاملی بیرونی نیست عوامل بیرونی شاید یه لحظه به من احساس خوب بده ولی مهم احساس خوب درونی است که اون هم با دوست داشتن خودم و احساس ارزشمندی و خودم را لایق بهترین نعمت وفراوانی دانستن بدست میاد نه هیچ عامل بیرونی دیگه وقتی من با خودم دوست باشم و خودم را ارزشمند بدانم تمام جهان هم برای من ارزش قائل میشوند
به اندازهای که باور داشته باشم که خداوند همراه من است وهمواره من را هدایت و حمایت میکند
مهم ادامه دادن مسیر درست است که باید همیشه این مسیر الهی را ادامه بدهیم
خداوند همیشه در دسترس ماست همیشه با ما صحبت می کند مهم اون مدار ماست اگر ما در مدار درست باشیم به خداوند نزدیک ونزدیکتر میشویم
وقتی که احساس خوب داشته باشیم نه غمی داشته باشیم و نه ترسی و باور داشته باشیم که ما لایق هم صحبتی با خداوند را داریم یعنی در مدار درست قرار گرفتیم و به خداوند وصل شدیم
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
خانه تکانی ذهن گام سوم
قانون اصلی جهان و خداوند اینکه احساس خوب= اتفاقات خوب و احساس بد= اتفاقات بد
برای اینکه من این قانون ساده خداوند و ازش استفاده کنم برای بهتر شدن اوضاع زندگیم هر روز روی کنترل ذهنم کار میکنم با توجه کردن به زیباییها و سپاسگزار بودن از خداوند بابت داشته هام و اعراض از نازیبایی ها که من در طول روز این کارو تا جایی که بتونم انجام میدم و سعی میکنم که حال خوبی داشته باشم با حرف زدن با خودم با تکرار کردن جملات تاکیدی که استاد یادمون دادن تو دوره 12 قدم با توجه کردن به زیباییهای اطرافم و از ذهنم میپرسم که چه زیبایی هست که باید بهش توجه کنم و با این سوال ذهنم و درگیر پیدا کردن زیباییها میکنم و به این طریق افسار ذهنمو کنترل میکنم و در دستم میگیرم چون ذهن جموش رهاش کنی سری به ناخواسته ها و ترمزهای ذهنت میره و افکارتو درگیر میکنه دارم تمرین میکنم که این کارو بهتر انجام بدم هر چقدر بتونم ذهنمو کنترل کنم بیشتر در احساس خوب هستم وقتی الانه خودم و با قبل آشنایی با استاد قیاس میکنم خیلی بهتر شدم خیلی خوب به آرامش رسیدم دیگه خودمو منجی دیگران نمیدونم و… خیلی تغیرات اساسی کردم بخوام بگم زیاده فقط اینو بگم که حالم خوبه خوبه دیگه میدونم که من خالق زندگی خودم هستم پس هر روز سعی میکنم که روزم و خوب خلق کنم چون دست خودمه ولی قبلاً اینطور فکر نمیکردم همین آگاهی که من خالق زندگی خودم هستم و خوب بتونم انجام بدم من به صورت کاملا طبیعی خوشبخت میشم در کمال آرامش که این هم تکامل میخواد و من باید صبور باشم و ذهنمو کنترل کنم و با منطق آرومش کنم وقتی من ذهنم و کنترل کنم و در مسیر درست قرارش بدم و یاد بگیره که خوب فکر کنه خیییییلی به من کمک میکنه من همیشه تو کارم به خدا توکل میکنم و هر ایده ای بهم گفته میشه رو انجام میدم اینکه خدا در لحظه با ما صحبت میکنه من کاملآ قبول دارم و اینکه الان تو این موقعیتی که قرار دارم و خدا بهم گفت و من حرکت کردم زندگی من از ازدواجم گرفته تا کسب و کارم و هر اتفاق خوبی که برام رخ داده و هر چیزی که برای زندگیم تهیه کردم کلا خواست خدا بوده چرا چون من از همون زمانی که خودم و شناختم تو کارهام فقط به خدا تکیه دادم در بدترین شرایط زندگیم فقط خدا رو خواستم و چه قشنگ پاسخ داده به هر خواسته ای که داشتم و الان که از قانون آگاهی دارم که چقدر بهتر شده و ابن آگاهی یعنی تک پیک دسته منه برای خلق زندگی بهتر برای خودم چون میدونم و فهمیدم که خدا به من نزدیکه و اجابت میکنه دعای درخواست کننده رو به شرط اینکه منم اجابت کنم خدای خودمو و ایمان به خدا و باورم به خدا قدرتمند باشه و در مسیر درست قدم بردارم وقتی من سمت خودم و خوب انجام بدم خدا خییییلی عالی سمت خودش و انجام میده این به من ثابت شده و باور دارم که خدا پاسخ میده من با گوشت و پوست و استخوان ام تمام حرفهای استاد و باور دارم باور دارم باور دارم که خدا به من نزدیک و پاسخ میده درخواستهای منو فقط من با در احساس خوب موندن میتونم به فرکانسی برم که خدا اونجاست و جواب میده و با من در لحظه حرف میزنه اگه من صدای نجوای ذهنم و کم کنم یعنی آرام باشم در آرامش و سکوت صدای خداوند و میشنوم چون صدای خداوند سکوته….
خداوند و بینهایت سپاسگزارم بابت گام امروزم برای خانه تکانی ذهنم
یا حق
به نام خداوند بخشنده
سلام به استاد جانم
و خانم شایسته بی نظیر و دوستان هم فرکانسی عزیزم
واقعا هر فایلی رو که میشنوم با خودم میگم این دیگه قطعا بهترینه ولی این بهترین هربار هزاران برابر میشه
دقیقا اینکه استاد میگن افرادی که سوال میپرسن میخوان مسئولیتو از گردن خودشون بردارن
چقدر منو یاد گذشته خودم انداخت که با مشورت و رفتن به مشاوره میخواستم فقط اون مهر تاییدو بزنه که آره تو هیچ تقصییری نداری و همه اتفاقای ناخوشایندت به خاطر دیگرانه به خاطر اوناست اوضاع الانتو بعدش خیالم راحت بشه و بیام با تایید براینکه فلانی گفته مشاوره گفته که حق باتوعه به وضعم ادامه بدم ولی همیشه اینو میفهمیدم و حسش میکردم که این منو آروم نمیکنه این چیزی یا مسئله ای از منو حل نکرد
قطعا راه این نیست ولی چون هنوز اماده این مدار نبودم باز ادامه میدادم ولی همیشه ته دلم اون حس این کمه اینجوری بودن برات کافی نیست بهم آلارم میداد و الان که با قوانین و این فایل و دوره جادویی روبرو شدم میفهمم که اصل همینا بوده که من مسئول زندگیمم اوضاع الان من به خاطر افکار و باورهای گذشته منه و با این فلشر توذهنم هی بهتر و بیشتر روی افکارم کار میکنم و روز به روز زیبایی های بیشتری رو میبینم و درک میکنم
خداوند رو بابت شروع این دوره جادویی و رویایی هزاران سپاس
سپاس برای وجود استادو مریم جون عزیزکه باور این آگاهی هارو برای ما راحتتر کردن
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
چقدر این فضا الهی آرچ بی نظیر سازه خداوند مهربان فضایی بهشتی چه حس و حالی داره تو این فضای بهشتی مراقبه کنی و به خداوند وصل شوی
مهمترین اصل این فایل زیبا اصل خارپشتی که باید روی یه موضوع مورد علاقهی خودم تمرکز کنم به به صورت تکاملی در اون موضوع بهتر وبهتر شوم اصل قانون جهان هستی کنترل ذهن که همان تقوای الهی است باید هر لحظه مواظب افکار و ورودی های خودم باشم
مهمترین باور در مورد ثروت باورهای کمبود است من باید همیشه با ا باور های فراوانی افکارم را بمباران کنم باور به این که هر روز داره نعمت وثروت در جهان بیشتر وبیشتر میشود باور به این معنوی ترین کار در دنیا ثروتمند شدن است
من اگه ثروتمند باشم به خداوند نزدیک ونزدیکتر
میشوم اگه ثروتمند شوم کارهای خیرخواهانه بیشتری میتوانم انجام دهم
من باید همیشه سعی کنم با تعقیر باورهام احساس خوبی به خودم بدم چراکه من ناظر بر افکار و احساسات خودم هستم من توانایی تعقیر شرایط زندگیم را دارم
به اندازهی که خداوند را باور کنیم خداوند هم ما را هدایت میکند باور به این که خداوند همیشه همراه منه منو دوست داره منو هدایت میکنه عاشق منه منو تنها نمی گذاره
خدا را شکر که من هم لایق دریافت آگاهی های دوازده قدم هستم و به صورت تکاملی روی خودم کار میکنم و کلی اتفاقات خوب برام افتاده
خداوند مثل یه ایستگاه رادیویی است که در هر لحظه به افکار و احساسات ما پاسخ میدهد
خداوند همیشه حاضر و ناظر بر تمام جهان و موجودات است نشانه نزدیکی ما به خداوند احساس خوب است اگر ما شاد وخوشحال باشیم و
همیشه سپاس گزاره نعمت های خداوند باشیم همیشه در هرلحظه تقوای الهی داشته باشیم که همان احساس خوب است ودر لحظه زندگی کنیم نه غمی داشته باشیم و نه ترسی ایمان به خداوندی که همیشه همراه منه عاشق منه منو دوست داره منو هدایت میکنه
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
سلام به دوستان عزیزم و استاد جان و مریم جان
امروز روز سوم من در خانه تکانی ذهن هست.
امروز بیدار شدم رفتم دانشگاه اومدم خونه ولی حالو حوصله این ک بشینم فایل گوش بدم و درس بخونم نداشتم یعنی در یک حالی بودم ک خودمم نمیدونستم چمه، همین جور داشتم با خودم کلنجار میرفتم ک یادم اومد در قدم 1 شما گفتین اگر حالت بده و نمیدونی این منطقی نیست باید بفهمی چرا حالت بده، خلاصه رفتم بیرون با خودم خلوت کردم صحبت کردم فکر کردم و دیدم بعععلهههه، نجواهای شیطانی داره کار خودشو میکنه و میگه «تو که هرکاری شروع کردی تمومش نکردی تا آخرش نرفتی عرضه این ک این دوره رو هم تموم کنی نداری الکی خودتو خسته نکن برو بشین فیلمتو ببین تو تختت بخاب انگار ن انگار ک زنده ای. »
بعله استاد وقتی فهمیدم صدای افکارم چقدر بلنده سریع بلند شدم و گفتم دیگه بسه، هرکاری شروع کردم به خاطر همین نجوا رها کردم و خودمو لایق ندونستم، فرار کردم از خودم و مسئولیتی ک دارم.
رفتم یکم با دوستام صحبت کردیم گفتیم خندیدیم لباسامو عوض کردم یه چایی هم واسه خودم ریختم و اومدم نشستم انگار ک مهم ترین کار دنیارو دارم.
یه حسی بهم گفت بزن نشانه امروزتو ببین و هدایت شدم به قسمت 229 سریال زندگی بهشت ، چقدر لذت بردم ایده گرفتم فهمیدم با ایده های ساده و کوچیک میشه مشکلات رو حل کرد ثروت ساخت.
چقدر زیبا گفتین هرچقدر مشکلات بیشتری حل بشه ثروت بیشتری وارد زندگی میشه، حل مشکلات یعنی ساخت ثروت. من ک کلی انرژی گرفتم و حالم ب لطف الله بهتر شد.
بعد از فایل زندگی در بهشت شروع کردم به مرور کردن آگاهی جلسات قبل یکی از مهم ترین آگاهی برای من این بود ک من باید مسئولیت تماااام زندگیم رو به عهده بگیرم و حرکت کنم، و باید تغیر کنم، ذهنی ک داره منو از پیشرفت کردن و یاد گرفتن چیزای جدید محروم میکنه جایی در ذهن قلبم و زندگیم نداره.
وقتی این فایل رو گوش دادم رسیدم به این اصل ک ما هم انسانیم طبیعیه حالمون بد بشه ولی چیزی ک مهمه اینه ک نباید توی این حال بد بمونیم باید حرکت کنیم و سعی کنیم مدت زمان بیشتری رو در حال خوب بمونیم، به اندازه ای ک این کارو خوب انجام بدیم نتایج خوبی هم میگیریم.
چقدر این اصل خارپشتی عالی و ساده هست ک لازم نیست نوک به همه چیز بزنی، تو یه کاریو عالی انجام بده بهترین خودت بشو بقیه چیزا خودش میاد،
مثل عالی شدن در کنترل افکار، پیدا کردن افکار منفی و جهت دهی آنها به سمتی که بهت احساس بهتری میده.
استاد ولی چقدر قشنگ گفتین اگر چیزیو نمیبینیم و نمی شنویم به معنای این نیست ک وجود نداره، ما هنوز به فرکانس و مسیر دریافتش نرسیدم.
یادمه یه بار داشتم با یکی از دوستانم صحبت میکردم و ایشون گفت ببین :
«خدا که خدای دوره منو تو نیست. خدا همیشه خدا بوده ، همیشه خدایی میکرده ، قبل ما بوده ، الانم هست بعدا هم خواهد بود، ولی این تویی ک قبول کنی چقدر میخای باورش کنی توکل کنی و بهش نزدیک شی.
از اون موقع خیلی وقتا سعی میکردم این حرفو به یاد خودم بیارم و خدا کنار خودم در قلب خودم پیدا کنم، پیدا کردن چیه آخه مگه خدا هم گم میشه؟ درست عین حرف شما موضوع ماییم که گم میشیم و فکر میکنیم خدا هم نیست.
امروز برای من ب بینهایت لذت بخش بود و خوشحالم ک بار دیگه درخواستم اجابت شد و هدایت شدم به مسیر درست همون چیزی ک من میخام و خدا داره جواب میده
دو روز اول خیلی درکی نداشتم ولی امروز با روزای دیگه برام فرق میکرد، درست عین حرف مریم جان ک میگفت هرچی جلو بری میفهمی ک چقدر نمیدونی ، درکت، خودت، عوض میشی.
سپاس گزار خدای هدایت گر و سبحانم و سپاس گزارم از شما و مریم جان برای این دوره ی عالی. ️
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیز و همه دوستانم
واقعا این فایلها شاهکارن ، اینطوری که به ما برنامه میدین خیلی خیلی عالی خانم شایسته … واقعا ممنونم از این حسن نیت و تلاش خالصانه برای رشد ما
چون من دقیقا روز اولی که این پروژه رو شروع کردید از خدا خواسته بودم واسم یه تعیین مسیر انجام بده … سپاسگزارش هستم که وقتی همه چیز رو به خودش می سپرم همیشه به درخواست های ما پاسخ میده
این فایل کلی آگاهی داشت که من یادداشت کردم ، مهم هاشو می نویسم :
– اولویت ما باید حرفه ای شدن در کنترل ذهن و درک قوانین الهی باشه.
– ما برای رشد توی هر حوزه ای باید روی مجموعه از باورها توی اون حوزه کار کنیم نه اینکه فک کنیم با ساختن یه باور خاص می تونیم رشد عالی داشته باشیم .
مثلا توی روابط : باور عدم وابستگی ، باور احساس لیاقت برای تجربه رابطه رویایی ، باور فراوانی رابطه عالی ، باور فراوانی انسانهای بی نظیر ، باور اینکه مهمترین رابطه ما با خداونده و …
– ما باید بتونیم با تغییر باورها به احساس خوب برسیم .
در واقع با تغییر باورها که عامل درونی هست به احساس خوب می رسیم و اینطوری نتایج پایدار میاد … نه اینکه یه روزی یه چیزی باشه تو زندگیمون حالمون خوب باشه ، یه چیزی نباشه حالمون بد باشه.
– مهم ترین موضوع اینه که ما خودمون رو توی مسیر درست نگه داریم ، دیگه به هیچ چیزی کاری نداشته باشیم
اونوقت کم کم تکاملمون طی میشه و باورهامون قویتر میشه.
– تلاش کنیم این رو عادت خودمون کنیم که مسئولیت همه چیز رو در زندگی خودمون بپذیریم و قانون رو در زندگیمون به کار ببریم .
– خداوند همیشه داره با ما صحبت می کنه ، مثل ایستگاه های رادیویی که همیشه هستند فقط ما باید روی فرکانس مناسب باشیم تا بشنویم … خداوند همیشه هست
وقتی روی باورهامون کار کنیم و خودمون رو لایق الهامات بدونیم که نشانش داشتن احساس خوبه ، اونوقت صدای خداوند رو می شنویم .
از خداوند یاری می خوام که بتونم این آگاهی ها رو درک و عمل کنم … برای شما عزیزانم هم رشد و سلامتی و خوشبختی همیشگی رو می خوام
به نام خداوند مهربانم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم
خونه تکونی ذهن قدم سوم اصل خارپشتی …………………..
قانون اصل قانون میگه تو به منبع وصل شو همه چیز تموم
تو روی خودت کار کن
تو ذهنت را کنترل کن و تمرکز داشته باش روی افکارت و اینقد روی افکارت تمرکز کن و باورهای درست بساز
من خودم باورهای اشتباه زیادی داشتم و با اموزش استاد و دوازده قدم با اینکه مقاومت چه مقاومتهایی مثل سیمان سفت نه بابا مثل بتون بودن ولی هی کار کردم و هی کار کردم واین بتونها شدن سیمان سفت و از سیمان سفت یکمی شلتر شدند ولی بازهم نیاز دارند به ابتر شدن تا شل شل بشن و کم کم بیفتن و جاش و افکار و باورهای درست بشینن
ولی باید هر روز تعهد بدم به خودم و میدونم اگه یه روز روی خودم کار نکنم دوباره اون سیمانهای شل سفت میشوند و به بتون تبدیل میشن پس اگه میخوام نتایج عالی توی زندگیم بیفته باید این راه را با جدیت هرچه تمامتر برم جلو و تععد بدم به خودم که روی خودم روی ذهنم روی افکارم کار کنم هر حرفی را نزم و هر حرفی را گوش ندم
من الان توی مسیر درستم و این مسیر را باید فقط ادامه بدم
اگه میخوام به خدا وصل بشم اگه میخوام به خدا نزدیک بشم
اگه هم بعضی وقتها تضاد پیش اومد کارها خوب پیش نرفت نگم وای جواب نداد وای این مسیر درست نیست وای الان باید چکار کنم نه ارامش داشته باشم این تضادها اومدن تا منو بزرگ کنن اومدن تا به من درس یاد بدن و ادامه بدم و ایمان را به خدا ثابت کنم
من وقتی میخوام کاری را بکنم میگه خدایا اگه به صلاح منه بشه چون تو از من اگاه تری تو میدونم من هیچی نمیدونم بعد وقتی میشه خوشحال میشم بعد توی مسیر به تضاد برمیخورم میگم البته ذهنم شروع میکنه به حرف زدن چی شد تو که توکل کردی تو که از خدا کمک گرفتی الان پس این چیه قبلا قبل از اشنایی با استاد میگفتم حتما یه راز و رمزهای هست که من انجام ندادم یا بلد نبودم
ولی الان میگم نه این تضاده اومده منو به خودم بیاره اومده تا از این بهتر بشم از این کاملتر بشم درسها همیشه در زندگی ادامه دارند تا وقتی من حرکت کنم تا وقتی من تغییر و بخوام اونهم به من نشون میده
من از یکجا نشستن زود خسته میشم از اینکه کاری انجام ندم حالم گرفته میشه من باید همیشه در حال حرکت باشم
استاد من مغازه داشتم و برج یک جمع کردم اول مقاومت داشتم خیلی که نه جمع نمیکنم چون همه ی چکهام و صاف کرده بود و سخت روی باورهام با 12 قدم داشتم کار میکردم که توی زندگی با بچه ها به تضاد برخوردم
بچه هام مادر میخواستند توی سنی بودند که به من نیاز داشتند و اینو من با حرف زدن با همدیگه فهمیدم
خلاصه با مشورت شوهرم و دخترهای گلم من تصمیم گرفتم مغازه را جمع کنم و جمع کردم با کلی جنس البته بیشتر ی ها را فروختم ولی اوردم خونه و هر روز وقتی از جنسهام رد میشدم میگفتم اینها همه نعمت و پول خداراشکر
قبل از اینکه مغازه را جمع کنم چرخ راسته و زیگزال برای خودم خریدم و گفت قبل از اینکه جهان برای من کار درست کنه خودم دست به کار بشم خلاصه استاد من اومدم خونه و با دوتا تولیدی کار برش شده اوردم و دوختم و تجربه های جدیدی وارد زندگیم شد من عاشق چرخکاری و کار با چرخم
و دوتا دخترهام هم توی تابستان چرخکاری یاد دادم و راه انداختم و با هم و در کنار دخترهای گلم کار میکردم و با هم میگفتیم و میخندیدم و اونها خوشحال بودند و من هم خوشحال با هم توی لپ تاب و گوشیم فایلهای شما را میذاشتیم و گوش میدادیم و حال میکردیم
تا اینکه شوهرم گفت اخر تابستان یه مسافرت به شمال کشور بریم و رفتیم و جنگل نور که استاد گفت اونجا هم رفتیم و خیلی خیلی خوش گذشت و یه هفته لب دریا و توی جنگلها خیلی خیلی عالی بود و خیلی خوش گذشت تا اومدیم خونه و من بعد از یه خونه تکونی کوچک و ردیف کردن کارهای خونه بعد از دو روز زنگ زدم به صاحب کارهام تا برم کار بیارم ولی هر دو تا گفتند که برش نداریم و مصادف شد با خونه تکونی ذهن که خانم شایسته ی عزیزم روی سایت گذاشتند من میخواستم برم دنبال کار شوهرم میگفت وایستا صبر کن کار میدن تا اینکه شروع مدارس شد ومن بچه ها را میبردم و می اوردم دیدم توی محله ی ما بازارچه ی شب بازار شروع به کار کرده رفتم از اون چند تا خانم پرسیدم چه جوریه من جنس دارم میخوام بفروشم گفت باید با مامور شهرداری صحبت کنی روز بعد به شوهرم گفتم و رفت و ماموره گفت که همین الان بیا وسایلت را بیار ما هم دیروز بعد از ظهر رفتیم و شروع کردم و خوب بود و فروش عالی داشتم
پس این تضاده اومده تا من یه درس جدید که اونهم بساط کردن توی بازار شب را تجربه کنم و حس خوبی بود و درسهای زیادی داشت خداراشکر و میدونم من تجربه های زیادی توی زندگی دارم و خواهم داشت و هیچ وقت گله نمیکنم الخیر فی ماوقع
هر تضادی اومده منو بزرگ کنه و این درسها را باید یاد بگیرم
قبلا میگفتم من چه جوری برم شب بازار چه جوری بفروشم ولی دیروز با توکل به خدای مهربانم گفتم خدایا کمکم کن رفتم و عالی بود خدایا شکرت شکرت شکرت
بابا من اومدم حرکت کنم نه بشینم از نشستن چی حاصلم میشه
من باید حرکت کنم و توکل کنم و ایمان داشته باشم میشود بعد تضاد بعد خدا میگه خوب ایمان داری میگم بله این تضاد اومده منو بزرگ کنه من به تو ایمان دارم خدای مهربونم بعد دوباره حرکت و پیشرفت و دوباره تضاد و نشون دادن ایمان من به خدا و من خدا الان که تورا شناختم دیگه تمومه میرم و میدونم تو هوای منو داری و تموم.
خدایا منو هدایت کن به راه راست راهی که پر از موفقیت وشادی و ارامش
راهی پر از نعمت و ثروت راهی که منو به تو وصل کنه من تورا همیشه احساس میکنم همیشه
تنها تورا می پرستم و تنها از تو کمک میخواهم
خدایا شکرت شکرت شکرت
سلام زینب عزیز
ممنون از کامن زیباتون چه با جزئیات مسیرتون رو گفتید ومن لذت بردم
درباره تجربه چالش ها منم همین دیدگاه رو دارم ، هر اتفاقی که در ظاهر بد هست رخ میده با خودم میگم حتما دلیلی داره ،حتما برای رشد من هست و همش از خدا می پرسم و میگم قراره با این چالش چه چیزی به من یاد بدی ؟ و اینجوری خیلی راحت تر با اون چالش کنار میایم ، در اکثر مواقع والش حل میشه ویا اینکه اصلا دیگه بهش فکر نمی کنم و از شدتش کمتر میشه
هر اتفاقی در جهت رشد ماست
منم خواستم از یک تجربه بگم مهر ماه به دلیلی درآمدی که فکر می کردم حداقل 50 میلیون تومن هست برام رخ نداد و اولش خیلی بهم ریختم چون واقعا روی این درآمد حساب کردم و بعد از 2 روز ذهنم که آروم تر شد با خودم می گفتم این اتفاق قراره به من چی یاد بده ؟ با خودم میگفتم نکنه هنوز ذهن من پذیرش این مبلغ رونداره وسعی میکردم مسیر رو به خدا بسپارم و در کمال راحتی از اول ما مجدد شرایط ایجاد شد و مطمئنم آبان ماه درآمدی بیش از 50 میلیون خواهم داشت
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 31 شهریور رو باعشق مینویسم
در خانه تکانی بسیار زیبا این رد پام رو مینویسم در گام 3 خانه تکانی
وقتش برسه حتما به هرآنچه که نوشتی بهت داده میشه
در مکان مناسب و درزمان مناسب بهت داده میشه
داشتم فکر میکردم پرسیدم خدا تو بگو
من نمیتونم و نمیدونم در مورد چه اتفاقی که امروز برام رخ داد بنویسم
و خدا این تصویر رو از امروزم آورد جلوی چشمم
که یه نفر رو دیدم توخیابون محله مون که میشناختمش و لباس کارش عین لباس کار شخصی بود که برام دوست داشتنی و عزیز هست
و من یادش افتادم و خدا بهم اینو فهموند که ببین وقتش برسه خواسته ات رخ میده در همه جنبه ها
مثل الان که تو تصورشم نمیکردی که این فرد رو که تو محله تون هست رو ببینی که هم میشناسیش و هم لباس کارش تو رو یاد فردی انداخت که برای تو عزیز و محترمه
پس آروم باش و به مسیر ادامه بده که هر چیزی در زمان و مکان مناسبش برای تو رخ میده
صد در صد مطمئن باش
وقتی صبح بیدار شدم یه خانم زنگ زد و گفت که برای آگهی قلاب بافیتون تماس گرفتم و میخواست بیاد که من بهش یاد بدم و شرایط رو بهش بگم
وقتی رفتم و اومد و باهم اومدیم سمت حیاط مسجدمون تا بهش یاد بدم ،،، از خیابون رد میشدم که دیدم یه نفر که هم میشناختمش و هم لباس کارش از لباس کار کسی که برام عزیز هست ، از مسیر من رد شد و منو یاد اون فرد انداخت
نمیدونم ولی درکش برام خیلی راحت بود
چون به وضوح داشتم حس میکردم پیام خدا رو که طیبه این رخداد رو تو همه جنبه های زندگیت جایگذاری کن
یعنی هر چیزی در زمان و مکان مناسبش رخ میده
تو فقط بندگی کن و لذت ببر
بعد مارفتیم و بهش یاد دادم و چند نفرم اومدن من متعجب میشدم از اینکه من چجوری دارم انقدر خوب ارتباط برقرار میکنم ،البته که باید بهتر از این هم بشم و هر روز تلاش میکنم
و این خداست که ارتیاط برقرار کردن رو یادم داد
من کیم این وسط که بخوام بگم من بودم داشتم خوب حرف میزدم ،من هیچی نیستم هیچی
اینو از وقتی استاد عباس منش گفته که همیشه یادتون باشه که هیچی نیستین ،بارها و بارها در طول روز تکرار میکنم که یادم باشه هیچی نیستم و همه خداست
ولی وقتی فکر کردم در مقایسه با چند ماه پیش و یکسال پیشم خیلی قوی تر شدم تو ارتباط برقرار کردن با آدما
مثلا من قبلا چشمام پَر پَر میزد وقتی با یه آقا و یا یه خانم غریبه حرف میزدم حتی انقدر میترسیدم و نمیتونستم با کسی حرف بزنم که دست و پام میلرزید و تپش قلب و عرق دست و دیگه نگم از باقی اتفاقاتش ،نمیتونستم به چشمای کسی نگاه کنم
وای چقدر پیشرفت کردم الان به راحتی با همه صحبت میکنم و جدیدا دارم تمرین میکنم که حس ارزشمندی بدم به آرما و تحسینشون کنم و سپاسگزارتر باشم هم از آدما و هم از خدای خوبم
بعد خواهرمم اومده بود وقتی کارمون تموم شد رفتیم تا با عابر بانک پول خواهرمو که برای کارت خوان داده بود پس بدم
نمیدونم هنوزم موندم که چی شد ما یهویی کارتخوان گرفتیم
منی که قبلا تقریبا سه ماه پیش ،تا کسی اسم کارتخوانو میاورد و میگفت مالیات داره میترسیدم و نمیخواستم کاری بکنم
وقتی داشتیم میرفتیم حس کردم باید برم از عابر بانکی که دورتره کارت به کارت کنم
با اینکه سر راهمون دو تا عابر بانک بود
به حسم چشم گفتم و رفتم همون عابر بانکی که حسم بهم گفت .
و انتقال دادم وقتی برمیگشتیم یهویی یادم افتاد سهم خدا رو کارت به کارت نکردم ،آخه سهم خدا رو به مادرم میدم تا مادرم بده به کسی که انفاق کنه
770 واریز کردم به مادرم و زنگ زدم بهش گفتم با اون پول برای خودت خرج نکنی اون پول برای انفاق هست
بعد که اومدیم خونه خواهرم گفت میرم غذا بگیرم ،تو برنجشو بذار و منم از بیرون خورشت میگیرم و گرفت و باهم خوردیم
و بعد چون کد مالیاتی نیاز داشت کارتخوانمون باید تو سایت مالیاتی کد رهگیری میگرفتیم
چند روزپیش داداشم گفت خودت برو باز کن و نه کافی نت و نه هیچ جای دیگه ،خودت باید بری ثبتنام کنی
منم برام سخت بود و میخواستم فرار کنم از این کار که امروز خدا با اراده اش یهو منو کشید سمت ثبتنام
من یهویی گوشیمو گرفتم دستم گفتم بذار ببینم ثبتنامش چجوریه
به خواهرم گفتم حالا که اینجایی بیا باهم ثبتناممونو انجام بدیم و دیگه ندیم یه نفر دیگه برامون ثبت نام کنه
ما از ساعت 3 تا 6 مراحل ثبتنامشو انجام دادیم ،یه جاهایی گیج میشدیم و یه جاهایی از داداشم میپرسیدیم و بالاخره تونستیم و شد
پیش خودم فکر میکردم و میگفتم خدایا شکرت که کمک کردی و این مساله رو حل کردیم
بعد دیدم دو تا مساله دیگه
یکی باید تاییدیه پستی میگرفتیم و یه تاییدیه شبا
که اونارم انجام دادیم و بعد اطلاعاتمون رو دادیم به شرکتی که ازش کارتخوان گرفتیم
تا کارتخوانمونو فعال کنن
امروز من یه مساله و چندین مساله رو حل کردم
و بارها میشنیدم که گفته میشد باید خودت انجام بدی کارهای خودت رو و یاد بگیر تا ظرفت بزرگتر بشه
واقعا هنوزم که هنوزه به این فکر میکنم که کارتخوان گرفتیم متعجبم هنوز که یهویی چی شد من کارتخوان گرفتم ،اصلا نمیدونم چی شد همه چی یهویی و یدفه پیش رفت
ولی میدونم که خیره چون خدا به راحتی همه چی رو رقم زد
انقدر ساده و راحت پیش رفت که متعجب بودم
ان شاء الله که هرچی خدا بخواد خیره برای من و خواهرم
از یه طرفم به این فکر میکردم که چی شد یهویی من شروع کردم به آگهی دادن و کارآفرین شدن ؟!!
وقتی داشتم فکر میکردم یاد نوشته ام افتادم ، دو سال پیش که تو برگه ها خواسته هامو مینوشتم میگفتم من میخوام کارآفرین برتر بشم ولی نمیدونستم چجوری
اونموقع فقط گفتم و نوشتم و روی خودم کار کردم
الان که دارم میبینم من چند روزه آگهی دادم و خانما میان و تو حیاط مسجد یادشون میدم بازم متعجب میشم
میگم خدایا من کی تغییر کردم و نفهمیدم
نوشته بودم و الان دارم راستی راستی کارآفرینی میکنم
و به خدا گفتم خودت هلم دادی به این سمت خودتم مدیریتش کن
خیلی دوست دارم خدا
نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم
یه وقتایی واقعا شرمنده این همه مهربونیش میشم
منی که بارها شرک ورزیدم و بارها به حرفاش گوش ندادم و بارها عمل نکردم به قوانینش ولی اون داره به من هر روز کمک میکنه
منی که نیم قدمم برنداشتم اون داره برای من بی نهایت قدم برمیداره ،و خودم اصلا متوجه نشدم چجوری تغییر کردم یهویی به خودم اومدم دیدم ارتباطم چقدر خوب شده
دارم کم کم مدارهایی رو تجربه میکنم که قبلا آرزوم بود و الان دارم هر لحظه زندگیش میکنم
نمونه اش همین داشتن حس خوب هست
همین که من هر روز دارم قدم برمیدارم تا جایی که سعیمو میکنم همونقدر هم نتیجه رو دریافت میکنم
و به خدا و خودم و در این سایت به خودم تعهد میدم که در همه جنبه ها سعی و تلاشمو بکنم تا نسبت به دیروزم پیشرفت کنم
و از خدا بی نهایت سپاسگزارم
الان که داشتممینوشتمگریم گرفت حس کردم گفته شد بغلم کن و خودمو بغل کردمو گفتم خیلی دوستت دارم خدا و اشک ریختم و میشنیدم که منم دوستت دارم بنده من
خیلی دوستش دارم خیلی
خیلی ماچ ماچی تر از اون چیزیه که فکرشو میکردم
امروز روز عید هم بود که سه تا پاسخ از دوستان گرفته بودم و انگار خدا داشت تحسینم میکرد به زبون دوستان
خیلی سپاسگزارن از تک تک دوستانی که وقت با ارزششونو میذارن و رد پام رو میخونن
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و احترام خدمت استاد عزیز، سرکار خانم شایسته ی مهربان و دوستان گرامی.
واقعا پروژه ی جذابی هست، در ابتدا مجدد دیدن نقاشی شگفت انگیز طبیعت، مکان بهشتی که لایو بر قرار شد.
ذکر قانون اساسی تمرکز،
و تخصص در حوزه ی علاقه مندی ها قطعا ما را در مسیر رشد و بهبودی دائم قرار میدهد.
واقعا استاد عزیز، خود این خانه تکانی ذهن ، یک دوره ی بسیار ارزشمند هست، به شخصه هیچ وقت از فایل های دانلودی، بعنوان فایل رایگان اسم نبردم، این فایل ها یک هدیه ی بسیار بسیار بسیار ارزشمند شماست به ما.
سپاسگزار شما هستم.
همچنین اصل خارپشتی باید سرلوحه تمام اقدامات عملی ما باشه،
مثال جردن باروز بسیار زیبا بود.
“جناب آقای استاد سید حسین عباس منش”
از من انسان بهتری ساخته اید
‘ از شما متشکرم ‘