live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 49

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم حقیقت گفته:
    مدت عضویت: 1629 روز

    سلام به رب وهاب و ودود

    سلام به استاد جان و زندگیم و بانوی مهربان

    سلام به عباسمنشی های مهربون

    استاد امشب این فایل برای من باز شد اتفاقاتی در زندگی کاریم ایجاد شده و اتفاقا اصلا من دخیل در این اتفاقات نبودم بلکه سیستم کاری خودم رو ست آپ کرده بودم و رفتم به خارج از ایران دنبال گسترش کارم و البته اتفاقاتی افتاد شاید دبیرانی که با اونها کار می‌کردم ترسیدند و یا حسادت و یا هر چیز دیگه و یهو دست به کارهای غیر منتظره کردند و حتی با توجه به قرارداد داشتن شروع به یکسری کارها و حتی شکایت بازی بی مورد کردند و انگار منو وارد یه بازی کردند و مجبور شدم برگردم و من هم وکیل بگیرم اما استاد بلاخره بعد از یک ماه انگار متوجه شدم که اینها خواستند منو متکامل تر کنند و تصمیم گرفتم مدیر امور حقوقی بگیرم و انگار همه چی رو محکم تر کنم و کار رو با دوستی جدا کنم من شروع کننده نبودم ولی وقتی پایان دهنده میشم که رب عالمیان اراده کنه از امشب به خود خدا سپردم و وکیل گرفتم و تصمیم گرفتم از بازی بیرون بیام و به نقاط مثبت فکر کنم

    اینجوری خیلی خیلی بهتره و برم سراغ پیشرفت کاری خودم و اساسا الان خواهرم رو به جای خودم بفرستم خارج از کشور و خودم اینجا کار کنم

    خدایا هر چیز بیشتری که باید یاد بگیرم رو به من‌نشان بده رب العالمیان

    تو فرمانروای مطلق و صاحب اختیار من هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سیمین منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    به نام الله یکتا

    سلام استاد عزیزم و مریم جان و همه ی دوستان گرامی و آگاهم

    روز پنجاه و ششم از سفری برای تحول من و بزرگ شدن ظرفم و‌طی مسیر تکاملم با عشققق و رسیدن به خواسته هام

    خدارو شکر میکنم ، که فرکانسم نسبت به میلیونها ایرانی و میلیاردها نفر از مردم جهان متفاوت هست و در مداری هستم ، که میتونم در این لحظات در سایت و عضوی از خانواده ی صمیمی عباس منش باشم و بنویسم و بخونم و رشد کنم.

    سابق بر این ،من هم اکثر اوقات همرنگ جماعت میشدم و به زمین و زمان بد میگفتم و از همه انتظار داشتم که زندگی منو بسازن و شرایط رو تغییر بدن، غیر از خودم…

    و چه حال بدی روتجربه میکردم ، وقتی میخواستم بقیه برام کاری کنن، هم کلام بدم باعث حال بدم بود ، هم احساس استیصال و ناتوانی در رسیدن به خواسته هام و تباه شدن و جزئ نسل سوخته بودن خفه ام میکرد. خدایا نمی‌دونم چطور ازت تشکر کنم فقط برای همین یک موضوع که می‌دونم زندگیمو خودم می‌سازم و اگر از آسمون بلا و سنگ بریزه ، می‌دونم وقتی فرکانسم درست باشه ، از همون بلا به من نفع میرسه و هر کس هم که آسیبی ببینه طبق قرآن نتیجه ی عمل خودشو میگیره .

    و خدا وند در چندین جای قرآن که پیامبر غصه ی انسانهای کافر و گمراه رو می‌خوردن با قلب مهربونشون، با اینکه وظیفه ی پیامبر هدایت انسانها بوده ، به ایشون میفرماید:

    تو مسئول کسی نیستی و فقط وظیفه ی روشنگری داری ، یا اینکه : لا تخف و لاتحزن ، چون فرکانس اندوه و غم بده و همون رو بیشتر می‌کنه.

    یا اینکه میفرماید : که این افراد هدایت نمیشن و تو هم نمیتونی اونا رو هدایت کنی.

    یعنی اینکه هیچچچچ کسسسس با هیچ جایگاه و‌مداری تاثیری چه مثبت و چه منفی در زندگی کسی نداره.

    پس این همه تقلا و زور زدن برای چیه ؟

    وقتی من فقط میتونم زندگی خودمو بسازم ، چرا برای مسائل دیگران که من تاثیری در حل اونا ندارم ،بیام فرکانس نا خواسته بدم و زندگی خودم هم تباه کنم؟

    ببخشیدا ، ولی مگه دیوونه امممم؟

    البته همون موقع ها هم من در مورد خبرهای ناهنجار جامعه ، خیلی غرقش نمی‌شدم و گاهی حتی بعضی از افراد که دیگه خیلی در شکایت از این و اون شورشو در میاوردن ، بهشون میگفتم: عزیزم تو خودت یه بچه داری نتونستی درست تربیتش کنی ، یه خانواده ی سه نفره رو نتونستی درست اداره کنی ، بعد چطور از فلانی اینقدر ایراد میگیرید که میخواد یک کشور هفتاد میلیون نفری رو اداره کنه؟

    و همیشه هم دوست داشتم با بقیه فرق داشته باشم و بتونم از لحاظ آگاهی و روحی رشد کنم.

    و به لطف خدای مهربان در این مسیر قرار گرفتم و تا حد راضی کننده ای در کنترل گفتگوهای ذهنم و ورودی هام موفق هستم و خیلی اوقات نجواهای شیطان رو‌ ناخودآگاه کنترل و خاموش میکنم و خودمو تحسین میکنم و مفتخرم که شاگرد استاد عباس منش عزیز هستم.

    راستی این چند تا فایلی که پشت سرهم درباره ی توحید عملی بود ،باعث شد من عهد ببندم که خیلی بیشتر حواسم باشه که نه در ذهنم و نه در عمل به کسی غیر از خدا قدرت ندم و ازش حساب نبرم. که به لطف خدا تو این دو روز دوتا کار بزرگ کردم.که احساس میکنم خداوند با دیدن تعهدم برای رشد من این چالش‌ها رو سر راهم گذاشته.

    دیروز موردی پیش اومد که اگر قبلاً بود من از روی ترس که طرف مقابل ناراحت نشه و قهر نکنه و فضای سنگینی ایجاد نشه ، دچار شرک میشدم و کاری رو خلاف میلم انجام میدادم ، که دیروز تا دیدم دارم به اون شخص قدرت میدم ، انجام ندادم و البته کلی کلنجار رفتم با ذهنم تا بهش غلبه کردم و بعد هم همه چیز خوب پیش رفت.

    امروز هم موضوعی پیش آمد که شخصی منو تهدید کرد که اگر فلان کار رو نکنی ، ما فلان بلا رو سرت میاریم ، منم با توجه به توحید خیلی قاطع جوابشو دادم و گفتم من کار خودمو میکنم و بعدش هدایت شدم به اینکه به شخصی به عنوان دست خدا مراجعه کنم و فقط قدرت رو از آن خدا بدونم که این چالش رو مدیریت کنم. و با اون شخص هم که حرف زدم گفتم فلان شخص تهدید کرده ، ولی من چون می‌دونم کارم درسته همون کار رو انجام میدم و برام مهم نیست. و کاملا رها کردم و گفتم خدا قدرت خلق خواسته هام رو به من داده ، من فقط حالمو خوب میکنم و تنها قدرت رو رب العالمین می‌دونم وبعد به من پیام دادن که درست شده .

    هرچند که من کار درست رو طبق توحید انجام میدادم ، ولی به چشم خودم دیدم وقتی قدرت رو فقط به خدا بدی و از کسی نه حساب ببری و‌نه روش حساب کنی و به آرامش درون برسی همه چیز از بیرون خودش درست میشه.

    ومن حالا خوب میدونم که تنها قدرت زندگی من خدای یکتاست ،ومن با فرکانسهایی که ارسال میکنم ، زندگیمو می‌سازم.

    پس با ذره ذره ی وجودم تمرکز میکنم که هر لحظه کانون توجهم رو کنترل کنم و آگاهانه به سمت زیباییها و خواسته هام ببرم .

    خدای مهربانم برای کنترل گفتگوها و ورودیها ی ذهنم و ارسال فرکانس درست و ساختن باورهای هم جهت با خواسته هام ومهمتر از همه موحد بودن ، از تو یاری می‌خوام که حقیقتا من به کوچکترین خیری که از تو بهم برسه فقیرم.

    خدا جونم عاشقتم و سپاسگزارت

    استاد جان بینهایت عاشقتم و شکر گزار نعمت وجود پر برکت و پر مهرت

    خیلی ممنون از مریم بانو و دوستان عزیزم

    در پناه خدا پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1020 روز

    به نام خداوند جآن و خرد

    سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من

    روز پنجاه و ششم از سفرم به درون

    فایل: لایو با استاد،قسمت 7

    ————————————————–

    هر روز و هر روز یکی از بزرگترین شکرگذاریهای من برای آگاهی ها یی است که ،.خدای مهربانم با هدایت کردن من به این مسیر ،روزی من قرار داده..

    خدایا شکرررررررررت

    خدایا شکرت که به من می آموزی نگران چیزی نباشم و به هر چیزی که من را نگران و مضطرب میکند توجه نکنم،چرا که همه زندگی من به همین توجه خودم بستگی دارد و نه چیز دیگری

    خدایا شکرت که به من می آموزی هر چیزی که پیش می آید را خیر تعبیر کنم چون آگاهم کردی همه چیز به نوع نگاه من بستگی دارد

    خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم قدرت را از همه چیز و همه کس بگیرم و با عشق به تو تقدیم کنم تا آنطور که میخواهم زندگی ام را خلق کنم چون همه چیز به من بستگی دارد.

    خدای عزیزم بسیار سپاسگزارم که با دریافت این آگاهی های بی نظیر هر روز توقعم از دیگران کمتر میشه،غر زدن و ناله کردنم کمتر میشه،و آرامشم بیشتر میشه.

    خدایا شکرت از وقتیکه آگاهانه به هرکس و هر چیزی که حالم را بد میکند توجه نمیکنم و به قول قرآن اعراض میکنم و حالم را خوب نگه میدارم، هر روز زندگی روانتر و آرامتری رو دارم تجربه میکنم

    گاهی اوقات احساس میکنم مثل یک پر،مثل یک حباب اینقدر سبکم و فقط با جریان هدایت خداوند در حال حرکتم.

    خدای مهربونم واقعا سپاسگزارم برای اینکه جاری شدی بر کلام استاد عباسمنش و این همه آگاهی از جنس قوانین جهان را روزی ام کردی و خالق بودنم را یادم آوردی.

    قبل تر ها که در غفلت به سر می بردم مثل برگی در باد قاطی موج جامعه و خانواده و دوستان حرکت میکردم..مخالف بودند،مخالفت میکردم،موافق بودند،موافقت میکردم و…و زندگی را یک اجبار آزار دهنده میدانستم.

    احساس میکردم من پر از توانستن هستم و پرسشم از خدا این بود، چرا زندگی ما از قبل نوشته شده؟؟؟!!!!

    خدایا شکرت که به یادم آوردی من خودم زندگی ام را با تمام شرایط و آدمهای اطرافم خلق میکنم .

    شکرت که فهمیدم تنها ابزار من برای خلق زندگی ام آگاهانه یا ناآگاهانه کانون توجهم هست..وحالا که آگاهانه خیلی تلاش میکنم برای اینکه درمسیر درست باشم،تلویزیون حذف شده الان یکساله شایدم بیشتر،کلا اهل اخبار نبودم خدارا شکرررر،فقط فیلمهای افراد موفق و قهرمان که خودساخته هستند رو در کنار همسر عزیزم می بینم و طبق قوانین بررسی میکنیم ،اصلا آهنگ غمگین یا محتوای بی خود گوش نمیدیم..تمام زندگیمون شده فایلهای استاد و سریالهای بی نظییییییییر استاد و همین ها باعث شده کلی نتیجه بگیریم..

    زندگی ام به شدت آرام است،از ته دل میخندیم،میرقصیم،شادیم،و هر کس در مورد اوضاع مملکت و جامعه صحبت میکنه ما کر هستیم و کور.

    همین باعث شده طبق قوانین ثابت جهان و قانون مدارها که من عاااااشقش هستم خیییلی آدمها که اصلا فکر نمیکردم یکروزی در زندگی من نباشند از زندگی من در سکوت کامل و بی بحث و گفتگو رفتن که رفتن…

    باور کنید کسانی که به من خیییلی نزدیک هستند از نظر نسبت خونی آنچنان از من جدا سدند که اگر من میخواستم اینکارو خودم انجام بدم حتما کلی کدورت و بحث پیش می آمد..اما من تمام زندگی ام را به خدای قانونها سپرده ام چون به خوبی میدانم که این جهان طبق قانون فرکانس عمل میکند نه خون و نسبتهای خانوادگی.

    من عااااشق این خدایی هستم که اینقدر به من اعتماد داشته و اینقدررررر دستم رو باز گذاشته که هر چی میخوام خلق کنم و هر جوری که دلم میخواد زندگی کنم و با هر کس که دلم میخواد هم صحبت بشم..

    خدایا شکرررررت که من را از جمعهای بی فایده و حال بد کن جدا کردی و به جمعی فرستادی که همه از تو میگویند،که همه اصطلاحا فازشون از جامعه جداست..و این یعنی ما از بدنه جامعه جدا شدیم و حتما که نتایج متفاوتی از جامعه دریافت خواهیم کرد..

    استاد جانم من عااااشق این بخش از صحبتهاتون هستم و به من خیلی امید میده :

    «اگر از همین شرایطی که 99.99٪ جامعه آن را فاجعه می‌خوانند‌، شروع به پیدا کردن نکات مثبت‌، دیدن نعمت‌ها و تأیید و تحسین‌شان نمایی‌، قطعاً به سمت نعمت‌ها و برکت‌های بیشتر هدایت می‌شوی و در این روند‌، هرچه اختلاف فرکانسی شما با جامعه‌ات بیشتر شود‌، فاصله فیزیکی شما نیز بیشتر می‌شود تا آنجا که جهان شما را از آن جامعه جدا و به مکان فیزیکی‌ای هدایت می‌کند که‌، متناسب با فرکانس‌های شماست. این وعده‌ی بدون تغییر الهی است که می‌گوید:

    زمینِ من پهناور و نعمت‌هایم پایان ناپذیرند»

    من از نظر فیزیکی به خوبی در چندین مرحله از خیلی آدمهای زندگی ام جدا شدم که نمیتونستم فکر کنم نباشند اما جهان قانون داره و طبق قوانین من این نتیجه رو گرفتم..ایمان دارم که همینطوری ادامه بدم حتما نتایج متفاوت دیگری هم نسبت به جامعه دریافت خواهم کرد..

    خدایا شکرت که من را تکه ای جدانشدنی از وجود پر قدرتت قرار دادی که هیچ چیزی کوچکترین قدرتی در زندگی من ندارد چه منفی چه مثبت مگر آنکه من به آن قدرت بدم..

    شکرررت که به من اعتماد کردی و فرمون رو دادی دست خودم و و گفتی برو من هواتو دارم..بووووووووووووس به تو ، آخه چقدررررررر تو عشششششقققیییییییی

    استاد عزیزم خیلی خیلی دوستون دارم و ممنونم که اینقدر ساده و روان استفاده از قوانین رو آموزش میدید..

    مریم عزیزم ،بانوی شایسته خیییلی ممنونم برای مقاله های پر محتوا و ارزشمندتون..عااااشقتم که این سفر رو مهیا کردی

    همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید

    دوستتون داااااااااارم

    در پناه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 532 روز

    56مین روز تحول من

    عرض ادب احترام به استاد عزیز وبانو شایسته و همراهان گرامی سایت بزرگ استاد عباس منش

    موضوع فایل:لایو قسمت7

    همه ی ما با کانون توجه،که احساس قدرت و تمرکز مان می‌باشد تحولات را ایجاد میکنیم،این جریانات میباشدکه با کنترل افکار میتوانی زندگی خودمان را با شرایط دلخواه مان رقم بزنیم،اگر میخواهی نتایج متفاوت بگیری باید تصمیمات متفاوت از باقی افراد جامع بگیری،این نتایج متفاوت در حداقل اجتماع مردمی موجود هست،یعنی اکثر مردم با قانون آشنایی ندارن و کانون توجه شان در مورد سیل و بیماری وجنگ و کشت وکشتار،و خیلی چیزای دیگه ست،یعنی اگر من همانند باقی مردم اینطوری فکر کنم،و درگیر موضوعات و افکار جامع شوم،نتایجم همانند این مردم بسیار عادی و روزمرگی و درگیری استرس و بیماری در مسیرم پدیدار میشه،و با داشتن این فرکانس،وماندن در این مدارها،همرنگ مردم شدن، افرادیکه با عدم کنترل ذهن، روابط نادرست، مسیراشتباه،استرس و جنگ،درگیر اخبار مختلف،و خیلی چیزهای نادلخواه میشیم،

    نتایج بزرگ با کنترل ذهن وکنترل روی زندگی خودم رقم میخوره،با عدم توجه به عوامل تخریب و موج شکننده ذهن ومسایلی چون بحث جدل و درگیری، میتونی حتی در اجتماع تخریبی افراد،ذهنت رو کنترل کنی،و به چیزهای خوب،به توانایی هات وجنبه های مثبت زندگیت بیاندیشی.

    تمام پیشرفتهای علمی بشر بصورت کاربردی رشد کرده یعنی مدتی تلفات،ترس،اشتباه و هزینه های گزافی داشته،وبا تجربه از این تجربیات و درس گرفتن از این تجارب،همانند کشتی تایتانیک،یا سیستم های هواپیما،یا تکنولوژی هوشمند خودروها،و تمام ابزارآلات و تجهیزات که نوظهور ایجاد شده،دیگر تجارب و اشتباهات گذشته را تجربه نمیکنن،و ما هم فارق از این جریان نیستیم،باید نتایج متفاوت نسبت به دیگران اتخاذ کنیم.

    با تغییرات از لحاظ فرکانسی،در ذهن تغییرات کلی ایجاد میشه،و هدایت شدن به مکانها و زمانها و ایده های جدید امکان پذیر میشه،

    خداوند مهربان را سپاسگزارم امروز هم تونستم آگاهی های سایت رو از طرف دستان پر مهر خداوند و بنده ی عزیزش استاد بزرگوار فراگیر شم،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 908 روز

    سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم

    روزشمار تحول زندگی ام برگ پنجاه و ششم

    استاد جانم لذت بردم از لایو ارزشمند تون

    من یادمه قبلا ها که با قانون آشنا نبودم، اخبار رو مرتب رصد میکردم.

    جوین شده یودم تو کانال خبری تلگرام، مرتب حوادث رو بررسی میکردم

    بشدت برای کشته شدگان گریه های بلند میکردم

    مرتب خشمگین میشدم و عده ای رو ناسزا میگفتم

    و معتقد بودم همه جا حق رو ناحق میکنند.

    جالبه همیشه بیمار بودم، اتفاقات ناجور جذب میکردم، و شب ها خواب آرومی نداشتم.

    از این دکتر به اون دکتر میرفتم تا بلکه درونم رو التیام بدم و موفق نمیشدم.

    سالها گذشت و من با قانون آشنا شدم.

    از زمانی که اخبار کنار گذاشتم، و گریه هام رو متوقف کردم و سرگرم زندگی خودم ‌شدم، حوادث غیر مترقبه زندگی ام متوقف و بیماری ام شفا پیدا کرد.

    چون با دنبال نکردن اتفافات، احساس من شکل بهتری به خودش گرفته بود.

    حالا براتون بگم که با چه دیدگاهی تونستم، دست بکشم از اخبار، tv، رسانه ها.

    پذیرفتم که همه ما خالق زندگی خودمون هستیم.

    همه اون کشته شدگان، در مدار رفتن بودند.

    اون ها زمان مرگ شون فرا رسیده بود.

    حتی اگر فلانی ها در فلان حادثه هواپیمایی، از دنیا نمیرفتند، توسط حادثه ای دیگر دار فانی وداع میگفتند.

    چرا ؟ چون تمام کارهای جهان روی حساب و کتاب هست.

    چون اون اشخاص فرکانس شون، فرکانس رفتن بوده.

    نمیشه کسی مقصر کرد

    نمیشه کسی قضاوت کرد

    وقتی منِ عاطفه قضاوت میکنم به این معنی هستش که :

    جهان عادل نیست و ما برگی میان باد هستیم.

    بعلاوه کانون مقدس توجه ام بروی ناخواسته ها هست.

    مهم نیست که چقدر دلیل منِ عاطفه برای حرص خوردن و تمرکز بر نازیبایی ها منطقی باشه، در هر صورت قانون میگه :

    احساس بد = اتفاق بد

    ما در قوانین انرژی، کتگوری و تبصره نداریم.

    حتی خداوند برای پیامبر هم قوانین اش رو نقض نکرد.

    نمیشه منِ عاطفه همزمان هم کنترل ذهن کنم و هم اخبار رصد کنم.

    ما در جهانی زندگی میکنیم که هروز هم اتفاقات عالی و هم اتفاقات ناگوار میفته. منتها خودمون انتخاب میکنیم که کدوم رو بیشتر ببینیم و بشنویم و تجربه کنیم.

    ما لایق شنیدن خبرهای مسرت بخش هستیم.

    چشم و گوش های ما لایق ورودی های مناسب اند

    ذهن ما لایق پرور‌ش افکار زیباست.

    اگر من درک کنم که این جهان عادل هست و هر کسی سر جای درست خودش هست و بپذیرم که همه ما به یک اندازه به الله دسترسی داریم،

    دیگه دست از قضاوت کردن، ناجی بودن، هادی بودن، خشمگین شدن و… برمیدارم.

    وقتی انسان تصویر بزرگ بررسی میکنه، واقعا با تمام وجود درک اش میکنه متوجه میشه اشتباهی در کار نیست.

    بی نظمی در جهان نیست و همه چیز سر جای درست خودش هست

    پنهان کاردار تیزهوش اشتباه نمیکنه.

    استاد الان که این کامنت داره نوشته میشه، سالها از اون ماجرا میگذره اما میخوام اینو بگم که :

    شخصی که اشتباهی اون شلیک رو انجام داد، دست جهان هستی بود.

    اگر اون عده در فرکانس رفتن نبودند، یا اون شخص اشتباه نمی‌کرد یا تیرش به خطا میرفت و افراد کشته نمیشدند

    و چنانچه اشخاص در فرکانس مرگ باشند، اگرم دکمه نمیزد، توسط عامل دیگه ای اون اشخاص از دنیا میرفتند. حالا هر کدوم به یک حادثه ای.

    این اراده جهان هست، این قانون جهان هست. جلو این نظم رو نمیشه گرفت.

    یادمه والدین ام رفته بودند شهرستان، عروسی یکی از فامیل ها

    اونجا سر ارث و میراث یک دعوای بشدت تلخ میشه و پدر من از شدت شوکه شدن از خواب پرید

    ایشون شبش با ناراحتی خوابید و فردا صبح سکته کردند.

    اولش بشدت شاکی بودم که اون ها باعث شدند پدرم این اتفاق واسش بیفته، مرتب تو دلم قضاوت شون میکردم.

    اما مدتی بعد وقتی تصویر بزرگ رو بررسی کردم، متوجه شدم سکته پدرم، بابت فرکانس هاش بوده نه دعوای اون اشخاص

    اون اشخاص فقط وسیله شدند تا اون اتفاق رو پدرم جذب کنه

    وقتی از پدرم سوال کردم ایشون گفتند من از چند روز قبل کلا حالم بد بودش.

    قانون میگه :

    احساس بد = اتفاق بد

    در مورد حادثه هواپیمایی هم، اون شخصی که اشتباه کرد، وسیله ای شد که جهان، مرگ اون اشخاص رو رقم بزنه

    پس منِ عاطفه باید درک کنم که عامل هر اتفاق فرکانس ها هست، فارغ از اینکه جهان چه وسیله ای انتخاب میکنه برای جذب اتفاقات من.

    اگر من وسیله رو عامل کنم، بنده مشرک ام

    اگر بندازم گردن فرکانس ها، توحیدی رفتار کردم.

    خیلی فایل با ارزشی بود، برام درس داشت و باعث شد قانون رو از زاویه ای دیگه ای برای خودم دوباره مرور کنم.

    دوست نداشتم مثال ناگوار بزنم اما قانون باید برامون مرور بشه و ذهن هامون شرطی بشه که تو فرکانس های پایین گیر نکنیم.

    همه ما لایق جذب بهترین ها هستیم به همین دلیل ساده و منطقی که فرود اومدیم روی سیاره زمین.

    استاد عزیزم، مریم مهربونم بابت تهیه ، تدوین، و کپشن این فایل توحیدی ازتون سپاسگزارم.

    از خداوند مهربونم هم متشکرم که از زبان شما با من صحبت کرد و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.

    از عزیزانی هم که کامنت بنده مطالعه کردند، سپاسگزارم

    آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.

    همگی در پناه الله یکتا باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 945 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته سلام به همه دوستان سایت

    ردپای من در روز پنجاه و پنجم

    خدایا شکرت که در این فرکانس الهی هستم واین فایل وشنیدم ودربهترین زمان که به این فایل نیاز داشتم این فایل وگوش دادم، تواین دنیای دوقطبی که همیشه اتفاقات خوب و بد هست ماباید انتخاب کنیم که می‌خوایم جز کدوم دسته باشیم اکثریت مردم که در مورد همه چیز شاکی هستند ودرگیرن و یا عده اندک جامعه یک درصدی ها که تمام توجه وتمرکزشون همیشه روی زیبایی هاست ، واین وبدونیم که با توجه وتمرکز روی اتفاقات بد اون اتفاقات نه تنها خوب نمیشه بلکه گسترش پیدا می‌کنه و بهترین کار این هست ما توجه نکنیم و به زیبایی ها توجه کنیم تا زیبایی ها بیشتر وبیشتر بشه ، یه نمونه که من بخوام مثال بزنم جنگ فلسطین و اسرائیل هست که من از دوران کودکی یادمه این جنگ بوده والان که من سی و دو سالم هست باز این موضوع وجود داره وفقط به خاطر توجه وتمرکز یه عده نا آگاه این همه سال طول کشیده ، واقعا از صمیم قلب از خداوند می‌خوام که کمکمون کنه تا روی زیبایی ها توجه وتمرکز کنیم واین قدرت و به مابده که حتی در بدترین شرایط هم مثل حضرت زینب ، ونلسون ماندلا وهمه بزرگان جهان زیبایی ها را ببینیم تا همیشه به سمت زیبایی های بیشتر هدایت بشیم ، خدایا مارا به راه راست راه آن‌هایی که به آنها نعمت داده ای ونه راه گمراهان و نه راه آن‌هایی که به آنها غضب کرده ای هدایت کن ، خدایا کمکمون کن تا در هر شرایطی احساس مون و خوب نگه داریم و به زیبایی هر اتفاقی نگاه کنیم تا به سمت زیبایی ها هدایت بشیم

    در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند وزیبابین در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1369 روز

    به نام خدای یکتا سلام به استاد بر حق و خانوم شایسته و همه دوستان

    استاد وقتی این جلسه رو دیدم یه تلنگر خوردم

    فهمیدم که چقدر جای کار دارم

    فکر میکردم متوجه شدم یه چیزایی رو ولی امروز فهمیدم که حالا حالا باید ادامه بدم تا بفهمم

    من روی یه سری از رفتارای پدر و مادرم که درست نبود خیلی حساس بودم هی صحبت میکردم باهاشون زیااااد چندین بار چندبار از کوره در رفتم و دعوا کردم و چند بار گفتم اگه ادامه دار باشه من فلان نیکنم وبهمان میکنم

    بعد هی تو ذهنم میگفتم خب بلاخره خونوادم هستن و من بابد سعی کنم که اصلاح بشن و این رفتار ادامه پیدا نکنه ولی هر بار باز به نحوی اون رفتار نکرار میشد و انجام درست جلوی چشم من

    امروز فهمیدم که من فکر نیکنم میخوام درستش کنم اما با هربار تلاش فقط دارم اون رفتارو جذب میکنم و دامن میزنم بهش فهمیدیم که اینا همه که وظیفه منه و فلان و …نجوای ذهنمه منوباید یه جور دیگه به شرایط نگاه کنم تا تغییر کنه

    حتی من یه سری کارا رو انجام نمیدادم کارایی که مربوط به خودم باشه مثل بیرون رفتن و تفریح خودم و اینا که این کارم نکنه باعث ایجاد تنش بشه

    درصورتی که همش اشتباه بوده من خودمو محدود میکردم و از خودم میگذشتم برای بقیه و ناخوداگاه توجه میگردم به ناخواسته هام و طبیعی هست که من اونارو هی ببینم و تجربه کنم چون خودم دنبالشون هستم

    پس از امروز سعی میکنم یه جور دیکه نگاه کنم و یه رفتار دیگه داشته باشم

    و بی توجهیی کنم‌ که چی‌میشه و چه اتفاقی میوفته

    اصن مهم‌نیست که بقیه بخوان منو از رفتار خانوادم قضاوت کنم با این باورها فقط دارم خودمو زندگیمو از بین میبرم

    خداروشکر که شما استاد نازنین رو سر راهم‌قرار داد

    خدارو شکر که تو این مسیر هستم و دارم هرروز چیزای جدید یاد میگیرم

    خدای شکرت بابت دوستان نازنینم در اینجا

    ممتونم استاد عزیزم که هر بار با کلامتون زیر و میکنین باورهای منو

    دوستون دارم شاد باشید و موفق️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سارا بذرافشان گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    یا رب

    به نام خداوند عظیم

    به نام خداوند یاری رسان

    سلام خدمت استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز

    خدا جونم شکر برای سحرگاهی زیبا

    خدا جونم شکر برای سلامتی

    خدا جونم شکر برای نعمت های فراوان

    خدا جونم شکرت که مواقعی که با اتفاق جدید مواجه می شم و به دنبال آگاهی و دانش هستم به راه و روشی کمکم می کنی ، الهی شکر

    فایل دیروز و امروز روزشمار برای اینکه فکر و احساسم رو به سمت خدایی شدن و نزدیکتر شدن به الله و فرکانس مثبت و کشف دلیل اتفاقاتی که برام رخ داده ، مؤثر بود و راهنمای خوبی برای پیدا کردن راه حل هستند .

    خدا جونم شکر که همیشه و هر لحظه رهایم نمی کنی و کمکم می کنی تا متوجه خطاها و اشتباهاتم بشم ، در راه رسیدن به مسیر درست و راه حل های زیبا از خودت کمک و یاری می خواهم ای پروردگار کیهان و کهکشان ها

    الهی شکر

    خدا جونم با تمام وجود شکر گزارم

    عاشقانه دوستت دارم

    عاشقانه می پرستمت

    خدا جونم عاشقانه به دنبال بهتر و بهتر شدن هستم در تمام مراحل زندگی دنیایی و اخروی

    الهی شکر

    رد پای من در روز پنجاه و ششم از روز شمار تحول زندگی من

    الحمدالله رب العالمین

    اللهم عجل الولیک الفرج

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    وهاب زارعی گفته:
    مدت عضویت: 2429 روز

    به نام خدای نافع

    ردپای روز 56 ام سفرنامه زندگی با دوستان

    من به عنوان یک دستگاه فرستنده فرکانس به جهان هستی ، خالق زندگی خودم بر اساس اصل و جنس فرکانس ارسالی خود هستم و این فرکانس را با کنترل ورودیها و کانون توجه خود می توانم جهت دهی کنم مطابق با خواسته‌های خود و زندگی را آنطور که میخواهم بسازم ، اگر مانند اکثریت جامعه فکر و عمل کنم نتیجه ام هم مانند آنها خواهد بود ، مثل قبل خودم (البته هنوز به نتایج مطلوبم نرسیدم ولی لاجرم با این راه و روش خواهم رسید چون احساس خوب حال و حاضرم این را می‌گوید)

    قانون الهی بسیار راحت تر از قوانین انسانی است و عمل به آن هم مانند همه وقایع طبیعی لذت بخش و آسان است و حتمی ، زیبایی ها را باید ببینیم و پیدا کنیم و آنقدر زیاد می شوند که تو را احاطه می کنند و میبینی فقط اطرافت زیبایی است و خدا که نقطه بی نهایت زیبایی.

    باید بدانی تو هم جایزالخطایی و با یک اشتباه کوچک اتفاقی نمی افته و با توالی اتفاقات بد و ناتوانی در کنترل توقف و عوض کردن راه به سلسله اتفاقات بد میرسی ، پس ترس به دلت نباید راه بدهی و با توکل به خدا و کمک او هر لحظه با هدایت به ایده های که به تو می رسد عمل کنی.

    باید به دلخواه توجه کنی و نادلخواه با هر دلیل و منطقی تو را به گردآب اتفاقات متوالی و بد میبرد و مقاومت و مبارزه کانون توجه ات را به سمت ناخواسته می برد چه بخواهی چه نخواهی.

    پس با سپاسگزاری به سمت خواسته های خود می روم

    خدایا شکرت برای این همه زیبایی

    خدایا شکرت برای این همه فراوانی

    خدایا شکرت برای این همه تنوع

    خدایا شکرت برای این همه عشق

    خدایا شکرت برای این همه ثروت

    خدایا شکرت برای این همه نعمت

    خدایا شکرت برای این همه خوبی

    خدایا شکرت برای راهنمایی چون استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    خدایا شکرت برای این همسفران و فکرهای متنوع و نظرات عالی آنها

    خدایا شکرت برای قدرت سپاسگزاری از تو

    خدایا شکرت با اینکه میدانم نمی توانم از عهده شکرت برایم باز آنقدر پررو هستم که سپاسگزاری می کنم

    پس خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    معین کوه پیما گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    سلام و درود به همه عزیزان انشالاه که حال دل همتون عالی باشه

    روز56 ام

    تمرکز و توجه

    من امروز برگشتم از سفر یک هفته ایم خیلی خوش گذشت و کلی درس گرفتم

    و یاد گرفتم به شیرینی و سادگی

    توی جایی که بودم باید مهارت ارتباط خوبی با مردم میداشتیم

    و خوب فکر نمیکردم اینقد قوی باشم توی ارتباط و اینقد خوب بودم و باور دارم که خدا بود

    داشت صحبت میکرد دست هاشو به وضوح می دیدم

    به راحتی اونجا غرفه زدم و خوب کلی چیز تجربه کردم

    میتونستم توجه کنم به نازیبایی ها ولی هیچی نبود و اگر بود

    خود به خود رد میشدم ازش همش اتفاق های خوب می افتاد چیزهایی تجربه کردم

    که افرادی که مسافر بودن با من و هم سفر هام اصلا تجربه نکردن

    و این سفر رایگان بود برای من و همش سود و سود بود

    خداروشکر کلی لذت بردم و همش بخاطر این بود

    که من تو مشهد توجه به زیبایی پاکیزگی و مردم خوب داشتم و همه رو داشتم

    واقعا جواب داد به هرچیزی فکر میکنیم در لحظات و توجه میکنیم بهش رخ میده از همون جنس

    من ایمانم بعد از این سفر خیلی بیشتر شد و خیلی حالم عالیه

    میخوام خودم رو رها کنم رو این دریا بزارم موج هاش منو ببره و من فقط به اسمون نگاه کنم

    به ابر ها توی شب به ستاره ها ، به صدای زیر اب ، شنا کنم

    ، لذت ببرم سوار قایق مسافرتیم بشم و غذا جوجه بزنم وبال

    بزارم منو ببره با خودش هر مسیری که رفت بدونم همون بهترینه برای من

    عاشقتم

    ممنونم از استاد عزیز که اینقد خالصانه صحبت میکنه و میگه

    ممنونم از همه

    خیلی هارو دیدم که میگفتن مسیر سخته سنگ ساره و خطرناکه ولی مسیر ستاره قطبی اصلا اینارو

    نداره چون من سازندش هستم همش لذته لذت

    سال پیش این موقع استارت زده بودم به امید اتفاق های خوب

    اینقد اتفاق های فوق العاده افتاد

    سفر به راحتی با اتوبوس و قطار 4 ستاره به راحتی به اصفهان

    3 وعده عالی هر روز

    با یکی از بهترین دوست هام بودم

    اصفهان گردی

    اتوبوس سوار شدن که من یکی از چیزهای که دوست دارم اتوبوس و مترو ها هستن

    پیاده روی شبانه

    خندیدن گشتن

    ماجراجویی

    جاهایی خفن رفتن

    فقط اینا توی این سفر بود

    ارتباط قوی که داشتم

    بقیه اش

    مهارت حرفه ای در طراحی و هوش مصنوعی

    طراحی چهره

    دانشگاه

    مدیریت تیم طراحی

    استودیو رفتن و کار کردن

    خریدن دوازده قدم

    و کلی دوست و تجربه های خوبی که داشتم

    به قدرت میگم اتفاق اصلا بدی برام توی این سال نیوفتاد و همش خوبی بود

    همششش

    عاشقشممممم

    این سال جدید جالب میشه چون موتور من روشن شده من بیدار شدم

    عاشقتم استاد و دوستان

    تا درودی دیگر بدورد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: