live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 68
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-28 05:06:452024-09-28 05:41:29live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهندهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام وقتتون بخیر
فایل هشتم
خداروشکر این آگاهی ها رو میشنوم
چقدر استاد درست تغییر افکار به سمت احساس بهتری رو خوب توضیح دادین
بعضی وقتها پیش میاد از دست کسی ناراحت هستم خیلی هم زیاد اما با این باور ک من تا بحال اشتباه نکردم.؟… دل کسی رو نشکوندم حتی ناخواسته
قطعا جواب بله هست پس من میبخشم تا بخشیده شوم
این قضیه ک استاد توضیح میدن درست در زمان حساس کنونی :)
باید مسیر خودمون بریم..ما از خیلی میزان خبر نداریم ولی اینو میدونیم و جهان بل سمت گسترش..هر چی پیش بیاد همون خوبه هست…به نفع همه هست..خدا بیشتر میخواد صلح باشه شادی باشه
خدایا شکرت برای این آگاهی ها
استاد عزیزم از شما هم سپاسگزارم برای دلیر های منطقی ک آوردین..کاش همه شاکی ها اینو گوش بدن
در پناه خداوند مهربان شاد باشید و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت
با سلام
من تمام صحبت های استادو قبول دارم در همه مثالهایی که استاد گفتند من همین طور فکر میکردم ولی اطرافیان بحث وفحشو واین جور چیزا وخدارو شکر خیلی از این مسائل دور شدم طوری که خبر هارو اصلا نمی دونم وکسی هم بهم نمیگه اگه هم بگه خلاصه میگه ومن هم پی گیری نمیکنم خداروشکر خیلی بهتر شدم
درود و عرض ادب خدمت استاد عزیزم
اول بگم استاد خیلی ممنونم از شما ک اینقدر واضح و راحت مطالب انتقال میدین
خیلی خوشحالم ک با خانواده ی استاد عباس منش آشنا شدم از موقعی ک من وارد سایت شدم و مطالب شما رو دنبال میکنم حال روحی خودم خیلی بهتر شده و واقعا خوشحالم از اینکه دارم به سمتی میرم که عین بندگی هست
با اینکه هنوز بعضی از مطالب شما واسه من گنگه خوب متوجه نمیشم .باز برمیگردم دوباره گوش میکنم .من الان فقط دوره 12 قدم و تهیه کردم و قدم اول هستم شاید باورتون نشه از روزی ک این دوره رو تهیه کردم و به حرفای استاد گوش میدم احساس میکنم مسیرم روز به روز داره تغییر میکنه از رفتارم از طرز حرف زدنم از طرز فکرم ,،جوری ک دیروز رفتم یه مهمونی سر میز دور هم ک حرف میزدن فقط گوش میکردم و در حین حرف زدن اطرافیان با خودم میگفتم خدایا اینا از چی حرف میزنن کلا فکرم جایی دیگ بود تک تک این مطالب استاد هد کدومش یه کلیدی باز میکنه واسه ما
و از این اتفاق خیلی خوشحالم و امید ب خدا این راهو تا ته تهش میرم
دوستان باور کنید من از وقتی وارد این مسیر شدم روز به روز کسب و کارم داره بهتر میشه
خدایا هزاران مرتبه شکرت سپاسگزارم ک در این زمان و این مکان کسی رو جلوی راه من قراردادی ک مسیر زندگی منو داره تغییر میده
به قول خود استاد تو این مسیر توقع یک شبه تمام افکار ما تغییر کنه و ندارم ولی همین ک کم کم دارم نشونه ای تغییر میبینم خوشحالم
ممنونم از استاد عباس منش عزیز
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی
امروز روز هشتم از پروژه خانه تکانی به صورت گام به گام من هست
نمیدونم از کجا باید شروع کنم
اولین بار که برای نوشتن کامنت هیچی به ذهنم نمیاد، یعنی میادا ولی نمیاد
راستش میدونید بعد از گوش دادن به این فایل و بعدش دیدم ذهنم مقاومت داره برای بار دوم بشنوه گفتم میام کامنتها رو میخونم و بعدش هدایت شدم انگار یه چیزا از خودم توی زندگیم
شاید باید بیشتر از این به بعد گوش بدم
ولی این دلیل نمیشه کامنت نذارم
همه اینا فایلها برای اینکه ما به شناخت بیشتر و درونی تر برسیم و به درونمو بریم جایی که هیچ کس نمیتونه بهش دسترسی داشته باشه جز خودمون، نمی تونم نشونش بدم ولی میتونم مثالی ازش بزنم مثل یک جاده یا تونل و اگر به صورت سه بعدی بهش نگاه کنیم متوجه طولانی بودن این جاده یا تونل میشیم
درون ما هم همینطوریه یه تونل یه جاده که من هستم و من و طولانی و زیاد و فقط خودم میتونم برم و کسی نمیتونه جای من بره
هرکسی اینو توی وجودش به این شکل حس میکنه
خدایاشکرت که اینجا هستم و منو تنها نذاشتی
میدونی چیش قشنگه اینکه امروز برگشتم به گذشته و اون مسیر اشتباه که از اولش اشتباه شروع کرده بودم بیاد اوردم بیاد اوردم من وقتی شروعش کردم شک داشتم بخاطر ترسام مدامم درگیر این بودم ولی با همون شک ها ادامه دادم و سقوط کردم هیچ وقت یادم نمیره اون روز که اون مسیر با اون آدم اشتباهی تموم شد من یه لحظه یه تصویر از جلوی چشمام رد درختی بودم که از درون خالی شده بود و فرونشست بر زمین، آه
فرو نشستم و..
من از بقیه قشنگی های زندگی دور موندم
توی اون مسیر اشتباه های بزرگی انجام دادم
که اگر یه روزی قبل تر میگفتن تو یه روزی این اشتباها رو در آینده میکنی از ترس و احساس گناه نمیدونم چی میشدم
ولی الان اینجام ذهنم منو میبره سراغ اشتباهم میگه خودت بدبخت کردی میگم تو جای من بودی چیکار میکردی
جالبه اینکه استاد گفتن خودتون جای اونش شخص یا اشخاصی که اشتباه کردن بذارین و بعد تصمیم بگیرید میخواید قضاوت کنید یا نه
من چند وقتی هست سعی میکنم خود الانم جای اون موقع بذارم و به خودم میگم خودتو بذار جای اون موقعت چیکار میکردی یه نگاه به شرایطت بنداز، گذشتت و زخمی که بود رفتار کسایی که فکرش نمیکردم، باید بگم رفتار درد آورشون. خب هرکس دیگه جای تو بنظرت بهتر از این رفتار میکرد؟
خداروشکر با این فایل دوباره این پرسش و پرسش و پاسخ ها رو بیاد اوردم میخوام که بیشتر روش تمرکز کنم تا بتونم خودمو ببخشم برای اون اشتباه و از قضاوت شدن توسط دیگران نترسم حتی خودمو هم قضاوت نکنم
کامنت امروزم با بقیه کامنتهام فرق میکنه
ممنونم از خانم شایسته عزیز و استاد عزیزم
پرامید باشید
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/17
شما به هر چیزی که توجه کنید از جنس همون رو وارد زندگیتون میکنید.
هر بار تو جامعه یه سری اتفاقها میافته که اولین بار هم نیست و بارها و بارها از این دست اتفاقها افتاده و خواهد افتاد. اما اینکه شما به این اتفاقات توجه میکنی یا نمیکنی باعث میشه که درگیر این اتفاقات بشی یا نشی. اگر توجه کنی، با دست خودت این اتفاقات ناجالب رو به زندگیت دعوت زدی، اگر توجه نکنی خب در به روی این اتفاقات بسته باقی میمونه.
حالا چی میشه که اگر در باز باشه یا بسته؟
آدمها 2 دسته اند. کسایی که ذهنیت خالق دارن و تعدادشون زیاد نیست، و آدمهایی که ذهنیت واکنشی دارند و تعدادشون زیاده. 95 درصد جامعه افراد واکنشی هستند.
وقتی یه اتفاق به ظاهر ناجالب تو کشور یا جامعه رخ میده، آدمها 2 دسته میشن. کسایی که هی راجع به اون موضوع میپردازن و صحبت میکنن، که خب این آدمها از قانون خبر ندارند. و دسته دوم آدمهایی هستن که از این اتفاقات به قول قرآن اعراض میکنن، رو برمیگردونن، توجه نمیکنند، صحبت نمیکنن، فکر نمیکنن، که خب این افراد تعدادشون بسیار کمتره و قانون رو بلدن و ذهنیت خالق دارند.
وقتی یه اتفاقی میافته که جالب نیست و شما هی با افراد مختلف، تو شبکههای اجتماعی راجع به این موضوعات صحبت میکنید، در واقع همون دروازه رو باز میکنی، برای ورود اتفاقات ناجالب بیشتر. افرادی هم که اعراض میکنن، همیشه دروازه رو بسته نگه داشتن دیگه.
خیلی ها هم این وسط گول میخورن، یعنی وارد یه سری جریانات میشن چون دوستشون، خواهرشون، پدرشون وارد شده و خودشون رو نمیتونن جدا از بقیه ببینند و دنباله رو بقیه هستند. ولی بدونید کسانی که مثل بقیه رفتار میکنن و باورهای مشابه دارند، خب مثل بقیه هم دریافت میکنند. اگر میخوای متفاوت از دیگران نتیجه بگیری خب رفتار و کردارت نباید شبیه به دیگران باشه دیگه… باید کنترل ذهن کنی، جلو ترسهات وایستی، کانون توجهات رو کنترل کنی که هر چرت و پرتی رو نشنوه.
افرادی که قانون رو نمیدونن، بصورت پیشفرض تمایل دارند که راجع به موضوعات ناجالب جامعه هی بشینن حرف بزنن. یعنی دنبال یه گوش میگردن برای حرافی و منطقشون هم اینه باید آگاه باشیم و پیگیر اخبار ولی خبر ندارند که این جریانات داره اینارو با خودش میبره….این شرایط ناجالب داره یه سرهارو با خودش میبره و آدمها بیدارم نمیشن که بابا زندگی رفت.… انگار که براستی هیچ کنترل و اختیاری ندارند.
برگی تو باد نباشید که نمیشه کاری کرد، باید همرنگ جماعت شد…. این تفکر اشتباه و محدوده. شما قدرت اینو داری جریان مثبت برای خودت خلق کنی و کنترل و اختیار زندگیت رو تو دستت بگیری. تو خاااالق جریانی!
ممکن هم هست که الان روزنهای نبینی، اما بدون همون روزنه رو هم تو خلق میکنی، همون راه نجات برای تو خلق میشه و همیشه یه عده کمی هستن که یه راهی براشون باز میشود، بخاطر جسارت، شجاعت و ایمانشون. هیچوقت اینطور نبوده که تر و خشک با هم بسوزن و فقط صحبت اینه که تو میخوای شرایط رو بسازی یا نه؟ اگر جوابت مثبته، پس این که من قدرتی ندارم رو از وجودت پاک کن!
زندگی شما با افکارت رغم میخوره و به هر چی که توجه کنی از همون جنس بیشتر برات رخ میده و اگر ایمان داشته باشی این درستهگ کنترل ذهن براو راحتتر میشه.
اینکه یه اتفاق ناگوار برای یه جامعهای رخ میدهگ به این خاطره که 95 درصد اون جامعه با خودشون و زندگیشون درگیرند و اصلا این رو به خدا و … ربط ندین. افراد نتیجه باورها و فکرهای خودشون رو میگیرند.
قضاوت دیگران و ناسزا گفتن بهشون از بیرون کار ساده ای هست و فقط کافیه دهن باز کنی، اما وقتی خودت رو جای اون آدم میزاری، میبینی خیلی ممکن بوده که تو هم همون کار رو انجام بدی! ممکن بوده تو هم همون گناه و همون خطا رو انجام بدی و اینجوری نرمتر میشی و دیگه به اون شدت اعتراض نمیکنی. همه اشتباه میکنن و حتی افرادی که خیلی کار بلد بودن اشتباه کردن و اصلا اشتباه کردن بخشی از وجود آدمهاست. بارها شده خودتون اشتباه کردین و اگر کسی نمیخواد این رو بپذیره که اصلا حرفی باهاش نداریم. خیلی از اتفاقها اصلا باعث پیشرفتهای فوقالعاده شده. چون بعدش خیلی جدیتر استاندارهای محکمتری اعمال میشه. مثل غرق شدن کشتی تایتانیک، مثل ترکیدن موشک آپلو بود چی بود…که بهترین فضانوردا از بین رفتن.
وقتی درک میکنید که انسان اشتباه میکنه، خیلی راحتتر از قیل و قال ذهن کم میکنید و در ارامش قرا میگیرید. حتی قضاوت دیگران تو ذهنتون رو هم کنار بذارید.
در واقع وقتی دیگران رو قضاوت میکنید، شما نشتی انرژی پیدا میکنید، و اون انرژی که خداوند در اختیارتون گذاشته تا زندگیتون رو خلق کنید رو، شما دارید به بدترین شکل ممکن هدر میدین. این کمکی به شما نمیکنه که، تازه دورتون هم میکنه. دیگه با هر منطقی، دست از قضاوت دیگران برمیدارید و میرید سراغ کنترل ذهن، سراغ تقوا، سراغ پیشبرد اهدافتون. میرید سراغ کارهای که خیلی خیلی براتون مهم هستن.
90 درصد آدمها توانایی کنترل ذهنشون رو ندارند، حتی در مقیاس خیلی کوچیک و برای جامعهای که عاشق تعرض به دیگرانن، این خیلی بزرگه که زیپ دهنشون رو ببندن و آروم بمونن. خیلیها که اصلا تو عالم هپروت هستن و ادعای روشن فکری میکنن و میخوان حق جامعه رو بگیرن.
شما با هرررررر منطقی، هر چند به ظاهر منطقی، بخوای دست بکنی تو آتیش، میسوزی! حالا آتیش چیه؟ وات ایز فاییه؟
چیزی که شما خیلی عذاب آور میبینی و کمر همت بستی که نابودش کنی! فکر میکنی دولت، کشور، همسایه، همسر و…. مشکله و عذابت میده؟ این همون آتیشه.
اگر با چیزی حال نمیکنی، به جای اینکه بهش حمله کنی، بجنگی باهاش، بیا بهش بی توجهی کن و توجه کن به زیباییهایی که بهت احساس بهتری میدهد. و طبق قانون خدا هی از همون زیباییها هم وارد زندگیت میشه. جنگیدن، ناسزا گفتن و توجه کردن به چیزی که منفی هست، فقط اون رو قویتر میکنه، پررنگترش میکنه.
وقتی آگاهانه و از روی عمد میای روی مسائل جالب و زیباییها تمرکز میکنی، طبق قانون جهان، از همون رو تجربه میکنی. خوبی و زیبایی بیشتر وارد زندگی شما میشه.
وقتی شما از لحاظ فرکانسی تغییر میکنی، وقتی مثل بقیه جامعه فکر نمیکنی، جهان بدون تردید جای تو رو عوض میکنه. یعنی جای فیزیکی تو رو تغییر میده، تو رو میبره جای دیگه. بشرطی که تو هم رها کنی و نخوای باز بچسبی. این کار خداونده، این وعده خداست. وقتی مثل بقیه جامعه فکر نمیکنید، راه شما از اونها جدا میشه. مسیر زندگی شما جدا میشه. به هیچ وجه جایی نمیمونید که ضرر کنید.
اصلا نگاه نکنید که الان کجایید و شرایط الانتون چیه، وقتی از لحاظ فرکانسی تغییر کنید، شما هدایت میشید به شرایط بهتر، آدمهای بهتر، موقعیتهای بهتر، به جایی که سعادتمندی بیشتری رو در هر بعدی از زندگی تجربه میکنید و این مسیر تا اید ادامه داره. شما اول از لحاظ فرکانسی و فکری و بعد از لحاظ جسمی و فیزیکی تغییر میکنید. چی از این بهتر که اطراف شما پر بشه از آدمهای نازنین و مهربون بجای افراد درب و داغون؟ شرایط ناجالب حتی اخبارش به گوشتون نمیرسهو فقط معجزه تو زندگیت رخ میده.
کار کردن روی خودتون رو ادامه بدین. هر بار که قامت خودتون رو اندازه گیری میکنید، هر بار که بخشی از وجود خودتون رو اصلاح میکنید و از نتایجش شگفت زده میشید و هر بار که از قضاوت دیگران دست برمیدارید در واقع خوشبختی بی قید و شرط رو در زندگیتون دعوت کردین و چی از این سادهتر؟
در پناه الله مهربان ثروتمند و سعادتمند در تمام جنبههای زندگیتون باشید، آخه ثروت هم خودشه.
شما به هر چیزی که توجه کنید از جنس همون رو وارد زندگیتون میکنید.
هر بار تو جامعه یه سری اتفاقها میافته که اولین بار هم نیست و بارها و بارها از این دست اتفاقها افتاده و خواهد افتاد. اما اینکه شما به این اتفاقات توجه میکنی یا نمیکنی باعث میشه که درگیر این اتفاقات بشی یا نشی. اگر توجه کنی، با دست خودت این اتفاقات ناجالب رو به زندگیت دعوت زدی، اگر توجه نکنی خب در به روی این اتفاقات بسته باقی میمونه.
حالا چی میشه که اگر در باز باشه یا بسته؟
آدمها 2 دسته اند. کسایی که ذهنیت خالق دارن و تعدادشون زیاد نیست، و آدمهایی که ذهنیت واکنشی دارند و تعدادشون زیاده. 95 درصد جامعه افراد واکنشی هستند.
وقتی یه اتفاق به ظاهر ناجالب تو کشور یا جامعه رخ میده، آدمها 2 دسته میشن. کسایی که هی راجع به اون موضوع میپردازن و صحبت میکنن، که خب این آدمها از قانون خبر ندارند. و دسته دوم آدمهایی هستن که از این اتفاقات به قول قرآن اعراض میکنن، رو برمیگردونن، توجه نمیکنند، صحبت نمیکنن، فکر نمیکنن، که خب این افراد تعدادشون بسیار کمتره و قانون رو بلدن و ذهنیت خالق دارند.
وقتی یه اتفاقی میافته که جالب نیست و شما هی با افراد مختلف، تو شبکههای اجتماعی راجع به این موضوعات صحبت میکنید، در واقع همون دروازه رو باز میکنی، برای ورود اتفاقات ناجالب بیشتر. افرادی هم که اعراض میکنن، همیشه دروازه رو بسته نگه داشتن دیگه.
خیلی ها هم این وسط گول میخورن، یعنی وارد یه سری جریانات میشن چون دوستشون، خواهرشون، پدرشون وارد شده و خودشون رو نمیتونن جدا از بقیه ببینند و دنباله رو بقیه هستند. ولی بدونید کسانی که مثل بقیه رفتار میکنن و باورهای مشابه دارند، خب مثل بقیه هم دریافت میکنند. اگر میخوای متفاوت از دیگران نتیجه بگیری خب رفتار و کردارت نباید شبیه به دیگران باشه دیگه… باید کنترل ذهن کنی، جلو ترسهات وایستی، کانون توجهات رو کنترل کنی که هر چرت و پرتی رو نشنوه.
افرادی که قانون رو نمیدونن، بصورت پیشفرض تمایل دارند که راجع به موضوعات ناجالب جامعه هی بشینن حرف بزنن. یعنی دنبال یه گوش میگردن برای حرافی و منطقشون هم اینه باید آگاه باشیم و پیگیر اخبار ولی خبر ندارند که این جریانات داره اینارو با خودش میبره….این شرایط ناجالب داره یه سرهارو با خودش میبره و آدمها بیدارم نمیشن که بابا زندگی رفت.… انگار که براستی هیچ کنترل و اختیاری ندارند.
برگی تو باد نباشید که نمیشه کاری کرد، باید همرنگ جماعت شد…. این تفکر اشتباه و محدوده. شما قدرت اینو داری جریان مثبت برای خودت خلق کنی و کنترل و اختیار زندگیت رو تو دستت بگیری. تو خاااالق جریانی!
ممکن هم هست که الان روزنهای نبینی، اما بدون همون روزنه رو هم تو خلق میکنی، همون راه نجات برای تو خلق میشه و همیشه یه عده کمی هستن که یه راهی براشون باز میشود، بخاطر جسارت، شجاعت و ایمانشون. هیچوقت اینطور نبوده که تر و خشک با هم بسوزن و فقط صحبت اینه که تو میخوای شرایط رو بسازی یا نه؟ اگر جوابت مثبته، پس این که من قدرتی ندارم رو از وجودت پاک کن!
زندگی شما با افکارت رغم میخوره و به هر چی که توجه کنی از همون جنس بیشتر برات رخ میده و اگر ایمان داشته باشی این درستهگ کنترل ذهن براو راحتتر میشه.
اینکه یه اتفاق ناگوار برای یه جامعهای رخ میدهگ به این خاطره که 95 درصد اون جامعه با خودشون و زندگیشون درگیرند و اصلا این رو به خدا و … ربط ندین. افراد نتیجه باورها و فکرهای خودشون رو میگیرند.
قضاوت دیگران و ناسزا گفتن بهشون از بیرون کار ساده ای هست و فقط کافیه دهن باز کنی، اما وقتی خودت رو جای اون آدم میزاری، میبینی خیلی ممکن بوده که تو هم همون کار رو انجام بدی! ممکن بوده تو هم همون گناه و همون خطا رو انجام بدی و اینجوری نرمتر میشی و دیگه به اون شدت اعتراض نمیکنی. همه اشتباه میکنن و حتی افرادی که خیلی کار بلد بودن اشتباه کردن و اصلا اشتباه کردن بخشی از وجود آدمهاست. بارها شده خودتون اشتباه کردین و اگر کسی نمیخواد این رو بپذیره که اصلا حرفی باهاش نداریم. خیلی از اتفاقها اصلا باعث پیشرفتهای فوقالعاده شده. چون بعدش خیلی جدیتر استاندارهای محکمتری اعمال میشه. مثل غرق شدن کشتی تایتانیک، مثل ترکیدن موشک آپلو بود چی بود…که بهترین فضانوردا از بین رفتن.
وقتی درک میکنید که انسان اشتباه میکنه، خیلی راحتتر از قیل و قال ذهن کم میکنید و در ارامش قرا میگیرید. حتی قضاوت دیگران تو ذهنتون رو هم کنار بذارید.
در واقع وقتی دیگران رو قضاوت میکنید، شما نشتی انرژی پیدا میکنید، و اون انرژی که خداوند در اختیارتون گذاشته تا زندگیتون رو خلق کنید رو، شما دارید به بدترین شکل ممکن هدر میدین. این کمکی به شما نمیکنه که، تازه دورتون هم میکنه. دیگه با هر منطقی، دست از قضاوت دیگران برمیدارید و میرید سراغ کنترل ذهن، سراغ تقوا، سراغ پیشبرد اهدافتون. میرید سراغ کارهای که خیلی خیلی براتون مهم هستن.
90 درصد آدمها توانایی کنترل ذهنشون رو ندارند، حتی در مقیاس خیلی کوچیک و برای جامعهای که عاشق تعرض به دیگرانن، این خیلی بزرگه که زیپ دهنشون رو ببندن و آروم بمونن. خیلیها که اصلا تو عالم هپروت هستن و ادعای روشن فکری میکنن و میخوان حق جامعه رو بگیرن.
شما با هرررررر منطقی، هر چند به ظاهر منطقی، بخوای دست بکنی تو آتیش، میسوزی! حالا آتیش چیه؟ وات ایز فاییه؟
چیزی که شما خیلی عذاب آور میبینی و کمر همت بستی که نابودش کنی! فکر میکنی دولت، کشور، همسایه، همسر و…. مشکله و عذابت میده؟ این همون آتیشه.
اگر با چیزی حال نمیکنی، به جای اینکه بهش حمله کنی، بجنگی باهاش، بیا بهش بی توجهی کن و توجه کن به زیباییهایی که بهت احساس بهتری میدهد. و طبق قانون خدا هی از همون زیباییها هم وارد زندگیت میشه. جنگیدن، ناسزا گفتن و توجه کردن به چیزی که منفی هست، فقط اون رو قویتر میکنه، پررنگترش میکنه.
وقتی آگاهانه و از روی عمد میای روی مسائل جالب و زیباییها تمرکز میکنی، طبق قانون جهان، از همون رو تجربه میکنی. خوبی و زیبایی بیشتر وارد زندگی شما میشه.
وقتی شما از لحاظ فرکانسی تغییر میکنی، وقتی مثل بقیه جامعه فکر نمیکنی، جهان بدون تردید جای تو رو عوض میکنه. یعنی جای فیزیکی تو رو تغییر میده، تو رو میبره جای دیگه. بشرطی که تو هم رها کنی و نخوای باز بچسبی. این کار خداونده، این وعده خداست. وقتی مثل بقیه جامعه فکر نمیکنید، راه شما از اونها جدا میشه. مسیر زندگی شما جدا میشه. به هیچ وجه جایی نمیمونید که ضرر کنید.
اصلا نگاه نکنید که الان کجایید و شرایط الانتون چیه، وقتی از لحاظ فرکانسی تغییر کنید، شما هدایت میشید به شرایط بهتر، آدمهای بهتر، موقعیتهای بهتر، به جایی که سعادتمندی بیشتری رو در هر بعدی از زندگی تجربه میکنید و این مسیر تا اید ادامه داره. شما اول از لحاظ فرکانسی و فکری و بعد از لحاظ جسمی و فیزیکی تغییر میکنید. چی از این بهتر که اطراف شما پر بشه از آدمهای نازنین و مهربون بجای افراد درب و داغون؟ شرایط ناجالب حتی اخبارش به گوشتون نمیرسهو فقط معجزه تو زندگیت رخ میده.
کار کردن روی خودتون رو ادامه بدین. هر بار که قامت خودتون رو اندازه گیری میکنید، هر بار که بخشی از وجود خودتون رو اصلاح میکنید و از نتایجش شگفت زده میشید و هر بار که از قضاوت دیگران دست برمیدارید در واقع خوشبختی بی قید و شرط رو در زندگیتون دعوت کردین و چی از این سادهتر؟
در پناه الله مهربان ثروتمند و سعادتمند در تمام جنبههای زندگیتون باشید، آخه ثروت خودشه.
ای نام تو بهترین سرآغاز
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر آرامتر از آهو بی باک تر م از شیر
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
و مدیر سایت
بنیامین خیری هستم
که در صحبتهای استاد فرمودن که وقتی جایگاه فرکانسیت عوض میشه بی تردید جایگاه فیزیکیت عوض میشه
و تجربه خودم
من در شهرستان فسا استان فارس به دنیا اومدم
و از سال 98 تک و تنها به مشهد مهاجرت کردم
مهاجرت که امر ظاهری است همون تغییر جایگاه فیزیکی
و هرلحظه خداروشکر میکنم
که به شهری سرشار از برکت نعمت و وفور نعمت هدایت شدم
در شهرستان از یک تک درخدت لذت میبردم
الان هدایت شدم به شهری که همه کوچه پس کوچه هاش پر از درخت و پارکهای متفاوت و متنوعی هست
به لطف الله با یک مهاجرت که هدایت یگانه خدایم بود از خانواده از اقوام از دوستانم از رفیق بازیهام
از بی هدفی هام جداشدم
و اینجا به لطف حق و برکتش در موسیقی خودم مدرس شدم و چقدر درآمد خوب مالی داشتم و دارم که در حال بهتر شدن هست و حتی در جشنواره تئاتر فجر کشوری در بخش تئاتر خیابانی موسیقی ما مقام آورد
به لطف هدایت الله نازنینم کافه صبحانه را استارت زدم با اتفاقهای زیبایی که هر لحظه دستان الله یگانه رزاق جهان هستی را دیدم
به لطف الله رابطه ای عاطفی را دارم که به لطف حق خارق العاده هست
نه فامیلی نه دوستی نه خانواده ای در این شهر دارم اما توکل کردم و ایمان دارم که خدا برایم کافیست
بخدا وقتی فرکانست عوض بشه مکان و جایگاه فیزیکت تغییر میکنه حتی من رو از پدر و مادر و خواهرم جدا کرد که باهم در یک خانه بودیم سر یک سفره می نشستیم
اصلا به موقعیت الانت فکر نکن که چه شرایطی داری به راهت ایمان داشته باش غیب ایمان داشته باش و چجوری و چطوریش رو بسپار به دستان یگانه خالق جهان هستی تنها منبع خیرو برکت تنها هادی و حامی و حافظمان خدای نازنین الله مهربانتر از مادر
به خدایی که علم و داناییش زمان و زمین و کل جهان هستی رو احاطه کرده ایمان داشته باش
تو بندگیتو کن خدا برات کم نمیزاره
تو متوکل باش بهش
تو فقط روی درخواستت از خودش باشه واست کم نمیزاره
انشاالله که شاد رقصان و خندان باشید
استاد عزیزم ممنونم ممنونم که اینقدر مشتاقانه و خالصانه تجربیات و دانشتون رو با ما به اشتراک میزارید
همه چی خوبه
همه چی هست
ایاک نعبد و ایاک نستعین
16 مهرماه 1403
به نام خدای مهربان
فایل هشتم پروژه خانه تکانی ذهن
خدایا شکرت دارم با احساس خوب مینویسم.
و احساس خوب مهمترین نعمته که لازمه ورود بقیه نعمتها به زندگی ماست.
کنترل ورودیهای ذهن مهمترین کاره که برای داشتن احساس خوب باید با تعهد انجامش بدیم.
قانون اصلی قانون توجه هست. به هر چی توجه کنی داری آونو به زندگیت دعوت میکنی. پس اگه زیبایی و نعمت میخوای فقططط به زیبایی ها و نعمت های اطرافت توجه کن.
شاید یه وقتایی نتونی این کار رو درست انجام بدی و ناخودآگاه توجهت بره سمت نکات منفی. ولی اشکالی نداره به خودت بیا قانون دو مرور کن. خودتوسرزنش نکن. سعی کن از این به بعد برگردی تو مسیر درست.
خدایا شکرت من مادرم مسن هست. چند نفر بهم گفتن براش تلویزیون بخر وقتی تنهاست گوش بده ولی من دلم راضی نشد. چون میدونم دیدن تلویزیون نه تنها برای مادرم خوب نیس بلکه برای خودمم دردسر میشه. یعنی قطعا منم صدای تلویزیون به گوشت میخوره و تصویرش به چشمم میخوره. پس بی خیالش شدم. از خداوند میخوام خودش به مادرم کمک کنه تا در زمانهایی که تو خونه تنهاست آروم باشه.
یه نکته در مورد اینستاگرام بگم. من اینستاگرام دارم ولی جالبه اینستاگرام هم دقیقا یک فضای فرکانسیه. من فقط و فقط چند تا پیج کاری که مربوط به کسب و کار خودم هست رو فالو کردم. اکسپلورر رو هم پاکسازی کردم یعنی مطالب نامربوط رو با گزینه not interested حذف کردم.
هر بار که اینستا رو باز میکنم فقط مطالب مفید مربوط به کسب و کارم رو میبینم و خیلی چیزها یاد میگیرم.
البته میدونم قطعا راه های بهتری هم برای یادگیری وجود داره مثل دیدن سایت های معتبر مختلف. و هم اینکه راه های بهتری برای کسب و کار وجود داره مثل راهاندازی سایت خودم.
و این خواسته جدیدم هست که سعی میکنم به امید خدا بصورت تکاملی وارد این فضا بشم.
خدایا شکرت بابت این آگاهی های ناب و احساس خوبی که به من عطا کردی.
از استادان بزرگم استاد عباسمنش و خانم شایسته نازنین خیلی متشکرم.
گام هشتم
نکات مهم
زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
سلام استاد جان ومریم شایسته ی عزیزم
ودوستان عزیز
بحث زیبای کنترل ذهن
واقعا همه چیزه
دقیقا تمام افراد موفق از کنترل ذهن استفاده کردن
نجوا که همیشه هست
دقیقا همیشه یه جریانی توی جامعه ایران مد میشه که هم راجبش حرف میزنن وبقیه رو هم همرا میکنن
که من اکثرا سعی میکنم خیلی صحبت نکنم راجبش یا سوال نپرسم چون اخبار نگاه نمیکنم نمیدونم چه خبره
همین باعث شده احساس امنیت داشته باشم تا حدودی
همین یک هفته پیش سر کلاس بودم ایران موشک فرستاد که جریانشو نمیدونم کامل که کلاس رو تعطیل کردن دوستم ودوس پسرش منو رسوندن خونه توی راه به حدی این دونفر حس وحشت وجنگ وترس القا میکردن هم به خودشون هم به من جالبه مادراشون هم زنگ زدن که زودبیان خونه جنگه ومادر من اصلا زنگ نزد به من
ومن همش خودمو اروم میکردم میگفتم من خودمو میسپرم به خدا واون فایل قدم اول استاد یادم افتاد استاد گفت من وقتی خودمو تصور میکنم جایی که حمله شده من با خیال راحت از خدا هدایت میخام الان کجا امن ترین جا من برم ومیرم ومیخوابم وخودمو اروم کردم رسیدم خونه تو خونه ی ما اخبار روشن بود ولی اون وحشت نبود خدتروشکر وخیلی راحت بود جو ورفتم تو اتاقم فایل گوش کردم وخوابیدم
با وجودی که وقتی من میرسوندن از یک پوپ بنزین رد شدیم صف طولانی بود اینم نشونه ترس مردم بود که توجهی نکردم
دقیقا اکثر افراد مثل برگ در طوفان هستن با طوفان پیش میرن
با وجودی که ما با افکارمون خلق میکنیم وما جریان زندگی رو خلق میکنیم
استاد چه قشنگ گفتید که اول پذیرفتید که خالق زندگی خودتون هستید بعد هدایت شدید به چگونگی خلق که توجه نکردن به نا خواسته وتوجه به خواسته ها
وباور هایی ساختید که ارامش وحس خوب وقدرت میده این برای من کلیدی بود
که باوری که حسه بد بده به من از جنس من نیست من از خدای یکتام پس باید باورهام هماهنگ وخداگونه باشه
امروز یه مصاحبه از سلنا گومز (خواننده ی معروف)دیدم که بعد از یه دوره افسردگی فک کنم میگفت من به جایی رسیدم فهمیدم این دختر منظورش خودش بود که نیازی نداره شبیه کسی باشه یا فرم اندام خاصی داشته باشه من باید خودم باشم ووقتی از صدای ذهن رها شدم من زمین نیوفتادم من اوج گرفتم
یه مصاحبه از تایلر سویفت هم دیدم میگفت من به خودم اجازه دادم اشتباه کنم
وبرام خیلی جالب بودن این دوتا صحبت به نظرم جزو یکی از کلیدی تر ین راهکار هاست وخواستم با شم هم به اشتراک بزارم
دوستتون دارم