live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 73 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-28 05:06:452024-09-28 05:41:29live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهندهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با نام و یاد خدا
خانه تکانی ذهن روز هشتم
زمانی که استاد این فایل رو ضبط کردن من دقیقا تو همین فضای داغونی بودم که توصیف کردن. دقیقا یادمه اون یک هفته که اینترنت هم قطع بود تو ایران، من هر روز غر زدم، ناله کردم، با اطرافیانم به زمین و زمان ناسزا گفتم و روزی که اینترنت وصل شد من مثل معتادایی که به مواد رسیدن دوییدم سروقت اینستاگرام که ببینم کی چی گفته و کی چه واکنشی نشون داده و هزاران باور و رفتار شرک آلود.
الانی که دارم این فایل رو گوش میکنم، زندگیم از زمین تا آسمون تغییر کرده. چند ساله که اینستاگرام ندارم. صد در صد سلامتم. روابط بهتری دارم، آرامش دارم، شجاعترم، آدمها تو ذهنم اهمیت کمتری دارن، برای خودم زندگی میکنم، غر زدن و حرفهای منفیم به کمترین میزان رسیده، به خدا نزدیکترم، شرایط مالی خیلی بهتری دارم و هزاران تغییر دیگه.
باورهام طوری تغییر کرده که کمترین واکنش رو نشون میدم به اتفاقات. ماشالا تو ایران هم که هر روز یه اتفاقی می افته اما خدا رو شکر یا ازش خبر ندارم یا داشته باشم هم تو هیچ بحث و گفتگویی شرکت نمیکنم.
اوایل که با مباحث استاد آشنا شده بودم، تو جمعها اگه صحبتی بود که با باورهای جدیدم مغایر بود یا بحث میکردم یا خودخوری که هر دو مورد حالم رو بد میکرد. اما الان انگار به دهانم مهر زده باشن. نه بحثی میکنم نه تو ذهنم به حرفاشون حتی فکر میکنم. تو این مورد کنترل ذهن خیلی بهتری پیدا کردم.
و قسمت عالی داستان اینه که جهان کم کم ما رو جدا میکنه از اون افراد و اون فضاها. من واقعا جدا شدم. یعنی انقدر مواردی که با چنین افرادی در ارتباطم کمه که میتونم بگم اصلا نیست. واقعا خودم متعجبم که چطور ورق برگشت و کبوتر با کبوتر باز با باز اتفاق افتاد. جهان کارش رو بی نقص انجام میده.
اما باید بگم قضاوت گری رو هنوز دارم اما خیلی سعی میکنم باز تو این موارد هم ذهنم رو کنترل کنم و هر زمان قضاوت میکنم به خودم میگم به تو چه! تو خیلی بلدی خودت رو درست کن و با این فکر که من با قضاوت دیگران خودم رو از خوشبختی دور میکنم تو خیلی از مواقع میتونم افسار این ذهن چموش رو دست بگیرم.
بنام خدای مهربانم!
استاد عزیزم سلام.
گام هشتم/خانه تکانی ذهن
ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
خدارا شکر میکنم که توانستم از مطالب ارزنده گام هشتم هم استفاده کنم.
اگر بخواهیم مثل بقیه نتیجه نگیریم باید بتوانیم مثل بقیه فکر نکنیم.
اکثریت جامعه چون شبیه هم فکر میکنند شبیه هم نتیجه میگیرند
ماباید جریان زندگی مان راخلق کنیم نه اینکه خودمان را به جریان بسپاریم.
هر کسی به هر جایگاهی که رسیده 100در100 کنترل ذهن داشته.
خیلی از افراد که موفق شدن میگن ما قانون جذب رو قبول نداریم ولی وقتی ازشون میپرسی متوجه میشی که به صورت ناخودآگاه به قانون عمل کردن.
هرکسی در هر موقعیتی که اشتباه میکنه ما نباید قضاوت کنیم و توجه کنیم
چون جذبش میکنیم.
هر وقت که از نظر ما کسی اشتباه میکنه ما بجای اینکه قضاوت کنیم خودمان را بجایش قرار بدهیم شاید ماهم در اون شرایط و موقعیت میبودیم اشتباه میکردیم.
خبر های بد تمام نشدنی هست باید یاد بگیریم که به چیزهای خوب توجه کنیم.
خدایا سپاسگذارم که درمسیر درست هستم و این مسیر سراسر لذت و آرامش هست.
درپناه خدا باشید سلامت و سعادتمند…..!!
من هرآنچه دارم از آن توست و تو به من دادی
من تسلیم توام تا ابد
گام هشتم ذهنت خلاق یا ذهنیت واکنش دهنده
چه اسم زیبا و بجایی واسه این فایل انتخاب کردی مریم جون، تحسینت میکنم.
این فایل و این موضوع خیلی برای من جالب بود
و حسابی لذت بردم
با خودم حرف زدم جلوی آینه ، از خودم پرسیدم
سپیده تصمیم بگیر میخوای خودت زندگیتو خلق کنی یا جریان زندگی، ملت ها ، دولتها و….
و هربار پاسخ دادم خودم میخوام زندگیمو بسازم
من جریان زندگی خودم رو خلق میکنم
با کنترل ذهنم
با تمرکز و توجه روی زیبایی ها و نکات مثبت
با ساختن افکار و باورهای قدرتمند کننده
من جهادی اکبر شروع کردم و مصمم تا انتهای مسیر
ادامه میدم.
هرروز بیشتر این آگاهی رو درک میکنم که همه چیز کنترل ذهن است.
و به خودم یادآوری میکنم اگه به چیزی توجه میکنی که نمیخوای توی زندگیت اتفاق بیفته داری با دستای خودت اون رو وارد زندگیت میکنی و تمااااام.
من خالق زندگی خودم هستم پس زندگیم رو زیبا میسازم، پراز برکت ، نعمت، شادی و عشق
عاشقتونم و عاشق این مسیر رویایی
بنام رب رزاق و هدایت گر
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
سلام و عرض ادب و احترام به خانواده صمیمی عباس منش ️
من تو این موضوع فکر میکنم به جایگاه خوبی رسیده باشم البته هنوز خیلی جای کار دارم.
تمام دوستان شاغل میدونن که شما تو محیطی باشی که تقریبا صد در صد همکارهات دارن درباره مسائل روز حرف میزنن و از همه چی مینالن و هر کدوم اخبار و از تمام شبکه های خبری میشنون و وقتی میان سر کار ،میخوان اطلاعات شون به رخ هم بکشن و هر کدوم واسه خودشون یه سیاستمدار هستن، بعد این وسط تو ساکت واستی و نگاه کنی و هیچی نگی ،خیلی سخته که بتونی اینطوری رفتار کنی، اونقدر جو و شرایط و انرژی منفی اون جمع زیاده که ناخودآگاه تورو به سمت خودش میکشه و مجبورت میکنه که یه چیزی بگی ، یا حداقل یه سوالی بپرسی، چون واقعا نگران میشی ، چون همه یکدست دارن یه موضوعی و میگن و تو پیش خودت میگی یعنی چی میخواد بشه؟
اوایل خیلی برای من سخت بود اینطوری رفتار کردن و ساکت موندن. یادمه استاد میفرمودند که نگران حرف های مردم و اتفاقات اطراف تون نباشید ،اگر قرار باشه شما از چیزی خبر دار بشید به یه طریقی بلاخره اون خبر به شما میرسه، نگرانش نباشید. این حرف استاد مثل آبی روی آتیش بود برای من و من و خیلی آروم کرد و همین جمله کلا رفتار من و در محیط کار و هر جای دیگه ای کاملا تغییر داد. من نمیتونستم گوشم و ببندم و اون حرف ها رو نشنوم ، پس اولین کاری که کردم اومدم تو محیط کار خودمو از بقیه جدا کردم و میرفتم تو تنهایی خودم ،یه جایی که نمیتونستم جدا بشم برای اینکه نشنوم ایر پاد میذاشتم ،البته تا همین الان دارم این کارو میکنم.
چقدر آرامش و تمرکز من برای کار کردن روی خودم بیشتر و بیشتر شد. بعدشم دیدم هیچ اتفاق خاصی نیفتاد برای من که از هیچی خبر نداشتم، و به چیز خاصی نرسیدن اونایی که کارشناسان سیاسی شده بودن و فقط هر روز حالشون بد و بد تر میشد.
این مدل رفتار من که اعراض از اوناست و توجه به خواسته هام باعث شده که من کاملا از فضای فکری اونا فاصله بگیرم هر روز حال خوب و خوب تر و اتفاقات بهتری و تجربه کنم.
طبق فرمایشات استاد که کلام خداوند رو بیان میکردند، فرمودند ما حق نداریم که خودمان را قضاوت کنیم چه برسه به دیگران…
ما هیچ وقت حق نداریم درباره شرایط و وضعیت هایی که توش نبودیم نظر بدیم چراکه ما از قبل و بعد اون جریان هیچی نمیدونیم تو اون شرایط چه اتفاقاتی افتاده و اشخاصی که تو اون اتفاق بودن تو چه شرایط احساسی بودن ،شاید ما تو اون شرایط خیلی بدتر از اونا عمل میکردیم ،پس حق قضاوت نداریم.
عمل کردن به این اصول چنان آرامشی در وجودمان ایجاد میکنه که احساس میکنی با خداوند تنها شدی.
در پناه رب رزاق و هدایت گر
گام هشتم
سلام استاد عزیزم
سلام مریم بانو
یه اتفاق جادویی که هرروز داره برام میافته اینه که
مثلا روز قبل از گام هشت یه شرایطی رو تجربه میکنم که به یه نتیجه ای در مورد خودم وقانون میرسم و وقتی میام گام هشتو ببینم میبینم دقیقا همون موضوع وهمون نتیجه گیری من هست
من دیروز کامنت نذاشتم و بخاطر شلوغی بود
اما خیلی جالب بود
گام شش که بودم زدم نشانه امروز من
قدم دوم از دوازده قدم اومد
خودمم خیلی دلم میخواست برم قدم دوم را یه بار دیگه گوش کنم ولی خب نمیدونستم باید کدوم جلسشو برم ببینم
از خدا پرسیدم چیکارکنم کدوم جلسه رو برم؟
توی گام هفت استاد دقیقا گفتن قدم دوم جلسه دوم ما در مورذ تجسم صحبت کردیم
وقتی رفتم فایلو گوش دادم یه فضایی در وجود من شکل گرفت که یه تجسم فوق العاده با یه فرکانس عالی داشتم و لذتشو بردم
واتفاقا شبشم که نزدیک بود ذهنم بره روی ناخواسته ها سریع رفتم توی تجسم خودم
و دیروز که همون قدم هفت باشه یه شرایطی بود که دلم نمی خواستش
هی داشتم به این فکر میکردم که خب چرا نمیخوامش؟
چرا اومده توی زندگیم؟
ویه جورایی حواسمنبود که دارم روی ناخواسته توجه میکنم بقول استاد با هر دلیل ومنطقی هست هیچ فرقی در نتیجه نداره
صبح که خدای من بیدارم کرد و اومدم سر قرارمون
قبل از شروع گام هشت نشستم ونوشتم
گفتم ببین تو داری روی ناخواسته توجه میکنی
چه فرقی میکنه که می خوای حلش کنی یا میخوای دلیلشو پیدا کنی
توجه تو مهمه
و تو فقط توجهتو بردار بذار روی زیبایی ها هرچیزی باید درست بشه ویا در تو بوجود بیاد خودش اوکی میشه
و بعدش به محض گوش دادن فایل شما تمام فکرام وتصمیماتم تایید شد
وکیف کردم از اینکه قبلش به این نتیجه رسیده بودم وخدا هدایتم کرده بود
حتی دقیقا در مورد مقاومت هم نوشته بودم
گفته بودم تو وقتی مقاومت داری که اون کارو میکنی فقط با حس بد هست
و هر مقاومتی نشان از تسلیم نبودن در درگاه خداست
یعنی این روزا توی زندگیم هرجا هر مساله ای باشه بخاطر تسلیم نبودن من و این فکر هست که باید کاری بکنم تا تغییری ایجاد بکنم و یه جنگ درونیه
و احساس میکنم اصلا توی مدار پایین نمیشه تسلیم بودن و رها شدن روتجربه کرد
برای همین روزایی که راحت تر تسلیم میشم و با تماموجودمبه خدای خودم می سپارمبا یه احساس فوق العاده خوب میفهمم و این نتیجه رو میگیرم که افرین تو الان از نظر فرکانسی بالا بودی که اجازه پیدا کردی تسلیم بشی دمت گرم
چیزی که قبلا به ما کفته بودن اینا نبود
هرجا حرف تسلیم بود حرف ناچاری بود
حرف پذیرش نبود
حرف صبوری نبود
فقط تحمل کردن بود
قبلنا تسلیم شدن درد داشت
الان برام اوج لذته
اوج لطف پروردگاره
عشقش بهم ثابت میشه هرجا تسلیمش میشم
یهو آزاد میشم از هر محدودیتی
میرم تو بغلش آروم میشم
بی پناهیمدر لحظه با پشت و پناه عالم بودنش پر میشه
جهان امن میشه
دلها نرم میشن
ادمها اروم میگیرن
شرایط معجزه میکنه
فقط کافیه تسلیم بشم
هرچی میکشیم بقول استاد از حساب کردن روی کله پوکخودمونه
توی همین داستان که مال چند سال پیش بود دقیقا همینه
هرکسی با حساب کردن روی کله پوکخودش یه نظری میده و من فقط دوست دارم تو این شرایط یه چیزو بگم
بگم
الله اعلم وانتم لا تعلمون
بابا ما چی میدونیم جه بخوایم حرف بزنیم
مگه جزخدا کسی از حقیقتی خبر داره
مگه یه اتفاق توی زندگی خودمون میافته ما می تونیم بفهمیم چی شد وچرا؟؟که حالا دنبال کشف دلیل اتفاقات توی زندگی ادما وتوی کشور هستیم
امان از این تمرکز که زمانی که روی خودمون هست واقعا معجزه میکنه واقعا دنیا به تسخیر ما در میادو امان از همین تمرکز وقتی میره روی زندگی ادما و قضاوت کردن شرایط دنیا رو سرمون خراب میشه
خدایا به هدایتگری بی عیب ونقصت ازت درخواست میکنم هر لحظه ما را به مسیر مستقیم
مسیر کسانی که به انها نعمت دادی هدایت کنی
ما نه آکاهی داریم و نه توانی
ما یه قلب داریم که منبع اتصال ما با توانایی مطلق و با آگاهی محضه
خدایا همیشه مسیر اتصالمون رو هموار قرار بده
که اگر هدایتمون نکنی از گمراهان هستیم
استاد عاشقتم
مریم بانو دوستت دارم عزیزم
بنام خدای مهربان
وسلام به استاد مهربان وخانم شایسته عزیز
اگه خواستیم کسی رو قضاوت کنیم اول بریم سراغ خودمون ببینیم اگه ما تو اون شرایط بودیم چیکار میکردیم قطعا یا همون کارمیکردیم یا بدترش انجام میدادیم وهم اینکه اینقدر زوم میکنیم رو خطاها ؛ ایرادها و نقص ها واشتباهات دیگران آیا خودمون معصومیم ؟ عاری از اشتباه و ایراد هستیم ؟
پس ی کم حواسمونو جم کنیم ودقت کنیم تا کمتر دچار نسیان وفراموشی بشیم تا کمتر دچار قضاوت بشیم کلا چیکار داریم که صحبتی کنیم بجای اون نگاهمون وتمرکزمون بزاریم رو زیبایی ها وخوبی ها
ما از خیلی قبلها می شنیدیم که میگفتن منع نکنید به سرتون میاد معنایی تو آستین خود آدمه ومن کاملا این درک کرده بودم و هروقت از هر کی یاهر مسئله ای میگفتم بلافاصله خودم دچارش میشدم لذا سعی میکنم قضاوت نکنم
اما یه چیزی استاد عزیز؛ میشه شما یا دوستان راهنمایی کنید ؟؟ همین مسئله برای من سوال شده چجوریه که من تا کوچکترین قضاوتی کنم بلافاصله بلافاصله برام پیش میاد ولی خیلی هارو میبینم که قضاوت میکنن اما هیچ برای خودشون پیش آمدی من نمیبینم اینو یکی به من بگه چرا ؟؟ آیا اینکه حرف بزنم سرم میاد برای من بصورت یک باور دراومده ؟؟ که بلافاصله هم برای من پیش میاد ولی برای دیگران نه ؟؟
و ناسپاسی هم که الی ماشاالله ولی واکنشی هم براشون پیش نمیاد
اینو یکی میشه به من توضیح بده؟؟ ممنون میشم
سپاسگزار خداوندم برای همه چی وسپاسگزار استاد عزیز ومهربان و بانو جان عزیزم
وهمه دوستان گرامی
سلام خدمت شما ، استاد و تمام کسانی که لایق شناخت خود حقیقیشون هستن و با تمام وجود تو جهاد اکبر دارن خودشونو میسازن
خدمت سوال اولتون که شما باور کردید و پذیرفتین که قضاوت دیگران ب سرعت جواب داره براتون به چندین علت های مختلف : این باور احتما داره در محیط کودکیتون شکل گرفته باشه حالا چه از خانواده مدرسه یا هر محیط دیگر
یا توسط توجه بیش از اندازه شما به این موضوع
به عنوان مثال عرض میکنم براتون جا بیوفته شخصی اشنا مثل دوست موقع راه رفتن تو خیابون پاش به لبه جایی برخورد میکنه و شما از خنده روده بر میشید خب تا اینجای کار طبیعیه بعدش هی میپردازین ب قضیه و ی مدت تموم توجهتون روش میذارین ک همون روز یا چند روز بعدش براتون مشکلی مشابه اون ایجاد میشه پس توجه قانون بسیار مهمی هست
شاید عده ای قضاوت کنن ولی توجهشون ب نکات مثبت باشه ولی شما به منفیش توجه کرده باشید
پس سعی کنید با توجه به توضیحات استاد در جلسه ذهنیت خالق یا واکنش دهنده عمل کنید گوش دادن خیلی خوبه ولی عمل کردن خیلی عالی تر شما وقتی متمرکز شین به خودتون میبینید در طی روز چقدر ب چیزای بی اهمیت توجه میکردید و همینا باعث ترس عصبانیت اضطراب و ناامیدی از فایل های رایگان و پرداختی استاد میشه پس (دوباره خدمتتون عرض میکنم باید عمل کنید به اموزه ها)
در بحث دوم که فرمودین ناسپاسی خدای حکیم تو قرآن فرموده انسان هم ناسپاسه و هم عجول و اگه میبینید خدای مهربان از سر لطفه ک جواب ناسپاسیارو نمیده بذارین سر اصول قوانین خداوند که این قوانین از روی رحمانیت و رحیم بودن پروردگاره و خداوند چون انرژی خالص مثبته پس انرژی های ناخالص ما میتونه پاکسازی شه ب شرطی که ما توجهمونو دوباره برگردونیم به سمت نعمت های الهی اگر توجهمون رفت سمت نعمت های خدا و شکر گزاری قلبی صورت گرفت ما نعمتای بیشتر جذب میکنیم
اینم با مثال میگم
شما خورشیدو در نظر بگیرید خورشید چه شما خواب باشید چه بیدار چه بیرون خانه باشید یا خانه هرجا باشید میتابه به زمین این میشه صفت رحمان بودن پروردگار
اما این شما هستید ک در معرض نور خورشید قرار بگیرید و ویتامین و گرما و فرکانس انرژی بخش خورشیدو دریافت کنید یا خیر این میشه رحیم بودن پس هنگامی رابطه شما با پروردگارتون به نتیجه ختم میشه ک شماهم ی قدمی بردارید حالا شما اگه همش غر بزنید و عصبانیت ب خرج بدینو فحش و ناسزا شما هدایت میشین ب محرومین و اگر شکر گزاری قلبی باشه نه فقط لفظی همراه با احساس خوب میشه نتیجش (شکر نعمت نعمتت افزون کند)
در اخر دوست عزیز که بسیار بسیار مهمه شما باید تکاملتونم طی کنید شما هر روز هر وقت که نیاز داشتید باید روی خودتون کار کنید نتیجه سریع از لحاظ زمان شمارو از فرکانس تکامل دور میکنه و همون صفتی ک اول توضیحاتم گفتم خداوند ب ما نسبت داده (عجول)بودن تداعی میشه پس با ارامش و صبر هر روز کمی بهتر از دیروز عمل کنید قطعا نتیجه میده دوست خوبم
به امید موفقیت هممون و رسیدن ب ارامش الهی
به نام رب جهانیان
سلام
گام هشتم
اعراض از ناخواسته ها و توجه به خواسته ها
هنری است که همه میتونن داشته باشن با تکرار و تمرین.
البته که آسان هم نیست و نیاز به جهادی اکبر دارد.
چون میثم این طوری یاد گرفته که منتظر باشه اتفاق بد بیافتد و اون وقت دیگه حرف داشته باشه برای گفتن .
که ای وای من فلان
ای وای از شانس
ای وای از جامعه ،حکومت ،کشور ،شهر ،خانواده ،دوستان و ……
خوب انگار همه همین کارو انجام میدن
ومن هی میخوام شروع کنم به صحبت ولی قلب میگه نکن نه توجهتو روی چی میخوای بزاری.(مثلا تضادی که چند روز پیش داشتم)
ظاهر داستان خیلی ناجور بود و کمتر کسی تجربه شو داشت.
انصافا یه جاهایی هم دیگه از دستم در میرفت و میگفتم حرفایی اما نسبت به قبل خیلی بهتر بودم. الهی شکر
به هر حال داستانه خیلی عالی با کمک و هدایت خداوند درست شد و حتی این وسط یه پوئن هم به من داد.
خدایا کمکم کن تا از بدنه جامعه جدا شوم.
و آسان شوم برای آسانی ها.
روز هشتم از پروژه خانه تکانی ذهن
سلام استاد عزیز
هرروز کهروی خودم کار می کنم ، درکماز فایل ها داره بیشتر میشه
با اینکه روقبلا دیدم ولی انکار که ندیدم
ذهن من در مقابل اتفاقات چی هست ؟ خدارو شکر میکنم هر اتفاقی که به ظاهر منفی هست در اکثر مواقع میگم حتما خیره ،چند وقت پیش یک مشتری قرار دادشوکنسل کرد چند لحظه حالمبدشپ شاید 2 ساعت که شدتش کم و زیاد می شد ولی درنهایت با خودم گفتم حتما خیره و رهاش کردم چه قدر حتلم
روز هشتم از پروژه خانه تکانی ذهن
سلام استاد عزیز
هرروز کهروی خودم کار می کنم ، درکماز فایل ها داره بیشتر میشه
با اینکه روقبلا دیدم ولی انکار که ندیدم
ذهن من در مقابل اتفاقات چی هست ؟ خدارو شکر میکنم هر اتفاقی که به ظاهر منفی هست در اکثر مواقع میگم حتما خیره ،چند وقت پیش یک مشتری قرار دادشوکنسل کرد چند لحظه حالمبدشپ شاید 2 ساعت که شدتش کم و زیاد می شد ولی درنهایت با خودم گفتم حتما خیره و رهاش کردم چه قدر حالم بهتر شده و راحت تر زندگی کردم و خوشبخت هستم
استاد جان تمرکز و توجه داشتن روی چیزهایی که می خواهیم مارا هدایت می کنند به سمت خواسته هایمان.
شدم الان یک عباس منشی تمام عیار ، صبحم با کامنت خواندن شروع میشه ، در طی روز فرصت کنم سریع میامتو سایت ، شب که پسرم می خوابونم یکفایل گوش میدم و 2 ساعت تو سایت هستم و به جملات شما فکر میکنم و میگم راست میگه همین که داره میگه درسته
خدایا شکرت به خاطر وجود تون
یک کاری که خیلی بهم کمک کرده این هست که در طی روز خیلی با خدا دارم صحبت می کنم و هر روز بیشتر از روز قبل آروم میشم و هر روز بیشتر حضورش احساس میکنم
من با خدا آشتی کردم و خدا هم معجزات شو وارد زندگیم می کنه
باسلام
گام هشتم:
کنترل ذهن و عدم تمرکز برنقاط منفی
و شرایط جامعه
اینکه اونقد قوی باشی و نخوای وارد جریان های به وجود آمده در جامعه و دنیا بشی
به نظر من تو شرایطی که همه دارن به سمت دیگه میرن اگه ما وقت و تمرکزمون رو بزاریم روی خودمون سریع رشد میکنیم
این حوادث جز پرت کردن حواس
و بهم ریختگی ذهنی چیزی ندارن
و اینکه ما سعی کنیم قضاوت نکنیم دیگران رو
قضاوت کردن هم یعنی تمرکز بر اشتباه دیگران
و یادمون باشه ب هر چی تمرکز و توجه کنیم از جنسس همون وارد زندگی ما میشه
خدا رو شکر
خدا روشکر