live | کنترل ورودی های ذهن - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)

679 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3760 روز

    درود به استاد محترم و خانم شایسته عزیز و هم فرکانسی های محترم

    فایلی که میشه ساعتها راجع بهش حرف زد. چقدر برای من به موقع بود. دیدم دیروز خیلی شیک رفتم جلوی دکه ی روزنامه فروشی تیترها را خواندم. بعد هم در تاکسی چند خبر به گوشم رسید. گفتم ببین اول خودت شروع کردی،

    برای چی رفتی روزنامه خوندی؟ بتوچه مربوطه؟

    ببین چه راحت موضوع کنترل ورودی ها برات کم اهمیت شد. پس باورهام هنوز از پایه ایراد داره. قانون توجه رو نفهمیده ام که دارم اینطوری رفتار میکنم. چی بگم وقتی خدا میخواد از مسیر بیرون نیام اینطوری هدایتم میکنه. سپاس یه عالمه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مرضیه قدیری گفته:
    مدت عضویت: 3075 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    خدایا شکرت که من تااین فایل را با تمام مسائل و حتی مقاومت های ذهنم به لطف کرم خداوند. آمده ام و به خدا و کائنات دارم د خواست تغییر و بهبود زندگی ام را دارم عاجزانه می‌دهم الهی بر امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2851 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز و همینطور دوستانم در پروژه خانه تکانی

    امروز گام چهاردهم من در پروژه خانه تکانی به صورت گام به گام است

    توی صحبت‌های استاد وقتی میخواستن درمورد دلیل کشش زیاد اکثریت نسبت به اخبار های منفی و تنشی یه نکته ای گفتن که بنظرم لازم برای خودم بازش کنم اینکه استاد اول صحبت شون گفتن این نیست که عده نشستن و دارن یه چیزایی به خورد مردم میدن که حالا بخوان به کنترل در بیارن و با این دیدگاه ایشون کاملا مخالفن من دیشب داشتم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم را میخوندم که بعد خوندن ایه ها و توضیحات همینطور که به نصف کتاب نزدیک میشدم ذهنم میگفت خب کاش این آخوندها که توی تلویزیون صحبت می‌کنند بیان و این حرفها رو توی تی وی بگن و مردم تغییر میکنن و فلان…

    رسیدم به نصف کتاب دیدم واقعا انرژیم پایین و کتاب بستم و رفتم توی حیاط با خودم صحبت کنم

    و با خودم یادآوری کردم که ببین این تلویزیون یه ابزاری برای تبلیغات و وقتی یه چیزی هر روز تبلیغ بشه از یه جایی مخاطب تلویزیون که اکثرا هیچ کنترلی بر ورودی هاشون ندارن اصلا گی تی ندارن که هرچی وارد ذهنشون میشه تفتیش کنه بلکه بدون آگاهی اجازه میدن ورود بیاد داخل و این ورودی میتونه آشغالو کثافت باشه خب بالاخره بعد از مدتی که این تبلیغ ادامه پیدا میکنه یه سری افراد چه خوب یا بد باور میکنن و از یه جایی به بعد غیرارادی میرن دکمه کنترل میزنن و تلویزیون روشن میکنن بدون اینکه حتی از خودشون بپرسن

    تمام سعیمو کردم که اینو به خودم بگم

    تا اینکه امروز استاد توی این فایل هم دقیقا همین نکته گفتن با اینکه اصلا درموردش زیاد صحبت نکردن بیشتر تمرکز روی بخش کنترل ورودی ها بود ولی من همون لحظه گرفتم و یادم افتاد من این دسته فکرهای رو دیشب باهاشون مواجه شدم

    هرچند باید ادامه بدم و استمرار بخرج بدم عین‌ ش رو در عمق اتفاقات زندگیم ببینم و این تازه اول راه است..

    نکته بعدی در مورد بیماری کرونا که من یادمه سال 99 اصلا ماسک نمیکزدم و پدر و مادرم بششششدت می‌ترسیدند که وقتی من میخواستم برم بانک و کار داشتم همراه با مادرم بودیم پدرم توی ماشین گفت ماسک نزدی منم گفتم نه..

    ما پیاده شدیم و رفتیم بانک باجه جفتی یک خانمی نشسته بود که کارش انجام بده و ماسک زده بود ولی ماسکش آورده بود پایین و نگهبان اون دیده بود و اومد گفت خانم ماسکت را بزن بعد جالبیش اینکه من هم توی همون ردیف بودم و وقتی بلند شدم اومدم از جلوی نگهبان رد شدم و مادرمم بود و شاهد ماجرا ولیی نگهبان هیچی به من نگفت، در حالی که اصلا ماسکی را هم همراه نداشتم

    وقتی سوار ماشین پدرم شدیم به مادرم گفت چیشد گیر ندادن ماسک نزده بود مادرم گفت نه پدرم قاطی کرد گفت یعنی که چی و..

    یکبار هم همراه پدرم داشتم میرفتم بیرون گفت ماسک نزدی چرا گفتم نمیزنم دیگه هیچی نگفت

    خلاصه اینکه خیلی اون موقع به کرونا سعی نمیکردم تمرکز کنم بخاطر همین خیلی درگیرش نبودم حتی اون تایم مریضم نشدم

    اما اون تایمی که روی خودم دیگه کار نکردم به راحتی افکارش و عقایدشون گذاشتم روم تأثیر بذاره در حالیه من اصلا اعتقادی به این حساسیت ها که باید حواسمون باشه نداشتم

    در مورد باورهای سلامتی و اگاهی هایی که استاد گفتین خیلی مورد نیاز من هستن فقط باید ادامه بدم کم کم توی این ورودی هایی که هر روز دارم سعی میکنم به خودم بدم استمرار بخرج بدم تا خودش نشون بده

    سپاسگزارم بخاطر این فایل زیبا و پرمحتوا

    سپاسگزارم از استاد عزیزم

    و خدای خوبم که بهم کمک کرد که بالاخره بیام کامنت این گام بنویسم

    به امید دیدار همگی در گام های بعدی

    با ایمان

    مریم درویشی

    1403/7/23

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نیلوفر فولادی گفته:
    مدت عضویت: 1610 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استادعباسمنش عزیزم ، خانم شایسته دوست داشتنی و همه اعضای خانواده عزیزم

    نکات مهم و آگاهی های فایل چهاردهم از پروژه گام به گام خانه تکانی ذهن:

    _ چی میشه که زندگی برای ما همیشه بشه : “در شرایط فوق العاده کنونی” ، “در شرایط لذّت بخش همیشگی” ، “در شرایط بی نظیر و دوست داشتنی ِ کنونی”. چه جوری میشه که این اتفاق برای ما بیفته؟ یعنی به جایی برسیم که این اتّفاق بیفته؟

    _ قبول دارم وقتی آدم در شرایط بیماری قرار بگیره یه ذره کار سختیه کنترل ذهن. کنترل ذهن کار ساده ای نیست و فقط آدمایی می تونن این کارو بکنن که روی خودشون کار کردن. اگر همه می تونستن ذهنشونو راحت کنترل کنن ، که الآن همه نتایج خیلی بزرگ گرفته بودن. دلیل اینکه تفاوت هست بین افراد اینه که “کنترل ذهن” و “واکنش نشون ندادن” به شرایط بیرونی یه کاریه که آدمای کمی می تونن انجام بدن. آدمای زیادی نمی تونن ذهنشونو کنترل کنن. نه فقط درمورد بیماری…بلکه درمورد همه چیز.

    اکثر آدما واکنش گرا هستن. و ذهنشون فقط واکنش نشون میده به اتفاقات بیرونی.

    و تا وقتی داری واکنش نشون میدی از همون جنس اتفاقات برات تکرار میشه ، چون زندگی مارو داره ذهنمون ، افکارمون ، باورهامون و فرکانس هامون داره ایجاد می کنه.

    _ رسانه ها در مورد همه ی مسائل خیلی خیلی جَو میدن. بهترین کار اینه که تا جایی که میشه از رسانه ها دوری کنیم. تا جایی که میشه نشنویم.

    بعضی از خبرها هم وقتی خیلی شایع میشن اگر آگاهانه سعی کنیم توجهی روش نذاریم ، آدمای کمتری “با ما درموردش صحبت می کنن” و اگر این روند رو ادامه بدیم دیگه تقریبا تبدیل میشه به صفر!

    _ یکی از قوی ترین و بهترین کارها برای کنترل ذهن ، حذف تلویزیون و شبکه های اجتماعیه.

    وقتی شما اجازه می دید اخبار و رسانه ها و مردم زیاد تو ذهن شما حرکت کنن و حرف بزنن ، اونا به شما خوراک میدن و شما همون رو تو زندگی تون خلق می کنید. چیزی تو زندگی ما خلق میشه و ایجاد میشه که ذهن ِ ما بهش توجّه می کنه! وقتی توجّه رو اونا دارن به ما میدن ، مامثل رُبات داریم در خدمت بقیه آدما زندگی می کنیم. ما داریم زندگی مونو اونجوری که اونا دوس دارن خلق می کنیم.

    _ نمیخوام بگم که رسانه ها نشستن دارن زندگی بقیه رو خراب کنن و بدبخت کنن. میخوام بگم که اونا هم خودشون نمی دونن که این مسیری که داره میره و تمرکز می کنه بر روی نازیبایی ها باعث بدبختی میشن.

    چرا رسانه ها درمورد اخبار منفی صحبت می کنن؟؟ دلیلش اینه که مردم اینجوری دوس دارن!

    یعنی مردم ، اون کسایی که اخبار نگاه می کنن دوس دارن درمورد بدبختی ها بشنون. یعنی براشون جذّابه! طرفداراش زیاده. مردم می پسندن! رسانه ها چیزی تولید می کنن که مشتری داشته باشه. این نیست که اتاق فکر داشته باشن بگن ما بیایم ذهن بقیه رو عوض کنیم. نه . نگاه می کنه می بینه اگر یه خبر بدی رو منتشر کنن ، مثلاً پنج هزار نفر می خوان بشنونش، اگه مثلا یه خبر خوب منتشر کنن ، کسی توجهی نمی کنه!

    اوناهم می خوان طرف پیگیری کنه ، براش جذّاب باشه ، تبلیغات بغلش بفروشن. این ایستگاه خبری شونو زنده نگه دارن.

    خیلیا فکر می کنن اینا نشستن ذهن بقیه رو بشورن و بدبخت کنن. خودشون ثروتمند بشن. این دیدگاه اشتباهه! نه اینطور نیست. بحث ، بحث ِ مشتریه! آدمای زیادی منفی فکر می کنن ، آدمای زیادی دنبال ِ بدبختی ان، اونا هم دارن به اون آدما خوراک میدن. به مشتری هاشون دارن خوراک میدن.

    اگر تو هم مشتری اونا هستی ، اونا دارن بهت خوراک میدن. اگر نمیخوای مشتری ِ اونا باشی خُب خوراک اونارو نخور !!

    چون چیزی رو که ذهنت دریافت می کنه همون خروجی رو میده. زندگی ما که جدا از دریافتی های ما نیست.

    _ وقتی که شما ذهنتونو کنترل می کنید. ورودی هاتونو کنترل می کنید ، یواش یواش ورودی های بهتر میاد.

    _ وقتی که شما غذا می خورید اگه غذا ظاهرش فاسد باشه ، اگه مثلا سوسکی چیزی توش باشه ، اگر بوی گند بده ، شما اون غذارو می خورید؟؟ به خدا حرفایی که می شنوید ، اخباری که می بینید ، آدمایی که باهاشون ارتباط دارید هم دارن غذا به شما میدن! با دیدگاهشون با افکارشون با حرفاشون دارن به شما غذا میدن. اگه اون غذائه بوی گند میده سراغش نرو! خریدارش نباش!

    غذای روحی ِ نامناسب و فاسد هزار برابر بیشتر آدمو بدبخت می کنه.

    _ وقتی سیستم ایمنی بدن قوی باشه همه چیو در خودش حل می کنه. سیستم ایمنی بدن انسان ِ امروزی حاصل میلیون ها سال تکامله. میلیون ها سال بهبود مستمره. این بدن ما تکامل داشته. از تمام بیماری ها گذر کرده. اینا سیستم های ایمنی و دفاعی بهشون اضافه شده.

    اینو باید به خودتون بگید که بابا بدن ما این تکاملو سپری کرده. این آمادگی هارو داره. این روزهارو دیده! این چیزا که اصلا مسئله ای نیست براش.

    هرچقدر که شما باورتون نسبت به بدنتون و به سیستم ایمنی بدنتون قوی تر باشه ، بدن شما بهتر عمل می کنه. این قانونشه چه اونایی که به این حرفا اعتقاد ندارن و چه اونا ‌که اعتقاد دارن اینو می دونن: که ذهن انسان تاثیر کاملی بر جسمش داره. اگر کسی باورها و احساس خوبی نسبت به جسمش داشته باشه ، جسمش بهتر عمل می کنه.

    اینو همه پزشکان چه موافق با این دیدگاه ، چه مخالف با این دیدگاه ، اینو همه قبول دارن. ( تاثیر قرص های پلاسیبو)

    این نگاه و باور رو باید در خودمون ایجادکنیم که: این جسم ما بسیار بسیار قویه. و از پس خودش برمیاد. و هیچ مسئله ای نیست که بتونه جسم مارو از بین ببره.

    این یه شعار نیست. این یه توهّم نیست. گلبول های سفید بدن ما بسیار بسیار قوی ان. این نگاه رو داشته باشید در مورد بحث بیماری ها خیلی خیلی بهتون کمک می کنه.

    _ در مورد مرگ : چرا آدما فکر می کنن مرگ یه اتفاق خیلی عجیب و غریب و بدیه؟ هرکسی به یه شکلی می میره دیگه. هیچ وقت مشخص نیست که ما کِی میخوایم از این دنیا بریم؟ حالا یکی با بیماری میره ، یکی با تصادف میره ، یکی شب می خوابه صبح بیدار نمیشه… به هرترتیبی این اتفاق ممکنه بیفته. مرگ یه چیز کاملا طبیعیه . مگه توی تاریخ بشر کسی تاحالا زنده مونده؟ ما باید اینو باهاش راحت باشیم. اینهمه نگرانی برای چیه؟ اگر زمان مرگ برسه ، هرجایی و هر شرایطی باشیم می میریم. این چیزی نیست که بشه جلوشو بگیریم.

    _ همیشه تضادها و اتفاقات باعث شده علم پیشرفت کنه. واکسن هایی که برای این بیماری ها میاد چقدر میتونه مشکلات بعدی رو حل کنه. چه دستاوردهای علمی اتفاق خواهد افتاد.

    _ سعی کنید از زندگی تون لذّت ببرید. در شرایط بیماری و قرنطینه یه فضایی هست که میشه با اعضای خانواده بیشتر وقت بگذرونیم. از وجود همدیگه لذت ببریم. توی هر اتفاقی میشه نکات مثبتو دید و ازش بهترین استفاده هارو کرد.

    “اگر آدم ذهن مثبتی داشته باشه ، از دل هر اتفاقی میتونه زیبایی رو بکشه بیرون.”

    اگر زیاد این کارو انجام بده دیگه اتفاقات فقط مثبت هستن. دیگه ناراحت کننده نیستن. دیگه جوری نیست که بخوای به زور از اتفاقات ناراحت کننده زیبایی رو بکشی بیرون. دیگه زندگی جوری میشه که فقط مثبت و مثبت و زیبایی و قشنگی رُخ میده.

    _ زمانی که بقیه مردم درگیر افکار منفی ان بهترین زمان برای جدا شدن از اکثریت جامعه ست. بهترین زمان برای حرکت کردن به سمت خواسته هاست. به سمت چیزای قشنگه

    یعنی وقتی که همه دارن لنگ لنگان قدم می زنن ، بهترین زمان برای حرکت کردن و قوی تر شدنه.

    حرکت کنید. کار ‌کنید روی خودتون. و یادتون باشه که 95 درصد مردم کاملا توی مسیر اشتباه دارن حرکت می کنن. اگه می خواید متفاوت باشید و متفاوت نتیجه بگیرید نباید مثل اونا عمل کنید. نباید مثل اونا فکر کنید. نباید مثل اونا حرف بزنید. نباید حرفای اونارو بشنوید. نباید با اونا اصلا کاری داشته باشید.

    خداجونم شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    شکوه دوراندیش گفته:
    مدت عضویت: 965 روز

    بنام خدای مهربان

    وسلام به استاد عزیز ومریم بانوی عزیز

    قدم چهاردهم خانه تکانی

    کنترل ذهن حرف اول وآخرمیزنه کارسختیه ولی تمرین وتمرین میخواد و استمرار

    ورودیهارو کنترل کنیم اگر هم شنیدیم و وارد شد نگاهمون رو بهش دقت کنیم وجوری پردازش کنیم که مثبت باشه وبه نفع ما

    خود من شدت وضعف دارم وگاهی بالا وگاهی پایینم و انرژیم افت وخیز داره گاهی شدت میگیره وگاهی متوقف میشم ولی خوب ناامید نیستم از خدا کمک میخوام که همراهی کنه و روشن هست برام که واقعا استاد قدرتمند هستن وقدرتمند عمل کردن تحسینتون میکنم مرحبا میگم به شما وخانم شایسته عزیز که درتمام موارد عالی هستید

    باورهامون راجب سیستم بدن خوب باشه درست باشه تا بدن درست وعالی عمل کنه سیستم ایمنی قوی همه چی رو در خودش حل میکنه

    در مورد مرگ هم باید درک کنیم که چیز عجیب غریبی نیست یک جابجایی ونقل مکان هست مثل از یک اتاق به اتاق دیگه رفتن هست کاملا طبیعی وباید پذیرفت هرکسی هم زمان مشخصی داره واگر زمانش برسه هیچ راهی براش نیست وبرعکس اگر زمانش نرسیده باشه تحت هرشرایطی زنده می مونه

    خداروشکر که هدایتگر ماهست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    به نام تنها فرمانروای مهربانو بخشنده

    شکرت برای یه فایل اگاهی وکلید الان زهنم

    یه چیزی خیلی باحاله

    من که دنبال رشد چیزای جدیدم ینی دوسدارم فایلها تکراری نباشن همه جدید با اینکه همون لایو هارو ماهیانه گوش میدم هر روز یکی سری بعد که میام گوش میدم کاملا برام جدید انگار نه انگار که قبلا گوش کردم قشنگ تشنه اون اگاهی بود ینی چی

    خداجونی توی سایت هزاران محصول فایل تو گوشیم هست چه تکراریه چه نیس همیشه جدید جذب میشه خیلی ساده

    خدایا شکرت که منو در بهترین زمان بهترین فایل بهترین اگاهی تتمرین ساده و خفن قرار میدی

    من همواره میگم فرمانروا من به هر خیرت فقیرم

    من میدونم بینهایت بخشنده

    من میدونم چقد غنی هستی

    این برداشت اول از گام ماهیانه امه

    ما از روح الهی هستیماااااااه

    ما خالق هر خواسته شرایط زندگیمونیم

    خیلیا توی زندگیشون تغییر میبینیم

    خیلیا توی زندگیشون راحت به خوسته روابطه سلامتی ثروت هر چی هر چی رسیدن

    بعد قانونی هست که روی همه ما کار میکنه

    قانون احساس خوب اتفاقات خوب

    برای تثبیت تو زندگی خودت بقیه زره بین بنداز

    چه حرفی میزنه وچه اتفاقی برای خودش رقم زده

    همه اینا دو طرف هست چه مثبت چه منفی

    البته فکرهای مثبت خیلی قوی تر واز لطف مهربونی خدا به بنده هاش احساس خوب که میسازی میندازه توی دستگاه خودش وچقد قویترش میکنه بعد میاد بیرون برای همین خیلی راحت تر میشه زندگیتو بسازی تا زندگیتو نابود کنی همینجوره اتفاقات خوب برات راحت تر میوفته خوش شانسیتو خدا بیشتر قرار داده تا بد شانسیت

    ای جان به این فایل ناب بهشتی ابه رو اتیش

    بزرگ ترین ترس چیه نابودی مرگ دیگه بزرگتر که نیس تو این دنیا مادی

    اقا ما که از روح خداییم ودر حال رشد لذت بردن

    “””خدایی چه باور قشنگی مثل فرشته ها دستی الهی هستیم فرود اومدیم لدت ببریم لدت بسازیمو بریم “””

    چقد قشنگ ینی فرودی موقت هست حالا من این مستند دیدم فیلمای جنگی دیدم

    این حیون فلان حیونو میخوره شکااار شد دلت میسوزه این توش برنامه هس وقت رفتنشهواینجوری میره وچیزی از بین نمیره

    مثلا یه فیلم میزاریم هندی فلانی تیر میخوره همه گریه بعد دوساعت میمیره جور که دیگه انگار نابود شد رفت خیلیا کوچیک بزرگ وقتشه که بشه میرن

    فقط چقد خوب میشه میخام برم با ایمان خفنی باشه زندگی خیلی مثبتی داشته باشم حتی الانم که دارم منطقی میکنم زهنم میترسه از رفتن

    میگم تو خودت نبودی اومدی به این دنیا

    مثلا تو الان بچه نداری کسی نیس ولی میاد به دنیا

    ینی یه چیزه عادی وقتش که برسه با عشق میری میای

    خواستم اینه که همینجوری که به دنیا اومدم با عشق با عزت با ایمان بیشتر ایمانی خیلی قویتر لیاقتی حخیلی قویتر و روحی خیلی زلال تر و خداگونه تر برم

    دوس دارم طراحیو ادامه بدم و ازش کلی ارزش بسازم کلی رشدش بدم

    میخام قویترین ایمانی که هست بسازم وبرم

    میخام بالاترین لدت مرفح ترین خونه ها زیباترین امکانات زندگی کنم لدت ببرم

    با خانواده دوستان با خودم بیشترین لدتو توی دنیا ببرم ارتباطی ویژه با ربم با خودم وتوی راه نور رشد باشم واقعا لدت ببرم لدت شوقی ویژه از نعمت هامیخام حسی ویژه سپاسگزاری ازتو تجربه کنم

    احساس سبکی رهایی

    همه دنیا زیباییه شاید بعضی کوچولو ظاهرشون بد باشه ولی درونی زیبایین میخام واقعا درک کنم واراوم باشم

    زیبا ترین داستان تکامل هست

    من خودم که دانش اموز بودم وروزهامو به خوشی میگزروندم یه معلم مهربون تقریبا مرفحی متوسط داشت دستچین میکردم میگفتم اینو میخام وهمونو انتخاب میکردم

    حالا که باور لیاقت بینهایت دارم

    باور چشم زخم از ریشه بن احساس میکنم قشنگ قطع شده وترمزام رفع شده حالا میخام از نعمتهایی که جلومه راحت انتخاب کنم

    نه اینکه یه کی انتخاب کنم بعد بیام بگم لیاقته من این هست حالا ما یکم دسته پاایین میگیریم که راحت تر اتفاق بیوفته

    کی میگه این ارزشمند تره یا اون

    کی میگه الان من چقد ارزشمندم شماره چند کدوم بهش میخوره

    ولی دوس دارم با خودم رفیق باشم وخواسته هارو از فیلتر لیاقت ابدی برای هر خواسته ای داره

    وقتی خدا میگه اسمانو زمین مسخر شما

    نمیگه فقط نور فقط خورشید

    البته

    زهنی که به تو شماره لیاقت داده تو اروم اروم شماره لیاقتو ببری بالا و منطقی کنی ثابت کنی که چقد لایقی اروم اروم کم کم مثلا

    کلی نعمت هست شما بخو من لایقم حسه خودمو از دیروز بهتر باشه

    هر روزم اتفاقات خفن توش باشه

    مثل شیرینی ناب این چند روزم

    وبعد تو از نعمتهایی که دور برت هستن تا میتونی لدت ببر زوق کن

    واقعا نعممت سلامتی که داری خیلی ارزش داره از این هدیه ارزشمند با عزتت واقعا شکر کن تازه بیشترم میشه

    چقد تو از بچه گی اصلا هر سال احساس میکنم بدنم رشدد داره وعالیتر میشه

    شکررررر

    تو از خدایی بینهایت لیاقت ودر حرکت ورشد الهی ولدت بردنی

    نعمت حمایت الهی

    تو زندگیتو میتونی هر خواسته ایو بسازی

    تو لایقی مثل اکسیژنی که به فراوانی سادگی مصرف میکنی هر لحظه از هزاران نعمت ارزشمند به فراوانی سادگی مصرف کنی

    من خودم مسله تضاد دوسداشتنی که منو وصل کرد به سایت روابط بود

    از این دو سال یا هر چی رابطم رویایی تره انقددد شکر

    مرحله زندگیم

    الان توی این دوسه ساله انقد تو ارامش وعزت زندگی میکنم بهشتم انقد زیبا تر شده بوی تکاملش انقد واضح همونی که ارزوشو داشتم خونه تمیز و با صفا دنج البته خواسته ها ارزوهامم رشد کردن خیلی رفتن بالا

    دیگه رهام اینکه الان تو ارزوهای قبلم که خوشبخت ترین زندگی بود وروابط رویایی و اینکه هر ارزویی انتخاب کنم چون میدونم لیاقتم ابدیه ومیشه انتخاب بشه واتفاقم بیوفته

    الان تکاملو میبینم ینی به قول استاد مهارتها اروم اروم میرن بالا نه اینکه زمانی لول لوله دیگه مثل همه چیز وکاره من اینه

    سپاسگزاری کنم بشینم با لیاقت رو شونه الهی وبگم قدم بعدی چیه وتقسیم کنیم ساده اش شیرینش برا من ونتایج سخته که تو زهنه برا اون و هدایت

    اینم از این قدم ارزشمند وبه موقعه شکرت برای این هدایت شکرت که انجام دادم وصل بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2851 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و ختنم شایسته گرامی

    گام چهاردهم – کنترل ورودی های ذهن

    14 گام رو تا الان برداشتم کنترل ذهن برام کار سختی ولی دارم کم کم مچ ذهنم را میگیرم

    من استاد فرار کردنم از همه چیز

    استاد فرار کردن از افکار و باورهای خودم

    استاد فرار کردن از شنیده ها و دیده هایی که خودم به وجودشون میارم

    من استاد ندیدن اشغالام

    استاد ندیدن چیزهایی که اذیتم میکنه

    اخه میدونی چون خیلی برام درد داره

    الان خودم مجبور کردم وقتی دارم کامنت مینویسم یا با خودم حرف میزنم تا جایی که میتونم هنزفری نزنم

    میشه دارم کامنت مینویسم از بیرون و از داخل ذهنم حرفها و نجواهای و ورودی های منفی میشنوم ولی من هنزفری نمیزنم ولی میشینم سرجام و کامنتم را مینویسم

    میفهمم دارم میلرزم میفهمم متزلزل شدن کانون توجهمو شاید از کیفیت کامنتهام از این به بعد بیاد پایین

    شاید از این به بعد نتونم مثل اوایل با اب و تاب بنویسم نتونم قشنگ بنویسم

    نتونم منظورم برسونم

    نتونم تمام و کمال همه چیز شرح بدم

    اما این هم قسمتی از مسیر منه، من میشنوم اذیت میشم ولی نمیخوام فرار کنم اگر میخوام تغییر کنم باید وایسم و تغییرشون بدم توی ذهنم

    استاد گفت نذارید بیرون توی ذهن شما تأثیر بذارن اخبار و رسانه و…

    استاد گفت وقتی ورودی‌هاتون مثبت کنید اون ادمهایی که خبر میرسونن دیگه از شما جدا میشن

    ولی چرا برای من نشده چون من فرار میکنم

    چون نمیخوام با انچه در واقعیت خودم هست روبرو بشم

    چون نمیخوام بپذیرم این افکار گاها پلید گاها بیمارگونه گاها فقر افرین گاها دشمن ستیز گاها حال بهم زدن گاها اغشته با غم رو که وارد جریان زندگیم میشن و همه در سر خودم هستن

    وارد جمع ها نمیشم چون میترسم

    من میتونم وارد جمع های مثبت بشم

    من میتونم انتخاب کنم که وارد چه جمع هایی بشم

    من میتونم انتخاب کنم کی توی تنهایی خودم باشم کی با ادمها باشم هر موقع حال کردم خودم هر موقع خودم لذت بردم

    چرا بعضی ها به حریم خصوصی من احترام نمیذارن

    این به معنی این نیست که من برای حریم خصوصی دیگران احترامی قائل نیستم نه

    این به معنی اینکه من اجازه میدم اونا وارد بشن ولی خودم اینکار نمیکنم چون احساس قربانی بودن دارم

    چون میخوام بیرون راضی نگه دارم

    چون میخوام بگم من ادم خوبم ولی بقیه فلانن

    چون ورودی ها بدی داشتم

    چون تجربهای سختی داشتم و این ورودی ها به این شکل و اسونی نیست که با 4 ماه یکسال متعهد بودن دیگه درست شه

    بلکه باید سال ها به خودم تعهد بدم با خودم باشم حرکت کنم بمونم و ادامه بدم و به ساختن و داشتن یه زندگی خوب که در مسیر درست و پاکی در جریان هست ادامه بدم

    خدایا هدایتم کن که از این منیت من کم بشه

    از این منم منم هام کم بشه

    شاید امروز اشکم دربیاد بخاطر اینکه نتونم در هر لحظه ذهنم کنترل کنم ولی این قسمتی از مسیره

    روز اول تمرینم بود با سر خوردم زمین بلند شدم ذهنم کنترل کردم و توی اون سالن اروم اروم شروع کردم کم کم مهارت ها یاد گرفتن چون تونستم ذهنم کنترل کنم چون حرف مردم برام مهم نبود.

    سپاس از شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضا دهنوی گفته:
      مدت عضویت: 2610 روز

      سلام مریم عزیز

      منم بارها شده از خودم و افکارم فرار کردم و فرار کردم .. ولی از وقتی روی دوزه ی کشف قوانین دارم کار میکنم افکار و باورهای خودم رو خیلی خوب شناختم.. خیلی خوب فهمیدم که چقدر باور عدم لیاقت توی وجودم ریشه زده و این باور ادم زو میبره توی مداری قرار میده که هر چی تلاش میکنی بیشتر باور میکنی که ارههه توی این مملکت نمیشه و مثلا همه چی پارتی بازیه و مسئولین فلان و بهمانن !! و این باور عدم لیاقت با ادم کاری میکنه و به ادم ثابت میکنه که عوامل بیزونی در موفقیت تاثیر گذار هستند !!!

      میدونی چرا مثلا من باور کردم که عوامل بیرونی تاثیز گذار هستن ؟؟ چون این ترفند باور احساس عدم لیاقته که به این شکل خودش رو توی زندگی فرد نشون میده…

      یعنی چی؟؟ یعنی فرد از اونجایی که احساس لیاقت نداره ،، هر چقدر تلاش میکنه موفق نمیشه و مهارت هاش و توانایی هاش دیده نمیشه و جهان به طرق مختلف بهش ثابت میکنه که عوامل بیزونی تاثیر گذار هستن… مثلا فرد ازونجایی که خود باوری نداره ،، به این نتیجه میرسه که عههههه من که پارتی ندارم و فلانی با پارتی بازی به جایی رسیده !! و اگز فردی رو میبینه که با مهارت های کمتر از خودش موفق شده ،، ظاهرش اینه که با پارتی بازی موفق شده.. ولی در واقع پارتی بازی نیودن بلکه اون ادمه حس لیاقت داشته و دستان خداوند به کمکش اومدن و اگر من هم حس لیاقت داشتم و بتونم باور کنم که خداوند هدایتکر منه ،، من هم مشمول هدایت میشم و دستان خداوند به کمکم میان !!

      ولی تا وقتی داریم از خودمون فرار میکنیم و ترمزهامون رو پیدا نمیکنیم به واقعیت دسترسی نداریم ،، چون ذهنمون همش ما رو گول میزنه و یا ما رو میترسونه .. به همین دلیل با یکسری از دوزه ها به شدت این ذهن مقاومت میکنه .. اون دوره اصلی ترین دوزه س بزای حذف ترمزها .. اون از همه مهتره ..

      منم توی بحث فرار کردن ماشالا هنوزم که هنوزه استادم ولی شاید یه ذزه بهتر شده باشم.. نگران نباش ادامه بده ,, حتما موفق میشی..

      برات ارزوی موفقیت دارم و منتظر شنیدن خبر موفقیت هات هستم …

      موفق باشی مریم عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مریم درویشی گفته:
        مدت عضویت: 2851 روز

        سلام رضای عزیز، دقیقا درست احساس لیاقت

        حالا من خودم از طریق قانون تضاد اینو فهمیدم

        یعنی متوجه شدم که چیزی که جلوی من گرفته احساس گناه هست که باعث میشه صدای خدا نشنوی اصلا حتی باور نداشته باشی که خدا باهات صحبت میکنه

        که بتونی الهامات در مسیر خواسته ها دریافت کنی

        توی فایل قبلی نوشتم تکامل وقتی شروع میشه که الهامات دریافت میکنی

        مثلا وقتی دنبال اینی که فلانی که توی حوزه خودت مربی بهت بگه چیکار کنی یا برمیگردی روی تجربهای خودت روی دانش ناقص خودت حساب میکنی که حتی اون هم از خودت نیست.. هر بار دورتر میشی،

        خیلی خوبه تحسینت میکنم که تونستی یه ذره بهتر از قبل بشی مطمئن در ادامه قوی تر خواهی شد منم دارم ادامه میدم همه چیز توی ادامه دادنه فقط بازنده ها هستن که ادامه نمیدن برنده ها همونایی ان که تا ته داستان میرن چون باور دارند میشه نمیذارن ناامید برشون غلبه کنه

        منم هر روز تمام تلاشم میکنم و مطئنن بهتر از این خواهم شد

        سپاسگزارم، منم منتظر خوندن رشد و موفقیت ها و نتایجت هستم به خصوص در مورد باور لیاقت انشالله این قدم مهم و حیاتی را در رسیدن به خواسته هات به موفق ترین حالتش برداری.

        در پناه خدا باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 522 روز

    به نام خدای هدایتگر

    شصدو دومین تعهد

    تلویزیون رو کامل حذف کنیم رسانه هارو دنبال نکنیم

    کنترل ذهن سخته ولی با تمرین و تکرار راحت میشه

    زندگی ما جدا از ورودیهامون نیست وقتی که ما ورودیهامونو کنترل میکنیم یواش یواش ورودیهای بهتری میاد

    ورودیهای مناسب خروجیهای مناسب میاره

    به واسطه کنترل ورودیهای ذهن اتفاقات میفته

    ذهن انسان تاثیر کاملی بر روی جسمش داره اگه کسی احساس خوبی نسبت به جسمش داشته باشه باورهای خوبی داشته باشه جسمش بهتر عمل میکنه اینو حتی همه ی پزشکا قبول دارن

    اگه ادم ذهن مثبتی داشته باشه از دل هر اتفاقی میتونه زیبایی هارو بکشه بیرون‌

    خدایا منو به مسیر درست هدایت کن و ایمانمو به خودت قوی کن امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    وحید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 442 روز

    تقوا !!!

    تنها کلمه ایست که به اشتباه ترس از خدا معنی شده است

    تقوا  یعنی چه ؟

    بگذارید از تقوا از نظر دیگر نگاه کنیم

    تقوا به معنای نگهبانی از  دریچه ورودی است که جهان درون شما به آن متصل میشود

    از این دریچه جهان شما خلق میشود جهانی که از ورودی های شما سرچشمه میگیرد

    ورودی هایی که اگر کنترل. و نگهبانی نشود از آن محل آسیب میبینید

    شاید برای شما سوالی پیش بیاید که این ورودی ها به کجا متصل است که جهان مارا به وجود میاورد  و هرشخصی یک جهان مجزا را برای خود به وجود می آورد

    این دریچه ها به یک جا متصل میشود  و آنجا  جایی نیست جز قلب !!

    جایی که  اول در جسم به وجود می اید !

    ورودی های ما از ذهن که جایگاه  دشمن ماست میگذرد و به قلب که جای دوست است وارد میشود

    و تنها و تنها و تنها زمانی در لحظه حال   قرار میگیرید که ذهن و قلب در یک راستا قرار بگیرند وچه زمانی در یکراستا. قرار میگیرند؟؟؟

    تنها زمانی که ورودی ها به واسطه نگهبانی یعنی تقوا کنترل شوند و ذهن از سیاهی پاک شود که راهی است سخت از لحاظ ذهنی

    مهم نیست دشمن شما در لیوان شما سم بریزد یا دوست شما  در هر حالت شما خواهید مرد

    پس مهم نیست یک فرد خوب یا بد یا یک رسانه خوب یا بد یا دوست خوب یا بد به شما چه چیزی بدی نشان دهد یا بگوید

    در هر 2 حالت شما سم را وارد ورودی خود کرده اید  بعنی نگهبان را کنار زده اید و این ارتعاش به اندازه زمان و احساس حامل  بر شما تاثیر میگذارد و در اینده ای که زمان آن با توجه به شدت  احساس  شما است جهانی را خلق میکند که شما در آن سیر میکنید

    پس از ورودی های خود به شدت مراقبت کنید …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 176 روز

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته ودوستان نازنینم

    وقتی ماشروع میکنیم فکرهامون وباورهامونو درست میکنیم وکانون توجهمون رو میزاریم روی زیباییها و از زیباییها صحبت میکنیم میشنویم تجسم میکنیم وکلا به زیباییها تمرکزمیکنیم یک فاصله فرکانسی نیازهست که اون تلاشها به ثمربشینه واحساس خوب وفکرای مثبت این فاصله فرکانسی روپرمیکنه .

    من الان یکماهه ، هروز افتادم توجاده اسفالت زندگی وباصدای گنجشکها سوارماشین حرفه ای دارم بادخترم وهمسرم از زندگی لذت میبرم بینهابت احترام محبت سلامتی رفاه وارامش و….خداروصدهزارمرتبه شکر دارم تجربه میکنم .فاصله فرکانسی پرشده و نتایج ازاون اول که خودم برنامه ریزی کردم اتفاق افتاد درزندگیم وتجسم تبدیل به واقعیت شده البته فعلا اول راهم نتایج پشت سرهم مثبت وکوچیکه فعلا.

    نتایج بزرگ وخیلی بزرگ واردنشده درزندگیم ولی مطمینم اوناهم تا یکسال اینده میاد درزندگیم منظورم از نتایج خیلی بزرگ( ثروت بینهایت شوهرمه ، تغیبرات شوهرمه به اون شکلی که من میخام تیپ کت وشلوار کراوات بزنه همیشه ،مثبت باشه ، توجه کنه فقط بمن وبچه هام اولویتش باشیم ، و یک مقداراموالشوبنامم کنه ملک وماشین ،بدنیا اوردنه دوتا پسر و شغل خونه دارشدن من وخدمتکارگرفتن برای عمارتمون هست شایدم اگرشوهرم بخاد توایران بمونیم وامریکانریم بستگی به نظرایشون داره ایرانم بهشته برام )

    ولی الان هروز داریم از زندگی لذت میبریم وشادیم و شادی سلامتی محبت بینهایت ارامش بینهایت امنیت ، درزندگیم خداروشکر درجریانه .دوستان عالی دارم که باهم وقت میگذرونیم هرجمعه میریم دور دور وخرید من عاشق خرید لوازم خانگی هستم عاشق خرید لباس وکفش هستم .

    هروز کباب گوسفند وگاو ومرغ میخوریم زندگیم عجیب غریب تغییرکرده ازوقتی تغییرکردم من تغییراتم در زمینه توحید و احساس لیاقت بوده بیشتر .بیشتر شکرگزاری فاصله فرکانسی روپرکرده وخیلی هواسم به صحبتهام هست که مغرورنباشم غیبت نکنم تهمت نزنم عصبانی نشم ، تواضع داشته باشم همش حواسم جمع هست قدرت فقط بخدابدم وشرک نورزم دایم حواسمه کنترل ذهن کنم حالا با اهنگ شاد با نگاه کردن به صورت دخترسه سالم مثل فرشته هاست ، با قران خوندن کنترل ذهن میکنم تا فاصله فرکانسی پرشد وافتادم رو ریل خوشبختی .خدایاشکرت

    حالا مطمینم 50کیلو بشم اون نتایج بزرگ که بالا گفتم خودش خودبخود وارد زندگیم میشه این مسیله چاقی روی احساس لیاقتم تاثیر گذاشته خدابمن گفت پرنیاجون تمرکزتو بزار فقط روی لاغریت اون نتایج بزرگ بسپربمن خودبخود واردزندگیت میکنم بعداز 50کیلوشدنت چون توکه احساس لیاقت درونیت عالیه احساس لیاقت بیرونیت روی این لاغری گیرکردی 50کیلوبشی احساس لیاقتت تکمیل شدست و فاصله فرکانسیت پرمیشه نتایج بزرگ خودبخود وارد زندگیت میشه اون سمت منه توسمت خودت که ورزش ورژیمه روش تمرکز کن .بقیشوبسپربمن ورهاش کن در زمان ومکان مناسب وارد زندگیت میشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: