live | کنترل ورودی های ذهن - صفحه 42

679 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1328 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام استاد قشنگم و مریم زیبا

    و سلام به همه همراهان این مسیر عشق و عاشقی

    خدایا هزاران بار شکرت که به من فرصت دادی بیام اینجا. دقیقا میعادگاه عشق نقطه اتصال با خدا و خدا و خدا و خدا

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت که ساعت زنگی من هستی دورت بگردم

    امروز اینجا جمعه هست ی جمعه کاملا مقدس چون از لحظه بیدار شدنم غرق در عشق خدا شدم. اصلا صادقانه بگم با اینکه دیشب گفتم اخ جون فردا جمعست حداقل تا 8 بخوابم اما بشدت دلم میخواد با خدا خلوت کنم اما دقیقا خودش ساعت 6 و نیم بیدار کرد اونم با هشیاری کامل گفت مگه دنیال زمان نمیگشتی بیا این زمان ببینم چی میخوای بگی

    خدایا هزاران بار شکرت

    دیروز تو فروش من معجزه شد و من بایستی پای خدارو میکشوندم وسط و ی ماچ آبدار رو پیشونیش میکردم و تشکر میکردم دیگه انصافا وقتش بود بغلش کنم

    خدایا هزاران بار شکرت.

    کلا خدا کار و زندگیشو ول کرده چسبیده به قلب من و هر لحظه داره حسابی به من حال میده خدایا دمت گرم

    البته ناگفته نماند من اندازه باورهایی که ساختم دارم محصولشو برداشت میکنم.

    دقیقا همین استاد قشنگم میگه

    شما زمانی که آماده باشی نتایج میاد و این آمادگی اصلا ربطی به گذر زمان نداره

    شاید من نوعی پیش خودم فکر کنم این امادگی زمانی رخ میده که زمان بگذره و شایدم زمان زیاد اما استاد مقدس میگه شما وقتی باوری میسازی که این باور تو وجودت نهادینه میشه و مدام تکرارش میکنی (نکه دم و دقیقه فقط زبانی تکرار بشه).مدام هی این باور رو تو ذهنت میاری براش دلیل منطقی میاری برای الگو میاری براش مثال میزنی که اون دفعه اینجوری فکر کردم اینجوری ذهنمو کنترل کردم این اتفاق افتاد پس الان هم اگه اون مدلی فکر کنم همونجوری رخ میده دیگه ذهن قبول میکنه.

    استاد مقدس تو قدم دو دوره 12 قدم میگه

    ذهن برای باور هر چیزی دلیل منطقی میخواد باید براش ی fact بیاری تا قبول کنه باید براش مثال بزنی باید براش الگو بیاری باید بتونی قانعش کنی وگرنه این ذهن مث ی کره اسب چموش که هی دلش میخواد ورجه وورجه کنه هی جولان بزنه و هر جایی که بیشتر براش خوش بگذره اونجا جولان میده پس باید با ی دلیل منطقی و دهن پر کن ذهن رو ببریم سمت منطق هایی که ریشه رشد ما بشن

    تو چندین کامنت گفتم طبق ی باور محدود کننده ای که داشتم مثلا حرکتی زدم برای استارت کاری اما چون خارج از شرایط فعلیم قدم برداشتم بدهکار شدم. اونم رقم 300میلیون

    با اینکه به شدت ایمان قوی داشتم که هر جور شده میتونم پرداخت کنم اما چندین ماه به والله منو فلج کرد این فکر بدهی

    یعنی هر روز فروش داشتم و هی از عدد کوچیک پرداخت میکردم اما انصافا چنان انرژی منو گرفته بود که اگه بخوام بگم ذهن من پا داشت واقعا پاهای ذهنم فلج شده بود. یعنی من در موقعیت فوق العاده ای بودم و داشتم عشق و حال و لذت و بزن و برقص اما دقیقا همونجا در اوج همون شادی ته ته ذهن من فقط داشت به بدهی هام فکر میکرد و ریشه درونی افکار منو به سمت منفی میبرد و اینم بگم به والله به شدت سخت بود کنترل ذهن به شدت طوری که گاها فکر میکردم این ذهن من مث اسلایم میمونه و من به زور داشتم تو مشت دستم نگه میداشتم اما شده بود حتی اندازه سر سوزنی از وسط انگشتام میزد بیرون و واقعا سخت بود

    خدایا هزاران بار شکرت

    این وسط من با تمام وجودم همت کرده بودم هر جور شده کنترل ذهن داشته باشم و نزارم سر بخورم با مغز برم تو اقیانوسا دنبال اتیغه جات تاریخ

    اینجا در حیطه کنترل ذهن من عزیزان دوست داشتنی زیادی نقش داشتن

    دوست عزیز و دوست داشتنی اقای حمیدرضا ثانی(من موندم کسی که فامیلش دو کلمه ای هست اصلا چرا اسمش هم دو کلمه ای هست؟یعنی خانوادش فکر نمیکردن ی روزی ی شیرازی بخواد ایشونو صدا بزنه؟البته اگه حمیدرضا ناراحت بشه میتونه جمع کنه از ایران بره استیکر خنده حداقل 6 خط)

    ی دختر ناز و دوست داشتنی که من دورش بگردم سعیده سعیده سعید که الان لم داده تو خونش هی پول میاد به حسابش هی داره این پول زبون بسته رو خرج میکنه

    شهرزاد انقلاب کن(اگه فردا روزی جایی کودتا بشه من دنبال شهرزاد میگردم میتونه یکی از ریشه هاش باشه اینم یکم استیکر خنده)

    ابراهیم با اون دلفینش (که تنها دلفینی در جهان هست که فقط در مناطق آسفالتی زنده میکنه و نیازی به ی قطره آب هم نداره.)

    جمال داداش عزیز که هم زبان منم هست البته من ترک قشقایی ام و فعلا در مناطق جنوب کشور دارم فرمانروایی میکنم

    دوست قشنگ من طیبه خانم که به جمعه های تهران ی رنگ و بوی خدایی داده

    اوه اوه نگفتم از افلاطون مهربونم داداش شاسی سوار(نوش جونت تمام نعمت هایی که خدا بهت هدیه داده عزیز با معرفت)

    و هزاران دوست مقدسی که فقط با خوندن کامنتاشون من جون به بدنم می اومد و انگیزه میگرفتم

    ناگفته نماند قطعا به خاطر همین گیر سه پیچ من به این بدهی ها بود که به شدت این مدت درگیر هزاران اتفاقا جور واجور میشدم. طوری که سه خواهرم همزمان بستری شدن طوری که حدود ی ماه هر هفته یکی از اقوام فوت میکرد و درگیر تشیع طوری که شونصدتا مسائل پوچ تو کارم پیش میومد طوری که از در و دیوار برای ماشین صفر کیلومتر من اتفاق می بارید. اما به والله من فقط میگفتم اینا داره بهت درس میده فقط تلاش کن شده حتی ی قدم مدارتو تغییر بده و با اینکه به شدت سخت بود اما جون میکندم افسار ذهن رو بگیرم تو دست هر چند گاهی در میرفت و من تا میرفتم پیداش کنم و بیارم کلی هم زمان میبرد.

    من میگم جهان مث ی پسر بچه سرتق میمونه هر حرکتی میزنی قشنگ همونو برات تکرار میکنه گاها من خودم به آبجیم میگم جلو دختر نازت خیلی مراقبت کن مث ضبط صوت میمونه هر چی میگی ضبط میکنه. یعنی جهان همینه دقیقا همینجور هر جور می نگری هر جور فکر میکنی هر جور باور داری دقیقا همونجور باورت داره و بهت نتایج میده

    همین چند روز پیش به شدت پول لازم بودم انصافا به شدت اما یهو قلبم گفت امروز فروش نداشته باش ی آن گفتم مگه میشه گفت آره چرا نشه و من اون روز تا ظهر کمک عزیز دلم دادم تا لوستر تولید کنه و هر کی تماس میگرفت برای فروش میگفتم امروز اجازه فروش ندارم و قرنطینه هستم اما اونا بهم میخندیدن به والله خودش گفت تو نفروش من میفروشم و دقیقا همون روز خودش سود رسوند بهم اونم چه سودی

    فرداش چوب جادوش رو گرفت سمت موجودی جنس خودم و من نجات پیدا کردم

    روز بعدش چوب جادوش رو گرفت سمت فروش تصاعدی و سود تصاعدی

    خدایا هزاران بار شکرت

    نوش جونم

    ببین با هم معامله کردیم و من سر تعهدم موندم و وفاداری کردم؟گفتی با فلانی قطع ارتباط کن گفتی من برات جور میکنم دیدی نهایت دو روز بعدش لینک فرستادی؟ خدا جونم خیلی شیطونیاااا من دلم غش میره که اینقدر زود حال میدیااا من دیگه سطح توقعم میره بالا دیگه خود دانی. گفتی نفروش گفتم چشم و اون روز چقدر با لذت حال دادی اونم اساسی. خدای وهاب من بسیار سپاس گذارم که تمام بدهی های منو پرداخت کردی و الان مث ی پر قو ازاد و رها تو بغلت هستم من دورت بگردم عشق همیشه همراه من

    خدایا مرسی که اینقدر وهاب و رزاقی

    خداجونم خیلی دلم میخواد برات ی دعای اساسی کنم اما فقط میتونم بگم خدا کنه بنده های سپاس گذار و مفیدی مث من اینقدر بریزن رو سرت که جیگرت حال بیاد.

    دوستای قشنگم دوستای دوست داشتنی ام ی دنیا ازتون ممنونم که هستین و کامنت میزارین و رشته اتصال من به جهان هستی میشین. دورتون بگردم من

    راستی ی چیزی بگم دل همتون بسوزه امشب جشن عروسی داریم اونم جشن عروسی ترکی قشقایی با لباس محلی خدا میدونه چقدر با لذته (استاد میدونه من چی میگم)و من ی لباس ترکی محلی سبز پسته ای انتخاب کردم بپوشم از اونجایی که سفید پوستم به شدت زیبایی من میدرخشه خدایا هزاران بار شکرت من همتونو دعوت میکنم شاید نشه بیاین عروسی ولی خداشاهده همتون به قلب من دعوتین اونجا خدا نشسته تو قلبم

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      آقای نیکو گفته:
      مدت عضویت: 3086 روز

      سلام به ساناز خانم

      کامنتتون عالی بود و سراسر توحید و عشق به پرودگار

      ایستاده برات کف میزنم

      بخاطر کنترل ذهنت

      بخاطر رفاقتت با خدا و توحیدی عمل کردن

      و بخاطر نتایج مالی که میگیری و با این سرعت بدهی 300 میلیونی رو پرداخت کردی

      همیشه دیدگاه هات رو میخونم و تحسینت میکنم چون لایق تحسینی

      ممنونم که مینویسی

      تو بهترینی و لایق بهترینها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ساناز گفته:
        مدت عضویت: 1328 روز

        به نام خدای معجزه ها

        سلام هم کلاسی عزیز

        ممنونم که وقت میزارین کامنت منو میخونین و ممنونم که برام کامنت میزارین.

        و من چقدر خوشحالم که خداوند دوستای مقدسی مث شما برام چیده که حتی برای طرز فکر و نگرش من ایستاده کف میزنن.

        همین دیشب تو ی اغذیه فروشی بودم که به صورت اتفاقی دوتا از دوستای دو سال پیشم رو دیدم و کلی با هم احوال پرسی کردیم و بعدش که ازشون خدا حافظی کردم همش میگفتم خدایا شکرت که منو از اون اکیپ سمی و پوچ جدا کردی و به زندگیم رنگ و جلا دادی و خدارو هزاران بار شکرت که که حتی برای ادمای اطراف من هم فیلتر خاصی گذاشته. البته این دوستان این سایت خیلی خیلی با کیفیت تر از دوستان بیرون من هستن. و این روزها به خاطر شلوغی زندگی شخصیم و شغلم کمتر میتونم کامنت بزارم یا فایل گوش بدم اما هر شب با کامنت خوندن میخوابم و صبح رو هم با کامنت خوندن شروع میکنم. و بودن کنار این دوستای مقدس هزاران پله زندگی منو رنگ و جلا داده

        خدایا هزاران بار شکرت

        و برای شما هم کلاسی عزیز بهترین هارو از خدا میخوام طوری که هر لحظه ی زندگی شما غرق در شادی و لذت و فراوانی باشه.

        خدا شریک لحظه هاتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    شکوه دوراندیش گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    بنام خدای مهربان

    وسلام به استاد عزیز ومریم بانوی عزیز

    قدم چهاردهم خانه تکانی

    کنترل ذهن حرف اول وآخرمیزنه کارسختیه ولی تمرین وتمرین میخواد و استمرار

    ورودیهارو کنترل کنیم اگر هم شنیدیم و وارد شد نگاهمون رو بهش دقت کنیم وجوری پردازش کنیم که مثبت باشه وبه نفع ما

    خود من شدت وضعف دارم وگاهی بالا وگاهی پایینم و انرژیم افت وخیز داره گاهی شدت میگیره وگاهی متوقف میشم ولی خوب ناامید نیستم از خدا کمک میخوام که همراهی کنه و روشن هست برام که واقعا استاد قدرتمند هستن وقدرتمند عمل کردن تحسینتون میکنم مرحبا میگم به شما وخانم شایسته عزیز که درتمام موارد عالی هستید

    باورهامون راجب سیستم بدن خوب باشه درست باشه تا بدن درست وعالی عمل کنه سیستم ایمنی قوی همه چی رو در خودش حل میکنه

    در مورد مرگ هم باید درک کنیم که چیز عجیب غریبی نیست یک جابجایی ونقل مکان هست مثل از یک اتاق به اتاق دیگه رفتن هست کاملا طبیعی وباید پذیرفت هرکسی هم زمان مشخصی داره واگر زمانش برسه هیچ راهی براش نیست وبرعکس اگر زمانش نرسیده باشه تحت هرشرایطی زنده می مونه

    خداروشکر که هدایتگر ماهست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نیلوفر فولادی گفته:
    مدت عضویت: 1620 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استادعباسمنش عزیزم ، خانم شایسته دوست داشتنی و همه اعضای خانواده عزیزم

    نکات مهم و آگاهی های فایل چهاردهم از پروژه گام به گام خانه تکانی ذهن:

    _ چی میشه که زندگی برای ما همیشه بشه : “در شرایط فوق العاده کنونی” ، “در شرایط لذّت بخش همیشگی” ، “در شرایط بی نظیر و دوست داشتنی ِ کنونی”. چه جوری میشه که این اتفاق برای ما بیفته؟ یعنی به جایی برسیم که این اتّفاق بیفته؟

    _ قبول دارم وقتی آدم در شرایط بیماری قرار بگیره یه ذره کار سختیه کنترل ذهن. کنترل ذهن کار ساده ای نیست و فقط آدمایی می تونن این کارو بکنن که روی خودشون کار کردن. اگر همه می تونستن ذهنشونو راحت کنترل کنن ، که الآن همه نتایج خیلی بزرگ گرفته بودن. دلیل اینکه تفاوت هست بین افراد اینه که “کنترل ذهن” و “واکنش نشون ندادن” به شرایط بیرونی یه کاریه که آدمای کمی می تونن انجام بدن. آدمای زیادی نمی تونن ذهنشونو کنترل کنن. نه فقط درمورد بیماری…بلکه درمورد همه چیز.

    اکثر آدما واکنش گرا هستن. و ذهنشون فقط واکنش نشون میده به اتفاقات بیرونی.

    و تا وقتی داری واکنش نشون میدی از همون جنس اتفاقات برات تکرار میشه ، چون زندگی مارو داره ذهنمون ، افکارمون ، باورهامون و فرکانس هامون داره ایجاد می کنه.

    _ رسانه ها در مورد همه ی مسائل خیلی خیلی جَو میدن. بهترین کار اینه که تا جایی که میشه از رسانه ها دوری کنیم. تا جایی که میشه نشنویم.

    بعضی از خبرها هم وقتی خیلی شایع میشن اگر آگاهانه سعی کنیم توجهی روش نذاریم ، آدمای کمتری “با ما درموردش صحبت می کنن” و اگر این روند رو ادامه بدیم دیگه تقریبا تبدیل میشه به صفر!

    _ یکی از قوی ترین و بهترین کارها برای کنترل ذهن ، حذف تلویزیون و شبکه های اجتماعیه.

    وقتی شما اجازه می دید اخبار و رسانه ها و مردم زیاد تو ذهن شما حرکت کنن و حرف بزنن ، اونا به شما خوراک میدن و شما همون رو تو زندگی تون خلق می کنید. چیزی تو زندگی ما خلق میشه و ایجاد میشه که ذهن ِ ما بهش توجّه می کنه! وقتی توجّه رو اونا دارن به ما میدن ، مامثل رُبات داریم در خدمت بقیه آدما زندگی می کنیم. ما داریم زندگی مونو اونجوری که اونا دوس دارن خلق می کنیم.

    _ نمیخوام بگم که رسانه ها نشستن دارن زندگی بقیه رو خراب کنن و بدبخت کنن. میخوام بگم که اونا هم خودشون نمی دونن که این مسیری که داره میره و تمرکز می کنه بر روی نازیبایی ها باعث بدبختی میشن.

    چرا رسانه ها درمورد اخبار منفی صحبت می کنن؟؟ دلیلش اینه که مردم اینجوری دوس دارن!

    یعنی مردم ، اون کسایی که اخبار نگاه می کنن دوس دارن درمورد بدبختی ها بشنون. یعنی براشون جذّابه! طرفداراش زیاده. مردم می پسندن! رسانه ها چیزی تولید می کنن که مشتری داشته باشه. این نیست که اتاق فکر داشته باشن بگن ما بیایم ذهن بقیه رو عوض کنیم. نه . نگاه می کنه می بینه اگر یه خبر بدی رو منتشر کنن ، مثلاً پنج هزار نفر می خوان بشنونش، اگه مثلا یه خبر خوب منتشر کنن ، کسی توجهی نمی کنه!

    اوناهم می خوان طرف پیگیری کنه ، براش جذّاب باشه ، تبلیغات بغلش بفروشن. این ایستگاه خبری شونو زنده نگه دارن.

    خیلیا فکر می کنن اینا نشستن ذهن بقیه رو بشورن و بدبخت کنن. خودشون ثروتمند بشن. این دیدگاه اشتباهه! نه اینطور نیست. بحث ، بحث ِ مشتریه! آدمای زیادی منفی فکر می کنن ، آدمای زیادی دنبال ِ بدبختی ان، اونا هم دارن به اون آدما خوراک میدن. به مشتری هاشون دارن خوراک میدن.

    اگر تو هم مشتری اونا هستی ، اونا دارن بهت خوراک میدن. اگر نمیخوای مشتری ِ اونا باشی خُب خوراک اونارو نخور !!

    چون چیزی رو که ذهنت دریافت می کنه همون خروجی رو میده. زندگی ما که جدا از دریافتی های ما نیست.

    _ وقتی که شما ذهنتونو کنترل می کنید. ورودی هاتونو کنترل می کنید ، یواش یواش ورودی های بهتر میاد.

    _ وقتی که شما غذا می خورید اگه غذا ظاهرش فاسد باشه ، اگه مثلا سوسکی چیزی توش باشه ، اگر بوی گند بده ، شما اون غذارو می خورید؟؟ به خدا حرفایی که می شنوید ، اخباری که می بینید ، آدمایی که باهاشون ارتباط دارید هم دارن غذا به شما میدن! با دیدگاهشون با افکارشون با حرفاشون دارن به شما غذا میدن. اگه اون غذائه بوی گند میده سراغش نرو! خریدارش نباش!

    غذای روحی ِ نامناسب و فاسد هزار برابر بیشتر آدمو بدبخت می کنه.

    _ وقتی سیستم ایمنی بدن قوی باشه همه چیو در خودش حل می کنه. سیستم ایمنی بدن انسان ِ امروزی حاصل میلیون ها سال تکامله. میلیون ها سال بهبود مستمره. این بدن ما تکامل داشته. از تمام بیماری ها گذر کرده. اینا سیستم های ایمنی و دفاعی بهشون اضافه شده.

    اینو باید به خودتون بگید که بابا بدن ما این تکاملو سپری کرده. این آمادگی هارو داره. این روزهارو دیده! این چیزا که اصلا مسئله ای نیست براش.

    هرچقدر که شما باورتون نسبت به بدنتون و به سیستم ایمنی بدنتون قوی تر باشه ، بدن شما بهتر عمل می کنه. این قانونشه چه اونایی که به این حرفا اعتقاد ندارن و چه اونا ‌که اعتقاد دارن اینو می دونن: که ذهن انسان تاثیر کاملی بر جسمش داره. اگر کسی باورها و احساس خوبی نسبت به جسمش داشته باشه ، جسمش بهتر عمل می کنه.

    اینو همه پزشکان چه موافق با این دیدگاه ، چه مخالف با این دیدگاه ، اینو همه قبول دارن. ( تاثیر قرص های پلاسیبو)

    این نگاه و باور رو باید در خودمون ایجادکنیم که: این جسم ما بسیار بسیار قویه. و از پس خودش برمیاد. و هیچ مسئله ای نیست که بتونه جسم مارو از بین ببره.

    این یه شعار نیست. این یه توهّم نیست. گلبول های سفید بدن ما بسیار بسیار قوی ان. این نگاه رو داشته باشید در مورد بحث بیماری ها خیلی خیلی بهتون کمک می کنه.

    _ در مورد مرگ : چرا آدما فکر می کنن مرگ یه اتفاق خیلی عجیب و غریب و بدیه؟ هرکسی به یه شکلی می میره دیگه. هیچ وقت مشخص نیست که ما کِی میخوایم از این دنیا بریم؟ حالا یکی با بیماری میره ، یکی با تصادف میره ، یکی شب می خوابه صبح بیدار نمیشه… به هرترتیبی این اتفاق ممکنه بیفته. مرگ یه چیز کاملا طبیعیه . مگه توی تاریخ بشر کسی تاحالا زنده مونده؟ ما باید اینو باهاش راحت باشیم. اینهمه نگرانی برای چیه؟ اگر زمان مرگ برسه ، هرجایی و هر شرایطی باشیم می میریم. این چیزی نیست که بشه جلوشو بگیریم.

    _ همیشه تضادها و اتفاقات باعث شده علم پیشرفت کنه. واکسن هایی که برای این بیماری ها میاد چقدر میتونه مشکلات بعدی رو حل کنه. چه دستاوردهای علمی اتفاق خواهد افتاد.

    _ سعی کنید از زندگی تون لذّت ببرید. در شرایط بیماری و قرنطینه یه فضایی هست که میشه با اعضای خانواده بیشتر وقت بگذرونیم. از وجود همدیگه لذت ببریم. توی هر اتفاقی میشه نکات مثبتو دید و ازش بهترین استفاده هارو کرد.

    “اگر آدم ذهن مثبتی داشته باشه ، از دل هر اتفاقی میتونه زیبایی رو بکشه بیرون.”

    اگر زیاد این کارو انجام بده دیگه اتفاقات فقط مثبت هستن. دیگه ناراحت کننده نیستن. دیگه جوری نیست که بخوای به زور از اتفاقات ناراحت کننده زیبایی رو بکشی بیرون. دیگه زندگی جوری میشه که فقط مثبت و مثبت و زیبایی و قشنگی رُخ میده.

    _ زمانی که بقیه مردم درگیر افکار منفی ان بهترین زمان برای جدا شدن از اکثریت جامعه ست. بهترین زمان برای حرکت کردن به سمت خواسته هاست. به سمت چیزای قشنگه

    یعنی وقتی که همه دارن لنگ لنگان قدم می زنن ، بهترین زمان برای حرکت کردن و قوی تر شدنه.

    حرکت کنید. کار ‌کنید روی خودتون. و یادتون باشه که 95 درصد مردم کاملا توی مسیر اشتباه دارن حرکت می کنن. اگه می خواید متفاوت باشید و متفاوت نتیجه بگیرید نباید مثل اونا عمل کنید. نباید مثل اونا فکر کنید. نباید مثل اونا حرف بزنید. نباید حرفای اونارو بشنوید. نباید با اونا اصلا کاری داشته باشید.

    خداجونم شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    عباس حدادی۸ گفته:
    مدت عضویت: 590 روز

    سلام استاد عزیزم .من بعد یکسال با شکر گزاری به خانه دلخواه خودم رسیدم .خدایا شکرت میکنم که به باورهای ثروت و فراوانی رسیدم من از تو تشکر میکنم که باورهای ذهنی منو تغییر دادی دیگه نه از کسی انتقاد میکنم نه کسی قضاوت میکنم .صبحها کلی ورزش میکنم با مدیتیشن حالم خوب میکنم .واقعا خداروشکر میکنم هر روز سرکار میرم حالم عالی احساس خوبی نسبت به جهان هستی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهرا جوهری گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم

    قدم چهاردهم خانه تکانی ذهن:::کنترل ورودی های ذهن

    تفاوت توانایی ام در کنترل ذهنم در روزهای مختلف را با واکنش افراد در گفتگوهاشون با خودم واحساسی که در اون لحظه تجربه میکنم،، متوجه می شوم

    اینکه به رفتار افراد وشرایطی که بیرون از من اتفاق میفته،،طوری نگاه کنم که بتونم نجواهای ذهنی ام را برای ،،،واکنش نشان دادن یا اظهار دانایی کردن،،،کنترل کنم واحساس بهتری نسبت به روزهای قبلم داشته باشم ،،آرامش بیشتری بهم میده وکمکم میکنه نازیبایی رفتاری وگفتاری کمتری تجربه کنم‌

    وقتی نا آگاهانه تمرکزم رو نجواهای ذهنی باشه که از صبح در گفتگو با دیگران ویا شرایطی که پیش اومده ،،باشه،،که نسبت به قبل آگاهانه‌تر رخ می‌دهد، ،،،متوجه میشم که انرژی ام وتمرکزم روی حال خوب خودم، مثل زمانی که مکررا با گوش کردن فایلها ونوشتن در مورد درکی که از اونها دارم،،،نیست وبعد از اون عدم کنترل ذهنم،،رفتارها واتفاقاتی رو تجربه میکنم،،هرچند کمرنگ تر از قبل، ،،ولی تمرکز من رو از روی خودم برمی‌داره

    وبالعکس وقتی از صبح با گوش کردن فایلهای توحیدی ونوشتن اتفاقات وشرایطی که دوست دارم تجربه کنم وتجسم رخ دادن اونها،،متمرکز هستم،،هم کارهام راحت تر انجام میشه،هم ارتباطات وشرایط زیباتری رو تجربه می‌کنم، ،ولی بارها پیش اومده که روند خوب پیش رفتن برام عادی شده وتوجه تغییرات کوچک نشدم،،ووقتی با بی توجهی ورودیهای نامناسب کوچکی رو دریافت کردم اون تغییرات برام ملموس تر شده وآگاهانه تر به نوشتن وتمرکز روی خودم ادامه دادم

    زندگی من داره با ذهنم وافکارم وباورهام وفرکانسهایی که هر لحظه ارسال می‌کنم، ،شکل میگیره واتفاقات رقم میخوره، ،که بارها متوجه شدم که رفتارها وگفتارم،،، هر چند توجیه ذهنی که دارم در موردشون قشنگه ولی،، نتیجه اش باور کمبودی هست که هر روز در گفتگوها وارتباطاتی که تجربه میکنم به خورد ذهنم میره وکنترل ذهنم سخته وانرژی زیادی می‌گیره

    وقتی فرکانس های من در مورد موضوعات بیرونی باشه،،که اغلب ناراحت کننده هست،،اتفاقی که میفته اینه که تجربیات طول روز من وبعد از اون اگر کنترل ذهنم رو بدست نگیرم، ،،از جنس همون فرکانس رو جهان برام رقم میزنه، ،چون خودم با توجه کردن آگاهانه یا نا آگاهانه ازش استقبال کردم

    برای همین زندگی اکثر افرادی که حول وحوش مون هستند مثل هم هست وهر روز وهر لحظه این روند ادامه داره

    کنترل ذهن رو میشه آگاهانه هرچند سخت انجام داد،هرچند بارها در ارتباط با افراد به ویژه فرزندم کیفیت کنترل ذهنم ودقتم کم شده ولی آگاه تر از قبل سعی میکنم راهکاری برای تمرکزم روی خودم

    پیدا کنم،وبهتر از قبل نجواهای ذهنی وترس هام رو می‌فهمم ووقتی که بهتر عمل میکنم،بهتر هم نتیجه میگیرم وبهتر از قبلم عمل میکنم وادامه میدم ومهارتم بیشتر میشه

    وقتی می‌پذیرم که همیشه چالش ها هستند ومن باید قوی‌تر بشم تا با نتایجی که بهتر از قبل خلق می‌کنم( با تکرار این روند بهتر درک میکنم که افراد دیگه هم مثل من ممکنه گاهی نتوانند خوب ذهنشون رو کنترل کنند واتفاقات وشرایطی پیش بیاد که خیلی باب میل من نیست وچه بسا ممکنه واکنشی عمل کردن من رو تشدید کنه )،،ویادآوری این قضیه که من هم ممکنه گاهی نتونم خوب ذهنم رو کنترل کنم،کمک میکنه هم خودم وهم دیگران رو بهتر درک کنم وبپذیرم ورهاتر باشم وبدون سخت گرفتن به خودم ،با بیاد آوردن مواردی که بهتر عمل کردم ونتایج خوبی بعدش رخ داده،احساس خوبم رو حفظ کنم

    آگاهانه که از اخبار وگفتگوهایی که نجواهای ذهنی من رو تشدید میکنه واحساسم رو بد میکنه،دوری میکنم ونمیشنوم وتوجه ام رو روی نوشتن وگوش کردن وتجسم کردن چیزهایی که دوست دارم میذارم ومیپذیرم بقیه هرجور دوست دارند عمل کنند ومن هم اونجوری که دوست دارم به روش خودم ادامه میدم،با استرس کمتری حال خوب بیشتر وروان شدن انجام کارهام رو تجربه میکنم

    از زمانی که تلویزیون نمیبینم ،گاهی با فرزندم انیمیشن هایی می‌بینیم وپیامهاش رو بهم یادآوری میکنیم که اخیرا ربات وحشی رو دیدیم واز اول فیلم پیامهاش رو با دقت وتمرکز پسرم میگفت ومن لذت می‌بردم وشکر گزاری می‌کردم

    وای کاش خوراک هر لحظه ذهن من یادآوری این پیام‌های تغییر کردن خودم در راستای تغییر دیدگاهم با توجه به اتفاقات حول وحوشم در هر لحظه باشه ورسالتم برای خلق آرامش بیشتر رو بهتر از قبل انجام بدم

    وقتی کانون توجه من رو افراد بیرونی بدست می‌گیرند، من در خدمت اونها هستم وطبق میل وگفتار اونها عمل میکنم وترس هام هر لحظه بیشتر میشه وبیشتر می‌پذیرم که همینه که هست

    ومن توانایی برای تغییرش ندارم وبا شرک ورزیدن

    الهامات خداوند رو دریافت نمیکنم،،ولی وقتی آگاهانه کوچکترین قدمی برای دریافت الهامات با توجه به احساسم در هر لحظه بر میدارم، شرایط واتفاقات بیرونی بسیج می‌شوند که من به این احساس خوبم توجه بیشتری کنم وبیشتر از مسیرم به سمت خواسته هام لذت ببرم

    وبا توجه کردن ،به این روند بهتر می‌فهمم که افراد خودشون متوجه نیستند ونمیدونند چه آسیبی به خودشون وبه دیگران با این تمرکز روی نازیبایی ها می‌زنند ومن که نسبت به قبل خودم آگاه‌تر شدم باید فقط وفقط تمرکزم روی خودم باشه تا قوی‌تر از قبلم عمل کنم

    این روند بهبود جهان در هر لحظه،، وفراوانی زیبایی ها وموقعیت های بیشتر برای رشد وشکوفایی بهتر از قبل، (برای خلق تغییرات بزرگ وجهانی زیباتر با تسهیلات بیشتر در زمینه های مختلف، ،،بدنبال مواجه شدن با تضادهای مختلف چه بیماری‌ها، ،چه حوادث طبیعی، که نارسایی ها وناسالمی ها رو از بین میبره )کمک میکنه زیبایی وقدرت وتوان بیشتر در موجودات وانسان ها با تغییرات جدیدی که رخ میده،اتفاق بیفته وراحت تر از قبل آرامش بیشتری برای خلق شکوفایی وتوانایی های بشر رخ بده وبه خواسته هاش که تسخیر زمین وآسمانها ست نزدیک‌تر بشه

    وتوجه آگاهانه من به این آگاهی، کمکم میکنه بهتر تضادهای زندگی ام را بپذیرم وتغییر نگاهم را آگاهانه در برخورد با چالش‌ها از زاویه دید طرف مقابلم انجام بدم تا آرامش بیشتری تجربه کنم

    وبهتر از قبل بپذیرم که من توانایی کنترل ذهنم را در هر شرایطی دارم فقط باید با صبوری تکاملم رو طی کنم تا این روند خود آگاهی با عملکرد بهتر ادامه پیدا کنه ومتوقف نشه

    ودر خصوص این بیماری وکنترل ذهن،افرادی رو شاهد بودم که علی رغم اینکه گفته بودند هیچ راهی برای بهبودشون نیست با تمرکزشون روی تمرین های تنفسی واحساس خوبشون به خوبی درمان شدند وهمین قضیه واین تضاد باعث رشد وپیشرفت وجسارت بیشترشون برای حل مسائل زندگیشون شد والان از نظر شخصیتی تغییرات محسوسی نسبت به قبل دارند وموفق تر عمل می‌کنند وبخصوص اینکه رهاتر هستند وگذرا بودن شرایط زندگی رو بهتر پذیرفتند وافراد شادتری نسبت به قبل هستند وقابل تحسین هستند

    ولی از اونجایی که ما فراموشکار هستیم این معجزات وزیبایی ها وتغییرات رو براحتی یادمون میره ومجدد ذهنمون در معرض ورودی‌های نامناسب با هر اتفاقی در بیرون از ما قرار میگیره واین سیکل ادامه داره،،مگر اینکه آگاهانه خودمون رو از این سیکل با تمرکزمون روی ورودی های مناسب با شکر گزاری معجزات زندگی‌مون که با کنترل ورودی هامون خلق کردیم،،قرار بدیم وتغییرات کوچک رو ببینیم وادامه بدیم

    الان گفتگوهام با دوستانم واطرافیانم در مسیر اتفاقات زیبایی که دوست داریم تجربه کنیم،بیشتر از قبله واحساس خوب بیشتری در طول روز دارم

    واین روند تغییر رو به بهبودم رو به خودم یادآوری میکنم تا فاصله فرکانسی ام برای قدرت گرفتن تا خلق نتیجه ای که دوست دارم خلق کنم رو راحت تر طی کنم

    اینکه هدایت میشم به ارتباط گرفتن با افرادی که در مسیر تغییرم وخلق توانایی‌هام برای تجربه مهارت جدید که قبلا مقاومت‌ داشتم ولی الان روزانه بهش فکر میکنم وقدم بر میدارم،،نشون میده که دارم تغییر میکنم وحس خوبی بهم میده که مقاومتم کمتر شده،،هرچند ذره ذره تغییر روزانه ام وادامه این روند کمک میکنه تا تجربه ،،،تفاوت از زمین تا آسمان نتایجم نسبت به قبل خودم،،،رو رقم بزنم

    ووقتی من تفاوت عملکردم نسبت به قبلم خیلی محسوس باشه،،کوچکترین تضاد ومسئله ناجالبی

    آلارم واضح تری بهم نشون میده،،،که کنترل ورودیهام خوب انجام نشده ،،واین مسیر با بزرگ شدن ظرف وجودیم برام واضح تر میشه وزیبایی ها رو با شکر گزاری بیشتر وموثر تر برای احساس خوبم می‌بینم ،،،ونیاز به فرکانس ثابت با کنترل ذهنم در هر لحظه داره تا به فرکانس خلق کننده خواسته من با طی شدن فاصله فرکانسی ام برسه

    وبدنبال احساس خوبی که تجربه میکنم

    منتظر اتفاقات خوب بیشتر میشم

    واین مستلزم اینه که به خودم هر لحظه یادآوری کنم که من فقط خالق زندگی خودم هستم

    وفقط میتونم به سمت خواسته های خودم با احساس خوبم حرکت کنم وهیچ توانایی برای خلق خواسته های دیگران( با دیدگاهی که در مسیر زیبایی ها دارم) ،،،ندارم ،،،،فقط با نتایجم میتونم تاثیر گذار باشم،،،،وبا تغییر باورهایی که برای خودم ایجاد میکنم، ،ناخودآگاه درخواست افراد هم برای کمک بهشون از من کمتر میشه ومن فرصت بیشتری برای خودم وتثبیت فرکانسم با فاصله فرکانسی کوتاه‌تر خلق می‌کنم

    این قانون جهان را باید بپذیرم که اگر تغییر نکنم وضعیف باشم زیر چرخ دنده‌های جهان وتغییرات رو به پیشرفت وبهبودی دائمی اش له می‌شوم

    وهمیشه قویترها در مسیر تغییر وتکامل جهان زنده موندن وبا بهبودشون زیبایی های جهان هم بیشتر شده وباعث رشد وشکوفایی در زمینه‌های مختلف شدند که اولین کسی که منتفع شده خودشون بودند

    اینکه توجه کنم به توانایی ذهنم وتاثیر کاملش روی جسمم، ،آگاهانه تر از قبل شکر گزار سلامتی جسمم ،،،با احساس خوبی که خلق می‌کنم وبا تمرکزم روی زیبایی های زندگیم بیشتر تجربه اش میکنم،،،هستم

    این باور واین نگاه،، که من باید همیشه سلامت وقوی باشم تا بتونم الگوی خوبی برای فرزندم باشم،چون وقتی برای بیمار شدن وهدر دادن انرژی ام ندارم وباید تمرکزم روی خودم واستفاده کردن از هرفرصتی برای نوشتن وگوش کردن آگاهی ها با تمرکز بالا باشه وهر روزم باید بهتر از قبلم باشه،،،،کمکم کرده که روی کسی حساب نکنم وخودم رو موظف میدونم که سلامت باشم وتغذیه مفیدی داشته باشم وبرای بهتر شدن این باورم باید تغذیه ذهنم هم با ورودی‌های مناسب خوب باشه وسعی میکنم بهتر از قبلم باشم

    بدنبال آشنایی با استاد وحضورم در این سایت ترسم از مرگ خیلی کمرنگ شده،،ولی دوست دارم خواسته هام رو در راستای توانمندی ام برای خلق شرایط زندگی ام قبل از مرگم را تجربه کنم وبا ایمان قوی‌تری نسبت به الان آرامش بیشتری رو تجربه کنم‌( همینطور که الان ایمان وآرامشم نسبت به قبل خودم بیشتر شده)

    ویادآوری اینکه برگی بدون اذن خداوند روی زمین نمی افته کمکمون میکنه کمتر از قبل نگران عزیزانمون وخودمون برای مواجه با اتفاقات ناگوار باشیم وبپذیریم که تنها موردی که عدم رخ دادش در اختیار ما نیست مرگ هست،،وگرنه با کنترل ذهنمون در راستای توانایی که خداوند بهمون داده با طی کردن تکاملمون به هر خواسته دیگری می‌تونیم برسیم ودر زندگی‌مون خلقش کنیم ولذت ببریم از این خلق واحساس خوبمون در مسیر خلق کردنش،،وهر روز زیبایی های بیشتر واتفاقات جالب ومعجزات بیشتر از قبل مون روتجربه کنیم

    هر زمانی که افراد با محدودیتی مواجه میشن که کنترل ذهن براشون سخت میشه ،،، مثل،،، شرایط قرنطینه در زمان بیماری،،یا محدودیت حضور در زندان،،،یا گیر افتادن در موقعیتی که ذهن نازیبایی ها رو هر لحظه یادآوری می‌کنه، ،،اگر فرد بتونه جدا از اکثریت جمع ،،که با غالب شدن ترس با نجواهای ذهنی خودشون رو به سمت نابودی میبرن،،ذهنش رو کنترل کنه وبدونه که همیشه راهی هست که از این موقعیت سخت نجات پیداکنه،وروش متمرکز بشه، ،مطمئنا اون آرامش واحساس خوب اتفاقات زیباتری رو براش رقم میزنه که خودش وبقیه فکر می‌کنند معجزه رخ داده،،مثل بهبود خیلی از افراد از بیماری زمان قرنطینه، با احساس رهایی که خلق کردند وبه ترسشون غلبه کردند

    وهمین زمان که اکثرا روی حاشیه ها متمرکز هستند،بهترین زمان جدا شدن از اکثریت جامعه ،وحرکت کردن به سمت خواسته ها وچیزهای قشنگ زندگی وقویتر شدن ،هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حمید حقانی گفته:
      مدت عضویت: 1404 روز

      درود بر شما که اینقدر زیبا حرف دلتان را به زبان جاری کردید و به اشتراک گذاشتین باشد که چراغ راه کسانی باشد که دنبال روزنه ای نور هستند تا به سمت ان حرکت کند و روز به روز روشنایی را بیشتر تجربه کنند. شما خالصانه و بدون نقاب حرف زدید. اری کنترل ذهن در زمان سختی مشکل است ولی این هنر ماست که با مهارت پیدا کردن در این راستا بتوانیم عضله کنترل ذهن و رسیدن به حال خوب را در خودمان پرورش دهیم و بتوانیم رشد و تعالی پیدا کنیم. زندگی همیشه با چالش است و این هنر ماست که با چالشها روبرو شوییم و حل کنیم تا رشد کنیم یا اینکه از مشکلات و چالشها فرار کنیم و روز به روز سقوط بیشتری را تجربه کنیم و یا به قول شما زیر چرخ دنده های جهان له شوییم. هدف از آفرینش آگاهی هست وگرنه همه این دنیا خوابی بیش نیست و این خواب بالاخره تمام می شود‌. کنترل ذهن همیشگی است و نجوای ذهن دایم ما را محاصره میکند. ولی با مهارتی که شما قدم در ان راه گذاشته اید کم کم می توان نجوای ذهن را ساکت کرد و ندای قلب که صدای خذاست را جایگزین کرد و در هر شرایطی بتوانیم تجربه ارامش را داشه باشیم. پیروز و سربلند باشیید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهرا جوهری گفته:
        مدت عضویت: 1916 روز

        سلام به شما دوست عزیز

        سپاسگزارم از وقتی که گذاشتین وکامنت رو خوندین

        این قسمت از دیدگاهتون رو مکررا باید مد نظر قرار بدم ویادآوری کنم

        کنترل ذهن همیشگی است ونجوای ذهن دائم ما را محاصره می‌کند

        می توان نجوای ذهن را ساکت کرد وندای قلب که صدای خداست را جایگزین کرد

        ودر هر شرایطی تجربه آرامش را داشته باشیم

        سر بلند وپیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2212 روز

    شرایط فوق العاده کنونی

    شرایط لذت بخش کنونی

    چطور میشه که همیشه شرایط فوق‌العاده‌ی کنونی رو تجربه کرد ؟

    پاسخ در

    کنترل ذهن است .

    برای من این مهارت کنترل ذهن که روزهاست به ضرورت بی‌انتهایش در شرایط کنونی ام پی برد‌ه ام حکم کلید گمشده ی خوشبختی ام را پیدا کرده .

    دریافت آموزش‌های بهم پیوسته‌ای که هرکدام به شکلی به شرح کنترل ذهن و چگونگی مدیریت و جهت دهی ذهن می پردازند مثل کامل کردن پازل شده و هرروز قطعه ی جدیدی را در آموزش ها دریافت میکنم و هرروز گام جدید برای به وضوح رسیدن و درک بهتر این مهارت مهم و ضروری خوشبختی و لذت بردن از زندگی برایم برمیدارم.

    کنترل ذهن و واکنش نشان ندادن به شرایط بیرونی کار راحتی نیست . تک تک مایی که اینجاییم و به خودمان متعهد شدیم که در مسیر اجرای قانون و خوشبخت شدن گام برداریم این را میدانیم که افراد کمی هستند که می‌توانند مدیریت ذهن را انجام دهند و اصلا درک کنند که می‌شود ذهن را مدیریت کرد و ما ناظر بر افکار هستیم و افکار نیستیم برای افراد کمی اتفاق می‌افتد. کاملا واضح و مبرهن شده اینکه افراد کمی به نسبت جمعیت جهان هستند که طعم شیرین خوشبختی را به تمامی بچشند و بسیاری در حسرت عدم تجربه‌ی خواسته‌هایشان به سر می‌برند و غصه میخورند، هم مصداق همین اصل است که کنترل ذهن کار هرکسی نیست و همه در این امر توانمند و ماهر عمل نمی‌کنند .

    اما قشنگی قوانین جهان در این است که وقتی میخواهی در صراط مستقیم گام برداری و تصمیم میگیری که با مدیریت ذهن و قدرت ندادن به عوامل و شرایط بیرونی توحیدی عمل کنی و نسبت به این تصمیم متعهد میشوی بهتر در این اصل عمل می‌کنی .

    بنابراین درک این موضوع که هرچقدر در این راه بمانم و حرکت کنم و بیشتر پیش بروم بهتر و ماهرانه‌تر میتوانم از پس کنترل ذهن و واکنشی عمل نکردن بربیایم و جهان جهان بهبود است و حرکت من هم در این مسیر با بهبود همراه است و کم کم بهتر میتوانم از پس ذهن و نجواهایش بربیایم کمی خاطرم را آسوده میکند که مثل هر مهارت دیگری در ابتدا انرژی و تمرکز زیادی را خواهان است و هرچه بیشتر تکرار و تمرین کنم دیگر در ناخودآگاهم این مهارت حک میشود و از طرفی قانون فرکانس هم به یاری ام می شتابد و با فراهم کردن شرایط مناسب در محیط پیرامونم کار را برایم راحتتر و روانتر میکند .

    پس لازم نیست که کمالگرا باشم و از خودم توقع بیجا داشته باشم فقط کافی است به خودم زمان بدهم و در این مسیر گام بردارم . می بینم که با قرار گرفتن چینش و نظم بی نظیر فایل‌هایی از این دست هربار خداوند برایم درک و اجرای این قانون را ممکن تر میکند.

    امروز بیشتر فهمیدم که چون ذهن من در حال خلق زندگی من است اگر من از پس مدیریت و کنترل ذهن بربیایم و اجازه ندهم که او با دریافت ورودیهای نامناسب به هرسمت که میخواهد حرکت کند و من حرکتش را جهت دهم ، میتوانم زندگی خواستنی تری برای خودم رقم بزنم . حتا دیروز نوشتم که عامل مهم موفقیت کسب و کارها هم مدیریت و کنترل ذهن صاحب کسب و کار است که خود نمود و جلوه ای از توحید است . پس کنترل ذهن ثروت را هم برایم رقم میزند .

    وقتی فرکانسهای من ناراحت کننده است این فرکانسها درخواست میدهند به جهان تا از این جنس اتفاقات بیشتر برای من رقم بزند و این سبب میشود که همواره زندگی ام سرشار از چالش و مشکل و شرایط حساس کنونی شود و تنها راه خارج شدن از این سیکل و دور معیوب این است که شروع کنم با دادن ورودی های مناسب، جنس فرکانس‌هایم را تغییر دهم، تا آرام آرام جنس اتفاقات زندگی ام تغییر کند و من از سیکل معیوب تجربه شرایط حساس کنونی خارج شده و وارد سیکل درست و سالم شرایط لذت‌بخش کنونی ، شرایط فوق‌العاده‌ی کنونی شوم و همینطور مدار موفقیت و خوشبختی را به شکل تصاعدی بپیمایم و پیش بروم .

    میشه . من هم باور میکنم که میتوانم خودم را از شرایط خارج کرده و کنترل زندگی را به دست بگیرم و خودم خالق شرایطم بشوم و با کمک خداوند بر نجواهای ذهنی غلبه کنم و ایمان و ندای قلبم را تقویت کنم .

    تقوا و کنترل ذهن را هم با تمرین و تکرار میتوانم راحت تر انجام دهم ، مثل رانندگی و شنا که اولش بسیار سخت و ناممکن به نظر می‌رسید برایم و حتا احساس کردم از پسش برنمی آیم اما الان راحتتر شده و لذت بخش تر هم شده.

    می پذیرم که ممکن است در این مسیر لغزش داشته‌باشم و کاستی . اما امیدوارانه پیش بروم . خودم را ببخشم و ادامه بدهم . به خودم قول دهم که هربار بهتر از قبل عمل کنم قطعا پیشرفت میکنم و موفق میشوم .

    بهترین کاری که به من کمک میکند تا این ماموریت را بهتر به انجام برسانم دوری کردن از رسانه هاست و من هم خدا را هزار مرتبه شکر از روزی که دوباره آگاهانه تصمیم گرفتم به تقوا و کنترل ذهن ، مادر ک همواره تلویزیون میدید از خانه ما به خانه برادر رفت و این امکان برای من هم فراهم شد که از تلویزیون و برنامه های آن فاصله بگیرم .

    من قطعا تصمیم گرفته ام که اجازه ندهم چیزی بیرون از من کنترل زندگی من و خلق زندگی من را در دست بگیرد و من موجودی ضعیف و قربانی باشم و منفعل و تأثیرپذیر.

    ذهن من به صورت ذاتی به دنبال این میگردد که نکته‌ای منفی بیابد و به آن فکر کند و دنبال کند و این کار برایش جذاب و خواستنی است درحالی که این کار احساس بد و نگرانی و ترس و غم را ایجاد میکند و شرایط بد را خلق.

    و من باید آگاهانه این جنبه را در خود و ذهنم رشد دهم که به دنبال اخبار و نکات مثبت باشد و به آنها فکر کند و خوبی ها و زیباییها را زیر و رو کند و با خوبی ها و قشنگی ها ور برود تا احساسم هربار بهتر و قشنگتر شود و براساس قانون فرکانس من چیزها و اتفاقات خوب بیشتری را به زندگی خودم جذب کنم .

    پس من باید چیزهایی را ببینم و بشنوم و مرور کنم و در گذشته به دنبال چیزهایی بگردم و گفتگوهایی داشته باشم که به من احساس خوبی می‌دهند و با تکرار این روند شکل بهتری به خودم و وجودم و عادت‌هایم و زندگی ام بدهم .

    وقتی که من این کار را آگاهانه شروع کنم کم کم ورودیهای بهتر و زیباتر دریافت می‌کنم و این خوراک مناسب هربار فرکانسها و باورهای م را بهبود می‌بخشد.

    به واسطه کنترل ذهن و به واسطه ورودی‌های مناسب اتفاقات خوب رقم میخورد .

    اگر رعایت کنم قطعا به این نتیجه میرسم .

    غذای روحی مناسب نتیجه‌ی مناسبی را برای روح و جانم رقم میزند. مثل غذای جسمی مناسب که نیرو و انرژی لازم به جسم را می رساند .

    (ویژن من هم این است که به قدرتی برسم که حتا اگر ورودی‌های دریافتی مناسب هم نباشد ، بتوانم از زاویه‌ای به آن نگاه کنم که باز هم باور قدرتمندکننده را در من تقویت کند )

    انسان چه موجود عجیبی است: زندگی اش را به دست خودش ناجالب و نادلخواه می‌کند و بعد هم آنقدر به این موضوع عادت می‌کند که این شکل زندگی کردن را شیوه ی طبیعی و بدیهی تصور میکند و دیگر عادت می‌کند به روتین بدبختی و بیچارگی داشتن !!!!

    چطور این بدبختی ها و ناجالبی ها در زندگی رقم میخورد ؟ چرا انسان بدبخت و بدشانس میشود ؟؟

    تا حدی که دیگر منتظر است بلایی از آسمان یا سنگی از زمین برایشان فرود بیاید و پدیدار شود ؟!!

    کاش من هم آنقدر همه چیز در زندگی ام عالی و دلخواه رقم بخورد که اگر کمی و فقط کمی زندگی دلخواه و آرمانی ام متلاطم شد، متوجه شوم و به خودم بیایم و با اصلاح مسیر و اصلاح فرکانس همه چیز را به حالت خوب قبلی برگردانم حتا بهتر .

    چطور انسان همواره خوش شانس است و چطور میشود که از در و دیوار برایش خوشبختی و زیبایی ببارد ‌؟

    تا حدی که هرروز منتظر معجزه‌ای باشد که قرار است اتفاق بیفتد و انتظارات مثبت و رویایی از زندگی دارد !!

    باید مکانیزم و کارکرد جهان را درک کرد تا به پاسخ تمام سوالات رسید و از سردرگمی و گیجی درآمد .

    وقتی در حال کار کردن روی باورها هستی باورها در حال تقویت شدن و بهتر شدن هستند و وقتی کار نمیکنی ضعیف میشوند مثل داستان علف هرز و جنگل پارادایس .

    من هم عاشق فایل های آرامش در پرتو آگاهی هستم و دوست دارم یک میلیارد بار گوش بدهم و باورسازی کنم.

    خدایا شکرت که هرروز بیشتر از قبل برایم فرصت خودسازی و تقوا را فراهم می‌کنی و حامی و یاورم هستی در این راهی که خودت قدمهایم را در آن قرار دادی .

    هرچقدر باورت نسبت به چیز یا شخصی بهتر باشد و احساس خوبی در مورد آن داشته باشی عملکردش بهبود می‌یابد.

    مرگ

    چیزی که مورد علاقه‌ی من هم هست اینه که شب بخوابم و صبح بیدار نشوم و مرگم به این شکل رقم بخورد .در آرامش و امنیت به جهان دیگر منتقل شوم .

    وقتی قرار باشه که مرگ به سراغ انسان بیاد کیست که بتواند از آن فرار کند ؟!

    خلاصه اینکه

    تمرکز

    کنترل ورودیها

    باور درست ساختن

    نیمه پر لیوان را دیدن

    شرایط عالی کنونی و شرایط فوق‌العاده‌ی کنونی را رقم می‌زد .

    از وجود همدیگه لذت ببرید ، چقدر عاشق این جمله شدم . از وجود همدیگه لذت ببرید . از بودن با همدیگه لذت ببرید . منم اینو میخوام .

    لطف و قشنگی مسافرت و در طبیعت بودن رو اینقدر در فایلهای شما دیدم و از زبان شما شنیدم که همیشه دلم می خواست سفری طولانی را تجربه کنم و این خواسته در تابستان امسال رقم خورد :

    تابستان امسال به مدت 50 روز در سفر و در طبیعت بودیم و دور ایران را گشتیم و خیلی جاها را برای اولین بار تجربه کردیم . در کوه و جنگل و دریا و رودخانه و غار و… بودن را با تمام وجود لمس کردیم . یادم هست قبل از این تجربه چندین روز به صورت مستمر فایلهای سفر به دور آمریکا را میدیدم.

    زندگی سراسر زیبایی است . تضادها را باید با دید قشنگتری نگاه کرد و به دنبال حل مسأله رفت و از مسائل بزرگتر شد .

    من هم نمی‌خوام مثل همه مردم باشم. نمیخواهم عمومی و عادی باشم .

    دوره عزت نفس

    قدم اول را شروع کرده ام به یادداشت برداری و انجام دادن و تعهد دوباره …و حتمن دوره عزت نفس را هم شروع خواهم کرد و پیش خواهم برد .

    زمانی که بقیه مردم درگیر افکار منفی هستند بهترین زمان هست برای حرکت کردن به سمت خواسته ها و چیزهای قشنگ . وقتی همه در حال لنگ لنگان قدم زدن هستن بهترین زمان برای پیش رفتن و دویدن هست .

    خدایا شکرت

    به من امکان بده تا عاشقت باشم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    Ms Mohadese گفته:
    مدت عضویت: 2514 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیز دوست داشتنی

    به نام خدا

    کنترل ذهن و‌واکنش نشان ندادن به شرایط بیرونی عده کمی می توانند کنترل کنند . زندگی مارا افکار فرکانس های کنونی ما رقم می زند .

    گاهی کنترل ذهن واقعا کار سختی است و کسانی که نتیجه خوب گرفتن توانستند خوب ذهنشان را کنترل کنند اما شدنی است و مثل هر مهارت دیگری می شود به راحتی جزو عادات خودمان شود به شرط استمرار و تکرار و تمرین .

    اگر آگاهانه توجه خود را در موارد منفی نگذاریم افراد کمی به مرور زمان با ما در مورد این موضوعات صحبت خواهند کرد.

    چیزی در زندگی ما خلق و ایجاد می شود که که ما به آنها توجه کردیم و جزو ورودی های ذهنمان شده است .

    اخبار موضوعات منفی را پوشش می دهند که افراد دوست دارند این اخبار را بشنوند و دوست دارن راجع به بدبختی ها صحبت کنند و به عبارتی طرفداران این نوع صحبت ها زیاد هستند.

    چیزی که ما دریافت می کنیم طبق آن خروجی هماهنگ با ورود های ذهن ما هستند و نتایج ما حاصل ورودی های ذهنمان است .

    دلیل هدایت افراد به به جاهای زیبا و افراد زیبا کنترل ورود های ذهن و کنترل ذهن است دقیقا مثل مثال غذا که ورودی جسم ما است که اگر غذای بد باشد مارا مسموم می کند ورودی ها نا مناسب نیز به این شکل است با این تفاوت که با استمرار و تکرار شنیدن تبدیل به باور های ما می شوند به عبارتی به قدرتی تبدیل می شوند که نتایج مارا رقم می زنند.

    اکثر افراد تفاوت را نمی بینند ولی اگر اتفاقات روزانه با ورودی ها تطبیق دهیم کاملا درک خواهیم کرد اگر اتفاقات خوب نمیوفتد به خودمان بگوییم که چه ورودی های به ذهنمان دادیم که این اتفاقات رقم خورده است .

    بدن ما طی ملیون ها سال تکامل ایجاد شده است و سیستم ایمنی ما ناملایمات بسیاری دیده است تا تبدیل به شرایط کنونی شده به شرط باور که اگر احساس خوب به بدن داشته باشیم و باور قوی بودن بدن داشته باشیم چونکه سلول های بدن ما واکنش نشان می دهد به افکار و احساسات ما .

    سعی کنیم در هر شرایطی از زندگی خود لذت ببریم و از وجود یکدیگر لذت ببریم و از کنار هم بودن خانواده لذت ببریم .

    انسان توانایی این مورد را دارد که در همه شرایط حتا به ظاهر بد اتفاقات عالی را از آن بیرون بکشند و باطن زیبای این قضایا را ببینند .

    زمانی که اکثریت بر نکات منفی توجه کرده اند بهترین زمان برای بهبود خود و تبدیل شرایط حساس کنونی به شرایط عالی کنونی است و به عبارتی جدا شدن از بدنه جامعه است .

    تغییر زندگی ما از تغییر ورودی های ذهنمان شروع می شود .

    برای اینکه فرکانسی تبدیل به باور شود نیاز به تکرار و استمرار دارد.

    درپناه حق باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فرزانه حری گفته:
    مدت عضویت: 2671 روز

    به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

    خانه تکانی ذهنی، گام چهاردهم

    کنترل ورودی های ذهن

    دلیل تفاوت بین افراد کنترل ذهن و واکنش نشون ندادن به شرایط بیرونی هستش که افراد کمی میتونن این کار رو انجام بدن در تمام زمینه ها. تا وقتی که ذهن من به اتفاقات بیرونی واکنش میده از همون جنس اتفاقات بیشتر وارد زندگیم میشه و فرکانس ها درخواست میدن.

    کسانی که نتیجه خوب گرفتن افرادی بودن که تونستن ذهن خودشون رو کنترل کنم که در ابتدا کار سختی نیس و با تمرین و تکرار راحت تر میشه.

    اگه آگاهانه سعی کنم توجهم رو اتفاقات و شرایط نامناسب قرار ندم باعث میشه که افراد کمتری سمت من بیان و در مورد اون اتفاقات صحبت کنن و توی فرکانسش قرار نمیگیرم.

    یه مثال بزنم از همین چندوقت پیش و ماجرای موشک و این چیزا، اولا که من اصلا و ابدا اخبار نگاه نمیکنم و این موضوع رو از یه نفر توی سوپرمارکتی شنیدم. دوما توی همین شرایط که هرجا بری بحث این اتفاقات هست، خدا شاهده فقط یه نفر اومد پیش من و در موردش صحبت کرد که همون شروع حرفش بهش گفتم من از این جور صحبتا خوشم نمیاد و بحث رو عوض کن، اونم خیلی محترمانه قبول کرد. این در حالیه که من روزانه بالای 50نفر آدم میان پیشم و چای میخرن اما هیچکدوم حتی اشاره ای هم نکردن،الهی شکرت.

    چیزی توی زندگی ما خلق میشه که ذهن ما بهش توجه می‌کنه. وقتی تمرکزمون رو بدیم سمت رسانه ها و اطراف و توجه روی نازیبایی ها باشه، در نتیجه نتایج نامطلوب هم وارد زندگیمون میشه. چون اخبار هیچوقت در مورد زیبایی ها صحبت نمیکنه و فقط نکات منفی رو گسترش میده و خیلی خوشحالم که به مدت تقریبا 4سال هستش که آگاهانه هیچ اخباری رو پیگیری نمیکنم و 2سال هست که آنتن تلویزیون وصل نیس.

    وقتی ذهن و ورودی ها رو کنترل کنم، ورودی های بهتری سمتم میاد. ورودی های مناسب، خروجی های مناسب رو رقم می‌زنه.

    اگه غذایی فاسد باشه، سوک داشته باشه و… هیچ موقع حاضر نیستیم اون غذارو بخوریم. دقیقا ورودی های نامناسب شبیه غذای فاسد هستتش با این تفاوت که غذای نامناسب بخورم همون موقع آثارش رو میبینم اما در مورد افکار نامناسب اینطوری نیس و فرکانس ها یه فاصله زمانی نیاز دارن که به قدرت برسند و اتفاق میفتن.

    باید به جایی برسم که حتی اگه ورودی های نامناسب هم وارد ذهنم میشه طوری پردازشش کنم که به باور درست تبدیل بشه و حالم خوب بشه.

    مرگ هرگز به معنای نابودی نیس و هرکسی به شکلی این اتفاق براش میفته و کاملا طبیعی هستش.

    زمانی که بقیه مردم دچار افکار منفی هستن بهترین زمان برای جدا شدن از جامعه و حرکت کردن و قوی تر شدن هستش.

    اگه میخوام متفاوت باشم و متفاوت نتیجه ببینم نباید مثل بقیه مردم فکر کنم.

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1781 روز

    به نام رب جهانیان

    سلام

    گام چهاردهم

    کنترل ورودیهای ذهن

    چیزی که باید اعتراف کنم جای تعهد بیشتری برام داره تا کنترل بیشتری داشته باشم.

    حالا من اخبار رو واقعا گذاشتم کنار و اصلا پی گیری نمیکنم.

    اما در مورد نتایج مثلا عه چرا نمیشه چرا نشد و ………

    از یک طرف فکر میکنی داری کار خوبی میکنی دنبال ایراداتت میگردی

    اما نه توجه و تمرکزت روی نشدن ها است

    و تو این مواقع میگم نگاه کن فلانی اصلا بویی از این قوانین نبرده اما شرایطش بهتر از منه

    به خدا منم تغییر کردم و نتایج خوبی گرفتم

    اما این ذهن چموش می خواد به هر شکلی شده منو ببره تو شرایط نارضایتی

    و در نهایت احساسم رو بد کنه

    خدایا کمکم کن ذهنم رو بیشتر و بیشتر کنترل کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    به نام خدای مهربان

    با سلام خدمت دوستان عزیز

    چهاردهمین روز خانه تکانی ذهن

    توی این چند روز که گام به گام در پروژه خانه تکانی ذهن جلو اومدم و سعی کردم کنترل ذهنم دست خودم باشه،هرچقدر که تونستم ذهنم رو کنترل کنم همونقدر شرایط زندگی برام خوب بوده و هر موقع که توی این امر زیاد خوب نبودم تغییر شرایط رو احساس کردم،به خدا که درک و لمس بین این دو کار رو خوب احساس کردم وقتی که تونستم ذهنم رو کنترل کنم و وقتی که نتوستم و امروز با اینکه هزار بار واژه ورودی ذهن رو شنیده بود انگار که امروز برای اولین بار معنی اون رو فهمیدم و دونستم که چقدر مهمه

    اما در مورد حالم واقعا تو این مدت که دارم رو خودم کار میکنم حالم خوبه خداروشکر و اتفاقات خوب و مثبت برام میفته،امیدوارم که همیشه تو این مسیر باقی بمونم، آن شاءالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: