live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 64

1103 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا جوهری گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم

    شرایط وفرصت های مناسب برای کار کردن روی باورهام وافکاری که در هر لحظه دارم،،بخوبی فراهمه، ،هرچند ممکنه کم ویا زیاد بشه وتغییراتی داشته باشه ولی کمک میکنه که من هم درک بهتری از تغییر داشته باشم وآماده برای شرایط مختلف باشم

    چه تغییرات در زمینه کاری ،،،چه تغییرات رفتاری فرزندم با توجه به شروع بلوغش که نیاز به صبوری وسکوت من داره که اجازه بدم رشد کنه

    وآگاهانه روی نقطه ضعف کمال‌گرایی کارکنم ،،وبه خودم وفرزندم با تغییر شخصیتم آسان گیر تر باشم

    قوی‌تر شدن باورهای من برای ضروری دانستن تغییرم،،،هشداری هست، که هرلحظه با ایده های جالبی که فرزندم در زمینه های کار اینترنتی وآنلاین واستفاده روزانه از اپلیکیشن های هوش مصنوعی وبررسی مزایا ومعایب اون میده وحتی راهکارهایی برای بهبود عملکردشون میده،،،که باید جدی تر بگیرم وآگاهانه به نشونه ها والهاماتی که میاد عمل کنم،،،،،واز هم مسیر شدن برای تغییرات جدید با فرزندم لذت ببرم وآرامش بیشتری با تغییر دیدگاهم ایجاد کنم

    اگه من تغییر کنم وآدم دیگه ای از نظر رشد شخصیتم هر روز بهتر از قبل بشم،،،،رشد بیشتر خودم وفرزندم با پذیرش تضادهایی که پیش میاد وبهتر از قبل حل میشه رو تجربه میکنم وتمرکزم روی خودم بیشتر میشه

    فکر کردن مثل بقیه دوستان واطرافیان همون نتایج قبلی رو رقم میزنه ،،،در صورتیکه عملکرد من تغییر کنه،،نتایجم متفاوت میشه

    اگه فرصتهام هدر بره و وارد ترس هام نشم،،زیر چرخ دنده های جهان له میشم!!!!

    وسادگی وراحتی ورود نعمت ها وفراوانی وسلامتی وروابط زیباتر را تجربه نمیکنم

    زمانهایی که در تجارب قبلی برای خودم ارزش قائل شدم وبه تصمیماتی که بهم الهام شد بدون توجه به حرف دیگران عمل کردم وتضادهای مسیر رو پذیرفتم نتایج خیلی خوبی با بزرگتر شدن خودم تجربه کردم وباورهام در زمینه توانایی ومستقل عمل کردنم بیشتر شد

    تغییر نگرشم برای ورود به چالش‌ها کمک میکنه ترسهام کم بشه وقدم اول رو بردارم وادامه بدم

    مثلا با منطقی که قبلا هم ترس‌هاوچالش های بزرگتری بوده که بخوبی پس از حرکت کردن از نتایج پیشرفتم در رشد شخصیتم لذت بردم

    ترس از اتفاقاتی که هنوز رخ نداده ونگرشم رو باید تغییر بدم براش،،چون حرکتم برای شروع وادامه مسیر رو کند میکنه،،آگاهانه باید متفاوت

    از بقیه چالش ها رو ببینم وبپذیرم اگه تایید نشدم

    یا حتی ازم انتقاد شد،،خیلی طبیعی هست ومن باید با تغییر دیدگاهم نسبت به قبل مصمم برای احساس خوبم وخلوت خودم احترام بذارم

    منطقی که برای ذهنم برای ادامه مسیر با تعهد به عمل کردن الهامات میارم،،، اینه که نتایجم واحساس خوبم واحساس خلاء بدنبال عدم انجام تمرینات هر روز بهم نشون میده که ،،،با عمل کردن وآگاهانه سکوت کردن وعدم تلاش برای ثابت کردن خودم وعملکردم به دیگران ،،،،باید ادامه بدم وامید به روزهای خوب واحساس رهایی ،،راهکار حل این چالش ومواجه شدن با ترسهاست

    راه حل مسائل ریشه ای هست وباید شخصیتم تغییر کنه ودر مسیر تکاملم ادامه بدم

    زمانی ترس ها برای من غیر منطقی وعجیب وغریب میشه که خودم را برای تغییر روز به روز آماده تر از قبل کنم ونتایجش رو ببینم وبا ایمان بیشتر مصمم به ادامه دادن باشم

    وقتی تکاملم تو این مسیر رو بپذیرم دیگه غبطه خوردن به شرایطی که دیگران دارند ودوست دارم تجربه کنم بی معنی میشه،،،چون هر روز باورم قوی‌تر میشه که با ادامه مسیر من هم زیبایی های بیشتری رو تجربه میکنم وآماده تر میرم تو دل ترس هام وبرای تجربه چالش ها دلیل ومنطق قوی تر از قبل دارم

    چگونگی طی کردن مسیر وچطور انجام شدن،،،وندانستن اینکه در آینده چه اتفاقی میفته

    نباید مانع حرکت من رو به جلو بشه،،،،چون خیلی از افرادی که حرکت می‌کنند وقدم برمی‌دارند نمیدونن در آینده چی در انتظارشان هست،،ولی میدونند ودلشون قرصه وادامه میدن واز نتایجشون بقیه شگفت زده میشن

    اینکه یاد آوری کنم خداوند در هر لحظه آگاهی ها رو به همه میده وهرکس در حد ظرفیت درکش عمل میکنه ونتیجه می‌گیره ودر مداری که هست به سمت نعمتها ومیزان دریافت اونها قدم برمیداره،،کمکم میکنه که بفهمم فقط با تغییر دیدگاه وعملکردم نتایج بهتر وبزرگتر از قبلم رقم میزنم وذهنم را باید در این مسیر جهت دهی کنم

    یادآوری تضادهای قبلی ورشد وپیشرفت که بدنبال اونها تجربه کردم،،،پذیرش تضادها وحرکت کردن رو بهم هر لحظه نشون میده که باید تقویتش کنم

    اینکه چه کسانی از تغییرات استفاده میکنند:: کسانی که جور دیگه ای نسبت به بقیه فکر می‌کنند

    وبه نیرویی وصل هستند وباورش کردند،،،،کمکم میکنه به موفقیت‌های گذشته خودم واطرافیان

    وافراد خیلی موفق تر بیشتر توجه کنم وتحسین کنم ویادآوری کنم،،،هر کسی هر جایی هست جای درستشه وذهنش رو تونسته بهتر از بقیه کنترل کنه والهاماتی که دریافت کرده وبهتر عملی کنه وقطعا لذت وآرامش بیشتری تجربه میکنه

    سلامت وشاد وپر انرژی در این مسیر زیبا ادامه بدیم وآرامش بیشتری تجربه کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2203 روز

    خداوند وقتی تعهد من رو ببینه پاسخ میده و شرایط رو برای من تغییر میده .

    شاید الان بخاطر شرایط کاری و مسولیت های زندگی روزمره زمان گذاشتن ب صورت متمرکز و کار کردن تمرکزی و تعهدی هرروزه ام کمی بالا پایین بشه اما وقتی من متعهد به تغییرات باشم و تمام کاری که در این لحظه از من برمیاد رو انجام بدم جهان هم همقدم و همراه با من شده و خداوند برای من زمانهای خالی بیشتر ،فرصت های بهتر رو فراهم می‌کنه تا این تعهد و خواسته اجرای بهتری داشته باشه .

    چرا که

    جهان به فرکانس‌های من پاسخ میده

    و اگر خواستار نتایج متفاوت هستم باید فرکانس‌های متفاوتی ارسال کنم. و باورهای خوب رو در ذهن خودم بسازم .

    برای ساختن باورهای خوب باید منطق ساخت و الگوها رو به ذهن داد .

    این باورسازی ها عادات و شخصیت من و واکنش ها و عملکرد من رو تغییر میده و من در شرایط مشابه گذشته واکنش متفاوتی خواهم داشت و این واکنش متفاوت باعث میشه نتایج تغییر کنه و این سیکل مثبت به صورت تکاملی پیش بره .

    *

    اجازه نده ترس تو رو از انجام کار درست بازداره و بر تو حکومت کنه و اون باشه که کنترل تو و رفتارهای تو رو به دست بگیره . ترس ذهنی رو که از باورهای نامناسب سرچشمه می گیره شناسایی کن و با دادن آمار و منطق خنثی و خاموشش کن تا در آرامش قرار بگیری و به انرژی خالق متصل بمونی و آماده باشی برای دریافت الهامات الهی و شنیدن ندای قلبت در هرلحظه .

    همون طور که بارها در زندگی و تجربیات پیرامونت مشاهده کردی که

    یه سری ها از قبل برای اتفاقاتی که در جامعه و آینده می افته آماده و مهیا هستن . اونها کسانی هستند که تونستن فارغ از شرایط بیرونی کنترل احساس و ذهن رو در اختیار داشته باشن و در احساس خوب بمونن و در مسیر خواسته هاشون هدایت بشن به مسیرهای درست و الهامات رو دریافت کنند و با اقدام ب جا و مناسب آینده رو به رنگ خواسته هاشون دربیارن .

    کسانی که به الهاماتشون عمل کردن و بدون چرا و چونه زدن به ندای قلبشون گوش میدن ، برای اتفاقات به ظاهر ناگوار و ناخوشایندی که در جهان رقم میخوره و می‌تونه خیلی ها رو از پا دربیاره و به شکست و نابودی بکشونه اونها رو آماده می‌کنه و برای اونها نتایج بزرگ رقم میزنه و باعث رشد و پیشرفت‌شون میشه .

    *

    هر اتفاقی که رقم میخوره حتا ناخوشایند در مسیر رشد و گسترش جهان و زندگی هست و همواره بعد از اتفاقات بد و ناگواری که در جهان رقم خورد خیر و برکت های عظیمی شکل گرفت و جهان رو به سمت تغییر و رشدی بزرگ حرکت کرد . برای این باور اونقدر الگو و منطق وجود داره که به راحتی باید بتونی ذهن رو متقاعد کنی ، تمام سیل‌ها و زلزله ها و طوفان ها و بیماری ها فقط شکل پیشرفته تر و قوی تری به جهان بخشید و نسخه ی بهتری از سبک زندگی رو در جهان رونمایی کرد و جهان رو به سمت تغییرات بزرگ سوق داد .

    چه کسانی برای تغییرات بزرگ جهان آماده هستند؟

    کسانی که ایمان دارند که در هر لحظه و همیشه میتونن به خداوند متصل بشن و از این منبع الهام کیهانی که بدون توقف در حال هدایت هست ، الهامات رو دریافت کنند و به اون الهامات عمل کنند و باور دارند که با این الهامات برای آینده آماده و هر لحظه آماده میشن و جلوتر از تغییرات جهان حرکت می‌کنند . این گروه هیچ ترس و نگرانی از آینده و آنچه از اون آگاه نیستند ندارند چون می دونن که نیروی عظیمی که در حال مدیریت جهان هست یار و یاور اونها هست و هیچ وقت اونها رو تنها نمی‌ذاره و همیشه میتونن با اتصال به این نیروی قدرتمند مجهز باشند و مهیا .

    *

    باید اعتراف کنم که من هم الهامات زیادی در شرایط مختلف دریافت کردم که وقتی به آینده رسیدم متوجه شدم که اگر بهشون عمل میکردم چقدر می‌تونستم شرایط متفاوتی رو تجربه کنم و با گرفتن تصمیمات بهتر نتایج بهتری برای خودم رقم بزنند اما چون به اون صدای آرام قلبم گوش ندادم و به سادگی از کنارش گذشتم به اون الهام و ایده عمل نکردم و نتیجه ش هم برعکس خواسته‌های قلبی من رقم خورد و من رو از پیشرفت بازداشت .

    و ناراحت شدم بابت این عدم اتصال و اعتمادم به نیروی خالق و برتر جهان ، ناراحت شدم از داشتن باورهای ضعیفی که من رو از احساس لیاقت دور کرد و ایده ها و الهاماتم رو برای من ناکارآمد و بیفایده نشون داد .ناراحت شدم از اینکه نتونستم در لحظه‌ی مهم تصمیم گیری با کنترل احساسم خودم رو به نیروی ربّ‌ام متصل نگه دارم و الهامات رو ازش دریافت کنم و کار درست رو انجام بدم و قطعا اگر اینطور می‌بودم من در جایگاه الان نبودم و خیلی نزدیک تر بودم به رویاها و زندگی رویایی‌م

    و امیدوارم این رنج و تلخ‌کامی که هربار به صدای قلب و ندای خدای درونم عمل نکردم و نتیجه‌اش رو دیدم برای من اهرمی بسازه که هوشیارتر و بهتر عمل کنم و اجازه ندم تصمیمات لحظه‌ای که از حالتها و باورهای محدودکننده‌ی ذهنی‌م سرچشمه میگیره من رو از رشد و حرکت در مسیر خواسته‌ها بازداره و با دست خودم خودم رو از زندگی‌ای که خواستارش هستم دور نکنم بلکه با کار کردن روی باورهام ، با تقوا و کنترل ذهن و احساسم و با ساختن عادتهای جدید از جمله عادت به گوش دادن به خداوند و در هر تصمیمی از اون هدایت خواستن ، هرروز خودم رو برای آینده ام مهیا کنم و بتونم الهام بخش و تاثیرگذار باشم برای خودم و عزیزانم

    خدایا میشه کمکم کنی که دیگه این پشیمانی و حسرت رو در آینده تجربه نکنم ؟ و به من تعهدی از جنس تعهد استاد و خانواده‌ی عباس‌منشی‌ام عطا کنی که من رو با سرعت بیشتری در این مسیر جلو ببره و بتونم شخصیت کمال یافته و عادتهای بهتر رو در خودم بسازم و این شخصیت توحیدی و قانو‌ن‌مدار موفقیت‌های چشم گیر رو برام رقم بزنه 🫶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    رد پای روز ششم من

    (مهدی)

    این فایل برای من یه تلنگر بود که اگر مثل بقیه آدمها فکر کنم و عمل کنم مثل بقیه هم نتیجه میگیرم، من تو کارم وقت آزاد خیلی دارم که دو ساعتش رو به آموزش تخصصی مربوط به شغلم مشغولم بقیه زمانم که حداقل میتونه تا 3 ساعت هم باشه تلف نکنم و بیام تو سایت و از آموزش ها استفاده کنم در مسیر باشم و از آگاهی ها استفاده کنم و نکاتش رو بنویسم و در زندگیم عملی کنم

    این کار رو از همین فردا متعهدانه انجامش میدم.

    وقتی روی آگاهی ها کار کنم الهامات خداوند رو بیشتر دریافت میکنم و باید به این الهامات عمل کنم (گاهی وقتها با خدا حرف میزنم و میگم راهنماییم کنه ولی چیزی دریافت نمیکنم این نشون میده که اون لحظه در مدارش نیستم و باید با کار کردن روی خودم در مدار قرار بگیرم تا این الهامات رو دریافت کنم )

    قسمتی از کامنت آقای عطار روشن :

    در ابتدای مسیر همیشه سعی میکردم با رویاپردازی و فکر کردن به آنچه ندارم در خودم احساس خوب ایجاد کنم که من هم میتونم زندگی متفاوتی داشته باشم

    اما این روزها با استفاده از قوانینی که از شما آموختم سعی میکنم تغییراتی که در زندگیم رخ داده و دارم تجربه اش میکنم رو با گذشته خودم مقایسه کنم و لذت ببرم از قدرتی که خداوند در ما انسانها قرار داده که خالق زندگی خودمون باشیم و اطمینانم به خدا بیشتر میشه و با خودم میگم این خدایی که سبب شد این همه تغییرات در زندگی من ایجاد بشه بازهم منو هدایت و حمایت میکنه تا تجربه های بیشتری داشته باشم.

    (من از این کامنت این رو درک کردم که فقط در رویا سیر کردن برای رسیدن به یک خواسته فایده ای نداره ، باید این رویا رو به عنوان هدف نهایی در ذهن نگه دارم ولی از پیشرفتی که الان کردم و یک قدم خداوند من رو به جلو برده لذت ببرم و سپاسگزار باشم.)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام استاد قشنگوووو و مریم زیبایی ها

    الهی من دورتون بگردم که اینقدر عشقین شما اخه

    واقعا دارم از فضولی میمیرماااا کی شمارو اینقدر عشق سفارش داده که خدا قشنگ گذاشته تو کاسش؟؟؟

    ای خدایا دمت گرم که الحق خدایی مختص خودته و بس

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    و به سمع نظر همتون برسونم اینقدر هوای شیراز عالی شده تو این پاییز قشنگ که نگو. ی کم پز بدم با شهرم

    وقتی نگاه درختا میکنی حس میکنی ی ترکیب فوق العاده ای از رنگا اون بالا رو شاخه ها دارن خودنمایی میکنن و انگار دارن فریاد میزنن ببین قشنگی منو

    ی جور خاصی اصلا یواش یواش تکون میخورن انگاری دارن رقص باله انجام میدن و من میگم خدایا تنها ی عشقی مث تو میتونه خالق این همه زیبایی باشه و اینقدر این جهان هستی و این طبیعت رو تو هر فصلی که باشه نماد زیبایی قرار بده. ی هوای خیلی ملس و قشنگی هست نه گرمه که نیاز به کولر باشه نه سرده که نیاز به بخاری باشه انگار لباست ی ذره فقط ی نموره ضخیم تر باشه نسبت به لباس تابستونه قشنگ حال میاد حال دلت. اصلا الان وقتشه همه بیان شیراز. چند روز پیش ی مشتری از جنوب اومده بود میگفت الان میفهمم معنی هوای خوب رو و یا حتی دوستم از سمت اصفهان اومده بود میگفت یعنی چی اینقدر هوا خوبه که نیاز به بخاری نیس؟اصلا خدا حال میکنه اینقدر به قلب و روح من لذت میده

    خلاصه که دلتون بسوزه که ما چنین شهر و هوایی داریم(شوخی کردمااااا)

    استاد من عاشقتم که عشقی به والله

    اصلا از زبان شما خدا هزاران معنا میگیره و این صرفا برای اونایی هست که از خدا ی بت ساختن و فک میکنن خیلی غوله(کاش حمید رضا این کامنت رو بخونه)

    خدا همینایی هست که ما هر لحظه داریم بهش ی چیزی میگیم خدا همین الهام قلبی هست که ی مدل خاصی باهامون تا میکنه خدا همون هدایتی هست که یهو میاد همون ایده که ذهنمون شاخاش درمیاد همون رویایی که شب میبینیم و وقتی صبح بیدار میشیم یادش که می افتیم ی لبخند رضایتبخشی میزنیم همون اتفاقی که ی امید گنده یه قلبمون میاره همون فروش خاصی که میزنیم و هر سری میکنیمش الگو. اصلا خدا همون برهان و دلیل منطقی هست که برای ساختن باور به خورد ذهنمون میدیم. خدا همون ی تلنگر خاصی که مارو از راکد بودن درمیاره همون انگیزه ای که به خاطرش هر لحظه در تلاشیم همون راهی که وقتی توش پا میزاریم تمام خستگی هاش هم میشه لذت و به جونمون میشینه.

    استاد شما میگی الهامات قلبی ولی من میگم خود خدا.اصلا ی جاهایی خداوکیلی خود خدا میاد دقیقا روبروت میشینه واو به واو باهات حرف میزنه. من اینو هزار بار تجربه کردم به والله هزار بار

    دقیقا شب عید بود با اینکه دورهمی خانوادگی داشتیم خودش گفت پاشو با دوستات برو‌بوشهر. تو که هم پولشو داری هم ی سال بی وقفه کار کردی برو ی حالی به خودت بده و سر ی موضوعی من به شدت حالم بد بود گفت کنترل این اوضاع از دست تو خارجه با دوستات برو بوشهر و چند روز فارغ از همه چی لذت ببر و من چون کلا حال میکنم با دستوراتش ی ده بار دستمو چرخوندم و زدم رو چشمم و گفتم چشم

    روز دوم یا سومی بود که غروب لب دریا نشسته بودم و تو دلم میگفتم خدایا منو کشوندی اینجا چی میخواستی بگی؟الان سرم خلوته بگو ببینم حرفت چیه گفت زنگ بزن به فلان دوستت که چند سال پیش باهاش اشنا شدی اول گفتم الان تعطیلاته شاید با خانواده هست معذب شه و بخواد برای من وقت بزاره ولی گفتم این چیزا نمیفهمم خودت گفتی منم الان زنگ میزنم. من ی تماس گرفتم شاید هنوز به ی دقیقه مکالمه ما کشیده نشد که گفت اتفاقا خانوادن نیستن و منم تنهام میخواستم برم کیش ولی میام با شما و تا نیم ساعت دیگه خودمو میرسونم. که تقریبا دو روز باما بودش و کلی خوش گذشت و من اونجا برای اولین بار ماشین اتومات رو تجربه کردم. من به شدت علاقه مند به رانندگی و ماشین هستم و همیشه در تلاش بودم ی ماشین خارجی مدل بالا بگیرم که قیمتش خیلی بالابود و همیشه هم میگفتم ماشین چینی کیفیت نداره و من اون چند روز دیدم چقدر ماشین خوبی هست. و دقیقا همون دوستم گفت همیشه حتی ی ماشین ایرانی ارزون قیمت بخر ولی ماشین صفر بخر تا بفهمی لذت رانندگی رو. کلی باهاش با سرعت رانندگی کن لذت ببر مسافرت برو و بعداز چند سال استفاده بفروشش و کم کم ماشین مدل بالا بخر که حتی همون دوستم حداقل ی ماه ی ماشین دو میلیاردی همینجوری گفت ببر سوارش شو لذت ببر و بعدش بفروش برام که من فهمیدم چی رو میخوام و خدا چی داره میگه به من. که به محضی که از مسافرت برگشتم هر روز پی هدایت خدا رو گرفتم که به راحتی ی ماشین صفر کیلومتر فوق العاده خریدم که الان میفهمم لذت رانندگی یعنی چی.

    خدایا هزاران بار شکرت

    و اگه بخوام حتی در مورد رشد مجدد کارم بگم به والله تا صبح باید بنویسم. حتی همین خودش گفت برو فلان شهر فروشتو اغاز کن که دقیقا همون روز فروش عالی تو‌اون شهر زدم

    خودش ساعت 7 صبح بیدار میکنه میگم چیکارم داری این وقت صبح میگه شروع کن شکرگزاری رو شروع کن با انرژی بودن رو شروع کن حال خوب رو شروع کن. قبلا وقتی صبح زود بیدارم میکرد میگفتم چرا نمیزاری بخوایم اما الان شبا وقتی میخوابم میگم 6 بیدارم کن باید برم فلان جا و حتی شده دقیقا سر تایم بیدارم کرده. میگم وقتی خودش داره اینقدر حال و هوای لذت بخش به من میده من چرا غر بزنم میگه صبحا زودتر بیدار شو از این نعمت جهان هستی بیشتر لذت ببر منم میگم چشم بله قربان هر چی شما بگی.

    خدایا دمت گرم

    استاد قشنگوووو همه این نعمت ها این حال خوب این زندگی عالی رو مدیون تک تک کلمات شما هستمااااا من بیشتر از ی ساله هر لحظه در تلاشم که جز شاگرد خوبات باشم که بابت اموزش های نازنینت سپاس گذاری کرده باشم و اینو هم قول میدم به زودی میام از ی نتیجه خیلی خیلی عالی حرف میزنم.

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      لی لی گفته:
      مدت عضویت: 2237 روز

      سلام ساناز جان دوست عزیزم

      می دونی صبح مکالمه ای که توی خونه ما بود چی بود؟

      من پدرم اصالتا اصفهانی هستند داشتیم برنامه می ریختیم که اوایل آبان بریم اصفهان دیدن عموهام، من میگفتم که اول بریم شیراز که تا حالا هم نرفتیم و بعد از اونجا برگردیم اصفهان

      بعد بابا می گفت نه الان که فصل شیراز رفتن نیست، علی(داداشم) میگفته که شیراز رو باید دور وبر عید بری که بهار نارنجها شکوفه دادن

      بعد من باید بیام الان کامنت شما رو بخونم که اینقدر به دیتیل شیراز رو توی این موقع سال توصیف کردی، انگاری توی خونه ما بودی و شاهد مکالماتمون بودی و تو هم طرف من بودی که حتما باید بیاید شیراز :))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        ساناز گفته:
        مدت عضویت: 1318 روز

        به نام خدای معجزه ها

        سلام دوست عزیزم

        اوه خدای من چه اسم قشنگی

        فوق العاده فوق العاده

        منو یاد آهنگ لی لی از آرون (Aarun)

        تو این آهنگ اینقدر قشنگ لی لی رو تلفظ میکنه که جون تو بدنت نمیمونه

        عزیز مهربونم حتما بیاین قدم بر چشم و من چقدر خوشحال میشم که میزبان شما دانشجواهای استاد عشقم باشم اینکه آرزوی منه.و واقعا شیراز ی شهر کاملا چهار فصله هر فصلی به شدت زیبایی خودشو داره. یادمه چندین سال پیش ی استاد نظام مهندسی داشتم از مشهد اومده بود و من بردمش چندجا بگرده واقعا کیف کرده بود میگفت چرا اینجا وسط تابستون اینقدر همه چی سرسبزه و شکوفه داره. و من بی نهایت عاشق شهرم هستم چون از وقتی چشمامو باز کردم فقط خلقت زیبایی های خدارو دیدم. وای لی لی امروز اینجا اعجوبه های تاریخ داشتن خودنمایی میکردن. با اینکه شیرازی هستم اما امروز اولین بارم بود با خانواده رفتم پاسارگاد قبر کوروش کبیر

        الله اکبر

        به حدی این مسیر زیبا بود به حدی زیبا بود که به والله هیچ کسی جز خدا نمیتونست اینقدر زیبا خلق کنه. به جان خودم قشنگ 4 تا فصل میکس شده بودن. وقتی تو‌جاده داشتم به اطراف جاده نگاه میکردم الله اکبر ی ترکیب رنگ برنده ای خدا چیده بود که اینقدر ذوق میکردم همش میگفتم خدایا شکرت که گفتن چیه مگه.

        ببین

        ی تیکه زمین برنج کاشته شده بود و رسیده بود به رنگ ی زرد عجیبی که واقعا تو‌ تم رنگ نمیشه پیدا کرد و باد میزد ی رقصی میرفتن گاه اینوری گاه اونوری اصلا حس میکردی باد داره با شاخه های شالیزار رسیده شده شوخی میکنه هی به اینور هل میداد هی به اونور و واقعا داشتن باهم عاشقانه حرف میزدن.

        دقیقا در کنار همین زیبایی ی مزرعه ذرت بود فرض با قد دو‌متری که یک متر ونیم سبز تیره تیره اما سر کلاف ی زرد طلایی و نگاه که میکردی انگاری خورشید گم‌ شده بود وسط این کلاهک ها هی ی ذره کنار زده میشدن هی دوباره خورشید رو مخفی میکردن وای منکه مردم به خدا مردم

        دقیقا کنار همین مزرعه ی باغ انار بی نهایتی که وقتی نگاه میکردی ی درخت سبز با نگین قرمز و شعر قشنگ صد دانه یاقوت دسته به دسته

        خدای من الهی دورت بگردم که اینقدر نعمت و فراوانی به این راحتی به ما دادی و من گربه کوره هستم خدای قشنگم خدای معجزه ها منو ببخش

        و وقتی رسیدم به شهر پاسارگاد ی بافت فوق العاده زیبا

        ببین تو خیابونش که رفتم مثلا ساختمان ها ساخته شده اندازه ی راهرو فصای سبز جلو ساختمان هست ی راهرو کنارش سنگ فرش و بعدش میشه خیابون اصلی یهو چشمم افتاد به بانک صادرات و وقتی دیدم وچقدر این خیابون قشنگه گفتم خدایا هزاران بار شکرت چه ادمای با سلیقه ای خلق کردی که این شهر رو اینقدر قشنگ دارن مدیریت میکنن خدایا هزاران بار شکرت.

        تمام مسیر شیراز به پاسارگاد ی دشت وسیعی هست که تماما زراعت کاری شده و هر جا که نگاه میکنی میبینی ی عالمه ادم دارن تو زمین خودشون فعالیت میکنن و به دیگران سود میرسونن

        اصلا ادم میمونه خدا داره چیکار میکنه. هرجا که نگاه میکنی میبینی به طرز خیلی قشنگی زندگی در جریانه و لذت بخشه. خدایا هزاران بار شکرت

        فک کن لی لی جان موقع برگشت به خونمون غروب بود و وقتی داشتم غروب افتاب رو میدیم که با این همه صحنه ها امیخته شده بود به والله دوست داشتم فرمون ماشینو ول کنم و پرواز کنم حس میکردم قلبم اومده تو دهنم و باید از ماشین بیام بیرون خدارو بغل کنم. خدایا هزاران بار شکرت

        الان که دارم می نویسم بغضم گرفته و دلم میخواد زار زار گریه کنم که چنین خدای وهاب و رزاقی داریم و اما همش غافل همش چشم بستیم به دیگرانی که حتی قدرتی هم اندازه خود ما ندارن.

        خدایا هزاران بار شکرت

        لی لی جان من این اهنگ رو پیدا کن و متنش بخون ببین خدا داره بهت چی میگه

        Lili, take another walk out of your fake world

        میدونی که دوستت دارم لی لی قشنگم

        بیا شهرمون تا خدا هدایت کنه ببینمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 484 روز

      سلام ساناز،

      الان داشتم کامنتت رو که میخوندم ، تو پارو نشسته ام، اینجا پیامت که رسیدم که آره برگ درختها و… رو توصیف میکردی، سرم رو آوردم بالا تا بتونم رقص برگ رو روی درختها ببینم،

      دیدم آره برگ درختها با باد پاییزی چقدر قشنگ میرقصن،

      وفتی هم داشتم وارد پارک میشدم، یکهو یه باد لطیف زد و کلی برگ رنگی رنگی ریخت سر راهم ، آنقدر حسش ب بود که نگو،

      به صدای پرندها دقت کردم( کانون توجه ام رو تنظیم کردم روی صدای پرنده ها که بهم حس خوب میداد)

      به پروانه سفیدی که برای خودش میره،

      به دو تا فندوق کا توی باعچه پارک دارند خاک بازی می‌کنند و با هم حرف میزنند( دو تو فندوق، فندوق های خودم هستند ،الان که فکر میکنم، همیشه دوست داشتم که یا دختر و یه پسر داشته باشم اونم دو قلو، اما دوقلو نشد بجاششیر به شیر شد، جالبه که وقتی این اتفاق افتاد تا یا مدتی حالم خوب بود واما چون کم کم کانون توجه ام رو گذاشتم روی اینکه زمان شخصی برای خودم کم شده بود، کم کم از این خواسته ام لذت نبردم و فقط و فقط احساس بد ازشون گرفتم ، اما تو یکجا به خودم نهیب زدم و خودم رو به راه راست هدایت کردمو الان شاکرم که هر دو شون رو با این سن دارم شکر)

      خلاصه که این شکر گزاری چقدر حال آدم رو خوب میکنه و نعمت های بیشتری به رومون باز میکنه،

      و ایم ناسپاسی چقدر حال آدم رو بد میکنه و چیزهای با حسبد بیشتر و بیشتر به سراغ ما میاره،

      برای یاد آوری به خودم،

      شکر گزاری یعنی اینکه زاویه کانون توجه مون رو تنظیم کنیم به روی روی چیزهای که بهمون حس خوب میده،

      ناسپاسی یعنی اینکه زاویه کانون توجه مون رو تنظیم کنیم به روی چیزهای که بهمون حس بد بد میده ،

      ساناز جان موفق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      پریسا و جلال گفته:
      مدت عضویت: 1170 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربان

      سلام خدمت دوست عزیزم ساناز جون

      واقعا خوش به حالت که در چنین شهر زیبایی هستی

      تحسینت میکنم که زندگی کردن در این شهر یکی از موهبت های خداوند هست که داری و تجربه اش میکنی

      من زیبایی های شیراز رو دیدم البته از طریق عکس ها و فیلم ها بسیار زیباست و من عاشقش شدم

      میدونم به زودی هدایت میشم که یه سفر بیام شیراز و از نزدیک لمس و تجربه کنم این تصاویر رو

      خدایا شکرت

      تحسینت میکنم چقدر کامنتت به دلم نشست و قلبم رو باز کرد

      تحسینت میکنم به خاطر عمل به الهاماتت و موفقیت هایی که کسب کردی مچکرم که کامنت نوشتی و اون رو با ما به اشتراک گذاشتی

      امیدوارم هر جا که هستی شاد و سالم و موفق باشی

      پریسا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    ممنون استاد عزیز هستم که باز چشم های ما را با دیدن به نکات مثبت نوازش داد و به من گوشزد کرد که هیچ وقت دست از دیدن نکات مثبت اطراف خودم دست برندارم

    همیشه به دنبال کنترل کردن ذهن خودم باشم

    همیشه مراقب این باشم که بهترین اتفاقات برای من در حال رخ دادن است و این من خودم هستم که با توجه به نکات مثبت و یا بد در زندگی خودم شرایطی را برای خودم می سازم که هماهنگ است با کانون توجه من

    این من هستم که می توانم برای خودم شرایطی را به وجود بیاورم که از زندگی خودم لذت ببرم و یا اینکه نه همیشه درگیر مشکلات و مریضی و بیماری باشد

    پس بیایم با خودم به این عهد و تعهد برسم که باید و باید مراقب ورودی های خودم باشم

    چه می بینم

    چه می شنوم

    در چه مورد صحبت می کنم

    از چه چیزهایی لذت می برم

    علایق من چه می باشد

    چرا باید لبخند به لب داشته باشم

    چرا باید همیشه به قوانین عمل کنم

    آنوقت بی شک من همیشه جز آن دسته از افرادی هستم که حال خوب دارم و زندگی آرام و خوبی را تجربه می کنم

    یادم باشد که باید وباید به این درک برسم که می توانم هم خوب باشم و هم بد

    این در دستهای خودم است و من هستم که تصمیم می گیرم که چگونه عمل کنم

    بی شک من خالق زندگی خودم هستم

    همان طور که زمانی تصمیم گرفتم که تغییر کنم و جهان هم به من کمک کرد و شرایطی را برای من به وجود آورد که در کمال راحتی و آسانی توانستم به خواسته های خودم دست پیدا کنم

    من خودم می توانم در مسیر باشم که همیشه طعم خوب آرامش را ببینم و این حق انتخاب و اختیاری است که خدای مهربان در اختیار من قرار داده است

    می توانم متفاوت باشم

    می توانم تغییر کنم

    می توانم بهترین برای خودم باشم

    همه اینها را قبل از این تجربه کرده ام

    چون قبل به این دستاورد و نتیجه رسیده ام پس باز هم می توانم به این دستاورد و نتیجه دست پیدا کنم و آنوقت من موفق و شاد و پیروز خواهم بود

    یک تجربه عالی

    هر زمان که در شروع روز از خدای خودم کمک می خواهم

    به او می گویم که خودم را به دست تو می سپارم

    از تو کمک می خواهم

    آنقدر ساده و روان و به گونه ای روند کار و زندگی من به جلو می رود و کار من پیش می رود ک واقعا برای من باور نکردنی است

    خیلی ساده و راحت هم زمانی هایی برای من رخ می دهد که می توانم بدون کمترین هزینه و کمترین زمان چندین کار من به راحتی انجام می شود

    در نهایت در پایان روز وقتی که به کل روز اتفاقات و کارهایی که انجام داده ام نگاه می کنم می بینم که چقدر شیرین طول روز من رقم خورده است و من به موفقیت دست پیدا کرده ام

    همه چیز برای من وجود دارد این من هستم که چطور می خواهم از آن استفاده کنم

    یا به سختی

    یا به راحتی

    یا با ساده ترین روش ها

    یا به سختی و نگرانی و دلهره

    همه اینها را می توانم داشته باشم و من هستم که چطور می خواهم از آنها درس بگیرم و آنها را تجربه کنم

    اینجا یک نکته برای من وجود دارد

    هر زمان الهام و ایده ای به دل من وارد می شود و یا از دهن کسی می شنوم

    وقتی که آنرا انجام می دهم یک حس و حال خوبی در من به وجود می آید

    حال من خوب و عالی می شود

    می توانم به آسانی و راحتی به نتیجه دست پیدا کنم

    این ترس و ناامیدی و نگرانی در من از بین می رود

    می دانم که همیشه در دستهای خدای مهربان است و من هستم که باید خودم را عادت بدهم و ذهن خودم را تربیت کنم تا همیشه دستهای من بسوی او دراز باشد و هرگز چشم به دیگران ندوزم

    این رمز موفقیت من می تواند باشد

    دیگران که در زندگی من هستند و می آیند و می روند همگی دستهای خداوند هستند که آمده اند تا به من کمک کنند و حال من را خوب کنند

    هر زمان که روی خودم حساب باز کردم

    از فکر و عقل و منطق خودم کمک خواستم

    شروع به حسابگری کردم

    در نهایت درگیر و گرفتار شدم

    اما زمانی که روی دل خودم حساب باز کردم

    از الهامات و ایده های قلبی خودم کمک گرفتم

    دنبال حال خوب بودم

    قدرت را دست او دادم

    به گونه روند زندگی من را در دست گرفت و کارهای من را رواج داد که در نهایت شگفتی برای من واقعا لذت بخش بود

    حال من را خوب کرد

    اینها همگی برای من نشانه است که تا خدایی وجود دارد من بندگی او را کنم

    از او درخواست کنم

    انجام همه امور خودم را به دست او بسپارم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای ممکن ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    رضا رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    به‌نام خداوند مهربان

    به‌نام خداوند هادی و هدایتگرم

    به‌نام خداوند حامی و حمایتگرم

    به‌نام الله که رب العالمین است

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم

    سلام به خانم شایسته عزیزم

    سلام به اعضای خانواده و همکلاسی هایم در این سایت بهشتی

    استاد یک اتفاقی برام افتاد

    استاد بعداز چند ماه شاید 10 ماه اومدم کامنت بنویسم چون قلبم و تمام وجودم میگه این کارو بکنم

    راستش استاد اولش توی چهار برگه کاغذ نوشتم چیزی رو که اتفاق افتاده اما یک هو یاد شما افتادم توی چند تا فایل قبل توی این خانه تکانی ذهن گام به گام که داشتین صحبت می کردین نان استاپ و گفتین همین طوری داره میاد :الهام از جانب خدا .

    و من هم همون لحظه از خدا درخواست کردم که منم میخوام همین طوری زبانم بشه و من هم بتونم این طوری صحبت کنم و توی دفترم نوشتم خواسته مو و این که اگر استاد تونسته پس منم میتونم

    و خود استاد گفت با دیدن الگوها براتون باور پذیر تر میشه که شدنیه .مطمئن هستم که میشه

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است .

    پس برگه هایی که نوشته بودم رو که همون و پاکنویس کنم توی این کامنت گذاشتم کنار با ایمان به هدایت خدا .

    خدایا تنها تورو می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    خدایا هدایتم گردان به‌ راه راست راه و مسیر کسانی که به آنها نعمت بخشیده ای

    خدایا قلم و زبانم باش تا آنچه که باید را بنویسم

    خدایا من نمیدونم تو می دونی خدایا تو بهم بگو چی بنویسم من تسلیم هستم

    به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

    استاد می خوام برگردم به دوم بهمن ماه 1402 زمانی که در مدار شنیدن فایل 3 برابر کردن درآمد در یک سال قرار گرفتم من از طریق کمیته امداد و یارانه نزدیک 1 ملیون تومان ورودی مالی داشتم اما خودم مولد نبودم و درآمد خودم صفر مطلق بود و بعضی وقت ها با هدایت خدا خواهر هام و برادرم یه مبلغی رو به من هدیه می دادن و من عملا هیچ کاری نمی کردم پس پولی نداشتم از خودم .

    زمانی که اون فایل رو شنیدم قلبم بهم گفت الان وقتشه خودت درآمد بسازی ومن سریع دفتر وخودکار آوردم به خودم نگاه کردم و از قلبم پرسیدم خوب من چیکار بکنم یا چیکار میتونم بکنم بهم گفت تو یک موتور داری باهاش کار کن گفتم چطوری گفت تو قبلآ با اپلیکیشن الو پیک و اسنپ مسافر و بسته جابجا می کردی الان برو نصب شون کن و فعالشون کن همون شب نصب شون کردم و تمرینات که استاد گفته بودین رو انجام دادم با ایمان و همون لحظه احساسی که داشتم بی نهایت عالی بود خدایا سپاسگزارم

    صبح روز اول ساعت 8 صبح با ایمان کفش هامو توکل بر خدا پوشیدم من 3طبقه رفتم پایین تو پارکینگ موتورم را بردم بیرون همون لحظه پیامک اومد داداشم 200 تومان هدیه زد به کارتم خدایا شکرت این دومین نتیجه، خودشه این هدایت خداست و راه افتادم بهمن ماه ، ماه اول 7 ملیون درآمد داشتم برای اولین بار توی زندگی ام خدایا من تعهد دادم توی یک سال 3 برابر بشه تو توی یک ماه 7 برابرش کردی بی نهایت سپاسگزارم من لیاقت شو دارم

    ماه دوم اسفند 11ملیون خدایا سپاسگزارم استاد برای اولین بار توی زندگی ام برای خودم کفش و لباس و شلوار خریدم کلی هدیه دریافت کردم کلی مشتری عالی داشتم . برای اولین بار توی زندگی ام یه تور یک روزه با هدایت خدا رفتم کویر سیاهزگه توی کاشان خدایا چقدر زیبا عالی و بهشتی بود خدایا این همه زیبایی رو تایید تصدیق و تحسین میکنم کلی خوراکی و مواد غذایی برای خونه خریدم به اعضای خانواده ام هدیه دادم و خیلی عالی بود خدایا سپاسگزارم. اما ماه سوم فروردین و درآمد نداشتم چون باور هام افت کرد

    چون فکر می کردم نیاز نیست کار کنم و من دیگه عالی شدم اما استاد از شما یاد گرفتم نمی شود با یک دیگ غذا خوردن بگی دیگر نیازی به خوردن غذا ندارم

    گفتم آقا رضا پاشو روی خودت کارکن وتوی ماه چهارم به 15 ملیون رسیدم خدایا سپاسگزارم

    وقتی داشتم فایل نتایج دوستان از آموزه های استاد عباسمنش و گوش می دادم فایل آقا رضا رو و یک الهام دیگه از طرف خدا اومد : برای پاک شدن از قرض و قسط وام و بدهی قدم بردار 37 ملیون 400هزار تومان خیلی پول بود استاد خیلی : 3تا وام خودم + بدهی به 4 نفر +( اقساط بیمه بابام + اقساط بانک مسکن خونه که چون کارت یارانه و کمیته امداد دست من بود من پرداختشون می کردم و یه چیزی هم واسه خودم می موند )اما یاد حرف شما افتادم خدا خودش ایده رو داده پولشو میده .

    گفتم خدایا چیکار کنم بهم بگو ، گفت : کارت یارانه رو پس بده و بیمه و بانک مسکن بگو من پرداخت نمی کنم مسئولیت شو قبول نمی کنم چون این کارت حقوق باعث شده تو وابسته بشی بهش و حرکتی نکنی وقتی اینو قطع کنی تازه رشدتو شروع میشه.

    برام یکم سخت بود چون یه پولی که براش هیچ زحمتی نمی کشیدم رو از دست می دادم ( یک ملیون تومان ) ولی به الهامی که خدا گفت عمل کردم .

    استاد یک قشقرقی و دعوا و برخورد نامناسبی باهام شد که نگم برات و اینو به عنوان بهای تغیرم پذیرفتم .

    بعد خدا یک راه حل‌هایی بهم الهام کرد بخدا توی 10 روز3 تا وام خودم و صفر کردم 6910000 تومان رو خدایا سپاسگزارم. چقدر آرام شدم

    بعد سه روز داداشم گفت می خوام موتور بفروشم آخه موتور مال داداشم بود منم باتوکل بر خدا گفتم باشه مال خودته هرچی توبگی و نمی دونستم چیکار کنم

    گفتم خدایا چیکار کنم ؟ گفت برو توی این سایت های اینترنتی رزومه بنویس و ارسال کن . گفتم چی ؟؟؟!!!! رزومه بنویسم ؟؟؟؟!!!!!! من رزومه ام کجا بود خدا جونم ؟؟؟!!!!!! گفت همین سه ماهی که با این دوتا اپلیکیشن کار کردی رو و شب عید هم 10 روز کار کردی واسه یه خشکبار به عنوان رزومه بنویس گفتم به خدا این دیوانگی محض کی اینو نگاه میکنه آخه. قلبم گفت میگم بنویس مگه نمی خوای کمکت کنم پس بنویس منم گفتم چشم و نوشتم و واسه 5 تا شرکت که توی گوشی اومد بالا ارسال کردم بعد دو سه روز

    پنجشنبه بود یه آقایی تماس گرفت گفت واسه ما رزومه فرستادی می تونی شنبه بیای واسه مصاحبه گفتم همین امروز میام ، گفت می تونی خودتو برسونی گفتم می رسونم ، خدایا چقدر اشک ریختم چقدر خوشحال شدم رفتم مصاحبه گفتم خدایا آشنا تو دست تو برام بفرست و رفتم ، رفتار مصاحبه کننده یه مدلی بود انگار هر طوری شده می خواست منو استخدام کنه با یک شرایط عالی حقوق بالای 20 ملیون با لباس و گارد محافظ و کلاه کاسکت و موتور از خود شرکت ، یعنی من که داداشم موتور رو فروخته واز صبح جمعه بی موتور می شدم و دیگه موتور ندارم ، خدایی که رب العالمین است عصر پنجشنبه یه روز قبلش یه کار عالی با شرایط عالی که خود شرکت یه موتور صفر کیلومتر همتاز 200 سی سی طرح باکسر با لباس ایمنی با حقوق بالای 20 ملیون بهم عطا کرد توی کجا توی خیابان فرشته تهران که همه میگن گرون ترین و عالی ترین و باکیفیت ترین نقطه تهران خدایا من چی بگم خدایا اشک امانم نمی ده بنویسم

    بی نهایت سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    هرچی بگم بازم کمه اما بازم میگم خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    و استاد توی خرداد ماه 22ملیون 700 هزار تومان حقوق گرفتم خدایا بی نهایت سپاسگزارم یعنی ماه پنجم 22 برابر شد یعنی دریافتی من از درآمد اعضای خانواده ام بیشتر بود خدایا سپاسگزارم

    ماه ششم 21 ملیون 900 خدایا سپاسگزارم

    وبعد از 3 ماه از قرض و قسط وام بدهی با هدایت خدا کاملا پاک شدم خدایا سپاسگزارم

    با عقل خودم دوست داشتم موتور بخرم اما گفتم خدایا چیکار کنم بهم گفت : برو دندون هاتو درست کن

    چون نتیجه گرفته بودم از الهامات قبلی دیگه مقاومت نمی کردم و اعتماد به نفسم رفته بود بالا گفتم چشم

    استاد خدا به صورت کاملا معجزه وار شرایط طوری واسم فراهم کرد: مثل کارت بیمه دندانپزشکی که خواهرم گفت برو این و بگیر + مشاور همون بیمه که خودش برام نوبت گرفت +دکتر دندان پزشکی که نه درموردش تحقیق کردم نه هیچی همین طوری رفتم زیر دستش + دکترم چقدر مهربون بود حالش خوب بود لبش خندان مثل خودم که زیر دستش فقط می خندیدم +پولش که حقوقم بود + بیمه تکمیلی شرکت و.. که دندون هام چقدر عالی درست شد دندونی که 13 سال از دردش رنج می بردم چقدر راحت درست شد ، توی2 جلسه توی 2 ماه با هدایت خدا 9 تا دندون و درست کردم . به خدا فقط خدا میتونه این طوری این همه رو کنار همدیگر بچینه و این نتیجه عالی رو رقم بزنه خدایا سپاسگزارم.

    ودر ماه هفتم 23 ملیون و 240 هزار تومان حقوق دریافت کردم البته اینم بگم توی هرماه با انعام هایی که دریافت می کردم خالص 25 ملیون ورودی مالی داشتم توی این 3ماه در اون شرکت ، واین که چقدر آرام تر شدم ، چقدر شخصیتم تغییر کرد ،چقدر باخودم در صلح شدم ، چقدر خودم و می بوسیدم و بغل می کردم ، چقدر سپاسگزارم تر شدم ، چقدر مشتری های عالی نصیبم میشد در حالی که همکاران من همش مشتری هارو فحش می دادن ، چقدر موتور و کلاهم عالی بود ، چقدر آدم های زیبا دیدم چقدر ماشین و خونه های زیبا دیدم خدای من یک سری عمارت ها خونه ها و قصر هایی توی تهران خودمون هست که بخدا اگر قبلا فیلم شون رو بهم نشون می دادن باور نمی کردم این خونه ها توی ایران وجود داشته باشه البته من فقط لابی و راهرو هاشون رادیدم داخلشان خدا می دونه چقدر زیبا باشه به خدا قسم اگر فیلم وعکس شون روبه مردم نشون بدی 99 درصد شون باور نمی کنن این خونه ها داخل ایران باشه ، چقدر این فراوانی ثروت و نعمت رو تحسین کردم ، چقدر قانون رعایت کردم اینم بگم من حقوق خوندم اما اصلا قانون رعایت نمی کردم اما الان چقدر احترام میزاشتم به حقوق دیگران و چقدر ماشین ها عابرین و … هم به من احترام میگذاشتن ،چقدر چیز یاد گرفتم، چقدر انعام گرفتم، چقدر راضی بودم

    چقدر آدرس هارو راحت و آسان پیدا می کردم ،

    استاد همکارانم همش ازآدرس های غلت می نالیدن و فحش می دادن به زمین و زمان که چرا آدرس روی برگه با خونه مشتری هم خونی نداره و ما همش باید بگردیم و معطل بشیم تا پیداش کنیم اما منم همون آدرس هارو می بردم ولی می گفتم خدایا من اومدم بریم دستم دست توست پایم پای توست این موتور خود تویی جاده هم خود تویی مشتری هم خود تویی صاحب کارم خود تویی همکارانم هم خود تویی و این غذا یا بسته رو به تو می سپارم خودت برسونش به شیوه ای عالی ساده و آسان و می رفتم به خدا قسم همون جایی که ترمز می کردم یا نقشه گوشی مو یکم زوم می کردم دقیقا منو می برد همون جایی که باید برم یعنی به قول شما روی شونه های خدا می نشستم ، و کلی مشتری ها و مدیرم از من راضی بودند و انعام و پاداش بهم میدادن ، یه روز یکی از همکارانم ازم پرسید چطوریه تو همش میگی همه چی عالی و راضی هستی از همه چی در حالی که ما پاره شدیم

    استاد با زبان و عقل نمی شد توجیه شون کنم فقط سکوت می کردم و هیچی نمی گفتم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    بعد سه ماه کار کردن توی اون شرکت یک تضاد برام پیش اومد راستش برام قابل هضم نبود

    مدیرم می خواست منو تبدیل کنه به سر شیفت گفت لیاقت شو داری منم گفتم باشه اما انگار کل پیک موتوری های مجموعه باهام لج شدن ، نگاه ها و رفتارشون عوض شد

    می گفتن این 3 ماه اومده ارتقا گرفته ما 2 سال اینجا هستیم اون نباید بشه ، حسادت و پشت سر حرف زدن و…. که برام قابل هضم نبود قابل تحمل نبود

    هرچی فکر میکردم کجا اشتباه کردم بیشتر اذیت می شدم چون نمی دونستم دلیل شو و نمی تونستم دلیل شو پیدا کنم یا باید چکار کنم

    وقتی از خدا راهنمایی خواستم که چیکار کنم نشانه های منو توی سایت زدم : بهم گفت استعفا بده

    راستش خیلی اذیت شدم و ناراحت شدم بابت این که من تازه داشتم درآمد خوب رو تجربه می کردم ،من آرزو داشتم یه موتور بخرم من هنوز موتور نخریده بودم من کل پول مو بابت تصویه بدهی ها و وام و دندان هام خرج کردم و الان هیچی نداشتم واگر می رفتم تا 3 ماه دیگه منو تصویه می کردن واون 23 ملیون 240 هزار تومان که در بالا گفتم و 3 ماه دیگه بهم می دادن اصلا نمی دونستم چقدر بهم میدن و با خدا نشستم صحبت کردن و بحث کردن که خدا جونم یکم دیگه فکر کن تو قوی و دانایی یه راه دیگه بزار جلوی پام یه راهی بجز استعفا و تنها جوابی که بهم می داد این بود استعفا هرچی مقاومت و پافشاری می کردم می گفت استعفا

    اینایی که میگم این مکالمه کلا شاید توی 3 ساعت بود

    یاد کتاب رویا های شما افتادم استاد توی اون شب تاریک توی اون باغ و مکالمه‌ی شما با خدا که می‌گفت از چادر بیا بیرون و شما می گفتی نه نمیام و اون می گفت ایمان نداری

    اصلا خوندن این کتاب رویا ها مصادف شده بود با این اتفاق انگار من باید اون موقع این کتاب رو می خوندم

    وبهم گفت ایمان تو ثابت کن ومنم می گفتم ایمان دارم اما استعفا ندم اما میگفت استعفا بده می گفتم الان پول ندارم جیبم خالیه بهم حقوق نمیدن تا 3ماه دیگه می گفت استعفا بده

    بالاخره تصمیم گرفتم باتوکل برخداو با تجربه قبلی از عمل به الهامات الهی که داشتم تا حدودی تونستم خودم رو آروم کنم

    اما استاد تا الان این سخت ترینش واسم بوده ولی گفتم خدایا کمکم کن انجامش بدم

    و رفتم یه کاغذ آوردم تاریخ و روز 18 مرداد 1403

    دستام می‌لرزید با یه دستم خودکار و محکم گرفته بودم و بایه دستم اشک هامو پاک می کردم که همکارانم متوجه اشک هام نشن 10 نفر توی یک اتاق 16 متری

    و استعفا مو نوشتم خیلی برام سخت بود ولی انجامش دادم وقتی به مدیرم دادمش دستام پاهام کل بدنم داشت می لرزید

    مدیرم طی دو روز 3 بار باهام طی مکالمه های طولانی مدت صحبت کرد که منصرف کنه با پیشنهاد های عالی

    واقعا مرد مهربان بود وکلی ازش یاد گرفتم وخداوند بابت این مدیر عالی که داشتم بی نهایت سپاسگزارم

    وکلی هم از خودش تشکر کردم و

    گفتم نه

    فقط جوابم این بود

    نه من میخوام برم

    نه من میخوام برم

    بعد گفت باشه و یک پیشنهاد بهم داد گفت وایسا تا سر برج الان اگر بری تا 3 ماه حقوق بهت نمی دن

    یهو دلم گفت باشه

    چقدر با تمام وجودم این جمله شمارو درک کردم که قدم اول رو باید برداری تا قدم بعدی بهت گفته بشه

    استاد عباسمنش عزیزم عاشقتم

    عاشقتم

    عاشقتم

    و از اون کار اومدم بیرون و به پیشنهاد مدیرم رفتم یه جا دیگه چون فکر کردم این قدم بعدی منه هنوزم نمی دونم رفتنم به اونجا درست بوده یا غلت چون از یک طرف چند تا درس خیلی بزرگ یاد گرفتم یعنی چند تا الگوی عالی دیدم که تا حالا جایی ندیده بودم در مورد کسب و کار، و این که از من می پرسیدن تو کارشناس حقوق هستی اینجا چیکار می کنی که منم می گفتم به خودم قول دادم از یک جایی شروع کنم که حسابی ذهن من و درگیر کرد که منم کسب و کار شخصی خودم و داشته باشم، باور عالی در مورد ثروت ، در مورد روابط کاری و این که خدا خیلی هوامو داشت که باور هام خیلی قوی تر شد چون لمسش کردم باتمام وجودم و از طرف دیگر همه چیز برام خیلی سخت پیش می رفت و احساس می کردم از این جا باید برم ، چون نباید اینقدر سخت باشه ، چون من در کار قبلی آسان شدن برای آسانی رو تجربه کرده بودم ، ولی اینجا انگار خیلی سخت پیش می رفت اما چند تا باور مخرب رو شناسایی کردم که فکر می کردم اونا نقاط قوت منه و بهشون افتخار می کردم اما در واقع شرک بود و خودم خبر نداشتم بلکه بهش افتخار هم می کردم

    من توی سوشی بار وغذای ژاپنی کار می کردم که

    باید با موتور برسونم به خونه مشتری ، ماهیت سوشی و غذای ژاپنی این است که هر مدلی با موتور بری اون غذا زیبایی شو از دست میده و می ریزه در واقع خیلی ظریف، ومن بابت خراب شدن غذا ها خیلی اذیت می شدم اما چیزی بهم نمی گفتن وقتی تذکر میدادن می گفتم چشم و باهام خوب بودن

    خیلی از خدا درخواست کردم راهشو ، راه حل شو بهم بگه

    بعد از 13 روز من با الهام از طرف خدا به یک راهی هدایت شدم که با اون ترفند غذا رو سالم برسونم دست مشتری وبرای اولین بار سالم رسوندم و خیلی عالی شد اما یک هو ساعت 10 شب مدیر اونجا شروع کرد داد زدن سرم و از باکس موتورم ایراد گرفت در حالی که من کار درست رو انجام داده بودم و غذا سالم رسیده بود

    (اینم بگم در کار قبلیم با توجه به کار خوبم وایده ها و ابتکار عمل هایی که با هدایت خدا انجام میدادم مدیر قبلی آزادی عملی بهم داده بود که اون کاری که می دونم درسته رو انجامش می دادم که نتیجه خیلی عالی می شد و می گفتم من با این مسئله رو به رو شدم و برای حلش این کارو کردم میگفتن عالیه دمت گرم ) اما اینجا من هرچی توضیح دادم که نتیجه کارو ببینید ایراد و پیدا کردم و حلش کردم غذا سالم می رسه می گفتن تو نباید این کارو می کردی ما تو رو استخدام کردیم و تو باید غذا رو سالم برسونی به ما ارتباطی نداره تو همش داری بحث می کنی و بر با برخورد نامناسبی از سمت مدیر اونجا مواجه شدم و همون شب گفتم خدانگهدار واز اونجا اومدم بیرون

    و مدیر اونجا تهدیدم کرد که برات ترک کار می زنم و هرجا بری به اون شرکت اطلاع میدم که بیرونت کنن و نتونی کار گیر بیاری و از این حرف ها

    اما من گفتم بابت تمام محبت هایی که داشتین سپاسگزارم و خدانگهدار

    استاد عباسمنش گفته خداوند روزی رسان من

    استاد عباسمنش گفته هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی من نداره

    هیچ کس نمی تونه به من آسیب برسون

    هر اقدامی انجام بدن به نفع من

    وقتی فردا با مدیر قبلیم صحبت کردم که این اتفاق افتاده و من اینو گفتم . گفتش آقای رستمی شما اشتباه کردی شما پیامبر خدا نیستی که دیگران و هدایت کنی یا اشتباهاتشان رااصلاح کنی ( ترمز مخفی شرک و اینجا پیدا کردم ) یه بار گفتی

    وقتی گوش نکردن ولشون کن یه سری از آدما باید برن چک و لگد هاشون و بخورن بعد بیان بگن آقای رستمی درست می گفت من گوش ندادم و دفعه بعد به حرفت دقیق گوش میدن بزار غذا شون بریزه .

    و دیدم چه شرک بزرگی توی وجودم هست ، استاد عباسمنش گفته فقط خداست که هدایت می کند

    اینم بگم توی این 3 ماه و 13 روز که توی این دوتا مجموعه کارکردم نزدیک 95 تا باور محدود کننده و ترمز مخفی  از خودم باتوجه به شرایطی  که باهاش مواجه‌ می شدم شناسایی کردم اما راستش نمی دونستم که دقیقا چطوری باید برای حذف اونا قدم بردارم یا چکارشون کنم  همش می گفتم خدایا هدایت و یاری ام کن حذف شون کنم اما دیدم کاری از پیش نمی برم  و رهاشون کردم چند روز خیلی حالم بد بود احساس بدی داشتم هی تلاش می کردم حال خودمو خوب کنم اما مثل مسکن بود و روز بعدش با یک تضاد دیگه توی خونه مواجه می شدم و حالم بد تر می شد یک ماه به این شکل گذشت

    اما اینم بگم حقوق شرکت قبلی ام واریز شد

    خدایا سپاسگزارم

    اما این شرکت که 13 روز بودم هیچی بهم ندادن اما درس هایی که یاد گرفتم میلیارد ها دلار می ارزه

    تا این که اومدم توی سایت وپروژ خانه تکانی ذهن رو دیدم وقتی حرف های خانم شایسته رو شنیدم یکم حالم بهتر شد واین که به خودم گفتم از این جا شروع کنم  ذهنم و پاک سازی کنم چون ذهنم خیلی درگیر و مشغول بود  و مسائلی که باهاشون در گیر بودم رو به قول خانم شایسته رها کنم تا با پاکسازی ذهنم برام اصلاح مسیر بشه و آگاهی هایی رو بشنوم که از جانب خدا واسم میاد و به سر راست ترین مسیر هدایت بشم توی 12 روز فقط 5 جلسه و تا دقیقه 9 جلسه 6  تونستم جلو برم انگار نمی تونستم بشنوم اونقدر حالم بد می شد که متوجه نمی شدم استاد چی می گن که روز 21 مهر 1403 اومدم با خودم نشستم و گفتم خدایا من نزدیک 50 روز وضعیت من بد دیگر حتی یک لحظه این وضعیت رو تحمل نمی کنم حتما یک راهی هست که از این احساس بد خارج بشم من نمی دونم تو می دونی تو راهشو بلدی بهم بگو من تسلیم هستم با تمام وجودم از خدای خودم خواستم و رفتم خونه

    فرداش تصمیم گرفتم برم باغ کتاب و همین امروز  این مسئله باید روشن و حل بشه و باتوجه به آموزه های استاد اومدم منشا حال بدم رو پیدا کنم چند مورد نوشتم بعد یهو به دلم افتاد هروقت حال من به این صورت بد میشه دارم از مسیر درست خارج میشم و خدا می خواد منو هدایتم کنه به مسیر درست و یه چیزی بهم بگه بعد دفترم رو نگاه کردم دوتا مورد خیلی خود نمایی می کردن که اشکال من از این جاست:

    1_ ترس

    2_ احساس قربانی شدن

    و بعد اومدم توی سایت tasvirkhani.com

    و همین طور تو فایل های مختلف می چرخیدم که هدایت شدم به آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی و مقدمه دوره کشف قوانین زندگی  رو شروع کردم به گوش دادن کم کم داشتم آرام تر می شدم که چند  جمله از  زبان استاد عباسمنش شنیدم که انگار کل وجودم خشک شد جمله 1_ بود ::: اگر الان داری این حرف ها رو می شنوی یک درخواستی داشتی و این اتفاقی نیست .

    2- یک اتفاقی می افتد یک چیزی می شنوی یا می خونی که شبیه معجزه  است در مورد این مسئله که توی زندگیت است

    3-ما با قدرت بخشیدن به قلب مون سعی کنیم به این احساس آرامش برسیم که ما خالق شرایط زندگی خودمون هستیم

    وقتی این جمله رو شنیدم به صورت کامل حالم تغییر کرد سریع ویدئو رو متوقف کردم وقتی به خودم و احساسم نگاه کردم به شدت قلبم آرام شد و احساسم بعد از نزدیک 50 روز آرامش واقعی بود وقتی به دفترم نگاه کردم دیدم یکی از مسائلی که نوشتم که منو داره خیلی اذیت می کنه احساس قربانی شدن .

    همون لحظه از خدا پرسیدم این اون چیزی که می خواستی بهم بگی و من بشنوم یا نکنه منظورت اینه من این دوره رو بخرم ؟؟؟

    توی باغ کتاب روی یک مبل زرشکی رنگ با میز سفید نشسته بودم از جام بلند شدم پشت سرم لوازم تحریر باغ کتاب بود همین که به دیوار نگاه کردم

    خدای من نوشته بود ::::::: هر آنچه که نیاز دارید .

    خدا بهم گفت هرچی که تو نیاز داری داخل  کشف قوانین زندگی هست

    وای خدای من بی نهایت سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    گفتم این مقدمه شو شنیدم اینقدر احساسم خوب شد اگر کل دوره رو داشته باشم و بهش عمل کنم خدا می دونه چه اتفاقاتی می افته

    استاد همون لحظه حساب بانکی مو چک کردم دیدم 15 ملیون داخلش هست از کار قبلی و این کل پولی که دارم و یادم افتاد من از 2 سال پیش شروع کردم فعالیتم توی سایت به صورت متناوب اما استمرار نداشتم توی سایت ، من با شنیدن فایل های رایگان و 6 تا کتاب الکترونیکی رویا هایی که رویا نیستند  تونستم از 8 ماه پیش به درآمد 25 ملیون در ماه برسم و توی این 8 ماه گذشته 85 ملیون  پول ساختم خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    آلان کل پولی که دارم 15 ملیون تومان هست

    استاد عباسمنش گفتش با پولی که از فایل های رایگان می سازی می تونی دوره های پولی رو بخری پس می خرم باتوکل برخدا و سریع بدون هیچ مقاومتی 8ملیون 800هزار تومان به سایت پرداخت کردم و خریدم  استاد نوش جون تون به شادی استفاده کنید می دونم به این پول اصلا نیاز ندارین اما من باعشق پرداخت کردم بهای سرمایه‌گذاری روی خودم رو .(استاد اینم بگم من دو سال پیش از طریق نامشروع و بدون اجازه اکثر دوره های شما رو دریافت کرده بودم و داشتم با این دیدگاه که وقتی پولدار شدم بهاشو به شما پرداخت می کنم اما هیچ نتیجه ای از اونها نگرفتم ویا اصلا فرصت نمی شد روی اونها کار کنم یه مدت کار می کردم بعد رهاش می کردم عملا نتیجه ای برای من نداشت و هربار از زبان شما در اون فایل ها می شنیدم که می گفتین کسی که بهای محصولات و پرداخت نکرده من راضی نیستم استفاده کنه و یک روز تصمیم گرفتم که با خودم صادق باشم و از مسیر درست به خواسته های درست برسم با این ایمان و باور که نمی شود از مسیر نادرست به نتایج درست رسید و کل فایل هارو پاک کردم و از خدا هدایت و کمک خواستم و همین جا ازتون عذر خواهی میکنم )

    و این دوره برام خیلی با ارزش چون اولین دوره من هست که می خرم از سایت tasvirkhani.com

    باپول خودم و از راه درست و با رضایت کامل استاد عباسمنش .

    استاد بعد از خرید در قدم اول یک احساس عالی دریافت کردم و در قدم دوم  استاد شما  مبلغ 1,318,337 تومان بابت این خرید به من هدیه دادین و الان توی کیف پول سایت هست

    بی نهایت سپاسگزارم

    استاد نمی دونم توی دوره کشف قوانین زندگی چه نعمات بزرگی هست  اما خدای من به من الهام کرد این دوره همون چیزی که من بهش نیاز دارم و منم باتمام وجودم می خوام بشنوم و از خدا می خواهم منو در مدار شنیدن این آگاهی ها قرار بده و زمانی که شنیدم آنها را درک و باور کنم وزمانی که درک و باور کردم با تعهدی غیر قابل مذاکره و ایمان بسیار قوی به آن ها  عمل کنم و به شیوه ای عالی ساده و آسان زندگی مو خلق کنم و ترمز های مخفی وباور های محدود کننده مو با بهبود مستمر و طی کردن تکامل حذف کنم و باور های قدرتمند بسازم

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    خدایا هدایتم گردان به‌ راه راست راه و مسیر کسانی که به آنها نعمت بخشیده

    خدایا به هر خیر و نعمتی از جانب تو محتاج و فقیر و تسلیم هستم

    استاد عزیزم بابت این سایت خدایی از شما و خانم شایسته بی نهایت سپاسگزارم

    خدایا بابت هدایتم سپاسگزارم

    استاد انگار من باید مغزم و ذهنم با شنیدن این چند جلسه از خانه تکانی ذهن آماده می شد و این که از زبان شما باید می شنیدم اگر الان من بی کارم وآزادی زمانی دارم این یک موهبت از طرف خدا و این که الان من 5ملیون توی حسابم هست که یک آرامش نسبی داشته باشم و باخیال راحت روی خودم و باور هام کار کنم اینم یک موهبت .

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    استاد نوشتن این کامنت با هدایت خدای هدایتگرمن  2 روز طول کشید چون خودم رو به جریان هدایت سپردم آخه من چهار تا برگه نوشته بودم که توی کامنت پاکنویس کنم اما گفتم نه خدایا تو بهم بگو چی بنویسم

    و استاد نمی دونستم چی میشه اما خودم و به جریان هدایت سپردم 

    و استاد یک نتیجه خیلی خیلی بزرگ تر نوشتن این کامنت برام داشت اونم این بود که توی چند ماه گذشته شاکی بودم از خدا که چرا بامن صحبت نمی کنی و به من الهام نمی کنی چرا هوامو نداری ؟؟

    بعد از خوندن این کامنت با تمام وجودم درک کردم  که چقدر خدا خدای شو خوب بلده اگر من بنده خوبی باشم  وبا ایمان حرکت کنم ، چقدر خدا هوامو داشته ، چقدر خدا بهم الهام کرده ، چقدر خدا باهام صحبت کرده ، چقدر نتایج من عالی بوده اما من عجله می کردم چون برام عادی شده و من دو سال پیشو یادم رفته که فقط 2700 تومان تک تومانی توی کارتم پول بود

    من این نتایج رو داشتم اما فراموش شون کردم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم

    استاد می خوام با هدایت و یاری خدا با تمام توانم فقط روی کشف قوانین زندگی کار کنم و

    از نتایجم توی کشف قوانین زندگی هم براتون می نویسم

    و می خوام به این الهام عمل کنم چون تجارب قبلی از عمل به الهامات در های بزرگ نعمت رو به روم باز کرد و هر روز برام معجزه اتفاق افتاده 

    می خوام به مسیر برگردم

    خدایا من تسلیم هستم

    خدایامن نمی دونم تو می دونی تو بهم بگو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      رضا رستمی گفته:
      مدت عضویت: 1912 روز

      سلام به همگی توی این دوسه روز که این کامنت و نوشتم برای چندمین بار احساسم بهم می گفت کامنتم رو بخونم و چند بار خوندمش و هر بار بیشتر احساسم عالی تر می شد از این همه اتفاقات عالی امروز هم دلم گفت دوباره بخونش و باز دوباره کامنتم رو خوندم و بعداز 2 ساعت یک سوال ازم پرسید

      آیا نتیجه مالی یا ورودی مالی تو فقط همین بوده ؟

      وقتی این وشنیدم بلافاصله شروع کردم به حساب کردن دیدم نه خیلی بیشتر از این بوده من توی این 8 ماه 118 ملیون تومان ورودی مالی داشتم (33 ملیون 4 ماه اول + 85 ملیون 4 ماه دوم ) اصلا یک هو خودم شکه شدم

      یعنی من توی 8 ماه 118 ملیون تومان خدای رزاق و وهابم بهم عطا کرده

      خدایا سپاسگزارم

      خدایا سپاسگزارم

      خدایا سپاسگزارم

      خدایا من لیاقت و شایستگی دریافت نعمت های تو رو دارم

      خدایا من ارزشمند هستم

      خدایا سپاسگزارم

      و این باعث شد به فکر فرو برم که من این کامنت و با هدایت خدا نوشتم چطور ممکن خداوندی که به همه چیز آگاه و دانای مطلق چطوری هواسش به این موضوع نبوده که من این مبلغ رو درست بنویسم

      وقتی خودم والان خودم رو نگاه کردم دیدم بعد از متوجه شدن این موضوع من کل وجودم پرشده از شور و شوق و به قول خانم شایسته امید به روز های خوش آینده و این که استاد عباسمنش توی مقدمه دوره کشف قوانین زندگی میگه 6 ماه به من فرصت بدین و بامن باشین بعد از 6 ماه نتایج خودتون رو با قبل بسنجین و مقایسه کنید بعد تصمیم بگیرید که می خواهی به این شیوه زندگی کنی یا نه و من از 2 سال پیش که فایل های رایگان رو شروع کردم از 8 ماه پیش نتایج مالی من به صورت واضح خودشون رو نشون دادن ( البته اینم بگم من در این دوسال استمرار و مداومت نداشتم در این مسیر که اگر مداومت می داشتم خدا میدونه چقدر بزرگ تر می بود نتایج من )

      حالا اگر من خودم و بسپارم به این آگاهی ها و کلام الهی که خیلی مشتاق بودم تجربه اش بکنم به صورت کاملا اصولی و واضح تر در قالب دوره ها چی میشه ؟!

      وای خدای من یعنی چی میشه ؟!

      هیچ کار تو بی حکمت نیست ؟!

      تو هواست به همه چی هست

      تو می خواستی منو به فکر ببری

      به فکر کردن وادارم کنی که ببینم توی 8 ماه این شده نتیجه ام حالا با این حساب اگر 6 ماه خودم رو به این آگاهی ها که به صورت کامل ، واضح ، با توضیحات بیشتر و همراه با تمرین آماده شده بسپارم و بهشون عمل کنم چی میشه؟

      چه اتفاقاتی توی زندگی من پیش میاد ؟

      تو درخواست منو برای حذف ترمز های مخفی و باور های محدود کننده ام اجابت کرده ای که وقتی پام رو از روی اون ترمز ها بردارم باسرعت به سمت خواسته هایم حرکت می کنم و اون هارو به دست میارم

      خدایا سپاسگزارم

      خدایا سپاسگزارم

      خدایا سپاسگزارم

      خدایا سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      پردیس عباسوند گفته:
      مدت عضویت: 322 روز

      برادر عزیزم رضا جان کامنت الهی که نوشتی فوق‌العاده بود یعنی چنان نور امید و ایمانی توی دلم روشن کرد که فقط خود خدا میدونه حالم بعد چندروز چقدر خوب شد اصلا متوجه نشدم چیشد صفحه گوشیم خودش اومد روی این کامنت فقط اینو میدونم که انگار خدا داشت باهام حرف میزد پر از نشونه اول از خدا بعدش از شما سپاسگزارم که به الهامت عمل کردی و اینجا برای ما نوشتی

      الهی مسیرت پر از اتفاقات زیباتر و پیشرفت های بزرگتر باشه دوست هم فرکانسی نازنین

      در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1129 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان

    خدا را سپاس گذارم بابت این فایل زیبا ….وای که چقدر الهامات قشنگه ،وقتی جای میخوای بری ،وقتی سوالی برات پیش میاد ،خدا بهت میگه و چقدر زیباست ….

    عمل کنیم به الهامات مون

    استاد ازتون واقعا ممنونم که این آگاهی ها رو در اختیار ما قرار میدید

    من تعهد میدم به الهامات بیشتر عمل کنم و شکر میکنم که خداوند منو هدایت می‌کنه ما رو به سمت زیبایی ها و الهامات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربون

    گام ششم

    استاد من از شما از صمیم قلبم تشکر میکنم که متعهدانه تصمیم گرفتین و پیش رفتینو عمل کردینو نتایج ساختینو حالا برای ما میگین

    از همه ی بچه های واقعیه سایت ممنونم ک متعهدانه روی خودشون کار میکنن و نتایج میسازنو برای ما میگن

    تعهد،واقعا کلمه ی عمیقیه

    تعهد،مجموعه ای از نگرش ها،باورها،رفتارهاست

    کلمه ی تعهد،شکله نگاه و مراوده ی مارو ،توی لحظه لحظه ی زندگیمون تغییر میده

    چه با خودمون چه با بقیه

    وقتی متعهدی ک تمرکزت از نازیبایی ها برداشته شه،هر جا هر لحظه ،مراقبی

    یاداوری میکنی این تعهدو

    وقتی متعهدی ک اصالت داشته باشی در روابط با ادمها، دروغ نمیگی،محافظ کار نیسی،کم فروشی نمیکنی،مسئولیت پذیری

    وقتی متعهدی ک جسم سالم داشته باشی، به غذاهات دقت میکنی و هوشیاری براش

    تعهد یه کلمست،ولی وقتی واقعی باشه،بیرون از ما تغییر میکنه

    یه کلمه در مقابل یک جهان

    در نهایت بازهم میرسیم به این قانون ارزشمند

    ((جهان به باورها و فرکانسهای ما پاسخ میده))

    تعهد باعث یک سلسه رفتارها و مراقبت ها و باورها میشه،در نهایت،فرکانسها ارسال و اتفاقات به وجود میان

    و از خدا میخوام «تعهد »یک کلمه ی معمولی برام نباشه و مثل استاد و همه ی دوستان ،از قدرته ارادم برای متعهد بودن استفاده کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    ابولفضل فنائ گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    به نام خداوندی که جهان وکیهان آسمان ها وزمین

    وهر آنچه در آن هست تحت اختیارش است

    سلام خدمت استاد جان و خانم شایسته عزیز

    و سلام به تمامی عزیزان عباس منشی

    خدایا تو بگو کن من بنویسم

    عمل به الهامات قلبی من واقعیتش چند وقته که یه زره

    کمتر روی خودم کار می‌کردم تا رسیدم به فایل الهامات قلبی خانه تکانی ذهن که خدا هر آنچه که خانم شایسته عزیز می‌خواهد به اوعنایت کند

    وفایل 32 روانشناسیثروت یک رو گوش دادم که استاد داستان دوستش رو تعریف کردن

    که چرا نتیجه نگرفته بود چون کار نکرده بود همین جوری چند دفعه فقط فایلهارو مثل رادیو گوش داده بودند همین دوست استاد عزیزم

    وتوصیه استاد عزیزم این بود که برو وروی فایلهای ثروت 1 کار کن

    وداستان من از این جا شروع شد

    ومنهم تعهد دادم که از جای که مونده بود گوش بدم نکته برداری کن وبنویسم وتمرینها رو انجام بدم

    فقط خدا میدونه مو به تنم سیخ شد

    من فقط 4روز شروع کردم والله اکبر از این همه نتیجه

    خدایا تو را هزاران بار شکر

    وسپاسگزار خداوند هستم که این چنین استادی رو سر راهم قرار داد

    ومثل روزا خانم که می‌گفت من کاری ندارم از کجا

    خدا میرسونه و واقعا هم برای من شد همین جور کارها میان وبه من زنگ میزنن که این این کارها رو برای ما انجام بده وهر آنچه آنچه درخواست کردم برای من شده به خودش قسم

    برای پدرم برای از خدا خواستم که آزمایش و سونوگرافی جواب سلامت و با اندک داروی رفع شود

    که به خدا قسم آزمایش نرمال وخوش خیم

    و باشد همین جوری که درخواست دادم به خداوند همان شد که از خدا خواستم

    برای کار پول خدایا تو فقط منتظر ی که به درخواست‌های من جامعه عمل بپوشانی

    خدایا دمت گرم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم

    واقعا اگر روی دورها باعشق کار کنیم توکل کنیم

    وایمان داشته باشیم به تنها قدرت کیهان

    به خودش قسم فقط منتظر که ما چه درخواستی داریم وپاسخ می‌دهد

    من که به الهامات قلبم گوش دادم عمل کردم والان دارم نتیجه هاشو می‌بینم

    خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم

    که هستی وحرف هایت را از زبان استاد عزیزم به من رساندی

    به‌ امید توفیق روز افزون ثروت سلامتی آرامش برای تمامی عزیزان عباس منشی

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    سلام به مریم جانم و بهترییین عباس منشِ دنیا

    دوستون دارمممم و بهترین هارو براتون آرزو میکنم

    مریم جونم این دوره یکی از بهترینا بود برای من

    من هدایت شدم به یک سفر برای بهبود سلامتیم

    و اینم بگم که سالها بود که میدونستم باید برای سلامتی این مسیر رو برم و حرکت کنم ولی بخاطر ترس هام انجامش نداده بودم.

    حالا تنهایی اومدم سفر و هرروز در مسیر بهبودم تنهایی قدم برمیدارم،روز اول پر از ترس و نگرانی بودم

    ولی با ایمان قلبی ذهنم رو کنترل کردم و خودم رو در آغوش خدا دیدم و یادآوری کردم به خودم ببین سپیده تو هر لحظه در آغوش خدایی

    تو تنها نیستی، ترس نقطه ی مقابل ایمان هست

    اگر ایمان داری نترس برو ، حرکت کن

    و حالا از خودم سپیده ی قوی تری ساختم

    دوست دارم سپیده ی قشنگ و قوی من.

    یه جایی این فایل استاد گفتن وقتی خداوند تعهد شمارو میبیند، درهارو باز میکند و نیازهای شما رو در لحظه پاسخ میدهد.

    برای من دقیقا همین شد

    خداوند درهای رحمتش رو برای من باز کرد ‌و من الان در بهترین زمان و مکان و به راحتی در مسیر سلامتی هستم

    خودش سفر و مرخصی و جایی ک باید میرفتم و مکانی ک باید بمونم و همه ی شرایط رو برام فراهم کرده و من فقط روی شونه هاش نشستم و از زیبایی ها لذت میبرم و شکرگزارم.

    اینم بگم واسه اولین بار واسه تولدم واسه خودم طلا خریدم توی سفرم و این کادو هم کاملا هدایتی شد

    من هدایت شدم به یک مغازه که تو دختر بسیار زیبا و مهربان با دستای هنرمندشان طلا درست میکردن و جوری هوای منو داشتن و مناسب ترین قیمت هارو برای من حساب کردن که فقط من اون لحظه میگفتم میدونم کار خودته، الهی شکرت.

    من توی چهره اون دختر ، خدایی رو دیدم که برای من فروشنده طلافروشی شده

    خدا توی این سفر برای من همه چی شده

    آسمان ابری زیبا

    هوای خنک و سردِ پاییزی

    درختان سرسبز و میوه های رنگارنگ

    و انسان های مهربون ‌‌و خوش قلب و شادِ شیرازی

    من لحظه به لحظه الهامات رو دریافت میکنم و بهشون عمل میکنم و تمام زندگی من شده معجزه به قول استاد انگار از قبل براشون آماده شدم.

    دوستون دارم و درپناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: