live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 39

627 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    خداروشکررر برای این راه زیبا که تا اینجا اومدم همه قدم های زیبام بادرسازی وعادت های قشنگ

    من چیزی که یاد گرفتن خودمو با هیچ فرد موفق تر وبدبخت تر از خودم مقایسه نکنم

    گام نهم

    چرا مثلا استادم جان جانان الگو منه راهو برام واضح تر کرده مثل یه راهنما هست برای زندگیم برای تشخیص اصل از فرع برای باور کردن بهشت واقعی زندگی واقعی وافراد با ایمان باشم

    خدااای من از این اتفاقی که چیزی جز عشقو هدایت خدا به زندگیم نیس بینهایت سپاس

    خب مرد دمت گرم کلن وقتی شما رو میبنم خواسته هام انگیزم ایمانم که میشه ایمانم به خدا که راه رو اسون میکنه وهزاران باور الههی از چشماتون میخونم باورمو قوی میشه

    خب یه پروزه خفن پاکسازی جنگل

    @ببین دختر چقد با قدم هدایتی که پیدا میکنه لدت میبره ومن برام این جنگلو یه تضاد بزرگ میبینم حالا استاد میبینه باید اینو تمیز کنه

    اروم اروم انگیزش زیاد میکنه برای حرکت ینی اهرم اینکه جنگل توهم توهم باشه تا اینکه یه راه زیبا باشه خب میگه راه میخام

    حالا تضاد میشه یه هدف پاکسازی جنگلی به 20هکتار

    اسمش خیلی ترسناکه چه برسه به انجامش واقعا ترسناک و طولااانی

    باورسازی

    من که میخام ورزش کنم تحرک داشته باشم به جاش میام این یه تحرک داریم تازه یه تیرو چند نشون هم پاکسازی کردیم همم ورزش

    من هدفم کوچولوعه یه تیکه کوچولو

    و بعد کوچولو کوچولو تبدیل به پروژه های کوچولوش میکنه

    حالا هر روزی انجام میده هرچی شد باید یکم انجام بده و بعد هر چی میگزره زهن براش سخت بود اسون میشه برای زهن نفرانگیز بود شیرین ترین کار میشه و خیلی باحال هر روز بیشترو بیشتر انجام میده واین هدفم انجام میشه

    نکته

    من استاد یه دوره طراحی میکردم بعد یه زمان برام شد یکه کاره سخت کلن ولش کردم بعد دوهفته بود روتینم به هم خورد کاری داشتم مهمون داشتم عجیب یه کاری میشد که ما کارمونو نکنیم

    حالا ما گفتیم ولش خیلی سخته خیلیم حال بهم زنه واجب که نیس ولش بعد که باورسازی میکردم قشنگ دوساعت چقد با دل جون بعد گفتم یکوچولو چند تا خط یه ربع حالا که یکوچولو وقت دارم حالا که اینجا زمانم خالی شده اقا چیشد

    ما کوچول کوچول رفتیم روتشک مثل هلو تمرینای طراحیمو با عشق راحت میزدم تازه زیاد زیاد عجیب تمرینام از استادم زودتر میزدم تا تصحیح کنه یکم دوباره وقت خالی شد این سری با عشق گوشش پرزه طراحی داداشمو شروع کردم مدت ها قول داده بودم بهش میخاستم چند روز راحت ساده لدت بخش واقعا تمومه وجز هدف ارزشمندم تو دفترم اهدافم نوشتم وکلی زوق شوق ایمان به قانون تکامل خدا بیشتر شد

    پروژه عادت های تکاملی ام

    عادت تمیزکاری برام سخت ترین کاره دنیا ونشدنی ترین وبه خوبی انجام شد

    قبل اینکه قانون بدونم این حرفا شروع کردم توی خودم عادت ساختم عادتهای کوچیک مثلا اول لباسمو میزدم به چوب لباسی وبعد کلی انرژی گرفتم وایمان وبعد کمدم وطبقه لباسم و بعد اتاقم و بعد دیگه عاشق تمیزکاری شده بودم و بعد اروم اروم از یه فردی که کلی کار به سرش ریخته بود همش برنامه داشته خونه تکونی کنه ولی هیچ وقت از پسشون بر نمیومد نیمه میموند تبدیل به فردی که همیشه خونش تمیزه به راحتی کمترین زمان تازه کارهاییی دیگه هم میکنه

    یکی از تغییرای تپل زندگیم نتیجه های خفن و عجیب وبرای خیلی ها نشدنی

    نکته اش اینه این تغییر توی 4یا5یا6

    مثلا هر چی میگزش برام ساده تر شد وپله پله پروژه توی پروژه انجام شد نه یه شبه

    ولی واقعا اولش برام سخت ترین نفرت انگیز ترین کار بود بعد اروم اروم تبدیل به لذت بخش ترین کار کارخونه شد قلبببب

    نکته

    موفقیت ینی از قدم های برداشته شده شوق و ایمان ودرس بگیریم برای قدم بعدی

    موفقیت ینی اینکه باور کنی منکه این قدمو تونستم قدم بعدی هم ساده نمایان میشه وانجام میشه

    موفقیت ینی تو حرکت بودن تو حرکت هدف تو هدف بعدی

    موفقیت ینی عاشق حرکت بودن

    موفقیت ینی اسون شدن کارهای سخت برات

    موفییت ینی دیدن موفقیت هات ونتیجه هات و انرژی برای قدم بعدی

    موفقیت ینی خلق ارزش

    موفقیت ینی عاشق خلق ارزش وثروت ساز باشی

    همینجور میاد وزهنم احساس میکنم بازتر میشه

    یه چیزی بگم ایمانم قویتر بشه

    من خانواده پدر شوهرم ایینا موفق هستند الگوهای خوبی هستند واقعا مثل استاد عزیز جان جانان عاشق کارشون کار براشون انقد ساده شیرینه اتفاقا امروز اختل میزدیم با اینکه دیگه بازنشسته هست ولی عاشق باغش وکارهاشه شرکت داره همه رو میره میاد خداروشکر پر انرژی سلامت با زوق هر چی بهش میگن نمیخاد تو بیای ما میریم برات انجام میدیدم میگه نه خودش میره مثل اینکه معتاد این کاره براش کلی لذت داره

    اهرم رنجولذت برای افراد موفق افراد بدبخت

    افراد موفق

    کار

    استاد عاشق اینکه که اهداف کوچیکو بزرگو داشته باشه رشد کنه ایمانش بیشتر بشه قدرتنش بدنش نیروش بیشترو سالم تر باشه

    استاد از بیکار متنفره واز اینکه یه مسله رو باز میکنه مثل یه بازی ساده براش لذت بخش

    استاد از کاری که باید بکنه نمی ترسه و میره تو دلش

    استاد دقیق میدونه الان باید دقیق چه هدفی داشته باشه وچه قدم کوچیکی باید برداره

    افراد بد بخت

    کار

    توی زهنشون براش خیلی سخته طاقت فرسا هست و هیچ حرکتی کوچولویی نمیکنه

    کارشو نمیدونه کارشو قایم کرده کاری که واجبه باید حل بشه برای ترس از انجامش هزاران کاره الکی خودشو مشغول میکنه وسرگرم که قدم برنداره کارشو انجام نده میگه قدمی نیس کاری نیس

    و اگه هم باشه به سختی انجام میده

    من خودم خیلی وقتا شده مثلا برام قرار شده مهمون بیاد ومن یه کاری بکنم اون موقعه یه فیلمی واقعا شدید دلم میخاد بکنم یا یه بازی خفن ریختم اونو باید انجام بدم

    تمرین

    اهرم باور سازی عشق به حرکت کار و هدف گزاری

    قدم طراحی به اسونی

    قدم بهبود به اسونی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز9ام از تعهد من

    سلام به استاد عزیزم، مریم جانم، وهمه دوستان

    چقدر عکس بنر این لایو زیباست

    ذهنم هیچ حرفی برای این لایو نداره، دیشب که فایل رو دیدم یکم تایپ کردم دیدم نه اونچیزی که میخام نیس

    کامنت بچه ها رو خوندم تا ذهنم یکم باز بشه اونم فایده نداشت

    هی تقلا میکردم که باید یه چیزی بنویسم

    یاد حرف استاد افتادم که باید تسلیم بشم و اجازه بدم هدایت بشم

    متوجه شدم من بدون هدایت الله حتی نمیتونم یه کامنت بنویسم،چه برسه به اداره کردن زندگیم

    با شروع پروژه خانه تکانی دل، فایلهای اجرای توحید در عمل رو هم کنارش گوش میدم

    تو فایلهای توحیدی استاد میگن برای کوچیکتریت کارها از خداوند هدایت بخواه

    دارم تمرین میکنم یه جاهایی یادم میره اما بلافاصله که یادم میاد ازش هدایت میخام

    هنوز گنگه برام،صداش واضح نیس یجاهایی متوجه میشم،یجاهایی توهم میزنم که متوجه شدم،یه جاهایی یاید گوشام رو تیز کنم تا بشنوم، یه موقع هایی هم مثل الان همینطوری میاد و من تایپ میکنم

    با اینکه مرتبط با موضوع فایل نیس

    اما برا خودم یه رد پا میزام

    خدا رو هزاران مرتبه شکر

    هر جا که هستید در پناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1387 روز

    الهی شکر که جسم دارم

    ظاهرا شکر میکنم ، اما میدانم که قلبی و با طنی به صورت عمیق و دائمی  نیست و در این مسیر باید تکاملم طی شود ، تکاملی که جهاد اکبر میطلبد ،

    زهره : مرد میدان عملی  یا مرد حرف مفت ؟

    خلوتی  میابم و زهره را وسط میکشم ، لمسش میکنم ، گوشت و پوست و استخوانش را ، دستانش را میبوسم و بدنش را لمس میکنم ، دستی به سرو رویش میکشم و موهایش را نوازش میکنم  ،  که 49 سال تا به امروز  همراهیم کرده و عجیب رفیقِ با مرامیست ،

    مهربان بود و زیبا

    خوش بر و رو بود و خوش سخن

    الان هم هست

    طفلک سالها چوب نا آگاهی مرا خورد و باز هم با من بود

    جوانیش را به پایم گذاشت و موهایش رو به سپیدی تغییر رنگ داد

    اما همیشه رفیق روزگارانم بود

    چوبهای نادانیم به پیکره ی زیبایش خورد و اشکهای غفلتم از چشمان شهلایش فرو ریخت

    و حال که شاهد چروکهای ریز و زیبای اطرافشان شده ام و با قانون آشنایی پیدا کرده ام و در حال قطع کردن علقهای هرز از ذهن هستم

    فهمیده ام که چه خطایی مرتکب شدم و دنیای بدون نگرانی و ترس با ذهنی آگاه و آرام چه لذتی دارد .

    پس  میخواهم شکراین مرکب نازنین  را عمیق تر و واقعی تر به جا آورم

    باشد لبخندش که بسته به جانم است را شاهد باشم .

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    n گفته:
    مدت عضویت: 1354 روز

    به نام الله یکتا،

    سلام به دوستان و همراهان عزیزم در قدم نهم خانه تکانی ذهن،

    تشکر بی پایان از خانم شایسته‌ی عزیزم بابت دسته‌بندی این پروژه، و خداقوت به استاد عزیزم بابت آگاهی‌های بینظیری که در این فایل مثل همیشه به ما منتقل کردن،

    من عاشق این قوانین بی‌تغییر هستم، چقدر نشانه‌ها مدام جلوی چشممونه، چقدر همه‌چیز به هم وصله، چقدر ما میتونیم این اگاهی‌ها رو راحت دریافت کنیم،

    خیلی برام جالب بود امروز صبح یک کامنت گذاشتم برای صفحه‌ای که مربوط به تغییر عکس پروفایل در سایت بود، و از احساس خوبی گفتم که بعد از خوندن توضیحات اون صفحه بهم دست داد و کمکم کرد کاری که در اصل کوچک بنظر میومد ولی ذهنم اونو برام الکی بزرگنمایی میکرد رو انجامش بدم، و شگفت زده بشم از اینکه چقدر عمل کردن اقدام کردن انجام دادن کارها هرچند هم که کوچک باشه، وقتی موفق به انجامش میشی میتونه فرکانس تورو بالاتر ببره و احساس شادی و رضایت بسیار خوبی رو در تو ایجاد کنه.

    و الان وقتی گام نهم رو گوش کردم گفتم چقدر قشنگگگ همین امروز بود که من یه درس گرفتم از این موضوع، و دوباره همین امروز هدایت شدم به این فایل که موضوعش عمل‌گرایی و حل مسائل بود.

    یک جمله از متن صفحه‌ی توضیحات قراردادن پروفایل رو اینجا هم مینویسم،

    « این قانون مهم رو بخاطر داشته باش که انجام هرکار جدید با موفقیت، یعنی حل یک مسأله ، و با حل هر مسأله هرچند کوچک، رشته‌های عصبی را در ذهن شکل میدهی که جسارت قدم برداشتن به دل ناشناخته ها را به تو می‌بخشد و عزت نفس‌ات را برای انجام کارهای جدید افزایش می‌بخشد. »

    چقدر زیبااا..

    کاری که اولش ممکنه برات خیلی پیچیده و سخت، یا حتی کوچک ولی غیرمنطقی به نظر بیاد، وقتی انجامش میدی چقدرررر تورو از درون بزرگ میکنه، و چقدر تورو آماده‌ی انجام کارای بیشتر و حتی سخت تر و بزرگتر میکنه.

    این درس اول امروز من بود که با دیدن این فایل بهم یاداوری شد که موفقیت = انجام کار،

    درس دوم این بود که،

    وقتی پایین یک کوه بزرگ ایستاده باشی و به رسیدن به قله‌ش فکرکنی شاید خیلی دور و دراز بنظر بیاد، شاید وسط راه جا بزنی، شاید اصلا قبل از شروع از انجامش منصرف بشی،

    ولی این دیدگاه که من هدف کلیم قله هست ولی چشمم رو میدوزم به زیر پام و قدم به قدم پیش میرم و فقط هرازگاهی قله رو نگاه میکنم که راهمو گم نکنم و یادم نره قراره به کجا برسم، هم خیلی سریعتر تصمیم به شروع میگیری، هم قدم‌های بعدی رو برداشتن یکی یکی راحت تر میشه دلیلشم اینه که تو از لحاظ ذهنی، جسمی و مهارتی آمادگیت بیشتر و بیشتر میشه، و کم کم سرعت عمل بیشتر میشه، یادمیگیری چطور قدم برداری، کجا پا بزاری که نیفتی، چه کفشی لازم داری بهترباشه، و به مراتب بهتر و سریعتر قدم ‌ها رو طی کنی و تکامل رو بگذرونی..

    درس بعدی که از تشابه علف‌های هرز با افکار منفی گرفتم شامل نکات زیادی بود،

    و یکیش هم به نظر من این بود که هرچقدر اون علف هرز ریشه قوی‌تری داشته باشه کندنش به مراتب تلاش بیشتری نیازداره و بالعکس (مثل افکار و باورهایی که سال‌های سال هست که به ما القا شده نسبت به الان که با اگاهی بیشتر خیلی سریعتر میتونیم افکار منفی که جدید میخواد وارد ذهنمون بشه رو انتخاب کنیم و اجازه ندیم که به باورما تبدیل بشه)

    به هم وصل شدن شاخ و برگ درخت‌ها هم دقیقا شبیه به در هم تنیده‌شدن افکار ماست ، و افکار ما هر لحظه نیاز به رسیدگی و پاکسازی و هرس کردن داره، و زمانی که ما این رسیدگی رو متوقف کنیم بعد از مدتی مجبوریم با صرف انرژی بیشتر دست به پاکسازی بزنیم ، و این نشونه اینه که اگاهی‌ها مدام نیار به تکرار و تمرین دارن اینجور نیست که ما اگه یک بار کار کنیم دیگه نیازی نباشه، نه خیلی زود دوباره شاخ و برگ‌های اضافی میان و در هم گره میخورن و کار مارو سخت میکنن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سیده فاطمه حسینی فر گفته:
    مدت عضویت: 1887 روز

    سلام استاد عزیز و دوستان همراه

    الهی هدایتم را سپاس، میل به تحولم را سپاس، آرامشم را سپاس

    چه فایل بینظیری، شباهت باورهای محدودکننده و علف های هرز

    “یک تمرین عملی”

    سعی کردم خودم رو در اون مسیر جنگلی تصور کنم و علف های هرز رو قطع کنم و شباهتشون با باورهای ذهنی رو درک کنم، و این موارد به ذهنم اومد.

    1_همینطور که استاد گفتن، سعی نکنم که همه کارها رو یکدفعه انجام بدم، این کار تمام توان و انرژی رو ازم میگیره، سعی کنم کار رو به قسمت های کوچیک تقسیم کنم و هر روز یه قسمت رو انجام بدم.

    2_اولش بلد نیستم، ممکنه دست و پام رو زخمی کنم، ولی به مرور یاد میگیرم که چه ابزارهایی برای کار لازمه و به چه صورتی باید انجامش بدم.

    3_ اولش کار سخته، ممکنه تا یه جایی انجامش بدم و بدلیل سختی و طول کشیدن کار رو رها کنم. باید به خودم بگم یه کم دیگه یه ذره بیشتر از روز قبل ، ناامید نشم، و آخر کار رو برا خودم تصور کنم، وقتی که مسیر تمیز شده و ازش استفاده میکنم و لذت میبرم.

    4_ علف هایی رو که کندم همینطور رها نکنم، جمع کنم و بریزم جایی که دیگه نبینم و یا مثل کشاوزرا آتیش بزنم و هر از گاهی مجدد همون مسیر رو بیام که دوباره علف ها رشد نکرده باشن. زمین ها مستعد هستن و ممکنه از همونجا دوباره علف ها رشد کنن.

    5_به دلیل انبوه درختان، شاید اولش نتونم مسیر اصلی رو تشخیص بدم و از مسیر منحرف بشم، ولی به مرور و با ادامه دادن مسیر اصلی رو پیدا خواهم کرد.

    6_ در هر مسیری نیاز به ابزار و امکانات و آب و غذا دارم. ابزار میتونه فیزیکی باشه، یا اطلاعات در اون زمینه. یا میدونم یا میپرسم، یا سرچ میکنم.

    7_ بعضی از علف ها ممکنه با تلاش کم کنده بشن و بعضی علف ها ممکنه نیاز به تلاش بیشتری باشه، ممکنه وقت و انرژی بیشتری نیاز باشه.

    8_ در مسیر وقتی خسته شدم، استراحت کنم و دوباره شروع کنم، جا نزم که دیگه نخوام ادامه بدم.

    9_ در مسیری که میرم به خودم میگم اولش ممکنه سخت و نتایج کوچیک باشه ولی به مرور بدنم و ایمان و باورم قویتر میشه و کار آسونتر و نتایج بزرگتر میشه.

    10_ وقتی کاری رو بتونم انجام بدم و نتایج رو ببینم، اعتماد به نفسم بالا میره و باعث میشه که کارای بزرگتری رو بتونم انجام بدم.

    برای تمام موارد بالا به جای قطع علف های هرز، همون باورهای مخرب و محدود کننده رو جایگزین کنم و در موردشون به همین شکل رفتار کنم.

    سپاس بابت آگاهای های دوره فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3566 روز

    هاسلام و صد سلام به استاد عزیزم، مریم نازنینم و تمام دوستان عباسمنشی ام …..

    خدا قوت به همگی ….

    گام نهم:

    استاد جان، خیلی ممنون از این لایو و نکاتی که در آن اشاره کردین و طوری برامون مثال زدین که مطلب خیلی راحت تر برامون حا بیافته ….

    استاد جانم از قانون تکامل فرمودین و چقدر مهم است….

    خدا رو شکر من در خیلی کارها این موضوع را رعایت میکنم …. که این هم از آموزه های شما دارم. همین اخیرا در مورد پیاده روی های زیادی که دارم، تصمیمی گرفتم که یکم دو نرم هم داشته باشم، که از کم شروع کردم و الان خیلی خیلی بهتر شده ام…. در این صورت که قبلا ها تا یکم می دویدم، خیلی سریع کم میاوردم و الان هم هنوز خیلی خیلی جای پیشرفت دارم، ولی اصلا عجله نمیکنم و همینطوری پیش میرم ….

    یا در مورد فروش روغن زیتون که در فصل پاییز دارم، خیلی تکاملی پیش رفته ام تا الان …..آن طوری که در حد توان و وقتم بود، فعلا عمل کرده ام و خودم میدونم که این برای شیما فعلا همینقدر کافی است ….

    استاد از اینکه با وحود ثروت فراوان، خیلی از کارها را مثل کندن این علف های هرز و یا شستن ماشبن هایتان و یا تمیز کردن خانه توسط مریم بانو ……خودتون انجام میدهید، خیلی قابل تحسین است و این باعث شده من خیلی موقع ها، از تمیز کردن خانه ام و یا آشپزی کردن، لذت بیشتری ببرم و وقتی وقت دارم، تا حد امکان کارهایم را خودم انجام بدهم و خدا رو شکر کنم که خودم توانایی انجام کارها را دارم و اینکه کار کردن میتونه خود خوشبختی باشه …. نه بیکار نشستن ….

    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

    موجیم که آسودگی ما، عدم ماست

    ممنون استاد

    تشکر فراوان

    در پناه حق تعالی باشین

    شیما بانو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 401 روز

    به نام خدایی که نزدیک است

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیزم و مریم جان نازنین

    ردپای من در گام نهم

    خداروشکر می کنم بابت بودن دراین سایت و واقعا هربار که من یه فایلی میبینم ازینکه اون فایل جواب حس وحال من درهمون روزه شگفت زده میشم.

    من دراول مسیرم و دقیقا ذهن من وزندگی من مثل اون جنگل شده و آنقدر باورهای محدودکننده هم زیاد شدن که من واقعا میترسیدم از رفتن به داخلش ولی باهدایت خداوندم که منو به این سایت هدایت کرد رفتم به دل جنگل ذهنم و الان داخلشم خدای من واقعا همین امروز انرژیم خیلی پایین اومد و گفتم واقعا چرا من حالم خوب نشد چرا من هنوز ترسهام سرجاشه چراهنوز نفرتم هست چرا هنوز غم واسترس و وابستگیم هست چراالان مثلا ده روزه دارم کار میکنم همه چیز گلستان نشد چرا پس من که کار میکنم بازم الان دوباره انرژی کم شده برام که خدای خوبم بازم توسط استاد عزیزم جوابمو داد که این راه زیبا و تمیز کردن اون علف های هرز براحتی و یه روزه نبوده خستگی داشته افتادن قند خون داشته توقف داشته زخم داشته افتادن عنکبوت ها رو سروصورت داشته ولی ادامه دادن مهمه ،الان میفهمم که یه روزه یه هفته یه ماهه ازخودم نخوام که جنگل باورهای محدود کننده مو بتونم پاکسازی کنم ،بیام ازیه پیچک شروع کنم یا از یه درخت کوچیک روزی یه درخت باورمحدودکننده رو بزنم تو ذهنم اگرروزی یکی سخت بود وخیلی ریشه اش عمیق بود و یه عالمه ام پیچک بهش چسبیده بود سعی کنم اول پیچکای دورشو دونه دونه بزنم بعد خودشو ولی مهم اینه که هرروز بیام برای زدن چقدر زدن مهم نباشه برام چون وقتی برای زدن علفهای هرز بیام میزنم خدایا شکرت که هدایتم میکنی من میخوام حال خودمو خوب کنم من میخوام بیام به خودم میخوام خودمو بغل کنم میخوام تو تریلی که تو جنگل ذهنم میسازم با پاک کردن همه باورهای محدودکننده ام قدم بزنم و باتو حرف بزنم خدایا دوستت دارم خدایا شکرت که نزدیکمی که بامنی که خودمنی

    من به خودم افرین میگم که 9 روز متعهدانه اومدم وفایلای خانه تکانی ذهن رو گوش دادم واندازه درکم توزندگیم استفاده کردمو ردپا گذاشتم همین یعنی اومدم که جنگلمو پاکسازی کنم از علفای هرز و میدونم خداجونم که تو کنارم میمونی و بهم قدرت میدی که برم جلو وجلوتر عاشقتم خدا جونم عاشق خودمم که دارم تلاش میکنم.

    خدایا شکرت که میام تو این سایت خدایی مینویسم اروم میشم

    کامنت بچه هارو میخونم آروم میشم

    فایلهارو میبینم لذت میبرم

    خدایا شکرت

    عاشقتونم

    خدایا بهترین هارو ازت میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    گزینگ عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 647 روز

    به نام خدا

    سلام به استادان عزیزم

    گام نهم از خانه تکانی ذهن

    خدایا شکرت که من را به این فایل هدایت کردی این بهشت زیبا که حالمو واحساسمو خوب میکنه وقتی به ان نگاه میکنم هر بار این بهشت زیبا رو میبینم باورهام قوی وقویتر میشه

    این خانه ی زیبا در وسط دریاچه که رویای منه ودوست دارم در همچین مکانی زندگی کنم

    پاک سازی علف های هرزذهنم مثل علف های هرز درختان پرادایس زمان میبره تا پاکشان کنم ولی تلاشمو میکنم ومیدونم اگر این مسیر را ادامه بدم به جاهای فوق العاده زیبایی هدایت میشم

    من باید هر روز روی باورهام کار کنم وپاک سازی کنم تا به پرادایس زیبا و خوشحالی مثل خوشحالی استاد برسم

    یاد گرفتم که برای رسیدن به اهدافم باید انهارا قطعه قطعه کنم وبرای ذهنم اسون کنم اگر من قدم اول را بردارم باور امکان پذیری را در من تقویت میکند و سرعت پیشرفتم بیشتر میشود

    خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و ثروت و فراوانی که در جهان است

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مرضیه قدیری گفته:
    مدت عضویت: 3075 روز

    به نام خدایی که نامش آرام بخش قلبها و دلهاست

    درود براستاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    خدارو هزارها بار شکر که به هر طریقی با آگاهی های در مسیرم داری نگه میداری شکر شکر شکر.

    شاید هیچ کس الان مثل من ضربه های که از کمال‌گرایی خوردم را نخورده باشه چقدر عالی و تکاملی داشتم زندگی ام را طی میکردم ونتایج هم واضح و روشن بود ولی با کمال‌گرایی به کجا که نرسیدم که اگه روی خودم کار نمیکردم و به خدایم ایمان

    نداشتم تا الان به قر چاه رسیده بود و ..‌ خدارو هزارها بار شکر که به لطفت دارم حرکت میکنم خیلی برام سخته ولی میدونم اگه با همون فرمون برم دیگه نابود میشم و هر لحظه با هدایت خداوند و کنترل افکارم و با تکامل حرکت میکنم و باید بیشتر از این بتونم در روز خودم و رفتارها و تغییرات را ببینم که انرژی و انگیزه ام بالا بره و به نتیجه های پایدا ربرسم .

    الهی شکر برای دستان مهربانت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2503 روز

    به نام خداوند جهان آفرین

    خدایا صدها هزار بار شکر که قوانین ثابت هستند و میتوانیم آن را جای جای زندگی ببینیم

    سلام استاد و مریم جان

    علف های هرز

    افکار منفی

    تکرار اتفاقات ناخواسته

    توجه به آنچه نمی خواهیم

    همگی باعث میشود تا زندگی سخت و در هم بشود

    و ید طولانی میخواهد تا دانه دانه پیدا کنیم و خسته نشویم

    وقتی تعهد میدهیم و کار میکنیم رو افکار کمی مسیر باز میشود

    اما بخواهیم مسیر چند ساله ذهن را باز کنیم باید جلو برویم و جلو تر

    و گاهی چنان لذت بخش میشود که از شدت شادی اشک می ریزیم خدایا شکرت بابت آگاهی های این فایل که روزی مان کردی

    باید یاد بگیریم از طبیعت

    از کودکان و

    از اتفاقات تا بتوانیم خالق بهتری باشیم

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: