live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-32.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-01 02:13:012024-10-01 05:37:37live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلااااام به همه دوستانم
من روی دقیقه 14 استپ زدم و اومدم که تجربه هام رو بگم
منم توی بچگی هام تجربه هایی داشتم که الان برام خاطرات قشنگ شدن
مثلا من باید لباس خواهرامو میپوشیدم و این یک فرهنگ بود توی خانواده ما و جا افتاده بود و همون موقع ها حقیقتش ذوق میکردم ولی اینو هم دوست داشتم خودم لباس نو بخرم و الان این اتفاق میفته و من اراده میکنم میرم میخرم و اونا خاطرات خوش شده که تعریف میکنم و میخندم
یادمه مامانم برام یه بیسکویت مدل حیوانات باغ وحش خرید و تاکید کرد که نباید تنها بخورم و با خواهرام باید بخورم من اینکارو میکردم و همش دوست داشتم خودم به تنهایی بخورم و الان هر چیزی که دلت بخواد بخرم میخرم و میخورم مثلا من همین دیروز یه لیوان خوشگل برای همسرم خریدم و امتحانی امروز خودم توش چای خوردم دیدم چه دلچسبه و بلافاصله رفتم یه رنگ دیگشو واسه خودم خریدم
مثلا اون زمان همش بابام کباب درست میکرد سهم بچه ها کمتر از بزرگ تر ها بود یا اینکه بستنی نونی میخریدن برامون منتها نصف میکردن در حالی که من دوست داشتم کامل بخورم ولی من سپاسگزار بودم و خودم رو قانع میکردم ولی همش دوست داشتم بیشتر بخورم و الان به شکرانه دوره سلامتی به طرز باورنکردنی از دید بقیه من گوشت میخورم
یا برای تفریح همش یا با اتوبوس شهرداری میرفتیم یا مامانم مادام با راننده ها سر کرایه جنگ داشت و من الان هر جا میخوام برم راحت با اسنپ میرم و میخندم به اون روزها
حالا بریم به همین چند سال پیش که خیلی دور نیست
قبض برقمون زیاد میومد به خاطر کولر و یه وقتایی نمیتونستم به موقع بدیم و برقمون رو قطع میکردن و من اونجا ذهنمو کنترل میکردم و الان بلافاصله که قبض میاد راحت پرداخت میکنیم تازه کلی هم سپاسگزاریم که این نعمت هست و ما داریم ازش استفاده میکنیم و کلی لذت میبریم
مثلا خرید داشتیم ولی چون پول کافی نداشتیم مجبور میشدیم از مغازه روبروی خونمون خرید کنیم و به حساب بزنیم تا توی موقعیت مناسب تر پولشو بدیم و یه وقتایی طول میکشید و فروشنده شاکی میشد و درخواست میکرد ولی ما همچنان شکرگزار بودیم که این مغازه ها هستن و میتونیم با این شرایط خرید کنیم و همونجا این خواسته هم همزمان در من شکل میگرفت که برم فروشگاه خرید و سبد چرخدار وردارم و راحت خرید کنم بدون نگرانی و این الان مدتهاست اتفاق افتاده و اون اوایل یادمه مغازه دار روبرومون میگفت چرا نمیاین نسبه خرید کنین بیاین هر چی دوست دارین ببرین و ما الان میخندیم با همسرم به اون روزها
خدایااااا صد هزار بار شکررررت
اره استاد کاملا حرفاتونو با پوست و گوشت و استخونم درک میکنم چون تجربشو دارم
و همین شخصیت سپاسگزار وضعیت الان ما رو به وجود اورده و روز به روز بهتر هم میشه
به نام خدای مهربان
سلام به استادان عزیزم و دوستای خوبم
پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
گام یازدهم
قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی
خدایا با کمک و هدایت و حمایت تو میخوام در مورد قدرشناسی و پاداشهای اون بنویسم کمکم کن خدا جونم تا بتونم به تعهد امروزم هم عمل کنم
خدایا شکرت که تونستم به تعهدم عمل کنم و هر روز برای این پروژه خانه تکانی ذهن کامنت بنویسم.
اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیزخواهد بود؛
وقتی در شرایط به ظاهر سخت از عهده کنترل ذهن بر بیام و به قول قرآن تقوا داشته باشم در این صورت یعنی توحید عملی رو در زندگیم اجرا کردم.
از زمانی که به لطف خدا هدایت شدم به این سایت و آگاهی هایی که کسب کردم یک آدم دیگه ای شدم، جور دیگه فکر میکنم یه جور دیگه رفتار میکنم که نسبت به قبل خیلی قابل قبولتره
من کلاً آدم حساسی بودم ولی سعی کردم از حساسیتم خیلی کم کنم شاید شرایط به ظاهر سخت تو زندگیم خیلی قابل توجه نبوده باشه ولی همین شرایط معمولی که در زندگی همه هست و تضادهایی که به وجود میاد و برای منم به وجود اومده
الان با توجه به آگاهیهایی که کسب کردم از سایت استاد میدونم
که خیلی بهتر شدم و میتونم خیلی خوب تا یه حدی خودم رو تو شرایط به ظاهر سخت کنترل کنم.
اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت
می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی
می کند؛
خدا را شکر که شرایط سخت، گذراست
الان من نعمتهای بسیاری رو تو زندگیم دارم و بابتشون سپاسگزارم وخدا روشکر میکنم.
به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو
ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛
من از زمانی که به یاد دارم نسبتاآدم قدرشناسی بودم شاکر خداوند بودم و خداوند نعمتهای زیادی رو وارد زندگیم کرده و من هم شکرگزار خواهم بود.
خدایا کمکم کن تا سپاسگزار بیشتر نعمتهات تو زندگیم باشم
خدایا برای داشتن خونه ی سه خوابم در منطقه خوب شهر شکرگزاری میکنم.
هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز برآنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛
وقتی بر روی زیباییهای اطرافم تمرکز میکنم و احساس بهتری رو پیدا میکنم
یعنی توحید عملی را در زندگی دارم اجرا میکنم.
من خیلی برای خودم خوشحالم که در این مسیر هستم خدارو هزاران بار شکر خیلی رشد کردم و مرتب رو خودم کار میکنم و بهتر از قبل میشم.
من باید تمرکز و توجهم رو بزارم روی زیباییها و خواسته هام و تمام توجهم روی چیزهایی باشه که دوست دارم در زندگیم خلقش کنم.
ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به
زندگی؛
خدا را شکر که این قانونرو دارم درک میکنم هر چقدر بیشتر سپاسگزاری میکنم نعمتهای بیشتری وارد زندگیم میشه و اینو به عینه دارم توی زندگیم میبینم.
روی باور فراوانی دارم کار می کنم.
خدایا کمکم کن که بتونم باور فراوانی جهانت رو
بیشتر ببینیم
و روی باورهای مولد ثروت بودن کار کنم
خدایا کمکم کن تا باورهای نامناسبم رو تغییر بدم
رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار”
و “توانایی مالی خوب”؛
وقتی سپاسگزار داشتههایی که دارم باشم
یعنی دارم توحید عملی رو تو زندگیم اجرا میکنم
خدا را شکر به خاطر شخصیت سپاسگزارم توانایی مالی خوبی هم دارم
امروزچهارشنبه 11 مهر 1403
از جاده چالوس اومدیم شمال صبح ساعت 6 راه افتادیم ساعت 9 ویلا بودیم خیلی خدا را شکر کردم خیلی خوب بود کوهها وجاده وهوا و…
بی نظیر بود
شالیزارها زیبا بودند منتظر ما بودند که تماشاشون کنیم ولذت ببریم از این همه زیبایی و آرامش
گاوها با زنگولههایی که به گردن داشتن و صدایی که ایجاد میکردن که خیلی آرامش داشت و برای
بک گراند ذهنم دلنواز بود ،
در حالی که دراز کشیده بودم و گوش میدادم به این آهنگ طبیعت
و خدارو شکر میکردم.
اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت
می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛
جنگیدن برای خواسته، با قوانین خداوند
هماهنگ نیست؛
هماهنگی با قوانین یعنی “مسیر کمترین مقاومت”؛
این کامنت رو در حالی مینویسم که مثل همیشه شرایط حساس کنونی ست (خخخخ)
اما من ذهنم روکنترل کردم و فقط به زیباییها توجه میکنم و الانم دور و برم جز زیبایی چیزی نیست خدایا شکرت به خاطر خلق این همه زیبایی
استاد اول فایل در مورد کفشاتون گفتید یه خاطره یادم اومد از زمان قبل انقلاب و بعدش
یه تبلیغی بود توی تلویزیون که خیلی هم زیبا بودمضمونش این بود :
که یه هلیکوپتری توی منطقه بسیار برفی مشینه و چند تا خانم با بوتهای بسیار زیبا از هلیکوپتر میان پایین
و روی برفها قدم میزنند
تبلیغ به خاطر بوت بود و یادمه که ما بعدش اون عین همون بوت رو خریدیم چقدر زیبا بود
اما چند سال بعد ،افکار ما چنان تغییر کرده بود که مبلهای خونمونو اهدا کردیم مدرسه
شنیده بودیم که اینا تجملات و چند سال بعدش معلم شدم یه کفش مشکی ساده نو خریده بودم و روم نمیشد اونو بپوشم برم سر کلاس برا همین یه مقدار خاکیش کردم (خخخ) و بعد رفتم سر کلاس که مشخص نشه نوهست چی میشه گفت واقعا
خدایا کمکم کن بتونم فارغ از هر چیزی شاد باشم و از مسیر لذت ببرم
خدایا کمکم که هر لحظه توجهمو رو بزارم روی خواسته هام
خدایا کمکم کن تا زیبای های بیشتری رو ببینم
خدایا کمکم کن تا بیشتر با خودم در صلح باشم
خدایا کمکم کن که بیشتر روی احساس لیاقتم کار کنم
خدایا تنها ترا میپرستم وتنها از تو یاری و هدایت میخواهم
خدایا مارو به راه راست راه آنهایی که به آنان نعمت وثروت داده ای هدایت کن
خدایا از
اینکه حالم عالیه و سپاس گزارت هستم ممنون
به نام خدای سمیع و بصیر
خدایا شکرت برای تمام داشته هایم
خدایا شکرت که تا الان به من لطف داشتی شکرت سپاسگزارتم
سلام استاد جانم و مریم عزیزم
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمتت از کف برد خیلی جمله قشنگیه
وقتی شکر گزاری برای همه چیز چه کوچیک چه بزرگ زیاد تکرار بشه میشه جزئی از شخصیتت میشه جزئی از وجودت و میشه جزئی از عادتهات و عملکردت و بعد میبینی چقدر زندگیت روان و ساده و راحت و قشنگ پیش میره و خواسته هات یکی یکی عملی میشه فقط باید باور کنی
امروز اتفاقه خوبی برام افتاد گفتم تو این قسمت جاشه که بیام با شما خوبان در میان بذارم
من تو وسایل آشپزخونه دوتا قوری چینی دارم یکی بزرگ یکی کوچیک
بزرگ رو برای مهمان استفاده میکنم و کوچیکه رو هم برای دم دستی
امروز صبح اومدم بشورمش دیدم زرد شده وایتکس داشتم بهش میزدم که تمیز بشه و خودم موقع استفاده لذت ببرم در حین شستن خیلی شکر گزاری کردم از خدا برای داشتن وسایل خونم داشتن قوری و سماور که صبح با حسه خوبی چایی دم میکنم و میل میکنیم
تمیزش کردم برق میزد واقعا نگاه بهش میکردم کیف میکردم و شکر گزاری زیاد برای داشتنش داشتم این گذشت تا نیم ساعت پیش همسرم از سر کار اومد دیدم دستش یه کارتن کوچیکه اصلا فکرشو نمیکردم وای خدای من آره یه قوری خوشگل بزرگ گرفته بود خیلی ازش تشکر کردم و بعد هم از خداوند بابت این قوانین قشنگش تشکر کردم
امشب واقعا باورم شد برای هزارمین بار که فرکانس و شکر گزاری جواب میده برای همه چیز و بدست آوردن شون
استاد ممنونتم که به ما یاد دادی که زندگی هر روز قشنگ تر میشه به شرطه اینکه با قانون بری جلو و خدا رو هر لحظه شکر کنی و باور کنی که به محض خواستن اونم با ایمان جوابتو میده ادعونی استجب لکم
خدایا شکرت که خودتو شناختم جهانتو شناختم قوانینتو شناختم بواسطه دستانت دستانی که پراز مهربانی و سخاوت هستن
استاد عباس منش عزیزم و مریم مهربونم
خدایا شکرت برای وجود این دو عزیز
خدایا شکرت که من و لایق این سایت و لایق این هدایت و لایق این استاد و لایق دیدن و یاد گرفتن این خوبیها و زیبایبها قرار دادی
خدایا بهتر از اینها نصیبم کن
با سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته…لایو عالی بود…استاد حرفت عالی بود..ک گفتین من ب خودم روحیه میدم و….واقعا حال کردم..الان ۱۲ شبه…من ۵ صبح باید پا شم برم سر کار..دیگه نمیخوابم تا فرداشب..ولی این کامنتا چقدر با عشقه..ک ادم دلش نمیاد بخوابه..استاد زیر و رو کردی مارو..عشقی..عشق..منم از اینجا داد میزنم..عباسمنش..عباسمنش…استاد استخر هم ک ب کار افتاده😆حتما برو ی شنا بزن بر بدن…عشق میکنم همیشه خنده رو و باحالی..تپلی من…عاشق اون کلاهتم..با اون چشما ابروی خوشگلت..امشب قبل از اینکه بیام تو سایت کامنت بخونم..ی جای تاریک بودم..ی باغی بود..قبلا ی ترسی تو وجودم بود ک نمیرفتم اخر باغ..خیلی متروکه بود..ولی امشب پا رو ترسهام گذاشتم و این کارو کردم..واقعا نمیدونی چ انرژی گرفتم…دمت گرم..ک خیلی داری ب ما لطف میکنی و کمکمون میکنی..تپل..مپل من..سعادت و ثروتمند باشی جیییگررر😍😘
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
125. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
رد پایی که مینویسم ادامه رد پای 124 هست و امروز 13 اردیبهشت
صبح که بیدار شدم یکم نون خوردم و هدایتی حس کردم که باید نون خالی بخورم بعد نقاشیمو شروع کردم و وقتی رفتم بیرون از اتاق تو دلم پرسیدم خدا من چی بخورم ؟؟ واقعا نمیدونم نعمت زیاده و تو بگو چی برای بدنم مناسبه
یهویی تا من سوالمو پرسیدم مادرم گفت خرما چرا برنمیداری بخوری ؟؟ بردار و با گردون و نون بخور
خیلی حس خوبی داشتم
تا گفتم سوالمو خدا از طریق مادرم جوابمو داد
بعد من ظهر آب پای مرغ و استخون رو که مادرم درست کرده بود رو خوردم
چند روز پیش یه سوالی داشتم و داشتم همین آب پای مرغ رو میخوردم یهویی شنیدم و حس کردم که آب پای مرغ و استخوان درمان سوالیه که پرسیده بودی و برای پوست و جوش سر سیاه خوبه
و من بدون معطلی شروع کردم و به صورتم از آبش مثل ماسک گذاشتم و امروز هم همین کارو کردم ولی متفاوت بود وقتی صورتمو شستم حس کردم صورتم حالت روغن گرفته به خودش
چون پای مرغ و استخوان مقویه روغنش زیاده
من حتی پرسیدم مامان تو روغن زدی گفت نه خودش روغن داره گفتم خدایا شکرت چقدر عظمت داری تو هر مواد غذایی که بهمون عطا کردی
بعد که صورتمو شستم گفتم خدا چیکار کنم حالت روغنیش بره و اینکه بعد این چی برای پوستم خوبه
انقدر قشنگ و واضح شنیدم که شوید
باید شوید بزنی
به فکر خودم گفتم شوید نداریم و باید برم بگیرم بعد اینکه باید بجوشه بعد بزنم به صورتم
باز شنیدم که نه برو پشت بوم از گلدونی که شوید در اومده برگاشو بکن و بیار بزن به صورتت
گفتم چشم و رفتم
مادرم گفت وایسا من میرم بعد از ظهر بیرون ، میگیرم
تو دلم پرسیدم باز ،گفتم خدا تو چی میگی
که بلافاصله حس کردم باید سریع انجام بشه
مادرم گفت چی شد یهو شوید خواستی به صورتت بزنی
یکم براش عجیب بود البته شاید عجیب نباشه چون وقتی بهش میگفتم حس میکنم باید این کارا رو بکنم وقتی یهویی کاری میکنم این روزا میفهمه و چیزی نمیگه ولی باز یه وقتایی تعجب میکنه از کارام
این روزا جوری شده که من وقتی میرم جایی یهویی حس میکنم باید مسیرمو تغییر بدم سعی میکنم زود بگم چشم و وقتی چشم نمیگم قشنگ حس میکنم که گفتگویی میگه مگه بهت نگفتم انجام بده به نفعته یا میشنومکه باشه اگر ضرری بود خودت گوش ندادی و من زود برمیگردم و کاری که گفته شده رو انجام میدم
بعد که رفتم پشت بوم و برگ شویدا رو کندم میومدم خونه حس کردم باید بکوبمشون و بزنم به صورتم
گفتم آخه چجوری بکوبم زیاد اثرش در نمیاد که
ولی گفتم چشم و کوبیدم و به صورتم گذاشتم و باز حس کردم بیشتر از 5 دقیقه نباید باشه و بشور صورتتو
و من باز چشم گفتم
خیلی حس خاصی دارم وقتی بهم گفته میشه و وقتی انجام میدم میبینم که به نفعمه
و خیر میشه برام
مثلا امروز که درخواستم از خدا این بود که چجوری اولویت بندی کنم کارامو، تو یادم بده ، من هیچی نمیدونم و تویی که مالک تمام منی ، مالک اراده منی
پس میتونی اراده ام رو در دستات بگیری و منو ببری سمت کارایی که باید انجام بدم
و دقیقا هم اینجوری شد صبح که تمریناتم رو انجام دادم حس میکردم که زمان کند شده یا اصلا توقف داره
و این توقف رو زمانی حس میکردم که مشغول تمرین طراحی و رنگ روغن و کارای دیگه بودم
ولی وقتی کاری انجام نمیدادم و خواستم مثلا استراحت کنم زمان سریع میگذشت
بعد مادرم بهم گفت حدود ساعت 4 بود، من رفتم پشت بوم تا دو تا گلدونامو از آب بارون که از دیروز میباره و امروز صبح هم خیلی زیبا بارید آبیاری کنم
یاد آبیاری افتادم که چند وقت پیش من برای گلدونای اتاقم هر روز قطره قطره آب میدادم که هر روز آب بخورن
ولی یه روز داشتم آب میدادم با قطره ها که حس کردم نه اینجوری آب نده بهشون
و قشنگ اینو حس کردم که گفته شد اگر تو تشنه باشی و بهت قطره قطره آب بدن آیا تشنگیت رفع میشه؟؟؟
گفتم نه باید دل سیر آب بخورم
بعد دوباره حس کردم که باید به گلدوناتم دل سیر آب بدی،
ببین قطره ای دادی گلاش خشک شده
بعد که رفتم از اون روز کامل آب دادم به گلام خیلی شاداب شدن و این درسی بود که گرفته بودم
و امروزم بردم از آب بارون بهشتون آب دادم
وقتی برگشتم گفتم انقدر هوا خوبه که آدم دلش میخواد بمونه پشت بوم
مادرم گفت خب پس سبزی گرفتم ببر پشت بوم پاک کن
گفتم آخه میخوام تمرین رنگ روغنم رو انجام بدم باید زود تمومش کنم دیر میشه
بذار اول برم تمرینامو انجام بدم شب میام پاک میکنم
همون لحظه گفتگوی خاص بین من و خدا باز شنیدم که برو سبزی هارو پاک کن ولی تو خونه
بعد ادامه اش شنیدم که تو گوش بده به حرف مادر الان اولویت حرف مادره
و من مطمئن باش برات زمان رو نگه میدارم و تو میتونی به همه کارات برسی
و بی نهایت هست زمانت
و من چشم گفتم و رفتم انجام دادم و سبزیارو پاک کردم و بعد اومدم تمرینم رو نیم ساعت انجام دادم
دوباره حس کردم که بهم گفته شد
ظرفارو بشور خونه رو هم هر روز باید مرتب کنی
خیلی خوشحالم که این حس رو میشنوم و درخواستی که از خدا کردم و گفتم خدا تو خودت اراده منو به دستت بگیر
من که در مقابل تو هیچم پس تو بگو قدم هام رو و تو منو هدایت کن به سمت کاری که باید انجام بدم و زود و سریع انجام بدم
و امروز قشنگ حس میکردم که خدا قشنگ داره اراده منو به اون کاری که باید انجام بشه سوق میده
حتی ورزش هم کردم امروز
شنیدم که باز گفت
خب الان برو ورزش کن 5 دقیقه هم ورزش کنی دستات و بدنت حالشون خوب میشه و ورزش کردم خیلی حس خوبی بود
قبلا شاید تنبلی میکردم و انجام نمیدادم یا دیر انجام میدادم ولی امروز مشتاق تر و با حس خوب انجام میدادم چون میدونستم که خدا بهم میگه و هرچی خدا بگه اون برای من خوبه
و دائم این حرف برام تکرار میشد
که زمان برات کند و متوقف میشه پس با خیال راحت هم کارای خودتو انجام بده هم به مادرت کمک کن
خیلی حس خوبی دارم وقتی هر روز داره این حس بیشتر و بیشتر میشه و من مشتاق تر میشم تا هی از خدا بخوام و سوال بپرسم و باقی کارا رو به عهده خدا بذارم
حس آرامشش فوق العادست
و بی نهایت سپاسگزارش هستم
حتی میپرسم که خدا غذام گرم هست هر وقت قابل خوردن بود بهم بگو که برای بدنم مناسبه و قشنگ حسش میکنم
هر روز خدا بهم یادآور میشه که وقتی غذا میخورم بعدش یه وقتایی شدیدا تشنه ام میشه ولی باز حس میکنم نباید آب بخوری برای بدنت خوب نیست و من چشم میگم حتی اگه تشنه ام باشه
یه بار گفتم خب خدا خودت گفتی تشنه شدین آب بخورین خب الان تشنه ام هست غذا خوردم ، ولی باز حس کردم که نباید آب بخورم و خودش بعد چند دقیقه رفع شد تشنگیم
انقدر در طول روز از این حس ها برام زیاده و زیادتر میشه که یه وقتایی یادم میره همه رو بنویسم و از خدا کمک میخوام که یادم بیاره
خیلی خیلی برای همه اعضای خانواده صمیم عباس منش بی نهایت زیبایی و شادی و آرامش و عشق و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت رو میخوام از خدا برای همه مون
بنام خدا سلام به استاد عزیزم وهمه عزیزان
گام یازدهم از خانه تکانی ذهن
به هر چیزی توجه کنیم از همون جنس اتفاق وارد زندگیمون میشه فرق نمیکنه به چی دلیل ونیتی
قانون اینه به هر چیزی توجه کنی از اصل و اساس همون وارد زندگیت میشه
تضادها جزو جدا نشدنی دنیای مادی هستند تضادها آمدند که ما رو رشد بدهند تضادها چیز خوبی هستند خیلی وقته با تضادها دوست شدم
در مورد کفش من یه خاطره دارم که پدرم گفت برو پیش حاجی صلواتی، دوست بابام کفش برای خودت بگیر تنهاکفش فروشی روستامون منم رفتم یه جفت کتونی ورزشی برای فوتبال گرفتم به پدرم هم نگفتم کفش برای فوتبال گرفتم و روز اول کفش نو رفتم فوتبال بازی کردن رد شصت پاهام از جلو کفش زد بیرون ،وای خدای من کفش نو به حساب جنس خوب من چکار کنم حالا به پدرم هم نمی تونم بگم چون قرار نبوده کفش برای فوتبال بخرم خلاصه بعد از چند روز رفتم پیش فروشنده وگفتم کفش هات اینطوریه وجنسش خوب نیست وایشون هم زیر بارش نرفت و گفت پولش رو از پدرت میگیرم و خلاصه یه دانسی شد منم نفهمیدم کی پولش رو پدرم داد یعنی کفشه یک روز هم دوام نداشت منم بلاجبار کفش کهنه های داداشم رو پوشیدم که اتفاقا خیلی کفش های لهی بودند خخخخخ خدای من چه دورانی بود هنوز اون فروشنده روستامون هست ویک خاطره خوبی شده برام
جهان هر روز داره رشد میکنه در هر صورت ،در هر صورت دنیا در حال رشد و گسترش هست خداوند از رشد و گسترش جهان حمایت میکند وقاعده جهان بر این هست چه اعتراض کنیم که حال واحساسمون رو بد کنیم یا نه
تمام افرادی که اعتراض کننده هستند از لحاظ مالی عاطفی سلامتی در شرایط بسیار بدی هستند به چه دلیل به این دلیل که توجه شون روی نازیبایی هاست روی بدی هاست یکبار دیگه قانون بدون تغییر خداوند رو مرور میکنیم به هر چیزی توجه کنیم از جنس همون وارد زندگی مون میشود
اگر به زیبایی ها توجه کنی زیبایی های بیشتری رو تجربه میکنی وحال واحساسم بهتر میشه و همین
خدایا شکرت که در مدار این آگاهی ها هستم
سپاسگزارم از استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین
سپاسگزارم از دوستان عزیزم که کامنت ها قشنگی مینویسند وبا خواندنش کلی لذت میبریم و تجربه کسب میکنیم ،رشد میکنیم
عاشقتونم
سلام استاد گرامی و دوستان همراه
الهی هدایتم را سپاس، الهامات را سپاس
ما دو انتخاب داریم؛
1_ توجه و تمرکز روی نکات مثبت
2_ توجه و تمرکز روی نکات منفی
طبق قانون بدون تغییر خداوند، روی هر چیزی که تمرکز کنیم، از همون جنس و همون نوع وارد زندگیمون میشه، تفاوت زندگی مون در نوع نگاه، تفکر، تصمیم، توجه و تمرکز هست.
در شرایط سخت اگه بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم، توجه مون روی نکات مثبت باشه، و از این مرحله عبور کنیم، در آینده به شرایطی هدایت میشیم که بسیار سپاسگزارتر میشیم چون اون شرایط سخت رو تجربه کردیم و حالا قدر شرایط خوب رو بهتر میدونیم. و بازم طبق قانون جهان هر چقدر سپاسگزارتر باشیم ثروت و نعمت بیشتری وارد زندگیمون میشه.
هر لحظه و هر روز در سراسر جهان مسائل مختلفی بوجود میاد، این ما هستیم که انتخاب میکنیم واکنش نشون بدیم، اعتراض کنیم یا نه.
قاعده جهان اینه که رشد و بهتر شدن، زیباتر شدن اتفاق بیفته، دلیلی برای نگرانی وجود نداره. نیازی به اعتراض نیست. در جهان هزاران مورد زیبا وجود داره، حالا یک مورد منفی هست نباید توجه ما رو سمت خودش ببره.
سپاس بابت آگاهی های دوره
و قسمت دوم گفتین :وقتی رو خودمون کار میکنیم نتایج علاوه بر اینکه تغییر میکنه موجب میشه اون روزها بشه روزهای خوب زندگیش چون باعث میشه سپاسگزارتر بشیم وای استاد من اینجا هم یه مقاومتهای داشتم وقتی به خواستم توجه میکردم شوقم یهو فروکش میکرو که فهمیدم الان علاوه بر باور عدم لیاقت و فراوانی و معنوی نبودن ثروت گمان بد هم نسبت به آینده داشتم چون درک نکرده بودم فراوانی جهون رو و اهمیت و نعمت ظرف وجودی رو میگفتم خب من مثلا به فلان خواستم رسیدم به فلان رویام رسیدم و چون میشه باباورها رسید من فکر میکردم به انتها رسیدم و به سکون و من قبل اینکه حقیقی تجربه کنم بی انگیزه شده بودم بخاطر عدم درکم از ظرف وجودی که دارم که خودش یه موهبته مثلا شما استاد شما با اینکه به این همه نعمت رسیدید بازم حرکت به سمت بهتر شدن رو دارین و بازم ایده هست که واقعا عملی بشه مثل همین سایت که روز به روز امکاناتش بهتر میشه با اینکه قبلا میدید ولی انگار تازه دارم میبینم درک میکنم و علتشم میتونه این باشه که خوب من سالیان زیادیه که الگوهای موفقیت همیشه اینطور معرفی شده بودن تو مصاحبهاشون در تلوریون میدم همس از اینکه بابا اون همه عمر گذاشتیم به فلان جا رسیدیم والانم چی شد یه جوری میگفتن انگار حسرت فقرو دارن ومن چقدر باور کرده بودمشون ولی یادمه یه روزایی که قبل ه ایتم به این سایت به این نتیجه رسیدم که دارن دروغ میگن چون میدیدم که تفاوت زندگی خودمون با اونا و خیلی حس بدی داشتم فکر میکردم ازم سو استفاده شده از اعتقاداتم چون یه چیزی میکفتن و یه چیزی دیگه عمل میکردن خودشون هرروز رشد میکردن و من گفتم اگه بده چرا متوقف نمیکنن خودشونو ودیدم این من هستم که به جایی نرسیدم .و نکته دیگه اینکه من اونقدر از خودم دور شده بودم و توجهم به احوال دیگران بود تا خودم اینطور شد که فکر میکردم ازم سواستفاده شده از اعتمادم چون یه چیزی می گفتند یه چیز دیگه ای عمل می کردند هر روز رشد می کردند و من گفتم اگه موفقیت بده چرا متوقف نمیکنند خودشونو ودیدم فقط این من هستم که به جایی نرسیدم بخاطر اعتمادو اعتقادی که به این افراد داشتم خود من این من بودم که حساب کردنم روشون اونا که دست منو نگرفتن من بودم که بندشون شده بودم و الگوم انتخاب کرده بودم وحال خدارو شکرکه تصمیم گرفتم الگوی ذهنیم رو تغیر بدم وخدترو شکر بابت الگویی مثل شما و تمام انسانهای راستینش .این جسارت که میخوادآگاهانه تفاوتی را بیان می کنید که به شما حس خوبی میده و خیلی هم خوشحالید واقعا من با شما چقدر تفاوت عقیده دارم چقدر فکر کاملا برعکس و نتیجه این میشود که شما سپاسگزار شدید نتیجه نعمات یشتری را گرفتید این روند موفقیت هر روز داره بیشتر میشه و من که به فکر خودم عملم درسته ناسپاستر شدم و فقط نعمت از کفت بیرون رفت .من همیشه این کار رو دوست داشتم که اقرار کنم به داشتهام ولی حس ترسم از گناه موجب میشد عمل نکنم به چیزی که دوست داشتم و حسم باهاش خوب میشد این عمل شما همون توجه به داشتهاست همون سبک شخصی اینجا که شما میگید: چون من فلان نعمت رو قبلاً نداشتم الان دارم خیلی ها هم دارن ولی من به نسبت خیلیها سپاسگزارترم چقدر اعتماد بنفس و عزت نفس شما حتی از دل هیچ میخواییید طوری نگاه کنید که تو ذهنتون خودتونو با کسی مقایسه نکنید و این همون باورسازی حالا دارم میفهمم که کاری نیست که فقط یه روز انجام بشه استمرار میخواد اصلا کلا باور سازی چیه همونیه کخ استاد میکفتن فقط 1درصدمردم میتونن انجام بدن همین که میگن خیلی هاتون میشنوین ولی بازم انگار نمیشنوین و فقط 1دهم اون 1درصدن که انجام میدن و باور همون رسیدن به حس خوب به خوده برای خوده فارق از دیگران حتی عزیزان دل کندن برای خود در راه رضای الهیه واقعا قربانی کردن میخوادبندگی خالص برای خدا میخوادو فهمیدم توفقط میتونی زمانی توحیددر عمل را داشته باشی که کاری که دوست داری را انجام بدی فارق از هر آنچه از قبل به تو گفتن وزمانیم میتونی بنده ی خالص خدا باشی وخدارا برای خودشخودش بخوای که باور داشته باشی که میشود و باورهای توام تکاملیس نه باورهایت انتهایی دارد نه بندگی تو خواستهای تو فقط باید قدم اول را برداری هرانچه به تو گفته میشودرا مثل وحی منزل بپذیری و عمل کنی و ادامه بدهی تا بینهایت
وخلاصه که استادمن تازه متوجه دارم میشم حرفهای شمارو الانم که فهمیدم یاد حرف شما تو فایل افتادم گه میگفتین ما خالق زندگی خودمون هستیم اما همیناییم که تو این مدارین این تکیه رو خوب نمیپذیرین حتی خودتونم گفتین خودمم ادعا نمیکنم کامل باور کردم ولی به اندازه ای که درکش کردم و عمل کردم نتیجه گرفتم من الان فهمیدم چقدر واقعا سخته دادن این بهاا این طور عمل کردن واقعا تحسینتون میکنم خدارو شکر که میشود من فهمیدم سخته ولی با خدا اسان میشودصدق بلحسنی من آگاهانه از خدا میخوام به راحتی این مسیرو طی کنم منو به مسیری هدایت کنه تا بتونم به راحتی عمل کنم چون قراره اگه با خداام و ادعای یکتا پرستیم میشه این تحربه را داشته باشم و فهمیدم چقدر من تو شرایط سختی که بودم میتونستم همین نگاه شمارو داشته باشم به خودم حس خوب بدم خودمو از مقایسه رها کنم از داشتهایی که داشتم لذت ببرم وبا امید به انتظار روزهای که میخوام باشم ولی دقیقا من برعکس عمل کردم وانقدر ناسپاس بودم که خیلی به شدت کوشش کردم تا به یه حس خوب برسم این شد که هدایت شدم.
و من فکر میکردم بخاطر این مقایسه برضد خودم که نتیجه نگاه منفی به دیگران شد برخلاف انچه که شنیده بودم ادم فروتن میشه ادم خوب میشه اتفاقا من از قبلم بدتر شده بودم طوری که خودمو به خدا نمیشنا ختم همه چی برام غریبه بود حتی خودم انقدر حس دوری وحشتناکی میکردم که نگو و من چقدر به اشتباه درک کرده بودم که برای اینکه ادم خوبی باشم رابطه خوبی داشته باشن باید از خودم بگدرم رضای بقیه را فراهم کنم که دیدم کاملا اشتباهه اینطوری من نه تنها ادم خوبی و الهی نمیشم بلکه به خودم ظلم میکنم حق الناس و حق النفسرو نق اللله هم به گردنم میشه .پس الان میدونم نفر اول زندگیم خودمم اگر میخوام خودواقعیم باشم بدون هیچ نفاقی با خلوص نیت کاری را برای بنده خدا بکنم بدون منت در راه رضای الهی که ارتباطمو با خودم و خدا درست کنم .
این قسمتکه میگید به اینا فکرکن این اوضاع سخت گذراست ووقتی که من ازش بگذرم برم به مرحله بعدی زندگیم با تغییر باورهام اونوقت این اوضاع سخت تبدیل میشه به خاطرات خوب تبدیل میشه به ذوق و شوق بیشتر احساس خوب بیشترببین بابا چقدر اینا خوبه چقدر این نعمتها خوبه یه جورایی عادی نیست بی اهمیت نیست
وای خدای من استادمن با اینکه میدونستم با تغییر باورهام شرایطم تغییر میکنه ولی چون نسبت به اقدام آگاهانه که بیام به خودم اقرار کنم اوضاع تغییر میکنه مثل نتایجی که گرفتم مثل استاد و هزاران نفر دیگه با اینکه به شدت بهم حس امیدوانگیزه و اعتماد بنفس میداد ولی بخاطر این نوع نگاه و تفکرم که میگفتم حالا من که میدونم با تغییر باورهام اوضاع فرق میکنه حالا بیام با خودم بگم معلومه حسم خوب میشه اینطوری من دارم سر خدا شیره میمالم ینی واقعا فکر میکردم خدا مثل یه ادمیه که من دارم بهش بد نیکنم و چون اون خداست و قانون گذاشته میگه ما که به همه نعمت میدیم به این بندم که داره از قانون استفاده میکنه با اینکه ادم بدیه و روراست نیست هم میدیم که این تفکرات همه ازعدم اعتماد به نفس میاد که باورهای درستی در مورد خودم و خدا ندارم که اصلا فکر حس گناه و فکر اینکه خدا منو دوست نداره یا ازم راضی نیست و…در من بیشتره پس اونجا که میکید من خوشحالم که تواون شرایط به دنیا امدم چون الان خیلی به نسبت خیلیها حسم و حالم بهتره قدردانترم و طبق قانون بدون تغییر خداوند نعمتهای بیشتری داده میشه .
برخورد و نگاهتون به راهپیمایی دیگران :شما توجهتون به نکات +رفت اینکه گفتین چه آزادن که میتونن حرفشونو بزنن و پیلسم کاری باهاشون نداره وحتی در این بین توجه بیاد خاطرات خوب افتادین اینش برام جالب بود که اول شما چیزی که زیباس و میبینید را باور میکنیدو اونو خیلی بزرگ میکنین و بلدش میکنید انگار کل جهان در صلح و خوبیه دقیقا برعکس رسانهاا یه جنگ و یه کشته را طوری میگن که انگار کل دنیا در بدبختیه اینکه زمانی که چیزیکه حالا میشه گفت تضادمثل این راهپیمایی را میبینید بازم خودتون آگاهانه بدون اینکه بقیه چی میگن رسانهاا چی میگن بازم دارین طوری نگاه میکنین که بهتون حس خوبی میده در واقع شما خدا را باور دارید جایی که میگیم خدا نیروی خیره و یکیه و شر نیرو قدرتی نداره واگر تو به 2نیرو اعتقاد داری داری شرک میورزی درواقع شما استاد دارین خدارو میلینین حضور خدارو نه اونچه که دیگران ورسانهاا میگن بقیه دارن خدارو انکار میکنن حالا با هر نیتی وقتی توجهشون به شرو نازیبایهاس این موضوع خیلی سنگینه و عمل به اون شجاعت میخواد ولی فکر میکنم حقیقتم همینه . یادمه همیشه از ابر سیاه میترسیدم فکر میکروم نوید روز شوم را برام داره یه روز عصر گفتم بزار برم تودل ترس برار بهش زل بزنم مگه نمیگم خدا با منه بیشتر که بهش نگاه کردم انگار دیدم داره با من حرف میزنه میگه نگاه کن از ابر سیاه بارون میباره حیات و زیبای و سلامتی و نشاط و کلی برکت دیگه وواقعا دیدم چقدر خیره دیدم چقدر ابر سیاه زیباست .
وباز شما برای حس خوبتون کاری به نظر دیگران ندارین حتی در ذهنتون ننیگید اگر من اینطور فکر کنم احمق به نظر میرسم یا مورد تمسخر و تحقیر قرار میگیرم بلکه نگاهتون اینه که من چون فلان چیزو نداشتم الان که دارم خیلی سپاسگزارترم پس نعمت بیشتری بهم داده میشه شما هربار اینطوری اعتماد به نفس و عزت نفستونو بالامیبرین ولی من بارها بوده که حتی همین الانشم میبینم خیلی چیزا را دارم نسبت به قبل آشناییم با این قوانین اوایل خیلی ذوق میکردم بعد رفته رفته دیدم این نعمتهایی که دارم برای خیلی ها عادیه یا اونا بیشتر از من دارن انقدر ذوق نمیکنن و حالا من بخاطر فلان چیز ساده و کوچک انقدر ذوق میکنم من اصلا حرفی برای گفتن تو جمع ندارم اصلا من بخاطر همین بیشتر حس تحقیر و احمق بودن میکردم چه خود سرزنشیها و خود یرکوب کردنهااا تو این میان من انجام دادم طوری که اصلا نمیتونم خودمو دیگه بخاطر موفقیتی تحسین کنم همش یه دلیل پیدا میشه که بهم بفهمونه کارت انقدرا ارزشمند وبا اهمیت نبوده به این دلیل توچون از فلانی بررگتری میدونی و میتونی وگرنه اینطور نبوده که تو باهوش و با استعداد و عاشق و لایق باشی و شما اینو در کتاب رویاهایی که رویا نیستن فصل سبک شهصی خودت رو داشته باش بیان کردین من اونجا خوب متوجه نشدم ولی تو این فایل دقیقا مشخص شد که شما چقدر عمل میکنین استاد واقعا تحسینتوت میکنم که استادی دارم که اول خودش عمل میکنه بعد به بقیه میگه همینه که خرفتون به دل میشینه این فرکانسه خدارو شکربابت قدرت فرکانس و اینکه شما واقعا خودتون شکارچیه نکات +برای سپاسگزاری در همه ابعاد هستین آفرین واقعا.
وگفتین تعداد اتفاقات بد خیلی کمتره منتها ما یاد گرفتیم به شدت به این اتفتقات توجه کنیم و چشممونو به هزاران اتفتقات خوبی که هرروز میوفته ببندیم پس این انتخاب با توست به عنوان کسی که داره از قانون استفاده میکنی تصمیمت چیه اینه که توجهتو بزاری روی چی ؟ حالا شما استادباز گفتین اگر یه بار یه اتفاق خوب در کنار 100 ها اتفاق بدی که براتون رخ میده باید به خودت بگی منی که دارم از قانون استفاده میکنم (نهیب بزنی ) باید بتونم ذهنمو کنترل کنم اگر میخوام نتیجه بگیرم اگه میخوام از قانون استفاده کنم باید ذهنمو کنترل کنم و تمرکزمو بزارم روی همون یه اتفاق خوبه .
و الان میفهمم که استاد شما می گفتیم مطمئناً خیلی چیزها داریم که به خاطرش سپاسگزار باشید واقعا همین طور مدام موضوع اینکه چون درک و فهم و آگاهی و باور کافی نداشتم نمی تونستم عمل کنم یا با حس خوب این عمل انجام بده و من یاد گرفتم فرق نمیکنه کجا که آدم ها در چه کشوری هستم این من هستم که میتونم انتخاب کنم سپاسگزار باشم یا سرباز و نکته مهم در جایی که من هستم چیزهایی هست که سپاسگزار باشند و این غیرقابل انکار چون باران همیشه می باره و هدایت همواره هست به مسیر خواستههای این قانون بدون تغییر خداونده و بیشتر مقاوتم بخاطر این بود که من هنوز قدرت اعتماد به نفس را متوجه نشده بودم من تمایزو تفاوهم بین باور توجیدی و اینکه بگم من خلق زندگیم هستم رو نمیدونستم و چه بسا که تازه از بیانش که میگعتم من خالق زندگیمم و ازطرفیمم میکفتم تنها قدرت خداست حسمو بد میکرد وبه لطف خدا بهتر درک کردم و متوجه سدم منو خدا خیلی یکی هستیم و این نام چیزیه که اون میخواد خودش منو خلیفه آفریده عنوانی نیست که دیگرام بهم دادا باشن یا ناحق باشه و خداونو با این خلقتش تازه به خودش آفرین هم گفته این خیلی لدت بخشه
اینجاییم که گفتین بپزم که حالا به هر علتی نفر با من بد رفتار کردم حالا من اینکه قانون و می دونم آیا باید همه جا بذارم روش بیشتر از آن را ببینم یا اینکه بیام چیزهایی را به یاد بیارم خوبی میده افتاد دقیق من بهت چی خوردم در روابط ادعا هم میشد تو قانون و میتونم اولش که به خاطر اینکه یه مدینه فاضله ای تو ذهنم باز کرده بودم با برخورد به اولین تضاد با قانون بهتر بشم که در مرتبه دوم داده بود که مرا به اوج رسانده بود نتونستم میدونستم عمل کنم و توجه هم بیشتر به شرایط نا خواسته بود که ناخواسته بیشتر راهبر فراهم کرد خود و جذب کرده و این اتفاق را برام رقم زد که در قانون شب دهید و پارتی بازی در کار نبود و با بقیه هیچ فرقی نمی کنی قانون بر همه یکی و من با توجه به این همه مقاومت هایی که داشتم در مورد حس خوب ایجاد کردند سعی کردم به خودم دلداری میدادم در مورد موفقیت هایی که به دست آورده بودم حرف میزده و کامنت ها و نشانه ها و تکرار خودم حرف می زدم که مقداری به حس خوب رسیدم زیاد و خیلی کم به این نتیجه عالی بود به نفع من شد و ما موجب شد و همین قرنطینه بودنم دوباره به آرامش خود آدم کار کنم ازم شرایط تو افتاد فاصله بگیرم و بتونم یه کم به عمل فکر کنم به آرامش برسم خودم کار کنم خدا رو شکر تو این مدت هم از اون حس بد وحشتناک خبری نیست و به آرامش رسیدم که خیلی هدایتها شدم😊.
نکته دیگه برام بود مثلاً فلان فرد فلان جایگاه بنا به هر دلیلی که رفتار بد کرده با توجه به کارهای خوبی که به تن کرده و همینطور کارهای خوبی که در حق دیگران هم کرده و تایید و تحسین کردن و توجه به شرایطی که خوب و موقعیتهای این پلیسهای بهتری را دیده اید و شما دیده چون بزرگه میگی مثل اینهمه دارم ها را می بینم میگه فقط این پول یک بار هم خوبی کرده یا بقیه بیشتر و بهتر بوده فراوانی به قوانین الهی زیاد باورهای توحیدی و اعتماد به نفستون خوب این دید بالا برده که شما میگید چون ای نداره من میتونم داشته باشم یکی از این فلانی که من ندارم حالا می خوام خدا بهم میده حالا قانون فلانی فلان معلوم می کنید شما به سمت شما به زندگیتون همه ابعاد جذب میشه و واقعاً هم خوب اینو تفاوت به قول استاد که نتیجه میاره خوب من دقیقا برعکس عمل می کردم منظورم اینه که توی بیشتر مواقع همین کنترل توجه در شرایط سبک خیلی هم عجیب به نظر میرسه و کار ساده و از بس ساده است که فکر میکنید که خودتون گول میزنی این کار و یک دهم درصدمردم جهان بازم نمی توانند به خوبی انجام دادن کاری که تمام انسانهای بزرگ در طول تاریخ انجام دادم به این همان تفاوت است عمل کننده به قوانین باشیم حتی با چشمان بسته با هر منطقه که دارد خدا کمک کن تا خوشنود باشی و مهم باشند در استحکام استاد آدمهایی که اینطور عمل میکنند فقط منتظر یه اتفاق بد بیفته بیا در موردش حرف بزنند اینجا بگم که یعنی خود منم این نگرانی و این استرس که نکنه فردا یه اتفاق بد بیفتد و غم دارم و چون فکر می کنم چه بخوام چه نخوام اتفاقات بد میافتد یعنی کنترل ذهن من فایده نداره خودمو بودجه حذف می کنم که فلان شدم نیکروم می کنم بد میشه توجهها میزارم رو چیزی که نمیخوام بعد از ترمیم و تجسم می کنم خواستم و چون اهرم رنج ولذت برعکس الان درآمد و گاز یه پمپ ترمز و چرا پس نتیجه نشد چرا که میخواستند چرا هست و اینکه خود در واقع این قدر این اهرم خوب و انقدر این فکر میکنم اتفاق غیرمنتظره سطحش خوب از کوله نمیترسم میگه ولی فکر میکنم که این شرایط تغییر بدهد که من با او را مطرح میکنم با اعتماد به نفس با ایمان به ارامش با یکدیگر و باورهای مهارت بکنم تو ک* بزارم فارغ از این که تو هر شرایطی هستم کار بکنم از مردم پیدایشان کاری نداشته باشم چه جوری هدایت میشم به شرایط افراد و موقعیتهایی که خواست من اونو میخواستم میرسم و اینطور فکر کنم به نتیجه میرسم و استادم همین روش رفتن به نظر جنسی فکری که مانع حرکت من میشه ترس و نگرانی هم با توجه به این خواستهها نمیشه کنترل ذهن کرد.
اینکه بابا حواسم نیست که من به جای اینکه توجه می خواستم با شوروی ناخواسته از اوناییم که اینطوری از فقیرترین ۹۹ درصدشون که همه ابعاد و مثل تمام آدمهایی که منتظر یک اتفاقی در خانواده و جامعه بیفته یا در موردش حرف بزند چون یاد گرفتند تمرکز کن روی چیزهایی نازی با ذهنیت شون به شکلهای مختلف ادی ذهنیت و آدمهای فرهیختهای هستند و آدمهای خوبی هستند چون داریم به این شیوه ها و صحبتها را داریم اعتراض میکنیم عزیز من تو با توجه به کردم به هر چیزی توی زندگی داره همون چیزی وارد زندگیت می کنی شما وقتی به چیزی که دوست نداری باشه توجه می کنی همان را وارد زندگیت می کنی بیشتر و بیشتر تمام این اخطار این همون انذار قران .
چند نفر این جمله را باور میکند که کمتر از یک دهم یک درصد مردم جهان و کدومشون تو زندگی شوند تمام ابعاد خوبه همون کمتر از یک دهم درصد مردم جهان این همون چیزیه که استادم در همه فایل ها شون می گن با خدای من چقدر من دقیقا نمیدونم عمل میکردم و تو جمع حرف بود که دیگران را شنیدم بانکی میدونستم قانون هست همین که آگاهان عمل میکردم خلاف جریان درست خوب قربانی گفت مگه چی میشه هنوز فقط همین یه بار یه روز به خودم رسیدم که بابا رفت واسه همون اولی که تازه شروع کرده بودم عادت و رفتار را از انگاری یادم رفته بود که من وظیفمه اگه می خوام قانونو عمل کنم باید آگاهانه ی سری رفتار رو بذارم کنار یا به قولی اعراض کنم ولی خوب این کار را نمیکردم و تکرارش باعث شد تعهد اول آگاهی و درک موجب شده بود مدتی فاصله بگیرم فراموش کنم انقدر به خودم امروز فردا کردم و کم اهمیت پنداشتم کلاآگاهی انرژی که حس خوب میداد تا عمل متفاوت و درستم شده بود رو به فراموشی بسپارم ولی خداروشکر بابت الان که ادامه دادم و خیلی بهتر درک کردممثال واضح عمل به قانون نتیجه زندگی استاد که در همه ابعاد فوق العاده است که نتیجه این نوع تفکر و نگاه که میگه به جایی که بیایم بگیم فلانی اینطوریه بگیم بابا من نمی دونم اون پلیسه اون فرد توچه مداری بودن و در مورد زندگی شخصی نمیدونم خواهرم و همسرش تو چه مداری تو چه اتفاقی اصلا کاری ندارم ولی اینو میدونم هزاران بار نکته مثبتی دیدم از پلیس هزاران بار مثبتی دیدم از همسر خواهرم از خواهرم پس این طوری با توجه میکنیم به نکات مثبت خوب و باید بدانیم که این توجهات هستند که داره فرکانسهای میفرسته که تجربه زندگی میکنیم با هرمنطقی که می خواد باشه.
توجه به خاطره مثبت دیگران نه منفیشون چون ما میخواهیم مثبت رخ بده چون میدونم قانونی بهنام قابل توجه در جهانی که فرکانس میفرسته پس از نکات مثبت توجه میکنیم از خدا میخواهم که خوب همون ماتی مثلاً نداریم باور فراوانی همراه می رسد اشارت در قسمت بعدی سریال زندگی در بهشت که دارید میگید تو اونجا و تضادی خوردی به اگه خیلی ها جای شما بودند و نگاه میکردند چون کنم پس به شرایط بهتری هدایت میشم .الان دارین چکتونو را نشون میدید خداروشکر بابت این فراوانی منم از اینامیخوام خدایا.چطوری تمرکزمونو روی اهداف بعدی نگه داریم در دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها این پاسخ کاملا توضیح داده شده و پاسخ به تناسخ اعتقادی ندارم و فهمیدم صراط مستقیم از عمل به قوانین که تو حیاتمون امکان پذیره و نیازی نیست خیلی چیزاهارو بدونیم و ذهنمونو شلوغ کنیم ما باید کلی کار کنیم و به تمرکز نیاز داریم پس این مسیر مستقیم تمرکز و تقوا و تکرار میخواد در لحظه بودن میخوادو زمانمون برای این امور رسیدن به سعادت دنیا و اخرت برنامه ریزی شده وگرنه افکار مختلف فقط فرصتو از دست میدیم .
سوال بعدی اگربه خواستمون نرسیم ممکنه الهی باشه یا نه: پاسخ ن هر خواسته ای که شما بخواهید بحث الهی و غیر الهی نیست خداوند برای ما هیچ چیز خاصی نمیخواد شما میتونید هر خواستهای دارید برسید اگه که شما به دستش نمیارید به خاطر اینکه یه سری باورهایی داره که به دستش نمی آید و آنچه که ما میخواهیم بهش هدایتمون می کند جهان.
نکته بعدی که افراد اعتراض کننده نبود چه طوری تغییر و تحولات رخ میداد از تضادها از تغییرات رو توی موضوعات مختلفی وجود میآید که بتونیم ذهنمون روی چیزهایی که میخوای بزاری اصلاً مهم نیست که بقیه چی کار می کنه اما تو مسیر رسیدن به خواسته ها و زیبایی ها قرار میگیریم چرا فکر می کنی این حرفارو همه گوش میکنن حتی بعضا سایتی ۹۹% مان که داری میشنویم در واقع نمیشنویم واقعاً این پذیرش کار یک تعهد تعهد می خواد ایمان قلبی میخواد ولی نسبت به خیلی ها خیلی خوب و استاد انجام میده و استاد میگند خوب فکر نکن الان بقیه میگن این حکم خدا خداست پس استاد داره میگه همه انجام میدیم حالا تو که داری میگی اگه این تضادها و افرادن که موجب میشه ساختار پلیس بهتر بشه بخاطر همین تضادهاست این حرف درستیه موضوع اینجاست که تو چرا میخوای جزو اون دسته از آدم هایی باشید که با استفاده نکردن از قانون یا برعکس استفاده کردن از قانون داره زندگیشو نابود میکند برای که ساختارها بهتر بشه در حالی که ساختار ها در هر صورت بهتر میشه الان این ملت دارند اعتراض میکنه چند میلیون سال که آدم به وجود نداشت این زمین بهتر شده این کره زمین که هستم قابل سکونت نبوده حتی یک یا دو شنبه بوده است که کرهای موضوع بوده که این الان چه جوری شده مردم رفتن اعتراض کردند به کره زمین این درخت هایی که مردم میگن قطع نکنیم که به وجود آورده است مردم اعتراض کردند قطع درخت بکارید و بعد به وجود آمدند ساختار کیهان طوری که هر روز بهبود پیدا میکنه تو نگران نباش این حرفها را همه گوش نمیکنند حتی موقعی که عضو سایت این درست گوش نمیکنیم نگران این نباش که الان همه میرن و پلیسا سر همه مردم اگر را تحمیل بار نگران این نباش اگه دیده کلان به دنیا نگاه کنیم از این نگرانیها وجود نداره اگه از زاویه دید خدا و به کیهان نگاه کنی تمامی نگرانی ها بی معناس
در دنیای تو که تصمیم گرفتی تو این دنیای پر تضاد که تضاد جزیی از این جهان و نمیشه هیچ چیزی بگیم و اعتراض میکنیم اعتراض میکنیم یه روزی میشه که همه چی گل و بلبل میشه این امکان نداره و با ساختار دنیای مادی در تضاد کسی که داره اعتراض میکنه فکر میکنه میتونه دنیا را گلستان کنه برای همه دنیا الان گلستان هست اما نه برای هم هیچ وقت برای همه گلستان نخواهد شد قاعده جهان همین در قرآن در مورد بهشت و جهنم از یک اصطلاح خالدین فیها یعنی تا جاویدا تامین هایت استفاده شده ما در دنیای مادی فیها خالدون داریم جاویدان وجود نداره بلکه قضیه اینجاست که تضاد ها باعث پیشرفت می شوند که تو بخوای چه نخوای چیکو اعتراض کنند چه نکنند در هر صورت قاعده جهان داریم در مورد زمان صحبت میکنیم که انسان این کره زمین وجود داشته و نه کسی اعتراض کرده که به وجود آمدن الان این باره پرنده ها و پروانهای چند رنگ این آب گوارا تک تک سلول ها تو بزرگترین هنگ های زیبایی هایی که توی طبیعت چشمان تیزبین و قاب هایی سرعت چیتا ها آیا مُردم اعتراض کردند به وجود آوردند قاعده جهان بر این بوده به علت تضادهای این پرندهها بالا به خوردن این تغییرات به وجود آورده است پرنده ها که زیباتر تونست با ما در ارتباط برقرار کنه و نصب اون بی نهایت زیبا تر و همینطور ادامه همه پیدا کرده و اصل قضیه اینه (دوستان این قضیه خودش یک علمه که در درس زیست شناسی دروس علوم تجربی کاملا توضیح داده شده ) به اندازه ای که تو می توانید ایده را ببریم بالا می توانید بهتر دنیا را درک کنید این بخش به همون اندازه دیگه نگران نیستیم که آقا اگه این اعتراض نکنند پلیس ها میان همه رو میکشند چیزی تغییری نمیکنه در حالی که جهان تغییر میکنه و بهتر میشه یه عده ای هم هستند که همیشه اعتراض میکنند نگران نباش تو میخوای توی کدوم دست باشیم تصمیمتوبگیر دوستانی که نگران امر به معروف و نهی از منکرن برن این آیها را تو قران بخونن درک کنن نه چرتو پرتهایی که به اسم قران بهمون گفتن اونایی که واقعا میخوان بدونن خدا چی گفته .
استاد یکم روحیه بده : مگه من وظیفم روحیه دادن به شماس وظیفم اینه که خودمو خوب کنم یعنی حال خودم خوب باشه و آدمهایی که حالشون خوبه تو دایره زندگی من هستن و اوناییم که خوب نیستن از دتیره زندگی من بیرون میرن تنهاکسی که میتونه حالتو خوب کنه خودتونید من الان حالم خوب میشه این صحبتها را می کنم خودم از این کار لذت میبرم و گر نه هر گز هرگززززز یه دونه فایل واقعا استاد سپاسگزارم از شما و دوست عزیزم بابت این سوال من واقعن فکر میکردم وقتی حالم خوبه وظیفمه حال دیگران رو هم خوب کنم مثلا حالم خوب بود یه نفر از یه نضادش میگفت مگه من ول مبکردمش تا حالشو خوب کنم اخر سرم نه اون اونقدر تغیرر میکرد نه من حالم بهتر میشد تازه اون انرژیمم انگار میرفت یه جورایب تمرکزم از چیری که میخواستم پراکنده میشد اصلا یادم میرفت چی میخواستم خودم . استاد اینجا اشاره کردن از وی گردیهاشون در مورد جدیدترین تکنولوژی ها اونم افرادی که بهشون حس خوب میده نه هرکسی فرق نمیکنه اون ادم کی باشه چه ملیت و چه جنسیت و دین و ظاهری داشته باشه بلکه توجه اینجا به وردیهای درسته حس خوب من دقیقا برعکس بودم اول بخاطر باور کمبودم که مثلا فلان چیزو میخواستم پیدا میکردم ولی حس خوب نمیگرفتم و میگفتم دیگه بهتر از اینم مگه هست و این موجب میشد اول نگردم دوم هدایت نشم به بهتر و ثانیا درکم از کنترل ورودیهاا تا این حد نبود که تمرکز روی حس خوبه بدون هیچ قضاوتی
ذهنم پاک باشه وبیام روی چیزی که حسمو خوب میکنه تمرکز کنم .
در پایان سپاسگزارم استاد بابت این لایو بینظیر واقعا مثل یه دوره برام بود یه وقتایی تعجب میکردم از اینکه میگفتم استاد دارن همه چی رو میگن که ولی گفتم بینهایت آگاهی هست از این بابت خوشحالم که میشه بهتر از اینام فهمید و از خدا میخوام محصولاتتونو هم داشته باشم خدا میدونه چیا توی اون دورها هست که میدونم اونم تکامل میخوادباامید برخدا منم به زودی دانشجوی دورهای بینظیرتون خواهم شد.
دوستان من دو روز زمان گذاشتم این لایو گوش کردم و هر 3دقیقه استپ کردم روش فکر کردم و مثال پیدا کردم و نوشتم و 2روزم زمان گذتشتم تایپش کنم به امید حق که هم برای خودم باور بسازم و روپا بجا بزارم و هم برای دوستانم که الهام بخش و مفید باشه .
در پناا الله یکتا شاد باشیدو رستگار.
عزیز من کتاب نوشتی 🤣😂💯👍
به نام خداوند مهربانم
روز 125 م
سلام بر استاد عزیزم ، مریم جان و همگی
خدایا هزاران بار شکرت که در این مسیر زیبا قرار گرفتم و به قول استاد سعی میکنم که جزئی از آن یک دهم درصد افراد باشم که سعی میکنن به قانون عمل کنند
و سپاس گذارم دوست عزیزمون هستم برای طرح سوالشون
چگونه در روزهای سخت کنترل ذهن داشته باشیم
دقیقا این ایه از قران رو امروز در 12 قدم یاد گرفتم
(و قطعا می ازماییم شما را به چیزی از ترس ، گرسنگی کاهش اموال و کاهش جانها د بشارت بده به صبر کنندگان ) ایه 155 بقره
اینجا همون بحث تضاده ، تضادها قطعا تو زندگی همه ی ما به وجود می آیند و خداوند به کسی که میتواند از این تضاد ها بگذرد بشارت میدهد و طبق ایه 156 بقره ( خداوند برآنها درود میفرستد) ، ( منظور این است که توجهی خاص میکند)
پس وقتی ما با بتوانیم با کنترل ذهن ، توجه به نعمتها و ساخت باورهای جدید از تضادها بگذریم درهای جدیدی از رحمت خداوند به روی ما باز میشود ، یا به قول استاد
به این دلیل که میتوانم جور دیگری به اتفاقات نگاه کنم به همین دلیل است که جریان نعمتها و ثروتها در زندگی من بیشتر میشود .
بعد از گذر از تضادها بزرگ و بزرگ تر میشویم ان چنان که هر تضادی که پیش می آید خیلی کوچکتر از شخصیت ماست .
و سپاس گذارم از دوست عزیزم بابت طرح این سوالشون که سوال من هم بود
که اعتراضات میتواند باعث بهبود روند هر اتفاقی بشود و یا باعث پیش رفت باشد ، .اولا که من طبق قانون میخواهم فقط بر نکات مثبت تمرکز کنم ، چرا من باید زندگی ام را هدر بدهم و وارد این جریانات شوم با توجه به اینکه به هر جیزی توجه کنم از اصل و اساس همان جنس وارد زندگی من میشود،
نکته ی مهم اینجاست که اصلا نیازی به این کارها نیست ، طبق قوانین بدون تغییر خداوند جهان رو به پیش رفت و بهبودی است همان طور که تک سلولی ها تبدیل شدن به یوکاریوت ها و تکامل همچنان ادامه دارد ، ما انسانها برای زندگی بهتر درخواست میدهیم و درخواست ما بی شک پذیرفته شده است پس نگرانی و اضطراب برای چیست ما وقتی در آرامش باشیم الهامات خداوند را دریافت میکنیم و در مسیری قرار میگیریم که نه ترسی هست و نه غمی.
خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم و دوستان عزیزم
اگر توان شکرگزاری داریم،نعمت بزرگی داریم
هر چه انسان از هر لحاظی رشد کنه ،ممکنه فراموشکاری به سراغش بیاد،مثلا امروز ماهی 40 میلیون درآمد داره یادش میره یه روزی 10 میلیون هم نداشته،یادش میره یه روزی پول نون نداشته بخره،یادش میره یه روزی لباس نمیتونسته بخره و…
باید به یاد بیاریم گذشته رو و همواره شکرگزار باشیم.
خصلت شکرگزاری یکی از نعمتهای بزرگ الله است.توجه و تمرکز بر داشته ها به حدی اثر گزار است که تقریبا با سرعت نتیجه اون رو دریافت میکنیم.
خدایا شکرت که تو همچین جایی کامنت مینویسم، تقریبا بالای 99 درصد مواقع که کامنت میخونم،از قرآن،رب،توحید،شکرگزاری و ….از این نوع مباحث است.اینها همش به یادآوریه و خدا رو شکر که یادم میاد هم گذشته خوبم که شکرگزار نبودم و هم گذشته بدم که باعث شکرگزاری مجدد میشه.
ما وظیفمونه روی شکرگزاری زوم کنیم و توجه کنیم.ما باید تمرکز رو بزاریم روی اتفاقات مثبت.
یه مورد کوچیکی در مورد پلیس اتفاق افتاده که استاد داره از خوبی های پلیس میگه،این همه عزت و احترام پلیس رو داره میبینه و میگه.طبق قانون روی خوبیها و مثبتهای پلیس تمرکز میکنه.
ما با توجه کردن به هر چیزی ،وارد میکنیم به زندگیمون از جنس همون!!!!!
نگاه کن به اتفاقات، جوری که بهت احساس خوب بده
چه نکته خوبی یاد گرفتیم،کلهم آرامشه آرامششششش
به هر چی توجه کنیم از اصل و اساس اون وارد زندگیمون میشه
اگر از زاویه دید خداوند نگاه کنی،هیچ نگرانی نمیمونه
تنظیم خودمون با خودمون و خدای خودمون
سپاسگزارم از استاد عزیزم