live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی - صفحه 39

896 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1014 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد های عزیزم استا عباسمنش و استاد شایسته

    تو این گام یه جمله بود که برای خیلی پررنگ تر بود

    بارها از استاد شنیده بودم که تضادها اومدن که ما رو به خواسته هامون برسن

    و باید یه جور دیگه ای بهشون نگاه کنیم

    وقتی استاد گفتن اکر یه تضادی داری و بتونی با تغییر باورها ازش عبور کنی برات میشه نعمت

    نکته‌اش همین بود ،با تغییر باورم باید از اون تضاد عبور کنم

    باید واقعی حالم خوب باشه موقع اون تضاد

    نه اینکه بخام با تلاش فیزیکی از اون تضاد عبور کنم

    چند مدتی میشه به تضاد مالی برخوردم و هر چقدر تلاش میکردم حالم رو خوب نگه دارم نمیتونستم

    توجه ام میرفت رو کمبود

    و هی جذب کمبود بیشتز

    این تضاد اومده تو زندگیم تا منو رشد بده من باید با تغییر افکاری که تو سرم مرور میشه از این تضاد عبور کنم

    و اگر بتونم اینجوری عبور کنم برام میشه نعمت

    ولی من وقتی تلاش میکنم مثلا با وام و قرض از این تضاد عبور کنم برام میشه دردسر و بعد با خودم میگم ای بابا پس چرا به نفع من نشد

    وقتی اینطوری با لذت از اون مرحله زندگی عبور کنم قدرشناس تر میشم

    وقتی داشتم به این موضوع فکر میکردم با خودم گفتم خیلی از آدم ها رو دیدم که یه وقتایی وضعیت بدی داشتن الان درست شده ولی بازم ناشکر هستن

    بازم دارن از وضعیت حال شکایت میکنن

    فهمیدم چه بخام چه نخام از اون تضاد عبور میکنم ولی اگه با حال خوب با افکار خوب عبور کنم بعدش قدر شناس تر میشم

    اگه بخام با تلاش و سختی و نارحتی عبور کنم نتیجه اش اینه همیشه ناشکر هستم

    پس باید نگاهم این باشه که این تضاد با تغییرباورام ازش عبور کنم مطمئنم این برای رسوندن من به یه خواسته ام اومد ،اومده منو رشد بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    یوسف و سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    گام یازدهم از خانه تکانی ذهن

    لایو “قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی”

    چقدر من خوشبختم که با استاد عزیزم و این سایت الهی آشنا شدم، و خدارو هزاااااران بار سپاسگزارم که منو به سمت این پروژه بی نظیر خانه تکانی ذهن هدایت کرد، و سپاسگزارم از مریم بانوی مهربون بخاطر تمام‌ این زحماتش برای تولید و برنامه ریزی این پروژه ها …

    تمام این صحبتهای استاد رو بارها و بارها تو دوره های مختلف شنیدم ولی به قول استاد فقط شنیدم، گوش ندادم تا بتونم بهتر درک کنمو بهتر عمل کنم…

    همین یه قانون ساده که ؛ ما خالق زندگی خودمون هستیم و با کانون توجه و باورهامون داری اتفاقات زندگیمون رو‌ رقم میزنیم و استاد بیشتر از دویست بار تو تمام دورها تکرار میکنن‌رو، دو‌سال طول کشید تا برای من جا بیفته، البته که هنوزم باز یه جاهایی میلنگم…

    ولی خدارو سپاسگزارم که تونستم با شنیدن بارها و بارهای این صحبتهای ارزشمند به این درک و باور برسم، و نتایج عملیش رو هم در زندگیم ببینم و برام مشهودتر بشه که به هرچی توجه کنم از همون جنس وارد زندگیم میشه، حالا دوست دارم به خیر و برکت و فراوانی و خوشبختی بیشتر توجه کنم، یا به فقر و فحشا و مشکلات جوامع مختلف و اعتراضات…

    حضرت مولا خیلی زیبا گفتن؛

    این جهان کوه است و فعل ما ندا

    سوی ما آید نداها را صدا

    هر کاری داریم میکنیم به خودمون برمیگرده

    و تا وقتی که این قانون اصلی و اساسی رو درک و عمل نکنیم، مثل این میمونه که رو تردمیل داریم میدوییم تا به جای بهتری برسیم، در حالی که فقط داریم درجا میزنیم و یک قدم هم به سمت جلو نرفتیم…

    پروردگارا سپاسگزارتم که تمام این روزا و بالا پایینی ها گذراست و همه چیز تغییر میکنه و فقط شرایط بهتر و بهتر میشه چون جهانت در حال گسترده تر شدن و بهتر شدنه…

    سپاسگزارتم که مارو در هر لحظه و هر ثانیه هدایت میکنی و الهامات‌رو‌ برامون میفرستی و هر آنچه که اتفاق بیفته به خیر و صلاح ماست…

    هرگز یادمون نره که ما مسئول تمام اتفاقات زندگی خودمون هستیم‌و بس، هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه شرایط زندگی مارو تغییر بده و بهبود ببخشه الی خودمون…

    امید که در این مسیر ثابت قدم و پایدار باشیم و خدا کمکمون کنه تا گوش شنوا داشته باشیم برای درک کردن بهتر این گفته ها و در عمل اجرا کردن…

    در پناه ایزد منان شاد و سلامت و توحیدی و خردمند باشیم…

    با عشق سپیده️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    عادل امامی گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    سلام

    چطور میتونم تو شرایط سخت قوی باشم؟

    اول نیاز دارم به اینکه خودمو ببخشم برای اینکه با دست خودم این شرایط رو ایجاد کردم و مسئولیت ش رو بپذیرم

    تو هر لحظه بدنبال شکار نکات مثبت و زیبایی ها باشم

    اینکه قبول کنم که شرایط سخت ابدی نیست

    خداوند فرموده که همراه با سختی آسانی است

    خودم رو توانا بدونم در حل مسائل و خدا رو بعنوان یک نیروی هدایتگر و قوی بپذیرم

    وضعیت الان رو یک تجربه ارزشمند و پر از درس بدونم برای آینده

    تمرکز کنم روی نقاط قوت خودم

    این وضعیت الآنم رو سکوی ورود نعمتهای بیشتر بدونم

    نعمتهای الآن زندگیم رو ببینم و سپاسگزار باشم.

    استاد جان برای من هم چندین بار اتفاق خوب در زمان رانندگی افتاده که پلیس هوامو داشته

    یادمه وقتایی بود که خیلیا درباره رشوه گرفتن پلیس حرف میزدن اما من به هیچ وجه موافق حرفاشون نبودم و باور داشتم که پلیس خوب هم هست

    یکبارشو یادمه داشتم یه تیکه مسیر رو خلاف میرفتم که پلیس روبروم دراومد و من برا اینکه جریمه نشم دنده عقب گرفتم تا قایم شم اونا هم منو دیده بودن و اومدن دنبالم و گفتن ماشینت باید بره پارکینگ

    منم گفتم باشه دو نفر بودن یکیشون که سنش از من کمتر بود به شدت اصرار داشت که باید بری پارکینگ اما اون یکی که مسن بود و درجه ش هم خیلی بالاتر بود گفت پسرم چرا فرار کردی گفتم جناب سروان فقط میخواستم جریمه نشم گفت دنبالمون بیا

    تو راه یه جا وایسادن منم وایسادم و تو ماشینم نشسته بودم که یهو دیدم همون افسر جوان اومد و گفت بچه کجایی منم گفتم فلان جا و گفت فلانی رو میشناسی ؟ گفتم آره همونی که باشگاه اسب سواری دارن یهو مدارکو داد و گفت برو به سلامت

    من همینجوری مونده بودم اونا حتی جریمه م هم نکردن

    بعد چون هوا خیلی گرم بود و منم تو ماشین به چند تا نوشیدنی خنک داشتم ، دادم بهشون و رفتم.

    بعداً که قضیه رو کاملتر برا همکارام تعریف کردم اونا همه گفتن تو چقدر خنگی گفتم چرا ؟ گفتن وقتی یه پلیس این حرفا رو میزنه + فلان کارا ، یعنی پول میخاد تا ولت کنه

    من اصلاً تو این فازا نبودم تازه اگه مستقیم هم بهم میگفتن که پول میدی یا میری پارکینگ ، بازم نمیدادم

    چند تا مثال دیگه هم دارم که پلیس براحتی میتونسته جریمه خیلی سنگینی ببُره اما بدون اینکه من چیزی بگم یا گذشت کردن یا خیلی جزئی جریمه شدم .

    درباره تظاهرات و… هم که یادمه آورد زمان که دانش آموز بودم یه چند روزی توی تقویم بود که ما رو به اجبار میبردن تا شرکت کنیم ما هم تا جایی که می‌توانستیم می پیچوندیم چون من اصلاً خوشم نمیومد از شعار دادن و مرگ فرستادن اگه هم نگهمون میداشتن من هیچ کلمه ای به زبون نمی‌آوردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1845 روز

    به نام خالق هدایتگر سلام.

    به هر چیزی توجه کنیم از جنس همان چیز بیشتر و بیشتر وارد زندگیمان می کنیم این قانون ثابت جهان هست.

    یه مدتی بود برام سوال بود من در مقابل رفتار نامناسب افراد چه برخوردی داشته باشم؟ اگر تذکر ندهم که بازهم تکرار می کنند اون وقت چی؟ خوب من لایق احترام هستم. نکته جالب این جاست که تک تک این حرف ها بوی کم ارزش بینی خودم نسبت به خودم بود چرا؟ چون حالم خوب نبود ناراحت بودم به قولی توجه من روی چیزی بود که نمی خواستم. تا این که الله خودش مثل همیشه این نجواها رو خاموش کرد با بادآورده احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و هدایت شدن به سمت یادآوری جمله های مختلف از استاد. نتیجه این شد که من کاری به رفتار فرد مقابلم نداشتم و تاحدود زیادی آرام شدم سعی کردم تمرکزم بزارم روی خودم و بگم من مقصرم که این رفتار رو دیدم به خاطر فرکانس اشتباه که فرستاده ام. الان همان فرد رفتار بسیار محترمانه و دوستانه با من دارد نه تنها او خیلی های دیگر هم با احترام و دوستی با من برخورد می کننند. این بحث اعتراضات که استاد بیان کرد من رو به یاد این جریان انداخت تا این الگو رو برای خودم یادآور کنم. هربار که اعتراض نکردم مقاومت نداشتم به راحتی به خواستم رسیدم برعکس دفعاتی که به دنبال اعتراض و گرفتن حق بودم. یک مثل همیشه برای خودم این جور وقت ها میزنم که زیپ دهنم رو ببدنم صدای خر از همه بلندتر هست اما کسی نمی‌شنود.

    اعراض از ناخواسته ها موضوعی که واقعا لازم هست از زاویه های مختلف بهش پرداخته بشه برای بسته شدن دهن مقاومت های ذهن به خصوص لحظه های سخت زندگی چون همیشه باورهای محدود کننده از یک سوراخی راهی برای خودشان پیدا می کنند تا به بیرون بیان و این پروژه خانه تکانی ذهن به لطف الله گام به گام صد راهشون میشه در عین حال که می کشدش بیرون.

    خدارو صد هزار مرتبه شکر برای این پروژه برای شرکت و ثابت قدم بودن در آن تا به این لحضه.

    مریم جان. استاد خداقوت برای نشر این آگاهی ها.

    صحبت از پلیس خوب شد من هم یک خاطره بگم سال ها پیش که برادرم 5 یا 6 سالش بود در مراسم عاشورا و تاسوعا گم شد به نقل قول از خودش و خانواده اول که پلیس پیداش کرد بود چند تا از پلیس های مهربان در حین انجام وظیفه دور ایم بچه رو گرفته بودن مثل یه حلقه که گم نشه و اتفاقی نیافته بعدشم به داخل ماشین پلیس بردنش تا مامان اینا رسیدن. کلی دادش من رو آروم کرده بودن.

    اما نکته بعدی: یکی از روش های کاربردی که در شرایط نامناسب باعث میشه آرامش و کنترل ذهن داشته باشیم. یادآوری این نکته هست1. این شرایط گذراست2. با تغییر باورهام وقتی هدایت بشم به شرایط بهتر و مطلوب به این روزها می خندم و به عنوان خاطرات شیرین ازش یادمی کنم. 3. سپاس گزار تر از بقیه افراد خواهم بود به خصوص آنها که همیشه این نعمت را داشته و برایشان خیلی عادی شده در نتیجه همین سپاس گزاری و شورو شوق زیاد هدایت می شوم به سمت شرایط بهتر و رشد تصاعدی می کنم.

    هرجا هستید شاد و ثروتمند باشید.

    دست حق نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    لیلی گفته:
    مدت عضویت: 690 روز

    سلام ب استاد عزیز و بانو شایسته

    سلام ب دوستان

    سلام‌ب روی ماه خودم

    فایل امروز رو خیلی دوست داشتم

    ب این خاطر ک منو هم یاد گذشته و خواسته هام انداخت و متوجه شدم بجای اینکه انقدر با حال بد از گذشتم یاد کنم بیام اونا رو بیاد بیارم برای شکر گذاری عمیقتر و حال خوب بهتر الان

    خیلی عالیه این پروژه ی خانه تکانی

    من خیلی فایل هارو گوش میدم مدام تو خونه پلی هست

    اما تا گوش میدم حالم خوبه

    دیروز با یکی از دوستام صحبت کردم و اون خیلی قشنگ من رو راهنمایی کرد ک لیلا هر لحظه از فایل یا هر چیزی ک یاددمیگیری رو بنویس و با خودت تکرار کن و بهش عمل کن

    امروز ک حرف های استاد رو شنیدم راجب تضادهای گذشته منم سعی کردم بیاد بیارم و با حس و حال خوب همونجور ک استاد تعریف میکردند برای خودم بگم و بخندم من حرف زدن با خودم خیلی واسم سخته الان دارم تمرین میکنم از همین گام ب گام لایو ها شروع کردم نکاتی ‌ ک نوشتم رو بلند بلند میخونم و با خودم حرف میزنم تا بتونم از آگاهی هام استفاده کنم

    ازاین فایل متوجه شدم ک تضاد ها میتونه باعث پیشرفت بشود باعث شکرگذاری عمیق تر و سپاس گذار تر بودن بشود اصلا تضادها باعث پیشرفت میشود و اینکه من تصمیم میگیرم ک ذهنم رو بذارم روی صدها اتفاق ب ظاهر بد یا همون یدونه اتفاق خوب و اینکه من میخام مثل بقیه مردم زندگی کنم یا زندگیم رو تغییر بدم

    درصورتی زندگی من تفاوت پیدا خواهد کرد ک مثل بقیه مردم تفکر نکنم در واقع تمرکزم رو بذارم روی خواسته هام بگردم دنبال نکات مثبت چ در خودم و زندگیم چ در بقیه آدم ها محیط اطراف تا از این زیبایی ها طبق قانون بدون تغییر جهان هستی ک تو ب هرچیزی ک توجه کنی ب زندگیت دعوت میکنی وارد زندگیم شود و هر چه من سپاس گذار تر باشم نعمت های بیشتری وارد زندگیم میشود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    به نام آن خدایی که همواره من را آسان میکند برای آسانی ها…

    سلام و درود خدا بر شما استادان عزیزتر از جانم

    این دومین کامنتی هست که هدایت شدم بنویسم

    چون دارم مرور می‌کنم از دیروز گام هارو

    و امروز گام یازدهم و یکی از گام هایی هست که عاشقانه دوسش دارم ‌…

    این باری که گوش دادم مطالب دیگری منو شیفته خودش کرد و هزاران بار برای خودم توی زندگیم اتفاق افتاده و اما من میخوام خیلی کوچیک بهش اشاره کنم…

    قانون میگه:اگر بتونی ذهنتو کنترل کنی پاداش های خداوند پایدار خواهد بود

    یا اگر اتفاقی به صورت اتفاقی رخ میده

    توجهتو بزار روی نکات مثبتش و روی اون هزارباری که هیج اتفاقی نیوفتاده

    برمیگردم به چند ماه پیش به سری لتفاقات از پیش تعیین نشده افتاد

    و خیلی جالب هم بود

    به عنوان مثال: دستگاه اسپرسو ساز خراب شد

    و از طرفی هم یخچال خراب شد و به یک آن دیگه کار نمی‌کرد

    توی شرایطی نبودیم که بخوایم هزینه هردوشو باهم داشته باشیم و پرداخت کنیم

    از اونجایی که یاد گرفته بودم بگم هر اتفاقی که میوفته الخیر فی ما وقع هست

    دستگاه قهوه ساز که با کمترین هزینه درست شد به لطف الله و اونجا من اومدم‌کنترل ذهن کردم و گفتم الخیر فی ما وقع

    یا قراره بهتر بشه و ببریم تعمیرش کنند و کیفیت بهتری از قهوه بهمون بده

    یا هم‌اینکه قراره یکی بهترش جایگزین بشه

    خیلی سریع و شیک ذهنمو جمع گردم و نزاشتم بره روی کمبود

    و اتفاقی که افتاد با کمترین هزینه ممکن درشت شد و حتی از قبلش هم بهتر داره کار میکنه

    مورد بعدی یخچال بود

    یهو از کار افتاد خاموش شد

    نگرانی اومد‌ سمتم بهم‌ریختم به مدت خیلی کوتاه حدود یکی دو ساعت چون اون یخچال و بابا بهم داده بود که توی سالن بزارم

    و الان که خراب شده بود هزینه تعمیرشو نداشتم و دستم خالی بود و از طرفی اگه میخواستم یکی دیگه بگیزم بازم شرایطشو نداشتم

    یه یک ساعتی درگیر بودم با خودم شروع کزدم به حرف زدن با یه نفر تماس گرفتم اومد یخچال و دید

    و گفت سوخته

    نگران که بودم هیچ نگران تر ناراحت تر و غمگین تر شدم گفتم خدایا ینی چی سوختههههههه؟؟؟!!!!!

    هزارتا فکر ناجور اومدم سمتم

    ینی ببین تا اون بنده خدا پاشو از سالن گزاشت بیرون

    گفتم مائده الان قانون چی‌ میگه؟

    باید جیکار کنی؟؟؟؟

    اگه الان استاد بود چیکار میکرد؟؟

    گفتم باید نگاهمو عوض کنم برای دستگاه چیکار گردی

    همون کارو الان باید برای یخچال بکنی

    سریع تند گفتن الخیر فی ما وقع

    به من چه چیکار شده

    سوخته یا هر چیش شده

    گفتمممممم قراره بهترشو تجربه کنه

    یا همین درست میشه و از قبلش بهترکار میکنه

    یا هم یکی بهتر از اینو دریافتش میکنم

    حدود یه هفته قبل ترش داشتم میگفتم این یخچال خیلی برفک میزنه باید عوض بشه

    و به یک هفته نگذشت که بنده خدا خاموش شد سوخت دیگه حرفی برای گفتن نداشت:)))

    خلاصه شبش اومدم خونه به بابا گفتم که یکی و آوردم یخچال سالن و دید گفت سوخته

    بابا گفت چرت گفته اون نمیسوزه اشکال نداره بابا من میام میبرمش

    قبل از اینکه بابا بیاد ببره

    یک یخچال توی دیوار دیده بودم…

    اینجاش قشنگ خوب گوش کنید^_^

    .

    .

    .

    قیمتش 3و خورده بود

    بعد باهاس تماس گرفتم داستان و گفتمش

    بنده خدا گفت اجازه بدین من بیام یخچالتونو چک‌کنم

    فرداش اومد یخچال و دید گفت موتورش باید عوص بشه میشه 2تومن ولی خانم کرایه نمیکنه

    این قدیمیه بدین به من من‌یکی نو میارم براتون

    که از این خیلی هم بهتره

    گفتمش نه آقا این یخچال مال پدرمه نمیتونم بفروشمش خودشون میام میبرن

    گفت اشکال نداره پس‌ اگه مایل باشین من یه یخچال دارم براتون بیارم یکی دو روز استفاده کنید

    اگه خوشتون اومد‌ پولشو پرداخت کنید

    گفتمش قیمتش چنده؟

    گفت 3و خورده

    گفتم ندارم آقا اونقد ولش کنید

    گفت خب اشکال نداره بزارید بیارم اگه خوشتون اومد راه میام باهاتون

    بنده خدا شبش اومد یخچال و گزاشت

    دو هفته کار کرد برامون

    بدون اینکه حتی یک بار زنگ بزنه و بگه پولمو بدین

    دو هفته بعدش تماس گرفتم باهاش گفتم خوبه راضیم ولی آب میریزه از پشتش و یک مشکل دیگم داشت یادم نمیاد جی بود

    خلاصه گفت باشهدمیلم درستش میکنم

    من برای این بنده خدا 1500 زدم و دیگه هیج خبری ازش نشد

    دیگه حتی سراغ بقیه پولشو هم‌نگرفت

    دو سه باری که بعدش تماس گرفتم گفتم بیاین این مشکل های جزئیشو رفع کنید تا بقیه پولتونو بدم

    دیدم اصن دیگه خودش هم فرصت نکرد بیاد

    و گفت نوش جونتون…..

    توجه روی نکات مثبت

    از شونصد هزار باری که این یخچال برامون کار کرده بود یه بار شد که صداش دراومد

    اما من کنزتل ذهن کزدم و نتیجشو گرفتم

    و راستییییی بگم براتون یخچال بابا چیشد ؟!!!!

    اومد برداشت و رفت

    روز بعدش گفت باباجان این یخچال سیمش مشکل داشته اگرنه سالمههههه سالمهههههه

    :))))))

    حالا من‌اینجا به یخچال نو داشتم از اون خیای بهتر

    بزرگتر و تازه فریزرش هم جدا بود

    اینقد کیف کردم که خواسته هام تیک خورد

    دوس داشتم یخچالم عوض بشه

    و شد….اما چطوووری؟؟؟؟!!!!

    یاد حرف استاد افتادم که میگه یه جایی اگه به یه ناخواسته یا تضادی میخورین شک نکنید

    اون در راستای خواسته های شماست

    درستهههههه

    خرابی یخچال در راستای خواسته من بود

    فقط با این‌تفاوت که خراب شد تا اینکه من بخوام عوضش کنم

    خراب شد که عوضش کردم

    و پولش هم به طور معجزه وار اوکی شد

    از یه یخچال 3وخورده ای رسیدیم به 1500

    :)))))))

    خدای من شکرت…..

    از این جنس اتفاقات بی شمارهههههه بی شماااااارررررر……

    حتی توی رفتاری پدرو و مادرم اینقد از این ناخواسته ها دیدم و به تضاد خوردم

    که خداشدهده کنترل ذهن میکردم و تمرکز میزاشتم روی زیبایی هاشون و نگاهمو عوض میکردم

    میگفتم پدرو مادرم هستن به فکرم هستن

    میخوان خوب کنند

    میخوان من حالم خوب باشه

    میخوان مراقبم باشن

    میخوان کمک کنند

    از این جور نگاه ها و بهشون حق میدادم

    و خداشاهده یه روز بعدش تمام نتایج تغیییر میکرد و انگار وحی منزل می‌شد بهشون گه باید چطور با من رفتار کنند…..

    و رسیدم و درک کردم به این حرف و قانون که::::

    به هر چیزی توجه کنی از اصل و اساس همون چیز وارد زندگیت میشه….

    که به وفور دارم میبینم پدر خودم که چه اتفاقایی داره براش میوفته همین پریشب انبارشو دزد میزنه

    بارها بهش میگم و حتی خودش میاد بهم میگه مائده جیکار کنم

    بهش میگن‌توجهتو از رو این موضوعات بردار

    و منی که بارها شاهد دیدن قانون توی زندگیم هستم…..

    خدای من شکرت

    دوس داشتم بیام‌اینارو بنویسم تا هم برای خودم ردپایی باشه و هم برای دوستانم نشانه ای

    عاااااشقتونم دوستون دارم و کماکان منتظر گام های بعدی هستمممممم

    عااااشقانه مشتاقم روی گام ها کار کنم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت:)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    معصومه سلمانی پور گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    بنام الله مهربانم

    سلام استادان تحسین برانگیزم و دوستان نازنینم

    گام 11 خانه تکانی ذهن

    اگر در شرایط به ظاهر سخت، از عهده کنترل بر آیی و به قول قرآن تقوا پیشه کنی، پاداش های جهان شگفت انگیز خواهد بود؛

    اولی که از خونه همسرسابقم اومدم بیرون روزهای بسیار سختی بود برام و اینکه میخواستم دستم تو جیب خودم باشه و از کسی پول نگیرم و روزایی بود که 7صب میزدم بیرونو شب تازه 8و 9 برمیگشتم به همراه پسرم و کلی خستگی و وسایل گیاده و با اتوبوس

    تنها چیزی که ارومم میکرد همین فایلها بود که میگذره و خدا تنهام نمیزاره و کمکم میکنه و اینا باعث شد کنترل ذهن کنم و خوشحال باشم و یاد رزاجان میوفتادم که میگم 100 پونت اول 500 پونت اول باید شرو کنم،

    – اوضاع سخت گذراست اما وقتی کنترل ذهن میکنی، نه تنها شرایط سخت تبدیل به نعمت می شود بلکه نعمت های پایدار را وارد زندگی می کند؛

    درسته اوضاع سخت گذراست و واوقعا هم گذشت اون روزهاو الان که بیاد اون زمانها میفتم شکر میکنم و خودم رو تحسین میکنم به خاطر قوی تر شدنم و ادامه دادن تو مسیر درست و شدن معجزه های زندگیم

    – به اندازه ای که “قدرشناسی” جزو ویژگی های شخصیتی شما می شود، طبق قانون بدون تغییر خداوند، نعمت های بیشتری وارد زندگی شما می شود تا این احساس را باز هم تقویت کند؛

    و از لحظه لحظه های زندگیم که گذشتن راضیم و سپاسگذار خدامم که منو به مسیرهای روانتر و بهتر هدایتم کرد با هر قدمی که بر میداشتم و قدم بعدیو بهم میگفت

    – هماهنگی با قانون یعنی توانایی تمرکز بر آنچه شما را به احساس بهتری می رساند؛

    من با اون شرایط با خودم تکرار میکردم که میگذره . نیگا سالمم و میتونم کار کنم. نیگا کار دارم و میتونم درامد بسازم برا خودم ،نیگا درامد و پول دارم پس میتونم خوراکی و وسایلی گه لازم دارم رو تهیه کنم، نیگا دیگه نگران پیاده رفتن نباش میتونی اتوبوس سوار شی میتونی تامسی بگیری میتونییییییییییییییییییی و همه رو مدیون الله مهربانمم که بزرگم کرد

    – ارتباط کاملی وجود دارد بین شخصیت سپاسگزار و میزان ورود نعمت ها به زندگی؛

    سپاسگذاری،کاریه که مرده رو زنده میکنه و من به عینه تو لحظه ها ی زندگیم دیدم و با گوشت و پوستم درک کردم و متعاقبا هم به اندازه تی که سپاسگذار بودم نعمتها به زیبایی هر چه تمام تر وارد زندگیم شدن

    – رابطه مستقیم بین “شخصیت سپاسگزار” و “توانایی مالی خوب”؛

    من ادم سپاسگذاری نبودم قبلنا و کم کم در مدارش قرار گرفتم نه که نبودم فقط ظاهری بود فک میکنم و نه درونی و این یذره یذره ها و از داشته های کوچیکی که داشتم شکل گرفت و بزرگتر شد.

    و الان روزی نیس که ننویسم نعماتی که بهم هدیه داده و میده رو مخصوصا در زمینه مالی که بلطفش بی نیاز شدم از دیگران و میتونم راحتتر خرج کنم و برای چیزایی که میخوام هزینه کنم با عشق و لذت

    تضادهای قبلی تعهد برای “تغییر” را در شما می آفریند؛

    هر تضادی که اتفاق افتاد برام نعمت بود و باعث شد بزرگتر بشم و از اون ادم ضعیف و وابسته تبدیل بشم به ادم قویتر و شجاعتر و متعهدتر .

    الان یادم اومد از حرف یکی که گفت هر چیزی الان داری بخاطر من ،اولش گفتم چه پررو همش بخاطر خودمهو تلاشهام ولی بعد گفتم نه بخاطر تضادهاییه که برام رخ داد،من ازش همینجا نهایت سپاسگذاری رو دارم که باعث تغییرم شد،و به وجود اومدن خواسته های جدید در من ،بخاطر تضادهایی که برام تو زندگی باهاشون رخ داد و باعث شد خودمو پیدا کنم و زندگی جدیدی براساس لیاقتم که سعی در بهبود و بهتر کردنش روز بروز دارم شد.

    – اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛

    مریم بانو درسته واقعا حرفتون و اینکه نوشتین.سعی کردم بدون توجه به اینکه چه کسی چه مسیری رو رفته که نتیجه خوبیم نگرفته مسیر خودم رو پیدا کنم و قدم بردارم و به حرفا و نظرات و رفتارهای دیگران توجه نکنم و راه خودم برم و بلطف الله مهربانم و هدایتهاش مسیر هموارتر اسانتر و لذت بخش تری رو داشتم و لعلک ترضی هستم.

    نجنگیدن ، رها بودن و نداشتن مقاومت و …. همشون فقط با یک چیز امکان پذیره اونم فقط خداست و بس

    بهترین بهترینهارو برای تک تکمون ارزو مندم.

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    شهربانو گفته:
    مدت عضویت: 1408 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان امروز 14 مهرماه هست و روز یازدهم پروژه خانه تکانی .

    از دیشب و بعد از دیدن فایل جدید از استاد در مورد کامنت لیلا جان شروع کردم به شکرگزاری و نوشتنشون و صبح نوشتن ستاره قطبی و تمرکز روی زیباییها .

    صبح بعد از بردن پسرم به مدرسه و خوردن قهوه همزمان نشستم پای این فایل جدی و این پروژه و به قول مریم جان متعهد هستم به روزانه دو ساعت کار کردن روی خودم و بودن در سایت استاد.

    و چه جالب که این لایو کاملا مطابق با همون آگاهیهای فایل جدید استاد در رابطه با کامنت لیلا جانه. الهیییییی شکرت برای بودن در مسیر و درک این آگاهیها .

    بعد از گوش کردن و نت برداری از فایل{من تمام نکات مهم و پوز میکنم فایل و و مینویسم خییییلی برام تاثیر گزارتر میشه} نشستم از صبح ساعت شش که بیدار شدم تا ساعت نه و نیم که فایل گوش کردنم تمام شد به نوشتن شکرگزاری با اینکه صبح ساعت شش نوشتع بودم !

    دیدم خدای من چقققدر باز نکته هست برای سپاسگزاری الهییییی صد هزار مرتبه شکرت …..

    مرسی استاد و مریم جان از اینهمه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    حسام حاج خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته بهترین ودوستان فوق العاده سایت

    گام یازدهم

    من خداراشکر میکنم در این زمان از کره زمین که انسانهای زیادی در روی آن زندگی می‌کنند بر روی این کره زندگی میکنم چند روز پیش فکر میکردم اگر همه مردم برای خودشان زندگی می‌کردند وکمک نمی‌کردند جهان جای بهتری برای زندگی باشد چقدر زندگی بی روح میشد همین سایت استاد اگر کسی در این سایت وجود نداشت استاد برای چه کسی این فایلها را ضبط میکرد واقعا وجود تک‌تک آدمها نعمت است

    خداراشکر همه به هم کمک میکنیم خداراشکر کسانی هستند ما به آنها محبت کنیم مثل خانم شایسته که با عشق آگاهی‌هایش را با بقیه به اشتراک می‌گذارد وپر از احساس خوب می‌شود خدایا شکرت بابت این اندازه از عشق در این سایت

    درسهای فایل

    ساختار کیهان بهبود وپیشرفت است من مدتی هست به این درک رسیدم ودیدم کسانی که راهشان صراط مستقیم است مثل جهان پیشرفت‌های بزرگ دارند جهان آنها را هم مثل خودش رشد می‌دهد

    در مورد نظر واعتقادات افراداز بعد آشنایی با استاد هیچوقت نخواستم کسی را قانع کنم چون نمیدونم تو افکار دیگران چی میگذره

    یاد بگیرم هر لحظه قدر شناس داشته هایم باشم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2130 روز

    گام یازدهم: قدرشناسی و پاداش‌های این ویژگی شخصیتی/13 مهر 1403

    1. کنترل ذهن در شرایط سخت: طبق قانون جهان هستی شکرگزاری باعث میشه ثروت ها با سرعت بیشتری وارد زندگی بشه و تضادها هستند که باعث ایجاد خواسته ها میشن.از شرایط سخت اگر با باورهای مناسب گذر کنی خوشحال میشی که اون شرایط سخت رو داشتی. چرا؟ چون اون تضاد بهت کمک می کنه که شرایطت خیلی خیلی بهتر از بقیه بشه سپاسگزارتر باشی ذوق بیشتری داشته باشی و حالت خوب باشه این خودش یک امید هست که من که الان در شرایط سخت هستم با تغییر باورهام می تونم زندگیم رو تغییر بدم و این شرایط سخت نقطه مثبت زندگی من میشه و جزو خاطرات خوب من میشه. هر چقدر سپاسگزارتر باشی طبق قانون بدون تغییر خداوند نعمت های بیشتری وارد زندگیت میشه.

    وقتی اتفاق ناجالب میوفته دو تا انتخاب داری می تونی تمرکزت رو بذاری روی ناخواسته یا توجه کنی به اتفاقات ناجالب. اگر می خوام از قانون نتیجه بگیرم باید حواسم به کانون توجهم باشه. تمرکز رو بذار روی کار درست. تمرکزت رو بذار روی اون اتفاق خوبی که قبلا اتفاق افتاده است. با توجه کردن به زندگیت از جنس همون وارد زندگیت می کنی و نیتت اصلا مهم نیست. ما اگر بتوانیم ذهنمون رو روی چیزی که می خواهیم معطوف کنیم از همون چیز وارد زندگیمون میشه. تو به بقیه کار نداشته باش. ساختار کیهان همیشه رو به بهبود بوده از زمانی که تو نبودی یعنی از زمانی که اصلا کیهان نبوده تا آینده……….. به اندازه ای که تو دیدت رو ببری بالا دیگه نگران هیچ چیز نیستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: