live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعيد دادگر گفته:
    مدت عضویت: 3569 روز

    مجید :

    بنام خدای عشق و معجزه

    سلام خدمت استاد و تمام خانواده دوس داشتنی و عزیز گروه عباس منش

    استاد عزیزم در قدم اول و هدایت الهی که گفتید که اگر باوری که عمل نیاورد حرف مفت است ، شروع و حرکت کردم و فقط و فقط با استفاده از درخواست ستاره قطبی و باور و ایمان بخدا و حس خوب و البته حرکت ، تکرار میکنم حرکت همراه با درخواست و ایمان با حال خوب و تجسم بسیار لذت بخش در نقطه پایانی کارم ، باعث شد که بسیار تاثیر قابل توجهی در کسب درامدم داشته باشم . همینطور که استاد گفتند تو حرکت کن هدایت میشی و با تجسم ، باور ، ایمان و درخواست با حال خوب به هر انچه میخواهی میرسی .

    نتیجه نهایی اینکه با افکارمون و درخواست و تجسم درآمدخود را رونق میبخشیم .

    بازم سپاسگزار خدایم و از استاد عزیزم و خانواده دوس داشتنیم تشکر میکنم

    هر روزتون پر از عشق و معجزه الهی همراه با حس و حال خوب و خیر و برکت . آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  2. -
    جواد قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 3688 روز

    ??? با سلام ???

    یک دوره ای از یک استاد خارجی میدیدم که عضو فراماسون ها بود و راجع به قانون جذب صحبت میکرد٫ ??

    ایشون ۴ قدم رو در مورد نحوه رسیدن به خواسته ها میگفتند که اسمش ۴ قدم یادگیری بود٫

    قدم سومش اسمش مقیاس تعادل بود که برای رسیدن به خواسته ها باید یک تعادلی بین بخش کار فیزیکی، تکنیک و تبلیغ و هر چیز شبیه این و بخش افکار، تجسم، احساس ، باور و ٫٫ باشه ٫ و ایشون میگفتند سهم بخش افکار ۹۹% ( اگر نگیم ۱۰۰%) هستش و سهم بخش کار فیزیکی وتکنیک ۱% و کمتر هستش٫ و باید ۱۰۰ % تمرکز ما روی بخش افکار باشه و دائما به خواسته ها فکر کنیم٫

    قانون جذب ( فرکانس ، ارتعاش ) قوی ترین قانون جهان هستی هستش و قانون جذب به هرچیزی و هر قانونی غلبه میکنه ٫ اصلا مهم نیس چقدر زحمت بکشی تکنیکت چی باشه یا نباشه مهمترین و قوی ترین قانون ، قانون جذبه ٫

    البته قانون جذب دو طرفه عمل میکنه یعنی اصلا مهم نیس چند نفر بخوان هدایتت کنن و بخوان نجاتت بدن افکارت اگر در جهت نابودیت باشه مسلما نابود میشی چون قانون جذب حرف آخر میزنه و هیچکس و هیچ چیزو هیچ تکنیکی جلودارش نیس ٫ چه در جهت پیشرفت چه در جهت پسرفت٫ ???

    اختیارم دست ماست چون فرکانس کوچترین احساسی نسبت به ما نداره حتی اگر به پست ترین قسمتهای زندگی برسی اگر افکارت عوض نشه باز هم روزگار تلخ ادامه پیدا خواهد کرد٫ اگرم به بالاترین حد خوشبختی برسیم اگر همچنان افکار درست باشه باز هم به مراحل خوشبختی بالاتری میریم٫

    استاد عباسمنش که با مطالعه قرآن موارد بسیار دقیقی رو پیدا کردند و الحق هم بهش واقعا عمل کردند همین مطالب میگن و بهش عمل می کنن٫ و بارها و بارها هم تو فایل های رایگانو محصولات تکرار کردند٫ چون اصل همینه٫

    تمام قرآن در مورد همین موضوع صحبت میکنه حالا اسمشو توحید بزاریم تعادله افکار بزاریم یکتا پرستی یا هر چیزه دیگه ای مهم نیس٫

    مهم اینه که چه بخوایم چه نخوایم تنها عامل تعین کننده فرکانس و ارتعاش هستش ٫

    آیاتی مثل الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ و یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ و هزاران آیه که فقط به این موضوع تکیه دارند که تنها مطلب فقط فرکانس و ایمان به غیب هستش و به هرچیز دیگه ای متوسل شی نتیجه دلخواه رو نمیگیری٫

    خود تبلیغ و دنبال مردم رفتن هم اولا هزینه داره و معلوم نیس این هزینه برگرده و فکر به اینکه آیا تبلیغاتم جواب میده یا نه وهزینم برمیگرده یا نه هم خودش استرس زاست و موجب احساس منفی میشه و طبق قانون احساس بد = اتفاقات بد و احسای خوب = اتفاقات خوب ??

    تو دوره راهنمای عملی استاد میگفتند وقتی به خواستت داری فکر میکنی اینجوری فکر کن که چیزی که من با ذهنم بسازم (بهش فکر کنم تصور کنم تمرکز کنم روش احساسش کنم) ۱۰۰% بوجود میاد راهی دیگه ای نداره چون قانون اینه ٫مثل آبی که تو ظرف ریخته میشه شکل ظرف میشه افکارهم وقتی ساطع میشه، شبیه تصورات و احساسه ما میشن و بهمون برمیگردند هیچ چیزی هم جلودار افکار و ارتعاش نیستند٫ ????

    ? ?????????????????

    بعضی اوقات یک مغازه یا کسب و کاری رو تو برخی محله های کم تردد تر و کمتر معروف میبینیم که فروششون بالاتر از خیلی از مغازه های شدیدا لوکس و گرون قیمتو پر هزینس!

    تفاوت در چیه؟ جرا یک فلافلی تو جنوب شهر تهران به حدی مشتری داره که درآمدش از رستورانای شیک بالاشهر بسیار بیشتره و هزینشم خیلی خیلی کمتره؟ ?????????

    چرا رستوران مسلم تو بازار بزرگ تهران بدون هیچگونه تبلیغی و دکوری و ٫٫٫ مشتری ها براش صف میکشن که یه وعده غذا بخورن؟ با اینکه تو بازار پر از رستوران و ساندویجی و فست فود و ٫٫٫ هستش؟ ?

    ?? ?? دلیل فقط و فقط تو افکار ماست ????

    مطمئنا مالکین کسب و کارهای پر رونق پیوسته خواسته یا ناخواسته مشغول به فکر کردن به اینن که فردا مشتری های زیادی میاد ( و این همون تصور کردنه ) و احساسشون هم همسو با افاکارشون هستش و انقدر تکرار شده که به باور خلل ناپذیر تبدیل شده و طبق قانون هر روز و هر روز و هر روز براشون اتفاق میوفته ٫ ?

    اگر هزاریم تبلیغ کنی و میلینها نفر هم تبلیغاتتو ببینن ولی افکارت در جهت درستی نباشه مطمئنا هیچ موفقیتی رو تجربه نمیکنی٫ چون افکار و فرکانسی که از مغز ما ساطع میشه مهمترین بخش ماجرا هستن و به هر چیزی در این عالم غلبه میکنن٫

    افکار و فرکانس قدرتمندترین وجه جهان هستین و به هرچیزی غلبه میکنن چون همه جهان از فرکانس هستش٫

    مردم گیاهان حیوانات اشیا اینترنت همه از فرکانس هستن و لذا وقتی بخش افکار جهت دهی بشه شوما به هر خواسته ای میرسی چون همه چیز فرکانسه و ارتعاشه٫

    و وقتی افکارت درست باشه در مورد کسب و کار و ثروت و کنترلشون کنی و آگاهانه به خواستت فکر کنی و فرکانسشو رو ساطع کنی و در شرایط فرکانسیش بمونی تا زمانی که در فرکانس درستی قرار داری به خواستت فکر میکنی لذا تصورش میکنی و لذا احساسشون میکنی و جهان هستی هم به فرکانست پاسخ میده و افراد مناسب در قالب مشتری وارد زندگیت میشن و کسب وکارت آرام آرام رونق میگیره٫

    منم بارها تو دام تبلیغات افتادم جالبه اینه هیچوقت نتیجه نگرفتم اما همیشه افکار و تصور منو به نتیجه رسونده و پیروز شدم٫ ? ? ?

    تو لایو ۲ استاد راجع به تصور صحبت کردند و من همیشه فکر میکردم تصور یعنی اینکه بشینم و یک تصویری تو ذهنم بیارم این میشه تصور ٫

    وقتی استاد گفتند فکرهای عادی روزمره شما هم تصوره واقعا انگار یک چیز جالبی تو ذهنم جرقه زد و تصمیم گرفتم آگاهانه هر لحظه بصورت عادی به خواسته هام فکر کنم و نتیجه این شد که تو یک روز بدهکاریمو به کسی خیلی بهم فشار میاورد پرداخت کردم به راحتی و اینکه تازه یه پولی هم طلبکار شدم ٫ ???

    اما در مورد اینکه آیا ما نباید هیچ تکنیکی یاد بگیریم هم باید بگم٫

    ما باید در کار خودمون و رشته تخصصی خودمون بهترین باشیم حالا چه رشتمون فنی باشه چه مسائل مربوط به بازاریابی و اقتصاد باشه ٫ اما نکته اینجاست که یک نفری که خیلی تو کارش هم وارده و بهترینه باز هم میبینیم که نه شغل مناسبی داره نه جایی هست که واقعا لایقش باشه٫ و دلیل هم برمیگرده به افکارش ٫

    ابتدا باید تمام تمرکز رو روی افکار بزاریم و تبدیل به باورشون کنیم و بعد به بهترین مسیرها هدایت میشیم که هم از تخصصمون بهترین استفاده بشه هم بهترین درآمدها رو داشته باشیم ٫

    ( موقعی که نوشته ام رو تو سایت فرستادم ، دیدم که یک گزینه ای اومد که شما حدود یکساعت زمان دارید تا نوشتتونو ویرایش کنید! خیلی باحال بود ٫ ناخودآگاه به ذهنم رسید استاد هم دارن همیشه همین کارو میکنن تو شغل خودشون و امکانات سایته خودشون هر روز دارن بهترشون میکنن و بهترینن ودرمورد معرفی سایت و مشتری فقط روی افکارشون تمرکز دارن٫منم از این فرصت استفاده کردم این نکته رو هم اضافه کردم????? )

    در مورد رقبا و ایده گرفتن و ضربه زدن بهشون بگم ٫ اولا چه رقبا در مسیر درست باشن یا غلط فقط افکارشونه که تعیین کنندس و برای ما هم تنها افکارمونه که تعیین کندس و اگر در مسیر درست باشیم تمام جهان هم با هم متحد بشن کاری از پیش نمیبرن چون فرکانس و قانون جذب قویترین حقیته جهانه

    موضوعه بعدی اینه که خدا که همون فرکانسه و انرژیه هوشمنده که همه ایده ها در دست خودشه هر ایده ای در آینده و گذشته بوده ٫

    وقتی روی قواینین تمرکز بشه و روی افکار و کنترل ذهن تمام انرژی و تمرکز باشه در زمان مناسب و در مکان مناسب ایده ها گفته میشه و درها باز میشه و نیازی نیس ما بخوایم خیلی بیوفتیم دنباله رقبا یا اینور اونور که از دیگران ایده بگیریم٫ ما لذت می برم در زمان مناسب ایده ه گفته خوهند شد ??? ٫

    مهمترین عامل استاد عباسمنش و هر انسان دیگه ای هم که این نتایج رو گرفته هم عمل واقعی به همین مسائل هستش٫ ??

    نوشتن این مطالب خیلی به من کمک کرد انشالله که به همه کمک کنه٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  3. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 2023 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همراهان خوبم در این پروژه الهی

    یکی از چیزهای بسیار خوبی که من در این مسیر از استاد آموختم این بود که به‌دنبال منطق باشم، یعنی بسیاری از چالش‌هایی که خیلی از دوستان و حتی خود من قبلاً داشتم درخصوص مباحث بازاریابی که آره این کارو بکن و اون کارو انجام نده رو ذهن منطقیه من رد میکرد و همان موقع میگفتم آقا این اصلاً نمیتونه دلیل اصلی باشه چون منطق محکمی نداره.

    به‌خاطر همین خودم وقتی می‌خوام یه موضوعی را به یه کسی آموزش بدم هیچ‌وقت یه مسیر مشخص رو آموزش نمیدم یعنی سعی میکنم که اصل داستان را بهش بفهمونم و بعد خودش به شیوه‌ای که خداوند بهش الهام میکنه کارش رو پیش ببره.

    همین چند روز پیش دخترخاله کوچکم که تازه وارد دبیرستان شده و درس منطق را داره یاد میگیره بهم زنگ زد و درخصوص یه موضوعی در این درس ازم راهنمایی خواست و گفت بهش چندتا مثال بگم که بنویسه.

    بعد اسم یه درس عجیب غریبی اورد که من تا حالا نشنیده بودم، بعد بهش گفتم راستش من نمیدونم این چی هست اما خودت مثالی داری ازش؟ بعد گفت ببین من نمیدونم این چیه اما مثالی که بهم گفتن یه همچین چیزی بوده. بعد من که متوجه اصل داستان شدم براش با یه مثال دیگه سعی کردم اصل رو بهش بفهمونم و بهش گفتم حالا با توجه به چیزی که گفتم خودت چیزی به ذهنت میرسه؟ و خیلی قشنگ خودش همه مثال‌های بعدی رو نوشت.

    من خیلی به این موضوع فکر کردم در تمام جنبه‌های زندگی به‌خصوص موضوع کسب‌وکار.

    همان موقع به خودم یادآور شدم که اگر من واقعاً بپذیرم کل داستان اینکه من چه باوری رو دارم؟ آیا رفتار من تایید کننده این باور هست؟

    قبلاً من فکر میکردم هر چیز که استاد میگه رو خیلی خوب میفهمم اما هرچقدر که بیشتر میگذره میفهمم که من به اندازه‌ای درک میکنم که در مدارش باشم و تنها راه برای رشد بیشتر و صعود به مدارهای بالاتر اینکه من بیشتر خودم رو در معرض این آگاهی‌ها قرار بدم.

    رفتار ناخودآگاهی که الان ذهن من داره به خاطره تکرار و تکرار و تکرارهای بی‌نهایتیه که در مورد موضوعات مختلف انجام داده، پس اگر من می‌خوام عملکرد متفاوتی داشته باشم باید تکرار و تکرار و تکرار کنم.

    من از وقتی که فهمیدم افکار من داره اتفاقات زندگی من رو خلق میکنه تو حوزه کسب‌وکار نوآوری‌های بسیار زیادی رو انجام دادم که تا قبل از اون نبوده واقعاً اما همین من در مورد بعضی جنبه‌ها باورهای قدرتمندکننده‌ای ندارم و این چیزیه که دارم در روانشناسی ثروت‌ها تمرینش میکنم.

    به شدت احساس میکنم نیاز دارم به این تمرین‌ها.

    پیش‌نیاز درک تمام این آموزش‌ها کارکردن روی توحیده. زمانی که وارد ثروت3 شدم تصورم این بود که خب الان استاد قرار گنج‌هارو نشان بده اما استاد کلید رو میده. ما هممون گنج‌های مخصوص به خودمون رو داریم.

    یادمه یه مصاحبه‌ای از ایلان ماسک دیدم که مجری درخصوص تمام شدن منابع زمین میپرسه و فکر میکنه دلیل اینکه ایلان داره روی پروژه مریخ کار میکنه اینکه منابع زمین رو به اتمامه اما ایلان ماسک دقیقاً جواب برعکس به مجری میده و میگه بیش از نیاز و تصور همه ما منابع وجود داره روی زمین و ما داریم به سمت انرژی‌های پایدار حرکت میکنیم. ما هیچ‌وقت با بحران کم‌آبی روبرو نخواهیم، با بحران انرژی و نه هیچ چیز دیگه.

    وقتی آدم به این صحبت فکر میکنه میتونه بفهمه دلیل این نتایج این حد از باوریه که این فرد داره.

    واقعاً شگفت‌انگیزه

    من از خودم میپرسم اگر بدونم با هیچ محدودیتی طرف نیستم چطور برخورد میکنم؟

    ذهن من با اینکه دارم انصافاً روش کار میکنم اما میدونم که در پذیرش باور فراوانی خیلی چالش داره.

    برمگیردم به صحبت‌های استاد و ایلان ماسک، اگر ما به این فکر کنیم که هیچ زمان محدودیتی نداریم به چه سمت هدایت می‌شویم؟

    وقتی ایلان ماسک باور داره جهان داره به سمت انرژی پایدار میره، میاد روی ایده‌هاش سرمایه‌گذاری میکنه

    وقتی استاد عباس‌منش باور داره که میشه بدون کارمند کسب‌وکاری به این کیفیت و سوددهی داشت، هدایت میشه به این شکل از بیزینس.

    من یه صحبتی رو همیشه با خودم میکنم تا حقانیت مسیرم رو به خودم ثابت کنم.

    من هر روز از خودم میپرسم آیا غیر از استاد عباس‌منش کسی رو میشناسی که به این خوبی قانون رو درک کرده و نتیجه گرفته باشه؟

    بعد آیا منطقیه که من بیام حرفای دیگرانی که هیچی ندارن رو باور کنم یا حرفای ایشون رو؟

    این رو به این خاطر میگم که به خودم یادآور بشم تا زمانی که باور نکنم کل داستان باوره نمیتونم در این مسیر پیشرفت خاصی داشته باشم.

    من یکی از باورهای خیلی خوبی که دارم اینکه هنگام رانندگی اصلاً نگران نیستم دیرم بشه یا به ترافیک بخورم یا جاپارک گیرم نیاد، همیشه باور دارم خدا بهم میگه.

    پریشب با این علم که میدونستم دارم تو یه ساعت شلوغی میرم اما گفتم خدایا منو هدایت کن به مسیرهای آسان، اول زدم رو مپ دیدم زده 50 دقیقه که تازه احتمال میدادم بیشتر هم بشه، بعد خاموش کردم گفتم من به این ماهواره اعتماد دارم اما به هوشی که کل کیهان رو داره مدیریت میکنه اعتماد ندارم؟

    همان موقع مپ رو خاموش کردم و گفتم خدایا تو بهم بگو از کجا برم و به شکل باورنکردنی از خلوت‌ترین مسیرها منو برد و من تقریباً یه رب زودتر رسیدم. بعد ماشین‌هارو میدیدم تو مسیرهای دیگه تو ترافیک هستند بعد میگفتم خدای من ببین کل داستان زندگی همینه ها. چرا من روی تو بیشتر حساب نمیکنم؟

    از خدا می‌خوام به ما قدرت بده تا تسلیم باشیم در برابر هدایت‌هایی که ما رو به دریایی بی‌کران رحمت الهی متصل میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  4. -
    هادی محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 3060 روز

    سلام خدمت استادودوستان عزیزمن دقیقامیدونم چه عاملی باعث این تفاوت هاشده چون دارم نتیجه میگیرم این حرفهاروچون شماهابه من دسترسی ندارید ونمیدونین من کجام وکی هستم مینویسم وگرنه غیرهمسروفرزندم هیچکس ازشون خبرنداره.سال 96بااستادعباسمنش اشناشدم چجوری نمیدونم ازتلگرام بودیاجای دیگه یادم نمیادخدااین کاروکردجهان هستی این کاروکردمنوبااستادعباسمنش اشناکردشروع کردم به گوش کردن فایل های رایگان چندین ماه صبح تاشب گوش میکردم هم توخونه هم سرکارکتاب های استادروخریدم وبعدعیدسال97قانون افرینش روشروع کردم به خریدن جلسه اول بعددوم وسوم وتادهم پول نداشتم یکی یکی میخریدم ولی تویک هفته جورشدهمشوخریدم داشت جواب میدادبازم ادامه دادم کارکردیم باهمسروفرزندم خونه بابام زندگی میکردیم صبح تاشب فقط قانون افرینش گوش میکردیم وتمرین انجام میدادیم 6ماه گذشت خونه ویلایی خریدم بعد7سال اونم نقدی بدون قرض گرفتن الله اکبرچجوری بازم نمیدونم خدا,قوانین جهان’باورهای من اینکاروکرداومدم خونه خودمون بعدازچندهفته بهم توخواب الهام شدروانشناسی 1بخرم کل پولی که داشتم رودادم خریدم تقریبا6ماه پیش شروع کردیم به کارکردن صبح تاشب وازشب تاصبح هم سرکارهم توی خواب 24ساعته نشونه هاهرروزبیشتروبیشترمیشن من شغلم جوشکاره ازایناکه روی نماهای توی خیابون میبینیدروداربستاکارمیکنن یه نفری ازدوستای قدیمیم اومدبعدازچندوقت احوالپرسی کردوبعدیکم صحبت درباره بورس برام توضیح داد(ازاینجاجواب سوالیه که پرسیدین)باخودش رفتم کامپیوترخریدم تمام کارهای منوانجام دادبعدراهنمایی کردکه بروکدبورسی بگیروبعدازچندروزکه کارهاانجام شدغیب شداززندگیم میدونم ازطرف خداماموربودووظیفه داشت که بهم خدمت کنه ورفت که رفت خب حالامن که نه تحلیل بلدم نه چیزدیگه گفتم خدایابعدش بازخواب دیدم که یک دوره ورودبه بورس گرفتم کامل بهم نشون میده که ما چه کسی بودبعدچندروزسفارش دادم اوردن برام یعنی درحدی که فقط بخری وبفروشی پول بریزی وبرداری گفتم خب خدا بعدش چندروزگذشت شروع شدخواب دیدم اسم یک سهم روگفت خریدیم سودکردم بازدوباره وهمیشه بهم میگه بعدگفتم خدایاهرسهمی که میگی واضح تربگوتاکجارشدمیکنه واونم دقیقااسم سهم وعددشوبهم نشون میده منم میخرم سودمیکنم ازوقتی باورهای روانشناسی روکارکردم هدایت شدم بخدامن مدرک تحصیلیم دیپلم ناقصه بدون خطابهتون به لطف الله سیگنال خریدبورس میدم که بزرگترین استادهای بورس نمیتونن اینکاروبکنن روی باورهام کارکردم ومیکنم همون باورهایی که استادمیگه توروانشناسی1که توی خواب هم میشه پول دراورد.که باکارکم میشه درامدبیشترداشت.که میشه هم باخانواده بودهم پول دراوردو…خب چندماه گذشت قبل عید98بودخواب دیدم دوره عزت نفس روخریدم سریع بدون معطلی اینکاروکردم من حتمابایدخدابهم الهام کنه وگرنه هیچ دوره ای رونمیخرم چندروزقبل عیدامسال من وهمسرم وفرزندم شروع کردیم به کارکردن روی دوره عزت نفس جلسه سوم بودیم استپ زدیم فایل استادو گفتیم بریم توی پارک پسرم بازی کنه جمعه بودتارسیدیم من وخانمم نشستیم پسرم7سالشه رفت فوتبال2دقیقه نگذشته بودیه پسری اومدگفت عمودست پسرت شکست برگشتیم پشت سرمون نگاه کردیم روی صندلیهای پارک نشسته بودیم باخانمم شوکه شدم ازارنج دستش شکسته بودروی چمناافتاده بودسریع زنگ زدم اورژانس خانمم بی تابی میکردنمیتونستم تکونش بدم بایدصبرمیکردم اورژانس بیاد دستش شکسته بودهمینجوری داشت دردمیکشیدگریه میکردتوهمون حالت یه نگاه کردبه مامانش گفت مامان توقصه نخورمن خوب میشم 7سالشه دقیقا اون لحظه من خدارودیدم که بازبون پسرم داره صحبت میکنه گفتم خدایاشکرت تودانایی من نادان اورژانس اومدبردش بیمارستان چندروزتاعیدمونده بودبعدگفت بایدعمل بشه دکترم که گفت نزدیک عیده وبایدبیای صحبت کنیم وببینیم چی میشه گفتم خداکارشوبلده دوستان خداشاهده تواون لحظه نیومدم بی احترامی کنم به عباسمنش وبگم این چه قانونیه یاکفربگم به خانمم میگفتم چیزی نیست احتمالامیخواسته پسرمون بمیره بایه دست شکستن حل شداتفاقاتمام حواسمون این بودکه سریع بیام خونه ادامه دوره عزت نفس وگوش کنیم بعدشروع شددوستان یعنی یک جهان هستی یک کائنات یک الله یکتاادماشرایط روجوری رقم زدکه سریع بیمارستان عوض شدیه دکترخصوصی دیگه ای تویک روزعمل کردمرخصش کردگفت 50روزدیگه بیااون پین تودستشوبردارم الان حال پسرم خوبه خداروشکر2هفته دیگه ان شاالله میریم اون وبرداره خداروشکرتواین مدت فقط این ایه میومد(باهرسختی اسانی است)بعدسه هفته روی دوره عزت نفس کارکردیم وبعدخداگفت برگردروی دوره روانشناسی1الانم داریم گوش میکنیم بعدچندروزپیش تویک کانال تلگرام رفتم درموردباینری بورس فارکس وطلاونفت وکلابورس خارجی خواب دیدم یعنی بهم گفت بخردورشو خریدم رفتم حساب بازکردم گفتم خدایاچجوری گفت بروبامن یعنی الان من بادلاردرامددارم بعدگفتم این چجوریه گفت مثل همون یعنی بهم میگه چی بخرم یعنی اینایی که کارشون فارکس هست میدونن خداتوی خواب بهم میگه یوروبه دلارمیخوادبره بالاهمین تازه الان میگه تاکجاقراره بره بالا.به قران اصلانمیدونم چجوری میخرم اصلایادندارم تواین کانالهای تلگرام دوستانی که کارشون اینه هستم اصلانمیفهمم چی میگن فقط دکمه رومیزنم بره بالا10دلارمیشه15دلارمعامله ردمیبندم همین 5دلارسود.دوستان این لطف الله دقیقامن الان باکارکردن روی باورهام وهمینن دوره های استادیک کیمیاگرهستم 200هزارتومن بهم بدین میتونم 2برابرش کنم درزمان کم200ملیاردتومن هم بهم بدین میتونم 2برارش کنم درزمان کم.حتی من الان نمیدونم چجوری ثبت نام کردم چجوری ریال ودلارمیکنم اصلانمیتونم توضیح بدم فقط میخوام بگم همه چیزباورماست من خیلی روی باورام کارمیکنم خب درامدبه ریال میشه دلاربیشترکارکنم بیشترمیشه به هرحال به نظرمن استادعباسمنش علم کیمیاگری بهتون یادمیده وبه منم یادداده .واین ازفضل خدای من است.استادازشماسپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
      • -
        سارا کریمی گفته:
        مدت عضویت: 2938 روز

        سلام آقای محمدیان

        چند روزه دارم درمورد بورس مطالعه میکنم

        و امشب از عقل کل هدایت شدم به این کامنت شما

        خ برام جالب هست کامنت تون

        استاد هم تو دوره قانون آفرینش میگن که برای خرید بورس بهشون اسم سهم الهام شده

        ولی اینکه یه نفر همه خرید و فروشهاش با الهام باشه واقعا جالبه برام و بهتون تبریک میگم که اینقدر با ایمان قوی به قانون عمل میکنید

        شما تو کامنت تون گفتین سیگنال خرید بورس میدین؟ منظور سایت یا کانال تلگرام دارید؟ میشه بیشتر توضیح بدین ؟

        ممنون میشم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          هادی محمدیان گفته:
          مدت عضویت: 3060 روز

          سلام دوست م. .من که سیگنال خریدفروش نمیدم خدامیگه من میخرم نه کانال دارم نه سایت نه هیچی اصلاکسی خبرنداره غیرهمسروفرزندم ازاین مورداینجاهم که مینویسم به خاطراینه که شماهاازلحاظ فیزیکی به من دسترسی ندارین وفقط ازلحاظ فرکانسی به این اگاهی هادسترسی دارین مینویسم که ایمانتون به خداوندبه عنوان تنهاکسی که بایدبهش تکیه کنین بیشتربشه شماهم ازخدابخواه بهت بگه میگه این چیزعجیبی نیست به همه الهام میکنه همه مابه یک اندازه به خداونددسترسی داریم توهمه مواردزندگی داریم به طرزبسیاربسیارزیادهدایت میشیم فقط وفقط ازخودش بخواه کمکت میکنه اینقدرواضح وروشن بهت بگه که لذت ببری فقط بایدباورش کنیم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عللی علی گفته:
      مدت عضویت: 2515 روز

      سلام من تا حالا شاید هزار بار این کامنت رو خوندم ک منطقی بشه برام بحث شهود در بورس.. نمیشه لطفا باورهایی ک روش کار کردی رو بیای بنویسی ؟ که چطور در خواب بهتون الهام میشه . یه کم ما رو راه بیندازی ای دست خدا . سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        هادی محمدیان گفته:
        مدت عضویت: 3060 روز

        سلام نمیدونم چجوریه ولی میگه دقیق میگه بدون خطامیگه خیلی تاالان گفته خریدم توبورس ایران زیادگفته خریدم سودکردم توفارکس هم میگه چندوقت روی طلامیگفت که کسانی که کارشون اینه میدونن رفتارطلاپیشبینیش سخته من اصلابلدنبودم الانم نمیدونم ولی الهام میکنه شایدتوبازارفارکس 20تامعامله بهت نشون میدم پشت سرهم یعنی تومدت چندماه همش سودولی وقتی خودم زدم نشدکه نشداونم به خاطرعجول بودنمه نمیدونم فقط ازش میخوام هدایتم کنه که اگه هدایت نکنه من گمراه میشم.این داستان داره دوست من اونم فقط خودش میدونه برای منم منطقی نمیشه فقط میدونم اگه خدابخوادببره ادم بالاهیچکس نمیتونه جلوشوبگیره نمیدونم بخدانمیدونم فقط خودش میدونه وبس فقط شکرگزارشم.حالاشماقبل ازخواب یک قلم ودفتربزاربالای سرت بخواب قبلش بگوخدایابهم الهام کن بگوچی بخرم بعدبرام بنویس وباورکن وتکرارکن باورکن اتفاق می افته.علی جان منوبیدارمیکنه خودکاروبرمیدارم مینویسم صبح میبینم یادم نمیادچون اون مینویسه بعضی وقتهاساعت 2شب بیدارم میکردمیگفت مثلاطلامیخوادبره بالاسریع همونجابیدارمیشم یک معامله روی طلابازمیکردم بعدمیگفتم عددش چندقشنگ نشون میدادخداشاهده.توبورس ایران خیلی گفته توفارکس گفته الان بازبهم الهام کرده برم توکارارزهای دیجیتال دورشوخریدم بایدبرم خیلی جالبه قدم به قدمه.فقط ورودی ذهنتوکنترل کن همین فایلهای استادخیلی خوبه چون اگرتوجهت جای دیگه باشه اون میگه ولی توحواست نیست گفتنوکه به همه میگه ولی چون ورودی هانامناسبه نمیتونیم بشنویم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          باران گفته:
          مدت عضویت: 2535 روز

          سلام آقای محمدیان

          ممنونم بابت توضیحاتتون.

          یک سوال دارم. شما میگید برای معامله فقط از الهامات استفاده میکنید، اما جای دیگه گفتید دوره های مربوط به هر بازار رو هم تهیه کردید. من متوجه نشدم که بالاخره شما از تحلیلها و تکنیکها استفاده میکنید یا از الهامات؟

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            هادی محمدیان گفته:
            مدت عضویت: 3060 روز

            سلام دوست من باباباورش سخته ولی اون دوره هاروهم که خریدم مربوط به یادگیریه اخه من هیچ ایده ای نسبت به بورس نداشتم اصلابلدنبودم شغل من جوشکاریه اون دوره هایی هم که خریدم بهم الهام شدکه خریدم بابابالاخره بایدحداقل یادمیگرفتم دکمه خریدوفروش چیه.اصلابه تحلیل واین حرفااعتقادندارم چون نیازی نیست به این کاردوست من.ببین خداوندازغیب اسمان هاوزمین اگاهه بعداون سهمی که قراره بالاپایین بشه روبهم میگه چون دوست من علمش محیطه اصلا اون بورس خودشه اون سهم خودشه اون ثروت خودشه منم خودشم.شایدسخت باشه باورش برای دیگران ولی به من الهام میکنه.نمیتونم بانوشتن توضیح بدم ولی بازی بزرگترازاین حرفاست من حتی بورس روهم یک عامل بیرونی میبینم وقتی روی باورام دارم کارمیکنم ثروت مجبوره بیادحالایاازطریق بورس یاازطریق فارکس یاازاسمان یااززمین بالاخره میاداین وعده خداونده من وظیفم اینه روی باورام کارکنم همین چون درون من ثروتمنده هیچ چیزدیگه هم ازعوامل بیرونی تاثیرنداره به اندازه پشه روی من.اون تحلیل وتکنیهاروهم که میگی اصلابلدنیستم یعنی نیازی نیست.تحصیلاتم زیردیپلم.اینم گفتم بدونی هیچ چیزمهم نیست غیرازخداوند.امروزداشتم باخودم فکرمیکردم باخداحرف میزدم میگفتم خدایامن چقدربدبخت بودم که حتی باورم نمیشدتوبامن حرف میزنی وراهنماییم میکنی.خخخ خنده داره برام فکرمیکردم من بایدکارهاروانجام بدم خداوندوعده داده دوست من سوره لیل ایه13(وانچه برماست راهنمایی است)میگه به هرکی تومدارش باشه میگه به عباسمنش میگه به محمدمیگه به من میگه به عیسی میگه به موسی به شماهم میگه هرکس بخوادوخداروباورکنه میگه کارش همینه هدایت.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
            • -
              باران گفته:
              مدت عضویت: 2535 روز

              آقای محمدیان، ممنونم بابت توضیحات. الان کاملا منظورتون رو متوجه شدم. خیلی ممنونم. انشاالله ثروتمندتر باشید

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              سیدمحمد لایق گفته:
              مدت عضویت: 2360 روز

              سلام هادی محمدیان عزیز دوست موفقم ،امروز صبح زود از خدا خواستم اتفاق های خوب و هدایت شدم توی سایت ب خوندن کامنت های شما ،این کامنتت راجع ب بورس و…خیلی ب من احساسی خوب و توحیدی داد و خواستم از شما و خداوند تشکر کنم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            هادی محمدیان گفته:
            مدت عضویت: 3060 روز

            سلام دوست من الان بایدصبرکنم بهم گفته دوست من من که سرخودنمیتونم کاری کنم وگرنه خودت میدونی بابت این اگاهی هاحاضرن پولهای میلیاردی بدهندسیگنالهای دقیق ولی دوست من مشکل پول نیست مشکل باورماست من خودم با10دلارمیخرم یاتوبورس ایران باچندصدهزارتومن بایدباورهامودرست کنم تامنابع مالی روخودم جورکنم الان دارم روی روانشناسی1 کارمیکنم ولی شماهم حتماامتحان کن سوال کن خداوندجواب میدهدفقط همین ومیدونم بایدتکاملم طی بشه بازم میگم علی اقامشکل پول نیست به خدامشکل باورهای محدودکنندست من الان حساب بانکی زیادی ندارم ولی میدونم تکاملم بایدطی بشه این چیزی هم که نوشتم اینجاهیچکس جزخداوهمسروفرزندم نمیدونه به هرحال بایدالهام کنه تاکاری روبکنم وگرنه ایده که زیاده ولی اون بایدهدایت کنه 2سالی هست به سایت واین اگاهی هدایت شدم وقران میخونم پارسال خدابهم خونه دادخریدم نقدیعنی میخوام بگم زمانش بشه خودش هماهنگ میکنه فقط اگرامتحان کردی این روش رووجواب بهت دادفقط یادت باشه غیرخدابه چیزدیگری ربطش ندی فقط این لطف روازطرف خدابدون چون وقتی بهت میگه ذهنت میخوادربطش بده به چیزهای دیگه ولی فقط بگوخداتاخالص تربشه.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
            • -
              سیدمحمد لایق گفته:
              مدت عضویت: 2360 روز

              ب چیزه دیگه ای ربطش نده

              این جمله دقیقا چیزی بود که باید میشنیدم و درک کنم و خداروشکر که هدایت شدم تا این جمله رو بخونم

              مرسی هادی عزیز

              مرسی خدای عزیزم که هدایت میکنی همواره

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              هادی محمدیان گفته:
              مدت عضویت: 3060 روز

              سلام اگه یکم داری میبینی ادامه بده چون بعدیک مدت واضح ترمیشه توبورس قشنگ اسم سهم رومیگه به من عددی هم که بایدبفروشم هم بیشتروقتهامیگه یعنی نشون میده مثلافکرکن اون قیمت پایانی سهم رونشون میده مثلامیگه بخرمن میخرم 400تومن بعدنشون میده 500بفروش یامیگه مینویسم هرباریه جوری میگه به جان مادرم نمیتونم توضیح بدم چون متافزیک رونمیشه بافیزیک توضیح دادفقط بایدتجربه کنی چون اون الهامات روفقط خوداون فردمیفهمه سخته توضیحش علی اقافقط همین وبدون که خداوندپاسخ میده.اگربخوام صحبت کنم چندروزطول میکشه الان تودفترم یه عالمه گفته نوشتم خریدم فروختم سودکردم توفارکس روی طلامیگه خداشاهده اصلانمیشه توضیح دادالان چندروزپیش روی بیت کوین گفت زدم سودکردم اصلاخودت ومحدودنکن من فکرمیکردم فقط بورس ایرانه بعدهدایت شدم به سمت فارکس گفتم خوب دلاری شداین خوبه بعدالان تومسیرارزهای دیجیتالم وخدامیدونه چه فرصت های دیگه ای خدابرام درنظرگرفته فقط پیش میریم جلوهرروزبهترمیشه داداش من دوسال دارم روی خودم کارمیکنم کتاب هاروخریدم قانون افرینش روخریدم روانشناسی1 روخریدم عزت نفس روخریدم هرروزدارم کارمیکنم من یک جوشکارم ازایناکه توخیابوناروی داربست هامیبینی داداش همون پولی که میگرفتم روی خودم سرمایه گزاری میکنم ونتیجش خدامیدونه چقدرعظیمه یک پسردارم 8سالشه ازقانون باتوصحبت میکنه لذت میبری گریت میگیره ازخوشحالی واقعاخداروشکراینومیدونم تکامل میخوادبرای همین اطمینان دارم دراینده نزدیک من مالک اون ساختمونهایی هستم که همین الان دارم کارمیکنم الانم اگردارم کارفیزیکی میکنم به خاطرباورهای منه اونم توروانشناسی هست دارم کارمیکنم ارام ارام اوضاع عوض میشه چون الان میدونم جایگاهم توجهان کجاست باتغییرباورهام جریانی ازثروت واردزندگیم میشه باصبرباتوکل باایمان یعنی اینوکه میگم مطمئنم ثروتمندمیشم حاضرم امضابدم قسم بخورم ولی بایدصبرکنم صددرصدثروتمندمیشم اینوفهمیدم من بایدروی خودم کارکنم بقیه جابجایی هاروجهان انجام میده پیگیرم باش توسایت ان شاالله اگرزنده بودم ببین به کجامیرسم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              عللی علی گفته:
              مدت عضویت: 2515 روز

              ضمن تشکر و قدر دانی . اون مواردی ک فرمودی رو دارم انجام میدم. اگر امکانش هست از جنس الهامات بنویس. سهم ها رو چه مدلی میگه. رقم ورود رو چطوزی میگه . خروج رو چطور. میشه یه کمی در مورد این روند برام بنویسی. منم الهاماتی داشتم و دارم و خدارو صد هزار مرتبه شکر ولی دقیق دقیق نیست . مثلا تکاملت چطوری طی شد تا واضح شد اسم سهم ها . میشه یه کمی درمورد جنس فرکانس ها صحبت کنی. ممنونم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              عللی علی گفته:
              مدت عضویت: 2515 روز

              سلام و عرض ادب

              خدارو صد هزار مرتبه شکر

              منتظرم ک ببینم موفقیت هاتو .

              خداروشکر

              همینکه شما رو میبینم ب عنوان یک الگو

              این باور رو ایجاد میکنه برای من که منم میتونم .

              کارهایی رو که گفتی انجام میدم

              ب زودی انشا الله برای منم نتیجه خواهد داد.

              خیلی عالیست .

              اگر نکته ای به ذهنت رسید چه الان و چه بعدا بدون من مشتاق فهمیدنشم و بدون که با عشق میخونمشون و عمل میکنم و اصلا روی زندگی من تاثیر زیادی داره

              سپاس ازاینکه اگاهیهاتو با ما ب اشتراک گذاشتی

              سپاس فراوان

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            هادی محمدیان گفته:
            مدت عضویت: 3060 روز

            سلام باورکن من که نمیدونم اون میدونه ولی الان سهم گفت توبورس ایران خریدم سودهای زیادی میده داداش ان شاالله تجربه کنی میفهمی چی میگم خیلی خوبه چندوقت پیش طهم گفت خریدم بعدگفت با10درصدسودبفروش فروختم الانم چندتادیگه سهم گفته میخرم سودمیکنم علی اقامتافیزیک رونمیشه توضیح دادولی همین مسیروبرویعنی جاهای دیگه نباش توهمین فضاباش توحیدمسیرخداوندوهاب ان شالله پایدارباشی سوالی داشتی بپرس

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1410 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام استاد قشنگ و مریم زیبا

    و سلام به دوستای این حوالی

    به رسم معرفت بی نهایت سپاس گذارم بابت این فایل فوق العاده

    گاها واقعا لازمه ی چرتکه بندازیم بین ذهن و روح ببینیم چخبره. چک کنیم ببینیم اینا با هم رفیقن یا روبروی هم وایسادن و میخوان دوئل کنن. بد نیست هر گاهی خودمون ایمانمون رو بزاریم کفه ترازو و وزنشو چک کنیم ببینیم سنگینی میکنه یا نه قبل از اینکه جهان این کارو کنه. اصلا ببینیم ایا اصلا ما خودمون کدوم طرفی هستیم دوست داریم کدوم کفه سنگینی کنه برامون.

    و سوال پر معنی دوستمون منو وادار کرد بشم قاضی بین عقل و قلب.

    وقتی به قول ی دوستی ما فقط پوسته قانون رو درک میکنیم فک میکنیم بشینیم تو خونه و هیچ عمل فیزیکی انجام ندیم از اسمون و زمین هرچی که میخوایم برامون میباره چونکه مدعی هستیم باورهامون رو تغییر دادیم. اما برای منی که هزاران نتایج دیدم تا این لحظه زندگیم زمانی مطمئن شدم که باورهام واقعی هستن که منو وادار میکردن ی کار عملی انجام بدم هر جا هر فکری یا هر ایده ای به ذهنم میرسید که پشتش هیچ عمل فیزیکی نبود قشنگ میدونستم که مسیر اشتباه رو داره میگه.

    اصلا وقتی باورت درست شده باشه تو رو وادار به حرکت میکنه و شاید هزاران بار این مسیر رو رفته باشی اما این بار بهت میگه قطعا نتیجه ای داره و تو قشنگ از مسیری که چندین بار رفتی و‌نتیجه نگرفتی وقتی با این باور جدید حرکت میکنی توپ طلا منتظرته. همین سال قبل وقتی کارمو شروع کردم بهم گفته شد برو چندین شهر دیگه تو سایت تبلیغ جنستو‌کن اولش گفتم بابا تو همین شهر خودم مشتری سایت ندارم چه برسه استان دیگه اما من دیگه مچ گرفتن رو خوب بلد بودم گفتم به من گفته شده من انجام میدم نتیجه مهم نیست.

    اولین اگهی تبلیغاتی رو مشهد زدم دومین اگهی شهرکرد و‌سومین اگهی اصفهان و بعدیش بندر عباس و بعدیش اهواز

    دقیقا مشهد جنس فروختم حتی اصفهان حتی شهرکرد و حتی بندر عباس و اهواز شد شهری که هر هفته جنس بفرستم.

    اونجا بود که من با تک تک سلول های بدنم متوجه شدم باوری قوی شده که بعدش تو رو وادار به حرکت کنه تورو انگیزه ای بده که تمام نشدن هارو ی تنه کاور کنه. من دیگه دلیلی برای استپ نداشتم

    این شد ی الگو که هر جا هر باوری میخواستم بسازم میگفتم حرکت بعدیش چیه باید چیکار کنم باید چه اقدامی کنم؟و این شده بود ی خط مش برای ساختن هر باوری

    دقیقا همین امروز اول صبح یکی واقعا بهم گفت امروز کلا بیخیال باش کلا هیچ اگهی فروش نزن اصلا نمیخواد چیزی اگهی کنی خودش میفروشه. یکی از همکارا پیام داد چی داری جنس؟ گفتم امروز اجازه فروش ندارم گفت چرا گفتم امروز نوبت خداست بفروشه من هیچ کاره ام یکی دیگه از همکارا پرسید گفتم امروز قرنطینه هستم گفت یعنی چی گفتم امروز اجازه اگهی جنس ندارم اجازه ندارم لیست موجودی بفرستم میخندید میگفت یعنی چی گفتم هیچی بیخیال

    ولی من واقعا میدونستم که تو تو‌قرنطینه ام و اگه قراره فروشی باشه خودش انجام میده که دقیقا هم همین کارو کرد.

    بدون هیچ تلاش من حداقل امروز 3 میلیون سود به من رسوند. بدون اینکه من کوچکترین تلاشی کرده باشم.

    قطعا اگه غیر از این بود جای تعجب داشت که کارکرد قانون اوکی نیست.

    وقتی هدایت میشه و من انجام میدم یعنی من سهم خودمو رفتم نوبت اونه که سهمشو انجام بده.

    اصلا همین دم غروب وقتی موقع تایم ناهار و شام من یکی شد و عزیز دلی عاشقانه برای من غذا درست کرد ی همکار قدیمی چت با مزه ای رو با من شروع کرد و نتیجه این شد که اون بشه تامین کننده جنس و من بشم توزیع کننده. این چیزی بود که چند روز پیش خیلی خالصانه ازش خواستم من خواستم این بود ی لینک تهیه جنس به من بده کاملا خالص و من باید بهش خودمو ثابت میکردم. باید از لینک قبلی کنده میشدم و دقیقا لینک قبلی اعلام لیست موجودی کرد و من با اینکه مشتری داشتم اما گفتم من با خدا بستم اون قراره خودش جور کنه. یعنی من اون روز اقدام عملی رو کردم و امشب خدا جوابشو داد نمیتونم بگم این لینک جدید قطعا همونی هست که باید باشه اما خدا کمتر از دو روز بهم گفت ببین حواسم بهت هست تو فقط نگران نباش و خیالت تخت باشه هر جا سپردی به من و توکل کردی من دو دستی قاپیدم و دارم کاراشو انجام میدم

    یعنی حض کردمااااا

    انصافا اگه جز این بود خیلی جای تعجب داشت یعنی قانون میرفت زیر سوال

    خدایا هزاران بار شکرت

    نگاه خدا همینقدر همه جوره حواسش هست حتی نمیزاره شک به دلت بیفته حتی نسبت به کارکرد قانون چه برسه نسبت به خودش. و هر جا سریدی دختر قطعا پای شیطان وسط بوده و نتیجه شرک خودت بوده.

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  6. -
    سمانه امیری گفته:
    مدت عضویت: 2514 روز

    وقتی این جهان را مانند یک نرم افزار برنامه نویسی ببینیم و خواسته هامون برنامه هایی که می خواهیم تو این فضای برنامه نویسی بنویسیم و اجرا کنیم،اونوقت باور های قدرتمندکننده میشن همون کدها و دستوراتی که برای رسیدن به برنامه ی مورد نظرمون در این فضای برنامه نویسی مشخص باید از اونا استفاده کنیم٫برای ایجاد یک کسب و کار و موفقیت در آن مهم ترین کدی که باید نوشته شود باور احساس لیاقت و ارزشمندی ست٫چرا که این باور بدنه ی اصلی برنامه ایست که می خواهیم در این جهان اجرایش کنیم٫چطور می توانیم انتظار داشته باشیم این نرم افزار برنامه نویسی بهترین نتایج را از کدهایی که نوشتیم به ما بدهد وقتی اولین کد را فراموش کرده ایم وارد کنیم٫ این جهان و سیستم نیز همین گونه است وقتی خود ما خودمان را لایق بهترین ایده و کسب و کار نمی دانیم سیستم نیز ما را به این مسیر هدایت نمی کند٫حتی اگر ایده ای نیز به ذهنمان برسد به موفقیت منجر نمی شود چون درب اصلی برای ورود موفقیت و ثروت از کسب و کارمان قفل است و این قفل تنها با باور احساس لیاقت و ارزشمندی باز می شود٫خداوند ما را آفرید و سپس از روح خود در ما دمید و توانایی خلق هر خواسته ای را به وسیله ی باورهایمان به ما داد٫پس ما اصلی ترین مشخصه و ویژگی خداوند را دارا هستیم و آن خالق بودن است٫و این یعنی خود ارزشمندی و لیاقت٫وقتی این باور در جای جای افکارت نفوذ می کند آنوقت بلندپروازانه به خلق کسب و کارت میپردازی٫آنوقت می دانی که هیچ محدودیتی نداری و میتوانی کسب و کارت را هر طور که بخواهی برنامه ریزی و ایجاد کنی٫این خلق بلندپروازانه به تو احساس شعف و جسارت می دهد،عشق به شریان های کسب و کارت نفوذ می کند٫عاشق کسب و کار و امپراطوری می شوی که می خواهی خلق کنی در این لحظه تو با کائنات هماهنگ می شوی آنوقت همین سیستم و کائنات تو را به مسیر ها و ایده هایی هدایت می کند تا کسب و کارت را هر چه که باشد مشتری های خودش را جذب کند٫دومین باور مهم باور فراوانی ست این که در هر موضوعی در هر کسب و کاری بی نهایت فرصت است برای بهتر شدن بنابراین این باور به تو کمک می کند که دیگر انرژی صرف دنبال کردن رقبا و برنامه ریزی برای تخریب کسب و کار رقبا نداشته باشی چون بی نهایت ایده هست که هر کسب و کاری میتونه از هر بعدی بهتر و بهتر کنه٫در واقع در آن امپراطوری که می خواهی خلق کنی تنها یک حاکم و فرمانروا است و آن خود تو هستی رقابتی نیست که بخواهی بر سر حاکمیتت انجام دهی٫دلیل موفقیت افرادی مثل استاد عباس منش این است که این افراد موفقیتشان را به عامل بیرونی وابسته نمی دانند آن ها می دانند که با باور به خداوند به سیستمی که قوانین ثابتی برای این جهان خلق کرده اگر کد ها را به درستی پیاده کنند قطعا موفق می شوند٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  7. -
    عباس شکیبا گفته:
    مدت عضویت: 2602 روز

    منم خیلی به این سوال فکر کردم. مثلا یک جاهایی استاد میگه روی خدا حساب کن، یک جا میگه برو از کسی درخواست کن ( توی قانون آفرینش به بحث درخواست اشاره شده بود )، یا مثلا توی بحث کار کردن روی باور ها، من هنوز که هنوزه نفهمیدم به صورت یک جا روی باور هام کار کنم یا روی یک باور متمرکز بشم. توی کسب و کار، تمرکزم رو بذارم روی کسب و کار یا پس انداز کنم و بیرون از کسب و کارم سرمایه گذاری کنم. اگر قراره به الهامات درونی ام گوش بدم، برم خونه بخرم برای سرمایه گذاری یا توی کار خودم سرمایه گذاری کنم و …

    من هنوز نفهمیدم که اگر به صورت خاص تمرکز کردم روی تقویت یک باور مثل لیاقت ثروت اگر توی محیط اطرافم اتفاقی میوفته که می تونه به من کمک کنه توی تایید باورهای دیگه ام چیکار کنم. مثلا اگر بارون میاد باید ازش استفاده کنم برای تقویت باور لیاقت یا فراوانی ؟

    یا مثلا جاهای دیگه هم ما با سوالات مشابهی مثل سوال همین فایل روبرو هستیم، مثل خوف و رجا، مثل مبشرا و نذیرا ، بالاخره خدا مهربونه یا سخت گیر و همین طور الی آخر …

    و مدت های زیادیه که دارم به این سوال که توی ذهنم شکل گرفته فکر می کنم !! جواب درستی ندارم اما یه حسی بهم میگه به همون نسبتی که بتونم جوابی برای این سوال پیدا کنم، می تونم توی زندگی ام پیشرفت کنم و جوابی که فعلا بهش رسیدم اینه که من می تونم به هر چیزی توجه کنم و همون رو به زندگی ام دعوت کنم و حالا که قراره تصمیم بگیرم که چیزی رو می خوام به زندگی ام وارد کنم، بهتره از خودم چند تا سوال بپرسم:

    1. چجوری از این بهتر

    2. چجوری از این راحت تر

    3. چجوری از این سریعتر

    جواب این سوالها از جنس گفتن نیست بلکه از نوع احساسه ، که کدوم جواب آرامش بیشتری به من میده! حقیقتش اینه که در نگاه اول برای کسی مثل من پیوند زدن ایجاد و تقویت باور ها با استفاده از یک راه میانبر مثل خدا خیلی جذاب به نظر برسه. اما وقتی که قدم توی این راه میذاری، متوجه میشی که باورهای درستی در مورد خدا نداری، متوجه میشی که برخلاف چیزی که فکر می کنی، بیشتر از هر چیز دیگه ای دوست داری روی خودت و مغزت حساب کنی، وقتی که به پشت سرم نگاه می کنم، متوجه میشم خیلی از کارهایی که انجام دادم یا انجام ندادم، برای این بوده که می خواستم خودم رو به خودم و به خدا ثابت کنم که البته هیچوقت هم نتونستم، اما وقتی تسلیم شدم و پذیرفتم که چقدر ضعیفم، همون لحظه توی کارم گشایش شده.

    سه هفته پیش برادر خانمم فوت کرد، توی مراسمش سخنران از شرک توی کسب و کار صحبت می کرد، اولش خیلی خوشم اومد و همش می گفتم اره خوب، بالاخره خدا روزی رو میده و کسب و کار من فقط یک وسیله است و من تا الان هر چی که پول بدست آوردم اعتبارش رو باید به خدا بدم، ولی وقتی که یکم بیشتر و عمیق تر فکر کردم و خودم رو وقتی که میلیاردر شدم تصور کردم، دیدم که نه! انگار همه ی اعتبارش رو نمی خوام بدم به خدا، دوست دارم بگم من خلقش کردم، من این پول رو درست کردم ، من این کار رو کردم، من ، من ، من …

    یه نگاهی به دور و اطراف مون بکنیم! چقدر آدم هست که کلی پول تبلیغات میده، کلی خرج اینترنت مارکتینگ میکنه اما آخرش شکست می خوره و همون پولی رو هم که داشته از دست میده، یا چقدر مثال داشتیم و داریم از افراد یا حتی توی زندگی خودمون که خواستیم یک کاری رو قوی شروع کنیم اما با همه ی سعی و تلاشی که کردیم بازم شکست خوردیم. پس اینها اصل نیست، اصل یک چیز دیگه است، فکر کنیم ببینیم می خوایم اصل زندگی مون چی باشه؟ اصل زندگی مون چه الان و چه وقتی که ثروت مون به حساب در نیاد، می خوایم اعتبارش رو به کی بدیم؟ خودمون یا خدا !؟ من تصمیم گرفتم بدم به خدا و از وقتی که این تصمیم رو گرفتم، چقدر رگه های شرک رو توی خودم پیدا کردم !! فهمیدم که ایمان آوردن یعنی چی ؟ فهمیدم که ایمان یه دکمه نیست که بزنی و بگی من ایمان آوردم، بلکه باید توی هر لحظه از زندگی ات جاری باشه.

    توی مراسم ترحیم، داشت می گفت، یه عده هستند که کسب و کارشون همش خداست ! یعنی توی همه جای کسب و کارشون میشه خدا رو پیدا کرد و من یاد استاد افتادم و چقدر دوست داشتم که منم همین طور باشم ولی ما که حوزه کاری مون فرق می کنه ! اما الان می فهمم که چطوری باید این کار رو بکنم. قرار نیست که من داد بزنم آهای جماعت بیاید موحد بشید. من وقتی توی کسب و کارم ، شریکم رو خدا در نظر بگیرم و توی همه کار بهش اعتماد کنم و اجازه بدم که توی کسب و کار و زندگی ام جاری بشه، اطرافیانم و مشتریهام این فرکانس رو ناخودآگاه دریافت می کنند.

    در نهایت به نظر من اینکه ما خیلی تکیه می کنیم روی روش های تبلیغ و … به خاطر اینه که می خوایم ثابت کنیم که ما این زندگی و پول رو ساختیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      پوریا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2496 روز

      دوست عزیزم جناب شکیبا سلام

      چقدر خوب گفتی.

      بنظرم واقعا توهم داریم که فکر میکنیم در مقابل خدا چیزی هستیم، واقعا چیزی نداریم در برابر عظمتش، و تسلیم شدن و خواستن اینکه زندگیمون پر از خدا بشه،چقدر قشنگه.

      ممنون ازتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2621 روز

    سلام خدای مهربونم،سلام استاد عزیز و دوستان گلم

    اصل باور به اینکه همه چیز زندگیمون دست خودمونه وخدا این قدرت رو بهمون داده و هدایتمون میکنه فقط باید بخوایم و آرام باشیم و به چیزی که بهمون گفته میشه عمل کنیم(ایمانمونو نشون بدیم)منم دارم سعیمو ممیکنم ?به امید موفقیت های روز افزون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  9. -
    Elham khanoom گفته:
    مدت عضویت: 2433 روز

    سلام خدمت استادوتمام دوستان عزیزم که عضوی از خانواده من شدید بااتفاقات بسیار خوبی که افتاد درزندگی من فقط میتونم بگم باور، باور، باور سازنده ی تمام زندگی ماست با داشتن باوری مسمم وتکیه به خداوند تمام غیر ممکن ها برامون ممکن میشه، وقتی به خدا تکیه میکنی وازش میخوای راهتو نشونت بده وباورتو میسازی خداوند درکمال آرامش وبخشندگی بهترین وراحت ترین راه هارو برات جلوی روت میذاره وکافیه با باوری قوی وتوکل وایمان بدون حتی ذره ای شک قدمتو محکم برداری تا به اون چیزی که توی ذهنت ساختی برسی، اول خداوند بزرگ وبخشنده بعد باووووور

    به امیدرسیدن تمام عزیزانم به بهترین ارزوهاشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  10. -
    ترانه تبریزی گفته:
    مدت عضویت: 3045 روز

    سلام

    من از طرف مادرم مینویسم.

    چون ایشون فایلها رو تهیه کردند و دارند کار میکنند.

    ازشون خواستم جواب سوال رو بدن و من به جای ایشون بنویسم.

    گفتند

    توحید ، ایمان به خدا، باز هم توحید و ایمان به خدا….

    هر چی گفتم مادر من بیشتر بگو بنویسم

    میگه مامان مگه چیزی بالاتر از ایمان عملی به خدا هم هست

    تمام وجودت ، افکارت و احساساتت رو خدایی کن ،برای خدا کن.

    نتیجه اش میشه این کار استاد

    که الان من ، تو رو دارم که برام فایلها رو تهیه کردی و دارم مثل استاد رو ایمانم کار می کنم.

    و خدا رو شکر این نتیجه، این نتیجه هم گرفتم.

    کلمات مامانم موی بدنم رو سیخ کرد

    و سکوت کردم

    سکوت

    و باز هم سکوت….

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    استاد هست

    مامانم هست

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      لیلی گفته:
      مدت عضویت: 2413 روز

      جواب این سوال در فایل توحید شماره 6 استاد، به طور کامل توضیح داده شده است. پس من فقط به این چند سطر بسنده می کنم. سالها پیش کتابی به نام “کیمیاگر نوشته پائولو کوئلیو” را خواندم. یکی از شخصیت های کتاب به دنبال تبدیل فلز به طلا (کیمیاگری) بود. کلی کتاب پر از نمادهای پیچیده خوانده بود، کتاب ها را به همسفرش داد تا او نیز مطالعه کند. در هنگام پس گرفتن کتاب ها به همسفرش گفت: “خوب، چیزهای زیادی آموختی؟”. همسفرش گفت: “فراتر از هر چیز آموختم که جهان روحی دارد، و کسی که این روح را درک کند، زبان همه موجودات را می فهمد. آموختم که کیمیاگران بسیاری افسانه شخصی خود را زیسته اند و سرانجام روح جهان، حجر کریمه(فلز را به طلا تبدیل می کند) و اکسیر جوانی را کشف کرده اند. اما فراتر از هر چیز، آموختم که این چیزها آنقدر ساده هستند که می توانند روی یک زمرد نوشته شوند.”

      آن موقع درک نکردم، الان می فهمم که روح جهان، خداوند و آن کلمه ساده، توحید است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3087 روز

      به نام خدای هدایتگر

      ترانه جان خواهر زیبای من

      خوشحالم که همراه مادرت مهربان والهی خود قدم در این راه گذاشتید این نعمت بزرگیست شکر گذارش باید بود که شکر گذاری را آدمهای سایت استاد بخوبی یاد گرفته اند ???

      مادرتان خلاصه کرد در همان خلاصه دریایی از آگاهی و توحید موج میزند .از طرف من هم به مادر خوبتان تبریک بگویید که دعوت خدا را اجابت کرد .

      برای شما ومادر گرامیتان آرزوی سعادت وخوشبختی وثروت وشااادی آرزو دارم .

      در پناه امن وامان الله رزاق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: