live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 35 (به ترتیب امتیاز)

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سحر مجیدی گفته:
    مدت عضویت: 2595 روز

    سلام به نظر من مهمترین ویژگی که باعث پیشرفت در کارها میشه ایمان واعتقادقلبی به قدرتی است که خداوند در درون ما قرار داده واین باور که این قدرت نمونه ای از قدرت خدا ست که کوه به لرزه در میاره واستاد عزیز هم به خاطر ایمانی که دارن و شرایط بیرونی براشون مهم نیست ومیدونن که هرچه هست قدرت در وجود خودشونه وتصویر ذهنی که دارن با ایمان دنبال میکنن وموفق میشن ایمان وباور درست یعنی دیدن نادیدنی ها وباور کردن غیر ممکن ها آگه همین جمله رو

    درک کنیم میتونیم خیلی کارهای بزرگی انجام بدیم یعنی اینکه باور کنیم خداوندی که دریا رو برای موسی شکافت خدایی که آتش رو برای ابراهیم گلستان کرد این خدای قدرتمند رو اگر باورش کنیم برای ما هم کارهای بزرگی انجام میده یعنی ما با باور درست در مورد خدا در های نعمت خدا رو بروی خودمون باز میکنیم و در نهایت کسی که در کارش پیشرفت میکنه کمبود ها و نواقص رو نمیبینه وبه قدرتی که خدا به آون داده ایمان داره

    ممنون از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    حسین اعتبار گفته:
    مدت عضویت: 2418 روز

    به نام خدای سمیع و بصیر

    سلام دوستان

    برداشتی که من از این سوال داشتم به این صورت هست که هر کاری در زندگی به 2 بخش اصل و فرع تقسیم میشه .

    در اکثر مشاغل اصل به این صورت هست (باور های درست مخصوص اون شغلکیفیت بالا خدمات عالیتفاوت و نوآوری در وارعشق و علاقه زیاد )

    فرعیات(تبلیغبسته بندیمکان ارائه خدماتقیمتو….)

    شما تصور کنیم محصولی که کیفیت مناسبی نداره و اصول کارش رو رعایت نکرده حالا هر روز بسته بندی زیبا تر تبلیغات بیشتر شاید دیده بشه و شاید هم خرید کنن افرادی ولی وقتی مشتری از نتیجه ی کار راضی نباشه نه تنها خودش دیگه خرید نمیکنه حتی تبلیغ منفی هم برای شما انجام میده، و حالا اگه محصول ما کیفیت داشته باشه خودش خودش رو تبلیغ میکنه و تمام.

    در مورد سایت عباسمنش هم به همین صورت هست مطالب و آگاهی های که اینجا به اشتراک گذاشته میشه آنقدر بکر و ناب هست که نیازی به تبلیغات نداره ، سیستم بدون نقص خداوند و جهان هستی کاره خودش رو انجام میده و افراد رو به سمت این سایت هدایت می‌کنه.

    برای این آگاهی های ناب زحمت کشیده شده و ما که سره سیستم رو نمیتونیم کلاه بزاریم ، مطالبی که تو ی این سایت هست توی هیچ جایی از اینترنت نیست و با ی سرچ ساده همه چیز مشخص هست .

    یادمون باشه [[سیستم خداوند هیچ وقت خطا نمیکنه اگر مشکلی هست درونه ماست]]

    بهترین ها رو براتون آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    احمد گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    وقتی باور مناسب داشته باشی انگیزه لازم برای انجام آن کار در شما ایجاد میشه و به مسیرهای درست هدایت می شوید اگر باور دارید به زعم خودتان ولی قدم در مسیر باوردارم بر نمی دارید به قول استاد آن باور حرف مفت است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    محبوبه رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 3170 روز

    سلام به استاد خوبم و همه اعضای بی نظیر این خانواده ی فهمیم و دوست داشتنی

    خوشحالم که دوستی به تضادی برخورده و بانی این فرصت شد که همگی اعضا را به چالشی متفکرانه هدایت کند؛تبریک میگویم که به این تضاد برخوردید زیرا تضادها نعمت و فضلی است از جانب خدای مهربان برای هدایت و دریافت ما به خوشبختی بیشتر و به گفته خود خداوند ” به ما می‌افزاید ”

    از دیدگاه من که شاگرد چند ساله ی مکتب استاد هستم و به لطف خدا هر روز بر آگاهی و درکم از قوانین افزوده می‌شود و درحال طی کردن تکاملم هستم ؛ عواملی که نتایج استاد عباسمنش را با سایرین متفاوت می‌کند در چند عامل است که به یک عامل اصلی گره خورده است؛

    استاد “عاشق ” است و چیزی به عنوان مقوله ی “کسب و کار ” ندارند یعنی با عشقی دارد زندگی میکند و همراه است که دیگران از بیرون به دید کسب و کارِ ایشان آن را می‌بینند، آیا این یک تمایز نیست؟!

    دوم اینکه ایشان نسبت به “عشق ” شان “تعهّد” دارند آن هم تعهّد به معنای واقعی و در تمامی ابعاد آن، آیا این تمایز نیست؟!

    و سوم اینکه ایشان با تجارب علمی و عملی گوناگون به خوبی یادگرفته اند که در هر موضوعی (یکی از آنها ثروت و موفقیت مالی است) باورهای قدرتمندی به صورت بنیادین در وجود خود بسازند و هر روز این باورها را بهتر و قدرتمند کننده تر بسازند ؛ و آیا داشتن چنین باورهای قدرتمندی تمایز نیست؟!

    و البته مهم ترین و اصلی ترین مورد که این سه مورد به آن گره خورده و متفاوت ترینشان کرده از همگان ؛

    ” یکتاپرستی ”

    هست ؛ ایشان به صورت عملی نشان داده اند که “یکتاپرست ” هستند؛ آیا یکتاپرست بودن به معنای حقیقی ( در افکار، گفتار و رفتار) وجه تمایز نیست؟!

    پس پاسخ اینکه چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می‌کند همین است؛

    1) عشقی خالص که نتیجه آن لذَّت بردن و خدمت به خلق است

    2) داشتن تعهّدی که ما را به حرکت وامیدارد تا اقداماتی عملی مربوطه را انجام دهیم

    3) ساختن باورهایی قدرتمند به صورت بنیادین در وجودمان که راههای رسیدن به اهداف را برایمان ساده، سریع و لذت بخش می‌کند

    و البته همه اینها را محکم گره بزنیم به ایمان و توکلی خلل ناپذیر و اعتمادی محکم به “ربَّ العالمینی” که بی نظیر است و چون او نیست.

    برای خودم و همه ی عاشقان این راه

    ” عشق ، تعهّد ، باورهای عالی و توکلی عظیم ” از ” ربَّ العالمینم ” خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  5. -
    مریم محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2782 روز

    آن چه که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند

    سلام به خانواده ی عزیزم که قراره یه بار دیگه آگاهی های فوق العاده ای رو برای رشد من در اختیارم قرار بذارن پیشاپیش تشکر میکنم .

    اما جواب برای مسابقه ، راستش از اونجایی که هر مسابقه ای که با خارج از خودم باشه باعث میشه قوانین رو فراموش کنم و توی اضطراب و تقلا و کلا جاده فرعی بیوفتم ، میخوام تموم سعیمو بکنم که به دید مسابقه نگاهش نکنم چرا که اولین باور مخرب همینه که فقط از طریق همین مسابقه میتونم برنده باشم و ارزشمندی خودمو در گرو امتیاز و جایزه بسنجم که در این صورت کلا از مسیر خارج میشم . البته که قطعا دوس دارم از برندگان باشم ، اما تو نظر خودم جایزه ی اصلی تغییر باوریه که قراره از کل آگاهی هایی که قراره بخونم ایجاد شه . مسابقه ی اصلی من با خودمه . چیزی که الان فکرمو درگیر کرده اینه که چه جوابی بدم که خودم ازش استفاده کردم . بنظر من دلیل اصلی موفقیت استاد همون جمله ی اولمه که انچه که از دل براید لاجرم بر دل نشیند ، استاد چیزیو میگن که از دلشون و از عملکردشون میاد پس چاره ای جز بر دل نشستن و جذب افراد هم مدار نداره . این موضوع فقط برای استاد عمل نکرده برای همه عمل کرده حتی برای همون افراد نتورک مارکتینگ . اونا هم چیزی که عمیقا باورش دارن رو دارن ارائه میکنن و همه ی افرادی که هم مدارشونن هم کنارشون قرار گرفتن ، حالا هر کدوم توی مدار خاص خودشون و با باورهای خاص خودشون . یکی میگه اصل بر راحتی و کنترل خودمه و از همین طریق همه چیزو کنترل میکنه و همه ی کاراش راحت انجام میشه ، اون یکی میگه هیچ چیز به راحتی به دست نمیاد و باید تلاش کرد و عوامل بیرونی رو کنترل کرد ، که اونم دقیقا همه چیز براش همون جوری پیش میره . و صد البته که فرد اول بنا به باورش که میدونه کنترل فقط باید روی خودش باشه تمرکزش فقط روی خودشه و فرد دوم هم که میخواد کنترل همه چیز رو بدست بگیره تمرکزش روی عوامل مختلفیه . و مطمئنا تمرکز روی یک چیز که کاملا دست خودته خیلی راحتتر و زودتر جواب میده تا کنترل روی صدها چیز حالا میخواد هر چیزی باشه از رقیب گرفته تا سلیقه ی افراد یا هر مورد دیگه ای .

    از طرفی بنظرم جواب بهتر و باور قوی تر رو وقتی میتونیم دریافت کنیم که استاد عباسمنش رو با قبل خودشون مقایسه کنیم . چون توی این دنیا با همه ی بزرگی و کوچیکیش ما فقط میتونیم خودمونو با خودمون مقایسه کنیم و هر گونه قیاس با فرد دیگه باور محدود کننده ای رو توی خودش میتونه داشته ، ما فقط میتونیم از افراد دیگه برای قرار گرفتن توی مسیر درست خودمون استفاده کنیم با فهمیدن خواسته هامون که در نتیجه ی برخورد با تضادها و حتی خواسته هایی که با دیدنش در اختیار دیگران درون ما شکل میگیره . چیز دیگه ای که من به شخصه میتونم ازش استفاده کنم همین موضوعه که استاد هیچوقت با هیچکس رقابت نکردن و مسابقه ندادن و خودشونو فقط با خودشون مقایسه کردن و هر بار دنبال پیشرفت شخص خودشون بودن . من هم با هیچ کس رقابتی ندارم این بهترین باوریه که میتونم بسازم که من به خودی خود ارزشمندم و نیازی ندارم از کسی جلو بزنم یا مسابقه ای بذارم .

    یه باور قوی که به دنبال این مسائل میاد باور به فراوانیه ، کسی که رقابت میکنه به فراوانی باور نداره و میگه از هر چیزی که حالا هدف شخصه به مقدار کمی هست یا خودش میتونه داشته باشه یا کس دیگه ای . این باور برای خودم خیلی مفیده چرا که هر بار به راه انداختن یه کار فکر میکنم میگم از این کار افراد زیادی هستن که انجام میدن دیگه جایی برای من نیس و این باور مخرب رو درون خودش داشته که کمبود وجود داره و الان متوجهش شدم .

    موضوع دیگه ارسال فرکانس های مناسبه و قرار گرفتن در معرض ورودی های مناسبه و یا موضوع کلی قرار گرفتن در معرض ورودی هاست که بنا به نوع ورودی شرایط و اتفاقاتمونو رقم میزنیم . وقتی کنترل مناسبی داشته باشیم رفته رفته مدارمون بالاتر میره و به سمت راحتی و ثروت و سلامتی بیشتر پیش میریم . استاد همون چیزایی رو میگن که بهش ایمان دارن و هر بار تاکید میکنن که من این حرفارو برای خودم میزنم یعنی مطمئن هستن که این حرفا ارسال فرکانسه که به خودشون برمیگرده . و از طرفی همیشه تاکید دارن که من با این حرفا زندگی میکنم ، زندگی کردن با ورودی مناسب راهی جز قرار گرفتن توی شرایط مناسب نداره . همه ی اینا ایجاد چرخه ی مثبتی میکنه که خود چرخه کمک میکنه به راحتی و تسریع پیشرفت خودش . استاد حرفای مثبت میزنن => مطابق با حرفاشون زندگی میکنن => باور مناسب میسازن => توی شرایط یا مدار مثبت قرار میگیرن => توی این مدار ورودی و حرفا و مسائل مثبت بیشتری وجود داره => دوباره با شوق بیشتر با اون شیوه زندگی میکنن => باورهای مناسب تقویت میشه و باور مناسب بیشتر میسازن => توی شرایط و مدار بهتر و بالاتری قرار میگیرن . و این چرخه به دلیل موندن توی مسیر تکرار میشه و کل روند زندگی بهتر و بهتر میشه . این سیکل به شکل باورهای محدود کننده برای بقیه ی افراد که توی این مثال افرادی هستن که هم صنف با استاد هستن هم انجام میشه که بدلیل اینکه میخوام روی شکل مثبتش که شیوه ی استاد عباسمنشه تمرکز داشته باشم ترجیح میدم اونو مفصل بیان نکنم .

    موضوع دیگه ای که این تفاوت رو ایجاد کرده درک استاد از این موضوع هست که انسان هر روز میتونه بهتر و بهتر بشه و بدلیل اینکه این بهتر شدن و ارزشمند بودن رو با خودشون و جایگاه فعلی یا حتی قبلی خودشون درجه بندی و قیاس میکنن میدونن تا بی نهایت میشه پیشرفت کرد و هر بار دنبال بهتر کردن زندگی خودشون و شیوه ی ارائه ی علایق خودشونن و بنابراین همیشه اصل و اساسی که همیشه بهش ایمان دارن رو به جنبه و ابعاد مختلف بیان میکنن ، برعکس افراد دیگه که یه محتوی با یه شیوه رو فقط با روش های تبلیغاتی مختلف ارائه میکنن . در صورتی که وقتی اصل و محتوی درست و جذاب و دلنشین بشه خود به خود افراد رو جذب میکنه چون این محتوا میتونه روی افراد تاثیر بذاره و حتی اگه خود افراد زبونا تبلیغی برای مثلا استاد نداشته باشن تاثیری که گرفتن و شیوه ی زندگی بهتر اونا باعث جذب افراد بیشتری که البته خودشون خواهان این مطالب هستن میشه . و البته بی نهایت راه هست برای این جذب افراد که خدا گفته از راه هایی به شما میرسونم که فکرشم نمیکنین . در صورتی که تغییر موضوع فرعی مثل روش تبلیغات فقط ایجاد ظاهر متناسبه که وقتی چند نفر استفاده کردن و متوجه شدن که مطالب کمک خاصی بهشون نمیکنه خود افراد تبلیغ میکنن که بدردشون نمیخوره اون محصول یا مطالب و هم اینکه وقتی شخصی میبینه که کسی از اون محصول استفاده کرده و نتیجه نگرفته نتیجه میگیره که استفاده نکنه .

    در کل خیلی جورواجور میشه به جزئیات پرداخت و مثال به مثال توضیح داد ولی چیز کلی که میشه برداشت کرد این موضوع اصلی هست که دنبال هر چیزی باشیم همونو پیدا میکنیم تمرکزمون روی هر چیزی باشه همونو بدون شک دریافت میکنیم . موضوع مهم تمرکزه . این دوست عزیزمون که توی مسئله ی دیگه ای خودم این موضوع رو بهش برخوردم و دقیقا همین الان بعد از نوشتن همه ی مطالب بالا بهش رسیدم مسئله ی اصلی ایشون من و هر شخصی که با این موضوع روبرو شده تمرکزه . مثلا میگن گاهی به گفته های شما عمل میکنم و گاهی اونا . این گاهی ها خودش باور محدود کننده ی زیادی داره . استاد عباسمنش همیشه میگن من موقعی که کاری رو میکنم وقتی کاملا موفقم که 100 در 100 تمرکزمو روی اون موضوع گذاشتم . در واقع اگه هر کدوم از ما 100 در 100 تمرکزمونو روی موضوع و هدفمون بذاریم حتما بهش میرسیم حالا توی مثال دوستمون چه با تبلیغات چه با ساختن باورهای مناسب و سرمایه گزاری روی خودمون اما موضوعی که هست وقتی از روش استاد که کار کردن فقط و فقط روی خودمونه استفاده میکنیم ، هم خیلی راحتتر به نتیجه میرسیم ، هم در کنارش خیلی باورهای بهتری میسازیم که سایر جنبه های زندگیمونو از ریشه و خیلی بنیادین حل میکنیم ، هم با لذت لحظاتمونو میگذرونیم و هم هر چیزی که بدست میاریم پایداره و راه به سوی پیشرفت بیشتر داره . میتونیم یه دریاچه رو در نظر بگیریم که پر ماهیه و این دریاچه یه لوله که حاوی آلودگی های یه کارخونه توش خالی میشه که باعث آلودگی دریاچه و بیماری ماهی ها میشه ، مسلما و حتما بهترین راه اینه که جلوی آلودگیو بگیریم تا اینکه ماهی هارو بگیریم اونارو به جای دیگه منتقل کنیم که آلودگی ازشون خارج بشه . همیشه بهترین روش اینه که ادم از ریشه موضوع رو حل کنه دقیقا کاری که استاد عباسمنش میکنن .

    باورهای مفید زیادی از این موضوع میشه برداشت کرد که اصلیترین هاشو بنظرم ایناس که اصل و اساسن

    باور به ارزشمندی و لایق بودن

    باور به فراوانی

    باور که اینکه اساس جهان بر راحتیه

    و کل اینا و کل اموزش های استاد باور توحیده رسیدن به این باور ینی رسیدن به همه چیز .

    رسیدن به همه ی این آگاهی ها که نوشتم با ارزشترین چیزیه که بدست اوردم چون بیشتر به خودم ایمان اوردم که میتونم چه موضوعاتی رو بازگو کنم . و مهمتر از اون دوس دارم از این لحظه به بعد تلاش چند برابری بکنم برای اینکه سعی کنم این مسائل رو عمیقا باور کنم که قطعا پیشرفت بینظیری در انتظارمه . برای شروع خوندن و انالیز کردن کامنت های همه ی شما دوستان عزیزم بهترین کاریه که الان به ذهنم میرسه .

    ممنونم از اینکه کامنت منو خوندین و خوشحالم که هم وقت خودمو مفید صرف کردم و هم سعی کردم آگاهی مفیدی ارائه بدم .

    در پناه خدایی که تنها فاصلمون باهاش فقط اندازه ی باورمونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3090 روز

      به نام خدای مهربان

      خانم محمدی عزیز خیلی صادقانه وساده دیدگاه خود وبرداشت های خود را عرضه داشتید آفرین به عزت نفس شما ٫

      از دوستانم همیشه یاد میگیرم و به خودم میگم خدایا کمکم کن راهکاری به دوستی میدم خودم توش عمل کننده باشم ٫

      هنوز خیلی راه دارم یه راه بی انتها واسه تغییر خودم وبامرهام وعملکر دم ٫خوشحالم که استارت این تغییر رو با اومدن به این سایت و آشنایی با دست امانت داری آغاز کردم ٫

      سپاسگزارم برای پخش آگاهی واقعااا لذت بردم ????

      در پناه خدای ثروت وقدرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مریم محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2782 روز

        خانوم مرادی مهربون ممنون از شما که نظرات ارزشمندتونو در اختیارم میذارین

        واقعا من هم اینجا از تک تک دوستان یاد میگیرم از نتایج گرفته تا نوع کامنت و نگاه و دیدگاه و حتی لحن پاسخ دوستان به هم همه و همه کلاس درسیه برای من ٫

        منم خوشحالم واقعا که توی این مسیر قرار گرفتم و توی مداری بودم و هستم که این آگاهی ها رو دریافت کنم وقتی خودمو با قبل خودم مقایسه میکنم راضی هستم از تمام مسیری که طی شده تا این لحظه اینجا باشم ٫

        سپاس گزار شما هستم

        و سپاس گزار خدایی که کافیه باورش کنیم

        در پناه خودش شاد و سالم و ثروتمند باشیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    لیلا رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2813 روز

    سلام بر استاد نازم به نظرم۱ استاد تمرکز بر خواسته هاش بود ۲ تمرکز بر داشته هاش داشت ۳ سپاسگزاری از آن داشته هاش ۴ احساس خوب در هر شرایط زندگی ۵ نگاه توحید عملی خدا رو تنها فرمانروای جهان میدونست قدرت جهان رو تنها خدا میداند ۶ کنترل ورودی ۷ باور داشت خودش خالق زندگی اش نه دولت و خانواده و غیره ۸ از تضاد ها به عنوان نعمت نگاه میکرد۹ باورهای مناسب در جهت خواسته هاش داشت ۱۰از تجسم استفاده میکرد ۱۱ باور داشت فر کانسها هستند که اتفاقات رو رقم میزند نه چیز دیگر۱۲ تمرکز بر اصل میزاره نه فرع۱۳ قرآن رو الگو خودش قرار داده و از آن پیروی میکند ۱۴ باور دارد اگر خوب بندگیشو بکند خدا هم براش خالی میکند راه رو نشون میدهد ۱۵باور دارن رزق دنبال اون میاد نه این دنبال رزق دوستتون دارم استاد نازم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    کیانوش نسیم سبحان گفته:
    مدت عضویت: 2995 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود خدمت رفیق و استاد عزیزم سید حسین عباسمنش،عزیز دلش و میکائیل نازنین و همه خانواده عباسمنشی عزیزم

    سپاسگذار خداوندم به خاطر حضور در این جمع گرانبها و مقدس

    در مورد سوال چه عواملی نتایج یک کسب کار را متفاوت میکند؟

    دلنوشته و نظر شخصی خودم را اعلام میکنم و بر گرفته از زندگی شخصی خودم هست

    یه روز خسته و کلافه از زندگیم با استاد توسط ویس ایشون در یک کانالی آشنا شدم و از اون روز ساختمان وجودی قبلی من کامل فرو ریخت و انتخاب کردم از نو بسازم

    همراه استاد بودم و حرفش را به اندازه ای که باور میکردم، پی ریزی ساختمان جدید وجودی من انجام میشد و به اندازه ای که مصالح میرسوندم ساختمان اصولی ساخته میشد و بسیار عالی پیش میرفت

    اولین قدم در زندگی دوباره من مثل موسی تسلیم شدن و گفتم دیگه خسته ام دیگه بریده ام 35سال خودم زور زدم و دویدم و نرسیدم دیگه توان ندارم

    خدااااااااااا ?? تسلیم تو ام و به هر خیری که از جانب تو به من برسه محتاجم و بعد با استاد عزیز آشنا شدم

    (این اتفاق بعد از حجرتم از یزد به بندر عباس اتفاق افتاد)

    قدم دوم که در همان لحظه آشنایی من با استاد برداشته شد اون پذیرفتن حرف استاد به منزله وحی منزل و دور انداختن اون خدای زورگو و بی رحم و درک خداوند جان رب لاشریک و مهربان و حامی و ساخت باور خداوند قدرت مطلق هست و نیرویی جز او وجود نداره که تحول عظیمی در من ایجاد کرد و کم کم در وجودم استرس جای خودش را به امید و اطمینان داد

    شرایط به اندازه کارکردن رو باور هایم خوب پیش میرفت و بعد از پذیرفتن ذهن من که خداوند قدرت مطلق هست رسیدم به مرحله مثلت (اصطلاح تعریفی خودم) یعنی در

    یک راس مثلث من

    یک راس مثلث خداوند

    یک راس مثلث مسائل و مشکلات

    ?چیزی که قبلا فقط یک خط راست بود

    که یک سرش من و یک سرش مسائل و مشکلاتم بود و خداوند هم پادشاهی قوی بود که باید التماسش میکردم تا گوشه چشمی به من داشته باشد?

    بعد از تشکیل مرحله مثلث رویکرد ذهنی من اینجوری بود که با برخورد به تضاد و مشکل من به خداوند میگفتم که این مسئله را حل کن یعنی خداوند وجود خارج از من است که چون قوی و قدرت مطلق هست میتونه و باید مسئله من را حل کند

    این مرحله از مرحله قبلی خیلی بهتر بود دست آوردش آرامش بود ولی کارها به سختی پیش میرفت تا اینکه یک سال پیش فایل پاسخ به بهترین باور در مورد خداوند از استاد به روی سایت گذاشته شد اون فایل 53دقیقه ای یک پوست اندازی مجد برای ذهن من بود و اون مثلث دوباره تبدیل شد به یک خط راست که یک سرش من بودم و یک سرش خداوند

    یعنی خداوند شده بود همه چیز در بیرون از وجود من دیگه مسائل را خداوند میدیدم که خودش میاد و خودش راه حل میشه و خودش حل میشه به قدری آرامش در وجود من موج میزد که حد و حساب نداشت دیگه هیچ مسئله ای من را اذیت نمیکرد چون به چشم خداوند میدیدمش

    ساختما وجودی من خیلی خوب شکل میگرفت و پی ریزی و کلفت کاری آن به خوبی انجام میشد تا اینکه یکنواخت شده بود و بعد هدایت شدم به مسیر دوره بی نظیر ،گرانبهاو فوق العاده کشف قوانین زندگی که قابل ارزش گذاری مادی نیست این دوره به نظر من

    تحول دوباره شروع شد

    قسمت اول دوره و اینکه باید قبول میکردم و تعهد میدادم که خالق زندگی خودم خودم هستم و نه هیچ عامل بیرونی سخت بود ولی پذیرفتم و باورش کردم

    هر قسمت که پیش میرفتم خداوند به وجود من نزدیک تر میشد تاقسمت ششم و توضیحات بیشتر قسمت ششم، که خداوند را در درون خودم حس میکردم یه حس عجیبی بود

    اینکه من خودشم واون من هست

    ورسیدم به مرحله ای که اون خط راست که یک سرش من هستم و یک سرش خداوند اون خط فاصله هم خودش هست و من باید اون فاصله را کم کنم و بشوم خودش یعنی وحدت وجود

    روز ها میگذشت و من بهتر بیشتر درکش میکردم و میفهمیدم که اوست که در وجود من است همه کاره اوست

    تا ?قسمت نهم دوره کشف قوانین? یعنی شاهکار تمام دوره های استاد

    بعد از اون فهمیدم و فقط فهمیدم و فقط فهمیدم که الان خداونداست که میخواهد بشود من

    و از اون به بعد تلاش ذهنی ام را گذاشته ام که به درک این موضوع برسم و به عمل برسانم هرچه را درک کردم

    و جلوی راهش را سد نکنم

    اینجا هست که تازه داستان جواب به این سوال ارزشمند چه عواملی نتایج یک کسب کار را شکل میدهد شروع میشود

    ذهن من تشکیل شده از دوقسمت خود آگاه و ناخود آگاه که ذهن ناخودآگاه یک تصمیم گیرنده بی شعور است و ذهن خودآکاه یک مجری منطقی و شرایط زندگی من را با توجه به دستورات ذهن ناخودآگاه به صورت تجربه فیزیکی و حسی در می آورد این عملکرد در 99درصد افراد جامعه نا آگاهانه است حالا من که میخواهم جزء یک درصدی ها باشم رسیدم به مرحله آگاهانه کردن این عملکرد پس فهمیدم که ذهن ناخودآگاه جایگاه اصلی در شکل گیری زندگی من است و پر شده از خاطرات(باورهای اشتباه) گذشته که داره با کمک ذهن آگاه زندگی الان من را میسازه

    خب الان

    کار من چیه الان:

    پاک سازی خاطرات گذشته(باورهای اشتباه)چطوری؟؟؟؟؟

    همونجوری که استاد عزیزم در تمام فایلهای رایگان و دوره های ارزشمندش میگه که با کنترل ورودی ها ذهن شروع میشه و…….

    خب من باورهای جدید و تاثیر گذار ساختم الان چی میشه؟؟؟؟

    مرحله ای را درک میکنی به نام الهامات که توسط ضمیر برتر وجود که رابط بین شعور الهی((( مرکز ارسال الهامات))) و ضمیر ناخودآگاه است ارسال میشود و این امر میسر نمیشود مگر اینکه((خلاء)) ایجاد شود

    چطوری خلاء ایجاد میشود؟؟؟؟ با پاکسازی ذهن ناخودآگاه(باورسازی) که روش اون بی نهایت بار توسط استاد عزیز در دوره ها و فایلهای رایگانشون گفته شده

    اینجاست که اگر اجازه بدهم و جلوی راهش را نگیرم خداوند وارد عمل میشود و من تنها کاری که باید در زندگی و بیزنسم انجام دهم باور های مناسب ساختن در مورد اون موضوع خاص است که باعث میشه خاطرات یا باورهای گذشته پاکسازی بشه و خلاء ایجاد بشه و خلاء نیروی جذب به همراه داره که الهامات را به طریقی که توضیح دادم جذب میکنه و اینجاست که کار من فقط عمل به الهامات است که از هفت خان رستم رد شده و تصفیه شده و کلیر و تمیز و ناب از وجود خداوند(شعور الهی)به ضمیر ناخود آگاه من رسیده همین و همین و همین و تمام

    اینجاست که ((استاد که میگه خداوند میشه همیه چیزت واقعا میشه)) به اندازه ای که من این مسیر را بفهمم درک کنم و عمل کنم و این سه مرحله ارکان اصلیایمانهستند که

    در وجود استاد عزیزم این سه مرحله کامل است تا اندازه ای که در ابعاد چهار گانه اصلی زندگی((ثروت،سلامتی،معنویت و روابط)) باور های درست در ذهنش شکل گرفته است

    علت حرفم نتایج در زندگیش است که عاشقانه برامون بازگو کرده و نشون داده ????

    مثالهای زیادی در زندگی شخصی خودم دارم از مطلبی که گفتم بزنم یکیش را عرض

    من در صنعت کاشی و سرامیک فعالیتم را شروع کردم البته ایندفعه با هدایت خداوند و باورهای مناسب

    و کار من تامین مواد اولیه مخصوصا خاک های معدنی است(خاک بازی?)

    در تلگرام عضو گروهی هستم که مدیران و بازرگانان و عوامل ارشد و تصمیم گیرننده زیادی در اون صنعت داخل گروه هستند

    چند روز پیش یکی از این اعضا مجله الکترونیکی صنعت ساختمان را ساعت 2بعدازظهر گذاشت تو گروه همون لحظه یه ندایی به من گفت این پول توش هست باز کن ببین چی میبینی طبق معمول داخلش توضیحات و گزارشات عملکردی در مورد صنعت کاشی و تبلیغات شرکتها در همین صنعت بود بعد از خودم پرسیدم پول کجای این مجله است و یعنی چی؟ طبق معمول

    جواب آمد از عرش الهی

    چگونه جسته ای من را ندیدی

    که من جریان جاریم ز هستی

    چنان هستم در این هست و در هستی

    که گویی نیست هست من در هستی

    جواب اومد آگهی های تبلیغاتی را نگاه کن و زنگ بزن و معرفی کن خودت را و ببین مواد اولیه چی میخوان که منم چون پسر گوش حرف کنی شدم گفتم چشم و در همون ساعت 2 بعداز ظهر به بعد بود زنگ زدم و یکی از اونها مواد اولیه میخواست که نمیتونست پیدا کنه و منم این قدر راحت به تامین کننده این مواد وصل شدم و مشخصات فرستادم و در مرحله نهایی واریز و خرید و ارسال قرار داریم

    استاد عزیزم من با تمام وجود حرفهایی که میزنی را میفهمم و تلاشم برای درک و عمل کردن به حرفات هست و میدونم به اندازه ایمانم به خداوند به سمت بهتریها هدایت میشم

    و خداوند همواره وبه من وحی میکند خیر و شر من را

    استاد عزیزم به نهایت ممنون سپاسگذار شما هستم که قدرتمند ترین و تاثیر گذار دست خداوند در زندگی 37ساله نباتی من بودید و هستید

    سپاسگذار خداوندم به خاطر هدایت من به این مسیر زیبا و سراسر لذت

    خانواده عزیزم دوستتون دارم

    شاد پر دوزی باشید

    ارادتمند شما

    رهسپار نسیم سبحان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1432 روز

    سلام استاد عزیزم .سلام به همه بچه هایی که الان دارید کامنتمو میخونید. امیدوارم در بهترین حس و حال باشید امیدوارم حال دلتون عالی باشه.

    استاد من یه چیزیو متوجه شدم .میخوام چکیده قانون رو در حد فهم خودم تا الان بگم : ما باید روی خودمون کار کنیم .یعنی چی کار کنیم رو خودمون ؟ حالمون وحسمون خوب باشه و هر روز بهتر و بهتر بشه. حال درونیمون…افکارمون و اعمالمون در جهت بهتر کردن حالمون باشه در جهت ارامشمون باشه در جهت اعتماد بنفسمون باشه

    مثلا من اگه امروز امتحان دارم و استرس دارم. بیام درسمو بخونم و این درس خوندنه به مهار استرس من و افرایش آرامش من کمک میکنه .

    من اگر امروز میرم تو اینستاگرام و حالم بد میشه و حسادت میکنم یا خودمو مقایسه میکنم (که همه اینا بخاطر پایین بودن فرکانس خودمونه که نمیتونیم نکات مثبت رو از رفتن به اینستا گرام دریافت کنیم و بهش توجه کنیم ولی بهرحال فرکانس ما در حال حاضر اینه و باید تکاملمون رو طی کنیم و آروم آروم بهترش کنیم .پس مجبور نیستیم بریم توی اینستا گرام )

    یا حتی مثلا ممکنه من وقتی آدم های خیلی ثروتمند میبینم ناراحت میشم و حالم بد میشه و میزنم تو سز خودم .چرا ؟ چون فرکانسم پایینه و نمیتونه نکات مثبت رو از اون فرد ثروتمند ببینه و توجه کنه ولی ما باید آروم آروم فرکانسمون زو تغییر بدیم .پس اگر حالت بد میشه نیازی نیست خودتو زور کنی .

    توجه کردن به نکات مثبت زوری نیست بقول استاد شاید برای شروع با کلاممون بخوایم قدرت ببخشیم و نکاتو مثبت رو بگیم ولی در نهایت اتفاقات خوب و اون خواسته هامون وقتی از راه میرسه که ناخودآگاه توجه ما مثبت باشه .یعنی مثبت نگری جزوی از شخصیت و رفتار ما باشه

    پس قدم اول خوب کردن حالمون هست .با کنار گذاشتن یه سری کارها و تغییر کانون توجه و نگاه کردن به هر اتفاق به گونه ای که احساس بهتری بهمون بده

    و وقتی حال ما خوب و خوب تر میشه همزمان که آروم ترمیشیم .دیدمون مثبت تز میشه .دیگ مثل قبل منفی نیست نگرشمون به زندگی به آدم ها و حتی به خودمون ..در کل عاشق تریم، آرامش بیشتری دارید زیبایی ها رو میتونیم ببینیم و سپاس گذارترین ، هم زمان با این فرکانس مثبتی که به جهان هستی ارسال میکنیم،یه سری ایده ها میاد تو ذهنمون .یه سری کارها میاد تو ذهنمون که حتما حتما حتما باید اون کار ها رو انجام بدیم .باید این عملگرایی رو حتما داشته باشم.

    و بعد اتفاقات خوب و خواسته هامون رخ میدن از راه های طبیعی .نه اینکه معجزه ای رخ بده .اینم خودش یه نکته اس .خیلی وقتا ما منتظر یه معجزه ایم. معجزه به معنای کار غیر طبیعی و دور از عقل .مثلا قکر میکنیم چون داریم رو باورهایمان کار میکنیم چون احساس خوبی داریم یا……پس به کارهای ساده ای که میاد تو ذهنمون عمل نکنیم .یه معجزه ای رخ میده خدا کمکمون میکنه از راهی که فکرشو نمی‌کنیم فلان‌….انتظار یه کار غیر طبیعی داریم مثلا .در حالیکه

    خدا تو رو هدایت میکنه .از راه های ساده و طبیعی. هدایت خدا همون کارهاییه که به عقلت میرسه.همون ایده های ساده ای که میاد تو ذهنت که خیلی وقتا بهش عمل نمی‌کنیم. یا از سر تنبلی یا از سر ترس یا اینکه ممکنه نتیجه نده و …که همه اش هم نشات گرفته از بی ایمانی هست که ما خدا رو واقعا باور نداریم مطمئن نیستیم که اون کار ساده و ایده ای که الان به ذهنمون رسیده واقعا از طرف خداست؟؟ واقعا جواب میده ؟؟ بخاطر این شک و تردید ها،خب عمل نمی‌کنیم ‌‌‌……خدا داره به اندازه ای گه ما تغییر میکنیم هدایتمون میکنه ولی ما به هدایت عمل نمی‌کنیم بقول استاد جریان هدایت ، فورس نمیکنه مجبورت نمیکنه .

    و در نهایت

    هر چی بیشتر رو خودت کار میکنی موانع ذهنت برداشته میشه و خدا به مسیر های بهتر هدایتت میکنه .ایده های بهتر به ذهنت میرسه، آدم های بهتر وارد زندگیمون میشه و در نهایت از بی نهایت طریق ما هدایت میشیم .

    این چکیده قانونه

    استاد این قانون رو خیلی عالی اجرا کردن .استاد به ایده هاشون عمل کردن .استاد روی ایده هاشون متناسب با مرحله ای از تکامل که توش قرار داشتن ، عمل کردند!!

    یعنی ببینید اشتباه خیلی از ما ها مثل خود من کپی برداری کردن هست .

    حتی حتی حتی به نظر من از استاد عباس منش هم نباید کپی کنیم .

    ببینید بچه ها مثلا من به خودم بگم خب استاد عباس منش مهاجرت کرده از بندر عباس به تهران برای پیشرفتش. بااینکه توی بندر عباس شرایط خیلی خوبی هم داشته و موفق شده .ولی رفته تهران…

    پس الان منم تو این شرکتم و شرایط خوبی هم دارم ولی مثلا دوست دارم موفق تر بشم یا حوزه علاقه مندیمو دنبال کنم (فرض کن کاری که توی شرکت هست دوست داری ولی یه چیز دیگ هم هست که بیشتر دوسش داری ) بعد میگی خب ببین استاد ایمان خودشو نشون داد و رفت توی بندر عباس استعفا داد .پس منم برم از کارم استعفا بدم و ایمانمو نشون بدم و کار مورد علاقه مو شروع کنم. این کار غلطه .

    باید ببینی اون لحظه توی اون شرایط خاص قلبت چی میگه ؟؟ نشانه ها چی میگن ؟؟ حست چی میگه ؟؟؟ توی چه مرحله ای از تکاملت هستی؟؟؟؟

    بخاطر همین استاد میگه من ماهی گیری یاد میدم .ماهی نمیدم بهتون. آقا من قطب نمای درونیتو بهت نشون میدم که تو هر چی بیشتر رو خودت کار میکنی بیشتر احساسش میکنی و اون بهت میگه چکار کنی .بخاطر همین استاد فقط اصلو میگه.نمیگن دقیقا چیکار کنیم .فقط میگن این اصله، حالا تو خودت ببین چطور میتونی ازش استفاده کنی ‌

    دوستان نباید کپی برداری کنیم حتی از استاد عباس منش.

    اون کار خاصی که استاد انجام داده و نتیجه داده واسه استاد با باور های خاص خودش ، توی اون مرحله خاص از تکاملش و با الهامات درونیش، کار فوق العاده نتیجه بخشی بوده

    ما باید صحیت های استاد عباس منش رو درست درک کنم باید متناسب با شرایطمون شخصی سازی کنیم .

    ببینید کلید موفقیت استاد بنظر من ، کار کردن روی خودشون، خوب کردن حالشون و درعین حال عمل کردن به الهامات و کارهایی که اون لحظه به ذهنشون میرسیده یا ممکنه از زبان بقیه افراد بهشون گفته شده ، هست . ما باید روی قطب نمای درونیمون کار کنیم و به کارهایی که به ذهنمون می‌رسه عمل کنیم .ببینید بچه ها این ها تکمیل کننده هم هست .اگر داری روی خودت کار میکنی سعی میکنی به هر اتفاق به گونه ای نگاه کنی که حالتو خوب کنه سعی میکنی اجازه ندی هیچی حالتو بد کنه و به خدا ایمان داشته باشی و اینا ….ولی عمل نمیکنی به کارهایی که یه عقلت میرسه ( همون الهامات که به طرق مختلف و از آدم های مختلف یا از ذهن خودمون بهمون گفته میشه ) وقتی عمل نمیکنی نتیجه هم نمیگیری و کم کم نا امید میشی و حالت هم بد میشه و میگی قانون جواب نداد .

    مثلا شما یه مشتری ناراضی دارید ‌.بعد از کیفیت محصول ناراضیه یا هر چی ….بعدمیگی خب اشکال نداره حالا یه مشتری بود این همه اتفاق مثبت افتاده فلان .و خلاصه یه جوری سعی میکنی حالتو خوب کنی ..وهمزمان این به ذهنت میرسه خب مشتری حق داشته واقعا فلان مشکل رو ما داریم (یعنی ببین از این اتفاق ، یه ایده ای کاری چیزی میاد تو ذهنت که مثلا برو حلش کن ) ..اگر تو به این عمل نکنی نتیجه نمیگیری .این یعنی یه الهامات عمل نکردی..این یعنی ایمان نداشتی .‌‌…

    و نتیجه هم عاید نمیشه و کم کم دیگ اون نگاه مثبت به هر اتفاقی که میوفته رو هم نداری .چون میگی قانون جواب نمیده.

    حالا این یه مثال بود .کلی مثال دیگ هست

    واسه هر کس با هر کسب و کاری و توی هر مرحله از تکاملش فرق داره

    بحث اینکه روی خودمون کار کنیم و به ایده ها عمل کنیم. همین

    و تکاملمون رو طی کنیم.

    مثلا استاد میگه تبلیغات نکن .از فردا تو بری تبلیغات نکنی ؟؟ شاید تو تا الان فقط با تبلیغات نتیجه گرفتی بعد یهو میگی خب پس دیگه تبلیغات نمیکنم .خب معلومه واسه تو نتیجه نمیده که …..

    تو باید آروم آروم کم کنی این تبلیغات رو .میتونی از اینجا شروع کنی که من تبلیغ میکنم آدم های خوب و عالی میان به سمتم خداوند هدایتشون میگنه اینکه تو ارزشمندی .محصولاتتت ،کارت ،خودت ارزشمند و لایق هستی پس ارزش دیده شدن رو داری .اینکه لایق ثروت مند شدن هستی و‌…..کلی باور دیگ که هر شخص باید روشون کار کنه .

    بعد مثلا بخاطر این فرکانس مثبت ترت،ببینی که تبلیغات این سری ، خوب تر و بهتر سری های قبلی نتیجه داده واینجا باورت میشه اره واقعا باور ها اصله .باور ها داره کار میکنه .میگیی من یکم ذهنمو کنترل کردم ببین این همه مشتری خوب اومد ….بعد همینطوری ادامه بدی و

    حالا شاید بعد هااا به این نتیجه برسی که تبلیغات نکنی . وقتی باورت قوی تر شد وقتی قطب نمای درونت بهت گفت دیگه بسه انجام نده .

    ولی اینکه تو الان بخوای کپی کار استاد رو انجام بدی جواب نمیده. باید مطابق با حس خودت و شرایط خودت و قطب نمای درونت و قلبت و تکاملت عمل کنی .

    اصلا خود استاد همیشه میگن شرک یه چیز شخصیه .نمیتونیم ما قضاوت کنیم که رفتار کی شرک آمیز بوده چون ما به کنه انسان ها دسترسی نداریم .

    پس باور های توحیدی برای کسب و کار رو اگر داریم روشون کار میکنیم ،الهامات و ایده ها و کار هایی که بهمون گفته میشه انجام بدیم،رو انجام بدیم .نگیم مثلا اره استاد گفته تبلیغات شرکه .پس من تبلیغات نکنم .بابا تو باید ببینی تو چه مرحله ای هستی ،اصلا کجایی شاید تو این بار تبلیغات ساده تر و کم هزینه تر و نتیجه بخش تر بهت الهام بشه یا شاید با همون هزینه ولی تبلیغات نتیجه بخش تر بیاد به ذهنت ….

    شرک رو خودمون باید شناسایی کنیم یه چیز شخصیه بقول استاد ‌.که با توجه به رفتار هامون و نیت رفتار هامون ، متوجهش میشیم .

    مثلا من ممکنه برم از یه نفر درخواست کمک بکنم و به الهامممم عمل کنم مثلا بهم الهام شده این آدم میتونه کمکت کنه و اون درخواست انقدر نتیجه بخش و عالی باشه که به خواسته ام برسم.

    اما یکی دیگ بیاد کپی کنه بگه خب من باید از آدم ها کمک بگیرم ببین فلانی کمک گرفت نتیجه گرفت و به خواسته اش رسید پس منم برم همین کار رو انجام بدم .بعد میری انجام میدی میبینی نتیجه نمیگیری .

    بابا ما باید یه خدای درونمون ایمان داشته باشیم که اون مسیر رو بهمون نشون میده

    حتی اگر اشتباه کنیم این اشتباه یه تجربه اس .که کمکت میکنه واسه موفقیت بعدی

    یعنی ببینید ممکنه بگی من چطوری بفهمم الهامم از طرف خداهه یا شیطان؟؟ استاد میگن الهامات خداوند توی اون شرایطی که داری انجام شدنی هست فقط نیاز داره اعتماد بنفس و ایمان بیشتری داشته باشی و جسور تر باشی و الهامات خداوند ارومت میکنن .

    اما بچه ها مهم اینه که تصمیم بگیریم و عمل کنیم به کار ها .حتی اگر اشتباهی تصمیم بگیریم خیلی بهتر از بی تصمیمی و هیچ کاری نکردنه .خود استاد اینو گفتن‌.

    پس اگر شک داری که این الهامم جواب میده؟؟ از طرف خداست یان؟؟ …یه تصمیم بگیر و با قدرت اون کار رو انجام بده نهایتش اگرم نتیجه نده یه درس بهت میده و تو میتونی ازش برای موفقیت استفاده کنی

    بنظرم مهم ترین کلید موفقیت استاد ، چشم گقتن به جریان هدایته .اصلا خودشون گفتن اینو …که من بدون مقاومت میگم چشم .انجامش میده .حتی اگر نتیجه هم نده امتحانش میکنم و از نتیجه اش، برآی موفقیت های بعدی کمک میگیرم .

    این عملگرایی در کنار تقویت باور ها و تقویت حس خوب جواب میده که اونم تکامل میخواد. اصلا نگران نباش گه چطوری ؟؟ اگه رو خودت کار کنی کم کم خودتو میفهمی. الهامی که باید بهش عمل کنی رو درک میکنی.

    من خودم اشتباهم تا الان این بوده به الهامات عمل نمیکردم .یا خوب عمل نمیکردم

    یا اینکه کپی میکردم از کارهایی که استاد انجام دادن .

    مثلا من دانشجوی پزشکیم همزمان کار هم میکنم کار غیر مرتبط با پزشکی

    بعد هی در تضاد بودم که اره من باید تمرکزمو روی یه چیز بدارم استاد میگن تمرکز کن استاد میگن یه چیز و انتخاب کن فلان .واین شک و تردید و این حس ها فقط باعث می‌شد که نه درسمو خوب بخونم

    نه اون کار رو خوب و اونجوری که دلم میخواد انجام بدم .

    یه مدت اون کار رو گذاشتم کنار و گفتم فقط رو پزشکی تمرکز میکنم و مثلا یه جوری تو دوران دانشجویی ازش پول در میارم و این حرفا باز حالم بد بود ‌نتیجه نمی‌داد و فلان .اینا همش کپیه .من به قلبم توجه نمیکردم که بابا ببین قلبت چی میگه ؟؟

    در حالیکه من باید تکاملمو طی کنم .حتی اگر قراره من یکیو انتخاب کنم این در اثر تکامل و عمل به الهامات من باید اتفاق بیوفته .

    مثلا خود استاد هم شروع موفقت مالی‌شان با تند خوانی بود .تندخوانی نه حیطه علاقه مندی استاد بود نه هیچی .یه ایده بود به ذهنشون رسید و ازش پول ساختن موفق شدن و باور هاشون قوی تر شد و کم کم این جسارت و اعتماد به نفس رو پیدا کردن که از حوزه علاقه مندیشون پول در بیارن و ثروتمند بشن. و تندخوانی رو کم کم رها کردن و از سایت برش داشتن .

    استاد هم یهویی نرفتن به سمت تمرکز روی یک حوزه .یا یهویی فقط روی علاقه کار کردن. اینا همه تکامله دوستان .

    تو باید با عشق مسیر رو بری .با عشق تکاملتو طی کنی .

    پس اگر استاد میگه تبلیغ نکن برو سمت علاقه مندیت تمرکز کن فلان و …..تو باید ببینی توی چه مرحله ای از تکاملی؟؟؟ قطب نمای درونیت چی میگه ؟؟ قلبت چی میگه.

    عمل کردن به باور های توحیدی و ثروت ساز رو باید هر کس متناسب با مرحله تکاملش، شخصی سازی کنه .

    و خیلی ساده بگم

    آقا حسو حالتو خوب میکنی نگاهتو به کسب و کارت، به مشتری هات و دنیا و ..بهتر میکنی همزمان به ایده هات ، کارهایی که باید انجام بدی عمل کن‌.عمل کن .و کم کم خودت متوجه میشی چی درسته چی غلطه

    فقط نترس از اشتباه کردن.

    بچه ها من کلا 1سال و چند ماه هست اونم جست و گریخته آموزه ها رو دنبال میکنم ولی نتایج عللی گرفتم و الیته الان تازه فهمیدم تو بحث کسب و کار چطوری بابد عمل کنم و کپی نکنم

    استاد عزیزم عاشقتمممممممم.یعنی نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم. بخدا اصلا زندگی من به دو برهه زمانی تقسیم میشه

    قبل از آشنایی با استاد عباس منش

    و بعد آشنایی با استاد عشق

    خیلی خوشحالمممم .امیدوارم همیشه تندرست وثروتمتد و موفق و پر از حس خوب باشید .

    این دومین کامنتم توی سایته .استاد به زودی با خبر های فوق العاده و موفقت هام خوشحالتون میکنم .دلم میخواد به عنوان یه شاگرد زرنگ از من یاد کنید …..من تا الان 1 درصد هم رو خودم کار نکردم حتی ولللللللی اصلا یلللی خیلی اتفاقات خوب افتاده

    ولی الان یه مدتیه بیشتر دارم قانون رو درک میکنم و بیشتر رو خودم کار میکنم مطمئنم به زودی نتایج عالیمو میام باز گو میکنم .

    بچه ها خیلی خوشحالم که تا اینجای کامنتم اومدید و مطالعه اش کردید .سپاس گزارم ازتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      سمیه جریبیان گفته:
      مدت عضویت: 958 روز

      سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و شما دوست عزیز. بسیااار لذت بردم از متن کامل و قشنگت . مرسی که تجربیات خودت و هرآنچیزی که از قانون درک کردی رو با ما به اشتراک گذاشتی تو ی قسمتی از متن گفته بودی باید هر چیزی که بهمون الهام میشه بهش اعتماد کنیم و حتما عمل کنیم واقعیتش اون لحظه که داشتم کامنتت رو میخوندم واقعا حرفت برام کاملا درست و منطقی بود و حتی بخودم گفتم میگه میشه کسی به الهاماتش توجه نکنه جالبه هنوز به انتهای متن نرسیده بودم برای خودم اتفاق افتاد، من از خوندن دیدگاهت نسبت به قانون خیلی لذت بردم و احساسم اینبود که باید کامنت بزارم و بابت آگاهی هایی که بهم دادی ازت تشکر کنم ،

      ولی ی لحظه نجوای شیطان اومد سراغم که باید رد بشم و اینکارو انجام ندم و اینکه حالا اینم ی متنی بود مثل بقیه متنهایی که اینمدت تو سایت خوندی و دقیقا همون نادیده گرفتن الهامات ، اما خداوند کمکم کرد و با اینکه رفته بودم سراغ بقیه کامنتا ولی ی لحظه اصلا متوجه نشدم چطوری ولی منو دوباره هدایت کرد به قسمت” پاسخ به مریم”و من ایمان آوردم که باید حتما انجامش بدم .

      ضمن تشکر از شما اولین کامنتم رو اینجا به اشتراک میزارم ،من تازه اول راهم هنوز خیییییلی باید روی باورهام کار کنم ولی به تمام حرفهایی که زدی بشدددت اعتقاد دارم و میدونم که پاشنه آشیل من عملگرا نبودن و ترس های درونیم هست از مواجه شدن با شرایط و تغییرات جدیدی که بواسطه ی تغییر باورهام و خواسته های جدیدم رقم خواهند خورد. امیدوارم که خداوند هدایتگر مهربان کمکم کنه و تو این مسیر موفق باشم و بزودی از نتایجم‌ براتون تعریف کنم ، برای شما و همه ی دوستان هم فرکانسی خودم هم آرزوی بهترینها رو دارم و خدای خودم رو شاکر هستم که منو به این خانواده بزرگ و دوست داشتنی دعوت کرد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مریم گفته:
        مدت عضویت: 1432 روز

        سلام سارا جان و استاد جان و خانوم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی خوبم .ممنونم که برام کامنت گذاشتی سارا جان .اتفاقا چقدر عمل کردن به الهامت به منم کمک کرد ‌.خودم برگشتم دیدگاهمو،یه باز دیگه خوندم ،فایل استاد رو گوش کردم و برام همه چیز مرور شد .چون ما آدما انقدر زود یادمون میره انقدر زود فراموش می‌کنیم قانون رو ….

        مرور شد که نترسم از شرایط جدید و عملگرا بودن

        تا عمل نکنم و ترسم از عمل کردن نریزه من پیشرفت نمیکنم ،چون عملا خداوند هدایتم کرده ولی من گوش نکردم پس کم کم دیگه اون هدایت ها کم رنگ میشه .

        چون حال من بد میشه و بخاطر نتیحه نگرفتن،قانون رو کمتر باور دارم ،دیگه هدایتم نمیشم ،دیگه ایده خوب کار خوب رفتار خوب و….ازم دور و دور تر میشه

        و به راحتی همه چیز بهم میریزه

        یعنی این کامنت باعث شد یادم بیاد عملگرایی عملگرایی عملگرایی عملگرایی عملگرایی

        یادت باشه آسون ترین کار اینه بگی دارم رو باور هام کار میکنم ولی هیچ اقدامی نکنی از جامعه و از همه چیز فاصله بگیری با این ایده اتفاقا قشنگ و شیطانی که دارم رو خودم کار میکنم .

        این نتیجه نمیده

        باید دوتاشو باهم پیش ببری

        رو ذهنت کار کردن و اقدام کردن و تغییر رفتار هامون

        یعنی باید هر 1 استپ که فکر می‌کنیم ذهنمون بهتر شده، تو رفتارمون و عملکردمون باید نمایان بشه همون 1 اسنپ.

        این عمل‌کردن به قانون تکامل و کمال گرا نبودن خیللللی مهمه خیلللی

        که مچ خودمون رو بگیریم نکنه تو ذهنم اینه خب من رو خودم کار گنم فقط فایل گوش بدم و بنویسم ولی عمل نکنم

        عصبانیتمو نتونم کنترل کنم

        نگاهم به اتفاقات رو نتونم زیبا کنم

        از لحاظ مالی کار نکنم به ابن امید که رو خودم دارم کار میکنم و قراره معجزه رخ بده

        بازم ممنون سارا جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    محمد محمدحسين گفته:
    مدت عضویت: 3231 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان

    متاسفانه فایل مربوطه فاقد صدا بود و من بر طبق سوالی که در سایت پرسیده شده جواب میدم :

    جواب این سوال ارتباط مستقیم داره با شناختی که ما از دنیای اطرافمون داریم و بعد از اون به باورهای ما ؛

    بیایم به صورت ریشه‌ای‌تر به این قضیه نگاه کنیم : ما همگی از جنس خدا هستیم و برای خود ، خدایی با تمام قابلیت هایی که خدا داره هستیم مثل خالق بودن ٫

    حالا که من خودم از جنس خدا هستم و تمام صفات خدا رو دارم پس میتونم برای خودم شرایط و اتفاقات رو هرجور که میخوام با الهامات و راهنمایی‌هایی که از طریق ارتباط با خدا دارم ، خلق کنم ، اما این قدرت خلق بستگی به باورهام داره که هرچقدر روی باورهام کارکنم قدرت خلق من بیشتر و بیشتر میشه ٫

    حالا که دوستمون بابت مقایسه نتایج استاد با بقیه کارگزاران پرسیده :‌ دیگه جواب معلومه استاد از نگرش و قوانین الهی که اصلی‌ترین و قوی‌ترین قانونه پیروی میکنه و کارگزاران از قوانین کسب و کاری که توسط انسانها و با تجربه و باورهای دیگران بوجود آمده پیروی میکنند ٫

    توضیحاتم رو با یک مثال به پایان میرسونم :

    فرض کنیم من قوانین ارتباط body language رو کاملا بلد هستم و امروز جلسه‌ای برای قرارداد بسیار مهم دارم و در حین جلسه از تمام قوانین body language استفاده میکنم ولی این قرارداد به نتیجه نمیرسه ؛ چرا؟ چونکه طرف مقابل من هفته پیش با یک نفر دیگه قرار داشته و اون طرف هم مانند من هنگام صحبت تمام حرکات بدنش مانند من بوده و از قضا طرف کلاه بردار ازآب دراومده ،‌ حالا اگر من طبق قوانین الهی پیش برم و به الهامات و نشانه ‌ها توجه داشته باشم ، هنگام صحبت ، نحوه ایستادن و صحبت کردن و body language من طوری خواهد شد که طرف مقابل رو برای بستن قرارداد متقاعد کنه٫

    و خیلی مثال های دیگه٫

    گر مرد رهی میان خون باید رفت

    وز پای فتاده سرنگون باید رفت

    تو پای به راه درنه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت

    حکیم عطار نیشابوری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      آرمان نظری قدوسی گفته:
      مدت عضویت: 3082 روز

      مثالتون عالی بود. واقعنم همینطوره. اگر آدم تو اتفاقات روزمرش دقت کنه کاملا متوجه مثال هایی از این قبیل میشه ک گاهی هزار چیزو رعایت میکنه تا بتونه به یه هدف برسه ولی اون کار انجام نمیشه ولی گاهی کاملا رها و بی تفاوت هرجور عشقش کشید راجع به یه هدفی عمل میکنه(بدون حساب و کتاب و فکر قبلی) و به طرز معجزه آسا و شانسی از نظر دیگران! خیلی راحت به اون هدف میرسه. خود من ک ب شخصه بسیار اینو تجربه کردم… سپاسگزارم از مثال قشنگتون … در پناه الله یکتا???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    بهار محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2438 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم . همه چیز برمیگرده به این که ایا ما واقعا این حرف هارو برای قشنگی و یک لحظه حالمون خوب شه گوش میکنیم یا یه حسی در ما بیدار میشه که میخواد یه بارم شده یه مدل دیگه فکرکنه. من از استاد یاد گرفتم اگه تضادی در زندگی من خلق شده فقط برای اینکه ببینم این کار غیرممکنه یا نه اون تضاد باعث شده باخودم فکر کنم قراره چی یاد بگیرم. اکثر ادم ها فکر میکنند برای ثروتمند شدن برای موفقیت هایی که دیگران برچسب محال بهش میزنن باید از نظر ظاهر تحصیلات خوانواده محل زندگی و و و عالی باشی تا شاید شانس بهت رو کنه و یه اتفاقی برای توهم بیافته . در حالی که وقتی من به شرایط زندگیم اگه 25 ساله به یه شکل نگاه کردم یه جا اراده کنم شجاع باشم زاویه نگاهمو عوض کنم حداقل امتحانش ضرر نداره. اونایی که هنوز شک دارن که نکنه این نوع نگاه باعث شه من از زندگیم بیفاتم بدهکاریام بیشتر شه دوستامو از دست بدم و و و تمام شرک شرک شرک حال هزاری هم نماز بخونم روزه بگیرم کارای به ظاهر خداگونه انجام بدم. اصلا خطاب به خودم میگم که چرا یه عده بااین مدل نگاه دارن زندگی میکنن و روز به روز بهتر و بهتر میشن چرا این همه کتاب داره نوشته میشه که ای مردم قانون اینه پول عشق تحصیل شادی و هزاران ارزوی دیگه همش از اینجا شروع میشه . ترس از چی ؟ ترس از شکست ؟ ترس از اینکه نکنه این حرفا خرافات باشه؟ خب اصلا باشه اصلا به فرض تمام اینا دروغ باشه حداقل یه هفته تعهد بده ریسک کنی این مدل زندگی کنی … من پول میخوام ولی یه پولدار میبینم تو دلم میگم اوه خوشبحالش چه ماشینی داره من پول میخوام ولی خونه م پر از شده از وسایلی که یه بارم به سمتشون نرفتم تا استفاده کنم من پول میخوام ولی کمد لباسم لباسایی دارم که اگه به یه نیارمندم بدم قبول نمیکنه فقط ترس از اینکه شاید همینا بدردم بخوره من پول میخوام ولی وقتی میخوام غذا بخورم از بدترین و قدیمی ترین وسایل استفاده میکنم من پول میخوام ولی وقتی چشمم به یه وسیله ای تو بازار میخوره بااینکه پولشم دارم ولی میگم نه اینو الان لازم دارم بعدا وقتی وضعم خوب شد میخرم .. فکر میکنیم همین کارای کوچیک اصلا نباید تاثیری بذاره در حالی که یه ادم ثروتمند منظور ذهن ثروتمند حتی اگه نداره چیزی بخره همون وسیله ای که دارم شکر گذارشه و همونو باعشق تزیین میکنه تحویلش میگیره و نمیگه ای بابا اینم تقدیرماست بلکه به خودش میگه خدایا اینی که الان دارم فقط به عنوان یه نشونه دارمش من یقین دارم ایمان دارم که تو انقدر ثروتمند و قدرتمندی که اصلا فرقی نداره من الان چقدر پول دارم تو منو تو راهی قرار میدی که گوشه به گوشه ش پول هس اگه الان پیشرفتی نمیکنم ولی خدایا من ایمان دارم روز پیشرفت منم میرسه من ایمان دارم اگه الان کسب و کارم خوب نیست ایمان دارم به زودی زود ادم هایی سرراهم میان که همیشه حساب بانکیشون پره و بدون اینکه من از صبح تا شب بگردم دنبال مشتری ذهنمو متمرکز میکنم روی تو و ایمان میارم مشتری ها دنبال من میکنن ……… یه تجربه از خودم بگم من همیشه یه ادم خسیسی بودم کمد لباسم انقدر لباس های قدیمی و پاره داشت که میگفتم نه اینارو اگه بندازم دور با کدوم پول برم لباس بگیرم بعد یه شب ساعتتای 11 بود بهم الهام شد تو اگه ایمان داشتی از همین لباس کمدت شروع میکردی من اونجا شجاع شدم گفتم بیا یه بارم عقل رو بذار کنار با حست کار کن من اون شب 4 تا چمدون بزرگ لباس جمع کردم حتی تا این حد که لباسایی که گذاشته بودم برای اینکه وقتی ازدواج کردم بپوشم همه رو انداختم دور وزنم به شدت رفته بود بالا از 59 کیلو رسیده بودم به 74 و بااینکارم من دیگه هیچ لباسی نداشتم بپوشم جز همونی که تنم بود یه چندروز گذشت ذهنم میگفت اشتباه کردی جوگیر شدی الان دیگه هیچی نداری بپوشی با کدوم پول میخوای بری بیرون من ولی گفتم نه خدای من صاحب من خیلی پولداره مطمعنم جواب این شجاعتمو میده تا اینکه فردا صبحش داشتم درس میخوندم یهو متوجه شدم به خاطر اضافه وزنم چقدر پوستم ترک ترک شده رفتم به مامانم گفتم مامان من دارم روز به روز چاق تر میشم پوستم داره نابود میشه بهم الهام شد برم سمت کتابخونه م چندسال پیش یه کتاب رژیمی از پویا کاشانی سفارش داده بودم چون قبلا ازش نتیجه گرفته بودم گفتم همینو باید شروع کنم ولی این رژیمش برای ذهن فقیر خیلی گرون در میاد من باخودم گفتم این حتما یه نشونه س رفتم تا عابر بانک ببینم چقدر تو کارتم پول دارم خب فقط 4500 پول داشتم ولی ناامید نشدم گفتم حتما تو بهترین زمان نزدیک بهم داده میشه باورتون نمیشه وقتی رسیدم خونه بابام زنگ زد گف پول زدم به کارتت خیلیییییی عجیب بود به واسطه ی اون لباس های قدیمی من کلی لباس برای تو خونه گرفتم و رژیممو شروع کردم و تو یه هفته 4 کیلو کم کردم من برای کم کردن وزنم میخواستم بعد کنکورم صبحا برم ورزش و باشگاه و و و اما نفهمیدم چی شد انقدر زوووووود به نتیجه رسیدم و تونستم به راحتی و بدون سختی وزنمو بیارم پایین تو مدت کم … اگه کسب و کار نمگیره بااینکه به نظر خودمون فکرمون مثبته اما ایا واقعا تو عمل هم مثه یه ادم ثروتمند کار میکنیم ؟ یا همش ماشین حساب به دست گرفتیم دو دوتا چهار تا میکنیم ببینیم طرف چقدر ماهیانه درمیاره و حسادت کنیم بهش یا میگیم عه چه باحال اگه این بدون اینکه کار خاصی بکنه پول از درو دیوار داره وارد زندگیش میشه پس حتما میشه منم اینطوری زندگی کنم اینجاس که ادم های عادی حسرت حسادت اه و اشک برای موفق ها دارن ولی یه انسان با اراده و با ایمان تصمیم میگیره نوع نگاهشو به شرایطش عوض کنه.. استاد عزیزم من یادگرفتم برای قبولی در کنکور برای ازدواج موفق برای پولدار شدن برای شاد بودن نباید به 100 برسم بلکه میتونم حتی 30هم باشم ولی با ذهن قدرتمندم با باور اینکه من اشرف مخلوقاتم فرشته ها به خاطرم سجده کردن میتونم از زیر خط فقر زیر خط دانش باایمان به علم و ثروت خدا به اون چیزی که مال من حق الهی من برسم. بذار ادمای دیگه برای خواستشون صبح تا شب عرق بریزن از همه چیزشون بزنن اما تو اینجایی که یاد بگیری با کمترین انرژی فیزیکی بزرگترین خواسته هارو خلق کنی… خیلی حیف خیلی زیاد حالا که تو بین میلیاردها ادم هدایت شدی به اینجا که با نوع نگاهت به پیشرفت این جهان کمک کنی با شک به خدا و قانون گند بزنی به زندگیت… استاد خیلی دوستت دارم شما ادمی هستین که حداقل برای منی که تو جوونی احساس شکست کردم دوباره باایمان تر حرکت کنم و تعهد بدم که این ذهن رو هر ثانیه کنترلش کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: