https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدارو هزاران بار شکر میکنم که لیاقت اینو داشتم که این فایل هدایتی رو گوش کنم
اینم امروز صبح از خدا هدایت خواستم که سر دوراهی افتاده بودم ونمیدانستم برای کسب وکارم چکار کنم
چون من یه تازه وارد هستم ونمیدانستم چطور کسب وکارم رو شروع کنم
یه گروه تشکیل دادم برای کارم
وهمیشه برای اینکه دیگران منو معرفی کنن مقاو مت داشتم باز میدم اگر خود رامعرفی نکنم که پیچم مخاطباش زیاد نمیشوندوهمیشه صبح وشب مخاطبینم رو چک میکردم واسترس اینکه مخاطبام کم بشوند داشتم واومدم خودرارها کردم گفتم این راهش نیست توداری مسیر رو اشتباه میری اومدم وتوجه نکردم ورهاتر شدم بعد گفتم بیام تبادل انجام بدم ولینگ گروه رو برادیگران بفرستم به حسابی تبلیغ کنم این کار هم کردم ولی الهاماتی میومد که اینم راهش نیست
مانده بودم چکار کنم صبح توفانوسم از خدا کمک خواستم که خدایا مسیر رو به من نشان بده که باید چکارکنم وچه قدمی بردارم که ثابت باشه وجلو بروم
چند روزی بود که داشتم به طور جدی روی لایوها استاد کار میکردم امروز به طور ناخودآگاه وهدایتی دستم خورد به این فایل وگفتم بزار گوش کنم
وای وقتی دیدم نوشته تشخیص اصل از فرع درنتایح یهک کسب وکار موفق اشک توچشمام جمع شد گفتم این هدایت خداونده ودیدم که مسیری دارم میرم درسته این الهامات خداونده
وای هرچی جلوتر میرفتم چیزهای جدیدی کسب میکردم وآگاهی های بیشتر ودرک آنها وعملی کردن حرفهای استاد
هرچی میگفت فایل رو میزاشتم رو استپ
بلند میشدم وعملی میکردم
اول اینکه اومدم تمام پیجهایی که مربوط به کارم بود رو آنفالو کردم کار نداشتم دیگه که کی چیکار میکنه
اومدم همه ی چیزهای که سیو کرده بودم روپاک کردم
انگار یه غم سنگینی رودوشم بود که برطرف شد
نفس عمیقی کشیدم خیلی رها شدم فکرم باز شد آزاد شد
سپردم دست خدا فهمیدم که باید باورهامو درست کنم نه فکر این باشم که مخاطبینم زیاد شوند
توکل به خداداشته باشم ایمانم رو قوی تر کنم وتسلیم خداوند باشم به اواعتماد کنم نه به بنده خدا
از خداخواستم مشتریان زیاد برام بفرسته همه چیز رو دست اوسپردمرخودرارها کردم
چقدر احساس خوب دارم چقدر سبک شدم
چقدر کامنتهای دوستان رو من تاثیر داشت
سپاسگزارم از همه دوستان سایت
واستاد عزیزم
وگفتم رد پایی بزارم از خودم که کجا بودم وبه کجا خواهم رسید ️ تاریخ 1401/12/22
اینو نوشتم برای تمرین خودم و اون عزیزانی که دوست دارند با کلمات مثبت درون شونو برنامه ریزی کنند بسیار مفید خواهد بود…
می نویسم هر آنچه را که او می گوید و می خواهد
چون ما همه عباس منشی ها تصمیم گرفتیم هر روز ببینیم آنچه را که او میخواهد ببینیم،
و بشنویم آنچه را که او میخواهد بشنویم،
و درک کنیم آنچه را که او میخواهد درک کنیم،
پس مینویسم و میخوانیم تا برنامه ریزی شویم برای داشتن و ساختن باورهای توحیدی که اصل و اساس جهان هستی ،همین است ،
توحید عملی ،توحیدعملی،توحید عملی،توحیدعملی
و باور باور باور باور باور باور ….به اینکه تنها منبع قدرت و تنها منبع رزق و روزی در جهان اوست و تمام.
خدایا تو گفتی توحید عملی تو گفتی یکتاپرستی و ما هم به اطاعت از دستورات تو اینجا جمع شدیم تا همدیگرو به لطف تو یاری دهیم برای ساخت همین اصل و اساس زیباترین جهان هستی به نیت گسترش خویش و گسترش و توسعه جهان زیبایت خدااااااااا
در این راه صعب العبور لطف ترا و یاری ترا بیشتراز همیشه محتاجیم ای رب وهاب من ای رب رزاق من
یاری ترا می طلبیم ما را همراه باش تا راه برای ما همیشه هموار باشد.
آمین…
سلام و سپاس که آنطور باید خودم راشناختم و با خودشناسی به خداشناسی رسیدم
سلام و سپاس که به اندازه توانم هر روز در حال بیشتر شناختن خود و خدای خود هستم
سلام و سپاس که فهمیدم توحیدعملی اصل و اساس این جهان هست و هر چیزی به غیر این فرعِ و میشه گفت بقول معروف 100آمد 90هم پیش ماست
100خداست و 90هم تمام آن چیزهای مادی و غیرمادی است که ما در دنیا وآخرت دوست داریم داشته باشیم که با اومدن 100یعنی خدا یعنی با توحید عملی همه این فرعیات خود بخود بما می چسبند و اصلاااااا نیاز به هیچ تلاش و تقلای فیزیکی خسته کننده و آزاردهنده نیست چون بر اساس قانون 99درصد تلاش ذهنیه یک درصد تلاش فیزیکی .
پس اگر بتوانیم این قانون اصلی جهان را که توحید عملی هست و در خودمون و زندکیمون پیاده کنیم دقیقا میشیم شبیه استاد عزیز که نفس میکشیم پول در میاریم و بقیه ماجرا….
که خود خداوند در کتاب هدایتگر و آیات شریفه اش می فرماید:
ربُّ المشرقِ و المغربِ لاالهُ الاّ هُوَ فاتَّخِذهُ وکیلاً؛
صاحب اختیار مشرق و مغرب نیست معبودی جز الله،او را کارساز و نگهبان خود بگیرید….
و هرکس تقوای الهی (یعنی پرهیز از عدم اطاعت اوامر الهی یعنی سرپیچی نکردن از قانون) پیشه کند
خداوند برای او راه رهایی از هر گرفتاری را فراهم می کند.
خداوند برای چنین فردی از جایی که گمان نمیبرد رزق و روزی می رساند؛ و آنکس که بر خداوند توکل کند از غیر خدا بی نیاز میشود؛
خداوند حکم و امر خود را تحقق می بخشد و برای هر حکمی تقدیری با موعد معین مقرر فرموده است؛ و تحقق تقدیرهای الهی منزه از شک و تردید است.
این از فرمایشات زیبای صاحب این جهان و راهکار عالی و آسان و راهگشاه در هرجا و هر زمان و هر شرایط که باشیم پس بهانه ای نیست..
گرعشق نباشد تنِ بی جان بماند
گرنعمت و رحمت نباشد دیگر ایمان نماند
گر بدانی که خودت باعث دریافت هستی
دگر هیچ جایی برای ابهام و ندامت نماند.
حالا ما به عنوان بخشی از این نیرویی که ذاتش ،فراوانی،سلامتی،ثروت،شادی و عشق است،
میتوانیم با باور کردن رابطه مان با این نیرو و باور کردن فراوانیِ نعمتها،سلامتی و عشق
راه ورود آنها را به زندگیِمان باز نگه داریم و به شکلی طبیعی و راحت تجربه شان کنیم
اونم از بهترین و زیباترین و لذت بخش ترین و راحت ترین و عزتمندانه ترین راه ممکن…
خدایا حالا با این وجود ترا بندگی نکنیم کیو بندگی کنیم،شبانه روز ترا شکرگزاری نکنیم کیو شکرگزاری کنیم
خودت گفتی فرمودی همه جا فریاد زدی که ؛
اُدعونی استجب لکم
بخوانید مرا تا اجابتت کنم …نگفتی چگونه ترا بخوانیم چه کسی فقط باید ترا بخواند اصلا هیچ چیو جدا نکردی فقط فرمودی بخوانید یعنی هر کسی با هر شرایطی که داره از هر راهی که خودش یاد گرفته یا بلده مرا بخواند من او را اجابت میکنم
الله اکبررررررررررررر
ای رب وهاب من حالا چرا ترا بندگی نکنم چرا بنده تو فقط و فقط بنده تو نباشم و ترا شکر نگدارم…
الهی شکرت بابت تمام این نعمتهای دنیوی و اخروی که داری با کمترین فعالیتمون هر روز صبح تا شب به من و خانوادم و عزیزانم و دوستانم و همنوعانم اعطا میکنی الهی بینهایت سپااااااااااس
توحید عملی اصل و اساس زندگی
وقتی در مسیر توحید قرار می گیریم مشتری ها پیدایمان میکنند هر جا که باشیم،
ایده های ثروت ساز سراغمان می آیند در هر شرایطی که باشیم،
قلب های مهربان اطرافمان جمع میشوند و به ما عشق می ورزند و مهربانی میکنند
محیط خانه و خانواده مان پر از عشق و آرامش و شادی میشود و همه بهم با احترام عشق می ورزیم همدیگرو دوست میداریم در خانه برای نظرها و دوستی های هم احترام قایل میشویم دیگه از هیچ تنش و مغایرت اخلاقی و سرزنش و دعوا خبری نیست همه جا در آرامش الهی هست.
با توحیدی شدن بدنمان ساختن سلولهای سلامت را آغاز میکند و بهترین و زیباترین اندیشه ها جذب سلولهای ذهن مان میشود و انرژی نشاط آور الهی تمام وجودمان را در بر میگیرد و از ما همیشه شادی و نشاط و عشق می تراود( مثل استاد باعشق و همسرش بانو شایسته مهربان و دوست داشتنی)و آنوقت هر کجا که می رویم برکت و فراوانی آنجاست آدمای خوب و بی نظیر آنجاست….
زیرا؛ توحید تنها منبع خیر و برکت و خوشی و فراوانی می باشد، زیرا، توحید تنها منبع تمام ثروت های دنیوی و اخروی است و تمام خزینه های گنج الهی در توحید توحید توحید بارگزاری شده است….
و من از امروز باورم این است که؛
تنها منبع رزق و روزی در جهان خداست
من باورم این است که الله من ربّ منِ، ربّ رزّاق منِ الله من ربّ وهّاب منِ ، الله من ربّ فتّاح منِ ،الله من ربُّ الغنی و ربُّ الکریم است که با کریمان کارها دشوار نیست، الله من بی نیاز از هر چیز و هرکس است و همه جهانیان به او نیازمند،
اوست بسیار بخشنده و ثروتمند که همه به او پناه می برند.
من باورم این است که ،اوست مالک و صاحب و سرپرست دنیا و آخرت و هر آنچه در آنها هست ، او رب العالمین است او مالک یوم الدّین است هم رحمان هست هم رحیم، دنیایش برای همه است چه دوست چه دشمن ولی آخرتش فقط برای دوستانش و دوستدارانش است ،
دوستان و دوستدارانش کی ها هستن،
توحیدی ها و یکتاپرستان ،موحدین یگانه پرست
باورم این است که تنها راه رسیدن به ثروت بی حساب دنیا و آخرت توحیدی شدن است،
که ثروتمند شدن هم تنها راه رسیدن به خدا و بهترین و معنوی ترین کار دنیاست برای همین خدا عاشق آدمای ثروتمند و ثروت ساز است زیرا هرچه ثروتمندتر ،توحیدی تر به خدا نزدیکتر به خدا شبیه تر و هرچه توحیدی تر ثروتمندتر و ابرقدرتمندتر همانند پیامبران و استاد باعشق و استاد جانان
من باورم این است که؛
با توحیدی شدنم تمام ثروت های دنیوی و اخروی بی حساب وارد زندگیم میشود.
با توحیدی شدنم ،موّحد شدنم ،آرامش،برکت،فراوانی،میشود روزی هر روزم.
با توحیدی شدنم روابط رویایی که دنبالش بودم و براحتی میسازم عشق و شادی در زندگیم جریان می یابد بدون هیچ وابستگی خانوادمو دوست میدارم و به همه عشق می ورزم .
با توحید شدنم، روابط عالی با روح تمام کاینات برقرار میسازم.
با توحیدی شدنم تجارتم پرسود و پر رونق و پربرکت میشود و به قطب تجارت تبدیل میشوم .
باورم این است توحیدی شدن؛
بهترین و زیباترین و لذت بخش ترین و راحت ترین و عزتمتدانه ترین راه است برای ثروتمندشدن و به ابرقدرتمند تبدیل شدن.
باورم این است که؛
با توحیدی شدنم ،میتوانم به هر آنچیزی که در دنیا وآخرت میخواهم و دوست دارم و برایم خوب هست براحتی دست یابم و جذبش کنم.
با توحیدی شدنم خدا برایم مشتری میشود،خدا برایم بیلبورد تبلیغاتی میشود در هرجا ،برایم پول میشود ثروت میشود امکانات رفاهی عالی میشود ماشین میشود ویلا میشود زیباترین ملک میشود بهترین سفرهای سیاحتی دور دنیا میشود و نور میشود برای عبور از هر تاریکی.
با توحیدی شدنم بهترین ها همیشه جذب من میشود، بهترین امکانات رفاهی زندگی بهترین دوست و رفیقا بهترین آدما بهترین معامله و دادوستد های منحصر بفرد و عالی به شیوه عالی باخدمتی عالی برای پاداش عالی نصیبم میشود.
من باورم این است که ؛
با توحیدی شدنم پول و ثروت از زمین و آسمان از در و دیوار بر من میبارد.
باتوحیدی شدنم میتوانم تجارتمو جهانی سازم و بدون هیچ محدودیت زمانی و مکانی پول در بیارم و پولسازی کنم و باهاش عشق دنیا رو بکنم.
راحت پول در میارم و راحتم خرجش میکنم.
با توحیدی شدنم به هر کجای دنیا که بخوام شاهانه با عزیزانم سفر میکنم و هر کجای دنیا دلم بخواد و دوست داشته باشم بدون هیچ مشکلی اقامت میگیرم زیباترین و امن ترین جای دنیا برام اقامت خودش جور میشه.(همانند استاد جانان که شاهانه با ملکه اش رفت در زیباترین ووامن ترین جای دنیا اقامت گرفت آمریکای زیبا)
با توحیدی شدنم تمام کارهایم در هر کجای دنیا که باشم مثل آب خوردن انجان میشه،چرا؟
چون خدا میشه پارتی من خدا میشه وکیل من که زبان همه آدما رو میدونه و رگ خواب همه انسانها دست اوست.
من باورم این است که؛
باتوحیدی شدنم خرد لایتناهی هدایتم میکند عشق الهی توانگرم میسازد و به هر کاری دست بزنم پیروز میشوم .
(این مخصوص خودمه)
کار با کامپیوتر و بلد نیستم عاشق اینم که بر زبان انگلیسی و عربی خوب و عالی مسلط باشم عاشق خطاتی کردن با قلم نستعلیق و شکسته نستعلیق و نقاشی سه بعدی کردن و سنتور نوازی هستم و عاشق اینم شب و روز بتوانم فکر خدارو بخونم و بتوانم روزی مثل استاد وسیله ای شوم برای اشاعه توحید الهی ولی بلد نیستم ولی خیلیییییی دوست دارم و میدونم تنها کاری است که حاضرم رایگان هم شده انجامش بدم و در اختیار مردم بزارم میخوام با خط و نقاشی با موسیقی دلهای آدما رو به آسمونها وصل کنم با حرف زدنم با عملم بتونم قلب آدمارو پرواز بدم تو اوج آسمونها به اونجاهایی که ازش اومدیم همیشه از بچگی اینارو دوست داشتم ولی نشد برم سمتشون چون باورهای محدود کننده فراوان در من بود و ثروت و در عوامل بیرونی و یا کاری که فلانی انجام داد یا کار خانوادگی مون هست اینو انجام بدم مطمعنا موفقم و ازاینجور باورها) و امروز به این باور رسیدم که؛
با توحیدی شدنم میتوانم به تک تک این چیزایی که از ته دلم عاشقشون هستم برسم و با اشتیاق سوزان کار کنم و زندگی را زندگی کنم برای زنده ماندن.
با توحیدی شدنم تمام وابستگی هام به هر عوامل بیرونی هر وسیله یا هر دارویی یا هر کسی برای همیشه برنامش پاکسازی میشود و همه نیازم همه وابستگی ام میشه خداااااااااااااااااااااا
با توحیدی شدنم خطاط ماهری میشم نقاش ماهری میشم سنتوریست ماهری میشم و با خط و نقاشی و سازم اشاعه توحیدی میکنم و قلبهای همه را به آسمانها وصل میکنم.
با توحیدی شدنم هر روز فاصله بین ذهن و روح و قلبم کمتر و کمتر میشود و با خدا یکی میشوم .
با توحیدی شدنم انسان صبور و با استقامت میشوم و هر روز مسولیت پذیرتر، ایمانم و قدرت سپاسگزاری واقعی در من افزون تر میشوم،
باتوحیدی شدنم نگاهم به دنیا تغییر خواهد کرد تمام نیت هام خیر میشودو باعث گسترش جهانم .
با توحیدی شدنم به مولد ثروت به مولد عشق و شادی تبدیل میشوم
با توحیدی شدنم به مغناطیس جذب پول و ثروت تبدیل میشوم
باتوحید شدنم به انسان الهی و معنوی و دوست داشتنی تبدیل میشوم که؛
تمام بدقولی ها،بد حسابی ها،بی پولی ها،قرض و بدهی ها،زیر دین آدما بودن،بدخلقی ها،عصبی بودنها بی اعتمادی ها،تمام احساس گناه و احساس بی لیاقتی ها،احساس حسرت و حسادت ورزی ها،تمام کینه ها و نفرت ها همه و همه و همه برای همیشه در من محو و متلاشی میشوند اون برنامه های غلط ساز حذف میشود و برنامه درست سازی ایجاد میشود و هر کاری که درست و زیبا و قشنگ هست هر کاری که الهی هست و انجام میدهم .چرا؟ چون؛
من اشرف مخلوقات خدا،قایم مقام خدا خلیفهءخدا
بر روی زمینم، با ارزش ترین و مقدس ترین و باشکوه ترین موجود خدا بر روی زمین.
خدایاااااااا شکرت که فهمیدم، تو عاشق آدمای ثروتمندی و ثروتمند شدن تنها راه رسیدن به خدا و بهترین و معنوی ترین و بافضیلت ترین کار دنیاست
فهمیدم،که هر چه پولدارتر و ثروتمندتر میشم به تو نزدیکتر و به تو شبیه تر و خداگونه تر میشوم
فهمیدم که استاد اصل این سایت اصل،همه دوستانم تو این سایت اصل ،همه کامنت ها اصل که مرا به قرآن مرا به توحید مرا به اصلم متصل کرده است
اینجا همه چی اصل خداروشکررررررررر که ما همه اصلیم من خودم اصلم و قدرت زمین و آسمان دست منه اینو خود خدا جونم تو کتابش گفته
وسخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض
همه آنچه در آسمانها و زمین است و تحت تسخیر تو در آوردیم این مجید من بنده خوب من به من توجه داشته باش و مرا تنها منبع قدرت در دنیا و آخرت بدان و بشین و تماشا کن ببین برایت چگونه زندگی شاهانه میسازم تا با ملکه و شاهزاده ها فقط عشق دنیا رو بکنین قالیچه سلیمان و سوارشین و همه جای دنیا رو بگردین کاری که برای تک تک پیامبرانم کردم کاری که برای سلیمان نبی کردم کاری که برای یوسف پیامبر کردم کاری که برای موسی کلیم الله و محمد رسول الله و ابراهیم خلیل الله کردم کاری که برای استادتون عباس منش بزرگوار کردم مطمعنن برای تو و همه دوستانت که در اینجا دور هم جمع شدید تا برای هم نور شوید برای عبور از تاریکی نیز میکنم به شرط چی؟؟؟؟؟
به شرط پاکی دل به شرط ایمان به شرط باور اینکه من تنها منبع قدرت در دنیا و آخرتم نه غیر من و تمام.
عزت زیاد دوستان
خدایااااااا دوستت دارم عاشقانه فقط ترا می پرستم و تنها فقط از تو یاری میجویم
که مارا براه راست هدایت کنی به راه درستی و الهی
براه آنهایی که بهشون نعمت هدایت و رستگاری در دنیا و آخرت و اعطا کردی، براه استاد عباس منش ها نه راه گمراهان ،آنهاییکه مشرک شدن وخود بر خویشتن ظلم و ستم روا داشتن .
با سلام خدمت همه دوستان و اعضای خونواده صمیمی عباس منش
چقدر جالبه که این سوال تو این زمان پرسیده شد چون همین چند روز اخیر داشتم روی این مورد تحقیق میکردم و ای کاش امکان این وجود داشت که عکس هم بفرستم از یه سری دیاگرام برای راحتتر توضیح دادن موضوع
مورد اصلی اینه ما همیشه یه خواسته داریم و یه داشته و یه عمل
وقتی میخواییم به یه خواسته ای برسیم از یه نقطه ای شروع میکنیم که بهش میگیم داشته(چیزی که الان داریم)،و یه عملی انجام میدیم تا به خواسته مون برسیم
(از همه دوستان میخوام که برای خودشون روی کاغذ این مثلث رو بکشن)
هرچی خواسته شما به داشته شما نزدیکتر باشه ضلع عمل که روبروی زاویه عمل قرار میگیره کوچیک تره)
یعنی چی فرضا من میخوام برم تا دم در.(خواسته من رفتن تا دم در)،داشته من (روی مبل دراز کشیدم)،عمل (بلند شدن و یه قدم برداشتن تا در رو باز کنم)
میبینید که عمل زیادی نیاز نیست برای انجامش
حالا فرض کنید که من درونا خودم رو ناتوان میدونم از راه رفتن به هر دلیلی
اینجا مورد اصلی پدیدار میشه و دو تا راه داره
یا ما باید تفکرمون و باورمون رو نسبت به ناتوانیمون تغییر بدیم
یا تلاش بسیاااار بیشتری کنیم برای اینکه به خواستمون برسیم
جفتشم جواب میده!
اما گفتم هرچقدر به لحاظ ذهنی برای شما فاصله خواسته شما با داشته شما کمتر باشه عمل کمتری رو انجام میدید
هرچقدر این فاصله بیشتر باشه باید عمل بیشتر رو انجام بدید تا به نتیجه برسید
پ ن : داشته شما معنیش دقیقا برآیند تفکرات و باورهای شماست
که نتیجه اونها داشته شما رو ساخته
اگر به توضیح بیشتری نیاز هست تا ابهامی به وجود اومده رو توضیح بدم
دوست عزیز شما هنوز خودتون هم به آگاهی های لازم نرسیدید٫اینکه استاد عباس منش را با اساتید دیگه مقایسه می کنید نشون میده شما هم هنوز در مسیر تکامل و فهم قوانین هستید و در خصوص استاد عباس منش و باقی استاید هم هر کس یک باوری داره٫طبق قوانین اگر به هر چه باور داشته باشی برات اتفاق میفته٫استاد عباس منش خودشون شخصا باور به تبلیغات ندارند و بدون تبلیغ کارشون رونق داره و هست٫ استاد دیگه ای که اعتقاد به تبلیغات داره و هزینه زیادی بابت تبلیغ میکنه و ایشون هم درامد خوبی پیدا میکنه٫ببین هر چی را باور داشته باشی برات اتفاق میفتته٫مثلا هستند کسانی که قلبا اعتقاد ندارند(دو شخص مثال میزنم)
شخص اول: به درونش اگر رجوع کنی حالا چه آگاهانه چه ناآگاهانه می بینی قلبا نسبت به قوانین اعتقاد به تبلیغ کردن داره ولی زبانی میگه من اعتقاد دارم رونق کسب و کار بدون تبلیغات هم میشه بعد به نتایجش نگاه میکنی می بینی اصلا نتایج خوبی نداشته بعد می بینی حرف و عملش اصلا همخوانی نداره٫
شخص دوم: ایشون هم قلبا به تبلیغ کردن اعتقادی نداره حالا چه آگاهانه چه ناآگاهانه نسبت به قوانین٫بعد تبلیغات میکنه و میگه که با تبلیغات کسب و کار رونق زیادی میکنه و بعد نتایجش رو نگاه می کنی می بینی حرف و عملش کاملا متفاوت هست٫
(توضیح:اینم که می بینید زبانا میگن اعتقاد به این دارم و قلبا ندارن بخاطر این هست که یک استاد برجسته تو اون زمینه اعتقاد به تبلیغ یا اعتقاد به تبلیغ نکردن داشته و این دو شخص بجای اینکه به درون خود رجوع کنند ببینند واقعا خدای درونشون بهشون چی میگه به بیرون نگاه کردن و حرف اون استاد روشون تاثیر گذاشته و حرف و عمل شون در نتیجه متفاوت شده)
دوست عزیز موضوع باورهاست٫استاد عباس منش اعتقادی به تبلیغات نداره٫خانم و اقای xوy اعتقاد به تبلیغات دارند٫اعتقادات ما باورهای عمیق ماست٫نمی تونیم ادا در بیاریم یا خودمونا گول بزنیم٫حتی همین باورها هم قابل تغییر است٫ خودِ استاد عباس منش که قبول به تبلیغات نداره شاید در زمان دیگری و در یک پروژه کاری و هر چیزی اعتقاد به تبلیغات پیدا کند٫
پس موفقیت ها و شکست های هر فردی به باورهاش برمیگرده٫ البته که باید انسان به سمت علاقه هاش هم قدم برداره چون مثلا آدم نسبت به یک حرفه بی علاقه باشه و تنفر داشته باشه احتمال ساختن باورهای موفقیت در اون زمینه کمی مشکل میشه(شایدم نشه)٫
دوست عزیز هیچکی از کار نکردن به پول نرسیده همه مسیر تکامل رو طی کردند با توجه به محیط خانه٫خانواده٫جامعه٫کشور٫دین و٫٫٫ باورهای آدم ها شکل گرفته٫انسان ها از طریق مختلفی درامد دارند :
مثلا:
یکی فوتبال بازی میکنه پول در میاره و علاقه اش هست
یکی تو اینترنت کار میکنه و پول در میاره و علاقه اش هست
یکی شغل ازاد داره پول در میاره و علاقه اش هست و٫٫٫
مهم اینه سمت علاقه ات بری تا اصلا احساس خستگی نکنی٫اینکه شما میگی یسری ها کار نمی کنند و پول در میارند احتمالا شما الان از کاری که می کنید سختی می کشید و این نشون میده شاید به این کار علاقه نداشته باشید٫
دوست عزیز آقای بیل گیتس بازنشست شده و ثروتمندترین فرد جهان هست و کار هم نمیکنه ولی ثروتمنده٫ولی ایا از اول ثروتمند بود؟ سیر تکامل رو طی کرد علاقه خودش رو پیش گرفت و در اون کار ثروتمند شد٫ ببین اصلا کار نکردن و درامد داشتن در واقع همون کار کردن تو علاقه خوده شخص هست٫ بهترین تفریح کار هست یعنی کاری که بهش علاقه داشته باشی مثل تفریح می مونه٫ایا شما با تفریح کردن خسته میشی؟
در خصوص کار نکردن و پول در اوردن هم خب ادم ها یدی کار نمی کنند و فکری کار می کنند و پول در میارند مثل: فعالیت تو بورسخرید ملک و اجاره دادنایجاد یک کار و دیگران برای شما کار کردن_سرمایه گذاری کردن تو یسری کارها(بقول خودمون پول از من کار از تو)و٫٫٫
تو این موارد خودت کار نمی کنی و پول برات کار میکنه٫
در خصوص سوال های مطرح شده درباره استاد عباس منش و بقیه هم:
بقول رضا مارمولک به عدد ادم ها راه برای رسیدن به خدا هست٫استاد عباس منش با درون خودش هماهنگ شده و هر کاری که بخواد تو ذهنش خلق میکنه و از درون ایده ها بهش گفته میشه و اون هارو عملی میکنه٫ ولی تو این کلاس های علوم بازاریابی حاصل تجربیات و باورهای یک نفر به بقیه تدریس میشه مثلا ایشون باور داشته باید تبلیغات برای فروش بشه و ۵۰ نفر دانشجو سر کلاس نشستن که ۱۰ نفر اصلا گوش نمی دند ۲۰ نفر گوش میدن و این صحبت ها ارضاشون نمیکنه ۲۰ نفر دیگه یادداشت برداری میکنند و از این تعداد خیلی هاشون به نتیجه نمی رسند٫ دست اخر ۳-۴ نفر شاید از تو این ها بتونن موفق بشن٫ اینا بر میگرده به باورهای افراد٫این ۳-۴ نفر که موفق شدند به تبلیغات کاملا باور داشتند٫ باقی باورهاشون کاملا جنبه مقابل رو داشته٫
اینم یادم نره که استاد عباس منش قوانین ثابت خداوند رو شرح میده و اون اساتید فقط یسری قوانین رو که یک شخص دیدن از انجام اونا موفق شده همونارو کپی برداری کردند و برا بقیه تدریس میکنند و عمقی به قضیه نگاه نمی کنند٫
اگه به همه افراد موفق رجوع کنی می بینی هر کدوم سبک شخصی خودشون رو برای موفقیت کسب و کاراشون پیش گرفتند٫
” البته من خودمم در زمینه کسب و کار علاقه اصلی ام رو هنوز پیدا نکردم فقط می دونم باید تو اینترنت فعالیت داشته باشم”
شاد و موفق باشی دوست عزیز اعضای سایت و استاد عباس منش٫بدرود٫
با سلام خدمت دوست عزیز و استاد خوبم. به نظر من آنچه که باعث تفاوت نتایج استاد شده و میشه ایمان و اعتماد صد درصدی ایشون به خداوند و رب جهانیان است. وقتی که فردی تمام و کمال به ی منبعی متصل میشه که سرچشمه تمامی ثروتهای جهان هست دیگه نیازی نیس که به جاهای دیگه وصل بشه که بتونه ثروتش رو دریافت کنه و گسترش بده. تمامی این چیزهایی که دوستمون مطرح کردن وصل شدن به دیگران به کسانی غیر از خداوند برا رسیدن به ثروته و طبیعیه که نتایج متفاوت باشه. وقتی کسی هس که تمام بازارهای جهان و بازاریاب های جهان زیر سلطه اون هستن پس چرا اتصال به زیرشاخه ها ؟!!!وقتی که میشه با وصل شدن به منبع خود منبع برات بازار ردیف کنه چرا وقت خودش رو بزاره برا کسایی که مطمان نیس اون رو به هدفش میرسونن. من خودم به عینه فهمیدم که زمانی که به منبع وصل میشم خودش برام بازاریابی میکنه و مشتری میاره بدون اینکه من تبلیغی انجام بدم پس واقعیت داره این منبع. مساله دیگه که نتایج استاد رو متفاوت میکنه اتصال مداوم به سرچشمه اس اگه این اتصال با باورهای قدرتمند کننده بطور مدام تقویت نشه به مرور زمان ضعیف میشه و کمرنگ و کمرنگ تر میشه و در نهایت از بین میره. آنچه که باعث میشه این اتصال مدام حفظ بشه تعهده پس یک موضوع دیگه که نتایج رو متفاوت میکنه تعهد صد درصدی استاد به خودشون برا حفظ کردن اتصال در هر شرایطیه .و آنچه که بستر رو برای همه اینها فراهم میکنه درک درست استاد از خدواند و قوانینشه. موفق و موید باشید
موردی که برای پاسخ به این سوال به ذهن من میرسه بحث “باور و ایمان” است٫ مسلما “علم” با فرآیندی که از “نشانه های ایمان و باور”هستش به هیچ وجه تناقضی نداره٫ اونجایی که علم کم آورد، باور و ایمان و دنبال کردن نشانه ها به کمک علم اومد و اونجا که ایمان لغزید با علم میشه بخشی از اون کمبود رو جبران کرد٫
مثالی که همین الان به ذهنم رسید داستان حضرت موسی هستش که بارها استاد عباسمنش هم به اون اشاره کردند٫شکافته شدن رود نیل برای موسی،هم وجه علمی داره و هم بعد ایمانی! اما موسی از طریق علمی به اون نرسید!!!کاری که موسی کرد رسیدن به نتیجه با توجه به آگاهی رسیده بر قلبش بود٫
دوستان عزیزی که مثل خود من بخش منطق و حسابگریشون قویتره با فکر کردن به همین یک مورد و بازبینی هزارباره این داستان میتونن درک کنند که افرادی که بقول خود استاد علم و فن کافی ندارند چطور میتونن در جنبه های مختلف از افراد متخصص بالاتر باشن٫چون موسی اگر قرار بود با علمش تاریخ و زمان رسیدن به رود نیل رو پیدا کنه،(با فرض اینکه علمش رو هم پیدا میکرد که خود رسیدن به اون حد از علم زمان و شرایط خاص داره!!!) هیچوقت نمیتونست با یارانش فرصت گذر از نیل رو پیدا کنه!(رمز موفقیت استاد عباسمنش و هزاران فرد موفق دیگه)
از طرفی با یک نگاه کلی به پیامبرها و افراد موفق میبینیم که اونها به الهامات و نشانه ها توجه بیشتری داشتند و در بعضی مواقع علم هم به کمکشون رفته و نتیجه پررنگتر شده٫اما قضیه اصلی ایمانی بوده که داشتند٫
داستانهای واقعی آمیخته ایمان و علم هستند؛باورشون سخته قبل از اینکه اتفاق بیفتند(!!!) اما وقتی با ذره بین علمی هم به سراغشون میری امکان پذیرند٫چطور ممکنه؟
به نظر شخصی من تقویت باور و ایمان که به شنیده شدن نجواهای درونی برسه میتونه قدمی بلندتر و سریعتر به سمت موفقیت باشه٫٫و کلید موفقیت عباسمنش و عباسمنشها تکیه به همین اصله٫٫٫
حتی اکتشافات مهم و بزرگ در دنیا با تکیه بر دنبال کردن الهامات و پیروی از نداهای درونی نشأت گرفته و بعد از شناخته شدندر وجه علمی رشد بیشتری کرده٫
تناقضی که عنوان شد و شاید سوال یا ترمز ذهنی اکثریت آدمهاست و جلوی پیشرفتشون رو میگیره ، همین اصل سادست که همین سادگی پیچیدش میکنه! یعنی اونقدر ساده که افراد میگن :”مگه میشه اینقدر ساده به فرمول موفقیت رسید؟!” ٫ اما ما چه بخواهیم و چه نخواهیم زمین گرد است٫
سلام به استاد عزیز عباس منش و گروه و خانواده صمیمی عباس منش گل من جواب این سوالو قبل اینکه فایلو ببینم میگم برای محک زدن خودمه که ببینم چقدر پیشرفت کردم در اصل خودمو با دیروز خودم مقایسه کنم به نظرم این دلایلی که استاد اینقدر متحول و متفاوت نتیجه گرفتند اینه که فیلتر شدیدی برای ورودی های خود گزاشتند یه سری ادم هارو تو زندگیشون گزاشتند کنار و روی ورودی خود تمرکز کردند هر باوری که ضد خواستش بود رو ریخت بیرون چون باورای ما هستند که زندگی و تجارب مارو رقم می زنند استاد هم به خودش ایمان داشت هم به خدا در هر شرایطی بود غم و غصه نخورد ایمانشو حفظ کرد به نکات مثبت توجو و تمرکز کرد و نگران هیچ مسله ای تو زندگی نبود و فقط و فقط روی خودش کار می کرد تمام تمرکزش روی خودش و باوراش بود باورخیلی مهمه هر چیزی که هستیم و هر شرایطی که داریم از باورامونه استاد برای اینکه زندگیه خودشو تغییر بده باورای مخرب چندین و چند سالشو به مرور زمان پاک کرد ارام ارام باور جدید رو جایگزین باورای قدیمی کرد و ارام ارام نتایج اتفاق افتاد و صبر کرد چون می دونست همه ی این اتفاقات باید تکامل خودشونو طی کنن ایمانه خودشو حفظ کرد و ادامه داد در هر کاری با رونده تکاملی پیش رفت احساسش رو خوب می کرد نمی گزاشت حتی یک لحظه افکار منفی بیانو جدیش بگرید افکار منفی برای استاد مثل اسمانی بود که گاهی ابر ها می امدند و می رفتند بهشون اهمیت نمی داد مهم تر از همه خدا رو باور داشت و با خواندن قران خدارو توی ثانیه به ثانیه زندگیش میدید و چی بالا تر از این که خودتو به والا ترین قدرت بسپاری و با خیال راحت و لذت بیشتر به زندگیت ادامه بدی ادم باید باورای درست داشته باشه توجهش روی نکات مثبتش داشته باشه تکاملی مسیر زندگیش رو پیش بره احساساتش رو کترل کنه و همیشه احساس خوب خودشو داشته باش و این احساس با شکر گزاری قدر دانی ایمان داشتن اعتماد کردن به خدا و رها کردن خواسته ها بعضی اوقات باید شکر گزاری تجسم تکامل هر کاری که لازمرو بکنیم و به خدا بگیم خدایا من به تو اعتماد دارم من میرم استراحت کنم یعنی خواسه هامو رها کنم بزارم زمانش برسه و قطعا در بهترین زمان و بهترین مکان به خواستم میرسم هر چی می نویسم می بینم که عوامل زیادی هستند که مارو به خواستمون برسونن استاد چون فقط ایمان به خدا داشت و اعتماد کرده بود بهش به الهاماتی که می فرستاد گوش و عمل می کرد گفت برو تهران با زن و بچه بی هیچ پولی رفت گفت این سهامو بخر خرید گفت اینکارو کن کرد و الانم که میبینید نتایج الهاماتو نتایج اینکه باور به شر یا خوب نداشته باشی فقط و فقط باور به خدا داری و میدونی که خدا بهتر و بیشتر از اون چیزی که می خواهی بهت میده خیلی بیشتر استاد در مسیر موفقیتش گریه و غر نزد بگه چرا الان باید فلا اتفاق بیفته خدایا چرا من مقصدش رو تایین کرده بود برای زندگیش برای هر سال از زندگیش برنامه و هدف داشت و به سمت هدفش حرکت می کرد فقط و فقط هدف رو می دید و وقتی به هدفی می رسید متوقف نمی شد خواسته ی بعدی هدف های بعدی به خواسته هایش به می گفت و می گفت اینم می خواهم اگه به اون هدف رسیدم پس به این هدفمم می رسم ادامه داد و هنوز که هنوز هدف های در زندگیش دارد و قدرتمند تر و با لذت بشتر ادامه می دهد استاد بهای رسیدن به اینجایی که الان هست رو داده خیلی مهم بعضی ها خواسته ای دارند و حاضر نسیتند بهاشو بپردازند استاد بهاشو داده اون هم با کمال میل نه با ناراحتی با کمال لذت هر بهای رو که لازمه به خواستش برسرو داده قضاوت نکرده نه خودشو و نه دیگران رو اصلا به خودش اجازه قضاوت کردن نداده این قضاوت نکرده باعث شد راحت تر و راحت تر با مسایل زندگیش روبرو بشه و به سمت جلو بره استاد مثبت اندیشی رو یک نوع طرز فکر بهش نگاه نکرد بلکه این قوانین رو خیلی جدی گرفت و گفت این قانون ها همه چیزن لازمه زندگی کردن لازمه خوشبخت بودنه ابزاره مهمیه برای ادامهی بقا و زندگیه با لذت و وفور فراوانیه استاد این اعتقادو داشت هیچ کمبودی وجود نداره مثل یک اتاق که لامپو وقتی خاموش کنی تاریک میشه تاریکی هیچ موجودیتی نداره تا حالا شندید دکمه ای بزنید تا جای تاریک شه استاد وفور نعمت و فراوانی را همه جای زندگیش دید سعادت را جاری به روی زندگیه خویش دید واعتقاد داشت ایندش چیزیه که خدا بر اساس خواسته هاش میگه نه اون چیزی که مردم و واقعیت زمان حال میگه باور داشت که ب مقصد خود میرسه مثل یه مسافر که از تهران به اصفهان میره باور داره میرسه هیچ چیزی جلوش نمیگیره و میدونه دیر یا زود به مقصدش میرسد در مسیر لذت می برد بنزین میزند استراحت می کند خرابی پیش بیاد درست می کنندو ادامه می دند و راه تسلط برا همهی این چیز ها و این نکاتی که گفتم لازمش بها قدم برداشتن تکامل و٫٫٫٫٫٫٫٫٫ که همهی این راه هارو استاد در فایل های رایگان و محصولاتش به خوبی باز کرده و می تونیم راحت دارای این خصوصیات شویم و همهی این ها یک شبه و دکمه ای نست باید زمان بگزاریم تا بتوانیم این خصوصیات رو ایجاد کنیم بعدش تازه شروع میشع ارام ارام اتفاقات و خواسته هامون شکل میگیره و تبدیل به واقعیات زندگیمون میشه ممنونم از استاد و گروه که این فرصت رو به مادادند که نظری بدیم نظری بخونیم تا شاید به امید خدا بتوانیم محصول ۱۲ قدم رو تهیه کنیم و با دوستان پا در مسیر موفقیتمان بگزاریم خدایا شکرت که این فرصتو دادی نظری بنوسیم و خودمون رو محک بزنیم و به گفته هایمان عمل کنیم شاد و موفق پیروز و ثروتمند و سعادمتد باشید هم در این دنیا هم در اخرت خدا نگهداره خانواده ی عزیز عباس منشی
بسیار بسیار از خوندن کامنتت لذت بردم و به آگاهی ام افزوده شد. بخصوص جایی که مثال مسافرت از تهران به اصفهان رو مطرح کردی. باید همینقدر به رسیدن به اهداف ایمان داشت و از مسیر لذت برد. خوشبخت و ثروتمند باشی.
الان مدت هاست که دارم از آگاهی های این سایت استفاده میکنم و نتایجی که در بعضی زمینه ها گرفتم گواه آن است که چه قدر این آگاهی ها اصل هستند… اصل و اساس هستند…آن چیزی هستند که بسیار مهم اند…آن چیزی هستند که نتیجه ی اصلی را رغم میزنند و شمارا به مسیر اصلی می برن شمارا از حواشی که دیگران آن را علم موفقیت نامیده اند جدا میکنند و باعث می شوند خودت شوی…قوانین بشری که انسان ها برای خودشان گذاشته اند را نادیده بگیری و از الهاماتت به عنوان یک منبع بزرگ هدایت استفاده کنی…وسواس هایت را بگذاری کنار شک و تردید هایت را دور کنی و با توجه به اینکه نتایج عمل به الهامات قبلیت را دیده ای به الهامات جدیدت هم عمل کنی…البته شناخت الهامات تکامل میخواهد… اما بعد از شناخت آن ها دوست داری هر انچه می گوید را انجام دهی …خداوند شاهد است که هربار به حرف هایش بدون چون و چرا عمل کردم ….نتیجه ی آن کار آن قدر من را راضی کرده که ایمانی درونم ساخته که به الهامات دیگرش با نجواهای ذهنی کمتری گوش می دهم…
واقعیت این است که بسیار از علوم در واقع اصلا علم نیستند…شخص مورد نظر با خدای خودش با درون خویش رابطه ی درستی ندارد بعد میرود روش های جذاب تر شدن را فرا میگرد به عنوان یک علم …میرود در مورد ترکیب های مختلف رنگ های لباس مطالعه میکند و اسم این را علم می گذارد درواقع طرف به این موضوع واقف نیست که افکارش هستند که اتفاقات پیرامونش را شکل میدهند و بعد فکر میکند چون دارد از علم و روش های جذاب تر شدن و یا از علم ترکیب های لباس ها استفاده میکند حتما جواب میدهد و چون قیافش و شکل و شمایلش جذاب تر شده شخصی که میخواهد با او ارتباط برقرار کند به خاطر جذابیتش با او ارتباط برقرار خواهد کرد…بارها دیدیم افراد به ظاهر جذابی که بعد از چندین بار برقراری ارتباط با آن شخص تصمیم گرفتیم اورا جزو افراد بلاک شده ی زندگی خود قرار دهیم و با او هیچ رابطه ای نداشته باشیم و افرادی هم هستند با اینکه هیچ قیافه خاصی ندارند …با اینکه هیچ لباس خاصی هیچ تیپ خاصی ندارند و اما همه عاشقانه دوست دارند با آنها دوست شوند و حتی با آنها زندگی کنند و با آنها وقت بگذرانند0…
اشخاص بسیاری هستند که هنوز پروردگار خویش رو به عنوان وهاب ترین پادشاه جهان و هر انچه که ما تصور میکنیم باور نکرده اند و کسب و کار شخصی خویش را راه اندازی میکنند و پس مدتی با وجود اینکه تمامی ملاک هایی را که به اصطلاح متخصصین حوضه های اینترنت مارکتینگ گفته اند را رعایت کردند و یا با وجود اینکه هزینه ی هنگفتی را خرج سئو سایت کردند و یا با وجود اینکه دامین سایتشان دارای اسم و کلمات کلیدی خاصی ست و بسیار با قاعده و قاعده مند همانطور که به اصطلاح موتور های جست و جو مطالب را میخوانند سایت خود را شکل میدهند ولی پس مدتی می بینند که نه تنها سودی نکردند بلکه ضرر هم کرده اند…
افراد بسیاری هستند که به علت باور های نا مناسب به علت نیت های غلط ونادرست به نتایج مورد دلخواهشان نرسیدند و بعد میان “هوای سرد انسان را بیمار میکند” را به عنوان یک قانون و یک علم در نظر گرفته و از آن پیروی میکنند گویی تمامی انسان ها از هوای سرد ضرر دیده اند…
افراد بسیاری هستند که هیچ ارزشی برای کارهای دیگران قائل نیستند …بسیار ی از محصولات دیگران را کپی می کنند بسیاری از نرم افزار های دیگران را کرک میکننند و به اصطلاح قفلش را می شکنند و به خود برچسب باهوش بودن را می دهند که من عجب انسان زرنگی هستم که پول و هزینه ای برای یک دوره ی آموزشی ندادم و بعد تعجب میکنند که چرا موقع فروش محصول الکترونیکی خودشان و یا نرم افزار تحت وب خودشون کسی از آن ها خرید نمی کند و یا اینقدر فروششان کم است … بعد مشاهده می کنند که نرم افزار آن ها هم قفلش شکسته شده و مردم دارند رایگان استفاده میکنند … و بعد می آیند امنیت یک نرم افزار را به عنوان یک اصل اساسی در فروش محصولات اینترنتی پذیرفته و و در تجارت آن را به عنوان یک علم می پذیرند و بعد مدت های مدیدی را صرف امنیت و ساخت پلیر اختصاصی برای محتوای آموزشی خود میکنند تا کسی دیگر نتواند بدون پرداخت هزینه ان ها ببینید و بعد از این همه اقدام همچنان می بینند که چرا به فروش مورد نظر خود نرسیده است…
و یا شخص مورد نظر هنوز به توانایی هایش ایمان ندارد هنوز به قدر ت فوق العاده ای که خداوند درونش قرار داده ایمان ندارد و هنوز نمیداند و به این باور نرسیده است که خداوندی که جهان را خلق کرده به او میگوید تو فقط من رو بپرست من همه چی بهت میدم تو فقط من رو به عنوان قوی ترین فرمانروا من رو به عنوان تنها منبع روزی باور کن من رو به عنوان تنها منبع آگاهی باور کن من به تو هر چی بخوای میدم …و بعد می بینند چرا با وجود مطالعه ی فراوان در دانشگاه به نمره ی مورد نظر نرسیدن…چرا فقط از آن مباحثی سوال مطرح شده که او در آن ها ضعف بیشتری دارد …
بعد می آیند سراغ روش های مختلف مطالعه می روند …روش های پیشرفته ی مطالعه را یاد میگرند و آن را به اصطلاح یک علم در مطالعه پذیرفته و دیگر طبق آن اجرا می کنند و عمل می کنند گویی که تمام افراد جهان دارند فقط و فقط طبق همان سیستم مشخص درس میخوانند و نتیجه میگیرند و هر کس فقط طبق آن اصول عمل کند نتیجه خواهد گرفت …
افراد بسیاری هستند که هنوز موقع غذا خوردن کالری های غذا می شمارند ….موقع غذا خوردن به جای آن که پروردگار خویش را شکر کنند و با تمام وجود سپاس گزار رب خویش باشند که این غذا را برای آن ها تهیه کرده در هرلحظه فقط احساس عذاب و جدان دارند که چرا نتونستند خودشون را کنترل کنند و این غذا که مقداری چربی دارد را بخورند اینگار که بدن انسان اصلا به چربی نباید نیاز داشته باشد! بعد می آیند می بینند با این همه مراعات با این همه رژیم غذایی پس از مدتی دوباره تناسب اندام خودشون را از دست دادند …بعد می روند روش های بیشتری را برای تناسب اندام در اینترنت به عنوان اطلاعات جست و جو میکنند و آن ها را به عنوان یک علم غذایی پذیرفته و فقط دیگر طبق آن عمل می کنند … و برای حفظ آن نتیجه ی خاص تا آخر به همان شیوه دردناک و عذاب آور غذا میخورند و فکر میکنند تمامی افراد لاغر جهان همانطور لاغر مانده اند….
بارهلا و بارها افرادی را ما دیدیم که هر چی میخواهد میخورند و هنوز هم لاغرند…
میدانی؟! حرف این است که بسیار از مباحث که به عنوان علم در جامعه رواج پیدا کرده حاصل باورهای بسیار محدود کننده ایست که چون انسان ها از راه طبیعی به خواسته ها خود نرسیدند آن ها را پایه گذاری کردند و فکر کردند هرکه طبق همان موضوع عمل کند نتیجه خواهد گرفت … درحالی که آن علم مورد نظر اصل نیست اساس نیست آن موضوعی نیست که نتیجه ی اصلی را ایجاد کند کماکان که بسیاری از افراد با وجود پیروی از یک روش مشخص(که انسان ها به این قاعده گذاشتن برای یک چیز خاص علم می گویند) به نتیجه های واحد و یکسانی نمی رسند…بارها و بارها هم من و هم شما این موضوع را دیده ایم…
چرا اینگونه است؟
مگه نه اینکه آن افراد دارند از ان علم خاص پیروی میکنند پس چرا همه شان یک نتیجه ی واحد نمیگیرند اگر علم سلامتی رایج در جامعه این است که باید غذاهای خود را کنترل کنی…کالری های غذاهای خود را بشماری تا سالم بمانی و از حدی مشخص کالری بیشتری به بدن خود نرسانی …پس چرا بعضی افراد وجود دارند با وجود عمل به این عمل همچنان چاق هستند و یا سلامتی خود را ندارند…؟
اگر الگوی رایج که به عنوان یک علم شناخته شده در جامعه این است که هوای سرد باعث سرما خوردن می شود چرا افرادی هستند که در هوای سرد همچنان سالمند و افرادی هم هستند که با وجود صد لایه لباس پیچیدن دور خوردشون و دوری از هوای سرد همچنان سرما میخودن؟ مگر این ها طبق آن روش و شیوه عمل نکردند که ما به آن علم می گوییم و طبق آن عمل نکردند؟
ممکن است از حرف های من بردا شت شود که من دارم بنیاد هر چیزی رو برهم میزنم ولی واقعیت این است که ما باید خیلی مراقب چیزهایی که که یاد میگیریم باشیم…
مثلا اگر دنبال این هستیم که فروش در کسب و کارمان افزایش یابد و برای ان میرویم کتاب های مختلف کسب کار را میخوانیم و بعد به این جمله بر میخوریم که “برای موفقیت در کسب و کار تبلیغات امری حیاتی نیست “باید قبل از پیروی از این علم کسب و کار فکر کنیم آیا افرادی هستند که با وجود عدم انجام اینکار ولی کسب وکار عالی دارند ؟
ممکن است افرادی هم باشند که با وجود پیروی از بعضی روش های مشخص نتیجه دلخواه خود را داشته باشند ولی این به خاطر این موضوع است که اول آنکه به آن روش مشخص واقعا باور دارند و دوم اینکه مجبورن به خاطر این باور اون روش مشخص را تا آخر عمر انجا بدن حتی اگر اون روش سخت و ناراحت کننده و زجر آور باشه مثلا اگر کسی در کتابی به عنوان علم موفقیت این موضوع رو یاد گرفته باشه و باور کرده باشه که برای موفقیت در کار باید روزی 16 ساعت کار به مدت 40 سال انجام بدی (همون مثال مصاحبه ی استاد با آقای هاکوپیان)اگر واقعا به این باور داشته باشه و اگر به این موضوع عمل کنه نتیجش رو می بینه ولی راهی هستنش که حداقل من نمیخوام اینطوری کسب و کارم گسترش پیدا کنه…من دوست دارم با لذت بخش ترین و ساده ترین شیوه به خواستم برسم…
موضوع اصلی این است علم اصلی زندگی کردن را یاد بگیر…بدان که افکار مکررت اتفاقات زندگی ت را خلق میکنند بدان که احساس خوبت اتفاقت عالی برایت رغم میزند (یعنی من نقیض این عمل را تا حالا ندیدم و کم کم دارم به به یقین بسیار بالایی نسبت به ایبن موضوع می رسم و حال و روز زندگی فعلیم هم گواه اینه که چه قدر داره اتفاقات خوب برای من میفته و من فقط حال خودم رو خوب نگه می دارم … من فقط ذهن رو کنترل کردم تو به این موضوع باور داشته باش که پروردگارت علم مطلق کل کیهان داره تورو هد ایت میکنه … بعدش اون بهت الهام میکنه با ساده ترین شیوه و لذت بخش ترین شیوه اگر کار خاصی نیاز باشه انجام بدی اون بهت میگه کجا سرمایه گذاری کنی کجا پولت رو خرج کنی … نیاز نیست بری این همه علم های مختلف بورس و … رو یاد بگیری که بیشترش هم حاصل باوره ای محدود کندس…تو به اون وصل شو اون به عنوان یک مربی به عنوان یک مشاور حاذق و توانا بهت می گه سرمایه اصلی شرکت را در کجا خرج و روی چی سرمایه گذاری کنی…
ثروت یک امر کاملا ( ذهنیه ) و به شرایط خارجی ارتباط نداره. نتایج زندگی ما حاصل باورهای ماست و در حقیقت تک تک لحضاتی که تجربه میکنیم نتیجه فرکانس های است که فرستاده ایم. هدایت در هر لحظه داره اتفاق میفته و اگر فقط همین هدایت رو درک کنیم زندگی دنیا و اخرت ما درست میشه.
اگر دو نفر با باورهای متفاوت کار یکسانی انجام دهند نتایج یکسان نمیگریند . تو سوال این دوستمون لایو استاد و یا وب سایت ایشون رو مثال زد که افراد دیگه هم دارن این کار رو انجام میدن ولی چیزی که اختلاف نتیجه رو ایجاد میکنه باوری هست که اون فرد داره. استاد بر پایه یک سری باور های قدرتمند داره از این ابزار ها استفاده میکنه باورهای مثل فراوانی ،مثل باور به هدایت خدا و …( چیزی که عامه مردم میبینند ابزار است ولی چیزی که نتایج رو ایجاد میکنه باور ماست نه ابزاری که استفاده میکنیم) .
جهان هر چیزی رو که باور داشته باشیم به ما اثبات میکنه این (یک قانونه). اگر کسی بیاد از ابزار های مثل، دیجیتال مارکتینگ، سئو، مغازه جای خوب با دکور عالی ، تبلیغات سنگین و … استفاده کنه ولی باور داشته باشه که مردم در رکود هستن و پول دستشون نیست و بخاطر بالا کشیدن دلار مردم فقیر شدن و هزار یک باور محدود کننده دیگه، نتایجی میگیره که این باور ها رو اثبات میکنه و دنیا بش نشون میده که مردم پول ندارن.
هدف اشتباهی:
باورهای غلط این دوست ما: در صفحه اول گوگل بودن=کلیک بیشتر= درامد بیشتر، بازدید بالاتر لایو = ثروت بیشتر ، انگیجمنت بالاتر= درامد بیشتر، که این باور مخرب باعث شده بجای تمرکز روی استقلال مالی و ثروت بیشتر تمرکز را روی بالا بردن بازدید کننده بگذارد و از مسیر اصلی منحرف بشود. اگر تمرکز خودش رو بجای این که روی افزایش بازدید کننده و.. بگذارد روی استقلال مالی بزاره مسیر های راحت تر و پر سود تر بش نشون داده میشه
بخش دیگه سوال دوستمون «من برای اینکه اون نتیجه رو بگیرم باید از اون ابزار استفاده کنم اما با باورهای دیگه ای؟»
جواب : به محض تغییر باور یه سری کار ها به ما الهام میشه که انجام دادن اون کار ها برای ما نتایج رو بوجود میاره یعنی حتی این موضوع که از کدوم ابزار، چقدر و چطور استفاده کنیم در مسیر به ما گفته میشه، هدایت بهترین مسیری که در اون لحظه در مدارش هستیم رو به ما نشون میده.
این یک تله ست که فکر کنیم اون ابزار نتایج رو ایجاد میکنه. همیشه باید این سوال رو از خودمون بپرسیم که چطور راحت پول دربیارم؟ چطور با هرینه کمتر؟ چطور سریعتر؟ در ادامه این سوالات جواب ها به ما گفته میشه
(تکامل در دریافت هدایت و قدرتمند کردن باورها)، مهمترین اصل هستند. ما بجای تمرکز روی عوامل بیرونی و ابزار باید ظرف وجودیمون رو بزرگتر کنیم تا نعمت ثروت و هدایت بیشتری رو دریافت کنیم.
سلام استاد عزیزومریم عزیزم
خدارو هزاران بار شکر میکنم که لیاقت اینو داشتم که این فایل هدایتی رو گوش کنم
اینم امروز صبح از خدا هدایت خواستم که سر دوراهی افتاده بودم ونمیدانستم برای کسب وکارم چکار کنم
چون من یه تازه وارد هستم ونمیدانستم چطور کسب وکارم رو شروع کنم
یه گروه تشکیل دادم برای کارم
وهمیشه برای اینکه دیگران منو معرفی کنن مقاو مت داشتم باز میدم اگر خود رامعرفی نکنم که پیچم مخاطباش زیاد نمیشوندوهمیشه صبح وشب مخاطبینم رو چک میکردم واسترس اینکه مخاطبام کم بشوند داشتم واومدم خودرارها کردم گفتم این راهش نیست توداری مسیر رو اشتباه میری اومدم وتوجه نکردم ورهاتر شدم بعد گفتم بیام تبادل انجام بدم ولینگ گروه رو برادیگران بفرستم به حسابی تبلیغ کنم این کار هم کردم ولی الهاماتی میومد که اینم راهش نیست
مانده بودم چکار کنم صبح توفانوسم از خدا کمک خواستم که خدایا مسیر رو به من نشان بده که باید چکارکنم وچه قدمی بردارم که ثابت باشه وجلو بروم
چند روزی بود که داشتم به طور جدی روی لایوها استاد کار میکردم امروز به طور ناخودآگاه وهدایتی دستم خورد به این فایل وگفتم بزار گوش کنم
وای وقتی دیدم نوشته تشخیص اصل از فرع درنتایح یهک کسب وکار موفق اشک توچشمام جمع شد گفتم این هدایت خداونده ودیدم که مسیری دارم میرم درسته این الهامات خداونده
وای هرچی جلوتر میرفتم چیزهای جدیدی کسب میکردم وآگاهی های بیشتر ودرک آنها وعملی کردن حرفهای استاد
هرچی میگفت فایل رو میزاشتم رو استپ
بلند میشدم وعملی میکردم
اول اینکه اومدم تمام پیجهایی که مربوط به کارم بود رو آنفالو کردم کار نداشتم دیگه که کی چیکار میکنه
اومدم همه ی چیزهای که سیو کرده بودم روپاک کردم
انگار یه غم سنگینی رودوشم بود که برطرف شد
نفس عمیقی کشیدم خیلی رها شدم فکرم باز شد آزاد شد
سپردم دست خدا فهمیدم که باید باورهامو درست کنم نه فکر این باشم که مخاطبینم زیاد شوند
توکل به خداداشته باشم ایمانم رو قوی تر کنم وتسلیم خداوند باشم به اواعتماد کنم نه به بنده خدا
از خداخواستم مشتریان زیاد برام بفرسته همه چیز رو دست اوسپردمرخودرارها کردم
چقدر احساس خوب دارم چقدر سبک شدم
چقدر کامنتهای دوستان رو من تاثیر داشت
سپاسگزارم از همه دوستان سایت
واستاد عزیزم
وگفتم رد پایی بزارم از خودم که کجا بودم وبه کجا خواهم رسید ️ تاریخ 1401/12/22
به نام خداوند نشان دهندهِ مسیر خوبیها…
این کامنت چهارم من در این قسمته،
اینو نوشتم برای تمرین خودم و اون عزیزانی که دوست دارند با کلمات مثبت درون شونو برنامه ریزی کنند بسیار مفید خواهد بود…
می نویسم هر آنچه را که او می گوید و می خواهد
چون ما همه عباس منشی ها تصمیم گرفتیم هر روز ببینیم آنچه را که او میخواهد ببینیم،
و بشنویم آنچه را که او میخواهد بشنویم،
و درک کنیم آنچه را که او میخواهد درک کنیم،
پس مینویسم و میخوانیم تا برنامه ریزی شویم برای داشتن و ساختن باورهای توحیدی که اصل و اساس جهان هستی ،همین است ،
توحید عملی ،توحیدعملی،توحید عملی،توحیدعملی
و باور باور باور باور باور باور ….به اینکه تنها منبع قدرت و تنها منبع رزق و روزی در جهان اوست و تمام.
خدایا تو گفتی توحید عملی تو گفتی یکتاپرستی و ما هم به اطاعت از دستورات تو اینجا جمع شدیم تا همدیگرو به لطف تو یاری دهیم برای ساخت همین اصل و اساس زیباترین جهان هستی به نیت گسترش خویش و گسترش و توسعه جهان زیبایت خدااااااااا
در این راه صعب العبور لطف ترا و یاری ترا بیشتراز همیشه محتاجیم ای رب وهاب من ای رب رزاق من
یاری ترا می طلبیم ما را همراه باش تا راه برای ما همیشه هموار باشد.
آمین…
سلام و سپاس که آنطور باید خودم راشناختم و با خودشناسی به خداشناسی رسیدم
سلام و سپاس که به اندازه توانم هر روز در حال بیشتر شناختن خود و خدای خود هستم
سلام و سپاس که فهمیدم توحیدعملی اصل و اساس این جهان هست و هر چیزی به غیر این فرعِ و میشه گفت بقول معروف 100آمد 90هم پیش ماست
100خداست و 90هم تمام آن چیزهای مادی و غیرمادی است که ما در دنیا وآخرت دوست داریم داشته باشیم که با اومدن 100یعنی خدا یعنی با توحید عملی همه این فرعیات خود بخود بما می چسبند و اصلاااااا نیاز به هیچ تلاش و تقلای فیزیکی خسته کننده و آزاردهنده نیست چون بر اساس قانون 99درصد تلاش ذهنیه یک درصد تلاش فیزیکی .
پس اگر بتوانیم این قانون اصلی جهان را که توحید عملی هست و در خودمون و زندکیمون پیاده کنیم دقیقا میشیم شبیه استاد عزیز که نفس میکشیم پول در میاریم و بقیه ماجرا….
که خود خداوند در کتاب هدایتگر و آیات شریفه اش می فرماید:
ربُّ المشرقِ و المغربِ لاالهُ الاّ هُوَ فاتَّخِذهُ وکیلاً؛
صاحب اختیار مشرق و مغرب نیست معبودی جز الله،او را کارساز و نگهبان خود بگیرید….
و در آیه 2و3 سوره مبارکه طلاق می فرماید:
وَ مَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مَخرِجاً،
وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ اِنَّ اللَّهَ بالِغُ اَمرِهِ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءِِ قَدراً؛
و هرکس تقوای الهی (یعنی پرهیز از عدم اطاعت اوامر الهی یعنی سرپیچی نکردن از قانون) پیشه کند
خداوند برای او راه رهایی از هر گرفتاری را فراهم می کند.
خداوند برای چنین فردی از جایی که گمان نمیبرد رزق و روزی می رساند؛ و آنکس که بر خداوند توکل کند از غیر خدا بی نیاز میشود؛
خداوند حکم و امر خود را تحقق می بخشد و برای هر حکمی تقدیری با موعد معین مقرر فرموده است؛ و تحقق تقدیرهای الهی منزه از شک و تردید است.
این از فرمایشات زیبای صاحب این جهان و راهکار عالی و آسان و راهگشاه در هرجا و هر زمان و هر شرایط که باشیم پس بهانه ای نیست..
گرعشق نباشد تنِ بی جان بماند
گرنعمت و رحمت نباشد دیگر ایمان نماند
گر بدانی که خودت باعث دریافت هستی
دگر هیچ جایی برای ابهام و ندامت نماند.
حالا ما به عنوان بخشی از این نیرویی که ذاتش ،فراوانی،سلامتی،ثروت،شادی و عشق است،
میتوانیم با باور کردن رابطه مان با این نیرو و باور کردن فراوانیِ نعمتها،سلامتی و عشق
راه ورود آنها را به زندگیِمان باز نگه داریم و به شکلی طبیعی و راحت تجربه شان کنیم
اونم از بهترین و زیباترین و لذت بخش ترین و راحت ترین و عزتمندانه ترین راه ممکن…
خدایا حالا با این وجود ترا بندگی نکنیم کیو بندگی کنیم،شبانه روز ترا شکرگزاری نکنیم کیو شکرگزاری کنیم
خودت گفتی فرمودی همه جا فریاد زدی که ؛
اُدعونی استجب لکم
بخوانید مرا تا اجابتت کنم …نگفتی چگونه ترا بخوانیم چه کسی فقط باید ترا بخواند اصلا هیچ چیو جدا نکردی فقط فرمودی بخوانید یعنی هر کسی با هر شرایطی که داره از هر راهی که خودش یاد گرفته یا بلده مرا بخواند من او را اجابت میکنم
الله اکبررررررررررررر
ای رب وهاب من حالا چرا ترا بندگی نکنم چرا بنده تو فقط و فقط بنده تو نباشم و ترا شکر نگدارم…
الهی شکرت بابت تمام این نعمتهای دنیوی و اخروی که داری با کمترین فعالیتمون هر روز صبح تا شب به من و خانوادم و عزیزانم و دوستانم و همنوعانم اعطا میکنی الهی بینهایت سپااااااااااس
توحید عملی اصل و اساس زندگی
وقتی در مسیر توحید قرار می گیریم مشتری ها پیدایمان میکنند هر جا که باشیم،
ایده های ثروت ساز سراغمان می آیند در هر شرایطی که باشیم،
قلب های مهربان اطرافمان جمع میشوند و به ما عشق می ورزند و مهربانی میکنند
محیط خانه و خانواده مان پر از عشق و آرامش و شادی میشود و همه بهم با احترام عشق می ورزیم همدیگرو دوست میداریم در خانه برای نظرها و دوستی های هم احترام قایل میشویم دیگه از هیچ تنش و مغایرت اخلاقی و سرزنش و دعوا خبری نیست همه جا در آرامش الهی هست.
با توحیدی شدن بدنمان ساختن سلولهای سلامت را آغاز میکند و بهترین و زیباترین اندیشه ها جذب سلولهای ذهن مان میشود و انرژی نشاط آور الهی تمام وجودمان را در بر میگیرد و از ما همیشه شادی و نشاط و عشق می تراود( مثل استاد باعشق و همسرش بانو شایسته مهربان و دوست داشتنی)و آنوقت هر کجا که می رویم برکت و فراوانی آنجاست آدمای خوب و بی نظیر آنجاست….
زیرا؛ توحید تنها منبع خیر و برکت و خوشی و فراوانی می باشد، زیرا، توحید تنها منبع تمام ثروت های دنیوی و اخروی است و تمام خزینه های گنج الهی در توحید توحید توحید بارگزاری شده است….
و من از امروز باورم این است که؛
تنها منبع رزق و روزی در جهان خداست
من باورم این است که الله من ربّ منِ، ربّ رزّاق منِ الله من ربّ وهّاب منِ ، الله من ربّ فتّاح منِ ،الله من ربُّ الغنی و ربُّ الکریم است که با کریمان کارها دشوار نیست، الله من بی نیاز از هر چیز و هرکس است و همه جهانیان به او نیازمند،
اوست بسیار بخشنده و ثروتمند که همه به او پناه می برند.
من باورم این است که ،اوست مالک و صاحب و سرپرست دنیا و آخرت و هر آنچه در آنها هست ، او رب العالمین است او مالک یوم الدّین است هم رحمان هست هم رحیم، دنیایش برای همه است چه دوست چه دشمن ولی آخرتش فقط برای دوستانش و دوستدارانش است ،
دوستان و دوستدارانش کی ها هستن،
توحیدی ها و یکتاپرستان ،موحدین یگانه پرست
باورم این است که تنها راه رسیدن به ثروت بی حساب دنیا و آخرت توحیدی شدن است،
که ثروتمند شدن هم تنها راه رسیدن به خدا و بهترین و معنوی ترین کار دنیاست برای همین خدا عاشق آدمای ثروتمند و ثروت ساز است زیرا هرچه ثروتمندتر ،توحیدی تر به خدا نزدیکتر به خدا شبیه تر و هرچه توحیدی تر ثروتمندتر و ابرقدرتمندتر همانند پیامبران و استاد باعشق و استاد جانان
من باورم این است که؛
با توحیدی شدنم تمام ثروت های دنیوی و اخروی بی حساب وارد زندگیم میشود.
با توحیدی شدنم ،موّحد شدنم ،آرامش،برکت،فراوانی،میشود روزی هر روزم.
با توحیدی شدنم روابط رویایی که دنبالش بودم و براحتی میسازم عشق و شادی در زندگیم جریان می یابد بدون هیچ وابستگی خانوادمو دوست میدارم و به همه عشق می ورزم .
با توحید شدنم، روابط عالی با روح تمام کاینات برقرار میسازم.
با توحیدی شدنم تجارتم پرسود و پر رونق و پربرکت میشود و به قطب تجارت تبدیل میشوم .
باورم این است توحیدی شدن؛
بهترین و زیباترین و لذت بخش ترین و راحت ترین و عزتمتدانه ترین راه است برای ثروتمندشدن و به ابرقدرتمند تبدیل شدن.
باورم این است که؛
با توحیدی شدنم ،میتوانم به هر آنچیزی که در دنیا وآخرت میخواهم و دوست دارم و برایم خوب هست براحتی دست یابم و جذبش کنم.
با توحیدی شدنم خدا برایم مشتری میشود،خدا برایم بیلبورد تبلیغاتی میشود در هرجا ،برایم پول میشود ثروت میشود امکانات رفاهی عالی میشود ماشین میشود ویلا میشود زیباترین ملک میشود بهترین سفرهای سیاحتی دور دنیا میشود و نور میشود برای عبور از هر تاریکی.
با توحیدی شدنم بهترین ها همیشه جذب من میشود، بهترین امکانات رفاهی زندگی بهترین دوست و رفیقا بهترین آدما بهترین معامله و دادوستد های منحصر بفرد و عالی به شیوه عالی باخدمتی عالی برای پاداش عالی نصیبم میشود.
من باورم این است که ؛
با توحیدی شدنم پول و ثروت از زمین و آسمان از در و دیوار بر من میبارد.
باتوحیدی شدنم میتوانم تجارتمو جهانی سازم و بدون هیچ محدودیت زمانی و مکانی پول در بیارم و پولسازی کنم و باهاش عشق دنیا رو بکنم.
راحت پول در میارم و راحتم خرجش میکنم.
با توحیدی شدنم به هر کجای دنیا که بخوام شاهانه با عزیزانم سفر میکنم و هر کجای دنیا دلم بخواد و دوست داشته باشم بدون هیچ مشکلی اقامت میگیرم زیباترین و امن ترین جای دنیا برام اقامت خودش جور میشه.(همانند استاد جانان که شاهانه با ملکه اش رفت در زیباترین ووامن ترین جای دنیا اقامت گرفت آمریکای زیبا)
با توحیدی شدنم تمام کارهایم در هر کجای دنیا که باشم مثل آب خوردن انجان میشه،چرا؟
چون خدا میشه پارتی من خدا میشه وکیل من که زبان همه آدما رو میدونه و رگ خواب همه انسانها دست اوست.
من باورم این است که؛
باتوحیدی شدنم خرد لایتناهی هدایتم میکند عشق الهی توانگرم میسازد و به هر کاری دست بزنم پیروز میشوم .
(این مخصوص خودمه)
کار با کامپیوتر و بلد نیستم عاشق اینم که بر زبان انگلیسی و عربی خوب و عالی مسلط باشم عاشق خطاتی کردن با قلم نستعلیق و شکسته نستعلیق و نقاشی سه بعدی کردن و سنتور نوازی هستم و عاشق اینم شب و روز بتوانم فکر خدارو بخونم و بتوانم روزی مثل استاد وسیله ای شوم برای اشاعه توحید الهی ولی بلد نیستم ولی خیلیییییی دوست دارم و میدونم تنها کاری است که حاضرم رایگان هم شده انجامش بدم و در اختیار مردم بزارم میخوام با خط و نقاشی با موسیقی دلهای آدما رو به آسمونها وصل کنم با حرف زدنم با عملم بتونم قلب آدمارو پرواز بدم تو اوج آسمونها به اونجاهایی که ازش اومدیم همیشه از بچگی اینارو دوست داشتم ولی نشد برم سمتشون چون باورهای محدود کننده فراوان در من بود و ثروت و در عوامل بیرونی و یا کاری که فلانی انجام داد یا کار خانوادگی مون هست اینو انجام بدم مطمعنا موفقم و ازاینجور باورها) و امروز به این باور رسیدم که؛
با توحیدی شدنم میتوانم به تک تک این چیزایی که از ته دلم عاشقشون هستم برسم و با اشتیاق سوزان کار کنم و زندگی را زندگی کنم برای زنده ماندن.
با توحیدی شدنم تمام وابستگی هام به هر عوامل بیرونی هر وسیله یا هر دارویی یا هر کسی برای همیشه برنامش پاکسازی میشود و همه نیازم همه وابستگی ام میشه خداااااااااااااااااااااا
با توحیدی شدنم خطاط ماهری میشم نقاش ماهری میشم سنتوریست ماهری میشم و با خط و نقاشی و سازم اشاعه توحیدی میکنم و قلبهای همه را به آسمانها وصل میکنم.
با توحیدی شدنم هر روز فاصله بین ذهن و روح و قلبم کمتر و کمتر میشود و با خدا یکی میشوم .
با توحیدی شدنم انسان صبور و با استقامت میشوم و هر روز مسولیت پذیرتر، ایمانم و قدرت سپاسگزاری واقعی در من افزون تر میشوم،
باتوحیدی شدنم نگاهم به دنیا تغییر خواهد کرد تمام نیت هام خیر میشودو باعث گسترش جهانم .
با توحیدی شدنم به مولد ثروت به مولد عشق و شادی تبدیل میشوم
با توحیدی شدنم به مغناطیس جذب پول و ثروت تبدیل میشوم
باتوحید شدنم به انسان الهی و معنوی و دوست داشتنی تبدیل میشوم که؛
تمام بدقولی ها،بد حسابی ها،بی پولی ها،قرض و بدهی ها،زیر دین آدما بودن،بدخلقی ها،عصبی بودنها بی اعتمادی ها،تمام احساس گناه و احساس بی لیاقتی ها،احساس حسرت و حسادت ورزی ها،تمام کینه ها و نفرت ها همه و همه و همه برای همیشه در من محو و متلاشی میشوند اون برنامه های غلط ساز حذف میشود و برنامه درست سازی ایجاد میشود و هر کاری که درست و زیبا و قشنگ هست هر کاری که الهی هست و انجام میدهم .چرا؟ چون؛
من اشرف مخلوقات خدا،قایم مقام خدا خلیفهءخدا
بر روی زمینم، با ارزش ترین و مقدس ترین و باشکوه ترین موجود خدا بر روی زمین.
خدایاااااااا شکرت که فهمیدم، تو عاشق آدمای ثروتمندی و ثروتمند شدن تنها راه رسیدن به خدا و بهترین و معنوی ترین و بافضیلت ترین کار دنیاست
فهمیدم،که هر چه پولدارتر و ثروتمندتر میشم به تو نزدیکتر و به تو شبیه تر و خداگونه تر میشوم
فهمیدم که استاد اصل این سایت اصل،همه دوستانم تو این سایت اصل ،همه کامنت ها اصل که مرا به قرآن مرا به توحید مرا به اصلم متصل کرده است
اینجا همه چی اصل خداروشکررررررررر که ما همه اصلیم من خودم اصلم و قدرت زمین و آسمان دست منه اینو خود خدا جونم تو کتابش گفته
وسخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض
همه آنچه در آسمانها و زمین است و تحت تسخیر تو در آوردیم این مجید من بنده خوب من به من توجه داشته باش و مرا تنها منبع قدرت در دنیا و آخرت بدان و بشین و تماشا کن ببین برایت چگونه زندگی شاهانه میسازم تا با ملکه و شاهزاده ها فقط عشق دنیا رو بکنین قالیچه سلیمان و سوارشین و همه جای دنیا رو بگردین کاری که برای تک تک پیامبرانم کردم کاری که برای سلیمان نبی کردم کاری که برای یوسف پیامبر کردم کاری که برای موسی کلیم الله و محمد رسول الله و ابراهیم خلیل الله کردم کاری که برای استادتون عباس منش بزرگوار کردم مطمعنن برای تو و همه دوستانت که در اینجا دور هم جمع شدید تا برای هم نور شوید برای عبور از تاریکی نیز میکنم به شرط چی؟؟؟؟؟
به شرط پاکی دل به شرط ایمان به شرط باور اینکه من تنها منبع قدرت در دنیا و آخرتم نه غیر من و تمام.
عزت زیاد دوستان
خدایااااااا دوستت دارم عاشقانه فقط ترا می پرستم و تنها فقط از تو یاری میجویم
که مارا براه راست هدایت کنی به راه درستی و الهی
براه آنهایی که بهشون نعمت هدایت و رستگاری در دنیا و آخرت و اعطا کردی، براه استاد عباس منش ها نه راه گمراهان ،آنهاییکه مشرک شدن وخود بر خویشتن ظلم و ستم روا داشتن .
آمین یا رب العالمین….
با سلام خدمت همه دوستان و اعضای خونواده صمیمی عباس منش
چقدر جالبه که این سوال تو این زمان پرسیده شد چون همین چند روز اخیر داشتم روی این مورد تحقیق میکردم و ای کاش امکان این وجود داشت که عکس هم بفرستم از یه سری دیاگرام برای راحتتر توضیح دادن موضوع
مورد اصلی اینه ما همیشه یه خواسته داریم و یه داشته و یه عمل
وقتی میخواییم به یه خواسته ای برسیم از یه نقطه ای شروع میکنیم که بهش میگیم داشته(چیزی که الان داریم)،و یه عملی انجام میدیم تا به خواسته مون برسیم
(از همه دوستان میخوام که برای خودشون روی کاغذ این مثلث رو بکشن)
هرچی خواسته شما به داشته شما نزدیکتر باشه ضلع عمل که روبروی زاویه عمل قرار میگیره کوچیک تره)
یعنی چی فرضا من میخوام برم تا دم در.(خواسته من رفتن تا دم در)،داشته من (روی مبل دراز کشیدم)،عمل (بلند شدن و یه قدم برداشتن تا در رو باز کنم)
میبینید که عمل زیادی نیاز نیست برای انجامش
حالا فرض کنید که من درونا خودم رو ناتوان میدونم از راه رفتن به هر دلیلی
اینجا مورد اصلی پدیدار میشه و دو تا راه داره
یا ما باید تفکرمون و باورمون رو نسبت به ناتوانیمون تغییر بدیم
یا تلاش بسیاااار بیشتری کنیم برای اینکه به خواستمون برسیم
جفتشم جواب میده!
اما گفتم هرچقدر به لحاظ ذهنی برای شما فاصله خواسته شما با داشته شما کمتر باشه عمل کمتری رو انجام میدید
هرچقدر این فاصله بیشتر باشه باید عمل بیشتر رو انجام بدید تا به نتیجه برسید
پ ن : داشته شما معنیش دقیقا برآیند تفکرات و باورهای شماست
که نتیجه اونها داشته شما رو ساخته
اگر به توضیح بیشتری نیاز هست تا ابهامی به وجود اومده رو توضیح بدم
سلام آقا سهیل
فکر کنم همین مثال کافی بود تا ببینیم تفکرات و باورهای ما چه نتایجی را بر روی اعمال و موفقیت ما می گذارند
واقعاً ممنونم
سلام دوست عزیز اعضای سایت و استاد عباس منش٫
دوست عزیز شما هنوز خودتون هم به آگاهی های لازم نرسیدید٫اینکه استاد عباس منش را با اساتید دیگه مقایسه می کنید نشون میده شما هم هنوز در مسیر تکامل و فهم قوانین هستید و در خصوص استاد عباس منش و باقی استاید هم هر کس یک باوری داره٫طبق قوانین اگر به هر چه باور داشته باشی برات اتفاق میفته٫استاد عباس منش خودشون شخصا باور به تبلیغات ندارند و بدون تبلیغ کارشون رونق داره و هست٫ استاد دیگه ای که اعتقاد به تبلیغات داره و هزینه زیادی بابت تبلیغ میکنه و ایشون هم درامد خوبی پیدا میکنه٫ببین هر چی را باور داشته باشی برات اتفاق میفتته٫مثلا هستند کسانی که قلبا اعتقاد ندارند(دو شخص مثال میزنم)
شخص اول: به درونش اگر رجوع کنی حالا چه آگاهانه چه ناآگاهانه می بینی قلبا نسبت به قوانین اعتقاد به تبلیغ کردن داره ولی زبانی میگه من اعتقاد دارم رونق کسب و کار بدون تبلیغات هم میشه بعد به نتایجش نگاه میکنی می بینی اصلا نتایج خوبی نداشته بعد می بینی حرف و عملش اصلا همخوانی نداره٫
شخص دوم: ایشون هم قلبا به تبلیغ کردن اعتقادی نداره حالا چه آگاهانه چه ناآگاهانه نسبت به قوانین٫بعد تبلیغات میکنه و میگه که با تبلیغات کسب و کار رونق زیادی میکنه و بعد نتایجش رو نگاه می کنی می بینی حرف و عملش کاملا متفاوت هست٫
(توضیح:اینم که می بینید زبانا میگن اعتقاد به این دارم و قلبا ندارن بخاطر این هست که یک استاد برجسته تو اون زمینه اعتقاد به تبلیغ یا اعتقاد به تبلیغ نکردن داشته و این دو شخص بجای اینکه به درون خود رجوع کنند ببینند واقعا خدای درونشون بهشون چی میگه به بیرون نگاه کردن و حرف اون استاد روشون تاثیر گذاشته و حرف و عمل شون در نتیجه متفاوت شده)
دوست عزیز موضوع باورهاست٫استاد عباس منش اعتقادی به تبلیغات نداره٫خانم و اقای xوy اعتقاد به تبلیغات دارند٫اعتقادات ما باورهای عمیق ماست٫نمی تونیم ادا در بیاریم یا خودمونا گول بزنیم٫حتی همین باورها هم قابل تغییر است٫ خودِ استاد عباس منش که قبول به تبلیغات نداره شاید در زمان دیگری و در یک پروژه کاری و هر چیزی اعتقاد به تبلیغات پیدا کند٫
پس موفقیت ها و شکست های هر فردی به باورهاش برمیگرده٫ البته که باید انسان به سمت علاقه هاش هم قدم برداره چون مثلا آدم نسبت به یک حرفه بی علاقه باشه و تنفر داشته باشه احتمال ساختن باورهای موفقیت در اون زمینه کمی مشکل میشه(شایدم نشه)٫
دوست عزیز هیچکی از کار نکردن به پول نرسیده همه مسیر تکامل رو طی کردند با توجه به محیط خانه٫خانواده٫جامعه٫کشور٫دین و٫٫٫ باورهای آدم ها شکل گرفته٫انسان ها از طریق مختلفی درامد دارند :
مثلا:
یکی فوتبال بازی میکنه پول در میاره و علاقه اش هست
یکی تو اینترنت کار میکنه و پول در میاره و علاقه اش هست
یکی شغل ازاد داره پول در میاره و علاقه اش هست و٫٫٫
مهم اینه سمت علاقه ات بری تا اصلا احساس خستگی نکنی٫اینکه شما میگی یسری ها کار نمی کنند و پول در میارند احتمالا شما الان از کاری که می کنید سختی می کشید و این نشون میده شاید به این کار علاقه نداشته باشید٫
دوست عزیز آقای بیل گیتس بازنشست شده و ثروتمندترین فرد جهان هست و کار هم نمیکنه ولی ثروتمنده٫ولی ایا از اول ثروتمند بود؟ سیر تکامل رو طی کرد علاقه خودش رو پیش گرفت و در اون کار ثروتمند شد٫ ببین اصلا کار نکردن و درامد داشتن در واقع همون کار کردن تو علاقه خوده شخص هست٫ بهترین تفریح کار هست یعنی کاری که بهش علاقه داشته باشی مثل تفریح می مونه٫ایا شما با تفریح کردن خسته میشی؟
در خصوص کار نکردن و پول در اوردن هم خب ادم ها یدی کار نمی کنند و فکری کار می کنند و پول در میارند مثل: فعالیت تو بورسخرید ملک و اجاره دادنایجاد یک کار و دیگران برای شما کار کردن_سرمایه گذاری کردن تو یسری کارها(بقول خودمون پول از من کار از تو)و٫٫٫
تو این موارد خودت کار نمی کنی و پول برات کار میکنه٫
در خصوص سوال های مطرح شده درباره استاد عباس منش و بقیه هم:
بقول رضا مارمولک به عدد ادم ها راه برای رسیدن به خدا هست٫استاد عباس منش با درون خودش هماهنگ شده و هر کاری که بخواد تو ذهنش خلق میکنه و از درون ایده ها بهش گفته میشه و اون هارو عملی میکنه٫ ولی تو این کلاس های علوم بازاریابی حاصل تجربیات و باورهای یک نفر به بقیه تدریس میشه مثلا ایشون باور داشته باید تبلیغات برای فروش بشه و ۵۰ نفر دانشجو سر کلاس نشستن که ۱۰ نفر اصلا گوش نمی دند ۲۰ نفر گوش میدن و این صحبت ها ارضاشون نمیکنه ۲۰ نفر دیگه یادداشت برداری میکنند و از این تعداد خیلی هاشون به نتیجه نمی رسند٫ دست اخر ۳-۴ نفر شاید از تو این ها بتونن موفق بشن٫ اینا بر میگرده به باورهای افراد٫این ۳-۴ نفر که موفق شدند به تبلیغات کاملا باور داشتند٫ باقی باورهاشون کاملا جنبه مقابل رو داشته٫
اینم یادم نره که استاد عباس منش قوانین ثابت خداوند رو شرح میده و اون اساتید فقط یسری قوانین رو که یک شخص دیدن از انجام اونا موفق شده همونارو کپی برداری کردند و برا بقیه تدریس میکنند و عمقی به قضیه نگاه نمی کنند٫
اگه به همه افراد موفق رجوع کنی می بینی هر کدوم سبک شخصی خودشون رو برای موفقیت کسب و کاراشون پیش گرفتند٫
” البته من خودمم در زمینه کسب و کار علاقه اصلی ام رو هنوز پیدا نکردم فقط می دونم باید تو اینترنت فعالیت داشته باشم”
شاد و موفق باشی دوست عزیز اعضای سایت و استاد عباس منش٫بدرود٫
با سلام خدمت دوست عزیز و استاد خوبم. به نظر من آنچه که باعث تفاوت نتایج استاد شده و میشه ایمان و اعتماد صد درصدی ایشون به خداوند و رب جهانیان است. وقتی که فردی تمام و کمال به ی منبعی متصل میشه که سرچشمه تمامی ثروتهای جهان هست دیگه نیازی نیس که به جاهای دیگه وصل بشه که بتونه ثروتش رو دریافت کنه و گسترش بده. تمامی این چیزهایی که دوستمون مطرح کردن وصل شدن به دیگران به کسانی غیر از خداوند برا رسیدن به ثروته و طبیعیه که نتایج متفاوت باشه. وقتی کسی هس که تمام بازارهای جهان و بازاریاب های جهان زیر سلطه اون هستن پس چرا اتصال به زیرشاخه ها ؟!!!وقتی که میشه با وصل شدن به منبع خود منبع برات بازار ردیف کنه چرا وقت خودش رو بزاره برا کسایی که مطمان نیس اون رو به هدفش میرسونن. من خودم به عینه فهمیدم که زمانی که به منبع وصل میشم خودش برام بازاریابی میکنه و مشتری میاره بدون اینکه من تبلیغی انجام بدم پس واقعیت داره این منبع. مساله دیگه که نتایج استاد رو متفاوت میکنه اتصال مداوم به سرچشمه اس اگه این اتصال با باورهای قدرتمند کننده بطور مدام تقویت نشه به مرور زمان ضعیف میشه و کمرنگ و کمرنگ تر میشه و در نهایت از بین میره. آنچه که باعث میشه این اتصال مدام حفظ بشه تعهده پس یک موضوع دیگه که نتایج رو متفاوت میکنه تعهد صد درصدی استاد به خودشون برا حفظ کردن اتصال در هر شرایطیه .و آنچه که بستر رو برای همه اینها فراهم میکنه درک درست استاد از خدواند و قوانینشه. موفق و موید باشید
موردی که برای پاسخ به این سوال به ذهن من میرسه بحث “باور و ایمان” است٫ مسلما “علم” با فرآیندی که از “نشانه های ایمان و باور”هستش به هیچ وجه تناقضی نداره٫ اونجایی که علم کم آورد، باور و ایمان و دنبال کردن نشانه ها به کمک علم اومد و اونجا که ایمان لغزید با علم میشه بخشی از اون کمبود رو جبران کرد٫
مثالی که همین الان به ذهنم رسید داستان حضرت موسی هستش که بارها استاد عباسمنش هم به اون اشاره کردند٫شکافته شدن رود نیل برای موسی،هم وجه علمی داره و هم بعد ایمانی! اما موسی از طریق علمی به اون نرسید!!!کاری که موسی کرد رسیدن به نتیجه با توجه به آگاهی رسیده بر قلبش بود٫
دوستان عزیزی که مثل خود من بخش منطق و حسابگریشون قویتره با فکر کردن به همین یک مورد و بازبینی هزارباره این داستان میتونن درک کنند که افرادی که بقول خود استاد علم و فن کافی ندارند چطور میتونن در جنبه های مختلف از افراد متخصص بالاتر باشن٫چون موسی اگر قرار بود با علمش تاریخ و زمان رسیدن به رود نیل رو پیدا کنه،(با فرض اینکه علمش رو هم پیدا میکرد که خود رسیدن به اون حد از علم زمان و شرایط خاص داره!!!) هیچوقت نمیتونست با یارانش فرصت گذر از نیل رو پیدا کنه!(رمز موفقیت استاد عباسمنش و هزاران فرد موفق دیگه)
از طرفی با یک نگاه کلی به پیامبرها و افراد موفق میبینیم که اونها به الهامات و نشانه ها توجه بیشتری داشتند و در بعضی مواقع علم هم به کمکشون رفته و نتیجه پررنگتر شده٫اما قضیه اصلی ایمانی بوده که داشتند٫
داستانهای واقعی آمیخته ایمان و علم هستند؛باورشون سخته قبل از اینکه اتفاق بیفتند(!!!) اما وقتی با ذره بین علمی هم به سراغشون میری امکان پذیرند٫چطور ممکنه؟
به نظر شخصی من تقویت باور و ایمان که به شنیده شدن نجواهای درونی برسه میتونه قدمی بلندتر و سریعتر به سمت موفقیت باشه٫٫و کلید موفقیت عباسمنش و عباسمنشها تکیه به همین اصله٫٫٫
حتی اکتشافات مهم و بزرگ در دنیا با تکیه بر دنبال کردن الهامات و پیروی از نداهای درونی نشأت گرفته و بعد از شناخته شدندر وجه علمی رشد بیشتری کرده٫
تناقضی که عنوان شد و شاید سوال یا ترمز ذهنی اکثریت آدمهاست و جلوی پیشرفتشون رو میگیره ، همین اصل سادست که همین سادگی پیچیدش میکنه! یعنی اونقدر ساده که افراد میگن :”مگه میشه اینقدر ساده به فرمول موفقیت رسید؟!” ٫ اما ما چه بخواهیم و چه نخواهیم زمین گرد است٫
به همین سادگی٫٫٫٫به همین خوشمزگی :)
سلام به استاد عزیز به نظر من نداشتن اعتماد نفس و نداشتن ایمان به خدا و نداشتن انگیزه کافی در انجام کار
سلام به استاد عزیز عباس منش و گروه و خانواده صمیمی عباس منش گل من جواب این سوالو قبل اینکه فایلو ببینم میگم برای محک زدن خودمه که ببینم چقدر پیشرفت کردم در اصل خودمو با دیروز خودم مقایسه کنم به نظرم این دلایلی که استاد اینقدر متحول و متفاوت نتیجه گرفتند اینه که فیلتر شدیدی برای ورودی های خود گزاشتند یه سری ادم هارو تو زندگیشون گزاشتند کنار و روی ورودی خود تمرکز کردند هر باوری که ضد خواستش بود رو ریخت بیرون چون باورای ما هستند که زندگی و تجارب مارو رقم می زنند استاد هم به خودش ایمان داشت هم به خدا در هر شرایطی بود غم و غصه نخورد ایمانشو حفظ کرد به نکات مثبت توجو و تمرکز کرد و نگران هیچ مسله ای تو زندگی نبود و فقط و فقط روی خودش کار می کرد تمام تمرکزش روی خودش و باوراش بود باورخیلی مهمه هر چیزی که هستیم و هر شرایطی که داریم از باورامونه استاد برای اینکه زندگیه خودشو تغییر بده باورای مخرب چندین و چند سالشو به مرور زمان پاک کرد ارام ارام باور جدید رو جایگزین باورای قدیمی کرد و ارام ارام نتایج اتفاق افتاد و صبر کرد چون می دونست همه ی این اتفاقات باید تکامل خودشونو طی کنن ایمانه خودشو حفظ کرد و ادامه داد در هر کاری با رونده تکاملی پیش رفت احساسش رو خوب می کرد نمی گزاشت حتی یک لحظه افکار منفی بیانو جدیش بگرید افکار منفی برای استاد مثل اسمانی بود که گاهی ابر ها می امدند و می رفتند بهشون اهمیت نمی داد مهم تر از همه خدا رو باور داشت و با خواندن قران خدارو توی ثانیه به ثانیه زندگیش میدید و چی بالا تر از این که خودتو به والا ترین قدرت بسپاری و با خیال راحت و لذت بیشتر به زندگیت ادامه بدی ادم باید باورای درست داشته باشه توجهش روی نکات مثبتش داشته باشه تکاملی مسیر زندگیش رو پیش بره احساساتش رو کترل کنه و همیشه احساس خوب خودشو داشته باش و این احساس با شکر گزاری قدر دانی ایمان داشتن اعتماد کردن به خدا و رها کردن خواسته ها بعضی اوقات باید شکر گزاری تجسم تکامل هر کاری که لازمرو بکنیم و به خدا بگیم خدایا من به تو اعتماد دارم من میرم استراحت کنم یعنی خواسه هامو رها کنم بزارم زمانش برسه و قطعا در بهترین زمان و بهترین مکان به خواستم میرسم هر چی می نویسم می بینم که عوامل زیادی هستند که مارو به خواستمون برسونن استاد چون فقط ایمان به خدا داشت و اعتماد کرده بود بهش به الهاماتی که می فرستاد گوش و عمل می کرد گفت برو تهران با زن و بچه بی هیچ پولی رفت گفت این سهامو بخر خرید گفت اینکارو کن کرد و الانم که میبینید نتایج الهاماتو نتایج اینکه باور به شر یا خوب نداشته باشی فقط و فقط باور به خدا داری و میدونی که خدا بهتر و بیشتر از اون چیزی که می خواهی بهت میده خیلی بیشتر استاد در مسیر موفقیتش گریه و غر نزد بگه چرا الان باید فلا اتفاق بیفته خدایا چرا من مقصدش رو تایین کرده بود برای زندگیش برای هر سال از زندگیش برنامه و هدف داشت و به سمت هدفش حرکت می کرد فقط و فقط هدف رو می دید و وقتی به هدفی می رسید متوقف نمی شد خواسته ی بعدی هدف های بعدی به خواسته هایش به می گفت و می گفت اینم می خواهم اگه به اون هدف رسیدم پس به این هدفمم می رسم ادامه داد و هنوز که هنوز هدف های در زندگیش دارد و قدرتمند تر و با لذت بشتر ادامه می دهد استاد بهای رسیدن به اینجایی که الان هست رو داده خیلی مهم بعضی ها خواسته ای دارند و حاضر نسیتند بهاشو بپردازند استاد بهاشو داده اون هم با کمال میل نه با ناراحتی با کمال لذت هر بهای رو که لازمه به خواستش برسرو داده قضاوت نکرده نه خودشو و نه دیگران رو اصلا به خودش اجازه قضاوت کردن نداده این قضاوت نکرده باعث شد راحت تر و راحت تر با مسایل زندگیش روبرو بشه و به سمت جلو بره استاد مثبت اندیشی رو یک نوع طرز فکر بهش نگاه نکرد بلکه این قوانین رو خیلی جدی گرفت و گفت این قانون ها همه چیزن لازمه زندگی کردن لازمه خوشبخت بودنه ابزاره مهمیه برای ادامهی بقا و زندگیه با لذت و وفور فراوانیه استاد این اعتقادو داشت هیچ کمبودی وجود نداره مثل یک اتاق که لامپو وقتی خاموش کنی تاریک میشه تاریکی هیچ موجودیتی نداره تا حالا شندید دکمه ای بزنید تا جای تاریک شه استاد وفور نعمت و فراوانی را همه جای زندگیش دید سعادت را جاری به روی زندگیه خویش دید واعتقاد داشت ایندش چیزیه که خدا بر اساس خواسته هاش میگه نه اون چیزی که مردم و واقعیت زمان حال میگه باور داشت که ب مقصد خود میرسه مثل یه مسافر که از تهران به اصفهان میره باور داره میرسه هیچ چیزی جلوش نمیگیره و میدونه دیر یا زود به مقصدش میرسد در مسیر لذت می برد بنزین میزند استراحت می کند خرابی پیش بیاد درست می کنندو ادامه می دند و راه تسلط برا همهی این چیز ها و این نکاتی که گفتم لازمش بها قدم برداشتن تکامل و٫٫٫٫٫٫٫٫٫ که همهی این راه هارو استاد در فایل های رایگان و محصولاتش به خوبی باز کرده و می تونیم راحت دارای این خصوصیات شویم و همهی این ها یک شبه و دکمه ای نست باید زمان بگزاریم تا بتوانیم این خصوصیات رو ایجاد کنیم بعدش تازه شروع میشع ارام ارام اتفاقات و خواسته هامون شکل میگیره و تبدیل به واقعیات زندگیمون میشه ممنونم از استاد و گروه که این فرصت رو به مادادند که نظری بدیم نظری بخونیم تا شاید به امید خدا بتوانیم محصول ۱۲ قدم رو تهیه کنیم و با دوستان پا در مسیر موفقیتمان بگزاریم خدایا شکرت که این فرصتو دادی نظری بنوسیم و خودمون رو محک بزنیم و به گفته هایمان عمل کنیم شاد و موفق پیروز و ثروتمند و سعادمتد باشید هم در این دنیا هم در اخرت خدا نگهداره خانواده ی عزیز عباس منشی
حسین عزیز دوست همفرکانسیم سلام.
بسیار بسیار از خوندن کامنتت لذت بردم و به آگاهی ام افزوده شد. بخصوص جایی که مثال مسافرت از تهران به اصفهان رو مطرح کردی. باید همینقدر به رسیدن به اهداف ایمان داشت و از مسیر لذت برد. خوشبخت و ثروتمند باشی.
سلام ممنون که کامنتمو خوندی و پاسخ دادی انرژی بخش بود
پاسخ مسابقه لایو شماره 3:
الان مدت هاست که دارم از آگاهی های این سایت استفاده میکنم و نتایجی که در بعضی زمینه ها گرفتم گواه آن است که چه قدر این آگاهی ها اصل هستند… اصل و اساس هستند…آن چیزی هستند که بسیار مهم اند…آن چیزی هستند که نتیجه ی اصلی را رغم میزنند و شمارا به مسیر اصلی می برن شمارا از حواشی که دیگران آن را علم موفقیت نامیده اند جدا میکنند و باعث می شوند خودت شوی…قوانین بشری که انسان ها برای خودشان گذاشته اند را نادیده بگیری و از الهاماتت به عنوان یک منبع بزرگ هدایت استفاده کنی…وسواس هایت را بگذاری کنار شک و تردید هایت را دور کنی و با توجه به اینکه نتایج عمل به الهامات قبلیت را دیده ای به الهامات جدیدت هم عمل کنی…البته شناخت الهامات تکامل میخواهد… اما بعد از شناخت آن ها دوست داری هر انچه می گوید را انجام دهی …خداوند شاهد است که هربار به حرف هایش بدون چون و چرا عمل کردم ….نتیجه ی آن کار آن قدر من را راضی کرده که ایمانی درونم ساخته که به الهامات دیگرش با نجواهای ذهنی کمتری گوش می دهم…
واقعیت این است که بسیار از علوم در واقع اصلا علم نیستند…شخص مورد نظر با خدای خودش با درون خویش رابطه ی درستی ندارد بعد میرود روش های جذاب تر شدن را فرا میگرد به عنوان یک علم …میرود در مورد ترکیب های مختلف رنگ های لباس مطالعه میکند و اسم این را علم می گذارد درواقع طرف به این موضوع واقف نیست که افکارش هستند که اتفاقات پیرامونش را شکل میدهند و بعد فکر میکند چون دارد از علم و روش های جذاب تر شدن و یا از علم ترکیب های لباس ها استفاده میکند حتما جواب میدهد و چون قیافش و شکل و شمایلش جذاب تر شده شخصی که میخواهد با او ارتباط برقرار کند به خاطر جذابیتش با او ارتباط برقرار خواهد کرد…بارها دیدیم افراد به ظاهر جذابی که بعد از چندین بار برقراری ارتباط با آن شخص تصمیم گرفتیم اورا جزو افراد بلاک شده ی زندگی خود قرار دهیم و با او هیچ رابطه ای نداشته باشیم و افرادی هم هستند با اینکه هیچ قیافه خاصی ندارند …با اینکه هیچ لباس خاصی هیچ تیپ خاصی ندارند و اما همه عاشقانه دوست دارند با آنها دوست شوند و حتی با آنها زندگی کنند و با آنها وقت بگذرانند0…
اشخاص بسیاری هستند که هنوز پروردگار خویش رو به عنوان وهاب ترین پادشاه جهان و هر انچه که ما تصور میکنیم باور نکرده اند و کسب و کار شخصی خویش را راه اندازی میکنند و پس مدتی با وجود اینکه تمامی ملاک هایی را که به اصطلاح متخصصین حوضه های اینترنت مارکتینگ گفته اند را رعایت کردند و یا با وجود اینکه هزینه ی هنگفتی را خرج سئو سایت کردند و یا با وجود اینکه دامین سایتشان دارای اسم و کلمات کلیدی خاصی ست و بسیار با قاعده و قاعده مند همانطور که به اصطلاح موتور های جست و جو مطالب را میخوانند سایت خود را شکل میدهند ولی پس مدتی می بینند که نه تنها سودی نکردند بلکه ضرر هم کرده اند…
افراد بسیاری هستند که به علت باور های نا مناسب به علت نیت های غلط ونادرست به نتایج مورد دلخواهشان نرسیدند و بعد میان “هوای سرد انسان را بیمار میکند” را به عنوان یک قانون و یک علم در نظر گرفته و از آن پیروی میکنند گویی تمامی انسان ها از هوای سرد ضرر دیده اند…
افراد بسیاری هستند که هیچ ارزشی برای کارهای دیگران قائل نیستند …بسیار ی از محصولات دیگران را کپی می کنند بسیاری از نرم افزار های دیگران را کرک میکننند و به اصطلاح قفلش را می شکنند و به خود برچسب باهوش بودن را می دهند که من عجب انسان زرنگی هستم که پول و هزینه ای برای یک دوره ی آموزشی ندادم و بعد تعجب میکنند که چرا موقع فروش محصول الکترونیکی خودشان و یا نرم افزار تحت وب خودشون کسی از آن ها خرید نمی کند و یا اینقدر فروششان کم است … بعد مشاهده می کنند که نرم افزار آن ها هم قفلش شکسته شده و مردم دارند رایگان استفاده میکنند … و بعد می آیند امنیت یک نرم افزار را به عنوان یک اصل اساسی در فروش محصولات اینترنتی پذیرفته و و در تجارت آن را به عنوان یک علم می پذیرند و بعد مدت های مدیدی را صرف امنیت و ساخت پلیر اختصاصی برای محتوای آموزشی خود میکنند تا کسی دیگر نتواند بدون پرداخت هزینه ان ها ببینید و بعد از این همه اقدام همچنان می بینند که چرا به فروش مورد نظر خود نرسیده است…
و یا شخص مورد نظر هنوز به توانایی هایش ایمان ندارد هنوز به قدر ت فوق العاده ای که خداوند درونش قرار داده ایمان ندارد و هنوز نمیداند و به این باور نرسیده است که خداوندی که جهان را خلق کرده به او میگوید تو فقط من رو بپرست من همه چی بهت میدم تو فقط من رو به عنوان قوی ترین فرمانروا من رو به عنوان تنها منبع روزی باور کن من رو به عنوان تنها منبع آگاهی باور کن من به تو هر چی بخوای میدم …و بعد می بینند چرا با وجود مطالعه ی فراوان در دانشگاه به نمره ی مورد نظر نرسیدن…چرا فقط از آن مباحثی سوال مطرح شده که او در آن ها ضعف بیشتری دارد …
بعد می آیند سراغ روش های مختلف مطالعه می روند …روش های پیشرفته ی مطالعه را یاد میگرند و آن را به اصطلاح یک علم در مطالعه پذیرفته و دیگر طبق آن اجرا می کنند و عمل می کنند گویی که تمام افراد جهان دارند فقط و فقط طبق همان سیستم مشخص درس میخوانند و نتیجه میگیرند و هر کس فقط طبق آن اصول عمل کند نتیجه خواهد گرفت …
افراد بسیاری هستند که هنوز موقع غذا خوردن کالری های غذا می شمارند ….موقع غذا خوردن به جای آن که پروردگار خویش را شکر کنند و با تمام وجود سپاس گزار رب خویش باشند که این غذا را برای آن ها تهیه کرده در هرلحظه فقط احساس عذاب و جدان دارند که چرا نتونستند خودشون را کنترل کنند و این غذا که مقداری چربی دارد را بخورند اینگار که بدن انسان اصلا به چربی نباید نیاز داشته باشد! بعد می آیند می بینند با این همه مراعات با این همه رژیم غذایی پس از مدتی دوباره تناسب اندام خودشون را از دست دادند …بعد می روند روش های بیشتری را برای تناسب اندام در اینترنت به عنوان اطلاعات جست و جو میکنند و آن ها را به عنوان یک علم غذایی پذیرفته و فقط دیگر طبق آن عمل می کنند … و برای حفظ آن نتیجه ی خاص تا آخر به همان شیوه دردناک و عذاب آور غذا میخورند و فکر میکنند تمامی افراد لاغر جهان همانطور لاغر مانده اند….
بارهلا و بارها افرادی را ما دیدیم که هر چی میخواهد میخورند و هنوز هم لاغرند…
میدانی؟! حرف این است که بسیار از مباحث که به عنوان علم در جامعه رواج پیدا کرده حاصل باورهای بسیار محدود کننده ایست که چون انسان ها از راه طبیعی به خواسته ها خود نرسیدند آن ها را پایه گذاری کردند و فکر کردند هرکه طبق همان موضوع عمل کند نتیجه خواهد گرفت … درحالی که آن علم مورد نظر اصل نیست اساس نیست آن موضوعی نیست که نتیجه ی اصلی را ایجاد کند کماکان که بسیاری از افراد با وجود پیروی از یک روش مشخص(که انسان ها به این قاعده گذاشتن برای یک چیز خاص علم می گویند) به نتیجه های واحد و یکسانی نمی رسند…بارها و بارها هم من و هم شما این موضوع را دیده ایم…
چرا اینگونه است؟
مگه نه اینکه آن افراد دارند از ان علم خاص پیروی میکنند پس چرا همه شان یک نتیجه ی واحد نمیگیرند اگر علم سلامتی رایج در جامعه این است که باید غذاهای خود را کنترل کنی…کالری های غذاهای خود را بشماری تا سالم بمانی و از حدی مشخص کالری بیشتری به بدن خود نرسانی …پس چرا بعضی افراد وجود دارند با وجود عمل به این عمل همچنان چاق هستند و یا سلامتی خود را ندارند…؟
اگر الگوی رایج که به عنوان یک علم شناخته شده در جامعه این است که هوای سرد باعث سرما خوردن می شود چرا افرادی هستند که در هوای سرد همچنان سالمند و افرادی هم هستند که با وجود صد لایه لباس پیچیدن دور خوردشون و دوری از هوای سرد همچنان سرما میخودن؟ مگر این ها طبق آن روش و شیوه عمل نکردند که ما به آن علم می گوییم و طبق آن عمل نکردند؟
ممکن است از حرف های من بردا شت شود که من دارم بنیاد هر چیزی رو برهم میزنم ولی واقعیت این است که ما باید خیلی مراقب چیزهایی که که یاد میگیریم باشیم…
مثلا اگر دنبال این هستیم که فروش در کسب و کارمان افزایش یابد و برای ان میرویم کتاب های مختلف کسب کار را میخوانیم و بعد به این جمله بر میخوریم که “برای موفقیت در کسب و کار تبلیغات امری حیاتی نیست “باید قبل از پیروی از این علم کسب و کار فکر کنیم آیا افرادی هستند که با وجود عدم انجام اینکار ولی کسب وکار عالی دارند ؟
ممکن است افرادی هم باشند که با وجود پیروی از بعضی روش های مشخص نتیجه دلخواه خود را داشته باشند ولی این به خاطر این موضوع است که اول آنکه به آن روش مشخص واقعا باور دارند و دوم اینکه مجبورن به خاطر این باور اون روش مشخص را تا آخر عمر انجا بدن حتی اگر اون روش سخت و ناراحت کننده و زجر آور باشه مثلا اگر کسی در کتابی به عنوان علم موفقیت این موضوع رو یاد گرفته باشه و باور کرده باشه که برای موفقیت در کار باید روزی 16 ساعت کار به مدت 40 سال انجام بدی (همون مثال مصاحبه ی استاد با آقای هاکوپیان)اگر واقعا به این باور داشته باشه و اگر به این موضوع عمل کنه نتیجش رو می بینه ولی راهی هستنش که حداقل من نمیخوام اینطوری کسب و کارم گسترش پیدا کنه…من دوست دارم با لذت بخش ترین و ساده ترین شیوه به خواستم برسم…
موضوع اصلی این است علم اصلی زندگی کردن را یاد بگیر…بدان که افکار مکررت اتفاقات زندگی ت را خلق میکنند بدان که احساس خوبت اتفاقت عالی برایت رغم میزند (یعنی من نقیض این عمل را تا حالا ندیدم و کم کم دارم به به یقین بسیار بالایی نسبت به ایبن موضوع می رسم و حال و روز زندگی فعلیم هم گواه اینه که چه قدر داره اتفاقات خوب برای من میفته و من فقط حال خودم رو خوب نگه می دارم … من فقط ذهن رو کنترل کردم تو به این موضوع باور داشته باش که پروردگارت علم مطلق کل کیهان داره تورو هد ایت میکنه … بعدش اون بهت الهام میکنه با ساده ترین شیوه و لذت بخش ترین شیوه اگر کار خاصی نیاز باشه انجام بدی اون بهت میگه کجا سرمایه گذاری کنی کجا پولت رو خرج کنی … نیاز نیست بری این همه علم های مختلف بورس و … رو یاد بگیری که بیشترش هم حاصل باوره ای محدود کندس…تو به اون وصل شو اون به عنوان یک مربی به عنوان یک مشاور حاذق و توانا بهت می گه سرمایه اصلی شرکت را در کجا خرج و روی چی سرمایه گذاری کنی…
در پناه الله یکتا شاد باشید …
امیر مسعود عزیز ممنونم ازت
خودت باش و قوانین بشری که انسان ها برای خودشون درست کردن را نادیده بگیر
چرا فکر میکنیم تمام افراد باید طبق یک سری اصول خاص عمل کنند تا نتیجه بگیرند
خیلی قشنگ بود اینجا
افراد زیادی هنگام غذا خوردن به جای این که شکر گذار خدا باشن و لذت ببرن کالری های غذا را میشمارن و احساس عذاب وجدان میکنن از زیاد خوردن
آیا تمام لاغرهای دنیا طبق همین شیوه های دردناک و عذاب آور غذا میخورن
چرا افراد با وجود پیروی از یک روش مشخص یا همون علوم نتیجه های واحد و یکسانی نمیگیرن
خیلی از این علوم به خاطر این که افراد به اون باور دارند اتفاق میفته اما بسیار سخت و طاقت فرسا
علم اصلی زندگی کردن را یاد بگیر
بدون با افکارت زندگیت را خلق میکنی
بدون احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب و عالی میشه
و بدون که که خدا به عنوان عالم به کل کیهان هدایتت میکنه به واسطه الهام ها در هر لحظه
سلام
ثروت یک امر کاملا ( ذهنیه ) و به شرایط خارجی ارتباط نداره. نتایج زندگی ما حاصل باورهای ماست و در حقیقت تک تک لحضاتی که تجربه میکنیم نتیجه فرکانس های است که فرستاده ایم. هدایت در هر لحظه داره اتفاق میفته و اگر فقط همین هدایت رو درک کنیم زندگی دنیا و اخرت ما درست میشه.
اگر دو نفر با باورهای متفاوت کار یکسانی انجام دهند نتایج یکسان نمیگریند . تو سوال این دوستمون لایو استاد و یا وب سایت ایشون رو مثال زد که افراد دیگه هم دارن این کار رو انجام میدن ولی چیزی که اختلاف نتیجه رو ایجاد میکنه باوری هست که اون فرد داره. استاد بر پایه یک سری باور های قدرتمند داره از این ابزار ها استفاده میکنه باورهای مثل فراوانی ،مثل باور به هدایت خدا و …( چیزی که عامه مردم میبینند ابزار است ولی چیزی که نتایج رو ایجاد میکنه باور ماست نه ابزاری که استفاده میکنیم) .
جهان هر چیزی رو که باور داشته باشیم به ما اثبات میکنه این (یک قانونه). اگر کسی بیاد از ابزار های مثل، دیجیتال مارکتینگ، سئو، مغازه جای خوب با دکور عالی ، تبلیغات سنگین و … استفاده کنه ولی باور داشته باشه که مردم در رکود هستن و پول دستشون نیست و بخاطر بالا کشیدن دلار مردم فقیر شدن و هزار یک باور محدود کننده دیگه، نتایجی میگیره که این باور ها رو اثبات میکنه و دنیا بش نشون میده که مردم پول ندارن.
هدف اشتباهی:
باورهای غلط این دوست ما: در صفحه اول گوگل بودن=کلیک بیشتر= درامد بیشتر، بازدید بالاتر لایو = ثروت بیشتر ، انگیجمنت بالاتر= درامد بیشتر، که این باور مخرب باعث شده بجای تمرکز روی استقلال مالی و ثروت بیشتر تمرکز را روی بالا بردن بازدید کننده بگذارد و از مسیر اصلی منحرف بشود. اگر تمرکز خودش رو بجای این که روی افزایش بازدید کننده و.. بگذارد روی استقلال مالی بزاره مسیر های راحت تر و پر سود تر بش نشون داده میشه
بخش دیگه سوال دوستمون «من برای اینکه اون نتیجه رو بگیرم باید از اون ابزار استفاده کنم اما با باورهای دیگه ای؟»
جواب : به محض تغییر باور یه سری کار ها به ما الهام میشه که انجام دادن اون کار ها برای ما نتایج رو بوجود میاره یعنی حتی این موضوع که از کدوم ابزار، چقدر و چطور استفاده کنیم در مسیر به ما گفته میشه، هدایت بهترین مسیری که در اون لحظه در مدارش هستیم رو به ما نشون میده.
این یک تله ست که فکر کنیم اون ابزار نتایج رو ایجاد میکنه. همیشه باید این سوال رو از خودمون بپرسیم که چطور راحت پول دربیارم؟ چطور با هرینه کمتر؟ چطور سریعتر؟ در ادامه این سوالات جواب ها به ما گفته میشه
(تکامل در دریافت هدایت و قدرتمند کردن باورها)، مهمترین اصل هستند. ما بجای تمرکز روی عوامل بیرونی و ابزار باید ظرف وجودیمون رو بزرگتر کنیم تا نعمت ثروت و هدایت بیشتری رو دریافت کنیم.