https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نظر من دلیل موفقیت استاد سه اصل خیلی خیلی مهم هست
1_باور داشتن به خداوند ایمان به اینکه خداوند کارهارو برام انجام میده و نیازی نیست من کار خاصی بکنم فقط توحیدی عمل کنم خداوندخودش من روو آدمهای مناسب رو هدایت میکنه به سمت هم
2_باور به فراوانی ،باور به اینکه پول و ثروت بینهایته ،باور به اینکه مشتری و انسانهای مناسب با درخواست من بینهایته، باور به اینکه مشتری برای محصولات من زیاده
3_داشتن سبک زندگی شخصی خودشون،اینکه بقیه چی میگن ؟چطور عمل میکنن؟براشون مهم نیست مهم خودشون و خواسته های خودشون هست و اینکه چی از نظر خودشون درسته.اینکه اصل و اساس قانون جهان هستی چی میگه و اون رو رعایت میکنن نه گفته های دیگران و به اصطلاح کسی که آموزش میده و به اصطلاح استاد و مربی و معلم هستن
خدایا شکرت هدایتم کن به مسیر درست و درک بهتر و بهتر اگاهیها
خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین
به نظر من اولین چیزی که ما موقع برخورد با این دوراهی باید در نظر بگیریم اینه که《 امکان》 گرفتن نتیجه های بزرگ، مثل استاد وجود داره، همونطور که اطرافمون پرن از افرادی که حتی بدون داشتن سواد آنچنانی (چ برسه ب فنون و اصول مارکتینگ) به موفقیت های فوق العاده در ثروت و ارتباطات رسیدن، بنابراین اصولی از قبیل ( اگه تبلیغات نداشته باشی موفق نمیشی، یا فلان کار پایه و اساس رونق کسب و کاره، و… ) به تعداد بسیار زیادی مثال نقض دارن که نشون میده هیچکدوم صرفا یک قانون کلی و ضروری نیست
حالا این سوال پیش میاد که اگه این اصول همیشه برقرار نیستن، پس چه موقع یه نفر میتونه بدون استفاده از اونها به موفقیت باور نکردنی برسه؟؟؟ رمز و راز این کار چیه؟؟؟
در جواب ب این سوال ما میتونیم
1) خودمون بدنبال عوامل موفقیت بگردیم و زمان و انرژی صرف پیدا کردن پاسخ کنیم.
2) از تجربیات افراد دیگه ک در این زمینه تحقیق کردن بهره مند بشیم و در صورتی ک جواب قانع کننده بود اون و بپذیریم
جوابی ک تقریبا اکثر افرادی ک وارد این سایت میشن میدونن و فقط عده ی کمی بهش باور دارن اینه: (فرد موفق در مدار موفقیت قرار داره)
که این جواب رو تجربه نه، بلکه علم ثابت میکنه، که کسانی ک در رشته ی فیزیک سررشته دارن( هرچند اندک ) جزو اولین مباحثی که یادگرفتن این بوده که انرژی سبب بوجود آمدن ماده میشه و جزئیات دیگه ای ک صحت این مطلب و آشکار میکنه
حالا اینکه این قانون اینقدر واضحه که فقط افراد کمی حاضر به استفاده ازش میشن تغییری در نتیجه ایجاد نمیکنه
در مقام مثال میتونیم این سوال و از خودمون بپرسیم:
چند نفر از ما صددرصد مطمئنیم که مواد مخدر برای بدن ضرر داره ولی همچنان به مصرف اون ادامه میدیم؟؟؟
چند نفر از ما میدونه ورزش برای سلامت جسم و روح مفیده اما همچنان اقدامی نکرده حاضر نیست حتی 20 دقیقه پیاده روی کنه؟
ذهن ما بدنبال یه جواب سخت و دور از تصور برای این سوال مهمه،
برای همین جواب های ساده رو رها میکنه، درحالیکه هر جواب دیگه ای برای این پرسش در بهترین حالت ممکنه مثل مسکن عمل کنه و تاثیر کوتاه مدتی بیشتر نداره، که این مصداق کسانیه ک به قول دوستمون از قوانین مارکتینگ استفاده میکنن، اما جوابی دریافت نمیکنه.
سلام به همه ی اعضای خانواده ی دوست داشتنی استاد عباسمنش?
سلام به استاد عزیز?
من دوره ی روانشناسی ثروت ٣ رو تهیه نکردم ولی چند تا دوره های دیگه رو دارم بخاطر همین جوابم رو با توجه به آموزش های این دوره ها میگم٫
به نظر من مهمترین عامل موفقیت استاد پذیرفتن صد در صدی این باور مهم هست که مسئولیت ١٠٠٪ زندگیمون با خودمونه ، مطمئنا وقتی این باور اصلی رو کامل درک کنیم میتونیم بهش عمل کنیم و انصافا خیلی هم سخته و نمیشه با چند بار تکرار کردنش بگیم که من درکش کردم و قبول دارم٫ اگر آسون بود حداقل همه ی ما که این باور و قانون رو میدونیم باید الان خیلی به وضعیت استاد نزدیک میبودیم پس مشخصه که کار آسونی نیست٫ وقتی که ما عوامل بیرونی رو تو هیچ بعدی از زندگیمون تاثیرگذار ندونیم پس میتونیم بدون تبلیغ هم تو کسب و کارمون موفق بشیم٫
یک عامل مهم دیگه که بسیار مهمه و البته مرتبط به باور قبلیه ، توحیدی بودن استاد هست اینکه دیگران رو تو موفقیتمون موثر بدونیم خودش شرک هست و خداوند هر چیزی رو میبخشه الا شرک به خودش رو ٫ پذیرفتن تمام مسئولیتهای زندگیمون نشون دهنده ی اینه که به هیچکس تو ذهنمون قدرت نمیدیم و قدرت فقط دست خدا و خودمونه و این باعث میشه جهان افرادی رو به عنوان مشتری وارد کسب و کارمون کنه که به نفع ماست و باعث رشد و موفقیتمون میشه٫
امیدوارم به قول استاد عزیزم بتونم این دو باور اصلی و مهم رو کامل درک کنم و بهشون عمل کنم٫
مسئله از اونجایی شروع میشه که ما بچه بودیم هرکاری مامان و بابا انجام میدادن و انجام میدادیم ولی نکته اینجاست که وقتی بزرگتر میشیم باید کم کم این رفتار رو شناسایی کنیم و در هر کاری نخواهیم که مثل دیگران باشیم باید سعی کنیم نسخه ای از خودمان در این جهان باشیم بدون هیچ تغییری از بیرون تکرار میکنم بدون هیچ تغییری از بیرون
وقتی شما نسخه ای از خودت هستی راه و روش های خودت رو برای اداره ی زندگیت کسب و کارت و همه چیت توی زندگیت داری و دیگه نیاز نداری از بیرون تغییر توی خودت بوجود بیاری
شما باید سعی کنی در هر لحظه بهترینِ خودت از نظر خودت و خدا باشی و هر تغییری که مد نظر داری از درون انجام میدی یعنی چی
رابطه ی خودت را با خدا بیشتر میکنی خدا رو هر لحظه در زندگیت که کنار تو هست احساس میکنی بهش ایمان میاری آیاتش رو میخونی که گفته من سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدم مگر اینکه خودشان تغییر(تغییر درونی تغییر فرکانسی) کنند و اینکه در هر لحظه داره به تو الهام میشه که چه کارهایی انجام بدی در هر مسیری که بخوای قدم برداری به تو الهام میشود به همه الهام میشود و قبلشم باید احساس لیاقت و ارزشمندی رو در خودت پرورش بدی !
??بسمالله?? و سلام به خانم شایسته عزیز و اعضای خانوادهای یکتاپرستان عباسمن٫
میخوام از داستان زندگی خودم بگم و از داستان افراد ثروتمندی که باهاشون مصاحبه کردم، شروع کنم٫
با آقای حسن کُرچی، یکی از ثروتمندانِ، استان هزمزگان- بندرکُنگ مصاحبه کردم٫
بهشون گفتم: راز موفقیتتون چیه؟ (ایشون دو بیت شعر برام خوندن، که خیلی بهش اعتقاد داشتن)
اعتبار و ابتکار و پشتکار، هر انسانی میکند با اقتدار
هر کس ندارد این سه حُسن، بهتر است بکند انتحار
و همچنین تعریف کردند که رشد اقتصادیشون از زمانی شروع شد، که به الهاماتی که بهشون میشد عمل میکردند٫ یعنی با الهاماتشون خرید و فروش میکردند٫
مهمترین قانون جهان، احساس خوب باعث میشه اتفاقات خوب رو تجربه کنیم٫ و احساس بد، اتفاقات بد رو وارد زندگیمون میکنه٫
احساس ما، مثل قطبنمایی هست که مسیر رسیدن به هدفمون رو به ما نشون میده٫ دقیقاً مثل google map
تا زمانی که احساس خوبی داریم، ما در کانال اتفاقات خوب قرار داریم و محاله که احساس خوبی داشته باشیم و اتفاقات بد رو تجربه کنیم٫ من مترجم قرآن هستم، و روش شخصی خودم برای رسیدن به احساس خوب، گوش دادن، تَدبر کردن در آیات قرآن هست٫
مثال:
همین الان، بعد از چند ماه، سبدم رو در بورس نگاه کردم٫ سه تا سهم خریده بودم که هر کدام ۲۵%، ۱۳۶%، ۱۲۱% سود کرده بودند و هر سه تاشون امروز صف خرید هستند٫
قبلً وقتی میخواستم سهام بخرم، به افرادی که ادعا میکردند باتجربه هستند پول پرداخت میکردم تا به من سهام معرفی کنند، و همیشه ضرر میکردم٫
به همین دلیل تصمیم گرفتم روشی که استاد عباسمنش تو دورههاشون به من یاد داده بودند رو امتحان کنم٫ یعنی کمک گرفتن از الهامات خداوند٫
از اون روز به بعد تمام سهامهایی که خریدم سود کردند و بعضیهاشون بالای ۱۸۰ درصد سود دادند٫
ای کاش میشد به صورت لایو، سبد سهامم تو بورس رو به شما نشون بدم٫ تا ایمانتون به الهامات خداوند بیشتر بشه٫
محاله کسی از دوره روانشناسی ثروت ۳ استاد عباسمنش استفاده کنه و نره سراغ کسب و کارِ اینترنتی٫
من هم بعد از استفاده از ثروت۳ در حوزهای که بهش علاقه دارم سایت زدم٫
و بدون اینکه سایتم رو سئو کنم و حتی یک ریال هم تبلیغات نکردم، وقتی برای اولین بار رتبه الکسای سایتم رو دیدم تعجب کردم٫ در مدت زمان کمتر از ۵ ماه، رتبه الکسای بسیار خوبی گرفتم٫ منی که قبلاً هیچ سر رشتهای، تو کسب و کارهای اینترنتی نداشتم٫ اما این باور رو در خودم ایجاد کردم که: تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس، خود راه بگوید که چون باید کرد٫
برای موفقیت در هر کاری، اول باید سراغ کاری بریم که عاشقشیم٫ امّا به شرطی میتونیم تو کسب و کاری که عاشقشیم، موفق بشیم که باورهای ثروتمند کنندهای رو در وجودمون ایجاد کرده باشیم٫
چون اگر این باور رو داشته باشیم که تو کاری که عاشقش هستی به جایی نمیرسی
یا
اگر این باور مخرب رو داشته باشیم که اگر دکتر یا مهندسی بشی میتونی ثروتمند بشی
این باورهای مخرب، مانع ورود ثروت به زندگی ما میشن٫، و بعد مدتی خسته و ناامید میشم و کارمون رو رها میکنیم و مثل اکثر جامعه کاری رو انجام میدیم، که ازش متنفریم٫ به همین دلیل احساسمون بد میشه و نتیجهای احساس بد اتفاقات بد هست
یک فرمول جادویی برای رسیدن به هر موفقیتی، که هر ناممکنی رو ممکن میکنه٫
کار مورد علاقه+ باورهای قدرتمندکننده و ثروتمند کننده+ تمرکز
این فرمولی هست که ایلان ماسک داره ازش استفاده میکنه٫
???عاشقتونم، دوستتون دارم٫ و همهتون رو به خدای بزرگ و مهربون میسپارم٫???
سوالی که برای دوستمون ایجاد شده بود برای بنده هم سوال بود چند مدتی بود که توی ذهنم دنبال جواب سوالی بودم که دوست عزیزمون از استاد پرسیدن و توی جستجو بودم که جواب پیدا کنم ایمیلی از سایت استاد عباس منش برام اومد در رابطه با چیزی که دنبالش بودم. اینکه برای افزایش فروش تبلیغات انجام بدم یا تغییر باور که در قالب یک سوال مطرح شده بود.
قبل از اینکه لایو استاد ببینم تصمیم گرفتم نفری رو استخدام کنم که تبلیغات داشته باشیم و در واقع تولید محتوا انجام بدیم در همین تصمیم بودم که فایل استاد دانلود کردم و جواب سوالم گرفتم.
برای اینکه بتونیم به هدفمون برسیم اولین گامی که باید انجام بدیم پذیرش خودمون هست و هیچ کس جز خود ما نمیتونه به ما کمک کنه با پذیرش خودمون و توجه به مهارت های خودمون میتونیم باورهای خودمون تغییر بدیم.
تغییر باورها گام بعدی هست که هر شخص برای رسیدن به هدفی که برای خودش انتخاب کرده باید انجام بده تغییر باورها به مرور زمان اتفاق میوفته یک ماه و یک سال برای تغییر باورها کافی نیست وقتی شروع به تغییر باورها میکنم صبوری(صبر و تحمل ) هم باید ضمیمه تغییر در خودمون داشته باشیم صبوری در این خصوص به صورت حرکت های ریز و پیوسته هست.
توجه نکردن به حرفهای دیگران به کسانی که رسالتشون با ما مشترک نیست. باورهای که چندین سال از طریق های مختلف به ضمیر ناخود آگاه ما فرستاده شده که حتی خود ما هم خبر نداریم به چه شکلی این باورها توی ذهن ما شکل گرفته وقتی صحبت در رابطه با تغییر باورها میشه اولین چیزی که به خودم میگفتم من تمام این حرفها رو میدونم احتیاجی نیست مطالعه داشته باشم خودم کلی کتاب خوندم در مورد فروش و بازاریابی. لازم نیست پیگیر باشم خودم میدونم و حتی با خودم میگفتم من تحصیلات در این زمینه دارم چه تغییر باوری ولی الان با تمام وجود و با یقین تمام میگم که کافیه فقط تصمیم گرفته بشه راه خودش برای ما هموار میشه.
بعد از تغییر باور توجه کردن به نشان ها ی که سر راهمون قرار میگیره دریافت ایمیل برای من یک نشانه بود که باید روی خودم کار کنم و به مبدا هستی توکل کنم و جالب تر این هست که امروز دوستی برام فایلی رو فرستاد که در حوزه فروش و اشتباهات فروش هست چه نشانه ای بهتر از این.
اشتباه بعدی من اینجا بود که همیشه فقط اطلاعات دریافت میکردم فقط کتاب میخوندم فایل گوش میدادم این ها هیچ کدام راه حل اصلی نیست ، راه حل اصلی عمل گرا بودن هست.
تنها هدف تعیین نکنیم تعیین هدف به تنهایی کاری انجام نمیده این من هستم که رسیدن به هدف نهایی میکنم به این نتیجه رسیدم من که کار فروش انجام میدم همیشه خودم آماده فروش بدونم همیشه باید توی دفترم منتظر مشتری باشم و در این قالب قرار بگیرم و نه اینکه به صورت خسته و دپرس به دفترم برم و بگم کو مشتری کی توی این وضعیت خرید میکنه منی که نمیتونم بپذیرم این موضوع رو یه مشتری چه جوری میتونه بپذیره.
با پذیرش اینکه کسب و کارم با ارزش هست و کالایی که ارایه میدم ارزش خرید دارد درصد فروش به راحتی بالا میره
خدایا هر نعمتی که دریافت میکنم از آن توست و توبه من دادی.
خدایا هر موفقیتی که دارم از آن توست و تو به من دادی.
خدایا هر توانایی که دارم از آن توست و تو به من دادی.
خدایا می پذیرم که تو داری همه کارها را برای من انجام میدهی.
خدایا هدایتم کن تا فقط روی تو حساب کنم.
خدایا هدایتم کن تا فقط از تو بخواهم.
خدایا هدایتم کن تا فقط وابسته به تو باشم.
سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان سایت.
امروز اول صبح زیاد حس خوبی نداشتم و داشتم تلاش میکردم ذهنم را کنترل کنم .
شروع کردم به انجام کارهای منزل و مرتب کردن چون همیشه من از تمیز بودن خوونه انرژی میگیرم و حال و احساس خوبی دارم.
یه وقتهایی هم میرم سراغ تغییر دکوراسیون فضای خوونه ، احساس میکنم با این کار کلی انرژی خوب جاری میشه تو فضای خوونه .
ولی یه وقتهایی نمیدونم چرا بی دلیل آدم حال خوبی نداره مثل امروز که من داشتم تمام تلاشم را میکردم ذهنم را جهتدهی کنم به چیزی یا کاری که کمی احساس بهتری داشته باشم . نجوای ذهنی هم که پابه پای من داشت میومد و مدام میگفت نه این کارم فایده نداره. خلاصه داشت تلاش میکرد تا منو از انجام یه سری کارها منصرف کنه ، حتی اومدم سراغ سایت و خواستم یه فایل از استاد گوش کنم باز شروع کرد به گفتن اینکه فایده نداره گوش نکن حال امروز تو همینطوریه و باهیچی خوب نمیشه.
تا اینکه همسرم از بیرون آورد، دیدم دسته پر .
رفتم تا کمکش کنم، با خودم گفتم یادم نمیاد بهش گفته باشم چیزی بخره ، اینا چیه گرفته؟
رفتم تا جابه جا کنم دیدم تموم چیزهایی که تو فکرم بود بخرم همه را گرفته آورده بدون اینکه من حرفی بزنم . یعنی فقط تونستم بگم خدایا شکرت .
چنان احساسم خوب شد و همون موقع به ذهنم گفتم تو بودی که میگفتی دیگه حالت
خوب نمیشه و امروز باید همینطوری پیش بری.
دیدی خدا چقدر هوای منو داره .
دیدی خدا چقدر حواسش به من هست
دیدی خدا چقدر بخشنده است.
دیدی خدا چقدر منو دوست داره.
دیدی خدا چقدر رزاق .
دیدی دیدی یا حالیت کنم . بازم بگم ، خجالت بکش و برو دیگه پیدات نشه وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی.
من داشتم دونه دونه وسایل جابه جا میکردم و خدا رو شکر میکردم. داشتم فکر میکردم که همیشه نعمتهای خداوند جاری بوده در زندگی من خدارو شکر ولی من قبلا اصلا اینقدر خوشحال نمیشدم ولی الان من برای کوچکترین چیزها خیلی ذوق میکنم و سپاسگزاری میکنم از خداوند و خیلی برای من ارزشمنده و خیلی به چشمم میاد .
در حالیکه تا چند وقت پیش من چنین شخصیتی نداشتم که برای هر چی در زندگی شاکر خدا باشم . سپاسگزاری میکردم ولی خیلی چیزها به نظرم نمی اومد.
ولی الان من کلی ذوق میکنم برای تخم مرغ محلی که در یخچال دارم .
من کلی ذوق میکنم برای مغز گردوهای تازه حاصلی که در طبقه یخچال دارم.
من حکلی ذوق میکنم برای گوجه گیلاسی هایی تمیز ومرتبی و زیبایی که دارم.
کلی ذوق میکنم برای بی نهایت نعمتی که الان در زندگی ام دارم.
تجربه ی امروز دلیلی شد تا درک کنم که :
چقدر من سپاسگزارتر شدم.
چقدر شخصیتم در جهت مثبت رشد کرده.
چقدر این سپاسگزاری برای کنترل ذهن خوبه.
قویتر شدن این باور که :
خداوند همیشه هوای منو داره.
خداوند همیشه داره منو حمایت و هدایت میکنه.
همه چیز میتونه خیلی ساده و راحت و رایگان وارد زندگی من بشه.
خدایا بابت تک تک نعمتهایی که امروز و هر روز وارد زندگی ام میکنی سپاسگزار تو هستم.
خدایا بابت حضور همسرم در زندگی ام که دستی از بی نهایت دستانت در زندگی ام هست سپاسگزار توهستم.
خدایا هدایتم کن تا همیشه و هر لحظه سپاسگزار توباشم.
امروز داشتم به خودم میگفتم :
اگه اینا ثروت نیست پس چیه؟ چرا من ثروت در پول می بینم . چرا هنوز در ذهن من ثروت مساوی با پول ؟
چرا معیار رشد موفقیتم را فقط در میزان درآمدم و میزان پولهایی که به دست میارم می بینم؟
این پاشنه آشیل منه برای همینه یه وقتهایی احساسم بد میشه . یه وقتهایی از پس نجوای ذهنم بر نمیام
یه وقتهایی میرم تو مقایسه با دیگران . این ذهن را باید هر روز رشد داد با باورهای مناسب و ورودی های مناسب . یه لحظه هم نباید این ذهن را به حال خودش رها کرد.
خدایا شکرت که باز همه به موقع به دادم رسیدی و منو نجات دادی از دست نجوای ذهن.
وقتی شما باورهای خودتون را تغییر میدید، اتفاقی که می افته اینه که انگار یک چراغ قوه بزرگ در دست شما قرار داره و شما می تونید به خوبی اطرافتون را ببینید٫ در این صورته که فرصت هایی که دیگران با تلاش و با استفاده از راه های زیاد در جستجوی آن هستند شما به راحتی پیدا می کنید٫ در واقع به جای این که شما به سمت راه حل ها بروید راه حل ها به سمت شما میان٫
به نظر من استاد با تغییر باورهای خودش، باعث شده که افراد، شرایط و ابزارهای مورد نیاز را بدون تحمل رنج و سختی جذب کنه٫ حال به جای این که خودش بخواد زحمت زیادی بکشه، دیگران این کار را با شوق و رغبت براش انجام می دادن٫
من این را در زندگی ام تست کردم٫ یه خونه داشتم که می خواستم بدم اجاره٫ کلی آگهی دادم و تلاش کردم و فقط یک نفر حاضر شد این خانه را با مبلغ بسیار کم از من بگیره که من این کار را انجام ندادم٫
بعد از این که به فایل های استاد گوش کردم و بعد از سه هفته دوستم به صورت اتفاقی از اوضاع من پرسید و بحث خانه پیش کشیده شد٫
ایشون بهم گفتن فلان جا و به این طریق که من می گم تبلیغت را بزن که بسیار هم ساده بود٫ من به حرفشون گوش دادم و بعد اتفاقات شروع شد٫
الان که چند هفته گذشته افراد بسیار زیادی تماس می گیرن و حاضرن برای اقامت چند روز مبلغ خوبی پرداخت کنند و این من هستم که باید از بین اون ها انتخاب کنم٫ تا حالا حتی یک روز هم خالی نمانده و افراد زیادی هم توی نوبت هستند٫
اولش زیاد تعجب می کردم ولی هر چه بیشتر به فایل های استاد توجه می کنم متوجه می شم که این یک قانون هست٫ چیزی که من با تلاش فیزیکی و دوندگی بدستش نیاوردم با تغییر دیدگاه و باورم به راحتی بدستش آوردم٫
این یک مثال بود که بگم این تضادی که هست این طوری قابل دفاع و برطرف شدن هست٫
سلام به همه دوستان گل و استاد عزیز و خانم شایسته مهربون
اولا تشکر میکنم استاد که این مسابقه رو گذاشتید چون با خوندن جوابها میتونم کلی باورهام رو تقویت کنم و کلی چیز یاد بگیرم.
در جواب به سوال سعی میکنم اونچه ک بهش رسیدم و نتیجه هم گرفتم ازش رو بیان کنم.
این تکه پازل که دوست مون سوال پرسیده و دنبالش میگرده و سوال منم بوده ، برمیگرده به اینکه ما قانون رو خوب درک نکردیم.قانون اینه که ما با افکارمون و باورهامون داریم زندگی خودمون رو در هر لحظه میسازیم.دقیق ترش اینه که ما به انرژی ای که در اون شناوریم داریم شکل میدیم با فرکانس هامون و اون انرژی به صورتهای مختلف وارد زندگی ما میشه.وقتی باورهامون به اندازه کافی قدرت بگیرن ، کم کم اتفاقات شروع میشه به افتادن که البته با شروع توجه به باورهای جدید نشانه ها میان و کم کم با ادامه دادن مسیر این نشانه ها بزرگتر شده و به صورت خواسته ها وارد زندگیمون میشن. نکته اینه که ما قرار نیست برای بوجود آوردن اتفاق کاری بکنیم.چون اصلا وظیفه ما این نیست.اصلا روندش این نیست.قانونش اینه که الذین آمنوا و عملو الصالحات لهم جنات تجری من تحتها الانهار.یعنی اونایی که ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن برای اونا هست باغ هایی که از زیر اونها نهر جاریست که منظور از باغ همون نعمت هاست.یعنی نیازی نیست کاری بکنن.اونا به واسطه مدارشون از این چیزا بهره مندند.
ما فقط به عنوان بنده خدا باید ایمان داشته باشیم و عمل صالح انجام بدیم و هر باوری که بهمون قدرت میده که در راس اونها باورهای توحیدی هستن رو داشته باشیم و سعی کنیم در عمل هم به همون شکل عمل کنیم و نگرانی ها و ترسها رو خیلی کم کنیم ک البته تکامل میخواد و بقیش دیگه با خداست که خدایی کنه.این فرمانروایی که صاحب اختیار کل عالم هست ، اگر کار رو بهش بسپاریم، در نهایت آسودگی و سادگی و راحتی، چنان همه چیز رو در گردش میاره و شرایطی رو فراهم میکنه که اون چیزی که میخوایم بشود.چون همه چی اونه.من، تو و چند میلیارد آدم دیگه روی زمین و کل چیزهایی که میبینیم و نمی بینیم خود خود خداست.پس قدرتش هم دست خداست.آیا این خدا نمیتونه کن فیکون کنه؟ نمیتونه همه چی رو درجای مناسب و زمان مناسب قرار بده و همه چی رو آماده کنه تا به خواستت برسی؟ معلومه که میتونه.همونطور که به یه مورچه در دل خاک و به یه پرنده روزی میرسونه به راحتی ، اگر ما هم باورش کنیم و باورهای خداگونه بسازیم و اجازه بدیم تا کار خودش رو بکنه و با هدایت هاش همراه بشیم و گوش بسپاریم به ندای قلبمون و منطق رو بزاریم کنار ، اون همه کار واسمون میکنه.خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط اعتماد به شرط پاکی دل.خدا تبلیغ میشه واسمون.افرادی میشه که میای تو مسیر زندگی بهمون کمک میکنن.خدا همه چیز میشود.
قضیه اینه که ما به خداوند اعتماد نداریم و هر روش منطقی دیگه رو قبول داریم مثل روشهایی که گفته شد تو سوال ولی به خدایی که وکیله و کارسازه و برنامه ریز کل عالمه اعتماد نداریم.خدایی که تو وجود ماست.به قول کلام الهی، هروقت که بخواهید ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم.این خدایی که با ماست در ماست پشتیبان ماست.این خدایی که به هر سمتی بریم در همون مسیر کمک و یاریمون میده.همون آیه معروف کلا نمد.وقتی این خدا رو باور کنیم و قانونی و اصلی رو که بر این جهان گذاشته درک کنیم دیگه درگیر تبلیغ و شکل بسته بندی یا درگیر نوع لباس پوشیدن نمیشیم.درگیر این میشیم که ترمز های من چیه که باعث شده با وجود تبلیغ و هزاران بحث دیگه نتایج وارد زندگیم نشن؟
از وقتی خدا رو به صورت واقعی شناختم، همه چی بهتر و بهتر شده.احساسم عالیه.وقتی به خدا فکر میکنم خیلی خیلی غرق در آرامش و حس خوب اطمینان قلبی میشم که میدونم یکی هست که همه کار واسم میکنه.
این تجربه که الان میخوام بگم خیلی تجربش کردم.بعد از بیداری شروع به نوشتن اهداف روز میکنم.همون چیزی که از کامنت های ۱۲ قدم فهمیدم.مثلا مینویسم خدایا میخوام که امروز روی مهارت شوت زنی و پشت ۱۸ کار کنم.دیگه به این فکر نمیکنم که نه اگه نشه چی.اگه کسی کمکت نکنه چی.فقط درخواست میدم.دروازه های محل تمرین هم تور ندارن و توپ میره خیلی دور اگه کسی نباشه.من میرم روزش برای تمرین و اون روز هرجور باشه یه افرادی هستن که دست خدا میشن و مثلا یکی توپ رو برام میگیره از پشت دروازه یکی دروازه بانم میشه و همینطور شرایط جوری پیش میره که من اون روز با تمرکز بالا روی اون مهارتها تمرکز میکنم و همه شرایط رو خدا فراهم میکنه تا من درگیر توپ جمع کردن و … نباشم.یعنی منطق ما میگه خب چی بشه حالا بتونی این تمرین رو انجام بدی خیلی زیاد و با تکرار بالا و راحت ولی توکل میکنم به خدا و دقیقا شرایطش جور میشه.اونایی هم که کمکم میکنن واقعا با عشق اینکارو میکنن.یعنی اجباری در کار نیست.حتی خیلی وقتا شده من چیزی نگفتم به بعضی از دوستانم که امروز برنامم چیه برای تمرین ولی اونا خودشون گفتن بیا امروز روی پشت ۱۸ یا شوت کار کنیم که دقیقا هم من اون روز برای همین رفته بودم.یا حتی شده که یه روزی دوست داشتم مسابقه داشته باشم تو چمن و ۱۱ به ۱۱ بازی کنیم و دقیقا اون روز اتفاقاتی میافته که بازی میکنم و شرایطش جور میشه و بهم میگن شما هم بیا بازی کن با ما.
یادمه تو مسابقه قبلی سایت از خدا خواسته بودم که خدایا میخوام تعداد رای بالا بگیرم از مسابقه و بالای ۱۵۰ رای بگیرم که همینم شد.من فقط کامنت گذاشتم و رفتم سراغ خوندن کامنت های دیگران و هیچکاری نکردم.نگفتم کامنت من تو فلان صفحس برید بخونید.نه.خدا هم سر زمان مناسب بهم گفت بنویس و نوشتم و گذاشتم.با اینکه میخواستم بخوابم و خیلی خوابم میامد ولی حسم گفت بنویس و نوشتم و با برنامه خدا جلو رفتم و نتیجه این شد.نمیگم همیشه اینطور بودم ولی از وقتی سعی کردم بیشتر اینجور باشم خدا خیلی کارا واسم کرده.
اصل همون توکل کردن به خدا و اعتماد داشتن بهش هست.اینکه خودمونو بسپاریم بهش.وقتی ما باورهای درستی داشته باشیم در مورد ثروت و ایمان داشته باشیم به خدا و تسلیم خدا باشیم، کارمون هم با کیفیت میشه و اون باورهای خوب باعث میشه که نعمت و رزق وارد زندگیمون بشه.یعنی بازم اون باورس که باید درست باشه وگرنه کیفیت رو خیلیها دارن ولی همه یکسان درآمد ندارن.مثلا یکی میاد غذای رستوران فردی رو میخوره و خیلی خوشش میاد.میره به چند نفر دیگه معرفی میکنه.اونا میان غذا میخورن و معرفی میکنن به بقیه و این زنجیره ادامه داره.خودش تبلیغ نمیکنه.خدا براش همه کار میکنه.مثل رستوران خاور خانم که هیچ تبلیغی نداره ولی همیشه پر از مشتریه.
وقتی ما روی باورهای خودمون کار کنیم مثلا باورهای ثروت آفرین، در مدار ثروت قرار میگیریم و توی اون مدار لاجرم به ثروت و نعمت برخورد میکنیم و لازم نیست بدوئیم یا کار خاصی مثل تبلیغات یا فرم خاص بسته بندی محصول یا … رو انجام بدیم.همه چی خود بخود و راحت اتفاق میافته.چشم وا میکنیم میبینیم که خواسته مون رو داریم.اگر اصل رو بدونیم و بزاریم جهان کار خودشو انجام بده.اصل اینه که بنده خوبی باشیم و اعتماد کنیم و مثل نوح و ابراهیم گوش کنیم به ندای درونمون و ایمان داشته باشیم به خدا و فراوانی هاش و مسئولیت پذیر باشیم و همه چی رو در درون خودمون ببینیم و دنبال مشکل از درون باشیم نه بیرون نه عوض کردن کالا یا شکل بسته یا تغییر ظاهر خودمون یا تبلیغ.ما درون رو اصلاح کنیم ، بیرون خود بخود درست میشه.نیازی نیست کاری کنیم.چون یه خدایی هست که همه کار واسمون میکنه.اون خدا رب العالمینه.پس چه کسی بهتر از او برای کارسازی برای اداره کردن امور؟
کسی که تدبیر کل عالم هستی در دستانش هست و این قدرت رو به ما داده که به هر مسیری که میخوایم بریم و هدایتمون میکنه تو همون مسیر و پشتیبان و حامی و وکیل ماست.
در پناهش همگی شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند باشیم.
در پاسخ به سوال دوست عزیزمون باید گفت که یک قانون ساده در جهان هستی وجود داره، این قانون میگه اگر شخصی یا بیزینسی در جهان هستی به موفقیتی خاص دست پیدا کرده تو هم می تونی به همون موفقیت دست پیدا کنی، فقط کافیه شما هم باورهای اون شخص یا بیزینس را بسازید و مثل اون عمل کنید. در مورد استاد عباس منش هم این موضوع صادق هست. براساس آنچه که از چهارسال شاگرد ایشون بودن یاد گرفتم و با استناد به آگاهیهای ارزشمند دوره روانشناسی ثروت سه می تونم بگم که باورهای استاد و ایمان راسخ به باورهاشون و عمل به آنها باعث شده تا نتایجی ساخته بشه بسیار متفاوت از نتایج بدنه اصلی جامعه است. من سعی میکنم براساس انچه از استاد اموختم این باورها را با جزییات بیشتر براتون بنویسم.
* من باور دارم که کل جهان هستی توسط یک نیروی فوق العاده قدرتمند به اسم خدا هدایت میشه، این خدا در درون من هم هست، برای این خدا همه کاینات یکسان هستند. این خدا همه موجودات جهان هستی را هدایت میکنه، به همه موجودات جهان هستی وحی میکنه، حتی به زنبور عسل. این خداوندی که همه کاینات را هدایت میکنه در درون من هم هست و من را هم هدایت میکنه.
حالا در مورد این خدا هم باورهای قدرتمندی دارم، خدایی که حالق کل کاینات هست و برگی بدون اذن اون از درخت بر زمین نمی افته، این خدا:
*عاشق من هست، بی وقفه حواسش به من هست، هیچ وقت با من قهر نمی کنه، هیچ وقت رابطه اش با من بد نمیشه، جواب تمام سوالهای من و راههای رسیدن به خواسته هام را میدونه و عاشقانه من را هدایت میکنه تا به تمام خواسته هام در زندگی برسم. من را هدایت میکنه به چیزهایی برسم که خودم می خوام نه چیزهایی که خودش می خواد. تمام راه حل ها را میدونه، و به من میگه،
*این خدایی که در وجود من هست، پاسخ تمام سوالات من را در زندگی میدونه، برای همین من نگران سوالهایی که جوابش را نمیدونم نیستم، نگران گام هایی که در مسیر رسیدن به خواسته ام باید بردارم نیستم، ایمان دارم که خدا در مسیر همه را بهم میگه، من فقط از همین لحظه لذت می برم و سپاسگزار همین لحظه هستم. من حرکت میکنم، خداوند گام های بعدی را بهم میگه. به اندازه ایمان من، به اندازه باور من، من را گام به گام هدایت میکنه.
پس نکته اول ایجاد باورهای قدرتمند و صحیح در مورد خداوند و نیروی هدایتگر جهان هستی هست*
خوب حالا که باور دارم یک ابزار قدرتمندی هست به اسم “خدا و نیروی هدایت الهی ” که پاسخ تمام سوالات من را میدونه دیگه نیازی نیست ساعتها برم اطلاعات و تحلیل تحیلگران بازارها و علم بازاریابی و فروش و…. را بخونم و عمل کنم. من هر سوالی با احساس خوب را از خدا می پرسم و ایمان دارم جوابش را بهم میگه، چطور میگه؟ با نشانه ها. “فاذا سالک عبادی عنی، فانی غریب، اجیب دعوت داع اذا دعان….” هیچ وقت نمیگم خدایا زود باش، دیر شد، مستاصل شدم، عجله کن، فرصتها تموم شد، رقبا بردن و ……..اصلا. من خواسته ام را واضح میکنم. و حتی راه رسیدن بهش را هم نمیدونم. ولی از خدا می پرسم. پرسیدن سوال با احساس خوب، احساس درست و ایمان دارم جوابش را میدونه و به هزاران طریق میتونه بهم بگه، پس ارامش دارم و از زندگی ام لذت می برم، سپاسگزار همین لحظه ام هستم و مطمینم که خدا بهم میگه، پس عجله ندارم، ترس ندارم، ….ارامش دارم و بعد نشانه ها میاد، تلفنی بهت زده میشه، شخصی را اتفاقی می بینی و ….. بعد تو یک قدم هدایت میشی، به انچه بهت گفته شده عمل میکنی و بعد گام بعدی بهت گفته میشه و دقیقا گام به گام و آرام آرام به سمت خواسته ام هدایت میشم وبهش میرسم
*یکی از بزرگترین مشکلات ما این هست که بیش از اندازه به اطلاعات جهان اطراف مون استناد میکنیم و بیش از حد فکر میکنیم که چطور با مغز تحلیل گر خودمون راه رسیدن به خواسته هامون را بسازیم. وقتی بیش از حد به اطلاعات جهان اطراف مون و علم بازاریابی و کسب و کار و …… استناد میکنیم و به این ابزارها متوسل میشیم به سرعت از نیروی هدایتگر جهان هستی(خدا) دور میشیم.
پس اگر بخوام جمع بندی کنم باید بگم کلید موفقیت استاد و افرادی مثل استاد، ایمان داشتن به ابزاری به اسم” نیروی هدایت الهی ” است. حالا برای فعال کردن این نیرو که همواره وجود داره، باورهای درست و قدرتمند میسازن. حالا که نیرو با ساختن باورهای قدرتمند فعال شد، سوالهای زیاد، درست و مناسب را درخصوص نحوه رسیدن به خواسته شون را از اون نیرو می پرسند. سوال و درخواست درست با احساس درست، احساس اطمینان از اینکه حتما بهت گفته میشه. اگر احساسی که با اون سوال می پرسی احساس نادرست باشه، احساس ترس، استیصال، عجله و ….یعنی در مداری نیستیم که جوابهای درست هست. چون اگر ایمان داریم که خدا همیشه حواسش به ما هست و جوابها را میدونه و اوضاع تحت کنترل اش هست و هیچ وقت از کنترل اش خارج نمیشه، دیگه ترس و عجله و …نداریم و هدایت میشیم به پاسخ درست.
و در نهایت قانون ساده جهان هستی را میشه تو این فرمول ساده خلاصه کرد:
*( – ایمان به نیروی هدایت الهی،
– فعال کردن نیرو با باورهای قدرتمند و درست،
-پرسیدن سوالهای درست با احساس درست از این نیروی هدایت،
-عمل به نشانه هایی که پس از پرسیدن سوالها” سوالهای درست با احساس درست” می بینیم
-تایید نشانه ها و نتایج بدست امده از هر مرحله، برای قدرتمند شدن و ادامه یافتن مسیر هدایت و هدایت شدن به گام های بعدی تا تحقق کامل خواسته)
و در نهایت برای اینکه بتونید با باورهای قدرتمندتری از خداوند و نیروی هدایتگر جهان هستی در ذهن خود بسازید استناد میکنم به توصیف زیبای ملاصدرا از خداوند.
“خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما، به قدر فهم تو کوچک می شود
و به قدر ارزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
و به قدر نخ پیرزنان دوزنده، باریک می شود
و به قدر دل امیدوارن گرم می شود
یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر می شود
عقیمان را فرزند می شود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود، همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک
و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردیها، ناراستی ها و نامردمی ها
چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره شما
با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب می خورد
و در دکان شما، کفه های ترازویتان را میزان می کند
و در کوچه های خلوت شب با شما اواز می خواند
مگر از زندگی چه می خواهید
که در خدایی خداوند یافت نمی شود
که به شیطان پناه می برید؟
که در عشق یافت نمی شود
که به نفرت پناه می برید؟
که در حقیقت یافت نمی شود
که به دروغ پناه می برید؟
که در سلامت یافت نمی شود
که به خلاف پناه می برید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید؟”
و در پایان باید بگم که با تمام وجود سپاسگزار خداوندم که در مسیر تحقق خواسته هام من را به خانواده صمیمی عباس منش هدایت کرد، تا ببینم و باور کنم که می شود همچون عباس منش ها، متفاوت از تعریف عمومی زندگی در جامعه بشری زندگی کرد. فقط کافی است من هم باورهای امثال استاد را در خودم ایجاد کنم، و مانند اونها عمل کنم، تا مشابه انها نتایج بی نظیری بگیرم. نتایجی که استاد بدست اوردن سیر طبیعی جهان هستی هست. حق مسلم هر انسانی هست. نعمتهای بدیهی ایی هست که خداوند برای تک تک بندگانش درنظر گرفته و عاشقانه دوست داره تک تک بندگانش را در مسیر دستیابی به این نعمتها هدایت کنه و هیچ تفاوتی بین بندگانش قایل نشده. این نعمتها برای همه است. ولی چون اکثر انسانها باورهای محدود کننده دارن، به اطلاعات جهان اطراف شون بیش از هدایت درون شون متوسل شدند و هر لحظه در تلاش و تقلا برای استفاده از اطلاعات برای بهبود زندگی خودشون هستند، برای همین نتایج امثال استاد براشون باور پذیر نیست. و در بهترین حالت امثال استاد را استثنی های جامعه میدونن.
پروردگارا ما را به راه کسانی که به آنان نعمت دادی هدایت کن. به قول استاد: “در پناه الله یکتا، سلامت، شاد، خوشبخت، موفق، ثروتمند و سعادتمند باشید”
به نام خدایی که گنجهای زمین و آسمان در دستان اوست
سلام به همه عزیزانم
به نظر من دلیل موفقیت استاد سه اصل خیلی خیلی مهم هست
1_باور داشتن به خداوند ایمان به اینکه خداوند کارهارو برام انجام میده و نیازی نیست من کار خاصی بکنم فقط توحیدی عمل کنم خداوندخودش من روو آدمهای مناسب رو هدایت میکنه به سمت هم
2_باور به فراوانی ،باور به اینکه پول و ثروت بینهایته ،باور به اینکه مشتری و انسانهای مناسب با درخواست من بینهایته، باور به اینکه مشتری برای محصولات من زیاده
3_داشتن سبک زندگی شخصی خودشون،اینکه بقیه چی میگن ؟چطور عمل میکنن؟براشون مهم نیست مهم خودشون و خواسته های خودشون هست و اینکه چی از نظر خودشون درسته.اینکه اصل و اساس قانون جهان هستی چی میگه و اون رو رعایت میکنن نه گفته های دیگران و به اصطلاح کسی که آموزش میده و به اصطلاح استاد و مربی و معلم هستن
خدایا شکرت هدایتم کن به مسیر درست و درک بهتر و بهتر اگاهیها
خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید.
سلام به استاد عزیز و اعضای خانواده ی عباس منش
به نظر من اولین چیزی که ما موقع برخورد با این دوراهی باید در نظر بگیریم اینه که《 امکان》 گرفتن نتیجه های بزرگ، مثل استاد وجود داره، همونطور که اطرافمون پرن از افرادی که حتی بدون داشتن سواد آنچنانی (چ برسه ب فنون و اصول مارکتینگ) به موفقیت های فوق العاده در ثروت و ارتباطات رسیدن، بنابراین اصولی از قبیل ( اگه تبلیغات نداشته باشی موفق نمیشی، یا فلان کار پایه و اساس رونق کسب و کاره، و… ) به تعداد بسیار زیادی مثال نقض دارن که نشون میده هیچکدوم صرفا یک قانون کلی و ضروری نیست
حالا این سوال پیش میاد که اگه این اصول همیشه برقرار نیستن، پس چه موقع یه نفر میتونه بدون استفاده از اونها به موفقیت باور نکردنی برسه؟؟؟ رمز و راز این کار چیه؟؟؟
در جواب ب این سوال ما میتونیم
1) خودمون بدنبال عوامل موفقیت بگردیم و زمان و انرژی صرف پیدا کردن پاسخ کنیم.
2) از تجربیات افراد دیگه ک در این زمینه تحقیق کردن بهره مند بشیم و در صورتی ک جواب قانع کننده بود اون و بپذیریم
جوابی ک تقریبا اکثر افرادی ک وارد این سایت میشن میدونن و فقط عده ی کمی بهش باور دارن اینه: (فرد موفق در مدار موفقیت قرار داره)
که این جواب رو تجربه نه، بلکه علم ثابت میکنه، که کسانی ک در رشته ی فیزیک سررشته دارن( هرچند اندک ) جزو اولین مباحثی که یادگرفتن این بوده که انرژی سبب بوجود آمدن ماده میشه و جزئیات دیگه ای ک صحت این مطلب و آشکار میکنه
حالا اینکه این قانون اینقدر واضحه که فقط افراد کمی حاضر به استفاده ازش میشن تغییری در نتیجه ایجاد نمیکنه
در مقام مثال میتونیم این سوال و از خودمون بپرسیم:
چند نفر از ما صددرصد مطمئنیم که مواد مخدر برای بدن ضرر داره ولی همچنان به مصرف اون ادامه میدیم؟؟؟
چند نفر از ما میدونه ورزش برای سلامت جسم و روح مفیده اما همچنان اقدامی نکرده حاضر نیست حتی 20 دقیقه پیاده روی کنه؟
ذهن ما بدنبال یه جواب سخت و دور از تصور برای این سوال مهمه،
برای همین جواب های ساده رو رها میکنه، درحالیکه هر جواب دیگه ای برای این پرسش در بهترین حالت ممکنه مثل مسکن عمل کنه و تاثیر کوتاه مدتی بیشتر نداره، که این مصداق کسانیه ک به قول دوستمون از قوانین مارکتینگ استفاده میکنن، اما جوابی دریافت نمیکنه.
امیدوارم براتون مفید بوده باشه. در پناه خدا
سلام به همه ی اعضای خانواده ی دوست داشتنی استاد عباسمنش?
سلام به استاد عزیز?
من دوره ی روانشناسی ثروت ٣ رو تهیه نکردم ولی چند تا دوره های دیگه رو دارم بخاطر همین جوابم رو با توجه به آموزش های این دوره ها میگم٫
به نظر من مهمترین عامل موفقیت استاد پذیرفتن صد در صدی این باور مهم هست که مسئولیت ١٠٠٪ زندگیمون با خودمونه ، مطمئنا وقتی این باور اصلی رو کامل درک کنیم میتونیم بهش عمل کنیم و انصافا خیلی هم سخته و نمیشه با چند بار تکرار کردنش بگیم که من درکش کردم و قبول دارم٫ اگر آسون بود حداقل همه ی ما که این باور و قانون رو میدونیم باید الان خیلی به وضعیت استاد نزدیک میبودیم پس مشخصه که کار آسونی نیست٫ وقتی که ما عوامل بیرونی رو تو هیچ بعدی از زندگیمون تاثیرگذار ندونیم پس میتونیم بدون تبلیغ هم تو کسب و کارمون موفق بشیم٫
یک عامل مهم دیگه که بسیار مهمه و البته مرتبط به باور قبلیه ، توحیدی بودن استاد هست اینکه دیگران رو تو موفقیتمون موثر بدونیم خودش شرک هست و خداوند هر چیزی رو میبخشه الا شرک به خودش رو ٫ پذیرفتن تمام مسئولیتهای زندگیمون نشون دهنده ی اینه که به هیچکس تو ذهنمون قدرت نمیدیم و قدرت فقط دست خدا و خودمونه و این باعث میشه جهان افرادی رو به عنوان مشتری وارد کسب و کارمون کنه که به نفع ماست و باعث رشد و موفقیتمون میشه٫
امیدوارم به قول استاد عزیزم بتونم این دو باور اصلی و مهم رو کامل درک کنم و بهشون عمل کنم٫
در پناه الله یکتا باشید?
سلام
مسئله از اونجایی شروع میشه که ما بچه بودیم هرکاری مامان و بابا انجام میدادن و انجام میدادیم ولی نکته اینجاست که وقتی بزرگتر میشیم باید کم کم این رفتار رو شناسایی کنیم و در هر کاری نخواهیم که مثل دیگران باشیم باید سعی کنیم نسخه ای از خودمان در این جهان باشیم بدون هیچ تغییری از بیرون تکرار میکنم بدون هیچ تغییری از بیرون
وقتی شما نسخه ای از خودت هستی راه و روش های خودت رو برای اداره ی زندگیت کسب و کارت و همه چیت توی زندگیت داری و دیگه نیاز نداری از بیرون تغییر توی خودت بوجود بیاری
شما باید سعی کنی در هر لحظه بهترینِ خودت از نظر خودت و خدا باشی و هر تغییری که مد نظر داری از درون انجام میدی یعنی چی
رابطه ی خودت را با خدا بیشتر میکنی خدا رو هر لحظه در زندگیت که کنار تو هست احساس میکنی بهش ایمان میاری آیاتش رو میخونی که گفته من سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدم مگر اینکه خودشان تغییر(تغییر درونی تغییر فرکانسی) کنند و اینکه در هر لحظه داره به تو الهام میشه که چه کارهایی انجام بدی در هر مسیری که بخوای قدم برداری به تو الهام میشود به همه الهام میشود و قبلشم باید احساس لیاقت و ارزشمندی رو در خودت پرورش بدی !
اهل کتاب قبله ی خودشون رو دارن
??بسمالله?? و سلام به خانم شایسته عزیز و اعضای خانوادهای یکتاپرستان عباسمن٫
میخوام از داستان زندگی خودم بگم و از داستان افراد ثروتمندی که باهاشون مصاحبه کردم، شروع کنم٫
با آقای حسن کُرچی، یکی از ثروتمندانِ، استان هزمزگان- بندرکُنگ مصاحبه کردم٫
بهشون گفتم: راز موفقیتتون چیه؟ (ایشون دو بیت شعر برام خوندن، که خیلی بهش اعتقاد داشتن)
اعتبار و ابتکار و پشتکار، هر انسانی میکند با اقتدار
هر کس ندارد این سه حُسن، بهتر است بکند انتحار
و همچنین تعریف کردند که رشد اقتصادیشون از زمانی شروع شد، که به الهاماتی که بهشون میشد عمل میکردند٫ یعنی با الهاماتشون خرید و فروش میکردند٫
مهمترین قانون جهان، احساس خوب باعث میشه اتفاقات خوب رو تجربه کنیم٫ و احساس بد، اتفاقات بد رو وارد زندگیمون میکنه٫
احساس ما، مثل قطبنمایی هست که مسیر رسیدن به هدفمون رو به ما نشون میده٫ دقیقاً مثل google map
تا زمانی که احساس خوبی داریم، ما در کانال اتفاقات خوب قرار داریم و محاله که احساس خوبی داشته باشیم و اتفاقات بد رو تجربه کنیم٫ من مترجم قرآن هستم، و روش شخصی خودم برای رسیدن به احساس خوب، گوش دادن، تَدبر کردن در آیات قرآن هست٫
مثال:
همین الان، بعد از چند ماه، سبدم رو در بورس نگاه کردم٫ سه تا سهم خریده بودم که هر کدام ۲۵%، ۱۳۶%، ۱۲۱% سود کرده بودند و هر سه تاشون امروز صف خرید هستند٫
قبلً وقتی میخواستم سهام بخرم، به افرادی که ادعا میکردند باتجربه هستند پول پرداخت میکردم تا به من سهام معرفی کنند، و همیشه ضرر میکردم٫
به همین دلیل تصمیم گرفتم روشی که استاد عباسمنش تو دورههاشون به من یاد داده بودند رو امتحان کنم٫ یعنی کمک گرفتن از الهامات خداوند٫
از اون روز به بعد تمام سهامهایی که خریدم سود کردند و بعضیهاشون بالای ۱۸۰ درصد سود دادند٫
ای کاش میشد به صورت لایو، سبد سهامم تو بورس رو به شما نشون بدم٫ تا ایمانتون به الهامات خداوند بیشتر بشه٫
محاله کسی از دوره روانشناسی ثروت ۳ استاد عباسمنش استفاده کنه و نره سراغ کسب و کارِ اینترنتی٫
من هم بعد از استفاده از ثروت۳ در حوزهای که بهش علاقه دارم سایت زدم٫
و بدون اینکه سایتم رو سئو کنم و حتی یک ریال هم تبلیغات نکردم، وقتی برای اولین بار رتبه الکسای سایتم رو دیدم تعجب کردم٫ در مدت زمان کمتر از ۵ ماه، رتبه الکسای بسیار خوبی گرفتم٫ منی که قبلاً هیچ سر رشتهای، تو کسب و کارهای اینترنتی نداشتم٫ اما این باور رو در خودم ایجاد کردم که: تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس، خود راه بگوید که چون باید کرد٫
برای موفقیت در هر کاری، اول باید سراغ کاری بریم که عاشقشیم٫ امّا به شرطی میتونیم تو کسب و کاری که عاشقشیم، موفق بشیم که باورهای ثروتمند کنندهای رو در وجودمون ایجاد کرده باشیم٫
چون اگر این باور رو داشته باشیم که تو کاری که عاشقش هستی به جایی نمیرسی
یا
اگر این باور مخرب رو داشته باشیم که اگر دکتر یا مهندسی بشی میتونی ثروتمند بشی
این باورهای مخرب، مانع ورود ثروت به زندگی ما میشن٫، و بعد مدتی خسته و ناامید میشم و کارمون رو رها میکنیم و مثل اکثر جامعه کاری رو انجام میدیم، که ازش متنفریم٫ به همین دلیل احساسمون بد میشه و نتیجهای احساس بد اتفاقات بد هست
یک فرمول جادویی برای رسیدن به هر موفقیتی، که هر ناممکنی رو ممکن میکنه٫
کار مورد علاقه+ باورهای قدرتمندکننده و ثروتمند کننده+ تمرکز
این فرمولی هست که ایلان ماسک داره ازش استفاده میکنه٫
???عاشقتونم، دوستتون دارم٫ و همهتون رو به خدای بزرگ و مهربون میسپارم٫???
یاحق
درود بر دوستان عزیز و استاد گرامی
سوالی که برای دوستمون ایجاد شده بود برای بنده هم سوال بود چند مدتی بود که توی ذهنم دنبال جواب سوالی بودم که دوست عزیزمون از استاد پرسیدن و توی جستجو بودم که جواب پیدا کنم ایمیلی از سایت استاد عباس منش برام اومد در رابطه با چیزی که دنبالش بودم. اینکه برای افزایش فروش تبلیغات انجام بدم یا تغییر باور که در قالب یک سوال مطرح شده بود.
قبل از اینکه لایو استاد ببینم تصمیم گرفتم نفری رو استخدام کنم که تبلیغات داشته باشیم و در واقع تولید محتوا انجام بدیم در همین تصمیم بودم که فایل استاد دانلود کردم و جواب سوالم گرفتم.
برای اینکه بتونیم به هدفمون برسیم اولین گامی که باید انجام بدیم پذیرش خودمون هست و هیچ کس جز خود ما نمیتونه به ما کمک کنه با پذیرش خودمون و توجه به مهارت های خودمون میتونیم باورهای خودمون تغییر بدیم.
تغییر باورها گام بعدی هست که هر شخص برای رسیدن به هدفی که برای خودش انتخاب کرده باید انجام بده تغییر باورها به مرور زمان اتفاق میوفته یک ماه و یک سال برای تغییر باورها کافی نیست وقتی شروع به تغییر باورها میکنم صبوری(صبر و تحمل ) هم باید ضمیمه تغییر در خودمون داشته باشیم صبوری در این خصوص به صورت حرکت های ریز و پیوسته هست.
توجه نکردن به حرفهای دیگران به کسانی که رسالتشون با ما مشترک نیست. باورهای که چندین سال از طریق های مختلف به ضمیر ناخود آگاه ما فرستاده شده که حتی خود ما هم خبر نداریم به چه شکلی این باورها توی ذهن ما شکل گرفته وقتی صحبت در رابطه با تغییر باورها میشه اولین چیزی که به خودم میگفتم من تمام این حرفها رو میدونم احتیاجی نیست مطالعه داشته باشم خودم کلی کتاب خوندم در مورد فروش و بازاریابی. لازم نیست پیگیر باشم خودم میدونم و حتی با خودم میگفتم من تحصیلات در این زمینه دارم چه تغییر باوری ولی الان با تمام وجود و با یقین تمام میگم که کافیه فقط تصمیم گرفته بشه راه خودش برای ما هموار میشه.
بعد از تغییر باور توجه کردن به نشان ها ی که سر راهمون قرار میگیره دریافت ایمیل برای من یک نشانه بود که باید روی خودم کار کنم و به مبدا هستی توکل کنم و جالب تر این هست که امروز دوستی برام فایلی رو فرستاد که در حوزه فروش و اشتباهات فروش هست چه نشانه ای بهتر از این.
اشتباه بعدی من اینجا بود که همیشه فقط اطلاعات دریافت میکردم فقط کتاب میخوندم فایل گوش میدادم این ها هیچ کدام راه حل اصلی نیست ، راه حل اصلی عمل گرا بودن هست.
تنها هدف تعیین نکنیم تعیین هدف به تنهایی کاری انجام نمیده این من هستم که رسیدن به هدف نهایی میکنم به این نتیجه رسیدم من که کار فروش انجام میدم همیشه خودم آماده فروش بدونم همیشه باید توی دفترم منتظر مشتری باشم و در این قالب قرار بگیرم و نه اینکه به صورت خسته و دپرس به دفترم برم و بگم کو مشتری کی توی این وضعیت خرید میکنه منی که نمیتونم بپذیرم این موضوع رو یه مشتری چه جوری میتونه بپذیره.
با پذیرش اینکه کسب و کارم با ارزش هست و کالایی که ارایه میدم ارزش خرید دارد درصد فروش به راحتی بالا میره
سلام دوست عزیز
خیلی برام جالبه که به نکته ی به این ظرافت اشاره کردین :
قبل از شروع به تغییر دادن باورها ، باید خودمونو بپذیریم
بنام خداوند بخشنده و مهربان
خدایا هر آنچه که دارم از آن توست و تو به من دادی.
خدایا هر نعمتی که دریافت میکنم از آن توست و توبه من دادی.
خدایا هر موفقیتی که دارم از آن توست و تو به من دادی.
خدایا هر توانایی که دارم از آن توست و تو به من دادی.
خدایا می پذیرم که تو داری همه کارها را برای من انجام میدهی.
خدایا هدایتم کن تا فقط روی تو حساب کنم.
خدایا هدایتم کن تا فقط از تو بخواهم.
خدایا هدایتم کن تا فقط وابسته به تو باشم.
سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان سایت.
امروز اول صبح زیاد حس خوبی نداشتم و داشتم تلاش میکردم ذهنم را کنترل کنم .
شروع کردم به انجام کارهای منزل و مرتب کردن چون همیشه من از تمیز بودن خوونه انرژی میگیرم و حال و احساس خوبی دارم.
یه وقتهایی هم میرم سراغ تغییر دکوراسیون فضای خوونه ، احساس میکنم با این کار کلی انرژی خوب جاری میشه تو فضای خوونه .
ولی یه وقتهایی نمیدونم چرا بی دلیل آدم حال خوبی نداره مثل امروز که من داشتم تمام تلاشم را میکردم ذهنم را جهتدهی کنم به چیزی یا کاری که کمی احساس بهتری داشته باشم . نجوای ذهنی هم که پابه پای من داشت میومد و مدام میگفت نه این کارم فایده نداره. خلاصه داشت تلاش میکرد تا منو از انجام یه سری کارها منصرف کنه ، حتی اومدم سراغ سایت و خواستم یه فایل از استاد گوش کنم باز شروع کرد به گفتن اینکه فایده نداره گوش نکن حال امروز تو همینطوریه و باهیچی خوب نمیشه.
تا اینکه همسرم از بیرون آورد، دیدم دسته پر .
رفتم تا کمکش کنم، با خودم گفتم یادم نمیاد بهش گفته باشم چیزی بخره ، اینا چیه گرفته؟
رفتم تا جابه جا کنم دیدم تموم چیزهایی که تو فکرم بود بخرم همه را گرفته آورده بدون اینکه من حرفی بزنم . یعنی فقط تونستم بگم خدایا شکرت .
چنان احساسم خوب شد و همون موقع به ذهنم گفتم تو بودی که میگفتی دیگه حالت
خوب نمیشه و امروز باید همینطوری پیش بری.
دیدی خدا چقدر هوای منو داره .
دیدی خدا چقدر حواسش به من هست
دیدی خدا چقدر بخشنده است.
دیدی خدا چقدر منو دوست داره.
دیدی خدا چقدر رزاق .
دیدی دیدی یا حالیت کنم . بازم بگم ، خجالت بکش و برو دیگه پیدات نشه وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی.
من داشتم دونه دونه وسایل جابه جا میکردم و خدا رو شکر میکردم. داشتم فکر میکردم که همیشه نعمتهای خداوند جاری بوده در زندگی من خدارو شکر ولی من قبلا اصلا اینقدر خوشحال نمیشدم ولی الان من برای کوچکترین چیزها خیلی ذوق میکنم و سپاسگزاری میکنم از خداوند و خیلی برای من ارزشمنده و خیلی به چشمم میاد .
در حالیکه تا چند وقت پیش من چنین شخصیتی نداشتم که برای هر چی در زندگی شاکر خدا باشم . سپاسگزاری میکردم ولی خیلی چیزها به نظرم نمی اومد.
ولی الان من کلی ذوق میکنم برای تخم مرغ محلی که در یخچال دارم .
من کلی ذوق میکنم برای مغز گردوهای تازه حاصلی که در طبقه یخچال دارم.
من حکلی ذوق میکنم برای گوجه گیلاسی هایی تمیز ومرتبی و زیبایی که دارم.
کلی ذوق میکنم برای بی نهایت نعمتی که الان در زندگی ام دارم.
تجربه ی امروز دلیلی شد تا درک کنم که :
چقدر من سپاسگزارتر شدم.
چقدر شخصیتم در جهت مثبت رشد کرده.
چقدر این سپاسگزاری برای کنترل ذهن خوبه.
قویتر شدن این باور که :
خداوند همیشه هوای منو داره.
خداوند همیشه داره منو حمایت و هدایت میکنه.
همه چیز میتونه خیلی ساده و راحت و رایگان وارد زندگی من بشه.
خدایا بابت تک تک نعمتهایی که امروز و هر روز وارد زندگی ام میکنی سپاسگزار تو هستم.
خدایا بابت حضور همسرم در زندگی ام که دستی از بی نهایت دستانت در زندگی ام هست سپاسگزار توهستم.
خدایا هدایتم کن تا همیشه و هر لحظه سپاسگزار توباشم.
امروز داشتم به خودم میگفتم :
اگه اینا ثروت نیست پس چیه؟ چرا من ثروت در پول می بینم . چرا هنوز در ذهن من ثروت مساوی با پول ؟
چرا معیار رشد موفقیتم را فقط در میزان درآمدم و میزان پولهایی که به دست میارم می بینم؟
این پاشنه آشیل منه برای همینه یه وقتهایی احساسم بد میشه . یه وقتهایی از پس نجوای ذهنم بر نمیام
یه وقتهایی میرم تو مقایسه با دیگران . این ذهن را باید هر روز رشد داد با باورهای مناسب و ورودی های مناسب . یه لحظه هم نباید این ذهن را به حال خودش رها کرد.
خدایا شکرت که باز همه به موقع به دادم رسیدی و منو نجات دادی از دست نجوای ذهن.
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری
می خواهم
خدایا مرا هدایت کن به راه راست
به را کسانی که بهشان نعمت دادی
در پناه الله یکتا
سلام
وقتی شما باورهای خودتون را تغییر میدید، اتفاقی که می افته اینه که انگار یک چراغ قوه بزرگ در دست شما قرار داره و شما می تونید به خوبی اطرافتون را ببینید٫ در این صورته که فرصت هایی که دیگران با تلاش و با استفاده از راه های زیاد در جستجوی آن هستند شما به راحتی پیدا می کنید٫ در واقع به جای این که شما به سمت راه حل ها بروید راه حل ها به سمت شما میان٫
به نظر من استاد با تغییر باورهای خودش، باعث شده که افراد، شرایط و ابزارهای مورد نیاز را بدون تحمل رنج و سختی جذب کنه٫ حال به جای این که خودش بخواد زحمت زیادی بکشه، دیگران این کار را با شوق و رغبت براش انجام می دادن٫
من این را در زندگی ام تست کردم٫ یه خونه داشتم که می خواستم بدم اجاره٫ کلی آگهی دادم و تلاش کردم و فقط یک نفر حاضر شد این خانه را با مبلغ بسیار کم از من بگیره که من این کار را انجام ندادم٫
بعد از این که به فایل های استاد گوش کردم و بعد از سه هفته دوستم به صورت اتفاقی از اوضاع من پرسید و بحث خانه پیش کشیده شد٫
ایشون بهم گفتن فلان جا و به این طریق که من می گم تبلیغت را بزن که بسیار هم ساده بود٫ من به حرفشون گوش دادم و بعد اتفاقات شروع شد٫
الان که چند هفته گذشته افراد بسیار زیادی تماس می گیرن و حاضرن برای اقامت چند روز مبلغ خوبی پرداخت کنند و این من هستم که باید از بین اون ها انتخاب کنم٫ تا حالا حتی یک روز هم خالی نمانده و افراد زیادی هم توی نوبت هستند٫
اولش زیاد تعجب می کردم ولی هر چه بیشتر به فایل های استاد توجه می کنم متوجه می شم که این یک قانون هست٫ چیزی که من با تلاش فیزیکی و دوندگی بدستش نیاوردم با تغییر دیدگاه و باورم به راحتی بدستش آوردم٫
این یک مثال بود که بگم این تضادی که هست این طوری قابل دفاع و برطرف شدن هست٫
سلام به همه دوستان گل و استاد عزیز و خانم شایسته مهربون
اولا تشکر میکنم استاد که این مسابقه رو گذاشتید چون با خوندن جوابها میتونم کلی باورهام رو تقویت کنم و کلی چیز یاد بگیرم.
در جواب به سوال سعی میکنم اونچه ک بهش رسیدم و نتیجه هم گرفتم ازش رو بیان کنم.
این تکه پازل که دوست مون سوال پرسیده و دنبالش میگرده و سوال منم بوده ، برمیگرده به اینکه ما قانون رو خوب درک نکردیم.قانون اینه که ما با افکارمون و باورهامون داریم زندگی خودمون رو در هر لحظه میسازیم.دقیق ترش اینه که ما به انرژی ای که در اون شناوریم داریم شکل میدیم با فرکانس هامون و اون انرژی به صورتهای مختلف وارد زندگی ما میشه.وقتی باورهامون به اندازه کافی قدرت بگیرن ، کم کم اتفاقات شروع میشه به افتادن که البته با شروع توجه به باورهای جدید نشانه ها میان و کم کم با ادامه دادن مسیر این نشانه ها بزرگتر شده و به صورت خواسته ها وارد زندگیمون میشن. نکته اینه که ما قرار نیست برای بوجود آوردن اتفاق کاری بکنیم.چون اصلا وظیفه ما این نیست.اصلا روندش این نیست.قانونش اینه که الذین آمنوا و عملو الصالحات لهم جنات تجری من تحتها الانهار.یعنی اونایی که ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن برای اونا هست باغ هایی که از زیر اونها نهر جاریست که منظور از باغ همون نعمت هاست.یعنی نیازی نیست کاری بکنن.اونا به واسطه مدارشون از این چیزا بهره مندند.
ما فقط به عنوان بنده خدا باید ایمان داشته باشیم و عمل صالح انجام بدیم و هر باوری که بهمون قدرت میده که در راس اونها باورهای توحیدی هستن رو داشته باشیم و سعی کنیم در عمل هم به همون شکل عمل کنیم و نگرانی ها و ترسها رو خیلی کم کنیم ک البته تکامل میخواد و بقیش دیگه با خداست که خدایی کنه.این فرمانروایی که صاحب اختیار کل عالم هست ، اگر کار رو بهش بسپاریم، در نهایت آسودگی و سادگی و راحتی، چنان همه چیز رو در گردش میاره و شرایطی رو فراهم میکنه که اون چیزی که میخوایم بشود.چون همه چی اونه.من، تو و چند میلیارد آدم دیگه روی زمین و کل چیزهایی که میبینیم و نمی بینیم خود خود خداست.پس قدرتش هم دست خداست.آیا این خدا نمیتونه کن فیکون کنه؟ نمیتونه همه چی رو درجای مناسب و زمان مناسب قرار بده و همه چی رو آماده کنه تا به خواستت برسی؟ معلومه که میتونه.همونطور که به یه مورچه در دل خاک و به یه پرنده روزی میرسونه به راحتی ، اگر ما هم باورش کنیم و باورهای خداگونه بسازیم و اجازه بدیم تا کار خودش رو بکنه و با هدایت هاش همراه بشیم و گوش بسپاریم به ندای قلبمون و منطق رو بزاریم کنار ، اون همه کار واسمون میکنه.خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط اعتماد به شرط پاکی دل.خدا تبلیغ میشه واسمون.افرادی میشه که میای تو مسیر زندگی بهمون کمک میکنن.خدا همه چیز میشود.
قضیه اینه که ما به خداوند اعتماد نداریم و هر روش منطقی دیگه رو قبول داریم مثل روشهایی که گفته شد تو سوال ولی به خدایی که وکیله و کارسازه و برنامه ریز کل عالمه اعتماد نداریم.خدایی که تو وجود ماست.به قول کلام الهی، هروقت که بخواهید ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم.این خدایی که با ماست در ماست پشتیبان ماست.این خدایی که به هر سمتی بریم در همون مسیر کمک و یاریمون میده.همون آیه معروف کلا نمد.وقتی این خدا رو باور کنیم و قانونی و اصلی رو که بر این جهان گذاشته درک کنیم دیگه درگیر تبلیغ و شکل بسته بندی یا درگیر نوع لباس پوشیدن نمیشیم.درگیر این میشیم که ترمز های من چیه که باعث شده با وجود تبلیغ و هزاران بحث دیگه نتایج وارد زندگیم نشن؟
از وقتی خدا رو به صورت واقعی شناختم، همه چی بهتر و بهتر شده.احساسم عالیه.وقتی به خدا فکر میکنم خیلی خیلی غرق در آرامش و حس خوب اطمینان قلبی میشم که میدونم یکی هست که همه کار واسم میکنه.
این تجربه که الان میخوام بگم خیلی تجربش کردم.بعد از بیداری شروع به نوشتن اهداف روز میکنم.همون چیزی که از کامنت های ۱۲ قدم فهمیدم.مثلا مینویسم خدایا میخوام که امروز روی مهارت شوت زنی و پشت ۱۸ کار کنم.دیگه به این فکر نمیکنم که نه اگه نشه چی.اگه کسی کمکت نکنه چی.فقط درخواست میدم.دروازه های محل تمرین هم تور ندارن و توپ میره خیلی دور اگه کسی نباشه.من میرم روزش برای تمرین و اون روز هرجور باشه یه افرادی هستن که دست خدا میشن و مثلا یکی توپ رو برام میگیره از پشت دروازه یکی دروازه بانم میشه و همینطور شرایط جوری پیش میره که من اون روز با تمرکز بالا روی اون مهارتها تمرکز میکنم و همه شرایط رو خدا فراهم میکنه تا من درگیر توپ جمع کردن و … نباشم.یعنی منطق ما میگه خب چی بشه حالا بتونی این تمرین رو انجام بدی خیلی زیاد و با تکرار بالا و راحت ولی توکل میکنم به خدا و دقیقا شرایطش جور میشه.اونایی هم که کمکم میکنن واقعا با عشق اینکارو میکنن.یعنی اجباری در کار نیست.حتی خیلی وقتا شده من چیزی نگفتم به بعضی از دوستانم که امروز برنامم چیه برای تمرین ولی اونا خودشون گفتن بیا امروز روی پشت ۱۸ یا شوت کار کنیم که دقیقا هم من اون روز برای همین رفته بودم.یا حتی شده که یه روزی دوست داشتم مسابقه داشته باشم تو چمن و ۱۱ به ۱۱ بازی کنیم و دقیقا اون روز اتفاقاتی میافته که بازی میکنم و شرایطش جور میشه و بهم میگن شما هم بیا بازی کن با ما.
یادمه تو مسابقه قبلی سایت از خدا خواسته بودم که خدایا میخوام تعداد رای بالا بگیرم از مسابقه و بالای ۱۵۰ رای بگیرم که همینم شد.من فقط کامنت گذاشتم و رفتم سراغ خوندن کامنت های دیگران و هیچکاری نکردم.نگفتم کامنت من تو فلان صفحس برید بخونید.نه.خدا هم سر زمان مناسب بهم گفت بنویس و نوشتم و گذاشتم.با اینکه میخواستم بخوابم و خیلی خوابم میامد ولی حسم گفت بنویس و نوشتم و با برنامه خدا جلو رفتم و نتیجه این شد.نمیگم همیشه اینطور بودم ولی از وقتی سعی کردم بیشتر اینجور باشم خدا خیلی کارا واسم کرده.
اصل همون توکل کردن به خدا و اعتماد داشتن بهش هست.اینکه خودمونو بسپاریم بهش.وقتی ما باورهای درستی داشته باشیم در مورد ثروت و ایمان داشته باشیم به خدا و تسلیم خدا باشیم، کارمون هم با کیفیت میشه و اون باورهای خوب باعث میشه که نعمت و رزق وارد زندگیمون بشه.یعنی بازم اون باورس که باید درست باشه وگرنه کیفیت رو خیلیها دارن ولی همه یکسان درآمد ندارن.مثلا یکی میاد غذای رستوران فردی رو میخوره و خیلی خوشش میاد.میره به چند نفر دیگه معرفی میکنه.اونا میان غذا میخورن و معرفی میکنن به بقیه و این زنجیره ادامه داره.خودش تبلیغ نمیکنه.خدا براش همه کار میکنه.مثل رستوران خاور خانم که هیچ تبلیغی نداره ولی همیشه پر از مشتریه.
وقتی ما روی باورهای خودمون کار کنیم مثلا باورهای ثروت آفرین، در مدار ثروت قرار میگیریم و توی اون مدار لاجرم به ثروت و نعمت برخورد میکنیم و لازم نیست بدوئیم یا کار خاصی مثل تبلیغات یا فرم خاص بسته بندی محصول یا … رو انجام بدیم.همه چی خود بخود و راحت اتفاق میافته.چشم وا میکنیم میبینیم که خواسته مون رو داریم.اگر اصل رو بدونیم و بزاریم جهان کار خودشو انجام بده.اصل اینه که بنده خوبی باشیم و اعتماد کنیم و مثل نوح و ابراهیم گوش کنیم به ندای درونمون و ایمان داشته باشیم به خدا و فراوانی هاش و مسئولیت پذیر باشیم و همه چی رو در درون خودمون ببینیم و دنبال مشکل از درون باشیم نه بیرون نه عوض کردن کالا یا شکل بسته یا تغییر ظاهر خودمون یا تبلیغ.ما درون رو اصلاح کنیم ، بیرون خود بخود درست میشه.نیازی نیست کاری کنیم.چون یه خدایی هست که همه کار واسمون میکنه.اون خدا رب العالمینه.پس چه کسی بهتر از او برای کارسازی برای اداره کردن امور؟
کسی که تدبیر کل عالم هستی در دستانش هست و این قدرت رو به ما داده که به هر مسیری که میخوایم بریم و هدایتمون میکنه تو همون مسیر و پشتیبان و حامی و وکیل ماست.
در پناهش همگی شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند باشیم.
درود بر استاد عزیز و خانواده صمیمی عباس منش،
در پاسخ به سوال دوست عزیزمون باید گفت که یک قانون ساده در جهان هستی وجود داره، این قانون میگه اگر شخصی یا بیزینسی در جهان هستی به موفقیتی خاص دست پیدا کرده تو هم می تونی به همون موفقیت دست پیدا کنی، فقط کافیه شما هم باورهای اون شخص یا بیزینس را بسازید و مثل اون عمل کنید. در مورد استاد عباس منش هم این موضوع صادق هست. براساس آنچه که از چهارسال شاگرد ایشون بودن یاد گرفتم و با استناد به آگاهیهای ارزشمند دوره روانشناسی ثروت سه می تونم بگم که باورهای استاد و ایمان راسخ به باورهاشون و عمل به آنها باعث شده تا نتایجی ساخته بشه بسیار متفاوت از نتایج بدنه اصلی جامعه است. من سعی میکنم براساس انچه از استاد اموختم این باورها را با جزییات بیشتر براتون بنویسم.
* من باور دارم که کل جهان هستی توسط یک نیروی فوق العاده قدرتمند به اسم خدا هدایت میشه، این خدا در درون من هم هست، برای این خدا همه کاینات یکسان هستند. این خدا همه موجودات جهان هستی را هدایت میکنه، به همه موجودات جهان هستی وحی میکنه، حتی به زنبور عسل. این خداوندی که همه کاینات را هدایت میکنه در درون من هم هست و من را هم هدایت میکنه.
حالا در مورد این خدا هم باورهای قدرتمندی دارم، خدایی که حالق کل کاینات هست و برگی بدون اذن اون از درخت بر زمین نمی افته، این خدا:
*عاشق من هست، بی وقفه حواسش به من هست، هیچ وقت با من قهر نمی کنه، هیچ وقت رابطه اش با من بد نمیشه، جواب تمام سوالهای من و راههای رسیدن به خواسته هام را میدونه و عاشقانه من را هدایت میکنه تا به تمام خواسته هام در زندگی برسم. من را هدایت میکنه به چیزهایی برسم که خودم می خوام نه چیزهایی که خودش می خواد. تمام راه حل ها را میدونه، و به من میگه،
*این خدایی که در وجود من هست، پاسخ تمام سوالات من را در زندگی میدونه، برای همین من نگران سوالهایی که جوابش را نمیدونم نیستم، نگران گام هایی که در مسیر رسیدن به خواسته ام باید بردارم نیستم، ایمان دارم که خدا در مسیر همه را بهم میگه، من فقط از همین لحظه لذت می برم و سپاسگزار همین لحظه هستم. من حرکت میکنم، خداوند گام های بعدی را بهم میگه. به اندازه ایمان من، به اندازه باور من، من را گام به گام هدایت میکنه.
پس نکته اول ایجاد باورهای قدرتمند و صحیح در مورد خداوند و نیروی هدایتگر جهان هستی هست*
خوب حالا که باور دارم یک ابزار قدرتمندی هست به اسم “خدا و نیروی هدایت الهی ” که پاسخ تمام سوالات من را میدونه دیگه نیازی نیست ساعتها برم اطلاعات و تحلیل تحیلگران بازارها و علم بازاریابی و فروش و…. را بخونم و عمل کنم. من هر سوالی با احساس خوب را از خدا می پرسم و ایمان دارم جوابش را بهم میگه، چطور میگه؟ با نشانه ها. “فاذا سالک عبادی عنی، فانی غریب، اجیب دعوت داع اذا دعان….” هیچ وقت نمیگم خدایا زود باش، دیر شد، مستاصل شدم، عجله کن، فرصتها تموم شد، رقبا بردن و ……..اصلا. من خواسته ام را واضح میکنم. و حتی راه رسیدن بهش را هم نمیدونم. ولی از خدا می پرسم. پرسیدن سوال با احساس خوب، احساس درست و ایمان دارم جوابش را میدونه و به هزاران طریق میتونه بهم بگه، پس ارامش دارم و از زندگی ام لذت می برم، سپاسگزار همین لحظه ام هستم و مطمینم که خدا بهم میگه، پس عجله ندارم، ترس ندارم، ….ارامش دارم و بعد نشانه ها میاد، تلفنی بهت زده میشه، شخصی را اتفاقی می بینی و ….. بعد تو یک قدم هدایت میشی، به انچه بهت گفته شده عمل میکنی و بعد گام بعدی بهت گفته میشه و دقیقا گام به گام و آرام آرام به سمت خواسته ام هدایت میشم وبهش میرسم
*یکی از بزرگترین مشکلات ما این هست که بیش از اندازه به اطلاعات جهان اطراف مون استناد میکنیم و بیش از حد فکر میکنیم که چطور با مغز تحلیل گر خودمون راه رسیدن به خواسته هامون را بسازیم. وقتی بیش از حد به اطلاعات جهان اطراف مون و علم بازاریابی و کسب و کار و …… استناد میکنیم و به این ابزارها متوسل میشیم به سرعت از نیروی هدایتگر جهان هستی(خدا) دور میشیم.
پس اگر بخوام جمع بندی کنم باید بگم کلید موفقیت استاد و افرادی مثل استاد، ایمان داشتن به ابزاری به اسم” نیروی هدایت الهی ” است. حالا برای فعال کردن این نیرو که همواره وجود داره، باورهای درست و قدرتمند میسازن. حالا که نیرو با ساختن باورهای قدرتمند فعال شد، سوالهای زیاد، درست و مناسب را درخصوص نحوه رسیدن به خواسته شون را از اون نیرو می پرسند. سوال و درخواست درست با احساس درست، احساس اطمینان از اینکه حتما بهت گفته میشه. اگر احساسی که با اون سوال می پرسی احساس نادرست باشه، احساس ترس، استیصال، عجله و ….یعنی در مداری نیستیم که جوابهای درست هست. چون اگر ایمان داریم که خدا همیشه حواسش به ما هست و جوابها را میدونه و اوضاع تحت کنترل اش هست و هیچ وقت از کنترل اش خارج نمیشه، دیگه ترس و عجله و …نداریم و هدایت میشیم به پاسخ درست.
و در نهایت قانون ساده جهان هستی را میشه تو این فرمول ساده خلاصه کرد:
*( – ایمان به نیروی هدایت الهی،
– فعال کردن نیرو با باورهای قدرتمند و درست،
-پرسیدن سوالهای درست با احساس درست از این نیروی هدایت،
-عمل به نشانه هایی که پس از پرسیدن سوالها” سوالهای درست با احساس درست” می بینیم
-تایید نشانه ها و نتایج بدست امده از هر مرحله، برای قدرتمند شدن و ادامه یافتن مسیر هدایت و هدایت شدن به گام های بعدی تا تحقق کامل خواسته)
و در نهایت برای اینکه بتونید با باورهای قدرتمندتری از خداوند و نیروی هدایتگر جهان هستی در ذهن خود بسازید استناد میکنم به توصیف زیبای ملاصدرا از خداوند.
“خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما، به قدر فهم تو کوچک می شود
و به قدر ارزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
و به قدر نخ پیرزنان دوزنده، باریک می شود
و به قدر دل امیدوارن گرم می شود
یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر می شود
عقیمان را فرزند می شود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود، همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک
و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردیها، ناراستی ها و نامردمی ها
چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره شما
با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب می خورد
و در دکان شما، کفه های ترازویتان را میزان می کند
و در کوچه های خلوت شب با شما اواز می خواند
مگر از زندگی چه می خواهید
که در خدایی خداوند یافت نمی شود
که به شیطان پناه می برید؟
که در عشق یافت نمی شود
که به نفرت پناه می برید؟
که در حقیقت یافت نمی شود
که به دروغ پناه می برید؟
که در سلامت یافت نمی شود
که به خلاف پناه می برید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید؟”
و در پایان باید بگم که با تمام وجود سپاسگزار خداوندم که در مسیر تحقق خواسته هام من را به خانواده صمیمی عباس منش هدایت کرد، تا ببینم و باور کنم که می شود همچون عباس منش ها، متفاوت از تعریف عمومی زندگی در جامعه بشری زندگی کرد. فقط کافی است من هم باورهای امثال استاد را در خودم ایجاد کنم، و مانند اونها عمل کنم، تا مشابه انها نتایج بی نظیری بگیرم. نتایجی که استاد بدست اوردن سیر طبیعی جهان هستی هست. حق مسلم هر انسانی هست. نعمتهای بدیهی ایی هست که خداوند برای تک تک بندگانش درنظر گرفته و عاشقانه دوست داره تک تک بندگانش را در مسیر دستیابی به این نعمتها هدایت کنه و هیچ تفاوتی بین بندگانش قایل نشده. این نعمتها برای همه است. ولی چون اکثر انسانها باورهای محدود کننده دارن، به اطلاعات جهان اطراف شون بیش از هدایت درون شون متوسل شدند و هر لحظه در تلاش و تقلا برای استفاده از اطلاعات برای بهبود زندگی خودشون هستند، برای همین نتایج امثال استاد براشون باور پذیر نیست. و در بهترین حالت امثال استاد را استثنی های جامعه میدونن.
پروردگارا ما را به راه کسانی که به آنان نعمت دادی هدایت کن. به قول استاد: “در پناه الله یکتا، سلامت، شاد، خوشبخت، موفق، ثروتمند و سعادتمند باشید”