https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
از بحث لیاقتمند بودن و متمرکز بودن که بگذریم میرسیم به باورهای توحیدی که اصل هست و داره کار رو انجام میده.
مثال میزنم:
???????????????
فرض کن یکی به شما بگه امشب دعوا هست و شما باید برید و دعوا کنید و اینکه به شما بگن میتونی ده نفر رو با خودت بیاری(ده نفر آدم عادی.مثلا،پسر خاله،پسر عمو،دوست و….)یا اینکه به جای این ده نفر میتونی بروسلی رو ببری .
فرض میکنیم که چه با ده نفر چه با بروسلی ،دعوا رو میبریم.
اگر با ده نفر آدم عادی بری خودتم باید بری وَسَطِ دعوا و دعوا کنی ولی اگر با بروسلی بری ،میشینی یه کُنج و با ذوق به مهارت بروسلی نگاه میکنی که داره لت و پار میکنه دشمن رو و کلی لذت میبری.
حالا بریم تو کسب و کار:
ده نفر آدم عادی همون تبلیغات و سئو و اینجور مسائل هست و بروسلی هم همون خداست.
میتونی با درگیری و بدبختی تو کسب و کارت موفق بشی،میتونی کسب و کارت رو بسازی و بزاری خدا برات اون رو رونق بده.تصمیم با خودته که دوست داری از کدوم گزینه روی میز استفاده کنی،قدرت خدا یا قدرت تبلیغات.
????
دوستم که دانشجوی پزشکی بود بهش گفتم چطوریه درسات و کلاسات،گفت که داغون شدیم و خیلی سخته،من در جواب بهش گفتم اشکال نداره میگذره.اون گفت میگذره ولی اینکه چجوری میگذره خیلی مهمه.
میتونی با سختی موفق بشی(تبلیغات و …)و میتونی راحت موفق بشی(با خدا).همش دست خودته چون خودت از بین گزینه ها انتخاب میکنی.
به نام خداوند همه چیز، به نام خداوند ثروت، به نام خداوند شادی و عشق و به نام خداوند هدایتگر.
قبل از هرچیز خداوند را سپاس میگویم که برای من در نقش هدایتگر ظاهر شد و مرا به مسیر درست هدایت کرد.
دوم از استاد عباس منش عزیز سپاسگزارم که ایشون هم دستی از دستان خداوند متعال می باشند و در قالب استاد هدایتگر برای من ظاهر شده اند و چیزی جدای از خداوند نمی باشند. همانگونه که من و سایر دوستانم چیزی به غیر از خداوند نمی باشیم. و سوم از دوستان بزرگوار که بارها بارها با خواندن نظرات و دیدگاه آن ها پیش روی در مسیر برایم هموارتر شد.
از زمانی که با استاد عباس منش عزیز و سایت ایشان و آموزه هایشان آشنا شدم دنیارو جور دیگری میبینم و سعی در طی کردن مسیر تکاملی خودم دارم. در این مدتی که عضو سایت هستم نکته ای که در تمام فایل ها و صحبت های استاد بسیار واضح و روشن است دید گاه توحیدی استاد به تمام مسائل و جنبه های زندگی می باشد. دیدگاهی که رسیدن به آن با صبر و تحمل و شکیبایی و ماندن در مسیر به دست می آید. دیدگاهی که می گوید همه چیز خداست و ما انسان ها و ذره به ذره هستی چیزی جدا از این خدا نیستیم. همه باهم یکی و در هماهنگی خاص خود با این منبع قدرت هستیم. اما هر شخص بسته به نوع افکار و باورهایی که به این منبع قدرت یعتی همان خداوند دارد در مدار خاصی در حال حرکت است. مداری که مخصوص خود آن فرد است و به وسیله باورهای خود او ایجاد شده است نه بر اثر جبر و اراده عاملی بیرونی. و هر فرد بسته به باورها و مداری که خودش خلق کرده است با اتفاقات و شرایط گوناگون و همفرکانس خودش مواجه می شود و این دقیقا همان عدالت خداوند می باشد که در جهان جاریست و هر شخص و موجودی در این جهان در جای درست خودش قرار دارد. پس هر انسانی می تواند با تغییر باورهای خود شرایط دلخواه خود را خلق کند و مسئله ای که استاد عباس منش بسیار بر روی آن تاکید دارند دید گاه توحیدی و رسیدن به این باور است که تمام هستی خداست و چیزی به غیر از خدا وجود ندارد. یعنی زندگی خداست، شادی خداست، سلامتی خداست،ثروت خداست،ایده های ثروت ساز خداست، مشتری خداست، انسان های که جذب ما می شوند خدا هستند و خود ما خدا هستیم. همانگونه که خداوند به میامبر می فرماید که تو تیر ننداختی خدا انداخت، تو شمشیر نزدی، خدا شمشیر زد. و یا زمانی که آتش برای ابراهیم تبدیل به گلستان می شود و این خود خدا بود که تغییر حالت داده و به جای اینکه آتش باشد برای ابراهیم گلستان می شود. زیرا باور ابراهیم بر پایه این اتفاق بود و چیزی به غیر از گلستان شدن آتش نمی توانست در مدار ابراهیم باشد. زیرا ابراهیم موحد و یکتاپرست بود . این همان دیدگاه توحیدی است که استاد به آن اعتقاد دارند و به اعضای سایت آموزش می دهند. به نظر من این دیدگاه و این طرز تفکر توحیدی می باشد که نتایج را از بقیه اساتید متمایز کرده است. زیرا وقتی همه چیز را خدا ببینیم کافیست تا از خود او درخواست کنیم. در این صورت است که خدا ایده کاری می شود ، خدا خلاقیت می شود، خدا خودش تبلیغات می شود، خدا خودش مشتری می شود،خدا خودش ثروت می شود ، خدا خودش سلامتی می شود، خدا خودش حال خوب می شود، خدا خودش نیرو وتوان می شود،خدا خودش تمام اتفاقات خوب می شود و خدا خودش………
و وقتی همه چیز خدا شد نتایج متفاوت می شود. همانگونه که خود شخص من خیلی اوقات از خدا خواستم تا در خیابان سرد در مسیر های رفت و آمدم تاکسی من شود و خدا شد، همانطور که خیلی اوقات از خدا خواستم پول مورد نیازم شود و به سادگی شد،همانگونه که از خدا خواستم تا کارهای به تاخیر افتاده ام را انجام دهد، و او با مهربانی برایم انجام داد، همانگونه که از او خواستم تا مسیر هموارم شود و او شد، همانگونه که از او درخواست کردم تا عشق و محبت در روابطم شود و او عشق و محبت در روابطم شد،همانطور که خدا جواب سوال های ذهن سرگردانم شد. آری این رسم خداست، اما ما انسان ها فراموشکاریم. مگر غیر از این است که ما ابتدا یک تک سلول بودیم و خدا ما را تبدیل به میلیاردها میلیارد سلول کرد و همانجا قاعده وفور و فراوانی خودش را نشان داد. در شکم مادر، زمانی که موجودی ناتوان بودیم به ما روزی می داد. بعد از به دنیا آمدن، در قالب مادر و پدری مهربان از ما پرستاری کرد. لالایی در گوشمان شد از زبان مادر. از طریق پدر حامی ما شد. و در رنگ ها و طرح های مختلف در آمد و تا این سن یاری و هدایتمان کرد (( الله ولی الذین امنو یخرجهم من الظلمات الی النور)) فقط کافیست به او ایمان بیاوریم و او را باور کنیم. بتورهای درست و ابراهیم گونه، نه باورهای غلط.
به نظر من این دیدگاه و باور استاد است که باعث پیشرفت و اتفاقات خوب در زندگی اش شده است. و در زندگی و کسب و کار اشخاص نوع نگاه به این مسئله و باورسازی در مورد آن، می تواند نتایج مختلف را رقم بزند.
من باور توحیدی استاد رو اصل میدونم بقیه همه فرعیاته
وقتی غیر از خدا هیچ چیز و هیچ کس برات مهم نباشه باعث میشه متفاوت باشی
وقتی با خدایی از دنیای بیرون منفصل میشی
اون جایی که هممون شنیدیم :(حضرت علی وقتی نماز میخوند تونستن تیری که بهش خورده بود رو از بدنش خارج کنن )٫چون حضرت علی در موقع نماز غیر از خدا هیچ چیزی و هیچ کس رو نمی فهمید و درک نمیکرد
اونجایی که استاد در یکی از فایلهاشون(مصاحبه با استاد) دوست عزیزشون رو معرفی کردن خیلی از بچه ها نظرات متفاوتی دادن که همه این نظرات درباره باور ضعیفیه که از خدا داریم ٫استاد فقط به خدا متصل شده ولا غیر ٫وابستگی فقط به خدا رو درست میدونه نه به بنده خدا و نه به آفریده های خدا ٫حتی اگه اون فرد فرزندش باشه(و این باور که وابستگی به غیر خدا باعث تنهایی میشه)
ولی برای بسیاری از ما حرف مردم شده پاشنه آشیل ٫٫٫٫هر کاری میخوایم انجام بدیم اول با خودمون فکر میکنیم که واکنش بقیه نسبت به این عمل چطور خواهد بود ؟؟و بعد از نگاه اونا تصمیم میگیریم اون کارو انجام بدیم یا نه٫
یا اونجایی که تو فایل قدم اول دوره قران خداوند درباره قبله ٫٫٫٫٫٫٫٫٫جهت قبله میشه فرعیات و ارتباط خدا میشه اصل
ولی همه ما دنبال یه ذره کج و راست بودن قبله هستیم٫و حتی بعضا نماز میخونن یه ذره کج میشن میشنویم که: نه قبلت اشتباه بود دوباره باید بخونی و گرنه خدا قبول نمیکنه٫٫٫٫٫٫٫٫ ولی هیچ وقت نشنیدیم که چون نمازت با تمرکز روی خدا نبود و فارغ از خدا بودی در موقع نماز خوندن پس نمازت قبول نیست٫
استاد خدا رو به خودش خیلی نزدیک دیده باهاش خیلی راحته٫
خدا همون خداییه که گفته مگه من همه چیز رو برای شما راحت نکردم؟؟؟
دوستی با خدا اصله و تبلیغ و مارکتینگ همه فرعیاته
اون چیزی که استاد رو از بقیه متفاوت کرده اصل شناخت خداست و اون چیزی که کسب و کار و ارتباط و سلامتی استاد رو از بقیه متفاوت کرده ایمان استاد به خداست٫٫٫٫٫٫ایمانی متفاوت ٫٫٫٫٫٫٫٫٫ما میگیم توکل به خدا ولی ته دلمون همش نگرانه و میلرزه
٫
٫
٫
من هر وقت از ماشینم پیاده میشم یه قفل فرمون به ماشین میزدم و دزد گیر با صدا قفل میکردم ٫ولی تو مدتی که از ماشین دور بودم با خودم میگفتم اگه ماشین رو بدزدن چی؟؟٫٫٫٫ ٫الان خیلی راحت ماشینا رو میدزدن٫٫٫٫٫٫چند رو پیش بر حسب عادت این کارو داشتم انجام میدادم یهویی به خودم اومدم و گفتم پس اون خدایی که من قبولش دارم اینجا مگه نیست ؟؟؟٫مگه مواظب منو و ماشین من نیست؟؟؟برگشتم و قفل فرمون رو باز کردم و دزدگیر بدون صدا ٫٫٫٫٫٫٫٫اولش شیطون خیلی نجوا میکرد ولی من تونستم موفق بشم و خودم آروم کنم و بر شیطان پیروز بشم ٫٫٫٫اینجا بود که به خدا توکل کردم و این باور رو برای خودم ساختم که در مسیری که من هستم فقط با آدمای خوب برخورد میکنم و الان اصلا نگران نیستم چون خدا رو دارم
اصل باور وجودی خداست
اونجایی که استاد در آخر همه فایلاش میگه در پناه الله یکتا موفقیت و ثروت رو برای ما آرزو میکنه یعنی همه چیز خداست و لاغیر
٫
و من٫٫٫٫
نگاه خدا رو در لحظه لحظه زندگی شما دوستان عزیز آرزو مندم
سلام به همه شما دوستان عزیزم همسفران خوب و همیشه همراه
٫
چقدر خوب که این سوال مطرح شد، من خودم بارها با این موضوع درگیر بودم و به قول دوستمون خیلی وقتها گیج میشدم که واقعا چه کاری درست است و اصل و اساس رسیدن به نتیجه کدام است٫
٫
بعد از اینکه این سوال اینجا مطرح شد گفتم بگردم و در زندگی خودم جستجو کنم شاید به جوابی برسم٫
تا اینکه به این قسمت از زندگیم رسیدم٫
سالها پیش من تصمیم گرفتم یک فروشگاه فروش محصولات فرهنگی باز کنم ، پول نداشتم حتی هزار تومان،این کار را نمیشناختم و اصلا تا بحال فروشندگی نکرده بودم تا این حد نابلد بودم که مغازه ای کوچک به ابعاد ۳*۱٫۵ چسبیده به مغازه ای که اونم کارش فروش محصولات فرهنگی بود و ۷سالی هم میشد که کارش رو شروع کرده بود اجاره کردم وشروع کردم٫
خوب من هیچ چیز از اینکار نمیدونستم سرمایه هم نداشتم ، کمی جنس از فروشگاه کناریم با چک خریداری کردم و در فروشگاه خودم گذاشتم، خیلی جالب بود ماه اول و دوم حتی یک نفر هم وارد مغازه من نمیشد٫ فقط وسیلشون رو جلوی مغازه من پارک میکردن و خریدشون رو از مغازه کناری، البته اگر کسی هم وارد میشد برای این بود که به من بگه آخه تو چه فکری کردی که اینجا مغازه زدی تا همسایت باشه کسی پیش تو نمیاد چون هم معروفه و همه شهر میشناسنش و هم مغازش سه برابر و جنسم که بی اندازه داره٫٫٫٫
اوایل افسردگی گرفته بودم بعد به خودم گفتم من چه کاری میتونم انجام بدم که مشتری بیاد مغازم و بتونم کار کنم بعد از چند روز یک ایده خیلی ساده به ذهنم رسید انگار که دروازه قلعه ذهن منو به روی تمام حواشی و ترسها حرف دیگران بست و به من قدرت داد تا بی درنگ اون ایده رو اجرا کنم٫
دوستان عزیزم شاید باورش براتون سخت باشه ولی از یک روز بعد اجرا کردن اون ایده آنقدر مشتری داخل مغازه بود که حتی بیرون آمدن از مغازه برام مشکل بود،خلاصه کنم ،کمتر از ۶ماه کل شهر مغازه من رو میشناختند و مشتری من بودن، به اندازه ای که در اسفند همون سال جشنواره ای برگزار کردم و به مشتریان خودم به قید قرعه جایزه میدادم و سال بعد مغازم شد ۵برابر جای قبلی، با شهرتی بی مثال و همون دوستانی که قبلا بهم گفته بودن کارم اشتباه بوده که اینجا مغازه گرفتم حرفشون به این جمله تغییر کرده بود٫٫٫٫٫ تو چه کردی با این همسایت دیگه هیچکس اونجا نمیره و همه میان پیش تو٫٫
من تبلیغ کرده بودم ولی به نظر شما اون همه مشتری از تبلیغ سراغم اومده بودن ؟ نه٫٫٫
چرا که من کلا ۵۰۰ برگ سیاه و سفید توانسته بودم چاپ کنم و خودم نیمه های شب به در و دیوار شهر چسبانده بودم ،اما بایک باور قدرتمند و ایده شگفت انگیزی که بهم الهام شده بود، در صورتی که هم صنفهای من با سرمایه کلان و تبلیغات فراوان و گسترده تر حتی به اندازه نیمی از مشتریانی که من جذب کرده بودم نتوانسته بودن جذب کنند و تمام تمرکزشان را گذاشته بودن تا مرا از میدان بیرون کنند٫ خنده داره نه ؟
منی که به لحاظ سرمایه و قدمت در بازار اصلا به چشم نمی آمدم٫٫٫
٫
پس چرا تبلیغ نکردند ، چرا از شیوه های مدرن جذب مشتری و فروش استفاده نمیکردند، تمام قدرت و قدمت و ثروتشان در مقابل یک باور قدرتمند بی اثر شده بود٫٫٫
من چه کرده بودم؟ به تضاد برخورده بودم ، ذهنم را کنترل کردم و سوال درست از خودم پرسیده بودم و جهان هستی جواب درست را داده بود و مرا به سمتش هدایت کرده بود من باور درست را ساخته بودم و به جوابی که گرفته بودم اعتماد کردم و با عملکرد درست در مسیر درست قرار گرفتم و به نتیجه درست رسیدم٫
من سالهاست که دیگه مغازه ندارم ولی هنوز با بسیاری از مشتریانم در ارتباطم و دوستیم و همیشه ابراز محبت میکنند٫٫
٫
من این تجربه رو ناآگاهانه و بااستفاده از قوانین درست جهان هستی بدست آوردم٫
توانایی کنترل ذهن در شرایطی که به ظاهر خوشایند نیست و به تضاد برخورده بودم و اعتماد به الهامی که بهم شده بود و ساخت باوری قدرتمند که حتما میتوانم به نتیجه برسم که شدند چاشنی انفجار ابزار تبلیغ و منو پرتاب کرد به روی بام موفقیت در کسب و کارم٫٫٫٫
استاد بارها و بارها و بارها توی صحبت هاشون این جمله رو تکرار میکنن که من وقتی فهمیدم قانون چیه و چطور کار میکنه دیگه همه چی تموم شد من باورش کردم و گفتم اگر اینجوریه که منم همین کارو میکنم و به نتیجه میرسم و جدای از همه آموزشها و تکنیک ها فقط و فقط یک نکته خودنمایی میکند شناخت درست خداوند به عنوان تنها قدرت جهان هستی و تنها پاسخ دهنده که هر چه بخواهی به تو میدهد همانگونه که باورش کنی اوست که تضاد را بر سر راهت قرار میدهد ،اوست که مسیر را میسازد ف اوست که هدایتت میکند و اوست که به خواسته ات میرساند، اگر زنجیرهای شرک و بی اعتمادی رو از خودت باز کنی و فقط او راببینی و از او بخواهی٫٫٫
من زمانی هرچه ساخته بودم را از دست دادم که کنترل ذهن از دستم خارج شد و به سمت لشکر سیاه و پلید ناتوانیها و نشدنها و منفی نگری ها دوید٫ که به لطف خدا و کمک استاد دارم دوباره کنترلش میکنم٫
امیدوارم که این تجربه ی من کمک کننده و راهگشا باشه اول برای خودم و بعد برای دوستانی که مطالعه میکنند٫
راستش وقتی امروز ایمیل سوال شما برام اومد، کلی تعجب کردم که من کجا و کی نظری دادم و اصلا درباره چی بوده، جالبه وقتی دوباره کامنت خودمو خوندم ، فهمیدم چقدر الان بهش نیاز داشتم که دوباره برام یادآوری بشه و از این بابت از شما سپاس گزارم. واما در جواب شما باید عرض کنم که به نظر من این که چه الهامی به من شده مهم نیست ، مهم عمل کردن به اون الهام و اعتماد به الهاماتیه که شبانه روز داره بهمون میشه در همه زمینه ها. راستش اون روز تمام ذهن من درگیر این مساله بود که چطور کسی که نه پول داره نه اعتباری و نه اصلا تاحالا این کار رو انجام داده میتونه در کمترین زمان ممکن به نتیجه برسه و رشد کنه و موفق بشه،(اینم جالبه که بگم حالا که فکر میکنم میبینم من خودم رو کاملا به همون مغازه و همون شغل محدود کرده بودم و در همون چارچوبی که برای خودم درست کرده بودم نتیجه گرفتم). وقتی که اون ایده به ذهنم رسید انقدر مسخره بود که حتی روم نمیشد باکسی مطرحش کنم . گفتم اجراش میکنم هرچه بادا باد،چون مطمئن بودم به هرکسی میگفتم یا مسخرم میکرد یا منعم میکرد. و بعد از اجراش هم دقیقا همین اتفاق افتاد و اما نتیجه ای که من گرفتم همون بود که تووی کامنتم گفتم.و تنها دلیلشم در ابتدا اعتماد به الهامی که بهم شده بود و بعد از اون عملی کردنش بود و بعد از اون دیگه هر ایده ای به ذهنم میرسید دیگه هیچ مقاومتی نداشتم و سریع عملیش میکردم و نتیجه میگرفتم. مثل همون قرعه کشی و بزرگ کردن مغازه و خیلی کارهای دیگه. خلاصه همه این حرفها میشه وقتی که به خدا اعتماد کنی دیگه ترس ها مجالی برای خود نمایی ندارن،درست مثل زمان بچگی که اگر روی یک بلندی بودیم و یکی دستش و باز میکرد که بپریم بغلش سریع اینکارو میکردیم و میپریدیم. این مشکلی که اکثر ماها باهاش روبرو هستیم و باعث موندن و حرکت نکردنمون میشه. چرا چون هرچی که بزرگتر میشیم بیشتر منطقی میشیم و ترسوتر و بیشتر شرایط رو میسنجیم که آیا این کار درسته یا نه. و یهو به خودمون میایم که عمر گذشت و ما هنوز درگیر ترسهامون هستیم. امیدوارم تونسته باشم جواب سوالتون رو داده باشم. برای خود من که خیلی مفید بود بازخوانی کامنت خودم،انگار خودم نبودم. موفق باشید و سربلند و نترس در پناه خداوند.
با سلام خدمت استاد نازنین وخانوم شایسته وتمامی عزیزان حاضر در خانواده صمیمی عباس منش ودوستان الهی من
خدای عزیز وبزرگ وبلند مرتبه خودم را سپاسگزارم که باز فرصت داد یک روز زمینی دیگر را ببینم وتجربه کنم .
خداروشکر که باز فرصت شد تو یه دورهمی توپ وعالی با بچه ها و استاد وخداوند یه آگاهی دسته جمعی دیگه رو تجربه کنیم که چقدررررررر مشتاق اینم باز آگاهی هام بالا بره ونظرات ارزشمند تک تک دوستانم رو بخونم .
راستش قبل پاسخ به سوال مثل همیشه میذارم خداوند پاسخ دهد وهدایتم کند که چی بنویسم در لحظه یه الهاماتی میشه که شاید اگه خودم ساعت ها فکر کنم اون نتیجه ای که دلم میخواد از نوشتن کامنت هام بگیرم برام حاصل نشه .من قبلنا کمتر به کامنت های ارزشمند دوستانم دقت میکردم یعنی تو مسابقه ها ودور همی های پر از آگاهی دوستان که سالهای قبل استاد میذاشتن شرکت نمیکردم اولاش اما پارسال یکی دو تا رو شرکت کردم وواقعااا از همون جا فهمیدم چقدررر ارزشش وداره که ساعت ها وقت بذاری واین کامنت ها رو بخونی بخدا گنجه همیشه یه عجله ای داشتم که برم این کامنت اون کامنت دارم یاد میگیرم با آرامش بیشتری بمونم بگپای خوندن نظرات پر از علم و آگاهی های که فقط اینجا میتونم وپیداشون کنم فقط تو سایت خدایی عباس منش
خیلی هم دوست دارم برنده باشم میدونم برنده م چون همینکه اینجام ودارم نظرات ومیخونم وکامنت میذارم یعنی دست من بالا ?????
جواب سوال :
توی زندگی م دنبال حقیقت میگشتم .یه حقیقتی که سالها گمش کرده بودم و میدونستم وجود داره .اسمش یه آرامش بود یه ایمان به امید یه باور چیه یقین نمیدونم چی اسمش رو بذارم اما هرچی بود خوب بود هر چی بود و هست خوبه .
حقیقتی که میدونستم بدستم میرسه وبرام آشکار میشه که جواب تمام سوالات منو بده تمام پریشانی هامو به آرامش برام تبدیل کنه .
یه اصل ابدی که باعث میشه به هر چیزی که میخوام برسم به هر چیزی که از نظر بقیه محاله و برای من خیلی آسون بدست میاد .یعنی باور داشتن به اینکه من میتونم بدستش بیارم ومن لیاقتشو دارم .
باور به اینکه خدایی هست که بنده شو رها نمیکنه اگه تسلیم مشکلات بشم یعنی قافیه رو باختم اگه به خدا تسلیم بشم همیشه برنده ام .
باور به اینکه خوب زندگی میکنم میتونم آدم تاثیر گذاری باشم پس یه تصویر بزرگ از خودم میسازم وبهشم میرسم .
باور به اینکه امیدوار باشم همیشه به اتفاقات خوب به اینکه همیشه راهی هست باید خوب باشم باید تو مسیر درست بمونم باوجود هزاران نجوای وسوسه کننده ودلفریب ودروغین که ممکنه منو از راهم جدا کنه .
باور به اینکه نترسی آره نترسی از هیچ کس از هیچ چیزی جز خدا اونم قدرتش آدمها که قدرتی ندارن جز اینکه هر وی دارن از خدا دارن میگیرن پس اصل میشه خدا باقیست همه فرعن که حتی فرعیاتم وصلن به خدا .
جاهایی که تهدید میشی جاهایی که میخوان تحقیرت کنند جاهایی که میتونی تلافی کنی اما به حرمت خدا میگذری میبخشی وفراموش میکنی چون نمیخوای مثل بقیه باشی و مثل بقیه نتیجه افکار تو ببینی چون انتخاب میکنیم متفاوت نگاه کنی وعمل کنی ونتیجه بگیری .
باور به اینکه هیچ نشونه ای نداری واسه اینکه درها باز میشن وتو به اون مقصودت میرسی اما یه ندایی همش بهت میگه همه چیز درست میشه وارونه میکنه تا جایی که یهو میبینی کلی داری میخندی وشااادی با وجود اون همه پچ دو های ذهنی وحرفهای دیگران .انکار روت واز همه بر میگردونی ونیزی سمت همون الهام قشنگ شااادی آور قلبت میگه مهم نیست ما خدارو داریم همه چیز درست میشه ولبخند میزنی .?
باور به اینکه حاضری بها بدی واسه اون هدف وخواسته ت مهم نیست چقدر میتونه بهایی که میدی بزرگ باشه اما ارزش یه پاداش بزرگ وداره همیشه ارزش شجاعت ولیاقت و ایمان خدا نسبت به تو رو داره .از اینکه ایمان خودم رو به خدا ومهم تر از همه ایمان خدا رو به خودم نگه میدارم از تمامی پاداش های که میگیرم برام ارزشمند تره .?
باور به اینکه مسیر درست همیشه جواب میده و فرکانس های اعمال خوب همیشه با همان فرکانس پاسخ داده میشود .اون چیزی که تو وجودت داری عرضه میدی دوست داری مفید باشی ارزش رو ایجاد کنی و بتونی بعد مرگتم از این میراث ارزشمندت نسل ها استفاده کنند .همون اعمال دنیایی که نتایج اخروی هم داره که فرکانسش بارها و بارها بعد مرگتم بهت بر میگرده .که نتیجه ی همون ثروتمند شدن هست و رسیدن به خواسته هات وآرزوهاته که خدا میدونه یه جهانی رو میچرخونه و چقدر به رشد به زیبایی به ثروت و به خوبی های جهان اضافه میکنه .تمام آدمهای موفق دنیا تونستن با نکاه به درون خودشون پیدا کردن اصالت وجودشون کارهای انجام بدن که همچنان بعد سالها نتایج اخروی زیادی هم براشون داره و نسل ها ی زیادی اونها رو الگوی خوب وموفق برای خودشون قرار دادن .
این یعنی رضایت خود وبه سبک خودزندگی کردن ورضایت خدا .چون من و خدا یکی هستی
م غیر اینه واسه گسترش خودمون حاضر بودیم بیایم وتاثیر گذارم باشیم ورشد بدیم وجودمون رو .
پس هدف خیلی ارزشمندبوده هدفی والا از یک نیروی والا .واین آگاهی برتر هر روز بر انعشابات وجودی خودش داره بر انسان ها عرضه میکنه تا هدف برتر خود رو قبل از تولد دوباره بیاد بیارن .?
باور به نشانه ها و هدایت های الهی .اینکه خداوند اینقدر به اونها نزدیکه که بهشون میگه چیکار کنند کجا برم چه حرف های رو بزنن وبهشم عمل میکنند .ما میگیم حس ششم ،احساس ،قلب،ندای درون
یه حرفهایی که جنسش روخوب میفهمیم برای هرکسی این دانشگاه کاملا مشخصه چون همه قسمتی از این ندا وسیستم روتو وجودمون داریم حالا هرکسی بسته به ایمانش وباوری که بهش داره صداشو میشنوه بیشتر باورش داره وبعش هم عمل میکنه .
باور به احساس خوب توجه به خوبی زیبایی شااادی وعشق وثروت های جهان .اینکه هرچی حالت عالی باشه وخوب اتفاقات خوبتر برات میفته.اینکه بدونی شاادی ولذت هدف وجود ما برای اومدن بوده تو هر اتفاقی که به ظاهر نامناسبه دنبال خیریتی باشیم وبتونیم به یه درجه حال خوب برسیم به خودمون امیدواری بدیم و امیدمون رو زنده نگه داریم ادامه بدیم با توکل با صبر با ایمان .یه دلداری دادن به خودمون یه نوع جنس احساسی که باعث میشه بلند شیم و دوباره آغاز کنیم .
باور به اینکه شکر خدا رو گفتن تو هر موقعیتی برای هر نعمتی که داریم یا از دست دادیم میتونه چقدر در ایجاد نتایج اون ایجاد قدر دانی برامون رقم بزنه .یکی خیریت میبینه شکر میکنه یکی بلا ومصیبت وناسپاس میشه .
تو اتفاقات یکسان همیشه دو گروه دارن دو نتیجه متفاوت میگیرن اونم همش بخاطر نو ع نگاه وباور هاشون هست وایمانی که قویش کردن یا ضعیفه .
همیشه دو گروه مقابل هم هستن آنهایی که ایمان آوردند واونهایی که کافر شدند و پاسخ خداوند به دو دسته کاملا با لحنی که دو گروه با خود دارند با رفتن به سمت نجواهای ذهن یا شنیدن الهامات قلبه داده میشه .اونی که صدای حق رو لبیک میگه میشه یا ایها الذین آمنو آمنو …
برای آنها بهشت است با درختان ونهرهایی که جاریست لباس های حریر و جفتان پاک غذاهای فراوان و آن اقول کن فیکون و شادی وازادی وعشق که بشارت داده فضل عظیم رب را .
اونی که دعوت ذهن رو اجابت میکنه میشه یا ایها الناس که میشه عذابی خوار کننده نوشیدنی های آتشین ،چهر های سیاه وشرمگین جهنمی که بد منزلگاهیست .
آره پاسخ خدا به این دو گروه پاسخ خودشون بود به الهامات قلب یا نجوای ذهن .اینجا میرسیم به توانایی کنترل ذهن هر فردیه که بتونه بهشت رو ایجاد کنه یا جهنم که نتیجه شم برای آخرت هم فرستاده میشود .
میتونم بگم همه چیز فرکانسه .همه چیز پاسخ باورهای ما به خودمونه .همه چیز افکاریست که ما با توجهاتمون در هر لحظه پاسخش رو از خدا میبینم یا میشیم یا اینها الذین آمنو یا اینها الناس .
چیزی که استاد رو متفاوت کرد ایمان وفرکانسشون بود که نادیدنیع اما از نتایجی که گرفتن دیدنی شده .ایشون با پیدا کردن حقیقت درونش حقیقی که همهی ما دنبالش بودیم به آرامش برسند که همون آرامش راه ورود به بهشت بوده متوجه به الهامات درونی شون که شدن اینها الذین آمنو …
تونستن با سمت بهشت برن تا جهنم کنترل کنند ذهن رو بر خلاف همه حرکت کنند بقیه ای که همش کنترل رو دادن دست ذهنشون .
ایمان به غیب ایمان به خدای که وعده اش حق وحقیقت است و هر کسی به ندای پروردگارش گوش فرا دهد برایش رستگاری عظیم است .
حالا من باید تصمیم بگیرم به کدام سمت میخوام دل بسپارم که بیشک نتایجش مثل شب و روز برایم روشن است .
ممنونم خدای عزیزم بازم تو گفتی ومن نوشتم هر کجا خواستم یه چیزی بنویسم پاکش میکردی و دوباره نوشتی .چه چیزهایی خودم فهمیدم که همون موقع متعجبم کرد .انگاراین بار م فرق داره دارم یه جور دیگه تغییر حالت میدم .
برای همه ی شما خوبان عزیزان ودوستان الهی من واکه های الماسی خودم آرزوی شااادی سلامتی و ثروت وخوشبختی رو دارم.شااد باشید چون واقعااا لذت وشااادی با هیچ چیزی احساسش وفرکانسش قابل مقایسه نیست دوست گلم ???????
در پناه امن وامان خدای پر از عشق وزیبایی م باشید .?
طیبه جان اول از همه از صمیم قلب تحسینت میکنم که انقدر کامنت دوستان رو با اشتیاق میخونی و برای اکثریت پاسخ هایی زیبا و اگاهی بخش و دلنشین مینویسی واقعا دمت گرم ????
خانوم گل از خوندن کامنت قشنگ و الهی و خالصانه ات خیلی لذت بردم. هزاران افرین بر شما که انقدر با خودت در هماهنگی و صلح و ارامش هستی و به خدای خودت وصلی که تونستی چنین متن ارزشمند و خداگونه ای بنویسی.
یکی از جملاتت خیلی به من احساس عجیبی داد:
“از اینکه ایمان خودم رو به خدا ومهم تر از همه ایمان خدا رو به خودم نگه میدارم از تمامی پاداش های که میگیرم برام ارزشمند تره ”
میدونی انگار تاحالا از این جنبه نگاه نکرده بودم که خدا هم به من ایمان داره… خدا بخاطر قدرت و توانایی هایی که خودش به من داده، از من مطمئنه و حسابی بهم اعتماد داره که میتونم به نجواهای ذهنم غلبه کنم و زندگی قشنگی برای خودم خلق کنم.
خدایی که منو افریده و بهم جایگاه اشرف مخلوقات بودن در این کائنات داده، یعنی دنیایی از اشتیاق و قدرت خلق و انگیزه و خلاقیت و استعداد و … در وجود من گذاشته و به دلیل همین نعمتهایی که شامل حال من کرده، صد درصد خیالش راحته که من میتونم از پس شیطون بربیام و بینی اش رو به خاک بمالم و ایمانی فولادین در وجودم داشته باشم که منو به بهترینها برسونه. حس خیلی خوبیه وقتی به این فکر میکنی که خدا بهت اعتماد داره… ?
ازت یک دنیا سپاسگزارم دوست مهربونم بخاطر اینکه باعث شدی چنین باور قدرتمندکننده ای در وجودم شکل بگیره و حال منو انقدر خوب کنه ?
از خدا میخوام هرچی میخوای بهت بده و هر روز لحظات شادتر و زیباتری در زندگیت تجربه کنی عزیزم ??????
بابای من مثالی میزد میگفت ایا هیچ وقت دیدی چای گلابی رو تو تلویزیون تبلیغ کنن؟!
خدایی من که ندیدم ٫ اونایی که دهه ۵۰ و ۶۰ی باشن کامل میدونن ۱۵ ۲۰ سال پیش ما فقط چای رو با برند چای گلابی میشناختیم و اونقدر خوب و جا افتاده بود که ٫٫٫?
حالابریم سراغ استادمون ، عشقمون?
از روند تکاملی که طی کرده و توی فایل هاش باهاش اشنا شدیم /
استاد وقتی اومد تهران در شروع کارش با ایده ای که بهش الهام شد رفت تو کلاس ۳۰ تا کلاس رو سخنرانی میکرد
ایمان یعنی همین دیگه یعنی تو حرکت میکنی و راه حل بعدی و اقدام بعدی به تو گفته میشه
ایمان و توکل بدون عمل چیه؟؟؟؟حرف مفتهههه چیه؟؟؟ حرف مفت افرین
اول ایده های کوچک به تو گفته میشه ایده هایی که ذره ذره تورو به جلو میبره و در مسیر تکامل و پیشرفت قرار میده٫
ما تبلیغ میکنیم
ما از افراد درخواست کمک میکنیم
اما به قول استاد اونا رو دستی از دستان خداوند میدونیم و حتی اگه از راهی که تبلیغ میکنیم جواب نگیریم و نتیجه دلخواه رو نگیریم اشکالی نداره ، روش رو عوض میکنیم و راه بعدی الهام میشه
خداونده که شرایط رو برای من فراهم میکنه
یک روز ایده تبلیغات بنری
یه روز ایمیل مارکتینگ
یه روز کانتنت مارکتینگ
یه روز از طریق دوست و اشنا و مشتریهای قبلیم یا هرچیز دیگه ای
یک روز تبلیغ پیامکی
یک روز seo سایت و یک روز هم که تمام این مراحل طی شد خداوند مشتری ها رو با روش هایی که خودش میدونه به سمت من هدایت میکنه٫ من کاری ندارم از چه راهی فقط به الهامم عمل میکنم٫
همونطوری که همه ی ما هرکدوم با روش خاص و عجیبی به سمت استاد هدایت شدیم٫
همه ی اینها ابزارن٫ خداوند ابزار را برای استفاده ما افریده و این تناقضی با قانون نداره /
اما نوع ابزاری که ما استفاده میکنیم متفاوت میشه و با تکامل ما اون هم تکامل پیدا میکنه
خداوند، مسبب الاسباب است کارش رو با اسبابش انجام میده و این قاون جهانه٫
یه داستان:
یه نفر در باران و سیل گرفتار شده بود و وقتی هشدار دادن شهر رو ترک کنید اون گفت خدای من ، من رو حفظ میکنه
اب بالا اومد رفت روی کوه و با قایق اومدن نجاتش بدن گفت خدا منو حفظ میکنه من نیازی به شما ندارم٫
اب اومد بالاتر با هلیکوپتر اومدن نجاتش بدن گفت خداوند من رو حفظ میکنه برید٫
بالاخره اب اومد بالا و غرق شد اون دنیا یقه خدارو گرفت که چرا منو نجات ندادی خدا گفت دیگه چجوری باید نجاتت میدادم اول به مسوولای شهر گفتم که بهتون هشدار بدن ٫ یک بار قایق یک بار هم هلیکوپتر فرستادم برای نجاتت اما تو گوش نکردی !!
سوره طلاق آیه ۲ و ۳ میگه : کسى که تقوا پیشه کنه خدا براش راه خروجى قرار میده و از جایى که حسابش رو نمیکنه، به او روزى میده و هر کس بر خدا توکل کنه او براى وى کافی است٫
تقوا یعنی توحید دیگه یعنی فقط و فقط خداوند را دارای اثر دونستن تنها منبع قدرت دونستن
یعنی این : الهی و ربی من لی غیرک
تو اولین ایده ای که در مسیر کسب و کارت بهت گفته میشه رو دنبال کن
با ایمان به خداوند که من مطمئنم هدایت میشم /
پاشنه کفشت رو بکش بالا حرکت کن هی یه ذره یه ذره بهتر و بهتر میشی و مردم میشناسنت
وقتی تمرکز ۱۰۰درصدی میزاری روی کارت ایده ها به تو الهام میشه به قول استاد در راهنمای عملی دست یابی به رویاها در خواب شماره ایه و سوره بهش الهام میشد و جواب سوالش رو میگرفت٫
یک سوال:
ایا اگه روز اولی که استاد میخواست بجای رفتن سر کلاس دانشگاه و ۳۰ بار تمرین سخنرانی و ٫٫٫ ، بره سراغ اموزش انلاین ایا به همین سرعت امروز سایتش موفق میشد و به سایت شماره یک موفقیت تبدیل میشد؟
استاد یه روز توی میدون انقلاب پوستر های سمینارشو خودش میچسبوند و مسخره میشد میگفتن تو اگه سخنران موفقیت بودی،پوسترچسبون نبودی که!
یا میگه من بعد از کلاسای دانشگاه به زور یقه افراد رو میگرفتم که بیایین بهتون کلاس بزارم ومشاوره بدم چندین نفر رو رفتم پیشنهاد دادم اما قبول نمیکردن بلاخره یکی قبول کرد و مشکلش حل شد ، اون به دوستش گفت وهمینطور واسش تبلیغ شد و کار بجایی رسید که دیگه توی کلاسای دانشگاه جا نبود واسش و رفت لب دریا
و بعد توی سالن های بزگ و بعد تهران و بعد شهرای سراسر کشور
و الان هم امریکا?
نشسته پشت لب تابشو تازگی ها هم لایو اینستاگرام رو یادگرفته عشقم?
با عشق و به راحتی و لذت فایل ضبط میکنه و ماهم با عشق سرودست میشکنیم واسه دیدنشون٫
اثری هم از دنبال مشتری گشتن و تبلیغ و پوستر چسبوندن هم نیست!
نیازی هم نداره خدارو شکر
الان میگه من دیگه زیاد علاقه ندارم حضوری سمینار بزارم
اگه این تکامل نیست پس چیه؟؟
اگه این تمرکز و با ایمان حرکت کردن نیست پس چیه؟؟
اگه این عمل به قدم های اول و بعد گفته شدن قدم های بعدی نیست پس چیه؟؟(فایل روانشانسی ثروت ۱ قسمت ۲۶)
اگه استقامت نمیکرد روزی که سمیناری رو تو تهران فقط واسه یک نفر شرکت کننده برگزار نمیکرد،
اگه روزی ۱۸ ساعت ۲۰ ساعت non stop سمینار و مطالعه نداشت (دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها) ایا امروز به این مرحله میرسید؟؟ فک نکنم در واقع نظرم اینه که هرگز نمیرسید??
الان تکامل طی شده و ما شاگرداش براش تبلیغ میکنیم هم خودمون استفاده میکنیم و همه دستان خداییم برای خوشبختی همدیگه
خود استاد میگه من الگویی مثل خودم نداشتم اما شما دارید
راهی که من توی ۵ سال رفتم شما توی ۲ سال میتونید بروید و نتایجی بهتر از من بگیرید
درستش هم همینه این تکامل و گسترش و بهبودی جهانه که باید انجام بشه
یک روز به دست استاد و روزی هم بدست جوانه ها و شاگردایی که استاد پرورش داده
قدم اول استاد مطالعه بود
برگزار کردن ۳۰ تا کلاس تو دانشگاه ازاد طی فقط ۲ هفته بود
نوشتن کتاب رویاهایی که رویا نیستن بود
تهران رفتن بود
امریکا رفتن بود
همه اینها طی شده تا عباس منش امروز عباس منش شده
گذشته استادمون رو هم ببینیم
اره
قدم به قدم به تو گفته میشه
من از قبل یه ایده کوچیک واسه یه بیزینس داشتم
اما بعد از استفاده از اموزشا و دوره های رایگان و ثروت ۱ & راهنمای عملی دستیابی به رویاها & کشف قوانین جهان هستی به مدت ۶ ماه است که همون ایده کوچک در خواب به یک باره به یه بیزینس بهتر و کارامدتر و یه وب سایت در زمینه ای که تاحالا مشابهی نداشته تبدیل شد ٫
ساعت ۲ شب پاشدم و هی تا ۶ صبح نوشتم و بسطش دادم
از۱ ماه قبلش چند نام برای دامنه سایتم ثبت کرده بودم اما در خواب نامی بهم الهام شد و همون تو خواب رفتم جستجو کردم دیدم نام دامنه بازه ،
بیدار شدم رفتم دوباره جستجو کردم دیدم نام دامنه بازه و گرفتمش و اونقدر اسمش بدیهی و دست اول بود که داشتم شاخ در میاوردم ?
که خدایا چطور این اسم به این تابلویی و خوبی و محشری توی این یک ماهه به ذهنم نرسیده بود ٫
این الهام پاداش تکامل وتمرکزه دیگه ٫
من اصلا به امید جایزه نیومدم کامنت بزارم
اگه واسه جایزه باشه من به شخصه فک میکنم باور کمبود دارم که نمیتونم ۲ تومن رو خودم بسازم !
بلکه اومدم درس پس بدم و به دوستام امید بدهم که میشود ٫
واسه اینکه بیام بگم بعد از ۶ ماه لطف خداوند برای اشنایی با سایت عباس منش چه اتفاقای افتاده
رشد ۵۰ درصدی درامدم
رابطه فوق العاده با خداوند مهربانم و برطرف شدن گیرایی که در رابطه با خالقم داشتم
بعداز ارامشم در یک کلام
بعد از پیدا کردن همسر دلخواهم
خدای من همه ی اینا فقط توی ۶ ماه استفاده از اگاهی های دست خداوند عباس منش مهربان٫
من مهندس مکانیکم وهمیشه دنبال منطقی دیدن کارها و نتایجم بودم ٫ در مهندسی در کارخانه در کشاورزی در انتخاب همسر در همه چیز
اما به قول استاد ادم های زرنگ از متافیزیک بهره میبرن بیشتر تا از فیزیک(ثروت ۱)
اگه با تبلیغات مشکل داری و نمیتونی خودت و تواناییت رو معرفی کنی بدون که ثروتمند نمیشی(ثروت ۱)
استفاده از تبلیغات ،seo و غیره همه قدم های اولی هستن که به بعضی ها گفته میشن و به بعضی ها روش های دیگه گفته میشه اشکالی نداره ٫
فقط باورت رو اصلاح کن و انجامش بده
عباس منش تونست ما هم میتونیم
اگه ۱۰۰ درصد با جون و دل گوش کنیم به استاد با این باور ها با ایمان حرکت کنیم تا معجزات رو مشاهده کنیم٫
فقط باورش کنیم٫
وقتی قدم ها و الهامات رو دنبال کردی اون وقته که رزق و روزی دنبال تو میاد عزیزم
ایدهای ثروت ساز به دنبال تو میان به قول علی (ع)
الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک فان لم تأته اتاک
مثل من که ۲ ماهه که بهم زنگ میرنن و میگن شما پروانه نظام مهندسی ساختمان داری برای ما طراحی انجام بده٫
من که این پروانه اشتغال رو یک سال پیش هم داشتم چرا کسی زنگ نمیزد؟
اصلا بدون اینکه یک کلمه هم تبلیغ کنم !
فقط جو گیر شده بودم و پروانه رو گرفتم٫
اما دیگه حسش نبود انداختمش تو کمد بدون اینکه برم باهاش دنبال کار گرفتن ٫
اصلا یادم رفته بود که توی این زمینه هم میتونم درامد داشته باشم !
چرا به دوستام که شغل اصلیشون همینه، تو روزنامه اگهی میزنن و دفتر طراحی دارن توی خیابون اصلی شهر اینقدر تماس نمیگیرن که بیا و کار مارو انجام بده؟!
چه چیزی عوض شد؟
با تغییر باورهام من در مداری قرار گرفتم و تکاملی رو در حال طی کردنم که هر روز از همه لحاظ عالی تر میشم در تمام حوزه ها٫
ما نباید یه جا بشینیم و دست روی دست بزاریم و کاری انجام ندیم
پس فقط اولین ایده که بهت الهام میشه رو جدی بگیر و قدم اولت رو بردار اسمش تبلیغ باشه یا نباشه هم مهم نیست ٫
سپاس فراوان از دیدگاه فوق العادتون. چقدر زیبا نوشتین وپرازدرس و نکته های الهی بود..سپاس ازخدایی که من رو به خوندن کامنت شما هدایت کردو انقدرزیبا تکامل روتوجیح کردین…
مرسی ازت که من رو مرکز جهان قرار دادی و دوست هم خانواده و استادم رو وسیله ای معتبر و محکم قرار دادی تا هم مهر تاییدی باشه بر رفتار و سبک کاریم و هم به جواب بعضی از سوالاتم برسم٫
دوستان من قبلا هم نوشتم براتون که با الهاماتم و با یه دوست هم خانواده دیگه استارتاپ و سایتمونو راه انداختیم و سرعت رشدمون خیلی عالی بوده تو مدت هفت ماه به طوریکه وقتی از منتورمون پرسیدیم این مدت رو چطور ارزیابی می کنی خوب جلو رفتیم؟ جواب داد شما جلو نرفتین شما پرواز کردین : ) ما دقیقا سایت و رفتار استاد رو به عنوان الگو و نمونه موفق گذاشتیم جلومون و تمام تلاش خودمون رو کردیم تا مثل استاد توحیدی رفتار کنیم٫ ما در کمال ناباوری و تعجب دیگران که وقتی کاری میخوان شروع کنن همون اول براش پیج اینستا و کانال تلگرام باز میکنن تا مخاطبین بیشتری جذب کنن، به خودمون گفتیم اگر دلیل از فعال کردن اینا جذب مخاطب بیشتره پس ما به آموزه های استاد عمل نکردیم٫ گفتیم مگه استاد اینستا داره که انقدر مخاطب داره؟ باور ما به فراوانی و قدرتمندی خدا و باورمون به کاری که می کنیم و ارزشی که در سایتمون خلق می کنیم قراره مخاطب بیاره برامون٫ ما تکاملمون رو طی می کنیم و هر وقت حس کردیم که به خاطر خودمون و راحتی کارمون لازمه اون وقت پیج باز می کنیم یا کانال راه میندازیم که تا الان که پنج ماه از فعال شدن سایت گذشته ما شبکه اجتماعی نداریم و تمام تمرکزمون رو گذاشتیم روی محتوا و ارزشی که خلق می کنیم و البته باورهامون٫
خود من تولید کننده ی محتوای سایتمون هستم و وقتی که با بارگذاری متن و محتوا اشنا میشدم به من گفتن که محتوا باید سئو شده باشه تا مخاطب پیدات کنه تو نت و ٫٫٫ ٫ جالبه دوستان بدونید که من اون اولش خیلی مقاومت نشون دادم تو یادگیری این موضوع حتی نشستم توی چند صفحه با خودم به صورت نوشتاری حرف زدم که اگر میخوای سئو کردن یادبگیری دلیلت چیه؟ جذب مخاطب؟ کشوندن اونا به سایتت؟ مگر قرار نیست خودشون بیان مگه خدا برای ما همه چی نمیشه؟ خلاصه با کلی تحلیل به این نتیجه رسیدم که من فقط دو سه تا مورد از کارهای سئو رو در متنم اعمال می کنم اونم فقط به این دلیل که برای کیفیت و ارزشمندی خود متن خوبه نه برای جذب مخاطب حتی توی یه ورکشاپ سئو که شرکت کرده بودم یه عالمه ترفند می گفتن که چطور مخاطب رو تو سایت نگه داریم و من به اون شخص گفتم خنده داره این صحبتا، نرخ پرش از سایت رو ارزش اون سایت و مطلالبش باید بیاره پایین و نه ترفندهاتون و خدارو گواه میگیرم که این جور صحبتاشو اصلا نمی شنیدم و چند باری هم انقدر رک حرفمو زدم که طفلی شوکه شد و گفتم فرضا مخاطبو با سئو کشوندی سایت بعدش چی؟ اگر سایتت کم ارزش باشه میره و دفعه بعد آگاهانه تو رو انتخاب نمیکنه و اعتبارت به کلی صفر میشه٫ چطور موفقیتت میخواد پایدار بشه؟
میدونید دوستان الان بیشتر شرکت ها هزینه صرف میکنن برای بازاریابی محتوایی و سئو و سایت تو گوگل بالا میاد و احتمالا نتایج فروششون هم بره بالا اما کافیه اون هزینه هارو قطع کنن و سئو نکنن، در جا سایت افت میکنه٫ دلیلش هم اینه که این مسیر صحیح نیست پایدار نیست٫ یه محصول اگر ارزشمنده، مخاطب دنبالش میاد و حتی اگر سایتت بالا نیاد تو سرچ های کلیدواژه ای چون خود سایت باارزشه (مثل استاد) در یاد میمونه و فرد به اسم و مستقیما وارد سایت میشه نه دیگه با سرچ و هدایت های گوگل٫
استاد توهمون ورکشاپ سئو که شرکت کردم، مدرسش گفت میخوام با یکی از محتواهایی که نوشتی و الان نتیجه اول گوگل هستی باهات رقابت کنم و سایت خودمو تو اون موضوع بیارم بالا٫ خیلی بی شرمانه گفت مطلبتو بازنویسی میکنم و میزارم سایتم قبوله؟ و من با عزت نفس گفتم هرکار میخوای بکن ولی باید رفرنس بدی به سایت خودم و اونم قبول کرد٫ سه هفته از اون روز گذشت و من دو روز پیش تصادفی سرچ کردم دیدم مطلب منو با یکم بازنویسی تو سایت خودش منتشر کرده دقیقا همون روزی که من داشتم سرچ میکردم٫ خدا خودش من رو هدایت کرد اون لحظه اون سایت رو ببینم چون دقیقا روزی که منتشر کرده بود مطلب رو دیدمش٫ متوجه شدم نه تنها رفرنس نداده بلکه محتوای گرافیکی که خودمون طراحی و خلق کرده بودیم و در متن بود، گستاخانه اسم سایت مارو با فوتوشاپ پاک کرده و لوگو سایت خودشو گذاشته٫ یه لحظه تپش قلبم بالا رفت و ناراحت شدم خیلی بهم ریختم چون روی اون مطلب نزدیک ۱ ماه وقت گذاشته بودم و تحقیق کرده بودم و این حد از کثیف کار کردن یک نفر و کوچک کردنِ خودش رو نمی تونستم درک کنم٫ تقریبا نیم ساعت طول کشید تا خودمو اروم کردم و همش یاد الله خیر الماکرین می افتادم و حرفای استاد که میگفتن هرکی بخواد به ضرر من کاری کنه من ممنونشم چون به نفعم کار میکنه و یاد اون قضیه که یه شخصی پشت سر استاد تو یه جمع بزرگ حرف های نامربوط زده بود افتادم و واکنش استاد به اون قضیه٫ اینطوری شد که آروم شدم و اعراض کردم و ایمان دارم که جهان من رو نزدیکتر کرد با این اتفاق، به هدفم٫ دوستان واقعا حالمو خوب کردمااا در حدی که به دوستم گفتم یه خبر خوب، فلانی متنمونو کپی کرده :) و خندیدیم٫
اما به قول استاد بابا اینجا یه خبریه یه فرقی هست٫٫٫ ببینید٫ یه فرقی هست بین سایت استاد با بقیه که بدون سئو بدون ترفند و بدون هر چیز اضافه ای بهترین نتیجه رو گرفتن٫ یه فرقی هست که سایت ما روز به روز بدون اینکه ترفندی به کار ببریم و تنها با فعالیت های دو نفری من و دوستم روز به روز رتبه الکساش بهبود پیدا می کنه و هر مطلبی که می نویسم باز بدون هر ترفندی خودش میره اون بالا تو صفحه اول گوگل میشینه٫ مایی که هیچ کدوم مهندس نرم افزار نیستیم و داریم همزمان یاد میگیرم و طبق اصولمون پیش میریم٫ خدایا شکرت٫٫٫٫
یه چیز دیگه دوستان، من و دوستم از رشته غیر مرتبط به نرم افزار و کامپیوتر وارد این کار شدیم و دقیقا اون صحبت استاد تو یکی از فایلاهاشون در مورد ما اتفاق افتاد که اکثرا ادم ها وقتی وارد حوزه غیرمرتبط میشن چون ذهنشون پاکه و باورهای محدود کننده در اون رشته رو ندارن(مثل ایلان ماسک در مورد ورودش به مباحث فضایی) موفقتر عمل میکنند٫ الان همه کارهای سایت رو خودمون انجام میدیم و چیزهایی که مهندسین نرم افزار میگفتن نمی شود رو ما ممکن کردیم در سایتمون تنها با سرچ کردن و یاد گرفتن تمرکز و باور به خدایی که منبع تمام پاسخ هاست٫ سایتمون هم به لحاظ فنی هم محتوایی خیلی عالی داره پیش میره در حالیکه من طراح شهرم و دوستم معمار :)
و دیگه اینکه الان داریم روی یه پروژه بکر کار می کنیم که باز هم برای اولین بار باهاش مواجه شدیم و همه جوانبش تازه س و من مردد بودم که ایا می تونم یا باید بپرسم از کسایی که این کارو کردن یا خدا خودش بهم میگه چیکار کنم؟ چون خیلی جدید بود نمی دونستم چکار کنم٫ تا اینکه دوباره این سوال و فایل های استاد نجات بخش شدن اینکه گفتن من حتی اطلاع ندارم بقیه افرادی که تو این حوزه کار میکنن سبکشون چیه و چکارا میکنن٫ این حرفشون حجت را بر من تمام کرد و مطمئن شدم که فقط الهاماتم کافیه و من خودم از پس اینم برمیام مثل تمام دفعات قبلی که با خدا بودم و پادشاهی کردم٫
من استادو باور کردم
من می دونم دلیل موفقیت، باورهام به خدا به کارم و ارزشمندیه کارمه
دلیل موفقیت باور به فراوانی در جهانه٫ دلیل موفقیت اینه که ارزش هاتو بشناسی و پایبندشون باشی، من مطمئنم که خدا برام تبلیغ میشه برام مخاطب میشه برام کاربر باوفا و هوادار میشه برام همه چیز میشه من وظیفه م اینه کارمو درست انجام بدم بقیه ش با خداست :)))
انالحق
دوستتون دارم و از اون دوستی که سوال رو مطرح کردن هم خیلی سپاسگزارم٫ دستی شدی از دستان خوب خدا برای من
من چندین عامل رو به عنوان عوامل موفقیت استاد توی همه ابعاد زندگی رو پیدا کردم و به نظرم این ها توی همه جنبه های زندگب استاد هستن.من اینها رو با شماره میگم ولی همه اینها رابطه تنگاتنگی باهم دارند و اینها کنار هم معنا پیدا میکنند.
۱) این عامل به نظر من مهم ترین فاکتور هست و اون هم آزاد بودن انسان در همه مسائل.حتی عزیز دل استاد هم خیلی رو این موضوع تاکید دارند.خداوند هم در قرآن در این باره با صراحت می فرمایند: اِنّ الذین توفاهم الملائکه ظالمی اَنفُسَهُم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفین فی الاَرض قالوا اَلم تَکُن اَرضُ اللهِ واسِعَه فَتَهاجَروا فیها فاولئکَ ماءواهُم جهنم و ساءَت مصیرا(نساء،۹۷) کسانی که فرشتگان جان آن ها را می ستاند در حالی که ستمکار به خویش اند به آنها می گویند: در چه حال بودید؟گویند: ما در زمین از مستضعفان بودیم.فرشتگان گویند:مگر زمین خدا وسیع نبود که در آن مهاجرت کنید؟اینانند که جایگاهشان دوزخ است و بد سرانجامی است.
خب حالا میخوام بگم که این آیه چه پیام هایی میشه ازش استخراج کرد.اولیش که مشخصه و اون این هست که زمین خدا آنقدر وسیع هست که اگر خود انسان بخواد میتونه در هر جای این کره خاکی زندگی کنه و خودش رو به شرایط تقدیر های الکی که مثلا فلانی میگه حتما خدا تقدیر من رو اینطوری رقم زده که من فقیر باشم یا خیلی مثال های دیگه رو این آیه رد میکنه.دومیش هم میشه انسان آزاده از طریق های مختلف همه کارهارو انجام بده.پس اینکه ما بخواهیم خودمون رو محبوس بکنیم و بگیم که مثلا تنها راه موفقیت توی بازارهای امروزی استفاده از علم به روز هست(MBA یا DBAو شاخه های مختلف آن)در صورتیکه ما میدانیم همه این علوم در طول علم خداست و ما بجای اینکه بخواهیم اون علم را عامل موفقیت بدانیم(یک چیز کم اهمیت) خوبه که تمرکزمون رو روی اون عاملی بگذاریم که 80% نتیجه را میدهد(قانون 80/20)
یک مثال دیگه هم میخوام بزنم تا این عامل براتون جا بیفته.روزی یک شخصی میره نزد امام صادق و از امام میپرسه که من میخوام ثروتمند بشم.لطفا من رو راهنمایی کنید چه کارهایی بکنم.امام جواب میده که برو تو کار تجارت پارچه.شخص که از پیش امام میره میبینه فردی با آهنگری ثروتمنده.اون فرد تصمیم میگیره که آهنگر بشه.چند سال بعد که به ثروت عظیمی میرسه میره نزد امام و میگه ای امام شما به من گفتید که پارچه فروش بشم تا ثروتمند بشم در صورتیکه من آهنگر شدم و به ثروت رسیدم.امام هم جواب میده تو از خدا درخواست کردی که به ثروت برسی و خدا هم راحت ترین راه رو برای به ثروت رسیدن بهت گفت.ولی تو خودت خواستی که از راه سخت(با زجر پول در آوردن) به ثروت برسی.
یا یک مثال دیگه
تو یکی از فایل ها عزیز دل استاد میگفتن: استاد حتی نمیتونه قبول کنه برای استفاده از تلگرام به عنوان یک پیام رسان حاضر نمیشن که بخوان به یک واسطه وصل بشن (فیلتر شکن) و بعد اون واسطه مارو بخواد به اون چیز اصلی که پیام رسان هست وصل کنه.یعنی استاد اینقدر در استفاده از این قانون دقت دارن که حتی در کوچک ترین جز زندگیشون هم مورد استفاده قرار میگیره و شاید از نظر ما این یک چیز بی اهمیت باشه…
2) باور توحیدی استاد.میخوام این بخش را با استفاده از فصل اول کتاب《رویاهایی که رویا نیستند》 توضیح بدم:
《یکی از مهم ترین ویژگی های من، ارتباط عمیقی است که با نیروی برتر یا انرژی ای که من و شما آن را خدا می نامیم برقرار کرده ام و با ایمان کامل، تقریباً همواره به الهاماتی که دریافت میکنم عمل میکنم.من ایمان دارم خداوند، به همه ما الهام میکند.کما اینکه به وضوح در قرآن میفرماید: فَاَلهَمَها فُجورَها و تَقواها (و خیر و شرش را به او الهام کرد)
و در ادامه: نکته بسیار مهمی در مورد الهامات این است که اصولاً باور کنی که خداوند به تو الهام میکند.من به این دلیل این راهنمایی ها را احساس میکنم و اساساً چنین راهنمایی هایی را از خدا دارم و نیز این راهنمایی ها را به کار می بندم، که باور دارم خداوند از طریق قلبم با من صحبت میکند.زیرا تا به وجود چیزی باور نداشته باشید، اصولاً اقدامی نیز نخواهید کرد.تمام موفقیت هایی که با عمل به راهنمایی های این الهامات در زندگی ام کسب نموده ام، نتیجه باور من است.
در ضمن خدا در جاهای مختلف قرآن همیشه بعد از ایمان عمل صالح را بیان نموده است. یعنی بعد اینکه ایمانقلبی* آوردی خدا نیز از طریق همین قلب ایمان آورده ات با تو سخن می گوید.اگر تو به این حرف های خدا اعتماد داشته باشی می روی و آنها را انجام میدهی وگرنه می شود همان فایل( ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است)
3) داشتن عزت نفس و اعتماد به نفس:
وقتی شما خدا را بعنوان تنها منبع رزق،سلامتی،شادی،عشق و… قبول می کنی و بعد از اون به الهامات هم عمل میکنی و همیشه توی ذهنت هست که یه خدایی داری که همیشه هواتو داره و حواسش بهت هست یک اعتماد به نفس عالی در آدم شکل میگیره که آدمو تو یک سیکل موفقیت دائمی می اندازه.به قول استاد تو یکی از فایل ها می گفت:《خدا بعد اینکه یک چیزی را به من می دهد و من بابت اون از خدا کلی تشکر می کنم، خدا به من یه چشمکی میزنه? و میگه:عههه!!! اینم می خوای؟!!!! پس بیا باهم دیگه انجامش بدیم و اون روهم بدستش بیار.
نتیجه گیری:
انسان آزاده که از بی نهایت راه به موفقیت برسه.مثلاً وقتی سرکار میریم میتونیم از خیلی راه های جدید به مقصد برسیم.انسان باید به یک نکته توجه کنه و اون هم اینه که تنها عامل موفقیت در درون قلب آدم(خدا) وجود داره ولی راه های رسیدن به اون موفقیت بی نهایته.پس ما بجای اینکه بخوایم تمرکزمون رو بگذاریم روی راه های مقصد خوبه که تمرکزمون رو بگذاریم رو تنها عامل موفقیت و GPS درونمون.(عمر انسان محدوده اگر قرار باشه راه های مختلف رو تجربه کنیم عمرمون کفاف این بی نهایت طریق رو نمیده)
مثل خارپشت باشیم که برای دفاع از خودش از یک راه وارد عمل میشه و اون هم اینه که خودش رو به شکل یک توپ در بیاره نه مثل روباه که میخواد با مکر و حیله به موفقیت برسه.
این رو بدونیم که اگر خدا(تنها عامل)رو باور قلبی داشته باشیم خودش میشه تبلیغ محصولت، خودش میشه شریک تجاریت، خودش میشه شریک عاطفیت و…فقط تنها کارمون باید این باشه که از خودِخودش بخواهیم و قدرت رو از دیگران برداریم و به خودش بدهیم:
وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریبُ اُجیبُ دعوتَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستَجیبُوا لی وَ لیُومِنُوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدون(186,بقره)
آنگاه که بندگانم درباره من از تو بپرسند: من نزدیکم و هر که مرا بخواند دعایش را اجابت می کنم.البته در صورتی که آنها نیز مرا بخوانند پس بایدکه آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند.
من توی قرآن خونده بودم که خداوند فرموده هر کسی که ایمان بیاره و نیکوکار شود خداوند کاری میکنه که همیشه توی تجارت موفق و پیروز باشه و حتی ادامه آیه تاکید کرد که کاری میکنیم که هیچ ضرر و زیان بهشون راه پیدا نکند
پس این یک اصل خیلی مهم رو میرسونه اونم الهام گرفتن از خداوند و رعایت همیشگی قوانینش در همه امور
ما نمیتونیم با فرکانس منفی که از ترسِ اینکه به طور مثال یه موقع رُقبا الان از ما بالاتر میزنند ، توی کاری موفق بشیم چون خداوند نعمت ها رو برای تمام مخلوقاتش گذاشته پس ما جلوی این نعمت ها رو برای کسی دیگه ای نمیتونیم بگیریم ، تنها کاری که باید بکنیم این هستش که باورهای قدرتمندکننده رو برای خودمون بسازیم تا ظرف وجودیمون هم بیشتر بشه و از طرفی هم باعث بشه که فرکانس های مثبتی به جهان هستی بفرستیم تا نتایج مثبتی دریافت کنیم
مثلاً یه کسی مثل ایلان ماسک که امد شرکت خودروسازی تسلا رو راه اندازی کرد و چقدر هم توش موفق شد بخاطر چی میتونه باشه ؟ جز این که باورهای قدرتمندکننده ای رو برای خودش ایجاد کرده بود وگرنه چطور میتونست یه شرکت دیگه ای که هیچ ربطی به خودروسازی نداره و کاملاً در زمینه هوافضا داره کار میکنه که چقدر توش موفق شده به اسم شرکت اسپیس ایکس ، واقعاً باید فیزیکدان میشد تا در زمینه ی هوا فضا کار کنه ؟؟؟ نه اون باور داشت همین ، جهان هم به قدر باورهاش جواب داد
در مورد سوال مطرح شده در لایو شماره ۳ میخواستم نظرم رو بگم.
اول اینکه بعضی ها فکر میکنند آن علوم ویا آن تخصص ها و اطلاعات در مورد بازاریابی هستش که باعث موفقیت میشود به گفته خود استاد ثروتمند شدن به هیچ عامل بیرونی ربطی نداره ، فقط باوره که در ثروتمند شدن یا موفقیت افراد موثره .
من هم خیلی برام مهم بود که استاد چطور اینقدر موفق هست.
وقتی فایلهای زندگی در بهشت یا سفر به دور آمریکا رو میبینم و سبک زندگی استاد رو مشاهده میکنم میبینم که استاد عباسمنش و خانم شایسته انگار صبح همان روز چشم به این جهان گشودهاند و همه چیز برایشان جدید و تازه هست و همه زیبایی هارو تحسین میکنند و توجهشان کلاً به نکات مثبت هر چیزی که در دور و برشان است، به طوری که از فایلهای اول زندگی در بهشت رو که دیدم تا الان که قسمت ۲۴۱ رو میبینم هیچ تفاوتی در دیدگاه شان نسبت به زیبایی های پارادایس نیست،
حتی نسبت به قبل بیشتر واکنش مثبت به هر چیزی دارند.
به عنوان مثال دیدم که وقتی کارگاه نجاری رو توی اون چادر راه اندازی کردند، مرغ و خروسها می اومدند توی کارگاه و خرابکاری میکردند و استاد و خانم شایسته فیلم میگرفتند و خیلی ریلکس راجع بهش صحبت می کردند و از اون تضاد ها استفاده کردند و اومدند اون کارگاه رو درست کردند و چند تا مسئله رو با هم حل کردند.
استاد خیلی خوب ذهنشونو کنترل میکنن واز تضادهایی که بهشون بر میخورن پله میسازن برای پیشرفت به جای توجه کردن به تضاد و غرق شدن داخل تضاد، کاری که اغلب انسانها انجام میدن.
یکی دیگه از عوامل، اینه که، استاد به فراوانی ایمان دارن، ایمانی که عمل آورد و از بندر عباس اومد تهران، و از تهران اومد آمریکا، که ریز شرایطش رو هم، دیگه هممون بارها شنیدیم از خود استاد،
خدایی کمتر کسی جایگاه امن خودشو ول میکنه و به الهاماتش عمل میکنه،
نباید این آدم موفق بشه؟
کسی که اینقدر با جسارت میره تو دل ترسهاش.
یکی دیگه از خصوصیات بارز استاد اینه که تمام مسئله هایی رو که بهش برمیخوره رو حل میکنه چون میدونه که با مسئله حل کردن پیشرفت میکنه، کلاً حال میکنه و انرژی میگیره از اینکه مسئله ای رو حل میکنه.
و یکی دیگه از عواملی که باعث موفقیت استاد شده، انجام میلیون ها بار کارهای درست به صورت متوالی هست.
یعنی اینکه استاد یک شبه به اینجا نرسیده، یعنی کلی ایده اومده کلی الهامات بهش شده، به ایده ها و الهاماتش عمل کرده، و تکاملش رو طی کرده تا به موفقیت رسیده.
یکی دیگه از عوامل موفقیت استاد اینه که هدایت شده، چون کاری رو که عاشقش بوده رو انجام داده پس خدا هم هدایتش کرده به این مسیر پر از نعمت .
اینها چیزهاییه، که من بارها و بارها از استاد تو فایلهای محصولات و فایلهای دانلودی شنیدم، و سعی میکنم توی زندگیم به کار ببندم.
امیدوارم که تونسته باشم این عوامل موفقیت استاد رو به خوبی بیان کرده باشم که هم برای خودم هم برای دوستان مثمر ثمر باشه.
با تشکر از استاد عباسمنش عزیز که هر روز دارم ازش یاد میگیرم که چطور خودم رو بشناسم و چطور خودم رو از نو بسازم.
از بحث لیاقتمند بودن و متمرکز بودن که بگذریم میرسیم به باورهای توحیدی که اصل هست و داره کار رو انجام میده.
مثال میزنم:
???????????????
فرض کن یکی به شما بگه امشب دعوا هست و شما باید برید و دعوا کنید و اینکه به شما بگن میتونی ده نفر رو با خودت بیاری(ده نفر آدم عادی.مثلا،پسر خاله،پسر عمو،دوست و….)یا اینکه به جای این ده نفر میتونی بروسلی رو ببری .
فرض میکنیم که چه با ده نفر چه با بروسلی ،دعوا رو میبریم.
اگر با ده نفر آدم عادی بری خودتم باید بری وَسَطِ دعوا و دعوا کنی ولی اگر با بروسلی بری ،میشینی یه کُنج و با ذوق به مهارت بروسلی نگاه میکنی که داره لت و پار میکنه دشمن رو و کلی لذت میبری.
حالا بریم تو کسب و کار:
ده نفر آدم عادی همون تبلیغات و سئو و اینجور مسائل هست و بروسلی هم همون خداست.
میتونی با درگیری و بدبختی تو کسب و کارت موفق بشی،میتونی کسب و کارت رو بسازی و بزاری خدا برات اون رو رونق بده.تصمیم با خودته که دوست داری از کدوم گزینه روی میز استفاده کنی،قدرت خدا یا قدرت تبلیغات.
????
دوستم که دانشجوی پزشکی بود بهش گفتم چطوریه درسات و کلاسات،گفت که داغون شدیم و خیلی سخته،من در جواب بهش گفتم اشکال نداره میگذره.اون گفت میگذره ولی اینکه چجوری میگذره خیلی مهمه.
میتونی با سختی موفق بشی(تبلیغات و …)و میتونی راحت موفق بشی(با خدا).همش دست خودته چون خودت از بین گزینه ها انتخاب میکنی.
پایدار باشید?
به نام خداوند همه چیز، به نام خداوند ثروت، به نام خداوند شادی و عشق و به نام خداوند هدایتگر.
قبل از هرچیز خداوند را سپاس میگویم که برای من در نقش هدایتگر ظاهر شد و مرا به مسیر درست هدایت کرد.
دوم از استاد عباس منش عزیز سپاسگزارم که ایشون هم دستی از دستان خداوند متعال می باشند و در قالب استاد هدایتگر برای من ظاهر شده اند و چیزی جدای از خداوند نمی باشند. همانگونه که من و سایر دوستانم چیزی به غیر از خداوند نمی باشیم. و سوم از دوستان بزرگوار که بارها بارها با خواندن نظرات و دیدگاه آن ها پیش روی در مسیر برایم هموارتر شد.
از زمانی که با استاد عباس منش عزیز و سایت ایشان و آموزه هایشان آشنا شدم دنیارو جور دیگری میبینم و سعی در طی کردن مسیر تکاملی خودم دارم. در این مدتی که عضو سایت هستم نکته ای که در تمام فایل ها و صحبت های استاد بسیار واضح و روشن است دید گاه توحیدی استاد به تمام مسائل و جنبه های زندگی می باشد. دیدگاهی که رسیدن به آن با صبر و تحمل و شکیبایی و ماندن در مسیر به دست می آید. دیدگاهی که می گوید همه چیز خداست و ما انسان ها و ذره به ذره هستی چیزی جدا از این خدا نیستیم. همه باهم یکی و در هماهنگی خاص خود با این منبع قدرت هستیم. اما هر شخص بسته به نوع افکار و باورهایی که به این منبع قدرت یعتی همان خداوند دارد در مدار خاصی در حال حرکت است. مداری که مخصوص خود آن فرد است و به وسیله باورهای خود او ایجاد شده است نه بر اثر جبر و اراده عاملی بیرونی. و هر فرد بسته به باورها و مداری که خودش خلق کرده است با اتفاقات و شرایط گوناگون و همفرکانس خودش مواجه می شود و این دقیقا همان عدالت خداوند می باشد که در جهان جاریست و هر شخص و موجودی در این جهان در جای درست خودش قرار دارد. پس هر انسانی می تواند با تغییر باورهای خود شرایط دلخواه خود را خلق کند و مسئله ای که استاد عباس منش بسیار بر روی آن تاکید دارند دید گاه توحیدی و رسیدن به این باور است که تمام هستی خداست و چیزی به غیر از خدا وجود ندارد. یعنی زندگی خداست، شادی خداست، سلامتی خداست،ثروت خداست،ایده های ثروت ساز خداست، مشتری خداست، انسان های که جذب ما می شوند خدا هستند و خود ما خدا هستیم. همانگونه که خداوند به میامبر می فرماید که تو تیر ننداختی خدا انداخت، تو شمشیر نزدی، خدا شمشیر زد. و یا زمانی که آتش برای ابراهیم تبدیل به گلستان می شود و این خود خدا بود که تغییر حالت داده و به جای اینکه آتش باشد برای ابراهیم گلستان می شود. زیرا باور ابراهیم بر پایه این اتفاق بود و چیزی به غیر از گلستان شدن آتش نمی توانست در مدار ابراهیم باشد. زیرا ابراهیم موحد و یکتاپرست بود . این همان دیدگاه توحیدی است که استاد به آن اعتقاد دارند و به اعضای سایت آموزش می دهند. به نظر من این دیدگاه و این طرز تفکر توحیدی می باشد که نتایج را از بقیه اساتید متمایز کرده است. زیرا وقتی همه چیز را خدا ببینیم کافیست تا از خود او درخواست کنیم. در این صورت است که خدا ایده کاری می شود ، خدا خلاقیت می شود، خدا خودش تبلیغات می شود، خدا خودش مشتری می شود،خدا خودش ثروت می شود ، خدا خودش سلامتی می شود، خدا خودش حال خوب می شود، خدا خودش نیرو وتوان می شود،خدا خودش تمام اتفاقات خوب می شود و خدا خودش………
و وقتی همه چیز خدا شد نتایج متفاوت می شود. همانگونه که خود شخص من خیلی اوقات از خدا خواستم تا در خیابان سرد در مسیر های رفت و آمدم تاکسی من شود و خدا شد، همانطور که خیلی اوقات از خدا خواستم پول مورد نیازم شود و به سادگی شد،همانگونه که از خدا خواستم تا کارهای به تاخیر افتاده ام را انجام دهد، و او با مهربانی برایم انجام داد، همانگونه که از او خواستم تا مسیر هموارم شود و او شد، همانگونه که از او درخواست کردم تا عشق و محبت در روابطم شود و او عشق و محبت در روابطم شد،همانطور که خدا جواب سوال های ذهن سرگردانم شد. آری این رسم خداست، اما ما انسان ها فراموشکاریم. مگر غیر از این است که ما ابتدا یک تک سلول بودیم و خدا ما را تبدیل به میلیاردها میلیارد سلول کرد و همانجا قاعده وفور و فراوانی خودش را نشان داد. در شکم مادر، زمانی که موجودی ناتوان بودیم به ما روزی می داد. بعد از به دنیا آمدن، در قالب مادر و پدری مهربان از ما پرستاری کرد. لالایی در گوشمان شد از زبان مادر. از طریق پدر حامی ما شد. و در رنگ ها و طرح های مختلف در آمد و تا این سن یاری و هدایتمان کرد (( الله ولی الذین امنو یخرجهم من الظلمات الی النور)) فقط کافیست به او ایمان بیاوریم و او را باور کنیم. بتورهای درست و ابراهیم گونه، نه باورهای غلط.
به نظر من این دیدگاه و باور استاد است که باعث پیشرفت و اتفاقات خوب در زندگی اش شده است. و در زندگی و کسب و کار اشخاص نوع نگاه به این مسئله و باورسازی در مورد آن، می تواند نتایج مختلف را رقم بزند.
با آرزوی توفیق و سعادت
سلام
من باور توحیدی استاد رو اصل میدونم بقیه همه فرعیاته
وقتی غیر از خدا هیچ چیز و هیچ کس برات مهم نباشه باعث میشه متفاوت باشی
وقتی با خدایی از دنیای بیرون منفصل میشی
اون جایی که هممون شنیدیم :(حضرت علی وقتی نماز میخوند تونستن تیری که بهش خورده بود رو از بدنش خارج کنن )٫چون حضرت علی در موقع نماز غیر از خدا هیچ چیزی و هیچ کس رو نمی فهمید و درک نمیکرد
اونجایی که استاد در یکی از فایلهاشون(مصاحبه با استاد) دوست عزیزشون رو معرفی کردن خیلی از بچه ها نظرات متفاوتی دادن که همه این نظرات درباره باور ضعیفیه که از خدا داریم ٫استاد فقط به خدا متصل شده ولا غیر ٫وابستگی فقط به خدا رو درست میدونه نه به بنده خدا و نه به آفریده های خدا ٫حتی اگه اون فرد فرزندش باشه(و این باور که وابستگی به غیر خدا باعث تنهایی میشه)
ولی برای بسیاری از ما حرف مردم شده پاشنه آشیل ٫٫٫٫هر کاری میخوایم انجام بدیم اول با خودمون فکر میکنیم که واکنش بقیه نسبت به این عمل چطور خواهد بود ؟؟و بعد از نگاه اونا تصمیم میگیریم اون کارو انجام بدیم یا نه٫
یا اونجایی که تو فایل قدم اول دوره قران خداوند درباره قبله ٫٫٫٫٫٫٫٫٫جهت قبله میشه فرعیات و ارتباط خدا میشه اصل
ولی همه ما دنبال یه ذره کج و راست بودن قبله هستیم٫و حتی بعضا نماز میخونن یه ذره کج میشن میشنویم که: نه قبلت اشتباه بود دوباره باید بخونی و گرنه خدا قبول نمیکنه٫٫٫٫٫٫٫٫ ولی هیچ وقت نشنیدیم که چون نمازت با تمرکز روی خدا نبود و فارغ از خدا بودی در موقع نماز خوندن پس نمازت قبول نیست٫
استاد خدا رو به خودش خیلی نزدیک دیده باهاش خیلی راحته٫
خدا همون خداییه که گفته مگه من همه چیز رو برای شما راحت نکردم؟؟؟
دوستی با خدا اصله و تبلیغ و مارکتینگ همه فرعیاته
اون چیزی که استاد رو از بقیه متفاوت کرده اصل شناخت خداست و اون چیزی که کسب و کار و ارتباط و سلامتی استاد رو از بقیه متفاوت کرده ایمان استاد به خداست٫٫٫٫٫٫ایمانی متفاوت ٫٫٫٫٫٫٫٫٫ما میگیم توکل به خدا ولی ته دلمون همش نگرانه و میلرزه
٫
٫
٫
من هر وقت از ماشینم پیاده میشم یه قفل فرمون به ماشین میزدم و دزد گیر با صدا قفل میکردم ٫ولی تو مدتی که از ماشین دور بودم با خودم میگفتم اگه ماشین رو بدزدن چی؟؟٫٫٫٫ ٫الان خیلی راحت ماشینا رو میدزدن٫٫٫٫٫٫چند رو پیش بر حسب عادت این کارو داشتم انجام میدادم یهویی به خودم اومدم و گفتم پس اون خدایی که من قبولش دارم اینجا مگه نیست ؟؟؟٫مگه مواظب منو و ماشین من نیست؟؟؟برگشتم و قفل فرمون رو باز کردم و دزدگیر بدون صدا ٫٫٫٫٫٫٫٫اولش شیطون خیلی نجوا میکرد ولی من تونستم موفق بشم و خودم آروم کنم و بر شیطان پیروز بشم ٫٫٫٫اینجا بود که به خدا توکل کردم و این باور رو برای خودم ساختم که در مسیری که من هستم فقط با آدمای خوب برخورد میکنم و الان اصلا نگران نیستم چون خدا رو دارم
اصل باور وجودی خداست
اونجایی که استاد در آخر همه فایلاش میگه در پناه الله یکتا موفقیت و ثروت رو برای ما آرزو میکنه یعنی همه چیز خداست و لاغیر
٫
و من٫٫٫٫
نگاه خدا رو در لحظه لحظه زندگی شما دوستان عزیز آرزو مندم
به نام یگانه خدای بی همتا
سلام به همه شما دوستان عزیزم همسفران خوب و همیشه همراه
٫
چقدر خوب که این سوال مطرح شد، من خودم بارها با این موضوع درگیر بودم و به قول دوستمون خیلی وقتها گیج میشدم که واقعا چه کاری درست است و اصل و اساس رسیدن به نتیجه کدام است٫
٫
بعد از اینکه این سوال اینجا مطرح شد گفتم بگردم و در زندگی خودم جستجو کنم شاید به جوابی برسم٫
تا اینکه به این قسمت از زندگیم رسیدم٫
سالها پیش من تصمیم گرفتم یک فروشگاه فروش محصولات فرهنگی باز کنم ، پول نداشتم حتی هزار تومان،این کار را نمیشناختم و اصلا تا بحال فروشندگی نکرده بودم تا این حد نابلد بودم که مغازه ای کوچک به ابعاد ۳*۱٫۵ چسبیده به مغازه ای که اونم کارش فروش محصولات فرهنگی بود و ۷سالی هم میشد که کارش رو شروع کرده بود اجاره کردم وشروع کردم٫
خوب من هیچ چیز از اینکار نمیدونستم سرمایه هم نداشتم ، کمی جنس از فروشگاه کناریم با چک خریداری کردم و در فروشگاه خودم گذاشتم، خیلی جالب بود ماه اول و دوم حتی یک نفر هم وارد مغازه من نمیشد٫ فقط وسیلشون رو جلوی مغازه من پارک میکردن و خریدشون رو از مغازه کناری، البته اگر کسی هم وارد میشد برای این بود که به من بگه آخه تو چه فکری کردی که اینجا مغازه زدی تا همسایت باشه کسی پیش تو نمیاد چون هم معروفه و همه شهر میشناسنش و هم مغازش سه برابر و جنسم که بی اندازه داره٫٫٫٫
اوایل افسردگی گرفته بودم بعد به خودم گفتم من چه کاری میتونم انجام بدم که مشتری بیاد مغازم و بتونم کار کنم بعد از چند روز یک ایده خیلی ساده به ذهنم رسید انگار که دروازه قلعه ذهن منو به روی تمام حواشی و ترسها حرف دیگران بست و به من قدرت داد تا بی درنگ اون ایده رو اجرا کنم٫
دوستان عزیزم شاید باورش براتون سخت باشه ولی از یک روز بعد اجرا کردن اون ایده آنقدر مشتری داخل مغازه بود که حتی بیرون آمدن از مغازه برام مشکل بود،خلاصه کنم ،کمتر از ۶ماه کل شهر مغازه من رو میشناختند و مشتری من بودن، به اندازه ای که در اسفند همون سال جشنواره ای برگزار کردم و به مشتریان خودم به قید قرعه جایزه میدادم و سال بعد مغازم شد ۵برابر جای قبلی، با شهرتی بی مثال و همون دوستانی که قبلا بهم گفته بودن کارم اشتباه بوده که اینجا مغازه گرفتم حرفشون به این جمله تغییر کرده بود٫٫٫٫٫ تو چه کردی با این همسایت دیگه هیچکس اونجا نمیره و همه میان پیش تو٫٫
من تبلیغ کرده بودم ولی به نظر شما اون همه مشتری از تبلیغ سراغم اومده بودن ؟ نه٫٫٫
چرا که من کلا ۵۰۰ برگ سیاه و سفید توانسته بودم چاپ کنم و خودم نیمه های شب به در و دیوار شهر چسبانده بودم ،اما بایک باور قدرتمند و ایده شگفت انگیزی که بهم الهام شده بود، در صورتی که هم صنفهای من با سرمایه کلان و تبلیغات فراوان و گسترده تر حتی به اندازه نیمی از مشتریانی که من جذب کرده بودم نتوانسته بودن جذب کنند و تمام تمرکزشان را گذاشته بودن تا مرا از میدان بیرون کنند٫ خنده داره نه ؟
منی که به لحاظ سرمایه و قدمت در بازار اصلا به چشم نمی آمدم٫٫٫
٫
پس چرا تبلیغ نکردند ، چرا از شیوه های مدرن جذب مشتری و فروش استفاده نمیکردند، تمام قدرت و قدمت و ثروتشان در مقابل یک باور قدرتمند بی اثر شده بود٫٫٫
من چه کرده بودم؟ به تضاد برخورده بودم ، ذهنم را کنترل کردم و سوال درست از خودم پرسیده بودم و جهان هستی جواب درست را داده بود و مرا به سمتش هدایت کرده بود من باور درست را ساخته بودم و به جوابی که گرفته بودم اعتماد کردم و با عملکرد درست در مسیر درست قرار گرفتم و به نتیجه درست رسیدم٫
من سالهاست که دیگه مغازه ندارم ولی هنوز با بسیاری از مشتریانم در ارتباطم و دوستیم و همیشه ابراز محبت میکنند٫٫
٫
من این تجربه رو ناآگاهانه و بااستفاده از قوانین درست جهان هستی بدست آوردم٫
توانایی کنترل ذهن در شرایطی که به ظاهر خوشایند نیست و به تضاد برخورده بودم و اعتماد به الهامی که بهم شده بود و ساخت باوری قدرتمند که حتما میتوانم به نتیجه برسم که شدند چاشنی انفجار ابزار تبلیغ و منو پرتاب کرد به روی بام موفقیت در کسب و کارم٫٫٫٫
استاد بارها و بارها و بارها توی صحبت هاشون این جمله رو تکرار میکنن که من وقتی فهمیدم قانون چیه و چطور کار میکنه دیگه همه چی تموم شد من باورش کردم و گفتم اگر اینجوریه که منم همین کارو میکنم و به نتیجه میرسم و جدای از همه آموزشها و تکنیک ها فقط و فقط یک نکته خودنمایی میکند شناخت درست خداوند به عنوان تنها قدرت جهان هستی و تنها پاسخ دهنده که هر چه بخواهی به تو میدهد همانگونه که باورش کنی اوست که تضاد را بر سر راهت قرار میدهد ،اوست که مسیر را میسازد ف اوست که هدایتت میکند و اوست که به خواسته ات میرساند، اگر زنجیرهای شرک و بی اعتمادی رو از خودت باز کنی و فقط او راببینی و از او بخواهی٫٫٫
من زمانی هرچه ساخته بودم را از دست دادم که کنترل ذهن از دستم خارج شد و به سمت لشکر سیاه و پلید ناتوانیها و نشدنها و منفی نگری ها دوید٫ که به لطف خدا و کمک استاد دارم دوباره کنترلش میکنم٫
امیدوارم که این تجربه ی من کمک کننده و راهگشا باشه اول برای خودم و بعد برای دوستانی که مطالعه میکنند٫
آرامش همراه لحظه هاتون باشه٫٫٫
سلام دوست عزیز
چقدرتجربه ی زیبایی رو بیان کردین..میشه توضیح بیشتروواضحتری رو راجع به الهامی که خداوند بهتون کرد و موفق شدین رو بنویسین. سپاس از شما
سلام به شما.
راستش وقتی امروز ایمیل سوال شما برام اومد، کلی تعجب کردم که من کجا و کی نظری دادم و اصلا درباره چی بوده، جالبه وقتی دوباره کامنت خودمو خوندم ، فهمیدم چقدر الان بهش نیاز داشتم که دوباره برام یادآوری بشه و از این بابت از شما سپاس گزارم. واما در جواب شما باید عرض کنم که به نظر من این که چه الهامی به من شده مهم نیست ، مهم عمل کردن به اون الهام و اعتماد به الهاماتیه که شبانه روز داره بهمون میشه در همه زمینه ها. راستش اون روز تمام ذهن من درگیر این مساله بود که چطور کسی که نه پول داره نه اعتباری و نه اصلا تاحالا این کار رو انجام داده میتونه در کمترین زمان ممکن به نتیجه برسه و رشد کنه و موفق بشه،(اینم جالبه که بگم حالا که فکر میکنم میبینم من خودم رو کاملا به همون مغازه و همون شغل محدود کرده بودم و در همون چارچوبی که برای خودم درست کرده بودم نتیجه گرفتم). وقتی که اون ایده به ذهنم رسید انقدر مسخره بود که حتی روم نمیشد باکسی مطرحش کنم . گفتم اجراش میکنم هرچه بادا باد،چون مطمئن بودم به هرکسی میگفتم یا مسخرم میکرد یا منعم میکرد. و بعد از اجراش هم دقیقا همین اتفاق افتاد و اما نتیجه ای که من گرفتم همون بود که تووی کامنتم گفتم.و تنها دلیلشم در ابتدا اعتماد به الهامی که بهم شده بود و بعد از اون عملی کردنش بود و بعد از اون دیگه هر ایده ای به ذهنم میرسید دیگه هیچ مقاومتی نداشتم و سریع عملیش میکردم و نتیجه میگرفتم. مثل همون قرعه کشی و بزرگ کردن مغازه و خیلی کارهای دیگه. خلاصه همه این حرفها میشه وقتی که به خدا اعتماد کنی دیگه ترس ها مجالی برای خود نمایی ندارن،درست مثل زمان بچگی که اگر روی یک بلندی بودیم و یکی دستش و باز میکرد که بپریم بغلش سریع اینکارو میکردیم و میپریدیم. این مشکلی که اکثر ماها باهاش روبرو هستیم و باعث موندن و حرکت نکردنمون میشه. چرا چون هرچی که بزرگتر میشیم بیشتر منطقی میشیم و ترسوتر و بیشتر شرایط رو میسنجیم که آیا این کار درسته یا نه. و یهو به خودمون میایم که عمر گذشت و ما هنوز درگیر ترسهامون هستیم. امیدوارم تونسته باشم جواب سوالتون رو داده باشم. برای خود من که خیلی مفید بود بازخوانی کامنت خودم،انگار خودم نبودم. موفق باشید و سربلند و نترس در پناه خداوند.
سلام دوست عزیز
سپاس فراوان از پیام پرازدرستون که ارسال کردین…بهترینهاروبراتون ارزو دارم در پناه خداوند
به نام خدای هدایتگر رزاق
با سلام خدمت استاد نازنین وخانوم شایسته وتمامی عزیزان حاضر در خانواده صمیمی عباس منش ودوستان الهی من
خدای عزیز وبزرگ وبلند مرتبه خودم را سپاسگزارم که باز فرصت داد یک روز زمینی دیگر را ببینم وتجربه کنم .
خداروشکر که باز فرصت شد تو یه دورهمی توپ وعالی با بچه ها و استاد وخداوند یه آگاهی دسته جمعی دیگه رو تجربه کنیم که چقدررررررر مشتاق اینم باز آگاهی هام بالا بره ونظرات ارزشمند تک تک دوستانم رو بخونم .
راستش قبل پاسخ به سوال مثل همیشه میذارم خداوند پاسخ دهد وهدایتم کند که چی بنویسم در لحظه یه الهاماتی میشه که شاید اگه خودم ساعت ها فکر کنم اون نتیجه ای که دلم میخواد از نوشتن کامنت هام بگیرم برام حاصل نشه .من قبلنا کمتر به کامنت های ارزشمند دوستانم دقت میکردم یعنی تو مسابقه ها ودور همی های پر از آگاهی دوستان که سالهای قبل استاد میذاشتن شرکت نمیکردم اولاش اما پارسال یکی دو تا رو شرکت کردم وواقعااا از همون جا فهمیدم چقدررر ارزشش وداره که ساعت ها وقت بذاری واین کامنت ها رو بخونی بخدا گنجه همیشه یه عجله ای داشتم که برم این کامنت اون کامنت دارم یاد میگیرم با آرامش بیشتری بمونم بگپای خوندن نظرات پر از علم و آگاهی های که فقط اینجا میتونم وپیداشون کنم فقط تو سایت خدایی عباس منش
خیلی هم دوست دارم برنده باشم میدونم برنده م چون همینکه اینجام ودارم نظرات ومیخونم وکامنت میذارم یعنی دست من بالا ?????
جواب سوال :
توی زندگی م دنبال حقیقت میگشتم .یه حقیقتی که سالها گمش کرده بودم و میدونستم وجود داره .اسمش یه آرامش بود یه ایمان به امید یه باور چیه یقین نمیدونم چی اسمش رو بذارم اما هرچی بود خوب بود هر چی بود و هست خوبه .
حقیقتی که میدونستم بدستم میرسه وبرام آشکار میشه که جواب تمام سوالات منو بده تمام پریشانی هامو به آرامش برام تبدیل کنه .
یه اصل ابدی که باعث میشه به هر چیزی که میخوام برسم به هر چیزی که از نظر بقیه محاله و برای من خیلی آسون بدست میاد .یعنی باور داشتن به اینکه من میتونم بدستش بیارم ومن لیاقتشو دارم .
باور به اینکه خدایی هست که بنده شو رها نمیکنه اگه تسلیم مشکلات بشم یعنی قافیه رو باختم اگه به خدا تسلیم بشم همیشه برنده ام .
باور به اینکه خوب زندگی میکنم میتونم آدم تاثیر گذاری باشم پس یه تصویر بزرگ از خودم میسازم وبهشم میرسم .
باور به اینکه امیدوار باشم همیشه به اتفاقات خوب به اینکه همیشه راهی هست باید خوب باشم باید تو مسیر درست بمونم باوجود هزاران نجوای وسوسه کننده ودلفریب ودروغین که ممکنه منو از راهم جدا کنه .
باور به اینکه نترسی آره نترسی از هیچ کس از هیچ چیزی جز خدا اونم قدرتش آدمها که قدرتی ندارن جز اینکه هر وی دارن از خدا دارن میگیرن پس اصل میشه خدا باقیست همه فرعن که حتی فرعیاتم وصلن به خدا .
جاهایی که تهدید میشی جاهایی که میخوان تحقیرت کنند جاهایی که میتونی تلافی کنی اما به حرمت خدا میگذری میبخشی وفراموش میکنی چون نمیخوای مثل بقیه باشی و مثل بقیه نتیجه افکار تو ببینی چون انتخاب میکنیم متفاوت نگاه کنی وعمل کنی ونتیجه بگیری .
باور به اینکه هیچ نشونه ای نداری واسه اینکه درها باز میشن وتو به اون مقصودت میرسی اما یه ندایی همش بهت میگه همه چیز درست میشه وارونه میکنه تا جایی که یهو میبینی کلی داری میخندی وشااادی با وجود اون همه پچ دو های ذهنی وحرفهای دیگران .انکار روت واز همه بر میگردونی ونیزی سمت همون الهام قشنگ شااادی آور قلبت میگه مهم نیست ما خدارو داریم همه چیز درست میشه ولبخند میزنی .?
باور به اینکه حاضری بها بدی واسه اون هدف وخواسته ت مهم نیست چقدر میتونه بهایی که میدی بزرگ باشه اما ارزش یه پاداش بزرگ وداره همیشه ارزش شجاعت ولیاقت و ایمان خدا نسبت به تو رو داره .از اینکه ایمان خودم رو به خدا ومهم تر از همه ایمان خدا رو به خودم نگه میدارم از تمامی پاداش های که میگیرم برام ارزشمند تره .?
باور به اینکه مسیر درست همیشه جواب میده و فرکانس های اعمال خوب همیشه با همان فرکانس پاسخ داده میشود .اون چیزی که تو وجودت داری عرضه میدی دوست داری مفید باشی ارزش رو ایجاد کنی و بتونی بعد مرگتم از این میراث ارزشمندت نسل ها استفاده کنند .همون اعمال دنیایی که نتایج اخروی هم داره که فرکانسش بارها و بارها بعد مرگتم بهت بر میگرده .که نتیجه ی همون ثروتمند شدن هست و رسیدن به خواسته هات وآرزوهاته که خدا میدونه یه جهانی رو میچرخونه و چقدر به رشد به زیبایی به ثروت و به خوبی های جهان اضافه میکنه .تمام آدمهای موفق دنیا تونستن با نکاه به درون خودشون پیدا کردن اصالت وجودشون کارهای انجام بدن که همچنان بعد سالها نتایج اخروی زیادی هم براشون داره و نسل ها ی زیادی اونها رو الگوی خوب وموفق برای خودشون قرار دادن .
این یعنی رضایت خود وبه سبک خودزندگی کردن ورضایت خدا .چون من و خدا یکی هستی
م غیر اینه واسه گسترش خودمون حاضر بودیم بیایم وتاثیر گذارم باشیم ورشد بدیم وجودمون رو .
پس هدف خیلی ارزشمندبوده هدفی والا از یک نیروی والا .واین آگاهی برتر هر روز بر انعشابات وجودی خودش داره بر انسان ها عرضه میکنه تا هدف برتر خود رو قبل از تولد دوباره بیاد بیارن .?
باور به نشانه ها و هدایت های الهی .اینکه خداوند اینقدر به اونها نزدیکه که بهشون میگه چیکار کنند کجا برم چه حرف های رو بزنن وبهشم عمل میکنند .ما میگیم حس ششم ،احساس ،قلب،ندای درون
یه حرفهایی که جنسش روخوب میفهمیم برای هرکسی این دانشگاه کاملا مشخصه چون همه قسمتی از این ندا وسیستم روتو وجودمون داریم حالا هرکسی بسته به ایمانش وباوری که بهش داره صداشو میشنوه بیشتر باورش داره وبعش هم عمل میکنه .
باور به احساس خوب توجه به خوبی زیبایی شااادی وعشق وثروت های جهان .اینکه هرچی حالت عالی باشه وخوب اتفاقات خوبتر برات میفته.اینکه بدونی شاادی ولذت هدف وجود ما برای اومدن بوده تو هر اتفاقی که به ظاهر نامناسبه دنبال خیریتی باشیم وبتونیم به یه درجه حال خوب برسیم به خودمون امیدواری بدیم و امیدمون رو زنده نگه داریم ادامه بدیم با توکل با صبر با ایمان .یه دلداری دادن به خودمون یه نوع جنس احساسی که باعث میشه بلند شیم و دوباره آغاز کنیم .
باور به اینکه شکر خدا رو گفتن تو هر موقعیتی برای هر نعمتی که داریم یا از دست دادیم میتونه چقدر در ایجاد نتایج اون ایجاد قدر دانی برامون رقم بزنه .یکی خیریت میبینه شکر میکنه یکی بلا ومصیبت وناسپاس میشه .
تو اتفاقات یکسان همیشه دو گروه دارن دو نتیجه متفاوت میگیرن اونم همش بخاطر نو ع نگاه وباور هاشون هست وایمانی که قویش کردن یا ضعیفه .
همیشه دو گروه مقابل هم هستن آنهایی که ایمان آوردند واونهایی که کافر شدند و پاسخ خداوند به دو دسته کاملا با لحنی که دو گروه با خود دارند با رفتن به سمت نجواهای ذهن یا شنیدن الهامات قلبه داده میشه .اونی که صدای حق رو لبیک میگه میشه یا ایها الذین آمنو آمنو …
برای آنها بهشت است با درختان ونهرهایی که جاریست لباس های حریر و جفتان پاک غذاهای فراوان و آن اقول کن فیکون و شادی وازادی وعشق که بشارت داده فضل عظیم رب را .
اونی که دعوت ذهن رو اجابت میکنه میشه یا ایها الناس که میشه عذابی خوار کننده نوشیدنی های آتشین ،چهر های سیاه وشرمگین جهنمی که بد منزلگاهیست .
آره پاسخ خدا به این دو گروه پاسخ خودشون بود به الهامات قلب یا نجوای ذهن .اینجا میرسیم به توانایی کنترل ذهن هر فردیه که بتونه بهشت رو ایجاد کنه یا جهنم که نتیجه شم برای آخرت هم فرستاده میشود .
میتونم بگم همه چیز فرکانسه .همه چیز پاسخ باورهای ما به خودمونه .همه چیز افکاریست که ما با توجهاتمون در هر لحظه پاسخش رو از خدا میبینم یا میشیم یا اینها الذین آمنو یا اینها الناس .
چیزی که استاد رو متفاوت کرد ایمان وفرکانسشون بود که نادیدنیع اما از نتایجی که گرفتن دیدنی شده .ایشون با پیدا کردن حقیقت درونش حقیقی که همهی ما دنبالش بودیم به آرامش برسند که همون آرامش راه ورود به بهشت بوده متوجه به الهامات درونی شون که شدن اینها الذین آمنو …
تونستن با سمت بهشت برن تا جهنم کنترل کنند ذهن رو بر خلاف همه حرکت کنند بقیه ای که همش کنترل رو دادن دست ذهنشون .
ایمان به غیب ایمان به خدای که وعده اش حق وحقیقت است و هر کسی به ندای پروردگارش گوش فرا دهد برایش رستگاری عظیم است .
حالا من باید تصمیم بگیرم به کدام سمت میخوام دل بسپارم که بیشک نتایجش مثل شب و روز برایم روشن است .
ممنونم خدای عزیزم بازم تو گفتی ومن نوشتم هر کجا خواستم یه چیزی بنویسم پاکش میکردی و دوباره نوشتی .چه چیزهایی خودم فهمیدم که همون موقع متعجبم کرد .انگاراین بار م فرق داره دارم یه جور دیگه تغییر حالت میدم .
برای همه ی شما خوبان عزیزان ودوستان الهی من واکه های الماسی خودم آرزوی شااادی سلامتی و ثروت وخوشبختی رو دارم.شااد باشید چون واقعااا لذت وشااادی با هیچ چیزی احساسش وفرکانسش قابل مقایسه نیست دوست گلم ???????
در پناه امن وامان خدای پر از عشق وزیبایی م باشید .?
دوست خوبم خانم طیبه مرادی بزرگوار سلام
چقدر قشنگ بود این جمله ات:
حالا من باید تصمیم بگیرم به کدام سمت میخوام دل بسپارم که بیشک نتایجش مثل شب و روز برایم روشن است .
خوش به حال اون دلی که خودشو به خدا می سپاره و گوشش بدهکار هیچ چیز دیگه ای نیست.
تبریک و تحسین برای این همه زیبایی
به نام الله یکتا
آقای محمدی عزیزم دوست گرانقدر والهی من .
خداروشکر با انسان های هم کلام وهم راهم که همش بوی خدا برایم دارند ومرایاد زیبایی های او می اندازند .
فقط هدایته که در کاره و خودش داره چراغ ها رو روشن میکنه .
سپاسگزارم برای نگاه ولطف ومحبت خداییتان .????
در پناه خدای عزیز وگرامی ?
سلام و درود به دوست خوش قلب و خوشگل من ???
طیبه جان اول از همه از صمیم قلب تحسینت میکنم که انقدر کامنت دوستان رو با اشتیاق میخونی و برای اکثریت پاسخ هایی زیبا و اگاهی بخش و دلنشین مینویسی واقعا دمت گرم ????
خانوم گل از خوندن کامنت قشنگ و الهی و خالصانه ات خیلی لذت بردم. هزاران افرین بر شما که انقدر با خودت در هماهنگی و صلح و ارامش هستی و به خدای خودت وصلی که تونستی چنین متن ارزشمند و خداگونه ای بنویسی.
یکی از جملاتت خیلی به من احساس عجیبی داد:
“از اینکه ایمان خودم رو به خدا ومهم تر از همه ایمان خدا رو به خودم نگه میدارم از تمامی پاداش های که میگیرم برام ارزشمند تره ”
میدونی انگار تاحالا از این جنبه نگاه نکرده بودم که خدا هم به من ایمان داره… خدا بخاطر قدرت و توانایی هایی که خودش به من داده، از من مطمئنه و حسابی بهم اعتماد داره که میتونم به نجواهای ذهنم غلبه کنم و زندگی قشنگی برای خودم خلق کنم.
خدایی که منو افریده و بهم جایگاه اشرف مخلوقات بودن در این کائنات داده، یعنی دنیایی از اشتیاق و قدرت خلق و انگیزه و خلاقیت و استعداد و … در وجود من گذاشته و به دلیل همین نعمتهایی که شامل حال من کرده، صد درصد خیالش راحته که من میتونم از پس شیطون بربیام و بینی اش رو به خاک بمالم و ایمانی فولادین در وجودم داشته باشم که منو به بهترینها برسونه. حس خیلی خوبیه وقتی به این فکر میکنی که خدا بهت اعتماد داره… ?
ازت یک دنیا سپاسگزارم دوست مهربونم بخاطر اینکه باعث شدی چنین باور قدرتمندکننده ای در وجودم شکل بگیره و حال منو انقدر خوب کنه ?
از خدا میخوام هرچی میخوای بهت بده و هر روز لحظات شادتر و زیباتری در زندگیت تجربه کنی عزیزم ??????
به نام خدای هدایتگر
سلام غزل جان خانم خوشگل من .
بخاطر نکاه ومحبت خداییت سپاسگزارم .من این حرفها رو فقط تایپ کردم وفقط اون آگاهی های که خدا بهم گفت نوشتم وهمه وهمه کار خودش بوده و هست .
از اینکه میبینم منم تو مسیر هدایت خدا وند قرار گرفتم باید روزی هزاران بار شکر گذارش باشم .
دوستت دارم دوست خدایی من برات بهترین ها رو آرزو دارم .
شااد باشید وثروتمند وخوشبخت ??
سلام دوست عزیز
چقدرزیبا نوشتین. سپاس فراوان..حس کردم دقیقا خدا خودش داره باهام حرف میزنه..انقدر عاشقانه و خالص وصمیمانه بود….هرچه بهترینهاست برای شما
تکامل تکامل تکامل
بزارید از استاد شروع کنم
نه اول یه جمله از بابام:
بابای من مثالی میزد میگفت ایا هیچ وقت دیدی چای گلابی رو تو تلویزیون تبلیغ کنن؟!
خدایی من که ندیدم ٫ اونایی که دهه ۵۰ و ۶۰ی باشن کامل میدونن ۱۵ ۲۰ سال پیش ما فقط چای رو با برند چای گلابی میشناختیم و اونقدر خوب و جا افتاده بود که ٫٫٫?
حالابریم سراغ استادمون ، عشقمون?
از روند تکاملی که طی کرده و توی فایل هاش باهاش اشنا شدیم /
استاد وقتی اومد تهران در شروع کارش با ایده ای که بهش الهام شد رفت تو کلاس ۳۰ تا کلاس رو سخنرانی میکرد
ایمان یعنی همین دیگه یعنی تو حرکت میکنی و راه حل بعدی و اقدام بعدی به تو گفته میشه
ایمان و توکل بدون عمل چیه؟؟؟؟حرف مفتهههه چیه؟؟؟ حرف مفت افرین
اول ایده های کوچک به تو گفته میشه ایده هایی که ذره ذره تورو به جلو میبره و در مسیر تکامل و پیشرفت قرار میده٫
ما تبلیغ میکنیم
ما از افراد درخواست کمک میکنیم
اما به قول استاد اونا رو دستی از دستان خداوند میدونیم و حتی اگه از راهی که تبلیغ میکنیم جواب نگیریم و نتیجه دلخواه رو نگیریم اشکالی نداره ، روش رو عوض میکنیم و راه بعدی الهام میشه
خداونده که شرایط رو برای من فراهم میکنه
یک روز ایده تبلیغات بنری
یه روز ایمیل مارکتینگ
یه روز کانتنت مارکتینگ
یه روز از طریق دوست و اشنا و مشتریهای قبلیم یا هرچیز دیگه ای
یک روز تبلیغ پیامکی
یک روز seo سایت و یک روز هم که تمام این مراحل طی شد خداوند مشتری ها رو با روش هایی که خودش میدونه به سمت من هدایت میکنه٫ من کاری ندارم از چه راهی فقط به الهامم عمل میکنم٫
همونطوری که همه ی ما هرکدوم با روش خاص و عجیبی به سمت استاد هدایت شدیم٫
همه ی اینها ابزارن٫ خداوند ابزار را برای استفاده ما افریده و این تناقضی با قانون نداره /
اما نوع ابزاری که ما استفاده میکنیم متفاوت میشه و با تکامل ما اون هم تکامل پیدا میکنه
خداوند، مسبب الاسباب است کارش رو با اسبابش انجام میده و این قاون جهانه٫
یه داستان:
یه نفر در باران و سیل گرفتار شده بود و وقتی هشدار دادن شهر رو ترک کنید اون گفت خدای من ، من رو حفظ میکنه
اب بالا اومد رفت روی کوه و با قایق اومدن نجاتش بدن گفت خدا منو حفظ میکنه من نیازی به شما ندارم٫
اب اومد بالاتر با هلیکوپتر اومدن نجاتش بدن گفت خداوند من رو حفظ میکنه برید٫
بالاخره اب اومد بالا و غرق شد اون دنیا یقه خدارو گرفت که چرا منو نجات ندادی خدا گفت دیگه چجوری باید نجاتت میدادم اول به مسوولای شهر گفتم که بهتون هشدار بدن ٫ یک بار قایق یک بار هم هلیکوپتر فرستادم برای نجاتت اما تو گوش نکردی !!
سوره طلاق آیه ۲ و ۳ میگه : کسى که تقوا پیشه کنه خدا براش راه خروجى قرار میده و از جایى که حسابش رو نمیکنه، به او روزى میده و هر کس بر خدا توکل کنه او براى وى کافی است٫
تقوا یعنی توحید دیگه یعنی فقط و فقط خداوند را دارای اثر دونستن تنها منبع قدرت دونستن
یعنی این : الهی و ربی من لی غیرک
تو اولین ایده ای که در مسیر کسب و کارت بهت گفته میشه رو دنبال کن
با ایمان به خداوند که من مطمئنم هدایت میشم /
پاشنه کفشت رو بکش بالا حرکت کن هی یه ذره یه ذره بهتر و بهتر میشی و مردم میشناسنت
وقتی تمرکز ۱۰۰درصدی میزاری روی کارت ایده ها به تو الهام میشه به قول استاد در راهنمای عملی دست یابی به رویاها در خواب شماره ایه و سوره بهش الهام میشد و جواب سوالش رو میگرفت٫
یک سوال:
ایا اگه روز اولی که استاد میخواست بجای رفتن سر کلاس دانشگاه و ۳۰ بار تمرین سخنرانی و ٫٫٫ ، بره سراغ اموزش انلاین ایا به همین سرعت امروز سایتش موفق میشد و به سایت شماره یک موفقیت تبدیل میشد؟
استاد یه روز توی میدون انقلاب پوستر های سمینارشو خودش میچسبوند و مسخره میشد میگفتن تو اگه سخنران موفقیت بودی،پوسترچسبون نبودی که!
یا میگه من بعد از کلاسای دانشگاه به زور یقه افراد رو میگرفتم که بیایین بهتون کلاس بزارم ومشاوره بدم چندین نفر رو رفتم پیشنهاد دادم اما قبول نمیکردن بلاخره یکی قبول کرد و مشکلش حل شد ، اون به دوستش گفت وهمینطور واسش تبلیغ شد و کار بجایی رسید که دیگه توی کلاسای دانشگاه جا نبود واسش و رفت لب دریا
و بعد توی سالن های بزگ و بعد تهران و بعد شهرای سراسر کشور
و الان هم امریکا?
نشسته پشت لب تابشو تازگی ها هم لایو اینستاگرام رو یادگرفته عشقم?
با عشق و به راحتی و لذت فایل ضبط میکنه و ماهم با عشق سرودست میشکنیم واسه دیدنشون٫
اثری هم از دنبال مشتری گشتن و تبلیغ و پوستر چسبوندن هم نیست!
نیازی هم نداره خدارو شکر
الان میگه من دیگه زیاد علاقه ندارم حضوری سمینار بزارم
اگه این تکامل نیست پس چیه؟؟
اگه این تمرکز و با ایمان حرکت کردن نیست پس چیه؟؟
اگه این عمل به قدم های اول و بعد گفته شدن قدم های بعدی نیست پس چیه؟؟(فایل روانشانسی ثروت ۱ قسمت ۲۶)
اگه استقامت نمیکرد روزی که سمیناری رو تو تهران فقط واسه یک نفر شرکت کننده برگزار نمیکرد،
اگه روزی ۱۸ ساعت ۲۰ ساعت non stop سمینار و مطالعه نداشت (دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها) ایا امروز به این مرحله میرسید؟؟ فک نکنم در واقع نظرم اینه که هرگز نمیرسید??
الان تکامل طی شده و ما شاگرداش براش تبلیغ میکنیم هم خودمون استفاده میکنیم و همه دستان خداییم برای خوشبختی همدیگه
خود استاد میگه من الگویی مثل خودم نداشتم اما شما دارید
راهی که من توی ۵ سال رفتم شما توی ۲ سال میتونید بروید و نتایجی بهتر از من بگیرید
درستش هم همینه این تکامل و گسترش و بهبودی جهانه که باید انجام بشه
یک روز به دست استاد و روزی هم بدست جوانه ها و شاگردایی که استاد پرورش داده
قدم اول استاد مطالعه بود
برگزار کردن ۳۰ تا کلاس تو دانشگاه ازاد طی فقط ۲ هفته بود
نوشتن کتاب رویاهایی که رویا نیستن بود
تهران رفتن بود
امریکا رفتن بود
همه اینها طی شده تا عباس منش امروز عباس منش شده
گذشته استادمون رو هم ببینیم
اره
قدم به قدم به تو گفته میشه
من از قبل یه ایده کوچیک واسه یه بیزینس داشتم
اما بعد از استفاده از اموزشا و دوره های رایگان و ثروت ۱ & راهنمای عملی دستیابی به رویاها & کشف قوانین جهان هستی به مدت ۶ ماه است که همون ایده کوچک در خواب به یک باره به یه بیزینس بهتر و کارامدتر و یه وب سایت در زمینه ای که تاحالا مشابهی نداشته تبدیل شد ٫
ساعت ۲ شب پاشدم و هی تا ۶ صبح نوشتم و بسطش دادم
از۱ ماه قبلش چند نام برای دامنه سایتم ثبت کرده بودم اما در خواب نامی بهم الهام شد و همون تو خواب رفتم جستجو کردم دیدم نام دامنه بازه ،
بیدار شدم رفتم دوباره جستجو کردم دیدم نام دامنه بازه و گرفتمش و اونقدر اسمش بدیهی و دست اول بود که داشتم شاخ در میاوردم ?
که خدایا چطور این اسم به این تابلویی و خوبی و محشری توی این یک ماهه به ذهنم نرسیده بود ٫
این الهام پاداش تکامل وتمرکزه دیگه ٫
من اصلا به امید جایزه نیومدم کامنت بزارم
اگه واسه جایزه باشه من به شخصه فک میکنم باور کمبود دارم که نمیتونم ۲ تومن رو خودم بسازم !
بلکه اومدم درس پس بدم و به دوستام امید بدهم که میشود ٫
واسه اینکه بیام بگم بعد از ۶ ماه لطف خداوند برای اشنایی با سایت عباس منش چه اتفاقای افتاده
رشد ۵۰ درصدی درامدم
رابطه فوق العاده با خداوند مهربانم و برطرف شدن گیرایی که در رابطه با خالقم داشتم
بعداز ارامشم در یک کلام
بعد از پیدا کردن همسر دلخواهم
خدای من همه ی اینا فقط توی ۶ ماه استفاده از اگاهی های دست خداوند عباس منش مهربان٫
من مهندس مکانیکم وهمیشه دنبال منطقی دیدن کارها و نتایجم بودم ٫ در مهندسی در کارخانه در کشاورزی در انتخاب همسر در همه چیز
اما به قول استاد ادم های زرنگ از متافیزیک بهره میبرن بیشتر تا از فیزیک(ثروت ۱)
اگه با تبلیغات مشکل داری و نمیتونی خودت و تواناییت رو معرفی کنی بدون که ثروتمند نمیشی(ثروت ۱)
استفاده از تبلیغات ،seo و غیره همه قدم های اولی هستن که به بعضی ها گفته میشن و به بعضی ها روش های دیگه گفته میشه اشکالی نداره ٫
فقط باورت رو اصلاح کن و انجامش بده
عباس منش تونست ما هم میتونیم
اگه ۱۰۰ درصد با جون و دل گوش کنیم به استاد با این باور ها با ایمان حرکت کنیم تا معجزات رو مشاهده کنیم٫
فقط باورش کنیم٫
وقتی قدم ها و الهامات رو دنبال کردی اون وقته که رزق و روزی دنبال تو میاد عزیزم
ایدهای ثروت ساز به دنبال تو میان به قول علی (ع)
الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک فان لم تأته اتاک
مثل من که ۲ ماهه که بهم زنگ میرنن و میگن شما پروانه نظام مهندسی ساختمان داری برای ما طراحی انجام بده٫
من که این پروانه اشتغال رو یک سال پیش هم داشتم چرا کسی زنگ نمیزد؟
اصلا بدون اینکه یک کلمه هم تبلیغ کنم !
فقط جو گیر شده بودم و پروانه رو گرفتم٫
اما دیگه حسش نبود انداختمش تو کمد بدون اینکه برم باهاش دنبال کار گرفتن ٫
اصلا یادم رفته بود که توی این زمینه هم میتونم درامد داشته باشم !
چرا به دوستام که شغل اصلیشون همینه، تو روزنامه اگهی میزنن و دفتر طراحی دارن توی خیابون اصلی شهر اینقدر تماس نمیگیرن که بیا و کار مارو انجام بده؟!
چه چیزی عوض شد؟
با تغییر باورهام من در مداری قرار گرفتم و تکاملی رو در حال طی کردنم که هر روز از همه لحاظ عالی تر میشم در تمام حوزه ها٫
ما نباید یه جا بشینیم و دست روی دست بزاریم و کاری انجام ندیم
پس فقط اولین ایده که بهت الهام میشه رو جدی بگیر و قدم اولت رو بردار اسمش تبلیغ باشه یا نباشه هم مهم نیست ٫
فقط حرکت کن ٫٫٫٫٫٫
تکامل تکامل تکامل
سلام دوست عزیز
سپاس فراوان از دیدگاه فوق العادتون. چقدر زیبا نوشتین وپرازدرس و نکته های الهی بود..سپاس ازخدایی که من رو به خوندن کامنت شما هدایت کردو انقدرزیبا تکامل روتوجیح کردین…
باارزوی بهترینها برای شما
خدا جانم، مرسی ازت :)
مرسی ازت که من رو مرکز جهان قرار دادی و دوست هم خانواده و استادم رو وسیله ای معتبر و محکم قرار دادی تا هم مهر تاییدی باشه بر رفتار و سبک کاریم و هم به جواب بعضی از سوالاتم برسم٫
دوستان من قبلا هم نوشتم براتون که با الهاماتم و با یه دوست هم خانواده دیگه استارتاپ و سایتمونو راه انداختیم و سرعت رشدمون خیلی عالی بوده تو مدت هفت ماه به طوریکه وقتی از منتورمون پرسیدیم این مدت رو چطور ارزیابی می کنی خوب جلو رفتیم؟ جواب داد شما جلو نرفتین شما پرواز کردین : ) ما دقیقا سایت و رفتار استاد رو به عنوان الگو و نمونه موفق گذاشتیم جلومون و تمام تلاش خودمون رو کردیم تا مثل استاد توحیدی رفتار کنیم٫ ما در کمال ناباوری و تعجب دیگران که وقتی کاری میخوان شروع کنن همون اول براش پیج اینستا و کانال تلگرام باز میکنن تا مخاطبین بیشتری جذب کنن، به خودمون گفتیم اگر دلیل از فعال کردن اینا جذب مخاطب بیشتره پس ما به آموزه های استاد عمل نکردیم٫ گفتیم مگه استاد اینستا داره که انقدر مخاطب داره؟ باور ما به فراوانی و قدرتمندی خدا و باورمون به کاری که می کنیم و ارزشی که در سایتمون خلق می کنیم قراره مخاطب بیاره برامون٫ ما تکاملمون رو طی می کنیم و هر وقت حس کردیم که به خاطر خودمون و راحتی کارمون لازمه اون وقت پیج باز می کنیم یا کانال راه میندازیم که تا الان که پنج ماه از فعال شدن سایت گذشته ما شبکه اجتماعی نداریم و تمام تمرکزمون رو گذاشتیم روی محتوا و ارزشی که خلق می کنیم و البته باورهامون٫
خود من تولید کننده ی محتوای سایتمون هستم و وقتی که با بارگذاری متن و محتوا اشنا میشدم به من گفتن که محتوا باید سئو شده باشه تا مخاطب پیدات کنه تو نت و ٫٫٫ ٫ جالبه دوستان بدونید که من اون اولش خیلی مقاومت نشون دادم تو یادگیری این موضوع حتی نشستم توی چند صفحه با خودم به صورت نوشتاری حرف زدم که اگر میخوای سئو کردن یادبگیری دلیلت چیه؟ جذب مخاطب؟ کشوندن اونا به سایتت؟ مگر قرار نیست خودشون بیان مگه خدا برای ما همه چی نمیشه؟ خلاصه با کلی تحلیل به این نتیجه رسیدم که من فقط دو سه تا مورد از کارهای سئو رو در متنم اعمال می کنم اونم فقط به این دلیل که برای کیفیت و ارزشمندی خود متن خوبه نه برای جذب مخاطب حتی توی یه ورکشاپ سئو که شرکت کرده بودم یه عالمه ترفند می گفتن که چطور مخاطب رو تو سایت نگه داریم و من به اون شخص گفتم خنده داره این صحبتا، نرخ پرش از سایت رو ارزش اون سایت و مطلالبش باید بیاره پایین و نه ترفندهاتون و خدارو گواه میگیرم که این جور صحبتاشو اصلا نمی شنیدم و چند باری هم انقدر رک حرفمو زدم که طفلی شوکه شد و گفتم فرضا مخاطبو با سئو کشوندی سایت بعدش چی؟ اگر سایتت کم ارزش باشه میره و دفعه بعد آگاهانه تو رو انتخاب نمیکنه و اعتبارت به کلی صفر میشه٫ چطور موفقیتت میخواد پایدار بشه؟
میدونید دوستان الان بیشتر شرکت ها هزینه صرف میکنن برای بازاریابی محتوایی و سئو و سایت تو گوگل بالا میاد و احتمالا نتایج فروششون هم بره بالا اما کافیه اون هزینه هارو قطع کنن و سئو نکنن، در جا سایت افت میکنه٫ دلیلش هم اینه که این مسیر صحیح نیست پایدار نیست٫ یه محصول اگر ارزشمنده، مخاطب دنبالش میاد و حتی اگر سایتت بالا نیاد تو سرچ های کلیدواژه ای چون خود سایت باارزشه (مثل استاد) در یاد میمونه و فرد به اسم و مستقیما وارد سایت میشه نه دیگه با سرچ و هدایت های گوگل٫
استاد توهمون ورکشاپ سئو که شرکت کردم، مدرسش گفت میخوام با یکی از محتواهایی که نوشتی و الان نتیجه اول گوگل هستی باهات رقابت کنم و سایت خودمو تو اون موضوع بیارم بالا٫ خیلی بی شرمانه گفت مطلبتو بازنویسی میکنم و میزارم سایتم قبوله؟ و من با عزت نفس گفتم هرکار میخوای بکن ولی باید رفرنس بدی به سایت خودم و اونم قبول کرد٫ سه هفته از اون روز گذشت و من دو روز پیش تصادفی سرچ کردم دیدم مطلب منو با یکم بازنویسی تو سایت خودش منتشر کرده دقیقا همون روزی که من داشتم سرچ میکردم٫ خدا خودش من رو هدایت کرد اون لحظه اون سایت رو ببینم چون دقیقا روزی که منتشر کرده بود مطلب رو دیدمش٫ متوجه شدم نه تنها رفرنس نداده بلکه محتوای گرافیکی که خودمون طراحی و خلق کرده بودیم و در متن بود، گستاخانه اسم سایت مارو با فوتوشاپ پاک کرده و لوگو سایت خودشو گذاشته٫ یه لحظه تپش قلبم بالا رفت و ناراحت شدم خیلی بهم ریختم چون روی اون مطلب نزدیک ۱ ماه وقت گذاشته بودم و تحقیق کرده بودم و این حد از کثیف کار کردن یک نفر و کوچک کردنِ خودش رو نمی تونستم درک کنم٫ تقریبا نیم ساعت طول کشید تا خودمو اروم کردم و همش یاد الله خیر الماکرین می افتادم و حرفای استاد که میگفتن هرکی بخواد به ضرر من کاری کنه من ممنونشم چون به نفعم کار میکنه و یاد اون قضیه که یه شخصی پشت سر استاد تو یه جمع بزرگ حرف های نامربوط زده بود افتادم و واکنش استاد به اون قضیه٫ اینطوری شد که آروم شدم و اعراض کردم و ایمان دارم که جهان من رو نزدیکتر کرد با این اتفاق، به هدفم٫ دوستان واقعا حالمو خوب کردمااا در حدی که به دوستم گفتم یه خبر خوب، فلانی متنمونو کپی کرده :) و خندیدیم٫
اما به قول استاد بابا اینجا یه خبریه یه فرقی هست٫٫٫ ببینید٫ یه فرقی هست بین سایت استاد با بقیه که بدون سئو بدون ترفند و بدون هر چیز اضافه ای بهترین نتیجه رو گرفتن٫ یه فرقی هست که سایت ما روز به روز بدون اینکه ترفندی به کار ببریم و تنها با فعالیت های دو نفری من و دوستم روز به روز رتبه الکساش بهبود پیدا می کنه و هر مطلبی که می نویسم باز بدون هر ترفندی خودش میره اون بالا تو صفحه اول گوگل میشینه٫ مایی که هیچ کدوم مهندس نرم افزار نیستیم و داریم همزمان یاد میگیرم و طبق اصولمون پیش میریم٫ خدایا شکرت٫٫٫٫
یه چیز دیگه دوستان، من و دوستم از رشته غیر مرتبط به نرم افزار و کامپیوتر وارد این کار شدیم و دقیقا اون صحبت استاد تو یکی از فایلاهاشون در مورد ما اتفاق افتاد که اکثرا ادم ها وقتی وارد حوزه غیرمرتبط میشن چون ذهنشون پاکه و باورهای محدود کننده در اون رشته رو ندارن(مثل ایلان ماسک در مورد ورودش به مباحث فضایی) موفقتر عمل میکنند٫ الان همه کارهای سایت رو خودمون انجام میدیم و چیزهایی که مهندسین نرم افزار میگفتن نمی شود رو ما ممکن کردیم در سایتمون تنها با سرچ کردن و یاد گرفتن تمرکز و باور به خدایی که منبع تمام پاسخ هاست٫ سایتمون هم به لحاظ فنی هم محتوایی خیلی عالی داره پیش میره در حالیکه من طراح شهرم و دوستم معمار :)
و دیگه اینکه الان داریم روی یه پروژه بکر کار می کنیم که باز هم برای اولین بار باهاش مواجه شدیم و همه جوانبش تازه س و من مردد بودم که ایا می تونم یا باید بپرسم از کسایی که این کارو کردن یا خدا خودش بهم میگه چیکار کنم؟ چون خیلی جدید بود نمی دونستم چکار کنم٫ تا اینکه دوباره این سوال و فایل های استاد نجات بخش شدن اینکه گفتن من حتی اطلاع ندارم بقیه افرادی که تو این حوزه کار میکنن سبکشون چیه و چکارا میکنن٫ این حرفشون حجت را بر من تمام کرد و مطمئن شدم که فقط الهاماتم کافیه و من خودم از پس اینم برمیام مثل تمام دفعات قبلی که با خدا بودم و پادشاهی کردم٫
من استادو باور کردم
من می دونم دلیل موفقیت، باورهام به خدا به کارم و ارزشمندیه کارمه
دلیل موفقیت باور به فراوانی در جهانه٫ دلیل موفقیت اینه که ارزش هاتو بشناسی و پایبندشون باشی، من مطمئنم که خدا برام تبلیغ میشه برام مخاطب میشه برام کاربر باوفا و هوادار میشه برام همه چیز میشه من وظیفه م اینه کارمو درست انجام بدم بقیه ش با خداست :)))
انالحق
دوستتون دارم و از اون دوستی که سوال رو مطرح کردن هم خیلی سپاسگزارم٫ دستی شدی از دستان خوب خدا برای من
استاد جان، گرم بغلت می کنم و می بوسمت
بسیار برام ارزشمند و الهام بخشید
پایدار باشید در کنار عزیزانتون
سلام به خانواده عباس منش.روزتون پر انرژی
من چندین عامل رو به عنوان عوامل موفقیت استاد توی همه ابعاد زندگی رو پیدا کردم و به نظرم این ها توی همه جنبه های زندگب استاد هستن.من اینها رو با شماره میگم ولی همه اینها رابطه تنگاتنگی باهم دارند و اینها کنار هم معنا پیدا میکنند.
۱) این عامل به نظر من مهم ترین فاکتور هست و اون هم آزاد بودن انسان در همه مسائل.حتی عزیز دل استاد هم خیلی رو این موضوع تاکید دارند.خداوند هم در قرآن در این باره با صراحت می فرمایند: اِنّ الذین توفاهم الملائکه ظالمی اَنفُسَهُم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفین فی الاَرض قالوا اَلم تَکُن اَرضُ اللهِ واسِعَه فَتَهاجَروا فیها فاولئکَ ماءواهُم جهنم و ساءَت مصیرا(نساء،۹۷) کسانی که فرشتگان جان آن ها را می ستاند در حالی که ستمکار به خویش اند به آنها می گویند: در چه حال بودید؟گویند: ما در زمین از مستضعفان بودیم.فرشتگان گویند:مگر زمین خدا وسیع نبود که در آن مهاجرت کنید؟اینانند که جایگاهشان دوزخ است و بد سرانجامی است.
خب حالا میخوام بگم که این آیه چه پیام هایی میشه ازش استخراج کرد.اولیش که مشخصه و اون این هست که زمین خدا آنقدر وسیع هست که اگر خود انسان بخواد میتونه در هر جای این کره خاکی زندگی کنه و خودش رو به شرایط تقدیر های الکی که مثلا فلانی میگه حتما خدا تقدیر من رو اینطوری رقم زده که من فقیر باشم یا خیلی مثال های دیگه رو این آیه رد میکنه.دومیش هم میشه انسان آزاده از طریق های مختلف همه کارهارو انجام بده.پس اینکه ما بخواهیم خودمون رو محبوس بکنیم و بگیم که مثلا تنها راه موفقیت توی بازارهای امروزی استفاده از علم به روز هست(MBA یا DBAو شاخه های مختلف آن)در صورتیکه ما میدانیم همه این علوم در طول علم خداست و ما بجای اینکه بخواهیم اون علم را عامل موفقیت بدانیم(یک چیز کم اهمیت) خوبه که تمرکزمون رو روی اون عاملی بگذاریم که 80% نتیجه را میدهد(قانون 80/20)
یک مثال دیگه هم میخوام بزنم تا این عامل براتون جا بیفته.روزی یک شخصی میره نزد امام صادق و از امام میپرسه که من میخوام ثروتمند بشم.لطفا من رو راهنمایی کنید چه کارهایی بکنم.امام جواب میده که برو تو کار تجارت پارچه.شخص که از پیش امام میره میبینه فردی با آهنگری ثروتمنده.اون فرد تصمیم میگیره که آهنگر بشه.چند سال بعد که به ثروت عظیمی میرسه میره نزد امام و میگه ای امام شما به من گفتید که پارچه فروش بشم تا ثروتمند بشم در صورتیکه من آهنگر شدم و به ثروت رسیدم.امام هم جواب میده تو از خدا درخواست کردی که به ثروت برسی و خدا هم راحت ترین راه رو برای به ثروت رسیدن بهت گفت.ولی تو خودت خواستی که از راه سخت(با زجر پول در آوردن) به ثروت برسی.
یا یک مثال دیگه
تو یکی از فایل ها عزیز دل استاد میگفتن: استاد حتی نمیتونه قبول کنه برای استفاده از تلگرام به عنوان یک پیام رسان حاضر نمیشن که بخوان به یک واسطه وصل بشن (فیلتر شکن) و بعد اون واسطه مارو بخواد به اون چیز اصلی که پیام رسان هست وصل کنه.یعنی استاد اینقدر در استفاده از این قانون دقت دارن که حتی در کوچک ترین جز زندگیشون هم مورد استفاده قرار میگیره و شاید از نظر ما این یک چیز بی اهمیت باشه…
2) باور توحیدی استاد.میخوام این بخش را با استفاده از فصل اول کتاب《رویاهایی که رویا نیستند》 توضیح بدم:
《یکی از مهم ترین ویژگی های من، ارتباط عمیقی است که با نیروی برتر یا انرژی ای که من و شما آن را خدا می نامیم برقرار کرده ام و با ایمان کامل، تقریباً همواره به الهاماتی که دریافت میکنم عمل میکنم.من ایمان دارم خداوند، به همه ما الهام میکند.کما اینکه به وضوح در قرآن میفرماید: فَاَلهَمَها فُجورَها و تَقواها (و خیر و شرش را به او الهام کرد)
و در ادامه: نکته بسیار مهمی در مورد الهامات این است که اصولاً باور کنی که خداوند به تو الهام میکند.من به این دلیل این راهنمایی ها را احساس میکنم و اساساً چنین راهنمایی هایی را از خدا دارم و نیز این راهنمایی ها را به کار می بندم، که باور دارم خداوند از طریق قلبم با من صحبت میکند.زیرا تا به وجود چیزی باور نداشته باشید، اصولاً اقدامی نیز نخواهید کرد.تمام موفقیت هایی که با عمل به راهنمایی های این الهامات در زندگی ام کسب نموده ام، نتیجه باور من است.
در ضمن خدا در جاهای مختلف قرآن همیشه بعد از ایمان عمل صالح را بیان نموده است. یعنی بعد اینکه ایمانقلبی* آوردی خدا نیز از طریق همین قلب ایمان آورده ات با تو سخن می گوید.اگر تو به این حرف های خدا اعتماد داشته باشی می روی و آنها را انجام میدهی وگرنه می شود همان فایل( ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است)
3) داشتن عزت نفس و اعتماد به نفس:
وقتی شما خدا را بعنوان تنها منبع رزق،سلامتی،شادی،عشق و… قبول می کنی و بعد از اون به الهامات هم عمل میکنی و همیشه توی ذهنت هست که یه خدایی داری که همیشه هواتو داره و حواسش بهت هست یک اعتماد به نفس عالی در آدم شکل میگیره که آدمو تو یک سیکل موفقیت دائمی می اندازه.به قول استاد تو یکی از فایل ها می گفت:《خدا بعد اینکه یک چیزی را به من می دهد و من بابت اون از خدا کلی تشکر می کنم، خدا به من یه چشمکی میزنه? و میگه:عههه!!! اینم می خوای؟!!!! پس بیا باهم دیگه انجامش بدیم و اون روهم بدستش بیار.
نتیجه گیری:
انسان آزاده که از بی نهایت راه به موفقیت برسه.مثلاً وقتی سرکار میریم میتونیم از خیلی راه های جدید به مقصد برسیم.انسان باید به یک نکته توجه کنه و اون هم اینه که تنها عامل موفقیت در درون قلب آدم(خدا) وجود داره ولی راه های رسیدن به اون موفقیت بی نهایته.پس ما بجای اینکه بخوایم تمرکزمون رو بگذاریم روی راه های مقصد خوبه که تمرکزمون رو بگذاریم رو تنها عامل موفقیت و GPS درونمون.(عمر انسان محدوده اگر قرار باشه راه های مختلف رو تجربه کنیم عمرمون کفاف این بی نهایت طریق رو نمیده)
مثل خارپشت باشیم که برای دفاع از خودش از یک راه وارد عمل میشه و اون هم اینه که خودش رو به شکل یک توپ در بیاره نه مثل روباه که میخواد با مکر و حیله به موفقیت برسه.
این رو بدونیم که اگر خدا(تنها عامل)رو باور قلبی داشته باشیم خودش میشه تبلیغ محصولت، خودش میشه شریک تجاریت، خودش میشه شریک عاطفیت و…فقط تنها کارمون باید این باشه که از خودِخودش بخواهیم و قدرت رو از دیگران برداریم و به خودش بدهیم:
وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریبُ اُجیبُ دعوتَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستَجیبُوا لی وَ لیُومِنُوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدون(186,بقره)
آنگاه که بندگانم درباره من از تو بپرسند: من نزدیکم و هر که مرا بخواند دعایش را اجابت می کنم.البته در صورتی که آنها نیز مرا بخوانند پس بایدکه آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند.
با سلام و احترام
من توی قرآن خونده بودم که خداوند فرموده هر کسی که ایمان بیاره و نیکوکار شود خداوند کاری میکنه که همیشه توی تجارت موفق و پیروز باشه و حتی ادامه آیه تاکید کرد که کاری میکنیم که هیچ ضرر و زیان بهشون راه پیدا نکند
پس این یک اصل خیلی مهم رو میرسونه اونم الهام گرفتن از خداوند و رعایت همیشگی قوانینش در همه امور
ما نمیتونیم با فرکانس منفی که از ترسِ اینکه به طور مثال یه موقع رُقبا الان از ما بالاتر میزنند ، توی کاری موفق بشیم چون خداوند نعمت ها رو برای تمام مخلوقاتش گذاشته پس ما جلوی این نعمت ها رو برای کسی دیگه ای نمیتونیم بگیریم ، تنها کاری که باید بکنیم این هستش که باورهای قدرتمندکننده رو برای خودمون بسازیم تا ظرف وجودیمون هم بیشتر بشه و از طرفی هم باعث بشه که فرکانس های مثبتی به جهان هستی بفرستیم تا نتایج مثبتی دریافت کنیم
مثلاً یه کسی مثل ایلان ماسک که امد شرکت خودروسازی تسلا رو راه اندازی کرد و چقدر هم توش موفق شد بخاطر چی میتونه باشه ؟ جز این که باورهای قدرتمندکننده ای رو برای خودش ایجاد کرده بود وگرنه چطور میتونست یه شرکت دیگه ای که هیچ ربطی به خودروسازی نداره و کاملاً در زمینه هوافضا داره کار میکنه که چقدر توش موفق شده به اسم شرکت اسپیس ایکس ، واقعاً باید فیزیکدان میشد تا در زمینه ی هوا فضا کار کنه ؟؟؟ نه اون باور داشت همین ، جهان هم به قدر باورهاش جواب داد
مرسی از استاد عزیز
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته
در مورد سوال مطرح شده در لایو شماره ۳ میخواستم نظرم رو بگم.
اول اینکه بعضی ها فکر میکنند آن علوم ویا آن تخصص ها و اطلاعات در مورد بازاریابی هستش که باعث موفقیت میشود به گفته خود استاد ثروتمند شدن به هیچ عامل بیرونی ربطی نداره ، فقط باوره که در ثروتمند شدن یا موفقیت افراد موثره .
من هم خیلی برام مهم بود که استاد چطور اینقدر موفق هست.
وقتی فایلهای زندگی در بهشت یا سفر به دور آمریکا رو میبینم و سبک زندگی استاد رو مشاهده میکنم میبینم که استاد عباسمنش و خانم شایسته انگار صبح همان روز چشم به این جهان گشودهاند و همه چیز برایشان جدید و تازه هست و همه زیبایی هارو تحسین میکنند و توجهشان کلاً به نکات مثبت هر چیزی که در دور و برشان است، به طوری که از فایلهای اول زندگی در بهشت رو که دیدم تا الان که قسمت ۲۴۱ رو میبینم هیچ تفاوتی در دیدگاه شان نسبت به زیبایی های پارادایس نیست،
حتی نسبت به قبل بیشتر واکنش مثبت به هر چیزی دارند.
به عنوان مثال دیدم که وقتی کارگاه نجاری رو توی اون چادر راه اندازی کردند، مرغ و خروسها می اومدند توی کارگاه و خرابکاری میکردند و استاد و خانم شایسته فیلم میگرفتند و خیلی ریلکس راجع بهش صحبت می کردند و از اون تضاد ها استفاده کردند و اومدند اون کارگاه رو درست کردند و چند تا مسئله رو با هم حل کردند.
استاد خیلی خوب ذهنشونو کنترل میکنن واز تضادهایی که بهشون بر میخورن پله میسازن برای پیشرفت به جای توجه کردن به تضاد و غرق شدن داخل تضاد، کاری که اغلب انسانها انجام میدن.
یکی دیگه از عوامل، اینه که، استاد به فراوانی ایمان دارن، ایمانی که عمل آورد و از بندر عباس اومد تهران، و از تهران اومد آمریکا، که ریز شرایطش رو هم، دیگه هممون بارها شنیدیم از خود استاد،
خدایی کمتر کسی جایگاه امن خودشو ول میکنه و به الهاماتش عمل میکنه،
نباید این آدم موفق بشه؟
کسی که اینقدر با جسارت میره تو دل ترسهاش.
یکی دیگه از خصوصیات بارز استاد اینه که تمام مسئله هایی رو که بهش برمیخوره رو حل میکنه چون میدونه که با مسئله حل کردن پیشرفت میکنه، کلاً حال میکنه و انرژی میگیره از اینکه مسئله ای رو حل میکنه.
و یکی دیگه از عواملی که باعث موفقیت استاد شده، انجام میلیون ها بار کارهای درست به صورت متوالی هست.
یعنی اینکه استاد یک شبه به اینجا نرسیده، یعنی کلی ایده اومده کلی الهامات بهش شده، به ایده ها و الهاماتش عمل کرده، و تکاملش رو طی کرده تا به موفقیت رسیده.
یکی دیگه از عوامل موفقیت استاد اینه که هدایت شده، چون کاری رو که عاشقش بوده رو انجام داده پس خدا هم هدایتش کرده به این مسیر پر از نعمت .
اینها چیزهاییه، که من بارها و بارها از استاد تو فایلهای محصولات و فایلهای دانلودی شنیدم، و سعی میکنم توی زندگیم به کار ببندم.
امیدوارم که تونسته باشم این عوامل موفقیت استاد رو به خوبی بیان کرده باشم که هم برای خودم هم برای دوستان مثمر ثمر باشه.
با تشکر از استاد عباسمنش عزیز که هر روز دارم ازش یاد میگیرم که چطور خودم رو بشناسم و چطور خودم رو از نو بسازم.
دوستدار شما کماسی