https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من فکر میکنم این عامل که باعث شده استاد بدون تبلیغات نتایج خیلی خوبی رو در سایتشون بگیرن و یا هر کسب و کاره دیگه ای این هست که به قول خودشون نگاه توحیدی نسبت به قدرت خداوند دارن (که در فایل توحید عملی ۶ به این موصوع اشاره کردن که انگار خدا کارای خودشو ول کرده و کارای استاد رو انجام میده) که ینی این کار هارو خدا براشون انجام میده که ینی تو این زمینه نسبت به بقیه که دارن تو این حوزه کار میکنن شرک ندارند و عامل دیگه ای که انقدر باعث رشد شده ۱۰۰% مربوط به باور هاشون میشه و اگر خوده من بتونم این نگاه توحیدی رو ایجاد کنم و هیچ گونه شرکی نداشته باشم و باور های صحیح رو جایگزین ترمز ها بکنم میتونم نتایج خوبی رو از طرف پروردگارم دریافت کنم.
خلاصه متنم اینکه اگر بتوانم و بتوانیم باور های صحیح ایجاد کنیم و قدرت خدارو بعنوان قدرت بینهایت و بی همتا باور کنیم میتونیم به هرچی بخواهیم برسیم.
با سلام به استاد عزیزم و تمام اعضای این خانواده صمیمی
استاد گفتن که در محصول روانشناسی ثروت به این سوال پاسخ دادن من البته این محصول ندارمولی یادم پارسال این موقعه ها بود تقریبا شروع کردم به خوندن کامنتهای این محصول وکامنتهای تنهایییی محصول انقدر به من حس خوب داد انقدر من رو به خدا وصل کرد که هر چیزی از توی ذهنم می گذشت واز خدا می خواستم در لحظه جواب میداد…… جنس کامنتهای روانشناسی ثروت ۳ مادی نبود…… خدا بود… عشق بود…. ارامش بودد…. تو رو به خدا وصل می کرد به خداییکه منبع همه چیز همه ثروت ها همه چیزهای خوب….. یادم انجا بچه ها از باورها نوشته بودن ویکی از باورها این بود که خدا برای من تبلیغ می کنه….. وچه باور زیبایییی وچه باور توحیدی به قول استاذ…..چند نفر مگه می توان چنین باوری داشته باشن؟؟؟ چند نفر می توان انقدر به خدا اعتماد کننن و ایمان داشته باشن که دست از راههای منطقی وراههایی که عقلشون میگه بکشن؟؟؟؟ چند نفر ؟؟؟؟؟ به اندازه افرادی کهمی توانن باور کنن می توان مثل استاد نتیجه بگیرن….. من با چشم خودم دیدم که خدا چطوز برای اسناد تبلغ می کنه که فقط یک سرچ ساده توی تلگرام بکنی کلی کانال تلگرام بالا میاد به اسم عباس منش که دارن فایلهای رایگان استاد می ذارن وهر فایلی استاد میذاره از نکات خلاصش هم یکمیکس درست می کنن ومیذارن……. چرا باید افرادی بیان این کار بکنن ؟؟؟؟ یا دیدم پیج اینستاگرامی که باز یکی از شاگردهای استاده وداره کل فایلهای رایگان استاذ میزاره با لیکن سایت……… چرا واقعا؟؟؟؟؟ اگر این خدا نیست پس کیه……. چقدر توی کانالهایی اموزشی عضو بودم که هیچربطی به این مباحث نداشتن ودیدم که میان از فایل های استاد میذارن وزیرش می نویسن از استاذ عباس منش…… ومن چقدر تبلیغات اساتید دیگهموفقیت توی کانال های تلگرام می بینم و لی وقتی میای مقایسه می کنی کانال استاذ با کانال اون تفاوت تعداد اعضا از زمین تا اسمونه……..
من فکر می کنم ایمان به خدا وتوحیدی فکر کردن راس همه باورهاست ….. که تو وقتی خدا رو باور کنی….. وقتی به قدرتش ایمات داشته باشی اون خدا برای تو همه چی میشه …… و خداوند همه چیزمی شود همه کس را به شرط ایمان به شرط پاکی دل….
وقتی ایمان داشتی باشی می توانی باور کنی هر اتفاقی بیافته به نفع منه که وقتی میان از استاد به عنوان یککلاهبردار صحبت می کنن و توی آپارات پخش میشه اونم ازسمت استادی که خیلی معروف وشناخته شدس…… و به جای این که استاد پایین بیاد…. به جای این که از شاگرداش کم بشه روز به روز شاگرداش بیشتر میشه….. ومن خودم جز کسایی بودم که با این استاذ معروف با این مباحث اشنا شدم و تازه با استاذ عباس منش اشنا شده بودم که این فایل از این استاد در مورد استاد عباس منش دیدم ولی نه تنها باعث نشد به استاذ شککنمم بلکه ایمانم به استاد بیشتر شد….. و تازه از ان ادم بدم امد چون گفتم کسی که داره در مورد این قوانین حرف می زنه ودرسشون میده چطور به این راحتی میاد پشت ادم ها صحبت می کنه……. وفکر می کنم این ها همش کار خداست… کهوقتی باورش می کنی ، این جوری برات عمل می کنه….
وهمون طور که استاد گفتن در این مورد همه این حرف ها به نفع من تموم میشه……. واین ادم ها دارن برای من تبلیغ می کنن واقعا هم همین طور شده…….
ایمان به خدا + باور= نتایج بزرگ
به امید موفقیت همه دوستات عزیزمدر این سایت به امید رشد باور توحیدی در وجود تکتک ما…. به امید این که همه ما بتوانیم شاگردهای خوبی برای عباسمنش باشیم وهر کدوم از ما با نتایجمون توحید وخدا پرستی رو گسترش بدیم….???
سلام استاد عزیزم همراهان گرامی /نکته ای کوچک را اول عرض میکنم انهم این است که بخاطر افراد منفی که در اطرافم بودن بسیار دوست داشتم به محیطی وارد شوم که همه چیز عالی باشدو این همه از خبرها و اتفاقات منفی حرف نزنند جهان مرابه نتورک هدایت کرد من غریب به ۴ ماه میباشد که در نتورک فعالیت میکنم انجا محیط بسیار عالی است و همه چیز مثبت است و همه در فرکانس بسیار عالی قرار دارند اوایل ک حرف ها و مباحث انها را میشنیدم یاد استاد میفتادم که اره استاد هم این حرف رو میگه و برام یه جورایی مهر تایید میخورد /استاد عزیزم من در ماه اول کاری خودم ۳ میلیون فروش داشتم باتوجه به اینکه هیچ تجربه ای در مورد فروش و بازاریابی نداشتم و باید بگوییم هیچ ذهنیتی در مورد اینکار نداشتم (باورهای خوب یا بد)و همین باعث شد پیشرفت فوق العاده ای در ماه اول کاری در این زمینه داشته باشم و خودم به این باور رسیدم که همه چیز رابه خداوند بسپارم بهتر نتیجه میدهدو هم اینکه هیچوقت در مورد کاری ک میخواهم انجام دهم خیلی فکروخیال نکنم/بنظر من این دو اصل خیلی مهم است و البته باید بگوییم که من در ماه ۴ کاری خود در نتورک دیگر هیچ فروشی ندارم و ان را به زور شاید به ماهی ۱۰۰ هزارتومان میرسانم و البته بیشتر از باورهای من ناشی میشود که هرچه بیشتر داخل فروش رفتم و نجواها را شنیدم و انها رانتوانستم کنترل کنم به اینجا کشیده شد و البته باید بگوییم خیلی تضاد در اینکار برخوردم و فهمیدم به دنبال کاری خیلی راحت تر از این ها هستم و علاقه ای به اینکار ندارم /استاد عزیزم فرق شما بابچه های نتورک که هروز تلاش میکنند حالشان عالی باشد،ورودی منفی نگیرند،انها هرشب تجسم میکنند،هرشب اهدافشان را مینویسند و به انها میاندیشند،انها دقیقا نقطه مقابل شما قرار دارند تمام کارهایی که شما میکنید انها هم انجام میدهندولی برعکس(من را ببخشید که شما را با بچه های نتورک بادران) مقایسه میکنم / و اما جواب سوال شما استاد عزیزم بنظر من شما باتمام و جودو باتمام تک تک سلول های بدنتان به دنبال اهدافتان هستید و چیزهای بسیار کوچک راهم رعایت میکنید عمل به قانون باتمام وجود ، بدون انکه به نتایج آن فکر کنید و باور دارید که خداوند بهترین ها را برای شما رقم میزندو همین بزرگترین باور شماست و همین باعث میشود که شما جذب ثروت و رحمت الهی بسیار خوبی داشته باشید /همه چیز در خواست و ارده ماست و پروردگار عزیز به ما میبخشد بهترین ها را !!! پس چرا به بهترین ها نیاندیشیم!؟!؟!؟ به شما دوست عزیز پیشنهاد میکنم یا بااستاد باشید یا با سایت های دیگر من هم مثل شما با این تضاد روبرو شدم و با تمرکز خودم بر روی دوره های استاد نتایج بهتری گرفتم
من از محصولات روانشناسی ثروت استفاده نکردم ولی به طور صد در صد و با اطمینان کامل میگم که کسی دنبال این متد ها میره که از قانون جهان خبر نداشته باشه و از کمک الله که به فرکانس های ما جواب میده اطلاعی نداشته باشه وقتی همه چی در این جهان خود خداست کافیه ما خودمون و کسب و کارمون و بدون ذره ای شک و ترس و دودلی بهش بسپاریم و به قدرتش و به ثروت بی کرانش اعتماد کامل داشته باشیم بعد خودش برای ما تبلیغ میشه خودش مشتری میشه و خودش برای ما ثروت میشه استاد در این مورد نمونه بزرگتر و ما که خیلی مدت کمتری که با این قوانین الهی آشنا شدیم با تمام وجود این توکل و قدرت الله رو درک کردیم نمونه کوچکتر اون هستیم
مرسی استاد که دنیای ما رو جای بهتری برای زندگی کردی ????
سلام به نظر من جواب ساده هست ما قبول کردیم طبق باور ما اتفاق های زندگی ما به وقوع می پیونده مثل اون مثالی که استاد تو قدم اول فکر کنم گفتن که تو یه جزیره برای رسید به نوک اون یه راه پر سنگ و کلوخ و شیب دار وجود داره که اکثرا از اون راه میخوان به قله برسن و اصلا راه دیگه ای متصور نیستن ولی یه راه میانبر راحت اسفالته و پر از منظره هم هست که افراد کمی باور دارن هست و میشه از اون راه هم رفت و به قله رسید ولی اونایی که باور دارن به اون مسیر میخورن و از اون راه با لذت بردن از مسیر به مقصد میزسن ود ر اخر هرچی به ان کسانی که از مسیر سخت اومدن میگن ما از این مسیر راحت و زیبا اومدیم اونا اصلا قبول نمیکنند و میگن امکان نداره چرا چون اکثریت از اون مسیر سخت اومدن وبه اینا هم گفتن فقط این مسیر وجود داره اونا هم قبول کردن
در این مورد هم چون اکثرا هر کسی یا شرکتی موفق شده با روشهای معمول و به قول دوست عزیز با ابزارهای علمی و ….. موفق شده این تبدیل شده به یک باور که مثلا اگه تبلیغات نکنی دیده نمیشی و اکثریت هم قبول کردن
ولی اینجا استاد از راه زیبا و راحت دیگه هم میگه که من از اون راه راحت و اسفالته حرف میزنه و کسی که حرف استاد با توجه به نتیجه هاش باور کنه و ادرس اون مسیر از کسی که رفته بپرسه مثل استاد به اون مسیر هدایت میشه
در کل کسی که ورودیهاش این باشه که فقط با ابزارهای معمول میشه به نتیجه رسید و الگوهای دوروبرش هم از این راه استفاده کرده باشن دیگه باور میکنه بجز این راهی نیست و هدایت میشه به این راه و چون باورش اینه که اگه تبلیغات کنم موفق میشم تبلیغات میکنه و اتفاقا موفق هم میشه چون باورش اینه
ولی اگه به یک راه ساده تر هم باور داشته باشه و الگوشو پیدا کنه برا ذهنش منطقی کنه و باور کنه به اون راه ساده تر هم دست پیدا میکنه و اینم موفق میشه چون باورش اینه
در کل اگه به قدرت خدایی خودش بیشتر بها بده کار راحت تر پیش میره
زندگی، در همان کودکی و نوجوانی، به خوبی «حساب نکردن روی آدمها را» به من یاد داد. فقط کمی طول کشید تا دریابم، روی چه قدرتی باید حساب کنم.
کمی طول کشید تا درک کنم، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواستههایم ندارند، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمتها به زندگیام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمیکنم، از گزندشان هم بیمناک نمیشوم. مجموع این دو نگاه توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.
سپس هرچه بیشتر قرآن را خواندم، بیشتر ارتباط میان «توحید» و آنچه خداوند «سعادت دنیا و آخرت» میداند را درک کردم و فهمیدم، «توحید»، تنها اصل و اساس قوانین زندگی است.
به یقین، دلیل تمام موفقیتهای زندگیام، اجرای توحید در عمل بوده است. به همین دلیل رسالت من با اشاعه توحید در جهان آغاز شد و تمام آموزشهایم بر «درک و اجرای این اصل در تمام جنبههای زندگی» استوار گردیده است.
توحید یک اصلی درونی است. توحید نگاهی جدا از هر دین و مذهب است که میگوید: زندگی ما، تماماً توسط باورهای خودمان رقم میخورد.
توحید، منطق ابراهیم برای شکستن بتهاست تا نشان دهد آنها حتی قادر به نجات خودشان از گزند یک تبر نیستند، چه برسد به نجات آدمها.
توحید، یقین ابراهیم است که میتواند درک کند هاجر و اسماعیل به اندازهی او به ربّ متصلاند. پس با خیال راحت آنها را در بیابان میگذارد.
توحید، توکل و اعتماد ابراهیم به درستی الهاماتش است که، میتواند اسماعیل را به قربانگاه ببرد.
نگاه توحیدی، ایمان ابراهیم به عدم تأثیر هرگونه عوامل بیرونی است که خود را در ورود به آتش نشان میدهد. چون میداند حتی آتش قدرتی برای صدمه زدن به او ندارد، اگر قدرتش را باور نکند
ما که انتظار نعمتهای بیشمار را داریم، باید از خود بپرسیم چقدر توانستهایم این نگاه توحیدی را داشته باشیم؟!
و اگر این نگاه را ساختهایم، چرا دست از نگرانی درباره عوامل بیرونی برنداشته ایم؟!
چرا میترسیم حتی اگر مسیر درست را برویم، کار درست را انجام دهیم و باورهای خوبی بسازیم، ممکن است یک حادثه غیر مترقبه یا قدرت بیرونی مثل قانون دولتی، رأی یک سیاستمدار، لغو یک قانون، قیمت دلار، سیل و زلزله و … ریشه بنایی را ویران کند که، در تمام این سالها ساختهایم؟!
این نگرانیها همان بخشهای ساخته نشدهی توحید در نگاهمان است. همان منافذی است که برای ورود شیطان به عنوان نماد کمبود و ترس، باز گذاشتهایم و همان بخشهای ساخته نشدهی باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین است.
میزان ورود نعمتها به زندگی ما، به اندازه باورهای توحیدیمان است.
به اندازهی یقین به این قانون که: «فرکانسهای خودمان زندگیمان را خلق میکند»، توحیدی میشویم و به همان اندازه نیز، در آرامش میمانیم، از خطرها مصون میمانیم، آتش برایمان گلستان میشود، عدو سبب خیر میشود و برکتها راهشان را به سوی زندگیما پیدا میکنند.
تمام نتایج زندگی من، حاصل تلاش برای قدرت دادن به باورهای توحیدیام بوده است. تا روی آدمها حساب نکنم و روی قدرتی حساب کنم که، قدرت خلق هر خواستهای را به من بخشیده و هدایتگر من در مسیر هر خواستهای گشته.
این نگاه توحیدی است که، هر روز نعمتهای بیشتری را روانه زندگیام میسازد و عزّت، ثروت، عشق و سلامتی بیشتری به من میبخشد. نه به این دلیل که من فردی خاص هستم، بلکه اصل فقط توحید است و آدمهای زیادی درباره درک این اصل مهم، دچار سوء تفاهم شده و به فرعیات بیهوده چسبیدهاند.
اساسی ترین تلاشهای بشر در تمام اعصار تاریخ، صرف تأمین خوراک، پوشاک و مسکن بوده است. یعنی همیشه این موضوعات را اصل دانسته و به خاطرش اینهمه جنگ به راه انداختهاند. اما وقتی وارد قرآن میشویم و داستان زندگی پیامبران را میخوانیم، هیچ اثری از این دغدغهها که کل بشریت درگیرش بوده، نمیبینیم. دغدغه زندگی هیچ پیامبری تأمین سقف بالای سر، امرار معاش یا یافتن شغلی برای پرداخت هزینههایش نیست، چون اصل چیز دیگری است.
قرآن یکصدا توحید را فریاد میزند، آن را اصل میداند و خداوند همه چیز، جز شرک به خودش را میبخشد. چون امکان ندارد شرک بورزیم و تجربه خوبی از زندگی داشته باشیم. اما اگر توحید را درک و اجرا کنیم، قطعاً به مسیر راهکارهای ثروتآفرین هدایت میشویم و ثروت به صورت طبیعی راهش را به زندگیمان مییابد.
با این حال، آدمهای زیادی اصل را رها و درگیر فرعیاتاند. تداوم کسب و کارشان را درعوامل بیرونی میبینند و نه باورهای خودشان. برای همین هر دلیلی را بررسی میکنند الّا باورهایشان و روی هر عاملی حساب میکنند الّا باورهایشان.
به جای ساختن باورهای قدرتمندکننده و توحیدی، به دنبال آموختن روشهای بازاریابی، شیوه جلب مشتری، تبلیغات و … اند.
به جای ساختن باور احساس لیاقت تجربه عشق، به دنبال جراحی زیباییاند.
به جای ساختن باور فراوانی، به دنبال یافتن دنبالکنندگان و لایکهای بیشترند.
به جای ساختن باور توانایی بدن در ساختن سلامتی، به دنبال یک پزشک و داروی بهتراند.
آنها ۱۰۰۰ها عامل را، به عنوان عامل اصلی لحاظ میکنند، الّا توحید و توکل را، که اصل است و این وعده را میدهد:
تو به عنوان بخشی از نیرویی که ذاتش فراوانی، سلامتی، ثروت و عشق است، میتوانی با باور کردن رابطهات با این نیرو و باور کردن فراوانی نعمتها، سلامتی و عشق، راه ورود آنها را به زندگیات را باز نگه داری و به شکلی طبیعی تجربهشان کنی.
وقتی در مسیر توحید قرار میگیری، مشتریها پیدایت میکنند، ایدههای ثروتساز سراغت میآیند، قلبهای مهربان اطرافت جمع میشوند و به تو عشق میورزند و بدنت ساختن سلولهای سلامت را آغاز میکند.
سلام، خیلی از این نگاه توحیدی سپاسگذارم در بین بیست نظر اول کلیت یکی است تنها با داستان و جمله بندی های مختلف،اما در این بین، متن شما را تاثیرگزارتر از همه نظرها دیدم،و برایتان بهترینا را ارزومند
این جمله شما به تنهایی ۱۰۰۰ امتیاز دارد باید این جمله را با آب طلا نوشت ?
کمی طول کشید تا درک کنم، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواستههایم ندارند، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمتها به زندگیام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمیکنم، از گزندشان هم بیمناک نمیشوم. مجموع این دو نگاه توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.
همه چیز خداست و اوست که این جهان را آفریده و کائنات را با قوانین ثابت و مشخص اداره میکند
و هرکدام از ما تکه ای از همان خالق بی همتا و قدرتمند هستیم و روزی از او خواستیم به این دنیا بیاییم تا خودمان را تجربه کنیم و توانایی هایمان را نشان بدهیم. پس ما قدرت خلق هر چیزی که بتوانیم آن را تصور کنیم را داریم و اگر کسی فکر میکند نمیتواند کاری را به بهترین شکل انجام دهد قدرت خود را فراموش کرده و باورهایش ایراد دارد
ما باید قوانین کائنات و تواناییهای خود را بشناسیم و آنها را باور کنیم و به الهاماتی که در هر لحظه از طرف خداوند به ما میشود عمل کنیم تا به ساده ترن راه به بهترین نتایج برسیم
اگر باورها در جهت خواسته هایمان باشد همه کائنات به ما کمک میکنند تا از ساده ترین راهها به هر چیز که بخواهیم برسیم البته به شرط اینکه هر لحظه مراقب افکار و باورهایمان باشیم و به نجواهای شیطان و باورهای محدود کننده بی توجهی کنیم و قلب و ذهنمان را با منبع یعنی خداوند هماهنگ نگه داریم
به قول استاد همیشه احساسمان را خوب نگه داریم تا همه چیز خود به خود درست شود و اگر در مسیر درست باشیم فقط اتفاقات خوب را تجربه خواهیم کرد و در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میگیریم
و دیگر اینکه خود را لایق بدانیم و عاشق خود باشیم و سپاسگذار, تا الهامات و نعمتها و فرصت ها را دریافت کنیم
به نظر من موفقیت های استادعزیز
توحیدی بودن ایشان است که خداوند را تنها قدرت جهان هستی میدانند و به کسی غیر از خداوند قدرت نمیدهند
و باورهای درستی دارند و به آنها ایمان دارند و همیشه باور هایشان را تقویت میکنند
به الهامات فورا و با ایمان عمل میکنند
تنها به اصول عمل میکنند و به فرعیات بی توجه هستند
بسیار کارها را ساده میگیرند و اعتقاد دارند هر کاری باید به راحت ترین و بهترین شکل انجام شود
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسیم٫ من چند روز پیش داشتم به این فکر میکردم که ارتباط بین کارهایی که من باید بکنم و کارهایی که خدا می کنه چیه؟ و وقتی استاد این سوال را مطرح کرد دیدم که جوابش خیلی شبیه به همون جوابیه که من به سوال خودم دادم با استفاده از الهاماتی که خدا بهم کرد٫من در نهایت به این جواب رسیدم که همه چیز در این مسیر توحید هستش اما لازمه این توحید چیه؟ در قدم اول باید باور کنی که خداوند به انسان الهام میکنه و در قدم بعدی باید خودت رو لایق بدونی برای دریافت این الهامات؛ بعد باید باورهایی مناسب با خواسته که در اینجا کسب و کار عالی هستش رو ایجاد کرد و با تمام تمرکز در این فضا حرکت کرد٫ باورهایی مثل معنوی بودن ثروت، فراوانی ثروت، مشتری و٫٫٫ باور لیاقت که اندازه ظرف هرفرد رو مشخص می کنه و هر چه ما خودمون رو لایق ثروت بیشتر، راحتی بیشترو٫٫٫ بدونیم ظرف وجودی مون در اون جنبه بزرگتر میشه٫ وظیفه ما در این مسیر ایجاد این باور ها،حرکت کردن با توکل وایمان و عمل به الهاماته٫ کسی که ایمان داره خداوند همه چیز رو میدونه و عاشق ماست و بیشتر از ما میخواهد که پیشرفت کنیم و همیشه همراه ماست و ما را ترک نمی کنه(که این بالاترین حد از عزت نفسه) همیشه حرکت می کنه و نگران هیچ چیزی نیست و از مسیرش لذت میبره و مطمئنه همه چیز در وقت مناسبش به او گفته میشه٫از نحوه ایجاد محصول گرفته تا هدایت به بازارهای جدید و پر رونق
توخود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد
خیلی ها میگن کسب و کار رو باید علمی پیش بردباید مشتری ها و رقبا را آنالیز کرد اما اتصال و اعتماد به خداوندی که از همه چیز آگاهه و میخواد که همه چیز برای ما راحت باشه(یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا/خدامیخواهد کار بر شما آسان کند، که انسان ضعیف خلق شده است٫) بهترین شیوه و توحیدی ترین شیوه برای پیشرفت در هر زمینه ای هستش٫ طبق گفته خود خدا در قران تنها کافیه که به اون اعتماد کنیم(وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا/و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است)٫ در مورد تبلیغات هم بگم که میشه از دو روش استفاده کرد اول اینکه میشه از خدا خواست که ما رو به جاهای مناسب برای تبلیغ کردن هدایت کنه و بهمون بگه چطوری تبلیغ کنیم این روش به ظاهر روش خوبیه اما این طور نیست چون در این روش ما به طور کامل تسلیم خدا نیستیم و یه جورایی بهش اعتماد نداریم که همه کار ها رو میتونه برامون انجام بده٫ اما روش دوم اینه که از خدا بخواهیم همه کارها رو برامون انجام بده و اون برای ما تبلیغ کنه٫ خداوند میلیاردها دست داره که میتونه با استفاده از آنها به بهترین شکل ممکن این کار را انجام بده بدون هیچ هزینه ای برای ما؛ تنها بهایی که ما باید بدیم اینه که اونو باورش کنیم این روش نشان دهنده ی تسلیم بودن در برابر خداست، نشان دهنده توکل و ایمان نسبت به خداست؛ این روش خیلی توحیدیه٫ وقتی همه انسانها هر لحظه توسط خدا هدایت میشن پس چه نیازی هست که تبلیغ کرد٫
امیدوارم تونسته باشم مطالب مد نظرم رو خوب توضیح بدم٫برای همه آرزوی شادی وثروت وسلامتی دارم٫
سلام دوست عزیز،با اصل حرفتون موافقم ،اما با یه کوچولو اینور اونور، برداشت میتونه متفاوت بشه ،البته گفتم اصل حرف درسته و فوقولاده،باید واضح تر بشه تا جایی واسه برداشت کج نباشه ،برداشت کج ناشی از نااگاهی هست و شما اگاهیتون عالیه فقط یخورده سطح بالا گفتین که اولش خودم مقاومت داشتم بعدش نشستم بازش کردم و به این نتیجه مثبت دست یافتم…
یجا به ادم الهام میشه یا به دلش میفته که فلان کارو بکنه،مثلا فلان متد تبلیغ،یا بره فلان ایده رو اجرا کنه،به فلانی پیشنهاد بده،سهام فلان شرکت زیر نظر بگیره یا فلان تغییر رو توی تولید و توزیع بده
اما یه برداشت اشتباه میگه من مثلا جنس تولید میکنم،میشینم تا مشتری برام بیاد….
اگه اینطور بود خود استاد هم اولای کارشون نمی رفتن پوستر بچسبونن تو تهران…
به نظر من ، از اول که ادم نمی تونه که یه باور ملیون دلاری داشته باشه،
خود استاد میگن از 120 هزارتومان کار طاقت فرسای بندر شروع کردن و الان بعد حدود هجده سال به ملیون دلار رسیدن
یعنی با توکل به خدا و خودباوری از هرجا که میتونیم شروع کنیم و در مسیر به الهامات اتکا کنیم و جاهایی که میبینیم داریم روی غیر خدا حساب میکنیم ،سریع نگاهمونو برگردونیم سمت خدا،حالا ازکجا بفهمیم که داریم رو غیر خدا حساب میکنیم؟از روی حال بد مون و احساس حقارت و ناتوانی،از اینکه نمیتونیم چیزای خارج از کنترل مونو کنترل کنیم.
داشتم میگفتم،با ایمان و هرقدر باور درست که میتونیم شروع کنیم (ترک بندر استاد و تبلیغ سمینار تو تهران)
بعدش رفته رفته اگه شل نکنیم و پرانرژی تر و متعهد تر جلوبریم و عمل کنیم،اونقدر قوی میشیم که دیگه کالامون برند میشه و نیازی به تبلیغ نداریم،الهامات الهی در راستای کسب و کار و بهبود اون خودش میشه تبلیغ خدا،
البته رد کردن مراحل اولیه بستگی به ایمان،باور و عملمون داره…
اصلا همون اولش هم خدا واسمون مشتری میاره….
با تفاوت این که اولش تازه داریم قانونو میفهمیم و برای ساخته شدن باور و ایمان باید گامهای فیزیکی سخت تری رو نسبت به اینده متکامل ترمون برداریم،اما رفته رفته اینقدر این چرخه قدرتمند میشه که با یه تلفن چند ملیون دلار ثروت میسازه….
به نظر من تکامله….
تکامل در توحید،تکامل در باورسازی،تکامل در قلق های درونی مثل مواجه با نجواها،هوسا،ازمدار خارج شدنای روزمره و طبیعی و ….
تکامل در اعمال
تکامل در پاسخ دادن به اتفاقات
اصلا خدا میگه ما اسمانا و زمین را در شش رو افریدیم.در صورتیکه واسه خدا همه چی کن،…،فیکون هست و شش روز تایم نمیخواد،
اینا همه تکامله که باید یه دورهای طی شه اما زمانش بستگی به افراد داره،
جالب اینکه تکامل تو هر بعد به تکامل تو ابعاد دیگه هم کمک میکنه،
و تکامل در توحید بعنوان قویترین ابزاره ….
اما بلاخره فردی که متعهده،کا میکنه و دنبال راستیه و بهترمیشه،تو همه این ابعاد به تکامل قابل توجهی میرسه (کمال الهی انسانی متجلی میشه)
که ما وقتی با برخی از آموزه ها آشنا میشیم فکر میکنیم از همون لحظه که آگاهی رو بدست اوردیم دیگه کار تمومه . مثلا اگر بیماری صعب العلاج باشه میخایم یهو داروهامونو قطع کنیم یا اگر کسب و کارمونو راه انداختیم هیچ تبلیغی نکنیم یا ظاهر مغازمونو تقویت نکنیم و …
در حالی که اون اگاهی بمرور زمان با تکرار و تایید نشانه ها باور میشه
سلام دوست عزیز٫ مرسی بابت کامتتون٫ به نکته های خوبی اشاره کرده بودید٫ باور به اینکه باید خودمون رو لایق الهامات خدا بدونیم با اینکه چند هفته ای که دارم روی خودم کار می کنم الهامات خدا رو دریافت می کردم اما باوری بود که تا حالا بهش دقت نکرده بودم٫ مثال هایی که از قرآن زده بودید خیلی خوب و جالب بود که همون جور که استاد عباس منش تاکید می کنن که باید ایمان داشته باشیم در صورتی که به این آیه ها ایمان داشته باشیم آرامشی رو تجربه می کنیم که من بعد از اون متوجه حرفی که خدا در قرآن زده شدم (الی به ذکر الله تطمئن القلوب/ تنها یاد خداست که باعث آرامش دل ها می شود)٫ همچنین وقتی که اون دو روش رو گفتین من ناخواسته وقتی روش اول رو خوندم به نظرم توحیدی ترین روشی بود که می تونست باشه ولی وقتی روش دومتون رو خوندم تازه متوجه شدم که بعضی وقتا ما شاید فکر کنیم که کاملا توحیدی رفتار یا فکر می کنیم اما الان متوجه شدم که برای توحیدی فکر کردن هم نیاز به تکامل هست و هر بار فکر ما می تونه توحیدی تر از قبل باشه٫
دوست عزیز خیلی خوب بود که از تجربیات خودتون هم می گفتید که می فهمیدید که موضوع رو دیگه از شور به درش هم نکنید. اگر می خواید به حرف استاد هم بسنده کنیدف ایشون هم قانون 80-20 رو بهش اشاره کردند. نه اینکه کلا یه چیز رو رها کنید. چرا دوستان عزیز یک مورد رو در نظر نمیگیرند که ممکنه همین خدا یک روش بازاریابی رو به دل شما بندازه که از اون طریق نعمت دلخواهتون بهتون برسه. استاد گفتن اصل رو فراموش نکنید نه اینکه کلا فرع رو از بین ببرید.
اگر هم دوست دارید از قرآن مثال بزنیم، نمونش اینه که “کلمه طیبه کشجره اصلها ثابت فرعها فی السما” کلمه طیبه مانند درختی است که اصلی ثابت و فرعش در آسمان است. درختی که ریشه هاش و تنه ی محکمی داشته باشه ولی شاخه نداشته باشه آیا میوه میده؟ معلومه نمیده.
اگر دوست دارید باز از عملکرد استاد عباسمنش مثال بزنم این رو حتما بخونید:
یکی از مهمترین کارهایی که در فضای وبسایت و اینترنت باید انجام داد ، تولید محتواست. استاد سالها قبل بخش عقل کل رو با توجه به داستانی که خودشون تعریف کردند قرار دادند یعنی به نحوی به الهام درونشون و نشانه عمل کردند و این بخش رو قرار دادند. حالا آیا می دونید که همین بخش چه تولید محتوای عظیمی داره می کنه بدون اینکه خود استاد دخیل باشند؟ می دونید که این کار چقدددددر از نظر گوگل حایز اهمیته.
یا مثلا همین که استاد میگن کامنت کوتاه ننویسید. خب دوستان عزیز همین امر باز باعث میشه دخیل بودن مخاطب، میزان ماندگاری فرد در سایت با توجه به صرف زمان برای خواندن یا نوشتن کامنت ها و نکات فنی دیگه ی سایت رو بالا ببره. استاد شاید این مطالب رو ندونن ولی خب با “عمل کردن” به این ها دست پیدا کردند.
توحید به منزله کاری نکردن نیست. حتی اگر در شرایطی خاص فردی توحیدی رو دیدید که کاری نمیکنه، باز به این معنا نیست که منفعله بلکه کاری نکردنش هم به صورت فعاله. یعنی اون فرد تمام کاری که از نظر خودش می دونسته باید انجام بده رو انجام داده و الان ساکت نشسته. شاید هم به دلش اومده که نباید هیچ کاری بکنی و اون هم هیچ کاری نکرده و خاموش نشسته. مثلا برای حضرت ابراهیم در شرایطی که خانوادش رو در بیابان گذاشت ، هر کار بیشتری از اونچه حضرت ابراهیم انجام داد، شرک حساب می شد. چون اونجا کلا بنا بر توکله. بنا بر ایمان به ندیده هاست.
اما این بدین معنی نیست که حضرت برای کسب معاش هم می نشست خونه و میگفت روزی من میرسه.
اون دوست عزیزمون که سوال پرسیدن خیلی اگاهانه مطرح کردن که لطفا دوستان از نتایجشون حرف بزنن نه صرفا آنچه شنیده اند. استاد هم همین تاکید رو کردند که دوست دارند بچه ها از آنچه عمل می کنند صحبت کنند نه اونچه تصور می کنند درسته و از قضا ظاهرش زیباست.
من مثالهای بسیاری چه در امر درسی چه در کسب و کارم سراغ دارم که گواه بر اینه که باورها تاثیرش بیشتر از فعالیت های دیگه است اما این رو هم تجربه کردم که عمل به همون راهکارهای غیر ذهنی هم واجبه. مانند این می مونه که برای قبولی باید 8 واحد نظری و 2 واحد عملی پاس کنی. گرچه بیشتر واحد ها نظری هستن اما بدون نمره قبولی در اون واحد عملی کل فعالیتتون نادیده گرفته میشه و شما قبول نخواهید شد.(در مثال مناغشه نیست، نقصانش رو بپذیرید)
اما مثال کسب و کار خودم: من تا بهمن سال گذشته با این که همیشه پیشنهاد فروش عمده در کارم رو داشتم، اما هرگز معامله ها به سرانجام نمی رسید تا اینکه ترمز ذهنی خودم رو پیدا کردم و هر روز و هرشب با خودم تکرار می کردم که من لایق نعمت های بی حساب خدا هستم ( چون فروش عمده برایم خیلی کار سهل و آسانی می آمد و موهبتی از سمت خدا می دانستم نه تلاش خودم) و به سرعت نتیجه ها آشکار شدند و تا به امسال هم ادامه دارند.
بیشتر از این نمی خوام متن پیام طولانی بشه و از ابتدا قصد پاسخ به سوال استاد رو نداشتم بلکه خودم هم برای استفاده آمده بودم ولی کم لطفی بعضی از دوستان در امر توحید منو واداشت تا این ها رو بنویسم.
من سعی میکنم آنچه که به میآید وبه من آرامش میدهم را بنویسم
مهم ترین عامل توحید است
یعنی اینکه روی دیگران حساب باز نکنیم به صورتی که فکر کنیم دیگران میتونند به ما ضربه بزنند
یعنی اینکه باور نداشته باشیم که هر چه قدر هم ما خوب کار کنیم بالا خاره یک نفر از بیرون اگر از ما خوشش نیاید و… میتواند زندگی ما را خراب کند (این پاشنه آشیل من است/ قویترین است و تمام ترمز هایم بر این باور است که این شرک است)
اگر ما باور کنیم که خداوند مالک همه چیز است و کلا همه چیز خودشه و همه ما به سوی او باز میگردیم / باور کنیم نه این که ادا در بیاریم
وقتی که قانون جهان اینه که احساس خوب اتفاقات خوب را رقم میزند / وقتی قانون اینه که ما همه اتفاقات را رقم میزنیم و کوچک ترین اتفاقی در زندگی ما (زندگی ما) جبرا اتفاق نمی افتد/ توجه کردن به هر چیزی و سپس آن توجه احساس ما را رقم میزند و با ارسال فرکانس در هر لحظه انتفاقات ما رقم میخورد
وقتی احساس سید حسین خوب است هدایت میشود به مسیر های درست و خداوند تمام کار ها را برای اون انجام میدهد و همه چیز ساده رخ میده چون اون داره همه کار را میکنه برای سید و این پاداش توحیده و توحید اصله
وقتی احساس خوب باشه ناخود آگاه یا خدآگاه یک سری کار ها را انجام میدهیم که باعث پیشرفت ما میشود
وقتی احساس خوب باشه و ادامه بدیم همه کار ها ساده انجام میشه
هر کسی که این کامت را میخونه یک لحظه فکر کنه یه این که چگونه به این مسیر و این سایت هدایت شد…من هر وقت فکر میکنم اشک از چشمام سرازیر میشه که طور هدایت شدم به این مسیر و چقدر زندگیم تغییر کرد و داره تغییر میکنه اما من باز هم ناسپاسم
تقریبا کل مسیری که خداوند من را هدایت کرد به سوی این سایت اینقدر برای خودم پیچیدش که چطور تمام اون هدایت ها رخ بده که الان اینجا باشیم
و خداوند ما را هدایت میکنه و مشتری ها را هدایت میکنه انسان های درست را به مسیر های درست هدایت میکنه و ایمان و توحید باعث میشه که خود خداوند مشتری ها را هدایت کنه برای این شخص
یک عامل دیگه این که این شخص با خودش در صلحه
یعنی این که خودشه و نقشبازی نمیکنه و صادقه و هرکسی این گونه باشه چنین نتایجی میگیره
چند بار در زمان نوشتن کامت خاستم این را بنویسم اما تا میومدم بنویسم ذهنم میگفت برو بابا این چیه میگی/ نگو بهت میخندند اما الان میگم
وقتی روی اصل کار کنی نا خودآگاه یا خود آگاه یک سری عمل در زندگیت اتفاق میوقته یا دیگران برات انجام میدن مثلا الان همین لینکی که در ول توضیحات این فایل به روانشناسی ثروت 3 داده شد این یک نمره مثبت در سئو سایته یا تعداد کامتی که داره گذاشته میشه این هم یکی هم مهم ترین ترین ها در سئو سایته یا…به این معنانیست که باید کاملا برخلاف اصول سئو و …. باید باشی و این یعنی ایمان……نهبه نظر من اگر روی اصل و اساس توحید کار کنیم اون کار هایی که باید انجام بشه تا میتری ها هدایت بشن انجام میشه و نباید به هیچ چیز چسبید و باید رها باشی و زندگی کنی و لذت ببری به خداهمه چیز به موقش رخ میده
من یک موضوعی را هم الان به ذهنم رسید را بگم: من تابستان سال 1397 به این فکر بودم که باید سربازیم را بخرم ولی پول میخوامن و… و داشتم فکر میکردم چطوری این پول را بدست بیارم و… وبعد از زمانی که گذشت و دیدم پول را به دست نیوردم که هیچ بلکه هر چی پول هم داشتم از دست دادم و داشتم افسرده میشدم که چطوری میشه و الان باید چی کار کنم چند وقت دیگه باید برم سربازی و…. و سعی میکردم ذهنم را کنترل کنم یک روز توی کلاس هنرستانمون بودم دیدم بچه ها دارن به یکی از بچه ها میگن معافیت را گرفتی و….کارت پایان خدمتت هم به زودی ارسال میشه ….و داشتن حسودی میکردند بهش و بعدش که من شنیدم و تحقیق کردم دیدم که کفالت پدرش را گرفته …من حتی اسم کفالت را هم اولین بار بود که میشنیدم و بعش فکر کردم که پدر من چند ماه پیش عمل قلب باز کرده و من هم که فرزند آخرم و….و همه شرایط اینگار دست به دست هم داده که من معافیت سربازی را بگیرم …تا الان نگرفتم و خیلی رها تر شدم نسبت به قبل و میگم به موقش هدایت میشم و دارم میبینم که چطور خداوند داره هدایتم میکنه و هم زمانی ها را رقم میزنه برای من که با خاستم برسم
گفتم موضوع سربازی را هم بگم که یک ردپایی بعد از چند ماه در این کامنت گذاشته باشم که بعدا که میام و مطالعه میکنم ببینم چقدر شخصیت بزرگ تر شده و به چه خاسته هایی رسیدم
در کل بچه ها سعی کنید در این مسیر بمونید … همین که در این مسیر بمونید و کم کم روی خودتون کار کنید میوفتید روی غلتک و در ادامه کار آسون تر میشه
خلاصه پاسخ به سوال این صفحه را در چند کلمه زیر خلاصه میکنم
خدارا سپاسگزارم بابت تمام تضادهای که در تمام جهان هستی با اون برخورد میکنیم و تضادی که دوست گرامی مون باهاش برخورد کرد که باعث رشد من یکی تا الان شده که تمرکز کنم و فکر کنم به این سوال که:
چه عواملی باعث ایجاد تفاوت بین نتایج افراد در کسب و کار میشود؟
خوب به نظر من جواب این سوال اینه که:
افکار و باورهای هر فرد دنیاشو خلق میکنه
و شکل گیری این باورها از ورودیهای اون فرد است
که اون ورودیهای از خانواده،دوستان،قوانین جامعه و خیلی چیزهای دیگه که باعث نتایج میشود
و قانون اصلی این جهان. اینه که
افکار و باورهای ما اتفاقات ونتایج هر کسی رو ایجاد میکنه و نه هیچ چیز دیگه ای
چون جهان داره هر لحظه به افکار و باورهای ما واکنش نشان میدهد
وقتی که ورودی به ذهن ما داده شود و باتوجه کردن به اون ورودی به سمت اون هدایت میشویم و صورت نا خودآگاه با احساس تلفیق میشود ونتایج ایجاد میشود
زیرا قانون احساس خوب=اتفاقات خوب واحساس بد=اتفاقات بد اجرا میشود
و موضوع اصلی اینجاست که افراد نمیدونن که خودشون خالق زندگی خودشون هستند تفاوت از اینجا ایجاد میشود که همه عوامل رو مهم میدونن مثل پارتی داشتن ،تبلیغات و دیگران رو مهم دونستن وخیلی چیزهای دیگه جز خودشون و افکار و باورهای شون
وحالا برا ایجاد تفاوت در نتایج مون باید اول روی ورودی هامون تمرکز کنیم وهرحرفی رو نشنویم هر آهنگ رو گوش نکنیم هر فیلمی رونبینیم با هر کسی ارتباط برقرار نکنیم وبعد با تعریف باور جدید در اون موردی که میخوایم نتایجمون تغییر کند مثل این باور در مورد ثروتمند شدن که:
ثروتمند شدن معنوی کار در دنیاست
وتکرارومنطقی کردن اون باور در ذهنمون باعث تغییر در نتایج کارها مون میشود
چون هدایت میشویم به مسیرهای جدید،ادمهای جدید،شرایط متفاوت و فاصلهی فرکانسی که با نتیجه اون باور جدید داریم آرام آرام کم میشود وتکامل ما طی میشود زیرا افکار ماست که باعث انجام کارهای ما میشود نه اعمال ما
و تاکید میکنم اون اعمالی نتیجه بخش میشود که بعد از تغییر باورهای ما انجام میشود زیرا هدایت میشویم توسط خدا که این جهان رو داره اداره میکنه
و به احساس خوشبختی میرسیم
و در اخر خداروشکر میکنم بابت این هدایتی که منو کرد واین حرفهای که به من گفته شد نوشتم
سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عزیزم
من فکر میکنم این عامل که باعث شده استاد بدون تبلیغات نتایج خیلی خوبی رو در سایتشون بگیرن و یا هر کسب و کاره دیگه ای این هست که به قول خودشون نگاه توحیدی نسبت به قدرت خداوند دارن (که در فایل توحید عملی ۶ به این موصوع اشاره کردن که انگار خدا کارای خودشو ول کرده و کارای استاد رو انجام میده) که ینی این کار هارو خدا براشون انجام میده که ینی تو این زمینه نسبت به بقیه که دارن تو این حوزه کار میکنن شرک ندارند و عامل دیگه ای که انقدر باعث رشد شده ۱۰۰% مربوط به باور هاشون میشه و اگر خوده من بتونم این نگاه توحیدی رو ایجاد کنم و هیچ گونه شرکی نداشته باشم و باور های صحیح رو جایگزین ترمز ها بکنم میتونم نتایج خوبی رو از طرف پروردگارم دریافت کنم.
خلاصه متنم اینکه اگر بتوانم و بتوانیم باور های صحیح ایجاد کنیم و قدرت خدارو بعنوان قدرت بینهایت و بی همتا باور کنیم میتونیم به هرچی بخواهیم برسیم.
سپاسگزار خداوندم بخواطر داشتن همچین استاد خوبی
به نام خالق زیبایی ها
با سلام به استاد عزیزم و تمام اعضای این خانواده صمیمی
استاد گفتن که در محصول روانشناسی ثروت به این سوال پاسخ دادن من البته این محصول ندارمولی یادم پارسال این موقعه ها بود تقریبا شروع کردم به خوندن کامنتهای این محصول وکامنتهای تنهایییی محصول انقدر به من حس خوب داد انقدر من رو به خدا وصل کرد که هر چیزی از توی ذهنم می گذشت واز خدا می خواستم در لحظه جواب میداد…… جنس کامنتهای روانشناسی ثروت ۳ مادی نبود…… خدا بود… عشق بود…. ارامش بودد…. تو رو به خدا وصل می کرد به خداییکه منبع همه چیز همه ثروت ها همه چیزهای خوب….. یادم انجا بچه ها از باورها نوشته بودن ویکی از باورها این بود که خدا برای من تبلیغ می کنه….. وچه باور زیبایییی وچه باور توحیدی به قول استاذ…..چند نفر مگه می توان چنین باوری داشته باشن؟؟؟ چند نفر می توان انقدر به خدا اعتماد کننن و ایمان داشته باشن که دست از راههای منطقی وراههایی که عقلشون میگه بکشن؟؟؟؟ چند نفر ؟؟؟؟؟ به اندازه افرادی کهمی توانن باور کنن می توان مثل استاد نتیجه بگیرن….. من با چشم خودم دیدم که خدا چطوز برای اسناد تبلغ می کنه که فقط یک سرچ ساده توی تلگرام بکنی کلی کانال تلگرام بالا میاد به اسم عباس منش که دارن فایلهای رایگان استاد می ذارن وهر فایلی استاد میذاره از نکات خلاصش هم یکمیکس درست می کنن ومیذارن……. چرا باید افرادی بیان این کار بکنن ؟؟؟؟ یا دیدم پیج اینستاگرامی که باز یکی از شاگردهای استاده وداره کل فایلهای رایگان استاذ میزاره با لیکن سایت……… چرا واقعا؟؟؟؟؟ اگر این خدا نیست پس کیه……. چقدر توی کانالهایی اموزشی عضو بودم که هیچربطی به این مباحث نداشتن ودیدم که میان از فایل های استاد میذارن وزیرش می نویسن از استاذ عباس منش…… ومن چقدر تبلیغات اساتید دیگهموفقیت توی کانال های تلگرام می بینم و لی وقتی میای مقایسه می کنی کانال استاذ با کانال اون تفاوت تعداد اعضا از زمین تا اسمونه……..
من فکر می کنم ایمان به خدا وتوحیدی فکر کردن راس همه باورهاست ….. که تو وقتی خدا رو باور کنی….. وقتی به قدرتش ایمات داشته باشی اون خدا برای تو همه چی میشه …… و خداوند همه چیزمی شود همه کس را به شرط ایمان به شرط پاکی دل….
وقتی ایمان داشتی باشی می توانی باور کنی هر اتفاقی بیافته به نفع منه که وقتی میان از استاد به عنوان یککلاهبردار صحبت می کنن و توی آپارات پخش میشه اونم ازسمت استادی که خیلی معروف وشناخته شدس…… و به جای این که استاد پایین بیاد…. به جای این که از شاگرداش کم بشه روز به روز شاگرداش بیشتر میشه….. ومن خودم جز کسایی بودم که با این استاذ معروف با این مباحث اشنا شدم و تازه با استاذ عباس منش اشنا شده بودم که این فایل از این استاد در مورد استاد عباس منش دیدم ولی نه تنها باعث نشد به استاذ شککنمم بلکه ایمانم به استاد بیشتر شد….. و تازه از ان ادم بدم امد چون گفتم کسی که داره در مورد این قوانین حرف می زنه ودرسشون میده چطور به این راحتی میاد پشت ادم ها صحبت می کنه……. وفکر می کنم این ها همش کار خداست… کهوقتی باورش می کنی ، این جوری برات عمل می کنه….
وهمون طور که استاد گفتن در این مورد همه این حرف ها به نفع من تموم میشه……. واین ادم ها دارن برای من تبلیغ می کنن واقعا هم همین طور شده…….
ایمان به خدا + باور= نتایج بزرگ
به امید موفقیت همه دوستات عزیزمدر این سایت به امید رشد باور توحیدی در وجود تکتک ما…. به امید این که همه ما بتوانیم شاگردهای خوبی برای عباسمنش باشیم وهر کدوم از ما با نتایجمون توحید وخدا پرستی رو گسترش بدیم….???
سلام
بسیار زیبا عالی و کامل بود
بسیار عالی مباحث استاد را درک کردید موفق باشید
سلام نعمیه عزیزم ، ممنونم از لطفتتت ، انشالله خدا بهمون کمک کنه هر روز بیششتر قوانین درک کنیم و عمل کننیم
سلام استاد عزیزم همراهان گرامی /نکته ای کوچک را اول عرض میکنم انهم این است که بخاطر افراد منفی که در اطرافم بودن بسیار دوست داشتم به محیطی وارد شوم که همه چیز عالی باشدو این همه از خبرها و اتفاقات منفی حرف نزنند جهان مرابه نتورک هدایت کرد من غریب به ۴ ماه میباشد که در نتورک فعالیت میکنم انجا محیط بسیار عالی است و همه چیز مثبت است و همه در فرکانس بسیار عالی قرار دارند اوایل ک حرف ها و مباحث انها را میشنیدم یاد استاد میفتادم که اره استاد هم این حرف رو میگه و برام یه جورایی مهر تایید میخورد /استاد عزیزم من در ماه اول کاری خودم ۳ میلیون فروش داشتم باتوجه به اینکه هیچ تجربه ای در مورد فروش و بازاریابی نداشتم و باید بگوییم هیچ ذهنیتی در مورد اینکار نداشتم (باورهای خوب یا بد)و همین باعث شد پیشرفت فوق العاده ای در ماه اول کاری در این زمینه داشته باشم و خودم به این باور رسیدم که همه چیز رابه خداوند بسپارم بهتر نتیجه میدهدو هم اینکه هیچوقت در مورد کاری ک میخواهم انجام دهم خیلی فکروخیال نکنم/بنظر من این دو اصل خیلی مهم است و البته باید بگوییم که من در ماه ۴ کاری خود در نتورک دیگر هیچ فروشی ندارم و ان را به زور شاید به ماهی ۱۰۰ هزارتومان میرسانم و البته بیشتر از باورهای من ناشی میشود که هرچه بیشتر داخل فروش رفتم و نجواها را شنیدم و انها رانتوانستم کنترل کنم به اینجا کشیده شد و البته باید بگوییم خیلی تضاد در اینکار برخوردم و فهمیدم به دنبال کاری خیلی راحت تر از این ها هستم و علاقه ای به اینکار ندارم /استاد عزیزم فرق شما بابچه های نتورک که هروز تلاش میکنند حالشان عالی باشد،ورودی منفی نگیرند،انها هرشب تجسم میکنند،هرشب اهدافشان را مینویسند و به انها میاندیشند،انها دقیقا نقطه مقابل شما قرار دارند تمام کارهایی که شما میکنید انها هم انجام میدهندولی برعکس(من را ببخشید که شما را با بچه های نتورک بادران) مقایسه میکنم / و اما جواب سوال شما استاد عزیزم بنظر من شما باتمام و جودو باتمام تک تک سلول های بدنتان به دنبال اهدافتان هستید و چیزهای بسیار کوچک راهم رعایت میکنید عمل به قانون باتمام وجود ، بدون انکه به نتایج آن فکر کنید و باور دارید که خداوند بهترین ها را برای شما رقم میزندو همین بزرگترین باور شماست و همین باعث میشود که شما جذب ثروت و رحمت الهی بسیار خوبی داشته باشید /همه چیز در خواست و ارده ماست و پروردگار عزیز به ما میبخشد بهترین ها را !!! پس چرا به بهترین ها نیاندیشیم!؟!؟!؟ به شما دوست عزیز پیشنهاد میکنم یا بااستاد باشید یا با سایت های دیگر من هم مثل شما با این تضاد روبرو شدم و با تمرکز خودم بر روی دوره های استاد نتایج بهتری گرفتم
به نام خدای مهربان و بزرگ
من از محصولات روانشناسی ثروت استفاده نکردم ولی به طور صد در صد و با اطمینان کامل میگم که کسی دنبال این متد ها میره که از قانون جهان خبر نداشته باشه و از کمک الله که به فرکانس های ما جواب میده اطلاعی نداشته باشه وقتی همه چی در این جهان خود خداست کافیه ما خودمون و کسب و کارمون و بدون ذره ای شک و ترس و دودلی بهش بسپاریم و به قدرتش و به ثروت بی کرانش اعتماد کامل داشته باشیم بعد خودش برای ما تبلیغ میشه خودش مشتری میشه و خودش برای ما ثروت میشه استاد در این مورد نمونه بزرگتر و ما که خیلی مدت کمتری که با این قوانین الهی آشنا شدیم با تمام وجود این توکل و قدرت الله رو درک کردیم نمونه کوچکتر اون هستیم
مرسی استاد که دنیای ما رو جای بهتری برای زندگی کردی ????
سلام به نظر من جواب ساده هست ما قبول کردیم طبق باور ما اتفاق های زندگی ما به وقوع می پیونده مثل اون مثالی که استاد تو قدم اول فکر کنم گفتن که تو یه جزیره برای رسید به نوک اون یه راه پر سنگ و کلوخ و شیب دار وجود داره که اکثرا از اون راه میخوان به قله برسن و اصلا راه دیگه ای متصور نیستن ولی یه راه میانبر راحت اسفالته و پر از منظره هم هست که افراد کمی باور دارن هست و میشه از اون راه هم رفت و به قله رسید ولی اونایی که باور دارن به اون مسیر میخورن و از اون راه با لذت بردن از مسیر به مقصد میزسن ود ر اخر هرچی به ان کسانی که از مسیر سخت اومدن میگن ما از این مسیر راحت و زیبا اومدیم اونا اصلا قبول نمیکنند و میگن امکان نداره چرا چون اکثریت از اون مسیر سخت اومدن وبه اینا هم گفتن فقط این مسیر وجود داره اونا هم قبول کردن
در این مورد هم چون اکثرا هر کسی یا شرکتی موفق شده با روشهای معمول و به قول دوست عزیز با ابزارهای علمی و ….. موفق شده این تبدیل شده به یک باور که مثلا اگه تبلیغات نکنی دیده نمیشی و اکثریت هم قبول کردن
ولی اینجا استاد از راه زیبا و راحت دیگه هم میگه که من از اون راه راحت و اسفالته حرف میزنه و کسی که حرف استاد با توجه به نتیجه هاش باور کنه و ادرس اون مسیر از کسی که رفته بپرسه مثل استاد به اون مسیر هدایت میشه
در کل کسی که ورودیهاش این باشه که فقط با ابزارهای معمول میشه به نتیجه رسید و الگوهای دوروبرش هم از این راه استفاده کرده باشن دیگه باور میکنه بجز این راهی نیست و هدایت میشه به این راه و چون باورش اینه که اگه تبلیغات کنم موفق میشم تبلیغات میکنه و اتفاقا موفق هم میشه چون باورش اینه
ولی اگه به یک راه ساده تر هم باور داشته باشه و الگوشو پیدا کنه برا ذهنش منطقی کنه و باور کنه به اون راه ساده تر هم دست پیدا میکنه و اینم موفق میشه چون باورش اینه
در کل اگه به قدرت خدایی خودش بیشتر بها بده کار راحت تر پیش میره
زندگی، در همان کودکی و نوجوانی، به خوبی «حساب نکردن روی آدمها را» به من یاد داد. فقط کمی طول کشید تا دریابم، روی چه قدرتی باید حساب کنم.
کمی طول کشید تا درک کنم، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواستههایم ندارند، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمتها به زندگیام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمیکنم، از گزندشان هم بیمناک نمیشوم. مجموع این دو نگاه توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.
سپس هرچه بیشتر قرآن را خواندم، بیشتر ارتباط میان «توحید» و آنچه خداوند «سعادت دنیا و آخرت» میداند را درک کردم و فهمیدم، «توحید»، تنها اصل و اساس قوانین زندگی است.
به یقین، دلیل تمام موفقیتهای زندگیام، اجرای توحید در عمل بوده است. به همین دلیل رسالت من با اشاعه توحید در جهان آغاز شد و تمام آموزشهایم بر «درک و اجرای این اصل در تمام جنبههای زندگی» استوار گردیده است.
توحید یک اصلی درونی است. توحید نگاهی جدا از هر دین و مذهب است که میگوید: زندگی ما، تماماً توسط باورهای خودمان رقم میخورد.
توحید، منطق ابراهیم برای شکستن بتهاست تا نشان دهد آنها حتی قادر به نجات خودشان از گزند یک تبر نیستند، چه برسد به نجات آدمها.
توحید، یقین ابراهیم است که میتواند درک کند هاجر و اسماعیل به اندازهی او به ربّ متصلاند. پس با خیال راحت آنها را در بیابان میگذارد.
توحید، توکل و اعتماد ابراهیم به درستی الهاماتش است که، میتواند اسماعیل را به قربانگاه ببرد.
نگاه توحیدی، ایمان ابراهیم به عدم تأثیر هرگونه عوامل بیرونی است که خود را در ورود به آتش نشان میدهد. چون میداند حتی آتش قدرتی برای صدمه زدن به او ندارد، اگر قدرتش را باور نکند
ما که انتظار نعمتهای بیشمار را داریم، باید از خود بپرسیم چقدر توانستهایم این نگاه توحیدی را داشته باشیم؟!
و اگر این نگاه را ساختهایم، چرا دست از نگرانی درباره عوامل بیرونی برنداشته ایم؟!
چرا میترسیم حتی اگر مسیر درست را برویم، کار درست را انجام دهیم و باورهای خوبی بسازیم، ممکن است یک حادثه غیر مترقبه یا قدرت بیرونی مثل قانون دولتی، رأی یک سیاستمدار، لغو یک قانون، قیمت دلار، سیل و زلزله و … ریشه بنایی را ویران کند که، در تمام این سالها ساختهایم؟!
این نگرانیها همان بخشهای ساخته نشدهی توحید در نگاهمان است. همان منافذی است که برای ورود شیطان به عنوان نماد کمبود و ترس، باز گذاشتهایم و همان بخشهای ساخته نشدهی باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین است.
میزان ورود نعمتها به زندگی ما، به اندازه باورهای توحیدیمان است.
به اندازهی یقین به این قانون که: «فرکانسهای خودمان زندگیمان را خلق میکند»، توحیدی میشویم و به همان اندازه نیز، در آرامش میمانیم، از خطرها مصون میمانیم، آتش برایمان گلستان میشود، عدو سبب خیر میشود و برکتها راهشان را به سوی زندگیما پیدا میکنند.
تمام نتایج زندگی من، حاصل تلاش برای قدرت دادن به باورهای توحیدیام بوده است. تا روی آدمها حساب نکنم و روی قدرتی حساب کنم که، قدرت خلق هر خواستهای را به من بخشیده و هدایتگر من در مسیر هر خواستهای گشته.
این نگاه توحیدی است که، هر روز نعمتهای بیشتری را روانه زندگیام میسازد و عزّت، ثروت، عشق و سلامتی بیشتری به من میبخشد. نه به این دلیل که من فردی خاص هستم، بلکه اصل فقط توحید است و آدمهای زیادی درباره درک این اصل مهم، دچار سوء تفاهم شده و به فرعیات بیهوده چسبیدهاند.
اساسی ترین تلاشهای بشر در تمام اعصار تاریخ، صرف تأمین خوراک، پوشاک و مسکن بوده است. یعنی همیشه این موضوعات را اصل دانسته و به خاطرش اینهمه جنگ به راه انداختهاند. اما وقتی وارد قرآن میشویم و داستان زندگی پیامبران را میخوانیم، هیچ اثری از این دغدغهها که کل بشریت درگیرش بوده، نمیبینیم. دغدغه زندگی هیچ پیامبری تأمین سقف بالای سر، امرار معاش یا یافتن شغلی برای پرداخت هزینههایش نیست، چون اصل چیز دیگری است.
قرآن یکصدا توحید را فریاد میزند، آن را اصل میداند و خداوند همه چیز، جز شرک به خودش را میبخشد. چون امکان ندارد شرک بورزیم و تجربه خوبی از زندگی داشته باشیم. اما اگر توحید را درک و اجرا کنیم، قطعاً به مسیر راهکارهای ثروتآفرین هدایت میشویم و ثروت به صورت طبیعی راهش را به زندگیمان مییابد.
با این حال، آدمهای زیادی اصل را رها و درگیر فرعیاتاند. تداوم کسب و کارشان را درعوامل بیرونی میبینند و نه باورهای خودشان. برای همین هر دلیلی را بررسی میکنند الّا باورهایشان و روی هر عاملی حساب میکنند الّا باورهایشان.
به جای ساختن باورهای قدرتمندکننده و توحیدی، به دنبال آموختن روشهای بازاریابی، شیوه جلب مشتری، تبلیغات و … اند.
به جای ساختن باور احساس لیاقت تجربه عشق، به دنبال جراحی زیباییاند.
به جای ساختن باور فراوانی، به دنبال یافتن دنبالکنندگان و لایکهای بیشترند.
به جای ساختن باور توانایی بدن در ساختن سلامتی، به دنبال یک پزشک و داروی بهتراند.
آنها ۱۰۰۰ها عامل را، به عنوان عامل اصلی لحاظ میکنند، الّا توحید و توکل را، که اصل است و این وعده را میدهد:
تو به عنوان بخشی از نیرویی که ذاتش فراوانی، سلامتی، ثروت و عشق است، میتوانی با باور کردن رابطهات با این نیرو و باور کردن فراوانی نعمتها، سلامتی و عشق، راه ورود آنها را به زندگیات را باز نگه داری و به شکلی طبیعی تجربهشان کنی.
وقتی در مسیر توحید قرار میگیری، مشتریها پیدایت میکنند، ایدههای ثروتساز سراغت میآیند، قلبهای مهربان اطرافت جمع میشوند و به تو عشق میورزند و بدنت ساختن سلولهای سلامت را آغاز میکند.
سید حسین عباسمنش
سلام خدمت دوست عزیزم بسیار عالی بود چقدر خوبه که قوانین را خوب درک کردید وچقدر عالی میشه که همه ای ما به اینها عمل کنیم وبه این نقطه برسیم سپاس ?????
سلام دوست من
خیلی لذت بردم از کامنتت. کاش مثال های عملی خودتون رو هم میاوردید که برای ما باور بسازه
سلام
نمیدونم چی بگم درمورد دیدگاهتون.اشک اومد توچشام.چقدرقشنگ توحید عملی رو توضیح دادیت..مطمعینم سرنماز وقتی حمدمیخونم باز اشک میاد توچشاممم..ممممنونم..واقعاممنونم
سلام، خیلی از این نگاه توحیدی سپاسگذارم در بین بیست نظر اول کلیت یکی است تنها با داستان و جمله بندی های مختلف،اما در این بین، متن شما را تاثیرگزارتر از همه نظرها دیدم،و برایتان بهترینا را ارزومند
این جمله شما به تنهایی ۱۰۰۰ امتیاز دارد باید این جمله را با آب طلا نوشت ?
کمی طول کشید تا درک کنم، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواستههایم ندارند، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمتها به زندگیام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمیکنم، از گزندشان هم بیمناک نمیشوم. مجموع این دو نگاه توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.
بسیار زیبا تشکر
???توحید عملی ???
این جواب سوالِ????
ممنون دوست عزیز
سلام ، توضیحات قسمت فایلهای دانلودی رو کپی کردین ولی واقعا بجا بود
اون دوستمون اگر همه فایلهای رایگان رو خوب گوش بدهند عالیه براشون
سلام و صد سلاااام به بهار زیبای عزیزززم
مرسی برای این متن عالی
مخصوصا بعضی قسمتاش خیلی گوارا بود …
من یه جمله ی تاکیدی از جملات آخرتون درست کردم و ب دلم افتاد ی کیچیک چیزایی بهش اضاف کنم و بنویسم اینجا:
من بعنوان “بخشی” از نیرویی که “ذات” اش :
فراوانی ثروت
فراوانی سلامتی
و
فراوانی عشق
است ، میتونم با :
باور کردن “ذاتم”
و
باور کردن این “فراوانی ها”
راه ورود اینها به زندگیمو باز کنم و به شکلی “طبیعی” و “راحت” تجربه شون کنم.
چرا که :
ذات من “احسن الخالقین” است.
در پناه رب العالمین
سپاس از استاد عزیزم خانم شایسته ی نازنینم و همه ی بچه های گل سایت ک کامنتاشون شراب ناب بهشتیه …
فی بقل خدا :)
به نام رب که تنها قدرت جهان هستی است
استاد عزیز و دوستان خوبم سلام
همه چیز خداست و اوست که این جهان را آفریده و کائنات را با قوانین ثابت و مشخص اداره میکند
و هرکدام از ما تکه ای از همان خالق بی همتا و قدرتمند هستیم و روزی از او خواستیم به این دنیا بیاییم تا خودمان را تجربه کنیم و توانایی هایمان را نشان بدهیم. پس ما قدرت خلق هر چیزی که بتوانیم آن را تصور کنیم را داریم و اگر کسی فکر میکند نمیتواند کاری را به بهترین شکل انجام دهد قدرت خود را فراموش کرده و باورهایش ایراد دارد
ما باید قوانین کائنات و تواناییهای خود را بشناسیم و آنها را باور کنیم و به الهاماتی که در هر لحظه از طرف خداوند به ما میشود عمل کنیم تا به ساده ترن راه به بهترین نتایج برسیم
اگر باورها در جهت خواسته هایمان باشد همه کائنات به ما کمک میکنند تا از ساده ترین راهها به هر چیز که بخواهیم برسیم البته به شرط اینکه هر لحظه مراقب افکار و باورهایمان باشیم و به نجواهای شیطان و باورهای محدود کننده بی توجهی کنیم و قلب و ذهنمان را با منبع یعنی خداوند هماهنگ نگه داریم
به قول استاد همیشه احساسمان را خوب نگه داریم تا همه چیز خود به خود درست شود و اگر در مسیر درست باشیم فقط اتفاقات خوب را تجربه خواهیم کرد و در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میگیریم
و دیگر اینکه خود را لایق بدانیم و عاشق خود باشیم و سپاسگذار, تا الهامات و نعمتها و فرصت ها را دریافت کنیم
به نظر من موفقیت های استادعزیز
توحیدی بودن ایشان است که خداوند را تنها قدرت جهان هستی میدانند و به کسی غیر از خداوند قدرت نمیدهند
و باورهای درستی دارند و به آنها ایمان دارند و همیشه باور هایشان را تقویت میکنند
به الهامات فورا و با ایمان عمل میکنند
تنها به اصول عمل میکنند و به فرعیات بی توجه هستند
بسیار کارها را ساده میگیرند و اعتقاد دارند هر کاری باید به راحت ترین و بهترین شکل انجام شود
با سپاس از استاد عزیز و همه دوستان
به نام خداوندی که قدرت خلق زندگی ام را به من داد
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسیم٫ من چند روز پیش داشتم به این فکر میکردم که ارتباط بین کارهایی که من باید بکنم و کارهایی که خدا می کنه چیه؟ و وقتی استاد این سوال را مطرح کرد دیدم که جوابش خیلی شبیه به همون جوابیه که من به سوال خودم دادم با استفاده از الهاماتی که خدا بهم کرد٫من در نهایت به این جواب رسیدم که همه چیز در این مسیر توحید هستش اما لازمه این توحید چیه؟ در قدم اول باید باور کنی که خداوند به انسان الهام میکنه و در قدم بعدی باید خودت رو لایق بدونی برای دریافت این الهامات؛ بعد باید باورهایی مناسب با خواسته که در اینجا کسب و کار عالی هستش رو ایجاد کرد و با تمام تمرکز در این فضا حرکت کرد٫ باورهایی مثل معنوی بودن ثروت، فراوانی ثروت، مشتری و٫٫٫ باور لیاقت که اندازه ظرف هرفرد رو مشخص می کنه و هر چه ما خودمون رو لایق ثروت بیشتر، راحتی بیشترو٫٫٫ بدونیم ظرف وجودی مون در اون جنبه بزرگتر میشه٫ وظیفه ما در این مسیر ایجاد این باور ها،حرکت کردن با توکل وایمان و عمل به الهاماته٫ کسی که ایمان داره خداوند همه چیز رو میدونه و عاشق ماست و بیشتر از ما میخواهد که پیشرفت کنیم و همیشه همراه ماست و ما را ترک نمی کنه(که این بالاترین حد از عزت نفسه) همیشه حرکت می کنه و نگران هیچ چیزی نیست و از مسیرش لذت میبره و مطمئنه همه چیز در وقت مناسبش به او گفته میشه٫از نحوه ایجاد محصول گرفته تا هدایت به بازارهای جدید و پر رونق
توخود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد
خیلی ها میگن کسب و کار رو باید علمی پیش بردباید مشتری ها و رقبا را آنالیز کرد اما اتصال و اعتماد به خداوندی که از همه چیز آگاهه و میخواد که همه چیز برای ما راحت باشه(یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا/خدامیخواهد کار بر شما آسان کند، که انسان ضعیف خلق شده است٫) بهترین شیوه و توحیدی ترین شیوه برای پیشرفت در هر زمینه ای هستش٫ طبق گفته خود خدا در قران تنها کافیه که به اون اعتماد کنیم(وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا/و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است)٫ در مورد تبلیغات هم بگم که میشه از دو روش استفاده کرد اول اینکه میشه از خدا خواست که ما رو به جاهای مناسب برای تبلیغ کردن هدایت کنه و بهمون بگه چطوری تبلیغ کنیم این روش به ظاهر روش خوبیه اما این طور نیست چون در این روش ما به طور کامل تسلیم خدا نیستیم و یه جورایی بهش اعتماد نداریم که همه کار ها رو میتونه برامون انجام بده٫ اما روش دوم اینه که از خدا بخواهیم همه کارها رو برامون انجام بده و اون برای ما تبلیغ کنه٫ خداوند میلیاردها دست داره که میتونه با استفاده از آنها به بهترین شکل ممکن این کار را انجام بده بدون هیچ هزینه ای برای ما؛ تنها بهایی که ما باید بدیم اینه که اونو باورش کنیم این روش نشان دهنده ی تسلیم بودن در برابر خداست، نشان دهنده توکل و ایمان نسبت به خداست؛ این روش خیلی توحیدیه٫ وقتی همه انسانها هر لحظه توسط خدا هدایت میشن پس چه نیازی هست که تبلیغ کرد٫
امیدوارم تونسته باشم مطالب مد نظرم رو خوب توضیح بدم٫برای همه آرزوی شادی وثروت وسلامتی دارم٫
سلام دوست عزیز،با اصل حرفتون موافقم ،اما با یه کوچولو اینور اونور، برداشت میتونه متفاوت بشه ،البته گفتم اصل حرف درسته و فوقولاده،باید واضح تر بشه تا جایی واسه برداشت کج نباشه ،برداشت کج ناشی از نااگاهی هست و شما اگاهیتون عالیه فقط یخورده سطح بالا گفتین که اولش خودم مقاومت داشتم بعدش نشستم بازش کردم و به این نتیجه مثبت دست یافتم…
یجا به ادم الهام میشه یا به دلش میفته که فلان کارو بکنه،مثلا فلان متد تبلیغ،یا بره فلان ایده رو اجرا کنه،به فلانی پیشنهاد بده،سهام فلان شرکت زیر نظر بگیره یا فلان تغییر رو توی تولید و توزیع بده
اما یه برداشت اشتباه میگه من مثلا جنس تولید میکنم،میشینم تا مشتری برام بیاد….
اگه اینطور بود خود استاد هم اولای کارشون نمی رفتن پوستر بچسبونن تو تهران…
به نظر من ، از اول که ادم نمی تونه که یه باور ملیون دلاری داشته باشه،
خود استاد میگن از 120 هزارتومان کار طاقت فرسای بندر شروع کردن و الان بعد حدود هجده سال به ملیون دلار رسیدن
یعنی با توکل به خدا و خودباوری از هرجا که میتونیم شروع کنیم و در مسیر به الهامات اتکا کنیم و جاهایی که میبینیم داریم روی غیر خدا حساب میکنیم ،سریع نگاهمونو برگردونیم سمت خدا،حالا ازکجا بفهمیم که داریم رو غیر خدا حساب میکنیم؟از روی حال بد مون و احساس حقارت و ناتوانی،از اینکه نمیتونیم چیزای خارج از کنترل مونو کنترل کنیم.
داشتم میگفتم،با ایمان و هرقدر باور درست که میتونیم شروع کنیم (ترک بندر استاد و تبلیغ سمینار تو تهران)
بعدش رفته رفته اگه شل نکنیم و پرانرژی تر و متعهد تر جلوبریم و عمل کنیم،اونقدر قوی میشیم که دیگه کالامون برند میشه و نیازی به تبلیغ نداریم،الهامات الهی در راستای کسب و کار و بهبود اون خودش میشه تبلیغ خدا،
البته رد کردن مراحل اولیه بستگی به ایمان،باور و عملمون داره…
اصلا همون اولش هم خدا واسمون مشتری میاره….
با تفاوت این که اولش تازه داریم قانونو میفهمیم و برای ساخته شدن باور و ایمان باید گامهای فیزیکی سخت تری رو نسبت به اینده متکامل ترمون برداریم،اما رفته رفته اینقدر این چرخه قدرتمند میشه که با یه تلفن چند ملیون دلار ثروت میسازه….
به نظر من تکامله….
تکامل در توحید،تکامل در باورسازی،تکامل در قلق های درونی مثل مواجه با نجواها،هوسا،ازمدار خارج شدنای روزمره و طبیعی و ….
تکامل در اعمال
تکامل در پاسخ دادن به اتفاقات
اصلا خدا میگه ما اسمانا و زمین را در شش رو افریدیم.در صورتیکه واسه خدا همه چی کن،…،فیکون هست و شش روز تایم نمیخواد،
اینا همه تکامله که باید یه دورهای طی شه اما زمانش بستگی به افراد داره،
جالب اینکه تکامل تو هر بعد به تکامل تو ابعاد دیگه هم کمک میکنه،
و تکامل در توحید بعنوان قویترین ابزاره ….
اما بلاخره فردی که متعهده،کا میکنه و دنبال راستیه و بهترمیشه،تو همه این ابعاد به تکامل قابل توجهی میرسه (کمال الهی انسانی متجلی میشه)
سلام . بله من هم کاملا موافقم
که ما وقتی با برخی از آموزه ها آشنا میشیم فکر میکنیم از همون لحظه که آگاهی رو بدست اوردیم دیگه کار تمومه . مثلا اگر بیماری صعب العلاج باشه میخایم یهو داروهامونو قطع کنیم یا اگر کسب و کارمونو راه انداختیم هیچ تبلیغی نکنیم یا ظاهر مغازمونو تقویت نکنیم و …
در حالی که اون اگاهی بمرور زمان با تکرار و تایید نشانه ها باور میشه
ما با باورامون زندگیمونو میسازیم
پس یادمون باشه قانون تکامل رو
سلام دوست عزیز٫ مرسی بابت کامتتون٫ به نکته های خوبی اشاره کرده بودید٫ باور به اینکه باید خودمون رو لایق الهامات خدا بدونیم با اینکه چند هفته ای که دارم روی خودم کار می کنم الهامات خدا رو دریافت می کردم اما باوری بود که تا حالا بهش دقت نکرده بودم٫ مثال هایی که از قرآن زده بودید خیلی خوب و جالب بود که همون جور که استاد عباس منش تاکید می کنن که باید ایمان داشته باشیم در صورتی که به این آیه ها ایمان داشته باشیم آرامشی رو تجربه می کنیم که من بعد از اون متوجه حرفی که خدا در قرآن زده شدم (الی به ذکر الله تطمئن القلوب/ تنها یاد خداست که باعث آرامش دل ها می شود)٫ همچنین وقتی که اون دو روش رو گفتین من ناخواسته وقتی روش اول رو خوندم به نظرم توحیدی ترین روشی بود که می تونست باشه ولی وقتی روش دومتون رو خوندم تازه متوجه شدم که بعضی وقتا ما شاید فکر کنیم که کاملا توحیدی رفتار یا فکر می کنیم اما الان متوجه شدم که برای توحیدی فکر کردن هم نیاز به تکامل هست و هر بار فکر ما می تونه توحیدی تر از قبل باشه٫
سلام
دوست عزیز خیلی خوب بود که از تجربیات خودتون هم می گفتید که می فهمیدید که موضوع رو دیگه از شور به درش هم نکنید. اگر می خواید به حرف استاد هم بسنده کنیدف ایشون هم قانون 80-20 رو بهش اشاره کردند. نه اینکه کلا یه چیز رو رها کنید. چرا دوستان عزیز یک مورد رو در نظر نمیگیرند که ممکنه همین خدا یک روش بازاریابی رو به دل شما بندازه که از اون طریق نعمت دلخواهتون بهتون برسه. استاد گفتن اصل رو فراموش نکنید نه اینکه کلا فرع رو از بین ببرید.
اگر هم دوست دارید از قرآن مثال بزنیم، نمونش اینه که “کلمه طیبه کشجره اصلها ثابت فرعها فی السما” کلمه طیبه مانند درختی است که اصلی ثابت و فرعش در آسمان است. درختی که ریشه هاش و تنه ی محکمی داشته باشه ولی شاخه نداشته باشه آیا میوه میده؟ معلومه نمیده.
اگر دوست دارید باز از عملکرد استاد عباسمنش مثال بزنم این رو حتما بخونید:
یکی از مهمترین کارهایی که در فضای وبسایت و اینترنت باید انجام داد ، تولید محتواست. استاد سالها قبل بخش عقل کل رو با توجه به داستانی که خودشون تعریف کردند قرار دادند یعنی به نحوی به الهام درونشون و نشانه عمل کردند و این بخش رو قرار دادند. حالا آیا می دونید که همین بخش چه تولید محتوای عظیمی داره می کنه بدون اینکه خود استاد دخیل باشند؟ می دونید که این کار چقدددددر از نظر گوگل حایز اهمیته.
یا مثلا همین که استاد میگن کامنت کوتاه ننویسید. خب دوستان عزیز همین امر باز باعث میشه دخیل بودن مخاطب، میزان ماندگاری فرد در سایت با توجه به صرف زمان برای خواندن یا نوشتن کامنت ها و نکات فنی دیگه ی سایت رو بالا ببره. استاد شاید این مطالب رو ندونن ولی خب با “عمل کردن” به این ها دست پیدا کردند.
توحید به منزله کاری نکردن نیست. حتی اگر در شرایطی خاص فردی توحیدی رو دیدید که کاری نمیکنه، باز به این معنا نیست که منفعله بلکه کاری نکردنش هم به صورت فعاله. یعنی اون فرد تمام کاری که از نظر خودش می دونسته باید انجام بده رو انجام داده و الان ساکت نشسته. شاید هم به دلش اومده که نباید هیچ کاری بکنی و اون هم هیچ کاری نکرده و خاموش نشسته. مثلا برای حضرت ابراهیم در شرایطی که خانوادش رو در بیابان گذاشت ، هر کار بیشتری از اونچه حضرت ابراهیم انجام داد، شرک حساب می شد. چون اونجا کلا بنا بر توکله. بنا بر ایمان به ندیده هاست.
اما این بدین معنی نیست که حضرت برای کسب معاش هم می نشست خونه و میگفت روزی من میرسه.
اون دوست عزیزمون که سوال پرسیدن خیلی اگاهانه مطرح کردن که لطفا دوستان از نتایجشون حرف بزنن نه صرفا آنچه شنیده اند. استاد هم همین تاکید رو کردند که دوست دارند بچه ها از آنچه عمل می کنند صحبت کنند نه اونچه تصور می کنند درسته و از قضا ظاهرش زیباست.
من مثالهای بسیاری چه در امر درسی چه در کسب و کارم سراغ دارم که گواه بر اینه که باورها تاثیرش بیشتر از فعالیت های دیگه است اما این رو هم تجربه کردم که عمل به همون راهکارهای غیر ذهنی هم واجبه. مانند این می مونه که برای قبولی باید 8 واحد نظری و 2 واحد عملی پاس کنی. گرچه بیشتر واحد ها نظری هستن اما بدون نمره قبولی در اون واحد عملی کل فعالیتتون نادیده گرفته میشه و شما قبول نخواهید شد.(در مثال مناغشه نیست، نقصانش رو بپذیرید)
اما مثال کسب و کار خودم: من تا بهمن سال گذشته با این که همیشه پیشنهاد فروش عمده در کارم رو داشتم، اما هرگز معامله ها به سرانجام نمی رسید تا اینکه ترمز ذهنی خودم رو پیدا کردم و هر روز و هرشب با خودم تکرار می کردم که من لایق نعمت های بی حساب خدا هستم ( چون فروش عمده برایم خیلی کار سهل و آسانی می آمد و موهبتی از سمت خدا می دانستم نه تلاش خودم) و به سرعت نتیجه ها آشکار شدند و تا به امسال هم ادامه دارند.
بیشتر از این نمی خوام متن پیام طولانی بشه و از ابتدا قصد پاسخ به سوال استاد رو نداشتم بلکه خودم هم برای استفاده آمده بودم ولی کم لطفی بعضی از دوستان در امر توحید منو واداشت تا این ها رو بنویسم.
الحمدلله رب العالمین
به نام خداوند وهاب
من سعی میکنم آنچه که به میآید وبه من آرامش میدهم را بنویسم
مهم ترین عامل توحید است
یعنی اینکه روی دیگران حساب باز نکنیم به صورتی که فکر کنیم دیگران میتونند به ما ضربه بزنند
یعنی اینکه باور نداشته باشیم که هر چه قدر هم ما خوب کار کنیم بالا خاره یک نفر از بیرون اگر از ما خوشش نیاید و… میتواند زندگی ما را خراب کند (این پاشنه آشیل من است/ قویترین است و تمام ترمز هایم بر این باور است که این شرک است)
اگر ما باور کنیم که خداوند مالک همه چیز است و کلا همه چیز خودشه و همه ما به سوی او باز میگردیم / باور کنیم نه این که ادا در بیاریم
وقتی که قانون جهان اینه که احساس خوب اتفاقات خوب را رقم میزند / وقتی قانون اینه که ما همه اتفاقات را رقم میزنیم و کوچک ترین اتفاقی در زندگی ما (زندگی ما) جبرا اتفاق نمی افتد/ توجه کردن به هر چیزی و سپس آن توجه احساس ما را رقم میزند و با ارسال فرکانس در هر لحظه انتفاقات ما رقم میخورد
وقتی احساس سید حسین خوب است هدایت میشود به مسیر های درست و خداوند تمام کار ها را برای اون انجام میدهد و همه چیز ساده رخ میده چون اون داره همه کار را میکنه برای سید و این پاداش توحیده و توحید اصله
وقتی احساس خوب باشه ناخود آگاه یا خدآگاه یک سری کار ها را انجام میدهیم که باعث پیشرفت ما میشود
وقتی احساس خوب باشه و ادامه بدیم همه کار ها ساده انجام میشه
هر کسی که این کامت را میخونه یک لحظه فکر کنه یه این که چگونه به این مسیر و این سایت هدایت شد…من هر وقت فکر میکنم اشک از چشمام سرازیر میشه که طور هدایت شدم به این مسیر و چقدر زندگیم تغییر کرد و داره تغییر میکنه اما من باز هم ناسپاسم
تقریبا کل مسیری که خداوند من را هدایت کرد به سوی این سایت اینقدر برای خودم پیچیدش که چطور تمام اون هدایت ها رخ بده که الان اینجا باشیم
و خداوند ما را هدایت میکنه و مشتری ها را هدایت میکنه انسان های درست را به مسیر های درست هدایت میکنه و ایمان و توحید باعث میشه که خود خداوند مشتری ها را هدایت کنه برای این شخص
یک عامل دیگه این که این شخص با خودش در صلحه
یعنی این که خودشه و نقشبازی نمیکنه و صادقه و هرکسی این گونه باشه چنین نتایجی میگیره
چند بار در زمان نوشتن کامت خاستم این را بنویسم اما تا میومدم بنویسم ذهنم میگفت برو بابا این چیه میگی/ نگو بهت میخندند اما الان میگم
وقتی روی اصل کار کنی نا خودآگاه یا خود آگاه یک سری عمل در زندگیت اتفاق میوقته یا دیگران برات انجام میدن مثلا الان همین لینکی که در ول توضیحات این فایل به روانشناسی ثروت 3 داده شد این یک نمره مثبت در سئو سایته یا تعداد کامتی که داره گذاشته میشه این هم یکی هم مهم ترین ترین ها در سئو سایته یا…به این معنانیست که باید کاملا برخلاف اصول سئو و …. باید باشی و این یعنی ایمان……نهبه نظر من اگر روی اصل و اساس توحید کار کنیم اون کار هایی که باید انجام بشه تا میتری ها هدایت بشن انجام میشه و نباید به هیچ چیز چسبید و باید رها باشی و زندگی کنی و لذت ببری به خداهمه چیز به موقش رخ میده
من یک موضوعی را هم الان به ذهنم رسید را بگم: من تابستان سال 1397 به این فکر بودم که باید سربازیم را بخرم ولی پول میخوامن و… و داشتم فکر میکردم چطوری این پول را بدست بیارم و… وبعد از زمانی که گذشت و دیدم پول را به دست نیوردم که هیچ بلکه هر چی پول هم داشتم از دست دادم و داشتم افسرده میشدم که چطوری میشه و الان باید چی کار کنم چند وقت دیگه باید برم سربازی و…. و سعی میکردم ذهنم را کنترل کنم یک روز توی کلاس هنرستانمون بودم دیدم بچه ها دارن به یکی از بچه ها میگن معافیت را گرفتی و….کارت پایان خدمتت هم به زودی ارسال میشه ….و داشتن حسودی میکردند بهش و بعدش که من شنیدم و تحقیق کردم دیدم که کفالت پدرش را گرفته …من حتی اسم کفالت را هم اولین بار بود که میشنیدم و بعش فکر کردم که پدر من چند ماه پیش عمل قلب باز کرده و من هم که فرزند آخرم و….و همه شرایط اینگار دست به دست هم داده که من معافیت سربازی را بگیرم …تا الان نگرفتم و خیلی رها تر شدم نسبت به قبل و میگم به موقش هدایت میشم و دارم میبینم که چطور خداوند داره هدایتم میکنه و هم زمانی ها را رقم میزنه برای من که با خاستم برسم
گفتم موضوع سربازی را هم بگم که یک ردپایی بعد از چند ماه در این کامنت گذاشته باشم که بعدا که میام و مطالعه میکنم ببینم چقدر شخصیت بزرگ تر شده و به چه خاسته هایی رسیدم
در کل بچه ها سعی کنید در این مسیر بمونید … همین که در این مسیر بمونید و کم کم روی خودتون کار کنید میوفتید روی غلتک و در ادامه کار آسون تر میشه
خلاصه پاسخ به سوال این صفحه را در چند کلمه زیر خلاصه میکنم
توحید، احساس خوب(لیاقت)، هدایت
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکاسیم
خدارا سپاسگزارم بابت تمام تضادهای که در تمام جهان هستی با اون برخورد میکنیم و تضادی که دوست گرامی مون باهاش برخورد کرد که باعث رشد من یکی تا الان شده که تمرکز کنم و فکر کنم به این سوال که:
چه عواملی باعث ایجاد تفاوت بین نتایج افراد در کسب و کار میشود؟
خوب به نظر من جواب این سوال اینه که:
افکار و باورهای هر فرد دنیاشو خلق میکنه
و شکل گیری این باورها از ورودیهای اون فرد است
که اون ورودیهای از خانواده،دوستان،قوانین جامعه و خیلی چیزهای دیگه که باعث نتایج میشود
و قانون اصلی این جهان. اینه که
افکار و باورهای ما اتفاقات ونتایج هر کسی رو ایجاد میکنه و نه هیچ چیز دیگه ای
چون جهان داره هر لحظه به افکار و باورهای ما واکنش نشان میدهد
وقتی که ورودی به ذهن ما داده شود و باتوجه کردن به اون ورودی به سمت اون هدایت میشویم و صورت نا خودآگاه با احساس تلفیق میشود ونتایج ایجاد میشود
زیرا قانون احساس خوب=اتفاقات خوب واحساس بد=اتفاقات بد اجرا میشود
و موضوع اصلی اینجاست که افراد نمیدونن که خودشون خالق زندگی خودشون هستند تفاوت از اینجا ایجاد میشود که همه عوامل رو مهم میدونن مثل پارتی داشتن ،تبلیغات و دیگران رو مهم دونستن وخیلی چیزهای دیگه جز خودشون و افکار و باورهای شون
وحالا برا ایجاد تفاوت در نتایج مون باید اول روی ورودی هامون تمرکز کنیم وهرحرفی رو نشنویم هر آهنگ رو گوش نکنیم هر فیلمی رونبینیم با هر کسی ارتباط برقرار نکنیم وبعد با تعریف باور جدید در اون موردی که میخوایم نتایجمون تغییر کند مثل این باور در مورد ثروتمند شدن که:
ثروتمند شدن معنوی کار در دنیاست
وتکرارومنطقی کردن اون باور در ذهنمون باعث تغییر در نتایج کارها مون میشود
چون هدایت میشویم به مسیرهای جدید،ادمهای جدید،شرایط متفاوت و فاصلهی فرکانسی که با نتیجه اون باور جدید داریم آرام آرام کم میشود وتکامل ما طی میشود زیرا افکار ماست که باعث انجام کارهای ما میشود نه اعمال ما
و تاکید میکنم اون اعمالی نتیجه بخش میشود که بعد از تغییر باورهای ما انجام میشود زیرا هدایت میشویم توسط خدا که این جهان رو داره اداره میکنه
و به احساس خوشبختی میرسیم
و در اخر خداروشکر میکنم بابت این هدایتی که منو کرد واین حرفهای که به من گفته شد نوشتم