https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-23 08:09:302024-12-18 13:01:15سریال زندگی در بهشت | قسمت 2
635نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وزیباتر اینکه استاد عزیز که هر لحظه عاشقانه با عزیز دلشون صحبت میکنن، چه فکر خوبی کردن استاد که با مشعل آتیش رو قدرت دادن و نشون دادن که همیشه یک راه دومی هم هست اونم روش راحتر ،
واقعا شب زیبایی شد،
خدا رو هزاران بار شکر
با تمام تلاش و همکاری آتیش رو بهش جون دادین و رفتین برای استراحت ،و چه صبح زیبای رو شروع کردین
با چه شور و اشتیاقی خانم شایسته مهربان رفتن شروع به فیلمبرداری از آتیش بازی دیشب کردن
و چقدر خوب و عالی شده بود تمام چوب ها سوخته بود خدا رو شکر که استاد عزیز از هر لحظه زندگی شون واسمون درس و نکات آموزنده میده
و باعث میشه ما کلی انگیزه بگیریم و با روحیه عالی و امیدوار به آینده پیش بریم
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته نازنین و دوستان گرامی
چه شب رویایی چه حس و حال خوبی خدای من شکرت تحسین میکنم رابطه رویای تون رو چقد میتونه زندگی زیبا باشه چقد نگاهتون تحسین برانگیز چه ذوق و شوقی خانم شایسته عزیز دارن خدای من اصلا ادم باورش نمیشه یه ادم بتونه این حد مثل یک بچه شورو شوق که انگار اولین بار یه اتیش دیده ذوق میکنه اخه این چه نگاه و دیدگاهی هست این قدر ادم رو به وجد میاره جوری که وقتی ما میبینیم میگم خدایا منم از این حد شور و شوق رو میخوام و اصلا باورمون نمیشه فقط میگم میخوام حالا خودم میرم یه جایی یه اتیش میبینه دقیقا همین حس و حال و دارم چه قانون زیبایی یکی از بهترین قانون خدایاشکرت که ما رو با این قانون اشنا کردی گاهی که فکر میکنم تو خودم میرم میگم خدایا باورت میشه من الان خوشبخت ترین ادم هستم چون قانون رو فهمیدم البته به اندازه خودم که فهمیدم این حد که احساس خوشبختی میکنم چه اتیشی بود چه رابطه ی خدایاشکرت اصلا وقتی هدایت میشی که یه کاری رو باید انجام بدی تو مسیر انقد اون ذهن منطقی حرف داره اصلا نمیزاره به کارت برسی هی میگه سخت و خسته میشه نمیتونی حالا که انجام دادی یه حس خوب میگیری بعد میگی دفعه بعد هم به حسم گوش میدم اما باز اون میاد اما تو با کار کردن رو خودت ادم اروم تری میشی حرف گوش کن تر میشی هر دفعه بهتر عمل میکنی چقد این قانون جذاب و عالی هست دقیقا امشب من هم هدایت شدم که خواهرم رو دعوت کنم به خونه ام و شام با هم باشیم با هم و از یه طرف اون حس میگفت انجام بدم و گفتم خدایا نشونه میزارم اگر همسرم تا فلان ساعت امد پس من باید زنگ بزنم دیدم امد بعد دیدم ذهنم داره بهونه میاره داشتم پشیمون میشدم که ول کن حوصله داری الکی وقتت هدر میره واینا اما گفتم میدم اگه تو فرکانسم نباشه نمیاد و اینا دیدم کلی خوشحال شد گفت اتفاقا من خواستم بهت بگم تو بیای نشد گفتم خوب من موفق شدم که از خدایت خدا پیروی کنم حالا تو بیا و کلی از شب رو کنار هم از قانون صحبت کردیم به سبک دوره سلامتی غذا خوردیم و کلی رقصیدیم و لذت بردیم خداروشکر تحسین میکنم این همه زیبایی پردایس رو چه سرسبزی چقد دریاچه ارومه چه فضایی چه ذوقی کرده خانم شایسته واقعا هم ذوق داره وقتی از هدایت خدا پیروی میکنه تحیسن میکنم این سپاسگزار بودن عملی از این فضای رویایی خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
یعنی بهشت بهشتی که استاد عزیز وخانم شایسته مهربان برای خودشون ساخته اند ساختن این طور بهشتی سعی وکوشش میخواد سعی وکوشش ذهنی نه فیزیکی.استادان عزیزم چقدر جهان شما دو عزیز که خیلی خوب توانستید ذهنتون رو کنترول کنید در کنار هم قرار داده است.
برای من که آوایل شروع این مسیر زیبا هست خیلی رسیدن به همچین جایی وزندگی کردن در همچین بهشتی دور از درسترس است.اما همه اش بستگی داره به کنترول ذهنم و جایگزین کردن باورهای قدرتمندکننده به جای باورهای محدودکننده .
وتوجه مثبت نگه داشتن..
تازه از دیروز صبح شردع کردم به کار کردن جدی روی قوانین که نتیجه اش را امشب دیدم امشب اینجا در شهرما بسیار یک باران عالی وزیبا ودلنشین میبارد. ومن هم خیلی دوست دارم لذت بردن از باران را و راه رفتن در کوچه های زیبا ودلنشین و عشق ورزیدن به خدا واحساس خوب داشتن در وقت باریدن باران.
امشب شوهرم من رو باپسرم یکجا برد شب گردی و درحین باریدن باران رفتیم وتو شهر گشتیم و خیلی خیلی لذت بردم وعاشقانه سپاس گذار خداوند وقوانینی که وضع کرده هستم.
چه زیبا میتواند راحت وآسان شرایط همچنین خوبی را برای خودم رقم بزنم فقد زمانی که به قوانین پایبند باشم وتکاملم را طی کنم.
چه شب زیبایی داریم در اینجا در پرادایس ما وچه درخت ها وچوب های بزرگی که استادان یک راه آسان برای پاک کردن اطراف خانه خود دارن که اونم سوختن چوب ها است که در نتیجه پایان کار تبدیل میشوند به خاکستر وآسان تمیز میشوند.
چوب ها کنی خیس هستن وآما ه سوختن نبودن به همین خاطر کمی دیرتر سوختن ولی برای شما که به قوانین کامل تسلط دارید این دیر سوختنه هم موجب لذت بردن از آتش سوزی شد.ازاین موضوع یاد گدفتین نباید در هیچ کاری عجول باشیم وفقد باید شروع کنیم خودش مسیر برای ماها روشن میشه وهداین میشیم به سمت ایده ها وشرایط بهتر که میتواند در بهتر انجام دادن کار راهنمایی میکند.
تشکر از استاد عزیز وازدوستانی که کامنتم را خواندن
وتشکر از خدایی که من رو در مسیر هدایت قرار داد ومن رو لایق این مسیر دانست خدایا شکرت
إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ
[پروردگارا!] فقط تو را مى پرستیم وتنها از تو یارى مى خواهیم.
حدودا 4 اردیبهشت 99 این قسمت روی سایت اومد و یادمه که وقتی شروع کردم این سریال رو مو به مو دیدم و باهاش همراه شدم. من اینجایی نبودم که الان هستم.قراره این ایده رو دیدن قسمت های زندگی در بهشت رو پیش برم و خدا میدونه بعدش کجام. من قراره همین قدم رو بردارم و از همین لحظه لذت ببرم و درس های همین قدم های کوچیک رو بگیرم و رشد کنم.
چقدر خوندن کامنت های بچه ها خوبه، دوستان عزیز و ارزشمند من که در سایت فعال هستین و کامنت مینویسین واز خودتون ردپا میگذارید، واقعا تحسین تون میکنم و ازتون تشکر میکنم.
================================
این قسمت و شب زیبای پرادایس اونم با صدای اواز جیرجیرک ها، اونم با پروژه آتیش بازی و همزمان پاکسازی محوطه پرادایس از خار و خاشاک و درخت های قطع و هرز و اضافی.
چقدر میشه درس گرفت.چقدر با با دقت و شش دانگ دید تا فهمید و ازشون درس هاش رو بگیری. خدایا ازت میخوام من پر کنی از درس هایی که لازم دارم از این قسمت بگیرم.
^ همه جا تاریکی مطلقه و زندگی با نور معنا میگیره.
^ اضافه کردن بنزین برای آتیش بازی بیشتر و دیدن شعله ور شدن شعله های آتیش(چقدر قانون تکامل رو بیشتر میشه درک کرد.)
^ این جمله های “عاشقتم من” های شما عزیزان چقدر قشنگه، چقدر عشقه، چقدر باید یاد بگیرم.(واقعا سپاسگزارم برای وجود پر از مهر و عشق تون واین رابطه سراسر عشق و صلح و دوستی که دارین.)
^ خُب استاد رو میبینم که منبع 4لیتری بنزین تموم شد، رفت سراغ ابزار دیگه برای سرعت بخشیدن به آتیش.استاد مشعل هیولا میاره.
^ ببینید یک تصمیم و اراده و همت باعث شد این کاری که میخواست بره برای فردا انجام بشه.همین امشب حسابی با قدم های کوچیک و ادامه دادن و به تاخیر ننداختن کار درست نتیجه چی میشه، نتیجه این میشه که صبح که از خواب پامیشید پرادایس پاکیزه و پاک شده از شاخه ها هرز و خلوت و مرتب شده.خداروشکر
^ استاد هم که انگیزه و انرژی میگیره با همراهی مریم جان عزیز و نازنین و درخت بلند میکنه میندازه تو آتیش…
^صبح شده و دیدن نتیجه این مداومت و ادامه دادن ها رو میبینیم.
^ آتش زیر خاکستر هم دیگه کولاک میکنه به همراه بادموافق و دوتا آدم مشتاقِ استفاده از فرصت ها. دوباره آتیش به پا میکنید و باز هم از این بهتر و از این پاکسازی بیشتر انجام دادین.
^ هی باید به خودمون بگیم که از کارهای کوچیک شروع شد. کاری که در ظاهر اول اصلا خیلی سنگین بود اما انجام شد اونم تو یک شب با اراده و شروعی که کردیم.
^ باید یادمون بمونه که هر کاری رو فقــط باید ادامه بدیم.و اصلا کاری نداشته باشی که کِی تمــوم میشه.فقــط بگی هرکاری از دست من برمیاد انجام میدم.
^ اون آتیش کوچولو با تکه های چوب چندسانتی شروع کردین بعد یواش یواش به جایی رسید که درخت ها رو هم پودر کردن و آتیش زدن.
^ خداروشکر برای تمیز شدن محوطه
^ واقعا این پرادایس این تمیزی حقشه،اینقدر به ما لذت و زیبایی هربار و هر روز میده واقعا خدایا شکرت
واقعا خدایا شکرت…
^ وقتی آدم “نقطه پایانی” رو همون اول ببینه انگیزه میگیره برای ادامه دادن.
خدایا شکرت برای این انگیزه ها
خدایا شکرت برای این درس ها
خدایا شکرت برای اینکه میتونم مهارت کسب کنم و با تجسم کردن،صحبت کردن هی نقطه پایانی رو ببینم و هی ادامه بدم تا با لذت مسیر رسیدن به خواسته هام رو با هدایت خودت طی کنم.
امشب دور دومیه که دارم سریال زندگی در بهشت رو میبینم ولی برای اولین باره که دارم کامنت میزارم .حقیقتا هرباری که میخواستم کامنت بزارم میگفتم چیزی ندارم برای گفتن ولی امشب یهو دلم خواست کامنت بزارم و تشکر کنم ازتون به خاطر این فایل های زیبا و حس خوب و مثبتی که بهم انتقال میدن راستش امشب داشتم یک سری تمیز کاری انجام میدادم که کلی کارتون اضافه و برگه های باطله رو باید مینداختم دور .ما تو خونه آپارتمانی زندگی میکنیم وقتی داشتم از پله ها میرفتم پایین که این کارتون هارو بندازم سطل آشغال توی راه پله یه چوبی دیدم که شبیه به اون به قول شما عصای موسی شما بود نمیدونم چرا یهو گفتم اینارو بسوزونم یه آتیش کوچیک درست کنم .کنار ساختمون ما یه خرابه کوچیکه که دلو زدم به دریا رفتم تو اون خرابه و اونارو آتیش زدم خیلی حس خوبی بود توی هوای خنک کنار گرمای آتیش واقعا لذت بردم .و اینو بگم که از وقتی با این سایت آشنا شدم و این سریال و دارم میبینم نمیتونم چشم ازش بردارم . خانوم شایسته عزیزم شما واقعا تحسین برانگیز هستید و ممنونم ازتون به خاطر اشتراک گذاشتن این همه زیبایی تا حالا چیزی تا این حد منو تحت تأثیر قرار نداده بود هر وقت یه ذره حالم خوب نیست میام این سریال و میبینم و کلی حس خوب میگیرم.
خداوندا سپاسگزارم که باری دیگر به من فرصت دادی تا بتوانم از آگاهی های ناب این قسمت از سریال برخورداربشم
یک شب زیبای پرادایسی بایک کلبه ی چوبیِ نورانی روی دریاچه ی زلال چقدر میتونه رؤیایی باشه مخصوصا وقتی دوعزیزدل وعاشقی درکنارهم تواین کلبه ی چوبی زندگی میکنند که همیشه درحال بهبود وتغییرات خودشون واطراف زندگیشونن
چقدر این بهبوددائمی وهمیشگی رو دوست دارم و چقدر میتونیم لذتبخش کنیم اون مسئله ای رو که قراره حل کنیم
این نور آتشی که ایجادکردید چقدر چشم نواز و زیباست،باصدای گوش نواز جیرجیرکها و صدای سوخته شدن چوبها چقدر در وجودم آرامش به پامیشه،اونقدر ازشنیدن صدای آهنگ تاریکی شب لذت میبرم که انگار خوده خدا داره بااین صدای موسیقیش آرامش رو در تمامی وجودم تزریق میکنه
مریم جان چه مثال تصویریِ به جایی زدید اینکه گفتید زندگی بدون نور مثل تاریکی شبه،و زندگی بانور معنا پیدامیکنه،،واقعا ماادما تو زندگی اگه همیننور فیزیکی رو به نوروامیدتو قلبمون تشبیه کنیم،میفهمیم که زندگی وقتی معناپیدامیکنه که قلبمون سرشارازامید ونورالهی باشه،درغیراینصورت ما مثل یک مرده ی متحرک داریم دراین دنیای مادی زندگی میکنیم
استادچقدر من ازهمین آتش روشن کردنتون درس یادمیگیرم،اینکه تکاملی شروع به شعله ورکردنش میکنید و طبق قانون جهان دیگه میدونید که برای شعله ورشدن یک آتش نیازبه صبر داره تا بتونیم یک آتش بزرگ ایجادکنیم
اون قسمتی که بنزین رو روی آتش ریختید دقیقا یک آدمی اومد تو ذهنم که ذهن فقیری داره ویدفه کلی پول بهش میدن،اونقدر دستوپاشو گم میکنه که نمیدونه بااون پول چیکارکنه،یدفه مثل این آتش شاید شعله ور بشه ولی چون تکاملشو طی نکرده تو شرایطی قرارمیگیره که پولشو خیلی راحت ازدست میده
این آتش دقیقا این درسو ازقانون تکامل بهم یادآوری کرد،که تکامل درهمه چیز اصله،و نخوام با حولو ولا وبدون صبر منتظر نتایج بزرگ باشم
یه درس دیگه اینکه وقتی بنزین رو رو آتش ریختید یکم خطرناک وترسناک به نظررسید،ولی شما تسلیم نشدید و دوباره اونکارو تکرارکردید که به ترستون غلبه کنید
اینه که ادم باید در لحظه خودشو بسنجه ببینه چه ترسی میخواد اونو تهدید کنه و تو دلش بره،این بنزین ریختنه شاید ازنظر خیلیا ترس کوچیکی باشه ولی اگه همون ترس کوچیکه رو بهش غلبه کنی،میتونی ترسهای بزرگترازینم غلبه کنی
مثلا همینکه استادبعدش رفتن کپسول گاز رو اووردن،بخاطر منطق قبلیه بنزین ریختن روی آتش بود،که به ذهنش بفهمونه هیچ ترسو خطری قرارنیست منو تهدید کنه
خیلی دوست دارم شیوه ی کارکردنتون رو که خیلی آسون میگیرید و برای خودتون اون کارو زجرآورنمیکنید،همینکه با این کپسول بعد از طی کردن یک مقداری ازتکامل آتش اون رو شعله ورتر کردید،باعث شد کلی شاخوبرگای بیشتری رو تو زمان کمتری بسوزونید
چه صبح زیبای دل انگیزیه وقتی بعداز پاسی از تاریکی شب و کلی آتیش بازیو لذت بزدن و فضای آهنگین شب،و ازهمه مهمتر بیایی ببینی چه پاکسازیی تواین هوای طبیعتِ سرسبزشده
چقدر ذوقوشوق وخوشحالی شمارو تحسین میکنم که انقدر برای حاصل شدن نتیجه ی هرکاری انقدر خوب به خودتون یاداوری میکنید که ازچه مرحله ای به این نتیجه ی مطلوب دیت پیداکردید
ایده ی یک آتش بازی ساده وکوچک،باعث شد خدا این ایده ی بعدرو بهتون بده که آستین همت رو ورکشید و به پاکسازی این قسمت از مزرعه ی بهشتی بپردازید
اینه که استادهمیشه میگه به هرایده ای که خدابهت الهام میکنه عملیش کن،،ایده های بعد رو خدا دوباره بهت میگه
اگه میخواستید خشک نبودن چوبهارو بهونه کنید و تو ذهنتون بزرگ جلوه بدید،همین یکم آتش بازیو هم بیخیالش میشدید و احتمالا الان کلی فضای اینجا درهم برهم بود
قضیه ی خیلی ازماها تو اجرای هدافهامون هم به این شکله که بهونه ی زیادی توذهنمون بزرگ جلوه میکنه،و شاید بیخیال برداشتن قدمهای کوچیک بشیم،اما اگه بگیم نگرانی معنایی نداره،کوچیککوچیک قدم برمیداریم،قدمهای بعد هم توسط خدا هدایت خواهیم شد
اون قسمتی که شعله ی آتش شاخودبرگای درخت سالم رو پژمرده کرده بود،باخودم گفتم ببین درباره ی باورهای ذهن هم میتونه به همین شکل باشه،که اگه اجازه بدم باورهای نامناسب مثل شاخوبرگای هرز شعله وربشن ،هر آن احتمال داره که باورهای خوبم رو هم بسوزونه،اونقدر باورای نامناسب زود رشد میکنن،که شعله ی اون میتونه خانمان سوز باورای مناسب بشه
چقدر خیلی از ماها که پیشرفت نمیکنیم به همین خاطره که همچین کارهایی رو پله ی رشدوپیشرفتمون نمیکنیم و میگیم آتش سوزی که چیزی نبود،اینم چارتا شاخوبرگ رو بسوزونیم،چه کمکی به رسیدنِ اهدافم میکنه…
امایک فردباهوشی مثل استاد همین نتیجه ی پاکسازی از کلی شاخوبرگای اضافه ی فضای اطرافشو میاد بارها بخودش یاداوری میکنه،که اگه تونسته بایک ایده ی ساده اینمهمه درختای تنومند اضافه رو تبدیل به خاکسترکنه و به دامان طبیعت برگردونه،همین منطق نجواهای ذهنشو خاموش میکنه و اجازه ی رژه دادن به ذهنش نمیده
همین امسال من هم یک ماه قبل ازعید یک ایده ای یلحظه بهم الهام شد که اُپن آشپزخونمون رو بردارم
منم که ازاستادم یادگرفتم فاصله ی فکروعملم کم باشه،بااینکه زور مردانه ی بیشتری نیازبود اما من خودم دست به کار اون شدم،و هدفم فقط این بود که این آپن ازوسط برداشته بشه،ولی وقتی اون رو تو نصف روز جمع کردیم،ایده های دیگه اومد که بهبودای بیشتری به خونه بدیم و چقدر وقتی اون ایده رو سریع اجرامیکردیم دستان خدا سر راهمون قرارمیگرفت و با مناسب ترین قیمتها کلی تغییرات عالیی به خونه دادیم،وچه بازخورد فوق العاده ای ازدیگران بابت اینهمه تغییرات گرفتیم
اصلاانگار خوده خدا ایدش رو به من میگفت وماسریع اجراشمیکردیم،و واقعا خونمون یک فضای بازودل انگیزی بعداز ده سال شد
هرسال بهونم این بود که بیخیال تغییرات،ماکه قراره ازین خونه وومحله بریم وبه جای بهتری مهاجرت کنیم،اما بعدازینکه بیشتر روی احساس لیاقتم کارکردم،گیوه هام رو ورکشیدم و گفتم من از جایی که هستم باید بهترینهارو تجربه کنم و لذت ببر
اگه فضای خونمون باب دلم نیست و ازش لذت نمیبرم،مسلما همینجا هنوز خواهیم موند و هیچوقت هم جای دیگه ای برامون فراهم نمیشه،اگه ازهمینجایی که هستیم نتونم لذت ببرم
واقعابقول استاد چقدر لذتبخشه که آدم یک کاریو تموم میکنه و چه لذتی داره وقتی نتیجه ی نهایی که کارو ببینیم و انگیزه بگیریم برای حرکت کردن
چه آتشی دوباره ایجادشد،اون آتش زیرخاکستر چه شعله ای دوباره تونست به پاکنه
همین آتش زیرخاکستر درمورد باورهای منفی ومثبت هم میتونه صدق کنه،تاوقتیکه آدم روی خودش کارمیکنه نتیجه ی مطلبوب میگیره،وقتی که دوباره مثل قبل رفتارکنیم دوباره سروکله ی باورای منفی مثل این آتش زیرخاکستر شعله ورمیشن و دوباره همون سبک وزندگی قبل رو تجربه خواهیم کرد
چقدر فضای این جا ستودنیست وچقدر سرسبزی این مزرعه ی بهشتیِ خداگونه رو باهربار دیدن تحسین میکنم
چقدر توجه شمارو به نکات مثبت هراتفاقی تحسین میکنم،چقدر خوب میتونید درهرلحظه صلات کنید و نعمتهای خداوند رو بخودتون یاداوری کنید
نوشجونتون اینهمه زیبایی و سرسبزی و گوارای وجودتون باشه این همه نتایج عالی ومطلوبی که حاصل میکنید
داستان بهبود شخصیت من در راستای توجه به نکات مثبت این سریال ادامه دارد….
به نام خداوندی که با منو به کانون توجه هام هدایت میکنه
عرض سلام و ادب و احترام به استاد بزرگوار و خانم شایسته و دوستان عزیز
بدون هیچ وقفه ای بریم سراغ زیبایی هایی که توجهمو تو این سریال به خودشون جلب کرد
شروع سریال از تایم شب در پرادایس بود،شبی که با صدای جیرجیرکها و آتیش ترکیب شده بود در یه فضای بسیار رویایی و زیبا…..من عاشق شبم اینکه برم تماشای ستاره ها و ماه،اینکه یه آتیش روشن باشه و بهش خیره بشم و لذت ببرم
نمیدونید چقد هیجان زده شدم از این تیکه از سریال که تو ملکی که برای خودتونه و آزادی دارین توش و آتیش روشن کردین….این نشان از آزادی مالی استاد هستش که تو همچین فضایی داره با عشقش زندگی میکنه تحسین میکنم شما که اینهمه ثروت ساختین خدایا شکرت
صدای سوختن چوبها تو آتیش و اون گرمایی که خانم شایسته میگفتن تو اون هوای تقریبا چیلی غرق لذتم کرد و تصور کردم خودم اونجا هستم
اینکه چوبها رو وقتی مینداختین رو آتیش تو فضا ذرات آتیش به طرز شگفت انگیزی زیبا بود
و شما دو عزیز….چرا من از دیدن رابطه شما دو نفر سیر نمیشم،چرا انقد رابطه شما منو هیجان زده میکنه؟
همیشه و همیشه خواهید دید و شنید از من که رابطتتون سراسر عشق،محبت و سالم و درست و تحسین میکنم و خدایا شکرت بخاطر این رابطه فوق العاده
خانم شایسته اون لحظه ای که گفتن عاشقتم و استاد گفتن منم دلم ضعف رفت
اون لحظه ای که نگاه کردین همدیگه رو و هر دو به همدیگه گفتین عاشقتم دلم ضعف رفت
اینا چیزی نیس جلو دوربین باشه اینا سبک رابطه شماست
فقط تو چند دقیقه چندین بار به همدیگه گفتین عاشقتم رابطه ای پر از حس خوب خدایا شکرت
اونجایی که استاد از خانم شایسته تعریف میکردن بابت روشن نگه داشتن آتیش بخاطر آوردن چوبهای کوچیک
و فیدبک خانم شایسته که از استاد تعریف کردند بخاطر آوردن تنه درختهای سنگین تر
تبریک میگم که اینهمه همدیگرو تحسین میکنید،
میدونید چقد رابطه رو قشنگ تر میکنه این تحسین کردن ها چقدر عاشقانه تر میکنه رابطه رو و چقد گرم و صمیمی نگه میداره رابطه رو و چه عادت و مهارت قشنگی کسب کردین شما دو عزیز
نحوی مکالمتون همیشه با کلمه شما صحبت میکنید با همدیگه
اونجایی که استاد به همسرشون میگن شما نترس من مراقبم
هم تو جملشون ادب هست،هم عشق،هم خیالشون رو راحت میکنه من از پس این کار برمیام
چقد زیباست چقد زیباست رفتارهای استاد با همسرشون
عاشق رفاقت شما دو نفر هستم،خیلی کنار هم هستین
خیلی تایم زیادی رو با هم میگذرونید این عالیه خدایا شکرت
تا نزدیکهای 5 صب کنار هم پیش آتیش موندین و لذت بردین
چقد یه زیبایی رو میدیدین تحسین میکردین همین یه آتیش رو استاد و همسرشون چقد تحسین میکردن و شکر میکردند
چه عادت قشنگی دارین تمرکز به زیبایی ها و شکر آفریدگار رو کردن
و اونجایی که صب شد و خانم شایسته در خونه رو باز کردند یه ویو بهشت رو دیدم چقد شگفت انگیزه صب که بیدار میشی با همچین صحنه ای رو به رو بشی
از رو پل رو آب رد بشی و حجم وسیعی از درختان و چمن های مرتب و کوتاه و سبز لذت بخش ترین بود
سلام به استاد عزیزم مریم مهربون و اعضای فوق العاده خانوادم
خدایا شکرت که توفیق داشتم یک روز دیگه، تمرکز کنم بر زیبایی های این بهشت
تفاوت سطح انرژی و حال خوبم توی همین دوروز کاملا مشخصه
وافعا این سریال، این پرادایس، استاد و مریم عزیز چه انرژی خاصی دارند که تو همون ثانیه اول سریال حس و حال خوب به تموم جونت تزریق میشه
زیباترین لحظه این قسمت برای من وقتی بود که داشتین اتیش بازی رو نشون میدادین، سکوت شب و صدای اتش،همه جا تاریک و فقط اتیش چندقدمی ادم رو بهش نشون میداد اما یه هو رفتیم فردا صبح و دیدم خدای من
این رب چقدرر قدرتمنده
شبی که انقدررر تیره بود رو به روزی پر از نور و دوستی تبدیل میکنه و حتی روزی که انقدرر تابانه رو به شب با سکوتی دلنشین
چقدر سپاسگزارم بابت اینک فرصت زندگه بودن و زندگی کردن به من بخشیدی خدای دوست داشتنیم
سپاسگزارم بابت سریال بی نظیر زندگی در بهشت و حتی سغر به دور امریکا که برای سعادتمند شدن همین دوتا سریال کافیه
خدایا شکرت،شکرت که من خالق زندگیمم، سپاسگزارم که قدرت خلق زندگیم رو به من توسط افکارم و فرکانس هام بخشیدی
روز قبل قسمت دوم سریال زندگی در بهشت را دیدم .حسن خیلی عالی بود .از دیدن اینهمه صحنه های زیبای آتش بازی و عظمت و شکوه شعله های آتش به وجد آمده بودم .با دقت تمام تمامی صحنه ها ا می دیم و از درون لذت می بردم .از زبانه کشیدن شعله های آتش تا تمرکز استاد بر کنترل آتش .از ترس های ابتدایی مریم جون از شعله های زبانه کشیده آتش تا لذت و شعف ایشان از آتش بازی .از آرامش و سکوت روز بعد و زیبایی طبیعت پارادایس تا آتش زیر خاکستر .
همه صحنه ها را می دیدم و تحسین می کردم .نتیجه چه شد ؟
دیشب مصادف با شب چهارشنبه سوری بود .من از صبح سرکار بودم و غروب به منزل رسیدم .حس رفتن بیرون و مراسم چهارشنبه سوری را نداشتم .همسر و پسرم خودشان بیرون رفتند و من استراحت می کردم بعد از دو ساعت برگشتند و به اصرار مرا هم با خودشان بردند .همسرم مقداری چوب و لوازمات چوبی از قبل آماده کرده بود همه را داخل ماشین گذاشت و به راه افتادیم .خلاصه در قسمتی ایستاد که مردم شاد جمع بودند .بساط آتش را به راه انداخت .چه آتشی!
شعله های آتش زبانه می کشید و صدای موزیک و رقص و شادی افراد به گوش می رسید .عجب چهار شنبه سوری شد .به خدا قسم هرگز فکر نمی کردم که همسر من چنان داوطلبانه و خودجوش آتش به راه بیاندازد و اینقدر خوش بگذرد .در تمام مدت قانون را به یاد می آوردم و تمرکز بر نکات مثبت که نتیجه آن آتش بازی و ایجاد شبی به یاد ماندنی شد .خدا یا شکر .
خدارا شکر بابت قوانین بدون تغییر و با ثبات
خدا را شکر به واسطه خلق آتش و عظمت و بزرگی و برکتی که در آتش نهفته است.
خدارا شکر بابت استاد عباس منش عزیز و آموزه ای زیبایشان
خدا ا شکر برای زندگی در بهشت که با تمرکز بر آن زندگی من هم بهشتی می شود
خدا را شکر بابت وسایل خفنی که استاد دارند در جهت گسترش و برافروختن آتش
خدا ا شکر بابت قدرتی که در آتش زیر خاکستر نهفته است و به من می آموزد که اگر قوی باشی و اگر از درون با بیس محکم و شکست ناپذیر خودت را رشد بدهی و اگر بزرگ و قدرتمند باشی حتی اگر به هر دلیل افت کنی و از حرکت بایستی باز هم این قابلیت و توان را داری که از زیر خاکستر حوادث خورد کننده به پا خیزی و دوباره رشد کنی و بدرخشی.
سلام به استاد عزیز و گرامی و خانم شایسته مهربان
سلام به دوستان بزرگوار و همراهان همیشگی
خداااااایا شکرت
خدایا هزاران بار شکرت برای این همه نعمت و فراوانی
چه شب زیبای ،چه محیط دلنشینی،چه آتیش زیبایی
واقعا آتیش بازی قشنگی شد ،خدایا شکرت
وزیباتر اینکه استاد عزیز که هر لحظه عاشقانه با عزیز دلشون صحبت میکنن، چه فکر خوبی کردن استاد که با مشعل آتیش رو قدرت دادن و نشون دادن که همیشه یک راه دومی هم هست اونم روش راحتر ،
واقعا شب زیبایی شد،
خدا رو هزاران بار شکر
با تمام تلاش و همکاری آتیش رو بهش جون دادین و رفتین برای استراحت ،و چه صبح زیبای رو شروع کردین
با چه شور و اشتیاقی خانم شایسته مهربان رفتن شروع به فیلمبرداری از آتیش بازی دیشب کردن
و چقدر خوب و عالی شده بود تمام چوب ها سوخته بود خدا رو شکر که استاد عزیز از هر لحظه زندگی شون واسمون درس و نکات آموزنده میده
و باعث میشه ما کلی انگیزه بگیریم و با روحیه عالی و امیدوار به آینده پیش بریم
خدا رو شکر میکنم برای این همه نعمت و فراوانی
سپاس از خدای مهربانم ،،
با نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته نازنین و دوستان گرامی
چه شب رویایی چه حس و حال خوبی خدای من شکرت تحسین میکنم رابطه رویای تون رو چقد میتونه زندگی زیبا باشه چقد نگاهتون تحسین برانگیز چه ذوق و شوقی خانم شایسته عزیز دارن خدای من اصلا ادم باورش نمیشه یه ادم بتونه این حد مثل یک بچه شورو شوق که انگار اولین بار یه اتیش دیده ذوق میکنه اخه این چه نگاه و دیدگاهی هست این قدر ادم رو به وجد میاره جوری که وقتی ما میبینیم میگم خدایا منم از این حد شور و شوق رو میخوام و اصلا باورمون نمیشه فقط میگم میخوام حالا خودم میرم یه جایی یه اتیش میبینه دقیقا همین حس و حال و دارم چه قانون زیبایی یکی از بهترین قانون خدایاشکرت که ما رو با این قانون اشنا کردی گاهی که فکر میکنم تو خودم میرم میگم خدایا باورت میشه من الان خوشبخت ترین ادم هستم چون قانون رو فهمیدم البته به اندازه خودم که فهمیدم این حد که احساس خوشبختی میکنم چه اتیشی بود چه رابطه ی خدایاشکرت اصلا وقتی هدایت میشی که یه کاری رو باید انجام بدی تو مسیر انقد اون ذهن منطقی حرف داره اصلا نمیزاره به کارت برسی هی میگه سخت و خسته میشه نمیتونی حالا که انجام دادی یه حس خوب میگیری بعد میگی دفعه بعد هم به حسم گوش میدم اما باز اون میاد اما تو با کار کردن رو خودت ادم اروم تری میشی حرف گوش کن تر میشی هر دفعه بهتر عمل میکنی چقد این قانون جذاب و عالی هست دقیقا امشب من هم هدایت شدم که خواهرم رو دعوت کنم به خونه ام و شام با هم باشیم با هم و از یه طرف اون حس میگفت انجام بدم و گفتم خدایا نشونه میزارم اگر همسرم تا فلان ساعت امد پس من باید زنگ بزنم دیدم امد بعد دیدم ذهنم داره بهونه میاره داشتم پشیمون میشدم که ول کن حوصله داری الکی وقتت هدر میره واینا اما گفتم میدم اگه تو فرکانسم نباشه نمیاد و اینا دیدم کلی خوشحال شد گفت اتفاقا من خواستم بهت بگم تو بیای نشد گفتم خوب من موفق شدم که از خدایت خدا پیروی کنم حالا تو بیا و کلی از شب رو کنار هم از قانون صحبت کردیم به سبک دوره سلامتی غذا خوردیم و کلی رقصیدیم و لذت بردیم خداروشکر تحسین میکنم این همه زیبایی پردایس رو چه سرسبزی چقد دریاچه ارومه چه فضایی چه ذوقی کرده خانم شایسته واقعا هم ذوق داره وقتی از هدایت خدا پیروی میکنه تحیسن میکنم این سپاسگزار بودن عملی از این فضای رویایی خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
سلام به استادان عزیزم ودوستان مهربان
سریال زندگی در بهشت قسمت2
یک شب زیبا وفوق العاده عالی در پرادایس.
یعنی بهشت بهشتی که استاد عزیز وخانم شایسته مهربان برای خودشون ساخته اند ساختن این طور بهشتی سعی وکوشش میخواد سعی وکوشش ذهنی نه فیزیکی.استادان عزیزم چقدر جهان شما دو عزیز که خیلی خوب توانستید ذهنتون رو کنترول کنید در کنار هم قرار داده است.
برای من که آوایل شروع این مسیر زیبا هست خیلی رسیدن به همچین جایی وزندگی کردن در همچین بهشتی دور از درسترس است.اما همه اش بستگی داره به کنترول ذهنم و جایگزین کردن باورهای قدرتمندکننده به جای باورهای محدودکننده .
وتوجه مثبت نگه داشتن..
تازه از دیروز صبح شردع کردم به کار کردن جدی روی قوانین که نتیجه اش را امشب دیدم امشب اینجا در شهرما بسیار یک باران عالی وزیبا ودلنشین میبارد. ومن هم خیلی دوست دارم لذت بردن از باران را و راه رفتن در کوچه های زیبا ودلنشین و عشق ورزیدن به خدا واحساس خوب داشتن در وقت باریدن باران.
امشب شوهرم من رو باپسرم یکجا برد شب گردی و درحین باریدن باران رفتیم وتو شهر گشتیم و خیلی خیلی لذت بردم وعاشقانه سپاس گذار خداوند وقوانینی که وضع کرده هستم.
چه زیبا میتواند راحت وآسان شرایط همچنین خوبی را برای خودم رقم بزنم فقد زمانی که به قوانین پایبند باشم وتکاملم را طی کنم.
چه شب زیبایی داریم در اینجا در پرادایس ما وچه درخت ها وچوب های بزرگی که استادان یک راه آسان برای پاک کردن اطراف خانه خود دارن که اونم سوختن چوب ها است که در نتیجه پایان کار تبدیل میشوند به خاکستر وآسان تمیز میشوند.
چوب ها کنی خیس هستن وآما ه سوختن نبودن به همین خاطر کمی دیرتر سوختن ولی برای شما که به قوانین کامل تسلط دارید این دیر سوختنه هم موجب لذت بردن از آتش سوزی شد.ازاین موضوع یاد گدفتین نباید در هیچ کاری عجول باشیم وفقد باید شروع کنیم خودش مسیر برای ماها روشن میشه وهداین میشیم به سمت ایده ها وشرایط بهتر که میتواند در بهتر انجام دادن کار راهنمایی میکند.
تشکر از استاد عزیز وازدوستانی که کامنتم را خواندن
وتشکر از خدایی که من رو در مسیر هدایت قرار داد ومن رو لایق این مسیر دانست خدایا شکرت
إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ
[پروردگارا!] فقط تو را مى پرستیم وتنها از تو یارى مى خواهیم.
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به شما عزیزانم
سلام به زندگی در بهشت_قسمت2
حدودا 4 اردیبهشت 99 این قسمت روی سایت اومد و یادمه که وقتی شروع کردم این سریال رو مو به مو دیدم و باهاش همراه شدم. من اینجایی نبودم که الان هستم.قراره این ایده رو دیدن قسمت های زندگی در بهشت رو پیش برم و خدا میدونه بعدش کجام. من قراره همین قدم رو بردارم و از همین لحظه لذت ببرم و درس های همین قدم های کوچیک رو بگیرم و رشد کنم.
چقدر خوندن کامنت های بچه ها خوبه، دوستان عزیز و ارزشمند من که در سایت فعال هستین و کامنت مینویسین واز خودتون ردپا میگذارید، واقعا تحسین تون میکنم و ازتون تشکر میکنم.
================================
این قسمت و شب زیبای پرادایس اونم با صدای اواز جیرجیرک ها، اونم با پروژه آتیش بازی و همزمان پاکسازی محوطه پرادایس از خار و خاشاک و درخت های قطع و هرز و اضافی.
چقدر میشه درس گرفت.چقدر با با دقت و شش دانگ دید تا فهمید و ازشون درس هاش رو بگیری. خدایا ازت میخوام من پر کنی از درس هایی که لازم دارم از این قسمت بگیرم.
^ همه جا تاریکی مطلقه و زندگی با نور معنا میگیره.
^ اضافه کردن بنزین برای آتیش بازی بیشتر و دیدن شعله ور شدن شعله های آتیش(چقدر قانون تکامل رو بیشتر میشه درک کرد.)
^ این جمله های “عاشقتم من” های شما عزیزان چقدر قشنگه، چقدر عشقه، چقدر باید یاد بگیرم.(واقعا سپاسگزارم برای وجود پر از مهر و عشق تون واین رابطه سراسر عشق و صلح و دوستی که دارین.)
^ خُب استاد رو میبینم که منبع 4لیتری بنزین تموم شد، رفت سراغ ابزار دیگه برای سرعت بخشیدن به آتیش.استاد مشعل هیولا میاره.
^ ببینید یک تصمیم و اراده و همت باعث شد این کاری که میخواست بره برای فردا انجام بشه.همین امشب حسابی با قدم های کوچیک و ادامه دادن و به تاخیر ننداختن کار درست نتیجه چی میشه، نتیجه این میشه که صبح که از خواب پامیشید پرادایس پاکیزه و پاک شده از شاخه ها هرز و خلوت و مرتب شده.خداروشکر
^ استاد هم که انگیزه و انرژی میگیره با همراهی مریم جان عزیز و نازنین و درخت بلند میکنه میندازه تو آتیش…
^صبح شده و دیدن نتیجه این مداومت و ادامه دادن ها رو میبینیم.
^ آتش زیر خاکستر هم دیگه کولاک میکنه به همراه بادموافق و دوتا آدم مشتاقِ استفاده از فرصت ها. دوباره آتیش به پا میکنید و باز هم از این بهتر و از این پاکسازی بیشتر انجام دادین.
^ هی باید به خودمون بگیم که از کارهای کوچیک شروع شد. کاری که در ظاهر اول اصلا خیلی سنگین بود اما انجام شد اونم تو یک شب با اراده و شروعی که کردیم.
^ باید یادمون بمونه که هر کاری رو فقــط باید ادامه بدیم.و اصلا کاری نداشته باشی که کِی تمــوم میشه.فقــط بگی هرکاری از دست من برمیاد انجام میدم.
^ اون آتیش کوچولو با تکه های چوب چندسانتی شروع کردین بعد یواش یواش به جایی رسید که درخت ها رو هم پودر کردن و آتیش زدن.
^ خداروشکر برای تمیز شدن محوطه
^ واقعا این پرادایس این تمیزی حقشه،اینقدر به ما لذت و زیبایی هربار و هر روز میده واقعا خدایا شکرت
واقعا خدایا شکرت…
^ وقتی آدم “نقطه پایانی” رو همون اول ببینه انگیزه میگیره برای ادامه دادن.
خدایا شکرت برای این انگیزه ها
خدایا شکرت برای این درس ها
خدایا شکرت برای اینکه میتونم مهارت کسب کنم و با تجسم کردن،صحبت کردن هی نقطه پایانی رو ببینم و هی ادامه بدم تا با لذت مسیر رسیدن به خواسته هام رو با هدایت خودت طی کنم.
خدایا بارها و بارها شکرت برای این لحظه
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی
امشب دور دومیه که دارم سریال زندگی در بهشت رو میبینم ولی برای اولین باره که دارم کامنت میزارم .حقیقتا هرباری که میخواستم کامنت بزارم میگفتم چیزی ندارم برای گفتن ولی امشب یهو دلم خواست کامنت بزارم و تشکر کنم ازتون به خاطر این فایل های زیبا و حس خوب و مثبتی که بهم انتقال میدن راستش امشب داشتم یک سری تمیز کاری انجام میدادم که کلی کارتون اضافه و برگه های باطله رو باید مینداختم دور .ما تو خونه آپارتمانی زندگی میکنیم وقتی داشتم از پله ها میرفتم پایین که این کارتون هارو بندازم سطل آشغال توی راه پله یه چوبی دیدم که شبیه به اون به قول شما عصای موسی شما بود نمیدونم چرا یهو گفتم اینارو بسوزونم یه آتیش کوچیک درست کنم .کنار ساختمون ما یه خرابه کوچیکه که دلو زدم به دریا رفتم تو اون خرابه و اونارو آتیش زدم خیلی حس خوبی بود توی هوای خنک کنار گرمای آتیش واقعا لذت بردم .و اینو بگم که از وقتی با این سایت آشنا شدم و این سریال و دارم میبینم نمیتونم چشم ازش بردارم . خانوم شایسته عزیزم شما واقعا تحسین برانگیز هستید و ممنونم ازتون به خاطر اشتراک گذاشتن این همه زیبایی تا حالا چیزی تا این حد منو تحت تأثیر قرار نداده بود هر وقت یه ذره حالم خوب نیست میام این سریال و میبینم و کلی حس خوب میگیرم.
به نام خداوند روشنایی بخش قلب ها
سلامودرود به همه ی یاران وعزیزان همیشه همراه
خداوندا سپاسگزارم که باری دیگر به من فرصت دادی تا بتوانم از آگاهی های ناب این قسمت از سریال برخورداربشم
یک شب زیبای پرادایسی بایک کلبه ی چوبیِ نورانی روی دریاچه ی زلال چقدر میتونه رؤیایی باشه مخصوصا وقتی دوعزیزدل وعاشقی درکنارهم تواین کلبه ی چوبی زندگی میکنند که همیشه درحال بهبود وتغییرات خودشون واطراف زندگیشونن
چقدر این بهبوددائمی وهمیشگی رو دوست دارم و چقدر میتونیم لذتبخش کنیم اون مسئله ای رو که قراره حل کنیم
این نور آتشی که ایجادکردید چقدر چشم نواز و زیباست،باصدای گوش نواز جیرجیرکها و صدای سوخته شدن چوبها چقدر در وجودم آرامش به پامیشه،اونقدر ازشنیدن صدای آهنگ تاریکی شب لذت میبرم که انگار خوده خدا داره بااین صدای موسیقیش آرامش رو در تمامی وجودم تزریق میکنه
مریم جان چه مثال تصویریِ به جایی زدید اینکه گفتید زندگی بدون نور مثل تاریکی شبه،و زندگی بانور معنا پیدامیکنه،،واقعا ماادما تو زندگی اگه همیننور فیزیکی رو به نوروامیدتو قلبمون تشبیه کنیم،میفهمیم که زندگی وقتی معناپیدامیکنه که قلبمون سرشارازامید ونورالهی باشه،درغیراینصورت ما مثل یک مرده ی متحرک داریم دراین دنیای مادی زندگی میکنیم
استادچقدر من ازهمین آتش روشن کردنتون درس یادمیگیرم،اینکه تکاملی شروع به شعله ورکردنش میکنید و طبق قانون جهان دیگه میدونید که برای شعله ورشدن یک آتش نیازبه صبر داره تا بتونیم یک آتش بزرگ ایجادکنیم
اون قسمتی که بنزین رو روی آتش ریختید دقیقا یک آدمی اومد تو ذهنم که ذهن فقیری داره ویدفه کلی پول بهش میدن،اونقدر دستوپاشو گم میکنه که نمیدونه بااون پول چیکارکنه،یدفه مثل این آتش شاید شعله ور بشه ولی چون تکاملشو طی نکرده تو شرایطی قرارمیگیره که پولشو خیلی راحت ازدست میده
این آتش دقیقا این درسو ازقانون تکامل بهم یادآوری کرد،که تکامل درهمه چیز اصله،و نخوام با حولو ولا وبدون صبر منتظر نتایج بزرگ باشم
یه درس دیگه اینکه وقتی بنزین رو رو آتش ریختید یکم خطرناک وترسناک به نظررسید،ولی شما تسلیم نشدید و دوباره اونکارو تکرارکردید که به ترستون غلبه کنید
اینه که ادم باید در لحظه خودشو بسنجه ببینه چه ترسی میخواد اونو تهدید کنه و تو دلش بره،این بنزین ریختنه شاید ازنظر خیلیا ترس کوچیکی باشه ولی اگه همون ترس کوچیکه رو بهش غلبه کنی،میتونی ترسهای بزرگترازینم غلبه کنی
مثلا همینکه استادبعدش رفتن کپسول گاز رو اووردن،بخاطر منطق قبلیه بنزین ریختن روی آتش بود،که به ذهنش بفهمونه هیچ ترسو خطری قرارنیست منو تهدید کنه
خیلی دوست دارم شیوه ی کارکردنتون رو که خیلی آسون میگیرید و برای خودتون اون کارو زجرآورنمیکنید،همینکه با این کپسول بعد از طی کردن یک مقداری ازتکامل آتش اون رو شعله ورتر کردید،باعث شد کلی شاخوبرگای بیشتری رو تو زمان کمتری بسوزونید
چه صبح زیبای دل انگیزیه وقتی بعداز پاسی از تاریکی شب و کلی آتیش بازیو لذت بزدن و فضای آهنگین شب،و ازهمه مهمتر بیایی ببینی چه پاکسازیی تواین هوای طبیعتِ سرسبزشده
چقدر ذوقوشوق وخوشحالی شمارو تحسین میکنم که انقدر برای حاصل شدن نتیجه ی هرکاری انقدر خوب به خودتون یاداوری میکنید که ازچه مرحله ای به این نتیجه ی مطلوب دیت پیداکردید
ایده ی یک آتش بازی ساده وکوچک،باعث شد خدا این ایده ی بعدرو بهتون بده که آستین همت رو ورکشید و به پاکسازی این قسمت از مزرعه ی بهشتی بپردازید
اینه که استادهمیشه میگه به هرایده ای که خدابهت الهام میکنه عملیش کن،،ایده های بعد رو خدا دوباره بهت میگه
اگه میخواستید خشک نبودن چوبهارو بهونه کنید و تو ذهنتون بزرگ جلوه بدید،همین یکم آتش بازیو هم بیخیالش میشدید و احتمالا الان کلی فضای اینجا درهم برهم بود
قضیه ی خیلی ازماها تو اجرای هدافهامون هم به این شکله که بهونه ی زیادی توذهنمون بزرگ جلوه میکنه،و شاید بیخیال برداشتن قدمهای کوچیک بشیم،اما اگه بگیم نگرانی معنایی نداره،کوچیککوچیک قدم برمیداریم،قدمهای بعد هم توسط خدا هدایت خواهیم شد
اون قسمتی که شعله ی آتش شاخودبرگای درخت سالم رو پژمرده کرده بود،باخودم گفتم ببین درباره ی باورهای ذهن هم میتونه به همین شکل باشه،که اگه اجازه بدم باورهای نامناسب مثل شاخوبرگای هرز شعله وربشن ،هر آن احتمال داره که باورهای خوبم رو هم بسوزونه،اونقدر باورای نامناسب زود رشد میکنن،که شعله ی اون میتونه خانمان سوز باورای مناسب بشه
چقدر خیلی از ماها که پیشرفت نمیکنیم به همین خاطره که همچین کارهایی رو پله ی رشدوپیشرفتمون نمیکنیم و میگیم آتش سوزی که چیزی نبود،اینم چارتا شاخوبرگ رو بسوزونیم،چه کمکی به رسیدنِ اهدافم میکنه…
امایک فردباهوشی مثل استاد همین نتیجه ی پاکسازی از کلی شاخوبرگای اضافه ی فضای اطرافشو میاد بارها بخودش یاداوری میکنه،که اگه تونسته بایک ایده ی ساده اینمهمه درختای تنومند اضافه رو تبدیل به خاکسترکنه و به دامان طبیعت برگردونه،همین منطق نجواهای ذهنشو خاموش میکنه و اجازه ی رژه دادن به ذهنش نمیده
همین امسال من هم یک ماه قبل ازعید یک ایده ای یلحظه بهم الهام شد که اُپن آشپزخونمون رو بردارم
منم که ازاستادم یادگرفتم فاصله ی فکروعملم کم باشه،بااینکه زور مردانه ی بیشتری نیازبود اما من خودم دست به کار اون شدم،و هدفم فقط این بود که این آپن ازوسط برداشته بشه،ولی وقتی اون رو تو نصف روز جمع کردیم،ایده های دیگه اومد که بهبودای بیشتری به خونه بدیم و چقدر وقتی اون ایده رو سریع اجرامیکردیم دستان خدا سر راهمون قرارمیگرفت و با مناسب ترین قیمتها کلی تغییرات عالیی به خونه دادیم،وچه بازخورد فوق العاده ای ازدیگران بابت اینهمه تغییرات گرفتیم
اصلاانگار خوده خدا ایدش رو به من میگفت وماسریع اجراشمیکردیم،و واقعا خونمون یک فضای بازودل انگیزی بعداز ده سال شد
هرسال بهونم این بود که بیخیال تغییرات،ماکه قراره ازین خونه وومحله بریم وبه جای بهتری مهاجرت کنیم،اما بعدازینکه بیشتر روی احساس لیاقتم کارکردم،گیوه هام رو ورکشیدم و گفتم من از جایی که هستم باید بهترینهارو تجربه کنم و لذت ببر
اگه فضای خونمون باب دلم نیست و ازش لذت نمیبرم،مسلما همینجا هنوز خواهیم موند و هیچوقت هم جای دیگه ای برامون فراهم نمیشه،اگه ازهمینجایی که هستیم نتونم لذت ببرم
واقعابقول استاد چقدر لذتبخشه که آدم یک کاریو تموم میکنه و چه لذتی داره وقتی نتیجه ی نهایی که کارو ببینیم و انگیزه بگیریم برای حرکت کردن
چه آتشی دوباره ایجادشد،اون آتش زیرخاکستر چه شعله ای دوباره تونست به پاکنه
همین آتش زیرخاکستر درمورد باورهای منفی ومثبت هم میتونه صدق کنه،تاوقتیکه آدم روی خودش کارمیکنه نتیجه ی مطلبوب میگیره،وقتی که دوباره مثل قبل رفتارکنیم دوباره سروکله ی باورای منفی مثل این آتش زیرخاکستر شعله ورمیشن و دوباره همون سبک وزندگی قبل رو تجربه خواهیم کرد
چقدر فضای این جا ستودنیست وچقدر سرسبزی این مزرعه ی بهشتیِ خداگونه رو باهربار دیدن تحسین میکنم
چقدر توجه شمارو به نکات مثبت هراتفاقی تحسین میکنم،چقدر خوب میتونید درهرلحظه صلات کنید و نعمتهای خداوند رو بخودتون یاداوری کنید
نوشجونتون اینهمه زیبایی و سرسبزی و گوارای وجودتون باشه این همه نتایج عالی ومطلوبی که حاصل میکنید
داستان بهبود شخصیت من در راستای توجه به نکات مثبت این سریال ادامه دارد….
به نام خداوندی که با منو به کانون توجه هام هدایت میکنه
عرض سلام و ادب و احترام به استاد بزرگوار و خانم شایسته و دوستان عزیز
بدون هیچ وقفه ای بریم سراغ زیبایی هایی که توجهمو تو این سریال به خودشون جلب کرد
شروع سریال از تایم شب در پرادایس بود،شبی که با صدای جیرجیرکها و آتیش ترکیب شده بود در یه فضای بسیار رویایی و زیبا…..من عاشق شبم اینکه برم تماشای ستاره ها و ماه،اینکه یه آتیش روشن باشه و بهش خیره بشم و لذت ببرم
نمیدونید چقد هیجان زده شدم از این تیکه از سریال که تو ملکی که برای خودتونه و آزادی دارین توش و آتیش روشن کردین….این نشان از آزادی مالی استاد هستش که تو همچین فضایی داره با عشقش زندگی میکنه تحسین میکنم شما که اینهمه ثروت ساختین خدایا شکرت
صدای سوختن چوبها تو آتیش و اون گرمایی که خانم شایسته میگفتن تو اون هوای تقریبا چیلی غرق لذتم کرد و تصور کردم خودم اونجا هستم
اینکه چوبها رو وقتی مینداختین رو آتیش تو فضا ذرات آتیش به طرز شگفت انگیزی زیبا بود
و شما دو عزیز….چرا من از دیدن رابطه شما دو نفر سیر نمیشم،چرا انقد رابطه شما منو هیجان زده میکنه؟
همیشه و همیشه خواهید دید و شنید از من که رابطتتون سراسر عشق،محبت و سالم و درست و تحسین میکنم و خدایا شکرت بخاطر این رابطه فوق العاده
خانم شایسته اون لحظه ای که گفتن عاشقتم و استاد گفتن منم دلم ضعف رفت
اون لحظه ای که نگاه کردین همدیگه رو و هر دو به همدیگه گفتین عاشقتم دلم ضعف رفت
اینا چیزی نیس جلو دوربین باشه اینا سبک رابطه شماست
فقط تو چند دقیقه چندین بار به همدیگه گفتین عاشقتم رابطه ای پر از حس خوب خدایا شکرت
اونجایی که استاد از خانم شایسته تعریف میکردن بابت روشن نگه داشتن آتیش بخاطر آوردن چوبهای کوچیک
و فیدبک خانم شایسته که از استاد تعریف کردند بخاطر آوردن تنه درختهای سنگین تر
تبریک میگم که اینهمه همدیگرو تحسین میکنید،
میدونید چقد رابطه رو قشنگ تر میکنه این تحسین کردن ها چقدر عاشقانه تر میکنه رابطه رو و چقد گرم و صمیمی نگه میداره رابطه رو و چه عادت و مهارت قشنگی کسب کردین شما دو عزیز
نحوی مکالمتون همیشه با کلمه شما صحبت میکنید با همدیگه
اونجایی که استاد به همسرشون میگن شما نترس من مراقبم
هم تو جملشون ادب هست،هم عشق،هم خیالشون رو راحت میکنه من از پس این کار برمیام
چقد زیباست چقد زیباست رفتارهای استاد با همسرشون
عاشق رفاقت شما دو نفر هستم،خیلی کنار هم هستین
خیلی تایم زیادی رو با هم میگذرونید این عالیه خدایا شکرت
تا نزدیکهای 5 صب کنار هم پیش آتیش موندین و لذت بردین
چقد یه زیبایی رو میدیدین تحسین میکردین همین یه آتیش رو استاد و همسرشون چقد تحسین میکردن و شکر میکردند
چه عادت قشنگی دارین تمرکز به زیبایی ها و شکر آفریدگار رو کردن
و اونجایی که صب شد و خانم شایسته در خونه رو باز کردند یه ویو بهشت رو دیدم چقد شگفت انگیزه صب که بیدار میشی با همچین صحنه ای رو به رو بشی
از رو پل رو آب رد بشی و حجم وسیعی از درختان و چمن های مرتب و کوتاه و سبز لذت بخش ترین بود
سپاسگذارم از بابت به اشتراک گذاشتن این زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم مریم مهربون و اعضای فوق العاده خانوادم
خدایا شکرت که توفیق داشتم یک روز دیگه، تمرکز کنم بر زیبایی های این بهشت
تفاوت سطح انرژی و حال خوبم توی همین دوروز کاملا مشخصه
وافعا این سریال، این پرادایس، استاد و مریم عزیز چه انرژی خاصی دارند که تو همون ثانیه اول سریال حس و حال خوب به تموم جونت تزریق میشه
زیباترین لحظه این قسمت برای من وقتی بود که داشتین اتیش بازی رو نشون میدادین، سکوت شب و صدای اتش،همه جا تاریک و فقط اتیش چندقدمی ادم رو بهش نشون میداد اما یه هو رفتیم فردا صبح و دیدم خدای من
این رب چقدرر قدرتمنده
شبی که انقدررر تیره بود رو به روزی پر از نور و دوستی تبدیل میکنه و حتی روزی که انقدرر تابانه رو به شب با سکوتی دلنشین
چقدر سپاسگزارم بابت اینک فرصت زندگه بودن و زندگی کردن به من بخشیدی خدای دوست داشتنیم
سپاسگزارم بابت سریال بی نظیر زندگی در بهشت و حتی سغر به دور امریکا که برای سعادتمند شدن همین دوتا سریال کافیه
خدایا شکرت،شکرت که من خالق زندگیمم، سپاسگزارم که قدرت خلق زندگیم رو به من توسط افکارم و فرکانس هام بخشیدی
سپاسگزارم که رب زندگیم رو خودم قرار دادی
میپرستمت بهترینم ️
سلام به صبا خوشگل توحیدی عزیزم
کامنتت رو خوندم ولذت بردم
رفتم بیوگرافی ت هم خوندم ..و توهمسن دخترم هستی..
خیلی ذوق کردم ..با این سن الان اینجا تو سایت توحیدی هستی..
آفرین دختر گل.. بینظیری.
دخترم قبول داره استاد رو وحرفاشو
ولی اینکه عضو سایت باشه وکامنت بنویسه ن…
خیلی دلم میخواد دخترم هم خدا هدایتش کنه به این سایت توحیدی…
موفق باشی دختر زیبا
به نام رب العالمین
روز قبل قسمت دوم سریال زندگی در بهشت را دیدم .حسن خیلی عالی بود .از دیدن اینهمه صحنه های زیبای آتش بازی و عظمت و شکوه شعله های آتش به وجد آمده بودم .با دقت تمام تمامی صحنه ها ا می دیم و از درون لذت می بردم .از زبانه کشیدن شعله های آتش تا تمرکز استاد بر کنترل آتش .از ترس های ابتدایی مریم جون از شعله های زبانه کشیده آتش تا لذت و شعف ایشان از آتش بازی .از آرامش و سکوت روز بعد و زیبایی طبیعت پارادایس تا آتش زیر خاکستر .
همه صحنه ها را می دیدم و تحسین می کردم .نتیجه چه شد ؟
دیشب مصادف با شب چهارشنبه سوری بود .من از صبح سرکار بودم و غروب به منزل رسیدم .حس رفتن بیرون و مراسم چهارشنبه سوری را نداشتم .همسر و پسرم خودشان بیرون رفتند و من استراحت می کردم بعد از دو ساعت برگشتند و به اصرار مرا هم با خودشان بردند .همسرم مقداری چوب و لوازمات چوبی از قبل آماده کرده بود همه را داخل ماشین گذاشت و به راه افتادیم .خلاصه در قسمتی ایستاد که مردم شاد جمع بودند .بساط آتش را به راه انداخت .چه آتشی!
شعله های آتش زبانه می کشید و صدای موزیک و رقص و شادی افراد به گوش می رسید .عجب چهار شنبه سوری شد .به خدا قسم هرگز فکر نمی کردم که همسر من چنان داوطلبانه و خودجوش آتش به راه بیاندازد و اینقدر خوش بگذرد .در تمام مدت قانون را به یاد می آوردم و تمرکز بر نکات مثبت که نتیجه آن آتش بازی و ایجاد شبی به یاد ماندنی شد .خدا یا شکر .
خدارا شکر بابت قوانین بدون تغییر و با ثبات
خدا را شکر به واسطه خلق آتش و عظمت و بزرگی و برکتی که در آتش نهفته است.
خدارا شکر بابت استاد عباس منش عزیز و آموزه ای زیبایشان
خدا ا شکر برای زندگی در بهشت که با تمرکز بر آن زندگی من هم بهشتی می شود
خدا را شکر بابت وسایل خفنی که استاد دارند در جهت گسترش و برافروختن آتش
خدا ا شکر بابت قدرتی که در آتش زیر خاکستر نهفته است و به من می آموزد که اگر قوی باشی و اگر از درون با بیس محکم و شکست ناپذیر خودت را رشد بدهی و اگر بزرگ و قدرتمند باشی حتی اگر به هر دلیل افت کنی و از حرکت بایستی باز هم این قابلیت و توان را داری که از زیر خاکستر حوادث خورد کننده به پا خیزی و دوباره رشد کنی و بدرخشی.
خدایا سپاسگذارم برای شب که برای آرامشون آفریدی.
خدایا سپاسگذارم برای گوشهامون که میتونن صداهای قشنگ رو بشنون مثل صدای جیرجیرک ها . بادی که لای شاخه و برگ درختا میپیچه .
خدایا سپاسگذارم برای عشق عمیقی که در رابطه استاد و مریم عزیز هستش تا الگویی فوق العاده برامون باشه.
خدایا سپاسگذارم برای گرمای آتش و روشنایی که در تاریکی برامون ایجاد میکنه .
خدایا سپاسگذارم برای فراوانی چوب های خشک که روشن کردن اتش رو سریعتر امکان پذیر میکند.
خدایا سپاسگذارم برای ابزاری که کارهامون رو راحت میکنه .
خدایا سپاسگذارم برای مزرعه 20 هکتاری استاد که انجام هر کاری رو برای استاد امکان پذیر کرده .
خدایا سپاسگذارم برای سلامتی استاد جان و مریم عزیز در کنار آتش.
خدایا سپاسگذارم برای چشم هام که میتونم این زیبایی رنگ ها و منظره ها رو خودم ببینم.
خدایا سپاسگذارم برای قدرت تجسم که میتنونم خودم رو در کنار استاد در پرادایس تجسم کنم .
خدایا سپاسگذارم برای کپسول گاز و شعله افکن که فرایند اتش زدن چوب های خشک رو سریع تر کرد.
خدایا سپاسگذارم برای خاصیتی که زغال و خاکستر آتش برای خاک پرادایس دارد.
خدایا سپاسگذارم برای زیبایی شعله های آتش.
خدایا سپاسگذارم برای انرژی فوق العاده ای که استاد جان و مریم عزیز دارند در انجام کارها.
خدایا سپاسگذارم برای دوربینی که امکان دیدن این صحنه های زیبا رو برای من هم فراهم کرد.
خدایا سپاسگذارم برای روز های بی نظیر و رویایی پرادایس که واقعا مثل بهشت هستش.
خدایا سپاسگذارم برای سرسبزی درختان پرادایس.
خدایا سپاسگذارم برای کفش های خفن استاد که جنس با کیفیتی دارند.
خدایا سپاسگذارم برای برآاونی که دستگاه چمن زن سیار و با کیفیتی هستش در پرادایس.
خدایا سپاسگذارم برای درس هایی که از اتش زدن درختان استاد گرفتن و برای ما گفتن.
خدایا سپاسگذارم برای همدلی و همراهی و رفاقت و عشقی که بین استاد جان و مریم عزیز هستش.
خدایا سپاسگذارم برای ایده هایی که به استاد جان و مریم عزیز میرسانی برای زندگی با کیفیت تر در پرادایس.
خدایا سپاسگذارم برای بادی که تماما نعمت است و کمک میکنه به استاد جان برای روشن شدن سریع تر آتش.
خدایا سپاسگذارم برای فراوانی نعمت و ثروت در جهان .
خدایا سپاسگذارم برای لذتی که دیدن این فایل بهم داد.