سریال زندگی در بهشت | قسمت 106 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

131 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2103 روز

    خدایاشکرت چه گلهای زیبایی.

    عجب زمان طلایی.

    عجب پینیکی.

    چه چوب خشکی.

    چه وقتهایی که ما رفته بودیم شب تو کوه  ماندگار شدیم و چوب نداشتیم و مجبور شدیم از راه های دور چوب  آوردیم.

    عجب آتیشی.

    عجب مَنگَلی.

    عجب پیاز چالی.

    خدای من.

    عجب پیازچالی. اینبار تخم مرغ هم بهش اضافه شد.

    عجب سیب زمینی چالی

    عجب هدایتی.

    خدایا شکرت.

    اِستیت پارکیه واسه خودش.

    داستان بعد.

    عجب اردکِ پُر رویی.

    عجب بی ادبیه.

    دوست ناباب.

    این باید ادب بشه.

    باید پرهاش رُ چید.

    اصلا باید کُشتش.

    نَه دیگه، این انصاف نیست که حق پرواز رُ ازش گرفت.

    باید حق حیات رُ ازش گرفت.

    اما هنوز عمرش به این دنیا بود که  با یه پَس کله ای به خیر گذشت.

    با همه ی این پذیرایی ها و تحدید ها  میریم سراغِ  نابودی دشمناش(لاک‌پشت، دشمن بچه هاش)

    آخه اینجاست میگن که اگه تو در راه درست با فرکانس‌های درست باشی و در نهایت همه چیز به نفع تو تموم میشه. حتی نیاز نیست کاری بکنی بلکه خود به خود همه چیزهای دلخواه وارد زندگیت میشه و موانع سر راهت کمتر میشه.

    عه، عجب!! یعنی آروی سه ماه  نبوده؟

    اما جای خالیش احساس نشد.

    ماشالله، عجب خریدی، نوش جان.

    خدا نگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3817 روز

    نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم

    در این سراب فنا چشمه حیات منم

    وگر به خشم روی صد هزار سال ز من

    به عاقبت به من آیی که منتهات منم

    نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی

    که نقش بند سراپرده رضات منم

    نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهـــی

    مرو به خشک که دریای باصفات منم

    نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو

    بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم

    نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند

    که آتش و تبش و گرمی هوات منم

    نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند

    که گم کنی که سر چشمه صفات منم

    نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت

    نظام گیرد خلاق بی‌جهات منم

    اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست

    وگر خداصفتی دان که کدخدات منم

    خدایا شکرت شکرت که شکرت، شکرت که میتونم سپاس گزار ِ تو باشم .. سپاس گزارم خداوندا به خاطر هم زمانی این فایل و درکِ کمی عمیق تر من از ثروت ، سپاس گزارم که توفیق نوشتن توفیق هم مداری با هم پاره های هدایت شده ام را بهم اعطا کردی در واقع من خواستم و شد. سلام

    امروز خداروشکر هدایت شدم به یک فایل در اینستا در مورد تضاد بین ثروت و خداوند:

    سوال: چرا خداوند بیشتر از من میخواد که ثروتمند باشم؟

    چرا خداوند عاشق افراد ثروتمند؟

    چرا هر چقدر ثروتمندتر میشیم به خداوند نزدیک تـــر میشیم؟

    بریم سراغ قرآن”

    صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین

    پروردگارا مرا به راه کسانی که بر انان نعمت دادی، نه خشم گرفتگان بر آنها؛ ونه گمراهان هدایت فرما ..

    آیا ثروت جز نعمت ها نیست؟

    آیا سلیمان ثروتمندترین نبود و نداشت؛ نداشت؟

    یکی از نعمت های زندگی پولِ مالِ ..

    در واقع درخواست از خداوند برای مسیری که نعمتی مثل پول: میشه راحت تر ساخت .. چرا که خداوند هر چیزی که برای خلق ثروت لازم هست، درون ما نهاده، هر چیزی که لازم داریم هر چی هــر چی ..

    برای این امری که معنوی ترین کار دنیاست درون ما هست، و البته که میشه این مسیر هم سخت باشه هم آسون هم نیمه سخت میتونه زجر آور باشه میتونه خسته کننده باشه میتونه لذت بخش باشه و *میتونه حتی، حتی هم لذت بخش باشه هم آسون در یک مسیر مستقیم بین ِ بی نهایـــــــــــــــــــت مسیر در این دنیا .. آره میشود .. میشود چون یک الگو را خیلـــی خوب میشناسم بچه ها که تونسته .. آره تونسته تازه اونم توی مسیر عشق و علاقه اش

    Go Next Sign

    البقره 3

    الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم یــــنفقون

    یومنون | یقیمون | ینفقون = سه تا فعل مضارع … نشان از پیوسته و دائمی بودن

    پس کسانی که ایمان می آرند به جهانِ غیب و نماز را به پا می دارند و از آنچه که روزی اشان دادیم انفاق میکنند

    پس یکی از ویژگی دیگه از افرادی که ایمان دارند به خداوند یکتا به این سیستم به این قانون، اینه که ثروتمند هستند

    کسایی که باور دارند به فراوانی کسایی که انقدرررر دارنددددد که میتوننننددد اصلااااا پیوسته ببخشند انفاق کنند ..

    چه زمانی میتونیم انفاق کنیم؟

    بریم مومنون 1 تا 4 را بخوانیم بچه ها

    قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاهِ فَاعِلُون

    زمانی که مازاد داشته باشی ..

    یکی از ویژگی افراد مومن که به رستگاری رسیدند چیه؟ اینه که زکات مال میدند اینه که اصلا قسمتی از ثروتشون را گذاشتند برای بخشش … کی میتونه زکات بده .. اونی که ثروتش به زکات میرسه .. چه جوری به زکات میتونه برسونه .. اونی که باوررررر داره فراوانی را .. اونی که هر آت و َآشغالی از خبرهای محدود کننده و نداری را اجازه نداده به گوشش فرو بره قبول نکرده اونی که تقواا پیشه کرده کنترل ذهن کرده، اونی که انقدرررر باور داره فراوانی هست فرصت هاا داره هر روز بیشتر و بیشتر میشه .. اونی که خداوند را باور کرده قدرتش را باور کرده که میتونه هدایتش کنه به مسیری که ثروت خلق کنه منطقی شده براش خلق ثروت الگو داره .. اونی که میتونه مازاداش را انفاق کنه آقااا فراوانی را باور کرده این فرد بیشتر از همیشه ی خودش قدم های درست برداشته که حالا ثروتش با تکامل و بعد به تصاعد بیشتر از اون چیزی که میخواد رسیده .. وقتی نداری وقتی پول کافی نداری که هنوز توی مسائل ساده ات موندی چییییی را میخوای ببخشی چی را میتونی ببخشی اصلا هوممم محمد؟!! هه

    Next

    ذاریات 19

    وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ

    نوشته که

    انسان های متقین در جنات و عیون: یکی از ویژگی هاشون در اموالی که دارند حقی برای بخشش گذاشتند .. کیا میتونند ببخشند با احساس خوب با لذت که این لذت هم از باورهای درست میاددد بچه هاا؟؟؟ کسایی که ثروتمند هستند ..

    سید حسین پوررضوی که فقط از خداوند مدد خواست و خداوند یک ایده بهش داد ایده ی نوشتن قران روی سنگ … که به همین شکل میلیاردها میلیارد ثروت وارد زندگیش کرد خداوند ..

    انسان های ثروتمند گنجشک روزی نمیخوان: انسان های ثروتمند از خداوند زیاد میخوان همیشه میخوان .. بهترینش را هم میخواد ..

    یک فردی مثل اقای پوررضوی از راه حلال و فرهنگی و مذهبی، ثروتمند شد …

    دوست داشتم با شما به اشتراک گذارم با خانواده ی بینظیرم ..

    و دوست دارم اینم بگم که من یک روز متفاوت داشتم، میتونم قسم بخورم که هرگز با هیچ کدام از فایل ها با هیچ تصویری به این شدت زمانیییی که به سمت قرآن هدایت شدم و با قرآن و با درک درست این باور که خداوند بیشتر از من میخواهد ثروتمند باشم با ثروت به خدا نزدیک تر میشوم و ثروتمند بودن معنوی ترین و با شکوه ترین کار دنیاست درکش کنم .. یعنی وقتی که آیه به آیه دیدم و شنیدم و این گوش هاا خدایاا شکرت که درست شنیدند و این چشم ها خدایا شکرت که درست دیدند و این قلبی که بازتر شد .. وقتی این باور با کلام خداوند در قران دنبالش گشتم منطقی ترین شد .. احساس کردم و میکنم که اگر توی ایرانم اگر مسلمانم و اگر از کوچکی با قران مانوس بودم بهترین روشِ منطقی کردن باورهام همینه … درون قران و نه بیرون

    خدایا شکرت

    ممنونم استاد جان ممنونم مریم جان این قسمتم فوق العاده بود کلی خندیدممم و لذت بردم

    ممنونم دوستان و هم پاره های عزیزم اعضای گرم و صمیمی خانواده تحسین برانگیزم که با خواندن کامنت هاشون سرشار از عشق ِمیشم سپاس گزارم از شماها

    سپاس گزارم که همه امون با امید و توکل بر خدا این مسیر را ادامه میدیم با هم دست تو دست هم .. با نور خداوند یکتا .. که هدایتگر آینده ی درخشان تر ماست .. خدایا شکرت شکرت شکرت

    دوستون دارمم عاشقتونمم

    خودم را تحسین میکنم برای این زکات علم و اگاهی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      هلنا گفته:
      مدت عضویت: 2686 روز

      سلام ب مارکوی عزیز تحسین برانگیز

      رفیق ثروتمندم

      ثروت فقط داشتن موبایل هوشمند و سفرهای لاکچری نیست

      ثروت خواب راحته

      قلب ارامه

      ثروت توانایی کنترل ذهنه

      ثروت توانایی لذت بردن از داشته هاست

      ثروت توانایی نوشتن کامنت هست تو همین سایت

      ثروت عضو بودن تو همین سایت هست بخدا

      ثروت یعنی اینکه حرفای استاد و بفهمی و اروم شی با شنیدنش

      ثروت توانایی زندگی در لحظه ست

      ثروت یعنی لذت بردن از دقیقا همون جایی ک هستی و همین داشته های الانت

      ثروت یعنی اینکه میتونی از جات بلند شی و بری سرویس

      ثروت همین سلامتی و داشتن پاهای سالمه

      ثروت یعنی ته دلت قرصه و محکم

      بخدا ثروت همون ایمانه ب غیبه

      ثروت دیدن نعمتهای دیگران و توانایی تحسین کردنشون هست

      ثروت یعنی باور داری هرکسی تو جای درستشه

      ثروت یعنی انگشت اتهام رو برداشتن از همه و ب سمت خودت دراز کردن فقط

      هرچقدر دیگران رو مقصر مشکلاتم دونستم از درون ضعیفتر شدم

      اما دیگه بسه

      ثروت یعنی همین ک قوانین جهان رو بدونی و باور کنی و عمل کنی بهشون

      ثروت یعنی قلبت آرومه و خیالت راحته چون تو جهانی قانونمند داری زندگی میکنی

      پس همانا تو از ثروتمندانی مارکو جان

      منتظرم دوباره ببینمت رفیق پرانرژی و خداگونه منننننن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        Princess Ela گفته:
        مدت عضویت: 2410 روز

        خدای من خدای من

        چقدر چقدر عاشق این درک بی نظیرتونم

        چقدر لذت بردم از این عشق بی نهایتت خدای من چقدر چقدر زیبا گفتی عشق خواهر چقدر زیبا گفتی عاشقتم من

        چقدر چقدر تحسینت میکنم این درک بی نظیرت رو

        خدای من

        اخ که قلبم پرواز کرد چقدر عاشق این ثروتم که یعنی تمام جوانب زندگی توحیدی بشه چقدر زیبا گفتی عشق من چقدر تحسینت میکنم این اتصال نابت رو چقدر زیبا گفتی که ثروت یعنی اینکه ایمان ایمانت به غیبه ثروت یعنی هرلحظه منم که دارم با باورام با احساسم هرلحظه دارم خلق میکنم هرلحظه دارم خلق میکنم ثروت یعنی مسولیتش تماما تماما با خودمه و خودمم که دارم هرلحظه خلق میکنم

        بی نهایت تحسینت میکنم عشق من بی نهایت تحسیننت میکنم اینا چقدر چقدر چقدر جای سپاسگذاری داره خدای من عاشقتم بی نهتایت تحسینت میکنم این درک بی نظیرت رو با تمام وجودم عاشقتمم بی نهایت تحسینت میکنم

        الهی که هرلحظه غرق عشق خداوند غرق ارامش غرق اتصال ناب ربم باشی بهترین های بهترینن هارو برایت میخوام عشق خواهری

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2335 روز

    به نام خالق یکتای هستی

    به نام مهربان خدای اسمانها و زمین

    سلامی گرم و از روی عشق به همه دوستان و عزیزانم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت که این سریال تمام نشدنیه…

    خدایا شکرت که ما داریم هر روز گوشه ای از روند خلق ثروت، شادی، لذت و آرامش رو که روند طبیعی زندگی همه ماست، میبینیم و تجربه میکنیم

    خدایا هزاران بار سپاس

    من توی تک تک گلبرگ های این گل های زرد زیبا، توی تک تک این شاخه ها و توی این پهنه که از زیادی گلها، زرد رنگ شده، خدا رو دارم میبینم، دارم بزرگی و قدرت و شکوه و نظم این سیستم آفرینش رو درک میکنم و کاری غیر از شکر گذاری به درگاه الله قادر و یکتا ندارم

    خداوندا شکر و سپاس فقط مخصوص توست که حی و زنده ای : لا اله الا هو

    خداوندا پاک و منزهی و من دائم به ستایشت مشغولم و این ارزش من رو هزاران برابر افزایش میده

    خدایا ممنونم که این طبیعت رو بی اندازه متنوع و زیبا آفریدی. بهار یه طور زیباست، تابستان یه مدل دیگه، پاییز که آرامشش دیگه مثال زدنیه و زمستان هم حال و هوای خودشو داره… به خدا من عاشق این طبیعت و تنوع و لذت و حال خوبم ..

    دیدید چطور نور خورشید توی این عصر دل انگیز از لابلای درختا تابیده بود و چقدر لذت بخش بود…

    اون گرما، اون آرامش ، اون آتیش عالی که با چوب های خود پارادایس درست شده و اون پیاز چال خوشمزه که دیگه the best of dietary food هست

    من تحسین میکنم شما رو مریم عزیز دل که همیشه دوست دارید یه نوآوری و ایده جدید ارائه بدید.. نمیخواید دچار روزمرگی بشید.. راه کارای جدید و دستور العمل جدید برای پیاز چال و امروز سیب زمینی چال هم داریم… استاد نازنینم هم که غرق در آرامش هست. یعنی نگاه کردن به شعله های آتیش یه جور مراقبه هست.. لذت از لحظه حاله و من این لحظه ها و همه حال خوبتون رو با عشق خالص خریدارم عزیزانم…گوارای وجودتون این همه لحظه های مقدس که پاداش سپاسگذاری ها و قدردانی های مداوم شما از خداونده…

    اسنقدر همه جا داره صاف و یکدست میشه با این تراکتور عالیمون و اینقدر چوب آماده میشه که برای کل پاییز و زمستون چوب برای سوزوندن در جای جای پرادایس داریم و در کنارش این آشپزخونه صحرایی و اون باکس نوشینی و مخلفات که دیگه آخر حالهههه

    قبلنا که تی وی نگاه میکردم توی شبکه جم فود یه برنامه بود به اسم آشپزی در طبیعت که دو تا آقا بودن که در کمال آرامش و حال خوب، بدون حتی یه کلمه صحبت کردن، غذاهای فوق العاده توی جاهای زیبا و بکر درست میکردن ومن همیشه نگاه میکردم و اونا ورودی روزانه من شده بودن و خیلی هم تحسینشون میکردم… و حالا به یه مدل دیگه آشپزی در طبیعت هدایت شدم و چقدر این حس و حال برام آرامش داره حال خوب داره یعنی دارم از لحظم لذت میبرم با همه این زیبایی ها…. خدایا شکرت میکنم که خواسته هامون راحت تحقق پیدا میکنن وقتی من عاشقانه طالب چیزی باشم…

    اون ایده خفنه چه داستان طولانی داشت و چقدر خندیدم باهاش… ای خداااااا..

    اون بچه لات کف خیابون پس گردنی رو خورد ولی با همه این خنده و شوخی هاااااا باید بگم چقدر از کنار شما بودن احساس آرامش و راحتی داشته که اومده اینجا تخم بذاره… یعنی فرکانس مثبت و حال خوب شما رو درک کرده و گفته ببین، اینجا اصله بهشته و این آدما هم فرشته هستن و من میتونم بچه هامو اینجا بدنیا بیارم و با حال خوب و غذای اماده اینجا در صلح و صفا زندگی کنیم… به خدا همینا رو پیش خودش گفته و آفرین بابت این درک بالاش..

    حالا با یاری خداوند و هدایت مداوم استادم قراره صیادان این اردکا شکار بشن تا مکان ، امن تر بشه.. به امید خدا ببینیم چی پیش میاد…

    آر وی عزیزمون بعد از سفر پارسال به دور آمریکا، نیازمند یه سرویس ۰ تا ۱۰۰ بوده و استاد چونارزش ثروت هاش رو میدونه سپرده بوده دست استاد کار و حالا سر حال با نفس تازه آروی آماده ماجراجویی های تازه هست . ان شاالله خداوند در زمان و مکان مناسب هدایت میکنه و یه سفر دیگه جور میشه… منتظریم عاشقانه…

    هزاران آفرین به شما که توی یه روز کلی کار مفید که باید انجام میشده رو انجام دادید و کل فروشگاه کاسکو رو خالی کردین دیگه با این همه خرید… خدایا ثروت ها و نعمت ها و فراوانی های جهانت انتها نداره و هر کس اندازه ظرف وجودش ،برداشت میکنه و من تحسین میکنم همه آزادی مالی شما رو برای انواع خریدها و خرج هایی که میکنید…. خداوند برکت بده به مال و ثروتتون

    خدایا شکرت

    خدایا سپاسگذارم

    ” ربنا لا تزغ قلوبنا بعد از هدینا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب”

    خدایا کمکمون کن که بعد از اینکه هدایتمون کردی به مسیر راست، دیگه منحرف نشیم

    خدایا کمکون کن که از نعمت و رحمت بی نهایتت، همیشه بهره مند بشیم

    من عالیم، من ارزشمندم و لایق رسیدن به تک تک خواسته هام هستم

    یا حق….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    عباس ابارقی گفته:
    مدت عضویت: 2413 روز

    سلام

    استاد و مریم و دوستانی که از خواندن کامنتاشون سیر نمیشم

    این قسمت من رو برد به کارتون .ماجراهای نیلز .چقدر بااین قسمت

    خاطره بازی کردم خ خدایا شکرت

    تو این قسمت سه تا بخش داشتیم

    بخش پیکنیک

    شروع یک سریال میتونه با تیتراژ باشه چه تیتراژ ی قشنگ تر از این که چشمهایمان به روی این بهشت باز بشه خداروشکر به خاطر این گلهای زرد زیبا خدایا شکرت چه..گلستانی به به خوراک زنبورها ی عسل هستن. خدایا شکرت به خاطر این نظمی که روی گلبرگهای این گلهای زیبا وجود دارد

    چقدر هوای بی نظیری چه عطری توی هواست بوی آتیش بوی درختها بوی نم دریاچه .اوای پرندگان در سکوت پرادایس صدای جیر جیرکها وقورباغهها .و آرامش زیبایی که اینجا حکم برماست خدایا شکرت چقدر طبیعت زنده هست چقدر جاری هست

    پیاز چال اپدیت شده باید محشر باشه .دهنم آب افتاد ….

    خداروشکر به خاطر این غروب بینظیر به ا ون خورشید نارنجی قرمز

    بخش کمدی سریال

    خداحفظت کنه استاد چقدر عالی داستان می سازی برا حیوانات چقدر خندیدم .سیمرغ جشنواره حق خ ودته

    حواستون بشه این اردک مهاجر دیگه صاحب خونه شده شما خبر نداشتین از همون اول اومده بود که بمونه

    فکرش را بکن یه .گله اردک هر صبح بیان در بز😉😉

    پرواز یه دسته اردک روی دریاچه واقعا دیدنیه 🤩🤩🤩

    اردک مهاجر اونقدر مطمئن بود ه که زنده می مونه چون اردک شجاعی هست .بقای اصلح.

    خدایا شکرت هر فصل پرادایس یه صفایی داره هر ر وزش یه داستان جدید یه مسئله جدید و راهکار ی که با خودش هست چالش لاکپشت .

    بخش آخر

    خیلی فوق العاده اید که با یه تیر چند نشون میزنید

    هم اروی رو گرفتید هم خرید کردید هم اسباب کشی .یعنی این حرکت از عزت نفس شما میاد که هیچ کار عقب افتاده ای رو نمی.ذارید و چقدر ت وی وقت تون صرف جویی میشه و از این زمان ها

    ای اضافه چقدر میشه استفاده کر د

    منم د دوست دارم و دارم تلاش میکنم که به این درجه از عزت نفس و بالاتر هم برسم

    بازهم یک نشانه ای از ثروت خدایا شکرت که میشه اینجوری خرید کرد میشه اونقدر ی خرید که جعبه ی یه اتوبوس پر بشه یعنی end

    فراوانی بود خدایا شکرت خدایا شکرت به خاطر درک همین لحظه به خاطر حضور شما استاد و مریم نازنین به خاطر این سایت ارزشمند و دوستان بینظیر م خدایا شکرت

    واز استاد فوق العا ده و مریم جان عزیز خواهر گلم بینهایت سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2737 روز

    به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من

    سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    خدایا شکرت که بهشت مون گلستان شده، چه گلهای زرد خوشگلی، چقدر زیادن ماشاالله، زمین که آماده باشه، نور مناسب و آب کافی، اون وقت این گلها هم بیرون میان ، بدون هیچ زحمتی، به طبیعی ترین و زیباترین شکل ممکن، استاد یادمه چند بار توی کامنت های سایت خوندم که دوستان نوشته بودن گل هم بکارید، حالا می بینیم که خود خدا کاشته، و چنین گلستان زیبایی رو ایجاد کرده ، گلستانی که خود خدا باغبانشه، پس نیازی به آبیاری و رسیدگی و … نداره، بهترین گلستان برای توحیدی ترین بندگانش که آزادی اولویتشونه و نمی خوان هیچ چیزی حتی گل و زیبایی های بهشت هم زنجیر بشه به دست و پاشون، خدا اینجوری هدایت می کنه ، اینجوری پاسخ می‌ده و اجابت می کنه خواسته های ما رو ، طبق ویژگیهای شخصیتی خودمون، یکی مثل خانم بورلی عاشق گل و گلکاری، در راستای اون هدایتش می کنه، افرادی هم مثل استاد و مریم جان اولویت اول شون آزادیه ، در عین حال که عاشق زیبایی‌ اند و تایید و تحسین می کنند رو به این شکل هدایت می کنه. چنین گل‌های زیبا و چنین گلستان باشکوهی رو روزیشان می کنه. من عاشقتم خداجونم.

    مریم جان وقتی که توی گل‌ها راه می رفتی کاملاً احساس می کردم نرمی گلبرگ ها، عطر شون و هوای عالی و انرژی مثبت اون منطقه رو , ممنونم عزیز دلم.

    خدایا شکرت که پرادایس اینقدر زیبا و وسیعه که اگر هر روز یکجاش بریم پیک پنیک مطمئناً روزها و ماه​ ها طول می کشید تا از همه گوشه به گوشه اش لذت ببریم.

    به به پیاز چال هم هر روز داره به یک ورژن بهتر ارتقاء پیدا می کنه، این بار تخم مرغ اضافه شده، سیب زمینی زغالی هم اضافه شده، نوش جونتون عزیزای دلم.

    واقعاً هر روز بهشت و افراد بهشت و غذاهای بهشت یه جلوه زیباتر و عالی‌تر از خودشون نشان می‌دهند ، این همون گسترش روز افزون جهانه، این همه فراوانی و زیبایی ها. خیر و برکت های روز افزون جهانه، خدایا شکرت شکرت شکرت

    خدای من ، چه غروب زیبایی، خدایا شکرت برای این غروب زیبای خورشید عالم تاب،

    خدایا شکرت برای دریاچه بزرگ و پر آب و جاری

    خدایا شکرت برای درختان استوار و زیبای کاج

    خدایا شکرت برای برای تک تک چمن ها و گلهای زیبای بهشت

    خدایا شکرت برای سلامتی ، انرژی مثبت و توحید بی نظیر ساکنان بهشت

    خدایا شکرت برای هوای مطبوع و گلهای خوشبو و همه نعمتهای فراوان بهشت

    خدایا شکرت برای پهناوری و بزرگی پرادایس که شبیه یک state park زیباست

    خدایا شکرت برای شاخه ها و چوب های خشکی که میشه باهاشون آتیش به پا کرد و لذت برد و غذای آتیشی درست کرد و خورد

    خخخخخ استاد کلی خندیدم به داستان اردک ها ، مریم جانم من عاشقتم.😂😂😂

    ای جان اردک وحشی، پینگ‌پنگ باز، لات کف خیابان، دوست ناباب و … که من توی یک فایل دیگه هم تحسینش کردم برای شجاعت بی نظیرش و اینکه محدودیت ها رو نمی پذیرند و پیشرو اون دوتا داک هم شده، حالا داره مامان میشه 😍😍😍😍

    و شما عزیزای دلم هم با اون عشق بی نظیری که در همه جهان جاری می کنید ، دارین براش شرایطی رو فراهم می کنید که جوجه هاش رو به سلامتی بزرگ کنه. این همون داکی بود که یکی از شما می خواست پرهاشو ببره و یکی می خواست بکشدت ، اما ببین خدای هدایتگرم که به دل هر دوی شما انداخت و با یک پس گردنی ، عصبانیت تون رو فروکش کرد، و چون به الهامش عمل کردین , حالا داره بهتون جایزه می‌ده تا مدت ها با دیدن جوجه های این داک زیبا لذت ببرین. جوجه هایی که احتمالا مثل مادرشون سرشت آزاد و شجاعی خواهند داشت. و کلی دیدنشون برای ما درس و لذت به همراه خواهد داشت.

    خدایا شکرت برای نعمت بی نظیر آمازون 😍😍😍 تله لاکپشت هم داره، نوش جونتون ثروت روز افزون و ثروتمند ترین فرد دنیا بودن جف بزوس عزیز، از بس که برای کسب و کارت نامحدود فکر کردی ، داری نامحدود هم ثروت می سازی.

    استاد بالا اومدن لاکپشت ها از تله رو که توضیح می دادین یاد بازی موشه میاد میاد میاد که با بچه‌ها بازی می‌کردیم و اونا کلی می خندین افتادم. چه مکانیزم ساده و در عین جالبی داره این تله لاکپشت ها.

    چقدر لنگره خوشگله، خدایا شکرت برای این همه فراوانی و بهبود دائمی جهان مون

    خدای من ، همین لحظه فیلم رو نگه داشتم و اون آسمان آبی زیبای اون ابرهای خوشگل سفید پنبه‌ای، اون درختان سرسبز ، آب دریاچه با اون موج های ریز خوشگلش رو با تمام وجودم تحسین کردم و برای نعمت دیدنشان که خدا روزیم کرده ، با تمام وجودم سپاسگزاری اش رو کردم.

    خدا رو شکر که آروی هم به پرادایس برگشت و به اندازه یک خونه هم با خودش اساس آورده، به به چقدر خرید کردین، خدایا شکرت برای آزادی مالی تون که هر چی که بخواین به هر مقداری که بخواین رو می خرید، دقیقا اندازه یک مغازه خرید کردین، چقدر دارین باورهای فراوانی و ثروت ساز من رو روز به روز قوی تر می کنید. نوش جونتون عزیزانم

    استاد جان و مریم جانم تحسینتان می‌کنم که این همه خیر و زیبایی و عشق رو در جهان مون منتشر می کنید.💖💖

    خدا جونم عاشقتتتتم و برای اینکه دیدن این فایل زیبا و وضوح این همه خواسته و ساخت این همه باورهای عالی رو روزیم کردی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖💖💖

    در پناه خدا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      نرگس نوشادي گفته:
      مدت عضویت: 2399 روز

      عشق زیبای من

      چقدر تحسینت میکنم این تعهدت رو

      اینکه اینجور متعهدانه هر روز کامنت میزاری و لایک سبز خدا رو دریافت میکنی

      خدایا شکرت

      و بی نهایت تحسینت میکنم و از خالق جهانیان بهترین ها رو برات آرزومندم عزیز دلممممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2737 روز

        عزیز دل منی

        من عاشقتم

        ممنونم که برام می نویسی و دست خدا میشی برای تشویق کردن و انگیزه دادن به من

        خدا رو هزاران مرتبه برای داشتنت و برای نعمت وجود ارزشمندت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

        من عاشقتم

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ بهترین بهترین‌ها رو برات خواستارم نفس جان 😘😘😘😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2163 روز

    به نام خالق بی همتا

    سلام به اهالی پارادایس و بچه های زندگی در بهشت

    من بعد ۳ الی ۴ روز در خونه موندن و کار کردن امروز اومدم دفتر(محل کارم تا خونه پیاده کمتر از ده دقیقه است) البته بماند که تو خونه فقط شاید یکی دو روزش رو عمیق تونستم کار کنم و به تمرکز خودم به محیط جدید (یعنی اتاق خواب) تسلط پیدا کنم و کمی هم خودمو کنترل کنم. چالش و تنوع خوبی بود.

    امروز که شنبه باشه و من اومدم دفتر. در همینجا دلم خواست بصورت آنلاین نگاه کنم.

    اومدنمم بخاطر این بود که قرار هست یک جلسه و یک تصمیم گیری اساسی برای ادامه همکاری یا قطع همکاری با جناب مهندس داشته باشم.(اگر شرایط با معیارهای من جور نباشه من ترجیح میدم با ایشون ادامه همکاری نداشته باشم. و قطعا بیکار نخواهم ماند مثل همیشه که هر وقت خواستم سریع کار پیدا کردم….) این مقدمه رو نوشتم تا یادم باشه و بدونین با چه ذهنیتی و شرایطی الان فایل رو نگاه کردم.

    خدایا شکرت بخاطر این لحظات که با هم تقارن پیدا کردن و من در حال تجربه کردن اونا هستم.

    عجب گلستانی شده، چه گل های زیبایی.

    (جالبه حیاط خونه ما هم که خودمون با عزیزدلم باغچه درست کردیم(با اجازه صاحبخونه) گفتیم از امکانات موجود بهره ببریم. و الان که پاییز هست فقط بوته های توت فرنگی مونده و از سبزی ها هم تره مونده. و جالبه که گلدان های گلی که توسط دوستان به ما داده شد رو چندتاش رو تو خاک همین باغچه کاشتیم تا جاشون بزرگتر باشه برای رشد بهتر و همینطور باغچه خالی نباشه. الان باورتون نمیشه که برای بار دهم بیشتر هست که این بوته های کوچیک گل دادن و الان هم گل دادن و چقدر بزرگتر از بهار و چقدر زیبا… یاد گلستان کوجولو خونه خودمون افتادم. البته گل های ما بنفش و یاسی هستن. )

    واقعا این گل های زرد هم زیبا هستن و عجب منظره جالبی هست در پاییز دیدن گل های زیبا… حس عجیب و خوبی داره.

    من تو ذهنم میاد همه ی اون تصور مون از گل دیدن در فصل بهار رو باید اصلاح کنم. چون هستن گل هایی که در پاییز هم اینقدر شاداب و زیبا هستن. همیشه با تجربیات قبلی به طبیعت نگاه نکنیم.

    چقدر باحال گفتین اومدین پیک نیک.

    انگار استفاده از امکانات موجود و لذت بردن از اونا رو وقتی اوضاع مالی هم بهتر میشه رو باید حفظ کرد. وگرنه شما میتونستید این لحظات رو خارج از پارادایس تجربه کنید.

    اما به من دوباره نشون دادین گاهی همین نزدیکی هامون چیزهای جدیدی برای کشف کردن، لذت بردن هست که نیازی نداریم مسافت زیادی رو طی کنیم یا مثلا پول خاصی رو خرج کنیم.

    و جالب گفتین که اینجا هم خودش استیت پارکی هست. وچون شما این همه جاهایی رو با عنوان پارک جنگی یا استیت پارک تجربه کردین و میبینید که همین جایی هم که هستین خودش همون حال و هوا رو داره. پس باز هم لذت میبرین فارغ از اینکه از محیط زندگی تون خیلی دور شده باشین.

    چون یاد گرفتین محیط اطراف تون رو بخوبی ببینید، براتون عادی و تکراری نشه، مشتاق کشف کردن هستین، انگیزه اینودارین تا از دارایی وملک تون درست استفاده کنید و جایی رو بدون کشف کردن نذارید…. و این همه اش فایده است.

    چقدر ایده خوبی پیاز چال و سیب زمینی چال

    نوشیدنی و خوراکی

    چقدر خوبه که هم پاکسازی میشه هم از انرژی آتیشی که پا کردین استفاده رو میکنید….

    وای که چقدر همه چی سرجای خودشه و درسته وکلی نکته میشه از همین بخش دید.

    منم مشتاقم بقیه جاهای این ملک رو ببینم. ملکی که مناسب پیکنیک رفتنه، شکار کردن حیوان های وحشی و مزاحم هست، تجربه ی تعامل با حیوان های خانگی و آزاد یا وحشی…

    ملکی که مناسب شنا کردنه. مناسب قدم زدن و مراقبه کردنه. ملکی در دل طبیعته و کلی ماجرا و چیزهایی برای تجربه کردن ویادگرفتن….استاد و مریم جان ممنون بخاطر این سریالی که در پارادایس دارین ضبط میکنید و با ما به اشتراک میذارید. تا تجربه های خودتون رو در حد خودمون تجربه کنیم.

    اون اردک مهاجر رو چه جالب توصیفش کردین.

    اون قسمتی که اون اردک مهاجر رو دیدم یاد بچه های سایت افتادم.یاد مهاجرت افتادم، یاد یک عالمه چیز خوب افتادم اما وقتی ازش تعریف کردین که چه اذیت ها و مزاحمت ها وگندکاری هایی داره با خودم گفتم یعنی این چه نکته ایی داره. هنوز ایده ایی به ذهنم نزده.

    فقط این به ذهنم زده که یک هم نوع چطور میتونه الگو بشه برای اون دوتا بچه سر به راه پارادیس. وبخشی از اون ویژگی های نهفته شون رو بیدار کرد و اونا رو از اینطرف دریاچه انگیزه داد و اورد این سمت. اونایی که اصلا جرات نداشتن حتی از آب دریاچه بخورن چه برسه باهاش مواجه بشن و رد بشن. بنظرم شبیه داستان ماها با شماست الگو بودن یک هم نوع، یک هم وطن، یک آدم برای ماست و اینکه به یاد بیاریم توانایی هامون رو،حرکت کنیم حتی با ترس و بر ترس هامون غلبه کنیم. مهاجر باشیم و آزاد… و اون بخش شخصیتی خودمون رو که خوبه رو تقویت کنیم…

    بازم دم شما گرم که به این پرنده مهاجر کمک میکنید تا بچه هاش رو لاک پشت ها نخورن. البته نه بخاطر اینکه اون نازه، یا گناه داره یا دلتون بسوزه بخاطر این که این توانایی رو دارین و از دست تون برمیاد تا براش کاری انجام بدین پس انجام میدین و یک مسئله حل کن قهار هستین و دوست دارین حل کننده باشین خصوصا وقتی تا حدی میدونید که از پسش برمیاین. مثل گرفتن و سرهم کردن اون ترپس اگر اشتباه نگم یا همون تله لاک پشت ها….واقعا دم تون گرم و مطمئنم نگاه و دیدگاه تون ترحمی نیست حتی تو مسئله حل کردن.

    بنظرم نگاه رشده و اینکه قول خودتون جهان رو جای بهتری برای زندگی تر کنید(حتی در مقیاس کوچیک جهان این حیوان ها)

    خداروشکر که میتونم بنویسم

    خداروشکر که بازهم تونستم در سایت کامنت بذارم.

    خداروشکر که آزادی زمانی و مکانی دارم تا حدی که الان در این محیط دست به قلم شدم.

    خداروشکر که زندگی من دست خودمه

    خداروشکر که صاحب دیدکاهی هستم که به من کمک میکنه و سعی میکنم هر روز روش کار کنم.

    خداروشکر همیشه چیزی برای یاد گرفتن هست.

    خدایاشکرت که منو هدایت میکنی تا سریع تصمیم بگیرم و خودت راهنمای راهم میشی با زبان نشانه هات و قطب نمای احساسم….خدا جون شکرت که اینقدر دوستت دارم و هر لحظه کنارمی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 2573 روز

      خداروشکر همیشه چیزی برای یاد گرفتن هست.

      👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼

      سلام هم فرکانسی عزیز

      چقدر باورتون راجب اینکه استعفا بدم بزراحتی برام موقعیت بهتر هست و شجاعت

      و نپذیرفتن شرایط نادلخواه رو تحسین کردم

      پر بود از باور فراوانی احساس لیاقت و توحید

      در پناه خدا باشید👌🏼🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2163 روز

        سلام دوست عباسمنشی من

        ممنون که برام کامنت گذاشتین،

        پاسخ شما به دیدگاه من در حالی برام اومد که دست به قلم شده بودم تا بنویسم و شروع کردم وتازه از شوق این شروع تو خودم غرق بودم و بعد یکساعت بی وقفه نوشتن خواستم به این لحظه فکر کنم داشتم فکر میکردم چطور شد که این چیزها رو برای نوشتن کتاب شروع کردم…که چون سایت باز شد و دیدم یهو کنار پاسخ به “دیدگاه های من” نقطه آبی رنگ کوچک دوست داشتنی ظاهر شد.

        این کامنت شما و یادآوری اون به من توی این لحظه شادی وصف ناپذیرم برای شروع کردن و کتاب نوشتنم یک همزمانی خاصی شد که اومد بالا…اصلا معرکه بود صحنه(خدا جون شکرت که با نشانه ها چه زیبا سخن میگی)

        این در حالی هست که من هنوز تسویه نکردم، اما دو روزه که به محل کارم نرفتم و خیلی جدی برای تصمیم خودم با نرفتنم نشون دادم که میخوام راهم رو در مسیر علایقم پیدا کنم.مطمئن بودم که خدا منو هدایت میکنه و من بیکار و بی پول نخواهم ماند…

        ممنون که در کامنت من باور فراوانی دیدین و به من یادآوری کردین. ممنون که احساس لیاقت رو دیدین و به من یادآوری کردین و همینطور توحید….که البته خودم فقط توحید رو میدیدم وقتی کامنت رو مینوشتم و الان هم خدا منو هدایت کرد دوست من.

        میدونی این لحظه چقدر برام مهمه.

        میخواستم برم در دفتر خاطرات ثبتش کنم..

        اما دیدم بسته است یعنی درجریان بودم به گفته استاد یک تغییراتی داشته اما دقیق نمیدونستم و نشد بنویسم. میخواستم یک چند خط از کتابم رو اونجا هم بنویسم اما نشد…..

        فکر کنم باید اینجا بنویسم و شما جز اولین نفرات باشید که چند خط بدون تغییر و ویراست کتابم را میخوانید.

        _

        ……….تا حالا شده که براتون سئوال پیش بیاد که آسمان شب چندتا ستاره داره؟ یا که بخواین بدونین فاصله ما با ستاره ها چقدره؟ یا اینکه اصلا این همه ستاره چطوری اونجا به وجود اومدن؟ یا شاید دوست داشته باشین بدونین ستاره شناسان چطور این همه ستاره که خیلی هم، شبیه همدیگه هستن رو از هم تشخیص میدن؟ آیا تا حالا شده درباره آسمان شب اینقدر کنجکاو باشین که ساعت ها به اون خیره بشین؟!

        اگر هر کدوم از این سئوال ها تو ذهن شما هست یا حتی همه ی این سئوال ها یا بیشتر این سئوال ها. باید بهتون تبریک بگم. تبریک برای چی؟! برای اینکه شما ذهنی خلاق دارین. برای اینکه شما فکر کردن یاد دارین و از همه مهم تر سئوال کردن.

        بچه ها مهم ترین ویژگی که شما دارین میدونید چیه؟…………………

        بی وقفه به مدت یکساعت فقط نوشتم و الان خیلی خوشحالم که شروع کردم. و دلیل این حرکتم که الان خیلی مصمم هستم رو فقط بخاطر اون تصمیم وشجاعتم میدونم که اینطوری الهام میشد و من مینوشتم وباید ادامه بدم و ادامه بدم…ا

        گر دوست داشتی نظرت رو برای همین جملات ابتدایی مقدمه کتابم بگو…..

        ….

        باز هم ممنونم از شما بخاطر اینکه برام کامنت نوشتی.

        ممنونم از بی نهایت دستان خداوند برای اتفاق افتادن این لحظات به یادماندنی برای من.

        —-واقعا همیشه چیزی برای یادگرفتن هست…..

        خدایا شکرت بخاطر همه چیز

        ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    خداوندا من از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم

    به نام خدای مهربانم

    سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام

    من باور دارم خداوند یک انرژی که با باورهای من شکل میگیره💚

    خدای من،بهشتمون چه گلستانی شده،خداوند فرش گل زرد رو روی زمینش پهن کرده،چقدر زیباست،خدایا شکرت

    خدای من چقدر با طبیعت میشه قوانین بدون ثابت خداوند رو درک کرد،چقدر این زمین شبیه به ذهن ماست،وقتی علفهای هرز(باورهای محدود کننده) رو آروم آروم اما پیوسته قطع کردیم،گلهای زرد(اتفاقات،شرایط خوب) در ذهنمون شروع به روییدن کردن و ذهنمون چه گلستانی شده از اتفاقات عالی،ثروت،سلامتی،معنویت،آرامش،لذت و…خدایا شکرت

    خدای من وقتی روی باورهام کار کنم،یکی یکی ترمزها رو پیدا کنم و تبدیلشون کنم به باورهای درست،زندگیم گلستان میشه،الله اکبر

    مریم جانم،استاد عزیزم تحسینتون میکنم که اومدین پیک نیک و دارین از نتایج کارکردهاتون لذت میبرین،واقعا دیدن این گلها نتیجه ی لذت بردن از مسیری که با تروتمیز کردن پرودایس انجام دادین،این گلها نشونه ی اینه که شما چقدر با عشق کارتون رو انجام دادین،خدایا شکرت

    خدای من وقتی روی باورهای محدود کننده ام کار کنم و مثه این درختهای هرز یکی یکی قطعشون کنم،با سوزندشون نه تنها از بین میبرن بلکه اتفاقات خوبی رو وارد زندگیم میکنند که همش سود،سود،سود،خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت گلهای زرد پرودایس که گلستانی در بهشت به پا کردن

    خدایا شکرت بابت هوای گرم پاییزی

    خدایا شکرت بابت حضور استاد عباسمنش و مریم جان در زندگیم

    خدایا شکرت بابت پیازچال،سیب زمینی چال خوشمزه

    خدایا شکرت بابت نوشیدنی های سرد و خنک

    خدایا شکرت بابت زمین ۲۰هکتاری استاد عباسمنش که نشونه ایی از فراوانی و ثروت

    خدایا شکرت بابت غذای آتیشی خوشمزه

    خدایا شکرت بابت عطر گیاهان پاییزی

    خدایا شکرت بابت تراکتور هیولا که به زمین بهشتمون صفایی داده

    خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

    استاد چقدر خوب گفتی واقعا پرودایس state park واسه خودش،هر بار یک نقطه جدید رو تمیز و پاکسازی میکنین،مطمئنا خیلی جاهاش هست که هنوز دست نخورده مونده که ما ندیدیم،این یعنی نعمتهای بی انتهای خداوند،پاداش برای کسانی که به خدا ایمان دارند و فقط روی خدا حساب میکنند،الله اکبر

    و اما داستان داک مهاجر که دوست نابابی شده برای داکهای بهشتمون،بعد از اینکه کلی بچه های بهشتمون رو از راه به در کرد،باز هم فرصتی پیدا کرد برای ادامه زندگی،و بخاطره اینکه مریم جانم از کشتنش صرف نظر کرد،برای جبران قراره کلی جوجه اردک ناز به بهشتمون هدیه بده😉

    و استاد هم برای مواظبت از جوجه اردکهای ناز که هنوز به دنیا نیومدن،از آمازون تله ایی سفارش داده برای گرفتن لاکپشتها،خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت آزادی مالی استاد عباسمنش

    خدایا شکرت بابت مکانیزم خیلی جالب تله لاکپشتها

    خدایا شکرت بابت آدمهایی که از هر فرصتی ثروت میسازند

    خدایا شکرت بابت ایده ی استاد برای مواظبت از جوجه اردکهای ناز

    خدایا شکرت بابت لنگر جت اسکیمون

    خدایا شکرت بابت اینهمه فراوانی،نعمت،ثروت

    خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

    خدای من RV بعد از ماهها به پرودایس برگشته،ایندفعه با عملیات گاز انبری چندین کار باهاش انجام شده،واقعا تحسین برانگیزه اینهمه ثروت،فراوانی و نعمت،خدایا شکرت

    خدایا شکرررررررررت برای اینهمه فراوانی،نعمت و ثروت

    خدایا شکرررررررررت

    مریم جانم،استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم که هر بار با دیدن زندگی شما جوابهای منطقی برای ذهن نجواگرم پیدا میکنم

    پروردگارم بابت همه چیز بینهایت ازت سپاسگزارم

    دوستون دارم💚🇺🇸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      نرگس نوشادي گفته:
      مدت عضویت: 2399 روز

      سلام به مرضیه نازنینمممم

      عاشقتم عزیزم با اون کامنت بی نظیرت

      با این درک فوق العاده ت

      عاشق این جملاتتم :

      من باور دارم خداوند یک انرژی که با باورهای من شکل میگیره

      خدای من چقدر با طبیعت میشه قوانین بدون ثابت خداوند رو درک کرد،چقدر این زمین شبیه به ذهن ماست،وقتی علفهای هرز(باورهای محدود کننده) رو آروم آروم اما پیوسته قطع کردیم،گلهای زرد(اتفاقات،شرایط خوب) در ذهنمون شروع به روییدن کردن و ذهنمون چه گلستانی شده از اتفاقات عالی،ثروت،سلامتی،معنویت،آرامش،لذت و…خدایا شکرت

      خدای من وقتی روی باورهام کار کنم،یکی یکی ترمزها رو پیدا کنم و تبدیلشون کنم به باورهای درست،زندگیم گلستان میشه،الله اکبر

      الله اکبر از جریان هدایت

      ممنون شما هستم برای نوشتن این مطالب

      عاشقتم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      دکترای احساس حمید مهدیزاده گفته:
      مدت عضویت: 2358 روز

      سلام مرضیه خانم خیلی زیبا جاری می شود کلمات و جملات الهی بر قلب زیبای شما

      همیشه کامنت های شما رو میخونم لذت میبرم و سپاسگزاری میکنم بخاطر حضور دوستان بهشتی مثل شما در این سایت الهی خدایاشکرت خدایاشکرت

      بسیار تحسین میکنم مسیر زیبایی رو انتخاب کردین و بسیار عالی روی باورهاتون دارین کار می کنید دیدن پیشرفت و موفقیت شما برای من خیلی لذت بخش و زیبا هست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2410 روز

      عشقققق من

      ای جانممم نازنین من

      چقدر چقدر عاشقتمممم مرضیه ی نازنین من چقدر چقدر عاشقتمم چقدر عاشق اینم که در اغوش بگیرمت و ببوسمت عزیزدلم

      چقد بی نظیر نوشتی جان من

      چقدر چقدر تحسینت میکنم این درک بی نظیرت رو چقدر تحسینت میکنم این تعهد نابت این اتصال بی نظیرت رو

      یعنی عاشق این جمله ام چقدر عاشق این جملات نابتم

      من باور دارم ایمان دارم ایمان دارم که خداوند یک انرژیه که با باورای من شکل میگیره

      خدای من چقدر چقدر چقدر زیباست چقدرعاشق این عشقم چقدرعاشق این عشقم چقدر تحسینت میکنم جان بی نهایت با تمام وجدم تحسینت میکم بی نهایت بهترین های بهترین هارو برایت میخواهم

      الهی که هرلحظه غرق ارامش غرق عشق غرق بی نهایت ثروت ناب ربم باشی

      عاشققتمم خواهر نازنینم بی نهایت این عشقت را بی نهایت تحسینت میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    نوشین نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    به نام خدای عشق و معجزه ❤️

    امروز معجزه ای در زندگیم آمد و آن معجزه دیدن این قسمت از بهشت زیبا هست ،دیدن گلستان پر از مهربانی و نور خدا ،با استاد و مریم عزیز یه پیکنیک سبک رفتم ،فقط با دو تا صندلی و سیب زمینی ،چقدر زیاد به دلم می‌نشینید ،من احساس ارزشمندی میکنم که در فرکانس و مدار این زیبایی ها و عشق و صلح و آزادی و ثروت هستم ، حس ارزشمندی ،حس شنیدن داستان اردک جدید به پارادیس از زبان استاد چقدر زیباست ،چقدر من امروز خوشبخت هستم ،چه فرکانس و مدار زیبایی خدایا شکرت ،وقتی استاد از لاک پشت ها گفتن که چطور گول اون تله را میخورند و برای آفتاب گرفتن و حمام به سطح آب می آیند و بعد توی تله می‌افتند و بعد لاک پشت بعدی و بعدی همون راه و روش اشتباه ولی به ظاهر درست را ادامه می دهند و آنها هم در تله می افتند این مثال در ذهنم مثل بدنه ی یک جامعه که همیشه راههای تکراری را میروند و به بقیه نگاه می کنند و سرانجام سقوط میکنند تداعی شد ،مثل جامعه ای که اسیر دنیای مجازی شده اند و هر روز توی اینستا گرام بدنبال لایک و فالور و گرفتن عکسهای لاکچری و نشان دادن هنر ها و آشپزی شان هستند یا تیپ و لباس ها و یا به بچه هایشان افتخار می کنند و عکس های فانتزی می گیرند چرا ؟چون فکر می کنند بقیه که این راه را رفتن این راه خوب است و آرام آرام سقوط می کنند و وابسته به لایک ها و انسانها و تایید شدن می شوند و خدا را فراموش می کنند ،دیگر به صدای طبیعت و صدای همدیگر گوش نمی دهند از بس از صبح تا شب سرشان توی اینستا گرام هست ،دیگر ورزش نمی کنند و برای شادی شان شیرینی درست نمی کنند و خونه مرتب نمی کنند فقط برای گرفتن عکس خودشان را زیبا می کنند ،خداوند را شاکرم که از بدنه ی این جامعه فاصله گرفتم و به دنبال تغییر هستم و هدایت شدم به مدار و فرکانس استاد عزیزم در آمریکای زیبا و ثروتمند و دیدن طبیعت زیبا و با صلح بودن با خودمان و جهان هستی و رها و سبک بودن را یاد گرفتم ،من ارزشمند هستم چون جزو اون یک درصدی هستم که بدنبال راه و روش عموم جامعه نیستم ،من بسیار خوشحال و سپاسگذارم که ساده زیستی و روابط ساده و لذت بردن از زندگی را از شما عزیزان یاد گرفته ام چون عاشق تغییر و یاد گرفتن هستم .سپاس فراوان 🇱🇷🕊️❤️🙏🕊️🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 78 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1235 روز

      دقیقا متاسفانه جهان داره به سرعت رد میشه و اصلا دقت نمیکنیم حتی بعضی روزها آسمون انقدر زیباست که دلم برای این رنگ و تمیزی و زیبایی میسوزه که تمام آدم نا مشغول روزمرگی شدند و حتی یک لحظه فرصت به بالای سر نگاه کردن و ندارند .

      اینجوری نباشیم فرصت کمه

      زندگی‌کنیم

      نفس بکشیم

      رنگ های کنارمون و نگاه کنیم و لذت ببریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2335 روز

      به نام خدا

      سلام نوشین عزیزم

      چقدر لذت بردم عزیزم از درک بالات در مورد قانون

      اینکه ما خودمون رو از بدنه جامعه جدا کردیم که گاهی 100% تلاششون فقط لایک گرفتن و راضی کردن بقیه و بدتر، تائید شدن توسط بقیه هست

      عالی گفتید دوست عزیزم و چقدر باید آگاه باشیم که هر لحظه دقت کنیم به رفتارامون که از کجا داره نشاتمیگیره و هدف و نیتمون چیه

      ممنونم عزیزم خیلی عالی و آگاهانه نوشتی: کوتاه و پر معنی

      دوستت دارم دوست گلم و برات زندگی شیرین تر از عسل آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2410 روز

      سلام بر نوشین نازنینم سلام برعشق من

      چقدر چقدر غرق این احساس ناب نوشته ی خدایی تان شدم چقدر با تمام وجودم این اتصال نابت رو با تمام قلبم تحسینت میکنم

      چقدر چقدر بی نظیر سادگی استادنازنینمون مریم عزیزمون رو بازترش کردی چقدر بی نظیر بود با تمام قلبم با تمام وجدم این درک بی نظیرت رو بی نهایت بی نهایت تحسینت میکنم عشق من بی نظیر بود عاشقانه عاشقتم و بی نهایت تحسیننت میکنم

      عاشقتم جان من الهی گه هرلحظه غرق عشق خداوند غرق ارامش بی نهایت ثروت بی نهایتش باشی

      عاشقتم جانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1837 روز

    به نام الله یکتا

    و سلام بر استاد عزیز شیرین تر از عسلم و مریم بانوی عزیز

    من همیشه عاشق گل و گیاه بودم و هستم و خواهم بود

    از همون کودکی عاشق هر نوع گل و درخت و حتی خار های رنگی بودم

    و بهترین و لذت بخش ترین تفرحیم قدم زدن تو طبیعت در کنار درخت و ها و گیاهان و گل هل و اگر امکانش نبود رفتن به گلخونه ها و گل فروشی ها و باغ های گل بوده و هستش

    ولی خیلی خیلی برام جذابن گل های وحشی و خودرو که خودشون در میان و دیدنشون همیشه از کودکی برام یه جور کشف و شهود بوده و هست

    همیشه در کودکی وقتی تو منطقه خودمون به صحرا یا دهات میرفتیم من در به در دنبال این گل ها میگشتم و با پیدا کردنشون یه جور احساس کشف کردن بهم دست می داد و بسیار لذت میبردم

    راستش من هر گلی میبینم مثلا بنفشه آفریقایی و یا گل های پامچال که من عاشقشونم

    همیشه تصور میکنم و با خودم میگم

    خدایا چه لذتی داره دیدن اینا تو زادگاه طبیعیشون و جایی که آزادن و رها بدون وابستگی به این که بهشون آب داده بشه و نگهداری بشن

    راستش مثل دیدن یه گله اسب وحشی میمونه تو طبیعت ….

    و همیشه گل های وحشی و البته بهتره بگم گل های رها و بدون وابسنگی احساس بسیار بسیار خاصی برام داره

    و خدارو شکر برای دیدن این گل های زرد زیبا تو پرادایس

    البته تو قسمت قبل و بیرون اومدن تراکتور یکی از این گل ها رو در کنار چرخ تراکتور دیدم که له نشده بود و همچنان زنده بود و کلی لذت بردم از دیدنش تو پردایس

    و البته حالا با دیدن این همه گل زرد زیبا کیف کردم و لذت بردم و خدارو شکر کردم

    واقعا چه گلدن تایم زیبایی بود به قول مریم بانوی عزیز

    اون آفتاب زیبای پاییزی و اون آتیشی که به پا شده بود و اون حس خلسه استاد و آرامششون بسیار بسیار برام لذت بخش بود و یه جورایی اون بوی دود رو حس میکردم

    راستش یکی از بهترین بوهای دنیا که دوست دارم به مشامم برسه همین بوی دود حاصل از چنین آتیش هایی هست

    برای همین همیشه وقتی که از هراز به نزدیکی آمل میرسم تو مسافراتی شمال شیشه رو پایین میدم و از اون بوی جنگل و نم و بارون و اون بودی دود و چوب مست میشم و حالم دگرگون میشه

    خدایا شکرت برای لذت درک چنین حس و حالی

    و خدایا شکرت برای این همه نعمت

    یه بوی دود چوب چه قدر میتونه حس و حال آدم رو عوض کنه

    که اگر تمام برندهای عطر دنیا بخوان بیان و رایحه ای تولید کنند که این حس رو به من منتقل کنند باز ناتوان هستند تو این مورد

    بریم سراغ این اردک سرکش و یاغی و نترس پرادایس

    اولا که کلی خندیدم از دست استاد

    و یه طنز زیبا و یک قدرت طنر پردازی فوق العاده من تو استاد می بینم و من حس میکنم این قدرت رو از تبدیل سختی ها و مشکلات در گذشته زندگیشون به زیبایی ها الان زندگیشون

    دریافت کردند

    و کارخانه تبدیل شادی و گسترش شادی شدند در کائنات …

    و اصلا طنز یه جور تضاد هست و چیزهای خنده دار معمولا یه تضادی و یک کار غیر معمولی توشون هست که ما رو میخندونن

    و این نگاه طنز و شیرین استاد عزیزم و مریم بانوی عزیز خیلی خیلی برای من آموزنده و لذت بخشه

    و این روحیه طنازی این دو عزیز چقدر باعث میشه که از بودن با هم لذت ببرن و کیف کنند

    و البته خودمم آدم خیلی شوخی هستم و عاشق خندیدن و خندوندن دیگران البته الان دارم تمرین میکنم که تو این خندیدن و خندوندن احترام و اون حد وسط رعایت بشه

    دقیقا مثل رفتار استاد عزیز و مریم بانو و عزت نفس خودم و دیگران حفظ بشه

    من یه درسی از این اردک نترس و یاغی و به قول استاد عزیزم بچه کف خیابون گرفتم

    ((پیشرفت و جایزه گرفتن و زندگی بهتر برای شجاعان این جهانه))

    یعنی ما دو گروه اردک داریم تو پردایس یک گروه اردک سر به زیر و حرف گوش کن که هر چی بهشون گفته میشه گوش میدن و بچه هاشون خورده میشه

    توسط لاک پشت ها واسه همین نسلشون گسترش پیدا نمیکنه تو پردادایس زیبا

    و یک اردک تنها که یه شیرزنه و میاد هجرت میکنه از اینجا به اونجا و اومده آگاهانه پردایس رو انتخاب کرده

    و چه انتخاب زیبا و درستی کرده و از این انتخابش معلومه که چه اردک با شعوریه

    این اردک نترس ما هم خودش نترسه و هم داره اردک های دیگرو هدایت میکنه که نترسید و لاخوف علیهم و لا یحزنون

    بیاید و شما هم دنبال من بیاید و هیچی نمیشه

    و بعد اون سکانس تاریخی و روز واقعه فرا میرسه :

    استاد و مریم بانو که حسابی از دست این اردک زیبا کلافه شدن بالاخره این اردک یاغی رو به چنگ میارن و روز انتقام فرا میرسه …

    و چقدر این سکانس سینمایی هستش

    خون جلوی چشای مریم بانوی عزیز رو گرفته و یادشون میا اون همه تمییز کاری و اون همه ….. کارای این اردک سرکش و متفاوت رو

    و حالا زیباترین سکانس این داستان زیبا

    استاد به مریم بانو میگن که بیایم و پراش رو بچینیم

    و اینجا مریم بانو هدایت میشن به این جمله طلایی

    که اگر قرار آزادیش رو بگیریم بهتره بکشیمش

    واقعا اسارت برای چنین اردک شجاع و جسوری بسیار بسیار بدتر از مرگه

    و چقدر درست گفتن مریم بانو و چه جمله هدایتی گفتن

    و سکانس طلایی اینجا اتفاق میفته

    سرانجام استاد و مریم بانو دلشون نمیاد که این اردک سرکش رو بکشن و به قفایی و پس گردنی اکتفا میکنند

    و این اردک شجاع تا لب مرگ میره و تا سر حد مرگ میرسه

    ولی نجات پیدا میکنه و سالم از این مهلکه بیرون میاد

    و ما تو قانون میدونیم که شجاع ها پاداش میگیرن ……

    و پاداش این میشه که نه تنها کشته نمیشه بلکه نعمت مادر شدن بهش داده میشه

    و استاد و مریم بانوی مهربانم اون روح الهی شون و اون سمت مهربان و خداییشون برانگیخته میشه برای این اردکی که تا چند وقت پیش قصد جانش رو کرده بودند

    حالا نگهبان فرزندان و جوجه های این اردک نترس و شجاع شدن

    و استاد مهربونم حتی برای بچه هاش از آمازون هم کادو و محافظ و لوازم سیسمونی هم میخرن ….

    الله اکبر

    و استاد هدایت میشن به این دستگاه لاک پشت گیر

    که چقدر شبیه این لاک پشت گیر ما تو این دنیا داریم هزاران هزارتا

    مثل مواد مخدر و الکل و …..

    که طرف برای لحظاتی لذت میاد و کاری رو میکنه که نتیجش افتادن به اسفل السافلین و اون قفس و اون پرتگاه هستش …..

    الله اکبر

    نمیدونم شاید این برداشت منه و لی من از این اردک یاد گرفتم که شجاع باشم و توکل کنم

    همونطور که دیدیم این اردک شجاع تا لب مرگ و قطع پر و بال رفت

    ولی نه تنها سالم و زنده بیرون اومد بلکه پاداش هم گرفت

    و کسانی که قصد جانش رو کرده بودند حالا محافظان جوجه هاش شدن

    اینه اون بر انگیختگی رفتاری که استاد به ما آموزش میدن

    که ماییم که میتونیم تایین کنیم چه رویی و چه طرفی از هر کس به سمت ما باشه

    اینکه بیای و هجرت کنی و تا حدمرگ بری ولی پاداش شجاعتت رو بگیری

    بریم سراغ بازشگت آر وی زیبا به پارادیس

    خوش برگشتی آر وی زیبا و خاطره انگیز به خونت

    تو هم یک ماشین معمولی نیستی و سبب هزاران لحظه خاطره انگیز برای بچه های این سایت الهی شدی و خواهی شد به امید الله یکتا

    من بازم یه رفتار زیبای دیگه از مریم بانوی عزی زدیدم اینجا

    با اینکه توضیح دادن راجع به برگشت آر وی و اساس کشی و حمل بار خودشون

    وقتی اومدن پایین و شوق استاد رو دیدن برای توضیح دادن خیلی مهربون

    تو جواب استاد که پرسیدن

    شما تو ضیح دادی ؟

    به استاد گفتن بگو و یه جوری رفتار کردن که انگار چیزی نگفتن

    و درک کردن که استاد میخواد حرف بزنه و ذوق توضیح دادن دارن

    اینه اون درک متقابل و اینه اون چیزایی که شاید خیلی کوچیک باشه ولی به نظر من همین چیزای کوچیک و درک های متقابله که یه زندگی رو بهشتی و رویایی میکنه

    سپاس و سپاس و سپاس از استاد و مریم بانوی عزیزم برای این قسمت بسیار بسیار زییا و جذاب و حال خوب کن

    ان شالله لاک پشت ها رو گرفتید یه جای خوب آزادشون کنید و حتمن هم استاد و مریم بانوی عزیز همین کار و میکنند و شاید کردند و ما هنوز ندیدیم …

    و این اردک شجاع شاید باعث هدایت و هجرت این لاک پشت ها به یه جای بزرگتر و بهتر هم بشه

    الله اعلم بالصواب…….

    خدایا شکرت بهم توفیق دیدن و نوشتن برای این قسمت رو دادی

    خدایا شکرت خدایا عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 100 رای:
    • -
      ندا گلی گفته:
      مدت عضویت: 1814 روز

      سلام دوست عزیز

      به به به این نکات ارزشمندی که بیان کردید

      واقعا شجاعت و توکل و نترس بودن باعث زندگی عالی این اردک شد و جهان هم استاد و مریم سر راهش قرار داد تا همه چیز رو برای رفاهش فراهم کنن

      هم میومد پشت در کلی زیبایی میدید شادی میدید بازی استاد و مریم جون و تماشا میکرد و تشویقشون میکرد هم دوستای جدید پیدا کرد هم شیطنتهاش باعث شد درس بگیره و بدونه ممکنه کشته بشه و سربراه شد و‌تصمیم گرفت مادر بودن و تجربه کنه و مطمئنن کلی بچه های شجاع بدنیا میاره ممنون از درس و نگاه توحیدی که به این موضوع داشتین 💐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      افسانه سالاری گفته:
      مدت عضویت: 1752 روز

      سلام خدمت استاد بزرگوار و مریم بانوی عزیز

      چقدر لحظات را خوب توصیف کردید تحسینت میکنم بابت این موضوع من هم عاشق گل وگیاهم وتو خونم که البته آپارتمانی است برای خودم باغچه ای بسیار زیبا درست کردم که هر روز تحسینش میکنم وسپاسگزارم بابت داشتنشان.

      در پناه خدا مانا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1837 روز

        سلام بر شما بانوی عزیز

        سپاس از توجهتون و لطفتون به نوشته بنده

        ان شالله باغچه زیباتون هر روز پرگل تر و بزرگ تر و رنگارنگ تر از روز قبل باشه و لذتش رو ببرید در پناه الله یکتا

        در پناه الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      خدایا شکرت گفته:
      مدت عضویت: 1953 روز

      وای اقاامین چقدخوب مینویسی.هرچی توذهن مامیکذره روشماگفتی.اینکه اون اردک مهاجردقیقاطبق قانون وباعزت نفس رفتارمیکنه.منم هی استادتوضیح میدادباطنزهمش میخندیدم ولی ته دلم میگفتم اینا ک نشونه های متقینه..یعنی اردکای استاد هم جز متقینن نه فقط کارمنداشون..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهسا نصرالله زاده گفته:
      مدت عضویت: 1806 روز

      سلام اقاامین عزیز

      من این حجم از آگاهی واتصال با خدای درونتون رو تحسین میکنم

      چقدر من لذت بردم از نوشته شما

      یه قسمتی از کامنتتون که در مورد اردک مهاجر فرمودید

      هدایت الله بود برای من، که از طریق نوشته شما با من حرف زد

      طوری که الان فقط دارم اشک میریزم از شوق و حال دلم خیلی خوبه😍

      پروردگارم هزاران بار سپاس بابت این سایت فوق العاده و دوستان بی نظیر

      پر از نور وآگاهی باشید🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1837 روز

        سلام بر شما بانوی عزیز

        سپاس از توجهتون به نوشته بنده

        خیلی خیلی خوشحال شدم از اینکه نوشته بنده حتی به اندازه سر سورنی تونسته باشه احساستون رو بهتر کرده باشه

        شاد و ثروتمند و سلامت در پناه الله یکتا باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علیرضا خنجری گفته:
      مدت عضویت: 1932 روز

      عالی عالی عالی عالی

      امین عزیزم تحسینت میکنم

      دمت گرم

      پسر تو چه مداری هستی

      واقعا کامنتت یک گنجه

      واقعا گنجه

      به جرئت میگم

      بهترین کامنتی ک تا حالا خوندم

      چقدر برای اردک دوست داشتنی مان

      خوب تعریف کردی

      واقعا تبریک میگم بهت

      که در تمروز بر نکات مثبت

      این چنین حرفه ای

      💛👏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1837 روز

        سلام آقا محمد رضای عزیز

        ممنون برای ابراز محبتتون و توجه به نوشته بنده

        به حضور در این سایت و داشتن چنین استادی و همکلاسی های نازنینی مثل شما به خودم افتخار میکنم

        شاد و سلامت و ثروتمند در پناه الله یکتا باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ناهید گفته:
      مدت عضویت: 1244 روز

      سلام دوست عزیز

      من امروز با نشانه ی امروز من،هدایت شدم به این نوشته ی خارق‌العاده ی شما.

      من عاشق قلم شمام.خیلی زیبا تصویر سازی می‌کنید به حدی که لذتم از قلم شما بیشتر از لذت دیدن اون تصویر هست،نگاه ریزبینی به اشیای پیرامون خودتون دارید و واقعا جای شکر و تحسین داره این تصویر نگاری و عمیقأ احساس کردنِ اون شرایط.

      مطمئنم این نگاه زیبا بین شما تاثیر خوبش رو در زندگی شخصی تون گذاشته ،و من براتون خیلی خوشحالم.

      سپاسگزارم از وقتی که میذارین و می نویسین و ما رو سهیم میکنین در لذت بردن هاتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      تیناز گفته:
      مدت عضویت: 1681 روز

      چه نگاه زیبا و خودمونی و ساده و عمیقی…عالی بود…خیلی لذت بردم. ..دوست دارم منم اردک باشم…البته تا ی بخشیش بودم..هجرت و شجاعت.. .

      خیلی نگاهتون رو دوست داشتم..چه تفسیرای قشنگی بود..عالی

      زندگیتون به اندازه نگاهتون و حتی بیشتر زیبا باشه. .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سیده معصومه هاشمیان رستمی گفته:
      مدت عضویت: 2682 روز

      سلام به امین عزیز

      بسیار زیبا نوشتی ومن جدای اینکه از دیدن سریال بهشتی این قسمت شاد شدم ولذت بردم از قلم زیبای شما لذت بردم وچقدر خندیدم،چه زیبا گفته های استاد ومریم جان عزیز رو نگارش کردی وحتی از دل داستان سرایی بی نظیر استاد نکته هایی دراوردی که باعث رشدمون میشه،در چند قسمت قبل هم نوشتهاتون رو خونده بودم ولذت بردم وبعد خوندن کامنت امروزتون در این قسمت لازم دیدم ازتون تشکر کنم وبگم که بسیار بسیار تاثیر گذار بود

      تشکر فراوان از شما

      در پناه الله یکتا شاد وسربلند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2410 روز

      سلام بر اقا اممین بی نظیرمون

      چقدر عاشق این عشق بینهاییتون هستم

      چقدر چقدر عاشق این درک بی نظیرتونم چقدر بی نظیر گفتین از عشق و علاقتون به گلها چقدر این صلح بی نظیرتون رو تحسین میکنم چقدر تحسینتون میکنم عالی بود

      با تمام وجودم این درک بی نظیرتون رو تحسینتون میکنم

      الهی که هرلحظه غرق عشق خداوند غرق ارامش و اتصال نابش باشین

      عاشقتونم

      بهترین ها برایتان خواستارم بی نهایت تحسینتون میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1837 روز

        سلام بر شما پرنسس مهربان

        و سپاس از این همه لطف و توجهتون به نوشته های بنده

        من هم این مهربانی و احساس پاک شما رو تحسین میکنم

        و آرزو میکنم زندگیتون در هر کجا که هستید پر از گل و گیاهان زیبا و رنگارنگ باشه در پناه الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سیده ماندانا علوی گفته:
      مدت عضویت: 1813 روز

      سلام دوست عزیزم

      ممنونم بخاطر این دیدگاه زیبا و موشکافانه شما که دید منو بازتر کرد.

      ممنونم که اینقدر قشنگ شکار میکنید و مینویسید.

      امیدوارم در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهدیه وهبی گفته:
      مدت عضویت: 1804 روز

      سلام به امین عزیز

      چه نگاه قشنگ و توحیدی داری به همه چیز!

      درود بر تو!

      واقعا از کامنت های قشنگ و پر از نکات توحیدی ِ تو، خیلی لذت میبرم!

      و چه زیبا توصیف میکنی همه اون چیزایی که منم دیدم و حس کردم و لذت بردم …

      ولی با توصیفات قشنگ ِ تو، لذت و درک ام چندین برابر میشه!

      بازم ازت ممنونم که در این خانواده صمیمی و توحیدی و قشنگ، با نگاه قشنگت کنارمون هستی …!

      در پناه قدرتمندترین نیروی هستی، همیشه سلامت و شاد و ثروتمند و خوشبخت و سعادتمند ِ دنیا و آخرت باشی دوست عزیزم

      خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1837 روز

        سلام بر بانوی عزیز

        ممنون برای این همه لطف و محبتتون به نوشته های بنده

        از بودن در کنار این همه انسان الهی و مهربان در این خانواده توحیدی به خودم افتخار میکنم و خدارو شکر میکنم

        و بهترین ها رو براتون از الله یکتا آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ۚ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿١٠٧﴾

    و اگر خدا گزند و آسیبی به تو رساند، آن را جز او برطرف کننده‌ای نیست، و اگر برای تو خیری خواهد فضل و احسانش را دفع کننده ای نیست؛ خیرش را به هر کس از بندگانش بخواهد می رساند و او بسیار آمرزنده و مهربان است.

    قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۖ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ ﴿١٠٨﴾

    بگو: ای مردم! یقیناً حق از سوی پروردگارتان برای شما آمد؛ پس هر که هدایت یابد، فقط به سود خود هدایت می یابد و هر که گمراه گردد، فقط به زیان خود گمراه می شود، و من نگهبان شما نیستم.

    وَاتَّبِعْ مَا یُوحَىٰ إِلَیْکَ وَاصْبِرْ حَتَّىٰ یَحْکُمَ اللَّهُ ۚ وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ﴿١٠٩﴾

    و از آنچه به سویت وحی می شود، پیروی کن و [در برابر پیش آمدها و تکذیب منکران] شکیبا باش تا خدا [میان تو و مخالفانت] داوری کند؛ و او بهترین داوران است.

    ===================================

    نشانه ی امروز من: ١٢ شهریور ماه١4٠٣

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم

    سلام به استاد شایسته جانم

    سلام به دوستان عزیز و توحیدی من در غار حرا

    این فایل امروز نشانه م بود در حالیکه یک ماه پیش وقتی هنوز توی کیش بودم،نشانه م شده بود ،یادمه اون موقع بهم اینو گفت که‌ تو یک شیرزن مهاجری و به خودت افتخار کن و نزار چیزی سد راهت بشه…

    امروز صبح که فایل رو دیدم اون تیکه از متن فایل که جهان به شجاعان پاسخ میدهد لبخندی به لبم آورد،برای منی که از هرجایی منتظر دریافت نشانه های خداوندم خوندن این جمله ها اصلا برام تکراری و عادی نمیشه ….

    امروز ،یک اتفاق دیگه هم افتاد،یک بحث خیلی جزئی بین من و مادرم پیش اومد ازین نظر که این چه زندگی که داری،تکلیف نداری نمیدونی میخوای کجا باشی،بچه ها کجا مدرسه برن،تکلیف مارو مشخص کن و ….راستش اولش یکم بهم ریختم ازونجا که خودم به شدت فکرم مشغوله و دنبال کنترل ذهنم شنیدن این حرفا شبیه اینکه یکی با گلد بزنه به یک تنه ی گیاه تازه رشد کرده ..ولی باز هم سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم و نزارم ناامیدی به قلبم وارد بشه،طبق معمول رفتم پیش تنها رفیقی که هر ثانیه با من هست …گفتم خدایا مثل همیشه با قرآنت با من حرف بزن و قلب منو آروم کن و خدا با این آیه پاسخ داد :

    فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

    و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: «بکشیدش یا بسوزانیدش.» ولى خدا او را از آتش نجات بخشید. آرى، در این [نجات بخشى خدا] براى مردمى که ایمان دارند قطعاً دلایلى است.

    یادمه زمستون پارسال که بهم گفت از کارت انصراف بده و به خانواده ت بگو به فریدونکنار هم برنمیگردی،من با ترس و لرز گفتم خدایا بابام؟جواب اونو چی بدم؟‌دقیقا این آیه اومد!

    همینم شد!درسته که وقتی تصمیمم رو اعلام کردم،از سر دلسوزی منو تحت فشار گذاشتن با روش های مختلف …اما در نهایت اعمالشون،به اندازه ی وز وز پشه هم آزار دهنده نبود و الله منو واقعا از آتش نجات داد …

    خلاصه که با امید همین آیه،جهت کنترل ذهن،یکم خوابیدم…وقتی بیدار شدم نیلا نیکا داشتن شبکه ی پویا نگاه میکردن،استاد میگه وقتی خودتو با خدا هماهنگ می‌کنی کل جهان به خدمت تو درمیاد…نمی‌دونم اسم فیلمی که نیلا نیکا نگاه میکردن چی بود ولی همون لحظه صدای یک مادری اومد که داشت به بچه ش میگفت:امیدت به خدا باشه،خدا همیشه حواسش به بنده هاش هست،هرکس به خدا توکل کنه،خدا براش حتما دری باز می‌کنه که کارش راه بیفته ….

    بعد این اتفاق ها باز یاد نشانه ی روزانه م افتادم ،یاد نقشه هایی که استاد جانا داشتن می‌کشیدن که لک‌لک مهاجر رو به فنا بدن ….اما در نهایت جهان به کمک شجاعت اون لک لک اومد،مطمئنم کمکِ جهان،خداوند و جریان هدایت باز هم به موقع به من میرسه …

    جریان هدایت خیلی جالب و عجیب غریبه …من فکر میکردم بهم گفته برم تهران که بعد ازینجا برم کیش …ولی به طرز عجیبی هر روز ،تموم پروازها به کیش تکمیل بود!منم مشغول زندگی روزمره شدم …و سعی کردم از محیط تهران و زیبایی هایش لذت ببرم …مثلا نیلانیکا رو برای اولین بار بردم مترو سواری!وقتی مترو رو از نزدیک دیدن و سوارش شدن قیافه شون شبیه هری پاتر شده بود وقتی ایستگاه نه و سه چهارم هاگوارتز رو برای اولین بار دیده بود …بعد هم رفتیم باهم بازار هفت حوض رو گشتیم …خداوکیلی چقدر آدم توی تهران هست !چقدر همه جا شلوغه!تازه این فقط یک تیکه از شهره!وقتی داشتم توی خیابون ها راه میرفتم به آدم ها نگاه میکردم با خودم میگفتم خدایا …اینا هر کدومشون خانواده دارند،شغل دارند،زندگی دارند،هرکدومشون کلی درخواست از شما دارند …چه جوری میتونی همه رو مدیریت کنی …؟!

    به قول قرآن … و خدا میداند و شما نمی‌دانید …

    استاد تو فایل تسلیم میگه :باید جایگاه خودت رو در مقابل جایگاه خداوند درک کنی !اونوقت خیلی راحت تر تسلیم میشی و اجازه میدی اون برات کارها رو انجام بده …

    دارم تلاش میکنم …دارم تموم تلاشمو میکنم …و هربار که بیشتر تسلیم میشم ،اتفاقات فوق العاده تری میفته…

    سه چهار روز هم توی تهران به گشت و گذار گذشت و وقت برگشتن به شماله…باز هم خودش برنامه ی برگشت رو ریخت …راحت …روی دوش خودش …من چیکاره م؟!وقتی همه چیز اونه …

    قُلْ أَؤُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذَٰلِکُمْ ۚ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ ﴿١5﴾

    بگو: آیا شما را به بهتر از این [امور] خبر دهم؟ برای آنان که پرهیزکاری پیشه کرده اند، در نزد پروردگارشان بهشت هایی است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا جاودانه اند و [نیز برای آنان] همسرانی پاکیزه و خشنودی و رضایتی از سوی خداست؛ و خدا به بندگان بیناست.

    الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿١6﴾

    آنان که می گویند: پروردگارا! قطعاً ما ایمان آوردیم، پس گناهانمان را بیامرز وما را از عذاب آتش نگاه دار.

    الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنْفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَارِ ﴿١٧﴾

    آنان که صبر کنندگان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان و استغفار کنندگان در سحرهایند؛

    شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿١٨﴾

    خدا در حالی که برپا دارنده عدل است گواهی می دهد که هیچ معبودی جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش نیز گواهی می دهند که هیچ معبودی جز او نیست؛ معبودی که توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

    إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ۗ وَمَنْ یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿١٩﴾

    دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد،خداوند، سریع الحساب است..

    استاد عباسمنش عزیزم،پیامبر زندگی من،ازت ممنونم که زندگی بر اساس آیه های قرآن رو بهم یاد دادی ،ازت ممنونم که قرآن رو از طاقچه ی خونه م برداشتی و وسط قلبم کاشتی،ازت ممنونم که قدم به قدم بهم عشق واقعی رو نشون دادی،ازت ممنونم که برای هر مسئله ی زندگیم راه حل آوردی،ازت ممنونم که بهم تشخیص اصل از فرع رو یاد دادی ….استاد جان سپاسگزاری ازت به کلمات نمیاد …عشق و محبت و مودت الله رو از روشنی قلبم برات میفرستم الهی که به قلبتون بشینه …

    به امید دیدار روی ماهتون در بهترین زمان و مکان …

    شاگرد همیشگی شما : سعیده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 112 رای:
    • -
      نسرین سیفی گفته:
      مدت عضویت: 1051 روز

      سلام به سعیده عزیزم وای دختر تو چقدر قشنگ مینویسی چقدر برام جالبه و قابل تحسین این حد از توحیدی بودنت این حد از ریسک کردنت این حد از عمل‌گرا بودنت

      من از طریق کامنتات جسته و گریخته از شرایط زندگیت خبر دارم و به عنوان یه زن و یه مادر تا حدودی میتونم درکت کنم و صد البته تحسین میکنم توکلت‌ به خدا رو خدا وقتی بهش اطمینان کامل پیدا میکنی دقیقه نود، سربزنگاه، اونجایی که هیچ‌کاری از دست هیچ کسی برنمیاد، اونجا که خیلی خیلی درست شدن و روبه‌راه شدن غیرممکن میاد به کمکت میاد برای خودم پیش اومده که دارم میگم

      سعیده عزیزم ماها تو زندگیمون هر کدوم به نوعی چالش و تضاد داشتیم ولی فقط زمانی که تو مسیر آگاهی میایم میفهمیم‌ همشون لازم بودن تا همه‌چی سر جای خودش قرار بگیره

      من تو زندگی 30 سالم تقریبا دو یا سه برابر اکثر آدمای همسن و سال خودم تضاد دیدم ولی مرورشون که میکنم میبینم چقدر به رشد من کمک کردن این مسائل

      از بچگی دعواهادیدم (و میتونم به جرات بگم که زندگی که توش این همه اختلاف نظر و دعوا باشه اندازه پدر و مادر من نه‌ها حتی یک سوم پدرومادر من بهتره که مسیرها جدا بشن چون بچه‌ها شاید با جدایی آسیب ببینن ولی با جدا نشدن والدین پرخاشگری‌ که کار هر روزشون دعواست قطعا آسیب‌های خیلی جدی میبینن‌ شاید جدایی پدر و مادر بد نباشه ولی اینکه پدر و مادر هیچکدومشون بعد از طلاق مسئولیت بچه ها رو به عهده نمیگیرن و مسئولیت اونها رو دوش اطرافیان میندازن و بچه‌ها رو از اولیه‌ترین چیزها هم مثل داشتن یه خونه‌ که بدونن‌ مال مامان یا باباشون، مثل آغوش پدر ومادرشون ،مثل چشیدن دستپخت مامانشون ،مثل اینکه تو مدرسه و جلوی دوستاشون به مامان‌ و باباشون افتخار کنن و بقیه وقتی دارن از پدر یا مادرشون حرف میزنن این بچه‌ها شرمسار نباشن از اینکه هیچکدوم پیششون نیستن و به خاطر هزار تا نبودن و کمبود مامان‌باباشون و مسائل اینچنینی‌ خودشون رو مقصر ندونن بچه‌ها خصوصا وقتی کوچیکن‌ خیلی خیلی نیاز دارن به بودن مامان ‌ و باباشون یا حداقل یکیشون این‌است که در واقع بدتره و آسیب زننده‌تره مدیریت و مسئولیت پذیر بودن والدین بعداز جدایی خیلی مهمه ) درک این موضوع و دیدن تضاد اختلاف پدر و مادر و شاهد بودن زندگی چندین سالشون به من این آگاهی رو داده که تحسین کنم آدمایی رو که یه روش غلط رو ادامه نمیدن و تلخی رو پایان میدن

      این فقط یه نمونه‌از تضادی بود که من تو زندگیم دیدم و الان که بهش نگاه میکنم برخلاف بقیه کسایی که تو شرایط من بودن حتی برخلاف برادرم‌ سعی ندارم که پدر و مادرم مقصر بدونم و اگه به مشکلی خوردم بندازم گردن اونا چون من تو بعضی جنبه ها خیلی رو خدا حساب میکردم مثل نجات از اون خونه و عاشقانه با وجود اینکه گاهی به شدت از مامان و بابام می‌رنجیدم دوستشون داشتم و به بابام احترام میزاشتم با وجود اینکه بابام تو هیچ‌کدوم از قسمتای‌ زندگیش به فکر ما نبود و گاهی همه تعجب میکردن از اینکه چه دلیلی داره من انقدر بابامو دوست دارم

      میدونی هدفم از گفتن این حرفا چیه اینه‌که بگم اگه تو حتی یه ذره به خدا باور داشته باشی خدا برات بهترینا رو انتخاب میکنه جوری که هیچ‌ ربطی به گذشتت‌ نداشته باشی خدا برای من بهترین شرایط زندگی رو انتخاب کرد جوری که هیچ ربطی به گذشتم نداره تو اون شرایط من هیچوقت سعی نکردم دست به‌کارای عجیب و غریب بزنم تا مشکلاتمو فراموش کنم

      سعی نکردم با دعوا و کارای مسخره و تهدید به مقابله با تعصبات بیجای‌ خانوادم بپردازم

      سعی نکردم حتی تغییرشون بدم

      من فقط میگفتم خدا باید نجاتم بده

      یادمه یه روز بابام فقط سر اینکه مهمون دعوت کرده بودم خونمون (عمه‌هام و دختر عمم رو ) و بابام نمیتونست راحت باشه تو خونه و هزار تا دلیل دیگه یه بهونه پیدا کرد و جلوی اونا با من به طرز خیلی خیلی بدی برخورد کرد و تازه خودشم وسایلشو جمع کرد و به نشونه‌ قهر رفت از خونه من به شدت حالم بد شد و گریه کردم علاوه بر همه کم و کسری‌هایی که بابام تو زندگیمون گذاشته بود و ازدواج دومش ورشکستگی‌های متعددش ، اعتیادش، شغل درست و حسابی نداشتنش ، اخلاق بدش ،بابام قهرم می‌کرد و توقع داشت منتشو‌ بکشی مام همیشه اینکار و میکردیم چون طبق باوری غلطمون‌ از حرف مردم و اینکه پیش بقیه دیگه بیشتر از این انگشت نما نشیم همیشه به بابام‌ به طرق مختلف باج می‌دادیم ولی اون روز من واقعا احساس کردم دیگه نمیکشم‌ دیگه توان تحمل بابام برام زجرآور بود سر سجاده تا جایی که میتونستم گریه کردم و از خدا نجات خواستم دیگه به عجز و ناتوانی مطلق رسیده بودم تسلیم محض دقیقا فردا صبحش بود که رفتم جلوی آینه و دیدم قیافم به خاطر گریه چقدر ژولیدس‌ رفتم دوش گرفتم و یه کوچولو به خودم رسیدم تا حال و هوام عوض بشه تو خونه تنها بودم همسایمون با دوتا خانم از فامیلاشون اومد که ازمون‌ شیرینی بخرن ولی در واقع اومده بودن منو ببینن و پسند کردن و بعدازظهر به مامانم گفت فامیلمون از قم اومدن عروسی و میخوان برگردن صبح دخترتون دیدن و خوششون‌ اومده و الان مامان اون پسر میخواد ببینه و نگفت که خود اون پسر هم میخواد بیاد مامانم گفت باشه بیان و (ما اصلا به بابام جرات‌ نکردیم بگیم که کسب میخواد به نیت آشنایی برای خواستگاری بیاد چون بابام اصلا دوست نداشت من ازدواج کنم و زمانی که اسم خواستگار میومد عصبی میشد مامانم گفت بزار حالا که بابا خونه نیست یه سری خانومن‌ دیگه بیان تا بعد) ولی وقتی در و زدن و من باز کردم دیدم ا خود اون پسر هم که اومده و هم من از اون خوشم اومد تو نگاه اول هم اون پسر تمام مدت نیم ساعتی که خواستگار و خونوادش نشسته بودن خونمون من و مامانم از شدت ترس و اضطراب اینکه مبادا بابام یا داداشم بیان و ببینشون حالمون‌ بد بود ولی خدا وقتی برات یه پلنی‌ میچینه مو لای درزش نمیره اونا رفتن و فرداش پیغام داده بودن که منتظر جوابن‌ ولی من از دوری راه میترسیدم از اینکه دور از مامانم بمونم بعد از چندروز به مامانم گفتم بگو نه ولی ته دلم گفتم اگه حق الهی من باشه دوباره برمیگردن و برگشتن و شرایط جوری رقم خورد که من با اون پسر برای آشنایی بیشتر سه چهار ماه مخفیانه تلفنی صحبت کردیم و هر روز سر سجاده دعام این بود که خدایا اگه صلاحته خودت به بهترین شکل جور کن و جورشه بابای سختگیرم‌ وخانواده ایرادگیرم‌ به راحتی با این ازدواج موافقت کردن و جوری همه چیز ردیف شد که اصلا توجیح عقلانی نداره و من فقط لطف خدا میدونم چون اون روز سر سجاده دیگه تسلیم شده بودم دیگه واقعا نمیدونستم‌ باید چیکار کنم و از خدا خواستم و خدا برام بهترین رو رقم زد سر سفره عقد برخلاف همه عروسی که اول میگن با اجازه پدرو مادر و بزرگترا بله ، من گفتم با توکل به خدا و اجازه پدرومادرم‌ و بزرگترا بله اول از همه از خدا مدد و کمک و اجازه خواستم خدا واقعا برام سنگ تموم گذاشته و من از همه تضاد ها و حتی رفتار اون روز پدرم ممنونم که باعث اون تسلیم شدنم در برابر خدا شد و الان خداروشکر نسبت به همه اون آدمایی‌‌ که تو زندگیشون یک صدم تضادهای من رو نداشتن و بارها بهم زخم زبون زدن‌ خوشبخت‌ ترم و تجربیاتم‌ تو زندگیم کلی به کارم اومده

      خداروشکر

      موقع اذان کامنتم تموم شد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1528 روز

      سلام به سعیده توحیدی عزیزم

      سعیده جان من قبلاً این روزا رو گذروندم و کاملا درک میکنم..

      حتی الانم که نتایج بزرگی گرفتم. بازم مامان و بابام یه حرفایی بهم میزنم که …‌

      ولی همینجوری فول وپر انرژی ادامه بده و خدا بهت پاداش میده…

      خدا به شجاعان پاسخ میدهد.

      اومدم هفت حوض….

      انشاءالله دفعه ی بعدی که اومدی تهران ..دعوتت میکنم بیای مغازه مون

      خیلی دوست دارم بیای .

      منو وعشقم واقعا خیلی مشتاقم از نزدیک ببینیمت وکلی حرف بزنیم و یک روز عالی باهم بسازیم…

      مغازه مون نزدیک هفت حوض هستش.. اغذیه گیلان

      مطمنم در بهترین زمان و مکان همدیگه رو می ببینیم…

      دوستت دارم.. و بهترینها را برات آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      امیر قره قاشلو گفته:
      مدت عضویت: 306 روز

      سلام سعیده جان

      قلبم گفت بنویسم برایت

      وقتی راجب تهران میگفتی یاد خودم افتادم

      اولین بار رفته بودم تهران از پاکدشت تهران رو نگاه میکردم خدایااااااا بالای کوه ها هم خونه هست این همه خونه یا علی تو هر کدوم چند نفر هست.

      رفتیم جلو گفتم خدایا یعنی من میتونم این برج میلاد رو که همه آدم های معروف دیدن ببینم رفتیم بابام گفت میلاد رو ببین دیدم یعنی مثل سرخ پوستان آمریکا موقع کشتی دیدن بودم و باورم نمیشد اصلا یک دقیقه سکوت کردم و بدون هیچ فکری فقط تماشا کردم.

      یه فیلم دیده بودم که از لایه برج آزادی انگار برج میلاد دیده میشه.

      و رفتیم رسیدیم برج آزادی خیابون رو دیدم گفت یا خود خدا گیر کردیم یعنی آنقدر ماشین رد میشد اصلا یعنی غیر ممکن بود برام رد شدن که دیدم یک دختره رد شد از خیابون دیدم میشه با هزار جور ترس رد شدیم

      رفتیم لمس میکردم برج آزادی رو یعنی اون زبری سنگ هاش رو الان احساس میکنم من توی اسفراین هستم خراسان شمالی و 700 تا فاصله داریم تا تهران.

      یاد اون اشتیاق برای دیدن تهران افتادم و اون تجربه که من توی اهدافم نوشتم خدایا فقط تهران رو با چشمام ببینم و هر چی فکر میکردم اون موقع گفتم خدایا من به این هدف برسم دیگه چی می‌خوام.

      بسم الله الرحمن الرحیم

      الذی خلقنی و یهدین

      و الذی یطمعنی و یسقین

      و اذا مرضت هو یشفین

      و الذی یمیتنی و یحین

      و الذی اطمع اغفرلی ان خطیئتی یوم دین

      به امید قلب آبی ازت🩵

      عزیز منی️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: