سریال زندگی در بهشت | قسمت 11 - صفحه 2

343 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Elnice گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان. تمامی فایلها و تصاویر مملو از آرامش و حس عالی خدایی است. چون آخرین لایو هم حضور نداشتم و بعد داخل سایت دیدم نشد سوالم بپرسم که گل پسرتون میکاییل را بسیار دلتنگشیم و در هیچ کدوم از فایلهای زندگی در بهشت حضور نداشت. بهرحال موفق و پیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ثمین گفته:
    مدت عضویت: 2392 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    واقعا خدا رو شکر به خاطر این همه زیبایی، واقعا سپاس گزارم که هر روزم رو با دیدن این بهشت شروع میکنم و انرژی میگیرم، منم دقیقا همیشه فکر میکنم که هر چقدر اطرافم خلوتتر باشه انرژی بیشتری دارم و حسم بهتره، هیچ وقت از جاهای شلوغ و وسایل اضافه و دست و پاگیر خوشم نمیاد، و معمولاً موقع خرید وسایل سعی میکنم بیشتر از اینکه زیباییش برام مهم باشه کارایی و راحتیش مهمتر باشه، البته قبلا اینجوری نبودم و فقط به این فکر میکردم که چیزی بخرم که بقیه به به و چه چه بکنند، ولی الان سعی میکنم اینطوری نباشم، امیدوارم که بهتر هم بشوم،

    خیلی دوستتون دارم ❤️❤️❤️🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    سلام استاد عزیز ومریم جان، انرژی مثبت این قسمت فوق العاده بود. رژیم غذایی تون می تونه الگوی مناسب تغذیه ای برای ما باشه. میوه ها سرشار از انرژی هستند وارتعاشات روحی را بال می بره، همچنین نظمی که در چیدمان وسایل دارید آدم را سرذوق میاره وانگیزه ای میشه ما به تمیزی ومرتب بودن محل زندگی مون بیشتر اهمیت بدیم. رفتار عالیتون با دیگران در زمینه ی بخشش اون چیزی که ارزشمنده قابل تحسینه، محبتتون به سگ برام جالب بود کلا همه فیلم پربود از انرژی های عالی. خیلی دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فرزانه آهنی گفته:
    مدت عضویت: 2718 روز

    سلام بر استاد عزیز و مریم جانِ شایسته و خانواده صمیمی عباس منش.. خیلی وقت بود که نظری نذاشته بودم توی سایت و به قول استاد توی قسمت ده، بعضی ها فکر میکنن همون یکم که روی خودشون کار کردن کافیه و تا به نتایج خوب میرسن همه چیز رو فراموش میکنن و بعد از یکی دوسال که زندگیشون پر از کثیفی و ناراحتی شد، میفهمن که اشتباه کردن و دوباره برمیگردن.. استاد انگار این حرف رو برا من زده بودین چون اوایلی که با شما آشنا شده بودم خیلی ذوق و شوق داشتم و سایت رو دنبال میکردم و نتایج خوب بود ولی یه مدت دور شدم از این فضا ینی یک سری فایل هایی رو نگاه میکردم ولی حالم خوب نبود و خودم رو گم کرده بودم که چیکار کنم و از چی شروع کنم؟ توی مسیری که خودم خواسته بودم قرار گرفته بودم ولی ترس و بی ایمانی و کمبود اعتماد به نفس باعث شده بود کم بیارم و اقدام نکنم و این مسئله به شدت من رو آزار میداد و همه چیز رو خراب تر میکرد.. تا اینکه تصمیم گرفتم دست از مقاومت بردارم و برم جلو تا یه راه حلی پیدا بشه.. یه وقتایی از قسمت نشانه امروز من فایل ها رو نگاه میکردم ولی استفاده اصلیش رو نمیدونستم و شما گفتین که اگه به مسئله ای برخورد کردین فقط کافیه بیاین اینجا و سوال بپرسین تا خداوند شما رو هدایت کنه و جواب سوالتون رو بده.. با دیدن این فایل ها و اومدن سریال زندگی در بهشت، تونستم بهتر بشم و میخوام از این به بعد به خودم بگم: باید پارو نزد وا داد / باید دل رو به دریا داد / خودش میبرتت هرجا دلش خواست / به هرجا برد بدون ساحل همونجاست..

    واقعا ازتون ممنونم که اینقدر سخاوتمندانه از زندگیتون، کارهایی که انجام میدین و عشق و محبتی که نسبت بهم دارین فیلم میگیرید و برای ما میزارین تا بدونیم که چی درسته و بهمون انرژی و حال خوب رو منتقل میکنید..

    وای که چقدر دید مریم جون نسبت به مسائل عالیه و همه چیز رو خوب میبینه و خیلی قشنگ توصیفش میکنه.. حتی وقتی داره دستشویی رو تمیز میکنه هم دوربین دستشه و فیلم میگیره، به خودم گفتم واقعا من حاضرم اینقدر بی منت این کارو انجام بدم؟ فارغ از اینکه بخوام بگم نه این که کاری نیست یا مردم چی میگن آخه یا هر فکر این مدلی که باعث بشه کارم رو کم اهمیت کنم در نظر خودم.. مریم جون حتی کوچکترین کارها رو هم ارزشمند میدونه و به خاطر انجامشون به خودش افتخار میکنه و بعدش به خودش پاداش میده تا انرژی بیشتری بگیره، من واقعا این احساس ارزشمندی و لیاقت و سخاوت رو تحسین میکنم و میگم دمتون گرم که اینقدر خوب هستین.. عشقتون همیشه ماندگار و ممنون که عشق واقعی رو نشونمون میدین..

    درس هایی که از این قسمت گرفتم این ها بود:

    ۱- همیشه امکانات و داشته های الانمون این پتانسیل رو دارن که به ما خدمت بیشتری کنند و همیشه جا برای بهبود بیشتر هست..

    ۲- همیشه از خودت بپرس که این وسیله به جز زیبایی، چه کارایی برات داره؟ زیبایی به تنهایی کافی نیست و باید کارایی و راحتی رو هم به همراه خودش داشته باشه وگرنه باید بیخیال زیباییش شد..

    ۳- در برابر کارهایی که انجام میدیم به خودمون استراحت بدیم و چیزهای عالی و مقوی بخوریم تا انرژی بیشتری درونمون ذخیره بشه و بقیه کارها رو بهتر انجام بدیم..

    ۴- تمیزی هر جایی اون فضا رو مثبت تر میکنه و انرژی فوق العاده ای درون خودش داره مخصوصا وقتی که همه چیز در جای خودش قرار گرفته باشه..

    ۵- همیشه تمیزی و تازگی دادن با اضافه کردن چیزی به اون فضا به وجود نمیاد بلکه با حذف کردن یک سری وسیله های اضافی میشه انرژی مثبت رو به اون فضا بخشید..

    ۶- بعضی وقتا تغییرات بزرگ با حذف کردن یک سری چیزها به وجود میاد، حذف کردن یک سری کارهای اضافه ای که داریم الکی انجامشون میدیم و وقت، زمان و انرژیمون رو بیخودی گرفته.. وقتی اونا رو حذف میکنیم یک عالمه فضا باز میشه، انرژیمون هم صرف کارهایی میشه که اهمیت خیلی بالایی دارن و ارزش های خیلی زیادی درست میکنن (جمله طلایی مریم جون)..

    ۷- with god all things are possible با خداوند همه چیز ممکن میشود..

    ممنوووووون از اینکه چیزهای عالی به ما یاد میدین و حالمون رو خوب میکنید.. دوستون دارم.. :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 83 رای:
    • -
      " لیلا شیرزاد " گفته:
      مدت عضویت: 2281 روز

      سلام به استاد ، مریم جان و دوستان عزیزم

      اولین بار که از زبان استاد شنیدم ، قراره از زندگی در پرادایس ، سریالی درست کنند و اسمشو بذارند : زندگی در بهشت

      یه سری نجواها تو ذهنم شروع کردن به پچ پچ کردن :

      – آخه دونفر آدم ، مگه چقدر میتونند ، ماجرا داشته باشن ، اونم در زندگی تو یه جای واحد …

      حالا اگه تو مسافرتی جایی بودند شاید میشد …

      _ یا اگه تعداد نفرات بیشتر بود ، شاید هر کدومشون هر چند روز یکبار به یه ماجرایی برمیخورد که میتونست پتانسیل فیلمبرداری رو داشته باشه …

      _ آخه زندگی توی یه کلبه ، حالا چهارتا هم دار و درخت و یه دریاچه آبم کنارش باشه ، مگه چه ماجراهایی میتونه خلق کنه ، که هررر روز فیلمبرداری بشه و تازززه به چشم بیننده هم جذاب و دیدنی بیاد …

      – آخه زندگی شخصی یه فرد ، مگه واسه چند نفر مهمه ، که مردم بیان وقتشونو بذارند و این فیلما رو نگاه کنند …

      _ استاد و مریم جون واسه خودشون عجب چالشی درست کردند هاااا !!!

      حالا مجبورند واسه هر روز ، یه شرایطی رو درست کنند ، یه اتفاقاتی رو خلق کنند تا به چشم بیننده جذاب بیاد …

      _ اصلا جدای از بحث سریال ، این دونفر اونجا حوصله شون سر نمیره !!!؟؟؟ مگه زندگی تو اونجا چقدر میتونه سرگرمی و جذابیت داشته باشه ؟؟؟

      _ اون درختا و اون دریاچه با اون ماهیهای گوشتخوارش😁 ، و اون جای بزرگ و پرت ، که تا یه مسافتی دورش آدم پیدا نمیشه ،

      آدم شبها ، از ترس نمیتونه بخوابه اونجا 😧

      اما تصمیم گرفتم بدون توجه به نجواهای ذهنم ، فقط در سکوت بشینم و نظاره گر باشم ، تا ببینم این سریال چطور قراره پیش بره …

      و بعد از این چند قسمت واااقعا درک کردم که هر کس کارشو بسپاره به خدا و فااارغ از جلبِ تایید و توجهِ دیگران به کارش ادامه بده ،

      چطووور خدا کارشو به زیباترین و راحتترین شکل ممکن راه میندازه …

      و چطور کارشو و محصولشو به چشم مردم ارزشمند و زیبا جلوه میده …

      به قول خودتون در یکی از فایلها :

      《 تو به خدا وصل بشو …

      ملت عاااشقت میشن …

      تو نمیخواد برای این ملت کاری بکنی …

      تو وصل بشووو به خداوند ،

      تمام جهانو عاشقت میکنه ..

      تو فقط اووونو به عنوان پروردگارت ، به عنوان قدرتمندترین فرمانروای کائنات باااور کن ،

      تو فقط به اووون تکیه کن

      تو فقط به اووون توکل کن ،

      ببین فوج فوج آدم ، عااااشقت میشن ، همه کار برات میکنن …

      اگر بازیگری ، ملت میریزن سینماها ، فیلماتو ببینن

      اگر خواننده ای ملت میریزن تو کنسرت صداتو بشنون

      اگه بیزینس منی ، ملت میریزن محصولاتتو میخرن

      تو اونو باووور کن …

      به خدا دیگه نمیخواد کاری انجااام بدی

      اووون همه کارو برات انجام میده …》

      و حالا میبینم ، چطور ملت ریختن تو سایت ، دارن این سریال رو میبینن

      سریالی که دو بازیگر داره به نام سید حسین عباسمنش و مریم شایسته

      یه لوکیشن به نام پرادایس

      یک کارگردان به نام خداوند

      و فیلمنامه ؟؟؟

      در واقع فیلمنامه ای نداره و داره بداهه فیلمبرداری میشه !!!

      و عجب مدیرِ مُدَبریه این ربِ ما !!!

      سریالی که بازیگراش دارن خودشونو زندگی میکنند و واسه ساخت این سریال هیچ برنامه و دیالوگ و فیلمنامه از پیش تعیین شده ای ندارند …

      و عجیبه که این سریال توحیدی تر ، جذابتر و آموزنده تر از هررر سریالی میشه که سااالها روش فکر و ایده پردازی شده !!!

      و اولین درسِ عملی که از این سریال گرفتم این بود ، و این شد یه مصداق بارز از اینکه :

      به خدا توکل کنم ، خودم باشم ، بدون تلاش برای جلب نظر و توجه مردم ، فقط اونووو باور کنم ،

      این وظیفه منه ، و در قبالِ انجام این وظیفه اونم وظایف خودشو به بهترین نحو ،در قبال من انجام میده

      اونم بقیه کارم رو به بهترررین شکل کارگردانی میکنه ، قدم به قدم هدایتم میکنه ، کارمو در چشم مردم ارزشمند و زیبا جلوه میده …

      جدای از این بحث ، چیز دیگه ای که میخواستم بگم ،

      اینه که چقدددددر فرقه بین آموزش تئوری و آموزش عملی

      شما همیشه میگین برای تغییر باور ،

      جدای از ساختن باورهای سازنده و تکرااااار و تکراااارشون ،

      باااید بگردم دنبال مثالهایی که بتونه اون باور رو در ذهنِ من کااااملا منطقی کنه …

      و چه مثال زنده ای بهتر از خودتون ؟؟؟

      یعنی زندگی روزمره شما و نحوه عکس العمل شما در مواجه با اتفاقات ، رو که میبینم ،

      انگار نشستم سر کلاسِ خصوصی با شما

      انگار این منم که هر روز اون اتفاقات رو دارم تجربه میکنم

      همش از خودم میپرسم ، اگه اینجا من بودم ، الان چکااار میکردم ؟؟؟

      مثلا در مورد همین قسمت ،

      اگه من به جای مریم جان بودم و اون تخت دست و پای منو تنگ کرده بود چکااار میکردم ؟؟؟

      جوابش اینجوری اومد :

      هیچی ، دیگه تخت جزء ضروریات هر خونه ایه …

      عمراااااا من تخت رو حذف کنم و فقط تشک و زیریش رو نگه دارم !!!

      حالا که سر این کلاس عملی نشستم میخوام تا اونجا که میتونم با دید ریزبینانه تری نکاتش رو هایلایت کنم …

      _ زیباتر کردن لزوما با ورود چیزای جدید اتفاق نمیفته ،

      گاهی حذفِ بعضی اشیا ، افراد و اعمال ، باعثِ آراسته تر شدن زندگی و ایجاد فضای بیشتری برای استفاده بهتر میشه …

      _ لزوما این باور تو ذهن ما جا افتاده که بعضی از کارا مثل تعمیرات ، کشاورزی ، برقکشی وو … واسه آقایونه و ما خانوما باور کردیم اینو و معمولا از دست به آچار و ابزار زدن میترسیم ،

      اما میبینیم ، با وجود اینکه استاد خودش هست ، اما مریم جان دست به اچار میشه و پیچای تختو باز میکنه ،

      نمیگه حالا من برم سراغ کارای زنونه تر ، استاد خودش میاد بازش میکنه ..

      همونطور که در قسمتهای قبل دیدیم استاد آشپزی کردن و نگفتن این کار زنونست …

      _ در ادامه میبینیم استاد ، به قول خودشون ، به راحتی و در کسری از ثانیه ،با ابزار مناااسب کارو تموم میکنن …

      _ اون کاغذ الگوداری که باهاش جاحوله ای ها رو نصب کردن ، چقدر کارو راحتتر کرده بود … پس میشه با ایده های خیللی ساده ، کارا رو کلی آسونتر و سریعتر پیش برد …

      _ نکته بعد اینه که مریم جون لباسشویی رو واسه دو سه تا دستمالی که میندازه توش روشن میکنه ،

      اما مامان من از قدیم تو ذهن ما اینطور جاانداختن که تا وقتی اونقدری لباس چرک ، جمع نشده که لباسشویی پر بشه ، لباسشویی رو روشن نکنیم ، چون تو مصرف آب و برق اسراف میشه و (والله لا یحب المسرفین)

      – مریم جان از نظافت سرویس فیلم میگیره ، چرا؟ چون تماام کاراشو ارزشمند میبینه ..

      نمیگه حالا مردم چی میگن ، حالا اینکه خیلی کار مهم و ارزشمندی نیست واسه فیلمبرداری ، برم سراغ کارای مهمتر ،

      _ نکته بعد اینه که تمام اشیا و ابزار در نزدیکترین قسمتی از خونه قرار گرفتند که احتمالا اونجا لازم میشن و اینطوری میشه بهشون راحتتر دسترسی داشت …مثل سینی روی کانتر واسه قوطیهای ادویه ، کمد ابزار و آچارها جلوی در ورودی ، سینی وسایل مربوط به درست کردن قهوه روی کابینت ووو …

      استاد یه جمله طلایی گفتین تو لایو پونزدهم که از دیروز مدام دارم بهش فکر میکنم ،

      بچه ها تو لایو پرسیدن : چی میشه زندگی تو بهشت هم تکرار بشه ؟؟

      و شما گفتین با ناشکری کردن ،

      با ناشکری کردن همه چیز تکراری میشه ..

      فکر میکنم مرز بین جهنم و بهشت ، همین کفور یا شکور بودن ماست …

      خدایا کمکم کن بتونم چشممو به دیدن زیباییها عادت بدم ،

      گوشمو برای شنیدن آواها و حرفهای زیبا و روحنواز ،

      زبانم رو برای بیان حرفهایی که ارزشمندتر از سکوت هستند

      و قلبم رو برای لمس و پراکنش محبت و عشق

      خدایاااا شککککررررت …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        Princess Ela گفته:
        مدت عضویت: 2410 روز

        سلام بر لیلای نازنینم

        سلم بر عزیزدلم

        چقدررررر پر از آگاهی و پر از نکته نوشتی عشق من

        چقدر من یاد گرفتم و حتی نکته هارو یاد داشت کردم

        ممنونم عزیزدلم که هر نکته ای براشت کردی از کلاس قشنک استادمون برای ثبت این آگاهی ها نوشتی ممنونم رفیق جونم

        دقیقا کاملا کلاس خصوصیه استادمونه خدا داره با این کلاس خصوصیش داره مقاومت هام برمیداره داره منطقی ترش میکنه عین مثالی که استادمون میگه دنبال مثال بگردین و واقعا چه مثال تمام عیارتر از استادمون

        چقدر زیبا گفتی مرز بین جهنم و بهشتمون همینه تمرکز روی زیبایی ها و تکرار نشدنشون….چقدر زیبا گفتی عزیزم

        و من عاشق دعا زیبای اخرت شدم

        عاشقتم عززیزم و برایت بهترین بهترین و بهترین هارو میخواهم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          " لیلا شیرزاد " گفته:
          مدت عضویت: 2281 روز

          سلام دوست ارزشمند و توحیدیم🌺

          خدا رو هزاران بار شکر که هممون سر این کلاس نشسته ایم …

          خدا رو شکر که هر زنگ ، درسِ توحید داریم ،

          اون هم توحید عملللی …

          قطعا که هممون لایق هدایت ، لذت و نعمت بوده ایم …

          از چشم زیبانگرت ، از قلب پر از عشقت ممنونم دوست مهربونم

          ان شاالله نورِ ایمان روز به روز قلبت رو نورانی تر و توحیدی تر کنه …

          در پناه خدا باشی عزیزم🌹

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3348 روز

    سلام

    همه چیز فوق تصور عالی است منظره که رویایی است

    این قدر این مدت اسموتی درست کردم که حدی نداره انواع اسموتیها با طعم گرم یا سرد و با رنگهای مختلف که عالی هم هستند و کلی مهارت پیدا کردم می دانید از چه وقتی از وقتی اسموتی را در سفرنامه دیدم یک دفعه عین جرقه ای توی ذهنم آمد که چرا تا حالا درست نمی کردم خدایی آن اسموتی که آنجا دیدم ازهمه خوشمزه تر است بسیار عالی و خوشمزه

    خدا را شکر که همیشه به کارایی وسایل خیلی اهمیت میدهم و بعدزیبایی آن و این برایم عالی بوده است و ضمنا هر کسی هم به خانه ام آمده خوشش می آید و میگوید چقدر انرژی مثبت دارد و با انرژی است در حالیکه خانه آنها پر از وسایل ریز ریز است که من اصلا خوشم نمی آمد و خودشان هم همش می گویند که اینجا یک طوری است آدم راحت است و من همیشه این طوری بودم که خیلی احساس خوبی هم دارم .

    برای صحنه های زیبایی که از خدا هستم که امروز فقط زیبایی را ببینم متشکرم خدایا عاشقتم

    در پناه خدای مجیب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مریم بابایی گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    سلام به روی ماهتون عزیزان خداقوت مریم خانوم

    واقعا چه ایده جالبی بود حذف کردن تخت البته من مقاومت کردم نه بابا یعنی چی ؟ بعد دیدم خیلی خوب شد یعنی فقط راحتی راحتی کارآیی ….

    چه درسی گرفتم من از شما که برای زیباتر شدن خونه لازم نیست همیشه یه چیز نو بخری بیاری بهتره گاهی حذف کرد که به زیبایی رسید چه اعتقاد خوبی حتما از این به بعد روش کار میکنم حتما …..

    چه باسلیقه اید شما چه گل انداخت خونه دستتون درد نکنه

    در مورد افکار هم من فک کنم همینطوریه لازم نیست همیشه چیزهای جدید بیاری یا یاد بگیری یا منشا افکار و باورهای نامناسب رو نیاز نیست ریشه یابی کنی و یا باور جدید بیاری گاهی فقط حذف کن حذف کن بابا افکار و باورهای نادرست رو حذف کن بقیه اش رو خدا جور میکنه

    خداقوت عزیزان عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    in god we trust گفته:
    مدت عضویت: 2378 روز

    به نام تنها نیروی جهانیان

    شما بی نظیرید خیلی حالمونم خوب شده با این خونه تکونی

    خیلی ازتون ممنونمم

    راستی استاد عزیز اون سایه بونه احساس میکنم زیاد محکم نیست و پایه هاشو پیچ کنید که محکم‌تر شه چون با یه بادی بیاد کنده میشه

    از اشتراک این سریال زندگی در بهشتتون بی نهایت سپاس گذارممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Farzad Roozbahani گفته:
    مدت عضویت: 3491 روز

    سلامی از ته قلبم و اصل خودم به شمایی این کامنت رو میخونی اول دمت گرم از اینکه وقت میزاری برای خودت و این کامنت هارو میخونی و با رشد دادن خودت جهانی رو هم رشد میدی واقعا باریکلا و صد هزار آفرین بر استاد عباس منش و بانو شایسته که با عشق دستانی از دستان خداوند شدند و به رشد ما و به رسیدن به رستگاری ما کمک میکنن دمتون گرم و راستی استاد عباس منش عزیزم یکم با تاخیر ولی روز معلم رو بهتون تبریک میگم شما بهترین معلم زندگی من هستین چون بهم یاد دادین چطوری زندگی کنم و همچنین به خانم شایسته عزیز هم این روز رو تبریک میگم شما هم کمی از استاد ندارین چون شما هم بهم یاد دادین چطور زیبایی ها رو ببینم ازتون بی نهایت سپاسگزارم

    اول که دیدم خونه رو ریختین بهم و دارین یه سری کار ها میکنین گفتم وای خونه تکونی ذهنم شروع کرد به شلوغ کردن که وای کی حال و حوصله داره اصلا چرا و… یاد خونه تکونی های خودمون افتادم که باید یه مادرم کمک میکردم و من کلی فراری بودم ازش ولی وقتی که به مرور بهبود هارو دیدم به مرور اتفاقات خوبی که بر این اثر خونه تکونی بود رو دیدم ذهنیتم عوض شد و واقعا هم مثل مسواک زدن بچه ها هست این مورد بچه ها تا یه سنی از مسواک زدن فراری اند ولی وقتی بزرگ تر میشن و میبینن و وقتی مسواک نزنن چی میشه و وقتی مسواک بزنن چی میشه کم کم خودشون مایل میشن که مسواک بزنن خودم یادمه که وقتی دیدم با مسواک زدن چقدر دندان هام خوشگل و سفید میشن و دهانم بوی خوب میگیره دیگه یه روزی با خودم عهد کردم که من باید همیشه و هرروز مسواک بزنم هر طوری که شده باشه تو هر موقعیتی من دیگه باید مسواک بزنم و از اون به بعد اون نتایج عالی رو دیدم و مسواک زدن برام کلی لذت بخش تر هم شد خلاصه که این خونه تکونی هم که شما کردین من رو به این فکر انداخت که من تا حالا اصلا چرا انقدر حس بدی نسبت به خونه تکونی داشتم و وقتی که نتایج و بهبود های فوق العاده باحال شما رو دیدم اصلا ذهنیتم عوض شد واقعا که دمتون گرم که با نشون دادن حتی سبک زندگی خودتون به ما نشانه میدین از شیوه ی زندگی کردن

    بیشتر با خودم فکر کردم که چقدر این خونه تکونی شما و بهبود دادن های مداوم شما چقدر شباهت داره به ذهن ما و باور های ما و کنترلی که باید همواره روی ذهنمون داشته باشیم

    این ذهن ما دقیقا مثل یک خونه هست و دقیقا مثل شما باید همیشه نظارتی به اوضاع و حال خونه داشته باشیم و بررسی کنیم که باید کجا هارو بهبود بدیم و کجا هارو اصلا وسایل رو عوض کنیم و به صورتی کنترل کنیم ذهن هم همینطوره همیشه باید ناظر و مراقب باشیم که دقیقا داره چه اتفاقی میفته ببینیم که کجا ها نیاز به بهبود داره کدوم باور ها باید ایجاد بشه و کدوم باور ها نباید باشه و همینطور ذهنمون رو کنترل کنیم و به صورت همیشگی به خودمون متعهد باشیم و بهبود ببخشیم ذهنمون رو مثل همون مسواک زدن من که یه روزی به خودم گفتم دیگه باید مسواک بزنم کاملا متعهد و هر روز اینکار رو بکنم و همیشه با به یاد آوردن اون نتیجه عالی به خودم انگیزه بدم

    الان که میبینم اصلا این پارادایس کاملا شبیه ذهن ماست که باید کنترلش کرد علف ها و درخت های هرزش رو زد و همینطور بهبود داد و امکانات بهتری اضافه کرد تا به اصل خودش برسه و به رستگاری

    خدایا شکرت که دلم و زبانم رو گویا کردی که این کامنت رو بنویسم و بازم به خودم یادآوری کنم که چقدر این موضوع کنترل ذهن (تقوا) مهمه و همیشه باید رو خودم کار کنم خدای من صد هزار مرتبه شکر

    استاد جان و خانم شایسته عزیز از خداوند براتون کلی شرایط اتفاقات و لحظات خوب و خداگونه تر بیشتر میخوام و بهبود ، پیشرفت و نتایج عالی تر بیشتر موفق و پیروز باشید 😘❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سارا رحیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2014 روز

    سلام به استاد عزیز و خانواده صمیمی عباس منش.

    هر روز منتظر اومدن فایل زندگی در بهشت هستم.

    خداروشکر فایل رو دیدم،عالی بوووووود.

    خیلی خوبه که هر روز بهشتتون رو زیباتر میکنید

    انرژیشو مثبت تر میکنید.

    هر روز وهر روز برا خودم تکرار میکنم که من خودم خالق شرایط خودم هستم….

    برا تغییر خودم اول باید از چیزهای به ظاهر کوچیک اطرافم شروع کنم،حتی اگر اون چیز،مرتب کردن یک تخت باشه.

    چ لذتی داره،تو بهشتی که خودمون برای خودمون میسازیم،هر روز زیباترش کنم،وسایل لذتش رو بیشتر کنیم.

    بهشت همین جاست،جایی که لذت ونعمت های خداوند باشه….انعمت علیهم……

    لذت خوردن یه اسموتی خوشمزه کنار یه دریاچه زیبا،با آرامش ابدی،با سادگیه……

    خدایا شکرت…..

    لذت سادگیه……

    یه لحظه زیبا کنار یه سگ با حال ……

    لذت احوالپرسی زیبای بین خانم شایسته با آقای لری…..که بعد از احوالپرسی آقای لری،خوب بودن وگود بودن رو بگه…….

    فقط خوبی،زیبایی،لذت وآرامش……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سرگل گفته:
    مدت عضویت: 2888 روز

    سلااام

    وااای من عاشق این سریال زندگی در بهشتم. فکر کنم بهترین سریال زندگیمه. هر روز با شوق دیدن این سریال بیدار میشم و زود وارد سایت میشم که قسمت جدید رو ببینم تا کلی چیزای خوب یاد بگیرم و در طول روز در زندگی خودم بکار ببرم.

    امروز یاد گرفتم خیلی چیزا رو باید حذف کرد و خیلی چیزهای کاربردی تر رو اضافه کرد.

    امروز که تخت رو یه مدل دیگه گذاشتید و رفت آمد براتون سخت خوب. پیش خودم گفتم استاد که عاشق راحت تر کردن کارهاست این طوری قرار دادن تحت که کارها رو سخت تر میکنه.🤔🤔🤔

    حالا این چطوری میشه؟؟؟؟

    در ادامه دیدم با حذف تخت و فقط قرار دادن تشک کار بسیار راحتتر و کاربردی تر و خیلی عالی و زیبا و مرتب شد.

    و نسب او جا حوله وا چقدر عالی بود و چقدر با یه کاغذ و نقشه ساده کارها راحتر شد و زندگی چقدر میتونه راحتر باشه اگر نقشه راه رو بلد باشیم.

    اگر رو مسیر باشیم مثل این نقشه خیلی راحت بی دردسر و بدون اندازه گیری و وقت تلف کردن به هدف میرسیم. فقط کافیه در مسیر الهی باشیم.

    من از این سریال خیلی چیزها یاد گرفتم. واقعا عالی و فوق العاده ست. منظره و فضا هم که محشره

    با دروبین شما انگار منم اونجا هستم و از انرژی مثبتش استفاده میکنم. و این حس رو فقط از فیلم های شما میگیریم. خیلی در فضای مجازی فیلم طبیعت و مناظر زیبا هست ولی اون حس متفاوت نیست. شما با انرژی مثبتتون هم اونجا رو پر از انرژی مثبت کردید و هم این حس به فیلم هاتون منتقل شده و من این حس رو دریافت میکنم. و خدا را شاکر و سپاسگزارم که همراه شما در سریال زندگی در بهشت هستم.

    از شما استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی بسیار سپاسگزارم که ما رو در زندگی خودتون شریک کردید و این طبیعت فوق العاده رو با ما به اشتراک میزارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: