نوشتهی زیبا و تأثیرگزاردوست عزیزمان «نسترن»، به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
سلام به دوستان مهربان هم خانواده ام من چند روزی هست یه دفتر گذاشتم و باورهای محدود کننده ام رو داخلش مینویسم بعد راهکار هاشو زیرش مینویسم اول تشکر میکنم از الله مهربانم و تشکر میکنم از استاد سید حسین عباس منش که حتی گفتن اسمشون هم تماما انرژی مثبت هست و گل مریم جان که با تبر توحید چه بت ها که در ذهن من شکستند. در فایل امروز دوتا پاشنه آشیلم رو پیدا کردم و فوری به دار دفترم آویختمشون خیلی جالبه این دفتر چقدر میتونست کار انجام بده و من نمیدونستم.
و اما پاشنه آشیل اول: اونجا که مریم خانوم سه تکه لباس گذاشت داخل ماشین به اون بزرگی و روشنش کرد. یهو برق از کلم پرید. چرا؟
گفتم نگاه کن نسترن تو تا حالا در خدمت وسیله بودی نه وسیله در خدمت تو. همیشه فکر میکردم باید کلی لباس جمع بشه تا ماشین رو روشن کنم، اول اینکه گناه داره آب و برق برا دوتا دونه لباس(اوخ این باور به کمبود رو الان موقعه نوشتن اینجا پیداش کردم خدایا شکرت) بعدم اینکه باید مراقب لباسشویی باشی زیاد استفاده نشه. توی عمرم فکر نکرده بودم این یه باور اشتباهه! دقیقا یاد استاد افتادم که گفتن خیلی ها ماشین مدل بالا میخرن اما لذت که نمیبرن هیچ عذاب میکشن بسکه میترسن ماشین طوریش بشه. همینجا قول میدم دیگه سعی کنم تمام وسایلم رو به خدمت خودم بگیرم و نه خودمو به خدمت وسایل.
دومین آشیلم: این بود که حتما نباید جایی کثیفیش زیاد بشه که بعدش تمیز شه، مریم خانوم دستشویی رو با وجود اینکه تمیز به نظر میومد رو تمیز کرد. من اینجوری نتیجه گرفتم که تا وقتی تند تند در حال تمیز کردن ذهنم باشم از آلودگی ها و اجازه ندم افکار منفی و باور های منفی خیلی دل و ذهنمو چرک کنن، اونقدر که مجبور بشم به جای یه دستمال کشیدنه ساده سیم ظرفشویی بکشم داخل ذهنم تا پاک شه و اینجوری بازم جای خط و خش میوفته. پس باید یاد بگیرم همیشه و همیشه حتی وقتی بنظر میرسه ذهنم تمیز و آرومه کنکاشش کنم تا پاک کنم حتی یه ذره آلودگی رو اینجوری خیلی زودتر و راحت تر پاک میشه.
با باز کردن اون پاکت های لذت بخش، یهو این آیه اومد که خداوند میفرماید موجود باش و موجود میشود. گفتم چقدر کار استاد شباهت داره به این ویژگی خداوند. چطور؟ اینطور که هر چی رو میخوان سفارش میدن و فوری اون وسیله موجود میشه و میرسه به دستشون. چقدر ثروت معنویه واقعا. استاد با چاقو زدن به هر کدوم از اون پاکت ها انگار داشتین چاقو به قلب باورهای کمبود من می زدین، آره مقاومت حس میکردم ولی من میخوام بشکنم مقاومت رو و میدونم که میتونم. چقدر خوشم اومد با وجود اینکه شما اونقدر میخ خریدین، خانم شایسته حتی یه کلمه هم نگفت چه خبره این همه میخ و چقدر این احترام به نظر همدیگر رو دوست دارم من. من عاشق اون پلاستیک دور کارتن شدم، خدای من چقدر انسان میتونه مهربان باشه در حق کسی که اصلا نمیشناستش. چقدر عشق به کارشون دارن. عالی عالی عالی. چقدر خوشم اومد بخاطر احساس لیاقت خانم شایسته. اونجا که تشک تخت رو وسط قرار دادن. در واقع من اینجور برداشت کردم که هر دوی ما به یک اندازه از فضای اتاق حق لذت بردن داریم اگر من بودم تشک رو از طرفی که جای من بود میچسبوندم به دیوار که راه بازتر شه و الان یاد گرفتم که نه، من هم در زندگی باید نسبت به خودم مهربان باشم. ممنونم عزیزم. سپاسگزارم خدای من.قلبتان آکنده از عشق الله.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD416MB28 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 12114MB28 دقیقه
سلام استاد جان
تمام خریدهاتون مبارکتون باشه
در تمام مدت زمان فیلم به این فکر میکردم چقدر لذت بخشه که آدم نتیجه کار کردن روی باورهاشو میتونه راحت ببینه که اگه تو هم کار کنی میشی یه ورژن مثل استاد میدونین چقدر قفل ذهنی ما شکسته میشه وقتی یه خواسته ای داری و به راحتی میگی باش اونم ظاهر میشه فقط کافیه خواسته ای تو دلت شکل بگیره وااای خدای من چه لذتی داره که راحت به هر چی که میخوای برسی استاد شما برای خودتون خرید میکنین با فرکانسی خرید میکنین که این خواسته شماست برای تجربه زندگی بهتر و راحت تر و هیییییچ نمایشی تو فرکانس های شما نیست منظورمو راحت تر بگم یعنی مثلا همون پشه کش یا ریسه ال ای دی نمیخرین که مثلا آقای لری بیاد بگه چقدر خوبه و تایید کنه
این یه ترمز گاهی مخفیه که من دارم مثلا فلان وسیله رو بخرم خواهرم بیاد ببینه که من چه هیولایی دارم و تایید بشم که میدونم به عزت نفسم برمی گرده میگن وقتی غذایی هوس میکنی خیلی سریع بهش میرسی چون ترمزی نداری و اون ترمز تو ذهن من اینه که خودم میخوام اون غذا رو بخورم و هوس کردم و خیلی خودمونی بگم نمیخوام به کسی پز بدم و نمایش بدم که فلان غذا خوردم ولی در مورد خواسته های دیگه ترمز هست چون گاهی میخواییم به دیگران نمایش بدیم به همسرم گفتم دیدی گاهی استاد میگن در مورد خانم شایسته و مایک عزیز سخت گیر هستن اگه استاد بیاد یه سر به زندگی ما بزنه من و شمارو با تریلی زیر میکنه با این باورهای محدود و عملکردهایی که داریم پس بیا قبل از اینکه استاد این کارو انجام بده خودمونو جمع کنیم 😁 به نظر من اون وسایل هر چقدر هم که هیولای ماداگاسکار باشن باز هم به ابرهیولای ماداگاسکار که شما باشین نمیرسن شما و باورهایی که ساختین و تونستین این هیولاهارو با یه اراده به راحتی به دست بیارین مثل اون آهنربای کوچیک اما قدرتمندی که چکش هیولارو از زیر آب کشوند بالا خرید این وسایل و از همه مهمتر به راحتی خرید کردن وسایل برای من مثل اون چکش هیولاست باید با تعهد مثل شما روی خودم کار کنم تا بتونم با ذهنم که یه آهنربای فوق العاده قدرتمند کوچیکه باورهایی بسازم که به راحتی به خواسته هام برسم من هنوز وقتی اون صحنه یادم میاد شگفت زده میشم فکر کن یه آهنربای کوچیک بتونه چکش بیرون بکشه
همه اش با خودم میگفتم خدای من ببین چقدر استاد روی خودش کار کرده که به تنها چیزی که فکر نمیکنه هزینه ای هست که باید برای خواسته اش بپردازه چقدر این جور زندگی کردن خوبه هر وقت نعمتهای شمارو میبینم میگم خدایا از یه خانه سیمانی به کاخ رسیدن فقط یه معجزه اس ولی همیشه برام جالب بوده که چطور حسی که الان دارین اون موقع هم داشتین و قطعا احساس خوب قلبی و سپاسگزاری با تمام وجود شمارو به اینجا رسونده خیلی به ندرت اون حس رو تجربه کردم اما ادامه دار نبوده و امیدوارم که اون حس کاملا درونم شکل بگیره و کاملا تجربه اش کنم
استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم واقعا ازتون سپاسگزارم که سخاوتمندانه و با عشق به ما کمک میکنین که خوب زندگی کردن یاد بگیریم بی نهایت سپاسگزارم
از همه دوستان عزیزم صمیمانه تشکر میکنم که با خوندن کامنتهای فوق العاده تون درک من از اون قسمت سریال بیشتر میشه سپاسگزارم
خدایا شکرررت