سریال زندگی در بهشت | قسمت 12

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزاردوست عزیزمان «نسترن»، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

سلام به دوستان مهربان هم خانواده ام من چند روزی هست یه دفتر گذاشتم و باورهای محدود کننده ام رو داخلش مینویسم بعد راهکار هاشو زیرش مینویسم اول تشکر میکنم از الله مهربانم و تشکر میکنم از استاد سید حسین عباس منش که حتی گفتن اسمشون هم تماما انرژی مثبت هست و گل مریم جان که با تبر توحید چه بت ها که در ذهن من شکستند. در فایل امروز دوتا پاشنه آشیلم رو پیدا کردم و فوری به دار دفترم آویختمشون خیلی جالبه این دفتر چقدر میتونست کار انجام بده و من نمیدونستم.

و اما پاشنه آشیل اول: اونجا که مریم خانوم سه تکه لباس گذاشت داخل ماشین به اون بزرگی و روشنش کرد. یهو برق از کلم پرید. چرا؟

گفتم نگاه کن نسترن تو تا حالا در خدمت وسیله بودی نه وسیله در خدمت تو.  همیشه فکر میکردم باید کلی لباس جمع بشه تا ماشین رو روشن کنم، اول اینکه گناه داره آب و برق برا دوتا دونه لباس(اوخ این باور به کمبود رو الان موقعه نوشتن اینجا پیداش کردم خدایا شکرت) بعدم اینکه باید مراقب لباسشویی باشی زیاد استفاده نشه. توی عمرم فکر نکرده بودم این یه باور اشتباهه! دقیقا یاد استاد افتادم که گفتن خیلی ها ماشین مدل بالا می‌خرن اما لذت که نمیبرن هیچ عذاب میکشن بسکه میترسن ماشین طوریش بشه. همینجا قول میدم دیگه سعی کنم تمام وسایلم رو به خدمت خودم بگیرم و نه خودمو به خدمت وسایل.

دومین آشیلم: این بود که حتما نباید جایی کثیفیش زیاد بشه که بعدش تمیز شه، مریم خانوم دستشویی رو با وجود اینکه تمیز به نظر میومد رو تمیز کرد. من اینجوری نتیجه گرفتم که تا وقتی تند تند در حال تمیز کردن ذهنم باشم از آلودگی ها و اجازه ندم افکار منفی و باور های منفی خیلی دل و ذهنمو چرک کنن، اونقدر که مجبور بشم به جای یه دستمال کشیدنه ساده سیم ظرفشویی بکشم داخل ذهنم تا پاک شه و اینجوری بازم جای خط و خش میوفته. پس باید یاد بگیرم همیشه و همیشه حتی وقتی بنظر میرسه ذهنم تمیز و آرومه کنکاشش کنم تا پاک کنم حتی یه ذره آلودگی رو اینجوری خیلی زودتر و راحت تر پاک میشه.

با باز کردن اون پاکت های لذت بخش، یهو این آیه اومد که خداوند می‌فرماید موجود باش و موجود می‌شود. گفتم چقدر کار استاد شباهت داره به این ویژگی خداوند. چطور؟ اینطور که هر چی رو میخوان سفارش میدن و فوری اون وسیله موجود میشه و میرسه به دستشون. چقدر ثروت معنویه واقعا. استاد با چاقو زدن به هر کدوم از اون پاکت ها انگار داشتین چاقو به قلب باورهای کمبود من می زدین، آره مقاومت حس میکردم ولی من میخوام بشکنم مقاومت رو و میدونم که میتونم. چقدر خوشم اومد با وجود اینکه شما اونقدر میخ خریدین، خانم شایسته حتی یه کلمه هم نگفت چه خبره این همه میخ و چقدر این احترام به نظر همدیگر رو دوست دارم من. من عاشق اون پلاستیک دور کارتن شدم، خدای من چقدر انسان میتونه مهربان باشه در حق کسی که اصلا نمیشناستش. چقدر عشق به کارشون دارن. عالی عالی عالی. چقدر خوشم اومد بخاطر احساس لیاقت خانم ‌شایسته. اونجا که تشک تخت رو وسط قرار دادن. در واقع من اینجور برداشت کردم که هر دوی ما به یک اندازه از فضای اتاق حق لذت بردن داریم اگر من بودم تشک رو از طرفی که جای من بود میچسبوندم به دیوار که راه بازتر شه و الان یاد گرفتم که نه، من هم در زندگی باید نسبت به خودم مهربان باشم. ممنونم عزیزم. سپاسگزارم خدای من.قلبتان آکنده از عشق الله.


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    416MB
    28 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 12
    114MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

341 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مائده سادات علیپور» در این صفحه: 1
  1. -
    مائده سادات علیپور گفته:
    مدت عضویت: 1058 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جون😁

    چه ویدیوی دلپذیری بود … البته کلا من خودم به شخصه هم از خرید کردن کیف میکنم ، هم از اینکه خریدای بقیه رو ببینم😄😂یعنی با اینکه خرید خودم هم نیست ، اما بازم مثلا وقتی دوستم خرید میکنه به شدتتت خوشحال میشم و این ویژگیم رو دوست دارم چون خیلی باعث شادیم میشه😄😍

    من عااااشق آنباکسینگ هستم😀اصلا لذتتتت بخشههه🤗 مخصوصا خریدای خفن شما که هیجانش رو بیشتر میکرد…😉

    عجب خریدای خفنی….چقدر ابزار مفیدی…همشون معرکه و فوق العاده بودن🤩چقدررر پیچ و میخ…خیلی باحال و خفن بودن😎

    وای چه آیپد قشنگیییی😍😍عااالی بود… اصلا اون بسته بندی ای که شده بود ، معرکه اش کرده بود…. اصلا باورتون میشه وقتی اون نوار های پلاستکیِ روی آیپد رو برمی‌ داشتین احساس میکردم روحم داره نوازش میشه؟؟😂😌خیلی عالی بود ‌. چه کیفیتی‌…چقدر زیباااا😍ظریف و خوشرنگ…

    عجب تخت ماساژ حرفه ای بود😀🤩خدایی خیلی خفن بود…از اینجا هم معلوم بود که فوق العاده راحته…

    چه پشه کش حرفه ای و خفنی… ولی صداش مهیب هستا😂آدم میترسه وقتی پشه ها میترکن😆 چقدررر قوی و مفید هست🤩

    در کل که خریداتون خفنننن بود و هیجان انگیز مثل همیشهههه😍😌

    چقدر من با دیدن این ویدیو ها ، باورم به فراوانی بیشتر میشه…میفهمم چقدر ثروت زیباس…چقدر میتونه عالی باشه…

    اصلا من قبلنا ، این تفکرو داشتم که انسان ثروتمند خسیس میشه و طمعکار و مغرور و فلان…ولی اصلااااا اینطوری نیست که….حالا کم کم داره سیمان های مغزم شکسته میشه و به زیبایی های فرااااوان جهان پی میبرم

    چقدر ما با باور های محدود کننده گره زده شدیم….شنیده ها ،دیده ها ، افکار و همه و همه باعث شدن انقدر فقیرانه فکر کنیم . باعص شدن بیشتر خودمونو از ثروت دور کنیم .چقدر به ما میگفتن هر که بامش بیش ، برفش بیشتر…. چقدر این جمله مارو از مسیر ثروت دور میکرد….مارو از تلاش برای بدست آوردن و لذت بردن از ثروت دور میکرد….ولی به کمک شما ، من این باور هارو دارم نابود میکنم . این باور های فقیرانه تو ذهن من به شکل هیزم هستن…و من دلم میخواد این هیزم ها رو آتش بزنم و از بین ببرمشون…

    چقدر انرژی مثبت گرفتم از این ویدیو…و قدم به قدم سیمان هام دارن شکسته میشن😄

    ایشالا همیشه در پناه خدای مهربان باشید🥺عاشقتونم💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: