https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2021-01-21 09:11:382021-11-09 06:24:23سریال زندگی در بهشت | قسمت 128
160نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
عجب بابا عجب ، من تا اینجای سریال زندگی در بهشت با شما استادعزیز ، خانم شایسته و دوستان بینظیر خانواده عباس منش همراه بودم و این اولین کامنتم در سریال زندگی در بهشته .
خیلی خوشحالم و ذوق میکنم وقتی استاد و میبینم و زندگی بهشتی که ندیدم مثلش .
استاد شما خیلی باحالید حالی میکنم میبینمتون ، دمتون گرم ، این زندگی که شما دارید برای همه نیست وقتی اینهمه زیبایی در اطرافتون وجود داره ، آزادی که دارید و ثروتی که میتونید باهاش هر آنچه اختیار کنید داشته باشید .
بازم میگم ندیدم هیچ جایی ، تو هیچ کتابی نوشته شده باشه شما میتونید هم سلامتی ، هم ثروت ، هم آزادی مالی و زمانی ، هم عشق در روابط و همه و همه اینا در یک پکیج داشته باشید جز شما…
بهترین الگوی زندگی من شما هستید و چشمام و گوشامو بستم به روی همه تا فقط کلام پروردگار را از زبان شما بشنوم .
نمیدونم چی بگم از این بهشت ، من عاشق حیوانات هستم وقتی رفتید تو مزرعه و اون اسب های زیبایی که در اطراف بودن ، شتر مرغی که خیلی باحاله ، طاووس هایی که زیبایی مطلق هستند و توجه به زیبایی هایی که شما وخانم شایسته با کلام قشنگی که توصیف میکنید و…
همین فایل های شما منبع ارتعاش ثروت و فراوانی و زیبایی است و کسی که با شما هم مدار باشه حتما این زیبایی هارا تحسین میکنه .
استاد من همین فایل های زندگی در بهشت و با دوستانی که در اطرافم بود نگاه میکردم میدیدم اصلا ذوق نمیکردند ، اوقدر حال نمیکردند و مثل اینکه یک فیلم معمولی میدیدند در حالی که این فیلم نیست این مستند زنده و واقعی از زندگی که به ما ثابت میکنه پروردگار ما هر آنچه که بخواهیم و فرکانس درستشو بفرستیم وارد زندگیمون میکنه .
خدایا شکرت واقعا روزمو ساختی استاد بینهایت سپاس گذار وجودت هستم در زندگیم همیشه به خودم میگم که اومدن شما به زندگیم یکی از بهترین نعمت هایی که تو زندگیم دارم ، سپاس گذارت هستم استاد عزیزم .❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
خداروشکر که فرصت دوباره داد برای دیدن یکی دیگه از قسمت های این سریال فوق العاده
این فایل چقدر زیبایی داشت! هیچ موقع فکر نمیکردم طاووس ها انقدر متنوع و زیبا باشن. اما حالا که از نزدیک دیدمشون واقعا ذهنیتم نسبت بهشون عوض شد. واقعا زیبا و بی نظیرن. و بقول مریم جان، قد بلند و باصفا!
واقعا جهان ما با این همه نعمت و فراوانی، سرشار از تنوع و زیبایی هست. چقدر خالق ما خلاقیت به خرج داده!
تنوع آدم ها تنوع حیوانات تنوع گل ها و گیاهان؛ به هرچیزی که نگاه میکنی انواعی از اون رو میتونی توی دنیا پیدا بکنی و من چقدر لذت میبرم وقتی میبینم توی چنین دنیایی دارم زندگی میکنم که هر روز زیبایی های بیشتری از خودش رو بهمنشون میده.
یک جهان پیشرفته و بی نظیر و همه چیز تمام که هر روز هم داره پیشرفته تر میشه. و من خودم هر روز دارم زیبایی های بیشتری رو میبینم و سپاسگزاری میکنم هرچقدر که مدارم میره بالا، فراوانی هارو بیشتر تحسین میکنم هرچقدر که آگاه تر میشم، بیشتر سپاسگزاری میکنم بابت این همه نعمت و ثروتی که انتها نداره و هر روز هم داره بیشتر و بیشتر میشه.
خدایا شکرت
واقعا زندگیِ روستایی چقدر لذتبخش و باصفاست. این دید شما به زندگی و شرایطی که دارید تجربه میکنید، باعث شده که من هم از جایی که زندگی میکنم لذت ببرم. ازتون یاد گرفتم که چطور میشه لذت برد!
ماهم توی یک شهر کوچیک زندگی میکنیم اما چون ۴یا۵ ساله که شهر شده، هنوز شبیه به یک روستاست و امکانات و فضای یک شهر رو نداره. به همین خاطر تجربه ی دیدن مرغ و خروس و گاو و گوسفند و شتر و حیوانات اهلی دیگه رو دارم که قبل از دیدن این سریال یا آشنایی با شما، اصلا از این محیط راضی نبودم و مدام ناسپاسی میکردم که چرا توی شهرهای بزرگتر بدنیا نیومدم! اما از شما یاد گرفتم که لذت ببرم یاد گرفتم اگر علاقه دارم که در جایی دیگه زندگی کنم، باید بتونم از اینجا لذت ببرم و شکرگذارباشم تا هدایت بشم. نباید فرار کنم و باید از مسیر مناسب و درست به خواسته هام برسم.
خداروصدهزار مرتبه شکر که دارم از اینجا لذت میبرم و هر روز سپاسگزار خداوندم بابت این شهر فوق العاده. دیگه صدای مرغ و خروس ها آزارم نمیده و برام دل نشینه دیگه از گاو و گوسفندها بدمنمیاد و باهاشون در صلحم چون دیدگاهم رو تغییر دادم چون از شما یاد گرفتم تمرکز کردن بر روی زیبایی ها و نکات مثبت رو.
خداروشکر برای این آگاهی های نابی که دارم دریافت میکنم و هر روز باهاشون رشد میکنم و این تغییر و پیشرفت رو خودم بوضوح دارم حس میکنم.
بهتون تبریک میگم برای اعضای جدید پردایس. خیلی ذوق دارم که اتفاقات هیجان انگیز و لذتبخش دیگه ای رو از آقای باب و خانوم جنیفر ببیبنم و مثل پرنده های دیگه ازشون درس بگیرم.
بسیار کامنت زیبایی نوشته بودید و لذت بردم،خدارو شکر که از دیدن این سریال تونستید دیدتون رو نسبت به محل زندگیتون عوض کنید و جمله شما یه نشونه بود برای من، چون من تو شهر هستم و عاشق روستا برای همین دارم از شهر ناله میکنم و دقیقا برعکس شما، ولی وقتی جمله شما رو خوندم بهم تلنگر خورد منم از محل زندگیم که توی شهرم لذت ببرم خود خدا میدونه خواسته من چیه و قطعا منو هدایت میکنه به جایی که حالت روستایی باشه و درخت و سکوت و ارامش و حیوانات باشند.
بسیار سپاسگذارم ازت و از تنها فرمانروای جهان برات سلامتی و سعادت روز افزون دارم.
این قسمت هم شروع یک روز عالی با تحولاتی که باعث رشد شخصیتی و تجربه می شه.
امروز هم تجربیات ارزشمندی به من اضافه شد.
باز هم حرکت و حرکت به سمت اهداف امروز .
و تیک هایی که تا آخر شب خورده می شه.
یک روز پردایسی عالی رو با نصب تریلر شروع می کنیم.
ورود پرنده های بهشتی رو به بهشت خودمون تبریک می گم. مطمئنم که زیبایی پردایس رو چند برابر می کنه.
هر روز روی خودمون کار می کنیم. و بهتر از روز قبل عمل می کنیم. امروز هم یک روز عالی منتظر منه . هر روز صبح به محضی که از خواب بیدار می شم خدا رو بخاطر این همه نعمتی که در اختیارم گذاشته سپاس گذاری می کنم.
برنامه من بدینصورته که هر روز نیم ساعت به تجسم آرزوها و اهدافم مشغول می شم.تمام نکات ریز و جزئی که دوست دارم داشته باشم بهش توجه می کنم. باورتون نمی شه بعد از این کار مثل تیری که از کمان رها شده دیوانه وار به سمت اهداف امروزم حرکت می کنم.😍😍 من از تمرین فانوس دریایی که استاد در برنامه ها شون گفته استفاده می کنم. که شامل شش سوال در اول صبح و هفت سوال در آخر شب هستش و من این سوالات رو از خودم می پرسم. و در آخر حرکت میکنم برای تیک زدن اهداف امروزم.
خدا شاهده تمام ورودی های منفی به افکارم رو گرفتم. از حرف های بی اساس اطرافیانم و هر چیزی که حس بدی به آدم بده و در یک محیط کاملا ایزوله روی باورهام کار می کنم و به سمت خواسته هام حرکت می کنم. روی دیوار اتاقم نوشته ارزشمندی رو قرار دادم: in god we trust معنی اش اینه که: به خدا ایمان داریم. و این رو می دونم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و هر روز برنامه هایی دارم که در اون روز باید اجراش کنم هر کاری که انجام می شه تیک اون کار رو می زنم. تا آخر شب می بینم به تمام کارهای اون روزم رسیدم 😍🤩
یکی از سوالاتی که در آخر شب جواب می دم اینه که از ۱ تا ۱۰ چه نمره ای به خودم می دهم ؟
و من همیشه سعی می کنم بهترین راندمان کاریم رو در اون روز نشان بدم. و اصلا به روز های بعد کاری نداشته باشم و تمام تمرکزم رو ، تمام تمرکزم رو برای کارهای همون روز بذارم.
خدا رو تحسین می کنم که این قدرت رو در وجود من قرار داده تا بالاترین کیفیت کاری خودم رو نشون بدم .
آخر شب هم با سپاس گذاری از خدای خودم و امتیاز دهی به کارهایی که در طول روز انجام دادم کارم رو به پایان می رسونم .
خدا رو شکر به خاطر هر چیزی که در زندگیم وجود داره.
خدا رو شکر بخاطر دوستان ارزشمند و هم فرکانسیم در این سایت ارزشمند که به هر قسمتی از سایت سر می زنی رد پایی از وجود خدا رو حس می کنی.
خدا رو شکر بخاطر استاد بی نظیرم که در همه جنبه های زندگی ثروت به سمتش به طرز دیوانه واری در جریانه.
و باز هم این دو طاووس زیبا باب و جنیفر رو به بهشت قشنگمون خوش آمد می گم.
خدای من شکرت امشب که این قسمت رو دیدم چقد پیام های بزرگی گرفتم
درمقابل اینکه پول راه رسیدن به خداست ومعنویه مقاومت شدید داشتم ووقتی این قسمت رو دیدم کلی این مقاومت هاشکست
اینکه استاداگرامروز میتونه بره تو دل طبیعت اگه میتونه اینهمه زیبایی وپرنده زیبارو ببینه ولذت ببره برااینه ک پول داره
اگه میتونی کلی حیوون دوس داشتنی دورخودش جمع کنه برااینه که پول داره
اگه چندین وچند نوع وسیله نقلیه داره که باهاش کارشو ساده کنه ودررفاه باشه برااینهپکه پول داره
وابن حجم ازمعنویت دراستاد ومریم گل بخاطراینه که زیبانگرهستن ودغدغه مالی ندارن
کیف میکردم از اشتیاق مریم وقتی باپرنده هاحرف میزد
انقد باشگفتی به همه جا نگریستن خودش راز موفقیت وحال خوبه
چه. زیبا بود برا صحبت ها وخنده های استاد با اون آقای خارجی ،،،همیشه فکرمیکردم خارجیا بدن،ازمامتنفرن،ودین ایمان ندارن،اماچه زیباست که فهمیدم همه انسانیم،یکسانیم،همه پاره ای ازوجود خداییم وفرقی نداره کجاباشی درهرصورت باورهات تورو بسمت آدمی با نوع باورت هدایت میکنن
این فیلما این باورهای مثبت رو توم قوی میکنه
اینکه ایمان بخدا نتیجش اینچین زندگیه
ایمانی واقعی،به قدرتش،به عظمتش وباوربه تواناییش
اگه داستان زندگی یوسف پیامبرو مطالعه کنیم میفهمیم که ایمان به قدرت خدا چه ها که نکرد یوسف رو از چاه به شاهی کشوند
واونجا که یوسف شرک ورزید واز حاکم کمک خواست هفت سال اسیرزندان شد وایمان دوبارش بخدا حاکم رو محتاج تعبیر خواب یوسف کرد
وزلیخا ویعقوبی که سالها یوسف رو بت کرده بودن وانگار اونو از هرنیرویی بزرگتر میدیدن این شرک باعث شد سالها درفراق ودوری ازیوسف عذاب بکشن ودرست لحظه ای که این بت رو شکستن وبخدا ایمان آوردن هردو بینا شدن وزلیخایی که جوان شد (که این خودش جای ساعت ها تعمق داره) وتونستن به یوسف برسن
ممنون که هستید،ممنون که باساخت این فیلما باورهای مثبتمو قوی میکنید
ساعت 19:37 روز جمعه 5 آبان 1402 یا 27 October 2023
از ترکیه استانبول،palaza hotel ,دو شب قبل از اولین مسابقه بوکس حرفه ای من در بزرگترین سازمان بوکس حرفه ای دنیا wbc
از خداوند خواستم هدایتم کنه که این متنو کجا بنویسم و زدم رو نشانه ی من،هدایت شدم به این صفحه ،بعد ذهنم گفت این همه نتایجو میخوای اینجا بنویسید به چه درد میخوره برو یه جا دیگه بنویس،و طبق معمول داشتم گول رهنمود میخوردم و به خداوند اعتماد نمیکردم و میرفتم یک جای دیگه بنویسم،اما گفتم چشم اگه تو میگی اینجا بنویس چشم دیگه ،بحثی توش نداریم،اطاعت امر
،
به لطف الله مهربان بعد از اینکه خداوند بدهی منو بعد از مدت دوسال که آروم آروم داشت به اجرای احکام میرسید،
منی که بعد از مهاجرتم درآمدم صفر بود و اون اوایل رانندگی اسنپ هم کردم،که بتونم سر پا بایستم،خودش هدایتم کرد تا بتونم از توانمندی هام آروم آروم پول بسازم و به طرز معجزه آسایی همه چیزو برام جور کرد تا من به خواسته پرداخت بدهیم که مبلغ 45 میلیون بود برسم،واقعا تا چند ماه قبلش نمیدونستم از کجا باید این پولو پرداخت کنم،ولی شد،
بعد از پرداخت بدهی یک مقدار آزاد شدم و البته کمی بی انگیزه برای انجام کار آموزش،
اولین ایده ای که بهم الهام شد خرید دوره روانشناسی ثروت یک بود که کلی خواستم در وجودم شکل گرفته بود و به لطف الله مهربان تقریبا یک الی دو هفته بعد از پرداخت بدهی به راحتی خریدمش و قدم پنجم رو هم خریدم و بلافاصله یک سفر سه روزه رو شروع کردم و با شروع سفرم دوره روانشناسی ثروت 1 رو هم شروع کردم،
در همون یکی دوروز دو سه تا نشانه به وضوح برای من رخ داد با اینکه ورودی مالی برام نداشت اما نوید اینو میداد که داره یه اتفاقاتی میفته،
و واضح ترینش این بود که از مربی بوکسی که چند وقت پیشش داخل اینستا به من پیام داده بود برای انجام بوکس حرفه ای و من به خاطر تمرکز نداشتن به خاطر پرداخت بدهیم،پیگیری نکردم،پیامی داخل تلگرام داشتم که آماده هستی برای بازی ؟!
اما این فقط یک نشانه بود،و من دنبال کردم،
صحبت از داشتن یک اسپانسر برای پرداخت هزینه های بازی بود که برای هر بازی بسته به موقعیت مکانی نیاز به 2 تا 3 هزار دلار هست که باید از طرف اسپانسر پرداخت بشه،حالا چرااااا؟ چون تو که نمیتونی بدی باید اسپانسر بده،خب منم گفتم آره دیگه بایداسپانسر بده،خلاصه به چند نفر رو زدیم چند نفر هم اوکی دادن اما دیگه ازشون خبری نمیشد،
البته تمام سعیم در همین بحث اسپانسرینگ بر این بود که توکلم به خدا باشه گفتم اونه که برا من کارهارو انجام میده،
قرار شد یک جلسه ای با مسئول بوکس حرفه ای وهمون مربی حرفه ای داشته باشیم تا از ریز برنامه ها مارو مطلع کنن،یعنی من و اسپانسرو،
که در نهایت من نتونستم اسپانسر پیدا کنم،
و حتی یک نفر به طور قطع پشت تلفن به من اوکی داد اما از فرداش دیگه گوشیشو جواب نداد،
بعد من پیش خودم گفتم یعنی من اینقدر بی عرضم که یه نفر دیگه باید بیاد پول منو بده تا من بتونم بازی کنم؟؟؟
به خودم و چندتا از دوستانم گفتم ،گفتم روزی میرسه که اسپانسرا میفتن دنبال من و التماس منو میکنن که تروخدا بیا فلان محصول مارو معرفی کن،
خلاصه ،زنگ زدم بهشون گفتم که عاقل اسپانسر من پیدا نکردم و من خودم میام سر قرار ،اصلن مگه چقدر هزینه میشه بگید شاید من خودم بتونم پرداخت کنم!!!! و اما این جمله شروع اتفاقات بود به نظرم،فقط همین که من اجازه دادم که عاقا بدون اسپانسر هم مییییشود مییییشود خداوند شروع کرد به انجام کارها،
یک جلسه گذاشتیم و یک سری صحبتها ردو بدل شد،و من از اون مربی بوکس حرفه ای خیلی خوشم اومد از استایل و کلاسش،از آداب و رفتارش،و از اینکه هم سنی ازش گذشته بود هم از لحاظ رفتاری و شخصیتی قلب من میگفت که علی این شخص میتونه راهنمای بخشی از مسیرت باشه،
و من جدای از همه صحبت ها و حرفهایی که زده شد،اصلن ذهنم رفت روایت موضوع که استاد عزیز من اصلن میان یک جلسه پیش شما امتحانی تمرین میکنم که اصلن ببینم منو شما میتونین باهم ادامه بدیم یا نه میتونیم حرف همدیگه رو بفهمیم یا نه، واقعا حسی بهم میگفت که این کارو انجام بده،
(داخل کامنت ها قبلیم که زیر فایل توحید عملی قسمت 8 فکر میکنم نوشتم داستان قهرمانی و مربی های قبلیمو)
خلاصه
در همین حین هم من داشتم به فایلهای دوره روانشناسی ثروت 1هم گوش میکردم ،سعی میکردم روی باورها و احساساتم هم کار کنم،و حسو حالم خوب باشه،(که جدای همه این چیزهایی که نوشتم این اصل داستانه اصل داستانه ،نمیگم خیلی عالی انجامش میدادم اما خوب بود)
هفته بعد از قرارمون من به استاد زنگ زدم و گفتن که روز سه شنبه ساعت 6 ربع کم باشگاه باشید،یک باشگاه خصوصی که باز هم قلب من احساس خوبی بهش داشت و خودشو لایق این فضا میدونست،
از خونه ما تا اون باشگاه با وسایل نقلیه عمومی 1:30 حداقل راه بود و اونجایی که بازهم به تضادخورده بودم،از ماشینمون استفاده نکردم و گفتم من با وسیله نقلیه عمومی هم میتونم این مسافتو راحت برم ( این کارو کردم که عادت نکنم به ماشینی که مال خودم نیست،تا خواسته خریدماشین خودم در وجودم شدت پیدا کنه و خداوند ماشین خودمو بهم عطا کنه)
خلاصه بعد از آموزش شاگرد خصوصیم که اون رو هم خداوند وارد زندگیم کرده بود که با کار کردن روی خودم که فقط به ازای یک نفر برای فقط 10 جلسه مبلغ یک ماه سانس عمومی که 15 الی 20 نفر رو آموزش میدم به من پرداخت کرده بود،(چون من همش درخواستی این بود که درآمد بیشتر تلاش فیزیکی کمتر در زمان کمتر)
راه افتادم رفتم باشگاه،ارتباط خیلی خوبی با استاد و کلاس کاری و محیط برقرار کردم،و خب استاد هم مسلما از کیفیت کار من ذوق زده و شگفت انگیز بود،یک تمرین خوبی داشتیم باهم دیگه و لی آموزش نبود،اما به خودم گفتم که علی شاید تو ،تو این لحظه نیازی به آموزش نداشته باشی،شاید نیاز به همین میت گیری و تمرینات داشته باشی،و تسلیم باش و فقط فعلا این تنها گزینه ای هست که بعد از یک سال که مهاجرت کردی باهاش ارتباط برقرار کردی و به دلت نشسته پس بگو چشم و انجامش بده،
بعد از تمرین یک صحبتی رو استاد کردن که فلان شخص داره بازیکن میبره مسابقه حرفه ای و به من گفته که وزن 92 کیلیوگرممون انصراف داده ( که عضو تیم ملی هم هست ایشون)و تقریبا 40 50 میلیون هزینه داره ، اگر بازیکن مناسبی داری به من بگو،
و گفت حالا بررسی کنم ببینم چجوریه ،منم حالا خیلی جدی نگرفتم گفتم آره ببینین چجوریه،چون پول هم در حد 10 تومن تو حسابم بود،
خلاصه من روزهای فرد عصرا میرفتم پیش ایشون 1 ساعت تمرین میکردم.و برمیگشتم،
فکر کنم دو جلسه بعدش بود که استاد همون اول باشگاه بهم گفتن که آره اگه میتونی این بازی رو برو بازی خوبیه زیر نظر wbc واقعیه و ثبت رکورد داره و به عنوان یه سرمایه گذاریه ،اپلین بازیتو خودت پول میدی ولی انشاالله بعدش دیگه پول که نمیدی هیچ از 3 هزار دلار به بالا هم بهت پول میدن،
دوهفته دیگه هم بازیه ،
خب همون اول که استادم اینو گفت من گفتم چطور آخه؟ من که 10 تومن بیشتر ندارم ،البته تا اون شب شده بود 17 تومن،
ولی گفتم انشاالله استاد،من تا شب خبرشو بهشون میدم شمارشم بهم داد،
و من تو اتوبوس که داشتم برمیگشتم به ایشون زنگ زدم و شرایطو گفت و گفت که تا فردا پس فردا هم باید پول ورودی بازیتو که 600 دلاره (30 میلیون ) پرداخت کنی،
اول پیش خودم گفتم که علی داری دوباره عجله میکنی اینکه عجله داری میکنی و روی پولی که نداری دوباره داری حساب میکنی تورو دوباره داره از تو یه چاهی در میاره میندازه تو یه چاهی دیگه و از باور کمبود میاد،
و الان که فکرشو میکنم میبینم دقیقا هم همین هست ،و من دوباره داخل این دام افتادم،
اما با تمام این وجود ذهن من 30 میلیونو حداقل دور از دسترس نمیدید،یه حسی بهم میگفت که میتونی انجامش بدی,
با اینکه من گوشی رو قطع کرده بودم و داشتم پیش خودم دو دوتا چهارتا میکردم که بیعانه رو بزنم یا نه(15 تومن)
این ایده به ذهنم اومد که زنگ بزن به فلان و فلان شاگردت ماجرا رو بگو و بگو من میتونم براتون کلاس خصوصی بزارم و شما بابتش این مقدار برام بزنید(درخواست من برای 10 ساعت 10 میلیون بود)
خب اولین شاگردم که فکر میکردم قبول کنه تو اون لحظه نمیتونست و این مبلغ رو نداشت و من هم خیلی عاااشقانه گفتم اصلن اشکال ندارد دمتون هم گرم مرسی،
زنگ زدم به دست دیگه خداوند،و اون شاگردم عاشقانه گفت اشکال نداره ،اصلن من میدم بهت هرچی خواستی بعد بهم بده،گفتم نه قرض نمیخوام اگر کلاس برمیداری من قبول میکنم،گفت اشکال ندارد شماره کارتتو بده الان واریز میکنم،
گفتم خدایا شکرت،میمونه فقط 5 میلیون دیگه تا 30 میلیون،
خب همون موقع تو اتوبوس 9 تومن میتونستم کارت به کارت کنم،که انجامش دادم،
ساعت 12 شب به بعد هم 6 تومن دیگه زدم شد 15 میلیون،10 تومن شاگردمم به حسابم اومده بود اما اونو نزدم گفتم بزار اول کامل بشه بعد بزن،
گفتم خدایا چیکار کنم؟
از باشگاه بابت این ماهی که داخلش بودم تقریبا 7.5 طلبکار بودم ولی چون آخر ماه میریختن (مهرماه) باید صبر میکردم،اما فردا صبح زنگ زدم دوباره با توکل بر خدا به صاحب باشگاه و گفتم قضیه رو،گفت اشکال نداره علی جان برات میزنم اصلن برات 10 میزنم مابقیشم بیفته برای ماه بعدت،
باز هم گفتم خدایا صد هزار مرتبه شکرت،
هم از خدا تشکر میکردم هم از دستانش،
تا آخر اون شب هم 15 تومن مابقیش رو هم زدم که 30 تومن ورودی بازیم به لطف خدای مهربان جور شد(البته این رو هم بگم تو این مسیر پول جور کردن باز یه جاهایی احساسم بد میشد نگران میشدم که اگه نشه چی اگر نتونم پول جور کنم چی وهیییی منو غمگین میکرد هی منو میترسوند و خیلی تلاش کردم که حسو حالمو خوب نگه دارم اما باز هم خیلی جاها نتونستم،و این رو هم همش به خاطر خودم میدونستم،گفتم تاااا تو باشی این باور کمبود تو از بین ببری،همیشه قدمی رو بردار که نه ترسی توش باشه نه غمی،نه عجله ای باشه نه حولو ولایی،و باز هم به خودم یه توگوشی زدم که تروخدا حواستو جمع کن وگرنه از تو این چاه در میای میفتی توان چاه)
و البته تو این مسیر این سری خیلییییییی سعی کردم که رهنمود کنترل کنم و قرض نگیرم،خیلی جاها میگفت تو که راحت میتونی از فلانی قرض بگیری میگفتم نعععععع قرض نه،خدایا میخوام خودت جورش کنی بدون یک ریال قرض،
بریم سراغ ادامه داستان،
من بودمو 5 تومن پول تو حساب،و خب باید 15 تومن دیگه میدادم برای تور ترکیه،و مدارک پزشکیم رو هم باید جور میکردم و حالا هزینه های جاری خودم و پولی که باید با خودم میبردم اونجا،
این ایده اومد که توی باشگاه عمومیت اعلام کن روز جمعه میخوام براتون با یک مبلغ مناسب یک سمینار تخصصی بزارم که 3 ساعته و خیلی میتونه به رشدتون کمک کنه،
این ایده قبلن هم اومده بود ولی عقبش انداخته بودم،
و پلنی هم که براشون چیده بودم برای سمینار واقعا به رشدشون کمک میکرد،
خلاصه به لطف خدای مهربان تا روز جمعه ،8 نفر ثبت نام کردن و تقریبا مبلغ 4 میلیون تومان هم اونجا ساخته شد و بچهها هم خیلی خیلی راضی بودن و گفتن استاد اگه میشه بازهم این این برنامه ها برامون بزار،
اما باز هم به لطف خدا فقط هزینه ها اوکی شد،
و واقعا میخواستم بیام هیچ پولی نداشتم ،
این رو هم بگم که در تمااااام این مراحل جور کردن پول خیلی نجوا میومد خیلی،خیلی جاها احساسم بد میشد نگران میشدم،اما همش به خودم تو هر مرحله میگفتم که بابااااا همونی که قبلی رو انجام داد بعدی رو هم انجام میده،همونی که این راهو برات باز کرده خودشم کارو برات انجام میده نگران نباش،تهش نمیری دیگه اتفاق خاصی نمیفته،
و واقعا خدا کمکم کرد هدایتم کرد،با اینکه باز هم من فکر میکنم عجله کردم ولی اون دست منو گرفت،نمیدونم،حس میکردم مسیر مسیریه که خودش برام باز کرده خودشم باید برام اوکیش کنه دیگه،
یعنی واقعا به خودم میگفتم باباااااااا چتهههههه دیوونه خودش این مسیرو برات باز کرده تو فقط بگو چشم و انجام بده چیکار داری تو آخه ،
یعنی واقعا خیلی موقع ها خداوند اون چیزی رو که ما بارها درخواستشو دادیم وارد زندگیمون بشه انجام میده اما ما بلد نیستیم دریافتش کنم یا میایم با عقل کل بازی درآوردنمون میزنیم هشتکو پشتک اون نعمت رو از ریشه از بین میبریم،
خلاصه به لطف خدای مهربان تا 3 روز قبل از اعزام،تمام هزینه ها،ورودی بازی،پول تور،مدارک پزشکی پرداخت شد بعد دوباره نجوا ها اومد که خب حالا دوزار تو جیبت نداری میخوای بری چطوری میخوای بری،گفتم ای بابابااااااااا تو هم که دست از سر ما ور نمیداری،اینم درست میشه به تو ربطی نداره،
و باز هم خدا این شجاعت و تو دلم انداخت که از صاحب باشگاهم درخواست کنم،گفتم اگر امکانش هست 5 تومن 10 تومن هر چی در توانتون هست برام بزنید ممنون میشم،و اون هم به لطف خدای مهربان پاسخ مثبت داده شد و مبلغ 5 تومن برام واریز شد،
این مبلغ دقیقا دیشب یعنی پنج شنبه به حسابم واریز شدومن همون موقع 100 دلار ارز مسافرتی خریداری کردم،
و به لطف خدا این شد که الان داخل اتاقم در شهر زیبای استانبول در یک هتل 4 ستاره دارم این متنو مینویسم،الان شبه و شهر خیلی شلوغ و پر انرژی هست به خاطر جشن 100 سالگی ترکیه ،اما من داخل اتاق هستم و دارم این الطاف الهی رو اینجا مینویسم،
این رو هم بگم که خیلی وقته که خیلی دوست داشتم بیام استانبول،همش تو یوتویوب فیلماشو میدیدم ،تحسین میکردم،خیلی دوست داشتم بیام و از نزدیک حسوحال اینجا و تجربه کنم،ولی تمرکزم رو پرداخت بدهیم بود،و بعدش این خواسته خیلی بیشتر شد تو وجودم ،و دیگه قربون این خدا بشم،
همه چی رو باهم جور میکنه میده دستت،
من انشاالله به یاری خدا قراره پس فردا یعنی روز یکشنبه 29 October 2023 یا همون 7 آبان 1402 در هتل هیلتون شهر استانبول اولین بازی حرفه ای خودم رو در بزرگترین سازمان بوکس حرفه ای دنیا wbc انجام بدم،
چیزی که تقریبا دوساله دارم تودرخواست هام مینویسم و تجسم میکنم،و خداوندتو این لحظه منو به خواستم رسوند،قدم به قدم،
همش مینوشتم خدایا شکرت که از اون طریق که خودت صلاح میدونستی منو وارد بوکس حرفه ای wbc کردی و واقعا هم از اون طریق که خودش میدونست شد،خدایا شکرت ازت ممنونم،
خیلی وقت بود میخواستم بیام بنویسم از نتایجم اما تنبلی میکردم یا کمالگرایی میکردم،
اما یه حس مسئولیتی میکردم که به رسم سپاسگذاری از خداوند و استاد هم که شده بیا بنویس تا حتی یک نفر هم که شده با خوندن کامنت تو هدایت بشه،
خیلی خدارو شکر میکنم،
الحقو و الانصاف خیلی کم کاری میکنم تو کار کردن روی خودم تو نوشتن کامنت،اما باز هم خداوند ایییییین همه به من لطف کرده،
خداوند ایییین همه ما لطف میکنه اما باز هم با یک مسئله خیلی ساده و کوچین نگران میشیم وترس ها میاد سراغمون و تا امید و تا سپاس میشیم،
خیلی دوست دارم بهتر بشم خیلی دوست دارم شکور تر بشم خیلی دوست دارم زمان بیشتری برای ارتباط با خداوند بگذارم برای تغییر باور هام بگذارم برای تغییر در احساسم از خوب به خوب تر بگذارم،
بازهم خدارو شکر میکنم که خداوند و خواسته بزرگ منو در همین لحظه با هم به من عطا کرده ، و من حریص تر از قبل میخوام درخواست هامو به خداوند ارسال کنم و این نتایج رو بزرگو بزرگو بزرگ تر کنم،
تا پس فردا که مسابقه دارم نمیتونم خیلی پیاده روی کنم یا رهنمود درگیر موضوعات دیگه و تفریح کنم برای همین بهترین کاری که میتونستم بکنم این بود که بیام و این رد پارو از خودم به جا بگذارم،
حس میکنم این راهی که خداوند برام باز کرده و من باید جدی بگیرمش، باید پس فردا نمایش خیلی خوبی از خودم به جا بگذارم و مطمئن هستم که خداوند کنارمه و مثل همیشه انرژی دستان من میشه هنر دستان من میشه و توی رینگ هنر نمایی میکنه ،
از خدا میخوام کمکم کنه برای اولین تجربه بازی حرفه این یک نمایش خوب از خودم به جا بگذارم،
و دوست دارم حریفمو ناک اوت کنم،انشاالله،
دوست دارم حریفمو ناک اوت کنم و بعدش کلی احساس باحال تجربه کنم،و بعدش بیام در یک جای باحال شهر استانبول به خودم بهترین غذاها و هدی بدم،
الان با 100 دلار اومدم اینجا،اما ظهر به خودم گفتم یه روزی علی میلیون ها دلار پول تو حسابته و با میلیون ها دلار سفر میکنی و لذت میبری،
به خدا با همین 100 دلار هم سعی میکنم بهترین لذت هارو ببرم،
آخه تا بعد از مسابقه خیلی نمیتونم خوراکی و غذا بخورم ،اما انشاالله به یاری خدا بعدش میریم میترکونیم،
خدایا شکرت،
دیگه چی بنویسممممم؟؟!!!
آهان ،راستی اینجا خیلی آبو هواش الان عالیه صبح که رسیدیم که نسیم ملایم و مطبوعی میوزید یک نمی تو هوا بود و خیلی هواش عالی بود و ظهر هم که شد که کلن هوا بهاری بود من با زیر پوش تو چمن های پارک میدان تکسیم ولو شده بودم ،
چقدر اینجا خوبه که هر کسی با هر نوع پوشش و عقیده ای که دوست داره راه میره و زندگی میکنه،
از هر قوم و ملیتی من ظهر دیدم،ژاپنی،روسی،چینی،ترکی،فارسی،
اخخخخ چقدر که از قبل ورود به ترکیه از افراد خانواده بگیر تا تور لیدرمون باور و افکار منفی در مورد مردم ترکیه و تاکسی ها میخواستم بهم بخورونن،
اما به خدایااااا من چیزی جز خوبی نمیبینم،چیزی جز رفتار خوب و قشنگ نمیبینم،
از خدا میخوام کمکم کنه همیشه تو این مسیر باقی بمونم،اونوقت هرکجای این جهان برم بهترین آدم هرو میبینم بهترین تجارب رو خواهم داشت،
ظهر جاتون خالی یه دونر گوشت خوردم خیلی خوشمزه بود بعد دیدم هنوز گشنمه یه دونر مرغ دیگه هم سفارش دادم و خیلی خوشمزه بود اونم جاتون خالی،
من واقعا دخترهای اینجا رو تحسین کردم چقدر زیبا و خوش اندام هستن،هرکس با یک مدل لباس با یک طرز پوشش حالا چه ترک ها و چه اقوام دیگه،
خیلی دوست داشتم و میدونین ،واقعا یه چیز خیلی عالیه به خدا که مثلن به دختر اون جوری که دوست داره لباش بپوشه و بیاد بیرون آزادانه،و به خدا اگر کسی هم بخواد اذیتش کنه و نگاه بد کنه،
من شاید برام مثلن یکم تازگی داشته باشه بیا مثلن به قول خودمون یه ذره تو کف برم،اما به خدا من همون دوساعت بعد که تو میدون نشسته بودم برام عادی شده بود،فقط تحسین میکردم،زیبایی هارو و سپاسگذاری میکردم،
به حدی که خودم یک یقه اسکی سفید تنم بود و یک زیرپوش سفید زیر لباسم، دیدم گرمم شده و میخواستم رو چمن ها هم دراز بکشم ،گفتم بزار اینو درش بیارم و درش آوردم و چقدر هم کیف داد چقدر نسیم خنکی میوزید و دوستمون نوازش میکرد،
و کاری هم به نظر دیگران نداشتم چون اصلن نظری روم نبود :)))
ولی خیلی خوبه خیلی خوبه اینجا ،
آهان اینم بگم که تو اتاق برا خودم مثل بلبل انگلیسی حرف میزدم ولی تا میخواستم مثلاً یه درخواست خرید بدم یا سلام کنم یا یه تشکر بکنم اصلننننن یه وعضیاااا همه چی رو باهم قرو قاطی میکردم سلام وعلیکمو hello و شکرنو همه چی رو باهم میگفتم آخرم درست از آب در نمیومد :)))))
اما خوب بود اونام خودشون بنده خدا ها همینطور بودم،
اما به این فکر افتادم که واقعا روی تقویت زبانم و صحبت کردم کار کنم که بالاخره انشاالله مهاجرت بعدی من رخ خواهد داد و من نیاز پیدا میکنم به زبان،
خدایا شکرت بابت همه نعمت هات،
استاد میخوام یه تشکر خیلییییییی اساسی از شما و خانم شایسته بکنم که همیشه با عشق وقت میزارید برای دانشجوهاتون ،و کسب مهارت در قانون و انتقالش به ماها،
خیلی ازتون ممنونم،زیر فایل الگوبرداری از افراد موفق قسمت 2 یا 3 بود فکر کنم که نوشتم استاد منم یه روز قهرمان جهان میشم و اونوقت بهم افتخار میکنید و من هم افتخار میکنم که شاگرد شما بودم،
خیلی خدارو شکر میکنم،دیگه برم تمرکز کنم روی مسابقم انشاالله ،تا بعد هم نتیجه اون رو هم بیام و یک گوشه ای در این سایت الهی بنویسم،
کامنت تون با اینکه خیلی طولانی بود ولی بسیار عالی بود و خیلی صادقانه از کمبودها گفته بودی.از باور اشتباه دیگران .از قضاوتهای بیجای بعضیا و از ترمز ها.خیلی خوب مسیر و راه خودتون درک میکردید و نشانه هارو تشخیص میدادید. .از خوندش لذت بردم .دوست دارم بدونم نتیجه مسابقه چی شد؟؟
سلااام زهرا خانوم عزیز درود بر شما ببخشید که با تاخیر جواب محبت شمارو میدم،
خیلی ممنونم بابت توجهتون خوشحالم که خداوند کامنت پر باری رو بهم گفت و من نوشتم،الان تقریبا 2 ماه از اون روز میگذره و من کامل تو کامنت بعدی نوشتم که چه اتفاقاتی افتاد اما اینجا یک بار دیگه مخصوص شما میگم:
حریفمو راند دوم ناک اوت کردم و کلیییییی بازیم خفن و لذت بخش بود هم برا خودم و هم برای تماشاگر ها،
خلاصه که خداوند به وعده هایش عمل میکنه،به چیزی که من توی ذهنم میدیدم و درخواست میکردم عمل کرد و همونجوری شد که میخواستم،بعدشم جاتون خالی رفتم استانبول گردی و غذاهای خوشمزه خوردم جاتون خیلی خالی،
اینم یه خبر خوشحال کننده خدمت شما،
انشاالله خدای من کمکم میکنه که امسال هم نتایج بزرگی بگیرم و خودم و دوستانم و استاد رو هم خوشحال کنم،
خدایا شکرت که چقدر دقیق داری عمل میکنی و هدایت میکنی،
من قبل از پیامی که دیشب بنویسم اصلن فایلو ندیدم
من فقط از خدا خواستم که هدایتم کنه به یک صفحه ای که بتونم این اتفاقات رو بنویسم ،
و الان که فردا شب کامنت قبلی هست،گفتن بزار این فیلم هم ببینم،بعد تا زدم شروع شد استاد همون اولش مثل یک بوکسر شروع کردن به مشت زدن !!!!!
و این ها تمام نشانه های هستن که ثابت میکنن خداوند همینجاست و داره منو هدایت میکنه و داره باهام صحبت میکنه،
امروز که رفته بودم وزن کشی،مسئول مسابقات داشت به مربی تیم ما میگفت که یه بازیکن میخوام خوب باشه میخوام روش سرمایه گذاری کنم و ببرمش بالا،
و همون لحظه بازهم حس کردم که خداوند نشانه ای بهم داد ،من باور دارم که به لطف خودش من فردا یک نمایش فوق العاده از خودم به جا میگذارم،
دوست دارم حریفمو ناک اوت کنم،دوست دارم نمایش خیلی خوبی از خودم به جا بگذارم و هم خودم لذت ببرم هم دوستانم،
من همون لحظه که این حرفو اون بنده خدا زد،من به خدا گفتم خدایا من خود خودشم،من لیاقتشو دارم و اینو فردا ثابت میکنم انشالله ،
انگار واقعا داره معجزه رخ میده،امشب داشتم با استادم از طریق واتساپ صحبت میکردم،میگفت این که برای اولین بازی حرفه ایت تو همچین مسابقه مهمی قرار گرفتی با این افراد و این سطح،این یک حکمتی توش هست ،و استادم همش میگه حسم به این ماجرا خوبه،منم حسن خوبه ،من که دقیقا حس میکنم که خود خدا کاراشو ول کرده داره کارای منو انجام میده،واقعا از خداوند سپاسگذارم،
امروز صبح یک آیه از قرآن داشتم میخوندم که خداوند فرموده بود که از نعمتهایم با دیگران صحبت کن،
وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ﴿11﴾
و از نعمت پروردگار خویش [با مردم] سخن گوى
واقعا هر بار از نتایجم تو این سایت الهی مینویسم یا در موردشان صحبت میکنم احساسم خوب میشه،
بچه ها خداوند واقعا برای من معجزه کرده،نعمتش رو بر من تمام کرده ،
هنوز فردا اتفاق نیفتاده اما دلم روشنه،حس میکنم بازی من خیلی به چشم میاد،بولد میشه،خداوند قلبهارو برای من نرم میکنه،
حس میکنم بازیمو ناک اوت میکنم،
حس میکنم بعد از اون اتفاقات خیلی خوبی برای من میفته،خبر ها و درخواست های خیلی خوبی میشنوم،انشاالله
راستی امروز صبح جاتون خالی پاشدم رفتم سمت رودخانه ای که وسط استانبول هست و کلن با هتل ما 5 دقیقه فاصله داره،بلد نبودم برای اولین بار رفتم،
رفتم که با اتوبوس برم،از یه نفر تو ایستگاه اتوبوس پرسیدم که با چه اتوبوسی برم به اونجا ؟ اون هم گفت وایسا بهت میگم،بعد بهش گفتم میتونم پول بدم اتوبوس،گفت نه باید کارت بزنی،یه جوری به زبون بی زبونی بهم گفت برو بالا بگو یکی برات کارت بزنه پول بهش بده،بعد اتوبوسه که اومد راهنماییم کرد سوارش شدم،از اولین نفری که با من سوار شد درخواست کردم که میشه برای من کارت بزنید ؟همون موقع زد ولی هر کاری کردم پول ازم نگرفت گفت no no no ,ازش تشکر کردم گفتم خدایا شکرت،این همون استانبول و مردمیه که بقیه در موردش چرتو پرت میگفتنا،
بعد از سه ایستگاه جلوی یک پارک و رودخانه عظیم استانبول پیاده شدم،
چقدر نسیم ملایم و باحالی میوزید،هوای استانبول انگار این موقع از سال تو بهترین حالتشه،یک نم و رطوبت باحالی هم تو هوا بود،آروم آروم رفت سمت رودخانه،
دقیقا یاد درخواست چند وقت پیشم با دیدن رودخانه عظیم جلوی خونه استاد افتادم که گفتم چقدر دوست دارم تو شهری زندگی کنم که وسطش همچین رودخانه عظیم و پر آبو باحالی باشه،
آخه ما اصفهانم رودخانه خیلی خوشگلی داریم اما…
و این رودخانه پر آب منو یاد سالهایی انداخت که رودخانه اصفهان پر آب بود و کلی مردم میرفتن لب آب به مرغابی ها غذا میدادن،کلی آدم ماهیگیری میکردن،
اینجا هم همه داشتن ماهی میگرفتم به خصوص روی پل ها ،
بعد دیدم خیلی هوا خوب باحاله ،منم که دنبال یه فضا بودم که یه کوچولو تمرین کنم که بدنم یه مقدار سرو حال بمونه برای بازی،
همونجا سوییشرتمو درآوردم و شروع کردم به گرم کردن،خوب خودمو گرم کردم کشش دادم و بعد شروع کردم به شادو زدن(مشت زدن به صورت سایه یا فرضی)
از خودم چندتا فیلم یادگاری گرفتم،
حین تمرین کردن خودم دخترهایی رو میدیدم که رو قسمت مخصوص برای دویدن داشتن میدویدن و تمرین میکردن،و کلی تحسینشون کردم،صبح زود ساعت 8،
افراد وقتی رد میشدن یک دفعه می ایستادن و مشت زدن منو تماشا میکردن،
یک پیرمرد شیکو مرتبی با دوچرخه یک دفعه ایستاد و گفت بوکسری؟گفتن yes I am boxer ,
بعد گفت میشه مشت بزنی ببینم؟معلوم بود خودش بوکسر بوده،گفتم یس،شروع کردم به شادو زدن،بعد کیف کرد از چرخش پیاده شد ازم چندتا سوال پرسید و من به انگلیسی سعی کردم جوابشو بدم،بعدش یه نفر دیگه وایساد و به حرفهای ما گوش کرد،داشتم براش توضیح میدادم که فردا مسابقه حرفه ای دارم هتل هیلتون،بعد ساعتو اینارو هم پرسید و رفت،بعد اون یکی شروع کرد صحبت کردن و سوال پرسیدن،با اون هم کلی خوشو بش کردم واونم رفت،کلی احساس خوب گرفتم هم به خاطر اینکه تونسته بودم دستو پا شکسته با انگلیسی باهاشون ارتباط برقرار کنم و صحبت کنم و هم اینکه باز هم باور کردم که هر کجای دنیا باشم آدم های فوق العاده هستن،و خداوند به من کمک میکنه تا من بتونم ارتباط برقرار کنم و یاد بگیرم ،
بعدش دیگه شروع کردم به سرد کردن،وقتی داشتم وسایلمو جمع میکردم که دیگه برم،یه لحظه دیدم جعبه هنذفزیم نیست ،بعد دیدم یه 100 متر اونور تر روی این چوب های نشیمنگاه کنار رودخانه جا گذاشتم و رفتم برش داشتم،حتی یک میلیمتر هم جابه جا نشده بود،اینم همون شهری که بقیه همش میگن مردمش…
به خدا خیلی آدم های خوب و باحال و پرانرژی هستن مردم اینجا خیلی خوبن،
بعد رفتم پیاده یک مقدار دورتر تا پل بعدی ،رسیدم به یک بازار ماهی پر از ماهی های تازه و مختلف و باحال انواع مرکبات تازه،سبزیجات تازه،و یک رستوران هم بود که به صورت تازه غذای دریای سرو میکرد،و انشاالله بعد از مسابقم میرم اونجا یه ساندویچ ماهی خوشمزه میخورم،
بعدش رفتم از روی پل که برم اونطرف و دور بزنم از روی همون پل اولیه برگردم به سمت جایی که بودم و برگردم هتل،کلی آدم داشتن روپل ماهی میگرفتن خیلی باحال بود،چقدر توریست روی پل بود از جاهای مختلف دنیا،
و رفتمو رفتم و دور زدم و کلی رودخانه عظیم رو تحسین کردم و برگشتم به سمت هتل،
و بازهم موقع برگشت سوار اتوبوس شدم یه نفر برام کارت زد و پولشو نگرفت ،چقدر انسان های فوق العاده ای هستن،
بعدشم که هتل کارهامو کردم، و با عزت و احترام با یک بنز ون اومدن دنبالمون رفتیم به سمت هتل هیلتون برای وزن کشی ،خداروشکر همه چی عالی و حرفه ای بود ،خیلی خدارو شاکرم که بالاخره خداوند داره منو به رویاهام میرسونه،
چقدر از کشورهای مختلف اومده بودن،آفریقایی،قزاقی،ازبکی،ترکمنی،روسی،
خیلی برام جالب و جدید بود و چقدر همشون انسان های فوق العاده ای بودن،
و به لطف خدا همه کارها عزت مردانه انجام شد و برگشتیم هتل،تا انشاالله آماده بشیم برای مبارزه فردا،
باز هم احساسم خوب شد بعد از نوشتن این متن،خدارو شکر،
انشاالله فرصتی باشه،فردا شب هم میام با خبرهای خوشحال کننده انشاالله ،
استاد جان میدونم که این کامنتهارو میخونی،منتظر خبرهای عالی ترهم باش،
سوم اون خود باوری و اعتماد به نفسی که داری و چقددررر این عالیه
و اون ایمانی که به خداوند در کامنتت دیدم
واقعا شما رو تحسین میکنم
علی جان اب دهان ما رو راه انداختی بابا اون ماهی ساندویچ که گفتی من الان دارم تجسم میکنم جوری که توی دهنم احساسش میکنم
عجب کامنتی بود برام روزمو ساخت واقعا کامنتت شاد و پر انرژی بودنت میرسونه
برا منم این اتفاق افتاده علی که یه روزی رفتم بستنی فروشی به یه اقایی گفتم میشه برام یه بستنی بگیری بیای من سوار موتور بودم و شایط پیاده شدن رو نداشتم اون اقا بستنی اورد برام کارتمو بهش دادم گفتم برو حساب کن دستت هم درد نکنه هر کاری کردم پولمو برنداشت گفت برو بزن به بدن
یه وقتایی که واقعا احساسم خوب باشه و منتظر اتفاقات خوب از صمیم قلبم باشم یعنی واقعا همچیییییز برام معجزه میکنه
البته اینو بگم واقعا توی کشور ایران به نظر من کنترل ذهن کار سختیه اخه شهر ما که اینجوره
همش روضه و گریه و اینا…
الانم که محرمه …هیچی بماند
سپاسگذارم ازت علی جان
خدایا کاری کن برام که بگم من به معجزات تو عادت دارم این جمله رو از اقا ابراهیم که داشت با استاد تلفنی صحبت میکرد یاد گرفتم
واقعا باعث افتخاره که رفتی کشور ترکیه و داری بیشتر از زندگی ورزشیت لذت میبری
خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم
من این سریال و دیدم و اومدم کامنت گذاشتم و یه حسی بهم گفت برم پایین تر ببینم چه کامنتی گذاشته شده که با کامنت شما دوست عزیزم برخورد کردم و بازم یه حسی بهم گفت که کامنت بزارم و تحسینت کنم
واقعا از تجربه هایی که داشتی از این شهر لذت بردم
و برات آرزوی بهترین ها رو دارم
هر چند میدونم که تا الان کلی پیشرفت های دیگه داشتی
در پناه الله یکتا سال و سالم و ثروتمند و سعادتمند باشی دوست عزیزم
و لذت ببریم و درس بگیریم و تمرکز رو نعمتها و خواسته و نکات مثبت بزاریم تا همواره به نکات مثبت و نعمتهای بیشتری البته با اجرای این تمرکز در عمل و زندگی روز مره ،هدایت شیم
خدایا شکرت شکرت برای این روابط زیبا برای این عشق برای این تحسین برای این احساس خوبی که بهم میگه ببین میتونی همواره عشق و مهر و زیبایی از دستان خدا تجربه کنی و از بودن باهاشون لذت ببری ها
فقط باید رو عزت نفست کار کنی
با خودت به صلحو هماهنگی برسی و رو رابطت با خودت و خدای خودت کار کنی
2 خدایا شکرت اینجا استاد داره سعی میکنه توضیح بده قطعه ی تراکتور رو و خانم شایسته میاد میگه اقا چرا خودتو اذیت میکنی بیا از زبان رسای تصاویر کمک بگیر و اسان شو برای اسانی ها
و بهم میگه ببین بهتر و اسون تر گاها حرکت و ایده ای در حد نیم متر و استفاده ساده این از ابزار و نعمات اطرافمونه هاااااا
نه یه کار بزرگ و شاخ چون وقتی دنبال کار بزرگ و شاخ وتحول عظیمی ذهنت بزرگش میکنه و سخت جلوه میده و راه ایده های کار ا و ساده رو میگیره و با اسون گرفتن الهامات در جهت بهبود و کمی ساده تر جاری میشه
3 خدایا شکرت اسناد من تحسین میکنم توانایی توصیف و بیان شما رو که اینطوری شدت رو منتقل میکنی
خدایا شکرت و این قطعه سنگینننننننننننننن تراکتور برخلاف ظاهرش داره میگه ببین ظاهر همه چی نیستا
ظاهر قضیه بده به این دلیل نیست که اتفاق بدیه ها تومیتونی به خدا میتونی تجربه متفاوتی از ظاهرش داشته باشی فقط نرو تو فاز غرو نق و ناسپاسی
میگه ببین این میله یا …….. مثل عزت نفس میمونه ظاهرا چیز خواص و بزرگی نیست اما در عمل سنگین تر و مهم تر از تمام عوامل موفقیت به خصوص عوامل بیرونیه ها ااا پس جدیش بگیر و سعی کن اگاهانه ذهنتو به این سمت کنترل کنی که انقدر مهم ندونه عوامل بیرونی رو این عزت نفسه مهمه این باور ها
خدایا شکرت برای استفاده بهینه از امکانات و هماهنگ سازی کار ها و روش و ابزار و امکانات
درست مثل کار استاد هماهنگی ها
که هماهنگ و ردیف میکنه خواسته هاواتفاقات وشرایط و فرکانس ها رو
خدایا شکرت و درس بعدی همیشه به دنبال بهتر و تمیز تر و بهینه تر بودن فضا دنبال حذف چیزای اضافی در حال حاضر(قایق 4 یا 5 نفره )و افزودن وبهره وری بهتر و ایجاد فضا برای نعمتهای دیگه (قایق سبک و مناسب ق یا یک نفره)
اونم با خلا ایجاد کردن
به جای تحمل چیزای اضافی
تحمل شلوغی تحمل دعوا تحمل فقر تحمل تزئینات و عدم کارایی بیا حذف کن چیزای اضافی رو فرکانس و اعمال و رفتار اضافی رو (غر و نق و ناسپاسی و حرص و قضاوت و مقایسه و غم و بدبینی و…. شعار دادن )و بعد ارام ارام یا د بگیر افزودن فرکانس ها و نعمتها و رفتار و اعمال و زیبایی بیشترو
(شادی و سپاسگزاری و عشق بی غید و شرط و خدمت و فراوانی و ازادی و ارامش و زیباینی و تماشاگز بودن و عمل گرا بودن و با ایمانی )
و اونوقته که تجربت ارام ارام به میزانی که توئه ستایش بهتر عمل میکنی ،از فقر به ثروت از غم به شادی از اتفاقات و رفتار و ……بد بهعشق و اخبار و اتفاقات عالی و نعمت و هدایت از هر طرف
از جنگ و درگیری به عشق و صلحو ارامش
البته وسعت دریاچه و جهان اونقدر هست که قایق قدیمی هم باشه ها
ولی ببین چقدر با حذفش کیفیت و خلوص تجربت و ثبات فرکانست مثلا تو ثروت بالا میره
خب انتخاب باتوئه
خدایا شکرت واقعا جدا از شوخی اجازه گنی ها
چقدر این ازادی شیرینه که میتونی هروقت دلت خواست هرچی دلت خواست بخری هر وقت خواستی دکورو عوض کنی هر وقت خواستی جایگزین کنی و……
فارغ از محدودیت فضا زمان هزینه و ابزار و چگونگی و رضایت افراد و…..در ازادی کامل مالی واختیاری و ابزاری و زمانی و مکانی و وسعتی و اجازه بقیه و موانع
پس ببین میشه این جنس از ازادی رو تجربه کرد وقتی یاد بگیری نخوای عوامل بیرونی رو مانع و سد راحت یا بهونه ناتوانیت بدونی و بهشون قدرت ندی و رو باورات کار کنی و تمرکزتو از موانع و محدودیت های زندگ ی کم یا زیاد برداری و رو ازادی هات بزاری و این مسیر کار کردن رو خودتو ادامه بدی همه چیز زیبا و روان سر جاش قرار میگیره
خدایا شکرت ببین استادمون چه حرفع ای هم جلو هم عقب هم مسیر تراکتو ر رو مدیریت و بای بایم میکنم
خدایا شکرت یکی از بزرگترین درسهای این فایل دقیقا مربوط به خرابکاری های براوونی هست
خخخخخخ
خب ببین ستایش استاد ومریم جان چقدر محشر مسئلشونو حل میکنن بدون ضره ای ناله و غر و نفرین درواقع تمرکز از ناخواسته برمیداره و روی راه حل میزاره نه فرار از مسئله و سرپوش گذاشتن و همینجوری وسایلو روش چیدن وسنبل کاری
پس به جای نق و فحش دادن به زمین و اسمون و سرزنش و ای کاش و……… مسئلتو باعشق حل کن بگو این اومده به من کمک ومنو بزرگ کنه و توانایی هامو ارتقا بده و به مزیت ها ونعمتهاش بپرداز وزاویه نگاهتو تغییر بده مثلا اینطوری چقدر بهتر درک میکنیم و بهتر میبینیم و زیبابین تر میشیم نسبت به زیبایی پردایس
خدایا شکرت چقدر خوبه این سریال چقدر درس داره رفتار زندگی شماااا
خدایا شکرت راستی گفتم سریال یاد فیلم سینمایی روح که تازه اومده افتادم ببین حتما دانلودش کنید ببینی د انقدررررررردرس داره که نگو من 5 باری دیدم نمود عینی اموزش های استاد و ظلم به خود از دیدگاه قران و لذت بردن از زندگی و……….. هست انقدر درس داره که نگو خدایا شکرت
خدایا شکرت عجب جارو خوبیه چه کیفیتی
خدایا شکرت اینم از قانون خلا
تریلر که رف ت جهان جاشو پر کرد
خدایا شکرت ماشالا به مرد قوی پردایس ببین یه تنه چجور تریلر رو جابه جا میکنه ایول بابا بدون کمر درد و اخ دستم شکست باید برم یه ماه یا یه روز استراحت کنم
خدایا شکرت پس میشود این حد از توان و قدرت بدنی و سلامتی جسمانی و زور و…….رو تجربه کرد و چه ازادی و استقلالی بهت میده
شکرت
ااااوووووووووو پسر براوونی کولاک کرده
به به به به یووهووووووووبخش فوق جذاب فایل
خدای من زیبایی این اسبو میبینی ووووووووولوو
من عاشق اسب سفید قهوه ای ام چه نازه چه ارومه
خدایا شکرت خدای من من عاشق هاپو های نازشون شدم ببین چقدر فراوانی از اسب و بره داره تا سگ و مرع و خروس و طاووس و ترکیبی از میمون و راکن و………..
خدایا شکرا من عاشق تجربه طبیعت اونم با این همه مخلفات و حیوونا هستم و قبلا اصلا علاقه ای به تمیز کاریشونو کار های جانبی شون نداشتم و تو تجسم هام کس دیگه انجام میداد اما حالا دارم میبینم نه این سریال داره دید منو تغییر میده نسبت به تمام جنبه های تجارب داره منو به سطحی ارتقا میده که از همه تجارب لذت ببرم و کیف کنم و خودم انجامو تجربش کنم
شکرت الان دوست دارم فکر کنم دوست دارم حتی تمیز کاریشم انجام بدم
و میدونی چی نشون میده حرفه یا واقیعت؟
واکنشم نسبت به تمیز کاری محیط جوجه هامون و…….
و تمرین کننم چقدر میتونم با عشق و تمایل انجام بدم و خودمو محروم نکنم از یه سری تجارب به خاطر کاری های دیگش و با این عادت تجربه کردن و فرار نکردن و محروم نکردن خودم از تجارب قدم قدم هدایت میشم به نعمتهای بیشتر به تجارب و لذت های بهتر و مهم تر از اون جلوشو نمیگیرم و حسرت به دل نمیمونم
خدایا شکرت همون بز وگوسفندایی که فرار کردن ؟؟؟
خدای من شکرت چقدر دوست داشتنی وزیبا هستن تحسین میکنم این زیبایی ها رو
خدایا شکرت من عاشق اسب پا کوتاه هستم
خدا چقدر پشمالو و گوگولین
ووووولوووووو خدا چقدر وسعت قفس طاووس
وای خیلی ذوق دارم برای حضورشون تو پرادایس اخع تو پاسخ به سوالات زندگی در بهش ت گفته بودید دنبالشید
خدایا شکرت ببین وقتی تو مدار درست باشی به چه نعمتها و تجاربی هدایت میشی فقط تصور کن تخم طاووس پرورش بدید خدای من از داخل تخم ها جوجه طاووس بیاد چه شود خدای من یعنی چه شکلین؟
خدایا شکرت انقدر وسیعه خیابونم داره وووولوووووووو میشه پس تجربه کرداین ازادی رو
که محل کسب و کارت خیابون داشته باشه گم نشی انقدر که بزرگه
خدا این هاپو گوگولی رو ببین راهنماییمون میکنه
خدای من چه رنگ سبز دلبری اونم برق میزنه زیر وز خورشید
خدایا شکرت برای این تاج بی نظیرشون
الله اکبر رنگ چششون با رنگ پرای گردنشون ست هست خدای من تو دیگه چه قهار برنامه ریزی هایی هستی ووووووولووووووو
خدای من شکرت عجب ترگیب و رنگای سبزی تو نقاط مختلف گردنش
ووووووواوووووووووو الله اکبر زیبا ترینش همین دقیقه نه وچهل و 7 هست خدای من فیروزه ای ناببببببب
خدای من ادم مگه از تماشاش سیر میشه
خدایا شکرت خدایا شکرت که میتونی اینا رو تو ملک و خونه خودت داشته باشی تا هر روز تماشاشون کنی چقدر خوبه که دیگه هی ولع نداری بالشو باز کنه چون میاد پیش خودت صبح تا شب تماشاش کن خدای من
خدای من شکرت ببین طرح رو بالش بسته چقدر قشنگه چه برسه باز
خدای شکرت چه طرح رویایی ای
خدای من چه دو ر کشی ای
خدای من این دم گور خری رو ببین پسر چه ترسناک و گوگولیه و دقیقا وقتی خانم شایسته زوم میکنه نگاهت میکنه خدا چه نرمه چه دمی داره
تقریبا شبیه گربه ترسناک و عجیب ی بود که امروز تو کوچه ها دیدیم
خدای من چقدر کیفیت صدا خوبه
چقدر کیفیت تصویر عالبه خدای من جزئیات پوست درخت و این حیوون ترکیبی هم معلومه چقدر صدای بلبل قشنگه چقدر استاد خوش تیپ و شاده
چقدر ابی و زرد بهش میاد
چقدر هوا افتابی و مخشره
اخ راستی امروز هوای سمنان در خد انجماد سرد بود و اد ما هم امروز رفته بودیم پیاده بیرون و جونم براتون بگه یخ زدیم و درک کردیم صحنه های سرد پردایس و نعمت افتابو که استاد گفته بودخدایا شکرت
خدایا شکرت چقدر قشنگ همشون پیش هم باهم در صلحن
خدایا شکرت ببین من عاشق این شتر مرغای خندونم انگار دارن با لبخند و ارامش زندگی میکنن
ایول من شتر مرغ سفید ندیده بودم اما چقدر خوشمله
خدایا شکرت خدا این ببعی هارو ببین چه نازن من عاشقشونم البته هر وقت رفتم پیششون فرار کردن
خدایا شکرت برای این کاج ها ی زیبا و فراوان
خدایا شکرت برای فراوانی غذا
شکرت برای فراوانی حصار و نرده و قفس و………
خدای من شکرت برای این درختای زیبا برای این مناظر
خدایا شکرت برای این دم تگون دادن برغاله یا کره ببعی ههههه
خدایا شکرت برای این حیوونا
خدای شکرت برای این اسب خوشرتگ خردلی ناز با موهای اتو کشیدش توسط خدا
خدایا شکرت برا یاین دوست بودنش
خدایا شکرت من عاشقتم مریم جان که با این شجاعت نازش میکنی و نمیترسی دستتو لیس بزنه یا….. خدایا شکرت عاشقتم که با مهربونی نوازش و موهاشو کنار میزنی اخه چقدر شما بی نظیری
خدایاشکرت برای پیشونی سفید قشنگش و گوشهای لطیفش
خدای من من عاشق تجربه بودن با حیوونام
خیلی شیرینه
خدایا شکرت به به این لک لک کاکلی چه گوگولیه خدای من شیفته رنگارنگیش شدم رنگ سفید و بادمجونی و ابی و زرد و قرمز
خدا ازینای زیر گلوش و قد بلند و گردن خوشگل و موها ی فشنشو ببین
خدا چه خوش هیکله
خدایا شکرت طاووس زیبای خاکی
خدای من شکرت چه کلبه قشنگی
خدای من چه شیرینه تماشای کاراشون
فقط این رو ببین که رفته توظرف غذا داره غذا میخوره
خدا اون دو قلو هارو ببین
خدای من من عاشق طاووس سفید و طلایی شدم چقدر نازه
خدایا شکرت برا یاین رنگ ابی زیب ی این طاووس واقعا ادمو به تحسین وا میداره
خدایا شکرت عینک افتابی مسئول اینجا با استاد ست هست
خدای من ظرف ابشونو ببین
خدایا شکرت این میمون ترکیبی ها مثل اون حیوونه هستن تو ماداگاسکار که تاج میوه داشت یا دستیارش
خدایاش کر ت که بر اساس علاقشون که بالا رفتنه شاختع و….. هم براشون معینه و این خاصیت جهانه که پاسخگو هست و تحسین میکنم و میفهمم که میتونم هر انچه میخوام هر سبکی از زندگ ی رو تجربه کنم چون به لطف خدا ت و جهانی هستم که همه جوره پاسخ گوست
خدایا شکرت چقدر بوقلموناش شبیه بوقلمونای خودمونن
خدای من پف کردن و باریک شدن این شبه لک ل ک خودش بینظیره حرکات دیگشو ببین
اینم بخرین لطفا
خدای من شکرت ووووووولو ووووووو شیفته بنفش ته دمش شدم چه دوست داشتنیه
خدایا شکرت به به فکر کن تو پردایس یه دسته شتر مرغ بدوئه چه میشه
و قو ها تو اب شنا کنن
و طاووس ها خود نماییییییییی کنن
به به بالاخره یه طاووس رو نما کرد از بالاش و همه فیض بردیم از زیباییش
وووووووووواووووو خدای من این منحصر به فرد ترین طاووسه سبز وسفید خاصی داره عالیه شکرت خیلی زیباست خدایا شکرت بشین فقط رنگاشو تماشا کن
خدای من چه گردنی دارن پیچ گردنشونم خوشگله
خدا این خوکچه ها ی ترسناک و دوست داشتنی با اون صدای باحالشونو ببین
خدایا شکرت عاشق صدای مرغ و خروسم قدقدقد ااااایهو میپره بالا میگه دددداااااا
خدایاشکر ت خزه ر و درختو ببین چقدر رویاییه
و در این صحنه یه مرد با عزت نفس که استوار و محکم بدون هیچ خجالتی ایستاده رو داریم اونم مشتاق تجربه کردن و یاد گیزی
خدایا شکرت ببین این اقا با چه تسلطی بدون هیچ استرس و ترسی تقویتی میده به این طاووس خوشگلمون
خدای من ببین چقدر ارومه نوک هم نمیزنه
خدایا شکرت برا یاین بالهای نرمش
چشماشو ببین
خدایا شکرت من عاشقتم استاد که با شجاعت گرفتیش و با عشق باهاش صحبت میکنی چقدر شما دوست داشتنی هستی
خدایا شکرت و حالاطاووس عزیز دوم
ببین چه روش هایی دارن
خدا با چه مهارتی میگیرتش
خدایمن سه سالشه این اقا فیروزه ای
چه خوشگله فکر کن پر هایی که ازش بریزه چقدر قشنگن و میشه نگه داشت
خدای من من شیفته سگ کوچولو شدم
خدایاشکرت عاشقتم من استاد که با همه درباره نعمتها و زیبایی های زندگیت صحبت میکنی و میگی گمونم اون زیبایی تصویر پردایسو و رفتن و چک کرد ن که فتو شاپ هست ی ا واقعی
چقدر خوبه که من دارم انگلیسی یادمیگیرم و میفهممو اماده میشم برای مهاجرت
خدایاشکرت خوش اومدی به پاردایس باب و جنیفه
مقدمتان گل باران
خدایا شکرت برا ی این پر های جذابش و تجربش از نزدیک که دقیقا مثل پارچه نخ نخ هست
خدایمن شکرت 60 تا مرغ و خروس و گنی و بوقلمون 1 چهارم این سازه
2 تا طاووس با وقار کل باقی سازه
و هرقدر که برا ی خودت ارزش قائل باشی بقیه هم زیبا میبیننت و نعمتهای بیشتری خواهی داشت
خدا مرغ و خروسا ببین چقد رجذاب و دلبرن
خدایا شکرت شکرت برای این تجربه عالی این نعمتها این فایل عالی و این تجارب که میشه داشت این ازادی که میشه تجربه کرد اگر باورامو تغییر و رو خودم کار کن م
شکرت شکر برای این زمین بزرگ و نمود فراوانی که مارو مهمون اینهمه تجربه میکنه شکرت که میشه ملک شصت هکتاری بادریاچه و کلبه و اینهمه نعمتداشت
ریز بینی و نکته سنجی شما جوری به من احساس لطافت و سبکی رو هدیه داد که دوست داشتم تا جایی که میشه ادامه داشته باشه و من بخونمش تا به قول مریم خانم اون نکته هایی که از دید ما پنهان مونده رو بازنگری کنیم و در مدار هم از این همه زیبایی لذت ببریم.
چقدر شیوا و لطیف بیان کردید.
چه نکته های ریزی، چه موضوعات زیبایی که فقط چشمی میتونه ببینه و قلبی میتونه حسش کنه که به منبع خودش متصل بوده باشه.
امیدوارم بهشتی داشته باشید به وسعت قلبتون، به زیبایی نگاهتون، به محکمی اتصالتون به الله و به لطیفی روحتون
مدتی بوددرموردعزت نفس دچارشک بودم وفکرمیکردم من ازطرف خانواده واطرافیان نزدیک این مسئله رونداشتم جندروز پیش یکی ازافراد خانواده که خانم هست وبه بچه هادرس میده ومیشه گفت معلم هم هست به پسرش که داشت صحبت میکرد گفت بیا اینور دبسه دیگه حرف نزن توجمعی که بودیم
یه لحظه یه جرقه ای خورد وحس کردم خودم روجای اون پسرواون ازبین رفتن عزت نفس اون رو
من ازوقتی که یادمه ازبودن توجمع دخترها وخانمها منع میشدم توهمون کودکی
جوری شده بودکه من لجباز شده بودم وهرکجانوشته بودن ورودآقایان ممنوع عصبانی میشدم
نمیگم خیلی خوب شدم ولی ازوقتی فایلهای عزت نفس روگوش کردم بهتر شدم ترس ازقضاوت کمترشده
وتوفکرمن رفته بود وباوراشتباهی درست شده بود که فقط اونایی که دوست پسرودوست دخترهم هستن به هم میگنi lave yue
وچقدر دیدمن تغیرکرد توفایلی که اون 3تادخترکناردریا ازهم لذت میبردن
آزادی عالی بود
اون آقاهای که به اون خانم گفتن بااون ساخته میخوان عکس بگیرن وان خانم چقدرراحت عمل کردیکی ازترمزهای من این مسئله ومسایل مربود به خانمها بوده وهست بااین که همسردارم
این فایل عاالی بود چقدر قشنگ حل مسئله شده جزوی از رفتار و شخصیت شما
چیزی که خیلی جالبه اینه که این محیط پارادایس برای شما هنوز جذاب و زیباست و عادی و خسته کننده نشده
کسانی رو میشناسم که با اینکه در امریکا زندگی میکنن مدام در حال نالیدن و از دوری از خانواده شکایت دارن
خود خانواده من زمانیکه زیاد دور هم جمع میشیم میگن که خسته شدیم پاشیم بریم یه جایی که تنوع بشه حالمون عوض شه یعنی با جمع شدن چند نفری دور هم هم باز خسته. و کسل میشن
خوب انسانی که حالش خوبه از درون و با خودش در صلحه حال خوبشو با عوامل بیرونی گره نمیزنه و انگشت اشاره اش برای خواسته هاش و اتفاقات قشنگ و در یک کلام احساس خوب به بیرون نیست
و لذت میبرم که هر سری میخوایین با این تراکتور هیولای کوبوتا ( که توی ایران برند بسیار معروف و گرونه ، چون من در صنف واردات ماشین الات راهسازی و سنگین هستم، میدونم این قضیه رو ) یه مسئله رو حل کنید انگار تازه خریدینش و همون جذابیت اولیه رو براتون داره
من با این فایل از سریال این نتیجه گیری رو میکنم که در همین لحظه و با همین شرایط فعلی باید حال کنی و ازش لذت ببری و سپاسگزارش باشی
اصل زندگی همینه ما با عشق امده ایم با عشق زندگی میکنیم و با عشق هم برمیگردیم به اصل خودمون
پس از زندگیت فقط لذذت ببر
مسائل اومدن که ما رو رشد بدن همین !
همونطور که با خراب کاری های براونی غرو لند نمیکنید و سریع روی راه حل تمرکز میکنید و یه تنه میرید جلو بدون اینکه تعلل کنید و به جای اینکه روی مسئله تمرکز کنید و حال خودتونو خراب کنید سریع میرید دنبال راه حل و همون ایده ای که در دسترس شماست و با شرایط فعلیتون مطابقت داره
به نکته ی دیگه اینکه من دو تا قسمت قبلی که دیدم همونجا به خودم گفتم این قفس پرنده ها فقط به طاووس خوشگل کم داره کاش استاد یه طاووس خوشگل بخره 😍😍
چون خود من عاششق طاووسم و منو از این همه زیبایی خلقت به وجد میاره
وااااییی اصلا باورم نمیشد که دقیقاا همون مدل طاووسی که من خودم دوست داشتم توی سریال شما ببینم و خریدید 🤩🤩🤩🤩
استاد مبارکتون باشه. واقعا تحسین کردم و خیلی برام جالب بود این قضیه که چیزی که من به دلم افتاد و امشب توی این قسمت دیدم
عاشقتونم و به خودم میبالم که در این مسیر با شما هستم
درخت های عریان رو هیچ وقت اینقدر زیبا ندیده بودم که در دقیقه سوم این فایل دیدمشون چون حجم آبی آسمون پشتشون اینقدر زیبا و زیاد بود که انگار اینها تو دل اون آسمونه کشیده شده بودن . چقدر این درخت ها منو یاد ذهن و باورها انداخت. باورهای نامناسبی که هی دارن ریخته میشن و چقدر خوب میشه که میبینی خیلی از باورهای خشکیده شده ریز ریز میشن و میان پایین و جاشون جوانه های سبز باورهای مناسب رشد میکنه.
چقدر لذت بردم از این رابطه ی همیشه قشنگ شما استاد و مریم جان . هر بار که شماها رو میبینم خودم رو در همچین رابطه ی زیبایی تجسم میکنم . الان دیگه مدت هاست که با دیدن سریال بهشت داشتن همچین رابطه ای برام بدیهی شده و چون احساس میکنم برام بدیهی شده احساس میکنم رسیدن بهش هم طبیعی تر شده برام.
چقدر لذت بردم اونجایی که استاد نتونستین در قالب کلمات اون قسمت تراکتور رو توضیح بدین مریم جان پیشنهاد دادن که از طریق تصویر استاد توضیح بدین و چقدر راحت تر شد کار
چقدر ایده ی هچ بال کار حمل تریلر رو راحت تر کرد و اینجاست که استاد یاد حرفهاتون در مورد تمرکز افتادم که وقتی ما روی کاری تمرکز داشته باشیم ایده ها از راه میرسن. حتما حتما ذهن شما استاد متمرکز بوده روی اینکه چطور راحت تر تریلر رو جابجا کنین و همین سوال با ذهنی آرام شما رو هدایت کرده به این ایده .چقدر هم کیفیت و جنسش عالیه رفتم توی آمازون سرچ کردم خیلی هم زیبا و قشنگه. خدایا شکرت که باز ی آگاهی جدید مفید به آگاهی هام اضافه شد.
با دیدن اون قایق ها احساس کردم ی ترمزی رو توی وجود خودم پیدا کردم و اونهم اینه که وقتی چیزی رو میخرم که ی مدت ازش استفاده میکنم و بعد از ی مدت با توجه به شرایط کاراییش کم میشه بات پولی که براش پرداخت کردم ی حس بدی پیدا میکنم . اما الان با دیدن اون قایق جدیده اصل لذت بردن برام مرور شد و اینکه اگر من به باور فراوانی اعتقاد داشته باشم دیگه نگران این اومدن و رفتن این وسایل نیستم و این نشون میده که باور کمبود خیلی ریشه دارتر از این حرفهاست و باید حالا حالا روش کار کنم
اینکه اینهمه خرابکاری رو بیبینی و اینجوری باهاش برخورد کنی نشان از کنترل ذهن خیلی خیلی بالایی داره و مهم تر از اون اینه که خیلی راحت دست بکار بشی ئ تمیزش کنی وبرات مهم نباشه دیگران چی میگن. مهم اینه که کاری رو که فکر میکنی درسته رو انجام بدی سوای از قضاوت دیگران. البته این اولین باری نیست که ما همچین جیزی رو در مورد استاد میبینیم و این دیگه جریی از وجودشون شده و دیگه طبیعی و بدیهی شده. خدا رو شکر من هم خودم با انجام دادن این کارا از قبل مشکل نداشتم اما از وقتی که سریال بهشت رو میبینم دیگه صد درصد مطامن شدم که کارم درست بوده و دیگران مشکل داشتن نه من.
نکته ی دیگه اینه که ما هیچ وقت غافل نشیم از کار کردن روی ذهنمون ه اگر ی مدت غافل بشیم دقیقا این اتفاقی که برای این گارازه افتاد برای ذهن ما هم می افته و اونوقت باید زمان زیادی بذاریم که دوباره پاکش کنیم.
و اینکه ذهنی که فیلتر نداشته باشه و اجازه بدیم هر چیزی واردش بشه ی وضعیتی مثل اینجا پیدا میکنه
خدای من این موجودات چقدر زیبا و دوست داشتنی هستن جل الخالق. با دیدن اینا نمیدونم چرا یاد حضرت یعقوب افتادن و فراوانی مال و گوسفنداش. من رو برد توی فضای پیامبرا و اینکه چقدر ثروتمند بودن . واقعا استاد راست میگفتین که آمریکا مثل زمان پیامبراست . حس اون زمان ها رو ه آدم میده.
چقدر فراوانی چقدر تنوع چقدر سرزندگی و شادابی . اونوقت یاد مردم خودمون افتادم که چقدر به دنبال پشت میز نشینی هستیم و انجام دادن یکسری کارهای روتین و خسته کننده.اکثریتی که من هم قبلا جزشون بودم و این موضوع اینقدر توی وجود ما ریشه دوونده که شده یکی از پاشنه های آشیلمون که باید همیشه روش کار کنیم.
خدای من چقدر این طاووس ها زیبا هستن براستی که :
الله جمیل و یحب الجمال
با دیدن این طاووسها ی باورد نامناسب قدیمی توی ذهنم من خرد میشه که:
پر طاووس خواهی جور هندوستان باید کشید
چون الان دارم میبینم که برای بدست آوردن خود طاووس نه پرش نیاز نیست سختی و رنج بکشیم کافیه باورهامون رو در مورد خداوند تغییر بدیم و درستشون کنیم و بقول شما استاد اعتقاد درست به خدای درست داشته باشیم تا به راحتی هدایت بشیم به دیدن خود طاووس اونهم با رنگ های خداگونه. تازه با همون تغییر باورها میتونیم اونقدر ثروتمند بشیم که زیباترین طاووس ها رو هم بخریم و مال خودمون کنیم تا هر روز از دیدنش لذت ببریم بدون هیچ محدودیتی
خدایش تا حالا اینقدر طاووس با اینهمه تنوع و رنگ ندیده بودم .خدایا شکرت که از طریق دستان الهی خودت روزیم کردی دیدن این مخلوقات زیبا رو .همینجا به ذهنم اومد که برم ی سرچی بکنم ببینم از طاووس توی قران ذکری شده یا نه چون هنوز همه ی قرآن رو نخوندم که بدونم. همین که کلمه ی طاووس رو نوشتم مطلب زیر اومد:
و از عجیب ترین مرغان طاووس است که آن را در استوارترین شکل ایجاد کرد، و رنگهایش را در نیکوترین مرحله نظام داد، با بالى که قلمهاى آن را به هم پیوست، و دمى که آن را دراز و کشیده گردانید. چون به جانب طاووس ماده رود آن را باز کند، به طورى که بر سرش سایه اندازد، گویى بادبان کشتى اى است از منطقه دارین که کشتیبان آن را از جاى خود مى گرداند. به رنگش مى نازد، و به نازش مى خرامد.
چون خروس با ماده اش مباشرت مى کند، و براى جفت گیرى همچون شتران نر پر از شهوتى که براى جفت گیرى آمده اند با آلات تناسلى خود به او نزدیک مى گردد. تو را در این زمینه به دیدن وضع طاووس حواله مى دهم، نه مانند کسى که اثبات مطلبى را به سندى ضعیف احاله مى دهد. و اگر آنچه دیگران خیال مى کنند که آمیزش طاووس به آن است که اشکى از چشمهایش سرازیر مى شود و در اطراف پلکهایش جمع مى گردد و ماده آن اشک را به منقار بر مى دارد و مى خورد، سپس تخم گذارى مى کند، و نطفه نر بجز اشک بیرون آمده از چشم او نیست، این خیال بى پایه شگفت آورتر از این نمى باشد که مردم بر این گمانند که آمیزش کلاغ با قرار دادن منقار در منقار است.
خدایا این موجود این قدر شگفت انگیزه که حضرت علی هم در مور عظمت اون صحبت کرده و تازه باورهای غلطی هم که در موردش وجو دداشته توی اون زمان هم گفته و این همون پرداختن بعضی بیماردلان به چیزهای فرع و دور شدن از اصله که به جای اینکه اینهمه زیبایی اونها رو هدایت کنه به وجود خالق یکتا چسبیدن به یکسری باورهای غلط
چقدر استاد لذت بردم از کنجکاوی مقدستون برای یادگیری چیزهای جدید که با پرسیدن سوال مناسب کلی اطلاعات از طرف مقایب میکشین بیرون .چقدر اینجا تفاوت شما با آدم های دیگه کاملا مشخصه و همین تفاوته اس که بقول خودتون نتایج رو رقم میزنه و شاید اگر کس دیگه ای بود با خودش میگفت که من اومدم طاووس بخرم چکار دارم این آقا چطور داره محافظت میکنه از این حیوونها
چقدر لذت بدم مریم جان از این تحسین کردن خاصت در مورد اون پرنده که کلی انرژی مثبت رو بهش انتقال دادین و چقدر واکنش همزمان اون به حرفهای شما دیدنی بود. خدایا شکرت که چشم های من لایق دیدن این زیباییها شدن .
چقدر اون آق داره قشنگ توضیح میده ناشته های مریض شدن طاووس ها رو که:
وقتی خودشون رو جمع میکنن و ی گوشه کز میکنن و بالهاشون رو جمع میکنن و وقتی دست رو سینشون بزاری فقط پوست رو حس میکنی و گوشتی وجود نداره از روی اینا میفهمی که کرم دارن و باید بشهون دارو بدی و واکسنشون بزنی . و چقدر قشنگ توضیح میده که بهترین جایی که میتونی واکسن بزنی اینا رو که کجاست چون پوست براحتی دیده میشه و بازم قشنگ میگه که واکسن باید زیر جلدی زده بشه نه بصورت عمیق فرو بره .
چقدر هم تلاش استاد برای فهمیدن دقیق محل انداختن دارو داره به من میگه که وقتی میخوام چیزی رو یاد بگیرم دقیق یادش بگیرم که بعدا راحت تر ازش استفاده کنم
چقدر احساس مسئولیت این آقا قابل تحسینه که قبل از فروش حیواناتش کارهای لازم رو انجام میده که مشکلی برای خریدار پیش نیاد .حتی توی نحوه ی گرفتن طاووس ها هم دقیق میگه که چطور باید بگیریش که آسبی بهش نرسه.
باز هم احساس مسئولیت اون فروشنده و احتارم به حقوق خریدار و خقوق حیوانات که با دیدن قفس استاد میگه که این مناسب نیست و خودش میره بسته بندی کردن. الله اکبر از این وظیفه شناسی این آمریکایی ها که توی هیچ کاری سمبل کاری نمیکنن .
چقدر واکنش بوقلمون های بهشت جالبه نسبت به این طاووس ها
و چقدر وقتی از زاویه دید این طاووس ها به چیکن تراکتور نگاه میکنی کوچیک به نظر میاد براشون و حتما باز هم استاد و مریم جان به تضادهایی در این مورد روبرو میشن و از دل این تضادها ایده های جدید خواهد اومد و تغییرات جدید و تجربه های جدید و بهبودهای جدید. آره زندگی همیشه در حال حرکت و پیشرفت رو به جلوه البته اگر ما با قوانین آشنا باشیم و این رو درک کنیم که به مدد سریال بهشت این اتفاقه برای ما داره هی می افته
سپاس از شما استاد جان و مریم عزیز به خاطر به اشتراک گذاشتن و انفاق کردن این زیباییها
اینکه اینقدر زیبا و عمقی فایل رو دیدید و درسهاش رو گرفتید
ممنونم بابت اون مطلب در مورد طاووس از نهج البلاغه و چقدر تکمیل کرد اون زیبایی هایی رو که توی فایل دیدیم
خیلی خوب گفتید که اگر ما هم باورسازی و هرس کردن ذهنمون رو یه مدت هر چند کوتاه فراموش کنیم یا انجام ندیم، میشه مثل اون گاراژ که تایم و انرژی زیادی برای پاکسازی میبره
بازم سپاسگذارم و تحسین میکنم وجود ارزشمند شما رو
در پناه الله یکتا همواره شاد و سالم و ثروتمند باشید
سلام دوست خوبم زهرا جان من هم همیشه از خواندن کامنت زیبای شما و بچه های فعال سایت لذت برده و میبرم .ان شا الله که هر روز درکمون بیشتر و بشتر و عمل کردنمون جدی تر و جدی تر بشه. در پنان ایزد منان سالم تر خوشبخت تر و ثروتمندتر باشین
واقعا از خوندن کامنتت لذت بردم و ازت ممنونم برای نوشتن این کامنت زیبا و پر ازنکته.
ممنونم که اونجاهایی که انگلیسی بود بطور خلاصه ترجمه کردی انگار واقعا سپاس گزارم ازت.
این قسمت نشونه ی امروزم بود و هنوز متوجه درس و هدایت این نشونه ام نشدم اما یکی از نکته های شما رو که خیلی به دلم بیشتر نشست اینجا مینویسم:
“نکته ی دیگه اینه که ما هیچ وقت غافل نشیم از کار کردن روی ذهنمون ه اگر ی مدت غافل بشیم دقیقا این اتفاقی که برای این گارازه افتاد برای ذهن ما هم می افته و اونوقت باید زمان زیادی بذاریم که دوباره پاکش کنیم.
و اینکه ذهنی که فیلتر نداشته باشه و اجازه بدیم هر چیزی واردش بشه ی وضعیتی مثل اینجا پیدا میکنه ”
باز هم ممنون از شما
براتون از خداوند یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو میخوام.
سلام فهمیه جان همون زیگورات قدیم خودمون خخخخ.چقدر دوست داشتم بدونم این زیگوراته کیه . ممنونم عزیزم.آره این نکته هایی که به دلت نشسته دو نکته ی خیلی مهمن که خود من هم هر روز باید مرورشون کنم چون اصل همین کنترل ذهن و کار کردن روی خودمونه
دمت گرم نام قدیم پروفایلم یادته…زیگورات رو هنوز هم خیلی دوست دارم اما چند وقتی بود تو ذهنم چرا عکس و و اسم خودمو نذارم دیگه یکم بزرگ شدم و اگر رشد کردم برای جایزه اینکار رو بکنم متاسفانه موفق نشدم عکس پروفایلم رو هنوز عوض کنم. اما تا دیدم استاد جان گفتن چرا با نام خودتون توی سایت نیستین انگار بیشتر راغب شدم لااقل اسمم رو عوض کنم تا هروقت تونستم عکس از خودمم بذارم.
معنی عکس پروفایل و اسم قدیمم رو توی توضیحات پروفایلم دادم. زیگورات یعنی صعود به منتهی الیه…
واقعا باز هم ممنونم نمیدونی چه ذوقی کردم وقتی نقطه آبی رنگ دیدم کنار اسمم. یعنی یک دوست عباسمنشی برام پیام داده. (من چند روز ی هست تمام نرم افزارهای اینستاگرام و واتساپ و تلگرامم رو حذف کردم،یهویی یک چیزی اومد تو دلم گفت یک مدت پاک کن منم گفتم چشم.بعد هی یکی دوتا از دوستام هی میگفتن لااقل یکیشو نگه دار برات عکس فایلی چیزی بفرستیم، اما من وسوسه نشدم. آخه کار سختی نبود چون وابسته اونا نبودم. چون یکجای بهتر و دوستان بهتر دارم که اینجا برام پیام میذارن و پیام هاشون رو میخونم با کلی عکس و فایل های استاد بینطیرمون. نمیدونم چی شد این داستان رو برای تو تعریف کردم.خدا داند و بـــس ) به هر حال باز هم ممنونم که برام گذاشتی تا برای خودم از صبخ تا شب دوباره یادآوری بشه و برم سراغ دفترم و بنویسم این نشانه و این نکات امروزم رو…
به نام خداوند یکتا…
عجب بابا عجب ، من تا اینجای سریال زندگی در بهشت با شما استادعزیز ، خانم شایسته و دوستان بینظیر خانواده عباس منش همراه بودم و این اولین کامنتم در سریال زندگی در بهشته .
خیلی خوشحالم و ذوق میکنم وقتی استاد و میبینم و زندگی بهشتی که ندیدم مثلش .
استاد شما خیلی باحالید حالی میکنم میبینمتون ، دمتون گرم ، این زندگی که شما دارید برای همه نیست وقتی اینهمه زیبایی در اطرافتون وجود داره ، آزادی که دارید و ثروتی که میتونید باهاش هر آنچه اختیار کنید داشته باشید .
بازم میگم ندیدم هیچ جایی ، تو هیچ کتابی نوشته شده باشه شما میتونید هم سلامتی ، هم ثروت ، هم آزادی مالی و زمانی ، هم عشق در روابط و همه و همه اینا در یک پکیج داشته باشید جز شما…
بهترین الگوی زندگی من شما هستید و چشمام و گوشامو بستم به روی همه تا فقط کلام پروردگار را از زبان شما بشنوم .
نمیدونم چی بگم از این بهشت ، من عاشق حیوانات هستم وقتی رفتید تو مزرعه و اون اسب های زیبایی که در اطراف بودن ، شتر مرغی که خیلی باحاله ، طاووس هایی که زیبایی مطلق هستند و توجه به زیبایی هایی که شما وخانم شایسته با کلام قشنگی که توصیف میکنید و…
همین فایل های شما منبع ارتعاش ثروت و فراوانی و زیبایی است و کسی که با شما هم مدار باشه حتما این زیبایی هارا تحسین میکنه .
استاد من همین فایل های زندگی در بهشت و با دوستانی که در اطرافم بود نگاه میکردم میدیدم اصلا ذوق نمیکردند ، اوقدر حال نمیکردند و مثل اینکه یک فیلم معمولی میدیدند در حالی که این فیلم نیست این مستند زنده و واقعی از زندگی که به ما ثابت میکنه پروردگار ما هر آنچه که بخواهیم و فرکانس درستشو بفرستیم وارد زندگیمون میکنه .
خدایا شکرت واقعا روزمو ساختی استاد بینهایت سپاس گذار وجودت هستم در زندگیم همیشه به خودم میگم که اومدن شما به زندگیم یکی از بهترین نعمت هایی که تو زندگیم دارم ، سپاس گذارت هستم استاد عزیزم .❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
به نام خدایی که تنها روزی رسان من است
سلام به دوستان عزیزم
خداروشکر که فرصت دوباره داد برای دیدن یکی دیگه از قسمت های این سریال فوق العاده
این فایل چقدر زیبایی داشت! هیچ موقع فکر نمیکردم طاووس ها انقدر متنوع و زیبا باشن. اما حالا که از نزدیک دیدمشون واقعا ذهنیتم نسبت بهشون عوض شد. واقعا زیبا و بی نظیرن. و بقول مریم جان، قد بلند و باصفا!
واقعا جهان ما با این همه نعمت و فراوانی، سرشار از تنوع و زیبایی هست. چقدر خالق ما خلاقیت به خرج داده!
تنوع آدم ها تنوع حیوانات تنوع گل ها و گیاهان؛ به هرچیزی که نگاه میکنی انواعی از اون رو میتونی توی دنیا پیدا بکنی و من چقدر لذت میبرم وقتی میبینم توی چنین دنیایی دارم زندگی میکنم که هر روز زیبایی های بیشتری از خودش رو بهمنشون میده.
یک جهان پیشرفته و بی نظیر و همه چیز تمام که هر روز هم داره پیشرفته تر میشه. و من خودم هر روز دارم زیبایی های بیشتری رو میبینم و سپاسگزاری میکنم هرچقدر که مدارم میره بالا، فراوانی هارو بیشتر تحسین میکنم هرچقدر که آگاه تر میشم، بیشتر سپاسگزاری میکنم بابت این همه نعمت و ثروتی که انتها نداره و هر روز هم داره بیشتر و بیشتر میشه.
خدایا شکرت
واقعا زندگیِ روستایی چقدر لذتبخش و باصفاست. این دید شما به زندگی و شرایطی که دارید تجربه میکنید، باعث شده که من هم از جایی که زندگی میکنم لذت ببرم. ازتون یاد گرفتم که چطور میشه لذت برد!
ماهم توی یک شهر کوچیک زندگی میکنیم اما چون ۴یا۵ ساله که شهر شده، هنوز شبیه به یک روستاست و امکانات و فضای یک شهر رو نداره. به همین خاطر تجربه ی دیدن مرغ و خروس و گاو و گوسفند و شتر و حیوانات اهلی دیگه رو دارم که قبل از دیدن این سریال یا آشنایی با شما، اصلا از این محیط راضی نبودم و مدام ناسپاسی میکردم که چرا توی شهرهای بزرگتر بدنیا نیومدم! اما از شما یاد گرفتم که لذت ببرم یاد گرفتم اگر علاقه دارم که در جایی دیگه زندگی کنم، باید بتونم از اینجا لذت ببرم و شکرگذارباشم تا هدایت بشم. نباید فرار کنم و باید از مسیر مناسب و درست به خواسته هام برسم.
خداروصدهزار مرتبه شکر که دارم از اینجا لذت میبرم و هر روز سپاسگزار خداوندم بابت این شهر فوق العاده. دیگه صدای مرغ و خروس ها آزارم نمیده و برام دل نشینه دیگه از گاو و گوسفندها بدمنمیاد و باهاشون در صلحم چون دیدگاهم رو تغییر دادم چون از شما یاد گرفتم تمرکز کردن بر روی زیبایی ها و نکات مثبت رو.
خداروشکر برای این آگاهی های نابی که دارم دریافت میکنم و هر روز باهاشون رشد میکنم و این تغییر و پیشرفت رو خودم بوضوح دارم حس میکنم.
بهتون تبریک میگم برای اعضای جدید پردایس. خیلی ذوق دارم که اتفاقات هیجان انگیز و لذتبخش دیگه ای رو از آقای باب و خانوم جنیفر ببیبنم و مثل پرنده های دیگه ازشون درس بگیرم.
خداروشکر بابت وجود این پرنده های زیبا
خداروشکر بابت وجود این بهشت الهی
خداروشکر بابت وجود شما دوتا استاد نازنینم
خداروشکر بابت وجود اعضای این سایت
خداروشکر برای جهان زیبامون
عاشق همتونم♥️
سلام خواهر هم فرکانسی عزیز
بسیار کامنت زیبایی نوشته بودید و لذت بردم،خدارو شکر که از دیدن این سریال تونستید دیدتون رو نسبت به محل زندگیتون عوض کنید و جمله شما یه نشونه بود برای من، چون من تو شهر هستم و عاشق روستا برای همین دارم از شهر ناله میکنم و دقیقا برعکس شما، ولی وقتی جمله شما رو خوندم بهم تلنگر خورد منم از محل زندگیم که توی شهرم لذت ببرم خود خدا میدونه خواسته من چیه و قطعا منو هدایت میکنه به جایی که حالت روستایی باشه و درخت و سکوت و ارامش و حیوانات باشند.
بسیار سپاسگذارم ازت و از تنها فرمانروای جهان برات سلامتی و سعادت روز افزون دارم.
امیر عزیزم سلام
خداروشکر که کامنتم برات تاثیرگذاربوده
خداروشکر که دست خداوند شدم تا برات نشونه ای بفرسته و تلنگری باشه که شما تلاش کنی دیدگاهت رو نسبت به محل زندگیت تغییر بدی
شما روی باورهات کارکن و از جایی که هستی باتمام وجودت لذت ببر و سپاسگزار باش اونوقت خدا برات معجزه میکنه
نه تنها محل زندگیت برات بی نظیر میشه بلکه جایی هم که بهش هدایت خواهی شد، بی نظیره
خداوند پاسخ میدهد بهش ایمان داشته باش و با حس خوب از این مسیر لذت ببر
مرسی که برام نوشتی تا دوباره کامنتم رو مرور کنم و درسام برام یادآوری بشه
درپناه خدا بهترینها رو برات میخوام❤
به نام الله که قدرت اصلی از آن اوست .
سلام استادعزیز و سلام به مریم بانو .
باز هم تغییر و باز هم تجربیات جدید.
باز هم حل مسائلی جدید.
این قسمت هم شروع یک روز عالی با تحولاتی که باعث رشد شخصیتی و تجربه می شه.
امروز هم تجربیات ارزشمندی به من اضافه شد.
باز هم حرکت و حرکت به سمت اهداف امروز .
و تیک هایی که تا آخر شب خورده می شه.
یک روز پردایسی عالی رو با نصب تریلر شروع می کنیم.
ورود پرنده های بهشتی رو به بهشت خودمون تبریک می گم. مطمئنم که زیبایی پردایس رو چند برابر می کنه.
هر روز روی خودمون کار می کنیم. و بهتر از روز قبل عمل می کنیم. امروز هم یک روز عالی منتظر منه . هر روز صبح به محضی که از خواب بیدار می شم خدا رو بخاطر این همه نعمتی که در اختیارم گذاشته سپاس گذاری می کنم.
برنامه من بدینصورته که هر روز نیم ساعت به تجسم آرزوها و اهدافم مشغول می شم.تمام نکات ریز و جزئی که دوست دارم داشته باشم بهش توجه می کنم. باورتون نمی شه بعد از این کار مثل تیری که از کمان رها شده دیوانه وار به سمت اهداف امروزم حرکت می کنم.😍😍 من از تمرین فانوس دریایی که استاد در برنامه ها شون گفته استفاده می کنم. که شامل شش سوال در اول صبح و هفت سوال در آخر شب هستش و من این سوالات رو از خودم می پرسم. و در آخر حرکت میکنم برای تیک زدن اهداف امروزم.
خدا شاهده تمام ورودی های منفی به افکارم رو گرفتم. از حرف های بی اساس اطرافیانم و هر چیزی که حس بدی به آدم بده و در یک محیط کاملا ایزوله روی باورهام کار می کنم و به سمت خواسته هام حرکت می کنم. روی دیوار اتاقم نوشته ارزشمندی رو قرار دادم: in god we trust معنی اش اینه که: به خدا ایمان داریم. و این رو می دونم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و هر روز برنامه هایی دارم که در اون روز باید اجراش کنم هر کاری که انجام می شه تیک اون کار رو می زنم. تا آخر شب می بینم به تمام کارهای اون روزم رسیدم 😍🤩
یکی از سوالاتی که در آخر شب جواب می دم اینه که از ۱ تا ۱۰ چه نمره ای به خودم می دهم ؟
و من همیشه سعی می کنم بهترین راندمان کاریم رو در اون روز نشان بدم. و اصلا به روز های بعد کاری نداشته باشم و تمام تمرکزم رو ، تمام تمرکزم رو برای کارهای همون روز بذارم.
خدا رو تحسین می کنم که این قدرت رو در وجود من قرار داده تا بالاترین کیفیت کاری خودم رو نشون بدم .
آخر شب هم با سپاس گذاری از خدای خودم و امتیاز دهی به کارهایی که در طول روز انجام دادم کارم رو به پایان می رسونم .
خدا رو شکر به خاطر هر چیزی که در زندگیم وجود داره.
خدا رو شکر بخاطر دوستان ارزشمند و هم فرکانسیم در این سایت ارزشمند که به هر قسمتی از سایت سر می زنی رد پایی از وجود خدا رو حس می کنی.
خدا رو شکر بخاطر استاد بی نظیرم که در همه جنبه های زندگی ثروت به سمتش به طرز دیوانه واری در جریانه.
و باز هم این دو طاووس زیبا باب و جنیفر رو به بهشت قشنگمون خوش آمد می گم.
در پناه الله شاد و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید .
سلام به همگی
خدای من شکرت امشب که این قسمت رو دیدم چقد پیام های بزرگی گرفتم
درمقابل اینکه پول راه رسیدن به خداست ومعنویه مقاومت شدید داشتم ووقتی این قسمت رو دیدم کلی این مقاومت هاشکست
اینکه استاداگرامروز میتونه بره تو دل طبیعت اگه میتونه اینهمه زیبایی وپرنده زیبارو ببینه ولذت ببره برااینه ک پول داره
اگه میتونی کلی حیوون دوس داشتنی دورخودش جمع کنه برااینه که پول داره
اگه چندین وچند نوع وسیله نقلیه داره که باهاش کارشو ساده کنه ودررفاه باشه برااینهپکه پول داره
وابن حجم ازمعنویت دراستاد ومریم گل بخاطراینه که زیبانگرهستن ودغدغه مالی ندارن
کیف میکردم از اشتیاق مریم وقتی باپرنده هاحرف میزد
انقد باشگفتی به همه جا نگریستن خودش راز موفقیت وحال خوبه
چه. زیبا بود برا صحبت ها وخنده های استاد با اون آقای خارجی ،،،همیشه فکرمیکردم خارجیا بدن،ازمامتنفرن،ودین ایمان ندارن،اماچه زیباست که فهمیدم همه انسانیم،یکسانیم،همه پاره ای ازوجود خداییم وفرقی نداره کجاباشی درهرصورت باورهات تورو بسمت آدمی با نوع باورت هدایت میکنن
این فیلما این باورهای مثبت رو توم قوی میکنه
اینکه ایمان بخدا نتیجش اینچین زندگیه
ایمانی واقعی،به قدرتش،به عظمتش وباوربه تواناییش
اگه داستان زندگی یوسف پیامبرو مطالعه کنیم میفهمیم که ایمان به قدرت خدا چه ها که نکرد یوسف رو از چاه به شاهی کشوند
واونجا که یوسف شرک ورزید واز حاکم کمک خواست هفت سال اسیرزندان شد وایمان دوبارش بخدا حاکم رو محتاج تعبیر خواب یوسف کرد
وزلیخا ویعقوبی که سالها یوسف رو بت کرده بودن وانگار اونو از هرنیرویی بزرگتر میدیدن این شرک باعث شد سالها درفراق ودوری ازیوسف عذاب بکشن ودرست لحظه ای که این بت رو شکستن وبخدا ایمان آوردن هردو بینا شدن وزلیخایی که جوان شد (که این خودش جای ساعت ها تعمق داره) وتونستن به یوسف برسن
ممنون که هستید،ممنون که باساخت این فیلما باورهای مثبتمو قوی میکنید
عاشقتونم🌹♥️
به نام پروردگاری که قدرت جهانیان در دست اوست.
سلام به دوستان پرادایسی من.
من عاشقتونم.
این مرد مزرعه رو منم عاشقشم.
اینقدر دنبال راحتیه کار هست که کلا همیشه به شرایط راحت و کارا هدایت میشه.
کاری که من هم باید انجام بدم.
بچه های تظاهراتچیه بگو 😂😂😂😂
من قربونتون برم که در لحظه چقدررر به همه چیز مهربون و نرمال رفتار میکنید.
اصطبل براوونی رو بگو 😉😉😉
من عاشق این استاد عزیزم که چقدر خود خودشه.
استاد به این خاکی فکر نکنم هیچ جای دنیا گیر بیارم.
به این سادگی و به قول قرآن خضوع.
و البته این خانم شایسته که محشره به خدا.
درجه یکِ یکِ یک
پایه ی پایه س
چقدددددر این فضای گوسفندا و اسب و طاووس و این حیوونهای خوشکل دوست داشتنی فوق العادس
هی مث خانم شایسته دنبال هم گفتم خدای مَََن. چقدر زیبااااند
من میخوام تو هدفام یه دونه شونه به سر لکلکی بنویسم.
خیللللی خوشکلند
خدایا شکرت
چی آفریدی!!!
این قدرت توست
این عظمت توست
خدایا عاشقتم عاشقتم
چقدر این آقا فوق العاده و حرفه ای و خوش کلامه.
خدایا شکرت
من مسخ این فیلمبرداری خانم شایسته میشم همچین موقعایی
واقعا من یه لحظه رفتم تو راز بقا 😂😂
از بس تصویربرداری عالیه
وااای چقدر این طاووسا خوشکلند
چقدر زیبا هستند
وای خدای من
چه ثروتی الله اکبر
چقدر عظمت
چه زیبایی ای
راستی استاد این طاووسا که خریدید من تو قسمتای جدید سریال زندگی در بهشت ندیدم.
نکنه که فروختینشون!!
جنیفر و باب
با این مرغ و خروسا
عالیه عالیه 😍😍😍خدایا شکرت
آقا خعععلی لذت بردیم
دمتون گرم
استاد عزیز
خانم شایسته
اینم نشانه امروز من بود.
1400/1/15
خیلی از این صحنه ها در آینده ی ۵ یا ۱۰ ساله اشک آدم رو در میاره.
واقعا احسنت داره این همه زیبایی با هم
خدای من ، به خاطر هدایت هرلحظه ای من شکر تو را میگویم.
تو خدای خودِ خودِ منی
من عاشقتم
دوستان عزیز، در پناه خدای هدایتگر وهابم ، شاد باشید
به الله میسپارمتون 😍😍😍😍
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
ساعت 19:37 روز جمعه 5 آبان 1402 یا 27 October 2023
از ترکیه استانبول،palaza hotel ,دو شب قبل از اولین مسابقه بوکس حرفه ای من در بزرگترین سازمان بوکس حرفه ای دنیا wbc
از خداوند خواستم هدایتم کنه که این متنو کجا بنویسم و زدم رو نشانه ی من،هدایت شدم به این صفحه ،بعد ذهنم گفت این همه نتایجو میخوای اینجا بنویسید به چه درد میخوره برو یه جا دیگه بنویس،و طبق معمول داشتم گول رهنمود میخوردم و به خداوند اعتماد نمیکردم و میرفتم یک جای دیگه بنویسم،اما گفتم چشم اگه تو میگی اینجا بنویس چشم دیگه ،بحثی توش نداریم،اطاعت امر
،
به لطف الله مهربان بعد از اینکه خداوند بدهی منو بعد از مدت دوسال که آروم آروم داشت به اجرای احکام میرسید،
منی که بعد از مهاجرتم درآمدم صفر بود و اون اوایل رانندگی اسنپ هم کردم،که بتونم سر پا بایستم،خودش هدایتم کرد تا بتونم از توانمندی هام آروم آروم پول بسازم و به طرز معجزه آسایی همه چیزو برام جور کرد تا من به خواسته پرداخت بدهیم که مبلغ 45 میلیون بود برسم،واقعا تا چند ماه قبلش نمیدونستم از کجا باید این پولو پرداخت کنم،ولی شد،
بعد از پرداخت بدهی یک مقدار آزاد شدم و البته کمی بی انگیزه برای انجام کار آموزش،
اولین ایده ای که بهم الهام شد خرید دوره روانشناسی ثروت یک بود که کلی خواستم در وجودم شکل گرفته بود و به لطف الله مهربان تقریبا یک الی دو هفته بعد از پرداخت بدهی به راحتی خریدمش و قدم پنجم رو هم خریدم و بلافاصله یک سفر سه روزه رو شروع کردم و با شروع سفرم دوره روانشناسی ثروت 1 رو هم شروع کردم،
در همون یکی دوروز دو سه تا نشانه به وضوح برای من رخ داد با اینکه ورودی مالی برام نداشت اما نوید اینو میداد که داره یه اتفاقاتی میفته،
و واضح ترینش این بود که از مربی بوکسی که چند وقت پیشش داخل اینستا به من پیام داده بود برای انجام بوکس حرفه ای و من به خاطر تمرکز نداشتن به خاطر پرداخت بدهیم،پیگیری نکردم،پیامی داخل تلگرام داشتم که آماده هستی برای بازی ؟!
اما این فقط یک نشانه بود،و من دنبال کردم،
صحبت از داشتن یک اسپانسر برای پرداخت هزینه های بازی بود که برای هر بازی بسته به موقعیت مکانی نیاز به 2 تا 3 هزار دلار هست که باید از طرف اسپانسر پرداخت بشه،حالا چرااااا؟ چون تو که نمیتونی بدی باید اسپانسر بده،خب منم گفتم آره دیگه بایداسپانسر بده،خلاصه به چند نفر رو زدیم چند نفر هم اوکی دادن اما دیگه ازشون خبری نمیشد،
البته تمام سعیم در همین بحث اسپانسرینگ بر این بود که توکلم به خدا باشه گفتم اونه که برا من کارهارو انجام میده،
قرار شد یک جلسه ای با مسئول بوکس حرفه ای وهمون مربی حرفه ای داشته باشیم تا از ریز برنامه ها مارو مطلع کنن،یعنی من و اسپانسرو،
که در نهایت من نتونستم اسپانسر پیدا کنم،
و حتی یک نفر به طور قطع پشت تلفن به من اوکی داد اما از فرداش دیگه گوشیشو جواب نداد،
بعد من پیش خودم گفتم یعنی من اینقدر بی عرضم که یه نفر دیگه باید بیاد پول منو بده تا من بتونم بازی کنم؟؟؟
به خودم و چندتا از دوستانم گفتم ،گفتم روزی میرسه که اسپانسرا میفتن دنبال من و التماس منو میکنن که تروخدا بیا فلان محصول مارو معرفی کن،
خلاصه ،زنگ زدم بهشون گفتم که عاقل اسپانسر من پیدا نکردم و من خودم میام سر قرار ،اصلن مگه چقدر هزینه میشه بگید شاید من خودم بتونم پرداخت کنم!!!! و اما این جمله شروع اتفاقات بود به نظرم،فقط همین که من اجازه دادم که عاقا بدون اسپانسر هم مییییشود مییییشود خداوند شروع کرد به انجام کارها،
یک جلسه گذاشتیم و یک سری صحبتها ردو بدل شد،و من از اون مربی بوکس حرفه ای خیلی خوشم اومد از استایل و کلاسش،از آداب و رفتارش،و از اینکه هم سنی ازش گذشته بود هم از لحاظ رفتاری و شخصیتی قلب من میگفت که علی این شخص میتونه راهنمای بخشی از مسیرت باشه،
و من جدای از همه صحبت ها و حرفهایی که زده شد،اصلن ذهنم رفت روایت موضوع که استاد عزیز من اصلن میان یک جلسه پیش شما امتحانی تمرین میکنم که اصلن ببینم منو شما میتونین باهم ادامه بدیم یا نه میتونیم حرف همدیگه رو بفهمیم یا نه، واقعا حسی بهم میگفت که این کارو انجام بده،
(داخل کامنت ها قبلیم که زیر فایل توحید عملی قسمت 8 فکر میکنم نوشتم داستان قهرمانی و مربی های قبلیمو)
خلاصه
در همین حین هم من داشتم به فایلهای دوره روانشناسی ثروت 1هم گوش میکردم ،سعی میکردم روی باورها و احساساتم هم کار کنم،و حسو حالم خوب باشه،(که جدای همه این چیزهایی که نوشتم این اصل داستانه اصل داستانه ،نمیگم خیلی عالی انجامش میدادم اما خوب بود)
هفته بعد از قرارمون من به استاد زنگ زدم و گفتن که روز سه شنبه ساعت 6 ربع کم باشگاه باشید،یک باشگاه خصوصی که باز هم قلب من احساس خوبی بهش داشت و خودشو لایق این فضا میدونست،
از خونه ما تا اون باشگاه با وسایل نقلیه عمومی 1:30 حداقل راه بود و اونجایی که بازهم به تضادخورده بودم،از ماشینمون استفاده نکردم و گفتم من با وسیله نقلیه عمومی هم میتونم این مسافتو راحت برم ( این کارو کردم که عادت نکنم به ماشینی که مال خودم نیست،تا خواسته خریدماشین خودم در وجودم شدت پیدا کنه و خداوند ماشین خودمو بهم عطا کنه)
خلاصه بعد از آموزش شاگرد خصوصیم که اون رو هم خداوند وارد زندگیم کرده بود که با کار کردن روی خودم که فقط به ازای یک نفر برای فقط 10 جلسه مبلغ یک ماه سانس عمومی که 15 الی 20 نفر رو آموزش میدم به من پرداخت کرده بود،(چون من همش درخواستی این بود که درآمد بیشتر تلاش فیزیکی کمتر در زمان کمتر)
راه افتادم رفتم باشگاه،ارتباط خیلی خوبی با استاد و کلاس کاری و محیط برقرار کردم،و خب استاد هم مسلما از کیفیت کار من ذوق زده و شگفت انگیز بود،یک تمرین خوبی داشتیم باهم دیگه و لی آموزش نبود،اما به خودم گفتم که علی شاید تو ،تو این لحظه نیازی به آموزش نداشته باشی،شاید نیاز به همین میت گیری و تمرینات داشته باشی،و تسلیم باش و فقط فعلا این تنها گزینه ای هست که بعد از یک سال که مهاجرت کردی باهاش ارتباط برقرار کردی و به دلت نشسته پس بگو چشم و انجامش بده،
بعد از تمرین یک صحبتی رو استاد کردن که فلان شخص داره بازیکن میبره مسابقه حرفه ای و به من گفته که وزن 92 کیلیوگرممون انصراف داده ( که عضو تیم ملی هم هست ایشون)و تقریبا 40 50 میلیون هزینه داره ، اگر بازیکن مناسبی داری به من بگو،
و گفت حالا بررسی کنم ببینم چجوریه ،منم حالا خیلی جدی نگرفتم گفتم آره ببینین چجوریه،چون پول هم در حد 10 تومن تو حسابم بود،
خلاصه من روزهای فرد عصرا میرفتم پیش ایشون 1 ساعت تمرین میکردم.و برمیگشتم،
فکر کنم دو جلسه بعدش بود که استاد همون اول باشگاه بهم گفتن که آره اگه میتونی این بازی رو برو بازی خوبیه زیر نظر wbc واقعیه و ثبت رکورد داره و به عنوان یه سرمایه گذاریه ،اپلین بازیتو خودت پول میدی ولی انشاالله بعدش دیگه پول که نمیدی هیچ از 3 هزار دلار به بالا هم بهت پول میدن،
دوهفته دیگه هم بازیه ،
خب همون اول که استادم اینو گفت من گفتم چطور آخه؟ من که 10 تومن بیشتر ندارم ،البته تا اون شب شده بود 17 تومن،
ولی گفتم انشاالله استاد،من تا شب خبرشو بهشون میدم شمارشم بهم داد،
و من تو اتوبوس که داشتم برمیگشتم به ایشون زنگ زدم و شرایطو گفت و گفت که تا فردا پس فردا هم باید پول ورودی بازیتو که 600 دلاره (30 میلیون ) پرداخت کنی،
اول پیش خودم گفتم که علی داری دوباره عجله میکنی اینکه عجله داری میکنی و روی پولی که نداری دوباره داری حساب میکنی تورو دوباره داره از تو یه چاهی در میاره میندازه تو یه چاهی دیگه و از باور کمبود میاد،
و الان که فکرشو میکنم میبینم دقیقا هم همین هست ،و من دوباره داخل این دام افتادم،
اما با تمام این وجود ذهن من 30 میلیونو حداقل دور از دسترس نمیدید،یه حسی بهم میگفت که میتونی انجامش بدی,
با اینکه من گوشی رو قطع کرده بودم و داشتم پیش خودم دو دوتا چهارتا میکردم که بیعانه رو بزنم یا نه(15 تومن)
این ایده به ذهنم اومد که زنگ بزن به فلان و فلان شاگردت ماجرا رو بگو و بگو من میتونم براتون کلاس خصوصی بزارم و شما بابتش این مقدار برام بزنید(درخواست من برای 10 ساعت 10 میلیون بود)
خب اولین شاگردم که فکر میکردم قبول کنه تو اون لحظه نمیتونست و این مبلغ رو نداشت و من هم خیلی عاااشقانه گفتم اصلن اشکال ندارد دمتون هم گرم مرسی،
زنگ زدم به دست دیگه خداوند،و اون شاگردم عاشقانه گفت اشکال نداره ،اصلن من میدم بهت هرچی خواستی بعد بهم بده،گفتم نه قرض نمیخوام اگر کلاس برمیداری من قبول میکنم،گفت اشکال ندارد شماره کارتتو بده الان واریز میکنم،
گفتم خدایا شکرت،میمونه فقط 5 میلیون دیگه تا 30 میلیون،
خب همون موقع تو اتوبوس 9 تومن میتونستم کارت به کارت کنم،که انجامش دادم،
ساعت 12 شب به بعد هم 6 تومن دیگه زدم شد 15 میلیون،10 تومن شاگردمم به حسابم اومده بود اما اونو نزدم گفتم بزار اول کامل بشه بعد بزن،
گفتم خدایا چیکار کنم؟
از باشگاه بابت این ماهی که داخلش بودم تقریبا 7.5 طلبکار بودم ولی چون آخر ماه میریختن (مهرماه) باید صبر میکردم،اما فردا صبح زنگ زدم دوباره با توکل بر خدا به صاحب باشگاه و گفتم قضیه رو،گفت اشکال نداره علی جان برات میزنم اصلن برات 10 میزنم مابقیشم بیفته برای ماه بعدت،
باز هم گفتم خدایا صد هزار مرتبه شکرت،
هم از خدا تشکر میکردم هم از دستانش،
تا آخر اون شب هم 15 تومن مابقیش رو هم زدم که 30 تومن ورودی بازیم به لطف خدای مهربان جور شد(البته این رو هم بگم تو این مسیر پول جور کردن باز یه جاهایی احساسم بد میشد نگران میشدم که اگه نشه چی اگر نتونم پول جور کنم چی وهیییی منو غمگین میکرد هی منو میترسوند و خیلی تلاش کردم که حسو حالمو خوب نگه دارم اما باز هم خیلی جاها نتونستم،و این رو هم همش به خاطر خودم میدونستم،گفتم تاااا تو باشی این باور کمبود تو از بین ببری،همیشه قدمی رو بردار که نه ترسی توش باشه نه غمی،نه عجله ای باشه نه حولو ولایی،و باز هم به خودم یه توگوشی زدم که تروخدا حواستو جمع کن وگرنه از تو این چاه در میای میفتی توان چاه)
و البته تو این مسیر این سری خیلییییییی سعی کردم که رهنمود کنترل کنم و قرض نگیرم،خیلی جاها میگفت تو که راحت میتونی از فلانی قرض بگیری میگفتم نعععععع قرض نه،خدایا میخوام خودت جورش کنی بدون یک ریال قرض،
بریم سراغ ادامه داستان،
من بودمو 5 تومن پول تو حساب،و خب باید 15 تومن دیگه میدادم برای تور ترکیه،و مدارک پزشکیم رو هم باید جور میکردم و حالا هزینه های جاری خودم و پولی که باید با خودم میبردم اونجا،
این ایده اومد که توی باشگاه عمومیت اعلام کن روز جمعه میخوام براتون با یک مبلغ مناسب یک سمینار تخصصی بزارم که 3 ساعته و خیلی میتونه به رشدتون کمک کنه،
این ایده قبلن هم اومده بود ولی عقبش انداخته بودم،
و پلنی هم که براشون چیده بودم برای سمینار واقعا به رشدشون کمک میکرد،
خلاصه به لطف خدای مهربان تا روز جمعه ،8 نفر ثبت نام کردن و تقریبا مبلغ 4 میلیون تومان هم اونجا ساخته شد و بچهها هم خیلی خیلی راضی بودن و گفتن استاد اگه میشه بازهم این این برنامه ها برامون بزار،
اما باز هم به لطف خدا فقط هزینه ها اوکی شد،
و واقعا میخواستم بیام هیچ پولی نداشتم ،
این رو هم بگم که در تمااااام این مراحل جور کردن پول خیلی نجوا میومد خیلی،خیلی جاها احساسم بد میشد نگران میشدم،اما همش به خودم تو هر مرحله میگفتم که بابااااا همونی که قبلی رو انجام داد بعدی رو هم انجام میده،همونی که این راهو برات باز کرده خودشم کارو برات انجام میده نگران نباش،تهش نمیری دیگه اتفاق خاصی نمیفته،
و واقعا خدا کمکم کرد هدایتم کرد،با اینکه باز هم من فکر میکنم عجله کردم ولی اون دست منو گرفت،نمیدونم،حس میکردم مسیر مسیریه که خودش برام باز کرده خودشم باید برام اوکیش کنه دیگه،
یعنی واقعا به خودم میگفتم باباااااااا چتهههههه دیوونه خودش این مسیرو برات باز کرده تو فقط بگو چشم و انجام بده چیکار داری تو آخه ،
یعنی واقعا خیلی موقع ها خداوند اون چیزی رو که ما بارها درخواستشو دادیم وارد زندگیمون بشه انجام میده اما ما بلد نیستیم دریافتش کنم یا میایم با عقل کل بازی درآوردنمون میزنیم هشتکو پشتک اون نعمت رو از ریشه از بین میبریم،
خلاصه به لطف خدای مهربان تا 3 روز قبل از اعزام،تمام هزینه ها،ورودی بازی،پول تور،مدارک پزشکی پرداخت شد بعد دوباره نجوا ها اومد که خب حالا دوزار تو جیبت نداری میخوای بری چطوری میخوای بری،گفتم ای بابابااااااااا تو هم که دست از سر ما ور نمیداری،اینم درست میشه به تو ربطی نداره،
و باز هم خدا این شجاعت و تو دلم انداخت که از صاحب باشگاهم درخواست کنم،گفتم اگر امکانش هست 5 تومن 10 تومن هر چی در توانتون هست برام بزنید ممنون میشم،و اون هم به لطف خدای مهربان پاسخ مثبت داده شد و مبلغ 5 تومن برام واریز شد،
این مبلغ دقیقا دیشب یعنی پنج شنبه به حسابم واریز شدومن همون موقع 100 دلار ارز مسافرتی خریداری کردم،
و به لطف خدا این شد که الان داخل اتاقم در شهر زیبای استانبول در یک هتل 4 ستاره دارم این متنو مینویسم،الان شبه و شهر خیلی شلوغ و پر انرژی هست به خاطر جشن 100 سالگی ترکیه ،اما من داخل اتاق هستم و دارم این الطاف الهی رو اینجا مینویسم،
این رو هم بگم که خیلی وقته که خیلی دوست داشتم بیام استانبول،همش تو یوتویوب فیلماشو میدیدم ،تحسین میکردم،خیلی دوست داشتم بیام و از نزدیک حسوحال اینجا و تجربه کنم،ولی تمرکزم رو پرداخت بدهیم بود،و بعدش این خواسته خیلی بیشتر شد تو وجودم ،و دیگه قربون این خدا بشم،
همه چی رو باهم جور میکنه میده دستت،
من انشاالله به یاری خدا قراره پس فردا یعنی روز یکشنبه 29 October 2023 یا همون 7 آبان 1402 در هتل هیلتون شهر استانبول اولین بازی حرفه ای خودم رو در بزرگترین سازمان بوکس حرفه ای دنیا wbc انجام بدم،
چیزی که تقریبا دوساله دارم تودرخواست هام مینویسم و تجسم میکنم،و خداوندتو این لحظه منو به خواستم رسوند،قدم به قدم،
همش مینوشتم خدایا شکرت که از اون طریق که خودت صلاح میدونستی منو وارد بوکس حرفه ای wbc کردی و واقعا هم از اون طریق که خودش میدونست شد،خدایا شکرت ازت ممنونم،
خیلی وقت بود میخواستم بیام بنویسم از نتایجم اما تنبلی میکردم یا کمالگرایی میکردم،
اما یه حس مسئولیتی میکردم که به رسم سپاسگذاری از خداوند و استاد هم که شده بیا بنویس تا حتی یک نفر هم که شده با خوندن کامنت تو هدایت بشه،
خیلی خدارو شکر میکنم،
الحقو و الانصاف خیلی کم کاری میکنم تو کار کردن روی خودم تو نوشتن کامنت،اما باز هم خداوند ایییییین همه به من لطف کرده،
خداوند ایییین همه ما لطف میکنه اما باز هم با یک مسئله خیلی ساده و کوچین نگران میشیم وترس ها میاد سراغمون و تا امید و تا سپاس میشیم،
خیلی دوست دارم بهتر بشم خیلی دوست دارم شکور تر بشم خیلی دوست دارم زمان بیشتری برای ارتباط با خداوند بگذارم برای تغییر باور هام بگذارم برای تغییر در احساسم از خوب به خوب تر بگذارم،
بازهم خدارو شکر میکنم که خداوند و خواسته بزرگ منو در همین لحظه با هم به من عطا کرده ، و من حریص تر از قبل میخوام درخواست هامو به خداوند ارسال کنم و این نتایج رو بزرگو بزرگو بزرگ تر کنم،
تا پس فردا که مسابقه دارم نمیتونم خیلی پیاده روی کنم یا رهنمود درگیر موضوعات دیگه و تفریح کنم برای همین بهترین کاری که میتونستم بکنم این بود که بیام و این رد پارو از خودم به جا بگذارم،
حس میکنم این راهی که خداوند برام باز کرده و من باید جدی بگیرمش، باید پس فردا نمایش خیلی خوبی از خودم به جا بگذارم و مطمئن هستم که خداوند کنارمه و مثل همیشه انرژی دستان من میشه هنر دستان من میشه و توی رینگ هنر نمایی میکنه ،
از خدا میخوام کمکم کنه برای اولین تجربه بازی حرفه این یک نمایش خوب از خودم به جا بگذارم،
و دوست دارم حریفمو ناک اوت کنم،انشاالله،
دوست دارم حریفمو ناک اوت کنم و بعدش کلی احساس باحال تجربه کنم،و بعدش بیام در یک جای باحال شهر استانبول به خودم بهترین غذاها و هدی بدم،
الان با 100 دلار اومدم اینجا،اما ظهر به خودم گفتم یه روزی علی میلیون ها دلار پول تو حسابته و با میلیون ها دلار سفر میکنی و لذت میبری،
به خدا با همین 100 دلار هم سعی میکنم بهترین لذت هارو ببرم،
آخه تا بعد از مسابقه خیلی نمیتونم خوراکی و غذا بخورم ،اما انشاالله به یاری خدا بعدش میریم میترکونیم،
خدایا شکرت،
دیگه چی بنویسممممم؟؟!!!
آهان ،راستی اینجا خیلی آبو هواش الان عالیه صبح که رسیدیم که نسیم ملایم و مطبوعی میوزید یک نمی تو هوا بود و خیلی هواش عالی بود و ظهر هم که شد که کلن هوا بهاری بود من با زیر پوش تو چمن های پارک میدان تکسیم ولو شده بودم ،
چقدر اینجا خوبه که هر کسی با هر نوع پوشش و عقیده ای که دوست داره راه میره و زندگی میکنه،
از هر قوم و ملیتی من ظهر دیدم،ژاپنی،روسی،چینی،ترکی،فارسی،
اخخخخ چقدر که از قبل ورود به ترکیه از افراد خانواده بگیر تا تور لیدرمون باور و افکار منفی در مورد مردم ترکیه و تاکسی ها میخواستم بهم بخورونن،
اما به خدایااااا من چیزی جز خوبی نمیبینم،چیزی جز رفتار خوب و قشنگ نمیبینم،
از خدا میخوام کمکم کنه همیشه تو این مسیر باقی بمونم،اونوقت هرکجای این جهان برم بهترین آدم هرو میبینم بهترین تجارب رو خواهم داشت،
ظهر جاتون خالی یه دونر گوشت خوردم خیلی خوشمزه بود بعد دیدم هنوز گشنمه یه دونر مرغ دیگه هم سفارش دادم و خیلی خوشمزه بود اونم جاتون خالی،
من واقعا دخترهای اینجا رو تحسین کردم چقدر زیبا و خوش اندام هستن،هرکس با یک مدل لباس با یک طرز پوشش حالا چه ترک ها و چه اقوام دیگه،
خیلی دوست داشتم و میدونین ،واقعا یه چیز خیلی عالیه به خدا که مثلن به دختر اون جوری که دوست داره لباش بپوشه و بیاد بیرون آزادانه،و به خدا اگر کسی هم بخواد اذیتش کنه و نگاه بد کنه،
من شاید برام مثلن یکم تازگی داشته باشه بیا مثلن به قول خودمون یه ذره تو کف برم،اما به خدا من همون دوساعت بعد که تو میدون نشسته بودم برام عادی شده بود،فقط تحسین میکردم،زیبایی هارو و سپاسگذاری میکردم،
به حدی که خودم یک یقه اسکی سفید تنم بود و یک زیرپوش سفید زیر لباسم، دیدم گرمم شده و میخواستم رو چمن ها هم دراز بکشم ،گفتم بزار اینو درش بیارم و درش آوردم و چقدر هم کیف داد چقدر نسیم خنکی میوزید و دوستمون نوازش میکرد،
و کاری هم به نظر دیگران نداشتم چون اصلن نظری روم نبود :)))
ولی خیلی خوبه خیلی خوبه اینجا ،
آهان اینم بگم که تو اتاق برا خودم مثل بلبل انگلیسی حرف میزدم ولی تا میخواستم مثلاً یه درخواست خرید بدم یا سلام کنم یا یه تشکر بکنم اصلننننن یه وعضیاااا همه چی رو باهم قرو قاطی میکردم سلام وعلیکمو hello و شکرنو همه چی رو باهم میگفتم آخرم درست از آب در نمیومد :)))))
اما خوب بود اونام خودشون بنده خدا ها همینطور بودم،
اما به این فکر افتادم که واقعا روی تقویت زبانم و صحبت کردم کار کنم که بالاخره انشاالله مهاجرت بعدی من رخ خواهد داد و من نیاز پیدا میکنم به زبان،
خدایا شکرت بابت همه نعمت هات،
استاد میخوام یه تشکر خیلییییییی اساسی از شما و خانم شایسته بکنم که همیشه با عشق وقت میزارید برای دانشجوهاتون ،و کسب مهارت در قانون و انتقالش به ماها،
خیلی ازتون ممنونم،زیر فایل الگوبرداری از افراد موفق قسمت 2 یا 3 بود فکر کنم که نوشتم استاد منم یه روز قهرمان جهان میشم و اونوقت بهم افتخار میکنید و من هم افتخار میکنم که شاگرد شما بودم،
خیلی خدارو شکر میکنم،دیگه برم تمرکز کنم روی مسابقم انشاالله ،تا بعد هم نتیجه اون رو هم بیام و یک گوشه ای در این سایت الهی بنویسم،
عاشقتونم،خدایا شکرت،
به خداوند یکتا میسپارمتون
سلام دوست عزیز
امیدوارم هرکجا هستید شاد و پر انرژی باشید
کامنت تون با اینکه خیلی طولانی بود ولی بسیار عالی بود و خیلی صادقانه از کمبودها گفته بودی.از باور اشتباه دیگران .از قضاوتهای بیجای بعضیا و از ترمز ها.خیلی خوب مسیر و راه خودتون درک میکردید و نشانه هارو تشخیص میدادید. .از خوندش لذت بردم .دوست دارم بدونم نتیجه مسابقه چی شد؟؟
امیدوارم که موفق شده باشی !
سلااام زهرا خانوم عزیز درود بر شما ببخشید که با تاخیر جواب محبت شمارو میدم،
خیلی ممنونم بابت توجهتون خوشحالم که خداوند کامنت پر باری رو بهم گفت و من نوشتم،الان تقریبا 2 ماه از اون روز میگذره و من کامل تو کامنت بعدی نوشتم که چه اتفاقاتی افتاد اما اینجا یک بار دیگه مخصوص شما میگم:
حریفمو راند دوم ناک اوت کردم و کلیییییی بازیم خفن و لذت بخش بود هم برا خودم و هم برای تماشاگر ها،
خلاصه که خداوند به وعده هایش عمل میکنه،به چیزی که من توی ذهنم میدیدم و درخواست میکردم عمل کرد و همونجوری شد که میخواستم،بعدشم جاتون خالی رفتم استانبول گردی و غذاهای خوشمزه خوردم جاتون خیلی خالی،
اینم یه خبر خوشحال کننده خدمت شما،
انشاالله خدای من کمکم میکنه که امسال هم نتایج بزرگی بگیرم و خودم و دوستانم و استاد رو هم خوشحال کنم،
امید وارم سال پر برکتی داشته باشید در پناه الله
به نام خدای مهربان
سلام دوست عزیز
کامنت های شما رو خوندم و مشتاقانه پیگیر بودم بدونم بازی رو چی کار کردید
واقعاً خوشحالم که گفتید موفق شدید.
برایت آرزوی موفقیت و شادکامی و پیروزی وثروت دارم.
امیدوارم تا حالا که زمان زیادی از اون روزا میگذره به نتایج عالی رسیده باشید.
لطفاً باز هم از موفقیت هاتون برامون بنویسید.
چند شب قبل نمیدونم توی چه فایلی هدایت شده بودم به کامنت شما
امشب که دوباره به اسم شما رسیدم انگار یه آشنای صمیمی رو دیده باشم خیلی ذوق کردم
خودم هم نمیدونم چرا
به هرحال براتون آرزوی موفقیت دارم.
خدایا شکرت که چقدر دقیق داری عمل میکنی و هدایت میکنی،
من قبل از پیامی که دیشب بنویسم اصلن فایلو ندیدم
من فقط از خدا خواستم که هدایتم کنه به یک صفحه ای که بتونم این اتفاقات رو بنویسم ،
و الان که فردا شب کامنت قبلی هست،گفتن بزار این فیلم هم ببینم،بعد تا زدم شروع شد استاد همون اولش مثل یک بوکسر شروع کردن به مشت زدن !!!!!
و این ها تمام نشانه های هستن که ثابت میکنن خداوند همینجاست و داره منو هدایت میکنه و داره باهام صحبت میکنه،
امروز که رفته بودم وزن کشی،مسئول مسابقات داشت به مربی تیم ما میگفت که یه بازیکن میخوام خوب باشه میخوام روش سرمایه گذاری کنم و ببرمش بالا،
و همون لحظه بازهم حس کردم که خداوند نشانه ای بهم داد ،من باور دارم که به لطف خودش من فردا یک نمایش فوق العاده از خودم به جا میگذارم،
دوست دارم حریفمو ناک اوت کنم،دوست دارم نمایش خیلی خوبی از خودم به جا بگذارم و هم خودم لذت ببرم هم دوستانم،
من همون لحظه که این حرفو اون بنده خدا زد،من به خدا گفتم خدایا من خود خودشم،من لیاقتشو دارم و اینو فردا ثابت میکنم انشالله ،
انگار واقعا داره معجزه رخ میده،امشب داشتم با استادم از طریق واتساپ صحبت میکردم،میگفت این که برای اولین بازی حرفه ایت تو همچین مسابقه مهمی قرار گرفتی با این افراد و این سطح،این یک حکمتی توش هست ،و استادم همش میگه حسم به این ماجرا خوبه،منم حسن خوبه ،من که دقیقا حس میکنم که خود خدا کاراشو ول کرده داره کارای منو انجام میده،واقعا از خداوند سپاسگذارم،
امروز صبح یک آیه از قرآن داشتم میخوندم که خداوند فرموده بود که از نعمتهایم با دیگران صحبت کن،
وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ﴿11﴾
و از نعمت پروردگار خویش [با مردم] سخن گوى
واقعا هر بار از نتایجم تو این سایت الهی مینویسم یا در موردشان صحبت میکنم احساسم خوب میشه،
بچه ها خداوند واقعا برای من معجزه کرده،نعمتش رو بر من تمام کرده ،
هنوز فردا اتفاق نیفتاده اما دلم روشنه،حس میکنم بازی من خیلی به چشم میاد،بولد میشه،خداوند قلبهارو برای من نرم میکنه،
حس میکنم بازیمو ناک اوت میکنم،
حس میکنم بعد از اون اتفاقات خیلی خوبی برای من میفته،خبر ها و درخواست های خیلی خوبی میشنوم،انشاالله
راستی امروز صبح جاتون خالی پاشدم رفتم سمت رودخانه ای که وسط استانبول هست و کلن با هتل ما 5 دقیقه فاصله داره،بلد نبودم برای اولین بار رفتم،
رفتم که با اتوبوس برم،از یه نفر تو ایستگاه اتوبوس پرسیدم که با چه اتوبوسی برم به اونجا ؟ اون هم گفت وایسا بهت میگم،بعد بهش گفتم میتونم پول بدم اتوبوس،گفت نه باید کارت بزنی،یه جوری به زبون بی زبونی بهم گفت برو بالا بگو یکی برات کارت بزنه پول بهش بده،بعد اتوبوسه که اومد راهنماییم کرد سوارش شدم،از اولین نفری که با من سوار شد درخواست کردم که میشه برای من کارت بزنید ؟همون موقع زد ولی هر کاری کردم پول ازم نگرفت گفت no no no ,ازش تشکر کردم گفتم خدایا شکرت،این همون استانبول و مردمیه که بقیه در موردش چرتو پرت میگفتنا،
بعد از سه ایستگاه جلوی یک پارک و رودخانه عظیم استانبول پیاده شدم،
چقدر نسیم ملایم و باحالی میوزید،هوای استانبول انگار این موقع از سال تو بهترین حالتشه،یک نم و رطوبت باحالی هم تو هوا بود،آروم آروم رفت سمت رودخانه،
دقیقا یاد درخواست چند وقت پیشم با دیدن رودخانه عظیم جلوی خونه استاد افتادم که گفتم چقدر دوست دارم تو شهری زندگی کنم که وسطش همچین رودخانه عظیم و پر آبو باحالی باشه،
آخه ما اصفهانم رودخانه خیلی خوشگلی داریم اما…
و این رودخانه پر آب منو یاد سالهایی انداخت که رودخانه اصفهان پر آب بود و کلی مردم میرفتن لب آب به مرغابی ها غذا میدادن،کلی آدم ماهیگیری میکردن،
اینجا هم همه داشتن ماهی میگرفتم به خصوص روی پل ها ،
بعد دیدم خیلی هوا خوب باحاله ،منم که دنبال یه فضا بودم که یه کوچولو تمرین کنم که بدنم یه مقدار سرو حال بمونه برای بازی،
همونجا سوییشرتمو درآوردم و شروع کردم به گرم کردن،خوب خودمو گرم کردم کشش دادم و بعد شروع کردم به شادو زدن(مشت زدن به صورت سایه یا فرضی)
از خودم چندتا فیلم یادگاری گرفتم،
حین تمرین کردن خودم دخترهایی رو میدیدم که رو قسمت مخصوص برای دویدن داشتن میدویدن و تمرین میکردن،و کلی تحسینشون کردم،صبح زود ساعت 8،
افراد وقتی رد میشدن یک دفعه می ایستادن و مشت زدن منو تماشا میکردن،
یک پیرمرد شیکو مرتبی با دوچرخه یک دفعه ایستاد و گفت بوکسری؟گفتن yes I am boxer ,
بعد گفت میشه مشت بزنی ببینم؟معلوم بود خودش بوکسر بوده،گفتم یس،شروع کردم به شادو زدن،بعد کیف کرد از چرخش پیاده شد ازم چندتا سوال پرسید و من به انگلیسی سعی کردم جوابشو بدم،بعدش یه نفر دیگه وایساد و به حرفهای ما گوش کرد،داشتم براش توضیح میدادم که فردا مسابقه حرفه ای دارم هتل هیلتون،بعد ساعتو اینارو هم پرسید و رفت،بعد اون یکی شروع کرد صحبت کردن و سوال پرسیدن،با اون هم کلی خوشو بش کردم واونم رفت،کلی احساس خوب گرفتم هم به خاطر اینکه تونسته بودم دستو پا شکسته با انگلیسی باهاشون ارتباط برقرار کنم و صحبت کنم و هم اینکه باز هم باور کردم که هر کجای دنیا باشم آدم های فوق العاده هستن،و خداوند به من کمک میکنه تا من بتونم ارتباط برقرار کنم و یاد بگیرم ،
بعدش دیگه شروع کردم به سرد کردن،وقتی داشتم وسایلمو جمع میکردم که دیگه برم،یه لحظه دیدم جعبه هنذفزیم نیست ،بعد دیدم یه 100 متر اونور تر روی این چوب های نشیمنگاه کنار رودخانه جا گذاشتم و رفتم برش داشتم،حتی یک میلیمتر هم جابه جا نشده بود،اینم همون شهری که بقیه همش میگن مردمش…
به خدا خیلی آدم های خوب و باحال و پرانرژی هستن مردم اینجا خیلی خوبن،
بعد رفتم پیاده یک مقدار دورتر تا پل بعدی ،رسیدم به یک بازار ماهی پر از ماهی های تازه و مختلف و باحال انواع مرکبات تازه،سبزیجات تازه،و یک رستوران هم بود که به صورت تازه غذای دریای سرو میکرد،و انشاالله بعد از مسابقم میرم اونجا یه ساندویچ ماهی خوشمزه میخورم،
بعدش رفتم از روی پل که برم اونطرف و دور بزنم از روی همون پل اولیه برگردم به سمت جایی که بودم و برگردم هتل،کلی آدم داشتن روپل ماهی میگرفتن خیلی باحال بود،چقدر توریست روی پل بود از جاهای مختلف دنیا،
و رفتمو رفتم و دور زدم و کلی رودخانه عظیم رو تحسین کردم و برگشتم به سمت هتل،
و بازهم موقع برگشت سوار اتوبوس شدم یه نفر برام کارت زد و پولشو نگرفت ،چقدر انسان های فوق العاده ای هستن،
بعدشم که هتل کارهامو کردم، و با عزت و احترام با یک بنز ون اومدن دنبالمون رفتیم به سمت هتل هیلتون برای وزن کشی ،خداروشکر همه چی عالی و حرفه ای بود ،خیلی خدارو شاکرم که بالاخره خداوند داره منو به رویاهام میرسونه،
چقدر از کشورهای مختلف اومده بودن،آفریقایی،قزاقی،ازبکی،ترکمنی،روسی،
خیلی برام جالب و جدید بود و چقدر همشون انسان های فوق العاده ای بودن،
و به لطف خدا همه کارها عزت مردانه انجام شد و برگشتیم هتل،تا انشاالله آماده بشیم برای مبارزه فردا،
باز هم احساسم خوب شد بعد از نوشتن این متن،خدارو شکر،
انشاالله فرصتی باشه،فردا شب هم میام با خبرهای خوشحال کننده انشاالله ،
استاد جان میدونم که این کامنتهارو میخونی،منتظر خبرهای عالی ترهم باش،
دوستتون دارم،همگی در پناه الله یکتا
سلام خدمت علی عزیز
جای تحسین دارید شما
اول اینکه بخواطر اون شورواشتیاقتون نسبت به هدف
دوم بخواطر اون دید مثبتتون به جای جای اون کشور
سوم اون خود باوری و اعتماد به نفسی که داری و چقددررر این عالیه
و اون ایمانی که به خداوند در کامنتت دیدم
واقعا شما رو تحسین میکنم
علی جان اب دهان ما رو راه انداختی بابا اون ماهی ساندویچ که گفتی من الان دارم تجسم میکنم جوری که توی دهنم احساسش میکنم
عجب کامنتی بود برام روزمو ساخت واقعا کامنتت شاد و پر انرژی بودنت میرسونه
برا منم این اتفاق افتاده علی که یه روزی رفتم بستنی فروشی به یه اقایی گفتم میشه برام یه بستنی بگیری بیای من سوار موتور بودم و شایط پیاده شدن رو نداشتم اون اقا بستنی اورد برام کارتمو بهش دادم گفتم برو حساب کن دستت هم درد نکنه هر کاری کردم پولمو برنداشت گفت برو بزن به بدن
یه وقتایی که واقعا احساسم خوب باشه و منتظر اتفاقات خوب از صمیم قلبم باشم یعنی واقعا همچیییییز برام معجزه میکنه
البته اینو بگم واقعا توی کشور ایران به نظر من کنترل ذهن کار سختیه اخه شهر ما که اینجوره
همش روضه و گریه و اینا…
الانم که محرمه …هیچی بماند
سپاسگذارم ازت علی جان
خدایا کاری کن برام که بگم من به معجزات تو عادت دارم این جمله رو از اقا ابراهیم که داشت با استاد تلفنی صحبت میکرد یاد گرفتم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام علی جان امیدوارم حالت عالی باشه
واقعا باعث افتخاره که رفتی کشور ترکیه و داری بیشتر از زندگی ورزشیت لذت میبری
خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم
من این سریال و دیدم و اومدم کامنت گذاشتم و یه حسی بهم گفت برم پایین تر ببینم چه کامنتی گذاشته شده که با کامنت شما دوست عزیزم برخورد کردم و بازم یه حسی بهم گفت که کامنت بزارم و تحسینت کنم
واقعا از تجربه هایی که داشتی از این شهر لذت بردم
و برات آرزوی بهترین ها رو دارم
هر چند میدونم که تا الان کلی پیشرفت های دیگه داشتی
در پناه الله یکتا سال و سالم و ثروتمند و سعادتمند باشی دوست عزیزم
خدایا شکرت به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام سلام
وووووواووووووووخداییییییییییمن این فایل خارق العاده وار بیان میکنه گوشه خیلی خیلی خیلی خیلی کوچیک زیبایی و تجارب و وسعت جهانو و میگه ببین چقدر معرکس ببین میتونی تجربش کنی و ببین چقدر میتونی با فرکانس خوب هدایت شی هااا
و انگیزه منو چند برابر میکنه برای کار کردن رو خودم رو لذت بردن از زندگیم وزاویه دیدم
خدایا شکرت بزن بریم ببینیم تحسین کنیم دیوانه واررر
و لذت ببریم و درس بگیریم و تمرکز رو نعمتها و خواسته و نکات مثبت بزاریم تا همواره به نکات مثبت و نعمتهای بیشتری البته با اجرای این تمرکز در عمل و زندگی روز مره ،هدایت شیم
خدایا شکرت شکرت برای این روابط زیبا برای این عشق برای این تحسین برای این احساس خوبی که بهم میگه ببین میتونی همواره عشق و مهر و زیبایی از دستان خدا تجربه کنی و از بودن باهاشون لذت ببری ها
فقط باید رو عزت نفست کار کنی
با خودت به صلحو هماهنگی برسی و رو رابطت با خودت و خدای خودت کار کنی
2 خدایا شکرت اینجا استاد داره سعی میکنه توضیح بده قطعه ی تراکتور رو و خانم شایسته میاد میگه اقا چرا خودتو اذیت میکنی بیا از زبان رسای تصاویر کمک بگیر و اسان شو برای اسانی ها
و بهم میگه ببین بهتر و اسون تر گاها حرکت و ایده ای در حد نیم متر و استفاده ساده این از ابزار و نعمات اطرافمونه هاااااا
نه یه کار بزرگ و شاخ چون وقتی دنبال کار بزرگ و شاخ وتحول عظیمی ذهنت بزرگش میکنه و سخت جلوه میده و راه ایده های کار ا و ساده رو میگیره و با اسون گرفتن الهامات در جهت بهبود و کمی ساده تر جاری میشه
3 خدایا شکرت اسناد من تحسین میکنم توانایی توصیف و بیان شما رو که اینطوری شدت رو منتقل میکنی
خدایا شکرت و این قطعه سنگینننننننننننننن تراکتور برخلاف ظاهرش داره میگه ببین ظاهر همه چی نیستا
ظاهر قضیه بده به این دلیل نیست که اتفاق بدیه ها تومیتونی به خدا میتونی تجربه متفاوتی از ظاهرش داشته باشی فقط نرو تو فاز غرو نق و ناسپاسی
میگه ببین این میله یا …….. مثل عزت نفس میمونه ظاهرا چیز خواص و بزرگی نیست اما در عمل سنگین تر و مهم تر از تمام عوامل موفقیت به خصوص عوامل بیرونیه ها ااا پس جدیش بگیر و سعی کن اگاهانه ذهنتو به این سمت کنترل کنی که انقدر مهم ندونه عوامل بیرونی رو این عزت نفسه مهمه این باور ها
خدایا شکرت برای استفاده بهینه از امکانات و هماهنگ سازی کار ها و روش و ابزار و امکانات
درست مثل کار استاد هماهنگی ها
که هماهنگ و ردیف میکنه خواسته هاواتفاقات وشرایط و فرکانس ها رو
خدایا شکرت و درس بعدی همیشه به دنبال بهتر و تمیز تر و بهینه تر بودن فضا دنبال حذف چیزای اضافی در حال حاضر(قایق 4 یا 5 نفره )و افزودن وبهره وری بهتر و ایجاد فضا برای نعمتهای دیگه (قایق سبک و مناسب ق یا یک نفره)
اونم با خلا ایجاد کردن
به جای تحمل چیزای اضافی
تحمل شلوغی تحمل دعوا تحمل فقر تحمل تزئینات و عدم کارایی بیا حذف کن چیزای اضافی رو فرکانس و اعمال و رفتار اضافی رو (غر و نق و ناسپاسی و حرص و قضاوت و مقایسه و غم و بدبینی و…. شعار دادن )و بعد ارام ارام یا د بگیر افزودن فرکانس ها و نعمتها و رفتار و اعمال و زیبایی بیشترو
(شادی و سپاسگزاری و عشق بی غید و شرط و خدمت و فراوانی و ازادی و ارامش و زیباینی و تماشاگز بودن و عمل گرا بودن و با ایمانی )
و اونوقته که تجربت ارام ارام به میزانی که توئه ستایش بهتر عمل میکنی ،از فقر به ثروت از غم به شادی از اتفاقات و رفتار و ……بد بهعشق و اخبار و اتفاقات عالی و نعمت و هدایت از هر طرف
از جنگ و درگیری به عشق و صلحو ارامش
البته وسعت دریاچه و جهان اونقدر هست که قایق قدیمی هم باشه ها
ولی ببین چقدر با حذفش کیفیت و خلوص تجربت و ثبات فرکانست مثلا تو ثروت بالا میره
خب انتخاب باتوئه
خدایا شکرت واقعا جدا از شوخی اجازه گنی ها
چقدر این ازادی شیرینه که میتونی هروقت دلت خواست هرچی دلت خواست بخری هر وقت خواستی دکورو عوض کنی هر وقت خواستی جایگزین کنی و……
فارغ از محدودیت فضا زمان هزینه و ابزار و چگونگی و رضایت افراد و…..در ازادی کامل مالی واختیاری و ابزاری و زمانی و مکانی و وسعتی و اجازه بقیه و موانع
پس ببین میشه این جنس از ازادی رو تجربه کرد وقتی یاد بگیری نخوای عوامل بیرونی رو مانع و سد راحت یا بهونه ناتوانیت بدونی و بهشون قدرت ندی و رو باورات کار کنی و تمرکزتو از موانع و محدودیت های زندگ ی کم یا زیاد برداری و رو ازادی هات بزاری و این مسیر کار کردن رو خودتو ادامه بدی همه چیز زیبا و روان سر جاش قرار میگیره
خدایا شکرت ببین استادمون چه حرفع ای هم جلو هم عقب هم مسیر تراکتو ر رو مدیریت و بای بایم میکنم
خدایا شکرت یکی از بزرگترین درسهای این فایل دقیقا مربوط به خرابکاری های براوونی هست
خخخخخخ
خب ببین ستایش استاد ومریم جان چقدر محشر مسئلشونو حل میکنن بدون ضره ای ناله و غر و نفرین درواقع تمرکز از ناخواسته برمیداره و روی راه حل میزاره نه فرار از مسئله و سرپوش گذاشتن و همینجوری وسایلو روش چیدن وسنبل کاری
پس به جای نق و فحش دادن به زمین و اسمون و سرزنش و ای کاش و……… مسئلتو باعشق حل کن بگو این اومده به من کمک ومنو بزرگ کنه و توانایی هامو ارتقا بده و به مزیت ها ونعمتهاش بپرداز وزاویه نگاهتو تغییر بده مثلا اینطوری چقدر بهتر درک میکنیم و بهتر میبینیم و زیبابین تر میشیم نسبت به زیبایی پردایس
خدایا شکرت چقدر خوبه این سریال چقدر درس داره رفتار زندگی شماااا
خدایا شکرت راستی گفتم سریال یاد فیلم سینمایی روح که تازه اومده افتادم ببین حتما دانلودش کنید ببینی د انقدررررررردرس داره که نگو من 5 باری دیدم نمود عینی اموزش های استاد و ظلم به خود از دیدگاه قران و لذت بردن از زندگی و……….. هست انقدر درس داره که نگو خدایا شکرت
خدایا شکرت عجب جارو خوبیه چه کیفیتی
خدایا شکرت اینم از قانون خلا
تریلر که رف ت جهان جاشو پر کرد
خدایا شکرت ماشالا به مرد قوی پردایس ببین یه تنه چجور تریلر رو جابه جا میکنه ایول بابا بدون کمر درد و اخ دستم شکست باید برم یه ماه یا یه روز استراحت کنم
خدایا شکرت پس میشود این حد از توان و قدرت بدنی و سلامتی جسمانی و زور و…….رو تجربه کرد و چه ازادی و استقلالی بهت میده
شکرت
ااااوووووووووو پسر براوونی کولاک کرده
به به به به یووهووووووووبخش فوق جذاب فایل
خدای من زیبایی این اسبو میبینی ووووووووولوو
من عاشق اسب سفید قهوه ای ام چه نازه چه ارومه
خدایا شکرت خدای من من عاشق هاپو های نازشون شدم ببین چقدر فراوانی از اسب و بره داره تا سگ و مرع و خروس و طاووس و ترکیبی از میمون و راکن و………..
خدایا شکرا من عاشق تجربه طبیعت اونم با این همه مخلفات و حیوونا هستم و قبلا اصلا علاقه ای به تمیز کاریشونو کار های جانبی شون نداشتم و تو تجسم هام کس دیگه انجام میداد اما حالا دارم میبینم نه این سریال داره دید منو تغییر میده نسبت به تمام جنبه های تجارب داره منو به سطحی ارتقا میده که از همه تجارب لذت ببرم و کیف کنم و خودم انجامو تجربش کنم
شکرت الان دوست دارم فکر کنم دوست دارم حتی تمیز کاریشم انجام بدم
و میدونی چی نشون میده حرفه یا واقیعت؟
واکنشم نسبت به تمیز کاری محیط جوجه هامون و…….
و تمرین کننم چقدر میتونم با عشق و تمایل انجام بدم و خودمو محروم نکنم از یه سری تجارب به خاطر کاری های دیگش و با این عادت تجربه کردن و فرار نکردن و محروم نکردن خودم از تجارب قدم قدم هدایت میشم به نعمتهای بیشتر به تجارب و لذت های بهتر و مهم تر از اون جلوشو نمیگیرم و حسرت به دل نمیمونم
خدایا شکرت همون بز وگوسفندایی که فرار کردن ؟؟؟
خدای من شکرت چقدر دوست داشتنی وزیبا هستن تحسین میکنم این زیبایی ها رو
خدایا شکرت من عاشق اسب پا کوتاه هستم
خدا چقدر پشمالو و گوگولین
ووووولوووووو خدا چقدر وسعت قفس طاووس
وای خیلی ذوق دارم برای حضورشون تو پرادایس اخع تو پاسخ به سوالات زندگی در بهش ت گفته بودید دنبالشید
خدایا شکرت ببین وقتی تو مدار درست باشی به چه نعمتها و تجاربی هدایت میشی فقط تصور کن تخم طاووس پرورش بدید خدای من از داخل تخم ها جوجه طاووس بیاد چه شود خدای من یعنی چه شکلین؟
خدایا شکرت انقدر وسیعه خیابونم داره وووولوووووووو میشه پس تجربه کرداین ازادی رو
که محل کسب و کارت خیابون داشته باشه گم نشی انقدر که بزرگه
خدا این هاپو گوگولی رو ببین راهنماییمون میکنه
خدای من چه رنگ سبز دلبری اونم برق میزنه زیر وز خورشید
خدایا شکرت برای این تاج بی نظیرشون
الله اکبر رنگ چششون با رنگ پرای گردنشون ست هست خدای من تو دیگه چه قهار برنامه ریزی هایی هستی ووووووولووووووو
خدای من شکرت عجب ترگیب و رنگای سبزی تو نقاط مختلف گردنش
ووووووواوووووووووو الله اکبر زیبا ترینش همین دقیقه نه وچهل و 7 هست خدای من فیروزه ای ناببببببب
خدای من ادم مگه از تماشاش سیر میشه
خدایا شکرت خدایا شکرت که میتونی اینا رو تو ملک و خونه خودت داشته باشی تا هر روز تماشاشون کنی چقدر خوبه که دیگه هی ولع نداری بالشو باز کنه چون میاد پیش خودت صبح تا شب تماشاش کن خدای من
خدای من شکرت ببین طرح رو بالش بسته چقدر قشنگه چه برسه باز
خدای شکرت چه طرح رویایی ای
خدای من چه دو ر کشی ای
خدای من این دم گور خری رو ببین پسر چه ترسناک و گوگولیه و دقیقا وقتی خانم شایسته زوم میکنه نگاهت میکنه خدا چه نرمه چه دمی داره
تقریبا شبیه گربه ترسناک و عجیب ی بود که امروز تو کوچه ها دیدیم
خدای من چقدر کیفیت صدا خوبه
چقدر کیفیت تصویر عالبه خدای من جزئیات پوست درخت و این حیوون ترکیبی هم معلومه چقدر صدای بلبل قشنگه چقدر استاد خوش تیپ و شاده
چقدر ابی و زرد بهش میاد
چقدر هوا افتابی و مخشره
اخ راستی امروز هوای سمنان در خد انجماد سرد بود و اد ما هم امروز رفته بودیم پیاده بیرون و جونم براتون بگه یخ زدیم و درک کردیم صحنه های سرد پردایس و نعمت افتابو که استاد گفته بودخدایا شکرت
خدایا شکرت چقدر قشنگ همشون پیش هم باهم در صلحن
خدایا شکرت ببین من عاشق این شتر مرغای خندونم انگار دارن با لبخند و ارامش زندگی میکنن
ایول من شتر مرغ سفید ندیده بودم اما چقدر خوشمله
خدایا شکرت خدا این ببعی هارو ببین چه نازن من عاشقشونم البته هر وقت رفتم پیششون فرار کردن
خدایا شکرت برای این کاج ها ی زیبا و فراوان
خدایا شکرت برای فراوانی غذا
شکرت برای فراوانی حصار و نرده و قفس و………
خدای من شکرت برای این درختای زیبا برای این مناظر
خدایا شکرت برای این دم تگون دادن برغاله یا کره ببعی ههههه
خدایا شکرت برای این حیوونا
خدای شکرت برای این اسب خوشرتگ خردلی ناز با موهای اتو کشیدش توسط خدا
خدایا شکرت برا یاین دوست بودنش
خدایا شکرت من عاشقتم مریم جان که با این شجاعت نازش میکنی و نمیترسی دستتو لیس بزنه یا….. خدایا شکرت عاشقتم که با مهربونی نوازش و موهاشو کنار میزنی اخه چقدر شما بی نظیری
خدایاشکرت برای پیشونی سفید قشنگش و گوشهای لطیفش
خدای من من عاشق تجربه بودن با حیوونام
خیلی شیرینه
خدایا شکرت به به این لک لک کاکلی چه گوگولیه خدای من شیفته رنگارنگیش شدم رنگ سفید و بادمجونی و ابی و زرد و قرمز
خدا ازینای زیر گلوش و قد بلند و گردن خوشگل و موها ی فشنشو ببین
خدا چه خوش هیکله
خدایا شکرت طاووس زیبای خاکی
خدای من شکرت چه کلبه قشنگی
خدای من چه شیرینه تماشای کاراشون
فقط این رو ببین که رفته توظرف غذا داره غذا میخوره
خدا اون دو قلو هارو ببین
خدای من من عاشق طاووس سفید و طلایی شدم چقدر نازه
خدایا شکرت برا یاین رنگ ابی زیب ی این طاووس واقعا ادمو به تحسین وا میداره
خدایا شکرت عینک افتابی مسئول اینجا با استاد ست هست
خدای من ظرف ابشونو ببین
خدایا شکرت این میمون ترکیبی ها مثل اون حیوونه هستن تو ماداگاسکار که تاج میوه داشت یا دستیارش
خدایاش کر ت که بر اساس علاقشون که بالا رفتنه شاختع و….. هم براشون معینه و این خاصیت جهانه که پاسخگو هست و تحسین میکنم و میفهمم که میتونم هر انچه میخوام هر سبکی از زندگ ی رو تجربه کنم چون به لطف خدا ت و جهانی هستم که همه جوره پاسخ گوست
خدایا شکرت چقدر بوقلموناش شبیه بوقلمونای خودمونن
خدای من پف کردن و باریک شدن این شبه لک ل ک خودش بینظیره حرکات دیگشو ببین
اینم بخرین لطفا
خدای من شکرت ووووووولو ووووووو شیفته بنفش ته دمش شدم چه دوست داشتنیه
خدایا شکرت به به فکر کن تو پردایس یه دسته شتر مرغ بدوئه چه میشه
و قو ها تو اب شنا کنن
و طاووس ها خود نماییییییییی کنن
به به بالاخره یه طاووس رو نما کرد از بالاش و همه فیض بردیم از زیباییش
وووووووووواووووو خدای من این منحصر به فرد ترین طاووسه سبز وسفید خاصی داره عالیه شکرت خیلی زیباست خدایا شکرت بشین فقط رنگاشو تماشا کن
خدای من چه گردنی دارن پیچ گردنشونم خوشگله
خدا این خوکچه ها ی ترسناک و دوست داشتنی با اون صدای باحالشونو ببین
خدایا شکرت عاشق صدای مرغ و خروسم قدقدقد ااااایهو میپره بالا میگه دددداااااا
خدایاشکر ت خزه ر و درختو ببین چقدر رویاییه
و در این صحنه یه مرد با عزت نفس که استوار و محکم بدون هیچ خجالتی ایستاده رو داریم اونم مشتاق تجربه کردن و یاد گیزی
خدایا شکرت ببین این اقا با چه تسلطی بدون هیچ استرس و ترسی تقویتی میده به این طاووس خوشگلمون
خدای من ببین چقدر ارومه نوک هم نمیزنه
خدایا شکرت برا یاین بالهای نرمش
چشماشو ببین
خدایا شکرت من عاشقتم استاد که با شجاعت گرفتیش و با عشق باهاش صحبت میکنی چقدر شما دوست داشتنی هستی
خدایا شکرت و حالاطاووس عزیز دوم
ببین چه روش هایی دارن
خدا با چه مهارتی میگیرتش
خدایمن سه سالشه این اقا فیروزه ای
چه خوشگله فکر کن پر هایی که ازش بریزه چقدر قشنگن و میشه نگه داشت
خدای من من شیفته سگ کوچولو شدم
خدایاشکرت عاشقتم من استاد که با همه درباره نعمتها و زیبایی های زندگیت صحبت میکنی و میگی گمونم اون زیبایی تصویر پردایسو و رفتن و چک کرد ن که فتو شاپ هست ی ا واقعی
چقدر خوبه که من دارم انگلیسی یادمیگیرم و میفهممو اماده میشم برای مهاجرت
خدایاشکرت خوش اومدی به پاردایس باب و جنیفه
مقدمتان گل باران
خدایا شکرت برا ی این پر های جذابش و تجربش از نزدیک که دقیقا مثل پارچه نخ نخ هست
خدایمن شکرت 60 تا مرغ و خروس و گنی و بوقلمون 1 چهارم این سازه
2 تا طاووس با وقار کل باقی سازه
و هرقدر که برا ی خودت ارزش قائل باشی بقیه هم زیبا میبیننت و نعمتهای بیشتری خواهی داشت
خدا مرغ و خروسا ببین چقد رجذاب و دلبرن
خدایا شکرت شکرت برای این تجربه عالی این نعمتها این فایل عالی و این تجارب که میشه داشت این ازادی که میشه تجربه کرد اگر باورامو تغییر و رو خودم کار کن م
شکرت شکر برای این زمین بزرگ و نمود فراوانی که مارو مهمون اینهمه تجربه میکنه شکرت که میشه ملک شصت هکتاری بادریاچه و کلبه و اینهمه نعمتداشت
شکرت
ممنونم عاشقتونم همواره خوشبخت باشید
سلام
آفرین
احسن
چقدرریزوبادقت فایل رودیدید
مشخصه فایلهای قبلی روهم خوب دیدید
جواب سوالم روازکامنت شما گرفتم
چقدرعالی که داریدزبان انگلیسی یادمیگیرید
من هم مدتی هست میخوام اقدام کنم واین خوشحالی وآماده شدن شمابرای مهاجرت به من هم منتقل شد که حرکت کنم
دم شما گرم من مدتی هست نظرات روکه میخونم نگاه به مدت عضویت لایت گرفتن وامتیازهایی که گرفتن میکنم وبهشون تبریک میکنم اونهای که مدت عضویت زیاد دارن خوشبحالشون که مدتی هست تومسیرن اونایی که کمه ولایک گرفتن میگم آفرین خوب گرفتید بااین که تازه کارید وبه خودم میگم خداروشکر که داری ازدوستان که باهاشونی یادمیگیری رشد
پیشرفت
سلامتی
ثروتمندشدن
توحیدی شدن
آرامش
روابط
پس من هم میتونم
چون تاهمین چندوقت پیش کامنت خوندن کامنت گذاشتن
یجورایی روییابود تااین که خودم روباور کردم والان مدتی هست هرروز این کار روانجام میدم
چقدر لذت بخشه وقتی بعدازچندروز دوباره کامنهای خودتو میخونی
انشاالله دربهترین کشور زندگی کنیم واززندگی لذت ببریم
خداراشکرباهمین کارا دارم لذت وچون لذت میبرم به جاهای بهترهدایت میشم
ببین خواستم واست انگلیسی بنویسم چیزی یادم نیومد چون اصلا بلد نیستم بغیرچندکلمه که نمیدونم نوشتنش درست هست یانه
Biutiful.ila viu.spoking. همین این رونوشتم ردپاگذاشته باشم وروزی که بتونم انگلیسی بنویسم وبخونم وببینم ازکجابه کجا رسیدم
شادباشید
سلام دوست انرژی مثبت من
چقدر زیبا نوشتی
و چقدر عالیه که داری به قانون عمل میکنی و داری باور میکنی که میشود
صمیمانه از خدای بزرگ سپاسگزارم برا ی این دوستان و این جمع صمیمی و این فرکانس محشر
i love you
هر کجا هستی در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و پیشرو باشی
سلام دوست نازنینم
ریز بینی و نکته سنجی شما جوری به من احساس لطافت و سبکی رو هدیه داد که دوست داشتم تا جایی که میشه ادامه داشته باشه و من بخونمش تا به قول مریم خانم اون نکته هایی که از دید ما پنهان مونده رو بازنگری کنیم و در مدار هم از این همه زیبایی لذت ببریم.
چقدر شیوا و لطیف بیان کردید.
چه نکته های ریزی، چه موضوعات زیبایی که فقط چشمی میتونه ببینه و قلبی میتونه حسش کنه که به منبع خودش متصل بوده باشه.
امیدوارم بهشتی داشته باشید به وسعت قلبتون، به زیبایی نگاهتون، به محکمی اتصالتون به الله و به لطیفی روحتون
سپاسگزارم
دستتان در دستان الله یکتا
سلام دوست خوب و هم فرکانسی من
وووووولووووو خدای من چقدر احساس خوبی داشت این نوشتار شما
ممنونم برای این کلام و نوشته ارزشمندتون که انقدر احساس فوق العاده ای داره و انقدر انگار خالص و از وجودی ارا م و هماهنگ با خودش جاری شده
عاشقتم
هر کجا هستی در پناه الله یکتا زیبابین شاد سلامت ثروتمند و موفق و با عزت نفس باشی
سلام
مدتی بوددرموردعزت نفس دچارشک بودم وفکرمیکردم من ازطرف خانواده واطرافیان نزدیک این مسئله رونداشتم جندروز پیش یکی ازافراد خانواده که خانم هست وبه بچه هادرس میده ومیشه گفت معلم هم هست به پسرش که داشت صحبت میکرد گفت بیا اینور دبسه دیگه حرف نزن توجمعی که بودیم
یه لحظه یه جرقه ای خورد وحس کردم خودم روجای اون پسرواون ازبین رفتن عزت نفس اون رو
من ازوقتی که یادمه ازبودن توجمع دخترها وخانمها منع میشدم توهمون کودکی
جوری شده بودکه من لجباز شده بودم وهرکجانوشته بودن ورودآقایان ممنوع عصبانی میشدم
نمیگم خیلی خوب شدم ولی ازوقتی فایلهای عزت نفس روگوش کردم بهتر شدم ترس ازقضاوت کمترشده
وتوفکرمن رفته بود وباوراشتباهی درست شده بود که فقط اونایی که دوست پسرودوست دخترهم هستن به هم میگنi lave yue
وچقدر دیدمن تغیرکرد توفایلی که اون 3تادخترکناردریا ازهم لذت میبردن
آزادی عالی بود
اون آقاهای که به اون خانم گفتن بااون ساخته میخوان عکس بگیرن وان خانم چقدرراحت عمل کردیکی ازترمزهای من این مسئله ومسایل مربود به خانمها بوده وهست بااین که همسردارم
خیلی جاهاعزت نفسم روازدست دادم
شادباشیدسپاس ازمحبت شما
سلام بلند بالا به مریم جان و استاد عباسمنش عزیز
این فایل عاالی بود چقدر قشنگ حل مسئله شده جزوی از رفتار و شخصیت شما
چیزی که خیلی جالبه اینه که این محیط پارادایس برای شما هنوز جذاب و زیباست و عادی و خسته کننده نشده
کسانی رو میشناسم که با اینکه در امریکا زندگی میکنن مدام در حال نالیدن و از دوری از خانواده شکایت دارن
خود خانواده من زمانیکه زیاد دور هم جمع میشیم میگن که خسته شدیم پاشیم بریم یه جایی که تنوع بشه حالمون عوض شه یعنی با جمع شدن چند نفری دور هم هم باز خسته. و کسل میشن
خوب انسانی که حالش خوبه از درون و با خودش در صلحه حال خوبشو با عوامل بیرونی گره نمیزنه و انگشت اشاره اش برای خواسته هاش و اتفاقات قشنگ و در یک کلام احساس خوب به بیرون نیست
و لذت میبرم که هر سری میخوایین با این تراکتور هیولای کوبوتا ( که توی ایران برند بسیار معروف و گرونه ، چون من در صنف واردات ماشین الات راهسازی و سنگین هستم، میدونم این قضیه رو ) یه مسئله رو حل کنید انگار تازه خریدینش و همون جذابیت اولیه رو براتون داره
من با این فایل از سریال این نتیجه گیری رو میکنم که در همین لحظه و با همین شرایط فعلی باید حال کنی و ازش لذت ببری و سپاسگزارش باشی
اصل زندگی همینه ما با عشق امده ایم با عشق زندگی میکنیم و با عشق هم برمیگردیم به اصل خودمون
پس از زندگیت فقط لذذت ببر
مسائل اومدن که ما رو رشد بدن همین !
همونطور که با خراب کاری های براونی غرو لند نمیکنید و سریع روی راه حل تمرکز میکنید و یه تنه میرید جلو بدون اینکه تعلل کنید و به جای اینکه روی مسئله تمرکز کنید و حال خودتونو خراب کنید سریع میرید دنبال راه حل و همون ایده ای که در دسترس شماست و با شرایط فعلیتون مطابقت داره
به نکته ی دیگه اینکه من دو تا قسمت قبلی که دیدم همونجا به خودم گفتم این قفس پرنده ها فقط به طاووس خوشگل کم داره کاش استاد یه طاووس خوشگل بخره 😍😍
چون خود من عاششق طاووسم و منو از این همه زیبایی خلقت به وجد میاره
وااااییی اصلا باورم نمیشد که دقیقاا همون مدل طاووسی که من خودم دوست داشتم توی سریال شما ببینم و خریدید 🤩🤩🤩🤩
استاد مبارکتون باشه. واقعا تحسین کردم و خیلی برام جالب بود این قضیه که چیزی که من به دلم افتاد و امشب توی این قسمت دیدم
عاشقتونم و به خودم میبالم که در این مسیر با شما هستم
🌞🌈🌹🌹
بهشت 128
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
درخت های عریان رو هیچ وقت اینقدر زیبا ندیده بودم که در دقیقه سوم این فایل دیدمشون چون حجم آبی آسمون پشتشون اینقدر زیبا و زیاد بود که انگار اینها تو دل اون آسمونه کشیده شده بودن . چقدر این درخت ها منو یاد ذهن و باورها انداخت. باورهای نامناسبی که هی دارن ریخته میشن و چقدر خوب میشه که میبینی خیلی از باورهای خشکیده شده ریز ریز میشن و میان پایین و جاشون جوانه های سبز باورهای مناسب رشد میکنه.
چقدر لذت بردم از این رابطه ی همیشه قشنگ شما استاد و مریم جان . هر بار که شماها رو میبینم خودم رو در همچین رابطه ی زیبایی تجسم میکنم . الان دیگه مدت هاست که با دیدن سریال بهشت داشتن همچین رابطه ای برام بدیهی شده و چون احساس میکنم برام بدیهی شده احساس میکنم رسیدن بهش هم طبیعی تر شده برام.
چقدر لذت بردم اونجایی که استاد نتونستین در قالب کلمات اون قسمت تراکتور رو توضیح بدین مریم جان پیشنهاد دادن که از طریق تصویر استاد توضیح بدین و چقدر راحت تر شد کار
چقدر ایده ی هچ بال کار حمل تریلر رو راحت تر کرد و اینجاست که استاد یاد حرفهاتون در مورد تمرکز افتادم که وقتی ما روی کاری تمرکز داشته باشیم ایده ها از راه میرسن. حتما حتما ذهن شما استاد متمرکز بوده روی اینکه چطور راحت تر تریلر رو جابجا کنین و همین سوال با ذهنی آرام شما رو هدایت کرده به این ایده .چقدر هم کیفیت و جنسش عالیه رفتم توی آمازون سرچ کردم خیلی هم زیبا و قشنگه. خدایا شکرت که باز ی آگاهی جدید مفید به آگاهی هام اضافه شد.
با دیدن اون قایق ها احساس کردم ی ترمزی رو توی وجود خودم پیدا کردم و اونهم اینه که وقتی چیزی رو میخرم که ی مدت ازش استفاده میکنم و بعد از ی مدت با توجه به شرایط کاراییش کم میشه بات پولی که براش پرداخت کردم ی حس بدی پیدا میکنم . اما الان با دیدن اون قایق جدیده اصل لذت بردن برام مرور شد و اینکه اگر من به باور فراوانی اعتقاد داشته باشم دیگه نگران این اومدن و رفتن این وسایل نیستم و این نشون میده که باور کمبود خیلی ریشه دارتر از این حرفهاست و باید حالا حالا روش کار کنم
اینکه اینهمه خرابکاری رو بیبینی و اینجوری باهاش برخورد کنی نشان از کنترل ذهن خیلی خیلی بالایی داره و مهم تر از اون اینه که خیلی راحت دست بکار بشی ئ تمیزش کنی وبرات مهم نباشه دیگران چی میگن. مهم اینه که کاری رو که فکر میکنی درسته رو انجام بدی سوای از قضاوت دیگران. البته این اولین باری نیست که ما همچین جیزی رو در مورد استاد میبینیم و این دیگه جریی از وجودشون شده و دیگه طبیعی و بدیهی شده. خدا رو شکر من هم خودم با انجام دادن این کارا از قبل مشکل نداشتم اما از وقتی که سریال بهشت رو میبینم دیگه صد درصد مطامن شدم که کارم درست بوده و دیگران مشکل داشتن نه من.
نکته ی دیگه اینه که ما هیچ وقت غافل نشیم از کار کردن روی ذهنمون ه اگر ی مدت غافل بشیم دقیقا این اتفاقی که برای این گارازه افتاد برای ذهن ما هم می افته و اونوقت باید زمان زیادی بذاریم که دوباره پاکش کنیم.
و اینکه ذهنی که فیلتر نداشته باشه و اجازه بدیم هر چیزی واردش بشه ی وضعیتی مثل اینجا پیدا میکنه
خدای من این موجودات چقدر زیبا و دوست داشتنی هستن جل الخالق. با دیدن اینا نمیدونم چرا یاد حضرت یعقوب افتادن و فراوانی مال و گوسفنداش. من رو برد توی فضای پیامبرا و اینکه چقدر ثروتمند بودن . واقعا استاد راست میگفتین که آمریکا مثل زمان پیامبراست . حس اون زمان ها رو ه آدم میده.
چقدر فراوانی چقدر تنوع چقدر سرزندگی و شادابی . اونوقت یاد مردم خودمون افتادم که چقدر به دنبال پشت میز نشینی هستیم و انجام دادن یکسری کارهای روتین و خسته کننده.اکثریتی که من هم قبلا جزشون بودم و این موضوع اینقدر توی وجود ما ریشه دوونده که شده یکی از پاشنه های آشیلمون که باید همیشه روش کار کنیم.
خدای من چقدر این طاووس ها زیبا هستن براستی که :
الله جمیل و یحب الجمال
با دیدن این طاووسها ی باورد نامناسب قدیمی توی ذهنم من خرد میشه که:
پر طاووس خواهی جور هندوستان باید کشید
چون الان دارم میبینم که برای بدست آوردن خود طاووس نه پرش نیاز نیست سختی و رنج بکشیم کافیه باورهامون رو در مورد خداوند تغییر بدیم و درستشون کنیم و بقول شما استاد اعتقاد درست به خدای درست داشته باشیم تا به راحتی هدایت بشیم به دیدن خود طاووس اونهم با رنگ های خداگونه. تازه با همون تغییر باورها میتونیم اونقدر ثروتمند بشیم که زیباترین طاووس ها رو هم بخریم و مال خودمون کنیم تا هر روز از دیدنش لذت ببریم بدون هیچ محدودیتی
خدایش تا حالا اینقدر طاووس با اینهمه تنوع و رنگ ندیده بودم .خدایا شکرت که از طریق دستان الهی خودت روزیم کردی دیدن این مخلوقات زیبا رو .همینجا به ذهنم اومد که برم ی سرچی بکنم ببینم از طاووس توی قران ذکری شده یا نه چون هنوز همه ی قرآن رو نخوندم که بدونم. همین که کلمه ی طاووس رو نوشتم مطلب زیر اومد:
خطبه 165 نهج البلاغه
الطاوس:
وَ مِنْ أَعْجَبِهَا خَلْقاً الطَّاوُسُ الَّذِی أَقَامَهُ فِی [أَحْسَنِ] أَحْکَمِ تَعْدِیلٍ وَ نَضَّدَ أَلْوَانَهُ فِی أَحْسَنِ تَنْضِیدٍ بِجَنَاحٍ أَشْرَجَ قَصَبَهُ وَ ذَنَبٍ أَطَالَ مَسْحَبَهُ، إِذَا دَرَجَ إِلَى الْأُنْثَى نَشَرَهُ مِنْ طَیِّهِ وَ سَمَا بِهِ مُطِلًّا عَلَى رَأْسِهِ، کَأَنَّهُ قِلْعُ دَارِیٍّ عَنَجَهُ نُوتِیُّهُ، یَخْتَالُ بِأَلْوَانِهِ وَ یَمِیسُ بِزَیَفَانِهِ، یُفْضِی کَإِفْضَاءِ الدِّیَکَهِ وَ یَؤُرُّ بِمَلَاقِحِهِ أَرَّ الْفُحُولِ الْمُغْتَلِمَهِ لِلضِّرَابِ؛ أُحِیلُکَ مِنْ ذَلِکَ عَلَى مُعَایَنَهٍ لَا کَمَنْ یُحِیلُ عَلَى ضَعِیفٍ إِسْنَادُهُ؛ وَ لَوْ کَانَ کَزَعْمِ مَنْ یَزْعُمُ أَنَّهُ یُلْقِحُ بِدَمْعَهٍ تَسْفَحُهَا مَدَامِعُهُ فَتَقِفُ فِی ضَفَّتَیْ جُفُونِهِ وَ أَنَّ أُنْثَاهُ تَطْعَمُ ذَلِکَ ثُمَّ تَبِیضُ لَا مِنْ لِقَاحِ فَحْلٍ سِوَى الدَّمْعِ الْمُنْبَجِسِ، لَمَا کَانَ ذَلِکَ بِأَعْجَبَ مِنْ مُطَاعَمَهِ الْغُرَابِ.
عجایب خلقت طاووس:
و از عجیب ترین مرغان طاووس است که آن را در استوارترین شکل ایجاد کرد، و رنگهایش را در نیکوترین مرحله نظام داد، با بالى که قلمهاى آن را به هم پیوست، و دمى که آن را دراز و کشیده گردانید. چون به جانب طاووس ماده رود آن را باز کند، به طورى که بر سرش سایه اندازد، گویى بادبان کشتى اى است از منطقه دارین که کشتیبان آن را از جاى خود مى گرداند. به رنگش مى نازد، و به نازش مى خرامد.
چون خروس با ماده اش مباشرت مى کند، و براى جفت گیرى همچون شتران نر پر از شهوتى که براى جفت گیرى آمده اند با آلات تناسلى خود به او نزدیک مى گردد. تو را در این زمینه به دیدن وضع طاووس حواله مى دهم، نه مانند کسى که اثبات مطلبى را به سندى ضعیف احاله مى دهد. و اگر آنچه دیگران خیال مى کنند که آمیزش طاووس به آن است که اشکى از چشمهایش سرازیر مى شود و در اطراف پلکهایش جمع مى گردد و ماده آن اشک را به منقار بر مى دارد و مى خورد، سپس تخم گذارى مى کند، و نطفه نر بجز اشک بیرون آمده از چشم او نیست، این خیال بى پایه شگفت آورتر از این نمى باشد که مردم بر این گمانند که آمیزش کلاغ با قرار دادن منقار در منقار است.
خدایا این موجود این قدر شگفت انگیزه که حضرت علی هم در مور عظمت اون صحبت کرده و تازه باورهای غلطی هم که در موردش وجو دداشته توی اون زمان هم گفته و این همون پرداختن بعضی بیماردلان به چیزهای فرع و دور شدن از اصله که به جای اینکه اینهمه زیبایی اونها رو هدایت کنه به وجود خالق یکتا چسبیدن به یکسری باورهای غلط
چقدر استاد لذت بردم از کنجکاوی مقدستون برای یادگیری چیزهای جدید که با پرسیدن سوال مناسب کلی اطلاعات از طرف مقایب میکشین بیرون .چقدر اینجا تفاوت شما با آدم های دیگه کاملا مشخصه و همین تفاوته اس که بقول خودتون نتایج رو رقم میزنه و شاید اگر کس دیگه ای بود با خودش میگفت که من اومدم طاووس بخرم چکار دارم این آقا چطور داره محافظت میکنه از این حیوونها
چقدر لذت بدم مریم جان از این تحسین کردن خاصت در مورد اون پرنده که کلی انرژی مثبت رو بهش انتقال دادین و چقدر واکنش همزمان اون به حرفهای شما دیدنی بود. خدایا شکرت که چشم های من لایق دیدن این زیباییها شدن .
چقدر اون آق داره قشنگ توضیح میده ناشته های مریض شدن طاووس ها رو که:
وقتی خودشون رو جمع میکنن و ی گوشه کز میکنن و بالهاشون رو جمع میکنن و وقتی دست رو سینشون بزاری فقط پوست رو حس میکنی و گوشتی وجود نداره از روی اینا میفهمی که کرم دارن و باید بشهون دارو بدی و واکسنشون بزنی . و چقدر قشنگ توضیح میده که بهترین جایی که میتونی واکسن بزنی اینا رو که کجاست چون پوست براحتی دیده میشه و بازم قشنگ میگه که واکسن باید زیر جلدی زده بشه نه بصورت عمیق فرو بره .
چقدر هم تلاش استاد برای فهمیدن دقیق محل انداختن دارو داره به من میگه که وقتی میخوام چیزی رو یاد بگیرم دقیق یادش بگیرم که بعدا راحت تر ازش استفاده کنم
چقدر احساس مسئولیت این آقا قابل تحسینه که قبل از فروش حیواناتش کارهای لازم رو انجام میده که مشکلی برای خریدار پیش نیاد .حتی توی نحوه ی گرفتن طاووس ها هم دقیق میگه که چطور باید بگیریش که آسبی بهش نرسه.
باز هم احساس مسئولیت اون فروشنده و احتارم به حقوق خریدار و خقوق حیوانات که با دیدن قفس استاد میگه که این مناسب نیست و خودش میره بسته بندی کردن. الله اکبر از این وظیفه شناسی این آمریکایی ها که توی هیچ کاری سمبل کاری نمیکنن .
چقدر واکنش بوقلمون های بهشت جالبه نسبت به این طاووس ها
و چقدر وقتی از زاویه دید این طاووس ها به چیکن تراکتور نگاه میکنی کوچیک به نظر میاد براشون و حتما باز هم استاد و مریم جان به تضادهایی در این مورد روبرو میشن و از دل این تضادها ایده های جدید خواهد اومد و تغییرات جدید و تجربه های جدید و بهبودهای جدید. آره زندگی همیشه در حال حرکت و پیشرفت رو به جلوه البته اگر ما با قوانین آشنا باشیم و این رو درک کنیم که به مدد سریال بهشت این اتفاقه برای ما داره هی می افته
سپاس از شما استاد جان و مریم عزیز به خاطر به اشتراک گذاشتن و انفاق کردن این زیباییها
به نام الله یکتا
سلام دوست نازنینم
بسیار لذت بردم از کامنت پر از آگاهی شما
اینکه اینقدر زیبا و عمقی فایل رو دیدید و درسهاش رو گرفتید
ممنونم بابت اون مطلب در مورد طاووس از نهج البلاغه و چقدر تکمیل کرد اون زیبایی هایی رو که توی فایل دیدیم
خیلی خوب گفتید که اگر ما هم باورسازی و هرس کردن ذهنمون رو یه مدت هر چند کوتاه فراموش کنیم یا انجام ندیم، میشه مثل اون گاراژ که تایم و انرژی زیادی برای پاکسازی میبره
بازم سپاسگذارم و تحسین میکنم وجود ارزشمند شما رو
در پناه الله یکتا همواره شاد و سالم و ثروتمند باشید
سلام دوست خوبم زهرا جان من هم همیشه از خواندن کامنت زیبای شما و بچه های فعال سایت لذت برده و میبرم .ان شا الله که هر روز درکمون بیشتر و بشتر و عمل کردنمون جدی تر و جدی تر بشه. در پنان ایزد منان سالم تر خوشبخت تر و ثروتمندتر باشین
سلام به شما دوست عباسمنشی ام
سلام نسرین عزیز
واقعا از خوندن کامنتت لذت بردم و ازت ممنونم برای نوشتن این کامنت زیبا و پر ازنکته.
ممنونم که اونجاهایی که انگلیسی بود بطور خلاصه ترجمه کردی انگار واقعا سپاس گزارم ازت.
این قسمت نشونه ی امروزم بود و هنوز متوجه درس و هدایت این نشونه ام نشدم اما یکی از نکته های شما رو که خیلی به دلم بیشتر نشست اینجا مینویسم:
“نکته ی دیگه اینه که ما هیچ وقت غافل نشیم از کار کردن روی ذهنمون ه اگر ی مدت غافل بشیم دقیقا این اتفاقی که برای این گارازه افتاد برای ذهن ما هم می افته و اونوقت باید زمان زیادی بذاریم که دوباره پاکش کنیم.
و اینکه ذهنی که فیلتر نداشته باشه و اجازه بدیم هر چیزی واردش بشه ی وضعیتی مثل اینجا پیدا میکنه ”
باز هم ممنون از شما
براتون از خداوند یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو میخوام.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام فهمیه جان همون زیگورات قدیم خودمون خخخخ.چقدر دوست داشتم بدونم این زیگوراته کیه . ممنونم عزیزم.آره این نکته هایی که به دلت نشسته دو نکته ی خیلی مهمن که خود من هم هر روز باید مرورشون کنم چون اصل همین کنترل ذهن و کار کردن روی خودمونه
منم بهترین ها رو برات میخوام عزیزم
سلام ب روی ماهت نسرین جان
دمت گرم نام قدیم پروفایلم یادته…زیگورات رو هنوز هم خیلی دوست دارم اما چند وقتی بود تو ذهنم چرا عکس و و اسم خودمو نذارم دیگه یکم بزرگ شدم و اگر رشد کردم برای جایزه اینکار رو بکنم متاسفانه موفق نشدم عکس پروفایلم رو هنوز عوض کنم. اما تا دیدم استاد جان گفتن چرا با نام خودتون توی سایت نیستین انگار بیشتر راغب شدم لااقل اسمم رو عوض کنم تا هروقت تونستم عکس از خودمم بذارم.
معنی عکس پروفایل و اسم قدیمم رو توی توضیحات پروفایلم دادم. زیگورات یعنی صعود به منتهی الیه…
واقعا باز هم ممنونم نمیدونی چه ذوقی کردم وقتی نقطه آبی رنگ دیدم کنار اسمم. یعنی یک دوست عباسمنشی برام پیام داده. (من چند روز ی هست تمام نرم افزارهای اینستاگرام و واتساپ و تلگرامم رو حذف کردم،یهویی یک چیزی اومد تو دلم گفت یک مدت پاک کن منم گفتم چشم.بعد هی یکی دوتا از دوستام هی میگفتن لااقل یکیشو نگه دار برات عکس فایلی چیزی بفرستیم، اما من وسوسه نشدم. آخه کار سختی نبود چون وابسته اونا نبودم. چون یکجای بهتر و دوستان بهتر دارم که اینجا برام پیام میذارن و پیام هاشون رو میخونم با کلی عکس و فایل های استاد بینطیرمون. نمیدونم چی شد این داستان رو برای تو تعریف کردم.خدا داند و بـــس ) به هر حال باز هم ممنونم که برام گذاشتی تا برای خودم از صبخ تا شب دوباره یادآوری بشه و برم سراغ دفترم و بنویسم این نشانه و این نکات امروزم رو…
ارادتمندت فهیمه