https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-05 08:48:182024-12-22 08:25:54سریال زندگی در بهشت | قسمت 13
337نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
میخوام یه داستانی رو تعریف کنم که شاید یکم طولانی باشه ولی میخوام بگم ایمان اوردم که این قانون کار میکنه
داستان من از همون بچگی شروع شد، تا ۵ سالگی پدر و مادرم منو نمیخواستن، بخاطر همین با پدربزرگ و مادربزرگم زندگی میکردم، وقتی به ۵ سالگی رسیدم پدر و مادرم منو با خودشون بردن خونه، تا ۹ سالگی کارای خونه رو میکردم ولی بعد از اون تصمیم گرفتم که پول در بیارم، از ۹ سالگی تو یه مکانیکی شروع به کار کردم و بعد تو یه کارگاه برق صنعتی، همه چیز خوب پیش میرفت تو ۱۲ سالگی ۲ تا شاگرد ۲۵ ساله داشتم و ….
تا اینکه تصمیم گرفتم وارد صنعت نرم افزار بشم، ۱۶ سالگی تمام درامد و تجربه و … (که سال ۸۴ حدود ۱۵۰ هزار تومن بود) رو رها کردم و رفتم سر وقت دنیای نرم افزار، رشته کامپیوتر رو تو هنرستان انتخاب کردم و دانشگاه هم قبول شدم، یه شرکت شروع به کار کردم و در ۶ ماه شدم مدیر تیم ۵ نفره که برای اداره برق تهران نرم افزار مدیریت منابع انسانی نوشتیم، که سر این سیستم یه جلسه ی ۱۵۰ نفره گذاشتن و من رفتم روی سن تا براشون صحبت کنم، سنی نداشتم ۱۷ سالم بود و یکی از حضار معاون نیروی وقت بود
سن ۱۹ سالگی شرکت خودم رو راه انداختم که بعد از ۲ سال فعالیت ورشکست شدم (که الان فهمیدم علت ورشکستگیم قدرت دادن به رییس جمهور بود) از خونه ی ۱۰۰ متری و ماشین ماکسیما رسیدم به منفی ۲۰ میلیون، همه چیزم رفت. تا این سال من تبریز کار میکردم، بعد از این داستان یه حسی بهم گفت پاشو برو تهران، در ضمن تازه نامزد کرده بودم. اومدم تهران با یه دست لباس، هیچ ساکی وجود نداشت، من بودم و خودم، دنبال کار گشتم یه شرکت پیدا کردم که بهم حقوق ۸۰۰ تومن میداد، شروع بکار کردم ولی برای بدهی هام کافی نبود، یه رستوران رفتم گارسون شدم، اونجا هم ۳۰۰ تومن میگرفتم ولی باز کم میاوردم بخوام بدهی هام رو بدم، شبا هم رفتم رفته گری کردم با ماهی ۴۰۰ تومن، نمیدونم چی شد، ولی ۶ ماه بعد من هیچ بدهیی نداشتم، برگشتم تبریز، عروسی مو گرفتم، یه ماشین خریدم و یه خونه نقلی، هنوز نمیدونم چطوری
بعدش رفتم خدمت، دوران خدمت هم کار میکردم و درامد داشتم، بعد ۴ سال دوباره برگشتم تهران و در عرض ۱ سال، با ۳۰ میلیون تومن که خود اونم وام بود، خونه ۱۵۰ میلیونی خریدم. درامدم هم ۲۵۰۰ بود (سال ۹۴) همه میگفتن حامد دیونه شده حتی همسر و پدرم. هیچ کس فکرش رو هم نمیکرد. تا اینکه در عرض ۲ سال حقوق خودم رو رسوندم به ۱۰ تومن در ماه.
تا اینجا زیاد جالب نبود. اصل داستان از اینجا به بعد اتفاق میفته
اسفند ماه ۹۷ یه نیروی جدید به تیم من اضافه شد. تا این تاریخ من نه رابطه ی عاطفی درستی داشتم با همسرم، نه با خانواده ام و نه ….
همکار جدید اومد و در مورد خدا و قران ازم پرسید، دقیقا جوابم یادمه، گفتم خدا یه برنامه نویسه، یه سیستم ساخته، خودش دیگه کاری نداره، به قران هم اعتقادی ندارم (البته خانواده ی پدری من شدیدا مذهبی هستن و کلی کلاس قران و … رفته بودم و ۲ تا مقام استانی هم اوردم تو قرائت قران ولی اعتقادم رو از دست داده بودم)
یه مدت در مورد این قانون باهام صحبت کرد و یکسری از فایلهای رایگان شما رو بهم داد، دقیقا ایام شب قدر پارسال بود که کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم به دستم رسید. واقعیتش نمیدونستم این فایل پولیه یا رایگان (که امروز متوجه شدم پولی هست و خریداریش کردم)، ولی تاثیر خیلی زیادی در زندگی من داشت
کل زندگی من زیرو رو شد از این تاریخ، وقتی قدرت رو بخدا دادم.
متوجه بودم که زندگی زناشویی من اون چیزی نیست که میخوام و ۵ سالی بود که باهاش مشکل داشتم ولی جرات اعلامش رو نداشتم، زندگی مالیم بد نبود ولی خوب هم نبود. یه حرفی از کوین ترودو در ذهنم غوغا میکرد، اگر میخوای زندگیتو تغییر بدی، تو باید اینکار رو بکنی، تصمیم مهمی بود ولی مطمئن بودم که باید تغییر بدم.
شاید باورتون نشه، به محض شروع تغییر در ذهنم، تغییرات در دنیای بیرون شروع شد، پدر و مادرم باهام مهربون شدن، مسیر جدا شدن از همسرم شروع شد و … (قانون در روابط به درستی در حال اجرا بود)
الان نوبت پول رسیده بود، من گروه خودم رو راه انداختم، اولین پروژه قرارداد بسته شد ولی درامد چندانی نداشت، خونه و ماشین و تمام وسایل زندگی رو گذاشته بودم و اومده بودم بیرون، یه مدت کارگاه داییم زندگی میکردم تا اینکه یه پیشنهاد کاری بهم شد که در خارج از تهران بود، مجبور شدم خونه بگیرم، ماشین خریدم و وسایل خونه رو جور کردم ولی از کجا
نمیدونم
ماشین در عرض ۲ ماه یه ماشین خارجی قدیمی خریدم (حدود ۵۰ تومن) که واقعا نمیدونم چی شد که طرف راضی شد با این شرایط ماشین رو بهم بفروشه و من فقط ۶ میلیون داشتم. بقیه ش جور شد، چطوری؟ نمی دونم
خونه خیلی جالبتر بود، بخاطر کرونا دیگه خونه ی داییم هم نمیتونستم برم، ۲ شب تو ماشین و شرکت موندم، روز سوم رفتم یه خونه دیدم و فردا معامله کردم، از کجا؟ نمیدونم فقط میدونم ۱ میلیون پول تو حسابم بود
الان ۲ هفته ست که خونه ساکن شدم، هنوز حقوق نگرفتم ولی تمام وسایل زندگی رو خریدم، فقط میخواستم و میشد.
این قانون واقعا کار میکنه، الان هم دارم روی باورهای پول سازم کار میکنم، دوره ثروت رو باید بخرم، از کجا، نمیدونم ولی باید بخرم و نگاهش کنم.
خدا خودش باید برسونه
فقط خواستم بگم، در کمتر از یکسال، کل زندگی من زیر و رو شد. از یه زندگی پر از تنش و کشمکش، به یک آرامش رسیدم.
الان هم منتظر آرامش مالی هستم.
تغییرات مالی آغاز شده، نتایجش رو هم دارم میبینم، ولی خیلی مونده به چیزی که میخوام
خدا خودش رحیمه، خودش باید برسونه
به من ربطی نداره، من میخوام، اون مالک منه، باید به بندش بده
الان که چهار سال و 7،8 ماه از این کامنت زیبا گذشته، اومدم ازت تشکر کنم، نمیدونم تو این مدت چه تغییری کردی، چقدر از زندگیت رو خودت ساختی و به کجا رسوندیش، فقط خواستم بگم، کسی که الان داره مینویسه هیچ ربطی به کسی که براش اون کامنت رو گذاشتی نداره، کسی که براش خرید وسایل خونه براش معجزه بود فقط 40 تومن پول جاروبرقی میده، ماشینه 6 میلیاردی سوار میشه، ازدواج مجدد کرده و یه دختر 1 ساله داره، خواستم بگم این قانون جواب میده، نمیدونم چرا دارم مینویسم برات، فقط میدونم تو لایق بهترینهایی و بهتر از اینی که هستی به سراغت میاد، فقط ادامه بده رفیق
عالییییییییییی فوق العاده بود مرسی مریم جون جناب عباس منش به خاطر این فایل زیبا و تاثیر گذار برای من بازهم باورهای ایمان عشق فراوانی و سعادت رو تقویت کرد بازم مرسی مرسی مرسی
وتقدیم به مرد خدا ؛استاد بی نظیرم ؛دستان پر از مهر خدا
تقدیم به خانم شایسته ی عزیزم؛ دستان بی نظیر خدا
و سلامی با عطر خوب خدا تقدیم به خودم که با خدا یکی شده ام
خدایا هزاران بار شکرت که مرا عمری دوباره عشقی دوباره و جانی دوباره و نفسی دوباره دادی تا بتوانم در این بهشتت زندگی کنم و با عشق و با تمام وجودم با خودت راز و نیاز کنم و عبادت کنم تو را ای عشق ابدی من.
خدای من این احساس م دیوانه کننده ست
احساسی که نمیشود وصف کرد
انقدر به خودت وصل شده ام
انقدر غرق در عشقت و مهربانیت و بزرگیت و رزاقیتت و وهابیتت شده ام که دیووانه کننده ست این حالم
خدایا چگونه این حالم را توصیف کنم
الله اکبر به این حس و حالم
الله اکبر به این احساس بی نظیر یکی شدن با خودت
الله اکبر به یکتاپرست بودن استاد که شاید الان کمی از احساس استاد را بفهمم و درک کنم که چگونه غرق در عشق خدایت شده ای
الله اکبر به این قلبم که نزدیکه از شورو و هیجان خودت بایسته
خدایا خدایا خودت کمکم کن تا بتونم این بهشت امروزت را درک کنم و بیشتر بفههم تو را
الله اکبر به این اشک هایی که امانم نمیدهد برای نوشتن
برای وصف بهشتی که دارد مرا مجنون و دیوانه میکند
خدایا شکرت الهی شکرت که مرا اینقدر دیوانه و مجنون خودت کرده ای
…..
استاد عزیزم انقدر امروز حالم دگرگونه که تا بحال تجربه چنین عشقی به خدایم به ربم و به عشقم و به مهربانم نداشته ام
این بهشت زیبا مرا مست خدایم کرده
بخدا حالی دارم که صورتم غرق در باران بهشتی ست
نمیدونم چی بگم فقط میگم خدایا تا اخر عمرم مرا حالی بهتر از اینکه هستم به من عطا کن
استاد عزیزم این قسمت از زندگی در بهشت منو یاد شما که توی اون اتاق سیمانی توی بندرعباس زندگی میکردین انداخت
و دیدم که شما توی اون وضعیت هم از زندگی تون لذت میبردین
و خدارو شاکر بودین
و من اگه خودم رو جای شما میزاشتم هرگز نمیتونستم این همه حال خوب رو داشته باشم
ولی شما اون حال خوبتنو رو و اون لذت بردن از زندگی تون رو ادامه دادین حتی توی اون اتاق سیمانی
و این حال عالی رو این حس سپاسگزاری تون رو ادامه دادین تا به این بهشت بی نظیر هدایت شدین
خدایا شکرت که دارم از تک تک لحظات زندگی تون درس میگیرم.
خدای من امروز دستان بی نظیرت به من یاد دادند که با کوچکترین شادی ها زندگی م را لذت بخش و زیباتر و بهشتی تر کنم
استاد عزیزم چقدر زیبا داری زندگی بهشتی رو بهمون یاد میدی
داری بهمون میگی که از تک تک لحظاتت لذت ببر
تا خدای مهربونت به تو زیباترین و لذت بخش ترین و شیرین اتفاقات رو برات رقم بزنه
و کافیه تو در لحظه زندگی کنی و از داشته هات لذت ببری
استاد عزیزم من از ان موقعی که با جمع این خانواده پیوستم
دارم با عشق زندگی میکنم
و هر روز م بهتر از روزهای قبلم شده
به خصوص این روزها که در این بهشت زیبای خدا زندگی میکنم
طعم زندگی را و لذت زندگی و نفس کشیدن را بیشتر میفهمم
و چقدر عالیه ما از همین داشته هامون لذت ببریم
از همین لبخندی که روی لبامون میشینه یا از اون لبخندی که یه غریبه بهمون هدیه میده
یا مثل استاد عزیزم که توی اون ننو ی زیبا خوابیده بود
و رهای رها شده بود
و از غوغای جهان فارغ شده
و فقط داره از تک تک لحظاتش لذت میبره
و داره از خدای سبحان سپاسگزاری میکنه
و این لذت بردن و سپاسگزاری از تک تک نعت های خدا
زندگیش زیباتر و بهشتی تر شده.
و چه زیبا در مورد قانون بهمون یاداور شدی
اره قانون احساس خوب همیشه = با اتفاقات خوبه
اره قانون اینکه ما هر انچه که در ذهنمون داریم مرور میکنیم از همون جنس اتفاقات برامون رخ میده و این یک قانونه
و اینکه ما هر چه به زیبای های بیشتر توجه کنیم همون زیبایی ها رو وارد زندگی مون میکنیم
و این قانون سپاسگزاری همیشه برایم زیباست
که شکر نعمت نعمتت افزون کند
و این شکر کردن از نعمت و ثروت و فراوانی ها؛ خدای مهربان هم به تو بیشتر نعمت و ثروت میده
خدای من چقدر این حس خوابیدن توی ننو رو دوست دارم
و یه حس رهایی
و یه حس ارامش
خدایا شکرت الهی شکرت
و چقدر حس زیبایست که در بهشت باشی
و زیر سایه ی در ختان بهشتی ش
و توی اون ننوی زیبا خوابیده باشی
و عزیز دلت ؛ عشقت ؛ نفست بیاد تو رو هل بده
و اون انرژی پاک و زیبای پر از عشقش رو بهت منتقل بده
و چه حالی داره خدای من
………
خدایا شکرت که دارم توی این بهشت
یاد میگیرم تو فقط از داشته هات لذت ببر
من پاداش این لذت بردنت رو با عشق میدم
تو فقط شاد باش
من پاداش شادی رو میدم
خدای من این حیاط بهشت مون این فضای سر سبز چمن ها و درختان زیبا
و اون دریاچه ی زیبا
و اون گروه ارکستر جیر جیرک ها
و اون ارامش محض
و اون کلبه ی بهشتی زیبا
و اون عشق بازی خدا با بنده هاش
و اون رابطه های عاشقانه ی دستان خدا
و اون خورشید طلایی که از میون درختان داشت سرک میکشید
و اون اسمون ابی و زیبا
و اون همه زیبایی در این بهشت
مرا دیوانه کرده
خدایا شکرت به خاطر این همه حال و هوای بهشتی م
استاد عزیزم چقدر زیباست کلامت خنده هایت ارامشت و این همه یکی بودنت با خدا
و چه زیباست که همیشه کارهات رو با نام و یاد خدای مهربان شروع میکنی
و اون انرژی و عشق الهی رو دریافت میکنی
و چه شوری و شوقی داره وقتی که کاری رو انجام میدی و میخای نتیجه شو ببینی
و درست مثل استاد عزیزم که یقین داشت که گره ها باز نمیشن
چون داشت از قانون استفاده میکرد
و چقدر عالیه که ما هم از این قانون احساس خوب = با اتفاقات خوب رو توی زندگی مون به کار ببریم
و اون وقت زندگیمون لذت بخش ترین زندگی دنیا میشه.
و شاید بعضی مواقع با یه تضادی بربخوری و ظاهر اون زیبا نباشه
ولی وقتی این تضاد رو بهش فکر کنی میبینی که خدا اون تضادرو برای رسیدن به خواسته ت جلوی راهت قرار داده
و این تضاد هم مثل اون باران که روی استاد میبراریده ولی خیس نمیشده
این تضاد هم به تو هیچ اسیبی نمیرسونه
بلکه تو را به خواسته ت نزدیکتر میکنه
و اون خدایی که این تضاد رو جلوی پات گذاشته
همون هم بهت کمک میکنه
فقط کافیه که ما هم بهش اعتماد کنیم
کافیه که ما ایمانمون رو قوی تر کنیم
و امیدمون فقط به خودش باشه و با توکل بر خودش کارهامون رو پیش ببریم.
و اون وقت خدا در عالی ترین زمان و مکان ما رو به هدف مون و خواسته هامون میرسونه
و چقدر این داستان مار برام جالب بود
ماری که نتونست به شما اسیب برسونه
و اونم نزدیکی به پاهاتون بوده
و اینجا چقدر خدا داره بهمون میگه من از شما محافظت میکنم
اگه شما هم به من ایمان داشته باشید
و من در تمام لحظات محافظ شما هستم
و منو یاد این ایه ی زیبا از سوره ی یوسف انداخت
فالله خیر حفظا و هو ارحم الرحمین (خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است)
و چقدر خوبه که ما هم بیایم اون باورها و اون نجواهای شیطانی رو که توی ذهنمون چنبره میزنندرو
با اسلحه ی زیبای صدق بالحسنی و با قلب مون و با کنترل ذهنمون و تمرکز بر روی زیبایی ها اون رو نابود کنیم
و یک زندگی پر از ارامش و پر از عشق و لذت بخشی رو برای خودمون خلق کنیم.
و این تمرکز بر روی زیبایی ها رو و اون صدق بالحسنی رو ادامه بدیم و انقدر ادامه بدیم تا این کار بشه جزیی از کارهای روتین زندگی مون و اون وقت این نجواها دیگه خیلی کمرنگ تر و بعضی هاشون از بین میرن.
و اون وقت زندگی مون میشه خدایی اون وقت زندگی مون میشه بهشت و بهشتی که برامون زیباترین زندگیه
و درست مثل شلیک کردن تیرهایی که استاد به اون مار میزد تا نابود بشه و اونقدر این تیرها رو زد تا اینکه اون مار نابود شد.
و ما هم باید انقدر روی خودمون کار کنیم و ادامه بدیم تا تمام باورهایی غلط مون رو از بین ببریم.
و این قانون زیبای فیزیک چقدر زیبا میگه که
که تو فقط باورهاتو درست کن تو فقط از زندگیت لذت ببر تو فقط تمرکزت بر روی زیبایی ها بشه اون وقت کارهات نتیجه میده
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که این همه زندگی در بهشت رو برامون گلستان کردی
خدایا شکرت الهی شکرت
بازم از شما دستان مهربون خدا سپاسگزارم که زندگی در بهشت رو برامون لذت بخش تر کردین.
اخ که امشب اشکم دراومد هم از خوندن کامنتهای بی نظیر تووو و هم اینکه خداا هدایتم کرد به یه فایل بی نظیر از استاد و من به پهنای صورتم اشک ریختم..
الهه جانم تو همین فایل که استاد داره درباره خدا میگه همییین الان که باز پلیش کردم از اول داره در مورد توحید حضرت ابراهیم حرف میزنه و من با خودم گفتمم خداااااا کاری کن که منم ابراهیم گونه باشم..
که دیدم توم تو کامنتت از ابراهیم خلیل الله حرف زدی..
عزیز دلم دوست هم فرکانسیم از خدا میخواممم منم زوودبیام تو مدار پر از عشق و آگاهیت..که داره رووحم پر مزنه برای اون مداار و حتی خیلی خیلی بالاترش..
نوشته هایت …نوشته که نگویم عشق بگویم..عشق هایت مرا به اوج اسمان هارو همونجایی که خداوندم ماه را نشانت داد
عزیزجان من تو چقدرررر بوی خداوندم را میدهی چقدرررر پر از توحیدی …ان توحیدی که فقط خداست و خدا
حس زیبای فهو حسبه رو با تمام وجودت درک میکنی…اخ که من دیوانه ی این آیه ام…کجای دنیارا دیدی که خانواده ی به این بزرگی داشته باشه..کجای دنیارو دیدی که قلبا روحا ….به این زیبایی نزدیک باشه..الهه ی قشنگم ماه هاست که خواب از چشمان سیاه قشنگم ربوده شده و به چشمانم نمیاد… الان داشتم با هم روحم میگفتم که ببین ادم از عشق خداوندش که ببین چقدر عاشق تک تکمونه: میسوزه محو میشه …
حل میشه توی خداوندش
تویاین انرژی منبع
یادمه استاد قشنگم توی یکی از فایل میگفت…
من مردمممممم برای این
خدای ما غنیست
خدای راحتی هاست
و من بی نهایت بیشتر و بیشتر و بیشتر از این میخوام ازش
عزیزدلم عاشق خدای درونتم
عاشق این عالی کار کردنتم
عاشق این اتصال محشرتم با خدای درونت
عاشقتممممممممممم الهه ی قشنگم
خداوند ره گشای مسیرت باشه به سمت بی نهایت زیبایی ها و فراوانی ها
سلام دوست عزیزم،خواهر خوبم من حس و حالتو درک کردم،اونجا که اشک امانت نمیداد تا کامنتتو بنویسی،بغض گلومو گرفت،چقدر عالی حستو بیان کردی،لذت بردم،ایشالله خداوند ما رو هم یاری میکنه تا در زندگی در این بهشت بینظیر رو به صورت واقعی تجربه کنیم،آمین
در صلح بودنت بینظیره و محشر و واقعا تحسین برانگیزه آفرین آفرین
خیلی خوببب میدونم چه حالی داری و چی را تجربه میکنی
میبینی توجه به اصل چه میکنه؟
وقتی میدونی و باور داری که احساس خوبت میتونه چه کاراا بکنه! اصلا همه ی کارهاا را با هم میتونه انجام بده.
چقدر عالی که قرآن را میخوانی، تحسین برانگیز
خیلی هم عالیی که وقتی وصل باشی معلومه که چه نوشته ای از آب در میاد، نوشته ی ساده، روان، آرامش بینظیر واقعا بهت تبریک میگم هم پاره ی بینظیر من
خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمندت و با تمام وجود ارزشمند و مقدس و پادشاهانه ام بهت تبریک میگم این موفقیت بینظیرت را این وصل بودنت را و با تمام وجود ارزشمند و پادشاهانه ام برای تو هم پاره ام آرزوی بهترین ها را از جانب بهترین دوستم میخوام
آفرین به شما که اینقدر زیبا نوشتین… حرفاتون که احساس زیبا و نابی رو بهم داد رو باید با طلا نوشت… این حرفای زیبا حرفای عادی نیستن.. خدایی ان زیبان آرامش بخشن… همین احساس خوبی که با خوندن حرفاتون پیدا کردم مطمئنم اتفاقات بهترو زیباتری رو به دنبال خودش میاره… چقدر زیبایی سادهست چقدر لذت بردن قشنگه چقدر احساس خوب واقعا خوبه چقدر قانون مدارو فرکانس و تمام قوانین خدا بینقص و کامل عمل میکنن…
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش…
این قسمت از سریال زندگی در بهشت جزء نشانه هام بود… و واقعا من در مدارش بودم و تو همین احساس بودم که فقط زیبا زندگی کنم و فقط از زیبایی های زندگی لذت ببرم، که همانا زندگی فقط و فقط زیباییه… ما رأیتُ إلّا جمیلا.. الله جمیل و یحب الجمال… خدا زیباست و زیبایی رو دوست داره…
خدا همه چیزه خدا منبع تمام چیزای خوبه و ما کافیه فقط به این منبع وصل بشیم… منبع آرامش، منبع زیبایی، منبع سلامتی، منبع ثروت، منبع عشق، منبع قدرت، منبع زیبایی… بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین، الرحمن الرحیم، مالک یوم الدین، ایاکُ نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لا الضالین….
بازم از شما دوست عزیز سپاسگزارم بخاطر احساس خوب و حرفای نابتون که با ما به اشتراک گذاشتین، برای شما و همهی دوستان و استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار آرزوی بهترین ها میکنم و امیدوارم خدا همیشه مهمان نه، صاحبخونه و مالک قلبتون و احساستون باشه..
الهه جان این فایل برای چندمین بار، دوباره نشانه من شد و به کامنت شما هدایت شدم…
مدتیه که یک تضاد کوچولو برام پیش اومده که دارم سعی میکنم در خیل اتفاقات فوق العاده ای که داره توی زندگیم میوفته، ازش اعراض کنم و سپاسگزارتر باشم. خوندن کامنتت خیلی حس خوبی بهم داد به خصوص این قسمتهاش که احساس میکنم پاسخ خدا به من بود:
«««و شاید بعضی مواقع با یه تضادی بربخوری و ظاهر اون زیبا نباشه
ولی وقتی این تضاد رو بهش فکر کنی میبینی که خدا اون تضادرو برای رسیدن به خواسته ت جلوی راهت قرار داده
و این تضاد هم مثل اون باران که روی استاد میبراریده ولی خیس نمیشده
این تضاد هم به تو هیچ اسیبی نمیرسونه
بلکه تو را به خواسته ت نزدیکتر میکنه
و اون خدایی که این تضاد رو جلوی پات گذاشته
همون هم بهت کمک میکنه
فقط کافیه که ما هم بهش اعتماد کنیم
کافیه که ما ایمانمون رو قوی تر کنیم
و امیدمون فقط به خودش باشه و با توکل بر خودش کارهامون رو پیش ببریم.
و اون وقت خدا در عالی ترین زمان و مکان ما رو به هدف مون و خواسته هامون میرسونه
و چقدر این داستان مار برام جالب بود
ماری که نتونست به شما اسیب برسونه
و اونم نزدیکی به پاهاتون بوده
و اینجا چقدر خدا داره بهمون میگه من از شما محافظت میکنم
اگه شما هم به من ایمان داشته باشید
و من در تمام لحظات محافظ شما هستم
و منو یاد این ایه ی زیبا از سوره ی یوسف انداخت
فالله خیر حفظا و هو ارحم الرحمین (خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است)
و چقدر خوبه که ما هم بیایم اون باورها و اون نجواهای شیطانی رو که توی ذهنمون چنبره میزنندرو
با اسلحه ی زیبای صدق بالحسنی و با قلب مون و با کنترل ذهنمون و تمرکز بر روی زیبایی ها اون رو نابود کنیم
و یک زندگی پر از ارامش و پر از عشق و لذت بخشی رو برای خودمون خلق کنیم.
و این تمرکز بر روی زیبایی ها رو و اون صدق بالحسنی رو ادامه بدیم و انقدر ادامه بدیم تا این کار بشه جزیی از کارهای روتین زندگی مون و اون وقت این نجواها دیگه خیلی کمرنگ تر و بعضی هاشون از بین میرن.
و اون وقت زندگی مون میشه خدایی اون وقت زندگی مون میشه بهشت و بهشتی که برامون زیباترین زندگیه.»»»
خدایا شکرت که اینقدر مهربان و سریع الاجوابی
الهه جان ممنونم و برات سلامتی و شادی و حال خوب آرزو میکنم.
عجب منظره ی بکر و بی نظیری/ خدایااااا شکرررررت خییییلی قشنگه
استاد وقتی داشتیدقضیه رو تعریف می کردید شما هنوز نگفته بودید مار! من فهمیدم که مار بوده!
علتش اینه که من خییییلی می ترسم ازش یعنی به شددددت می ترسما!! در حدی که وقتی اسمشو می شنوم احساس می کنم نزدیک پاهامه و یا دور پاهام پیچیده و صداش همش توی گوشمه!!
وقتی شما گفتین توی فاصله ی دو سانتی ازتون بوده و یه بزرگش بوده واقعن تعجب کردم و چشام گرد شده بودن!! گفتم خداااایا چطوری توی این فاصله بوده و کاری با استاد نداشته اونم مار به اون بزرگی با اون قطر!!!!
اما وقتی فرمودید که این سری هم اومدیم همونجایی که اون اتفاق افتاده و گفتیم خدا کمکمون میکنه انگار هر چی ترسه ازم دور شد. انگار یه بذر اطمینان دیگه به خدا توی دلم کاشتید
آخه من فقط از مار نمی ترسم کلن از تماااااام خزنده ها می ترسم و وقتی میبینمشون اصلن نمیتونم خودمو کنترل کنم که جیغ نزنم
و از قضا میدونم که به خاطر ترسمه و اونا هم میدونن که من میترسم و فرکانس ترس منو حس می کنن هر وقت تابستونا (تنها) جایی میرم به بدترین شکل ممکن جلوی راهم سبز میشن جاهایی که حتی امکان نیست همچین چیزایی باشن اما هستن!
اما… اما حالا با این جمله ای که شما گفتید من دیگه ازشون نمی ترسم که هیچ حتی باهاشون دوست شدم و به لیست حیوونای مورد علاقم اضافه شدن… واقعن بعضی وقتا منتظر یه تلنگریم تا خیلی ساده همه چیز تغییر کنه و به نفعمون تموم شه
دیگه نمیزارم این ترسای کوچیک باعث شن که حالم خراب شه یا مانع لذت بردنم شن
خدااااایا شکرت که اینطوری هدایتم کردی تا با یه چیز ساده بزرگترین ترسم از بین بره
استاد جان ممنونم
مریم جان سپاسگزارم که انقدر عالی فیلم میگیرید و برامون به اشتراک میزارید
راستی اون ننو سواری هم خیییلی عالی بود حتمن یه دونش رو میخرم
واقعا وقتی بخوای لذت ببری و به سمت زیبای ذهنتو کنترل کنی خدا خودش از راحت ترین و کم خرج ترین راه بهت لذت زیبای نشون میده بدون هیچ سختی فقط باید آگاهانه ذهنمون کنترل کنیم به سمت خواسته ها و دست خدارو باز بزاریم و اعتماد کنیم بدون ترس شک داشتن و اون موقعه است که خدا نشونمون میده زیبای های بی انتهاشو نعمت ثروت خوشبختی بی انتهاشو و فقط لذت ببر از لحظه به لحظه زندگی با وجود خدای یکتا و همین کافیست
همیشهه شب فایل های سفرنامه را میدیدم، اما امروز سنت شکنی کردم. میخوام بیشتر بترکونم یوهوووو
میخوام بیشتر شاد باشم شادِ شاد و یک دیوونههه
میخوام بیشتر انرژیمو گسترش بدم و منتقل کنم
میخوام زندگی را زندگی تررر کنمم
میخوام امروز بیشتر سلام کنم، به درو دیوار سلام کنم و بخندم اصلا، چرا بایستی واسه خندیدن چیز خنده داری حتما بشنوم؟! هوممم هاهاهاهاهاها
میخوام خدای درونم را اصل را بیشتر در درونم و بیرونم بیابم، یوهووووووووو
بمب انرژِیمم خدایااا خداجونم شکرتتت
میخوام بیشتر برقصم پای کوبی کنم میخوام بیشتر توی احساس خوب بمونمممم میخوام امروز بیشتر به ندای درونم گوش بدم، گوش بدم و بازم گوش بدم، میخوام بیشتررر مخصوصا عشق بورزممم به خودمم به خدامممم به بنده هاش؛ میخوام امروزممم یک محمدِ بی غم تری را تجربه کنم. میخوام آینده ام را همین امروز و همین لحظه که فرصتش را دارم و بهم داده شده؛ بهتر بسازمش. یوهووو
به خاطر هر نشانه ای جشن بگیرم و از کوچیکشون نگذرم، و سپاس گزارتر و بیشتر از خودم سوال خفن و مفید بپرسم.
خدا منو خلق کرده، اوکی)) یادمه مایکی توی قسمت 18 توجه بر نکات مثبت یک رپ خواند، گفت خدایا خدایا من اینجام به خاطر تو و تو بیشتر از من میخوای شاد باشم، بیشتر از من میخوای ثروتمند و یک دیوانه ی دوست داشتنی باشم، تو بیشتر از من میخوای که در هر نوع استقلالی باشم. … yeah bro, that’s it. This is Life
اوکی پس من بندگیمو کنم و شما خدایی ات.
پس لازمه یکبار دیگه، حسابی با خودم تعهدهامو مرور کنم، شما هم میتونید اینکار را انجام بدید، فقط به جای اسمم، اسم زیبای خودتون را بذارید.😉 عاشقتونممم 😊😍
محمد، من متعهد به ارزشمند بودن، ثروتمند بودن، رها بودن، شاد بودن، رقاص بودن، بی غم بودن هستم
من متعهد هستم که از هر کاری که میکنم مثل الان که دارم مینویسم و یا میخوانم فقط لذت ببرم.
من متعهد به ساده گرفتن، مهربون بودن، بخشنده بودن؛ دیوانه بودن، بمب انرژی بودن؛ منظم بودن، هستم.
من متعهد به پیروی از ندای درونم هستم. من متعهد به توجه به نکات مثبت و فراوانی هستم. من متعهد به تحسین کردن و تشویق کردن و سپاس گزارررر بودن هستم. خدایا شکرتت خدایاا شکرت خدایا شکرت
اما ای کاش اون صحنه که مارو زدید نمیزاشتید اینجا.همین که تعریف کردید کافی بود به نظرم.بیچاره ماره وقتی تیر خورد چقدر حالش خراب بود همش انگار داشت جون میداد.
سلام خانم شایسته مهربان چنان گفتید تفنگ ؛ من فکر کردم الان یک وینجستر خوش دست پنج تیر پران آمریکایی میارید 5 ونیم بادی به چه درد میخوره جیگر ؛ یک وینجستر ساچمه زنی پنج تیر پران بگیرید اصلا نگاه کردن بهش فوق العاده حال میده ؛ لر باشی واسلحه نداشته باشی
سردار دلاور یک پنج تیر اتوماتیک نقره کوب بگیر مخصوصا جاهایی که جنگل میروید واقعا احتیاج میشه رفتی وسط جنگل چادر زدی نصف های شب می بینی غرش یک حیوان ازخواب بیدار میشی میبینی یک خرس سردوپا ایستاده حریف میطلبه.
ولی من بیش از بیست ساله شکار پرنده های استانی بامجوز محیط زیست میروم باحیوانات وحشی برخورد کرده ام همینکه ببینند اسلحه دردست داره بهت نزدیک نمیشن ولی خرس خیلی باهوشه ؛ اگرحواست نباشد بهت نزدیک بشه ،اول تفنگت ازت میگیره بعد باناخون ریف ریف میکنه که البته اگر خودتو بزنی به مردن ، کارت نداره.
ولی بدانید حیوانات وحشی شعور دارن اسلحه داشته باشی جرات نمیکنند بهت حمله کنند ومخصوصا ازآتش هم میترسند. این بود گوشه بسیار کوچکی ارتجربیات من اگر بخواهی خیلی مفصل توضیح میدهم دربرخورد باحیوانات وحشی ودرنده
ولی مخالف صددرصدی گشتن حیوانات هستم به خدا ؛گرگ نر ازیک متریم بلند شده وبا حالت خشم وسرصدا نگاهم کرده وچون اسلحه دستم بوده ؛آرام آرام ازپیشم رفته از یک متری من کمین کرده بود همینکه بهش رسیدم اسلحه بالا آوردم وگفتم برو پی کارت نزدیک بشی “می شل پونمت ” : سوراخ سوراخت میکنم ولی دربرخورد حیوانات وحشی اول باید آرام باشی عقب نشینی وفرار نکنی اگر فرار کنی دنبالت میان. حمله سگ باید بشینی اگر وسیله دفاع نداشتی و…… خانم شایسته رئیس محترم ؛ فرمانده کل ،رئیس این خانواده ورئیس استاد ما 😂😂💖💖💖💖💖💚💚💚💚 دستور خرید یک وینجستر نقره کوب صادر کن چون ما عمری باشما زندگی میکنیم ،استاد دل شما نمیشکونه ، دستور دستورشماست ماشاءالله واین هم میرسونه که استاد خیلی مهربونه وبسیار برای شما احترام قائله. مریم جان ما ازبس تکیه کلامهای شما را عادت واجرا میکنیم هرجا میریم زن ومردها دعوا میندازیم وفرار. مثلا میگیم به همسرم عاشقتم نففففففففففففففس. خانمها دهنشون وا میمونه. حالا یاحضوری یا توخونه به شوهراشون ایراد میگیرن ، ببین رحیم چطور همسرش صدا میزنه انگار همین یه دونه آدم زندگیش هست وقتی صداش میزنه صدتا عشق من اززبانش میفته. توچرا مرا چنین صدا نمیزنی. …….وبقیه ماجرا. ….
استاد جان شایسته جان ؛ آتیش زدید به جان ومال وزندگیمان ازاون آتشهای ابراهیمی همراه بوی خوش
طایفه بیچاره کرده ایم ببین طور میگه رحیم جان خان. ….خدانگهدارتان مریم جان دستور فراموش نشه
صدای ارام حرکت، درختان صدای آرام، استراحت آدم، در زیر درختان بزرگ و زیبا و صدای جیر جیرکها و صداهایی از طبیعت که روح آدمی را پرورش میدهد و روحنواز و دل انگیز است.
فضایی آرام با عطر درختان، که آکنده از فضای روحانی شده است .
تنها چیزی که می شود دید طبیعت است و آرامش طبیعت که خدا می گوید تو هم مانند این طبیعت آرام باش و تقلا نکن ؛ همه چیز به موقع و سرجای خودش بوجود می آید تو فقط بندگی مرا داشته باش ؛ من هستم همیشه از تو محافظت می کنم و همیشه با تو هستم ؛ تو شرک نورز، و بدان که در تمام لحظه ها با تو هستم ؛ وقتی که تنهایی من درتو هستم و وقتی که درتنهایی خودت غوطه وری بدان که من همیشه با تو هستم هر لحظه هر ثانیه و هر وقت که مرا صدا کنی.
این همه سبزه این همه گیاه و این همه ابزار را گاه با دستان تو آفریدم برای اینکه از آنها استفاده کنی و شکر مرا کنی؛ من ازتو هیچ نمی خواهم جز بندگی من و تکیه به من و بدان که من بهترین تکیه گاه تو هستم.
وقتی آرامی وقتی ناآرامی بدان همیشه من در کنارت هستم ؛ من در لابلای درختانی هستم که استراحتگاه توست ؛ من همیشه با تو هستم و تو بهترین بنده من هستی؛ همه چیز این عالم را مسخر تو کرده ام که راحت تر و لذت بخش تر زندگی کن؛ با من باش که من همیشه با تو هستم و حامی و نگهدار تو هستم.
وقتی تو میترسی من در کنارتم وقتی آرامی من در کنارتم و با هر حرکتی باهر تحرکی ؛ می خواهی به من نشان بدهی که من خیلی عالی از نعمتهای تو استفاده میکنم و من را خوشحال تر می کنی.
بنده خوب من همیشه درهای نعمتم به روی تو گسترده است تو بخواه و من همیشه هستم.
هیچ چیز در جهانم ثابت نیست همه چیز تغییر می کند تو هم قبل از تغییرات تغییر کن قدر بدان و ازهر لحظه خود برای یاد من استفاده کن .
تو فقط یاد من باش من هیچ کاری از تو نمی خواهم من همه کاری را برایت انجام میدهم تا تو راحتتر باشی.
همیشه مواظب احساست باش مواظب افکارت باش و بدان که من نگهبان تو هستم.
همه چیز را برای راحتی تو آفریدم تا تو راحتتر و بهتر زندگی کنی شکر خدا کن شکر من کن که نگهبان تو هستم.
در طبیعتی ارام پر از درختان سر سبز با نور خورشید با سایبانی که برایت قرار دارم خودم را به تو نشان میدهم و ثابت میکنم که هستم برای اینکه تو راحتتر باشی و زندگی کن. زندگی گوارای وجودت باشد.
دنبال چه میگردی دنبال بهشتی من بهشت را برایت به این دنیا می آورم دنبال آرامشی من برایت آرامش را می آورم دنبال راحتی هستی من آن را برایت می آورم ؛ تو هر چه بخواهی من برایت مهیا می کنم تو فقط آرام باش و در ذکر باش و بگو خدایا شکرت .
امروز خیلی اتفاقی به کامنتت هدایت شدم. با اینکه این فایل چند وقت پیش نشانه من بود، ولی امروز از یه طریق دیگه به کامنتت هدایت شدم و چه کامنت فوق العاده ای نوشتی…
یک راز و نیاز کامل و تمام عیار…
یک گفتگوی بی نظیر از جانب خدا
نمیدونم اسمش رو دقیقا چی باید بذارم، ولی هر چی هست، خیلی به دل من نشست… خیلی باهاش اشک ریختم.
یاد اون فایلهای آرامش در پرتو آگاهی استاد افتادم.
کُپیش کردم توی فایل خودم و وقتی که خواستم با صدای خودم هم ضبطش کنم، اونقدر هر بار وسطش به گریه می افتادم که مجبور شدم چندین بار از اول شروع کنم. آخر سر من اونی که ضبط کردم چند جاش مکث کردم چون گریه ام گرفته بود.
فکر کنم هرکس که این متن رو با صدای بلند بخونه، حتما گریه اش میگیره… نمیدونم چرا، ولی وقتی همینجوری از روش میخونی خیلی معمولی تره. ولی وقتی صدای خوندن خودت رو میشنوی، گریه ات میگیره…
انگار حرفهای خدا رو، با صدای خودت میشنوی….
خلاصه که خیلی فوق العاده بود…
خیلی منقلبم کرد.
و خیلی به موقع بود برای من.
عزیزم میبوسمت و سال نو رو بهت تبریک میگم و سپاسگزارم ازت برای این کامنت بهشتی و روحانی.
سلام استاد، وقتتون بخیر
میخوام یه داستانی رو تعریف کنم که شاید یکم طولانی باشه ولی میخوام بگم ایمان اوردم که این قانون کار میکنه
داستان من از همون بچگی شروع شد، تا ۵ سالگی پدر و مادرم منو نمیخواستن، بخاطر همین با پدربزرگ و مادربزرگم زندگی میکردم، وقتی به ۵ سالگی رسیدم پدر و مادرم منو با خودشون بردن خونه، تا ۹ سالگی کارای خونه رو میکردم ولی بعد از اون تصمیم گرفتم که پول در بیارم، از ۹ سالگی تو یه مکانیکی شروع به کار کردم و بعد تو یه کارگاه برق صنعتی، همه چیز خوب پیش میرفت تو ۱۲ سالگی ۲ تا شاگرد ۲۵ ساله داشتم و ….
تا اینکه تصمیم گرفتم وارد صنعت نرم افزار بشم، ۱۶ سالگی تمام درامد و تجربه و … (که سال ۸۴ حدود ۱۵۰ هزار تومن بود) رو رها کردم و رفتم سر وقت دنیای نرم افزار، رشته کامپیوتر رو تو هنرستان انتخاب کردم و دانشگاه هم قبول شدم، یه شرکت شروع به کار کردم و در ۶ ماه شدم مدیر تیم ۵ نفره که برای اداره برق تهران نرم افزار مدیریت منابع انسانی نوشتیم، که سر این سیستم یه جلسه ی ۱۵۰ نفره گذاشتن و من رفتم روی سن تا براشون صحبت کنم، سنی نداشتم ۱۷ سالم بود و یکی از حضار معاون نیروی وقت بود
سن ۱۹ سالگی شرکت خودم رو راه انداختم که بعد از ۲ سال فعالیت ورشکست شدم (که الان فهمیدم علت ورشکستگیم قدرت دادن به رییس جمهور بود) از خونه ی ۱۰۰ متری و ماشین ماکسیما رسیدم به منفی ۲۰ میلیون، همه چیزم رفت. تا این سال من تبریز کار میکردم، بعد از این داستان یه حسی بهم گفت پاشو برو تهران، در ضمن تازه نامزد کرده بودم. اومدم تهران با یه دست لباس، هیچ ساکی وجود نداشت، من بودم و خودم، دنبال کار گشتم یه شرکت پیدا کردم که بهم حقوق ۸۰۰ تومن میداد، شروع بکار کردم ولی برای بدهی هام کافی نبود، یه رستوران رفتم گارسون شدم، اونجا هم ۳۰۰ تومن میگرفتم ولی باز کم میاوردم بخوام بدهی هام رو بدم، شبا هم رفتم رفته گری کردم با ماهی ۴۰۰ تومن، نمیدونم چی شد، ولی ۶ ماه بعد من هیچ بدهیی نداشتم، برگشتم تبریز، عروسی مو گرفتم، یه ماشین خریدم و یه خونه نقلی، هنوز نمیدونم چطوری
بعدش رفتم خدمت، دوران خدمت هم کار میکردم و درامد داشتم، بعد ۴ سال دوباره برگشتم تهران و در عرض ۱ سال، با ۳۰ میلیون تومن که خود اونم وام بود، خونه ۱۵۰ میلیونی خریدم. درامدم هم ۲۵۰۰ بود (سال ۹۴) همه میگفتن حامد دیونه شده حتی همسر و پدرم. هیچ کس فکرش رو هم نمیکرد. تا اینکه در عرض ۲ سال حقوق خودم رو رسوندم به ۱۰ تومن در ماه.
تا اینجا زیاد جالب نبود. اصل داستان از اینجا به بعد اتفاق میفته
اسفند ماه ۹۷ یه نیروی جدید به تیم من اضافه شد. تا این تاریخ من نه رابطه ی عاطفی درستی داشتم با همسرم، نه با خانواده ام و نه ….
همکار جدید اومد و در مورد خدا و قران ازم پرسید، دقیقا جوابم یادمه، گفتم خدا یه برنامه نویسه، یه سیستم ساخته، خودش دیگه کاری نداره، به قران هم اعتقادی ندارم (البته خانواده ی پدری من شدیدا مذهبی هستن و کلی کلاس قران و … رفته بودم و ۲ تا مقام استانی هم اوردم تو قرائت قران ولی اعتقادم رو از دست داده بودم)
یه مدت در مورد این قانون باهام صحبت کرد و یکسری از فایلهای رایگان شما رو بهم داد، دقیقا ایام شب قدر پارسال بود که کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم به دستم رسید. واقعیتش نمیدونستم این فایل پولیه یا رایگان (که امروز متوجه شدم پولی هست و خریداریش کردم)، ولی تاثیر خیلی زیادی در زندگی من داشت
کل زندگی من زیرو رو شد از این تاریخ، وقتی قدرت رو بخدا دادم.
متوجه بودم که زندگی زناشویی من اون چیزی نیست که میخوام و ۵ سالی بود که باهاش مشکل داشتم ولی جرات اعلامش رو نداشتم، زندگی مالیم بد نبود ولی خوب هم نبود. یه حرفی از کوین ترودو در ذهنم غوغا میکرد، اگر میخوای زندگیتو تغییر بدی، تو باید اینکار رو بکنی، تصمیم مهمی بود ولی مطمئن بودم که باید تغییر بدم.
شاید باورتون نشه، به محض شروع تغییر در ذهنم، تغییرات در دنیای بیرون شروع شد، پدر و مادرم باهام مهربون شدن، مسیر جدا شدن از همسرم شروع شد و … (قانون در روابط به درستی در حال اجرا بود)
الان نوبت پول رسیده بود، من گروه خودم رو راه انداختم، اولین پروژه قرارداد بسته شد ولی درامد چندانی نداشت، خونه و ماشین و تمام وسایل زندگی رو گذاشته بودم و اومده بودم بیرون، یه مدت کارگاه داییم زندگی میکردم تا اینکه یه پیشنهاد کاری بهم شد که در خارج از تهران بود، مجبور شدم خونه بگیرم، ماشین خریدم و وسایل خونه رو جور کردم ولی از کجا
نمیدونم
ماشین در عرض ۲ ماه یه ماشین خارجی قدیمی خریدم (حدود ۵۰ تومن) که واقعا نمیدونم چی شد که طرف راضی شد با این شرایط ماشین رو بهم بفروشه و من فقط ۶ میلیون داشتم. بقیه ش جور شد، چطوری؟ نمی دونم
خونه خیلی جالبتر بود، بخاطر کرونا دیگه خونه ی داییم هم نمیتونستم برم، ۲ شب تو ماشین و شرکت موندم، روز سوم رفتم یه خونه دیدم و فردا معامله کردم، از کجا؟ نمیدونم فقط میدونم ۱ میلیون پول تو حسابم بود
الان ۲ هفته ست که خونه ساکن شدم، هنوز حقوق نگرفتم ولی تمام وسایل زندگی رو خریدم، فقط میخواستم و میشد.
این قانون واقعا کار میکنه، الان هم دارم روی باورهای پول سازم کار میکنم، دوره ثروت رو باید بخرم، از کجا، نمیدونم ولی باید بخرم و نگاهش کنم.
خدا خودش باید برسونه
فقط خواستم بگم، در کمتر از یکسال، کل زندگی من زیر و رو شد. از یه زندگی پر از تنش و کشمکش، به یک آرامش رسیدم.
الان هم منتظر آرامش مالی هستم.
تغییرات مالی آغاز شده، نتایجش رو هم دارم میبینم، ولی خیلی مونده به چیزی که میخوام
خدا خودش رحیمه، خودش باید برسونه
به من ربطی نداره، من میخوام، اون مالک منه، باید به بندش بده
شاه پسر!
من باید برات بنویسم
کارت درسته
ایمانت تحسین برانگیزه به این سیستم، واوو
اینکه میدونی خودش جورش میکنه .. پس جورش میکنه تو فقط؟؟
فقط JUST BE HAPPY
امیداورم به همه ی آرزوهات که چیزی برای خدا و همینطور با تکامل هم برای تو چیزی نمیشند، برسی
امیدوارم غرق خدات باشی
بهت تبریک میگم رفیق گلم، اینکه خودتی و نقش بازی نمیکنی
این جسور بودنت را تحسین میکنم
این نگاه به افق داشتنت را تحسین میکنم
و به خاطر وجود ارزشمندت از خدا سپاس گزارم
میترکونییییییییییییییییییی
به قول دوستم، از همین ماه از همین لحظه که داری با لبخند به تمام زندگیت نگاه میکنی! نتایج کوانتومیی بگیرییی الهییی الهیییی
خدایاا شکرت
دوست دارممم دستِ خداااا
سلام دوست من
الان که چهار سال و 7،8 ماه از این کامنت زیبا گذشته، اومدم ازت تشکر کنم، نمیدونم تو این مدت چه تغییری کردی، چقدر از زندگیت رو خودت ساختی و به کجا رسوندیش، فقط خواستم بگم، کسی که الان داره مینویسه هیچ ربطی به کسی که براش اون کامنت رو گذاشتی نداره، کسی که براش خرید وسایل خونه براش معجزه بود فقط 40 تومن پول جاروبرقی میده، ماشینه 6 میلیاردی سوار میشه، ازدواج مجدد کرده و یه دختر 1 ساله داره، خواستم بگم این قانون جواب میده، نمیدونم چرا دارم مینویسم برات، فقط میدونم تو لایق بهترینهایی و بهتر از اینی که هستی به سراغت میاد، فقط ادامه بده رفیق
عالییییییییییی فوق العاده بود مرسی مریم جون جناب عباس منش به خاطر این فایل زیبا و تاثیر گذار برای من بازهم باورهای ایمان عشق فراوانی و سعادت رو تقویت کرد بازم مرسی مرسی مرسی
به نام خدای بهشت
سلامی با عطر خوش بهشتی تقدیم به دوستای نازنینم
وتقدیم به مرد خدا ؛استاد بی نظیرم ؛دستان پر از مهر خدا
تقدیم به خانم شایسته ی عزیزم؛ دستان بی نظیر خدا
و سلامی با عطر خوب خدا تقدیم به خودم که با خدا یکی شده ام
خدایا هزاران بار شکرت که مرا عمری دوباره عشقی دوباره و جانی دوباره و نفسی دوباره دادی تا بتوانم در این بهشتت زندگی کنم و با عشق و با تمام وجودم با خودت راز و نیاز کنم و عبادت کنم تو را ای عشق ابدی من.
خدای من این احساس م دیوانه کننده ست
احساسی که نمیشود وصف کرد
انقدر به خودت وصل شده ام
انقدر غرق در عشقت و مهربانیت و بزرگیت و رزاقیتت و وهابیتت شده ام که دیووانه کننده ست این حالم
خدایا چگونه این حالم را توصیف کنم
الله اکبر به این حس و حالم
الله اکبر به این احساس بی نظیر یکی شدن با خودت
الله اکبر به یکتاپرست بودن استاد که شاید الان کمی از احساس استاد را بفهمم و درک کنم که چگونه غرق در عشق خدایت شده ای
الله اکبر به این قلبم که نزدیکه از شورو و هیجان خودت بایسته
خدایا خدایا خودت کمکم کن تا بتونم این بهشت امروزت را درک کنم و بیشتر بفههم تو را
الله اکبر به این اشک هایی که امانم نمیدهد برای نوشتن
برای وصف بهشتی که دارد مرا مجنون و دیوانه میکند
خدایا شکرت الهی شکرت که مرا اینقدر دیوانه و مجنون خودت کرده ای
…..
استاد عزیزم انقدر امروز حالم دگرگونه که تا بحال تجربه چنین عشقی به خدایم به ربم و به عشقم و به مهربانم نداشته ام
این بهشت زیبا مرا مست خدایم کرده
بخدا حالی دارم که صورتم غرق در باران بهشتی ست
نمیدونم چی بگم فقط میگم خدایا تا اخر عمرم مرا حالی بهتر از اینکه هستم به من عطا کن
خدایا انکه تو را دارد چه ندارد؟
و انکه تو را ندارد چه دارد؟
……
امروز سیزدهمین بهار زندگی مون توی بهشت زیبای خدا داره سپری میشه
زندگی که فقط باید ازش لذت ببری
و لذت بردن از زندگی چه زیباست
و اون هم زندگی که در بهشت باشد
استاد عزیزم این قسمت از زندگی در بهشت منو یاد شما که توی اون اتاق سیمانی توی بندرعباس زندگی میکردین انداخت
و دیدم که شما توی اون وضعیت هم از زندگی تون لذت میبردین
و خدارو شاکر بودین
و من اگه خودم رو جای شما میزاشتم هرگز نمیتونستم این همه حال خوب رو داشته باشم
ولی شما اون حال خوبتنو رو و اون لذت بردن از زندگی تون رو ادامه دادین حتی توی اون اتاق سیمانی
و این حال عالی رو این حس سپاسگزاری تون رو ادامه دادین تا به این بهشت بی نظیر هدایت شدین
خدایا شکرت که دارم از تک تک لحظات زندگی تون درس میگیرم.
خدای من امروز دستان بی نظیرت به من یاد دادند که با کوچکترین شادی ها زندگی م را لذت بخش و زیباتر و بهشتی تر کنم
استاد عزیزم چقدر زیبا داری زندگی بهشتی رو بهمون یاد میدی
داری بهمون میگی که از تک تک لحظاتت لذت ببر
تا خدای مهربونت به تو زیباترین و لذت بخش ترین و شیرین اتفاقات رو برات رقم بزنه
و کافیه تو در لحظه زندگی کنی و از داشته هات لذت ببری
استاد عزیزم من از ان موقعی که با جمع این خانواده پیوستم
دارم با عشق زندگی میکنم
و هر روز م بهتر از روزهای قبلم شده
به خصوص این روزها که در این بهشت زیبای خدا زندگی میکنم
طعم زندگی را و لذت زندگی و نفس کشیدن را بیشتر میفهمم
و چقدر عالیه ما از همین داشته هامون لذت ببریم
از همین لبخندی که روی لبامون میشینه یا از اون لبخندی که یه غریبه بهمون هدیه میده
یا مثل استاد عزیزم که توی اون ننو ی زیبا خوابیده بود
و رهای رها شده بود
و از غوغای جهان فارغ شده
و فقط داره از تک تک لحظاتش لذت میبره
و داره از خدای سبحان سپاسگزاری میکنه
و این لذت بردن و سپاسگزاری از تک تک نعت های خدا
زندگیش زیباتر و بهشتی تر شده.
و چه زیبا در مورد قانون بهمون یاداور شدی
اره قانون احساس خوب همیشه = با اتفاقات خوبه
اره قانون اینکه ما هر انچه که در ذهنمون داریم مرور میکنیم از همون جنس اتفاقات برامون رخ میده و این یک قانونه
و اینکه ما هر چه به زیبای های بیشتر توجه کنیم همون زیبایی ها رو وارد زندگی مون میکنیم
و این قانون سپاسگزاری همیشه برایم زیباست
که شکر نعمت نعمتت افزون کند
و این شکر کردن از نعمت و ثروت و فراوانی ها؛ خدای مهربان هم به تو بیشتر نعمت و ثروت میده
خدای من چقدر این حس خوابیدن توی ننو رو دوست دارم
و یه حس رهایی
و یه حس ارامش
خدایا شکرت الهی شکرت
و چقدر حس زیبایست که در بهشت باشی
و زیر سایه ی در ختان بهشتی ش
و توی اون ننوی زیبا خوابیده باشی
و عزیز دلت ؛ عشقت ؛ نفست بیاد تو رو هل بده
و اون انرژی پاک و زیبای پر از عشقش رو بهت منتقل بده
و چه حالی داره خدای من
………
خدایا شکرت که دارم توی این بهشت
یاد میگیرم تو فقط از داشته هات لذت ببر
من پاداش این لذت بردنت رو با عشق میدم
تو فقط شاد باش
من پاداش شادی رو میدم
خدای من این حیاط بهشت مون این فضای سر سبز چمن ها و درختان زیبا
و اون دریاچه ی زیبا
و اون گروه ارکستر جیر جیرک ها
و اون ارامش محض
و اون کلبه ی بهشتی زیبا
و اون عشق بازی خدا با بنده هاش
و اون رابطه های عاشقانه ی دستان خدا
و اون خورشید طلایی که از میون درختان داشت سرک میکشید
و اون اسمون ابی و زیبا
و اون همه زیبایی در این بهشت
مرا دیوانه کرده
خدایا شکرت به خاطر این همه حال و هوای بهشتی م
استاد عزیزم چقدر زیباست کلامت خنده هایت ارامشت و این همه یکی بودنت با خدا
و چه زیباست که همیشه کارهات رو با نام و یاد خدای مهربان شروع میکنی
و اون انرژی و عشق الهی رو دریافت میکنی
و چه شوری و شوقی داره وقتی که کاری رو انجام میدی و میخای نتیجه شو ببینی
و درست مثل استاد عزیزم که یقین داشت که گره ها باز نمیشن
چون داشت از قانون استفاده میکرد
و چقدر عالیه که ما هم از این قانون احساس خوب = با اتفاقات خوب رو توی زندگی مون به کار ببریم
و اون وقت زندگیمون لذت بخش ترین زندگی دنیا میشه.
و شاید بعضی مواقع با یه تضادی بربخوری و ظاهر اون زیبا نباشه
ولی وقتی این تضاد رو بهش فکر کنی میبینی که خدا اون تضادرو برای رسیدن به خواسته ت جلوی راهت قرار داده
و این تضاد هم مثل اون باران که روی استاد میبراریده ولی خیس نمیشده
این تضاد هم به تو هیچ اسیبی نمیرسونه
بلکه تو را به خواسته ت نزدیکتر میکنه
و اون خدایی که این تضاد رو جلوی پات گذاشته
همون هم بهت کمک میکنه
فقط کافیه که ما هم بهش اعتماد کنیم
کافیه که ما ایمانمون رو قوی تر کنیم
و امیدمون فقط به خودش باشه و با توکل بر خودش کارهامون رو پیش ببریم.
و اون وقت خدا در عالی ترین زمان و مکان ما رو به هدف مون و خواسته هامون میرسونه
و چقدر این داستان مار برام جالب بود
ماری که نتونست به شما اسیب برسونه
و اونم نزدیکی به پاهاتون بوده
و اینجا چقدر خدا داره بهمون میگه من از شما محافظت میکنم
اگه شما هم به من ایمان داشته باشید
و من در تمام لحظات محافظ شما هستم
و منو یاد این ایه ی زیبا از سوره ی یوسف انداخت
فالله خیر حفظا و هو ارحم الرحمین (خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است)
و چقدر خوبه که ما هم بیایم اون باورها و اون نجواهای شیطانی رو که توی ذهنمون چنبره میزنندرو
با اسلحه ی زیبای صدق بالحسنی و با قلب مون و با کنترل ذهنمون و تمرکز بر روی زیبایی ها اون رو نابود کنیم
و یک زندگی پر از ارامش و پر از عشق و لذت بخشی رو برای خودمون خلق کنیم.
و این تمرکز بر روی زیبایی ها رو و اون صدق بالحسنی رو ادامه بدیم و انقدر ادامه بدیم تا این کار بشه جزیی از کارهای روتین زندگی مون و اون وقت این نجواها دیگه خیلی کمرنگ تر و بعضی هاشون از بین میرن.
و اون وقت زندگی مون میشه خدایی اون وقت زندگی مون میشه بهشت و بهشتی که برامون زیباترین زندگیه
و درست مثل شلیک کردن تیرهایی که استاد به اون مار میزد تا نابود بشه و اونقدر این تیرها رو زد تا اینکه اون مار نابود شد.
و ما هم باید انقدر روی خودمون کار کنیم و ادامه بدیم تا تمام باورهایی غلط مون رو از بین ببریم.
و این قانون زیبای فیزیک چقدر زیبا میگه که
که تو فقط باورهاتو درست کن تو فقط از زندگیت لذت ببر تو فقط تمرکزت بر روی زیبایی ها بشه اون وقت کارهات نتیجه میده
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که این همه زندگی در بهشت رو برامون گلستان کردی
خدایا شکرت الهی شکرت
بازم از شما دستان مهربون خدا سپاسگزارم که زندگی در بهشت رو برامون لذت بخش تر کردین.
ارزوی بهترین ها رو براتون دارم.
به امید دیدارمون توی پردایس
یا حق
سلام به خانم رشیدی عزیز که توصیف زیبای حال خوبتان آدم را به وجد می آورید.
ممنونم از شما به خاطر انتقال حال خوبتون به دوستان. 🙏🙏🙏🙏
به نام خدای مهربان
سلام اقای محمدی عزیز؛ سلام دوست همفرکانسی م
خدایا هزاارن بار شکرت که خودت این همه حس و حال عالی رو بهم میدی
منم با عشق تمام برایم دوستانم مکتوب میکنم
ممنونم اقای محمدی عزیز که کامنتم رو مطالعه کردین
ارزوی بهترین ها رو براتون دارم دوست عزیزم
در پناه خدای مهربان باشی
سلام عزیز دلمممم..
😭😭😭😭
ای جان دلممم…ای جانم به قلم پر از عشقت..
چشمامو که پر از اشک کردی دختر..
تو فقط بنویس…تو فقط بنویییس من دلم میخواااد بخونم و باهااااش پرواز کنم..
عزیزممم..لذت بردم و باهاش بغض کردم از اون بغضاییی خوب که پر از خداییه..
دوستت دارم..
انشالله هر روزت عالی تر و بهتر از دیروزت باشه😍😍😍😘
به نام خدای مهربان
سلام به افرین عزیزم
سلام عشق خدا
به افرین عزیزم اومدم جواب کامنتت رو بدم
خدا بهم گفت الهه قبل از اینکه این کار رو انجام بدی برو تو حیاط خونه تون
منم با حال خوبم رفتم توی حیاط
رفتم تا عشقم مهربونم خالق یکتایم
اسمون زیبا رو غرق در ابرهای زیبا کرده
و مهتاب زیبا از پشت اون ابرهای زیبا
داره بهم لبخند میزنه
منم بهش سلام دادم
میدونی من همیشه توی اسمون دنبال ماه میگردم
و هر شب که میبینمش بهش سلام میدم
همیشه مهتاب برام زیباست
اصلا تمام نعمت های خدایم برایم زیباست
اره داشتم میگفتم به افرین عزیزم
رفتم بیرون دیدم که این اسمون زیبا امشب یه زیبایی خاصی داره
دیدم خدا داره باهام حرف میزنه
سرم رو به اسمونش کردم
و با عشق تمام که انگار تک تک سلول های بدنم این عشق رو میفهمیدن
با عشقم حرف زدم
بهش گفتم مهربونم
چی شده که منو دعوت کردی توی حیاط خونمون
بهم گفت الهه
به خاطر این همه حال خوبت
یه هدیه ای برات دارم
اره خدای مهربونم
یه نسیم خنک و ملایم بهاری رو برام هدیه داد
بخدا این نسیم انقدر صورتمو با ارامش نوازش میداد
که دوست داشتم ساعت ها توی حیاط خونه مون قدم بزنم
و خدای عزیزم رو به خاطر این هدیه ی زیباش هزاارن بار شکر کردم
دوست بی نظیرم
اینقدر این حال و هوایم رو با خدا دوست دارم
انقدر حالم خوبه که دوست دارم از این همه عشق بازی مان با هم سر به کوه بزارم
میدونی به افرین من از همون موقعی که با استاد اشنا شدم
همیشه از خدا میخاستم که ایمان و دوستی ابراهیم خلیل الله رو بهم بده
و حالا دارم این روزهای زیبا رو که تکاملم رو طی کردم تا به این نقطه رسیدم رو تجربه میکنم.
خدایا شکرت
به افرین عزیزم همیشه دوست بی نظیری برام هستی
و همیشه توی قلبم میمونی
ارزو میکنم که همیشه لحظات زندگیت بوی عطر خوب خدا رو بده .الهی امین
در پناه خدای مهربان باشی دوست نازنینم
عزیز دلمممممم..
اخ که امشب اشکم دراومد هم از خوندن کامنتهای بی نظیر تووو و هم اینکه خداا هدایتم کرد به یه فایل بی نظیر از استاد و من به پهنای صورتم اشک ریختم..
الهه جانم تو همین فایل که استاد داره درباره خدا میگه همییین الان که باز پلیش کردم از اول داره در مورد توحید حضرت ابراهیم حرف میزنه و من با خودم گفتمم خداااااا کاری کن که منم ابراهیم گونه باشم..
که دیدم توم تو کامنتت از ابراهیم خلیل الله حرف زدی..
عزیز دلم دوست هم فرکانسیم از خدا میخواممم منم زوودبیام تو مدار پر از عشق و آگاهیت..که داره رووحم پر مزنه برای اون مداار و حتی خیلی خیلی بالاترش..
عزیز دلمم هر روزت عالی تر و دیروزت باشههههههههه..
دوستت دارم
به نام خدای هدایتگر
سلام عزیزم؛ سلام به روی ماهت
خدایا شکرت که با نوشته هایی که خودت به قلبم الهام میکنی
و من هم با عشق تمام اونا رو مینویسم
نوشته هایی که برام زیباترین عشق تو را داره
و نوشته هایی که برام بوی تو را داره
برای دوستانم مینویسم
به افرینم من میدونم به این خواسته ی زیبایت میرسی
شک نکن
خدایی که تو را به این مسیر زیبا هدایت کرده
تو را ایمان ابراهیم خلیل الله و بیشتر از اون به تو عطا میکنه
منم مثل شما تشنهی این اگاهی ها در مورد حضرت ابراهیم بودم
همیشه فایل هایی که استاد در مورد توحید و یکتاپرستی ابراهیم خلیل الله صحبت کرده بود
میدیدم
و به پهانای صورتم اشک میریختم
و از خدا همین ایمان و حال و هوای ابراهیم خلیل الله را میخاستم
ابراهیمی که با ایمان تمام به خدای مهربان برای قربانی کردن فرزندش به راه افتاد
دوست عزیزم بغض و اشک زیبایی در چشمانم حلقه زده
و روانه ی صورت پر از نور و زیبایم کرده
دوست الهی م نمیدونم
یک فرکانس عالی رو ازتون دریافت میکنم
یه حس الهی و خدا گونه.
و به خودم افتخار میکنم که توی این مسیر زیبا و سراسر خدایی
دوستانی همچون تو را دارم
از خدا میخاهم که شما عزیز دلم رو به تمام خواسته هایت برسونه. الهی امین
در پناه خدای مهربان باشی به افرینم
سلام بر الهه ی زیبای من
سلام بر دردانه ی نازنین خداوندم
نوشته هایت …نوشته که نگویم عشق بگویم..عشق هایت مرا به اوج اسمان هارو همونجایی که خداوندم ماه را نشانت داد
عزیزجان من تو چقدرررر بوی خداوندم را میدهی چقدرررر پر از توحیدی …ان توحیدی که فقط خداست و خدا
حس زیبای فهو حسبه رو با تمام وجودت درک میکنی…اخ که من دیوانه ی این آیه ام…کجای دنیارا دیدی که خانواده ی به این بزرگی داشته باشه..کجای دنیارو دیدی که قلبا روحا ….به این زیبایی نزدیک باشه..الهه ی قشنگم ماه هاست که خواب از چشمان سیاه قشنگم ربوده شده و به چشمانم نمیاد… الان داشتم با هم روحم میگفتم که ببین ادم از عشق خداوندش که ببین چقدر عاشق تک تکمونه: میسوزه محو میشه …
حل میشه توی خداوندش
تویاین انرژی منبع
یادمه استاد قشنگم توی یکی از فایل میگفت…
من مردمممممم برای این
خدای ما غنیست
خدای راحتی هاست
و من بی نهایت بیشتر و بیشتر و بیشتر از این میخوام ازش
عزیزدلم عاشق خدای درونتم
عاشق این عالی کار کردنتم
عاشق این اتصال محشرتم با خدای درونت
عاشقتممممممممممم الهه ی قشنگم
خداوند ره گشای مسیرت باشه به سمت بی نهایت زیبایی ها و فراوانی ها
به نام خدای زیبایی ها
سلام الا عزیزم ؛ سلام به روی ماه زیبای تو دوست نازنینم
خدایا تو را هزاارن بار شاکرم که منو به این راه زیبایت هدایت کردی
راهی که سراسر مسیرش خوشی و زیبایی ست
مسیری که این روزها به بهشت بی نظیرت گره خورده
خدایا شکرت که من دوستای ناب و الهی چون الا مهربونم رو دارم.
اره دوست عزیزم اینجا یعنی خانه ی زیبا عباس منشی ها
خانه ی بهشتی مان زیباست
که هر جای ان را نگاه میکنم بوی بهشت
و بوی خدا را برایم دارد
هر جای ان را نگاه میکنم
کلام خدا را و عشق خدا را میببنم
خدایا شکرت الهی شکرت
الای زیبای م من هم عاشق این همه الهی بودنت هستم
عاشق اون نوشته های بی نظیر و الهی ت و عاشقانه هایت با خدایت هستم
عاشق اون تک تک کلماتت که هر کدومش بوی خدا رو برام میدن.
ممنونم ازت ممنونم دوست بی نظیرم که این کامنت پر از عشق رو برام هدیه دادی
و به خودم افتخار میکنم که دوستانی چون شما رو دارم.
ارزوی بهترین ها رو برات دارم الای نازنینم.
یا حق
سلام دوست عزیزم،خواهر خوبم من حس و حالتو درک کردم،اونجا که اشک امانت نمیداد تا کامنتتو بنویسی،بغض گلومو گرفت،چقدر عالی حستو بیان کردی،لذت بردم،ایشالله خداوند ما رو هم یاری میکنه تا در زندگی در این بهشت بینظیر رو به صورت واقعی تجربه کنیم،آمین
امیدوارم موفق و پیروز باشی
به نام خدای مهربان
سلام مرضیه عزیزم
سلام دوست الهی م
ممنونم ازت که کامنتم رو مطالعه کردی
اره دوست عزیزم عشق بازی با خدا برام زیباترین حس دنیاست.
خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتره
خدایی که این روزها در تک تک سول هایم حسش میکنم
دوست نازنینم ممنونم به خاطر کامنت پر از مهرت
و ممنونم به خاطر دعای پایانی ت
ارزوی بهترین ها رو برات دارم دوست بی نظیرم.
یا حق
یوهوو
در صلح بودنت بینظیره و محشر و واقعا تحسین برانگیزه آفرین آفرین
خیلی خوببب میدونم چه حالی داری و چی را تجربه میکنی
میبینی توجه به اصل چه میکنه؟
وقتی میدونی و باور داری که احساس خوبت میتونه چه کاراا بکنه! اصلا همه ی کارهاا را با هم میتونه انجام بده.
چقدر عالی که قرآن را میخوانی، تحسین برانگیز
خیلی هم عالیی که وقتی وصل باشی معلومه که چه نوشته ای از آب در میاد، نوشته ی ساده، روان، آرامش بینظیر واقعا بهت تبریک میگم هم پاره ی بینظیر من
خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمندت و با تمام وجود ارزشمند و مقدس و پادشاهانه ام بهت تبریک میگم این موفقیت بینظیرت را این وصل بودنت را و با تمام وجود ارزشمند و پادشاهانه ام برای تو هم پاره ام آرزوی بهترین ها را از جانب بهترین دوستم میخوام
عشق بیشتر
شادی بیشتر
پای کوبی بیشتر
صلح بیشتر
ثروت بیشتر
سعادتمندی در دنیا و آخرت
پادشاه خدا روی زمین خیلی دوستتت داره.
بترکونی پرنسس))
به نام الله یکتا
سلام محمد عزیزم ؛ سلام دوست الهی م
خدایا شکرت که توی مسیری قرار گرفتم که همه جایش بوی تو را برایم داره
خدایا شکرت به خاطر این همه حس و حال عالی که دارم دریافت میکنم
اره دوست عزیزم این روزها دارم بیشتر خدا رو توی تک تک لحظاتم میبینم
حسش میکنم
میشنوم
میبویمش
و میبینمش
خدایی که همیشه با ماست و همیشه نام و یادش ارامش بخش قلب ماست
اره محمد من خیلی وقته که قران رو مطالعه میکنم
خیلی وقته که با خوندنش چشمانم بارونی میشه
معانی بی نظیرش بیشتر منودیوونه خدا میکنه
خدایی که تازه پیداش کردم
خدایی که با تمام وجودم حالا دارم میفهمم
حالا دارم حس زیبای خداگونه شما رو میفهمم
و چه حال زیبایی ست که غرق در خدایت شوی
و حالا دیگر هیچ چیز و هیچ کسی جز خودش برایم مهم نیست
و دوست دارم تمام عمرم رو با عشق بازی با خودش به اتمام برسونم
ممنونم به خاطر این همه مهربونی ت دوست الهی م
منم از خدای بزرگ و عزیزم میخاهم که شما رو به سر منزل مقصدتون برسونه
بازم ممنونم به خاطر این کامنت زیبات که چشماممو بارونی کرد.
در پناه خدای مهربان باشی محمد عزیزم
سلام دوست عزیز…
آفرین به شما که اینقدر زیبا نوشتین… حرفاتون که احساس زیبا و نابی رو بهم داد رو باید با طلا نوشت… این حرفای زیبا حرفای عادی نیستن.. خدایی ان زیبان آرامش بخشن… همین احساس خوبی که با خوندن حرفاتون پیدا کردم مطمئنم اتفاقات بهترو زیباتری رو به دنبال خودش میاره… چقدر زیبایی سادهست چقدر لذت بردن قشنگه چقدر احساس خوب واقعا خوبه چقدر قانون مدارو فرکانس و تمام قوانین خدا بینقص و کامل عمل میکنن…
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش…
این قسمت از سریال زندگی در بهشت جزء نشانه هام بود… و واقعا من در مدارش بودم و تو همین احساس بودم که فقط زیبا زندگی کنم و فقط از زیبایی های زندگی لذت ببرم، که همانا زندگی فقط و فقط زیباییه… ما رأیتُ إلّا جمیلا.. الله جمیل و یحب الجمال… خدا زیباست و زیبایی رو دوست داره…
خدا همه چیزه خدا منبع تمام چیزای خوبه و ما کافیه فقط به این منبع وصل بشیم… منبع آرامش، منبع زیبایی، منبع سلامتی، منبع ثروت، منبع عشق، منبع قدرت، منبع زیبایی… بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین، الرحمن الرحیم، مالک یوم الدین، ایاکُ نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لا الضالین….
بازم از شما دوست عزیز سپاسگزارم بخاطر احساس خوب و حرفای نابتون که با ما به اشتراک گذاشتین، برای شما و همهی دوستان و استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار آرزوی بهترین ها میکنم و امیدوارم خدا همیشه مهمان نه، صاحبخونه و مالک قلبتون و احساستون باشه..
به نام خدای مهربان
سلام محمد رضا جان ؛ سلام دوست بی نظیر و الهی م
خدارو هزاران بار شکر میکنم که خدا داره با این نوشته ی زیبای شما باهام حرف میزنه
خدارو هزاران بار شکر میکنم که زندگیم هر لحظه داره رنگ و بوی خودش رو بیشتر میگیره
دوست عزیزم ممنونم بابت این همه تحسین های زیباتون
منم شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم که این طور با قلم زیباتون کلی حالم رو خوب کردین
خیلی خوشحالم که دوستان عزیز و الهی چون شما رو دارم
و به خودم میبالم که خدا ما رو توی یک مسیر زیبا و مستقیم هدایت کرده
خدایا شکرت به خاطر این همه حال و هوای عالی که دارم
خدایا شکرت که اینقدر حالم عالیه
محمد رضا جان انشالله که هر روز بیشتر و بیشتر مهمون قلب مهربون تون بشه.
و من مطمئنم که روزهای زیبایی رو پیش رو دارید با همین احساس خوبی که دارید
ارزوی بهترین ها رو براتون دارم دوست عزیزم
در پناه خدای مهربان باشید
سلام به الهه عزیز
الهه جان این فایل برای چندمین بار، دوباره نشانه من شد و به کامنت شما هدایت شدم…
مدتیه که یک تضاد کوچولو برام پیش اومده که دارم سعی میکنم در خیل اتفاقات فوق العاده ای که داره توی زندگیم میوفته، ازش اعراض کنم و سپاسگزارتر باشم. خوندن کامنتت خیلی حس خوبی بهم داد به خصوص این قسمتهاش که احساس میکنم پاسخ خدا به من بود:
«««و شاید بعضی مواقع با یه تضادی بربخوری و ظاهر اون زیبا نباشه
ولی وقتی این تضاد رو بهش فکر کنی میبینی که خدا اون تضادرو برای رسیدن به خواسته ت جلوی راهت قرار داده
و این تضاد هم مثل اون باران که روی استاد میبراریده ولی خیس نمیشده
این تضاد هم به تو هیچ اسیبی نمیرسونه
بلکه تو را به خواسته ت نزدیکتر میکنه
و اون خدایی که این تضاد رو جلوی پات گذاشته
همون هم بهت کمک میکنه
فقط کافیه که ما هم بهش اعتماد کنیم
کافیه که ما ایمانمون رو قوی تر کنیم
و امیدمون فقط به خودش باشه و با توکل بر خودش کارهامون رو پیش ببریم.
و اون وقت خدا در عالی ترین زمان و مکان ما رو به هدف مون و خواسته هامون میرسونه
و چقدر این داستان مار برام جالب بود
ماری که نتونست به شما اسیب برسونه
و اونم نزدیکی به پاهاتون بوده
و اینجا چقدر خدا داره بهمون میگه من از شما محافظت میکنم
اگه شما هم به من ایمان داشته باشید
و من در تمام لحظات محافظ شما هستم
و منو یاد این ایه ی زیبا از سوره ی یوسف انداخت
فالله خیر حفظا و هو ارحم الرحمین (خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است)
و چقدر خوبه که ما هم بیایم اون باورها و اون نجواهای شیطانی رو که توی ذهنمون چنبره میزنندرو
با اسلحه ی زیبای صدق بالحسنی و با قلب مون و با کنترل ذهنمون و تمرکز بر روی زیبایی ها اون رو نابود کنیم
و یک زندگی پر از ارامش و پر از عشق و لذت بخشی رو برای خودمون خلق کنیم.
و این تمرکز بر روی زیبایی ها رو و اون صدق بالحسنی رو ادامه بدیم و انقدر ادامه بدیم تا این کار بشه جزیی از کارهای روتین زندگی مون و اون وقت این نجواها دیگه خیلی کمرنگ تر و بعضی هاشون از بین میرن.
و اون وقت زندگی مون میشه خدایی اون وقت زندگی مون میشه بهشت و بهشتی که برامون زیباترین زندگیه.»»»
خدایا شکرت که اینقدر مهربان و سریع الاجوابی
الهه جان ممنونم و برات سلامتی و شادی و حال خوب آرزو میکنم.
به نام خدایی که همه جوره هوای بنده هاشو داره…
سلاااام استادجان و مریم جان عزیزم
عجب منظره ی بکر و بی نظیری/ خدایااااا شکرررررت خییییلی قشنگه
استاد وقتی داشتیدقضیه رو تعریف می کردید شما هنوز نگفته بودید مار! من فهمیدم که مار بوده!
علتش اینه که من خییییلی می ترسم ازش یعنی به شددددت می ترسما!! در حدی که وقتی اسمشو می شنوم احساس می کنم نزدیک پاهامه و یا دور پاهام پیچیده و صداش همش توی گوشمه!!
وقتی شما گفتین توی فاصله ی دو سانتی ازتون بوده و یه بزرگش بوده واقعن تعجب کردم و چشام گرد شده بودن!! گفتم خداااایا چطوری توی این فاصله بوده و کاری با استاد نداشته اونم مار به اون بزرگی با اون قطر!!!!
اما وقتی فرمودید که این سری هم اومدیم همونجایی که اون اتفاق افتاده و گفتیم خدا کمکمون میکنه انگار هر چی ترسه ازم دور شد. انگار یه بذر اطمینان دیگه به خدا توی دلم کاشتید
آخه من فقط از مار نمی ترسم کلن از تماااااام خزنده ها می ترسم و وقتی میبینمشون اصلن نمیتونم خودمو کنترل کنم که جیغ نزنم
و از قضا میدونم که به خاطر ترسمه و اونا هم میدونن که من میترسم و فرکانس ترس منو حس می کنن هر وقت تابستونا (تنها) جایی میرم به بدترین شکل ممکن جلوی راهم سبز میشن جاهایی که حتی امکان نیست همچین چیزایی باشن اما هستن!
اما… اما حالا با این جمله ای که شما گفتید من دیگه ازشون نمی ترسم که هیچ حتی باهاشون دوست شدم و به لیست حیوونای مورد علاقم اضافه شدن… واقعن بعضی وقتا منتظر یه تلنگریم تا خیلی ساده همه چیز تغییر کنه و به نفعمون تموم شه
دیگه نمیزارم این ترسای کوچیک باعث شن که حالم خراب شه یا مانع لذت بردنم شن
خدااااایا شکرت که اینطوری هدایتم کردی تا با یه چیز ساده بزرگترین ترسم از بین بره
استاد جان ممنونم
مریم جان سپاسگزارم که انقدر عالی فیلم میگیرید و برامون به اشتراک میزارید
راستی اون ننو سواری هم خیییلی عالی بود حتمن یه دونش رو میخرم
درپناه الله مهربان:)
سلام استاد عزیز و دوستان همفرکانسی
واقعا وقتی بخوای لذت ببری و به سمت زیبای ذهنتو کنترل کنی خدا خودش از راحت ترین و کم خرج ترین راه بهت لذت زیبای نشون میده بدون هیچ سختی فقط باید آگاهانه ذهنمون کنترل کنیم به سمت خواسته ها و دست خدارو باز بزاریم و اعتماد کنیم بدون ترس شک داشتن و اون موقعه است که خدا نشونمون میده زیبای های بی انتهاشو نعمت ثروت خوشبختی بی انتهاشو و فقط لذت ببر از لحظه به لحظه زندگی با وجود خدای یکتا و همین کافیست
خدیا سپاس گذارم
سلام استاد
ی سوالی که داشتم اینه که چرا دیگه نمیتونم متون رو کپی کنم تو ورد چاپ کنم بخونم نظرات ثروت ۱ رو؟
کلا کلیک راست عمل نمیکنه برای کپی مطالب!
آیا این مشکل من هست یا کلا این ویژگی جدید سایت هست؟
سلاممم سلامممم
حالممممممم به شدتت عالیهههه
همیشهه شب فایل های سفرنامه را میدیدم، اما امروز سنت شکنی کردم. میخوام بیشتر بترکونم یوهوووو
میخوام بیشتر شاد باشم شادِ شاد و یک دیوونههه
میخوام بیشتر انرژیمو گسترش بدم و منتقل کنم
میخوام زندگی را زندگی تررر کنمم
میخوام امروز بیشتر سلام کنم، به درو دیوار سلام کنم و بخندم اصلا، چرا بایستی واسه خندیدن چیز خنده داری حتما بشنوم؟! هوممم هاهاهاهاهاها
میخوام خدای درونم را اصل را بیشتر در درونم و بیرونم بیابم، یوهووووووووو
بمب انرژِیمم خدایااا خداجونم شکرتتت
میخوام بیشتر برقصم پای کوبی کنم میخوام بیشتر توی احساس خوب بمونمممم میخوام امروز بیشتر به ندای درونم گوش بدم، گوش بدم و بازم گوش بدم، میخوام بیشتررر مخصوصا عشق بورزممم به خودمم به خدامممم به بنده هاش؛ میخوام امروزممم یک محمدِ بی غم تری را تجربه کنم. میخوام آینده ام را همین امروز و همین لحظه که فرصتش را دارم و بهم داده شده؛ بهتر بسازمش. یوهووو
به خاطر هر نشانه ای جشن بگیرم و از کوچیکشون نگذرم، و سپاس گزارتر و بیشتر از خودم سوال خفن و مفید بپرسم.
خدا منو خلق کرده، اوکی)) یادمه مایکی توی قسمت 18 توجه بر نکات مثبت یک رپ خواند، گفت خدایا خدایا من اینجام به خاطر تو و تو بیشتر از من میخوای شاد باشم، بیشتر از من میخوای ثروتمند و یک دیوانه ی دوست داشتنی باشم، تو بیشتر از من میخوای که در هر نوع استقلالی باشم. … yeah bro, that’s it. This is Life
اوکی پس من بندگیمو کنم و شما خدایی ات.
پس لازمه یکبار دیگه، حسابی با خودم تعهدهامو مرور کنم، شما هم میتونید اینکار را انجام بدید، فقط به جای اسمم، اسم زیبای خودتون را بذارید.😉 عاشقتونممم 😊😍
محمد، من متعهد به ارزشمند بودن، ثروتمند بودن، رها بودن، شاد بودن، رقاص بودن، بی غم بودن هستم
من متعهد هستم که از هر کاری که میکنم مثل الان که دارم مینویسم و یا میخوانم فقط لذت ببرم.
من متعهد به ساده گرفتن، مهربون بودن، بخشنده بودن؛ دیوانه بودن، بمب انرژی بودن؛ منظم بودن، هستم.
من متعهد به پیروی از ندای درونم هستم. من متعهد به توجه به نکات مثبت و فراوانی هستم. من متعهد به تحسین کردن و تشویق کردن و سپاس گزارررر بودن هستم. خدایا شکرتت خدایاا شکرت خدایا شکرت
اما ای کاش اون صحنه که مارو زدید نمیزاشتید اینجا.همین که تعریف کردید کافی بود به نظرم.بیچاره ماره وقتی تیر خورد چقدر حالش خراب بود همش انگار داشت جون میداد.
سلام خانم شایسته مهربان چنان گفتید تفنگ ؛ من فکر کردم الان یک وینجستر خوش دست پنج تیر پران آمریکایی میارید 5 ونیم بادی به چه درد میخوره جیگر ؛ یک وینجستر ساچمه زنی پنج تیر پران بگیرید اصلا نگاه کردن بهش فوق العاده حال میده ؛ لر باشی واسلحه نداشته باشی
سردار دلاور یک پنج تیر اتوماتیک نقره کوب بگیر مخصوصا جاهایی که جنگل میروید واقعا احتیاج میشه رفتی وسط جنگل چادر زدی نصف های شب می بینی غرش یک حیوان ازخواب بیدار میشی میبینی یک خرس سردوپا ایستاده حریف میطلبه.
ولی من بیش از بیست ساله شکار پرنده های استانی بامجوز محیط زیست میروم باحیوانات وحشی برخورد کرده ام همینکه ببینند اسلحه دردست داره بهت نزدیک نمیشن ولی خرس خیلی باهوشه ؛ اگرحواست نباشد بهت نزدیک بشه ،اول تفنگت ازت میگیره بعد باناخون ریف ریف میکنه که البته اگر خودتو بزنی به مردن ، کارت نداره.
ولی بدانید حیوانات وحشی شعور دارن اسلحه داشته باشی جرات نمیکنند بهت حمله کنند ومخصوصا ازآتش هم میترسند. این بود گوشه بسیار کوچکی ارتجربیات من اگر بخواهی خیلی مفصل توضیح میدهم دربرخورد باحیوانات وحشی ودرنده
ولی مخالف صددرصدی گشتن حیوانات هستم به خدا ؛گرگ نر ازیک متریم بلند شده وبا حالت خشم وسرصدا نگاهم کرده وچون اسلحه دستم بوده ؛آرام آرام ازپیشم رفته از یک متری من کمین کرده بود همینکه بهش رسیدم اسلحه بالا آوردم وگفتم برو پی کارت نزدیک بشی “می شل پونمت ” : سوراخ سوراخت میکنم ولی دربرخورد حیوانات وحشی اول باید آرام باشی عقب نشینی وفرار نکنی اگر فرار کنی دنبالت میان. حمله سگ باید بشینی اگر وسیله دفاع نداشتی و…… خانم شایسته رئیس محترم ؛ فرمانده کل ،رئیس این خانواده ورئیس استاد ما 😂😂💖💖💖💖💖💚💚💚💚 دستور خرید یک وینجستر نقره کوب صادر کن چون ما عمری باشما زندگی میکنیم ،استاد دل شما نمیشکونه ، دستور دستورشماست ماشاءالله واین هم میرسونه که استاد خیلی مهربونه وبسیار برای شما احترام قائله. مریم جان ما ازبس تکیه کلامهای شما را عادت واجرا میکنیم هرجا میریم زن ومردها دعوا میندازیم وفرار. مثلا میگیم به همسرم عاشقتم نففففففففففففففس. خانمها دهنشون وا میمونه. حالا یاحضوری یا توخونه به شوهراشون ایراد میگیرن ، ببین رحیم چطور همسرش صدا میزنه انگار همین یه دونه آدم زندگیش هست وقتی صداش میزنه صدتا عشق من اززبانش میفته. توچرا مرا چنین صدا نمیزنی. …….وبقیه ماجرا. ….
استاد جان شایسته جان ؛ آتیش زدید به جان ومال وزندگیمان ازاون آتشهای ابراهیمی همراه بوی خوش
طایفه بیچاره کرده ایم ببین طور میگه رحیم جان خان. ….خدانگهدارتان مریم جان دستور فراموش نشه
سلام
صدای ارام حرکت، درختان صدای آرام، استراحت آدم، در زیر درختان بزرگ و زیبا و صدای جیر جیرکها و صداهایی از طبیعت که روح آدمی را پرورش میدهد و روحنواز و دل انگیز است.
فضایی آرام با عطر درختان، که آکنده از فضای روحانی شده است .
تنها چیزی که می شود دید طبیعت است و آرامش طبیعت که خدا می گوید تو هم مانند این طبیعت آرام باش و تقلا نکن ؛ همه چیز به موقع و سرجای خودش بوجود می آید تو فقط بندگی مرا داشته باش ؛ من هستم همیشه از تو محافظت می کنم و همیشه با تو هستم ؛ تو شرک نورز، و بدان که در تمام لحظه ها با تو هستم ؛ وقتی که تنهایی من درتو هستم و وقتی که درتنهایی خودت غوطه وری بدان که من همیشه با تو هستم هر لحظه هر ثانیه و هر وقت که مرا صدا کنی.
این همه سبزه این همه گیاه و این همه ابزار را گاه با دستان تو آفریدم برای اینکه از آنها استفاده کنی و شکر مرا کنی؛ من ازتو هیچ نمی خواهم جز بندگی من و تکیه به من و بدان که من بهترین تکیه گاه تو هستم.
وقتی آرامی وقتی ناآرامی بدان همیشه من در کنارت هستم ؛ من در لابلای درختانی هستم که استراحتگاه توست ؛ من همیشه با تو هستم و تو بهترین بنده من هستی؛ همه چیز این عالم را مسخر تو کرده ام که راحت تر و لذت بخش تر زندگی کن؛ با من باش که من همیشه با تو هستم و حامی و نگهدار تو هستم.
وقتی تو میترسی من در کنارتم وقتی آرامی من در کنارتم و با هر حرکتی باهر تحرکی ؛ می خواهی به من نشان بدهی که من خیلی عالی از نعمتهای تو استفاده میکنم و من را خوشحال تر می کنی.
بنده خوب من همیشه درهای نعمتم به روی تو گسترده است تو بخواه و من همیشه هستم.
هیچ چیز در جهانم ثابت نیست همه چیز تغییر می کند تو هم قبل از تغییرات تغییر کن قدر بدان و ازهر لحظه خود برای یاد من استفاده کن .
تو فقط یاد من باش من هیچ کاری از تو نمی خواهم من همه کاری را برایت انجام میدهم تا تو راحتتر باشی.
همیشه مواظب احساست باش مواظب افکارت باش و بدان که من نگهبان تو هستم.
همه چیز را برای راحتی تو آفریدم تا تو راحتتر و بهتر زندگی کنی شکر خدا کن شکر من کن که نگهبان تو هستم.
در طبیعتی ارام پر از درختان سر سبز با نور خورشید با سایبانی که برایت قرار دارم خودم را به تو نشان میدهم و ثابت میکنم که هستم برای اینکه تو راحتتر باشی و زندگی کن. زندگی گوارای وجودت باشد.
دنبال چه میگردی دنبال بهشتی من بهشت را برایت به این دنیا می آورم دنبال آرامشی من برایت آرامش را می آورم دنبال راحتی هستی من آن را برایت می آورم ؛ تو هر چه بخواهی من برایت مهیا می کنم تو فقط آرام باش و در ذکر باش و بگو خدایا شکرت .
خدایا شکرت
آینا جان سلام
امروز خیلی اتفاقی به کامنتت هدایت شدم. با اینکه این فایل چند وقت پیش نشانه من بود، ولی امروز از یه طریق دیگه به کامنتت هدایت شدم و چه کامنت فوق العاده ای نوشتی…
یک راز و نیاز کامل و تمام عیار…
یک گفتگوی بی نظیر از جانب خدا
نمیدونم اسمش رو دقیقا چی باید بذارم، ولی هر چی هست، خیلی به دل من نشست… خیلی باهاش اشک ریختم.
یاد اون فایلهای آرامش در پرتو آگاهی استاد افتادم.
کُپیش کردم توی فایل خودم و وقتی که خواستم با صدای خودم هم ضبطش کنم، اونقدر هر بار وسطش به گریه می افتادم که مجبور شدم چندین بار از اول شروع کنم. آخر سر من اونی که ضبط کردم چند جاش مکث کردم چون گریه ام گرفته بود.
فکر کنم هرکس که این متن رو با صدای بلند بخونه، حتما گریه اش میگیره… نمیدونم چرا، ولی وقتی همینجوری از روش میخونی خیلی معمولی تره. ولی وقتی صدای خوندن خودت رو میشنوی، گریه ات میگیره…
انگار حرفهای خدا رو، با صدای خودت میشنوی….
خلاصه که خیلی فوق العاده بود…
خیلی منقلبم کرد.
و خیلی به موقع بود برای من.
عزیزم میبوسمت و سال نو رو بهت تبریک میگم و سپاسگزارم ازت برای این کامنت بهشتی و روحانی.