https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-16.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-01-31 12:04:562021-02-01 11:19:05سریال زندگی در بهشت | قسمت ١31
757نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود به همگی همه دوستان و استاد عزیم و خانم شایسه عزیز
واقعا چقرد لزت بریدم دمتون گرم استاد دمتون گرم که با رسیدن به خواسته هاتون شدین یه الگو فوق العاده واسه همه ما و کار رو واسه ماه مراحت کردین که ماهم خواسته هامون به بهترین شکل با هدایت الله برسیم….
استاد اولا واقعا تحسین میکنم کامنت رضا عزیز رو که به هعنوان متن گزداشتن واقعا چقدر فوق العاده آرامبخش و تاثیر گزار بود چقدر جالبه که همه ما از زوایای خودمون به این فایل ها نگاه میکنیم و مینویسم و دیدگاه ها جزاب تر میشن.
استاد دمتون گرم عجب ساحل فوق العاده ای بود … چقدر ارامش داشت …. چقدر دریا اروم بود اسمون بدون ابر و اروم ….شهر رو بگو شهررر وای بینطیر اون منطقه چقدر اخه یه شهر میتونه آروم ساکت و جذاب و تر تمیز وزیبا باشه ؟؟؟ وقتی پهباد میرفت بالا و دریا رو فیلم میگرفت اصن باورم نمیشد از این زیبایی و شفافیت دریا انگار انیمیشن بود …
استاد دیدین توی ساحل رد پای مردم رو رو ساحل؟؟ از بالا انگار یه پیراهن سفید نرم وخملی دیده میشد….
استاد چقدر این شهر خونه ها همه توی یه ارتفاع و منطم و تر تمیز بودن…. چطوری میشه که اون خونه ها انقرد همشون سفید و تر تمیز بودن…واقعا خدارو هزاران مرتبه شکر… ماشاالله به اون مردم اون منطقه که همشون ماشینهای تر تمیز سوار میشدن با مدل های بالا…. استاد حرکت ماشین ها هم عین انیمیشن ها بود …. انگار ماشین ها هم در صلح بودن با خودشون ، اون دوچرخه سواران هم انگار با خودشون در صلح بودن ……، همچی انگار با خودشون در صلح بودن قشنگ معلومه مردمان ارومی داره و قشنگ معلومه که سپاس کزار نعمت هاشون هستن ….دیوانه کنندس ای خدا … استاد حیابی اشک شوق مارو درآوردین….خدایا شکرت
وای این خونه ها خیلی باحال بودن همشون یه تراس واسه خودشون داشتن که خیلی با نمک عین فیلم و کارتون ها چیدمان شده بودن….خیلی قشنگ بودن خدارو شکرر
استاد عزیزم اصلا به نظرم یکی از دلایل هدایت شما به فلوریدا اینه که الکی نگران نیستین….مثلا اونجا که پهباد رفت بالا سره اون دوتا پسر بجه ها … خانواده هاشون اصلا نگران نشدن که برن سمت بچه ها و…. خیلی ریلکس بودن….مثل شما و خانوم شایسته ، که وقتی شما یه فاصله ی زیاد با خانوم شایسته میگرفتین توی اسکوتر سواری …. نه شما نه ایشون نگران نمیشدن که الان اون کجا رفت؟؟چی شد؟؟ ای بابا چرا با من نمیاد؟؟ یا چرا صبر نمیکنه منم بهش برسم؟؟؟ یا خلاصه از این درگیری های فکری….. ، بعد پیش خودم گفتم محمد کجای کاری پسر …. اکه استاد و خانوم شایسته با خودشون در صلح نبودن الان توی اون منطقه ی پررر از انرزی صلح با خود قرار نمیگرفتن که….
چقدر واقعا این در صلح بودن با خودمون مهمه که میتونه تمام اطراف ما تجربیات ما ، آدم ها ، شرایط همه رو جوری بچینه که اونا هم با خودشون در صلح و دوستی و آرامش هستن و میشه لذت واااقعی رو تجربه کرد …. ، آقا شاید اصن یه روز قبل یا یه روز بعد اونجا طوفان بشه اصن تصادف بشه یا هرچی…. ، مهم اینه ادم با خودش در صلح باشه تا جهان هم مارو به شرایطی هدایت کنه که اون روز همچی اروم وزیبا و دوست داشتنی و در صلح با خودش….
به قول دوستمون :”اگر انتخاب من بوده که بارها خودم را می ستایم و اگر انتخاب پروردگارم بوده تا ابد سپاسگزار خدایی هستم که من و عباس منش را به هم وصل کرد و خودش به عنوان نفر سوم بین من و او حضور دارد..”
خدارو صدها هزار مرتبه شکر که انقدر توی ذهنم داره سپاس گذاری میچرخه که نمیدونم کردوم رو بنویسم
دمتون گرم استاد عاشقتونم دمتون گرم خانوم شایسته عزیز بابت این همه زحمت هایی که میکشین واسمون …، راستی اینو بگم خانوم شایسته…. اون قسمت که شما قهوه درست کرین واسمون من انقدر هجان زده شم که دایت شدم برم دستگاه فرنچ پرس بخرم تا من شیر قهوه فوم دار بخودم وااای دمتون گرم …. یا اون قسمت که کلبه رو تمیز کریدن منم ازتون ایده گرفتم که چطوری بهتر خونه رو تمیز کنم چون من خودم خیلی اهل تمیزکاری هستم واقعا دسسستتون در دنکنه….یا اون قسمت که پیتزا خفن درست کرین … دقیقااا من هدایت شدم و پیتزا های هیولا واری رو خودم و حس کردم که اون روز شما درست کرین و حسش کردم مزشو از کیلیومتر ها اونورترر…… اصلا شما هر کاری میکنید قابل الاگو برداریه از بس که با خودتون در صلح هستین …..
در پناه الله یکتا … عاششقتونم به امید دیدار هم در ایران وهم در فلوریدا….
سلام به استاد عزیزو مریم گلی دوست داشتنی و سلام به شما دوستان هم مدار و هم جهت در این مسیر رویایی و خدایی
من در این چند روزی که دارم تکاملم رو طی میکنم و با وجود جنگ ذهنم با من بر سر تکامل که از راه های مختلفی میاد تا حالم رو با هر ترفندی هست عوض کنه و از مسیر دور.من با هر بارگفتن تکامل و تمرین کردن چنروز پشت سرهم اینکه هدایت بخوام به جنگ ذهنم میرم با الهامات خداوند ساکتش میکنم و به مسیر ادامه میدم چهار روز پیش با رسیدن به یه تضاد و حل نشدنش حالم دو باره بد شد ولی به دلیل تعمل به قانون و عمل کردن چند روزه به الهامات دوباره هدایت شدم و به سایت اومدم و با دیدن لایک شدن کامنت جدید توسط استاد خیلی خیلی حالم خوب شد و روحیه گرفتم و دوباره به من الهام شد که یادت باشه این لایک استاد نبود لایک من بود تا بهت بفمونم مسیرت درسته پس در هر لحظه حالت رو خوب نگه دار و گول این ذهن چموشت رو نخور تا شب من سعی کردم که حالم رو خوب نگه دارم و به ذهنم که تا شب چندین بار دیگه چموش بازی در اورد جنگیدم و به الهاماتی که خداوند میگفت عمل کردم و به دلیل توجه و عمل کردن به هدایت ها به طبق قانون بدون تغییری که خودش وضع کرد به مسیر های زیباتری تا شب هدایت شدم و یه ترمز بزرگم پیدا کردم ذهن چموش از طریق همون قانون تکامل من رو دور زده بود و میخواست به وسیله ی همون من رو گول بزنه این الهام بزرگی بود که بعد از عمل به همه ی هدایت های صبح تا شب و سعی کردن به توجه به خوبی ها خداوند به من گفت و باعث شد من نه تنها از مسیر دور نشم بلکه هم راه مقابله با ترفندهای زیرکانه ی ذهن خودم رو بفهمم(کلک زیرکانه ی ذهنم این بود که من نزدیک سه هفته ارام ارام تکامل رو طی کردم و شروع کردم به انجام چند تا کار کوچیک یکی طراحی کردن از پایه که از اولین سال دانشگاه هدایت میشدم ولی هر بار به وسیله ی همین ذهنم و که عجول بودن و بهم یاد داده بود هی وسط راه خسته شده بودم و رها کرده بود و دو کار دیگه این ها رو نزدیک دو هفته انجام دادم بودم و خوب نتیجه گرفته بودم هر چند کوچک تو اخر هفته ی سوم که چند روز پیش بود با نگاه به اون تضاد دیدم وای برمن این ذهنه از همون کارها استفاده کرده و من رو درو زده و گفته خوب این دو سه تا کارو که داری عالی پیش میری و کاری هم ندارن بیا این دو سه تا کار دیگروهم اضافه کن و نگاه کردم که ای دل قافل نه تنها اون دوسه کار و به سختی انجام میدم که چند روزه از اون چند کاره قبلی قافل شدم که با الهام الله مچش رو گرفتم اون کارای جدید و رها کردم و گفتم تا تو این چند کار اوکی نشدم اون کارا جز الویت هام نمیان بچه ها خیلی مراقب ذهنتون باشین خیلی مکاره من واقعا کفم برید گفتم ببین اگه افسارش بگیری دستت چه کمک هایی بهت میکنه حالا از ترجمه ی ایات بقره که این چند روز میخوندم دلیل اشرف مخلوقات بودنم رو هم فهمیدم خدایا دمت هات واقعا فتبارک الله احسن و خالقین👌)ذهنم این بود که هم اینکه مصمم تر بشم در بیشتر کار کردن بر روی تکاملم و عجله نکردن. به همین خاطر صبح روز بعد یکسری تعهدات دادم و الان چهار روزه فقط به همون چند تعهد عمل میکنم و دیگه گول ذهن رو نمیخورم که بگه عجله کن و هر روز دارم به مسیرهای راحت تر برای انجام کارهام هدایت میشم و اما یکی از این هدایت ها به مسیر اسان تر این بود که دیشب هدایت شدم به دیدن این فایل و بعد الهام شد که از این به بعد در تعهدات روزانه ی خود دیدن زیبایی های بیشتر در طول روز رو جایگذاری کن و هر روز انجام بده و چقدر عمل کردن به هدایت ها بی چون و چرا و سریع خوبه من از صبح امروز که از خواب بیدار شدم این کار رو شروع کردم و به هر کجا از اتاقم که نگاه کردم زیبایی ها رو دیدم با خودم گفتم و نوشتم و حال خوب شد و تا همین الان هم که هدایت شدم بیام این کامنت رو اینجا بگذارم نتایج عالی بودن دیدن زیبایی های بیشتر در این چند ساعت از یه گوجه ی زیبا که چقدر من براش ذوق کردم.تا هدایت شدنم به عقل کل و ترجمه هایی که در رابطه باسوره ی حمد میخواستم که به بهترین شکل توضیح داده شده و دیدن یک مسابقه ی تلوییزیونی که تمام طول مسابقه من در یکی از دخترهای شرکت کننده قوانین و خداوند رو دیدم وگفتم که برنده میشه نگاهش که میکردم حالم خوب میشد از ارامشی که داشت از اعتماد به نفس از حرف های اول مسابقه و سخن اخرش بعد از برنده شدن که بوی خداوند و قوانین حاکم بر جهانش رو میداد سخن اخرش این بود سعی کنیم زندگی رو زیبا ببینیم به دور از ناراحتی و زیبایی ها و الهامات و سخنانی که خداوند با عمل کردن به الهامات و هدایت هاش و دیدن زیبایی ها از صبح و سپاسگذاری کردن به من میگه و من از امروز بین تعهداتم این تعهد رو هم میگنجونم و با طی کردن تکاملم هر روز بهتر میشم راستی یک الهام بزرگ که بعد از تمام شدن مسابقه به من شد من اومدم و در یه محیط ارام شروع کردم با خداوند راجع به این مسابقه و درس هاش و زیبایی هاش فضای مثبت ساکن پرانرژی بودن مجری که هر بار خنده روی لب من میاورد انگیزه و اعتماد به نفس بچه ها در صحبت کردن و جواب یکی از سوالاتم رو هم گرفتم در طول مسابقه مجری مسابقه به سه شرکت کننده ی دیگر کمک میکرد ولی به همون دختری که اخرش برنده شد اصلن کمکی نکرد من اون موقع گفتم چرا اخه خوب کمک میکرد بهش خوب و در صحبت هایی که با خداوند کردم جواب از سوی خودش کامل و واضح داده شد اون دختر من رو داشت که در طول مسابقه پشتش بودم با داشتن من چه احتیاجی به دیگری واقعا هم همین طور بود اون ارامش و اعتماد زیاد و جواب های محکم همه از این نشئت میگرفت که اون بود و خدای درونش کنارش پشتش خدایی که این ارامش و قاطئیت رو به اون میداد این اطمینان
من خواستم اینجا به خودم یاداوری کنم که چقدر عجول نبودن و ارام ارام حرکت کردن در همه ی جنبه ها خوبه و وقتی ارام باشی و عجله نکنی هدایت های خداوند رو بهتر میفهمی و وقتی به اون هدایت ها عمل میکنی میبینی مسیر هر روز داره اسون تر و لذت بخش تر میشه که هدایت این بار من بیشتر دقت کردن به زیبایی های دور و اطرافم وسپاسگذار بودنم بود.خدایا من به تعهدهایی که دادم هر روز ارام ارام عمل میکنم بدون عجله و میدونم که طبق درک بهتر قانون باید منتظر روزهای بهتر و هدایت های بیشترت باشم بدون اینکه فکر کنم معجزه ای در کار نه این نتیجه درک و عمل به قوانینه و در راستای توجه به زیبایی وسپاسگذار بودن هر روزه و هر لحظه. من در این فایل خیلی زیبایی ها رو بهتر دیدم مخصوصن از دید پرنده من این چند وقت با عمل به یکی از هدایت ها و طی کردن تکامل در پرسپکتیو خیلی بهتر میتونم خط و خطوط رو تشخیص بدم و همین جا به ذهن چموشم میگم دیدی گفتی پس نتیجه ارام ارام حرکت کردنت چی بود بیا اینم نتیجه چیزی که در چهار سال درس خوندن با عجله نفهمیدم درک نکردم الان با طی کردن بیست خورده ای روز و ارام ارام نتیجه رو دیشب با دیدن این فایل گرفتم که چقدر دیدم نسبت به نگاه کردن به درختان خانه ها و دریا و خورشید خانم و همه چیز بهتر شده و من بهتر میتونم سه بعدی و دید پرنده رو در درس معماری که چندین سال بود درک نکردم رو با چندین روز کار متداوم و ارام ارام دارم میبینم.استاد چقدر بیشتر دارم درک میکنم که امریکا کشوری هست پر از فروانی درختان زیاد اب فراوان تمییزی فراوان در طول فایل هر جا رو نگاه میکردم این سه فراوان بود و البته خانه های زیبا با تراس های بزرگ و صندلی های زیبا
اون اول کار که مریم جان گفتن برف اومده من واقعنی فکر کرم ماسه ها برف بودن چقدر این ماسه ها و این ساحل زیباست الله اکبر از این همه زیبایی چقدر از حرف زدن مریم گلی لذت میبرم و ارامش میگیرم از دیدن خورشید بر کران دریا خیلی لذت بردم الله اکبر گفتم همین الان داره اون زیبایی تو ذهنم تجسم میشه و سپاس گذار پروردگارم برای این همه زیبایی خدایا شکرت.دیدن اینکه چقدر این ذهن مصنوعی عالی هست که به راحتی از همه جا با هدایت دو را دور شما فیلم میگرفت وقتی برای اولین با با اوج گرفتنش رفت بالای درختان سرسبز چقدر از دیدن این همه درخت و سرسبزی خنده به لبم نشست بعد جلوتر رفت و شهر و درختان رو باهم دیدم و لذت بردم از این همه زیبایی کار دست انسان و زیبایی طبیعت در کنار هم که البته اگر بخوایم برسیم به اصل طراح میرسیم به خداوند که طبیعت طراحی خودشه و طراحی شهر هم که به وسیله ی هدایت و الهامات خودش به وسیله ی من انسان انجام شده وگرنه هر روز این رو باید به خودم بگم من بدون وجود خداوند و کمکش چیزی از خودم ندارم و هیچی نیستم تویی بزرگ تو عظیم ای خدای من.استاد و مریم کلی چقدر از اهنگ هایی که رو فیلم گذاشته بودید و توجه به این زیبایی ها رو مخصوصن اهنگ خدای حمید هیراد دو چندان کرده بود از شما سپاس گذارم و از خود حمید هیراد برای خوندن اهنگ به این خوبی که من بعد از اون نشستم که طبق قول و تعهد هرروزم طراحی کنم و این اهنگ زیبا رو گذاشتم و قرق طراحی شدم چقدر زیبا بود سپاسگذارم خدای من که هر چیزی رو بخوام ببینم درش زیبایی هست حتی یه اهنگ البته من با دیدن زیبایی ها هر روز در مدار زیبایی های بیشتر قرار میگیرم ودیگه زشتی نیست در مسیر من که بخوام ببینم اینم اینجا گفتم چون این ذهن چموشم همین الان دوباره گفت چی میگی هر چیزی که درش زیبایی نیست زشتی هم داریم امان از دست این ذهن که همش دوست داره اونجوری که میخواد باشه منم مجبور کنه باشم ولی نه من هر بار دارم بهتر میشناسمش و راه مقابله باهاش رو یاد میگیرم و کم کم میارمش تو راه و مسیر درست خودم تا باهم با دوستی پیش بریم مسیرهای زیباتری رو طی کنیم.زیبایی دیگه اون دو تا پسر بچه با دو رنگ پوست متفاوت هر دو زیبا هر دو خاص و دوست داشتنی و این تفاوت باز هم عظمت خداوند در خلقت و به وجود اوردن هر چیز به صورت متفاوت و زیبا رو نشون میده اون قسمتی که استاد و مریم گلی داشتن عشق میکردن و از مسیر لذت میبردن ودوربین هم فیلم میگرفت منم لذت میبردم با هر بار دیدن خانه های زیبا با هر بار دیدن مسیر ها و خیابان های تمییز و پر درخت اون پل زیبایی که استاد و مریم گلی از روش ردن شدن و اون دریای ابی زیبا چقدر لذت بردم از جای جای فایل اهنگ ها و سخنان اخر استاد که پر بود از گفته های ناب و زیبا که همه گفته های خداوند بود به من و همه ی اون هایی که در مسیر هستن برای طی کردن مسیری راحت تر و زیبا تر.خدایا بازم شکرت مرسی که هستی😍❤❤❤
اخ جان دل من دیوانه شدمم چقدرچقدرغرق این عشقق نابت شدم مم چقدرر بینظیریی چقدرزیبا نوشتییی چقدرزیبا و عالیی درک کردی چقدرجقدرچقدربینهایتت اینن درک بینظیرت رو بینهایت تحسینتت میکنمم نازنین مریسای من چقدربینهایت تحسینتت میکنم چقدررعاشقق این اتصال نابتم چقدربا تمام وجودمم این عالی کنترل ذهنتتت این عشققتتت این عشقق بینهایتت رو بینهایت تحسینتت میکنمم جان منن چقدرررعاشققققتممم چقدرزیبا لحظه به لحظهه عالی عمل کردی چقدرربینهایتت تحسینتتت میکنمم با تمام وجودممم بسنهایتت تحسینتتت میکنم عشق منن بینهایتت اینن توحیدددد نابتت اینکه چقدررزیبااا توجهت عالی روی زیبایی ها بود جقدرچقوررربرام درس داشتت سپاسکذارم که نوشتی عشق دلم نفس منن عزیزجانم بینهایت سماسگذارم خدای من چقدرزیبا گفتی که به خودم یاد اوری میکنم که عجله نکردن وارام ارام حرکت کردن چقدرررربینطیره و وقتی ارامممییی متصل ترینییز و غرق ترینی هرلحظههه وحی خدادند رو کهدهرلحظه بهمون الهامم میکنههه هرلجظه هدایتموننن میکنه میتونی بهتر و واضح تر بشندی وهرلحظه هدایتتتمون میکنهه هدایتت میشیم به سمت زیبایی ها ارامش بیشتر بینظیر بود بینطیررر با تمام وجودمممم بینهایت تحسینتت میکنمم عشق منن با تمام قلبمممم بینهایتتتت تحسینتتت میکنمممم عاشققققتمم با تمام وجودمم بینهایتت این اتصالل نابتت رو بینهایتت تحسینتتت میکمم بینهاست تحسینتتتت میکنمم الهی که هرلحظه غرق عشقق خداوندم غرق ارامش و نعمت و برکت. ثروت باشیی بهترینننن های بهتریننن ها رو ب ایت میخواهممم جان منن بینهایت تحسینتت میکنممم بینهایت تحسینتتت میکنمم خداوند ره گشای مسیرت باشه به سمت زیبایی ها نعمت ها و اتصالللل و عشق بینهایتش عاشقققتممم بینظیررربودد با تمام وجودممم بینهایتتت تحسینتتت میکنم عشق مم بینهایتتت تحسینتت میکنم خدارو هزاران بارشکرمیکنمم که همه چیزز اونه هرلحظه داره هدایتمونن میکنهه عاشقق ماستت عاشقمونهه هرلحظه داره هدایتمونن میکنهه همه چیزز اونههه خدارو هزاران بارشکرر برای تک تک خانواده امم عاشقتونم من😍😍💖💖
افرین به شما بابت کامنت عالیتون و مخصوصآ از نجوا های ذهنتون قشنگ گفتین ممنونم خیلی استفاده کردم و پیام شمارو گرفتم و این برای من این بود عجله ممنوع…⛔ و ارام ارام ویواش یواش حرکت کن چون خداوند ارام ارام هدایت میکند…ممنونم بابت کامنت و تجربه تون …درود برشما 💐
بخدا امروز سه بار این فایل رو دیدم و هربار چشمام پر اشک شده از عظمت و زیبایی بی حد و حصر این فایل .
اصلا زبونم بند اومده و نمیتونم توصیف کنم اینهمه زیبایی رو .
چقدر این درون مون قشنگ فیلم میگیره اصلا من عاشق صداشم وقتی اوج میگیره .چه صدای قشنگی داره.
چه فیلمهای قشنگی میگیره دیگه با این درون مریم جان هم یه نفسی میکشه😊
چقدر قشنگ بود که دوتا عاشق کنار هم نشستن و برای ما دست تکون میدن و من از دیدنشان غرق در لذت میشم خدایا شکرت.
اون ساحل زیبا و سفید که وقتی مریم جان گفتن برف اومده من واقعا یه لحظه باور کردم و با خودم گفتم چجوری استاد روی این برفها نشسته ؟.و وقتی دیدم که اینها شنهای نرم و زیبای ساحله اصلا دیوانه شدم از اینهمه زیبایی .
بعد به خودم گفتم ببین چقدر ذهن میتونه زود باور کنه چیزی رو که بارها دیده یا شنیده من بخاطر دیدن بارها و بارها برف به راحتی گول خوردم و فهمیدم که چقدر ورودیها مهمه
اینکه چی می شنویم چی میبینیم .چقدر باید مواظب ورودیهامون باشیم.
بریم سراغ زیباییهای دیوانه کننده دیگه این جهان زیبا .
چقددددر این دریا زیباست چقدر اون نور خورشید خیره کننده است چقدر انعکاس نور خورشید روی آب دریاچه زیباست .
خدایا واقعا چی میتونم بگم از اینهمه زیبایی .
فتبارک الله احسن الخالقین .
خدایا عظمتتو شکر .
چقدر اون موج های ریز که روی هم میلغزیدن قشنگ بودن خدایا شکرت.
چقدر اون خونه های عروسکی ،خوشگل بودن درست مثل خونه های باربی .😊
چه راه قشنگی بود برای دوچرخه سواری تمام شهر اون راه کوچیک بود چقدر لذت بخشه دوچرخه سواری کنار اون رود خونه .
چقدر اون راه زیبا بود .
استاد اصلا انگار که اونجا زمستون نبود تمام درختا سبز بودن .انگار بهاره همه جا قشنگ همه جا سرسبز خدایا اینجا بهشته .
چقدر قشنگ بود یه طرف رود یه طرف دریا .
استاد عزیزم من تحسین میکنم شما رو که کوچکترین زیباییها رو دیدین و هر روز هدایت شدین به جاهای بهتر و زیباتر .
از جنگل و زیباییهای کشور خودمون شروع شد و آروم آروم هدایت شدین هر روز به مکانهای بهتر .زیباتر رویایی تر و حالا دارین با این درون هیولایی فایلهایی سراسر عشق و زیبایی برای ما میذارین
من تحسین میکنم استادم رو که زیباییها رو دید و به ما هم آموخت تا جهان رو زیباتر ببینیم تا هدایت بشیم به جاهای بهتر .
من تحسین میکنم این درون هیولا رو که اینقدر قشنگ شما رو دنبال میکرد .
به هیچ مانعی برخورد نکرد چقدر عالی بود هر مانعی بود اوج می گرفت تا اونو رد کنه.
حتی سیمهای نازکی که به سختی دیده میشد و هربار که اون سیم های برق رو رد میکرد من تحسین میکردم این هوش عالی رو .
من تحسین میکنم کارخونه سازنده این درون رو .
من تحسین میکنم اون مغز عالی رو که تونسته همچین هیولایی رو بسازه.
من تحسین میکنم خدای مهربانم رو که سازنده اینهمه عظمت و زیباییه.
این دریا این حجم از آب و فراوونی اینهمه زیبایی دیوونم کرده این ترکیب آبی و سبز بی نظیر دریا حال دلمو خوب کرد
این خورشید تابان زرد،این حجم از نور و زیبایی قلبمو به تپش آورده اشک شوق منو در آورده
این درختان سرسبز سر به فلک کشیده چقد زیبان
من عاااشق طبیعتم وخداروشکر که شمال کشور زندگی میکنم
باید پارو نزد،وا داد،باید دل را به دریا داد
آرره مهسا نباید بجنگی باید تسلیم باشی
باید خودتو بسپاری به جریان هستی وباهاش همراه بشی
خودش میبردت هرجا دلش خواست
بدون هرجا برد ساحل همونجاست
آرره خودش میدونه منو کجا ببره خودش میدونه درست ترین زمان ومکان برای برآورده شدن خواسته هام کیه و کجاست
وااای خدای من، استاد این فایله داره دیوونم میکنه منو برد به آسمون ها
من خودمو از اون بالا دارم تصور میکنم که دارم زمین پنهاور و زیبای خدامو میبینم
اه خدای من، آرام جان من چه شور وشوق درونم به پا شده
خدا میدونه این فرکانس ها قراره چه اتفاقات بی نظیری رو برام رقم بزنه
ای جااانم من عاشقوونم عشقای دلم
بی نظیرترین زوجی که تو عمرم دیدم شما هستین
فدای شما بشم که برامون دست تکون میدید❤😍👋
چقدر دیدن شما حال دلمو خوب میکنه چقدر ارتعاش خوبی دارید با فرسنگ ها فاصله ای که از شما دارم اما شما رو تو وجودم حس میکنم
ای که تو شدی همه دار وندارم یا رب یا رب یا رب
یا رب ای دل عشق تو صبر وثباتم میدهد
ای جانه دلم،خدای من تو چی داری که قلبم تنها با یاد تو آروم میگیره
اسمتم ارتعاش بی نظیری داره
وقتی یا رب میگم تمام وجودم پر از شعف و شادی میشه
تمام قلبم به تپش در میاد
چشمام از شوقه وصل شدن به تو بارونی میشه
ای جانم پسر کوچولو های بامزه 😍👋
خدایا هزار مرتبه شکرت بابات این درون که از زیبایی های جهانت برامون فیلم میگیره
استاد خوبم بی نهایت ازتون سپاسگزارم که احساس خوبتون وشادی هاتون رو با ما به اشتراک میزارید😙😙
این اهنگ اقای قمیشی خییییلی زیباست
ما از نور و بارون وآیینه ایم نباید به تاریکی عادت کنیم
ما اشرف مخلوقایتم ما از روح خداییم ما از زیبایی و عشق و نوریم
خدایا هزار مرتبه شکرت که مرا انسان افریدی
وهزاران مرتبه شکرت که منو دختر افریدی
استاد بینهاییییت لذتتت بردم عااااالی بود این فایل
واقعا ممنونم از شما😍😍😍
استاد از وقتی که دارم سعی میکنم کانون توجهمو بزارم روی نکات مثبت و زیبایی ها به الله قسم که زندگیم انقدددر زیباتر شده انقدر به جاهای زیبا هدایت میشم که فقط میتونم بگم این قوانین کیهانی بی نظیرن
چقدر خوبه که به قوانین خداوند عمل کنیم
یعنی لازمه خوشبختی در این دنیا عمل به قوانینه
خدایا هزار مرتبه شکرت که هدایتم کردی به این فایل بی نظیر
خدایا سپاسگزارم بابت چشمی که میتونه این زیبایی ها رو ببینه
خدایا سپاسگزارم بابت گوشی که میتونه زیبایی هارو بشنوه
خدایا بابت هرانچه که به من دادی و خواهی داد هزار مرتبه شکرت
ممنون بابت کامنت بسیار زیباتون چقدر قشنگ و عالی نوشتین تحسین میکنم درک و اگاهی تون رو …افرین بر تو ⚘
به قول استاد که میگه خدا میدونه جواب این فرکانسهایی که میفرستیم چی بشه ..چی شود …خدا میودونه چه دریافت های عالی داشته باشیم…واقعآ منم به وجه اومدم با این فایل بینظیر
مرسی که اشتیاق خودت رو در قالب این کامنت زیبا به اشتراک گذاشتی چقدر خوبه که کانون توجهت رو بر نکات مثبت زندگی متمرکز کردی و به قول استاد خدا می دونه چه اتفاقات خوبی قراره برات بیافته .
خوشحالم که با دوستانی چون شما هم مدار هستم.
برای تو دوست خوبم دریایی از نعمت و ثروت عشق و آگاهی و آرامش و سلامتی آرزو می کنم 🌻
سلام به اساتیدِجان هزاران بار سپاسگزارم که دست خدا شدید برای دیدن این بهشت…
چی بگم من اخه…
نگفته همه چیز مشخصِ…
چند روزی هست که امتحاناتم تمام شده و به شدت،دلم یک مسافرت عالی میخواد
امروز داشتم فکر میکردم که برم یه جایی که فقط بشینیم،لذت ببرم،تحسین کنم…
قبل از این که انقدر حال و هوام عوض بشه
معمولا وقتی میرفتیم مسافرت،تنها سوالی که میکردم از پدر و مادرم این بود که کی برمیگردیم،خسته شدم،اخه اینجا چی داره انقدر وامیسید نگاه میکنید درخت همه جا هست دیگه…
الان دلم میخواد به هرچیز کوچیکی که واسم زیباست نگاه کنم و مدت ها تحسینش کنم چه برسه به جنگل و ساحل این نعمت های هیجان انگیزی که نفس ادم حبس میشه وقتی میبینه…
من معمولا تنهایی خیلی بهم خوش میگذره…
ولی با دیدن این فایل حال خوب استاد و شایسته جان کنار هم چقد تحسین برانگیز بود چقد دلم خواست وقتمو با دوستام شیر کنم کسایی که هم من اونا رو میفهمم هم اونا من رو…
چقد لذت بخش تر میشه همه چیز،چقد حال خوبمون چند برابر میشه…
چقد همه چیز رویایی بود استاد…
اون شن های سفید که من اولش فکر کردم واقعا برفِ،
چقد کیف میده مدت ها بشینی روبه روی این ساحل دلانگیز و فقط نگاه کنی…
ارامش مطلق رو زندگی کنی…
یه جا خوندم که از انیشتین نقل قول میکرد:من اکثر اوقات با کلمات فکر نمیکنم…
اوایل زیاد متوجه نمیشدم که معنی این جمله چیه،ولی الان به یه درکی ازش رسیدم…
گاهی اوقات کلمات گنجایش بیان احوالات تو رو ندارن…
………
چقد همه چیز جا داره که بهتر بشه،چقد میشه همینجا بهشت تجربه کرد،چقد میشه راحت به خواسته ها رسید…
شایسته جان چقدر زیبا گفتی:
“توحیدی که در عمل از استاد عباسمنش آموختهام، به من وعدهی فرداهای دور دست را نمیدهد بلکه خودش را در قالب احساس آرامش و اطمینان قلبیای نشان میدهد که به محض به کار بستنش، وجودم را فرا میگیرد و آرام آرام به سایر جنبههای زندگیام نفوذ میکند.”
این همه زیبایی که شما تجربه میکنید پاداش زندگی توحیدی شماست…
و زیبا ترین قسمتش این سریع اتفاق افتادنشِ…
واقعا دارم این رو بهتر درک میکنم که مگ زندگی چیزی غیر از لذت بردن از تمام ثانیههاست؟!
زندگی یعنی حال خوب تو،زندگی یعنی هماهنگی با فرکانس خدا…
چقد باید خداروشکر کنم که من انسان افریده شدم برای لذت بردن از تمام این نعمتها…
چقد باید خداروشکر کنم که یکی مثل کوه پشتمه میگه برو جلو من کنارتم…
چقد باید خداروشکر کنم که من رو افرید و اسمان و زمین رو مسخرم کرد…
چقد باید شکرش کنم…
استاد عزیزم و مریم جانم
مدتی هست دارم به این فکر میکنم ادما باید خیلی بزرگ بشن،که بتونن، که بخوان لحظه ها خوبشونو با بقیه شریک بشن،که کمک کردن به دیگران رو جزو برنامه های زندگیشون قرار بدن…
و شما چقدر کامل دارید این کار رو انجام میدید
چقدر این فرکانس با شدت بیشتری برای شما شروع به کار میکنه…
گرفت گرفت…آره اومد اومد…آنتن رو میگم اتصال رو میگم. اینجا توی کره ماه همراه اول آنتن نمیده بزور تونستم به اینترنت ماهواره ای استار لینک ایلان ماسک کانکت بشم، جداً فرکانس شما زمینی ها اونقدر قویه که تا اعماق فضا و کره ماه هم سرایت کرده و شما دختر گل بهونه ای شدی که منم بخش اندکی از فرکانس قدرتمندم رو بهت مخابره کنم؛😆😉😊
الو صدامو داری؟! وان تو تری فر
از میلا به لینا….
آغا قبول نی…خانم قبول نیست،آخهههه چرااااا؟؟!!!! بازم پرنسس عشق الا جانم کار خودشو کرد،اون شب که همین کامنتت رو توی این قسمت خوندم با خودم گفتم میلاد اوندفه الا پیشگام شد و زودتر کامنت گذاشت بدو بینم میتونی این دفه از الا زودتر برای لینا کامنت بذاری، تا به خودم اومدم دیدم بَه بَه خانم خانما کار خودشو کرده…اوندفه الا این دفه الا… الا اونجا ، الا اینجا…الا همه جا…از بس که اِلا جانم قلب پاک و زلالی داره از بس که روح بزرگ و رفیعی داره از بس که غرق عشق و تحسینه قلبیه از بس که توی خدا توی توحید و یکتا پرستی غرق و حل شده، الا جانم عزیزم دستمُ بلند کردمُ دارم برات دست تکون میدم عااااشقتمممم بسیاااااااار زیاااااد…
لینا جان، به الای عزیزم هم گفتم که خیلی خیلی خوشحالم که من و تو اولین دوستای لینا هستیم که مثل نگهبانان بهشت دم در دروازه عاشقانه به استقبال لینا رفتیم و حضور پر برکتش به این بهشت رو جشن گرفتیم
توی کامنتت گفتی دلم میخاد به هر چیز کوچیکی رسیدم تحسینش کنم، آماده ای اون نقطه آبی خوشگله رو تحسین کنی؟ ظاهراً یه نوتیف سادس ولی دنیایی از حرف و احساسات پاک و خالص توشه ؛ لینا سایت رو کلیک میکنه…دایره آبی لاجوردی رو کنار اسم قشنگش میبینه،ذوق و شوق کنان روی پاسخ به دیدگاه های من کلیک میکنه،یعنی کی میتونه باشه؟! قلبش تند تند میزنه…. عععهههههه میلاده😆😉😍😘😊🙌✋🌹💕
خب لینا جونی بذار همین ابتدا یه وصف حال برم؛ اون شب که کامنتت رو اینجا خوندم نشونه دیدم که برات بنویسم،ولی وقتی دیدم از الا جا موندم گفتم بذار بعداً دیگه، اِلا دست نیافتنیه نمیشه ازش سبقت گرفت، اجازه دادم که خدا خودش در زمان مناسب هدایتم کنه که بیام با تمرکز و احساسی ناب بنویسم آخه در حال کار و تحقیق و پژوهشم تمام تمرکزم جای دیگس ،در راستای عمل به ایده ها و الهامات هدایتی خدای هدایتگرم دارم شبانه روز قدم برمیدارم…تایمم تماماً پره… لینا جان من حالم خیییییلییییی خوبه یعنی از عالی عالیترم به قول خودت کلمات گنجایش بیان احساسات و احوالاتم رو نداره…. آهان داشتم وصف حال میکردم،دیروز…
دیروز عصر بعد از ۲۶ ساعت بیداری یه چند ساعتی خوابیدم که بتونم شب بازی سلطان رو ببینم،الگوم کریس رونالدو عشق دلم،دیشب توی نیمه نهایی کوپا ایتالیا به مصاف اینتر رفتن گل اول رو خوردن ولی بعدش با دو گلی که کریس زد تونستن ورق رو برگردونن، نمیدونی دیشب چه داد هواری کردم اونجا که بعد گل دومی که با سماجت و پرسینگ بالای خودش از دفاع توپ ربایی کرد و توی اون حالت نامتعادل گلو زد، موقع شادی گلش با زبان بدن و اشاره دست به استخون گیجگاهیش با اعتماد به نفس بالا به تیزهوشی و هوش بازیخوانی بالای خودش اشاره کرد… آخرای بازی هم مربی برای استراحت کریس رو تعویض کرد، نمیدونی لحظه ای که تابلو تعویض رو دید چقدر بهش برخورد و حین بیرون اومدن با حرکات صورت عدم رضایتش رو نشون داد ولی حرفه بودن خودش رو نشون داد و با کنترل ذهن بالا نذاشت احساسات منفی بهش غلبه کنه که مبادا از کوره در بره… همین چند دیقه پیش هم ضربه ایستگاهی استادانه ی خداوندگار «تمرکز» رو از یکی از سایتها دیدم، لیٔو مسی فرازمینی رو میگم، پریشب کلی از مصاحبه هاش رو تحلیل کردم و نگم که چه چیزای حیاتی و بسیار عمیقی رو ازین اعجوبه فرازمینی کشف و استخراج کردم…زلاتان هم یه پست جدید توی اینستا گذاشت که بازم مهارت های جادویی خاص زلاتانیش رو به رخ کشید… آره بابا من همیشه از الگوهام حرف میزنم و همیشه در حال یادگیری و الهام گرفتن ازشون هستم…
دیشب بعد اتمام بازی رفتم سریع مطابق تعهدم بکوب ورزشمُ با نهایت قدرت انجام دادم، بعدش خواستم برم زیر دوش آب گرم که حس درونی بهم گفت توی حیاط توی دمای یخ بندون زیر آب یخ فشار قوی حموم کن با اینکه مقاومت داشتم ولی به اون زمزمه لطف قلبم گوش دادم و نگم که چیشدددددددد…. این یکی ازون کارای عجیب غریبیه که گاهی انجام میدم،باورهای شخصی سازی شده ی سلامتی من یه چیز نادر و عجیبیه که نظیرشو هنوز ندیدم… بعدش اومدم برات بنویسم که خوابم گرفت و نخواستم خودمو مجبور کنم…لینا دو نصف شب خوابیدم از خدا خواستم که چهار صبح بیدارم کنه…. لحظه ای که چشم باز کردم با سلام خدا مواجه شدم و ذکر خدایا شکرت روی زبونم به حرکت درومد یه نیگا به ساعت کردم ….وای پناه بر خدا…. دقیقاً دقیقا ساعت چهار صبح بود، اشک ریختمُ و سجده شکر کردم، لینا بگو چه خوابی دیدم؟!
🔵خواب دیدم توی یه باغ بهشتی هستم که با درخت انگور مسقف شده و از هر میوه ای که فکرشو کنی انباشته شده…گویا ملک شخصی خودم بود،کلی آدم مهمونم هستن و به همشون میگم که این باغ مال خودتونه اجازه نمیخاد بینهایت نعمت و فراوانی هست تا میتونید تناول کنید و خدا رو شکر کنید… در ادامه همه در کنار هم بزن و برقصان در حال شادی و خوشگذرونی ان که من از فرد شادی و سرمستی عشق، خیلی واضح و بلند میخندم و میرقصم نمیدونی چقدر واکنش اطرافیان برام لذت بخش بود همین که شور و انرژی منو دیدن اونا هم ازم انرژی گرفتن و از شادی و خنده من لذت میبردن جوری که اونا هم انگار منتظر دریافت این حس و حال و شور و انرژی وصف ناپذیرم بودن… خدایا چجوری باهام حرف میزنی…داری باهام چیکار میکنی…
لینا جانم، من انگیزه ام اتمی و هسته ایه…اصلا غیر قابل وصفه… بمب انگیزه و انرژی ام ، اکسیر عشق منو شیدا و سرگشته کرده مدتهاست لبریزم از عشق… میدونی واقعا گاهی با خودم میگم میلاد چرا بیشتر و بیشتر از جوهره وجودت عشق و انگیزه سیری ناپذیرت به دوستات یا هر کس دیگه منتقل نمیکنی… چرا این حال بینظیر وصف نشدنیم رو بیشتر و بیشتر با آدمای با لیاقت به اشتراک نذارم… باور کن گاهی به سرم میزنه واسه بیشتر دوستای ناب سایتمون کامنتای بلند دلی بذارم و یه دل سیر تحسینشون کنمُ عشق بورزم…
(الان که ادامه کامنت رو مینویسم در واقع ظهر شده و من تازه برگشتم خونه… میدونی گاهی مواقع یه کاری مهم رو باید انجام ولی بنابه دلایلی به تاخییر میندازیش… انجام یه کار مهم گوشه ذهنم بود و از خدا خواسته بودم که خودش در زمان مناسب بیادم بیارش تا انجامش بدم…. من به زمان بندی دقیق خدا باور قلبی دارم… امروز خیلی واضح خدا بهم الهام کرد که همین الان وقتشه گفت میلاد همه چی بیخیال شو و برو جایی که میگم پیگیر شو فقط چشم توکلت روی من باشه و فقط روی من حساب کن… گفتم یا الله و بدون چشم داشت سریع رفتم سازمان و اداراتی مربوطه… لینا بخدا هنوز که هنوزه باورم نمیشه انگار خدا همه کار و زندگیش رو ول کرده و داره کارای منو راست ریست میکنه… رفتم پیگیر وضعیت نظام وظیفه ام بشم که ببینم کی برم سربازی… توی اون همه شلوغی مسوول مربوطه نمیدونم با قیافم و خوشروییم حال کرد یا جنس فرکانسم یا هرچی با اینکه خیلی خسته بود همین که نوبت من شد انگار خدا رفت توی جلدش و فراتر از حد انتظارم باهام برخورد کرد و با مدارا و سازش بهم کمک کرد، توی اون یه ساعتی که در صف انتظار بودم اونقدر حس و حالم خوب بود که فقط تمام تمرکزم روی زیبایی های اطرافم بود.. یه پسر جوان رعنا دیدم که رنگ موهاش و چشاش خیلی قشنگ بود، به دلم افتاد که حرف دلم رو بهش بگم، با لبخند بهش گفتم چه موهای قشنگ خوش رنگی داری چه چشم و چهره زیبایی…هم من هم اون غرق لذت و احساس سپاس گزاری شدیم… ناخودآگاه تمرکزم افتاد روی ویژگی بسیار خوب مسوول مربوطه که چقدر عالی کار ارباب رجوع رو راه میندازه چقدر انسان شریف و درستکاریه که با مردم عالی برخورد میکنه چقدر شعور اجتماعی بالایی داره که با خانم ها با ادب و احترام بالا صحبت میکنه، کار همه انجام شد همه رفتن همین که نوبت من شد گفت بریم بیرون یه استراحتی کنیم و برگردیم همین طور که داشتیم با هم قدم میزدیم انگار عین دو دوست صمیمی بودیم، خیلی راحت همه ویژگی های مثبتی که توش دیدم رو صاف و مستقیم بهش گفتم و کلی از ته دلم تحسینش کردم نمیدونی چه وجه الهی ای رو برگیخته کردم اون خیلی خیلی راحت و آسون وضعیت منو درک کرد و به آسون ترین و زیباترین شکل ممکن با نظر و خواسته خودم حتی فراتر از انتظارم باهام همکاری کرد و خدا رو شکر تا سال دیگه همین موقع مهلت سربازی دارم قانوناً… لینا نمیدونی امروز چند ده نفر رو دیدم جوری بهم لبخند میزدن که انگار مشتاق دوستی و آشنایی باهام هستن… جز خدا و زیبایی و آسونی هیچی ندیدم… کاری که امکان داشت توش به مشکل و دردسر و این ور اون ور رفتن بکشه توی یه ساعت به زیباترین و آسون ترین شکل ممکن برام پیش رفت… عزت نفس بالا و حساب کردن روی خدا کلید واژه اصلیش بود…. حالا نمیخام فعلا بحث گذشته رو باز کنم که سالای قبل پدرم چه توطعه عامدانه ای علیهم کرد که من قبل ورود به دانشگاهم سرباز بشم ولی خدایی داشتم که یدالله فوق ایدیههم … و مکرو و مکرالله والله خیر الماکرین… هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست… اون زمان اولین معجزه و نشونه بزرگ خدا رو توی اون روزای طاقت فرسا دیدم که همه بهم پشت کردن و با تحقیر منو میخاستن خورد و شرمنده کنن ولی من از خدا چیزی رو درخواست کردم که هیچ سیستم و مسوولی هم نمیتونست برام درستش کنه.. با اینکه توی سیستم و سامانه قانوناً سرباز بودم ولی انگار خدا همه چی دستکاری کرد، سیستم رو، کارمندای مربوطه رو ، رییس نظام وظیفه رو، رییس دانشگاه رو…. لینا الان که دارم به اون روزای معجزه آسا فکر میکنم اشک از چشمام سرازیر شده…چقدر خدا توی زندگی دست منو گرفت ولی من فراموش کردم…..
برای همینه که میگم هنوز هیچی توی سایت ننوشتم در مقیاس اون چیزی که میخام… در مورد اتفاق و نشونه بزرگ امروز هم دلم میخاد بارها توی سایت حرف بزنم راجبش اونقدر که الهام بخش و دلنشینه برام…. این ازون پرانتزایی بود که انگار پرانتز بسته نداشت)
الان که دارم مینویسم حالم غیر قابل وصفه… بخصوص که صدای زمینه کامنت نوشتنم تلاوت سحرآمیز مصطفی اسماعیل هستش…آره من قبلاً قاری قرآن هم بودم ولی ولی… توی دوران بلوغ زدم تارای صوتیم رو به چوخ دادم ازبس که افراط کردم، ببین چقدر کمال گرا و کله شق بودم که همزمان چهار سبک محمد صدیق منشاوی،عبدالباسط،مصطفی اسماعیل و شحات محمد انور تقلید میکردم اونقدر نابخردانه از تارهای صوتیم کار کشیدم که پرده صوتیم رفته رفته توان تحریر های عمیق و ظریف از دس داد … چقدر همیشه حسرتش به دلم موند ولی الان خدا رو شکر بنابه دلایلی خیلی راضیم ازین بابت… چون حالا میتونم دقیق بفهمم چه حکمتی پشتش بوده…البته گاهی مواقع که حس میگیرم توی خلوت خودم برای خودم تلاوت میکنم گلاب به روت بعضی موقع ها توی دستشویی و حموم هم حس میگیرمُ قرآن میخونم… داداشم میگه میلاد توی دستشویی و حموم هم ول کن نیستی؟؟!!! استغفرالله…..
چیه میخندی😂😂😁😁😉😉… ای جانم لینا… تو فقط بخند عزیزم…. که خودمم دارم میخندم 😂😂😉😆😆
راستی منم مثل خودت از تنهایی خودم خیلی بیشتر بهم خوش میگذره… و اینکه گفتی دلم خواست وقتمو با دوستام شیر کنم کسایی که هم من اونا رو میفهمم هم اونا من رو،این جملت منو مشتاق تر کرد که حتما برات با عشق بنویسم…
واکنش من نسبت به این فایل؟! لینا من سکته رو زدم رفت ،بعد از دوبار دیدن این قسمت یجورایی جرات ندارم دیگه نیگاش کنم… زبونم قاصره از توصیف حس و حال این فایل… اصلاً نای کامنت گذاشتن نداشتم دیگه،در عجبم که بچه ها چطور تونستن تاب بیارن و با خونسردی کامنت بنویسن…
از خوندن کامنت کوتاه ساده و بسیار دلنشینت واقعا لذت بردم و چقدر تحسینت میکنم که در اولین فرصت بعد فراغت از امتحانات به حست گوش کردی و اومدی حرف دلت رو زدی…
و اما اون کامنت تحسین برانگیزی که توی قسمت ۲۵ سریال برام گذاشتی… واقعاً غافلگیر شدم… لینا باورت نمیشه توی ماشین توی خیابون بودم که پیغامت به دستم رسید… اونقدر حیرت زده شدم اونقدر ذوق و شوق کردم که خواهرم خیال میکرد دوونه شدم که اینقدر خوشحالم و دارم میخندم…باورم نمیشد که خدا اینقدر عجیب ما رو به سمت هم هدایت کنه، باورم نمیشد که یه نفر چقدر میتونه توجه به نکات مثبت و درک و فهمش بالا باشه که اینقدر دقیق و عالی منو توصیف و تحسین کنه…. این بزرگترین حسنه که یه نفر بتونه خوبی ها و زیبایی های دیگران رو ببینه و دقیق بیانشون کنه، این نشون از سطح فرکانس و مدار بالاته … لینا اون روز اونقدر خوشحال شدم که دیگه نمیتونستم احساسمُ همون روز اونجا برات کامنت کنم… بعدش در جریان همیشگی هدایت به جاها و ایده های جدیدی هدایت شدم و فرصت نشد برات بنویسم… نمیدونم چی بگم بخدا… فقط میدونم به موقعش غافلگیرت میکنم….
فقط چند تا نکته….
اینکه گفتی امتحانات تموم شده مشتاقم بدونم چه رشته و کلاس چندمی…
لینا من هیچوقت به خودم اجازه نمیدم توی مسایل شخصی و حریم خصوصی کسی دخالت کنم ولی چون خیلی احساس صمیمیت و راحتی باهات دارم دوست دارم تشویقت کنم، تشویق به اینکه در راستای عزت نفس خودت هم که شده روی ماهت رو توی تصویر پروفایلت بذار…الهی فدای اون چشای نازت… چون خودم بهار امسال که شیرجه زدم توی سایت همون اول حسم گفت خودت باش و تصویر پروفایل بذار،هرچند که یکم برام چالش برانگیز بود ولی بعدش اونقدر آسون شد که هرچند وقت یبار مثل آدمی که لباساشو عوض میکنه، تصویرم رو تغییر میدم… همین گام های کوچیک خیلی به رشد عزت نفست کمک میکنه ، کاری بیشتر بچه های سایت از عهدش برنمیان… حالا هرچند که ممکن هرکسی دلایل شخصی برای خودش داشته باشه… هرجور دوس داری، فقط سعی کن به حس درونیت گوش بدی…
خیلی مشتاقم بدونم غیر از صنعت مُد به چه چیزای دیگه علاقه داری و کدومش در اولویته برات؟! خیلی برام عجیب بود که خدایا من که توی هیچکدوم از کامنتام رسالتم رو بیان نکردم و بیان نخواهم کرد… پس لینا صنعت مُد رو از کجای حرفام استخراج کرد… خودت میدونی که من چقدر آدم فرز و چابکی هستم سریع اسکن کردم روی کامنتای آخرم و یه جمله رو دیدم که باعث سو تفاهم شد؛ اونجا که توی قسمت ۱۱۰ یجا گفتم:
و الان بعد از سال ها کشمکش و بالا و پایین شدن دارم در مسیر تحقق رسالتم قدم برمیدارم (ورود به صنعت مد نظرم و گسترش و انقلاب عظیم در اون)…. اگه کمی دقت کنی گفته بودم صنعت مَد نظرم …. نه صنعت مُد نظرم…. اشتباهی برداشت کردی عزیزم…ایرادی نداره پیش میاد… ولی سوژه رو دستم دادی که با سیستم تفکر انتقادی ذهنت رو قلقلک بدم…
لینا من خیلی خیلی باید حواسم باشه که راجبه اون راز درونم(رسالت والا و مقدسم) هیچ جا واضح و دقیق صحبت نکنم که اگه لو برم انگیزه ام ممکنه افت کنه… راجبه دورنما آگاهانه صحبت میکنم ولی راجبه اینکه دقیقاً چه هدف و برنامه ای دارم با کسی صحبت نمیکنم چون این مهمترین و ارزشمندترین راز درونمه…
( لینا یه حس عجیبی دارم الان که دارم مینویسم، نمیدونم خیلی برام آشناس انگار قبلاً خواب دیدم که دارم این گفتگو رو با همین محتوا با یکی تایپ میکنم… تا حالا شده بری یه جایی یا در موقعیت و شرایطی قرار بگیری که برات آشنا باشه انگار که قبلاً خوابشو دیده باشی؟!!!)
راستی من توی هیچ جای اینترنت و فضای مجازی در دسترس نیستم چون بصورت کاملا آگاهانه ازین فضاها خودمو جدا کردم و بصورت سازمان یافته دارم در مسیر زندگی حرکت میکنم.راجبش بعدا مفصل توضیح خواهم داد. ولی الان هرچی سرچت کردم پیدات نکردم…. گفته بودی که خیلی دوست داشتم بیشتر ازت بدونم… با کمال میل عزیزم، حتماً هرچقدر که بشه توضیح خواهم داد… قدم به قدم با همدیگه تکاملی میریم جلو…. راستش منم دلم میخاد دوستای گلی مثل شما رو بیشتر بشناسم و ازشون یاد بگیرم…
خیلی خوب میشد اگه کامنتت رو توی قسمت ۱۱۰ میذاشتی تا بتونم یجا تمرکزی برای همه دوستای عزیزم بنویسم ولی بازم خیلی خوب شد چون بهونه ای شد که کامنت چند ماه پیشم رو بخونم ، اونقدر حرکت رو به جلو دارم و در جریان پیوسته هدایت در لحظه حال زندگی میکنم که تا حالا پیش نیومده برم کامنتای قبلیم رو رصد کنم… فقط یچیزی، مگه چند تا از کامنتام رو خوندی؟ نمیدونم قسمت ۱۱۰ رو خوندی یا نه ولی اگه نخوندی باید یسری چیزا رو دوباره باز کنم… لینا جانم عزیزم حس و نظرت همین جا برام بنویس هرچی دلت خواست بگو و جواب چند سوالمو هم بده… این یه ماه اخیر میانگین شبانه روز ۳_۴ ساعت میخوابیدم و تمام وقت با نهایت تمرکز و انگیزه در حال در عمل به ایده الهی بودم… انشاالله همین روزاست که فراغت پیدا کنم و با عشق و آسایش بیشتر توی سایت کامنت بذارم، فکر کنم باید برای بیش از ده نفر از دوستای ارزشمندم کامنتای بلند و دلی بنویسم… شدیداً هم مشتاقم… خصوصا برای شما جانِ دل و زیبا عزیزم و اِلای جان جانان…
حتما میام همون جا قسمت ۲۵ با عشق و صبر، کامل جواب کامنت بسیار بسیار تحسین برانگیزت رو میدم دوست عزیزم،نمیدونم کی ولی در زمان مناسب هدایت میشم…
لینا خیلی برام عزیزی… خیلی دوستت دارم عزیزم…آره چرا احساسم رو بهت نگم…از همین لحظات که داری این کامنت بلند نامنظم رو میخونی لذت ببر…منم دارم عشق میکنم دارم لذت میبرم ازینکه دارم با یکی از همکلاسی های عزیرم خودمونی حرف میزنم….
بعد از اون تایمی که گفتم دوست دارم برم یه مسافرت عااالی همه چیز هیجان انگیز پیش رفت من اومدم مسافرت
خیلی بهمخوش گذشت مخصوصا دیروز که یکی از دوستامُ بعد از یک سال دیدم…
خیلیییییی خوب بود
خدایا شکررررت
عااشقتم که انقد خلاقی شما😂😍
همونطور که قبلا بهت گفتم نحوه صحبت کردنت جوریه که انگار روبه روم نشستی…
راجب الایِجانم صحبت کردی
میلاد میبینی که چقد عشقِ این فرشته…
انقد وایب مثبت ازش میگیرم،
الا اگه این نوشته رو میخونی از همین جا بهت میگم عاااشقتم
میلاد راست میگه این جا الا اونجا الا همه جا الا،
عاشقتم…
چقد خوشحالم که جشن ورودی به این بهشت با شما جشن گرفتم❤
……
راجب اون نوتیف هیجان انگیز گفتی،حس قشنگی که بهم میده…
اره کلی تحسینش میکنم
اون نفری که دست خدا شده واسه گفتن یه عالمه نشونه از سمت خدای بزرگم
واسه صحبت کردن از سمت خدا با من…
مگِ میشه تحسین نکرد؟!
مگِ میشه خوشحال نشد؟!
……
راجب کامنت گفتی میلاد
میدونی چیه
من اوایل نه فقط توی سایت هر جا باید یه نوشتهای رو برای کسی مینوشتم
منتظر جوابش میموندم
گاهی وقتا حسم بد میشد که من این همه نوشتم چرا دیر جواب داد؟!
۲،۳ سال پیش کنار یه عزیزی بودم و بهم یه حرفی زد که کلی حالم خوب شد
بهم گفت از هیچکس انتظار نداشته باش این طوری حالت خیلی خوب تره…
سعی کردم به این گفته عمل کنم و واقعااا حالم خیلی بهتر خیلییییی
تا اینکه با این بهشت اشنا شدم،
و متوجه شدم که من هر چیزی رو مینویسم هر کلمه هر جمله برای خودمه،برای انتقال این احساس خوب و جادویی که درونمه و دیگ نگران اون جواب نیستم(گاهی اوقات اون حس میاد که دیر شد جوابتُ نداد لینا ولی الان دیگِ افسارش دستمه…)
تحسینت میکنم میلادِ جانم که انقد عمیق به هدایت ها و الهاماتی که بهت میشه عمل میکنی…
میلاااد چقد دوست دارم تلاوت کردنت بشونم…
چیکار کردی با خودت چهار سبک اونم از چه افراادی
الحق والانصاف که ترکوندی😂😍✋
راستش وقتی این قسمت میخوندم یاد خودم افتادم
اره منم قاری قران بودن
تمام دبستان،راهنمایی و دبیرستانم تو مسابقات قران بودم من ترتیل کار میکردم و از اقای پرهیزگار و اقای عفاسی تقلید میکردم…
کلی کیف میکردم وقتی اون تحریرایی که باید میزدم و با تحسین استادم روبه رو میشدم…
یادمه سال اول دبیرستان رفته بودیم المپیاد ریاضی و تعدادمون هم به نسب کم بود مسئول برگزاری از پسر درخواست کرد که یکی بیاد و قران تلاوت کنه که جلسه شروع بشه…
میلاد هیچکی بلند نشد…
و از اونجایی که من همیشه اعتماد به نفس انجام این جور کارا رو دارم گفتم میشه من بخونم؟
مسئول جلسه ازم دعوت کرد و رفتم یکی از سوره ها رو خوندم
خیلللی حالم خوب بود بعدش چقد انرژی گرفتم از تشویق بچهها
واای چه روزایی بود…
ولی وقتی رسیدم به سال اخر دبیرستان این شور و شوق افت کرد،
محدود شد به مدرسه
چون دچار دوگانگی شده بودم
فکر میکردم ادما باید یا اینوری باشن یا اونوری…
نمیشه استایل من و داشته باشن و قران بخونن…
و این باعث فاصله شد…
تا اینکه دوباره اون نوری که داشت توی وجودم کم رنگ میشد، با اگاهی هایی که اینجا بدست اوردم نور وجودم روشن تر شدم فهمیدم اصلا مهم نیست اصول جامعه چیه
لینا ببین خودت چی میخوای
تو هرطور که فکر میکنی حست بهتره همونطور باش
همونطور رفتار کن…
و الاااان حاالم وصف نشدنیه…
…..
میلااد میلاد وقتی میدیدم چجور راجب زلاتان حرف میزنی هر لحظه مشتاق تر میشدم برم راجبش بخونم،
من تا حدودی میشناختمش ولی نه اونقد دقیق
زمانی توی ذهنم پررنگ شد که چندتا بازیش توی لس انجلس گلکسی رو دیدم وااای میلاد اون گل استثناییش که یادم نمیاد با کدوم تیم بود واای واای بینظیر بود تنها چیزی که الان تو ذهنمه come on come on گفتن گزارشگر هست😂😂
و یه مصاحبه ازش دیدم که مجری ازش پرسید
به نظرت بهترین مهاجم های حال حاظر لیگ جزیره کیا هستن اسم چند نفر گفت ولی اسم خودشو نگفت بعد که مجری پرسید چرا خودت نگفتی اون جمله هیووولا رو گفت lions don’t compare themselves with humans
خلاصه که بعد از خوندن نوشته های شما رفتم اساسی مصاحبه زلاتان رو دیدم چقد نکات عالی استخراج کردم ازش…
راجب رونالدو هم که من عاشق این بشرم نمیدونم چی بگم راجبش اصلا…
راستی تیم مورد علاقه من لیورپول و بازیکن مورد علاقم در صدر محمد صلاح😍
کم بازی میبینم ولی هر وقت وقت کنم گریزی میزنم به بازی ها…
….
چه خواب هیجان انگیزی دیدی میلاد خدارو شکر که حالت تو خوابم خوبِ…
خداروشکر که تو بیداری کارت به راحت ترین شکل ممکن انجام میشه…
تحسینت میکنم عزیزدلم…
راجب اون برداشت اشتباهم
من تازه متوجه شدم و مدت ها شما رو این ذهنیت تصور میکردم…
ولی الان میگم با این اراده و حال خوبی که داره قدم در هر مسیری بزاری قطعا موفقیت پشت سرتِ…
راجب علایق من پرسیدی میلاد من انقد علاقه دارم که گاهی اوقات بعضیاشو یادم میره و باید یادداشت کنم
عاشق تحقیق کردنم(در حوضه ای که دارم روش کار میکنم)
عاشق زبان انگلیسی هستم
،گویندگی رو خیلی دوست دارم(و در این راستا دارم پادکست ریکورد میکنم)
،عاشق رقصم و ورزش کردن (من کیک بوکس و دفاع شخصی کار میکردم ولی تو یکی از فایتا یه اتفاقی افتاد که دیگ نتونستم ادامه بدم ولی با این حال گاهی تمرین میکنم)،
نوشتن،رانندگی،پیانو زدن و اواز خوندن…
ولی مسیر اصلیم مشخصه در کنارش به علایقم هم میرسم…
….
میلاد من خیلی خداروشکر میکنم که انقد عاشق کارتی
که انقد قشنگ جایگاهت پیدا کردی و داری در مسیر عمل به رسالتت قدم برمیداری،که انقد محکمی،که انقد به خودت و خدای خودت معتقدی…
برات هر لحظه یقین بیشتر ارزو میکنم میخوام…
اره عزیزم تکاملی با هم میریم جلو و جواب سوال های که داریم رو میگیریم…
پسرِ عشقی گروه تحقیقاتی عباسمنش درعجبم تو چطوری میتونی این حس دست به کامنت شدن من رو قلقلک بدی وبا عزم جزم بدون هیچ شکی شروع کنم به نوشتن برای تو، برای تشکر کردن از تو، برای اینکه نمیدونم چرا حتما باید کامنت های تورو برای هرکی که میخواد باشه بایه بار خوندن سیر نمیشم باید چندین بار بخونم تا هضمشون کنم، بِرن تو وجودم ممنون میلاد جان خدارو شکر وقتی این میزان تسلیم و توحیدی بودنت رو میبینم یه نَمه اولش غبطه میخورم ولی سریع خودمو جمع میکنم و میگم زیبا استفاده کن اینا همش نشونست خدا داره باهات حرف میزنه بیشتر الگو برداری کن تو هم باید اینجوری توحیدی باشی، وای میلاد وقتی ساعت خوابت رو گفتی دیگه منفجر شدم نمیدونی منم چه قدر دلم میخواد کمتر بخوابم البته منم شش هفت ساعت میخوابم ولی دوست دارم بتونم ساعتها بیدار بمونم ودر راستای اهداف وعلایقم قدم بردارم اخه میدونی دیگه اصلا نمیخوام بچه داشتن رو برا خودم ترمز کنم ولی انرژی زیادی ازم میگیرن و باورت نمیشه شبها حدود دو سه چنان میخوابم که قشنگ انگار دارم میمیرم ومیگم خدایا اگه مرگ هم اینجوری لذت بخشه پس چه قدر خوبه، خیلی از حرفات وکامنتات الگوهای درستی برمیدارم ولی باید بیشتر تعهد بدم بیشتر تلاش کنم،واقعادوست دارم سبک نوشتنت رو، تو کلی نمینویسی من قشنگ با کامنتات میام تو زندگیت وتمام احساساتت رو باهات درک میکنم ولذت میبرم بعد باخودت میام بیرون نمیدونم شایدم به خاطر اینه که اینقدر کامنتات من رو به وجد میاره که میام وبرات مینویسم خلاصه اینکه برو پسر قوی برو که ماهم داریم باهات میاییم و من باشخصه عاشق این سبک نوشتن و انتقال درست انرژیت،هستم میبینی دیگه اونایی که باید بگیرن میگیرن عشقی به خدا 👏💪💪👏
سلام میلاد عزیز وقت بخیر گاهی کامنتای شمارو دنبال میکنم چون هر وقت کامنت میزاری داخل ایمیلم میاد کە میلاد جلیلی کامنت گذاشتە بیا بخونش
امروز کە این کامنت زیبای شمارو خوندم واقعا احساس کردم بند به بندش رو واسە من نوشتی نمیدونم چرا بە خودم گرفتم، شاید خدا خواست ، من هزاران کیلومتر از خونە دورم چند سالە خانوادەمو ندیدم دیروز مادرم میگفت تو افسردگی داری خیلی ناراحت بودم خیلی خستە اما مادرم حال و روزمو کامل فهمید با اینکە حتی یە کلمە ازاوضاعم شکایت نکردم ، مادرم راست میگفت من افسردەم، نا امیدم ، تنهام، حتی دریغ از یە دوست کە در حد یە سلام باهاش حرف بزنم نیست ، نا امیدم از اینکە سە سال تو کمپ زندگی میکنم و دم بە دم جواب منفی برام میاد و من مرتب شکایت میکنم کە خداوند چرامنو فراموش کردە
میلاد جان در اوج تنهایی و نا امیدی این پیامو نوشتم در حالی کە دندون درد شدید دارم و هیچ پولی ندارم درستش کنم ، دقیقا دوازدە روز پیش هم از فرط بی پولی مجبور شدم دندان دیگەمو بکشم ، من یەجایی زندگی میکنم کە آفتاب زیاد ندارە ومن دچار کمبود کلسیم شدم ، اشک تو چشام جمع شدە احساس تنهایی عجیبی همراە با درد دندون شدید مث خورە افتادە بە جونم ، میلاد عزیز حتی خیلی وقتا بە خودکشی هم فکر میکنم اما وقتی یاد مادرم ، پدرم می افتم نمیتونم ، من نمیدونم شما کی هستی و اهل کجایی اما کامنت شما انگار دلمو روشن کرد در این تنهایی
کاش میتونستم از راە تلگرام باشما حرف بزنم کە مشاورم باشی تا بیفتم رو ریل و منم مسافر قطارعباسمنش بشم
اخ که چقدر چقدررر زیباترین گفتی چقدررر غرق این عشق نابت شدمم چقدر چقدر خدارو هزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هدایتمون میکنهه هرلحظه هدایتمون میکنهه خدای من
این جمله ی نابب مریم قشنگم رو باید با طلا نوشت
“توحیدی که در عمل از استاد عباسمنش آموختهام، به من وعدهی فرداهای دور دست را نمیدهد بلکه خودش را در قالب احساس آرامش و اطمینان قلبیای نشان میدهد که به محض به کار بستنش، وجودم را فرا میگیرد و آرام آرام به سایر جنبههای زندگیام نفوذ میکند.”
چقدرر عشق این توحیدم خدای من چقدررر عاشق اینم که بهتر عمیق تررر حل بشم درونش عاشقتمم عشق من چقدر بینظیر نوشتی چقدر عاشق این عشق نابیتمم چقدرر بینهیت تحسینتت میکنم جان دلمم بینهایت تحسینت میکنم این عشق بینظیرت را
چقدر زیبا گفتی عشق دل من فرشته ی خداوندم چقدر چقدر با تمام وجودم این اتصال نابت رو این ارامش بی نهایتت رو جاری ترینه بر جای جای نوشته و اگاهی های نابت چقدر چقدر بینهایت تحسینتت میکنم عشق منن چقدر بینهایت تحسینت میکنم قلب من چقدر بینهایت تحسینتت میکنم این ارامش نابت را این درک بینظیرت را چقدررر با تملام وجودمم بینهایت تحسینتت میکنم عشق منن بینهایت تحسینتت میکنم چقدرر عاشق این اتصال نابتم
عاشقتمم قلب منن الهی که هرلحظه غرق عششق خداوندم باشیی الهی که جریانی از نعمت وبرکت و ثروت جای ترین جای ترین باشه بر زندگی بهشتی ات عزیزدلمم عاشقتمم بینهایتت تحسینتت میکنمم
به نظر من، به نظر من استاد با این شلوار لی و در کُل این تیپ خیلی خوش تر میاد.
خُدا کُنه همیشه زمستون باشه😎 شوخی کردم این تیپ استاد هم برام تکراری میشه و در اصل همین تنوع فصل هاست در کُل همین تنوع هاست که باعث زیبایی و حرکت میشه.
خدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خُدای من، چه ساحل زیبایی؛ ساحلِ “سی ساید”
چه ساحل تمیزی؛ واقعا تمیزه ، واقعا.
چه ساحل خوش رنگی.
واقعا کیفیت داره این دوربین و این میکرُفن.
واقعاً تحسین داره دقت سنسورهای این دِرون.
واقعا تحسین داره این نظمی که در شهر حاکم هستش.
واقعا تحسین داره این کنجکاویی بچه ها( واقعا خیلی خوب تشخیص دادند که در حالِ فیلم برداریِ)
واقعاً معماریِ خونه ها تحسین داره.
واقعاً تحسین داره اشتیاقتون به فیلم برداری با دِرون.
واقعا تحسین داره احساستون از اینکه این تصاویر رُ برای کاربرای ساستتون به اشتراک می گذارید.
واقعاً خیلی خیلی به برف شباهت داره؛ اگه نمی گفتید شوخی کردم یه این زودی ها تشخیص نمی دادند افرادی که برای اولین بار این صاحل رُ دیدند.
وایی خُدای من عجب خورشیدِ طلایی؛ عجب نور طلایی داده به دریا.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
اوه مای گاد ؛ عجب تِیک آفی زد دِرونمون.
اوه بازم قُمیشی ؛ اون روزا ما دلی داشتیم ؛ اما الان خانه ای برای خُدا داریم.
وایی خُدای من ؛عجب آلاچیقی دُرُست کرده روی ساختمان.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خُدای من؛ عجب خونه های منظمی .
عجب راه پله های منظمی را به ساحل.
عجب خیابون های تمیز و زیبا و عریضی.
عجب هادی داره این دِرون ما.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت از این همه زیبایی.
وایی خیدای من عجب ساحل زیبا و خوش رنگ و تمیز و درازی.
عجب خلیجی.
وایی خِدای من ؛ عجب موج های ریز و میزی.
💗عجب اهننگهایی گذاشتید استاااااااد. واقعا خوراک این فرکانس و این صحنه هاست.
💞کسی( استاد عباس منش) آمد که حرف عشق رُ با ما زد.
دلِ ترسوی ما هم دِل به دریا زد.
💞 به یک دریای طوفانی( مسیر لذت بخشِ رسیدن به اهداف و تضاد هایی که اگه در مدار درست باشیم غیر از ثروت چیزی به همراه ندارند) دلِ ما رفته به مهمانی.
💞چه دوره ساحلش ، از دور( ایده های پایانی ِ رسیدن به هدف از قدم اول پیدا نیست باید بهش نزدیک شی تا بهت الهام شَن) پیدا نیست.
💖واقعا این قسمت شعر و ساحل رُ خوب ب هم مَچ کردید؛ احسنت.
یه عُمری راهه( خاصیتِ جهان مادی که امکان نداره کسی در این جهان به کمال برسه ) و در قُدرتِ ما نیست( ما در این جهان مادی نمیتونیم به کمال برسیم)
💖 عجب؛ وقتی این شعر رُ تو جلسه ی پنج قدم چهارمِ دوره خوندید من خیال کردم از خودتون خوندیدو
خیلی ششعر خوبیه.
💞 باید پارو نزد ( نباید برای رسیدن به هدف سخت تلاش فیزیکی کرد) وا داد ( باید رها شد) ؛ باید دل را به دریا داد ( باید اجازه داد تا خُدا هدایت کُنه)
💞 خودش می بردِت هر جا دلش خواست ( خدا بر اساس احساسی که داری به یه سمتی هدایتت میکُنه)
💞 به هر جا برد بدون ساحل همونجاست( هر نشانه ای که سر راحت قرار داد و هر ایده ای که بهت الهام شُد بدون قدمِ اوله و اعتماد کُن و بهش عمل کُن ((( آقای محمد رضا رئیس آبادی))) عمل کُن؛ نشین و وِر و وِر نگاه نکُن به ایده ها و نشانه ها و بهانه نیار و اقدام کُن)
💞به اُمیدی که ساحل داره این دریا ( به امید اینکه خُدا چیزی رُ بهت الهام نمیکُنه که در نهایت به نفعت نشه) به امیدی که آروم میشه تا فردا ( در لحظه باش ؛ به فکر فردا نباش ، همه چی درست میشه) .
💞 به اُمیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره ( به امید اینکه نتیجه ی احساس خوب = اتفاقات خوب)
💞 به عشقی که نمی بینی شبهاش رُ بی ستاره ( به عشق اینکه نمیبینی هیچ قُفلی رُ بدونِ کلید)
💞 دلِ ما رفته میهمانی.
💗 وایی خُدای من اون محوطه ی زیبای شش ضلعیِ احاطه شده با دو گونه ی درختیی زیبا چه زیباست.
خُدایا شُکرت از این همه طراحیِ زیبا.
💗خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت؛ چه دریای بُزُرگی؛ فرضش رُ بکنیم آخه چه قدر نعمت خُدا داره که اگه این همه آب جوهر بشن باز هم برای نوشتنشون کافی نیستند ( خِدایا صد هزار مرتبه شُکرت. ( امروز تو شرکتی که براش کار می کنم داشتم با یه دستگاهی لگو چاپ می کردم ؛ یه محفظه برای جوهر داره به اندازه ی سه تا قوطی کبریت؛ تا اینجا حدود 1700 تا پرینت باهاش زدم تقریبا هر سری به اندازه ی پنج تا گلمه ی انگلیسی ؛ هنوز فکر نکنم یک سومش استفاده شده باشه. و قتی بهش فکر می کنم که اگه قرار باشه این همه ابِ روی کُره ی زمین رُ ( هِه روی کُره ی زمین بماند من اگه بتونم با ده سی سی آب نعمت دریافت کُنم تو این فرکانس فکر کُنم هنگ می کُنم) کم کم بریزیم به جای اون جوهرا !!!! اصلا موخم صوت کشید بی خیال.
بریم ادامه فایل .
وایی خُدای من ؛ عزیزم خانم شایسته ی عزیز نشسته در کنار عزیز دلشون برامون دست تکون میدن؛ سلامت باشید ایشالا.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت از بابت لباسهای زیبای عزیز دلس استادمون؛ شلوارشون از شلوار استاد خوش رنگ تره.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خُدای من چه گُل پسری زیبا و کُنجکاوی؛ خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت؛ انها پاره ای از من هستند؛ انرژی هستند)
دمتون گرم استاد که بهشون فسرصت دادید تا لذت ببرند از دیدن این دِرون عالیمون غ عزیزم ، نگاهشون کُن چه ذوقی کردند چه حرکتی زد از بسکه هیجان زده شُد.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وای خُدای من ؛ عجب پله های کم شیبی ؛ فکری همه کس رس کردند.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
عجب پرچمِ خوش رنگی ؛ اوضاعِ دریا در وضعیتِ زرده.
وایی خُدای من از چه زوایایی فیلم برداری میکسنه این دِرونمون.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
oh my godدوباره اسکوتر.
دمتون گرم خیلی حالت ایستادنتون عاشقانست؛ حس لذت بردن و صحنه های عاشقانه رُ به آدم میده.
وایی خُدای من؛ عجب شاسی بلندِ خوش رنگ و شیکی.
من خواستمش.
وایی خُدای من؛ ماشاالله، چه چشمای دقیق و قوی داره این دُرون که اینجور موانع رُ تشخیص میده و ردشون میده .
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
خُدیا صد هزار مرتبه شُکرت که داره تایپِ دَه انگُشتیم ، کامنت به کامنت قوی و قوی تر میشه.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.( با تکرا رو تمرین هر کاری امکان پذیره) من الان در قدمِ چهارسمِ دوره ِ فوق العاده ی دوازده قدم هستم و یکی از اهدافم هم اینه که تا پایان دوره طراحی سایت و برنامه نویسی رُ یاد بگیرم و همون جوری که دارم در تایپ ده انگُشتی پیشرفت میکُنم ایمان دارم که به این هدفم هم میرسم ، آره من ، من که تا یک سالِ پیش نمیتونستم یه ایمیل بفرستم بدونِ راهنمایِ گوگل.
یک سال پیش ؟؟؟؟ چرا اینقدر دور رفتم؟؟؟/ همین دیشب اومدم یه ایمیل به سایت بفرستم فراموش کرده بودم چطوری باید بفرستم و از گوگل کمک گرفتم.( با این حال ایمان دارم که می توانم کُد نویسی و طراحیِ سایت رُ هم یاد بگیرم. و تازه؛ تصمیم گرفتم از ویندوز مهاجرت کنم به لینوکس (البته اگه لپتاپم جواب بده)😄
وایی خُدای من؛ لذت میده تو این تراسها بشینی روی صندلی های تاب تابی و مراقبه کُنی.
وای خُدای من چه پُلِ زیبایی.
چه آبِ زُلالی.
واقعا اون جریمه های 5000 دلاری کارِ خودش رُ کرده؛ خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت از این همه زیبایی.
واقعا حلالشون باشه اون همه مالیاتی که میگیرند؛ چون مثل بعضی جاها نمیخورن یه آبی هم روش ؛ بلکه خرجِ همون کشور و ایالت می کُنند.
من به خودم افتخار می کُنم؛
اول از این بابت که خُدا رُ دارم
دوم از اینکه در جهانی زندگی میکنم که قوانینِ ابدی و بدونِ تغییری بر ان حاکمه.
سوم از اینکه خودم رُ دارم میشناسم.
چهارم از اینکه شاگرد استاد عباس منش هستم و پنجم از این که از مالیات فرار نمی کُنم ؛ تازه دوست دارم بیام آمریکا مالیا بپردازم تا خرج این همه زیبایی شه.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خُدای من چه آسفالت تمیزی ؛ یکی دیگه از آرزو هام هم اینه که بیام امریکا و یه دست کُت و شلوار سفید بخرم و روی خیابونهای تمپا و منطقه ی پرادایس دراز بکشم.
اوه باز هم سیا وش قُمیشی ؛
💞 من اینا رُ فهمیدم از زندگی که به غیر از مرگ هیچ چیزی اجبار نیست.
…
..
..
بین من و آرزو های دورم هیچ کس غیر از خودم دیوار نیست.
…
…
…
جنگیدن و باختن بهتره از اینکه نشست و فقط غصه خورد.
و..
و
…
عجب مسیر های برای دو چرخه و پیاده روی و اسکوتر بازی و عشق بازی😎
وایی خُدای من؛ عجب حِسی داره این دِرونمون؛ سیم های برق رُ هم میبینه ؛ از من هم بهتر.
وایی اینا چیه تو دقیقه ی 14؟؟؟ برفه؟؟؟
oh my god دِرون داره عزیزِ دلِ استاد رُ تعقیب میکُنه و این اسکوتر سوار هم ژِستِ باد شکن گرفته.
حالا میرسه به استاد؛ از لحاظ فیزیکی هم میرسه به استاد.
لذت بردیم استاد ؛ قطعا لذت بردیم. و خواهیم بُرد.
دمتون گرم از اینکه این همه وقت می گذارید و با لذت از این فایلها ضبط و تدوین می کنید برای اعضای این خانواده.
واقعا همین طوره ؛ کُلِ اتفاقات ِ زندگی ِ ما رُ کانونِ توجُهمون رقم میزنه و ما باید آگاهانه سعی کنیم که به نکات مثبت توجه کنیم ( در ابتدای کار این آگاهانه بودن باید بیشتر باشه)
ایول تاریخ و جغرافیا هم داریم یاد می گیریم؛ 😀 دریای سیاه در شمال ترکیه و در یای مدیترانه هم در جنوبِ ترکیه ( باور کنید فراموش کرده بودم )
وایی خُدای من؛ چه خونه های رو یایی، چه آلاچیق هایی دارند، چه تراسهایی دارند.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خسدای من چه شاسی بلندِ شیک و خوش رنگ و لعابی.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
با یاد داشته باشیم که به هر چیز که توجه کنیم از اصل و اساس همون چیز وارد زندگیمون میشه.
کامنت شما انرژی خیلی خوبی داشت جوری که یه طراوتی به چشمام داد و همراه با خوندنش یه لبخندی که خودم هم موتجهش نشدم روی لبهام شکل گرفت و از این بابت خیلی خوشحالم که با بیان زیبا و خودمانی راحت حرف دلتون یعنی حرف قلبتونو زدید و من که لذت بردم
مخصوصا وقتی گفتید با کت شلوار سفید دراز بکشم کف خیابون تمپا همون لحظه تو دلم با صدای بلند گفتم : به خدا که خاکی نمیشه 😂
خدای من زبان من قاصر از سپاسگزاری و تحسین کردن این همه زیبایی
خدایا شکرت
یا رب آخر ز غم عشق تو دیوانه شدم 😭😭😭
استاد جان اولین فایلی هست که تو یک روز آنقدر دیدمش و گذاشتم رو تکرار و هر بار که میدیمش بیشتر قلبم میلرزید و زیبایی های تکراری نمیشد و بیشتر زیبایی هاشو میدیدم و احساس عشق وتحسین و امید و سپاسگزاری رو آنقدر در وجود من زیاد کرد
استاد جان ازت ممنونم بابت این فایل بسیار زیبا
“کل داستان همینه کنترل کانون توجه به شکلی که به تو احساس بهتری میدهد“
استادان جمله طلایی تون مدام تو گوش من زنگ میزنه و هر بار فایل جدیدی از شما میبینم باز تکرارش میکنم که زهرا نگاه کن آدمی که به همین جمله خودش عمل کرده باشه نتیجه میشه دیدن زیبایی های بیشتر و همانطور که خودتون گفتید هدایت بیشتر و بیشتر به نعمت های بیشتر اول شمال و بعد تغییر دفتر کارتون و بعد ترکیه وتایلند وحالا هم که به بهترین نقطه و زیباترین نقطه جهان البته به نظر من این ها همه نتیجه همین کلامی هست که شما مدام در تمام آموزش هاتون تکرار میکنید که کانون توجه خودتو ببر به سمت دیدن زیبایی ها و تحسین کن و سعی کن از همون جا که هستی لذت ببری تا همونطور که خودتون گفتید از همون جا که هستیم هدایت بشیم به جاهای بهتر
استاد اصلا این فایل فرکانس عجیبی داره هر بار که میبینمش انگار دیوانه تر میشم آنقدر زیبایی های این فایل زیاده که من نمیدونم از کجا بنویسم
اون قسمت حمید هیراد آنقدر قشنگ با تصاویر هماهنگی داره که من دیوانه شدم ازاین همه زیبایی
اون ماسه های سفید و برفی که من مدام دارم تجسم میکنم راه رفتن روی اون هارو که ماسه ها لای انگشت پاهام هست و من دارم انگشت هامو تکون میدم و گرمی اون ماسه هارو بین انگشت هام احساس میکنم چه لذتی داره اون ساحل بینظیر و تمیز که آنقدر برق میزنع اززیبایی و تمیزی
اون موج هابی که آنقدر آروم و دلبر میزنه به ساحل و آنقدر اون آب زلال و زیبا هست 😭
اون خیابون های ترو تمیز که حتی توی خیابون ها هم آنقدر با طبیعت دوست هستن و کمترین آسیب روبه طبیعت زدن و هرجا یک درخت هم هست قشنگ دورشو خوشگل کردن و درخت رو قطع نکردن و به زیباترین شکل اون قسمت رو خیابون رو جدا کردن
اون قسمت که از روی اون پل گذاشتید که گفتید آب شور و شیرین کنار هم هست و چقدر تحسین میکنم این قسمت که کنار این خیابون زیبا یه قسمت خیلی قشنگ واسه پیاده رو ساختن و این عالیه خدایا شکرت
این ساختمون های با شکوه با طراحی های عالی که دقیقا منم همین حس رو داشتم که انگار سه بعدی هست و نقاشی هست آنقدر زیبا طراحی شده وساخته شده این طراحی عالی این شهر که همه چیش روی نظم هست خیابون ها آنقدر تمیز و با نظم حتی جای پارک ماشین ها آنقدر قشنگ و مرتب هست و این ماشین های لوکس و قیمتی و زیبا که آنقدر نماد ثروت هست خدایا شکرت
این تکنولوژی هیولا که آنقدر این فایل زیبایی های بیشتری داره به لطف این درون زیبا و تحسین برانگیز هست خدایا شکرت
این همه درخت و سر سبزی و فراوانی و زیبایی چه آدم مدهوش میشه از همه زیباتر که من همیشه دلم میخاست جایی باشم که هم سرسبزی باشه و هم دریا که اینجا آنقدر قشنگ درخت ها کنار این دریای زیبا هستن خدایا شکرت
از همه بیشتر اون قسمت پلی رو دریاچه منو دیوانه کرده که آنقدر قشنگ طراحی شده
این آبی بینظیر آب که اصلا دیوانه کننده است و قلب منو باز کرده
واقعا این فضا رویایی و بینظیر هست
استاد ازت ممنون که آنقدر قانون رو قشنگ در قالب این فایل های بینظیر و زیبا آسون داری آموزش میدی و آنقدر روان داری میگی بابا کل قانون همینه به چی داری توجه میکنی ؟به همون سمت هدایت میشی پس حواستو جمع کن تا میتونی توجه و تمرکزتو بزار روی چیز هایی که به تو احساس بهتری میدهد
استاد نمیدونید من تو هر فایل چقدر چقدر چقدر تک تک ثانیه ها و زیبایی ها رو تحسین میکنم و هر بار چقدر تجسم میکنم این زیبایی ها رو وخدارو شکر که من هم دارم هر بار بیشتر و بیشتر هدایت میشم به زیبایی ها و نعمت های بیشتر و تو این فایل بازم تعهدی جدید به خودم دادم که بیشتر و بیشتر این زیبایی های جهان اطرافمو ببینم و تحسین کنم و سپاسگزار باشم و تمام تلاشمو بکنم تا مدام به احساس بهتر وعالی تری برسم
استاد جان مریم جان عاشقتونم که پست خدا هستید تا من زیبایی های بیشتری رو ببینم و راحتر کانون توجه ام رو ببرم به سمت زیبایی ها و نعمت ها و ثروت های جهان و به من قانون رو آنقدر قشنگ و لذت بخش یاد میدید عاشقتونم دستان خداوند مهربانم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘😘😘😘😍😍😍
عاشقتم و ممنونم که انرژی مثبت رو انتقال دادی دقیقا این فایل منو دیوانه کرده اگر هزار بار ببینم بازم کمه خدارو شکر به خاطر وجود ارزشمندت در زندگیم رویای عزیز😘
سلام به زهرای عزیزم، واقعا شما فوق العاده هستی، چه زیبایی های ظریفی رو دیدی مخصوصا اون قسمت که از طبیعت حمایت میکنن و درخت ها رو قطع نمیکنن واقعا چه نکته ی مثبتی هست آفرین. چقدر استادانه نکات مثبت رو میبینی. تحسینت میکنم به خاطر اینکه بارها و بارها هر فایل رو میبینی و تجسم میکنی و عمل میکنی و ادامه میدی. دمت گرم که با این تعهدت باعث بهبود زندگی خودت و گسترش زیبایی ها در جهان میشی. افرین. هر روز زندگیت زیباتر از گذشته بشه.
سلام محمد صادق عزیز دوست خوبم ممنون ازانرژی مثبتی که دادی و کامنتمو خوندی و خدارو شکر که در مسیر رشد هستم دیدن نکات مثبت که الان ریز بینانه تر شده حاصل تمرین های مدامی هست که به لطف خدا دستان مهربانش استاد عزیزم و مریم جان با فایل های قشنگشون کمک کردن که نگاهمون رو به زندگی عوض کنیم و مدام دنبال شکار زیبایی ها باشیم که این قانون جهان هست به هر چیزی توجه کنی از جنس همون رو وارد زندگیت میکنی خدارو شکر میکنم به خاطر حضور ارزشمند شما دوستان عزیزم
با سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان و بچه های آگاه سایت عباس منش
خدایا شکرت که بالاخره نت وصل شد و من تونستم با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
الان دومین باریه که دارم این فایل شگفت انگیز رو میبینم .بار اول فقط مات و مبهوت زیباییها و قدرت خداوند شده بودم در خلق این زیباییها .بخدا اشک توی چشام جمع شده بود از هیبت و عظمت این زیباییها. بقول یکی از بچه ها اصلا متوجه نشدم کی فایل تموم شد.
بار اول که اون شن های سفید رو دیدم با وجود اینکه قبلا این ساحل رو دیده بودم ولی اونقدر شبیه برف بود که ی لحظه باور کردم که برفه
همینه که استاد میگن چی میشه ما ی چیزی رو باور کنیم
وقتی از ی نفر که بهش اعتماد داریم میشنویم. اونقدر ما به حرفهای استاد و مریم جان اعتماد کردیم که من ی لحظه حرف مریم جان رو باور کردم
استاد رنگ عینکتون چقدر قشنگه عین آبی دریاست . حتی چشم های شما هم داره از دید دریا همه این زیباییها رو میبینه.
چقدر باز هم با تمرکز کردنتون روی تنظیم درون دارین تمرکز رو در عمل به من نشون میدین . تا حالا 131 قسمت از سریال بهشت رو دیدم اما شما هزاران بار اصل تمرکز رو توی رفتارتون بمن نشون دادین و این نشون میده که این اصل جزیی از وجودتون شده و شما دارین نا اگاهانه این رو انجام میدین اما برای منی که تصمیم گرفتم آگاهانه این اصل رو توی زندگیم بکار ببرم باید این اصل اونقدر تکرار بشه که توی عمق وجودم نوفوذ کنه
خدای من اون صحنه درخشش خورشید واقعا بینظیر بود انگار پلی از ساحل زده شده بود تا خورشید . چقدر خورشید توی این صحنه نزدیک و در دسترسه .چقدر درخشان و نابنده است. براستی که:
والشمش و الضحاها
سوگند به خورشید و تابندگی اش (شمس ایه 1)
خدایا چقدر فراوانی رد پا چقدر فراوانی آدم هایی که لذت بردن رو توی زندگیشون جای دادن ، چه الگوهای زیادی برای باورپذیری لذت بردن
وای که این آهنگ چه آرامشی رو توی وجود آدم ایجاد میکنه :
اون روزا ما دلی داشیتم واسه بردن
جونی داشتیم واسه مردن
کسی بودیم کاری داشتیم
پاییز و بهاری داشتیم
تو سرا ما سری داشتیم
عشق و دلبری داشتیم
چقدر قبل از آشنایی با استاد کسی که نبودم هیچ خودم رو منزوی کرده بودم. زندگی خودم رو به خزانی سرد و بی پایان برای خودم تبدیل کرده بودم. سالهای زندگی من تنوع فصل ها رو نداشت.حتی از مرگ هم میترسیدم .نه دوست داشتم زنده باشم و نه دوست داشتم بمیرم از هر دو وحشت داشتم.
اما الان میگم:
این روزا من دلی دارم واسه بردن
جونی دارم واسه مردن(از مرگ هراس ندارم)
کسی هستم کاری دارم ( احساس لیاقت میکنم واسه زندگی کردن)
پاییز وبهاری دارم ( فصل های زندگی من هر کردوم زیبایی خاص خودشون رو دارن)
تو سرا من سری دارم ( شدم عضو ی خانواده ی خوب که همه برا خودشون کسی هستن)
عشق و دلبری دارم ( خودم عاشق خودم هستم و دارم عاشق خدا هم میشم)
چون کسی عباس منش اومد
حرف عشق و با من زد
دل ترسوی من هم دل به دریا زد
دل من توی دریای زندگی رقص و پایکوبی میکنه
آره من با آشنا شدن با استاد دل به دریا زدم. به دریای شناخت و آگاهی خودم و جهان
اولش خیلی عجول بودم و ابزار مناسب هم نداشتم. بی محابا به دریا میزدم و امواج دریا هم من رو به شدت به سنگهای کنار ساحل میکوبید اما کم کم یاد گرفتم که باید آروم آروم جلو برم یاد گرفتم که باید به ابزار توحید مجهز باشم تا اون من رو هدایت کنه توی دریا و از دل امواج به راحتی و با لذت عبور بده. و از وقتی که به این درک رسیدم رفتن به دریا برام لذت بخش شد چون دیگه روی موجها سوار میشدم و به طناب توحید وصل بودم درست مثل موج سواری که به ی قایق وصل میشه و خیالش راحته . من وا میشدم روی تخته موج سواریم و اون من رو با خودش میبرد . بعضی قوتها که میخواستم منم منم کنم ونقش اون طناب رو نادیده میگرفتم توی دریا گم میشدم و مسیر رو گم میکردم اما دوباره ندای کمک سر میدادم و به اون طناب وصل میشدم .
الان دیگه مدتیه که اون طناب جزیی از وجودم شده و خیلی کم پیش میاد که ولش کنم .الان دیگه بیشتر وقتها چشم هام رو میبندم و روی اون تخته موج سواری دراز میکشم و اجازه میدم اون طنابه من رو ببره به هر جایی که دلش میخواد .همون تخته و طنابی که موسی رو با خودش برد و سالم به مقصد رسوند و بهش عزت و احترام داد آخه فهمیدم که خدای من و موسی یکیه
خدای من با اون آهنگ و موسیقی اولی انگار ی حالت خلسه ای بهم دست داده بود که یدفه با این نوای شوریدگی آهنگ دوم از اون خلسه بیرون اومدم و اون زمین چمن و استخری که به حالت ذوزنقه ای بود جلوی چشام ظاهر شد . اینهمه نظم و چیدمان زیبای درخت ها و ماشین های پارک شده و خیابونها و خونه ها آدم رو مبهوت میکنه
بوی آزادی و رهایی از جای جای این تصاویر به مشام آدم میرسه.
قلب آدم با دیدن این همه فراخی و گستردگی باز باز میشه
هجوم نور و روشنایی رو میشه از همه طرف دید و حس کرد و این برای من که عاشق روشنایی و دلبازی هستم حیرت انگیزه
با دیدن این تصاویر ذهن من باور میکنه که میشه توی ی شهر کوچیک زندگی کنی اما کوچک بودن اون هیچ محدودیتی رو برای لذت بردن ایجاد نکنه
میشه وقتی به خیابونهاش نگاه میکنی دلت و قلبت باز بشه از این همه فضای باز
میشه اونقدر مسیر پیاده روی زیاد باشه که هر وقت دلت خواسته با هر وسیله ای بری پیاده روی و خیالت راحت باشه از امنیت مسیر
میشه خونه ها هیچ حجاب و مانعی دورشون نباشه برای دیدن منااظر زیبای طبیعت
میشه طلوع و غروب خورشید رو از ایوون خونه خودت تماشا کنی و حالشو ببری
و اما آهنگ بعدی با دل من چه ها که نکرد:
دیشب من اومدم که باز بنوشم می از این سایت
زدم صفحه عباس منش رو که خودم رو دلداری بدم
اما اینترنت قطع شد و من موندم تو خماری
امشب که اومدم سایت دیدم صف است از عاشقانی که داشون به وجد اومده :
وجلت قلوبهم شدن از دیدن این زیباییها و نشانه های خداوند
ای خدا ندیده فایل من به شما رسیدم از خوندن کامنت های بچه ها
یارا آخر زغم عشق تو دیوانه شدم
بیخود از خود شدم و راهی این میخانه شدم
آنقدر کامنت های زیبا خوندم که شدم مست و خراب
نه دگر سایت شناسم نه دگر جام شراب
خدایا ممنوم که امشب چشمام بارونی شدن و نم بارون توشون جریان داره
الله اکبر از اینهمه هارمونی خونه ها با هم بدون اینکه کوچکترین لطمه ای به طبیعت وارد بشه
چقدر چهره ی معصوم اون پسر سیاه پوست توی تصویر داشت خودنمایی میکرد و تضاد جالب اون با اون یکی بچه و بقول شما استاد این دینای مادی پر از تضاده و همین تضادها این جهان رو زیبا کردن
چقدر این تابلوهای راهنمایی رانندگی تمیز و خوشرنگ و نو هستن و قشنگ آدم ها رو هدایت میکنن به مسیر درست . وچقدر هم پایین و تو دید هستن
چقدر سرسبزی این ایالت حس قشنگی رو به آدم منتقل میکنه .با دیدن اون درخت ها و چمن های سرسبز انگار حجم قفسه سینه آدم برای دریافت اکسیژن هی زیاد و زیادتر میشه و اصلا ناخودآگاه این پیام رو به آدم میده که اینجا اکسیژن فراوانه برای نفس کشیدن
و باز هم عشق الهی با اون آهنگ قشنگ و همراهی شما و عزیز دلتون توی مسیر این خواسته رو در من ریشه دارتر میکنه که آره میشه این نوع عشق رو تجربه کرد . میشه ازدواج کرد بدون اینکه هیچ محدودیتی رو برای خودت و شریکت ایجاد کنی .میشه کسی رو درکنارت داشته باشی که از بودنش شاکر خداوند باشی و همه نوع لذتی رو باهاش تجربه کنی . که شاد بودن و لذت بردن و ازدواج کردن سن و سال نمیشناسه .میشه در هر سنی ازدواج کرد
همه ی اینها میشه اگر باور کنی که هست.
چقدر این رابطه خوب شما هم به ما مجردها کمک میکنه و هم به متاهل ها. به ما مجردها کمک میکنه که همچین خواسته ای رو در ایست خواسته هامون داشته باشم و به متاهل ها کمک میکنه که رابطه ای رو که دارند زیباتر و الهی تر کنند.
اون تیکه ی آخر اون آهنگ سوای از اون عشق مادی که داره به بهترین وجه حسش رو انتقال میده برا من این معانی رو هم منتقل میکنه:
همین حس یکی بودن غم ها رو از دلم برده:
از وقتی که من فهمیدم که من و خدا یکی هستیم همین حس یکی بودن آرامشی رو در وجود من ایجاد کرده که غم و ناراحتی رو از من دور کرده چون وقتی میدونم خدا رو دارم و همه جوره حواسش بهم هست دیگه خیلی کمتر نگران میشم و غم میاد سراغم
همون اندازه که هستی همون اندازه خوشحالم:
به همون اندازه ای که من خدا رو باور کردم به همون اندازه باعث شده که خوشحالی و شادی توی زندگی من جریان پیدا کنه
کنار تو که دنیامی چقدر بهتر شده حالم:
آره از وقتی که من خدا رو پیدا کردم و اون رو کنار خودم حسش میکنم واقعا حالم بهتر شده
چه احسای که احساسم به احساست گره خورده:
همین که من حس خوبی دارم بیشتر مواقع یعنی اینکه من به خدا نزدیکم و من و خدا یکی هستیم چون احساس خوب یعنی خدایی بودن
خدایا این رنگ آبی آب واقعا دیوانه کننده اس .دور طرف اون پل واقعها آرامش عجیبی به آدم میده
جابله که سیم های برق جوری روی آب قرار گرفتن که احساس میکردی مثل ی سه تار میتونی اون سیم ها ر با ناخنت لمس کنی و ی موسیقی زیبایی ازشون میاد بیرون
و اما آهنگ سیاوش قمیشی:
من اینا رو فهمیدم از فایل های استاد که:
چیزی به اسم سرنوشت از قبل تعیین شده ای وجود نداره و این ما هیتسم که سرنوشت خودمون رو رقم میزنیم
که خدا غصه خوردن رو تو کتابش نهی کرده چون غصه غصه میاره
که میشه نجنگی و پیروز جهان باشی
که جهان مثل یک آیینه خودم رو به خودم نشون میده
که تن و روح هر آدمی ی تیکه از منه و ههممون ی تیکه از خدا هستیم
که ما با چشم های بسته متولد شدیم اما نباید ا چشم های بسته زندگی کنیم
و جملات پایانی استاد:
تمرکز بر زیباییها و تحسین و تایید اونها رمز هدایت شدن من به سمت این زیباییهاست حالا اگر شما هم میخواین زیبایی رو تجربه کنین بی حد و مرز شما هم باید همین مسیری که من اومدم رو بیاین
و من هم میگم :
دیگه حجت و دلیل از این واضح تر و موثق تر .من با بودن با شما استاد از نازیباییها فاصله گرفتم و زیباییها دارن روانه زندگی من میشن پس با قدرت این مسیر رو ادامه میدم تا زببایی رو در تمام ابعاد تجربه کنم
سلام بر ملکه ی سایت . خدا رو شکر که دارم درپاسخ هدایت دوستانی مثل شما که هر کدومتون ی جوری خدایی هستین مینویسم. افتخار میکنم به بودن در کنار دوستانی مثل شما که هر کدومتون دید زیبابین و الهی خاص خودتون رو دارین .ان شا الله که ثابت قدم بمونیم در این مسیر و به هرآنچه که لایقش هستیم برسیم و از رسیدن هامون برای همدیگه تعریف کنم تا حالمون خوبتر از خوب باشه همیشه . در پناه الله یکتا موفق و شاد و ثروتمند باشی همیشه
چقدر چقدررعاشققق این اتصال نابتم چقدررعاشقق این ارامش بینظیرتم چقدر غرق ترینن غرق ترین شدم در این آگاهی های ناب و خالصت خدارو هزاران باذشکرمیکنم که هرلحظه هدایتمون میکنههه هرلحظهه هدایتمون میکنه به سمت زیبایی ها و نعمت ها و فراوانی هاا خدارو هزاران بارشکر میکنم برای وجود تک تک خانواده ی پر از عشق و توحیدممم که دارمم در کنارشون رشد میکنم وهرلحظهه بهتر بهتذ غرق ترین میشیمم دراین عشقش
اخ گه چقدررربینظیزر گفتی مان دلم که باید مهجز به ابزار توحید باشم تا اون منو هرلحظه هدایتت کنه به سمت لذت ها و راحتی ها و نعمت ها چقدرچقدربینهایتتت تحسینتت میکنمم این انصالل نابت روو عشق من چقدر اینن ارامشتت ایننن توحیددد نابت رو بینهایتتت تحسینتتت میکنمم عشق منن لینهایتت تحسینتت میکنمم این درک بینظیرت رو چقدر زیبا اهنگ بینظیر این قسمت توحیدی رو بازترش کردی چقدر زیبااا گفتی عشق منن غرق این احساس نابت شدمم بینهاست تحسینتت میکنمم عشق منن بینهایتتت اینن انصالل نابتت این عشققق بینهایتت روو بینهایتتت تحسینتتت میگنمم بینهایتت تحسینتتت میکنمم
الهی که هرلحظه غرق نعمت و برکت و عشقق و ثروتت باشیی الهی گه هرانچه در دل داری به چشمم ببینی مان دلمم بهترینن های بهترینن هارو برایت میخوامم نازنین منن عاشقققتمم عاشققتمم بینهایتت تحسینتتت میکنمم عشق من
خدارو هزاران بارشکرمیکنم که هنه اوستتت هگه چیززز اونهه و هرلحظه هدایتمونن میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه😍😍💖💖
سلام به هم فرکانسی خوبم آقا حسن. منم از کامنت دوستانی مثل شما لذت بردم و خوشحال شدم از هدایت شدنتون به کیش. ان شا الله که شما هم به هر آنچه توی لیست خواسته هاتون هست برسین به زودی زود.سپاسگزارم دوست عزیز
امروز آقا و مریم تصمیم گرفتند برای دیدن seaside یکی از لذت بخش ترین و زیباترین مناطقی که در نزدیکی پرادایس هست ، بروند .
آقا اسکوترهای جدید و درون ( Dron ) رو توی سانتافه میذاره و حرکت میکنن برای تجربه یک روز عالی و شیرین
در ساحل ؛
مریم طبق معمول دوربین اش را در دست گرفته تا زییایی دیگری رو ثبت کنه . داره از آقا فیلم میگیره و آقا در حال تنظیم درون است .مریم همینطور که از آقا فیلم میگیره ، میگه : امروز حسابی برف اومده و یخبندانه .
دوربین رو بر میگردونه به سمت ساحل و میگه شوخی کردم.
ساحل پر از شن های سفید ونرم دقیقا مثل برف . برفی در کناردریا به همراه خورشید تابناک . نورخیره کننده خورشید از روبه رو می تابد و دوربین از زیبایی خورشید لحظه ای مکث می کند. تلالو خورشید دریای آبی رنگ جاذبه خاصی دارد ، آدم رو سمت خودش میکشونه ، دوست داری بپیوندی به اون نور ، بری توی دریا و انوار خورشید در دریا تو رو احاطه کنن .
آقا تنطیمات درون رو انجام داده و درون رو گذاشته روی شن های نرم و خطاب به مریم
میگه : خب بره مریم : اوهوم
آقا : بیا بشین و مریم که فرکانس عشق آقا را دریافت میکنه ، کنار آقا می نشینه
درون از روی شن ها بلند میشه و بال هایش به چرخش در اومدن . درون اوج میگیره تا زیبایی ها رو ببینه . درون میخواد بر فراز آسمان ، جهان خداوند را ببینه .انگار ازروی زمین دورش حصارهست . میخواد در آسمان رها باشه و آزادی زمانی مکانی و مالی را با عمق بیشتری به مریم وآقا نشان دهد.
موزیکی زیبا پلی میشه . اون روزا ما دلی داشتیم……
دوستانی در کنار ساحل در یک روز آفتابی سرد قدم میزنن . خانه هایی روبه ساحل با نظمی مشهود بر کناره ی ساحل نمایان می شوند.خانه هایی با سقف شیبدار- اغلب 3 طبقه – با تراس هایی بزرگ که بتونی هر زمان میلت کشید در آن بشینی و طلوع ، غروب ، جذر و مد ، باران و …را ببینی .
درون خودش را به نزدیک خانه ها میرساند و از روی درختچه های کوچک عبور میکنه. درون باز هم اوج میگیره تا در حصار دیوارها نباشه . در اوج به خالق نزدیکتره.
درون می چرخه و در زاویه ای قرار میگیره که به طور موازی دریا ،ساحل ، تپه شیبدار ، خانه های به ردیف و منظم ، خیابان ، ماشین های لوکس ، درخت ها و جنگل های دوردست رو می بینه و در افق این خطوط موازی آسمان آبی بی انتها دیده میشه . تابلویی از نقاشی خداوند
درون می چرخه و از روی آبهای سبز و آبی و نقره ای دریا عبور میکنه . از تپه شیبدار پل های چوبی – بعضی پله و بعضی سطح شیبدار دارن – به سمت ساحل سرازیر شدن . درون توی دلش میگه چقد خوبه گاهی از سطح شیبدار به سمت دریا بدوی و همزمان موج های دریا به سمت تو بیان .
درون داره آرام حرکت میکنه ، وا می دهد ، دلش را به دریا می دهد، تا به هر کجا صاحبش خواست ببرد .
درون به پارکی زیبا نزدیک میشه ، درخت های نخل ( یا نار گیل ) مثل شکوفه های خامه رو کیک هستن .ماشین هاس بسیار زیبا در حال حرکت از خیابان ..چند نفر روی چمن های مخملی قدم میزنن.
درون در امتداد ساحل حرکت میکنه و مدهوش زیبایی هاست. مریم و آقا را می بینه و به سمت اونها میره . مریم با چهره جذاب و لب خندانش برای درون دست تکان میده . درون عشق مریم وآقا را که کنار هم نشستن به نمایش میذاره .
عشق مریم و آقا، درون رو مست میکنه و درون با سرعت به سمت دریا میره تا از آبِ آبی دریا جرعه ای بنوشد ، موج ها را پشت سر میذاره و باز هم اوج میگیره .درون محو تماشای زیبایی های خلقت میشه . رنگ دریا ، سفیدی ساحل ، سقف طوسی خانه ها ، سبزی درختان و جنگل ها ، آبی آسمان
درون روی شن ها کمی می دَوَد و به دو پسر بچه زیبا می رسد. بچه های کنجکاوِ دوست داشتنی
آقا و مریم سوار بر اسکوترهایشان میروند تا در شهر دور بزنند و لذت های بیشتری رو تجربه کنند.
مریم موزیک مورد علاقه اش رو پلی میکنه.آقا درون رو تنظیم میکنه تا هر کجا رفت ، درون هم به دنبالش بره . آقا میگه چقد خوبه که این درون هوش مصنوعی داره و سپاس گزاری میکنه .
آقا و مریم از پیاده روهای بسیار تمیز عبور میکنن ، کنار همه پیاده روها فضای سبز وجود داره ، انگار مردمان این سرزمین انرژی طبیعت رو درک میکنن و در پی گسترش آن هستن.
درون از مقابل خانه های زیبا 3 طبقه رد میشه تا از نزدیک شادی افراد رو ببینه.در هر سمت دیوارِ خانه ها پنجره وجود داره تا همیشه نور خورشید به دَرون خانه یشان بتابه و گرمای عشق در آنجا جاری باشه . در این شهر همه چیز زیباست ، دورچرخه ها و ماشین ها با نظمی خاص پارک شدن.یک ساعت دیواری بزرگ روی برج وجود داره تا به مردم شهر یادآوری کنه از هر ثانیه تان لذت ببرید .
آقا و مریم پس ار عبور از خیابان به سمت یک پل با نرده های چوبی می روند. در سمت راست پل رودخانه ی آب شیرین قرار داره که دور تا دور آن درختان بلند و سر سبز خود نمایی میکنن .روی پا مکان هایی به شکل u طراحی شده تا دوچرخه سوارها و اسکوتر سوارها بتونن چند دقیقه ای استراحت کنن و به تماشای خود بپردازن .روی همه جاده ها خط کشی عابر پیاده وجود اره حتی جاده های کم عرضِ خارج شهر.
درون اوج می گیره و بر فراز درختان پرواز می کنه ، چه زیبایی دلنشینی انبوه قدرت خداوند . درون در حالیکه آقا و مریم را دنبال میکنه مواظب خودش است که لا به لای درختان گم نشه و به شاخه ها برخورد نکنه . آخه آقا عادت ندارد مراقب کسی باشه یا برای کسی دلسوزی کنه . به همه یاد داده که هر کس باید از خودش مراقبت کنه و همه قوی بار بیان.
در مسیر آقا به سمت راست می پیچه و مریم به دنبالش می آید. به دو راهی که می رسند آقا از هدایت الله استفاده میکنه و به سمت چپ میره . نمای جاده و پهنه ی جنگل سرسبزرا از بالا می بینیم.
آقا درون را تنظیم میکنه تا اسکوتر سواری مریم را از نزدیک ببینه – استایل زیبای مریم در اسکوتر سواری
درون تصویری از آسمان ، آب ، خاک ، درخت ، جاده ، ماشین را به نمایش میذاره . تلفیقی از طبیعت و مدرنیته
آقا همیشه دوست دارد از ثروتش برای لذت بردن استفاده کنه در مسیر زیبا اسکوتر سواری میکنه یاد قدیم می افته ، در ذهنش خاطرات زیبای قدیمی تداعی میشه مثل یه فیلم با دور تند . یاد جنگل های نور با چادر و لذت تنهایی ، یاد پارک ملت و درختان زیبایش در 4 فصل سال ، یاد برگ های پاییزی درختان ایران ِزیبا ، یاد تایلند جزیره فی فی ، یاد تلاش هایش برای زیبا نگه داشتن ذهنش در هر زمان ، یاد هدایت خداوند برای خرید پردایس ، یاد رحمت بیکران خداوند در تمام لحظات زندگیش .
آقا نفس عمیقی میکشه ، خیالش راحته که خداوندی داره که همیشه با اوست و او را به بهترین و زیباترین ها هدایت میکنه.
آقا و مریم به سمت ماشین میروند تا پس یک روز زیبا به سمت لذت ها و زیبایی های دیگر بروند.
————— استادعزیز و مریم جان سپاس برای اینکه سخاوتمندانه زیبایی های جهان رو برای من به تصویر کشیدید.
آسمان آبی گزارش لحظه به لحظت در قالب داستان عاااالی بود. خودم این فایل رو دیدم ولی از تعریف اون در قالب کلمات هم بسیار لذت بردم.
همش عالی بود ولی اون قسمت که گفتی اقا عادت نداره به دلسوزی و یاد داده خودمون از خودمون مراقبت کنیم چنان حسِّ قدرتِ الهی ای به من دست داد که نمیتونم با کلمات وصفش کنم.
واقعا استاد این مورد رو هم خوب به ما آموزش داده. این توحید عملی فوق العادست. خدایا شکرت.
از دیروز که این فایل رو دانلود کردم و چند بار دیدمش، اونقدر غرق در همه زیبایی هاش شدم که نمیدونستم چی باید بنویسم
آخه چی کلماتی میتونه توصیف کنه این زیبایی ها رو و این قوانین هستی رو که همیشه بدون و کم و کاست داره کار میکنه
اومدم اینجا و امیدم به خداست تا کلمه ها ور جاری کنه و بیاد هر آنچه که باید ..
اومدیم ساحل سی ساید، همون ساحلی که آفتاب طلاییش چشمارو خیره میکنه
همون ساحلی که شن هاش، با همه شن های ساحلی کل دنیا متفاوته، شن هایی به سفیدی پنبه و به نرمی و لطافت آرد
باید پا رو برهنه کنی و تا اعماق وجودت اون نرمی، اون ریزی و اون لطافتدونه های شن رو لابلای انگشتات لمس کنی
خدای من اینجا بهشته
اینجا آخر زیبایی، حال خوب و لذت بردن هست ، اینجا ساحل امن خداونده
اینجا جاییه که آب شیرین و شور در فاصله خیلی کم در کنار هم قرار گرفتن و دارن به من میفهمونن که همه چیز رو میشه داشت: هم خدا هم خرما و من هم دارم با دیدن این همه فراوانی، این همه ثروت، این همه وفور ، خواسته داشته باشم، خواسته هایی که وقتی بهشون فکر میکنم ته قلبم قند آب میشه، نا خودآگاه یه لبخند دانشین میشینه روی لبام و حسم عالی میشه، لبریز از آرامش، لبریز از زمان حال..
من نمیخوام برگردم به دیروز و حسرت بخورم که چرا زودتر با این سایت آشنا نشدم، مننمیخوام برم بف فردا و استرس و ترس فردایی رو داشته باشم که نمیدونم آبستن چی اتفاقاتی خواهد بود، من دلم میخواد توی همین لحظه باشم، من میخوام از جریان زیبای هستی توی همین لحظم که دارم این کامنت هدایتی رو مینویسم، لذت ببرم و کودکانه ذوق کنم و هزاران بار بگم خدایا شکرت
من عاشق این لذت ساده هستم همین لذتی که فارغ از گذشته و آینده، به اکنونم متکیه و حس زیبای درونم به من میگه راهم درسته چون حالم خوبه، آره حالم خوبه، من عالیم……خدایا جونم شکرت
استادم این کامنتهای دوستانم رو دیدید چقدر عشق توشه، چه نتایجی چه درسهایی…. خدایا شکرت که نگاه زیبا بین ما، نگاه آگاهانه و با حال خوب ما به همه فراوانی ها و زیبایی ها داره نتایجی رو رقم میزنه که از شوقشون گریم میگیره..
یه دوستم با همین تحسین ها له خونه مورد علاقش هدایت شده،یه دوست دیگم یه سفر عالی براش جور شده و من از بس مرغ و خروسا رو تحسین کردم ، 2 تا جوجه کبوتر خوشکل و دلنشین به دستم رسیده که دارم هر روز با عشق بهشون غذا میدم تا رشد کنن و آماده زندگی مستقل بشن و بقیه دوستانم که هزاران نتیجه عالی گرفتن که من تحسینشون میکنم و خداوندی که این قوانین رو ایجادکرد و گفت قانونام راحته فقط مطابقشون پیش برید، خوشبختی ناب رو تجربه میکنید و من میگم اگه همه این نتایج به خاطر همین عمل کردنا و زیبابینی ها نیست، پس چیه؟؟
اگه همه این نتایج به خاطر باور کردن و تغییر مدار نیست پس چیه؟؟؟؟ من بارها با عشق با ایمان و با حال خوب فریاد میزنم که بله، اینا نتایج عمل به قانونه و به قول استادم الان تازه اول راهیم، چنان نتایجی با تغییر بیشتر شخصیت، با باورسازی های قویتر و با عمل و حرکت، برامون رح میده که برای عامه مردم کاملا غیر طبیعیه اما ما خودمون میدونیم که داره از کجا آب میخوره..
خدایا من مبهوت اون درون و توانمندی هاش هستم..
من مبهوت اون اوج گرتنای باشکوهشم…
خدایا این درون یه ساخته دست بشره و من توی این فکر غوطه ورم که تو چطور داری بنده هات رو رصدمیکنی، تو با چه زاویه و چه ظرافتی داری کل هستی رو نظاره و همزمان هدایت میکنی و هیچ چیزی این جریان رو مختل نمیکنه، خدایا شکرت، خدایا شکرت
استادم آهنگ های انتخابیتون برای این فایل، بایدبگم غوغای بر پا کرد، چقدر هماهنگی، چقدر شکوه، چقدر زیبایی..
” ای خدا ناخورده می من به شما رسیدم” دقیقا همینه ، من بدون هیچ واسطه ای ، من از درون به خدایی رسیدم که من رو خلق کرده و میگه لذت ببر و بدون که من همه این زیبایی ها رو برای لذت بردن تو آفریدم
حسرت نخور، غصه گذشته و ترس آینده نداشته باش و فقط هر چی حالت رو خوب میکنه رو بهش توجه کن و بدون من هر روز اون زیبایی ها و نعمت ها رو برات بیشتر میکنم.. خدایا شکرت که اینقدر دلم با وجود قانون هات قرصه، ترسی ندارم و حالم خوبه
چقدر من عاشق اون خونه های زیبا، با رنگ های اکثرا سفید ، اون بالکن های نورگیر و سقف های مثلثی ( شیربونی) شون هستم
خدایا چقدر نظم و ترتیب توی این شهر سازی موج میزنه
چقدر همه جا رو با درختای زیبا، آراسته کردن… اونجا حونه ها دورشون دیوار نیست و همین درختا شدن حد فاصل خونه ها که از دور با زاویه دیدی که این درون برامون فراهم میکنه، چقدر زیبا هستن
چقدر پارکینگ ها تمیز و جا دارن و چقدر ماشین های پارک شده زیبا، شیک و خوشرنگ هستن. هر ماشین چندین میلیارد ارزش داره و باید تحسین کرد دید و باور فراوانی این مردم رو که همه خوبی ها و امکانات رو جذب میکنن
خدایا شکرت بابت اون دو تا پسر بچه با مزه که چه ذوق و شوقی داشتن برای این درون و پنهان نکردن و اومدن حس کنجکاویشون رو ارضا کردن.. آفرین..
اون تیکه که شما به دوربین دست تکن دادید و بعد درن روبه سمت دریا هدایت کردید، چقدر حسش ناب بود ، چقدر زیبایی داشت، من تحسینتون میکنم که دارید از هدایت درونتون استفاده میکنید برای هدایت درون و چه صحنه های خوب و بکری رو برامون ضبط میکنید
استادم دارن تاکید میکنن که دید زیبابینیمون رو تقویت کنیم و آگاهانه توجه و تمرکز کنیم چون همه چیز در زندگی، نتیجه توجه مداوم و مسمر هست : خواه مثبت یا منفی و ما اینجاییم که فقط زیبایی ببینیم و فقط تحسین کنیم و بدونیم که همه چیز شدنیه..
مریم نازنینم تحسینت میکنم که اینقدر سریع اسکوتر سواری رو یاد گرفتی و داری کیف میکنی …
استادان عزیزم خیلی از نوشیدن آگاهی ها و زیبایی های این قسمت لذت بردم، مست واقعی شدم و تشکر میکنم که هستید
دیروز یه دوستی کامنت گذاشته بود که ببین ۵ تا دوست اطرافت کی هستن: اردک هستن یا شیر
اگر ارکن، تو ۶ امین اردکی و اگه شیرن، تو ۶ امین شیری..
این کامنت منو به فکر فرو برد و با خودم گفتم دور و بر من رو شیرها احاطه کردن، نه ۵ تا بلکه صدها شیر که حتی میتونن از شیر هم خیلی قوی تر باشن، چون شیر قدرت تصمیم و انتخاب و لذت بردن از لحظه هاش و ساختن آیندش رو نداره اما شیرهای اطراف من، همشون از جنس خدان، همشون خالقن و چقدر احساس قدرت کردم، به خودم و شیرهای اطرافم افتخار کردم
خدایا هزاران بار سکرت
دوستتون دارم و عشق سلامتی ثروت و شادی رو برای هممون خواستارم💕💕💯💯⚘⚘🎀🎀👑👑
اگر همه ی این نتایج به خاطر باور کردن و تغییر مدار نیست پس چیه؟!
خیلی جمله های خوب و تاثیر گذاری گفتی زهرا جان….
چون من خودم و خواهرام یک ساله که توی این مسیر زیبا هستیم و تقریبا توی تمام کلاسهای این دانشگاه الهی و توحیدی شرکت کردیم و نتایج قابل توجهی گرفتیم….
ولی گاهی یادم می ره که چه اتفاقات عجیبی افتاده توی این یک سال….
خیلی عجیب هستیم ما آدما…
زود فراموش میکنیم و یا خیلی زود برامون عادی میشن نعمتها…و گاهی فکر میکنم بیماری کمال گرایی ما باعث میشه کمتر خوشحال باشیم بابت چیزهای عالی که بهشون رسیدیم…
بابت تغییر مدارمون…
که به قول شما از تغییر باورهامون اومدن….
خیلی خوب گفتی….
و من فکر میکنم بیشتر باید سپاسگزاری کنم
و به قول استاد بابت حتی جذب های کوچیک شادی بسیار بکنم
ممنونم نازنینم بابت نوشته زیبا و پر از محبتی که برام نوشتی
واقعا عالیه که شما و خواهر نازنینت از این مسیر لذت بخش، میوه چیدید اونطور که دوست داشتید و حالا داری با عشق و لذت برای ما مینویسید
واقعا کمالگرایی گاهی عضله حرکت و اقدام و در لحظه بودن و لذتبردن رو ازمون میگیره و خدا رو شکر که هر روز توسط استاد بزرگوارم و یا شما دوستان عزیزم، این درسا برام دوره میشه و نمیذاره فراموش کنم که مسیرم تکاملیه و باید هر رو زاقدام کنم، حال خودم رو خوب نگه دارم و جاری باشم و رها
خدایا هزاران بار شکرت بابت وجود این فرشتگان زمینی
برای هممون شادی و آرامش و سلامتی و ثروت های بی انتها آرزو دارم
سلام و درود به همگی همه دوستان و استاد عزیم و خانم شایسه عزیز
واقعا چقرد لزت بریدم دمتون گرم استاد دمتون گرم که با رسیدن به خواسته هاتون شدین یه الگو فوق العاده واسه همه ما و کار رو واسه ماه مراحت کردین که ماهم خواسته هامون به بهترین شکل با هدایت الله برسیم….
استاد اولا واقعا تحسین میکنم کامنت رضا عزیز رو که به هعنوان متن گزداشتن واقعا چقدر فوق العاده آرامبخش و تاثیر گزار بود چقدر جالبه که همه ما از زوایای خودمون به این فایل ها نگاه میکنیم و مینویسم و دیدگاه ها جزاب تر میشن.
استاد دمتون گرم عجب ساحل فوق العاده ای بود … چقدر ارامش داشت …. چقدر دریا اروم بود اسمون بدون ابر و اروم ….شهر رو بگو شهررر وای بینطیر اون منطقه چقدر اخه یه شهر میتونه آروم ساکت و جذاب و تر تمیز وزیبا باشه ؟؟؟ وقتی پهباد میرفت بالا و دریا رو فیلم میگرفت اصن باورم نمیشد از این زیبایی و شفافیت دریا انگار انیمیشن بود …
استاد دیدین توی ساحل رد پای مردم رو رو ساحل؟؟ از بالا انگار یه پیراهن سفید نرم وخملی دیده میشد….
استاد چقدر این شهر خونه ها همه توی یه ارتفاع و منطم و تر تمیز بودن…. چطوری میشه که اون خونه ها انقرد همشون سفید و تر تمیز بودن…واقعا خدارو هزاران مرتبه شکر… ماشاالله به اون مردم اون منطقه که همشون ماشینهای تر تمیز سوار میشدن با مدل های بالا…. استاد حرکت ماشین ها هم عین انیمیشن ها بود …. انگار ماشین ها هم در صلح بودن با خودشون ، اون دوچرخه سواران هم انگار با خودشون در صلح بودن ……، همچی انگار با خودشون در صلح بودن قشنگ معلومه مردمان ارومی داره و قشنگ معلومه که سپاس کزار نعمت هاشون هستن ….دیوانه کنندس ای خدا … استاد حیابی اشک شوق مارو درآوردین….خدایا شکرت
وای این خونه ها خیلی باحال بودن همشون یه تراس واسه خودشون داشتن که خیلی با نمک عین فیلم و کارتون ها چیدمان شده بودن….خیلی قشنگ بودن خدارو شکرر
استاد عزیزم اصلا به نظرم یکی از دلایل هدایت شما به فلوریدا اینه که الکی نگران نیستین….مثلا اونجا که پهباد رفت بالا سره اون دوتا پسر بجه ها … خانواده هاشون اصلا نگران نشدن که برن سمت بچه ها و…. خیلی ریلکس بودن….مثل شما و خانوم شایسته ، که وقتی شما یه فاصله ی زیاد با خانوم شایسته میگرفتین توی اسکوتر سواری …. نه شما نه ایشون نگران نمیشدن که الان اون کجا رفت؟؟چی شد؟؟ ای بابا چرا با من نمیاد؟؟ یا چرا صبر نمیکنه منم بهش برسم؟؟؟ یا خلاصه از این درگیری های فکری….. ، بعد پیش خودم گفتم محمد کجای کاری پسر …. اکه استاد و خانوم شایسته با خودشون در صلح نبودن الان توی اون منطقه ی پررر از انرزی صلح با خود قرار نمیگرفتن که….
چقدر واقعا این در صلح بودن با خودمون مهمه که میتونه تمام اطراف ما تجربیات ما ، آدم ها ، شرایط همه رو جوری بچینه که اونا هم با خودشون در صلح و دوستی و آرامش هستن و میشه لذت واااقعی رو تجربه کرد …. ، آقا شاید اصن یه روز قبل یا یه روز بعد اونجا طوفان بشه اصن تصادف بشه یا هرچی…. ، مهم اینه ادم با خودش در صلح باشه تا جهان هم مارو به شرایطی هدایت کنه که اون روز همچی اروم وزیبا و دوست داشتنی و در صلح با خودش….
به قول دوستمون :”اگر انتخاب من بوده که بارها خودم را می ستایم و اگر انتخاب پروردگارم بوده تا ابد سپاسگزار خدایی هستم که من و عباس منش را به هم وصل کرد و خودش به عنوان نفر سوم بین من و او حضور دارد..”
خدارو صدها هزار مرتبه شکر که انقدر توی ذهنم داره سپاس گذاری میچرخه که نمیدونم کردوم رو بنویسم
دمتون گرم استاد عاشقتونم دمتون گرم خانوم شایسته عزیز بابت این همه زحمت هایی که میکشین واسمون …، راستی اینو بگم خانوم شایسته…. اون قسمت که شما قهوه درست کرین واسمون من انقدر هجان زده شم که دایت شدم برم دستگاه فرنچ پرس بخرم تا من شیر قهوه فوم دار بخودم وااای دمتون گرم …. یا اون قسمت که کلبه رو تمیز کریدن منم ازتون ایده گرفتم که چطوری بهتر خونه رو تمیز کنم چون من خودم خیلی اهل تمیزکاری هستم واقعا دسسستتون در دنکنه….یا اون قسمت که پیتزا خفن درست کرین … دقیقااا من هدایت شدم و پیتزا های هیولا واری رو خودم و حس کردم که اون روز شما درست کرین و حسش کردم مزشو از کیلیومتر ها اونورترر…… اصلا شما هر کاری میکنید قابل الاگو برداریه از بس که با خودتون در صلح هستین …..
در پناه الله یکتا … عاششقتونم به امید دیدار هم در ایران وهم در فلوریدا….
سلام اقا محمد عزیز
آفرین به شما و قلم زیباتون!!!
خیلی خوب نکات مثبت رو دیدین و توصیف و تحسین کردین!!!!
از زیبایی رد پای آدما توی ساحل!!
(که مثل رد پای زیبای بچه های سایت بود) تا تمیزی رویایی محیطو خونه ها!! تا رابطه ی عاشقانه و بی حاشیه و بی ادا و اصول استاد و مریم جان …
خیلی خوب دیدی و گفتی…
ممنون بابت وقتی که برای نوشتن زیبایی های سریال بهشت مون گذاشتی….
یکی از هم کلاسی ها: بهار صفاری
ســلام……
قرربان شما خوشحالم که خوشتون اومده ، مممنونم که وقت گذاشتین و خوندین و با این پیامتون منو بسیارر خوشحال شاد کردین ❤️
ان شاالله که تو زندگیتون جز حال و خوب و سلامتی و عشق و ثروت چیزی نبینید و فوقالعاده زندگی کنید😍❤️🌹
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزو مریم گلی دوست داشتنی و سلام به شما دوستان هم مدار و هم جهت در این مسیر رویایی و خدایی
من در این چند روزی که دارم تکاملم رو طی میکنم و با وجود جنگ ذهنم با من بر سر تکامل که از راه های مختلفی میاد تا حالم رو با هر ترفندی هست عوض کنه و از مسیر دور.من با هر بارگفتن تکامل و تمرین کردن چنروز پشت سرهم اینکه هدایت بخوام به جنگ ذهنم میرم با الهامات خداوند ساکتش میکنم و به مسیر ادامه میدم چهار روز پیش با رسیدن به یه تضاد و حل نشدنش حالم دو باره بد شد ولی به دلیل تعمل به قانون و عمل کردن چند روزه به الهامات دوباره هدایت شدم و به سایت اومدم و با دیدن لایک شدن کامنت جدید توسط استاد خیلی خیلی حالم خوب شد و روحیه گرفتم و دوباره به من الهام شد که یادت باشه این لایک استاد نبود لایک من بود تا بهت بفمونم مسیرت درسته پس در هر لحظه حالت رو خوب نگه دار و گول این ذهن چموشت رو نخور تا شب من سعی کردم که حالم رو خوب نگه دارم و به ذهنم که تا شب چندین بار دیگه چموش بازی در اورد جنگیدم و به الهاماتی که خداوند میگفت عمل کردم و به دلیل توجه و عمل کردن به هدایت ها به طبق قانون بدون تغییری که خودش وضع کرد به مسیر های زیباتری تا شب هدایت شدم و یه ترمز بزرگم پیدا کردم ذهن چموش از طریق همون قانون تکامل من رو دور زده بود و میخواست به وسیله ی همون من رو گول بزنه این الهام بزرگی بود که بعد از عمل به همه ی هدایت های صبح تا شب و سعی کردن به توجه به خوبی ها خداوند به من گفت و باعث شد من نه تنها از مسیر دور نشم بلکه هم راه مقابله با ترفندهای زیرکانه ی ذهن خودم رو بفهمم(کلک زیرکانه ی ذهنم این بود که من نزدیک سه هفته ارام ارام تکامل رو طی کردم و شروع کردم به انجام چند تا کار کوچیک یکی طراحی کردن از پایه که از اولین سال دانشگاه هدایت میشدم ولی هر بار به وسیله ی همین ذهنم و که عجول بودن و بهم یاد داده بود هی وسط راه خسته شده بودم و رها کرده بود و دو کار دیگه این ها رو نزدیک دو هفته انجام دادم بودم و خوب نتیجه گرفته بودم هر چند کوچک تو اخر هفته ی سوم که چند روز پیش بود با نگاه به اون تضاد دیدم وای برمن این ذهنه از همون کارها استفاده کرده و من رو درو زده و گفته خوب این دو سه تا کارو که داری عالی پیش میری و کاری هم ندارن بیا این دو سه تا کار دیگروهم اضافه کن و نگاه کردم که ای دل قافل نه تنها اون دوسه کار و به سختی انجام میدم که چند روزه از اون چند کاره قبلی قافل شدم که با الهام الله مچش رو گرفتم اون کارای جدید و رها کردم و گفتم تا تو این چند کار اوکی نشدم اون کارا جز الویت هام نمیان بچه ها خیلی مراقب ذهنتون باشین خیلی مکاره من واقعا کفم برید گفتم ببین اگه افسارش بگیری دستت چه کمک هایی بهت میکنه حالا از ترجمه ی ایات بقره که این چند روز میخوندم دلیل اشرف مخلوقات بودنم رو هم فهمیدم خدایا دمت هات واقعا فتبارک الله احسن و خالقین👌)ذهنم این بود که هم اینکه مصمم تر بشم در بیشتر کار کردن بر روی تکاملم و عجله نکردن. به همین خاطر صبح روز بعد یکسری تعهدات دادم و الان چهار روزه فقط به همون چند تعهد عمل میکنم و دیگه گول ذهن رو نمیخورم که بگه عجله کن و هر روز دارم به مسیرهای راحت تر برای انجام کارهام هدایت میشم و اما یکی از این هدایت ها به مسیر اسان تر این بود که دیشب هدایت شدم به دیدن این فایل و بعد الهام شد که از این به بعد در تعهدات روزانه ی خود دیدن زیبایی های بیشتر در طول روز رو جایگذاری کن و هر روز انجام بده و چقدر عمل کردن به هدایت ها بی چون و چرا و سریع خوبه من از صبح امروز که از خواب بیدار شدم این کار رو شروع کردم و به هر کجا از اتاقم که نگاه کردم زیبایی ها رو دیدم با خودم گفتم و نوشتم و حال خوب شد و تا همین الان هم که هدایت شدم بیام این کامنت رو اینجا بگذارم نتایج عالی بودن دیدن زیبایی های بیشتر در این چند ساعت از یه گوجه ی زیبا که چقدر من براش ذوق کردم.تا هدایت شدنم به عقل کل و ترجمه هایی که در رابطه باسوره ی حمد میخواستم که به بهترین شکل توضیح داده شده و دیدن یک مسابقه ی تلوییزیونی که تمام طول مسابقه من در یکی از دخترهای شرکت کننده قوانین و خداوند رو دیدم وگفتم که برنده میشه نگاهش که میکردم حالم خوب میشد از ارامشی که داشت از اعتماد به نفس از حرف های اول مسابقه و سخن اخرش بعد از برنده شدن که بوی خداوند و قوانین حاکم بر جهانش رو میداد سخن اخرش این بود سعی کنیم زندگی رو زیبا ببینیم به دور از ناراحتی و زیبایی ها و الهامات و سخنانی که خداوند با عمل کردن به الهامات و هدایت هاش و دیدن زیبایی ها از صبح و سپاسگذاری کردن به من میگه و من از امروز بین تعهداتم این تعهد رو هم میگنجونم و با طی کردن تکاملم هر روز بهتر میشم راستی یک الهام بزرگ که بعد از تمام شدن مسابقه به من شد من اومدم و در یه محیط ارام شروع کردم با خداوند راجع به این مسابقه و درس هاش و زیبایی هاش فضای مثبت ساکن پرانرژی بودن مجری که هر بار خنده روی لب من میاورد انگیزه و اعتماد به نفس بچه ها در صحبت کردن و جواب یکی از سوالاتم رو هم گرفتم در طول مسابقه مجری مسابقه به سه شرکت کننده ی دیگر کمک میکرد ولی به همون دختری که اخرش برنده شد اصلن کمکی نکرد من اون موقع گفتم چرا اخه خوب کمک میکرد بهش خوب و در صحبت هایی که با خداوند کردم جواب از سوی خودش کامل و واضح داده شد اون دختر من رو داشت که در طول مسابقه پشتش بودم با داشتن من چه احتیاجی به دیگری واقعا هم همین طور بود اون ارامش و اعتماد زیاد و جواب های محکم همه از این نشئت میگرفت که اون بود و خدای درونش کنارش پشتش خدایی که این ارامش و قاطئیت رو به اون میداد این اطمینان
من خواستم اینجا به خودم یاداوری کنم که چقدر عجول نبودن و ارام ارام حرکت کردن در همه ی جنبه ها خوبه و وقتی ارام باشی و عجله نکنی هدایت های خداوند رو بهتر میفهمی و وقتی به اون هدایت ها عمل میکنی میبینی مسیر هر روز داره اسون تر و لذت بخش تر میشه که هدایت این بار من بیشتر دقت کردن به زیبایی های دور و اطرافم وسپاسگذار بودنم بود.خدایا من به تعهدهایی که دادم هر روز ارام ارام عمل میکنم بدون عجله و میدونم که طبق درک بهتر قانون باید منتظر روزهای بهتر و هدایت های بیشترت باشم بدون اینکه فکر کنم معجزه ای در کار نه این نتیجه درک و عمل به قوانینه و در راستای توجه به زیبایی وسپاسگذار بودن هر روزه و هر لحظه. من در این فایل خیلی زیبایی ها رو بهتر دیدم مخصوصن از دید پرنده من این چند وقت با عمل به یکی از هدایت ها و طی کردن تکامل در پرسپکتیو خیلی بهتر میتونم خط و خطوط رو تشخیص بدم و همین جا به ذهن چموشم میگم دیدی گفتی پس نتیجه ارام ارام حرکت کردنت چی بود بیا اینم نتیجه چیزی که در چهار سال درس خوندن با عجله نفهمیدم درک نکردم الان با طی کردن بیست خورده ای روز و ارام ارام نتیجه رو دیشب با دیدن این فایل گرفتم که چقدر دیدم نسبت به نگاه کردن به درختان خانه ها و دریا و خورشید خانم و همه چیز بهتر شده و من بهتر میتونم سه بعدی و دید پرنده رو در درس معماری که چندین سال بود درک نکردم رو با چندین روز کار متداوم و ارام ارام دارم میبینم.استاد چقدر بیشتر دارم درک میکنم که امریکا کشوری هست پر از فروانی درختان زیاد اب فراوان تمییزی فراوان در طول فایل هر جا رو نگاه میکردم این سه فراوان بود و البته خانه های زیبا با تراس های بزرگ و صندلی های زیبا
اون اول کار که مریم جان گفتن برف اومده من واقعنی فکر کرم ماسه ها برف بودن چقدر این ماسه ها و این ساحل زیباست الله اکبر از این همه زیبایی چقدر از حرف زدن مریم گلی لذت میبرم و ارامش میگیرم از دیدن خورشید بر کران دریا خیلی لذت بردم الله اکبر گفتم همین الان داره اون زیبایی تو ذهنم تجسم میشه و سپاس گذار پروردگارم برای این همه زیبایی خدایا شکرت.دیدن اینکه چقدر این ذهن مصنوعی عالی هست که به راحتی از همه جا با هدایت دو را دور شما فیلم میگرفت وقتی برای اولین با با اوج گرفتنش رفت بالای درختان سرسبز چقدر از دیدن این همه درخت و سرسبزی خنده به لبم نشست بعد جلوتر رفت و شهر و درختان رو باهم دیدم و لذت بردم از این همه زیبایی کار دست انسان و زیبایی طبیعت در کنار هم که البته اگر بخوایم برسیم به اصل طراح میرسیم به خداوند که طبیعت طراحی خودشه و طراحی شهر هم که به وسیله ی هدایت و الهامات خودش به وسیله ی من انسان انجام شده وگرنه هر روز این رو باید به خودم بگم من بدون وجود خداوند و کمکش چیزی از خودم ندارم و هیچی نیستم تویی بزرگ تو عظیم ای خدای من.استاد و مریم کلی چقدر از اهنگ هایی که رو فیلم گذاشته بودید و توجه به این زیبایی ها رو مخصوصن اهنگ خدای حمید هیراد دو چندان کرده بود از شما سپاس گذارم و از خود حمید هیراد برای خوندن اهنگ به این خوبی که من بعد از اون نشستم که طبق قول و تعهد هرروزم طراحی کنم و این اهنگ زیبا رو گذاشتم و قرق طراحی شدم چقدر زیبا بود سپاسگذارم خدای من که هر چیزی رو بخوام ببینم درش زیبایی هست حتی یه اهنگ البته من با دیدن زیبایی ها هر روز در مدار زیبایی های بیشتر قرار میگیرم ودیگه زشتی نیست در مسیر من که بخوام ببینم اینم اینجا گفتم چون این ذهن چموشم همین الان دوباره گفت چی میگی هر چیزی که درش زیبایی نیست زشتی هم داریم امان از دست این ذهن که همش دوست داره اونجوری که میخواد باشه منم مجبور کنه باشم ولی نه من هر بار دارم بهتر میشناسمش و راه مقابله باهاش رو یاد میگیرم و کم کم میارمش تو راه و مسیر درست خودم تا باهم با دوستی پیش بریم مسیرهای زیباتری رو طی کنیم.زیبایی دیگه اون دو تا پسر بچه با دو رنگ پوست متفاوت هر دو زیبا هر دو خاص و دوست داشتنی و این تفاوت باز هم عظمت خداوند در خلقت و به وجود اوردن هر چیز به صورت متفاوت و زیبا رو نشون میده اون قسمتی که استاد و مریم گلی داشتن عشق میکردن و از مسیر لذت میبردن ودوربین هم فیلم میگرفت منم لذت میبردم با هر بار دیدن خانه های زیبا با هر بار دیدن مسیر ها و خیابان های تمییز و پر درخت اون پل زیبایی که استاد و مریم گلی از روش ردن شدن و اون دریای ابی زیبا چقدر لذت بردم از جای جای فایل اهنگ ها و سخنان اخر استاد که پر بود از گفته های ناب و زیبا که همه گفته های خداوند بود به من و همه ی اون هایی که در مسیر هستن برای طی کردن مسیری راحت تر و زیبا تر.خدایا بازم شکرت مرسی که هستی😍❤❤❤
دوستتون دارم پرپری گلی😍😍😍
اخ جان دل من دیوانه شدمم چقدرچقدرغرق این عشقق نابت شدم مم چقدرر بینظیریی چقدرزیبا نوشتییی چقدرزیبا و عالیی درک کردی چقدرجقدرچقدربینهایتت اینن درک بینظیرت رو بینهایت تحسینتت میکنمم نازنین مریسای من چقدربینهایت تحسینتت میکنم چقدررعاشقق این اتصال نابتم چقدربا تمام وجودمم این عالی کنترل ذهنتتت این عشققتتت این عشقق بینهایتت رو بینهایت تحسینتت میکنمم جان منن چقدرررعاشققققتممم چقدرزیبا لحظه به لحظهه عالی عمل کردی چقدرربینهایتت تحسینتتت میکنمم با تمام وجودممم بسنهایتت تحسینتتت میکنم عشق منن بینهایتت اینن توحیدددد نابتت اینکه چقدررزیبااا توجهت عالی روی زیبایی ها بود جقدرچقوررربرام درس داشتت سپاسکذارم که نوشتی عشق دلم نفس منن عزیزجانم بینهایت سماسگذارم خدای من چقدرزیبا گفتی که به خودم یاد اوری میکنم که عجله نکردن وارام ارام حرکت کردن چقدرررربینطیره و وقتی ارامممییی متصل ترینییز و غرق ترینی هرلحظههه وحی خدادند رو کهدهرلحظه بهمون الهامم میکنههه هرلجظه هدایتموننن میکنه میتونی بهتر و واضح تر بشندی وهرلحظه هدایتتتمون میکنهه هدایتت میشیم به سمت زیبایی ها ارامش بیشتر بینظیر بود بینطیررر با تمام وجودمممم بینهایت تحسینتت میکنمم عشق منن با تمام قلبمممم بینهایتتتت تحسینتتت میکنمممم عاشققققتمم با تمام وجودمم بینهایتت این اتصالل نابتت رو بینهایتت تحسینتتت میکمم بینهاست تحسینتتتت میکنمم الهی که هرلحظه غرق عشقق خداوندم غرق ارامش و نعمت و برکت. ثروت باشیی بهترینننن های بهتریننن ها رو ب ایت میخواهممم جان منن بینهایت تحسینتت میکنممم بینهایت تحسینتتت میکنمم خداوند ره گشای مسیرت باشه به سمت زیبایی ها نعمت ها و اتصالللل و عشق بینهایتش عاشقققتممم بینظیررربودد با تمام وجودممم بینهایتتت تحسینتتت میکنم عشق مم بینهایتتت تحسینتت میکنم خدارو هزاران بارشکرمیکنمم که همه چیزز اونه هرلحظه داره هدایتمونن میکنهه عاشقق ماستت عاشقمونهه هرلحظه داره هدایتمونن میکنهه همه چیزز اونههه خدارو هزاران بارشکرر برای تک تک خانواده امم عاشقتونم من😍😍💖💖
سلام به دوست عزیزم
بسیار لذت بردم و تحسینت میکنم برای مهارت کنترل ذهنی که پیدا کردی و به شناخت ذهنت رسیدی واقعا تحسین بر انگیزه
لذت بردم
سپاس
سلام بر پریسای خرسندی عزیز⚘
افرین به شما بابت کامنت عالیتون و مخصوصآ از نجوا های ذهنتون قشنگ گفتین ممنونم خیلی استفاده کردم و پیام شمارو گرفتم و این برای من این بود عجله ممنوع…⛔ و ارام ارام ویواش یواش حرکت کن چون خداوند ارام ارام هدایت میکند…ممنونم بابت کامنت و تجربه تون …درود برشما 💐
سلام دوست خوبم
بله ،شما الهاماتت را نوشتی و عمل کردی
تبریک میگم دوست من
می خواستم برات بنویسم تا هم واسه خودم هم واسه شما بشه تاییدیه
و بمونه اینجا
من امروز با خودم میگفتم چرا من از بچگیم همیشه تنها بودم
چرا پدر مادرم پشتم نبودن … واسه هر کاری خودم بودم
ولی حالا میبینم برای خواهرهام اونها پشتشونن … و تو هر کاری حمایتشون می کنن
بعدش یادم افتاد اتفاقا هر زمان که پدر و مادرم پشتم بودن من به خاطر اینکه اونها هوامو دارن … مغرور شدم و اتفاقا اشتباهم بیشتر شد
چون با خودم گفتم اونا در هر حال پشت من هستن
و از قضا تو ادمای دیگه ام دیدم
که تا قبل اینکه پدر مادرشون بیان به پشتیبانی شون ، تو مسیر درست بودن و دنبال جلب رضایت خدا
ولی بعدش که پدر مادر اومدن به پشتیبانی شون ، از مسیر درست خارج شدن .
و شدن مصداق این آیه
و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه ابائنا
اولو کان ابائهم لایعقلون شیئا و لا یهتدون
اره دوست من …. گاهی اوقات درونم ناراحت میشه که چرا تنهابودم و هستم اما فهمیدم این انتخاب خودم بوده و هست . همین حالا ام خودم می خوام
چون نمیخوام بخاطر حمایت دیگران …. جوری بشم که اونها منو بپسندند …
وقتی از جانب افراد حمایت میشی ممکنه بخاطر اونکه جبران کنی یا خودت رو مدیون میدونی .. به روش اونها در بیای و از مسیر درست خارج بشی
و این مساله چیزیه که بارها تجربه ش کردم
برای همین الان دیگه اگاهانه حمایت کسی رو نمیخوام
و فقط و فقط حمایت پروردگارم رو میخوام
چون او هزاران دست و هزاران راه برای حمایت من داره
خدایا شکرت میگم که اینجا ، جوابم رو دادی
و هدایتم کردی
ما ودعک ربک و ما قلی ❤
ممنونم دوست خوبم
ادامه بده و استقامت کن
تااخر عمر
بنام یکتای بی همتا
بنام خدایی که هر لحظه هدایت میکند مرا
سلام به بینظیرترین استاد دنیا
سلام به الگوی زیبای من مریم عزیزم
استاد میدونی داری با دل ما چکار میکنی؟
بخدا امروز سه بار این فایل رو دیدم و هربار چشمام پر اشک شده از عظمت و زیبایی بی حد و حصر این فایل .
اصلا زبونم بند اومده و نمیتونم توصیف کنم اینهمه زیبایی رو .
چقدر این درون مون قشنگ فیلم میگیره اصلا من عاشق صداشم وقتی اوج میگیره .چه صدای قشنگی داره.
چه فیلمهای قشنگی میگیره دیگه با این درون مریم جان هم یه نفسی میکشه😊
چقدر قشنگ بود که دوتا عاشق کنار هم نشستن و برای ما دست تکون میدن و من از دیدنشان غرق در لذت میشم خدایا شکرت.
اون ساحل زیبا و سفید که وقتی مریم جان گفتن برف اومده من واقعا یه لحظه باور کردم و با خودم گفتم چجوری استاد روی این برفها نشسته ؟.و وقتی دیدم که اینها شنهای نرم و زیبای ساحله اصلا دیوانه شدم از اینهمه زیبایی .
بعد به خودم گفتم ببین چقدر ذهن میتونه زود باور کنه چیزی رو که بارها دیده یا شنیده من بخاطر دیدن بارها و بارها برف به راحتی گول خوردم و فهمیدم که چقدر ورودیها مهمه
اینکه چی می شنویم چی میبینیم .چقدر باید مواظب ورودیهامون باشیم.
بریم سراغ زیباییهای دیوانه کننده دیگه این جهان زیبا .
چقددددر این دریا زیباست چقدر اون نور خورشید خیره کننده است چقدر انعکاس نور خورشید روی آب دریاچه زیباست .
خدایا واقعا چی میتونم بگم از اینهمه زیبایی .
فتبارک الله احسن الخالقین .
خدایا عظمتتو شکر .
چقدر اون موج های ریز که روی هم میلغزیدن قشنگ بودن خدایا شکرت.
چقدر اون خونه های عروسکی ،خوشگل بودن درست مثل خونه های باربی .😊
چه راه قشنگی بود برای دوچرخه سواری تمام شهر اون راه کوچیک بود چقدر لذت بخشه دوچرخه سواری کنار اون رود خونه .
چقدر اون راه زیبا بود .
استاد اصلا انگار که اونجا زمستون نبود تمام درختا سبز بودن .انگار بهاره همه جا قشنگ همه جا سرسبز خدایا اینجا بهشته .
چقدر قشنگ بود یه طرف رود یه طرف دریا .
استاد عزیزم من تحسین میکنم شما رو که کوچکترین زیباییها رو دیدین و هر روز هدایت شدین به جاهای بهتر و زیباتر .
از جنگل و زیباییهای کشور خودمون شروع شد و آروم آروم هدایت شدین هر روز به مکانهای بهتر .زیباتر رویایی تر و حالا دارین با این درون هیولایی فایلهایی سراسر عشق و زیبایی برای ما میذارین
من تحسین میکنم استادم رو که زیباییها رو دید و به ما هم آموخت تا جهان رو زیباتر ببینیم تا هدایت بشیم به جاهای بهتر .
من تحسین میکنم این درون هیولا رو که اینقدر قشنگ شما رو دنبال میکرد .
به هیچ مانعی برخورد نکرد چقدر عالی بود هر مانعی بود اوج می گرفت تا اونو رد کنه.
حتی سیمهای نازکی که به سختی دیده میشد و هربار که اون سیم های برق رو رد میکرد من تحسین میکردم این هوش عالی رو .
من تحسین میکنم کارخونه سازنده این درون رو .
من تحسین میکنم اون مغز عالی رو که تونسته همچین هیولایی رو بسازه.
من تحسین میکنم خدای مهربانم رو که سازنده اینهمه عظمت و زیباییه.
خدایا بی نهایت شکرت.
خانم صدیقه شریعتی درود به شما دوست عزیز و زیبابین
چقدر کامنت کوتاه و پر محتوایی نوشتید و از اینکه با خوندن کامنت زیباتون به درک آگاهی بیشتری هدایت شدم ممنون و سپاسگذارم
اینکه .….اون خونه های عروسکی که شبیه باربی هستن
اینکه..در مدار تحسین و دیدن این زیبایی ها بودید
واقعا براتون بهترین ها رو آرزومندم شاد و موفق و سلامت و ثروتمند باشید
🥀🥀🥀🥀👏👏🙏🙏🙏🙏🙏
ممنونم ازت رویای عزیزم که کامنت منو خوندی .
ممنونم برای قلم زیبات که خوندن کامنتهاتون حال منو هر روز بهتر میکنه .
درپناه خدا شاد و ثروتمند باشید.
سلام به بنده های پاک خدا
استااااد من دیووانه شدم مگه داریم انقدددر زیبااا
آه خدای من قلبم داره از ذوق در میاد
خدایا تو ماهر ترین نقاش عالم هستی
این دریا این حجم از آب و فراوونی اینهمه زیبایی دیوونم کرده این ترکیب آبی و سبز بی نظیر دریا حال دلمو خوب کرد
این خورشید تابان زرد،این حجم از نور و زیبایی قلبمو به تپش آورده اشک شوق منو در آورده
این درختان سرسبز سر به فلک کشیده چقد زیبان
من عاااشق طبیعتم وخداروشکر که شمال کشور زندگی میکنم
باید پارو نزد،وا داد،باید دل را به دریا داد
آرره مهسا نباید بجنگی باید تسلیم باشی
باید خودتو بسپاری به جریان هستی وباهاش همراه بشی
خودش میبردت هرجا دلش خواست
بدون هرجا برد ساحل همونجاست
آرره خودش میدونه منو کجا ببره خودش میدونه درست ترین زمان ومکان برای برآورده شدن خواسته هام کیه و کجاست
وااای خدای من، استاد این فایله داره دیوونم میکنه منو برد به آسمون ها
من خودمو از اون بالا دارم تصور میکنم که دارم زمین پنهاور و زیبای خدامو میبینم
اه خدای من، آرام جان من چه شور وشوق درونم به پا شده
خدا میدونه این فرکانس ها قراره چه اتفاقات بی نظیری رو برام رقم بزنه
ای جااانم من عاشقوونم عشقای دلم
بی نظیرترین زوجی که تو عمرم دیدم شما هستین
فدای شما بشم که برامون دست تکون میدید❤😍👋
چقدر دیدن شما حال دلمو خوب میکنه چقدر ارتعاش خوبی دارید با فرسنگ ها فاصله ای که از شما دارم اما شما رو تو وجودم حس میکنم
ای که تو شدی همه دار وندارم یا رب یا رب یا رب
یا رب ای دل عشق تو صبر وثباتم میدهد
ای جانه دلم،خدای من تو چی داری که قلبم تنها با یاد تو آروم میگیره
اسمتم ارتعاش بی نظیری داره
وقتی یا رب میگم تمام وجودم پر از شعف و شادی میشه
تمام قلبم به تپش در میاد
چشمام از شوقه وصل شدن به تو بارونی میشه
ای جانم پسر کوچولو های بامزه 😍👋
خدایا هزار مرتبه شکرت بابات این درون که از زیبایی های جهانت برامون فیلم میگیره
استاد خوبم بی نهایت ازتون سپاسگزارم که احساس خوبتون وشادی هاتون رو با ما به اشتراک میزارید😙😙
این اهنگ اقای قمیشی خییییلی زیباست
ما از نور و بارون وآیینه ایم نباید به تاریکی عادت کنیم
ما اشرف مخلوقایتم ما از روح خداییم ما از زیبایی و عشق و نوریم
خدایا هزار مرتبه شکرت که مرا انسان افریدی
وهزاران مرتبه شکرت که منو دختر افریدی
استاد بینهاییییت لذتتت بردم عااااالی بود این فایل
واقعا ممنونم از شما😍😍😍
استاد از وقتی که دارم سعی میکنم کانون توجهمو بزارم روی نکات مثبت و زیبایی ها به الله قسم که زندگیم انقدددر زیباتر شده انقدر به جاهای زیبا هدایت میشم که فقط میتونم بگم این قوانین کیهانی بی نظیرن
چقدر خوبه که به قوانین خداوند عمل کنیم
یعنی لازمه خوشبختی در این دنیا عمل به قوانینه
خدایا هزار مرتبه شکرت که هدایتم کردی به این فایل بی نظیر
خدایا سپاسگزارم بابت چشمی که میتونه این زیبایی ها رو ببینه
خدایا سپاسگزارم بابت گوشی که میتونه زیبایی هارو بشنوه
خدایا بابت هرانچه که به من دادی و خواهی داد هزار مرتبه شکرت
چقدر حال داد که حین دیدن فایل کامنت نوشتم
همزمان که میدیدم و مینوشتم حال دلم بی نظیر بود
دوستتون دارم پاره های وجودم😍😙
درود به خانم نصرالله زاده ی عزیز دوست و هم خانواده ی عباسمنشی
خواستم تشکر و قدر دانی کنم برای این کامنت زیبا و پر محتواتون
واقعا چقدر دیدن این قسمت پر شور و شوق بود و زیبایی های خداوند وصف ناپذیر .
خدایا شکرت
از اینکه دوستان بسیار خوبی در این سایت دارم که با خوندن کامنت شما و دیگر دوستان به درک و آگاهی های بیشتری هدایت میشم
ممنون و سپاس
🥀🥀🥀👌👌👌🙏🙏🙏🙏
سلام دوست عزیزم
سپاسگزارم که برام نوشتین رویای عزیزم
ممنونم از ابراز لطف و محبتتون
دقیقا اینجا یه سایت الهی هست و آدم هاش پر از درک و آگاهی
در پناه خداوند خوشبخت و سعادتمند باشید
سلام و درود الله بر مهسای عزیز🌺
ممنون بابت کامنت بسیار زیباتون چقدر قشنگ و عالی نوشتین تحسین میکنم درک و اگاهی تون رو …افرین بر تو ⚘
به قول استاد که میگه خدا میدونه جواب این فرکانسهایی که میفرستیم چی بشه ..چی شود …خدا میودونه چه دریافت های عالی داشته باشیم…واقعآ منم به وجه اومدم با این فایل بینظیر
موفق باشید..
سلام آقا شهاب عزیز
سپاسگزارم بابت ابراز لطف و محبتتون،چه انرژی خوبی بهم داد پیامتون
ممنونم که برایم نوشتید دست خیررسان خدا
دقیقا درسته،واقعا خدا میدونه چه اتفاقات بی نظیری قراره برامون رقم بخوره
از تنها فرمانروای جهانیان برای شما طلب شادی،ارامش و سلامتی دارم 😍
سلام به دوست عزیزم
من هم مثل شما حسم گفت که در حال تماشا بنویسم و چقدر حال داد
سپاسگزارم از این انرژی زیبا و قشنگ و لطیفی که پراکنده کردید در دل ما و حس زیبای بندگیتون من رو هم تحت تاثیر خودش قرار داد و فقط میتونم بگم سپاسگزارم
دستتون در دست الله یکتا
سلام محمد امین عزیزم
سپاسگزارم که برام نوشتی دست خیر رسان خدا
ممنونم از ابراز محبتت عشق خدا
اعتبار این حس و حال خوبی که در دلت به پا شد برمیگرده به خدا
چون بینهایت به خودش وصل بودم موقع نوشتن
در پناه الله حال دلت همیشه پراز شادی و عشق باشه
درود بر مهسای عزیز
مرسی که اشتیاق خودت رو در قالب این کامنت زیبا به اشتراک گذاشتی چقدر خوبه که کانون توجهت رو بر نکات مثبت زندگی متمرکز کردی و به قول استاد خدا می دونه چه اتفاقات خوبی قراره برات بیافته .
خوشحالم که با دوستانی چون شما هم مدار هستم.
برای تو دوست خوبم دریایی از نعمت و ثروت عشق و آگاهی و آرامش و سلامتی آرزو می کنم 🌻
سلام به فرحناز عزیزم
وای خدای من چه انرژی خوبی بهم داد پیامتون
ای جانه دلم چقدر خدام قشنگ باهام حرف میزنه
اینجام داره میگه مهسا اتفاقات بی نظیری برات توی راهه
الهی شکرت 😍😍
سپاسگزارم که برام نوشتین دست خیر رسان خدا
منم بینهایت خوشحالم که دوستان توحیدی همچون شما دارم
درپناه الله حال دلتون پراز عشق وامید باشه❤
“به نام پرودگار جهانیان”
سلام به اساتیدِجان هزاران بار سپاسگزارم که دست خدا شدید برای دیدن این بهشت…
چی بگم من اخه…
نگفته همه چیز مشخصِ…
چند روزی هست که امتحاناتم تمام شده و به شدت،دلم یک مسافرت عالی میخواد
امروز داشتم فکر میکردم که برم یه جایی که فقط بشینیم،لذت ببرم،تحسین کنم…
قبل از این که انقدر حال و هوام عوض بشه
معمولا وقتی میرفتیم مسافرت،تنها سوالی که میکردم از پدر و مادرم این بود که کی برمیگردیم،خسته شدم،اخه اینجا چی داره انقدر وامیسید نگاه میکنید درخت همه جا هست دیگه…
الان دلم میخواد به هرچیز کوچیکی که واسم زیباست نگاه کنم و مدت ها تحسینش کنم چه برسه به جنگل و ساحل این نعمت های هیجان انگیزی که نفس ادم حبس میشه وقتی میبینه…
من معمولا تنهایی خیلی بهم خوش میگذره…
ولی با دیدن این فایل حال خوب استاد و شایسته جان کنار هم چقد تحسین برانگیز بود چقد دلم خواست وقتمو با دوستام شیر کنم کسایی که هم من اونا رو میفهمم هم اونا من رو…
چقد لذت بخش تر میشه همه چیز،چقد حال خوبمون چند برابر میشه…
چقد همه چیز رویایی بود استاد…
اون شن های سفید که من اولش فکر کردم واقعا برفِ،
چقد کیف میده مدت ها بشینی روبه روی این ساحل دلانگیز و فقط نگاه کنی…
ارامش مطلق رو زندگی کنی…
یه جا خوندم که از انیشتین نقل قول میکرد:من اکثر اوقات با کلمات فکر نمیکنم…
اوایل زیاد متوجه نمیشدم که معنی این جمله چیه،ولی الان به یه درکی ازش رسیدم…
گاهی اوقات کلمات گنجایش بیان احوالات تو رو ندارن…
………
چقد همه چیز جا داره که بهتر بشه،چقد میشه همینجا بهشت تجربه کرد،چقد میشه راحت به خواسته ها رسید…
شایسته جان چقدر زیبا گفتی:
“توحیدی که در عمل از استاد عباسمنش آموختهام، به من وعدهی فرداهای دور دست را نمیدهد بلکه خودش را در قالب احساس آرامش و اطمینان قلبیای نشان میدهد که به محض به کار بستنش، وجودم را فرا میگیرد و آرام آرام به سایر جنبههای زندگیام نفوذ میکند.”
این همه زیبایی که شما تجربه میکنید پاداش زندگی توحیدی شماست…
و زیبا ترین قسمتش این سریع اتفاق افتادنشِ…
واقعا دارم این رو بهتر درک میکنم که مگ زندگی چیزی غیر از لذت بردن از تمام ثانیههاست؟!
زندگی یعنی حال خوب تو،زندگی یعنی هماهنگی با فرکانس خدا…
چقد باید خداروشکر کنم که من انسان افریده شدم برای لذت بردن از تمام این نعمتها…
چقد باید خداروشکر کنم که یکی مثل کوه پشتمه میگه برو جلو من کنارتم…
چقد باید خداروشکر کنم که من رو افرید و اسمان و زمین رو مسخرم کرد…
چقد باید شکرش کنم…
استاد عزیزم و مریم جانم
مدتی هست دارم به این فکر میکنم ادما باید خیلی بزرگ بشن،که بتونن، که بخوان لحظه ها خوبشونو با بقیه شریک بشن،که کمک کردن به دیگران رو جزو برنامه های زندگیشون قرار بدن…
و شما چقدر کامل دارید این کار رو انجام میدید
چقدر این فرکانس با شدت بیشتری برای شما شروع به کار میکنه…
برازندهی این حال خوبید…
این ارامش،
این رهایی
این زیبایی…
“در پناه یگانه فرمانروای جهان”
گرفت گرفت…آره اومد اومد…آنتن رو میگم اتصال رو میگم. اینجا توی کره ماه همراه اول آنتن نمیده بزور تونستم به اینترنت ماهواره ای استار لینک ایلان ماسک کانکت بشم، جداً فرکانس شما زمینی ها اونقدر قویه که تا اعماق فضا و کره ماه هم سرایت کرده و شما دختر گل بهونه ای شدی که منم بخش اندکی از فرکانس قدرتمندم رو بهت مخابره کنم؛😆😉😊
الو صدامو داری؟! وان تو تری فر
از میلا به لینا….
آغا قبول نی…خانم قبول نیست،آخهههه چرااااا؟؟!!!! بازم پرنسس عشق الا جانم کار خودشو کرد،اون شب که همین کامنتت رو توی این قسمت خوندم با خودم گفتم میلاد اوندفه الا پیشگام شد و زودتر کامنت گذاشت بدو بینم میتونی این دفه از الا زودتر برای لینا کامنت بذاری، تا به خودم اومدم دیدم بَه بَه خانم خانما کار خودشو کرده…اوندفه الا این دفه الا… الا اونجا ، الا اینجا…الا همه جا…از بس که اِلا جانم قلب پاک و زلالی داره از بس که روح بزرگ و رفیعی داره از بس که غرق عشق و تحسینه قلبیه از بس که توی خدا توی توحید و یکتا پرستی غرق و حل شده، الا جانم عزیزم دستمُ بلند کردمُ دارم برات دست تکون میدم عااااشقتمممم بسیاااااااار زیاااااد…
لینا جان، به الای عزیزم هم گفتم که خیلی خیلی خوشحالم که من و تو اولین دوستای لینا هستیم که مثل نگهبانان بهشت دم در دروازه عاشقانه به استقبال لینا رفتیم و حضور پر برکتش به این بهشت رو جشن گرفتیم
عععهههه سلامم کو!!!
سَلَامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّهَ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
سلام به روی ماهت لینا جانم،رفیق عزیز و ارزشمندم
توی کامنتت گفتی دلم میخاد به هر چیز کوچیکی رسیدم تحسینش کنم، آماده ای اون نقطه آبی خوشگله رو تحسین کنی؟ ظاهراً یه نوتیف سادس ولی دنیایی از حرف و احساسات پاک و خالص توشه ؛ لینا سایت رو کلیک میکنه…دایره آبی لاجوردی رو کنار اسم قشنگش میبینه،ذوق و شوق کنان روی پاسخ به دیدگاه های من کلیک میکنه،یعنی کی میتونه باشه؟! قلبش تند تند میزنه…. عععهههههه میلاده😆😉😍😘😊🙌✋🌹💕
اوه میلادُ نیگا ازون کامنت طولانی های دلی خاصِ خودش برام گذاشته…
خب لینا جونی بذار همین ابتدا یه وصف حال برم؛ اون شب که کامنتت رو اینجا خوندم نشونه دیدم که برات بنویسم،ولی وقتی دیدم از الا جا موندم گفتم بذار بعداً دیگه، اِلا دست نیافتنیه نمیشه ازش سبقت گرفت، اجازه دادم که خدا خودش در زمان مناسب هدایتم کنه که بیام با تمرکز و احساسی ناب بنویسم آخه در حال کار و تحقیق و پژوهشم تمام تمرکزم جای دیگس ،در راستای عمل به ایده ها و الهامات هدایتی خدای هدایتگرم دارم شبانه روز قدم برمیدارم…تایمم تماماً پره… لینا جان من حالم خیییییلییییی خوبه یعنی از عالی عالیترم به قول خودت کلمات گنجایش بیان احساسات و احوالاتم رو نداره…. آهان داشتم وصف حال میکردم،دیروز…
دیروز عصر بعد از ۲۶ ساعت بیداری یه چند ساعتی خوابیدم که بتونم شب بازی سلطان رو ببینم،الگوم کریس رونالدو عشق دلم،دیشب توی نیمه نهایی کوپا ایتالیا به مصاف اینتر رفتن گل اول رو خوردن ولی بعدش با دو گلی که کریس زد تونستن ورق رو برگردونن، نمیدونی دیشب چه داد هواری کردم اونجا که بعد گل دومی که با سماجت و پرسینگ بالای خودش از دفاع توپ ربایی کرد و توی اون حالت نامتعادل گلو زد، موقع شادی گلش با زبان بدن و اشاره دست به استخون گیجگاهیش با اعتماد به نفس بالا به تیزهوشی و هوش بازیخوانی بالای خودش اشاره کرد… آخرای بازی هم مربی برای استراحت کریس رو تعویض کرد، نمیدونی لحظه ای که تابلو تعویض رو دید چقدر بهش برخورد و حین بیرون اومدن با حرکات صورت عدم رضایتش رو نشون داد ولی حرفه بودن خودش رو نشون داد و با کنترل ذهن بالا نذاشت احساسات منفی بهش غلبه کنه که مبادا از کوره در بره… همین چند دیقه پیش هم ضربه ایستگاهی استادانه ی خداوندگار «تمرکز» رو از یکی از سایتها دیدم، لیٔو مسی فرازمینی رو میگم، پریشب کلی از مصاحبه هاش رو تحلیل کردم و نگم که چه چیزای حیاتی و بسیار عمیقی رو ازین اعجوبه فرازمینی کشف و استخراج کردم…زلاتان هم یه پست جدید توی اینستا گذاشت که بازم مهارت های جادویی خاص زلاتانیش رو به رخ کشید… آره بابا من همیشه از الگوهام حرف میزنم و همیشه در حال یادگیری و الهام گرفتن ازشون هستم…
دیشب بعد اتمام بازی رفتم سریع مطابق تعهدم بکوب ورزشمُ با نهایت قدرت انجام دادم، بعدش خواستم برم زیر دوش آب گرم که حس درونی بهم گفت توی حیاط توی دمای یخ بندون زیر آب یخ فشار قوی حموم کن با اینکه مقاومت داشتم ولی به اون زمزمه لطف قلبم گوش دادم و نگم که چیشدددددددد…. این یکی ازون کارای عجیب غریبیه که گاهی انجام میدم،باورهای شخصی سازی شده ی سلامتی من یه چیز نادر و عجیبیه که نظیرشو هنوز ندیدم… بعدش اومدم برات بنویسم که خوابم گرفت و نخواستم خودمو مجبور کنم…لینا دو نصف شب خوابیدم از خدا خواستم که چهار صبح بیدارم کنه…. لحظه ای که چشم باز کردم با سلام خدا مواجه شدم و ذکر خدایا شکرت روی زبونم به حرکت درومد یه نیگا به ساعت کردم ….وای پناه بر خدا…. دقیقاً دقیقا ساعت چهار صبح بود، اشک ریختمُ و سجده شکر کردم، لینا بگو چه خوابی دیدم؟!
🔵خواب دیدم توی یه باغ بهشتی هستم که با درخت انگور مسقف شده و از هر میوه ای که فکرشو کنی انباشته شده…گویا ملک شخصی خودم بود،کلی آدم مهمونم هستن و به همشون میگم که این باغ مال خودتونه اجازه نمیخاد بینهایت نعمت و فراوانی هست تا میتونید تناول کنید و خدا رو شکر کنید… در ادامه همه در کنار هم بزن و برقصان در حال شادی و خوشگذرونی ان که من از فرد شادی و سرمستی عشق، خیلی واضح و بلند میخندم و میرقصم نمیدونی چقدر واکنش اطرافیان برام لذت بخش بود همین که شور و انرژی منو دیدن اونا هم ازم انرژی گرفتن و از شادی و خنده من لذت میبردن جوری که اونا هم انگار منتظر دریافت این حس و حال و شور و انرژی وصف ناپذیرم بودن… خدایا چجوری باهام حرف میزنی…داری باهام چیکار میکنی…
لینا جانم، من انگیزه ام اتمی و هسته ایه…اصلا غیر قابل وصفه… بمب انگیزه و انرژی ام ، اکسیر عشق منو شیدا و سرگشته کرده مدتهاست لبریزم از عشق… میدونی واقعا گاهی با خودم میگم میلاد چرا بیشتر و بیشتر از جوهره وجودت عشق و انگیزه سیری ناپذیرت به دوستات یا هر کس دیگه منتقل نمیکنی… چرا این حال بینظیر وصف نشدنیم رو بیشتر و بیشتر با آدمای با لیاقت به اشتراک نذارم… باور کن گاهی به سرم میزنه واسه بیشتر دوستای ناب سایتمون کامنتای بلند دلی بذارم و یه دل سیر تحسینشون کنمُ عشق بورزم…
(الان که ادامه کامنت رو مینویسم در واقع ظهر شده و من تازه برگشتم خونه… میدونی گاهی مواقع یه کاری مهم رو باید انجام ولی بنابه دلایلی به تاخییر میندازیش… انجام یه کار مهم گوشه ذهنم بود و از خدا خواسته بودم که خودش در زمان مناسب بیادم بیارش تا انجامش بدم…. من به زمان بندی دقیق خدا باور قلبی دارم… امروز خیلی واضح خدا بهم الهام کرد که همین الان وقتشه گفت میلاد همه چی بیخیال شو و برو جایی که میگم پیگیر شو فقط چشم توکلت روی من باشه و فقط روی من حساب کن… گفتم یا الله و بدون چشم داشت سریع رفتم سازمان و اداراتی مربوطه… لینا بخدا هنوز که هنوزه باورم نمیشه انگار خدا همه کار و زندگیش رو ول کرده و داره کارای منو راست ریست میکنه… رفتم پیگیر وضعیت نظام وظیفه ام بشم که ببینم کی برم سربازی… توی اون همه شلوغی مسوول مربوطه نمیدونم با قیافم و خوشروییم حال کرد یا جنس فرکانسم یا هرچی با اینکه خیلی خسته بود همین که نوبت من شد انگار خدا رفت توی جلدش و فراتر از حد انتظارم باهام برخورد کرد و با مدارا و سازش بهم کمک کرد، توی اون یه ساعتی که در صف انتظار بودم اونقدر حس و حالم خوب بود که فقط تمام تمرکزم روی زیبایی های اطرافم بود.. یه پسر جوان رعنا دیدم که رنگ موهاش و چشاش خیلی قشنگ بود، به دلم افتاد که حرف دلم رو بهش بگم، با لبخند بهش گفتم چه موهای قشنگ خوش رنگی داری چه چشم و چهره زیبایی…هم من هم اون غرق لذت و احساس سپاس گزاری شدیم… ناخودآگاه تمرکزم افتاد روی ویژگی بسیار خوب مسوول مربوطه که چقدر عالی کار ارباب رجوع رو راه میندازه چقدر انسان شریف و درستکاریه که با مردم عالی برخورد میکنه چقدر شعور اجتماعی بالایی داره که با خانم ها با ادب و احترام بالا صحبت میکنه، کار همه انجام شد همه رفتن همین که نوبت من شد گفت بریم بیرون یه استراحتی کنیم و برگردیم همین طور که داشتیم با هم قدم میزدیم انگار عین دو دوست صمیمی بودیم، خیلی راحت همه ویژگی های مثبتی که توش دیدم رو صاف و مستقیم بهش گفتم و کلی از ته دلم تحسینش کردم نمیدونی چه وجه الهی ای رو برگیخته کردم اون خیلی خیلی راحت و آسون وضعیت منو درک کرد و به آسون ترین و زیباترین شکل ممکن با نظر و خواسته خودم حتی فراتر از انتظارم باهام همکاری کرد و خدا رو شکر تا سال دیگه همین موقع مهلت سربازی دارم قانوناً… لینا نمیدونی امروز چند ده نفر رو دیدم جوری بهم لبخند میزدن که انگار مشتاق دوستی و آشنایی باهام هستن… جز خدا و زیبایی و آسونی هیچی ندیدم… کاری که امکان داشت توش به مشکل و دردسر و این ور اون ور رفتن بکشه توی یه ساعت به زیباترین و آسون ترین شکل ممکن برام پیش رفت… عزت نفس بالا و حساب کردن روی خدا کلید واژه اصلیش بود…. حالا نمیخام فعلا بحث گذشته رو باز کنم که سالای قبل پدرم چه توطعه عامدانه ای علیهم کرد که من قبل ورود به دانشگاهم سرباز بشم ولی خدایی داشتم که یدالله فوق ایدیههم … و مکرو و مکرالله والله خیر الماکرین… هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست… اون زمان اولین معجزه و نشونه بزرگ خدا رو توی اون روزای طاقت فرسا دیدم که همه بهم پشت کردن و با تحقیر منو میخاستن خورد و شرمنده کنن ولی من از خدا چیزی رو درخواست کردم که هیچ سیستم و مسوولی هم نمیتونست برام درستش کنه.. با اینکه توی سیستم و سامانه قانوناً سرباز بودم ولی انگار خدا همه چی دستکاری کرد، سیستم رو، کارمندای مربوطه رو ، رییس نظام وظیفه رو، رییس دانشگاه رو…. لینا الان که دارم به اون روزای معجزه آسا فکر میکنم اشک از چشمام سرازیر شده…چقدر خدا توی زندگی دست منو گرفت ولی من فراموش کردم…..
برای همینه که میگم هنوز هیچی توی سایت ننوشتم در مقیاس اون چیزی که میخام… در مورد اتفاق و نشونه بزرگ امروز هم دلم میخاد بارها توی سایت حرف بزنم راجبش اونقدر که الهام بخش و دلنشینه برام…. این ازون پرانتزایی بود که انگار پرانتز بسته نداشت)
الان که دارم مینویسم حالم غیر قابل وصفه… بخصوص که صدای زمینه کامنت نوشتنم تلاوت سحرآمیز مصطفی اسماعیل هستش…آره من قبلاً قاری قرآن هم بودم ولی ولی… توی دوران بلوغ زدم تارای صوتیم رو به چوخ دادم ازبس که افراط کردم، ببین چقدر کمال گرا و کله شق بودم که همزمان چهار سبک محمد صدیق منشاوی،عبدالباسط،مصطفی اسماعیل و شحات محمد انور تقلید میکردم اونقدر نابخردانه از تارهای صوتیم کار کشیدم که پرده صوتیم رفته رفته توان تحریر های عمیق و ظریف از دس داد … چقدر همیشه حسرتش به دلم موند ولی الان خدا رو شکر بنابه دلایلی خیلی راضیم ازین بابت… چون حالا میتونم دقیق بفهمم چه حکمتی پشتش بوده…البته گاهی مواقع که حس میگیرم توی خلوت خودم برای خودم تلاوت میکنم گلاب به روت بعضی موقع ها توی دستشویی و حموم هم حس میگیرمُ قرآن میخونم… داداشم میگه میلاد توی دستشویی و حموم هم ول کن نیستی؟؟!!! استغفرالله…..
چیه میخندی😂😂😁😁😉😉… ای جانم لینا… تو فقط بخند عزیزم…. که خودمم دارم میخندم 😂😂😉😆😆
راستی منم مثل خودت از تنهایی خودم خیلی بیشتر بهم خوش میگذره… و اینکه گفتی دلم خواست وقتمو با دوستام شیر کنم کسایی که هم من اونا رو میفهمم هم اونا من رو،این جملت منو مشتاق تر کرد که حتما برات با عشق بنویسم…
واکنش من نسبت به این فایل؟! لینا من سکته رو زدم رفت ،بعد از دوبار دیدن این قسمت یجورایی جرات ندارم دیگه نیگاش کنم… زبونم قاصره از توصیف حس و حال این فایل… اصلاً نای کامنت گذاشتن نداشتم دیگه،در عجبم که بچه ها چطور تونستن تاب بیارن و با خونسردی کامنت بنویسن…
از خوندن کامنت کوتاه ساده و بسیار دلنشینت واقعا لذت بردم و چقدر تحسینت میکنم که در اولین فرصت بعد فراغت از امتحانات به حست گوش کردی و اومدی حرف دلت رو زدی…
و اما اون کامنت تحسین برانگیزی که توی قسمت ۲۵ سریال برام گذاشتی… واقعاً غافلگیر شدم… لینا باورت نمیشه توی ماشین توی خیابون بودم که پیغامت به دستم رسید… اونقدر حیرت زده شدم اونقدر ذوق و شوق کردم که خواهرم خیال میکرد دوونه شدم که اینقدر خوشحالم و دارم میخندم…باورم نمیشد که خدا اینقدر عجیب ما رو به سمت هم هدایت کنه، باورم نمیشد که یه نفر چقدر میتونه توجه به نکات مثبت و درک و فهمش بالا باشه که اینقدر دقیق و عالی منو توصیف و تحسین کنه…. این بزرگترین حسنه که یه نفر بتونه خوبی ها و زیبایی های دیگران رو ببینه و دقیق بیانشون کنه، این نشون از سطح فرکانس و مدار بالاته … لینا اون روز اونقدر خوشحال شدم که دیگه نمیتونستم احساسمُ همون روز اونجا برات کامنت کنم… بعدش در جریان همیشگی هدایت به جاها و ایده های جدیدی هدایت شدم و فرصت نشد برات بنویسم… نمیدونم چی بگم بخدا… فقط میدونم به موقعش غافلگیرت میکنم….
فقط چند تا نکته….
اینکه گفتی امتحانات تموم شده مشتاقم بدونم چه رشته و کلاس چندمی…
لینا من هیچوقت به خودم اجازه نمیدم توی مسایل شخصی و حریم خصوصی کسی دخالت کنم ولی چون خیلی احساس صمیمیت و راحتی باهات دارم دوست دارم تشویقت کنم، تشویق به اینکه در راستای عزت نفس خودت هم که شده روی ماهت رو توی تصویر پروفایلت بذار…الهی فدای اون چشای نازت… چون خودم بهار امسال که شیرجه زدم توی سایت همون اول حسم گفت خودت باش و تصویر پروفایل بذار،هرچند که یکم برام چالش برانگیز بود ولی بعدش اونقدر آسون شد که هرچند وقت یبار مثل آدمی که لباساشو عوض میکنه، تصویرم رو تغییر میدم… همین گام های کوچیک خیلی به رشد عزت نفست کمک میکنه ، کاری بیشتر بچه های سایت از عهدش برنمیان… حالا هرچند که ممکن هرکسی دلایل شخصی برای خودش داشته باشه… هرجور دوس داری، فقط سعی کن به حس درونیت گوش بدی…
خیلی مشتاقم بدونم غیر از صنعت مُد به چه چیزای دیگه علاقه داری و کدومش در اولویته برات؟! خیلی برام عجیب بود که خدایا من که توی هیچکدوم از کامنتام رسالتم رو بیان نکردم و بیان نخواهم کرد… پس لینا صنعت مُد رو از کجای حرفام استخراج کرد… خودت میدونی که من چقدر آدم فرز و چابکی هستم سریع اسکن کردم روی کامنتای آخرم و یه جمله رو دیدم که باعث سو تفاهم شد؛ اونجا که توی قسمت ۱۱۰ یجا گفتم:
و الان بعد از سال ها کشمکش و بالا و پایین شدن دارم در مسیر تحقق رسالتم قدم برمیدارم (ورود به صنعت مد نظرم و گسترش و انقلاب عظیم در اون)…. اگه کمی دقت کنی گفته بودم صنعت مَد نظرم …. نه صنعت مُد نظرم…. اشتباهی برداشت کردی عزیزم…ایرادی نداره پیش میاد… ولی سوژه رو دستم دادی که با سیستم تفکر انتقادی ذهنت رو قلقلک بدم…
لینا من خیلی خیلی باید حواسم باشه که راجبه اون راز درونم(رسالت والا و مقدسم) هیچ جا واضح و دقیق صحبت نکنم که اگه لو برم انگیزه ام ممکنه افت کنه… راجبه دورنما آگاهانه صحبت میکنم ولی راجبه اینکه دقیقاً چه هدف و برنامه ای دارم با کسی صحبت نمیکنم چون این مهمترین و ارزشمندترین راز درونمه…
( لینا یه حس عجیبی دارم الان که دارم مینویسم، نمیدونم خیلی برام آشناس انگار قبلاً خواب دیدم که دارم این گفتگو رو با همین محتوا با یکی تایپ میکنم… تا حالا شده بری یه جایی یا در موقعیت و شرایطی قرار بگیری که برات آشنا باشه انگار که قبلاً خوابشو دیده باشی؟!!!)
راستی من توی هیچ جای اینترنت و فضای مجازی در دسترس نیستم چون بصورت کاملا آگاهانه ازین فضاها خودمو جدا کردم و بصورت سازمان یافته دارم در مسیر زندگی حرکت میکنم.راجبش بعدا مفصل توضیح خواهم داد. ولی الان هرچی سرچت کردم پیدات نکردم…. گفته بودی که خیلی دوست داشتم بیشتر ازت بدونم… با کمال میل عزیزم، حتماً هرچقدر که بشه توضیح خواهم داد… قدم به قدم با همدیگه تکاملی میریم جلو…. راستش منم دلم میخاد دوستای گلی مثل شما رو بیشتر بشناسم و ازشون یاد بگیرم…
خیلی خوب میشد اگه کامنتت رو توی قسمت ۱۱۰ میذاشتی تا بتونم یجا تمرکزی برای همه دوستای عزیزم بنویسم ولی بازم خیلی خوب شد چون بهونه ای شد که کامنت چند ماه پیشم رو بخونم ، اونقدر حرکت رو به جلو دارم و در جریان پیوسته هدایت در لحظه حال زندگی میکنم که تا حالا پیش نیومده برم کامنتای قبلیم رو رصد کنم… فقط یچیزی، مگه چند تا از کامنتام رو خوندی؟ نمیدونم قسمت ۱۱۰ رو خوندی یا نه ولی اگه نخوندی باید یسری چیزا رو دوباره باز کنم… لینا جانم عزیزم حس و نظرت همین جا برام بنویس هرچی دلت خواست بگو و جواب چند سوالمو هم بده… این یه ماه اخیر میانگین شبانه روز ۳_۴ ساعت میخوابیدم و تمام وقت با نهایت تمرکز و انگیزه در حال در عمل به ایده الهی بودم… انشاالله همین روزاست که فراغت پیدا کنم و با عشق و آسایش بیشتر توی سایت کامنت بذارم، فکر کنم باید برای بیش از ده نفر از دوستای ارزشمندم کامنتای بلند و دلی بنویسم… شدیداً هم مشتاقم… خصوصا برای شما جانِ دل و زیبا عزیزم و اِلای جان جانان…
حتما میام همون جا قسمت ۲۵ با عشق و صبر، کامل جواب کامنت بسیار بسیار تحسین برانگیزت رو میدم دوست عزیزم،نمیدونم کی ولی در زمان مناسب هدایت میشم…
لینا خیلی برام عزیزی… خیلی دوستت دارم عزیزم…آره چرا احساسم رو بهت نگم…از همین لحظات که داری این کامنت بلند نامنظم رو میخونی لذت ببر…منم دارم عشق میکنم دارم لذت میبرم ازینکه دارم با یکی از همکلاسی های عزیرم خودمونی حرف میزنم….
عاشقتم لینا جانم و عاشقانه دوستت دارم دختر دوست داشتنی 💖💜💗💕
“بسم رب”
سلام سلام
اقای جلیلی عزیز
میلاااد حاالم خیلی خووبه
خیلیییی
بعد از اون تایمی که گفتم دوست دارم برم یه مسافرت عااالی همه چیز هیجان انگیز پیش رفت من اومدم مسافرت
خیلی بهمخوش گذشت مخصوصا دیروز که یکی از دوستامُ بعد از یک سال دیدم…
خیلیییییی خوب بود
خدایا شکررررت
عااشقتم که انقد خلاقی شما😂😍
همونطور که قبلا بهت گفتم نحوه صحبت کردنت جوریه که انگار روبه روم نشستی…
راجب الایِجانم صحبت کردی
میلاد میبینی که چقد عشقِ این فرشته…
انقد وایب مثبت ازش میگیرم،
الا اگه این نوشته رو میخونی از همین جا بهت میگم عاااشقتم
میلاد راست میگه این جا الا اونجا الا همه جا الا،
عاشقتم…
چقد خوشحالم که جشن ورودی به این بهشت با شما جشن گرفتم❤
……
راجب اون نوتیف هیجان انگیز گفتی،حس قشنگی که بهم میده…
اره کلی تحسینش میکنم
اون نفری که دست خدا شده واسه گفتن یه عالمه نشونه از سمت خدای بزرگم
واسه صحبت کردن از سمت خدا با من…
مگِ میشه تحسین نکرد؟!
مگِ میشه خوشحال نشد؟!
……
راجب کامنت گفتی میلاد
میدونی چیه
من اوایل نه فقط توی سایت هر جا باید یه نوشتهای رو برای کسی مینوشتم
منتظر جوابش میموندم
گاهی وقتا حسم بد میشد که من این همه نوشتم چرا دیر جواب داد؟!
۲،۳ سال پیش کنار یه عزیزی بودم و بهم یه حرفی زد که کلی حالم خوب شد
بهم گفت از هیچکس انتظار نداشته باش این طوری حالت خیلی خوب تره…
سعی کردم به این گفته عمل کنم و واقعااا حالم خیلی بهتر خیلییییی
تا اینکه با این بهشت اشنا شدم،
و متوجه شدم که من هر چیزی رو مینویسم هر کلمه هر جمله برای خودمه،برای انتقال این احساس خوب و جادویی که درونمه و دیگ نگران اون جواب نیستم(گاهی اوقات اون حس میاد که دیر شد جوابتُ نداد لینا ولی الان دیگِ افسارش دستمه…)
تحسینت میکنم میلادِ جانم که انقد عمیق به هدایت ها و الهاماتی که بهت میشه عمل میکنی…
میلاااد چقد دوست دارم تلاوت کردنت بشونم…
چیکار کردی با خودت چهار سبک اونم از چه افراادی
الحق والانصاف که ترکوندی😂😍✋
راستش وقتی این قسمت میخوندم یاد خودم افتادم
اره منم قاری قران بودن
تمام دبستان،راهنمایی و دبیرستانم تو مسابقات قران بودم من ترتیل کار میکردم و از اقای پرهیزگار و اقای عفاسی تقلید میکردم…
کلی کیف میکردم وقتی اون تحریرایی که باید میزدم و با تحسین استادم روبه رو میشدم…
یادمه سال اول دبیرستان رفته بودیم المپیاد ریاضی و تعدادمون هم به نسب کم بود مسئول برگزاری از پسر درخواست کرد که یکی بیاد و قران تلاوت کنه که جلسه شروع بشه…
میلاد هیچکی بلند نشد…
و از اونجایی که من همیشه اعتماد به نفس انجام این جور کارا رو دارم گفتم میشه من بخونم؟
مسئول جلسه ازم دعوت کرد و رفتم یکی از سوره ها رو خوندم
خیلللی حالم خوب بود بعدش چقد انرژی گرفتم از تشویق بچهها
واای چه روزایی بود…
ولی وقتی رسیدم به سال اخر دبیرستان این شور و شوق افت کرد،
محدود شد به مدرسه
چون دچار دوگانگی شده بودم
فکر میکردم ادما باید یا اینوری باشن یا اونوری…
نمیشه استایل من و داشته باشن و قران بخونن…
و این باعث فاصله شد…
تا اینکه دوباره اون نوری که داشت توی وجودم کم رنگ میشد، با اگاهی هایی که اینجا بدست اوردم نور وجودم روشن تر شدم فهمیدم اصلا مهم نیست اصول جامعه چیه
لینا ببین خودت چی میخوای
تو هرطور که فکر میکنی حست بهتره همونطور باش
همونطور رفتار کن…
و الاااان حاالم وصف نشدنیه…
…..
میلااد میلاد وقتی میدیدم چجور راجب زلاتان حرف میزنی هر لحظه مشتاق تر میشدم برم راجبش بخونم،
من تا حدودی میشناختمش ولی نه اونقد دقیق
زمانی توی ذهنم پررنگ شد که چندتا بازیش توی لس انجلس گلکسی رو دیدم وااای میلاد اون گل استثناییش که یادم نمیاد با کدوم تیم بود واای واای بینظیر بود تنها چیزی که الان تو ذهنمه come on come on گفتن گزارشگر هست😂😂
و یه مصاحبه ازش دیدم که مجری ازش پرسید
به نظرت بهترین مهاجم های حال حاظر لیگ جزیره کیا هستن اسم چند نفر گفت ولی اسم خودشو نگفت بعد که مجری پرسید چرا خودت نگفتی اون جمله هیووولا رو گفت lions don’t compare themselves with humans
خلاصه که بعد از خوندن نوشته های شما رفتم اساسی مصاحبه زلاتان رو دیدم چقد نکات عالی استخراج کردم ازش…
راجب رونالدو هم که من عاشق این بشرم نمیدونم چی بگم راجبش اصلا…
راستی تیم مورد علاقه من لیورپول و بازیکن مورد علاقم در صدر محمد صلاح😍
کم بازی میبینم ولی هر وقت وقت کنم گریزی میزنم به بازی ها…
….
چه خواب هیجان انگیزی دیدی میلاد خدارو شکر که حالت تو خوابم خوبِ…
خداروشکر که تو بیداری کارت به راحت ترین شکل ممکن انجام میشه…
تحسینت میکنم عزیزدلم…
راجب اون برداشت اشتباهم
من تازه متوجه شدم و مدت ها شما رو این ذهنیت تصور میکردم…
ولی الان میگم با این اراده و حال خوبی که داره قدم در هر مسیری بزاری قطعا موفقیت پشت سرتِ…
راجب علایق من پرسیدی میلاد من انقد علاقه دارم که گاهی اوقات بعضیاشو یادم میره و باید یادداشت کنم
عاشق تحقیق کردنم(در حوضه ای که دارم روش کار میکنم)
عاشق زبان انگلیسی هستم
،گویندگی رو خیلی دوست دارم(و در این راستا دارم پادکست ریکورد میکنم)
،عاشق رقصم و ورزش کردن (من کیک بوکس و دفاع شخصی کار میکردم ولی تو یکی از فایتا یه اتفاقی افتاد که دیگ نتونستم ادامه بدم ولی با این حال گاهی تمرین میکنم)،
نوشتن،رانندگی،پیانو زدن و اواز خوندن…
ولی مسیر اصلیم مشخصه در کنارش به علایقم هم میرسم…
….
میلاد من خیلی خداروشکر میکنم که انقد عاشق کارتی
که انقد قشنگ جایگاهت پیدا کردی و داری در مسیر عمل به رسالتت قدم برمیداری،که انقد محکمی،که انقد به خودت و خدای خودت معتقدی…
برات هر لحظه یقین بیشتر ارزو میکنم میخوام…
اره عزیزم تکاملی با هم میریم جلو و جواب سوال های که داریم رو میگیریم…
عاشقتم مرد بزرگ…
“در پناه یگانه فرمانروای جهانیان”
پسرِ عشقی گروه تحقیقاتی عباسمنش درعجبم تو چطوری میتونی این حس دست به کامنت شدن من رو قلقلک بدی وبا عزم جزم بدون هیچ شکی شروع کنم به نوشتن برای تو، برای تشکر کردن از تو، برای اینکه نمیدونم چرا حتما باید کامنت های تورو برای هرکی که میخواد باشه بایه بار خوندن سیر نمیشم باید چندین بار بخونم تا هضمشون کنم، بِرن تو وجودم ممنون میلاد جان خدارو شکر وقتی این میزان تسلیم و توحیدی بودنت رو میبینم یه نَمه اولش غبطه میخورم ولی سریع خودمو جمع میکنم و میگم زیبا استفاده کن اینا همش نشونست خدا داره باهات حرف میزنه بیشتر الگو برداری کن تو هم باید اینجوری توحیدی باشی، وای میلاد وقتی ساعت خوابت رو گفتی دیگه منفجر شدم نمیدونی منم چه قدر دلم میخواد کمتر بخوابم البته منم شش هفت ساعت میخوابم ولی دوست دارم بتونم ساعتها بیدار بمونم ودر راستای اهداف وعلایقم قدم بردارم اخه میدونی دیگه اصلا نمیخوام بچه داشتن رو برا خودم ترمز کنم ولی انرژی زیادی ازم میگیرن و باورت نمیشه شبها حدود دو سه چنان میخوابم که قشنگ انگار دارم میمیرم ومیگم خدایا اگه مرگ هم اینجوری لذت بخشه پس چه قدر خوبه، خیلی از حرفات وکامنتات الگوهای درستی برمیدارم ولی باید بیشتر تعهد بدم بیشتر تلاش کنم،واقعادوست دارم سبک نوشتنت رو، تو کلی نمینویسی من قشنگ با کامنتات میام تو زندگیت وتمام احساساتت رو باهات درک میکنم ولذت میبرم بعد باخودت میام بیرون نمیدونم شایدم به خاطر اینه که اینقدر کامنتات من رو به وجد میاره که میام وبرات مینویسم خلاصه اینکه برو پسر قوی برو که ماهم داریم باهات میاییم و من باشخصه عاشق این سبک نوشتن و انتقال درست انرژیت،هستم میبینی دیگه اونایی که باید بگیرن میگیرن عشقی به خدا 👏💪💪👏
سلام میلاد عزیز وقت بخیر گاهی کامنتای شمارو دنبال میکنم چون هر وقت کامنت میزاری داخل ایمیلم میاد کە میلاد جلیلی کامنت گذاشتە بیا بخونش
امروز کە این کامنت زیبای شمارو خوندم واقعا احساس کردم بند به بندش رو واسە من نوشتی نمیدونم چرا بە خودم گرفتم، شاید خدا خواست ، من هزاران کیلومتر از خونە دورم چند سالە خانوادەمو ندیدم دیروز مادرم میگفت تو افسردگی داری خیلی ناراحت بودم خیلی خستە اما مادرم حال و روزمو کامل فهمید با اینکە حتی یە کلمە ازاوضاعم شکایت نکردم ، مادرم راست میگفت من افسردەم، نا امیدم ، تنهام، حتی دریغ از یە دوست کە در حد یە سلام باهاش حرف بزنم نیست ، نا امیدم از اینکە سە سال تو کمپ زندگی میکنم و دم بە دم جواب منفی برام میاد و من مرتب شکایت میکنم کە خداوند چرامنو فراموش کردە
میلاد جان در اوج تنهایی و نا امیدی این پیامو نوشتم در حالی کە دندون درد شدید دارم و هیچ پولی ندارم درستش کنم ، دقیقا دوازدە روز پیش هم از فرط بی پولی مجبور شدم دندان دیگەمو بکشم ، من یەجایی زندگی میکنم کە آفتاب زیاد ندارە ومن دچار کمبود کلسیم شدم ، اشک تو چشام جمع شدە احساس تنهایی عجیبی همراە با درد دندون شدید مث خورە افتادە بە جونم ، میلاد عزیز حتی خیلی وقتا بە خودکشی هم فکر میکنم اما وقتی یاد مادرم ، پدرم می افتم نمیتونم ، من نمیدونم شما کی هستی و اهل کجایی اما کامنت شما انگار دلمو روشن کرد در این تنهایی
کاش میتونستم از راە تلگرام باشما حرف بزنم کە مشاورم باشی تا بیفتم رو ریل و منم مسافر قطارعباسمنش بشم
اخ اخ تموم شدمم لینای من عشق منن نور منن زیبای من
اخ که چقدر چقدررر زیباترین گفتی چقدررر غرق این عشق نابت شدمم چقدر چقدر خدارو هزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هدایتمون میکنهه هرلحظه هدایتمون میکنهه خدای من
این جمله ی نابب مریم قشنگم رو باید با طلا نوشت
“توحیدی که در عمل از استاد عباسمنش آموختهام، به من وعدهی فرداهای دور دست را نمیدهد بلکه خودش را در قالب احساس آرامش و اطمینان قلبیای نشان میدهد که به محض به کار بستنش، وجودم را فرا میگیرد و آرام آرام به سایر جنبههای زندگیام نفوذ میکند.”
چقدرر عشق این توحیدم خدای من چقدررر عاشق اینم که بهتر عمیق تررر حل بشم درونش عاشقتمم عشق من چقدر بینظیر نوشتی چقدر عاشق این عشق نابیتمم چقدرر بینهیت تحسینتت میکنم جان دلمم بینهایت تحسینت میکنم این عشق بینظیرت را
چقدر زیبا گفتی عشق دل من فرشته ی خداوندم چقدر چقدر با تمام وجودم این اتصال نابت رو این ارامش بی نهایتت رو جاری ترینه بر جای جای نوشته و اگاهی های نابت چقدر چقدر بینهایت تحسینتت میکنم عشق منن چقدر بینهایت تحسینت میکنم قلب من چقدر بینهایت تحسینتت میکنم این ارامش نابت را این درک بینظیرت را چقدررر با تملام وجودمم بینهایت تحسینتت میکنم عشق منن بینهایت تحسینتت میکنم چقدرر عاشق این اتصال نابتم
عاشقتمم قلب منن الهی که هرلحظه غرق عششق خداوندم باشیی الهی که جریانی از نعمت وبرکت و ثروت جای ترین جای ترین باشه بر زندگی بهشتی ات عزیزدلمم عاشقتمم بینهایتت تحسینتت میکنمم
بسم رب…
سلام دلبرِمن…
الایِجانم
مهربون،من عاشقتم که انقد همه چیز رو قشنگ میبینی…
انقدر با خودت در صلحی…
انقدر عاشقانه همه چیز رو تحسین میکنی…
ارامشی ورای تصور برات ارزو میکنم…
سلام دوست عزیزم
چقدر زیبا که میخواهید وقتتون رو با افراد هم فرکانسیتون سپری کنید
انسان در کنار افراد هم مدارش خیلی بهش خوش میگذره و احساس راحتی میکنه و دوست داره همینطور ادامه دار باشه اون لحظات خوش
آرزوی زیباترین، لذتبخش ترین و شیرین ترین اوقات رو چه با دوستانتون چه در خلوت از الله یکتا دارم
دستتون در دستان بینهایت الله یکتا
بسم رب…
سلام محمد امین عزیز
اول از همه بگم که من داشتم داستان هدایت شما رو میخوندم،بعد متوجه نوتیف شدم دیدم که شما در جواب دیدگاه من متنی نوشتید
این هماهنگی خیلی واسم جالب بود...
خیلی تحسینتون میکنم
این همه عشق،شور،هیجان…
این همه حالِ خوب…
امید که هر لحظهی زندگیتون پر از حسِ ناب یقین باشه…
“در پناه یگانه فرمانروای جهان”
به نامِ این همه زیبایی و نعمت.
سلام.
وقت همگی بخیر.
وایی خُدای من؛ عجب استادِ خوش تیپی.
به نظر من، به نظر من استاد با این شلوار لی و در کُل این تیپ خیلی خوش تر میاد.
خُدا کُنه همیشه زمستون باشه😎 شوخی کردم این تیپ استاد هم برام تکراری میشه و در اصل همین تنوع فصل هاست در کُل همین تنوع هاست که باعث زیبایی و حرکت میشه.
خدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خُدای من، چه ساحل زیبایی؛ ساحلِ “سی ساید”
چه ساحل تمیزی؛ واقعا تمیزه ، واقعا.
چه ساحل خوش رنگی.
واقعا کیفیت داره این دوربین و این میکرُفن.
واقعاً تحسین داره دقت سنسورهای این دِرون.
واقعا تحسین داره این نظمی که در شهر حاکم هستش.
واقعا تحسین داره این کنجکاویی بچه ها( واقعا خیلی خوب تشخیص دادند که در حالِ فیلم برداریِ)
واقعاً معماریِ خونه ها تحسین داره.
واقعاً تحسین داره اشتیاقتون به فیلم برداری با دِرون.
واقعا تحسین داره احساستون از اینکه این تصاویر رُ برای کاربرای ساستتون به اشتراک می گذارید.
واقعاً خیلی خیلی به برف شباهت داره؛ اگه نمی گفتید شوخی کردم یه این زودی ها تشخیص نمی دادند افرادی که برای اولین بار این صاحل رُ دیدند.
وایی خُدای من عجب خورشیدِ طلایی؛ عجب نور طلایی داده به دریا.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
اوه مای گاد ؛ عجب تِیک آفی زد دِرونمون.
اوه بازم قُمیشی ؛ اون روزا ما دلی داشتیم ؛ اما الان خانه ای برای خُدا داریم.
وایی خُدای من ؛عجب آلاچیقی دُرُست کرده روی ساختمان.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خُدای من؛ عجب خونه های منظمی .
عجب راه پله های منظمی را به ساحل.
عجب خیابون های تمیز و زیبا و عریضی.
عجب هادی داره این دِرون ما.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت از این همه زیبایی.
وایی خیدای من عجب ساحل زیبا و خوش رنگ و تمیز و درازی.
عجب خلیجی.
وایی خِدای من ؛ عجب موج های ریز و میزی.
💗عجب اهننگهایی گذاشتید استاااااااد. واقعا خوراک این فرکانس و این صحنه هاست.
💞کسی( استاد عباس منش) آمد که حرف عشق رُ با ما زد.
دلِ ترسوی ما هم دِل به دریا زد.
💞 به یک دریای طوفانی( مسیر لذت بخشِ رسیدن به اهداف و تضاد هایی که اگه در مدار درست باشیم غیر از ثروت چیزی به همراه ندارند) دلِ ما رفته به مهمانی.
💞چه دوره ساحلش ، از دور( ایده های پایانی ِ رسیدن به هدف از قدم اول پیدا نیست باید بهش نزدیک شی تا بهت الهام شَن) پیدا نیست.
💖واقعا این قسمت شعر و ساحل رُ خوب ب هم مَچ کردید؛ احسنت.
یه عُمری راهه( خاصیتِ جهان مادی که امکان نداره کسی در این جهان به کمال برسه ) و در قُدرتِ ما نیست( ما در این جهان مادی نمیتونیم به کمال برسیم)
💖 عجب؛ وقتی این شعر رُ تو جلسه ی پنج قدم چهارمِ دوره خوندید من خیال کردم از خودتون خوندیدو
خیلی ششعر خوبیه.
💞 باید پارو نزد ( نباید برای رسیدن به هدف سخت تلاش فیزیکی کرد) وا داد ( باید رها شد) ؛ باید دل را به دریا داد ( باید اجازه داد تا خُدا هدایت کُنه)
💞 خودش می بردِت هر جا دلش خواست ( خدا بر اساس احساسی که داری به یه سمتی هدایتت میکُنه)
💞 به هر جا برد بدون ساحل همونجاست( هر نشانه ای که سر راحت قرار داد و هر ایده ای که بهت الهام شُد بدون قدمِ اوله و اعتماد کُن و بهش عمل کُن ((( آقای محمد رضا رئیس آبادی))) عمل کُن؛ نشین و وِر و وِر نگاه نکُن به ایده ها و نشانه ها و بهانه نیار و اقدام کُن)
💞به اُمیدی که ساحل داره این دریا ( به امید اینکه خُدا چیزی رُ بهت الهام نمیکُنه که در نهایت به نفعت نشه) به امیدی که آروم میشه تا فردا ( در لحظه باش ؛ به فکر فردا نباش ، همه چی درست میشه) .
💞 به اُمیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره ( به امید اینکه نتیجه ی احساس خوب = اتفاقات خوب)
💞 به عشقی که نمی بینی شبهاش رُ بی ستاره ( به عشق اینکه نمیبینی هیچ قُفلی رُ بدونِ کلید)
💞 دلِ ما رفته میهمانی.
💗 وایی خُدای من اون محوطه ی زیبای شش ضلعیِ احاطه شده با دو گونه ی درختیی زیبا چه زیباست.
خُدایا شُکرت از این همه طراحیِ زیبا.
💗خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت؛ چه دریای بُزُرگی؛ فرضش رُ بکنیم آخه چه قدر نعمت خُدا داره که اگه این همه آب جوهر بشن باز هم برای نوشتنشون کافی نیستند ( خِدایا صد هزار مرتبه شُکرت. ( امروز تو شرکتی که براش کار می کنم داشتم با یه دستگاهی لگو چاپ می کردم ؛ یه محفظه برای جوهر داره به اندازه ی سه تا قوطی کبریت؛ تا اینجا حدود 1700 تا پرینت باهاش زدم تقریبا هر سری به اندازه ی پنج تا گلمه ی انگلیسی ؛ هنوز فکر نکنم یک سومش استفاده شده باشه. و قتی بهش فکر می کنم که اگه قرار باشه این همه ابِ روی کُره ی زمین رُ ( هِه روی کُره ی زمین بماند من اگه بتونم با ده سی سی آب نعمت دریافت کُنم تو این فرکانس فکر کُنم هنگ می کُنم) کم کم بریزیم به جای اون جوهرا !!!! اصلا موخم صوت کشید بی خیال.
بریم ادامه فایل .
وایی خُدای من ؛ عزیزم خانم شایسته ی عزیز نشسته در کنار عزیز دلشون برامون دست تکون میدن؛ سلامت باشید ایشالا.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت از بابت لباسهای زیبای عزیز دلس استادمون؛ شلوارشون از شلوار استاد خوش رنگ تره.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خُدای من چه گُل پسری زیبا و کُنجکاوی؛ خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت؛ انها پاره ای از من هستند؛ انرژی هستند)
دمتون گرم استاد که بهشون فسرصت دادید تا لذت ببرند از دیدن این دِرون عالیمون غ عزیزم ، نگاهشون کُن چه ذوقی کردند چه حرکتی زد از بسکه هیجان زده شُد.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وای خُدای من ؛ عجب پله های کم شیبی ؛ فکری همه کس رس کردند.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
عجب پرچمِ خوش رنگی ؛ اوضاعِ دریا در وضعیتِ زرده.
وایی خُدای من از چه زوایایی فیلم برداری میکسنه این دِرونمون.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
oh my godدوباره اسکوتر.
دمتون گرم خیلی حالت ایستادنتون عاشقانست؛ حس لذت بردن و صحنه های عاشقانه رُ به آدم میده.
وایی خُدای من؛ عجب شاسی بلندِ خوش رنگ و شیکی.
من خواستمش.
وایی خُدای من؛ ماشاالله، چه چشمای دقیق و قوی داره این دُرون که اینجور موانع رُ تشخیص میده و ردشون میده .
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
خُدیا صد هزار مرتبه شُکرت که داره تایپِ دَه انگُشتیم ، کامنت به کامنت قوی و قوی تر میشه.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.( با تکرا رو تمرین هر کاری امکان پذیره) من الان در قدمِ چهارسمِ دوره ِ فوق العاده ی دوازده قدم هستم و یکی از اهدافم هم اینه که تا پایان دوره طراحی سایت و برنامه نویسی رُ یاد بگیرم و همون جوری که دارم در تایپ ده انگُشتی پیشرفت میکُنم ایمان دارم که به این هدفم هم میرسم ، آره من ، من که تا یک سالِ پیش نمیتونستم یه ایمیل بفرستم بدونِ راهنمایِ گوگل.
یک سال پیش ؟؟؟؟ چرا اینقدر دور رفتم؟؟؟/ همین دیشب اومدم یه ایمیل به سایت بفرستم فراموش کرده بودم چطوری باید بفرستم و از گوگل کمک گرفتم.( با این حال ایمان دارم که می توانم کُد نویسی و طراحیِ سایت رُ هم یاد بگیرم. و تازه؛ تصمیم گرفتم از ویندوز مهاجرت کنم به لینوکس (البته اگه لپتاپم جواب بده)😄
وایی خُدای من؛ لذت میده تو این تراسها بشینی روی صندلی های تاب تابی و مراقبه کُنی.
وای خُدای من چه پُلِ زیبایی.
چه آبِ زُلالی.
واقعا اون جریمه های 5000 دلاری کارِ خودش رُ کرده؛ خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت از این همه زیبایی.
واقعا حلالشون باشه اون همه مالیاتی که میگیرند؛ چون مثل بعضی جاها نمیخورن یه آبی هم روش ؛ بلکه خرجِ همون کشور و ایالت می کُنند.
من به خودم افتخار می کُنم؛
اول از این بابت که خُدا رُ دارم
دوم از اینکه در جهانی زندگی میکنم که قوانینِ ابدی و بدونِ تغییری بر ان حاکمه.
سوم از اینکه خودم رُ دارم میشناسم.
چهارم از اینکه شاگرد استاد عباس منش هستم و پنجم از این که از مالیات فرار نمی کُنم ؛ تازه دوست دارم بیام آمریکا مالیا بپردازم تا خرج این همه زیبایی شه.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خُدای من چه آسفالت تمیزی ؛ یکی دیگه از آرزو هام هم اینه که بیام امریکا و یه دست کُت و شلوار سفید بخرم و روی خیابونهای تمپا و منطقه ی پرادایس دراز بکشم.
اوه باز هم سیا وش قُمیشی ؛
💞 من اینا رُ فهمیدم از زندگی که به غیر از مرگ هیچ چیزی اجبار نیست.
…
..
..
بین من و آرزو های دورم هیچ کس غیر از خودم دیوار نیست.
…
…
…
جنگیدن و باختن بهتره از اینکه نشست و فقط غصه خورد.
و..
و
…
عجب مسیر های برای دو چرخه و پیاده روی و اسکوتر بازی و عشق بازی😎
وایی خُدای من؛ عجب حِسی داره این دِرونمون؛ سیم های برق رُ هم میبینه ؛ از من هم بهتر.
وایی اینا چیه تو دقیقه ی 14؟؟؟ برفه؟؟؟
oh my god دِرون داره عزیزِ دلِ استاد رُ تعقیب میکُنه و این اسکوتر سوار هم ژِستِ باد شکن گرفته.
حالا میرسه به استاد؛ از لحاظ فیزیکی هم میرسه به استاد.
لذت بردیم استاد ؛ قطعا لذت بردیم. و خواهیم بُرد.
دمتون گرم از اینکه این همه وقت می گذارید و با لذت از این فایلها ضبط و تدوین می کنید برای اعضای این خانواده.
واقعا همین طوره ؛ کُلِ اتفاقات ِ زندگی ِ ما رُ کانونِ توجُهمون رقم میزنه و ما باید آگاهانه سعی کنیم که به نکات مثبت توجه کنیم ( در ابتدای کار این آگاهانه بودن باید بیشتر باشه)
ایول تاریخ و جغرافیا هم داریم یاد می گیریم؛ 😀 دریای سیاه در شمال ترکیه و در یای مدیترانه هم در جنوبِ ترکیه ( باور کنید فراموش کرده بودم )
وایی خُدای من؛ چه خونه های رو یایی، چه آلاچیق هایی دارند، چه تراسهایی دارند.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خسدای من چه شاسی بلندِ شیک و خوش رنگ و لعابی.
خُدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
با یاد داشته باشیم که به هر چیز که توجه کنیم از اصل و اساس همون چیز وارد زندگیمون میشه.
و انتخاب ما ماست که به چه چیز توجه می کنیم.
های یا بای ؟
خُدا نگهدار همگی.
بای
واقعا دوست عزیز بهتون تبریک میگم چقدر خوب به جزئیات دقت کرده بودید امیدوارم روز به روز بهتر قانون رو درک کنید
سلام دوست خوبم
کامنت شما انرژی خیلی خوبی داشت جوری که یه طراوتی به چشمام داد و همراه با خوندنش یه لبخندی که خودم هم موتجهش نشدم روی لبهام شکل گرفت و از این بابت خیلی خوشحالم که با بیان زیبا و خودمانی راحت حرف دلتون یعنی حرف قلبتونو زدید و من که لذت بردم
مخصوصا وقتی گفتید با کت شلوار سفید دراز بکشم کف خیابون تمپا همون لحظه تو دلم با صدای بلند گفتم : به خدا که خاکی نمیشه 😂
خداروشکر
شاد و سلامت و با طراوت باشید همیشه و در همه حال
chiao
بسم الله النور
الله اکبر ازاین همه زیبایی 😭😭😭
الله اکبر ازاین همه شکوه و جلال 😭😭
خدای من زبان من قاصر از سپاسگزاری و تحسین کردن این همه زیبایی
خدایا شکرت
یا رب آخر ز غم عشق تو دیوانه شدم 😭😭😭
استاد جان اولین فایلی هست که تو یک روز آنقدر دیدمش و گذاشتم رو تکرار و هر بار که میدیمش بیشتر قلبم میلرزید و زیبایی های تکراری نمیشد و بیشتر زیبایی هاشو میدیدم و احساس عشق وتحسین و امید و سپاسگزاری رو آنقدر در وجود من زیاد کرد
استاد جان ازت ممنونم بابت این فایل بسیار زیبا
“کل داستان همینه کنترل کانون توجه به شکلی که به تو احساس بهتری میدهد“
استادان جمله طلایی تون مدام تو گوش من زنگ میزنه و هر بار فایل جدیدی از شما میبینم باز تکرارش میکنم که زهرا نگاه کن آدمی که به همین جمله خودش عمل کرده باشه نتیجه میشه دیدن زیبایی های بیشتر و همانطور که خودتون گفتید هدایت بیشتر و بیشتر به نعمت های بیشتر اول شمال و بعد تغییر دفتر کارتون و بعد ترکیه وتایلند وحالا هم که به بهترین نقطه و زیباترین نقطه جهان البته به نظر من این ها همه نتیجه همین کلامی هست که شما مدام در تمام آموزش هاتون تکرار میکنید که کانون توجه خودتو ببر به سمت دیدن زیبایی ها و تحسین کن و سعی کن از همون جا که هستی لذت ببری تا همونطور که خودتون گفتید از همون جا که هستیم هدایت بشیم به جاهای بهتر
استاد اصلا این فایل فرکانس عجیبی داره هر بار که میبینمش انگار دیوانه تر میشم آنقدر زیبایی های این فایل زیاده که من نمیدونم از کجا بنویسم
اون قسمت حمید هیراد آنقدر قشنگ با تصاویر هماهنگی داره که من دیوانه شدم ازاین همه زیبایی
اون ماسه های سفید و برفی که من مدام دارم تجسم میکنم راه رفتن روی اون هارو که ماسه ها لای انگشت پاهام هست و من دارم انگشت هامو تکون میدم و گرمی اون ماسه هارو بین انگشت هام احساس میکنم چه لذتی داره اون ساحل بینظیر و تمیز که آنقدر برق میزنع اززیبایی و تمیزی
اون موج هابی که آنقدر آروم و دلبر میزنه به ساحل و آنقدر اون آب زلال و زیبا هست 😭
اون خیابون های ترو تمیز که حتی توی خیابون ها هم آنقدر با طبیعت دوست هستن و کمترین آسیب روبه طبیعت زدن و هرجا یک درخت هم هست قشنگ دورشو خوشگل کردن و درخت رو قطع نکردن و به زیباترین شکل اون قسمت رو خیابون رو جدا کردن
اون قسمت که از روی اون پل گذاشتید که گفتید آب شور و شیرین کنار هم هست و چقدر تحسین میکنم این قسمت که کنار این خیابون زیبا یه قسمت خیلی قشنگ واسه پیاده رو ساختن و این عالیه خدایا شکرت
این ساختمون های با شکوه با طراحی های عالی که دقیقا منم همین حس رو داشتم که انگار سه بعدی هست و نقاشی هست آنقدر زیبا طراحی شده وساخته شده این طراحی عالی این شهر که همه چیش روی نظم هست خیابون ها آنقدر تمیز و با نظم حتی جای پارک ماشین ها آنقدر قشنگ و مرتب هست و این ماشین های لوکس و قیمتی و زیبا که آنقدر نماد ثروت هست خدایا شکرت
این تکنولوژی هیولا که آنقدر این فایل زیبایی های بیشتری داره به لطف این درون زیبا و تحسین برانگیز هست خدایا شکرت
این همه درخت و سر سبزی و فراوانی و زیبایی چه آدم مدهوش میشه از همه زیباتر که من همیشه دلم میخاست جایی باشم که هم سرسبزی باشه و هم دریا که اینجا آنقدر قشنگ درخت ها کنار این دریای زیبا هستن خدایا شکرت
از همه بیشتر اون قسمت پلی رو دریاچه منو دیوانه کرده که آنقدر قشنگ طراحی شده
این آبی بینظیر آب که اصلا دیوانه کننده است و قلب منو باز کرده
واقعا این فضا رویایی و بینظیر هست
استاد ازت ممنون که آنقدر قانون رو قشنگ در قالب این فایل های بینظیر و زیبا آسون داری آموزش میدی و آنقدر روان داری میگی بابا کل قانون همینه به چی داری توجه میکنی ؟به همون سمت هدایت میشی پس حواستو جمع کن تا میتونی توجه و تمرکزتو بزار روی چیز هایی که به تو احساس بهتری میدهد
استاد نمیدونید من تو هر فایل چقدر چقدر چقدر تک تک ثانیه ها و زیبایی ها رو تحسین میکنم و هر بار چقدر تجسم میکنم این زیبایی ها رو وخدارو شکر که من هم دارم هر بار بیشتر و بیشتر هدایت میشم به زیبایی ها و نعمت های بیشتر و تو این فایل بازم تعهدی جدید به خودم دادم که بیشتر و بیشتر این زیبایی های جهان اطرافمو ببینم و تحسین کنم و سپاسگزار باشم و تمام تلاشمو بکنم تا مدام به احساس بهتر وعالی تری برسم
استاد جان مریم جان عاشقتونم که پست خدا هستید تا من زیبایی های بیشتری رو ببینم و راحتر کانون توجه ام رو ببرم به سمت زیبایی ها و نعمت ها و ثروت های جهان و به من قانون رو آنقدر قشنگ و لذت بخش یاد میدید عاشقتونم دستان خداوند مهربانم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘😘😘😘😍😍😍
سلام،بهتون تبریک میگم بابت این دلنوشته نابتون، کاملاموافقم باشما، این فایل فرکانس عجیبی داره،انگارخداخودش داره نشونمون میده!ازکامنتایه بچه هامیشه فهمید… الهی شکرت 💖
سلام سمانه عزیز دوست خوب و ارزشمندم عاشقتم
ممنون از انرژی که دادی و دقیقا خدا داره زیبایی ها رو نشونمون میده که ما لایق دیدن و تجربه این زیبایی ها در زندگیمون هستیم
خدارو شکر به خاطر وجود ارزشمندت تو زندگیم عاشقتم سمانه عزیز
درود به دوست عزیز و هم فرکانسی و هم خانواده ی عباسمنشی
واقعا این فایل تحسین برانگیز بود و همه ی بچه ها رو تحت تاثیر قرار داد و از اینکه کانون توجه بسمت زیبایی هاست شگفت انگیز هستش
زهرا جان با خوندن کامنت زیبا و تاثیر گذارت به درک آگاهی بیشتری هدایت شدم ممنون و سپاس
🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀
سلام به رویای عزیز دوست خوبم
عاشقتم و ممنونم که انرژی مثبت رو انتقال دادی دقیقا این فایل منو دیوانه کرده اگر هزار بار ببینم بازم کمه خدارو شکر به خاطر وجود ارزشمندت در زندگیم رویای عزیز😘
سلام به زهرای عزیزم، واقعا شما فوق العاده هستی، چه زیبایی های ظریفی رو دیدی مخصوصا اون قسمت که از طبیعت حمایت میکنن و درخت ها رو قطع نمیکنن واقعا چه نکته ی مثبتی هست آفرین. چقدر استادانه نکات مثبت رو میبینی. تحسینت میکنم به خاطر اینکه بارها و بارها هر فایل رو میبینی و تجسم میکنی و عمل میکنی و ادامه میدی. دمت گرم که با این تعهدت باعث بهبود زندگی خودت و گسترش زیبایی ها در جهان میشی. افرین. هر روز زندگیت زیباتر از گذشته بشه.
سلام محمد صادق عزیز دوست خوبم ممنون ازانرژی مثبتی که دادی و کامنتمو خوندی و خدارو شکر که در مسیر رشد هستم دیدن نکات مثبت که الان ریز بینانه تر شده حاصل تمرین های مدامی هست که به لطف خدا دستان مهربانش استاد عزیزم و مریم جان با فایل های قشنگشون کمک کردن که نگاهمون رو به زندگی عوض کنیم و مدام دنبال شکار زیبایی ها باشیم که این قانون جهان هست به هر چیزی توجه کنی از جنس همون رو وارد زندگیت میکنی خدارو شکر میکنم به خاطر حضور ارزشمند شما دوستان عزیزم
سریال بهشت قسمت 131
با سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان و بچه های آگاه سایت عباس منش
خدایا شکرت که بالاخره نت وصل شد و من تونستم با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
الان دومین باریه که دارم این فایل شگفت انگیز رو میبینم .بار اول فقط مات و مبهوت زیباییها و قدرت خداوند شده بودم در خلق این زیباییها .بخدا اشک توی چشام جمع شده بود از هیبت و عظمت این زیباییها. بقول یکی از بچه ها اصلا متوجه نشدم کی فایل تموم شد.
بار اول که اون شن های سفید رو دیدم با وجود اینکه قبلا این ساحل رو دیده بودم ولی اونقدر شبیه برف بود که ی لحظه باور کردم که برفه
همینه که استاد میگن چی میشه ما ی چیزی رو باور کنیم
وقتی از ی نفر که بهش اعتماد داریم میشنویم. اونقدر ما به حرفهای استاد و مریم جان اعتماد کردیم که من ی لحظه حرف مریم جان رو باور کردم
استاد رنگ عینکتون چقدر قشنگه عین آبی دریاست . حتی چشم های شما هم داره از دید دریا همه این زیباییها رو میبینه.
چقدر باز هم با تمرکز کردنتون روی تنظیم درون دارین تمرکز رو در عمل به من نشون میدین . تا حالا 131 قسمت از سریال بهشت رو دیدم اما شما هزاران بار اصل تمرکز رو توی رفتارتون بمن نشون دادین و این نشون میده که این اصل جزیی از وجودتون شده و شما دارین نا اگاهانه این رو انجام میدین اما برای منی که تصمیم گرفتم آگاهانه این اصل رو توی زندگیم بکار ببرم باید این اصل اونقدر تکرار بشه که توی عمق وجودم نوفوذ کنه
خدای من اون صحنه درخشش خورشید واقعا بینظیر بود انگار پلی از ساحل زده شده بود تا خورشید . چقدر خورشید توی این صحنه نزدیک و در دسترسه .چقدر درخشان و نابنده است. براستی که:
والشمش و الضحاها
سوگند به خورشید و تابندگی اش (شمس ایه 1)
خدایا چقدر فراوانی رد پا چقدر فراوانی آدم هایی که لذت بردن رو توی زندگیشون جای دادن ، چه الگوهای زیادی برای باورپذیری لذت بردن
وای که این آهنگ چه آرامشی رو توی وجود آدم ایجاد میکنه :
اون روزا ما دلی داشیتم واسه بردن
جونی داشتیم واسه مردن
کسی بودیم کاری داشتیم
پاییز و بهاری داشتیم
تو سرا ما سری داشتیم
عشق و دلبری داشتیم
چقدر قبل از آشنایی با استاد کسی که نبودم هیچ خودم رو منزوی کرده بودم. زندگی خودم رو به خزانی سرد و بی پایان برای خودم تبدیل کرده بودم. سالهای زندگی من تنوع فصل ها رو نداشت.حتی از مرگ هم میترسیدم .نه دوست داشتم زنده باشم و نه دوست داشتم بمیرم از هر دو وحشت داشتم.
اما الان میگم:
این روزا من دلی دارم واسه بردن
جونی دارم واسه مردن(از مرگ هراس ندارم)
کسی هستم کاری دارم ( احساس لیاقت میکنم واسه زندگی کردن)
پاییز وبهاری دارم ( فصل های زندگی من هر کردوم زیبایی خاص خودشون رو دارن)
تو سرا من سری دارم ( شدم عضو ی خانواده ی خوب که همه برا خودشون کسی هستن)
عشق و دلبری دارم ( خودم عاشق خودم هستم و دارم عاشق خدا هم میشم)
چون کسی عباس منش اومد
حرف عشق و با من زد
دل ترسوی من هم دل به دریا زد
دل من توی دریای زندگی رقص و پایکوبی میکنه
آره من با آشنا شدن با استاد دل به دریا زدم. به دریای شناخت و آگاهی خودم و جهان
اولش خیلی عجول بودم و ابزار مناسب هم نداشتم. بی محابا به دریا میزدم و امواج دریا هم من رو به شدت به سنگهای کنار ساحل میکوبید اما کم کم یاد گرفتم که باید آروم آروم جلو برم یاد گرفتم که باید به ابزار توحید مجهز باشم تا اون من رو هدایت کنه توی دریا و از دل امواج به راحتی و با لذت عبور بده. و از وقتی که به این درک رسیدم رفتن به دریا برام لذت بخش شد چون دیگه روی موجها سوار میشدم و به طناب توحید وصل بودم درست مثل موج سواری که به ی قایق وصل میشه و خیالش راحته . من وا میشدم روی تخته موج سواریم و اون من رو با خودش میبرد . بعضی قوتها که میخواستم منم منم کنم ونقش اون طناب رو نادیده میگرفتم توی دریا گم میشدم و مسیر رو گم میکردم اما دوباره ندای کمک سر میدادم و به اون طناب وصل میشدم .
الان دیگه مدتیه که اون طناب جزیی از وجودم شده و خیلی کم پیش میاد که ولش کنم .الان دیگه بیشتر وقتها چشم هام رو میبندم و روی اون تخته موج سواری دراز میکشم و اجازه میدم اون طنابه من رو ببره به هر جایی که دلش میخواد .همون تخته و طنابی که موسی رو با خودش برد و سالم به مقصد رسوند و بهش عزت و احترام داد آخه فهمیدم که خدای من و موسی یکیه
خدای من با اون آهنگ و موسیقی اولی انگار ی حالت خلسه ای بهم دست داده بود که یدفه با این نوای شوریدگی آهنگ دوم از اون خلسه بیرون اومدم و اون زمین چمن و استخری که به حالت ذوزنقه ای بود جلوی چشام ظاهر شد . اینهمه نظم و چیدمان زیبای درخت ها و ماشین های پارک شده و خیابونها و خونه ها آدم رو مبهوت میکنه
بوی آزادی و رهایی از جای جای این تصاویر به مشام آدم میرسه.
قلب آدم با دیدن این همه فراخی و گستردگی باز باز میشه
هجوم نور و روشنایی رو میشه از همه طرف دید و حس کرد و این برای من که عاشق روشنایی و دلبازی هستم حیرت انگیزه
با دیدن این تصاویر ذهن من باور میکنه که میشه توی ی شهر کوچیک زندگی کنی اما کوچک بودن اون هیچ محدودیتی رو برای لذت بردن ایجاد نکنه
میشه وقتی به خیابونهاش نگاه میکنی دلت و قلبت باز بشه از این همه فضای باز
میشه اونقدر مسیر پیاده روی زیاد باشه که هر وقت دلت خواسته با هر وسیله ای بری پیاده روی و خیالت راحت باشه از امنیت مسیر
میشه خونه ها هیچ حجاب و مانعی دورشون نباشه برای دیدن منااظر زیبای طبیعت
میشه طلوع و غروب خورشید رو از ایوون خونه خودت تماشا کنی و حالشو ببری
و اما آهنگ بعدی با دل من چه ها که نکرد:
دیشب من اومدم که باز بنوشم می از این سایت
زدم صفحه عباس منش رو که خودم رو دلداری بدم
اما اینترنت قطع شد و من موندم تو خماری
امشب که اومدم سایت دیدم صف است از عاشقانی که داشون به وجد اومده :
وجلت قلوبهم شدن از دیدن این زیباییها و نشانه های خداوند
ای خدا ندیده فایل من به شما رسیدم از خوندن کامنت های بچه ها
یارا آخر زغم عشق تو دیوانه شدم
بیخود از خود شدم و راهی این میخانه شدم
آنقدر کامنت های زیبا خوندم که شدم مست و خراب
نه دگر سایت شناسم نه دگر جام شراب
خدایا ممنوم که امشب چشمام بارونی شدن و نم بارون توشون جریان داره
الله اکبر از اینهمه هارمونی خونه ها با هم بدون اینکه کوچکترین لطمه ای به طبیعت وارد بشه
چقدر چهره ی معصوم اون پسر سیاه پوست توی تصویر داشت خودنمایی میکرد و تضاد جالب اون با اون یکی بچه و بقول شما استاد این دینای مادی پر از تضاده و همین تضادها این جهان رو زیبا کردن
چقدر این تابلوهای راهنمایی رانندگی تمیز و خوشرنگ و نو هستن و قشنگ آدم ها رو هدایت میکنن به مسیر درست . وچقدر هم پایین و تو دید هستن
چقدر سرسبزی این ایالت حس قشنگی رو به آدم منتقل میکنه .با دیدن اون درخت ها و چمن های سرسبز انگار حجم قفسه سینه آدم برای دریافت اکسیژن هی زیاد و زیادتر میشه و اصلا ناخودآگاه این پیام رو به آدم میده که اینجا اکسیژن فراوانه برای نفس کشیدن
و باز هم عشق الهی با اون آهنگ قشنگ و همراهی شما و عزیز دلتون توی مسیر این خواسته رو در من ریشه دارتر میکنه که آره میشه این نوع عشق رو تجربه کرد . میشه ازدواج کرد بدون اینکه هیچ محدودیتی رو برای خودت و شریکت ایجاد کنی .میشه کسی رو درکنارت داشته باشی که از بودنش شاکر خداوند باشی و همه نوع لذتی رو باهاش تجربه کنی . که شاد بودن و لذت بردن و ازدواج کردن سن و سال نمیشناسه .میشه در هر سنی ازدواج کرد
همه ی اینها میشه اگر باور کنی که هست.
چقدر این رابطه خوب شما هم به ما مجردها کمک میکنه و هم به متاهل ها. به ما مجردها کمک میکنه که همچین خواسته ای رو در ایست خواسته هامون داشته باشم و به متاهل ها کمک میکنه که رابطه ای رو که دارند زیباتر و الهی تر کنند.
اون تیکه ی آخر اون آهنگ سوای از اون عشق مادی که داره به بهترین وجه حسش رو انتقال میده برا من این معانی رو هم منتقل میکنه:
همین حس یکی بودن غم ها رو از دلم برده:
از وقتی که من فهمیدم که من و خدا یکی هستیم همین حس یکی بودن آرامشی رو در وجود من ایجاد کرده که غم و ناراحتی رو از من دور کرده چون وقتی میدونم خدا رو دارم و همه جوره حواسش بهم هست دیگه خیلی کمتر نگران میشم و غم میاد سراغم
همون اندازه که هستی همون اندازه خوشحالم:
به همون اندازه ای که من خدا رو باور کردم به همون اندازه باعث شده که خوشحالی و شادی توی زندگی من جریان پیدا کنه
کنار تو که دنیامی چقدر بهتر شده حالم:
آره از وقتی که من خدا رو پیدا کردم و اون رو کنار خودم حسش میکنم واقعا حالم بهتر شده
چه احسای که احساسم به احساست گره خورده:
همین که من حس خوبی دارم بیشتر مواقع یعنی اینکه من به خدا نزدیکم و من و خدا یکی هستیم چون احساس خوب یعنی خدایی بودن
خدایا این رنگ آبی آب واقعا دیوانه کننده اس .دور طرف اون پل واقعها آرامش عجیبی به آدم میده
جابله که سیم های برق جوری روی آب قرار گرفتن که احساس میکردی مثل ی سه تار میتونی اون سیم ها ر با ناخنت لمس کنی و ی موسیقی زیبایی ازشون میاد بیرون
و اما آهنگ سیاوش قمیشی:
من اینا رو فهمیدم از فایل های استاد که:
چیزی به اسم سرنوشت از قبل تعیین شده ای وجود نداره و این ما هیتسم که سرنوشت خودمون رو رقم میزنیم
که خدا غصه خوردن رو تو کتابش نهی کرده چون غصه غصه میاره
که میشه نجنگی و پیروز جهان باشی
که جهان مثل یک آیینه خودم رو به خودم نشون میده
که تن و روح هر آدمی ی تیکه از منه و ههممون ی تیکه از خدا هستیم
که ما با چشم های بسته متولد شدیم اما نباید ا چشم های بسته زندگی کنیم
و جملات پایانی استاد:
تمرکز بر زیباییها و تحسین و تایید اونها رمز هدایت شدن من به سمت این زیباییهاست حالا اگر شما هم میخواین زیبایی رو تجربه کنین بی حد و مرز شما هم باید همین مسیری که من اومدم رو بیاین
و من هم میگم :
دیگه حجت و دلیل از این واضح تر و موثق تر .من با بودن با شما استاد از نازیباییها فاصله گرفتم و زیباییها دارن روانه زندگی من میشن پس با قدرت این مسیر رو ادامه میدم تا زببایی رو در تمام ابعاد تجربه کنم
در پناه الله یکتا
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا تو را یا تمام وجودم شکر میکنم که دارم با عشق و با لذت و با حس الهی م برای دوست عزیزم مینویسم.
سلام نسرین عزیزم
امروز و این لحظه کامنت زیباتون روحم رو پرواز داد
این نوشته ی الهی منو بیتر عاشق خدا کرد
و این کامنت الهی تون برام نشانه داشت که من دیشب به تضادی برخوردم و خدا با کامنت زیباتون بهم گفت ملکه ی من ،تنها و تنها خودم برات کافیم
بهم گفت ملکه الهی من تو فقط کافیه حست رو خوب کنی کافیه فقط در لحظه زندگی کنی و از زندگیت لذت ببری
و این لحظه من زیباترین حس و حال دنیا رو دارم
خدایا شکرت ، ازت ممنونم که این کامنت زیبا روبهمون هدیه دادی
الهی که همیشه تنت سالم دلت شاد و لبت خندون باشه
الهی که همیشه قلبت پر از عشق خدا باشه عزیزدلم
ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصممتر و قوی تر و قدرتمندتر همراه با الله یکتا
خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی
سلام بر ملکه ی سایت . خدا رو شکر که دارم درپاسخ هدایت دوستانی مثل شما که هر کدومتون ی جوری خدایی هستین مینویسم. افتخار میکنم به بودن در کنار دوستانی مثل شما که هر کدومتون دید زیبابین و الهی خاص خودتون رو دارین .ان شا الله که ثابت قدم بمونیم در این مسیر و به هرآنچه که لایقش هستیم برسیم و از رسیدن هامون برای همدیگه تعریف کنم تا حالمون خوبتر از خوب باشه همیشه . در پناه الله یکتا موفق و شاد و ثروتمند باشی همیشه
نازنین نسرین من عشق من عزیزدل من
چقدر چقدررعاشققق این اتصال نابتم چقدررعاشقق این ارامش بینظیرتم چقدر غرق ترینن غرق ترین شدم در این آگاهی های ناب و خالصت خدارو هزاران باذشکرمیکنم که هرلحظه هدایتمون میکنههه هرلحظهه هدایتمون میکنه به سمت زیبایی ها و نعمت ها و فراوانی هاا خدارو هزاران بارشکر میکنم برای وجود تک تک خانواده ی پر از عشق و توحیدممم که دارمم در کنارشون رشد میکنم وهرلحظهه بهتر بهتذ غرق ترین میشیمم دراین عشقش
اخ گه چقدررربینظیزر گفتی مان دلم که باید مهجز به ابزار توحید باشم تا اون منو هرلحظه هدایتت کنه به سمت لذت ها و راحتی ها و نعمت ها چقدرچقدربینهایتتت تحسینتت میکنمم این انصالل نابت روو عشق من چقدر اینن ارامشتت ایننن توحیددد نابت رو بینهایتتت تحسینتتت میکنمم عشق منن لینهایتت تحسینتت میکنمم این درک بینظیرت رو چقدر زیبا اهنگ بینظیر این قسمت توحیدی رو بازترش کردی چقدر زیبااا گفتی عشق منن غرق این احساس نابت شدمم بینهاست تحسینتت میکنمم عشق منن بینهایتتت اینن انصالل نابتت این عشققق بینهایتت روو بینهایتتت تحسینتتت میگنمم بینهایتت تحسینتتت میکنمم
الهی که هرلحظه غرق نعمت و برکت و عشقق و ثروتت باشیی الهی گه هرانچه در دل داری به چشمم ببینی مان دلمم بهترینن های بهترینن هارو برایت میخوامم نازنین منن عاشقققتمم عاشققتمم بینهایتت تحسینتتت میکنمم عشق من
خدارو هزاران بارشکرمیکنم که هنه اوستتت هگه چیززز اونهه و هرلحظه هدایتمونن میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه😍😍💖💖
سلام نسرین خانم عزیز
خیلی لذت بردم از کامنت زیبا تون
خیلی عالی بود
منم از شنیدن اون آهنگ ها و دیدن این تصاویر مبهوت و یا بهتر بگم بی هوش شدم
مسخ تصاویر شده بودم
دقیقا همان برداشت هایی و یا بهتر بگم میکس هایی که شما با آهنگهای فایل کردین رو من هم داشتم
چقدر دلها و قلبها تو این سایت به هم نزدیک هست در این خانواده صمیمی
خدایا شکرت شکر
واقعا تمرکز بر زیبایی اصل و اساس است و چه خوب است که همیشه به این موضوع توجه داشته باشیم.
امیدوارم که به هرآنچه دوست داری و آرزو داری در زندگی تون برسید.
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
سلام به هم فرکانسی خوبم آقا حسن. منم از کامنت دوستانی مثل شما لذت بردم و خوشحال شدم از هدایت شدنتون به کیش. ان شا الله که شما هم به هر آنچه توی لیست خواسته هاتون هست برسین به زودی زود.سپاسگزارم دوست عزیز
قسمت صدو سی یکم داستان زندگی در بهشت
امروز آقا و مریم تصمیم گرفتند برای دیدن seaside یکی از لذت بخش ترین و زیباترین مناطقی که در نزدیکی پرادایس هست ، بروند .
آقا اسکوترهای جدید و درون ( Dron ) رو توی سانتافه میذاره و حرکت میکنن برای تجربه یک روز عالی و شیرین
در ساحل ؛
مریم طبق معمول دوربین اش را در دست گرفته تا زییایی دیگری رو ثبت کنه . داره از آقا فیلم میگیره و آقا در حال تنظیم درون است .مریم همینطور که از آقا فیلم میگیره ، میگه : امروز حسابی برف اومده و یخبندانه .
دوربین رو بر میگردونه به سمت ساحل و میگه شوخی کردم.
ساحل پر از شن های سفید ونرم دقیقا مثل برف . برفی در کناردریا به همراه خورشید تابناک . نورخیره کننده خورشید از روبه رو می تابد و دوربین از زیبایی خورشید لحظه ای مکث می کند. تلالو خورشید دریای آبی رنگ جاذبه خاصی دارد ، آدم رو سمت خودش میکشونه ، دوست داری بپیوندی به اون نور ، بری توی دریا و انوار خورشید در دریا تو رو احاطه کنن .
آقا تنطیمات درون رو انجام داده و درون رو گذاشته روی شن های نرم و خطاب به مریم
میگه : خب بره مریم : اوهوم
آقا : بیا بشین و مریم که فرکانس عشق آقا را دریافت میکنه ، کنار آقا می نشینه
درون از روی شن ها بلند میشه و بال هایش به چرخش در اومدن . درون اوج میگیره تا زیبایی ها رو ببینه . درون میخواد بر فراز آسمان ، جهان خداوند را ببینه .انگار ازروی زمین دورش حصارهست . میخواد در آسمان رها باشه و آزادی زمانی مکانی و مالی را با عمق بیشتری به مریم وآقا نشان دهد.
موزیکی زیبا پلی میشه . اون روزا ما دلی داشتیم……
دوستانی در کنار ساحل در یک روز آفتابی سرد قدم میزنن . خانه هایی روبه ساحل با نظمی مشهود بر کناره ی ساحل نمایان می شوند.خانه هایی با سقف شیبدار- اغلب 3 طبقه – با تراس هایی بزرگ که بتونی هر زمان میلت کشید در آن بشینی و طلوع ، غروب ، جذر و مد ، باران و …را ببینی .
درون خودش را به نزدیک خانه ها میرساند و از روی درختچه های کوچک عبور میکنه. درون باز هم اوج میگیره تا در حصار دیوارها نباشه . در اوج به خالق نزدیکتره.
درون می چرخه و در زاویه ای قرار میگیره که به طور موازی دریا ،ساحل ، تپه شیبدار ، خانه های به ردیف و منظم ، خیابان ، ماشین های لوکس ، درخت ها و جنگل های دوردست رو می بینه و در افق این خطوط موازی آسمان آبی بی انتها دیده میشه . تابلویی از نقاشی خداوند
درون می چرخه و از روی آبهای سبز و آبی و نقره ای دریا عبور میکنه . از تپه شیبدار پل های چوبی – بعضی پله و بعضی سطح شیبدار دارن – به سمت ساحل سرازیر شدن . درون توی دلش میگه چقد خوبه گاهی از سطح شیبدار به سمت دریا بدوی و همزمان موج های دریا به سمت تو بیان .
درون داره آرام حرکت میکنه ، وا می دهد ، دلش را به دریا می دهد، تا به هر کجا صاحبش خواست ببرد .
درون به پارکی زیبا نزدیک میشه ، درخت های نخل ( یا نار گیل ) مثل شکوفه های خامه رو کیک هستن .ماشین هاس بسیار زیبا در حال حرکت از خیابان ..چند نفر روی چمن های مخملی قدم میزنن.
درون در امتداد ساحل حرکت میکنه و مدهوش زیبایی هاست. مریم و آقا را می بینه و به سمت اونها میره . مریم با چهره جذاب و لب خندانش برای درون دست تکان میده . درون عشق مریم وآقا را که کنار هم نشستن به نمایش میذاره .
عشق مریم و آقا، درون رو مست میکنه و درون با سرعت به سمت دریا میره تا از آبِ آبی دریا جرعه ای بنوشد ، موج ها را پشت سر میذاره و باز هم اوج میگیره .درون محو تماشای زیبایی های خلقت میشه . رنگ دریا ، سفیدی ساحل ، سقف طوسی خانه ها ، سبزی درختان و جنگل ها ، آبی آسمان
درون روی شن ها کمی می دَوَد و به دو پسر بچه زیبا می رسد. بچه های کنجکاوِ دوست داشتنی
آقا و مریم سوار بر اسکوترهایشان میروند تا در شهر دور بزنند و لذت های بیشتری رو تجربه کنند.
مریم موزیک مورد علاقه اش رو پلی میکنه.آقا درون رو تنظیم میکنه تا هر کجا رفت ، درون هم به دنبالش بره . آقا میگه چقد خوبه که این درون هوش مصنوعی داره و سپاس گزاری میکنه .
آقا و مریم از پیاده روهای بسیار تمیز عبور میکنن ، کنار همه پیاده روها فضای سبز وجود داره ، انگار مردمان این سرزمین انرژی طبیعت رو درک میکنن و در پی گسترش آن هستن.
درون از مقابل خانه های زیبا 3 طبقه رد میشه تا از نزدیک شادی افراد رو ببینه.در هر سمت دیوارِ خانه ها پنجره وجود داره تا همیشه نور خورشید به دَرون خانه یشان بتابه و گرمای عشق در آنجا جاری باشه . در این شهر همه چیز زیباست ، دورچرخه ها و ماشین ها با نظمی خاص پارک شدن.یک ساعت دیواری بزرگ روی برج وجود داره تا به مردم شهر یادآوری کنه از هر ثانیه تان لذت ببرید .
آقا و مریم پس ار عبور از خیابان به سمت یک پل با نرده های چوبی می روند. در سمت راست پل رودخانه ی آب شیرین قرار داره که دور تا دور آن درختان بلند و سر سبز خود نمایی میکنن .روی پا مکان هایی به شکل u طراحی شده تا دوچرخه سوارها و اسکوتر سوارها بتونن چند دقیقه ای استراحت کنن و به تماشای خود بپردازن .روی همه جاده ها خط کشی عابر پیاده وجود اره حتی جاده های کم عرضِ خارج شهر.
درون اوج می گیره و بر فراز درختان پرواز می کنه ، چه زیبایی دلنشینی انبوه قدرت خداوند . درون در حالیکه آقا و مریم را دنبال میکنه مواظب خودش است که لا به لای درختان گم نشه و به شاخه ها برخورد نکنه . آخه آقا عادت ندارد مراقب کسی باشه یا برای کسی دلسوزی کنه . به همه یاد داده که هر کس باید از خودش مراقبت کنه و همه قوی بار بیان.
در مسیر آقا به سمت راست می پیچه و مریم به دنبالش می آید. به دو راهی که می رسند آقا از هدایت الله استفاده میکنه و به سمت چپ میره . نمای جاده و پهنه ی جنگل سرسبزرا از بالا می بینیم.
آقا درون را تنظیم میکنه تا اسکوتر سواری مریم را از نزدیک ببینه – استایل زیبای مریم در اسکوتر سواری
درون تصویری از آسمان ، آب ، خاک ، درخت ، جاده ، ماشین را به نمایش میذاره . تلفیقی از طبیعت و مدرنیته
آقا همیشه دوست دارد از ثروتش برای لذت بردن استفاده کنه در مسیر زیبا اسکوتر سواری میکنه یاد قدیم می افته ، در ذهنش خاطرات زیبای قدیمی تداعی میشه مثل یه فیلم با دور تند . یاد جنگل های نور با چادر و لذت تنهایی ، یاد پارک ملت و درختان زیبایش در 4 فصل سال ، یاد برگ های پاییزی درختان ایران ِزیبا ، یاد تایلند جزیره فی فی ، یاد تلاش هایش برای زیبا نگه داشتن ذهنش در هر زمان ، یاد هدایت خداوند برای خرید پردایس ، یاد رحمت بیکران خداوند در تمام لحظات زندگیش .
آقا نفس عمیقی میکشه ، خیالش راحته که خداوندی داره که همیشه با اوست و او را به بهترین و زیباترین ها هدایت میکنه.
آقا و مریم به سمت ماشین میروند تا پس یک روز زیبا به سمت لذت ها و زیبایی های دیگر بروند.
————— استادعزیز و مریم جان سپاس برای اینکه سخاوتمندانه زیبایی های جهان رو برای من به تصویر کشیدید.
وووواوووووو خدای من
شما عجب نویسنده قهاری هستی
تحسین میکنم این هنر و مهارت شما رو تو وصف زیبایی ها
تحسینتون میکنم واقعا
خوندن کامنت شما یه پا سریال زندگی در بهشت
یه پا تمرکز لیزری فقط بر روی زیبایی ها با قوای بالا و نویسندگی قهار و قدرت وصف هر چیز
ایول ایول ایول
شما محشری
ممنونم
خیلی تحسینتون میکنم
هر کجا هستی خوشبخت و شاد و سلامت و ثروتمند باشی
سلام ستایش جان
ممنون از تحسین و دیدگاهت
سیر پیشرفتت رو خوندم ، خیلی لذت بردم و تبریک میگم که توی این سن مصمم و با اراده به سمت پیشرفت حرکت میکنی
موفق باشی عزیزم
درود به شما دوست عزیز آسمان آبی عباسمنشی ممنون بخاطر این کامنت زیبا و آگاهی دهنده تون که به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم
اینکه.. در تمام کامنت به زیبایی ها توجه داشتید حتی اون ساعت بالای برج
و از اینکه به نکات جالب و ریزی توجه داشتید نشان از توجه به قوانین بوده
خواستم تشکر و قدردانی کنم از این کامنت زیباتون
براتون بهترین ها رو آرزومندم
🥀🥀🥀🥀🥀🙏🙏🙏🙏👏👏👏
سلام رویای زیبا
خوشحالم که داستان رو پسندیدی و خیلی خوشحالترم که تمرکزت روی قوانین هست
امیدوارم به همه رویاهای زیبات برسی
آسمان آبی گزارش لحظه به لحظت در قالب داستان عاااالی بود. خودم این فایل رو دیدم ولی از تعریف اون در قالب کلمات هم بسیار لذت بردم.
همش عالی بود ولی اون قسمت که گفتی اقا عادت نداره به دلسوزی و یاد داده خودمون از خودمون مراقبت کنیم چنان حسِّ قدرتِ الهی ای به من دست داد که نمیتونم با کلمات وصفش کنم.
واقعا استاد این مورد رو هم خوب به ما آموزش داده. این توحید عملی فوق العادست. خدایا شکرت.
مرسی آسمان ِآبی ای گزارشگر و راوی ِ حرفه ای .
در پناه ِ خداوند مهربان باشی
سلام مهسای عزیزم
ممنون از دید قشنگت .
خوشحالم که از مدل داستان خوشت اومد .
امیدوارم همه ما بتونیم در زندگیمون نکاتی رو که استاد میگن رو عملی کنیم . به امید رسیدن به اهداف و آرزوهات .
خدایا به امید تو
خدایا با هدایت های تو مینویسم
سلام به همه دوستان بهشتی
از دیروز که این فایل رو دانلود کردم و چند بار دیدمش، اونقدر غرق در همه زیبایی هاش شدم که نمیدونستم چی باید بنویسم
آخه چی کلماتی میتونه توصیف کنه این زیبایی ها رو و این قوانین هستی رو که همیشه بدون و کم و کاست داره کار میکنه
اومدم اینجا و امیدم به خداست تا کلمه ها ور جاری کنه و بیاد هر آنچه که باید ..
اومدیم ساحل سی ساید، همون ساحلی که آفتاب طلاییش چشمارو خیره میکنه
همون ساحلی که شن هاش، با همه شن های ساحلی کل دنیا متفاوته، شن هایی به سفیدی پنبه و به نرمی و لطافت آرد
باید پا رو برهنه کنی و تا اعماق وجودت اون نرمی، اون ریزی و اون لطافتدونه های شن رو لابلای انگشتات لمس کنی
خدای من اینجا بهشته
اینجا آخر زیبایی، حال خوب و لذت بردن هست ، اینجا ساحل امن خداونده
اینجا جاییه که آب شیرین و شور در فاصله خیلی کم در کنار هم قرار گرفتن و دارن به من میفهمونن که همه چیز رو میشه داشت: هم خدا هم خرما و من هم دارم با دیدن این همه فراوانی، این همه ثروت، این همه وفور ، خواسته داشته باشم، خواسته هایی که وقتی بهشون فکر میکنم ته قلبم قند آب میشه، نا خودآگاه یه لبخند دانشین میشینه روی لبام و حسم عالی میشه، لبریز از آرامش، لبریز از زمان حال..
من نمیخوام برگردم به دیروز و حسرت بخورم که چرا زودتر با این سایت آشنا نشدم، مننمیخوام برم بف فردا و استرس و ترس فردایی رو داشته باشم که نمیدونم آبستن چی اتفاقاتی خواهد بود، من دلم میخواد توی همین لحظه باشم، من میخوام از جریان زیبای هستی توی همین لحظم که دارم این کامنت هدایتی رو مینویسم، لذت ببرم و کودکانه ذوق کنم و هزاران بار بگم خدایا شکرت
من عاشق این لذت ساده هستم همین لذتی که فارغ از گذشته و آینده، به اکنونم متکیه و حس زیبای درونم به من میگه راهم درسته چون حالم خوبه، آره حالم خوبه، من عالیم……خدایا جونم شکرت
استادم این کامنتهای دوستانم رو دیدید چقدر عشق توشه، چه نتایجی چه درسهایی…. خدایا شکرت که نگاه زیبا بین ما، نگاه آگاهانه و با حال خوب ما به همه فراوانی ها و زیبایی ها داره نتایجی رو رقم میزنه که از شوقشون گریم میگیره..
یه دوستم با همین تحسین ها له خونه مورد علاقش هدایت شده،یه دوست دیگم یه سفر عالی براش جور شده و من از بس مرغ و خروسا رو تحسین کردم ، 2 تا جوجه کبوتر خوشکل و دلنشین به دستم رسیده که دارم هر روز با عشق بهشون غذا میدم تا رشد کنن و آماده زندگی مستقل بشن و بقیه دوستانم که هزاران نتیجه عالی گرفتن که من تحسینشون میکنم و خداوندی که این قوانین رو ایجادکرد و گفت قانونام راحته فقط مطابقشون پیش برید، خوشبختی ناب رو تجربه میکنید و من میگم اگه همه این نتایج به خاطر همین عمل کردنا و زیبابینی ها نیست، پس چیه؟؟
اگه همه این نتایج به خاطر باور کردن و تغییر مدار نیست پس چیه؟؟؟؟ من بارها با عشق با ایمان و با حال خوب فریاد میزنم که بله، اینا نتایج عمل به قانونه و به قول استادم الان تازه اول راهیم، چنان نتایجی با تغییر بیشتر شخصیت، با باورسازی های قویتر و با عمل و حرکت، برامون رح میده که برای عامه مردم کاملا غیر طبیعیه اما ما خودمون میدونیم که داره از کجا آب میخوره..
خدایا من مبهوت اون درون و توانمندی هاش هستم..
من مبهوت اون اوج گرتنای باشکوهشم…
خدایا این درون یه ساخته دست بشره و من توی این فکر غوطه ورم که تو چطور داری بنده هات رو رصدمیکنی، تو با چه زاویه و چه ظرافتی داری کل هستی رو نظاره و همزمان هدایت میکنی و هیچ چیزی این جریان رو مختل نمیکنه، خدایا شکرت، خدایا شکرت
استادم آهنگ های انتخابیتون برای این فایل، بایدبگم غوغای بر پا کرد، چقدر هماهنگی، چقدر شکوه، چقدر زیبایی..
” ای خدا ناخورده می من به شما رسیدم” دقیقا همینه ، من بدون هیچ واسطه ای ، من از درون به خدایی رسیدم که من رو خلق کرده و میگه لذت ببر و بدون که من همه این زیبایی ها رو برای لذت بردن تو آفریدم
حسرت نخور، غصه گذشته و ترس آینده نداشته باش و فقط هر چی حالت رو خوب میکنه رو بهش توجه کن و بدون من هر روز اون زیبایی ها و نعمت ها رو برات بیشتر میکنم.. خدایا شکرت که اینقدر دلم با وجود قانون هات قرصه، ترسی ندارم و حالم خوبه
چقدر من عاشق اون خونه های زیبا، با رنگ های اکثرا سفید ، اون بالکن های نورگیر و سقف های مثلثی ( شیربونی) شون هستم
خدایا چقدر نظم و ترتیب توی این شهر سازی موج میزنه
چقدر همه جا رو با درختای زیبا، آراسته کردن… اونجا حونه ها دورشون دیوار نیست و همین درختا شدن حد فاصل خونه ها که از دور با زاویه دیدی که این درون برامون فراهم میکنه، چقدر زیبا هستن
چقدر پارکینگ ها تمیز و جا دارن و چقدر ماشین های پارک شده زیبا، شیک و خوشرنگ هستن. هر ماشین چندین میلیارد ارزش داره و باید تحسین کرد دید و باور فراوانی این مردم رو که همه خوبی ها و امکانات رو جذب میکنن
خدایا شکرت بابت اون دو تا پسر بچه با مزه که چه ذوق و شوقی داشتن برای این درون و پنهان نکردن و اومدن حس کنجکاویشون رو ارضا کردن.. آفرین..
اون تیکه که شما به دوربین دست تکن دادید و بعد درن روبه سمت دریا هدایت کردید، چقدر حسش ناب بود ، چقدر زیبایی داشت، من تحسینتون میکنم که دارید از هدایت درونتون استفاده میکنید برای هدایت درون و چه صحنه های خوب و بکری رو برامون ضبط میکنید
استادم دارن تاکید میکنن که دید زیبابینیمون رو تقویت کنیم و آگاهانه توجه و تمرکز کنیم چون همه چیز در زندگی، نتیجه توجه مداوم و مسمر هست : خواه مثبت یا منفی و ما اینجاییم که فقط زیبایی ببینیم و فقط تحسین کنیم و بدونیم که همه چیز شدنیه..
مریم نازنینم تحسینت میکنم که اینقدر سریع اسکوتر سواری رو یاد گرفتی و داری کیف میکنی …
استادان عزیزم خیلی از نوشیدن آگاهی ها و زیبایی های این قسمت لذت بردم، مست واقعی شدم و تشکر میکنم که هستید
برای هممون آرزوی تجربه های زیبا دارم
تا بعد…
خانم زهرا حسینی
درود به شما دوست و هم خانواده ی عباسمنشی
زهرا جان خواستم تشکر و قدردانی کنم از این کامنت پرمحتوا و زیبایت
خیلی قشنگ به درک کانون توجه و زیبایی اشاره گردی
اینکه..احساس خودتونو اینقدر قشنگ بیان کردید
بهترینهارو براتون آرزومندم
🙏🙏🙏🥀🥀
به نام رب
سلام رویا جانم
سپاسگذار وجود ارزشمندت هستم نازنینم
ممنونم که عشقت رو نثارم کردم
خدا رو شکر که آنچه از دل برآمد لاجرم بر دل نشست🥰🥰
.
.
دیروز یه دوستی کامنت گذاشته بود که ببین ۵ تا دوست اطرافت کی هستن: اردک هستن یا شیر
اگر ارکن، تو ۶ امین اردکی و اگه شیرن، تو ۶ امین شیری..
این کامنت منو به فکر فرو برد و با خودم گفتم دور و بر من رو شیرها احاطه کردن، نه ۵ تا بلکه صدها شیر که حتی میتونن از شیر هم خیلی قوی تر باشن، چون شیر قدرت تصمیم و انتخاب و لذت بردن از لحظه هاش و ساختن آیندش رو نداره اما شیرهای اطراف من، همشون از جنس خدان، همشون خالقن و چقدر احساس قدرت کردم، به خودم و شیرهای اطرافم افتخار کردم
خدایا هزاران بار سکرت
دوستتون دارم و عشق سلامتی ثروت و شادی رو برای هممون خواستارم💕💕💯💯⚘⚘🎀🎀👑👑
زهرا خانوم عزیز سلام
من بهار صفاری هستم
و تشکر میکنم بابت دلنوشته ی زیباتون!
خیلی خوب توصیف کردین زیبایی که دیدین…
و تشکر کنم بابت اون پاراگرافی که گفتین :
اگر همه ی این نتایج به خاطر باور کردن و تغییر مدار نیست پس چیه؟!
خیلی جمله های خوب و تاثیر گذاری گفتی زهرا جان….
چون من خودم و خواهرام یک ساله که توی این مسیر زیبا هستیم و تقریبا توی تمام کلاسهای این دانشگاه الهی و توحیدی شرکت کردیم و نتایج قابل توجهی گرفتیم….
ولی گاهی یادم می ره که چه اتفاقات عجیبی افتاده توی این یک سال….
خیلی عجیب هستیم ما آدما…
زود فراموش میکنیم و یا خیلی زود برامون عادی میشن نعمتها…و گاهی فکر میکنم بیماری کمال گرایی ما باعث میشه کمتر خوشحال باشیم بابت چیزهای عالی که بهشون رسیدیم…
بابت تغییر مدارمون…
که به قول شما از تغییر باورهامون اومدن….
خیلی خوب گفتی….
و من فکر میکنم بیشتر باید سپاسگزاری کنم
و به قول استاد بابت حتی جذب های کوچیک شادی بسیار بکنم
چه برسه به جذب های بزرگتر…
خدایا کمکمون کن شکرگزارتر بشیم!!!
شاد و موفق باشی دوست خوبم💖
به نام الله یکتا
سلام بهار زیبای من
ممنونم نازنینم بابت نوشته زیبا و پر از محبتی که برام نوشتی
واقعا عالیه که شما و خواهر نازنینت از این مسیر لذت بخش، میوه چیدید اونطور که دوست داشتید و حالا داری با عشق و لذت برای ما مینویسید
واقعا کمالگرایی گاهی عضله حرکت و اقدام و در لحظه بودن و لذتبردن رو ازمون میگیره و خدا رو شکر که هر روز توسط استاد بزرگوارم و یا شما دوستان عزیزم، این درسا برام دوره میشه و نمیذاره فراموش کنم که مسیرم تکاملیه و باید هر رو زاقدام کنم، حال خودم رو خوب نگه دارم و جاری باشم و رها
خدایا هزاران بار شکرت بابت وجود این فرشتگان زمینی
برای هممون شادی و آرامش و سلامتی و ثروت های بی انتها آرزو دارم