https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/02/abasmanesh-18.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-02-21 06:41:542021-03-01 08:06:24سریال زندگی در بهشت | قسمت ١43
305نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
واقعا چقد ثروت نقش تعیین کننده ای توی کیفیت زندگی ما داره …. همین ثروت باعث شده که این خانواده بتونن این همه امکانات واسه بازی داشته باشن و تازه ازین امکانات وقت وحوصله و انرژی هم داشته باشن واسه استفاده
پس ثروت قطعا الهی هست
چون همین خانواده با همین امکانات تفریحی تو خونشون حس بهتری رو تجربه میکنن و این میشه محکم کردن بنیان خانواده چون دیگه وقتی نمیمونه درگیر شن
همش دارن لذت می برم
اینا رو چشم من میبینه در واقع نگاه من به این قسمت این بوده چون با زندگی افراد فقیر دور و برم مقایسه میکنم که بعد ازدواج به خاطر مسایل مالی عشق از بین میره و نگرانی و ناراحتی میاد جاش
تا وقتی که طرف نگران پرداخت هزینه هاست
چه انرژی زمان حوصله واسه خانواده اش داره ؟ اون اصلا نمی تونه نقش مادر بودن همسر بودن شوهر بودن رو ایفا کنه در نتیجه اون در مسیر غیر الهی داره میره برخلاف چیزی که خدا از انسان ها و پیشبرد جهان می خواد
پس ثروت لزوم یک زندگی هست اونم ثروت زیاد آزادی مالی
ثروت چقد می تونه لحظات زندگیما رو شاد کنه از ما انسان با اعتماد به نفس تر و لایق تر بسازه ( البته در واقع برعکسه انسان با عزت نفس مولد ثروت میشه )
ثروت باعثمیشه آدم ها تو مدار انسان ها و اتفاقات بهتری باشن به خودی خود تو فرکانس خواسته ها و زیبایی ها باشن
وقتی درون رقت بالا من قلبم داشت وایمیستاد
این همه زیبایی فراوانی این همه آرامش این همه رنگ های زیبای طبیعی
آدم به وجد میاد ….. این همه خونه این همه ثروت فقط در یک نقطه
چقد من از خونشون خوشم اومد تو هر نقطه لذت رو میدید آدم
+ اومدیم به خونه دوستشون راین که در clear water سکونت داشتن و خونه شون اینجاست. یک خونه رو به دریاچه زیبایی داشتن و ترکیب استخرشون شبیه خونه دوبلکس شما در تمپا بود که پشت خونه قرار داشت و خیلی عالی با حصارها تمیز تزیین شده بودند.
+ اتاق ورزشی بچه ها خیلی عالی بود و بسیار تحسین برانگیز که به علایق شون احترام میزارن و اونهارو مثل یک دریم بورد جلوی چشماشوم میزارن تا هر روز با توجه کردن به علایق شون از زندگیشون لذت ببرند. خدایا شکرت
+ بازی هاتون جذاب تنیس بازی تون رو تحسین کردم که با احساس خوب و لذت همراه بود. خدایا شکرت
+ از اتاق یعقوب خیلی خوشم اومد مثل شما دورشو ال ای دی گذاشته بود و اتاق لایت و آرومی داشت که توی این سن برای خودش ارزش قائل شده و به کارش اهمیت میده و میکروفون هم داشت برای ضبط کارهاش واقعاً تحسین میکنم و باور دارم که شما استاد الگوش بودید و بسیار بسیار خوشحالم که ایدههایی که به یعقوب دادید داره به همشون عمل میکنه و زندگیشو توحیدیتر میکنه. خدایا شکرت
+ خیلی زیبا بود اطراف خونه براین و اسکوترسواری پسرهای براین لذت بخش بود و از اینکه پشت خونه فضایی داشت برای اسکوتر سواری واقعا خداروشکر کردم که مهیاست و با احساس خوب دادن به بچه ها اونهارو هم در این لذت تون سهیم کردید.
+ چقدر راین به کارها و حرف های شما توجه نشون میدادن استاد و در رابطه با دِرُن بچه هم چقدر با دقت بهتون توجه میکردن و واقعا لذت بردم ازین همه هم فرکانس بودن بین تون در تمام جنبه های زندگیتون
+ خیلی خودمو مریم جون جای اون تاپی که سوارش بودین تصور کردم خیلی خوب بود حسش، عزیزمی میبوسمت. از اینکه از زیبایی ها و امکانات در لحظه ت لذت میبری واقعا تحسین تون میکنم
+ خونههای زیبایی داشت جاهایی که یعقوب و استاد با اسکوتر میرفتند واقعاً زیبا بودن. خدایا شکرت
+ خدایا شکرت به دلیل این همه فراوانی و ثروت و نعمت و برکت و رحمت در خونهها با پارتیشنها و حصارهای تمیز تزیین شده بودند. خدایا شکرت
+ خدایه شکرت به دلیل حس خوب بودن در کنار این خانواده توحیدی.
استاد جان این فایل یه جوری دیگه چسبید بهم و لذت بردم از نوشیدنش با جان دل
دلم برای دوستان و خانواده راسل تنگ شده بود و دیدن دوباره یوسف و یعقوب بسیار برام لذت بخش بود و از تماشای بازی های فوقالعاده تون خرسند شدم واقعا
تشکر میکنم از شما استاد عزیز دوست داشتنی که از این فضای بسیار زیبای اینجا با دِرون برامون از دید پرنده فیلم گرفتید و بسیار دیدنی و لذت بخش بود تماشا کردنش
بی نهایت لذت بردم
از دریافت اگاهی های جدیدی که نوش جان کردم احساس این رو دارم که بهتر از قبل دارم زندگی میکنم
این فایل برام یه تجسم زیبا و فوق العاده رو داشت از یک روز زیبای زندگی ای که در کمال عشق و اگاهی از لحظه هات لذت میبری و شاکر نعمتها و ثروت ها و داشته هایی در حالی که بیزنست هم به راهه،تفریح و گردش و سلامتی و دور همی با ادمهای هم فرکانس و دوست داشتنی هم به راهه و بسیار خرسندی از رابطه فوق العاده ای که با خودت داری از صلح درونی از رابطه ای که با خداوند داری که خود به خود به تمام روابطت رنگ تقدس بخشیده
روزهای زندگیم رو خدارو شکر هر روز دارم اگاهانه تر زندگی میکنم و لذت میبرم از زیستن از خلق اتفاقات خواسته از اینکه به این جهان پا گذاشته ام و فرصت زندگی دارم از اینکه قدرت خلق کنندگی دارم.
داشتم از این زنگی لذت بخش که شما تجربه میکنی لذت میبردم و به خودم گفتم خوشبختی برای تو و از نگاه تو چیه؟
ایا واقعا خوشبختی؟
و گفتم به نظرم خوشبختی چیزی نیست جز لذت بردن از کاری که دوستش داری، از حرکت در مسیر علایق و لذت رشد و کسب مهارت در این مسیر که هر لحظه اش بهت حس ازاذپدی و رهایی و متولد شدن میده
خوشبختی چیزی نیست جز با احساس شور و شوق گوش سپردن به یک موزیک دلنشین در حالی که خواسته هات رو تجسم میکنی و در بودنت غرقی
خوشبختی چیزی نیست جز نگاه توکل و اعتماد به نیروی که رب عالمیانه، که سعی کنی باورش کنی که هدایتگره و همه چیز رو میدونه و در زمان مناسبش بهت میگه
خوشبختی چیزی نیست جز درک این موضوع که ثروت فقط یک موضوع ذهنیه و ثروتمندتر شدن به معنی حرکت در مسیر علایق با باورهای درسته، در اصل نتیجه طبیعی این رونده
خوشبختی چیزی نیست جز تجربه ی داشته ها و خواسته ها با ادمی هم فرکانس که اونم خودت خلق کردی تو رابطه ات
و خود باوری چیزی نیست جز ایمان به نیرویی که اگر هیچ چیزی هم بلد نباشی عاشقانه دستت رو میگیره و تو به مسیر خواسته هات هدایت میکنه
تجربه عشق چیزی نیست جز رهایی و لذت زندگی در لحظه
گفتم من، تو، او، ما،شما و هر انکس که مرا میخواند میخواهیم که خوشبختی را تجربه کنیم
خوشبختی چیزی نیست جز درک و پذیرش اینکه ما خودمان با افکار و باورهایمان خالق صد در صدِ شرایط و اتفاقات زندگیمان هستیم.
و بعد به خودم احسنت گفتم برای کنترل ورودی های ذهن برای این لحظه های ارزشمند و گرانبهایی که صرف نگاه کردن این فایل زیبا با ورودی های ارزشمند کردم.
چقدر حال خوبی دارم که کنارتونم و چقدر خوبه میتونم بیام اینجا و کلی حرف بزنم و هزاران مطالب مفید یاد بگیرم.
دوستای ماه من خیلی دلم میخواد قبل از اینکه درباره نکات مهمی که این فایل برام داشت و بنویسم از تصمیم این چند روزه ام بگم که با نکات یا بهتره بگم درسی که این فایل برام داشت، بی ربط نیست. میدونم قطعا مطالب ام زیاد میشه اما کجا بهتر از اینجا بگم، کجا بهتر از اینجا دارم که کسایی مطالب ام رو میخونن که خودشون با تمام وجود حرفام و میفهمند🌸🌼 دوستون دارم و خدا رو شکر که اینجام
بچه ها الان چند روزه که روند خودم و حال و هوای دلم و بعد از عضو شدنم تو این سایت و استفاده از فایل ها رو زیر نظر گرفتم و دیدم خیلی چیزها برام تغییر کرده اما به نسبت دو ماه اول، هم حال و هوای دلم یکم افت کرده و هم اینکه یه جورایی مثل اون اوایل تعهدم به تمرکز لیزری به اهدافم، نکات مثبت و …. کمتر شده. به خودم گفتم: بفرما نگار خانوم !!!! باز روز از نو روزی از نو، دیدی باز یه مدت گذشت پشتت باد خورد، چی شد اون همه انرژی و وعده هایی که به خودت دادی؟؟؟؟ که دیگه تو این مسیری که استاد بهت نشون داده با پشتکار عمل میکنی تا مثل استاد باورهای درست بسازی و بشه سبک زندگیت🤨😠
به خودم اومدم دیدم این همه حرفی که خودم به خودم گفتم، در عرض چند ثانیه بود و چه با سرعت زیادی حال بدی تو دلم، تو ذهنم آورد که من خرابکارم، من تنبلم و … جالب بود همین الان هم که داشتم حرف های منفی ذهنم و مینویسم و شما دارید میخونید زمان بیشتری میبره در مقابل مدتی که این حرف ها عین برق نیاد تو ذهن ما و سریع اثر منفی میگذاره اگر جلوش و نگیریم، چقدر میتونه عمیق حال آدم و بگیره چرا؟ چون چندین ساله داره تکرار میشه و از استاد یاد گرفتم لازمه با تکرار هم ریشه کن بشه🤗
به خودم گفتم نه وایسا، ادامه نده به حرف زدن… بهت اجازه نمیدم که بخوای همت من و زیر سوال ببری!!! من تو مسیر جدیدی اومدم، تازه کارم، میدونم ضعف دارم، استاد گفت قانون تکامل پس حق دارم یه جاهایی افت کنم اما نمیزارم عقب برم، حواسم باشه مدارم پایین نره، زحمت کشیدم که اینجام ….پس به جای اینکه اجازه بدم سرکوب ام کنی باید ببینم چی شده که افت کردم. همونجا توجه به همین سرعت نجواهای موذی و منفی و قدرت تأثیر تو حال خوبم شد کلید و راه حل برام….. و تصمیم گرفتم از این به بعد عین یک شکارچی هوشیار و با هوش خودم و زیر نظر داشته باشم ببینم کجاها، تو چه شرایطی، با دیدن چه کسایی یا چه رفتارهایی یهو این حرف ها زده میشه، فورا شکارش کنم 🧐 و بشینم عمیقاً تجزیه تحلیل کنم با خودم که به ریشه اصلی برسم و با مهربونی و مهر به خودم، بیام باور درستی جایگزین کنم😁😉🙃
مثلاً چند روز پیش رفتم محل کارم، کاری که دقیقا شرایط اش طوری هست که همیشه دلم میخواست داشته باشم و همین چند وقت پیش تو خونه تجسم اش کرده بودم و تو دلم لذت بردم از اینکه دارم این فرکانس و میفرستم….. اون روز جلسه ای بود که برای توجیه کار برامون گذاشته بودند. تو کل مسیر با خودم نکات مثبت ام رو مرور میکردم و سعی میکردم حال خوب ام رو حفظ کنم، با اینکه با مترو رفتم اما سعی میکردم به جای تمرکز به اینکه وای شلوغه نکنه به خاطر این بیماری مریض بشم، هر بار که صدای این حرف بیاد به خودم بگم نگارم ماسک زدی و اگر هم کسی باشه که ناقل باشه بدنت قوی هست و اگرم بگیری باید از پس مریضی بر بیاد🤗 قانون تکامل داروین «بقا با نسل قوی» منم قوی ام پس ول کن این حرف ها رو …… و برای اینکه تو ذهنم واقعی تر باشه حرف های استاد و اینکه درباره دمپایی پا کردن و مقاوم شدن پاهاشون در برابر مورچه های گاز گازی پارادایس🤪 یا عفونت گوش شون، که چطور سپری کردند رو با خودم مرور کردم و دنبال چیزهای مثبت اطراف ام بودم … توجه نکنم به ناله های دست فروش …. به این فکر کنم چقدر خوبه خانوم ها مثل قبل خانه نشین نیستند و فرصت کار ساختند و … به سقف نداشتن فضای متروی ولی عصر توجه کنم، حرف های بامزه و جالب پسری که دم مترو تبلیغ کیف میکرد و …. و به خودم میگفتم نگار مهم ترین قدم برای اعتماد به نفس اینه نترسی متفاوت باشی اگر حرفی دلت خواست بزن و فکر نکن بقیه چی میگن حتی اشتباه، جزو اکثریت نباش تو نگاری پس توجه کن به الهامات، الهامات مال آدم ترسو نیست🤗😉 وقتی رسیدم رفتم تو اتاق جلسه دختری اونجا نشسته بود بسیار توانمند در حرف زدن، رها و شاد. طوری رفتار میکرد که فکر کردم از افراد مهم مرکز هست. باورتون میشه در هزارم ثانیه حالم افت کرد و از اونجایی که بقیه هم اومدن وقت نداشتم با تمرکز خودم و کنکاش کنم اما میدونستم همین ویژگی های خوب اش یکم قلقلکم داده، تصمیم گرفتم هوشیارانه ببینم چه نجواهایی میاد و میره که حالم و بد میکنه و اینکه تو دامشون نیوفتم که حالم خراب بشه، فقط ثبت کنم که قشنگ سر وقت مناسب مثل زمان برگشت به خونه، حسابی خودم و حلاجی کنم. مهم تر اینکه علاوه بر این تلاش میکردم همونجوری که استاد ماه ام، مریم مهربونم و ابراهیم عزیز گفتند حواسم به الهامات خوبی که بهم میشه باشه تا اگر لازمه تو جلسه حرفی بزنم یا پیشنهادی بدم. چرا که استاد گل ام بهم یاد دادید حواسم به الهامات خدا باشه. همینجور که میگذشت حالم بهتر شد و به خودم اومدم دیدم چند ثانیه است همون خانوم با کنجکاوی به حرف هام، حرکاتم و پیشنهاداتم نگاه میکنه و هر بار صحبت میکرد به من نگاه میکرد ببینه منم تایید میکنم یا نه 😁 توی راه به این نتیجه رسیدم که همون اول وقتی اون خانوم و دیدم دقیقا ویژگی های رفتاری رو دیدم که برای من ایده آل است و دلم میخواد داشته باشم ….
پس اولین شکار: اعتماد به نفس ام تو این قسمت که و قیاس بدی میکنم….احساس کردم اون بهتر از منه و توانمندی من کمه… اون بهتر از منه. درسته اعتماد به نفس ریشه تغییرات هست اما لازمه دونه دونه روی قطعات سازنده پیکره اعتماد به نفس کار بشه پس لازمه زیر ذره بین برم.
دومین شکار: خیلی نامحسوس توجهم به قد کوتاه اون خانوم جلب شده بود یکم حال خوبی داشتم…. پس: من اینجور وقت ها عادت کردم به جای اینکه ریشه رو حل کنم و الگوبرداری کنم تا تلاش کنم به مهارت هایی که دلم میخواد برسم، برای دلداری دادن به خودم میام در صدم ثانیه به ظواهری دل خوش میکنم که از اون فرد بهتر دارم، که چی مثلا؟ قد من بلنده، دختر زیبایی هستم و …
شکار سوم: حس کردم آدم مهمی هست تو مرکز …. یعنی من مهم نیستم …. ریشه یابی کردم دیدم این برمیگرده به اینکه چون همیشه من مرکز توجه خونوادم بودم… عادت کردم همه جا اول باشم و تا یه جا یکی هم سن و سالم بهتر از من هست احساس حقارت میکنم….. میگم چرا اون بیشتر از من مورد توجه هست، جالبه حتی ناخودآگاه دیدم دوست داشتم کمتر حرف بزنه، چرا مدیر فامیلی من و یادش رفت اما مال اون و یادشده… این یعنی نیاز به تایید دارم، نیاز دارم من اولویت باشم… برای چی؟ احساس ارزش کنم. برای کی؟ برای دیگران… پس من زمانی مهم هستم که از نظر دیگران مهم باشم …. پس احساس خود کم بینی دارم…
پس لازمه با تمرکز با تمرین رو خودم کار کنم و رفته رفته پیکره اعتماد به نفس ام شکل بگیره 🤠🥳 و لذت ببرم اطرافم کسایی هستند که ویژگی های دارند که من برای خودم دوست دارم محیط من پر بشه از افراد قدرتمند و شاد و رها نه اینکه احساس خطر کنم😂🤣😅 خنده داره به ظاهر اما واقعا همین ها حال خوب و میگیره
حالا برسیم به درس هایی که این فایل برام داشت که یکی اش ریشه اش میرسه به نقص اعتماد به نفس ام و یکی دیگه به مشکلی که اسمش و گذاشتم «اعتیاد فکر به نکنه خراب بشه» که اونم فکر کنم ریشه اش به باور کمبود میرسه.
منم مثل شما دوستای خوبم مشغول لذت بردن از زیبایی خونه تمیز، رهایی و صمیمیت دوستان و استاد خوشگل موشگل ام و مریم نازنین ام، زیبایی منظره و رنگ ناب آبی دریاچه، تمیزی محل و پنل های خورشیدی روی سقف خونه ها که چقدر کیف میکنم از دیدن شون، حس کردن باد خنکی که موقع اسکوتر سواری رو صورتم میخوره و تجسم اینکه چه کیفی میده برم تو برکه کنار ویلا شنا کنم و بیام بیرون با عشق آیس پک بخورم🥰😍🤩 و اینکه چقدر یاد بچگی هام افتادم که چقدر رها بازی میکردم فقط برای کیف کردن خونه دوستم میرفتم «سگا» بازی کنم و مدام مثل خیلی از زمان ها غرق این نبودم که چی ندارم و کی چی داره …. هرگز زوم نمیکردم اون «سگا» داره من ندارم بلکه اون «سگا» مال ما بود برای کیف کردن، همون رهایی همون لذت تو صورت استاد نازم موج میزد. به خودم گفتم ببین نگار جلو چشمت هست، ثبت کن این صحنه رو…. استاد همون کسی هست که چند سال پیش تو بندر عباس با اون شرایط بود الان اینجا روبروی دوستش، این کجا و آن کجا…. اما اینم یادت نره همون چشم براق همون شور و ذوق همون ایمان، تنها تفاوت اون فایل اتاق بندر عباس و این تو امکاناته همون باورها این دوتا دنیای متفاوت و زیبااااا رو ساخته🥰🥰🥰🥰 نگار دقت کن…. لمس کن ….حس کن… این حقیقت محض فرکانس و تعهد رو…. یه طوری حس کن که یه حس ذوقی برات بیاد که انگار سوار ترن شدی ….
به غیر از زیبایی توجهم به دمپایی پا نکردن جلب شد، دیده بودم قبلاً استاد رها و آزاد هستند، اما یاد با این فایل یهو یاد خودم افتادم. من عاشق حس کردن زمین ام و خیلی وقت ها میرفتم پارک جمشیدیه یه وقتایی پا برهنه راه میرفتم، عاشق حس کردن زمین ام با پاهام…
تا اینکه ازدواج کردم و چندین بار وقتی رفتم خونه مادر همسرم برام صندل آورد که پات کن، فکر میکرد من ندارم یا اینکه جزیی از شلختگی یک زن به حساب میاد که تو خونه چیزی پاش نباشه، بارها و بارها گفتم نه ممنون من دوست دارم اما باز میاورد و منم یه بار میپوشیدم ده بار نمیپوشیدم. تا اینکه یکبار جایی مهمونی رفتیم و متناسب با لباس ام، با خودم کفش دیگه ای بردم چون برای صاخبخونه مهم بود با کفش بیرون وارد نشیم، تا وارد سالن شدم مادر همسرم زودتر از ما رسیده بود و بهم جلو بقیه گفت: واااا باریک الله دیگ دمر کردی کفش پوشیدی!!! خیلی بهم برخورد که چرا بلند میگی …. اصلا چرا باید آنقدر ریز بشی رو کارها و لباس من ….الان میفهمم که فرکانس خودم بوده چون اعتماد به نفس کمی داشتم، ترس از تایید نشدن داشتم که جذب میکردم، تاثیر این حرف ها و متلک ها بود که منم سبک راحتی ام و عوض کردم و خیلی وقته پا برهنه نیستم چون نیازمند تایید بودم. واسه اینکه قضاوت نشم خودم و شبیه بقیه کردم، درسته این یه صندل هست اما وقتی ریز میشیم، میبینیم برای تک تکتون به تعداد لحظاتی که باور غلط داشتیم، هزاران چیز هست که موذیانه و نامحسوس بخاطر این ضعف اعتماد به نفس وارد زندگیمون کردیم و همش میبینیم مثل بچگی سرحال نیستیم، خوب همین چیزها روی هم تلنبار شده که نیاز هست الک کنیم و بازسازی کنیم.
و اما درس دوم این فایل….. همینجور که از فضا و بازی پینگ پنگ لذت میبردم و تو ذهنم داشتم ویلای خوشگل ام و میدیدم و ایده میگرفتم که یهو تلویزیون و دیدم…. در صدم ثانیه این فکر به ذهنم رسید نکنه اونجا رطوبت زیاده تلویزیون خراب بشه……. به این نتیجه رسیدم که باید اول از همه رو نکات مثبت توجه کنم نه اینکه اگه اگه اگه… دوم خوب اگر باور به فراوانی و نعمت و تقویت کنم اولا این فکر نمیاد دوما حتما ایده ای هست که بهش هدایت میشم که بفهمم فکری برایش شده که اونجا گذاشتند و اینکه ذهنم عادت کرده به دوام نداشتن نعمت، انگار وقتی نعمتی باشه مثل گذاشتن تلویزیون بیرون خونه، حتما باید مراقب بود که یه چیزی نباشه که خرابش کنه…
دوستای گل اااااام
کلی حرف زدم و بیشتر از اون چقدر کیف کردم 🥰🥰🥰🥰🥰 استاد گل خودم مریم مهربونم دوستون دارم
بچه ها دوستون دارم خوشحالم کنارتونم😎
راستی یه تمرین دیگه هم اینه به این فکر نکنم که چه جوری با چه لحنی با چه جملاتی بیام دیدگاه ام رو بنویسم، دغدغه ام این نباشه که کی میخونه، کی چه نظری میده مهم اینه دلم میخواد بنویسم، دوست دارم مثل قبل ام بشم …. رها… لذت ببرم… بخندم …. به سبک خودم ….. کلی انرژی بگیرم و انرژی بدم، هی ننویسم و پاک کنم….. رهاااا بنویسم و کیف کنم😊 دوستوووون دارم.
ممنون که از خودت رد پا گذاشتی، جوری که خودت دوست داشتی، جوری که خوده خودت بودی و حتی گاهی پابرهنه در کلمات و جملات راه رفتی با اعتماد بنفس، بدون نگرانی بدون ترس از قضاوت شدن…
واقعا عالی خودتو موشکافی کردی. 👌اونم به سبک خودت، در مسیر تکامل خودت.
✨واقعا ازت ممنونم که اینقدر عالی و با تمرکز داری روی خودت کار میکنی تا خوب زندگی کنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنی.
به راستی که خدا برامون کافیه.
فقط باید بیشتر یاد بگیریم توحیدی عمل کنیم، یاد بگیریم تقوا یعنی کنترل ذهن، یاد بگیریم ما خالق زندگی خودمون هستیم با ذهن مون و باور هامون.
💚خدایا شکرت بخاطر این دوستان خوب و این قوانین ثابت و بدون تغییرت در هستی…
برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند خواستارم. 💗🌸
چه اسم و فامیل برازنده ای «فهیمه پژوهنده» خداروشکر کنارتونم و یاد میگیرم 🤩 با نوشته هایی که بهش هدایت میشم لذت میبرم.
فهیمه عزیزم داستان آشنایی با استاد و خانوادمون و خوندم، چقدر نوشته هات با بهتر بگم کلامت حس وقار و آرامش بهم داد. از دل بر آمده که بر دل نشسته🌼 جالبه برام فهیمه جان خیلی وقت بود که میخواستم درباره جریان جابه جایی ام بیام بنویسم اما اصلا نمیشد، الان بعد خوندن نوشته هات حس و حال نوشتن اومده برام و میخوام برات بنویسم، ممنون که انرژی ای بهم دادی که بیام اینجا حرف دلم و بنویسم 🌈♥️
ما هم چند ماه پیش غیر منتظره قرار شد جابه جا بشیم. چند سال تو خونه ای بسیار خوب، در محله بسیار خوب و امکانات بسیار عالی زندگی میکردیم. و بعد از اینکه با استاد آشنا شدم و اهدافم رو با انگیزه بسیار متفاوت نسبت به زمان های قبل نوشتم، با سرعت خیلی زیاد شرایط تغییر کرد و بی خبر گفتند که باید بلند بشیم، ظاهر زندگی ما بسیار عالی بود اما از داخل مشکلات مالی زیادی داشتیم و جو بسیار بسیار بدی با مشکلات و حرف و حدیث های زیادی که پشت سر ما به ویژه من زده میشد، دقیقا اوایلی بود که فایل های رایگان استاد و دانلود کرده بودم و با مفهوم فرکانس بهتر از قبل آشنا شده بودم، به خودم گفتم: تمام این اتفاقات نتیجه فرکانسی هست که خودم دادم حرف و حدیث ها، حرف های بسیار آزار دهنده و… تا یکی دو روز که برای پیاده روی میرفتم فایل ها رو گوش میدادم و گوش هام تیز به الهامات بود.
اول فکر میکردم باید طوری تجسم کنم که قراره همونجا بمونیم …. چون جاذبه جایی برام ترس داشت. ویژگی مثبت افرادی که ناراحتم کردن و بشمرم و خودم فرکانس ام رو تغییر بدم تا این حرف ها رو جذب نکنم و …. تو زمینه تمرکز به ویژگی مثبت افرادی که ازشون دلخور بودم، حس درونیم میگفت آفرین داری پاک سازی میکنی درسته، همینجور ادامه بده. اما تو زمینه خونه کلا فرق میکرد، تجسم هام با تمام تمرکزی که داشتم حس درستی بهم نداد، اینجا بود فهمیدم راه غلطه، من دارم تعیین میکنم که چی رقم بخوره حتما لازمه برلی رسیدن به زندگی ایده الم رفتن از این خونه رو تجربه کنم. بارها احساس ترس داشتم که کجا بریم با مقدار بودجه بسیار کم، با تب و تاب و نوسان بسیار گیج کننده ملک و شرایطی که خودت بهتر میدونی، پناهم شده بود فایل استاد که فقط روی خدا حساب باز کنم✨✨
یه روز صبح زود نشستم نوشتم تک تک چیزهایی که دلم میخواست از خونه جدید داشته باشم ۱۳ مورد شد و با تمرکز به این خونه ای که الان ساکن هستیم هدایت شدیم از اون ۱۳ مورد فقط و فقط به ۴ مورد نرسیدم اونم فقط بخاطر ضعف هام بود.
درسته الان خونه ای که اجازه کردیم ۴۰ متر کوچیکتره نسبت به جای قبل که ۱۴۰ متر بود، محله اش پایین تره (ضعف داشتم تو باور توحید ی ام و باور به فراوانی ثروت که این دو مورد هم اونجوری که میخواستم نشد) اما ارامشی که اینجا دارم تو کل این چند سال بعد از ازدواج نداشتیم. همین فاصله باعث شد وجود اون افراد تو زندگیمون کمرنگ تر بشه و همونجور که اوایل آشناییم نوشته بودم، پله بسیار مهم و بزرگی برای استقلال ما شد💖 الان خوب میدونم اگر با ایمان روی باورهای غلط ام کار میکردم نه تنها به تک تک ۱۳ مورد میرسیدم بلکه بیشتر از اون هم برام رقم میخورد. برای همین تلاش میکنم دوباره از اول بشینم باورهای و بررسی کنم و تلاش کنم حال خوبم تداوم داشته باشه.
ممنون که با حس و حال خوبت بهم فرصت دادی بنویسم، ممنون از خدای بزرگم که بهم این فرصت و داده🙏
دل خوشم به امید دیدار تک تک شما عزیزان طبق همون وعده شیرینی که استاد دادند که میان ایران و دورهم جمع میشیم💕
سلام نگار عزیزم چه قدر هدایتی کامنت شمارو خوندم واقعا وقتی رها باشی خداوند به بهترین نحو ممکن هدایتت میکنه فقط کافیه رها باشی چه قدر عالی وریز داری خودتو واکاوی میکنی و چه قدر برای منم درس داشت که زیبا باید ریزتر وجزئی تر باشی مثل نگار ممنون که نوشتی واینقدر کاربردی واز مثال های روزمره زندگیت برامون حرف زدی که به نظر من صددرصد داره نشون میده که شما داری تو مدار اعتمادبه نفس حسابی رشد میکنی و من بهت تبریک میگم و میخوام که باز بنویسی چون همین تغییرات ریز وجزئی که نتایج بزرگتر رو رقم میزنه ممنون دوست خوبم
خدایی که بهم اجازه ی زنده موندن و زندگی کردن داد .
خدایی که فرصت تجربه ی دنیای خاکی رو عطا کرد .
خدایی که اختیار و اجازه ی فکر کردن و ساختن زندگی رو واگذار کرد به خودم .
خدایی که اجازه ی تأمل کردن و درخواست کردن رو بخشید .
خدایی که همه چی رو به تسخیر آدمی درآورد و هرآنچه که تو دنیا هست رو مسخر انسان نمود .
خدایا تو را هزاران بار شکرت که این همه موهبت بهم بخشیدی ، اما من با فراموشی ، از یاد بردم که این همه نعمت دارم .
خدایا برای دریای نعمت بیکرانی که در وجودم نهادی ، صمیمانه سپاسگذارم . شکرت ، شکرت ، شکرت . هزاران بار …
خوب یه سلام و وقت بخیر خدمت ، تمامی همکلاسی های عزیز خودم .
یه سلام و خدا قوت ، خدمت استاد عباس منش و خانم مریم شایسته عزیز و دوست داشتنی …
خداوند وهاب انشاالله اینقدر بده بهتون استاد عباس منش که حتی تو مخیله ی خودتون هم نگنجه . بابت این همه فایل های بی نظیری که ضبط میکنین و ما با دیدن شون ، ذهنیت و باور ها مون تغییر و بهبود پیدا میکنه و هم توجه مون میره به سمت خواسته ها و نکات مثبت و همین طور رویا هایی جدید ، تو وجود مون نقش میبنده ….
شما ، انسانی هستید که الگوی زندگی من خواهید بود . چون به خواسته ها تون دست پیدا کردید . بلکه تمام اون خواسته هایی که در گذشته داشتید .
انسانی هستید که تمام جنبه های مثبت زندگی رو زندگی کردید . اونم با کیفیت عالی . میتونم بگم : شما بهشت جاویدان خداوند رو تو همین دنیای خاکی ، زندگی کردید .
خانم مریم شایسته هم به همین صورت . ایشون هم نماینده ی خانم ها هستند . هیچ وقت زنی با این همه ویژگی های مثبت ندیدم در کل زندگیم . من از بس این موجود رو دوست دارم ، لقب شون رو گذاشتم : کدبانوی پارادیس .
عاشقتم خانم مریم شایسته عزیز و دوست داشتنی .
همین جا هم یکی از خواسته هام رو مینویسم برای خدای مهربونم :
خدایا من هم دوست دارم با یک انسان شریفی وارد رابطه بشم که ساختار فکری و ویژگی هاش دقیقاً همانند خانم مریم شایسته باشه .
یعنی کدبانوی پارادیس 2
شخصیتی که ریز به ریز ویژگی های مثبت خانم مریم شایسته رو در شخصیت خودش داشته باشه .
در واقع دوست دارم تمام ویژگی های مثبت که یک انسان در کره ی زمین میتونه داشته باشه رو این فرد ، داشته باشه .
این ویژگی ها تو خون ، رفتار و شخصیت شون باشه .
دلایل خواسته ام اینه :
چون منو با عزت و ارزشمند ، خلق کردی .
چون کارت اجابت خواسته های من و همهی انسان هاست .
چون منو لایق استفاده ی همه ی نعمت هات کردی … و من هم دوست دارم تا نعمت هات رو داشته باشم …
خدایا من فقط از خودت میخام . فقط از خودت تقاضا میکنم .
چون تو وهابی ، چون تو رحمانی ، چون تو فضل عظیم هستی ، ازت درخواست میکنم … ( خدایا برای همه ی نعمت هایی که در زندگیم دارم ازت صمیمانه متشکرم … هزاران بار شکرت … )
توجه به خواسته ها و نکات مثبت رو از داخل خونه ی این دوست عزیز مون شروع میکنم . البته من اسم ایشون رو نمیدونم . ولی یادمه تو قسمت های قبلی سریال زیبای زندگی در بهشت ، اومدن پارادیس . حسابی ترکوندن . کلی ماهی گیری کردن تو دریاچه ی پارادیس .
پروردگارا چه کردی که تو این سریال زیبای زندگی در بهشت تمام بازیگران ، تمام عوامل ، انسان های مثبت اندیش و بی نظیری هستند .
همچین سریال زیبایی هیچ کجای دنیا هم تا حالا ضبط نشده .
اما از شخصیت بی نظیر صاحب خونه که نگم . دستی از دستان خداوند . که دیگه حرفی برای گفتن نمیذاره … پروردگارا برای افرادی که تو این خونه ، میزبان استاد عباس منش و خانم مریم شایسته و همچنین بچه های سریال زیبای زندگی در بهشت هستند ، آرزوی خوشبختی دارم .
براشون آرزوی موفقیت دارم .
الله اکبر ، این game room که با ذوق و خلاقیت ایجاد شده واقعاً قابل تحسین هست .
لباس های تیم cansas chiefs با امضای اختصاصی شون .
ماگ های قرمز رنگ .
کلاه های محافظ مخصوص بازی .
توپ مخصوص بازی .
همه و همه با هم دیگه این game room رو زیبا کردن . نمیشه از چینش این عوامل زیبایی گذشت .
از پیشرفت قابل ملاحظه ی این پسربچه ( Josef ) نمیشه گذشت .
اون میل و علاقه ای که به تنیس روی میز داره و همین طور همپای استاد عباس منش میاد .
چقدر این پسر زیبا و خوشکله . موهای بورش ، اصلاح زیباش ، چشمان میشی ، مغز سالمش ، تندرستی ، ادب و تربیش ، لباس خوش رنگی که پوشیده ، همه و همه قابل سپاسگذاری هستند .
کاش میشد منم اونجا بودم و یک دست پینگ پنگ قدرتمند بازی میکردم . اونم کنار استخر خونه و اون ویوی زیبا .
عزت نفس و اعتماد به نفس Josef رو تحسین میکنم . جلوی دوربین ، اونم با یک حریف قدرتمند ، اینقدر عالی و بدون استرس داره به توپ ضربه میزنه . تو همین حین صدای شر شر آب هم به گوش میرسه که فضا رو روحانی کرده …
مشکلی که بنده در گذشته ی خودم به شدت درگیرش بودم . به شدت تخریب شده بود اون عزت نفس و اعتماد به نفس . از زمان آشنایی با استاد عباس منش ، تصمیم گرفتم تا این شخصیت خورد شده رو بهبود بدم . برای همینه که ، افراد با اعتماد بنفس و عزت نفس رو همیشه تحسین میکنم و براشون آرزوی سلامتی دارم . انشاالله که بتونم اون عزت نفس و اعتماد به نفس خرد شده رو برگردونم به شخصیتم .
خوب بعد از چند دقیقه کنجکاوی بالاخره اسم rayen رو از زبان خانم مریم شایسته شنیدم . همون شخصی که اول کامنتم گفتم ، اسمش رو نمیدونم .
اتاق یعقوب رو دارم میبینم با اون لوازم مورد نیاز برای تولید محتوا .
شجاعت این پسر رو میشه عامل موفقیت های آینده اش دونست . همین که تونسته لوازم مورد نیازش رو خریداری کنه ، جای شکر گذاری داره .
تنیس روی میز رو مشاهده میکنیم . با بازی rayen و کدبانوی پارادیس . همون صدای شر شر آب تو استخر ، سمفونی رویایی رو به راه انداخته . اما همچنان این دو بازیکن در حال ادامه بازی هستند .
تو این بازی کدبانوی پارادیس با این که خوب بازی کرد اما به آقای rayen باخت .
الان هم استاد عباس منش راکت رو دست گرفته و داره با ایشون بازی میکنه . اما نفهمیدم که کی برد .
این بازی همچنان ادامه داره . این بار کدبانوی پارادیس با یعقوب . طرز دست گرفتن راکت در دستش ، مشخصه که بازیش خیلی خیلی قوی شده .
حالا بازی استاد عباس منش و Josef . این پسر هم خیلی عالی داره بازی میکنه و پیشرفت قابل توجهی داشته . خدای من چقدر این پسر رو زیبا آفریدی . چقدر این پسر رو خوشکل خلق کردی . خدایا شکرت زیبایی هات حدی ندارد .
تنیس روی میز واقعاً بازی فکری هست . برای سرحال شدن ، خیلی خوبه . چون خودم در گذشته بازی میکردم . اگه بازی رو شروع میکردیم ، شاید 4 ساعت پشت سر هم بازی میکردیم بدون اینکه ساعت رو متوجه بشیم . برای ذهن هم خیلی عالیه .
خوب ، نوبتی هم که باشه نوبت نماینده ی بچه های سریال زیبای زندگی در بهشت هست . درون بچه . درون بچه هم کلی زیبایی خلق میکنه که انسان قادر به ساخت اون زیبایی نیست . واقعاً از بالا نگاه کردن به زیبایی هایی که روی زمین هست ، یک حس و حال دیگه ای داره .
دقیقاً همانند همون نقاشی هایی که تو تلویزیون در گذشته میدیدم .
اون خونه های سقف شیروانی .
اون دریاچه های کوچک .
درختان .
چمن های سبز و یکدست .
پیاده رو ، چوبی .
همه و همه در زیر آسمان پهناور آبی و ابر های سفید تمیز …
تمیز بودن و نظافت از همین بالا قشنگ به چشم میاد .
خیابون هایی که از این بالا لابلای اون همه زیبایی به چشم میاد . دم هر خونه چند تا ماشین میبینم که بازهم زیباست .
خدایا این محله چقدر زیباست . چقدر سر سبز و خرمه . الله اکبر . الله اکبر .
تاب خوردن تو دوست دارم ،کدبانوی پارادیس . زیر درختی قدیمی . با اون شاخ و برگ هایی که همانند حلیم خراسان کش اومده به سمت پایین .
پروردگارا بازم میخام بگم :
تو را هزاران بار شکرت .
صمیمانه سپاسگذارم که منو هدایت کردی به دیدن این زیبایی ها .
خدا رو صد هزار مرتبه شکر همه در این سایت توحیدی میتونیم زیبایی هارو ببینیم و تحسین کنیم از زیبایی ها بگیم.
چقدر قشنگ اول کامنت با خداجون حرف زدی و ازش سپاس گزاری کردی خیلی خیلی لذت بردم .
تحسنتون میکنم برای نوشتن این کامنت زیبا و ارزشمند این که انقدر دقیق و زیبا نعمت هاو زیبایی های این فایل و دیدی و شرح دادید.
چقدر قشنگ و با عزت و احساس لیاقت خواسته خودتون رو از خدا خواستید.
تبریک میگم بهتون برای کارکردن روی خودتون برای تعهدتون به الله
انشالله هر جا هستید در آغوش الله همان معبود و معشوق حقیقی غرق در احساس عشق و آرامش و درمدلر تجربه کردن تک تک خواسته هاتون و بیشتر از آن عزتمندانه و راحت در دنیا و آخرت باشید.
منتظر شنیدن خبرهای خوب از نتایج عالیتون در ایم مسیر الهی هستیم.
بنام خدای فراوانی ها دهنده نعمت ها تنها منبع ثروت جهان
سلام به استادم سلام به همه دوستان عزیزم
خدایا شکرت چشم هایی دارم که باهاش می تونم زیبایی ها رو ببینم و لمس کنم
چقد فراوانی و ثروت تو این قسمت زیاد بود
چقد نشون داد که ثروت چقد می تونه معنوی باشه
ثروت باعث تحکیم رابطه زن و شوهر و خانواده میشه
چطور ؟ همینطوری مردی که ثروتمنده حالش خوبه عزت نفس بالایی داره و وقت داره و می تونه پدر خوبی باشه می تونه همسر خوبی باشه
وگرنه اصلا نه وقت و نه حوصله بودن کنار خانواده بازی کردن با بچه ها وقت عاشقانه گذاشتن با همسرش رو داره و کلا رو به افول میره عشق تو خانواده
زنی هم که خودش مستقل نباشه و نتونه ثروت بسازه شاید وابستگی مالی به همسرش بعضی جاها نزاره خوب خودشو بروز بده تو دنیا ( البته همه خانم های خانه دار بهترین کار دنیا رو دارن از نظر من و خیلی هم ارزشمنده )
در کل هر چقد بیشتر عمیق میشم میبینم بدون ثروت زندگی مختلف ولی هیچ وقت این از قبل تو ذهنم آلویت نبود که باید ثروتمند باشم
حتی از بچگی که آرزوهای بزرگ داشتم و دختر با اعتماد به نفسی بودم مس خواستم همیشه موفق باشم ، مقام اول داشته باشم بنده باشم
هیچ وقت نمی خواستم اونطوری ثروتمند باشم یک مانع بود انگار که خودم خود به خود ثروت رو مقدم و ارزشمند نمی دونستم
هنوز هم هست
وارد سایت شدم فهمیدم اون مانع چیه ؟ اون باورهای گذشتکان و اطرافیان من بوده که ثروت واسه خدا آلویت نداره اینکه باعث افتخار باشی موفق باشی تلاش کنی انسان درستکاری باشی و گناه نکنی واسه خدا فقط ارزشمنده و خدا روشکر شخصیت سالمی هم به نظرم در من ایجاد کرد
ولی شخصیت ثروت ساز نه به اون صورت و اینکه خیلی سخت وطاقت فرسا بود انگار خدا کمک نمی کرد
ولی مثلا سلامتی ازدواج و …. موفقیت تو درس و …. خدا کمک می کرد و مسیر هموار بود
ولی پول زیاد اینطوری نبود تو ذهنم
چقد زیبا بود که توخونشون یه فضایی بود game room
من gym room , office room و …. دیده بودم ولی گیم روم اولین بارم بود و چقد دوست دارم توخونه ام همه فضا ها رو تقسیم کنم و هر قسمت واسه یه چیزی باشه
خیلی حس خوب و نظم و ترتیب میده
خدایا شکرت واسه نعمت خونه
چقد محله ثروتمند منظم زیبا و پر از آرامش و انرژی خوب بود
حتما افرادی هم فرکانس خود این محله اینجا جمع شدن
دوست دارم زندگیمو بسازم کاملا اونطوری که دوست دارم نه اونطوری که قرار بر این بوده یا اونطوری که همه می سازن
خدا رو شکر از بچگی دنباله رو بقیه و مد و اینا نبودم
دنباله رو دلم بودم حتی تو انتخاب لباس و باورم هم نمیشد بعد یه مدت همون لباسی که می خریدم و بعضی ها مسخره می کردن میشد ترند
واقعاً من این خانواده زیبای آقای راین را دوست دارم خیلی چیزها از اینها یاد گرفتم
چقدر فضای جالبی برای سرگرمی به وجود آمده و خیلی خوبه اونها هم پینگ پنگ را مثل شما دوست دارند و چه اتفاق بازی با دکور زیبایی دارن ، دمشون گرم
به به چه محله زیبایی دمشون گرمه واقعاً تمام امریکا زیبا و سرسبزه و معماری زیبایی داره ،خدا را شکر
خدا را شکر ،چقدر زیباست این پیاده روی چوبی ،این درختان زیبا ،دریاچه ها ،خیلی لذت بخشه این فضای دل انگیز
خیلی لذت بخشه که خونهها با این نظم زیبا چیده شدن با این طبیعت و این دریاچههای گوناگون عالی فوق العاده است و trail که عالیه .چقدر زیبایی و ثروت رو در همین فایل دیدم خداروشکر
قطعا کسانی که در این خونه ها و زیبایی ها زندگی میکنن بسیار ثروتمند هستن و باورهای درست دارند که زندگیشون اینجاست
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
واقعا چقد ثروت نقش تعیین کننده ای توی کیفیت زندگی ما داره …. همین ثروت باعث شده که این خانواده بتونن این همه امکانات واسه بازی داشته باشن و تازه ازین امکانات وقت وحوصله و انرژی هم داشته باشن واسه استفاده
پس ثروت قطعا الهی هست
چون همین خانواده با همین امکانات تفریحی تو خونشون حس بهتری رو تجربه میکنن و این میشه محکم کردن بنیان خانواده چون دیگه وقتی نمیمونه درگیر شن
همش دارن لذت می برم
اینا رو چشم من میبینه در واقع نگاه من به این قسمت این بوده چون با زندگی افراد فقیر دور و برم مقایسه میکنم که بعد ازدواج به خاطر مسایل مالی عشق از بین میره و نگرانی و ناراحتی میاد جاش
تا وقتی که طرف نگران پرداخت هزینه هاست
چه انرژی زمان حوصله واسه خانواده اش داره ؟ اون اصلا نمی تونه نقش مادر بودن همسر بودن شوهر بودن رو ایفا کنه در نتیجه اون در مسیر غیر الهی داره میره برخلاف چیزی که خدا از انسان ها و پیشبرد جهان می خواد
پس ثروت لزوم یک زندگی هست اونم ثروت زیاد آزادی مالی
ثروت چقد می تونه لحظات زندگیما رو شاد کنه از ما انسان با اعتماد به نفس تر و لایق تر بسازه ( البته در واقع برعکسه انسان با عزت نفس مولد ثروت میشه )
ثروت باعثمیشه آدم ها تو مدار انسان ها و اتفاقات بهتری باشن به خودی خود تو فرکانس خواسته ها و زیبایی ها باشن
وقتی درون رقت بالا من قلبم داشت وایمیستاد
این همه زیبایی فراوانی این همه آرامش این همه رنگ های زیبای طبیعی
آدم به وجد میاد ….. این همه خونه این همه ثروت فقط در یک نقطه
چقد من از خونشون خوشم اومد تو هر نقطه لذت رو میدید آدم
تو هر نقطه زندگی در جریان بود
درود بر خداوند بخشنده مهربان
درود بر استاد گرامی و مریم نازنینم
و دوستان بهشتیم در سریال زندگی در بهشت
+ اومدیم به خونه دوستشون راین که در clear water سکونت داشتن و خونه شون اینجاست. یک خونه رو به دریاچه زیبایی داشتن و ترکیب استخرشون شبیه خونه دوبلکس شما در تمپا بود که پشت خونه قرار داشت و خیلی عالی با حصارها تمیز تزیین شده بودند.
+ اتاق ورزشی بچه ها خیلی عالی بود و بسیار تحسین برانگیز که به علایق شون احترام میزارن و اونهارو مثل یک دریم بورد جلوی چشماشوم میزارن تا هر روز با توجه کردن به علایق شون از زندگیشون لذت ببرند. خدایا شکرت
+ بازی هاتون جذاب تنیس بازی تون رو تحسین کردم که با احساس خوب و لذت همراه بود. خدایا شکرت
+ از اتاق یعقوب خیلی خوشم اومد مثل شما دورشو ال ای دی گذاشته بود و اتاق لایت و آرومی داشت که توی این سن برای خودش ارزش قائل شده و به کارش اهمیت میده و میکروفون هم داشت برای ضبط کارهاش واقعاً تحسین میکنم و باور دارم که شما استاد الگوش بودید و بسیار بسیار خوشحالم که ایدههایی که به یعقوب دادید داره به همشون عمل میکنه و زندگیشو توحیدیتر میکنه. خدایا شکرت
+ خیلی زیبا بود اطراف خونه براین و اسکوترسواری پسرهای براین لذت بخش بود و از اینکه پشت خونه فضایی داشت برای اسکوتر سواری واقعا خداروشکر کردم که مهیاست و با احساس خوب دادن به بچه ها اونهارو هم در این لذت تون سهیم کردید.
+ چقدر راین به کارها و حرف های شما توجه نشون میدادن استاد و در رابطه با دِرُن بچه هم چقدر با دقت بهتون توجه میکردن و واقعا لذت بردم ازین همه هم فرکانس بودن بین تون در تمام جنبه های زندگیتون
+ خیلی خودمو مریم جون جای اون تاپی که سوارش بودین تصور کردم خیلی خوب بود حسش، عزیزمی میبوسمت. از اینکه از زیبایی ها و امکانات در لحظه ت لذت میبری واقعا تحسین تون میکنم
+ خونههای زیبایی داشت جاهایی که یعقوب و استاد با اسکوتر میرفتند واقعاً زیبا بودن. خدایا شکرت
+ خدایا شکرت به دلیل این همه فراوانی و ثروت و نعمت و برکت و رحمت در خونهها با پارتیشنها و حصارهای تمیز تزیین شده بودند. خدایا شکرت
+ خدایه شکرت به دلیل حس خوب بودن در کنار این خانواده توحیدی.
عاشقتونم توحیدی وار
ب نام خدایی ک هرآنچه دارم از اوست
سلام ب استادان عزیزم
و دوستان همراه تو این مسیر
میخواستم ب نکات مثبت تمرکز کنم
و ب خوب فایلی هدایت شدم
فایل سراسر زیبایی بود
از زیبایی خونه ی راین ادمی ک ازادی مالی داره و چ جای زیبایی ک خونه ش اونجاس و هم دریاچه دوقدمی اونهاست و هم سرسبزی دور خونه و تو محله هست
چقدر امریکا ثروتمنده
هرجارو نگاه کنی دریاچه س سرسبزیه
پراز درخت
نظم خونه ها و همه هم بزرگ
چ تاب باحالی ک دوست داشتم منم بیام سوار بشم و تاب بخورم
اتاقی ک کلکسیون پیراهن بازیکنا بود
خیلی برام جالب بود
یک خواسته ی جدید ک درمن ب وجود اومد با دیدن این اتاق
چیزای باارزشمو بزارم توش
و چیزایی ک بهشون علاقه دارم و از دیدنشون کیف میکنم
و پیاده روی چوبی ک اینجوری ب چمنا هم اسیب وارد نمیشه ک اگ دقت کرده باشین وقتی زیاد روی چمن ها پا بزاریم کمتر میشه ینی رشدش کند میشه
اما این پیاده رو کارو هم زیباتر کردن و هم راحتتر بااین اسکوترها هم میشد اونجا روی پیاده رو ها بری و چ فیلم خوبی شد
این فیلم رو بارها و بارها باید دید
و اون استخری ک هروقت دوست داشته باشی تو اون اب زلال شنا کنی ولذت ببری
بچه ها چ خوب توی بازی پینگ پنگ رشد کرده بودن
من بازی جوزف رو با قبلش مقایسه میکردم
خیلی قدرتمندتر از قبل شده
اتاق زیبای جیکاب چ حرفه ایی و نور پردازی خوشگل
و چ ترتیبی همه چی منظم و تمیز
خیلی عالی بود همه چی
دوستتون دارم
درپناه الله مهربان شادو خوشبخت و ثروتمندباشید
وای خدای من چقدر زیبایی،، چه هوای تمیزی، چه طبیعتی،،
خداروشکر بابت این همه زیبایی
خداروشکر بابت مریم جان خوش تیپم
چقدر ثروت و نعمت و فراوانی توی اتاق بچه ها،، خیلی عالیه،،
عجب خونه ی خوشگلی، بزرگ،، با استخر زیبا،، چقدر کیف کردم با این همه ثروت و نعمت
من که خیلی حال کردم
عاشقتونم
چه پیاده روی زیبا با چوب،،
وای خدای من،، من عاشق اینجا هستم،،
چه فرهنگی،، ماشین می ایستد تا استاد و اون گل پسر رد بشه
چه لباسهای گرون قیمتی اونم با امضای بازیکن ها،، خیلی باحاله و هیجان انگیز
،، عجب سیستمی،، چه میکروفنی،، چه صفحه کلید خوشگلی
خداروشکر بابت این همه نعمت و ثروت و فراوانی
چه خنده های انرژی زایی استاد عزیزم
مرسی استاد عباس منش عزیزم بابت این فایلهای عالی تون
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز به ماری عزیز و دوستان بهشتی
استاد جان این فایل یه جوری دیگه چسبید بهم و لذت بردم از نوشیدنش با جان دل
دلم برای دوستان و خانواده راسل تنگ شده بود و دیدن دوباره یوسف و یعقوب بسیار برام لذت بخش بود و از تماشای بازی های فوقالعاده تون خرسند شدم واقعا
تشکر میکنم از شما استاد عزیز دوست داشتنی که از این فضای بسیار زیبای اینجا با دِرون برامون از دید پرنده فیلم گرفتید و بسیار دیدنی و لذت بخش بود تماشا کردنش
بی نهایت لذت بردم
از دریافت اگاهی های جدیدی که نوش جان کردم احساس این رو دارم که بهتر از قبل دارم زندگی میکنم
این فایل برام یه تجسم زیبا و فوق العاده رو داشت از یک روز زیبای زندگی ای که در کمال عشق و اگاهی از لحظه هات لذت میبری و شاکر نعمتها و ثروت ها و داشته هایی در حالی که بیزنست هم به راهه،تفریح و گردش و سلامتی و دور همی با ادمهای هم فرکانس و دوست داشتنی هم به راهه و بسیار خرسندی از رابطه فوق العاده ای که با خودت داری از صلح درونی از رابطه ای که با خداوند داری که خود به خود به تمام روابطت رنگ تقدس بخشیده
روزهای زندگیم رو خدارو شکر هر روز دارم اگاهانه تر زندگی میکنم و لذت میبرم از زیستن از خلق اتفاقات خواسته از اینکه به این جهان پا گذاشته ام و فرصت زندگی دارم از اینکه قدرت خلق کنندگی دارم.
داشتم از این زنگی لذت بخش که شما تجربه میکنی لذت میبردم و به خودم گفتم خوشبختی برای تو و از نگاه تو چیه؟
ایا واقعا خوشبختی؟
و گفتم به نظرم خوشبختی چیزی نیست جز لذت بردن از کاری که دوستش داری، از حرکت در مسیر علایق و لذت رشد و کسب مهارت در این مسیر که هر لحظه اش بهت حس ازاذپدی و رهایی و متولد شدن میده
خوشبختی چیزی نیست جز با احساس شور و شوق گوش سپردن به یک موزیک دلنشین در حالی که خواسته هات رو تجسم میکنی و در بودنت غرقی
خوشبختی چیزی نیست جز نگاه توکل و اعتماد به نیروی که رب عالمیانه، که سعی کنی باورش کنی که هدایتگره و همه چیز رو میدونه و در زمان مناسبش بهت میگه
خوشبختی چیزی نیست جز درک این موضوع که ثروت فقط یک موضوع ذهنیه و ثروتمندتر شدن به معنی حرکت در مسیر علایق با باورهای درسته، در اصل نتیجه طبیعی این رونده
خوشبختی چیزی نیست جز تجربه ی داشته ها و خواسته ها با ادمی هم فرکانس که اونم خودت خلق کردی تو رابطه ات
و خود باوری چیزی نیست جز ایمان به نیرویی که اگر هیچ چیزی هم بلد نباشی عاشقانه دستت رو میگیره و تو به مسیر خواسته هات هدایت میکنه
تجربه عشق چیزی نیست جز رهایی و لذت زندگی در لحظه
گفتم من، تو، او، ما،شما و هر انکس که مرا میخواند میخواهیم که خوشبختی را تجربه کنیم
خوشبختی چیزی نیست جز درک و پذیرش اینکه ما خودمان با افکار و باورهایمان خالق صد در صدِ شرایط و اتفاقات زندگیمان هستیم.
و بعد به خودم احسنت گفتم برای کنترل ورودی های ذهن برای این لحظه های ارزشمند و گرانبهایی که صرف نگاه کردن این فایل زیبا با ورودی های ارزشمند کردم.
خدایا شکرت.
سلام به همه ی دوستان عزیزم
وای خدای من چقدر مناظری که گرفتین بی نظیره
بسیار لذت بردیم از دیدن این قسمت،
پر از ثروت، پر از برکت، پر از رهایی، پر از آزادی، پر از تنوع…..
مرسی از استاد عباسمنش و مریم جانم که انقدر ما رو در فرکانس های خوب قرار میدین 😍😍
سلام استاد گل ام
سلام مریم نازنین ام
سلام دوستای خوب ام 🙋💖
چقدر حال خوبی دارم که کنارتونم و چقدر خوبه میتونم بیام اینجا و کلی حرف بزنم و هزاران مطالب مفید یاد بگیرم.
دوستای ماه من خیلی دلم میخواد قبل از اینکه درباره نکات مهمی که این فایل برام داشت و بنویسم از تصمیم این چند روزه ام بگم که با نکات یا بهتره بگم درسی که این فایل برام داشت، بی ربط نیست. میدونم قطعا مطالب ام زیاد میشه اما کجا بهتر از اینجا بگم، کجا بهتر از اینجا دارم که کسایی مطالب ام رو میخونن که خودشون با تمام وجود حرفام و میفهمند🌸🌼 دوستون دارم و خدا رو شکر که اینجام
بچه ها الان چند روزه که روند خودم و حال و هوای دلم و بعد از عضو شدنم تو این سایت و استفاده از فایل ها رو زیر نظر گرفتم و دیدم خیلی چیزها برام تغییر کرده اما به نسبت دو ماه اول، هم حال و هوای دلم یکم افت کرده و هم اینکه یه جورایی مثل اون اوایل تعهدم به تمرکز لیزری به اهدافم، نکات مثبت و …. کمتر شده. به خودم گفتم: بفرما نگار خانوم !!!! باز روز از نو روزی از نو، دیدی باز یه مدت گذشت پشتت باد خورد، چی شد اون همه انرژی و وعده هایی که به خودت دادی؟؟؟؟ که دیگه تو این مسیری که استاد بهت نشون داده با پشتکار عمل میکنی تا مثل استاد باورهای درست بسازی و بشه سبک زندگیت🤨😠
به خودم اومدم دیدم این همه حرفی که خودم به خودم گفتم، در عرض چند ثانیه بود و چه با سرعت زیادی حال بدی تو دلم، تو ذهنم آورد که من خرابکارم، من تنبلم و … جالب بود همین الان هم که داشتم حرف های منفی ذهنم و مینویسم و شما دارید میخونید زمان بیشتری میبره در مقابل مدتی که این حرف ها عین برق نیاد تو ذهن ما و سریع اثر منفی میگذاره اگر جلوش و نگیریم، چقدر میتونه عمیق حال آدم و بگیره چرا؟ چون چندین ساله داره تکرار میشه و از استاد یاد گرفتم لازمه با تکرار هم ریشه کن بشه🤗
به خودم گفتم نه وایسا، ادامه نده به حرف زدن… بهت اجازه نمیدم که بخوای همت من و زیر سوال ببری!!! من تو مسیر جدیدی اومدم، تازه کارم، میدونم ضعف دارم، استاد گفت قانون تکامل پس حق دارم یه جاهایی افت کنم اما نمیزارم عقب برم، حواسم باشه مدارم پایین نره، زحمت کشیدم که اینجام ….پس به جای اینکه اجازه بدم سرکوب ام کنی باید ببینم چی شده که افت کردم. همونجا توجه به همین سرعت نجواهای موذی و منفی و قدرت تأثیر تو حال خوبم شد کلید و راه حل برام….. و تصمیم گرفتم از این به بعد عین یک شکارچی هوشیار و با هوش خودم و زیر نظر داشته باشم ببینم کجاها، تو چه شرایطی، با دیدن چه کسایی یا چه رفتارهایی یهو این حرف ها زده میشه، فورا شکارش کنم 🧐 و بشینم عمیقاً تجزیه تحلیل کنم با خودم که به ریشه اصلی برسم و با مهربونی و مهر به خودم، بیام باور درستی جایگزین کنم😁😉🙃
مثلاً چند روز پیش رفتم محل کارم، کاری که دقیقا شرایط اش طوری هست که همیشه دلم میخواست داشته باشم و همین چند وقت پیش تو خونه تجسم اش کرده بودم و تو دلم لذت بردم از اینکه دارم این فرکانس و میفرستم….. اون روز جلسه ای بود که برای توجیه کار برامون گذاشته بودند. تو کل مسیر با خودم نکات مثبت ام رو مرور میکردم و سعی میکردم حال خوب ام رو حفظ کنم، با اینکه با مترو رفتم اما سعی میکردم به جای تمرکز به اینکه وای شلوغه نکنه به خاطر این بیماری مریض بشم، هر بار که صدای این حرف بیاد به خودم بگم نگارم ماسک زدی و اگر هم کسی باشه که ناقل باشه بدنت قوی هست و اگرم بگیری باید از پس مریضی بر بیاد🤗 قانون تکامل داروین «بقا با نسل قوی» منم قوی ام پس ول کن این حرف ها رو …… و برای اینکه تو ذهنم واقعی تر باشه حرف های استاد و اینکه درباره دمپایی پا کردن و مقاوم شدن پاهاشون در برابر مورچه های گاز گازی پارادایس🤪 یا عفونت گوش شون، که چطور سپری کردند رو با خودم مرور کردم و دنبال چیزهای مثبت اطراف ام بودم … توجه نکنم به ناله های دست فروش …. به این فکر کنم چقدر خوبه خانوم ها مثل قبل خانه نشین نیستند و فرصت کار ساختند و … به سقف نداشتن فضای متروی ولی عصر توجه کنم، حرف های بامزه و جالب پسری که دم مترو تبلیغ کیف میکرد و …. و به خودم میگفتم نگار مهم ترین قدم برای اعتماد به نفس اینه نترسی متفاوت باشی اگر حرفی دلت خواست بزن و فکر نکن بقیه چی میگن حتی اشتباه، جزو اکثریت نباش تو نگاری پس توجه کن به الهامات، الهامات مال آدم ترسو نیست🤗😉 وقتی رسیدم رفتم تو اتاق جلسه دختری اونجا نشسته بود بسیار توانمند در حرف زدن، رها و شاد. طوری رفتار میکرد که فکر کردم از افراد مهم مرکز هست. باورتون میشه در هزارم ثانیه حالم افت کرد و از اونجایی که بقیه هم اومدن وقت نداشتم با تمرکز خودم و کنکاش کنم اما میدونستم همین ویژگی های خوب اش یکم قلقلکم داده، تصمیم گرفتم هوشیارانه ببینم چه نجواهایی میاد و میره که حالم و بد میکنه و اینکه تو دامشون نیوفتم که حالم خراب بشه، فقط ثبت کنم که قشنگ سر وقت مناسب مثل زمان برگشت به خونه، حسابی خودم و حلاجی کنم. مهم تر اینکه علاوه بر این تلاش میکردم همونجوری که استاد ماه ام، مریم مهربونم و ابراهیم عزیز گفتند حواسم به الهامات خوبی که بهم میشه باشه تا اگر لازمه تو جلسه حرفی بزنم یا پیشنهادی بدم. چرا که استاد گل ام بهم یاد دادید حواسم به الهامات خدا باشه. همینجور که میگذشت حالم بهتر شد و به خودم اومدم دیدم چند ثانیه است همون خانوم با کنجکاوی به حرف هام، حرکاتم و پیشنهاداتم نگاه میکنه و هر بار صحبت میکرد به من نگاه میکرد ببینه منم تایید میکنم یا نه 😁 توی راه به این نتیجه رسیدم که همون اول وقتی اون خانوم و دیدم دقیقا ویژگی های رفتاری رو دیدم که برای من ایده آل است و دلم میخواد داشته باشم ….
پس اولین شکار: اعتماد به نفس ام تو این قسمت که و قیاس بدی میکنم….احساس کردم اون بهتر از منه و توانمندی من کمه… اون بهتر از منه. درسته اعتماد به نفس ریشه تغییرات هست اما لازمه دونه دونه روی قطعات سازنده پیکره اعتماد به نفس کار بشه پس لازمه زیر ذره بین برم.
دومین شکار: خیلی نامحسوس توجهم به قد کوتاه اون خانوم جلب شده بود یکم حال خوبی داشتم…. پس: من اینجور وقت ها عادت کردم به جای اینکه ریشه رو حل کنم و الگوبرداری کنم تا تلاش کنم به مهارت هایی که دلم میخواد برسم، برای دلداری دادن به خودم میام در صدم ثانیه به ظواهری دل خوش میکنم که از اون فرد بهتر دارم، که چی مثلا؟ قد من بلنده، دختر زیبایی هستم و …
شکار سوم: حس کردم آدم مهمی هست تو مرکز …. یعنی من مهم نیستم …. ریشه یابی کردم دیدم این برمیگرده به اینکه چون همیشه من مرکز توجه خونوادم بودم… عادت کردم همه جا اول باشم و تا یه جا یکی هم سن و سالم بهتر از من هست احساس حقارت میکنم….. میگم چرا اون بیشتر از من مورد توجه هست، جالبه حتی ناخودآگاه دیدم دوست داشتم کمتر حرف بزنه، چرا مدیر فامیلی من و یادش رفت اما مال اون و یادشده… این یعنی نیاز به تایید دارم، نیاز دارم من اولویت باشم… برای چی؟ احساس ارزش کنم. برای کی؟ برای دیگران… پس من زمانی مهم هستم که از نظر دیگران مهم باشم …. پس احساس خود کم بینی دارم…
پس لازمه با تمرکز با تمرین رو خودم کار کنم و رفته رفته پیکره اعتماد به نفس ام شکل بگیره 🤠🥳 و لذت ببرم اطرافم کسایی هستند که ویژگی های دارند که من برای خودم دوست دارم محیط من پر بشه از افراد قدرتمند و شاد و رها نه اینکه احساس خطر کنم😂🤣😅 خنده داره به ظاهر اما واقعا همین ها حال خوب و میگیره
حالا برسیم به درس هایی که این فایل برام داشت که یکی اش ریشه اش میرسه به نقص اعتماد به نفس ام و یکی دیگه به مشکلی که اسمش و گذاشتم «اعتیاد فکر به نکنه خراب بشه» که اونم فکر کنم ریشه اش به باور کمبود میرسه.
منم مثل شما دوستای خوبم مشغول لذت بردن از زیبایی خونه تمیز، رهایی و صمیمیت دوستان و استاد خوشگل موشگل ام و مریم نازنین ام، زیبایی منظره و رنگ ناب آبی دریاچه، تمیزی محل و پنل های خورشیدی روی سقف خونه ها که چقدر کیف میکنم از دیدن شون، حس کردن باد خنکی که موقع اسکوتر سواری رو صورتم میخوره و تجسم اینکه چه کیفی میده برم تو برکه کنار ویلا شنا کنم و بیام بیرون با عشق آیس پک بخورم🥰😍🤩 و اینکه چقدر یاد بچگی هام افتادم که چقدر رها بازی میکردم فقط برای کیف کردن خونه دوستم میرفتم «سگا» بازی کنم و مدام مثل خیلی از زمان ها غرق این نبودم که چی ندارم و کی چی داره …. هرگز زوم نمیکردم اون «سگا» داره من ندارم بلکه اون «سگا» مال ما بود برای کیف کردن، همون رهایی همون لذت تو صورت استاد نازم موج میزد. به خودم گفتم ببین نگار جلو چشمت هست، ثبت کن این صحنه رو…. استاد همون کسی هست که چند سال پیش تو بندر عباس با اون شرایط بود الان اینجا روبروی دوستش، این کجا و آن کجا…. اما اینم یادت نره همون چشم براق همون شور و ذوق همون ایمان، تنها تفاوت اون فایل اتاق بندر عباس و این تو امکاناته همون باورها این دوتا دنیای متفاوت و زیبااااا رو ساخته🥰🥰🥰🥰 نگار دقت کن…. لمس کن ….حس کن… این حقیقت محض فرکانس و تعهد رو…. یه طوری حس کن که یه حس ذوقی برات بیاد که انگار سوار ترن شدی ….
به غیر از زیبایی توجهم به دمپایی پا نکردن جلب شد، دیده بودم قبلاً استاد رها و آزاد هستند، اما یاد با این فایل یهو یاد خودم افتادم. من عاشق حس کردن زمین ام و خیلی وقت ها میرفتم پارک جمشیدیه یه وقتایی پا برهنه راه میرفتم، عاشق حس کردن زمین ام با پاهام…
تا اینکه ازدواج کردم و چندین بار وقتی رفتم خونه مادر همسرم برام صندل آورد که پات کن، فکر میکرد من ندارم یا اینکه جزیی از شلختگی یک زن به حساب میاد که تو خونه چیزی پاش نباشه، بارها و بارها گفتم نه ممنون من دوست دارم اما باز میاورد و منم یه بار میپوشیدم ده بار نمیپوشیدم. تا اینکه یکبار جایی مهمونی رفتیم و متناسب با لباس ام، با خودم کفش دیگه ای بردم چون برای صاخبخونه مهم بود با کفش بیرون وارد نشیم، تا وارد سالن شدم مادر همسرم زودتر از ما رسیده بود و بهم جلو بقیه گفت: واااا باریک الله دیگ دمر کردی کفش پوشیدی!!! خیلی بهم برخورد که چرا بلند میگی …. اصلا چرا باید آنقدر ریز بشی رو کارها و لباس من ….الان میفهمم که فرکانس خودم بوده چون اعتماد به نفس کمی داشتم، ترس از تایید نشدن داشتم که جذب میکردم، تاثیر این حرف ها و متلک ها بود که منم سبک راحتی ام و عوض کردم و خیلی وقته پا برهنه نیستم چون نیازمند تایید بودم. واسه اینکه قضاوت نشم خودم و شبیه بقیه کردم، درسته این یه صندل هست اما وقتی ریز میشیم، میبینیم برای تک تکتون به تعداد لحظاتی که باور غلط داشتیم، هزاران چیز هست که موذیانه و نامحسوس بخاطر این ضعف اعتماد به نفس وارد زندگیمون کردیم و همش میبینیم مثل بچگی سرحال نیستیم، خوب همین چیزها روی هم تلنبار شده که نیاز هست الک کنیم و بازسازی کنیم.
و اما درس دوم این فایل….. همینجور که از فضا و بازی پینگ پنگ لذت میبردم و تو ذهنم داشتم ویلای خوشگل ام و میدیدم و ایده میگرفتم که یهو تلویزیون و دیدم…. در صدم ثانیه این فکر به ذهنم رسید نکنه اونجا رطوبت زیاده تلویزیون خراب بشه……. به این نتیجه رسیدم که باید اول از همه رو نکات مثبت توجه کنم نه اینکه اگه اگه اگه… دوم خوب اگر باور به فراوانی و نعمت و تقویت کنم اولا این فکر نمیاد دوما حتما ایده ای هست که بهش هدایت میشم که بفهمم فکری برایش شده که اونجا گذاشتند و اینکه ذهنم عادت کرده به دوام نداشتن نعمت، انگار وقتی نعمتی باشه مثل گذاشتن تلویزیون بیرون خونه، حتما باید مراقب بود که یه چیزی نباشه که خرابش کنه…
دوستای گل اااااام
کلی حرف زدم و بیشتر از اون چقدر کیف کردم 🥰🥰🥰🥰🥰 استاد گل خودم مریم مهربونم دوستون دارم
بچه ها دوستون دارم خوشحالم کنارتونم😎
راستی یه تمرین دیگه هم اینه به این فکر نکنم که چه جوری با چه لحنی با چه جملاتی بیام دیدگاه ام رو بنویسم، دغدغه ام این نباشه که کی میخونه، کی چه نظری میده مهم اینه دلم میخواد بنویسم، دوست دارم مثل قبل ام بشم …. رها… لذت ببرم… بخندم …. به سبک خودم ….. کلی انرژی بگیرم و انرژی بدم، هی ننویسم و پاک کنم….. رهاااا بنویسم و کیف کنم😊 دوستوووون دارم.
سلام و درود به شما دوست عباسمنشی
سلام بتو نگار عزیز
😉کامنتت رو خوندم خیلی برام جالب بود.
ممنون که از خودت رد پا گذاشتی، جوری که خودت دوست داشتی، جوری که خوده خودت بودی و حتی گاهی پابرهنه در کلمات و جملات راه رفتی با اعتماد بنفس، بدون نگرانی بدون ترس از قضاوت شدن…
واقعا عالی خودتو موشکافی کردی. 👌اونم به سبک خودت، در مسیر تکامل خودت.
✨واقعا ازت ممنونم که اینقدر عالی و با تمرکز داری روی خودت کار میکنی تا خوب زندگی کنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنی.
به راستی که خدا برامون کافیه.
فقط باید بیشتر یاد بگیریم توحیدی عمل کنیم، یاد بگیریم تقوا یعنی کنترل ذهن، یاد بگیریم ما خالق زندگی خودمون هستیم با ذهن مون و باور هامون.
💚خدایا شکرت بخاطر این دوستان خوب و این قوانین ثابت و بدون تغییرت در هستی…
برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند خواستارم. 💗🌸
ارادتمندت فهیمه پژوهنده
سلام دوست خوبم، ممنونم
چه اسم و فامیل برازنده ای «فهیمه پژوهنده» خداروشکر کنارتونم و یاد میگیرم 🤩 با نوشته هایی که بهش هدایت میشم لذت میبرم.
فهیمه عزیزم داستان آشنایی با استاد و خانوادمون و خوندم، چقدر نوشته هات با بهتر بگم کلامت حس وقار و آرامش بهم داد. از دل بر آمده که بر دل نشسته🌼 جالبه برام فهیمه جان خیلی وقت بود که میخواستم درباره جریان جابه جایی ام بیام بنویسم اما اصلا نمیشد، الان بعد خوندن نوشته هات حس و حال نوشتن اومده برام و میخوام برات بنویسم، ممنون که انرژی ای بهم دادی که بیام اینجا حرف دلم و بنویسم 🌈♥️
ما هم چند ماه پیش غیر منتظره قرار شد جابه جا بشیم. چند سال تو خونه ای بسیار خوب، در محله بسیار خوب و امکانات بسیار عالی زندگی میکردیم. و بعد از اینکه با استاد آشنا شدم و اهدافم رو با انگیزه بسیار متفاوت نسبت به زمان های قبل نوشتم، با سرعت خیلی زیاد شرایط تغییر کرد و بی خبر گفتند که باید بلند بشیم، ظاهر زندگی ما بسیار عالی بود اما از داخل مشکلات مالی زیادی داشتیم و جو بسیار بسیار بدی با مشکلات و حرف و حدیث های زیادی که پشت سر ما به ویژه من زده میشد، دقیقا اوایلی بود که فایل های رایگان استاد و دانلود کرده بودم و با مفهوم فرکانس بهتر از قبل آشنا شده بودم، به خودم گفتم: تمام این اتفاقات نتیجه فرکانسی هست که خودم دادم حرف و حدیث ها، حرف های بسیار آزار دهنده و… تا یکی دو روز که برای پیاده روی میرفتم فایل ها رو گوش میدادم و گوش هام تیز به الهامات بود.
اول فکر میکردم باید طوری تجسم کنم که قراره همونجا بمونیم …. چون جاذبه جایی برام ترس داشت. ویژگی مثبت افرادی که ناراحتم کردن و بشمرم و خودم فرکانس ام رو تغییر بدم تا این حرف ها رو جذب نکنم و …. تو زمینه تمرکز به ویژگی مثبت افرادی که ازشون دلخور بودم، حس درونیم میگفت آفرین داری پاک سازی میکنی درسته، همینجور ادامه بده. اما تو زمینه خونه کلا فرق میکرد، تجسم هام با تمام تمرکزی که داشتم حس درستی بهم نداد، اینجا بود فهمیدم راه غلطه، من دارم تعیین میکنم که چی رقم بخوره حتما لازمه برلی رسیدن به زندگی ایده الم رفتن از این خونه رو تجربه کنم. بارها احساس ترس داشتم که کجا بریم با مقدار بودجه بسیار کم، با تب و تاب و نوسان بسیار گیج کننده ملک و شرایطی که خودت بهتر میدونی، پناهم شده بود فایل استاد که فقط روی خدا حساب باز کنم✨✨
یه روز صبح زود نشستم نوشتم تک تک چیزهایی که دلم میخواست از خونه جدید داشته باشم ۱۳ مورد شد و با تمرکز به این خونه ای که الان ساکن هستیم هدایت شدیم از اون ۱۳ مورد فقط و فقط به ۴ مورد نرسیدم اونم فقط بخاطر ضعف هام بود.
درسته الان خونه ای که اجازه کردیم ۴۰ متر کوچیکتره نسبت به جای قبل که ۱۴۰ متر بود، محله اش پایین تره (ضعف داشتم تو باور توحید ی ام و باور به فراوانی ثروت که این دو مورد هم اونجوری که میخواستم نشد) اما ارامشی که اینجا دارم تو کل این چند سال بعد از ازدواج نداشتیم. همین فاصله باعث شد وجود اون افراد تو زندگیمون کمرنگ تر بشه و همونجور که اوایل آشناییم نوشته بودم، پله بسیار مهم و بزرگی برای استقلال ما شد💖 الان خوب میدونم اگر با ایمان روی باورهای غلط ام کار میکردم نه تنها به تک تک ۱۳ مورد میرسیدم بلکه بیشتر از اون هم برام رقم میخورد. برای همین تلاش میکنم دوباره از اول بشینم باورهای و بررسی کنم و تلاش کنم حال خوبم تداوم داشته باشه.
ممنون که با حس و حال خوبت بهم فرصت دادی بنویسم، ممنون از خدای بزرگم که بهم این فرصت و داده🙏
دل خوشم به امید دیدار تک تک شما عزیزان طبق همون وعده شیرینی که استاد دادند که میان ایران و دورهم جمع میشیم💕
سلام نگار عزیزم چه قدر هدایتی کامنت شمارو خوندم واقعا وقتی رها باشی خداوند به بهترین نحو ممکن هدایتت میکنه فقط کافیه رها باشی چه قدر عالی وریز داری خودتو واکاوی میکنی و چه قدر برای منم درس داشت که زیبا باید ریزتر وجزئی تر باشی مثل نگار ممنون که نوشتی واینقدر کاربردی واز مثال های روزمره زندگیت برامون حرف زدی که به نظر من صددرصد داره نشون میده که شما داری تو مدار اعتمادبه نفس حسابی رشد میکنی و من بهت تبریک میگم و میخوام که باز بنویسی چون همین تغییرات ریز وجزئی که نتایج بزرگتر رو رقم میزنه ممنون دوست خوبم
به نام خداوند بخشنده مهربان ️
سپاس فراوان خدایی را که منو آفرید .
خدایی که بهم عزت داد .
خدایی که ارزش قائل شد برام و منو خلق کرد .
خدایی که بهم اجازه ی زنده موندن و زندگی کردن داد .
خدایی که فرصت تجربه ی دنیای خاکی رو عطا کرد .
خدایی که اختیار و اجازه ی فکر کردن و ساختن زندگی رو واگذار کرد به خودم .
خدایی که اجازه ی تأمل کردن و درخواست کردن رو بخشید .
خدایی که همه چی رو به تسخیر آدمی درآورد و هرآنچه که تو دنیا هست رو مسخر انسان نمود .
خدایا تو را هزاران بار شکرت که این همه موهبت بهم بخشیدی ، اما من با فراموشی ، از یاد بردم که این همه نعمت دارم .
خدایا برای دریای نعمت بیکرانی که در وجودم نهادی ، صمیمانه سپاسگذارم . شکرت ، شکرت ، شکرت . هزاران بار …
خوب یه سلام و وقت بخیر خدمت ، تمامی همکلاسی های عزیز خودم .
یه سلام و خدا قوت ، خدمت استاد عباس منش و خانم مریم شایسته عزیز و دوست داشتنی …
خداوند وهاب انشاالله اینقدر بده بهتون استاد عباس منش که حتی تو مخیله ی خودتون هم نگنجه . بابت این همه فایل های بی نظیری که ضبط میکنین و ما با دیدن شون ، ذهنیت و باور ها مون تغییر و بهبود پیدا میکنه و هم توجه مون میره به سمت خواسته ها و نکات مثبت و همین طور رویا هایی جدید ، تو وجود مون نقش میبنده ….
شما ، انسانی هستید که الگوی زندگی من خواهید بود . چون به خواسته ها تون دست پیدا کردید . بلکه تمام اون خواسته هایی که در گذشته داشتید .
انسانی هستید که تمام جنبه های مثبت زندگی رو زندگی کردید . اونم با کیفیت عالی . میتونم بگم : شما بهشت جاویدان خداوند رو تو همین دنیای خاکی ، زندگی کردید .
خانم مریم شایسته هم به همین صورت . ایشون هم نماینده ی خانم ها هستند . هیچ وقت زنی با این همه ویژگی های مثبت ندیدم در کل زندگیم . من از بس این موجود رو دوست دارم ، لقب شون رو گذاشتم : کدبانوی پارادیس .
عاشقتم خانم مریم شایسته عزیز و دوست داشتنی .
همین جا هم یکی از خواسته هام رو مینویسم برای خدای مهربونم :
خدایا من هم دوست دارم با یک انسان شریفی وارد رابطه بشم که ساختار فکری و ویژگی هاش دقیقاً همانند خانم مریم شایسته باشه .
یعنی کدبانوی پارادیس 2
شخصیتی که ریز به ریز ویژگی های مثبت خانم مریم شایسته رو در شخصیت خودش داشته باشه .
در واقع دوست دارم تمام ویژگی های مثبت که یک انسان در کره ی زمین میتونه داشته باشه رو این فرد ، داشته باشه .
این ویژگی ها تو خون ، رفتار و شخصیت شون باشه .
دلایل خواسته ام اینه :
چون منو با عزت و ارزشمند ، خلق کردی .
چون کارت اجابت خواسته های من و همهی انسان هاست .
چون منو لایق استفاده ی همه ی نعمت هات کردی … و من هم دوست دارم تا نعمت هات رو داشته باشم …
خدایا من فقط از خودت میخام . فقط از خودت تقاضا میکنم .
چون تو وهابی ، چون تو رحمانی ، چون تو فضل عظیم هستی ، ازت درخواست میکنم … ( خدایا برای همه ی نعمت هایی که در زندگیم دارم ازت صمیمانه متشکرم … هزاران بار شکرت … )
توجه به خواسته ها و نکات مثبت رو از داخل خونه ی این دوست عزیز مون شروع میکنم . البته من اسم ایشون رو نمیدونم . ولی یادمه تو قسمت های قبلی سریال زیبای زندگی در بهشت ، اومدن پارادیس . حسابی ترکوندن . کلی ماهی گیری کردن تو دریاچه ی پارادیس .
پروردگارا چه کردی که تو این سریال زیبای زندگی در بهشت تمام بازیگران ، تمام عوامل ، انسان های مثبت اندیش و بی نظیری هستند .
همچین سریال زیبایی هیچ کجای دنیا هم تا حالا ضبط نشده .
اما از شخصیت بی نظیر صاحب خونه که نگم . دستی از دستان خداوند . که دیگه حرفی برای گفتن نمیذاره … پروردگارا برای افرادی که تو این خونه ، میزبان استاد عباس منش و خانم مریم شایسته و همچنین بچه های سریال زیبای زندگی در بهشت هستند ، آرزوی خوشبختی دارم .
براشون آرزوی موفقیت دارم .
الله اکبر ، این game room که با ذوق و خلاقیت ایجاد شده واقعاً قابل تحسین هست .
لباس های تیم cansas chiefs با امضای اختصاصی شون .
ماگ های قرمز رنگ .
کلاه های محافظ مخصوص بازی .
توپ مخصوص بازی .
همه و همه با هم دیگه این game room رو زیبا کردن . نمیشه از چینش این عوامل زیبایی گذشت .
از پیشرفت قابل ملاحظه ی این پسربچه ( Josef ) نمیشه گذشت .
اون میل و علاقه ای که به تنیس روی میز داره و همین طور همپای استاد عباس منش میاد .
چقدر این پسر زیبا و خوشکله . موهای بورش ، اصلاح زیباش ، چشمان میشی ، مغز سالمش ، تندرستی ، ادب و تربیش ، لباس خوش رنگی که پوشیده ، همه و همه قابل سپاسگذاری هستند .
کاش میشد منم اونجا بودم و یک دست پینگ پنگ قدرتمند بازی میکردم . اونم کنار استخر خونه و اون ویوی زیبا .
عزت نفس و اعتماد به نفس Josef رو تحسین میکنم . جلوی دوربین ، اونم با یک حریف قدرتمند ، اینقدر عالی و بدون استرس داره به توپ ضربه میزنه . تو همین حین صدای شر شر آب هم به گوش میرسه که فضا رو روحانی کرده …
مشکلی که بنده در گذشته ی خودم به شدت درگیرش بودم . به شدت تخریب شده بود اون عزت نفس و اعتماد به نفس . از زمان آشنایی با استاد عباس منش ، تصمیم گرفتم تا این شخصیت خورد شده رو بهبود بدم . برای همینه که ، افراد با اعتماد بنفس و عزت نفس رو همیشه تحسین میکنم و براشون آرزوی سلامتی دارم . انشاالله که بتونم اون عزت نفس و اعتماد به نفس خرد شده رو برگردونم به شخصیتم .
خوب بعد از چند دقیقه کنجکاوی بالاخره اسم rayen رو از زبان خانم مریم شایسته شنیدم . همون شخصی که اول کامنتم گفتم ، اسمش رو نمیدونم .
اتاق یعقوب رو دارم میبینم با اون لوازم مورد نیاز برای تولید محتوا .
شجاعت این پسر رو میشه عامل موفقیت های آینده اش دونست . همین که تونسته لوازم مورد نیازش رو خریداری کنه ، جای شکر گذاری داره .
تنیس روی میز رو مشاهده میکنیم . با بازی rayen و کدبانوی پارادیس . همون صدای شر شر آب تو استخر ، سمفونی رویایی رو به راه انداخته . اما همچنان این دو بازیکن در حال ادامه بازی هستند .
تو این بازی کدبانوی پارادیس با این که خوب بازی کرد اما به آقای rayen باخت .
الان هم استاد عباس منش راکت رو دست گرفته و داره با ایشون بازی میکنه . اما نفهمیدم که کی برد .
این بازی همچنان ادامه داره . این بار کدبانوی پارادیس با یعقوب . طرز دست گرفتن راکت در دستش ، مشخصه که بازیش خیلی خیلی قوی شده .
حالا بازی استاد عباس منش و Josef . این پسر هم خیلی عالی داره بازی میکنه و پیشرفت قابل توجهی داشته . خدای من چقدر این پسر رو زیبا آفریدی . چقدر این پسر رو خوشکل خلق کردی . خدایا شکرت زیبایی هات حدی ندارد .
تنیس روی میز واقعاً بازی فکری هست . برای سرحال شدن ، خیلی خوبه . چون خودم در گذشته بازی میکردم . اگه بازی رو شروع میکردیم ، شاید 4 ساعت پشت سر هم بازی میکردیم بدون اینکه ساعت رو متوجه بشیم . برای ذهن هم خیلی عالیه .
خوب ، نوبتی هم که باشه نوبت نماینده ی بچه های سریال زیبای زندگی در بهشت هست . درون بچه . درون بچه هم کلی زیبایی خلق میکنه که انسان قادر به ساخت اون زیبایی نیست . واقعاً از بالا نگاه کردن به زیبایی هایی که روی زمین هست ، یک حس و حال دیگه ای داره .
دقیقاً همانند همون نقاشی هایی که تو تلویزیون در گذشته میدیدم .
اون خونه های سقف شیروانی .
اون دریاچه های کوچک .
درختان .
چمن های سبز و یکدست .
پیاده رو ، چوبی .
همه و همه در زیر آسمان پهناور آبی و ابر های سفید تمیز …
تمیز بودن و نظافت از همین بالا قشنگ به چشم میاد .
خیابون هایی که از این بالا لابلای اون همه زیبایی به چشم میاد . دم هر خونه چند تا ماشین میبینم که بازهم زیباست .
خدایا این محله چقدر زیباست . چقدر سر سبز و خرمه . الله اکبر . الله اکبر .
تاب خوردن تو دوست دارم ،کدبانوی پارادیس . زیر درختی قدیمی . با اون شاخ و برگ هایی که همانند حلیم خراسان کش اومده به سمت پایین .
پروردگارا بازم میخام بگم :
تو را هزاران بار شکرت .
صمیمانه سپاسگذارم که منو هدایت کردی به دیدن این زیبایی ها .
تو را هزاران بار شکرت ….
به نام خالق شگفتی ساز سلام دوست گرامی .
خدا رو صد هزار مرتبه شکر همه در این سایت توحیدی میتونیم زیبایی هارو ببینیم و تحسین کنیم از زیبایی ها بگیم.
چقدر قشنگ اول کامنت با خداجون حرف زدی و ازش سپاس گزاری کردی خیلی خیلی لذت بردم .
تحسنتون میکنم برای نوشتن این کامنت زیبا و ارزشمند این که انقدر دقیق و زیبا نعمت هاو زیبایی های این فایل و دیدی و شرح دادید.
چقدر قشنگ و با عزت و احساس لیاقت خواسته خودتون رو از خدا خواستید.
تبریک میگم بهتون برای کارکردن روی خودتون برای تعهدتون به الله
انشالله هر جا هستید در آغوش الله همان معبود و معشوق حقیقی غرق در احساس عشق و آرامش و درمدلر تجربه کردن تک تک خواسته هاتون و بیشتر از آن عزتمندانه و راحت در دنیا و آخرت باشید.
منتظر شنیدن خبرهای خوب از نتایج عالیتون در ایم مسیر الهی هستیم.
خداپشت و پناهتون باشه.
بنام خدای فراوانی ها دهنده نعمت ها تنها منبع ثروت جهان
سلام به استادم سلام به همه دوستان عزیزم
خدایا شکرت چشم هایی دارم که باهاش می تونم زیبایی ها رو ببینم و لمس کنم
چقد فراوانی و ثروت تو این قسمت زیاد بود
چقد نشون داد که ثروت چقد می تونه معنوی باشه
ثروت باعث تحکیم رابطه زن و شوهر و خانواده میشه
چطور ؟ همینطوری مردی که ثروتمنده حالش خوبه عزت نفس بالایی داره و وقت داره و می تونه پدر خوبی باشه می تونه همسر خوبی باشه
وگرنه اصلا نه وقت و نه حوصله بودن کنار خانواده بازی کردن با بچه ها وقت عاشقانه گذاشتن با همسرش رو داره و کلا رو به افول میره عشق تو خانواده
زنی هم که خودش مستقل نباشه و نتونه ثروت بسازه شاید وابستگی مالی به همسرش بعضی جاها نزاره خوب خودشو بروز بده تو دنیا ( البته همه خانم های خانه دار بهترین کار دنیا رو دارن از نظر من و خیلی هم ارزشمنده )
در کل هر چقد بیشتر عمیق میشم میبینم بدون ثروت زندگی مختلف ولی هیچ وقت این از قبل تو ذهنم آلویت نبود که باید ثروتمند باشم
حتی از بچگی که آرزوهای بزرگ داشتم و دختر با اعتماد به نفسی بودم مس خواستم همیشه موفق باشم ، مقام اول داشته باشم بنده باشم
هیچ وقت نمی خواستم اونطوری ثروتمند باشم یک مانع بود انگار که خودم خود به خود ثروت رو مقدم و ارزشمند نمی دونستم
هنوز هم هست
وارد سایت شدم فهمیدم اون مانع چیه ؟ اون باورهای گذشتکان و اطرافیان من بوده که ثروت واسه خدا آلویت نداره اینکه باعث افتخار باشی موفق باشی تلاش کنی انسان درستکاری باشی و گناه نکنی واسه خدا فقط ارزشمنده و خدا روشکر شخصیت سالمی هم به نظرم در من ایجاد کرد
ولی شخصیت ثروت ساز نه به اون صورت و اینکه خیلی سخت وطاقت فرسا بود انگار خدا کمک نمی کرد
ولی مثلا سلامتی ازدواج و …. موفقیت تو درس و …. خدا کمک می کرد و مسیر هموار بود
ولی پول زیاد اینطوری نبود تو ذهنم
چقد زیبا بود که توخونشون یه فضایی بود game room
من gym room , office room و …. دیده بودم ولی گیم روم اولین بارم بود و چقد دوست دارم توخونه ام همه فضا ها رو تقسیم کنم و هر قسمت واسه یه چیزی باشه
خیلی حس خوب و نظم و ترتیب میده
خدایا شکرت واسه نعمت خونه
چقد محله ثروتمند منظم زیبا و پر از آرامش و انرژی خوب بود
حتما افرادی هم فرکانس خود این محله اینجا جمع شدن
دوست دارم زندگیمو بسازم کاملا اونطوری که دوست دارم نه اونطوری که قرار بر این بوده یا اونطوری که همه می سازن
خدا رو شکر از بچگی دنباله رو بقیه و مد و اینا نبودم
دنباله رو دلم بودم حتی تو انتخاب لباس و باورم هم نمیشد بعد یه مدت همون لباسی که می خریدم و بعضی ها مسخره می کردن میشد ترند
ثروت خودش یه بوی خاصی داره بهش می گن فرکانس
دیدنش آدم رو میبره تو مدارش
دیدن فراوانی ها و تحسینش
به نام خداوند بخشایشگر مهربان
با هدایت الله مهربانی قسمت جدید را شروع میکنیم
واقعاً من این خانواده زیبای آقای راین را دوست دارم خیلی چیزها از اینها یاد گرفتم
چقدر فضای جالبی برای سرگرمی به وجود آمده و خیلی خوبه اونها هم پینگ پنگ را مثل شما دوست دارند و چه اتفاق بازی با دکور زیبایی دارن ، دمشون گرم
به به چه محله زیبایی دمشون گرمه واقعاً تمام امریکا زیبا و سرسبزه و معماری زیبایی داره ،خدا را شکر
خدا را شکر ،چقدر زیباست این پیاده روی چوبی ،این درختان زیبا ،دریاچه ها ،خیلی لذت بخشه این فضای دل انگیز
خیلی لذت بخشه که خونهها با این نظم زیبا چیده شدن با این طبیعت و این دریاچههای گوناگون عالی فوق العاده است و trail که عالیه .چقدر زیبایی و ثروت رو در همین فایل دیدم خداروشکر
قطعا کسانی که در این خونه ها و زیبایی ها زندگی میکنن بسیار ثروتمند هستن و باورهای درست دارند که زندگیشون اینجاست