سریال زندگی در بهشت | قسمت 172 - صفحه 9

سوره عنکبوت آیه 60

سلام به همگی

امیدوارم حال دلتون عالی باشه

امشبم ب ایده ام عمل میکنم و یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی ک ازش میفهممو اینجا مینویسم

وَکَأَیِّنْ مِنْ دَابَّهٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ ۚ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ‎﴿۶٠﴾

چه بسا جنبنده‌ای که قدرت حمل روزی خود را ندارد، خداوند او و شما را روزی می‌دهد؛ و او شنوا و داناست. (60)

چیزی که من ازش لذت میبرم از این آیه این بود که

خدا چ قدر قشنگ تمیثیل میکنه

شاید بزرگترین نگرانی بشر این باشه که نکنه پس فردا شرایط عادی نباشه نتونه کار کنه

یا هر چیز دیگه ای

اصن دلیل اینکه این همه آدم میرن پول میدن به شرکت های بیمه

که بیمه شون کنن که وقت ناتوانی بتونن بخورن و محتاج کسی نباشن

غافل از اینکه این طرز زندگی کردن مثل این میمونه که یه نفر مثلا با تقلب بخاد بیاد بالا ولی نمیدونه وقتی رفت سر کار

کاری با مدرکش دیگه ندارن اگه علمی نداشته باشه میندازنش بیرون

قضیه اونا هم همینجوریه

اونی که از سر ترس میره یه جای دولتی برای دو قرون دوزار

و بیمه رو میخاد برای اینکه پس فردا برای وقت پیر و کوریش

نمیدونه که گیریم حالا یه جوری این دنیا رو سر کردی

اون دنیا رو میخای چی کار کنی؟

گیریم که کژدار و مریض یه جوری این دنیا رو گذروندی

اون دنیا رو میخای چی کار کنی؟

اون دنیایی ایه براش داریم

فرشتگان موقع مرگ میرن سراغش ازش میپرسن توی اون دنیا چ جوری زندگی کردی؟ اون میگه من زارو زبون بودم میگن بهش مگه دنیای خدا گسترده نبود که تو مهاجرت کنی؟ و سرانجامش آتشه

دقیقا خطاب ب اینجور آدمهاس

و قبرستون ها رو نگاه کنید توش پر از آدمهایی که همشون بیمه بودن

فقط بیمه مرگ نبودن

بیمه ی بهشت نبودن

من نمیدونم بیمه خوبه یا نه

ولی اینو میدونم که هرچیزی که از سر ترس باشه اون بده اون اشتباهه

این آیه خیلی خوشگل میاد قیاس میکنه

اولش میگه که خدا به یه جنبنده ای که توان حمل رزقشو نداره روزیش رو میرسونه

و بعد میگه خدا روزی اون و شما رو میده

و آخر سرش میگه خدا شنوای داناس

خیلی خوشگه این آیه

اول از همه اشاره میکنه به یه جنبنده ای که زورش نمیرسه رزق خودشو حمل کنه

این دقیقا مصداق بارز اینکه خدا یه موجود رو توی دل زمین رزق و رزویش رو میرسونه

همین خدا همون خدایی که ما رو از یه تک سلول آفرید و اون تک سلول شده الان این بدن با میلیارد ها سلول اونم در نو های مختلف

این خدا همون خدایی که کهکشان ها رو داره مدیریت میکنه

بعد ما مثلا ب خودم میگم خدا کنه این ماه فلان قدر تومن در بیارم سریع پشت بندش میگم چ جوری

خداییش اگه یه نفر باورش این باشه ک خدا رزق روزیش رو میرسونه اصن میگه چ جوری؟

اصن اسم چ جوری رو میاره؟

ب خدا اگه بیاره

اگه قبول کنیم که خدای ما غول برای خودش این جهانو جوری مدیریت میکنه که بیا و ببین

اونقدر همه چی دقیق اتفاق میوفته که تو اصن فک نمیکنی

امروز برای خودم عباس برزگرو مرور کردم

گفتم ببین اگه خدا زن عباس برزگرو هدایت نکرده بود که اون شب پلو گوجه بپزه

و یا اگه اون شب بارونی که عباس برزگر اون توریست ها رو راه میده ب خونش

اگه اونا رو راه نداده بود

شاید الان اینجا نبود

اینا همش کار خدا بود

مگه جز خدا میتونه اینجوری همه چی رو مدیریت کنه

اون توریست هایی که اون شب بارونی اومدن خونه عباس برزگر فقیر

و اون جلوشون پلو گوجه که گذاشت و بعد رفتن تعریفشو توی المان کردن توی مجله ها چاپ کردنو ادامه داستان شکل گرفت

اگه خدا مثلا دو تا توریست دیگه فرستاده بود که اینا پلو گوجه اصن دوس نداشتن قطعا اونام نمیرفتن تعریف کنن

و همون توریستا دست خدا شدن که بعد برن بنویسن توی مجله و عباس برزگر برسه به این جایگاه

اینکه ب خودم میگم اصلا مهم نیس شرایط تو چیه

خدا اگه بخاد برای تو همه پلن ها رو میچینه

همون دو تا توریست ماه بعدش میشن یه اکیپ که میان دم خونه عباس برزگر

این میگه بابا من توالتم آب نداره

من اصن رختخواب ندارن

میگن اینا با خودشون کیسه خواب آوردن

ببین اصن عباس برزگر فقط یه روستایی بود

هیچی نداشت

اصلا آماده اش نبود

فقط باور داشت

خدا گذاشتش روی دوشش برش داشت بردش

گفت تو هیچی نگو بقیه اش بسپار ب من

اون توریستا اومده بودن فقط از اون دم پختی گوجه ها که تعریفشو توی مجله شنیده بودن بخورن

و موقع رفتن دویست هزار تومن میذارن تو پاکت و میدن به عباس برزگر

ببین عباس برزگر هیچی نداشت

ولی سرمایه اولیه اش جور شد

اون موقع به قول خودش میگفت من اگه کلامو مینداختم هوا میتونستم روزی هزار تومن در بیارم خیلیییی اگه زور میزد تازه

ولی یه شبه دویست هزار تومن میاد براش

من حساب کردم اون دویست هزار تومن اون موقع اگه اشتباه نکنم هشتاد میلیون الان میشده

پولی که سرمایه اولیه میشه برای اینکه آب بکشه توی دستشوییش و کلی کار دیگه باهاش بکنه

همون آدم بعد میشه کسی که آخرین آماری که من ازش دارم دهکده خودشو زده ماشین زیر پاش تا پنج سال پیش بی ام دبلیو بود و کلی ثروت داشت

ثروتا یعنی شاید اگه استادو بخایم با عباس برزگر مقایسه کنیم من فک میکنم چن برابر ایشون الان داراییش باشه

جوری که پیش بینی کرده بودن اگه این ایده هاش بگیره درآمد چند سال دیگه اش با درآمد نفت ایران برابری میکنه

فک کن یه آدمی که توی زباله ها پلاستیک جمع کن بوده بعد زن میگیره زنش میگه زشته این کار برو بساط کن

فک کن بعد که بساط میکنه کلاس کاریش میره بالاتر یعنی

و حالا همون آدم اینقدر ثروتمند شده

یا مثال دیگه اش احد عظیم زاده یه بچه یتیمم نه دوتیم بوده

نه مامان داشته نه بابا

الان غول فرش ایرانه

و مالک متل قوی سلمان شهره که آسانسوراش از طلاس

این زور خداستا

اینکه میگم ما خیلی خدا رو دست کم گرفتیم

این چیزاس که پاکی دلو نشون میده

این چیزاس که نشون میده یه نفر چه قدر دلش روشن شده با باورهای خدایی

یا از اون طرف چه قدر دلش تیره شده با باورهای کثیف فقرالود و شیطانی

باز توی این آیه وسطاش میگه خدا آنها و شما را روزی میدهد

یعنی آدمو میاد میگه روزی دادنش با اون جنبنده ای که توانایی حمل رزقشو نداره هم یکی میکنه

اینکه میگم خدای ما خیلی زور داره

خدای من خدای فراوانی هاس

براش فرق نداره ب ما ماهی ده میلون بده یا ده میلیارد دلار بده

اصن این رقما برای اون چیزی نیست

و قشنگی این دنیا هم به همینه که خدای من اینقدر خوبه

و آخر آیه هم میگه خدا شنوای داناس

چرا نگفت خدا بینای داناس

یا چرا نگفت خدا حکیمه

اولا گفته خدا میدونه شما دارید چی کار میکنید

آگاهی داره که شما الان توی چ شرایطی هستید

دوما زمانی که شما دعا کنید اون میشنوه

تو از یکی درخواست میکنی نمیگه که من درخواستتو دیدم که

میگه باشه برو شنیدم حرفتو

یه کاریش میکنم

خدا هم همینجوریه داستانش زمانی که ما دعا میکنیم اون میشنوه

و یه جورایی انسانو از رزق و روزی خیالشو راحت میکنه حالا توی آیه های بعد که دیگه میترکونه و با یشا میاره باز گشایش رزق و روزی رو

خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی

خدایا منو از اون متقینی قرار بده ک فاصله ای بین حرف و عملشون نیست

دوستون دارم