https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استادعباسمنشِ عزیزم و مریم جانِ زیبا و مهربون.
و سلام به بِرونی و بچه های پردایس و پردایسِ قشنگ و پرتکاپو و رنگارنگ و خوش عطر و بو که از تویِ صفحه یِ مانیتور میتونم خیلی راحت تشخیص بدم چه بویی رو دارین توی این بهشتِ زیبا استشمام میکنین و منم دارم اونجارو نفس میکشم.
استادِ عزیزم من اولین دیدگاهم هست و الان چندساعتی میشه دارم فقط به این سوال فکرمیکنم و چه سوالِ پرمحتوایی پرسیدین و به نظرِ من جواب به این سوال اصلا در قالب یک دیدگاه نمیتونه گنجونده بشه.
اصلا میدونین چیه استاد؟ فایل های زندگی دربهشت و سفر به دور آمریکا و دیگر فایل های شما، فقط نظر من رو درباره ی آمریکا یا کشورایِ دیگه تغییر نداده.. قضیه خیلی خیلی وسیع تر از این حرفاست. فایلایِ شما نه تنها نظرِ من درموردِ آمریکا و کشورای دیگه، بلکه چرا راهِ دور بریم؟ نظرِ من رو در موردِ حتی خودم تغییر داد.درموردِ خداوند.. درموردِ کلمات!
در موردِ کتابِ خدا.. درموردِ لفظِ زیبایی..
لفظِ زندگی!
کلمه یِ کشور.. کلمه ی شهر و نژاد و …. همه چیز استاد همه چیز..
با آگاهی هایِ فایل های شما، کلا انگار باید فرهنگِ لغتِ ذهنم رو که هرکسی اومده با نظرِ خودش یه چیزو برام معنی کرده و من ندونسته و ناآگاهانه قبولش کردم، پاک کنم و یکبار دیگه با آگاهی هایِ جدید ازاولِّ اول اطلاعات رو وارد کنم.
فرهنگِ لغتِ عباسمنشی ها😄🌹
واقعا این سوال و محتواش رو از زاویه های مختلف میشه بیانش کرد و نمیدونم دقیقا تغییرِنظرم درموردِ مردمِ آمریکارو بعد از دیدنِ فایلاتون، از کدوم زاویه ش براتون بگم چون وااااقعا فایل های شما نظر و دیدِ من رو کُن فیکون کرد.
و انگار قبل از اینکه فایل هاتون رو ببینم، داخلِ یک جمعیتی بودم و داشتم باهاشون میرفتم.
کجا میرفتم؟؟
_ نمیدونم!
از کِی شروع کردم به همراهشون رفتن؟
_ نمیدونم!
چرا و به چه هدفی داشتم اینقدر مداوم میرفتم؟
_نمیدونم!
جالبه که حتی بقیه ی جمعیت هم نمیدونستن!
خلاصه باید بگم که با شما،، اول به نادانیِ خودم پی بردم…..
یک ملتی که یه چیزایی شنیده بودن و سرشونو انداخته بودن پایین و خیلی مودب داشتن پشتِ سرِ فقط یه سری اطلاعات که دست به دست و دهن به دهن چرخیده، داشتن حرکت میکردن و منم جزءِ اونها بودم و بدونِ اینکه بپرسم کجا داریم میریم، خیلی عادی پشتِ سرشون داشتم باهاشون میرفتم و میرفتم و میرفتم و…. بعد که فایل های شمارو و زندگی دربهشت و سفر به دور آمریکا رو دیدم و….. خدای من!!!
انگار یهو پام رفت رویِ ترمز و ایستادم و فقط به این فکرکردم که دارم کجا میرم؟؟ چرا ازکسی حتی نپرسیدم که این جمعیت داره کجا میره؟؟ من دارم کجا میرم؟؟ چرا اینقدر ناخودآگاه دارم با اونها حرکت میکنم؟؟ چرا هرچی میگن رو باورمیکنم؟؟ چرا جملاتشون رو(بدونِ اینکه ببینم درسته یا غلط) دارم تایید و تکرار میکنم و حتی منم به ناخودآگاه دارم همون جملات رو به بقیه میگم!! دقیقا مثل رباتی که بهش برنامه داده باشن و فقط دکمه ی صفر و صد رو داشته باشه.
خدایا شکرت که وایسادم از اون جمعیت و ازشون جا موندم و چه جا ماندنِ زیییبااایی…
و حالا با آگاهی هایی که شما دادین فهمیدم که داشتم کجا میرفتم…. بیراهه!
این یعنی قدرتِ اختیارِ منِ اشرفِ مخلوقات..این یعنی درسته که ممکنه یه مدت خودم رو به هردلیلی قاطیه غیرِ اشرفِ مخلوقات ها کرده باشم ولی تواناییه ترمز کردن و سرپیچی کردن و انتخابِ مسیرِ بعدی رو دارم.. با ابزارِ اختیار و انتخاب.
و از خدا سپاسگزارم بخاطرِ قدرتِ اختیاری که به من عطا کرد.
و این یعنی مصداقِ آیه یِ هدایت که خداوند همواره درحالِ هدایتِ ماست و خدایا ازت سپاسگزارم که صدایِ آرامبخشِ دعوتت رو از زبانِ استادعباسمنشِ عزیزم شنیدم..
نمیدونم چی شد که تویِ اون جمعیت، صدایِ خدارو شنیدم.. استادعباسمنشی که میگفت: دوستان میتونین خودتون انتخاب کنین.. میتونین تویِ هرجا و هر مرحله ای از زندگی تون باشین،مسیر و اون جادّه قشنگه و راحته رو پیدا کنین.. استاد من به اون جاده ای که شما در قدمِ اول تفسیرش کردین میگم “صراط مستقیم”. یعنی راهِ درست و مسیری که از زیبایی ها و نعمت هایِ فراوان میگذره.
قطعا نمیتونه اون مسیری باشه که اون جمعیت داشتن میرفتن.. ازکجا مطمئنم؟ از احساساتِ اون جمعیت.
میگم که سوالتون خیلی پرمحتواست و ازکجاش بگم!!
دیدگاهِ من تویِ اون جمعیت درباره یِ کشورِ آمریکا، فقط یکی از چیزایی بود که الکی الکی بدونِ فکر کردن قبول و باور کرده بودم.
من قبلا اصلا آمریکارو اینجوری تصور نمیکردم.ازبچگی از تویِ مدرسه و تلویزیون و…کلا آمریکارو جورِدیگه ای بهمون نشون دادن.. اصلا فکرکردن به این کشور انگار حرام بود و یادگرفته بودم که اونها ازخدا به دور و موردِ قهرِ خداوند قرارگرفتن و همش طوفان و باران های زیاد و ….. درقالبِ خشمِ خدا به سرشون داره می باره.
به ما گفته بودن که هرکسی بی حجاب باشه پس کافره و من هم بعنوانِ یه دختر میدیدم که روسری ندارن و خُب حجاب رو نشانه یِ باخدا بودن میدونستم، پس باور میکردم و به نشانه یِ تایید سرمو تکون میدادم که آره آره دارن راست میگنااااا.. واه واه چقدر بی حجاب و ازخدا به دورن!
(درحالیکه خودمم اصلا حجاب رو دوست نداشتم و ندارم😄.. فقط بخاطرِ تایید و تحسین شدن بود که اینارو میگفتم که موردِ قبولِ اون جمعیت باشم)
حالا قضیه یِ حجاب خیلی جزئیه و فقط یه مثال بود.
من واقعا تعجب کردم و آخه مگه میشه همه و همه چیز دروغ و اشتباه باشه؟!
من آمریکایی هارو جنگجو میشناختم و کسایی که مشکلِ روانی دارن و با خودشون و تمامِ مردمشون بخصوص ایرانی ها مشکل دارن و دشمنن.
واقعا با چیزایی که تویِ اون جمعیت شنیده بودم و باورکرده بودم،، تصورم این بود که چون همشون مصلّح و وحشی هستن و بی بند و بار و بی قانون هستن،همش گوشه های خیابوناش جنازه ی افراد رو میشه دید که واسه یه بحثِ معمولی همدیگه رو کشتن و پلیس هم از مردم وحشی تر و اصلا هیچکس جرات نداره به کسی چیزی بگه وگرنه کشته میشه….
الان داره خندم میگیره راستش به افکارِ قبلنام😄 ولی خب اینا واقعیت هایِ جمعیتِ قبلی ای که باهاشون زندگی میکردم هست.
قبلا بر این باور بودم آمریکا خیلی کثیفه و فقط ماییم که فرهنگِ چندهزارساله داریم و آمریکایی ها خیلی بی فرهنگن😄🙈
قبلا بر این باور بودم که آمریکایی ها تمامِ فکر و دغدغه شون از بین بردنِ ما و بقیه یِ کشوراست و کلا نگم براتون استاد…..
قبلا بر این باور بودم که آمریکا اصلا خدا نمیشناسه.اونا که قرآن ندارن که بدونن ایمان تقوا عمل صالح که تومدرسه فقط کلماتش رو حفظ کردیم چی هست.
و بیشتر از اینا نگم که خودتون خوب میدونین چیا تحمیل شده بهمون….
اماااااا….
بعد از ترمز زدن تویِ مسیرِ قبلی و شک کردن به اون جمعیت و پی بردن به نادانیِ خودم،، یعنی وقتی که با شما آشنا شدم و کلا زندگیم جورِدیگه ای شد و متوجهِ وجودِ یک عینکِ کثیف رویِ چشمم شدم و اون عینکِ کثیف رو ازچشمم برداشتم….
دیدم که فقط عینکِ من کثیف بود و این جهان اصلااااا نازیبا و کثیف نیست! با جهانی جدید روبه رو شدم.این عینکِ کثیف جالبه که رویِ چشمِ من و تمامِ اون جمعیتی که به بیراهه میرفتن قرار داده شده بود و انگار که شرط و لازمه ی حضور توی اون جمعیت، فقط زدنِ این عینک کثیف و دیدنِ هرچیزی به بدترین شکلِ ممکنش بود.(مصداقِ اون آیه که به قولِ قرآن که میگه بر گوش و چشم هایِ آنها پرده ای هست که نه می بینند و نه میشنوند)
با دیدنِ تک تکِ فایل ها، دونه دونه صفحه هایِ جدیدِ فرهنگ لغتِ جدیدِ عباسمنشی ها داشت شکل میگرفت.. کم کم با بخصوص آرزو و معصومه که خواهرام هستن و در سایتِ شما حضور دارن ،شروع کردیم دنیایِ جدید و حقیقی رو درک کردن و دیدن و دربارش حرف زدن(مثلِ شما و مریمِ عزیز و زیبا)
استاد نه تنها آمریکا،، بلکه تماااامِ جهان زیباست. قانونمنده و پر از فراوانی و نعمت.. اینها از قبل به ما و تمامِ جهانیان داده شده بود. اما عده ای که ناسپاسی کردن، مشمولِ میزانِ کمِ نعمت ها شدن.
سپاسگزاری یعنی توجه به زیبایی ها..
پس من و ملت من درحالِ توجه به نازیبایی هایِ آمریکا بودیم و رویِ بدِ این کشور رو با کانونِ توجهمون برایِ خودمون برانگیخته کردیم چرا که جهان درحالِ اثباتِ باورهایِ ما به ماست.
پس ما ناسپاسی کردیم که نعمت های کمتری نسبت به آمریکا نصیبمون شد و این اصلا به اون کشور ربطی نداره!
وقتی برامون از آمریکا فیلم میگیرین، من این فکر رو دارم که انگار یه مهدِکودک با ابعادِ بزرگتر رو دارم می بینم از افرادی که دارن مثلِ بچه ها کنارِ هم زندگی رو بازی میکنن و مثلِ بچه ها ترس از قضاوت ندارن و مثلِ بچه ها اصلا آشناییِ زیادی با بَدی ها ندارن و براشون خیلی تعریف نشده!
حالا که یکم بهتر میتونم ببینم، می بینم که اصلا یادم نمیاد و تویِ فیلمایی که شما گرفتین ندیدم که همشون باهم قرار بزارن و جمع بشن و برایِ کشورایِ دیگه لعنت بفرستن! برعکس برایِ کشورایِ دیگه دعا میکنن!
استاد قسمت به قسمتِ سفر به دورِ آمریکا و زندگی در بهشت و کلا فایلاتون درباره یِ آمریکا و مردمش، برایِ من مثلِ ورق زدنِ تک تکِ صفحه هایِ قرآن بود..
چرا اینو میگم؟ چون مگه نه اینه که قرآن به توحید دعوت میکنه؟ خب من دارم توحید رو توی این ملت می بینم.. اونا کاری به کسی ندارن و فقط به خودشون و قدرتِ خودشون متکی هستن و درصلحِ کامل با خودشون هستن و عواملِ بیرونی مثلِ دشمن و کشورایِ دشمن رو قاطی ِ موفقیت هاشون نمیکنن! خب این اسمش توحید نیست،پس چیه؟
یا مثلا اینکه اعتقاد دارن که ما برتر هستیم خب مگه این اعتقادشون مصداقِ اون آیه که خداوند میگه من به شما برتری داده ام و شما خلیفه ی من هستید نیست؟؟
یا مگر نه این که این ملت، اساسِ زندگی شون رو بر پایه یِ لذت بنا کردن؟ خب برنامه یِ خداوند برایِ ما رو هم در قرآن میتونیم به وضوح درک کنیم که تماماً لذت بردنِ ما از این جهان بوده. خُب اینها صفحه هایِ قرآن نیست؟
خلاصه من منکرِ بَدی ها نیستم چون درجهانِ تضادها زندگی میکنیم و بحثِ من نتیجه ی توجهِ آگاهانه به وجهِ خوبی یا بدی هست و همین کشوری که برای خیلی ها بد و جهنم و دشمن بوده،برایِ شما و افرادِ زیادی هم عالی و پربرکت و بهشت بوده. و این چیزی بجز نتیجه ی تغییرِ باورها و تغییرِ کانونِ توجهِ شما و اعراضِ آگاهانه یِ شما از اطلاعاتِ غلط و دروغین رو نمیتونه برسونه که تماماً درحالِ استفاده از زیبایی هایِ این کشور هستین و علناً رویِ خوشِ این کشور رو برایِ خودتون و همچنین ما برانگیخته کردین.
حالا دیگه با شما به این آگاهی رسیدم که آمریکا و کشورای دیگه فرقی نمیکنه و فقط کانونِ توجه ماست که نتایجِ مارو رقممیزنه و میتونیم به هرجایی از کره یِ زمین هم جوری نگاه کنیم که به نفعِ ما و هم جوری نگاه کنیم که به ضررِ ما باشه.
حالا دیگه با فایلایِ شما باورم بر اینه که آمریکا خیلی خیلی زیبا و بخصوص بسیاااااار تمیزه و برای منی که عاشق تلفیقِ طبیعت با زندگیِ لوکس هستم بسیار بسیار جایِ مناسب و ایده آله.. کشوری بسیار امن و قانونمند و بسیار با فرهنگ و آزاده..
و اگه بخوام آمریکا رو در یک کلمه توصیف کنم، اون کلمه فقط “آزادی” هست..
آزادیِ خداپسندانه و مقدس.
کلمه یِ آزادی خودش یک کتابه واقعا.. هرچقدر از آزادی هایی که تویِ فایل ها از این کشور دیدم بگم، باز کمه استاد..
ازتون ممنونم که چشمِ مارو به جهانِ حقیقی بازکردین.
منِ اسماء و معصومه و آرزو ازتون سپاسگزاریم و دوستون داریم.
بنام خداوند هدایتگری که انقدر زیبایی افریده و دستان قدرتمند و با ارزشش را روانه ی زندگی تک تک مان کرده
سلام و درود بر دست هدایتگر پروردگارم ناجی بشریت این تاریخ و سلامی از عمق جان به مریم جان زندگی ام که مرا به خودم پس داد به انسان بودنم به شریف بودنم نه کنیز بودنم به دختر قوی بودنم نه اضافه بودن مبدا رد سلام خدمت خانواده صمیمی هم فرکانسی عباسمنشی من
عاشقتونم که هرکدوم جلوه ای از زیبایی های رب یکتای وهابم هستین💖
هر گاه که پای وجود به این خانه ی گسترده میگذارم دریایی از نعمت ها و درهایی از رحمت به رویم گشوده میگردد…
آمریکا
سفرنامه
زندگی دربهشت
اصلا واژه ی زندگی
ان هم در بهشت پاردایسی که ملکه اش مریم عزیزم و پادشاهش استاد عباسمنش است که به من فهماند بهشت چیزی نیس که نتوان دید همین دنیا هم وجود دارد و فقط برای افراد مشخص نیست برای همه فراوان و ارزانی شده از سوی رب به شرط قبول هدایت و باور است
انقدر حال خوب و معجزه و لذت بی پایان و برکت در پشت این کلمات گنجانده شده که نمیدانم چه بنویسم واژه ها توان وصف احساسم را ندارند دستانم تاب نوشتن این جریان عظیم از انرژی مثبت کیهان را ندارند همانی که یکتای من خودش گفته اگر تمام دریاها و اقیانوس ها مرکب و تمام درختان قلم شوند نمیتوانند نعمت بیشمار را بنویسند سریال زندگی در بهشت سلول به سلول وجودم را با این فراوانی عجین کرد باورهایی به من بخشید که تمام مول به مول زندگی ام تحولی بزرگ پیدا کرد گویی جهان درونم به جهانی دیگر تبدیل شد قیامت زندگی زمینی ام رخداد و هدایتی عجیب معجزه اسا شدم ان هم در روزهای اخر زندگی ام که دیگر امید یک روز نفس کشیدن نداشتم چه رسد به زندگی کردن
خدا تو کیستی!!!چیکار کردی!!!!استاد چه کردی بامن؟مریم جانم ایا واقعا انسانی؟وجودتان چقدر خداگونه س مرا به خودم به خدام به بهشت به عشق به هرچه هرچه هرچه زیبایی س رساند
انقدر سلول به سلول تنم شده سپاس و ستایش خداوند تشکر عاشقانه از شما دو گوهر ناب که نمیدوانم از کجا بنویسم از این همه فراوانی از باورهایی که مرا کوبید و از نو ساخت از زیبایی ها از سلامتی ها از ارامش از تلاش و بینشی متفاوت به جهان از کدام بنویسم که هرکدام کتابیست قطور
نه درمجال میگنجد نه در واژه ها تعریف میشود
همین دو سفرنامه و سریال که با این ارزش اما خداگونه بی منت هدیه شد به مازندگی مرا در سه ماه باورت میشود؟سه ماه فقط چیزی که از نظر اطرافیانم عمر باید گذاشت تا به این مدار رسید به این نعمت ها به این اسایش و بهره مندی ار فراوانی ها
اما در رابطه با موضوع این قسمت داستان ها دارم که چگونه مرا از بند کینه ها رها کرد وجودم شخم زد و جوانه زدم
هفت سالی که برا خودم با باورهای نادرستی که خودم اطرافیانم تلوزیون و جامعه ام از کودکی در من ساخته بود جهنمی پر سوز و گداز ساخته بودم را ویران کرد حالا رها و ازاد همچون پرنده ای سبک بال دراوج با لذت و ارامش دارم بهشت را تجربه میکنم
قلبم میگوید اززندگی خودم بنویسم از همان باورها که تک به تک سکشته شدند و با این سفرنامه و سریال زیبایی هایب بهشتم را هر لحظه افرون میکند
از کودکی ام شروع میکنم پدرم فردی به شدت اهل سفر طوری که در سال سه چهار بار تقریبا نصف ماه های سال در سفرمیگذشت
در سن 12سالگی من کل ایران را تمام کردم و حتی 50درصد شهر ها بالای سه الی ده بار سفر کردم و مشهد هم بالای 20بار من فرزند ارومیه ام
هر بار از این شهر ها میگذشتیم و انسانها و اداب و رسوم و زیبایی های هر شهر خاطره ای دردفتر زندگیمان میشد
تا اینکه در 14سالگی مادر و پدرم جدا زندگی کردن و نا پای میز طلاق رفتند و ازان روز زندگیم زیر و رو شد
کارهای خانه و مسئولیت ها بزرگ برای یک دختر بی تجربه و روزهاییکه تصور یک ثانیه هاش به شدت مرا نابود میکرد ولی به واسطه همین سفرنامه و همین سریال از دل ان تاریکی ها طیفی نورانی از زیباترین رنگهای جهان را به من یاداوری کرد و به صلح رسیدم از ان روز ها گذشتم و بهشت راتجربه میکنم
بهشتی که خدا با دست زیبایش چون استاد دراینجهان به من بخشید
استاد مراروانی کردین مرا عاشق دیوانه کردین که جز لذت و شکر و وجد و ذوق هرلحظه چیزی اززندگی نمیداند
یادم امد همان سفر ها فراموشم شده بودچه نعمت بزرگی بود اما هرگزبا اگاهی و بینش عمیق سفرنکردیم
سفرشماتنها سفریست که هر لحظه اش معجزه و هدایت و فایل های ثبت شده اش دری زیبا به روی سعادت شد
امریکارا از کودکی از رسانه و تلوزیون وشنیده ها و دیده ها جایی نا امن
مردمانی گناه کار و جهنمی
اب و هوایی پردود و ناارام
مکانی به دور ازارامش به دوراززیبایی به دور از حضورخدا و پر ازصحنه های خشونت یا +18
تصوری که داشتم سرزمینی پر ازانسان های زودگو و قدرمتند در جهت نادرست که همه از راه حرام ثروت زیادی دارند و در ان برج های سربه فلک کشیده و ادم هایی تافته ی جدا بافته دریک کلام 90درصد اینها و ده درصد باهوش و دانشمند و …
در یک جمله سیاره ای دور اززمین با افرادی غیر قابل دسترس فرازمینی که ثروتمند و شیوه زندگی متفاوت که نمیشود بهشان نزدیک شد حتی چه برسه ارتباط برقرار کرد دیگر چه رسد زندگی انگونه را تجربه کرد!
تا اینکه یکبار در تلوزیون خیابان های کثیف و پر از افراد خلافکار دیدم و ترس بیشتر وجودم را گرفت که نباید در جایی بود که امریکایی انجا باشد
یا نوع لباس هایشان انقدر تجملاتی و متفاوت است که هرگز برای افرادی مثل من نیست
و .. هزاران افکار نادرست که مرا در زندانی از افکار محدود محبوس کرده بود
اما همیشه کلمه ی خارجی ها،خارجه،خارج میامد من امریکا به ذهنم میامد
استاد از لباس هایی که اینقدر ساده و زیبا میپوشند
از خونگرمی افراد با همدیگر
از صلح همگانی به دور از هرگونه نژاد پرستی و درنهایت ارامش و احترام
از زیبایی های طبیعی جهان خلقت
از فراوانی نعمت و زیبایی ها
از فعال و تلاشگر و بااراده ودرستکار بودن مردمانش
از اب و هوای معتدل و به شدت رویایی
از دریاهایی که ساحلش فضایی پر ازشادی و انرژی مثبت به دورازهرگونه صحنه ها ناجور و زیاده روی ها اسراف گونه
از ارامش و صدا و جریان زندگی در تک تک لحظه ها در دل رود خانه ها در طلوع و غروف کنار ساحل و شهر ها و هر چه فراوانی نعمتی که خداوند خلق کرده یا توسط دستانی که عاشقانه یاریشان میکند تا مدرن تر و بهتر از قبل جهان را گسترش دهند
از پاکیزگی و اراستگی افراد و خیابان ها ومراکز عمومی
مثل مراکزخرید و تجاری از بانک های مجلل و شیک
از این همه صلح و لذت بردن جریانی از فرکانس مثبت واتفاقات معجزه اسا و فضاهایی پر از هدایت و نگاه محبت گر پروردگار
از همه و همه و همه ی زیبایی هایی که چه به وجودم و چه به جهانم بخشیده کم گفتم همین فایل سفر نامه امریکا و سریال زندگی در بهشتی که مرا حداقل در این جهان بهشتی کرد و بی شک جهان دگر هم همینطور خواهد بود اگر درمسیر بمانم ان شاالله
منی که پدر و مادرم تا پای میز طلاق رفتند گفتم تو امریکا عار نیس و عادیه هیچ کس پدر و مادرنداره یا نمیساتشون حتی!غافل از اینکه نمیدانستم افکار و باور های نادرست و شرک الود خودمان زندگی مان را اینگونه ساخت و اکنون که تغییر کردم با دیدن این صلح و زیبایی ها همان پل ها شکسته شده و خانه ی ویران و دلهای پر از کینه و گناهان و شرک و کفر روز افزون که دیگر امیدی به ثابت ماندنش حتی نبود که ویران تر نشود چه رسدبه اینکه به این بهشت مبدل شود نبود و این کار شما همان پل های شکسته شده و اتش گرفته و خاکستر شده و تار عنکبوت گرفته و منظره ی دلخراش را تبدیل به خانه ای بهشتی پر از صلح و ارامش و سلامتی و ثروت و لذت و زیبایی هرچه تمام تر کرد خاطره هایی که اکنون به شیرین ترین تبدیل شده
منی که از سمباده کشی و رنگ کردن در
از ایزوگاه کردن پشت بام
از سیمان کشی چند باره و هرساله کف حیاط با دشتان کوچکم با گریه
از گچ کاری کف خانه و سقف و تعمیر هرساله
از بتونه کشی و سمباده کشی باران خورده سقف و رنگ کردن و ایستادن ساعت ها پای نردبان با وجود داشتن پول برای گرفتن کارگر غافل از اینکه پدرم مرا قوی بار میاورد ولی من با باور های نادرستی که مسخره ها و حرفای اطرافیان به من میداد همه را تبدیل به خاطره بد و کینه از پدردر دلم کرده بود (باور های نادرست جایش را به بخشیدن تمام افراد گذشته صاف و زلال شدن درون و شنیدن الهامات سبک و ارام شدن و رهایی از گذشته حتی وقتی در دلم به یاد میاورم ناخوداگاه لبخند روی لبانم مینشیند نه تنها بخشیدم بلکه به همه انها عشق میورزم) چون شما مرا ساختیدفهمیدم که زندگی انجام با لذت همان کارها و تجربه هاست و چقدر قوی و بزرگ کرد منو این تجربه ها)
مریم جانم که تک تک کارهای خانه را خودش انجام میدهد و ابتکار هم به خرج میدهد و لذت میبرد(باور اینکه تمام کارها را مادر باید انجام میداد من چرا هفت سال است کارهای داخل خانه و مسئولیت های سنگین دارم حالا به باوری پر از لذت تبدیل شده من الان وقتی ساعت را نگاه میکنم که وقت غذا درست کردن وقت نظافت خانه وقت کار کردن در این خانه شده با ذوق میرم و همه کار ها بالذت و به راحتی انجام میشه و تنها مادر نباید کار میکردو اون ها محبت بود و حس شکر گذاری که هرلحظه مرا بیشتر به وجد می اورد)
شمایی که با وجود ان همه ثروت سوت بزنین و همه کاراتون انجام بشه با نجاری خودتون میز بسازین چیکن شا بسازین و به هوم ترکتورش گسترش بدین از ساختن ان جاده جنگلی از سوزاندن ان درخت ها کنار ادم هایی که انگونه بی ریا و صمیمانه با لذت بردن زحمت و سختی را به لذت و تجربه ای ناب و در عین حال هدایت و درسی بی پایان برای ما (بااراده بودن جی کاب/اعراض کردن افراد از ناخواسته ها/خانواده ای صمیمی بودن در عین پرجمعیت بودن به دور ازهرگونه فرق گذاشتن بین فرزندان/متفاوت بودن باور ها و روحیه های افراد در عین دوقلو بودن)(اینکه افراد انجا از همان کودکی دنبال هدف ها و تلاش ها و در مسیر رویاها بودن ها هستند واقعا قابل تحسینع)
امن و درستکار و خوب بودن تمام تعمیر کاران و مراجعه کنندگان ان بهشت (باور دزد بودن افراد و چشم ناپاکی و حریص بودن ان ادم ها را در من اصلاح کرد)
واااای که انقدر زیاد است مغزم بعد از گذشت سه ساعت سوت میکشد از این همه فراوانی و تغییر و زیبایی این دو فایلنامه به تنهایی اینگونه در زمان کوتاه سه ماه مرا تغییر داد و به قول همان موزیک شادی بخش من زندگی میکنم اندازه ی صد سال در روز
استاد از تک تک این فایل ها از زمانی که برایش گذاشتین از اجازه ای که دادین این زندگی شخصی به ما نشان داده شود و اینگونه متحولمان کند ممنونم و از این چالش و مسابقه که اینگونه چشم مرا باز کرد و به من یاد اوری کرد و به عمق تغییرم پی بردم واقعا ممنونم دستان درخشانتان را میبوسم انرژی خالصانه مثبتم را روانه ی قلب هردویتان میکنم و واقعا این ها چیزی جز انرژی و درون خود شما نیست و بقول خودتان بدی و خوبی زیبایی و زشتی ثروت و فقر سلامتی وبیماری شکست و موفقیت ارامش و پریشانی همیشه هستند و انتخاب با ماست که چگونه نگاه کنیم کدام را ببینیم و تجربه کنیم پس انقدر زیبایی هست که فرصتی برای زشتی ها نباشد انقدر نعمت هست که زمانی برای نداشته ها فکر کردن گذاشت انقدر دلیل برای شکر گذاری هست که تا بیایی انها را شکر کنی دیگر زمانی برای ناشکری نماند و این شکر گذاری وااای چه فراوانی هایی را فراوان تر به زندگی ات میبخشد خدایا شکرت
منی که در شهرم ارومیه با کورد ها دشمن و افرادشان را بسیار حقییر میکردم اکنون با تغییر نگاهم همانها شدند یکی از دستان زیبایی که در روز محبت و انرژی از سویشان دریافت میکنم همان هایی که روزی شمشیر را از رو بسته بودم با نفرتم
هر جا میروم زیباییست امریکا به من این درس را داد که قضاوت نکنم و ببینم نگاهم راتغییر دهم باور های خودم را داشته باشه به دور ازهر جانب داری
از میام این همه باور و عقیده و بینش من با شما زیبایی را دیدم باور های قوی و زندگی ساز و زیبا و زندگی بخش را دریافت کردم و هر لحظه این روند راادامه میدهم با یاری الله
از میان تمام زشتی ها و ناامنی ها و پلیدی ها و کمبود ها گذر کردم و حالا با تمام وجودم زیبایی را درس زندگی را خوب بودن جهان را گستردگی و فراوانی در زمین و اسمان را در کوله ام گذاشتم و به در مسیر زندگی سعادتمند عاشقانه قدم برمیدارم و در قدم به قدم های کوچک و بزرگم وجودتان را ارج مینهم و ازشما تشکر میکنم که دست خدایی شدین که اورا به من نشان دادین و با دیدن او دنیایی از هر چه خوبیست به زندگی ام وارد
و این بند که :
اگر خودت را پیدا کنی حقیقت را کشف میکنی
در راه حقیقت به عشق میرسی
در پی عشق خدارا میابی
و درخدا به همه چیز خواهی رسید
به همه چیز رسیدم و شما و این سریال دلیل این معجزه ها شد
همین تغییر باور ها در مورد امریکا همین نظمی که دارد انسانهایی که دارد شرایطی که دارد مکان ها یش ابو هوایش قوانینش نعمت های زیبای تمام معنایش مرا به تغییر باور درمورد باور خدا شناخت معشوقم الله یکتا
تغییر نگرشم در مورد افراد و شرایط
هر باوری را قبول نکنم هرچه در هر جا دیدم و شنیدم به قضاوت قبول نکنم مراقب ورودی های ذهنم وطرز نگاهم با احساسم به این جهان گسترده باشم تا به زیبایی هرچه تمام ترسعادت دنیا و اخرت را تجربه کنم
همین دو سفرنامه و سریال زندگی در بهشت در سه ماه این باورهاراایجاد و این نتایج که اقیانوسی از معجزه ها و اتفاقات رویایی و به شدت زیبا و باور نکردنی برای دیگران اینگونه زندگی ام را ساخت
چه برسد به فایل های دیگرسریال تمرکز بزنکاتمقبتی که هنوز فرصت نکردم ببینم و یا دیگر فایل های رایگان
وای که فایل های غیر رایگان چه معجزاتی به همراه دارد چه گنج بزرگیست این سایت این فایل هایی که بدون چشم داشت بخشیدید تا به واسطه ی همین ها با پرداخت بهای دیگر فایل ها جریانی از هر چه زیبایی و ثروت و نعمت و زندگی سعادتمند وجود دارد به زندگی ام وارد شود و البته ماندگار 💖🌹 اصلا حالم طوریست که نمیدانم چه نوشتم و چطور میخوام به پایان برم این ذره ای ناچیز از بیییییینهایت زیبایی هایی بود که از سفرنامه و زندگی در بهشت دریافت کردم و نوشتم چشمانم دیگر تار میبند حتی دیگر نمیتوانم برگردم و متنم را بخوانم و بعد ثبت کنم امد و نوشتم توام بخوان و باور کن
که خدا معجزه های فراوانش را روانه ی زندگی ات کرده الهی شکر و تمام.
اقا من یک ذهنیت هایی داشتم در مورد خارج کشور مخصوصا اروپا و امریکا
که اگر بگم خنده تون میگیره
مثلا من هنوز که هنوز ته ذهنم این باور خراب در مورد مردم امریکا هست که
اینکه اصلا اینا چطوری ازدواج میکنند
چطوری بچه دار میشند
شاید باورتون نشه
من بخدا فکر میکردم که پسرا به دختر را دروغ میگند و یه مدتی میرند تو یک رابطه و بعد از مدتی کلی سواستفاده از دختر مردم میکنه و بعد میره با یکی دیگه
یا اگر نتونه با حرف مخ بزنه تو باری کلوپی جایی تو نوشیدنی طرف دارو بیهوشی میرزه و سواستفاده میکنه و بعد از مدتی دختره بچه داره و پسره رفته با یکی دیگه
اینا من بچه که بودم تو یک فیلم دیدم و از چندتا هم شنیده بودم که اره اونجا اینطوریه بعد برای من سوال پیش میومد که اقا مثلا پدر و مادر دختره چرا کاری نمیکنند حرفی نمیزنند
طرف میگفت اونجا اینا عادیه بعد من خشکم میزد میگفتم عجب جهنمیه اونجا
بخدا خنده تون میگیره ولی من این باور را داشتم
یا باور داشتم امریکا هایی با ایرانی های ساکن امریکا دشمن هستن و ایرانی ها جرئت ندارند بگند که ما ایرانی هستیم
چون هم شرف و آبرو مون میره چون جهان سومی هستیم مسقره مون میکنند هم اونا فکر میکنن ما ایرانی ها تروریستیم و …
و طبق باور های وحشتناک اشتباه مذهبی که ما بچه بودیم مینشیتیم پا منبر آقایون و یادمه یکیشون میگفت که اگر جایی بی حجابی باشه
و اینا خدا با اون مردم قهر میکنه و دشمن میشه و خیر و برکت از زندگیشون میره مثلا بارندگی نمیاد و خشکسالی میشه
آمریکا را تو فیلم ها دیدین
دیدی که چقدر خشکه یه درخت نداره چون بارون نمیاد و اگر ن قبلا خیلی سرسبز بوده
یا مردم امریکا عامو وحشی اند یکی یک اسلحه دارند تا با کسی بحثشون بشه تاقی میزند طرف را میکشند
بعد یکی به ما نمیگفت اخه پسر خوب اونا اگر تفنگ دارند که اولا بالای ۱۸ سال دارند دوما با این همه تعداد اسلحه چرا درگیری نمیشه اونم تک و توکی
این ور این جوون ها هم سن و سالی های من یکی یه چاقو تو جیبشون دارند کارهایی میکنن که اونا با اسلحه نمیکنند
یا اصلا چرا امریکا
من بچه اصفهانم و دانشگاه سیستان و بلوچستان قبول شدم
بخدا تا شنیدم اونجا قبول شدم اصلا بدنم لرزید نمیدونستم چجوری به خونواده بگم
گفتم حتما نمیزارند برم اونجا
یا اگر برم من مذهب شیعه دارم اونجا مذهب اهل تسنع هستند بفهمند من شیعه ام منا میکشند
اونجا اصلا همه معتادند و همه همه اسلحه دارند
کاری ندارم با یک بدبختی و زور رفتم زاهدان چون من عاشق رشته بودم عاشق این حرفه بودم
من تا حالا زاهدان نرفته بودم ولی شنیده بودم یک جای بی اب و علف خطرناک تروریسته وحشیه که حتی پلیس هم امنیت نداره چه برسه دانشجو
ولی چند روزی که اونجا بودم دیدم
چقدر بلوچ ها مردمون خیلی خوبی هستند واقعا مثلشون ندیدم منی که همه جای ایران رفتم گشتم سفر کردم به جز اردبیل و تبریز همه جا را رفتم ندیدم مثلشون
و به هرکی میگم اونجا میرم دانشگاه
میگه یا خدا نکشندت
ولی من یک شب تا ساعت ۳ نصف شب با بچه ها توشهر بودیم
و چقدر من لذت میبردم از این مردم از بسگی خونگرم اند خدا برکتشون بده
ولی حالا در مورد آمریکا بعد از سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت
چقدر چیز یادگرفتیم چقدر لذت بردیم
چقدر کیف کردیم
من همیشه تو کامنت هام میگفتم که چقدر مردم آمریکا در صلح اند
مخصوصا اونجایی که مردم
رفته بودن تو پارک زیر فواره های آب
آب بازی میکردن
ادم پیر بود جوون بود
زن بود مرد بود
بچه بود بزرگ بود
با همه جور لباسی بودن و اونجایی خیلی خیلی خیلی لذت بردم که دیدم دوتا خانوم که یکیشون مسلمون بود و حجاب کامل داشت و داشت با یک خانومی که فقط لباس شنا داشت حرف میزدن و میخندیدن
چقدر اینا به من درس داد
یا اونجایی که رفته بودین تمپا رفتین یکی از مناطق شهر اسمش را یادم نیست اونجایی که کلوپ های شبانه داشت و کلی جوون اونجا بودن و عده ای هم داشتن انجیل میخوندن
و جالب بود اصلا هیچ هیچی درگیری نبود
به قول استاد در قسمت ۷ سفر به دور آمریکا که گفتین
آدم با دیدن این تصاویر الگو میگیره و خواسته درونش رخ میدهد و مریم جان هم گفتن این درخت های سرسبزی که میبینید کلی ادم دارند ازیشون نگهدای میکنند که اینطوری رشد کردن و ذهن ما هم همیطوره و هرلحظه باید مواظبش باشی
روش کار کنی که رشد کنه
من با دیدن این دو سریال خیلی چیز یاد گرفتم کلی خواسته در من شکل گرفت
مثل
روابط عاشقانه دونفره
داشتن RV من اصلا نمیدونستم چنین چیزی هست
مثل اینکه در سفر میشه پول ساخت
مثل چجوری خرید کردن
مثل چجوری تشکر کردن
چجوری لذت بردن و سپاسگزاری کردن
حل کردن مسائل
ثابت نبودن و حرکت کردن
مثل تمرکزم فقط روی چیزی باشه که دارم انجام میدم در لحظه زندگی کردن
اونجایی که دوستان شما اومدن پردایس خانواده لویس و سری اول که مادر خونواده نیومده بود خودشون را محدود نکردن اومدن کلی لذت بردن و دوباره با مادرشون اومدن
یادگرفتم خدا تموم کار ها را به بهترین شکل ممکن انجام میده
و مهم تر از هدایت عملی را یادگرفتم و اینکه
عمل کردن عمل کردن عمل کردن
فقط حرف خوب نزنم و بهشون عمل کنم
من هرجایی که باورهام را تغیر دادم و عمل کردم خیلی خیلی خیلی پیشرفت کردم
و خیلی چیز هایی که نمیدونستم اصلا وجود داره
دیدم وجود داره و خواستنش در من شکل گرفت
مثل Rv
مثل اینکه بری سفر و پول بسازی
مثل اینکه هرجا رفتی خداوند حرفه ای ترین دست هاش را برات بفرسته
مثل اینکه چنین همسر عالی داشته باشی
یا اینکه با بهترین ها آشنا بشی
و من کلی خواسته هم از این دو سریال درون من شکل گرفت و بهش رسیدم
و از امروز میخوام فقط بر یک اصول زندگی کنم
اصل خارپشتی که در جلسه اول قانون افرینش گفتید و من با اون دوره فوق العاده با شما آشنا شدم
من فقط میخوام به چیز هایی که دوست دارم در زندگی ام اتفاق بیفته و حالم را خوب میکنه توجه کنم
در موردشون
بشنوم
حرف بزنم
فکر کنم
تجسم کنم
کتاب بخونم
عمل کنم
فقط و فقط میخوام تو این کار حرفه ای بشم
و تعهد اش همین جا نوشتم
و این ایده ای که به ذهنم رسیده و چه ایده خوب و عالی هستش اینکه من تو یک مغازه قهوه فروشی کار میکنم و اینکه هرروز بیشتر از ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا مشتری دارم و بیشترشون مشتری ثابت هستند و تو این یک سال دیگر تقریب با خصوصیتشون آشنا هستم و اینکه هروقت میان تو مغازه و من میبنمشون
تو دلم یکی از خصوصیات خوبشون را به خودم بگم و تحسینشون کنم
سلام و عرض ادب دوست عزیز از خوندن کامنتتون منم خودم گرفت.چون دقیقا من هم مثل شما از این تعاریف در مورد رابطه ها شنیده بودم .امیدوارم شما با هدایت به جای مورد علاقتون و ازدواج مناسب و فرزند سالم معرف کشور خوبمان ایران باشید 🙂🙂
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش به استاد عزیزم مریم جان مهربانم و همهی دوستان همراه و هم مسیرم در این جمع فوق العاده
حدودا یکسالی هست که در این جمع فوق العاده هستم و به لطف خدا حضور در این جمع صمیمی تاثیری فوق العاده بر باورهام و نوع نگرشم نه تنها دیدگاهم در مورد آمریکا بلکه کل زندگیم و نتایجم گذاشته است و از خداوند و استاد و مریم جانم سپاسگزارم.
قبل از اینکه به سوالات مسابقه پاسخ بدم بگم که من و همسرم سال 97 که ازدواج کردیم تصمیم به مهاجرت تحصیلی داشتیم و همسرم به شدت علاقه به آمریکا داشت و ذهنیت فوق العاده مثبتی هم به این کشور و فرهنگ داشت و چون خانواده عمه اش در این کشور زندگی میکنند همیشه ورودی های مناسب و عالی داشته و خوبی های کشور رو شنیده بود و ذهنیتش مثبت بود. اما من به خاطر ذهنیت منفی و اینکه تا ایران مسیر خیلی طولانی هست و کلی باور محدودکننده و کلی زنجیرهای نامناسب که به دست و پای من قفل شده بود به هیچ عنوان تصمیم به مهاجرت به آمریکا نداشتم و میگفتم فقط اروپا خوبه که نزدیکه، که قانونمنده و… اما در این یکسالی که اینهمه زیبایی، آزادی ، ثروت، شادی، قانونمندی، و فرهنگ رو از آمریکا در این سایت دیدم خودم الان به همسرم میگم مقصد نهایی ما برای زندگی فقط آمریکاست و من فقط همین کشور رو میخوام که زندگی کنم. ما از تحصیل انصراف دادم و الان برای ویزای آمریکا داریم اقدام میکنیم. ممنونم استاد عزیزم که با نشون دادن این همه زیبایی مسیر زندگی من رو عوض کردید. امیدوارم که بزودی اونجا باشیم و اینهمه شادی، آزادی ، ثروت ، فرهنگ و نظم لذت ببرم.
اما پاسخ به سوالات مسابقه
دیدگاه من نسبت به آمریکا قبل از دیدن برنامه های استاد عباسمنش چه بود ؟ چرا این دیدگاه در من ایجاد شده بود ؟ و اکنون چه دیدگاهی دارم؟
_ این باور رو داشتم که امنیت زیادی نیست توی جامعه و حتی پلیس هم نمیتونه امنیت رو توی جامعه ایجاد کنه و از پس کسایی که سبب بی نظمی میشن بربیاد. و چون اسلحه آزاده ملت راحت درگیر میشن و بهم تیراندازی میکنند و… این باور اشتباه و مخرب از دیدن فیلم ها در من ایجاد شده بود که اگه فیلمش اینه پس حتما جامعه اش هم همینه و کل کشور همینه. و اما بعد از دیدن فایلهای استاد حتی یکبار هم توی فایل های مستند ندیدم که جایی بینظمی باشه یا اتفاق بدی دیده بشه و چون میدونستم که فایلها مستنده پس استاد هم ادیت نکرده که نخواد نشون بده پس واقعیت اینه که توی جامعه همش همون زیبایی هایی هست که از لنز دوربین استاد میبینیم.و باز هم خدا رو سپاس که من در مدار دیدن این زیباییها قرار گرفتم. و سپاس گزار استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم هستم که این زیبایی ها را به ما نشون دادند.
_ مورد بعدی این بود که احساس میکردم بشدت از نظر قوانین اجتماعی بینظمه و این هم باز بخاطر همون فیلم ها و رسانه ها بود که همیشه کوچکترین مسایل کشورهای دیگه رو به شدت زوم کردند و در ذهن ما این باورهای مسموم ایجاد شده که اگر ما بینظم هستیم کل دنیا همینه و جایی بهتر از این نیست. اما همیشه از قانونمندی اروپا شنیده بودم و این در من ایجاد شده بود که توی دنیا فقط کشورهای اروپایی قوانین محکم رو اجرا میکنه و اتفاقا چون تمرکز من روی بی قانونی بود توی همون اروپا هم میدیدم و بعدش زنگ اخطار توی گوشم خورد که آقا این حساسیت تو به قانونمندی و توجهت به جهت منفی این قضیه باعث شده که تو باز هم کشور اروپایی هم بی قانونی ببینی و از اون به بعد همیشه سعس کردم فقط و فقط تمرکزم روی زیبایی های هر شهر و کشوری که زندگی میکنم باشه.و فهمیدم که فرق نداره که کجا باشیم مهم اینه که از محیطی که هستیم نهایت لذت رو ببریم. و همیشه از لذت بردن وتوجه استاد به نکات زیبای هر محیطی دوست دارم الگو بگیرم و رفتار کنم و خیلی تحسینشون میکنم که اینقدر خووووب قانون رو در عمل پیاده میکنند. همیشه به همسرم میگم که اگه استاد رو توی هر محیطی هم که ببری که بنظر ما هیج نکته ی مثبتی نداشته باشه باز هم استاد موردی پیدا میکنه برای سپاسگزاری و لذت بردن و بنظرم لذت بردن و شادی عملی ترین، بهترین و درست ترین روش سپاسگذاری هست.
_ مورد بعدی از دیدگاهای اشتباه من در مورد آمریکا، بحث سیاست هاش با ایران بود که این مورد صددرصد برمیگرده به اخبار و رسانه ملی و البته بخاطر اینکه من هم مثل استاد پدرم همیشه اخبار گوش میده و با اینکه من به هیچ عنوان میانه خوبی با اخبار ندارم اما ناخودآگاه تاثیرش بوجود اومده در ذهنم و امان از ذهن که هر لحظه و ثانیه با فرکانس های ما داره برنامه ریری میشه و علت دیگه اش هم بخاطر شرکی بوده که در وجودم بودکه مثلا اگه بریم آمریکا و قوانین عوض بشه و نتونم برگردم ایران چی؟(الان که دارم مینویسم از دیدگاهای قبلی ام خودم خنده ام میگیره که چقدر ذهنم محدود بوده و میفهمم که استاد با فایلهای مستند چه غوغایی در باورهای ما بپا کرده و چقدر آروم آروم عوض شده باورهام با دیدن همین فایلهای مستند بقول استاد مثل قورباغه که داخل اب کم کم میپزه و خودش نمیفهمه باورهای درست هم آروم آروم در ذهن ما کاشته شدند و در این مورد دارن پخته میشن که این کشور سراسر شادی و ثروت و قانون و زیبایی هست و من تا ننوشتم متوجه نشدم که تغییر کردند و یادم نبود باورهای قبلی ام رو)ولی با دیدن این همه زیبایی و آزادی و ثروت و نکات مثبت این کشور همه اون باورهای غلط و شرک های خفی که فکر میکردم قوانین میتونند در زندگی من تاثیر بذارند، تبدیل شده به باورهای خوبی که در مورد آمریکا ایجاد شده. باور به فراوانی در این کشور، باور به قانونمند بودن اون کشور ، باور به اینکه اینقدر مردم آزادی دارند در این کشور، چقدر شادند و چقدر از کوچکترین چیزا لذت میبرند و به دنبال بهانه ای هستند برای لذت بردن از هر چیزی، و این یعنی اوج سپاسگزاری از خداوند و بخاطر همینه که اینقدر ثروت دارند. منظورم از ثروت فقط پول نیست منظورم طبیعت، آزادی ، امکانات ، رفاه و حتی همون جاده ها و اتوبانهای چند بانده است که رانندگی رو لذتبخش تر میکنه، همون امنیتی که بقول استاد باکس هر کسی ممکنه چندین روز جلوی خونه اش بمونه و خیالش راحته که اتفاقی برای باکسش نمیفته. منظورم از ثروت دیدن اینهمه شادی مردمه اینهمه عشقی که بهم میدن و اینهمه اعتماد به هم، دیدن در صلح بودن با خودشون و اطرافیانشون که هر لحظه به آدم آرامش میخاد. و لذت بردنشون از هر ثانیه و لحظه زندگیشون خداروشاکرم که این همه زیبایی رو میتونم ببینم در این سایت بهشتی . از استاد عزیزم سپاسگزارم که این همه عشق و زیبایی رو نشون ما میده از مریم عزیزم که با عشق فایلها رو آماده میکنه و این انرژی پشت کار هست که این فضا اینقدر خداگونه است.
– در مورد روابط و مسایل خانوادگی باور بدی نداشتم نسبت به آمریکا و اتفاقا میپسندیدم که اینقدر راحتن و وابستگی و یا باور اشتباهی نمیدیدم در روابط یا زندگی شون و این سبک رو تا به سبکی که در کشور خودمون هست بیشتر میپسندم.
– در مورد مصرف مشروبات الکلی هم زیاد باور خوبی نداشتم و فکر میکردم ممکنه کسانی باشن که زیاد استفاده کنند و توی شهر و محیط بیرون مزاحمت ایجاد کنند برای بقیه ای. این دیدگاه اشتباه هم احتمالا از محیط و رسانه گرفتم که اینطور شنیده بودم که چون آزاده مصرف مشروبات ممکنه یک سریمشکلات به واسطه استفاده نامناسب بوجود بیاد اما وقتی که خودم به اسپانیا مهاجرت کردم دیدم اصلا همچین مواردی به هیچ عنوان مشاهده نمیشه و گفتم پس آمریکا هم قطعا نمیتونه همچین مسایلی رو داشته باشه. و با دیدن فایلهای مستندی که استاد از خیابون ها ومحیط بیرون میذاره به یقین رسیدم که این هم دیدگاه اشتباهی بوده که داشتم.
در مورد عشق به کار و کیفیت کار باورهای خوبی داشتم که قطعا همه کاری رو که انجام میدن عاشقش هستند بعد از دیدن فایلهای سفرنامه که یک فایل یک بازار محلی بود که استاد فیلمبرداری کرده بودند، این باور تقویت شد. چون آدمهایی رو میدیدم که با نهایت عشق و شادی دارند کارشون رو انجام میدن حتی اگه کارشون فقط پختن یک دونات باشه چقدر عاشقانه دارند انجام میدن و این در کیفیت کار هم بشدت تاثیر داره و قطعا وقتی آدم عاشق کارش باشه، کیفیت کار به حد زیادی بالا میره مثل استاد. علت تاثیرگزاری استاد و این عشقی که در همه ما بپا کرده چیزی نیست جز انرزی و فرکانسی که پشتش هست جز علاقه و عشق و انرزی چیزی نمیشه دریافت کرد و این در مورد همه کارها صدق میکنه.
یک تجربه ای که من در اسپانیا داشتم این بود که رفتگرهای خانومی رو میدیدم که اینقدر با انرزی و عشق دارند خیابون رو جارو میزنند من لذت میبرم احساس میکرم بعد هر بار جارو کشیدنش زباله ها جمع میشه بجاش عشق و انزی مثبت روی زمین پاشیده میشه و بشدت احاس خوبی رو در من ایجاد میکرد. با خودش نمیگفت کار من که خیلی ارزشمند نیست یا بذار روم رو بکنم اونور که کسی منو نشناسه خیلی محکم واستاده بود و با عشق و لذت تمام کارش رو انجام میداد همیشه فکر میکردم که اگه یک خانم در کشور ما بخواد این شغل رو داشته باشه آیا میتونه با این انرزس اینکار رو انجام بده؟ بعید میدونم حداقل خودم به هیچ عنوان نمیتونم اینقدر درصلح بودن رو هضم کنم یا درکی داشته باشم اما اون عزت نفس و شخصیت قوی که پشت این کار هست نه تنها کارش رو ارزشمند میدونه که با لبخند و عشق که مردم میداد این انرزی رو به اونها هم انتقال میداد.
سپاس از همه دوستانم استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم عاشقتونم ممنونم بابت فایل های عالی آگاهی های ناب و باورهایی که در وجود ما ایجاد میکنید بدون اینکه حتی خودمون متوجه بشیم هر روز زندگی هامون داره بهتر و بهتر میشه. امیدوارم که بزودی در فلوریدا استاد عزیزم و خانم شایسته عشق رو ببینم.
سلام به استاد عزیزتر از جان و مریم مهربان، و نازنین دوستان
ممنونم استاد عزیزم که انقدر احساس مسئولیت وتعهد دارین نسبت به اصلاح باورهای ما و پیدا کردن کلیدهایی که سالها گم و گور شده بودن و در اختیار قرار دادن اونها برای ما و این در حالیه که کل این عشق دادنها و آگاهی بخشیدنها در فایلهای دانلودی هم جاری هست.
خدا رو بینهایت شکر میکنم که امروز متوجه موضوعی شدم در رابطه با هماهنگی بسیار جالب خودم با سایت ، یعنی بارها میش اومده که اون روز من مشغله زیادی دارم و نمیتونم با خیال راحت فایلها رو ببینم و کامنت بزارم و دیدم در اغلب اون روزها اصلا فایل جدیدی توی سایت نمیزارین.الان دیگه برای فایلهای جدید مخصوصا محصولات طوری شدم که هر فایل رو که باز میکنم میبینم من از چند روز قبلش نشانه ها و صحبتها و آگاهیهای اون رو دارم دریافت میکنم و حتی تمارینش رو بصورت ناخودآگاه شروع کردم و یا افکاری از این قبیل توی ذهنم میچرخه واین باعث شده که بیشتر باور کنم که این سایت یک سایت الهی هست و من ارتباط خیلی خوبی با ذهنهای الهی این سایت و آگاهیهاش برقرار کردم.
این فایل هم به بحثهایی اشاره داشت که حدود یک هفته هست که ذهنم مشغولش هست و کارهایی در جهت اصلاح این باورها دارم انجام میدم.
اول بریم سراغ تمرین که من عاشقشم:
ذهنیت من در مورد آمریکا از بچگی ذهنیتهای متناقضی بود یعنی تو مدرسه ،تو اخبار ایران که منم بابام خیییلی نگاه میکرد وگوش میداد و تاثیر فیلمهای وسترن و آمریکایی این بود که آمریکا جای بسیار بد و سرشار از گناه هست و اخلاقیات به طرز وحشتناکی زیر پا گذاشته میشم و اصلا هیچ معنا و مفهومی از انسان بودن و ارزشها واخلاق باقی نزاشتن و خیلی راحت خون آدمها ریخته میشه و خون آدمها پایمال میشه. طوری که واقعا حالم از دیدن فیلمها بد میشد و از طرف دیگه منم بابام از سایر اخبار فارسی خارج از ایران مثل BBC وVOA و رادیو اسرائیل و اینها غافل نبود و اونجا چیزهای برعکسی در مورد آمریکا میشنیدیم یعنی احترامی که برای حقوق بشر قائل هستن و نقششون در سازمانهای بین المللی و خدمات و غیره به مردم دنیا واینکه کشور بسیار مرفه و ثروتمندیه. والبته گاهی هم مقایسه میکردن مردم خارج رفته با ایران و میگفتن مثلا خارجیها که آمریکا هم جزوشون بود اصلا برای ما مثل آدم فضایی میمونن و خیلی سطح هوش و فرهنگشون بالاست و ما با بچه هاشونم قابل قیاس نیستیم و اونا مثل جنگلیها به ما نگاه میکنن وغیره.که متاسفانه میبینم که ریشه این باور باز هم بطور ملموس توباورهای من هست وباید روش کار کنم. خلاصه من همیشه دوست داشتم مهاجرت کنم از ایران ولی هیچ وقت فکر آمریکا رفتن نبودم و اصلا ذهنم خیلی مقاومت داشت که تو اصلا نمیتونی نزدیک آمریکا هم بری چه رسد به اینکه بری آمریکا و به اونجا مهاجرت کنی و بتونی توی اون مردم بسیار بسیار سطح بالا خودتو اداره کنی وتو اونجا اصلا مورچه هم به حساب نمیای.و میگفتم به هر کشوری برم میرم دیگه ولی آمریکا رو که دیگه نمیتونم برم.
حالا این پیش فرضهای ذهنی من قبل از آشنایی با استاد عزیز و دیدن سریالهای بسیار بسیار زیبا و ارزشمند سفر به دور آمریکا که کل این سریال رو دوبار دیدم و دو بار هم برای هر قسمت کامنت گذاشتم و سریال بینهایت لذتبخش و آموزنده زندگی در بهشت که حتی یک قسمتش رو هم از قلم ننداختم وتقریبا برای کلش با عشق کامنت گذاشتم.
با دیدن هر فایل من بیشتر و بیشتر مات و مبهوت زیباییهای آمریکا و تمیزی باورنکردنی خیابانها و پارکها و همه جا و برخورد و سادگی باورنکردنی مردم و خود بودنشون و اهمیتی به خرف مردم ندادن و البته مردم هم کاری با اونها نداشتن میشدم.عظمت و بلندای درختا و سرسبزی و تمیزی بیش از حدشون من رو از خود بیخود میکرد.اینکه آهوها همینطوری تو طبیعت نشنال پارکها رفت و آمد میکردن بدون اینکه نردم اونا رو بکشن و اذیت کنن خیلی برام با مسما و تحسین برانگیز بود.
برخورد همسایه های استاد اینا باهاشون مخصوصا لری وهمسایه های پارکها در rvو مهمانهاشون مخصوصا خانواده hope و معلم مایک و همسر و دوستش و مردی که اسمش جو بود اگر اشتباه نکنم و چند روز استاد رو به مزرعه اش دعوت کرد خیلی برام جالب بود در حدی که همه اش فکر میکردم بابا به خدا من اشتباهی افتادم تو ایران اصلا قلب و روح من با این مردم بیشتر سازگار هست و من باید در اصل در آمریکا به دنیا میومدم.واینطور شد که مصمم و متعهد شدم که هر طوری که شده و هر زمانی که شدهدمن باید برم و تو آمریکا زندگی کنم. مخصوصا اینکه با توجه به نظرات و گفته های استاد عزیز که هر جا بهش واقعا گوش دادم فقط رشد کردم، بیشتر به فلوریدای آمریکا علاقمند شدم.
وچون ذهنم از همون اول مقاومت کمی داشت خیلی زود قانع شدم که هدف مهاجرت من در نهایت آمریکاست حالا شاید لازم باشه تکاملی رو هم طی کنم. وسعی کردم که هربار توی هر فایل خودمو اونجا پیش استاد و مریم عزیز تصور کنم که داره از اون طبیعت و فروشگاههای hugeو وسیع لذت میبرم. چیزی که خیلی منو به ذوق میاره اینه که این مردم سرشون تو زندگی خودشونه و اصلا با مردم و قضاوتهاشون کاری ندارن و هر کسی هر طوری که دوست داره زندگی میکنه، غذا میخوره،لباس میپوشه و بازی میکنه و معاشقه میکنه و به هیچ وجه کاری با کسی نداره.که نکنه کسی ببینه ،الان نردم چی میگن؟ اگر خانواده و اقوام از تلویزیون یا سایتهای مجازی منو ببینن چی؟ الان همه منو میشناسن … خیلی خیلی خیلی برام جالب بود که اصلا اینا براشون معنایی نداره.یعنی خوب یا بد همونی هستن که دارن میگن، دارن نشون میدن و نقابی بر چهره و شخصیتشون ندارن و این منو به اوج میبره. مهربونی بسیار زیاد و شیک و مرتب بودن و خوش هیکل بودت پلیسهاشون که همیشه تحسینشون کردم
واقعا منو تحت تاثیر قرار میده.
توی اون قسمتی که استاد و مایک با خانواده کانادایی تو پارک فوتبال بتزی کردن و مرده کلاه افغانی داشت ،من کلی از لباس پوشیدن و سادگیشون لذت بردم مادر خانواده شکمش بخاطر عمل آویزون شده بود ولی اصلا قایمش نمیکرد و با دو تیکه لباس زیر فوتبالشو میکرد.
وقتی که توی اون پارک آبی جلوی رستوران دهها نفر که اغلب بچه بودن بازی میکردن تازه فهمیدم که خانواده اتفاقا بنیانش اینجا خیلی خیلی محکمتره تا جاهای دیگه.وقتی خانواده hope و همسر و چهار تا بچه اش رو دیدم و از ارتباط صمیمانه و راحتشون کلی لذت بردم .وقتی اون چند خانواده ای که با هم اومده بودن پارادایس و هر کسی مسئولیتی رو با عشق از بزرگ و کوچیک انجام میدادن کلی ذوق میکردم.
زیبایی غیر قابل وصف تمام ایالتها و پارکها و رودخانه ها و مراکز تفریحی و فروشگاهها و غیره و غیره نمیتونه چیزی غیر از ارتعاش و فرکانس جمعی و هماهنگ این مردم باشه.هر چند هنوز چند درصد کمی ناهماهنگی هم هست ولی خیلی به زحمت به چشم میاد و لااقل من هم توی کل فایلهای زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکا ندیدم.
توی یکی از فایلها مریم جان از تمیزی و زیبایی یک دستشویی بین راهی فیلم گرفت،یعنی انقدر این دستشویی نتنها لاچری و زیبا بلکه به طرز باور نکردنی تمیز و خوشبو بود و همه جا برق میزد. من دیگه اینو دیدم گفتم بخدا اگر از این سایت که بهشون کاملا اعتماد دارم اینها رو نمیدیدم اصلا این چیزها رو باور نمیکردم و میگفتم حتما اینها هم دارن از یک حزب و یا کشوری جانبداری میکنن و ممکن نیست این همه زیبایی و خوبی یکجا جمع بشه.
باور کنید با دیدن هر فایل تصمیم و ذوق و اشتیاق من برای اومدن به آمریکا حتی اگر یک نفر از اعضای خانواده ام باهام نیان ،بیشتر و بیشتر میشه.و قبلا میگفتم اگر کسی مجرد باشه نمیزارن بره اونجا و اگرم بره تنهایی نمیتونه سر کنه و…ولی الان طوری شدم که که اگر همین لحظه بهم بگن بیا برو شرایط جور شده یک ثانیه هم مکث نمیکنم چمدونمو جمع میکنم و میرم.وبه امید خدا حتما حتما این اتفاق خواهد افتاد.
واصلا دور دوم سفر به دور آمریکا رو خیلی جدیتر و برای در فرکانس قرار گرفتن با خواسته ام دیدم و مرور کردم.
وای استاد جونم چقدر خوشحالم که میخواید یک کتاب دیگه بنویسید و چقدرررر موضوعش حیاتی و با اهمیته. چون یه جورایی هممون قبل از رسیدن به سن بلوغ با افکار و پیش فرضهای مختلف مسموم و هیپنوتیزم شدیم وتازه دونه دونه داریم اون ویروسها و باورهای مخرب رو میشناسیم و خنثی میکنیم.
خیییلی جالبه من این چند سال اخیر خیلی به عراق مسافرت داشتم، اونها به کشته های خودشون در جنگ میگفتن شهید و به سایر کشته ها میگفتن جهنمی ودر ایران هم دقیقا این قضیه وجود داره. منم کلی با دوستای عراقیم میخندیدم و میگفتم آخرش نفهمیدیم کی شهید بود ؟کی جهنمی بود؟ کی کجا رفت؟ چی؟ کجا؟ کی؟🤣🤣🤣
ولی چون الان مواضع کلی تغییر کرده این دو کشور شدن کشور دوست و برادر. ومرز باشماق اگر رفته برین دهها و صدها و هزاران کانتینر رو میبینین که تو نوبتن که برن عراق و صادرات میکنن و توی این شرایط اگر عراق خریدار وسایل و صنعت و تولیدات ما نبود ایران خیلی وضعش میتوست ناجور بشه.
من خودم شاهد مردمان خونگرم و به شدت مهمان نواز و با محبت اونجا بودم.
اما باوری که در مورد کُردها توی ایران پیچیده بود این بود که کردها سر میبرن🤣🤣🤣و خیلی خنده داره وقتی کسانی رو میدیدم که برای اولین بار میومدن کردستان متعجب بودن که چرا نتنها هنوز سرشون رو گردنشونه بلکه خیلی خیلی هم بهشون خوش میگذره و از برخورد مردم کلی کیف میکردن.
والان که استاد حرف میزد دیدم یا خدا ذهنم چقدر در مورد آلمانیها مقاومت داره و باید بشینم روش کار کنم.🥴
در مورد قرآن و دین و پیامبران هم کلی نظرم تغییر کرد چون از همشون متنفر شده بودم و حتی اجازه نمیدادم قرآن بیارن تو اتاقم ولی الان هر روزه خودم دارم روش مطالعه میکنم.
ویک باور دیگه که شاید ربطی به موضوع نداشته باشه برام توی این فایل شناسایی شد در مورد ازدواج هست.اگر همه فیلمها و کارتونها رو دقت کنین همه خوشیها مال قبل از ازدواجه و با ازدواج کردن و به هم رسیدن دو نفر دیگه فیلم یا سریال کلا تموم میشه واگر فیلمی یا کارتونی در نورد زندگی یک زوج خوشبخت بوده بزودی زندگیشون تیره و تار شده و یه جورایی با هم زندگی کردن یک زوج آخر خوشیها یا اول سختیها معرفی شده.😶
خدا رو بینهایت شکر بخاطر این دقایقی که بر نکات مهم و ارزشمند متمرکز بودم و ذهنم کاملا تحت کنترلم بود.
خیلی ممنونم استاد عزیزم و مریم مهربان و دوستان خیلی خوب.
دیدگاه من در مورد آمریکا قبل از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا
آمریکایی ها که اصلا خدارو نمیشناسن معلوم نیست از کجا اومدن و چجوری زندگی میکنن
یه طوفانی که اومده بود خونواده من میگفتن خب ببین خدا این بلارو سرشون آورد چون حجاب ندارن
دین ندارن و…
خب من برام سوال بود چطور اگه خدا دوسشون نداره اینقدر بهشون نعمت داده چرا بهشون عقل و هوش داده که اینقدر پیشرفت کنن …اگه اونا اینقدر تو تکنولوژی پیشرفت نمیکردن ما کجا بودیم ایا ما گوگل رو داشتیم ؟ این همه پیشرفت رو میدیدیم؟؟
تو آمریکا امنیت نیست میدونی اونا اصلحه دارن و میتونن راحت بکشنت از خونه میری بیرون شاید دیگه نتونی برگردی اینقدر که امنیت اونجا کمه ! خب از کجا میومد این دیدگاه بله از اخبارای که دم به دقیقه میگفتن تو این نقطه آمریکا درگیری شده و اینقدر آدم مرده (باید یادآوری کنم که تو خونه ما اخبار جز برنامه های جدا نشدنی از زندگی ماست من از کودکی یادمه سر شبکه خبر همیشه بحث بوده و پدر من برنده این میدان میشد . ساعت 21 خبر ساعت 22 خبر ساعت 2 ظهر سر سفره نهار خبر 9 صبح خبر و همیشه خدا خبرای بد از در و دیوار وارد ذهن ما میشد ) من چند سالیه بخاطر درس و دانشگاه خداروشکر از اون محیط فاصله گرفتم و از خبرهای بد دورم ….
خب برگردیم به بقیه باور ها ….
ازدواج متو آمریکا اصلااا وجود نداره ببین اونجا هر کی با هر کی دوس داره میخابه اصلا معلوم نیس بچه ماله کیه کلااا تعهدی نیست خیلی اوضاع داغونه …. از فیلم هایی که میدیدم…
حالا نظر من خب اگه ازدواجی نیست این همه بچه از کجا میان ؟؟ اونجور که اونا میگفتن پس جمعیت آمریکا باید هر روز کم و کمتر میشد . اگه تعهد و عشق نیست چرا اونا حالشون کنار هم خوبه ؟؟ چرا خوشحالن ؟ چون به اجبار تن به زندگی و ازدواج نمیدن چون جایی میرن که دوسدارن به روح و جسمشون اهمیت میدن اینارو الان فهمیدما …
آمریکا همیشه دشمن خونی ماست یادت باشه …
آمریکایی ها بی احساس ترین آدم های روی کره زمینن
اونا زندگی ندارن که همیشه و همه جا در حال نقشه کشیدنن تا زندگی رو از ما بگیرن
آمریکا میخاد صاحب دنیا بشه به همین خاطر هر روز جنگ میکنه و…
مرگ بر آمریکا رو یادم نیست ااز چند سالگی ذهن و زبونم آوردن و گفتن اگه بری تو صف مدرسه و دستاتو مشت کنی و فریاد بزنی مرررگ بر آمریکا جز شاگردای خوب و وطن دوستی ….
(وای خدای من چقدر خوب داره یادم میاد مرسییییی که همراهیم میکنی تا بتونم باور های محدود کننده رو رد یابی کنم )
چه روزایی بخصوص چه بهمن ماه هایی که بفکر انتقام از آمریکایی ها شبارو صبح میکردم چه حرصی میخوردم …
الانم دارم با چشام های خودم میبینم خواهر زادم که پیش دبستانیه از این زمان دارن رو باورهاش کار میکنن و نقاشی تانک و مرگ برآمریکااا و … ازشون میخان و هر روز تو گوششون میخونن که آمریکا دشمن ماست … از دبستان تا دانشگاه این شعار همیشگی بوده … و کینه رو از بچگی تو دل ما کاشتن .چرا ؟؟؟
الان میفهمم دلیل این اتفاقات رو …
میفهمم باورهای محدود کننده خونواده و اطرافیانم رو که چقدر روم تاثیر گذاشته
میفهممم و فکر میکنم این خودش یجور پیشرفته که آدم حداقل بدونه اشتباهه و بخواد باورهاشو تغییر بده …
خب حالا ما یه استادی داریم که خیلی با بقیه فرق داره
پاشده رفته تو دل دشمن و داره زندگی میکنه
عههه چطور میشه تو کشور دشمن خونی آدم اینقدر آزاد زندگی کنه …
خب دوربینشم همراهشه و داره از چیزی که میبینه برای بچه هاش فیلم میگیره تا با واقعیت آشنا بشیم تا ثابت کنه اونجور که بما گفتن نبوده باابااا…
خب واکنش من بعد از دیدن سریال های سایت
بااابا مگه میشه این همه زیباییی …
مگه میشههه این همه امنیت
مگه میشههه این همه مهربونی
اره عزیزم میشه ، ببین
ببین چه خونواده های شاد و پراز عشقی میان مهمونی تو بهشت
ببین چه آزاد و رهان و هر کس با باورها و فرهنگ خودش آزادنه انتخاب و زندگی میکنه آقا از نظرر شما حجاب خوبه خوب با حجاب باش
نه دوس داری لباس راحتی بپوش خب اوکیه راحت باش
پوشش آزاد . دین آزاد .
چی از این بهتر خب
وای وای اینو داشت یادم میرفت چقدر به حیونا احترام میذارن خدای من
سگ هارو به سرپرستی میگیرن بهشون حق زندگی میدن خدای من چقدر مهربونی چقدر عشق چقدرررر
یادم نیست تو قسمت چندم سفر به دور آمریکا بود که پرچم همه کشوارو تو پارک ددیدم و پرچم ایرانم که داشت خودنمایی میکرد …ای بابا اینا چی میگن اینجا مگ ما دشمن نیستیم چرا پرچم مارو گذاشتن ….
استاد سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا باور های منو زیر و رو کرددد زیر و رووو
من فقط احترام دیدم زیبایی دیدم شادی دیدم ادم هایی رو دیدم که با خودشون تو صلح هستن و بعد از اون با انسان های دیگه و کل جهان آشتین
خدای من اگر بدونی چه آرزوهایی در من شکفت
چه خواسته هایی شکل گرفت
قسمت 173 سریال زندگی در بهشت رو که دیدم کلا زیر و رو شدم
چقدر لذت میبرن از زندگی چه خوشحالن خانوما رو ببین راحت جیغ میکشن میرقصن نشستن راحتتتت کسی کاری بهوشن نداره اقا هر نوع لباسیم هستنا
اصلا اینا چرا به هم حتی نگاهم نمیکنن
چرا بهم نظر ندارن
ای بااابا مگ با دیدن ساق پای خانمها اقایون به گناه نمیوفتن چرا اینجا همه چی آرومه …چرا هیچکی به کسی کاری نداره خدای من از خوشحالی دارم بال در میارم دلم میخاد با همین بال ها پرواز کنم برم اونجا
جایی که ازادی معنا داره انسان بودن به اوج خودش رسیده جایی که نگاه های سنگین روت نیست خدای من ….
خدایا حافظ و نگهدار این استادما باش که داره مارو از خواب غفلت بیدار میکنه
اینقدر مهربونه هر کجا میره مارو هم با خودش میبره میگه بچه ها این زیبایی هام هست بیایین ببینیم و لذت ببریم استاد ما تک خور نیست میگه همه با هم لذت ببریم قربون دل مهربونت استاد و مریم جونم
مرسی که دستای خدای میشین و باعث میشین ما خواسته های جدید داشته باشیم دلمون بخواد زندگی پر از آرامش و رهایی رو تجربه کنیم
ممنونم از ته دلم از عمق وجودم دوستون دارم و احساس نزدیکی میکنم
بمونین برامون و باهم بشکنیم این باورهای پوسیده رو …
با سلام به استاد عزیزم ای مرد خردمند ،که دیدگاه مرا به جهان هستی آگاه کردی چون آگاهی درست از هر موضوعی باعت درست زندگی کردن و موفق و خوشبخت شدن در زندگی میباشد
استاد عزیزم من هم بچه جنگم و همیشه در کودکی در سنگر های وسط حیاطمان در خوزستان پناه میگرفتیم تا از دست حملات موشک عراقی در امان باشیم ،استاد عزیزم تمام خاطرات و صحبتهایی که در مورد گذشته و سن بچگیمون کردین برام تداعی شد
چطور و چگونه مغز و فکر من شستشو شده بود
که امریکا کشور بدیه و همه دشمنان ما هستن
وبنیاد خانوادگی ندارن من همیشه فکر میکردم در امریکا عاطفه و محبت خانوادگی نیست خانواده ها از هم پاشیده هستن من با باور و طرز فکر غلطی که بزرگ شدن الان که ۴۰سالمه تازه دری از روشنایی فکری به رویم باز شده ای مرد خردمند از شما کمال تشکر رو دارم که وارد زندگیم شدی من از قبل انگار با شما بودم انگار در وجود شما و شما بامن ،خدای من ما از هم جدا نیستیم چون همه از یک روح هستیم
خدایا دید من نسبت به کتاب قرآن نسبت به پیامبران نسبت به ادیان و کلا جهان هستی عوض شده و به بهترین شکل ممکن قبولش دارم
من در سفر به دور امریکا دیدم که مردم امریکا چقدر شاد هستن چطور از فضای شهرشون استفاده عالی میکنن
و همش دنبال شادی و تفریح هستن تا جایی که دیدم خانواده دوست هستن بچه هاشون چقد سلامت و شاد چقدر پر انرژی چقد باهم خوب خدایا شکرت خدایا من همیشه از بچگی امریکا رو دوست داشتم آرزو دارم بیام و امریکا باشم این آرزو در کودکی در وجود منه🙏🏻🌷
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان گلم
موقعی که سریال سفر به دور امریکا رو شروع کردیم با خانواده دیدن ؛ تغییراتی ک در زندگیم بوجود اومد رو بوضوح میشد دید هدایت میشدیم به جاهای سرسبز و زیبا و سفرهایی ک میرفتیم ی احساس خوبی داشتیم و طبق قانون توجه کردن ب زیبایها و نکات مثبت زیبایهای بیشتری میدیدیم چون با دیدن این فایلهایی ک هر روز نگاه میکردیم ذهنمون برنامه ریزی میشد برای اتفاقات عالی و میدیدیم نتایج زندگیمون رو
چون قبل تر از این ک وارد سایت بشم جوری ذهنمون رو برنامه ریزی کرده بودن در مورد کشور آمریکا ک اگه اسم کشور رو بخوایم بیاریم قبلش باید ی مرگ بر امریکا باید میگفتیم و توی ذهن من این بود ک این کشور فقط کشتار هست و چون قدرت دارن و مردمان ضعیف رو میکشن و همیشه فکر میکردم توی خیابانوشون توپ یا تانک هست یا اینکه در اون دوران جنگ همیشه میگفتن امریکا داره به کشور عراق کمک میکنه تا مردم ایران رو با خاک یکسان کنن و همیشه از این کشور ترس داشتم حتی یادم میاد ی انبر قفلی ساخت usaبود و جوری بود ک این انبر قفلی هم استفاده نمیکردیم که میگفتن امریکایی ها ساختن و نباید استفاده کنید 😅و معلوم نشد اخرش چی شد این انبر قفلی و وقتی اخبار رو گوش میدادم یا تیراندازی بود توسط ی پسر بچه و پیش خودم میگفت خدا رو شکر چقدر کشور ما امن هست که ی پسر بچه داره تیراندازی میکنه و این ذهنیت رو داشتم که اسم کشور امریکا رو میاوردن ی احساس بدی داشتم یا در مورد فوتبال ایران و امریکا ک وقتی ایران برد چقدر بد این کشور رو میگفتن یا در مورد کشتی ایران و امریکا و وقتی میبرد اول کاری ک میکردن پرچم امریکا رو اتش میزدن و با این باورهای مخرب در مورد این کشور ک از دوران تحصیلی بما همیشه از این کشور بد گفتن و وقتی سفر به دور امریکا رو دیدم و با هر روز نگاه کردن و دیدن مردمان این کشور ک چقدر با خودشون در صلح هستن و چقدر احترام میزارن به طرف مقابلش و این عادت رو دارن ک زودتر سلام میدن هر جایی که باشی و چقدر شاد و خوشحالن و اینا رو میدیم و بخودم میگفتم پس اینا ک تو اخبار و فیلمها نشون میدادن چرا تو این کشور نیست و میدیدم فقط ادمهای این کشور دارن لذت میبرن و هیچ خبری از جرم و جنایت و کشتار نیست!! فهمیدم که فقط ذهنم برنامه ریزی شده بود ک این کشور رو بد جلوه بدن و خدا رو شکر میکنم با نگاه کردن ب این سریالهای سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت دید من نسبت به این کشور عوض شد و در پاور پوینتی که درست کردم عکسهای این کشور اول پاورپونتم با اهنگ گذاشتم و هر روز تجسم میکنم ک توی این کشور دارم شاد زندگی میکنم و لذت میبرم و سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز ک هر روز با اشتراک گذاشتن زندگیشون در این کشور زیبا و جذاب و با دیدن این سریالها ذهن ناخودآگاه خودم و خانواده ام از این کشور و مردمانش برنامه ریزی خوبی شد خدا رو شکر میکنم🙏 ک در این مسیر الهی هستم و هر چه قدر در این سایت باشم خسته نمیشم و دارم زندگی میکنم با این سایت😍
این همزمانی ها نشون میده که در مسیر درست هستم و جهان بی نقصم چقدر دقیق به فرکانس های من جواب میده
خب من الان فکر میکنم که یه دختر ده ماهه هستم
از روزی که عضو سایت شدم متولد شدم وفهمیدم زمینی شدن چه لذتی داره
ده ماهه به یه دختر شاااد و پرانرژی، هدفمند،توحیدی تبدیل شدم
استاد من خیییلی زیاد دوستون دارم عاشقتونم و عاشقانه فایل ها و سایت بی نظیرتون رو دنبال میکنم
خب برم سر موضوع اصلی
باور های گذشته من در مورد کشور آمریکا👇
☑️اولین تصویری ک همیشه با شنیدن اسم این کشور تو ذهنم نقش میبست
یه منطقه شلوغ با کلی آدم و پلیس بود که درحال کتک کاری هم بودن
این تصویر نشات گرفته از اخباری بود که دوران نوجوانی در تلویزیون دیده بودم
☑️دیدگاه بعدیم این بود که این کشور پر از کثیفی هست و شهرشون همه جاش آشغال ریخته یه تصویر تاریک و سیاه همیشه تو ذهنم بود
بازم این برمیگرده به اخباری که توی تلویزیون میدیدم
همش نا زیبایی های این کشور رو به تصویر میکشیدن
☑️ذهنیت بعدیم در مورد روابط زن ومرد بود که فقط فکر میکردم که مردم آمریکا اهل خیانت هستن و هیییچ روابط عاشقانه ای بینشون نیست و فقط از راه های نامشروع بچه دار میشن و اون جنین رو هم سقط میکنن
این باورم نشات گرفته از صحبت های معلم های دینی مدرسم بوده که همش در مورد ازدواج خارجیا بد میگفتن
و چقدر ذهنیت بد در مورد جنس مخالف تو ذهنم نهادینه شده بود😔
☑️باور بعدیم این بود که تو این کشور هیچ امنیت و نظمی حاکم نیست همش تو کشور هرج و مرج هست
وانسان های این کشور پر از خشونت هستن
بازم این باورم نشات گرفته از اخبار هایی بود ک توی تلویزیون میدیدم
☑️ازبس که والدین و معلم های مدرسم در مورد جنگ و کشتار ها صحبت میکردن اینکه چقدر ملت ایران شهید شدن یه تنفر و ترس عجیبی نسبت به مردم امریکا داشتم
یادمه یکبار رفتم چالوس و اونجا یه آمریکایی اومده بود برای تفریح و من اون روز از دور که این آدم رو میدیدم یه ترس عجیبی توی وجودم حس میکردم همش فکر میکردم الان تفنگ در میاره منو میکشه😂
☑️فکر میکردم کشور آمریکا یه کشور خشک و بی آب و علفه و هیچ طبیعت زیبایی نداره و هیچ حیوونی اونجا زندگی نمیکنه
فکر میکردم یه کشور قحطی زده هست
☑️به دلیل باور های مذهبی اشتباهی که داشتم همش میگفتم اینا زناشون همه جهنم میرن، چرااا حجاب نمیکنن چرا انقد لباساشون باز هست و حس نفرت به زناشون داشتم
☑️مردم آمریکا دروغگو هستن و اونا به خدا اعتقاد ندارن،اونا کافرن😔خدا اونا رو دوست نداره
☑️یعنی چنان باور های منفی درمورد این کشور داشتم که هر کسی میپرسید از کدوم کشور خوشت نمیاد میگفتم آمریکا، به طور ناخودآگاه واز سر ناآگاهی متنفر بودم از این کشور
۲۱سال این باور ها تو ذهنم بود و باهاشون زنده مانی کردم نه زندگانی
واحساس تنفرم روز به روز به دلیل ورودی های نامناسب بیشتر و بیشتر میشد حتی این باور ها در مورد مردمان کشور خودمم تاثیر گزاشته بود
طوری بود تو خیابون که میرفتم به همه شک داشتم
هیچ اعتمادی به جنس مخالف نداشتم
به دخترای کشور خودم برچسب بی حجابی و بی ایمانی میزدم
و مدام خبر هایی از خیانت تو روابط میشنیدم
طوری شد که دیگ بالاخره به یه تضاد عاطفی برخورد کردم دیگههه به همه چیز شک کردم و خدای من در درست ترین زمان ممکن،از آسون ترین راه واقعا آسون ترین راه هدایتم کرد به این سایت الهی و مهسایی متولد شد که با گذشتش هزاران مایل فاصله گرفته
باور های جدید من👇
☑️آمریکا کشوری پررر از نظم هست و تمیزی های سواحلش چنان منو به وجد میاره ک تک تک سلول های بدنم حالشون خوب میشه
یه کشوری هست با شهرسازی فوق العاااده زیبا که زیبایی و تمیزیش غیرقابل توصیفه
☑️آمریکا مردمانی توحیدی توحیدی توحیدی وپراز مهربانی و شرف و انسانیت داره
مردمانی پر از درستکاری وصداقت
وقتی دیدم لری عزیز چنان با عشق بی قید وشرط برای استاد عزیزمون کار انجام میده اصلا دیووانه شدم من
☑️مردمان آمریکا در روابط فوق العاده با همسرانشون به سر میبرن
روابطی پراز زیبایی و عشق راستین
نمونه بارزش خانواده آقای راین که چه رابطه قشنگی با همسرش و فرزندانش داره چقدر بنیان این خانواده مستحکم هست و بر پایه عشق و لذت وشادی و نظم بنا شده
☑️والدین آمریکایی به طور خیلی صحیح فرزندانشون رو تربیت میکنن
وقتی خانواده اقای راین رو دیدم تا مدت ها فکرم مشغول شد که یه مادر چقدددر میتونه به طور صحیح فرزندشو پرورش بده و یک الگو فوق العاده قشنگی شدن برام این خانواده
☑️مردمان امریکا به شدت با خودشون در صلحن یعنی دیووانه شدم وقتی دیدم محوطه خونه های آمریکا بدون هیچ دیواری هست
چقدر این مردم درستکارن چقدر بهم اعتماد دارن که حیاط های خونشون بدون هیچ دیواری هست
در واقع به خودشون اعتماد دارن اونا به خودشناسی صحیحی نسبت به خودشون رسیدن
☑️آمریکا پرررر از فراوانیه همین دیروز داشتم فایل زندگی دربهشت رو میدیدم اصلا گفتم خدایا اینا چطوور انقدر آب دارن
پر از نعمت و فراونیه کشورش
پر از درختان سرسبز و اکسیژنه
پر از آب ورودخونه های زیباست
این نشان از سپاسگزار بودن مردمان این سرزمین داره (شکر نعمت، نعمتت افزون کند)
☑️واینکه دیدگاهم که به طور کامل در مورد حجاب تغییر کرده و الان با دیدن خانمای زیبای این کشور فقط تحسینشون میکنم و از دیدن این حجم از آزادیشون لذت میبرم
آزادی تو این کشور موج میزنه بدون هیچ محدودیتی فقط لذت میبرن
☑️مردمان امریکا به شدددت شادن،
شاد بودن و رقصیدنشون اصلا برام واقعا قابل تحسین بود
وقتی استاد ازشون فیلم میگرفت اصلا من لذت بردم که انقدر این مردم خوش رفتار و مهربونن با چه لبخند وذوقی به دوربین نگاه میکردن بازم برمیگرده به اینکه این مردم بس ک با خودشون در صلحن با همه خوش رفتارن
☑️مردم آمریکا خیلی ثروتمند و پولدارن همشون بهترین ماشین ها و خونه هارو دارن
این باور های جدیدی هست که واقعا در وجودم شکل گرفته و حس و حالم رو هزاران برابر بهتر کرده
و اگه الان هررر کسی از من بپرسه دوست داری کدوم کشور بری میگم آمریکا
یعنی اون نفرت جاشو داده به عشق
وقتی فهمیدم که همه چیز خداست
وقتی باور کردم تمام آدم ها پاره ای از وجود منن اونوقت زندگی من تغییر کرد
چه امریکایی چه ایرانی چه افغانی همشون مخلوق اون خالقی هستن که من میپرستم
همشون بنده های خدای منن
پس من باید بی قید وشرط به بنده های خدام عشق بورزم در هر کجای جهان هستی که قرار دارند
خب حالا از دید قوانین جهان هستی بخوام نگاه کنم
یادمه زمانی که مدرسه میرفتم مارو به زور میبردن تظاهرات، میگفتن شعار بدین، مرگ بر امریکا
یادمه همون روزا به طور ناخوداگاه من نمیتونستم این شعار هارو به زبونم بیارم
و مردم کشورم میرن نماز جمعه بعد نماز آرزوی مرگ برای دیگر ملت ها دارن
و همیشه برام سوال بود که چرا با اینکه آمریکا انقدر بده ولی اَبر قدرت در جهانه؟؟
والان با درک قوانین خدا متوجه شدم که در مورد هر چیزی بدگویی کنیم و آرزوی بدی براش داشته باشیم به خودمون برمیگرده و اون فرد یا اون کشور روز به روز پیشرفت میکنه واین قانون بدون تغییر خداونده
یعنی انقدر که مردم این کشور توحیدی هستن
خداوند یه فردی به اسم سید حسین عباسمنش رو برگزیده و هدایتش کرده به این کشور و هزاران و میلیون ها ایرانی رو دورش جمع کرده و ما اینجا تو این سایت داریم به عینه میبینیم که آمریکا چه کشوریه
یعنی ما هم مثل ملت امریکا در مسیر درست باشیم خداوند از هزاران طریق به همه ثابت میکنه که ما چقدر پاکیم و قلب ها رو برای ما نرم میکنه و نفرت هارو نسبت به ما به عشق تبدیل میکنه
من بینهایت تحسین میکنم مردمان پاک کشور آمریکا رو از ته قلبم براشون روزی فراوون و شادی و خوشبختی بیشتری رو خواستارم
استاد جانم من واقعا ازتون سپاسگزارم و عاشقانه دوستون دارم بینهایت از شما سپاسگزارم که خدای واقعی رو بهم نشون دادید و منو آگاه به قوانین جهان هستی کردید
میدونم که فرکانسمو از فرسنگ ها دور دریافت میکنید چون سپاسگزاری و عشقمو نمیتونم در قالب کلمات بگنجونم
چقدر جالبه که این فایل دقیقا زمانی پخش شد که من به صورت اتفاقی خبری رو برای خشونت علیه زنان در کشورهای اروپایی وسستی بنیان خانواده در این کشورها رو شنیدم و همون لحظه با خودم که پس چرا چیزهایی که من دارم تو سریال زندگی بهشت و سفر به دور امریکا میبینم یه چیز دیگه است و واقعیت این چیزی نیست که دارم میشنوم و این یک باوره و من اصلا اجازه نمی دم وارد ذهنم بشه .
انصافاً بیشتر دیدگاههای منفی رو خودتون در فایل گفتید و چقدر کامل توضیح دادید . من به شخصه فقط به کشور آمریکا دید منفی نداشتم بلکه به هر کشور خارجی دید منفی داشتم که سعی میکنم درزیر بهشون اشاره کنم .
چه دیدگاههایی داشتم :
1- مردم اونجا بی عاطفه هستند
2- تبعیض نژادی خیلی زیاده مخصوصا نسبت به سیاه پوستها و فقط نژاد خودشون رو قبول دارند
3- خانواده ها سست هستند و عملاً نسبت به هم محبتی ندارند.
7- اگه زبانت خوب نباشه اونجا کسی نیست که کمکت کنه و عملاً کاری نمی تونی انجام بدی
8- اونجا کشوریه که برا هر کاری باید پول بپردازی و بدون پول اصلا نمیشه زندگی کرد و لذت برد و همه خدمات برای پولدارهاست
9- آب و هوا به شدت بده یا هوا سرد و یخبندانه یا خشک و گرم
چرا این نگرش را دارم:
فکر میکنم این نگرش از مجموعه ای از ورودی ها مثل سریالها ، اخبار و حرفهایی که پیش زمینه مذهبی داره برام ایجاد شده بود.
دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرشم ایجاد کرد : سعی می کنم برای هر شماره ای که نوشتم مثال بزنم
1- وقتی دیدم همسایه پرادایس میاد بدون هیچ چشم داشتی کارها رو انجام میده و میره . مهمون ها میان و برا خانم شایسته هدیه میارن . وقتی دود آتش میرسه به همسایه ها وقتی شما داشتید جنگل رو پاکسازی می کردید پیگیری می کنن و زنگ می زنن آتش نشانی و ……. بی نهایت اتفاقی که تو این قسمتها دیدم ، واقعا تصورم عوض شد
2- وقتی دیدم برای شما مهمون میاد و یکی از مهمون ها سیاه پوسته و خیلی خوب و راحت داره ارتباط برقرار میکنه و هیچ مشکلی هم نیست این برام منطقی میشه که اینطور هم که به ما گفتن نیست وقتی لب ساحل همه آدمها با هر رنگی که هستن دارن لذت می برن وقتی تو شهر و خیابون همه دارن کنار هم با آرامش و صلح زندگی میکنن رو می بینم دیدم تغییر می کنه
3- وقتی مهمونهای شما رو دیدم ویا زمانیکه تو سفر به دور آمریکا خانواده ها رو با بچه و پدر و مادر که اومدن لذت ببرن میبینم وقتی رفته بودید دیزنی لند چقدر خانواده بود . دیدن همه اینها برام تغییر باور میاره و یا زمانیکه دیدم چقدر پدر و مادر برای فرزندانشون ارزش قایل هستند که یه اتاق بازی با همه امکانات فراهم کردن یا لباس های ورزشی تهیه کردن که گرون قیمت هستن و چقدر برای خانوادشون ارزش قایل هستن دیگه این باورم هم کمرنگ میشه
4- یکی از صحنه هایی که واقعا برام جالب بود و تحسین کردم اون جایی بود که شما داشتید داخل یک غار رو می دیدید و یک خانواده بودن که بچه چند ماهه داشتن خانم بچه رو تو آغوش گذاشته بود و تو جایی که به زور یک نفر رد میشد داشت راه می رفت .یا یک خانواده با پدر و مادرشون که مسن بودن اومده بودن و داشتن لذت می بردن . هر جایی که شما می رفتید حتی ایونت هایی که برگزار میشد همش آمها در حال شادی بودن و به قول شما دنبال بهانه ای برای شادی هستن
5- در تمام قسمتهایی که از سفر به دور امریکا و یا زندگی در بهشت دیدم همیشه خانمها مثل آقایون داشتن لذت می بردن اینطوری نبود که خانم ها فقط کار یا آشپزی کنن . حتی اون مهمون هایی که با چندتا خانواده اومده بودن آقایون داشتن آشپزی می کردن و خانمها لذت می بردن یا اینکه آقا داشت به خانمش کمک می کرد .یا حتی رفتار بدی که دربرابر خانمی باشه ندیدم حتی زمانیکه یکی از مهمون ها با فرزنداش اومده بودن پرادایس همش داشتن برای خانم که نتونسته بود بیاد عکس می گرفتن و باهاش لذت رو سهیم می شدن
6- در مورد تعرض به خانم ها من هر جایی که شما رفتید وفیلم گرفتید حتی لب ساحل که خانم ها به راحت ترین شکل ممکن بودن هیچ تعرض یا حتی مزاحمت کمی هم ندیدم خیلی راحت خانم ها داشتن لذت می بردن و کسی هم کوچکترین اذیت و آزاری هم نداشت خیلی آزادانه داشتن لذت می بردن واقعا دیدن این صحنه ها دید من رو تغییر داد . آدمهایی رو دیدم که حتی با اینکه هر نوشیدنی که می خواستن می خوردن ولی هیچ مشکلی برای هیچ کسی بوجود نمی اومد و همه داشتن از امکاناتی که براشون فراهم شده بود لذت می بردن
7- برای بحث زبان و ارتباط برقرار کردن ، هر قسمت که شما در هر بخشی با دیگران ارتباط می گرفتید خیلی خوب و با اخلاق خوب توضیح می دادن حتی برای خرید هم که رفته بودید و بیشتر توضیح می خواستید کاملا با روی باز و خوش اخلاق بهتون توضیح می دادن و انگار زبان بلد بودن در سطح حرفه ای لازم نیست و ادمها هر وقت ازشون کمک بخوایم بهمون کمک می کنن . یه صحنه که خیلی برام جذاب بود صحنه ای در سریال سفر به دور امریکا بود که شما در حال قدم زدن بودید به خونه ای برخوردید که صاحب خونه گلهای قشنگی داشت شما رو برد و همه گلهاشو نشونتون داد من واقعا این برخورد و تحسین کردم و یا اونجایی که یک خانم اومده بود آر وی رو ببینه و شما رو دعوت کرد به خونشون (خانمی که با مادرش زندگی میکرد)
8- وقتی من کلی پارکهای رایگان رو دیدم که با چه امکاناتی رایگان در اختیار همه قرار داشت یا همین مسابقه که یه فضایی رو برای برای کسایی که نتونسته بودن داخل استادیوم برن فراهم کرده بودن یا پارکهایی که همه امکاناتی داشت یا مدرسه هایی که با بهترین امکانات رایگان هستند همه اینها باور منو نسبت به رویکردشون تغییر داد
9- آب و هوایی که من در بیشتر جاهایی که شما در سفر به دور آمریکا رفتید دیدم پر از سر سبزی و زیبایی و آسمان شفاف و درختان زیبا بود واقعا لذت می برم از تک تک صحنه هایی که از طبیعت امریکا برامون به تصویر میکشید
خیلی خوبه که در زمانی زندگی می کنیم که این امکان رو داریم که با زندگی و رفتار کشورهای دیگه آشنا بشیم و باورهامون تغییر کنه و محدود به شنیده هامون نباشه . مثلا من زندگی دختری رو در فضای مجازی دیدم که همسر غیرایرانی داره شاید بگم بیشتر از همسرانی که تو ایران دیدم احترام ، صداقت ، تعهد و کلی نکات مثبت رو ازش دیدم که کلی باورم رو تغییر داد .
سلام به استادعباسمنشِ عزیزم و مریم جانِ زیبا و مهربون.
و سلام به بِرونی و بچه های پردایس و پردایسِ قشنگ و پرتکاپو و رنگارنگ و خوش عطر و بو که از تویِ صفحه یِ مانیتور میتونم خیلی راحت تشخیص بدم چه بویی رو دارین توی این بهشتِ زیبا استشمام میکنین و منم دارم اونجارو نفس میکشم.
استادِ عزیزم من اولین دیدگاهم هست و الان چندساعتی میشه دارم فقط به این سوال فکرمیکنم و چه سوالِ پرمحتوایی پرسیدین و به نظرِ من جواب به این سوال اصلا در قالب یک دیدگاه نمیتونه گنجونده بشه.
اصلا میدونین چیه استاد؟ فایل های زندگی دربهشت و سفر به دور آمریکا و دیگر فایل های شما، فقط نظر من رو درباره ی آمریکا یا کشورایِ دیگه تغییر نداده.. قضیه خیلی خیلی وسیع تر از این حرفاست. فایلایِ شما نه تنها نظرِ من درموردِ آمریکا و کشورای دیگه، بلکه چرا راهِ دور بریم؟ نظرِ من رو در موردِ حتی خودم تغییر داد.درموردِ خداوند.. درموردِ کلمات!
در موردِ کتابِ خدا.. درموردِ لفظِ زیبایی..
لفظِ زندگی!
کلمه یِ کشور.. کلمه ی شهر و نژاد و …. همه چیز استاد همه چیز..
با آگاهی هایِ فایل های شما، کلا انگار باید فرهنگِ لغتِ ذهنم رو که هرکسی اومده با نظرِ خودش یه چیزو برام معنی کرده و من ندونسته و ناآگاهانه قبولش کردم، پاک کنم و یکبار دیگه با آگاهی هایِ جدید ازاولِّ اول اطلاعات رو وارد کنم.
فرهنگِ لغتِ عباسمنشی ها😄🌹
واقعا این سوال و محتواش رو از زاویه های مختلف میشه بیانش کرد و نمیدونم دقیقا تغییرِنظرم درموردِ مردمِ آمریکارو بعد از دیدنِ فایلاتون، از کدوم زاویه ش براتون بگم چون وااااقعا فایل های شما نظر و دیدِ من رو کُن فیکون کرد.
و انگار قبل از اینکه فایل هاتون رو ببینم، داخلِ یک جمعیتی بودم و داشتم باهاشون میرفتم.
کجا میرفتم؟؟
_ نمیدونم!
از کِی شروع کردم به همراهشون رفتن؟
_ نمیدونم!
چرا و به چه هدفی داشتم اینقدر مداوم میرفتم؟
_نمیدونم!
جالبه که حتی بقیه ی جمعیت هم نمیدونستن!
خلاصه باید بگم که با شما،، اول به نادانیِ خودم پی بردم…..
یک ملتی که یه چیزایی شنیده بودن و سرشونو انداخته بودن پایین و خیلی مودب داشتن پشتِ سرِ فقط یه سری اطلاعات که دست به دست و دهن به دهن چرخیده، داشتن حرکت میکردن و منم جزءِ اونها بودم و بدونِ اینکه بپرسم کجا داریم میریم، خیلی عادی پشتِ سرشون داشتم باهاشون میرفتم و میرفتم و میرفتم و…. بعد که فایل های شمارو و زندگی دربهشت و سفر به دور آمریکا رو دیدم و….. خدای من!!!
انگار یهو پام رفت رویِ ترمز و ایستادم و فقط به این فکرکردم که دارم کجا میرم؟؟ چرا ازکسی حتی نپرسیدم که این جمعیت داره کجا میره؟؟ من دارم کجا میرم؟؟ چرا اینقدر ناخودآگاه دارم با اونها حرکت میکنم؟؟ چرا هرچی میگن رو باورمیکنم؟؟ چرا جملاتشون رو(بدونِ اینکه ببینم درسته یا غلط) دارم تایید و تکرار میکنم و حتی منم به ناخودآگاه دارم همون جملات رو به بقیه میگم!! دقیقا مثل رباتی که بهش برنامه داده باشن و فقط دکمه ی صفر و صد رو داشته باشه.
خدایا شکرت که وایسادم از اون جمعیت و ازشون جا موندم و چه جا ماندنِ زیییبااایی…
و حالا با آگاهی هایی که شما دادین فهمیدم که داشتم کجا میرفتم…. بیراهه!
این یعنی قدرتِ اختیارِ منِ اشرفِ مخلوقات..این یعنی درسته که ممکنه یه مدت خودم رو به هردلیلی قاطیه غیرِ اشرفِ مخلوقات ها کرده باشم ولی تواناییه ترمز کردن و سرپیچی کردن و انتخابِ مسیرِ بعدی رو دارم.. با ابزارِ اختیار و انتخاب.
و از خدا سپاسگزارم بخاطرِ قدرتِ اختیاری که به من عطا کرد.
و این یعنی مصداقِ آیه یِ هدایت که خداوند همواره درحالِ هدایتِ ماست و خدایا ازت سپاسگزارم که صدایِ آرامبخشِ دعوتت رو از زبانِ استادعباسمنشِ عزیزم شنیدم..
نمیدونم چی شد که تویِ اون جمعیت، صدایِ خدارو شنیدم.. استادعباسمنشی که میگفت: دوستان میتونین خودتون انتخاب کنین.. میتونین تویِ هرجا و هر مرحله ای از زندگی تون باشین،مسیر و اون جادّه قشنگه و راحته رو پیدا کنین.. استاد من به اون جاده ای که شما در قدمِ اول تفسیرش کردین میگم “صراط مستقیم”. یعنی راهِ درست و مسیری که از زیبایی ها و نعمت هایِ فراوان میگذره.
قطعا نمیتونه اون مسیری باشه که اون جمعیت داشتن میرفتن.. ازکجا مطمئنم؟ از احساساتِ اون جمعیت.
میگم که سوالتون خیلی پرمحتواست و ازکجاش بگم!!
دیدگاهِ من تویِ اون جمعیت درباره یِ کشورِ آمریکا، فقط یکی از چیزایی بود که الکی الکی بدونِ فکر کردن قبول و باور کرده بودم.
من قبلا اصلا آمریکارو اینجوری تصور نمیکردم.ازبچگی از تویِ مدرسه و تلویزیون و…کلا آمریکارو جورِدیگه ای بهمون نشون دادن.. اصلا فکرکردن به این کشور انگار حرام بود و یادگرفته بودم که اونها ازخدا به دور و موردِ قهرِ خداوند قرارگرفتن و همش طوفان و باران های زیاد و ….. درقالبِ خشمِ خدا به سرشون داره می باره.
به ما گفته بودن که هرکسی بی حجاب باشه پس کافره و من هم بعنوانِ یه دختر میدیدم که روسری ندارن و خُب حجاب رو نشانه یِ باخدا بودن میدونستم، پس باور میکردم و به نشانه یِ تایید سرمو تکون میدادم که آره آره دارن راست میگنااااا.. واه واه چقدر بی حجاب و ازخدا به دورن!
(درحالیکه خودمم اصلا حجاب رو دوست نداشتم و ندارم😄.. فقط بخاطرِ تایید و تحسین شدن بود که اینارو میگفتم که موردِ قبولِ اون جمعیت باشم)
حالا قضیه یِ حجاب خیلی جزئیه و فقط یه مثال بود.
من واقعا تعجب کردم و آخه مگه میشه همه و همه چیز دروغ و اشتباه باشه؟!
من آمریکایی هارو جنگجو میشناختم و کسایی که مشکلِ روانی دارن و با خودشون و تمامِ مردمشون بخصوص ایرانی ها مشکل دارن و دشمنن.
واقعا با چیزایی که تویِ اون جمعیت شنیده بودم و باورکرده بودم،، تصورم این بود که چون همشون مصلّح و وحشی هستن و بی بند و بار و بی قانون هستن،همش گوشه های خیابوناش جنازه ی افراد رو میشه دید که واسه یه بحثِ معمولی همدیگه رو کشتن و پلیس هم از مردم وحشی تر و اصلا هیچکس جرات نداره به کسی چیزی بگه وگرنه کشته میشه….
الان داره خندم میگیره راستش به افکارِ قبلنام😄 ولی خب اینا واقعیت هایِ جمعیتِ قبلی ای که باهاشون زندگی میکردم هست.
قبلا بر این باور بودم آمریکا خیلی کثیفه و فقط ماییم که فرهنگِ چندهزارساله داریم و آمریکایی ها خیلی بی فرهنگن😄🙈
قبلا بر این باور بودم که آمریکایی ها تمامِ فکر و دغدغه شون از بین بردنِ ما و بقیه یِ کشوراست و کلا نگم براتون استاد…..
قبلا بر این باور بودم که آمریکا اصلا خدا نمیشناسه.اونا که قرآن ندارن که بدونن ایمان تقوا عمل صالح که تومدرسه فقط کلماتش رو حفظ کردیم چی هست.
و بیشتر از اینا نگم که خودتون خوب میدونین چیا تحمیل شده بهمون….
اماااااا….
بعد از ترمز زدن تویِ مسیرِ قبلی و شک کردن به اون جمعیت و پی بردن به نادانیِ خودم،، یعنی وقتی که با شما آشنا شدم و کلا زندگیم جورِدیگه ای شد و متوجهِ وجودِ یک عینکِ کثیف رویِ چشمم شدم و اون عینکِ کثیف رو ازچشمم برداشتم….
دیدم که فقط عینکِ من کثیف بود و این جهان اصلااااا نازیبا و کثیف نیست! با جهانی جدید روبه رو شدم.این عینکِ کثیف جالبه که رویِ چشمِ من و تمامِ اون جمعیتی که به بیراهه میرفتن قرار داده شده بود و انگار که شرط و لازمه ی حضور توی اون جمعیت، فقط زدنِ این عینک کثیف و دیدنِ هرچیزی به بدترین شکلِ ممکنش بود.(مصداقِ اون آیه که به قولِ قرآن که میگه بر گوش و چشم هایِ آنها پرده ای هست که نه می بینند و نه میشنوند)
با دیدنِ تک تکِ فایل ها، دونه دونه صفحه هایِ جدیدِ فرهنگ لغتِ جدیدِ عباسمنشی ها داشت شکل میگرفت.. کم کم با بخصوص آرزو و معصومه که خواهرام هستن و در سایتِ شما حضور دارن ،شروع کردیم دنیایِ جدید و حقیقی رو درک کردن و دیدن و دربارش حرف زدن(مثلِ شما و مریمِ عزیز و زیبا)
استاد نه تنها آمریکا،، بلکه تماااامِ جهان زیباست. قانونمنده و پر از فراوانی و نعمت.. اینها از قبل به ما و تمامِ جهانیان داده شده بود. اما عده ای که ناسپاسی کردن، مشمولِ میزانِ کمِ نعمت ها شدن.
سپاسگزاری یعنی توجه به زیبایی ها..
پس من و ملت من درحالِ توجه به نازیبایی هایِ آمریکا بودیم و رویِ بدِ این کشور رو با کانونِ توجهمون برایِ خودمون برانگیخته کردیم چرا که جهان درحالِ اثباتِ باورهایِ ما به ماست.
پس ما ناسپاسی کردیم که نعمت های کمتری نسبت به آمریکا نصیبمون شد و این اصلا به اون کشور ربطی نداره!
وقتی برامون از آمریکا فیلم میگیرین، من این فکر رو دارم که انگار یه مهدِکودک با ابعادِ بزرگتر رو دارم می بینم از افرادی که دارن مثلِ بچه ها کنارِ هم زندگی رو بازی میکنن و مثلِ بچه ها ترس از قضاوت ندارن و مثلِ بچه ها اصلا آشناییِ زیادی با بَدی ها ندارن و براشون خیلی تعریف نشده!
حالا که یکم بهتر میتونم ببینم، می بینم که اصلا یادم نمیاد و تویِ فیلمایی که شما گرفتین ندیدم که همشون باهم قرار بزارن و جمع بشن و برایِ کشورایِ دیگه لعنت بفرستن! برعکس برایِ کشورایِ دیگه دعا میکنن!
استاد قسمت به قسمتِ سفر به دورِ آمریکا و زندگی در بهشت و کلا فایلاتون درباره یِ آمریکا و مردمش، برایِ من مثلِ ورق زدنِ تک تکِ صفحه هایِ قرآن بود..
چرا اینو میگم؟ چون مگه نه اینه که قرآن به توحید دعوت میکنه؟ خب من دارم توحید رو توی این ملت می بینم.. اونا کاری به کسی ندارن و فقط به خودشون و قدرتِ خودشون متکی هستن و درصلحِ کامل با خودشون هستن و عواملِ بیرونی مثلِ دشمن و کشورایِ دشمن رو قاطی ِ موفقیت هاشون نمیکنن! خب این اسمش توحید نیست،پس چیه؟
یا مثلا اینکه اعتقاد دارن که ما برتر هستیم خب مگه این اعتقادشون مصداقِ اون آیه که خداوند میگه من به شما برتری داده ام و شما خلیفه ی من هستید نیست؟؟
یا مگر نه این که این ملت، اساسِ زندگی شون رو بر پایه یِ لذت بنا کردن؟ خب برنامه یِ خداوند برایِ ما رو هم در قرآن میتونیم به وضوح درک کنیم که تماماً لذت بردنِ ما از این جهان بوده. خُب اینها صفحه هایِ قرآن نیست؟
خلاصه من منکرِ بَدی ها نیستم چون درجهانِ تضادها زندگی میکنیم و بحثِ من نتیجه ی توجهِ آگاهانه به وجهِ خوبی یا بدی هست و همین کشوری که برای خیلی ها بد و جهنم و دشمن بوده،برایِ شما و افرادِ زیادی هم عالی و پربرکت و بهشت بوده. و این چیزی بجز نتیجه ی تغییرِ باورها و تغییرِ کانونِ توجهِ شما و اعراضِ آگاهانه یِ شما از اطلاعاتِ غلط و دروغین رو نمیتونه برسونه که تماماً درحالِ استفاده از زیبایی هایِ این کشور هستین و علناً رویِ خوشِ این کشور رو برایِ خودتون و همچنین ما برانگیخته کردین.
حالا دیگه با شما به این آگاهی رسیدم که آمریکا و کشورای دیگه فرقی نمیکنه و فقط کانونِ توجه ماست که نتایجِ مارو رقممیزنه و میتونیم به هرجایی از کره یِ زمین هم جوری نگاه کنیم که به نفعِ ما و هم جوری نگاه کنیم که به ضررِ ما باشه.
حالا دیگه با فایلایِ شما باورم بر اینه که آمریکا خیلی خیلی زیبا و بخصوص بسیاااااار تمیزه و برای منی که عاشق تلفیقِ طبیعت با زندگیِ لوکس هستم بسیار بسیار جایِ مناسب و ایده آله.. کشوری بسیار امن و قانونمند و بسیار با فرهنگ و آزاده..
و اگه بخوام آمریکا رو در یک کلمه توصیف کنم، اون کلمه فقط “آزادی” هست..
آزادیِ خداپسندانه و مقدس.
کلمه یِ آزادی خودش یک کتابه واقعا.. هرچقدر از آزادی هایی که تویِ فایل ها از این کشور دیدم بگم، باز کمه استاد..
ازتون ممنونم که چشمِ مارو به جهانِ حقیقی بازکردین.
منِ اسماء و معصومه و آرزو ازتون سپاسگزاریم و دوستون داریم.
درپناهِ خدا باشین استادِ عزیزم.🌹🌹🌹
مریم و استادعباسمنشِ خوبم،، دوستون دارم خُب🥰
بنام خداوند هدایتگری که انقدر زیبایی افریده و دستان قدرتمند و با ارزشش را روانه ی زندگی تک تک مان کرده
سلام و درود بر دست هدایتگر پروردگارم ناجی بشریت این تاریخ و سلامی از عمق جان به مریم جان زندگی ام که مرا به خودم پس داد به انسان بودنم به شریف بودنم نه کنیز بودنم به دختر قوی بودنم نه اضافه بودن مبدا رد سلام خدمت خانواده صمیمی هم فرکانسی عباسمنشی من
عاشقتونم که هرکدوم جلوه ای از زیبایی های رب یکتای وهابم هستین💖
هر گاه که پای وجود به این خانه ی گسترده میگذارم دریایی از نعمت ها و درهایی از رحمت به رویم گشوده میگردد…
آمریکا
سفرنامه
زندگی دربهشت
اصلا واژه ی زندگی
ان هم در بهشت پاردایسی که ملکه اش مریم عزیزم و پادشاهش استاد عباسمنش است که به من فهماند بهشت چیزی نیس که نتوان دید همین دنیا هم وجود دارد و فقط برای افراد مشخص نیست برای همه فراوان و ارزانی شده از سوی رب به شرط قبول هدایت و باور است
انقدر حال خوب و معجزه و لذت بی پایان و برکت در پشت این کلمات گنجانده شده که نمیدانم چه بنویسم واژه ها توان وصف احساسم را ندارند دستانم تاب نوشتن این جریان عظیم از انرژی مثبت کیهان را ندارند همانی که یکتای من خودش گفته اگر تمام دریاها و اقیانوس ها مرکب و تمام درختان قلم شوند نمیتوانند نعمت بیشمار را بنویسند سریال زندگی در بهشت سلول به سلول وجودم را با این فراوانی عجین کرد باورهایی به من بخشید که تمام مول به مول زندگی ام تحولی بزرگ پیدا کرد گویی جهان درونم به جهانی دیگر تبدیل شد قیامت زندگی زمینی ام رخداد و هدایتی عجیب معجزه اسا شدم ان هم در روزهای اخر زندگی ام که دیگر امید یک روز نفس کشیدن نداشتم چه رسد به زندگی کردن
خدا تو کیستی!!!چیکار کردی!!!!استاد چه کردی بامن؟مریم جانم ایا واقعا انسانی؟وجودتان چقدر خداگونه س مرا به خودم به خدام به بهشت به عشق به هرچه هرچه هرچه زیبایی س رساند
انقدر سلول به سلول تنم شده سپاس و ستایش خداوند تشکر عاشقانه از شما دو گوهر ناب که نمیدوانم از کجا بنویسم از این همه فراوانی از باورهایی که مرا کوبید و از نو ساخت از زیبایی ها از سلامتی ها از ارامش از تلاش و بینشی متفاوت به جهان از کدام بنویسم که هرکدام کتابیست قطور
نه درمجال میگنجد نه در واژه ها تعریف میشود
همین دو سفرنامه و سریال که با این ارزش اما خداگونه بی منت هدیه شد به مازندگی مرا در سه ماه باورت میشود؟سه ماه فقط چیزی که از نظر اطرافیانم عمر باید گذاشت تا به این مدار رسید به این نعمت ها به این اسایش و بهره مندی ار فراوانی ها
اما در رابطه با موضوع این قسمت داستان ها دارم که چگونه مرا از بند کینه ها رها کرد وجودم شخم زد و جوانه زدم
هفت سالی که برا خودم با باورهای نادرستی که خودم اطرافیانم تلوزیون و جامعه ام از کودکی در من ساخته بود جهنمی پر سوز و گداز ساخته بودم را ویران کرد حالا رها و ازاد همچون پرنده ای سبک بال دراوج با لذت و ارامش دارم بهشت را تجربه میکنم
قلبم میگوید اززندگی خودم بنویسم از همان باورها که تک به تک سکشته شدند و با این سفرنامه و سریال زیبایی هایب بهشتم را هر لحظه افرون میکند
از کودکی ام شروع میکنم پدرم فردی به شدت اهل سفر طوری که در سال سه چهار بار تقریبا نصف ماه های سال در سفرمیگذشت
در سن 12سالگی من کل ایران را تمام کردم و حتی 50درصد شهر ها بالای سه الی ده بار سفر کردم و مشهد هم بالای 20بار من فرزند ارومیه ام
هر بار از این شهر ها میگذشتیم و انسانها و اداب و رسوم و زیبایی های هر شهر خاطره ای دردفتر زندگیمان میشد
تا اینکه در 14سالگی مادر و پدرم جدا زندگی کردن و نا پای میز طلاق رفتند و ازان روز زندگیم زیر و رو شد
کارهای خانه و مسئولیت ها بزرگ برای یک دختر بی تجربه و روزهاییکه تصور یک ثانیه هاش به شدت مرا نابود میکرد ولی به واسطه همین سفرنامه و همین سریال از دل ان تاریکی ها طیفی نورانی از زیباترین رنگهای جهان را به من یاداوری کرد و به صلح رسیدم از ان روز ها گذشتم و بهشت راتجربه میکنم
بهشتی که خدا با دست زیبایش چون استاد دراینجهان به من بخشید
استاد مراروانی کردین مرا عاشق دیوانه کردین که جز لذت و شکر و وجد و ذوق هرلحظه چیزی اززندگی نمیداند
یادم امد همان سفر ها فراموشم شده بودچه نعمت بزرگی بود اما هرگزبا اگاهی و بینش عمیق سفرنکردیم
سفرشماتنها سفریست که هر لحظه اش معجزه و هدایت و فایل های ثبت شده اش دری زیبا به روی سعادت شد
امریکارا از کودکی از رسانه و تلوزیون وشنیده ها و دیده ها جایی نا امن
مردمانی گناه کار و جهنمی
اب و هوایی پردود و ناارام
مکانی به دور ازارامش به دوراززیبایی به دور از حضورخدا و پر ازصحنه های خشونت یا +18
تصوری که داشتم سرزمینی پر ازانسان های زودگو و قدرمتند در جهت نادرست که همه از راه حرام ثروت زیادی دارند و در ان برج های سربه فلک کشیده و ادم هایی تافته ی جدا بافته دریک کلام 90درصد اینها و ده درصد باهوش و دانشمند و …
در یک جمله سیاره ای دور اززمین با افرادی غیر قابل دسترس فرازمینی که ثروتمند و شیوه زندگی متفاوت که نمیشود بهشان نزدیک شد حتی چه برسه ارتباط برقرار کرد دیگر چه رسد زندگی انگونه را تجربه کرد!
تا اینکه یکبار در تلوزیون خیابان های کثیف و پر از افراد خلافکار دیدم و ترس بیشتر وجودم را گرفت که نباید در جایی بود که امریکایی انجا باشد
یا نوع لباس هایشان انقدر تجملاتی و متفاوت است که هرگز برای افرادی مثل من نیست
و .. هزاران افکار نادرست که مرا در زندانی از افکار محدود محبوس کرده بود
اما همیشه کلمه ی خارجی ها،خارجه،خارج میامد من امریکا به ذهنم میامد
استاد از لباس هایی که اینقدر ساده و زیبا میپوشند
از خونگرمی افراد با همدیگر
از صلح همگانی به دور از هرگونه نژاد پرستی و درنهایت ارامش و احترام
از زیبایی های طبیعی جهان خلقت
از فراوانی نعمت و زیبایی ها
از فعال و تلاشگر و بااراده ودرستکار بودن مردمانش
از اب و هوای معتدل و به شدت رویایی
از دریاهایی که ساحلش فضایی پر ازشادی و انرژی مثبت به دورازهرگونه صحنه ها ناجور و زیاده روی ها اسراف گونه
از ارامش و صدا و جریان زندگی در تک تک لحظه ها در دل رود خانه ها در طلوع و غروف کنار ساحل و شهر ها و هر چه فراوانی نعمتی که خداوند خلق کرده یا توسط دستانی که عاشقانه یاریشان میکند تا مدرن تر و بهتر از قبل جهان را گسترش دهند
از پاکیزگی و اراستگی افراد و خیابان ها ومراکز عمومی
مثل مراکزخرید و تجاری از بانک های مجلل و شیک
از این همه صلح و لذت بردن جریانی از فرکانس مثبت واتفاقات معجزه اسا و فضاهایی پر از هدایت و نگاه محبت گر پروردگار
از همه و همه و همه ی زیبایی هایی که چه به وجودم و چه به جهانم بخشیده کم گفتم همین فایل سفر نامه امریکا و سریال زندگی در بهشتی که مرا حداقل در این جهان بهشتی کرد و بی شک جهان دگر هم همینطور خواهد بود اگر درمسیر بمانم ان شاالله
منی که پدر و مادرم تا پای میز طلاق رفتند گفتم تو امریکا عار نیس و عادیه هیچ کس پدر و مادرنداره یا نمیساتشون حتی!غافل از اینکه نمیدانستم افکار و باور های نادرست و شرک الود خودمان زندگی مان را اینگونه ساخت و اکنون که تغییر کردم با دیدن این صلح و زیبایی ها همان پل ها شکسته شده و خانه ی ویران و دلهای پر از کینه و گناهان و شرک و کفر روز افزون که دیگر امیدی به ثابت ماندنش حتی نبود که ویران تر نشود چه رسدبه اینکه به این بهشت مبدل شود نبود و این کار شما همان پل های شکسته شده و اتش گرفته و خاکستر شده و تار عنکبوت گرفته و منظره ی دلخراش را تبدیل به خانه ای بهشتی پر از صلح و ارامش و سلامتی و ثروت و لذت و زیبایی هرچه تمام تر کرد خاطره هایی که اکنون به شیرین ترین تبدیل شده
منی که از سمباده کشی و رنگ کردن در
از ایزوگاه کردن پشت بام
از سیمان کشی چند باره و هرساله کف حیاط با دشتان کوچکم با گریه
از گچ کاری کف خانه و سقف و تعمیر هرساله
از بتونه کشی و سمباده کشی باران خورده سقف و رنگ کردن و ایستادن ساعت ها پای نردبان با وجود داشتن پول برای گرفتن کارگر غافل از اینکه پدرم مرا قوی بار میاورد ولی من با باور های نادرستی که مسخره ها و حرفای اطرافیان به من میداد همه را تبدیل به خاطره بد و کینه از پدردر دلم کرده بود (باور های نادرست جایش را به بخشیدن تمام افراد گذشته صاف و زلال شدن درون و شنیدن الهامات سبک و ارام شدن و رهایی از گذشته حتی وقتی در دلم به یاد میاورم ناخوداگاه لبخند روی لبانم مینشیند نه تنها بخشیدم بلکه به همه انها عشق میورزم) چون شما مرا ساختیدفهمیدم که زندگی انجام با لذت همان کارها و تجربه هاست و چقدر قوی و بزرگ کرد منو این تجربه ها)
مریم جانم که تک تک کارهای خانه را خودش انجام میدهد و ابتکار هم به خرج میدهد و لذت میبرد(باور اینکه تمام کارها را مادر باید انجام میداد من چرا هفت سال است کارهای داخل خانه و مسئولیت های سنگین دارم حالا به باوری پر از لذت تبدیل شده من الان وقتی ساعت را نگاه میکنم که وقت غذا درست کردن وقت نظافت خانه وقت کار کردن در این خانه شده با ذوق میرم و همه کار ها بالذت و به راحتی انجام میشه و تنها مادر نباید کار میکردو اون ها محبت بود و حس شکر گذاری که هرلحظه مرا بیشتر به وجد می اورد)
شمایی که با وجود ان همه ثروت سوت بزنین و همه کاراتون انجام بشه با نجاری خودتون میز بسازین چیکن شا بسازین و به هوم ترکتورش گسترش بدین از ساختن ان جاده جنگلی از سوزاندن ان درخت ها کنار ادم هایی که انگونه بی ریا و صمیمانه با لذت بردن زحمت و سختی را به لذت و تجربه ای ناب و در عین حال هدایت و درسی بی پایان برای ما (بااراده بودن جی کاب/اعراض کردن افراد از ناخواسته ها/خانواده ای صمیمی بودن در عین پرجمعیت بودن به دور ازهرگونه فرق گذاشتن بین فرزندان/متفاوت بودن باور ها و روحیه های افراد در عین دوقلو بودن)(اینکه افراد انجا از همان کودکی دنبال هدف ها و تلاش ها و در مسیر رویاها بودن ها هستند واقعا قابل تحسینع)
امن و درستکار و خوب بودن تمام تعمیر کاران و مراجعه کنندگان ان بهشت (باور دزد بودن افراد و چشم ناپاکی و حریص بودن ان ادم ها را در من اصلاح کرد)
واااای که انقدر زیاد است مغزم بعد از گذشت سه ساعت سوت میکشد از این همه فراوانی و تغییر و زیبایی این دو فایلنامه به تنهایی اینگونه در زمان کوتاه سه ماه مرا تغییر داد و به قول همان موزیک شادی بخش من زندگی میکنم اندازه ی صد سال در روز
استاد از تک تک این فایل ها از زمانی که برایش گذاشتین از اجازه ای که دادین این زندگی شخصی به ما نشان داده شود و اینگونه متحولمان کند ممنونم و از این چالش و مسابقه که اینگونه چشم مرا باز کرد و به من یاد اوری کرد و به عمق تغییرم پی بردم واقعا ممنونم دستان درخشانتان را میبوسم انرژی خالصانه مثبتم را روانه ی قلب هردویتان میکنم و واقعا این ها چیزی جز انرژی و درون خود شما نیست و بقول خودتان بدی و خوبی زیبایی و زشتی ثروت و فقر سلامتی وبیماری شکست و موفقیت ارامش و پریشانی همیشه هستند و انتخاب با ماست که چگونه نگاه کنیم کدام را ببینیم و تجربه کنیم پس انقدر زیبایی هست که فرصتی برای زشتی ها نباشد انقدر نعمت هست که زمانی برای نداشته ها فکر کردن گذاشت انقدر دلیل برای شکر گذاری هست که تا بیایی انها را شکر کنی دیگر زمانی برای ناشکری نماند و این شکر گذاری وااای چه فراوانی هایی را فراوان تر به زندگی ات میبخشد خدایا شکرت
منی که در شهرم ارومیه با کورد ها دشمن و افرادشان را بسیار حقییر میکردم اکنون با تغییر نگاهم همانها شدند یکی از دستان زیبایی که در روز محبت و انرژی از سویشان دریافت میکنم همان هایی که روزی شمشیر را از رو بسته بودم با نفرتم
هر جا میروم زیباییست امریکا به من این درس را داد که قضاوت نکنم و ببینم نگاهم راتغییر دهم باور های خودم را داشته باشه به دور ازهر جانب داری
از میام این همه باور و عقیده و بینش من با شما زیبایی را دیدم باور های قوی و زندگی ساز و زیبا و زندگی بخش را دریافت کردم و هر لحظه این روند راادامه میدهم با یاری الله
از میان تمام زشتی ها و ناامنی ها و پلیدی ها و کمبود ها گذر کردم و حالا با تمام وجودم زیبایی را درس زندگی را خوب بودن جهان را گستردگی و فراوانی در زمین و اسمان را در کوله ام گذاشتم و به در مسیر زندگی سعادتمند عاشقانه قدم برمیدارم و در قدم به قدم های کوچک و بزرگم وجودتان را ارج مینهم و ازشما تشکر میکنم که دست خدایی شدین که اورا به من نشان دادین و با دیدن او دنیایی از هر چه خوبیست به زندگی ام وارد
و این بند که :
اگر خودت را پیدا کنی حقیقت را کشف میکنی
در راه حقیقت به عشق میرسی
در پی عشق خدارا میابی
و درخدا به همه چیز خواهی رسید
به همه چیز رسیدم و شما و این سریال دلیل این معجزه ها شد
همین تغییر باور ها در مورد امریکا همین نظمی که دارد انسانهایی که دارد شرایطی که دارد مکان ها یش ابو هوایش قوانینش نعمت های زیبای تمام معنایش مرا به تغییر باور درمورد باور خدا شناخت معشوقم الله یکتا
تغییر نگرشم در مورد افراد و شرایط
هر باوری را قبول نکنم هرچه در هر جا دیدم و شنیدم به قضاوت قبول نکنم مراقب ورودی های ذهنم وطرز نگاهم با احساسم به این جهان گسترده باشم تا به زیبایی هرچه تمام ترسعادت دنیا و اخرت را تجربه کنم
همین دو سفرنامه و سریال زندگی در بهشت در سه ماه این باورهاراایجاد و این نتایج که اقیانوسی از معجزه ها و اتفاقات رویایی و به شدت زیبا و باور نکردنی برای دیگران اینگونه زندگی ام را ساخت
چه برسد به فایل های دیگرسریال تمرکز بزنکاتمقبتی که هنوز فرصت نکردم ببینم و یا دیگر فایل های رایگان
وای که فایل های غیر رایگان چه معجزاتی به همراه دارد چه گنج بزرگیست این سایت این فایل هایی که بدون چشم داشت بخشیدید تا به واسطه ی همین ها با پرداخت بهای دیگر فایل ها جریانی از هر چه زیبایی و ثروت و نعمت و زندگی سعادتمند وجود دارد به زندگی ام وارد شود و البته ماندگار 💖🌹 اصلا حالم طوریست که نمیدانم چه نوشتم و چطور میخوام به پایان برم این ذره ای ناچیز از بیییییینهایت زیبایی هایی بود که از سفرنامه و زندگی در بهشت دریافت کردم و نوشتم چشمانم دیگر تار میبند حتی دیگر نمیتوانم برگردم و متنم را بخوانم و بعد ثبت کنم امد و نوشتم توام بخوان و باور کن
که خدا معجزه های فراوانش را روانه ی زندگی ات کرده الهی شکر و تمام.
سلام سلام
اقا من یک ذهنیت هایی داشتم در مورد خارج کشور مخصوصا اروپا و امریکا
که اگر بگم خنده تون میگیره
مثلا من هنوز که هنوز ته ذهنم این باور خراب در مورد مردم امریکا هست که
اینکه اصلا اینا چطوری ازدواج میکنند
چطوری بچه دار میشند
شاید باورتون نشه
من بخدا فکر میکردم که پسرا به دختر را دروغ میگند و یه مدتی میرند تو یک رابطه و بعد از مدتی کلی سواستفاده از دختر مردم میکنه و بعد میره با یکی دیگه
یا اگر نتونه با حرف مخ بزنه تو باری کلوپی جایی تو نوشیدنی طرف دارو بیهوشی میرزه و سواستفاده میکنه و بعد از مدتی دختره بچه داره و پسره رفته با یکی دیگه
اینا من بچه که بودم تو یک فیلم دیدم و از چندتا هم شنیده بودم که اره اونجا اینطوریه بعد برای من سوال پیش میومد که اقا مثلا پدر و مادر دختره چرا کاری نمیکنند حرفی نمیزنند
طرف میگفت اونجا اینا عادیه بعد من خشکم میزد میگفتم عجب جهنمیه اونجا
بخدا خنده تون میگیره ولی من این باور را داشتم
یا باور داشتم امریکا هایی با ایرانی های ساکن امریکا دشمن هستن و ایرانی ها جرئت ندارند بگند که ما ایرانی هستیم
چون هم شرف و آبرو مون میره چون جهان سومی هستیم مسقره مون میکنند هم اونا فکر میکنن ما ایرانی ها تروریستیم و …
و طبق باور های وحشتناک اشتباه مذهبی که ما بچه بودیم مینشیتیم پا منبر آقایون و یادمه یکیشون میگفت که اگر جایی بی حجابی باشه
و اینا خدا با اون مردم قهر میکنه و دشمن میشه و خیر و برکت از زندگیشون میره مثلا بارندگی نمیاد و خشکسالی میشه
آمریکا را تو فیلم ها دیدین
دیدی که چقدر خشکه یه درخت نداره چون بارون نمیاد و اگر ن قبلا خیلی سرسبز بوده
یا مردم امریکا عامو وحشی اند یکی یک اسلحه دارند تا با کسی بحثشون بشه تاقی میزند طرف را میکشند
بعد یکی به ما نمیگفت اخه پسر خوب اونا اگر تفنگ دارند که اولا بالای ۱۸ سال دارند دوما با این همه تعداد اسلحه چرا درگیری نمیشه اونم تک و توکی
این ور این جوون ها هم سن و سالی های من یکی یه چاقو تو جیبشون دارند کارهایی میکنن که اونا با اسلحه نمیکنند
یا اصلا چرا امریکا
من بچه اصفهانم و دانشگاه سیستان و بلوچستان قبول شدم
بخدا تا شنیدم اونجا قبول شدم اصلا بدنم لرزید نمیدونستم چجوری به خونواده بگم
گفتم حتما نمیزارند برم اونجا
یا اگر برم من مذهب شیعه دارم اونجا مذهب اهل تسنع هستند بفهمند من شیعه ام منا میکشند
اونجا اصلا همه معتادند و همه همه اسلحه دارند
کاری ندارم با یک بدبختی و زور رفتم زاهدان چون من عاشق رشته بودم عاشق این حرفه بودم
من تا حالا زاهدان نرفته بودم ولی شنیده بودم یک جای بی اب و علف خطرناک تروریسته وحشیه که حتی پلیس هم امنیت نداره چه برسه دانشجو
ولی چند روزی که اونجا بودم دیدم
چقدر بلوچ ها مردمون خیلی خوبی هستند واقعا مثلشون ندیدم منی که همه جای ایران رفتم گشتم سفر کردم به جز اردبیل و تبریز همه جا را رفتم ندیدم مثلشون
و به هرکی میگم اونجا میرم دانشگاه
میگه یا خدا نکشندت
ولی من یک شب تا ساعت ۳ نصف شب با بچه ها توشهر بودیم
و چقدر من لذت میبردم از این مردم از بسگی خونگرم اند خدا برکتشون بده
ولی حالا در مورد آمریکا بعد از سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت
چقدر چیز یادگرفتیم چقدر لذت بردیم
چقدر کیف کردیم
من همیشه تو کامنت هام میگفتم که چقدر مردم آمریکا در صلح اند
مخصوصا اونجایی که مردم
رفته بودن تو پارک زیر فواره های آب
آب بازی میکردن
ادم پیر بود جوون بود
زن بود مرد بود
بچه بود بزرگ بود
با همه جور لباسی بودن و اونجایی خیلی خیلی خیلی لذت بردم که دیدم دوتا خانوم که یکیشون مسلمون بود و حجاب کامل داشت و داشت با یک خانومی که فقط لباس شنا داشت حرف میزدن و میخندیدن
چقدر اینا به من درس داد
یا اونجایی که رفته بودین تمپا رفتین یکی از مناطق شهر اسمش را یادم نیست اونجایی که کلوپ های شبانه داشت و کلی جوون اونجا بودن و عده ای هم داشتن انجیل میخوندن
و جالب بود اصلا هیچ هیچی درگیری نبود
به قول استاد در قسمت ۷ سفر به دور آمریکا که گفتین
آدم با دیدن این تصاویر الگو میگیره و خواسته درونش رخ میدهد و مریم جان هم گفتن این درخت های سرسبزی که میبینید کلی ادم دارند ازیشون نگهدای میکنند که اینطوری رشد کردن و ذهن ما هم همیطوره و هرلحظه باید مواظبش باشی
روش کار کنی که رشد کنه
من با دیدن این دو سریال خیلی چیز یاد گرفتم کلی خواسته در من شکل گرفت
مثل
روابط عاشقانه دونفره
داشتن RV من اصلا نمیدونستم چنین چیزی هست
مثل اینکه در سفر میشه پول ساخت
مثل چجوری خرید کردن
مثل چجوری تشکر کردن
چجوری لذت بردن و سپاسگزاری کردن
حل کردن مسائل
ثابت نبودن و حرکت کردن
مثل تمرکزم فقط روی چیزی باشه که دارم انجام میدم در لحظه زندگی کردن
اونجایی که دوستان شما اومدن پردایس خانواده لویس و سری اول که مادر خونواده نیومده بود خودشون را محدود نکردن اومدن کلی لذت بردن و دوباره با مادرشون اومدن
یادگرفتم خدا تموم کار ها را به بهترین شکل ممکن انجام میده
و مهم تر از هدایت عملی را یادگرفتم و اینکه
عمل کردن عمل کردن عمل کردن
فقط حرف خوب نزنم و بهشون عمل کنم
من هرجایی که باورهام را تغیر دادم و عمل کردم خیلی خیلی خیلی پیشرفت کردم
و خیلی چیز هایی که نمیدونستم اصلا وجود داره
دیدم وجود داره و خواستنش در من شکل گرفت
مثل Rv
مثل اینکه بری سفر و پول بسازی
مثل اینکه هرجا رفتی خداوند حرفه ای ترین دست هاش را برات بفرسته
مثل اینکه چنین همسر عالی داشته باشی
یا اینکه با بهترین ها آشنا بشی
و من کلی خواسته هم از این دو سریال درون من شکل گرفت و بهش رسیدم
و از امروز میخوام فقط بر یک اصول زندگی کنم
اصل خارپشتی که در جلسه اول قانون افرینش گفتید و من با اون دوره فوق العاده با شما آشنا شدم
من فقط میخوام به چیز هایی که دوست دارم در زندگی ام اتفاق بیفته و حالم را خوب میکنه توجه کنم
در موردشون
بشنوم
حرف بزنم
فکر کنم
تجسم کنم
کتاب بخونم
عمل کنم
فقط و فقط میخوام تو این کار حرفه ای بشم
و تعهد اش همین جا نوشتم
و این ایده ای که به ذهنم رسیده و چه ایده خوب و عالی هستش اینکه من تو یک مغازه قهوه فروشی کار میکنم و اینکه هرروز بیشتر از ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا مشتری دارم و بیشترشون مشتری ثابت هستند و تو این یک سال دیگر تقریب با خصوصیتشون آشنا هستم و اینکه هروقت میان تو مغازه و من میبنمشون
تو دلم یکی از خصوصیات خوبشون را به خودم بگم و تحسینشون کنم
و اصلا حس میکنم نتیجه این فایل و مسابقه همین باشه
که به درک خارپشتی برسیم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
💛🙏
همگی در پناه الله یکتا 💛✋
سلام و عرض ادب دوست عزیز از خوندن کامنتتون منم خودم گرفت.چون دقیقا من هم مثل شما از این تعاریف در مورد رابطه ها شنیده بودم .امیدوارم شما با هدایت به جای مورد علاقتون و ازدواج مناسب و فرزند سالم معرف کشور خوبمان ایران باشید 🙂🙂
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش به استاد عزیزم مریم جان مهربانم و همهی دوستان همراه و هم مسیرم در این جمع فوق العاده
حدودا یکسالی هست که در این جمع فوق العاده هستم و به لطف خدا حضور در این جمع صمیمی تاثیری فوق العاده بر باورهام و نوع نگرشم نه تنها دیدگاهم در مورد آمریکا بلکه کل زندگیم و نتایجم گذاشته است و از خداوند و استاد و مریم جانم سپاسگزارم.
قبل از اینکه به سوالات مسابقه پاسخ بدم بگم که من و همسرم سال 97 که ازدواج کردیم تصمیم به مهاجرت تحصیلی داشتیم و همسرم به شدت علاقه به آمریکا داشت و ذهنیت فوق العاده مثبتی هم به این کشور و فرهنگ داشت و چون خانواده عمه اش در این کشور زندگی میکنند همیشه ورودی های مناسب و عالی داشته و خوبی های کشور رو شنیده بود و ذهنیتش مثبت بود. اما من به خاطر ذهنیت منفی و اینکه تا ایران مسیر خیلی طولانی هست و کلی باور محدودکننده و کلی زنجیرهای نامناسب که به دست و پای من قفل شده بود به هیچ عنوان تصمیم به مهاجرت به آمریکا نداشتم و میگفتم فقط اروپا خوبه که نزدیکه، که قانونمنده و… اما در این یکسالی که اینهمه زیبایی، آزادی ، ثروت، شادی، قانونمندی، و فرهنگ رو از آمریکا در این سایت دیدم خودم الان به همسرم میگم مقصد نهایی ما برای زندگی فقط آمریکاست و من فقط همین کشور رو میخوام که زندگی کنم. ما از تحصیل انصراف دادم و الان برای ویزای آمریکا داریم اقدام میکنیم. ممنونم استاد عزیزم که با نشون دادن این همه زیبایی مسیر زندگی من رو عوض کردید. امیدوارم که بزودی اونجا باشیم و اینهمه شادی، آزادی ، ثروت ، فرهنگ و نظم لذت ببرم.
اما پاسخ به سوالات مسابقه
دیدگاه من نسبت به آمریکا قبل از دیدن برنامه های استاد عباسمنش چه بود ؟ چرا این دیدگاه در من ایجاد شده بود ؟ و اکنون چه دیدگاهی دارم؟
_ این باور رو داشتم که امنیت زیادی نیست توی جامعه و حتی پلیس هم نمیتونه امنیت رو توی جامعه ایجاد کنه و از پس کسایی که سبب بی نظمی میشن بربیاد. و چون اسلحه آزاده ملت راحت درگیر میشن و بهم تیراندازی میکنند و… این باور اشتباه و مخرب از دیدن فیلم ها در من ایجاد شده بود که اگه فیلمش اینه پس حتما جامعه اش هم همینه و کل کشور همینه. و اما بعد از دیدن فایلهای استاد حتی یکبار هم توی فایل های مستند ندیدم که جایی بینظمی باشه یا اتفاق بدی دیده بشه و چون میدونستم که فایلها مستنده پس استاد هم ادیت نکرده که نخواد نشون بده پس واقعیت اینه که توی جامعه همش همون زیبایی هایی هست که از لنز دوربین استاد میبینیم.و باز هم خدا رو سپاس که من در مدار دیدن این زیباییها قرار گرفتم. و سپاس گزار استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم هستم که این زیبایی ها را به ما نشون دادند.
_ مورد بعدی این بود که احساس میکردم بشدت از نظر قوانین اجتماعی بینظمه و این هم باز بخاطر همون فیلم ها و رسانه ها بود که همیشه کوچکترین مسایل کشورهای دیگه رو به شدت زوم کردند و در ذهن ما این باورهای مسموم ایجاد شده که اگر ما بینظم هستیم کل دنیا همینه و جایی بهتر از این نیست. اما همیشه از قانونمندی اروپا شنیده بودم و این در من ایجاد شده بود که توی دنیا فقط کشورهای اروپایی قوانین محکم رو اجرا میکنه و اتفاقا چون تمرکز من روی بی قانونی بود توی همون اروپا هم میدیدم و بعدش زنگ اخطار توی گوشم خورد که آقا این حساسیت تو به قانونمندی و توجهت به جهت منفی این قضیه باعث شده که تو باز هم کشور اروپایی هم بی قانونی ببینی و از اون به بعد همیشه سعس کردم فقط و فقط تمرکزم روی زیبایی های هر شهر و کشوری که زندگی میکنم باشه.و فهمیدم که فرق نداره که کجا باشیم مهم اینه که از محیطی که هستیم نهایت لذت رو ببریم. و همیشه از لذت بردن وتوجه استاد به نکات زیبای هر محیطی دوست دارم الگو بگیرم و رفتار کنم و خیلی تحسینشون میکنم که اینقدر خووووب قانون رو در عمل پیاده میکنند. همیشه به همسرم میگم که اگه استاد رو توی هر محیطی هم که ببری که بنظر ما هیج نکته ی مثبتی نداشته باشه باز هم استاد موردی پیدا میکنه برای سپاسگزاری و لذت بردن و بنظرم لذت بردن و شادی عملی ترین، بهترین و درست ترین روش سپاسگذاری هست.
_ مورد بعدی از دیدگاهای اشتباه من در مورد آمریکا، بحث سیاست هاش با ایران بود که این مورد صددرصد برمیگرده به اخبار و رسانه ملی و البته بخاطر اینکه من هم مثل استاد پدرم همیشه اخبار گوش میده و با اینکه من به هیچ عنوان میانه خوبی با اخبار ندارم اما ناخودآگاه تاثیرش بوجود اومده در ذهنم و امان از ذهن که هر لحظه و ثانیه با فرکانس های ما داره برنامه ریری میشه و علت دیگه اش هم بخاطر شرکی بوده که در وجودم بودکه مثلا اگه بریم آمریکا و قوانین عوض بشه و نتونم برگردم ایران چی؟(الان که دارم مینویسم از دیدگاهای قبلی ام خودم خنده ام میگیره که چقدر ذهنم محدود بوده و میفهمم که استاد با فایلهای مستند چه غوغایی در باورهای ما بپا کرده و چقدر آروم آروم عوض شده باورهام با دیدن همین فایلهای مستند بقول استاد مثل قورباغه که داخل اب کم کم میپزه و خودش نمیفهمه باورهای درست هم آروم آروم در ذهن ما کاشته شدند و در این مورد دارن پخته میشن که این کشور سراسر شادی و ثروت و قانون و زیبایی هست و من تا ننوشتم متوجه نشدم که تغییر کردند و یادم نبود باورهای قبلی ام رو)ولی با دیدن این همه زیبایی و آزادی و ثروت و نکات مثبت این کشور همه اون باورهای غلط و شرک های خفی که فکر میکردم قوانین میتونند در زندگی من تاثیر بذارند، تبدیل شده به باورهای خوبی که در مورد آمریکا ایجاد شده. باور به فراوانی در این کشور، باور به قانونمند بودن اون کشور ، باور به اینکه اینقدر مردم آزادی دارند در این کشور، چقدر شادند و چقدر از کوچکترین چیزا لذت میبرند و به دنبال بهانه ای هستند برای لذت بردن از هر چیزی، و این یعنی اوج سپاسگزاری از خداوند و بخاطر همینه که اینقدر ثروت دارند. منظورم از ثروت فقط پول نیست منظورم طبیعت، آزادی ، امکانات ، رفاه و حتی همون جاده ها و اتوبانهای چند بانده است که رانندگی رو لذتبخش تر میکنه، همون امنیتی که بقول استاد باکس هر کسی ممکنه چندین روز جلوی خونه اش بمونه و خیالش راحته که اتفاقی برای باکسش نمیفته. منظورم از ثروت دیدن اینهمه شادی مردمه اینهمه عشقی که بهم میدن و اینهمه اعتماد به هم، دیدن در صلح بودن با خودشون و اطرافیانشون که هر لحظه به آدم آرامش میخاد. و لذت بردنشون از هر ثانیه و لحظه زندگیشون خداروشاکرم که این همه زیبایی رو میتونم ببینم در این سایت بهشتی . از استاد عزیزم سپاسگزارم که این همه عشق و زیبایی رو نشون ما میده از مریم عزیزم که با عشق فایلها رو آماده میکنه و این انرژی پشت کار هست که این فضا اینقدر خداگونه است.
– در مورد روابط و مسایل خانوادگی باور بدی نداشتم نسبت به آمریکا و اتفاقا میپسندیدم که اینقدر راحتن و وابستگی و یا باور اشتباهی نمیدیدم در روابط یا زندگی شون و این سبک رو تا به سبکی که در کشور خودمون هست بیشتر میپسندم.
– در مورد مصرف مشروبات الکلی هم زیاد باور خوبی نداشتم و فکر میکردم ممکنه کسانی باشن که زیاد استفاده کنند و توی شهر و محیط بیرون مزاحمت ایجاد کنند برای بقیه ای. این دیدگاه اشتباه هم احتمالا از محیط و رسانه گرفتم که اینطور شنیده بودم که چون آزاده مصرف مشروبات ممکنه یک سریمشکلات به واسطه استفاده نامناسب بوجود بیاد اما وقتی که خودم به اسپانیا مهاجرت کردم دیدم اصلا همچین مواردی به هیچ عنوان مشاهده نمیشه و گفتم پس آمریکا هم قطعا نمیتونه همچین مسایلی رو داشته باشه. و با دیدن فایلهای مستندی که استاد از خیابون ها ومحیط بیرون میذاره به یقین رسیدم که این هم دیدگاه اشتباهی بوده که داشتم.
در مورد عشق به کار و کیفیت کار باورهای خوبی داشتم که قطعا همه کاری رو که انجام میدن عاشقش هستند بعد از دیدن فایلهای سفرنامه که یک فایل یک بازار محلی بود که استاد فیلمبرداری کرده بودند، این باور تقویت شد. چون آدمهایی رو میدیدم که با نهایت عشق و شادی دارند کارشون رو انجام میدن حتی اگه کارشون فقط پختن یک دونات باشه چقدر عاشقانه دارند انجام میدن و این در کیفیت کار هم بشدت تاثیر داره و قطعا وقتی آدم عاشق کارش باشه، کیفیت کار به حد زیادی بالا میره مثل استاد. علت تاثیرگزاری استاد و این عشقی که در همه ما بپا کرده چیزی نیست جز انرزی و فرکانسی که پشتش هست جز علاقه و عشق و انرزی چیزی نمیشه دریافت کرد و این در مورد همه کارها صدق میکنه.
یک تجربه ای که من در اسپانیا داشتم این بود که رفتگرهای خانومی رو میدیدم که اینقدر با انرزی و عشق دارند خیابون رو جارو میزنند من لذت میبرم احساس میکرم بعد هر بار جارو کشیدنش زباله ها جمع میشه بجاش عشق و انزی مثبت روی زمین پاشیده میشه و بشدت احاس خوبی رو در من ایجاد میکرد. با خودش نمیگفت کار من که خیلی ارزشمند نیست یا بذار روم رو بکنم اونور که کسی منو نشناسه خیلی محکم واستاده بود و با عشق و لذت تمام کارش رو انجام میداد همیشه فکر میکردم که اگه یک خانم در کشور ما بخواد این شغل رو داشته باشه آیا میتونه با این انرزس اینکار رو انجام بده؟ بعید میدونم حداقل خودم به هیچ عنوان نمیتونم اینقدر درصلح بودن رو هضم کنم یا درکی داشته باشم اما اون عزت نفس و شخصیت قوی که پشت این کار هست نه تنها کارش رو ارزشمند میدونه که با لبخند و عشق که مردم میداد این انرزی رو به اونها هم انتقال میداد.
سپاس از همه دوستانم استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم عاشقتونم ممنونم بابت فایل های عالی آگاهی های ناب و باورهایی که در وجود ما ایجاد میکنید بدون اینکه حتی خودمون متوجه بشیم هر روز زندگی هامون داره بهتر و بهتر میشه. امیدوارم که بزودی در فلوریدا استاد عزیزم و خانم شایسته عشق رو ببینم.
به نام خالق این زندگی زیبا💝
سلام به استاد عزیزتر از جان و مریم مهربان، و نازنین دوستان
ممنونم استاد عزیزم که انقدر احساس مسئولیت وتعهد دارین نسبت به اصلاح باورهای ما و پیدا کردن کلیدهایی که سالها گم و گور شده بودن و در اختیار قرار دادن اونها برای ما و این در حالیه که کل این عشق دادنها و آگاهی بخشیدنها در فایلهای دانلودی هم جاری هست.
خدا رو بینهایت شکر میکنم که امروز متوجه موضوعی شدم در رابطه با هماهنگی بسیار جالب خودم با سایت ، یعنی بارها میش اومده که اون روز من مشغله زیادی دارم و نمیتونم با خیال راحت فایلها رو ببینم و کامنت بزارم و دیدم در اغلب اون روزها اصلا فایل جدیدی توی سایت نمیزارین.الان دیگه برای فایلهای جدید مخصوصا محصولات طوری شدم که هر فایل رو که باز میکنم میبینم من از چند روز قبلش نشانه ها و صحبتها و آگاهیهای اون رو دارم دریافت میکنم و حتی تمارینش رو بصورت ناخودآگاه شروع کردم و یا افکاری از این قبیل توی ذهنم میچرخه واین باعث شده که بیشتر باور کنم که این سایت یک سایت الهی هست و من ارتباط خیلی خوبی با ذهنهای الهی این سایت و آگاهیهاش برقرار کردم.
این فایل هم به بحثهایی اشاره داشت که حدود یک هفته هست که ذهنم مشغولش هست و کارهایی در جهت اصلاح این باورها دارم انجام میدم.
اول بریم سراغ تمرین که من عاشقشم:
ذهنیت من در مورد آمریکا از بچگی ذهنیتهای متناقضی بود یعنی تو مدرسه ،تو اخبار ایران که منم بابام خیییلی نگاه میکرد وگوش میداد و تاثیر فیلمهای وسترن و آمریکایی این بود که آمریکا جای بسیار بد و سرشار از گناه هست و اخلاقیات به طرز وحشتناکی زیر پا گذاشته میشم و اصلا هیچ معنا و مفهومی از انسان بودن و ارزشها واخلاق باقی نزاشتن و خیلی راحت خون آدمها ریخته میشه و خون آدمها پایمال میشه. طوری که واقعا حالم از دیدن فیلمها بد میشد و از طرف دیگه منم بابام از سایر اخبار فارسی خارج از ایران مثل BBC وVOA و رادیو اسرائیل و اینها غافل نبود و اونجا چیزهای برعکسی در مورد آمریکا میشنیدیم یعنی احترامی که برای حقوق بشر قائل هستن و نقششون در سازمانهای بین المللی و خدمات و غیره به مردم دنیا واینکه کشور بسیار مرفه و ثروتمندیه. والبته گاهی هم مقایسه میکردن مردم خارج رفته با ایران و میگفتن مثلا خارجیها که آمریکا هم جزوشون بود اصلا برای ما مثل آدم فضایی میمونن و خیلی سطح هوش و فرهنگشون بالاست و ما با بچه هاشونم قابل قیاس نیستیم و اونا مثل جنگلیها به ما نگاه میکنن وغیره.که متاسفانه میبینم که ریشه این باور باز هم بطور ملموس توباورهای من هست وباید روش کار کنم. خلاصه من همیشه دوست داشتم مهاجرت کنم از ایران ولی هیچ وقت فکر آمریکا رفتن نبودم و اصلا ذهنم خیلی مقاومت داشت که تو اصلا نمیتونی نزدیک آمریکا هم بری چه رسد به اینکه بری آمریکا و به اونجا مهاجرت کنی و بتونی توی اون مردم بسیار بسیار سطح بالا خودتو اداره کنی وتو اونجا اصلا مورچه هم به حساب نمیای.و میگفتم به هر کشوری برم میرم دیگه ولی آمریکا رو که دیگه نمیتونم برم.
حالا این پیش فرضهای ذهنی من قبل از آشنایی با استاد عزیز و دیدن سریالهای بسیار بسیار زیبا و ارزشمند سفر به دور آمریکا که کل این سریال رو دوبار دیدم و دو بار هم برای هر قسمت کامنت گذاشتم و سریال بینهایت لذتبخش و آموزنده زندگی در بهشت که حتی یک قسمتش رو هم از قلم ننداختم وتقریبا برای کلش با عشق کامنت گذاشتم.
با دیدن هر فایل من بیشتر و بیشتر مات و مبهوت زیباییهای آمریکا و تمیزی باورنکردنی خیابانها و پارکها و همه جا و برخورد و سادگی باورنکردنی مردم و خود بودنشون و اهمیتی به خرف مردم ندادن و البته مردم هم کاری با اونها نداشتن میشدم.عظمت و بلندای درختا و سرسبزی و تمیزی بیش از حدشون من رو از خود بیخود میکرد.اینکه آهوها همینطوری تو طبیعت نشنال پارکها رفت و آمد میکردن بدون اینکه نردم اونا رو بکشن و اذیت کنن خیلی برام با مسما و تحسین برانگیز بود.
برخورد همسایه های استاد اینا باهاشون مخصوصا لری وهمسایه های پارکها در rvو مهمانهاشون مخصوصا خانواده hope و معلم مایک و همسر و دوستش و مردی که اسمش جو بود اگر اشتباه نکنم و چند روز استاد رو به مزرعه اش دعوت کرد خیلی برام جالب بود در حدی که همه اش فکر میکردم بابا به خدا من اشتباهی افتادم تو ایران اصلا قلب و روح من با این مردم بیشتر سازگار هست و من باید در اصل در آمریکا به دنیا میومدم.واینطور شد که مصمم و متعهد شدم که هر طوری که شده و هر زمانی که شدهدمن باید برم و تو آمریکا زندگی کنم. مخصوصا اینکه با توجه به نظرات و گفته های استاد عزیز که هر جا بهش واقعا گوش دادم فقط رشد کردم، بیشتر به فلوریدای آمریکا علاقمند شدم.
وچون ذهنم از همون اول مقاومت کمی داشت خیلی زود قانع شدم که هدف مهاجرت من در نهایت آمریکاست حالا شاید لازم باشه تکاملی رو هم طی کنم. وسعی کردم که هربار توی هر فایل خودمو اونجا پیش استاد و مریم عزیز تصور کنم که داره از اون طبیعت و فروشگاههای hugeو وسیع لذت میبرم. چیزی که خیلی منو به ذوق میاره اینه که این مردم سرشون تو زندگی خودشونه و اصلا با مردم و قضاوتهاشون کاری ندارن و هر کسی هر طوری که دوست داره زندگی میکنه، غذا میخوره،لباس میپوشه و بازی میکنه و معاشقه میکنه و به هیچ وجه کاری با کسی نداره.که نکنه کسی ببینه ،الان نردم چی میگن؟ اگر خانواده و اقوام از تلویزیون یا سایتهای مجازی منو ببینن چی؟ الان همه منو میشناسن … خیلی خیلی خیلی برام جالب بود که اصلا اینا براشون معنایی نداره.یعنی خوب یا بد همونی هستن که دارن میگن، دارن نشون میدن و نقابی بر چهره و شخصیتشون ندارن و این منو به اوج میبره. مهربونی بسیار زیاد و شیک و مرتب بودن و خوش هیکل بودت پلیسهاشون که همیشه تحسینشون کردم
واقعا منو تحت تاثیر قرار میده.
توی اون قسمتی که استاد و مایک با خانواده کانادایی تو پارک فوتبال بتزی کردن و مرده کلاه افغانی داشت ،من کلی از لباس پوشیدن و سادگیشون لذت بردم مادر خانواده شکمش بخاطر عمل آویزون شده بود ولی اصلا قایمش نمیکرد و با دو تیکه لباس زیر فوتبالشو میکرد.
وقتی که توی اون پارک آبی جلوی رستوران دهها نفر که اغلب بچه بودن بازی میکردن تازه فهمیدم که خانواده اتفاقا بنیانش اینجا خیلی خیلی محکمتره تا جاهای دیگه.وقتی خانواده hope و همسر و چهار تا بچه اش رو دیدم و از ارتباط صمیمانه و راحتشون کلی لذت بردم .وقتی اون چند خانواده ای که با هم اومده بودن پارادایس و هر کسی مسئولیتی رو با عشق از بزرگ و کوچیک انجام میدادن کلی ذوق میکردم.
زیبایی غیر قابل وصف تمام ایالتها و پارکها و رودخانه ها و مراکز تفریحی و فروشگاهها و غیره و غیره نمیتونه چیزی غیر از ارتعاش و فرکانس جمعی و هماهنگ این مردم باشه.هر چند هنوز چند درصد کمی ناهماهنگی هم هست ولی خیلی به زحمت به چشم میاد و لااقل من هم توی کل فایلهای زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکا ندیدم.
توی یکی از فایلها مریم جان از تمیزی و زیبایی یک دستشویی بین راهی فیلم گرفت،یعنی انقدر این دستشویی نتنها لاچری و زیبا بلکه به طرز باور نکردنی تمیز و خوشبو بود و همه جا برق میزد. من دیگه اینو دیدم گفتم بخدا اگر از این سایت که بهشون کاملا اعتماد دارم اینها رو نمیدیدم اصلا این چیزها رو باور نمیکردم و میگفتم حتما اینها هم دارن از یک حزب و یا کشوری جانبداری میکنن و ممکن نیست این همه زیبایی و خوبی یکجا جمع بشه.
باور کنید با دیدن هر فایل تصمیم و ذوق و اشتیاق من برای اومدن به آمریکا حتی اگر یک نفر از اعضای خانواده ام باهام نیان ،بیشتر و بیشتر میشه.و قبلا میگفتم اگر کسی مجرد باشه نمیزارن بره اونجا و اگرم بره تنهایی نمیتونه سر کنه و…ولی الان طوری شدم که که اگر همین لحظه بهم بگن بیا برو شرایط جور شده یک ثانیه هم مکث نمیکنم چمدونمو جمع میکنم و میرم.وبه امید خدا حتما حتما این اتفاق خواهد افتاد.
واصلا دور دوم سفر به دور آمریکا رو خیلی جدیتر و برای در فرکانس قرار گرفتن با خواسته ام دیدم و مرور کردم.
وای استاد جونم چقدر خوشحالم که میخواید یک کتاب دیگه بنویسید و چقدرررر موضوعش حیاتی و با اهمیته. چون یه جورایی هممون قبل از رسیدن به سن بلوغ با افکار و پیش فرضهای مختلف مسموم و هیپنوتیزم شدیم وتازه دونه دونه داریم اون ویروسها و باورهای مخرب رو میشناسیم و خنثی میکنیم.
خیییلی جالبه من این چند سال اخیر خیلی به عراق مسافرت داشتم، اونها به کشته های خودشون در جنگ میگفتن شهید و به سایر کشته ها میگفتن جهنمی ودر ایران هم دقیقا این قضیه وجود داره. منم کلی با دوستای عراقیم میخندیدم و میگفتم آخرش نفهمیدیم کی شهید بود ؟کی جهنمی بود؟ کی کجا رفت؟ چی؟ کجا؟ کی؟🤣🤣🤣
ولی چون الان مواضع کلی تغییر کرده این دو کشور شدن کشور دوست و برادر. ومرز باشماق اگر رفته برین دهها و صدها و هزاران کانتینر رو میبینین که تو نوبتن که برن عراق و صادرات میکنن و توی این شرایط اگر عراق خریدار وسایل و صنعت و تولیدات ما نبود ایران خیلی وضعش میتوست ناجور بشه.
من خودم شاهد مردمان خونگرم و به شدت مهمان نواز و با محبت اونجا بودم.
اما باوری که در مورد کُردها توی ایران پیچیده بود این بود که کردها سر میبرن🤣🤣🤣و خیلی خنده داره وقتی کسانی رو میدیدم که برای اولین بار میومدن کردستان متعجب بودن که چرا نتنها هنوز سرشون رو گردنشونه بلکه خیلی خیلی هم بهشون خوش میگذره و از برخورد مردم کلی کیف میکردن.
والان که استاد حرف میزد دیدم یا خدا ذهنم چقدر در مورد آلمانیها مقاومت داره و باید بشینم روش کار کنم.🥴
در مورد قرآن و دین و پیامبران هم کلی نظرم تغییر کرد چون از همشون متنفر شده بودم و حتی اجازه نمیدادم قرآن بیارن تو اتاقم ولی الان هر روزه خودم دارم روش مطالعه میکنم.
ویک باور دیگه که شاید ربطی به موضوع نداشته باشه برام توی این فایل شناسایی شد در مورد ازدواج هست.اگر همه فیلمها و کارتونها رو دقت کنین همه خوشیها مال قبل از ازدواجه و با ازدواج کردن و به هم رسیدن دو نفر دیگه فیلم یا سریال کلا تموم میشه واگر فیلمی یا کارتونی در نورد زندگی یک زوج خوشبخت بوده بزودی زندگیشون تیره و تار شده و یه جورایی با هم زندگی کردن یک زوج آخر خوشیها یا اول سختیها معرفی شده.😶
خدا رو بینهایت شکر بخاطر این دقایقی که بر نکات مهم و ارزشمند متمرکز بودم و ذهنم کاملا تحت کنترلم بود.
خیلی ممنونم استاد عزیزم و مریم مهربان و دوستان خیلی خوب.
هر روز الهی تر باشین.
💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥
بنام خدای توانا
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم جان الگوی جدید خودم
سلامم به دوستان عباسمنشی
دیدگاه من در مورد آمریکا قبل از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا
آمریکایی ها که اصلا خدارو نمیشناسن معلوم نیست از کجا اومدن و چجوری زندگی میکنن
یه طوفانی که اومده بود خونواده من میگفتن خب ببین خدا این بلارو سرشون آورد چون حجاب ندارن
دین ندارن و…
خب من برام سوال بود چطور اگه خدا دوسشون نداره اینقدر بهشون نعمت داده چرا بهشون عقل و هوش داده که اینقدر پیشرفت کنن …اگه اونا اینقدر تو تکنولوژی پیشرفت نمیکردن ما کجا بودیم ایا ما گوگل رو داشتیم ؟ این همه پیشرفت رو میدیدیم؟؟
تو آمریکا امنیت نیست میدونی اونا اصلحه دارن و میتونن راحت بکشنت از خونه میری بیرون شاید دیگه نتونی برگردی اینقدر که امنیت اونجا کمه ! خب از کجا میومد این دیدگاه بله از اخبارای که دم به دقیقه میگفتن تو این نقطه آمریکا درگیری شده و اینقدر آدم مرده (باید یادآوری کنم که تو خونه ما اخبار جز برنامه های جدا نشدنی از زندگی ماست من از کودکی یادمه سر شبکه خبر همیشه بحث بوده و پدر من برنده این میدان میشد . ساعت 21 خبر ساعت 22 خبر ساعت 2 ظهر سر سفره نهار خبر 9 صبح خبر و همیشه خدا خبرای بد از در و دیوار وارد ذهن ما میشد ) من چند سالیه بخاطر درس و دانشگاه خداروشکر از اون محیط فاصله گرفتم و از خبرهای بد دورم ….
خب برگردیم به بقیه باور ها ….
ازدواج متو آمریکا اصلااا وجود نداره ببین اونجا هر کی با هر کی دوس داره میخابه اصلا معلوم نیس بچه ماله کیه کلااا تعهدی نیست خیلی اوضاع داغونه …. از فیلم هایی که میدیدم…
حالا نظر من خب اگه ازدواجی نیست این همه بچه از کجا میان ؟؟ اونجور که اونا میگفتن پس جمعیت آمریکا باید هر روز کم و کمتر میشد . اگه تعهد و عشق نیست چرا اونا حالشون کنار هم خوبه ؟؟ چرا خوشحالن ؟ چون به اجبار تن به زندگی و ازدواج نمیدن چون جایی میرن که دوسدارن به روح و جسمشون اهمیت میدن اینارو الان فهمیدما …
آمریکا همیشه دشمن خونی ماست یادت باشه …
آمریکایی ها بی احساس ترین آدم های روی کره زمینن
اونا زندگی ندارن که همیشه و همه جا در حال نقشه کشیدنن تا زندگی رو از ما بگیرن
آمریکا میخاد صاحب دنیا بشه به همین خاطر هر روز جنگ میکنه و…
مرگ بر آمریکا رو یادم نیست ااز چند سالگی ذهن و زبونم آوردن و گفتن اگه بری تو صف مدرسه و دستاتو مشت کنی و فریاد بزنی مرررگ بر آمریکا جز شاگردای خوب و وطن دوستی ….
(وای خدای من چقدر خوب داره یادم میاد مرسییییی که همراهیم میکنی تا بتونم باور های محدود کننده رو رد یابی کنم )
چه روزایی بخصوص چه بهمن ماه هایی که بفکر انتقام از آمریکایی ها شبارو صبح میکردم چه حرصی میخوردم …
الانم دارم با چشام های خودم میبینم خواهر زادم که پیش دبستانیه از این زمان دارن رو باورهاش کار میکنن و نقاشی تانک و مرگ برآمریکااا و … ازشون میخان و هر روز تو گوششون میخونن که آمریکا دشمن ماست … از دبستان تا دانشگاه این شعار همیشگی بوده … و کینه رو از بچگی تو دل ما کاشتن .چرا ؟؟؟
الان میفهمم دلیل این اتفاقات رو …
میفهمم باورهای محدود کننده خونواده و اطرافیانم رو که چقدر روم تاثیر گذاشته
میفهممم و فکر میکنم این خودش یجور پیشرفته که آدم حداقل بدونه اشتباهه و بخواد باورهاشو تغییر بده …
خب حالا ما یه استادی داریم که خیلی با بقیه فرق داره
پاشده رفته تو دل دشمن و داره زندگی میکنه
عههه چطور میشه تو کشور دشمن خونی آدم اینقدر آزاد زندگی کنه …
خب دوربینشم همراهشه و داره از چیزی که میبینه برای بچه هاش فیلم میگیره تا با واقعیت آشنا بشیم تا ثابت کنه اونجور که بما گفتن نبوده باابااا…
خب واکنش من بعد از دیدن سریال های سایت
بااابا مگه میشه این همه زیباییی …
مگه میشههه این همه امنیت
مگه میشههه این همه مهربونی
اره عزیزم میشه ، ببین
ببین چه خونواده های شاد و پراز عشقی میان مهمونی تو بهشت
ببین چه آزاد و رهان و هر کس با باورها و فرهنگ خودش آزادنه انتخاب و زندگی میکنه آقا از نظرر شما حجاب خوبه خوب با حجاب باش
نه دوس داری لباس راحتی بپوش خب اوکیه راحت باش
پوشش آزاد . دین آزاد .
چی از این بهتر خب
وای وای اینو داشت یادم میرفت چقدر به حیونا احترام میذارن خدای من
سگ هارو به سرپرستی میگیرن بهشون حق زندگی میدن خدای من چقدر مهربونی چقدر عشق چقدرررر
یادم نیست تو قسمت چندم سفر به دور آمریکا بود که پرچم همه کشوارو تو پارک ددیدم و پرچم ایرانم که داشت خودنمایی میکرد …ای بابا اینا چی میگن اینجا مگ ما دشمن نیستیم چرا پرچم مارو گذاشتن ….
استاد سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا باور های منو زیر و رو کرددد زیر و رووو
من فقط احترام دیدم زیبایی دیدم شادی دیدم ادم هایی رو دیدم که با خودشون تو صلح هستن و بعد از اون با انسان های دیگه و کل جهان آشتین
خدای من اگر بدونی چه آرزوهایی در من شکفت
چه خواسته هایی شکل گرفت
قسمت 173 سریال زندگی در بهشت رو که دیدم کلا زیر و رو شدم
چقدر لذت میبرن از زندگی چه خوشحالن خانوما رو ببین راحت جیغ میکشن میرقصن نشستن راحتتتت کسی کاری بهوشن نداره اقا هر نوع لباسیم هستنا
اصلا اینا چرا به هم حتی نگاهم نمیکنن
چرا بهم نظر ندارن
ای بااابا مگ با دیدن ساق پای خانمها اقایون به گناه نمیوفتن چرا اینجا همه چی آرومه …چرا هیچکی به کسی کاری نداره خدای من از خوشحالی دارم بال در میارم دلم میخاد با همین بال ها پرواز کنم برم اونجا
جایی که ازادی معنا داره انسان بودن به اوج خودش رسیده جایی که نگاه های سنگین روت نیست خدای من ….
خدایا حافظ و نگهدار این استادما باش که داره مارو از خواب غفلت بیدار میکنه
اینقدر مهربونه هر کجا میره مارو هم با خودش میبره میگه بچه ها این زیبایی هام هست بیایین ببینیم و لذت ببریم استاد ما تک خور نیست میگه همه با هم لذت ببریم قربون دل مهربونت استاد و مریم جونم
مرسی که دستای خدای میشین و باعث میشین ما خواسته های جدید داشته باشیم دلمون بخواد زندگی پر از آرامش و رهایی رو تجربه کنیم
ممنونم از ته دلم از عمق وجودم دوستون دارم و احساس نزدیکی میکنم
بمونین برامون و باهم بشکنیم این باورهای پوسیده رو …
با سلام به استاد عزیزم ای مرد خردمند ،که دیدگاه مرا به جهان هستی آگاه کردی چون آگاهی درست از هر موضوعی باعت درست زندگی کردن و موفق و خوشبخت شدن در زندگی میباشد
استاد عزیزم من هم بچه جنگم و همیشه در کودکی در سنگر های وسط حیاطمان در خوزستان پناه میگرفتیم تا از دست حملات موشک عراقی در امان باشیم ،استاد عزیزم تمام خاطرات و صحبتهایی که در مورد گذشته و سن بچگیمون کردین برام تداعی شد
چطور و چگونه مغز و فکر من شستشو شده بود
که امریکا کشور بدیه و همه دشمنان ما هستن
وبنیاد خانوادگی ندارن من همیشه فکر میکردم در امریکا عاطفه و محبت خانوادگی نیست خانواده ها از هم پاشیده هستن من با باور و طرز فکر غلطی که بزرگ شدن الان که ۴۰سالمه تازه دری از روشنایی فکری به رویم باز شده ای مرد خردمند از شما کمال تشکر رو دارم که وارد زندگیم شدی من از قبل انگار با شما بودم انگار در وجود شما و شما بامن ،خدای من ما از هم جدا نیستیم چون همه از یک روح هستیم
خدایا دید من نسبت به کتاب قرآن نسبت به پیامبران نسبت به ادیان و کلا جهان هستی عوض شده و به بهترین شکل ممکن قبولش دارم
من در سفر به دور امریکا دیدم که مردم امریکا چقدر شاد هستن چطور از فضای شهرشون استفاده عالی میکنن
و همش دنبال شادی و تفریح هستن تا جایی که دیدم خانواده دوست هستن بچه هاشون چقد سلامت و شاد چقدر پر انرژی چقد باهم خوب خدایا شکرت خدایا من همیشه از بچگی امریکا رو دوست داشتم آرزو دارم بیام و امریکا باشم این آرزو در کودکی در وجود منه🙏🏻🌷
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان گلم
موقعی که سریال سفر به دور امریکا رو شروع کردیم با خانواده دیدن ؛ تغییراتی ک در زندگیم بوجود اومد رو بوضوح میشد دید هدایت میشدیم به جاهای سرسبز و زیبا و سفرهایی ک میرفتیم ی احساس خوبی داشتیم و طبق قانون توجه کردن ب زیبایها و نکات مثبت زیبایهای بیشتری میدیدیم چون با دیدن این فایلهایی ک هر روز نگاه میکردیم ذهنمون برنامه ریزی میشد برای اتفاقات عالی و میدیدیم نتایج زندگیمون رو
چون قبل تر از این ک وارد سایت بشم جوری ذهنمون رو برنامه ریزی کرده بودن در مورد کشور آمریکا ک اگه اسم کشور رو بخوایم بیاریم قبلش باید ی مرگ بر امریکا باید میگفتیم و توی ذهن من این بود ک این کشور فقط کشتار هست و چون قدرت دارن و مردمان ضعیف رو میکشن و همیشه فکر میکردم توی خیابانوشون توپ یا تانک هست یا اینکه در اون دوران جنگ همیشه میگفتن امریکا داره به کشور عراق کمک میکنه تا مردم ایران رو با خاک یکسان کنن و همیشه از این کشور ترس داشتم حتی یادم میاد ی انبر قفلی ساخت usaبود و جوری بود ک این انبر قفلی هم استفاده نمیکردیم که میگفتن امریکایی ها ساختن و نباید استفاده کنید 😅و معلوم نشد اخرش چی شد این انبر قفلی و وقتی اخبار رو گوش میدادم یا تیراندازی بود توسط ی پسر بچه و پیش خودم میگفت خدا رو شکر چقدر کشور ما امن هست که ی پسر بچه داره تیراندازی میکنه و این ذهنیت رو داشتم که اسم کشور امریکا رو میاوردن ی احساس بدی داشتم یا در مورد فوتبال ایران و امریکا ک وقتی ایران برد چقدر بد این کشور رو میگفتن یا در مورد کشتی ایران و امریکا و وقتی میبرد اول کاری ک میکردن پرچم امریکا رو اتش میزدن و با این باورهای مخرب در مورد این کشور ک از دوران تحصیلی بما همیشه از این کشور بد گفتن و وقتی سفر به دور امریکا رو دیدم و با هر روز نگاه کردن و دیدن مردمان این کشور ک چقدر با خودشون در صلح هستن و چقدر احترام میزارن به طرف مقابلش و این عادت رو دارن ک زودتر سلام میدن هر جایی که باشی و چقدر شاد و خوشحالن و اینا رو میدیم و بخودم میگفتم پس اینا ک تو اخبار و فیلمها نشون میدادن چرا تو این کشور نیست و میدیدم فقط ادمهای این کشور دارن لذت میبرن و هیچ خبری از جرم و جنایت و کشتار نیست!! فهمیدم که فقط ذهنم برنامه ریزی شده بود ک این کشور رو بد جلوه بدن و خدا رو شکر میکنم با نگاه کردن ب این سریالهای سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت دید من نسبت به این کشور عوض شد و در پاور پوینتی که درست کردم عکسهای این کشور اول پاورپونتم با اهنگ گذاشتم و هر روز تجسم میکنم ک توی این کشور دارم شاد زندگی میکنم و لذت میبرم و سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز ک هر روز با اشتراک گذاشتن زندگیشون در این کشور زیبا و جذاب و با دیدن این سریالها ذهن ناخودآگاه خودم و خانواده ام از این کشور و مردمانش برنامه ریزی خوبی شد خدا رو شکر میکنم🙏 ک در این مسیر الهی هستم و هر چه قدر در این سایت باشم خسته نمیشم و دارم زندگی میکنم با این سایت😍
در پناه خداوند یکتا باشید
به نام خدای عشق
سلام به استاد قشنگم و مریم مهربونم
سلام به دوستان خوش قلبم
چه موضوع جذابی و چه همزمانی قشنگی برای من
این همزمانی ها نشون میده که در مسیر درست هستم و جهان بی نقصم چقدر دقیق به فرکانس های من جواب میده
خب من الان فکر میکنم که یه دختر ده ماهه هستم
از روزی که عضو سایت شدم متولد شدم وفهمیدم زمینی شدن چه لذتی داره
ده ماهه به یه دختر شاااد و پرانرژی، هدفمند،توحیدی تبدیل شدم
استاد من خیییلی زیاد دوستون دارم عاشقتونم و عاشقانه فایل ها و سایت بی نظیرتون رو دنبال میکنم
خب برم سر موضوع اصلی
باور های گذشته من در مورد کشور آمریکا👇
☑️اولین تصویری ک همیشه با شنیدن اسم این کشور تو ذهنم نقش میبست
یه منطقه شلوغ با کلی آدم و پلیس بود که درحال کتک کاری هم بودن
این تصویر نشات گرفته از اخباری بود که دوران نوجوانی در تلویزیون دیده بودم
☑️دیدگاه بعدیم این بود که این کشور پر از کثیفی هست و شهرشون همه جاش آشغال ریخته یه تصویر تاریک و سیاه همیشه تو ذهنم بود
بازم این برمیگرده به اخباری که توی تلویزیون میدیدم
همش نا زیبایی های این کشور رو به تصویر میکشیدن
☑️ذهنیت بعدیم در مورد روابط زن ومرد بود که فقط فکر میکردم که مردم آمریکا اهل خیانت هستن و هیییچ روابط عاشقانه ای بینشون نیست و فقط از راه های نامشروع بچه دار میشن و اون جنین رو هم سقط میکنن
این باورم نشات گرفته از صحبت های معلم های دینی مدرسم بوده که همش در مورد ازدواج خارجیا بد میگفتن
و چقدر ذهنیت بد در مورد جنس مخالف تو ذهنم نهادینه شده بود😔
☑️باور بعدیم این بود که تو این کشور هیچ امنیت و نظمی حاکم نیست همش تو کشور هرج و مرج هست
وانسان های این کشور پر از خشونت هستن
بازم این باورم نشات گرفته از اخبار هایی بود ک توی تلویزیون میدیدم
☑️ازبس که والدین و معلم های مدرسم در مورد جنگ و کشتار ها صحبت میکردن اینکه چقدر ملت ایران شهید شدن یه تنفر و ترس عجیبی نسبت به مردم امریکا داشتم
یادمه یکبار رفتم چالوس و اونجا یه آمریکایی اومده بود برای تفریح و من اون روز از دور که این آدم رو میدیدم یه ترس عجیبی توی وجودم حس میکردم همش فکر میکردم الان تفنگ در میاره منو میکشه😂
☑️فکر میکردم کشور آمریکا یه کشور خشک و بی آب و علفه و هیچ طبیعت زیبایی نداره و هیچ حیوونی اونجا زندگی نمیکنه
فکر میکردم یه کشور قحطی زده هست
☑️به دلیل باور های مذهبی اشتباهی که داشتم همش میگفتم اینا زناشون همه جهنم میرن، چرااا حجاب نمیکنن چرا انقد لباساشون باز هست و حس نفرت به زناشون داشتم
☑️مردم آمریکا دروغگو هستن و اونا به خدا اعتقاد ندارن،اونا کافرن😔خدا اونا رو دوست نداره
☑️یعنی چنان باور های منفی درمورد این کشور داشتم که هر کسی میپرسید از کدوم کشور خوشت نمیاد میگفتم آمریکا، به طور ناخودآگاه واز سر ناآگاهی متنفر بودم از این کشور
۲۱سال این باور ها تو ذهنم بود و باهاشون زنده مانی کردم نه زندگانی
واحساس تنفرم روز به روز به دلیل ورودی های نامناسب بیشتر و بیشتر میشد حتی این باور ها در مورد مردمان کشور خودمم تاثیر گزاشته بود
طوری بود تو خیابون که میرفتم به همه شک داشتم
هیچ اعتمادی به جنس مخالف نداشتم
به دخترای کشور خودم برچسب بی حجابی و بی ایمانی میزدم
و مدام خبر هایی از خیانت تو روابط میشنیدم
طوری شد که دیگ بالاخره به یه تضاد عاطفی برخورد کردم دیگههه به همه چیز شک کردم و خدای من در درست ترین زمان ممکن،از آسون ترین راه واقعا آسون ترین راه هدایتم کرد به این سایت الهی و مهسایی متولد شد که با گذشتش هزاران مایل فاصله گرفته
باور های جدید من👇
☑️آمریکا کشوری پررر از نظم هست و تمیزی های سواحلش چنان منو به وجد میاره ک تک تک سلول های بدنم حالشون خوب میشه
یه کشوری هست با شهرسازی فوق العاااده زیبا که زیبایی و تمیزیش غیرقابل توصیفه
☑️آمریکا مردمانی توحیدی توحیدی توحیدی وپراز مهربانی و شرف و انسانیت داره
مردمانی پر از درستکاری وصداقت
وقتی دیدم لری عزیز چنان با عشق بی قید وشرط برای استاد عزیزمون کار انجام میده اصلا دیووانه شدم من
☑️مردمان آمریکا در روابط فوق العاده با همسرانشون به سر میبرن
روابطی پراز زیبایی و عشق راستین
نمونه بارزش خانواده آقای راین که چه رابطه قشنگی با همسرش و فرزندانش داره چقدر بنیان این خانواده مستحکم هست و بر پایه عشق و لذت وشادی و نظم بنا شده
☑️والدین آمریکایی به طور خیلی صحیح فرزندانشون رو تربیت میکنن
وقتی خانواده اقای راین رو دیدم تا مدت ها فکرم مشغول شد که یه مادر چقدددر میتونه به طور صحیح فرزندشو پرورش بده و یک الگو فوق العاده قشنگی شدن برام این خانواده
☑️مردمان امریکا به شدت با خودشون در صلحن یعنی دیووانه شدم وقتی دیدم محوطه خونه های آمریکا بدون هیچ دیواری هست
چقدر این مردم درستکارن چقدر بهم اعتماد دارن که حیاط های خونشون بدون هیچ دیواری هست
در واقع به خودشون اعتماد دارن اونا به خودشناسی صحیحی نسبت به خودشون رسیدن
☑️آمریکا پرررر از فراوانیه همین دیروز داشتم فایل زندگی دربهشت رو میدیدم اصلا گفتم خدایا اینا چطوور انقدر آب دارن
پر از نعمت و فراونیه کشورش
پر از درختان سرسبز و اکسیژنه
پر از آب ورودخونه های زیباست
این نشان از سپاسگزار بودن مردمان این سرزمین داره (شکر نعمت، نعمتت افزون کند)
☑️واینکه دیدگاهم که به طور کامل در مورد حجاب تغییر کرده و الان با دیدن خانمای زیبای این کشور فقط تحسینشون میکنم و از دیدن این حجم از آزادیشون لذت میبرم
آزادی تو این کشور موج میزنه بدون هیچ محدودیتی فقط لذت میبرن
☑️مردمان امریکا به شدددت شادن،
شاد بودن و رقصیدنشون اصلا برام واقعا قابل تحسین بود
وقتی استاد ازشون فیلم میگرفت اصلا من لذت بردم که انقدر این مردم خوش رفتار و مهربونن با چه لبخند وذوقی به دوربین نگاه میکردن بازم برمیگرده به اینکه این مردم بس ک با خودشون در صلحن با همه خوش رفتارن
☑️مردم آمریکا خیلی ثروتمند و پولدارن همشون بهترین ماشین ها و خونه هارو دارن
این باور های جدیدی هست که واقعا در وجودم شکل گرفته و حس و حالم رو هزاران برابر بهتر کرده
و اگه الان هررر کسی از من بپرسه دوست داری کدوم کشور بری میگم آمریکا
یعنی اون نفرت جاشو داده به عشق
وقتی فهمیدم که همه چیز خداست
وقتی باور کردم تمام آدم ها پاره ای از وجود منن اونوقت زندگی من تغییر کرد
چه امریکایی چه ایرانی چه افغانی همشون مخلوق اون خالقی هستن که من میپرستم
همشون بنده های خدای منن
پس من باید بی قید وشرط به بنده های خدام عشق بورزم در هر کجای جهان هستی که قرار دارند
خب حالا از دید قوانین جهان هستی بخوام نگاه کنم
یادمه زمانی که مدرسه میرفتم مارو به زور میبردن تظاهرات، میگفتن شعار بدین، مرگ بر امریکا
یادمه همون روزا به طور ناخوداگاه من نمیتونستم این شعار هارو به زبونم بیارم
و مردم کشورم میرن نماز جمعه بعد نماز آرزوی مرگ برای دیگر ملت ها دارن
و همیشه برام سوال بود که چرا با اینکه آمریکا انقدر بده ولی اَبر قدرت در جهانه؟؟
والان با درک قوانین خدا متوجه شدم که در مورد هر چیزی بدگویی کنیم و آرزوی بدی براش داشته باشیم به خودمون برمیگرده و اون فرد یا اون کشور روز به روز پیشرفت میکنه واین قانون بدون تغییر خداونده
یعنی انقدر که مردم این کشور توحیدی هستن
خداوند یه فردی به اسم سید حسین عباسمنش رو برگزیده و هدایتش کرده به این کشور و هزاران و میلیون ها ایرانی رو دورش جمع کرده و ما اینجا تو این سایت داریم به عینه میبینیم که آمریکا چه کشوریه
یعنی ما هم مثل ملت امریکا در مسیر درست باشیم خداوند از هزاران طریق به همه ثابت میکنه که ما چقدر پاکیم و قلب ها رو برای ما نرم میکنه و نفرت هارو نسبت به ما به عشق تبدیل میکنه
من بینهایت تحسین میکنم مردمان پاک کشور آمریکا رو از ته قلبم براشون روزی فراوون و شادی و خوشبختی بیشتری رو خواستارم
استاد جانم من واقعا ازتون سپاسگزارم و عاشقانه دوستون دارم بینهایت از شما سپاسگزارم که خدای واقعی رو بهم نشون دادید و منو آگاه به قوانین جهان هستی کردید
میدونم که فرکانسمو از فرسنگ ها دور دریافت میکنید چون سپاسگزاری و عشقمو نمیتونم در قالب کلمات بگنجونم
عاشق همتونم دوستای الهی من
شادباشید و پراز انرژی وحال خوب
خداوند نگهدارتان😍😍😍
سلام خدمت شما و همه دوستان عزیز
چقدر جالبه که این فایل دقیقا زمانی پخش شد که من به صورت اتفاقی خبری رو برای خشونت علیه زنان در کشورهای اروپایی وسستی بنیان خانواده در این کشورها رو شنیدم و همون لحظه با خودم که پس چرا چیزهایی که من دارم تو سریال زندگی بهشت و سفر به دور امریکا میبینم یه چیز دیگه است و واقعیت این چیزی نیست که دارم میشنوم و این یک باوره و من اصلا اجازه نمی دم وارد ذهنم بشه .
انصافاً بیشتر دیدگاههای منفی رو خودتون در فایل گفتید و چقدر کامل توضیح دادید . من به شخصه فقط به کشور آمریکا دید منفی نداشتم بلکه به هر کشور خارجی دید منفی داشتم که سعی میکنم درزیر بهشون اشاره کنم .
چه دیدگاههایی داشتم :
1- مردم اونجا بی عاطفه هستند
2- تبعیض نژادی خیلی زیاده مخصوصا نسبت به سیاه پوستها و فقط نژاد خودشون رو قبول دارند
3- خانواده ها سست هستند و عملاً نسبت به هم محبتی ندارند.
4- از صبح تا شب فقط کار می کنند و تفریح ندارند
5- خانم ها تحت خشونت هستندو باهاشون رفتار خشون آمیز میشه
6- خانم ها نمیتونن آزاد باشن و بهشون تعرض میشه
7- اگه زبانت خوب نباشه اونجا کسی نیست که کمکت کنه و عملاً کاری نمی تونی انجام بدی
8- اونجا کشوریه که برا هر کاری باید پول بپردازی و بدون پول اصلا نمیشه زندگی کرد و لذت برد و همه خدمات برای پولدارهاست
9- آب و هوا به شدت بده یا هوا سرد و یخبندانه یا خشک و گرم
چرا این نگرش را دارم:
فکر میکنم این نگرش از مجموعه ای از ورودی ها مثل سریالها ، اخبار و حرفهایی که پیش زمینه مذهبی داره برام ایجاد شده بود.
دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرشم ایجاد کرد : سعی می کنم برای هر شماره ای که نوشتم مثال بزنم
1- وقتی دیدم همسایه پرادایس میاد بدون هیچ چشم داشتی کارها رو انجام میده و میره . مهمون ها میان و برا خانم شایسته هدیه میارن . وقتی دود آتش میرسه به همسایه ها وقتی شما داشتید جنگل رو پاکسازی می کردید پیگیری می کنن و زنگ می زنن آتش نشانی و ……. بی نهایت اتفاقی که تو این قسمتها دیدم ، واقعا تصورم عوض شد
2- وقتی دیدم برای شما مهمون میاد و یکی از مهمون ها سیاه پوسته و خیلی خوب و راحت داره ارتباط برقرار میکنه و هیچ مشکلی هم نیست این برام منطقی میشه که اینطور هم که به ما گفتن نیست وقتی لب ساحل همه آدمها با هر رنگی که هستن دارن لذت می برن وقتی تو شهر و خیابون همه دارن کنار هم با آرامش و صلح زندگی میکنن رو می بینم دیدم تغییر می کنه
3- وقتی مهمونهای شما رو دیدم ویا زمانیکه تو سفر به دور آمریکا خانواده ها رو با بچه و پدر و مادر که اومدن لذت ببرن میبینم وقتی رفته بودید دیزنی لند چقدر خانواده بود . دیدن همه اینها برام تغییر باور میاره و یا زمانیکه دیدم چقدر پدر و مادر برای فرزندانشون ارزش قایل هستند که یه اتاق بازی با همه امکانات فراهم کردن یا لباس های ورزشی تهیه کردن که گرون قیمت هستن و چقدر برای خانوادشون ارزش قایل هستن دیگه این باورم هم کمرنگ میشه
4- یکی از صحنه هایی که واقعا برام جالب بود و تحسین کردم اون جایی بود که شما داشتید داخل یک غار رو می دیدید و یک خانواده بودن که بچه چند ماهه داشتن خانم بچه رو تو آغوش گذاشته بود و تو جایی که به زور یک نفر رد میشد داشت راه می رفت .یا یک خانواده با پدر و مادرشون که مسن بودن اومده بودن و داشتن لذت می بردن . هر جایی که شما می رفتید حتی ایونت هایی که برگزار میشد همش آمها در حال شادی بودن و به قول شما دنبال بهانه ای برای شادی هستن
5- در تمام قسمتهایی که از سفر به دور امریکا و یا زندگی در بهشت دیدم همیشه خانمها مثل آقایون داشتن لذت می بردن اینطوری نبود که خانم ها فقط کار یا آشپزی کنن . حتی اون مهمون هایی که با چندتا خانواده اومده بودن آقایون داشتن آشپزی می کردن و خانمها لذت می بردن یا اینکه آقا داشت به خانمش کمک می کرد .یا حتی رفتار بدی که دربرابر خانمی باشه ندیدم حتی زمانیکه یکی از مهمون ها با فرزنداش اومده بودن پرادایس همش داشتن برای خانم که نتونسته بود بیاد عکس می گرفتن و باهاش لذت رو سهیم می شدن
6- در مورد تعرض به خانم ها من هر جایی که شما رفتید وفیلم گرفتید حتی لب ساحل که خانم ها به راحت ترین شکل ممکن بودن هیچ تعرض یا حتی مزاحمت کمی هم ندیدم خیلی راحت خانم ها داشتن لذت می بردن و کسی هم کوچکترین اذیت و آزاری هم نداشت خیلی آزادانه داشتن لذت می بردن واقعا دیدن این صحنه ها دید من رو تغییر داد . آدمهایی رو دیدم که حتی با اینکه هر نوشیدنی که می خواستن می خوردن ولی هیچ مشکلی برای هیچ کسی بوجود نمی اومد و همه داشتن از امکاناتی که براشون فراهم شده بود لذت می بردن
7- برای بحث زبان و ارتباط برقرار کردن ، هر قسمت که شما در هر بخشی با دیگران ارتباط می گرفتید خیلی خوب و با اخلاق خوب توضیح می دادن حتی برای خرید هم که رفته بودید و بیشتر توضیح می خواستید کاملا با روی باز و خوش اخلاق بهتون توضیح می دادن و انگار زبان بلد بودن در سطح حرفه ای لازم نیست و ادمها هر وقت ازشون کمک بخوایم بهمون کمک می کنن . یه صحنه که خیلی برام جذاب بود صحنه ای در سریال سفر به دور امریکا بود که شما در حال قدم زدن بودید به خونه ای برخوردید که صاحب خونه گلهای قشنگی داشت شما رو برد و همه گلهاشو نشونتون داد من واقعا این برخورد و تحسین کردم و یا اونجایی که یک خانم اومده بود آر وی رو ببینه و شما رو دعوت کرد به خونشون (خانمی که با مادرش زندگی میکرد)
8- وقتی من کلی پارکهای رایگان رو دیدم که با چه امکاناتی رایگان در اختیار همه قرار داشت یا همین مسابقه که یه فضایی رو برای برای کسایی که نتونسته بودن داخل استادیوم برن فراهم کرده بودن یا پارکهایی که همه امکاناتی داشت یا مدرسه هایی که با بهترین امکانات رایگان هستند همه اینها باور منو نسبت به رویکردشون تغییر داد
9- آب و هوایی که من در بیشتر جاهایی که شما در سفر به دور آمریکا رفتید دیدم پر از سر سبزی و زیبایی و آسمان شفاف و درختان زیبا بود واقعا لذت می برم از تک تک صحنه هایی که از طبیعت امریکا برامون به تصویر میکشید
خیلی خوبه که در زمانی زندگی می کنیم که این امکان رو داریم که با زندگی و رفتار کشورهای دیگه آشنا بشیم و باورهامون تغییر کنه و محدود به شنیده هامون نباشه . مثلا من زندگی دختری رو در فضای مجازی دیدم که همسر غیرایرانی داره شاید بگم بیشتر از همسرانی که تو ایران دیدم احترام ، صداقت ، تعهد و کلی نکات مثبت رو ازش دیدم که کلی باورم رو تغییر داد .