سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2518 روز

    به نام پروردگار جهانیان

    سلام استاد عزیزم

    دیدگاه قبل من در مورد کشور آمریکا حتی زمانی که با قانون آشنا شدم یعنی دقیقا درست تا زمانی که فایل های سفر به دور آمریکا روی سایت رفت

    کلا آمریکا همیشه بعد از کلمه مرگ بر میومد

    و اینکه شنیده بودم آمریکا آخرین قاره ای بود که کشف شده بود و من همیشه میگفتم کاش هیچ وقت کشف نمیشد و اصلا روی کره زمین وجود نداشت

    با این دو تا ذهنیت قوی با استادی آشنا شدم که دقیقا از دل همون کشور خدای واقعی رو بهم معرفی کرد و ……‌…‌‌‌‌

    بنیان خانواده بی معنی ترین واژه در ذهن من نه فقط در مورد آمریکا بلکه در مورد تمام کشورهای غربی بود که اصلا احساس ندارن روابط خانوادگی به شدت سرد و یخ با همدیگه دارن و از یه سنی دیگه بچه هاشونو رها میکنن بیشتر اهل محبت به حیوانات هستن و به جای بچه بیشتر سگ و گربه دارن

    اینکه مردم به هیچ وجه به فکر هم نیستن و خیلی راحت به خواسته های هم نه میگن و این برام یه ایراد بود به هم کمک نمیکنن و بی خیال از کنار هم رد میشن حتی اگه ببینن کسی احتیاج به کمک داره و هر کس به فکر خودشه و به هم مهر و عطوفت ندارن و نسبت به هم بسیار سخت گیرن و اهل رفت و آمد و مهمونی و دورهمی نیستن و هر کسی زندگی خودشو میکنه و از همدیگه خبر ندارن

    از نظر امنیت اجتماعی هر لحظه ممکنه یکی با اسلحه در بیاد و آدمهارو بکشه حالا ممکنه مست باشه و نفهمه این کار انجام بده یا ممکنه با یکی که حجاب داره حال نکنه و بکشتش و مدارس فوق العاده ناامن که دانش آموزها معلمها و همشاگردی هاشون رو میکشن و کلا امنیت اجتماعی زیر صفر داره

    طبیعت خشک و کویری و یا ساختمان های کثیف و شهرهای شلوغ و پرهرج و مرج و زباله هایی که پر از موش هستن مخصوصا تو کوچه های بن بست

    آزادی های مشروع خیلی ندارن و بیشتر روابطشون نامشروعه و هر کسی با هر کی دلش خواست میتونه باشه و ممکنه همزمان چندین نفر با هم باشن و کلا بنیان آزادی هاشون نامشروعه و جمعیت عظیمی تو جهنم رو اونها تشکیل میدن

    انسان دوستی هیچ معنی براشون نداره چون همیشه به فکر کشت و کشتار سیاه پوستهای کشور خودشونن و درگیری و جنگ و ظلم کردن به کشورهای ضعیف هستن و آمریکا فقط یک دشمن خونین بشریت است

    آمریکا همیشه همراه و کنار و پشت کشور عراق و اسرائیل و صهیونیست و طالبان و داعش و هر کشوری که به جنگ با ایران و کشورهای مظلوم مثل فلسطین و افعانستان و ..بوده و بزرگترین دشمن ایران همین امریکا بوده و هست و خواهد بود و فقط منتظریم امام زمان بیاد و این کشور نابود کنه و فلسطین ازاد کنه و شرایط ایران بهشت بشه

    آزادی مذهبی که تو ذهن من بود صحنه هایی که دیده بودم حجاب از سر دانشجویان میکشن و اونهارو اخراج میکنن و تو خیابون به باحجابها حمله میکنن

    کیفیت کسب و کارها همیشه فیلمهایی دیده بودم که یتیم خانه هارو نشون میدادن و از بچه های کوچیک کارهای سنگین میکشیدن دو دسته بودن یا بسیار بسیار ثروتمند یا بسیار بسیار فقیر و بدبخت تو ذهنم دقیقا درک درستی از نحوه ثروت ساختنشون نبود یعنی هیچ وقت تو این فضاها نبودم انقدر که در مورد مذهب و روابط نامشروع و ..ذهنیت دقیق تری داشتم در مورد کسب و کار خیلی کنجکاو نبودم فکر میکنم به خاطر این بود که همیشه دین برام مهم تر از پول بود

    صداقت مردم از نظر من این بود که اونها تعارف نمیکنن و دروغ نمیگن اگه کاری بخوان انجام ندن خیلی واضح میگن نه یا اگه چیزی دوست ندارن بخورن میگن نمیخورم و تو رودبایستی میزبان خودشونو مجبور نمیکنن از اون غذا بخورن و اینکه از غذاهاشون به بقیه نمیدن و حتی تعارف هم نمیکنن

    این ذهنیت ها در مورد کشورهای غربی تو ذهنم بود و آمریکا هم در کنارش برچسب دشمن برام داشت

    اولین باورهام در مورد این دشمن قسم خورده خانواده ام بودن که از بچگی مارو راهپیمایی میبردن و کم کم روح پاک ما سیاه شد

    همیشه به خاطر مناسبتهای خاص پرچم کشور امریکارو میسوزندن یا توی مدرسه روی زمین مدرسه ورودی کلاسها عکس پرچم امریکا نقاشی شده بود تا بچه ها از روی پرچم رد بشن و تا جایی که میتونن اوج تنفر و بی احترامی شون رو نسبت به پرچم این کشور نشون بدن یادمه بچه خواهرم که دو سالش بود و خیلی روان صحبت نمیکرد از همین راهپیمایی ها یاد گرفته بود بگه آمریکا آمریکا فکر نکنی ما زنیم تو دهنت میزنیم و چقدر توسط بزرگترها تشویق میشد که یکیشم خودم بودم

    پدر من بیشتر اخبارهای ایرانی نگاه میکرد و تمام توهمات مربوط به عدم امنیت اجتماعی کشورهای غربی مخصوصا آمریکا از طریق رسانه در ذهن من شکل گرفت

    و کلا تمام این دشمنی ها و زشتیهای این کشور از طریق خانواده و اخبار و مدرسه و جامعه در وجودم شکل گرفت

    وقتی نماز جمعه شرکت میکردم یه فرکانس دسته جمعی مثبت میفرستادیم و با فرستادن چندین بار انرژی منفی و آرزوی مرگ برای کشورهای دیگه انرژی های مثبت رو از بین میبردیم

    وقتی با شما آشنا شدم دخترم هم گاهی این فیلمهای سایت نگاه میکرد و میگفت که توی مدرسه وقتی همه بچه ها مرگ بر ..میگفتن من و دوستم نمیگفتیم و بقیه با تعجب به ما نگاه میکردن که چرا ساکتیم و بعدا دخترم فهمید که پدر و مادر دوستش هم عضو سایت شما هستن

    من تو جامعه ای بزرگ شدم که بهانه های زیادی برای عزاداری دارن بهانه های زیادی برای اعلام خشم و انزجار و دشمنی دارن و همین انرژی های منفی به خودشون برمیگرده و خود درگیری دارن

    وقتی فایلهای تصویری سایت نگاه میکردم انقدر دنبال ثروت بودم که خیلی متوجه زمینه پشت سر شما نبودم که حالا طبیعت سرسبز داره حتی یادمه اوایل اگه از مردم آمریکا فیلم میذاشتین خیلی علاقه نداشتم ببینم و حوصله ام نمیکشید فقط میدیدم شاد هستن و من شادی نمیدونستم رفتارهاشونو لهو و لعب و ایراد میدونستم

    تا اینکه سفر به دور آمریکا شروع شد و اولین نکته ای که تازه متوجه شده بودم سرسبزی و باصفایی اونجا بود محله های خیلی تمیز و مرتب و دلباز

    یه جا خیلی تکون خوردم خییییلی به شدت منقلب شدم وقتی پرچم ایران با احترام کنار پرچم های دیگه روی ساختمان تو قسمت ۷۱ سفر به دور آمریکا دیدم وای خدای من مگه میشه ما نه تنها پرچم اونهارو تو سر در ساختمون نمیزنیم بلکه میسوزونیم و لگد مال میکنیم و این همه خشم و نفرت جزو دینداری میدونیم وقتی استاد و مایک عزیز با لباسی تو خیابون راه میرفتن که با پرچم ایران طراحی شده بود کسی حمله نکرد ولی اینجا اگه طرحی از پرچم امریکا روی لباس یا وسیله ای باشه جرئت نداری بیرون بپوشی

    قسمت های ۱۵ و ۲۲ و ۲۹ و ۳۰ و ۳۶ و ۵۷ و ۶۶ و ..سفر به دور آمریکا رفتارهای فوق العاده انسانی خانمهای محترم که با شما عکس میگرفتن و حتی اون خانم و مادر پیرشون که بسیار مشتاق بودن به خونشون برین و براتون شیرینی خریدن شما فقط یه اطلاعات در مورد آروی دادین همسایه هاتون که باهاتون گرم برخورد میکردن عکس میگرفتن و بهتون احترام میذاشتن اون همه خانواده های محترم و عاشق هم مثل خانواده عزیزی که تو پرادایس پسر نوجوان مادرش رو بغل میکنه و بهم عشق میدن بنیان خانواده ها هم اونجا پاک هست همین خانواده بهم نشون دادن روابط خانوادگی آمریکایی ها یعنی ما و هزاران خانواده مثل ما که تو ندیدی

    روابط نامشروع تو جامعه ما هم هست اما انقدر بزرگنمایی نشده

    همین آقای لری چقدر تو زندگی در بهشت دیدم از هیچ کاری دریغ نمیکنه چقدر انسان فوق العاده شریف و با ایمانی هست از توی دوربین انرژی مثبتش حس میشه

    تو مزرعه توت فرنگی تو فروشگاه ها تو خیابون تو جشن ها هم خانم های باحجاب بودن ولی خانم های دیگه نمیگفتن اینجا کشور آزادی هست و شما حق ندارین با حجاب باشین ولی خب تو ایران واکنش نشون میدن که اینجا کشور اسلامی هست و حق ندارین آزاد باشین

    دیدم که سیاه پوست و سفیدپوست کنار هم زندگی میکنن اگه من قبلا دیدم سیاه پوستهارو میکشن چرا توجه نکردم سیاه پوست رئیس جمهور هم هست پس ربطی به رنگ پوست نداره به مدار هر کس مربوط میشه که بشه سیاه پوست ثروتمند و قابل احترام یا بشه سیاه پوست نگون بخت

    من در مورد مردم کشورهای غربی صحبت میکنم نه دولتها چون دولت ها همیشه درگیری دارن حتی تو خود ایران هم این موضوع کاملا مشهوده ولی برای مردم ایران مهمه چه کسی تو دولت امریکا باشه و چه کسی نباشه اما برای مردم آمریکا مهم نیست چه کسی تو دولت ایران قدرت ظاهری به دست بگیره با خودشون در صلح هستن

    همیشه برام سوال بود اگه اونها دشمن ما هستن پس چرا ما دوست داریم جنسهای خارجی بخریم پس چرا ما دوست داریم مثل اونها لباس بپوشیم پس چرا ما دوست داریم مثل اونها حیوان خانگی داشته باشیم کلا چیزی که همیشه برام عجیب بود این بود که چرا ایرانی ها همیشه از خارجی ها تقلید میکنن اما اونها از ایرانی ها تقلید نمیکنن

    اونها خود خودشون هستن نه با کسی دشمنی دارن نه از کسی تقلید میکنن

    اما اغلب ایرانی ها با اینکه هزاران بار برای خارجی ها ارزوی مرگ میکنن اما دنبال جنس برند خارجی هستن طرف میگه یخچال آمریکایی عااالیه بعد میگه مرگ بر ..

    تا وقتی با شما آشنا نشده بودم هیچ وقت اینها برام سوال نشده بود کاملا برام عادی بود اما بعد آشنایی با شما نه با قانون توجه کنین بعد آشنایی با شما استاد عباس منش عزیزم کم کم این سوالها برام ایجاد شد و کم کم در مداری قرار گرفتن که بتونم به جوابهام برسم یعنی دقیقا در سفر به دور امریکا کلی سوال برام ایجاد شد و با زندگی در بهشت کلی واقعیت به چشم خودم دیدم و جواب سوالهام داده شد

    مدار من عوض شده چون در مدار استادی قرار گرفتم خداروشکر که مدارش مدار زیبایی ها و نعمت هاست

    یاد گرفتم که همه جای جهان در همه کشورها و ملیت ها و فرهنگ ها همه جور مداری هست ایران هم زیبایی داره هم نازیبایی داره آمریکا هم زیبایی داره هم نازیبایی داره و خداوند پروردگار جهانیان است رب هر کسی که بهش ایمان داره چه در قلب ایران و کشورهای مسلمان و چه در قلب امریکا و کشورهای غربی

    اصلا نمیشه به هیچ کسی ایراد گرفت ولی میشه خواست که چه شکلی دوست داری زندگی کنی

    همه جا امنیت هست همه جا ناامنی هم هست من چی میخوام که بهش توجه کنم و در مدارش قرار بگیرم

    فقط کافیه تعصب نداشته باشیم و هر چیزی رو قبول نکنیم اگه این ذهنیتها برام عوض شده چون بالای ۳۰۰ قسمت فیلمهایی دیدم که واقعیت زندگی جامعه آمریکا صادقانه به تصویر کشید چون تو تنهایی خودم دیدم و ورودی نداشتم که بگه اینها چیه نگاه میکنی و باز برای ذهنم مقاومت ایجاد کنه

    میدونین استاد من هر چقدر هم که از تغییر نگرشم بنویسم باز هم قادر نیستم تمام و کمال حق مطلب ادا کنم

    انقدر سرشار از دشمنی و خشم نسبت به این کشور بودم که همین حس منفی ذهن منو تربیت کرده بود که فقط نازیبایی های مردم و جامعه خودمم حتی ببینم و به قومیت های استان های کشور خودم برچسب بزنم

    در مورد افغانی ها دقیقا همین مطالب شنیده بودم اما وقتی یاد گرفتم که چطور باید نگاه کنم نزدیک خونمون ۴ تا میوه فروشی بزرگ هست که فروشنده های یکی از اینها افعانی هستن که بسیار محترم و دوست داشتنی و تمیز و فوق العاده انرژی مثبت و شلوغ ترین میوه فروشی انقدر که خواهر و برادر و مادرم از یه محله دیگه میان و اینجا میوه میخرن و همیشه برادرم میگه تعجب میکنم سه تا میوه فروشی دیگه اینجا هستن ولی همیشه این شلوغه و هر فاکتوری که فکر میکردن باعث جذب مشتری شده اونهای دیگه هم داشتن

    من خودم وقتی وارد این میوه فروشی میشم احساس ارامش و امنیت عجیبی دارم و امروز که این حرف زدین تازه یادم افتاد یه زمانی از افعانی ها میترسیدم و خداروشکر میکنم که هدایت شدم و دیگه اینطور فکر نمیکنم و تجربه نمیکنم

    استاد وقتی در مورد افغانی ها فقط یک باورت عوض میشه و کلی تجربه های عالی میتونی داشته باشی پس چطور میشه وصف کرد که ذهنیت من نسبت به یک کشور دشمن قسم خورده عوض شده و چه حسی داره که بابت وجود این کشور زیبا خداروشکر کنی و بگی چقدر خوب که این قاره کشف شد

    خداروشکر میکنم به خاطر وجود وجب به وجب این کره خاکی بدون هیچ تعصب و خودبرتر بینی

    مهم نیست کجای دنیا باشی مهم اینه خدایی باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    فاطمه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1790 روز

    بنام الله

    من خیلی تکاملی شروع به دیدن سریال زندگی در بهشت کردم .اول دوره راهنمای عملی رویاها رو دیدم بعد از طریق هدایت به نشانه ها شروع به دیدن این برنامه کردم و دیگه جزو زندگی روتینم شده بود و باید هر روز یک قسمتشو میدیدم

    خیلی چیزا یاد گرفتم و خیلی از باورام چه خودآگاه چه ناخودآگاه تغییر کرد،دیدم کلا به زندگی تغییر کرد اما میخخوام راجع به مهم تررررین چیزی که تو این سریال دریافت کردم بگم و اونم “زندگی رو زندگی کردن “هست

    اینکه انقدر درگیر اهداف و مقصد بودم که مسیر و فراموش کرده بودم.دیدی یه کنکوری وقتی سال کنکورشه میگه بزار کنکورم تموم بشه میرم باشگاه میرم کلاس نقاشی که علاقه دارم ،میرم کلاس موسیقی که همیشه دوست داشتم،میرم‌ پیاده روی میرم استخر، حتی رو خوم کار کردن و میزارم واسه بعدش الان وقتشو ندارم،که البته بعد کنکورم جز لش شدن هیچ کدوم از اینکارارم نمیکنه ،به خودمون میایم میبینیم کل زندگیمون شده فقط هدف و جالبه با این مسیری که پیش گرفته بودم نه تنها به اهدافم نمیرسیدم و هر روزم مزخرف تر میشد بلکه کلا انقدر به علایقم بی اعتنایی کردم که وقتی استاد گفت ببینید به چی علاقه دارید هیچی به ذهنم نمی اومد و برام مبهم بود.و داشتم به این نتیجه میرسیدم که زندگی همینه دیگه…

    تو سریال زندگی در بهشت دیدم زندگی کردن یعنی چی.و هیچ ربطی یه اوضاع و شرایط مالیت نداره و هر چیزی که برای لذت بردن لازمه خدای ما در اختیار تمام بنده هاش قرار داده و این ما هستیم که فکر میکنیم حتما باید موقعیت اجتماعی خاص ،ماشین و خونه و ویلای خاصی یا درآمد انچنانی و سفر آنچنانی و …داشته باشیم تا بتونیم از زندگیمون لذت ببریم و تا نرسیدیم بهش فقط باید جون بکنیم و زجر بکشیم و هر چیزی بهایی داره و بهای خوشبختی اینه که باید یه مدتی بدبختی و زجر بکشی😑 و چقدر اشتباه میکردم و چقد خوشحالم و خوشبختم که متوجه شدم و یاد گرفتم زندگی کردن رو،اینکه کارت عشقت باشه و انقدر بهت خوش بگذره که از خوشیت ثروت کسب کنی.اینکه این طبیعتی که در اختیار هر بنده ای هست چطور میشه انقدر باهاش حال کرد،چطور با یه چای و صبحونه آتیشی میشه چنان لذتی برد که حتی تو هتل پنج ستاره چنین لذتی رو نمیشه تجربه کرد.یه فنجون چای نبات خوش رنگ خوش طعم روی نشیمن خونه و کنار گل های طبیعیه سبز و زیبای خونه زیر کولر تو این گرمای تابستون(البته فقط یه ایرونی تو دمای ۴۰ درجه تابستون بازم چای میخوره😁)در حالی که داری به نعمتهایی که بهت داده شده فکر میکنی و سپاسگزاری میکنی چنان لذتی بهت میده که باز هم هزاران بار این سلامتی و آرامش و آگاهی از قوانین رو شکر میکنی.یه دوش ساده.یه بغل کردن و احساس ارامشی که عشقت بهت میده…اینا همه نعمتهههه و لذتتت فقط گاهی اینقدر درگیر مقصدیم که اصل رو که مسیره از یاد میبیریم

    اینکه هر کجا و با هر امکاناتی زندگی میکنی سپاسگزارش باشی اما چطوری ؟با توجه کردن به وسایل و امکانات وخونت اینکه دوسشون داشته باشی و ازشون مراقبت کنی،تمیز نگهشون داری و قربون صدقشون بری و تو بهترین حالت ممکن ازشون نگهداری کنی نه اینکه چون مدلش پایینه یا مثلا خونت اجاره ایه تمام کارایی که ازت برمیاد برای بهتر کردن و زیباتر کردن محل زندگیت موکول کنی به بعد و بگی وقتی خونه خریدم و الان پول هدر دادنه یا مثلا چون مدل ماشینت پایینه سالی یه بارم نشوریش و بگی اگه فلان ماشین بود هر روز دورش میگشتم و …در صورتی که قانون نشون داده اگه قدر وسایل و امکاناتمونو ندونیم حتی اگه بهترین رو هم داشته باشیم قدر اونم نمیدونیم بعد یه مدت اونم میندازیم ی گوشه که البته با این روال نه تنها بهمون نعمتی داده نمیشه بلکه همونیم که داریم گرفته میشه

    زندگی در لحظه،چیزی که خیلی هامون شنیدیم اما با دیدن این سریال بود که فهمیدم و درکش کردم و فهمیدم هدف از خلقت زندگی کردن هست و اگه درست زندگی کنیم و لذت ببریم امتیازای بیشتری جمع میکنیم و هر چقدر لذت بیشتر امتیاز بالاتر و جوایز بزرگتری بهمون داده میشه.فقط باید همش به خودمون یادآوری کنیم که اینقدر محو بازی نشیم که هدف از بازی که لذت بردن هست یادمون بره

    گروه تحقیقاتی عباس منش ازتون سپاسگزززارم.استاد عزیزم و خانم شایسته گل یه دنیا ممنونتونم که انقدر خوبید و این همه زیبایی و روش درست زندگی کردن رو با ما به اشتراک میزارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    NASTARAN گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    من قبل از این دو برنامه تنها جایی که دوست نداشتم برم تا اخر عمرم امریکا بود:)

    اما الان رفتنش یکی از ارزوهامه😻😻

    و ۱-اونم به این دلیل که از توی اخبار خیلی سال پیش این باور شکل گرفته بود که اونجا همش جنگه و ..ادما با هم دعوا دارن اونجا کلن

    اما خب الحمدالله خیلی وقته که اخبار نمیبینم و خیلی وقته که این باور تغییر کرده

    و چقدر در صلح بودن مردم اونجا رو تو فایلهای شما دیدم

    مهمون هایی که براتون میومدن

    فایلی که توی قسمت قبل بود 😻

    چقدر شادی چقدر در صلح بودن و چقدر با غریبه ها صمیمی❤️😻

    ۲- من فکر میکردم مثلا امریکا بینشون همیشه مسابقه مد و لباس و ارایشه:)

    و همیشه خانم ها دنباله توجه ان و..

    اما وقتی این برنامه ها رو دیدم

    واقعا متعجب شدم

    هر کسی با هر اندامی

    هر لباسی که دوست داشت

    در عین سادگی و راحتی

    و اصلا من که ارایش خاصی ندیدم 🧐

    و این جالب ترین قسمت بود برام که اینقدر راحتن و اسون گیرن

    هم مرد و هم زن

    هر لباسی که راحت بودن حتی بدون اینکه رنگه لباس ها باهم

    ست باشن!

    بدون توجه به حرف دیگری

    یا نیاز به توجه دیگری

    ۳-یا واقعا از روی چچیزهایی که شنیده بودم از اخبار و مدرسه و دوست و اشنا ..

    این بود که اصلا امریکایی ها خدا رو نمیشناسن و رسما دشمن خداوندن

    یا اصلا با با حجاب ها برخورد بدی میشه و اصلا فکر نمیکردم با حجابی وجود داشته باشه

    اما دیدم تو سریال که مهموناتون چقدر به خداوند ایمان داشتن

    که حتی اسمی هم که براشون گذاشته بودن معنیشون امید و ایمان و یوسف بود

    و حتی توی حرف اون مادر که خانم شایسته باهاشون مصاحبه کردن راجع به تربیت بچه هاشون

    گفتن که خداوند کمکم کرد

    و حتی شماهم تو یک فایل گفتین که امریکایی ها خیلی یکتا پرست تر عمل میکنن در صورتی که هیچ ادعایی هم ندارن

    و این باور اعتقاد و ایمانشون به خداوند رو برای من ساخت

    یا اینکه سر میز قبل از غذا خوردن سپاسگزاری میکردن و این خیلی قشنگ بود 💕💕

    ۴- چند سال پیش یه سریال امریکایی دیدم و این باور در من شکل گرفت که امریکایی ها همشون بلا استثنا متجاوزن 🤐🤐

    و واقعا فکر نمیکردم یروز حتی دوست داشته باشم

    که به این کشور برم

    اما اینهمه کمک های مردمی که توی سریال دیدم

    و شما تعریف میکردین

    و این ازادی و راحتی که توی این دو تا برنامه دیدم

    باوری در من شکل گرفت که مردم اینهمه با خودشون در صلحن

    و حتی اینهمه امنیت که شما تو پارادایس تعریف میکرین و نشون میدادین

    ۵- و همینطور تو ذهن من این باور بود که امریکا مثله کویره

    اما با دیدن این دوتا برنامه

    واقعا طبعیت بی نظیری بود

    و چقدر با دیدن این دوتا برنامه خودم هدایت شدم به کشوری زیبا و حتی به مکان های زیبا و سر سبز که سالها از این مکان ها ندیده بودم💚

    و حتی به خونه ای که حیاطش سر سبز و پر از درخت و ابشار و استخر هست 😻😻

    خداروشکر ❤️

    و این دو برنامه باعث شد که کلی فیلم های دیگه از هتل های قشنگ فلوریدا و مکان های زیبای دیگه اونجا ببینم و این باور در من شکل گرفت که واقعا زیبا و سرسبز و پر از ابه امریکا 💚💚

    و همینطور که کلی بارون دیدم توی هر دو برنامه😂

    ۶- و یه باور دیگه این بود که چون کشور ازادیه خیلی فساد هست و ..

    و تو سریال ها میدیدم که مثلا بدون کارت شناسایی مشروب میفروختن با پوله اضافه دادن

    اما همونجور که شما تو یک فایل گفتین بدون کارت شناسایی هیچجوره مشروب نمیفروشن و شما ندیدین که مردم با وضع خیلی بدی تو خیابون ها مست باشن

    و این باور در من تغییر کرد که اینطور نیست 💖

    ۷-

    خیلی سال پیش یک کامنتی رو دیدم زیر پست یک نفر که رفته بود سفر امریکا که خوشبحالت چطور رفتی امریکا

    من ۶ ساله دارم تلاش میکنم و نمی تونم

    و این باور در من شکل گرفت که اصلا ما ایرانی ها نمی تونیم بریم امریکا

    اما با اشنا شدن با شما فهمیدم که فقط یک فریبه این ♥️

    با دیدن دوست ایرانیتون تو سریال

    و حتی رستوران ایرانی

    این باور مهاجرت شدنی به امریکا تقویت شد ♥️♥️

    ممنون از شما بابت این دو برنامه که اینهمه تغییر کرد باورهامون و حتی خودمون هم به جاهایی مثل اینها هدایت شدیم و لذت میبریم♥️♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    اریا ایلخانی پور گفته:
    مدت عضویت: 2468 روز

    سلام به همه دوستان عزیز♥️

    باید اینجور گفته خودم و شروع کنم که تا قبل از هرچیزی چه فایلای استاد یا چیزای دگ خب ما همیشه شعار مرگ بر امریکا رو تو مدرسه ها میدادیم و در کنارش چون ۱۹ سالم هست همه همسن و سالای بنده یه بازی کامپیوتری به اسم gta رو مسلما انجام دادن و من با اینکه دقیقا نمیدونستم که این بازی داره امریکارو نشون میده ، گوشه ذهنم این بود که وقتی دارم بازی و بازی میکنم تو امریکام 🌹

    خب معمولا این سری بازی ها تمامشون همهٔ همه اینجوری بود که امریکارو یه کشور که توش گروه های مافیایی هستن که هرکدومشون یه سری طرفدار داره و همه محوریت بازی روی درگیری های این باند های تبه کاری بود 😎

    😂 یه جورایی واقعا فک میکردم که امریکا مثل بازی gta هست و حتی اگر استاد درمورد این بازی چیزی نمیدونه از پسرشون بپرسه کاملا میتونه حرفای من و تایید کنه

    خلاصه تو بازی هر ماشینی میخواستی میدزدیدی هر ادمی رو دلت میخواست میکشتی

    و یه جور تصورم از امریکا یه کشور سرد و بی روح بود که تو بازی هم همینجور فضایی وجود داشت و مردم همه نسبت به هم یه کینه و نفرتی دارن یا هم و دشمن هم میدونن در کنارش جونت و مالتم هیچوقت در امان نیست و پلیسی درکار نیست

    این ک از تصورم نسبت به قانون و مقرراتش

    درکنارش تو همه کتابای درسی ما یه جوری میخواست اشاره کنه که فرهنگ اروپایی و امریکایی به فساد و بی بند و باری اخلاقی میرسه و یه جوری فضا قالب بود که اونجا پسر یا پدر به خانواده خودشم رحم نمیکنه و اصلا یه وضعیتی که بهتره دگ ادامه ندم ، تو هر فیلمی هم که میدیدم همین اتفاق میفتاد یعنی امکان نداشت فیلمی ببینم که این و تایید نکنه برام

    الان که دارم این پیش فرض هام و نگاه میکنم واقعا خندم میگیره😂اخه بعضیاشون واقعا خیلی باحاله که چطور ذهن من تونسته اینارو بدون مقاومت قبول کنه مثلا در مورد فساد اخلاقی یه چیزایی تو ذهنم در مورد چ امریکا که با منطقم جور در نمیومد

    از یه طرفم اون همه باور مذهبی افراطی که همین پیش فرضا در برابر اونا نه تنها من و متنفر کرده بود از امریکا یا هر کشور خارجی و یه ترمز خیلی قوی ساخته بود که من حتی حاضر نبودم بشنوم درمورد هرکشوری در بیرون کشور خودم ایران

    یا از یه طرف میدیدم همه جا شرایط زندگی در امریکارو سخت میدونن و اینکه تو اخبارا نه درمورد امریکا بلکه درمورد بازیکن های فوتبال خارجی میشنیدم که طرف اینقدر هزار دلار براش مالیات بستن و اینجور چیزا و میگفتم یا خدا این دولتشون که دگ نمیزاره ادما توش پیشرفت کنن با این مالیاتا

    یا یه سری مستندا همین الانشم تو ایران پخش میشه که نشون میده مثلا یع دانش جو مسلمان اجازه تحصیل تو دانشگاه رو نداره یا روسریش و از سرش در میارن

    و یه جالبی دگ ک ذهنم داره اینقدر باحاله ک هرچیزی هر قانونی که از نظرش مشکله و تو کشورای اوروپایی حتی هست و نمیدونم چرا تو کلمه امریکا برا خودش معنی میکنه مثلا یه کی از فامیل هامون رفته بود ترکیه نمیدونم اونجا کی بهشون این پیش فرض و که اگر اونجا دست دختر بچت و ول کردی میدزدنش بهش تجاوز میکنن خودش تعریف میکرد و از زجر کشیدنش تو مسافرت میگفت میگفت نمیذاشتم که حتی یه لحظه دخترم نفس بکشه خب من میگفتم پس دگ این که ترکیست اون امریکایی که من دیدم تو جی تی آ و تلویزیونو اینا پس اونجا دگ نه تنها از جون دخترم باید بترسم از حون خودمم باید بترسم

    یا بخاطر قانون‌ ازادی حمله اسلحه و پشتش اون اخباری که من نمیدونم چجوری اخبار ایران حتی میره میگرده پیداشون میکنه که فلان دانش اموز با تفنگ اومد تو مدرسه و همکلاسیاش و بست به تیر یعنی امکان نداره یه خبر همیشه این باشه

    فیلمای وسترن که هم و میکشتن و دوئل میکردن و میدیدم اون جی تی آ هم بود این اخبارم بود دگ اصلا امریکا فقط برام یه جنگ بود یه شهر با اسمون تاریک که این از بازی gta میاد چون فضای یک فصل از بازی شهر کثیف و تاریک و دلگیر و خفه رو نشون میداد

    اما و اما اینا همه پیش فرض های قبل من بودن قبل از آگاهی های سفر به امریکا و سریال زندگی در بهشت

    و شما نمیدونی اصلا چه تحولی توی وجود من نه تنها درمورد امریکا درمورد هر محیطی خارج از کشورم شد ، بعد توجه کردن به این فایلا و همه اینا اصلا یکی از خواسته های من اینه که بدون هیچ مرز کشوری کار کنم یعنی شغلم و به سمتی ببرم که فرق نکنه کجای دنیا باشم یا هرجای دنیا خواستم برم و کارم جهانی باشه ( تو حوزه طراحی گرافیک فعالم )

    اول از همه با فایل سفر به دور امریکا متوجه شدم و به خودم گفتم بابا مرد مؤمن این همه امکانات این همه نظم و تمیزی مگه میشه تو شهری باشه که نه پلیس داره نه مأمور دولتی فعالیت داره و نه قانونی داره اینکه اصلا پارک هایی طراحی شده فقط برای اینکه طرف با استوبوس مسافرتی خودش بره و از یه عالمه امکاناتش استفاده کنه اگر دزدی بود اگر خلافی بود که باید طرف این همه مثلا وسایل تزئینی به اتوبوس خودش زده اونوقت گذاشتشون بیرون یا نه سریال زندگی در بهشت شما نمیدونی چقدر برای من تعجب اور بود که استاد بسته های آمازون خودش و بعد از چندروز رفته بود از دم در اورده بود، دم دری که کجا بود دقیقا لبه خیابون 😐 اصلا تو ذهنم نمیرفت که تو ایران که هچ تو هیچ کشوری یه بسته با ارزش در خونت باشه یه چند روز اونوقت هیشکی حتی دستم بهشون نزنه یا اصلا اون مسیر دوچرخه سواری بین شهری که که یادم نمیاد دقیقا کدوم فایل بود که هر چندین متری یه جایگاه برای تعمیرات دوچرخه بود که خیلی برام جالب بود 😐 که چی اصلا باعث میشه هیچکس اونارو برنداره یا چقدر تمیز و سالم بودن

    بعد اینارو دیدم گفتم خدایا امکان نداره همچین چیزی که قانون نباشه ، یه عالمه خلاف کار و دزد و اینا باشه اونوقت این همه ارامش این همه زیبای هم پشتش باشه

    یا اون پیش فکر که فساد اخلاقی تو امریکا زیاده

    لب ساحل که استاد فیلم میگرفت و مثلا دخترای جونی بودن که با لباس راحت خوابیده بودن و حتی هیچ مردی به خودش اجازه نمیدا‌د بهشون نگاه منظور داری بکنه یا نه اصلا کسی نزدکشون شه 😐یعنی برا فوق العاده جالب بود چطور مثلا چندتا دختر تنها اینقدر راحت اومدن بیرون و دارن لذت میبرن و تو این کشوری که دم از فساد میزنن بهش چرا اینقدر ارامش بود چرا اینقدر ازادانه هرکی هرطور میخواست میچرخید یکی با حجاب بود یکی بدون حجاب ولی این وسط حتی نگاه بد یا مزاحمتی هم نبود چه برا با حجابش چ بی حجابش با دیدن این فایلا متوجه شدم نه تنها فساد اخلاقی نیست و چقدر مردم یه کشور میتونن از نظر ذهنی سالم باشن که نگاه بد یا مزاحمتی برای دیگران ایجاد نکنن

    و نکته جالب دیگش اون فایلی بود استاد اون جایی از شهر بود که استاد تعریف میکرد و میگفت معمولا جایی جدا از شهره که اونجا سیگار و مشروب کاواره و کلوپ ازاد بود و جالبیش این که اونجا یه پس نوجون نمیدیدی و همه اینا محدودیت سنی داشت و مجازات داشت اگر رعایت نمیشد و این یعنی فوق العاده بود برام که چقدر جالب درسته یه سری چیزا حقیقته این کشوره کاواره و بار و همه و همه هست ولی چقدر جالب مدیریت شده دور از مرکز شهر یعنی عموم جامعه نباید وارد بشن و حتی محدودیت سنیش هم همینجور یا توی فایل دوره کشف قوانین استاد میگفت تو امریکا با اینکه مدارس مختلط هست ولی حتی دوست دختر دختر شما حق تاچ کردن دخترتونم نداره چه برسه کاری کنه

    پس واقعا الان بعد از نزدیک به ۳۰۰قسمت ویدیو درباره امریکا جدا همه پیش فرض های بالام حذف شده برام و نه تنها حذف شده انگیزه شده برام که خودم و محدود به این شهر و این استان و این کشور و و ذره ذره بیام بالا الان از شهرستان برم استان و به جایی برسه مرزی برام وجود نداشته باشه

    سرد و بی روحی امریکا از نظر مناظر و شهراش ولی خب جدا از شوخی این اولین پیشینه فکری بود بعد این همه زیبایی همون چندتا فایل اول کامل از بین رفت

    ارامشی که تو پیش فرض ها فک میکردم هر لحظه یکی من و میکشه ولی دیدم که هر هفتع نه تنها کشتاری نیست

    یا حتی بحث مالیات وقتی این همه امکانات خفن که تو هیچ جای حداقل ایران من ندیدم مسلما مالیت نه تنها زور داره برا طرف با عشق و علاقه میپردازه مخصوصا وقتی خودش هر روز به فکر تولید بیشتر باشه

    😂من که خودم شیفته فقط یه چیزم امازون میگم یعنی اگر ایران یه امازون داخلش بیاد من فعلا هیچی نمیخوام

    این بود از تجربه من از عوض شدن افکار قدیمی با برخورد با واقعیت مسئله

    امیدوارم به دوستان کمک کرده باشم♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    علیرضا آ گفته:
    مدت عضویت: 2309 روز

    با سلام خدمت استاد و دوستان

    پیش فرض هایی که قبل و بعد از دیدن سریال ها داشتم:

    – بحث خانواده و رابطه صحیح در اجتماع امریکا را کم رنگ می دانستم و اینکه افراد تمایل زیادی به تشکیل خانواده ندارن ( در حال حاضر باورهایی در من شکل گرفته که افرادی که متمایل به زندگی صحیح هستند و روابطی رو می پسندن که شأن خانواده حفظ شود، حداقل بیشتر از افرادی ست که تمایلی به اینکار ندارن)

    – خیانت رو یک فرهنگ در جامعه امریکا می دانستم که البته این پیش فرض رو عموما خود فیلم های امریکایی در ذهن من ساخته بود ( در حال حاضر این پیش فرض ها رو اصلا ندارم و خیانت هم مانند معضلات دیگر در هر اجتماعی ممکن است وجود داشته باشد )

    – امریکا کشوری ست خودخواه و مغرور که با کسب درآمد از طریق سیاست زندگی رو برای عموم مردم راحت تر کرده ( امریکا و دولت امریکا دو مقوله کاملا جدا هستند و مردم امریکا کاملا مجزا و متکی به دسترنج خود هستند و کیفیت زندگی شان بستگی کامل داره به باورها و نوع فعالیت شان )

    – نقش مشروب را در زندگی مردم خیلی پر رنگ می دانستم ( در حال حاضر این پیش فرض را دارم که برای بعضی از افراد امریکا ممکن هست به این شکل باشد ولی در مورد عموم مردم این باور رو ندارم و یا اینکه وابستگی به مواد خارجی برای خوشحالی ندارن و عموما انسان های شادی هستند. )

    – در مورد مذهب و نوع پوشش و انتخاب حجاب توسط افراد رو محکوم می دانستم در امریکا ( در حال حاضر این باور در من شکل گرفته که امریکا به عقاید و باورهای مختلف تا آنجایی که به زندگی افراد دیگر آسیبی نرساند بهای زیادی می دهد و همه آنها را محترم می داند. )

    از استاد عزیزم بسیار بسیار سپاسگذارم و برای این نعمت تا ابد شاکر خداوند هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    رقیه سبیتاوی گفته:
    مدت عضویت: 1794 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    چند روز پیش میخواستم اولین کامنت خودم رو بزارم و همه ی حسایه خوبی که تا الان تجربه کردم رو با شما هم به اشتراک بزارم اما یه حسی مانع شد انگار ..

    اما الان میخوام نظرمو بگم

    انگار از اون سیاهی که توش بودم نجات پیدا کردم از اون خفقان کشیده شدم بیرون فهمیدم دنیایه بهتری هم وجود داره فهمیدم زندگیه قشنگ تر هم هست الان که بش فکر میکنم یه نفس راحت میکشم و میگم اوووفففف خدایا شکرت خدیا هزار مرتبه شکرتتتتتتتتتتتت

    اون نشونه های قشنگی که هزار مرتبه وجود خدا رو بهم ثابت کردن اینکه هر لحظه حواسش به من هست و داره منو هدایتم میکنه

    اوایلش همش میگفتم چجوری استاد و خانم شایسته دلشون نمیگیره یا مثلا یهو نمیگن امروز یه جوریه خدایا دلم گرفته یا شروع به گریه کنن ولی یکم که بیشتر رفتم جلو فهمیدم وقتی تو باهاشونی چرا باید دلشون بگیره اصلا چرا باید ناراحت باشن وقتی هر لحظه داری هدایتشون میکنی وقتی انقدر سپاسگزار توان وقتی انقد دستشون تو دستایه توعه پس حاله بد اینجا چه معنی میده؟!

    مگه میشه کسی با تو باشه و حالش بد شه اصن

    تو خانواده خب همیشه تلویزیون رو اخباره و مدام دارن از بدبختی هایی که امریکا سر ایران آورده ایران سر امریکا آورده حرف میزنن من حتی فکر نمیکردم بشه انقد آروم و زیبا زندگی کرد یا حتی لذت برد حتی فکر نمیکردم وقتی بفهمن طرف ایرانیه باهاش دوست بشن یا حرف بزنن حتی اصلا سریال زندگی در بهشت خیلی قشنگ ثابت کرد به من اون زندگیه پر از آرامش و سرشار از زیبایی رو حتی فکر میکردم تو امریکا بیشتر شهر و کشوراش جنگ باشه درحالی ک اصلا اینجوری نیستتتت مردم آزادی دارن کسی کسی رو قضاوت نمیکنه هرکسی سرش به کار خودشه تو زندگیه خودشه زندگیه مردم و کند و کاو تو زندگیه اونا به دردش نمیخوره

    حسشون به هم خوبه

    همش وقتی بهش فکر میکردم میگفتم چجوری اونجا زندگی میکنن انگار یه حالیه درحالی ک اینجوری نیستتتتتت همش بستگی ب آدم داره بستگی ب خودت داره تا وقتی میگی اونجا بده پس بده وقتی میگی پر از جنگه پس پر از جنگه

    حتی اگ بری یه جایه خوبشم باز میری تو اون نقطه ای ک جنگه چون خودت اینو همش میخواسی ولی وقتی میگی قشنگه زیباعه آرامش داره میری جایی ک قشنگه زیباعه و آرامش داره

    ……..

    من تازه ۱۸ سالمه و اول مسیرم تازه دارم زندگیه قشنگ و پر از زیبایی رو درک میکنم

    تازه دارم میفمم خدایه من کیه تازه دارم با خدایه خودم آشنا میشم

    خدا رو هزاران بارررر شکر میکنم که منو‌ تو این مسیر قرار داد

    خدا رو هزاران بارررر بیشتر شکر میکنم که شما هستین تا این زیبایی های قشنگو ماهم ببینیم

    خدایا شکرت به خاطر نشونه های قشنگت

    به خاطر هدایتت به خاطر نعمتات به خاطر این آرامشی که بهم دادی خدارو شکر

    هزار برابرِ این آرامش و لذت و ‌زیبایی رو برای شما استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونمم و بچه های این سایت میخوام

    انشالا همیشه ثروتمند و خوشحال باشید ..

    ۱۴۰۰/۳/۱۶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      روح الله هاشمی منور گفته:
      مدت عضویت: 1914 روز

      دوست عزیزم سلام

      از متنی که نوشتید خیلی انرژی گرفتم چون پر از آرامش بود

      تو متنتون نوشتید که اولین کامنتتون هست

      ازتون خواهش می کنم که کامنت بچه ها رو تا میتونید بخونید و سعی کنید زیاد کامنت بنویسید.

      چون بهتون خیلی انرژی میده.

      موفق و پیروز و پایدار باشید.👍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مرضیه صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2518 روز

    سلام استاد جان

    من برای این مسابقه کامنت گذاشتم

    اما وقتی به این سوال جواب دادم دیدم چقدر پیش فرض ذهنی و یا همون ترمز در مورد این کشور داشتم و اینها فقط یه سری شنیده های بی اساس بوده

    فکر کنم همه این شنیده هام واقعیت بوده اما نه برای همه برای کسانی که دنبالش بودن و جهان بیشتر و بیشتر بهشون نشون داده

    این تصاویر و فیلم هایی هم که شما به ما نشون دادین واقعیته چون شما توجه کردین و بیشتر و بیشتر در مدارش قرار گرفتین

    همین الانم این دو تا مدار هستن بستگی به کنترل ذهن من داره که چقدر توانایی تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی هارو داشته باشم

    اوایل من عاشق ایران و امنیتش بودم و متنفر از آمریکا بعد که وارد مدار دیگه ای شدم فکر میکردم نگرشم تغییر کرده و دیگه آمریکارو دشمن نمیدونم اما فقط اون حس خشم و تنفر من جابه جا شده بود دیگه عاشق آمریکا بودم و متنفر از ایران که تو چه کشور جهان سوم عقب مونده ای زندگی میکنم

    یه ترمز بزرگ پیدا کردم که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو بودم اگه شما تو امریکا نبودین تا دنیاشو از وجه زیباتری به ما نشون بدین و تو همین ایران بودین وجود من در همین خشم میموند و برام سوال بود چرا هنوزم با خودم در صلح نیستم چون در صلح بودن با خودم رو تو این مسائل سیاسی نمیدیدم اینهارو مسائل دینی میدونستم

    وقتی خشم و نفرت درون آدم باشه اسمها فقط یه واژه هستن ایران آمریکا انگلیس …..

    یاد اون فایلتون افتادم که تو یه ماجرایی مردم به آتش نشان ها حمله کردن و تو ماجرای پلاسکو کلی بهشون توجه کردن و بالا بردن

    یعنی این خاصیت ذهنه یا سرکوب کنه یا بالا ببره

    مثلا میگفتم آمریکا اصلا هم دشمن نیست خیلی هم بافرهنگ و پیشرفته و همه چی تمومه ولی ایران خاک برسره حواسم نبود توجه من قاطی پاطی به همه جنبه ها هست

    همین شیوه باعث میشد که توجهاتم به موضوعات درهم باشه مثلا وقتی رستوران عالی میرفتیم همون موقع نکات مثبتش رو میگفتیم و باعث میشد به رستوران خیلی عالی تر هدایت بشیم اما اونجا مقایسه میکردیم میگفتیم اینجا خیلی شیک تره سرسبزتره ولی رستوران قبلی سطحش پایین تر بود و فضای درختهاش بسته و خفه بود ولی اینجا دلبازه

    الانم که کامنت پاسخم خوندم دیدم نوشتم تو امریکا خانم ها ازادی حجاب دارن اما اینجا کسی حجاب نداشته باشه واکنش نشون میدن یعنی تو ناخوداگاه این مقایسه میاد و دوباره توجه من به نکات مثبت خالص و ناب نیست و دو بعدی میشه هم خشم از شرایط ایران هم احساس خوب از شرایط امریکا

    تو یکی از فایلهای قدم ها در مورد مقایسه و آثار مخربش گفتین واقعا مقایسه تو توجه به نکات مثبت هم مخربه

    حالا میفهمم وقتی خانم شایسته میگن هنوزم درختهای اون خونه ۶۰ متری برام زیبا هستن با اینکه در مدار جنگلهای زیبای آمریکا قرار گرفتن ولی من بودم تو ذهنم اون درختهارو هزار باره تخریب میکردم و این تفاوت ایجاد میکنه

    باید از هر زیبایی گذر کرد و با خاطرات خوب و لحظه های زیباش رها کرد و سپاسگزارش بود

    این سوال منو متوجه این موضوع کرد که بهشت من میسازم میدونم شما میخواستین به ما بگین تجربه های زندگی ما به خاطر پیش فرض های ذهنی ما هستند که میتونن اونجوری عوض بشن که ما دوست داریم و با خواسته هامون هماهنگ کنیم تا تجربه کنیم

    درواقع مچ ذهنمو گرفتم که فکر میکنم به نکات مثبت توجه کردم این انرژی خشم به شکل دیگه تبدیل کردم از امریکا به ایران

    بعدش اومدم این پیش فرض های ذهنی یا همون ترمزهارو در وجه یکی از خواسته هام گذاشتم

    در مورد خواسته خونه خریدن

    همیشه میگفتم خدایا من که تو خانواده ای بزرگ شدم که همیشه امکانات داشتیم تو بالاشهر و یه خونه ویلایی عالی بزرگ شدیم پس چرا من هنوز صاحب خونه نیستم

    خیلی فکر کردم و جوابشو پیدا کردم جوابش تو ذهن منفی والدینم بود

    هزاران بار به جای اینکه بشنوم خداروشکر خونه داریم شنیده بودم چقدر به سختی خونه دار شدیم چون زمین گرفتن و خونه ساختن از هر سختی و بدبختی این مسیر که فکرشو بکنین و حتی نکنین میگفتن از قناعت کردن و کم خوردن و خونه دار شدن و …….

    بعد دیدم آره سه تا از خواهر برادرام خونه خریدن اما فوق العاده سخت و زجراور جوری که وقتی خونه شون رفتن دیگه خوشحال و شکرگزار نبودن و نیستن اخرین بار هم که برادرم خونه ساخت دوباره مادرم یه دور ماجرای سختی ها و بدبختی های خونه دارشدن تعریف کرد

    موندیم من و دو تا داداش دیگه ام که هنوز خونه نداریم یعنی ذهن ما نمیخواد انقدر رنج تحمل کنه و ترجیح میده خونه نداشته باشه نمیخواد از رفاهش بزنه درسته به خاطر همین توجه به نکات منفی خودم هم به سختی خونه دار شدم ولی نتونستم سختی هاش تحمل کنم و فروختم همینه به خدا همه اش زیر سر منفی نگری های ذهنه

    باید ببینیم تو هر خواسته ای چقدر از منفی ها و ناشکری هاش شنیدیم همونها بخشی از ترمزهاش هستن

    این موضوع خیلی ریزه مثلا خونه قبلی آشپزخونه کوچیک و کابینتهای کمی داشتم که تو دوازده قدم تونستم مدارم جابه جا کنم و بیام تو خونه ای با آشپزخونه بزرگ و کابینتهای زیاد اولش میگفتم چقدر عالی ولی کم کم ذهنم ایرادات میدید که چقدر کابینتهارو میتونست بهتر کار کنه و فلان کابینتها بی استفاده و خالی موندن و اگه اینجا بخرم کابینتهاش عوض میکنم و دوباره ناشکری…..

    یعنی ذهن از هر جایی بگیری از یه طرف دیگه میخواد به سمت منفی بکشونه و فقط یه جهاد اکبر میخواد که بتونی عادتشو عوض کنی و راحت تر مثبتها و نعمتهارو ببینی

    استاد جان واقعا شنیدن تا درک کردن فاصله داره تو قدمها میگفتین اگه نتایجتون خیلی بزرگ نیست باید ببینین چقدر تونستین ذهنتون رو کنترل کنین

    اگه قراره بشینم پیش فرضهام رو در مورد امریکا تغییر بدم باید خودشو با خودش مقایسه کنم پیش فرض های قبلی من در مورد آمریکا و باورهای جدیدم در مورد آمریکا

    چون موضوع مدارها هستن نه مکان و موقعیت ها

    خیلی مشتاق کتابی هستم که دارین مینویسین ان شاءالله تا اون موقع مدار درکم بالاتر میره و بهتر میتونم از آگاهی هاش استفاده کنم

    سوالتون فوق العاده بود میتونیم گزینه های دیگه در موردش بزاریم و جواب بدیم چون شما باورهاتون در همه زمینه ها تغییر دادین و تو این سریال و سفرنامه شنیده هامون از آمریکا فقط یه بعدش بود

    آزادی زمانی و مکانی

    روابط عاشقانه با عزیزدل

    روابط عالی با دیگران

    ثروت ساختن

    توانایی حل مسئله

    نحوه نگرش به موضوعات

    روابط با فرزند

    روابط فرزند با خانمی که مادرش نیست

    انجام کارهای شخصی از یه نگاه جدید

    پذیرایی از مهمان ها به شیوه ای کاملا منحصر به فرد

    نحوه زندگی در طبیعت

    تولید تخم مرغ ( توانایی تولید هر چیزی که علاقه داریم)

    آزادی کامل مالی برای خرید و تجربه هر وسیله جدید

    داشتن یک امکانات در تعداد زیاد چندین ماشین و موتور و خونه و لباس و کلاه و ….

    و از همه مهمتر رسیدن به خواسته ها و گذر کردن…….

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ستایش قوام گفته:
      مدت عضویت: 2559 روز

      سلام عزیزم

      واقعا از خوندن کامنتتون لذت بردم

      سپاسگزارم برای نوشتنش و ترویج این آگاهی های ناب

      و گفتن مقایسه و تمرکز بر نکات منفی

      و چقدر من تو این موضوع نیاز به کار کردت دارم و خوشحالم که فهمیدم

      در مورد خونه

      چقدرررر از درکتون لذت بردم

      که پاشنه اشلتون رو پیدا کردید و کمکم کرد دید بهتری به ترمز های ذهنی و خیلی بدیهی بودنشون و اینکه دنبال یک چیز عجیب غریب نگردم

      و تحسینت میکنم عزیزم که دنبال عوامل در باور هاتی نه گرونی و دلیل های دیگه بیرونی

      مرسی برای به اشتراک گذاشتن این مطالب ارزشمند

      امید وارم انقدر خوب با منطق و الگو رو باورت کار کنی که منتظر خبر خوب خونه عالی دار شدنت باشم

      و امید وارم انقدر خوب ترمز هامو شناسایی و در مسیر با بهبود دائمی عمل کردم پیش بدم که زندگیم پر از پیشرفت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فائزه خدابخش گفته:
      مدت عضویت: 2437 روز

      اگاهی جمعی 😍😍😍😍🤩🤩🤩🤩 تجربیات مشترک 🤩🤩🤩🤩 یکی بودن روح الهی درون ما ادمها 😍😍😍چقدر واسم جالب بود 😍😍😍😍🤩🤩🤩🤩🤩🤩کاملا صحبتاتون رو درک میکردم ، دقیقا من هم همین تجربه جابجایی خشم رو داشتم …چقدر خانم شایسته وجود سرشار از عشقی دارن چ کنترل ذهنی و چ توجه به نکات مثبتی هنوزم درختای اون خونه ۶۰ متری بنظرم زیبا هستند …. منم دقیقا مثل شما اگر من بودم دیگه بابت اون تجربه های قبلی سپاسگزار نبودم و بنظرم زیبا نمیومد …. واقعا همین تفاوت در نگاه هست که نتایج رو رقم میزنه ، همین تفاوت در سپاسگزاری هست که نتایج رو رقم میزنه ، چقدر عالی خانم شایسته سپاسگزاری با گوشت و پوست وخونشون آمیخته شده که واسه تجربه های سابقشون هم سپاسگزارن و زیبا میبینن… منم این نوع زیبایی درنگاه و سپاسگزاری رو میخوااااااااام 😍😍😍😍😍🤩🤩🤩🤩🤩🤩

      چقدر بیانتون رسا وشیوا بود خیلی لذت بردم از نظرتون 😍😍😍😍

      سالم شاد پیروز ثروت وسعادتمند در دنیا ودر آخرت باشید ❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    حمیرا فاخر گفته:
    مدت عضویت: 1975 روز

    سلام‌ استاد گرامی ،من تا بحال به هیچ کشور خارجی سفر نکرده ام اما اقوام پدری من از قبل از انقلاب اسلامی در آمریکا زندگی میکنن

    طبق تعاریف آنان آمریکا کشوری پهناور همراه با آزادی و امکانات رفاهی بیشمار و البته مردمی با فرهنگ های گوناگون در ذهن من تداعی میشد .به لطف خداوند و خودشناسی هایی که داشتم سالهاست که یاد گرفتم سعی کنم در مورد هیچ کس و ….قضاوت نکنم البته ادعایی ندارم فقط سعی میکنم ولی تا قبل از آشنایی با سایت شما و عضویت در آن اینطور بطور مستمر از امریکا فیلم های مستند ندیده بودم .خب در اینکه این کشور دارای امکانات رفاهی عالی و طبیعت زیباست شکی نیست چون هم کاملا مشهوده و هم انرژی آن از فیلم ها حس میشه .اما در مورد مردمانش و نظر من بعد از دیدن سریال ها و اثر آنها بر من باید بگم :من قدردان خداوند هستم که شما را استاد و معلم زندگی قرار داده و این لطف را در حق من کرده که شاگرد شما باشم . در طول دیدن هر قسمت غرق در تمرکز بر نکات مثبت و تحسین بینهایت خالق یکتا میشوم و ساعتها سرور الهی را حس میکنم چون هم انرژی شما و عزیز دلتون‌(چقدر از گفتن اینجمله و روابط شما شاد میشوم) هم فرکانس صفات الهی هست که ما قراره در خودمون پرورش بدیم هم در طبیعت که مظهر آفرینش بی نهایت خداونده تهیه میشه و حتی وقتی در محیط بسته هم تهیه میشه چون بر نکات مثبت و عالی ترین امکانات تمرکز داره فرکانس منو بی نهایت بالا میبره .در مورد مردمش هم قبلن عقیده داشتم که ما انسانهایی را جذب میکنیم که صفات مشترک داریم یا قراره ازشون درس بگیریم بعد از دیدن سریالها و صحبت های شما عقیدم کاملتر شد وبه این سو رفت که ما انسانهای هم فرکانس خودمون رو جذب میکنیم و این فرقی ندارد که کجای کره ی زمین باشیم و اگه صفتی ناهماهنگ در نزدیکان یا افرادی که جذب میکنیم میبینیم قطعا باید بیشتر روی خودمون کار کنیم بطور مثال تا کسی خیاطی بلد نباشه نمیتونه ایراد لباس دیگران رو ببینه پس اگه صفتی در دیگران منو آزار میده من اون صفت رو دارم که میتونم تشخیص بدمش و در نهایت دیدن این سریال ها از هر نظر به آگاهی من افزوده و بسیار از شما و خانم شایسته ممنونم که با عشق بدون قید و شرط این هارو تهیه میکنین و زحمت میکشین .من کاملا اینو حس میکنم.

    براتون این دعای قشنگ رو که از خودتون یاد گرفتم میکنم .هر کجا هستین شاد سلامت ثروتمند سعادتمند و در پناه خدای یکتا باشین

    هم شما استاد مهربان و هم خانم شایسته عزیز

    عشقتون روزافزون باد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سید مهدی حسینی قورتانی گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز

    سلام به همه خانواده عزیزم

    عاشقتونمممم، دلم براتون تنگ شده بود، واسه نوشتن و خوندن کامنتا، خداروشکر که این فایل مصادف شد با امروز که تعطیل بودم و فرصت اینو داشتم که با تمرکز بشینم و به این موضوع فکر کنم و باز به رسم گذشته تجربیاتمو به اشتراک بذارم.

    اول از همه میخوام بگم که خدایااااا شکرتتتتتت

    میخوام فریاد بزنم که آهای آدمااااا، توروخدا نکنید این کارو با خودتون، تورو خدا با ذهنتون زندگیتونو اونجوری که نمیخواید رقم نزنید…

    مدتها با هزاران باور محدود کننده بزرگ شدم و فکر کردم به عنوان یه بچه روستایی که هیچی سهمی از هیچی تو دنیا نداره محکوم به زیر حد متوسط زندگی کردن و تحمل همه سختی ها هستم…

    اما امروز با افتخار به خودم میبالم که تونسم از این مانع ذهنی عبور کنم و اتفاقاتی رو رقم بزنم که نه در رویا نمیدیدم و حتی اطرافیانم هنوز هم باور نمیکنن که اتفاق میوفته برام…

    خدایا شکرت..

    و میدونی همه چی از کجا شروع شد؟؟ خب معلومه، از کنترل ذهنم نسبت به پیش فرض های دروغین قبلی…

    بریم سراغ سوال استاد!

    که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید؟

    شاید با خوندن این جمله تو ذهن هممون این پیش فرض ایجاد شه که حتما باید از قبل دیدگاه خیلی بدی بوده باشه که با دیدن سریال ها تغییر کنه!

    خب باید بگم که اینم خودش یه پیش فرض ذهنیه، قطعا همه پیش فرض های شبیه به هم دیگه نداشتن

    قطعا همه تو زندگیشون یه اتفاقاتی تمرکز داشته تو جریان زندگیشون که بر اساس اون یه پیش فرضی دارن…

    برای من شخصا آمریکا همیشه ثروتمند ترین کشور جهان بوده و هست…

    چرا میگم ثروت مند ترین؟ چون دارای منابع طبیعی زیادیه، چون دارای مردم ثروتمندیه، چون از هر نظر که بگی عشق و نعمت و ثروت ازش میباره، اما این باور از کجا اومده؟

    اره دقیقا، از روزی که سریال های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رو دیدم این باور رو دارم…

    1- من از بچگی تو خانواده ای بودم که پدرم همیشه پیگیر اخبار ایران بوده، همیشه آمریکا دشمن خونین ما بوده و شعار مردم ما مرگ بر امریکا بوده، اما من همیشه از بچگی تعصب خاصی داشتم، همیشه از بچگی میگفتم مگه ما مسلمون نیسیم؟ مگه خدای من نمیگه هیچوقت ظلم نکنیم!؟ پس چه معنایی داره که هر روز از دهنمون کلام شیطان رو خارج میکنیم و ارزوی مرگ میکنیم برای ملتی!!

    راستش از همون بچگی یسری اگاهی هایی داشتم که خیلی بهم کمک میکرد جلوی برنامه ریزی شدنم رو بگیره، شاید دلیل اینکه تو یسال انقد سریع تغییر کردم و رشد کردم اینه که خیلی از پیش فرضای ذهنی برام ریشه ضعیفی داشت و از بچگی درجنگ بودم باهاشون…

    بعد از اشنایی با سایت و در جریان سرال ها قرار گرفتن این ریشه ها کامل از بین رفتن، و جاشونو دادن به باور های خیلی خیلی بهتر، اینکه مردم امریکا انقد با خودشون در صلح هستن که نیازی ندارن بخوان با دیگران خصومتی داشته باشن و در جنگ باشن….

    2- خیلی جالب بود برام مثالی که باعث میشد برای افراد این ذهنیت به وجود بیاد که امریکا یه کشور خشک و بی اب و علف و کویره… فیلمای وسترن بود. و جالب تر اینجا بود که حتی با دیدن اون فضا توی فیلمای وسترن، مخصوصا اینکه اشاره میشد به ایالت تگزاس، من همیشه ذهنیتم در مورد تگزاس یه ایالت کویری و پر از کاکتوسای بزرگ بود خخخ

    ولی میدونید تفاوتش اونجایی بود که من به شدتتتتتت علاقمند بودم به همین قضیه، یعنی اصلا برام چیز منفی ای نبود و خیلی خیلی زیاد خوشم میومد از اون تصاویر، و فکر میکنم همین پذیرش این قضیه خیلی کمک کرده بود که با همه این .ج.د باز هم امریکارو به شدت دوست داشته باشم و ذهنیت بدی از نظر اقلیمی نداشته باشم نسبت بهش…

    و خب سریال های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا به من ثابت کرد که این زیبایی ها و جذابیتی که تو ذهنم داشتم هزاران برابر بیشترم هستتتتتت.

    تا اون موقع به شدت به بیابون علاقمند بودم و خب محل زندگیمم اقلیم بیابونی و خشک داره و هر بار میرفتم تو بیابون و شکر گذاری میکردم و خودمو تو تگزاس تجسم میکردم…

    ولی بعد از این سریال ها دیگه هرجا که میرفتم خودمو تو امریکا تجسم میکردم، چه محیط سرسبز، چه محیط بی ابو علف فقط زیبایی های امریکا رو به یادم میاورد چرا که من از بچگی به این کشور علاقمند بودم..

    و این علاقه نسبتا شدید جلوی پیش فرض های ذهنی غلط رو گرفته بود و ااجازه ورود به ذهنم نمیداد…

    3- در مورد این قضیه غاصب بودن امریکاییا، نژاد پرستی، خلاف های زیاد، ادمای بی بندو بار و …. که به شدت تبلیغات سو داره تو کشور ما میشه اینو بگم که، اونقد این تبلیغات شدید و زیاده، که اثرش برگشته رو مردم کشور خودمون، من همیشه متنفر بودم از اخبار و صدا و سیمای کشور و همیشه با پدرم سر این موضوع که صبح تا شب درگیر اخباره مشکل داشتم، برای همینم از 13 سالگی از خانواده جدا بودم و تو مدارس شبانه روزی خوابگاهی درس میخوندم و خداروشکر از اون سن همیشه از تلوزیون و برنامه ریزی های مزخرفش دور بودم که واقعا خداروشکر میکنم بابتش و یکی از دلایلی که شاید باعث شد من در مدار درستی قرار بگیرم و اینجا باشم همینه…

    من یه مثالی درمورد این قضیه میگم نه اصلا از امریکا از داخل همین ایران خودمون… بعد میرم سر موضوع دید من نسبت به امریکایی ها.

    حدود سه سال پیش برای اولین بار تو زندگیم میخواستم برای کار برم به تهران، خب طبیعتا برای یه پسر 20 ساله که بار اولشه برای کار به یه شهر دیگه میره که هیچکسیو نداره اونجا برای خودش و خانوادش کلی مقاوت های ذهنی غلط وجود داره که چقدر هم اسیب زننده بود برام الان که میبینم..

    روزی که میخواسم بیام تهران خانوادم منو با افکار به شدت منفی بمباران کردن که تهران همه دزدن و تو خیابون راه میری حواست نباشه همه زندگیتو زدن و تو مترو حواست باشه و هزار تا چرتو پرت و مزخرف…

    خب فکر میکنید چی میشه وقتی با این دید وارد تهران میشی؟؟

    خیلی هم مشخصه، همون بار اولم که تهران بودم چندین بار ازم دزدی شد و کلاه سرم رفت، بار دوم برگشتم تهران با حواس یکم جمع تر، اینبار خبری نبود از دزدی، بار سوم و چهارم برام عادی شد و پذیرفتم که نه از این خبرا نیست و برای بار های بعدی حتی انقد با خیال راحت کیفمو میذاشتم رو صندلی ها میرفتم تا جایی و میومدم و جاش همونجا امن میموند و کسی کاری نداشت باهاش که انگار نه انگار اینجا همون تهران نا امنه…

    این قضیه برام عادی شده بود واسه یه شهری مثل تهران، اما باز این مقاومت ذهنی وقتی میخواسم برای کار به کیش برم به وجود اومد، تو روز اول بودنم تو کیش ازم دزدی شد، ولی با کنترل ذهنم روزای بعد هررورز با امنیت بیشتر سپری شد..

    اینارو گفتم که بگم، اون امریکایی که هرروز تو رسانه ازش بد میگن برای من از این به بعد شده مثل همون تهران و کیش با همون مقاومتا، منتها الان دیگه اگاهم، به لطف سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا، یاد گرفتم هیچوقت به بعدی چیزی رو نبینم، چند ماه پیش که پلیس آمریکا یه سیاه پوست رو کشته بود و رسانه های ایران هر روز مغز مارو مورد حمله قرار میدادن که امریکا خونخواره و نژاد پرسته هر روز از خودم میپرسیدم واقعا چقد یه رسانه باید پست و کثیف باشه که ملتی رو اینجوری سر در گم کنه و گمراه کنه، اونم رسانه ای که ادعای اسلام داره که اولین اصل تو اسلام رو زیر پا گذاشته با اینکارش..

    سریال زندگی در بهشت به من کمک کرد نه این ذهنیت نسبت به امریکا که مردم با خودشون و دیگران و طبیعت در صلحن و خدایی ترین روحیه رو دارن به دور از هر تعصبی دارن رو برای همیشه کنار بزارم… بلکه برام یه الگوی کامل ذهنی شد که نه فقط امریکا، تمام جهان همینه، امروز به لطف اگاهی های این سریال دیگه اجازه نمیدم هیچ الگوی مخربی در مورد هیچ موضوعی وارد ذهنم بشه و منو برنامه ریزی کنه، تنها چیزی که از جهان اطرافم اجازه ورودشو میدم نکات مثبته و هر چیز منفی ای اطرافم بخواد باشه با خودم میگم یا خودت برو تجربش کن یا این باور منفی رو بندازش دور و باورش نکن…

    و خبر خوب اینجاس که هر بار خودم رفتم و تجربش کردم دیدم که اتفاقا بر عکس، خیلی همه چیز بر خلاف اون برنامه هاییه که به ذهن ما میدن…

    4- در مورد روابط نامشروع همیشه و همیشه همه گفتن و میگن که امریکا پر از خیانته اصلا بی بندو بار ینی امریکا اصن خانواده معنایی نداره و من همیشه رو این موضوع تعصب داشتم و واقعا خداروشکر میکنم که هیچوفت این چرتو پرتا رو از اطرافیانم نمیپذیرفتم…

    ما اکثرا هممون تو خانواده های مذهبی بودیم و این باور هارو داشتن اطرافیانمون، و من تجربه این رو داشتم که دیدم خانوادم با تعصبی که رو این موضوع داشتن و همیشه از بی بندو باری متنفر بودن بخاطر توجه و تمرکزشون رو این موضوع این موضوع دقیقا سرشون اومد و برای خودشون اتفاق افتاد و چه درس بزرگی از این قضیه گرفتم…

    سریال زندگی در بهشت حتی اگر شبهه ای وجود داشت برام رو ازم گرفت وقتی که با خانواده راسل اگر اشتباه نکنم اشنا شدم، وقتی مهمونای عزیزمون تو پارادایس رو دیدم که چقد متعهدن به هم دیگه، چقد خانواده های صمیمی دارن و چقدر من تحسین کردم چنین خانواده ای رو و واقعا تبدیل به یکی از خواسته هام شد داشتن چنین صیمیمتی تو خانوادم در اینده…

    شاید این دید گاه و ذهنیتی که با دیدن این سریال از فضای یه خانواده گرفتم هیچوقت برام تعریف نمیشد اگر سریال رو ندیده بودم و امروز این خواسته در من وجود داره که چنین فضایی ایجاد کنم در خانوادم در اینده…و واقعا الان که دارم تصورش میکنم اشک تو چشمم جمع شده و خداروشکر میکنم بابت داشتن رویاش…

    عاشقتونم بخداااا

    5- در مورد عقاید مذهبی که دیگه نگممم براتونننن، تقریبا میتونم بگم یکی از بزرگترین چالش هایی که در مورد امریکا داشتم تو ذهنم و پاشنه اشیلم بوده همین بحث عقاید مذهبی بوده، خب همونطور که گفتم خداروشکر در مورد اکثر موارد اجازه ندادم ذهنم بیش از حد برنامه ریزی منفی بشه در مورد امریکا، اما در مورد عقاید مذهبی ناخوداگاه از بچگی این قضیه وجود داشت چون که تو یه خانواده سوپر الترا مذهبی به قول سیدعلی خوشدل عزیزم بدنیا اومدم و زندگی کردم و خیلی خیلی اهل نماز روزه و دعا بودیم و خدا رو تو همینا میدیدم، هرکسی اینارو نداشت هم از نظرمون کافر بود و هنوز از نظر خانوادم هست…

    شاید باورتون نشه، از پرستش خدا و اعتقاد به خدا سهم ما فقط نماز خوندن و روزه گرفتن بوده و تمام اعتقادمون به خدا همین بوده تو اکثر خانواده های مذهبی که الان واقعا برام خیلی عجیبه و سواله که چرا واقعا؟؟

    شاید باورتون نشه، ولی از بچگی اصلا من کلمه شکرگذاری رو نشنیدم هیچوقت، مثل استاد که تو فایل توحید عملی قسمت 7 میگفتا، توحید رو فقط تو اون شعره شنیده بودیم فقط، دقیقا در مورد توحید، شکرگذاری، ایمان و شرک و این موضوعات به جز یه اسم هیچی نشنیده بودم و هیچ ذهنیتی حتی نداشتم که چی هست، خیلی جالبه الان برام که اون اصول دینی که اینهمه ازش دم میزنن و به عنوان یه اصل دینی که هر انسانی باید خودش درکشون کنه میشناسن اصن توسط هیچ کسی از کسایی که دیدم اطرافم یذره درک نشده، ینی اصن بهش فکر نشده که بخواد درک بشه…

    و حالا کسی که اصول دین رو درک نکرده تو اکثر موارد همیشه فقط درگیر فروع دینه و ایمان و اعتقاد رو تو فروع دین میبینه و تقلید کردن از دیگران…

    و من این باور های غلط رو واقعا با شدت زیادی تو سریال زندگی در بهشت با تمرکز فراوان تونسم تغییر بدم، دلیل اینکه تو زندگی در بهشت این اتفاق افتاد این بود که زمانی که سفر دور امریکا رو میدیدم تازه اشنا شده بودم با سایت و هنوز در مدار پایینی بودم و درک درستی نداشتم، ولی وقتی اومدم جلو تر یکم بهتر شدم، بیشتر میتونسم از فایل های یاد بگیرم و درک کنم و این باعث شد که زندگی در بهشت خیلی بهم کمک کنه…

    تو این سریال من از نظر عقاید مذهبی داغونی که داشتم واقعا متحول شدم و متحول که میگم نه فقط از نظر فکری و ذهنی، نهههه، چنان نتایجی گرفتم تو زندگیم، چنان تغییری کرد زندگیم که خدا میدونه…

    تا قبل از این فکر میکردم که ما مسلمونا خیلی خوبیم و بقیه دنیا و مخصوصا امریکا اصن خدا ندارن و اونایی که مسیحی و … هم هستن الکیه و دروغه و ایمان و اعتقادی ندارن و فقط ما خوبیم…

    تا اینکه تو سریال با معنی واقعی ایمان، توحید، شکرگذاری، توکل و.. اشنا شدم، من توکل به خدا رو تو رفتار مردم امریکا دیدم

    توجه به خدا همیشه حاضر است رو تو رفتار مردم و کسب وکار های امریکایی دیدم که با چه کیفیتی امکانات و محصولات در خدمت مردم میذارن…

    من شکرگذاری واقعی رو تو مردم امریکا دیدم که با چه عشقی از طبیعت استفاده و محافظت میکنن

    که در هر شرایطی از این امکانات موجود بهترین استفاده رو میکنن و لذت میبرن و کمک میکنن دیگران هم لذت ببرن

    من ایمان رو قضاوت نکردن رو توحید رو تو این مردم دیدم که همیشه فکر میکردم هیچ بویی از خدا نبردن

    میدونید چیه، من تو سریال زندگی در بهشت، خدا رو دیدم، خدا رو تو تک تک ادمایی که تو این سریال بودن دیدم

    خدارو تو تک تک جمله هایی که شما استاد عزیزم گفتین دیدم و شنیدم

    خدارو تو تک تک کارایی که مریم جون با عشق انجام میداد دیدم

    خدارو تو تک تک اون درختا، تو اب دریاچه، تو دویدن مرغا، تو کارایی که لری براتون بدون اینکه بهش چیزی بگین انجام میداد و کارایی که اون صاحب جایی که ازش تراکتور خریدین براتون بدون هیچ حرفی خودش انجام داد دیدم…

    میدونید، تقریبا الان یسال میگذره از روزی که فایل خانواده راسل رو گذاشته بودین و اون اهنگ Gods country رو روی اون فایل گذاشته بودین که میرفتین لب دریا

    Right outside of this one church town

    درست بیرون از محوطه ی این کلیسا

    There’s a gold dirt road to a whole lot of nothing

    یک مسیری از جاده خاکی طلایی به سوی هیچ وجود دارد

    Got a deed to the land but it ain’t my ground

    سند داره ولی زمین من نیست

    This is God’s Country

    این شهر خداست

    We pray for rain and thank Him when it’s fallin’

    برای باریدن باران دعا میخوانیم و هنگامی که اجابت می شود شکرگزار او هستیم

    ‘Cause it brings a grain and a little bit of money

    چون این باعث میشه غلات به دست بیارید و کمی پول

    We put it back in a plate, I guess that’s why they call it

    که آنرا به بشقاب برمی گردانیم فکر کنم بخاطر همین است که به آن کشور خدا میگویند.

    God’s Country

    کشور خدا

    I saw the light in a sunrise

    من نور را در طلوع خورشید دیدم

    Sittin’ back in a 40 on the muddy river side

    آن روزها که چهل سال داشتم و در کنار رودخانه گلی نشسته بودم

    Gettin’ baptized in holy water and shine with the dogs runnin’

    و خودم را در آب مقدس غسل تعمید میدادم و با دویدن سگها می درخشیدم.

    Saved by the sound of the being found

    (دیکسی نام یک ایالت در جنوب ایالات متحده می باشد)

    Dixie whistle in the wind, that’ll get you Heaven bound

    با صدای سوت دیکسی فردی در باد که آن صدا انسان را به بهشت میبرد نجات می یافتم

    The devil went down to Georgia but he didn’t stick around

    شیطان به جورجیا سفر کرد ولی خیلی دوام نیاورد

    This is God’s Country

    این شهر خداست

    We turn the dirt and work until the week’s done

    ما تمام هفته را تا پایان آن کار و فعالیت کردیم

    We take a break and break bread on Sunday

    استراحت میکنیم و غذایمان را در روز یکشنبه با دیگران قسمت میکنیم

    Then do it all again ’cause we’re proud to be

    و باز هم به تکرار این ها میپردازیم چرا که مفتخریم ما اهل کشور خداییم

    From God’s Country (Yeah)

    از کشور خدا (آره)

    I don’t care what my headstone reads

    برای من اهمیتی ندارد که روی سنگ مزارم چه بنویسند

    Or what kind of pine wood box I end up in

    یا مرا در چه تابوتی بگذارند

    When it’s my time landing 6 feet deep in

    وقتی نوبت من بشود،با شش فوت(182سانت)قد در کشور خدا وارد میشوم

    God’s Country

    کشور خدا

    دارم با اشک این جمله اخرم رو مینویسم، با یه بغض عجیب، با بغضی که از عشق این خدا همیشه تو وجودمه

    من یکساله که خدارو تو اهنگ Gods country پیدا کردم ، تو ایمان خواننده این اثر که بهترین اثر موسیقیه از نظرم

    با اشک براتون امضا میزنم: عاشقتونم فرشته های بهشت من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    مهدیس وکلایی گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    سلام به استاد عزیز ومریم جون زیبا وپر انرژی…

    حقیقتا استاد جدای از سوال مسابقه و تصور من قبل و بعد از دیدن این سریال و سفر نامه این دوتا سریال با نشون دادن خود واقعیتون درمحیطی کاملا واقعی و از پیش تعیین نشده باعث حال خوب و گرفتن انرژی اون فضایی که شما دارین فیلمو پرمیکنید میشه…

    منم خیلی باورای وحشتناک و بد در مورد امریکا نداشتم وکلا همیشه برام اروپا و امریکا یه دنیای کامل بوده ک با دیدن سریال های شما بهش واقعا رسیدم..زیاد اهل اخبار و سیاست و قیاس کردن نبودم ولی چیزی ک شما دارین از روز مره گی زندگی و سفرهاتون باماها به اشتراک میذارین جز تمیزی و امنیت و خنده و ارامش وحال خوب نیست…

    ساده شاد بودن رو میشه از مردم امریکا یاد گرفت…یادمه یه بار ک رفته بودین ساحل عروس دوماده داشتن عکس میگرفتن و عروس لبخند رو لباش بود و بعدم یه مهمونی مختصر دور اتیش و کنار دریا…

    ولی متاسفانه اینجا هززاااان مرحله اتلیه و ارایشگاه و سفره عقد و تشریفات و…در نهایت خستگی رو پشت سر میذارن تا عروسیکنن و اکثرشم بخاطر دیگرانه…

    منم واقعا اوایل فقط فیلما رومیدیدم ک حالم خوب بشه ولی کم کم با خوندن کامنتا دیدم چقد از کنار زیبایی ها براحتی رد میشم..شروع کردم درونا تحسین کردن و باورتون نمیشه ک چجور. به موقعیت های بهتر و بعضا دقیقا مثل توی فیلم هدایت میشدم ک فقط دهنم از شدتتعجب بازمیموند ومیگفتم جلل الخالق😍😍😍

    واقعا با دیدن این همه نعمت و سرسبزی و ارومی و شادی خانواده ها نیازهای جدیدی در من شکل گرفته…

    من نسبت به سیاست مدارهای امریکا حس خوبی نداشتم ولی با دیدن این سریال ها متوجه شدم این مردم و فرکانساشون اینقدر قوی هست ک کار به دولت نداشته باشن وخودشون خود به خود مسیر و هدایت الهی را دریافت میکنن

    من اینهمه جمعیت بالا و زندگی هایی ک اکثرا با فرزند زیاد و خانه های ویلایی تویامریکا هست رو تحسین میکنم و امیدوارم روزی هدایت بشم به این حال خوب و ارامش

    دوستتان دارم❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: