سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه ره انجام گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم و مریم جانم و دوستانِ جانم

    من یک پیش فرض قوی در مورد دولت امریکا داشتم مبنی بر اینکه ایران اینقدر سرشار از نعمت و سرسبزی و برکت و اب و هوا و ….هست در برابر امریکایی که هیچی نداره که تمام هم و قم این دولت و تمرکزش بر این هست که وارد خاک ایران بشه و ایران رو از آنِ خودش کنه تا ب یک نون و نوایی برسه

    خودش هیچی نداره فقط تکنولوژیه که دارندو از نظرای دیگه کاملا در مضیغه هستند

    کشور ما کشورِ گل و بلبله و همه ی کشورای دیگه و در راس اونها امریکا میخوان از چنگمون درش بیارن.

    پس از دیدن زندگی در بهشت و زیبایی ها و سرسبزی و آبهای فراوان و نعمتهای امریکا و…..متوجه این طرز تفکر اشتباه شدم که منشا اون اخبار ایران و انچه خانواده بما تلقین کردن که اونهم بازم از شنیده های اخبار توسط اونها هست سرچشمه میگیره .البته مدتهاست که با حضور در سایت متوجه این اشتباه شدم ولی این فکر رو داشتم که البته الان دیگه واقعا میدونم چی ب چیه .خداروهزاران بار شکر

    سپاسگزارم از شما و همه ی دوستان عزیزم و خیلی خوشحالم که در مسیر خوشبختی هستم .سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمد آصف باقری گفته:
    مدت عضویت: 2457 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز و تمام دوستان هم فرکانسی دوست داشتنی.

    اول از همه که من از این فایلی که قرار دادید بسیار سپاسگذارم. و این موضوعی که خیلی ها درگیرشون هستند و موضع پیش فرض های ذهنی. البته که من چندین سالی هست که به آلمان مهاجرت کردم. و پیش فرض ذهنی که به من گفته شده بود این بود که سگ یه موجود نجس و کثیفی هستش که آدم نباید بهش دست بزنه و این موضوع اونقدر در من ریشه داشت که بیش از حتی چهار سار طول کشید تا من راضی بشم و قبول کنم که به یک سگ دست بزنم و نوازشش کنم. و بعد از این که این تجربه را داشتم دیگه اون احساس انزجار و نفرت بدون دلیل رو از این مخلوق خدای مهربان نداشتم.

    حالا بیام ببینیم که دیده ها و شنیده های ما انقدر ما رو تحت کنترول و قول زنجیر خودشون دادند. که به قول شما که از اداب و رسومی که در امریکا و یا حتی در سطوح بسیار گسترده ای از فرهنگ، دین، جامعه در اعماق وجود ما تنیده که حتی در برخی از مواقع این سخته که این سوال رو آدم از خودش بپرسه که آیا واقعا چه فرقی بین چیزهایی که به عنوان عقید در من شکل گرفته و چیزی را که میبینم عقاید خودش را مورد سوال قرار دهد.

    من یه فردی بودم که بارها شانس این رو داشتم که از افغانستان برم به امریکا اما به خاطر باورهایی که حالا میبینم در من بوده این اتفاق نیافتاده. مثالا در طول زندگی که در ایران داشتم راه می افتادم پشت چند نفر بی خود و بی جهت در خیابان ها در ۲۲ بهمن مرگ بر امریکا می گفتم و آرزوی نابودی امریکا رو داشتم. در حالی که دولت تا ۵ام دبستان اجازه استفاده از مدرسه دولتی را به خاطر تابعیت من نمی داد.

    حالا بسیاری از ذهنیت هام تغیر کرده ولی این رو می خوام بگم که حتی رابطه سنی و شیعه، بین پدر و فرزند، از این مثال می تونم سریال دردسر های والدین در سالهای پیش رو یادآوری کنم که در طول زندگیم دیدم که والدین بسیاری که این سریال رو دنبال می کردند چطور مثال همین سریال زندگی شون پیش میرفت.

    یه مثال بسیار جالبی رو که اینجا می خوام بیارم که الان خیلی سر زبانهای بسیار از همشهری های من هستی این بود که در دورانی ۴۰ قبل این تبلیغ بین مردم روستای کشور ما شده بود. که هر کسی فرزندش رو بفرست مدرسه کمنیست میشه به خاطر مداخله روسیه و منافعی که برای صاحبان این تبلیغات داشت یعنی اون موقع های که تلوزیون و رسانه امروزی نبود ولی همین تبلیغ باعث شد که بسیاری حتی هم اگه شده از قوت و خوراک شون بزنند و در قبال این که فرزندشون نرن مدرسیه بتونن یه طوری با پرداخت وجوه نقد این ترک تحصیل رو برخند. اما تقریبا ۳۰ سال بعد که این افراد با هم جایی هم دیگر رو دیدند این طور گفتند. که فلانی چون خانواده پول داری داشت تونست ترک تحصیل این بابایی که این باور رو داشت که اگه بره مدرسه کمونیست مشه و نرفت و حالا یک کارگر ساده هستش و من که از خانواده فقیر بودم توی روستا و خانواده ام پول نداشت که در قبال معافیت مدرسه بده حالا یک پزشک هستم. اینجا دو درس داره. از این درس میفیمم که یک قانون تضاد باعث پیشرف یه آدمی می شه که در یک سطح اجتماعی هست. و دوم این که از گفته ها و شنیده های ما واقعا حالا حاظر ما رو میسازه.

    من خودم یه یتیمی بودم که تو ایران به خاطر کم لطفی دوستان دوباره بعد از سالها رفتم افغانستان با این باور که اونجا کشور خودمه و دیگه این مشکلات و کم ارزشی دیگه نخواهد بود اما غافل از این که این ریشه دوانده در تمام پوست و استخانم ولییییییییییییییییییییییییییییییییی … .اونجا هم با عنوانین مختلف بدتر از ایران به عنوان شیعه به عنوان نژاده قومی در مشقت قرار گرفتم. دوستان باور می کنید حتی حاظر نبودند که بهم شناسنامه بدن تا جایی که عموم گفت که هیچ راهی نیست مگر اینکه ایشون من رو به عنوان فرزند خواندگی بپذیره. از این قضه سالها گذشت تا اینکه انقدر شرایط سخت شد که عازم اروپا شدم. یک روزی با خود گفتم که حالا اینجا که همه آزادند و متمدن هستند و به یک زندگی که بهشت رویاهایم هستند رسیدم و تمام. کما این که این خبرها نیست تا اینکه خودم از درون واقعا تغیر کنم. با این سایت بعد از چنین کانال موفقیت آشنا شدم.

    حالا این موضوع این بحث نیست. بگذریم.

    اما موضوعی که استاد در این فایل و دیدگاه ذهنی ما ایراد کردند رو من حال کردم. و از اعماق وجودم می خوام برم امریکا و زبان انگلیسی رو هم خیلی دوست دارم و تو زبانم اصلا لحجه فارسی ندارم و زبان انگلیسی ام خوبه.

    وقتی که در آلمان در همان اوایل توی کمپ های مهاجرین بودن از خودم می پرسیدم که چرا اتباع سوریه به این سادگی از امکانات اجتماعی آلمان بهره می برن. اگه به قوانین مهاجرت باشه که افغانستان خیلی اوضاع نابسامان تری داره. و اگر نه این باید مشکل من باشه نه نقش قوانین مهاجرت یا شانس و یا ……

    از وقتی که روی خودم کار کردم قوانین برای من تغیر کرد اما برای کسانی که هر روز ناله می کردند تا همین حالا هم همان اس.

    در اوایل که این جا بودم خیلی از افراد مجرد اروپایی ها رو یه برده جنسی میدیدند. که آراه به قول خیلی ها اینجا نه ارزش خانواده هست و نه چیزی مثال اینها اما برخلاف اینها به خانواده انقدر اهمیت داده میشه که من آرزو می کردم که ای کاش منم یه زن و چند تا بچه داشتم تا از این همه امکانات استفاده می کردم. البته که از لحاظ فرهنگی اروپا و امریکا تقریبا یکی هستند. سال ها عموم بهمون می گفت که افریقا به خاطر این که الماس داره این طور مورد استعمار امریکا قرار گرفت و فکر می کرد که این طور انزجار و نفرت را در ما میکاره و همین طور هم بود. که بعدها حتی از امریکا و امریکایی بدم می آمد. با این که واقعیت امریکا رو من درک نکرده بودم. حتی همین الان هم خیلی ایرانی ها و افعانستانی ها امریکا رو یه استعمار گر می دونن ام و همین یه جمله توجهه افراد رو هرچه بیشتر به نکات منفی نه حتی امریکا بلکه به کشورهای دیگر هم ببره. بله همین امریکا وقتی پاش رسید در افغانستان تنها مزیتش این بود که این کشور در جامعه جهانی به عنوان یک کشور شناخته بشه با این که این همه کمک های جهانی در طی چندین سال اخیر وارد این کشور شد اما به خاطر باور های اکثریت که منفی بودند استفاده خیلی زیادی نشد. حتی اینجا در آلمان مساجد هستند که آدم می تونه برا عقایدش ازشنو استفاده کنند. اما درست در جنوب کشور یه جایی هست که بهش میگن مکان فرهنگر برهنگی یعنی افراد می تونن برن لخت مادر زاد حظور پیدا کنن. این یعنی این که آقا گل هست خار هم داره. تو چی رو می خوای این چهان با تما این تفاوت ها زیباست. یه روز یه زن باهجابی رو دیدم که راننده یه اتوبوس دو تیکه خیلی دراز بود. تحسینش کردم که با خودم گفتم که اگه این باور رو داشت که زن باید بشینه خونه و کارش بشه پرستاری و …. هرگز الان پشت این فرمون نبود. سپاگذاری کردم به خاطر این کشور آزاد و زیبا پس دوست عزیز اگر خانم هستی و میگی خانوادم اجازه نمی ده که برم خارج یا برم رشته ای رو که دوست دارم رو بخونم بدون که در گذشته با چه گفته ها و شنیده هایی درگیر بودی و پذیرفتی. تغیرش بده شرایط هم تغیر می کنه یکی از پاشنه های اشیل من این بود که هر وقت یه کار جدیدی رو می خواستم شروع کنم از درون انگار یه چیزی می گفت که تو حامی و خانواده ای نداری که پشتیبانی کنن در واقع همین نگرش پشتش یه باور شرک آلوده هست. که به آدم اجازه نمی ده که قدم بعدی بهش الاهم بشه.

    یه تابویی که حالا اینجا یه خورده زشت هست ذکر کنم با این که میدونم کسانی که توی این فضا نبودن چون هدایت نشدند به این چنین جاهایی اینه که فیلم های پورن انقدر در جامعه ما توسعه داره که تو افغانستان حتی بچه های در سنین ۱۳ سال هم در مبایل ها شون دارن که این موضع بعدها به تجاوز و بی ارزشی و ….. ختم میشه. یعنی چی؟ یعنی به چیزی که توجه کنی فرقی نمی کنه ثروت، فقر، فساد، بندباری، موفقیت …. به همان هدایت میشی و من حالا بیش از ۱۰ سال میشه که اصلا تلوزیون ندارم. و چقدر خوب بود که به خاطر تندگ دستی در دوران کودکی هم خودم تلوزیون نداشتم و حتی تا به حالا هم به فکر خریدنش هم نیافتادم بعضی اوقات خیلی ها می گن که یه تلوزیون بخر به بهانه یادگیری زبان اما به خودم می گم که برای یادگیری زبان راه های خیلی زیاد هست. خدا رو شکر.

    حالا بر می گرم به پیش فرض های افراد. از همشهری های من با این که من سر سفره ایرانی بزرگ شدم و یا اذیت شدم تونستم روی خودم کار کنم که نه تنها ایرانی رو دوست داشته باشم بلکه تمام مردم جهان رو دوست داشته باشم. ولی متاسفانه دوست من به خاطر این که تو ایران اذیت شده اینجا از زبان فارسی هم بدش میاد. با خودم گفتم که اگه ایشون قوانین رو میدونست هرگز چنین ذهنیتی نداشت. و یا حتی توی یه کلاس زبان به یه تبعه سوریه یه گز ایرانی تعارف کردم همین که دید مارک استاندار ایرانه از خوردنش هم امتناع کرد که این همه برای من درسی بود که از استاد واقعا یاد گرفتم. و خیلی هم ازشون ممنونم که ایشون ایرانی هستند و با همین ویژگی همزبانی تونستم که ذهنیت خودم رو به اکثریت ایرانی ها تغیر بدم.

    حالا خیلی به درازا کشید. خداوند را سپاسگذارم به خاطر این که در این راه قرار گرفتم، راهی که به ثروت خوشبختی، دوستی و سازندگی و سلامتی ختم میشه و من که سال ها افسرده بودم و سلامتی جسمی و روحی شده بود یک آرزو الان دارمش.

    تشکر می کنم از شما دوست عزیز که با علاقه این کامنت رو خوندید. و حرف آخر اینه که آدم توی هر جایی که باشه می تونه زندگی شو خلق کنه. این که اینجا ایران یا افغانستان هستش این فقط بازی ذهنه و گفته ها و شنیده هایی که در ما رسوخ کرده.

    درود

    با آرزوی سلامتی، ثروت و نعمت و موفقیت برای تمامی شما دوستان و شما استاد عزیز و مریم خانم.

    دوستتون دارم عزیزان ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    زهرا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1600 روز

    به نام خدا خدای بزرگ ومهربان بینظیر

    سلام ،سلام

    سلام میکنم به استاد عززززیزم

    سلام میکنم به مریم خانم عزیزم

    سلام میکنم به تمام دوستان محترم تو این مجموعه بینظیر.

    استاد عزیزم وقتی این فایل رو دیدم جالب بود تمام مثالهای شما برای من تداعی خاطره بودن وجالب بود من مدتی پیش یه خانم باشخصیتی رو داخل سوپر مارکت دیدم و بعداز صحبت کردن با ایشون متوجه شدم که ایشون عراقی هستن من با خودم گفتم وای خدای من ایشون عراقی هست و یه نگرانی برای من بوجود اومد حالا ایشون بنده خدا بینهایت انسان شریفی بودن وخیلی مؤدبانه صحبت می‌کردند استاد مدتی این موضوع برای من درگیری ذهنی ایجاد کرده بود که چرا عراقی‌ها تو ذهنم جور دیگه ای هستن وچرا این خانم اینقدر با افکار من فرق داشت استاد جان امروز بعداز گوش‌دادن این فایل فهمیدم بدون اینکه بدونم اینطور فکر میکردم ووقتی به صحبت‌های شما گوش دادم فهمیدم اینها تماما پیش‌فرض‌هایی بودن که برای ذهن من درست شده بود .

    استاد عزیزم مثالهای زیادی دارم از این قبیل مثالهای ولی میخوام زود برم سراغ سوال شما ،اینجا جاداره اولا از شما بینهایت بخاطر مطرح کردن این سوال تشکر کنم که چقدر زیبا ذهن شاگردهاتون رابه چالش میکشی ازتون ممنونم که از این روش استفاده کردیت تا ما بیشتر درسهامون را یاد بگیریم.

    من هم طبق فرمایشهای شما استاد بزرگوار قبل از شناخت شما فیلمها و اخبارها و وروایات زیادی را دنبال بودم وبه طبع ذهنیت وحشتناکی درباره آمریکا داشتم واین ذهنیت من هم بخاطر این بود که جدایه از فیلمهای تلوزیونی واخبارها خودم انواع و اقصام فیلمهای وحشتناک آمریکایی را ساعتها پیگیر بودم میترسیدمها ولی نمیدونم چرا تمایل من برای دیدن این فیلمهای وحشتناک زیاد بود به خاطر همین خیلی خیلی ازآمریکا وشخصیتهایی امریکایی وحشت زیادی داشتم .خیلی خیلی آرزو داشتم که مهاجرت کنم به خارج از کشور و این آرزوی قلبی من بود ولی هیچ وقت به آمریکا فکر هم نمیکردم واین بخاطر اون دیدها وشنیدهای مخرب من بود. میگفتم ،اگه رفتم میخوام جایی برم که صلح وصفا وصمیمیت باشه .میخوام جایی برم که همه جارو پاک وتمیز ببینم ،میخوام جایی باشم که آزاد باشم ،میخوام اونجا تلفیقی باشه از شهرو طبیعت میخوام آسمونش خاص باشه پراز ابرهای بینظیر ،میخوام برم جایی که آرامش باشه امنیت باشه،،وچون تو یه منطقه سرد سیر بزرگ شدم ، طوری بود که بیشتر ما توشهرمون زمستون را داشتیم دوست داشتم جایی برم که بیشتر سرسبزی و آب وهوای معتدل راتجربه کنم..آخه از گرما هم فراری هستم 🤭

    جالبه وقتی با شما اشناشدم شما سفرتون را شروع کردید وخدای من خدای من اینقدر برای من لذت بخش وخیال انگیز وبینظیر بود.،بله اونجا یعنی آمریکا همون جایی بود که من تو افکارم بود..

    اونجا که مایک عزیز را راحت داخل اروی ساعتها تنها می‌گذاشتید وبا خیال راحت با مریم جان میرفتید وشب هنگام برمیگشتید من به دخترم میگفتم من اینجا را میخوام من میخوام این امنیت رو تجربه کنم .،وای خدایا اونجا که از آسمان زیبای پارادایس برامون تصویر می‌گرفتید استاد ،استاد اونجا یعنی من دیییوانه میشدم ،وای خدا اونجا که نیاگارا را دیدم خدایا اونجا اونهمه آدم با نژادهای مختلف با ملیتهای مختلف کنار هم چقدر همه توصلحن با خودشون .اونجا که شما دوربین اون زوج جوان را گرفتید وازشون عکس گرفتید ..یعنی اینو میخوام بگم که شما عزیزان مریم عزیز دلم که با عشق فراوان ساعتها برامون فیلم گرفتند وزیباییهای جهان رو به قول خودشون به روایت تصویر برامون بازگو کردنند وبیدار مون کردیت. ،بیدارمون کردیت…

    استاد،استا ،استاد،، شما نمیدونید چیکار دارید میکنید نمیدونید چیکار داریت میکنید ..یه دنیا حرف دارم براتون یه دنیا ..استاد میخوام از نزدیک زیارتتون کنم شما عزیزم رو ومریم جانم را وبشینم ساعتها براتون صحبت کنم ..

    خلاصه کم کم افکارم عوض شد مدام به خودم میگفتم خدایا من چقدر از آمریکا میترسیدم چقدر وحشت داشتم..وای خدا وقتی که سفارشتون،درون به قول مریم جان (درون بچه😆 )رسید وشما باعشق فیلمهایی که از آسمان وبازم به قول مریم جان از دید پرنده برای ما ارسال کردیت گفتم من میخوام اونجا باشم اونجا دقیقا جایی هست که آرزوی منه من جایی میخواستم که هم زندگی شهری وهم طبیعت باهم یه منظره بینظیر را به نمایش بگذاره ..

    وقتی شما از مسابقه حاکی فیلمگرفتید چقدر برای من جالب بود که این کشور چقدر به فکر انسان وانسانیت هست که سریع بخوادواکسیناسیون را انجام بده و مردمش اینقدر باخودشون درصلح هستند که سریع براشون شرایطی محیا میشه که آزادتر ورهاتر باشن وچقدر به فکر مردمش هست که راحت با این حال که پول بلیط را ندادند بیرون براشون برنامه های خاص اجراکنند وبهشون اونقدر آزادی بدندن که خوشحال باشن ومردم چه ذهن‌های پاکی دارند که این موقعیتهارا تجربه میکنن.، .یا آنجا که اون خانم باکلاس باشخصیت شما ومریم جان را دعوت کرد برای دیدن گلهاش چقدر جالب بود برام من اینجوری دیدم آمریکارا که همه اونجا درصلح هستند باخودشون آشتی هستند ،درسته همه جا هم خوبی هست هم بدی چون تودنیای دوقطبی داریم زندگی میکنیم ولی بستگی داره من به عنوان یه انسان به چی فکر میکنم ..شما انسان بزرگواری هستید وبه واسطه افکارتون تمام خوبیها وزیباییها رو به ما نمایش دادیت وغیر از این نمیتونست باشه چون ذهن شما اینطوری هست .

    جنسهای باکیفیتی که می‌میخریدیت وبا عشق برای ما به تصویر میکشیدیت مدام به من می‌گفت ببین زهرا ببین چقدر اونجا باشکوهه بستگی داره تو بخوای چه چیزی رو ببینی چه خواسته ای از جهان داری..

    وقتی دوستاتون اومدن پارادایس و بچه‌ای فوقالعاده باهوششون رابه ما نشون دادین اون احترامی که بچها برای پدر ومادر خانواده قاعل بودند اون مهر ونوازشی که مادر خانواده قبل خواب به بچها داشتن اون آزادیه انتخابی که به بچها دادا بودند و یااینکه پدر خوانواده اینقدر به آرامش خانوادشون اهمیت میدادند برای من درسهای فراوان داشت .

    اونجا که فهمیدم مادر خانواده خودشون یه بیزینس خفن دارن اینکه همه ماهیگیری رو بلد بودند اونجا که باهم چقدر متحد بودند وخیلی خیلی چیزا همه وهمه درسهای نابی بودند. که به قول مریم جان به زبان تصاویر با لذت فراوان به من یاد دادند که ..زهرا،افکارت رو درست کن .میشه دنیا رو جور دیگری دید.

    وقتی به قبیله آمیش مارو بردیدچقدر برای من جالب بود که اینقدر آزادی تو این کشور هست ..همین که ایالتهای متعددی داره..چقدر برای من جالب بود.

    اونروز یکی از اساتید دانشگاهم فرمایش میکردند که نمیشه به یه ایرانی به راحتی مجوز حمل صلاح داد درحالی که داخل آمریکا این مجوز ازاده ..دقیق اینجور گفتند که اینجا مردم بخاطر مسائل مختلف زود واکنش نشون می‌دند.درحالی که من داخل فیلم مسابقه حاکی دیدم مردم رو خودشون چقدر کنترل دارند..با این حال که جشن وشادیشون بود وشاید مشروب هم خورده باشن خیلی درست رفتار میکردند.

    استاد عزیزم اگه بخوام بنویسم باید بشینم طومار بنویسم وبنویسم وبنویسم..

    استاد شما با ما کاری کردی که در گفته ها ناتوانم..

    من بعداز پیگیری سریال بینظیر سفر به‌دور آمریکا و سریال فوقالعاده زندگی در بهشت خیلی تغییر کردم افکارم .نگرشم.تواناییهام.دیدم به جهان.همه وهمه تغییر کردند.

    من امریکارا وایران رو باهم مقایسه کردم و این دوکشور رو اینجور دیدم ..،

    مثل دوتا خانواده مختلف وکاملا متفاوت میشه تویه خانواده به بچهات حکومت ظالمانه داشته باشه ومدام اینطور رفتار کنی که همه حسودند ،همه وحشتناکند،دوراز خونه وبیرون از چهاردیواریت فقط وفقط ظلم وستم ونابسامانی درانتظارت هست..

    و میشه با شکوه بود به فکر پیشرفت ورونق وشادی بود میشه به بچه‌ات یاد بدی خوب بودن رو باصفا بودن رو تمیز بودن رو باکیفیت بودن رو بهترین بودن رو میتونی به بچهات یاد بدی سخاوت مند باشن میتونی یاد بدی پرچمها درکنار هم یه تصویر فوقالعاده نمایش بده میتونی اونقدر ازادیاندیشه بدیبه خانوادت که بشن یه ایستوره…

    بینهایت از شما سپاسگزارم استاد عززززززیز دلم عاااااشقتونم عاشقتونم..

    از شما مریم عزیزم سپاسگذارم که اینقدر قشنگ برای ما فیلم برداری کردید واینقدر به ما لذت دادی.ازتون ممنونم.

    از تمام دوستان بامحبتم تواین مجموعه سپاسگذارم وخیلی خوشحالم که با شما همراهم..

    خدا جونم خدای بینظیرم ازت سپاسگذارم که کمکم کردی این کامنت رو بنویسم .کمکم کردی تا زیباییهای جهان بینظیرت رو ببینم خدا جونم شکرت.

    باسپاس فراوان :زهرا درخشنده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    پرستش گفته:
    مدت عضویت: 1627 روز

    بنام خداوند هدایتگری که انقدر زیبایی افریده و دستان قدرتمند و با ارزشش را روانه ی زندگی تک تک مان کرده

    سلام و درود بر دست هدایتگر پروردگارم ناجی بشریت این تاریخ و سلامی از عمق جان به مریم جان زندگی ام که مرا به خودم پس داد به انسان بودنم به شریف بودنم نه کنیز بودنم به دختر قوی بودنم نه اضافه بودن مبدا رد سلام خدمت خانواده صمیمی هم فرکانسی عباسمنشی من

    عاشقتونم که هرکدوم جلوه ای از زیبایی های رب یکتای وهابم هستین💖

    هر گاه که پای وجود به این خانه ی گسترده میگذارم دریایی از نعمت ها و درهایی از رحمت به رویم گشوده میگردد…

    آمریکا

    سفرنامه

    زندگی دربهشت

    اصلا واژه ی زندگی

    ان هم در بهشت پاردایسی که ملکه اش مریم عزیزم و پادشاهش استاد عباسمنش است که به من فهماند بهشت چیزی نیس که نتوان دید همین دنیا هم وجود دارد و فقط برای افراد مشخص نیست برای همه فراوان و ارزانی شده از سوی رب به شرط قبول هدایت و باور است

    انقدر حال خوب و معجزه و لذت بی پایان و برکت در پشت این کلمات گنجانده شده که نمیدانم چه بنویسم واژه ها توان وصف احساسم را ندارند دستانم تاب نوشتن این جریان عظیم از انرژی مثبت کیهان را ندارند همانی که یکتای من خودش گفته اگر تمام دریاها و اقیانوس ها مرکب و تمام درختان قلم شوند نمیتوانند نعمت بیشمار را بنویسند سریال زندگی در بهشت سلول به سلول وجودم را با این فراوانی عجین کرد باورهایی به من بخشید که تمام مول به مول زندگی ام تحولی بزرگ پیدا کرد گویی جهان درونم به جهانی دیگر تبدیل شد قیامت زندگی زمینی ام رخداد و هدایتی عجیب معجزه اسا شدم ان هم در روزهای اخر زندگی ام که دیگر امید یک روز نفس کشیدن نداشتم چه رسد به زندگی کردن

    خدا تو کیستی!!!چیکار کردی!!!!استاد چه کردی بامن؟مریم جانم ایا واقعا انسانی؟وجودتان چقدر خداگونه س مرا به خودم به خدام به بهشت به عشق به هرچه هرچه هرچه زیبایی س رساند

    انقدر سلول به سلول تنم شده سپاس و ستایش خداوند تشکر عاشقانه از شما دو گوهر ناب که نمیدوانم از کجا بنویسم از این همه فراوانی از باورهایی که مرا کوبید و از نو ساخت از زیبایی ها از سلامتی ها از ارامش از تلاش و بینشی متفاوت به جهان از کدام بنویسم که هرکدام کتابیست قطور

    نه درمجال میگنجد نه در واژه ها تعریف میشود

    همین دو سفرنامه و سریال که با این ارزش اما خداگونه بی منت هدیه شد به مازندگی مرا در سه ماه باورت میشود؟سه ماه فقط چیزی که از نظر اطرافیانم عمر باید گذاشت تا به این مدار رسید به این نعمت ها به این اسایش و بهره مندی ار فراوانی ها

    اما در رابطه با موضوع این قسمت داستان ها دارم که چگونه مرا از بند کینه ها رها کرد وجودم شخم زد و جوانه زدم

    هفت سالی که برا خودم با باورهای نادرستی که خودم اطرافیانم تلوزیون و جامعه ام از کودکی در من ساخته بود جهنمی پر سوز و گداز ساخته بودم را ویران کرد حالا رها و ازاد همچون پرنده ای سبک بال دراوج با لذت و ارامش دارم بهشت را تجربه میکنم

    قلبم میگوید اززندگی خودم بنویسم از همان باورها که تک به تک سکشته شدند و با این سفرنامه و سریال زیبایی هایب بهشتم را هر لحظه افرون میکند

    از کودکی ام شروع میکنم پدرم فردی به شدت اهل سفر طوری که در سال سه چهار بار تقریبا نصف ماه های سال در سفرمیگذشت

    در سن 12سالگی من کل ایران را تمام کردم و حتی 50درصد شهر ها بالای سه الی ده بار سفر کردم و مشهد هم بالای 20بار من فرزند ارومیه ام

    هر بار از این شهر ها میگذشتیم و انسانها و اداب و رسوم و زیبایی های هر شهر خاطره ای دردفتر زندگیمان میشد

    تا اینکه در 14سالگی مادر و پدرم جدا زندگی کردن و نا پای میز طلاق رفتند و ازان روز زندگیم زیر و رو شد

    کارهای خانه و مسئولیت ها بزرگ برای یک دختر بی تجربه و روزهاییکه تصور یک ثانیه هاش به شدت مرا نابود میکرد ولی به واسطه همین سفرنامه و همین سریال از دل ان تاریکی ها طیفی نورانی از زیباترین رنگهای جهان را به من یاداوری کرد و به صلح رسیدم از ان روز ها گذشتم و بهشت راتجربه میکنم

    بهشتی که خدا با دست زیبایش چون استاد دراینجهان به من بخشید

    استاد مراروانی کردین مرا عاشق دیوانه کردین که جز لذت و شکر و وجد و ذوق هرلحظه چیزی اززندگی نمیداند

    یادم امد همان سفر ها فراموشم شده بودچه نعمت بزرگی بود اما هرگزبا اگاهی و بینش عمیق سفرنکردیم

    سفرشماتنها سفریست که هر لحظه اش معجزه و هدایت و فایل های ثبت شده اش دری زیبا به روی سعادت شد

    امریکارا از کودکی از رسانه و تلوزیون وشنیده ها و دیده ها جایی نا امن

    مردمانی گناه کار و جهنمی

    اب و هوایی پردود و ناارام

    مکانی به دور ازارامش به دوراززیبایی به دور از حضورخدا و پر ازصحنه های خشونت یا +18

    تصوری که داشتم سرزمینی پر ازانسان های زودگو و قدرمتند در جهت نادرست که همه از راه حرام ثروت زیادی دارند و در ان برج های سربه فلک کشیده و ادم هایی تافته ی جدا بافته دریک کلام 90درصد اینها و ده درصد باهوش و دانشمند و …

    در یک جمله سیاره ای دور اززمین با افرادی غیر قابل دسترس فرازمینی که ثروتمند و شیوه زندگی متفاوت که نمیشود بهشان نزدیک شد حتی چه برسه ارتباط برقرار کرد دیگر چه رسد زندگی انگونه را تجربه کرد!

    تا اینکه یکبار در تلوزیون خیابان های کثیف و پر از افراد خلافکار دیدم و ترس بیشتر وجودم را گرفت که نباید در جایی بود که امریکایی انجا باشد

    یا نوع لباس هایشان انقدر تجملاتی و متفاوت است که هرگز برای افرادی مثل من نیست

    و .. هزاران افکار نادرست که مرا در زندانی از افکار محدود محبوس کرده بود

    اما همیشه کلمه ی خارجی ها،خارجه،خارج میامد من امریکا به ذهنم میامد

    استاد از لباس هایی که اینقدر ساده و زیبا میپوشند

    از خونگرمی افراد با همدیگر

    از صلح همگانی به دور از هرگونه نژاد پرستی و درنهایت ارامش و احترام

    از زیبایی های طبیعی جهان خلقت

    از فراوانی نعمت و زیبایی ها

    از فعال و تلاشگر و بااراده ودرستکار بودن مردمانش

    از اب و هوای معتدل و به شدت رویایی

    از دریاهایی که ساحلش فضایی پر ازشادی و انرژی مثبت به دورازهرگونه صحنه ها ناجور و زیاده روی ها اسراف گونه

    از ارامش و صدا و جریان زندگی در تک تک لحظه ها در دل رود خانه ها در طلوع و غروف کنار ساحل و شهر ها و هر چه فراوانی نعمتی که خداوند خلق کرده یا توسط دستانی که عاشقانه یاریشان میکند تا مدرن تر و بهتر از قبل جهان را گسترش دهند

    از پاکیزگی و اراستگی افراد و خیابان ها ومراکز عمومی

    مثل مراکزخرید و تجاری از بانک های مجلل و شیک

    از این همه صلح و لذت بردن جریانی از فرکانس مثبت واتفاقات معجزه اسا و فضاهایی پر از هدایت و نگاه محبت گر پروردگار

    از همه و همه و همه ی زیبایی هایی که چه به وجودم و چه به جهانم بخشیده کم گفتم همین فایل سفر نامه امریکا و سریال زندگی در بهشتی که مرا حداقل در این جهان بهشتی کرد و بی شک جهان دگر هم همینطور خواهد بود اگر درمسیر بمانم ان شاالله

    منی که پدر و مادرم تا پای میز طلاق رفتند گفتم تو امریکا عار نیس و عادیه هیچ کس پدر و مادرنداره یا نمیساتشون حتی!غافل از اینکه نمیدانستم افکار و باور های نادرست و شرک الود خودمان زندگی مان را اینگونه ساخت و اکنون که تغییر کردم با دیدن این صلح و زیبایی ها همان پل ها شکسته شده و خانه ی ویران و دلهای پر از کینه و گناهان و شرک و کفر روز افزون که دیگر امیدی به ثابت ماندنش حتی نبود که ویران تر نشود چه رسدبه اینکه به این بهشت مبدل شود نبود و این کار شما همان پل های شکسته شده و اتش گرفته و خاکستر شده و تار عنکبوت گرفته و منظره ی دلخراش را تبدیل به خانه ای بهشتی پر از صلح و ارامش و سلامتی و ثروت و لذت و زیبایی هرچه تمام تر کرد خاطره هایی که اکنون به شیرین ترین تبدیل شده

    منی که از سمباده کشی و رنگ کردن در

    از ایزوگاه کردن پشت بام

    از سیمان کشی چند باره و هرساله کف حیاط با دشتان کوچکم با گریه

    از گچ کاری کف خانه و سقف و تعمیر هرساله

    از بتونه کشی و سمباده کشی باران خورده سقف و رنگ کردن و ایستادن ساعت ها پای نردبان با وجود داشتن پول برای گرفتن کارگر غافل از اینکه پدرم مرا قوی بار میاورد ولی من با باور های نادرستی که مسخره ها و حرفای اطرافیان به من میداد همه را تبدیل به خاطره بد و کینه از پدردر دلم کرده بود (باور های نادرست جایش را به بخشیدن تمام افراد گذشته صاف و زلال شدن درون و شنیدن الهامات سبک و ارام شدن و رهایی از گذشته حتی وقتی در دلم به یاد میاورم ناخوداگاه لبخند روی لبانم مینشیند نه تنها بخشیدم بلکه به همه انها عشق میورزم) چون شما مرا ساختیدفهمیدم که زندگی انجام با لذت همان کارها و تجربه هاست و چقدر قوی و بزرگ کرد منو این تجربه ها)

    مریم جانم که تک تک کارهای خانه را خودش انجام میدهد و ابتکار هم به خرج میدهد و لذت میبرد(باور اینکه تمام کارها را مادر باید انجام میداد من چرا هفت سال است کارهای داخل خانه و مسئولیت های سنگین دارم حالا به باوری پر از لذت تبدیل شده من الان وقتی ساعت را نگاه میکنم که وقت غذا درست کردن وقت نظافت خانه وقت کار کردن در این خانه شده با ذوق میرم و همه کار ها بالذت و به راحتی انجام میشه و تنها مادر نباید کار میکردو اون ها محبت بود و حس شکر گذاری که هرلحظه مرا بیشتر به وجد می اورد)

    شمایی که با وجود ان همه ثروت سوت بزنین و همه کاراتون انجام بشه با نجاری خودتون میز بسازین چیکن شا بسازین و به هوم ترکتورش گسترش بدین از ساختن ان جاده جنگلی از سوزاندن ان درخت ها کنار ادم هایی که انگونه بی ریا و صمیمانه با لذت بردن زحمت و سختی را به لذت و تجربه ای ناب و در عین حال هدایت و درسی بی پایان برای ما (بااراده بودن جی کاب/اعراض کردن افراد از ناخواسته ها/خانواده ای صمیمی بودن در عین پرجمعیت بودن به دور ازهرگونه فرق گذاشتن بین فرزندان/متفاوت بودن باور ها و روحیه های افراد در عین دوقلو بودن)(اینکه افراد انجا از همان کودکی دنبال هدف ها و تلاش ها و در مسیر رویاها بودن ها هستند واقعا قابل تحسینع)

    امن و درستکار و خوب بودن تمام تعمیر کاران و مراجعه کنندگان ان بهشت (باور دزد بودن افراد و چشم ناپاکی و حریص بودن ان ادم ها را در من اصلاح کرد)

    واااای که انقدر زیاد است مغزم بعد از گذشت سه ساعت سوت میکشد از این همه فراوانی و تغییر و زیبایی این دو فایلنامه به تنهایی اینگونه در زمان کوتاه سه ماه مرا تغییر داد و به قول همان موزیک شادی بخش من زندگی میکنم اندازه ی صد سال در روز

    استاد از تک تک این فایل ها از زمانی که برایش گذاشتین از اجازه ای که دادین این زندگی شخصی به ما نشان داده شود و اینگونه متحولمان کند ممنونم و از این چالش و مسابقه که اینگونه چشم مرا باز کرد و به من یاد اوری کرد و به عمق تغییرم پی بردم واقعا ممنونم دستان درخشانتان را میبوسم انرژی خالصانه مثبتم را روانه ی قلب هردویتان میکنم و واقعا این ها چیزی جز انرژی و درون خود شما نیست و بقول خودتان بدی و خوبی زیبایی و زشتی ثروت و فقر سلامتی وبیماری شکست و موفقیت ارامش و پریشانی همیشه هستند و انتخاب با ماست که چگونه نگاه کنیم کدام را ببینیم و تجربه کنیم پس انقدر زیبایی هست که فرصتی برای زشتی ها نباشد انقدر نعمت هست که زمانی برای نداشته ها فکر کردن گذاشت انقدر دلیل برای شکر گذاری هست که تا بیایی انها را شکر کنی دیگر زمانی برای ناشکری نماند و این شکر گذاری وااای چه فراوانی هایی را فراوان تر به زندگی ات میبخشد خدایا شکرت

    منی که در شهرم ارومیه با کورد ها دشمن و افرادشان را بسیار حقییر میکردم اکنون با تغییر نگاهم همانها شدند یکی از دستان زیبایی که در روز محبت و انرژی از سویشان دریافت میکنم همان هایی که روزی شمشیر را از رو بسته بودم با نفرتم

    هر جا میروم زیباییست امریکا به من این درس را داد که قضاوت نکنم و ببینم نگاهم راتغییر دهم باور های خودم را داشته باشه به دور ازهر جانب داری

    از میام این همه باور و عقیده و بینش من با شما زیبایی را دیدم باور های قوی و زندگی ساز و زیبا و زندگی بخش را دریافت کردم و هر لحظه این روند راادامه میدهم با یاری الله

    از میان تمام زشتی ها و ناامنی ها و پلیدی ها و کمبود ها گذر کردم و حالا با تمام وجودم زیبایی را درس زندگی را خوب بودن جهان را گستردگی و فراوانی در زمین و اسمان را در کوله ام گذاشتم و به در مسیر زندگی سعادتمند عاشقانه قدم برمیدارم و در قدم به قدم های کوچک و بزرگم وجودتان را ارج مینهم و ازشما تشکر میکنم که دست خدایی شدین که اورا به من نشان دادین و با دیدن او دنیایی از هر چه خوبیست به زندگی ام وارد

    و این بند که :

    اگر خودت را پیدا کنی حقیقت را کشف میکنی

    در راه حقیقت به عشق میرسی

    در پی عشق خدارا میابی

    و درخدا به همه چیز خواهی رسید

    به همه چیز رسیدم و شما و این سریال دلیل این معجزه ها شد

    همین تغییر باور ها در مورد امریکا همین نظمی که دارد انسانهایی که دارد شرایطی که دارد مکان ها یش ابو هوایش قوانینش نعمت های زیبای تمام معنایش مرا به تغییر باور درمورد باور خدا شناخت معشوقم الله یکتا

    تغییر نگرشم در مورد افراد و شرایط

    هر باوری را قبول نکنم هرچه در هر جا دیدم و شنیدم به قضاوت قبول نکنم مراقب ورودی های ذهنم وطرز نگاهم با احساسم به این جهان گسترده باشم تا به زیبایی هرچه تمام ترسعادت دنیا و اخرت را تجربه کنم

    همین دو سفرنامه و سریال زندگی در بهشت در سه ماه این باورهاراایجاد و این نتایج که اقیانوسی از معجزه ها و اتفاقات رویایی و به شدت زیبا و باور نکردنی برای دیگران اینگونه زندگی ام را ساخت

    چه برسد به فایل های دیگرسریال تمرکز بزنکاتمقبتی که هنوز فرصت نکردم ببینم و یا دیگر فایل های رایگان

    وای که فایل های غیر رایگان چه معجزاتی به همراه دارد چه گنج بزرگیست این سایت این فایل هایی که بدون چشم داشت بخشیدید تا به واسطه ی همین ها با پرداخت بهای دیگر فایل ها جریانی از هر چه زیبایی و ثروت و نعمت و زندگی سعادتمند وجود دارد به زندگی ام وارد شود و البته ماندگار 💖🌹 اصلا حالم طوریست که نمیدانم چه نوشتم و چطور میخوام به پایان برم این ذره ای ناچیز از بیییییینهایت زیبایی هایی بود که از سفرنامه و زندگی در بهشت دریافت کردم و نوشتم چشمانم دیگر تار میبند حتی دیگر نمیتوانم برگردم و متنم را بخوانم و بعد ثبت کنم امد و نوشتم توام بخوان و باور کن

    که خدا معجزه های فراوانش را روانه ی زندگی ات کرده الهی شکر و تمام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مرجان دغلاوی گفته:
    مدت عضویت: 2413 روز

    سلام و صد سلام به همه هم فرکانسی های عزیزم استاد مهربانم مریم جون عزیزم واقعا خیلی باهاتون کیف میکنم صبحها تا چشم باز میکنم بعداز شکرگذاری میام تو تلگرام ببینم شما چه فایل جدیدی چه آموزه جدیدی چی قرار امروز من یاد بگیرم رو توی کانال گذاشتین اما مدتیه تلگرام خیلی دیر البته از نظر من که خیلی مشتاق دیدن کلیپ ها و آموزه هاتون هستم🌷🌷🌷🌷 میاد رو کانال یادم اومد که توی کلاپ هاوس گفتین که دیگه فوکوس و تمرکزتون روی سایت هست و من دیگه اول از همه میرم اونجا و کلیپ ها نظرات دوستان همه و همه برام درس هرروز و هرروز برام یه درس جدیده تازه رفتم کلاپ هاوس هم نصب کردم فیکش رو اما نصب نشد 😁چون گوشیم اندرویده میدونستم اما میخواستم شانسم رو امتحان کنم تا بتونم باهاتون ارتباط بگیرم و صدای دلنشینتون رو گوش بدم وقتی بچه ها باهاتون صحبت میکردن پیش خودم گفتم مرجان ببین چقدر این افراد مدارشون بالاست که دارن با استاد جون حرف میزنن .

    سوال این هست که قبل از سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت چه دیدگاهی داشتم و این باور و دیدگاه از کجا نشات گرفته و الان چه دیدگاهی دارم

    راستش استاد قبل از سفر به دور آمریکا کلا من فکر میکردم آمریکاییها مردمان زور گو دعوایی بعد چون از نظر بدنی هیکلی هستن همش حق بقیه رو بزور میخوان بگیرن بعد باندهای سیاه پوستانی داره که از این زنجیر گردنبد ضخیما تو گردناشونه و کل بدنشون چاقو خورده و رو بدناشون جای مشت و لگد و درگیری مدام با پلیس و بگیر و ببند و مواد مخدر خرید و فروش میکنن و تجاوز میکنن و خواننده هاشون حتی از خانواده معتاد در هم پاشیده ای هستن و حتی من توی اخبار و تلویریون یعنی بچه که بودیم تنها سرگرمی ما تلویزیون بود و این سریالها رو نشون میداد و می گفتن ۸۰درصد مردای آمریکایی حالا من مجردم ببینید چه دیدگاهی برای من ساخته شد که زناشون رو کتک میزنن و همیشه خدا این زنها زیر چشمشان کبود هست و همش تو دادگاه و پاسگاه دنبال گرفتن حقشان هستن و فیلمهایی دیدم که زنها رو میدزدن و سالها زندانیشون میکنن توی یه زیزمین متروکه فقط در حد اب و غذا دادن و مثلا یه خانم ۲۰ساله بوده تا۴۰سالگی دزدیه شده بوده و داخل یه زیزمین متروکه توسط این مرد ظالم مورد اذیت و آزار جنسی و کتکهای شدیدی قرار می گرفته. خیلی هم شنیده و دیدم که بچه هاشون از سن خیلی کم در به در دنبال پدر و مادر واقعی خودشون میگردن یعنی این طفلیا یا یتیم خونه بودن حتی کارتونهایی که میدیریم همینها بود یا با یه مادر عصبی و پدری که از بچگی ترکشون کرده بود بزرگ شدن😁 و یا پدرشون الکلی و دایم الخمرن و همیشه هم چه تو مدرسه چه دانشگاه پرچم آمریکا رو میسوزوندیم و هرکی بیشتر میسوزاند و لگد میزدبه پرچم مسلمونتر بود😄😄 من از همون اول بچگی که حتی پدر و مادر من تحت تاثیر این دولت و رسانه ها بودن و الانم یه جور دیگه وابسته و تحت تاثیرن به ما میگفتن بله باید بریم راهپیمایی مگر ما مسلمان نیستیم که از حق مردم فلسطین دفاع کنیم حالا استاد ما یه خانواده فرهنگی هستیم پدرم معلم بودن و خود پدرم هم همین گفته ها رو به بچه ها و ما اموزش میداد به هر حال رفته رفته این دیدگاه کمرنگ شده خدارو صدهزار مرتبه شکر ولی من همون دوران بچگی حس بدی داشتم وقتیکه بلند بلند میگفتم مرگ بر امریکا چون حسم بد میشد.

    کلی حرفای دیگه از رسانه و اخبار و رادیو و مردم و جامعه و دوستامون حتی استاد معلمامون پدر بزرگ مادر بزرگمون ازشون خیلی در مورد آمریکا بد شنیدیدم راستی استاد تو کلیپ زندگی در بهشت قسمت ۱۷۲گفتین که خیلی مارو از افغانیا میترسوندن بله من کاملا یادمه مامان حتی تهدید کرده بود چون من یه دوست افغانی بسیار آروم داشتم خانواده خوب ولی مامانم تهدیدم کرد که حق نداری باهاشون دوست باشی کلا پیششون نشین باهاشون حرف نزن کار به کارشون نداشته باش و بذر کینه و نفرت تو دلم کاشته شد.دوستیمون نفرت شد.

    و الان با آموزه های شما راه و طریق درست و معنوی شما یاد گرفتم که اصلا اینطور نیست و استاد الان خیلی باز هم باید روی خودم کار کنم تا به باور قویتری برسم اما شما کلا دیدگاهمو مثبت کردین به این سرزمین به این ملت هممیشه در صحنه شاااد😄😄 چقدر مردم بامزه و آنستی هستن حس میکنم چقدر میشه راحت باهاشون دوست شد چقدر صمیمی هستن فیلم میگرفتین فقط لبخند و دست تکون میدادن چقدر مهربانن. اون اقای لَری چقدر آدم خوبیه موج موج انرژی مثبتن بله بقول شما همه جا بد و خوب هست اما کانون توجه من هست که زندگیمو متحول میکنه آهان اینم بگم مردمشون خانوادگی میان پارک باشگاه استدیوم و من اصلا یاد ندارم که شنیده باشم آمریکاییها مردم خون گرمی هستن یا خانواده دارن همشون سرد و بی روح و بی خانوادگی بودن😁

    واقعا ازتون ممنونم که دیدگاه منو تغییر دادین و چقدر اشتباه میکردم که به هر حرفی به هر رسانه ای گوش میدادم البته الان دیگه کنترل میکنم خودمو که اصلا اخبار نمیبینم سریال مطلقا من که عاشق سریال بودم الان ۳ساله که دیگه نمیبینم و همه کلا بهم میگن تو تغییر کردی تو متفاوتی اما اونا راز رو درون من نمیدونن 😄😄

    دوستتون دارم عزیزای دلم مرسی از اینهمه زحمتی که میکشین خدا قوت بهتون 🌷🌷🌷🌷😚😚😚😚😚😚😚😚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمد رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    سلام و درود بیکران به همه عزیزانم

    تو مدت دو سه سالی که با این سایت و این مطالب آشنا شدم چندین بار فکر کردم که دیگه همه چیز رو فهمیدم و الان قانون رو بلدم ولی هر بار که درک تازه ای پیدا میکردم میگفتم آهااااان حالا فهمیدم تا حالا درست مطلب رو نگرفته بودم و این اتفاق همچنان ادامه داره ولی با این تفاوت که فهمیدم این یه سفره و مقصدی نداره مدت زمان سفر مدت زمان عمرمه و انتهایی برای درک وجود نداره، آسموون بیکران است و هر چه خودت رو بتونی بیشتر رها کنی بتونی بیشتر سبک کنی بالاتر میری ، سقفی وجود نداره!!هرچه بالاتر بری مسایل رو کلان تر میبینی و مشکلات رو ریز تر!!

    بریم سر اصل مطلب!

    1- قبل از دیدن این دو بخش دیدگاه درستی در مورد آمریکا نداشتم، یه جورایی باور کرده بودم آمریکا جهان خواره و شیطان بزرگ که میگن راست میگه!!کلی هم شواهد و مستندات داشتم که این موضوع رو تایید میکرد و تو همه بحث هام با آدم های کشورهای دیگه، اینو بهشون میگفتم و به حساب خودم بهشون ثابت میکردم و آگاهشون میکردم تا از خواب غفلت بیدار بشن!! :) یه دوست ایتالیایی داشتم که اینقدر این حرفا رو بهش زده بودم که اگر جلوی اون این بحث ها پیش میومد فرار میکرد و میگفت اگه محمد شروع کنه تا 2 ساعت دیگه باید اینجا بمونیم!! البته دیدم نسبت به مردم بد نبود و همه چیز رو از دید دولت آمریکا میدیدم حتی بدبختیای مردم ایران رو. دوست نداشتم برم آمریکا ، چون میگفتم لابد از تو فرودگاه میخوان بهمون توهین کنن بعدم تو شهر گیر پلیس وحشی و اسلحه کش بیوفتیم یا اینکه یه مشت نژاد پرست مزاحممون بشن!!تازه اگه اونجا که میریم تیراندازی نشه! آخه وقتی اسلحه آزاده هرکی دلش خواست میتونه هر کاری دلش خواست بکنه.یا میگفتم بیچاره کسایی که اونجا بچه مدرسه ای دارن هر روز که بچه میره مدرسه معلوم نیست برمیگرده یا نه از بس که اینا تو مدارسشون تیراندازی میشه!!اوه اوه….

    2-همونطور که گفتم نگرشم از اطلاعاتی بود که گرفته بودم هم تلویزیون و اخبار ایران و هم حوادثی که بی بی سی اعلام میکرد البته وقتی مدرسه بودیم پرچم آمریکا رو جلو در رو زمین کشیده بودن که هر روز از روش رد بشیم و ما هم هر وقت چیزی تو اخبار میشنیدیم میرفتم با لگد های محکم تر رو پرچمشون انتقاممون رو ازشون میگرفتیم :) . من چندین سال صبح که میرفتم دفتر کارم، اول سایت بی بی سی رو باز میکردم و تمام اخبار رو میخوندم چون یه آدم حسابی و تحصیل کرده باید بدونه تو دنیا چه خبره تا توی جمع حرفی برای گفتن داشته باشه!! واااای خدا چی بودم من!!!خدایا شکرت. البته تو واتساپ و تلگرام و غیره هم همه دوستان و آشناییان اگر مطلبی در این خصوص بود که از دستم در میرفت برام میفرستادن!! راستی الان چرا هیچکی برام از این چیزا نمیفرسته؟؟!! دوستها و آشناهام که اکثرشون همونن!! نکنه آمریکا رفتارش تغییر کرده!! بالاخره انگار اخلاقش رو خوب کرده!!

    3- اول من تصمیم گرفتم که تغییر کنم و بعد جهان هم وظیفه اش رو انجام داد! سریال سفر به دور آمریکا کلی زیبایی نشونم داد، دیدن مایک که خیلی خوشحال و راحت همه جا دوست پیدا میکرد کلی ترمز و باور مخرب رو تو ذهنم ترکوند! دیدن مریم جان که هرطور دلش میخواست میپوشید (البته اون زمان از تو آینه و عینک و غیره ایشون رو زیارت میکردم) باورهای متعصبانه ام رو از بین برد. اینکه با دوربین روشن وارد مکان ها میشد یا جاهایی که مردم با مایو یا لباس های خیلی راحت بودن و هیچکس هم برخورد بدی نمی کرد! قوانین یا پارک هایی که هیچ تفاوتی بین شما یا آمریکایی ها قایل نبودن!

    و در سریال زندگی در بهشت مثلا اون قسمت که پلیس اومد بخاطر آتش سوزی که راه انداخته بودید با چه برخورد خوب و منطقی کارشون رو انجام دادند و رفتند! تراکتور خریدنتون و توضیح و صمیمیت اون مسئول بدون توجه به نژادتون. خریدن اون گاراژ و تخلیه حرفه ایش و برخورد عالیشون .یا اون یارو که قیافش ته نژادپرست بود (البته با دید گذشتم) که اومد چاه آب رو درست کنه و آخرش چی شد!! همه و همه بهم ثابت کرد دنیا اونجوریه که من میخوام ببینم !! آدم ها اونجورین که باید باشن ، رفتارشون با من به من ربط نداره نه قوانین کشور.. مشکلات تحریم و غیره مال کسیه که قبولش میکنه و گرنه جز خیر توش نیست، به قول قرآن بارون هم میتونه چشمه ها رو جوشان کنه و زندگی خلق کنه هم میتونه سیل بشه و نابود کنه! بستگی به دریافت کنندش داره. اتفاقات به خودی خود نه خوبن نه بد! صرفا اتفاقن، این ما هستیم که با توجه به نگرشمون بهشون برچسب میزنیم.

    در پناه حق پیروز و شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مانی گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    سلام ودرودبراستاد عباسمنش عزیز وهمه همفرکانسیهای باعشق سایت.عرض کنم خدمت شما که من هیچگونه پیش فرض منفی از سن نوجوانی تا الان درباره هویت وماهیت امریکا نداشته ام وندارم ونخواهم داشت به این خاطر که از هم اون بچگی احساسم وقلبم نسبت به امریکا ودنیای خارج مثبت بودواخبار وشنیده هاازدور وبر اطرافم هیچ گونه تاثیری دراحساسم نسبت به امریکا نداشت من متولد سال ۶۰ هستم وهمه ای تجربه ها که استاداز اون زمان داره رو درزندگی داشتم وخدا میدونه که چقدر به امریکا ودنیای خارج حس خوب داشتم ودارم حالا از طریق فیلمها وعکسها وتعریفها و….الان هم که خداروشکر ارطریق سریال سفربه دوره امریکا وزندگی دربهشت باورهام واحساستتم بسیار قوی ترشد وخدا شاهده وقتی این فایلهارو میبینم انگار که خودم دارم تجربشون میکنم وبرام عادی و هیچ جای شک و شبهه ای تو ذهنم ایجاد نمیشه.به یاری خداوند رب وهدایتهاش والهاماتش وکمکش ار طریق تجربه ها ودرسهای استاد عزیز ووا قعا میگم دلسوووووز که من به الله قسم میگم .این حس استاد رو احساسش میکنم هم از کلامش هم از رفتارش هم از نگاهش هم از چشمانش وباور دارم که اصل ماجرای این جهان همینه ورسیدن به احساس خوب وآرامش الهی با آدمهای خوب وهمدار وهمفرکانس امیدوارم همه آدمها لیاقت آگاهی از قوانین جهان رو اززبان استاد داشته باشن وبتونن زندگی خودشون رو خلق کنن وکمک به پیشرفت جهان و آرامش همدیگه رو داشته باشن واخبار و رسانه و آدمهای بدگمان و مریض که کارشون تخریب احساسات هم نوعان خودشونه که به خاطر اهداف کج وکوله خودشون روحذف کنن .خدارو صدها هزار بار هروز شکر میگم که با استاد عباسمنش وسایتش آشنا شدم و نسبت به قوانین واصل خداوند آگاه ترم کرد تا از زندگیم لذت ببرم والگویی برای آدمهای دیگه باشم دوستار شما مانی❤❤❤🙏🙋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    رقیه گفته:
    مدت عضویت: 1656 روز

    باسلام به استاد عزیز ومریم مهربون❤️

    باتوجه به سوال باید شروع کنم

    1_بنیان خانواده «منفکر میکردم تمام پدرهای امریکایی همشون خیانتکار ودائموالخمر هستند وبه همسراشون بی احترامی میکنن (توی فیلم های هالیوودی) وبیشتر پدرها فرزندانشون رو رها میکنن ومیرن دنبال کیف وحال خودشون، وروابط نامشروع خیلی از سن کم شزوع میشه واونجا هه به چشم نیاز جنسی شون بهشون رفع بشه به هم نگاه میکنن ویا تجاوز به زنان وبه کودکان دختر ویا پسر، چون مشروب خوردن وحالیشون نیست (فیلم ها ویا مستند های زندگیه بازیگر وخواننده های مشهور که بشون تجاوز شده) البته این جور مسائل توی تمام دنیا هست، ویا اینکه دختر وپسرای اونجا سبک سر هستند وتوی این کلاب وپارتی هستند وپابند زندگی نیستند، وبه خانواده هاشون احترام نمیگذارن واصلا ارزشی برای خانواده هاشون قائل نیستند در صورتی توی ایران خیلی بدتر هست ویا خانواده ها دردخالت کردن زندگیه بچه هاشون شورش رو دراوردن (اما با دیدن سریال زندگی در بهشت دیدم چقدر بچه های دوستانتون پیشتون اومدن مودب هستند وچه رابطه عاطفی عالی باهم دارن وپدر ومادر هام امرونهی یا تو ذوق بچه ها بزنند اصلا چنین رفتار هایی ندارن وهر بچه ایی به هر کاری که عشقش میرسه انجام میده بدون گیردادن خانواده هاشون ومن این رفتارشون رو تحسین میکنم من خودم دهه 70 هستم تا جایی یادمه پدر توی جمع توی ذوق من میزد ویا بهم گیر میداد.

    2_روابط خانوادگی «من فکر میکردم زن وشوهر ها خیلی بهم ابراز علاقه نمیکنن وثل برج زهرمار هستند(دلیلش رفتار خانواده ام وکلا روابط عاطفی تو فک وفامیل ندیدم) ولی سریال زندگی در بهشت روابط بهشتی استاد عزیزم ومریم جون که چقدر زیبا به هم احترام میزازن وبه هم گیر نمیدن وبه راحتی محبت میکنن وکلمات عاشقتم رو من از شما یاد گرفتم که به پسرای دوقلوم وهمسرم همیشه ی خدا میگم وکلمه سپاسگذارم که خیلی به همسرم میگم، وخانواده دوست داشتنه رایان وخانم خوشکل ومستقل نازش خانم هوپ واون دوقلوهای ناهمسانش ودوپسر بزرگترشون که چه باهوش وبا ادب بودن، من به شخصه رفتار های خانم هوپ رو دوست دارم وتقلید میکنم ازشون چقدر این زوج شاد وسرزنده والبته ثروتمند هستندمن تا به حال چنین راحت گرفتن به بچه ها ویا همین جور که هستی خوبی ومن به عنوان مادر عاشقتم وکمکت میکنم تو چیزی که عاشقشی حماییت میکنم وبهت اعتماد به نفس میدم واینقدر این خانم به پسراشون محبت میدادن وناز میکرد بچه هارو وخونسرد بر خورد میکرد چون من طبق گفته های جامع وفیلم ها دیدم وشنیدم که مادرای امریکایی از بچه هاشون متنفر هستن چون با زایمان هیکل هاشون بهم میخوره، ولی دیدم که مادرا چقدر تو امریکا بچه دارن وچقدر باخودشون در صلح هستند واز خودشون راضین.

    3_روابط اجتماعی «من فکر میکردم مردم امریکا انگار از دماغ فیل افتادن وبه زمین وزمان فخر میفروشن ودر کل اصلا بهم احترام نمیگذارن چه برسه به بقیه نژادها واصلا روابط همسایگی ندارن وازهم هیچ اطلاعی ندارن (این باور فک وفامیل ویا تلویزیون خارجی ها بی احساس هستند وخیلی از هم دورن ولی ما ایرانی هامثل کوه بهم چسبیدیم وحواسمون بهم هست «منظورم محفل غیبت به راهه) ولی سریال زندگی در بهشت وسفر به دور امریکا نشون داد با دوربین مریم جون که هرکی جلوی این دوربین میاد لبخند میزنه ویا دست تکون میده وعلامت موفقعیت رو نشون میده ویا شادی که داره میکنه جلوی دوربین مریم جون بیشتر میکنه اون شادی هاش رو واون بپر بپر کردن هاشو وتوی بیشتر قسمتها که از مردم امریکا بود همه عالی برخورد کرده بودن ویا اون خانواده ایی که اومدن پردایس بادگر دوستاشون چقدر راحت جلوی دوربین رفتار میکردن ومثل نمی گفتن فیلم نگیر چون سرهنگ آمریکا بود من خیلی دوست دارم بدونم شما چه صحبت ودلیلی گفته بودین که با این شرایط اونا راضی بودن ومن ذهنیت بدی که داشتم این بود که شاید با شما بد رفتاری بکنن ویا شمارو جاسوس بدونن وبه شما سخت بگیرن وبا شما دربارهی کارش حرف نزنه وخیلی خشک باشه کلا استاد توی ذهن من یه برنامه ی جنایی وسیاسی توی ذهنم شکل گرفتع بود دلیل تمام این بد دلی های من درباره ی امریکا بیشترش فیلم هاست ومقداری کم اخبار ومقداری متوسط مدرسه وجامع هست، ولی من دیدم این خانم وهمسرش مهربان وخونگرم وپایبند هم هستند با اینکه ارتشی هستن وزیاد شاید همو نبینن وچقدر بچه های مودب ومستقلی بار اوردن ومن ندیدم خدایی نکرده با دید بدی بهتون نگاه کنن یا رفتار یا به چشم بیگانه بهتون نگاه کنن وخیلی صمیمانه وبرادرانه باهاتون رفتار میکردن.

    4_میزان امنیت اجتماعی «توی خانواده من وجامعه گفته شده دختر تادر مغازه هم نباید بره چون ممکنه بهش تجاوز بشه یا دزدیده بشه وتوی محله ی خودتت وای به حال کشور خارجی، چون دختر ای آمریکایی وضع شون از نظر امنیتی دیگه بدتره از ماهاست چون اونجا دیگه همه چی ازاده، ولی (سریال زندگی در بهشت نشون دادین که یه خانم به راحتی وارامش داره توی رودخونه واسه خودش تو قایقش نشسته داره میره وباامنیت بالا بدون هیچ ترس ویا قضاوتی از طرف دیگران داره لذت میبره ومن این خانم رو بسیار تحسین میکتم

    5_طبیعت این کشور «فکر می کردم که آمریکا یه کشور خشک وابوهوای شرجی گرمی داره که همه ی مردمش لخت میگردن 😀وهیچ منابعی نداره (معلم جغرافیاام) وبند کرده به نفت ومنابع ایران وماهم بهش نمیدیم واونم لج کرده وفشار وبدبختی ماها به همین دلیل هست، ولی بلطف زندگی در بهشت وسفربه دورامریکا دیدیم چقدر فراوانی ونعمت داره از اب وفراواتیه باران، درخت، آب‌وهوای بکر وتمیز وچقدر زمین های سر سبز وخیابان های تمیز داره وهمه ی خانواده های ثروتمند هست که همه خونه های چندین خوابه واستخر وجکوزی ودریاچه های بزرگ جلوی خونه ها ویا مثل استاد خونه ی روی اب دارن، وسائل تفریحی، اروی وانواع مسافرت ها میرن، واین فراوانیه حال خوب وزندگی خوش داشتن من اصلا تا قبل از سریال زندگی در بهشت، نمیدونستم افرادی هستند اون سر دنیا در بهشت دنیوی هستند ومنم این درخواست ها درمنم شکل گرفت ، منم میخوام زندگی رو به ارامش ترین شکل وثروتمند زندگی کنم

    6_نژاد پرستی «فکر میکردم ایرانی ها ی مهاجر وسیاه پوستان در امریکا خدمت کار امریکایی ها هستند (دلیل این باور رفتارهای مردمم با افغان ها همیشه فکر میکردم اگه توی کشور غریبه باشم سربار هستم ودارم حق اون ملت رو من به نا حق میحورم وجای یکی از اون ملت رو من گرفتم ، ولی(سریال زندگی در بهشت شما رو دیدم که یه ایرانی چقدر ثروتمند هست که حتی امریکایی هاپردایس رو میبینند شوکه میشوند، ویا اون اقای سیاه پوست دوستون که چقدر ثروتمند وچند شغل بی ربط بهم رو داشت ولی طرف با عشق به همشون میرسید ومن چقدر دوست مهربون وشجاع وپر کارتون رو تحسین کردم، ویا شما اعتماد به نفس رو توی سفر به امریکا یاد دادین مثل اون قسمت که توی پارکی خواننده میخوند وهمه از جون تا پیر میرقصیدن چندین خانم سن بالا کنار هم بزن وبرقص داشتن ومریم جون ازشون فیلم میگرفت واون خانم گفت چرا از ما فیلم میگیری استاد من اون لحظه رنگم پرید ومن اب دهنم به سختی پایین رفت همش توی ذهنم بود امریکایی ها با ایرانی ها لج هستند الان به مریم جون گیر میدن ولی بااعتماد به نفس وجوابی عالی که مریم جون تو استین داشت گفت من لذت میبرم که شادیه مردم رو ظبط کنم وخانمه با لبخند بیشتر شلوغ کاری وبا مزه بازی در میورد واقعا دمشون گرم چقدر مهربون ومودب هستند

    7_خشونت «امریکایی هازو مردمی وحش وبی رحم میدونستم چون مارو از طرف مدرسه موزه جنگ کرمان بردن وعکس هایی بودن ومقاله های دربارهی وحشی گری سربازان امریکایی وتجاوزهایی که به زنان کرده بوذن ومستندهای وحشت ناکی نشون ما دادن، که دل سنگ رو هم به درذ میورد ومن کلا از لباس ارتشی متنفر بودم، ولی (باسریال زندگی در بهشت دیدم استاد چقدر لباس ارتشی میپوشند من حس خشونت بهم دست میداد ولی توی کامنت ها بچه ها اون رو به سبزیه ارامش وصلح وطبیعت بکر تشیه کردن واین مقاومت لباس ارتشی برای من ریخت به لطف خدای مهربان

    8_کسب وکار اونجا برای خود امریکایی ها سکه هست ولی برای مهاجر ها نه (دلیل فیلم های نژاد پرستیه که دیدم من خیلی اخباری نبودم ولی فیلمی خیلی و هرچی بدی تو ذهنم مونده فقط به خاطر فیلم های نامناسب هست 😐 وادم های زرنگ وپرویی داره امریکا وزبون باز هستند ولی (سریال زندگی در بهشت دیدم مردم راستگو ومهربون داره وحتی کمک هایی که به استاد میکنن به قول استاد شاید برای برادرش نکنه که در حق من میکنند، خدایا شکرت بابت این همه تنوع در ادم ها و فرهنگ ها منم به راه خوب رویان ونعمت داده هاراهنمایی کن.

    امریکا جایی برای اندیشه های ازاد وراحتی ولذت بردن از زندگیست خدایا منم رو هدایت کن به بهترین مسیر

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    سلام استاد خوبم خیلس خوشحال شدم‌که فهمیدم هنوز کامنت ها رو با عشق میخونی و انتشار اتومات سیستم‌ به عنوان ذخیرست.

    اما برم سر اصل مطلب بهتره با آنچه از آمریکا فکر میکردم بگم هرچند به دلیل اینکه در کودکی چندماهی در آمریکا بودم و بستگانی در آمریکا دارم خیلی تصور عجیب غریبی نداشتم اما در همون حال تصورم ناقص بود.

    تصوراتم درمورد آمریکا به دوبخش چی فکر میکردم و چی فکرمیکنم تقسیم میشه

    فکر میکردم

    ۱-مردم آمریکا بی شور و نشاط و بسیار تنبل و پرخورن و از نظر هوشی ضییفن.

    ۲-پلیس آمریکا مثل بقیه پلیس ها جدی هست و با کسی شوخی نداره و به محض خطا به با فرد خاطی برخورد میکنه.

    ۳-فکر میکردم که آمریکایی ها و به خصوص دلتشون عقلشون رو از دست دادن که اسلحه رو آزاد گذاشتن و امکانش هست که ناگهان به چندین نفر حمله کنن و به تیر ببندنشون و شاید من هم در اون ناامنی گیرکنم.

    ۴-فکرمیکردم دولت های فدرال فقط نقش استانداری و استاندار رو دارن و دستور دستور رئیس جمهوره.

    ۵-فکرمیکردم رئیس جمهور های آمریکا کشور خودشون رو رها کردن و شروع میکنن گیردادن به کشورهای خارجی.

    ۶-فکرمیکردم مردم آمریکا تحت تاثیر اخبار و رسانه ها به ایران دید خوبی نداشته باشن.

    ۷-فکرمیکردم آمریکا جایی برای آر وی نداشته باشه و اصلا بهتره بگم نمیدونستم آر وی که در اصل اتبدس باشه وجود داشته باشه و فقط تصورم موتور هوم یا تریلر وجود داره.

    ۸-فکرمیکردم زنان آمریکایی در سواحل و خیابون ها پوشش بسیار باز و آزاردهنده و به نوعی تحریک کننده دارن.

    ۹-فکرمیکردم اکثر آمریکایی ها از یاد خدا غافل شدن و اصلا اهمیتی به خدا نمیدن.

    ۱۰-فکرمیکردم آمریکایی ها هم‌ مثل ایران در موقع اساس کشی فرقی نکنن و خوشامد نگن و آشنایی رو به دیدار اتفاقی در بیرون خونه هاشون موکول کنن و تمایلی به آشنایی نداشته باشن

    ۱۱-فکرمیکردم اون ها فق،عاشق فوتبال آمریکایی هستن که این بازی رو من وحشی بازی میدونستم و اصلا سراغ ورزش دیگه ای هم نیمرن.

    ۱۲-فگرمیکردم بازی ها تو استادیوم مثل ایران بگذار میشه و خیلی معمولیه.

    ۱۳-فکرمیکردم ایالت فلوریدا فقط شهر میامی رو به عنوان یک شهر خوب داره که اونم ساکنینش بخصوص اسپانیایی تبارهاشون بسیار بی بند و بار وناجور باشن.

    ۱۴-فکرمیکردم تمام آمریکا به خاطر این پاندمیک تعطیل شده باشن و امکان حضور تماشاگر در بازی های ورزشی و یا بازدید از مکان های مختلف نباشه.

    و حالا برسیم که نگرش جدیدم چیه

    ۱-آمریکایی ها آدم های خوشحال و سرحالین

    ۲-دوستدارن با آدم ها از کشورهای مختلف و به هر رنگ و زلانی دوست بشن

    ۳-همسایه های محشرین

    ۴-پلیسشون دلسوز و مهربانه و برای اطمینان همیشه مثل یک دوست صمیمی به آدم سرمیزنن تا از اوکی بودن همه چیز مطمئن بشن.

    ۵-دولت های فدرال تعیین کننده قانون ها و چگونگی پیشرفتن کارها در ایالت هستن.

    ۶-اسلحه ففط به عنوان یک عامل بازدارنده از سرقت از خانه هاست و به ندرت و به احتمال بسیار کمی شلیکی صورت میگیره و اون هم احتمالا در مناطق بسیار فقیر نشین و پایین شهره.

    ۷-زنان آمریکایی لباس های معقول و عادی میپوشن و نه تحریک کننده و شهوانی میپوشن و نه شهوانی رفتار میکنن.بلکه بسیار هم لباس های خوب و عادی میپوشن و در آزادی زیاده روی نمیکنن.

    ۸-مردم‌آمریکا بسیارهم یادخدا هستن و‌مذهبی

    ۹-مردم‌آمریکا به همه کمک میکنن

    ۱۰-آمریکایی ها بسیار هم اهل فعالیت هستن و اصلا هم هم تنبل نیستن بلکه فعال هم هستن.

    ۱۱-قبلا فکرمیکردم بشیار آدم هایی هستن که از نظر تناسب اندام بهم ریختن و خیلی چاقن اما الان نگرشم براینه که کمتر کسی بسیار چاق خارج از تناسب اندامه از مردمان اونجا.

    ۱۲-آمریکا کشوری بسیار سرسبز و باتوع آب و هواییه که من بی خبر بودم از اون.

    ۱۳-ایالت فلوریدا مردمانی بسیار خوب داره و اصلا هم بی بند و بار نیستن و شهرهای خوب دیگه ای جز میامی درش هست.

    استاد و دوستان خوبم این بخشی از افکار و نگرشم درمورد آمریکا بود که دوشت داشتم به اشتراک بذارم.✌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مینا بوبرد گفته:
    مدت عضویت: 1885 روز

    به نام االله یکتا

    سلام خدمت استاد خرد و آگاهی ، مریم بانوی مهربان و خانواده بزرگ عباس منشی دوست داشتنی ام .

    استاد جان عزیز قبل از هر چیز اینو بگم که شما با فرکانسی که دارین هر جای دنیا ، حتی جهان سومی ترین کشور دنیا هم برین جز زیبایی چیزی رو تجربه نخواهین کرد و این تجربیاتتون رو که بوسیله ساختن سریال زندگیتون در اختیار ما قرار میدین و پیش فرضهای ذهنی ما رو هم در همه جنبه های زندگی تغییر میدین . سپاسگزارم ازتون که باعث هدفمند شدن زندگیم شدین .

    و اما دیدگاه من قبل و بعد از سریالهای زندگی شما .

    ☆ در مورد بنیان خانواده و روابط خانوادگی :

    همیشه این ذهنیت رو داشتم که جوامع غربی به ندرت زیر بار مسئولیت زندگی میرن و فقط بخاطر برطرف کردن نیازهای جنسی با هم ارتباط برقرار میکنند اونهم بخاطر فیلمهایی که دیده بودم اما با دیدن سریال زندگیتون مخصوصا سریال زندگی در بهشت اونجایی که دوستانتون مهمونتون بودن با خانواده،میدیدم که چه ارتباط خوبی بین پدر و مادر و فرزندانشون هست و واقعااا لذت میبردم .

    ☆ در مورد روابط اجتماعی :

    همیشه ذهنیتم این بود که ارتباط دوستی بین امریکائیها بندرت اتفاق میافته و هر کس سرش به کار خودشه حتی اگه مشکلی برای کسی پیش بیاد خیلی راحت ازش میگذرن و بی توجهی میکنن که باز این رو توی فیلمها دیده بودم اما توی سریال زندگیتون دیدم که چندین خانواده با هم سفر میکنند مثل مهمانهای پرادایس یا توی سفر به دور امریکا اونجایی که برای برق کشی آروی یه آقایی اومد و کمکتون کرد و هیچ دستمزدی هم نگرفت . برام خیلی جالب بود .

    ☆ در مورد میزان امنیت اجتماعی : این باور در من شکل گرفته بود چون داشتن اسلحه توی امریکا آزاده پس امنیت اجتماعی در معرض خطره چرا که توی اخبار دیده بودم که یک نفر به مدرسه یا اماکن عمومی حمله کرده و چندین نفر رو کشته و مجروح کرده ، اما باز شما با به تصویر کشیدن زندگیتون این باور رو برام تغییر دادین چون دیدم که چقدر مردم امریکا با خودشون در صلح هستند و اینکه بارها پکیچ های سفارش داده شما چند روز جلوی درب میماند بدون اینکه اتفاقی براش بیفته تا شما برین و بردارین پکیچ هاتون رو ، و دیگه اینکه بقدری امنیت بالاست توی امریکا که توی سفرهاتون آروی رو قفل نمیکردین .

    ☆طبیعت کشور امریکا :

    همیشه توی فیلمها و خبرها دیده و شنیده بودم که امریکا یا بیابانیه یا پوشیده شده از ساختمانهای بلند و تو در تو و شلوغ ، اما توی سریالهای زندگیتون چقدر امریکا رو سرسبز و تمیز و منظم دیدم بطوریکه عاشق امریکا مخصوصا فلوریدا و باز خاص تر شهر تمپا شدم . من میبینم روزی رو که شهر تمپا پر شده از عباس منشی های موفق و ثروتمند که یکیش هم خومم .😍🙏🏿

    ☆آزادیهای مشروع یا نامشروع:

    واای نگم از این پیش فرض گناه آلود که ملاک نجابت و مومن بودن پوشش و حجاب بود و اگه کسی رو با یه سبک خاص خودش توی خیابون میدیدم عنوان زن بد میگرفت که البته اینم نشات گرفته از تلویزیون و خانواده بود . در صورتیکه در سریالهای زندگی شما میبینیم زنانی که پوشش راحتی دارن اما از لحاظ اجتماعی هیچ عنوانی نمیگیرند یا اینکه توی فیلمها و رسانه دیده و شنیده بودم مصرف مشروبات الکلی توی امریکا بیداد میکنه و بعضا بچه هایی دائم الخمر بدنیا می آیند در صورتیکه دیدیم توی سریال زندگی در بهشت که شما گفتین فروش مشروبات الکلی و دخانیات با مدرک شناسایی به بالای هجده سال فروخته میشه و زیر هجده سال غیر قانونیه .

    ☆ خشونت :

    باز هم توی رسانه ها دیدم و شنیدم که امریکائیها مردمان خشنی هستند و همسر آزاری و کودک آزاری رایجه تو این کشور ، در صورتیکه توی سریالها دیدیم که چقدر به زنان و کودکان احترام گذاشته میشه و چقدر مردم مهربونی هستند یا توی توی همین قسمت 173 سریال زندگی در بهشت دیدیم که چقد مردم در صلح هستن با خودشون و جلوی دوربین شما لبخند و شیزنت بازی میکنن .

    ☆ میزان آزادیهای مذهبی :

    همیشه شنیده بودم که امریکائیها شدیدا با مسلمانها بد هستند در صورتیکه اوباما رئیس جمهور سابق امریکا مسلمان زاده بود، یا دوستان امریکائی شما ، که چه احترام خاصی براتون قائل هستند.

    انسان دوستی یا نژاد پرستی :

    توی رسانه ها همیشه در مورد نژاد پرستی امریکائیها شنیده بودم که سیاهپوستها و سرخپوستها بشدت مورد آزار و اذیت سفید پوستها قرار میگیرن و همچنین شنیده بودم که در زمان پهلوی ایرانیها از جایگاه ویژه ای توی امریکا برخوردار بودند اما بعداز انقلاب ایرانیها رو به چشم تروریست می بینند اما توی سفر به دور امریکا قسمت آمیش ها چقدر شما قشنگ به تصویر کشیدین که نژاد پرستی توی امریکا معنا نداره چرا که دیدیم بخاطر شرایط و سبک زندگی آمیش ها حتی توی خیابونها تابلوهایی برای عبور و مرور آمیش ها نصب کرده بودند و این برای من خییلی ستودنی بود .

    ☆ کیفیت و کسب و کارها :

    من همیشه فکر میکردم که امریکائیها مردمان خلافکاری هستند اما توی سریال زندگی در بهشت دیدم که شما توضیح میدادین که مردم امریکا از بچگی یاد میگیرند که کارهاشون رو خودشون انجام بدن و یه شغل و حرفه ای رو یاد میگیرن و منتظر دولت نمیمونن که بخواد براشون کار مهیا کنه و هر کس توی شغل و حرفه خودش متعهد هست که کارش رو درست انجام بده .

    و در آخر استاد عزیزم باز هم از شما و مریم جان دوست داشتنی ام سپاسگزارم بخاطر به تصویر کشیدن زندگیتون که پیش فرضیات ذهنیمون رو سر و سامون میدین

    و ممنون از دوستان عزیزم که وقت گذاشتند و کامنتم رو خوندند

    در پناه الله شاد، سلامت ، موفق و ثروتمند باشین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: