https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اقا من یک ذهنیت هایی داشتم در مورد خارج کشور مخصوصا اروپا و امریکا
که اگر بگم خنده تون میگیره
مثلا من هنوز که هنوز ته ذهنم این باور خراب در مورد مردم امریکا هست که
اینکه اصلا اینا چطوری ازدواج میکنند
چطوری بچه دار میشند
شاید باورتون نشه
من بخدا فکر میکردم که پسرا به دختر را دروغ میگند و یه مدتی میرند تو یک رابطه و بعد از مدتی کلی سواستفاده از دختر مردم میکنه و بعد میره با یکی دیگه
یا اگر نتونه با حرف مخ بزنه تو باری کلوپی جایی تو نوشیدنی طرف دارو بیهوشی میرزه و سواستفاده میکنه و بعد از مدتی دختره بچه داره و پسره رفته با یکی دیگه
اینا من بچه که بودم تو یک فیلم دیدم و از چندتا هم شنیده بودم که اره اونجا اینطوریه بعد برای من سوال پیش میومد که اقا مثلا پدر و مادر دختره چرا کاری نمیکنند حرفی نمیزنند
طرف میگفت اونجا اینا عادیه بعد من خشکم میزد میگفتم عجب جهنمیه اونجا
بخدا خنده تون میگیره ولی من این باور را داشتم
یا باور داشتم امریکا هایی با ایرانی های ساکن امریکا دشمن هستن و ایرانی ها جرئت ندارند بگند که ما ایرانی هستیم
چون هم شرف و آبرو مون میره چون جهان سومی هستیم مسقره مون میکنند هم اونا فکر میکنن ما ایرانی ها تروریستیم و …
و طبق باور های وحشتناک اشتباه مذهبی که ما بچه بودیم مینشیتیم پا منبر آقایون و یادمه یکیشون میگفت که اگر جایی بی حجابی باشه
و اینا خدا با اون مردم قهر میکنه و دشمن میشه و خیر و برکت از زندگیشون میره مثلا بارندگی نمیاد و خشکسالی میشه
آمریکا را تو فیلم ها دیدین
دیدی که چقدر خشکه یه درخت نداره چون بارون نمیاد و اگر ن قبلا خیلی سرسبز بوده
یا مردم امریکا عامو وحشی اند یکی یک اسلحه دارند تا با کسی بحثشون بشه تاقی میزند طرف را میکشند
بعد یکی به ما نمیگفت اخه پسر خوب اونا اگر تفنگ دارند که اولا بالای ۱۸ سال دارند دوما با این همه تعداد اسلحه چرا درگیری نمیشه اونم تک و توکی
این ور این جوون ها هم سن و سالی های من یکی یه چاقو تو جیبشون دارند کارهایی میکنن که اونا با اسلحه نمیکنند
یا اصلا چرا امریکا
من بچه اصفهانم و دانشگاه سیستان و بلوچستان قبول شدم
بخدا تا شنیدم اونجا قبول شدم اصلا بدنم لرزید نمیدونستم چجوری به خونواده بگم
گفتم حتما نمیزارند برم اونجا
یا اگر برم من مذهب شیعه دارم اونجا مذهب اهل تسنع هستند بفهمند من شیعه ام منا میکشند
اونجا اصلا همه معتادند و همه همه اسلحه دارند
کاری ندارم با یک بدبختی و زور رفتم زاهدان چون من عاشق رشته بودم عاشق این حرفه بودم
من تا حالا زاهدان نرفته بودم ولی شنیده بودم یک جای بی اب و علف خطرناک تروریسته وحشیه که حتی پلیس هم امنیت نداره چه برسه دانشجو
ولی چند روزی که اونجا بودم دیدم
چقدر بلوچ ها مردمون خیلی خوبی هستند واقعا مثلشون ندیدم منی که همه جای ایران رفتم گشتم سفر کردم به جز اردبیل و تبریز همه جا را رفتم ندیدم مثلشون
و به هرکی میگم اونجا میرم دانشگاه
میگه یا خدا نکشندت
ولی من یک شب تا ساعت ۳ نصف شب با بچه ها توشهر بودیم
و چقدر من لذت میبردم از این مردم از بسگی خونگرم اند خدا برکتشون بده
ولی حالا در مورد آمریکا بعد از سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت
چقدر چیز یادگرفتیم چقدر لذت بردیم
چقدر کیف کردیم
من همیشه تو کامنت هام میگفتم که چقدر مردم آمریکا در صلح اند
مخصوصا اونجایی که مردم
رفته بودن تو پارک زیر فواره های آب
آب بازی میکردن
ادم پیر بود جوون بود
زن بود مرد بود
بچه بود بزرگ بود
با همه جور لباسی بودن و اونجایی خیلی خیلی خیلی لذت بردم که دیدم دوتا خانوم که یکیشون مسلمون بود و حجاب کامل داشت و داشت با یک خانومی که فقط لباس شنا داشت حرف میزدن و میخندیدن
چقدر اینا به من درس داد
یا اونجایی که رفته بودین تمپا رفتین یکی از مناطق شهر اسمش را یادم نیست اونجایی که کلوپ های شبانه داشت و کلی جوون اونجا بودن و عده ای هم داشتن انجیل میخوندن
و جالب بود اصلا هیچ هیچی درگیری نبود
به قول استاد در قسمت ۷ سفر به دور آمریکا که گفتین
آدم با دیدن این تصاویر الگو میگیره و خواسته درونش رخ میدهد و مریم جان هم گفتن این درخت های سرسبزی که میبینید کلی ادم دارند ازیشون نگهدای میکنند که اینطوری رشد کردن و ذهن ما هم همیطوره و هرلحظه باید مواظبش باشی
روش کار کنی که رشد کنه
من با دیدن این دو سریال خیلی چیز یاد گرفتم کلی خواسته در من شکل گرفت
مثل
روابط عاشقانه دونفره
داشتن RV من اصلا نمیدونستم چنین چیزی هست
مثل اینکه در سفر میشه پول ساخت
مثل چجوری خرید کردن
مثل چجوری تشکر کردن
چجوری لذت بردن و سپاسگزاری کردن
حل کردن مسائل
ثابت نبودن و حرکت کردن
مثل تمرکزم فقط روی چیزی باشه که دارم انجام میدم در لحظه زندگی کردن
اونجایی که دوستان شما اومدن پردایس خانواده لویس و سری اول که مادر خونواده نیومده بود خودشون را محدود نکردن اومدن کلی لذت بردن و دوباره با مادرشون اومدن
یادگرفتم خدا تموم کار ها را به بهترین شکل ممکن انجام میده
و مهم تر از هدایت عملی را یادگرفتم و اینکه
عمل کردن عمل کردن عمل کردن
فقط حرف خوب نزنم و بهشون عمل کنم
من هرجایی که باورهام را تغیر دادم و عمل کردم خیلی خیلی خیلی پیشرفت کردم
و خیلی چیز هایی که نمیدونستم اصلا وجود داره
دیدم وجود داره و خواستنش در من شکل گرفت
مثل Rv
مثل اینکه بری سفر و پول بسازی
مثل اینکه هرجا رفتی خداوند حرفه ای ترین دست هاش را برات بفرسته
مثل اینکه چنین همسر عالی داشته باشی
یا اینکه با بهترین ها آشنا بشی
و من کلی خواسته هم از این دو سریال درون من شکل گرفت و بهش رسیدم
و از امروز میخوام فقط بر یک اصول زندگی کنم
اصل خارپشتی که در جلسه اول قانون افرینش گفتید و من با اون دوره فوق العاده با شما آشنا شدم
من فقط میخوام به چیز هایی که دوست دارم در زندگی ام اتفاق بیفته و حالم را خوب میکنه توجه کنم
در موردشون
بشنوم
حرف بزنم
فکر کنم
تجسم کنم
کتاب بخونم
عمل کنم
فقط و فقط میخوام تو این کار حرفه ای بشم
و تعهد اش همین جا نوشتم
و این ایده ای که به ذهنم رسیده و چه ایده خوب و عالی هستش اینکه من تو یک مغازه قهوه فروشی کار میکنم و اینکه هرروز بیشتر از ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا مشتری دارم و بیشترشون مشتری ثابت هستند و تو این یک سال دیگر تقریب با خصوصیتشون آشنا هستم و اینکه هروقت میان تو مغازه و من میبنمشون
تو دلم یکی از خصوصیات خوبشون را به خودم بگم و تحسینشون کنم
سلام و عرض ادب دوست عزیز از خوندن کامنتتون منم خودم گرفت.چون دقیقا من هم مثل شما از این تعاریف در مورد رابطه ها شنیده بودم .امیدوارم شما با هدایت به جای مورد علاقتون و ازدواج مناسب و فرزند سالم معرف کشور خوبمان ایران باشید 🙂🙂
به شدت احساس ناامنی میکردم حتی با شنیدن اسمش،حتی دلم نمیخواست برم برای یکبار که شده ببینمش،فکر میکردم اونجا همه انسانهای نامناسب، فقط تجاوز و رابطه نامناسب هست،رابطه خانوادگی معنی نداره، هر کس هر وقت دلش خواست وارد یه رابطه میشه و بعد خیانت میکنه و میره،محبت ندارن، بهم علاقه ندارن، از. مهاجر ها بی آرن، بخصوص ایرانی ها،بی ادب هستن، نژاد پرست هستن،با سیاهپوست ها بسیار بدن،ایرانی ها رو دو ریال قبول ندارن،اونجا همش تفنگ و هفت تیر کشی هست، راه میری ممکنه بکشنت،دادگاهاشون قانون درستی نداره مخصوصا برای مهاجران،بچه هاشون بسیار بی ادب و خود رای هستن،میخوان تمام کشورها و غارت کنن برای خودشون،به گفته دیگرون دلیل اصلی تمام مشکلات ما.
چی شد که این افکار و باورها در ذهنم اومدن؟
حقیقتا نمیدونم دقیقا از کجا شروع شدن ولی میدونم از وقتی یادم میاد داشتم میشنیدم مرگ بر آمریکا،تلویزیون، بزرگترا،روزنامه ها، اخبار،فامیل دوست و آشنا،شعرای مدرسه،مثلا میرفتیم مهمانی، میگفتن برنج گرون شد،میگفتن تقصیر آمریکاست، میپرسیدم چرا؟ میگفت مثلا کود و یه سری مواد که باید از خارج کشور بیادو، آمریکا تحریم کرده واسه خاطر همین،
کشتی آتیش میگرفت، میگفتن آمریکا و…
یاد این شعار افتادم که دیگه ته گیر دادن بهه آمریکا رو از طرف ایرانی ها نشون میده:مرگ بر آمریک، نه فاب داریم نه ریکا🥴🥴😄
خلاصه که کلا همه چیزای بد یه طرفش آمریکا بود همیشه.و اینجوری شد که کلا از نظر من آمریکا مجرم بود، بدون محاکمه، حکم اعدام براش صادر کردیم.
و اما اینکه چطور شد عقایدم بعد سریالهای نابتون؟
خب من نمیتونم بگم دیگه اصلا اصلا ترسی از اومدن به آمریکا ندارم، اما میتونم بگم خیلی از اون افکار دیگه رنگی ندارن.اینکه آنقدر. مهاجر پذیرن، اینکه اونجا آنقدر زیبا و سر سبزه، مردم آنقدر در آرامش، اینکه آنقدر نعمت اونجا فراوونه که بازار رقابت بر سر عالی ترین هاست و کار افراد اینه که فقط بگن چی میخوان و همه چیز محیاست، اینکه اونجا محدودیت معنی ندارن، تا هر جا میخوای برو بالا، اینکه آنقدر به تفریح اهمیت میدن، اینکه آنقدر میتخودشون هستن، شفاف و شیشه ای.انقدر شهرشون تمیزه،حتی ماشینتو اونجوری که دوست داری مونتاژ کن،داخل ملک شخصیت هر چندتا ملک میخای بساز،به سمت جلو پیشرفت کردن داخل ماشین، سلامتی و…،انرژی اونجا خیلی در گردشه،چقدر واکنش عالی در مورد عکس گرفتن ازشون دارن،چقدر میشه اونجا آزاد زندگی کنی،خودت باشی.
استاد عزیزم امیدوارم همیشه سایه ات بالای سر این سایت زیبا باشه.
استاد جان سوالتون عالی بود کل سوال شما برمیگرده به نحوه ی آشنای من با سایت شما داستان از این قرار بود که من چون پدرم دقیقا شبیه پدر شما هستن هرچی که شما در رابطه با پدرتون صحبت میکنید من احساس میکنم که دارید در مورد پدر من حرف میزنید باور کنید کل اخلاقهای پدر شما رو پدر من داره با یه عالمه باور محدود کننده ی دیگه.
پدر من مدام اخبار بی بی سی و ایران اینترنشنال و از اونجایکه من کورد هستم پدرم مدام شبکه های اخبار کردی خارج رو هم گوش میدن به این خاطر من زیاد از ایران بد شنیدم و باور محدود کننده دارم تا آمریکا ولی یه سری تصورات ذهنی رو هم داشتم که همشو براتون بعد داستانم مینویسم
من همیشه همیشه از بچگی چون مدام نسبت به ایران باور محدود کننده و بد داشتم دوس داشتم که مهاجرت بکنم و از این کشور برم بچه که بودم فکر استرالیا بودم و جالب اینه که یه دختر از استرالیا اومد شهر ما و مدرسه ی من و دقیقا پیش من نشست و با من دوست شد
یکی دو سال ایران بودن و با من دوست صمیمی شد و بعد از اون دختر که برگشت استرالیا من همچنان دوست داشتم مهاجرت بکنم و هربار به یه جایی فکر میکردم همیشه دوست داشتم برم آمریکا زندگی بکنم و یه سری تصورات داشتم در موردش و دوس داشتم که ببینم تو واقعیت چه شکلیه ؟
با خودم میگفتم همونی هستش که من تصور میکنم یا نه ؟
تو این فضاها بودم که حتی کارای مهاجرت به اوکراینو انجام دادم ولی یه سری باورهای محدود کننده ی خودم باعث شد که نرم اونجا و دوباره رویایی مهاجرت اونم به آمریکا ادامه داشت تا اینکه یه روزی تو یه کانال موفقیت یکی از فایلای سفر به آمریکارو دیدم و اومدم تو سایت شما و کلی ذوق کردم که وای این واقعا آمریکاس و هربار با دیدن هر فایل میگفتم خدایا این که اونجوری نبود وای همش اینجوری پیش رفت و دوستی من با سایت شما شروع شد خب برم سراغ سوالای شما و تصورات من
۱. قبل از برنامه سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید ؟
تصور من در مورد آمریکا یه کشور فوق العاده قدرتمند و ثروتمند بود که کلا سرتا سر برج توش باشه شلوغ باشه جمعیت زیاد و مدام همه در حال کار کردن هستن یه عالمه امکانات و آدمهای چاق و که مدام کار میکنن و فست فود میخورن ولی فوق العاده موفق هستن
فکر میکردم اصلا خانواده وجود نداره و چیزیم که باشه مردا کلا به زناشون خیانت میکنن و خانمهام همینطور و هر وقت دوس نداشته باشن از همدیگه جدا میشن و بچه ها آزادی زیادی دارن و از ۱۸ سالگی جدا از خانواده زندگی میکنن و با خودم میگفتم این خوبه و بچه ها مستقل بار میان و دولت خودش به همه حقوق میده و خانواده ها همه مشروبین و تو شهر همه بدون لباس میگردن و راحت تو شهر مشروب میخورن و سیگار میکشن و فکر میکردم اصلا روابط اجتماعی خوبی ندارن و همه تفنگ دارن و یه کشور نا امنه و اصلا در مورد طبیعت فکر نمیکردم همچین طبیعتی داشته باشه و فکر میکردم یه کشور خشک و شلوغ و پر از ساختمونه و درختی توش نیست و اگه باشه هم خیلی کمه و در مورد آزادی مشروع و نامشروع که فکر میکردم مردم خیلی راحت لباس میپوشن و همه باهم رابطه دارن خیلی راحت و هیچ حریمی تقریبا وجود نداره در مورد نژاد پرستی فکر میکردم از سیاه پوستا خوشسون نمیاد و ولی میدونستم که مهاجر زیادی داره و در مورد خشونت چون فکر میکردم که همه اونجا تفنگ دارن و اگه کسی باهاشون بد حرف بزنه با اسلحه یه تیر بهش میزنن 😂😂😂😂😂 در مورد آزادی مذهبی فکر میکردم یا کلا دین ندارن و یا اینکه خیلی رو مسیحیت تعصب دارن و اصلا از مسلمونا بدشون میاد و هرکس محجب باشه باهاش بد رفتار میکنن در مورد کسب و کار باور من این بود که همه همیشه صب تا شب کار میکنن و اونجا کار زیاده و یک کشور ثروتمند هستش ولی اصلا فکر نمیکردم که اونجا میوه ی توت فرنگی یا هندونه وجود داشته باشه یا اینکه مردم مرغ و جوجه داشته باشن و اونقدر راحت این مرغ و جوجه ها تو خیابون راه برن و تو باغچه ها تخم مرغ بزارن و مردم اصلا با این نرغ و جوجه ها کاری نداشته باشن
من اصلا فکر نمیکردم طبیعتش به این شکل باشه و حیوانها تا این حد با مردم راحت باشن و آهو به این راحتی بیاد نزدیک مردم
باورم این بود که مردم اصلا زیاد با هم ارتباط ندارن ولی در صداقتشون شنیده بودم که صادق هستن فکر میکردم که اگه کسی بره اونجا و زبان انگلیسی بلد نباشه مسخرش میکنن بخاطر لهجه و اینکه بلد نیست حرف بزنه به همین خاطر از همون سن کم همش میرفتم کلاس زبان و با وجود اینکه خیلی خوب بودم تو یادگیری ولی هیچ وقت اعتماد به نفس نداشتم و میگفتم که لهجه ی آمریکایم خوب نیست و مهاجرت به آمریکا مشکل اصلی و بزرگترین باور اشتباه من در مورد مهاجرت بود که کلا مهاجرت یه پروسه ی سخته و هزینه ی زیادی میخوود و باید پولدار باشم که برم کشور دیگه اونم اصلا ویزا و اقامت نمیدن و برم کشور دیگه منو میخورن و میکشن و آمریکا که دیگه غوله و ابر قدرته و خیلی سخته و باید زبان بلد باشمو کلی باور سخت و بزرگ و اشتباه در مورد مهاجرت به آمریکا و کلی باور اشتباه دیگه که هر کدوم از اینا به نسبت اون باور بزرگ و کوچیک بود ذهنم مثلا باور مهاجرت خیلی برام بزرگ و سنگین بود و بحث بنیان خانواده اینا زیاد برام بزرگ و مهم نبود چون با خودم میگفتم اونام آدمن مثل ما اینا دارن بزرگ نمایی میکنن و …
حالا برم سراغ سوال دوم
۲. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود ؟
نگرش قدرتمند بودن امریکا رو از اخبارای بابام که شبو روز گوش میداد شنیده بودم
و بعضی اوقاتم تو اخبار ایران در مورد کشتار مردم میشنیدم و اذیت و آزار سیاه پوستا
از اونجایم که من مدام فقط فیلم آمریکای و سریال آمریکایی میدیدم بخاطر زبان و علاقم اون ماجرای مشروع و نامشروع بودن خانواده و ساختمونای بلند و بدون درخت رو از این ماجرا باور کرده بودم و گفته های یه سری آدم که فامیلشون مهاجرت کرده بود و خارج بودن و ماجرای مهاجرت از وکیلا و دوستایکه فامیلاشون مهاجرت کرده بودن و امکانات زیاد و آموزش درست رو از کتابای کلاس زبان دیده بودم و شنیده بودم ماشینای لوکس امریکارو از اینکه همه ی کارخونه ها اونجاس و قطعا چیزای مارک رو میشه همیشه داشت از اینترنت گرفته بودم چون همیشه دنباله ثروتمندترین آدما بودم و همشون آمریکایی بودن
۳. دیدن مستندات سفر به آمریکا و سریال زندگی در بهشت چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است؟
از اولین لحظه که برای اولین بار اومدم تو سایت و سریال سفر به دور آمریکا رو دیدم و این اولین صادقترین و بهترین تصویری بود که دیدم و چقد من ذوق کردم اون روز و چقد هربار که میدیم اون باورای قبلی خنثی میشد که وای چقدر طبیعتش زیباس خدایا چقدر درخت خدایا پرنده ها تو کوچه ها هستن خدایا چقدر نظم چقدر تمیزی چقدر آدما با خودشون در صلحن همینجوری فقط با خودم حرف میزدم و ۹۰ درصد اوقات اشک میریختم با دیدن اون همه زیبایی و فراوانی
با دیدن فایلای شما عزیزای دلم زیرو رو شد باورهام
استاد اون فایلی که گفتید اینجا با کارت شناسایی به مردم سیگار و مشروب میدن و زیر ۲۱ سال نباید بفروشن این چیزارو
اونجایکه مردم هم محجب بودن هم ساده لباسای ساده و زیبا و شیک و هرکسی با ایده و ذهنیت خودش
تا قبل از فایلای شما من آمریکارو یه کشور دور از نظر فرهنگی و فاصله و دور از دسترس نمیدونم چطوری بگم یه چیز دس نیفتانی و چیزی که باهاش راحت نبودم و ناشناس بود میدیم ولی بعد دیدن فایلای شما باهاش احساس راحتی کردم انگار که اونجا دارم زندگی میکنم
عاشق این شدم که همه میتونن خلبانی رو مثل رانندگی راحت گواهیشو بگیرن در حالیکه اینجا هرکسی از فرودگاه و هواپیما فیلم و عکس بگیره میندازن زندان و من عاشق هیجان و خلبانیم
من با فایلای شما فهمیدم که اونجا بنیان خانواده محکمه و چقدر خیابونا با دانش درست شدن اینکه پیاده رو جدا اتوبان جدا و یه جایی برای دوچرخه و موتور جداست
و چقدر درخت وجود داره و طبیعت با زندگی مردم یکیه و مردم اونجوری نیست که همش کار بکنن و چقدر تفریح و آرامش دارن اقیانوسو دریاهارو ساحل بینهایت زیبا و شن مثل برف و استاد اون کافه که با دلار سرتا سر سقف و دیوارارو پوشونده بود مرغ و خروسای که تو کوچه بودن
باغها و کشاورزی عالی و اون همه زمین و فراوانی
مردمی که وقتی ازشون فیلم میگرفتید به جای اینکه ناراحت بشن بهترین تصویر از خودشون رو اون لحظه نشون میدادن
و آواز و رقصهایکه تو رستوران و پارکا بود و چقدر این مردم با خودشون در صلحن و استفاده از دوچرخه و اسکی و اسکوتر تو شهر چقد زیاده و هیچ ترافیکی من ندیدم تو فایلای شما و همیشه ماشینا با فاصله و با ارامش رانندگی میکردن و هیچ کسی عجله نداشت و لایی نمیکشید
من اونقدر فایلای شمارو دیدم و مرور کردم که وقتی تو تلوزیون یه عکسی نشون میده قبل ازی اینکه معرفی بکنن من میگم کدوم قسمت امریکاس
وقتی از شما شنیدم که فلوریدای زیبا همیشه بارون میباره ولی بعد بارون کفشا گلی نمیشه چندین روز همش با خودم می گفتم مگه همچین چیزم وجود داره اخه مگه میشه
استاد جان من ذهنیتم درباره مهاجرت خیلی بد بود ولی با شنیدن داستان مهاجرت شما که هزاران بار بهش گوش دادم و وقتی الان گوش میدم بازم با شنیدنش گریه میکنم فهمیدم که همش باورهای خودم بود ترسهای خودم از ناشناخته ها که نذاشت من بیام آمریکا و شما با اون صدای زیبا و فایلای ارزشمندتون بهم یاد دادید که زندگی این چیزیکه من میبینم و باور میکنم نیست زندگی خیلی بهتر و زیباتر و پر از فراوانی و ثروت و نعمته
با دیدن اون فروشگاههای بزرگ با اون همه امکانات من از وقتی با سایت شما آشنا شدم به این دقت میکنم که چقدر فروشگا در سراسر جهان وجود داره و این فروشگاها هر روز پر از جنس میشن و بعد همشون به فروش میرن و دوباره پر میشن و دوباره فروش میرن انگار که روز قبل اصلا خریدی انجام نشده و اگر این فراوانی نیست پس چیه بابت تمام فایلای زیباتون سپاسگزارم
دوس داشتم بیشتر در مورد زیبایی فایلا و باورای جدیدم صحبت بکنم ولی خیلی طولانی میشد
خیلی دوستتون دارم
ان شالله همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید عزیزای دلم ❤❤❤❤
برای من ب شخصه باوجود اینکه هنوز فایلای اولیه زندگی در بهشت رو ندیدم و شاید یک چهارم سریال سفر ب دور امریکا رو فقط دیدم آنچنان باورهای عالی نسبت ب این کشور پیدا کردم که اصلاااا قابل قیاس نیست.. باورهای منفی از همون بچگی ما دهه۶۰ ها از طرق مختلف وارد میشد ولی از سه سال قبل ک متوجه شدم چقدرررر جامعه منفی هست و ورودی هارو کنترل کردم بنظرم خلایی ایجاد شد برای آمادگی من برای ورودی های جدیدی مثل این فایل های رایگان و این سریال های عالی و..
اگر بخوام از باورهای خوب بگم
از روابط عالی شهروندان امریکایی با غریبه ها؛روابط عالی شون با فرزندانشون و تمیزی و سرسبزی کشورشون..تعداد فرزندانشون.. و آزادگذاشتن فرزندان و احتراااامی ک برای بزرگان دارن؛ شادی و نشاط فوقالعاده ای ک دارن.. احترام و ارزشی ک مسعولانشون برای شهروندانشون میذارن.. از همبستگی شون برای جشن ها و همیشه شاد وخوش بودنشون.. از آرایش نکردنشون کمن ب ندرت دیدم انقدر ک با عزت نفس و اعتماد بنفس هستن و با هر اندامی هر لباسی کدوست دارن میپوشن.. از اینکه باورهایی دارن ک سرزمینشون لاجررررم سرسبز هست و میتونن خونه های ویلایی با اتاق های زیاد بسازن و هرجاهستن سرسبزی و زیبایی لاجرم هست براشون.. زیبایی شهر و نظمی ک دارن و اینکه در خیلی از فایل ها دیدم ک هرفرد با هرعقیده و اعتقاد با آرامش درخال لذت بردن هست و این فوقالعاده ارزشمنده..
خدارو صدهزار بار شکر میکنم ک در این مسیر هستم و در مدار دیدن این زیبایی ها هستم
. من دوستان زیادی رو لایک کردم و میدونم شاید آنچنان کامل هم ننوشتم واقعاا.. آنچه ک واقعا در خور این باورهای عظیمی ک ایجاد کردین باشه ولی الان ک در آخرین ساعات این فراخوان هستم بخاطر کلام استاد انجام وظیفه کردم. بسیاررر بسیارررر از استاد عزیزم و عزیزدلشون مریم بانو سپاسگزارم برای این فایل های ارزشمند ک درسته دلیلشون بخاطر دیدن رفتار و کردار استاد بوده ولی آنچنان این هدایت الهی دقیق بوده ک درکنار دیدن و باورهای عملی استاد؛ چه تحولات فوق العاده ای در باورها و ایجاد خواسته های ما بوجود آورد ک اصلا بدونیم واااقعا میشه انقدر در صلح بود و زندگی زیبا باشه ؛ اوووون هم تو آمریکا؛ کشوری ک از بچگی تو ذهن وگوش و …ما باورهای منفی زیادی رو درباره ش بقول قرآن امبت کردن.
الله اکبر برای این هدایت های همههههه جانبه الله مهربان که واقعا هرکسی که بخواهد را هدایتش میکنه😍😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️ باز هم هزاران بار خداروشکرررررر میکنم ک در مسیر دیدن این اگاهی ها قرار گرفتم❤️❤️❤️🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻 و پیشاپیش به برنده عزیز مسابقه تبریک میگم و بهترین ها رو برای همه دوستان این سایت بهشتی میخوام دوستتون دارم😍😍😍😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
سلامی از ته قلبم به استاد عزیزبه مریم شایسته عزیزوهمه همسفرهای عزیزم.
آمریکا…….آمریکا……..آمریکا
استاد دست گذاشتید رو ریشه دار ترین ومشترک ترین پیش فرض ذهنی ما در مورد یک کشور.
چقدرهوشمندانه انتخاب کردید این مثال روکه برای همه ما آشناست.وچقدر نتیجه خوبی میتونه
داشته باشه از پیش فرض های ذهنی تا واقعیت های موجود.واین مثال واین تناقض میتونه یه نمونه عینی بسیار قوی برای پیش فرض های ذهنی ما باشه که به قول خودتون در خیلی مواقع آسیب میزنن که با استفاده از نتیجه تغییر این پیش فرض ذهنی وتغییر باور شخم بزنیم سایر پیش فرضهای ذهنی که مارو ازرشد بازمیدارن .پس استاد با تمام وجود هر چه گزینه دارم رو میز میزارم با این مثال کمک کنیم به تغییر پیش فرض های ذهنی مان که تجربیات مار وشکل میدن.
به جرات میتونم بگم بیشترین باری که اسم کشوری رو از بچگی شنیدیم آمریکاست.
وبشیترین صفتی که برای این کشور شنیدیم دشمن است.
ازشعار مرگ برامریکا از دوران کودکی از تلویزیون ورادیو شروع میشود.
با تظاهرات-مناسبت ها-فیلم ها وهر برنامه دیگری در تلویزیون ادامه میابد
بعد وارد مدرسه میشویم با همان ذهنیت نسبت به امریکا.
ازروزدانش آموز گرفته تا22 بهمن وروز قدس وخیلی مناسبت هاو حتی اردوهایی که در دوران ابتدایی میرفتیم.میگفتن وتکرار میکردیم :کی خسته اس:دشمن-دشمن کیه :امریکا و…
وهمین برنامه تا دبیرستان ودانشگاه وهمین ترتیب مناسبت ها ورسانه های همیشه در صحنه.
ودر ذهن من اینجوری بود: آمریکایی ها فقط جنگ میکنن ومیکشن-کشوری باخشونت-بیشترین آمار تیراندازی-همه اسلحه دارن-زورگو-.خلاصه این پیش فرض ذهنی منفی قشنگ شکل گرفته بود.
.ولی واسه من همیشه سوال بود که نخبه ها وکسایی که میخواستن بیشترپیشرفت کنن چرا آمریکا رو انتخاب کردن-چرا بعضی بازیگرا میرن آمریکا-چرا خیلی از پزشکان مطرح وافراد های سرشناس امریکا هستن.
حالا بعدیه مدت در خود من یه خرده دید باز تر شد وبه خاطر گسترش بیشتر رسانه های وتبادل اطلاعات بیشتر از جانب اینترنت ورسانه های خارج کشور این پیش فرض منفی کم رنگتر شد.
تااینکه سه سال پیش با فردی به اسم سید حسین عباسمنش آشنا شدم
حتی داستان آشنایی با استاد عزیزمرتبط با آمریکا بود
من فایل های صوتی شما رو دوستم بهم داده بود موقع پروژه کار کردن تو لپ تاپ میشنیدم. در حد حرفهای جالب وخوب-در کنار سخنان انگیزشی واینا.
یه بار یه دوست دیگه ام اومد دفتر بهم گفت دیدی عباسمنش آمریکاست وسرشو از ته زد واینا ..من دیگه یه لحظه یه جرقه زد تو ذهنم نمیدونم اصلا خیلی حال کردم از این حرکته ومهاجرته وگفتم آقا یه چیزی داره(حالا بنا به تصورات خودم اونموقع)
جدی تر دنبال کردم اومدم سایت عضو شدم وشروع به دانلود فایل های رایگان ونت برداری دیدم آقا جنس این حرفها فرق داره با فایل های انگیزشی مرسوم اساتید خلاصه ادامه دادم و ونتیجه هایی عالی که به شکر خدا گرفتم ومیگیرم که الان موضوع بحث نیست بگم.
در فایل های رایگان که محل زندگی استاد رو میدیدیم وودر حرفهایی که در مورد آمریکا میزدن خیلی تاثیر گذار بود ونگرش منو عوض میکرد مخصوصا در فایل درس هایی از طوفان مایکل که استاد توضیح میدن که مردم چه جوری بهم کمک میکنن.یکی غذا میاره میده یکی شیرینی کیک یکی ژنراتور میاره برق میاره.همه در کنار هم به هم کمک میکنن چقدر من لذت بردم وتاثیرقدرتمندی هم گذاشت بر پیش فرض ذهنی ام نسبت با مردم آمریکا
واینا هیچ از انتظاری از دولت ندارن خودشو کار خودشون رو میکنن ومنتظر نیستن دولت براشون خونه بسازه وکمک کنه واینا.
وچقدر نگاه بی توقعی به کمک کردن. بین مردم هست.
کسی که نیاز داشته باشه میاد غذا میگیره در دل خرابی وطوفان واینجوری نیس همه بریزن
ودولت هم به خاطر ثروتی که داره کارش ور خوب انجام میده.درسازندگی واینا
خلاصه این فایل خیلی نگرش من رو عوض کرد به فرهنگ مردم امریکا
سفر به دور امریکا هم که شروع شد دیگه چی بگم.خیلی عالی بود خیلی با قدرت و تاثیرگذار
هر چی از زبیایی های این صد قسمت گفته بشه کمه.
واقعا این سفر یه چیز دیگر بود-چقدر زیبایی دیدیم ما.
از طبیعت بسیار زیبای این ایالت های آمریکا.
از فرهنگ این مردم ونحوه برخوردشان
از این آزادی فکر وپوشش وکارو هرچیزی
از پرچم ایران دردیوار موزه منو به فکر برد.چرا در بعضی کشورهای پرچم رو زیر پا میزارن ومیسوزونن ولی درتا به حال من ندیدم مردم امریکا بیان همچین کاری بکنن.اصلانوع مخالفت مردم کشورها با هم فرق میکنه.وقتی برسی میکردم کشورهای جهان سومی بیشتر همچین حرکت هایی هست.کسی که قدرت وثروت داره زیاد از این حرکتا در نمیاره کار خودشو میکنه.
و ما هیچ اثری از پیش فرضهای ذهنیمان در این 100 قسمت ندیدیم.
تمام این صد قسمت رو لحظه به لحظه باهاتون بودم.وبشترین مشارکت کامنت های من از سفر به دور آمریکا شروع شد وظهر ها در دفترم می موندم وبا عشق سفر به دور امریکا نگا میکردم وانگار با شما آمریکا وگشتم واینقدرزیبایی دیدیم در هر زمینه ای که اون پیشفرض های ذهنی کم رنگ وکم رنگتر شد.نمیدونم با چه زبونی تشکرکنم از استاد ومریم عزیز از ته قلبم سپاسگذارم واز همسفرهای عزیز که کنار هم این سفر رو رفتیم با خاطرات بسیارزیبا وتجربه شیرین.وسریال زندگی در بهشت چقدر خوب شد-مابهشت دیدیم-طبیعت بهشت-از انسان های زیبا که همیشه کمک میکردن-وهرروز بی صبرانه منتظر قسمت هاش هستیم.
دیگه نمیتونم جلوی خودمو بگیرم یه خلاصه کوچیکی به صورت تیترواراز زیبایی این سفرنامه که در قسمت 91 کامنت گذاشتم میزارم که یادآوری بشه که چه سفری رو داشتیم ما واین سفر چکارکرد با ما.
سفر به دور آمریکا | فصل اول – قسمت۹۱ -محسن اصغری ۹۸/۰۹/۰۹
چه شروع سفر نامه ای کردی استادو مریم عزیز از
tapma فلوریدا .
ومارو با خود همسفر کردی
یک دور اول و جانانه زدیم ودوباره برگشتیم به تمپا
چه دوری بود خدایا…..
اصلا حس قبل از سفر خودش خیلی عالیه. وقتی که ما از قبل دیدیم واین همه زیبایی ها ونکات مثبت رووقتی خانم شایسته در روز اول میگن روز های خوبی در انتظارمون هست ما به جاهای خوب هدایت میشیم.جاهای زیبا رو خواهیم داد وبراتون فیلم میگیرم..این یعنی ایمان به هدایت.این یعنی ایمان به فرکانس مثبت. این یعنی فرکانس خوب. با گذر از یک هوای بارانی وبعدیه غروب زیبا وبا یک آهنگ زیبا رسیدیم به ایالت جورجیا.چه حس خوبی از دریاچه جورجیا ویک نسیم تابستانی بی نظیر وطبیعت زیبا لذت بردیم.
در دور اول .استاد ومریم عزیز…ما باشما بودیم ولذت بردیم وچقد یادگرفتیم.وچقد زیبایی دیدیدم. وچقد خوب شد برای ما.
مگه میشه از همش نوشت.از کجا نوشت از کدام زیبایی ها نوشت.
از state park ها همسایه های متنوع با فرهنگ های متفاوت.
از شونه شونه رفتن هامون ما وشما تو جشن بارون …
از فروشگاهها
از چرخ فلک و کارخانه موفق مرسدس بنز
از حل مسعله هامون با آر-وی .
.
از پل جوبی با منظر های زیبا وموزه پرندگان
از پروانه ها
از کولاکولا غوغا کرد.چقد خدمات خوبی ارائه میکرد
از…..natinal park … صدای آب…سنگ ها…
از باران زیبای smokemont…..
از ترانه هامون از خوندن های استاد بزار ادما بدونن میشه بیهوده نبوسید….میشه خورشید شد وتابید…میشه آسمون بوسید.
از رقص ها–.چه رقص های زبیایی…با چه سن هایی…
ازرستوران ایرانی
از قدم به قدم هدایت شدن به جاهای خوب.
رقص وجشن های روز استقلال
ازنیمرو عالی خانم شایسته
از فضای خالی- natinal parrk
درپربازدید ترین وشلوغترین زمان که به ما یاد داد اگر فرکانست خوب باشه
یه سری چیزا بی مقدمه جور میشود اگر فرکانست خوب نباشه با دوصد مقدمه جور نمیشود
از تامین بودجه پارک توسط مردم که .درس های خیلی خوبی به ماداد
از دعوت جشن همسایه به من یاد داد خودت بودن رو ساده بودن رو…
با گذراز جاده های فوق العاده زبیا.
از ایالت پنسلوانیا……چه غذایی وچه باران زیبایی رو تجربه کردیم.هوای تمیز پیچک ها وآهوی زیبا شانزدهم رو محشر کرد.
از…خانه آبشار ….خانه آبشار دوران دانشجویی.. چقد حس خوبی داشت گردش در فضاهای ان…لذت بردم اساسی
از.حس وحال پدروپسری بود…با چالش های خودشون…با عکس های دوتایی خودشون..چقد خوب بودن این دوتا
از با کیک های خوشمزه خانم کتی .
از نگاه زیبا به داستان مرگ در یک سگ…
..welcom to newyork….با آهنگ زیبای او..او…او…اووو
و آهنگ باید پارو نزد ووادا باید دل به دریا داد
محشر به پا شد..با ابشار نیاگارا.. چه زیبایی هایی
از گلهای زیبای یک خانم…ونحوه عشق دادنش به گلها چقد لذت بخش بود
. از کلبه چوبی زیبا با عشق وسایل کنار هم چیده شده بودن
از….سکوت وتاریکی وصدای جیرجیرک ها.. شب با RV بودن.
از ثبت لحظات وخاطرات این روزها…از پشت صحنه ها وداستان های شنیدنی وجمله طلایی ادامه دادن وتکرار رونددرست یعنی موفقیت
از بازی فوتبال
کلی رقص وشادی دیدیم.
همیشه باران کنار ما بود
همیشه خدا هدایتگر ما بود
همیشه زیبایی ها کنار بود
ما همسو شدیم با فرکانس های شما استاد ومریم عزیز.
در این اولین دور مریم عزیز با دوربینت خیلی ذهن ما باز کردی
خیلی قدرت فوکوس مارو بیشتر کردی به دیدن زیبایی ها.
من واقعا نمیدونم چه جوری از تلاش بی چشم داشت وبدون توقع شما تشکر کنم.
همه سفر نامه ها درسی هایی برای گفتن داشت…خیلی نکات مثبتی داشت …خیلی شادی ولذت ها داشت..خیلی احساس خوب داشت……..خیلی فرکانس مثبت ها داشت..که هر چقدر بگیم کمه…..به خاطر همه چیز سپاسگذاریم ازت خانم شایسته….به خاطر تمام زحمتهایت….سپاسگذاریم استاد عزیز به خاطر همه چیز.
و یک دعا میکنم…. دعا میکنم استاد ومریم ومایک عزیز وهمه همسفرهایم در دور اول “همواره لحظتتان پر از عشق وسپاسگذاری باشد.”
ودر آخر میگم تاثیری که استاد عزیز بردیدگاه من نسبت به امریکا گذاشتید شاید سالها طول میکشید که خودم دنبالش برم وبه نتیجه برسم سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت خیلی منو جلو انداخت وخیلی درس ها برای من داشت -مخصوصا این پیش فرض که امریکاییها به ایرانی ها به چشم تروریست با افغانی واینا نگا میکنن این پیش فرضه خیلی قویتر بود نسبت به بقیه- چقدر خوب کرد باور منو وسفرنامه خیلی اعتماد به نفس وذهنیت منو تغییر داد.ولی باز ادامه داد-باز مواظب ورودی ها بود باز باید باید روش کار کرد باز باید بهتر شود-
سپاسگذارم از استاد ومریم شایسته عزیز وشما دوست عزیز که وقت گذاشتی وکامنت را خوندی-لحظه هایتان پر از عشق وسپاسگذاری باشد
چی میشه گفت واقعا . فقط به قدرت انسان فکر کن. به این که یه نفر میتونه به جایی برسه که انقدر تاثیر گذار بشه که نگاه بخشی از یک ملت و نسلهای بعدی اون ملت رو نسبت به کشور دیگه ای که زمانی اون ملت اون کشور رو دشمن خودشون تصور میکردن تغییر بده و این تغییرات به حدی بزرگ باشه که یکی از بزرگترین آرزوهای همون ملت این بشه که به همون کشوری که یه زمانی کلی تصورات غلط ازش داشتن مهاجرت کنن و اونجا زندگی کنن! و این حجم از تغییرات از “”” خواسته های یک انسان “”” که خودشو باور کرده شروع شده.
الله اکبر به این قدرت انسان.
فکر کردن به اینکه چقدر استاد عباس منش تونست تغییرات بزرگ و باورنکردنی ایجاد بکنه منو به خودباوری میرسونه!
شخصا خیلی دیدگاه مخربی نسبت به آمریکا نداشتم. یه سری تصورات وجود داشت که مینویسم اما انقدر قوی نبود که در برابر پذیرفتن حقایق موجود در سریالهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت مقاومت خاصی داشته باشم. اما یه سری ریز جزئیات در ذهنم از زندگی در آمریکا بود که با توجه به رفتارهای استاد در فایلهای سریال حل شد که دوست دارم به اونها هم اشاره هایی داشته باشم.
۱. غم قربت
خوب هممون ماجرای غم قربت رو شنیدیم. اینکه وقتی تو یه کشور خارجی زندگی میکنی چون زبونشونو بلد نیستی و از خانوادت دوری غم زده میشی و دلت تنگ میشه و بعدش زندگی برات جهنم میشه !
منبع این باورها :
این حرفها رو از زبون کسایی میشنیدم که خارج رفته بودن یا کسایی که خارج رفته نبودن اما از جانب اونایی که خارج رفته بودن حرف میزدن !!
تغییرات :
خوب وقتی که احساس وابستگی به دیگران جایگزین وابستگی فقط به الله شد و دیدم زندگی کردن با خودم برام به عشق و لذت تبدیل شد و در سریال های سایت دیدم که این کشور انقدر زیبایی و آزادی داره که تورو هر روز مشغول خودت میکنه و از طرفی دیدم که استاد چقدر راحت زبان انگلیسی یاد گرفت و باز دیدم که بودن با دوستان جدید و همفرکانسی ( حتی آمریکایی ) چقدر لذت بخش تر از بودن با آدمهایی که باهاشون بزرگ شدی اما باهاشون همفرکانس نیستی کلا ماجرای غم قربت و اینا تو ذهنم حل شد.
۲. احساس کمتر بودن از خارجی ها
شاید بتونم بگم یکی از پر رنگ ترین تصورات ذهنی من در مورد اروپا و آمریکا همیشه این بود که اونا خیلی آدم تر از منن! اون با ارزش ترن ، لایق ترن، باهوش ترن، کاریزماتیک ترن و من بی کلاسم، اونا فهمیده ترن و من حرفی ندارم برای گفتن و کلا اونا از هر نظر بهترن. اگر قبلا یه توریست میدیدم جرات نمیکردم حتی بهش بگم ” hello welcome to iran ” چون فکر میکردم من در حد حرف زدن با این خداوندگاران نیستم !
منبع این توهمات :
بزرگترین منبع این پیش فرض ذهنی فرهنگ افتضاح و نحوه گفتگوی ایرانی ها در قیاس با خارجی ها در مورد خودشون بود. یعنی تو هر شبکه ای اجتمایی که میرفتی، تو هر جمعی که صحبت از ایرانی و آمریکایی بود و حتی هنوزم هست ملت ایران در حال کوبوندن و پست کردن خودشون و در حال بزرگ کردن و ارزشمند کردن خارجی ها هستند. چقدر از این عکسها دیدیم که مثلا یک پراید رو با یه لامبورگینی مقایسه کردن و گفتن ایرانی عقب افتاده! چقدر این جمله رو شنیدیم که آمریکایی ها برای سگاشونم ارزش قائلن اما ایرانیا برای انسان هم ارزش قائل نیستن! چقدر این جمله ایران ۲۰۰ سال از آمریکا عقب تره رو شنیدیم و دیگه خودتون بهتر میدونین…. خب اینا عزت نفس مارو نابود میکرد دیگه.
تغییرات :
خب اصل تغییرات از وقتی شروع شد که عزت نفسم رفت بالا. اما دیدن نوع رفتارهای استاد عباس منش با دوستان خارجیش و مردم غریبه و رفتار اونها با استاد و خانم شایسته ( در سریال های فوق الذکر ) باورهای من رو در مورد جایگاه خودم به شدت تغییر داد و به من فهموند که من هیچ تفاوتی با انسانهایی که فقط به یک زبان دیگه دارن حرف میزنن ندارم و اگر فرهنگ اونها بهتره، من فرهنگ اونها رو به فرهنگ خودم تبدیل میکنم و جزئی از اونها میشم و به راحتی با اونها ارتباط برقرار میکنم.
سریال های ذکر شده به من یاد داد که تو اگر با خدا باشی هر جا که باشی مردم به تو احترام میزارن و در خدمت تو هستن.
این سریال ها به من نشون داد که نه تنها آمریکایی ها و اروپایی ها برتر از تو نیستن بلکه اگر تو خودت رو باور کنی، خداوند تورو به نقاطی از جهان هدایت میکنه که همون آمریکایی ها و اروپایی ها به خدمت تو در میارن ( مُسخر تو میشن ) و بهترین سرویس ها رو به تو ارائه میکنن تا تو راحت و شاد زندگی کنی.
۳. مسئله چشم چرانی!
با توجه به فرهنگ مذهبی اکثریت ما ایرانی ها و ۴ تا شدن چشم ما آقایون در مواجهه با دیدن یک قسمت بسیار کوچک از بدن خانمها و هول بار آومدن خیلی هامون ( به واسطه محدودیت های فرهنگی و محیطی) من فکر میکردم که زندگی کردن در آمریکا یا کشورهای اروپایی برای من غیر ممکنه! چون من که نمیتونم وسط جمعیتی که هر جور میخوان لباس میپوشن زندگی کنم؟ من چجوری باید خودمو کنترل کنم که به این خانمها نگاه نکنم؟ هر نگاه من برام گناه ثبت میشه . ای وااااااااااای چجوری برم کنار دریا؟!!
اصلا خودمو ول کنم من چجوری میتونم با خانمم ( که اون روزها یکی از مهمترین معیارهام چادری بودنش بود ) برم تو چنین کشورهایی زندگی کنم؟!
و عملا این طرز تفکر به من اجازه نمیداد به زندگی یا سفر به آمریکا اصلا فکر کنم
منبع این توهمات :
تماما باورهای غلط مذهبی
تغییرات :
خب وقتی حرفهای استاد رو شنیدم و خودم هم به سراغ قرآن رفتم دیدگاه من به تمام احکام شرعی تغییر کرد. من تمام احکامی رو که شنیده بودم برای خودم نقض کردم چون دیدم اثری از اون ” مفهومی که باور کرده بودم” در قرآن نیست. نگاهم به حجاب و گناه و خدا و خیلی چیزهای دیگه تغییر کرد و راحت تر پذیرفتم که من میتونم به راحتی در کشوری مثل آمریکا با مردم زندگی کنم. ” هول بودن من ” با دیدن رفتارهای استاد و طرز پوشش خانم شایسته در سریالهای فوق به اندازه قابل توجهی تغییر کرد. حتی تو برخی قسمت های سریال میدیدم که خانمهای به اصطلاح ” داف آمریکایی ” با پوشش هایی کاملا ” سکسی و هیجان انگیز ” در فیلم دیده میشن اما حداقل در ظاهر که رفتارهای استاد عباس منش بسیار طبیعی و نرماله، جوری که انگار از اول در اون فرهنگ بزرگ شده. ( که البته این رفتارها از هماهنگی با وجود خودشون ناشی میشه )
بنابر این من باور کردم که میشه ذهن آدم انقدر تغییر کنه که پوشش مردم براش خیلی عادی باشه و نگاه جنسی به جنس مخالف رو از وجود خودش پاک کنه و نگاهی کاملا طبیعت گونه بهش داشته باشه.
من خیلی وقته که فهمیدم وقتی که کسی با درون خودش به هماهنگی میرسه خیلی از اون ” هول بودن و چشم چرون بودن ” فاصله میگیره. چون خلاء هاش پر میشه و یک انرژی کاملتر و عاشقانه تر رو احساس میکنه و ” دوست داره که انسان گونه و اخلاق مدارانه ” رفتار کنه و از انسانیت خودش لذت میبره.
خب من سعی کردم به مسائل اساسی ذهنم خودم اشاره کنم و گرنه که تفکراتی مثل :
بی آب و علف بودن آمریکا که از فیلم های وسترن میومد!
یا خشونت و ناامنی که از اخبار میومد : اخباری که خبر از ترور بچه های مدرسه به دست یک دیوانه روانی آمریکایی میداد !
یا نژاد پرستی و تحویل نگرفتن غریبه ها که بازهم از تمام فیلم هایی که نژادپرستی رو فریاد میزد میومد !
یا مسئله بی عفتی و ازدواج های سفید یا اینکه همه آمریکایی ها اول بچه دار میشن بعد ازدواج میکنن! که باز هم از فیلم ها میومد!
یا اینکه تو مدرسه های آمریکایی همش دختر پسرا رو هم میریزین و همش تو پارتین و کسی درس نمیخونه که بازهم از فیلمهایی مثل امریکن پای میومد!
یا اینکه من فکر میکردم خیابون های امریکا ساعت ۹ شب به بعد ناامنه و همش خفت گیری و تیر اندازی میشه و این منو از زندگی یا سفر به این کشور میترسوند. این طرز تفکرها هم از فیلمهای ابرقهرمانیِ خودشون میومد که بتمن و اسپایدرمن و زن گربه ای فقط اون موقع شب جرات دارن تو خیابونها بچرخن و با فساد مبارزه کنن!
یا بحث مشروب خواری و تلو تلو خوردن ملت تو خیابونها و اینکه همه تفنگ دارن و اگه بهشون بگی با چشمت ابروعه یه تیر تو مغزت خالی میکنن!
و کلی باورهای محدود دیگه ( البته تو ذهن من خیلی قدرت نداشت چون خیلی بهشون فکر نمیکردم ) که واقعا با دیدن سریالهای زندگی در بهشت و سفر به آمریکا جوری تغییر کرده که یکی از اهداف اکثریت بچه های عباس منشی و البته خود من شده مهاجرت به آمریکا و زندگی در این کشور پاک ، زیبا، امن ، شاد ، مقدس ، مردمی و مثبت دائما شکرگزار.
سپاسگزار خداوند هستم ، سپاسگزار بچه های سایت و خانواده صمیمی عباس منش، مخصوصا استاد و خانم شایسته
من تقریبا ۲ ماه که وارد سایت شدم موفق به دیدن تمام قسمتهای سفر به دور آمریکا وزندگی ور بهشت نشدم ولی هر روز سریالها را دنبال میکنم یا از طریق نشانه روزم یا خودم میبینم
خداروشکر میکنم که از کودکی به دیدن اخبار هیچ علاقه ای نداشتم و در خانواده ای بزرگ شدم که ذهنیت خوبی به آمریکا وکشورهای حهان اول داشتن
وخودم از بچگی عاشق امریکا بودم و وقتی بعضی کامنتها رو میخوندم باورم نمیشد که اینقدر مردم کشورم نسبت به امریکا بدبین باشن درسته منم تو این جامعه بزرگ شدم ودهه ۶۰ هستم ولی یاد ندارم یکبار هم شعار بد یا لعن ونفرین به هیچ کشوری را داشته باشم کلا که تا به حال راهپیمایی نرفتم وکلا اخبار نمیدیدم وحتی فیلم وسریال جنگی دوست نداشتم و واقعا این چیزارو درک نمیکردم راسش وقتی مردم از جایی یا کسی بد گویی میکردن میگفتم(البته تو دلم) گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده و بحث نمیکردم ،و اینکه چرا تا به حال مهاجرت نکردم فقط دلیلش ترس از غربت بوده همین که تو این ۲ ماه به لطف استاد متوجه شدم که همه جا خدا هست و اگر من با خودم هماهنگ باشم احساس تنهایی نمیکنم
من از بچگی عاشق دیدن آبشار نیاگارا بودم وعاشق رفتن به کانادا وآمریکا ولی نه واسه زندگی کردن هیچ ذهنیت بدی نداشتم فقط به خاطر یه سری از وابستگیها که اونم دارم رو خودم کار میکنم که بتونم از نقطه امن خودم بیااام بیرون من الان خیلی دوست دارم مهاجرت کنم وقتی سریال زندگی در بهشت را میبینم خیلی حس خوبی دارم واقعا از استاد وخانم شایسته سپاسگذارم به خاطر اینکه اینهمه زیبایی را با ما به اشتراک میگذارند وتوجه منو به نکات مثبت بیشتر میکنند عاشقانه دوستون دارم وبرایتان آرزوی سلامتی وخوشبختی دارم🥰
چقدر خوشحال شدم کامنتت رو خوندم و چقدر خوبه توام در جمع خانواده صمیمی عباسمنش و عضو این سایت توحیدی شدی. بهت از صمیم قلبم تبریک میگم.
و تحسینت میکنم بخاطر نگرش های خوبی که داشتی و داری قطعا با تعهد و تلاشت نقطه ضعف ها و باورهای محدود کننده ات رو پیدا میکنی تا در مسیر رشد و پیشرفت های بیشتر قرار بگیری.
قطعا با طی کردن تکاملت و تکرار این مسیر و الگوهای خوبی که در سایت داریم میتونیم خالق زندگی خودمون به سبک شخصی خودمون باشیم.
بقول استاد خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم
برات از خداوند یکتا بهترین پیشرفت های درونی بیرونی رو دارم.
من هم مثل شما در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و کل خانواده من همچون غذا که ۳وعده می خورند ۳وعده اخبار گوش میکنن و من هم چون به خودم مسلط نبودم ناگزیر مجبور بودم این اخبار گوش کنم و تفکر من شکل میگرفت و هدایت میشد به سمتی که حکومت میخواست تا این که با شما عزیز دل آشنا شدم
زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا قطعا خیلی نگاه من را به کشور آمریکا تغییر داد
استاد گرامی من قبل اینکه بخوام سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را نگاه کنم فقط درگیر آموزشهای شما شدم و تمرکز صد درصد گذاشتم رو آموزشها و از شما آموختم که زندگی ما را نوع نگاه ما به پیرامون میسازد و اگر توجه و تمرکز ما به زیبایی های اطراف باشد و حالمان خوب باشد و در لحظه حال زندگی کنیم و به قدرت خداوند اعتمادو ایمان داشته باشم و خودمان را بشناسیم تو هر کشوری که باشیم هدایت میشویم به زیباییهای بیشتر و به انسانهای سالم تر و مهربانتر اصلا مهم نیست که تو چی کشوری باشیم
نکته،ما اگر تو مدار زیباییها باشیم و به خودمان مسلط باشیم اصلا هدایت نمیشویم به کشورهای ناجور اگر هم درکشوری باشم که بر خلاف مدار ما باشد هدایت میشویم به جایی که با مدار ما هم فرکانس باشد ،
استاد گرامی من زمانی که آموزشهای شما را با توجه گوش کردم یکی از هدایتهای من به سمت سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا بود و با این سریالها کلی خواسته برام ایجاد شد و باز هدایت شدم به زیباییهای بیشتر و زندگی من امروز سراسر زیبایی و ارامش هست
جمعبندی ،،،ما اگر به افکارمان مسلط باشیم و تمرکز به زیبایی های اطراف باشد و تو مدار مثبت باشیم تو هر شرایطی به زیباییهای بیشتری هدایت میشویم
واقعا از شما ممنونم که اینقدر افکار و توجه من را با آموزشهای جامع خود به سمت زیباییهای بیشتری هدایت کردین ،♥️♥️♥️
اول از همه خداروشکر میکنم که در این جمع هستم و استاد با شما و سایتتون اشنا شدم وخیلی ازتون تشکر میکنم استاد مهربون🌹
خب بریم سراغ مسابقه جذاب
اولا میخوام دیدگاهم راجب اینکه چه نگاهی قبل از این دو مستند به کشور سرسبز و منظم امریکا داشتم بهتون توضیح بدم ؟!!!
شماره 1:من همیشه ارزوی سفر به دور دنیا رو داشتم اما تا به امریکا میرسیدم میگفتم نه امریکا نمیرم چون ادمای خوبی نداره و سرسبز نیست اونا دین ندارن خدا ندارن اعتقاد به هیچی ندارن از امریکا کلا خوشم نمیومد .به چه علت؟!!
شماره 1:رسانه ها 80درصد ذهن منو خراب کرده بود راجب مردم امریکا و فرهنگش و این که اونجا دینی نیست و خدایی نیست و بی بندوباری هست در واقع هرج و مرج داره به همین دلیل من به عکس ها و فیلم های هدایت میشدم که قسمت کویری امریکا نشون میداد یا فیلم های که خشن بودند
شماره2:به خودم میگفتم من هرجا مهاجرت کنم امریکا نمیرم چون امریکا همش باید کارکنی اصلا مردم تفریح ندارن شب و روزشون بهم دوختن و همش باید مالیات بدی لذتی نمیبری .علت؟؟!
شماره 2:رسانه ها و فیلم ها و خانواده بخصوص فامیل های که مهمانی به خانه ما میومدن و مرتب تعریف میکردند که دوستانی در امریکا دارن که در رستوران کار میکنن ویا سرویس بهداشتی میشورن و غیره
شماره3:اینکه مردهای امریکایی فقط دنبال روابط سکس هستند و اصلا بدرد دوستی پایدار و ازدواج نمیخورند علت؟؟!
شماره3:فیلم ها و دوستی داشتم که امریکا بود و بمن گفت پسرها اونجا فقط دنبال سکس هستند
شماره4:موضوع مواد مخدر و اسلحه بود اینکه معتادن همش مست هستن و ادم میکشن علت؟!!!
شماره4:رسانه ها و فیلم ها بازم خانواده 😏
بعداز دیدن این دو مستند جذاب من ی تغییر فکر بزرگی برام پیش اومد و حتی اطلاعاتی که راجب امریکا نمیدونستم هم به لطف استاد ومریم عزیزم بدست اوردم
شماره1:چقدر این کشور سرسبز چقدر باران میباره چقدر تمیز چقدر زیباس چقدر مدرن علت؟!!
شماره1:سفر به دور امریکا که خیلی به این باور بمن کمک کرد که این کشور تمیز و سرسبز و باران میباره اخه استاد هرجا میرفت سبز بود و هر ایالتی میرسید باران شدید درحال بارش بود همیشه after rain بود🥰👌🏻
شماره2:چقدر امریکایی ها خانوادگی باهم سفر میرن و اینکه چقدر تعداد اعضای خانواده زیاد حتی مادربزرگ و پدربزرگ با نوه و با بچه هاشون زن و شوهرها باهم عاشقانه هستن همه جا چقدر شادن چقدر دارن لذت میبرن علت؟!
شماره 2:سریال زندگی در بهشت بخاطر مهمان های خونه استاد اومدن و من دیذم که چقدر زن و شوهرها باهم خوبن چقدر بچه دارن حتی اون خانوم که اسمش hopeبود قبل خواب با بچه هاش صحبت میکرد بهشون ارامش و عشق میداد و زوج های زیادی که عاشقانه باهم بودن وشما به تصویر کشیدید برای ما🌹
شماره3:بازم سریال زندگی در بهشت و اون نمایشگاه اسلحه که کلا ذهن منو زیرو کرد درمورد اسلحه داشتن تمیزی و مرتبی فروشگاه امنیتی که اونجا بود اینکه هرکی بخاد میتونه اسلحه داشته باشه منوط به شرایطی که فکر کنم نباید جرمی در این زمینه داشته باشه اگر اشتباه نکنم این خودش یعنی امنیت درمورد مورد مست بودن ادم ها و اعتیاد منم هیچ جا داخل این مستندها ندیدم همه جا ادما سرحال و سالم و شاد بودند
شماره۴:بازم به مردهای امریکایی برمیگردیم و مردهای که داخل تصاویر بودن این بود که با همسرعاشون مثل دوست و رفیق بودن مثل اون قسمت سفر به دور امریکا که اقا و خانوم باهم فوتبال بازی میکردن و از کانادا اومده بودن من خیلی کیف کردم ی زن و شوهر مثل دوتا رفیق باهم حال میکنن واقعا تحسین برانگیز یا اون پیرمرد پیرزن که باهم اومده بودن قایق سواری در چشمه موریس اونجا که ماهیگیرها بودن و خیلی جاهای دیگه
یک مورد خیلی مهم که من بهش رسیدم بازم به کمک استاد عزیز و اطلاعاتی که جمع کردم موضوع سیاست در این کشور که مردم یجورایی کاری به سیاست ندارن و دارن زندگی میکنن ووحتی تصمیم برای دولت میگیرن و درهرشرایطی فقط دنبال عشق کردن و شادی و بزن و برقصن حتی وسط انتخابات حتی وسط پندمیک ختی وسط بازی فوتبال هاکی و غیره اصل و اساس این کشور برپایه درستی و شادی نظم و تمیزی و حال خوب و لذت از لحظه حال هست🌹
و اما شما استاد بازم درس مهمی دیگه از زندگی بمن دادید که بدون فکر چیزی قبول نکنم این خیلی برای من باارزش و در قسمت های دیگه زندکیم ازش استفاده خواهم کرد خیلی دوستون دارم استاد عزیزو مریم دوست داشتنی🌹🙏🏻
استاد ازمون خواسته بودید درموردپیش فرضهای ذهنیمون درموردآمریکابنویسیم ،من اگربخوام براتون توضیح بدم اول از اینجا شروع میکنم که من دریک خانواده متوسط روبه فقیر به دنیا اومدم که بابام همیشه هشتش گرو نهش بود ومنم از اون جایی که یادم میاد مادرم یه آدم دهن بین بود که هر آنچه میشنید رو قبول میکرد مثلا میگفت آقا دستور داده فرزندان زیاد بیارید واونم ده تا بچه به دنیا آورد منظورش امام خمینی بود
،منم که فرزند ششم خانواده بودم وعاشق تلویزیون وآهنگ های شبکه های ماهواره ای ،اونقدر توزندگیم فیلم هندی وسریال وفیلم کارآگاهی دیدم که وقتی یه فیلمی رو میبینم بعد از چند دقیقه میتونم حدس بزنم چی میخوادپیش بیاد واز اونجایی که من دهه شصتی هستم دیگه حدس بزنید تومدرسه هم چطوری بود ،
همیشه باباومامانم میگفتن پول چرک کف دسته ،نون حلال درآوردن سخته ،پولدارا خون مردم رو کردن توشیشه و…..هزارتا حرف دیگه که دیگه خودتون میتونید حدس بزنید استاد
واما درمورد آمریکا
من برای دوره راهنمایی تومدرسه نمونه دولتی قبول شدم با نام ولایت فقیه ،اونجا اصلا با خونه فرق داشت وهمیشه معلمهامون درمورد آمریکای جنایتکار صحبت میکردند واینکه آمریکا وانگلیس واسرائیل دشمنان درجه یک نظام هستند وهرچی بدبختی توکشور میکشیم از دست ایناهست ،منم که همیشه عاشق تلویزیون بودم وهرآنچه برنامه ومستند بود درمورد جنگ ایران وعراق دیده بودم یادمه یه فیلم دیده بودم به نام ازکرخه تاراین واین فیلم چنان با احساسات وعواطف من بازی کرده بود که من کلا از عراقیها متنفرشده بودم واز اول تاآخرهمراه کاراکتر فیلم گریه میکردم وهی لعنت میفرستادم ،حالا شما فکرکن من یه دختر ۱۳یا۱۴ ساله بودم اما اندازه یه دختر۲۴،۲۵ ساله الان میفهمیدم واصلا بزرگ بزرگ شده بودم تواون سن
خلاصه که تومدرسه زمینه تنفراز کشورهای دیگه شروع شد چون باباومامانم اگه فقیر بودن ولی هیچوقت بد کشورهای دیگه رو نمیگفتن وحتی بابام توبچگی مارو برد دبی ،نمیدونم هزینش چطورجورشد ولی رفتیم ،واون مدرسه شروع باورهای خراب درمورد آمریکا شد ومن با این تفکرات بزرگ شدم وهرچه بزرگترمیشدم بیشتر میشنیدم تواخبار که فلان دختربه خاطرحجابش سنگسارشده توفلان کشور وفلان کشور ایرانیها رو به چشم زنان سکسی نگاه میکنند و…
درمورد کشور آمریکا همیشه میشنیدم که اونجا اصلا خانواده ای وجود نداره وتعهدی نسبت به ازدواج ندارن وبچه هاشون رو از سن ۱۸ سالگی از خونه میندازن بیرون ومن نه تنها با آمریکا بلکه باتمام کشورهای دیگه هم مشکل داشتم وشنیده بودم که هرکس واردخاک یک کشور دیگه بشه حتما بنیان خانوادش از هم میپاشه وعلاوه براینها من هرسال ۲۲ بهمن میرفتم راهپیمایی وبا شدت هرچه تمام شعارمیدادم ،هرچی شوهرم میگفت مریم مگه تورفتی آمریکا که اینقدر بهشون بدوبیراه میگی میگفتم من بمیرم هم پامو از وطنم بیرون نمیزارم وجوری ایران رو برده بودم توذهنم بالا که میگفتم بقیه ملتها اصلا آدم نیستن
خلاصه که استاد شروع همه چیز با سایت شما بودومن فقط اوایل میومدم توسایت ویه نگاه به فایلا میکردم ومیگفتم برو بابا دلت خوشه ،اونجا نشسته داره چی میگه ….
اما ته وجودم در اعماق قلبم احساس میکردم که این حرفها درسته وخانم شایسته تصمیم گرفتن که برنامه سفربه دورآمریکا رو شروع کنن .
منم طبق معمول نگاه میکردم اما استاد براتون بگم که اوایل از زیبایی آمریکا شگفت زده شدم که چقدراینجا سرسبزه ووقتی با مردم تواستیت پارکها صحبت میکردید یا میرفتید توبازارهای مختلف ومن میدیدم که چنین نوع مختلف از شخصیتها کنار هم دارن توفروشگاه خرید میکنن من متعجب میشدم ،یه خانم محجبه درکناریه خانم با شلواروبلوز ،درکنار یه خانم با نیم تنه وشورت و…اصلا برام دیوانه کننده بود ،نمیدونم از کدوم قسمت بوداما من داشت مغزم تغییر میکرد ذهنیتم درمورد دیدگاه مردم نسبت به زنها ،یا اینکه درمورد پوشششون،یا اینکه درمورد رفتاربا والدینشون که من فکر میکردم اینا همشون پدرمادراشون رو میزارن خانه سالمندان وهیچ ارزشی برای بزرگترهاشون قائل نیستن ،کلا دیوانه شده بودم استاد از اون طرف هم داشتم رو بقیه دانلودی ها کار میکردم وتواکثربرنامه ها صحبتتون این بود که تلویزیون رو حذف کنید از زندگیتون ومن همش میگفتم مگه میشه آخه چطوری ،میگفتید ورودیهای ذهنتون رو کنترل کنید ومن میگفتم چطوری ،استاد من الان نزدیک دو ساله تلویزیون ندیدم وبرام عجیبه که چطور ممکنه ؟؟
وقتی توسفر بودیم حس میکردم منم اونجام وهمیشه دلم میخواست فایلها طولانی تر باشه ،اما استاد کامنتهایی که بچه ها میزاشتن روی هرقسمت از سفرنامه دید من رو نسبت به اون فایل هشت نه دقیقه ای چنان عوض میکردد که میرفتم وبا تمرکز بیشتری اون قسمت رو میدیدم وبرام خیلی جالب بود که به هرطریقی یه قسمتی از داستان اون سفر برای من اتفاق میافتاد
سفرهای عجیبی که میرفتم ،پولهای عجیبی که وارد زندگیم شدن ،وروابطم با آدمها که زیرورو شد مخصوصا خانوادم ومخصوصا شوهرم که دیوانه وارعاشقشم ودوستش دارم اما دیگه بهش نمیچسبم وخودم رو بهش تحمیل نمیکنم .
سفرنامه منو برد به دل آداب ورسوم وخانواده های آمریکایی ،وقتی رفتید خونه خانم کتی من خیلی گریه کردم واز خودم ودیدگاهم نسبت به مردم آمریکا واون همه شعاری که داده بودم خجالت کشیدم وشرمنده شدم
وقتی خانم ریچل تواون استیت پارک دنبال شما کیلومترها اومد تا با شما خداحافظی کنه من خیلی گریه کردم ودیدم نسبت به مهمان نوازی مردم آمریکا عوض شد
وقتی دیدم آقای جیمز برای کمک به شما اومد فهمیدم همه جای دنیا همه ی آدمها یه وجه خوب دارن که میشه بهت نشون بدن وتواونو میتونی برانگیخته کنی
از ثروت مردم ودیدگاهشون نسبت به ثروت شگفت زده شدم که پول خوب دربیار وخوب تفریح کن
وکلا دید من نسبت به مردم ومخصوصا کشورآمریکا عوضشد ،حتی من اینقدرفیلم دیده بودم از اینکه مردم آمریکا سرخپوستها رو قتل عام کردن که اصلا ازشون متنفربودم به خاطر این موضوع که مریم عزیزم زندگی آمیشها رو به تصویر کشید ومن دیدم که هرکسی با هر اعتقاد ومذهبی میتونه درکنار هم آزادانه زندگی کنن به شرط اینکه برای هم مزاحمت ایجادنکنن ومن بازم عاشق تر شدم نسبت به اینکه منم میخوام ببینم از نزدیک ،از آزادی زمانی ،مکانی ومالیتون دیوانه شدم ومیدیدم بدون هیچ محدودیتی تفریح وکارتون یکیه ،واصلا نیازی نیست یه زمان خاص رو برای کار ویه ز مان خاص روبرای تفریح بزارید ،
تااااااااا اینکه یه روز یه فایل گذاشتید از سریال زندگی دربهشت ،که استاد چند روز هست با خودم میگم اگر استاد مستند سفربه دور آمریکا وسریال زندگی در بهشت رو میخواست بفروشه به عنوان یه محصول میلیاردها دلار پول میتونست فقط بااین دوره هابسازه واگرکسی به پنج درصد از درسهای زندگی ساز استاد ومریم عزیزم توجه میکرد خودم رو میگم اگر پنج درصد از این نوع زندگی رو توروزمرگیم وزندگی واقعیم عملی انجام بدم ،اصلا زندگی برام بهشته،
استاد زندگی دربهشت دیگه برام یه مستند زیباوجالب از زندگی یه پولدار مرفح نیست ،بدرام درس زندگیه ،برام چراغ راهمه ،وهرلحظه دارم سعی میکنم توزندگیم اجراش کنم ،
ازسپاسگزاری از همه موجودات گرفته تا احساس ارزشمندی به افراد دادن که من دیدم شما چطور جیکوب رو تحسین میکردید
حتی از آشپزی خانم شایسته درس میگیرم وسعی میکنم به روشهای جدید آشپزی کنم وهربار حتی شده باشه نوع ادویم رو عوض میکنم که ببینم طعم غذام چطوریه وهمیشه عالی بوده نتیجش
استادعزیزم من حالا یکی از آرزوهام اینه که بیام وکشور زیبای امریکا رو از نزدیک ببینم وبا مردمش رودررو صحبت کنم ،
استادمن نه تنها دیدگاهم درمورد کشور آمریکا ،بلکه نسبت به کل جهان هستی وکل آدمها عوض شده ودیگه به چشم اینکه هیچکس آدم نیست ومن فقط آدمم به کسی نگاه نمیکنم وهمه رو پاره ای از خدا میبینم
استاد عزیزم ومریم بانوی عزیز من ازتون سپاسگزارم چون با دیدن زندگیتون دیدم نسبت به همه چیز تغییر کرده ووقتی برمیگردم به عقب وزندگیم رونگاه میکنم میبینم که زندگیم جز یه چرخه معیوب چیزی نبوده ومن تازه دارم معنی زندگی رو میفهمم
اینقدر کار مفید برای انجام دادن دارم که فرصت دیدن اخبار ومستند وسریال ندارم ،همین چند روزپیش ،اومدم خونه بابام اینا والان چهار روزهست که اینجام ،کاری که هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم بکنم وبهم خوش بگذره ،
استاد عزیزم ازتون صمیمانه سپاسگزارم ،مریم عزیزم ازتون سپاسگزارم ،مایکی شیرین زبونم ازت سپاسگزارم ویه تشکر ویژه میکنم از تمام دوستانی که تو این مدت با کامنتهای قشنگشون باعث رشد من شدن
استاد من اونقدر باورمحدود کننده درمورد همه چیز دارم که خیلی روی خودم باید کار کنم وتازه انگار زنگارهای ذهنم یه کم برداشته شده ومن تازه دارم یه سری از مسائل رو درک میکنم ،اما استادمن قول میدم ادامه بدم تاجایی که همه آنچه که شماتوزندگیتون تجربه کردید منم تجربه کنم وخیلی زود آمریکا کنارفایرپیت میبینمتون ،عاشق همتون هستم ،خانواده عزیزم😘😘😘🥰🥰
سلام سلام
اقا من یک ذهنیت هایی داشتم در مورد خارج کشور مخصوصا اروپا و امریکا
که اگر بگم خنده تون میگیره
مثلا من هنوز که هنوز ته ذهنم این باور خراب در مورد مردم امریکا هست که
اینکه اصلا اینا چطوری ازدواج میکنند
چطوری بچه دار میشند
شاید باورتون نشه
من بخدا فکر میکردم که پسرا به دختر را دروغ میگند و یه مدتی میرند تو یک رابطه و بعد از مدتی کلی سواستفاده از دختر مردم میکنه و بعد میره با یکی دیگه
یا اگر نتونه با حرف مخ بزنه تو باری کلوپی جایی تو نوشیدنی طرف دارو بیهوشی میرزه و سواستفاده میکنه و بعد از مدتی دختره بچه داره و پسره رفته با یکی دیگه
اینا من بچه که بودم تو یک فیلم دیدم و از چندتا هم شنیده بودم که اره اونجا اینطوریه بعد برای من سوال پیش میومد که اقا مثلا پدر و مادر دختره چرا کاری نمیکنند حرفی نمیزنند
طرف میگفت اونجا اینا عادیه بعد من خشکم میزد میگفتم عجب جهنمیه اونجا
بخدا خنده تون میگیره ولی من این باور را داشتم
یا باور داشتم امریکا هایی با ایرانی های ساکن امریکا دشمن هستن و ایرانی ها جرئت ندارند بگند که ما ایرانی هستیم
چون هم شرف و آبرو مون میره چون جهان سومی هستیم مسقره مون میکنند هم اونا فکر میکنن ما ایرانی ها تروریستیم و …
و طبق باور های وحشتناک اشتباه مذهبی که ما بچه بودیم مینشیتیم پا منبر آقایون و یادمه یکیشون میگفت که اگر جایی بی حجابی باشه
و اینا خدا با اون مردم قهر میکنه و دشمن میشه و خیر و برکت از زندگیشون میره مثلا بارندگی نمیاد و خشکسالی میشه
آمریکا را تو فیلم ها دیدین
دیدی که چقدر خشکه یه درخت نداره چون بارون نمیاد و اگر ن قبلا خیلی سرسبز بوده
یا مردم امریکا عامو وحشی اند یکی یک اسلحه دارند تا با کسی بحثشون بشه تاقی میزند طرف را میکشند
بعد یکی به ما نمیگفت اخه پسر خوب اونا اگر تفنگ دارند که اولا بالای ۱۸ سال دارند دوما با این همه تعداد اسلحه چرا درگیری نمیشه اونم تک و توکی
این ور این جوون ها هم سن و سالی های من یکی یه چاقو تو جیبشون دارند کارهایی میکنن که اونا با اسلحه نمیکنند
یا اصلا چرا امریکا
من بچه اصفهانم و دانشگاه سیستان و بلوچستان قبول شدم
بخدا تا شنیدم اونجا قبول شدم اصلا بدنم لرزید نمیدونستم چجوری به خونواده بگم
گفتم حتما نمیزارند برم اونجا
یا اگر برم من مذهب شیعه دارم اونجا مذهب اهل تسنع هستند بفهمند من شیعه ام منا میکشند
اونجا اصلا همه معتادند و همه همه اسلحه دارند
کاری ندارم با یک بدبختی و زور رفتم زاهدان چون من عاشق رشته بودم عاشق این حرفه بودم
من تا حالا زاهدان نرفته بودم ولی شنیده بودم یک جای بی اب و علف خطرناک تروریسته وحشیه که حتی پلیس هم امنیت نداره چه برسه دانشجو
ولی چند روزی که اونجا بودم دیدم
چقدر بلوچ ها مردمون خیلی خوبی هستند واقعا مثلشون ندیدم منی که همه جای ایران رفتم گشتم سفر کردم به جز اردبیل و تبریز همه جا را رفتم ندیدم مثلشون
و به هرکی میگم اونجا میرم دانشگاه
میگه یا خدا نکشندت
ولی من یک شب تا ساعت ۳ نصف شب با بچه ها توشهر بودیم
و چقدر من لذت میبردم از این مردم از بسگی خونگرم اند خدا برکتشون بده
ولی حالا در مورد آمریکا بعد از سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت
چقدر چیز یادگرفتیم چقدر لذت بردیم
چقدر کیف کردیم
من همیشه تو کامنت هام میگفتم که چقدر مردم آمریکا در صلح اند
مخصوصا اونجایی که مردم
رفته بودن تو پارک زیر فواره های آب
آب بازی میکردن
ادم پیر بود جوون بود
زن بود مرد بود
بچه بود بزرگ بود
با همه جور لباسی بودن و اونجایی خیلی خیلی خیلی لذت بردم که دیدم دوتا خانوم که یکیشون مسلمون بود و حجاب کامل داشت و داشت با یک خانومی که فقط لباس شنا داشت حرف میزدن و میخندیدن
چقدر اینا به من درس داد
یا اونجایی که رفته بودین تمپا رفتین یکی از مناطق شهر اسمش را یادم نیست اونجایی که کلوپ های شبانه داشت و کلی جوون اونجا بودن و عده ای هم داشتن انجیل میخوندن
و جالب بود اصلا هیچ هیچی درگیری نبود
به قول استاد در قسمت ۷ سفر به دور آمریکا که گفتین
آدم با دیدن این تصاویر الگو میگیره و خواسته درونش رخ میدهد و مریم جان هم گفتن این درخت های سرسبزی که میبینید کلی ادم دارند ازیشون نگهدای میکنند که اینطوری رشد کردن و ذهن ما هم همیطوره و هرلحظه باید مواظبش باشی
روش کار کنی که رشد کنه
من با دیدن این دو سریال خیلی چیز یاد گرفتم کلی خواسته در من شکل گرفت
مثل
روابط عاشقانه دونفره
داشتن RV من اصلا نمیدونستم چنین چیزی هست
مثل اینکه در سفر میشه پول ساخت
مثل چجوری خرید کردن
مثل چجوری تشکر کردن
چجوری لذت بردن و سپاسگزاری کردن
حل کردن مسائل
ثابت نبودن و حرکت کردن
مثل تمرکزم فقط روی چیزی باشه که دارم انجام میدم در لحظه زندگی کردن
اونجایی که دوستان شما اومدن پردایس خانواده لویس و سری اول که مادر خونواده نیومده بود خودشون را محدود نکردن اومدن کلی لذت بردن و دوباره با مادرشون اومدن
یادگرفتم خدا تموم کار ها را به بهترین شکل ممکن انجام میده
و مهم تر از هدایت عملی را یادگرفتم و اینکه
عمل کردن عمل کردن عمل کردن
فقط حرف خوب نزنم و بهشون عمل کنم
من هرجایی که باورهام را تغیر دادم و عمل کردم خیلی خیلی خیلی پیشرفت کردم
و خیلی چیز هایی که نمیدونستم اصلا وجود داره
دیدم وجود داره و خواستنش در من شکل گرفت
مثل Rv
مثل اینکه بری سفر و پول بسازی
مثل اینکه هرجا رفتی خداوند حرفه ای ترین دست هاش را برات بفرسته
مثل اینکه چنین همسر عالی داشته باشی
یا اینکه با بهترین ها آشنا بشی
و من کلی خواسته هم از این دو سریال درون من شکل گرفت و بهش رسیدم
و از امروز میخوام فقط بر یک اصول زندگی کنم
اصل خارپشتی که در جلسه اول قانون افرینش گفتید و من با اون دوره فوق العاده با شما آشنا شدم
من فقط میخوام به چیز هایی که دوست دارم در زندگی ام اتفاق بیفته و حالم را خوب میکنه توجه کنم
در موردشون
بشنوم
حرف بزنم
فکر کنم
تجسم کنم
کتاب بخونم
عمل کنم
فقط و فقط میخوام تو این کار حرفه ای بشم
و تعهد اش همین جا نوشتم
و این ایده ای که به ذهنم رسیده و چه ایده خوب و عالی هستش اینکه من تو یک مغازه قهوه فروشی کار میکنم و اینکه هرروز بیشتر از ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا مشتری دارم و بیشترشون مشتری ثابت هستند و تو این یک سال دیگر تقریب با خصوصیتشون آشنا هستم و اینکه هروقت میان تو مغازه و من میبنمشون
تو دلم یکی از خصوصیات خوبشون را به خودم بگم و تحسینشون کنم
و اصلا حس میکنم نتیجه این فایل و مسابقه همین باشه
که به درک خارپشتی برسیم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
💛🙏
همگی در پناه الله یکتا 💛✋
سلام و عرض ادب دوست عزیز از خوندن کامنتتون منم خودم گرفت.چون دقیقا من هم مثل شما از این تعاریف در مورد رابطه ها شنیده بودم .امیدوارم شما با هدایت به جای مورد علاقتون و ازدواج مناسب و فرزند سالم معرف کشور خوبمان ایران باشید 🙂🙂
به نام خداوند بخشنده ی مهربان🌹🌹🌹
سلام به روی ماه همتون که اینجا هستین.
سلام به استاد نازنین و مهربانم.
مسابقه خیلی حس خوبی بهم میده.یه جور چالشه بنظرم.
خوب برم سراغ اصل مطلب:
نظر سابقم در مورد امریکا:
به شدت احساس ناامنی میکردم حتی با شنیدن اسمش،حتی دلم نمیخواست برم برای یکبار که شده ببینمش،فکر میکردم اونجا همه انسانهای نامناسب، فقط تجاوز و رابطه نامناسب هست،رابطه خانوادگی معنی نداره، هر کس هر وقت دلش خواست وارد یه رابطه میشه و بعد خیانت میکنه و میره،محبت ندارن، بهم علاقه ندارن، از. مهاجر ها بی آرن، بخصوص ایرانی ها،بی ادب هستن، نژاد پرست هستن،با سیاهپوست ها بسیار بدن،ایرانی ها رو دو ریال قبول ندارن،اونجا همش تفنگ و هفت تیر کشی هست، راه میری ممکنه بکشنت،دادگاهاشون قانون درستی نداره مخصوصا برای مهاجران،بچه هاشون بسیار بی ادب و خود رای هستن،میخوان تمام کشورها و غارت کنن برای خودشون،به گفته دیگرون دلیل اصلی تمام مشکلات ما.
چی شد که این افکار و باورها در ذهنم اومدن؟
حقیقتا نمیدونم دقیقا از کجا شروع شدن ولی میدونم از وقتی یادم میاد داشتم میشنیدم مرگ بر آمریکا،تلویزیون، بزرگترا،روزنامه ها، اخبار،فامیل دوست و آشنا،شعرای مدرسه،مثلا میرفتیم مهمانی، میگفتن برنج گرون شد،میگفتن تقصیر آمریکاست، میپرسیدم چرا؟ میگفت مثلا کود و یه سری مواد که باید از خارج کشور بیادو، آمریکا تحریم کرده واسه خاطر همین،
کشتی آتیش میگرفت، میگفتن آمریکا و…
یاد این شعار افتادم که دیگه ته گیر دادن بهه آمریکا رو از طرف ایرانی ها نشون میده:مرگ بر آمریک، نه فاب داریم نه ریکا🥴🥴😄
خلاصه که کلا همه چیزای بد یه طرفش آمریکا بود همیشه.و اینجوری شد که کلا از نظر من آمریکا مجرم بود، بدون محاکمه، حکم اعدام براش صادر کردیم.
و اما اینکه چطور شد عقایدم بعد سریالهای نابتون؟
خب من نمیتونم بگم دیگه اصلا اصلا ترسی از اومدن به آمریکا ندارم، اما میتونم بگم خیلی از اون افکار دیگه رنگی ندارن.اینکه آنقدر. مهاجر پذیرن، اینکه اونجا آنقدر زیبا و سر سبزه، مردم آنقدر در آرامش، اینکه آنقدر نعمت اونجا فراوونه که بازار رقابت بر سر عالی ترین هاست و کار افراد اینه که فقط بگن چی میخوان و همه چیز محیاست، اینکه اونجا محدودیت معنی ندارن، تا هر جا میخوای برو بالا، اینکه آنقدر به تفریح اهمیت میدن، اینکه آنقدر میتخودشون هستن، شفاف و شیشه ای.انقدر شهرشون تمیزه،حتی ماشینتو اونجوری که دوست داری مونتاژ کن،داخل ملک شخصیت هر چندتا ملک میخای بساز،به سمت جلو پیشرفت کردن داخل ماشین، سلامتی و…،انرژی اونجا خیلی در گردشه،چقدر واکنش عالی در مورد عکس گرفتن ازشون دارن،چقدر میشه اونجا آزاد زندگی کنی،خودت باشی.
استاد عزیزم امیدوارم همیشه سایه ات بالای سر این سایت زیبا باشه.
در پناه الله مهربان شاد باشید.🌹🌹🌹
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز
استاد جان سوالتون عالی بود کل سوال شما برمیگرده به نحوه ی آشنای من با سایت شما داستان از این قرار بود که من چون پدرم دقیقا شبیه پدر شما هستن هرچی که شما در رابطه با پدرتون صحبت میکنید من احساس میکنم که دارید در مورد پدر من حرف میزنید باور کنید کل اخلاقهای پدر شما رو پدر من داره با یه عالمه باور محدود کننده ی دیگه.
پدر من مدام اخبار بی بی سی و ایران اینترنشنال و از اونجایکه من کورد هستم پدرم مدام شبکه های اخبار کردی خارج رو هم گوش میدن به این خاطر من زیاد از ایران بد شنیدم و باور محدود کننده دارم تا آمریکا ولی یه سری تصورات ذهنی رو هم داشتم که همشو براتون بعد داستانم مینویسم
من همیشه همیشه از بچگی چون مدام نسبت به ایران باور محدود کننده و بد داشتم دوس داشتم که مهاجرت بکنم و از این کشور برم بچه که بودم فکر استرالیا بودم و جالب اینه که یه دختر از استرالیا اومد شهر ما و مدرسه ی من و دقیقا پیش من نشست و با من دوست شد
یکی دو سال ایران بودن و با من دوست صمیمی شد و بعد از اون دختر که برگشت استرالیا من همچنان دوست داشتم مهاجرت بکنم و هربار به یه جایی فکر میکردم همیشه دوست داشتم برم آمریکا زندگی بکنم و یه سری تصورات داشتم در موردش و دوس داشتم که ببینم تو واقعیت چه شکلیه ؟
با خودم میگفتم همونی هستش که من تصور میکنم یا نه ؟
تو این فضاها بودم که حتی کارای مهاجرت به اوکراینو انجام دادم ولی یه سری باورهای محدود کننده ی خودم باعث شد که نرم اونجا و دوباره رویایی مهاجرت اونم به آمریکا ادامه داشت تا اینکه یه روزی تو یه کانال موفقیت یکی از فایلای سفر به آمریکارو دیدم و اومدم تو سایت شما و کلی ذوق کردم که وای این واقعا آمریکاس و هربار با دیدن هر فایل میگفتم خدایا این که اونجوری نبود وای همش اینجوری پیش رفت و دوستی من با سایت شما شروع شد خب برم سراغ سوالای شما و تصورات من
۱. قبل از برنامه سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید ؟
تصور من در مورد آمریکا یه کشور فوق العاده قدرتمند و ثروتمند بود که کلا سرتا سر برج توش باشه شلوغ باشه جمعیت زیاد و مدام همه در حال کار کردن هستن یه عالمه امکانات و آدمهای چاق و که مدام کار میکنن و فست فود میخورن ولی فوق العاده موفق هستن
فکر میکردم اصلا خانواده وجود نداره و چیزیم که باشه مردا کلا به زناشون خیانت میکنن و خانمهام همینطور و هر وقت دوس نداشته باشن از همدیگه جدا میشن و بچه ها آزادی زیادی دارن و از ۱۸ سالگی جدا از خانواده زندگی میکنن و با خودم میگفتم این خوبه و بچه ها مستقل بار میان و دولت خودش به همه حقوق میده و خانواده ها همه مشروبین و تو شهر همه بدون لباس میگردن و راحت تو شهر مشروب میخورن و سیگار میکشن و فکر میکردم اصلا روابط اجتماعی خوبی ندارن و همه تفنگ دارن و یه کشور نا امنه و اصلا در مورد طبیعت فکر نمیکردم همچین طبیعتی داشته باشه و فکر میکردم یه کشور خشک و شلوغ و پر از ساختمونه و درختی توش نیست و اگه باشه هم خیلی کمه و در مورد آزادی مشروع و نامشروع که فکر میکردم مردم خیلی راحت لباس میپوشن و همه باهم رابطه دارن خیلی راحت و هیچ حریمی تقریبا وجود نداره در مورد نژاد پرستی فکر میکردم از سیاه پوستا خوشسون نمیاد و ولی میدونستم که مهاجر زیادی داره و در مورد خشونت چون فکر میکردم که همه اونجا تفنگ دارن و اگه کسی باهاشون بد حرف بزنه با اسلحه یه تیر بهش میزنن 😂😂😂😂😂 در مورد آزادی مذهبی فکر میکردم یا کلا دین ندارن و یا اینکه خیلی رو مسیحیت تعصب دارن و اصلا از مسلمونا بدشون میاد و هرکس محجب باشه باهاش بد رفتار میکنن در مورد کسب و کار باور من این بود که همه همیشه صب تا شب کار میکنن و اونجا کار زیاده و یک کشور ثروتمند هستش ولی اصلا فکر نمیکردم که اونجا میوه ی توت فرنگی یا هندونه وجود داشته باشه یا اینکه مردم مرغ و جوجه داشته باشن و اونقدر راحت این مرغ و جوجه ها تو خیابون راه برن و تو باغچه ها تخم مرغ بزارن و مردم اصلا با این نرغ و جوجه ها کاری نداشته باشن
من اصلا فکر نمیکردم طبیعتش به این شکل باشه و حیوانها تا این حد با مردم راحت باشن و آهو به این راحتی بیاد نزدیک مردم
باورم این بود که مردم اصلا زیاد با هم ارتباط ندارن ولی در صداقتشون شنیده بودم که صادق هستن فکر میکردم که اگه کسی بره اونجا و زبان انگلیسی بلد نباشه مسخرش میکنن بخاطر لهجه و اینکه بلد نیست حرف بزنه به همین خاطر از همون سن کم همش میرفتم کلاس زبان و با وجود اینکه خیلی خوب بودم تو یادگیری ولی هیچ وقت اعتماد به نفس نداشتم و میگفتم که لهجه ی آمریکایم خوب نیست و مهاجرت به آمریکا مشکل اصلی و بزرگترین باور اشتباه من در مورد مهاجرت بود که کلا مهاجرت یه پروسه ی سخته و هزینه ی زیادی میخوود و باید پولدار باشم که برم کشور دیگه اونم اصلا ویزا و اقامت نمیدن و برم کشور دیگه منو میخورن و میکشن و آمریکا که دیگه غوله و ابر قدرته و خیلی سخته و باید زبان بلد باشمو کلی باور سخت و بزرگ و اشتباه در مورد مهاجرت به آمریکا و کلی باور اشتباه دیگه که هر کدوم از اینا به نسبت اون باور بزرگ و کوچیک بود ذهنم مثلا باور مهاجرت خیلی برام بزرگ و سنگین بود و بحث بنیان خانواده اینا زیاد برام بزرگ و مهم نبود چون با خودم میگفتم اونام آدمن مثل ما اینا دارن بزرگ نمایی میکنن و …
حالا برم سراغ سوال دوم
۲. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود ؟
نگرش قدرتمند بودن امریکا رو از اخبارای بابام که شبو روز گوش میداد شنیده بودم
و بعضی اوقاتم تو اخبار ایران در مورد کشتار مردم میشنیدم و اذیت و آزار سیاه پوستا
از اونجایم که من مدام فقط فیلم آمریکای و سریال آمریکایی میدیدم بخاطر زبان و علاقم اون ماجرای مشروع و نامشروع بودن خانواده و ساختمونای بلند و بدون درخت رو از این ماجرا باور کرده بودم و گفته های یه سری آدم که فامیلشون مهاجرت کرده بود و خارج بودن و ماجرای مهاجرت از وکیلا و دوستایکه فامیلاشون مهاجرت کرده بودن و امکانات زیاد و آموزش درست رو از کتابای کلاس زبان دیده بودم و شنیده بودم ماشینای لوکس امریکارو از اینکه همه ی کارخونه ها اونجاس و قطعا چیزای مارک رو میشه همیشه داشت از اینترنت گرفته بودم چون همیشه دنباله ثروتمندترین آدما بودم و همشون آمریکایی بودن
۳. دیدن مستندات سفر به آمریکا و سریال زندگی در بهشت چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است؟
از اولین لحظه که برای اولین بار اومدم تو سایت و سریال سفر به دور آمریکا رو دیدم و این اولین صادقترین و بهترین تصویری بود که دیدم و چقد من ذوق کردم اون روز و چقد هربار که میدیم اون باورای قبلی خنثی میشد که وای چقدر طبیعتش زیباس خدایا چقدر درخت خدایا پرنده ها تو کوچه ها هستن خدایا چقدر نظم چقدر تمیزی چقدر آدما با خودشون در صلحن همینجوری فقط با خودم حرف میزدم و ۹۰ درصد اوقات اشک میریختم با دیدن اون همه زیبایی و فراوانی
با دیدن فایلای شما عزیزای دلم زیرو رو شد باورهام
استاد اون فایلی که گفتید اینجا با کارت شناسایی به مردم سیگار و مشروب میدن و زیر ۲۱ سال نباید بفروشن این چیزارو
اونجایکه مردم هم محجب بودن هم ساده لباسای ساده و زیبا و شیک و هرکسی با ایده و ذهنیت خودش
تا قبل از فایلای شما من آمریکارو یه کشور دور از نظر فرهنگی و فاصله و دور از دسترس نمیدونم چطوری بگم یه چیز دس نیفتانی و چیزی که باهاش راحت نبودم و ناشناس بود میدیم ولی بعد دیدن فایلای شما باهاش احساس راحتی کردم انگار که اونجا دارم زندگی میکنم
عاشق این شدم که همه میتونن خلبانی رو مثل رانندگی راحت گواهیشو بگیرن در حالیکه اینجا هرکسی از فرودگاه و هواپیما فیلم و عکس بگیره میندازن زندان و من عاشق هیجان و خلبانیم
من با فایلای شما فهمیدم که اونجا بنیان خانواده محکمه و چقدر خیابونا با دانش درست شدن اینکه پیاده رو جدا اتوبان جدا و یه جایی برای دوچرخه و موتور جداست
و چقدر درخت وجود داره و طبیعت با زندگی مردم یکیه و مردم اونجوری نیست که همش کار بکنن و چقدر تفریح و آرامش دارن اقیانوسو دریاهارو ساحل بینهایت زیبا و شن مثل برف و استاد اون کافه که با دلار سرتا سر سقف و دیوارارو پوشونده بود مرغ و خروسای که تو کوچه بودن
باغها و کشاورزی عالی و اون همه زمین و فراوانی
مردمی که وقتی ازشون فیلم میگرفتید به جای اینکه ناراحت بشن بهترین تصویر از خودشون رو اون لحظه نشون میدادن
و آواز و رقصهایکه تو رستوران و پارکا بود و چقدر این مردم با خودشون در صلحن و استفاده از دوچرخه و اسکی و اسکوتر تو شهر چقد زیاده و هیچ ترافیکی من ندیدم تو فایلای شما و همیشه ماشینا با فاصله و با ارامش رانندگی میکردن و هیچ کسی عجله نداشت و لایی نمیکشید
من اونقدر فایلای شمارو دیدم و مرور کردم که وقتی تو تلوزیون یه عکسی نشون میده قبل ازی اینکه معرفی بکنن من میگم کدوم قسمت امریکاس
وقتی از شما شنیدم که فلوریدای زیبا همیشه بارون میباره ولی بعد بارون کفشا گلی نمیشه چندین روز همش با خودم می گفتم مگه همچین چیزم وجود داره اخه مگه میشه
استاد جان من ذهنیتم درباره مهاجرت خیلی بد بود ولی با شنیدن داستان مهاجرت شما که هزاران بار بهش گوش دادم و وقتی الان گوش میدم بازم با شنیدنش گریه میکنم فهمیدم که همش باورهای خودم بود ترسهای خودم از ناشناخته ها که نذاشت من بیام آمریکا و شما با اون صدای زیبا و فایلای ارزشمندتون بهم یاد دادید که زندگی این چیزیکه من میبینم و باور میکنم نیست زندگی خیلی بهتر و زیباتر و پر از فراوانی و ثروت و نعمته
با دیدن اون فروشگاههای بزرگ با اون همه امکانات من از وقتی با سایت شما آشنا شدم به این دقت میکنم که چقدر فروشگا در سراسر جهان وجود داره و این فروشگاها هر روز پر از جنس میشن و بعد همشون به فروش میرن و دوباره پر میشن و دوباره فروش میرن انگار که روز قبل اصلا خریدی انجام نشده و اگر این فراوانی نیست پس چیه بابت تمام فایلای زیباتون سپاسگزارم
دوس داشتم بیشتر در مورد زیبایی فایلا و باورای جدیدم صحبت بکنم ولی خیلی طولانی میشد
خیلی دوستتون دارم
ان شالله همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید عزیزای دلم ❤❤❤❤
سلام به استاد عزیزمممم و مریم جان
برای من ب شخصه باوجود اینکه هنوز فایلای اولیه زندگی در بهشت رو ندیدم و شاید یک چهارم سریال سفر ب دور امریکا رو فقط دیدم آنچنان باورهای عالی نسبت ب این کشور پیدا کردم که اصلاااا قابل قیاس نیست.. باورهای منفی از همون بچگی ما دهه۶۰ ها از طرق مختلف وارد میشد ولی از سه سال قبل ک متوجه شدم چقدرررر جامعه منفی هست و ورودی هارو کنترل کردم بنظرم خلایی ایجاد شد برای آمادگی من برای ورودی های جدیدی مثل این فایل های رایگان و این سریال های عالی و..
اگر بخوام از باورهای خوب بگم
از روابط عالی شهروندان امریکایی با غریبه ها؛روابط عالی شون با فرزندانشون و تمیزی و سرسبزی کشورشون..تعداد فرزندانشون.. و آزادگذاشتن فرزندان و احتراااامی ک برای بزرگان دارن؛ شادی و نشاط فوقالعاده ای ک دارن.. احترام و ارزشی ک مسعولانشون برای شهروندانشون میذارن.. از همبستگی شون برای جشن ها و همیشه شاد وخوش بودنشون.. از آرایش نکردنشون کمن ب ندرت دیدم انقدر ک با عزت نفس و اعتماد بنفس هستن و با هر اندامی هر لباسی کدوست دارن میپوشن.. از اینکه باورهایی دارن ک سرزمینشون لاجررررم سرسبز هست و میتونن خونه های ویلایی با اتاق های زیاد بسازن و هرجاهستن سرسبزی و زیبایی لاجرم هست براشون.. زیبایی شهر و نظمی ک دارن و اینکه در خیلی از فایل ها دیدم ک هرفرد با هرعقیده و اعتقاد با آرامش درخال لذت بردن هست و این فوقالعاده ارزشمنده..
خدارو صدهزار بار شکر میکنم ک در این مسیر هستم و در مدار دیدن این زیبایی ها هستم
. من دوستان زیادی رو لایک کردم و میدونم شاید آنچنان کامل هم ننوشتم واقعاا.. آنچه ک واقعا در خور این باورهای عظیمی ک ایجاد کردین باشه ولی الان ک در آخرین ساعات این فراخوان هستم بخاطر کلام استاد انجام وظیفه کردم. بسیاررر بسیارررر از استاد عزیزم و عزیزدلشون مریم بانو سپاسگزارم برای این فایل های ارزشمند ک درسته دلیلشون بخاطر دیدن رفتار و کردار استاد بوده ولی آنچنان این هدایت الهی دقیق بوده ک درکنار دیدن و باورهای عملی استاد؛ چه تحولات فوق العاده ای در باورها و ایجاد خواسته های ما بوجود آورد ک اصلا بدونیم واااقعا میشه انقدر در صلح بود و زندگی زیبا باشه ؛ اوووون هم تو آمریکا؛ کشوری ک از بچگی تو ذهن وگوش و …ما باورهای منفی زیادی رو درباره ش بقول قرآن امبت کردن.
الله اکبر برای این هدایت های همههههه جانبه الله مهربان که واقعا هرکسی که بخواهد را هدایتش میکنه😍😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️ باز هم هزاران بار خداروشکرررررر میکنم ک در مسیر دیدن این اگاهی ها قرار گرفتم❤️❤️❤️🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻 و پیشاپیش به برنده عزیز مسابقه تبریک میگم و بهترین ها رو برای همه دوستان این سایت بهشتی میخوام دوستتون دارم😍😍😍😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
انرژی هدایتگرم با نام تو شروع میکنم.
سلامی از ته قلبم به استاد عزیزبه مریم شایسته عزیزوهمه همسفرهای عزیزم.
آمریکا…….آمریکا……..آمریکا
استاد دست گذاشتید رو ریشه دار ترین ومشترک ترین پیش فرض ذهنی ما در مورد یک کشور.
چقدرهوشمندانه انتخاب کردید این مثال روکه برای همه ما آشناست.وچقدر نتیجه خوبی میتونه
داشته باشه از پیش فرض های ذهنی تا واقعیت های موجود.واین مثال واین تناقض میتونه یه نمونه عینی بسیار قوی برای پیش فرض های ذهنی ما باشه که به قول خودتون در خیلی مواقع آسیب میزنن که با استفاده از نتیجه تغییر این پیش فرض ذهنی وتغییر باور شخم بزنیم سایر پیش فرضهای ذهنی که مارو ازرشد بازمیدارن .پس استاد با تمام وجود هر چه گزینه دارم رو میز میزارم با این مثال کمک کنیم به تغییر پیش فرض های ذهنی مان که تجربیات مار وشکل میدن.
به جرات میتونم بگم بیشترین باری که اسم کشوری رو از بچگی شنیدیم آمریکاست.
وبشیترین صفتی که برای این کشور شنیدیم دشمن است.
ازشعار مرگ برامریکا از دوران کودکی از تلویزیون ورادیو شروع میشود.
با تظاهرات-مناسبت ها-فیلم ها وهر برنامه دیگری در تلویزیون ادامه میابد
بعد وارد مدرسه میشویم با همان ذهنیت نسبت به امریکا.
ازروزدانش آموز گرفته تا22 بهمن وروز قدس وخیلی مناسبت هاو حتی اردوهایی که در دوران ابتدایی میرفتیم.میگفتن وتکرار میکردیم :کی خسته اس:دشمن-دشمن کیه :امریکا و…
وهمین برنامه تا دبیرستان ودانشگاه وهمین ترتیب مناسبت ها ورسانه های همیشه در صحنه.
ودر ذهن من اینجوری بود: آمریکایی ها فقط جنگ میکنن ومیکشن-کشوری باخشونت-بیشترین آمار تیراندازی-همه اسلحه دارن-زورگو-.خلاصه این پیش فرض ذهنی منفی قشنگ شکل گرفته بود.
.ولی واسه من همیشه سوال بود که نخبه ها وکسایی که میخواستن بیشترپیشرفت کنن چرا آمریکا رو انتخاب کردن-چرا بعضی بازیگرا میرن آمریکا-چرا خیلی از پزشکان مطرح وافراد های سرشناس امریکا هستن.
حالا بعدیه مدت در خود من یه خرده دید باز تر شد وبه خاطر گسترش بیشتر رسانه های وتبادل اطلاعات بیشتر از جانب اینترنت ورسانه های خارج کشور این پیش فرض منفی کم رنگتر شد.
تااینکه سه سال پیش با فردی به اسم سید حسین عباسمنش آشنا شدم
حتی داستان آشنایی با استاد عزیزمرتبط با آمریکا بود
من فایل های صوتی شما رو دوستم بهم داده بود موقع پروژه کار کردن تو لپ تاپ میشنیدم. در حد حرفهای جالب وخوب-در کنار سخنان انگیزشی واینا.
یه بار یه دوست دیگه ام اومد دفتر بهم گفت دیدی عباسمنش آمریکاست وسرشو از ته زد واینا ..من دیگه یه لحظه یه جرقه زد تو ذهنم نمیدونم اصلا خیلی حال کردم از این حرکته ومهاجرته وگفتم آقا یه چیزی داره(حالا بنا به تصورات خودم اونموقع)
جدی تر دنبال کردم اومدم سایت عضو شدم وشروع به دانلود فایل های رایگان ونت برداری دیدم آقا جنس این حرفها فرق داره با فایل های انگیزشی مرسوم اساتید خلاصه ادامه دادم و ونتیجه هایی عالی که به شکر خدا گرفتم ومیگیرم که الان موضوع بحث نیست بگم.
در فایل های رایگان که محل زندگی استاد رو میدیدیم وودر حرفهایی که در مورد آمریکا میزدن خیلی تاثیر گذار بود ونگرش منو عوض میکرد مخصوصا در فایل درس هایی از طوفان مایکل که استاد توضیح میدن که مردم چه جوری بهم کمک میکنن.یکی غذا میاره میده یکی شیرینی کیک یکی ژنراتور میاره برق میاره.همه در کنار هم به هم کمک میکنن چقدر من لذت بردم وتاثیرقدرتمندی هم گذاشت بر پیش فرض ذهنی ام نسبت با مردم آمریکا
واینا هیچ از انتظاری از دولت ندارن خودشو کار خودشون رو میکنن ومنتظر نیستن دولت براشون خونه بسازه وکمک کنه واینا.
وچقدر نگاه بی توقعی به کمک کردن. بین مردم هست.
کسی که نیاز داشته باشه میاد غذا میگیره در دل خرابی وطوفان واینجوری نیس همه بریزن
ودولت هم به خاطر ثروتی که داره کارش ور خوب انجام میده.درسازندگی واینا
خلاصه این فایل خیلی نگرش من رو عوض کرد به فرهنگ مردم امریکا
سفر به دور امریکا هم که شروع شد دیگه چی بگم.خیلی عالی بود خیلی با قدرت و تاثیرگذار
هر چی از زبیایی های این صد قسمت گفته بشه کمه.
واقعا این سفر یه چیز دیگر بود-چقدر زیبایی دیدیم ما.
از طبیعت بسیار زیبای این ایالت های آمریکا.
از فرهنگ این مردم ونحوه برخوردشان
از این آزادی فکر وپوشش وکارو هرچیزی
از پرچم ایران دردیوار موزه منو به فکر برد.چرا در بعضی کشورهای پرچم رو زیر پا میزارن ومیسوزونن ولی درتا به حال من ندیدم مردم امریکا بیان همچین کاری بکنن.اصلانوع مخالفت مردم کشورها با هم فرق میکنه.وقتی برسی میکردم کشورهای جهان سومی بیشتر همچین حرکت هایی هست.کسی که قدرت وثروت داره زیاد از این حرکتا در نمیاره کار خودشو میکنه.
و ما هیچ اثری از پیش فرضهای ذهنیمان در این 100 قسمت ندیدیم.
تمام این صد قسمت رو لحظه به لحظه باهاتون بودم.وبشترین مشارکت کامنت های من از سفر به دور آمریکا شروع شد وظهر ها در دفترم می موندم وبا عشق سفر به دور امریکا نگا میکردم وانگار با شما آمریکا وگشتم واینقدرزیبایی دیدیم در هر زمینه ای که اون پیشفرض های ذهنی کم رنگ وکم رنگتر شد.نمیدونم با چه زبونی تشکرکنم از استاد ومریم عزیز از ته قلبم سپاسگذارم واز همسفرهای عزیز که کنار هم این سفر رو رفتیم با خاطرات بسیارزیبا وتجربه شیرین.وسریال زندگی در بهشت چقدر خوب شد-مابهشت دیدیم-طبیعت بهشت-از انسان های زیبا که همیشه کمک میکردن-وهرروز بی صبرانه منتظر قسمت هاش هستیم.
دیگه نمیتونم جلوی خودمو بگیرم یه خلاصه کوچیکی به صورت تیترواراز زیبایی این سفرنامه که در قسمت 91 کامنت گذاشتم میزارم که یادآوری بشه که چه سفری رو داشتیم ما واین سفر چکارکرد با ما.
سفر به دور آمریکا | فصل اول – قسمت۹۱ -محسن اصغری ۹۸/۰۹/۰۹
چه شروع سفر نامه ای کردی استادو مریم عزیز از
tapma فلوریدا .
ومارو با خود همسفر کردی
یک دور اول و جانانه زدیم ودوباره برگشتیم به تمپا
چه دوری بود خدایا…..
اصلا حس قبل از سفر خودش خیلی عالیه. وقتی که ما از قبل دیدیم واین همه زیبایی ها ونکات مثبت رووقتی خانم شایسته در روز اول میگن روز های خوبی در انتظارمون هست ما به جاهای خوب هدایت میشیم.جاهای زیبا رو خواهیم داد وبراتون فیلم میگیرم..این یعنی ایمان به هدایت.این یعنی ایمان به فرکانس مثبت. این یعنی فرکانس خوب. با گذر از یک هوای بارانی وبعدیه غروب زیبا وبا یک آهنگ زیبا رسیدیم به ایالت جورجیا.چه حس خوبی از دریاچه جورجیا ویک نسیم تابستانی بی نظیر وطبیعت زیبا لذت بردیم.
در دور اول .استاد ومریم عزیز…ما باشما بودیم ولذت بردیم وچقد یادگرفتیم.وچقد زیبایی دیدیدم. وچقد خوب شد برای ما.
مگه میشه از همش نوشت.از کجا نوشت از کدام زیبایی ها نوشت.
از state park ها همسایه های متنوع با فرهنگ های متفاوت.
از شونه شونه رفتن هامون ما وشما تو جشن بارون …
از فروشگاهها
از چرخ فلک و کارخانه موفق مرسدس بنز
از حل مسعله هامون با آر-وی .
.
از پل جوبی با منظر های زیبا وموزه پرندگان
از پروانه ها
از کولاکولا غوغا کرد.چقد خدمات خوبی ارائه میکرد
از…..natinal park … صدای آب…سنگ ها…
از باران زیبای smokemont…..
از ترانه هامون از خوندن های استاد بزار ادما بدونن میشه بیهوده نبوسید….میشه خورشید شد وتابید…میشه آسمون بوسید.
از رقص ها–.چه رقص های زبیایی…با چه سن هایی…
ازرستوران ایرانی
از قدم به قدم هدایت شدن به جاهای خوب.
رقص وجشن های روز استقلال
ازنیمرو عالی خانم شایسته
از فضای خالی- natinal parrk
درپربازدید ترین وشلوغترین زمان که به ما یاد داد اگر فرکانست خوب باشه
یه سری چیزا بی مقدمه جور میشود اگر فرکانست خوب نباشه با دوصد مقدمه جور نمیشود
از تامین بودجه پارک توسط مردم که .درس های خیلی خوبی به ماداد
از دعوت جشن همسایه به من یاد داد خودت بودن رو ساده بودن رو…
با گذراز جاده های فوق العاده زبیا.
از ایالت پنسلوانیا……چه غذایی وچه باران زیبایی رو تجربه کردیم.هوای تمیز پیچک ها وآهوی زیبا شانزدهم رو محشر کرد.
از…خانه آبشار ….خانه آبشار دوران دانشجویی.. چقد حس خوبی داشت گردش در فضاهای ان…لذت بردم اساسی
از.حس وحال پدروپسری بود…با چالش های خودشون…با عکس های دوتایی خودشون..چقد خوب بودن این دوتا
از با کیک های خوشمزه خانم کتی .
از نگاه زیبا به داستان مرگ در یک سگ…
..welcom to newyork….با آهنگ زیبای او..او…او…اووو
و آهنگ باید پارو نزد ووادا باید دل به دریا داد
محشر به پا شد..با ابشار نیاگارا.. چه زیبایی هایی
از گلهای زیبای یک خانم…ونحوه عشق دادنش به گلها چقد لذت بخش بود
. از کلبه چوبی زیبا با عشق وسایل کنار هم چیده شده بودن
از….سکوت وتاریکی وصدای جیرجیرک ها.. شب با RV بودن.
از ثبت لحظات وخاطرات این روزها…از پشت صحنه ها وداستان های شنیدنی وجمله طلایی ادامه دادن وتکرار رونددرست یعنی موفقیت
از بازی فوتبال
کلی رقص وشادی دیدیم.
همیشه باران کنار ما بود
همیشه خدا هدایتگر ما بود
همیشه زیبایی ها کنار بود
ما همسو شدیم با فرکانس های شما استاد ومریم عزیز.
در این اولین دور مریم عزیز با دوربینت خیلی ذهن ما باز کردی
خیلی قدرت فوکوس مارو بیشتر کردی به دیدن زیبایی ها.
من واقعا نمیدونم چه جوری از تلاش بی چشم داشت وبدون توقع شما تشکر کنم.
همه سفر نامه ها درسی هایی برای گفتن داشت…خیلی نکات مثبتی داشت …خیلی شادی ولذت ها داشت..خیلی احساس خوب داشت……..خیلی فرکانس مثبت ها داشت..که هر چقدر بگیم کمه…..به خاطر همه چیز سپاسگذاریم ازت خانم شایسته….به خاطر تمام زحمتهایت….سپاسگذاریم استاد عزیز به خاطر همه چیز.
و یک دعا میکنم…. دعا میکنم استاد ومریم ومایک عزیز وهمه همسفرهایم در دور اول “همواره لحظتتان پر از عشق وسپاسگذاری باشد.”
ودر آخر میگم تاثیری که استاد عزیز بردیدگاه من نسبت به امریکا گذاشتید شاید سالها طول میکشید که خودم دنبالش برم وبه نتیجه برسم سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت خیلی منو جلو انداخت وخیلی درس ها برای من داشت -مخصوصا این پیش فرض که امریکاییها به ایرانی ها به چشم تروریست با افغانی واینا نگا میکنن این پیش فرضه خیلی قویتر بود نسبت به بقیه- چقدر خوب کرد باور منو وسفرنامه خیلی اعتماد به نفس وذهنیت منو تغییر داد.ولی باز ادامه داد-باز مواظب ورودی ها بود باز باید باید روش کار کرد باز باید بهتر شود-
سپاسگذارم از استاد ومریم شایسته عزیز وشما دوست عزیز که وقت گذاشتی وکامنت را خوندی-لحظه هایتان پر از عشق وسپاسگذاری باشد
محسن اصغری-1400/03/15
با سلام
چی میشه گفت واقعا . فقط به قدرت انسان فکر کن. به این که یه نفر میتونه به جایی برسه که انقدر تاثیر گذار بشه که نگاه بخشی از یک ملت و نسلهای بعدی اون ملت رو نسبت به کشور دیگه ای که زمانی اون ملت اون کشور رو دشمن خودشون تصور میکردن تغییر بده و این تغییرات به حدی بزرگ باشه که یکی از بزرگترین آرزوهای همون ملت این بشه که به همون کشوری که یه زمانی کلی تصورات غلط ازش داشتن مهاجرت کنن و اونجا زندگی کنن! و این حجم از تغییرات از “”” خواسته های یک انسان “”” که خودشو باور کرده شروع شده.
الله اکبر به این قدرت انسان.
فکر کردن به اینکه چقدر استاد عباس منش تونست تغییرات بزرگ و باورنکردنی ایجاد بکنه منو به خودباوری میرسونه!
شخصا خیلی دیدگاه مخربی نسبت به آمریکا نداشتم. یه سری تصورات وجود داشت که مینویسم اما انقدر قوی نبود که در برابر پذیرفتن حقایق موجود در سریالهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت مقاومت خاصی داشته باشم. اما یه سری ریز جزئیات در ذهنم از زندگی در آمریکا بود که با توجه به رفتارهای استاد در فایلهای سریال حل شد که دوست دارم به اونها هم اشاره هایی داشته باشم.
۱. غم قربت
خوب هممون ماجرای غم قربت رو شنیدیم. اینکه وقتی تو یه کشور خارجی زندگی میکنی چون زبونشونو بلد نیستی و از خانوادت دوری غم زده میشی و دلت تنگ میشه و بعدش زندگی برات جهنم میشه !
منبع این باورها :
این حرفها رو از زبون کسایی میشنیدم که خارج رفته بودن یا کسایی که خارج رفته نبودن اما از جانب اونایی که خارج رفته بودن حرف میزدن !!
تغییرات :
خوب وقتی که احساس وابستگی به دیگران جایگزین وابستگی فقط به الله شد و دیدم زندگی کردن با خودم برام به عشق و لذت تبدیل شد و در سریال های سایت دیدم که این کشور انقدر زیبایی و آزادی داره که تورو هر روز مشغول خودت میکنه و از طرفی دیدم که استاد چقدر راحت زبان انگلیسی یاد گرفت و باز دیدم که بودن با دوستان جدید و همفرکانسی ( حتی آمریکایی ) چقدر لذت بخش تر از بودن با آدمهایی که باهاشون بزرگ شدی اما باهاشون همفرکانس نیستی کلا ماجرای غم قربت و اینا تو ذهنم حل شد.
۲. احساس کمتر بودن از خارجی ها
شاید بتونم بگم یکی از پر رنگ ترین تصورات ذهنی من در مورد اروپا و آمریکا همیشه این بود که اونا خیلی آدم تر از منن! اون با ارزش ترن ، لایق ترن، باهوش ترن، کاریزماتیک ترن و من بی کلاسم، اونا فهمیده ترن و من حرفی ندارم برای گفتن و کلا اونا از هر نظر بهترن. اگر قبلا یه توریست میدیدم جرات نمیکردم حتی بهش بگم ” hello welcome to iran ” چون فکر میکردم من در حد حرف زدن با این خداوندگاران نیستم !
منبع این توهمات :
بزرگترین منبع این پیش فرض ذهنی فرهنگ افتضاح و نحوه گفتگوی ایرانی ها در قیاس با خارجی ها در مورد خودشون بود. یعنی تو هر شبکه ای اجتمایی که میرفتی، تو هر جمعی که صحبت از ایرانی و آمریکایی بود و حتی هنوزم هست ملت ایران در حال کوبوندن و پست کردن خودشون و در حال بزرگ کردن و ارزشمند کردن خارجی ها هستند. چقدر از این عکسها دیدیم که مثلا یک پراید رو با یه لامبورگینی مقایسه کردن و گفتن ایرانی عقب افتاده! چقدر این جمله رو شنیدیم که آمریکایی ها برای سگاشونم ارزش قائلن اما ایرانیا برای انسان هم ارزش قائل نیستن! چقدر این جمله ایران ۲۰۰ سال از آمریکا عقب تره رو شنیدیم و دیگه خودتون بهتر میدونین…. خب اینا عزت نفس مارو نابود میکرد دیگه.
تغییرات :
خب اصل تغییرات از وقتی شروع شد که عزت نفسم رفت بالا. اما دیدن نوع رفتارهای استاد عباس منش با دوستان خارجیش و مردم غریبه و رفتار اونها با استاد و خانم شایسته ( در سریال های فوق الذکر ) باورهای من رو در مورد جایگاه خودم به شدت تغییر داد و به من فهموند که من هیچ تفاوتی با انسانهایی که فقط به یک زبان دیگه دارن حرف میزنن ندارم و اگر فرهنگ اونها بهتره، من فرهنگ اونها رو به فرهنگ خودم تبدیل میکنم و جزئی از اونها میشم و به راحتی با اونها ارتباط برقرار میکنم.
سریال های ذکر شده به من یاد داد که تو اگر با خدا باشی هر جا که باشی مردم به تو احترام میزارن و در خدمت تو هستن.
این سریال ها به من نشون داد که نه تنها آمریکایی ها و اروپایی ها برتر از تو نیستن بلکه اگر تو خودت رو باور کنی، خداوند تورو به نقاطی از جهان هدایت میکنه که همون آمریکایی ها و اروپایی ها به خدمت تو در میارن ( مُسخر تو میشن ) و بهترین سرویس ها رو به تو ارائه میکنن تا تو راحت و شاد زندگی کنی.
۳. مسئله چشم چرانی!
با توجه به فرهنگ مذهبی اکثریت ما ایرانی ها و ۴ تا شدن چشم ما آقایون در مواجهه با دیدن یک قسمت بسیار کوچک از بدن خانمها و هول بار آومدن خیلی هامون ( به واسطه محدودیت های فرهنگی و محیطی) من فکر میکردم که زندگی کردن در آمریکا یا کشورهای اروپایی برای من غیر ممکنه! چون من که نمیتونم وسط جمعیتی که هر جور میخوان لباس میپوشن زندگی کنم؟ من چجوری باید خودمو کنترل کنم که به این خانمها نگاه نکنم؟ هر نگاه من برام گناه ثبت میشه . ای وااااااااااای چجوری برم کنار دریا؟!!
اصلا خودمو ول کنم من چجوری میتونم با خانمم ( که اون روزها یکی از مهمترین معیارهام چادری بودنش بود ) برم تو چنین کشورهایی زندگی کنم؟!
و عملا این طرز تفکر به من اجازه نمیداد به زندگی یا سفر به آمریکا اصلا فکر کنم
منبع این توهمات :
تماما باورهای غلط مذهبی
تغییرات :
خب وقتی حرفهای استاد رو شنیدم و خودم هم به سراغ قرآن رفتم دیدگاه من به تمام احکام شرعی تغییر کرد. من تمام احکامی رو که شنیده بودم برای خودم نقض کردم چون دیدم اثری از اون ” مفهومی که باور کرده بودم” در قرآن نیست. نگاهم به حجاب و گناه و خدا و خیلی چیزهای دیگه تغییر کرد و راحت تر پذیرفتم که من میتونم به راحتی در کشوری مثل آمریکا با مردم زندگی کنم. ” هول بودن من ” با دیدن رفتارهای استاد و طرز پوشش خانم شایسته در سریالهای فوق به اندازه قابل توجهی تغییر کرد. حتی تو برخی قسمت های سریال میدیدم که خانمهای به اصطلاح ” داف آمریکایی ” با پوشش هایی کاملا ” سکسی و هیجان انگیز ” در فیلم دیده میشن اما حداقل در ظاهر که رفتارهای استاد عباس منش بسیار طبیعی و نرماله، جوری که انگار از اول در اون فرهنگ بزرگ شده. ( که البته این رفتارها از هماهنگی با وجود خودشون ناشی میشه )
بنابر این من باور کردم که میشه ذهن آدم انقدر تغییر کنه که پوشش مردم براش خیلی عادی باشه و نگاه جنسی به جنس مخالف رو از وجود خودش پاک کنه و نگاهی کاملا طبیعت گونه بهش داشته باشه.
من خیلی وقته که فهمیدم وقتی که کسی با درون خودش به هماهنگی میرسه خیلی از اون ” هول بودن و چشم چرون بودن ” فاصله میگیره. چون خلاء هاش پر میشه و یک انرژی کاملتر و عاشقانه تر رو احساس میکنه و ” دوست داره که انسان گونه و اخلاق مدارانه ” رفتار کنه و از انسانیت خودش لذت میبره.
خب من سعی کردم به مسائل اساسی ذهنم خودم اشاره کنم و گرنه که تفکراتی مثل :
بی آب و علف بودن آمریکا که از فیلم های وسترن میومد!
یا خشونت و ناامنی که از اخبار میومد : اخباری که خبر از ترور بچه های مدرسه به دست یک دیوانه روانی آمریکایی میداد !
یا نژاد پرستی و تحویل نگرفتن غریبه ها که بازهم از تمام فیلم هایی که نژادپرستی رو فریاد میزد میومد !
یا مسئله بی عفتی و ازدواج های سفید یا اینکه همه آمریکایی ها اول بچه دار میشن بعد ازدواج میکنن! که باز هم از فیلم ها میومد!
یا اینکه تو مدرسه های آمریکایی همش دختر پسرا رو هم میریزین و همش تو پارتین و کسی درس نمیخونه که بازهم از فیلمهایی مثل امریکن پای میومد!
یا اینکه من فکر میکردم خیابون های امریکا ساعت ۹ شب به بعد ناامنه و همش خفت گیری و تیر اندازی میشه و این منو از زندگی یا سفر به این کشور میترسوند. این طرز تفکرها هم از فیلمهای ابرقهرمانیِ خودشون میومد که بتمن و اسپایدرمن و زن گربه ای فقط اون موقع شب جرات دارن تو خیابونها بچرخن و با فساد مبارزه کنن!
یا بحث مشروب خواری و تلو تلو خوردن ملت تو خیابونها و اینکه همه تفنگ دارن و اگه بهشون بگی با چشمت ابروعه یه تیر تو مغزت خالی میکنن!
و کلی باورهای محدود دیگه ( البته تو ذهن من خیلی قدرت نداشت چون خیلی بهشون فکر نمیکردم ) که واقعا با دیدن سریالهای زندگی در بهشت و سفر به آمریکا جوری تغییر کرده که یکی از اهداف اکثریت بچه های عباس منشی و البته خود من شده مهاجرت به آمریکا و زندگی در این کشور پاک ، زیبا، امن ، شاد ، مقدس ، مردمی و مثبت دائما شکرگزار.
سپاسگزار خداوند هستم ، سپاسگزار بچه های سایت و خانواده صمیمی عباس منش، مخصوصا استاد و خانم شایسته
و از خودم تشکر میکنم به خاطر این کامنت زیبام
دوست دار شما سید کاظم فلاح
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته مهربان🌺
من تقریبا ۲ ماه که وارد سایت شدم موفق به دیدن تمام قسمتهای سفر به دور آمریکا وزندگی ور بهشت نشدم ولی هر روز سریالها را دنبال میکنم یا از طریق نشانه روزم یا خودم میبینم
خداروشکر میکنم که از کودکی به دیدن اخبار هیچ علاقه ای نداشتم و در خانواده ای بزرگ شدم که ذهنیت خوبی به آمریکا وکشورهای حهان اول داشتن
وخودم از بچگی عاشق امریکا بودم و وقتی بعضی کامنتها رو میخوندم باورم نمیشد که اینقدر مردم کشورم نسبت به امریکا بدبین باشن درسته منم تو این جامعه بزرگ شدم ودهه ۶۰ هستم ولی یاد ندارم یکبار هم شعار بد یا لعن ونفرین به هیچ کشوری را داشته باشم کلا که تا به حال راهپیمایی نرفتم وکلا اخبار نمیدیدم وحتی فیلم وسریال جنگی دوست نداشتم و واقعا این چیزارو درک نمیکردم راسش وقتی مردم از جایی یا کسی بد گویی میکردن میگفتم(البته تو دلم) گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده و بحث نمیکردم ،و اینکه چرا تا به حال مهاجرت نکردم فقط دلیلش ترس از غربت بوده همین که تو این ۲ ماه به لطف استاد متوجه شدم که همه جا خدا هست و اگر من با خودم هماهنگ باشم احساس تنهایی نمیکنم
من از بچگی عاشق دیدن آبشار نیاگارا بودم وعاشق رفتن به کانادا وآمریکا ولی نه واسه زندگی کردن هیچ ذهنیت بدی نداشتم فقط به خاطر یه سری از وابستگیها که اونم دارم رو خودم کار میکنم که بتونم از نقطه امن خودم بیااام بیرون من الان خیلی دوست دارم مهاجرت کنم وقتی سریال زندگی در بهشت را میبینم خیلی حس خوبی دارم واقعا از استاد وخانم شایسته سپاسگذارم به خاطر اینکه اینهمه زیبایی را با ما به اشتراک میگذارند وتوجه منو به نکات مثبت بیشتر میکنند عاشقانه دوستون دارم وبرایتان آرزوی سلامتی وخوشبختی دارم🥰
سلام به شما دوست عباسمنشی عزیز
سلام سمیه عزیز
چقدر خوشحال شدم کامنتت رو خوندم و چقدر خوبه توام در جمع خانواده صمیمی عباسمنش و عضو این سایت توحیدی شدی. بهت از صمیم قلبم تبریک میگم.
و تحسینت میکنم بخاطر نگرش های خوبی که داشتی و داری قطعا با تعهد و تلاشت نقطه ضعف ها و باورهای محدود کننده ات رو پیدا میکنی تا در مسیر رشد و پیشرفت های بیشتر قرار بگیری.
قطعا با طی کردن تکاملت و تکرار این مسیر و الگوهای خوبی که در سایت داریم میتونیم خالق زندگی خودمون به سبک شخصی خودمون باشیم.
بقول استاد خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم
برات از خداوند یکتا بهترین پیشرفت های درونی بیرونی رو دارم.
ارادتمندت فهیمه پژوهنده
ای نامه نسخه الله که تویی🌹
وی اینه جمال شاهی که تویی🌹
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست🌹
از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
سلام درود خدمت استاد عباس منش عزیز
من هم مثل شما در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و کل خانواده من همچون غذا که ۳وعده می خورند ۳وعده اخبار گوش میکنن و من هم چون به خودم مسلط نبودم ناگزیر مجبور بودم این اخبار گوش کنم و تفکر من شکل میگرفت و هدایت میشد به سمتی که حکومت میخواست تا این که با شما عزیز دل آشنا شدم
زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا قطعا خیلی نگاه من را به کشور آمریکا تغییر داد
استاد گرامی من قبل اینکه بخوام سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را نگاه کنم فقط درگیر آموزشهای شما شدم و تمرکز صد درصد گذاشتم رو آموزشها و از شما آموختم که زندگی ما را نوع نگاه ما به پیرامون میسازد و اگر توجه و تمرکز ما به زیبایی های اطراف باشد و حالمان خوب باشد و در لحظه حال زندگی کنیم و به قدرت خداوند اعتمادو ایمان داشته باشم و خودمان را بشناسیم تو هر کشوری که باشیم هدایت میشویم به زیباییهای بیشتر و به انسانهای سالم تر و مهربانتر اصلا مهم نیست که تو چی کشوری باشیم
نکته،ما اگر تو مدار زیباییها باشیم و به خودمان مسلط باشیم اصلا هدایت نمیشویم به کشورهای ناجور اگر هم درکشوری باشم که بر خلاف مدار ما باشد هدایت میشویم به جایی که با مدار ما هم فرکانس باشد ،
استاد گرامی من زمانی که آموزشهای شما را با توجه گوش کردم یکی از هدایتهای من به سمت سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا بود و با این سریالها کلی خواسته برام ایجاد شد و باز هدایت شدم به زیباییهای بیشتر و زندگی من امروز سراسر زیبایی و ارامش هست
جمعبندی ،،،ما اگر به افکارمان مسلط باشیم و تمرکز به زیبایی های اطراف باشد و تو مدار مثبت باشیم تو هر شرایطی به زیباییهای بیشتری هدایت میشویم
واقعا از شما ممنونم که اینقدر افکار و توجه من را با آموزشهای جامع خود به سمت زیباییهای بیشتری هدایت کردین ،♥️♥️♥️
سلام به استاد عزیز و همه دوستان
اول از همه خداروشکر میکنم که در این جمع هستم و استاد با شما و سایتتون اشنا شدم وخیلی ازتون تشکر میکنم استاد مهربون🌹
خب بریم سراغ مسابقه جذاب
اولا میخوام دیدگاهم راجب اینکه چه نگاهی قبل از این دو مستند به کشور سرسبز و منظم امریکا داشتم بهتون توضیح بدم ؟!!!
شماره 1:من همیشه ارزوی سفر به دور دنیا رو داشتم اما تا به امریکا میرسیدم میگفتم نه امریکا نمیرم چون ادمای خوبی نداره و سرسبز نیست اونا دین ندارن خدا ندارن اعتقاد به هیچی ندارن از امریکا کلا خوشم نمیومد .به چه علت؟!!
شماره 1:رسانه ها 80درصد ذهن منو خراب کرده بود راجب مردم امریکا و فرهنگش و این که اونجا دینی نیست و خدایی نیست و بی بندوباری هست در واقع هرج و مرج داره به همین دلیل من به عکس ها و فیلم های هدایت میشدم که قسمت کویری امریکا نشون میداد یا فیلم های که خشن بودند
شماره2:به خودم میگفتم من هرجا مهاجرت کنم امریکا نمیرم چون امریکا همش باید کارکنی اصلا مردم تفریح ندارن شب و روزشون بهم دوختن و همش باید مالیات بدی لذتی نمیبری .علت؟؟!
شماره 2:رسانه ها و فیلم ها و خانواده بخصوص فامیل های که مهمانی به خانه ما میومدن و مرتب تعریف میکردند که دوستانی در امریکا دارن که در رستوران کار میکنن ویا سرویس بهداشتی میشورن و غیره
شماره3:اینکه مردهای امریکایی فقط دنبال روابط سکس هستند و اصلا بدرد دوستی پایدار و ازدواج نمیخورند علت؟؟!
شماره3:فیلم ها و دوستی داشتم که امریکا بود و بمن گفت پسرها اونجا فقط دنبال سکس هستند
شماره4:موضوع مواد مخدر و اسلحه بود اینکه معتادن همش مست هستن و ادم میکشن علت؟!!!
شماره4:رسانه ها و فیلم ها بازم خانواده 😏
بعداز دیدن این دو مستند جذاب من ی تغییر فکر بزرگی برام پیش اومد و حتی اطلاعاتی که راجب امریکا نمیدونستم هم به لطف استاد ومریم عزیزم بدست اوردم
شماره1:چقدر این کشور سرسبز چقدر باران میباره چقدر تمیز چقدر زیباس چقدر مدرن علت؟!!
شماره1:سفر به دور امریکا که خیلی به این باور بمن کمک کرد که این کشور تمیز و سرسبز و باران میباره اخه استاد هرجا میرفت سبز بود و هر ایالتی میرسید باران شدید درحال بارش بود همیشه after rain بود🥰👌🏻
شماره2:چقدر امریکایی ها خانوادگی باهم سفر میرن و اینکه چقدر تعداد اعضای خانواده زیاد حتی مادربزرگ و پدربزرگ با نوه و با بچه هاشون زن و شوهرها باهم عاشقانه هستن همه جا چقدر شادن چقدر دارن لذت میبرن علت؟!
شماره 2:سریال زندگی در بهشت بخاطر مهمان های خونه استاد اومدن و من دیذم که چقدر زن و شوهرها باهم خوبن چقدر بچه دارن حتی اون خانوم که اسمش hopeبود قبل خواب با بچه هاش صحبت میکرد بهشون ارامش و عشق میداد و زوج های زیادی که عاشقانه باهم بودن وشما به تصویر کشیدید برای ما🌹
شماره3:بازم سریال زندگی در بهشت و اون نمایشگاه اسلحه که کلا ذهن منو زیرو کرد درمورد اسلحه داشتن تمیزی و مرتبی فروشگاه امنیتی که اونجا بود اینکه هرکی بخاد میتونه اسلحه داشته باشه منوط به شرایطی که فکر کنم نباید جرمی در این زمینه داشته باشه اگر اشتباه نکنم این خودش یعنی امنیت درمورد مورد مست بودن ادم ها و اعتیاد منم هیچ جا داخل این مستندها ندیدم همه جا ادما سرحال و سالم و شاد بودند
شماره۴:بازم به مردهای امریکایی برمیگردیم و مردهای که داخل تصاویر بودن این بود که با همسرعاشون مثل دوست و رفیق بودن مثل اون قسمت سفر به دور امریکا که اقا و خانوم باهم فوتبال بازی میکردن و از کانادا اومده بودن من خیلی کیف کردم ی زن و شوهر مثل دوتا رفیق باهم حال میکنن واقعا تحسین برانگیز یا اون پیرمرد پیرزن که باهم اومده بودن قایق سواری در چشمه موریس اونجا که ماهیگیرها بودن و خیلی جاهای دیگه
یک مورد خیلی مهم که من بهش رسیدم بازم به کمک استاد عزیز و اطلاعاتی که جمع کردم موضوع سیاست در این کشور که مردم یجورایی کاری به سیاست ندارن و دارن زندگی میکنن ووحتی تصمیم برای دولت میگیرن و درهرشرایطی فقط دنبال عشق کردن و شادی و بزن و برقصن حتی وسط انتخابات حتی وسط پندمیک ختی وسط بازی فوتبال هاکی و غیره اصل و اساس این کشور برپایه درستی و شادی نظم و تمیزی و حال خوب و لذت از لحظه حال هست🌹
و اما شما استاد بازم درس مهمی دیگه از زندگی بمن دادید که بدون فکر چیزی قبول نکنم این خیلی برای من باارزش و در قسمت های دیگه زندکیم ازش استفاده خواهم کرد خیلی دوستون دارم استاد عزیزو مریم دوست داشتنی🌹🙏🏻
به نام الله یکتا
سلام گرم منوازشهرشیراز پذیرا باشید ،
استاد ازمون خواسته بودید درموردپیش فرضهای ذهنیمون درموردآمریکابنویسیم ،من اگربخوام براتون توضیح بدم اول از اینجا شروع میکنم که من دریک خانواده متوسط روبه فقیر به دنیا اومدم که بابام همیشه هشتش گرو نهش بود ومنم از اون جایی که یادم میاد مادرم یه آدم دهن بین بود که هر آنچه میشنید رو قبول میکرد مثلا میگفت آقا دستور داده فرزندان زیاد بیارید واونم ده تا بچه به دنیا آورد منظورش امام خمینی بود
،منم که فرزند ششم خانواده بودم وعاشق تلویزیون وآهنگ های شبکه های ماهواره ای ،اونقدر توزندگیم فیلم هندی وسریال وفیلم کارآگاهی دیدم که وقتی یه فیلمی رو میبینم بعد از چند دقیقه میتونم حدس بزنم چی میخوادپیش بیاد واز اونجایی که من دهه شصتی هستم دیگه حدس بزنید تومدرسه هم چطوری بود ،
همیشه باباومامانم میگفتن پول چرک کف دسته ،نون حلال درآوردن سخته ،پولدارا خون مردم رو کردن توشیشه و…..هزارتا حرف دیگه که دیگه خودتون میتونید حدس بزنید استاد
واما درمورد آمریکا
من برای دوره راهنمایی تومدرسه نمونه دولتی قبول شدم با نام ولایت فقیه ،اونجا اصلا با خونه فرق داشت وهمیشه معلمهامون درمورد آمریکای جنایتکار صحبت میکردند واینکه آمریکا وانگلیس واسرائیل دشمنان درجه یک نظام هستند وهرچی بدبختی توکشور میکشیم از دست ایناهست ،منم که همیشه عاشق تلویزیون بودم وهرآنچه برنامه ومستند بود درمورد جنگ ایران وعراق دیده بودم یادمه یه فیلم دیده بودم به نام ازکرخه تاراین واین فیلم چنان با احساسات وعواطف من بازی کرده بود که من کلا از عراقیها متنفرشده بودم واز اول تاآخرهمراه کاراکتر فیلم گریه میکردم وهی لعنت میفرستادم ،حالا شما فکرکن من یه دختر ۱۳یا۱۴ ساله بودم اما اندازه یه دختر۲۴،۲۵ ساله الان میفهمیدم واصلا بزرگ بزرگ شده بودم تواون سن
خلاصه که تومدرسه زمینه تنفراز کشورهای دیگه شروع شد چون باباومامانم اگه فقیر بودن ولی هیچوقت بد کشورهای دیگه رو نمیگفتن وحتی بابام توبچگی مارو برد دبی ،نمیدونم هزینش چطورجورشد ولی رفتیم ،واون مدرسه شروع باورهای خراب درمورد آمریکا شد ومن با این تفکرات بزرگ شدم وهرچه بزرگترمیشدم بیشتر میشنیدم تواخبار که فلان دختربه خاطرحجابش سنگسارشده توفلان کشور وفلان کشور ایرانیها رو به چشم زنان سکسی نگاه میکنند و…
درمورد کشور آمریکا همیشه میشنیدم که اونجا اصلا خانواده ای وجود نداره وتعهدی نسبت به ازدواج ندارن وبچه هاشون رو از سن ۱۸ سالگی از خونه میندازن بیرون ومن نه تنها با آمریکا بلکه باتمام کشورهای دیگه هم مشکل داشتم وشنیده بودم که هرکس واردخاک یک کشور دیگه بشه حتما بنیان خانوادش از هم میپاشه وعلاوه براینها من هرسال ۲۲ بهمن میرفتم راهپیمایی وبا شدت هرچه تمام شعارمیدادم ،هرچی شوهرم میگفت مریم مگه تورفتی آمریکا که اینقدر بهشون بدوبیراه میگی میگفتم من بمیرم هم پامو از وطنم بیرون نمیزارم وجوری ایران رو برده بودم توذهنم بالا که میگفتم بقیه ملتها اصلا آدم نیستن
خلاصه که استاد شروع همه چیز با سایت شما بودومن فقط اوایل میومدم توسایت ویه نگاه به فایلا میکردم ومیگفتم برو بابا دلت خوشه ،اونجا نشسته داره چی میگه ….
اما ته وجودم در اعماق قلبم احساس میکردم که این حرفها درسته وخانم شایسته تصمیم گرفتن که برنامه سفربه دورآمریکا رو شروع کنن .
منم طبق معمول نگاه میکردم اما استاد براتون بگم که اوایل از زیبایی آمریکا شگفت زده شدم که چقدراینجا سرسبزه ووقتی با مردم تواستیت پارکها صحبت میکردید یا میرفتید توبازارهای مختلف ومن میدیدم که چنین نوع مختلف از شخصیتها کنار هم دارن توفروشگاه خرید میکنن من متعجب میشدم ،یه خانم محجبه درکناریه خانم با شلواروبلوز ،درکنار یه خانم با نیم تنه وشورت و…اصلا برام دیوانه کننده بود ،نمیدونم از کدوم قسمت بوداما من داشت مغزم تغییر میکرد ذهنیتم درمورد دیدگاه مردم نسبت به زنها ،یا اینکه درمورد پوشششون،یا اینکه درمورد رفتاربا والدینشون که من فکر میکردم اینا همشون پدرمادراشون رو میزارن خانه سالمندان وهیچ ارزشی برای بزرگترهاشون قائل نیستن ،کلا دیوانه شده بودم استاد از اون طرف هم داشتم رو بقیه دانلودی ها کار میکردم وتواکثربرنامه ها صحبتتون این بود که تلویزیون رو حذف کنید از زندگیتون ومن همش میگفتم مگه میشه آخه چطوری ،میگفتید ورودیهای ذهنتون رو کنترل کنید ومن میگفتم چطوری ،استاد من الان نزدیک دو ساله تلویزیون ندیدم وبرام عجیبه که چطور ممکنه ؟؟
وقتی توسفر بودیم حس میکردم منم اونجام وهمیشه دلم میخواست فایلها طولانی تر باشه ،اما استاد کامنتهایی که بچه ها میزاشتن روی هرقسمت از سفرنامه دید من رو نسبت به اون فایل هشت نه دقیقه ای چنان عوض میکردد که میرفتم وبا تمرکز بیشتری اون قسمت رو میدیدم وبرام خیلی جالب بود که به هرطریقی یه قسمتی از داستان اون سفر برای من اتفاق میافتاد
سفرهای عجیبی که میرفتم ،پولهای عجیبی که وارد زندگیم شدن ،وروابطم با آدمها که زیرورو شد مخصوصا خانوادم ومخصوصا شوهرم که دیوانه وارعاشقشم ودوستش دارم اما دیگه بهش نمیچسبم وخودم رو بهش تحمیل نمیکنم .
سفرنامه منو برد به دل آداب ورسوم وخانواده های آمریکایی ،وقتی رفتید خونه خانم کتی من خیلی گریه کردم واز خودم ودیدگاهم نسبت به مردم آمریکا واون همه شعاری که داده بودم خجالت کشیدم وشرمنده شدم
وقتی خانم ریچل تواون استیت پارک دنبال شما کیلومترها اومد تا با شما خداحافظی کنه من خیلی گریه کردم ودیدم نسبت به مهمان نوازی مردم آمریکا عوض شد
وقتی دیدم آقای جیمز برای کمک به شما اومد فهمیدم همه جای دنیا همه ی آدمها یه وجه خوب دارن که میشه بهت نشون بدن وتواونو میتونی برانگیخته کنی
از ثروت مردم ودیدگاهشون نسبت به ثروت شگفت زده شدم که پول خوب دربیار وخوب تفریح کن
وکلا دید من نسبت به مردم ومخصوصا کشورآمریکا عوضشد ،حتی من اینقدرفیلم دیده بودم از اینکه مردم آمریکا سرخپوستها رو قتل عام کردن که اصلا ازشون متنفربودم به خاطر این موضوع که مریم عزیزم زندگی آمیشها رو به تصویر کشید ومن دیدم که هرکسی با هر اعتقاد ومذهبی میتونه درکنار هم آزادانه زندگی کنن به شرط اینکه برای هم مزاحمت ایجادنکنن ومن بازم عاشق تر شدم نسبت به اینکه منم میخوام ببینم از نزدیک ،از آزادی زمانی ،مکانی ومالیتون دیوانه شدم ومیدیدم بدون هیچ محدودیتی تفریح وکارتون یکیه ،واصلا نیازی نیست یه زمان خاص رو برای کار ویه ز مان خاص روبرای تفریح بزارید ،
تااااااااا اینکه یه روز یه فایل گذاشتید از سریال زندگی دربهشت ،که استاد چند روز هست با خودم میگم اگر استاد مستند سفربه دور آمریکا وسریال زندگی در بهشت رو میخواست بفروشه به عنوان یه محصول میلیاردها دلار پول میتونست فقط بااین دوره هابسازه واگرکسی به پنج درصد از درسهای زندگی ساز استاد ومریم عزیزم توجه میکرد خودم رو میگم اگر پنج درصد از این نوع زندگی رو توروزمرگیم وزندگی واقعیم عملی انجام بدم ،اصلا زندگی برام بهشته،
استاد زندگی دربهشت دیگه برام یه مستند زیباوجالب از زندگی یه پولدار مرفح نیست ،بدرام درس زندگیه ،برام چراغ راهمه ،وهرلحظه دارم سعی میکنم توزندگیم اجراش کنم ،
ازسپاسگزاری از همه موجودات گرفته تا احساس ارزشمندی به افراد دادن که من دیدم شما چطور جیکوب رو تحسین میکردید
حتی از آشپزی خانم شایسته درس میگیرم وسعی میکنم به روشهای جدید آشپزی کنم وهربار حتی شده باشه نوع ادویم رو عوض میکنم که ببینم طعم غذام چطوریه وهمیشه عالی بوده نتیجش
استادعزیزم من حالا یکی از آرزوهام اینه که بیام وکشور زیبای امریکا رو از نزدیک ببینم وبا مردمش رودررو صحبت کنم ،
استادمن نه تنها دیدگاهم درمورد کشور آمریکا ،بلکه نسبت به کل جهان هستی وکل آدمها عوض شده ودیگه به چشم اینکه هیچکس آدم نیست ومن فقط آدمم به کسی نگاه نمیکنم وهمه رو پاره ای از خدا میبینم
استاد عزیزم ومریم بانوی عزیز من ازتون سپاسگزارم چون با دیدن زندگیتون دیدم نسبت به همه چیز تغییر کرده ووقتی برمیگردم به عقب وزندگیم رونگاه میکنم میبینم که زندگیم جز یه چرخه معیوب چیزی نبوده ومن تازه دارم معنی زندگی رو میفهمم
اینقدر کار مفید برای انجام دادن دارم که فرصت دیدن اخبار ومستند وسریال ندارم ،همین چند روزپیش ،اومدم خونه بابام اینا والان چهار روزهست که اینجام ،کاری که هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم بکنم وبهم خوش بگذره ،
استاد عزیزم ازتون صمیمانه سپاسگزارم ،مریم عزیزم ازتون سپاسگزارم ،مایکی شیرین زبونم ازت سپاسگزارم ویه تشکر ویژه میکنم از تمام دوستانی که تو این مدت با کامنتهای قشنگشون باعث رشد من شدن
استاد من اونقدر باورمحدود کننده درمورد همه چیز دارم که خیلی روی خودم باید کار کنم وتازه انگار زنگارهای ذهنم یه کم برداشته شده ومن تازه دارم یه سری از مسائل رو درک میکنم ،اما استادمن قول میدم ادامه بدم تاجایی که همه آنچه که شماتوزندگیتون تجربه کردید منم تجربه کنم وخیلی زود آمریکا کنارفایرپیت میبینمتون ،عاشق همتون هستم ،خانواده عزیزم😘😘😘🥰🥰