سریال زندگی در بهشت | قسمت 215 - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-10-08 09:13:592021-10-09 09:41:36سریال زندگی در بهشت | قسمت 215شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام فرمانروای کل جهان هستی
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیزم
خدایا سپاسگزارم بخاطر این قسمت از سریال زندگی در بهشت کلی درس بود ک اولین بار نگاه کردم و بعد شروع به نوت برداری
ی صبحانه خوشمزه تخم مرغ آبپز با مخلفاتی ک تزیین شده بود روی تخم مرغ های ابپزی ک بریده بریده شده بودن و خیلی مرتب کنار هم قرار گرفته بودن و کنارش هم فسنجون ک روغن روش داشت نشون میداد چ فسنجون هیولایی بوده و اتفاقا دیروز هم عزیز دل ما هم ی فسنجون خوشمزه درست کرده بود و چقدر از خوردنش ذوق میکردم و سپاسگزاری میکردم و از خدای خودم
وتحسینتون میکنم خانم شایسته مهربان ک با عشق میاین صبحانه رو اینطوری تزیین میکنین
ومیارین سرمیز ونوش جانتون این صبحانه خوشمزه
و بریم از مسافرتی ک برگشتین چ اتفاقاتی افتاد و درس بگیریم
اول اینکه وقتی که گفتین ۹تا مرغ و خروسها و بوقلمون جو توسط کیودیها خورده شدن من ک فقط با دیدن هرروز این بوقلمون و لپی چقدر لذت بردیم و چ خاطره هایی باهاش داشتیم وقتی استاد لباس خانم شایسته رو پوشیده بودن و جو دور استاد میچرخید و استاد با عشق چقدر نوازش میکرد یا اون لپی ک میومد سرشانه استاد چقدر خاطره خوب داشتیم و گفتین وقتی بااین اتفاق مواجه شدین اولش ناراحت شدین و سعی کردین ک تمرکز بزارین روی جوجه های دیگه
خدایا سپاسگزار هستم ک جوجه ها سالم هستن که ی قفس آب داشت اما غذا نداشت یا ی قفس دیگه برعکس این بود ک غذا داشت اما اب برای خوردن نداشتن
فکر کردم پیش خودم ک هیچبرگی ب اذن خداوند بر روی زمین نمیفته
ک چی میشه این مرغها و بوقلمون خورده شدن اما این جوجها بدون آب یا غذا زنده هستن و درسی ک استاد عزیزم بهمون داد و یاداوری کردن که ممکنه برامون ی اتفاقی بیفته ی چیزی رو از دست بدیم و بریم توی غم از دست دادنش
اینکه به اون اتفاقی ک افتاده زاویه دیدم به اون قضیه چطوریه و سعی کنم جوری نگاه کنم ک اگه ناراحت شدم زیاد توی اون ناراحتی نمونم و سعی کنم خودم رو به احساس خوب برسونم چون این رو میدونم هرچی توی احساس غم و ناراحتی باشم از جنس اون اتفاقات بیشتر وارد زندگیم میکنم
و چطوری خودم رو به اون احساس خوب برسونم؟؟
با سپاسگزار بودن از اون داشتهایی که داریم از اون نعمتهایی ک داریم و با تغییر زاویه دیدمون به احساس خوب برسونیم و کنترل ذهن داشته باشیم و پاداشها هم خداوند به کسی که اینطوری نگاه میکنه داده میشه مثل استادعزیز ک اینقدر به موضوعات جوری نگاه میکنه ک خودش رو در احساس خوب نگه داره و بمن در عمل داره بهم درس میده که فقط در حرف نباشه ک بیام بنویسم اما خدا رو شکر دارم تمام سعی خودمون رو میکنم ک در لایو دیروز از اصل صحبت کردین ک تکرار کنیم و سعی کنیم توش خوب بشیم البته با ادامه دادن و اون هم تکامل میخواد ک اگه من تمام سعی خودم رو بکنم ک واکنش گرا نباشم و با ی چیز کوچیک بهم نریزم و هی تمرین کنم و قویتر بشم بجای میرسم ک مثل ادمایی ک موفق شدن ذهنشون در هر شرایطی کنترل کنن پس منم میتونم البته با طی کردن تکامل بعضی وقتها بوده ک ی چالش برمیخورم و ناراحت میشم وقتی توی ناراحتی میمونم اون موقع ک سعی نمیکنم خودم رو به احساسخوب نزدیک کنم میبینم داره ی چیز ناراحت کننده دیگه میرسه همون موقع میگم خدایا تسلیم خودت درستش کن و میام داخل سایت و رها میکنم میبینم چقدر خوب خداوند درستش میکنه
وقتی خورده شدن مرغ ها و بوقلمونها توسط کیودیها این تضاد اومد ک استادعزیز دنبال راه حل باشن ک اگه مسافرتی رفتن هم مرغ ها شاد باشن هم خیال شما راحت باشه ک ی دیواره محافظ براشون درست کنید ک نرن تو جنگل ک حیوانات بهشون حمله کنن
و درسی ک گرفتم و توضیح دادین ک از دست دادن مرغ ها و جو ک اینقدر باهاشون خاطره داشتین وقتی خورده شدن و از دست رفتن خوشحال شدین ک باهاشون خوب خاطره داشتین یا جو رو بغل میکردین و نوازش میکردین و بازی میکردین ومیخندیدن و در کل با بودنشون بهترین استفاده و لذت بردین از وجودشون
و این جمله شما ک این دنیا گذرا است ی لحظه اشک تو چشمام جمع شد ک چقدر با عزیزانم ک پیشم هستن چقدر از وجودشون لذت میبرم آیا از وجودشون با هم بودن دارم لذت میبرم آیا هر روز خاطره خوب باهم داشتن رو دارم؟ایا هر روز سپاسگزارم از وجودشون در زندگیم هستم ؟آیا وقت میزارم ک باهاشون بازی کنم و خاطره خوب بسازم؟آیا هرروز بچهام رو میبینم بغلشون میکنم و در آغوششون میگرم حسرت خوردن فایده نداره الان ک فهمیدمش انجام بدم و تمرین کنم به عشق دادن و تا عشق ندم جاری نمیشه
واقعا استاد همینطوره تا وقتی ی نعمتی داریم قدرش رو نمیدونیم وقتی که اون نعمت از دست میدیم ک ای کاش فلان کار رو میکردم یا مواظب اون وسیله بودم و نهایت استفاده از اون وسیله رو میبردم
و حسرت خوردن دیگه فایده نداره الان این درس داده شد ک بجایی اینکه هی از خدا بخوام ک چی میخوام چی نمیخوام بیام از این چیزهایی که دارم از نعمتهایی ک دارم لذتش رو ببرم و سپاسگزار باشم و سطلم با همین لذت بردن و سپاسگزاری بزرگ میشه و میتونم نعمتهای دیگه رو دریافت کنم و طبیعی نعمت و ثروت خودش میاد
خدایا شکرت ک میگی من مینویسم ک تا وقتی از نعمتهایی ک دارم لذتش رو نبرم نعمتهای جدید داده نمیشه بلکه با ناسپاسی گرفته میشه خدایا شکرت بخاطر هر انچه که در زنگیم دادی و نعمتهایی ک دارم سپاسگزارم
و چالش دیگه هم از دست دادن درون هست چقدر درس میشه گرفت خدایا صد هزار مرتبه شکر
وقتی میاین اول صبح از ی فضای رویایی تو بهشتمون توی نور صبح فیلم بگیرین و
درون میفته داخل دریاچه با اون اطلاعاتی که در راه برگشت از فراوانی کشتیها گرفته شده بود از اون قبرستون ک سراسر زیبایی و سرسبز بود یا باغ های پرتغال تو حافظه بچه درون بود و میره زیر اب واقعا کنترل ذهن قوی باید داشته باشی ک استاد جوری به این موضوع نگاه میکنه ک چقدر درس گرفتیم از این اتفاق
اونجایی که گفتین اولین بار ک اومدم با لباس غواصی درون رو پیدا کنم توی اب پام خورد به کف زمین ی حالتی ک لجن خیلی نرم تا مچ پا فرو رفت ترس گرفت منو ک گفنین نکنه مار یا ی حیوونی باشه گاز بگیره و دریایی ک مطلقا تاریک بود ک با چراغ قوه ادامه دادی و عقب نکشیدی و یا پاتون توی گلای میرفت ک نمیدونستین چی هست و اولش هم ترسیده بودین و شانس پیدا کردن درون ادامه دادن بود و چون خط قرمز شما اینه اگه ی چیزی بترسونه شما رو غلبه میکنید بر اون ترس یاد اون باغ و جنگل افتادم که برای نوشتن کتابتون با ی چادر در وسط باغ از چادر بیرون اومدین و حمله کردین بر ترسهاتون خدایا بهم شجاعت بده ک بتونم بر ترسهام غلبه کنم ک یکیش محاجرت از ی شهر کوچیک به تهران بود ک اولش چنین چیزی برام بود ک همه اون چیزی ک داری رو رها کنی وبیای جایی که هیچ شناختی نداری مغازه روجمع کنی با درامد خوبی ک داری بیای جایی که هیچ چیز معلوم نیست فقط ایمان به خدا باشه موقعی حرکت کنی ک همه بگن خل و دیوانه شده و همون موقعی ک شروع این بیماری بود ک هیچ جا اجازه نمیدادن خانه اجاره کنی اما خداوند پاسخ میده و حرکت کردم به دل ناشناخته ها
و استاد عزیزم تحسینت میکنم شجاعتت رو دلیر بودنت رو ک بمن میگی تو حرکت کن خدا حواسش بهت هست تو قدم بردار اگه حتی میترسی ما نشون میدیم راه رو حتی اگر اون هدف پیدا کردن درون باشه اما نتیجه نده در آینده این مهارت غواصی بدردت میخوره ک باید مهارتش رو یاد بگیری
و استاد عزیزم با اون نگاه مثبت اندیشی ک دارین به این موضوع اینطوری نگاه کردین
ک ی عالمه برترسام غلبه کردم ی عالمه مهارتم تو غواصی بیشتر شد
ک این تجربه رو بما گفتین
توی زندگی ما از این اتفاقات میفته
اما نگاهی ک ما به اتفاقات داریم باعث میشه ک چرخ زندگیمون روانتر بگرده بجای سرزنش کردن به اتفاقی ک افتاده بگم اشکالی نداره خیریتی بوده و الخیر فی ماوقع
روش زندگی کردن این نیست هیچ اتفاق ناجالبی رخ نده زندگی اینه که اگه این اتفاقات افتاد واکنش ما به این اتفاقات نشون میده ک در ادامه زندگی به چ سمتی خواهیم رفت به سمت اتفاقات مثبت تر یا به سمت اتفاقات ناراحت کننده تر و این اتفاقات باعث میشه چیزهای جدید یاد بگیریم
و خدا رو شکر میکنم و تحسین میکنم ثروت استاد عزیز رو با هیچ گونه ناراحتی میرن درون سفارش میدن ک از این زیبایهای خداوند بیشتر فیلم گرفته بشه و لذت دیدن این فایلها رو ک بادرون گرفته میشه بیشتر قدردان باشم قدردان زحمات استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و قدردان این سایت الهی باشم
و تحسین میکنم خواهر گرانقدر شما استاد عزیزم ک باهنر و استعداد این عروسک عمو نوروز اینقدر زیبا درست کردن و بشما هدیه دادن و قدردادن این هدیه هستین ک روی یکی از موتورهای زیباتون گذاشتین ک از دیدنش لذت ببرین
کامنتم خیلی طولانی شد سپاسگزارم از همه بچه های سایت ک کامنتهای عاالی میزارن
درون اگه قطعاتش از آهن ربا باشه میشه ی آهن ربا سنگین سفارش و داخل دریاچه انداخت و مث همون چکش بیرون اورد
عاااشقتونم من
سلام استاد عزیزم چرا فایل هاتون وقتی پخش آنلاین میخوایم ببینیم فقط کیفیت HD هست اگه ممکنه با چند کیفیت مختلف بذارید اینجوری سایتتون مثل یوتیوب میشه فیلم با هر کیفیت که دوست داری میشه نگاه کنی ممنون از سایت خوبتون کیفیت سایتتون که بی نظیر هست فقط این نکته بش اشاره کردم اگه بشه چون بعضی از دوستان دوست دارن آنلاین سریال نگاه کنن منتظر فایل تا دانلود بشه نمیتونن بمونن چون اینقدر سریال که میذارید به همه ماها انرژی مثبت میده عاشقتم استاد و خیلی ممنون از مریم عزیز که خیلی زحمت می کشه هم فیلم می گیره هم کار های خونه انجام میده هم استاد کمک می کنه یعنی یک زن خوب یعنی این ازتون سپاسگزارم🌹😘
به نام خدایی که همین نزدیکی ست
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربانم
و سلام به دوستای عزیز و بهشتی م
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره، نفسی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادمه بدم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با احساس فوق العاده عالی و الهی م و با عشق و با شوق و ذوقم و با لذت و با ارامشی که تمام وجودم رو گرفته این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
مهربانم ؛دلی یا دلبری،جانی و یا جانان، نمیدانم
همه هستی تویی، فیالجمله این و آن نمیدانم
بجز تو در همه عالم دگر دلبر نمیبینم
بجز تو در همه گیتی دگر جانان نمیدانم
بجز غوغای عشق تو درون دل نمییابم
بجز سودای وصل تو میان جان نمیدانم
خدای مهربانم شکرت که اینقدر زندگی م با خودت زیبا شده
زندگی که هر لحظه ش دارم با تمام وجودم بوی بهشت رو استشمام میکنم
زندگی که دارم هر لحظه ش حضورت رو کنار خودم حس میکنم
زندگی که عطر و بوی خودت رو گرفته
عطر و بویی که منو هر لحظه دیوانه و مجنون خودت کرده
استاد الهی م اینقدر زیبا از بزرگی و بخشندگی و وهابیت و رزاقیت الله مهربان با کلام زیبات برامون توضیح دادی
که حالا اینطور مجنون و دیوانه عشق ابدی مون شدیم
و گاهی وقت ها دوست دارم فقط با خودم و خدای خودم تنها باشم
دوست دارم فقط صدای خدای مهربون مون رو بشنوم
دوست دارم که سکوت کنم تا صدای ارامش بخش الله را بشنوم
استاد الهی م هر روز که از عمرم داره میگذره و دارم لحظات زیبای زندگی م رو سپری میکنم
بیشتر دوس دارم با خدای خودم تنها باشم
دوست دارم توی تنهایی خودم با عشق ابدی م عشق بازی کنم
عشقی که توی تمام لحظات زندگی مون برامون تکیه گاه همیشگیه
چون فقط خداست که هیچ وقت تنهامون نمیزاره
خدایی که دارم به عشق خودش زندگی میکنم
به عشق خودش راه میرم، میخندم و حال و احساس م عالیه
خدایی از عشق بازی با خودت سیر نمیشم
خدای صمد و بی نیازم؛من بدون تو هیچیم
بدون تو هیچ ارزشی ندارم
و این قلب به عشق خودت آباده
این زندگی بهشتی م به عشق خودت آباده
استاد عزیزم الان که دارم این کامنت رو مینویسم
حس و حالی بینظیری دارم که وصفش برام سخته
و چشمان و صورتی که خیس بارونه
و اشک هایی که منو به عشق ابدی مون نزدیک تر کرده
خدایی که هیچ وقت رهامون نمیکنه
ای عشق ابدی م چقدر زیبا داری با بنده هات راز و نیاز میکنی و ما رو به سوی خودت فرا میخونی :
“ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را ،آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم”
آی قربونت برم من خدای بزرگم که اینقدر مهربونی
قربونت برم من که بهمون میگی تنها و تنها خودم براتون کافی هستم
قربونت برم من که داری بهمون میگی مگر از زندگی چه میخاهی که در خدایی خدا نمیابی
من عاشقتم خدای رحمان و رحیمم که اینقدر زیبا داری بنده نوازی میکنی
اینطور داری ما رو غرق در عشق خودت میکنی
و فقط میتونم بگم خدایا هزاران بار شکرت به خاطر این حس و حال رویایی و الهی م
استاد عزیزم با تمام وجودم ازت ممنونم که این مسیر الهی رو انتخاب کردی و اینطور زیبا داری زندگی میکنی ، یک زندگی بهشتی و این مسیر الهی رو هم به ما نشون دادی و زندگی مون رو به بهشت تبدیل کردیم
خدایا شکرت که منو به این فایل بهشتی هدایت کردی ؛ فایلی که بهمون یه دنیا حس خوب رو هدیه داده و ما رو غرق در احساس خوب کرده
خدایا شکرت که دارم این صدای زیبا و الهی فرشته ی مهربونت رو میشنوم و اینقدر بهمون ارامش خودت رو هدیه میده
خدایا شکرت که دارم این غذای بهشتی رو میبینم؛ غذایی که دیدنش داره بهمون حس خوب زندگی رو میده
من عاشقتم الگوی بینظیرم که اینقدر عاشقانه و با لذت و با شوق و ذوقت این صبحانه ی بهشتی رو اماده کردی
غذایی که اینقدر زیبا تزیین شده و دیدنش حس خوب رو بهمون میده و دوست دارم بارها و بارها این اشپزی بی نظیرت رو این سلیقه ی بی نهایت زیبات رو این همه تمیزی و نظم و نظافت و مرتب بودنت رو این اعتماد به نفس بالا و والات رو تحسین کنم ؛ دوست دارم تحسین کنم این همه شور و شوقت رو که اینقدر با عشق و با لذت آماده کردی و این عشق داره از یه وجودی که پر از حس خوبه؛ پر از ارامش و پر از شادیه پر از انگیزه و امید و پر از عشق خداست میاد نوش جان تون این غذای بهشتی
من عاشقتم مریم عزیزم که داری تک تک به این غذاهای بهشتی رو از نزدیک برامون فیلم میگیری و اینقدر بهتون حس نزدیکی دارم که با تمام وجودم حس میکنم کنار شما حضور دارم و دارم کنارتون از این زندگی بهشتی مون لذت میبرم. خدایا شکرت
خدایا شکرت که دارم استاد عزیز و الهی و بینظیرم رو میبینم و این تصویر زیبا و الهی و دیوانه کننده ی بهشت مون که دیدنش نه تنها برامون تکراری نمیشه بلکه هر روز تازگی و زیبایی خاصی رو بهمون هدیه میده
خدایا شکرت که دارم این هوای دلپذیر و زیبا و بهشتی مون رو این آسمان ابی و ابری زیبا و این درختای سر سبز و سر به فلک کشیده مون رو و این دریاچه ی همیشه روان و در جریان مون رو و این کلبه ی چوبی و پر از عشق و صفامون رو میبینم که یه دنیا حس خوب رو بهمون هدیه میده خدایا شکرت
من عاشقتم استاد مهربون و خوشتیپ و خوش قلب م که دارید برامون از موقعی که توی پردایس حضور نداشتیم و به مسافرت رفته بودیم توضیح میدید؛ و داستان از دست دادن مرغ و خروس هامون برامون توضیح میدین و نبود مرغ و خروس های زیبامون و بوقلمون که کیودی ها بهشون حمله کرده بودن و این مرغ و خروس های زیبامون رو از دست دادیم و البته ما هم کیودی ها رو نابودشون کردیم چون باید بهای این کارشون رو پرداخت میکردن
استاد عزیزم دقیقا منم مثل شما وقتی که این خبر رو بهمون دادین اولش کمی ناراحت شدم چون با این پرنده های زیبامون کلی خاطره داشتیم کلی برامون کارهای فان میکردن کلی از حرکاتشون لذت میبردیم و دیدنشون بهمون حس خوب رو میدادن ولی بعدش به خودم اومدم که من که قانون رو میدونم باید در این مواقع ذهن م رو کنترل کنم و تمام تمرکزم رو روی نکات مثبت و نعمت های دیگه مون بزارم و چقدر خوبه بیام و خدارو شکر کنم که همه ی مرغ و خروس هامون رو از دست ندادیم و اون جوجه های کوچولومون رو هنوز داریمشون و با تمام وجودم این کنترل ذهن تون رو این حس خوب تون رو تحسین میکنم که اینقدر عالی تونستین تمرکزتون رو روی بقیه ی مرغ و جوجه های دیگه ای که داریم بزارید.
و همین اتفاق چقدر برامون درس داشت که وقتی ما با یه تضادی توی زندگی مون روبرو میشیم ،چقدر خوبه که بتونیم ذهن مون رو کنترل کنیم و تمام تمرکزمون رو روی زیبایی ها و نعمت های دیگه ی که توی زندگی مون داریم بزاریم و سپاسگزار خدا باشیم به خاطر این نعمت هایی که داریم و چون طبق قانون داشتن احساس خوب = با اتفاقات خوبه
استاد عزیزم چقدر زیبا بهمون یاد دادین که وقتی کسی یا چیزی رو از دست میدیم درسته که کنترل ذهن همون اولش برامون خیلی سخت میشه ولی اگه به صورت آگاهانه تمرکزمون رو روی داشته هامون بزاریم و سپاسگزار اون نعمت هایی که داریم باشیم و به جای اینکه بشینیم و غصه بخوریم و حس مون رو بد کنیم به جاش احساس مون رو با تمرکز روی داشته هامون و سپاسگزاری خوب میکنیم و همین باعث میشه که اتفاقات خوب وارد زندگی مون بشه
من عاشقتم بهترین استاد دنیا؛ من عاشقتم بهتر الگوهای زندگیم ؛که وقتی مریم جان داشت فیلم میگرفت احساس کردین که یه چیزی داره اذیتش میکنه بهش گفتین عزیزم اگه پات اذیت میشه …. و چقدر این صحنه ی زیبا و الهی رو دوست داشتم و اشک رو توی چشمام جمع کرد چون داشتم یه رابطه ی زیبا و الهی و پاک رو میدیم و چقدر این عزت و احترام و این رفتار بینظیرتون رو تحسین میکنم ، شما بینظیرید فرشته های مهربون خدا
من عاشقتم بهترین استاد دنیا که از دل این تضادهایی که توی زندگی برامون پیش میاد دارید فقط تمرکزتون رو روی زیبایی ها و نکات مثبتش و تجربه های جدیدش میزارید و به ما هم دارید یاد میدید که از دل تضادها بیایم و تمرکزمون رو روی زیبایی ها و نکات مثبتش بزاریم و چقدر من امروز با این توضیحات زیباتون رشد کردم و بزرگ شدم و پیشرفت کردم و حس میکنم مدارم بالاتر رفته ؛
و با تمام وجودم تحسین تون میکنم استاد بینظیرم که اینقدر زیبا برامون از جست و جو برای پیدا کردن درون بچه و رفتن به دل ترس هاتون و تجربه کردن محیط های جدید توضیح دادین ؛که وقتی درون بچه مون، توی اب دریاچه افتاد اومدین برای حل این مسئله تک تک ایده هایی که به ذهن تون میرسید رو امتحان کردین و تمام تلاش تون رو کردین و با ایمان و امید و توکل برای حل مسئله قدم برداشتین ونهایت سعی خودتون رو برای پیداکردن درون گذاشتین و درسته که ما نتونستیم درون رو پیدا کنیم ولی به جاش کلی تجربه و کلی چیزهای جدید رو یاد گرفتیم که باعث شد اعتماد به نفس و عزت نفس مون بالاتر بره و بزرگتر بشیم و با تمام وجودم تحسین تون میکنم که وقتی پاتون به لجن های کف دریاچه خورده بود با اینکه میترسیدین ولی با توکل به خدا ،جست و جو برای پیدا کردن درون بچه رو ادامه دادین و ناامید نشدین ؛ درسته که درون رو پیدا نکردیم ولی به جاش کلی تجربه های جدید رو داشتیم خداروشکر
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که وقتی با تضادی توی زندگی مون روبرو میشم داره ما رو به خواسته های جدیدمون هدایت میکنه و چقدر زیبا گفتین که اگر این اتفاق نمیافتاد؛ ما هم تجربه ی حس کردن کف دریاچه رو نداشتیم و کلی غواصی مون عالی تر شد و مهارت مون بیشتر شد و کلی بر ترس هامون غلبه کردیم و در واقع بهمون یاد دادین وقتی به تضادی بر میخوریم از زوایه ای بهش نگاه کنیم که بهمون حس خوب رو هدیه بده و بیایم روی اون جنبه های مثبتش تمرکز کنیم و همین بهمون کلی حس وحال خوب رو هدیه میده و باعث میشه چرخ زندگی مون روان تر بشه
و چقدر این نگاه زیباتون رو به این اتفاق ؛ افتادن درون بچه توی دریاچه رو دوست داشتم و با تمام وجودم تحسین تون میکنم که حتما توی این رخ دادن این اتفاق خیریتی هست “الخیر ما فی وقع” و در دل هر اتفاقی یک خیری نهفته ست؛ و به ما هم یاد دادین که هر وقت توی زندگی مون یه اتفاق به ظاهر بد برامون رخ میده به جای اینکه بیایم و حس مون رو بد کنیم و توی احساس بد بمونیم بیایم و روی نکات مثبتش و روی اون تجربه های جدیدی که با اون اتفاق داریم تمرکز کنیم و حس مون رو خوب نگه داریم
و با تمام وجودم این همه احساس خوب تون رو این کنترل ذهن تون رو تحسین میکنم که اینقدر عالی دارید با وجود تضادها حس تون رو خوب نگه میدارید.
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که زندگی این نیست که هیچ اتفاق ناجالبی داخل نباشه بلکه زندگی اینه که اتفاقات میافته ولی واکنش ما به اتفاقات نشون میده که ادامه ی زندگی مون به چه سمتی خواهیم رفت به سمت اتفاقات مثبت تر یا اتفاقات ناراحت کننده تر ”
استاد چقدر این جملات زیباتون رو دوس داشتم و تمام وجودم رو پر از حس ناب خدا کرد “که این دنیا گذارست ” و همین یک جمله بهم یاد داد که در لحظه زندگی کنم و از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم و تا میتونم شاد باشم و شاد زندگی کنم و دنیا رو جایی برای شاد زندگی کردن تبدیل کنم.
وای خدای من استاد وقتی خبر خرید یه درون دیگه ای رو بهمون دادین خیلی خوشحال شدم خدایا شکرت و با تمام وجودم این ازادی مالی تون رو تحسین میکنم که بدون هیچ محدودیتی دوباره یه درون هیولایی تر و بهتر رو برامون سفارش دادین که میتونیم باهاش کلی تصاویر هیولایی بگیریم مبارک تون باشه این درون زیبا و هیولایی و حالا میخایم برایم برای آن باکسینگش یوهووو
خدایا شکرت که دارم این بهشت زیبا رو رویایی مون رو میبینم و دیدن این همه زیبایی و نعمت و ثروت فراوانی رو سهم چشمامون کردی و تمام وجودمون رو پر از حس خوب کردین دستای بینظیر خدا
وای خدای من چقدر این جوجه کوچولوهامون بزرگ شدن ؛ خدای من چقدر ناز شدن خدایا شکرت که داریم شون
ای خدا ؛من عاشقتم مریم عزیزم که با حرف های زیباتون کلی خندیدم وقتی برامون زلیخا و جمیله رو معرفی کردین خدایا شکرت
خدای من چقدر این جوجه های مامان هلالی زیبان و دیدن شون یه لبخند زیبایی رو روی لبام مهمون کرده و چقدر اسم مامان هلالی رو عالی انتخاب کردین استاد
ای جان چه درون بچه ی هیولایی و زیبایی خرید کردیم خیلی زیباست و چه کیف باحال و خفنی داره ؛مبارک همگی مون باشه خدایا شکرت به خاطر این نعمت ارزشمند.
خدای من چقدر این بابا نوروز زیباست افرین به ابجی کوچیکه مون ؛ از همین جا ازشون تشکر میکنم به خاطر این هدیه ی ارزشمند و با تمام وجودم تحسین شون میکنم که اینقدر با عشق و با دستای هنرمندشون این بابانورزو زیبا رو برامون درست کردن .
خدایا شکرت که بهم فرصت دادی تا بتونم این فایل زیبا و بهشتی رو بیینم و کلی حس خوب و کلی درس و اگاهی رو ازش یاد بگیرم.
دستای بنیظر خدا با تمام وجودم ازتون ممنونم که با عشق و با قلب مهربون تون این فایل های بینظیر و ارزشمند رو بهمون هدیه میدید و زندگی مون رو به بهشت تبدیل میکنید.
خدایا شکرت؛ ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و قوی ترو قدرتمندتر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی
به نام خدای روشنی ها
سلام استاد عزیزم و مریم بانوی خوش صدا امیدوارم حال دلتون عالی باشه❤️🙏
استاد تو قسمت قبلی سریال زندگی در بهشت وقتی گفتین درون بچه افتاده توی آب، دقیقن همین جمله رو با خودم گفتم : خدا میدونه که این اتفاق به ظاهر بد چه درسها و تجربه هایی تو دل خودش داره برای استاد، اینکه این همه مدت درون بچه همه جا هدایتی عمل کنه و اینجا دقیقن روی دریاچه ی خونه تون این اتفاق براش بیفته، جز تجربه های جدید و حرفهایی که به زندگی بهتر هم شما و هم ما کمک کنه، چی میتونه داشته باشه!!!!
و امروز که کنترل تلویزیون رو تو دستم گرفتم، آماده شدم تا سریال زیبای زندگی در بهشت رو ببینم، دقیقن آماده بودم تا این حرفها رو بشنوم از شما، اینکه در لحظه زندگی کنم، اینکه به چیزی اونقدر وابسته نشم که جدا شدن از اون به هر دلیلی برام عذاب دهنده و دردناک باشه تا حدی که من رو به احساس بد و به طبع مدار ناخواسته های بیشتر هدایت کنه، اینکه تو بدترین شرایط هم برای ایجاد احساس خوب به داشته های زندگی و اطرافیانم نگاه کنم…
اینها همه ی اون چیزهایی هست که به ظاهر همه مون قبولش داریم و انجامش میدیم اما زمانی که عمل همراه با تقوا، عمل همراه با ایمان میرسه، یه جورایی خودمونون رو گم میکنیم وقتی به خودمون میآییم که در مدار ناخواسته های بیشتر و بیشتر داریم دست و پا میزنیم.
هر بار که عید قربان میرسه و میبینم که مردم چه طور به جان حیوانات میافتند و به قول خودشون رسم الهی رو دارن انجام میدن دلم میگیره، دلم میگیره از این همه جهل و نادانی، دلم میگیره از اینکه ما خدا رو تو یه سری جهالتها داریم دنبال میکنیم، حال اینکه خدا به ابراهیم اینگونه خواست بگه که وابسته نشو، دل نبند به هیچ چیز و هیچ کس حتی فرزندت که برای تو واز وجود توست، این دنیا فانیه یعنی این دنیا رهگذره اونقدر زیبایی و خوشی درش هست مثل تولد فرزندت، مثل رسیدن به عشقت، مثل پرواز در آسمان…. اما قرار نیست که تو غرق در این لذت ها بشی و از اصل وجودیت خودت غافل بشی، قرار نیست که تو غرق در این خوشی ها بشی و از خدای خودت و راهی که اومدی و رسالتت دور بشی.
خدا تو اون حالت خواست به ابراهیم نبی این درس رو بده درس وابسته نشدن ولی ما محو این اتفاقات شدیم که تو اون زمان و در اون مکان خاص و با اون شرایط خاص بوده و اتفاق افتاده واون گوسفند رو قربانی کردند ولی الان شرایط با هزاران سال قبل فرق میکنه و متاسفانه ما متوجه نیستیم و نمیخواهیم به خودمون بیاییم😔مثل رفتن به معراج حضرت محمد که در یک روز جمعه اتفاق افتاد و الان جمعهها شده برای ما مقدس، انگاری که خدا بقیه روزهاش رو با عشق نیافریده و فقط جمعه روزی هست که خاصه، چرا چون حضرت محمد روز جمعه به معراج رسیدن😔مگه همه ی ما یک روز بدنیا اومدیم یا همه ی ماهایی که اینجا هستیم تو یک روز خاص مثل جمعه هدایت شدیم و برای همینه که اینجاییم😣چرا به اسم دین یک مشت جهالت رو به ذهنمان خورانیدیم، بدون اینکه درس اون اتفاق و حادثه رو بفهمیم و درک کنیم….
این اتفاقاتی که در این چند روز برای شما افتاده گوشه ای از اون مثال رو یادم آورد، وابسته نشدن تا حدی که از دست دادن اون چیز یا اون کس ما رو ببره به ناله، گریه، حال بد، کفر گفتن و ناشکری کردن که اینها همون گناهانی هست که از طرف خدایمان بخشودنی نیستند.
خیلی وقتا میشه که ناخواسته گمراه میشیم و میچسبیم به فرع به جای اینکه اصل رو ببینیم و درکش کنیم. نبود مرغ ها و خروس اصلی شما و از همه مهمتر جو پهلوون قصه ی ما، من رو یاد این انداخت که به راستی زمانی که چیزی رو از دست می دهیم چیزی که برای ما ارزشمند و دوست داشتنی بوده هم، میشه باز به جلو نگاه کرد و با مرور خاطرات خوبی که با اون موردی که حال از دستش دادیم، در ذهنمان، یاد و خاطرش رو جاودانه نگه بداریم و نه برای از دست دادنش ناراحتی کنیم بلکه برای روزهای خوبی که باهاش گذروندیم شکر گذار باشیم و باز هم شما در عمل بهمون نشون دادین که میشه تمرکز کرد روی نقطه ی درست و اصل و از فرع شناخت🥰❤️🙏
و درس دیگه ای که این قسمت برامون داشت اینه که: توکل داشتن، نهایت تلاش فردی خودمون رو انجام دادن و در نهایت تسلیم اون قدرتی که حاکم بر کل جهان است، بودن.
چیزی که اگه این اتفاقات نمیافتاد نمیتونستیم به عینه و تا این حد واضح ببینیمش، وقتی شما تا اون مقدار هزینه کردین برای حرکتتون و برای تلاشی که شاید بتونین درون بچه مون رو پیدا کنین اما در نهایت و تو دل تمام اون راه سختی که براتون ناشناخته، ترسناک و… بود با خدا حرف زدین و از او کمک خواستین، این یکی دیگه از بزرگترین قوانین بود که دیدیم و شنیدیم.
یه وقتایی میشه که یه سری اتفاقات برامون تو زندگی رخ میده و ما خیر و یا شر بودنش رو نمیتونیم درک کنیم اما اینکه همیشه نگاه خیر داشتن، نگاه مثبت داشتن به هر اتفاقی و اینکه قراره اون اتفاق ما رو به سمت بزرگتری از هدایت ببره، تا چه حد میتونه بهمون کمک کنه رو به عینه دیدیم.
چند روز تلاش شما برای غواصی زیر دریاچه ای که هیچ شناختی بهش نداشتین، چند روز تلاش و گشتن دنبال سوزن تو انبار کاه اما امید داشتن،هزینه کردن برای چیزی که نمیدونید آیا جوابگو باشه یا نه، اما شما تا حد نهایی تلاشتون رو گذاشتین، در آخر اومدین و با تمام اون شرایط از تجربه هایی که داشتین از ترسی که پا روش گذاشتین و از احساس خوبی که تو دلتون حفظش کردین برامون حرف میزنید و این یعنی اینکه شما به اصل وصلین و در هر حال، احساس خوب خودتون رو حفظ میکنید، من به شما افتخار میکنم و به خودم که تو مسیر هدایت قرار گرفتم و با شما همراه شدم تو کشتی نوحی که مقصدش بهشت برین خدا بر روی زمینه نه بهشت خیالی و….
استاد تبریک میگم بهتون، تبریک میگم بابت این حد شجاعت، جسور بودنتون، خدا میدونه تو اون دل تاریکی دریاچه، هر بار که پاتون شیء ای ناشناخته رو لمس میکرده چه ترسی رو به جان خریدید و در آخر مثل همیشه سربلند بیرون اومدین و همچنین تبریک میگم به مریم بانوی مهربانم که با شجاعت و مثل یک شیرزن، مثل همیشه همراه شما، کنار شما بودند و پا به پای شما حرکت کردند 👏👏👏👏
و تبریک میگم بابت درون بچه ی جدیدمون که قراره باز هم برای ما و به عشق ما تصاویر، ویدئو های ناب بگیره🥰❤️
در خیال کودکانه ام صحنه ی جرم اون حیوانات وحشی به مرغها رو اینگونه تصور کردم که: یک روز قشنگ پاییزی درست مثل روزهای دیگه، در بهشت قصه ی ما شروع شده بود. آفتاب به طرز عاشقانه ای بر زمین می تابید و ابرهای پنبه ای در آسمان می چرخیدند. بوی چمن هایی که با شبنم صبحگاهی خیس شده بودند، به مشام آقا جو قصه مون میخورد. اونقدر طلوع خورشید دلبرانه بود که جو تصمیم گرفت تا در اون حال و هوا مدیتیشنی انجام دهد.
مرغهای بهشت ما مثل همیشه مشغول تمیز کردن بهشت بودند، مرغ تپلی متوجه حرکت چیزی در اون سمت بیشه شد، با خودش گفت یعنی چی میتونه باشه؟! کمی جلوتر رفت اما آن موجود ناشناخته باز هم فرار کرد و در دل بوته ها پنهان شد.
مرغ تپلی با خودش گفت :نه اینجوری فایده ای نداره من باید برم کمک بیارم و بدو بدو اومد پیش مرغ خانومی های دیگه و گفت: چرا نشستید که یه موجودی به بهشتمون اومده، من اون رو تا به حال ندیدم اگه نجنبیم و از اینجا بیرونش نکنیم حتمن حتمن به جوجه ها آسیب میزنه، اینجوری بود که مرغ خانومی ها چادراشونو زدن زیر بغل و با ملاقه، چلاقه دست جمعی حرکت کردند به سمت بیشه ها، دیری نگذشت که یکدفعه صدای جیغ و فریاد خانوم مرغی ها کل بهشت رو پر کرد.
آی کمک کنید، خوردنمون، بردنمون، به دادمون برسید……
آقا مرغه که داشت چرت نیم روزیش رو میزد یه دفعه با صدای مرغ خانومی ها از جا پرید به دور و برش نگاهی کرد و دید بله انگاری که یه دردسری رخ داده شتابان اومد پیش آقا جو پهلوون قصه ی ما، گفت : آقا جو، آقا جو چرا نشستی که دارن حیثیتمون رو میبرند.
جو پهلوون همینطور که آروم چشماشو باز میکرد لبخندی زد و گفت :چی حیثیتمون، اون دیگه چیه؟!
خروس خان گفت :بابا تو هنوز زوده که این تیکه های خروسی ما رو یاد بگیری بیخیال ولش کن.
و بعد ادامه داد: پاشو پاشو دست بجنبون که مرغا رو خوردن و بردن….
جو از جا بلند شد و بادی به غبغبش انداخت و گفت چی گفتی؟! مرغامون رو بردن؟! کدوم از جون خود سیر شده ای جرأت کرده که به مرغ خانومی های محل ما چپ نگاه کنه!؟
خروس خان گفت: نمیدونم ولی همین چند لحظه ی پیش صدای جیغ و دادشون کل بهشت رو پر کرده بود، اینجا بود که جو پهلوون یه بادی به خودش کرد و گفت بزن بریم تا دل و جیگرشو در بیارم بعد آب دهنش رو تو گلوش حبس کرد و بدو بدو در حالی که پاهاشون لای همدیگه گیر میکرد به سمت بیشه ها دویدند.
اما از اونجایی که روباه های قصه ی ما گروهی حمله کرده بودن تا متوجه شدند که جو پهلوون و خروس خان دارند میان، نقشه ای ریختند و توی یه دایره مانند قائم شدند تا گروهی حمله کنند و اینجوری بود که آقا خروس و جو پهلوون هم رفتند پیش خانوم مرغی های مهربون قصه ی ما…😔😣
اما این قصه تموم نشده بود و روباها با خودشون فکر کرده بودند که چه خوب یه بهشت پیدا کردند پر از مرغ، خروس و هر چقدر که دلشون بخاد میتونن بیان و از بهشت ما ببرند، بخورند و کسی به کسی هم نیست.
اونور دشت جوجه ها و مامان مرغی های دیگه به همراه جیلی خانوم وحشت کرده بودند و نمیدونستن که باید چیکار کنند.
اما ناامید نشدند مرغها رو به جیلی خانوم باهوش کردند و گفتند : جیلی جان یه فکری بکن، ما چطور میتونیم از دست این مزاحم ها نجات پیدا کنیم؟! جیلی خانوم با هوش و زکاوتی که داشت کمی فکر کرد و جواب داد: خانوم مرغی ها، آقا خروسه و جو پهلوون برای این شکار شدند که از منطقه ی امن خارج شده بودند و بی فکر عمل کردند، حالا ما تنها کاری که باید انجام بدیم اینه که، تو منطقه ی امن یعنی نزدیک خونه بمونیم، جایی که روباه ها ترس اومدن به اونجا رو دارن، جایی که حضور پهلوونهای اصلی بهشت یعنی استاد و مریم جان رو نشون میده و بعد رو به جوجه ها گفت، ما باید خیلی خونسرد عمل کنیم انگاری که استاد و مریم جان اینجا هستند اگه بترسیم اونا ترس ما رو احساس میکنند و اینجوری ما بازنده ایم.
وقتی روباها اومدن توی بهشت دیدند که مرغها و جوجه های دیگه خیلی آروم مشغول قدم زدن و دونه خوردن هستن انگاری که تازه آدمهای توی بهشت براشون آب و دون گذاشتند تازه جیلی خانوم و اردکها هم رفته بودن پشت در خونه و اونجا لم داده بودن.
روباها با خودشون گفتند : این آرامش اونا تو این شرایط نشون میده که صاحبان این بهشت توی خونه حضور دارن و نشستن اردکها و اون بوقلمون پشت در هم نشان از حضور اونها توی خونه رو داره پس بیخیال تا همین جا کافیه بریم و دوباره با یه نقشه ی دیگه بیاییم و یه دل سیر غذای چرب و نرم بزنیم بر بدن.
و به این صورت بود که اونا تونستن جون سالم به در ببرند با غلبه بر ترسشون و امید به اینکه میتونند و قدرتش رو دارند که یه جوری از توی این شرایط به وجود اومده نجات پیدا کنند.
این تصور کودک درون من از این حادثه بود که خواستم براتون بنویسم استاد😊🤭
استاد مثل همیشه عاشقتونم، عاشق شما دو نفری که هر روز بهم انرژی میدین برای حرکت محکمتر و قاطعتر به سمت هدفهایم و از خدای منان براتون بهترینها رو میطلبم، دوستتون دارم و به خدای بزرگ میسپارمتان….
به امید دیدار🥰❤️
سلام به استاد عشق و خوبی ها. سلام به مریم جان عزیزم و سلام به همه دوستان عزیزم. استادم چقدر فرکانس تون خوب بود. احساس تون عالی بود موقع صحبت کردن.من فرکانس شما رو گرفتم.چقدر عاشق نگاه زیباتون به چالش های زندگی هستم.تو قسمت قبلی که رسیدین به بهشت مون من هی دنبال جو میگشتم.هی میگفتم خدایا این پسر خوشگل ما کجاست و میگفتم حالا بچه ها میان استقبال تون.که الان گفتین چی شده.من خیلیییی جویی رو دوستش داشتم.خیلی زیبا بود.همیشه قربون صدقه اش میرفتم و تحسین اش میکردم.مخصوصا تو قسمت 210 که شما لباس های مریم جون رو پوشیدین و جویی شیرین کاری میکرد..عزیز دلللمممم..یادش بخیر.. خدایا شکرت.از شما یاد گرفتم که توی این دنیا به هیچ چیز و هیچ کسی وابسته نباشم.همه چی میاد و میره.از شما رها بودن رو یاد گرفتم.یاد گرفتم که دیگه غصه الکی نخورم و حال خوبمو فقط به خودم و خدای خودم وابسته کنم.خداروشکر که جوجه های جدید هستند و بزرگ میشن.بچه های زیبای مامان طلا و مامان بلوندی و مامان هلالی.راستش استاد منم یه چنین اتفاقی واسم افتاد.من دو ماه پیش وقتی قانون رو درک کردم و به لطف الله مهربان داره هر روز درک و عملکردم بیشتر میشه گوشیم خراب شد.دیگه گوشی نداشتم و شرایطشم نداشتم که برم گوشی جدید بخرم.بردم تعمیرش کنند ولی دیگه درست نمیشد و عمر خودشو کرده بود.گفتم اشکالی نداره. الان که لب تابم هست.خب با اون میرم تو سایت استاد.الان دارم با لب تاب تایپ میکنم گرچند که با گوشی راحتتر بودم.تمرکزم رو گذاشتم روی لب تابم و بقیه ی داشته هام و گفتم خدایا میدونم میخوای یه گوشی خیلی بهتررر وارد زندگیم کنی.چون همیشه هم میگفتم خدایا شکرت که این گوشی رو دارم و ازش استفاده های مفید میکنم.یه هواوی معمولی بود.هی این نجواها میومد که اره تو که الان تو مسیر درستی چرا باید این اتفاق واست بیفته.قبلا که افکار منفی داشتی که گوشیت مثل ساعت کار میکرد.ولی من ساکتش میکردم چون این باور رو ساختم که الخیر فی ما وقع.گفتم به نفعمه بعدا میفهمم.خدا بهم گفت برو فایل تاکسی دنده ارژانتینی رو ببین و صحبت های فوق العاده شما. تا اینکه دو هفته پیش هم مودمم قطع شد.تا حالا چنین اتفاقی نیفتاده بود.یعنی دیگه من گوشی که نداشتم هیچچچ مودمم قطع شده بود که با لب تاب بیام تو سایت.زنگ زدم که پیگیری کنند و درستش کنند.دیروز وصل شد.گفتم اشکالی نداره. یه خیریتی هست.به نفعمه.تو این چند مدت هم داشتم فایلایی که از شما داشتم رو میدیدم و باز تمرکز رو گذاشتم روی داشته هام.مامانم میگه باورم نمیشه تو همون مهسایی.تو چقدر عوض شدی.در صورتیکه اگه من با این مسیر اشنا نشده بودم کلی گریه و نق و غر میزدم که چرا گوشی ندارم.همیشه میگم خدایا شکرت که منو به راه راست هدایتم کردی.استاد شما این نگاه رو در من ایجاد کردین که رها باشم.وابسته ی هیچ چیزز و هیچچ کس نباشم.شاد باشم و خوشحال باشم واز مسیرم لذت ببرم.بیخیال باشم.و الان این اتفاق واسم افتاده.انقدر رها هستم وحالم خوبه که خودمم باورم نمیشه من همون مهسام.خیلی تغییر کردم و روز به روز دارم به شخصیت ایده الم نزدیک میشم.شخصیتی که خودش از خودش راضی هست و خدا هم ازش راضی هست.به شدت دارم روی خودم کار میکنم.مخصوصا روی باورهای توحیدی.عزت نفس.باورهای ثروتم.هنوز نتیجه مالی نیومده ولی ایمممان دارم که میاد چون باورام درب و داغون بوده خییللیی باید روشون کار کنم.ولی ته دلم روشنه.چون تازه قضیه رو گرفتم.در این حین هم خداوند بهم الهام کرد که برو و در مورد محصولات جدید اپل تحقیق کن.به خصوصیات عالی شون توجه کن.فیلم معرفی شو ببین.اخه عاشق گوشی های امسالش شدم استاد.گفتم چشم.گفت تو کاری نداشته باش از کجا و چجوری.تو فقط فرکانسش رو بفرست.تحسینش کن و بقیه اش با من.یاد حرف شما توی انباکسینگ گوشی ایفون 12 پرو مکس افتادم.استاد پارسال هم شما گفتین برین در مورد چیزایی که دوست دارین تحقیق کنید.به ویژگی های مثبتش توجه کنید.گفتم اررره ..استاد هم پارسال همینو گفتند.خدایا شکرت. استاد اون منظره ی زیبای پشت سرتون منو دیوانه کرد.چقدر زیباست.این همه سرسبزی.ابرها چقددرر زیبا هستند.خدایا صد هزار بار مرتبه شکرت.احساس میکنم میشه ابرها رو از همین پایین گرفت.فوق العاده است.اب دریاچه مثل اینه اس.خدایی منن…مریم جانم تحسین تون میکنم بابت این همه سلیقه و تزیین غذا.اصلا ادم غذا رو که تزیین کنه اشتهاش بیشتر میشه و به خودش احترام میزاره.منم همیشه غذاها رو تزیین میکنم.اون فسنجون خوشمزه عجب روغنی انداخته.نوش جونتون.چقدر سر اسم زلیخا و جمیله خندیدم.چقددررر زیبان این بچه های خوشگلمون.رنگین کمانی هستند واسه خودشون.استاد تحسین کردم خواهرتون رو.خیلی عروسک عمو نوروز زیبایی بود. درون جدید مبارک هممون باشه.انشالله زیبایی های بیشتری باهاش ببینیم.استاد من فکر میکنم اون درون بچه چون گفتین اون زیر دریاچه خیلی گل و لجن بود همونجور که با سرعت رفته رفته توی اعماق گل و شاید بخاطر همین ندیدینش و در حین غواصی پاتون بهش نخورده.نمیدونم اما ماهایی که توی این مسیریم میدونیم که هر اتفاقی بیفته خیره چون جریان جهان خداوند رو به خیر هست.که شما خیریتش رو توضیح دادین و در اینده هم بیشتر متوجه این امر می شیم. راستی استاد تو قسمت قبلی که دیدم درون رفته توی اب یه موضوعی به ذهنم رسید که گفتم به شما هم بگم.وقتی اون قسمتو دیدم گفتم حالا اگه فامیلای ما بودند میگفتند درون مون رو چشم زدند.خخخخخ…کلا یه سری ادما کارشونه تقصیر رو گردن یکی دیگه بندازند.اونا بچه شون هم که میخوره زمین و داره بازی میکنه میگن چشمم زدند.چی بگم والا دیگه خودتون بهتر میدونید.استاد من همون بار اولی که فایل چشم زخم شما را دیدم بدون هیچ مقاومتی پذیرفتم که ارهههههههه..همینه..چون اونا باور داشتند این بلا سرشون میومده و چون شرک داشتند.چون همیشه با خودم میگفتم این همهههه ثروتمند توی دنیا هست پس چرا اونا چشم نمی خورند.این ادما که تو زندگی شون چیزی هم ندارند و وضع مالی شون هم خوب نیست.اون موقع بود که گفتم قدرت فقط و فقط برای خداست.یدالله فوق ایدیهم. خدایا شکرت. استاد عاشقتونم.عاشقتونم نازنین استاد من.از شما سپاسگزارم بابت فایل های زیبایی که با ما به اشتراک میزارین.از خداوند سپاسگزارم که شما را جلوی راه من قرار داد. الخیر فی ما وقع. هر اتفاقی بیفته داره به نفع من رخ میده.
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد ومریم عزیز سلام
مریم خانوم بابت این صبحانه پر از تنوع و ذوق الهی و اون چیدمان قشنگ سپاسگزارم واین موضوع را به من فهموندی که برای زیبایی و لذت بردن نیاز به چیز خواصی نیست فسنجونت که دل منو آب کرد و زیتون های خوشمزه
استاد بابت این آگاهی قشنگی که به من دادی بابت اینکه از آنچه داریم لذت ببریم و آنچه رفته که نمیشه براش کاری کرد پس از داشته هامون استفاده کنیم که اگه چنین اتفاقی افتاد حسرت نخوریم چونکه این جهان گذراست و هیچ چیز ماندنی نیست پس بیاییم شاد باشیم و شادی را در جهان گسترش دهیم ویادمون باشه هیچ در جهان اونقدر ارزش نداره که بخواهیم براش احساسمون را بد کنیم
استاد عزیز اونجا که گفتی رفتم زیر آب ترسیدم را احساس میکنم چون اولا عاشق شنا کردن هستم دوما بااین احساس کاملاآشنا هستم چون اون زیر هیچ چیز و هیچ کس نیست کلی نجواهای ذهنی را باید کنترل کنی تا اون پایین بمونی وگرنه با اولین نجووا ها به سرعت بالا میای که نکنه موجودی بهت حمله نکنه و وقتی بر اون نجوا غلبه کردی میبینی ترسها فقط در ذهن انسان وجود داره ولی اگه بهشون توجه کنی میتونه کاملا کنترلت کنه .. راهکارش از نظر من فقط یاد خداست چون من بارها در رود خونه تا سرحد مرگ رفتم فقط خدارا خوندم و کمکم کرد
درون جدید مبارک باشه کیف خیلی خوشکلی داره
استاد هدایت خواستن در کوچکترین کارها برای من داره عادت میشه و چه عادت قشنگی و اینکه من کار سمت خودمو انجام بدم نه اینکه من هیچ کاری انجام ندم فقط باید دست خداوند را باز بزارم و زور نزنم چون خداوند داره خون را توی رگهای من هدایت میکنه پس توکل کردن به خدا کافیست
استاد عزیز عمو نوروز قشنگی دارین خیلی زیباست
خدایا بایت این همه فراوانی و جوجه های خوشکل شکر
خدایا بابت توانایی تایپ کردن با کامپیوتر و احساس خوب اکنونم
بچه ها مهم نیست چقدر پول داشته باشیم در هر سطحی از زندگی مسائل وجود داره باید تمرکز را بزاری روی راه کار تا رشد کنی
فکرنکنیم اگه به فلان سطح از ثروت یا فلان مدار برسم تضاد نیست چرا هست فقط باید حل بکنم و جلو برم
به نام خدای بزرگ ومهربون
سلام میکنم خدمت شما استاد گرانقدرم ومریم خانم عزیزم .وهمه دوستان سایت
خدارو شکر بسلامتی از سفر برگشتید وحسابی بهتون خوش گذشت وتجربه های عالی داشتید .
استادچقدر دیدگاهتون که در مورداز بین رفتن مرغ وخروسا زیبا وپر از اگاهی بود .بجای حسرت خوردن واعصاب خوردی از اینکه خاطرات خوبی باهاشون داشتید رضایت داشتید واین تجربه هم گرفتید که برای دفعه های بعدنکات ایمنی بیشتری براشون رقم بزنید .چقدر من جدیدا سعی میکنم از تجربه های ناموفقم درس بگیرم .من جدیدا با اگاهی های فایلهای رایگان شما تشویق شدم به خیاطی کردن ولذت بردن از این هنر برگردم وبرای خانوادم کلی لباسای خشکل میدوزم وکمک خیلی بزرگی به خرج ومخارج خونمون شده اونم با کیفتی بسیار بهتر .این دوماهه هر بار اشتباه میکنم به جای حرص خوردن میگم خدایا شکرت یچیز جدید یاد گرفتم خدایا شکرت تجربه عالی بدست اوردم اگه این اشتباه نمیکردم عمرا این چیز جدید یاد بگیرم وروز بروز علمم تو این هنر بیشتر وبیشتر میشه .استاد جان من دارم با تمام وجودم درسهایی که شما تو فایلهای رایگان برامون هدیه گزاشتید تو زندگیم اجرا کنم .درسهایی مثل استمرار استمرار استمرار تو کارهای درست .درس عالی که جدیدا یاد گرفتم رعایت اصول خودم است .درسهای بعدی بهتر شدن تو سپاسگزاری .نگاه کردن به موضوعات واتفاقات از دیدی که بهمون احساس خوب بده .داشتن احساس خوب که باعث میشه اتفاقات خوب برامون بیفته .کنترل ورودی های ذهنم که باعث شده ماههاست تلوزیون نبینم .اخبار دنبال نکنم .تو شبکه های اجتماعی نباشم وبه دعواها وگداهای های خیابون .نا زیبایی ها توجه نکنم وتا میبینم روم برمیگردونم وتوجهم به یه چیز زیبا معطوف میکنم.استاد دیروز یه نکته جدیدازتون یاد گرفتم اینم که برای زیبایی هاذوق کنم با اینکه هر بار شما تو سریال زندگی دربهشت ذوق مرغ وخروسا درختان زیبا هوای بارونی وبارش بارون وهزاران زیبایی دیگه رو میکردید اما تازه دیروز من اینو یاد گرفتم با رعایت تقوا که اینم یه درس جدید برام باید حسابی روش کار کنم .
استاد جون چقدر زیبابود که موقع باز کردن بسته یا گزاشتن درون داخل جعبه قبلی درون بچه بسم الله الرحمن الرحیم گفتید وکوچکترین کارها رو بایاد خدا شروع میکنید ومنم میخوام مثل شما عمل کنم ودرکوچکترین مسائل خدای مهربونم یاد کنم
استاد خدارو شکر تجربه بسیار عالی از قواصی بدست اوردید وترستون از زیر اب ریخته شد چه تجربه بسیار عالی وبزرگی کاش منم این شجاعت داشتم برم تو دل ترسام وتجربه های عالی کسب کنم .استاد منم میخوام رو خودم اونقدر کار کنم که شجاع باشم .
ودر اخر ممنونم مریم جونم مبارک شما هم باشه .وهزار بارم ازت سپاسگزارم که تخم مرغ هارو به این زیبایی برش دادی وتزئین کردی .منم باید برای بچهام همین مدل برش بدم مطمعنم با ذوق میخورن .
هزار بار ازتون ممنونم بابت این فایل زیبا وپر از در ونکته که باید چندین بار دیگه ببینم تا نکات عالی زیادی پیدا کنم .وتو زندگیم اجرا کنم .
بنام الله رحمان برای همه و رحیم برای مومنان
سلام به استاد عزیزم که الهام بخش زندگی من هستید و خانم شایسته که تک تک زیبایی های زندگیتتون رو با عشق با همه ی ما به اشتراک میزارید
وااااای استاد چقدر آسمون پرادایس آبیه و با ابر های سفید تزئین شده😍😍خدایا شکرت برای این آسمون زیبا،درختای سبز و دریاچه ای که به ادم ارامش میده و هوایی که پر از اکسیژنه😌😌
واقعا استاد هر موقعه سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکنم یاد وعده خداوند میفتم که میگه به کسانی که ایمان آورده اند مژده ده که برای آنها بوستانهایست که از زیر انها نهرها جاریست…و شما دقیقا دارید همچین جایی بدون هیچ محدودیتی کاملا آزاد و رها زندگی میکنید.خدایا شکرت برای این همه ثروت و فراوانی در زیبایی ها ،خدایا شکرت که استاد و مریم جوون عزیزم دارن توی بهشت زندگی میکنن❤
من همیشه عشقتون رو تحسین میکنم و لذت میبرم از اینکه بدون ذره ای وابستگی در کنار هم دارید زندگی رو زندگی میکنید و لذت میبرید.
استاد این دیدگاهتون نسبت به اتفاقی که افتاد واقعا نشون دهنده ی اینکه شما به هیچ عنوان در گذشته زندگی نمیکند و۱۰۰درصد در لحظه حال زندگی میکنید.
و استاد شما چقدر مسلط به قانون تقارن هستید که میگه هر چیزی در دنیا دو جنبه داره و اگه چیزی به ظاهر خیلی بده صد درصد یه جنبه بسیار خوب هم داره مثلا توی اتفاقی که برای درون افتاد شما جنبه ای مثبت ماجرا رو برداشت کردید و دیدید ،اینکه غواصیتون بهتر شد و تجهیزات غواصی هم کاملتر کردید،گره زدن یاد گرفتید و مهمتر از همه بر ترستون غلبه کردید وو یه درون جدید گرفتید که چی بهتر از این😃😃یعنی خدایی با یه اتفاق به ظاهر بد ده ها تجربه جدید و عالی داشتید و چقدر که رشد کردید.
و اتفاقی که برای جو و مرغهای دیگه افتاد شما آگاهانه توجهتون رو روی جوجه های خوشگل گذاشتید و چقدر که به وجد اومدم وقتی میبینم اینقدر اگاهانه دارید از قوانین پیروی میکنید واقعا اگه یکی دیگه با نتایج شما بود خودشو گم میکرد و اصل رو یادش میرفت اما من تحسینتون میکنم که هر روز پر قدرت تر از دیروز دارید از قوانین استفاده میکنید.
چقدر هم خوبه که برای جوجه ها اسم انتخاب کردید خود ما هم دامداری داریم و هپشون اسم دارن اینطوری راحت تر میشه تشخیصشون داد 😁😁
واااای استاد بخدا که شما یه دونه اید😌😌
استاد همه ما به یه الگو و الهام نیاز داریم و شما الهام بخش میلیون ها ادم هستید و با زندگیتون، دیدگاه و باورهاتون و طرز برخوردتون با اتفاقها دارید هر بار به ما نشون میدید که میشه زیبا،آزاد و اونجوری که میخوایم زندگی کنیم. خیلی دوستون دارم❤😘
استاد جانم سلام
وقتی می رفتین مسافرت من نگران مرغ و جوجهها بودم و دعا میکردم وقتی برگشتید همه چیز عالی و امن باشه.
تو دلم میگفتم انشالا وقتی برگشتن میبینن که همه سالمن و سیستمی که چیدن عالی کار کرده و من ببینم و بیشتر باور میکنم که احساس خوب و لذت چقدر جواب میده و قانون اینه که احساس خوب لاجرم اتفاقات خوب رو خلق میکنه و نباید نگران احتمالات ناجالب باشی.
یه جورایی هم مطمئن بودم سیستمشما خوب کار میکنه چون مطمئن بودم خوب فرکانسهاتون و کانون توجهتون رو کنترل میکنید
خلاصه که منتظر بودم وقتی برگشتین پرادایس از حال جوجه ها و مرغا باخبر شم
وقتی تعریف کردین اون اتفاق افتاده و تونستین ذهنتون رو کنترل کنین
من یه آلارم بزرگ توی ذهنم روشن شد
که ببین
استاد حتما قبل سفر این ترس به وجودش اومده که اگه برم نکنه بلایی سر مرغا بیاد و خورده شن! اما اون نهایت تلاششو برای صحیح چیدنِ سیستم کرده و از ترس اینده و اتفاق ناگواری که شاید بیفته، خودشو از یک تجربه لذتبخش محروم نکرده
این خیلی مهمه
این خیلی خیلی مهمههههه که استاد جاری بودن رو انتخاب کرده
این یه نکته بسیار مهم برای من بود که نگاه کنم به زندگیم ببینم چه کار دلخواهی رو به خاطر ترس از یه سری اتفاقای ناگوار احتمالی، انجام نمیدم.
یک جاری بودن عالی دارم میبینم در شما استاد
کلا به هیچی گیر نمیدین
میگذرین
وابستگی و تعلق خاطر رو به خوبی کنترل میکنید
الان دارم میبینم که اتفاقا اون اتفاق ناجالب بعد سفر برای استاد افتاد و چندتا عزیز دل و پشتبندش درونبچه رو از دست داد
اما بازم خانم شایسته لم شنگ رو پخت و استاد همون فرداش اصلا میخواست تصاویز زیبا بگیره که درونبچه افتاد
این یعنی اجرای بیچون و چرای قوانین
خدااای من
چقدر ترس از اینده رو خوب کنترل میکنید
من خیلی جاها میگم اگر فلان کارو بکنم اما این اتفاق ناجالب بیفته پس چیکار کنم
اینطوری بیخیال میشم
اما شما استاد جان همواره دارین به ما یاد میدین که
تو بدون وابستگی و با شجاعت کاری که میخوای انجام بده، نتیجه یا اونی میشه که تو میخوای یا چیز دیگهای میشه که حتما خیریتی توش هست
و بعد از هر از دست دادن اگر تقوا پیشه کنی، حتما خدا پاداشها و جایگزینهای بسیار بهتری بهت خواهد داد.
ممنونم از این درس عملی و بزرگی که بهمون دادین.❤️❤️❤️❤️❤️
سلام به همه دوستان و استاد عزیز
چیزی که خیلی توجه من جلب کرد این بود که استاد چند هفته پیش بعد از یک مدت طولانی ابزار غواصی رو بیرون آورد و شروع کرد غواصی و گفت که میخواد ادامه بده و بیشتر غواصی کنه . فک میکنم با غرق شدن drone بچه، استاد هدایت شد به غواصی بیشتر و در واقع غرق شدن drone و غواصی چند روزه ادامه دار نتیجه همان فرکانس های قبلی استاد بوده