سریال زندگی در بهشت | قسمت 232 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

231 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رقیه گفته:
    مدت عضویت: 1612 روز

    با سلام به استاد عزیزم ومریم جون

    طبق سوال عالی استاد چه چیزی باعث نشتیه انرژی تون میشه رو پیدا کنید

    ۱_روبالشتیه همسرم به رنگ ابی اسمونیه در اثر شست وشو خیلی بی ریخت شده یود وهر وقت میدمش اعصابم بهم میریخت امروز یک روکش زرشکی خوش رنگ و خوش جنسی روش کشیدم وخودم واقعا لذت بزدم از این طرح ورنگ این بالشت وچقدر همسرمم لذت بر د

    ۲_ پیراهن های همسرم که کمی قدیمی شدن وخیلی وقته اصلا نمیپوشه شون رو، دکمه های ریزش رو واسه کارهای خیاطی ام برداشتم واون ها رو دور ریختم ودوتا از شلوار هاش رو که سالی یه بارم نمیپوشیدشون، وبیشتر لباس های قدیمیه خودمم رو بیرون ریختم

    ۳_یکی از اتاق ها رو وسایل اضافی یودن وخیلی فصا میگرفتن رو چند ماه پیش انتقال شون دادیم طبقه بالا وفضا ی اتاق باز شد وخطر برای بازی دوقلوهام کمتر شد

    ۴_ اتاق خیاطی ام رو چند هفته پیش کاملا تمیز کزدم ومیز هالتر همسرمم شده سرسره دوقلو ها وبازی میکنند،

    ۵_امروز کابینت کنار گاز که ادویه ها بودن رو تمیز کزدم وهمه ادویه های برای غذا استفاده میکنن رو یکجا گذاشتم ووسایل اضافیه توش رو برداشتم چون قبلا کنار ادیه ها ۳تا جا قندونی بود ویه ست ۳تیکه خوشکل جا ادویه ایی کع فقط زیبایی دارند نه کارایی، وبه راحتی همه رو شستم وخشک کردم وبه کابینت مربوط چینی ها انتقال شون دادم.، وتمام کابینت ها رو دستمال کشیدم وبعضی ها رو چیدمان شون رو تغییر دادم.

    ۶_ امروز زیر تخت رو کامل جارو کشیدم ورو تختی رو مرتب کردم وجور صافش کردم که کمتر روی تخت جمع بشه.

    ۷_مایع ظرف شویی بزرگ میگرفتیم قبلا وهر دفعه یکی از دوقلو ها خودش رو کش میداد وبرش میداشتن وکلش رو روی قالی خالی میکردن، وهمسرم خیلی هدایتی یه مایع ظرف شویی کوچولو خرید والان دسترسی این کوچولو ها خیلی کمتر شده ، واصلا تو دیدشون نیست.

    ۸ تلویزیون رو چون دوقلو داریم هلش میدن ومن قبلا با چسب پهن به میز وصل کزدیم ولی جند وقته به اون خوبی محکم نیست وهی من پشت گوش مینداختم ولی امروز دوباره محکمش کردم،

    ۹_برای پسرام دوتا جوجه خریدم یکی نوکش حنایی هست اسمش رو گذاشتم نوک حنا مثل پسر اولم تپل تر هست ویکی رو که چشماش خیلی سیاه هست وانگار دکمه گذاشتی، اسمش هست چشم دکمه ایی، من اول توی جعبه کفش بزرگ گذاشته بودیمشون بعد دیدم هوا به خوبی رد وبدل نمیشه رفتم یه سبد میوه ایی به ارتفاع بلند اوردم، کف اش کارتن گذاشم که صاف ویک دست بشه وبعد یه لایه از این سفره های یک بار مصرف گذاشتم، واز همه مهم تر من بسیارررررر وبسیارررر از حیون میترسم خیللللللی، دیروز که تازه خریده بودیمشون همسرم همش جا به جا شون میکرد ولی به خودم گفتم استاد میگه تنها راحل ترس باید انجامشون بدی، استاد همون دیروز من اول کمی نازشون کردم یک انگشتی بعد دو، وبعد سه انگشتی، با اینکه تمام موهای بدنم سیخ شده بودن وامروز با دستکش یک بار مصزف ازیه جعبه به یه جعبه دیگه گذاشتمشون، واقعا این ترس از حیوانات یه نشتیه انرژی واسم بود مریم جون وشما رو میدیم چقدر راحت اینکار رو میکنید چقدر تحسینت تون میکنم، باید هنوز خیلی تمرین کنم تا این ترسم بریزه یعنی این ترس چقدر برام بزرگه من بادستکش نازک میتونم به اندازه ۱ثانیه بگیرم ولی وبا دست خالی خودم هنوز نه خدا کمکم کنه شاید ترس مسخره ایی باشه از نظر خیلی ها ولی این واسه ی من پاشنه ارشیلم هست، خدا کمکم کنه ترسم رو با همین جوجه ها از بین ببرم.

    ویه چندتا میخ به مبل بودن که تا حالاچند تا شلوارم رو سوراخ کردن واین میخ ها حدودا یکسالی بو ومن جوری میشستم که نزدیک شون نباشم ولی امروز گرفتم با انبر از جا کندمشون، ویه تیکه از چوب مبل هم ول شده بو حدود چندماه وخیلی بد چشمی میکرد اونم امروز کندم.

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3347 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس‌منش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی

    خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم

    به لطف خداوند منان موفق شدم تمامی فایل‌های درنظر گرفته شده برای روزشمار تحول زندگی را ببینم و این عادت در من شکل گرفت که هرروز خودم را با یک فایل از استاد شروع کرده و کامنت بنویسم که این کامنت نوشتن هم باعث شد ترس من از نوشتن کامنت و نظر دیگران ریخته شده و فارغ از اینکه دیگران چه‌فکری در مورد من بکنند من آنچه که از هرقسمت برداشت می‌کردم را نوشتم و این منفعت زیادی در همه جوانب برای من داشت اینکه من دست بقلم شدم و برداشت‌هایم از فایل‌ها گسترده‌تر شد، سرعت و دقت تایپ ده‌انگشتی‌ام خیلی زیاد شد و همش سود بود و سود

    با تمام شدن فایلهای روز شمار و تا قرار گرفتن فایل جدید تصمیم گرفتم این کامنت نوشتن را برروی نشانه روزانه‌ام داشته باشم تا مبادا مجددا از سایت و فعالیت در آن دور شوم و خودم را از این نعمت بزرگ محروم نسازم

    درسی که از این قسمت میگیرم این است که من باید همواره برای بهبود شخصیتم و زندگی‌ام قدم بردارم و همواره سعی در بهتر کردن شرایط داشته‌باشم؛

    در طول این مسیر ممکن است موانع و چالش‌هایی برای من ایجاد شود، از آنجائیکه به لطف خداوند و آموزش‌های استاد من یادگرفته‌ام به این موانع از منظر یک تضاد که آمده که شخصیت من را رشد دهد نگاه کنم و همانگونه که در دوره شیوه حل مسائل آموختم راه حل تمام مسائل و مشکلات درون خودشان هستند ، میتوانم بخوبی و راحت و باور به اینکه خداوند هدایتگر من است آن مساله و چالش را حل کرده و هم اعتماد به نفس بیشتری بدست‌آورده و هم بزرگتر از موانع و تضادها شده و هم یک‌قدم به خواسته‌هایم نزدیک‌تر شوم

    درس دیگر اینکه من باید همیشه این سوال زیبا که استاد فرموند از خودم بپرسم که چطور از این بهتر؟ چطور از این کارآمدتر؟ چطور از این ساده‌تر؟

    و در زندگی خودم بررسی کنم و ببینم کجای زندگی من بسختی پیش می‌رود و سعی کنم در جهت ساده‌تر و راحتتر کردن قدم بردارم و روی هدایت خداوند حساب کنم

    تمامی اعتبار این کامنت صرفاً متعلق بخداوند است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    سلام و درود به استاد عباسمنش و استاد شایسته

    امروز سایت باز کردم فایل دیدم گفتم این قبلا دیدم ولی حسی بهم گفت دوباره ببین

    من هم گوش کردم استاد هر بار دری رو برامون باز میکنه

    باید درسش بگیریم دیدم بله واجب بود ببینم

    برای خودم چرایی بگم چرا رفتارم چرا روابط چرا خونه ام ….دیدم چرایی زیادی دارم

    الله اکبر هدایت شدم

    باید رفتارهای تغییر بدم الکی توی این سایت نیومدم خداوند خواسته الگوهای قبلی باید رها کنم

    زندگی و ساده تر کنم از لحاظ ایراد گرفتن و مقایسه و قضاوت….

    چرایی دیگه عزت و نفس باید کار کنم

    به قول استاد هیچ چیزی ثابت نیست باید الگوی اشتباه حذف کنیم

    چه مثال زیبایی استاد زدن لباسها مرتب سر جای خود بگذاریم

    اتفاقات جدید رقم بزنیم چکار به قبلا داریم

    چیدمان منزل این هم برام چرایی داشت

    نشتی انرژی پیدا کنم چرا الکی انرژی مون هدر بدیم

    هر چیزی راه حلی داره

    زندگی استاد هر روز درسی به ما میده در حین سادگی ولی کلی ایده کلی لذت

    خدایا شکرت داری از زبان استاد بام امروز حرف زدی

    قبلا خونه روستایی مون طویله گاو و گوسفند درش کوچک بود خدا می دونه چقدر باید خم می شدیم چقدر سرم من و همسرم بهش خورده الان میگم چرا برای خودمون ارزش نگذاشتیم

    استاد چقدر برام جالب زندگی شما یاد قبلا می افتم گاو و گوسفند ….

    چقدر زیباست برامون درس دارن

    البته مثل شما لذت نمی بردم اگه الان بود زندگی شما رو می دیدم بهتر بود الگو ام شما می شدید

    شما چقدر با مهربانی با بزها و …رفتار می کنید اسم قشنگ روشون می گذارید

    الان می فهمم قدر می دونم اگه دوباره ادامه بدم مثل شما رفتار میکنم

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    سلام

    سلام خدمت رب العالمین

    آفتاب لب بومه و ما هم دمه چیکن تراکتور هستیم

    و چقدر عالی محصولات آماده شده

    و داره منتقل میشه به چیکن تراکتور

    و دوباره یک صبح زیبای دیگر شروع شده

    و کار و فعالیت دوباره شده و کلی درس داریم امروز

    استاد عزیزم توضیحات امروز خیلی عالی بود در مورد تغییر که ما همیشه باید در حال تغییر باشیم و همیشه شرایط را ببینم و با شرایط موجود زندگی مون را تغییر دهیم

    استاد توضیحاتتون آنقدر خوب بود من در اواسط توضیحاتتون stoop زدم فایل را و خیلی فکر کردم رفتم توی بیشتر موضوعات خودم و زندگیم و درون خودم که چه الگوهایی طبق عادت از قبل بوده

    و الان دیگه نیازی به آنها ندارم و باید تغییرش دهم

    واقعا ما هر روز باید به این موضوعات در زندگیمون فکر کنیم

    که مثلا طبق عادت ما با الگو های قبلی داریم پیش میرویم در حالیکه الان اون دلایل دیگه تغییر کرده و باید تغیرش دهیم

    من خیلی فکر کردم دیدم مثلا آگاهی هایی هست الانبه او آگاهی ها رسیدم باید تغییر دهم و طبق روشهای قبلم نباید زندگی کنم

    و نشتی های زیادی هست در زندگی ام که باید برطرف کنم

    واقعا دلیل اینکه استاد اینجاست و زندگی اش روز به روز بهتر و بهتر میشه

    چون او همیشه در حال تغییر و تغییر همیشگی هست و همیشه به فکر بهبودی دائم است

    واقعا زندگی پویاست

    و جهان در حال تغییر هست و ماهم همچنان مثل جهان که مرتب در حال تغییر هست باید در حال تغییر زندگی مون در همه ی ابعادش باشیم

    استاد موضوع امروز خیلی اساسی و پر محتوا بود من بعد از نوشتن این کامنت همچنان در موردش باید فکر کنم و همیشه در خودم و زندگیم کند وکاو کنم

    ببینم چه الگوهایی چه باورهایی از قبل بوده که الان دیگه شرایطم تغییر کرده و من هنوز طبق عادت نشتی انرژی دارم و دارم انرژی ام را بیهوده هدر میدهم

    واقعا ممنون و سپاسگزارم از مطالب مفید امروز

    در پناه خداوند باشید سلامت باشید

    برای همه دعا میکنم

    شاد و سلامت و موفق و ثروتمند باشید به تمام خواسته هایتان برسید

    الهاماتت خداوند را دریافت کنید و به آنها عمل کنید

    سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    🌷🌷🌷🌷🌷🌷❤❤❤❤❤💧💧💧💧💧💧🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    زینب سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    سلام استاد جون مریم بانوی قشنگم ودوستان عزیز

    استاد این فایل واقعا پراز درسه وکامنتای دوستان واقعا پر ازآگاهی بود وکمکم کرد حسابی

    واما درپاسخ این سوالتون باید زندگیمو به دوبخش تقسیم کنم

    قبل آشنایی با سایت عباسمنش

    وبعدآشنایی با سایت

    بعد آشنایی باشما ودنبال کردن آموزش هاتون والبته الگوبرداری لز خانوم شایسته من ناخودآگاه همیشه داشتم اینکارو انجام میدادم

    یعنی من یکساله که درمورد تقریبا تمام مسیله ها وزمینه ها ازخودم میپرسم چطور بهترش کتم؟

    همینه که تو خونم تقریبا همه چیز در بهترین جاش قرار گرفته تو خونه ایده هایی میزنم که بهتر بتونم از فضای خونم لذت ببرم

    یه زمانی دوس داشتم ویترین ولوازم تزیینی خونه بخرم ولی بعد سایت فهمیدم بخاطر فضای کوچیک خونم حسابی جارو تنگ کردن ویه سری فروختم یه سری دور ریختم ویه سرری در صف فروشن

    هرچند وقت یکبار کشوی لباسمو باز میکنم واونایی که دوس ندارمو یا کهنه ان دور میریزم ،اونایی که برافثل نیستن ومیزارم انباری

    مثلا دریچه کولرهامونو بستم چون دیدم دارن گرمای خونرو میگیرن وتابستون لازم بود اما الان که لازم نیست بستمشون

    دراتاق خواب هامون سیاه کرده بودیم اون زمان خوشم میومد همه چیو ست کنم اما بعد سایت فهمیدم خیلی خونه تاریک بنظر میرسه ورنگشونو سفید کردیم

    موهای من خیلی قشنگن ابریشمی ولخت وبور وقتی همه غهمیدن من موهامو تا گردن کوتاه کردم خیلی سرزنشم کردن اما…

    بعد سایت من فهمیدم موی بلند سخته کلی زمان وانرژیم میره پای نگهداریشون ،تازه سرم همیشه سنگینه وگردنم انگار بخار میکنه براهمین کوتاهشون کردم وخدا میدونه چه لذتی دارم میبرم ازسبکیشون از اینکه سریع وراحت شسته میشن و…

    یا همین یک روز قبل دیدن این فایل اومدم یه کاسه بردارم دیدم کاسه هام اون پشت کابینته واز خودم پرسیدم واقعا چرا من چند ساله جای این کاسه هارو عوض نمیکنم که هربار نخوام انقدر به سختی درشون بیارم واسه همین چندتاشونو گذاشتم یه جا جلو دست وبعد دیدن این فایل خیلی خوشحال شدم از خودم😊

    اومممممم یا مثلا گوشیمو هر چند وقت یه بار چک میکنم هرچی عکس وفایل اضافیه حذف میکنم بک گراندمو عوض میکنم 😉«خوشم میاد از تغییر»برنامه هامو مرتب میچینم رو صفحه در کل یه آب وجارویی به موبایلم میزنم

    لوازم کارمو شاید ده بار جابه جا کردم ودوباره بعد چند روز میبینم عه اگه فلان جا باشن بهتر وکاراتره ودوباره تغییر میدم جاشونو

    استاد خیلی خوشحال شدم وقتی فکر کردم به این موضوعات ودیدم همیشه دنبال بهتر کردن بودم

    به خودم افتخار میکنم ومیدونم خییییلی جاها هست که من ازتغییرشون فرارمیکنم یانفهمیدمدنیاز به تغییر دارن اما خداروشکر که درحال بهبود اوضاعم هستم وراضیم ودوس داشتم توجهم روی نکات مثبتم باشه بیشتر

    استاد دوستون دارم وباید بگم به مریم جون که اگر شما درکناراستاد نبودید واگر سریالهای واقعی شما نبود مسلما اینهمه تغییر نمیکردم،من از شما(خانوم شایسته)یک الگو ساختم ووقتی شمارو میبینم مرزهای ذهنم جابه جا میشن

    خداروشکر که دواستاد شایسته وبی نظیر دارم

    ممنونم که هستید ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    نیره لقایی گفته:
    مدت عضویت: 1022 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز

    سلام به دوستان خوبم که از خوندن کامنت هاشون کلی به آگاهی هام اضافه میشه

    امروز برای دومین بار در این هفته نشانه من این قسمت از سریال زندگی در بهشت اومد.امروز به خودم گفتم این تکرار الکی نیست. نشستم و چندین بار این قسمت را دیدم و کامنت ها را دوباره خواندم.کمی که فکر کردم دیدم چقدر همه چیز درسته در مورد من.

    امروز فهمیدم که پاشنه آشیل من همین حرکت نکردنه.

    امروز فهمیدم که باید به الهامات و ایده های که بهم گفته میشه عمل کنم.من باید نشتی های انرژیم را پیدا کنم و آنها را از بین ببرم.

    امروز از خودم پرسیدم چرا بعد از این همه مدت که توی سایت هستم چرا از تغییر میترسم ؟ چرا دست به اقدام نمیزنم؟ چرا عملگرا نیستم؟

    همین جا تعهد میدهیم که پاسخ این سوالات را پیدا کنم و مقاومتهام را شناسایی کنم و تغییر کنم.

    ممنون از شما استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز که در عمل به ما آموزش می دهید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    فاطمه 77 گفته:
    مدت عضویت: 1416 روز

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز

    و دوستان هم فرکانسی

    میخوام اعتراف کنم که حقیقتا من فایل ها رو فقط گوش میدم و عمل نمیکنم و حتی کتاب هایی که میخونم رو فقط میخونم عمل کردن برام سخته اما میخوام و آگاهانه تصمیم گرفتم که تغییر بدم خودم رو همیشه استاد میگن تو اکثر فایل ها

    برید فکر کنید ببینید برای خودتون هم پیش اومده بیایید توی کامنت ها بنویسید

    من همیشه از این جمله گذشتم اما به نظرم نباید حتی از همین جمله هم لحظه ایی غافل شد من باید برم فکر کنم من باید روی زندگیم فکر کنم باید مشارکت کنم توی کامنت ها بخاطر خودم بخاطر پویا بودن بخاطر اینکه یه تکرار دائم بشه برام کم یا زیاد توی ذهنم خونده بشه اکثر چیزا گاها مشترک هست و این میتونه به بهبود زندگی من کمک کنه

    من درسم از این فایل این بود ک به خودم قول بدم ک فقط ادم حرفی نباشم باید برم بشینم فکر کنم عمل کنم ب نتیجه برسم ب جزئیات زندگیم دقت کنم

    من باید این عادت رو در خودم ایجاد کنم حتما حتما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    شگفتی گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی.

    دیدن این قسمت از فایل سریال برام خیلی تعجب داشت.

    حتما در ادامه توضیح میدم چرا.

    اما قبلش میخواستم از حس و حالم براتون بگم.

    آنقدر کیفیت فیلمبرداری و ثبت دقایق آن لحظات عالی هست که من به راحتی خودم رو در هوای دلپذیر ولی سرد آنجا حس کردم.

    مریم جان به قدری با روحیه قشنگش و لبخند ملیحش سطلها رو پر میکرد که انرژی استاد و ما رو بالا میبرد‌. همچین با دستهاش آن خرده چوبها رو تو سطل میریخت که ناخودآگاه، بوی آنها رو تو مشامم حس کردم.

    ممنون مریم جان که اونقدر بی ریا کار میکنی و خود خود خودت هستی.

    استاد ممنونم بابت نکته های ارزشمندی که تو این فایل گفتید.

    چیزی که از دیدن این فایل باعث تعجب من شده بود اینه که شما در مورد تغییرات در زندگی صحبت کردید که دقیقا حدود یک ماه پیش به این موضوع هدایت شده بودم.

    واقعیتش مدتی بود که هیچ تغییر خاصی تو زندگیم نمی‌دیدم اگر هم بود خیلی زودگذر و کوتاه بود.

    بعد از دیدن فایل «تسلیم بودن در برابر خداوند» حالم خیلی عوض شد و از خدا هدایت خواستم تا چکار کنم تا دوباره رشد و پیشرفت رو در زندگیم تجربه کنم.

    خیلی واضح به دلم افتاد که کمدهای لباس رو مرتب کنم و لباسهای اضافی رو ببخشم و….

    بعدش هم نوبت کابینتهای آشپزخانه رسید و امروز هم نوبت قفسه های کتابهام.

    امشب که حسابی خسته بودم گفتم یه سری به سایت بزنم که هدایت شدم به این فایل .

    خیلی خدارو شکر کردم به اینکه من این هدایت رو از چند وقت پیش دریافت کردم و همچنان دارم به آن عمل میکنم. تا انشاله همه قفسه ها و کمدها مرتب بشه و خدای مهربان درهای جدیدش رو برام باز کنه.

    خوشبختانه با توجه به آگاهی‌هایی که به لطف خدا، استاد از شما دریافت می کنیم، باعث شده تا توجه بهتر و بیشتری به الهامات و احساسات مون داشته باشیم و یک جورایی از سردرگمی در زندگیمون بیرون بیاییم.

    خدایا ازت ممنونم که هر لحظه حواست بمن و بندگانت هست .

    شاد و سلامت و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1530 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خدایاشکرت برای بینهایت فراوانی و بینهایت ثروت وبینهایت کار کردن و ساختن شخصیت عالی..

    هرروز یک فرصت جدید برای رشد وبهبود گرایی در همه ابعاد شخصیتی.

    من باید همیشه برای بهبود شخصیتم وزندگیم قدم بردارم وهمواره راهی برای بهتر کردن شرایط داشته باشم والبته هدایت و کمک از خداوند.

    من میتوانم به راحتی وسادگی حال خوب برای خودم بسازم واز هرچیزی لذت ببرم وآرام آرام تغیر کنم وبه راحتی قدم در راه بهتر شدن خودم بگذارم.و رشد وپیشرفت عالی وعالی تر داشته باشم‌.

    من باید اونقدر خودمو غرق در حس خوب وشکر گزاری کنم و تا زندگیم سرتاسر بشه از نعمتهای بیشمار خداوند.

    که بابتشون شکرگزار بودم تا نعمتهای بیشتری وارد زندگیم من شود.

    خدایاشکرت که بینهایت نعمت در زندگیم برای شکر گزاری وجود داره ودارم.واون جوری که باید شکرگزاری نکردم..خدایاشکرت برای تک تک نعمتهام که در زندگیم دارم.

    خدایا من دلم میخواد اونقدر قوی باشم وذهنمو کنترل کنم وتقوا داشته باشم وتوحیدی عمل کنم و تا زمانی که در این دنیا هستم لذت ببرم .وحال خوب دائمی داشته باشم..چون باتو بودن وخدایی چون تو داشتن.. نگرانی معنی نداره…

    خدایا منو غرق خودت کن….

    خدایا من دلم میخواد تا شب اتفاقات عالی برای منو وعشقم بیفته و از شدت خوشحالی اشک شوق تو چشمامون جمع بشه…

    خدایا به من قدرت خودتو نشون دادی .. و برام بینهایت نشونه فرستادی..خدا دوست دارم از همون نشونه ها عملی برام تو زندگیم به وجود بیاد وبه خواسته ام به سادگی وراحتی برسم…

    خدایا تو خودت از دلهای ما آگاهی .. خدایا مارو به نور خودت وصل کنی و از شر نجواهای ذهن دور مون کن..

    خدایا تنها ترا مبپرستم وتنها از تو یاری وکمک میخواهم…

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    مریم قنبری گفته:
    مدت عضویت: 3131 روز

    استاد جان و خانم شایسته سلام و درود به شما

    خیلی لذت بردم از صحبت هاتون استاد و موافقم که عادت ها میتونن سرنوشت ساز و ممکنه تخریب کننده باشن. استاد مامان من یک هفته پیش فوت کرد و از اون روز تا حالا من یه حس دیگه ای به دنیا دارم و وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم مقدر بوده من این 6سال اخرو مراقب مامانم باشم پیشش باشم و حتی در اخرین لحظات زندگیش تو بغل من باشه خیلی بحثا و ناراحتیا پیش اومد بینمون و من امیدوارم مامانم منو ببخشه و الان روحش در ارامش باشه خیلی درد سنگینیه ولی از یه لحاظ از اینکه مامانم دیگه درد نمیکشه و به حس خوشبختی رسیده و جاش توی بهشته خوشحالم.

    استاد بعد این اتفاق من حس میکنم وارد مرحله جدیدی از زندگیم شدم.همه اون اتفاقات خوب و بد رفتند توی گذشته.استاد با27سال سن الان حس میکنم یه عالمه تغییرات مونده که توی زندگیم بدم و هنوز اول راهم. استاد مادرم رفت ولی پشت خودش کلی مال و ثروت و آبرو و اعتبار برای من گذاشت از الان تصمیم دارم شروع کنم به ساختن زندگیم جوری که مادرم بهم افتخار کنه میخام وقتی عمر منم تموم شد راضی از لحظاتم باشم و خیر دنیار ببینم از این به بعد من خودمو وایندمو میسازم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: